تارا فایل

جرایم اسیدپاشی از نظر حقوق کیفری




دانشگاه پیام نور واحد دهدشت
پروژه دوره کارشناسی

رشته حقوق
ارائه شده به :
دانشگاه پیام نور واحد دهدشت
جرایم اسیدپاشی از نظر حقوق کیفری
استاد:
نصرالله حیدری نژاد
تهیه کننده :
یوسف رضاعی ده شیخ
بهار 1394

سپاس و قدر دانی
(( الحمد الله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله))
سپاس خدایی را که ما را بر این مقام رهنمون ساخت و اگر هدایت ولطف الهی نبود ما به این مقام راه نمی یافتیم .
"سوره اعراف آیه 43"
سپاس بیکران خداوند سبحان را که مرا نعمت تحصیل علم و معرفت عطا فرمود وسعادت بخشید تا با فرهیختگان بوستان معرفت آشنا شوم واز خرمن پر بار آنان به قدر بضاعت اندک خویش بهره گیرم در تدوین و نگارش طرح پژوهش مرهون ومدیون زحمات بسیار گرانقدر و ارزشمند جناب آقای نصرالله حیدری نژاد می باشم که بزرگوارانه راهنمایی بنده را پذیرفتند و با روشنگریها و ارشادات موشکافانه خود به محتوای تحقیق بنده غنا بخشیدند.

تقدیم به
آنان که در تعریف نمی گنجند
رفتنی اند و به اثر ماندگارند
امروز ، دیروزی اند و همیشه فردایی اند .
و بخصوص خانواده گرامی ام که زحمت های بیکرانشان را اندکی
جوابگو باشم و کلیه اساتید رشته حقوق .

عنوان صفحه
چکیده: 1
فصل اول: 2
کلیات 2
1-1-مقدمه 3
1-2-اهمیت و ضرورت تحقیق 3
1-3-سوالات تحقیق 4
1-4-فرضیات تحقیق 4
1-5-تعاریف واژه ها 5
1-5-1-جرم 5
1-5-2-اسیدپاشی 5
فصل دوم: 7
اسیدپاشی از منظر جامعه 7
2-1-مقدمه: 7
2-2-از نظر روانی و شخصیتی: 8
2-3-دیدگاه جامعه: 9
2-4-مهمترین شاخص برای ادامه حیات اجتماعی 11
2-5-مدل شخصیتی استفاده کنندگان از اسید 11
2-6-گسترش احساس ناامنی در جامعه 12
2-7-دیدگاه روسو و دولوز: 12
2-8-انگیزه های اسیدپاشی 14
2-9-لزوم فرهنگ سازی در بین جوانان 15
2-10-اهمیت آموزش 15
فصل سوم: 16
اسیدپاشی از منظر قانون 16
3-1-مقدمه: 16
3-2-تولید و عرضه اسید: 17
3-3-عنصر قانونی جرم اسیدپاشی 18
3-4-رکن مادی جرم 18
3-4-1- عمل مرتکب: 18
3-4-2- وسیله: 19
3-4-3- نتیجه مجرمانه: 20
3-5-رکن معنوی جرم 22
3-6-مجازات 23
3-7-اسیدپاشی و افساد فی الارض 23
3-8-قرار بازداشت موقت الزامی برای مرتکب جرم اسیدپاشی 25
3-9-قصاص و ضرورت اجرا 25
3-10-جنبه عمومی 30
سرعت در رسیدگی و اجرای حکم عامل بازدارندگی: 31
3-11-لزوم بازنگری در قوانین اسید پاشی 32
به موجب لایحه ی قانونی مربوط به ۱۳۳۷ : 32
نتیجه ی جرم 34
صدمات جسمانی : 36
شروع به اسیدپاشی: 36
3-12-نتیجه گیری : 38
3-13-پیشنهادات: 39
منابع : 40
کتاب ها 40
مقالات 41
سایت ها 41

چکیده:
یکی از جرم هایی که به شکل یک انتقام بسیار فجیع رخ می دهد اسیدپاشی است که از بروز آن نگرانی و هراس فراوانی را دربین مردم جامعه نشان می دهد در این تحقیق ضمن مرور ادبی جرم و اسید پاشی از منظر جامعه و از منظر قانون ، رابطه بین دسترسی سریع به اسیدو بروز جرم اسیدپاشی ، افزایش میزان مجازات آن و کاهش بروز جرم و همچنین رابطه بین برآورده نشدن خواسته های فرد و بروز جرم مورد بررسی قرار گرفت و نشان می دهد دسترسی آسان به اسید و همچنین عوامل چون تربیت ناصحیح فرد و ایجاد تنش ، استرس و درگیری در خانواده ، مشکلات اجتماعی و اقتصادی و … در بروز جرم اسید پاشی نقش موثری دارند و در پایان پیشنهاداتی نیز ارائه گردید.
کلمات کلیدی : اسیدپاشی، شروع به اسیدپاشی، ، افساد فی الارض، بازداشت موقت.

فصل اول:
کلیات

1-1-مقدمه
مدتی است که اسیدپاشی در جامعه، رواج یافته است. باتوجه به اهمیتی که این امر به لحاظ امنیت و آسایش عمومی دارد و باتوجه به این که نتایج آن خواه مرگ، خواه کریه المنظر شدن باشد هر دو وخیم و هولناک است .
اسیدپاشی در حقیقت یک انتقام بسیار فجیع است که یک انسان از انسان دیگر می گیرد که نتیجه جرم اسیدپاشی، چقدر شبیه جرم افساد فی الارض است؛ چراکه بدیهی است به همان اندازه که کسی با استفاده از اسلحه ایجاد هراس و ناامنی در جامعه می کند، آن که اسید به روی صورت مردم می پاشید به مراتب فجیع تر عمل می کند زیرا در ماده ۱۸۳ آمده است که حتی به دست گرفتن صرف اسلحه، درصورتی که سبب هراس مردم و ناامنی در جامعه شود، جرم افساد فی الارض محسوب و شخص به کیفر اعدام محکوم می شود، درحالی که در جرم اسیدپاشی صرف داشتن شیشه اسید و ترساندن مردم را جرم نمی دانیم بلکه اسیدپاشی را جرم می دانیم، حال آن که منطقا، وقتی دست به اسلحه بردن بدون شلیک کردن یا کشتن کسی و فقط ایجاد رعب و وحشت موجب مجازات اعدام می شود، بدیهی است که پاشیدن اسید به صورت کسی هم موجب ناامنی جامعه می شود و هم آثار آن از نظر ضرر و زیان ناشی از جرم که می تواند معیوب شدن همراه با کریه المنظر شدن یک زن گردد، چون معمولا قربانیان این نوع جرم زنان هستند این به مراتب وخیم تر و زیان بارتر از جرم افساد فی الارض مندرج در ماده ۱۸۳ هست.

1-2-اهمیت و ضرورت تحقیق
یکی از جرائمی که اکنون در جامعه بسیار نمود پیدا کرده و نسبت به گذشته رو به افزایش نهاده است، جرم اسید پاشی می باشد. این جرم به دلیل اینکه موجب ایجاد جراحات جبران ناپذیری مانند از بین رفتن بینایی، بافتهای صورت و اندام های فوقانی بدن و مهم تر از همه از میان رفتن زیبایی چهره ی مجنی علیه (با توجه به اینکه اغلب افرادی که مورد اسیدپاشی قرار می گیرند زنان هستند) می شود از نظر عده ای حتی بمراتب از جرم قتل عمد نیز سنگین تر خواهد بود زیرا در بسیاری از موارد قتل عمد، جانی بدون قصد قبلی در لحظه ای تصمیم به قتل می گیرد و مجنی علیه نیز کشته می شود اما در اسیدپاشی فرد حتما با قصد و آگاهی از عواقب عمل خویش و اصلا به علت کریه المنظر کردن و از میان بردن چهره و زیبایی افراد به دلیل برخی نیات سوء، دست به چنین عملی می زند و فرد مجنی علیه را برای تمام عمر از نعمت بینایی و زیبایی چهره، ازدواج و حتی شغل محروم می کند و در واقع برای او هر روز هزاران بار مرگ را می آفریند.
با وجود روند رو به رشد اسیدپاشی در کشورهای آسیایی، بویژه کشور ما لازم است ابعاد این جرم از نظر حقوقی مورد بررسی قرار گیرد به همین منظور در این نوشتار سعی شده است تا نقص و یا قوت قوانین موجود در زمینه ی مجازات افراد جانی و خسارات مجنی علیه و روند اجرای این قوانین در جرم اسیدپاشی مورد بررسی قرار گیرد. تکرار حوادث اسیدپاشی در جامعه، موضوعی قابل تامل است و درباره چرایی آن می توان گفت در جامعه ما اسیدپاشی نتیجه یک پدیده تام است، یعنی جمیع عوامل اقتصادی، اجتماعی، پرورشی و فضای اجتماعی در بروز این حوادث دخیل هستند. باتوجه به جو اجتماعی جامعه و عواملی که برای بروز چنین حوادثی مساعد است، بدون شک در آینده اسیدپاشی افزایش می یابد. این خشونت از روابط اجتماعی و خشونت جامعه ناشی می شود در حال حاضر افراد در رفتار و نگاه خود پرخاشگری دارند.

1-3-سوالات تحقیق
1. آیا بین دسترسی آسان به اسید و بروز جرم اسیدپاشی رابطه معنی داری وجود دارد؟
2.آیا بین افزایش میزان مجازات جرم اسیدپاشی و کاهش بروز این جرم رابطه معنی داری وجود دارد؟
3.آیا بین براورده نشدن خواسته های مجرم و بروز این جرم رابطه معنی داری وجود دارد؟
1-4-فرضیات تحقیق
1. به نظر می رسد بین افزایش تولید اسید و جرم اسیدپاشی رابطه مستقیم وجود دارد.
2.به نظر می رسد افزایش جرم اسیدپاشی ناشی از خلاء قانونی است.
3.به نظر می رسد بروز جرم اسیدپاشی ریشه در خواسته های برآورده نشده فرد در خانواده یا کودکی دارد.

1-5-تعاریف واژه ها
1-5-1-جرم
جرم پدیده اجتماعی و جهانی است و تحت عناوینی چون سرپیچی، سرکشی و رفتار انحرافی و ناپسند با خلقت بشر آغاز شده است.
جرم را به بیماری اجتماعی تشبیه کرده اند ولی نزدیک کردن این دو مفهوم دقیقاً درست نیست، زیرا بیماری، در عالم واقع، با نشانه ها و علایم و نمودارهایی مشخص می شود که جنبه محسوس و ملموس دارد و ممکن است به خودی خود جرم باشد.

1-5-2-اسیدپاشی
پاشیدن عمدی اسید یا هر نوع ترکیبات شیمیائی دیگر بر روی بدن اشخاص را اسیدپاشی گویند.
سیر قانونگذاری در مساله اسیدپاشی چنین بود که پس از چندین بار ارتکاب اسید پاشی خصوصا پس از اسیدپاشی بر روی یک قاضی دادگستری نهایتا در تاریخ 16 اسفند ماه سال 1337 ماده واحده ای تحت عنوان " قانون مربوط به مجازات اسید پاشی" در کشور به تصویب رسید که بر اساس این ماده قانونی "هر کس عمداً با پاشیدن اسید یا هر نوع ترکیبات شیمیائی دیگر، موجب قتل کسی بشود، به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائمی یا فقدان یکی از حواس مجنی علیه گردد به حبس جنایی درجه یک و اگر موجب قطع یا نقصان یا از کارافتادگی عضوی از اعضا شود به حبس جنایی درجه 2 از دو سال تا 10 سال و اگر موجب صدمه دیگر شود به حبس جنایی درجه 2 از دو تا پنج سال محکوم خواهد شد."، اما پس از انقلاب در قانون مجازات اسلامی جرم اسید پاشی تعریف نشده و تا کنون قانونگذار قانون جدیدی در این باره وضع نکرده است. البته طبق سخنان برخی کارشناسان در قانون مجازات جدید که در پایان کار تصویب خود در مجلس می باشد تعدادی مواد قانونی به تعریف و مجازات این جرم اختصاص داده شده است.
قسمت اول ماده قانونی فوق نیز با تصویب قانون مجازات اسلامی منسوخ شده و مجازات اعدام به قصاص نفس تبدیل شد اما قسمت اخیر این ماده واحده و همچنین مجازات شروع به اسیدپاشی به قوت خود باقی است. مجازات شروع به جرم اسیدپاشی حبس از دو تا ? سال است.
در جرم اسیدپاشی، تنها سوء نیت عام یا قصد فعل پاشیدن اسید بر مجنی علیه کافی است و سوء نیت خاص یعنی قصد نتیجه (اینکه فرد مرتکب خواهان این نتیجه حاصل شده بوده است یا خیر) در آن شرط نیست. همچنین لازم است که مرتکب به ماهیت وسیله (اسید یا ترکیباتی شیمیایی دیگر) نیز آگاه باشد تا او عامد در پاشیدن اسید شناخته شود. همچنین مطابق ماده 35 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری که مقرر داشته است " در موارد قتل عمد، آدم ربائی، اسید پاشی، محاربه و افساد فی الارض، در صورت وجود قراین کافی که دلالت بر توجه اتهام به متهم کند قاضی باید قرار بازداشت موقت صادر کند و تا صدور حکم بدوی این بازداشت ادامه خواهد داشت" قاضی باید برای فرد اسیدپاش پس از ارتکاب عمل قرار بازداشت موقت صادر کند.

فصل دوم:
اسیدپاشی از منظر جامعه

2-1-مقدمه:
اسیدپاشی در حقیقت یک انتقام بسیار فجیع است که یک انسان از انسان دیگر می گیرد و طبق تجربه در اغلب موارد این اتفاق به دنبال یک ناکامی عشقی رخ می دهد. همین طور که گفتم این انتقام بسیار فجیع است و فرد به طور خلق الساعه و خیلی سریع تصمیم می گیرد این اقدام را انجام دهد و به خیال خودش کاری می کند که فردی که به او جواب رد داده است هیچ گاه نتواند سربلند کند و یا در حضور دیگران خود را نشان دهد. اغلب این افراد سعی می کنند اسید را روی صورت افراد بپاشند تا قربانی، ظاهر و زیبایی خود را برای همیشه از دست بدهد. قربانیان اسیدپاشی هر دو جنس زن و مرد را شامل می شوند ولی بر اساس بررسی های به عمل آمده تعداد قربانیان مونث بیشتر از مذکر است.

2-2-از نظر روانی و شخصیتی:
از نظر شخصیتی در اکثر موارد و بر طبق پرونده هایی که در این زمینه بررسی شده است، فرد ظاهرا آرام و بدون مشکل بوده و سابقه بیماری روانی نداشته است ولی در آن لحظه ای که این کار را انجام داده دچار یک جنون آنی به دنبال یک افسردگی، سرخوردگی و ناکامی شده و تصمیم گرفته است این کار را انجام دهد. پس نمی توانیم بگوییم که اینها زمینه اختلال شخصیت داشته اند زیرا تا به حال چنین چیزی ثابت نشده است. البته نه اینکه تاکنون چنین مواردی نبوده باشد، مواردی از این افراد هم بوده اند که سابقه اختلال شخصیت داشته اند ولی معمولا متهمان در اکثر موارد دچار یک افسردگی شدید می شوند و به طور ناگهانی دچار یک نوع جنون شده و تصمیم به انجام این کار می گیرند تا به اصطلاح خودشان انتقامی از طرف مقابل گرفته باشند.
کسی که دچار افسردگی می شود، زمانی که تصمیم می گیرد چنین انتقام فجیعی را بگیرد، قطعا فکری دنباله اش هست ولی این طور نیست که بگوییم فرد قبلا این زمینه را داشته است. همان طور که گفتم این تصمیم، تصمیمی آنی است. درست مثل خودکشی. کسی که دچار افسردگی شدید می شود و اقدام به خودکشی می کند، قبلا افسرده و ناامید شده و به زندگی امیدی ندارد و در یک لحظه تصمیم می گیرد رشته حیات اش را پاره کند و با راه های مختلف اقدام به خودکشی می کند. اینها تصمیمات لحظه ای و آنی است که افراد افسرده در یک لحظه تصمیم به انجام آن می گیرند. فردی هم که اقدام به اسیدپاشی می کند، همین طور است، فقط با یک شدت بیشتر که تمام فکرش انتقام از طرف مقابل است. در خودکشی، فرد قصد دارد خودش را از بین ببرد ولی در اسیدپاشی که یک نوع دیگرکشی یا دیگرآزاری است، فرد از شریک عشقی خود انتقام می گیرد و هدف اش هم بیشتر این است که قربانی، زیبایی اش را از دست بدهد.
علاوه بر عوامل اجتماعی باید دید مرتکب اسیدپاشی در چه خانواده ای، با چه نوع سرپرستی و چه تحصیلاتی است. قشر اجتماعی، والدین، خود فرد و محل زندگی در نوع خشونتی که از فرد بروز می کند موثر است. روان شناسان اجتماعی حتی نحوه شیردادن و قنداق کردن نوزادان را در بروز خشونت اجتماعی موثر می دانند .
با توجه به اخبار اسیدپاشی در بعضی از شهرها به نظر میرسد این فرآیند به عنوان یک ناهنجاری رفتاری و انتقامی باعث نگرانی خانواده ها و مسوولین میشود. اغلب کسانی که از طریق این روش به انتقامجویی دست میزنند دارای روحی نامتعادل، شخصیت ضداجتماعی، قانون گریز و جامعه ستیز هستند. بیشتر این افراد در دوران کودکی تحقیرها را تحمل کرده و آماده فرافکنی رفتاری شده اند. در 90 درصد از موارد اسیدپاشی معمولا تصفیه حسابهای عاطفی و انتقامجویی های عشقی مطرح هستند یعنی فردی به خواستگاری دختری رفته، به او ابراز علاقه نموده و پاسخ منفی گرفتهاست. در بغضی موارد نیز شخص برای انتقام گرفتن از شوهر خود به هوو یا شخص مورد توجه همسرش اسیدپاشی کرده است.
انتخاب این ابزار برای هر هدف که باشد از نظر آسیب شناسی رفتاری بیانگر دو نکته مهم است؛ یک: فرد قصد کشتن قربانی را نداشته و فقط برای ترساندن یا مجازات او اقدام به این کار میکند. دو: شخص اسیدپاش میداند که زیبایی و ظاهر قربانی متلاشی شده و او دیگر به هیچ عنوان به وضعیت قبلی برنمیگردد و زندگی آینده او با درد و رنج و ناامیدی همراه خواهد شد. بنابراین با توجه به این دو محور رفتاری به نظر اینجانب جرم یک فرد اسیدپاش اگر بدتر از قتل نباشد معادل آن خواهد بود.

2-3-دیدگاه جامعه:
جامعه در برابر برخی جرایم بسیار مقاوم و بی رحم است. یکی از این جرایم اسیدپاشی است. تصور عمومی این است که اسید پاشی واکنشی به یک شکست عشقی است اما این طور نیست درصد بالایی از اسیدپاشان افرادی هستند که نمی خواهند با از بین بردن زیبایی، فردی را مال خود کنند بلکه قصد انتقام گیری دارند.
مثلا نمونه آن دختر اسیدپاشی است که پدرش را هدف قرار داده است. او نه تنها یک جرم غیرقابل بخشش از نظر جامعه انجام داده و اسیدپاشی کرده، بلکه قربانی نه یک دختر یا پسر خیانت کار که پدر اوست. جامعه ما نسبت به والدین حساسیت زیادی دارد و مشخص است آینده بسیار بدی در انتظار این دختر است.
این دختر اولا برچسب طلاق دارد و سختی های یک زن که از همسرش جدا شده است را دارد و دوم این که شرم آورترین کار را نسبت به پدرش کرده یعنی اسیدپاشی و هرجایی که شناخته و شناس انده شود مطمئنا روی خوش نخواهد دید. او دیگر نه به عنوان فرزند، نه به عنوان همسر و نه حتی شهروند زندگی راحتی نخواهد داشت چون جامعه نسبت به والدین بسیار حساس است. وقتی فردی چنین کاری می کند از نظر باوردینی و اجتماعی ما قابل گذشت نیست .
جامعه در مورد برخی امور مدارا می کند، مثلا اگر شخصی سرقت کند یا نوجوانی در یک درگیری مرتکب قتل شود جامعه حتی نسبت به متهم ممکن است ترحم هم نشان دهد و براحتی جرم او را ببخشد اما در مورد جرمی که علیه والدین انجام می شود چنین گذشتی وجود ندارد و دیگر هیچ چیز به حساب بی تجربگی او گذاشته نخواهد شد. چرا که نسبت به والدین هتک حرمت شده بنابراین او، هم در دنیا و هم در آخرت روسیاه خواهد شد. کاری که او کرده از نظر جامعه بسیار شرم آور است. اگر تن فروشی می کرد در این حد اهمیت نداشت.
بنابراین، فرد مجرم ایزوله می شود، جامعه او را تکفیر و او را قبول نمی کند و این بدترین شکنجه روحی و روانی برای اوست. متهم، دیگر شغل و زندگی نخواهد داشت و از نظر روانی دچار پریشانی خواهد شد. برچسبی که به او خورده است از دامن او پاک نمی شود و آمدن به سطح جامعه هم او را نجات نخواهد داد.
خانواده هم او را نمی بخشند و اگر در ظاهر هم با او مدارا کنند در باطن کینه او در دل آنها هست و او را مطرود می کنند.
به لحاظ اقتصادی شغلی نخواهد داشت، فرزندان او را طرد می کنند. اگر دیوانه نشود ممکن است خودکشی کند چون آسیب آنقدر شدید است که همواره سرزنش خواهد شد. بنابراین، یک فرد طرد شده است و این آسیب حتی ممکن است باعث کوتاهی عمر او شود چون سرکوفت و سرزنش، عمر را کوتاه خواهد کرد.

2-4-مهمترین شاخص برای ادامه حیات اجتماعی
شواهد و نتایج بررسی پرونده های مجرمان در سال های اخیر بیانگر این ادعاست که افراد دارای شخصیت اجتماعی، همواره تلاش می کنند، در رفتار و کردارشان این شخصیت را حفظ کنند و به همین دلیل حاضر نیستند خود را رودرروی اتهام قرار دهند که مبادا شان و منزلت اجتماعی شان به خطر بیفتد. به باور روان شناسان، تا زمانی که جامعه برای فرد ارزش قائل است، او تمامی تلاش خود را می کند که همچنان فضای ارزشمندی را برای خود و خانواده اش حفظ کند، اما به محض اینکه فرد این احساس ارزشمندی را از دست بدهد و به نوعی شخصیت اجتماعی اش دچار خدشه شود، از اینکه به هر کاری دست بزند، دیگر ابایی ندارد و به قول معروف می گوید: بالا تر از سیاهی که رنگی نیست!

2-5-مدل شخصیتی استفاده کنندگان از اسید
در آسیب شناسی پدیده اسیدپاشی، اشاره به مدل شخصیتی استفاده کنندگان از اسید نکات مهمی را روشن می کند. این افراد شخصیت های ضعیفی دارند، متکی به خود نیستند و اعتماد به نفس ندارند و به همین دلیل فکر می کنند با از دست دادن معشوقشان و یا هدفی که دنبالش بوده اند، همه زندگی شان را از دست داده اند.
پدیده اسیدپاشی، به جنون آنی در انسان معروف است؛ به این صورت که عقل این افراد بنا به زمینه های قبلی زایل می شود و در بیشتر موارد، هر دو طرف ماجرا، پیش از این سابقه مجرمیت هم نداشته اند! در بیشتر موارد اسیدپاشی، موضوع، یک رابطه عشقی یکطرفه بوده و به این ترتیب دختری که قصد داشته بنا به میل خود، همسر آینده اش را انتخاب کند، مورد غضب و انتقامجویی ناجوانمردانه طرف مقابل قرار می گیرد.

2-6-گسترش احساس ناامنی در جامعه
اثرات منفی این پدیده شوم، تنها به فرد محدود نمی شود و جامعه را در برمی گیرد و بدنبال انتشار اخبار مربوط به این اقدامات، تاثیر سوء و احساس نگرانی و دلواپسی برای سایر دختران جامعه و خانواده هایشان بوجود می آید و بدنبال آن احساس ناامنی در جامعه گسترش می یابد. به قول "دورکیم" جامعه شناس معروف، این اقدامات زشت، روح جمعی را آزرده می کند و این آزردگی را نمی توان تا سال ها از بین برد، زیرا در دیدگاه و نگرش مردم نسبت به مسائلی که در جامعه وجود دارد، تاثیر عمیقی می گذارد و ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و روانی ایجاد می کند.در این میان نکته مهم ، این است که قوانین سختی برای برخورد با اقدام کنندگان در نظر گرفته نشده و به همین دلیل این فرد با خودش فکر می کند که با انجام این اقدام شوم به خواسته اش می رسد و از آنطرف هم تنها چند سالی در زندان حبس می کشد. موضوع دیگر اینکه وقتی قوانین به خوبی و به هنگام اجرا نشوند، خود فرد یا همان مجرم، قانونگذار و مجری قانون می شود!

2-7-دیدگاه روسو و دولوز:
"روسو در یکی از تزهای مشهور خود شرح می دهدکه آدمی در وضعیت طبیعی خیر است، و یا دست کم اینکه رذل نیست…. وضعیت طبیعی وضعیتی است که انسانها با اشیا در رابطه هستند، نه با یکدیگر (مگر اینکه به صورت گذرا باشد)." روسو می نویسد "آدمیان، چنانکه می دانید، در مواجهه هایشان با یکدیگر به نبرد برمی خیزند، لیکن آنها به طور نامنظم با یکدیگر روبرو می شدند. چنین بود که وضعیت جنگی در همه جا حکمفرما شد، حال آنکه همه جهان در صلح به سر می برد."
دولوز می نویسد: "رذالت عبارت است از منفعت یا غرامت. رذالت بشری وجود ندارد مگر اینکه در دل روابط سرکوب، در هماهنگی با منافع پیچیده اجتماعی تعبیه شده باشد."
دولوز معتقد است انسان در ارتباط با دیگران است که به شر رو می آورد. بعنی دقیقاً از همانجا که رابطه اش با طبیعت قطع شده و از وضعیت طبیعی خارج می گردد، پیدایش رذالت در او رخ می دهد. و این همان نقطه ای است که روابط او با دیگران و با جامعه شکل گرفته است. در جایی از مقاله می خوانیم " جامعه پیوسته ما را در وضعیت هایی قرار می دهد که رذل بودن به نفع ما تمام می شود. بیهودگی ما باعث شده تا خیال کنیم ذاتاً رذل هستیم."
" یک وضعیت منحصراً به واسطه وجود خودش وسوسه انگیز نمی شود، بلکه باید سپاسگزار وزن سنگین گذشته ای بود که به آن شکل می دهد. چاره، جستجوی گذشته در وضعیت های حال است. این تکرار گذشته است که خشن ترین هوس ها و وسوسه های ما راتحریک می کند. ما همواره در گذشته عشق می ورزیم و هوس ها بیش و پیش از هر چیز امراضی مربوط به حافظه اند."
"منشا شر در جامعه مدرن این است که ما دیگر نه فردیت هایی در حوزه خصوصی و نه شهروندانی در حوزه عمومی هستیم. همه ما حیواناتی اقتصادی یا به بیان بهتر بورژواهایی سودجو هستیم. این وضعیت ها که ما را در معرض رذل بودن قرار می دهد، از روابط سرکوب منتج می شود. هرکس که با کس دیگری وارد رابطه می شود به نیت فرمان دادن و فرمان بردن است. ارباب بودن یا برده بودن"… " گرایشی که ما را خودکامه می کند، همان گرایشی است که ما را برده می کند."
فجایعی نظیر اسیدپاشی، به عقیده من، ریشه در خانواده و کودکی فرد اسیدپاش دارد. همانجا که کودک همه خواسته هایش را برآورده شده می بیند و همواره با ابزار لج بازی موجبات برآورده شدن تمایلاتش را فراهم می سازد. این کودک به اعتقاد روسو از زمانی که متوجه بشود می تواند حرف و خواسته اش را بر سایرین (که والدینش اولین ِ این سایرین اند) تحمیل کند، از وضعیت طبیعی خارج شده و روابطی که از آن پس برقرار می کند ماهیتاً متفاوت از رابطه ای است که تا کنون با اشیا داشته است، به مثابه یک آدم. یعنی وارد حوزه روابط پرسابقه ارباب- بردگی می شود. روسو می نویسد: " بچه ها به محض اینکه یاد بگیرند حرف شان را به کرسی بنشانند، وضعیت طبیعی بدو تولد را پشت سر می گذارند."
فرد اسیدپاش در این ماجرا تاب آن نداشته تا دختر مورد علاقه اش درخواست ازدواج او را رد کند. تا این جای ماجرا طبیعی است و از کنشی نشات می گیرد که به درست یا نادرست عشق می نامند اش. تا اینجای ماجرا رذالت در میان نیست و هر چه هست تمایل است. اما از لحظه ای که فرد فکر پاشیدن اسید بر صورت دختر را در سر می پروراند تا مرحله ای که به تهیه اسید اقدام می کند و تا آن لحظه که نقشه اش را عملی می کند، سراسر رذالت بر او و افکارش حاکم است. پس از آن انزواست و نیاز برآورده شده ای که افراد را نه متحد که منزوی می کند.
" هرگز اشیا را در معرض بچه قرار ندهید، بچه را در معرض اشیا قرار دهید." و این یعنی همان تمرین دادن کودک تا به این باور برسد که اشیا (جهان) صرفاً برای او و برای رفع نیازها و خواسته های او پدید نیامده اند و او به هیچ وجه مقدم بر اشیا (جهان) نیست.

2-8-انگیزه های اسیدپاشی
1.انتقام جویی عشقی: این نوع اسیدپاشی معمولاً در میان جوانان دیده می شود. دختر یا پسری که به فردی دلبستگی عشقی و عاطفی پیدا کرده و احتمالاً ارتباطاتی نیز با یکدیگر داشته اند و حالا طرف مقابل وی را ترک کرده یا با دیگری طرح دوستی و آشنایی ریخته و یا ازدواج نموده است، در چنین مواردی انگیزه حسادت و انتقام جویی باعث اسیدپاشی روی قربانی می شود.
2. انگیزه ناموسی: مواردی از اسیدپاشی گزارش شده است که به دنبال مزاحمت های ناموسی از طرف یک مرد برای خانمی پیش می آید که گاه به تجاوزات جنسی منجر می شود. در چنین حالتی خود قربانی یا فردی از طرف وی اقدام به اسیدپاشی به فرد متجاوز می کند.
3.اسیدپاشی به عنوان وسیله ای برای اخاذی و سرقت: موردی گزارش شده است که چند نوجوان با تهدید قربانیان خود به پاشیدن اسید روی آنها اقدام به اخاذی و زورگیری می کرده اند.
4.اختلاف خانوادگی: در مواردی متعاقب اختلافات خانوادگی فردی قربانی اسیدپاشی در منزل شده است. نمونه هایی از این موارد پاشیدن اسید توسط شوهر روی همسرش یا پاشیدن اسید از طرف زن اول روی همسر دوم (سوگولی) شوهرش بوده است.
5.کینه های قدیمی: یکی دیگر از علل اسیدپاشی کینه های قدیمی است که بعد از مدت ها باعث انتقام جویی می شود. موردی گزارش شده است که پسر جوانی به دلیل اینکه مدت ها قبل توسط هم کلاسی خود مسخره می شده است، بعد از چند سال روی صورت وی اسید پاشیده است. اقدام تاخیری به چنین امری به دلیل این است که فرد اسیدپاش شناخته نشود.

2-9-لزوم فرهنگ سازی در بین جوانان
برای کاهش وقوع چنین جرایمی همراه اجرای حکم قصاص باید به موضوع فرهنگ سازی اهمیت داد تا شاهد کاهش وقوع چنین جرایمی در جامعه باشیم. اگر قرار بود مجازات های آشکار در کاهش جرایم موثر باشد، امروز نباید قاچاقچیان مواد مخدر چنین فعالیت گسترده ای را داشته باشند. ممکن است اجرای مجازات، در کوتاه مدت موثر واقع شود اما در میان مدت و دراز مدت فرهنگ سازی، تقویت مبانی پیشگیری و بسترسازی فکری در جامعه، راه چاره می باشد.
اسیدپاشی یکی از رفتارهایی است که شاید بد تر از قتل باشد. قربانی در چنین حوادثی زنده می ماند اما به قیمت از دست دادن زیبایی، بینایی و یا احساسات دیگرش. فرد حادثه دیده مجبور است تا آخر عمر در خانه بماند که خیلی بد تر از مرگ است. بنابراین کسی که با اسیدپاشی، دیگران را به چنین شرایطی می کشاند مجازاتی هم اندازه قتل دارد.

2-10-اهمیت آموزش
در این میان، آنچه به عنوان راهکار اصلی باید مورد توجه قرار گیرد، آموزش در خانواده و جامعه است که در نتیجه فراگیری برخی مهارت ها، فرد بتواند، در شرایط گوناگون بویژه مواقع حساس و بحرانی که زمینه بروز آسیب بیشتر است، با منطق و شعور و درک لازم از موقعیت، تصمیم مقتضی را بگیرد و به هیچ وجه به خود اجازه استفاده از ابزار زور، تهدید و اجبار برای رسیدن به خواسته اش را ندهد.

فصل سوم:
اسیدپاشی از منظر قانون

3-1-مقدمه:
بدون تردید یکی از جرایمی که در هر بار ارتکاب انزاجار عمومی را به شدت بر می انگیزد ، اسیدپاشی است . علت این انزجار را علاوه بر صدمات جدی و بعضاً جبران ناپذیری که به قربانی جرمی وارد می شود باید در انگیزه ی مرتکب جستجو کرد . این جرم که معمولاً روی صورت قربانیان انجام می گیرد ، عموماً به انگیزه ی تباه ساختن آینده و گوشه نشین کردن دائمی قربانی انجام می گیرد که متاسفانه در عمل نیز چنین شده و قربانی جرم تا مدت های طولانی و حتی تا پایان عمر از بند لطمات جسمانی و روانی این جرم خلاصی نخواهد یافت . با این وجود این جرم از جرایمی است که در کتب و مقالات حقوقی مهجور مانده و کم تر مورد تحلیل حقوق دانان و ارباب نظر قرار گرفته است . با چنین رویکردی این مقاله سعی بر آن دارد که بتواند با تحلیلی هر چند مختصر از این جرم ، راه را برای بررسی دقیق تر آن هموار کند .

3-2-تولید و عرضه اسید:
در این مورد باید اشاره کنم تولید،خرید و فروش انواع اسید در حال حاضر آزاد است و هیچگونه محدودیتی در این زمینه وجود ندارد یعنی قیمت چهارلیتر از نوع خطرناک ترین و آزاردهنده ترین اسید موجود در بازار کمتر از ده هزار تومان است و خرید و فروش آن به راحتی سایر کالاها انجام میشود. از آزمایشگاه های دانشگاه ها و مدارس گرفته تا فعالان معادن طلا و مس و طلاسازها خریداران انواع اسیدها هستند. حتی بعضی از انواع اسید نیز برای نظافت بهداشتی منازل استفاده میشود. اسید سولفوریک که از نوع خطرناکترین اسیدهاست در صورت تماس با پوست سوختگی شدید به وجود آورده و از بین رفتن آن را باعث میشود. همانطوری که اشاره کردم اسید 96 درصد و خطرناک یادشده را میتوان در بشکه 220 لیتری نیز خرید. فروشندگان اسید در بازار ناصرخسرو از نوع خرده فروشی و عمده فروشی به من گفتند هیچ نوع نامه و بخشنامه ای برای عدم فروش یا درخواست مجوز برای فروش به ما داده نشده است. تنها نامه هایی که برای ما می آید مواظبت در مقابل آتش سوزی است و به همین دلیل میخواهند محل فروش مواد شیمیایی را از ناصرخسرو به بیرون شهر منتقل کنند.
بطورکل مجلس باید قانونی وضع کند که دسترسی آسان به اسید محدود و تولید و توزیع،استفاده و فروش آن کنترل شود که در این زمینه شرکت ها می توانند در مبارزه با اسیدپاشی کمک کنند بطور مثال: با اتخاذ روش های مطمئن جهت حفاظت مناسب و برچسب زدن ظروف اسید و تلاش برای تنظیم انتقال و دفع مناسب آن.

3-3-عنصر قانونی جرم اسیدپاشی
متاسفانه در قانون مجازات اسلامی جرمی به نام اسیدپاشی نیامده است اما در لایحه قانونی مربوط به پاشیدن اسید مصوب 16 اسفند 1337 آمده است: ((هر کس عمداً با پاشیدن اسید یا هر نوع ترکیبات شیمیائی دیگر، موجب قتل کسی بشود به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائمی یا فقدان یکی از حواس مجنی علیه گردد به حبس جنائی درجه یک و اگر موجب قطع یا نقصان یا از کارافتادگی عضوی از اعضاء شود به حبس جنائی درجه 2 از دو سال تا 10 سال و اگر موجب صدمه دیگر شود به حبس جنائی درجه 2 از دو تا پنج سال محکوم خواهد شد))
چون ماده واحده از مصادیق اصلاحات و الحاقات قانون مجازات عمومی محسوب نمی شود مشمول حکم نسخ صریح ماده 729 قانون مجازات اسلامی قرار نمی گیرد. در مورد نسخ ضمنی ماده واحده جای تردیدی نمانده که صدر ماده به علت مغایرت با قانون مجازات اسلامی (قصاص نفس) منسوخ است و در مورد آن باید به مواد 204 الی 210 قانون مجازات اسلامی مراجعه شود. ولی قسمت اخیر ماده واحده و همچنین مجازات شروع به آن به قوت خود باقی است .

3-4-رکن مادی جرم
3-4-1- عمل مرتکب:
مقنن با تصریح به فعل پاشیدن مصادیق دیگر این مواد اگرچه منتهی به همان نتایج مندرج در ماده واحده شوند را از شمول این جرم خارج ساخته است. پس خورانیدن یا تزریق آنها از شمول ماده واحده خارج است. در عین حال نباید به منطوق واژه "پاشیدن" تسلیم محض بود، بنابراین اقداماتی مانند ریختن یا فرو کردن اعضاء بدن مجنی علیه در اسید، مترادف پاشیدن محسوب و منطبق با نظر مقنن است.

3-4-2- وسیله:
وسیله در این ماده واحده شرط است که همان اسید یا ترکیبات شیمیائی مشابه است.
اقدام مقنن در منحصرکردن تحقق جرم به " ترکیبات شیمیایی " قابل انتقاد است ؛ زیرا با توجه به اصل تفسیر مضیق قوانین کیفری پاشیدن ترکیبات غیر شیمیایی هر چند منجر به صدماتی حتی شدیدتر از صدمات مذکور در ماده واحد را نمی توان تحت شمول آن دانست و بهتر آن بود که مقنن از عنوان کلی " ترکیبات شیمیایی و غیرشیمیایی " در متن قانون استفاده می کرد . برای پاشیدن ماده ی شیمیایی نیز استفاده از وسیله ی خاصی در تحقق جرم شرط نمی باشد و هر آن چه را که بتوان بر آن اطلاق " پاشیدن " نمود ، می توان تحت شمول ماده دانست . برخی حقوق دان ها اقداماتی نظیر ریختن اسید و انداختن و فرو کردن اعضای بدن مجنی علیه در اسید را نیز تحت شمول ماده دانسته اند . در این زمینه هر چند با توجه به عدم تفاوت منطقی در ماهیت ریختن و پاشیدن و نیز تفسیر منطقی قانون ریختن ماده شیمیایی را می توان ذیل عنوان " پاشیدن " و در نتیجه مشمول ماده دانست اما شمول ماده بر انداختن مجنی علیه در ماده ی شیمیایی و یا فرو کردن اعضای او را در آن ، نمی توان پذیرفت زیرا مقتضای تفسیر قوانین کیفری ، تفسیر در حد قدر متیقن و مسلم متون قانونی است و بدون تردید توسعه ی مصادیق ، بدون وجود نصی برای آن ها قابل پذیرش نخواهد بود و تنها در صورت وجود تصریح قانونی می توان موارد فوق را مشمول ماده دانست که با توجه به فقدان چنین تصریحی عمل مرتکب در صورت وجود شرایط قصاص ، مشمول ماده قانون مجازات اسلامی و در غیر این صورت مشمول تبصره " ۲ " همان ماده و یا ماده ی همان قانون حسب مورد خواهد بود . نکته ی دیگری که ذکر آن خالی از فایده نخواهد بود ، آن است که با توجه به قواعد کلی ، جرم اسید پاشی نیز همانند سایر جرایم علیه اشخاص هم به صورت مباشرتی و هم به صورت تسبیتی قابل تحقق است ؛ پس در حالاتی که شخص عمل پاشیدن را به کودک غیر ممیز یا مجنونی واگذار می کند و یا با اکراه ، شخص ثالث و یا حتی خود مجنی علیه را وادار به پاشیدن ماده ی شیمیایی می نماید با توجه به ضعف مباشر تنها عمل سبب مشمول ماده و قابل مجازات خواهد بود .

3-4-3- نتیجه مجرمانه:
که از جمله اجزاء دیگر رکن مادی است. این نتایج عبارتند از مرض دائمی، فقدان یکی از حواس، قطع یا نقصان یا از کار افتادگی عضوی از اعضاء یا صدمه دیگر.
اسید پاشی از جرایم مقید به نتیجه بوده و صرف مبادرت به پاشیدن مواد شیمیایی موجب تحقق جرم نخواهد شد . البته در این حالت در صورت وجود شرایط ، عمل مرتکب در محدودی شروع به جرم قابل مجازات خواهد بود . با توجه به متن ماده واحده منجر شدن اسیدپاشی به نتایج زیر قابل بررسی است :
به موجب صدر ماده واحده : " هر کس عمداً با پاشیدن اسید یا هر نوع ترکیبات شیمیایی دیگر موجب قتل کسی بشود به مجازات اعدام … محکوم خواهد شد . در این زمینه برخی این قسمت از ماده را از باب فساد فی الارض دانسته و در نتیجه کماکان آن را قابل اجرا می دانند . این نظر را نمی توان پذیرفت ؛ زیرا برای تحقق محاربه و افساد فی الارض به موجب ماده ( ۱۸۳ ) قانون مجازات اسلامی علاوه بر شرایط خاص این جرم ، دست به اسلحه بردن نیز ضروری است و با توجه به این که مصادیق سلاح را عرف مشخص می کند . بدیهی است که اسید و مواد شیمیایی از مصادیق اسلحه نبوده و درست به همین علت برخی حقوق دان ها اسید پاشی را محاربه ندانسته اند ؛ به عبارت بهتر صرف خطرناک بودن وسیله ی به کار رفته ، موجبی برای تحقق عنوان محاربه نخواهد بود . در این زمینه ذکر نکته ی حائز اهمیت است و آن این که هر چند در قوانین بعد از انقلاب و به صورت پراکنده به عنوان کلی افساد فی الارض اشاره شده و بر این اساس بعضی دادگاه ها نیز آرایی صادر کرده اند و صرف نظر از تعارض این مواد با ماده ی ( ۱۸۳ ) فوق الذکر و عدم تعریف قانونی آن باید گفت اسیدپاشی شامل این عنوان کلی نیز نخواهد شد ؛ زیرا عنوان افساد فی الارض نیز زمانی تحقق می یابد که جرمی منجر به مفسده ی عمومی و انحراف جامعه از راه حق شود ) و بدیهی است که این موضوع نیز در رابطه با اسیدپاشی مذکور در این ماده منتفی است . پس همان طور که برخی حقوق دان ها نیز نظر داده اند ، مجازات اعدام مذکور در ماده واحده را باید منسوخه دانست . اداره ی حقوقی قوه قضاییه نیز در نظریه ی شماره ۳۴۳۷/۷ – ۴ /۵/۸۲ مقرر داشته است که : " قسمت اول لایحه ی قانونی مربوط به مجازات پاشیدن اسید مصوب ۱۳۳۷ با توجه به قانون مجازات اسلامی منسوخ است … " . حال می توان با توجه به نسخ صدر ماده واحده فروض زیر را در صورت منجر شدن اسید پاشی به مرگ بررسی نمود :
الف ) در صورتی که مرتکب با قصد قتل مبادرت به پاشیدن اسید کند و یا در صورت فقدان قصد ابتدایی ، اطلاق عنوان نوعاً کشنده به عمل او با توجه به نوع ماده ی شیمیایی به کار رفته و محل اصابت میسر باشد ؛ عمل مرتکب قتل عمدی و مشمول مقررات مربوط به آن خواهد بود .
البته باید توجه داشت که صرف کشنده بودن عمل موجب تحقق قتل عمدی نخواهد بود بلکه مرتکب باید به کشنده بودن عمل خود نیز واقف باشد ؛ زیرا برای تحقق بند " ب " ماده (۲۰۶ ) قانون مجازات اسلامی قصد عمل نوعاً کشنده لازم است و نه صرف عمل نوعاً کشنده . پس در صورتی که مرتکب ثابت کند به نوع و میزان اسید جاهل بوده و یا قصد پاشیدن ماده ی شیمیایی به قسمتی غیر حساس از بدن مجنی علیه را داشته و ماده ی شیمیایی به طور کاملاً اتفاقی به موضع حساس بدن اصابت کرده ، اطلاق قتل عمدی به عمل وی صحیح نخواهد بود ؛ زیرا ملاک تمیز جنایات عمدی از انواع دیگر آن قصد مرتکب است و به لحاظ تحلیل عقلی وقتی می توان صحبت از قتل عمد کرد که قصد قتل وجود داشته باشد و در حالت فوق با توجه به فقدان قصد قتل چه به صورت ابتدایی و چه به صورت ضمنی اطلاق قتل عمدی بر عمل مرتکب محمل قانونی نخواهد داشت .
ب ) در حالتی که مرتکب بدون قصد قتل مبادرت به پاشیدن ماده ی شیمیایی کرده و عمل وی نیز نوعاً کشنده نباشد ، قتل شبه عمد بوده و با توجه به نسخ مجازات اعدام در ماده واحده ، عمل فرد تنها براساس ماده ( ۶۱۶ ) قانون مجازات اسلامی قابل مجازات خواهد بود . به موجب این ماده : " در صورتی که قتل غیر عمد به واسطه بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا اقدام به امری که مرتکب در آن مهارت نداشته یا به سبب عدم رضایت نظامات واقع شود ، مسبب به حبس از یک تا سه سال و نیز پرداخت دیه … محکوم خواهد شد " ؛ زیرا علاوه بر غیر قانونی بودن نفس اسید پاشی ، عمل مرتکب نوعی بی احتیاطی نسبت به حیات مجنی علیه نیز بوده و مشمول ماده فوق خواهد بود . نکته ای که ذکر آن حائز اهمیت است آن است که در صورتی که بر اثر پاشیدن ماده ی شیمیایی به مجنی علیه صدماتی وارد آمده و سپس وی به قتل برسد ؛ عمل مرتکب را باید تعدد معنوی بین ماده ی ( ۶۱۶ ) فوق الذکر و لایحه ی قانونی مربوط به اسیدپاشی دانست . در این مورد استناد به ماده ( ۲۱۸ ) قانون مجازات اسلامی در مورد تداخل مجازات قصاص نفس و عضو بر اثر یک ضربه نیز صحیح نخواهد بود ؛ زیرا ماده ی مذکور مربوط به بحث قصاص بوده و تسری آن به بحث تعزیرات محمل قانونی نخواهد داشت . خصوصاً آن که در صورت نپذیرفتن این استدلال مجازات اسیدپاشی منجر به قتل ( در صورت ورود صدمه ) به طور فاحشی از اسیدپاشی منجر به صدمات ، کم تر بوده و به عبارت دیگر برای مرتکب بهتر آن خواهد بود که اسیدپاشی ، منجر به مرگ مجنی علیه شود تا صدمات جسمانی . در مورد قواعد کلی مربوط به ضرب و جرح عمدی منجر به فوت نیز این قضیه صادق است و در آن جا نیز در صورتی که پس از واردن آمدن عمدی ضرب یا جرح به مجنی علیه ، او فوت کند با فرض عمدی نبودن قتل و عدم امکان قصاص مذکور در ماده ی ( ۲۶۹ ) قانون مجازات اسلامی عمل فرد تعدد معنوی بین ماده ی ( ۶۱۶ ) و تبصره " ۲ " ماده ی ( ۲۶۹ ) یا ماده ی ( ۶۱۴ ) حسب مورد خواهد بود ؛ زیرا آن چه برای تحقق تعدد معنوی لازم است عمل واحد مشمول عناوین متعدد مجرمانه است و بدون شک تعدد نتایج مجرمانه عمل را از شمول عنوان تعدد معنوی خارج نخواهد کرد . حتی در حالتی که عمل مرتکب اسیدپاشی ، منجر به صدمات مذکور در ماده واحده نشده ولی منجر به مرگ منجی علیه گردد ، عمل مرتکب تعدد معنوی بین شروع به اسیدپاشی و ماده ( ۶۱۶ ) خواهد بود ؛ مانند آن که اسیدپاشی با توجه به نوع و میزان ماده ی شیمیایی و یا لباس های خاص مجنی علیه تنها باعث بر هم خوردن تعادل و در نتیجه مرگ او به صورت اتفاقی شود . خاطر نشان می شود در تمامی موارد گفته شده در فوق در صورت مطالبه ی اولیای دم ، مرتکب به پرداخت دیه ی نفس به آن ها محکوم خواهد شد و در مورد عضو ، اولیای دم مستحق دیه نخواهند بود ؛ زیرا در صورتی اولیای دم مستحق دیه ی نفس و دیه ی عضو به صورت توامان خواهند بود که عملی موجب قطع عضو و عملی دیگر موجب قتل گردد . در همین مورد ماده ی ( ۲۱۸ ) قانون مجازات اسلامی نیز ، در صورت وقوع مرگ و قطع عضو با یک ضربه عمل فرد را تنها مستوجب قصاص نفس دانسته است و برای عضو از جهت قصاص یا دیه حقی قائل نشده است .

3-5-رکن معنوی جرم
سوء نیت عام: با توجه به صراحت ماده واحده، صرف سوء نیت عام یا قصد فعل پاشیدن اسید بر مجنی علیه کافی است. به علاوه لازم است که مرتکب به ماهیت وسیله (اسید یا ترکیباتی شیمیایی دیگر) نیز آگاه باشد تا بتوان مرتکب را عامد در پاشیدن اسید شناخت. در این جرم سوء نیت خاص (قصد نتیجه) شرط نیست و صرف سوء نیت عام کافی است و این اعم است از آنکه مرتکب نتیجه حاصله را خواهان بوده یا نبوده. لازم به ذکر است که ویژگی های مجنی علیه از نظر سن، جنس، سلامتی، بیماری، ضعف یا قوت نیز تاثیری در اعمال مجازات بر کسی که با پاشیدن اسید موجب مجروح شدن دیگری شده نخواهد داشت.

3-6-مجازات
الف) مجازات جرم تام: مجازات مقرر در ماده واحده (حبس) تابع شدت و ضعف نتایج مجرمانه است. چنانچه موجب مرضی دائمی یا فقدان یکی از حواس مجنی علیه یا قطع یا نقصان یا از کار افتادگی شود به حبس از دو سال تا ده سال و اگر موجب صدمات دیگری شود به حبس از دو سال تا ده سال و اگر موجب صدمات دیگری شود به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهد شد .
ب) مجازات شروع به اسیدپاشی: شروع به اسیدپاشی صرف نظر از قصد نتیجه و یا انگیزه مرتکب جرم قابل مجازات است و کافی است که قصد فعل او احراز شود.
ج) تخفیف و تعلیق مجازات: با توجه به منسوخ بودن ماده 44 قانون کیفر عمومی و قانون تعلیق اجرای مجازات مصوب 1346 که مجازاتهای حبس بیش از یکسال را قابل تعلیق نمی دانست، اعمال ماده 22 قانون مجازات اسلامی جهت تخفیف و اعمال ماده 25 به بعد قانون مجازات اسلامی جهت تعلیق مجازات بلامانع است.

3-7-اسیدپاشی و افساد فی الارض
اسید پاشی از جرایم مقید به نتیجه بوده و صرف مبادرت به پاشیدن مواد شیمیایی موجب تحقق جرم نخواهد شد . البته در این حالت در صورت وجود شرایط ، عمل مرتکب در محدودی شروع به جرم قابل مجازات خواهد بود.
ماده ۱۸۳ : هر کسی، که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب و مفسد فی الارض می باشد.
و کیفر چنین مجرمی هم در ماده ۱۹۰ همان قانون چنین آمده است:
حد محاربه و افساد فی الارض یکی از چهار چیز است:
۱ قتل، ۲ آویختن به دار، ۳ اول قطع دست راست و سپس پای چپ، ۴ نفی بلد.
ملاحظه کنید که نتیجه جرم اسیدپاشی، چقدر شبیه جرم افساد فی الارض است؛ چراکه بدیهی است به همان اندازه که کسی با استفاده از اسلحه ایجاد هراس و ناامنی در جامعه می کند، آن که اسید به روی صورت مردم می پاشید به مراتب فجیع تر عمل می کند زیرا در ماده ۱۸۳ آمده است که حتی به دست گرفتن صرف اسلحه، درصورتی که سبب هراس مردم و ناامنی در جامعه شود، جرم افساد فی الارض محسوب و شخص به کیفر اعدام محکوم می شود، درحالی که در جرم اسیدپاشی صرف داشتن شیشه اسید و ترساندن مردم را جرم نمی دانیم بلکه اسیدپاشی را جرم می دانیم، حال آن که منطقا، وقتی دست به اسلحه بردن بدون شلیک کردن یا کشتن کسی و فقط ایجاد رعب و وحشت موجب مجازات اعدام می شود، بدیهی است که پاشیدن اسید به صورت کسی هم موجب ناامنی جامعه می شود و هم آثار آن از نظر ضرر و زیان ناشی از جرم که می تواند معیوب شدن همراه با کریه المنظر شدن یک زن گردد، چون معمولا قربانیان این نوع جرم زنان هستند این به مراتب وخیم تر و زیان بارتر از جرم افساد فی الارض مندرج در ماده ۱۸۳ هست. البته باید اضافه کنم که تنها اشکال توسل به این ماده، کلمه اسلحه است که در ماده ۱۸۳ آمده و این که گفتم فقط در شرایط فعلی که این خلاء قانونی وجود دارد به عنوان راه کار موقتی و مسکن از آن استفاده شود. به همین لحاظ بوده؛ چراکه اسلحه در لغت و در عرف ناظر به سلاح سرد و گرم از قبیل تفنگ و چاقو و نظایر آن است و شامل اسید نمی شود و چون موضوع هم جزائی است لذا دادگاه مانند موارد فوق، امکان مقررکردن و تفسیر موسع را ندارد، اگرچه عدالت با آن ملازمه دارد. بنابراین قاضی جزائی باید با تفسیر مضیق از قانون حکم دهد و اینجا است که علیرغم این که نتیجه حاصله از جرم اسیدپاشی چه از نظر قربانی و چه از نظر برهم خوردن نظم و امنیت اجتماعی به مراتب وخیم تر از جرم افساد فی الارض است، واژه "اسلحه" که وسیله ارتکاب جرم اخیر است، مانع از اعمال مجازات اعدام برای مجرم اسیدپاش می شود که وسیله ارتکاب جرم در این مورد "اسید" است.
به نظر می رسد این پیشنهاد اقدام مقدور بوده است و امیدوارم که دادگاه های ما به نحوی این را بپذیرند و تا اقدام مطلوب این مجرمین بی رحم را به مجازاتی که مستحق آن هستند محکوم کنند ولی مرحله بعد از اقدام مطلوب یا تحت نام ماده واحده تشدید مجازات اسیدپاشی این بزه را همانند جرم افساد فی الارض محسوب و مرتکب این جرم شنیع را به اشد مجازات که همانا اعدام می باشد محکوم نماید. البته این لایحه باید به مجلس قانون گذاری تقدیم شود تا پس از طی مراحل تقنین نهایتا قدرت اجرایی پیدا نماید. بی تردید همانگونه که تعیین کیفر شدید برای جرم تجاوز به اموال مردم یعنی تصرف عدوانی موثر افتاده، تشدید مجازات مرتکبین جرم اسیدپاشی نیز می تواند موجب کاهش ارتکاب این جرم یا حتی توقف آن شده و نهایتا سبب اعاده نظم و امنیت جامعه که نتیجه این فعل مجرمانه سعبانه است گردد.
همانگونه که در بالا ذکر شد در قانون مجازات اسلامی مصادیق محاربه و افساد فی الارض به طور انحصاری مشخص و در هر مورد مقنن به نوع جرم، وسیله، موضوع و امثال آنها تصریح نموده است.چون اسید سلاح محسوب نمی شود و مستند قانون برای محارب و مفسد فی الارض شناختن اسیدپاش وجود ندارد نمی توان مرتکب چنین جرمی را مفسد فی الارض شناخت.

3-8-قرار بازداشت موقت الزامی برای مرتکب جرم اسیدپاشی
در شقاوت آمیز و هولناک بودن جرم اسیدپاشی و آثار آن تردید نیست لذا مقنن در ماده 35 قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مقرر داشته که در موارد زیر، در صورت وجود قرائن و امارات کافی که دلالت بر توجه اتهام به متهم نماید صدور قرار بازداشت موقت الزامی است و تا صدور حکم بدوی ادامه خواهد یافت.
الف) قتل عمد، آدم ربائی، اسید پاشی و محاربه و فساد فی الارض
ب…
3-9-قصاص و ضرورت اجرا
در جرم اسیدپاشی اگر فرد مجنی علیه کشته شود مطابق ماده 205 قانون مجازات اسلامی فرد جانی به قصاص نفس محکوم خواهد شد اما اگر فرد مجنی علیه عضوی از اعضای خود را از دست بدهد بر طبق ماده 273 قانون مجازات فرد جانی در برابر او قصاص عضو خواهد شد.
در ماده 273 آمده است " در قصاص عضو ، زن و مرد برابرند ومرد مجرم به سبب نقص عضو یا جرمی که به زن وارد نماید به قصاص عضو مانند آن محکوم می شود ، مگراینکه دیه عضوی که ناقص شده ثلث یا بیش از ثلث دیه کامل باشد که درآن صورت زن هنگامی می تواند قصاص کند که نصف دیه آن عضو را به مرد بپردازد. "مطابق فقه اسلامی و قانون کشور ما که از فقه نشات گرفته است زن و مرد در دیه ی اعضاء برابرند تا جایی که دیه ی زن به یک سوم دیه ی کامل برسد که در این صورت دیه ی زن نصف خواهد شد. بنابراین در صورتی که فرد مجنی علیه در اسیدپاشی زن باشد و چشمان او نابینا شود چون دیه ی دو چشم برابر با یک دیه ی کامل است، این دیه به نصف تقلیل یافته و در هنگام قصاص، زن باید نصف دیه را به مرد بپردازد.
در باب قصاص اعضای آسیب دیده ی مجنی علیه نیز در ماده 272 قانون مجازات اسلامی 5 شرط در قصاص عضو ذکر شده است که از جمله آنها، این است که قصاص نباید موجب تلف جانی یا عضو دیگری شود و همچنین نباید بیش از اندازه ی جنایت باشد. به عقیده ی عده ای از کارشناسان این شروط در مجازات اسیدپاشی قابل صدق نیست و مایع بودن اسید امکان سرایت به دیگر اعضا را به وجود می آورد و همچنین امکان تعیین غلظت اسید به کار رفته در جنایت بسیار کم بوده و از آنجا که غلظت اسید، فاصله، نحوه پاشیدن آن و حتی وضعیت مجنی علیه، آثاری متفاوت ایجاد می کند، مقابله به مثل در قبال جانی ممکن نیست.
براین اساس می توان گفت در اسیدپاشی قصاص چشم قابل اجرا است اما قصاص صورت و بقیه اندام ها مطابق این مواد قانونی به دلیل امکان سرایت اسید به اعضای دیگر جانی یا تلف او و یا به این دلیل که ممکن است پاشیدن اسید موجب جراحتی بیش از اندازه ی جنایت شود قابل اجرا نبوده و تنها دیه و ارش آنها پرداخت می شود. البته براساس برخی مقالات علمی نوشته شده، عمق جراحت در ریختن اسید بستگی به قدرت اسید و طول مدت تماس آن با پوست دارد که این میزان می تواند با نظر متخصصین تعیین شود و اگر چنین کاری انجام شود قصاص دیگر اعضاء هم ممکن خواهد بود.(2)
همچنین در اغلب پرونده های اسیدپاشی با توجه به میزان آسیب دیدگی عموما علاوه بر قصاص چشم، ارش (3) سوختگی صورت، اندام های فوقانی، قفسه صدری، نقص زیبایی و تخریب صورت و حبس تعزیری برای جانی تعیین می شود اما مساله این است که آیا در قانون پرداخت هزینه های درمانی مجنی علیه و خسارت از کارافتادگی و افزایش مخارج زندگی و خسارات معنوی مانند از دست دادن شغل خصوصا در موردی که فرد مجنی علیه شغلی داشته باشد که با از بین رفتن یکی از حواس یا اعضای بدنش دیگر به طور کلی قادر به انجام آن نباشد (مشاغلی همچون نقاشی و …) و حتی خسارتی برای دردهای ناشی از اسیدپاشی نیز از جانی مطالبه می شود؟
آنگونه که مشخص است تاکنون در هیچ پرونده ی اسیدپاشی جز دیه و ارش اعضای بدن مجنی علیه و برخی خسارات مانند تخریب صورت و از بین رفتن چهره، خسارات ناشی از صدمات جسمانی که مازاد بر دیه است بر عهده ی جانی گذارده نمی شود درحالیکه معمولا هزینه های درمان و اعمال جراحی که بر روی فرد مجنی علیه انجام می شود بسیار بیشتر از میزان کل دیات و ارش پرداختی به او می باشد. بر این اساس فرد مجنی علیه که بدون گناه و به دلیل نادانی و کینه توزی فرد دیگری به شدت صدمه دیده است باید برای بهبود شرایط ظاهری و جسمی خود با قرض، وام، کمک افراد خیرخواه و … هزینه هایی چندین برابر چیزی که به او تعلق گرفته است بپردازد اما جانی با پرداخت دیه، ارش و چند سال حبس از آثار و عواقب عمل شنیع خود رهایی پیدا کند، در اینجا باید سوال کرد که آیا قانون در این زمینه توانسته است هدف اصلی خویش یعنی برقراری عدالت را انجام دهد؟ و یا قوانین در این زمینه موجود بوده اما در دادگاههای کشور اجرایی نمی شود؟
گفتنی است به موجب ماده 1 قانون مسئولیت مدنی -هر کس بدون مجوز قانونی عمداً یا در نتیجه بی احتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجارتی یا به هر حق دیگر که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده لطمه ای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود می باشد- باید دادگاه هزینه های درمانی، هزینه از کارافتادگی و خسارات معنوی فرد مجنی علیه مانند از میان رفتن زیبایی چهره، شغل و … را از جانی مطالبه نماید اما مشکل اینجاست که متاسفانه این قانون در کشور ما عملا اجرا نمی شود وگرنه قضات میتوانند با استناد به این ماده ی قانونی تمامی این هزینه ها را از فرد جانی مطالبه نمایند.
همچنین مطابق قاعده ی فقهی لاضرر (لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام) چون فرد جانی در جرم اسیدپاشی با قصد قبلی و آگاهانه دست به ارتکاب چنین عملی زده، در واقع علیه خود اقدام به ضرر نموده است بنابراین باید تمامی خسارات وارده بر مجنی علیه را بپردازد و یا می توان گفت ضامن نبودن فرد اسیدپاش نسبت به خسارات مادی و معنوی وارده بر فرد آسیب دیده حکمی ضرری است و موجب زیان بر مجنی علیه می شود و مطابق قاعده ی لا ضرر باید برای جلوگیری از زیان رسیدن به فرد آسیب دیده، فرد جانی ضامن خسارات شناخته شود.
مطلب آخر درباره نحوه اجرای قصاص در اسیدپاشی است که فرد جانی در این نوع قصاص حتی درد ناشی از اسیدپاشی را متحمل نشده و پس از بیهوشی در چشمان او اسید ریخته می شود درحالیکه فرد مجنی علیه هم در لحظه ی پاشیده شدن اسید و هم مدتها در اثر این جنایت زجر و ناراحتی کشیده است که این مساله نیز در نوع خود قابل تامل می باشد که آیا هدف از قصاص تنها مجازات فرد است یا مجازاتی همانند عمل جانی با همان ناراحتی و درد وارد آمده بر مجنی علیه؟
وقتی به موضوع قصاص در اسلام می نگریم درمی یابیم که خداوند حتی نسبت به خود انسان برای او دلسوزتر است زیرا اگر این حکم نبود هر جنایتی انجام می شد و قوانین خودساخته بشری ظلم در حق دیگری را آزاد می کردند.قصاص علاوه بر حیات، مانع از تجری شدن متجاوزان به حقوق دیگران است. البته گذشت از اجرای حکم قصاص نیزتنها با رضایت شاکی مجاز دانسته شده است.
قرآن مجید هم برای توجه بشر به اجرای حدود قصاص مثال های فراوانی زده است و ما در تاریخ هم داشته ایم که برای احقاق حق و قصاص یک نفر، چند طایفه در جنگ ها و خونریزیها نابود شده اند در حالیکه اگر "یک چشم، با یک چشم و یک گوش با یک گوش" قصاص می شد، چنان وضعیت خطرناکی پدید نمی آمد.
برخی معتقدند اولین ملاک برای اجرای حکم قصاص خداخواهی و خدا محوری است و در کنار آن تداوم حیات بشری است که آن نیز در راستای حکم خداوند قرار دارد و نمی توان خللی در آن وارد ساخت.
در خصوص اجرای حکم قصاص اسیدپاشی دو دیدگاه در جامعه حاکم است یکی اینکه عده ای معتقدند چرا باید عمل قصاص باشد و نباید چنین اتفاقی بیفتد و دوم اینکه برخی معتقدند باید قصاص اسیدپاشی وجود داشته باشد تا عبرتی باشد برای سایرین. از نظر جامعه شناسی هر عملی یک عکس العمل دارد. وقتی فردی نسبت به فرد دیگری چنین فاجعه ای را انجام می دهد باید تنبیه شود، اما این تنبیه نباید ظاهری باشد. یعنی اینکه نباید چشم در مقابل چشم کور شود و… از نظر بنده قصاص و تنبیه می تواند به طرق دیگر صورت گیرد. چون به هر حال زندگی از فردی که قربانی این حادثه شده، گرفته شده است. همگی این قربانیان آرزوهای زیادی مثل همه مردم و اهداف بلندمدتی برای خود داشته اند. فرد مجرم قطعاً باید زندانی بکشد و به بدترین شیوه ممکن تنبیه شود تا درس عبرتی برای سایر افراد باشد، اما این اشد مجازات به مفهوم کور کردن چشم و مجازات این چنینی نیست. عمل اسیدپاشی عملی ضداخلاقی، ضدانسانی و ضداجتماعی است حتی اگر در چنین پرونده ای که قربانی به اشتباه گرفته شده باز هم نمی توان مجرم را تبرئه کرد چون به هر حال این فرد قصد داشته که این کار را روی فردی انجام دهد.
در جرم هایی مثل قتل که قصاص صورت می گیرد خانواده قاتل به هر شکل ممکن سعی می کنند از خانواده مقتول رضایت بگیرند تا فرزندشان قصاص نشود. در این گونه پرونده ها بخشش زیباست، اما در خصوص پرونده اسیدپاشی اصلاً نباید بخششی صورت بگیرد چون فرد مجرم زندگی را از قربانی تا آخر عمر گرفته است. همه این قربانیان تا آخر عمر نمی توانند در آینه خود را نگاه کنند. نمی توانند ازدواج کنند. عاشق شوند، در کارهای اجتماعی مشارکت کنند و نمی توانند زندگی کنند. پس در خصوص چنین افرادی بخشش جایز نیست. عدم اجرای حکم می تواند در وقیح تر کردن افراد تاثیر داشته باشد. همچنین دولت باید این قربانیان را تا پایان دوره درمان حمایت کند. به همه دلایل بالا باید افزود اگر مجازات در جامعه نباشد هرج و مرج گرایی به وجود می آید. هرچند مجازات نیز به فرهنگ، عرف و هنجارهای یک جامعه باز می گردد و این بدین مفهوم نیست که مجازات و قصاص حتماً باید ظاهری با شد، بلکه می تواند به صورت های مختلف اجرا شود .
وظیفه اصلی دستگاه قضایی هم علاوه بر شناخت حق، یاری کردن مظلومان برای رسیدن به حق و حقوق خود است. همه قضات نیز برای این تعهد اخلاقی، شرعی و قانونی خود قسم یاد کرده اند.
روند صدور حکم و مراحل طی شده آن نشان می دهد که قاضی و دادگاه طبق قانون و شرع به تکلیف الهی خود عمل کرده اند و اکنون این دستگاه قضایی است که می بایست به دور از حاشیه سازیهای احتمالی سیاسی و بین المللی به تکلیف خود عمل کند..
قاضی و حکومت اسلامی برای احقاق حق در یک مسیر قرار دارند و رابطه منسجمی میان این دو وجود دارد که نمی توانند جدای از هم باشند و حکومت برای معرفی اسلام راستین اکنون باید مدافع قاضی عادلی باشد که براساس احکام جزایی اسلام حکم صادر کرده است.
منافع شخصی، سیاسی و جناحی و حتی حقوق های به اصطلاح بین المللی نباید خللی در اجرای حق، پس از شناخت آن ایجاد کند. البته این حق هم وجود دارد که قوه قضائیه برای ایجاد صلح و سازش تلاش کند؛ ولی اگر علیرغم تلاش ها شاکی خواستار احقاق حق خود باشد، نمی توان بر خلاف خواست او حکم را معطل نگه داشت، همچنانکه همیشه موضوع داوری و ریش سفیدی وجود داشته است.
بحث کیفری، بحث حساسی در اجرای احکام است همچنان که قصاص از حساس ترین بخش احکام کیفری محسوب می شود و نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت. در این عرصه هرگونه حرکت احساسی یا به منظور جلب رضایت فرد، گروه، طایفه، طرفداران افراطی و حتی پیشبرد مسایل سیاسی و یا مراوده ای باشد، به زیان حق، قانون و شرع مقدس خواهد شد که تعلل و کوتاهی خاصی را به هیچ وجه نمی پذیرد.
به نظر می رسد نیاز به تصویب یک لایحه مجزا درباره بزه اسیدپاشی داریم. این قانون نیاز به بررسی های مفصل و کار کارشناسی مشترک توسط جرم شناسان و جامعه شناسان و حقوق دانان دارد تا مجازاتی در نظر گرفته شود که جنبه بازدارندگی داشته باشد و سبب کاهش اسیدپاشی در جامعه شود، هم موجب تجری افراد و قانون شکنان نشود. به نظر می رسد حبس های طویل مدت با روش های مختلف می تواند از بروز اسیدپاشی جلوگیری کند.
مطمئنا برخورد با این جرم باز هم نیاز به شجاعت و رعایت مصالح عمومی دارد تا با متناسب کردن مجازات این جرم بتوان تا حد امکان جلوی تکرار این حوادث ناگوار را گرفت.

3-10- جنبه عمومی
با توجه به این موضوع که خانواده مجرم برای اینکه رضایت شاکی و خانواده اش را جلب کنند دست به هرکاری می زنند امکان گذشت قربانی و یا خانواده او بسیاراست. مجرم برای اینکه از قصاص رهایی یابد و اعضای بدن خود را از دست ندهد حاضر است به هر کاری تن دهد.
این موضوع در بسیاری موارد باعث ایجاد ترحم در قربانی وگذشت و بخشش او می شود.اما عدم اجرای قصاص می تواند به جری شدن سایرافراد خطرناک جامعه بینجامد. اجرای قصاص الزامی نیست.ولی باید راهکاری در این خصوص اندیشیده شود تا جلوی تکرار آن گرفته شود. در این بین برخی کارشناسان عقیده برسنگین تر کردن مجازات جنبه عمومی جرم دارند تا حتی بعد از گذشت شاکی هم چنان مجازات سنگین باشد که دیگر کسی به سمت انجام چنین جرمی نرود.
موضوع قصاص چیزی است که در اختیار خانواده شاکی و خود شاکی است و م یتواند بدون هیچ مشکلی فرد محکوم را ببخشد.
بخشوده شدن برخی ازمحکومان توسط شاکی، باعث نم یشود که مجرمان جری شوند؛ گفت: باید در ای نگونه موارد قانون وارد عمل شده و مجازات از جنبه عمومی را با شدت بیشتری پیگیری کنند.
برحسب نوع وقوع جرم، قانون باید به نسبت شدت و ضعف تاثر وقوع آن بر جامعه افزایشی منطقی را به مجازا ت ها از جنبه عمومی ببخشد. قصاص حق طبیعی است و خداوند این حق را به افراد داده است به همین دلیل نمیتوان کسی رامجبوربه درخواست قصاص یا عدم قصاص کرد.این حقوقدان کشورمان همچنین به آیه قرآن اشاره کرد و گفت: البته از این موضوع نباید غافل شد که همانطور که خداوند به موضوع عفو و بخشندگی اشاره کرده است، آورده که در قصاص حیات جامعه نهفته شده است.
در بخش قصاص باید فرهنگ سازی شود و این نکته برای شهروندان ملموس باشد که درست است که در بخشندگی لذتی وصف ناپذیر نهفته شده اما قصاص حیاتبخش جامعه است.

سرعت در رسیدگی و اجرای حکم عامل بازدارندگی:
برخی کارشناسان حقوقی و حقوقدانان یکی ازعلل افزایش ارتکاب این جرم در جامعه را تعلل دررسیدگی و طولانی شدن روند صدور حکم و اجرای آن دانسته اند که با تسریع در رسیدگی می توان به مقابله با آن شتافت.
عوامل مختلف میتواند سبب بازدارندگی از انجام بز ههایی نظیراسیدپاشی شود، کیی از این عوامل همان سرعت در رسیدگی به این پروند هها، صدور و اجرای حکم است که خلاء موجود در روند رسیدگی، صدور و اجرای حکم برای اسیدپاشان زمینه سوءاستفاده و افزایش جرات بزهکاران در انجام چنین اقداماتی را فراهم میکند.
اغماض در حق اسیدپاشان سبب عدم بازدارندگی از ارتکاب چنین جرایمی است و قوه قضا ییه، نیروی انتظامی، قربانیان اسیدپاشی، اولیای آنها و اجتماع نباید از این افراد چش مپوشی و نسبت به آنها گذشت کنند، حکم اسیدپاشی قصاص است اما متاسفانه برخی از مواقع قربانیان اسیدپاشی یا اولیای دم از قصاص رضایت میدهند؛ اگرچه رضایت عامل بازدارندگی نیست بلکه عامل جرات بخشیدن به عده دای آدم شرور و بهانه طلب است.
بسترهای صدور و اجرای حکم باید مورد توجه قرار گیرد، به خصوص پروند ههایی نظیر اسیدپاشی که احساسات عمومی را برمی انگیزد و بازتاب منفی کشوری و جهانی پیدا میکند .

3-11-لزوم بازنگری در قوانین اسید پاشی
بدون تردید یکی از جرایمی که در هر بار ارتکاب انزاجار عمومی را به شدت بر می انگیزد ، اسیدپاشی است . علت این انزجار را علاوه بر صدمات جدی و بعضاً جبران ناپذیری که به قربانی جرمی وارد می شود باید در انگیزه ی مرتکب جستجو کرد . این جرم که معمولاً روی صورت قربانیان انجام می گیرد ، عموماً به انگیزه ی تباه ساختن آینده و گوشه نشین کردن دائمی قربانی انجام می گیرد که متاسفانه در عمل نیز چنین شده و قربانی جرم تا مدت های طولانی و حتی تا پایان عمر از بند لطمات جسمانی و روانی این جرم خلاصی نخواهد یافت . با این وجود این جرم از جرایمی است که در کتب و مقالات حقوقی مهجور مانده و کم تر مورد تحلیل حقوق دانان و ارباب نظر قرار گرفته است . با چنین رویکردی این مقاله سعی بر آن دارد که بتواند با تحلیلی هر چند مختصر از این جرم ، راه را برای بررسی دقیق تر آن هموار کند

به موجب لایحه ی قانونی مربوط به ۱۳۳۷ :
هر کس عمداً با پاشیدن اسید یا هر نوع ترکیبات شیمیایی دیگر موجب قتل کسی بشود به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائمی یا فقدان یکی از حواس مجنی علیه گردد به حبس جنایی درجه یک و اگر موجب قطع یا نقضان یا از کار افتادن عضوی از اعضا شود به حبس جنایی درجه دو از دو سال تا ده سال و اگر موجب صدمه دیگری شود به حبس جنایی درجه دو از دو سال تا پنج سال محکوم خواهد شد . مجازات شروع به پاشیدن اسید به اشخاص ، حبس جنایی درجه ۲ از دو سال تا پنج سال است . در کلیه ی موارد مذکور در این ماده در صورت اجرای ماده ( ۴۴ ) قانون کیفر عمومی بیش از یک درجه تخفیف جایز نیست ".
با توجه به ماده واحده ی فوق به بررسی ارکان تشکیل دهنده ی جرم اسیدپاشی می پردازیم :

عمل مرتکب:
عبارت است از پاشیدن اسید و هر نوع ترکیبات شیمیایی که منجر به یکی از نتایج مذکور در ماده واحده شود . اقدام مقنن در منحصرکردن تحقق جرم به " ترکیبات شیمیایی " قابل انتقاد است ؛ زیرا با توجه به اصل تفسیر مضیق قوانین کیفری پاشیدن ترکیبات غیر شیمیایی هر چند منجر به صدماتی حتی شدیدتر از صدمات مذکور در ماده واحد را نمی توان تحت شمول آن دانست و بهتر آن بود که مقنن از عنوان کلی " ترکیبات شیمیایی و غیرشیمیایی " در متن قانون استفاده می کرد . برای پاشیدن ماده ی شیمیایی نیز استفاده از وسیله ی خاصی در تحقق جرم شرط نمی باشد و هر آن چه را که بتوان بر آن اطلاق " پاشیدن " نمود ، می توان تحت شمول ماده دانست . برخی حقوق دان ها اقداماتی نظیر ریختن اسید و انداختن و فرو کردن اعضای بدن مجنی علیه در اسید را نیز تحت شمول ماده دانسته اند . در این زمینه هر چند با توجه به عدم تفاوت منطقی در ماهیت ریختن و پاشیدن و نیز تفسیر منطقی قانون ریختن ماده شیمیایی را می توان ذیل عنوان " پاشیدن " و در نتیجه مشمول ماده دانست اما شمول ماده بر انداختن مجنی علیه در ماده ی شیمیایی و یا فرو کردن اعضای او را در آن ، نمی توان پذیرفت زیرا مقتضای تفسیر قوانین کیفری ، تفسیر در حد قدر متیقن و مسلم متون قانونی است و بدون تردید توسعه ی مصادیق ، بدون وجود نصی برای آن ها قابل پذیرش نخواهد بود و تنها در صورت وجود تصریح قانونی می توان موارد فوق را مشمول ماده دانست که با توجه به فقدان چنین تصریحی عمل مرتکب در صورت وجود شرایط قصاص ، مشمول ماده قانون مجازات اسلامی و در غیر این صورت مشمول تبصره " ۲ " همان ماده و یا ماده ی همان قانون حسب مورد خواهد بود . نکته ی دیگری که ذکر آن خالی از فایده نخواهد بود ، آن است که با توجه به قواعد کلی ، جرم اسید پاشی نیز همانند سایر جرایم علیه اشخاص هم به صورت مباشرتی و هم به صورت تسبیتی قابل تحقق است ؛ پس در حالاتی که شخص عمل پاشیدن را به کودک غیر ممیز یا مجنونی واگذار می کند و یا با اکراه ، شخص ثالث و یا حتی خود مجنی علیه را وادار به پاشیدن ماده ی شیمیایی می نماید با توجه به ضعف مباشر تنها عمل سبب مشمول ماده و قابل مجازات خواهد بود.

نتیجه ی جرم
اسید پاشی از جرایم مقید به نتیجه بوده و صرف مبادرت به پاشیدن مواد شیمیایی موجب تحقق جرم نخواهد شد . البته در این حالت در صورت وجود شرایط ، عمل مرتکب در محدودی شروع به جرم قابل مجازات خواهد بود . با توجه به متن ماده واحده منجر شدن اسیدپاشی به نتایج زیر قابل بررسی است:
-1مرگ : به موجب صدر ماده واحده : " هر کس عمداً با پاشیدن اسید یا هر نوع ترکیبات شیمیایی دیگر موجب قتل کسی بشود به مجازات اعدام … محکوم خواهد شد . در این زمینه برخی این قسمت از ماده را از باب فساد فی الارض دانسته و در نتیجه کماکان آن را قابل اجرا می دانند . این نظر را نمی توان پذیرفت ؛ زیرا برای تحقق محاربه و افساد فی الارض به موجب ماده ( ۱۸۳ ) قانون مجازات اسلامی علاوه بر شرایط خاص این جرم ، دست به اسلحه بردن نیز ضروری است و با توجه به این که مصادیق سلاح را عرف مشخص می کند . بدیهی است که اسید و مواد شیمیایی از مصادیق اسلحه نبوده و درست به همین علت برخی حقوق دان ها اسید پاشی را محاربه ندانسته اند ؛ به عبارت بهتر صرف خطرناک بودن وسیله ی به کار رفته ، موجبی برای تحقق عنوان محاربه نخواهد بود . در این زمینه ذکر نکته ی حائز اهمیت است و آن این که هر چند در قوانین بعد از انقلاب و به صورت پراکنده به عنوان کلی افساد فی الارض اشاره شده و بر این اساس بعضی دادگاه ها نیز آرایی صادر کرده اند و صرف نظر از تعارض این مواد با ماده ی ( ۱۸۳ ) فوق الذکر و عدم تعریف قانونی آن باید گفت اسیدپاشی شامل این عنوان کلی نیز نخواهد شد ؛ زیرا عنوان افساد فی الارض نیز زمانی تحقق می یابد که جرمی منجر به مفسده ی عمومی و انحراف جامعه از راه حق شود ) و بدیهی است که این موضوع نیز در رابطه با اسیدپاشی مذکور در این ماده منتفی است . پس همان طور که برخی حقوق دان ها نیز نظر داده اند ، مجازات اعدام مذکور در ماده واحده را باید منسوخه دانست . اداره ی حقوقی قوه قضاییه نیز در نظریه ی شماره ۳۴۳۷/۷ – ۴ /۵/۸۲ مقرر داشته است که : " قسمت اول لایحه ی قانونی مربوط به مجازات پاشیدن اسید مصوب ۱۳۳۷ با توجه به قانون مجازات اسلامی منسوخ است … " . حال می توان با توجه به نسخ صدر ماده واحده فروض زیر را در صورت منجر شدن اسید پاشی به مرگ بررسی نمود :
الف ) در صورتی که مرتکب با قصد قتل مبادرت به پاشیدن اسید کند و یا در صورت فقدان قصد ابتدایی ، اطلاق عنوان نوعاً کشنده به عمل او با توجه به نوع ماده ی شیمیایی به کار رفته و محل اصابت میسر باشد ؛ عمل مرتکب قتل عمدی و مشمول مقررات مربوط به آن خواهد بود .
البته باید توجه داشت که صرف کشنده بودن عمل موجب تحقق قتل عمدی نخواهد بود بلکه مرتکب باید به کشنده بودن عمل خود نیز واقف باشد ؛ زیرا برای تحقق بند " ب " ماده (۲۰۶ ) قانون مجازات اسلامی قصد عمل نوعاً کشنده لازم است و نه صرف عمل نوعاً کشنده . پس در صورتی که مرتکب ثابت کند به نوع و میزان اسید جاهل بوده و یا قصد پاشیدن ماده ی شیمیایی به قسمتی غیر حساس از بدن مجنی علیه را داشته و ماده ی شیمیایی به طور کاملاً اتفاقی به موضع حساس بدن اصابت کرده ، اطلاق قتل عمدی به عمل وی صحیح نخواهد بود ؛ زیرا ملاک تمیز جنایات عمدی از انواع دیگر آن قصد مرتکب است و به لحاظ تحلیل عقلی وقتی می توان صحبت از قتل عمد کرد که قصد قتل وجود داشته باشد و در حالت فوق با توجه به فقدان قصد قتل چه به صورت ابتدایی و چه به صورت ضمنی اطلاق قتل عمدی بر عمل مرتکب محمل قانونی نخواهد داشت .
ب ) در حالتی که مرتکب بدون قصد قتل مبادرت به پاشیدن ماده ی شیمیایی کرده و عمل وی نیز نوعاً کشنده نباشد ، قتل شبه عمد بوده و با توجه به نسخ مجازات اعدام در ماده واحده ، عمل فرد تنها براساس ماده ( ۶۱۶ ) قانون مجازات اسلامی قابل مجازات خواهد بود . به موجب این ماده : " در صورتی که قتل غیر عمد به واسطه بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا اقدام به امری که مرتکب در آن مهارت نداشته یا به سبب عدم رضایت نظامات واقع شود ، مسبب به حبس از یک تا سه سال و نیز پرداخت دیه … محکوم خواهد شد " ؛ زیرا علاوه بر غیر قانونی بودن نفس اسید پاشی ، عمل مرتکب نوعی بی احتیاطی نسبت به حیات مجنی علیه نیز بوده و مشمول ماده فوق خواهد بود . نکته ای که ذکر آن حائز اهمیت است آن است که در صورتی که بر اثر پاشیدن ماده ی شیمیایی به مجنی علیه صدماتی وارد آمده و سپس وی به قتل برسد ؛ عمل مرتکب را باید تعدد معنوی بین ماده ی ( ۶۱۶ ) فوق الذکر و لایحه ی قانونی مربوط به اسیدپاشی دانست . در این مورد استناد به ماده ( ۲۱۸ ) قانون مجازات اسلامی در مورد تداخل مجازات قصاص نفس و عضو بر اثر یک ضربه نیز صحیح نخواهد بود ؛ زیرا ماده ی مذکور مربوط به بحث قصاص بوده و تسری آن به بحث تعزیرات محمل قانونی نخواهد داشت . خصوصاً آن که در صورت نپذیرفتن این استدلال مجازات اسیدپاشی منجر به قتل ( در صورت ورود صدمه ) به طور فاحشی از اسیدپاشی منجر به صدمات ، کم تر بوده و به عبارت دیگر برای مرتکب بهتر آن خواهد بود که اسیدپاشی ، منجر به مرگ مجنی علیه شود تا صدمات جسمانی . در مورد قواعد کلی مربوط به ضرب و جرح عمدی منجر به فوت نیز این قضیه صادق است و در آن جا نیز در صورتی که پس از واردن آمدن عمدی ضرب یا جرح به مجنی علیه ، او فوت کند با فرض عمدی نبودن قتل و عدم امکان قصاص مذکور در ماده ی ( ۲۶۹ ) قانون مجازات اسلامی عمل فرد تعدد معنوی بین ماده ی ( ۶۱۶ ) و تبصره " ۲ " ماده ی ( ۲۶۹ ) یا ماده ی ( ۶۱۴ ) حسب مورد خواهد بود ؛ زیرا آن چه برای تحقق تعدد معنوی لازم است عمل واحد مشمول عناوین متعدد مجرمانه است و بدون شک تعدد نتایج مجرمانه عمل را از شمول عنوان تعدد معنوی خارج نخواهد کرد . حتی در حالتی که عمل مرتکب اسیدپاشی ، منجر به صدمات مذکور در ماده واحده نشده ولی منجر به مرگ منجی علیه گردد ، عمل مرتکب تعدد معنوی بین شروع به اسیدپاشی و ماده ( ۶۱۶ ) خواهد بود ؛ مانند آن که اسیدپاشی با توجه به نوع و میزان ماده ی شیمیایی و یا لباس های خاص مجنی علیه تنها باعث بر هم خوردن تعادل و در نتیجه مرگ او به صورت اتفاقی شود . خاطر نشان می شود در تمامی موارد گفته شده در فوق در صورت مطالبه ی اولیای دم ، مرتکب به پرداخت دیه ی نفس به آن ها محکوم خواهد شد و در مورد عضو ، اولیای دم مستحق دیه نخواهند بود ؛ زیرا در صورتی اولیای دم مستحق دیه ی نفس و دیه ی عضو به صورت توامان خواهند بود که عملی موجب قطع عضو و عملی دیگر موجب قتل گردد . در همین مورد ماده ی ( ۲۱۸ ) قانون مجازات اسلامی نیز ، در صورت وقوع مرگ و قطع عضو با یک ضربه عمل فرد را تنها مستوجب قصاص نفس دانسته است و برای عضو از جهت قصاص یا دیه حقی قائل نشده است .

صدمات جسمانی :
به موجب ماده واحده در صورتی که اسید پاشی منجر به مرض دائمی یا فقدان یکی از حواس یا موجب قطع یا نقصان یا از کار افتادن عضوی از اعضای منجی علیه شود ؛ با توجه به حذف عناوین جنحه و جنایت از حقوق کیفری ایران عمل مرتکب مستوجب دو تا ده سال حبس می باشد . مقنن هم چنین در ذیل ماده ، منجر شدن اسید پاشی به هر صدمه ی دیگری را نیز مستوجب حبس از دو تا پنج سال دانسته است که برای تحقق این قسمت ، نتیجه ی وارده باید به صورتی باشد که اطلاق صدمه بر آن ممکن بوده و در نتیجه در صورت وارد نشدن هیچ ضرب یا جرحی و تنها به صورت عمل فرد تنها براساس شروع به اسید پاشی قابل مجازات خواهد بود که البته مجازات در هر دو مورد فوق یکسان می باشد.

شروع به اسیدپاشی:
به موجب ذیل لایحه ی قانونی مربوط به پاشیدن اسید : " مجازات شروع به پاشیدن اسید به اشخاص حبس … از دو تا پنج سال است . با توجه به ماده ی ( ۴۱ ) قانون مجازات اسلامی برای تحقق شروع به اسید پاشی مرتکب باید قصد پاشیدن اسید نموده و شروع با اجرای آن نماید و عدم وقوع کامل جرم نیز ناشی از مانع خارجی باشد . هم چنین به موجب تبصره " ۱ " ماده ( ۴۱ ) : " مجرد قصد ارتکاب جرم و عملیات و اقداماتی که مقدمه ی جرم بوده و ارتباط مستقیم با وقوع جرم نداشته باشد ، شروع به جرم نخواهد بود . پس صرف خرید اسید به قصد پاشیدن و یا حتی کمین کردن سر راه مجنی علیه و دستگیر شدن قبل از هر اقدام بعدی ، شروع به اسیدپاشی نخواهد بود .

رکن روانی:
در جرم اسیدپاشی صرف سوءنیت عام کافی است و لازم است که مرتکب به ماهیت اسید یا ترکیبات شیمیایی نیز آگاه باشد ؛ پس صرف پاشیدن ماده ی شیمیایی برای تحقق جرم کافی نبوده و لازم است که مرتکب به نوع و تاثیر ماده ی شیمیایی به کار رفته نیز عالم باشد . هم چنین برای تحقق جرم اهمیتی ندارد که صرفاً همان جایی از بدن مجنی علیه که مرتکب قصد کرده صدمه ببیند ؛ پس اگر مرتکب قصد صدمه به صورت مجنی علیه را داشته ولی در عمل باعث ورود صدمه به قسمتی دیگری از بدن او گردد ، باز هم عمل مرتکب طبق ماده واحده قابل مجازات است . اشتباه در هویت مجنی علیه نیز تاثیری در موضوع نخواهد داشت . اگر مرتکب به قصد " الف " اقدام به پاشیدن ماده ی شیمیایی نموده و سپس معلوم شود که مجنی علیه " ب " بوده است ، تاثیری در مجازات مرتکب نخواهد داشت . البته در صورتی که شخصی غیر از شخص معینی که مرتکب قصد کرده صدمه ببیند ، عمل مرتکب تنها در حدود مقررات مربوط به ضرب و جرح غیر عمدی قابل رسیدگی است .

تخفیف:
در مورد تخفیف جرم اسیدپاشی نیز با توجه به منسوخ بودن قسمت اخیر ماده واحده در مورد نحوه تخفیف ، تخفیف جرم و تبدیل آن به استناد ماده ( ۲۲ ) قانون مجازات اسلامی بلااشکال و منطبق بر موازین قانونی است .
اگر بخواهیم قوانین کشورمان را در مورد اسید پاشی مرور کنیم، خواهیم دید که خلاهای بسیاری وجود دارد و مجازات های در نظر گرفته شده با آنچه انجام می شود، متناسب نیست و باید مجازات های درنظر گرفته شده، تشدید شود، ولی متاسفانه می بینیم که با افزایش بی رویه اسیدپاشی، باز همان مجازات ها اعمال می شود و هنوز با وجود نقص در قانون نسبت به اسیدپاشی، در خصوص تشدید مجازات این جرم که یکی از ضرورتها و نیاز اجتماع است، تصمیمی اتخاذ نشده است.
به نظر می رسد تحولی در قوانین جرایم اسیدپاشی باید انجام شود و این تحول زمانی صورت خواهد گرفت که عزم جدی در قوه قضاییه برای تدوین لایحه قانونی متناسب با جرم اسیدپاشی تهیه شود و مجلس شورای اسلامی هم با جدیت و در اولویت قرار دادن این لایحه قانونی قانون جدیدی را برای جرم اسید پاشی تصویب کند.

3-12-نتیجه گیری :
متاسفانه این پدیده شوم که آثار و پیامد های ویرانگری را به همراه دارد در چند سال اخیر شیوع یافته و موجب بروز آسیب های فراوانی در جامعه شده است .
اسید پاشی در اکثر موارد وقوع، واکنش هیجانی درون خانوادگی و یا مربوط به ازدواج بوده که عموما در پی دریافت پاسخ منفی از طرف دختر مورد علاقه صورت گرفته است، متاسفانه پیامدهای این جرم بدلیل اینکه عموما نقطه حساس شخصیت خانمها را که زیبایی آنان است مورد آسیب قرار می دهد و بدین صورت کسانی که از اسید پاشی جان سالم به در می برند زمینه را جهت بروز مشکلات و نابهنجاریهای روانی پیدا می کنند.
دریافتهای فرد از واقعیتهای وجود خود و نیز عدم انطباق شرایط وی با ایده آل های مورد نظر و همچنین عدم استحکام شخصیت فرد در برخورد با "نه" موجب بروز هیجانات کاذب در وی می شود و در صورت سرخوردگی موجب آسیبهای درونی در فرد خواهد شد که در موارد بسیار شدید جلوه تکانشی آن پس از ناامیدی فرد از رسیدن به هدفش وی را به سمت و سوی ویرانی و نابود کردن وی می کشاند.
به واقع ریشه این گونه اتفاقات تلخ در کجاست و چرا و چگونه فردی به خود اجازه می دهد که تمام موجودیت دیگری را بسوزاند و زندگی او را فدای خواسته های خودخواهانه خود کند. اکثر قربانیان حوادث اسید پاشی زنانی هستند که در جریان یک رابطه عاطفی یک طرفه قربانی چنین جراحت های غیر قابل جبرانی می شوند.
البته مسوولان محترم این مورد را هم در نظر داشته باشند از عوامل افزایش جرم اسیدپاشی در جامعه در دسترس بودن این ماده شیمیایی و ارزان بودن آن است. این موضوع در واقع بر لزوم نظارت جدی وسختگیرانه بر نحوه فروش اسید در کشور تاکید دارد.
مسئولان قضایی، انتظامی و دولتی باید با نظارت بیشتر بر این موضوع از خرید و فروش ارزان و ساده این ماده شیمیایی نابود کننده جلوگیری کنند.
لزوم تربیت صحیح فرزندان و جوانان ، الگوسازی مناسب ، دور نگه داشتن آن ها از تنش ها و درگیری های خانوادگی، معضلات اجتماعی، مشکلات اقتصادی، بیکاری، خشونت و… می تواند پرخاشگری در افراد و انجام رفتارهایی مانند اسیدپاشی را به حداقل برساند.

3-13-پیشنهادات:
1ـ پرهیز از ایجاد رابطه با افرادی که شناخت کافی نسبت به آنان نداریم.
2ـ همیشه این موضوع را به خاطر داشته باشیم که کوچکترین واکنش ما می تواند به صورت ناخودآگاه موجب برداشت های اشتباه از جانب دیگران و پایه گذاری یک رابطه احساسی یک طرفه و تعمیق آن شود پس در نوع رفتارهایمان با دیگران و دریافت هرگونه تهدید باید خانواده ها را در جریان گذاشت .
3ـ از ایجاد روابطی که به آن ایمان نداریم بپرهیزیم. چونکه پس از شروع این روابط کنترل بسیاری از شرایط مربوط به آن رابطه را از دست می دهیم.

منابع :
کتاب ها
1.ایمانی،عباس-فرهنگ اصلاحات حقوق کیفری،تهران-آریان-1382-ص51.
2.آشوری،محمد-آئین دادرسی کیفری،تهران-سمت-1386-چ هشتم،ج دوم،ص178.
3.آقایی نیا،حسین-حقوق کیفری اختصاصی(جرائم علیه اشخاص)-تهران-میزان-1386-ج سوم،ص311
4.قرائی مقدم،امان ا…-مبانی جامعه شناسی-تهران-ابجد-1382
5. مجموعه جرائم و مجازاتها، تدوین و تنفیع از عباسعلی رحیمی اصفهانی، مصطفی سلیمانی، مهدی روحانی، تهران، ریاست جمهوری معاونت پژوهش، تدوین و تنفیع قوانین و مقررات، اداره چاپ و انتشار، 1383، چ دوم، ص 526 – 527

مقالات
1.محمدی نیا،ایلیا-مجازات اسیدپاشی چیست؟-آفتاب یزد(24 اسفند 1383)-ص 7
2.محمد خانی،عباس-اسیدپاشی در حقوق کیفری ایران-آبان 86-ص 35 الی38
3.خاکی،صفر-مجازات اسیدپاشی در ایران-جاج جم-29آذر1384-ص14
4.روزنامه کیهان-اول خرداد1390
5.روزنامه قدس-21مرداد1390
6.روزنامه حمایت-شماره2302-17مرداد1390
7.روزنامه ایران-شماره 4939-ص23
8. مقاله خارجی COMBATING ACID VIOLENCE N BANGLADESH, INDIA, AND CAMBOD

سایت ها
1.سایت ایران سلامت-سپتامبر 2010
2.سایت فردا-10 دی 1389
3.سایت فردا نیوز-26 مهر 1390
4.سایت خبر آنلاین-14 مرداد 1390

ا

3

12

22


تعداد صفحات : 42 | فرمت فایل : وورد

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود