موضوع :
عوامل موثر در انتخاب رنگ
رنگ کردن درخشندگی هنر است که بوسیله لبخند، فقر را پنهان کرده و دورنمای لم یزرعی را خوشایند جلوه می دهد و علاوه بر آن ضمن به اوج رسانیدن علاقه، طلسم زیبائی را دو چندان می نمایاند.
پرفسور جان اوپای
نقاش انگلیسی
"اثر رنگ در فرش"
رنگ از عواملی است که بنا به قراین تاریخی همیشه توجه بشر را جلب کرده است.
رنگها بوسیله امواجی ایجاد می شوند که اختلاف طول امواج و تعداد نوسانها باعث تعدد آنها می گردد. رنگ بر جسم و روح انسان تاثیری مسلم دارد. تاثیر جسمانی و روانی رنگها را از اکتشافات قرن اخیر می دانند ولی در قرون وسطی پزشکان از رنگ قرمز برای درمان بیماریهای پوستی استفاده می کردند. در طب قدیم خود ما، اطاق بیماران سرخکی را با پارچه های قرمز رنگ، رنگین می ساختند. در یونان باستان از رشته های بنفش رنگ که با رنگهای دیگری مانند سیاه، سفید و آبی مخلوط شده بود در کار پزشکی بهره برداری می شد. پزشکان زمانه ما نیز در درمان بیماری روانی از تاثیر رنگها غافل نیستند. درباره رنگ و ترکیب و هماهنگی آنها کتابهای بسیاری فراهم آمده است. با دستگاه های اندازه گیری، ثابت کرده اند که تعداد ضربان نبض و دفعات تنفس شخصی که در اتاق قرمز رنگی قرار می گیرد، بیشتر از حد معمول می شود. درمان کودکان بی حس و کم خون به وسیله رنگ قرمز نتیجه غیرقابل انکاری دارد زیرا با تاثیر رنگ قرمز تعداد گلبولهای قرمز فزونی می گیرد دور شد بدن به سرعت بیشتری می رسد و در نتیجه وزن کودک بیشتر می گردد. میل به فعالیت و احساس شادی و نشاط بعد از احساس رنگ قرمز انکار ناپذیر است.
هر فردی در مقابل رنگها احساس مشخص و مبتنی بر تجربه های آگاهانه و ناخودآگاهانه دارد و همین تجربه ها باعث می شود که بعضی افراد یک یا دو رنگ را بر سایر رنگها ترجیح بدهند و یا اینکه یک رنگ را نپسندند. در عین حال بعضی از رنگها را همگانی می دانند.
مثلاً قرمز برای عشق و رنگ بنفش برای اندوه و رنگ سبز برای امید همگانی تصور شده است.
* عوامل موثر در انتخاب رنگ :
در انتخاب رنگ بین افراد تفاوت قابل ملاحظه ای وجود دارد. یکی رنگ ابی را بر رنگهیا دیگر ترجیح می دهد و دو دیگر رنگ سبز را رنگ دوست داشتنی می شناسد.
به درستی نمی توان گفت چرا افراد در رنگهای مطلوب و محبوب مخصوص خویشتن دارند. شاید زمینه های ذهنی، تجربه ها، تداعی ها و حوادث دیگری که در زندگی بزرگسالان بوجود آمده است! افرادی را به رنگ مشخصی علاقمند ساخته باشد. و شاید نیازهای بدنی باعث جلب توجه باشد و نیز می دانیم بعضی از رنگها مورد پذیرش معدودی قرار نمی گیرند و حتی از آن رنگها ابزار نفرت هم می کنند. هنوز هیچ مجموعه ای درباره رنگهای موردپسند مردم تمامی کشورها به دست نیامده است و نیز از واکنش افراد جماعات گوناگون در برابر رنگ اطلاع کافی در دست نیست.
– تاثیر سن در انتخاب رنگ :
سن اشخاص در انتخاب رنگ تاثیری قابل ملاحظه دارد مثلاً رنگهای انتخابی خردسالان با بزرگسالان تفاوت دارد. رنگهای زنده و خالص مورد توجه کودکان قرار می گیرد. در صورتی که بزرگسالان رنگهای پخته و ترکیب شده را ترجیح می دهند.
– محل زندگی :
محل زندگی نیز در انتخاب رنگ موثر است. در مناطقی که هوا آفتابی است نوع انتخاب رنگ اشخاص با مناطق ابری تفاوت دارد همچنین در مناطقی که آفتاب درخشان دارند رنگهای مورد توجه معمولاً قوی، غنی و غالباً براق است، ولی در مناطقی که زیاد آفتابی نیست رنگهای تیره و ملایم انتخاب می شوند.
فصول سالانه عاملی است که اشخاص را در برابر سئوال محقق وا دار به جوابهائی متناسب با فصل سازد. در زمستان رنگهای تیره و در تابستان رنگهای روشن بیشتر مورد توجه قرار می گیرند. یکی از مشکلاتی که در رنگ آمیزی ساختمانها وجود دارد مسئله تاثیر محیط در رنگ ساختمان است و اگر به عکس هایی که در تابستان و در زمستان از یک ساختمان گرفته باشیم با دقت ملاحظه کنیم ساختمان ما دو جلوه متفاوت را نشان می دهد لذا باید سعی کرد رنگی برای ساختمان و اثاثیه ها و پرده ها انتخاب بشود که در تمام فصول و نیز در صبح و ظهر و شب هماهنگ با رنگ نور محیط باشد.
– تفاوت انتخاب رنگ در شهر و روستا :
رنگهای سرد و پاستل مورد توجه شهروندان است در حالیکه روستانشینان از رنگهای گرم مانند قرمز و رنگهای اشباع شده و نقوش الوان انتخاب می کنند. گویا تماس روستانشینان با طبیعت باعث می شود که رنگ سبز کمتر طرف توجه قرار بگیرد، در حالی که شهروندان به انتخاب رنگ سبز علاقه بیشتری دارند.
– فرهنگ :
فرهنگ جامعه در عقیده انتخاب رنگ بی اثر نیست. برای تشخیص سلیقه اشخاص به تحقیقات روانی و اجتماعی دست می برند، در این تحقیقات مصاحبه و تکثیر پرسشنامه از وسایل تحقیق به شمار می آید، بعد از هر تحقیق می توان سلیقه جمعی یا گروهی را دریافت.
– وضع بدن و سلامت روح :
سلامت بدن و سلامت روح و نیز خصایص اخلاقی دیگر که بطور کلی می توان گفت شخصیت آدمی را تشکیل می دهند و حتی حالت روانی زمان تحقیق در انتخاب رنگی که وسیله افراد صورت می گیرد، موثر است.
– انتخاب رنگ توسط زنان و مردان :
با پرسشنامه های متعدد تاکنون نتوانسته اند بین سلیقه زنان و مردان در انتخاب رنگ نظر قاطعی پیدا کنند ولی می توان گفت در اجتماع، بعضی از رنگها را زنانه و بعضی دیگر را مردانه می شناسند و برای نوزادان دختر لباسها را به رنگ صورتی و برای نوزادان پسر، آبی انتخاب می کنند.
* تئوری رنگ :
درباره تئوری رنگ کتابهای زیادی در سالهای گذشته به فارسی ترجمه شده است. در اینجا به صورت خیلی خلاصه مطالبی یادآوری می شود. شناسایی رنگها و آگاهی از رموز روانی آنها ما را در استفاده صحیح و از آنها راهنمائی می کند.
سه رنگ اصلای وجود دارد که عبارتند از رنگهای قرمز، زردو آبی.
و رنگهای فرعی رنگهایی هستند که از ترکیب دو رنگ اصلی به دست می آیند و عبارتند از :
– رنگهای گرم و رنگهای سرد :
رنگهای گرم عبارتند از رنگ قرمز، نارنجی، زرد. رنگ قرمز از دیگر رنگها گرمتر به نظر می رسد و تماشای رنگهای گرم میزان ضربان قلب را تشدید و تنفس را تند می کند و در نقاشی برای نمایش فضای پرهیجان بکار می رود و در معماری در راهروها می توان بکار برد که باعث تحرک بشود و افراد زودتر از راهروها حرکت کنند. این رنگها بر اثر تشابهی که با آتش و خورشید دارند گرما را به احساس می آورند. قرمز و نارنجی وقتی مجاور هم قرار بگیرند بالاترین درجه گرما را نشان می دهند.
رنگهای سرد عبارتند از : آبی ـ نیلی ـ بنفش ـ سبز
برخلاف رنگهای گرم این رنگها باعث آرامش و انسان را از هیجان باز می دارد. نشانه طبیعی رنگهای سرد آب دریا و آسمان آبی است. سبز و آبی در کنار هم سردترین رنگها را جلوه می دهند.
– تضاد رنگ :
مقایسه دو رنگ و اختلافشان را در نظر می گیریم. میان رنگها هفت نوع مختلف تضاد وجود دارد که عبارتند از :
1- تضاد
وقتی بوجود می آید که دو رنگ مختلف پهلوی هم قرار بگیرند.
2- تضاد تیرگی و روشنی (سفیدی و سیاهی)
وقتی تشکیل می شود که رنگها با درجات مختلف روشنی و تیرگی پهلوی هم قرار بگیرند. تمام رنگها را می توان با رنگ سفید و سیاه روشن و یا تاریک کرد، قویترین تضاد، تضاد رنگ سیاه و سفید است.
3- تضاد سرد و گرم
وقتی بوجود می آید که رنگ گرم در کنار رنگ سرد قرار بگیرد. قویترین تضاد بین گرم و سرد، با رنگ قرمز نارنجی در کنار آبی سبز است.
4- تضاد مکمل
دو رنگ را مکمل می نامیم که اگر آن دو را با هم ترکیب کنیم رنگ خاکستری بوجود بیاید. مانند ترکیب زرد در مقابل بنفش، آبی در مقابل نارنجی و قرمز در مقابل سبز.
5- تضاد هم پایه (متقارن)
هر رنگی بعد از رویت به رنگ مکملش نیاز پیدا می کند و این عمل خود بخود در چشم انجام می شود و حتی ممکن است رنگ مکمل حاضر نباشد و چشم خود بخود آن را بوجود آورد.
6- تضاد اشباع
تضاد اشباع میزان صافی رنگها را مشخص می نماید و درباره شدت و قدرت هر یک و دقت و تیرگی آنها بحث می کند و در مقابل هم قرار دادن رنگ شفاف و رنگ تار، تضاد اشباع را حاصل می کند.
7- تضاد توسعه و امتداد سطوح
این تضاد مستلزم تناسب دو یا چند سطح از رنگهای مختلف است. این تضاد به صورت کم و زیاد و یا کوچکی و بزرگی مورد مطالعه قرار می گیرد.
– تاثیر رنگها (کارکتر رنگها) :
با آزمایشات علمی گوناگون ثابت شده است که اشخاص در اتاقی که با رنگ قرمز مایل به نارنجی رنگ آمیزی شده در مقایسه با اتاقی که با رنگ آبی مایل به سبز رنگ آمیزی دارد و احساس مختلف از گرما دارند. تفاوت سرما و گرما در این دو فضا در حدود 3 تا 4 درجه احساس می شود. این احساس در حیوانات هم وجود دارد و در فضاهای آبی بیشتر احساس آرامش به آنها دست می دهد حتی تا سر حد بی حالی و بالعکس رنگ قرمز آنها را به هیجان و ناراحتی وا می دارد. کمی رنگ قرمز و نارنجی در مقابل صفحه آبی یا سبز بیشتر به چشم می خورد از این تاثیر و خصائص رنگها برای بیشتر جلوه دادن شبئی و با مشخص کردن قسمتی از فضا از دیگر قسمتها استفاده می کنند.
درباره رنگ کتابهای زیادی نوشته شده است و در سالهای اخیر هم فیزیکدانان، روانشناسان، شبمیست ها و هنرمندان در خیلی از حوزه های هنری و صنعتی بطور مداوم در جستجوی کشف جنبه های دیگری از طرز عمل و تاثیر رنگها در انسان هستند. ولی بنظر می آید معمای رنگ بتدریج پیچیده تر شود. لازم است با خواص و طرز استفاده رنگها آشنا شد.
چند فضای مشابه با پارچه های مشابه با رنگ آمیزی مختلط را می توان بصورت کاملاً متفاوتی جلوه داد. رنگها می توانند یک فضا را بزرگتر و با کوچکتر نشان بدهند. رنگها تاثیر بسزایی دربرداشت ما از فضاهای داخلی دارند. نه تنها از لحاظ زیبایی و با علاقه ما به رنگ خاصی بلکه رنگها دارای خواصی هستند که در روحیه و احساس و حرکات ما با اینکه از تاثیر رنگها در کودکان و بزرگسالان بعد از تحقیقات روانی می توان اظهار نظر کرد در بعضی از کتابها مطالبی مرقوم شده است که نکاتی از آنها در زیر می آید :
آبی : رنگ آبی که در آسمان و دریا دیده می شود، رنگ آرامش است. می گویند این رنگ ضربان قلب و تنفس را آرام می سازد و استراحت عمومی در پی احساس این رنگ دست می دهد، در نتیجه انسان به رضایت خاطر می رسد، قدر مسلم این است که رنگ آبی آسمانی رنگی است که در محیط زیست وجود دارد و پی در پی انسانها را متاثر می سازد.
زرد : نزدیک ترین رنگها به نور خورشید است. این رنگ نورانی و تابنده می نماید. قدرت رنگ زرد کم است لذا تاثیری سبک و نافذ دارد. رنگ زرد رنگهای دیگر و نور را در خود منعکس می سازد، این رنگ نوعی هیجان ملایمتر از رنگ قرمز دارد و رنگی است فرح بخش.
رنگ زرد را نشانه اشتیاق و علاقه و هوش و تیز بینی می شناسد و رنگ زرد را هر آینه خیلی کم رنگ به کار ببرند نموداری از حسادت است. زرد باعث تحریک قوای فکری است، در فضاهایی که مربوط به بحث و تبادل نظر است از رنگ زرد استفاده می کنند. در انسان رنگ زرد احساس سبکی و راضی بودن را بوجود می آورد.
قرمز : رنگ آتش و نمایانگر حرارت و گرمی است این رنگ نمایانگر هیجانات و احساسات انسانی است. در تابستان رنگ قرمز درجه حرارت هوا را بیشتر می نماید. رنگ قرمز را رنگ خون، رنگ زندگی، با عشق علاقه، شوق و اشتیاق می شناسند. همچنین این رنگ را بیانگر پیروزی، موفقیت، نفوذ و غلبه بر مشکلات می دانند.
کودکان سالم و با نشاط به رنگ قرمز علاقه فراوانی نشان می دهند.
سبز : رنگ سبز رنگ طبیعت است. این رنگ نشانه ای از قدرت اراده، اطمینان، اعتما بنفس، امید، ترقی، صفا، جوانی و پایداری است. سبز بیانگر احساسات قدرت فکر و طرز تفکر بهتر است. با دیدن رنگ سبز احساس آرامش دست می دهد.
سفید و مشکی : رنگ سفید چنانچه حد فاصل دو رنگ را بپوشاند باعث تجزیه رنگها می گردد و هر رنگ را بطور مجزا به چشم می آورد. رنگ مشکی متناسب با محیط هایی است که در آنها مسائل جدی به بحث می آید. همه رنگها در جوار رنگ مشکی و روی آن، جلوه بهتری دارند. از رنگهای سیاه و سفید در منسوجاتی که به مصرف کفپوش می رسد کمتر استفاده می شود زیرا این هر دو رنگ، گرد و غبار و خاک را زودتر نشان می دهند.
همه رنگها براساس تابش نور تغییر می کند و هر گونه رنگ روشن در پرتو نور شدید سفید می نماید. رنگهای تیره در نور کم رو به سیاهی می روند، همچنین تمامی رنگها در پهلوی یکدیگر و روی یکدیگر تغییر می کنند. بعنوان مثال برای خنثی کردن تاثیر رنگ قرمز مبل ها، می توان کفپوش خاکستری انتخاب کرد و اگر مبل ها خاکستری رنگ باشد با کفپوش رنگی آنها را بهتر جلوه می دهند.
واکنش روانی انسان در برابر رنگها
اصل هماهنگی رنگ نه فقط برای کسانی که در زمینه های نساجی و سرامیک کار می کنند بلکه برای معماران، طراحان و به طور کلی اکثر صنعتگران، مورد توجه می باشد.
در مورد ترکیب رنگها بسیار شنیده ایم. همه جا می توان دایره های رنگ، نمودارهای رنگ، وسائل مختلف با صفحه و ارقام گوناگون را دید. همچنین منابع نامحدودی در مورد احساسات فردی و نظریه ی هنرمندان در این باره وجود دارد.
نمادگرایی در برابر بیان شخص
استفاده ی بشر اولیه ازر رنگ هیچ ارتباطی با زیبایی شناسی نداشت. شیوه ی برخورد امروزی با رنگ به عنوان عنصر زیبایی به زمان رنسانس و پس از آن بر می گردد. البته درست است که برای بشر اولیه رنگ و طرح زیبایی وجود داشت اما بیان هنری وی بیش از میل شدید به رازهای جهان و قدرت های ماوراللطبیعه ناشی می شد تا از یک ضرورت احساسی یا زیبایی شناختی.
رنگهای مورد استفاده ی انسان به مدت 4000 سال، تا زمان رنسانس، شامل رنگهای ساده ی زیر می شد : ارغوانی، زرد، قرمز، سبز، آبی، طلایی، سیاه و سفید. شکی نیست که این رنگها بخشی از دانش و فلسفه ی بشر بودند و از رازها، خدایان، شیاطین و جاودانگی سخن می گفتند. در نتیجه زنده و درخشان بودند. رنگ قرمز مظهر نوع بشر، عنصر آتش به رنگ زرد بود، رنگ آبی عنصر هوا و یا خدای را نمایندگی می کرد. رنگها می بایست مطلق باشند زیرا مفاهیم زنده و مطلقی از زندگی بر زمین یا زندگی پس از مرگ را بیان می کردند.
نگاهی به نظریات مطرح درباره ی واکنش زیبایی شناختی
لئوناردو داوینچی (Leonardo Davinchi )
داوینچی درباره ی رنگ، زیبایی و هارمونی نظرات خاصی دارد. او می گوید : (بین سطوح با سفیدی یکسان و فاصله ی یکسان با چشم. آن سطحی سفیدتر به نظر خواهد رسید که با تیره ترین رنگ احاطه شده باشد و برعکس سایه ای تیره تر به نظر خواهد رسید که با روشن ترین رنگ احاطه شده باشد).
(بین رنگهای با درجه ی خلوص یکسان، رنگی خالص تر به نظر می رسد که در کنار رنگ متضادش قرار گرفته باشد، مثلاً رنگی در مقابل قرمز یا سیاه در زمینه ای سفید… آبی در کنار زرد و سبز نزدکی قرمز، چرا که هر رنگ زمانی که در کنار رنگ متضادش قرار می گیرد مشخص تر دیده می شود تا زمانی که در کنار رنگی مشابه خود قرار گیرد.)
(اگر می خواهید تیرگی شدید را نشان دهید باید آنرا در مقابل روشنایی شدید قرار دهید و برعکس. قانون دیگر اینکه اگر چه نمی توان زیبایی طبیعی رنگها را افزایش داد، اما می توان مشاهده کرد که وقتی رنگها در کنار هم قرار می گیرند زیبایی بیشتری به رنگ می بخشند، همچنین می توان با ترتیب عاقلانه ی رنگها مثل کنار هم چیدن آبی و زرد کم رنگ و یا نظایر این ترتیبات، هارمونی و زیبایی ایجاد کرد.)
یوهان ولفگانگ فون گوته (Johann Noifgang coethe)
گوته، شاعر بزرگ آلمانی، سالهای زیادی از عمر خود را صرف مطالعه ی رنگ نمود و به تئوری های علمی نیوتون انتقاد شدیدی کرد، هر چند در این مورد گوته در اشتباه بود. آنچه گوته به می کند و بنابراین نوعی خصوصیت فعال به خود می گیرد، اگر چه هنوز در سمت منفعل قرار دارد… می توان گفت بیشتر دافعه دارد تا جاذبه).
گرچه گوته رنگ سبز مایل به زرد را نمی پسندید اما علاقه ی زیادی به خود رنگ سبز داشت : (اگر ما زرد و آبی را که اساسی ترین رنگهاست در نظر بگیریم و با یکدیگر مخلوط کنیم نتیجه رنگی خواهد شد که ما آنرا سبز می نامیم و چشم از دیدن ان لذت فراوانی می برد. اگر دقیقاً سبز رنگی بین زرد و آبی باشد، بیننده نه می خواهد و نه می تواند رنگی ورای آن تصور کند پس برای محیط های زندگی دائمی عموماً رنگ سبز را انتخاب می کنند).
برای ایجاد هارمونی، گوته رنگهای مکمل را می پسندد با عطف به دایره ی رنگی، وی نوشت که زرد طالب بنفش است. آبی نارنجی را طلب می کند یا قرمز خواهان سبز است و برعکس. او از هنرمندان انتظار داشت درباره نظم و هارمونی رنگی اطلاعات جامعی داشته باشند. (تاکنون هنرمندان نسبت به تمام تئوریهای مربوط به رنگ و هر آنچه به این تئوری ها تعلق دارد احساسی حاکی از هراس و نفی و تنفر داشته اند. البته نباید آنها را سرزنش کرد،چرا که آنچه تاکنون بنام تئوری معروف بوده، کاملاً بی اساس و نامطمئن بوده است.) گوته برای بهبود این اوضاع نهایت تلاشش را کرد.
آلبرت. اچ. مانسل (Albert. H. Munsell)
آلبرت. اچ. مانسل معروفترین رنگ شناس آمریکایی است. کره ی رنگ او، ساخته شده در آغاز قرن حاضر، هنوز هم در تایید دانشمندان آمریکایی است و امروزه بیشتر از هر سیستم رنگی دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. یکی از کتابهای او به نام (دستگاه رنگ) هنوز هم تجدید چاپ می شود.
هنر رنگ عرضه داشت، روح، اشتیاق و بصیرت فوق العاده یک نابغه بود. وی دایره ها و مثلث های رنگ مختلفی ابداع کرد.
گوته درباره ی عوامل عاطفی و زیبایی شناختی (Aesthetic)در رنگ عقاید محکمی داشت. وی معتقد بود که همه ی رنگها از روشنایی و تاریکی سرچشمه می گیرند و زرد و آبی دو رنگ اولیه ی اصلی می باشند. بعضی رنگها مثبت هستند مثل زرد، زرد مایل به قرمز ] نارنجی[ و قمرز مایل به زرد. در مورد زرد می گوید : (در بالاترین درجه ی خلوص خود مظهر روشنایی است و طبیعتی متین، شاداب و تقریباً هیجان انگیز دارد…)
اما زردد براحتی ممکن است آلوده شود و نتایج نامطلوبی داشته باشد. (بدین ترتیب رنگ گوگرد که مایل به سبز است چیزی ناخوشایند در خود دارد… با تغییری اندک تاثیر زیبایی رنگ آتش و طلا تبدیل به چیزی می شود که سزاوار صفت متعفن است، و رنگ افتخار و لذت به رنگ فضاحث و بیزاری تغییر ماهیت می دهد.) در مورد قرمز می نویسد : (اثر این رنگ همچون ماهیتش، خاص است. این رنگ حالتی از سنگینی و وقار و در عین حال زیبایی و جذابیت در خود دارد.) به نظر وی در رنگ نارنجی اثر فراوانی وجود دارد. (رنگ زرد مایل به قرمز اثری از گرمی و نشاط بر انسان می گذارد، زیرا رنگ آتش است و همچنین رنگ غروب آفتاب… تعجبی ندارد که مردم شتابزده، تنومند و تهذیب نیافته به این رنگ علاقه ی خاصی نشان می دهند.)
به عقیده ی گوته آبی، آبی مایل به قرمز ] بنفش[ و قرمز مایل به آبی ] ارغوانی[ رنگهای منفی هستند : (رنگ ابی اثر خاص و تقریباً غیر قابل توصیفی برچشم دارد. رنگ قوی است اما در جهت منفی قرار دارد و در بالاترین درجه ی خلوص خود، یک نفی تحریک کننده است. پس ظاهرش نوعی تناقض بین هیجان و آسایش است.) در مورد بنفش می نویسد : (آبی به سوی قرمز میل این ترتیب ارجحیت رنگها تقریباً برای تمام نوع بشر از هر جنس و ملیت و مذهبی یکسان است. (تی. آر. کارث) دریافت که سرخپوستان آمریکا به ترتیب رنگهای قرمز، آبی، سبز، نارنجی و زرد را می پسندند. در مورد مردم فیلیپین این ترتیب به صورت زیر است قرمز، سبز، آبی، بنفش، نارنجی، زرد… سیاهپوستان : آبی، قرمز، سبز، بنفش، نارنجی و زرد را می پسندند.
با آزمایشی که اس. تی. کانس انجام داد، معلوم شد که حتی دیوانگان نیز نظیر همین ترتیبات را می پسندند.
برای جمع بندی کلی (اچ.بی. آی سنک) نتایج تحقیقاتی را که شامل نظرات بیست و یک هزار و ششصد نفر بود را جدول بندی کرد. آبی مقام نخست را داشت. سپس قرمز و بعد از آن به ترتیب سبز، بنفش، نارنجی و زرد قرار گرفتند.
تحقیقات فراوانی در مورد تلفیق رنگها انجام شده است (ایم. ایمادا) در کار با کودکان دریافت که انتخاب رنگها حتی در بین کودکانی که هنوز قوه ی تمیزشان توسعه نیافته، تصادفی نیست. وقتی به نوجوانان برای نقاشی، مداد رنگهای سیاه داده می شد بیشتر موضوعات بیجانی چون : وسائط نقلیه، ساختمان و غیره می کشیدند. اما وقتی به آنها مدادهای رنگی داده می شد انسان، حیوان یا گیاه کشیدند. قرمز با زرد و قرمز با آبی تلفیقهای محبوب بودند. در تحقیق مشابه ای (آن وان نایس) دریافت که زرد همراه با قرمز و بنفش یا آبی محبوبیت دارند. تلفیق آبی و سبز نیز مورد توجه بود. بطور طبیعی کنتراستها بیشتر مورد توجه بودند تا رنگهای شبیه و ظریف.
با انداختن نورهای رنگی بر روی یک صفحه و تحقیق از بزرگسالان (ویلیام. ئی. والتون) و (بولا. ام. موریسون) دریافتند که تلفیقات رنگی از نظر درجه ی محبوبیت به ترتیب مانسل در زمان خود دارای سلیقه ی محافظ کارانه ی ویکتوریان ها بود. نقل قولهای جالب زیر عقاید وی را منعکس می کند : (احساس راحتی نتیجه ی تعادل است، حال آنکه عدم تعادل تصحیح فوری را طلب می کند.) این موضوع باید کنترل می شد. (استفاده از قوی ترین رنگها فقط چشم را خسته می کند، البته رنگهای خیلی ضعیف نیز همین احساس را ایجاد می کند.) در مکتب فرانسوی (فوویسم) اغلب هنرمندان در مقابل این محافظه کاری موضع می گرفتند. (مبتدیان باید از رنگهای قوی بپرهیزند، حال آنکه رنگهای آرام نشانه ی سلیقه ی خوب است.)
(هر چند پوسترها و واگن های سیرک به طور گذرا توجه را جلب می کند. اما خیلی زود تبدیل به مناظر آنچنان دردآوری می شوند که شخص رو از آنها بر می گرداند. و سرانجام اگر ما تصمیم داریم فرزندانمان را خوب بار بیاوریم، آیا منطقی است که آنها را به ذائقه ی بربرها تشویق کنیم؟)
اصول هارمونی مانسل امروزه در بسیاری از مدارس تدریس می شود. این اصول خشک و آکادمیک هستند و آزادی بیان رنگ را محدود می کنند.
ارجحیت رنگها
طی سالها، آزمایشهای فراوانی برای تعیین ارجحیت رنگها صورت گرفته است. مثلاً نوزادان که بدون شک بیشتر تحت تاثیر جذابیت بصری قرار می گیرند تا لذتنهای احساسی به رنگهای درخشان مثل زرد، سفید، صورتی و قرمز بیشتر خیره می شوند. باز بزرگ شدن کودکان علاقه به رنگ زرد به تدریج کم می شود و قرمز و آبی جای آنرا می گیرد. پس از بلوغ به رنگهایی با طول موج کوتاهتر (آبی و سبز) بیشتر از رنگهایی با طول موج بلند (قرمز، نارنجی، زرد) می شود. در این حالت ترتیب علاقه به رنگها به صورت زیر است : آبی، قرمز، سبز، بنفش، نارنجی، زرد. این ترتیب برای تمام ملل و تمام زمانها صدق می کند.
نیاز دارد بوسیله ی همکاران بازاریاب خود به خوبی توجیه می شود و در تنظیم کردن پرسشها، اجازه ی همکاری پیدا کنند. چرا که ارائه ی پرسشنامه های بدون بررسی رنگهای جدید اتصال شکست دارند.
اصولاً دیده می شود انتخاب رنگ در مراحل نهایی تصمیم گیری فرایند طراحی قرار گرفته است، در حالی که اگر خصوصیات و ویژگیهای رنگ در ابتدای پیدایش تفکر طراحی بکار می آمد، رنگ ارزش حقیقی خود را می یافت و از سوی مدیریت و بازاریابی حمایت می شد، دامنه ی فعالیت وسیعتری را موجب می شد تا در نهایت امکان، خلق نمونه های مطمئن تری حاصل می گیرد. این امر یا باعث افزایش رنگهای نوآورانه تر می شد که ضرر و زیان هدایت گری آنها از پیش در نظر بوده است یا خلق طیف پایه ای از رنگهای ناب که از لحاظ تونالیته، همدیگر را کامل می کنند، در عین حالی که امکان ارائه ی رنگهای اتفاقی مکمل و جدید را نیز می داد. اگر طراح مجموعه ی رنگهایی را برگزید که خیلی نوآورانه و به اصلاح آوانگارد به حساب می آمد، می توان پالتی با رنگهای مطئمن تر و متداول تر را تهیه کرد و بعنوان زمینه ساز آن رنگهای مدرن را پیشنهاد کرد.
برای طراح بسیار حائز اهمیت است که طریقه ی نزدیک شدن و ارتباط برقرار گردن افراد با طرح را بدقت زیر نظر داشته باشد. در آن هنگام به جای ایجاد رابطه ی محض با رنگی خاص، پلی بزند به احساس واقعی فرد از رنگ. برای مثال، اگر رشد اقتصاد بطئی باشد، او نیز رنگها را ملایم تر و متوازن تر به کار ببرد و منعکس کننده ی غیر مستقیم وضع بازار باشد.
در آن صورت گزینش رنگها خود به خود با احساسات جامعه در ارتباط خواهد بود و عمر مصرف گرایی سریع را کوتاه می کند. در نتیجه چهره ای کلاسیک تر از تفکر طراح ظهور می کند شروع به فراگیر شدن می نماید. این کار به نوبه ی خود، ظاهر جاوادانه تری به محصول می دهد.
زیر است : آبی و قرمز، آبی و سبز، قرمز و سبز، بی رنگ (Clear) و آبی، کهربایی و آبی، کهربایی و سبز، قرمز و کهربایی و بیرنگ و کهربایی.
اگر محصولی قرار است جهانی شود، در نظر داشتن سابقه های فرهنگی هر کشور بسیار ضروری است. این قضایا به سمت حیطه ی شخصی تر در انتخاب رنگ سوق پیدا می کند، هیچ میزان از تئوری پردازیهای مربوط به رنگ، شخص را از انتخاب معمولی با رنگ خاص باز نمی دارد و شاید بتوان دلیل انتخاب رنگ سبز را به جای زرد از طرف عده ای از خریداران لباسهای ورزشی، اینچنین دانست.
بررسیهای بازار نشان می دهد هنگامی که فقط عده ای در بین مجموعه های از رنگهای پیش بینی نشده، به رنگ سبز علاقه نشان می دهند، نسبت زیادی از خریداران این نوع البسه، سبز را انتخاب خویش قرار می دهند.
بررسی بازار
یک فاکتور کلیدی در گزینش رنگ، بررسی بازار است و اگر چه این بخش در قالب موارد مطالعاتی شرکتهای مختلف جای دارد، ولی برای بررسی دقیق تر و تحقیق به شرکت خاصی با تخصص رنگ سپرده می شود. تحقیق و بررسی بازار که شامل رنگ هم می شود و در فروش محصول بکار می آید. هم مشتریان، تولید کنندگان، تیم های بازاریابی و فروش و هم مصرف کنندگان یا استفاده کنندگان مخاطب آن هستند، از دیدگاه واقع بینی، بررسی بازار و نتایج آن از سد محکمی از پیشنهادهای نوآورانه ی آنهاست. بازاریابی پدیده ای واکنش پذیر و نه واکنش زاست و با جمع آوری و پردازش اطلاعات حاصل از خرید مردم که بر اساس پاسخهای آنها به پالتهای رنگی موجود صورت می پذیرد، انجام می شود.
بخش تحقیق و بررسی بازار، اطلاعات از مدیریت دریافت می کند. هنگام طراحی پرسشنامه ها، افراد اندگی در مدیریت هستند که اهمیت رنگ را در این موقعیت درک می کنند. طراح مهندسان تحصیل کرده ی رشته ی رنگ در دانشگاه ها، تئوری رنگ را مطالعه کرده اند، تئوری رنگ ایتن تاکید بر هوشیاری و تنوع رنگ و تنوع دارد. ولی این شیوه ی آموزش، درک دمای رنگ و نورشناسی از طریق رنگهای سرد و گرم و مکمل، فقط زمینه ای را برای طراح فراهم می آورد که فاقد ارزش کاربردی است. اگر چه نیاز به یک ارزش جنبی همیشه هست تا این تئوری را بر پایه ی مشارکت کاربرد، رنگ، زیبایی شناسی در قالب اجرایی نمایان سازد.
بدین خاطر دانشجویانی که در دانشکده ها و مدارس هنری مقدماتی ترین آموزشها را دیده اند نسبت به وضع اسفناک کسانی که در گرایشهاسی فنی و مهندسی تحصیل کرده اند دارای امتیازهایی هستند. طراحانی که بدون هیچ گونه اطلاع از دانش رنگها حتی گاهی از کارآموزی در شرکت به ریاست گروه ارتقاء یافته اند، همیشه رنگ را یک چیز جنبی دانسته اند و پرداختن به آن را به بعد موکول کرده اند. دیگر جایگاه ها نیز تغییر کرده است، در حالی که یک تکنولوژیست رنگ بیشترین اطلاعات را درباره ی علوم تئوری رنگ داراست، اما کمترین علاقه ای به بعد هنری و زیبایی شناسانه ی رنگ و نیز رنگمایه و پرده های رنگی از خود نشان نمی دهد.
خود را به کور رنگی زدن و همچون شیمی دانان با رنگ برخورد کردن کاملاً عملی است، چرا که بدین ترتیب رنگ می شود. مجموعه ای از ترکیبها و فرمولها و دیگر جزئی از محدوده ی فرم و عملکرد نخواهد بود.
توانایی چیدن رنگها به شکل کاملاً مناسب کاملاً غریزی است و این اعتقاد راسخ (دیل راسل) است که آموزشهای تخصص های رنگ نمی تواند کسی را بدون انگیزش درونی فطری به متخصص رنگ عالی بدل کند. با این حال آگاهی یافتن از اینکه افراد درگیر با کار رنگ در سراسر فعالیت رنگرزی، به چه میزان احساس درستی از رنگ دارند، وحشتناک است.
مردم دارند به انتخاب رنگ و ارتباط پیچیده ی آن عادت می کنند. آنها دیگر می دانند که بیشتر از یک پرده رنگی خاکستری 50% وجود دارد و رنگها را به حالات و شیوه های جدیدی با هم در می آمیزند. نحوه ی نزدیک شدن به رنگ کاملاً فرق کرده است و اگر چه در بعضی محصولات دوباره شاهد پیدایش پالتهای قهوه ای روشن و ملایم (کرم) نیستند که آخرین بار ظهور کرده بود. ] اشاره به رنگ کامپیوتر های نسل جدید[
رنگهای قابل دسترسی بسیاری وجود دارد ولی خیلی بیشتر از آن، اهمیت حضور متخصص در زمینه ی انتخاب رنگ و شیوه ی رنگرزی با آنها رنگها احساس می شود.
با این حال مواردی است که باید برای کسانی که درک صحیحی از آن ندارند، تدابیری صورت گیرد. به کارگیری ابتکاری رنگ، منتج به سپاس عمومی از طراحی خوب می شود، تمرکز دانش و موفقیت در طراحی را، سبب می گردد، توجهات را به سوی محصولی جدید یا فرسوده کشیده، مبحث جدیدی در مصرف را باز می کند و در نهایت فروش خوب به بار آورده و شرکتی را معروف می سازد.
شانس و فرصتی نیز وجود دارد تا فروشندگان کوچک به نمایندگانی ثابت و مطمئن بدل شوند و کسب شهرتی نمایند. هم چنین، موقعیت های پیش می آیند که رنگها جلوتر از زمان خویش به پیش می روند. در این حال باید فاصله ی زمانی ایجاد شود تا ذائقه ی عمومی به آن عادت کنند و آنرا کسب کنند.
تئوری رنگ
اگر چه کارآیی ویژگیهای رنگ به خوبی مشاهده می شود ولی حفظ ماهیت خود رنگ بسیار مهم است. یکی از مزیتهای رنگ این است که مزیتش بینهایت است.
توانند به آن عمل کنند. البته این لزوماً منجر به استفاده ی بهینه از رنگ نمی شود بلکه به استفاده گر این احساس را می دهد که شایسته ی آزادی بیشتر در انتخاب رنگ بوده است.
همزمان با ظهور یک مجموعه ی رنگ کامل، رنگهای پیشتاز، عصر جدی از عناصر طبیعت نشات می گیرد. شن، گرافیت، مرمر، گل سنگ و چوب شاهد این ادعا هستند. سفید نیز نمایند ه ی رنگ این عنصر جدید می باشد. البته همواره در صنعت فرآیندهای سفید کردن و تهیه ی رنگ سفید از نظر اکولوژیکی، مضر بو ده اند که خود جای تامل بیشتری دارد.
اکولوژی
موضوعات اکولوژی و بازار جهانی اروپا به شدت به هم نزدیک شده اند. کشور انگلستان دائماً در حال تصویب لوایح زیادی است تا این کشور عضوی فعال در جامعه اروپا (E. C) در اروپای واحدی که بیشترین لوایحش، مسایل و مشکلات اکولوژیکی است، تبدیل شود. لوایحی مربوط به خواص رنگ، تحت استاندارد (دین) و ممنوعیت استفاده از رنگدانه های مخصوص، همچنین اسباع و بازتاب رنگ که 20% تا 50% محدود تر شده است. این محدودیت ها با جدیت به اجرا در می آید. قوانینی محدود کنند همدیگر به صورت الزامات رسمی و حقوقی در آمده است. ورود به بازارهای اروپای واحد، منادی تغییراتی در قوانین مربوط به محصولات شرکتهای انگلیسی شده که جایگاه رنگ را دگرگون می سازد. دیگر کهنه و پوشک مصرفی نوزادان، خیلی سفید نیست رنگهای ملایم، هماهنگ با رنگ پوست و لباس نوزادات عرضه می شوند تا هم انتخابی زیبایی شناسانه صورت گرفته باشد و هم فرایند سفید کردن با مواد مضر شیمیایی سلامت آتی نوزاد را به خطر نیاندازد.
فرایند کاربرد رنگ در حال حاضر شبیه به نوار کاست در ضبط و صوت است که به راحتی با فشار دکمه ای به جلو و عقب حرکت می کند، با اندک فشاری می ایستد و در انتظار حرکت باقی می ماند.
قدرت رنگ
در حالی که صنعت به تدریج در می یابد که رنگ دیگر باید رلی اساسی تر در فرایند طراحی تا تولید بازی کند، مردم نیز با احساس نیاز شدید تری نکته سنج و باریک بین شده اند، به گونه ای که رنگ را در قالب طراحی محصول می بینند. محیط و تبلیغات به طور خاص توجه مردم را به آن معطوف داشته است. این بیداری عمومی جوی را می سازد که در سراسر روند طراحی تا فروش احساس می شود و در شیوه ی انتخاب خریدار تاثیر می گذارد.
محیط نه تنها باعث جلب توجه افراد به رنگ شده بلکه دست اندر کاران امر تولید را نیز تحت ناثیر قرار داده است. در این رهگذر شرکتهای سازنده ی رنگ فقط به تبلیغ رنگ نمی پردازند، بلکه نحوه ی کاربرد و اعمال آنرا نیز آموزش می دهند.
با ارائه ی ترکیبات رنگی از سوی بعضی شرکتهای بزرگ و اجازه ی ترکیب و انتخاب رنگ مورد نظر از طرف شخص، گزینش فردی تر رنگ امکان پذیر شده است و این نه فقط برای متخصصان طراحی که با بخشهای خاصی از بازار سر و کار دارند بلکه برای هر کسی از هر طبقه ی اجتماعی امکان دارد، آزادی در انتخاب رنگ باعث اتخاذ تدابیری می شود که به نوبه ی خود به سمت نیاز به گزینش پیچیده تر رنگ رهنمون می شود.
کامپیوتر نیز به خدمت در آمده است تا در ترکیب رنگ و ایجاد تصویر واقع نمای رنگی، فرد را یاری دهد، به طور مثال خانه یا محل کارش را در دنای خیالی خویش رنگ آمیزی می کند. این اسباب، عامل ایجاد اشتیاق برای تلاش به منظور حصول ترکیب بندی تازه و احساس پویند تصور به واقعیت است. برنامه های کامپیوتری اغلب توصیه ها و راهنمایی های از طرف متخصصین رنگرزی و طراحان و یا هر متخصص دیگری به همراه خود دارد که افراد محتاط تر به خوبی می باشد. یا ممکن است که این رنگ برای محصولی که باید رنگ شود تازگی داشته، یعنی مواد رنگزای جدید و یا روش رنگرزی جدید مصوب گردد که آن رنگ بخصوص بر روی آن شی به خصوص برای اولین بار امکان پذیر شود.
از نقطه نظر طراح، رنگهای موجود بی شمارند. یعنی رنگهایی موجود بیشتر از آنی می باشد که یک فرد بخواهد از تمام آنها در یک زمان بخصوص برای رنگ کردن یکسری محصولات تجارتی مشخص شده همزمان استفاده کند. لیکن زمانی به تعداد رنگها پی برده می شد که این مطلب در نظر گرفته شود که تمام رنگهایی که به چشم ظهور پیدا می کند را نمی توان در صنعت تولید کرد. برای اینکه این مطلب ساده تر گردد، مبحث تناسب رنگ (Appropriateness) در نظر گرفته نمی شود. تولید کننده ی مواد رنگزا نیز راجع به تهیه ی یک رنگ جدید صحبت می کند. اما با مفهومی کاملاً متفاوت منظور تولید کننده از یک رنگ جدید، تهیه یک ماده شیمیایی جدید است که می شود از آن به عنوان یک ماده رنگزا استفاده کرد، یا اصلاح یک ترکیب شیمیایی قدیمی که توسط آن بتوان این عمل را انجام داد و یا بعضی وقتها فقط ارزان تر کردن فرایند تولید می باشد.
یا ممکن است که این رنگ برای محصولی که باید رنگ شود تازگی داشته، یعنی مواد رنگرزی برای اولین بار امکان پذیر شود.
از نقطه نظر طراح، رنگهای موجود بی شمارند. یعنی رنگهایی موجود بیشتر از آنی می باشد که یک فرد بخواهد از تمام آنها در یک زمان بخصوص برای رنگ کردن یکسری محصولات تجارتی مشخص شده همزمان استفاده کند. لیکن زمانی به تعداد رنگها پی برده می شود که این مطلب در نظر گرفته شود که تمام رنگهایی که به چشم ظهور پیدا می کند را نمی توان در صنعت تولید کرد. برای اینکه این مطلب ساده تر گردد، مبحث تناسب رنگ (Appropriateness) در نظر گرفته نمی شود. تولید کننده ی مواد رنگزا نیز راجع به تهیه ی یک رنگ جدید صحبت می کند. اما با مفهومی کاملاً متفاوت منظور تولید کننده از یک رنگ جدید، تهیه یک ماده شیمیایی جدید است که می شود از آن به عنوان یک ماده رنگزا استفاده کرد، یا اصلاح یک ترکیب شیمیایی قدیمی که توسط آن بتوان این عمل را انجام داد و یا بعضی وقتها فقط ارزان تر کردن فرایند تولید می باشد.
در هر دو مورد، این ماده است که در فرم شیمیایی یا فیزیکی یا هر دو جدید می باشد.
در نهایت مهمترین جنبه از نظر این بحث، مفهوم رنگ جدید از دید متخصصین رنگرزی می باشد. متخصص رنگرزی بقای خود را مدیون نیاز به افراد فنی تعلیم دیده و ماهری است که بتواند توسط استفاده ی صحیح از مناسب ترین ماد ه رنگزا و بهترین روش رنگ کردن برای کالای انتخاب شده، آرزو و میل طراح را امکان پذیر سازد. می توان چنین اظهار کرد که متخصصیت رنگرزی از رنگ به عنوان یک کالای مهندسی استفاده می کنند.
البته دقیقاً صحیح نیست که به رنگ که به وضوح یک پدیده ی غیر مادی است، عنوان یک کالای مخصوص داد : چه رسد که آنرا یک کالای مهندسی نیز تلقی کرد. منظور واقعی، استفاده از ؟؟؟ ماند. مسائل اکولوژیکی و جنجال در ایت موردر افزونی بخشیده است. در حالی که همگان موافق یک ارتباط صمیمی تر و مقدس تر با اکولوی هستند بحث حول و حوش موضوعات بازیافتی در برابر نوآوری های تکنولوژیکی، کاربرد رنگ، توان شیمیای و استفاده ی بی رحمانه از انرژی، تمامی ندارد. آیا باید به سوی بازیافت بشتابیم؟ به خاطراتمان در گذشته نقب بزنیم و روزهایی را به یاد آوریم که کاغذهای قهوه ای رنگ تخم مرغ را دور نمی ریختیم و انبار می کردیم، شانه های تخم مرغ را خمیر کرده، مجدداً مورد استفاده قرار می دادیم. به هر حال هیچ دلیلی برای استفاده نکردن از رنگهای مطمئن وجود ندارد.
هنر مدرن و تاثیرات آن در فرش
در واقع در توصیف کلی هنر مدرن باید گفت که علیرغم اینکه هنر مدرن هنری خشن و پر هیاهو پنداشته می شود. اما واقعیت این است که بخش بزرگی از آن با صلح و آرامش و وقار سر و کار دارد.
هنر مدرن به طور کلی از ملودرام های فرسوده و کلداری گذشته اجتناب کرده است و می توان گفت که صرفاً گهگاهی به درام های واقعی زندگی قرن 20 پرداخته است. باید این واقعیت را پذیرفت که جهان در حال تغییر است، نفوذ آرمان های غیر اروپایی تا حدودی موجب شده است که رفته رفته علاقه به زندگی کردن بیشتر شود تا دستاورد داشتند. هر روز بیشتر این آگاهی که باید با طبیعت زندگی کنیم نه آنکه کمر به غارتش ببندیم. بیشتر شکل می گیرد. و این نیاز به هنر همانند نیاز به طبیعت همگانی می شود و زبان هنر ساده و خودمانی می شود. و هنر مدرن با پیام های روشن و با استفاده از واسطه های ساده با مخاطب رابطه برقرار می کند. در وصف هنر مدرن گفتیم، هنر جامعه ای که در واقع بخش عظیمی از صادرات فرش ما بدان جا صورت می گیرد در این میان شناخت سلیقه جامعه ای که در این مسیر مخاطب ماست مرهون شناخت هنر آن جامعه و نحوه زندگی و عوامل کاربردی آن می باشد.
بی شک این نوع تفکر هر باب هنر مدرن، تفکری که به سوی ساده زیستی، سهولت کاربردی و استفاده از طبیعت در محیط زندگی به متصور به ارمغان آوردن آرامش در محیط زندگی، است. در حال حرکت است. در انتخاب این کالا نیز سلیقه مخاطبانش را دچار تغییر می کند. سلیقه ای که با ساده گرایی هر چه بیشتر در فرم، رنگ، بافت و … مربوط می باشد. و عدم توجه به این مقولات شکست تجاری و باز کردن عرصه را برای کشورهای رقیب و کالاهای رقیب به دنبال خواهد داشت.
برای شنیدن حرفهای صادرات مکان و کسانی که به هر نوعی با بازار خارجی فرش ایران در ارتباط بودند راهی بازار بزرگ تهران شدیم.
پای صحبت هر که نشستیم دم از رکود بازار و نابسامانی اوضاع فرش می زد.
عده ای علت آن را رقابت کشورهای همسایه می دانستند که با هزینه کمتر و کیفتی بهتر فرش های ما را تولید می کردند و با شناخت مخاطب و سلیقه های آن به رقم صادراتی خوبی دست یافته بودند.
از علل همیشگی و عمده آن سفارش ناپذیر بودن تولید فرش که آن هم نهایت به صورت جزئی و خصوصی انجام می شود ذکر کردند.
و اینکه ما بازار خارج از کشور خود را خوب نمی شناسیم و با نیاز روز پیش نمی رویم. و در این زمینه حتی بازار یابی صحیحی صورت نمی گیرد. بازار ما هنوز یک بازار سنتی است و این در حالی است که ما کالای خود را وارد کشورهای مدرن می نماییم.
شاید می طلبد که در این راه شیوه های نوین بازاریابی جایگزین یک هنری از تفکرات سنتی شود. تا ما دوباره جایگاه خویش را در میان بازاهای جهانی فرش بازیابیم.
احتیاجات انسان تابع محیطی است که در آن زندگی می کند. آن عوامل تاثیر گذار محیطی مانند (آب و هوا، میزان بارندگی و تابش نور آفتاب) در نوع انتخاب آدمی اثر می کند.
به عنوان مثال : اگر انسان در دو سوی کره خاکی در شرایط اقلیمی مشابه با هم زندگی کنند. به وجود اشترکات زیاد در نوع زندگی، معاشرت و حتی شیوه پوشش و انتخابات رنگی در محیط زندگی آنها پی می بریم.
آدمی همواره به خاطر بقای خود را با شرایط پیرامون خود تطبیق می دهد و یا آن را به سخره می گیرد.
به عنوان مثال :
کمتر دیده می شود. که کسی در زیر آفتاب شدید لباس تیره را تن کند و با در هوای برفی لباس روشن بر تن نماید.
این مغز است که حتی ناخودآگاه به آدمی فرمان می دهد. فرش نیز یکی از همین احتیاجات زندگی آدمی بود و هست.
تاجرانی که امروزه در فروش فرش موفقند با مطالعه بسیار پی به خاسته و احتیاجات مخاطب خود برده و می برند.
در این روند هم طراح و هم تولید کننده نیز باید برای رسیدن به این اصل به خاسته مخاطب خود توجه کنند.
آقای صادق زاده در پاسخ به سئوال ما در مورد عدم سفارش پذیر بودن کشورها گفت :
بافنده های به علت سفارش ناپذیر بودن خاسته سفارش دهنده را به طور کامل در نظر نمی گیرند آنها آنچه را که خود می خواهند می بافند، بنابراین پس از بافت باید یک سری اعمال و مراحل بعدی تعدیل برخی رنگ ها صورت گیرد. و حتی برخی رنگ ها به گونه ای تغییر کنند.
و این در حالی استکه بافنده ها در محیط زندگی خویش با آنها زندگی می کند و به گونه ای آنها را اید ه آل و آرمانی می یابد، رنگ لباس وی و ؟؟؟ دشتی که وی در آن می زید به آن رنگ است.
حال کشورهای دیگر مثل پاکستان، هند و چین و … که برپایه کارگاه های بزرگند و سری بافی می کنند و بافنده ها آموزش دیده دارد از این نقطه ضعف ها در بافت ادی های جهانی جای ما را می گیرند و ؟؟؟ نظر خریدار را تامین می کنند.
آیا می توان به طور کلی سلیقه بازارهای اروپایی را از هم تفکیک کرد؟
در اروپا در واقع کشورهایی مثل آلمان، انگلستان، ایتالیا و سوئیس تقسیم کننده فرش به کشورهای دیگر هستند. مثلاً فردی که در کشور قملاند اقدام به فروش فرش می کند برای چند تخته فرش رنج سفر به ایران را به خود نمی دهد. اما به طور کلی بیشترین فرش به کشور آلمان صادر می شود. که در واقع یک انبار برای پخش به کشورهای دیگر محسوب می شود.
آیا عضو WTO شدن کشورها می تواند نقشی مثبت داشته باشد؟ (در زمینه صادرات فرش)
چه بسا که نقش منفی هم داشته باشد. در حال حاضر در کشور ما ورود فرش های خارجی ممنوع است. در حالی که پس از عضو شدن در تجارت جهانی این مرز برداشته شود. چطور می خواهید مانع ورود فرش های دیگر کشورها به کشورها شوید؟ چه بسا که بازار داخلی هم به خطر می افتد.
آیا روش های تبلیغاتی به صورت اینترنت و چاپ کاتالوگ به جای عرضه فرش به صورت کلان در نمایشگاه ها می تواند نقش مثبتی در جلب رضایت بیشتر داشته باشد؟
البته در چهت تبلیغات بله، اما برای فروش شاید خیز. زیرا حتی دو فرش دستباف در یک قالب نمی گنجد.دو فرش جفت همسان نیستند. چگونه یک فروشنده می تواند در 100 یا 1000 فرش ریسک کند. آن وقت خریدار شکایت می کند و یک زیان مالی و اعتباری است. در زمینه بافته های بدون پرز با آقای لطفی مصاحبه ای انجام داده ایم از این قرار :
نظرآقای لطفی را در باب سلیقه بازارهای اروپایی جویا شدیم :
یک اتفاقی که جدیداً ما شاهد آن هستیم این است که کلاً رنگ در طرح های نماد یک از بین می رود.
و این اتفاق همزمان در دکوراسیون داخلی بدین گونه می افتد که استفاده از رنگهای خود رنگ در چوب و … باب می شود. و وجود عناصر طبیعی مصثل تنه درخت، سنگ و … در داخل خانه.
البته طبقات اجتماعی مختلف نیز سبب می شود که سلیقه افراد در مورد استفاده از فرش متفاوت باشد. اما ما شاهد این مسئله هستیم (8 .10) سال اخیر که سفت و اصالت کلاسیک در فرش جای خود را به رنگهای طبیعی (خودرنگ) و طرح های ساده و ابتدائی داده است و هنرهای ظریفه اشباع شده است.
مردم در بیرون از فضای خانه تا جای ممکن با رنگ و طرح و صدا سر و کار دارند و این آرامش را با به همراه آوردن رنگ های کمتر در خانه می آورند.
اما در گذشته عشار و در کل بافنده های ما در بیرون این آرامش را در میان دشت و کوه داشته اند و در داخل خانه به دنبال به همراه آوردن رنگ، در لباس های پرچین، پر گل و در بافته های رنگین خود بودند.
امروزه دیگر همه به دنبال سادگی در فرش، نقش کمتر و سادگی باقت و رنگهای طبیعی هستند.
آیا استفاده از رنگ های خود رنگ گونه ای بی رنگی را ایجاد نمی کند؟
شاید به گونه ای خیر، زیرا در طبیعت در حدود 70-60 طیف رنگی در پشم داریم. از کرم تا مشکی و این رنگ ها نسبت به سن حیوان و جنس پشم آن و مناطق مختلف آن فرق می کند.
ما در تولیداتمان به دنبال گونه ای اتفاق در بافته ها هستیم. و به کیفیت بافت اهمیت نمی دهیم و به دنبال ساده تریشان هستیم.
در دکور و مل اروپا در دنیا اول است. و فرانسه و ایتالیبا بیشترین تاثیرگذاری را دارند و شاید بتوان گفت دنیای اروپایی به یک سلیقه یکسانی می رسند.
به نظر شما امروزه بافته پرزدار بیشتر مطرح است یا غیر پرزدار؟
شاید اگر مکیان دو بافته نوع غیر پرزدار آن گران تر و مرغوب تر باشد اما برحسب کاربرد بافته های پرزدار محبوب ترند. مثلاً در بحث جاجیم، حتی به علت سرخوردن عده ای آن را به عنوان کفپوش مصرف نمی کنند.
آنجا که بحث کاربرد است و کفپوشت بافته های پرزدار مهم ترند.
در عین حال وی اظهار می کرد که پارتی گلیم های طرح اصیل او چندان در مقایسه با گلیم های ساده و حتی سیاه چادرهایی که تازه باب شده اند به فروش نمی روند.
و رنگهای شتری، قهوه ای، کرم و در کل روشن بیشتر به فروش می روند.
آقای لطفی شما این شناخت را از بازار چگونه به دست می آورید؟
ما چون در جریان این کار هستیم به مرور خاسته بازار را درک می کنیم احترام به صادرات می کنیم و با گرفتن سفارش بیشتر به راه خود مطمئن می شویم.
و در این میان اختلاف در سلیقه های دنیا چندان فاحش نیست.
ما مشتری های خود را داریم و آنها با نوع و کیفیت کار ما آشنا هستند.
در واقع در پی پرسشهای خود در زمینه سلیقه بازارهای اروپایی می توانیم چند کشور زیر ار مدرترین کشورهای حوزه اروپا در واردات فرش بدانیم که البته کشورهایی که با علامت ستاده مشخص شده اند. در واقع انبار و حرکت اصلی واردات محسوب می شود که پس از آن فرش ها از آنجا به کشورهای دیگر به صورت کلی و جزئی پخش می شود.
در تعمیم و تفکیک نوع سلیقه کشورهای زیر مد و نقش آن در دکوراسیون داخلی نقشی تامین کننده دارد.
بنابراین این نوع تفکیک براساس یک کلیت صورت گرفته و حتی بسیار سخت و دشوار به دست می آید.
آلمان
پذیرنده هر نوع فرشی به علت مرکزیت
در کل گرایش به رنگ های روشن در زمینه کرم، بژ
جنسیت : بعضاً جنس ارزان مانند : همدان، بلوچ خراسان، موصل و کرمانشاه
کوچک پارچه نهایت 12
انگلستان
نقشه های سراسری که در کل فرش دارای سطحی یکدست باشد و مرکزیت خاصی نداشته باشد
رنگ های ملایم و مرده و رنگ پریده و نقشه های خلوت اصیل و قدیمی و کهنه
در قطع کوچک مثل قالی های قشقائی و نائین
ایتالیا
رنگهای تند اما کهنه شده
فرش های ساییده شده و کوچک پارچه
سوئد
رنگهای تند و قرمز و سورمه ای در کل رنگهای گوشتی
کوچک و پارچه
فرانسه
رنگ های ملایم و آرام
کلومه و سبز به مقدار کم
بلژیک
رنگ های ملایم
علاقه به رنگ قرمز به مقدار کم
شاید بتوان بر اساس یک تفکیک در میان کشورهایی که دارای آب و هوای سردتر و زمستان های پر برفتری هستند سلیقه و گرایش به رنگ های تند و زنده بیشتر باشد همانند : سوئد، فنلاند، و کشورهای حوزه اسکاندیناوی.
1