تارا فایل

تحقیق هزینه سرمایه ای و بازار پول و سرمایه در مدیریت مالی




بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:
هزینه سرمایه ای و بازار پول و سرمایه در مدیریت مالی

سال 97

فهرست
مقدمه 4
انواع هزینه ها 4
سرمایه چیست؟ 5
چرا سرمایه مهم است؟ 5
هزینه سرمایه چیست؟ 5
بازگشت سرمایه چیست؟ 5
هزینه سرمایه چه اجزایی دارد؟ 6
میانگین هزینه سرمایه شرکت 6
جمع بندی 7
هزینه های سرمایه ای 7
مخارج سرمایه ای 11
مخارج سرمایه ای چیست؟ 11
مخارج سرمایه ای به زبان ساده 12
هزینه های عملیاتی 13
ارائه تعریفى از هزینه سرمایه 16
کاربرد مفوم هزینه سرمایه 16
تعریف بازار پول و بازار سرمایه 17
فرق بازار سرمایه و بازار پول چیست ؟ 18
کارکردهای بازار مالی 19
تعیین قیمت وجوه و سرمایه 20
انتشار و تحلیل اطلاعات 21
تسهیل دادوستدها 21
توزیع خطر و مدیریت ریسک 21
طبقه بندی بازارهای مالی 22
طبقه بندی بر اساس مرحله عرضه اوراق بهادار : 23
بازار پول 24
بازار سرمایه 24
ابزارهای بازار پول 25
پذیرش بانکی 25
اوراق تجاری 25
گواهی سپرده 25
بازار پول چیست؟ 26
اعضا و شرکت کنندگان در بازار پول 26
اوراق تجاری: 26
اسناد خزانه: 27
پذیرش بانکی: 27
گواهی سپرده: 28
بازار پول چیست و چه ابزارهایی دارد؟ 28
توضیحات بیشتر درباره بازار سرمایه 29
بازارسرمایه 29
ابزارهای بازار سرمایه 30
مهمترین ابزارهای مشتق بازار سرمایه عبارتند از: 31
نهادهای بازار پول 33
منابع 33
مقدمه
هزینه سرمایه ای هزینه هایی هستند که برای ایجاد سود در آینده صرف می شوند. هزینه سرمایه ای صرف خرید دارایی های ثابت و مولد جدید یا افزودن ارزش داراییهای ثابت و مولد موجود می گردد. عمر مفید این داراییها باید بیش از میزان باقیمانده از سال مالیاتی باشد که در آن این هزینه صرف شده است. خرید زمین، ساختمان، تجهیزات و ماشین آلات و داراییهای ثابت و درازمدت از نمونه هزینه های سرمایه ای هستند.
انواع هزینه ها
دو نوع هزینه سرمایه ای وجود دارد: "هزینه رشد" و "هزینه نگهداری". هزینه هایی که ارزش دارایی را در طول زمان افزایش می دهند، هزینه های رشد و هزینه هایی که از یک ماه به ماه دیگر تغییر نمی کنند هزینه های نگهداری گفته می شوند. سرمایه برای کسب وکارهای کوچک همان پول یا مالی است که خرج خرید و کار با وسایل می شود. هزینه سرمایه عبارت است از هزینه ی به دست آوردن آن پول یا هزینه ی تامین منابع مالی برای کسب وکارهای کوچک. هزینه سرمایه، "نرخ مانع" هم نامیده می شود. آیا کسب وکارهای کوچک هم باید نگرانِ هزینه سرمایه خود باشند؟ پاسخِ این پرسش مثبت است! حتی کسب وکارهای خیلی کوچک هم برای کار به پول نیاز دارند و تامین آن پول مسلما هزینه ای در بر خواهد داشت. شرکت ها می خواهند این هزینه تا جای ممکن کم باشد. در ادامه بیشتر توضیح می دهیم هزینه سرمایه چیست و چه اجزایی دارد.
سرمایه چیست؟
سرمایه پولی است که کسب وکارها برای تامین هزینه ی فعالیت هایشان به آن نیاز دارند. هزینه سرمایه همان اجاره یا نرخ بهره است؛ هزینه ای است که کسب وکارها برای تامین منابع مالی باید بپردازند.
برای درکِ مفهوم هزینه سرمایه، ابتدا باید مفهوم سرمایه را بدانید. سرمایه ی کسب وکارهای بسیار کوچک ممکن است صرفا اعتبار تامین کننده ای باشد که به آن متکی هستند. برای کسب وکارهای بزرگ تر، سرمایه ممکن است اعتبار تامین کننده، وام و بدهی های بلندمدت یا بدهکاری های شرکت باشد. در شرکت های عام یا شرکت هایی که سرمایه گذارانی دارند، سرمایه شامل سهام عادی شرکت هم می شود. سایر حساب های سهام عبارتند از سود انباشته، سرمایه ی پرداخت شده و شاید سهام ممتاز.
چرا سرمایه مهم است؟
کسب وکارها برای ساخت کارخانه های جدید، خرید تجهیزات جدید، توسعه محصولات جدید و ارتقای فناوری اطلاعات باید پول یا سرمایه داشته باشند. هر صاحب کسب وکار یا مدیر ارشد مالی (CFO) در چنین مواقعی باید بررسی کند که آیا بازده سرمایه گذاری از هزینه سرمایه یا هزینه ای که برای سرمایه گذاری در پروژه لازم است، بیشتر است یا نه. صاحبان کسب وکار معمولا روی پروژه های جدید سرمایه گذاری نمی کنند مگر اینکه بازده سرمایه ی این پروژه ها بیشتر یا حداقل برابر با هزینه ای باشد که برای تامین مالی آنها صرف می شود. هزینه سرمایه کلید همه ی تصمیمات تجاری است.
هزینه سرمایه چیست؟
هزینه سرمایه همان هزینه ای است که شرکت برای تامین منابع مالی می پردازد. اگر شرکت فقط از بدهی های جاری و وام بلندمدت برای تامین هزینه ی فعالیت هایش استفاده کند، در واقع از وام استفاده کرده و هزینه سرمایه معمولا نرخ بهره ی آن وام است.
در شرکت های عام که سرمایه گذارانی دارند، بحث هزینه سرمایه پیچیده تر می شود. اگر شرکت فقط از منابع مالی ای استفاده کند که سرمایه گذاران تامین کرده اند، هزینه سرمایه همان هزینه ی فروش سهام است. معمولا این نوع شرکت ها بدهی دارند، اما با تامین مالی از طریق فروش سهام یا پولی که سرمایه گذاران تامین می کنند هم می چرخند. در این صورت، هزینه سرمایه همان هزینه ی وام و هزینه ی سهام است. ترکیبِ "تامین مالی از طریق وام" و "فروش سهام برای شرکت"، ساختار سرمایه ی آن شرکت را تشکیل می دهد.
بازگشت سرمایه چیست؟
بازگشت سرمایه در یک معامله ی تجاری یا یک پروژه ، میزان سودی است که در مقایسه با سرمایه ای که هزینه کرده اید، به دست می آورید. نکته ی کلیدی در ارتباط با هزینه سرمایه این است که بازگشت سرمایه برای هر پروژه، همیشه باید برابر یا بیشتر از هزینه ای باشد که در آن پروژه سرمایه گذاری می شود. به عبارت دیگر، نرخ بازگشت سرمایه باید از هزینه سرمایه بیشتر باشد یا با آن برابر باشد تا شرکت به سود برسد.
هزینه سرمایه چه اجزایی دارد؟
یکی از اجزای هزینه سرمایه، هزینه ی دریافت وام است. برای کسب وکارهای بزرگ تر، وام معمولا به معنای بدهی ها یا اوراق قرضه کلان است. برای شرکت های بسیار کوچک هم وام می تواند به معنای اعتبار تجاری باشد. برای هردوی اینها، هزینه ی وام همان نرخ بهره ای است که شرکت روی آن می پردازد.
یکی دیگر از اجزای هزینه سرمایه در شرکت های عام، هزینه ی تامین مالی از طریق فروش سهام است؛ به عبارت دیگر، سرمایه گذارانی در شرکت دارید که در ازایِ سهام مالکیت، پول می پردازند.
هزینه سرمایه سهام چندین جزء دارد:
هزینه ی سود انباشته یا پولی که شرکت به جای پرداخت سود سهام، دوباره در شرکت سرمایه گذاری می کند؛
هزینه ی سهام عادی جدید یا سهامی که شرکت برای بالاتر بردنِ موجودی منتشر می کند؛
سهام ممتازی که شرکت می تواند برای افزایش موجودی منتشر کند.
برای شرکت های بسیار کوچک، هزینه سرمایه می تواند بسیار ساده تر باشد.
تامین منابع مالی از طریق وام یا فروش سهام، هرکدام مزایا و معایبی دارند و صاحبان کسب وکارها پیش از اضافه نمودنِ آنها به ساختار سرمایه ی شرکت، باید این مزایا و معایب را مورد توجه قرار بدهند. شرکت های بسیار کوچک ممکن است فقط از وام کوتاه مدت استفاده کنند که در این صورت باید هزینه ای برای این جزء سرمایه هم در نظر بگیریم.
میانگین هزینه سرمایه شرکت
وقتی صاحب کسب وکار متوجه مفاهیم سرمایه و هزینه سرمایه شد، در قدم بعدی باید مفهوم "میانگین هزینه سرمایه" را درک کند.
هریک از اجزای سرمایه، درصد مشخصی از ساختار سرمایه ی شرکت را تشکیل می دهد. برای دست یافتن به هزینه ی واقعی سرمایه، صاحب شرکت باید سهم هریک از اجزای تشکیل دهنده ی ساختار سرمایه ی شرکت را (برحسب درصد) در هزینه شان ضرب و سپس آنها را با هم جمع کند.
جمع بندی
پیش از آنکه شرکت درگیرِ خرید ملزومات یا تامین منابع مالی فعالیت هایش شود، باید تکلیف هزینه سرمایه را روشن کند. تامین همه ی منابع مالی موردنیاز شرکت، واقعا چقدر هزینه دارد؟ این هزینه ی تامین مالی هرگز نباید از مقدار بازگشت سرمایه فراتر برود.
هزینه های سرمایه ای
هر زمان که ما هزینه ای را ایجاد می کنیم که برای ما یک جریان سود نقدی برای بیشتر از یکسال ایجاد میکند این را هزینه های سرمایه ای می گوییم. که بطور مثال می تواند شامل خرید یک تجهیزات جدید ، گسترش تاسیسات تولیدی ، خریدن یک شرکت دیگر، بدست آوردن فن آوریهای جدید ، شروع و دسترسی به یک تحقیق و گسترش برنامه ها و امثال اینها . هزینه های سرمایه ای غالبا مخارج زیادی را به منظور بدست آوردن منافع آتی یا ارزش آینده متحمل شرکت می کند.بعلاوه یک بار به کار بردن هزینه های سرمایه ای به دلیل فرسوده شدن مشکل است. بنابراین ما به تجزیه و تحلیل دقیق و پیشنهادات ارزیابی هزینه های سرمایه ای نیازمندیم.

سه مرحله از تجزیه و تحلیل بودجه بندی سرمایه ای
تجزیه وتحلیل هزینه های سرمایه ای فرآیندی است که منجر می شود به اینکه ما چقدر برای دارائیهای سرمایه ای ، سرمایه گذاری کنیم. یعنی دارائیهایی که باعث فرآیند جریان منفعت و وجه نقد برای بیشتر از یکسال می شوند. ما سعی می کنیم که به سوال زیر پاسخ دهیم :

– آیا منافع آتی این پروژه به مقداری زیاد است تا سرمایه ای را که درگیر می کنیم پوشش دهد؟

سابقا گفته می شد که صرف پول امروز تعیین می کند که چقدر در فردا (آینده) داریم.از اینرو ما بر ارزش کنونی تمرکز می کنیم تا بتوانیم درک کنیم که هزینه امروز چه میزان به ارزشهای آینده اعتبار دارد. یک روش معمول برای متصور شدن ارزش فعلی یک پروژه، روش تنزیل جریانات نقدی یا DCF می باشد. به هر حال ما می آموزیم که این روش برای ارزیابی صحیح یک پروژه ،خیلی سطح است. سه مرحله در تجزیه و تحلیل بودجه بندی سرمایه ای شامل موارد زیر است:

– تجزیه و تحلیل تصمیم در مورد شناسایی ساختار
– انتخاب روش قیمت گذاری برای برقراری ارتباط با شرایط
– تنزیل جریانات نقدی به منظور اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری

مرحله اول : تجزیه و تحلیل تصمیم

تصمیم گیری در امروزبرای آینده، به دلیل عدم اطمینان و خطاهای تخمینی بسیار پیچیده است. بعلاوه بیشتر پروژه های سرمایه ای شامل درگیری متغیرهای فراوان و خروجی ها می باشد. برای مثال،برآورد جریانات نقدی یک پروژه با نیازمندیهای سرمایه ای، احتمال خطر پروژه، قوانین مالیاتی، نرخ تورم مورد انتظار و ارزشهای در اختیار و در دسترس، مرتبط می شود. ما می دانیم که برای درآمدهای پیش بینی شده پروژه ها بازارهایی وجود دارد ،و پیچیدگی و فشار ناشی ازدارائیهای رقابتی و عمر مفید یک پروژه وجود دارد. اگر پروژه سرمایه ای ما، درگیر با تولید باشد، درک می کنیم که بعلاوه هزینه های تولید، سربار، بکارگیری استعدادها و نیروی انسانی و هزینه های شروع یک پروژه و اول دوره را نیز داریم. در نتیجه ما نمی توانیم با تصوری ساده و سطحی از ارقام ناشی از تنزیل جریانات نقدی ، پروژه های سرمایه ای را مدیریت کنیم. ابتدا ما باید ببینیم تصمیم گیریها کامل بوده و متغیرهای وابسته به دارائیها و خروجی ها با سلسله مراتب منظم صورت گرفته است.
بنابراین قدم اولیه ما در بودجه بندی سرمایه ای کسب آگاهی در مورد پروژه و سازماندهی در قالب مسیر تصمیم گیری است.ما می توانیم از نرم افرارهایی مثل Expert Choice یا Decision Pro استفاده کنیم، این نرم افزارها به ما کمک می کنند تا بتوانیم اقدامات لازم جهت تصمیم گیری را انجام دهیم.

مرحله 2 : انتخاب روش قیمت گذاری

عدم اطمینان نسبت به یک پروژه به دلیل کاهش آگاهی و انجام کار در سطح وسیعی از اقدامات و تصمیمات می باشد. قدم دوم در این فرآیند، رسیدگی به همه گزینه ها یا انتخابهایی است که در مورد یک پروژه داریم. بنابراین ما قبل از شروع فرآیند تنزیل جریانات نقدی ، به دلیل مدیریت تغییرات غیر منتظره ، ما نیاز به فراهم کردن یک سری منظم از انتخابها در مورد یک پروژه داریم.
در مدیریت مالی ، رسیدگی به انتخاب بین پروژه های سرمایه ای ، تجزیه و تحلیل مطالبات موکول به آینده یا انتخاب روش قیمت گذاری نامیده می شود. بعنوان مثال، تصور کنید که می خواهید از بین دو دیگ بخار برای کارخانه خود ، یکی را انتخاب کنید، برای دیگ بخار A از نفت و برای دیگ بخار B میتوان از نفت یا گاز طبیعی استفاده کرد. بر مبنای روش سنتی بودجه بندی سرمایه ای، کم هزینه ترین دیگ بخار که همان دیگ بخار A است، انتخاب می شود. هر چند اگر ماقیمت دیگ بخار B را بررسی کنیم و انتخاب کنیم ، می تواند انتخاب بهتری باشد ،زیرا در اینصورت می توانیم انتخاب کنیم که از چه سوختی استفاده کنیم. تصور کنید پیش بینی کنیم که قیمت نفت در 5 سال آینده افزایش پیدا می کند. در نتیجه هزینه های عملیاتی دیگ بخار A افزایش می یابد، اما در مورد دیگ بخار B می توان از یک سوخت جایگزین دوم برای کنترل بهتر هزینه های عملیاتی استفاده کرد.در نتیجه ما می خواهیم دارائیها را از پروژه های سرمایه ای انتخاب کنیم.

روش قیمت گذاری باعث تشخیص ارزش افزوده یک پروژه می شود، زیرا از روشهای مشابه قابل انعطاف تر است. این انعطاف به ما کمک می کند تا پروژه های سرمایه ای را مدیریت کنیم و از اینرو نقص به رسمیت شناختن انتخاب ارزشها می تواتد از یک پروژه بدون ارزیابی منتج شود.

مرحله 3: جریانات نقدی تنزیل شده

ما در دو مرحله از تجزیه و تحلیل بوجه بندی سرمایه گذاری را تمام کردیم: 1) ساخت و سازماندهی بین دانسته ها درفرآیند تصمیم گیری 2) شناخت و ساختار انتخابهای خود در پروژه های سرمایه ای. حالا می توانیم یک تصمیم در مورد سرمایه گذاری بر مینای جریانات نقدی تنزیل شده اتخاذ نماییم.÷
بر خلاف حسابداری، مدیریت مالی مرتبط می شود با ارزشهای امروز دارائیها یعنی ارزش کنونی یا جاری. از آنجایی که پروژه های سرمایه ای باعث سودآوری در آینده می شوند و چون می خواهیم ارزش جاری یک پروژه را تعیین کنیم، باید جریانات وجوه نقد آینده یک پروژه را به ارزش فعلی تنزیل نماییم.
تنزیل توجه دارد به گرفتن یک مبلغ در آینده و پیدا کردن و اندازه گیری این مبلغ در امروز. ارزش آتی به خاطر ارزش زمانی پول، با ارزش فعلی متفاوت است. مدیریت مالی ارزش زمانی پول را شناسایی کرده و آن را در نظر می گیرد به دلیل :

1- تورم ، ارزشها را در طول زمان کاهش می دهد. یعنی 1000دلار در 5 سال آینده ارزش کمتری از 1000 دلار در امروز دارد و این بخاطر افزایش سطح قیمتها می باشد.(تورم)
2- عدم اطمینان به آینده، یعنی فکر می کنیم که اگر 1000 دلار را در 5 سال آینده بجای امروز دریافت کنیم ممکن است دستخوش اتفاقاتی در طول این مدت بشویم.
3- هزینه فرصت پول، 1000دلار امروز ارزش بیشتری دارد از این مبلغ در 5 سال آینده، به این دلیل که میتوانیم این مبلغ را سرمایه گذاری کرده و سودآوری داشته باشیم.

ارزشهای جاری با استناد به جداول محاسبه می شود و یا می توانیم از ماشین حساب و یا صورتهای منتشر شده برای محاسبه تنزیل استفاده کنیم. برای نرخ تنزیل از هزینه های فرصت سرمایه گذاری استفاده می شود، یعنی نرخ عوایدی که ما نیاز داریم و از سایر پروژه ها با احتمال خطر مشابه می توانیم بدست آوریم.

هر زمان که ما هزینه ای را ایجاد می کنیم که برای ما یک جریان سود نقدی برای بیشتر از یکسال ایجاد میکند این را هزینه های سرمایه ای می گوییم. که بطور مثال می تواند شامل خرید یک تجهیزات جدید ، گسترش تاسیسات تولیدی ، خریدن یک شرکت دیگر، بدست آوردن فن آوریهای جدید ، شروع و دسترسی به یک تحقیق و گسترش برنامه ها و امثال اینها . هزینه های سرمایه ای غالبا مخارج زیادی را به منظور بدست آوردن منافع آتی یا ارزش آینده متحمل شرکت می کند.بعلاوه یک بار به کار بردن هزینه های سرمایه ای به دلیل فرسوده شدن مشکل است. بنابراین ما به تجزیه و تحلیل دقیق و پیشنهادات ارزیابی هزینه های سرمایه ای نیازمندیم.
ارزشهای جاری با استناد به جداول محاسبه می شود و یا می توانیم از ماشین حساب و یا صورتهای منتشر شده برای محاسبه تنزیل استفاده کنیم. برای نرخ تنزیل از هزینه های فرصت سرمایه گذاری استفاده می شود، یعنی نرخ عوایدی که ما نیاز داریم و از سایر پروژه ها با احتمال خطر مشابه می توانیم بدست آوریم.
مخارج سرمایه ای
مخارج سرمایه ای چیست؟
مخارجی که موجب افزایش ظرفیت یا کارایی و یا عمر مفید یک دارایی می شوند، اصطلاحاً مخارج سرمایه ای نام دارند.
زمانی که واحدهای تجاری خرج تحصیل دارایی ثابتی را متحمل می شوند، باید تصمیم گیری کنند که این خرج را در بدهکار یک حساب دارایی ثبت نمایند و یا در بدهکار یک حساب هزینه. برای مثال تعمیر موتور یک تاکسی اگر موجب افزایش عمر مفید یا افزایش کارایی آن شود، مخارج سرمایه ای است. تعمیری که سبب ایجاد این گونه مخارج می شود، اصطلاحاً تعمیر اساسی نامیده می شود.
مبلغی که بابت مخارج سرمایه ای صرف می شود، در بدهکار یک حساب دارایی ثبت می شود. برای انجام یک تعمیر اساسی در مورد یک تاکسی، باید حساب وسیله نقلیه را بدهکار کرد.
در این رابطه منظور از خرج، خرید نقدی و یا نسیه کالا و یا خدماتی است که به نوعی به دارایی مرتبط می شود. تعویض شیشه جلوی یک اتومبیل تا توسعه و گسترش ساختمان های یک فروشگاه زنجیره ای مثال هایی از این گونه مخارج هستند.
فرق بین مخارج سرمایه ای و جاری اغلب جای بحث دارد. آیا این خرج عمر مفید دارایی را افزایش می دهد و یا این که فقط دارایی را در سطح مطلوب نگهداری می کند؟
در زمانی که در مورد بدهکار کردن یک حساب دارایی یا یک حساب هزینه شک و تردید وجود دارد، به دو دلیل باید مخارج را در حساب هزینه ثبت نمود. اول این که این گونه مخارج معمولاً ناچیز هستند و واحدهای تجاری برای خود سقفی را تعیین می کنند و مخارج کمتر را در حساب هزینه ثبت می کنند.
دوم این که از نقطه نظر مالیاتی به نفع واحدهای تجاری است که این گونه مخارج را در حساب هزینه ثبت نمایند. زیرا هزینه بلافاصله سود را کاهش داده و در نتیجه کاهش فوری مالیات را در سال جاری موجب خواهد شد. در عوض مخارج سرمایه ای کاهنده یک باره مالیات دوره نمی باشد.
مخارج سرمایه ای به زبان ساده
مخارج سرمایه ای که به صورت مخفف با CAPEX نشان داده می شود، وجوهی است که صرف خرید یا تجهیز دارایی های ثابت مانند ماشین آلات و ساختمان می گردد. این مخارج اغلب صرف اجرای پروژه ها و سرمایه گذاری های جدید شرکت می شود.
خالص مخارج سرمایه ای برابر است با وجهی که صرف خرید دارایی های ثابت می شود منهای وجهی که از فروش دارایی های ثابت به دست می آید. اگر در یک شرکت فروش دارایی های ثابت بیش از خرید خرید آن باشد، خالص مخارج سرمایه ای منفی می گردد.

هزینه های عملیاتی و مخارج سرمایه ای از جمله مخارجی هستند که در صورت سود و زیان گزارش می شوند. شرکت ها برای اهداف مالیاتی خود، هزینه های عملیاتی را ترجیح می دهند، اما در رابطه با اینکه چه هزینه هایی را می توانند در این قسمت گزارش کنند، اختیار زیادی ندارند. به طور مثال، مخارج سرمایه ای معمولاً هزینه مربوط به دارایی های ثابت را نیز شامل می شود اما هزینه های عملیاتی معمولاً شامل هزینه های مانند مالیات، حقوق و دستمزد و تبلیغات هستند.
در ترازنامه مخارج سرمایه ای و عملیاتی می توانند به سرمایه تبدیل شوند، اما شرکت ها بیشتر مایل به مستهلک کردن مخارج سرمایه ای هستند. هزینه های عملیاتی از درآمد کم می شوند (مانند بهای تمام شده کالای فروش رفته یا هزینه ی تحقیق و توسعه) و در نهایت سود عملیاتی حاصل می شود. مخارج سرمایه ای ناشی از سود عملیاتی هستند.
مخارج سرمایه ای
زمانی که شرکت ها با امید بهبود عملیات آتی در مخارج سرمایه ای سرمایه گذاری می کنند، انتظار مخارج سرمایه ای دارند و بودجه ای به این نوع هزینه ها (به روز رسانی یا دارائی های ثابت از جمله کارخانه، ماشین آلات یا اموال دیگر) اختصاص می دهند. یکی دیگر از ویژگی های تعیین کننده هزینه سرمایه ای طول عمر است؛ اگر اثر هزینه ها بیش ازیک سال مالی برای شرکت سودآور باشند هزینه های سرمایه ای هستند. برخی از نمونه های اقلام غیر فیزیکی هزینه های سرمایه ای عبارتند از حق اختراع ثبت شده یا دارایی هایی که ارزش آن ها طی طول عمر مفیدشان مستهلک می شود، اما استثنائایی در صنایع و بخش های حقیقی وجود دارد.
می توان هزینه سرمایه ای را وثیقه یا وام تامین مالی خارجی کرد. شرکت ها با استفاده از انتشار اوراق قرضه، وام یا دیگر ابزارهای بدهی تلاش دارند تا مخارج سرمایه ای خود را افزایش دهند. سهامدارانی که سود سهام دریافت می کنند به مبلغ هزینه سرمایه ای توجه ویژه ای دارند و به دنبال شرکت هایی هستند که در عین پرداخت سود سهام به دنبال افزایش سودهای آتی نیز باشند.
هزینه های عملیاتی
هزینه های عملیاتی، بهای تمام شده کالای فروش رفته، هزینه فروش، هزینه های عمومی و اداری و تحقیق و توسعه هستند. این هزینه ها از طریق فعالیت های عادی شرکت به وجود می آیند. یکی از اهداف شرکت ها حداکثر کردن بهره وری در مقابل میزان هزینه های عملیاتی است. در این مسیر هزینه عملیاتی معیار اصلی نشان دهنده بهره وری شرکت در طول زمان است.
مخارج سرمایه ای شامل دستمزد، هزینه های صدور پروانه، تعمیرات جزئی، هزینه های اداری، هزینه های سفر و توزیع، کمیسیون لیزینگ، مواد اولیه، بیمه و مالیات اموال است.
اگر تجهیزات به جای اینکه خریداری شوند، اجاره شوند جزء هزینه های عملیاتی محسوب می شوند. این یکی از دلایلی است که در صورت سود و زیان هزینه های عملیاتی به هزینه های سرمایه ای ترجیح داده می شوند، زیرا کاهش هزینه های عملیاتی بسیار آسان تر از کاهش هزینه های سرمایه ای است.
بااین حال عکس این حالت نیز هم ممکن است درمواردی صدق کند. اگر یک شرکت تجاری به دنبال افزایش ارزش دفتری باشد، در این مورد ممکن است کسورات به حداقل برسد و درنتیجه ارزش دارایی های گزارش شده در ترازنامه حداکثر می شود.

با عضویت در مدیراینفو می توانید به بیش از 500 مقاله و ویدیو آموزشی و کاربردی به صورت طبقه بندی شده و به رایگان دسترسی داشته باشید.
زمانی که واحدهای تجاری خرج تحصیل دارایی ثابتی را متحمل می شوند باید تصمیم گیری کنند که این خرج را در بدهکار یک حساب دارایی ثبت نمایند و یا در بدهکار یک حساب هزینه.
در این رابطه منظور از خرج، خرید نقدی یا نسیه کالا و یا خدماتی است که به نوعی به دارایی مرتبط می شود. تعویض شیشه جلوی یک اتومبیل تا توسعه و گسترش ساختمانهای واحد تجاری مثالهایی از این گونه مخارج هستند.
مخارجی که موجب افزایش ظرفیت یا کارآیی و یا عمر مفید یک دارایی می شوند، اصطلاحآ مخارج سرمایه ای نام دارند. برای مثال تعمیر موتور یک اتومبیل اگر موجب افزایش عمر مفید آن شود یکی از مخارج سرمایه ای است. تعمیری که سبب ایجاد اینگونه مخارج می شود، اصطلاحآ تعمیر اساسی نامیده می شود. مبلغی که بابت مخارج سرمایه ای صرف می شود، در بدهکار یک حساب دارایی ثبت می شود. برای انجام یک تعمیر اساسی در مورد یک اتومبیل، باید حساب وسایل نقلیه را بدهکار کرد.
دسته دیگری از مخارج وجود دارند که بر ظرفیت و کارآیی دارایی نمی افزایند. مخارجی که فقط باعث می شوند دارایی در شرایط عادی باقی بماند و یا مخارجی که موجب ترمیم دارایی جهت انجام مطلوب وظایف می شود، مخارج جاری (مخارج درآمدی) نامیده می شود، زیرا بهای تمام شده این مخارج به مقابله درآمد در دوره جاری می رود. برای مثال در این مورد می توان از مخارج رنگ زدن اتومبیل، تعمیر گلگیر، و تعویض لاستیک نام برد.
چنین مخارجی را در یک حساب هزینه ثبت می کنند. برای تعمیرات غیر اساسی اتومبیل ما هزینه تعمیرات را بدهکار می کنیم.
هزینه های مرتبط با داراییهای نامشهود و داراییهای منابع طبیعی را نیز باید به عنوان مخارج سرمایه ای و یا به عنوان مخارج جاری شناسایی نمود. برای مثال مبلغ پرداختی به دولت جهت دریافت جواز استخراج معدن آهک یکی از مخارج سرمایه ای به شمار می رود.
مخارج صورت گرفته در زمان فروش نظیر کارمزد پرداختی به دلال، یکی از مخارج جاری است و باید در یک حساب هزینه بدهکار شود.
فرق بین مخارج سرمایه ای و جاری اغلب نقل مجالس می باشد. آیا این خرج عمر مفید دارایی را افزایش می دهد و یا اینکه فقط دارایی را در سطح مطلوب نگهداری می کند؟
در زمانی که در مورد بدهکار کردن یک حساب دارایی یا یک حساب هزینه شک و تردید وجود دارد به دو دلیل باید مخارج را در حساب هزینه ثبت نمود. اول اینکه اینگونه مخارج معمولآ ناچیز هستند و واحدهای تجاری برای خود سقفی را تعیین می کنند و مخارج کمتر از آن را در حساب هزینه ثبت می کنند. دوم اینکه از نقطه نظر مالیاتی به نفع واحدهای تجاری است که اینگونه مخارج را در حساب هزینه ثبت نمایند. زیرا هزینه بلافاصله سود را کاهش داده و در نتیجه کاهش فوری مالیات را در سال جاری موجب خواهد شد. در عوض مخارج سرمایه ای کاهنده بلافاصله مالیات نمی باشند.
ثبت مخارج سرمایه ای به عنوان مخارج جاری و برعکس، سبب ایجاد اشتباهاتی در صورتهای مالی خواهد شد. فرض کنید که یک شرکت تعمیر اساسی تجهیزات را اشتباهآ به عنوان هزینه ثبت می کند. همانطور که می دانید تعمیر اساسی یکی از مخارج سرمایه است و باید در بدهکار یک حساب دارایی ثبت شود. این اشتباه حسابداری موجب می شود که هزینه ها بیشتر از میزان واقعی و در نتیجه سود ویژه کمتر از میزان واقعی گزارش شود. اما همین اشتباه دو تاثیر دیگر هم در ترازنامه دارد و باعث می شود که هم حساب تجهیزات و هم حساب سرمایه شرکا (حقوق صاحبان سهام) کمتر از میزان واقعی گزارش شوند. حال اگر یک تعمیر غیر اساسی به عنوان مخارج سرمایه ای در نظر گرفته شود، نتایج معکوس خواهند بود، یعنی در صورت سود و زیان هزینه ها و سود ویژه بیشتر از میزان واقعی گزارش خواهند شد، همچنین در ترازنامه نیز حساب تجهیزات و سرمایه شرکا (حقوق صاحبان سهام) بیشتر از میزان واقعی گزارش خواهند شد.
مفهوم هزینه سرمایه بر این فرض مبتنى است که هدف یک شرکت عبارت است از به حداکثر رسانیدن ثروت سهامداران.
ارائه تعریفى از هزینه سرمایه
هر شرکتى داراى ریسک و بازده مخصوص به خود است (البته مقصود شرکتى است که هدف آن تحصیل سود باشد). هریک از گروه هاى سرمایه گذار، مثلاً دارندگان اوراق قرضه، سهام ممتاز و سهام عادی، خواهان میزانى از نرخ بازدهى هستند که در خور ریسک مربوط به آن باشد. هزینه سرمایه عبارت است از حداقل نرخ بازدهى که شرکت باید به دست آورد تا بازده موردنظر سرمایه گذاران در شرکت تامین شود.
کاربرد مفوم هزینه سرمایه
شاید بتوان مهم ترین کاربرد مفهوم هزینه سرمایه را به طریق زیر بیان کرد: اگر نرخ بازده سرمایه گذارى یک شرکت از هزینه سرمایه آن بیشتر باشد و اگر بدون بالا رفتن درجه ریسک این میزان بازده افزایش یابد، ثروت سهامدارن افزایش خواهد یافت. دلیلى که در این خصوص اقامه مى شود این است که اگر نرخ بازده شرکت از هزینه سرمایه آن بیشتر شود، دارندگان اوراق قرضه و سهام ممتاز به نرخ بازده ثابت موردنظر خواهد رسید، باقیمانده نرخ بازده در اختیار صاحبان سهام عادى قرار خواهد گرفت که از نرخ بازده مورد توقع آنان بیشتر خواهد بود. بنابراین، مى توان سود مازاد را به چندین طریق به مصرف رسانید:
۱. شرکت از طریق پرداخت سود سهام بیشتر، این مبلغ را بین سهامداران عادى تقسیم کند
۲. شرکت این سود را مجدداً در شرکت سرمایه گذارى کند و بدین طریق، نرخ بازده دوره هاى بعد را افزایش دهد
۳. ترکیبى از این دو روش
در نتیجه، مطلوبیت سهام عادى (از نظر سهامداران) بیشتر مى شود و افزایش تقاضا منجربه افزایش قیمت سهام عادى در بازار مى گردد. بدین طریق، ثروت سهامداران افزایش خواهد یافت و هدف شرکت تامین مى گردد.

اگر بین هزینه سرمایه و موضوع به حداکثر رسانیدن ثروت سهامداران ارتباط برقرار گردد، مى توان هزینه سرمایه را به طریق دیگرى تعریف کرد. براى مثال، مى توان هزینه سرمایه را به این طریق تعریف کرد: حداقل نرخ بازدهى که شرکت باید تحصیل کند تا اینکه در ارزش شرکت تغییرى صورت نگیرد، یعنى ارزش شرکت کماکان حفظ گردد. در چنین تعریفى که از هزینه سرمایه داده مى شود، مسئله نرخ ”سربه سر“ مورد توجه قرار مى گیرد. اگر شرکت به هزینه سرمایه دست نیابد، ارزش اوراق بهاءدار شرکت کاهش خواهد یافت. برعکس، اگر نرخ بازده شرکت از هزینه سرمایه بیشتر شود، ارزش بازار شرکت افزایش خواهد یافت. در این متن، ارزش بازار برابر است با مجموع ارزش هاى بازار اوراق بهاءدارى که آن شرکت منتشر کرده است. چنین تعریفى از هزینه سرمایه را به این صورت بیان مى کنند: نرخ بازدهى که مانع تغییر ارزش سهام عادى شرکت گردد.
براساس دومین تعریفى که از هزینه سرمایه داده مى شود، هزینه سرمایه با فرآیند بودجه بندى سرمایه اى شرکت ارتباط پیدا مى کند. هزینه سرمایه به عنوان نرخ تنزیلى که براى ارزیابى و قضاوت در مورد پروژه هاى مختلف سرمایه گذارى به کار مى رود تعریف مى شود. اگر پروژه هائى مورد قبول شرکت قرار گیرند که نرخ هاى بازده آنها از هزینه سرمایه شرکت بیشتر است، ارزش شرکت افزایش خواهد یافت. به همین نحو، اگر نرخ بازده پروژه هائى از هزینه سرمایه شرکت کمتر باشد، ارزش شرکت کاهش خواهد یافت. بنابراین، کاربرد دیگر هزینه سرمایه ارزیابى پروژه هاى سرمایه اى است.
تعریف بازار پول و بازار سرمایه :
بازار پول : بازار پول بازار کم ریسکی است که قابلیت نقد شوندگی بالا دارد و به عنوان یک ابزار مالی کوتاه مدت میتوان از آن نام برد . بانک ها ، اوراق تجاری ( پرداخت سود در فواصل زمانی مشخص معمولا" کمتر از یک سال ) و گواهی های سپرده ( که توسط بانک ها انجام میدهد و کم ریسک ترین ابزار مالی بازار پول است ) ، موسسات مالی اعتباری ، کارگزاران و سرمایه گذاران همه جزو فعالان بازار پول هستند که برای تامین نقدینگی و گردش سرمایه به وجود آمده اند. در این بازار ارتباط مالی بین سرمایه گذار و سرمایه پذیر کمتر از یک سال بوده و سرمایه پذیر معمولا" ملزم به پرداخت و بازگرداندن اصل سرمایه ظرف مدت کمتر از یک سال است .

بازار سرمایه : بازار سرمایه پر ریسک تر است و سرمایه داران با اهداف مالی بلند مدت در آن اقدام به سرمایه گذاری میکنند . شرکت ها و سازمان های بسیاری وجود دارند که برای تامین منابع مالی خود با مشکل مواجه میشوند اما میتوانند از طریق شرکت های سرمایه گذاری ،انتشار اوراق قرضه و سهام های عادی و ممتاز ، وام های بانکی و استفاده از تسهیلات بانک ها کمبود سرمایه شان را جبران کنند. بازار سرمایه نسبت به بازار پولی از تنوع و گستردگی بیشتری برخوردار است . بازار سرمایه به دو دسته تقسیم میشود : بازار اولیه و بازار ثانویه که بازار اولیه مربوط به سهام و اوراق قرضه است و بازار ثانویه مربوط به مکان داد و ستد و معاملات بازار اولیه است . مانند بازار بورس .
فرق بازار سرمایه و بازار پول چیست ؟
با تقسیم کل سیستم اقتصاد یک کشور به دو بخش واقعی و مالی، بخش مالی را می توان به عنوان زیرمجموعه ای از نظام اقتصادی تعریف کرد که در آن وجوه، اعتبارات و سرمایه در چارچوب قوانین و مقررات مشخص از طرف پس انداز کنندگان و صاحبان پول و سرمایه به طرف متقاضیان، جریان می یابد. بازارهای مالی نیز بازارهایی هستند که در آنها داراییهای مالی مبادله می شوند. داراییهای مالی داراییهایی مثل سهام و اوراق قرضه هستند که ارزش آنها به ارزش تولیدات وخدمات ارایه شده توسط شرکتهای منتشر کننده آنها وابسته است.
تفاوت داراییهای مالی با داراییهای واقعی در این است که داراییهای واقعی ماهیت فیزیکی دارند مانند اتومبیل، املاک و مستغلات، و وسایل منزل.
یکی از راههای سرمایه گذاری خرید داراییهای مالی است. مزیت خرید داراییهای مالی نسبت به خرید داراییهای واقعی از دیدگاه اقتصادی این است که اولا دارایی واقعی کالای مصرفی است نه وسیله پس انداز و سرمایه گذاری. دوم اینکه خرید داراییهای واقعی و بلااستفاده نگه داشتن آنها به امید گرانتر شدن در آینده به معنای بلااستفاده نگه داشتن منابع کشور است و ارزش افزوده ای ایجاد نمی کند.

مگر آنگه از آن استفاده شود. مثل اینکه شخصی اتومبیل و یا خانه ای بخرد و آن را اجاره دهد. چند نوع از داراییهای مالی عبارتند از: سپرده های سرمایه گذاری در بانکها، طرح های بازنشستگی که توسط صندوقهای بازنشستگی ارایه می شود، انواع بیمه نامه های شرکتهای بیمه و در نهایت اوراق بهادار قابل داد و ستد در بورس اوراق بهادار که توسط کارگزاران خرید و فروش می شود.
در اقتصاد، بازار مالی به مکانیزمی اطلاق می شود که امکان خرید و فروش سهام ، کالا یا هر محصول قابل تبادلی را برای مشارکت کنندگان با هزینه ای پایین فراهم می آورد. بازارهای مالی چند صده اخیر رشد قابل توجهی داشته و به طور مستمر درحال تکامل و افزایش نقدینگی در جهان است.
وظیفه بازارها گردآوری خریداران و فروشندگان علاقه مند به مشارکت در بازار است. در واقع تمامی بازارهای مالی در پی گردآوری سرمایه و برقراری ارتباط بین جویندگان سرمایه (قرض گیرندگان) و دارندگان سرمایه (قرض دهندگان) هستند.
کارکردهای بازار مالی
جذب و تجهیز پس اندازها و تخصیص بهینه منابع (انتقال وجوه بین واحدهای اقتصادی
انتقال وجوه بین واحدهای اقتصادی نقش اساسی بخش مالی اقتصاد است. واحدهای اقتصادی به طور کلی شامل واحدهای دارای پس انداز و واحدهای سرمایه گذاری هستند. نقش بازارهای مالی این است که این دو گروه مزبور را به یکدیگر نزدیک کند و راهکاری فراهم نمایند که وجوه از واحدهای دارای مازاد پس انداز به واحدهای مواجه با کمبود منابع یا کسری پس انداز انتقال یابد.
بدیهی است که تاثیر این نقل و انتقال وجوه فراهم آوردن امکانات سرمایه گذاری مولد است. بنابراین ملاحظه می شود که در صورت عدم وجود یا ضعف بازارهای مالی، امکان تحقق سرمایه گذاری های مولد در سطح وسیع وجود نخواهد داشت.

تعیین قیمت وجوه و سرمایه
قیمت وجوه و سرمایه نیز در بازارهای مالی تعیین می شود. بنابراین بازارهای مالی با تعیین قیمت سرمایه و وجوه، بنگاه ها را در تصمیم گیری های سرمایه گذاری و برنامه ریزی های مالی کمک می کنند. به طوری که قیمت بازاری سرمایه توسط بنگاه می تواند با بازده انتظاری ناشی از آن مورد مقایسه قرار گیرد و بدین ترتیب بنگاه ها سرمایه خود را به سرمایه گذاری هایی که بازده آن ها بالاتر یا مساوی هزینه سرمایه آن هاست اختصاص دهند.
همچنین با استفاده از هزینه سرمایه که در بازار مالی تعیین می شود، امکان مقایسه و ترجیح سرمایه گذاری های کوتاه مدت و بلند مدت فراهم می شود. اما فرآیند کشف قیمت در بازارهای مالی زمانی به درستی و به شکل عادلانه انجام می گیرد که شرایط رقابتی بر بازار حاکم باشد.
در این شرایط عرضه و تقاضای وجوه و سرمایه، قیمت را تعیین می کند و قیمت تعیین شده توسط بازار بهترین راهنما برای عرضه کنندگان وجوه یعنی پس اندازکنندگان و سرمایه گذاران و تقاضاکنندگان وجوه یا سپرده پذیران خواهد بود. بدین وسیله تصمیم گیری برای هر دو گروه آسان خواهد شد و منابع سرمایه ای به بهترین نحو تخصیص خواهد یافت.
انتشار و تحلیل اطلاعات
بازارهای مالی، اطلاعات را گردآوری می نمایند و از طریق قیمت های منتشر شده منعکس می نمایند. حتی افرادی که فرآیند پرهزینه ارزیابی بنگاه ها و مدیران و شرایط بازار سهام را طی نکرده اند، می توانند قیمت های سهام را که منعکس کننده اطلاعاتی است که دیگران به دست آورده اند، مشاهده کنند.
انتشار و تجزیه و تحلیل اطلاعات توسط بازارهای مالی باعث می شود تا جامعه منابع ناچیزی را به منظور به دست آوردن اطلاعات هزینه کند. اقتصادی شدن کسب اطلاعات درباره فرصت های سرمایه گذاری، می تواند به تخصیص بهتر منابع منجر گردد.
تسهیل دادوستدها

سیستم های مالی که هزینه های مبادلاتی را کاهش می دهند، می توانند موجب تخصصی تر شدن فعالیت ها، نوآوری تکنولوژی و رشد اقتصادی شوند. همان طور که آدام اسمیت (1779) نیز ادعا می کند، هزینه مبادلاتی کمتر باعث تخصصی تر شدن کارها می شود.
وجود واسطه ای همانند پول، باعث می شود تا هزینه های مبادله کالا تا حد زیادی کاهش یابد و امر مبادله ساده تر و روان تر گردد. وجود نهادهای واسطه ای نیز خود باعث کاهش این هزینه ها، تقسیم کار بهتر و در نتیجه کارآیی و رشد بالاتر می شود.
توزیع خطر و مدیریت ریسک
بازارهای مالی علاوه بر تخصیص سرمایه پولی، خطرات اقتصادی را نیز توزیع می کنند. در واقع ریسک اشتغال به فعالیت های اقتصادی و سرمایه گذاری، از طریق ایجاد و توزیع اوراق بهادار از هم تفکیک و توزیع می شود. به عبارت دیگر بازارهای مالی (بازار پول و سرمایه) در ابعاد وسیع ریسک افرادی را که در فعالیت های اقتصادی بزرگ و پرمخاطره اشتغال دارند به پس انداز کنندگان که حاضر به پذیرش ریسک یک بازده غیرمطمئن هستند، منتقل و بین آن ها توزیع می کنند.
بازارهای مالی علاوه بر تفکیک ریسک اشتغال و سرمایه گذاری، افراد را قادر به ایجاد تنوع در سرمایه گذاری می کنند. ایجاد تنوع در سبد دارایی منجر به کاهش ریسک می شود. کل ریسک به این علت کاهش می یابد که زیان در بعضی از سرمایه گذاری ها توسط منافع ناشی از سایر سرمایه گذاری ها جبران می شود. بازارهای مالی همچنین ریسک عدم نقدشوندگی را کاهش می دهند.
نقدشوندگی، عبارت از سهولت تبدیل دارایی ها به قدرت خرید در قیمت های مورد توافق است. هزینه های مبادلاتی و عدم تقارن اطلاعاتی باعث کاهش نقدشوندگی شده و ریسک را افزایش می دهد. بازارهای مالی از طریق انتشار و تحلیل اطلاعات و تسهیل دادوستدها به کاهش ریسک عدم نقدشوندگی کمک می کنند.
طبقه بندی بازارهای مالی

بازارهای مالی بر پایه معیارهای متفاوتی قابل طبقه بندی هستند :
طبقه بندی بر اساس نوع دارایی
طبقه بندی بر اساس مرحله عرضه اوراق بهادار
طبقه بندی بر اساس سررسید تعهدات مالی
بر اساس نوع دارایی، می توان بازار اوراق بهادار را به دسته های زیر تقسیم بندی کرد :
1- بازار سهام در این بازار، سهام شرکت ها که نشانگر مالکیت دارنده آن در شرکت است، دادوستد می شود.
2- بازار اوراق بدهی بازاری است که در آن ابزارهای با درآمد ثابت(اوراق قرضه) دادوستد می شوند.
3- بازار ابزارهای مشتقبازاری است برایمعاملات ابزارهایی مبتنی بر دارایی های مالی یا فیزیکیکه از آن جمله می توان بهاختیار معامله و قرارداد آتی اشاره کرد.
طبقه بندی بر اساس مرحله عرضه اوراق بهادار :
بازار دست اول
شرکت ها، موسسات و بنگاه های اقتصادی برای تامین منابع مالی مورد نیاز خود به مبالغ هنگفتی نیاز دارند که اغلب این منابع را در مقابل واگذاری اوراق بهادار خود، به دست می آورند. واگذاری اوراق بهادار و تامین اعتبار برای اولین بار در بازار دست اول انجام می شود. به عبارت دیگر در بازار دست اول، اوراق بهادار برای نخستین بار منتشر می شوند. براین اساس فروشنده اوراق بهادار در واقع همان ناشر اوراق بهادار است.
بازار دست دوم
پس از عرضه اوراق بهادار در بازار اولیه و به منظور آن که این اوراق بتوانند مورد دادوستد قرار گیرند، به بازار دیگری نیاز است که به آن بازار ثانویه اوراق بهادار گفته می شود. در این بازار، اوراق قابلیت دادوستد پیدا می کنند.

وجود بازار دست دوم، صرفاً به این دلیل است که قابلیت نقدشوندگی اوراق بهادار منتشر شده در بازار دست اول را افزایش دهد، ضمن این که شرایطی فراهم می آورد که قرض دهندگان و قرض گیرندگان در صورت لزوم به آسانی بتوانند تصمیمات سرمایه گذاری خود را تغییر داده، به فروش اوراق بهادار خریداری شده یا خرید اوراق بهادار دیگر اقدام نمایند.
دادوستد در بازار دست دوم به دفعات نامحدود انجام می شود و بنابراین با جابجا شدن مالکیت ابزارهای مالی قابل دادوستد در آن بازار، قدرت نقدشوندگی زیادی ایجاد می شود. در این حالت، از نقد شدن پیش از سررسید بدهی واحدهای متقاضی سرمایه یا ناشران اوراق بهادار جلوگیری می شود و در نتیجه ضربه های کمبود نقدینگی تاثیر محدودتری بر واحدهای سرمایه گذار خواهد داشت.
طبقه بندی بر اساس سررسید تعهدات مالی :
بازار پول
بنا به تعریف، بازار پول بازاری برای دادوستد پول و دیگر دارایی های مالی جانشین نزدیک پول است که سررسید کمتر از یک سال دارند. همچنین می توان از بازار پول به عنوان بازار ابزارهای مالی کوتاه مدت با ویژگی اندک بودن ریسک عدم پرداخت، نقدشوندگی و ارزش اسمی زیاد نام برد.
تمرکز فعالیت این بازار در استفاده از ابزارهایی است که به اشخاص و بنگاه های تجاری این امکان را می دهند که به سرعت نقدینگی خود را به میزان مطلوب درآورند.
بازار سرمایه
برپایه طبقه بندی بازار مالی با نگرش به سررسید دارایی ها، بازار سرمایه به بازار دادوستد ابزارهای مالی با سررسید بیشتر از یک سال و دارایی های بدون سررسید اطلاق می شود. این بخش از بازار مالی نقش مهمتری در گردآوری منابع پس اندازی و تامین نیازهای سرمایه گذاری واحدهای تولیدی دارد. بازار سرمایه نسبت به بازار پول بسیار گسترده تر است و از تنوع ابزاری بیشتری برخوردار است.

مهمترین کارکرد بازارهای مالی شامل بازارهای پول، سرمایه و بیمه در اقتصاد ملی، تجهیز منابع پس اندازی و هدایت آن به سوی فعالیتهای مولد اقتصادی است، ضمن آنکه تعیین قیمت وجوه و سرمایه، انتشار و تحلیل اطلاعات و توزیع ریسک اقتصادی نیز اغلب در شمار کارکردهای این بازارهاست. بازار پول بازاری برای داد و ستد پول و دیگر داراییهای مالی جانشین نزدیک پول است که سررسید کمتر از یکسال دارند. به عبارت صحیح تر بازار پول به عنوان بازار ابزارهای مالی کوتاه مدت با ویژگی اندک بودن ریسک عدم پرداخت، نقدشوندگی بالا و ارزش اسمی زیاد نام برد. بازار پول در بین عموم به عنوان ابزاری برای وام گرفتن و وام دادن در کوتاه مدت، از چند روز تا حدود یک سال، مورداستفاده قرار می گیرد. اوراق بهادار بازار پول شامل گواهی های سپرده قابل معامله، حواله های بانکی و اوراق تجاری می شود.
تمرکز فعالیت این بازار در استفاده از ابزارهایی است که به اشخاص و بنگاه های تجاری این امکان را دهد تا به سرعت نقدینگی خود را به میزان مطلوب درآورند.
محل جغرافیایی خاصی برای بازار پول در نظر گرفته نمی شود. بانکها، موسسات اعتباری غیربانکی و سایر مکانهایی که دادوستد ابزارهای مالی بازار پول در آن انجام می شود، تشکیل دهندهٔ بازار پول هستند.
مشارکت کنندگان در بازار پول، افراد یا واحدهای دارای مازاد نقدینگی هستند که به عنوان پس اندازکننده، منابع خود را از طریق مستقیم یا غیر مستقیم با سررسیدهای کوتاه مدت در اختیار واحدهای نیازمند منابع مالی قرار می دهند.
مهمترین رسالت بازار پول ایجاد تسهیلات برای واحدهای اقتصادی به منظور تامین نقدینگی به معنای کوتاه مدت آن و نیز تامین سرمایه در گردش است.
ابزارهای بازار پول
اوراق بهادار کوتاه مدتی که توسط دولت منتشر و سررسیدآنها به طور معمول سه ماه، شش ماه و یکسال است. این اسناد هنگام فروش به صورت تنزیل شده به مبلغی کمتر از مبلغ اسمی به فروش می رسند و در تاریخ سررسید، دارنده آن مبلغ اسمی سند را دریافت می کند.
انتشار، تضمین و بازخرید این اوراق توسط بانک مرکزی و به نمایندگی از دولت انجام می شود.
پذیرش بانکی
پذیرش بانکی که دستور پرداخت مبلغ معینی به حامل آن در تاریخ معینی است.
اوراق تجاری
نوعی اوراق قرضه کوتاه مدت – با سررسید ۲۷۰ روز یا کمتر – است که توسط شرکتهای مالی و موسسات غیرمالی منتشر می شود.
گواهی سپرده
بازار پول و سرمایه واژه هایی می باشند که به کرات در سطح رسانه ها و اخبار در سطح جامعه شنیده می شوند. بازار پول متفاوت از بازار سرمایه می باشد. اهمیت این بازارها به قدری زیاد است که معمولاً در تمامی بخش های خبری شبانه روز بخش اعظمی از آنها به اخبار و تحولات این بازارها و فضای اقتصادی جامعه اختصاص پیدا می کند.اما برای آشنایی بیشتر و اینکه بدانیم بازار پول چیست و چه ابزارهایی دارد؟ ابتدا مفاهیم و اصطلاحات آنها را بررسی می کنیم.
بازار پول چیست؟
بازار پول جاییست که در آن ابزارهای مالی با سررسید کوتاه مدت(کمتر از یکسال) و نقدینگی بالا داد و ستد می شود.استفاده کنندگان از این بازار معمولاً افرادی هستند که وام می گیرند یا وام می دهند با شرایط بازپرداخت از یک روز تا کمتر از یک سال.رایج ترین ابزارهای بازار پول شامل اوراق تجاری،اسناد خزانه،پذیرش بانکی،گواهی سپرده و … می باشد.
معاملات و تراکنش های بازار پول به صورت بزرگ و عمده ای می باشند که معمولاً بین موسسات مالی و شرکت های بزرگ انجام می پذیرد.
اعضا و شرکت کنندگان در بازار پول
اعضا و شرکت کنندگان در بازار پول شامل موارد زیر می باشند:
1. بانک ها و موسسات بزرگ و کوچکی می باشند که به همدیگر و همچنین به شرکت های بزرگ وام و انواع ارز می دهند.
2. شرکت هایی که با انتشار و فروش اوراق مشارکت(که توسط اشخاص و شرکت های دیگر خریداری می شود) به تامین مالی خود می پردازند.
3. سرمایه گذارانی که پول خود را جهت دریافت سود قطعی در بانک سپرده می کنند تا علاوه بر اطمینان از امنیت آن سود مشخصی نیز دریافت نمایند.
اوراق تجاری:
اوراق تجاری یک سیستم استقراض محبوب می باشد که دلایل محبوبیت آن نیز به عواملی از قبیل نرخ سود بالاتر از سود های بانکی و اسناد خزانه و همچنین طیف وسیعی از سررسید ها می باشد.با این حال ریسک آنها بیشتر از سود های بانکی و اوراق خزانه است اما هم اکنون ضمانت بازپرداخت اصل و سود آنها معمولاً توسط ذولت ها و یا بانک های تجاری تضمین می شود.
اسناد خزانه:
اسناد خزانه اوراق بهادار کوتاه مدتی هستند که توسط دولت منتشر می شود و در سررسید های 3 ،6 و یکساله می باشد.یکی از مهمترین ویژگی های آن ریسک پایین این اسناد می باشد.
این اسناد هنگام فروش به مبلغی کمتر از مبلغ اسمی آن بفروش میرسد و در هنگام سررسید برابر آن مبلغ پرداخت می شود.انتشار و بازخرید این اسناد توسط بانک مرکزی به نمایندگی از دولت انجام می شود.
پذیرش بانکی:
پذیرش بانکی دستور پرداخت مبلغی معین در تاریخ معین به حامل آن می باشد. از کوچکترین و قدیمی ترین ابزارهای بازار پول به شمار میرود که از دهه شصت کاربردش بیشتر شده است.
این ابزار به منظور تامین مالی کالاهاییست که هنوز از فروشنده به خریدار منتقل نشده است مورد استفاده قرار می گیرد. این اوراق توسط یک موسسه تجاری و در وجه یک بانک تجاری خصوصی کشیده می شود و وقتی که بانک مزبور آن را مهر نماید (یعنی بپذیرد) به عنوان یک پذیرش بانکی شناخته می شود. به عنوان مثال، فرض کنید که شرکت "الف" در ایران می خواهد کالایی را از شرکت "ب" در چین خریداری نماید. شرکت چینی از آن جا که شناختی نسبت به شرکت ایرانی طرف قرارداد خود ندارد، لذا تمایلی به ارسال کالا پیش از دریافت پول نخواهد داشت. از طرف دیگر، شرکت ایرانی نیز تمایلی به پرداخت پول قبل از دریافت کالا را ندارد. در چنین شرایطی، این شرکت تجاری می تواند با انتشار اوراق پذیرش بانکی موجبات تحقق معامله را فراهم سازد. اگر چه پذیرش بانکی، در ابتدا به منظور تامین مالی محموله کالای انتقال یافته در سطح بین الملل مورد استفاده قرار می گرفت، اما امروزه از این ابزار به منظور تامین مالی محموله کالاهای داخلی، ذخیره سازی اقلام اصلی کالاهای داخلی و خارجی قابل عرضه در بازار و تهیه اعتبار به منظور مبادله دلار برای بانک های کشورهای معین نیز مورد استفاده قرار می گیرد. پذیرش بانکی منافع مستقیمی برای بانک ها نیز ایجاد می کند. به این ترتیب که بانک بدون استفاده از ظرفیت های خلق اعتباری اش، قادر به حمایت از نیازهای اعتباری مشتریان خود خواهد بود.
گواهی سپرده:
گواهی سپرده یکی از مهمترین ابزارهای بازار پول می باشد.
این گواهی از اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی مطرح شد و به دلیل انعطاف پذیری، تنوع و بازار دست دوم سازمان یافته، به سرعت گسترش یافت. به گونه ای که هم اکنون از مهمترین منابع تامین مالی بانک های تجاری و همچنین از اجزا مهم پرتفوی سرمایه گذاران به شمار می رود.
گواهی سپرده، سندی است که توسط یک موسسه سپرده پذیر – به طور معمول یک بانک – در قبال مبلغ مشخصی پول که نزد آن سپرده شده، منتشر می شود. این گواهی دارای سررسید و همچنین نرخ بهره معین است. این نوع سرمایه گذاری در واقع دو مزیت عمده دارد، نخست این که سرمایه گذار می تواند به دقت بازده پول خود را محاسبه کند. دوم، زمان سررسید اصل و بهره گواهی نیز مشخص است.
بازار پول چیست و چه ابزارهایی دارد؟
بازار مالی یا بازار سرمایه Financial Market بطور کلی به بازاری گویند که فعالان در آن به خرید و فروش دارایی های همچون اوراق بهادار، اوراق قرضه، ارز و مشتقات می پردازند. خاصیت های بارز بازارهای سرمایه یا مالی عبارتند از مشخص بودن قیمت و آیین نامه ها و قوانین مربوط به هزینه های معامله.
در برخی مواقع بازارهای مالی و سرمایه محدودیت هایی را برای فعالان بازار قائل اند که عبارتند از حداقل مبلغ معامله، منطقه جغرافیایی، یا نوع فعالیت خریدار و فروشنده. بازارهای سرمایه در اکثر کشورهای دنیا وجود داشته و تنها از نظر حجم متفاوت می باشند.
برخی از این بازار ها بسیار کوچک بوده و تعداد فعالان آن نیز محدود می باشد و در برخی نقاط دیگر مانند بازار بورس سهام نیویورک حجم مبادلات از چند هزار میلیارد دلار در روز نیز تجاوز می کند.
بروز رسانی سریع و شفافیت اطلاعات موجود در بازار و انعکاس سریع این اطلاعات در قیمت ها به کارآمد بودن بازار سرمایه کمک شایانی کرده و در نتیجه یکی از عوامل تعیین کننده در روند اعتمادسازی فعالان به بازار محسوب می شود.
توضیحات بیشتر درباره بازار سرمایه
بازار سرمایه یکی از ارکان مهم اقتصاد در جامعه است که از آن به عنوان دماسنج اقتصاد یاد می شود. شما تا به حال تا چه حد با این بازار آشنایی داشتید؟ آیا در این بازار سرمایه گذاری کرده اید؟
طبقه بندی بازارها بر اساس سررسید تعهدات مالی:
الف ) بازار پول: بنا به تعریف، بازار پول بازاری برای دادوستد پول و دیگر دارایی های مالی جانشین نزدیک پول است که سررسید کمتر از یک سال دارند. همچنین می توان از بازار پول به عنوان بازار ابزارهای مالی کوتاه مدت با ویژگی اندک بودن ریسک عدم پرداخت، نقدشوندگی و ارزش اسمی زیاد نام برد. تمرکز فعالیت این بازار در استفاده از ابزارهایی است که به اشخاص و بنگاه های تجاری این امکان را می دهند که به سرعت نقدینگی خود را به میزان مطلوب درآورند. درباره بازار پول این صفحه را بخوانید
ب ) بازار سرمایه: برپایه طبقه بندی بازار مالی با نگرش به سررسید دارایی ها، بازار سرمایه به بازار دادوستد ابزارهای مالی با سررسید بیشتر از یک سال و دارایی های بدون سررسید اطلاق می شود. این بخش از بازار مالی نقش مهمتری در گردآوری منابع پس اندازی و تامین نیازهای سرمایه گذاری واحدهای تولیدی دارد. بازار سرمایه نسبت به بازار پول بسیار گسترده تر است و از تنوع ابزاری بیشتری برخوردار است.
مهمترین کارکرد بازارهای مالی شامل بازارهای پول، سرمایه و بیمه در اقتصاد ملی، تجهیز منابع پس اندازی و هدایت آن به سوی فعالیتهای مولد اقتصادی است، ضمن آنکه تعیین قیمت وجوه و سرمایه، انتشار و تحلیل اطلاعات و توزیع ریسک اقتصادی نیز اغلب در شمار کارکردهای این بازارهاست.
بازارسرمایه
در بازار سرمایه اوراق بهادار با سررسید بیشتر از یک سال به فروش می رسد. با در نظر گرفتن این واقعیت که پس انداز و سرمایه گذاری برای رشد اقتصاد حیاتی هستند، بازار سرمایه پلی است که پس انداز واحدهای اقتصادی دارای مازاد را به واحدهای سرمایه گذاری که بدان نیازمندند انتقال می دهد.
بنابراین بازار سرمایه، واحدهای پس اندازی و سرمایه گذاران را با یکدیگر ارتباط می دهد. از طرف دیگر سازوکارهای تعبیه شده در این بازار از طریق رشد حجم پس انداز و سرمایه گذاری، رشد اقتصادی را تسریع می کنند. استفاده از بازار سرمایه برای تامین مالی مخارج دولت نیز از جمله قدیمی ترین و متداولترین شکل مبادلات مالی است.
اتکای دولت ها به بازار سرمایه در اغلب اقتصادهای مدرن نه تنها از این جهت مهم است که دولت ها غالباً اوراق بدهی منتشر می کنند تا بخش عمده هزینه های خود را تامین مالی نمایند، بلکه استقراض دولت غالباً حجم عظیمی از کل وجوه عرضه شده در بازار توسط وام دهندگان را جذب می کند.
ابزارهای بازار سرمایه
الف – ابزارهای تامین مالی دراز مدت
سهام: سهام صرف نظر از شکل آن، نشان دهنده منافع مالک در شرکت است و از آن جاکه طلب و ادعای سهامداران در مورد دارایی های شرکت در مرحله آخر تمام طلب ها قرار دارد، منافع سهام به عنوان "منفعت باقیمانده" شناخته می شود. درباره سهام سوالی دارید؟ اینجا بخوانید
سهام عادی: سهام عادی نوعی ابزار سرمایه گذاری است که نشانگر مالکیت دارنده آن در یک شرکت سهامی است و به دو دسته سهام با نام و سهام بی نام تقسیم می شود.
سهام ممتاز: سهام ممتاز نوعی اوراق بهادار است که دارنده آن نسبت به درآمدها و دارایی های شرکت، حق یا ادعای محدود و معینی دارد. این سهام زمانی منتشر می شود که هزینه سهام عادی بالاتر باشد.
مطلب مرتبط: سهام ممتاز و عادی چیست؟
اوراق قرضه: اوراق قرضه اسنادی هستند که به موجب آن ها ناشر متعهد می شود مبالغ معینی (بهره سالانه) را در فاصله های زمانی مشخص به دارنده پرداخت کند و در سررسید، اصل مبلغ را بازپرداخت کند.
اوراق مشارکت: اوراقی است که سود علی الحساب دارد و صادر کننده اوراق متعهد می شود اصل پول و سود قطعی را در تاریخ معین پرداخت کند.
ب – ابزارهای ویژه مدیریت خطر
علاوه برکارکرد تامین مالی واحدهای اقتصادی دارای کسری، مقابله با ریسک همراه با سرمایه گذاری و به ویژه ریسک ناشی از نوسان های قیمتی از دیگر کارکردهای مهم بازار سرمایه است. این کارکرد بازار سرمایه، از طریق به کارگیری ابزارهایی تحت عنوان ابزارهای مشتق انجام می شود.
اطلاق مشتق به این ابزارها به آن دلیل است که ارزش این ابزارها براساس، ارزش اوراق یا دارایی های دیگر تعیین می شود و در واقع مشتق از دارایی های دیگر است. معامله گران این ابزارها، برآنند که با پذیرش هزینه ای اندک، از ریسک زیاد نوسان قیمت اجتناب کرده و آن را به سایر سرمایه گذاران منتقل کنند.
مهمترین ابزارهای مشتق بازار سرمایه عبارتند از:
قراردادهای اختیار معامله: اختیار معامله قراردادی دوطرفه بین خریدار و فروشنده است که براساس آن خریدار قرارداد حق (نه الزام و تعهد) دارد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت معین و در زمانی مشخص بخرد یا بفروشد.
بنابراین براساس این قرارداد، دو طرف توافق می کنند که در آینده معامله ای انجام دهند. در این معامله خریدار اختیار معامله، در ازای پرداخت مبلغ معینی، حق خرید یا فروش دارایی مندرج در قرارداد را در زمانی مشخصی با قیمتی که هنگام بستن قرارداد تعیین شده است، به دست می آورد.
از طرف دیگر، فروشنده قرارداد اختیار معامله، در مقابل اعطای این حق به خریدار با دریافت مبلغ معینی هنگام عقد قرارداد، براساس مفاد قرارداد، آماده فروش دارایی مذکور است. چنان که از تعریف قرارداد اختیار معامله پیداست، دارنده قرارداد (خریدار) در اعمال حق خود مختار است و به عبارت دیگر هیچ تعهد و الزامی ندارد و در صورت صرف نظر وی از اجرای قرارداد، مبلغی را که در ازای این حق، پرداخته است از دست می دهد. از طرف دیگر فروشنده در صورت خواست خریدار، مجبور به اجرای قرارداد است. قراردادهای اختیار معامله به دو دسته طبقه بندی می شوند:
الف – قرارداد اختیار خرید
دارنده این نوع اختیار معامله، حق دارد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت مشخصی – به قیمت توافقی- در دوره زمانی معینی بخرد.
ب – قرارداد اختیار فروش
این قرارداد به دارنده حق می دهد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت توافقی در دوره زمانی مشخصی بفروشد. درحالی که خریدار قرارداد اختیار خرید، به امید افزایش قیمت آن را می خرید، خریدار قرارداد اختیار فروش پیش بینی می کند که قیمت در آینده کاهش خواهد یافت.
قراردادهای آتی: تمامی انواع کالا را می¬توان هر روز در بازار آنی (نقد) دادوستد کرد. در این بازارها، خریدار و فروشنده برای تحویل آتی کمیت و کیفیت مشخصی از یک کالا، با یکدیگر به توافق می رسند. وقتی قیمت آتی دادوستد، نوسان داشته باشد، معامله گران با ریسک (خطر) روبرو خواهند بود؛ زیرا ارزش موجودی آن ها ممکن است به طور چشمگیری تغییر یابد. برای ایمن شدن در برابر تغییرات ناگهانی قیمت، خریداران و فروشندگان می توانند به بازار تحویل آتی روی آورند که در آن قراردادهای تحویل آتی برای تحویل کمیت و کیفیت مشخصی از یک کالا با یک قیمت مشخص در یک زمان معین تنظیم می شود.
براساس این قرارداد، خریدار متعهد می شود که مقدار مشخصی از یک کالا را در تاریخ معین با قیمت معینی از فروشنده تحویل بگیرد و فروشنده متعهد می شود که کالای مورد نظر را براساس مفاد قرارداد در همان تاریخ و با همان قیمت به خریدار تحویل دهد. در سررسید قرارداد تحویل آتی، فروشنده با دریافت قیمت، کالای موضوع قرارداد را به خریدار تحویل می دهد و تسویه انجام می شود. به عبارت دیگر، تسویه قراردادهای آتی به صورت تحویل فیزیکی کالا است.
گواهی سپرده جوان ترین و در عین حال از مهم ترین ابزارهای بازار پول به شمار می رود. گواهی سپرده، سندی است که توسط یک موسسه سپرده پذیر (به طور معمول یک بانک) در قبال مبلغ مشخصی پول که نزد آن سپرده شده، منتشر می شود.
این گواهی دارای سررسید و همچنین نرخ بهره معین است. این نوع سرمایه گذاری در واقع دو مزیت عمده دارد، نخست اینکه سرمایه گذار می تواند به دقت بازده پول خود را محاسبه کند. دوم، زمان سررسید اصل و بهره گواهی نیز مشخص است.
نهادهای بازار پول
بانک مرکزی و دیگر واسطه های مالی بانکی مانند بانک های تجاری و موسسات اعتباری غیربانکی از مهم ترین نهادهای بازار پول به شمار می آیند. در کنار این واسطه های مالی، شرکت های تجاری،دولت و موسسات دولتی، صندوق های سرمایه گذاری، کارگزاری ها و معامله گران و در نهایت سرمایه گذاران نیز نقش مهمی در این بازار ایفا می کنند.
منابع
1- مدیریت مالی 1 تالیف : دکتر مهدی تقوی، رشته های حسابداری و مدیریت
هزینه سرمایه ای و بازار پول و سرمایه در مدیریت مالی

1


تعداد صفحات : 33 | فرمت فایل : Word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود