تارا فایل

تحقیق بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسیتی




بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسیتی

2-1- اختلال ملال جنسیتی: تاریخچه و مفاهیم
تراجنسها1 در گذشته ائونیسم2 نامیده میشدند، چرا که اولین فرد مبتلا را بیامونت3 میدانستند. در روان پزشکی برای اولین بار این اختلال توسط اسکورل4 در سال 1838 مورد توجه قرار گرفت و با جزئیات بیشتری در سال 1886 کرافت5 آن را توصیف کرد (ستوده و میرزایی. 1384). عمل دگرجنس پوشی غالبا با تحریک جنسی همراه است اما این امر ممکن است اتفاق نیفتد و دگرپوش به دلایل دیگر به این امر علاقه نشان دهد (کول و همکاران، 2012). تعاریف متعددی از ملال جنسیتی ارائه شده است که در ادامه به چند مورد از این تعاریف اشاره میکنیم:
2-1-2جنس و جنسیت
جنس6 در واقع نشان دهنده اندام جنسی فرد است. اندام جنسی ممکن است مردانه، زنانه و یا ترکیبی ناقص از هر دو باشد. که در حالت اول جنس فرد مرد، در حالت دوم زن، و در حالت سوم دوجنسی میباشد جنس نمیتوان حالت های زیادی در نظر گرفت و به چند حالت مشخص خلاصه میشود (کاپلان و سادوک، 1392)، جنسیت7 نشان دهنده احساس و باور فرد از خود به عنوان زن یا مرد است. یک فرد ممکن است در ذهن، خود را زن، مرد، هر دو (دوجنسیتی)، هیچکدام (بی جنسیتی) و… بداند. جنسیت کمی پیچیده تر از جنس است و بیشتر از دو یا سه حالت است. جنسیت حالتهای مختلف و زیادی دارد و ممکن است همزمان چندین حالت در یک نفر پدید آید. جنسیت وابستگی شدیدی به فرهنگ و کلیشههای یک جامعه دارد و ممکن است رفتار فردی در یک جامعه و فرهنگ مردانه به نظر بیاید اما در جامعه و فرهنگ دیگر زنانه محسوب شود به همین خاطر جنسیت یک مساله ثابت و همیشگی نیست و گفته میشود در هر جامعه و فرهنگی جداگانه بررسی میشود (کاپلان و سادوک،1392).

2-1-2هویت جنسی، گرایش جنسی و رفتار جنسی
طبقهای از هویت اجتماعی است و به شناسایی و تشخیص هر فرد بر اساس جنسیت و اندام جنسی به عنوان زن، مرد، دو جنسه یا بیجنس را هویت جنسیتی8میگویند (تقدمی، 1381). گرایش جنسی به معنای میل جنسی و عاطفی به دیگری است که جدا از جنس و جنسیت است (موحد، 1390). آگاهی ممکن است فردی جنسیت و یا جنس خود را به خاطر شرایط خاصی ابراز نکند. به عنوان مثال ممکن است فردی اندام جنسی مردانه داشته باشد، خود را مرد بداند و جنسیت مردانه داشته باشد ولی به خاطر شرایط خاص رفتار زنانه داشته باشد. این موضوع به معنای رفتار جنسیتی میباشد. رفتار جنسیتی به معنای اعمال و رفتارهایی است که ما از دیگران مشاهده میکنیم و متوجه میشویم فرد زن است یا مرد یا چیز دیگر. این رفتارها شامل پوشش، صحبتکردن، نام و مسائل این چنین است که ما متوجه میشویم فرد یک زن یا مرد است. رفتارهای جنسیتی به شدت وابسته به فرهنگ و کلیشههای جنسیتی جامعه بستگی دارد و قویترین ابزار شناخت جامعه برای تشخیص زن یا مرد بودن افراد است. ما هیچگاه در برخورد اول متوجه نمیشویم فرد اندام مردانه یا زنانه دارد و یا در ذهن خود را زن یا مرد میداند بلکه این رفتار بیرونی او است که ما را متوجه زن یا مرد بودن وی میکند (صابری و محمدی، 1390).

2-1-3-تراجنسی و تراجنسیتی
تراجنسی یا ترنسکشوال9 فردی است که از یک جنس به جنس دیگر تغییر میکند. یک فرد میتواند با جسم مردانه به دنیا بیاید و با اعمال جراحی و مصرف هورمون جسم خود را زنانه کند و یا برعکس. تراجنسیها جنسیت خود را بر خلاف اندام جنسی زمان خود میدانند و برای تغییر اندام جنسی خود تلاش میکنند. تراجنسیها از نظر ژنتیک و آناتومی داخل بدن به صورت جنس زمان تولد خود باقی میمانند اما از نظر روحی و آناتومی بیرونی بدنشان به جنس مخالف زمان تولد خود انتقال پیدا میکنند، اصطلاح تراجنسها، به نظر میرسد اولین بار در ادبیات یا زبان متخصصان توسط هرشیفلد در سال 1923به کار گرفته شد که در آن زمان تمایز میان، تراجنسها، مبدلپوشان و هم جنسخواهان10هنوز مشخص نبود. شروع دههی 1940 اصطلاح تراجنسها در مورد افرادی که تمایل به زندگی به طور دائم در نقش اجتماعی جنس مخالف و تمایل به تغییر جنسیت دارند، به کار گرفته شد (موریس و اولدهام، 1381).
تراجنسیتی، ترنسجندر11 یک کلمه کلیتر و وسیع تر است و به افرادی اشاره می کند که احساس، روحیات و صفاتی متفاوت با جنس زمان تولد خود دارند. به عنوان مثال فردی که با جسم مردانه به دنیا آمده است اما رفتار، پوشش و حالات زنانه از خود نشان میدهد (کول و همکاران، 2012)، یک ترنسکشوال یا تراجنسی به عنوان زیر گروهی از ترنسجندر یا تراجنسیتی ها شناخته میشود. تراجنسیتی ها لزوما تغییر جنسیت نمیدهند و تنها تراجنسیها جراحی تغییر جنسیت را انجام میدهند. به عنوان مثال یک تراجنسیتی ممکن است مردانه به دنیا بیاید به زنان گرایش داشته باشد اما در ذهن و رفتار، یک زن باشد و البته نیازی به تغییر جنسیت در خود مشاهده نکند. مرز بین تراجنسی و تراجنسیتی بسیار باریک و گیج کننده است اما با شناخت و درک صحیح از جنس و جنسیت می توان این موضوع را به راحتی درک کرد (کاپلان و سادوک، 1392).
2-1-4- ملال جنسیتی
ملال جنسیتی12 اصطلاح توصیف کلی است که به نارضایتی عاطفی/ شناختی فرد از جنسیت تعیین شده اشاره دارد، ولی وقتی به عنوان طبقه تشخیصی مورد استفاده قرار میگیرد، به صورت مشخصتر تعریف میشود. ملال جنسیتی به ناراحتی اشاره دارد که ممکن است با ناهمخوانی بین جنسیت تجربه شده یا ابراز شده فرد و جنسیت تعیین شده او همراه باشد. گرچه همه افراد در نتیجه این ناهمخوانی احساس ناراحتی نمیکنند، اما اگر مداخلههای جسمانی مطلوب به وسیله هورمونها و جراحی موجود نباشد، شماری از آنها احساس ناراحتی میکنند (کاپلان و سادوک، 1392).

2-2- راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی برای اولین بار توسط انجمن روانپزشکی آمریکا انتشار یافت و شامل توصیف علائم و دیگر معیارها برای تشخیص اختلالات روانی است. این معیارها زبان مشترکی را میان بالینگران برای تشخیص ارائه میدهند. DSM با تعریف روشن معیارها برای اختلالات روانی به اتخاذ تشخیصهای دقیق و سازگار برای اختلالات روانی کمک کرده است؛ به طور مثال تشخیص اسکیزوفرنیا از یک بالینگر به بالینگر دیگر ثابت است، و برای هر دو متخصص چه در آمریکا اقامت داشته باشند و چه در دیگر مناطق بینالمللی، اسکیزوفرنیا معنی یکسانی میدهد. گرچه این سیستم در مقایسه با سیستمهای قبلی بیشتر یک سیستم بالینی بود ولی در درجه نخست هنوز یک طبقهبندی آماری محسوب میشد که بعداً چندین بار اصلاح شد. از خصوصیات اولیه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی میتوان به کاربرد اصطلاح واکنش13 در سراسر آن تحت تاثیر نفوذ دیدگاه روانی – زیستی آدلف مایر نام برد که اختلالات روانی را واکنش شخصیت به عوامل روانی اجتماعی و زیستی قلمداد میکرد (کاپلان و سادوک،1392).
2-2-1-ملال جنسیتی در کودکان
A. ناهم خوانی محسوس بین جنسیت تجربه شده یا ابراز شده و جنسیت تعیین شده حداقل به مدت 6 ماه که دست کم شش مورد زیر آشکار میشود ( یکی از آنها باید ملاک A1 باشد):
1. میل شدید به جنس دیگر بودن یا اصرار بر اینکه فرد از جنس دیگر است ( یا جنسیت متفاوت با جنسیت تعیین شده فرد).
2. در پسرها ( جنسیت تعیین شده )، ترجیح دادن شدید پوشاک جنس مخالف یا آرایش زنانه تحریک کننده؛ یا در دخترها ( جنسیت تعیین شده )، ترجیح دادن شدید پوشیدن فقط لباس معمول پسرانه و مقاومت زیاد در برابر پوشش لباس معمول دخترا نه.
3. ترجیح دادن شدید نقشهای جنس مخالف در بازی وانمود سازی یا بازی خیالی.
4. ترجیح دادن شدید اسباب بازیها، بازیها، یا فعالیتهایی که جنس دیگر به صورت قالبی مورد استفاده قرار میدهد یا به آنها میپردازد.
5. ترجیح دادن شدید همبازیهای جنس دیگر.
6. در پسرها ( جنسیت تعیین شده )، ردکردن شدید اسباب بازیها، بازیها، فعالیتهای معمول پسرانه و اجتناب شدید از بازی جنگ و دعوا؛ یا در دخترها (جنسیت تعیین شده )، رد کردن شدید اسباب بازیها، فعالیتهای معمول دخترانه.
7. انزجار شدید از آناتومی جنسی خویش.
8. میل شدید به ویژگیهای جنسی اولیه و یا ثانویه که با جنسیت تجربه شده فرد هم خوانی باشد.
B. این اختلال با ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی در زمینه اجتماعی، تحصیلی، یا زمینههای مهم دیگر عملکرد ارتباط دارد.
2-2-3 ملال جنسیتی در نوجوانان و بزرگسالان
A. ناهم خوانی محسوس بین جنسیت تجربه شده یا ابراز شده فرد و جنسیت تعیین شده او، حداقل به مدت 6 ماه به صورتی که با حداقل دو مورد در زیر آشکار میشود:
1. ناهم خوانی محسوس بین جنسیت تجربه شده یا ابراز شده فرد و ویژگیهای جنسی اولیه و یا ثانویه ( یا در نوجوانان کوچکتر، ویژگیهای جنسی ثانویه مورد انتظار).
2. میل شدید به خلاص شدن از ویژگیهای جنسی اولیه و یا ثانویه به علت ناهمخوانی محسوس با جنسیت تجربه شده یا ابراز شده فرد ( یا در نوجوانان کوچکتر، میل به جلوگیری از پرورش ویژگیهای جنسی ثانویه مورد انتظار ).
3. میل شدید به ویژگیهای جنسی اولیه و یا ثانوی جنس دیگر.
4. میل شدید به جنس دیگر بودن ( یا جنسیت دیگر متفاوت از جنسیت تعیین شده فرد ).
5. میل شدید به اینکه به صورت جنس دیگر با فرد رفتار شود ( یا جنسیت دیگر متفاوت ازجنسیت تعیین شده فرد ).
6. اعتقاد عمیق به اینکه فرد احساسات و واکنشهای معمول جنسیت دیگر را دارد (یا جنسیت دیگر متفاوت جنسیت تعیین شده فرد ).
B. این اختلال با ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی در زمینه اجتماعی، تحصیلی، یا زمینههای مهم دیگر عملکرد ارتباط دارد.
2-2-4 ویژگی های مرتبط با تشخیص اختلال ملال جنسیتی و شیوع آن
وقتی علایم قابل دیدن بلوغ ایجاد میشوند، پسرهای مادرزادی ممکن است با اولین علایم رشد مو، پاهای خود را بتراشند. آنها گاهی اندامهای تناسلی خود را میبندند تا نعوظ را کمتر قابل دیدن کنند. دخترها ممکن است پستانهای خود را ببندند، قوز کرده راه بروند، یا از بلوزهای گشاد استفاده کنند تا پستانها کمتر قابل دیدن شوند. نوجوانان به طور فزایندهای بازدارندههای هورمونی استروئیدهای غدد جنسی درخواست میکنند یا بدون تجویز یا نظارت پزشکی آنها را به دست میآورند. نوجوانانی که به کلینیکها ارجاع داده میشوند اغلب درمان هورمونی میخواهند و ممکن است جراحی تعیین مجدد جنسیتی نیز بخواهند. نوجوانانی که در محیط پذیرا زندگی می کنند، ممکن است میل خود را به جنسیت تجربه شده بودن و مورد برخورد قرار گرفتن مطابق آن، بی پرده ابراز کنند، به طور جزئی یا کامل مانند جنسیت تجربه شده لباس بپوشند، آرایش مویی داشته باشند که معمول این جنسیت است، ترجیحاً روابط دوستی با همسالان جنسیت دیگر را جستجو کنند و یا نام کوچکی را اختیار کنندکه با جنسیت تجربه شده هماهنگ باشد. نوجوانان بزرگتر، وقتی از لحاظ جنسی فعال می شوند. معمولا اندامهای تناسلی خود را نشان نمی دهند و به همسران اجازه نمی دهند اندام های تناسلی آنها را لمس کنند. آمار دقیقی در خصوص مبتلایان ملال جنسیتی وجود ندارد. این یک واقعیت است که هیچکس نمیداند واقعاً چند نفر ملال جنسیتی واقعی در ایران وجود دارد. گاهی آماری از سوی پزشکی قانونی ارائه میشود ولی این تنها آمار در موردکسانی است که برای دریافت مجوز مراجعه کردهاند نه تمام بیماران. بسیاری از آنها هیچگاه خودشان را معرفی نمیکنند و به هیچ جا مراجعه نمیکنند، عدهای به کشورهای دیگر میروند و برخی هم تنها به روانپزشک و دورههای رواندرمانی اکتفا میکنند و وارد مراحل پزشکی قانونی نمیشوند. هیچ کار کارشناسی و آماری برای جمع آوری تعداد واقعی آنها در ایران انجام نشده است و به همین خاطر نمیتوان به طور دقیق تعداد آنان را متوجه شد تا برنامهریزی دقیقی انجام شود. در میزان شیوع، چون همه بزرگسالانی که جویای درمان هورمونی و جراحی تعیین مجددجنسیتی هستند به کلینیک های تخصصی مراجعه نمی کنند، این میزان شیوع احتمالا تا اندازه ای کمتر از حد برآورد شده است. تفاوت های جنسی درمیزان ارجاع ها به کلینیک های تخصصی بسته به گروه سنی فرق می کنند. در نوجوانان نسبت جنسی نزدیک به برابر است؛ در بزرگسالان، نسبت جنسی به سمت مردان مادرزادی گرایش دارد، به طوری که نسبت ها از 1:1 تا 1:1/6 گسترش دارند(سیدمحمدی،1393).براساس آمارهای رسمی از سال 1385 تا 1389 بیش از 1366 نفر مجوز تغییر جنسیت در ایران را دریافت کرده اند که از میان آنها 56 درصد می خواهند زن شوند 44 درصد قصد دارند با تغییر جنسیت مرد شوند (صابری، 1390).
2-3- شکل گیری و روند ملال جنسیتی
چون بروز ملال جنسیتی بسته به سن متفاوت است مجموعه ملاکهای جداگانهای برای کودکان در برابر نوجوانان و بزرگسالان وجود دارد. ملاکها برای کودکان در مقایسه با نوجوانان و بزرگسالان به صورت عینی تر، رفتاری تعیین شدهاند. تعدادی از ملاکهای اصلی، از تفاوت های جنسیتی کاملاً مستند بین دخترها و پسرهایی که به طور معمول رشد میکنند، به دست آمدهاند. کودکان خردسال کمتر از کودکان بزرگتر، نوجوانان، و بزرگسالان احتمال دارد که ملال آناتومیک شدید و مداوم ابراز کنند. در نوجوانان و بزرگسالان، ناهمخوانی بین جنسیت تجربه شده و جنسیت جسمانی، ویژگی اصلی تشخیص است. عوامل مرتبط با ناراحتی و اختلال نیز بسته به سن تفاوت دارند. کودک بسیار خردسال ممکن است علائم ناراحتی مثل گریه کردن شدید، رافقط نشان دهد که والدین به او بگویند" واقعاً " عضوی از جنسیت دیگر نیست، بلکه فقط" دوست دارد" که باشد. ناراحتی ممکن است در محیطهای اجتماعی که از تمایل کودک به زندگی کردن مطابق با نقش جنسیت دیگرحمایت نمیکنند، ابراز نشود و شاید فقط در صورتی ابراز شود که در این میل مداخله شود. در نوجوانان و بزرگسالان، ناراحتی ممکن است به علت ناهم خوانی شدید بین جنسیت تجربه شده و جسمانی آشکار شود. اما امکان دارد این ناراحتی به وسیله محیطهای حمایت کننده و آگاهی از اینکه درمان های زیست – پزشکی برای کاهش دادن ناهمخوانی وجود دارند، تسکین یابد. اختلال ( مثل امتناع از رفتن به مدرسه، ایجاد افسردگی، اضطراب، و سوء مصرف مواد) ممکن است پیامد ملال جنسیتی باشد (سیدمحمدی،1393).

2-4- ملال جنسیتی بدون اختلال رشد جنسی
در کودکانی که به کلینیک ارجاع داده می شوند، شروع رفتارهای جنس مخالف معمولاً بین 2 تا 4 سالگی است. این با دوره زمانی رشد مطابقت داردکه در آن اغلب کودکانی که به طور عادی رشد میکنند ابراز کردن رفتارها و تمایلات جنسیتی را آغاز می نمایند. در برخی کودکان پیش دبستانی، رفتارهای فراگیر جنس مخالف و ابراز میل به جنسیت دیگر بودن ممکن است وجود داشته باشد یا به ندرت، نامیدن خود به عنوان عضوی از جنس دیگر ممکن است روی دهد. در برخی موارد، ابراز میل به جنس دیگربودن دیرتر پدیدار میشود، معمولاً هنگامی که کودک مدرسه ابتدایی را شروع میکند. اقلیت کوچکی از کودکان، ناراحتی از آناتومی جنس خود را ابراز می کنند یا میگویند دوست دارند آناتومی جنسی مطابق با جنسیت تجربه شده را داشته باشند("ملال آناتومیک14"). ابراز ملال آناتومیک زمانی رایجتر میشود که کودکان ملال جنسیتی به بلوغ نزدیک می شوند. میزان تداوم ملال جنسیتی از کودکی تا نوجوانی و بزرگسالی تفاوت دارد. در مردان مادرزادی تداوم از 2/2 درصد تا 30 درصد است. در زنان مادرزادی، تداوم از 12 درصد تا 50 درصد است. تداوم ملال جنسیتی با مقیاس های بعدی شدت که در زمان ارزیابی خط پایه کودکی معلوم شده است، اندکی همبستگی دارد (سیدمحمدی،1393).
2-4-1-تقسیم بندی ملال جنسی بر اساس دوران رشد
ملال جنسیتی زودهنگام: در کودکی شروع میشود و تا نوجوانی و بزرگسالی ادامه می یابد؛ یا دوره متناوبی وجود دارد که در آن ملال جنسیتی متوقف می شود. ملال جنسیتی دیرهنگام: در هنگام بلوغ یا خیلی دیرترروی می دهد. برخی از این افراد میگویند درکودکی دوست داشتند از جنسیت دیگر بودند. که به صورت کلامی برای دیگران بیان نشده بود. دیگران هیچ گونه علائمی ازملال جنسیتی کودکی را به یاد نمی آورند. در مورد مردان نوجوانی که ملال جنسیتی دیر هنگام دارند، والدین اغلب می گویند شگفت زده شده اند، زیرا علائم ملال جنسیتی را در طول دوره کودکی مشاهده نکرده اند(، ابراز ملال آناتومیک در نوجوانان و بزرگسالان زمانی شایع تر است که ویژگیهای جنسی ثانوی پرورش یافته باشند. مردان مادرزادی نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به ملال جنسیتی زود هنگام تقریباً همیشه از لحاظ جنسی جذب مردان می شوند ( آندروفیلیک )، بنتلر (1989). نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به ملال جنسیتی دیرهنگام دارند اغلب به رفتارمبدل پوشی جنسی همراه با برانگیختگی جنسی میپردازند. اکثر این افراد جین فیلیک هستند یا از لحاط جنسی مجذوب مردان مادرزادی دیگر بعد از تغییر جنسیت میشوند که ملال جنسیتی دیر هنگام داشتهاند. درصد قابل ملاحظه ای از مردان مادرزادی بزرگسال که ملال جنسیتی دارند، گروهی که شروع زود هنگام داشته اند برای درمان هورمونی و تعیین مجدد جنسی در سن پایینتر از گروهی که شروع دیر هنگام داشته اند در صدد مراقبت بالینی برمی آیند. زنان مادرزادی نوجوانان و بزرگسالان رایج ترین روند، نوع شروع زود هنگام ملال جنسیتی است. نوع دیر هنگام در زنان مادرزادی در مقایسه با مردان مادرزادی خیلی کمتر شایع است. همچو مردان مادرزادی مبتلا به ملال جنسیتی، امکان دارد دوره ای وجود داشته باشد که ملال جنسیتی متوقف شده باشد؛ با این حال، با عود کردن ملال جنسیتی، آنها در صدد مشاوره بالینی بر میآیند و اغلب تمایل دارند درمان هورمونی و جراحی تعیین مجدد جنسیتی داشته باشند. والدین زنان مادرزادی نوجوان که نوع شروع دیر هنگام دارند نیز ابراز شگفتی می کنند، زیرا هیچ علائمی از ملال جنسیتی کودکی آشکار نبود. ابراز ملال آناتومی در نوجوانان و بزرگسالان خیلی بیشتر از کودکان شایع و برجسته است. زنان مادرزادی نوجوانان و بزرگسالان که ملال جنسیتی زود هنگام دارند همیشه جین فیلیک هستند. نوجوانان و بزرگسالانی نوع شروع دیر هنگام دارند، معمولاً آندروفیلیک هستند. زنان مادرزادی شروع دیر هنگام دارند، رفتار مبدل پوشی جنسی همزمان با برانگیختگی جنسی ندارند (سیدمحمدی،1393).
2-4-2-ملال جنسیتی در ارتباط با اختلال رشد جنسی
اغلب افراد مبتلا به اختلال رشد جنسی که دچار ملال جنسیتی می شوند در سنین اولیه مورد توجه پزشکی قرار گرفته اند. در شماری ازآنها، از همان ابتدای تولد، مسایل تعیین جنسیت توسط پزشکان و والدین مطرح شدهاند. علاوه براین، چون ناباروری در این گروه بسیار شایع است، پزشکان بیشتر تمایل دارند درمانهای هورمونی جنس مخالف و جراحی تناسلی را قبل از بزرگسالی انجام دهند. اختلالات رشد جنسی در مجموع اغلب با رفتارنامتعارف جنسیتی در اوایل کودکی ارتباط داردند. با این حال، در اکثر موارد، این به ملال جنسیتی منجر نمیشود. وقتی افراد مبتلا به اختلال رشد جنسی از سابقه بیماری جسمانی خودآگاه می شوند، خیلی از آنها در مورد جنسیت خود دچار تردید می شوند، که با این اعتقاد راسخ به اینکه آنها از جنسیت دیگر هستند مغایر است. با این حال، اغلب آنها به سمت تغییر جنسیت پیش نمی روند. ملال جنسیتی و تغییر جنسیت ممکن است در نتیجه اختلال رشد جنسی، شدت آن، و جنسیت تعیین شده، به طور قابل ملاحظه ای تفاوت داشته باشد (سید محمدی، 1393 )

2-5- تشخیص افتراقی
2-5-1 پیروی نکردن از نقش های جنسیتی
ملال جنسیتی باید به وسیله میل شدید به از جنس دیگر بودن غیر از جنس تعیین شده، و میزان و فراگیر بودن فعالیتها و تمایلات مخالف با جنسیت تعیین شده، از پیروی نکردن ساده از رفتار نقش جنسیتی قالبی متمایز شود. این تشخیص صرفاً به معنی پیروی نکردن از رفتارنقش جنسی قالبی نیست. با توجه به صراحت بیشترابرازجنسیت نامتعارف توسط افراد درکل دامنه طیف میان جنسیتی، اهمیت دارد که تشخیص بالینی به آن دسته از افراد محدود شود که ناراحتی و اختلال آنها ملاکهای تشخیص شده را برآورده میسازد (گلدن برگ، 2012).
2-5-2اختلال مبدل پوشی جنسی
اختلال مبدل پوشی جنسی در مردان نوجوان و بزرگسال دگر جنس گرا (یا دو جنسی)( به ندرت در زنان) روی میدهد که رفتار مبدل پوشی، برانگیختگی جنسی ایجاد میکند و موجب ناراحتی و یا اختلال می شود بدون اینکه جنسیت اصلی آنها زیر سوال رود. این اختلال گاهی با ملال جنسیتی همراه است ( سیدمحمدی،1393).
2-5-3 اختلال بد شکلی بدن15
فرد مبتلا بر تغییر دادن یا حذف کردن قسمت خاصی از بدن تمرکز دارد زیرا تصور میکند به صورت نابهنجاری شکل گرفته است نه اینکه جنسیت تعیین شده او را انکار کند (سیدمحمدی،1393).
2-5-4اسکیزو فرنی و اختلالات روان پریش دیگر
در اسکیزو فرنی امکان دارد به ندرت هذیان16های تعلق داشتن به جنسیت دیگر وجود داشته باشد. اصرار فرد مبتلا به ملال جنسیتی که او از جنس دیگر است، بدون نشانه های روان پریشی، هذیان محسوب نمیشود. اسکیزوف یا ( اختلالات روان پریشی دیگر ) و ملال جنسیتی ممکن است با هم روی دهند.
2-5-5ملال جنسیتی مشخص دیگر17
این طبقه بالینی زمانی به کار می رود که در آن نشانه های مخصوص ملال جنسیتی که ناراحتی قابل ملاحظه در زمینه اجتماعی، شغلی، یا زمینه های مهم دیگرعملکرد ایجاد می کنند غالب باشند، ولی ملاک های ملال جنسیتی را برآورده نمی کند انتقال دهد (کاپلان، 1392).
2-5-6 ملال جنسیتی نا مشخص18
این طبقه بالینی زمانی به کار می رود که در آن نشانه های مخصوص ملال جنسیتی که ناراحتی قابل ملاحظه در زمینه اجتماعی، شغلی، یا زمینه های مهم دیگرعملکرد ایجاد می کند غالب باشند، ولی ملاک های ملال جنسیتی را برآورده نمی کند. طبقه ملال جنسیتی نا مشخص در موقعیت هایی مورد استفاده قرار میگیرند در آنها متخصص بالینی تصمیم بگیرد دلیل خاص را که جلوه بالینی که ملال جنسیتی ملاک های ملال جنسیتی را برآورده نمیکند مشخص نکند و جلوه های بالینی را منظور کند که اطلاعات کافی وجود ندارد (کاپلان، 1392).

2-6-سبب شناسی ملال جنسیتی
2-6-1عوامل زیست شناختی
جنین به صورت بالاقوه این امکان را دارد که اندامهای داخلی هر کدام از دو جنس مذکر و مونث را ایجاد نماید. تا 8 هفته پس از لقاح هر جنینی از اندامهای جنسی ( غده های جنسی) تفکیک ناپذیری بر خوردار است. که میتوانند تبدیل به بیضه و یا تخمدان شوند. جنین خود به خود تبدیل به مونث میشود مگر این که مرحله اساسی بعدی یعنی ترشح هورمون مذکر کننده ( آندروژنها) روی دهد. هنگامی که این هورمونها ترشح میشوند اندامهای داخلی مذکر هم رشد میکنند و اندامهای بیرونی مذکر نیز شکل میگیرد، تمام این مراحل تقریباً در پایان 3 ماهه نخست بارداری روی میدهد. سطح هورمونهای مذکر کننده در این مرحله نه تنها اندامهای جنسی بلکه هویت جنسی را نیز تعیین میکند. هورمونهای مذکر کننده، هویت جنسی مردانه را ایجاد میکند و چنان چه میزان این هورمونها ناکافی باشد هویت جنسی زنانه شکل میگیرد. بنابراین بر طبق این نظریه هویت جنسی در جنین وجود دارد. در این نظریه میزان زیادی از هورمونهای مذکر کننده، در جنینی که به لحاظ کروموزومی مذکر (XY) است، هم باعث شکلگیری اندامهای جنسی مردانه و هم هویت جنسی مردانه میشود، اما هویت جنسی زنانه-ترانس مرد به زن- میگردد. و برعکس، در جنینی که به لحاظ کروموزومی مونث (XX) است، ترشح ناکافی هورمونهای مردانه باعث شکلگیری اندامهای جنسی زنانه و هویت جنسی مونث می گردد، اما چنان چه ترشح هورمونهای مذکر کننده زیاد باشد اندام های جنسی مونث کننده شکل میگیرد اما هویت جنسی مردانه ایجاد میشود، ترانس زن به مرد (سلیگمن و همکاران، 2012).
2-6-2عوامل روانی- اجتماعی
کودکان هماهنگ با جنسی که با آن پرورش مییابند، هویت جنسی پیدا میکند. از پسرها انتظار نمیرود که دختر صفت بار آیند و از دخترها انتظار پسرانه رفتار کردن نمیرود. بازیهای پسرانه ( مثل دزد و داروغه) و بازیهای دخترانه (مثل عروسک و خانه عروسکی) وجود دارد (آزاد، 1380). این نقشها آموخته میشود هر چند برخی از محققین معتقدند که بعضی از پسرها مزاجا ظریف و حساس هستند و بعضی از دختر ها پرخاشگرتر و پر انرژیتر، صفاتی که به طور کلیشه ای در فرهنگها به ترتیب به زنانهگی و مردانگی تعبیر میشود. فروید معتقد بود که مسائل هویت جنسی از تعارضهایی که کودک در مثلث ادیپال تجربه میکند ناشی میگردد. این تعارضها را رخدادهای طبیعی خانواده و تخیلات کودک تقویت میکند. هر چیزی که در محبت طفل نسبت به والد جنس متقابل و همانند سازی با والد جنس خودی تداخل نماید با رشد طبیعی هویت جنسی او تداخل خواهد نمود. کیفیت رابطه مادر کودک در سالهای اولیه زندگی اهمیت فوق العادهای در برقراری هویت جنسی دارد. ضمن این سالها مادر احساس غرور نسبت به جنس خود را در کودک بیدار میکند کودک به عنوان پسر یا دختری کوچک ارزش داده می شود، مادر خشن و بی ارزش کننده می تواند در رشد هویت جنسی کودک اختلال ایجاد کند در عین حال فرایند جدایی تفرد در جریان است وقتی این مسائل با مشکلات جدایی تفرد همراه گردد نتیجه ممکن است این باشد که از تمایلات جنسی برای باقی ماندن در رابطه استفاده شود، که چنین پدیدهای مشخص خواهد بود با تغییر موضع بین صمیمیت کودکانه و ناشی از درماندگی و فاصله گرفتن خصمانه و بی ارزش کننده. برخی از کودکان با این پیام مواجه میگردند که اگر هویت جنسی، جنس مقابل را بپذیرند مطلوب تر خواهد بود. کودکان آزار دیده و مترود ممکن است طبق این باور رفتار کنند که اگر متعلق به جنس مقابل باشند مدارای بهتری با آنان خواهد شد. مسائل هویت جنسی ممکن است در نتیجه مرگ، غیبت طولانی یا افسردگی مادر به وجود آید. نقش پدر در سالهای اولیه حائز اهمیت است. وجود او به طور طبیعی به فرآیند جدایی- تفرد کمک میکند. فقدان پدر نماد باقی ماندن مادر و کودک را در پیوندی نزدیک دچار مخاطره میسازد (کاپلان، 1392).

2-6-3عوامل روانشناختی
عوامل روانشناختی اجتماعی کودکان هماهنگ با تربیت جنسی خود هویت جنسی پیدا میکنند. هویت جنسی تحت تاثیر تعامل مزاج کودک ونگرشها و ویژگیهای والدین است از نظر فرهنگی نقشهای جنسی قابل قبول وجود دارد: از پسرها انتظار نمیرودکه دخترانه رفتار کنند و از دختران هم انتظار نمیرود که پسروار بارآیند. این نقشها آموخته میشوند و هم چنین این صفات درفرهنگ امروز به صورت قالبی به ترتیب زنانه ومردانه محسوب میشوند. زیگموند فروید معتقد بود که مشکلات هویت جنسی ناشی از تعارضاتی است که کودک در مثلث ادیپی19 تجربه میکند. این تعارضها براثر رویدادهای واقعی خانواده وتخیلات کودک تقویت میشوند. هر چیزی که در محبت کودک نسبت به والدین مخالف وهماهنگ سازی با والد همجنس تداخل کند در پیدایش هویت جنسی طبیعی دخالت میکند.کیفیت روابط مادر-کودک در نخستین سالهای زندگی در برقراری هویت جنسی اهمیت فوق العاده ای دارد. در خلال این دوره مادرها به طورطبیعی کودکان را ازهویت جنسی خود آگاه کرده و سبب میشود آنان به جنسیت خود افتخارکنند. به کودک به عنوان دختر یا پسر کوچک بها داده میشود ولی مادرخشن و بیارزشکننده میتواند دررشد هویت جنسی کودک اختلال ایجاد کند. ضمناً درهمین دوران فرآیند جدایی نیز در جریان است (کاپلان و سادوک،1392).
وقتی مشکلات جنسیتی با مشکلات جدایی فرد گروی همراه شود نتیجه ممکن است این باشد که از تمایلات جنسی برای باقیماندن در روابطی استفاده شود که بین صمیمیت کودکانه از روی ناچاری و فاصله گرفتن خصمانه وبیارزش کننده در نوسان است. برخی کودکان با این پیام مواجه میشوند که اگر هویت جنس مخالف را داشتند از ارزش بیشتری برخوردار بودند. کودکان ترد شده و آزاردیده ممکن است براساس چنین باوری عمل کنند. مشکلات هویت جنسی همچنین ممکن است براثرمرگ مادر وغیبت طولانی مدت یا افسردگی او شروع شود. در چنین حالتی یک پسربچه ممکن است از طریق همانندسازی کامل با مادر واکنش نشان دهد یعنی برای جایگزینی به روش خود تبدیل به مادر شود. نقش پدر نیز در سالهای اولیه مهم است و حضور او بطورطبیعی به فرآیندجدایی- فردگروی کمک میکند. بدون وجود پدر، مادر وکودک ممکن است کاملاً نزدیک بمانند. برای دختر پدر بطور طبیعی نمونه نخستین اشیاء محبوب آینده است و برای پسربچه پدر الگوی همانندسازی مردانه است. خصوصیات بالینی کودکان درموارد شدید اختلالات هویتی جنسی پسرها طبق معیارهای خود از هر دختری دخترانهترهستند و دخترها ازهرمرد پسری مرد صفت تر هستند. درطیف اختلال هویت جنسی نمیتوان مرزمشخصی بین کودکانی که تشخیص رسمی این اختلال رادریافت میکنند و بقیه کودکان قائل شد. دختران مبتلا به این اختلال معمولا" مصاحبهای پسر دارند و علاقه شدیدی به ورزشها و بازیهای خشن پسرانه دارند. این دخترها علاقهای به عروسک وخاله بازی ندارند. آنها ممکن است از ادرار کردن درحالت نشسته خودداری کنند و ادعا کنندکه آلت مردانه دارند یا درآینده پیدا خواهند کرد. این دختران علاقهای به داشتن پستان وقاعده شدن نشان نمیدهند و تاکید دارند وقتی بزرگ شدند مرد خواهند شد. این پسرها میل شدیدی برای شرکت دربازیها و وقت گذرانیهای دخترانه دارند. عروسکهای مونث، اغلب اسباب بازی مورد علاقه آنهاست و معمولا"همبازی خودرا ازبین دخترها انتخاب میکنند. درخانه بازی این دخترها نقش دختر را بازی میکنند. ادا و اطوار واعمال آنها اغلب زنانه تلقی میشود. معمولاً بین پسران هم سنشان مورد اذیت وآزار قرارگرفته ویا طرد می شوند. این پدیده دربین دختران تا سن بلوغ به ندرت صورت می گیرد. پسران مبتلا به این اختلال ممکن است ادعاکنند که وقتی بزرگ شوند مبدل به زن خواهند شد. آنها ممکن است ادعا کنند که آلت جنسی و بیضه هایشان تنفرآوراست یا از بین خواهند رفت ویا بهتر بودآلت مردانه وبیضه نداشتند. برخی کودکان به خاطرتمسخرسایر بچهها یا فشار مدرسه برای پوشیدن لباسهای قالبی جنس تعیین شده آنها از رفتن به مدرسه خودداری کنند. بیشترکودکان مبتلا، آشفتگی ناشی از این نوجوانان وبزرگسالان علایم و نشانه ها در نوجوانان وبزرگسالان شبیه هم است. نوجوانان وبزرگسالان مبتلا به این اختلال میل دارند که متعلق به جنس مقابل باشند و این میل خود را ابراز میکنند. این افراد مکرراً سعی میکنندکه به عنوان جنس مقابل پذیرفته شوند وآرزو میکنند که مثل فردی متعلق به جنس مقابل رفتار کنند و دیگران هم مثل جنس مقابل با آنها رفتار کنند. به علاوه آنها تمایل دارند خصوصیات جنسی، جنس مقابل راکسب کنند و ممکن است معتقد باشند باجنسیت عوضی بدنیا آمدهاند. نوجوانان و بزرگسالان اغلب برای تغییر جسمانی خود درخواست اقدامات طبی واعمال جراحی دارند. این اختلال بین مردان شایعتر از زنان است. شیوع آن درمردان یک درسی هزار ودر زنان یک درصدهزار است. بزرگسالان مبتلا به این اختلال ازاین شاکی هستندکه پوشیدن لباسهای جنسیت تعیین شده آنها ناراحتشان میکند؛ بنابراین شبیه جنس مقابل لباس میپوشند ودرفعالیتهای مرتبط به آن جنس شرکت میکنند (خوبرو، 1384). آنها حالت تناسلی خود را نفرت آور میدانند و این احساس ممکن است منجر به درخواستهای مداوم برای جراحی آن ناحیه شود. این میل ممکن است برتمام امیال دیگر شخص غلبه کند. مردان مبتلا، برای ایجاد پستان وسایر انحناهای بدنی زنانه استروژن مصرف میکنند، با الکترولیز موهای مردانه خود را ازبین میبرند و برای برداشتن آلت تناسلی و بیضهها و ایجاد مبهل مصنوعی تحت عمل جراحی قرارمیگیرند. زنهای مبتلا محکم پستانهای خود را میبندند یا ازطریق عمل جراحی پستانها، رحم و تخمدانهایشان را بر میدارند. برای ایجاد توده عضلانی مردانه وکلفت کردن صدا ازتستوسترون استفاده میکنند و به قصد ایجاد آلت مردانه مصنوعی تحت عمل جراحی قرار میگیرند. این اعمال ممکن است شخص را ازجنس مقابل تفکیک ناپذیرسازد. برخی محققین دراین بیماران پس از عمل جراحی تغییر جنسیت رفتاری را توصیف کردهاندکه تقریباً کاریکاتوری از نقش زنانه یا مردانهای است که به تازگی شخص به خود گرفته است تشخیص طبق فرم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویراست پنجم خصوصیت اساسی اختلالات ملال جنسیتی ناراحتی شدید و مداوم شخص درمورد جنسیت تعیین شدهی خود است و شخص تمایل واصرار دارد که به جنس مقابل تعلق دارد (کاپلان و سادوک، 1393).

2-7-دیدگاه های روان شناسان در مورد اختلال ملال جنسیتی
2-7-1-نقش آموزی جنسیتی
نقش آموزی جنسیتی به کسب آن دسته از ویژگی ها و رفتارهایی که فرهنگ جامعه معینی برای زنان و مردان خود مناسب می داند و هویت جنسیتی به احساس و آگاهی خود فرد درباره زن یا مرد، دختر یا پسر بودن اشاره دارد (سلیگمن و همکاران، 2012).
2-7-2 نظریه روانکاوی20
زیگموند فروید21 نخستین روان شناسی بود که شرح جامعی از هویت جنسیتی و نقش آموزی جنسیتی ارایه داد. دیدگاه روانکاوی او نظریه ای مرحله ای ا ست در زمینه رشد روانی جنسی. براساس آثار فروید، استدلال می شود که آگاهی کودک از اندام اش، همچنین تفاوت موجود بین اندام دختر و پسر، در شکل گیری هویت جنسیتی او نقش اساسی دارد. در آغاز، رشد و پرورش دختر و پسر همانند است؛ عشق هر دو آنها متوجه مادر است؛ کسی که بیشترین زمان را در کنار آنها می گذراند. حدود پنج سالگی کودکان نسبت به اندام خود آگاهی پیدا می کنند. این آگاهی منجر به هم ذات پنداری کودکان با والد هم جنس شان می شود. تقلید به دنبال هم ذات پنداری می آید و رفتار مبتنی بر نقش جنسیتی شکل می گیرد(ولمن، 1386).

2-7-3 نظریه یادگیری اجتماعی
پیروان نظریه یادگیری اجتماعی تفاوت های جنسی را همچون سایر رفتارهای یاد گرفته شده در نظر می گیرند و به جای عوامل بیولوژیک، بر نقش یادگیری بر رشد جنسیت تاکید می ورزند. بنا براین نظریه، دو ساز و کار برای بیان و انتقال نقش های جنسیتی وجود دارد (ولمن، 1386).
1- کودک به دلیل رفتار و اعمالش مورد تشویق یا تنبیه قرار می گیرد. 2- کودک در پی مشاهده رفتار دیگران آن را تقلید می کند. والدین کودکان را برای رفتارشان تشویق یا تنبیه می کنند و این باعث می شود که در قالب رفتارهای خاص زنانه یا مردانه عمل کنند. همزمان با این پیامدهای رفتاری شخصیت های کتاب ها، فیلم ها، تلویزیون به عنوان الگوهای رفتاری وارد عمل می شوند. به اعتقاد طرفداران این نظریه مشاهده، موقعیت های فراوانی را برای یادگیری فراهم می کند. شرایط اجتماعی کودکان را با مثال هایی از الگوهای مردانه و زنانه که به شکل متفاوتی رفتار می کنند، مواجه می کند و کودکان منابع متعدد الگوگیری را تجربه می کنند. این منابع در رشد و تحول رفتارهای وابسته به جنسیت تاثیر می گذارند (اکبری، 1384). مشاهده پیامدهای رفتاری از عوامل مهم دیگر در یادگیری رفتارها و نقش هاست. برای نمونه، احتمال یادگیری و انجام رفتاری را که در دیگران به تشویق انجامیده است، افزایش می دهد. بنابراین نظریه، هویت جنسیتی پس از جا افتادن رفتار مبتنی بر نقش جنسیتی شکل می گیرد و این در سن معینی رخ نمی دهد. به هر حال، نظریه یادگیری اجتماعی نیز که به طور کلی بر عوامل محیطی و نقش بزرگسالان در یادگیری تکیه دارد، نمی تواند به طور کامل نقش های جنسیتی پسر و دختر و عوامل موثر بر شکل گیری آنها را توضیح دهد براساس این نظریه، کودک موجودی پذیرای نیروهای محیط معرفی می شود، کودک به صورت موجودی منفعل ساخته و پرداخته جامعه، والدین، همسالان و رسانه هاست (کوچکتف، 1385).
2-7-4 نظریه شناختی- رشدی
نظریه یادگیری جنسیتی در بیان مبنای هویت جنسیتی و نقش آموزی جنسیتی بر نقش آموزی جنسیتی تاکید دارد و راه یادگیری و ترجیح رفتارهای قالبی جنسیتی در کودکان را پاداش گرفتن می داند. در برابر این دیدگاه نظریه پردازان شناختی – رشدی اعتقاد دارند که این هویت جنسیتی است که سهم مهمی در نقش آموزی جنسیتی دارد. به عبارت دیگر، انگیزه داشتن رفتار متناسب با هویت جنسیتی ا ست که سبب می شود کودکان به شیوه های ویژه جنسیت خود رفتار کنند، نه دریافت پاداش های بیرون (فتحی، 1392).
پیاژه22 یکی از پیشگامان نظریه های رشد شناختی است. او معتقد است در مراحل اولیه رشد شناخت کودکان بر ویژگی های ظاهری افراد تاکید دارد. در واقع کودکان تا پیش از پنج سالگی صرفا بر ویژگی های ظاهری که از طریق حواس درک می شوند، تکیه می کنند. کولبرگ23 از اصول رشد شناختی پیاژه استفاده و آن را وارد بحث جنسیت کرد. کولبرگ مهم ترین اصل را درک ثبات جنسیت می دانست. درک ثبات جنسیتی کودک را به ارزش گذاری رفتارها و نقش ها وا می دارد و در واقع کودک با رسیدن به مفهوم ثبات جنسیتی، اطلاعاتی را که مربوط به جنسیتش است، جست وجو می کند. در نهایت، کودک ارزش گذاری های خود را منطبق بر ارزش های فرهنگ حاکم بر جامعه می کند و با والد هم جنس خود همانندسازی و نقش های ویژه جنس خود را درونی می کند. با این حال، این نظریه نیز بدون انتقاد باقی نمانده است. در این نظریه نوعی جبر به چشم می خورد. برای نمونه، این نظریه پیش گویی می کند که دختربچه نخست هویت جنسیتی اش را به دست می آورد و سپس برتری خود را نسبت به فعالیت های زنانه ابراز می کند. از آنجا که هویت جنسیتی تا سه سالگی شکل نمی گیرد، پس براساس این نظریه، کودک نباید رفتارهای قالبی جنسیتی را تا پیش از این سن نشان دهد. در حالی که همه ما شاهد رفتارهای قالبی پسرانه یا دخترانه تا پیش از سن سه سالگی بوده ایم (اوحدی، 1379). انتقاد مهم دیگری که بر این نظریه می توان وارد کرد این است که این تئوری با تصویر کردن یادگیری جنسیت به عنوان کاری که کودکان به خودی خود انجام می دهند، نقش قابل توجه فرهنگ را در جامعه پذیری جنسیت، کوچک می شمرد. ما شاید بر سر اینکه کودکان فعالانه به دنبال سازمان دهی دنیای اجتماعی خود هستند اتفاق نظر داشته باشیم، اما اینکه آنها از مفهوم جنس به شکل ابزاری اولیه در انجام آن استفاده می کنند، احتمالاً بیشتر مربوط به فرهنگ جامعه ای است که در آن زندگی می کنند تا سطح بلوغ ذهنی آنها.

2-7-5 نظریه طرح واره جنسیتی24
نظریه طرح واره جنسیتی حاصل گسترش نظریه رشد شناختی است. بم25 معتقد است طرح واره ساختاری شناختی و شبکه ای ارتباطی است که ادراکات فرد را سازمان دهی و هدایت می کند. فرض این نظریه بر این است که علت بسط رفتارهای جنسیتی در کودکان به شکل گیری طرح واره هایی مربوط می شود که آنها را به سوی چنین رفتارهایی سوق می دهد. در این دیدگاه تنها به دلیل رشد شناختی رفتارهای جنسیتی پدیدار نمی شوند، بلکه به این دلیل است که کودک خود را با طرح واره های خاص مربوط به جنسیت تطابق می دهد. براساس این نظریه، فرهنگ نقش مهمی در رشد جنسیت دارد. بم بر این باور است که این نقش از طریق فراهم آوردن مرجعی برای شکل دادن طرح واره های جنسیتی انجام می شود. کودکان نه فقط آماده کدگذاری و سازمان دهی اطلاعات درباره جنسیت هستند، بلکه آنها این فرآیند پردازش اطلاعات را در محیط اجتماعی که برای زنانگی و مردانگی تعریف متفاوتی دارد، انجام می دهند. اما این نظریه ها را نمی توان چکیده سال ها کار جامعه شناسان و روان شناسان در مورد جنسیت و هویت جنسی افراد دانست. دانشمندان دیگر، به خصوص بعد از رواج اندیشه هایی در حمایت از حقوق زنان به مقوله رشد و جنسیت از منظر دیگری نگریستند. نانسی چودوروف معتقد است هویت جنسیتی زنانه یا مردانه در فرآیند جدا شدن از اولین شخصیت مرجع که غالبا مادر است، رشد می یابد. این فرآیند در دختران و پسران متفاوت است. پسر یاد می گیرد که جنبه های زنانه خود را انکار کند و واپس براند، در پسربچه "من"ی رشد می کند که وجه مشخصه آن فاصله گرفتن، فرادستی، رقابت و پرخاشگری، به ویژه در قبال دختران و تاثیرپذیری از پرخاشگری اشخاص مرجع، قوی تر است. ویژگی دیگر آنکه پسران بیشتر به موضوع اهمیت می دهند تا به فرد. چودوروف26 بر این باور است که دختر نمی تواند خود را مانند پسر، فراتر از مادر بداند، زیرا دختر هم مانند مادر فقط یک زن است. دختر هم تمام توجهش را بر همان نقشی که در مقایسه با نقش مردانه از فرصت زندگی کمتری برخوردار است، متمرکز می کند. با این حال، دختر می تواند برخلاف پسر، طولانی تر و بی دغدغه تر با مادر به حس یگانگی برسد و از این حس نیرو بگیرد. النا بلوتی27 براساس بررسی های تجربی نشان داد که تعامل مستقیم میان مادر و فرزند چه تاثیر شگرفی بر جامعه پذیری جنسیت دارد. بلوتی معتقد بود که رفتار با پسران و دختران در سنین نوزادی و کودکی متفاوت است. همچنین تحقیقات او نشان می داد که رفتار متفاوت با دختران و پسران نه تنها در خانواده بلکه در تمامی نهادهای اجتماعی صورت می گیرد، که باعث رانده شدن دختران به سوی نقش جنسیتی تعیین شده از سوی جامعه می شود. اثر بلوتی امروزه نیز به عنوان اثری کلاسیک در تحقیقات جامعه پذیری جنسیتی معتبر است. همچنین حاصل تحقیقات کارول هاگمان وایت28 نظریه "نظام نمادین دو جنسیتی" بود که طرح مقدماتی بسیار مفصل تری در راستای رسیدن به یک نظریه فمینیستی جامعه پذیری به دست داد. هنگامی که در جامعه ای نظام دو جنسیتی تثبیت شود، از همه انسان ها انتظار می رود که به طور قاطع به یکی از دو جنسیت تعلق داشته باشند، زیرا شکل های میانی از لحاظ فرهنگی قابل پذیرش نیست. نسل در حال رشد، طی فرآیند جامعه پذیری خود، "نظام نمادین جنسیت" را یاد می گیرد و این در جوامع ما به معنای تعلق به یکی از دو جنسیت است. فرهنگ جامعه ما، بدون توجه به موضع والدین و مربی ها در مورد نظام جنسیتی، همه را وادار می کند که خود را یا دختر یا پسر بدانند. این انتخاب و تفاوت داشتن با جنس دیگر شرط لازم برای دستیابی به هویت است (ویتبوم و هالگین29، 2013).

2-13-پیشینه تحقیق (سوابق مطالعاتی):

قدم پور، غلامرضایی و رادمهر (1395)، در مطالعه خود که با هدف بررسی تاثیر آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود باورهای فراشناختی در مبتلایان به اختلال همبودی اضطراب اجتماعی و افسردگی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که درمان ذهن آگاهی بر بهبود اختلال افسردگی و اختلال اضطرابی بیماران موثر میباشد.
گل محمدیان (1394) در پژوهشی با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش رضایت زناشویی همسران جانباز و آزاده انجام داد به این نتیجه رسید که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند به آنها کمک کند تا سطح رضایت زناشویی خود را بالا ببرند و نگرش واقع بینانهای در زندگی اتخاذ کنند.
علیرضایی (1394) پژوهشی با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش رضایت و عملکرد زناشویی و کاهش نشانه های وسواس در زوجین مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی انجام داد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش رضایت و عملکرد زناشویی و کاهش نشانه های وسواس در زوجین مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی در زوجین شهر اصفهان میشود.
مرشدی و همکاران(1394) تحقیقی تحت عنوان کارایی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش فرسودگی زناشویی زوجها انجام دادند. نتایج این تحقیق نشان داد که بین نمرات پس آزمون و پیش آزمون گروه آزمایش و در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش افسردگی زناشویی زوجین گروه آزمایش موثر بوده است.
انزاب دشتی اصغرنژاد فرید و رئیسی (1394)، در مطالعه خود که با هدف مقایسه طرحوارههای ناسازگار اولیه و ریشههای والدینی در بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی با گروه عادی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افراد دارای اختلال ملال جنسیتی به دلیل طرحوارههای ناسازگارانه دارای مشکلات عاطفی، اختلالات افسردگی و اضطراب در بزرگسالی میباشند.
برقی ایرانی، گشتاسبی اصل و گشتاسبی اصل (1394)، در پژوهش خود در افراد مبتلا به ملال جنسیتی با افراد عادی که با هدف مقایسه سبکهای دلبستگی و مکانیزمهای دفاعی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افراد مبتلا به ملال جنسیتی در به کارگیری از مکانیزمهای دفاعی دچار اختلال در رویارویی با مسائل هستند، لذا همواره نشانههای افسردگی و اضطراب از خود نشان میدهند.
محمدی، کشاورزی، فرزاد و صالحی (1395)، در پژوهش خود مبنی بر اینکه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رضـایت ز زناشویی زنان افسرده انجام دادند به این نتیجه رسیدند بر پایه نتایج پژوهشهایی که در حوزه رابطه بین افسردگی و رضایت زناشویی صورت گرفت یافتههای این پژوهش نشـان مـیدهـد کـه اثربخشی درمـان مبتنـی بـر پـذیرش و تعهـد بـر افـزایش رضـایت زناشویی کلی زنان افسرده است.
هنرپروران (1393) پژوهشی با هدف بررسی اثربخشی رویکرد پذیرش و تعهد (ACT) بر بخشش و سازگاری زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت همسر انجام دادند. نتایج نشان دهنده تاثیر رویکرد پذیرش و تعهد در این پژوهش را نشان داد. هم چنین نتایج پژوهش نشان داد که اثرات درمانی این رویکرد در پیگیری نیز همچنان حفظ شده بود.
نتایج پژوهش رجبی و یزد خواستی (1393) در زمینه اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب و افسردگی افراد مبتلا به ام اس نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درمان اضطراب و افسردگی زنان مبتلا به ام اس موثر بوده است.
ایران دوست، نشاط دوست و نادی (1393) در پژوهش خود در زمینه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به کمر درد مزمن به این نتیجه دست یافت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کیفیت زندگی و زیر مقیاس-های سلامت روانی و جسمانی آن را در شرکت کنندگان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معنادری افزایش داده است.
جعفر زاده و همکاران (1393)، در مطالعه خود که با هدف مقایسه راهبردهای مقابلهای و سبکهای دلبستگی افراد دارای اختلال هویت جنسی با افراد بدون اختلال هویت جنسی در بین بیماران دارای ملال جنسیتی در شهر تهران انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افراد بیمار همواره دارای استرس و افسردگی و نشانگان خلقی میباشند.
گشتاسبی اصل، صالحی و ملایی نژاد (1393)، در تحقیق خود که با هدف مقایسه عملکرد خانواده از دید افراد مبتلا به ملال جنسیتی و افراد عادی در اصفهان انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افراد دارای ملال جنسیتی در سلامت روان با افراد عادی دارای تفاوت معناداری بودند که نشان دهنده وجود اختلال افسردگی در افراد مبتلا به ملال جنسیتی میباشد.
فیروزی و همکاران (1393)، در مطالعه خود که با هدف مقایسه ویژگی های روان شناختی دو بیمار مبتلا به اختلال ملال جنسیتی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که این بیماران دارای برخی اختلالات شخصیتی مرزی، نمایشی و فقدان ابراز وجود بوده و همچنین نشانگان خلقی از قبیل اختلال افسردگی را دارا می باشند.
شریفی درآمدی (1393)، در مطالعه خود که با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانههای افسردگی و اضطراب و نشخوار ذهنی در افراد بزرگسال با اختلالهای طیف درخودماندگی انجام داد، در نهایت درمان ذهن آگاهی بر بهبود اختلال افسردگی و اختلال اضطرابی این بیماران موثر میباشد، همچنین این مطالعه پیشنهاد داد که میتوان از درمان ذهن آگاهی در درمان سایر اختلال ها بهره برد.
علمداری (1392) پژوهشی با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رضایت زناشویی و کیفیت زندگی زوجین نابارور انجام دادند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری(MANOVA) نشان داد که درمان تعهد و پذیرش بر رضایت زناشویی و کیفیت زندگی موثر است (001/0>P). این نتایج حاکی است که درمان تعهد و پذیرش می تواند مشکلاتی را که زوجین نابارور با آن روبرو هستند، تعدیل کند. در واقع این آموزش در کار با گروه نابارور از طریق آموزش مهارت های ضروری مانند ذهن آگاهی، کاهش اجتناب تجربی و پذیرش تاکید دارد.
امان الهی و حیدریان (1392) پژوهشی با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) در درمان افراد پریشان انجام دادند. نتایج نشان داد که: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر همه ی متغیرهای مورد مطالعه تاثیر مثبت دارد. و این تاثیر در متغیرهای پریشانی روانی، بین فردی و پذیرش و عمل بیشتر است.
لشنی (1392) پژوهشی با هدف اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) همراه با ذهن آگاهی بر رضایت مندی زناشویی همسران جانبازان ضایعات نخاعی انجام دادند. تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) در افزایش رضایت زناشویی و کاهش افسردگی و اضطراب شرکت کنندگان موثر واقع شد همچنین نمره پذیرش و عمل(AAQ) آزمودنیها به طور قابل توجهی بالا رفت اما در زیرمقیاسهای رضایت زناشویی در نمره رابطه جنسی تغییری حاصل نشد همچنین در نمره جهت گیری مذهبی تغییر قابل توجهی انجام نگردید اما در دیگر حیطه ها نمرات آزمودنیها افزایش یافت.
حر، آقایی، عابدی، و عطاری، (1392) در پژوهش خود به اثربخشی درمان مبنتی بر پذیرش و تعهد بر میزان افسردگی افراد مبتلا به دیابت پرداختند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را طی 8 جلسه 120 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا کردند. نتایج پژوهش آنها نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان افسردگی افراد مبتلا به دیابت موثر بوده است.
نشاط دوست و عابدی (1392) نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش توجه متمرکز بر خود و بهبود باورهای خودکارآمدی اجتماعی در دانشجویان با اختلال اضطراب اجتماعی موثر بودند.
حسینائی، احدی، فتی، حیدری، و مظاهری (1392) در پژوهش خود 96 کارمند را به طور تصادفی در سه گروه آزمایش، گفت و گو و شاهد قرار دادند. و گروه آزمایش در چهار جلسه 5/1 ساعته آموزش گروهی مبتنی بر ACT با استفاده از الگوی باند و هیس قرار دادند. و گروه گفت وگو ، آزمودنیها در چهار جلسه 5/1 ساعته درباره تغذیه و ورزش آموزش دیدند. گروه سوم هیچ گونه آزمایشی دریافت نکردند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر ACT به کاهش استرس شغلی منجر میشود، اما بر فرسودگی شغلی اثر قابل توجهی ندارد.
نتایج پژوهش های تولایی، آزاد فلاح، و اردکانی (1391) نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش تجربه درد در زنان مبتلا به سردرد مزمن موثر بوده است.
نتایج پژوهش کیانی، قاسمی، و علی پور (1391) نشان دادکه درمان پذیرش و تعهد بر ابعاد نه گانه تنظیم شناختی هیجان موثر است و موجب کاهش آسیبهای روانی ناشی از مصرف آمفتامین ها میشود.
پورفرج عمران (1390) در پژوهش خود 24 دانشجو مبتلا به هراس اجتماعی را مورد مطالعه قرار داد. نتایج پژوهش وی نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درمان اختلال اضطراب اجتماعی دانشجویان موثر است.
کاویانی، حاتمی و شفیع آبادی (1387)، در مطاله خود که با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود اختلال افسردگی بیماران موثر میباشد.
عسگری، صابری، رضایی و دولتشاهی درسال (1386)، پژوهشی در خصوص بیماران با اختلال ملال جنسیتی که طی سال های 83 و 84 به سازمان پزشکی قانونی کشور برای تغییر جنسیت مراجعه نمودند، انجام دادند که در نهایت 55 نفر بیمار مبتلا به اختلال، با پرسشنامه سنجش علائم روانی، مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی سلامت روان این بیماران نشان داد که در این بیماران شیوع انواع اختلالهای روانی20% است. بیشترین اختلال همراه، افکار پارانوییدی با شیوع 38% بوده و اختلالات شایع بعدی به ترتیب اختلال هراس، اختلال جسمانی سازی و حساسیت در روابط بین فردی است. همچنین مشخص گردید، پسران در کلیه مقیاسها نسبت به دختران اختلالات بیشتری دارند بخصوص در دو مورد حساسیت در روابط بین فردی و افکار پارانوییدی این اختلاف معنیدار بود .
خدایاری فرد و عابدینی (1383)، در مطالعه خود که هدف بررسی تاثیر خانواده درمانی شناختی رفتاری اختلال هویت جنسی بر روی یک فرد مبتلا به اختلال ملال جنسیتی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که این درمان بر کاهش علایم افسردگی، استرس و اضطراب موثر میباشد.
خدایاری فرد و همکاران (1382)، در مطالعه خود با هدف بررسی موردی تاثیر درمان شناختی رفتاری اختلال تبدل خواهی با تاکید بر درمان معنوی بر روی یک نوجوان دارای بیماری ملال جنسیتی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که روان درمانی با رویکرد شناختی-رفتاری بر افزایش سلامت روان و کاهش مشکلات خلقی این بیمار موثر می باشد.
هولت، ساقوربرگ و دون فورد30 (2016)، در مطالعه خود به بررسی عوامل جمعیت شناختی موثر بر مشکلات روانی-اجتماعی بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسیتی در بین دانش آموزان آمریکایی پرداختند، به این نتیجه رسیدند که متغیرهای سن، جنس، فرهنگ و خانواده بر بیماران موثر میباشد، به طوری که پسران نسبت به دختران دارای افسردگی و اضطراب بیشتری میباشند و همچنین با افزایش سن میزان اختلالات خلقی و اجتماعی افزایش می یابد.
کاوانو، هوپوود و لامبرت31 (2016)، که به بررسی ملزومات درمانی- مراقبتی در بین بیماران مبتلا به ملال جنسیتی پرداختند، به این نتیجه رسیدند که بهتر است این بیماران تحت حمایت قانونی- روانی قرار گرفته و با موافقت شخصی و خانوادگی در صورت نیاز، تحت عمل جراحی قرار گیرند، با این حال نتیجه گیری کلی این تحقیق نشان داد که در هر شرایطی استفاده از روان درمانی برای افزایش سلامت روانی این بیمارن توصیه میشود.
میشل و کرتلا32 (2016)، در مطالعه کیفی خود که به صورت مروری بر روی مناقشات مرتبط با بیماری اختلال ملال جنستی پرداخته اند، به این نتیجه رسیدند که بر حسب تفاوت های فرهنگی و تحصیلات، دیدگاه های مرتبط با این اختلال در افراد تفاوت دارد. با این حال آنچه مسلم است این است که این افراد دارای اختلالات زیستی-روانی بوده و نیازمند درمان و حمایت میباشند، این محققان استفاده از عمل جراحی، روان درمانی و درمانهای شناختی از جمله ذهن آگاهی را پیشنهاد داده اند.
فلد من و همکاران33 (2016)، نیز در تحقیق مشابه به بررسی اولویت های مراقبتی در بیمارن مبتلا به اختلال ملال جنسیتی پرداخته اند، روان درمانی و درمان های شناختی و نیز حمایت اجتماعی را از ملزومات توجه به این بیماران میدانند.
گیلدن، بومان، بتنای، جونس و آرکلوس34 (2016)، در یک مطالعه مروری نشان دادند که افراد مبتلا به اختلال ملال جنسیتی علاوه بر نشانگان اختلال مذکور سایر اختلالات رشدی را نیز دارا هستند، این مطالعه نشان داد که شدت علایم بالینی در بین پسران بیش از دختران می باشد.
ملونی35 (2016)، در مطالعه خود که به بررسی اختلال ملال جنسیتی بر اساس کار گروهی و گروه درمانی پرداخت به این نتیجه رسید که قبل از عمل جراحی مبتلایان، می بایستی تحت روان درمانی و شناخت درمانی قرار بگیرند،
اهلم، آل سناوی و آل علوی36 (2016)، در مطالعه خود بر روی یک دختر مبتلا به اختلال ملال جنسیتی به بررسی تاثیر درمان مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی بر کاهش علایم بالینی در او و آمادگی شناختی خانواده وی قبل از عمل جراحی در کشور عمان انجام دادند به این نتیجه رسیدند که درمان شناختی-رفتاری بر آمادگی شناختی بیمار و خانواده وی جهت پذیرش تغییر جنسیت میباشد، همچنین درمان ذهن اگاهی نیز موجب پذیرش مجدد هویت جنسی توسط بیمار می شود.
السون و همکاران (2016)، در مطالعه خود به بررسی کیفی سلامت روانی در کودکان دارای ملال جنسیتی و نقش حمایت خانوادگی و اجتماعی از هویت این بیماران پرداختند، نشان دادند که در صورت آگاه سازی کودکان از نوع بیماری خودشان، بر اساس حمایت اجتماعی و خانوادگی با بهره گیری از روش های ذهن اگاهی و درمان های رفتار درمانی، می توان سلامت روانی این کودکان را ارتقاء بخشید.
اوستین، و کریج37 (2015)، در مطالعه خود که به بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر روی بیماران مبتلا به ملال جنسیتی پرداختند نشان دادند که درمانهای شناختی از جمله درمانهای موثر در درمان اختلالات خلقی میباشند و کاهش گرایش به خودکشی و افزایش سلامت روانی در میان بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسیتی نشان داده شده است.
نتایج پژوهش های بلوتی ، هومان ، موریسون ، لوین و توهینگ (2014) نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اختلال طیف اضطراب و اختلال وسواس فکری-عملی موثراست.
یاداوایا ، هیز و ویلدراگا (2014) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که درمان پذیرش و تعهد بر پریشانی روانی، اضطراب، افسردگی و استرس موثر است.
هافمن (2014)، در مطالعه خود که به بررسی شیوع افسردگی در بین زنان مبتلا به ملال جنسیتی انجام داد نشان داد افسردگی و اختلال ملال جنسیتی تفکیک ناپذیر هستند، همچنین وی نشان داد که عدم وجود حمایت اجتماعی و احتمال سواستفاده جنسی از علل اساسی شیوع اختلال افسردگی و استرس در بین زنان دارای اختلال هویت جنسیتی میباشد.
خوری و همکاران38 (2013)، در یک فراتحلیل که به بررسی اثربخشی ذهن اگاهی در درمان های مختلف بر روی بیماران دارای اختلالات روانی انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که درمان ذهن اگاهی بر بهبود نشانگان خلقی چون افسردگی، اضطراب و استرس و افزایش سلامت روانی در بین بیماران دارای اختلالات روانی موثر میباشد.
پروناس39 و همکاران (2013)، در مطالعه خود که با هدف بررسی ویژگیهای روان شناختی بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسیتی انجام دادند نشان دادند که مشخصه اصلی اختلال ملال جنسیتی عبارت است تعارض بین جنسیت واقعی فرد و جنسیتی که فرد خود را با آن تعریف می کند که باعث افسردگی و اضطراب میشود .
اسندرس، چارتر و مکلان (2012)، در مطالعه خود که با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر درمان افراد دارای اختلال همبودی افسردگی و اضطراب انجام دادند به این نتیجه رسیدند که درمان ذهن آگاهی بر بهبودی بیماران مبتلا به اختلالات افسردگی و اضطراب موثر می باشد.

اکبری، مریم. (1384). جمعیت و تنظیم خانواده؛ مهارت های بلوغ و ازدواج برای جوانان.کرمانشاه: دانشگاه رازی چاپ سوم.
امان الهی, ع؛ حیدریان, ن. (1392). تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) در درمان زوج های پریشان. نشریه: دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی . دوره 15.
انزاب دشتی، ا؛ اصغرنژاد فرید، ع؛ رئیسی، ز. (1394). مقایسه طرح واره های ناسازگار اولیه و ریشههای والدینی در بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی با گروه عادی، مجله روان شناسی بالینی، 7(2)، 49-61.
انزاب دشتی، سیده ایلناز؛ اصغرنژاد فرید، علی اصغر و رئیسی، زهره (1394)، مقایسه طرح واره های ناسازگار اولیه و ریشه های والدینی در بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی با گروه عادی، مجله روان شناسی بالینی، 7(2)، 49-61.
اوحدی، ب. ( 1379). تمایلات و رفتارهای جنسی انسان. تهران: انتشارات فخرالدین.
ایران دوست، ز؛ نشاط دوست، م و نادی، (1393). اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی افسردگی و خواب زنان مبتلا به کم کاری تیروئید. پلی کلینیک خاتم الانبیاء شهر یزد.
آبار، حمیده (1394)، مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و آموزش خود تنظیمی هیجانی برکاهش اضطراب مدرسه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان شاهین دژ سال تحصیلی94-93، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی تربیتی، دانشگاه ارومیه.
آزاد، ح. (1380). آسیب شناسی روانی. تهران: انتشارات بعثت، جلد اول.
آزاد، ح. (1380). آسیب شناسی روانی. تهران: انتشارات بعثت، جلد دوم.
برقی ایرانی، ز؛ گشتاسبی اصل، س. (1394). مقایسه سبک ها و مکانیزم های دفاعی افراد دچار ملال جنسیتی با افراد عادی، فصلنامه شخصیت و تفاوت های فردی، 4(8)، 139-156.
برقی ایرانی، زیبا؛ گشتاسبی اصل، سالار و گشتاسبی اصل، سام (1394)، مقایسه سبک ها و مکانیزم های دفاعی افراد دچار ملال جنسیتی با افراد عادی، فصلنامه شخصیت و تفاوت های فردی، 4(8)، 139-156.
پورفرج عمران، م. (1390). اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر هراس اجتماعی دانشجویان. نشریه: دانش و تندرستی، 6 (2) ، 1-5 .
پیری، لیلا (1383)، بررسی رابطه بین سبک های هویت و مهارت های زندگی توانایی ابراز وجود و مقابله با فشار روانی در دانش آموزان دختر مقطع پیش دانشگاهی شهر تهران سال 82-83. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم تهران.
تقدمی، محمد رضا. (1381) هویت. تهران: انتشارات: کتاب درمانی.
جعفر زاده، م؛ علی پور، ا؛ اورکی، م؛ قاسم زاده، ع. (1393). مقایسه راهبردهای مقابله ای و سبکهای دلبستگی افراد دارای اختلال هویت جنسی با افراد بدون اختلال هویت جنسی، فصلنامه روان شناسی سلامت، 3(2)، 99-110.
جعفر زاده، مهشید؛ علی پور، احمد؛ اورکی، محمد و قاسم زاده، عزیز (1393)، مقایسه راهبردهای مقابله ای و سبک های دلبستگی افراد دارای اختلال هویت جنسی با افراد بدون اختلال هویت جنسی، فصلنامه روان شناسی سلامت، 3(2)، 99-110.
حر، م؛ آقایی، ا؛ عابدی، ا و عطاری، ع. (1392). تاثیر روش درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد درمانی بر میزان افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2. اصفهان: مرکز تحقیقات علوم رفتاری، گروه روان پزشکی و دانشکده پزشکی. نشریه: تحقیقات علوم رفتاری، 11(2).
خدایاری فرد محمد و عابدینی، یاسمین (1390)، گزارش موردی خانواده درمانی شناختی رفتاری اختلال هویت جنسی، روان شناسی معاصر، 3(9)، 12-34.
خدایاری فرد، م؛ عابدینی، ی. (1390). گزارش موردی خانواده درمانی شناختی رفتاری اختلال هویت جنسی، روان شناسی معاصر، 3(9)، 12-34.
خدایاری فرد، م؛ محمدی، م؛ عابدینی، ی. (1382). درمان شناختی رفتاری اختلال تبدل خواهی با تاکید بر درمان معنوی، بررسی موردی، فصلنامه اندیشه و رفتار، 35(9)، 12-21.
خدایاری فرد، محمد؛ محمدی، محمدرضا و عابدینی، یاسمن (1382)، درمان شناختی رفتاری اختلال تبدل خواهی با تاکید بر درمان معنوی، بررسی موردی، فصلنامه اندیشه و رفتار، 35(9)، 12-21.
خوبرو، ه. (1384). بیماری های جنسی زنان. تهران: انتشارفخرالدین.
دادستان ، پریرخ. (1380). روان شناسی مرضی تحولی: از کودکی تا بزرگسالی، جلد اول. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت).
دستوری، رامین. (1388). اثر بخشی آموزش راهبردهای برنامه ریزی عصبی-زبانی بر اضطراب، انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی دانش آموزان پسر مقطع پیش دانشگاهی شهر تبریز. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه ارومیه.
رجبی، س؛ یزدخواستی، ف. (1393). اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر اضطراب و افسردگی زنان مبتلا به بیماری ام اس. علمی-پژوهشی. شماره 21 گ صفحه (29 تا 38)
روزنهان، دیویدال، سلیمگن: مارتین ای. پی (1384). آسیب شناسی روانی، جلد اول. (ترجمه: یحیی سید محمدی). تهران: انتشارات ساوالان.
سادوک، ب؛ کاپلان، ه. (1391). خلاصه روانپزشکی (2) وعلوم رفتاری بالینی. ترجمه: نصرت الله پورافکاری. تهران: انتشارات شهر آب.
ستوده، ه؛ میرزائی، ب و پازند، ا. (1384). روان شناسی جنایی.تهران: انتشارات آوای نور.
سید محمدی، م.( 1393). راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی.تهران: انتشارات رشد.
سیف، علی اکبر. (1385). تغییر رفتار و رفتاردرمانی: نظریه ها و روشها. تهران: نشر دوران.
شریفی درآمدی، پ. (1393). اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن اگاهی بر نشانه های افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی در افراد بزرگسال با اختلال های طیف درخودماندگی، روان شناسی بالینی، 14(4)، 99-109.
شریفی درآمدی، پرویز (1393)، اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن اگاهی بر نشانه های افسردگی، اضطراب و نشخوار ذهنی در افراد بزرگسال با اختلال های طیف درخودماندگی، روان شناسی بالینی، 14(4)، 99-109.
صابری، سید مهدی، سعیده سادات مصطفوی و مریم دلاوری. (1392)، بررسی مقایسه ای روند ارجاع متقاضیان عمل جراحی تغییر جنسیت به کمیسیون پزشکی قانونی تهران با توجه به استانداردهای بین المللی، پزشکی قانونی، تهران: سازمان پزشکی قانونی.
صابری، سید مهدی؛ محمدی، محمد رضا (1390)، نگرشی نو به: روانپزشکی قانونی، دانش بهره وری از مفاهیم روانشناختی در حیطه قضایی، انتشارات امیر کبیر: قم.
صابری، م. ( 1390). جنس و جنسیت. تهران: انتشارات ارجمند.
عسگری، محمد؛ صابری؛ سید مهدی؛ رضایی، امید و دولتشاهی، بهروز (1386)، مجله پزشکی قانونی، 13(3)، 181-186.
علمداری، ا. (1392). بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی زنان نابارور. فصل نامه مشاوره و روان درمانی خانواده، 4 (3).
علی جانی، راضیه. (1388). مقایسه مهارتهای زندگی (مهارتهای ارتباطی و مقابله با فشار روانی) دانشجویان کارشناسی دانشگاه تربیت معلم تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم تهران.
علی رضایی، ا. (1394). درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد. تهران: موسسه آموزش عالی امین.
فتحی، ن. ( 1392) . تابوی تغییر جنسیت در ایران. تهران: نشریه بازتاب اندیشه.
فرانسیس هریسون (2012)، عمل جراحی تغییر جنسیت در ایران، بی بی سی فارسی، 23 ژانویه 2012.
فرست، مایکل (2014)، هندبوک تشخیص افتراقی اختلالات روانی DSM-5، ترجمه: گنجیف مهدی (1393)، چاپ اول، تهران: نشر ساوالان.
فیروزی، ع؛ عیدی بایگی، م؛ خواجه الدین، ن. (1393). مقایسه ویژگی های روان شناختی دو بیمار مبتلا به اختلال هویت جنسی، مجله علمی پزشکی قانونی، 19(4)، 359-365.
فیروزی، ع؛ عیدی بایگی، م؛ خواجه الدین، ن. (1393). مقایسه ویژگی های روان شناختی دو بیمار مبتلا به اختلال هویت جنسی، مجله علمی پزشکی قانونی، 19(4)، 359-365.
فیروزی، علی اصغر؛ عیدی بایگی، مجید و خواجه الدین، نیلوفر (1393)، مقایسه ویژگی های روان شناختی دو بیمار مبتلا به اختلال هویت جنسی، مجله علمی پزشکی قانونی، 19(4)، 359-365.
فیروزی، علی، (1392). هویت جنسی. تهران: انتشارات نسل نو اندیش.
قدم پور، ع؛ غلامرضایی، س؛ رادمهر، پ. (1395). تاثیر آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود باورهای فراشناختی در مبتلایان به اختلال همبودی اضطراب اجتماعی و افسردگی، راهبردهای شناختی در یادگیری، 4(6)، 58-39
قدم پور، عزت اله؛ غلامرضایی، سیمین و رادمهر، پروانه (1395)، تاثیر آموزش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود باورهای فراشناختی در مبتلایان به اختلال همبودی اضطراب اجتماعی و افسردگی، راهبردهای شناختی در یادگیری، 4(6)، 58-39.
کاپلان، ب و سادوک. ( 1392). خلاصه روان پزشکی. ترجمه: پورافکاری، ن. تهران: انتشارات ارجمند.
کاپلان، ه. (1393). خلاصه روانپزشکی. ترجمه: گنجی، ه. تهران: انتشارات نو اندیش.
کاپلان،هارولد.سادوک،بنجامین.کرب،جک.(1378). خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری -روانپزشکی بالینی .جلد دوم.(ترجمه نصرت اله پورافکاری).تهران:انتشارات شهراب – امیر انقلاب.
کاویانی، ح؛ حاتمی، ن؛ شیفع آبادی، ع. (1387). اثرشناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر کیفیت زندگی افراد افسرده، تازه های علوم شناختی، 10(4)، 39-48.
کاویانی، حسین؛ حاتمی، ندا و شیفع آبادی عبداله (1387)، اثرشناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی بر کیفیت زندگی افراد افسرده، تازه های علوم شناختی، 10(4)، 39-48.
کوچکتف، و.د و لابیک، و.م. (1385). روان شناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان. ترجمه: محمد تقی زاد. تهران: انتشارات بنیاد.
گشتاسبی اصل، س؛ صالحی، م؛ ملایی نژاد، م. (1393). مقایسه عملکرد خانواده از دید افراد دچار مبتلا به ملال جنسیتی و افراد غیرمبتلا در اصفهان، تحقیقات علوم رفتاری. 13(1)، 154-162.
گشتاسبی اصل، سالار؛ گشتاسبی اصل، سالار؛ صالحی، مهرداد و ملایی نژاد، میترا (1393)، مقایسه عملکرد خانواده از دید افراد دچار مبتلا به ماال جنسیتی و افراد غیرمبتلا در اصفهان، تحقیقات علوم رفتاری، 13(1)، 154-162.
گل محمدیان، م. (1394 ). بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ی بر افزایش رضایت زناشویی همسران آزاده و جانبازان. دو فصلنامه مشاوره کاربردی 112-97، (2، 1394
گنجی، حمزه. (1381). ارزشیابی شخصیت.پرسشنامه ها. تهران. نشر ساوالان.
گنجی، مهدی (1393)، آسیب شناسی روانی DSM-5، چاپ اول، تهران: نشر ساوالان.
لشنی، ل؛ ازخوش، م. (1392). اثربخشی مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) ) همراه با ذهن آگاهی بر رضایت مندی زناشویی همسران جانبازان ضایعات نخاعی. تهران: دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی .
محمدی، ا؛ کشاورزی، ف؛ فرزاد، و؛ صالحی، م. ( 1395). اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رضایت زناشویی زنان افسرده. تهران: نشریه دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی سال هفدهم، شماره 2، پیاپی64، صفحه 26-35
موحد، ضیاالدین. (1390). جنسیت اجتماعی. تهران: انتشارات نشر نی.
موحد، علی. (1390). جنسیت اجتماعی. تهران: انتشارات نشر نی
موریس، ل و اولدهام، ج. ( 1392). چگونه شخصیت خود و دیگران را بشناسیم. ترجمه: قرچه داغی، م. تهران: انتشارات علمی.
ولمن، ب. ( 1386 ). اختلالات روان تنی . ترجمه: نجاریان، م؛ و همکاران. تهران: انتشارات روان.
ولمن، ب. ( 1386 ). اختلالات روان تنی . ترجمه: نجاریان، م؛ و همکاران. تهران: انتشارات روان.
هرگنهان، بی آر؛ السون، متیو اچ.(1385). مقدمه ای بر نظریه های یادگیری. ترجمه: علی اکبر سیف. تهران: انتشارات دوران.
هنرپروران، ن. (1393). اثر بخشی رویکرد پذیرش و تعهد. تهران: فصلنامه علمی – پژوهشی زن و جامعه. شماره دوم.
کیانی احمدرضا*, قاسمی نظام الدین, پورعباس علی (1391). مقایسه اثربخشی روان درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد و ذهن آگاهی بر میزان ولع مصرف و تنظیم شناختی هیجان در مصرف کنندگان شیشه.اعتیاد پژوهی، 6(24)، 27-36.

Ahlam, A., Al-Senewi, H., & Al-Alawi, M. (2016), Gender dysphoria in an Omani female, International Journal of Nutrition, Pharmacology, Neurological Diseases 6(2):97 DOI: 10.4103/2231-0738.179970.
Allgulander C.,Mangano R., Zhang J., etal. (2004). Efficacy of venlafaxine ER in patients with social anxiety disorder: a double- blind, placebo- controlled, parallel- group comparison with paroxetine. Hum psychopharmacol, 19; 387-396.
American Psychiatric Association (2000). Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (Fourth Edition) Text Revision. (DSM-IV-TR).Washington DC: APA, 2000.
Auerbach, J.G., Gross-Tsur, V., Manor, O., & Shalev, R.S. (2008). Emotional and Behavioral characteristics over a six year period in youths with persistent and nonpersistent dyscalculia. Journal of Learning Disabilities, 41, 263-273.
Auerbach, J.G., Gross-Tsur, V., Manor, O., & Shalev, R.S. (2008). Emotional and Behavioral characteristics over a six year period in youths with persistent and nonpersistent dyscalculia. Journal of Learning Disabilities, 41, 263-273.
Austion, A., & Craig, S. l. (2015), Transgender Affirmative Cognitive Behavioral Therapy: Clinical Considerations and Applications,  Professional Psychology Research and Practice 46(1):21-29 DOI: 10.1037/a0038642
Austion, A., & Craig, S. l. (2015), Transgender Affirmative Cognitive Behavioral Therapy: Clinical Considerations and Applications,  Professional Psychology Research and Practice 46(1):21-29 DOI: 10.1037/a0038642
Baer, R. A. (2003). Mindfulness training as a clinical intervention: a conceptual and empirical review. Clinical Psychology. 10, 125-143. doi: 10.1093/clipsy.bpg015
Beck, A.T. & Clark, D.A. (1997). An information processing model of anxiety: automatic and strategic processes. Behaviour Research and therapy, 35; 49-58.
Bentler, P.M. (1989).Atypology of transsexualism: Gender identity theory and data. Arch Sex Behav. Page 567-84.
Boden, M. T., Irons, J. G., Feldner, M. T., Bujarski, S., and Bonn-Miller, M. O. (2015). An investigation of relations among quality of life and individual facets of emotional awareness and mindfulness. Mindfulness 6, 700-707. doi: 10.1007/s12671-014-0308-0
Boden, M. T., Irons, J. G., Feldner, M. T., Bujarski, S., and Bonn-Miller, M. O. (2015). An investigation of relations among quality of life and individual facets of emotional awareness and mindfulness. Mindfulness 6, 700-707. doi: 10.1007/s12671-014-0308-0.
Boden, M. T., Irons, J. G., Feldner, M. T., Bujarski, S., and Bonn-Miller, M. O. (2015). An investigation of relations among quality of life and individual facets of emotional awareness and mindfulness. Mindfulness 6, 700-707. doi: 10.1007/s12671-014-0308-0
Bohlmeijer, E., Prenger, R., Taal, E., Cuijpers, P. (2010). The effects of mindfulness-based stress reduction therapy on mental health of married adults with a chronic medical disease: A meta-analysis.Journal of Psychosomatic Research, 68 (6): 539-544.
Budge, S. L., Adelson, J. L., & Howard, K. A. S. (2013). Anxiety and depression in transgender individuals: the roles of transition status, loss, social support, and coping, Journal of Counseling and Clinical Psychology, 81(3), 545-557.
Burnes, T. R., Singh, A. A., Harper, A. J., Harper, B., Maxon-Kann, W., Pickering, D. L……..Hosea, J. for the ALGBTIC Transgender Committee (2010). American Counseling Association competencies for counseling with transgender clients. Journal o f LGBT Issues in Counseling, 4, 135-159. http://dx.doi.org/10.1080/15538605.2010.524839
Burnes, T. R., Singh, A. A., Harper, A. J., Harper, B., Maxon-Kann, W., Pickering, D. L. Hosea, J. for the ALGBTIC Transgender Committee (2010). American Counseling Associatio competencies for counseling with transgender clients. Journal o f LGBT Issues in Counseling, 4, 135-159.
Burnes, T. R., Singh, A. A., Harper, A. J., Harper, B., Maxon-Kann, W., Pickering, D. L……..Hosea, J. for the ALGBTIC Transgender Committee (2010). American Counseling Association competencies for counseling with transgender clients. Journal o f LGBT Issues in Counseling, 4, 135-159.
Case, K. A., & Meier, S. C. (2014). Developing allies to transgender and gender-nonconforming youth: Training for counselors and educators. Journal of LGBT Youth, 11,62-82.http://dx.doi.org/10.1080/19361653.2014.840764
Case, K. A., & Meier, S. C. (2014). Developing allies to transgender and gender-nonconforming youth: Training for counselors and educators. Journal of LGBT Youth, 11,62-82.http://dx.doi.org/10.1080/19361653.2014.840764
Cavanaugh, T., Hopwood, R., & Lambert, C. (2016), Informed Consent in the Medical Care of Transgender and Gender -Nonconforming Patients, ama Journal Ethics, 18(11), 1147-1155.
Corsini, R.J., Wedding, D.(2010). Current Psychotherapies PSY 641 Introduction to Psychotherapy Series. Cengage Learning, 9.
Crane, C.; Crane, R.S.; Eames, C.; Fennell, M.J.V.; Silverton, S.; Williams, J.M.G.; Barnhofer, T. (2014) The effects of amount of home meditation practice in Mindfulness Based Cognitive Therapy on hazard of relapse to depression in the Staying Well after Depression Trial. Behaviour Research and Therapy. 63, 17-24.
Dahl, J., Wilson, K. G., & Nilsson, A. (2004). Acceptance and commitment therapy and the treatment of persons at risk for long-term disability resulting from stress and pain symptoms: A preliminary randomized trial. Behavior therapy, 35(4), 785-801.
Danielsson, L., Papoulias, I., Petersson, E.-L., Carlsson, J., and Waern, M. (2014). Exercise or basic body awareness therapy as add-on treatment for major depression: a controlled study. J. Affect. Disord. 168, 98-106. doi: 10.1016/j.jad.2014.06.049 PubMed Abstract | CrossRef Full Text | Google Scholar
Day, M. A., Thorn, B. E., Ward, L. C., Rubin, N., Hickman, S. D., Scogin, F., et al. (2014). Mindfulness-based cognitive therapy for the treatment of headache pain: a pilot study. Clin. J. Pain 30, 152-161. doi: 10.1097/AJP.0b013e318287a1dc PubMed Abstract | CrossRef Full Text | Google Scholar
Dozois, D. J. A. (2013), Beck Depression Inventory-II. In: Weiner IB, Craighead WE, editors. The Corsini Encyclopedia of psychology.4th ed. New York: John Wiley & Sons, 210-1.
Eisendrath, S.; Chartier, M. And Mclane, M. (2012); Adapting mindfulness-based cognitive therapy for treatment, Resist ant Depression [electronic version]. Cogn And Behavi Practice; 18:362-370.
Evans, A.; Crane, R.S.; Cooper, L.; Mardula, J.; Wilks, j.; Surawy, C.; Kenny, M.; & Kuyken, W. (2014) A Framework for Supervision for Mindfulness-Based Teachers: a Space for Embodied Mutual Inquiry. Mindfulness. 6, 572-581
Feldman J, Brown GR, Deutsch MB, et al. (2016). Priorities for transgender medical and healthcare research. Current Opinion in Endocrinology, Diabetes and Obesity, 23(9), 180-187.
Feldman, G. (2010), Cognitive and behavioral therapies for depression: Overview, new directions, and practical recommendations for dissemination. Psychiatric Clinical Journal, 2(4), 12-34.
First,M. (2014). DSM-5 Handbook of Differential Diagnosis. Trans. Ganji M. Tehran: Savalane. Page: 298.
Garland, E.L., Boettiger, C.A., Gaylord, S.,West, Chanon, V., & Howard, M.O. (2012). Mindfulness is Inversely Associated with Drug Attentional Bias Among Recovering Drug-Dependent Adults. Cognitive Therapy and Research, 36(5): 441-450.
Glidden, D., Bouman, W.P., Bethany, A. Jones, M., and Arcelus, J. (2016), Gender Dysphoria and Autism Spectrum Disorder: A Systematic Review of the Literature, Sexual Review, 4(2), 3-14.
Goldenberg, H., & Goldenberg, I. (2012). Family therapy: An overview. Cengage learning.
Gómez-Gil, E.; Zubiaurre-Elorza, L.; Esteva, I.; Guillamon, A.;, Godás, T.; Almaraz, M.C. & et al. (2012). Hormone-treated transsexuals report less social distress, anxiety and depression. Psycho neuro endocrinology, 37, 662-670.
Gómez-Gil, E.; Zubiaurre-Elorza, L.; Esteva, I.; Guillamon, A.;, Godás, T.; Almaraz, M.C. & et al. (2012). Hormone-treated transsexuals report less social distress, anxiety and depression. Psycho neuro endocrinology, 37, 662-670.
Halgin, R.P. & Vitbourn, S.K. ( 2011). Psychopathology.Seyed Mohamadi 4nd ed. Tehran: RavanY.Page 28.
Hayes, S. C. (2004). Acceptance and commitment therapy, relational frame theory, and the third wave of behavioral and cognitive therapies. Behavior therapy, 35(4), 639-665.
Hayes, S. C., Hayes, L. J., & Reese, H. W. (1988). Finding the philosophical core: A review of Stephen C. Pepper's World Hypotheses: A Study in Evidence. Journal of the Experimental Analysis of Behavior, 50(1), 97-111.
Hayes, S. C., Levin, M. E., Plumb-Vilardaga, J., Villatte, J. L., & Pistorello, J. (2013). Acceptance and commitment therapy and contextual behavioral science: Examining the progress of a distinctive model of behavioral and cognitive therapy. Behavior therapy, 44(2), 180-198.
Hayes, S. C., Luoma, J. B., Bond, F. W., Masuda, A., & Lillis, J. (2006). Acceptance and commitment therapy: Model, processes and outcomes. Behaviour research and therapy, 44(1), 1-25.
Hayes, S. C., Masuda, A., Bissett, R., Luoma, J., & Guerrero, L. F. (2005). DBT, FAP, and ACT: How empirically oriented are the new behavior therapy technologies? Behavior therapy, 35(1), 35-54.
Hayes, S. C., Strosahl, K. D., & Wilson, K. G. (2011). Acceptance and commitment therapy: The process and practice of mindful change: Guilford Press.
Hayes, S. C., Wilson, K. G., Gifford, E. V., Bissett, R., Piasecki, M., Batten, S. V., . . . Gregg, J. (2004). A preliminary trial of twelve-step facilitation and acceptance and commitment therapy with polysubstance-abusing methadone-maintained opiate addicts. Behavior therapy, 35(4), 667-688.
Hayes, S., Kohlenberg, B., & Melancon, S. (1989). Avoiding and altering rule-control as a strategy of clinical intervention, hi SC Hayes (Ed.), Rule-governed behavior: Cognition, contingencies, and instructional control (pp. 359-385): New York: Plenum Press.
Herbert, D. L., Lucke, J. C., & Dobson, A. J. (2010). Depression: an emotional obstacle to seeking medical advice for infertility. Fertility and sterility, 94(5), 1817-1821.
Hoffman, B. (2014), An Overview of Depression among Transgender Women, Depression Research and Treatment, http://dx.doi.org/10.1155/2014/394283.
Hofman., Stefan G. (2004). Cognitive mediation of treatment change in social phobia. Journal of consulting and clinical psychology, 72; 392-399.
Hofstede, G., Hofstede, G. J., & Minkov, M. (2010). Culture and organization: Software of the mind (3nd ed.). New York, NY: McGraw-Hill.
Holt, V., Skagerberg, E., & Dunsford, M. (2016), Young people with features of gender dysphoria:Demographics and associated difficulties, Clinical Child Psychology and Psychiatry, 7(26), 108-118. doi:10.1177/1359104514558431
Hull, J.G. et al. (2015), Applications of the self-awareness model of alcohol consumption: predicting patterns of life satisfaction among couple, Social Psychology.51,790-796.
Kabat-Zinn, J. (2000). Participatory Medicine. Journal of European Academy of Dermatology and Vereneology, 14, 239-240.
Kanter JW, Baruch DE, Gaynor ST. Acceptance and commitment therapy and behavioral activation for the treatment of depression; description and comparison. Behave anal. 2006 Fall; 29(2):161-185
Kanter, J. W., Baruch, D. E., & Gaynor, S. T. (2006). Acceptance and commitment therapy and behavioral activation for the treatment of depression: Description and comparison. The Behavior Analyst, 29(2), 161-185.
Khanna, S., & Greeson, J. M. (2015), A narrative review of yoga and mindfulness as complementary therapies for addiction, Complementary Therapies in Medicine, 21(3), 244-252.
Khoury, B.; Lecomte, T.; Fortin, G.; Mass, M.; Therien, P.; Bouchard, V. and Hofmann, S. G. (2013); Mindfulness -based therapy: Acomprehensive meta – analysis. Clini Psycho Revi; 33: 763-771
Kingsep, patrik, Nathan, Paula, Castle, David. (2003). Cognitive behavioural group treatment for social anxiety in schizophrenia. Schizophrenia Research, 63; 121- 129.
Linehan, M.M. (1993). Cognitive behavioral treatment of borderline personality disorder. New York: Guilford Press.
Mackay M. Hand book of research method in abnormal and clinical psychology. New York: Guilford Press; 2008: 342-376.
Melloni, C. (2016), Management of Gender Dysphoria and Creation of a "Gender Team", Gender Team, Center for Genital Reconstructive and Aesthetic Surgery,Via Sardegna, 76 – 90144 Palermo, Italy, Anaplastology 2016, 5:2.
Michelle, A,. & Cretella, M.D. (2016), Gender Dysphoria in Children and Suppression of Debate, journal of American Physicians and Surgeons, 21(2), 12-23.
Olson, K. R., Durwood, L., DeMeules, M., McLaughlin, K. A. (2016), Mental Health of Transgender Children Who Are Supported in Their Identities, Pediatrics, 137(3), 2015-3223.
Olson, K. R., Durwood, L., DeMeules, M., McLaughlin, K. A. (2016), Mental Health of Transgender Children Who Are Supported in Their Identities, Pediatrics, 137(3), 2015-3223.
Powell, T. J., & Enright, S. J. (1991). Anxiety and stress management. Taylor & Frances/Routledge.
Prunas, A., Vitelli, R., Agnello, F., Curti, E., Fazzari, P., Giannini, F., Hartmann, D., Bini, M. (2013). Defensive Functioning in MtF and Ftm transsexuals. DOI: 10.1016/j.comppsych, 12, 009
Roode TV. Dickson N. Herbison, P. & Paul C. (2009) Child sexual abuse and persistence of risky sexual behaviors and negative sexual outcomes over adulthood: Findings from a birth cohort. Child Abuse & Neglect, 33, 161-172.
Sadock B. Sadock V. & Ruiz, P. (2009). Comprehensive Text Of Psychiatry. Ninth edition, volume 1.
Safer, D. L., Bullock, K. D., Safer, J. D.(2016). Obsessive-compulsive disorder presenting as gender dysphoria/gender incongruence: a case report and literature review. AACE Clinical Case Reports, 2(9), 268-271.
Safer, D. L., Bullock, K. D., Safer, J. D.(2016). Obsessive-compulsive disorder presenting as gender dysphoria/gender incongruence: a case report and literature review. AACE Clinical Case Reports, 2(9), 268-271.
Schmertz, SK., Masuda, A., & Anderson, PL. (2012). Cognitive processes mediate the relation between mindfulness and social anxiety within a clinical sample. Journal of clinical psychology, 68(3):362-71.
Schmertz, SK., Masuda, A., & Anderson, PL. (2012). Cognitive processes mediate the relation between mindfulness and social anxiety within a clinical sample. Journal of clinical psychology, 68(3):362-71.
Segal, Z, V., Williams, J. M. G., Teasdale, J. D. (2002) Mindfulness-based cognitive therapy for depression: A new approach to preventing relapse. New York: Guilford press.
Seligman, M. E. P., Rosenhan, D. L., Walker, E. F. (2012). Abnormal Psychology 4th ed. Trans, W. W. Norton & Company.
Selye, H. (1993). History and present status of the stress concept. Handbook of stress, 7-17.
Sideridis, G. D. (2007). International approaches to anxiety disorders: more Alike or more different? Research into classroom processes. New York: Teachers College Press, 22(2): 210-215.
Simon, L., Zsolt, U., Fogd, D. & Czobor, P.( 2011). Dysfunctional core beliefs, perceived parenting behavior and psychopathology in gender identity disorder; A comparison of male-to-female, female-to-male transsexual and nontranssexual control subjects. Behavior Therapy and Experimental psychiatry. Page: 38-45.
Simon, L., Zsolt, U., Fogd, D. & Czobor, P.( 2011). Dysfunctional core beliefs, perceived parenting behavior and psychopathology in gender identity disorder; A comparison of male-to-female, female-to-male transsexual and nontranssexual control subjects. Behavior Therapy and Experimental psychiatry. Page: 38-45.
Simon, L.; Zsolt, U.; Fogd, D. & Czobor, P. (2011). Dysfunctional core beliefs, perceived parenting behavior and psychopathology in gender identity disorder: A comparison of male-tofemale, female-to-male transsexual and no transsexual control subjects. Behavior Therapy and Experimental psychiatry, 42, 38-45.
Twohig, M. P., Hayes, S. C., & Masuda, A. (2006). Increasing willingness to experience obsessions: Acceptance and commitment therapy as a treatment for obsessive-compulsive disorder. Behavior therapy, 37(1), 3-13.
Vimz, B.& Pina, w. (2010).The assessment of emotion regulation Improving construct validily in research on psychopathology in Yoth. Journal of psycholosical Behaviour assessment, published online, 10(1), 169-178
Vimz, B.& Pina, w. (2010).The assessment of emotion regulation Improving construct validily in research on psychopathology in Yoth. Journal of psycholosical Behaviour assessment, published online, 10(1), 169-178.
Waldron, H. B., Slesnick, N., Brody, J. L., Truner, C.W., Paterson, T. R. (2001). Treatment Outcomes for Adolescent Substance Abuse at 4-7 Month Assessment. Journal Consulting and Clinical Psychological; 69: 802-813.
Wilson, K. G., & Hayes, S. C. (1996). Resurgence of derived stimulus relations. Journal of the Experimental Analysis of Behavior, 66(3), 267-281.
Wolf, C. J,. Serpa, G., Kornfield, J., Goodman, T. (2015), A Clinician's Guide to Teaching Mindfulness: The Comprehensive Session-by-Session Program for Mental Health Professionals and Health Care Providers, New Harbinger Publications, http://gen.lib.rus.ec/book/index.php?md5=510A5CB6E400C2CA3C93A4B4D5DA867E.
Woul, F. (2004). The stress process, self- efficacy expectations, and psychological health, Personality and Individual Differences, 37:1033-1043
Cole, C.M.; O'Boyle, M.; Emory, L.E.& Meyer, W.J. (2012). Comorbidity of gender dysphoria and other majorpsychiatric diagnoses. A.rchive of Sexual Behavior, 2(3), 34-56.
Whitbourne, S. K., & Halgin, R. P. (2013). Abnormal psychology: Clinical perspectives. New York: McGraw-Hill.
Ahlam, A., Al-Senewi, H., & Al-Alawi, M. (2016). Gender dysphoria in an Omani female. International Journal of Nutrition, Pharmacology, Neurological Diseases 6(2):97 DOI: 10.4103/2231-0738.179970
Austion, A., & Craig, S. l. (2015), Transgender Affirmative Cognitive Behavioral Therapy: Clinical Considerations and Applications,  Professional Psychology Research and Practice 46(1):21-29 : 10.1037/0038642
Cavanaugh, T., Hopwood, R., & Lambert, C. (2016), Informed Consent in the Medical Care of Transgender and Gender -Nonconforming Patients, ama Journal Ethics, 18(11), 1147-1155.
Feldman J, Brown GR, Deutsch MB, et al. (2016). Priorities for transgender medical and healthcare research. Current Opinion in Endocrinology, Diabetes and Obesity, 23(9), 180-187.
Glidden, D., Bouman, W.P. Bethany, A. Jones, M., and Arcelus, J. (2016), Gender Dysphoria and Autism Spectrum Disorder: A Systematic Review of the Literature, Sexual Review, 4(2), 3-14.
Hoffman, B. (2014), An Overview of Depression among Transgender Women, Depression Research and Treatment, http://dx.doi.org/10.
Holt, V., Skagerberg, E., & Dunsford, M. (2016), Young people with features of gender dysphoria: Demographics and associated difficulties, Clinical Child Psychology and Psychiatry, 7(26), 108-118.
Khoury, B.; Lecomte, T.; Fortin, G.; Mass, M.; Therien, P.; Bouchard, V. and Hofmann, S. G. (2013); Mindfulness -based therapy: Acomprehensive meta – analysis. Clini Psycho Revi; 33: 763-771.
Melloni, C. (2016), Management of Gender Dysphoria and Creation of a "Gender Team", Gender Team, Center for Genital Reconstructive and Aesthetic Surgery,Via Sardegna, 76 – 90144 , 2016, 5:2.
Michelle, A. & Cretella, M.D. (2016), Gender Dysphoria in Children and Suppression of Debate, journal of American Physicians and Surgeons, 21(2), 12-23.
Olson, K. R., Durwood, L., DeMeules, M. McLaughlin, K. A. (2016), Mental Health of Transgender Children Who Are Supported in Their Identities, Pediatrics, 137(3), 2015-3223.

1. Transsexual
2. Ayvnysm
3. Eon de Beaumon
4. Squirol
5. Kraft- Ebing
6.Sex
7 . gender
8 .gender identity
9 .transexual
10 .Homosexuality
11. transgender
12 . Gender dysphoria
13 .Reaction
14 . Anatomic
15 . body dysmorphic disorder
16 .delusion
17 .Other specified gender dysphoria
18 .unspecified gender dysphoria
19 .Oedipal
20Psychoanalytic theory
21 Sigmund Schlomo Freud
22 .Jean Piaget
23.Kohlberg
24 .Gender schemas
25 . Sandra Bem
26 . Nancy Chodorow
27 . Elena bloti
28 .Carol Hagemann-White
29 Whitbourne & Halgin
30 . Holt & Skagerberg & Dunsford
31 .Cavanaugh, Hopwood & Lambert
32 . Michelle & Cretella
33 .Feldman et al
34 .Glidden, Bouman, Bethany, Jones & Arcelus
35 .Melloni
36 .Ahlam, Al-Senewi, & Al-Alawi
37 Austion & Craig
38 .Khoury et al
39 Prunas
—————

————————————————————

—————

————————————————————

16

1

47


تعداد صفحات : 47 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود