تارا فایل

تحقیق بررسی نقش تفکر استراتژیک بر گسترش ارتباطات شرکت ها




پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد (M.A)
گرایش مدیریت تحول

عنوان
بررسی نقش تفکر استراتژیک بر گسترش ارتباطات شرکت ها
(مطالعه موردی: شرکت های تعاونی روستایی استان چهارمحال و بختیاری)

استاد راهنما

——————-

نگارش
————

تقدیر و تشکر
پروردگارا! شاد بدانم که اول من نبودم، تو بودی. آتش یافت با نور شناخت، تو آمیختی. از باغ وصال، نسیم قرب تو انگیختی. باران فردانیت برگرد بشر ریختی. با آتش دوستی، آب و گل بسوختی، تادیده ی عارف به دیدار خود آموختی.
اعضای خانواده ام مخصوصاً پدر و مادرم در تمامی مراحل زندگی یار و یاور من بوده اند. از زحمات بی شائبه آنها که فراتر از آن چیزی بود که می توانست باشد تشکر و قدردانی می کنم.
از استاد راهنمای فرزانه ودلسوز ————- که افتخار شاگردی ایشان در دوره ی کارشناسی ارشد را داشتم و علاوه برعلم آموزی در محضر ایشان، درس زندگی نیز آموختم نهایت سپاس گذاری را دارم.

تقدیم به
پدر و مادر عزیزم
که همیشه مشوق من بوده اند.

فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1مقدمه 3
1-2 بیان مسئله 5
1-3 ضرورت و اهمیّت تحقیق 7
1-4 اهداف تحقیق 4
1-5 فرضیه های تحقیق 7
1-6روش تحقیق…………………………………………………………………………………………………… 8
1-7 قلمرو تحقیق(زمانی، مکانی، موضوعی) 8
1-8 تعاریف نظری و عملیاتی واژه ها 9
1-9طیف مورد استفاده در تحقیق………………………………………………………………………………….10
1-10 مدل مفهومی تحقیق 11
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه تحقیق
2-1 مقدمه 10
2-2-بخش اول: تفکر استراتژیک….. 15
2-2-1-تعاریف تفکر استراتژیک. 17
2-2-2-مفهوم تفکر استراتژیک. 19
2-2-3-منابع تفکر اشتراتژیک. 30
2-2-4-عناصر تفکر استراتژیک. 31
2-2-5-کارکردهای تفکر استراتژیک. 33
2-2-6-تعریف مدیریت استراتژیک 34
2-2-7-تعریف برنامه ریزی استراتژیک. 34
2-2-8-رابطه تفکر استراتژیک و برنامه ریزی
استراتژیک. 35
2-2-9سه فرمان برای تفکر استراتژیک در ایجاد مزیت
رقابتی. 41
2-2-10-چالشها و موانع تفکر استراتژیک. 42
2-2-11-گامهای تفکر استراتژیک چیست؟ . 48
2-2-12-چرا تفکر استراتژیک مهم است؟. 50
2-2-13-متفکر استراتژیک. 51
2-2-14-مسیرهای چهارگانه به سوی برتری استراتژیک. 53
2-2-15-عوامل موثر بر تفکر استراتژیک. 60
2-2-16-ایا شما به تفکر استراتژیک نیاز دارید؟. 64
2-2-17-متفکران استراتژیک چه فرقی با دیگران
دارند؟. 65
2-2-18-ایزارهای تفکر استراتژیک. 67
2-3-بخش دوم: گسترش ارتباطات. 72
2-3-1-تئوری هزینه های اقتصادی. 82
2-3-2-تئوری وابستگی منابع………………….. ……….87
2-3-3-تئوری اتحاد استراتژیک……. ……………91
2-3-4-تئوری ذینفعان………………… ……..94
2-3-5-تئوری یادگیری………….. ……………97
2-3-6-تئوری نهادینه شدن………. …………….100
2-4-بخش سوم: پیشینه تحقیق……….. ………….103

فهرست جلداول
عنوان صفحه

چکیده
موضوع ارتباطات در سازمان از چنان اهمیتی برخوردار است که میتوان گفت اولین و مهمترین وظیفه هر مدیر توسعه که سیستم ارتباطات در سازمان می باشد. بنابراین ارتباطات یک مهارت بسیار مهم و مبنای لازم برای مدیریت کارآمد است که از طریق آن مدیران بین اشخاص و سازمان های مختلف روابطی را که برای انجام وظایف روزانه کارکنان به نحو مطلوب ضرورت دارد، برقرار ساخته و حفظ می کنند. این پژوهش که توصیفی-پیمایشی با ماهیت کاربردی و از لحاظ زمانی مقطعی می باشد به منظور بررسی بررسی نقش تفکر استراتژیک بر گسترش ارتباطات شرکت ها (مطالعه موردی: شرکت های تعاونی روستایی استان چهارمحال و بختیاری) انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه اعضای هیئت مدیره شرکت های تعاونی روستایی می باشند که تعداد آنها 205 نفر می باشد و از سرشماری استفاده شد. ابزار اندازه گیری تحقیق، دو پرسشنامه تفکر استراتژیک و گسترش ارتباطات بود که مورد استفاده قرار گرفت. برای اندازه گیری روایی پرسشنامه ها از روش محتوایی و برای تعیین پایایی آن آلفای کرونباخ محاسبه گردید که مقدار آن بالاتر از 7/0 برآورد گردید. برای بررسی نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف و برای تحلیل داده ها از آزمون پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد تفکر استراتژیک بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد. همچنین مولفه های تفکر استراتژیک (تفکر سیستمی، عزم استراتژیک، فرصت طلبی هوشمندانه، تفکر در زمان و پیشروی با فرضیه) بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.

کلید واژه ها: گسترش ارتباطات شرکت ها، تفکر استراتزیک، شرکت های تعاونی روستایی

فصل اول
کلیات تحقیق

1-1مقدمه
تغییر وتحول عظیم در محیط خارجی شرکت ها و سازمان ها سبب خلق رویکردی پویا به مدیریت با عنوان تفکراستراتژیک شده است.
امروزه یکی از قدرتمندترین ابزارهای یک مدیر که در شغل خودمورد استفاده قرار می دهد ذهن و قدرت تفکر اوست.در واقع تفکراستراتژیک به فرایند تفکر خلاق و واگرا اشاره دارد و نقش عمده ای در مسائل کلان کشور ها و سازمان ها تا تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های فردی ایفا می کند.
تفکراستراتژیک در محیط پر تحول و غیر قابل پیش بینی امروز به عنوان یکی از رویکردهای مناسب راهبردی سازمان شناخته می شود ودر شرایط نا پایدار محیط بیرونی یکی از چالش های بزرگ مدیران در دهه های اخیر بوده است.
روند تحولات پیچیده و سریع جهانی سبب شده است که اقتصاداز اتکا بردارائی های مشهود به سمت دارائی های نامشهود(دانش)سوق یابد،اینجاست که شبکه پیچیده روابط انسانی درسازمان بر سلسله مراتب پایگاهی پیشی می گیرد ودر واقع نگرش انسان مدارانه رو به فراز نهاده است.
یعنی امروزه یک مدیر ورهبر باید بداند آنچه در سازمان او مهمتر است تعاملات و روابط پیچیده سازمانی میان افراد است و باید برای اداره امور سازمان و رهبری از این روابط میان خود و کارکنان سازمان به بهترین شکل بهره گرفت.به بیان دیگر اندیشه و تفکر مدیران و کارکنان به نوعی مزیت رقابتی برای سازمان تبدیل شده است.
تلقی درست درباره ی شرکت ها و سازمان ها به عنوان یک سیستم اجتماعی وباز که دائما با محیط خارجی خود در ارتباط بوده اند و از تغییر وتحولات آن تاثیر می پذیرند،لزوم آشنائی و استفاده از تفکراستراتژیک را دو چندان می نماید و با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب مضاعفی به خود گرفته است و پیچیده شدن برنامه ها و تصمیمات شرکت ها وبه کار گیری تفکراستراتژیک و جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس می شودو تفکراستراتژیک با پشتیبانی و تکیه برذهن حساس و پویا،اقتصادی و آینده نگر راه حل بسیاری از مسائل امروزی شرکت ها و سازمانهاست.
امروزه تفکر استراتژیک به عنوان یک عنصر بسیار مهم و ارزشمند در مدیریت های کلان در شرکت ها،سازمان ها و سیستم های کسب و کار مطرح می باشد.از دیدگاه محلی تفکراستراتژیک یک بصیرت و فهم از وضعیت موجود و بهره برداری از فرصت هاست.این بصیرت کمک می کندتا واقعیت های بازار و قواعد آن به درستی و به موقع شناخته شود و برای پاسخگوئی به این شرایط راهکارهای بدیع و ارزش آفرینی خلق شود.
مدیران با بهره گیری از تفکراستراتژیک،رقبا،قیمت ها،بازارها،دولت ها،توزیع کنندگان،عرضه کنندگان مواد اولیه،بستانکاران و سهامداران را که در سراسر جهان وجود دارند،بررسی و تجزیه و تحلیل می نمایند و درک مناسبی از آنها بدست می آورند،چرا که این عوامل تعیین کنندگان موفقیت های تجاری در دنیای امروز می باشند.
بدون شک تفکراستراتژیک ضرورت الزامی شرکت ها در شرایط متغیر و نا پایدار کنونی است و توانایی تفکراستراتژیک برای بقا ورشد و شکوفایی در محیط طوفانی و جهانی،برای شرکت ها حیاتی است.شرط بقا و توسعه،افزایش سهم بازار و سود آن وری است و این از طریق برنامه ریزی استراتژیک محقق می شودو موثر بودن برنامه ریزی استراتژیک بدون حمایت تفکراستراتژیک کارآمد،امکان پذیر نیست.
فقدان تفکراستراتژیک در مدیریت ارشد و مدیران مالی به عنوان یک نقصان مهم و کمبود اساسی در راس شرکت ها به شمار می رودو برطرف نمودن این کمبود جز از طریق بکارگیری مفاهیم و اصول مدیریت و روانشناسی امکان پذیر نمی باشد.
در کشور ایران بکار گیری موثر ابزارها و تکنیک های مدیریت استراتژیک جهت بهبود توانائی تفکراستراتژیک در مدیران رو به افزایش است.لذا در این فصل به بیان مسئله،ضرورت و اهمیت تحقیق،اهداف و فرضیه ها ی تحقیق در رابطه با موضوع بررسی نقش تفکراستراتژیک بر گسترش ارتباطات شرکت های تعاون روستائی در استان چهار محال و بختیاری از نظر لیدکا پرداخته و واژه های کلیدی تحقیق را تعریف خواهیم نمود.
1-2 بیان مسئله
ضعف وعدم توانایی تفکر استراتژیک در شرکت های تعاون روستایی باعث از دست رفتن موقعیت ها و فرصت های تازه شده، لذا تجهیز شرکت های تعاون روستایی به تفکر استراتژیک یک ضرورت و نیاز حیاتی به نظر می رسد و تحقیق فعلی به دنبال بررسی نقش تفکر استراتژیک بر گسترش ارتباطات شرکت های تعاون روستایی می باشد.
امروزه یکی از قدرتمندترین ابزارهای یک مدیر که در شغل خود مورد استفاده قرار می دهد، ذهن و قدرت تفکر اوست. تفکر استراتژیک باعث می شود مدیران دریابند جه عوامل و عناصری در دستیابی به اهداف مورد نظر موثر بوده و چرا و چگونه عوامل موثر خلق ارزش می کنند؟ بدون این تشخیص، صرف منابع اعم از مادی و غیر مادی برای رسیدن به پیشرفت و موفقیت بی نتیجه خواهد بود. تفکر استراتژیک لمس موقعیت ها و دیدن فرصت هایی است که دیگران از آن غافل هستند. بدون این تفکر،پیشرفت و موفقیت و ماندگاری در وضعیت متحول امروزی میسر نمی گردد.
روند تحولات پیچیده و سریع جهانی سبب شده است که اقتصاد از اتکاء بر دارایی های مشهود به سمت دارایی های نامشهود ( دانش ) سوق یابد، اینجاست که شبکه پیچیده روابط انسانی درسازمان بر سلسله مراتب پایگاهی پیشی می گیرد و در واقع نگرش انسان مدارانه رو به فراز نهاده است .یعنی امروزه یک مدیر ورهبر باید بداند آنچه درسازمان او مهمتر است تعاملات وروابط پیچیده سازمانی میان افراد است وباید برای اداره امور سازمان ورهبری ازاین روابط میان خود وکارکنان سازمان به بهترین شکل بهره گرفت. به بیان دیگراندیشه وتفکر مدیران و کارکنان به نوعی مزیت رقابتی برای سازمان تبدیل شده است.
آنچه مسلم است دنیای امروز ما دنیای پرتلاطم و متحول است و تنها سازمان هایی قادر هستند از گذر این تحولات و تلاطم ها به سلامت و با دست پر عبور کنند که خود را برای مقابله با این شرایط آماده کرده باشند و این آماده سازی برای مواجهه با شرایط جز با پیش بینی آینده ممکن نیست.
امروزه تفکر استراتژیک به عنوان یک عنصر بسیار مهم وارزشمند در مدیریت های کلان درسازمان ها وسیستم های کسب وکار مطرح می باشد. سازمان ها دیگر نمی توانند با روش های گذشته و معمولی مدیریت و برنامه ریزی، پاسخگوی تحولات و تغییرات محیط پیرامون خود باشند. از دیدگاه کلی، تفکر استراتژیک یک "بصیرت و فهم از وضعیت موجود و بهره برداری از فرصت ها" است. این بصیرت کمک می کند تا واقعیت های بازار و قواعد آن به درستی و به موقع شناخته شود؛ و برای پاسخگویی به این شرایط راهکارهای بدیع و ارزش آفرینی خلق شود.به بیان دیگر فرصت عبارت است از هرانچه تاکنون دربازار به آن پاسخ گفته نشده ویا نیاز برای پاسخگویی دربازار به آن وجود دارد واستراتژی داشتن طرح وبرنامه وتفکر ودیدمناسب است برای نیل به اهداف سازمان در برآورده ساختن آن نیاز باتوجه به تعاملات ونیز آشفتگی های موجود در روابط. امروز کسب وکار وسازمان ها و تفکر استراتژیک مدیر را قادر می سازد تا بفهمد چه عواملی در دستیابی به اهداف موردنظر موثر است و چگونه این عوامل موثر برای مشتری ارزش می آفریند؟ این تفکر از طریق فهم صحیح قواعد بازار و پاسخگویی خلاقانه به آن صورت می پذیرد که در محیط ناپایدار و متحول کسب و کار امروز بسیار حائز اهمیت است. زیرا بدون این تفکر، تلاش های سازمان برای دستیابی به استراتژی های تدوین شده اثربخش نخواهد بود.
در این پژوهش شرکت های تعاون روستایی استان چهارمحال و بختیاری مورد مطالعه قرار گرفته و دلیل این است که با توجه به موقعیت ها و فرصت های به وجود آمده، شرکت های تعاونی موفق به رشد و توسعه و ارتباط قابل قبول و افزایش چشمگیر سهم بخش تعاون در اقتصاد ملی نشده اند.ضعف و ناتوانی مدیران شرکت ها در استفاده از ظرفیت ها و عدم ارتباط با واقعیت های روز عامل اصلی در شکست برنامه های توسعه و رشد ارتباطات است.ایجاد تفکر استراتژیک و افزایش ارتباطات در شرکت ها دو موضوع جدا و متفاوت از هم نیستند. درک این ارتباط برای شرکت های تعاون روستایی کشور که هم اکنون دوران جدیدی را تجربه می کنند از آن جهت که در عملکرد و بهره وری آنها می تواند تاثیر بگذارد،حائز اهمیت می باشد.
1-3 ضرورت و اهمیت تحقیق
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش تفکر استراتژیک بر گسترش ارتباطات شرکت ها می باشد. تفکر استراتژیک اشاره به فرایند تفکر خلاق و واگرا دارد و در مسایل کلان کشورها و سازمان ها تا تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های فردی نقش عمده ای را ایفا می کند(هراکلیوس، 1998). در چنین شرایطی تفکر استراتژیک به خصوص زمانی که این نوع از تفکر میان مدیران میانی در سراسر سازمان توزیع شده باشد، ممکن است باعث بهبود کارایی و اثربخشی سازمان شود )تاکور و کالینگو، 1992).
ترنتر (1998) بیان داشته است که قابلیت ما در پیش بینی آینده محدود است، هنگامی که دنیا در حال تغییرات سریع و غیر قابل پیش بینی است و کنترلی بر منابع حیاتی مورد نیاز وجود ندارد، سازمان ها نمی توانند استراتژی را فرموله و پیاده نمایند. لذا " تفکر استراتژیک" در محیط پر تحول و غیر قابل پیش بینی امروز به عنوان یکی از رویکردهای مناسب راهبری سازمان شناخته می شود (غفاریان، 1382).
تفکر استراتژیک مدیران را به سوی یادگیری سریع از محیط کسب و کارو به کارگیری خلاقیت برای خلق ارزش های جدید فرا می خواند. این شیوه تفکر،چشم اندازهایی متمایز از رقبا را به همراه دارد.چشم اندازهایی که می تواند استراتژی های نوآورانه و مزیت بخشی را سبب شود(سفیدی، 1387: 1).
فقدان تفکر استراتژیک در مدیران عالی به عنوان یک کمبود اساسی در سازمان ها به شمار می رود که این خود نیز بر عملکرد کل سازمان تاثیر می پذیرد.واضح است شناسایی عوامل اثرگذار محیط درونی سازمان و کیفیت تعامل این عوامل سازمان را قادر می سازد تا به رشد و بالندگی و بقاء خود کمک کند. داشتن توان آینده نگری، شناسایی عوامل موثر بر عملکرد سازمانی و برنامه ریزی اثربخشی موفقیت در آینده در گرو دارا بودن تفکر استراتژیک است(پورکیانی، 1389: 1).
با توجه به این که سهام داران اصلی شرکت های تعاون روستایی مردم و روستاییان می باشند در یک ارتباط کاری اگر کارکنان احساس کنند که شرکت ها به وعده های خود عمل کرده، تلاش می کنند همکاری های خود را جهت تعادل در ارتباط افزایش دهند و آن را بهبود بخشند. این گسترش ارتباطات می تواند ما را در دستیابی به اهداف زیر یاری رساند:
1- توانایی جذب سرمایه های کوچک مردمی و به کار گیری آن در جهت اجرای طرح ها و پروژه های تولیدی و اشتغالزا
2- توسعه فرهنگ تعاون در جامعه جهت رفع محدودیت در تعامل با اقتصاد جهانی و دسترسی به بازارهای نهایی
3- سازمان دهی اقشار و گروه های مختلف روستایی و مردمی در جهت ایجاد توسعه انسانی پایدار
4- بهبود کیفیت زندگی، سلامت، امنیت غذایی و رفع فقر اعضای شرکت های تعاونی از طریق حضور عم در تعاونی ها در ایجاد پیوند با صندوق های حمایتی
5- ایجاد ساختار مناسب برای جذب حمایت ها و کمک های دولتی به منظور ایجاد توسعه اقتصادی همراه با عدالت اجتماعی
1-4 اهداف تحقیق
هر تحقیق علمی دارای اهدافی می باشد. هدف نقطه آرمانی و مطلوبی است که خواهان نیل به آن هستیم. اهداف عمده این تحقیق عبارتند از:
هدف اصلی
بررسی نقش تفکر استراتژیک بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی
اهداف فرعی
1-بررسی نقش تفکر سیستمی بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی
2-بررسی نقش عزم استراتژیک بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی
3-بررسی نقش فرصت طلبی هوشمندانه بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی
4-بررسی نقش تفکر در زمان بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی
5-بررسی نقش پیشروی با فرضیه بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی
1-5 مدل مفهومی تحقیق
تفکر استراتژیک مدیر را قادر می سازد تا بفهمد چه عواملی در دستیابی به اهداف موردنظر موثر است و چگونه این عوامل موثر برای مشتری ارزش می آفریند؟ تفکراستراتژیک رامی توان به نوعی قدرت درونی وذهنی درمدیر تعبیرنمود که بابهره گیری ازآن ضمن درنظرداشتن شرایط محیط وتحولات محیط ناپایدار جهانی اقدام به اخذ تصمیم وبرنامه ریزی نموده واستراتژی های سازمان خود را درمحیط کسب وکار ناپایدار ومتحول امروز طراحی می نماید .تفکر استراتژیک دردنیای کسب وکار امروز ازاهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا بدون این تفکر، تلاشهای سازمان برای دستیابی به استراتژی های تدوین شده اثربخش نخواهد بود.
مشکلی که در بین تعاونی های روستایی استان چهارمحال و بختیاری وجود دارد این است که ارتباطات سازنده و مناسبی در بین شرکت ها وجود ندارد و نیاز است که نقش تفکر استرتژیک مدیران برای تقویت ارتباط بین شرکت ها بررسی شود و راهکارهایی برای رفع موانع برداشته شود. برای این منظور از مولفه های تفکر استراتژیک گفته شده توسط لیدکا 1998 به عنوان متغیر مستقل و گسترش ارتباطات به عنوان متغیر وابسته استفاده می شود.
تفکر استراتژیک
تفکر سیستمی
عزم استراتژیک
فرصت طلبی هوشمندانه
تفکر در زمان
پیشروی با فرضیه
مدل مفهومی تحقیق (اقتباس شده از لیدکا، 1998)

1-6 فرضیه های تحقیق
فرضیه حدس و گمان آگاهانه محقق در خصوص یک مسئله یا موضوع می باشد. فرضیات این تحقیق عبارتند از:
فرضیه اصلی
تفکر استراتژیک بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
فرضیه های فرعی
1-تفکر سیستمی بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
2-عزم استراتژیک بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
3-فرصت طلبی هوشمندانه بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
4-تفکر در زمان بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
5-پیشروی با فرضیه بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
1-7 روش تحقیق
این تحقیق، توصیفی-پیمایشی با ماهیت کاربردی و از لحاظ زمانی مقطعی می باشد. در این تحقیق روش پیمایشی جهت گرد آوری داده ها استفاده خواهد شد، لذا آن را می توان در زمره تحقیق های میدانی قرار داد. جامعه آماری این تحقیق، اعضای هیئت مدیره شرکت های تعاون روستایی استان چهامحال و بختیاری می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه و فیش برداری می باشد. این تحقیق به صورت نمونه گیری انجام می شود که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران مشخص می شود. روش نمونه گیری، نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. ابتدا تعداد 30 پرسشنامه برای محاسبه پایایی پرسشنامه بین کارکنان توزیع می شود. و پس از تایید پایایی به توزیع کل پرسشنامه ها پرداخته می شود. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت خواهد گرفت و با توجه به سطح اندازه گیری داده ها و توزیع داده ها از آزمون های آماری پارامتریک و ناپارامتریک استفاده می شود.

1-8 قلمرو تحقیق(زمانی،مکانی،موضوعی)
قلمرو موضوعی
این تحقیق به منظور بررسی نقش تفکر استراتژیک بر گسترش ارتباطات شرکت ها (مطالعه موردی: شرکت های تعاون روستایی استان چهارمحال و بختیاری) صورت پذیرفته است لذا در حوزه مدیریت استراتژیک و مدیریت تحول قرار می گیرد.
قلمرو مکانی
این پژوهش در بین اعضای هیئت مدیره شرکت های تعاون روستایی استان چهارمحال و بختیاری صورت گرفت.
قلمرو زمانی تحقیق
این پژوهش در تابستان و پاییز 93 انجام شده است.
1-9 تعاریف نظری و عملیاتی واژه ها
تفکر استراتژیک
فرایندی خلاقانه و واگرا بوده (هراکلیوس، 1998) و با چشم انداز و دورنمای طراحی شده توسط رهبران سازمان مرتبط است.
تعریف عملیاتی: تفکر استراتژیک در فرضیه های تحقیق امتیازی است که از گویه های 1 تا 44 پرسشنامه تفکر استراتژیک به دست می آید.
تفکر سیستمی
بنا به نظر لیدکا یک متفکر استراتژیک می بایست یک مدل جامع از زنجیره ارزش از ابتدا تا انتها را در ذهن داشته باشد و روابط بین اجزای آن را به درستی درک کند.
تعریف عملیاتی: تفکر سیستمی در فرضیه های تحقیق امتیازی است که از گویه های 13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20، 21، 22، 23 پرسشنامه تفکر استراتژیک به دست می آید.

عزم استراتژیک
مدیران می بایست برای دستیابی به اهداف و آرمان سازمان عزمی استوار داشته باشند و انرژی خود را در دراز مدت صرف دستیابی به هدف استراتژیک نمایندو با شناسایی موانع موجود، در جهت رفع آنها اقدام نمایند.
تعریف عملیاتی: عزم استراتژیک در فرضیه های تحقیق امتیازی است که از گویه های 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12 پرسشنامه تفکر استراتژیک به دست می آید.
فرصت طلبی هوشمندانه
این حرکت به هوشیاری متفکر استراتژیک نسبت به محیط اشاره دارد.
تعریف عملیاتی: فرصت طلبی هوشمندانه در فرضیه های تحقیق امتیازی است که از گویه های 24، 25، 26، 27، 28، 29، 30، 31، 32 پرسشنامه تفکر استراتژیک به دست می آید.
تفکر در زمان
در این دیدگاه سازمان صرفاً در زمان حال زندگی نمی کند بلکه این گذشته سازمان است که او را از حال به زمان آینده می راند.
تعریف عملیاتی: تفکر در زمان در فرضیه های تحقیق امتیازی است که از گویه های 40، 41،42،43،44 پرسشنامه تفکر استراتژیک به دست می آید.
پیشروی با فرضیه
بر اساس دیدگاه لیدکا متفکر استراتژیک باید قادر باشد خلاقانه فرضیه سازی کند و مدبرانه آن را در معرض آزمون قرار دهد و بدین ترتیب از محیط پیچیده و تحولات آن بیاموزد.
تعریف عملیاتی: پیشروی با فرضیه در فرضیه های تحقیق امتیازی است که از گویه های33، 34، 35، 36، 37، 38، 39 پرسشنامه تفکر استراتژیک به دست می آید.

1-10 طیف مورد استفاده در تحقیق
مقیاس لیکرت یکی از رایج ترین مقیاس های اندازه گیری در تحقیقاتی است که براساس پرسشنامه انجام می شود و توسط رنسیس لیکرت1 (۱۹۰۳-۱۹۸۱) ابداع شده است. در این مقیاس یا طیف محقق با توجه به موضوع تحقیق خود، تعدادی گویه را در اختیار شرکت کنندگان قرار می دهد تا براساس گویه ها و پاسخ های چندگانه، میزان گرایش خود را مشخص کنند (حافظ نیا، 1389: 155).
تعداد گویه ها در مقیاس لیکرت حداقل ۱۵ تا ۳۰ گویه است. در ساختن طیف لیکرت می بایست مراحل زیر را رعایت کرد:
۱- انتخاب موارد تشکیل دهنده مقیاس اندازه گیری و تدوین گویه های مناسب و نامناسب مربوط به موضوع
۲- انجام یک نمونه اولیه از گویه ها در نمونه ای تصادفی از پاسخ دهندگان
۳- ارزش گذاری و محاسبه نمره کل برای هر پاسخ دهنده
۴- تعیین توان افتراقی گویه ها
۵- انتخاب گویه های برگزیده
۶- تعیین ضریب قابلیت اعتماد مقیاس
پاسخ ها به صورت چند گزینه ای است که بطور مثال در حالت ۵ نقطه ای گزینه ها شامل " خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد " می باشد.
سپس هر یک از گویه ها از نظر عددی از 1 تا 5 ارزش گذاری می شوند، حاصل جمع عددی این ارزش ها نمره را در این مقیاس به دست می دهد که بیانگر گرایش پاسخ دهندگان است؛ به همین دلیل به این مقیاس، مقیاس مجموع نمرات نیز گفته می شود (حافظ نیا، 1389: 155).

فصل دوم
ادبیات و مبانی نظری تحقیق

2-1 مقدمه
تفکر استراتژیک مدیر را قادر می سازد تا بفهمد چه عواملی در دستیابی به اهداف موردنظر موثر است و کدامیک موثر نیست و چرا، و چگونه عوامل موثر برای مشتری ارزش می آفریند؟ این بصیرت نسبت به عوامل تاثیرگذار در خلق ارزش، قدرت تشخیص ایجاد می کند. بدون این تشخیص، صرف منابع (مادی و غیرمادی) سازمان برای دستیابی به موفقیت بی حاصل خواهدبود. کن ایچی اومی2 درکتاب معتبر خود با عنوان "تفکر یک استراتژیست" چنین اظهار می دارد که: "اگر موضوعات اساسی را تشخیص ندهید، هرقدر به خود و کارمندانتان فشار روحی و فیزیکی وارد کنید، سرانجام نتیجه ای جز سردرگمی و شکست حاصل نخواهد شد". تفکر استراتژیک "پیش بینی" آینده نیست. تفکر استراتژیک تشخیص به موقع خصوصیات میدان رقابت و دیدن فرصتهایی است که رقبا نسبت به آن غافل هستند.
این فصل شامل سه قسمت می باشد که در قسمت اول تفکر استراتژیک، در قسمت دوم ارتباطات و در قسمت سوم پیشینه تحقیق آمده است که در ادامه به طور مفصل به تشریح هر بخش پرداخته می شود.
2-2- بخش اول: تفکر استراتژیک
تفکر استراتژیک یعنی هم زمان هم خلبان باشید، هم لوکوموتیو ران. هم نقاش باشید، هم مهندس؛ تفکر استراتژیک یعنی مثل یک خلبان از بالا به فرصت ها و مشکلات نگاه کنید که در زندگی گهی زین به پشت است و گهی پشت به زین. بدانید کارهای شما چه تاثیری بر دیگران دارد. تفکر استراتژیک یعنی مثل یک نقاش تصویر آینده را ترسیم کنید. تفکر استراتژیک یعنی مثل یک مهندس پای تان روی زمین باشد و با چالش ها عمل گرا برخورد کنید. تفکر استراتژیک یعنی مثل یک لوکوموتیو ران پیوسته ادامَه دادن. لوکوموتیو در سربالایی ها یا سرپایینی ها از حرکت نمی ایستد. چون رهرو آن است که تا تَه خط، آهسته و پیوسته رَود. (فرد آر،1389)
تغییرات اساسی و سریع روندها و رویدادهای سیاسی، اقتصادی و تکنولوژیکی در عصر فراصنعتی تاثیرات شدیدی بر عملکرد و رفتار سازمان ها دارد. تحقیقات نشان داده که تنها تعداد معدودی از مدیران به ویژه در کشورهای جهان سوم موفق به واکنش صحیح و به موقع در برابر این گونه تغییرات گردیده و توانسته اند نوع ساختار و پوشش درونی سازمان را متناسب با توانمندی موردنیاز در برابر چالش ها و دگرگونی ها، سازمان بخشند. (مشبکی و خزاعی،1387)
برای هماهنگی با تغییرات روزافزون و گام برداشتن در جهت اهداف سازمانی نیاز به تغییر در روش تفکر و تحول ذهنی مدیران سازمان ها می باشد و وقتی سازمان با مشکلات جدید مواجه می شود، راه حل های قدیمی کارایی خود را از دست می دهند.
همانند هر فعالیت خلاقانه دیگر، زمانی می توان از تفکر استراتژیک انتظار توفیق بیشتری داشت که از اصول خاصی پیروی کرده و از پاره ای کاستی ها و نارسایی ها نیز آگاهانه پرهیز کند . بدان معنی که بتوان عوامل موثر برسازمان را دید و از آینده مبهم و نامطمئن، باملاحظه وابستگی عوامل موثر راه حل های مسائل را ارائه نمود. تفکر استراتژیک چیزی بیش از توجه به روندهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فناوری بوده و مدیرانی را می طلبد که همبستگی این عوامل را تشخیص دهند. (زارعی و قلی ها،1389)
تفکر استراتژیک مدیر را قادر می سازد تا بفهمد چه عواملی در دستیابی به اهداف موردنظر موثر است و کدامیک موثر نیست و چرا؟
تفکر استراتژیک در قالب قواعد "ساده و عمیق" ظاهر شده و مدل ذهنی خاصی را ایجاد می کند تا مبنای تصمیم گیریهای روزانه و جهت گیری کلی سازمان باشد و بر ای سازمان و ذینفعان آن انگیزه و تعهد ایجاد کند. این انگیزه و تعهد از طریق قدرتی به وجود می آید که در حقیقت ساده و درعین حال جذاب است. (آقازاده،1385: 23-18)
برنامه ریزی استراتژیک و حتی پیاده نمودن آن کار زیاد دشواری نیست آنچه در این راستا دشوار به نظر میرسد دوام و پایداری برنامه ریزی استراتژیک در سازمان است. تفکر استراتژیک کمک میکند تا عوامل متعدد کسب و کار بر مبنای میزان تاثیرگذاری در خلق ارزش برای مشتری رده بندی شده و منابع سازمان صرفا بر روی عوامل اصلی تاثیرگذار متمرکز شود. آنچه در خلق ارزش برای مشتریان ویژه اهمیت دارد احساس تشخیص و ویژه بودن است. تفکر استراتژیک به همراه انسجام و نظم فکری ابزار اصلی یک استراتژیست را تشکیل میدهند. به مدد این ابزار و با اتکا به سایر همکاران در زمینه تامین اطلاعات و تخصصهای مورد نیاز، استراتژیست برای طراحی روشی برای مرتفع ساختن تنگناها و پیچیدگیهای که شرکت را به دشواری مبتلا ساخته است به صحنه عمل گام می نهد. (سلطانی، 1386: 2)
2-2-1- تعاریف تفکر استراتژیک
در ادبیات مدیریت استراتژیک، تعاریف متعددی برای بیان مفهوم تفکر استراتژیک وجود دارد. برخی از نویسندگان مفهوم تفکر استراتژیک را برای مفاهیمی دیگری چون برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک به کار برده اند. به عنوان مثال ویلسون بیان می دارد: "…تلاش برای بهبود، نهاد برنامه ریزی استراتژیک را آنچنان تغییر داده است که شایسته است تا به آن مدیریت استراتژیک یا تفکر استراتژیک اطلاق شود" .(ویلسون3،1994: 24-12)
معنی لغوی: کلمه استراتژی اولین بار توسط یونانیها به کار برده شد.استراتژی از ریشه (استرات +گی) یعنی: هنر جنگ تشکیل شده است به مفهوم تدوین برنامه جنگی توسط ژنرالها، صحیح عمل کردن در زمان و مکان مناسب، دست یافتن به نتایج مطلوب و مورد نظر. (صداقت گویان،1386)
معانی اصطلاحی:
> تعریف 1: تفکر استراتژیک عبارتست از تلفیق فعالیت هایی که در کنار هم برای بازار ارزش و برای سازمان مزیت رقابتی می آفریند.
> تعریف 2: تفکر استراتژیک عبارتست از معماری هنرمندانه استراتژی بر مبنای خلاقیت، کشف و فهم ناپیوستگی های کسب و کار
> تعریف 3: تفکر استراتژیک طرح ریزی اقدامات براساس یادگیری های جدید است.
> تعریف 4: تفکر استراتژیک از دیدگاه مینتزبرگ، یک فرآیند سنتز ذهنی است که از طریق خلاقیت و شهود، نمای یکپارچه از کسب و کار را در ذهن ایجاد می کند.
> تعریف5: تفکر استراتژیک یعنی هنر استفاده از موقعیتها وبحران ها برای خلق موقعیت برتر ومزیت رقابتی برای سازمان
> تعریف6: تفکر استراتژیک یعنی مهارت معماری استراتژیک
> تعریف7: تفکر استراتژیک یعنی توانائی مدیران عملیاتی و کارکنان برای ایجاد تغییر و تحمل شرایط تغییر
> تعریف8: تفکر استراتژیک یعنی آمادگی و حمایت کامل مدیریت ارشد از محیط قابل تغییر، ریسک پذیری در سازمان. (غفاریان و علی احمدی،1382: 38-33)
2-2-2- مفهوم تفکر استراتژیک
در مورد تفکر استراتژیک در بین صاحبنظران این حوزه اتفاق نظر وجود ندارد. بویژه در کشورمان، این موضوع به حکایت تاریکی تبدیل شده و هر فردی بر مبنای درک خود چهارچوبی را بر آن پیشنهاد کرده است. در این قسمت تعاریف متفاوتی که در این حوزه مطرح شده اند. به اختصار مرور می شوند. تفکر استراتژیک از دید میتنزبرگ عبارت است از یک فرآیند ذهنی که از طریق خلاقیت و شهود، نمای یکپارچه از کسب و کار را در ذهن ایجاد میکند. گرت تفکراستراتژیک را فرایندی میداند که مدیران ارشد طبق آن میتوانند فراتر از بحرانها و فرایندهای مدیریتی روزانه بیندیشند تا نگرشی متفاوت از سازمان و محیط متغیر آن بدست آورند(گرتز، 2002: 457) آبراهام نیز تفکر استراتژیک را شناسایی استراتژیهای قابل اطیمنان و یا مدلهای کسب و کاری میداند. (آبراهام،2005: 6) پورتر تفکر استراتژیک ( که به خلق ارزش برای مشتری منجر شوند را فرایند تدوین و بررسی فرضیات مربوطه به آینده میداند. فرضیاتی که زیر بنای رسالت، اهداف، و استراتژی سازمان را تشکیل میدهند. این فرآیند طیف وسیعی از موضوعات را در بر میگیرد و به همین خاطر اگر به شکلی ساختار یافته انجام نشود ممکن است به فعالیتی بیثمر و زمان بر تبدیل شود(بروس و همکاران، 1384: 1). تفکر استراتژیک، فرایند مداوم است که هدف آن، رفع ابهام و معنا بخشیدن به تحولات محیط پیچیده است. این فرآیند، تجزیه و تحلیل موقعیت و همچنین ترکیب خلاقانه نتایج تحلیل در قالب یک برنامه استراتژیک موفقیت آمیز را در بر می گیرد (مشبکی و همکاران، 1387: 107). تفکر استراتژیک، مدیر را قادر میسازد تا بفهمد چه عواملی در دستیابی به اهداف مورد نظر موثرند و چه عواملی موثر نیستند و چرا (پورصادق و همکاران،1390: 145). تفکر استراتژیک آن نوع از اندیشیدن است که حاصل آن فهم فرصتها و خلق راهکارهای استفاده از این فرصتهاست. چنین قابلیتی مجهز به نگاهی هدفدار(پاسخ جو) و انتخاب گر است. به عبارت دیگر، توان تشخیص موضوعات اساسی از غیراساسی را داراست. لازمه این کار فهم درست قواعد بازی است. (کیانی،1389: 51)
بییونگ و همکاران (2013) در مطالعه خود با عنوان سوابق و نتایج تفکر استراتژیک، با بررسی عوامل موثر بر تفکر استراتژیک در سطح سازمانی در زمینه های گوناگون مدیریت از جمله استراتژی بازاریابی، مدیریت استراتژیک و مدیریت منابع انسانی نشان دادند که نتیجه آشفتگی بازار و تلاطم فن آوری، ترویج تفکر استراتژیک در سطح سازمانی است و یک رابطه مثبت بین تفکر استراتژیک و عملکرد بازاریابی وجود دارد. (بیونگ،2013: 1698)
نویسندگان بر فرایند مدیریت استراتژیک تمرکز کرده اند و آشکارا بیان می دارند که برنامه ریزی استراتژیک خوب، به تفکر استراتژیک کمک خواهد کرد. یا تلویحاً پذیرفته اند که یک سامانه مدیریت استراتژیک خوب طراحی شده، تفکر استراتژیک را در سازمان آسان می سازد. مینتزبرگ قائل به تمایزی آشکار بین دو مفهوم تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک است و می گوید: برنامه ریزی استراتژیک تفکر استراتژیک نیست .از دیدگاه وی برنامه ریزی استراتژیک بر تجزیه و تحلیل تمرکز می کند و با تفسیر، بسط جزییات و صورت بندی استراتژی های فعلی سر و کار دارد. از سوی دیگر تفکر استراتژیک بر ترکیب، استفاده از شهود و خلاقیت برای خلق تجسم و تصویری منسجم از سازمان تاکید دارد و می گوید برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که باید پس از تفکر استراتژیک واقع شود. (بیونگ،2013: 1698)
گرات نیز دیدگاهی مشابه دارد. او معتقد است که تفکر استراتژیک فرایندی است که از طریق آن مدیران ارشد می توانند خود را از فرایندها و بحرانهای روزمره مدیریتی جدا سازند و بدین گونه دیدگاهی متفاوت از سازمان و محیط متغیر آن حاصل کنند. (گرات،1995: 8-1)
از دیدگاه کلی، تفکر استراتژیک یک بصیرت و فهم از وضعیت موجود و بهره برداری از فرصتها است. این بصیرت کمک می کند تا واقعیت های بازار و قواعد آن به درستی و به موقع شناخته شود و برای پاسخگویی به این شرایط راهکارهای بدیع و ارزش آفرینی خلق شود . در ادامه برخی تعاریف دیگر از تفکر استراتژیک بیان گردیده است:
تفکر استراتژیک یک مهارت حیاتی مدیریت در هزاره جدید است . مهارتی که لازمه توانمندسازی سازمان برای بقا و رشد در محیط به شدت رقابتی امروز است. (زارعی و قلی ها،1389)
اومی در کتاب معتبر خود با عنوان " تفکر یک استراتژیست" چنین اظهار می دارد که اگر موضوعات اساسی را تشخیص ندهید، هرقدر به خود و کارمندانتان فشار روحی و فیزیکی وارد کنید سرانجام نتیجه ای جز سردرگمی و شکست حاصل نخواهد شد. در نهایت می توان گفت که تفکر استراتژیک در سطح کل سازمان تعهد عمومی ایجاد می کند. منظور از این تفکر، پیش بینی آینده نیست بلکه تشخیص زود هنگام تغییرات بازار و دیدن فرصت هایی است که دیگران آن را نمی بینند.آنچه که مشخص است تفکراستراتژیک مبنای چشم انداز سازمان است واستراتژی سازمان را در جهت آن به حرکت درمی آورد. (اومی4،1982)
تفکر استراتژیک، معماری هنرمندانه یک استراتژی برمبنای خلاقیت، کشف و فهم ناپیوستگی های کسب وکار است. (هامل،51998: 4)
تفکراستراتژیک طرح ریزی اقدامات بر اساس یادگیری های جدید است. (استاکی6،1996)
تفکر استراتژیک یک فرآیند سنتز ذهنی است که ازطریق خلاقیت و شهود، نمای یکپارچه ای از کسب وکار را درذهن ایجاد می کند. (میتنزبرگ،1998)
تفکر استراتژیک یک فرآیند مداوم است که هدف آن رفع ابهام و معنا بخشیدن به یک محیط پیچیده می باشد. این فرآیند تجزیه وتحلیل موقعیت و همچنین ترکیب خلاقانه نتایج تحلیل در قالب یک برنامه استراتژیک موفقی تآمیز را در بر می گیرد. (بن7،2005)
همچنین ناپیر و البرت سه جنبه برای تفکر استراتژیک قائل هستند:
* گستردگی حوزه مورد توجه فرد به هنگام تفکر در خصوص مسائل سازمانی؛
* افق زمانی در تصمیمات؛
* افراد کلیدی که در سازمان از قابلیت تفکر استراتژیک بهره مند هستند و همچنین میزان استفاده آنها از سیستم های رسمی برنامه ریزی. (ناپیر و آلبرت،1990: 50-40)
بن معتقد است درک مفهوم تفکر استراتژیک نیازمند رویکردی دوگانه است که از یک سو ویژگی های فرد دارای قابلیت تفکر استراتژیک را شناسایی کرده و از سوی دیگر فرآیندها و بسترهای سازمانی حاکم بر فرد را مورد بررسی قرار دهد (بن و کریستودولو8،1990: 551-543) او در تحقیقات بعدی خود سطح سومی را نیز با هدف بررسی تعاملات گروهی موثر بر تفکراستراتژیک، در نظر می گیرد . اما در نهایت خانم" لیدکا" استاد دانشگاه داردن معتقد است گرچه تفکر استراتژیک ازافراد آغاز می شود اما آنها نیازمند بهره مندی از بستر سازمانی حامی تفکر و گفتمان استراتژیک در فضای سازمان هستند که بنیانی است برای خلق استراتژی های نو و قادراست قواعد رقابت را تغییر وچشم اندازکاملاً متفاوت ازوضع موجودراترسیم نماید. (لیدکا،1998: 129-120)
امروزه در بسیاری از سازمان ها تفکر استراتژیک جای خود را به برنامه ریزی استراتژیک غیر منطبق و دربرخی موارد رویایی نسبت به واقعیت های کنونی و آینده بازار سپرده است . در حالی که تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک باید در کنار هم نقش مکمل داشته باشند . تفکر استراتژیک چشم انداز متناسب با واقعیت های کنونی بازار و تحولات آینده آن را می آفریند که برای تبیین و پیاده سازی آن از ابزار برنامه ریزی استراتژیک استفاده می شود . مینتزبرگ متفکران را از برنامه ریزان استراتژیک جدا می داند . وی برای برنامه ریزان استراتژیک نقش های موثری همچون گردآوری داده، همراهی متفکر استراتژیک در خلق استراتژی و مشارکت در پیاده سازی چشم اندازهای استراتژیک ذکر می کند ولی خلق چشم انداز و معماری استراتژی را حاصل تفکر استراتژیک می داند. (میتنزبرگ و لامپل9،1999: 30-2)
در تفکر استراتژیک یک تصویر بزرگ و یکپارچه از محیط کسب و کار شکل می گیرد . این شیوه نگرش لازمه کشف قواعد اثربخش و بکارگیری آنها در راستای پاسخ به مشتری است، درحالی که برنامه ریزی استراتژیک با تمرکز بر روی چشم انداز و جزئیات استراتژی خلق شده، داده های دقیق برای پیاده سازی استراتژی فراهم می سازد . تفکر استراتژیک جهت گیری مناسب سازمان را مشخص می سازد و برنامه ریزی استراتژیک سازمان را درجهت مشخص شده به پیش می برد. تفکر استراتژیک با سنتز عوامل موثر محیطی و درونی تصویر یکپارچه ای از فضای کسب و کار را در ذهن ایجاد کرده و زمینه را برای خلق پاسخ های خلاقانه و بدیع به نیازهای بازار فراهم می سازد و برنامه ریزی استراتژیک با روش های تحلیلی، اهداف استراتژیک را به برنامه ها و اهداف سالیانه و کوتاه مدت تبدیل کرده و گا م های لازم برای پیاده سازیاستراتژی خلق شده را فرموله می کند. شاید با این دیدگاه بهتر باشد برنامه ریزی استراتژیک، ابزاری برای پیاده سازی چشم انداز حاصل از تفکر استراتژیک تلقی شود. (ویلسون،1994: 24-12)
برنامه ریزی استراتژیک فقط زمانی می تواند مفید باشد که از طریق تفکر استراتژیک حمایت شود و در نهایت به مدیریت استراتژیک منجر گردد. مدیریت استراتژیک به عنوان یک اقدام اساسی برای یک سازمان فعال و بهره ور مطرح است. تفکر استراتژیک به این معنی است که از خود بپرسیم " آیا ما در حال انجام دادن کارهای صحیح هستیم "؟ برای ارزیابی تفکر استراتژیک باید عوامل ذیل را مورد توجه قرار دهیم:
* تعیین مقاصد و اهداف؛
* شناخت دقیق محیط آتی و پیش بینی تغییرات آن، مخصوصا نیروهایی که موثر هستند و یا مانعی برای تحقق اهداف محسوب خواهند شد. (واقفی و هولمانتل10،1998)
برنامه ریزی استراتژیک یک تصمیم بنیادی و عملیاتی است، ولی می توان گفت که آن تنهاکوششی برای اتخاذ تصمیمات برای آینده نیست. همچنین برنامه ریزی استراتژیک به عنوان یک ابزار مطرح می شود. ولی آن جایگزینی برای کسب قضاوت در مورد رهبری یک سازمان نیست. همانگونه که اشاره شد برنامه ریزی استراتژیک، مجموعه ای از تئوری ها و چهارچوب هایی است که به همراه ابزارها و تکنی کهای تکمیلی برای کمک به مدیران برای برنامه ریزی و اقدام استراتژیک طراحی شده اند. نارسایی های برنامه ریزی استراتژیک و ضرورت های جدید ناشی از تغییرات محیطی باعث گردید که جهت تکمیل روش های سنتی مفاهیم و نکات جدیدی نیز مطرح شود. در رابطه با علل مطرح شدن تفکر استراتژیک، می توان به رویکردهای نوین استراتژی ها اشاره نمود. محیط کسب و کار امروز با ویژگی هایی همچون تغییرات پیچیده و غیرخطی، تحولات ناپیوسته و جهشی، تغییرات پی درپی پارادایم ها و رقابت بدون حیطه بندی قابل تعریف است و این خصوصیات صحت پیش بینی محیط آینده را به شدت تضعیف می کند . (هریس و غیوری،2000: 142-126)
مبنای برنامه ریزی استراتژیک، پیش بینی محیط (فرصت ها و تهدیدات) آینده است و در جایی که بین پیش بینی (در زمان برنامه ریزی) و واقعیت (در زمان اجرا) تفاوت زیادی وجود داشته باشد، اثربخشی آن از بین می رود. برنامه ریزی استراتژیک به محیطی باثبات و پایدار، عوامل محیطی در تعادل با تغییرات پیوسته، کنش و واکنش قابل فهم و قابل پیش بینی نیاز دارد و در فقدان چنین شرایطی از کارکرد موثر بازمی ماند. شرایط محیط امروز کسب و کار برای برنامه ریزی استراتژیک مناسب نیست. (غفاریان و علی احمدی،1382)
بنابراین به نظر می رسد که تفکر استراتژیک موضوع جدیدی است که طی سال های اخیر در دنیا مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است و ما درنظر داریم تا در این تحقیق میزان تفکررادر مدیران جهت دستیابی به یک معیار و شاخص های کلی،مورد سنجش قرار دهیم. (فالمر،1989: 1)
برای تفکر استراتژیک الگوهای متعددی پیشنهاد شده است. هریک از این الگوها به ابعادی ازمفاهیم و فرآیند شکل گیری تفکر استراتژیک پرداخته اند. دراین تحقیق از الگوی عناصر تفکر استراتژیک (مدل خانم لیدکا) در سنجش تفکر استراتژیک مدیران شهرداری استفاده نمودیم.
در سال 1998خانم لیدکا، نظریات مینتزبرگ درباره تفکر استراتژیک را درقالب یک الگوی مفهومی توسعه داد. دراین الگو عناصر اصلی تفکر استراتژیک به صورت مشخص ارائه شده است. ایشان برای تفکر استراتژیک پنج رکن اصلی را پیشنهاد می کند: (آر دیوید،1999)
* نگرش سیستمی 11
* عزم استراتژیک12
* پیشروی بر اساس رویکرد علمی13
* فرصت طلبی هوشمندانه14
* تفکر در زمان 15
و تفکر استراتژیک را مستلزم درک این عناصر وشناخت رابطه بین آنها می داند . این ادراک سازمان را توانمند می سازد تا:
* برای مشتری ارزش بیشتری نسبت به رقیب بیافریند؛
* روش های بدیع (و غیر قابل تقلیدی) را پیش گیرد؛
* باتحولات وتغییرات محیط سازگاری ایجاد کند.
اما عناصر این مدل؛ عنصر اول نگرش سیستمی است یک فرد به عنوان متفکر استراتژیک باید مدل جامع زنجیره ارزشی از ابتدا تا انتها را در نظر داشته و وابستگی متقابل اعضا و تعاملات آنها در سیستم داخلی و خارجی را درک کند. (راوی و شاهکار،2005: 1029-1011)
دومین عنصر، عزم استراتژیک است که اراده ای درونی و استوار در راستای رسیدن به اهداف و آرمان ها بوده و تمرکز در جهت دار ساختن و قدرتمندنمودن استراتژی ها را می طلبد. سومین عنصر، پیشروی بر اساس رویکرد علمی است که هدف آن افزایش توان فرضیه سازی خلاقانه و آزمودن مدیرانه فرضیه هاست.
چهارمین عنصر، فرصت طلبی هوشمندانه است که در کل هوشمندی نسبت به محیط را شامل شده و توجه به تحولات فضای کسب و کار و فرصت های حاصل از آن را می طلبد. پنجمین عنصر این مدل، تفکر در زمان است که با توجه به گذشته و در نظر داشتن حال و بسط آن به آینده در واقع می بایست همواره (تفکر به موقع) داشت. (گرتز،2002: 462-456)
تفکر استراتژیک یک قدرت درونی است برای دیدن فرصتها وکمبودهای بازار وبرنامه ریزی بهینه برای رسیدن به اهداف عالیه سازمان. میتوان گفت تفکراستراتژیک ابزاری برای معرفی مفاهیم و رویکردهاست، ولی معرفی "تفکر استراتژیک" ازطریق تعریف آن کاری کم ثمر است. علت این امر در پیچیدگی مفهومی این رویکرد نهفته است. تعاریف متعددی که برای تفکر استراتژیک ارائه شده هریک به جنبه هایی از این رویکرد توجه داشته اند، هرچند هیچ یک تمامی ابعاد را در برندارند. در چنین شرایطی بهتر است برای معرفی به جای تعاریف، به ماهیت و ویژگیهای تفکر استراتژیک پرداخته و بدین ترتیب تلاش شود تا نمای صحیحی از این رویکرد تصویر گردد.از دیدگاه ماهوی تفکر استراتژیک یک "بصیـــرت و فهم" است. این بصیرت کمک می کند تا در شرایط پیچیده کسب و کار:
1- واقعیتهای بازار و قواعد آن به درستی شناخته شود؛
2- ویژگیهای جدید بازار زودتر از دیگران کشف گردد؛
3- جهشهای (ناپیوستگیهای) کسب و کار درک شود؛
4- و برای پاسخگویی به این شرایط راهکارهای بدیع و ارزش آفرینی خلق شود. (امیدوار،1385)
تفکر استراتژیک مانند فکر پویا است که با تعامل مستمر با تجربه و خلاقیت، توسعه می یابد و در واقع یک فرآیند مداوم است که هدف آن رفع ابهام و معنا بخشیدن به یک محیط پیچیده است.
در تفکر استراتژیک، مسائل پیچیده بی انکه ساده تلقی شوند، در ساده سازی آنها تلاش می شود و رمز و راز تحقق تفکر استراتژیک در امید به آینده، مثبت اندیشی، خوش بینی به دور از ساده انگاری و تلاش خستگی ناپذیر و مستمر خلاصه می شود. (ریگبای و بیلودو16،2007: 16-9)
تفکر استراتژیک مدیر را قادر می سازد تا بفهمد چه عواملی در دستیابی به اهداف موردنظر موثر است و کدامیک موثر نیست و چرا، و چگونه عوامل موثر برای مشتری ارزش می آفریند؟ این بصیرت نسبت به عوامل تاثیرگذار در خلق ارزش، قدرت تشخیص ایجاد می کند. بدون این تشخیص، صرف منابع (مادی و غیرمادی) سازمان برای دستیابی به موفقیت بی حاصل خواهدبود. کن ایچی اومی درکتاب معتبر خود با عنوان "تفکر یک استراتژیست" چنین اظهار می دارد که: "اگر موضوعات اساسی را تشخیص ندهید، هرقدر به خود و کارمندانتان فشار روحی و فیزیکی وارد کنید، سرانجام نتیجه ای جز سردرگمی و شکست حاصل نخواهدشد". تفکر استراتژیک "پیش بینی " آینده نیست. تفکر استراتژیک تشخیص به موقع خصوصیات میدان رقابت و دیدن فرصتهایی است که رقبا نسبت به آن غافل هستند. (علی احمدی و اسکندری،1382)
برای ایجاد تفکر استراتژی مدیران باید مستقیماً و آگاهانه در فرآیند این چرخه شرکت داشته باشند. (درگیر، متعهد، هشیار، انگیزه مند)
2-2-3- منابع تفکر استراتژیک
ناپیر و آلبرت17 سه جنبه برا ی تفکر استراتژیک قائل هستند:
الف)گسترد گی حوزه مورد توجه فرد به هنگام تفکر درخصوص مسائل سازمانی،
ب) افق زمانی در تصمیمات
پ) افراد کلیدی که در سازمان از قابلیت تفکر استراتژیک بهره مند هستند و همچنین میزان استفاده آنها از سیستمهای رسمی برنامه ریزی (ناپیر و همکاران،1990: 50-40)
به عنوان مثال لیدکا18، پنج عامل را به عنوان مشخصه های تفکر استراتژ یک بر می شمارداین عوامل عبارتند از دیدگاه سیستمی، تمرکز بر قصد و نیت استراتژ یک، فرصت طلبی هوشمندانه، تفکر در طول زمان و تفکر فرضیه محور. (هاشم زاده،1385)
ضرورت تفکر استراتژیک
قرن 21 کاملا با قرون گذشته متفاوت خواهد بود. امواج خروشان تغییر بر همه وجوه زندگی مردم تاثیر گذاشته و آنها برای بقاء و ادامه حیات در چنین شرایطی مجبورند خود را با آن سازگار کنند. دنیای کسب و کار نیز از این قاعده مستثنا نیست. محیط کسب و کار با ویژگی هایی همچوم تغییرات پیچیده و غیرخطی، تحولات ناپیوسته و جهشی، پیش بینی صحیح آینده را تا حدودی ناممکن می کند. عوامل زیادی در ایجاد این وضعیت دخالت دارند که مهمترین آنها عبارتند از: (ایران زاده و همکاران،1391: 20-9)
* جهانی شدن: عبارتست از فشردگی زمان و مکان که در نتیجه آن مردم دنیا به صورتی نسبتا آگاهانه، در جامعه واحد جهانی ادغام شده و بسیاری از محدودیت های جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از بین رفته یا کاهش می یابند. تکنولوژی، اطلاعات، تلویزیون، تجارت و مسافرت یعنی 4t19 زمینه را برای استفاده از تجربیات افراد در نقاط مختلف دنیا، آماده کرده است. در واقع جهانی شدن به معنای آزادی مطلق کسب و کار، برداشته شدن تمامی موانع، تسهیل جریان سرمایه و نفوذ آن در تمامی عرصه ها، حرکت روان اطلاعات، منابع مالی و خدمات و بالاخره تداخل و تعامل فرهنگ ها به سوی یکسان شدن است. جهانی شدن پدیده ای تک بعدی نیست که بتوان با کلیت آن موافق یا مخالف بود، بلکه مجموعه ای از تغییرات است که پیامدهای گسترده و بسیار پیچیده ای را به دنبال دارد.
* حرکت از اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی: جوهره اصلی این حرکت دانش و دانایی محور است. تکیه گاه اقتصاد جهانی، فناوری، تولید و تجارت در مقیاس جهانی است. این امر از یک سو فرصتهای زیادی را برای دولتها، حکومتهای محلی و شرکتها به وجود آورده و از سوی دیگر، برای هریک از آنها که فاقد درک لازم از این تحول شتابان هستند، ارمغانی جز خسران و عقب ماندگی نداشته است. عدم درک این تحولات، روند تحولات دولتهای محلی را مختل کرده و شرکتها را از صحنه اقتصاد جهانی حذف می کند.
* فناوری اطلاعات: الوین تافلر می نویسد که اقتصاد جهانی و محیط کاری آن بیش از 30 ثانیه نمی تواند بدون رایانه دوام بیاورد. در اقتصاد جهانی که در آن مطلع بودن، در ارتباط بودن و اول بودن می تواند موجب تفاوتی بزرگ بین موفقیت یا شکست شود، فناوری در واقع مزیت مهمی به حساب می آید. (الوین تافلر،1980) در دهه های اخیر فناوری اطلاعات به طرز چشم گیری الگوی زندگی، کار، نحوه یادگیری و نوع روابط هر فردی با دیگران را تغییر داده است. این تکانه بزرگ، تجارت، جامعه، سیاست و محیط امروز را به آینده پیوند می زند. بنابراین تقریبا در همه صنایع دنیا، هیچ سازمانی نمی تواند گزینه هایی که در سایه رشد فناوری آشکار شده اند را نادیده بگیرد. پس سازمانها در هر کجای جهان باید توسعه و بهره برداری از فناوری اطلاعات را در راس برنامه های خود قرار دهند. (ایران زاده و همکاران،1391: 14-13)
* تحولات اساسی دنیای کار: دنیای کار و محل کار بسیار متحول شده است. دیگر کارکنان ادارات را اشغال نمی کنند. سازمان ها در آن واحد با یکدیگر همکاری و رقابت دارند مشتریان بر فعالیت شرکتها نظارت داشته و خدمات را به سازمان دیکته می کنند. دیگر دوران تقسیم کار به وظایف کوچکتر به سر آمده است درر مقابل تیمهای مرکب از کارکنان، مسئولیت فرایندهای کلیدی کسب و کار را از آغاز تا پایان بر عهده می گیرند. امروزه سازمانها بیشتر بر شایستگی های اصلی تکیه خواهند کرد تا بر محصولات و بازارها. سازمانها دریافته اند که بجای سرمایه، پرسنل و امکانات، دانش، اطلاعات و ایده ها، منابع کلیدی کسب و کار هستند. لذا تفکرات تازه ای پیرامون سازمانها در حال شکل گیری است. سازمانها در همه جا درگیر ساختاردهی مجدد و خلق سازمانهای یکپارچه شبکه ای و مراکز سازمانی انعطاف پذیر هستند و به بیان دیگر، سازمانها روان تر می شوند و به طور مستمر اندازه، شکل و ساختار خود را تغییر می دهند. (مارکوات،1385)
* ترویج دانش: دانش نقش بسیار مهمی در ایجاد ثروت امروز جهان دارد. در کشورهای پیشرفته، صنایع مبتنی بر دانش نظیر مخابرات و نرم افزار در حال رشد هستند و صنایع قدیمی تر به دلیل باصرفه نبودن وادار به انتقال به کشورهای در حال توسعه شده اند. اقتصاد مبتنی بر دانش به عنوان یک نیاز حیاتی در تجارت نوین برآن است تا پنجره های جدیدی را به سوی فرصتها کشوده، نیروی کار تحصیلکرده را حفظ و بر روی تحقیق و توسعه سرمایه گذاری کند.
2-2-4- عناصر تفکر استراتژیک
عناصر تفکر استراتژیک را می توان به صورت جامع تر تقسیم بندی ومعرفی نمود:
1. تفکر سیستمی20
• کافمن: تغییر دیدگاه از تجزیه سازمان به عوامل خرد و کارمندان به مواجهه با سازمان به عنوان یک سیستم جامع که هر بخش آن با کل سیستم در تعامل است.
• سنجه21: ما باید نگاه فرا شخصیتی و فرا رویدادی داشته باشیم. ما باید به ساختارهایی که به رفتارهای فردی شکل می دهند و شرایطی که رویدادهای مطلوب را رقم می زنند توجه کنیم. چنین دیدگاهی نیازمند فهم کامل دینامیک های ضمنی داخلی و خارجی سازمان است . (رکنی نژاد،1391)
2. خلاقیت: 22
استراتژی عبارت است از ایده ها و توسعه راه حل های نوین برای ساخت مزیت رقابتی، از این رو استراتژیست ها باید خلاق باشند. (یوسفی طرزجان،1385)
وودمن23 می گوید: خلاقیت عبارت است از ساخت محصولات، خدمات، ایده ها و فرایندهای کاربردی و ارزشمند توسط افرادی که با یکدیگر در یک سیستم اجتماعی پیچیده کار می کنند.
عنصر مشترک همه تعاریف: نو بودن و مرتبط بودن به فعالیت های سازمان
• مهارت تفکر خلاقانه: توانایی تولید راه حل های فراوان برای حل یک مشکل و توسعه و شناسایی الگوها و روش های نا معمول.
• بدون خلاقیت نمی توانیم به طور کامل از اطلاعات و تجربه ها که در دسترس ماست استفاده کنیم و در ساختارهای قدیمی، الگوهای قدیمی و مفاهیم قدیمی باقی می مانیم. (سکاکی و شعبانی،1384)
3. داشتن چشم انداز 24
کولین و پاراس25 در تحقیقات نشان می دهند که شرکت هایی با شم قوی نسبت به چشم انداز و هدف در بازار سهام بسیار موفق تر بوده اند.
رهبران در این شرکت ها تاکید زیادی بر ساخت سازمان هایی داشته اند که درک عمیقی از دلایل وجودی
شان و ارزش های بنیادینشان دارند. (کولین و همکاران،2000: 46-19)
2-2-5 مدل عناصر تفکر استراتژیک
جین لیدکا26 دیدگاههای هنری میتنزبرگ درباره تفکر استراتژیک را در قالب یک مدل مفهومی توسعه داده است. او در این مدل، تفکر استراتژیک را به عنوان یک شیوه خاص اندیشیدن، با ویژگیهای کاملا قابل تشخیص، تعریف می کند. در این مدل پنج عنصر برای تفکر استراتژیک پیشنهاد شده است که عبارتند از: (لیدکا،1999: 4)
1- تفکر سیستمی: یک متفکر استراتژیک همیشه باید مدل کاملی از عوامل ایجاد ارزش را در ذهن خود داشته و تعامل این زنجیره از عوامل را به درستی درک کند. این مدل ذهنی، همه عوامل داخل و خارج از سازمان را در جای خود منظور کرده و به نوعی، مکانیزم فعالیت یک کسب و کار را نمایش می دهد.
2- تمرکز بر هدف: از نظر لیدکا، همه منابع سازمان (فیزیکی، انسانی، تکنولوژیک، انرژی روحی و روانی و…) باید درراستای دستیابی به هدف استراتژیک سازمان، متمرکز شوند. این تمرکز از پراکنده کاری جلوگیری کرده و سازمان را در راستای چشم انداز، به پیش می برد. در مقایسه با رویکرد برنامه ریزی استراتژیک به طور عمدی یک عدم تناسب اساسی بین اینها ایجاد می کند.
3- فرصت جویی هوشمندانه: یک تفکر استراتژیک باید نسبت به تحولات فضای کسب و کار و فرصتهای حاصل از آن، هوشیار باشد. همچنین باتوجه به بدنه سازمان و ظرفیتهای نهفته در آن نیز امری کارساز است.
4- فرضیه مداری: لیدکا می گوید زمانی که پیچیدگی کار به مراتب بیشتر از توانمندی مدلهای تحلیلی است و زمان برای تصمیم گیری و اقدام محدود می باشد، برای کشف قواعد موفقیت ساز در محیط کسب و کار باید از روش علمی فرضیه و آزمون فرض استفاده کرد. این فرضیات توسط پرسش خلاق "چه چیزی اتفاق می افتد اگر؟" که توسط سوال مهم "اگر… آنگاه…؟" دنبال می شود، حاصل می گردند. از دید لیدکا، تفکر استراتژیک، دو شیوه درک شهودی و تحلیلی را که میتنزبرگ نیز با درنظرگرفتن تفکر استراتژیک به عنوان سنتز و برنامه ریزی استراتژیک به عنوان تجزیه و تحلیل به نوعی به آن اشاره کرده است به هم پیوند می دهد.
5- تفکر در زمان: متفکران استراتژیک، ارتباط زمان گذشته، حال و آینده را با هم مرور کرده و درک می کنند. از دید لیدکا سازمان صرفا در زمان حال زندگی نمی کند بلکه این گذشته سازمان است که آن را از زمان حال به آینده هدایت می کند. گذشته، حال و آینده از هم جدا نیستند. آینده بر مبنای گذشته شکل می گیرد و نقطه آغاز آن زمان حال است. موفقیتهای امروز سازمان حاصل توانمندی های دیروز است و موفقیت در آینده نیز باید امروز پایه گذاری گردد. (لیدکا،1999)

شکل 2-1 مدل عناصر تفکر استراتژیک لیدکا
2-2-6 کارکردهای تفکر استراتژیک
تفکر استراتژیک برای مدیران
1- چشم انداز می آفریند؛ عوامل موثر در کسب و کار و خلق راهکارهای پاسخگویی به آن شکل می گیرد. که در صورت اثر بخش بودن منجر به موارد زیر می گردد: (اسور و انگلیست27،2006: 91-69)
* الف)شناخت واقعیت های بازار (زودتر از رقیب)
* ب) درک جهت ها و ناپیوستگی ها (زودتر از رقیب)
* ج) خلق راهکار (موثرتر از رقیب)
2-ارزش های کلیدی سازمان را شکل می دهد.
3-الگوی ذهنی می سازد.
تفکر استراتژیک سبب می شود تا:
1-منابع سازمان بر فعالیت های ارزش آفرین متمرکز شود.
2-از پرداختن به همه امور اجتناب می شود.
3-سازمان با داشتن استراتژی خاص ومنحصر به فرد خود متمایز گردد. (میکائیل28،2002)
2-2-7- رابطه تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک
به بیان کلی می توان گفت این تفکر استراتژیک است که برنامه ریزی استراتژیک راخلق می نماید وبنای برنامه ریزی استراتژیک داشتن تفکر استراتژیک مبتنی بر ارزشهای سازمان ونیازهای دنیای کسب وکار است تا درکنار یکدیگر موجبات تعالی سازمان وایجاد رشد ودریک کلام مزیت رقابتی نمایند. (چن و همکاران29،2001: 35-15)
امروزه در بسیاری از سازمان ها تفکر استراتژیک جای خود را به برنامه ریزی استراتژیک غیر منطبق و گاه رویایی نسبت به واقعیت های کنونی بازار سپرده است. در حالی که تفکر استراتژی و برنامه ریزی استراتژیک بایستی در کنار هم نقش مکمل داشته باشند. در این رویکرد، تفکر استراتژیک چشم انداز متناسب با واقعیت های کنونی بازار و تحولات آینده آن را می آفریند که برای تبیین و پیاده سازی آن از ابزار برنامه ریزی استراتژیک استفاده می شود. هنری مینتزبرگ نقش متفاوتی برای "متفکران استراتژیک و برنامه ریزان استراتژیک قائل است. وی مسولیت برنامه ریزان استراتژیک را در انجام نقشهای اثربخشی همچون گردآوری داده، همراهی متفکر استراتژیک در خلق استراتژی و نهایتا مشارکت در پیاده سازی چشم اندازهای استراتژیک می داند ولی خلق چشم انداز و معماری استراتژی را حاصل تفکر استراتژیک قلمداد می کند. او معتقد است در تفکر استراتژیک یک تصویر بزرگ و یکپارچه از محیط کسب و کار شکل می گیرد. (تصویر کلی بدون ورود به جزئیات) (ویوک و همکاران30،2007: 197-180)

نمودار 2-2- نحوه تاثیر گذاری تفکر استراتژیک در سازمان
این رویکرد در نگرش، لازمه کشف قواعد اثربخش و به کارگیری آنها در راستای پاسخ به نیازهای آشکار و پنهان مشتری و ایجاد توقع در او می باشد. درحالی که برنامه ریزی استراتژیک با تمرکـز بر روی چشم انداز و جزئیات استراتژی خلق شده، تلاش در پیاده سازی مناسب آن بر اساس داده های دقیق دارد. (درلی31،2007: 379-366)
لذا تفکر استراتژیک جهت گیری مناسب سازمان را با خلق روشهای نوآورانه نسبت به نیازهای بازار فراهم می سازد و برنامه ریزی استراتژیک سازمان را درجهت مشخص شده به پیش می برد. به عبارت دیگر، ابعاد تحلیلی و عقلایی استراتژی با ابعاد خلاقانه و نوآورانه تفکر استراتژی پیوند می خورد و یک رویکرد قوی برای مدیریت در بازار کاملا" رقابتی و ناسالمی که امروز با آن روبرو هستیم را فراهم می سازد. (وانگ و همکاران32،2008)
به طور کلی تفکر استراتژیک وساخته وپرداختن یک استراتژی نیازمند نوعی توانایی وقدرت درونی در رهبران ومدیران کلان است تا با درنظرگرفتن تعاملات وشرایط ویژه موجود دربازار ومعیارهای رقابتی،با پیش بینی های لازم اقدام به تعریف استراتژی وبه تبع آن برنامه ریزی استراتژیک نموده واستراتژی وهدف سازمان را با توانایی های مدیریتی وبهره گیری از قوانین رهبری ومدیریت تا آخرین سطوح سازمان خود به صورت شفاف ومفهومی انتقال دهند. (ویلیامسون، 2001)
جدول 2-1- مقایسه تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک
تفکر استراتژیک
تفکر غیراستراتژیک
متفکران استراتژیک
برنامه ریزان استراتژیک
خلق استراتژی
تبدیل استراتژی به برنامه های قابل پیاده سازی
نگرش جامع و کل نگر
نگرش دقیق و جزءنگر
تفکر واگرا
تفکر همگرا
خلاقیت
قدرت تحلیل
یادگیری، 2حلقه بازخور دارد
یادگیری، 1 حلقه بازخور دارد
2-2-8 چالشها و موانع تفکر استراتژیک 33
1-عدم داشتن دیدگاه سیستمی34
معمولا مدیران یا جزء نگرند یا کل نگر این دو لازم و ملزوم هم هستند و نباید در تفکر استراتژیک این دو را از هم جدا نمود بلکه باید هوشمندانه با ترکیب این دو سیستمی بودن را تجربه کنیم. در واقع بدون داشتن دیدگاه سیستمی،تفکر استراتژیک معنا نمی یابد. (نصیری واحد،1386)
2-عدم استفاده از مدیریت مشارکتی35
همانگونه که اشاره شد از نظر مینتزبرگ، مدیرانی که مجهز به قابلیت تفکر استراتژیک هستند قادرند سایرکارکنان را به یافتن راهکارهای خلاقانه برای موفقیت سازمان تشویق کنند.با تکیه بر این نظر و با توجه به اینکه ایران در زمره کشورهای در حال توسعه (با شتاب کم البته با توجه به تحریم های خارجی) می باشد که به تازگی نیز به طور جدی پا به عرصه خصوصی سازی گذاشته،می توان گفت سیستم مدیریت مشارکتی و اساساً روحیه مشارکتی در سطح پایینی قراردارد و در نتیجه گزینه ترغیب و تشویق کارکنان به یافتن راه حلهای خلاقانه (به عنوان یکی از موارد اصلی مدیریت مشارکتی) بسیار کم رنگ می باشد زیرا مدیران هنوز برای بقاء شخص خود (توجه به اهداف فردی) می جنگند و رشد و بالندگی سازمانی در مرتبه دوم اهمیت قرار دارد،در نتیجه روحیه اطاعات پذیری و تفکر تقلیدی بدون خلاقیت حرف اول را می زند زیرا ایشان سازمان را آنگونه که باید باشد نمی بینند بلکه آنگونه که هست و یا مدیریت عالی می خواهد می بینند. (ویلسون،1994: 24-12)
3-عدم دسترسی به اطلاعات صحیح و بهنگام
در دنیای امروز که لحظه ها سرنوشت سازند، دسترسی به اطلاعات درست و بهنگام همانند یافتن یک مروارید در اعماق دریاها است و بی اغراق می توان گفت شاهرگ حیاتی بقای سازمانها است. درزمانهای دور دسترسی به ابزار و آلات رمز کسب موفقیت سازمانهای بزرگ بود،اندکی جلوتر تکنولوژی و بعد نیروی انسانی و…. تا امروز که قدرتی وجود دارد بنام دسترسی به اطلاعات ؛ (البته صحیحتر و زودتر از رقبا) ارزش این اطلاعات (بسته به حرفه و کار) تا حدی است که می توان آن را در مراحل نخست و بدون انجام کار خاصی بفروش رساند (البته به سازمانها و موسساتی که بدنبال آن اطلاعات هستند مانند اطلاعات پزشکی و دارویی – نظامی و سیاسی…) و اما در ایران بدلایل گوناگون اقتصادی،سیاسی و اجتماعی مدیران اکثراً برای حفظ مقام و موقعیت و یا… ریسک پذیری کمی بخرج می دهند و سعی می کنند شرایط خود را ثابت نگهدارند و از اطلاعات دسته دوم که توسط سازمانها و یا افراد دیگر امتحان شده، استفاده نمایند تا احیاناً متحمل هزینه شکست نشوند و یا در حالت منفی تمایل فراوانی به سوء استفاده از اطلاعات (رانت) برای دست یافتن به سودهای هنگفت را دارند که هر دو حالت مانعی بر سر راه ایجاد و بکارگیری تفکر استراتژیک می باشد. (جانسون،1987)
4-موانع رفتاری و درونی مدیران
برخی مدیران هنوز فقط با تکیه بر تجربه همانند یک کاپتان قدیمی کشتی (در سالهای دور) با حدس و گمان (شم اقتصادی،اجتماعی،سیاسی)و نیز شاید با تکیه بر اندکی خرافات می خواهند سازمان خود را به سرمنزل مقصود برسانند.آنها هنوز به ضرورت استفاده از برنامه ریزی استراتژیک و در مرتبه تخصصی تر، تفکر استراتژیک پی نبرده اند و دنباله روی از سیستم های سنتی را بیشتر ترجیح می دهند که ناگفته پیداست تنها برخی از افراد که از تجارب بالایی بر خوردارند شاید توانایی لازم در این زمینه، آنهم در سازمانها و موسسات کوچک را دارا باشندکه البته با تعویض مدیریت دنباله روی روشهای (گمانه زنی ها) ایشان نیز به مشکل برمی خورد. (تامپسون36،1999)
5-کمبود و فقدان مدیران کلیدی37
متاسفانه در ایران کمبود شدیدی از ناحیه مدیران شایسته و کلیدی که توان برقراری تفکر استراتژیک را داشته باشند، احساس می شوند. به قولی میتوان گفت که کمبود مدیران ششدانگ کاملاً مشخص است. گذشته از آن خصیصه ذاتی (که برخی دانشمندان علم مدیریت قائل شده اند)،در کشور ما تربیت مدیران کاملاً در حاشیه قرار گرفته است و به توانمدسازی ایشان بهایی داده نمی شود در صورتی که این یک اصل است.البته با تاکیدات مسئولان روند شایسته سالاری در حال شکل گرفتن می باشد.مدیران ششدانگ دارای خلاقیت و قوه ریسک پذیری بالایی هستند، به کارتیمی علاقه مند و روحیه مشارکت38 را در امور خود جاری می کنند و علی رقم تمـامی این موارد،دارای هـوشمندی تجاری یعنی ابزاری قدرتمند برای تصمیم گیری استراتژیک مسلح می باشند. (گرت39،11995: 8-1)
6-مشکل در همسو کردن اعضاء سازمان40(عدم اعتماد سازمانی)
مدیران همواره در یکی و همسو کردن اعضاء سازمان به مشکل بر می خورند که این مشکل می تواند ناشی از بروز عوامل گوناگونی باشد که از جمله آنها پایین بودن اعتماد کارکنان به مدیریت را می توان اشاره کرد(بسیاری از کارشناسان براین باورند که تقویت روحیه اعتماد در میان کارمندان یکی از مهمترین عوامل ایجاد یکپارچگی، پویایی و تحرک در محیط کار به شمار می آید) که ناشی از عدم برقراری عواملی مانند عوامل زیر می باشد: (استیسی41،1996)
الف: یکپارچگی42 (صداقت در قول و عمل – عدالت – توجه به منافع جمع)
ب: شایستگی43 (مهارتهای انجام کار – وظیفه شناسی)
ج: وفاداری44 (حفظ آبروی کارکنان)
د: سازگاری45 (توانایی پیش بینی وقایع – اخذ تصمیم درست در موقعیتهای گوناگون – رفتار خودمانی)
و: گشودگی46 (به اشتراک گذاشتن اطلاعات – کنجکاوی نسبت به ایده کارکنان – پذیرش عقاید و نظارت کارکنان)
هـ: توانمند سازی47 (استقلال کاری – تشویق کارکنان به فراگیری دانش کاری – همدلی و صمیمیت – مهارتهای حل مسئله – مشارکت کارکنان – کار تیمی…)
7-عدم فرهنگ سازمانی مشوق48
فرهنگ سازمانی نیرویی پیشبرنده و سلب کننده می تواند باشد، فرهنگ سازمانی مشوق می تواند بستری باشد. برای شکوفاسازی عناصر فردی و گروهی تا در پناه آن تفکر استراتژیک به عمل آید اگر فرهنگ با تغییرات همراه نباشد مشکلات بزرگی ایجاد می شود و مدیریت بناچار باید در مرحله نخست به تغییر آن فرهنگ بپردازد، پس نقش بزرگی بر عهده آن می باشد و لزوم توجه بیشتر و بیشتر را می طلبد. (دیوید49،2010)
2-2-9 چرا تفکر استراتژیک مهم است؟
تفکر استراتژیک مزایای شخصی و حرفه ای ارزشمندی دارد. مثلا اعتماد و همکاری همکاران با هم، مدیران و افراد تحت سرپرستی. یا موارد دیگری مثل هماهنگی. هارمونی برای انسان لذت بخش است و هماهنگی نیز از جنس هارمونی است. هماهنگی لذت بخش است. هم سویی و آینده نگری. هیچ کس از ساز مخالف خوشش نمی آید. تعهد، بهبود عملکرد و مهم تر از همه این که در اثر تفکر استراتژیک فرهنگی متولد می شود که در آن تفکر ناب ارزش پیدا می کند. ذهن ما پر است از تاریخ تفکر و خالی از خود تفکر. حالا وقت بالا زدن آستین هاست. (بن و کریستودولو50،1996)
2-2-10- متفکر استراتژیک
متفکر استراتژیک همواره روش های متعارف را زیر سئوال می برد و واژه کلیدی او" چرا؟" است. او با استفاده از این واژه سئوالی می تواند برخی از نیازهای پاسخ داده نشده و فرصت ساز را شناسایی کند. گری هامل51، در تفکر استراتژیک خود، گوش فرادادن به صداهای جدید را زمینه ساز شکل گیری استراتژی های نامتعارف ذکر می کند و برای این امر، توجه به نظر تازه واردان، افراد جوان و خارج از سازمان را توصیه می کند. (هامل،1998: 8و4)
متفکر استراتژیک به دنبال راه های میان بر است. سئوال اساسی وی این است: "کدام روش برای رسیدن به هدف موثرتر است؟"
او به جای سرعت بخشیدن و بهتر انجام دادن روندهای موجود، متوجه یافتن راه های جدید و جستجوی راه حل های متفاوت است. راه حل هایی که ناممکن های سیستم فکری معمول را در دستگاه فکری جدید امکان پذیر سازد. (هامل،1998)
متفکر استراتژیک همواره در جستجوی یافتن، و مهمتر از آن "ایجاد" فرصت هاست. او با تفکر جامع نگر خود، فرآیندها را برای اثربخشی بیشتر بازسازی می کند. تفکر مبتنی بر هدف، وی را نسبت به حریفان، هوشیارتر می سازد. توان تفکر در زمان، پیشرفت وی را در تصمیم گیری و سرعت پیاده سازی تصمیمات تضمین می کند. (ملکی،1386)
ظرفیت وی در ایجاد و آزمون فرضیه ها، پیوند میان تفکر خلاق و انتقادی را در فرآیندها میسر می سازد و فرصت جویی هوشمندانه، حساسیت وی را نسبت به فرصت های موجود افزایش می دهد. (بن و اینگرید52،2005)
متفکر استراتژیک، گذشته، حال و آینده را در نظر دارد. به گذشته به صورت انتقادی (تحلیلی) توجه می کند و در درک تغییرات ناپیدای محیط، که تصویری متفاوت را در آینده ایجاد می کند، مهارت دارد. او با تفکر خلاق خویش، ترکیب ها، ایده ها و راه کارهای جدیدی از روند گذشته را به وجود می آورد و به روش های کارآمد گذشته، دلبستگی ندارد. (هداوند،1384)
او به تغییرات ناآشنای نوظهور توجه می کند و بر این اساس، همواره در صدد صید عقاید نو و متوجه نوآوری است. به گفته ادوین لند53: " یک متفکر استراتژیک، خود، رقیب خود است".
2-2-11- مسیرهای چهارگانه به سوی برتری استراتژیک:
جهانی که در آن زندگی می کنیم، مملو از جریان های متعدد است و هر کدام شدت و جهت خاص خود را دارد. برخی جریان ها همراه و هماهنگ با اهداف ما و برخی دیگر در مقابل اهداف ما قرار دارند و این اهداف، بقای آنها را به مخاطره می اندازد. وجود جریان های گوناگون است که نیاز به استراتژی را آشکار می سازد. بدون وجود این جریان ها، نیازی به استراتژی هم نخواهد بود. کاربرد تفکر استراتژیک در افزایش توانمندی برای استفاده هر چه بیشتر از جریان های همسو، و کناره گیری هر چه بیشتر از جریان های مخالف است. با توجه به توصیفی که در باره کاربرد تفکر استراتژیک داده شد، می توان گفت که تفکر استراتژیک ابزاری است که به واسطه آن می توان نسبت به سایر جریان های پیرامون، مواضع متناسبی اتخاذ کرد (یعنی از جریان های همسو کمک گرفت و زیان های جریان های مخالف را به حداقل رساند و جریان های خنثی را زیر نظر داشت تا چنانچه در آینده به همسو یا مخالف تبدیل شدند نسبت به آن ها موضع مناسب اتخاذ کرد). (پارکر54،2006)
یک متفکر استراتژیک چگونه به این مطلب می پردازد؟
به طور کلی چهار روش برای اتخاذ موضع مناسب در قبال سایر جریان ها وجود دارد:
الف – تمرکز بر عوامل کلیدی موفقیت استراتژیست55
با تجدید نظر در چگونگی تخصیص منابع (مالی، زمانی، نیروهای انسانی، ماشین آلات و…) و امکانات موجود، قابلیت های خود را در راه رسیدن به اهداف، افزایش می دهد. این روش در مواقعی کاربرد دارد که منابع انسانی، سرمایه و زمان به شدت کمیابند و باید آنها را بر کارها و اموری متمرکز کرد که در موفقیت و رسیدن به هدف اهمیت حیاتی دارند. (هراکیلوس،1998: 487-481)
نکته مهم در اینجا، یافتن عوامل کلیدی جهت دستیابی به موفقیت56 است. برای پیدا کردن عواملی که درکسب موفقیت، نقش کلیدی را دارند، باید فضای پیرامون را تا حد امکان به اجزاء کوچک تری تقسیم کرد تا بخش های مهم و کلیدی آن شناسایی شوند.
ب – بهره برداری از برتری های نسبی57:
شرایطی وجود دارد که تغییر و تحول در آن نسبتاً زیاد است و جریان های مخالف نیز از قدرت و برتری های نسبی بهره مندند. در چنین موقعیت هایی، موفقیت، تنها با بهره گیری از لحظه ها و ثانیه ها امکان پذیر است. بنابراین باید از هر امکانی استفاده کرد و نمی توان به امید یافتن شرایط ایده آل، دست از کار کشید. امکان موفقیت نسبی در بسیاری از موارد امکان پذیر است. (مشهدی کردی،1387)
ج – ابتکارات جسورانه58
شرایطی وجود دارد که در آن تغییر و تحول چندانی وجود نداشته و جریان های مخالف نیز در وضعیت خود تثبیت شده اند، و نمی توان آنها را نادیده گرفت. در چنین مواردی تنها اقدامی که می توان انجام داد، انتخاب نوعی استراتژی غیرمتعارف، جهت برهم زدن ساختار عوامل کامیابی است که جریان های مخالف، بر اساس آن، قدرت خود را کسب کرده اند. (واعظی،1386)
برای رسیدن به این استراتژی ، نقطه آغازین، به چالش کشیدن کلیه مفروضات پذیرفته شده ای است که در آن فضا حاکمیت دارند. هدف از چنین چالشی، ارزیابی امکان برهم زدن قواعد بازی، ایجاد تغییر در وضع موجود و سپس، یافتن راهی برای گذر از جریان های قدرتمند مخالف است.
ابزار متفکر در این فرآیند (به چالش کشیدن وضعیت موجود)، سئوال "چرا؟" است. با استفاده از این ابزار و پرسش از چرایی فعالیت ها و امور، گلوگاه های مهم و اساسی شناسایی شده و امکان حرکت صحیح به سوی اهداف میسرتر می شود. در وضعیتی که حرکت با بن بست بنیادین روبروست، دستیابی به راهکاری موثر، تنها از طریق بهبود کارهای جاری، از احتمال کمی برخوردار است. این بن بست زمانی آشکار می شود که کوشش ها برای رسیدن به درمان و علاج های سطحی بی نتیجه می ماند و احساس می کنیم، تنها در یک سمت در حال حرکتیم و آن سمت نیز موجب وخیم تر شدن اوضاع و عقیم ماندن حرکت خواهد شد. در این زمان استفاده از استراتژی ابتکارات جسورانه الزامی است. در آغاز باید این گونه فرض کرد که بن بست های فعلی، در واقع نتیجه پایبندی سیستم به عواملی است که در گذشته برای کامیابی، حیاتی بود. بنابر این بهتر است استراتژیست از خود سئوال کند که آیا هنوز عامل موفقیت رخ داده است؟ از این رو آنچه ضرورت می یابد چالش همه جانبه ای است که باید مفاهیم مفروضات و اصول مورد عمل در یک سیستم را به آن فرا خوانیم. این اصول و مفروضات ممکن است ابعاد گوناگون یک سیستم را در برگیرد. به میزانی که فرد با موضوع یا بعد خاصی، ارتباط مستقیم و بیشتری دارد، غفلت او از اصول و مفروضاتی که باید مورد توجه قرار دهد، بیشتر می شود. (گارات59،1995)
به عنوان مثال:
چرا سوزن خیاطی باید در انتهایش سوراخ باشد؟
چرا باید فیلم سینمایی را در تاریکی دید؟
چرا باید قطار روی ریل حرکت کند؟
این نوع پرسشها در راستای تفکر استراتژیک، آثار جالب توجهی بر جای خواهند گذاشت. پایه و اساس این نگرش آن است که همیشه آن چیزهایی را که در یک سیستم، وجودشان بدیهی فرض شده است را با سئوال ساده "چرا؟" مواجه سازیم. در جواب این چرا، با اولین پاسخ و استدلال قانع نشده و چرا را چندین بار تکرار کنیم تا به اصل موضوع یعنی جایی که تنگناها و مسائل واقعی نهفته اند آگاه شویم. اختراعات و نوآوری ها، ریشه در اذهان کنجکاو و پرسشگر دارند. (قهرمانی،1384)
د- بهره برداری از آزادی عمل استراتژیک60
حتی در صورت یک جدال تنگاتنگ و رو در رو نیز می توان زمینه های گذر از جریان های مخالف را فراهم آورد. بدین منظور باید از روش های بسیار پر تحرک و پرقدرت، بخشی از فضا را که از دسترس جریان مخالف، بیشتر مصون مانده است را مورد بهره برداری قرار داد. تمام چهار روش فوق سعی دارند تا حد امکان، از ایجاد درگیری پرهیز کنند و فضا را متشنج ننمایند. (وارنینگ61،2007)
در میدان عمل، برای تعالی و توسعه سیستم، نیاز به حرکتی تدریجی است و انجام یکباره آن، عملی نیست. اگر منابع لازم شامل انرژی و زمان و امکانات، نامحدود بود، شاید امکان حل یکباره تمام مسائل وجود داشت. از این رو یک برنامه استراتژیک واقع بینانه لازم است تا در چهارچوب محدودیت های موجود، تدوین و به اجرا گذارده شود. بنابراین برای کسب موفقیت، بهتر است، سمت و سوی خاصی انتخاب و تعقیب شود. این انتخاب حیاتی است و از اساسی ترین عواملی که در آن دخالت دارند، آگاهی نسبت به میزان آزادی عمل و فضا برای حرکت و انجام اصلاحات مورد نظر است. (جفری62،2007)
به بیان ساده، هدف از ارزیابی حدود آزادی عمل استراتژیک پرهیز از اتلاف زمان و انرژی در زمینه هایی است که امکان توسعه و پیشرفت در آنها ضعیف است. بدین منظور باید تصویری کلی از مشکل به دست آورد و سپس به این سئوال پرداخت که بهتر است منابع اصلی، در کدام راستا (محورها) به کار گرفته شود تا بهترین و موثرترین نتایج، از عوامل کلیدی، به دست آید. یکی از نکات مهم در ارزیابی حدود آزادی عمل استراتژیک، هدف است. برای یک موسسه تجاری، هدف، افزایش سود و برای یک موسسه فرهنگی، ارتقاء شرایط روانی در محدوده کاری مجموعه است. هر هدف، تحت تاثیر پارامترهایی است که در ارزیابی حدود آزادی عمل استراتژیک، سعی بر تفسیر و بررسی صحیح این متغیرها، دارد. (آلتون63،2004)
موفقیت، بدون برنامه ریزی و اشتیاق به دست نمی آید. اگر تنها در برخورد با مشکلات، به سراغ تفکر استراتژیک برویم، شانس زیادی برای موفقیت نداریم. تفکر استراتژیک باید به صورت یک عادت ذهنی درآید و این کار نیاز به تمرین و ممارست دارد. چیزی به نام استراتژی های حاضر و آماده که بتوان آنها را از یک فروشگاه خریداری کرد وجود ندارد. تدوین استراتژی در تعریفی ساده، گسترش منطقی فرآیند فکری عادی فرد است. این شیوه در عمل به جای تفکر مصلحت اندیشانه کوتاه مدت، مبتنی بر نگرش دوراندیشانه است. (هامل64،1998)
2-2-12 عوامل موثر تقویت تفکر استراتژیک
الف – نرمش پذیری اندیشه
یک متفکر استراتژیک، با در نظر داشتن مجموعه وسیعی از گزینه ها و ارزیابی مداوم و مستمر مزایا و معایب هر یک، در مقابل تغییرات و تحولات اجتناب ناپذیر، قادر به برخوردی انعطاف پذیر است. این نرمش پذیری به نوبه خود شانس موفقیت را افزایش می دهد. پرداختن به گزینه های گوناگون، مستلزم طرح سئوالاتی در قالب: "چه می شود اگر… ؟" است. به عبارت دیگر این که، "اگر شرایط چنین باشد بهترین اقدام ما چه خواهد بود؟" لیکن همین که نوبت به فکر کردن می رسد، انسان دچار کاهلی می شود. شاید فقدان اعتماد به نفس، یکی از دلایل این سستی باشد. به نظر می رسد اغلب افراد، در توسعه و تحریک افکار خود، در راستای نگاه به آینده (چشم انداز)، اشتیاقی نداشته و یا طرح سئوالات "چه می شود اگر… ؟" را به حد کافی جدی نمی گیرند. (دیوید،2010)
ب – مخاطرات کمال گرایی
در دنیای پرتحول امروز برای رسیدن به موفقیت، کوشش برای تدوین یک استراتژی کامل مفهومی ندارد. در موارد خاصی، دستیابی به یک استراتژی که تنها برتری و تفوق ناچیزی را نیز موجب می گردد، کافی خواهد بود. آنچه جنبه حیاتی دارد عامل زمان است. برجسته ترین استراتژی ها، در صورتی که بدون در نظر داشتن عامل زمان و تغییراتی که در طی زمان در پدیده ها روی می دهد تدوین شده باشند، یا عقیم مانده و یا با ناکامی روبرو می گردند. رمز کامیابی در آن است که استراتژی مناسب برای کسب هر میزان از موفقیت – حتی ناچیز – را تدوین کرده و در زمان مقتضی، آنرا به کار بست. (فتحی،1385)
در شرایطی که تنها تغییرات و تحولات بنیادین، عامل موفقیت یا شکست است، پرداختن به جزئیات، مانند آن است که به مرتب کردن میز و صندلی و مبلمان در عرشه کشتی در حال غرق شدن بپردازیم.
ج – تمرکز بر عوامل کلیدی
کمال گرایی و میل رسیدن به یک استراتژی کامل، مفهوم ندارد و یک عامل بازدارنده محسوب می شود ولی در عمل و اجرا، ضروری است که تا حد امکان، کارها را به صورت کامل انجام دهیم. یک متفکر استراتژیک به چیزی کمتر از یک نتیجه جامع و کامل رضایت نمی دهد. در جستجوی کمال، دقت و تلاش تا سر حد امکان، الزامی است. در فعالیت ها، عوامل بی شماری وجود دارد که به صورت بنیادی، نتایج مورد نظر را تحت تاثیر قرار می دهد. یک استراتژی، زمانی می تواند با توفیق و کامیابی همراه باشد که این عوامل، تحت کنترل قرار گرفته و با مهارت به کار گرفته شود. (ریگبای65،2007: 16-9)
یک متفکر استراتژیک هیچگاه اجازه نمی دهد که عوامل کلیدی مربوط به کاری که مسئولیتش بر عهده اوست، از نظر دور بماند. با آگاهی مستمر از عوامل مهم و تاثیرگذار، وی، استراتژی خود را شکل می دهد. این استراتژی، الزاماً برای ستیزی تمام عیار در کلیه جناحها طرح نمی گردد بلکه تنها برای نبردی محدود و آن هم در جبهه ای که عوامل کلیدی، پیروزی را رقم می زنند، ارائه می شود. توجه و تمرکز بر عوامل کلیدی است که جهت و موضع گیری لازم را به تفکر استراتژیک می بخشد. برای یافتن KFS، اولین اقدام متفکر استراتژیک در مواجهه با هر فعالیت و صنعت ناآشنا، پرسش از متخصصان امر است که: رمز موفقیت در این فعالیت چیست؟ البته انتظار هم نباید داشت که به یک پاسخ سریع و فوری دست یافت، بلکه باید تلاش کرد و طرح سئوال را از زوایای گوناگون ادامه داد تا به یک فرضیه قابل قبول در مورد KFSدر زمینه مورد نظر رسید. متفکر استراتژیست از طریق شناسایی عوامل کلیدی، قادر است به عمق مطلب دست یابد. (هرکلوز66،1998: 487-481)
د – توانایی برخورد با چالش ها
در زمان تدوین استراتژی، در صورتی که توجه عمده و اولیه به نقصانها باشد، خروج از وضعیت جاری، امری غیر ممکن خواهد بود. در ابتدا باید بدون در نظر گرفتن محدودیت در منابع، بر اموری تمرکز کرد که امکان انجام آن، وجود دارد.
هرگاه یک متفکر استراتژیک قادر باشد در مورد شرایط ایده آل و مطلوب کارها ایجاد آگاهی کند، حتی اگر در زمان حاضر، دستیابی به این شرایط غیرممکن باشد، محدودیت های موجود، تغییر شکل داده و به شکل محدودیت های قابل گذر، خودنمایی خواهند کرد. (غفاریان و کیانی،1380: 157)
ه – درک محدودیت ها
حداقل سه تنگنای استراتژیک وجود دارد که متفکر استراتژیک بهتر است نسبت به آنها از حساسیت لازم برخوردار باشد. این سه تنگنا عبارتند از: واقعیت ها، مناسبت های زمانی و منابع. (بن و کریستودولو،1996: 551-543)
* واقعیت ها: برخلاف نظریه پردازان علمی و هنرمندان خلاق، یک متفکر استراتژیک همواره بهتر است از واقعیت هایی که در حوزه کاری اش وجود دارد، مطلع باشد. این واقعیت ها می تواند طیف وسیعی را در برگیرد و شامل: روابط خانوادگی و خصوصیات اخلاقی کسانی که ملزم به ارتباط با آن هاست (مانند همسر و فرزند و همسایه) تا تعصبات قومی و مذهبی افرادی که در کار می توانند خدشه وارد نمایند، خواهد بود.
* مناسبت های زمانی: اگر زمان ارائه طرح و به اجرا درآوردن یک استراتژی، مناسب نباشد، به طور قطع استراتژی مربوطه، محکوم به شکست خواهد بود. در مقایسه با استراتژی هایی که زودتر از موعد مناسب خود، طرح شده اند، استراتژی های دیر هنگام بیشتری، دچار ناکامی می شوند.
2-2-13 متفکران استراتژیک چه فرقی با دیگران دارند؟
متفکران استراتژیک هم مثل بقیه مردم هستند. می خورند. می خوابند. تفریح می کنند. کشف می کنند. فیلم می بینند. ال کلاسیکو. دربی. جاده های شمال. مشهد. زیارت. کربلا. حافظ. سعدی. تلویزیون. کنکور. دانشگاه. مدرک. سربازی. ازدواج با همه این حرف ها آنها:
* علاقمندند (به روندها)
* انعطاف پذیرند
* آینده نگرند (تهدیدشناس و فرصت شناس)
* مثبت اندیش هستند
* از تغییر استقبال می کنند
* عمیق اند (توسعه پیوسته دانش و تجربه)
میاموتو موساشی، سامورایی معروف می گوید: در استراتژی باید چیزهای دور را آن چنان ببینیم که گویی نزدیک هستند و چیزهای نزدییک را از فاصله بنگریم.
مسلما در دنیای روبه رشد امروز که در آن زمان تغییرات مهم وتاثیر گذار بین المللی گاهی به چند دقیقه نیز می رسد برای یک مدیر، هیچ ادراکی مهمتر از فهم کسب و کار نیست. این بصیرت تنها به درک عوامل موثر و روابط بین آنها محدود نمی شود، بلکه کشف شهودی زوایای ناشناخته این فضا و خلق ایده هایی برای بهره برداری از آنها، تجلی ارزش آفرینی از این بصیرت است. تفکر استـــــراتژیک رویکردی است که زمینه شکل گیــری و توسعه این بصیرت را فراهم می سازد. تفکر استراتژیک مدیران را به سوی یادگیری سریع از محیط کسب و کار و بکارگیری خلاقیت برای خلق ارزشهای جدید فرا می خواند. این شیوه تفکر، چشم اندازهایی متمایز از رقبا را به همراه دارد. چشم اندازهایی که می تواند استراتـژی های نوآورانه و مزیت بخشی را سبب شود. (دلاور،1384)
اگر کارکرد استراتژی خلق مزیت رقابتی دانسته شود، تفکر استراتژیک برای بقا و رشد سازمان در محیط پـررقابت امروز امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. مزیت رقابتی مستلزم تمایز جهت گیری نسبت به رقیب است و تمایز درجهت گیری به دیدگاههای متفاوت و تازه ای نیاز دارد. برای دستیابی به چنین دیدگاهی الگوهای متعددی پیشنهاد شده است. یک الگو که در این مقاله معرفی گردید، یادگیری مستمـــر از محیط، کشف نیازهای بی پاسخ بــــازار و خلق راهکارهای بدیع و ارزش آفرین را به عنوان سه فرمان تفکر استراتژیک ذکر می کند. این الگو یک دستورالعمل اجرایی گام به گام نیست. آنچه پیام اصلی این الگوست، شیوه متفاوتی از نگرش به محیط کسب و کار است. با این نگرش، می بایستی رابطه مدیران با محیط بازار را مجدداً تعریف کرد و سازوکارهای مدیریتی سازمان را مورد بازنگری قرار داد. آنچه در اینجا مطرح می شود ماهیتاً یک نوع دانش مدیریتی نیست، منظور از این تعریف مجدد، تغییر باورهای بنیادین مدیران است. باورهایی که سوالات اساسی محیط کسب و کار را پیشرانه تلاش (فکری و اجرایی) برای متحول ساختن سازمانها قرار دهد. پاسخ مدیران برای دستیابی به موفقیت چندان دور نیست، ولی پاسخ از آن کسی است که سوالی دارد.(غفاریان،1381: 28)
2-2-14- ابزارهای تفکر استراتژیک
کن ایچی اومی مولف کتاب "تفکر یک استراتژیست" می گوید: بعضی از شرکتهای موفق ژاپنی تیمهای برنامه ریزی بزرگی در اختیار ندارند و دارای فرایند بسیار زیرکانه و ممتازی نیز در زمینه برنامه ریزی استراتژیک نیستند، لیکن در نقابل از استعداد ذاتی استراتژیک برخوردارند. این افراد ممکن است حتی یک کتاب در زمینه استراتژی نخوانده یا اینکه هیچ دوره ای در این رابطه ندیده باشند، ولی در عوض از درک شهودی خوبی برخوردارند و طرز تفکر ویژه ای دارند. (اومی،1996: 29)
ایده و تز اصلی نویسنده در این کتاب آن است که استراتژیهای موفق در زمینه کسب و کار، تنها حاصل تحلیل های کارشناسانه قوی نبوده بلکه نتیجه وجود شرایط خاص فکری و ذهنی هستند. وی نمی خواهد بگوید که یک استراتژیست تحلیل مسائل را انکار می کند، بلکه تاکید می نماید که تحلیل مسائل نقطه شروع بسیار مهم و تعیین کننده ای برای تفکر استراتژیک است و بدون تجزیه و تحلیل مسائل، تفکر و خلاقیت سازنده کمتر وجود دارد. اما تلویحا اشاره می کند که تشکیلات یک سازمان باید محیط را برای رشد و پرورش خلاقیت و تفکر سازنده فراهم نماید. اگر ذهن یک استراتژیست با فرهنگ حاکم بر سازمان در تباین باشد، تفکر استراتژی کلی معنی و مفهومی پیدا نخواهد کرد. (سمیعی فر،1384)
مراد از مدیریت استراتژیک آن است که مدیران ترتیبی اتخاذ کنند که بین سازمان و محیط در حال تغییر حداکثر تناسب و هماهنگی و تطابق وجود داشته باشد. به عبارت دیگر مدیریت استراتژیک برای تطبیق سازمان در بلند مدت با محیط و پاسخگویی به آن سیاست ها، خط مش ها و بینش و نگرش خود را شکل می دهد. (مارتینسون،2005)
هدف از استراتژی در دنیای سازمانی فراهم آوردن شرایطی است که با توجه به اطلاعات موجود و براساس قضاوت دقیق در زمان مناسب، حمله یا عقب نشینی صورت گیرد و برآورد دقیق محدودیت های رسیدن به یک سازش، مناسب ترین موقعیت را برای یک طرف ایجاد کند. به طوری که سازمانهایی که تفکر استراتژیک ندارند به دنبال مسکن فوری هستند و به راه حل های کوتاه مدت و سرهم بندی شده که نهایتا مسائل بیشتری به وجود می آورد نظر دارند. نمی دانند آینده متعلق به کسانی است که برای آن آماده شده اند. چنین سازمانهایی در برابر تغییرات علمی، تکنولوژیک، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نمی توانند ادامه حیات دهند و از پای درمی آیند. (یوسفی طرزجان،1385)
تفکر استراتژیک مستلزم صرف وقت، بینش، صبر و فذاکاری است ولی در بلندمدت سود زیادی دارد. متعهد بودن به برنامه های بلندمدت، سرمایه گذاری در رشد و توسعه تیم متعهد و خوب آموزش دیده، حمایت از نوآوری و همچنین خدمت به مشتری (یا جامعه) که موجب تداوم کار می شود، سلامت و بقای سازمان را به همراه دارد. مدیر دارای تفکر استراتژیک دید و افق فکری یک بعدی ندارد. به کل سیستم نظر دارد و نفوذپذیری سازمان و محیط و تعامل میان اجزای سیستم رامورد ملاحظه قرار می دهد. دو ابزار مهم که برای تفکر استراتژیک کمک می کنند عبارتند از: هم نیروزایی و چرخه زندگی سازمان. (جانسون،1987)
1- هم نیروزایی
وقتی دو یا چند متغیر برای ایجاد تاثیری که از مجموع تاثیرات متغیرها به طور انفرادی بزرگتر است با یکدیگر تعامل می کنند، هم نیروزایی به وجود می آید. مدیریت دارای تفکر استراتژیک تا آنجا که امکان پذیر است از هم نیروزایی استفاده می کند. هم نیروزایی بازار، هزینه ها، تکنولوژی و مدیریت در تفکر استراتژیک و سلامت سازمان نقش دارند. ذیلا به توضیح درباره هر یک از مفاهیم مزبور می پردازیم. (فتحی،1385)
الف) هم نیروزایی بازار
وقتی یک محصول یا خدمت موجب فروش یک یا چند محصول (یا ارائه خدمات) دیگر می شود، هم نیروزایی بازار تحقق یافته است. به عنوان مثال در بعضی از فروشگاههای کشورهای پیشرفته صنعتی می توان خانه و مبل و اثاثه را به طور یکجا خرید و همه آنها را همان جا بیمه کرد یا اینکه وقتی مشتریان برای خرید لوازم و ابزار و سایر مایحتاج به این فروشگاهها مراجعه می کنند، می توانند سهام شرکتها را در همان جا خرید کنند. نمایشگاهها و فروشگاههای عرضه مستقیم کالا در ایران نیز نمونه ای از هم نیروزایی بازار است. (کافمن،1385)
ب) هم نیروزایی هزینه
این نوع هم نیروزایی می تواند تقریبا در هر بعدی از فعالیتهای سازمانی به وجود آید. وقتی که دو یا چند محصول بتواند به وسیله همین مهندسین فعلی سازمان طراحی شود، با همان وسایل و تجهیزات ساخته شود، از همان مجاری موجود توزیع شود، یا به وسیله همان فروشندگان فعلی شرکت به فروش برسد، هزینه کلی سازمان پایین می آید تا وقتی که این محصولات به طرق جداگانه طراحی، ساخته، توزیع و به فروش برسند. بعضی از شرکتهای راه آهن در کشورهای پیشرفته صنعتی مثال جالبی از هم نیروزایی هزینه هستند. این شرکتها در قبال دریافت هزینه به شرکتهای مخابراتی اجازه داده اند که کابل های خود را از مسیرهای آنها به نقاط مورد نظر (در طول مسیر راه آهن) هدایت کنند. همچنین بازیافت محصولات مثال دیگری از هم نیروزایی هزینه است. به عنوان نمونه، پوست خرچنگ و میگو که زمانی جزو ضایعات شرکتهای مواد غذایی دریایی بود، در حال حاضر بازیافت شده و به ماده ای تبدیل می شود که غیرقابل حل می باشد و در جراحی برای بخیه زدن به کار می رود. همچنین عامل معالجه کننده سوختگی و جراحت پوستی است. به علاوه برای پاکی و تصفیه آبهای آلوده و جهت معالجه بیماری های قارچی به کار می رود. (گرتز67،2002)
ج) هم نیروزایی تکنولوژیک
سومین نوع هم نیروزایی، انتقال تکنولوژی از یک کاربرد به کاربردی دیگر است و لذا بازارهای جدید را به وجود می آوردو به عنوان مثال موسسه آلفاوال که یک شرکت تولیدی و متخصص در تفکیک مواد به طریق قوه گریز از مرکز است، بازار خود را از طریق هم نیروزایی تکنولوژیک توسعه داد. این شرکت تفکیک کننده ای طراحی کرد که مخمرهای بسیار ریز را از آبجو جدا کند. شرکتهای آبجوسازی زیاد به این کار راغب نبودند. اما محققان ژنتیک مجذوب آن شدند؛ زیرا با تغییر جزیی همین تجهیزات برای آماده کردن سلولها و جکع آوری باکتریها در تحقیقات ژنتیک بسیار مناسب بود.
د) هم نیروزایی مدیریت
هم نیروزایی مدیریت، مانند هم نیروزایی تکنولوژیک مستلزم انتقال دانش است. به عنوان مثال اگر یک موسسه رئیس جدیدی با تجربه تر و بازمینه علمی قوی تر استخدام کند، نه تنها قسمت حسابداری منتفع می شود و ظرفیت و کیفیت کار افراد و نتیجتا بهره وری بالاتر می رود، بلکه قسمتهای دیگر هم سود می بردند. علاوه بر این کار مشتریان و ارباب رجوع نیز سریع تر و با کیفیت بالاتر انجام می شود و از این طریق به طور کلی جامعه بهره مند می گردد. (هریس و غیوری،2005: 142-126)
2- چرخه زندگی سازمان
مدیران سطوح بالای سازمان معمولا درگیر مسائل مربوط به تنظیم و تصویب برنامه های استراتژیک هستند و مدیران رده های پایین مسئولیت اجرای این برنامه ها را به عهده دارند. علیرغم اینکه لازم است مدیران میانی فرایند و اهمیت برنامه ریزی استراتژیک را درک کنند، لیکن بیشتر باید به تفکر استراتژیک بپردازند. همانطور که در دو تمرینی دسته جمعی، دونده های ردیفهای بعد از صف مقدم از آهنگ و جهت دویدن طلایه داران می دانند که در چه مسیری و با چه آهنگی باید گام بردارند، مدیران میانی نیز باید علائم حرکت و پیامهای مدیران عالی رتبه سازمان را دریافت و تعبیر و تفسیر کنند، مسائل و موانع و محدودیت ها را تشخیص دهند و حرکت و جهت خود را تنظیم کنند. به عبارت دیگر، مدیران میانی باید عوامل پیش بینی نشده محیطی را برآورد کنند و همانگونه که شاخک های حسی، حشرات را از موانع آگاه می سازد و مسیر خود را تغییر می دهند، مدیران نیز باید در مراحل مختلف توسعه سازمان از دانش و بینش خود برای رویارویی با عوامل محیطی بهره گیرند. همان گونه که مراحل مختلف توسعه یک سازمان، استراتژیهای گوناگونی را می طلبد، به همین نحو براساس تئوری اقتضا، هریک از این مراحل را می توان بدین شرح ذکر نمود: مرحله تصورات و اندیشه ها، مرحله توجه به جزئیات و مرحله خلاقیت و نوآوری در موقع کهولت سازمان به منظور تجدید حیات آن. (نادلر،2004: 33-25)
در مراحل اولیه عمر یک موسسه، رهبر سازمان دورنمایی را در ذهن خود ترسیم می کند. وی اندیشه هایی دارد که بذر رشد سازمان را می پروراند. بعد از مرحله کارآفرینی آغازین، هدف آن است که این اندیشه ها از قوه به فعل درآید، یعنی تصورات و خیال پردازیها جنبه واقعیت به خود بگیررد. در این مرحله عملا کار آغاز می شود. سازمان مناسب برای تحقق اهداف (که از اندیشه ها نشات گرفته است) آماده می شود و نیروی انسانی کارآمد که با درجه اشکال و پیچیدگی کار و ماهیت مشاغل همخوانی داشته باشد به کار گرفته می شود. خط مشی ها، روشها و دستورالعملها تدوین و اعمال می شود و از رهبری بخردانه برای به حرکت درآوردن کل سازمان استفاده می شود. در اینجاست که به مصداق گفته هانری فایول فرانسوی "مدیریت در اتحاد است" هیات سازمان به صورت ید واحدی عمل می کند. (عابدینی،1382)
زمانی که سازمان به سرحد بلوغ و رشد می رسد، پیشرفت از طریق توجه به جزئیات تحقق می یابد. به عنوان مثال یک سازمان بزرگ، اگر راهی پیدا کند که فقط در حد 1% هزینه هایش را کاهش دهد ممکن است پس انداز چند میلیون دلاری داشته باشد. (چون حجم عملیاتش گستره است) همچنانکه یک سازمان از مرحله رشد و بلوغ می گذرد و به افول و سراریزی می گراید خلاقیت و نوآوری لازم است تا سازمان تجدید حیات کند. این کار ممکن است با تولید یک محصول جدید با کیفیت بالا باشد یا با کشف راز و رمز و نوسازی ادوار رشد تحقق یابد. چارلز کترلینگ رئیس قسمت تحقیق و توسعه شرکت جنرال موتورز وقتی که این شرکت دچار کهولت شده بود به عملی کردن ایده هایی برای تجدید حیات و تداوم موفقیت آن شد. (یوسفی،1385)
گروهی از مدیران اطلاعات مورد نیاز در اختیارشان قرار می گیرد و در نتیجه می توانند با تمام این مراحل افکارشان را تطبیق دهند. برخی دیگر از مدیران رده های پایین تر سازمان دانش و بینش لازم را دارند لیکن افکارشان محدود است زیرا تصویر درست و روشنی از برنامه ها و تصمیمات موسسه شان در دست ندارند و مدیران سطوح بالا آنها را در جریان رویدادها و مسایل قرار نمی دهند و این همان چیزی است که بعضی از مدیران به سبب داشتن غرور و خودپسندی، عقده های روانی و موانع عقیدتی و احساس عدم امنیت و نداشتن اطمینان و اعتماد به دیگران یا به دلایل متعدد دیگر سازمانشان را با خطر مواجه می سازند. (پارکر،2006)
به طور کلی باید گفت که تفکر استراتژیک موقعی به کار گرفته می شود که رقابت وجود داشته باشد. در دنیای بدون رقابت، سازمانهای کار در هر حال ادامه حیات می دهند. اما دنیای امروز دنیایی است مالامال از رقابت، تغییر و تحول؛ دنیایی است پر از دگرگونیهای علمی، تکنولوژیک، سیاسی، اقتصادی و احتماعی؛ دنیایی است که ادامه حیات سازمانها به داشتن تفکر استراتژیک منوط و وابسته است. در چنین وضعیتی مدیران ما باید عادات ذهنی و روشهای فکری ویژه ای را در سازمان به وجود آورند، رشد دهند و به طور لاینقطع از آن حمایت و پشتیبانی کنند. (وارنینگ،2007)
2-3- بخش دوم: گسترش ارتباطات
ارتباطات68 یکی از مهمترین ابزار جامعه متمدن می باشد و می توان گفت که ارتباطات مهمترین عامل توسعه و تعالی انسانی است، به عبارت دیگر ارتباطات برای موفقیت یک انسان متمدن امری حیاتی می باشد. همانطور که ارتباطات برای انسان متمدن حیاتی است برای انجام عملیات سازمانی یا به عبارت بهتر برای شکل گیری و بقاء سازمان نیز حیاتی می باشد؛ چنانچه هربرت سایمون69 (1954) می گوید: بدون ارتباطات، سازمانی وجود نخواهد داشت و به همین خاطر می توان گفت امکان تاثیر گروه بر رفتار فرد نیز غیرممکم خواهد بود. لذا ارتباطات وسیله ای است که از طریق آن وظایف اساسی مدیریت شکل می گیرد. مدیران از طریق ارتباطات هماهنگی ایجاد کرده و کارکنان را هدایت می کنند، برنامه ریزی و کنترل را انجام می دهند و همانطور که ارتباطات مهمترین ارکان پدیدار شدن سازمانها است عامل تداوم بخش حیات آن نیز می باشد.
حجم ارتباطاتی که هر سازمان بدان نیاز دارد به عوامل متعددی بستگی دارد. ماهیت فعتایت و برناه سازمان یکی از مهمترین این عوامل می باشد. (دنیس و همکاران70، 1974) همانطوری که میزان ارتباط هر انسان با انسان دیگر متفاوت است و احتیاجات و تواناییهای ارتباطی متفاوتی دارند، سازمانها نیز که ترکیب متفاوتی از انسانها بوده و اهداف متفاوتی نیز دارند، ترکیب ارتباطی متفاوتی ایجاد می کنند. هرچند که احتیاجات ارتباطی برای سازمانها متفاوت است، افراد در درون سازمان بیش از آنچه که تصور می شود، به فرایند ارتباطات روی می آورند. براساس یک تخمین عمومی پذیرفته شده بیش از 40 تا 60 درصد زمان کاری یک واحد تولیدی به شکلهای متفاوت ارتباطی صرف می شود. بعضی از کارکنان وقت بیشتری را صرف ارتباطات نسبت به دیگران می کنند و در واقع هر چه ساختار سازمانی بهتر و مناسب تر شکل گرفته باشد ارتباطات بین کارکنان بهتر انجام می گیرد. به عنوان نمونه مدیران عالی بین 75 تا 90 درصد از وقت خود را صرف ارتباطات می کنند و کارکنان غیرماهر در نقطه مقابل اینها به ارتباط کمتری نیاز دارند. (لسیکار و پتلیت71، 1994) بدین ترتیب ارتباطات وسیله مناسبی برای رسیدن به اهداف سازمانی می باشد، اما به ندرت می توان سازمانی را یافت که از وضع ارتباطی خود راضی باشد. براساس یک نقل قول از یک مدیر عالی: "از تمام کارهایی که مدیران انجام می دهند در ارتباطات بدترین اند." (لیبید، 2001: 6) یعنی اینکه در میان کارهای مدیران ارتباطات سخت ترین و دشوارترین کارهاست که اغلب مدیران آن را به درستی انجام نمی دهند.
در یک بررسی جامع به منظور راههای افزایش بازده واحدهای تجاری و صنعتی در سال 1992 صورت پذیرفت آشکار شد که عدم استفاده صحیح از اطلاعات و فقدان ارتباط کارآمد میان تصمیم گیرندگان و مجریان در واحدهای بزرگ و کوچک از موثرترین علل ناکامی این واحدها در دستیابی به اهداف مورد نظر و یا رقابت موفقیت آمیز با رقبا است. (ویمن72،1992)
نتایج این تحقیقات نشان داد که تنها 30 درصد از گزارشها و بخشنامه ها و اطلاعیه های داخلی به گونه ای تنظیم می شوند که همه دریافت کنندگان به خوبی از مفاد آن سردربیاورند و 70 درصد بقیه دستورالعملها دارای کیفیتی نامطلوب و توزیعی نامناسب می باشد. نکته دیگر عدم ارتباط صحیح، عاطل ماندن ظرفیتهای مفید در واحدها می باشد. بی اطلاعی مدیران از توانایی های بالقوه واحد خود سبب می شود که بسیاری از فعالیتهای مفیدی که می تواند موجب افزایش کارایی شود انجام نگیرد و ممکن است هیچگاه شانس مطرح شدن و به فعل درآمدن این توانایی ها فراهم نشود. (جرالد گلد73، 1997: 1)
روبرت ساند74(1997) براین باور است که باوجود اهمیت فوق العاده ارتباطات در سازمانها مدیران عنایت کمتری به ممیزی ارتباطات داشته و این در حالی است که سازمانها هر سال مبالغ هنگفتی برای جلسات سازمان نیافته، خبرنامه های غیرمفید، ابزارها و تجهیزات گران قیمت غیرضروری ارتباطی، سرمایه گذاری می نمایند. در حالی که سرمایه گذاری کمتری در جهت برنامه ریزی ارتباطات صورت می گیرد.
ویلنِسکای (1996) در یک پژوهش اقدام به جمع آوری مجموعه ای از دشواری های سازمانی ناشی از سوء استفاده و عدم استفاده از اطلاعات نمود و به این نتیجه رسید که در سازمانها هر سال مبالغ ریادی از طریق اصلاح ارتباطات سازمانی می توان صرفه جویی کرد.
در حال حاضر شرایط و محیط حاکم بر فعالیت سازمان ها به گونه ای شکل گرفته که به جرات می توان گفت که تداوم حیات آنها در گروه ارتباط با یکدیگر می باشد. شاید در گذشته، تصور سازمان های امکان پذیر بود که تنها با اتکا بر ظرفیت، توانمندی، منابع مالی، انسانی و اطلاعاتی خویش قادر به ادامه حیات بودند. اما در افق زمان و به موازات سیر تحول و تطور سازمانها، این تصور کمرنگتر شده و ضرورت ارتباطات بین سازمان ها تقویت یافته است. در این زمینه نتیجه مطالعات نشان داده است که در حال حاضر 48 درصد از شرکتهای آمریکایی که بیشترین رشد را داشته اند با یکدیگر دارای ارتباطات شدید بین سازمانی بوده اند. (آلتر و هیج75، 1993)
همچنین بنابه گزارش ارائه شده توسط آلن و هامیلتون از سال 1987 به بعد تعداد اتحادیه های استراتژیک به عنوان یکی از اشکال ارتباطات بین سازمانی سالانه 35 درصد رشد داشته است. (هاربیسون و پکار76، 1998)
لذا ارتباطات بین سازمانی به عنوان واقعیتی غیرقابل انکار و یکی از چالش های سازمانی مطرح می باشد. روابط صحیح و به موقع بین سازمان ها، مزیتهای فراوانی از جمله کسب منابع اطلاعاتی، انسانی، مدیریتی و مالی جدید، تسهیل در کسب، حفظ و ارتقاء مزیت های رقابتی پایدار، کسب سهم بیشتر بازار، کاهش هزینه ارائه خدمات و تولید کالاها، افزایش نوآوری و خلاقیت را در پی خواهد داشت. (دوز و هامل، 1998: 251) از این منظر ارتباطات بین سازمانی به عنوان یکی از باارزش ترین منابع سازمانی تلقی شده که هر سازمانی باید در کسب و حفظ آن بکوشد به گونه ای که حتی می توان گفت که بخش قابل توجهی از عوامل موفقیت ییا شکست سازمانها مربوط به کیفیت روابطی می شود که با سایر سازمانها برقرار کرده اند. با این وجود باید توجه داشت که تمام شواهد بدست آمده تاییدکننده کارکردهای مثبت ارتباطات بین سازمانی نیست. در گزارشی میزان شکست اتحادیه های بازرگانی به عنوان یکی دیگر از اشکال ارتباطات بین سازمانی 60 تا 70 درصد ذکر شده است. (کوک و وایلدمن77،1999)
به همین واسطه مدیریت مناسب این وجه از سازمان ها از اهمیت و جایگاه برجسته ای برخوردار است و با توجه به روندهای جهانی صنعت و تجارت در خصوص یکپارچه سازی، روزبه روز بر میزان اهمیت آن افزوده می شود. اکنون سازمان دهی موثر روابط بین سازمانی به واسطه شکل گیری و بکارگیری سیستم های پیچیده تر، ملاحظات فرهنگی، نوآوری های سریع در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، چرخه های کوتاه عمر محصولات و خدمات روزبه روز دشوارتر گردیده و ظرافت های خاص خود را می طلبد. لذا مدیریت ارتباطات بین سازمانی به قابلیتی استراتژیک بدل گردیده و در برخی موارد، هنگامی که آن را به راحتی نتوان تقلید کرد، به مزیت رقابتی سازمان تبدیل می شود. در این راستا شناخت و درک چگونگی چگونگی شکل گیری ارتباطات بین سازمانی، اشکال و ارزیابی آنها بسیار راهگشا خواهد بود. در اینجا شش پارادایم تئوریک اصلی که تبیین کننده نحوه شکل گیری ارتباطات بین سازمانی هستند مورد بحث قرار می گیرد. این پارادایم ها عبارتند از: تئوری هزینه های اقتصادی مبادله، تئوری وابستگی منابع، تئوری اتحاد استراتژیک، تئوری ذی نفعان، تئوری یادگیری و تئوری نهادینه شدن. هر یک از این تئوری ها از منظری خاص شکل گیری و ضرورت ارتباطات بین سازمانی را تبیین می کنند. بهرحال، این پارادایم ها را می توان در قالب یک پیوستار مفهومی که در یک سوی آن مبنای اقتصادی و در سوی دیگر آن مبنای رفتاری برای تشکیل ارتباطات بین سازمانی قرار دارد، به صورت شکل زیر تصویر نمود.

نمودار 2-5- پارادایم ها در قالب یک پیوستار مفهومی
پارادایم هزینه های اقتصادی مبادله و وابستگی منابع به تشریح دلایل اقتصادی ایجاد ارتباطات بین سازمانی پرداخته در حالی که تئوری نهادینه شدن به تشریح دلایل رفتاری این موضوع اشاره دارد. تئوری یادگیری ضمن آنکه عمدتاً یک شیوه رفتاری محسوب می شود، دارای زمینه های اقتاصدی نیز هست که اساس آن استفاده از دانش کسب شده برای کاهش هزینه ها یا افزایش درآمد می باشد. اتحاد استراتژیک و تئوری ذی نفعان نیز در نقاط وسط پیوستار، دارای درجاتی از مبانی اقتصادی و رفتاری شکل گیری ارتباطات بین سازمانی هستند.
2-3-1- تئوری هزینه های اقتصادی مبادله
تئوری هزینه های اقتصادی مبادله در ادبیات موضوع، توجه بسیار زیادی را به خود جلب نموده است. به طور خلاصه محور تاکید و توجه این تئوری عبارت است از چگونگی سازماندهی فعالیت های بین سازمانها به گونه ای که مجموع هزینه های تولید و مبادله حداقل گردد. (چایلد و فولکنر78،1998) امروزه تولید یک کالا یا خدمت دربرگیرنده اجزای بسیار زیادی است. چنانچه فرض شود تهیه کلیه اجزای مزبور توسط سازمان تولیدکننده کالا یا خدمت، امکان پذیر باشد، آنگاه تصمیم به انجام آن هزینه های زیادی را در پی خواهد داشت. به ویژه زمانی که محصول پیچیده و تهیه اجزای آن تخصص و مهارت های زیادی را طلب نماید. (جنسن و میکلینگ،1987)
هزینه های تولید سازمان متنوع و تابعی از عواملی همچون مقیاس تولید، تاثیرات ناشی از یادگیری یا تجربه، مکان تولید و حقوق مالکیت تجارت همچون حق ثبت اختراعات می باشد. (کوگوت،1988) این امر در خصوص ارائه کالا یا خدمات به بازار و تحویل به مصرف کننده نهایی نیز صادق است. در بسیاری از موارد تولید کالا یا خدمت و مصرف کنندگان نهایی آن در دو مکان جغرافیایی دور از یکدیگر قرار دارند که این موضوع مستلزم عقور محصول از کانال های متعدد و پیچیده عرضه می باشد. مدیریت کامل عرضه نیز چنانچه از طرف سازمان مربوط قابل انجام باشد، هزینه های قابل توجهی را به دنبال خواهد داشت. هزینه های مبادله نیز متنوع و شامل هزینه های مربوط به تنظیم، مدیریت و نظارت بر تعاملات بین بازارها می باشد. در نتیجه به استناد دیدگاه تئوری هزینه های اقتصادی مبادله، جهت ایجاد کارایی و کاهش هزینه ها سازمانها ناگزیر از ایجاد یک سری ارتباطات با یکدیگر هستند. بهترین جایگاه کاربردی تئوری هزینه های اقتصادی مبادله در تصمیم گیری های مربوط به خرید یا تولید قرار دارد. به طور کلی در یک بازار آزاد، خرید کالا از شرکتی که در تولید تخصص دارد، مقرون به صرفه تر از ساخت آن کالا در داخل سازمان است. با این وجود زمانی که هزینه های مبادله لحاظ شود، آنگاه تصمیم گیری در وضعیتی متفاوت خواهد بود. چنانچه هزینه بادله قابل توجه باشد، تصمیم به تولید انتخاب می شود. در این تئوری تصمیم خرید یا تولید دارای حالت سومی تحت عنوان مشارکت در تولید است که بستر تحقق آن بر ارتباطات بین سازمانی قرار دارد. در این حالت چند سازمان با انگیزه افزایش کارایی و کاهش هزینه های تولید یک اتحاد را تشکیل داده و به تولید مبادرت می ورزند. سرمایه گذاری مشترک و سازمان های شبکه ای از مصادیق تئوری هزینه های اقتصادی مبادله می باشند. (بروس و جفری79،2000: 403-367)
سرمایه گذاری مشترک موجب صرفه جویی در هزینه های نظارت بر فعالیت های بین سازمانی می گردد. زیرا مشارکت کنندگان نسبت به مجموعه احساس مالکیت کرده و جهت حفظ مشارکت از رفتارهای فرصت طلبانه اجتناب می کنند. (اوسبورن و بایوقن80، 1990: 519-503) همچنین سرمایه گذاری مشترک در راستای افزایش تولید، این فرصت را پدید می آورد که فعالیت های متعدد تولیدی، حسب زمینه تخصصی هریک از اعضا، به آنان واگذار شود. به گونه ای که هر سازمان بر فعالیت های اصلی خود متمرکز شود. در همین رابطه رشد سرمایه گذاری مشترک بین المللی نیز قابل تبیین می باشد. (هریگان81، 1998: 374-361)
مشکلات و هزینه های مربوط به مدیریت نیروی انسانی در خارج از کشور، شرکتهای چندملیتی را به سمت استفاده از سرمایه گذاری مشترک سوق داده است. این شرکتها اغلب از طریق سرمایه گذاری مشترک با یک یا چند شرکت در کشوری دیگر، زمینه های حضور در بازارهای آن کشور را کسب می کنند. در این حالت در شرکت بومی نوعی انگیزه و احساس مالکیت به وجود می آید که مانع رفتارهای فرصت طلبانه می شود. همچنین به دلیل آنکه شریک بومی شرایط حاکم بر بازار را بهتر می شناسد، احتمال موفقیت افزایش می یابد. (هنارت82،1998: 374-361)
سازمانهای شبکه ای نوعی دیگر از اشکال ارتباطات بین سازمانی می باشند که از نقطه نظر تئوری هزینه های اقتصادی مبادله، گزینه ای جایگزین برای سازماندهی فعالیت های بین سازمانی محسوب می شود. در این حالت یک سازمان در نقش کانون، اقدام به تشکیل و حفظ شبکه ای می نماید که از رهگذر آن فعالیت های جانبی خود را به فعالیت های اصلی می پردازد. از این رو سازمان های شبکه ای به سوی نوعی تخصص گرایی میل می نمایند که عمده ترین پیامد آن کاهش هزینه های تولید است. (جاریلو83، 1988: 41-31)
از لحاظ تئوری، در شبکه، رفتار فرصت طلبانه از طریق اعتماد متقابل و تمایل به حفظ شبکه، حداقل می گردد و زمانی که سازمان های عضو شبکه دارای پیش زمینه ای از تجربیات موفق در خصوص تبادل باشند و از هنجارهای مساولت و عدالت در رفتار خود پیروی نمایند، اعتماد بین اعضا به بالاترین میزان خواهد رسید. به علاوه تعامل دراز مدت سازمان ها، زمینه یکپارچگی فرهنگی را به وجود می آورد. (رینگ و وان84،1994: 118-90)
علیرغم سادگی این تئوری، بسیری از نویسندگان توانایی آن را در تبیین شکل گیری ارتباطات بین سازمانی زیر سوال برده اند. دلایل این تئوری در تبیین اتحاد بین سازمانها، کارایی و حداقل نمودن هزینه است. در حالی که برخی ارتباطات و اتحادیه ها به دلایل دیگر، همچون یادگیری و کسب مشروعیت اجتماعی- سیاسی ایجاد می گردد. (رینگ و وان، 1994) لذا این تئوری سایر معیارهای مهم شکل گیری اتحاد همچون چگونگی درک عدالت از سوی مشارکت کنندگان را در حاشیه قرار داده است. به علاوه در چارچوب این تئوری بسیاری از مباحث سازمانی و نیوری انسانی لحاظ نشده است. همچنین در خصوص فرهنگ سازمان های تعامل کننده اعتقاد بر آن است که این فرهنگ ها به آرامی با یکدیگر ادغام خواهند گردید. در حالی که در عمل اغلب، فرهنگ سازمانها در مقابل یکدیگر قرار گرفته، حضور و مشارکت نیروی انسانی نیز پایدار نبوده است. (برونس و جفری،2000) شاید بزرگترین انتقاد وارده به این تئوری آن باشد که هزینه های اقتصادی مبادله برای تصمیم گیرندگان، موضوع مهمی نیست. در این راستا فالکنر، در بررسی چندید مورد از سرمایه گذاری های مشترک بین سازمانی، به دقت مفاهیم تئوری هزینه های اقتصادی مبادله را برای تصمیم گیرندگان کلیدی که در شکل گیری اتحاد نقش تعیین کننده ای داشته اند، تشریح نمود و دریافت که هیچکدام به این تئوری حتی به طور ضمنی، در ایجاد اتحادیه توجه نکرده اند. (فالکنر85،1995)
2-3-2- نئوری وابستگی منابع
این تئوری ریشه در چارچوب سیستمهای باز دارد که به استناد چارچوب مزبور، سازمان ها جهت کسب منابع می بایست به تعامل با محیط خود بپردازند. (اسکات،1987) در واقع از دیدگاه این تئوری، منابع مورد نیاز در محیط قرار دارند و هیچ سازمانی از حیث نیاز به منبع خودکفا نمی باشد، لذا سازمانها جهت تداوم حیات، برای کسب منابع می بایست با محیط در تعامل باشند. میزان نیاز به منابع، معلول وابستگی میان سازمان ها و واحدهای بیرونی است. واحدهای بیرونی می تواند عرضه کنندگان رقبا، بستانکاران، نمایندگی های دولت و هرگونه هویت تاثیرگذار در محیط سازمان باشد. (بارنی86،1990: 120-99) این تئوری با نگرش مبتنی بر منابع که در سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب نموده است، متفاوت می باشد. نگرش مبتنی بر منابع، به دنبال شناسایی منابع کلیدی در کسب، حفظ و ارتقاء مزیت رقابتی است که در این راستا برآن دسته از منابع داخلی سازمان که نادر و به سختی قابل تقلید باشندتاکید می کند. از این رو محور نگرش یادشده، منابع داخل سازمان است ضمن آنکه ملاحظاتی نیز در مسب این منابع مهم از بیرون سازمان دارد. اما در مقابل، تئوری وابستگی منابع به تبیین نیاز سازمان به منابعی که باید از واحدهای بیرونی سازمان تامین شود، می پردازد. (کاستانیاز و هلفات87، 1991: 171-155) از نقطه نظر این تئوری برای انجام مدیریت موفقیت آمیز این وابستگی ها، سازمان باید تلاش کند تا کنترل دو نوع از منابع را در اختیار داشته باشد: (ففر و سالانکیک88،1987)
1- منابعی که وابستگی آنها را به سایرین کاهش می دهد.
2- منابعی که وابستگی سایرین را به آنها افزایش می دهد.
ایجاد و مشارکت در ارتباطات بین سازمانی راهی برای دستیابی به این اهداف می باشد. به استناد تئوری وابستگی منابع، جهت دسترسی و کنترل منابع فوق و در پی آن افزایش قدرت در مقابل رقبا، سازمان ها می بایست با یکدیگر متحد و به مشارکت بپردازند. علاوه بر این، در برخی مواقع ممکن است سازمانی به منظور بی اثر کردن اقدامات یک رقیب و یا حذف شکاف منابع و تخصص خود، به دنبال مشارکت با سایر سازمان ها باشد. (میتشل و سینگ89،1994)
در این زمینه نیز ایجاد اتحاد برای دستیابی به منابع، بیشتر از دیگر راهکارها، مورد استفاده قرار گرفته است. یکی دیگر از عمده ترین دلایل شکل گیری ارتباطات بین سازمانی که در راستای دیدگاه تئوری وابستگی منابع قرار دارد، ایجاد مزیت رقابتی از منابع مکمل است. سازمانها به واسطه مشارکت با یکدیگر به منابعی دترسی پیدا می کنند که تکمیل کننده ظرفیت و توانمندی اولیه آنها می باشد. (فیشر90، 1996: 7-1) به طور مثال شرکتهای بزرگ به دنبال مشارکت با شرکتهای کوچک به عنوان راهی جهت دسترسی به آخرین دستاوردهای پژوهشی و توان کارآفرینی آنها هستند. در مقابل شرکتهای کوچک نیز به دنبال مشارکت با سازمانهای بزرگ با هدف دستیابی به منابع مالی و کانال های توزیع آنها هستند که هر دو جنبه ناشی از نیاز به منابع می باشد. (الیور،1990: 265-241)
از نقطه نظر بازنی (1991) ویژگی منابعی که می توانند منجر به مزیت رقابتی پایدار گردند عبارتند از کمیابی، با ارزش بودن در بازار، به سختی قابل تقلید و غیرپایدار. در این راستا ارتباطات بین سازمانی حداقل از دو جنبه دارای توانایی منحصر بفرد در تولید این نوع منابع است: (دیر و سینگ91،1998: 679-660)
1- به گرد هم آوردن مجموعه گسترده ای از اندیشه ها
2- از ترکیب تلاش و کوشش های سازمانهای تعامل کننده، منابع کمیاب و غیرقابل تقلید ایجاد می کند.
سایر انواع اتحادیه های بین سازمانی که دارای ماهیت وابستگی منابع می باشند، نیازهای دیگری را برآورده می سازند. برای مثال عضویت درر یک اتحاد بازرگانی ممکن است دسترسی به خدمات ویژه با هزینه پایین، اطلاعات مربوط به صنعت و گزارش های قانونی و فنی را برای سازمان ها را فراهم کند. عضویت در یک کنسرسیوم پژوهشی نیز می تواند امکان دسترسی به تکنولوژی پیشرفته و حوزه های مربوط به آن را موجب شود.
یکی از انتقادات وارده بر استدلال های پشتیبان این تئوری، به نقش آن در ایجاد، حفظ و ارتقاء مزیت رقابتی سازمان مربوط می شود. اگرچه ارتباطات بین سازمانی می تواند منابع منحصربفردی را ایجاد نماید، اما به همان میزان نیز ممکن است توانایی سازمان را در کسب مزیت رقابتی پایدار تضعیف نماید. (بروس و جفری،2000) همچنین این تئوری در تبیین شکل گیری اتحاد بین سازمان ها دارای محدودیت هایی می باشد. برای مثال به این موضوع اشاره نگردیده است که چرا برخی سازمانها علاوه بر ایجاد اتحاد، سایر استراتژیها مانند ادغام و استخدام افراد کلیدی رقبا را در رفع کمبود منابع خود دنبال می کنند. (چایلد و فولکنر،1998)
این تئوری به سادگی استدلال می نماید که چون هیچ سازمانی وجود ندارد که خودکفا باشد، لذا سازمانها می بایست با محیط پیرامون خود جهت کسب منابع مورد نیاز، به تعامل بپردازند. اگرچه در حالت کلی این بیان درست می باشد، اما به موضوعاتی مانند چگونگی انجام این امر توسط سازمانها و متغیرهایی همچون هزینه های تبادل، فرصت طلبی برای یادگیری و مشروعیت سازمانی توجه نشده است.
2-3-3- تئوری اتحاد استراتژیک
از دیدگاه تئوری اتحاد استراتژیک، یک سری دلایل متنوع و گسترده استراتژیک از جمله ایجاد کارایی در کوتاه مدت، عقلانیت مبتنی بر منابع توجیه کننده ارتباطات بین سازمانی است. (جاریلو92،998: 41-31)
ایجاد اتحاد بین سازمانها به مقاصدی همچون افزایش سرعت حضور در بازار، حداکثر نمودن توانایی حهت ارائه کالاها و خدمات جذاب، کاهش هزینه ها، افزایش قدرت بازار و متوقف کردن یا ایجاد مانع در فعالیت رقبا بازمی گردد. در حقیقت دنبال نمودن هر یک از این اهداف، سازمان ها را به ایجاد ارتباطات بین سازمانی برمی انگیزاند. زیرا هر یک به تنهایی قادر به تامین این اهداف نبوده و یا می بایست در این راه هزینه زیادی را متحمل شود. (هاربیسون و پیکر93،1998)
در سطوح بین المللی، شرکتها غالبا با یک شرکت بومی ارتباطات بین سازمانی را به عنوان ابزاری جهت ورود به بازار آن کشور یا کسب مزیت رقابتی ایجاد می کنند. در این زمینه شاید بتوان گفت که انتخاب شریک بومی کاملا یک تصمیم استراتژیک است تا وابستگی به منبع یا هزینه های اقتصادی مبادله. زیرا باید بررسی نمود که یک شرکت بومی چگونه می تواند مزیت های بلندمدت را در یک بازار خارجی افزایش دهد. (شان و هامیلتون94، 1991: 432-419)
چشم انداز تئوری اتحاد استراتژیک بسیار گسترده می باشد. تقریباً می توان مشارکت یک سازمان در هر نوع از ارتباطات بین سازمانی را از چشم انداز اتحاد استراتژی توجیه نمود. در حقیقت انگیزه ها و عواملی که در سایر نگرش های دیگر بیان شده را می توان در قالب اتحاد استراتژیک نیز ملاحظه نمود. اگرچه گستردگی دامنه شمول، نقطه قوت این چشم انداز است اما شاید بزرگترین نقطه ضعف آن نیز باشد. در این راستا می توان گفت یکی از چالش های اساسی پژوهشگرانی که این تئوری را در بررسی ارتباطات بین سازمانی مورد استفاده قرار می دهند، دسته بندی مناسب انواع استراتژی های موجود در خصوص ارتباطات بین سازمانی است. جالب است که در این زمینه نه تنها هیچگونه توافقی وجود ندارد بلکه روش های ابتکاری کمی در چگونگی انجام این کار پیشنهاد شده است. با این وجود تفکیک دلایل استراتژیک در چهار دسته به شرح زیر، نقطه شروع مناسبی می باشد: (بروس و جفری،2000)
1- ارتباطاتی که قدرت بازار را از طریق ایحاد موانع ورود به بازار برای رقبا با ایجاد قدرت نفوذ مبتنی بر انحصار، افزایش می دهند.
2- ارتباطاتی که قدرت سیاسی یا توانایی تاثیرگذاری بر بدنه اداره کننده داخلی یا بین المللی را افزایش می دهند.
3- ارتباطاتی که کارایی تحقیق، تولید، بازاریابی یا سایر وظایف سازمانی را افزایش می دهند.
4- ارتباطاتی که موجب متمایز شدن کالاها و خدمات می شوند.
به طور کلی پژوهش در خصوص اتحاد استراتژیک و ارتباطات بین سازمانی، پراکنده و در این راستا معدود نتایج معتبری به دست آمده است. لذا در مجموع رویکرد استراتژیک در تبیین شکل گیری ارتبزاطات بین سازمانی موفق نیست.
2-3-4- تئوری ذینفعان
به طور کلی ذینفعان سازمان گروههایی هستند که از یک سو می توانند از شرکت تاثیر و از سویی دیگر بر آن تاثیر بگذارند. این گروهها معمولا شامل سرمایه گذاران95، عرضه کنندگان96، کارکنان97، مشتریان98، رقبا99، اتحادیه های محلی100 و نهادهای قانون گذاری101 هستند. (فریمن102،1994)
ذی نفعان از آن جهت که به سازمان در دستیابی به اهداف کمک می کنند، باارزش هستند. از این رو سازمان در تدوین و اجرای برنامه های مختلف، نمی تواند نسبت به آنها بی تفاوت باشد و در همین راستا، تئوری ذینفعان سازمان ها را ناگزیر از آن می داند که در اتخاذ تصمیمات عملیاتی و استراتژیک به خواسته های آنان توجه داشته باشد. مبنای اولیه انجام این کار، برقراری ارتباط با آنها است که نوعی دیگر از ارتباطات بین سازمانی را شکل می دهد. (کلارکسون103،1998: 7-1)
در ادبیات موضوع، تمامی صاحبنظران تئوری ذینفعان، براین باورند که سازمانها ابزاری برای هماهنگ نمودن خواسته های ذینفعان هستند. این دیدگاه مبتنی بر این امر قرار دارد که سازمانها به طور طبیعی سیستم های همکاری هستند. در این زمینه جنسن و مک لینگ (1976) سازمانها را رابط قراردادها بین خودشان و ذینفعان می دانند که هم به صورت رسمی و هم به صورت توافقات غیررسمی (مبتنی بر انتظارات) عمل می کنند. لذا سازمان ها تمایل به ایجاد ائتلاف هایی از ذینفعان برای دستیابی به اهداف مشترک دارند. ائتلافها می توانند به عنوان ابزاری سودمند برای هم راستا نمودن خواسته های ذینفعان و کمک به سازمان در کاهش عدم اطمینان محیطی، مورد استفاده قرار گیرند. در این زمینه، نقش مدیران عالی به عنوان نخستین نماینده شرکت در قراردادها حائز اهمیت است. زیرا ذینفعان به طور مستقیم با آنها تنظیم قرارداد یا توافق می کنند. (جنسن و مک لینگ104،1976: 360-305)
در این تئوری، مدیران کارگذارانی برای ذینفعان هستند که هر دو آنها به دنبال حداکثر نمودن سود می باشند. یک تصور عمومی اشتباه در خصوص تئوری ذینفعان آن است که اهمیت تمام ذینفعان یکسان تلقی شود. در این زمینه هاریسون و جان شناسایی مهمترین ذینفعان را یکی از پیش نیازهای اولیه مدیریت موثر ذینفعان می دانند. در همین ارتباط رهنمودهایی در مورد حل مشکلات اخلاقی که ناشی از تضاد خواسته های ذی نفعان مختلف می باشد. (هاریسون و جان105،1996)
زمانی که علایق یکی از دو طرف نسبت به دیگری متفاوت باشد، ایجاد ارتباطات بین سازمانی سودمند نخواهد بود.همچنین ایجاد مشارکت با یک شریک می تواند مانع از مشارکت با شریک دیگری گردد. این امر اغلب زمانی رخ می دهد که سازمان با عرضه کننده ای که اصرار بر انحصار ذر مشارکت دارد، مشارکت نماید. اگرچه با اعمال ساختار کنترل سخت گیرانه این مشکل قابل حل است، اما این امر محدودیت هایی را در ایجاد بهره وری در ارتباطات بین سازمانی با ذینفعان بیرونی، به وجود می آورد. به علاوه شاید نتوان مفروض حداکثر نمودن مطلوبیت را به تمام مدیران تعمیم داد. در نتیجه تئوری در تبیین رفتار مدیران کامل نیست. اگرچه پایه و مبنای تئوری ذینفعان توجه زیادی را به خود جلب کرده و از لحاظ تئوریکی نیز بسط داده شده، اما پژوهشگران محدودی به آزمون آن همت گماشته اند. بسیاری از تدبیرهای نشات گرفته از تئوری ذی نفعان به علت فقدان آزمایش تجربی بدون اثبات پذیرفته شده اند. ضمن آنکه در این زمینه محدودیت های عملی قابل ملاحظه ای وجود دارد. به علاوه تئوری ذینفعان بیشتر توصیفی است تا تجویزی. مدل های مبتنی بر این تئوری اغلب به این نتیجه گیری منتهی می شوند که همراستایی می تواند تشابه آرمان ها و اهداف را در میان گروه ذینفعان افزایش دهد. اما در خصوص چگونگی انجام آن هیچگونه راهکاری ارائه نمی نمایند. (هان و همکاران106،1993: 338-331)
2-3-5- تئوری یادگیری
به استناد این تئوری، ارتباطات بین سازمانی فرصتی مناسب برای یادگیری سازمانها می باشد. سازمانها جهت تحکیم موقعیت رقابتی و انجام فعالیت های مختلف خود به انواع مهارتها و دانشها نیاز دارند که غالبا قادر به کسب آن از محیط بازار نیستند. (هامل،1993: 103-83) در این زمینه ارتباطات یبین سازمانی زمینه یادگیری و انتقال دانش و مهارت به سازمان را فراهم می آورد. ایجاد دانش در بافت پویا و متحول جامعه رخ می دهد که لازمه یادگیری این دانش نیز پویایی است. زیرا منابع نوآوری منحصراً در درون یک سازمان قرار ندارد. بلکه غالبا در تعامل سازمان ها، دانشگاهها، آزمایشگاهها، عرضه کنندگان و مشتریان باید آن را جست. در نتیجه از دیدگاه تئوری یادگیری، سازمان ها ناگزیر به پویایی و تعامل با یکدیگر هستند که شکل دهنده نوع دیگری از ارتباطات بین سازممانی است. در این رابطه سازمان رسمی با بوروکراسی خشک و غیرقابل انعطاف، ابزارهای بسیار ضعیف برای یادگیری در اختیار دارد. (پاول و همکاران107، 1996)
نتیجه پژوهش پاول و همکارانش مشخص نمود در صنایعی که پیچیده، گسترده و دارای منابع تخصصی بسیار پراکنده می باشند، نوآوری و توسعه محصول جدید، عمدتا در شبکه های بین سازمانی محقق می گردد. (پاول و همکاران، 1996) همچنین دیدز و هیل108 دریافتند که میزان توسعه محصولات جدید سازمان تابعی مثبت از تعداد اتحادیه های استراتژیک می باشد که سازمان به عضویت آنها در آمده است. برای مثال یادگیری مبتنی بر ارتباطات بین سازمانی در صنایع بیوتکنولوژیک بیشتر از سایر صنایع وجود دراد. همچنین شبکه های بین سازمانی به عوان یکی از اشکال ارتباطات بین سازمانی شیوه ای مناب در پیاده سازی این نوع یادگیری است. (دیدز و هیل، 1996: 55-41)
برخی از پژوهشگران یادگیری مبتنی بر ارتباطات بین سازمانی را به دو بخش تقسیم می نماید. یادگیری اکتشافی و یادگیری بهره برداری. (مارچ109،1991: 78-71) یادگیری اکتشافی در ارتباط با کشف فرصت جدید برای سودآوری می باشد که می تواند دربرگیرنده نوآوری، خلاقیت و تحقیقات پایه جهت ایجاد ظرفیت های جدید، ورود به کسب و کار تازه یا بهبود توانمندی جذب باشد. توانایی سازمان در شناسایی دانش جدید و بیرونی، جذب و بکارگیری آن را توانمندی جذب می نامند. به طور مثال ترکیب تلاش و کوشش های شرکت های داروسازی و بیوتکنولوژی در تولید یک دارو یا تکنولوژی جدید، در این راستا قرار می گیرد. یادگیری بهره برداری، مربوط به افزایش بهره وری سرمایه و دارایی های شرکت از طریق بهبود توانمندی های موجود و کاهش هزینه ها است. (لن و لوباتکین110، 1998: 477-461)
در این زمینه سازمانها اغلب جهت افزایش مقیاس اقتصادی در کاهش هزینه یا بهبود کارایی کانال های توزیع، با یکدیگر مشارکت می کنند. یادگیری اکتشافی و بهره برداری در دو افق زمانی جداگانه قرار می گیرند، یادگیری بهره برداری، بهبود کارایی فعلی و یادگیری اکتشافی، بهبود کارایی آتی را دنبال می کند. اما هر دو نوع یادگیری هزینه بردار و مستلزم استفاده از منابع کمیاب هستند. لذا برخی مواقع سازمان ها از ارتباطات بین سازمانی به عنوان ابزاری جهت به اشتراک گذاشتن این دو نوع هزینه استفاده می کنند. (لوینتال و مارچ،1993)
توانایی یادگیری سازمان تحت تاثیر آمادگی قبلی یعنی اموری همچون کیفیت کارکنان، پایگاه دانش، کیفیت مدیریت سیستم های اطلاعاتی، فرهنگ سازمانی و مشوق های یادگیری می باشد. بدیهی است که سازمان ها از حیث این ابعاد بسیار متنوع می باشند. یکی از متغیرهای تعیین کننده میزان یادگیری یک سازمان توانمندی جذب از طریق ارتباطات بین سازمانی می باشد. (کومر111،1998: 367-356)
نظریه یادگیری در تعیین چگونگی شکل گیری ارتباطات بین سازمانی، از لحاظ مفهومی قوی و به خوبی توسعه یافته است. با این وجود نقطه ضعف این تئوری آن است که تنها بر توسعه مهارت و انتقال آن بدون توجه به هزینه های مربوطه تاکید می کند. برای مثال سازمان می تواند توانایی جذب خود را از طریق برنامه های کارورزی، آموزش افزایش دهد اما باید توجه داشت این نوع اقدامات هزینه بر می باشد. از سویی دیگر در این زمینه توصیه شده که قبل از اقدام به هر فعالیتی، تجزیه و تحلیل هزینه – منفعت صورت گیرد. انجام این کار در خصوص تئوری یادگیری اگر محال نباشد، بسیار مشکل خواهد بود. (بروس و جفری،2000)
به علاوه یادگیری مبتنی بر ارتباطات بین سازمانی با ریسک از دست دادن اطلاعات محرمانه که در شبکه ارتباطات وجود دارد، روبرو می باشد. تئوری یادگیری نمی تواند به خوبی ریسک های بالقوه این حوزه را تبیین نماید.
2-3-6- تئوری نهادینه شدن
تئوری نهادینه شدن بیان می دارد که محیط فشارهایی را بر سازمان ها جهت کسب مشروعیت و مطابقت با هنجارهای اجتماعی تحمیل می کند. (دی مگیو و پاول112،1983) فشارهای نهادی سازمانها را به سمت فعالیت هایی سوق می دهد که مشروعیت آنها را افزایش و باعث تطبیق آنها با قوانین، الزامات و هنجارهای محیط کسب و کار می گردد. یکی از شیوه های انجام کار ارتباطات بین سازمانی می باشد. به عنوان مثال یک سازمان کوچک از طریق مشارکت با سازمانی که از مقبولیت خوبی در جامعه برخوردار است می تواند شهرت، تصویر و جایگاه خود را ارتقاء بخشد. نتیجه تحقیق ویول و هانتر نیز این نتیجه را تایید می نماید که نیاز به ارتقاء میزان مشروعیت برخی مواقع عامل اصلی ایجاد ارتباطات می باشد. (ویول و هانتر113،1985: 496-482)
سازمانهایی که در امور عام المنفعه چهره خوبی دارند، اغلب از استراتژی مشروعیت بهره زیادی برده اند. اس چمرهون و شیرلند114 (1981) به بررسی رابطه میان ارتباطات بین سازمانی و تئوری نهادینه شدن پرداخته و دریافتند که تصویر سازمان با سطح همکاری بین سازمانی رابطه مستقیم دارد. به علاوه اگرچه سازمانها دلایل متعددی در پیوستن به اتحادیه های تجاری و کنسرسیوم ها دارند، اما بدون شک کسب تصویر مناسب در بین اشکال مشخص ارتباطات بین سازمانی نقش قابل توجهی را ایفا می کند.
در زمینه شکل گیری ارتباطات بین سازمانی، تئوری نهادینه شدن در کمک به توصیف چرایی رفتار سازمانها، به طور بالقوه ارزشمند است. استراتژی تطبیق با محیط اغلب شامل سرمشق قرار دادن یا تقلید از هنجارهای صنعت است که با مفهوم همریختی تقلیدی سازگاری دارد. (دی مگیو و پاول115،1983) این مفهوم بیان می دارد که مدیران سازمانها خواسته یا ناخواسته، استراتژی سازمان های موفق را تقلید می کنند. لذا بسیاری از سازمانها ارتباطاتی با سایر سازمان ها برقرار می کنند. زیرا سایر سازمانهای موفق در صنعت آنها، چنین کرده اند. این یافته تبیین اکولوژی جمعیت را در شکل گیری ارتباطات بین سازمانی توصیه می نماید. در این راستا اگر مشارکت در زمینه ارتباطات بین سازمانی به یک هنجار پذیرفته شده در یک جمعیت تبدیل شود، آنگاه سازمانها در اراتباطات بین سازمانی به عنوان ابزاری برای تطبیق و تداوم حیات، مشارکت می کنند. (آلتر و هیج،1993) گستردگی ارتباطات بین سازمانی در برخی صنایع بسیار زیاد است. پاول و همکارانش در مطالعه خود دریافتند که در صنعت بیوتکنولوژی احتمال وجود سازمانی که با دیگران مشارکت نداشته باشد، بسیار ضعیف است. سازمانهای مشمول این صنعت اصولا درگیر چندین نوع مشارکت هستند. (پاول و همکاران، 1996: 501-486)
نقطه ضعف تئوری نهادینه شدن آن است که یم پارادایم مبتنی بر رفتار می باششد. از این رو در تبیین شکل گیری ارتباطات بین سازمانی دارای محدودیت است. به علاوه، با توجه به این تئوری، اگر هر سازمانی، دیگری را سرمشق قرار دهد آنگاه امکان ایجاد مزیت رقابتی پایدار از طریق ارتباطات بین سازمانی بسیار ضعیف خواهد بود. (آلتر و هیج،1993)

2-4- بخش سوم پیشینه تحقیق
در مورد تفکر استراتژیک و گسترش ارتباطات تحقیقی دیده نشد اما در مورد تفکر استراتژیک و ارتباطات به طور جداگانه تحقیقاتی انجام شده است که در زیر آورده شده است.
الف) پیشینه داخلی
مشهدی کردی (1387) در مقاله ای پژوهشی تحت عنوان" تفکر استراتژیک زمینه ساز نوآوری" اشاره می کند که میزان آگاهی مدیران از برنامه ریزی استراتژیک در دو سطح فردی و سازمانی با جامعیت و دور اندیشی خاصی که ایجاد می کند از یک سو باعث درک بهتر کارکنان از سازمان، محیط فعالیت و منجر به خلاقیت های مکرر آنان می شود و از سوی دیگر زمینه ارتباطات و تعامل بیشتر بین مدیران و کارکنان را فراهم آورده و باعث بهره برداری از نبوغ و خلاقیت کارکنان در سازمان می گردد.
سمیعی نصر (1387) در مقاله ای پژوهشی تحت عنوان "تفکر استراتژیک و بهره برداری از فرصت ها" تبیین کرده است که تفکر استراتژیک یک "بصیرت و فهم از وضعیت موجود و بهره برداری از فرصت ها" است. ایشان معتقد است که این بصیرت کمک می کند تا واقعیت ها ی بازار و قواعد آن به درستی و به موقع شناخته شود؛ و برای پاسخگویی به این شرایط راهکارهای بدیع و ارزش آفرینی خلق شود. تفکر استراتژیک مدیر را قادر می سازد تا بفهمد چه عواملی در دستیابی به اهداف مورد نظر موثر است و چگونه این عوامل موثر برای مشتری ارزش می آفریند؟ این تفکر از طریق فهم صحیح قواعد بازار و پاسخگویی خلاقانه به آن صورت می پذیرد که در محیط ناپایدار و متحول کسب و کار امروز بسیار حائز اهمیت است. زیرا بدون این تفکر، تلاش های سازمان برای دستیابی به استراتژی های تدوین شده اثربخش نخواهد بود.
نصیری واحد (1386) در تحقیقی با عنوان" ارتباط استراتژیک موثر بر نوآوری سازمانی در شرکت تولیدی ترانسفورماتور" انجام داده است و به این نتیجه دست یافت که در این سازمان نوآوری سازمانی و ارتباط استراتژیک در حد کمتر از متوسط وجود دارد، لذا ضروری است که توجه ویژه به آن ها شود و در تصمیم گیری ها مد نظر قرار گیرد.
ملکیان نازنین و همکاران (1391) در مقاله ای با عنوان "نقش ارتباطات الکترونیک بر فرآیند ارتباطات سازمانی" هدف از این پژوهش تعیین نقش ارتباطات الکترونیک برفرآیند ارتباطات سازمانی می باشد. با توجه به نتایج تحقیق مشاهده می شود که ارتباطات الکترونیک بر ابعاد ارتباطات سازمانی تاثیرگذار است. این تاثیر بیشتر در افزایش حوزه روابط انسانی در سازمان، افزایش بهره وری کارکنان، کاهش تنش در محیط کار، تربیت نیروی انسانی کارآمد و ماهر، کاهش بوروکراسی اداری و سلسله مراتب سازمانی مشاهده می شود. همچنین استفاده از ارتباطات الکترونیک در کاهش زمان تبادل اطلاعات و دسترسی آسان به منابع اطلاعاتی نقش عمده ای داشته است و نیز در ایجاد کانال های جدید ارتباطی موفق عمل کرده است. پیش گیری از برخی ارتباطات غیر ضروری در هنگام فعالیت و کاهش تنش در محیط کار از دیگر نتایج بکارگیری ارتباطات الکترونیک در سازمان ها است.
زارعی بهروز و همکاران (1386) در تحقیقی با عنوان "پارادیم های تئوریک تبیین کننده شکل گیری ارتباطات بین سازمانی"، در این راستا شش پارادایم اصلی تئوریک، که هر یک از زاویه ای تبیین و ریشه در حوزه های مختلف علوم دارند، ارایه شده که این امر دلالت بر ماهیت چند بعدی موضوع دارد. این پارادایم ها عبارتند از هزینه های اقتصادی مبادله، وابستگی منابع، اتحاد استراتژیک، تئوری ذینفعان، تئوری یادگیری و تئوری نهادینه شدن. در این مقاله پارادایم های مزبور تشریح و نقاط قوت و ضعف هر یک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که هیچیک از تئوری ها در تبیین کلیه اشکال ارتباطات بین سازمانی موفق نمی باشد بلکه تلفیق آنها تطابق بیشتری با واقعیت دارد.

جعفری و همکاران (1390) در تحقیقی با عنوان "عوامل انگیزشی ارتباطات اثربخش در سازمان های دانش محور" هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل موثر بر "مدیریت اثربخش ارتباطات مبتنی بر انگیزش کارکنان دانشی در سازمان های دانش محور" است که پس از بررسی وسیع ادبیات موضوع، این عوامل شناسایی و مدل اولیه پژوهش استخراج گردید. رویکرد پژوهش کاربردی و روش اجرای آن توصیفی پیمایشی می باشد. نتایج، نشان داد که اصلی ترین عوامل مدل برای دست یابی به اهداف پژوهش "اعتماد سازمانی، توجه به کیفیت کار و اهمیت دادن به افکار خلاقانه و فعالیت های نوآورانه، سبک های مدیران در ارتباطات و تعاملات با کارکنان دانشی، انجام کار تیمی و پروژه ای اثربخش، وجود اصول و ارزش های اخلاقی فراگیر، ایجاد روندهای پایدار به جای اتکا بر اشخاص" می باشد.
مزروعی و همکاران (1388) در تحقیقی با عنوان "ارایه الگوی ارتباطات سازمانی برای یک سازمان نظامی" هدف این تحقیق، ارائه الگوی ارتباطات سازمانی اثربخش برای یک سازمان نظامی می باشد. بر این اساس پس از طراحی و اعتباریابی الگوی مفهومی، با استفاده از روش های تحقیق همبستگی و پیمایشی نتایج زیر به دست آمد. در میان مولفه های ارتباطات سازمانی، محتوای ارتباطی، بالاترین رتبه و اهمیت را دارد و سپس به ترتیب، سبک های ارتباطی و مسیرهای ارتباطی و در آخر مجاری ارتباطی قرار دارد. هم چنین عامل انسانی و مولفه های آن (ویژگی های فردی، ویژگی های اجتماعی و مهارت های ارتباطی افراد) در مقایسه با عامل سازمانی و مولفه های آن (ساختار سازمانی و فرهنگ سازمانی)، ارتباطات سازمانی سازمان مورد نظر را اثربخش تر می کند.
احمدی (1385) در مقاله ای پِژوهشی تحت عنوان "پیاده سازی تفکر استراتژیک در مدیریت زنجیره تامین" تبیین می کند که با ایجاد یک روند جدید در ساختار اقتصادی جهان، و با تکیه بر مفاهیم برنامه ریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک و مقایسه آن ها باهم و همسوسازی آن ها جهت ایجاد یک ابزار رقابتی قدرتمند، تفکر استراتژیک در مقوله مدیریت زنجیره تامین باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
ناظمی، مرتضوی و جعفریان (1389) در پژوهش خود به بررسی ارتباط تفکر راهبردی و عملکرد سازمان پرداختند و تاثیرتعدیل کننده متغیر یادگیری سازمانی بر این ارتباط را مطالعه نمودند. نتیجه ارتباط مستقیم بین تفکر راهبردی و عملکرد سازمانی شرکتهای مورد بررسی پیدا شد، ولی یادگیری سازمانی، رابطه تفکر راهبردی و عملکرد را تعدیل نکرد. قابل ذکر است که در این پژوهش عملکرد سازمانی مورد ارزیابی قرار گرفته است و نه عملکرد شغلی مدیران.
زارعی متین و همکاران (1389) در تحقیق خود با عنوان " بررسی رابطه بین گرایش استراتژیک شرکت با عملکرد سازمانی با استفاده از رویکرد کارت امتیازی متوازن" به بررسی رابطه بین استراتژی با نتایج عملکردی حاصل از آن با استفاده رویکرد کارت امتیازی متوازن می پردازند. در نهایت با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش، استراتژی کسب وکار نقش تعیین کننده ای در عملکرد سازمانی دارد و ابعاد پیش فعالی، آینده نگری، تحلیلی و تدافعی رابطه مثبت و معناداری با عملکرد سازمانی دارند.
احسان فرزین آبده گاه (1388) در پایان نامه کارشناسی ارشد خودبا عنوان "سنجش تفکر استراتژیک بر اساس الگوی جین لیدکا با رویکرد سیستمی در بهنوش گچستاران" به بررسی میزان پیاده سازی عناصر تفکر استراتژیک از نمای افقی و عمودی می پردازد. نتایج بیانگر این مطلب است که در سطح اطمینان 95 درصد این شرکت در پیاده سازی عنصر دیدسیستمی از نمای افقی و عمودی-که مهمترین الگوی لیدکا است- به خوبی عملکرده است.
منوریان و همکاران (1390) در تحقیقی با عنوان "سنجش تفکر استراتژیک در مدیران شهرداری تهران" به سنجش تفکر استراتژیک در مدیران شهرداری تهران به کمک مدل جین لیدکا می پردازد. این مدل شامل 5 شاخص اصلی "نگرش سیستمی"، "عزم استراتژیک"، "پیشروی بر اساس رویکرد علمی"، "فرصت طلبی هوشمندانه" و "تفکر در زمان" است که به کمک منابع موجود و نظر صاحب نظران به 29 زیرعامل تقسیم و با استفاده از روش تحقیق توصیفی- پیمایشی، اهمیت عامل و وضع موجود هریک از شاخص های مذکور با پرسشنامه ازمدیران شهرداری، مورد ارزیابی قرارگرفته است. تحلیل نتایج حاکی از آنست که با وجود اقدامات مهم مانند تدوین اسناد راهبردی در شهرداری تهران، فاصله معنی داری بین اهمیت عوامل شاخص و وضع موجود آنها در سازمان وجود دارد که توجه به آنها اجتناب ناپذیر است.
پورصادق و یزدانی (1391) در تحقیقی با عنوان "تاثیر قابلیت تفکر استراتزیک مدیران ارشد بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط" به بررسی تاثیر قابلیت تفکر استراتزیک مدیران ارشد بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط استان آذربایجان غربی می پردازد. نتایج تحقیق نشان داد که قابلیت تفکر استراتژیک مدیران ارشد بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط تاثیر بسزایی دارد هر چند که در عمل چندان از آن بهره نمی گیرد.
ب) پیشینه خارجی
– هامل ودیگران (2012) در مقاله خود تحت عنوان "تفکر نظامند استراتژیک: زنجیره پیوسته ای از دیدگاه ها، تفکرات و مفاهیم،" به این بحث پرداختند که تفکر استراتژیک عمدتاً روند فکری مبتنی بر خلاقیت، حس و ادراک و تفکر واگر (تفکر مبتنی بر خلاقیت) باشد و از ویژگیهای منحصر به فرد این مدل اهمیت بیشتر به نیاز داده های متغیر در تفکر استراتژیک، استفاده تمام کارکنان از دیدگاه هلیکوبتر شرکت، اهمیت دهی به تنوع بیشتر سهامداران خارجی و داخلی در فرآیند استراتژیک با تاکید بر عناصر تعاملات اجتماعی در تصمیم گیری می باشد.
استیون فرنچ (2009) پژوهشی تحت عنوان "ارتقای تفکر استراتژی: یک روش چند سطحی" انجام داده است. هدف از این پژوهش توجیه کردن برنامه های تحقیقاتی توصیف و تشریح نتایج است. این پژوهش استدلال می کند که مسئله بنیادی وجود دارد که باید به منظور حل مسایل بغرنج راهبرد شغلی مورد بررسی قرار داد: معنا،ساختارها،و معرفت شناسی و هستی شناسی موضوع. برای دستیابی به این هدف در بخش اول شکل گیری و توسعه هدف یک تحقیق را میسر می سازد . بخش دوم تفکر استراتژیک دوباره شکل می گیرد و یک چارچوب استقرایی برای تشکیل یک مدل ایجاد می شود که به صاحبان مشاغل کوچک کمک می کنند که نیاز به تفکر استراتژیک در مورد شغل شان را درک کنند.
بن اینگرید (2005) در پایان نامه خود تحت عنوان "بهبود تفکر استراتژیک با رویکرد چند مرحله ای از دانشگاه باند" به دنبال توسعه چاچوب تفکر استراتژیکی است، که تمرکز حوزه کوچک روی افراد و گروه های با تمرکز حوزه بزرگ بر روی سازمان ها را یکپارچه می کند . در این پایان نامه ابتدا چارچوب تفکر استراتژیک تعیین می گردد،عناصر آن به طور خلاصه بیان می شوند و برخی از موضوعات مفهوم مجاور این ساختار،به ویژه سطوح تجزیه و تحلیل بررسی می شوند . سوالات زیر مطرح می گردد . ویژگی های متفکر استراتژیک انفرادی چیست ؟چه نیروهایی محرکی وجود دارند که در گروه ها روی می دهند و چگونه آنها بر تفکر استراتژیک تاثیر گذار می باشند ؟سهم و میزان مشارکت مفهوم سازمانی در تفکر استراتژیک چیست ؟
سیمون الن و لاکاوا گرالد (2006)در یک مقاله برای کنفرانسی در دانشگاه کوینزلند مرکزی،مقاله ی تحت عنوان رابطه بین تفکر استراتژیک بلند مدت و چشم انداز کلی در مدیریت و رهبری تجاری در استرالیای غربی ارائه نمودند،در این مقاله عنوان می گردد که،میزان بالای شکستهای تجاری را مرتبط با تفکر استراتژیک می داند. در حالی که تفکر استراتژیک در نظریه ای در استرالیای غربی به طور وسیع تایید می شود،ولی ممکن است به طور وسیع عمل نکند. در این مقاله دانشجویان مدیریت اجرایی و رهبران تجاری در استرالیای غربی با استفاده از پرسشنامه ای که گزینه های واضح تجاری را مطرح می کند مورد بررسی قرار گرفتند . دانشجویان و رهبران بطور مساوی در تفکر استراتژیک متخصص بودند. این مفهوم تا حدی توانسته بود در میان آنها توسعه پیدا کند . در حالیکه پرو فایل های تفکر استراتژیک مشابه بودند،نشان داده شد که این دو گروه در گزینه های خود در 21٪ موارد متفاوتند در نهایت نیز با توجه به افزایش سطح تفکر استراتژیک در بین رهبران تجاری فعلی و بالقوه در استرالیای غربی پیشنهادات علمی ارائه شد .
جفری و همکارانش (2007) در مقاله ای تحت عنوان" تفکر استراتژیک و مدیریت دانش در سازمان های واقع در کشور آمریکا" تعدادی از عناصر کلیدی را معرفی می کنند . آن ها تاکید می کنند که تجزیه و تحلیل بیشتر، موقعیت هایی که می توانند قابلیت تفکر استراتژیک در افراد را بالا ببرند، معلوم می سازد و سازمان ها می توانند از این موقعیت ها برای توسعه مدیران و بهبود شغل هایشان استفاده کنند. این مقاله به طور خلاصه در مورد روابط بین تفکر استراتژیک، برنامه ریزی استراتژیک و استراتژی ابتکاری بحث می کند و پیشنهاد می کند که تفکر استراتژیک موثر و مناسب می تواند به طور موثر به تغییرات محیط تجاری امروز پاسخ دهد. همچنین مدیریت دانش را به عنوان یک عامل مهم در افزایش و بهبود تفکر استراتژیک از طریق بالا بردن تجربه و بصیرت نسبت به واحدهای سازمان و نقاط تصمیم گیری، می داند.

فصل سوم
روش تحقیق

3-1 مقدمه
انتخاب و استفاده از یک روش پژوهش مناسب از جمله ویژگیهای مطالعه علمی است که به هدف، ماهیت، موضوع مورد پژوهش و امکانات اجرایی بستگی دارد. از این رو، در این فصل روش پژوهش برای رسیدن به اهداف تشریح میگردد که بدین منظور نوع پژوهش، جامعه آماری، روش نمونهگیری، روش گردآوری اطلاعات، ابزار گردآوری اطلاعات، متغیرها، روایی و پایایی پرسشنامه و روشهای تجزیه و تحلیل دادهها و فرضیههای پژوهش تشریح میگردد.
3-2 روش پژوهش
این تحقیق، توصیفی-پیمایشی با ماهیت کاربردی و از لحاظ زمانی مقطعی می باشد. در این تحقیق روش پیمایشی جهت گرد آوری اطلاعات استفاده شده است، لذا آن را می توان در زمره تحقیق های میدانی قرار داد. جامعه آماری این تحقیق، اعضای هیئت مدیره 41 شرکت تعاونی روستایی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و میدانی می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه و فیش برداری می باشد. تحقیق به صورت سرشماری انجام شد. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت خواهد گرفت و با توجه به سطح اندازه گیری داده ها و توزیع داده ها از آزمون های آماری پارامتریک و ناپارامتریک استفاده می شود.
3-3 جامعه آماری و حجم نمونه
جامعه آماری پژوهش، اعضای هیئت مدیره 41 شرکت تعاونی روستایی به تعداد 205 نفر می باشد. پرسشنامه به تعداد اعضای هیئت مدیریه توزیع گردید که تنها 182 پرسشنامه صحیح برگشت داده شد و مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
3-4 ابزار جمع آوری اطلاعات
با توجه به اهداف پژوهش، از دو پرسشنامه به شرح ذیل برای جمع آوری داده ها استفاده شد که ابتدای پرسشنامه، 4 سوال به منظور جمع آوری برخی از اطلاعات جمعیت شناختی آزمودنیها مانند سن، جنس، سطح تحصیلات و سابقه خدمت آمده است.

الف: پرسشنامه ارتباطات:
این پرسشنامه شامل 23 گویه می باشد. پاسخ ها بر اساس مقیاس پنج ارزشی لیکرت و به صورت خیلی زیاد (5)، زیاد (4)، متوسط (3)، کم (2)و خیلی کم (1)ارزش گذاری شده است.

ب: پرسشنامه تفکر استراتژیک:
این پرسشنامه توسط محقق ساخته شده و شامل 44 گویه بوده که گویه های مربوط به ابعاد پنج گانه تفکر استراتژیک ارائه شده اند. پاسخ ها بر اساس مقیاس پنج ارزشی لیکرت و به صورت خیلی زیاد (5)، زیاد (4)، متوسط (3)، کم (2)و خیلی کم (1)ارزش گذاری شده است. که در جدول (3-2) شماره گویه های مربوط به هریک از ابعاد تفکر استراتژیک آمده است.

جدول (3-2) گویه های مربوط ابعاد تفکر استراتژیک
ابعاد تفکر استراتژیک
شماره گویه ها
عزم استراتژیک
1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12
تفکر سیستمی
13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20، 21، 22، 23
فرصت طلبی هوشمندانه
24، 25، 26، 27، 28، 29، 30، 31، 32
پیشروی با فرضیه
33، 34، 35، 36، 37، 38، 39
تفکر در زمان
40، 41،42،43،44

3-5 اعتبار و روایی پرسشنامه ها
پرسشنامه تحقیق با اقتباس از پرسشنامه ها و متون معتبر و مرتبط با موضوع تحقیق توسط محقق طراحی گردید و برای تایید روایی صوری و محتوایی در اختیار اساتید صاحب نظر در علم مدیریت (استاد راهنما، مشاور آماری و …) قرار گرفت تا نظرات تخصصی خود را در مورد چگونگی نگارش سوالها، تعداد سوالات، محتوای پرسشنامه، ارتباط سوالات با گزینهها و هماهنگی سوالات با اهداف تحقیق اعلام نمایند. پس از بررسی و لحاظ کردن نظرات و پیشنهادها، پرسشنامه نهایی تنظیم گردید و در اختیار نمونه آماری تحقیق قرار گرفت.
روش آلفای کرونباخ برای محاسبه پایایی (هماهنگی درونی) ابزار اندازهگیری از جمله پرسشنامه ها یا آزمونهایی که خصیصههای مختلف را اندازهگیری میکنند، بکار میرود.
برای محاسبه ضریب آلفای کرونباخ ابتدا باید واریانس نمره های هر زیرمجموعه سوال های پرسشنامه و ورایانس کل را محاسبه کرد. سپس با استفاده از فرمول زیر مقدار ضریب آلفا را محاسبه می کنیم.

که در آن:
تعداد زیر مجموعه های سئوا لهای پرسشنامه یا آزمون=k
= ام J واریانس زیر آزمون
واریانس کل پرسشنامه یا آزمون=
به منظور اندازه گیری پایایی (ثبات درونی) پرسشنامه، در یک مطالعه مقدماتی، تعداد 30 پرسشنامه در میان حجم نمونه توزیع شد که در نهایت میزان آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و با استفاده از نرم افزار SPSS محاسبه گردید که مقادیر مربوط به آن در جدول زیر به دست آمد. که این مقدار بیانگر پایایی پرسشنامه است. نتایج حاصل از پایایی متغیرهای تحقیق به صورت کلی در جدول زیر آورده شده است.

جدول (3-3)، ضرایب آلفای کرونباخ
متغیر
ضریب آلفای کرونباخ کل
ابعاد
ضریب آلفای کرونباخ
تفکر استراتژیک
89/0
تفکر سیستمی
76/0

عزم استراتژیک
82/0

فرصت طلبی هوشمندانه
91/0

تفکر در زمان
80/0

پیشروی با فرضیه
73/0
ارتباطات
74/0


همانطور که در جدول مشاهده می شود، تمامی متغیر های تحت بررسی در این پژوهش ضریب آلفای بالاتر از 70/0 داشته و به صورت معنادار سنجیده شده است.
3-6 چگونگی جمع آوری اطلاعات
پس از هماهنگیهای لازم با مدیران تعاونی ها، پرسشنامههای مورد استفاده به تعداد لازم تکثیر و با حضور محقق در بین اعضای هیئت مدیریه ها توزیع گردید و ضمن توضیح در مورد نحوه ی پاسخ به پرسشنامه ها و تذکر در مورد پاسخ به کلیه پرسشها جهت انجام محاسبات آماری جمع آوری گردید.
3-7 روش تجزیه و تحلیل داده ها
در پژوهش حاضر، با توجه به ماهیت فرضیهها و نوع متغیرها از روشهای موجود در آمار توصیفی نظیر جداول توزیع فراوانی مطلق، میانگین جهت بررسی و مقایسه اطلاعات جمعآوری شده از طریق پرسشنامه و در بخش آمار استنباطی نیز از آزمون همبستگی و رگرسیون برای آزمون فرضیه ها، t دو نمونه ای و تحلیل واریانس برای مقایسه میانگین پاسخگویی گروه های مستقل استفاده شده است، که در نهایت برای تجزیه و تحلیل و به کارگیری این آزمونها از نرم افزار SPSS 20 استفاده شد.

خلاصه
در این فصل، پس از ارائه مقدماتی درباره پژوهشهای علمی و لزوم انجام آنها به توضیحاتی در رابطه با نوع پژوهش پیش رو پرداخته شد. سپس جامعه آماری، نمونهگیری و فرمول مورد استفاده بیان شد. در ادامه روشهای گردآوری اطلاعات مرور شد و روش هایی که برای پاسخ به سوالات پژوهش برای جمعآوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفته است، شرح داده شد؛ همچنین توضیح کاملی در رابطه با پرسشنامه تدوین شده به عنوان ابزار مهم گردآوری اطلاعات در این پژوهش ارائه شد.

فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها

4-1 مقدمه
تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده با ابزارهای معتبر، یکی از پایه های اصلی هر مطالعه و بررسی است. پس از گرد آوری داده ها، مرحله جدیدی از فرایند تحقیق که به مرحله تجزیه و تحلیل داده ها معروف است آغاز می شود. این مرحله در تحقیق اهمیت زیادی دارد زیرا نشان دهنده تلاش ها و زحمات فراوان گذشته است. در این مرحله محقق با استفاده از روش های مختلف و با تکیه بر معیار عقل سعی می کند داده ها را در جهت آزمون فرضیه ها و ارزیابی آن مورد بررسی قرار دهد. برای اینکه این امر به نحو صحیح انجام گیرد، داده های جمع آوری شده بایستی به طور علمی و با روش های آماری مناسب مورد پردازش قرار گیرد و به صورت اطلاعات قابل استفاده در آید. این فصل به تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه می پردازد و شامل موارد زیر می باشد:
در تجزیه و تحلیل آماری، پس از جمع آوری داده ها، از برنامه نرم افزاری SPSS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در سطح آمار توصیفی از فراوانی، درصد، میانگین و در سطح آمار استنباطی از آزمون کالموگروف – اسمیرنف برای مقایسه توزیع معیارها با توزیع نرمال استفاده شد. از آزمون t مستقل برای مقایسه میانگین بین دو گروه مستقل و از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای مقایسه میانگین بین گروهی (بیش از دو گروه مستقل) استفاده شد. از آزمون همبستگی و رگرسیون برای آزمون فرضیه ها استفاده می شود.

4-2 توصیف آماری ویژگی های جمعیت شناختی جامعه
4-2-1 جنسیت
در جدول 4-1 نتایج تعداد و درصد پاسخگویان بر حسب جنسیت نشان داده شده است.
جدول (4-1): توزیع فراوانی و درصد افراد نمونه آماری بر حسب جنسیت
جنسیت
فراوانی
درصد
مرد
156
85.7
زن
26
14.3
جمع کل
182
100

شکل (4-1): توزیع درصدی افراد نمونه آماری بر حسب جنسیت
بر اساس اطلاعات جدول و شکل 4-1؛ 85.7 درصد پاسخگویان مرد، 14.3درصد زن می باشند.
4-2-2 سن
توزیع فراوانی آزمودنی های مورد بررسی به تفکیک سن در جدول 4-2 نشان داده شده است.
جدول (4-2): توزیع فراوانی نمونه مورد بررسی برحسب سن
سن
فراوانی
درصد
زیر 30
43
23.6
40-30
52
28.6
50-40
56
30.8
بالای 50
31
17.0
جمع کل
182
100

شکل(4-2): توزیع درصدی نمونه مورد بررسی بر حسب سن
همانگونه که در جدول و شکل 4-2 دیده می شود 23.6 درصد پاسخ گویان سن زیر 30 سال، و 28.6 درصد بین 30 تا 40 سال و 30.8 درصد بین 40 تا 50 و 17 درصد بالای 50 سال سن دارند.
4-2-3 تحصیلات
توزیع فراوانی آزمودنی های مورد بررسی به تفکیک درجه تحصیلات در جدول 4-3 نشان داده شده است.
جدول(4-3): توزیع فراوانی نمونه مورد بررسی بر حسب درجه تحصیلات
تحصیلات
فراوانی
درصد
دیپلم
73
40.1
فوق دیپلم
34
18.7
لیسانس
57
31.3
فوق لیسانس و بالاتر
18
9.9
کل
182
100

شکل (4-3): توزیع درصدی نمونه مورد بررسی بر حسب درجه تحصیلات
همانگونه که در جدول و شکل بالا دیده می شود، 40.1 درصد از پاسخگویان دیپلم، 18.7 درصد فوق دیپلم، 31.3 درصد لیسانس و 9.9 درصد فوق لیسانس و بالاتر هستند.
4-2-3 سابقه
توزیع فراوانی آزمودنی های مورد بررسی به تفکیک سابقه در جدول 4-4 نشان داده شده است.
جدول (4-4): توزیع فراوانی نمونه مورد بررسی برحسب سابقه
سابقه خدمت
فراوانی
درصد
زیر 10
83
45.6
20-10
58
31.9
30-20
27
14.8
بالای 30
14
7.7
جمع کل
182
100

شکل(4-4): توزیع درصدی نمونه مورد بررسی بر حسب سابقه
همانگونه که در جدول و شکل 4-4 دیده می شود 45.6 درصد پاسخ گویان زیر 10 سال، و 31.9 درصد بین 10 تا 20، 14.8 درصد بین 20 تا 30 و 7.7 درصد از آنها بالای 30 سال سابقه دارند.
4-2-5 نمودار رادار
در این بخش، تحلیل توصیفی متغیرهای تحقیق ارائه میشود که به شرح جدول4-5 است. در این جدول، متغیرهای تحقیق، تعداد سوالات مطرح شده برای هر یک از متغیرها و آمار توصیفی مربوط به هر یک از متغیر مانند میانگین، واریانس و انحراف معیار آمده است.
جدول (4-5) آمار توصیفی متغیر های مورد مطالعه
متغیر های مورد مطالعه
میانگین
انحراف معیار
واریانس
تفکر سیستمی
3.4528
73310.
537.
عزم استراتژیک
3.4057
80881.
654.
فرصت طلبی هوشمندانه
3.5658
68726.
472.
تفکر در زمان
3.4095
77425.
599.
پیشروی با فرضیه
3.2698
85336.
728.
گسترش ارتباطات
3.5549
75074.
564.
تفکر استراتژیک
3.4207
67784.
459.

در نمودار راداری زیر مقایسه میانگین متغیر ها نشان داده شده است. بر اساس این نمودار بیشترین میانگین مربوط به متغیر فرصت طلبی هوشمندانه و کمترین میانگین مربوط به متغیر پیشروی با فرضیه می باشد.
نمودار (4-5) نمودار راداری مقایسه میانگین متغیر ها

4-3 آمار استنباطی
در این بخش ابتدا برای آنکه مشخص شود آیا ارتباطی بین سن، سطح تحصیلات، جنسیت و سابقه کار با متغیرهای هفت گانه که به عنوان متغیرهای اساسی در این تحقیق مطرح هستند وجود دارد یا خیر، از طریق آزمون مناسب آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
4-3-1 بررسی نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف:
برای استفاده از تکنیک آماری ابتدا باید مشخص شود که داده های جمع آوری شده از توزیع نرمال برخورداراست یا غیرنرمال؟ در صورت نرمال بودن توزیع داده های جمع آوری شده برای آزمون فرضیه ها می توان از آزمون های پارامتریک استفاده نمود ودرصورت غیرنرمال بودن از آزمون های ناپارامتریک استفاده کرد. که در این مرحله به بررسی نتایج حاصل از آزمون مزبور در مورد هریک از متغیرهای وابسته و مستقل می پردازیم و براساس نتایج حاصل، آزمون مناسب برای بررسی صحت و سقم فرضیات تحقیق را انتخاب می کنیم.
جدول (4 – 5): مقایسه توزیع نمرات متغیرهای تحقیق با توزیع نرمال از نظر پاسخگویان
متغیرها
آماره کولموگروف-اسمیرنوف
سطح معناداری
تفکر سیستمی
1.068
204.
عزم استراتژیک
995.
278.
فرصت طلبی هوشمندانه
1.260
084.
تفکر در زمان
869.
437.
پیشروی با فرضیه
846.
471.
گسترش ارتباطات
923.
362.
تفکر استراتژیک
675.
752.
بر اساس یافته های جدول، آماره k-s-z در سطح 0.05 ≥p برای همه ی متغیرها معنادار نبوده بنابراین توزیع متغیرهای تحقیق از توزیع نرمال پیروی می کنند.

4-3-2 ارتباط بین جنسیت و متغیرهای هفت گانه
جدول(4 – 5): مقایسه میانگین نظرات در باره متغیرها بر حسب جنسیت
سطح معناداری
زن
مرد
متغیرها

انحراف معیار
میانگین
انحراف معیار
میانگین

217.
59973.
3.9359
72381.
3.3722
تفکر سیستمی
247.
72098.
3.7521
81030.
3.3479
عزم استراتژیک
587.
63878.
3.8819
68278.
3.5131
فرصت طلبی هوشمندانه
342.
84399.
3.6154
75950.
3.3752
تفکر در زمان
687.
86349.
3.5940
84235.
3.2158
پیشروی با فرضیه
906.
73228.
3.8162
74719.
3.5114
گسترش ارتباطات
929.
66060.
3.7559
66646.
3.3649
تفکر استراتژیک

بر اساس اجرای تی تست مستقل و مقدار معناداری داده شده تفاوت میانگین نظرات گروه های با جنسیت مختلف در هرهفت متغیر معنادار نیست. (0.05<Sig.).

4-3-2 ارتباط بین سن و متغیرهای هفت گانه
سطح معناداری
بالای 50
بین 40 تا 50
بین 30 تا 40
زیر 30
متغیرها

انحراف معیار
میانگین
انحراف معیار
میانگین
انحراف معیار
میانگین
انحراف معیار
میانگین

055.
63302.
3.9462
70391.
3.2183
68584.
3.6018
68911.
3.2222
تفکر سیستمی
056.
73629.
3.8208
76993.
3.2227
79986.
3.4517
83094.
3.2891
عزم استراتژیک
051.
63970.
3.8902
65641.
3.4097
70669.
3.6183
67073.
3.4716
فرصت طلبی هوشمندانه
072.
86103.
3.7312
64374.
3.2865
86782.
3.3675
70534.
3.3886
تفکر در زمان
063.
85170.
3.6774
77342.
3.1270
89903.
3.2735
83227.
3.1576
پیشروی با فرضیه
071.
73531.
3.8961
67105.
3.4306
84935.
3.5150
68353.
3.5194
گسترش ارتباطات
051.
67193.
3.8132
59540.
3.2528
71623.
3.4626
63524.
3.3058
تفکر استراتژیک
جدول(4 – 6): مقایسه میانگین نظرات درباره متغیرها بر حسب سن
بر اساس اجرای آنالیز واریانس یک طرفه و مقدار معناداری داده شده تفاوت میانگین نظرات گروه های با سابقه کار مختلف در هرهفت متغیر معنادار نیست. (0.05<Sig.).
4-3-3 ارتباط بین سطح تحصیلات و متغیرهای هفت گانه
جدول(4 – 6): مقایسه میانگین نظرات درباره متغیرها بر حسب سطح تحصیلات
سطح معناداری
فوق لیسانس
لیسانس
فوق دیپلم
دیپلم
متغیرها

انحراف معیار
میانگین
انحراف معیار
میانگین
انحراف معیار
میانگین
انحراف معیار
میانگین

225.
60379.
3.7778
78994.
3.4464
65576.
3.3942
74308.
3.4049
تفکر سیستمی
357.
78803.
3.6914
81189.
3.3911
76325.
3.2680
82986.
3.4108
عزم استراتژیک
304.
71477.
3.7986
68211.
3.5663
60984.
3.4183
71447.
3.5767
فرصت طلبی هوشمندانه
745.
90267.
3.4815
72701.
3.4647
68930.
3.2908
82180.
3.4039
تفکر در زمان
777.
92904.
3.4259
84027.
3.2963
73915.
3.1732
90337.
3.2557
پیشروی با فرضیه
471.
82781.
3.7469
70242.
3.5809
72460.
3.4085
78152.
3.5556
گسترش ارتباطات
433.
71142.
3.6350
68009.
3.4329
58376.
3.3089
70854.
3.4104
تفکر استراتژیک
بر اساس اجرای آنالیز واریانس یک طرفه و مقدار معناداری داده شده تفاوت میانگین نظرات گروه های با سطح تحصیلات مختلف در هرهفت متغیر معنادار نیست. (0.05<Sig.).
4-3-4 ارتباط بین سابقه و متغیرهای هفت گانه
سطح معناداری
بالای 30
بین 20 تا 30
20-10
10-
متغیرها

انحراف معیار
میانگین
انحراف معیار
میانگین
انحراف معیار
میانگین
انحراف معیار
میانگین

052.
51645.
3.8571
76568.
3.8025
69528.
3.2816
72749.
3.3904
تفکر سیستمی
129.
80881.
3.8175
85982.
3.5514
76248.
3.3077
81511.
3.3573
عزم استراتژیک
179.
78546.
3.7569
62479.
3.7690
66638.
3.4610
69575.
3.5407
فرصت طلبی هوشمندانه
179.
96826.
3.4841
72993.
3.6872
67493.
3.2977
80819.
3.3847
تفکر در زمان
101.
99517.
3.4762
83410.
3.5844
73854.
3.1303
89190.
3.2303
پیشروی با فرضیه
150.
84556.
3.8095
70002.
3.7778
69830.
3.4559
77450.
3.5087
گسترش ارتباطات
061.
74601.
3.6784
68073.
3.6789
60416.
3.2956
69234.
3.3807
تفکر استراتژیک
جدول(4 – 7): مقایسه میانگین نظرات درباره متغیرها بر حسب سابقه
بر اساس اجرای آنالیز واریانس یک طرفه و مقدار معناداری داده شده تفاوت میانگین نظرات گروه های با سابقه مختلف در هرهفت متغیر معنادار نیست. (0.05<Sig.).
-3-6 آزمون فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی
تفکر استراتژیک بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
H0: p =0 بین تفکر استراتژیک و گسترش ارتباطات رابطه وجود ندارد.
H1: p ≠ 0 بین تفکر استراتژیک و گسترش ارتباطات رابطه وجود دارد.
باتوجه به نتایج جدول زیر اگر سطح معنی داری بزرگتر از مقدار سطح معناداری باشد، فرضیه صفر را نتیجه می گیریم و در صورتی که مقدار سطح معنی داری از مقدار سطح معناداری کوچکتر باشد فرضیه یک را نتیجه می گیریم.
جدول (4-8): ضریب همبستگی بین تفکر استراتژیک و گسترش ارتباطات
متغیر وابسته
متغیر مستقل
گسترش ارتباطات

تفکر استراتژیک
شدت
0.607

معناداری
0.000

تعداد
182

برای آزمون این فرضیه از آزمون معنی داری پیرسون استفاده شده است، نتایج بدست آمده به شرح زیر توضیح داده می شود: بین تفکر استراتژیک و گسترش ارتباطات همبستگی معنی داری وجود دارد، چرا که سطح معنی داری بدست آمده (Sig=0/000) کمتر از آلفای تحقیق () می باشد، پس نتیجه کلی این است که درسطح 99 درصد رابطه معنی داری بین تفکر استراتژیک و گسترش ارتباطات وجود دارد. نوع همبستگی بین دو متغیر مذکور خطی و مستقیم بوده یعنی هر دو توامان افزایش یا کاهش می یابند، شدت همبستگی بین دو متغیر در سطح نسبتاً قوی قرار دارد. بنابراین فرضیه اصلی پژوهش مورد تایید قرار می گیرد، به این مفهوم که تغییرات در تفکر استراتژیک باعث ایجاد نوسان در متغیر وابسته (گسترش ارتباطات) خواهد بود. یعنی هر چه میزان تفکر استراتژیک بیشتر باشد، به همان اندازه میزان گسترش ارتباطات به طرف مثبت سیر می کند.
جهت بررسی میزان تاثیر، برازش مدل رگرسیون مورد تحلیل قرارگرفت که درادامه به آن پرداخته شده است.
برازش مدل رگرسیون
جهت بررسی و ارائه مدل تفکر استراتژیک (x) و گسترش ارتباطات (y) پس از بررسی شاخص های کفایت مدل در جدول زیر آمده است که به ارائه مدل برازش یافته می پردازیم.
جدول (4-9): شاخص کفایت رابطه تفکر استراتژیک و گسترش ارتباطات
انحراف معیار خطا
ضریب تعیین
ضریب تعیین تعدیل شده
ضریب همبستگی
31682.
823..
822.
0.607

همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته برابر 0.607 است. ضریب تعیین 823. به دست آمده و این مقدار نشان می دهد که 82 درصد تغییرات گسترش ارتباطات مربوط به تفکر استراتژیک می شود. با توجه به شاخص هایی که عنوان شد، مدل از کفایت لازم برخوردار است.
در جدول زیر معنی دار بودن رگرسیون بوسیله آزمون F محاسبه شده است:
جدول (4-10): جدول آزمون F معنی دار بودن تفکر استراتژیک و گسترش ارتباطات
منبع تغییرات
مجموع مربعات
درجه آزادی
میانگین مربعات
F
سطح معناداری
تفکر استراتژیک
رگرسیون
83.945
1
83.945
836.307
0.000

مقدار باقی مانده
18.068
180
100.

جمع کل
102.012
181

با توجه به جدول فوق سطح معنی داری محاسبه شده برای این آماره برابر 0.000 بوده و نشان از معنی دار بودن رگرسیون در سطح 0.99 دارد.

جدول (4-11): جدول نتیجه آزمون t ارتباط تفکر استراتژیک و گسترش ارتباطات
مدل
ضرایب غیر استاندارد
ضریب استاندارد
t
مدل

B
خطای استاندارد
Beta

0.330
118.
121.

976.
مقدار ثابت

0.000
1.005
035.
907.
28.919
تفکر استراتژیک
متغیر وارد شده درمعادله رگرسیونی هسته اصلی رگرسیون می باشد که در جدول فوق آمده است.
به ازای تغییر یک واحد تفکر استراتژیک، 0.907 واحد تغییر در گسترش ارتباطات ایجاد می شود که این مسئله با فرض ثابت بودن سایر متغیرها می باشد.
آزمون t مربوط به ضرایب رگرسیون نیز در این جدول برای متغیر مستقل نشان داده شده است که این مقدار برای این متغیر برابر 0.000 بوده و در نتیجه تفکر استراتژیک در گسترش ارتباطات موثر است.
فرضیه اول
تفکر سیستمی بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
H0: p =0 بین تفکر سیستمی و گسترش ارتباطات رابطه وجود ندارد.
H1: p ≠ 0 بین تفکر سیستمی و گسترش ارتباطات رابطه وجود دارد.
باتوجه به نتایج جدول زیر اگر سطح معنی داری بزرگتر از مقدار سطح معناداری باشد، فرضیه صفر را نتیجه می گیریم و در صورتی که مقدار سطح معنی داری از مقدار سطح معناداری کوچکتر باشد فرضیه یک را نتیجه می گیریم.
جدول (4-12): ضریب همبستگی بین تفکر سیستمی و گسترش ارتباطات
متغیر وابسته متغیر مستقل
گسترش ارتباطات

تفکر سیستمی
شدت
0.700

معناداری
0.000

تعداد
182

برای آزمون این فرضیه از آزمون معنی داری پیرسون استفاده شده است، نتایج بدست آمده به شرح زیر توضیح داده می شود: بین تفکر سیستمی و گسترش ارتباطات همبستگی معنی داری وجود دارد، چرا که سطح معنی داری بدست آمده (Sig=0/003) کمتر از آلفای تحقیق () می باشد، پس نتیجه کلی این است که درسطح 99 درصد رابطه معنی داری بین تفکر سیستمی و گسترش ارتباطات وجود دارد. نوع همبستگی بین دو متغیر مذکور خطی و مستقیم بوده یعنی هر دو توامان افزایش یا کاهش می یابند، شدت همبستگی بین دو متغیر در سطح نسبتاً قوی قرار دارد. بنابراین فرضیه اول پژوهش مورد تایید قرار می گیرد، به این مفهوم که تغییرات در تفکر سیستمی باعث ایجاد نوسان در متغیر وابسته (گسترش ارتباطات) خواهد بود. یعنی هر چه میزان تفکر سیستمی بالاتر باشد، به همان اندازه میزان گسترش ارتباطات به طرف مثبت سیر می کند.
جهت بررسی میزان تاثیر، برازش مدل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت که درادامه به آن پرداخته شده است.
برازش مدل رگرسیون
جهت بررسی و ارائه مدل تفکر سیستمی(x) و گسترش ارتباطات (y) پس از بررسی شاخص های کفایت مدل در جدول زیر آمده است که به ارائه مدل برازش یافته می پردازیم.
جدول (4-13): شاخص کفایت مدل رابطه تفکر سیستمی و گسترش ارتباطات
انحراف معیار خطا
ضریب تعیین
ضریب تعیین تعدیل شده
ضریب همبستگی
53777.
0.490
487.
0.700
همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته برابر 0.700 است. ضریب تعیین 490. به دست آمده و این مقدار نشان می دهد که 49 درصد تغییرات گسترش ارتباطات مربوط به تفکر سیستمی می شود. با توجه به شاخص هایی که عنوان شد، مدل از کفایت لازم برخوردار است.
در جدول زیر معنی دار بودن رگرسیون بوسیله آزمون F محاسبه شده است:
جدول (4-14): جدول آزمون F معنی دار بودن رگرسیون رابطه تفکر سیستمی و گسترش ارتباطات
منبع تغییرات
مجموع مربعات
درجه آزادی
میانگین مربعات
F
سطح معناداری
تفکر سیستمی
رگرسیون
49.957
1
49.957
172.742
0.000

مقدار باقی مانده
52.056
180
289.

جمع کل
102.012
181

با توجه به جدول فوق سطح معنی داری محاسبه شده برای این آماره برابر 0.000 بوده و نشان از معنی دار بودن رگرسیون در سطح 0.99 دارد.
جدول (4-15): جدول نتیجه آزمون t ارتباط تفکر سیستمی و گسترش ارتباطات
سطح معناداری
ضرایب غیر استاندارد
ضریب استاندارد
t
مدل

B
خطای استاندارد
Beta

0.000
1.081
192.

5.615
مقدار ثابت

0.000
717.
055.
700.
13.143
تفکر سیستمی
متغیر وارد شده درمعادله رگرسیونی هسته اصلی رگرسیون می باشد که در جدول فوق آمده است.
به ازای تغییر یک واحد تفکر سیستمی، 0.700 واحد تغییر در میزان گسترش ارتباطات ایجاد می شود که این مسئله با فرض ثابت بودن سایر متغیرها می باشد.
آزمون t مربوط به ضرایب رگرسیون نیز در این جدول برای متغیر مستقل نشان داده شده است که این مقدار برای این متغیر برابر 0.000 بوده و در نتیجه تفکر سیستمی در گسترش ارتباطات موثر است.
فرضیه دوم
عزم استراتژیک بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
H0: p =0 بین عزم استراتژیک با گسترش ارتباطات رابطه وجود ندارد.
H1: p ≠ 0 بین عزم استراتژیک با گسترش ارتباطات رابطه وجود دارد.
باتوجه به نتایج جدول زیر اگر سطح معنی داری بزرگتر از مقدار سطح معناداری باشد، فرضیه صفر را نتیجه می گیریم و در صورتی که مقدار سطح معنی داری از مقدار سطح معناداری کوچکتر باشد فرضیه یک را نتیجه می گیریم.
جدول (4-16): ضریب همبستگی بین عزم استراتژیک و گسترش ارتباطات
متغیر وابسته متغیر مستقل
گسترش ارتباطات
عزم استراتژیک
شدت
0.602

معناداری
0.000

تعداد
182

برای آزمون این فرضیه از آزمون معنی داری پیرسون استفاده شده است، نتایج بدست آمده به شرح زیر توضیح داده می شود: بین عزم استراتژیک و گسترش ارتباطات همبستگی معنی داری وجود دارد، چرا که سطح معنی داری بدست آمده (Sig=0/000) کمتر از آلفای تحقیق () می باشد، پس نتیجه کلی این است که درسطح 99 درصد رابطه معنی داری بین عزم استراتژیک و گسترش ارتباطات وجود دارد. نوع همبستگی بین دو متغیر مذکور خطی و مستقیم بوده یعنی هر دو توامان افزایش یا کاهش می یابند، شدت همبستگی بین دو متغیر در سطح نسبتاً قوی قرار دارد. بنابراین فرضیه دوم پژوهش مورد تایید قرار می گیرد، به این مفهوم که تغییرات در عزم استراتژیک باعث ایجاد نوسان در متغیر وابسته (گسترش ارتباطات) خواهد بود. یعنی هر چه میزان عزم استراتژیک در سطح بالاتری باشد، به همان اندازه میزان گسترش ارتباطات به طرف مثبت سیر می کند.
جهت بررسی میزان تاثیر، برازش مدل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت که در ادامه به آن پرداخته شده است.
برازش مدل رگرسیون
جهت بررسی و ارائه مدل عزم استراتژیک (x) و گسترش ارتباطات (y) پس از بررسی شاخص های کفایت مدل در جدول زیر آمده است که به ارائه مدل برازش یافته می پردازیم.
جدول (4-17): شاخص کفایت مدل رابطه عزم استراتژیک و گسترش ارتباطات
انحراف معیار خطا
ضریب تعیین
ضریب تعیین تعدیل شده
ضریب همبستگی
47467.
602.
600.
0.602
همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته برابر 0.602 است. ضریب تعیین 602. به دست آمده و این مقدار نشان می دهد که 60 درصد تغییرات گسترش ارتباطات مربوط به عزم استراتژیک می شود. با توجه به شاخص هایی که عنوان شد، مدل از کفایت لازم برخوردار است.
در جدول زیر معنی دار بودن رگرسیون بوسیله آزمون F محاسبه شده است:
جدول (4-18): جدول آزمون F معنی دار بودن رگرسیون رابطه عزم استراتژیک و گسترش ارتباطات
منبع تغییرات
مجموع مربعات
درجه آزادی
میانگین مربعات
F
Sig.
عزم استراتژیک
رگرسیون
61.456
1
61.456
272.764
0.000

مقدار باقی مانده
40.556
180
225.

جمع کل
102.012
181

با توجه به جدول فوق سطح معنی داری محاسبه شده برای این آماره برابر 0.000 بوده و نشان از معنی دار بودن رگرسیون در سطح 0.99 دارد.
جدول (4-19): جدول نتیجه آزمون t ارتباط عزم استراتژیک و گسترش ارتباطات
سطح معناداری
ضرایب غیر استاندارد
ضریب استاندارد
t
مدل

B
خطای استاندارد
Beta

0.000
1.101
153.

7.214
مقدار ثابت

0.000
720.
044.
776.
16.516
عزم استراتژیک
متغیر وارد شده درمعادله رگرسیونی هسته اصلی رگرسیون می باشد که در جدول فوق آمده است. با تغییر یک واحد در عزم استراتژیک، 0.776واحد گسترش ارتباطات تغییر خواهد کرد که این در نتیجه ثابت بودن بقیه متغیرها خواهد بود.
آزمون t مربوط به ضرایب رگرسیون نیز در این جدول برای متغیر مستقل نشان داده شده است که این مقدار برای این متغیر برابر 0.000 بوده و در نتیجه عزم استراتژیک در گسترش ارتباطات موثر است.
فرضیه سوم
فرصت طلبی هوشمندانه بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.

H0: p =0 بین فرصت طلبی هوشمندانه و گسترش ارتباطات رابطه وجود ندارد.
H1: p ≠ 0 بین فرصت طلبی هوشمندانه و گسترش ارتباطات رابطه وجود دارد.
باتوجه به نتایج جدول زیر اگر سطح معنی داری بزرگتر از مقدار سطح معناداری باشد، فرضیه صفر را نتیجه می گیریم و در صورتی که مقدار سطح معنی داری از مقدار سطح معناداری کوچکتر باشد فرضیه یک را نتیجه می گیریم.
جدول (4-20): ضریب همبستگی بین فرصت طلبی هوشمندانه و گسترش ارتباطات
متغیر وابسته
متغیر مستقل
گسترش ارتباطات

فرصت طلبی هوشمندانه
شدت
0.755

معناداری
0.000

تعداد
182

برای آزمون این فرضیه از آزمون معنی داری پیرسون استفاده شده است، نتایج بدست آمده به شرح زیر توضیح داده می شود: بین فرصت طلبی هوشمندانه و گسترش ارتباطات همبستگی معنی داری وجود دارد، چرا که سطح معنی داری بدست آمده (Sig=0/000) کمتر از آلفای تحقیق () می باشد، پس نتیجه کلی این است که درسطح 99 درصد رابطه معنی داری بین فرصت طلبی هوشمندانه و گسترش ارتباطات وجود دارد. نوع همبستگی بین دو متغیر مذکور خطی و مستقیم بوده یعنی هر دو توامان افزایش یا کاهش می یابند، شدت همبستگی بین دو متغیر در سطح نسبتاً قوی قرار دارد. بنابراین فرضیه سوم پژوهش مورد تایید قرار می گیرد، به این مفهوم که تغییرات در فرصت طلبی هوشمندانه باعث ایجاد نوسان در متغیر وابسته (گسترش ارتباطات) خواهد بود. یعنی هر چه میزان فرصت طلبی هوشمندانه در سطح بالاتری باشد، به همان اندازه گسترش ارتباطات به طرف مثبت سیر می کند.
جهت بررسی میزان تاثیر، برازش مدل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت که درادامه به آن پرداخته شده است.
برازش مدل رگرسیون
جهت بررسی و ارائه مدل فرصت طلبی هوشمندانه (x) و گسترش ارتباطات (y) پس از بررسی شاخص های کفایت مدل در جدول زیر آمده است که به ارائه مدل برازش یافته می پردازیم.

جدول (4-21): شاخص کفایت مدل رابطه فرصت طلبی هوشمندانه و گسترش ارتباطات
انحراف معیار خطا
ضریب تعیین
ضریب تعیین تعدیل شده
ضریب همبستگی
49407.
569.
567.
755.
همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته برابر 0.755 است. ضریب تعیین 0.569 به دست آمده و این مقدار نشان می دهد که 56 درصد تغییرات در گسترش ارتباطات مربوط به فرصت طلبی هوشمندانه می شود با توجه به شاخص هایی که عنوان شد، مدل از کفایت لازم برخوردار است.
در جدول زیر معنی دار بودن رگرسیون بوسیله آزمون F محاسبه شده است:
جدول (4-22): جدول آزمون F معنی دار بودن رگرسیون رابطه فرصت طلبی هوشمندانه و گسترش ارتباطات
منبع تغییرات
مجموع مربعات
درجه آزادی
میانگین مربعات
F
سطح معناداری
فرصت طلبی هوشمندانه
رگرسیون
58.073
1
58.073
237.901
0.000

مقدار باقی مانده
43.939
180
285.

جمع کل
102.012
181

با توجه به جدول فوق سطح معنی داری محاسبه شده برای این آماره برابر 0.000 بوده و نشان از معنی دار بودن رگرسیون در سطح 0.99 دارد.
جدول (4-23): جدول نتیجه آزمون t ارتباط فرصت طلبی هوشمندانه و گسترش ارتباطات
سطح معناداری
ضرایب غیر استاندارد
ضریب استاندارد
t
مدل

B
خطای استاندارد
Beta

0.002
616.
194.

3.175
مقدار ثابت

0.000
824.
053.
755.
15.424
فرصت طلبی هوشمندانه
متغیر وارد شده درمعادله رگرسیونی هسته اصلی رگرسیون می باشد که در جدول فوق آمده است.
با تغییر یک واحد در فرصت طلبی هوشمندانه، 755. واحد گسترش ارتباطات تغییر خواهد پیدا کرد که این در نتیجه ثابت بودن بقیه متغیرها خواهد بود.
آزمون t مربوط به ضرایب رگرسیون نیز در این جدول برای متغیر مستقل نشان داده شده است که این مقدار برای این متغیر برابر 0.000 بوده و در نتیجه فرصت طلبی هوشمندانه بر گسترش ارتباطات موثر است.
فرضیه چهارم
تفکر در زمان بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
H0: p =0 بین تفکر در زمان و گسترش ارتباطات رابطه وجود ندارد.
H1: p ≠ 0 بین تفکر در زمان و گسترش ارتباطات رابطه وجود دارد.
باتوجه به نتایج جدول زیر اگر سطح معنی داری بزرگتر از مقدار سطح معناداری باشد، فرضیه صفر را نتیجه می گیریم و در صورتی که مقدار سطح معنی داری از مقدار سطح معناداری کوچکتر باشد فرضیه یک را نتیجه می گیریم.
جدول (4-24): ضریب همبستگی بین تفکر در زمان و گسترش ارتباطات
متغیر وابسته
متغیر مستقل
گسترش ارتباطات

تفکر در زمان
شدت
0.897

معناداری
0.000

تعداد
182
برای آزمون این فرضیه از آزمون معنی داری پیرسون استفاده شده است، نتایج بدست آمده به شرح زیر توضیح داده می شود: بین تفکر در زمان و گسترش ارتباطات همبستگی معنی داری وجود دارد، چرا که سطح معنی داری بدست آمده (Sig=0/000) کمتر از آلفای تحقیق () می باشد، پس نتیجه کلی این است که درسطح 99 درصد رابطه معنی داری بین تفکر در زمان و گسترش ارتباطات وجود دارد. نوع همبستگی بین دو متغیر مذکور خطی و مستقیم بوده یعنی هر دو توامان افزایش یا کاهش می یابند، شدت همبستگی بین دو متغیر در سطح قوی قرار دارد. بنابراین فرضیه چهارم پژوهش مورد تایید قرار می گیرد، به این مفهوم که تغییرات در تفکر در زمان باعث ایجاد نوسان در متغیر وابسته (گسترش ارتباطات) خواهد بود. یعنی هر چه میزان تفکر در زمان بیشتر باشد، به همان اندازه میزان گسترش ارتباطات به طرف مثبت سیر می کند.
جهت بررسی میزان تاثیر، برازش مدل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت که درادامه به آن پرداخته شده است.

برازش مدل رگرسیون
جهت بررسی و ارائه مدل تفکر در زمان (x) و گسترش ارتباطات (y) پس از بررسی شاخص های کفایت مدل در جدول زیر آمده است که به ارائه مدل برازش یافته می پردازیم.
جدول (4-25): شاخص کفایت مدل رابطه تفکر در زمان و گسترش ارتباطات
انحراف معیار خطا
ضریب تعیین
ضریب تعیین تعدیل شده
ضریب همبستگی
33239.
805.
804.
897.
همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته برابر 0.897است. ضریب تعیین 805. به دست آمده و این مقدار نشان می دهد که 80 درصد تغییرات در گسترش ارتباطات مربوط به تفکرمی شود. با توجه به شاخص هایی که عنوان شد، مدل از کفایت لازم برخوردار است.
در جدول زیر معنی دار بودن رگرسیون بوسیله آزمون F محاسبه شده است:
جدول (4-26): جدول آزمون F معنی دار بودن رگرسیون رابطه تفکر در زمان و گسترش ارتباطات
منبع تغییرات
مجموع مربعات
درجه آزادی
میانگین مربعات
F
Sig.
تفکر در زمان
رگرسیون
82.125
1
82.125
743.323
0.000

مقدار باقی مانده
19.887
180
110.

جمع کل
102.012
181

با توجه به جدول فوق سطح معنی داری محاسبه شده برای این آماره برابر 0.000 بوده و نشان از معنی دار بودن رگرسیون در سطح 0.99 دارد.
جدول (4-27): جدول نتیجه آزمون t ارتباط تفکر در زمان و گسترش ارتباطات
سطح معناداری
ضرایب غیر استاندارد
ضریب استاندارد
t
مدل

B
خطای استاندارد
Beta

003.
589.
112.

5.277
مقدار ثابت

040.
870.
032.
0.897
27.264
تفکر

متغیر وارد شده درمعادله رگرسیونی هسته اصلی رگرسیون می باشد که در جدول فوق آمده است.
با تغییر یک واحد متغیر تفکر در زمان، 0.897 واحد گسترش ارتباطات تغییر خواهد کرد که این در حالتی است که بقیه متغیرها ثابت باشند.
آزمون t مربوط به ضرایب رگرسیون نیز در این جدول برای متغیر مستقل نشان داده شده است که این مقدار برای این متغیر برابر 0.000 بوده و در نتیجه تفکر در گسترش ارتباطات موثر است.
فرضیه پنجم
پیشروی با فرضیه بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
H0: p =0 بین پیشروی با فرضیه و گسترش ارتباطات رابطه وجود ندارد.
H1: p ≠ 0 بین پیشروی و فرضیه بر گسترش ارتباطات رابطه وجود دارد.
باتوجه به نتایج جدول زیر اگر سطح معنی داری بزرگتر از مقدار سطح معناداری باشد، فرضیه صفر را نتیجه می گیریم و در صورتی که مقدار سطح معنی داری از مقدار سطح معناداری کوچکتر باشد فرضیه یک را نتیجه می گیریم.
جدول (4-24): ضریب همبستگی بین پیشروی با فرضیه و گسترش ارتباطات
متغیر وابسته
متغیر مستقل
سبک مدیریتی تفویضی

پیشروی با فرضیه
شدت
0.844

معناداری
0.000

تعداد
182
برای آزمون این فرضیه از آزمون معنی داری پیرسون استفاده شده است، نتایج بدست آمده به شرح زیر توضیح داده می شود: بین پیشروی با فرضیه و گسترش ارتباطات همبستگی معنی داری وجود دارد، چرا که سطح معنی داری بدست آمده (Sig=0/000) کمتر از آلفای تحقیق () می باشد، پس نتیجه کلی این است که درسطح 99 درصد رابطه معنی داری بین پیشروی با فرضیه و گسترش ارتباطات وجود دارد. نوع همبستگی بین دو متغیر مذکور خطی و مستقیم بوده یعنی هر دو توامان افزایش یا کاهش می یابند، شدت همبستگی بین دو متغیر در سطح قوی قرار دارد. بنابراین فرضیه چهارم پژوهش مورد تایید قرار می گیرد، به این مفهوم که تغییرات در پیشروی با فرضیه باعث ایجاد نوسان در متغیر وابسته (گسترش ارتباطات) خواهد بود. یعنی هر چه میزان پیشروی با فرضیه بیشتر باشد، به همان اندازه میزان گسترش ارتباطات به طرف مثبت سیر می کند.
جهت بررسی میزان تاثیر، برازش مدل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفت که درادامه به آن پرداخته شده است.
برازش مدل رگرسیون
جهت بررسی و ارائه مدل پیشروی با فرضیه (x) و گسترش ارتباطات (y) پس از بررسی شاخص های کفایت مدل در جدول زیر آمده است که به ارائه مدل برازش یافته می پردازیم.
جدول (4-25): شاخص کفایت مدل رابطه پیشروی با فرضیه و گسترش ارتباطات
انحراف معیار خطا
ضریب تعیین
ضریب تعیین تعدیل شده
ضریب همبستگی
40350.
713.
711.
844.
همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته برابر 0.844است. ضریب تعیین 713. به دست آمده و این مقدار نشان می دهد که 71 درصد تغییرات در گسترش ارتباطات مربوط به پیشروی با فرضیه می شود. با توجه به شاخص هایی که عنوان شد، مدل از کفایت لازم برخوردار است.
در جدول زیر معنی دار بودن رگرسیون بوسیله آزمون F محاسبه شده است:
جدول (4-26): جدول آزمون F معنی دار بودن رگرسیون رابطه پیشروی با فرضیه و گسترش ارتباطات
منبع تغییرات
مجموع مربعات
درجه آزادی
میانگین مربعات
F
Sig.
پیشروی با فرضیه
رگرسیون
72.705
1
72.705
446.551
0.000

مقدار باقی مانده
29.307
180
163.

جمع کل
102.012
181

با توجه به جدول فوق سطح معنی داری محاسبه شده برای این آماره برابر 0.000 بوده و نشان از معنی دار بودن رگرسیون در سطح 0.99 دارد.

جدول (4-27): جدول نتیجه آزمون t ارتباط پیشروی با فرضیه و گسترش ارتباطات
سطح معناداری
ضرایب غیر استاندارد
ضریب استاندارد
t
مدل

B
خطای استاندارد
Beta

003.
1.126
119.

9.486
مقدار ثابت

040.
743.
035.
0.844
21.132
پیشروی با فرضیه

متغیر وارد شده درمعادله رگرسیونی هسته اصلی رگرسیون می باشد که در جدول فوق آمده است.
با تغییر یک واحد متغیر پیشروی با فرضیه، 0.844 واحد گسترش ارتباطات تغییر خواهد کرد که این در حالتی است که بقیه متغیرها ثابت باشند.
آزمون t مربوط به ضرایب رگرسیون نیز در این جدول برای متغیر مستقل نشان داده شده است که این مقدار برای این متغیر برابر 0.000 بوده و در نتیجه پیشروی با فرضیه در گسترش ارتباطات موثر است.

فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادها

5-1 مقدمه
این پژوهش به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی و به لحاظ شیوه گرد آوری داده ها توصیفی- همبستگی است، که به شکل میدانی اجرا گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه اعضای هیئت مدیره شرکت های تعاونی روستایی می باشد. حجم جامعه آماری در این تحقیق 205 نفر می باشد که از سرشماری برای تحقیق استفاده شد و 182 پرسشنامه برگشت داده شد.
با توجه به اهداف تحقیق، جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز پرسشنامه اطلاعات فردی، پرسشنامه تفکر استراتژیک بر گسترش ارتباطات به منظور سنجش تاثیر تفکر استراتژیک بر گسترش ارتباطات مورد استفاده قرار گرفتند. در این فصل، نتایج به صورت خلاصه در قالب سه بخش نتایج پژوهش شامل نتایج نظری و تجربی پژوهش، بحث و بررسی و پیشنهادات بیان خواهد شد.
5-2 خلاصه تحقیق
خلاصه نتایج تحقیق در دو بخش توصیفی و استنباطی به شرح ذیل است:
5-2-1 نتایج آمار توصیفی
نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که از تعداد 182 نفر نمونه 30.8 درصد یعنی بالاترین فراوانی مربوط به سنین 40 تا 50 سال است و 17 درصد یعنی کمترین فراوانی مربوط به سن بالای 50 سال میباشند.
نتایج حاصله از تحقیق همچنین نشان می دهند از مجموع 182 نفر نمونه، بیشترین افراد نمونه یعنی 40.1 درصد دارای تحصیلات دیپلم و کمترین افراد 9.9 درصد دارای تحصیلات فوق لیسانس و بالاتر هستند.
نتایج حاصله از تحقیق همچنین نشان می دهند از مجموع 182 نفر نمونه بیشترین فراوانی مربوط به سابقه کار زیر 10 سال با 45.6 درصد و کمترین فراوانی مربوط به سابقه کار بالای 30 سال با 7.7 درصد میباشد.
نتایج حاصله از تحقیق همچنین نشان می دهند از مجموع 182 نفر نمونه بیشترین فراوانی مربوط به مردان با 85.7 درصد و کمترین فراوانی مربوط به زنان با 14.3 درصد می‏باشد.
5-2-2 نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها
با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها و نتایج آزمون های انجام شده، نتایج حاصل از این پژوهش بصورت خلاصه بیان می گردد:
فرضیه اصلی
تفکر استراتژیک بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
برای آزمون این فرضیه از آزمون معنی داری پیرسون استفاده شده است، نتایج بدست آمده به شرح زیر توضیح داده می شود: بین تفکر استراتژیک و گسترش ارتباطات همبستگی معنی داری وجود دارد. نوع همبستگی بین دو متغیر مذکور خطی و مستقیم بوده یعنی هر دو توامان افزایش یا کاهش می یابند، شدت همبستگی بین دو متغیر در سطح نسبتاً قوی قرار دارد. بنابراین فرضیه اصلی پژوهش مورد تایید قرار می گیرد، به این مفهوم که تغییرات در تفکر استراتژیک باعث ایجاد نوسان در متغیر وابسته (گسترش ارتباطات) خواهد بود. یعنی هر چه میزان تفکر استراتژیک بیشتر باشد، به همان اندازه میزان گسترش ارتباطات به طرف مثبت سیر می کند. همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته برابر 0.607 است. ضریب تعیین 823. به دست آمده و این مقدار نشان می دهد که 82 درصد تغییرات گسترش ارتباطات مربوط به تفکر استراتژیک می شود.
فرضیه اول
تفکر سیستمی بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
برای آزمون این فرضیه از آزمون معنی داری پیرسون استفاده شده است، نتایج بدست آمده به شرح زیر توضیح داده می شود: بین تفکر سیستمی و گسترش ارتباطات همبستگی معنی داری وجود دارد. نوع همبستگی بین دو متغیر مذکور خطی و مستقیم بوده یعنی هر دو توامان افزایش یا کاهش می یابند، شدت همبستگی بین دو متغیر در سطح نسبتاً قوی قرار دارد. بنابراین فرضیه اول پژوهش مورد تایید قرار می گیرد، به این مفهوم که تغییرات در تفکر سیستمی باعث ایجاد نوسان در متغیر وابسته (گسترش ارتباطات) خواهد بود. یعنی هر چه میزان تفکر سیستمی بالاتر باشد، به همان اندازه میزان گسترش ارتباطات به طرف مثبت سیر می کند. همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته برابر 0.700 است. ضریب تعیین 490. به دست آمده و این مقدار نشان می دهد که 49 درصد تغییرات گسترش ارتباطات مربوط به تفکر سیستمی می شود.
فرضیه دوم
عزم استراتژیک بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
برای آزمون این فرضیه از آزمون معنی داری پیرسون استفاده شده است، نتایج بدست آمده به شرح زیر توضیح داده می شود: بین عزم استراتژیک و گسترش ارتباطات همبستگی معنی داری وجود دارد. نوع همبستگی بین دو متغیر مذکور خطی و مستقیم بوده یعنی هر دو توامان افزایش یا کاهش می یابند، شدت همبستگی بین دو متغیر در سطح نسبتاً قوی قرار دارد. بنابراین فرضیه دوم پژوهش مورد تایید قرار می گیرد، به این مفهوم که تغییرات در عزم استراتژیک باعث ایجاد نوسان در متغیر وابسته (گسترش ارتباطات) خواهد بود. یعنی هر چه میزان عزم استراتژیک در سطح بالاتری باشد، به همان اندازه میزان گسترش ارتباطات به طرف مثبت سیر می کند. همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته برابر 0.602 است. ضریب تعیین 602. به دست آمده و این مقدار نشان می دهد که 60 درصد تغییرات گسترش ارتباطات مربوط به عزم استراتژیک می شود.
فرضیه سوم
فرصت طلبی هوشمندانه بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
برای آزمون این فرضیه از آزمون معنی داری پیرسون استفاده شده است، نتایج بدست آمده به شرح زیر توضیح داده می شود: بین فرصت طلبی هوشمندانه و گسترش ارتباطات همبستگی معنی داری وجود دارد. نوع همبستگی بین دو متغیر مذکور خطی و مستقیم بوده یعنی هر دو توامان افزایش یا کاهش می یابند، شدت همبستگی بین دو متغیر در سطح نسبتاً قوی قرار دارد. بنابراین فرضیه سوم پژوهش مورد تایید قرار می گیرد، به این مفهوم که تغییرات در فرصت طلبی هوشمندانه باعث ایجاد نوسان در متغیر وابسته (گسترش ارتباطات) خواهد بود. یعنی هر چه میزان فرصت طلبی هوشمندانه در سطح بالاتری باشد، به همان اندازه گسترش ارتباطات به طرف مثبت سیر می کند. همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته برابر 0.755 است. ضریب تعیین 0.569 به دست آمده و این مقدار نشان می دهد که 56 درصد تغییرات در گسترش ارتباطات مربوط به فرصت طلبی هوشمندانه می شود.
فرضیه چهارم
تفکر در زمان بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
برای آزمون این فرضیه از آزمون معنی داری پیرسون استفاده شده است، نتایج بدست آمده به شرح زیر توضیح داده می شود: بین تفکر در زمان و گسترش ارتباطات همبستگی معنی داری وجود دارد. نوع همبستگی بین دو متغیر مذکور خطی و مستقیم بوده یعنی هر دو توامان افزایش یا کاهش می یابند، شدت همبستگی بین دو متغیر در سطح قوی قرار دارد. بنابراین فرضیه چهارم پژوهش مورد تایید قرار می گیرد، به این مفهوم که تغییرات در تفکر در زمان باعث ایجاد نوسان در متغیر وابسته (گسترش ارتباطات) خواهد بود. یعنی هر چه میزان تفکر در زمان بیشتر باشد، به همان اندازه میزان گسترش ارتباطات به طرف مثبت سیر می کند. همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته برابر 0.897است. ضریب تعیین 805. به دست آمده و این مقدار نشان می دهد که 80 درصد تغییرات در گسترش ارتباطات مربوط به تفکرمی شود.
فرضیه پنجم
پیشروی با فرضیه بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد.
برای آزمون این فرضیه از آزمون معنی داری پیرسون استفاده شده است، نتایج بدست آمده به شرح زیر توضیح داده می شود: بین پیشروی با فرضیه و گسترش ارتباطات همبستگی معنی داری وجود دارد. نوع همبستگی بین دو متغیر مذکور خطی و مستقیم بوده یعنی هر دو توامان افزایش یا کاهش می یابند، شدت همبستگی بین دو متغیر در سطح قوی قرار دارد. بنابراین فرضیه پنجم پژوهش مورد تایید قرار می گیرد، به این مفهوم که تغییرات در پیشروی با فرضیه باعث ایجاد نوسان در متغیر وابسته (گسترش ارتباطات) خواهد بود. یعنی هر چه میزان پیشروی با فرضیه بیشتر باشد، به همان اندازه میزان گسترش ارتباطات به طرف مثبت سیر می کند. همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته برابر 0.844است. ضریب تعیین 713. به دست آمده و این مقدار نشان می دهد که 71 درصد تغییرات در گسترش ارتباطات مربوط به پیشروی با فرضیه می شود.

5-3 پیشنهادات منتج از فرضیه ها
الف: چون براساس نتایج تحقیق، تفکر سیستمی بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد، در این قسمت در راستای بهبود تفکر سیستمی موارد زیر پیشنهاد می گردد:
-معرفی سبک رهبری خود به همکاران و زیر دستان
-آگاهی از نحوه تفکر خویش
-جهت دهی به تفکرات خود
-تطابق احساسات با تجربیات قبلی
-افزایش تاثر گذاری تصمیمات مدیر بر کل شرکت
-شناسایی راه هایی که اهداف زیادی را برآورد می کنند
-شفاف سازی رابطه شرکت با محیط
-جستجوی راه های مختلف برای رسیدن به یک هدف
-هر یک از بخشهای سازمان در تماس با یکدیگر بر عملکرد سازمان تاثیر میگذارد.
-شناسایی گزینه های مختلف برای حل یک مسئله با توجه به پیامدهای آن ها
ب: چون براساس نتایج تحقیق، عزم استراتژیک بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد، در این قسمت در راستای بهبود این شاخص موارد زیر پیشنهاد می گردد:
-پذیر ریسک حتی زمانی که احتمال شکست وجود دارد.
-برانگیختن افراد برای انجام کارشان با رویکردهای جدید
-کشف رابطه بین مسائل غیر مرتبط
-استقبال از ارزشهای جدید
-فرمول بندی یک مفهوم جدید برای یک مسئله پیچیده، موقعیت یا فرصت
-به کارگیری مفاهیم و فنون یادگرفته شده به طور مناسب
-تقسیم یک موضوع کلی به محدوده و موضوعات فرعی
-استفاده از مدل های کمی برای توضیح مفاهیم
-به کارگیری آگاهانه روندهای گذشته برای تحلیل موقعیت ها ی فعلی
-استقبال از اقدامات جدید و ایده های جدید
-بررسی روندها، الگوها یا بخشهای نامرتبط هنگام نگاه کردن به اطلاعات
ج: چون براساس نتایج تحقیق، فرصت طلبی هوشمندانه بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد، در این قسمت در راستای بهبود این شاخص موارد زیر پیشنهاد می گردد:
-صحبت درمورد روندهایی که درآینده بر کار تاثیر خواهد گذاشت
-گوش کردن به طور فعالانه به نظرات دیگران
-افزایش توان در برآورد شرایط آتی و تخمین احتمال رویدادها
-عدم اعتماد به اطلاعات و نظرات دیگران در هنگام تصمیم گیری
-تحمل هزینه در روابط شرکا و مشتریان و سرمایه گذاران
-جلوگیری از افزایش اطلاعات مشتریان از محصولات
-پیش بینی پیامدهای تصمیمات
-نهایت استفاده از منحصر به فرد بودن دارائی ها سازمان در برابر مشتریان و شرکا
-پیش بینی روندها و اتفاقاتی که تکرار خواهد شد
د: چون براساس نتایج تحقیق، تفکر در زمان بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد، در این قسمت در راستای بهبود این شاخص موارد زیر پیشنهاد می گردد:
-استفاده مدیران سازمان از تجارب گذشته خود در عمل
-استفاده مدیران سازمان از تجارب گذشته سازمان های موفق
-استفاده از تجربیات و اطلاعات گذشته سازمان برای پیش بینی آینده سازمان
-به نظر شما مدیران سازمان تا چه میزان سعی دارند بر اساس تجارب گذشته و حال، آینده سازمان را بسازند؟
-دخالت شرایط فرهنگی گذشته و حال مدیران درتصمیم گیری های سازمانی
ه: چون براساس نتایج تحقیق، پیشروی با فرضیه بر گسترش ارتباطات در بین شرکت های تعاون روستایی تاثیرگذار می باشد، در این قسمت در راستای بهبود این شاخص موارد زیر پیشنهاد می گردد:
-افزایش قدرت رویا پردازی
– تصور آینده فعالیت های شرکت
-نظر دهی و پیش بینی در مورد سه سال آینده
-اندیشیدن فراتر از زمان گذشته و حال
-شناسایی راه های موفقیت سازمان در آینده
-تحلیل وضعیت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور با توجه به وضعیت فعلی و گذشته
-پیش بینی وقوع اتفاقات غیرمنتظره و غیر قابل پیش بینی در آینده
5-4 مقایسه نتایج با تحقیقات پیشین
زارعی بهروز و همکاران (1386) در تحقیقی با عنوان "پارادیم های تئوریک تبیین کننده شکل گیری ارتباطات بین سازمانی"، در این راستا شش پارادایم اصلی تئوریک، که هر یک از زاویه ای تبیین و ریشه در حوزه های مختلف علوم دارند، ارایه شده که این امر دلالت بر ماهیت چند بعدی موضوع دارد. این پارادایم ها عبارتند از هزینه های اقتصادی مبادله، وابستگی منابع، اتحاد استراتژیک، تئوری ذینفعان، تئوری یادگیری و تئوری نهادینه شدن. در این مقاله پارادایم های مزبور تشریح و نقاط قوت و ضعف هر یک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که هیچیک از تئوری ها در تبیین کلیه اشکال ارتباطات بین سازمانی موفق نمی باشد بلکه تلفیق آنها تطابق بیشتری با واقعیت دارد.

جعفری و همکاران (1390) در تحقیقی با عنوان "عوامل انگیزشی ارتباطات اثربخش در سازمان های دانش محور" هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل موثر بر "مدیریت اثربخش ارتباطات مبتنی بر انگیزش کارکنان دانشی در سازمان های دانش محور" است که پس از بررسی وسیع ادبیات موضوع، این عوامل شناسایی و مدل اولیه پژوهش استخراج گردید. رویکرد پژوهش کاربردی و روش اجرای آن توصیفی پیمایشی می باشد. نتایج، نشان داد که اصلی ترین عوامل مدل برای دست یابی به اهداف پژوهش "اعتماد سازمانی، توجه به کیفیت کار و اهمیت دادن به افکار خلاقانه و فعالیت های نوآورانه، سبک های مدیران در ارتباطات و تعاملات با کارکنان دانشی، انجام کار تیمی و پروژه ای اثربخش، وجود اصول و ارزش های اخلاقی فراگیر، ایجاد روندهای پایدار به جای اتکا بر اشخاص" می باشد.
مزروعی و همکاران (1388) در تحقیقی با عنوان "ارایه الگوی ارتباطات سازمانی برای یک سازمان نظامی" هدف این تحقیق، ارائه الگوی ارتباطات سازمانی اثربخش برای یک سازمان نظامی می باشد. بر این اساس پس از طراحی و اعتباریابی الگوی مفهومی، با استفاده از روش های تحقیق همبستگی و پیمایشی نتایج زیر به دست آمد. در میان مولفه های ارتباطات سازمانی، محتوای ارتباطی، بالاترین رتبه و اهمیت را دارد و سپس به ترتیب، سبک های ارتباطی و مسیرهای ارتباطی و در آخر مجاری ارتباطی قرار دارد. هم چنین عامل انسانی و مولفه های آن (ویژگی های فردی، ویژگی های اجتماعی و مهارت های ارتباطی افراد) در مقایسه با عامل سازمانی و مولفه های آن (ساختار سازمانی و فرهنگ سازمانی)، ارتباطات سازمانی سازمان مورد نظر را اثربخش تر می کند.
احمدی (1385) در مقاله ای پِژوهشی تحت عنوان "پیاده سازی تفکر استراتژیک در مدیریت زنجیره تامین" تبیین می کند که با ایجاد یک روند جدید در ساختار اقتصادی جهان، و با تکیه بر مفاهیم برنامه ریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک و مقایسه آن ها باهم و همسوسازی آن ها جهت ایجاد یک ابزار رقابتی قدرتمند، تفکر استراتژیک در مقوله مدیریت زنجیره تامین باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
ناظمی، مرتضوی و جعفریان (1389) در پژوهش خود به بررسی ارتباط تفکر راهبردی و عملکرد سازمان پرداختند و تاثیرتعدیل کننده متغیر یادگیری سازمانی بر این ارتباط را مطالعه نمودند. نتیجه ارتباط مستقیم بین تفکر راهبردی و عملکرد سازمانی شرکتهای مورد بررسی پیدا شد، ولی یادگیری سازمانی، رابطه تفکر راهبردی و عملکرد را تعدیل نکرد. قابل ذکر است که در این پژوهش عملکرد سازمانی مورد ارزیابی قرار گرفته است و نه عملکرد شغلی مدیران.
زارعی متین و همکاران (1389) در تحقیق خود با عنوان " بررسی رابطه بین گرایش استراتژیک شرکت با عملکرد سازمانی با استفاده از رویکرد کارت امتیازی متوازن" به بررسی رابطه بین استراتژی با نتایج عملکردی حاصل از آن با استفاده رویکرد کارت امتیازی متوازن می پردازند. در نهایت با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش، استراتژی کسب وکار نقش تعیین کننده ای در عملکرد سازمانی دارد و ابعاد پیش فعالی، آینده نگری، تحلیلی و تدافعی رابطه مثبت و معناداری با عملکرد سازمانی دارند.
احسان فرزین آبده گاه (1388) در پایان نامه کارشناسی ارشد خودبا عنوان "سنجش تفکر استراتژیک بر اساس الگوی جین لیدکا با رویکرد سیستمی در بهنوش گچستاران" به بررسی میزان پیاده سازی عناصر تفکر استراتژیک از نمای افقی و عمودی می پردازد. نتایج بیانگر این مطلب است که در سطح اطمینان 95 درصد این شرکت در پیاده سازی عنصر دیدسیستمی از نمای افقی و عمودی-که مهمترین الگوی لیدکا است- به خوبی عملکرده است.
منوریان و همکاران (1390) در تحقیقی با عنوان "سنجش تفکر استراتژیک در مدیران شهرداری تهران" به سنجش تفکر استراتژیک در مدیران شهرداری تهران به کمک مدل جین لیدکا می پردازد. این مدل شامل 5 شاخص اصلی "نگرش سیستمی"، "عزم استراتژیک"، "پیشروی بر اساس رویکرد علمی"، "فرصت طلبی هوشمندانه" و "تفکر در زمان" است که به کمک منابع موجود و نظر صاحب نظران به 29 زیرعامل تقسیم و با استفاده از روش تحقیق توصیفی- پیمایشی، اهمیت عامل و وضع موجود هریک از شاخص های مذکور با پرسشنامه ازمدیران شهرداری، مورد ارزیابی قرارگرفته است. تحلیل نتایج حاکی از آنست که با وجود اقدامات مهم مانند تدوین اسناد راهبردی در شهرداری تهران، فاصله معنی داری بین اهمیت عوامل شاخص و وضع موجود آنها در سازمان وجود دارد که توجه به آنها اجتناب ناپذیر است.
پورصادق و یزدانی (1391) در تحقیقی با عنوان "تاثیر قابلیت تفکر استراتزیک مدیران ارشد بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط" به بررسی تاثیر قابلیت تفکر استراتزیک مدیران ارشد بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط استان آذربایجان غربی می پردازد. نتایج تحقیق نشان داد که قابلیت تفکر استراتژیک مدیران ارشد بر موفقیت شرکت های کوچک و متوسط تاثیر بسزایی دارد هر چند که در عمل چندان از آن بهره نمی گیرد.
ب) پیشینه خارجی
– هامل ودیگران (2012) در مقاله خود تحت عنوان "تفکر نظامند استراتژیک: زنجیره پیوسته ای از دیدگاه ها، تفکرات و مفاهیم،" به این بحث پرداختند که تفکر استراتژیک عمدتاً روند فکری مبتنی بر خلاقیت، حس و ادراک و تفکر واگر (تفکر مبتنی بر خلاقیت) باشد و از ویژگیهای منحصر به فرد این مدل اهمیت بیشتر به نیاز داده های متغیر در تفکر استراتژیک، استفاده تمام کارکنان از دیدگاه هلیکوبتر شرکت، اهمیت دهی به تنوع بیشتر سهامداران خارجی و داخلی در فرآیند استراتژیک با تاکید بر عناصر تعاملات اجتماعی در تصمیم گیری می باشد.
استیون فرنچ (2009) پژوهشی تحت عنوان "ارتقای تفکر استراتژی: یک روش چند سطحی" انجام داده است. هدف از این پژوهش توجیه کردن برنامه های تحقیقاتی توصیف و تشریح نتایج است. این پژوهش استدلال می کند که مسئله بنیادی وجود دارد که باید به منظور حل مسایل بغرنج راهبرد شغلی مورد بررسی قرار داد: معنا،ساختارها،و معرفت شناسی و هستی شناسی موضوع. برای دستیابی به این هدف در بخش اول شکل گیری و توسعه هدف یک تحقیق را میسر می سازد . بخش دوم تفکر استراتژیک دوباره شکل می گیرد و یک چارچوب استقرایی برای تشکیل یک مدل ایجاد می شود که به صاحبان مشاغل کوچک کمک می کنند که نیاز به تفکر استراتژیک در مورد شغل شان را درک کنند.
بن اینگرید (2005) در پایان نامه خود تحت عنوان "بهبود تفکر استراتژیک با رویکرد چند مرحله ای از دانشگاه باند" به دنبال توسعه چاچوب تفکر استراتژیکی است، که تمرکز حوزه کوچک روی افراد و گروه های با تمرکز حوزه بزرگ بر روی سازمان ها را یکپارچه می کند . در این پایان نامه ابتدا چارچوب تفکر استراتژیک تعیین می گردد،عناصر آن به طور خلاصه بیان می شوند و برخی از موضوعات مفهوم مجاور این ساختار،به ویژه سطوح تجزیه و تحلیل بررسی می شوند . سوالات زیر مطرح می گردد . ویژگی های متفکر استراتژیک انفرادی چیست ؟چه نیروهایی محرکی وجود دارند که در گروه ها روی می دهند و چگونه آنها بر تفکر استراتژیک تاثیر گذار می باشند ؟سهم و میزان مشارکت مفهوم سازمانی در تفکر استراتژیک چیست ؟
سیمون الن و لاکاوا گرالد (2006)در یک مقاله برای کنفرانسی در دانشگاه کوینزلند مرکزی،مقاله ی تحت عنوان رابطه بین تفکر استراتژیک بلند مدت و چشم انداز کلی در مدیریت و رهبری تجاری در استرالیای غربی ارائه نمودند،در این مقاله عنوان می گردد که،میزان بالای شکستهای تجاری را مرتبط با تفکر استراتژیک می داند. در حالی که تفکر استراتژیک در نظریه ای در استرالیای غربی به طور وسیع تایید می شود،ولی ممکن است به طور وسیع عمل نکند. در این مقاله دانشجویان مدیریت اجرایی و رهبران تجاری در استرالیای غربی با استفاده از پرسشنامه ای که گزینه های واضح تجاری را مطرح می کند مورد بررسی قرار گرفتند . دانشجویان و رهبران بطور مساوی در تفکر استراتژیک متخصص بودند. این مفهوم تا حدی توانسته بود در میان آنها توسعه پیدا کند . در حالیکه پرو فایل های تفکر استراتژیک مشابه بودند،نشان داده شد که این دو گروه در گزینه های خود در 21٪ موارد متفاوتند در نهایت نیز با توجه به افزایش سطح تفکر استراتژیک در بین رهبران تجاری فعلی و بالقوه در استرالیای غربی پیشنهادات علمی ارائه شد .
جفری و همکارانش (2007) در مقاله ای تحت عنوان" تفکر استراتژیک و مدیریت دانش در سازمان های واقع در کشور آمریکا" تعدادی از عناصر کلیدی را معرفی می کنند . آن ها تاکید می کنند که تجزیه و تحلیل بیشتر، موقعیت هایی که می توانند قابلیت تفکر استراتژیک در افراد را بالا ببرند، معلوم می سازد و سازمان ها می توانند از این موقعیت ها برای توسعه مدیران و بهبود شغل هایشان استفاده کنند. این مقاله به طور خلاصه در مورد روابط بین تفکر استراتژیک، برنامه ریزی استراتژیک و استراتژی ابتکاری بحث می کند و پیشنهاد می کند که تفکر استراتژیک موثر و مناسب می تواند به طور موثر به تغییرات محیط تجاری امروز پاسخ دهد. همچنین مدیریت دانش را به عنوان یک عامل مهم در افزایش و بهبود تفکر استراتژیک از طریق بالا بردن تجربه و بصیرت نسبت به واحدهای سازمان و نقاط تصمیم گیری، می داند.
جدول (5-1) مقایسه یافته های تحقیق با نتایج تحقیقات پیشین

مقایسه با نتایج تحقیق
نتایج یافته ها
عنوان پژوهش
سال
نام محقق
شماره ردیف
تطابق دارد
نتایج نشان داد که میزان آگاهی مدیران از برنامه ریزی استراتژیک در دو سطح فردی و سازمانی با جامعیت و دور اندیشی خاصی که ایجاد می کند از یک سو باعث درک بهتر کارکنان از سازمان، محیط فعالیت و منجر به خلاقیت های مکرر آنان می شود و از سوی دیگر زمینه ارتباطات و تعامل بیشتر بین مدیران و کارکنان را فراهم آورده و باعث بهره برداری از نبوغ و خلاقیت کارکنان در سازمان می گردد.
تفکر استراتژیک زمینه ساز نوآوری
1387
مشهدی کردی
1
تطابق دارد
نتایج نشان داد و به این نتیجه دست یافت که در این سازمان نوآوری سازمانی و ارتباط استراتژیک در حد کمتر از متوسط وجود دارد، لذا ضروری است که توجه ویژه به آن ها شود و در تصمیم گیری ها مد نظر قرار گیرد.
ارتباط استراتژیک موثر بر نوآوری سازمانی در شرکت تولیدی ترانسفورماتور
1386
نصیری واحد
2
تطابق دارد
نتایج تحقیق نشان داد که اصلی ترین عوامل مدل برای دست یابی به اهداف پژوهش "اعتماد سازمانی، توجه به کیفیت کار و اهمیت دادن به افکار خلاقانه و فعالیت های نوآورانه، سبک های مدیران در ارتباطات و تعاملات با کارکنان دانشی، انجام کار تیمی و پروژه ای اثربخش، وجود اصول و ارزش های اخلاقی فراگیر، ایجاد روندهای پایدار به جای اتکا بر اشخاص" می باشد.
عوامل انگیزشی ارتباطات اثربخش در سازمان های دانش محور
1390
جعفری و همکاران
3
تطابق دارد
نتایج تحقیق نشان داد که ارتباطات الکترونیک بر ابعاد ارتباطات سازمانی تاثیرگذار است. این تاثیر بیشتر در افزایش حوزه روابط انسانی در سازمان، افزایش بهره وری کارکنان، کاهش تنش در محیط کار، تربیت نیروی انسانی کارآمد و ماهر، کاهش بوروکراسی اداری و سلسله مراتب سازمانی مشاهده می شود. همچنین استفاده از ارتباطات الکترونیک در کاهش زمان تبادل اطلاعات و دسترسی آسان به منابع اطلاعاتی نقش عمده ای داشته است و نیز در ایجاد کانال های جدید ارتباطی موفق عمل کرده است. پیش گیری از برخی ارتباطات غیر ضروری در هنگام فعالیت و کاهش تنش در محیط کار از دیگر نتایج بکارگیری ارتباطات الکترونیک در سازمان ها است.
نقش ارتباطات الکترونیک بر فرآیند ارتباطات سازمانی
1391
ملکیان نازنین و همکاران
4

5-5 پیشنهاد به پژوهشگران آینده
-با توجه به اینکه در این پژوهش به بررسی رابطه بین تفکر استراتژیک و گسترش ارتباطات در شرکت های تعاونی روستایی می پردازد و از مدل لیدکا استفاده می شود. در پژوهش های آتی می توان از مدل های دیگر برای بررسی رابطه بین تفکر استراتژیک و گسترش ارتباطات استفاده کرد.
– پیشنهاد می گردد پژوهشی با این عنوان در شرکت ها یا سازمان های دیگر انجام شود و نتایج آن با نتایج تحقیق مقایسه شود.
– پیشنهاد می شود رابطه بین تفکر استراتژیک با گسترش ارتباطات با در نظر گرفتن متغیرهای میانجی مانند حمایت سازمانی و فرهنگ سازمانی سنجیده شود.
– پیشنهاد می شود تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین تفکر استراتژیک مدیران و موفقیت مدیران سیستم های اطلاعاتی انجام شود.
– پیشنهاد می شود رابطه بین تفکر استراتژیک و گسترش ارتباطات اثربخش بررسی شود و نتایج آن با این تحقیق مقایسه شود.

5-6 محدودیت های پژوهش
-از آنجا که این تحقیق در شرکت های تعاون روستایی انجام شده است برای استفاده از نتایج تحقیق در جاهای دیگر می بایست جانب احتیاط شود.
-این تحقیق در تابستان و پاییز 93 انجام شده است برای استفاده از نتایج تحقیق در دوره های بعد می بایست جانب احتیاط رعایت شود.
-ممکن است نتایج یافته های احتمالی در سایر استانها مغایرت داشته باشد.
-احتمال دارد که اگر سطح سواد،جنسیت و محل کارکنان فعلی تغییر یابد یافته ها دستخوش تغییر گردد.
-همجنین ممکن است اگرابزار گردآوری اطلاعات تغییر کند نتایج و یافته های تحقیق دستخوش تغییر گردد. لذا در تمام موارد بالا پیشنهاد می گردد در استفاده یافته های تحقیق جانب احتیاط رعایت شود.
5-7 محدودیت های پژوهشگر
-عدم همکاری بعضی از شرکت ها برای انجام تحقیق و سختگیری های آن
-عدم همکاری بعضی از اعضای هیئت مدیره
-عدم وجود فرصت مناسب بری تفهیم جامعه آماری با توجه به حجم کاریشان
-عدو وجود منابع جدید برای تفکر استراتژیک و ارتباطات

منابع
1- آقازاده، هاشم، (1385) توسعه تفکر استراتژیک یک قابلیت اصلی، تدبیر، شماره 149، صص 23-18
2- ایران زاده، سلیمان، صباحی، عباس، عماری، حسین، 1391، تفکر استراتژیک، انتشارات فروزش، تبریز.
3- زارعی، ابراهیم، قلی ها، علی محمد، (1389)، مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک، نشر پیام، تهران.
4- غفاریان، وفا، علی احمدی، علیرضا (1382)، تفکر استراتژیک،تدبیر، شماره 131.
5- فرد. آر دیوید، (1999)، مدیریت استراتژیک، مترجم: دکتر سید محمد اعرابی و دکتر علی پارساییان، ناشر: دفتر پژوهش های فرهنگی، 137
6- مشبکی، اصغر، خزاعی، آناهیتا، (1387)، طراحی مدل عناصر تفکر استراتژیک در سازمان های ایرانی، نشریه مدیریت بازرگانی، پاییز و زمستان، صص 118-105
7- عباس پور، عباس (1381) مقایسه کارکردهای مدیریت منابع انسانی دانشگاه تهران با آخرین کارکردهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی و طراحی و تبیین مدل فرایند بهینه برای آن. پایان نامه دکتری. دانشگاه تهران. دانشکده مدیریت.
8- عبدالکریمی، مهوش (1387) مدیریت دانش -فن آوری – خلاقیت ونقش آ ن ها دربهبود کارایی. قابل دسترسی در .(http: //www.hamayeshpouya.com)
9- عسگری، مرتضی. و محسنی نیا، محمد جواد.(1373) تحول شاخص های مالی آموزش و پرورش ایران. دفتر بودجه وزارت آموزش و پرورش.
10- فتحی واجارگاه، کورش. (1385) برنامه ریزی درسی و تدوین طرح درس در آموزش عالی . چاپ اول. تهران: موسسه کورش چاپ.
11- قهرمانی، محمد (1384) تدوین الگوی مدیریت استراتژیک آموزش عالی ایران . پایان نامه دکتری مدیریت آموزشی. دانشگاه تربیت معلم. دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی.
12- کافمن، راجر. و هرمن، جری.(1385) برنامه ریزی استراتژیک در نظام آموزش ی (ترجمه فریده مشایخ و عباس بازرگان) چاپ سوم. تهران: انتشارات مدرسه.
13- مشهدی کردی، بهزاد (1387) تفکر استراتژیک زمینه ساز نوآور ی . قابل دسترسی در .(http: //www.infosanat.com)
14- ملکی، صفی الله، (1386) ضرورت برنامه ریزی در نظام آموزش و پرورش . روزنامه
. رسالت. ص 6
15- نصیری واحد، ناهید (1386) ارتباط استراتژیک موثر بر نوآوری سازمانی. ماهنامه تدبی ر . شماره 186.
16- واعظی، غلامحسین(1386)، انتخاب آمیخته راهکارهای مناسب و استراتژی ها در بقا و توسعه با استفاده از تکنیکAHP دانشگاه آزاد اسلامی واحد دامغان. فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی، شماره 2
17- هداوند، سعید (1384) رویکرد استراتژیک به فرآیند برنامه ریزی آموزشی. ماهنامه تدبیر. شماره 162.
18- سعادتی، امید رضا، صیادی، سعید (1392)، بررسی رابطه بین انواع سبکهای رهبری با میزان تفکر استراتژیک در مدیران سازمانهای دولتی شهر کرمان، مجله مدیریت بهره وری، شماره 26، صص 91-69
19- جعفری مصطفی، اخوان پیمان، ضرغامی حمیدرضا، سبزی کاران اسماعیل، (1390)، نشریه پژوهش های مدیریت منابع انسانی، دوره 3، شماره 1 (پیاپی 9)، 141-165.
20- مزروعی حسین، بازرگانی محمد، غضنفری احمد، فرهی بوزنجانی برزو، (1388)، ارایه الگوی ارتباطات سازمانی برای یک سازمان نظامی، نشریه پژوهش های مدیریت منابع انسانی، دوره 2، شماره 1 (پیاپی 5)، 51-66.
21- زارعی بهروز، زارعی عظیم، (1386)، پارادیم های تئوریک تبیین کننده شکل گیری ارتباطات بین سازمانی، نشریه دانش مدیریت، دوره 20، شماره 78، 45-62.
22- ملکیان نازنین، علی پور رضا، (1391)، نقش ارتباطات الکترونیک بر فرآیند ارتباطات سازمانی، نشریه مطالعات رسانه ای، دوره 7، شماره 18، 101-112.

منابع انگلیسی

Alton, L. Limy, John. And Cage, mark. (2004). "Strategic planning approaches used to respond to issues confronting research
6. Abraham, Stan. (2005). "Stretching Strategic Thinking". Strategy and Leadership. Vol 33. No 5. pp 5-12.
7. Bonn, I. And Christodolou, C. (1996), "From strategic planning to strategic management", Long Range Planning, Vol. 29, No. 4, pp. 543- 551.
8. Bonn, Ingrid. (2005). "Improving Strategic thinking: a multilevel approach". Leadership and Organization Development Journal. Vol 25. No 5. pp 336-345.
9. David, Fred R. (2010). Strategic management (12th ed.). New York: Macmillan Publishing Company.
10. Garratt, B. (1995b), “Introduction'', in Garratt, B.(Ed.), Developing Strategic Thought ± Rediscovering the Art of Direction- Giving,McGraw-Hill, London, pp. 1-8.
11. Hamel, G. (1998) Strategy innovation and the quest for value. Sloan Management Review; Vol 39, Issue 4, p. 8.
12. Heracleous, L. (1998), "Strategic thinking or strategic planning", Long Range Planning,Vol.31, No.3, pp.481-487.
13. Johnson, G. (1987), Strategic Management and the Management Process, Basil Blackwell, Oxford.
14. Liedtka, J.M., 1998. Strategic thinking: can it be taught? Long Range Planning 31, 120-129.
15. Mintzberg, H. (1994), "The fall and rise of strategic planning", Harvard Business Review, January February, pp.107-114.
16. Mintzberg, H. (1998).Strategy safari. New York: Free Press.
17. Mintzberg, H.and Lampel, J. (1999), "Reflecting on the strategy process", Sloan Management Review,Spring,pp. 2-30.
18. Napier, Nancy K. & Albert, Martha S. (1990). "East Asian and American perspectives on Thinking Strategically: The Leopard and His Spots". Asia Pacific Journal of Human Resources. 28; 40. pp 40-50.
19. Ohmae, K. (1982), The Mind of the Strategist, McGraw-Hill, New York.
20. Porter, M.E. (1990), The Competitive Advantage of Nations, Macmillan, London.
21. Stacey, R. (1996) Strategic Management and Organizational Dynamics. 2nd Ed, London, Pitman.
22. Thompson, A. A. Jr and Strickland A.J. III (1999), Strategic Managment. Concepts and Cases (11th ed.), Irwin McGraw-Hill, Boston, MA.
23. Wilson, I. (1994), "Strategic planning isn't dead-it changed", Long Range Planning, Vol. 27, No. 4, pp. 12-24.
[16]Abraham, Stan. (2005). "Stretching Strategic Thinking". Strategy and Leadership. Vol 33. No 5. pp 5-12.
[17]Bonn, I. And Christodolou, C. (1996), "From strategic planning to strategic management", Long Range Planning, Vol. 29, No. 4, pp. 543- 551.
[18]Bonn, Ingrid. (2005). "Improving Strategic thinking: a multilevel approach". Leadership and Organization Development Journal. Vol 25.
[19]David, Fred R. (2010). Strategic management (12th ed.). New York: Macmillan Publishing Company.
[20] Garratt, B. (1995b), “Introduction'', in Garratt, B.(Ed.), Developing Strategic Thought ± Rediscovering the Art of Direction-

Giving,McGraw-Hill, London, pp. 1-8.
[21] Hamel, G. (1998) Strategy innovation and the quest for value. Sloan Management Review; Vol 39, Issue 4, p. 8.

[22] Heracleous, L. (1998), "Strategic thinking or strategic planning", Long Range Planning,Vol.31, No.3, pp.481-487.

[23] Johnson, G. (1987), Strategic Management and the Management Process, Basil Blackwell, Oxford.
Jeffrey, Allen. Donald, john, And darner, Michael. (2007). Strategic Thinking and knowledge management in American organizations". (http: //www.emeraldinsight.com).
Martinsons, maris. Davison, Robert. And Tse, Dennis. (2005). "The balanced scorecard: A foundation for the strategic management of information systems". (www.springerlink.com).
Parker, Leen. (2006). "A strategic analysis and critique of university change management". Adelaide University.Astralia. (www.springerlink.com). Warning, Susanne. (2007). "Performance differences of higher education in German universities: empirical analysis of strategic group".
(www.springerlink.com).
10. Graetz, Fiona. (2002). "Strategic thinking versus strategic planning: towards understanding the complementarities". Management Decision. Vol 40. No 5. pp 456-462
11. Harris, Simon & Ghauri, Pervez (2000 )." Strategy formation by business leaders: Exploring the influence of national values". European Journal of Marketing. Vol. 34 No. 1/2, pp. 126-142.
12. Heracleous, Loizos. (1998). "Strategic Thinking or Strategic Planning?" Long Range Planning. Vol 31. No 3. pp 481-487
13. Liedtka, Jeanne M. (1998). "Strategic Thinking: Can it be thought?". Long Range Planning. Vol 31. No 1. pp 120-129
14. Ravi ,V & Shankar, R (2005). Analysis of interactions among the barriers of reverse logistics. Technological Forecasting & Social Change. 72 pp 1011-1029
15. Rigby, Darrell & Bilodeau, Barbara. (2007). "Bain's global 2007 management tools and trends survey". Strategy & Leadership. Vol 35. No 5. pp 9 – 16
16. Mintzberg, Henry. (1994). The rise and fall of the strategic planning.UK. Prentice Hall International (UK) limited.
17. Nadler, David A. (2004). "What's the boards role in strategy development?: Engaging the board in corporate strategy". Strategy and Leadership. Vol 32. No 5. pp 25-33
18. Napier, Nancy K. & Albert, Martha S. (1990). "East Asian and American perspectives On Thinking Strategically: The Leopard and His Spots". Asia Pacific Journal of Human Resources. 28; 40. pp 40-50
19. Pellegrino Kimberly C& Carbo, Jerry A. (2001). "Behind the mind of the strategist". The TQM magazine. Vol 13. No 6. pp 375-380
20. Stonehouse, George & Pemberton, Jonathan. (2002). "Strategic planning in SMEs-some empirical findings". Management Decision. Vol 40. No 9. pp 853-861
21. Vaghefi, M. Reza & Huellmantel, Alan B. (1998). Strategic management for the XXIst century. St. Lucie Press.
22. Vivek, S. D, et al. (2007). "Analysis of interactions among core, transaction and relationship-specific investments: The case of off shoring". Journal of Operations Management. 26 pp 180-197
23. Wakabayeshi, Mitsuru. Kondo, Mari & Ziguang, Chen. (2001). "Cross cultural managerial skill practices: Filipino and Chinese managers under Japanese style management". Global Business Review. Vol 2. No 1. pp15-35
24. Wang, G., et al. (2008), Analysis of interactions among the barriers of energy saving in China. Energy Policy.

پرسشنامه
همکار محترم
با سلام
احتراماً پرسشنامه ای که پیش رو دارید جهت انجام پروژه پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان "بررسی نقش تفکر استراتژیک بر گسترش ارتباطات شرکت ها (مطالعه موردی: شرکت تعاونی روستایی استان چهامحال و بختیاری)" تهیه و تنظیم شده است. این پرسشنامه از دو قسمت تشکیل شده است. پرسشنامه قسمت اول مربوط به ارتباطات و پرسشنامه قسمت دوم مربوط به تفکر استراتژیک می باشد. بدیهی است که میزان اعتبار نتایج این پژوهش به میزان دقت و توجه شما در تکمیل پرسشنامه بستگی دارد. لذا خواهشمند است عوامل را بر اساس شرایط واقعی امتیاز گذاری کنید. لازم به ذکر است که محتوای پرسشنامه به صورت کاملاً محرمانه نزد پژوهشگر باقی مانده و تنها تحلیل های گروهی روی پرسشنامه ها انجام خواهد شد و نیازی به درج نام و نام خانوادگی نمی باشد.
با تشکر: مجید صفاییان
سن سابقه کار تحصیلات جنسیت

الف) پرسشنامه ارتباطات
لطفاً اولین گزینه ای را که پس از مطالعه هر یک از عبارات ذیل در ذهنتان شکل می گیرد، با علامت ضربدر مشخص فرمایید.
ردیف
پرسشنامه ارتباطات
خیلی کم
کم
توسط
زیاد
خیلی زیاد
1
شما به همکاران خودتان اعتماد دارید.

2
همکاران شما با یکدیگر روابط خوبی دارند.

3
روابط شما با همکاران رضایت بخش است.

4
شما به رئیس مستقیم خودتان اعتماد دارید.

5
رئیس مستقیمتان با شما رو راست است.

6
رئیس شما به حرفتان گوش می دهد.

7
شما مجازید با رئیس مستقیم خودتان مخالفت می کنید.

8
وقتی کار اشتباهی انجام می دهید به راحتی می توانید به رئیس مستقیم خود بگوئید.

9
رئیس مستقیم شما برای انجام کارهای خوب شما را می ستاید.

10
رئیس مستقیم شما با کارکنان برخورد دوستانه ای دارد.

11
رئیس مستقیم شما نیازهای شغلی شما را درک می کند.

12
رابطه شما با رئیس مستقیمتان رضایت بخش است.

13
شما به مدیریت عالی سازمان اعتماد دارید.

14
مدیریت عالی سازمان تلاش صادقانه ای جهت ایجاد ارتباط با کارکنان به عمل می آورد.

15
رابطه شما با مدیریت عالی سازمان رضایت بخش است.

16
شما می توانید در تصمیماتی که به شما مربوط می شود اظهار نظر کنید.

17
سازمان شما نظرات متفاوت را در سازمان می پذیرد.

18
شما می توانید در فعالیت های سازمان تاثیر بگذارید.

19
شما جایگاهی در تعیین اهداف سازمانتان دارید.

20
مدیریت عالی سازمان به درخواست های شما جواب مناسب و به موقع می دهد.

21
زمان رسیدگی به مشکلات و مسائل مربوط به کار شما مناسب است.

22
مدیران سازمان تا چه حدی پیگیر مشکلات شما هستند و به آنها اهمیت می دهند

23
مدیریت عالی شما را از مسائل و تصمیمات سازمان به موقع مطلع می کند.

ب) پرسشنامه تفکر استراتژیک
ردیف
پرسشنامه تفکر استراتژیک
خیلی کم
کم
توسط
زیاد
خیلی زیاد
1
حتی وقتی احتمال شکست وجود دارد، ریسک می پذیرم.

2
من افراد را برمی انگیزم تا کارشان را با رویکردهای جدید انجام دهند.

3
من میتوانم بین مسائل غیر مرتبط، رابطه کشف کنم.

4
من از ارزشهای جدید استقبال می کنم.

5
من یک مفهوم جدید برای یک مسئله پیچیده، موقعیت یا فرصت فرمول بندی می کنم.

6
من مفاهیم و فنون یادگرفته شده را به طور مناسب به کار می گیرم

7
می توانم یک موضوع کلی را به محدوده و موضوعات فرعی تقسیم کنم

8
من برای توضیح مفاهیم از مدلهای کمی استفاده می کنم

9
من آگاهانه روندهای گذشته را برای تحلیل موقعیت ها ی فعلی به کار می گیرم

10
من از اقدامات جدید و ایده های جدید استقبال میکنم.

11
من روندها، الگوها یا بخشهای نامرتبط را هنگام نگاه کردن به اطلاعات می بینم.

12
من میدانم چه موقع، باید چه کاری انجام بدهم.

13
همکاران و زیر دستان من سبک رهبری من را میدانند

14
من در مورد نحوه تفکر خویش آگاهم

15
من می توانم تفکرات خودم را جهت دهم

16
احساسات من مبتنی بر تجربیات قبلی من است.

17
تصمیمات من بر کل سازمان اثر خواهد گذاشت.

18
با استفاده از یک راه به اهداف زیادی میتوانم برسم.

19
رابطه سازمان من با محیط برای من روشن است.

20
من تصاویر مبهمی از آینده دارم.

21
برای رسیدن به یک هدف راههای زیادی میتوانم پیدا کنم.

22
هر یک از بخشهای سازمان در تماس با یکدیگر بر عملکرد سازمان تاثیر میگذارد.

23
من میتوانم گزینه های مختلف برای حل یک مسئله را با توجه به پیامدهای آن ها بیابم.

24
من درمورد روندهایی که درآینده بر کار ما تاثیر خواهد گذاشت، با دیگران صحبت میکنم.

25
من به طور فعالانه به نظرات دیگران گوش می کنم

26
در برآورد شرایط آتی و تخمین احتمال رویدادها توانایی زیادی ندارم.

27
من هنگام تصمیم گیری نمیتوانم به اطلاعات و نظرات دیگران اعتماد کنم.

28
معتقدم در روابط شرکا و مشتریان و سرمایه گذاران باید همه به یک نسبت متحمل هزینه شویم.

29
اطلاعات کم مشتریان از محصولات، به نفع من است

30
من نمیتوانم پیامدهای تصمیماتم را پیش بینی کنم.

31
من از منحصر به فرد بودن دارائی ها ی سازمان، استفاده زیادی در برابر مشتریان و شرکا می کنم.

32
میتوانم روندها و اتفاقاتی که تکرار خواهد شد را پیش بینی کنم.

33
من قدرت رویا پردازی قوی دارم.

34
من میتوانم تصویر آینده فعالیتهایمان را تشریح کنم.

35
من میتوانم در مورد سه سال آینده به بعد نظر دهم.

36
من میتوانم فراتر از زمان گذشته و حال بیاندیشم.

37
من میدانم سازمان ما چگونه میتواند در آینده موفق شود

38
من میتوانم وضعیت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور را با توجه به وضعیت فعلی و گذشته تحلیل کنم.

39
من میتوانم ببینم چه اتفاقات غیرمنتظره و غیر قابل پیش بینی در آینده بوقوع خواهد پیوست

40
به نظر شما مدیران سازمان تا چه میزان سعی دارند از تجارب گذشته خود در عمل استفاده کنند؟

41
به نظر شما مدیران سازمان تا چه حد سعی دارند از تجارب گذشته سازمان های موفق استفاده کنند؟

42
به نظر شما تا چه میزان مدیران سعی می کنند از تجارب گذشته سازمان برای پیش بینی آینده سازمان استفاده کنند؟

43
به نظر شما مدیران سازمان تا چه میزان سعی دارند بر اساس تجارب گذشته و حال، آینده سازمان را بسازند؟

44
تا چه میزان مدیران درتصمیم گیری های سازمانی شرایط فرهنگی گذشته و حال را، مورد توجه قرارمی دهند؟

؟

ابعاد تفکر استراتژیک
شماره گویه ها
عزم استراتژیک
1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12
تفکر سیستمی
13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20، 21، 22، 23
فرصت طلبی هوشمندانه
24، 25، 26، 27، 28، 29، 30، 31، 32
پیشروی با فرضیه
33، 34، 35، 36، 37، 38، 39
تفکر در زمان
40، 41،42،43،44

1 . Rnsys Likert
2 K.OHMAE
3 – Willson
4 – Ohmae
5 – Hamel
6 – Stacey
7 – Bonne
8 – Bonne & Christodolou
9 – Mitnzberg & Lample
10 – Vaghefi & Huelmantel
11 System Perspective

12 . Inter Focus
13 – Hypothesis Drive
14 – Intelligent Opportunism
15 – Thinking In Time
16 – Rigby& Bilodeau
1-Napier&albert
2-Leadka
19 – Technology , Television, Trade , Travel
1-System thinking
2- Senge
3-Creativity
4-Woodman
1- Having vision
2- Collins & Porras
26 – J. Liedtka
27 – Acur & Englyst
28 – Mochaeil
29 – Chen & et al
30 – Vivek & et al
31 – Dereli
32 – Wang
2- Challenges and barriers to strategic thinking
3- Vision system
4- Management Partnership
36 – Tompson
2-Key Managers
3-Managers soprano
39 – Grratt
5- Institutional trust
41 – Stacy
2-Integration
3-competence
4- Loyalty
5- Compatibility
6- Unwinding
7- Empowerment
8- Organizational culture encourages
49 – David
50 – Bonn & Christodolu
2-Gary hamel
52 – Bonn & Ingrid
1-Edvin land
54 – PArker
3- on KFS Strategy based
2- KFS (Key Factor for Success)
3- Strategy based on relative superiority
1- Strategy based on aggressive initiative
59 – Garratte
1- degree of freedom Strategy based on strategic
61 – Warning
62 – Jeffrey
63 – Alton
64 – Hamle
65 – Rigby
66 – Hercleouse
67 – Graetz
68 – Connections
69 Herbert Saimon
70 – Denis & et al
71 – Lesikar & Petlit
72 – Weiman
73 – Grald Gold
74 – Robertsand
75 – Alter & Hage
76 – Harbison & Pekar
77 – Kok & Wildeman
78 – Child & Fulkner
79 – Bruce & Jeffry
80 – Osburn & Baughn
81 – Harrigan
82 Hennart
83 – Jarilo
84 – Ring & Vant
85 – Falkner
86 – Barney
87 Castaniaz & Helfat
88 – Feffer & Salancik
89 – Mitchel & Singh
90 – Fisher
91 – Dyer & Singh
92 – Jarillo
93 – Harbison & Peker
94 – Shan & Hamilton
95 – Investors
96 – Suppliers
97 – staff
98 – Customers
99 – Competitors
100 – Local Unions
101 – Legislative Bodies
102 – Freeman
103 Clarckson
104 – Jenson & Meckling
105 – Harison & John
106 – Han & et al
107 – Powell & et al
108 – Deeds & Hill
109 – March
110 – Lan & Lubatkin
111 – Kumer
112 – Di Magio & Pawell
113 – Wiewel & Hunter
114 Schemerhon & shirland
115 – Di Magio & Pawell
—————

————————————————————

—————

————————————————————

134


تعداد صفحات : 134 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود