تارا فایل

تحقیق در مورد فنون درمان حمایتی


 فنون درمان حمایتی1
صرف نظر از هر رویکرد درمانی، توجه به مکانیزم های دفاعی بسیار مهم است. اگر چه، پس از تشخیص مکانیزم های دفاعی، آنچه شما در درمان به کار می برید از موردی به مورد دیگر متفاوت است؛ اما در صورتی که افراد دچار اختلال های جدی در انتزاع، انسجام تلفیق یا اعتماد بنیادی2 باشند، معمولاً بهتر است از فنون درمان حمایتی استفاده کنید (استورات3 و لوین،4 1967؛ بلک من، 1994). در این فصل به فنون حمایتی مبتنی بر نظریه های تحلیلی و برخی از مکانیزم های دفاعی مربوط پرداخته می شود.

بازسازی5 کارکردهای من
زمانی که مشخص شد یک یا تعدادی از کارکردهای من مستقل مختل شده، سعی کنید حداقل برخی از ابعاد آنها را برای فرد فراهم کنید تا بتواند در شخصیت فرد ادغام شود. در ذیل به برخی از قواعد کلی6 اشاره می شود که شما می توانید از آنها در فنون درمانی افرادی که کارکردهای من مستقل در آنان مختل شده، استفاده کنید.

عملکرد انسجام بخشی (تلفیقی)
اختلال این عملکرد به تفکر مماسی،7 حاشیه پردازی،8 انسداد،9 ناتوانی در مفهوم پردازی10 و سازمان نایافتگی های دیگری نظیر تکرار مهملات،11 فقدان تداعی ها12 و پرش افکار13 منجر می شود.
* داروهای ضد پسیکوتیک (ضد جنون) تجویز کنید (در موارد اختلال شخصیت مرزی با دز پایین دارو تجویز کنید).
* گفتار14 سازمان نایافته بیمار را با قطع محبت آنان متوقف کنید.
* جلسات را طوری سازماندهی کنید که بر مشکلات خاص متمرکز باشید.

انتزاع
اختلال این عملکرد به غیبت گرایی افکار منجر می شود.
* در درمان معانی روابط، وقایع و سایر مطالبی که فرد متوجه آنها نمی شود را توضیح دهید: معانی ضمن مطالب را توضیح دهید. Read between lines
* در مورد معنایی که رفتارهای مردم می تواند داشته باشد و دلایل وضع قوانین، آداب و رسوم صحبت کنید و آنان را متقاعد کنید.

واقعیت آزمایی
بر اساس شناختی که از واقعیت رویدادهای مختلف طبق گزارش افراد به دست آورده اید، به تغییر مجدد واقعیت برای آنان بپردازید.
* داروهای ضد پسیکوتیک تجویز کرده و یا برای دارو درمانی ارجاع دهید.
* در باره رفتارهای دیگران فرضیات احتمالی را پیشنهاد کنید.
* برای راحت تر کردن فهم اتفاقاتی که در دنیا رخ می دهد، قیاس هایی15 ارائه کنید.
* هر نوع نتیجه گیری نادرست را باطل/خنثی16 کنید.

گفتار17
* کاربرد عبارات phrases فرد را تصیح کنید.
* به فرد شیوه گفتاری را پیشنهاد کنید که می تواند در موقعیت های دشوار و مختلف به کارببرد، از الگوبرداری18 نیز می توانید استفاده کنید.

مراقبت نفس preservation
* فرد را با تمایلات خود تخریبگری اش رویاروی کنید (برای مثال، توضیح دهید که بی اشتهایی عصبی، به نوعی از بین تخریب بردن خود است.) (ویلسون19، هاگان20 و مینتز،21 1992).
* روش های مناسبتری را برای حل مسئله توصیه کنید.
* از "تفسیرهای" عقلانی برای پویایی ها استفاده کنید.
* فرد را بستری کنید و / یا داروهای ضد پسیکوتیک تجویز کنید.

سازگاری22
به خاطر داشته باشید که سازگاری می تواند خود ناهمخوان 23 * (دستکاری محیط) یا خود همخوان24 ** (همسازکردن خود با محیط) باشد.
* رفتارهای سازگارانه تری را به فرد توصیه کرد و او را به انجام آنها ترغیب کنید.
* درمان را با برنامه هایی برای فعالیت25 پیش ببرید.
* برای به وجود آوردن شرم در فرد، منطق بیاورید. 26

پیش بینی (ایجاد انتظار) 27
* درباره موقعیت ها، قضاوت شخصی خود را پیشنهاد کنید.
مداخله کنید 28
* ظرفیت فرد را برای مداخلات ارزیابی کنید.
* متناسب با ظرفیت واقعیت سنجی فرد راهکارهایی را پیشنهاد کنید و به منظور تغییر "فرامن" از الگوبرداری استفاده کنید (برای مثلا، من … بیانگر عملی احتمالی در زمان حال)
مثال:
خانم XK ، 40 ساله و دبیر از آموزش درس زبان لاتین لذت می برد، اما در زندگی شخصی اش دچار افسردگی است. او تنهاست و هیچ دوستی ندارد و همیشه تنها زندگی می کرده است.
اخیراً عاشق یکی از دختران کلاسش شده است، این دختر 15 ساله در یکی از کلاسهای او شرکت می کرده که خانم XK به لحاظ جنسی به وی علاقه مند شده بود و نمی دانست که آیا از او دعوت کند تا برای صرف شام با هم، بیرون بروند، اما با "دلیل تراشی" که شاید همان شب دختر قرار دیگری داشته است، خود را مجاب می کرد.
به نظر من، عملکرد واقعیت آزمایی خانم XK و مهار خیالپردازی های مربوط به تفکر فرایند اولیه در وی مختل شده بود. او نمی توانست از خیالپردازی به عنوان اقدام آزمایشی trail action برای پیش بینی پیامدهای کارش استفاده کند و توانایی انتزاع او محدود بود. بنابراین پیشنهاد کردم که مجبور نیست به آنچه تجسم کرده، عمل نماید. (برداشتی که او واقعیت داشتم و به نظرم مناسب تر از برداشت او بود) برایش توضیح دادم که، عقیده من این است قرار گذاشتن با دانش آموزان خلاف مقررات مدرسه است، حتی اگر دانش آموز همجنس معلم باشد، علاوه بر این که در این مورد، دختر زیر سن قانونی نیز می باشد، بنابراین نقشه خانم XK غیر قانونی است.
سپس اضافه کردم، در صورتی که این دختر، درخواست خانم XK را در خصوص قرار ملاقات خارج از مدرسه گزارش کند، پیش بینی می کنم که خانم XK حتی شغلش را هم از دست بدهد، در حالی که او به این شغل نه تنها علاقه داشت که نیازمند آن هم نیز بود. (قضاوت، پیش بینی و صیانت از نفس). سرانجام او با نظر من وافقت کرد و تصمیم گرفت دیگر به دنبال این دختر نباشد، حتی با وجود اینکه مجذوب او شده بود (عملکرد اجرایی29 و مهار تکانشوری).

"تقویت30 ضعف من"
محدودیت های "نیرومندی من" را پیدا کنید (شامل تحمل عاطفی، کنترل تکانشوری و بازداری از تفکر فرایند اولیه- به پیوست 2 مراجعه کنید) و فهم [این محدودیت ها را] پیشنهاد، ترغیب، مطرح، الگوسازی یا بیان کنید. به این منظور قواعد تجربی که می توان در فنون به کار برد عبارتند از:
* ابراز کلامی صادقانه واکنش های مبتنی بر همدلی.
* برای تصریح کردنف چندین شق را پیشنهاد کنید.
* درباره دنیا، کودکان و غیره مطالبی را به فرد بیاموزید.
مثال
دانشجوی 21 ساله می باره که به مدت جند هفته لب به مشروب نزده بود، زمان شام، با من در منزلم تماس گرفت، او دچار مشکلات تحصیلی شده بود و از "به خواب رفتن"31 شکایت داشت، نگران بود مبادا به پارک برود و در آنجا روابط جنسی کنترل نشده ای داشته باشد تا تنش خود را کاهش دهد (خطر ADIS بالا بود).
تحمل عاطفی و کنترل تکانشوری ضعف وی را در نظر بگیرید؛ به او گفتم که او را درک می کنم و می فهمم که احساس می کند از پا در آمده است. از من تشکر کرد، و نظرم را پرسید که آیا می توانم به او کمک کنم. به او توصیه کردم که به کتابخانه دانشکده برود و جای آرامی برای درس خواندن پیدا کند، سپس برای استراحت نزد دوستانش برود تا علاوه بر گرفتن حمایت عاطفی از آنان، حواسش را پرت کند. پس از تشکر او همان طور که به او گفته بودم به کتابخانه رفت و از حضور در پارک امتناع کرد.
در موقعیت هایی که به نظر می رسد، نیرومندی من یا عملکرد "من" آسیب دیده، از دیگر فنونی که مستقیماً متضمن عملیات دفاعی است: پیشنهاد کاربرد مکانیزمهای دفاعی جدید می باشد.

توصیه مکانیزمهای جدید
توصیه کاربرد مکانیزم های ذیل، به طور خاص پیشنهاد ماست:
* سرکوبی Suppression
* مجزاسازی عاطفه
* عقلانی سازی
* دلیل تراشی
* شوخ طبعی
* ناچیزانگاری (منظور انکار نیست)
* همانندسازی با درمانگر
* تعمیم دهی
* کلامی کردن به منظور دفع حملات فرافکنی
* اجتناب
* جابه جایی [تعارض] به مسائل اجتماعی یا سیاسی
مثال
یک پروفسور انگلیسی، 47 ساله که از اختلال اسکیزوفرنی رنج می برد، دچار افسردگی شده بود و در معرض خطر خفیف خودکشی بود. او هیچ دوستی نداشت و تمام عمرش را به کار در دانشکده هایی در چندین شهر کوچک، در جنوبی ترین بخش های امریکا گذرانده بود. او فکر می کرد که مردم آن نواحی "بی فرهنگ و بی نزاکت" هستند، به همین دلیل همیشه افراد لات و بی فرهنگ را تحقیر می کرد Despised rednecks و در مزرعه ای در بخش جنوبی زندگی می کرد.
در طی یکسال روان درمانی حمایتی که به صورت یک جلسه در هفته برگزار می شد، استفاده از مکانیزمهای دفاعی دلیل تراشی، عقلانی سازی، ناهمانند سازی با والدین و الگوبرداری از خودم را به علاوه چند مکانیزم دیگر به او توصیه کردم.
در طی درمان به او گفتم که شاید وقت آن رسیده که به شهر بزرگتری نقل مکان کند (توصیه). به او گفتم شاید در کنار افراد تحصیلکرده تر و با فرهنگ تر زندگی راحت تری داشته باشد (دلیل تراشی و پیوستن به دیگران Joining)، اضافه کردم که تصور می کنم لازم نیست اینقدر به والدینش علاقه داشته باشد (ترغیب ناهمانندسازی). در ادامه گفتم که من خودم به شخصه، زندگی در شهرهای بزرگتر را ترجیح می دهم (الگوسازی، برای همانندسازی با من)، چرا که در شهرهای بزرگ، اپرا، سمفونی و ورزشهای حرفه ای بیشتر اجرا می شوند. (توصیه برای والایی گرایی و تغلیط Condescension)
به نظر او نیز این فکر خوبی بود، بنابراین برای انجام کارهای آموزشی در دانشکده کوچکی در شهر بزرگتری درخواست داد، که با درخواست وی موافقت شد. بعدها برایم نوشت که تصور می کند "در آنجا فضای بیشتری دارد و مجبور نیست عوام الناس "hoi pollio" را تحمل کند (دلیل تراشی و Condescension).
مضاف بر اینکه، او می توانست در مجالس فرهنگی که نیازی به برقراری روابط نبود شرکت کند ودر این باره نگرانی نداشته باشد.

ترمیم روابط- موضوعی آسیب دیده
در افرادی که از مکانیزمهای دفاعی مختلف فاصله گیری distancing استفاده می کنند، می توان از راهکارهای ذیل کمک گرفت، توجه داشته باشید که این راهکارها، فنون خطرناکی هستند که احتمال گرفتن نتیجه عکس (منفی) از آنها بسیار زیاد است. شاید بهتر باشد که روی آنها علامتی گذاشته شود تا توجه لازم را جلب کند، همچنان که در مورد برخی از تمرینهای ورزشی هشدار می دهند که " این تمرین را در منزل انجام ندهید!"، در مورد این فنون نیز باید گفت که صرفاً باید توسط درمانگران مجرب یا درمانگرانی که تحت نظارت کار می کنند، به کار برده شود.
* تصریح مکانیزم های دفاعی فاصله گیری
* خیالپردازی های خود32 و فروپاشی موضوع را توضیح دهید و عملکرد این مکانیزمها را که علیه یکدیگر عمل می کنند تشریح کنید.
* فرد را ترغیب کنید تا به لحاظ عاطفی در برابر دیگران بیشتر/ کمتر راحت open باشد.
* تعامل های والایش یافته، صمیمیت محدود را به جای سکوت (فاصله گیری) در جلسه درمانی به فرد پیشنهاد کنید.
* اطلاعات شخصی خود را در قلمروهای عمومی که به راحتی قابل دستیابی در اجتماع هستند (برای مثال، دیدگاه ها، ارزشها، اولویتها، راهبردهای سازگارانه یا سرگرمی های شخصی) را با دقت فاش کنید.
آشکار کردن اطلاعات شخصی به مراتب یکی از خطرناک ترین فنون مربوط به موضوع است، چرا که کاربرد این فن به راحتی در فرد تحت درمان به صورت "اغوا شدن" برداشت می شود. قبل از اینکه اطلاعاتی را درباره خود فاش کنید33، خوب فکر کنید و سپس به دقت واکنش افراد را تحت نظر بگیرید. مولفه های شخصی تمایلات جنسی یا مشکلات فردی را به هیچ وجه ابراز نکنید. تحت هیچ شرایطی، هیچ یک از افراد تحت درمان خود را لمس نکنید. (دست دادن در جلسه اول با افراد در اتاق انتظار و تقریباً اواخر جلسه اختتام درمان عادی است).
فاش کردن هر مطلب شخصی درمانگر می تواند درمانی باشد، دلیل درمانی قابل استناد این است که فاش سازی قابلیت پیوستگی با موضوع Objectifies را در بیمار تقویت کرده و به افزایش قدرتمندی من او منجر می شود (آلپرت34، 1959). در درمان کودکان، خود- افشاگری35 حساب شده کم خطر safer فرض شده است.
پیشنهاد صمیمیت فردی در درمان نوجوانان و بزرگسالان با این خطر همراه است که خطر خودکشی در آنها را افزایش می دهد- در واقع به خاطر افزایش صمیمیت بیشتر شما با آنها. اضطراب ناشی از جذب موضوع درخود36 در افراد مبتلا به اختلال شخصیت فردی- که در مورد آنان معمولاً پیشنهاد می شود خودافشاگری صورت گیرد، (رنیک37، 1999)- به دلیل تعامل لذت بخش با درمانگر افزایش می یابد، که منجر به تمایل آنها به دفاع علیه این اضطراب با مکانیزم عصبانی شدن getting angry نسبت به درمانگر خواهد شد. اما از آنجا که درمانگر برای آنها "خوش رفتار" بوده، احساس گناه کرده و خصومت را به سمت خودشان باز می گردانند. (هارلی38 و سابوت39، 1980؛ صفحه 1780)، که باعث می شود اقدام به خودکشی کنند.
فنون حمایتی، دشوار است. از جمله این دشواری ها این است که افراد تحت درمان، شما را عقل کل40 بپندارند، یا اینکه احتمال دارد شما دقیقاً متوجه شرایط افراد نشوید و بنابر تاریخچه زندگی فردی و تجارب شخصی خود به اشتباه در مورد آنان فرافکنی کنید. بنابراین توصیه و الگوسازی شما احتمالاً نامتناسب یا حتی مخرب خواهد بود.
در مقایسه، افرادی که توانایی انتزاع و انسجام بخشی دارند (می تواند از درمان بینش مدار استفاده کنند) وقتی از شما می پرسند که چگونه یک موقعیت دشوار را اداره می کنید، شما باید پرسش آنان را به عنوان نشانه ای از "انتقال" نسبت به خود در جایگاه والدشان، تفسیر کنید، جایگاهی که حاکی از تمایل آنان به همانندسازی با شما است. به آنان نشان دهید که در صورت توافق شما با تمایل درونی آنانف در واقع آنان مجبور نخواهند بود با احساسات ناخوشایندی که نسبت به والدینشان دارند، مواجه شوند.

1 – support tive therapy
2 – basic trust
3 – Stewart
4 – Levine
5 – repairing
6 – rules of thumb
7 – tangcntiality
8 – circumstantialities
9 – blocking
10 – inability to conceptualize
11 – variegation
12 – loose association
13 – flight of ideas
14 – verbalization
15 – analogies
16 – nullify
17 – speech
18 – modeliny
19 – Wilson
20 – Hogan
* در روان تحلیل گری، فرایند شازش به دنیای خارج که در آن یبیدو از خود به اشیاء یا محیط منتقل می شود.(پورافکاری)
21 – Mints
** فرایند سازگاری از طریق تغییر دادن خود تا دگرگون سازی محیط (پورافکاری)
22 – adaptation
23 – allopathic
24 – autoplastic
25 -plans fir action
26 -rationalizing
27 -anticipation
28 -play to work
29 – executive function
30 – strengthening
31 – drifting off
32 – self
33 – self- disclosure

34 – alpert
35 – self- revelation
36 – self- object fusion
37 – renik
38 – Harley
39 – sabot
40 – omniscient
—————

————————————————————

—————

————————————————————

17


تعداد صفحات : 17 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود