- حقوق اجتماعی1 شهروندان ازدیدگاه امام خمینی(ره)
دکتر ابراهیم موسی زاده در کتاب جستارهایی در حقوق عمومی حقوق اجتماعی را اینگونه بیان می کنند: مجموعه حق ها و حمایت هایی است که از طریق آن آسایش، رفاه و بهزیستی به حداکثر و عدم رفاه به حداقل می رسد. ایشان هدف این حقوق را بر خلاف برداشت های مارکسیستی و سوسیالیستی، نه حذف نفس نابرابری؛ بلکه تلاش برای حذف نابرابری غیر عادلانه است. دین مبین اسلام از همان اوان شکل گیری خویش چه در نصوص اسلامی(قرآن و حدیث) و چه در عمل و سیره پیشوایان دین، اهمیت حقوق اجتماعی را به لحاظ حفظ کرامت انسانی و تامین بنیان های جامعه سالم دینی، به صورت متعدد یاد آور شده و به این لحاظ از سابقه درخشانی برخوردار است. و برای عمل به تعهدات رفاهی و تحقق حقوق اجتماعی شهروندان جامعه اسلامی، که طبعا حکومت اسلامی به منابع مالی کافی نیازمند است. برخی منابع مانند: زکات، مالیات گیری، خمس، کفارات، زکات فطره را قرار داده است2".
در مجموع می توان گفت: "حقوق اجتماعی به معنای عام کلمه حوزه های مختلفی را در بر می گیرد. در بردارنده حوزه های اقتصادی و فرهنگی در معنای خاص آن ها نیز می شود. برخی از حقوق مطرح در حقوق اجتماعی محتوا و شاکله اقتصادی صرف دارند. مانند: حق مالکیت و آزادی کسب و کار. نوع دیگر، از حقوقی هستند که دولت ها برای اجرای عدالت همگانی و رعایت حقوق عامه به عنوان تعهد مثبت و یا فعلی بر عهده می گیرند تا در جامعه آن ها را اجرا کنند، مانند ایجاد شغل برای همه، تامین اجتماعی، گسترش بیمه همگانی، رفاه و بهداشت عمومی، مسکن، آموزش و پرورش و غیره3".
خطبه 216 نهج البلاغه هم درباره حقوق اجتماعی است. حضرت امیر(ع) در این خطبه به بیان حقوق متقابل رهبری و مردم می پردازند. در ابتدای خطبه می فرمایند: خداوند سبحان حقی را برای من به عهده شما قرار داده است. و مانند حقی که من بر شما دارم شما نیز بر عهده من حقی دارید. به نظر ایشان تعیین حقوق از جانب پروردگار است. ایشان سپس به ارتباط بین حق و تکلیف اشاره می کنند، که حق اگر به سود کسی اجرا شود ناگزیر به زیان او نیز به کار می رود و تنها حق خداوند سبحان یک طرفه است. بنابراین این طور نیست که عده ای تنها بر عهده دیگران حقوقی داشته باشند، بدون اینکه خود تعهدی داشته باشند.
"بوردو، استاد دانشگاه پاریس، در تعریف حقوق اجتماعی می نویسد: فرد پیش از آنکه شهروند باشد، کشاورز، کارگر، بازرگان و پزشک است. همه این مشاغل و فعالیت ها او را در شرایط اقتصادی و اجتماعی ویژه و در قالبی قرار می دهد که بدین عنوان، الزامات و فشارهایی متوجه او می گردد. این الزامات ممکن است اجتماعی و یا اقتصادی و یا حرفه ای باشد و یا مثلا تبعیضات و اجحافاتی که به زنان از طرف جنس مذکر تحمیل می شود که چنانچه فرد مورد حمایت موثری از طرف دولت قرار نگیرد، آزادی او زائل و یا لااقل فلج می شود، در حالی که آزادی حکم می کند که فرد از این قیود، الزامات و اجبارها و بی عدالتی ها رهایی یابد و آن ممکن نیست مگر این که دولت در برابر فرد تعهدات مثبتی را به عهده بگیرد که آن را، اصطلاحا حقوق اجتماعی نام نهاده اند. حقوق اجتماعی مانند حقوق و آزادیهای فردی ناشی از مقتضیات طبیعت بشر است که برای او به همان اندازه حقوق فردی، امری حیاتی و اساسی است و موجب رهایی او از بی عدالتی ها می باشد4".
"حقوق اجتماعی به حق طبیعی هر فرد برای بهره مند شدن از یک حداقل استاندارد رفاه اقتصادی و امنیت مربوط می شود. به عبارت دیگر، حقوق اجتماعی به خدمات رفاهی مربوط می شود. این حقوق شامل حمایت های مادی و درآمدی مانند تامین مسکن، تامین شغل، پرداخت حقوق و مزایای کافی، برخورداری از حداقل دستمزد، تامین اجتماعی(در صورت بیکاری، بیماری، از کار افتادگی، پیری، بی سرپرستی، حوادث و سوانح) . برخورداری از آموزش و پرورش رایگان، برخورداری از بهداشت و درمان؛ مانند برخورداری از خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت های پزشکی و برخورداری از بیمه های درمانی همگانی، حمایت های قضایی؛ مانند حق برخورداری از وکیل و حق دادخواهی و مراجعه به دادگاه5".
"باید توجه داشت قلمرو حقوق اجتماعی مورد بحث هر کشوری بستگی کامل به توسعه و داشته های عمومی آن کشور دارد، زیرا چه بسا کشوری در ابتدای راه باشد و هنوز بخش قابل توجهی از مردمش بیمه نباشند. بنابراین، هدف آن دولت تحت پوشش بیمه قرار دادن شهروندانش خواهد بود. در حالی که در کشور دیگر که نظام فراگیر بیمه ای دارد، ارتقاء خدمات بیمه ای مورد توجه خواهد بود. در برخی از کشورهای توسعه یافته شعار دولت بهزیستی6 یا دولت رفاه از سال ها پیش مطرح بوده، در حالی که برخی از کشورهای دیگر در ابتدای راه هستند7".
دکتر جعفری لنگرودی حقوق اجتماعی را بدین گونه تعریف می کند: حقوق اجتماعی، حقوقی که مقنن برای اتباع خود در روابط با موسسات عمومی مقرر داشته است مانند: حقوق سیاسی، حق استخدام، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن در مجالس مقننه و انجمن ایالتی و، ولایتی و بلدی و در هیات منصفه، اداء شهادت در مراجع رسمی. به این ترتیب این اصطلاح اعم از حقوق سیاسی است8.
حقوق اجتماعی دارای ویژگی های متعددی است که به برخی از آنها در اینجا اشاره می کنیم: "1- این حقوق به افراد به طور کلی مربوط نمی شود بلکه فرد را به عنوان عضوی از یک گروه اجتماعی مشخص مورد توجه قرار می دهد. مانند: کشاورزان، کارگران و افرادی که از نظر اقتصادی ضعیف هستند. 2- قواعد حقوقی در این زمینه ها جنبه حمایتی دارند. یعنی افراد یاد شده را در برابر گروه یا گروه هایی که اینان تحت سلطه شان قرار می گیرند، حمایت می کنند. 3- این حمایت جنبه اقتصادی و اجتماعی دارد و برای پیشرفت معنوی گروه های مورد حمایت، فراهم کردن منافع آنان را ضروری می شمارد. 4- هدف نهایی آن است که به جای برخورد خصمانه میان گروه ها، بین آنان همکاری مسالمت آمیز برقرار کند9".
عدالت اساسی ترین مفهوم در فلسفه اخلاق، سیاست و حقوق است. یکی از انواع آن عدالت اجتماعی است. که از مهم ترین و اصلی ترین خطوط در مکتب سیاسی امام خمینی(ره) است. در همه برنامه های حکومت، در قانون گذاری، در اجرا و در قضا باید عدالت اجتماعی و پرکردن شکاف های طبقاتی، مورد نظر و هدف باشد. این که ثروت ها در گوشه ای به نفع یک عده انبار شود و عده کثیری هم از مردم دستشان خالی باشد، با مکتب سیاسی امام نمی سازد. امام خمینی(ره) هدف اساسی خود را برقراری عدالت اسلامی معرفی کرده اند. عدالت اسلامی را می خواهیم در این مملکت برقرار کنیم. یک همچو اسلامی که در آن عدالت باشد؛ اسلامی که در آن ظلم هیچ نباشد. اسلامی که در آن شخص اول با آن فرد آخر، همه علی السواء در مقابل قانون باشند. در جای دیگر فرموده اند: حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی، عدل اسلامی را مستقر کنید. با عدل اسلامی، همه و همه در آزادی و استقلال و رفاه خواهند بود.
"هر جامعه ای که بتواند زمینه مساعدی را برای تحقق محیط مسالمت آمیز و صمیمی، به وجود آورد که مردم آن، به اهداف انسانی و تامین نیازهای زندگی، امنیت و بهداشت برسند و به حقوق از دست رفته خود، دست یابند و احترام و حیثیت انسانی آنها همراه با اعتلای فرهنگ و حسن رفتار و معاشرت با دیگران در پرتو قوانین پذیرفته شده آنها، تحقق یابد و در امنیت کامل کسی به کسی آزاری نرساند، عدالت اجتماعی به خوبی تفسیر شده و به کار گرفته شده است10".
انواع توسعه ابزاری هستند برای تحقق یک جامعه مدنی و انسانی. یکی از انواع آن توسعه اجتماعی است که با مولفه هایی مثل تحقق عدالت اجتماعی و برابری، بهبود در کیفیت زندگی، تحقق نظام شایسته سالاری و غیره ارتباط دارد. در کل از استاندارد زندگی متناسب برای شخص و حمایت از شخص در مواقع بیکاری، پیری و از کار افتادگی، آموزش، امنیت، تامین اشتغال و خدمات بهداشتی می توان به عنوان حقوق اجتماعی یاد کرد.
– حقوق فرهنگی11 شهروندان از دیدگاه امام خمینی(ره)
فرهنگ عبارت است از ارزش هایی که اعضای یک گروه معین دارند. محتوای باطنی و چار چوب ذهنی افراد یک جامعه را تشکیل می دهد. امروزه ریشه همه تحولات اجتماعی را در فرهنگ جامعه جستجو می کنند. کارشناسان معتقد هستند که ریشه تحول و توسعه هر جامعه ای، فرهنگ آن جامعه است. نگاه به فرهنگ و مسائل فرهنگی جایگاه ویژه ای در هر مکتبی دارد. در مکتب اسلام فرهنگ با حساسیت خاصی دنبال شده است. حقوق فرهنگی هم مجموعه قواعد و اصولی است که حاکم بر مسائل و موضـوعات مختلف فرهنگی بوده و موجبات به نظم درآوردن این امور را در اجتماع فراهم می سازد.
قانون اساسی کشور ما بر مبنای اسلام تدوین شده و به همین جهت فرهنگ و حقوق فرهنگی در آن جایگاه ویژه ای دارد. طبق مقدمه این قانون اصولا حکومت از دیدگاه اسلام، تبلور آرمان سیاسی ملتی هم کیش و هم فکر است که به خود سازمان می دهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید. از این رو قانون اساسی هدف از حکومت را رشد دادن انسان در حرکت به سوی نظام الهی می داند تا زمینه بروز و شکوفایی استعدادهای انسانی فراهم آید. در همین مقدمه، حتی اقتصاد نیز در راستای تامین حقوق فرهنگی شهروندان تعریف شده به گونه ای که در تحکیم بنیادهای اقتصادی، اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل او است؛ نه همچون دیگر نظام های اقتصادی تمرکز و زیادی ثروت و سودجویی، چرا که در مکاتب مادی، اقتصاد خود هدف است و بدین جهت در مراحل رشد، اقتصاد عامل تخریب و فساد و تباهی می شود؛ ولی در اسلام اقتصاد وسیله است و از وسیله انتظاری جز کارائی بهتر در راه وصول به هدف نمی توان داشت. اصول متعدد قانون اساسی هم در بردارنده تاکید بر حقوق فرهنگی است؛ به گونه ای که در اصل بیستم به صراحت از آن یاد شده است؛ همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. علاوه بر این مصداق های زیر هم مورد تاکید قرار گرفته است. حق برخورداری از محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی، حق برخورداری از سطح بالای آگاهی های عمومی در همه زمینه ها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی و وسایل دیگر، حق برخورداری از آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان، حق برخورداری از امکانات و شرایط مناسب جهت تتبع و ابتکار در تمام زمینه های علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق بهره مندی از مراکز تحقیق و تشویق محققان، حق برخورداری از آزادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون، حق مشارکت در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش، حق برخورداری عادلانه و به دور از تبعیضات ناروا در تمام زمینه های مادی و معنوی، حق برخورداری از اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت بهره مندی از رفاه، تغذیه، مسکن و کار و بهداشت به منظور رهایی از فشارها و مشکلات ناشی از عدم برخورداری از این موارد جهت پرداختن به نیازهای معنوی، حق برخورداری از روحیه استقلال و عزت ملی و اسلامی، حق برخورداری از نشریات و مطبوعات آزاد و غیره.
از نظر دکتر افروغ ما از حق شهروندی به حق جامعه می رسیم و حق جامعه در سه محور حق سیاسی، حق اقتصادی و حق فرهنگی خود را نشان می دهد. از نظر ایشان حق فرهنگی، متاسفانه کمتر مطرح می شود. ایشان می گویند: در غرب وقتی بحث حق فرهنگی مطرح می شود روی سه حق تاکید می شود: یک: حق دسترسی به کالاهای فرهنگی، یکی حقوق معنوی تالیف، ثبت اختراع و اکتشاف و اصطلاحا کپی رایت و دیگری حق تعلق به یک خرده فرهنگ. یعنی گرایش بیشتر به سمت وجه گروهی حقوق شهروندی است. اما برای جامعه ای که فلسفه اخلاق و فلسفه اجتماعی و پیشینه خاصی دارد، حقوق فرهنگی در سطح جامعه در قالب حق دین، حق ارزشها و حق برخورداری از یک هویت دیرینه مطرح می شودکه باید پاسدار آنها بود. از نظر ایشان هنر در این است که بتوانیم حقوق فردی، گروهی و جامعه ای را جمع کنیم و با هم داشته باشیم12.
اما در روایت امام(ره) از آموزه های سیاسی اسلام شیعی، مساله پاس داشت ارزش ها به دو مسئله اساسی توجه میشود: نخست: کارکرد ارزش ها، حفظ و تداوم جامعه. دوم: ضرورت اصلاح و بازسازی نهادینه ارزش ها. که از دیرباز حفظ و تداوم جامعه به ارزش های فرهنگی آن مرتبط دانسته می شده است. در دیدگاه اندیشمندان، ساخت فرهنگی اساس و پایه جامعه را تشکیل می دهد و هرگونه خدشه ای در آن جامعه را با عدم تعادل مواجه خواهد ساخت. به نظر می رسد دیدگاه امام هم، هم سو با این فکر باشد. از نظر امام(ره)، "بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد، ولی پوچ و پوک است. اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد13".
از نظر امام خمینی(ره)، باید اصلاح یک جامعه را از اصلاح فرهنگی آن جامعه آغاز کرد. اگر انحرافی در فرهنگ یک رژیم پیدا شود، دیری نخواهد گذشت که انحراف فرهنگی بر همه غلبه کند و همه را خواهی نخواهی به انحراف می کشاند. انقلاب اسلامی ایران به رهبری ایشان نیز در پی تجدید حیات معنوی و فرهنگی انسان و جامعه بوده و هست. این شیوه اصلاح فرهنگی امام، الگویی از تحول فرهنگی در پرتو تعهد فرهنگی را به جهان امروز عرضه نمود. از دیدگاه امام، فرهنگ اساس سعادت یا شقاوت یک ملت است و رستگاری هر جامعه از راه اصلاح و احیاء فرهنگی امکان پذیر است. "از نگاه امام، فرهنگ دارای دو ساحت اصلی است: نخست بعد فردی فرهنگ که با انسان و سعادت او ارتباط دارد و دیگری بعد اجتماعی فرهنگ که در عرصه حیات اجتماعی انسان ها حضور دارد. به هر روی، با این نگاه فرهنگ موضوعی است ویژه انسان و ارتباطی وثیق با هدایت و تربیت او دارد. از نگاه ایشان فرهنگ سازنده و پیشرو در حوزه های فردی و اجتماعی سبب هدایت انسان ها و جامعه و تربیت الهی هردو خواهد شد. ایشان با توجه به هر دو بعد فردی و اجتماعی فرهنگ، تاثیراتی عمیق بر هر دو ساحت فرهنگ اسلامی – ایرانی گذاشته اند؛ به گونه ای که الگوی تحول فرهنگی ایران پس از انقلاب اسلامی می تواند به تنهایی موضوع تحقیقی جامع و فراگیر باشد. ایشان در بعد فردی مسائل فرهنگی، سال ها به خودسازی و تربیت خویش و دیگران پرداختند و در قالب سلوک اخلاقی و عرفان عملی اسلام، نمونه ای از انسان تربیت یافته الهی را به جهان امروز معرفی نمودند. جوانان بسیاری نیز در این نظام تربیتی که امام احیاگر آن بودند، رشد یافتند. سیر الی الله خویش را با مراد خود پیمودند و به عناصر اصلی انقلاب اسلامی تبدیل شدند. در ابعاد اجتماعی نیز تئوری اصلاح فرهنگی امام در قالب انقلاب اسلامی معرفی و تبیین شده است. از نگاه امام، فرهنگ مطلوب یک جامعه باید حاوی سه ویژگی زیر باشد: 1- دارای یک نظام تربیتی برای رشد و تعالی انسان باشد. 2- فعال، پیشرو و روزآمد باشد و هیچ گاه دچار تحجر، انفعال و غرب زدگی نشود.3- با محوریت فرهنگ خودی، تامین کننده استقلال فرهنگی باشد14".
از منظرامام خمینی(ره) "فرهنگ اساس ملت است. اساس ملیت یک ملت است، اساس استقلال یک ملت است. لذا آنها کوشش کرده اند که فرهنگ ما را استعماری کنند. کوشش کردند که نگذارند انسان پیدا بشود، آنها از انسان می ترسند، از آدم می ترسند. کوشش کردند در این سالهای طولانی و خصوصا در این پنجاه و چند سال که رجال در ایران پیدا نشود15".
بنابراین "فرهنگ یک کارخانه آدم سازی است چنانچه انبیا هم برای همین معنا آمدند که آدم درست کنند. تعلیم سرمشق همه انبیاست. که از طرف خدای تبارک و تعالی به آنها ماموریت داده شده، ماموریت خدا به انبیاء همین است که بیایند و آدم درست کنند و آنهایی که به انبیاء نزدیکترند آنها به مقام آدمیت نزدیکترند16 ". فرهنگ می تواند حل عقده ها را بکند. اگر فرهنگ یک فرهنگی شد که انسان بار آورد، متعهد بار آورد، معتقد به یک ماوراء بار آورد، معتقد به اینکه اگر شئ کم ارزشی که مقابلشان قرار داشت، اشاره دارند از دیگری باشد این مسئولیت دارد، اگر این دزدی باشد مسئولیت دارد، آنکه اعتقاد به این معنا دارد و ایمان دارد به یک پرده ماورای این عالم، این است که می تواند مملکت را حفظ بکند، این است که اگر در مقابل اینکه یک خیانت بکند همه چیزها را بهش بدهند زیر بار نمی رود. او مثل حضرت امیر(ع)، قسم می خورد به حسب روایتی که هست داخل نهج البلاغه، به خدا، اگر هفت اقلیم را با آنچه زیرآسمانهاست به من دهند، تا خدا را نافرمانی نمایم و پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بربایم، چنین نخواهم کرد. "فرهنگ، مثل آب و هواست. فرهنگ، یعنى همین رسوم و آدابى که بر زندگى ما حاکم است. فرهنگ، یعنى باورها و اعتقادات ما و چیزهایى که زندگى شخصى و اجتماعى و داخل خانه و محیط کسب یک جامعه با آنها رو به روست. جمهورى اسلامى، فرهنگ غربى را رد کرد و گفت ما فرهنگ مستقل اسلامى داریم17".
"جایگاه فرد در اجتماع و ارتباط آن دو از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چون که رشد انسانها در پرتو جامعه میسر است. در بینش اسلامی همه حقوق و وظایف برای این است که انسان به تکامل واقعی و قرب الهی برسد. برخورداری از فضای سالم، رشد و تعالی فکری و معنوی از حقوق مسلم همه شهروندان است. اهمیت این حق به حدی است که بسیاری از حقوق دیگر به منزله مقدمه و زمینه ساز دستیابی به این حق سرنوشت ساز است"جایگاه فرد در اجتماع و ارتباط آن دو از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چون که رشد انسانها در پرتو جامعه میسر است. در بینش اسلامی همه حقوق و وظایف برای این است که انسان به تکامل واقعی و قرب الهی برسد. برخورداری از فضای سالم، رشد و تعالی فکری و معنوی از حقوق مسلم همه شهروندان است. اهمیت این حق به حدی است که بسیاری از حقوق دیگر به منزله مقدمه و زمینه ساز دستیابی به این حق سرنوشت ساز است18".
اگر بتوانیم اخلاق و فرهنگ را اسلامى کنیم و مردم را با خلقیات اسلامى پرورش دهیم و صفاتى که توانست از یک جماعت کوچک در صدر اسلام، ملتى عظیم و مقتدر درست کند، در ملتمان زنده کنیم، شاهد بزرگترین دست آورد خواهیم بود، این نکته را توجه داشته باشید آن چه که در صدر اسلام به وجود آمد ناشى از همان ارزشها و اخلاقیاتى بود که اسلام به مردم داده بود. آنها دنبال علم و کار را گرفتند و تلاش و سعى کردند و دست به نوآورى زدند.
وقتی از استقلال صحبت می کنیم ذهن شنونده پیش از هر چیز، به سراغ مفهوم استقلال اقتصادی می رود اما گستره مفهوم استقلال موضوعات دیگری نظیر استقلال فرهنگی، سیاسی و غیره را نیز شامل می شود که اگر به میزان استقلال اقتصادی مهم و اثرگذار نباشند از آن فاصله بسیاری هم ندارند. امام خمینی(ره) از آغاز مبارزات بر این حقیقت پای می فشردند که از خودبیگانگی و بیمناک شدن از تبلیغات پر سروصدای بیگانگان موجب نفی هویت جمعی می شود و بیمناک شدن در برابر فرهنگ وارداتی زمینه فقدان استقلال در موضوعات دیگر را نیز شامل می شود. از دیدگاه ایشان بزرگترین مولفه ای که می تواند جامعه ای بزرگ از انسان ها را با هویتی واحد گرد هم آورد و تمایزات خیالی میان آنان را شکسته و نابود سازد، مولفه باور و اعتقادات دینی است.
امام خمینی(ره) می فرمایند: "هیچ ملتى نمی تواند استقلال پیدا بکند الا اینکه خودش، خودش را بفهمد. مادامى که ملت ها خودشان را گم کردند و دیگران را به جاى خودشان نشاندند، استقلال نمی توانند پیدا کنند. کمال تاسف است که کشور ما که حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد، این فرهنگ را، این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است. همچو غرب در نظر یک قشرى از این ملت جلوه کرده است که گمان مى کنند غیر از غرب هیچ خبرى در هیچ جا نیست. و این وابستگى فکرى، وابستگى عقلى، وابستگى مغزى به خارج، منشا اکثر بدبختیهاى ملتهاست و ملت ماست19". "اما از همه اینها مهمتر، استقلال فرهنگى بود. جمهورى اسلامى، از اول نشان داد که زیر بار فرهنگ مبتذل و فاسد غربى نخواهد رفت. این نکته را من عرض کنم که سلطه واقعى قدرتها، سلطه فرهنگى است. یعنى اگر ملتى بتواند فرهنگ و باورها و اعتقادات و رسوم و آداب و عادات خود را، و در مرحله بالاتر، زبان و خط خویش را در ملت دیگرى نفوذ بدهد، بر آن ملت مسلط است و سلطه او، یک سلطه حقیقى است؛ کارى که در دورهاى از این دویست سال گذشته فرانسویها با کشورهاى دیگر کردند، و در یک دوره دیگر انگلیسیها کردند، و در این اواخر امریکاییها انجام دادند؛ یعنى زبان و خط و فرهنگ و روشهاى زندگى خودشان را به هر کشورى که توانستند، صادر کردند. اگر کشورى از لحاظ اقتصادى هم مستقل باشد و وابسته به قدرتها نباشد، اما چنانچه قدرتهاى بیگانه بتوانند فرهنگ خودشان را در این کشور نفوذ بدهند، بر آن مسلط اند20".
"تنها دلیل مقابله بزرگ و تاریخى ملت ایران به مدعیان سلطه جهانى به خصوص در عرصه فرهنگ، که تهدید و همت مخالفانش را برانگیخت، و بزرگترین بهانه و علت براى فشارهاى جهانى، راه اندازى جنگ، تحریم هاى پیاپى و ایجاد فضاهاى ناامن علیه ملت گردید برخاسته از فرهنگ الهى و اسلام خواهى مردم نظام بود و نه هیچ چیز دیگر. براى ما محسوس و ملموس است که علت فشار، اسلام است. مسلمان هاى عالم این نکته را مىفهمند و احساس مىکنند که این جا ام القراى اسلام و وطن اصلى و مرکز حقیقى اسلام است. لذاست که دلهاشان براى ایران و نظام جمهورى اسلامى مىتپد و به این عامل وحدت، شوق پیدا می کنند21".
"اگر صدور انقلاب، به معناى صدور فرهنگ قرآنى و انسان ساز اسلام است؛ این درست است و به آن افتخار مىکنیم. ما وظیفه خود مىدانیم که با صداى بلند و توان بالا، مفاهیم و ارزشها و احکام و معارف اسلامى را که مایه نجات ملتها و مستضعفان و مظلومان است؛ اشاعه دهیم. احساس مىکنیم که اگر به این تکلیف عمل نکنیم؛ مقصریم. اگر ما اقدام به گسترش مفاهیم و ارزشهاى اسلامى و انقلابى هم نکنیم؛ طبیعت این مفاهیم و معارف، آن است که مثل هواى لطیف و عطر گلهاى بهارى، خود به خود در فضاى ذهنیت جهان، گسترش پیدا مىکنند. چه دشمنان بخواهند و یا نخواهند. امروز، مسلمانان عالم باید توجه کنند که دستگاههاى استکبارى، با جنجال آفرینى مىخواهند آنها را از بیان صحیح ترین و صادقانهترین احساسات و معارف باز بدارند22".
"استکبار جهانى، نسبت به اسلام و انقلاب، از اعماق وجود کینه دارد و تا ملتى از اصول و دین خودش دست بر ندارد و تسلیم نشود؛ آنها راضى نخواهند شد. بنابراین، کینه استکبار به خاطر اعتقادات و استقلال خواهى و شعار نه شرقى و نه غربى و پایبندى عمیق مردم ما به اسلام است. کینه استکبار تمام شدنى نیست؛ اما على رغم کینه عمیق او علیه ملت ما، به لطف پروردگار امیدوارم و دلگرمیم که انشاء اللَّه ملت ایران بتواند در همه صحنههاى اقتصادى و سیاسى و فرهنگى، به مقاصد الهى دست یابد و دشمن را وادار به عقب نشینى کند23".
اهانت به مقدسات و شخصیت های برتر، همچون انبیاء، امامان و نسبت به پیشوایان اسلامی وجود داشته و دارد، اسلام برای برخورد با این مسائل هم جنبه هدایتی و فرهنگی دارد، و هم جنبه قهری و تعزیری. در طول سالهای بعد از انقلاب اهانت به پیامبر و معصومان بیشتر شده است. امام خمینی (ره) بر اثر آشنایی با عمق دستورات اسلامی در این موارد قاطعانه بدون هیچ ملاحظه ای دستورات اسلام را آن چنان که هست درباره آنان بیان نمود. نمونه بارز آن را در صدور حکم اعدام سلمان رشدی که به پیامبر اکرم(ص) توهین کرد می توان دید. از آنجایی که سلمان رشدی تابعیت اسلام را پذیرفته است، بنابراین احکام و مقررات حاکم بر نظام اسلامی شامل او می شود و ملزم به رعایت آنهاست، اما رشدی در کتاب خود این احکام و قوانین را محترم نشمرده و مقدسات اسلامی به خصوص پیامبر اکرم(ص)، را مورد استهزا و اهانت قرار داده است به همین جهت مشمول کیفر ارتداد و سب النبی خواهد بود و چون توطئه آیات شیطانی که هدف از آن نابودی مکتب اسلام بوده با هماهنگی دولت های استکباری اسلام ستیز انجام گرفته و سلمان رشدی عامل اجرای چنین طرح توطئه آمیزی شده است در نتیجه مشمول کیفر محاربه خواهد بود. بنابراین جامعه اسلامی به طور عام و حضرت امام به عنوان مرجع عالی قدر شیعیان جهان و ولی امر مسلمین جهان به طور خاص، تکلیف داشته اند که طبق ضوابط و مقررات حاکم بر نظام اسلامی، حکم خود را در خصوص او اعلام کنند. در نتیجه با توجه به دیدگاه جهان شمول اسلام و اینکه همه مسلمانان در هر نقطه ای از جهان که ساکن باشند به جهت دارا بودن تابعیت اکتسابی که اسلام به آنها اعطا کرده در یک زیرمجموعه قرار می گیرند؛ می توان گفت صدور حکم اعدام سلمان رشدی توسط حضرت امام خمینی(ره) مطابق نظام حقوقی اسلام بوده است و دخالت در امور دیگران محسوب نمی شود. به نظر می رسد امام خمینی به عنوان موسس یک نظام اسلامی، فتوایی را که در این زمینه صادر کرده است بر اساس مبانی فقهی بوده است. ایشان از منظر یک فقیه و حاکم حکومت اسلامی، این فتوا را صادر کرده اند. نگاهی کوتاه به کتاب آیات شیطانی نشان دهنده این است که سلمان رشدی خود را مصداق کامل این حکم در زمینه ارتداد و سب نبی قرار داده است. همچنین ایشان در تصمیم به صدور فتوای ارتداد سلمان رشدی، پایبند به اصولی بوده که می توان این اصول را بدین گونه بر شمرد: یک: اصل احترام به آزادی بیان و رد آزادی اهانت. امام خمینی(ره)، همه مردم را در چارچوب نهضت اسلامی آزاد میدانست، ایشان آزادی توطئه را رد میکرد و آن را مقید به قوانین اسلام میدانست و قانون اساسی را نیز چارچوبی برای آزادی تلقی می کرد. بر این اساس، امام درباره سلمان رشدی و کتاب آیات شیطانی معتقد بود که سلمان رشدی آزادی بیان را با آزادی اهانت در هم آمیخته و آن دو را اشتباه گرفته است. بنابراین، در برابر کسی که اعتقادات برخی انسان ها را به باد اهانت و استهزا میگیرد، برمیخیزد و در این راه، اقدام به صدور فتوا می کند. دوم: اصل محوریت اسلام در همه زمینهها. امام خمینی(ره)، سیاست را در چارچوب هدایت مطرح میکرده است. در این چارچوب، اسلام و عمق اصول آن، محور و مدار همه چیز است. ایشان حفظ اساس اسلام را اصلی اساسی و از اهم فرایض میدانست و معتقد بود در راه حفظ اسلام باید از همه چیز گذشت. امام در راه حفظ اسلام، ضرورت های دیپلماتیک مانند ایجاد روابط و مناسبات گسترده با غرب را روا نمیدانست و بر این اساس، در ماجرای سلمان رشدی که اساس دین را هدف گرفته بود، به دفاع از دین برخاست و پرده از چهره پلید غرب برداشت. سوم: اصل بیداری و هوشیاری در برابر توطئههای بیگانگان. امام خمینی(ره)، بر این اصل تاکید ویژهای داشت و ناهوشیاری در برابر توطئههای بیگانگان را آن گونه می پنداشت که گویی فردی با دست خویش، خود را به هلاکت افکند. از این رو، همگان را از این امر آگاه می ساخت که ماجرای سلمان رشدی اول ماجراست و استعمار از این مارهای خطرناک، فراوان در آستین دارد. ایشان غفلت از این ماجرا را ناروا و آن را یکی از ترفندهای استعمار میدانست که به جنگ مقدسات مسلمانان آمده است تا ارزش های آنان را سست کند. این رویکرد امام نشان داد که مسلمانان باید بیدار و هوشیار باشند و اجازه ندهند کسی به مقدسات آنها توهین کند. چهارم: اصل نگاه به درون در برابر توطئههای بیگانگان. امام خمینی(ره)، معتقد بود که نمیتوان به نیروهای خارجی و کشورهای بیگانه تکیه کرد و در این ماجرا نیز میخواست این نکته را برجسته سازد که اسلام ابزارهای نیرومندی در برابر بیگانگان دارد که یکی از این ابزارها، فتوای مذهبی است. پنجم: اصل حفظ و حراست از انقلاب و معرفی ارزش های اصیل آن. امام خمینی(ره)، با طرح این فتوا بر آن بود هویت اصلی انقلاب ایران را به مسلمانان جهان معرفی کند و تمایز میان اسلام ناب و اسلام امریکایی و نیز دیگر حکومت ها را روشن سازد و این ماجرا سبب شد انقلاب ایران برجستگی بیشتری بیابد و ماهیت آن بیش از پیش آشکار شود. برخی از نتایج مثبت فتوای امام راحل در سطح خارجی و بینالمللی را میتوان اینگونه برشمرد: نشان دادن نیروی قوی اسلام و وحدت میان فرق گوناگون مسلمانان، طرح اندیشههای اصیل انقلاب اسلامی، توجه مسلمانان جهان به نفوذ رهبری مستحکم امام خمینی(ره)، مقابله با تحریف های مذهبی غرب برای تضعیف باورهای معنوی مسلمان و فروریختن شکوه و جلال غرب و شعارهای دروغین آن، ایجاد تمایز میان اسلام ناب و اسلام امریکایی، مرزب
ندی مرزهای فرهنگی و حمایت از آن. از عوامل تاثیرگذار بر فرهنگ عمومى جامعه، شناخت و حضور فعال الگوهایى محبوب و مناسب در میان مردم است تا آرمانهاى متعالى و اهداف پیشبینى شده، تجسمى عینى و دست یافتنى یابد. دورانى که تاریخ با امامت و رهبرى معصومین(ع) طى کرد، با همه فراز و نشیبها و پیروزىها و محرومیتها، مکتبى تربیتى و رو به تعالى را بر بشریت گشود که گر چه مربیانى متعدد بر آن ولایت داشتند و هر یک بر حسب شرایط زمان، جلوهاى خاص از نفوس ملکوتى خویش و نمایى از ولایت الهیشان را بروز دادند، اما طهارت در مرام، اخلاص در عمل، صداقت در بیان و در یک کلام عصمت آن بزرگان، چهارده قرن امامت را با رهبریى واحد و الهى در میان امت جارى ساختند، بگونهاى که گویا یک امام با عمرى به بلنداى سن چهارده معصوم بر تاریخ شیعه ولایت اشته است. چرا که همه، مجریان فرمان حق بودند و رسالتى به عظمت اسلام و وسعت تاریخ بر دوش داشتند. بىتردید بهره جستن و تربیت پذیرى از این گنجینه معنوى، نیازمند آگاهى و طهارتى درخور است. هشتم بهمن ماه سال شصت و هفت و به مناسبت تولد حضرت زهرا (س)، و روز زن، رادیوی جمهوری اسلامی ایران در برنامه ای به نام سلام، صبح به خیر در گزارشی از مخاطبینش می پرسد: به نظر شما الگوی امروز زنان ایرانی چه کسی است؟ اکثر مخاطبین، حضرت فاطمه را الگوی خود معرفی می نمایند اما یکی از مصاحبه شوندگان می گوید: "الگوی مناسب زنان ایرانی اوشین است!". اوشین نام شخصیت اصلی داستان سریالی ژاپنی به نام سال های دور از خانه بوده که آن روزها از سیما پخش می شده است. امام خمینی(ره)، فردای آن روز در واکنش به این ماجرا، طی پیامی رسمی و علنی به شدت محمد هاشمی (رئیس وقت صدا و سیما) را مورد عتاب قرار می دهند. با توجه به مطالب ذکر شده در سایت ها، عین صحبت امام ناظر به اعدام هیچ یک از افراد یاد شده نیست. بلکه ایشان حکم فقهی یک مسئله را طرح کرده و از قوه قضاییه به عنوان مجری اجرای قوانین، می خواهند که مسئله را به صورت دقیق پیگیری کنند. این امر نشان می دهد امام در این خصوص خواسته اند مسائل طبق قوانین پی گیری شود و هیچ کس از اجرای قانون مصون تلقی نشود. نه این که بدون رعایت هیچ قانونی امام از همان ابتدا بگویند تمام افراد مرتبط با این موضوع باید اعدام شوند. از نظر امام(ره) بر اساس احکام اسلام توهین به ساحت مقدس پیامبر(ص) و ائمه هدی (ع) در حکم ارتداد است.
اشاره حضرت امام مبنی بر عاملان این جریان مبتنی بر تعمد هتاکان، است نه سهو آن
هیج کسی در این رابطه به اعدام محکوم نشده است، بلکه تعدادی از عوامل محکوم و عده ای نیز تبرئه شدند. به نظر میرسد مصاحبه پخش شده به نوعی نفی شخصیت حضرت زهرا (س)، به عنوان یک الگوست. استفاده از محدوده زمانی در خصوص حضرت زهرا(س)، نوعی نفی الگو بودن ایشان است. این امر از نظر حضرت امام راحل، نوعی توهین به یکی از معصومین تلقی شده و طبق احکام اسلامی اگر کسی به صورت عمدی اقدام به این امر کند مصداق ارتداد محسوب شده و مجازات مرتبط با آن را به دنبال خواهد داشت و حکم ارتداد در صورت احراز تمامی شرایط آن جاری می شود. حضرت امام(ره)، به عنوان یک مرجع تقلید این نوع از بیان را مصداق این حکم الهی دانسته اند. اما برای تطبیق حکم ارتداد بایستی اولا: عنوان قصد توهین ثابت شده و ثانیا شرط بیان از روی عمد نیز مطرح باشد. بنابراین امام خمینی(ره)، در بیان خود مجازات را اولا به شرط اثبات قصد توهین بودن دانسته و در مرحله بعد شرط انجام از روی عمد را در این ماجرا دخیل می دانند و از قوه قضاییه می خواهند که ابعاد ماجرا را بررسی و حکم قانونی را صادر نماید. چنانچه در منابع و سایت ها اشاره شده است، بررسی های قوه قضائیه نتوانسته عمد بودن را در این خصوص ثابت کند از این رو حکم مجازات ارتداد برای هیچ یک از متهمان این مسئله صادر نشد. بنابراین میتوان گفت: اگر در جامعه اسلامی نسبت به موضوعات دینی حساسیت های منطقی وجود نداشته باشد، عملکرد دشمنان اسلام و ایران به مرور هویت اسلامی جامعه را از بین خواهند برد. این امور همچون مرزهای اصلی دین هستند که اگر از آن حفاظت های لازم صورت نگیرد خواه ناخواه اصل دین و دیانت مورد هجوم قرار گرفته و در نهایت نیز ممکن است اصل و اساس دیانت از میان برود. به نظر میرسد این واکنش نه تنها درست بلکه جزء وظایف رهبر دینی یک جامعه اسلامی است که از مرزهای دینی مردم حفظ و حراست کند.بنابراین، در مجموع امام(ره)، در خصوص این مسئله حکم اعدام صادر نکردند که بخواهند از آن عدول کنند. چراکه اصولا روش امام راحل به گونه ای نبود که در مسائل دینی و حتی مسائل سیاسی، عقب نشینی کنند. یعنی اگر یک موضوع برای ایشان قطعیت پیدا می کرده است دیگر وساطت های دیگران نمی توانسته در اراده ایشان خللی وارد کند. در مورد موضوع مورد بحث نیز حضرت امام پیگیری مسئله را از قوه قضاییه می خواهند که اگر ادله موضوع ثابت است در اجرای احکام الهی درنگ نکنند. و همانگونه که اشاره شد، برای قوه قضائیه تعمد مسئله ثابت نشده و از این جهت مجازات مورد اشاره برای هیچ کدام از افراد موضوع صادر نشده که کسی بخواهد نسبت به عدم اجرای آن وساطت کرده و نظر حضرت امام را برگرداند. در خصوص مجازات های دیگر نیز، عفو محکومین از جمله اختیارات ولی فقیه است که بر اساس تشخیص ایشان برای محکومین قابل اجراست. اما این که بگوییم هیچ مجازاتی برای این امر صورت نگرفت قابل قبول نیست. امام خمینی(ره)، به مسئله جامعیت ابعاد وجودی حضرت زهرا(س)، مقامات معنوی، تربیت شدگان او، الگو و اسوه بودن آن بانو در جامعه اسلامی سخت توجه و تاکید داشته است و در مقابل اهانت به آن بانو قاطعانه برخورد نموده است.
تحقق عدالت در حوزه فرهنگ، از ظرافت و حساسیت بیشتری برخوردار است. عدالت فرهنگی به معنای توجه به نیازهای علم، پژوهش، آموزشی، هنری و اطلاعاتی طبقه ها و نواحی گوناگون جامعه و توزیع صحیح و منطقی توانمندی های موجود به تناسب این نیازهاست. بر این اساس، کمبود سازمان ها، امکانات و فعالیت های فرهنگی در یک منطقه نسبت به دیگر مناطق کشور، نا همگونی برنامه های آموزشی و فرهنگی برای اقشار مختلف و وابستگی فرهنگی، نمونه هایی از بی عدالتی فرهنگی محسوب می شود. نکته مهم در چار چوب عدالت فرهنگی، رعایت شان و مقام والای تک تک انسان هاست؛ زیرا از نظر اسلام، انسان برترین مخلوق الهی است که تکریم وی ضروری است. پس مسئولان جامعه اسلامی به هیچ وجه حق ندارند با مردم، رفتارهای تحقیر آمیز داشته باشند. قرآن کریم، استخفاف و تحقیر مردم را ویژگی بارز حکومت ستمگران معرفی می کند و در سوره زخرف آیه 54 می فرماید: پس(فرعون) قومش را تحقیر و سبک کرد و آنان نیز از او پیروی کردند. آنان به یقین گروهی نابکار بودند24.
طبق نظر، اگوستین ژیرارد، در کشورهای در حال توسعه باید برای حفظ و توسعه فرهنگ ملی و نیز فراهم آوردن امکانات دستیابی به فرهنگ جهانی اقدام کرد. هر یک از این دو فرهنگ، زبان و در نتیجه نوع فکر و ساخت های ذهنی خود را دارد. کوشش در یکی کردن این دو فرهنگ یا فدا ساختن یکی به خاطر دیگری، موجب کاستی و فقر فرهنگی و کاری باطل و بیهوده است. پس با توجه به سخن اگوستین ژیرارد، به این نکته پی می بریم که توسعه فرهنگی نسبت به سایر بخش های توسعه از ابعاد و بار ارزشی بیش تری برخوردار است. و تاکید بیشتری بر نیازهای غیرمادی افراد جامعه دارد. فرهنگ وتوسعه فرهنگی باید عامل رشد وتعالی انسان وشکوفا کردن استعدادهای انسانی وتحقق وارزشهای متعالی در جامعه شود. در اندیشه امام خمینی (ره) هم توسعه فرهنگی مورد تاکید قرار گرفته و برخی از اهداف مهم توسعه فرهنگی را اینگونه بیان می کنند: 1- تعلیم و تربیت اسلامی 2- استقلال فرهنگی 3- علم، تخصص، خلاقیت و فنآوری. در ذیل هرکدام به طور مختصر توضیح داده خواهد شد.
1-تعلیم و تربیت اسلامی: آموزش صرف در نظام تعلیم و تربیت مد نظر امام نیست بلکه وجه تربیتی، معنوی، متعهد بودن، مستقل بودن و دینی بودن مجموعه نظام آموزشی و تربیتی مورد توجه و تاکید ایشان است. "یکی از مسائل بسیار مهم در تمام دستگاهها خصوصا دانشگاهها و دبیرستانها، تغییرات بنیادی در برنامهها و خصوصا برنامههای تحصیلی و روش آموزش و پرورش است که دستگاه فرهنگ ما از غربزدگی و از آموزشهای استعمار نجات یابد25". "کوشش کنید که در این آموزشی که به مردم میدهید، جهتدار باشد. برای خدمت به خلق و برای خدمت به خدا و برای خدمت به اسلام26". "تربیت کنید، مهم تربیت است، علم تنها فایده ندارد، علم تنها مضر است. تربیت و تزکیه مقدم بر تعلیم است. صدمههایی که وارد میشود بر مملکت، غالبا از این متفکرین بیپرورش، آموزشهای بیپرورش واقع میشود، علم را تحصیل میکند لکن تقوا ندارند27". "باید آموزش و پرورش مردم توام باشد، پرورش، پرورش انسانی، پرورشی که به درد انسان برسد. آموزشی که برای انسان باشد، جهتدار باشد، اسم رب در آن باشد، توجه به خداباشد28".
2- استقلال فرهنگی: یکی از هدفهای مهم توسعه در بعد فرهنگی، دور شدن از فرهنگ بیگانه غربی و روآوری به فرهنگ اسلامی است. عدم وابستگی فرهنگی و تاکید بر استقلال در سخنان امام جزء محورهای مهم توسعه فرهنگی به شمار آمده است.
"ما میخواهیم یک دانشگاهی داشته باشیم در خدمت خود ملت، در خدمت خود ایران، ما با دانشگاهی که ما را وابسته به خارج بکند، هر خارجی میخواهد باشد، ما با آن دانشگاه، از اساس مخالفیم، ما دانشگاهی میخواهیم که ما را از وابستگیها بیرون بیاورد ما را مستقل کند29". "اگر بخواهید ملت شما نجات پیدا بکند، نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاهها باید طرح بشود. مادامی که ما پیوستگی مغزی داریم به خارج و اجانب، هیچ یک از این گرفتاریهایی که شمردید، نمیتوانیم از زیرش فرار کنیم. راس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است و نجات جوانهای ما از این وابستگی به غرب30".
امام خمینی(ره) همچنین می فرمایند: "هیچ ملتی نمیتواند استقلال پیدا کند الا اینکه خودش، خودش را بفهمد و تا زمانی که ملتها خودشان را گم کردهاند و دیگران را به جای خودشان نشاندهاند، نمیتوانند استقلال پیدا کنند کمال تاسف است که کشور ما حقوق اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی دارد و این فرهنگ و حقوق را نادیده گرفته و به دنبال غرب است. غرب چنان در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان میکنیم غیر از غرب، دیگر هیچ چیز نیست. این وابستگی فکر، عقلی و مغزی غربی منشا اکثر بدبختیهای ملتها و ملت ما نیز هست31".
3- علم، تخصص، خلاقیت و فنآوری: سومین هدف توسعه فرهنگی علم و دانش، تخصص و فنآوری است. علم، تخصص، خلاقیت و فنآوری حتی با فراگیری از فنآوری غرب مورد تشویق و تاکید امام است و برنامه توسعه فرهنگی کشور باید بدان دست یابد. علم هم در سطح آموزش عالی و هم تشویق به سوادآموزی و فراگیری همگانی علم برای زدودن جهل و بیسوادی از پیکره جامعه مشروط است به آنکه جهتدار و هدفدار باشد و منجر به حاکمیت فرهنگ فاسد غربی نگردد. علمی که تعهد و اخلاق انسان را تضمین نماید، نه آنکه مایه انحطاط و موجب تباهی او گردد. "دانشگاه و حوزههای علمیه و روحانیون میتوانند دو مرکز باشند برای تمام ترقیات و تمام پیشرفتهای کشور و میتوانند دو مرکز باشند برای تمام انحرافات و تمام انحطاطات"این دو مرکز(دانشگاه و حوزه) که مرکز علم است، هم میتواند مرکز تمام گرفتاریهای بشر باشد و هم میتواند مرکز تمام ترقیات معنوی و مادی بشر باشد. علم و عمل، علم و تعهد به منزله دو بال هستند که با هم میتوانند به مراتب ترقی و تعالی برسند. دانشگاه باید علم و تخصص را به آن مرتبه عالی برساند و تعهد و اخلاق و اسلامیت را هم به آن مرتبه عالی. باید مهذب بشود هم دانشگاه و هم حوزههای علمیه32".
"با علم است که انسان میتواند تامین سعادت دنیا و آخرت را بکند، با آموزش است که انسان میتواند تربیت کند جوانها را به طوری که مصالح دنیا و آخرت خودشان را خودشان حفظ کنند. اگر کشور ما علم را بیاموزد، ادب را بیاموزد، جهتیابی علم و عمل را بیاموزد، هیچ قدرتی نمیتواند بر او حکومت کند. تمام گرفتاریهایی که ما در این طول مدت تاریخ داشتیم بهرهبرداری از جهالت مردم بوده است. علم و سواد است با آن جهتی که باید به او توجه کرد که میتواند ملت ما را از همه گرفتاریها نجات بدهد 33". "باید چه طبقه جوان روحانی و چه دانشگاهی، با کمال جدیت به تحصیل علم، هر یک در محیط خود ادامه دهند و اگر دانشگاهها خالی از مردانی دانشمند و متخصص شوند اجانب منفعتطلب چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادی و علمی ما را به دست میگیرند و بهترین و موثرترین راه مبارزه با اجنبی، مجهز شدن به سلاح علم دین و دنیاست و خالی کردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح، خیانت به اسلام و مملکت اسلامی است34".
امام راحل در تشویق و دعوت به فراگیری علم و تخصص میفرماید: "باید کوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشتههای مختلف، اساس فعالیت جوانان دانشجوی عزیز ما باشد که نیازمندیهای میهن به دست خود آنها برآورده و کشور ما با کوشش شما خودکفا شود. معالاسف در دورانهای گذشته اساس بر آن بود که ما را در هر چیز وابسته کنند. شما عزیزان کوشش کنید که از این وابستگی بیرون آیید و احتیاجات کشور خودتان را برآورید و از نیروی انسانی و ایمانی خودتان غافل نباشید35". "ما با تخصص مخالف نیستیم، با علم مخالف نیستیم، با نوکری اجانب مخالفیم، ما میگوییم که تخصصی که ما را به دامن آمریکا بکشد یا انگلستان، یا به دامن شوروی بکشد، یا چین، این تخصص، تخصص مهلک است، نه تخصص سازنده. ما میخواهیم متخصصین در دانشگاه تربیت بشوند که برای ملت خودشان باشند. ما میخواهیم این علم و صنعت و همه چیزها در خدمت ملت باشد نه در خدمت اجانب. ما یک همچو تخصصی میخواهیم که جوری بار بیاورد کشور را و جوانهایی که در راس امور کشور هستند، جوری بار بیاورد که اینها مغزهایشان وابسته نباشد و فکری جز اسلام و ایران در سرشان نباشد36". "اسلام همه ترقیات و همه صنعتها را قبول دارد، با تباهیها مخالف است، با آن چیزهایی که تباه میکند جوانهای ما را، مملکت ما را، با آنها مخالف است اما با همه ترقیات، همه تمدنها موافق است37".
بنابراین با توجه به مطالب بالا از دید امام، فرهنگ مطلوب یک جامعه باید حاوی سه ویژگی باشد: 1- دارای یک نظام تربیتی برای رشد و تعالی انسان باشد. 2- هیچ گاه دچار تحجر، انفعال و غرب زدگی نشود.3- : با محوریت فرهنگ خودی، تامین کننده استقلال فرهنگی باشد.
با توضیحاتی که داده شد می توان از رشد و تعالی فکری شهروندان، حق دانش اندوزی آنها و برابری در آموزش به عنوان حقوق فرهنگی شهروندان نام برد.
– حقوق اقتصادی38 شهروندان ازدیدگاه امام خمینی(ره)
حقوق اقتصادی، قواعد حقوق مربوط به اقتصاد و زندگی اقتصادی است. نخستین و مهم ترین منبع حقوق اقتصادی هر کشور را قانون اساسی آن می دانند. در این حوزه، قانون اساسی جمهوری اسلامی با الهام از اصول اسلامی، اصل را را بر رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل خویش گذاشته و با تکیه بر وسیله(نه هدف) بودن اقتصاد، زمینه سازی برای بروز خلاقیت های متفاوت انسانی را سر لوحه برنامه اقتصاد اسلامی قلمداد کرده و به همین جهت تامین امکانات مادی مساوی و متناسب و ایجاد کار برای همه افراد و نیازهای ضروری جهت استمرار حرکت تکاملی انسان را بر عهده حکومت اسلامی دانسته داست. هدف اصل سوم قانون اساسی هم، پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه برای ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف کردن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه، مسکن، کار، بهداشت و تعمیم بیمه را از وظایف دولت دانسته است. اسلام هم فرصتهای اقتصادی را برای همه مساوی دانسته است تا هر کس بتواند با بهره گیری از آن رشد کند. با سفارش به انفاق، خمس، زکات، قرض، هبه و غیره رشد اقتصادی را برای همه اراده کرده است تا جامعه دچار اختلاف طبقاتی نشود و عده ای بسیار غنی و ثروتمند و برخی فقیر نگردند. حضرت امام خمینی(ره)، بر این عقیده بود که اسلام برای آن که جوامع انسانی به سعادت دنیا و آخرت برسند، دارای نظام خاص اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و برای تمام ابعاد و شئون زندگی فردی و اجتماعی، قوانین خاصی دارد و جز آن را برای سعادت جامعه نمی پذیرد. ایشان در پاسخ به استفتاءات بازرگانان و اصناف قم در تاریخ30/9/1341فرموده بودند: استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست هاست که در ایران به حزب بهائی ظاهر شدند و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تایید عمال خود قبضه کنند. با توجه به مطالب ذکر شده در سایت ها، بهائیان برای کسب قدرت اقتصادی و ثروت، از خود تلاش مضاعفی نشان می دادند و افرادی همچون هژبر یزدانی و دیگران با این حربه امتیازاتی هم از دولت کسب کرده بودند. برخی بهائیان با نفوذ در عرصه اقتصادی، کاملا در جهت تقویت امور خود تلاش می کردند. تمام این ها نشانه های پیوندهای مستحکم و آشکاری است که بین سران بهائی و دولت پهلوی بوده است. به طور کلی تضعیف اقتدار دولت یا اقتصاد کشور در راستای منافع بیگانگان و کسب اقتدار و ثروت گروهی بهائیان می تواند از جمله عواملی باشد که در نهایت منجر به انقلاب اسلامی ایران شد.
بررسی سخنان امام خمینی(ره)، در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن به عنوان رهبر جامعه اسلامی نشان میدهد که امام خمینی(ره)، لحظه ای از این نکته غفلت نکردند که دشمن همیشه در حال دشمنی است و بارها این مطلب را مستقیم و غیر مستقیم اشاره می کردند. البته امام خمینی بهائیت را به عنوان یک فرقه مذهبی قبول نداشتند و آن را ساخته استعمار می دانستند و افراد این فرقه را نیز عمال اسرائیل و عمال استعمار می خواندند ولی به هر حال وجود بهائیان در کشور ایران را به عنوان افرادی که در جامعه نیازهایی هم دارند، قبول داشتند. البته با پیروزی انقلاب اسلامی این فرقه به یکباره تمام پشتوانه سابق خود را در کشور از دست داد و تمام آرزوهای جامعه بهائیت نقش بر آب شد.
دکتر افروغ در رابطه با حق اقتصادی در کتاب حقوق شهروندی و عدالت می نویسد: همه باید از یک سطح قابل قبولی از زندگی رفاهی و اقتصادی بهره مند بشوند. اگر کسی تلاش بیشتری کرد و برخورداری بیشتری به دست آورد، حق او است. کسی مخالف بیشتر و مکتسبات ناشی از این تلاش نیست. اما حق شهروندی اقتضا می کند که همگان از یک سطح تعریف شده ای برخوردار باشند. "تنظیم نظام اقتصادی از مهم ترین راهکارهای تحقق عدالت اجتماعی است. اسلام به عنوان یک مکتب زندگی ساز ضمن توجه جدی به این مسئله مهم قوانینی را وضع نموده که در پرتو آن عدالت اقتصادی تامین گردد39".
"برای تحقق عدالت در حوزه اقتصاد، باید شرایطی پدید آید که حقوق مادی افراد جامعه، به نحو مناسب و منطقی در اختیارشان قرار گیرد و زمینه های کار و تولید و تامین نیازمندی های اولیه برای همگان فراهم باشد. بنابراین عدالت اقتصادی به معنای توزیع صحیح درآمدها و جلو گیری از تضییع منافع و حقوق مشروع همه افراد به ویژه محرومان است تا فاصله طبقاتی و اختلاف فاحش درآمدها ، پدید نیاید40".
حضرت آیت الله خامنه ای درباره ضرورت تلاش همگانی برای تحقق عدالت به ویژه در حوزه اقتصاد می فرماید: "از آفاتی که در همین دوران متوجه حرکت رشد و توسعه عمومی کشور است، این است که با سوء سیاست ها، شکاف بین طبقات زیاد بشود. عده ای فقط به خود فکر می کنند. اینها کسانی هستند که به قشر مظلوم و مستضعف و به آینده کشور فکر نمی کنند. فقط به زندگی شخصی خودشان و به گردآوری هر چه بیشتر ثروت فکر می کنند. دستگاه های مسئول نباید اجازه بدهند که اینها فاصله ها و شکاف ها را بیشتر کنند. عدالت اجتماعی اساس است. اگر رونق اقتصادی در کشور باشد، اما عدل اجتماعی نباشد، این رونق اقتصادی محرومیت را بر طرف نخواهد کرد. همچنان که امروز در بسیاری از کشورها ملاحظه می کنید که تولید بالاست، کارخانه های بزرگ مشغول کارند، ثروت تولید می شود، اما محرومیت در آن کشورهاست؛ از جمله، همین کشورهای اروپایی و غربی. ما رونق اقتصادی همراه با عدالت اجتماعی را می خواهیم. البته نمی گوییم عدالت اجتماعی باشد، اما رونق اقتصادی نباشد، زیرا در آن جا که هیچ رونق اقتصادی نیست، عدالت اجتماعی عامل خیلی مهمی نیست. اگر عدل اجتماعی همراه با پیشرفت اقتصادی باشد، جامعه شکوفا خواهد شد41".
تاکیدهای امام در بیانات و سخنان ایشان بر برخی شاخصهای مهمی که در حوزه اقتصاد قرار دارد نشانگر آن است که ایشان به اقتصاد به عنوان حوزه عملی و عرفی که معیشت و زندگانی مادی مردمان را تامین میکند به دیده اهمیت نگریسته است. شاخصه هایی نظیر اهمیت کشاورزی، ارزش کار و کارگر، رفاه عمومی، فقرزدایی و محرومیتزدایی، خودکفایی در صنعت و غیره. از اینرو توسعه اقتصادی به عنوان فرآیندی که طی آن در سطح زندگی مادی مردم تحول مثبت پدید میآید، مورد توجه امام بوده و به آن بهای زیادی داده است. با این حال دغدغه عمده ایشان این بوده است که توسعه اقتصادی به دنیاگرایی افراطی، وابستگی به بیگانگان، طبقاتی شدن جامعه، نادیده گرفتن عدالت اجتماعی و فراموش شدن اهداف متعالی انسان منجر نگردد.
در بالا اشاره هایی به توسعه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کردیم. در اینجا لازم است اشاره ای هم به توسعه اقتصادی کنیم. توسعه اقتصادی را این گونه می توان تعریف کرد: "رشد مداوم اقتصادی یک جامعه و بهبود وضعیت رفاهی افراد جامعه که ناشی از دگرگونی و تحول در بنیان های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، علمی و فرهنگی جامعه است تا با دستیابی به غایات مطلوب، نوسازی اقتصادی فراهم آید42".
بنابراین، در تعریف توسعه اقتصادی بر مقولاتی همچون کاهش فقر و نابرابری و رفع بیکاری تاکید می شود. اساسا توسعه اقتصادی فرآیندی است که در طی آن بنیادهای اقتصادی و اجتماعی جامعه دگرگون می شوند؛ به طوری که حاصل چنین دگرگونی و تحولی در درجه اول کاهش نابرابری های اقتصادی و تغییراتی در زمینه تولیدی، توزیع و الگوهای مصرف جامعه خواهد بود. برای رسیدن به اهداف توسعه اقتصادی، امام خمینی به شاخصه هایی که عوامل توسعه محسوب میشوند اشاره نموده اند؛ از جمله تشویق و ترغیب روحیه علمی، فراگیری علم و تخصص و رشد صنعت، برنامهریزی، موقعشناسی، توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی، خودباوری و اعتماد به نفس، کار و تلاش و عبادت دانستن آن، صبر و استقامت، عزت و اعتلای کشور، قطع دست بیگانگان، مشارکت مردم، صرفهجویی، سرمایهگذاری مشروع، نظارت و هدایت صحیح دولت، امنیت و ثبات، اولویت کشاورزی، تشویق صادرات غیر نفتی، منع اسراف و تجملگرایی، مبارزه با رفاهزدگی و خوی اشرافیگری، عدم دنیاگرایی در عین توجه به امور دنیایی معقول و غیره.
محورهای مهم در اهداف توسعه اقتصادی از دیدگاه امام(ره) را میتوان در تحقق اصول زیر بیان کرد: "1ـ عدالت اجتماعی، 2- خودکفایی و قطع وابستگی، 3ـ استقلال (اقتصادی)، 4ـ کار و تولید، 5- فقرزدایی و محرومیتزدایی، 6ـ اصلاح جامعه و غیره. امام خمینی(ره)، می فرمایند: ما خواستار یک اقتصاد سالم و غیر وابسته هستیم . هرگز اجازه نمیدهیم تا هستی ما را غارت کنند. ما در تمام زمینههای اقتصادی یک انقلاب واقعی خواهیم کرد. امر کشاورزی در حکومت ما از اولویت خاصی برخوردار است. در زمینه صنعت با ایجاد صنایع مادر از صنایع مونتاژ جلوگیری به عمل میآوریم. اقتصاد ما یک اقتصاد مستقل و سالم و ملی است، بر اساس تامین اساسیترین نیازهای مردم محروم و ستمدیده ایران، نه فقط یک اقتصاد مصرفی43".
" اوضاع اقتصادی عوض خواهد شد و یک اقتصاد صحیح و سالم ما عرضه میکنیم و الان اینها اقتصاد ما را ورشکست کرده و از بین بردهاند. اینها خرجهایی کردهاند که خلاف مصلحت بوده است. دزدیهایی کردهاند که خیانت بوده است و برای حفظ خود به اشخاصی پولهای بسیار گزاف داده است و ما تمام اینها را از بین میبریم و اطمینان داریم که دیگر اقتصاد عقب مانده نخواهیم داشت و به نیازهای مردم محروممان جواب مثبت خواهیمداد44". "اگر شما بخواهید استقلال پیدا بکنید و آزادی حقیقی پیدا بکنید، باید کاری بکنید که در همه چیز خودکفا باشید45".
"ما امروز اگر بخواهیم با این قدرت بزرگ مواجه باشیم و در این میدان شکست نخوریم احتیاج به چند امر داریم، یکی اینکه ما اقتصاد خودمان را طوری کنیم که خودکفا باشیم که اولش قضیه زراعت است. شما میدانید که اگر یک مملکتی در اقتصاد، خصوصا این رشته اقتصاد که نان مردم است، در این احتیاج به خارج پیدا بکند. این وابستگی اقتصادی آن هم در این رشته موجب این میشود که ملت ایران، مملکت ایران تسلیم بشود به دیگران46".
امام خمینی(ره) در زمینه اقتصاد از اندیشه های ناب اسلام استفاده کرده است. ایشان به اقتصاد با محوریت انسان سازی نظر داشته اند، نه به عنوان غایت. لذا اقتصاد در نظر ایشان غایت نیست، هدف نهایی نیست، بلکه وسیله ای است در جهت رسیدن به اهداف متعالی. برای مثال ایشان می فرمایند: نظر ما به اقتصاد نیست مگر بطور آلت، نظر ما به فرهنگ اسلامی است که این فرهنگ اسلامی را از ما جدا کردند و غرب در شرق آنطور نفوذ کرد که شرق خودش را باخت و محتوای بسیاری از جوان های ما را گرفت. زیر بنا اقتصاد نیست، برای اینکه غایت انسان، اقتصاد نیست. انسان زحمتکش فقط برای این است که فقط شکمش را سیر کند یا جوان هایش را بدهد شکمش سیر شود و ذات انسان از اینجا تا نهایت، انسان هست. امام خمینی(ره) اقتصاد را به عنوان یک ابزار به حساب می آورند. ایشان، نه به عنوان یک اقتصاددان، بلکه به عنوان یک صاحب نظر در مسائل دینی، اجتماعی، سیاسی و درباره اقتصاد دیدگاه هایی دارند. به طور خلاصه می توان گفت براساس دیدگاه حضرت امام (ره)، عملکردها و کارکردهای اقتصاد باید با پایه های فکری و اعتقادی جامعه سازگار باشد.
فهرست منابع
کتب:
1- قرآن کریم(1381). خط عثمان طه. مترجم: مهدی الهی قمشه ای. چاپ دوم. انتشارات اسوه.
2- آشوری، محمد و همکاران(1383). حقوق بشر و مفاهیم مساوات، انصاف و عدالت. چاپ اول. تهران: موسسه تحقیقات علوم جزایی و جرم شناسی.
3- افروغ، عماد(1387). حقوق شهروندی و عدالت. چاپ اول. تهران: انتشارات سوره مهر.
4- اکبری، حمید رضا(1392). نگاهی به حقوق شهروندی. بی تا. بی جا.
5- الهی، غلامحسین(1385). شبیخون فرهنگی و دفاع از دین نبوی(ص). چاپ اول. تهران: نسیم الهی.
6- پرور، اسماعیل(1382). گلبانگ عدالت. چاپ اول. قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
7- پللو، روبر(1370). شهروند و دولت. ترجمه ابوالفضل قاضی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
8- تیلا، پروانه(1389). شهروند، ملت و دولت مسئول. چاپ اول. تهران: نشر خرسندی.
9- جعفری، محمد تقی(1380). ترجمه و شرح نهج البلاغه. چاپ اول. تهران: موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری و دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
10- جعفری لنگرودی، محمد جعفر(1382). ترمینولوژی حقوق. چاپ سیزدهم. تهران: کتابخانه گنج دانش.
11- جوادی آملی، عبدالله(1391). مفاتیح الحیاه. چاپ چهل پنجم. قم: نشر اسراء.
12- (1377). حدیث ولایت. (مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری). تهران: تهیه و تنظیم و تدوین دفتر مقام معظم رهبری. سازمان تبلیغات اسلامی.
13- حمیدیان، حسن(1390). مجموعه مقالات حقوقی- اجتماعی. با مقدمه عباس کریمی. چاپ اول. تهران: نشردادگستر.
14- حیدری نراقی، علی محمد(1385). رساله حقوق امام سجاد(علیه السلام). شرح نراقی. انتشارات مهدی نراقی.
15- خمینی، روح الله(1385). صحیفه امام. دوره 22 جلدی. چاپ چهارم. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی. چاپ و نشر عروج.
16- خوئینی، غفور(1386). حقوق شهروندی و توسعه پایدار. چاپ اول. تهران: نشر فرهنگ صبا.
17- داستانی بیرکی، علی(1391). مروری بر اندیشه های سیاسی – اجتماعی امام خمینی (ره). چاپ اول. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره). چاپ و نشر عروج.
18- دستمالچیان، احمد(1390). کلیات حقوق شهروندی. اداره صیانت از حقوق شهروندی وزارت کشور.
19- دهخدا، علی اکبر(1373). لغتنامه. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
20- رنجبر، مقصود(1382). حقوق و آزادیهای فردی از دیدگاه امام خمینی(ره). چاپ اول. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
21- ساکت، محمدحسین(1387). حقوق شناسی: دیباچه ای بر دانش حقوق، تهران: نشر ثالث.
22- ساکت، محمدحسین(1376). شخصیت و اهلیت در حقوق مدنی. چاپ دوم. مشهد: گوتنبرگ.
23- سبحانی، جعفر، رضایی، محمد(1388). اندیشه اسلامی2. چاپ چهاردهم. قم: دفتر نشر معارف.
24- سیدنژاد، سیدصادق(1390). جهاد اقتصادی در اندیشه امام خمینی(ره). چاپ اول. قم: چاپ زلال کوثر.مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما.
25- شریفی طرازکوهی، حسین(1392). زمینه ها، ابعاد وآثارحقوق شهروندی. چاپ اول. تهران: نشرمیزان.
26- شریعتی، سعید(1384). حقوق ملت و دولت در قانون اساسی. چاپ اول. تهران: انتشارات کانون اندیشه جوان.
27- شعاع حسینی، فرامرز(1385). نیم نگاهی به آینده. چاپ سوم. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره). چاپ و نشر عروج.
28- طباطبایی موتمنی، منوچهر(1382). آزادیهای عمومی و حقوق بشر. چاپ سوم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
29- عصمتی، حمید، حسن زاده گرجی، فرشته(1389). حقوق ملت در قانون اساسی مشروطیت و جمهوری اسلامی ایران. چاپ اول.تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
30- فالکس، کیث(1381). شهروندی. ترجمه محمد تقی دلفروز. تهران: انتشارات کویر.
31- فتحی واجارگاه، کوروش و واحد چوکده، سکینه(1388). آموزش شهروندی در مدارس. چاپ اول. تهران: نشرآیین.
32- فوزی، یحیی(1386). اندیشه سیاسی امام خمینی (ره). چاپ چهارم. قم: دفتر نشر معارف.
33- فوزی، یحیی(1384). امام خمینی(ره) و هویت ملی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
34- قادری، محمد(1386). آینه نظم. چاپ سوم. قم: انتشارات مشهور.
35- قاضی، ابوالفضل(1375). حقوق اساسی و نهادهای سیاسی. چاپ ششم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
36- کاتوزیان، ناصر(1382). حقوق مدنی: نظریه عمومی تعهدات. تهران: نشر دادگستر.
37- کاتوزیان، ناصر(1377). فلسفه حقوق. تهران: شرکت سهامی انتشار.
38- کوشا، محمد مهدی(1387). شهروندی. چاپ اول. تهران: وزارت علوم، تحقیقات فناوری، معاونت فرهنگی اجتماعی، دفتر برنامه ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی.
39- کوشا، محمد مهدی(1387). عدالت اجتماعی. چاپ اول. تهران: وزارت علوم، تحقیقات فناوری، معاونت فرهنگی اجتماعی، دفتر برنامه ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی.
40- کوشا، محمد مهدی(1387). مشارکت اجتماعی. چاپ اول. تهران: وزارت علوم، تحقیقات فناوری، معاونت فرهنگی اجتماعی، دفتر برنامه ریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی
41 – مرکز مالمیری، احمد(1385). حاکمیت قانون، مفاهیم، مبانی و بر داشت ها. چاپ دوم. تهران: دفتر مطالعات حقوقی و مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی.
42- مرسلی، یدالله(1389). نظم عمومی در اعمال حقوقی. چاپ اول. انتشارات جاودانه، جنگل.
43- موسی زاده، ابراهیم(1393). جستارهایی در حقوق عمومی. با دیباچه دکتر ناصر کاتوزیان. چاپ اول. تهران: نشرخرسندی.
44- موسوی، جمال الدین(1380). عدالت اجتماعی در اسلام. چاپ اول. تهران: موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
45- مطهری، مرتضی(1385). انسان کامل. ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان.
46- نوروزی، محمدجواد(1385). فلسفه سیاست. چاپ دهم. تهران: مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
47- نوین، پرویز(1386). انعقاد و انحلال قرار داد. تهران: انتشارات تدریس.
48- نیکفر، محمد رضا(1378). خشونت، حقوق بشر، جامعه مدنی. چاپ اول. تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. چاپ و نشر طرح نو.
49- هاشمی، سید محمد(1384). حقوق بشر و آزادیهای اساسی . چاپ اول. تهران: نشر میزان.
50- ورعی، جواد(1381). حقوق و وظایف شهروندان و دولتمردان. چاپ اول. قم: دبیرخانه مجلس خبرگان.
مقالات:
1- ابن تراب، مریم(1385). "حقوق شهروندی از دیدگاه امام علی(ع)"، فصلنامه ندای صادق، سال یازدهم، شماره 41-42.
2- احمدی طباطبائی، سیدمحمدرضا(1388). "حقوق شهروندی با تاکید بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران"، فصلنامه خط اول، رهیافت انقلاب اسلامی، سال سوم، شماره8.
3- اردبیلی، محمدعلی(1386). "اقتراح: چیستی و چرایی حقوق شهروندی؛ از نظریه قانون"، مجله حقوقی دادگستری، شماره58.
4- ارسطا، جواد(1384). "مردم و تشکیل حکومت اسلامی"، فصلنامه تخصصی مطالعات انقلاب اسلامی، شماره2.
5- اسماعیلی، محسن(1391). "مردم سالاری دینی و امنیت پایدار؛ مبانی و راهبردهای حقوقی"، فصلنامه آفاق امنیت، سال پنجم، شماره چهاردهم.
6- امیرارجمند، اردشیر(1385). "مبانی حقوق شهروندی و حقوق بشر"، اعتماد ملی، شماره188.
7- بابایی فرد، اسدالله(1389). "توسعه فرهنگی و توسعه اجتماعی در ایران"، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال دهم، شماره37.
8- براتعلی پور، مهدی(1391)."نهاد گرایی سیاسی و ساختار شهروندی در آرمان خواهی دینی"، در مجموعه مقالات مروری بر اندیشه های سیاسی- اجتماعی امام خمینی(ره)، چاپ اول، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ و نشرعروج.
9- برایان. اس. ترنر(1386). "مفهوم شهروندی"، ترجمه: کارگزاری، جواد، مجله حقوقی دادگستری، شماره58.
10- پورطهماسبی، سیاوش، تاجور، آذر(1390)."حقوق و تربیت شهروندی در نهج البلاغه"، پژوهش نامه علوی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سال دوم، شماره دوم.
11- پور عزت، علی اصغر، قلی پور، آرین، باغستانی برزکی، حوریه(1388)."رابطه آگاهی شهروندان از حقوق شهروندی با پاسخگویی و شفایت سازمان ها"، فصلنامه رفاه اجتماعی، سال دهم، شماره38.
12- پورهاشمی، عباس(1390). "مرز شناسی حقوق بشر و حقوق شهروندی"، مجله پگاه حوزه، شماره308.
13- جاوید، محمد جواد، صادقی، محمد، شفیع زاده خولنجانی، مصطفی(1391)." نسبت تکالیف طبیعی و تکالیف شهروندی"، فصلنامه دیدگاه های حقوق قضایی، شماره59.
14- جاوید، محمد جواد، ابراهیمی، محمود(1392). "تکالیف شهروندی در قانون اساسی جمهوری اسلامی"، فصلنامه بررسی های حقوق عمومی، سال دوم، شماره دوم.
15- جاوید، محمد جواد، شفیع زاده خولنجانی، مصطفی(1393). "حق برمصلحت؛ چالشی میان حقوق بشر و حقوق شهروندی"، فصلنامه مجلس و راهبرد، سال بیست و یک، شماره 77.
16- حافظ نیا، محمد رضا، پارسائی، اسماعیل، حسین پور پویان، رضا(1390)."بررسی تطبیقی تاثیر نهادهای محلی قبل و بعد از انقلاب اسلامی بر مشارکت شهروندی(مطالعه موردی: خانه انصاف و شوراهای حل اختلاف)"، پژوهش های جغرافیای انسانی، شماره77.
17- حبیب زاده، محمد جعفر(1391). "اصول پایه گذارحقوق بشر در اندیشه های امام خمینی(ره)"، در مجموعه مقالات مروری بر اندیشه های سیاسی- اجتماعی امام خمینی(ره)، چاپ اول، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ و نشرعروج.
18- حبیبی، نجف قلی(1391)."حقوق شهروندی و مبانی آن از دیدگاه امام خمینی(ره)"، در مجموعه مقالات مروری بر اندیشه های سیاسی- اجتماعی امام خمینی(ره)، چاپ اول، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ و نشرعروج.
19- خاک، روناک(1380)،"حقوق شهروندی"، کارشناسی ارشد حقوق بین الملل، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی.
20- رجایی، غلامعلی(1390). "حریم خصوصی شهروندان در اندیشه امام خمینی (ره)"، پژوهشنامه متین، شماره52.
21- رزاق پور، یوسف(1390)." نگاهی به حقوق شهروندی"، ماهنامه کانون، شماره 123.
22- رشیدی، بهروز(1391). "امنیت ملی از منظر امام خمینی(ره)"، در مجموعه مقالات مروری بر اندیشه های سیاسی- اجتماعی امام خمینی(ره)، چاپ اول، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ و نشرعروج.
23- رضائی، اسماعیل(1390)."نقش شهروند مسئول در نظام مردم سالاری دینی"، در اولین کنفرانس بین المللی شهروند مسئول.
24- رهبر، محمدتقی(1393). "سبک زندگی اسلامی: حریم خصوصی وعمومی"، ماهنامه پاسدار اسلام، سال33، شماره293-294.
25- سمیعی، مهدی(1393)."حقوق شهروندی"، نشریه حمل ونقل و توسعه، شماره83.
26- سلطانی، سید ناصر( 13). "حقوق اجتماعی یا حقوق شهروندی؟نمونه ای از آشفتگی مفاهیم در نظام حقوقی ایران"، مجلس و پژوهش، شماره51.
27- سنچولی، زینب(1390). "حقوق و مسئولیت های حقوق شهروندی و تکالیف آن"، در همایش ملی نظارت قضایی و حقوق شهروندی در نظام جمهوری اسلامی ایران.
28- سیف زاده، سید حسین، نوری اصل، احد(1390)." هویت ملی و حقوق شهروندی در ایران: گفتمان دو سویه و چند سویه ملت – دولت"، فصلنامه مطالعات سیاسی، سال سوم، شماره11.
30- شریفی طراز کوهی، حسین(1388). "روندهای سیاسی و فرهنگی در فرآیند جهانی شدن حقوق بشر"، فصلنامه حقوق، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره39، شماره4.
31- شریفی طراز کوهی، حسین(1380). "حقوق بشر، نظریه ها و رویه ها"، تهران: دفتر مطالعات عالی بین المللی.
32- شهبازی گهروبی، اسکندر(1390)."تحلیل جامعه شناختی: تاثیر میزان آگاهی از حقوق شهروندی بر سطح مشارکت معلمان(مورد مطالعه شهرستان کیار)"، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی.
33- صالحی، حامد(1384)." مبانی حقوق شهروندی"، روزنامه همشهری 22/5/84 .
34- صانعی دره بیدی، منوچهر(1382)." برابری(تساوی) در حقوق بشر و پیشینه تاریخی آن"، پژوهشنامه علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی شماره 39 و 40.
35- ضائی، وحیده، زرافشان، نسرین( 13)."حقوق و رفتار شهروندی"، معاونت اجتماعی، فرهنگی، و هنری شهرداری کلانشهر تبریز، بی تا.
36- عبادی، صادق(1391)."عوامل محرک جامعه و تاریخ درنگرش امام خمینی(ره)"، در مجموعه مقالات مروری بر اندیشه های سیاسی- اجتماعی امام خمینی(ره)، چاپ اول، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ و نشرعروج.
37- علیا، ساجده(1390). "جایگاه حقوق شهروندی در عصر هخامنشیان"، فصلنامه تعالی حقوق، سال چهارم، شماره های13-14.
38- عیوضی، محمد رحیم، باب گوره، سیدحسام الدین(1391)." تحول مفهوم شهروندی و ظهور شهروندی جهانی"، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره42، شماره3.
39- غفاری نسب، اسفندیار(1387). مجموعه مقالات،. مرکزنظارت همگانی شهرداری تهران، موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، نظارت همگانی، شهروندی و توسعه سازمانی.
40- قاری سید فاطمی، سید محمد(1386)." اقتراح: چیستی و چرایی حقوق شهروندی؛ از نظریه قانون"، مجله حقوقی دادگستری، شماره58.
41- فاطمی نیا، سیاوش، حیدری، سیامک(1387). "عوامل مرتبط با تعهدات شهروندی"، فصلنامه علمی، پژوهشی رفاه اجتماعی، سال دهم، شماره 38.
40- فدوی بنده قرائی، احمد، تقی زاده، ابراهیم(1390). "آزادی و جایگاه آن در اندیشه حقوق بشری امام خمینی(ره)" ، فصلنامه مطالعات حقوق بشراسلامی، سال اول، شماره 1.
42- فلاح زاده، علی محمد(1386). "نسبت حقوق شهروندی و حقوق بشر"، مجله حقوقی دادگستری، شماره58.
43- قاسمی، وحید، ژیانپور، مهدی(1386). "مشارکت در امور شهری به مثابه حق و وظیفه شهروندی"، در کتاب مقالات برگزیده همایش حقوق شهروندی، تهران: مرکز مطبوعات و انتشارات قوه قضائیه.
44- قراچورلو، رزا(1385)."حقوق شهروندی با تاکید بر نقد و بررسی قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی" ، ماهنامه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی وکالت، شماره29-30.
45-کاووسی، محمدرضا(1377). "حقوق بشر و آزادی های عمومی از دیدگاه امام خمینی(ره)" ، مجله مجلس و پژوهش، سال ششم ، شماره 26.
46- متانی، مهرداد، فلاح، علی، باقری، سمیه(1390). "تبیین حقوق شهروندی از منظر امام خمینی(ره)"، در نخستین همایش ملی آرمان شهر ایران.
47- محمودی کردی، زهرا(1389)."بررسی رابطه میان اخلاق زیستی و حقوق بشر"، فصلنامه پژوهش حقوق و سیاست، سال دوازدهم، شماره28.
48- مداحی، ابراهیم(1389). "نظارت همگانی و حقوق شهروندی"، در همایش نظارت همگانی، شهروندی و توسعه سازمانی.
49- محسنی، رضا علی(1389)." ابعاد و تحلیل حقوق شهروندی"، فصلنامه مطالعات سیاسی، سال سوم، شماره 10.
50- مهر محمدی، محمود(1377). "آموزش و پرورش و جامعه مدنی"، مجله پژوهش های تربیتی، ج6 ، شماره3-4.
51- موسوی بجنوردی، محمد، سلیمانیان، مهسا(1385). "بررسی فقهی – حقوقی حقوق ملت در فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران"، پژوهش نامه متین، شماره 30 .
52- موسوی بجنوردی، محمد، مهریزی ثانی، محمد(1392)." حقوق شهروندی از نگاه امام خمینی (ره)"، پژوهش نامه متین، سال پانزدهم، شماره61 .
53- موسی زاده، ابراهیم، مصطفی زاده، فهیم(1389). "بررسی مبانی حقوق اجتماعی"، پژوهش نامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال دهم، شماره 2.
54- میرفردی، (1387). مجموعه مقالات،. مرکزنظارت همگانی شهرداری تهران، موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، نظارت همگانی، شهروندی و توسعه سازمانی.
55- هاشمی، محمد و دیگران(1388). "حقوق شهروندی و توسعه شهری مشارکتی"، مجله تحقیقات حقوقی، شماره50.
56- واعظی، مجتبی، علی پور، علی(1389). "بررسی موازین حقوقی حاکم بر حریم خصوصی و حمایت از آن در حقوق ایران" ، مجله حقوق خصوصی، سال هفتم، شماره هفدهم.
57- ویژه، محمد رضا(1383). "مفهوم تعهدات مثبت در رویه دیوان اروپایی حقوق بشر"، مجله الهیات وحقوق، شماره13.
58- ویژه، محمد رضا(1383). "مفهوم اصل برابری در حقوق عمومی نوین"، نشریه حقوق اساسی، سال دوم، شماره دوم.
قوانین:
1- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
2- قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی.
آسان داک: www.Asandoc.com
1- Social Rights.
2- موسی زاده، ابراهیم(1393). جستارهایی در حقوق عمومی. با دیباچه دکتر ناصر کاتوزیان. چاپ اول. تهران: نشرخرسندی. ص140.
3- خوئینی، غفور(1386). حقوق شهروندی و توسعه پایدار. چاپ اول. تهران: نشر فرهنگ صبا. ص62.
1- طباطبایی موتمنی، منوچهر(1382). آزادیهای عمومی و حقوق بشر. چاپ سوم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. ص140.
2- دستمالچیان، احمد(1390). کلیات حقوق شهروندی. اداره صیانت از حقوق شهروندی وزارت کشور. ص35.
3- Welfare State.
4- خوئینی، غفور(1386). حقوق شهروندی و توسعه پایدار. چاپ اول. تهران: نشر فرهنگ صبا. ص63.
1- جعفری لنگرودی، محمد جعفر(1382). ترمینولوژی حقوق. چاپ سیزدهم. تهران: کتابخانه گنج دانش. ص230.
2- موسی زاده، ابراهیم(1393). جستارهایی در حقوق عمومی. با دیباچه دکتر ناصر کاتوزیان. چاپ اول. تهران: نشرخرسندی. ص143.
1- موسوی، جمال الدین(1380). عدالت اجتماعی در اسلام. چاپ اول. تهران: موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر. ص178.
11- Cultural rights.
1- افروغ، عماد(1387). حقوق شهروندی و عدالت. چاپ اول. تهران: انتشارات سوره مهر. صص25-26.
1- براتعلی پور، مهدی(1391)."نهاد گرایی سیاسی و ساختار شهروندی در آرمان خواهی دینی"، در مجموعه مقالات مروری بر اندیشه های سیاسی- اجتماعی امام خمینی(ره)، چاپ اول، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ و نشرعروج. ص252.
-14 روزنامه اطلاعات، پنج شنبه 12 خرداد 1390، شماره25047 .به نقل از سایت پژوهشکده باقرالعلوم.(ت.م: 25/5/92).
15 – صحیفه امام، ج6، ص 40.
2- همان ، ص236.
3- حدیث ولایت، ج 4، 10/1/1369.
1- ابن تراب، مریم(1385). "حقوق شهروندی از دیدگاه امام علی(ع)"، فصلنامه ندای صادق، سال یازدهم، شماره 41-42. ص23.
1- صحیفه امام، ج12، ص4.
-20 حدیث ولایت، ج 4، 10/1/1369.
-21 حدیث ولایت، ج 2، 5/7/1368.
-22 همان، ج4، ص278،23/4/1368.
-23 همان، ج 1، ص 231، 23/4/1368.
-24پرور، اسماعیل(1382). گلبانگ عدالت. چاپ اول. قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی. صص128-129.
-25 صحیفه امام، ج9، ص187.
-26 همان، ج8، ص106.
-27 همان، ج8، ص184.
-28 همان، ص107.
29 – همان، ج14، ص233.
30 – همان، ج14، ص120.
7- همان، ج11، ص186.
-32 صحیفه امام، ج8، صص80-83.
2- همان، ص108.
3- صحیفه امام، ج 2، صص21 ـ 20.
35 – صحیفه امام، ج9، ص186.
-36 همان، ج 14، ص233.
-37 همان، ج 9، ص166.
38- Economic rights.
1- سنچولی، زینب(1390). "حقوق و مسئولیت های حقوق شهروندی و تکالیف آن"، در همایش ملی نظارت قضایی و حقوق شهروندی در نظام جمهوری اسلامی ایران. ص6.
2- پرور، اسماعیل(1382). گلبانگ عدالت. چاپ اول. قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی. ص115.
-41 روزنامه کیهان، به نقل از سایت اقتصاد و فرهنگ. (ت.م: 15/5/1393).
3- حمیدیان، حسن(1390). مجموعه مقالات حقوقی- اجتماعی. با مقدمه عباس کریمی. چاپ اول. تهران: نشردادگستر. ص8.
-43طلیعه انقلاب اسلامی(1362). (مصاحبههای امام خمینی در نجف، پاریس و قم)، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ص333 ـ 332 .
2- صحیفه امام، ج3، ص118.
3- همان، ج 6 ، ص183.
4- همان ، ص485.
—————
————————————————————
—————
————————————————————