تارا فایل

تحقیق بررسی باستان شناسی ایران در دوران پس از اسلام




بررسی باستان شناسی ایران در دوران پس از اسلام
فهرست
مقدمه 1
تاریخچه باستان شناسی اسلامی ایران 3
* باستان شناسی دوره اسلامی و قابلیت آن در زمینه گردشگری فرهنگی 6
منابع و مآخذ 10

مقدمه
باستان شناسی دوره اسلامی ابزاری است برای شناخت و درک بهتر جهان اسلام که از چهارده قرن پیش در سنه قاره – از اسپانیا تا اندونزی – همچنان زنده است. تعریف فوق دو ویژگی بسیار مهم با خود حمل می کند: اول اینکه، باستان شناسی اسلامی، سرزمین های گوناگون با ساختارهای اقلیمی، فرهنگی و تاریخی کاملاً متفاوتی را در بر می گیرد.
دوم آنکه، باستان شناسی اسلامی آثار فرهنگی جهانی همچنان زنده و پویا را مورد بررسی قرار می دهد. و دو ویژگی مذکور، استعداد و قابلیت بالقوه ای را در جهت جذب گردشگر در اختیار کشورهای اسلامی قرار می دهد که با اندکی تلاش و برنامه ریزی می توان آنرا به فعالیت رساند. در این مقاله، این دو ویژگی باستان شناسی اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد. مقدمه رشته باستان شناسی دوره اسلامی یکی از سه گرایش رشته باستان شناسی است که در برخی از دانشگاههای جهان و ایران تدریس می گردد. زمینه های پژوهشی و کاوش متخصصان این رشته دانشگاهی اشیاء، بناها و محوطه های اسلامی هستند. آثار فرهنگی اسلامی بر خلاف آثار پیش از تاریخی و دوره تاریخی ایران از تنوع و پویایی کم نظیری برخوردارند. اما متاسفانه خطرات فراوانی اینگونه آثار را تهدید می کنند. یکی از آنها، روند مداوم تخریب آثار می باشد. دلایل بسیاری بر این امر مترتب است که مهمترین آنها را می توان توسعه و عمران شهرها دانست. در نوشتار حاضر، تاریخچه بسیار فشرده ای از باستان شناسی دوره اسلامی ایران، ویژگی های متمایز آن نسبت به باستان شناسی پیش از تاریخ و دوره تاریخی در ارتباط با جذب گردشگر ارایه و خسارتی که در اثر تخریب و امحای ابنیه و سنتهای اسلامی بر پیکره فرهنگ و اقتصاد کشور تحمیل می گردد مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

تاریخچه باستان شناسی اسلامی ایران
باستان شناسی اسلامی که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم طلوع کرد، به دو شاخه تحقیق اکتفا داشت: یک، گرایش به اهمیت تاریخ هنر و دیگری رشد مطالعات شرق شناسان که از اواخر قرن هجدهم آغاز شده بود (ورنورت، ۱:۱۹۹۷) بر اثر بالندگی این دو شاخه، موسسات شرق شناسی جغرافیایی، زبان شناسی، تحقیقات تاریخی و جغرافیایی، مطالعات تطبیقی در کلیه زمینه ها از جمله علوم محاضی و کاربردی، هنر، دین، فلسسسفه، زبانهای جدید و قدیم کلیه مناطق وتمدنهای جهان به وجود آمد و هزاران کتاب، رساله، تک نگاشت، مقاله علمی و تحقیقاتی و انواع نقشه ها منتشر شد (معصومی، ۱۳۸۳: ۲۸). در نهایت بررسی و کاوشهای چندی در محوطه های تاریخی شرق از جمله محوطه های اسلامی انجام گرفت. نیازی به یادآوری نیست که بسیاری از فعالیتهای ابتدایی باستان شناسان غربی در سرزمین های شرق بامقاصد سیاسسی آنها گره خورده است. چرا که باستانشناسی و سیاست در تعامل بایکدیگدند (کهل، ۱۹۹۸). و برخی از باستان شناسان کوشش می کنند تا مدارک تاریخی را برای اثبات حقانیست ایده های سیاستمداران در اختیار ایشان گذارند. به هر حال، با ورود مسافران غرب، بسیاری از محوطهها و بناهای اسلامی از قبیل: بعلبک (لینان)، خیوه، سمرقند و تاشکند (آسیای مرکزی)، قلعه بنی حماد (الجزایر) مدینه الزهرا (اسپانیا) آرامگاههای اسلامی و ویرانه های اخضر و سامرا (بین النهرین) و صدها محوطه اسلامی دیگر توسط موسسات چند ملیتی یا افرادی همانند: فرزازه . پ. بلانش ، ریبوسکو، سی پیروزرا، ایرویتر، ای هرتسفلد و… مورد نقشه برداری، بررسی و کاوش قرار گرفته اند. با اینکه کاوش ویلیام کنت الفتوس" در شوش به سال ۱۸۵۰ م برمی گردد و هیئت باستان شناسی فرانسه در سال ۱۸۸۶م به محوطه باستانی شوش گام نهاد.
(موسوی، ۱۳۸۱)، اما کاوشهای رسمی در محوطه های اسلامی ایران دیرتر از سایر بخشهای جهان اسلام آغاز شد. با روی کار آمدن رضاخان، اداره ای تحت عنوان اداره تحقیقسات بوجود آمد که ریاست آن بر عهده آندره گدار فرانسوی نهاده شد. با تلاشهای گدار، موزه ملی ایران تاسیس و مستندسازی بناها و بقایای مادی پیش از تاریخ و دوره اسلامی ایران آغاز گردید. همچنین کاوشهایی در سالهای ۳۵ و ۱۹۳۶م در شهرهای باستانی ری و نیشابور صورت پذیرفت. بدین ترتیب بی توجهی یا حداقل کم توجهی به آثار اسلامی که در حفریات قرن نوزدهم دیده می شد اندکی تعدیل شد. البته نباید فراموش کرد که رویکرد علمی به آثار اساسلامی به هیچ وجه ریشه در تفکرات هیئت حاکمه و سیاستگذاران فرهنگی آن دوره نداشت. زیرا توجه به اینگونه آثار و برجسته کردن ویژگی های تکنیکی و فرهنگی آنها نه تنها با سیاستهای ناسیونالیستی سلسله پهلوی همخوان نبود، بلکه تا حدود زیادی با تمایلات ملی گرایانه عصر پهلوی در تعار ظس و تضاد نیز قرار میگرفت. پس از جنگ جهانی دوم، حفاری فرانسویها به شهر باستانی شوش محدود گردید و از آن به بعد، حضور آمریکاییها در ایران تقویت شده و از سال ۱۹۰۸م، هیئتهسایی از بریتانیا، ژاپن، ایتالیا، آلمان غربی، دانمارک، بلژیک، کانادا و استرالیا به ایران اعزام – .)۷:۱۹۹۷ ،شدند. (ورنورت با تاسیس رشته باستان شناسی در دانشگاه تهران و مرکز باستان شناسی ایران در سال ۱۳۵۱ شمسی، حضور باستان شناسان ایرانی در حوزههای پژوهشی و مدیریت باستان شناسی ایران پررنگ تر گردید، (نگهبان، ۱۳۷۹: ۸۶) برای مثال باستان شناسانی چون محمدحسن سمسار، محمد یوسف کیانی، پرویز ورجاوند به ترتیب در محوطه های اسلامی سیراف، جرجان و مراغه به حفاری پرداختند و نتایج پژوهشهای خود را در قالب گزارش، مقاله و کتاب در اختیار علاقه مندان قرار دادند. با وقوع انقلاب اسلامی و آغاز جنگ ایران و عراق، وقفسه ای در روند رو به رشد باستان شناسی ملی ایجاد شد. اولی دگرگونیهای عظیم در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پدید آورد و دومی تمام توان مسوولان حکومتی و امکانات کشور را در جهت رهبری عاقلانه بحران پیش رو بسیج نمود. طبیعی است در چنین شرایطی طراحی و اجرای فعالیتهای میدانی در حوزه باستان شناسی به محاق فراموشی سپرده یا حداقل بسیار کمرنگ تراز گذشته دنبال گردد. به همین دلیل است که ما بین سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۹۷ فقط هفت کاوش در سطح کشور انجام گرفت که صرفاً یک مورد از آنها مربوط به دوره اسلامی است (کریمی، ۱۳۸۱: ۱۷۹). اما پس از عبور از این بحران – جنگ تحمیلی – و برطرف شدن ییمها و چالشهای ناشی از آن انتظار میرفت که فعالیتهای فرهنگی از نوع باستان شناسایی شتاب بیشتری گیرد. اما سیاستهای دولت در جهت جبران آسیبهای زمان جنگ، فعالیتهای اقتصادی در آمدزا را ترغیب می نمود. از آنجا که اجرای پروژه های پژوهشسی مانند باستان شناسی بطور مستقیم در آمدزا نبوده بلکه بودجه های هنگفتی را نیز طلب می کردند، عملاً برای مدتی انجام اینگونه فعالیتها در حاشیه قرار گرفت، اما از سوی دیگر این رکود و رخوت فرصت بسیار مناسبی در اختیار برخی باستان شناسان نهاد تا به مرور یافته های پیشین خود پرداخته و با پیگیری تحولات نظری و روش شناختی حاکم بر باستان شناسی درس های جدیدی فراگرفته و آنها را به مراکز آکادمیک باستان شناسی ایران تزریق نمایند. از میان این افراد که هم اینک در حوزه های مختلف باستان شناسی اسلامی به فعالیت مشغولند می توان به محمد یوسف کیانی، شهریار عدل و هایده لاله اشاره نمود.
با فرا رسیدن مرحله سوم و تثبیت نسبی اوضاع کشور نوبست به فرهنگ و فعالیتهای پیرامون این حوزه رسید. در این دوره انتشار کتاب، مجسلات و برگزاری همایشهای علمی و در نهایت انجام فعالیتهای میدانی باستان شناسی روندی رو به رشد به خود گرفت. به گونه ای که اگر تعداد کاوشهای انجام گرفته را شساخصی فعالیتهای باستان شناختی در نظر بگیریم، یازده کاوش که سه مورد از آنها مربوط به دوره اسلامی است رقم قابل توجهی نسبت به سالهای گذشته می باشد. هر چند سه مورد کاوش در سرزمینی که مهمترین بخش قلمرو تمدن و فرهنگ اسلامی محسوب می شود (لاله، ۱۳۷۸: ۱۷) را می توان رقم تا امید کننده ای فرضی نمود.
* باستان شناسی دوره اسلامی و قابلیت آن در زمینه گردشگری فرهنگی
به منظور هرچه بیشتر روشن شدن این موضوع که باستان شناسی اسلامی چه نسبتی با مسایل جامعه امروز ما دارد اشاره ای مختصر به قلمرو این حوزه و برخی ویژگی های مرتبط با آن ضروری به نظر می رسد. چنانچه به معرفی باستان شناسی دوره اسلامی در چارچوب یک تعریف نسبتاً جامع بپردازیم قلمرو و برخی ویژگی های آن آشکار خواهند شد. از این دیدگاه باستان شناسی دوره اسلامی ابزاری است برای شناخت و درک بهتر جهان اسلام که از چهارده قرن پیش در سه قاره از اقیانوسهای اطلس تا آرام و از جبل الطارق تا اندونزی همچنان زنده است (لاله، ۱۳۷۸). در تعریف فوق دو ویژگی بسیار مهم حائز اهمیت است که تشریح آنها هدف این مقاله است. اولین ویژگی آنکه، باستان شناسی اسلامی، سرزمینهای گوناگون با ساختارهای اقلیمی، فرهنگی و تاریخی کاملاً متفاوتی را در بر می گیرد و دیگر آنکه، باستان شناسی اسلامی آثار فرهنگی جهانی همچنان زنده و پویا را مورد بررسی و مطالعه قرار می دهد. یعنی برخلافات باستان شناسی پیش از تاریخ و دوره تاریخی یکسره با
داده های باستان شناختی ناقص، پراکنده، صامت و شاقه شده روبرونیست (ملاصالحی، ۱۳۷۹: ۲۶). دو ویژگی فوق، استعداد و قابلیت بالقوه ای را در جهت جذب گردشگر در اختیار کشورهای اسلامی می نهند که با اندکی تلاش و برنامه ریزی می توان آنرا به فعلیت رساند. از آنجا که این نوشتار صرفاً درباره باستان شناسی اسلامی ایران به رشته تحریر در آمده، ناگزیریم این دو ویژگی را به جامعه امروزی خود محدود نموده و در این بستر به واکاوی آن بپردازیم. با توجه به محدودیتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که صنعت گردشگری کشور را برای جذب طیفهای متنوع گردشگران خارجی با مشکل مواجه ساخته است می بایست اقداماتی به منظور جذب گردشگران از کشورهای مسلمان آسیای میانه، قفقاز و خاورمیانه صورت پذیرد. زیرا از این منظر کشورهای مسلمان را می توان نمونه ای از یک جامعه وسیع فرهنگی دانست که دارای اشتراکات بسیاریست و جامعه ایران به طور سنتی گردشگران این کشورها را می پذیرد. چنانچه دولتهای مسلمان می توانستند منابع طبیعی، انسانی و فرهنگی خود را در چارچوب نوعی همکاریهای مشترک اسلامی درهم آمیزند، توانایی آنها برای توسعه سریع صنعت گردشگری بدون چون و چرا تقویت می شد. شاید اولجایتو، پادشاه ایلخانی ایران حدود هفتصدسال پیش این نکته را بسیار دقیق دریافته بود، چرا که در صدد بود با انتقال پیکر پاک امام علی (ع) و امام حسین (ع) از عراق به سلطانیه – پایتخت خود – شهر جدید او زیارتگاه شیعیان گردد و بر رونق و درآمد آن اضافه شود (ویلبر، ۱۳۹۵) ویژگی پراهمیت دیگری که به باستان شناسی اسلامی نسبت میدهند، مواجهه این نوع باستان شناسی با سنتهای شفاهی و نیز فن آوری سنتی زنده در حرفه های مختلفی امروز کشورهای اسلامی است (لاله، ۲۹:۱۳۷۸). بسیاری از این گونه سنتها با ابنیه اسلامی رابطه تنگاتنگی دارند. از این جهت باید بتوان ابنیه را ظرف و سنتهای وابسته به آنها را مظروف دانست. به دیگر سخن بناها
"ظاهر" یا "کالبد" فرهنگند و سنتها"باطن" و "روح" آن، با رجوع به این گونه سنتها و تحلیل منطقی و باستان شناختی دادههای آن، از یکسو می توان ساختار فرهنگ اسلامی گذشته را بهتر درک کرد و از دیگر سو بسیاری از سنتها را برای گردشگران فرهنگی ملموس و محسوس نمود."آثار، ابنیه و سنتها و آداب و رسوم مرتبط با آنها، در بطن محیط اصلی و خاستگاه خود معنی پیدا می کنند و درک مسی شوند. گردشگر فرهنگی با قرار دادن آنها در مسیر تحولشان آن را لمس می کند. او می خواهد به کمک آثار، انسانی که او را ساخته و از آن در شسرایط مختلف استفاده می کرده بیابد و با او ارتباط برقرار کند" (لاله، ۱۳۸۲). برخلاف یک تکه سفال پیش از تاریخی و یا یک آتشکده متروک تاریخی، بسیاری از آثار و ابنیه اسلامی زبان گشوده و با مخاطب خود سخن میگویند. امروزه، همان اعمال و مناسک در بازارهای سنتی اجرا می شوند که در دوره های گذشته انجام می شد یا آب انبارهای ما مانند سده های پیشین، همچنان صور مختلفی از فعالیتهای انسانی در ارتباط با آب را به نمایش میگذارند
و یا فعالیتهای ساختمان سازی شهر هرات با کمترین تغییرات از سدههای پیشین به امروز منتقل شده است
چنانچه تصویر فوق را با عکسی که یک گردشگر فرهنگی غربی در سال ۱۹۹۹ م گرفته است مقایسه نماییم، می توانیم اولاً به راحتی استمرار فرهنگی جوامع مسلمان و زنده و پویا بودن سنتها اعمال و رفتار فرهنگی آنان پی ببریم و ثانیاً علاقه مندی گردشگر فرهنگی غربی را به بناها و فعالیتهای انسانی مربوط به آنها را به خوبی دریابیم. اگر از این منظر به بناهای فرهنگی خود توجه کنیم، آنها را حامل سنت ها، آداب و رسوم و فعالیتهای انسانی می یابیم که می توانند سرمایه های فرهنگی و اقتصادی قلمداد شوند، سرمایه فرهنگی از آن جهت که هویت ملی و خودباوری ما را تقویت می کنند و سرمایه اقتصادی از این نظر که در آمد حاصل از بازدید گردشگر فرهنگی به تولید ناخالص ملی یاری مسی رساند. بنابراین هرگز به خود اجازه نمی دهیم که این حاملان بی چون و چرای فرهنگ و تمدن غنی ایرانی – اسلامی، آسیبهای جبران ناپذیر ببینند و یا در اثر گردشگری غیرفرهنگی و اقدامات عمرانی شهرها مورد تعرض و تخریب قرار گیرند. همانند حمام خسرو آقای اصفهان که در اثر کج فهمی برخی یک شبه ویران شد و میراث معنوی آن نیست و نابود گردید. یا مدرسه اکبریه تبریز که در سال ۱۳۶۵ شمسی شهرداری تبریز اضلاع شرقی و غربی این مجموعه تاریخی را به دلیل امتداد خیابان دارایی تخریب کرد. (گزارش میراث فرهنگی تبریز ۱۳۸۰). بی آنکه بداند با ویرانی بخشی از کالبد بنا، روح و معنویت درون آن نیز به تاراج خواهد رفت (تصویر ۵). هرچند تخریب و امحای آثار فرهنگی با دلایل خوشرنگ و لعابی چون توسعه و عمران شهرها و ورود به مدرنیسم توجیه می شود اما بر اذهان شهروندان اندیشمند همان خساراتی را تداعی میکند که در زمان حاکمیت ظل السلطان بر بافت تاریخی شهر اصفهان وارد شد (جاوری، ۱۳۸۱: ۵۵). چه کسی است که نداند با روند مداوم و رو به رشد تخریب بناها و سنت های اسلامی کشور ما هویت ملسی خود را از دست داده و دیگر جای تازه ای برای گردشگران فرهنگی نخواهد بود.

منابع و مآخذ
1- جاواری، محسن، (۱۳۸۱). "بافت تاریخی اصفهان را دریابید" دانشس نما، شماره پیاپی ۹۹-۹۲، مهر و آذر ۸۱ صمصا ۵۹ –
۲- کریمی، فاطمه، (۱۳۸۱)، "باستان شناسی" در دایره المعارف بزرگ اسلامی، جلد یازدهم.
۳- لاله، هایده. (۱۳۷۸). "باستان شناسی دوران اسلامی ایران"، نمایه پژوهشس، سسالی سوم، بهار و تابستان، ۲۸-۱۷.
4- ————-. (۱۳۸۲). سخنرانی در نشر تاریخ ایران، بیست مرداد ماه ۱۳۸۲. ۵
5 – معصومی، غلامرضا. (۱۳۸۳). تاریخچه علم بیاسمتازی شمن اساسی، تهران: انتشسارات
سمت.
6- ملا صالحی، حکمت الله(۱۳۷۹)،درآمدی به فقر تفکر نظری در باستان شناسی ایرازی"، باستان شناسی نظری به کوشش شهرام زارع، تهران: جهاد دانشگاهی،.
۷- موسوی، علی، (۱۳۸۱). ارنست هرتسفلد و باستانشنا سان شناسایی ایران : ۱۳۱۹ – ۱۳۰۶ "بالممتازی شاهنامه سی و تاریخ، سال ۱۷، شماره ۳۳، صناصری ۵۹ -۶۵.
8- نگهبان، عزت الله. (۱۳۷۹)، مروری بر پنج ماه اسهال ماسهتازی شمن اساسی ابیرازی، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور.
۹- ویلبر، دونالد، (۱۳۹۵). معماری اسلامی ایرازی در دوره ایلخانسانی، (ترجمسه عبدالله فریار)، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
منابع لاتین
– kohl, p.l.(1998)."Nationalism & Archaeology:on the constructing of Nations & the Reconstruction of the Remote past", annual Reviews of Anthropology , vol. 27, pp. 223- 240
. 2- vernoit, S. (1997). " the Rise of Islamic Arohaeology ", Muqarnas An Annual on the visual culture of the Islamic world , vol 15, Edited by Gulru Necipoglu , pp. 1-10.


تعداد صفحات : 11 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود