دانشگاه آزاد اسلامی
واحد علوم و تحقیقات خراسان رضوی (نیشابور)
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد "M.A."
رشته روانشناسی گرایش بالینی
موضوع تحقیق :
بررسی اثربخشی نظریه انتخاب به شیوه گروهی بر کیفیت زندگی و گرایش به مصرف مواد معتادان به مواد مخدر شهر قوچان
استاد راهنما :
نگارش :
سپاسگزاری
سپاسگزارم ازخدایی که حضورش به لحظه هایم عشق ونور می بخشد.
اکنون که به یاری پروردگار متعال در پایان دوران تحصیل کارشناسی ارشد نتایج تحقیقات خود را ارائه می نمایم، برخود لازم می دانم ازکلیه اساتید و سروران گرامی که در عبور از این مرحله مهم مرایاری فرمودند تشکروقدردانی نمایم.
ابتدا از استاد راهنمای محترم جناب آقای دکتراردشیرکارآمد که با صبر و حوصله در کلیه مراحل این تحقیق مرا راهنمایی فرمودند و ازهیچ مساعدتی دریغ ننمودند و وقت ارزشمند و تجربیات گرانقدر خود را دراختیار من قراردادند تشکر می نمایم.
همچنین از مدیر گروه محترم جناب آقای توزنده جانی که با دراختیار قراردادن تجربیات و اطلاعات ارزنده مرا راهنمایی فرمودند سپاسگذاری می نمایم و برای ایشان و تمام اعضای هیئت علمی و کارکنان و پرسنل زحمت کش دانشگاه پردیس علوم و تحقیقات خراسان رضوی واحد نیشابور که مجال ذکر نامشان نیست ازدرگاه الهی آرزوی توفیق دارم.
از دکتراکبری و دکتر نجات که داوری این پایان نامه رابه عهده داشتند واز راهنمایی ارزنده ایشان بهره مند شدم تشکرمی نمایم.
تقدیم به
دو وجود پاک و مقدس
مادرم، آنکه آفتاب مهرش در آستانه قلبم، همچنان پابرجاست و هرگز غروب نخواهد کرد.
پدرم: به او که نمی دانم از بزرگی اش بگویم یا مردانگی، سخاوت، سکوت، مهربانی و…..
چکیده
پژوهش حاضرباهدف بررسی اثربخشی نظریه انتخاب به شیوه گروهی بر کیفیت زندگی و گرایش به مصرف مواد معتادان به مواد مخدردرشهرستان قوچان انجام شد. طرح پژوهش ازنوع آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه معتادان تحت درمان کلینیک ترک اعتیاد رازی بود. برای انتخاب نمونه ها ازروش نمونه گیری داوطلبانه ودر دسترس استفاده شدو سپس گروه هابه تعداد30نفر (گروهآزمایش15نفر)و(گروه کنترل15نفر) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.
ابزار اندازه گیری، پرسش نامه های کیفیت زندگی(SF.36) وگرایش به مصرف مواد به صورت محقق ساخته فرچاد وهمکاران به عنوان پیش آزمون استفاده گردید.سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش با نظریه تئوری انتخاب گلاسر قرار گرفتند ودرپایان گروه ها مجدداً با استفاده ازپرسش نامه های مذکور مورد آزمون قرارگرفتند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج کل نشان داد که آموزش نظریه انتخاب توانست میزان کیفیت زندگی درهمه مولفه های آن را افزایش ودر گرایش به مصرف موادکاهش دهد. این یافته ها در سطح 05/0درصد معنادار است.
کلید واژه ها: آموزش نظریه انتخاب، کیفیت زندگی، گرایش به مصرف مواد
فهرست مطالب
عناوین
صفحه
فصـل اول: کلیات تحقیق
مقدمه
2
بیان مساله وچهارچوب نظری آن
3
اهمیت وضرورت تحقیق
6
اهداف تحقیق
7
سوالات تحقیق
7
فرضیه های تحقیق
8
متغییرهای تحقیق
8
تعاریف نظری و عملیاتی مفاهیم تحقیق
8
فصـل دوم: ادبیـات وپیشـینه تحقـیق
مقدمه
11
تاریخچه کیفیت زندگی
11
تعریف کیفیت زندگی
12
ویژگی های کیفیت زندگی
14
کاربرد اندازه گیری کیفیت زندگی
15
شاخص های موثر در کیفیت زندگی
16
نظریات کیفیت زندگی
17
ارتباط کیفیت زندگی با سلامتی
17
عوامل موثر برکیفیت زندگی از دیدگاه فرانس
17
اصول اساسی در ارتباط با کیفیت زندگی
18
سنجش کیفیت زندگی
19
عوامل تعیین کننده کیفیت زندگی
21
کیفیت زندگی معتادین
21
شاخص های کیفیت زندگی در ایران
22
اعتیاد
23
خصوصیات حالات اعتیاد
23
مروری برنظریه واقعیت درمانی گلاسر
29
نظریه شخصیت گلاسر
31
نظریه انتخاب
31
اجزای نظریه انتخاب
32
پیامدهای نظریه انتخاب
33
نظریه کنترل
33
هدف واقعیت درمانی
34
راهبردهای واقعیت درمانی
35
شیوه درمان
35
فرآیند درمان
37
شیوه های عمده
38
روش های واقعیت درمانی گروهی
39
فرآیند درمان در واقعیت درمانی
40
کاربرد واقعیت درمانی
41
مقایسه واقعیت درمانی با برخی از نظریه های مشاوره و روان درمانی
41
مقایسه روانکاوی فروید با واقعیت درمانی
42
مقایسه واقعیت درمانی با رفتارگرایی
42
عوامل درمانی درگروه درمانی
43
نکات پایانی و قابل توجه
45
پژوهش های انجام شده در داخل و خارج کشور
45
فصـل سـوم: روش تحقـیق
مقدمه
54
روش تحقیق
54
جامعه آماری تحقیق
54
نمونه آماری و روش نمونه گیری
54
ابزارهای اندازه گیری تحقیق
55
روش اجرای تحقیق
58
شیوه مداخله(جلسات درمانی)
58
روش تجزیه و تحلیل داده ها
60
فصـل چهـارم: تجزیـه تحلیـل داده هـا
مقدمه
62
بررسی توصیفی و استنباطی یافته های تحقیق
62
آمار توصیفی
62
بررسی فرضیه ها
65
نرمال بودن توزیع متغیرها در جامعه
66
بررسی فرض همگنی واریانس های متغیرهای تحقیق
66
نرمال بودن توزیع متغیرها در جامعه
68
بررسی فرض همگنی واریانس های متغیرهای تحقیق
68
فصـل پنجـم: بحـث و نتیجـه گیـری
مقدمه
72
بحث و تفسیر نتایج پژوهش
72
خلاصه و جمع بندی
75
محدودیت ها
76
پیشنهاد ها
77
فهرست منابع
78
پیوست ها
84
فهرست جداول
عناوین
صفحه
جدول2-1. ابعادوجنبه های تشکیل دهنده کیفیت زندگی ارائه شده توسطسازمان جهانی بهداشت
15
جدول 3-1. هشت حیطه آزمون کیفیت زندگیSF-36 وتعاریف آن
56
جدول 4-1. شاخص های توصیفی متغیر سن در دو گروه نمونه
62
جدول4-2. توزیع سطوح تحصیلی در دو گروه نمونه
63
جدول4-3. توزیع جنسیت در دو گروه نمونه
64
جدول4-4. شاخص های توصیفی متغیرهای پژوهش
65
جدول4-5. نتایج آزمون نرمال بودن توزیع متغیرها (کالموگروف- اسمیرنوف)
66
جدول4-6. نتایج آزمون لوین برای بررسی همگنی واریانس ها
67
جدول4-7. خلاصه نتایج تحلیل کوواریانس کیفیت زندگی مقایسه گروه آزمایش و کنترل
67
جدول4-8. شاخص های توصیفی متغیرهای پژوهش
67
جدول4-9. نتایج آزمون نرمال بودن توزیع متغیرها (کالموگروف- اسمیرنوف)
68
جدول4-10. نتایج آزمون لوین برای بررسی همگنی واریانس ها
69
جدول4-11. خلاصه نتایج تحلیل کوواریانسگرایش بهمصرف مواد مقایسه گروهآزمایش و کنترل
69
فهرست نمودارها
عناوین
صفحه
نمودار4-1. پراکندگی فراوانی سن آزمودنی ها در دو گروه آزمایش و کنترل
63
نمودار4-2. پراکندگی فراوانی سطح تحصیلات آزمودنی ها در دو گروه آزمایش و کنترل
64
نمودار4-3. پراکندگی فراوانی جنسیت آزمودنی ها در دو گروه آزمایش و کنترل
65
نمودار4-4.شیب دو متغیر در دو گروه نمونه
70
فصـل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
کیفیت زندگی به عنوان یکی از شاخص های بهداشتی با ترکیبی ازشناخت های هر فرد درجنبه های مختلف زندگی وعملکرد درروابط انسانی، کاری واجتماعی است که برای ادامه بهینه حیات وبهزیستی فرد ضروری می نماید. به طوری که امروزه کیفیت زندگی رابا امید به زندگی مقایسه کرده واولی را شاخصی برای عرض زندگی ودومی را شاخص طولی آن می دانند.آنچه مسلم است اینکه کیفیت زندگی، یک مفهوم چند بعدی است که سلامت جسمانی، روانی واجتماعی یک شخص را دربرمی گیرد واز این رو اصطلاح کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی1"HRQOL " تعریف شده است که در این ارتباط با مراحل بیماری یا درمان است (الماسی 1383،42).
اصطلاح کیفیت زندگی، اصطلاح نسبتاً جدیدی درادبیات دانشگاهی است. این اصطلاح تا سال 1968 در "دایره المعارف علوم اجتماعی" وتا اواسط دهه 1970در ایندکس مریکوس وجود نداشت. گزارش سالانه جهانی بهداشت در سال 2005 نشان می دهد که در دنیا حدود 200 میلیون معتاد به انواع مواد افیونی وجود دارد ومتاسفانه همین گزارش ذکر می کند که بالاترین شیوع اعتیاد به 8/2 درصد در ایران است وقزاقستان با 3/2 درصد و روسیه با 5/0 درصد در رتبه بعدی جای دارند (روحانی 1392،22).
درحال حاضر اعتیاد وسوء مصرف مواد یکی از معضلات بهداشتی در کشور ما به شمار می رود. به طوری که براساس گزارش ستاد مبارزه با مواد مخدر 2 میلیون نفر (5/2 درصد) جمعیت کشور مصرف کننده مواد هستند. از دیدگاه روان شناختی افراد سوء مصرف کننده مواد یک ویژگی شخصیتی آسیب پذیری دارند.
خصوصیات روانی – شناختی معتادان به مواد مخدر صرفاً ناشی از مواد مخدر نیست، بلکه معتادان قبل از اعتیاد دارای نارسایی های روانی وشخصیتی عدیده ای بوده اند که بعداز اعتیاد به صورت مخرب تری ظاهر وتشدید شده، لذا مشکل معتاد تنها مواد مخدر نیست بلکه در اصل رابطه متقابل شخصیت او و اعتیاد مطرح است (تورنس2،1999).
ازآنجایی که کیفیت زندگی درافرادبیمار حالی ازخوب بودن اطلاق می شودکه منعکس کننده وضعیت جسمی،روانی واجتماعی می باشد واختلالات مزمن وطولانی مانند اعتیاد به عنوان یک بحران درزندگی افراد به خصوص معتادین می تواند منجر به کاهش کیفیت زندگی در بعد روحی وجسمانی شود. لذا مبتلایان به اعتیاد نیازهای زیست شناختی، روانشناختی، اجتماعی وهیجانی دارند که در مقایسه با افراد سالم متفاوت است (روحانی 1392،47).
بیان مساله و چهاچوب نظری آن
سلامتی ازوالاترین نعمات الهی است که حفظ، تامین وارتقای آن از وظایف همگان است. سلامتی شرطی ضروری برای ایفای نقش های اجتماعی است و یک موضوع مشترک در بسیاری از فرهنگ هاست. در واقع هر جامعه ای به عنوان بخشی از فرهنگ خود مفهوم خاصی از سلامتی دارد. سلامتی از واژه هایی است که بیشتر مردم با آنکه مطمئن اند معنای آن را می دانند، تعریف آن را دشوار می یابند، از این رو تعریف های بسیاری از سلامتی شده است. با این حال تعریفی که از همه بیشتر پذیرفته شده مربوط به سازمان جهانی بهداشت در سال 1948 است که براساس آن: " سلامتی عبارتست از رفاه کامل جسمی، روانی واجتماعی ونه تنها بیماریامعلول نبودن "ودرسال های اخیر باگنجاندن توانایی داشتن"یک زندگی از نظر اقتصادی واجتماعی موثر "این تعریف شده است. امروزه علاوه برپرهیز از مواد درمعتادان به مواد مخدر، به پیامدهای انواع روش های درمانی اعتیاد نیزتوجه شایانی می شود و به مسایلی ازجمله :کیفیت زندگی وسطح امیدواری و هدفمندی افراد معتاد درحال بهبودی اهمیت داده می شود (ماری مانی3، 2006).
پژوهشگران عوامل زیادی را مشخص کرده اندکه پیش بینی کیفیت زندگی افراد می باشد. ازجمله می توان به عملکردشخصی، ایمان ومعنویت شخصی، مقایسه شرایط گذشته وکنونی زندگی ومیزان حمایت اجتماعی درک شده توسط فرد اشاره کرد (دوایهی وسینگ4،2008).
اعــتیاد یک بیماری جسمی- روحی وروانی به شمـار می آیدکه به دلیل ماهیـت پیشرونده اش درهمه ابعاد زندگی سلامتی فرد، خانواده وجامعه رابه خطر می اندازد. درواقع این مساله یک مشکل بزرگ فردی واجتماعی است که علاوه برعوارض جسمانی وروانی آن برای افراد معتاد، سلامت جامعه را نیز از نظراجتماعی واقتصادی، سیاسی و فرهنگی مورد تهدید وآسیب قرار می دهد. مصرف سوء مواد یک فاجعه برای مصرف کننده، خـانواده شان و جامعه می باشد. لذا به عنوان یک عامل اصلی مشکلات اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی وجرم شناخته می شود. روند وابستگی به مواد مخدردر کشورهایی مانند: چین، هند، اندونزی، روسیه، مالزی پاکستان وایران وخیلی از کشورهای دیگر در سراسر دنیا درحال افزایش است به طوری که در سال های اخیر بار جهانی آن بر روی سلامت حدود 7/0 درصد تخمین زده شده است. لذا اعتیاد موجبات نگرانی های سیاست گزاران شده وبه یک مساله مهم بهداشت عمومی تبدیل شده است که نیازمند مداخلات وبرنامه های مقتضی می باشد.
علی رغم مبارزه بسیار شدید دولت ایران در سه دهه گذشته با موضوع قاچاق ومصرف مواد مخدر آمارهای ذکر شده نشان می دهد که شیوع مصرف سوء مواد به ازای هر1000 نفر جمعیت حدوداً 27 درصد می باشد که بسیار بالاتر از سایر کشورها مانند: چین،آلمان و فنلاند، ایتالیا و لوگزامبورگ، لیتوانی می باشد که مویدآسیب پذیری کشورما در مقابل مصرف سوء مواد به لحاظ موقعیت جغرافیایی ودموگرافیکی آن می باشد (شاهیوند 1378،51).
کیفیت زندگی به مفهوم سطحی ازاحساس وخوشنودی افراد ازوضعیتی که در آن به سرمی برند بوده وتحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله مرتبط با سلامت مانند: ابتلا، ناخوشی و رنج ناتوانی و مانند آن می باشد. طی سالهای اخیر درتحقیقات بهداشتی به طور فزآینده ای ازکیفیت زندگی به عنوان معیار تاثیر برنامه های بهداشتی استفاده می گردد، بطوری که یکی ازاهداف برنامه های مراقبت، بهبود کیفیت زندگی بیماران می باشد. طی سال های اخیر در تحقیقات بهداشتی به طور فزآینده ای از کیفیت زندگی به عنوان معیار تاثیر برنامه های بهداشتی استفاده می گردد. به طوری که امروزه یکی از اهداف برنامه های مراقبت، بهبود کیفیت زندگی بیماران می باشد.آزمون آنالیز واریانس بین کیفیت زندگی با نوع ماده مصرفی در تحقیق روحانی، 1392 ارتباط معنی داری نشان داد.( 001/0 >p ) که این اختلاف در مصرف کنندگان هروئین با حشیش مشاهده شد به طوری که مصرف کنندگان هروئین کیفیت زندگی پایین تری داشتند.
اعتیاد اختلال جسمی ـ روانی می باشدکه اضطراب یکی از علل رایج سوء مصرف مواد به شمارمی آید. عصاریان در مطالعه خود نشان داد مهم ترین ویژگی روان شناختی در بین سوء مصرف کنندگان مواد اضطراب است. همچنین نتایج پژوهش کیفیت زندگی را در معتادین به میزان تا حدی مطلوب نشان داد که بیشترین بعد درکیفیت زندگی، عملکرد امکانات وفعالیتهای تفریحی نشان داده شد. غالباً کمبود امکانات لازم برای ارضای نیاز های طبیعی، روانی واجتماعی نوجوانان وجوانان از قبیل :کنجکاوی، تنوع طلبی، هیجان و ماجراویی مورد تایید وپذیرش قرار گرفتن وکسب موفقیت بین همسالان موجب گرایش آنها به کسب لذت و تفننی از طریق مصرف مواد وعضویت در گروه های غیر اسلام می شود. نتایج وبررسی های متعدد نشان می دهد که تاثیر نابهنجاری های خانوادگی، اجتماعی و استرسورهای روانی در افزایش مصرف مواد موثرند(روحانی 1392،52).
نتایج مطالعه فوق نیز نشان دهنده این است که افراد وابسته به مواد از بهداشت روان وکیفیت زندگی پایین تری برخوردارند. باتوجه به این که اکثر معتادان به دنبال ناتوانی در ترک، بازگشت های متوالی ومجدد به مواد دارند، لازم است که اعضای تیم درمانی به شناسایی خصوصیات رایج وصفات شخصیتی این افراد پرداخته وبا تقویت سیستم اجتماعی وارائه آموزش های همگانی، بهداشت روان معتادین را افزایش داده وبا تسهیل روند ناتوانی ودرمان سبب افزایش کیفیت زندگی آنها شوند وموجب کاهش بازگشت مجدد به سوی مصرف مواد شوند.
طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت کیفیت زندگی عبارتست از " ادراک فرد از وضعیت زندگی در عرصه فرهنگ وسیستم ارزشی که با اهداف، انتظارات، معیارها وامور مهم مرتبط است" (دوایهی وسینگ5، 2008). کیفیت زندگی دو بعدعملکرد روانی وجسمی را شامل می شود که هردو بعدبه علت پیامدهای منفی وروانی (مانند: افسردگی، اضطراب وفروپاشی خانوادگی) وجسمی (مانند: درد بدنی وضعف جسمی) اعتیاد با مصرف مواد مرتبط هستند. پژوهش ها نشان داده اند که پیامدهای جسمی وروانی اعتیاد به کاهش کیفیت زندگی ورضایت اززندگی درافراد مصرف کننده مواد منجر می شود (بیزاری6 وهمکاران،2005؛ واروک وگال7،2001؛اسمیت ولارسون8،2003).
کیفیت زندگی درکی است که افراد از موقعیت شان در زندگی، در زمینه فرهنگی وسیستم های ارزشی دارند وبا اهداف، ارزوها واستانداردهای آنها در ارتباط است. بنابراین می توان مجموعه ای از رفاه جسمی، روانی، اجتماعی که بوسیله شخص یاگروهـی ازافراددرک می شود (مانند: شادی، رضایت، انتظار، سلامتی، موقعیت اقتصادی، فرصت های آموزشی و غیره) را تعریف مناسبی از کیفیت زندگی دانست.در واقع یکی از روش های مطرح برای افزایش کیفیت زندگی وکاهش گرایش به مصرف مواد معتادان به مواد مخدر استفاده از روش واقعیت درمانی گروهی گلاسر است. در این روش سعی می شود با توجه به مفاهیم واقعیت، مسئولیت وامور درست ونادرست در زندگی فرد، به رفع مشکلات فرد کمک می کند. اساس واقعیت درمانی گروهی از فرآیندهای خود ارزیابی تشکیل شده است چرا که فضای حاکم بر گروه می تواند به اعضای گروه کمک کند تا ارزیابی درستی از رفتار خود بدست آورند.استفاده ازروش واقعیت درمانی گروهی مبتنی برمجموعه ای ازیافته های پژوهشی است که خاطر نشان می سازد فرد در پرتو وجود اثرات انگیزشی گروه، دگرگونی هایی در خود بوجود می آورد. فعالیت های گروهی در عین حال که فرد را از مشکلات ناشناخته ی قبلی خود آگاه می شازد،آرامش وتسکین را در شخص سبب می شود چرا که فرد به این نتیحه می رسد که دیگران نیز مشکل یا مشکلاتی مشابه وی دارند (بخشی1390،42).
واقعیت درمانی گلاسر یکی از مداخلات درمانی رایج در حوزه روانشناسی شناختی در راه توصیف انسان، تعیین قوانین رفتاری وچگونگی نیل به رضایت، خشنودی وموفقیت محسوب می شود. در این شیوه درمان مواجه شدن با واقعیت، قبول مسئولیت، شناخت نیاز های اساسی، قضاوت اخلاقی در باره درست بودن ویا نادرست بودن رفتار، تمرکز براینجا واکنون، کنترل درونی ودر نتیجه نیل به هویت توفیق که ارتباط مستقیمی با کیفیت زندگی وگرایش به مصرف مواد معتادان به مواد مخدر دارد مورد تاکید است (کاترین،2008،به نقد از مرادی شهربابک،1389).
گلاسر (2008) بیان می دارد افرادبرای برخورداری از احساسات بهتر نسبت به خود و زندگی باید پذیرای مسئولیت باشند. براساس نظریه انتخاب، هرانسانی از 5 نیاز اساسی برخوردار است که عبارتـند از : 1)تعـلق خاطر ورغبت اجتماعی"عشق" 2) پیشرفـت وقدرت 3 ) آزادی 4)تفریح 5) نیاز به بقا.
براساس همین نظریه هر فرد، زمانی می تواند نیاز های اساسی خود را بطور موثر برآورده سازد وباور کند که سر رشته امور زندگی اش در دست خودش است وخود می تواند شرایط بهتری برای خود فراهم سازد. هدف واقعیت درمانی، پرورش قبول مسئولیت در فرد وایجاد هویتی موفق است. فرد بایستی رفتای را که در صد اصلاح آن است شناسایی کند، تمام توجه خود رابه آن معطوف سازد وعذرو بهانه ای برای رد مسئولیت خود نیاورد. دراین رویکردتلاش می شودتا فرداهداف کوتاه مدت ودرازمدت زندگی را بشناسد، با صراحت آنهارا تعریف کند، راه های رسیدن به اهدافش را ارزیابی نماید، از بین آنها روش هایی را که با نتایج مطلوب تری خواهد انجامید انتخاب کند واحساس مثبت تری را نسبت به خود تجربه کند. با توجه به آنچه مطرح شد، به نظر می رسد که این درمان در کاهش پرخشگری وافزایش هیجان وسازگاری موثر است(شفیع آبادی 1384،79).
اگرچه مطالعات در سایر کشورها دررابطه بادرمان متادون وتاثیر درمن نگهدارنده متادون روی کیفیت زندگی درحال گسترش می باشد ولی در کشور ما هیچ گونه مطالعه ای در رابطه با تاثیر رویکرد جدید درمان متادون روی کیفیت زندگی آن ها وجود ندارد.
لذا این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سوال است که آیا آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی بر کیفیت زندگی وگرایش به مصرف مواد معتادین به مواد مخدر موثر است؟
اهمیت وضرورت تحقیق
اعتیاد به دلیل ماهیت پیشرونده اش در همه ابعاد زندگی، سلامتی افراد رابه خطر انداخته وآثار سوء آن به وضوح برسلامت روان، جسمانی، اجتماعی، هیجانی، معنوی، شناختی فرد قابل مشاهده است.
باتوجه به شیوع روزافزون اعتیاد درکشورعزیزمان وقربانی های بسیاری که هرروزه به بارمی آووردو همچنین صدمات بسیاری که ازلحاظ خانوادگی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و…به کشورمان واردمی آید، بنابراین درمان موثرافرادی که مایل به قطع مصرف ودرمان می باشند وپیشگیری ازعوداین معتادان به خصوص درمراکزدرمان وبازتوانی اعتیادضروری به نظرمی رسد، چراکه آمارهای رسمی گویای این موضوع اندکه تعدادی ازمعتادان پس ازدرمان دچارعودشده ومجدداًبه سمت مصرف موادروی می آورند. (شاهیوند،1378)
همچنین 95 درصدمعتادین رامردان و5درصد رازنان تشکیل می دهندومیانگین سنی 18سالکی شروع مصرف موادمخدر،زنگ خطررابرای جامعه به صدادرمی اورد.درزمینه مبانی علمی تحقیق فلاح زاده وحسینی(1388) عوامل موثر درعوداعتیاد را به شرح زیر بیان می کنند:دوستان معتاد، فشارهای روحی-روانی، مراجعه به محل های سابق، موقعیت های ناگوار، طرد شدن از طرف خانواده وجامعه و پایین بودن کیفیت زندگی، دیدن اشیاء وابزار مصرف مواد.هرچه تعداد عوامل خطرساز در یک فردبیشتر باشد، احتمال مصرف مواددر اولویت است.(شرق، 1390)
بنابراین پدیده ویرانگراعتیادیکی ازمهمهترین وجدی ترین معضلات فرهنگی و اجتماعی جامعه امروزماست، وپرداختن به این مساله مهم از ابعاد و زوایای گوناگون امری کاملاً ضروری و اجتناب ناپذیر است.
پژوهش های انجام شده در ایران وسایرکشورها نشان از پایین بودن کیفیت زندگی در معتادین دارندزیرا در اغلب موارد اعتیاد بر کیفیت زندگی افراد تاثیر منفی می گذارد (امام پور 1389،49).
اعتیاد به مواد مخدر، به عنوان یک مساله زیستی – روانی- اجتماعی که ابعاد گوناگون زندگی فرد را تحت تاثیر قرارمی دهد. بسیاری از مولفه های کیفیت زندگی راتخریب کرده وسطح کیفیت زندگی بیماران را پایین می آورد.کیفیت زندگی در معتادان تزریقی مبتلا به ایدز پایین تراز افراد سالم وحتی پایین تر از افراد غیر مبتلا به ایدز است. بنابراین از انجایی که کیفیت زندگی در معتادان از ضعف های بسیاری برخوردار است مشکلات اساسی خانواده راشدت می بخشد وعلاوه براثرات مخرب بر زندگی فرد، اطرافیان و بستگان رانیزدرمعرض آسیب قرارمی دهدکه بایددرپی ارائه راهکارهای مناسب برای افزایش کیفیت زندگی افراد معتاد و کاهش گرایش معتادین به مصرف مواد بود(عصاریان واکبری، 2005).
اهداف تحقیق
هدف کلی
بررسی میزان اثر بخشی نظریه انتخاب به شیوه گروهی برکیفیت زندگی وگرایش به مصرف مواد معتادین به مواد مخدر
اهداف جزئی
بررسی اثـر بخشی آموزش نظریه انتخاب به شیـوه گروهـی بر کیـفیـت زندگـی معتادین به موادمخدر
بررسی اثـربخشی آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی برگرایش به مصرف مواد معتادین به مواد مخدر
سوالات تحقیق
1- آیا آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی برکیفیت زندگی معتادین به موادمخدر تاثیر دارد؟
2- آیا آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی برگرایش به مصرف مواد معتادین به موادمخدر تاثیر دارد؟
فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی
آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی برکیفیت زندگی وگرایش به مصرف مواد معتادین به مواد مخدر بطور معناداری موثر است.
فرضیه های فرعی
1-آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی بر کیفیت زندگی معتادین به موادمخدر بطور معناداری موثر است.
2-آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی برگرایش به مصرف موادمعتادین به مواد مخدر بطور معناداری موثر است.
متغییرهای تحقیق
متغییر مستقل :آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی
متغییروابسته: کیفیت زندگی وگرایش به مصرف مواد
تعاریف نظری و عملیاتی مفاهیم تحقیق
تعاریف نظری
اثربخشی : به کاربرد بالینی روش درمان در محیط های روزمره ومعمولی درمان اشاره دارد. در واقع اثر بخشی به این سوال مهم وجدی پاسخ میدهد که آیا شیوه درمان مورد نظر بیرون از محیط های آزمایشگاهی نیز اثر دارد یا خیر؟
نظریه انتخاب :عبارت است ازروشی درروان درمانی که بر این اصل استواراست که ما خود رفتارهایمان را انتخاب کنیم و مسئول زندگی خود وآنچه عمل، احساس وفکرمی کنیم هستیم. در این رویکرد به افراد کمک می کند تا رفتار خویش را کنترل و انتخاب های بهتری را در زندگی شان جایگزین نمایددر واقع سعی می شود با توجه به مفاهیم واقعیت، مسئولیت وامور درست یا نادرست به رفع مشکلات فرد کمک شود (شفیع آبادی،1375؛ وابولدینگ9،1999).
گروه درمانی:کورسینی10 (1999) در یک تعریف جامع، روان درمانی گروهی را به عنوان درمان جمعی از مشکلات روانشناختی تعریف می کند که در آن چند نفریا بیشتراز چند نفر با حضور یک یا چند درمانگر بعنوان تسریع کننده و تسهیل گر با همدیگر تعامل دارند.
کیفیت زندگی: کیفیت زندگی از نظر لغوی به معنی چگونه زندگی کردن است. مفهوم وسیعی است که همه ابعاد زندگی از جمله سلامت را در بر می گیرد. این اصطلاح که زمینه های گوناگون سیاسی، اجتماعی واقتصادی هم استفاده می شود، اغلب درمطالعات پزشکی کاربرد داردواز نظر بیشتر متخصصان شامل ابعاد مختلف فیزیکی، فیزیولوژیکی، اجتماعی، جسمی و معنوی می باشد (روحانی 1392،57).
گرایش به مصرف مواد : الگویی از مصرف ناسازگارانه مواد است که با پیامد های قابل توجه نامطلوب وعود کننده با مصرف مکرر مواد مشخص می شود. برای اینکه یک ملاک سوء مصرف مطابقت نماید، مشکلات مرتبط با مواد می بایست طی یک دوره 12ماهه به شکل مکرررخ داده یاتداوم داشته باشد.(برگرفته از2007، DSM.IV-TR)
تعاریف عملیاتی
کیفیت زندگی: نمره ای که فرددرپرسشنامه کیفیت زندگی SF-36 بدست می آورد.
گرایش به مصرف مواد : نمره ای که فرد در پرسش نامه 16 سوالی گرایش به مصرف موادبدست می آورد که دامنه نمرات بین 16 تا 80 می باشد.
آموزش تئوری انتخاب گروهی: آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی تشکیل ازگروه های درمانی بیماران معتاد به مواد مخدر براساس دیدگاه گلاسرکه شامل 8 جلسه 90 تا120 دقیقه ای می باشد.
فصـل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
مقدمه
مطالب این فصل شامل4 قسمت : کیفیت زندگی، اعتیاد، واقعیت درمانی گلاسر(تئوری انتخاب) و مروری بر پژوهشهای انجام یافته به شرح ذیل می باشد.
مصرف موادمخدریکی ازخطرناک ترین پدیده های جوامع انسانی درعصرحاضربشمارمی رود.امروزه وسعت اعتیاد در جهان چنان گسترش یافته که به شکل یک بیماری مزمن واجتماعی درآمده و باعث به خطر افتادن امنیت اجتماعی شده است. درسراسر جهان تعداد مصرف کنندگان به موادمخدربه 190 میلیون نفر می رسند و آمار رسمی، تعداد معتادان کشور را 1/2 تا 2 میلیون نفر ذکرمی کندکه میانگین سنی این افراد 18 سال می باشد واین درحالی است که 11 میلیون نفر از جمعیت کشور با مشکل اعتیاد خود یا اطرافیان مواجه هستند (شفیعی،رهگذر ورهگذر،2004).
درایران ودر طی سال گذشته، اعتیاد رشد سالانه 8 درصدی داشته است(مرکز مطالعات ملی اعتیاد،2001) این معضل بیشتر از آن جهت اهمیت پیدا می کند که یکی از حادترین مسائل نسل جوان است وبه دنبال آن منجربه زوال شخصیت ونیروی جسمانی افرادشدن وبه خروج جوانان ازصحنه های فعال زندگی می انجامد. میزان مصرف مواد در نوجوانان وجوانان روز به روز افزایش می یابد وبرای کنترل این امر لازم است در برنامه پیشگیری ودرمان از روش های جدید استفاده شود (هانگ11، 2006).
دریک مطالعه روی 400 بیمار که به خاطر ترک اعتیاد به هروئین ودیگر شبه افیون ها تحت مداوا قرار داشتند، گزارش شد که ناتوانی درکنترل خشم، برجسته ترین الگوی عاطفی دراین افراد بود(گلمن،ترجمه پارسا،1380).
کیفیت زندگی
تاریخچه کیفیت زندگی
آغاز بحث کیفیت زندگی به زمان ارسطو در 385 سال قبل از میلاد مسیح باز می گردد. در آن دوران ارسطو " زندگی خوب " یا " خوب انجام دادن کارها " را به معنی شاد بودن در نظر گرفته است، لیکن در عین حال به تفاوت مفهوم شادی در افراد مختلف پرداخته است وذکر نموده است.
ارسطو درکتاب نیکوماخس به موضوع سعادت انسانی می پردازد،اینکه سعادت چیست؟عبارت ازچه فعالیتی است وچگونه می توان سعادتمند شد؟ اوزندگی خوب را معادل شادکامی درنظر می گیرد ودر عین حال به تفاوت این مفهوم در افراد مختلف می پردازد وذکر می کند سلامتی که باعث رضایت مندی در یک فرد بیمار می شود با ثروت که فرد فقیری را شاد می کند یکسان نیست وبیان می دارد که شادکامی نه تنها برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد بلکه برای یک فرد نیز در شرایط متفاوت معنی یکسان نخواهد داشت.
اصطلاح کیفیت زندگی نخستین بارتوسط پیگایو12 در سال1920درکتاب "اقتصاد و رفاه"مورد استفاده قرارگرفت. او دراین کتاب درمورد دولتی ازاقشار پایین وتاثیرآن برزندگی آنها و سرمایه های ملی به بحث پرداخته بود. این مطلب تا بعداز جنگ جهانی دوم مسکوت ماند تا اینکه دراثر دو حادثه مهم مورد توجه قرارگرفت. اول آنکه سازمان جهانی بهداشت تعریفی ازسلامت منتشرکرد که شامل:سلامت جسمی، روانی واجتماعی بود. این امرمنجربه بحث گسترده ای درمورد سلامت وچگونگی اندازه گیری آن شد. دومین اتفاق وجود نابرابری های گسترده اجتماعی در جوامع غربی وسایرکشورها به دنبال پیامد های جنگ جهانی بود.
در سال 1985 در شمال غرب انگلستان برای اولین بار تحقیقات کیفیت زندگی انجام شد. محوراصلی این مطالعات محدود به بیماری های مزمن بود واز آن به عنوان شاخصی درجهت ارزیابی سلامت روانی استفاده می شد. امروزه ازاین مفهوم دراندازه گیری کارایی درمان ها، داروها، جراحی ها وبررسی شاخص های سلامت استفاده می گردد (فریش13،2006،ترجمه خسروانی،1390).
به مرور زمان پژوهشگران متوجه شدندکه کیفیت زندگی می تواندیکی از پیامدهای پراهمیت درارزیابی های سلامت باشد، چنانچه تعریف سازمان بهداشت جهانی ازسلامت نیز براین نکته تاکید دارد (فایرز ومچین،به نقل از خادمیان،1390).
از دهه 1930 محققان آمریکایی به ارزیابی کیفیت زندگی درمناطق مختلف کشور خود پرداختند وپیش از آن این مفهموم مورد توجه دانشمندان علوم روانشناسی، اقتصاد، سیاسی، جامعه شناسی، پزشکی به صورت یک موضوع میان رشته ای قرارگرفت.
تعریف کیفیت زندگی
کیفیت زندگی مفهوم وسیعی است که همه ابعاد زندگی از جمله سلامت را دربر می گیرد. این اصطلاح که درزمینه های گوناگون سیاسی، اجتماعی واقتصادی هم استفاده می شود،اغلب در مطالعات پزشکی کاربرد داردوازنظر بیشتر متخصصان شامل ابعاد مختلف فیزیکی، فیزیولوژیکی، اجتماعی، جسمی ومعنوی می باشد. کیفیت زندگی از نظر لغوی به معنی چگونگی زندگی کردن است وبرای هرکسی منحصر به فرد وبا دیگران متفاوت می باشد.
علی رغم زیادبودن تعاریف مطرح شده درمورد کیفیت زندگی، دونوع نسبتاًبه خوبی تعریف شده از تعاریف وجود دارد که معنای ضمنی برای مقیاس ها ومعیار های مورد استفاده در تحقیقات را دارد. کیفیت زندگی عام، برنیازها واهداف یک فرد متمرکز است ومربوط به کارکرد ورضایت ذهنی در چند حوزه ی زندگی است وضرورتاً به طور مستقیم تحت تاثیر مراقبت های بهداشتی نمی باشد. ازطرف دیگر، کیفیت زندگی مربوط به سلامتی و بهداشت، مستقیماً بر علائم واختلالات مربوط به بیماری تمرکز است. این نوع از کیفیت زندگی، برای تحقیقات بهداشت روان کمترمناسب است زیرافاکتور های محیطی گسترده مثل حمایت های اجتماعی اساس مربوط به آسیب شناسی روانی می باشد (کاتسچینگ14،1997؛ لناسی،2003).
تعریف سازمان جهانی بهداشت از کیفیت زندگی چنین است: ارزیابی وادراک فردازوضعیت زندگی خویش، تحت تاثیر نظام فرهنگی وارزشی موقعیتی که در آن زندگی می کنند ودر واقع اهداف، انتظارات، معیارها وخواسته های فرد به میزان وسیعی بر وضعیت جسمانی، روانی، میزان استقلال واعتقادات او تاثیرگذار است (سازمان بهداشت جهانی،1996).
کیفیت زندگی معمولاً به طور مشخص یا ضمنی با کمیت زندگی درتضاد است وممکن است که رضایت بخش، خوشایند وبدون سرعت باشد. سنکا فیلسوف شکاک (قرن چهارم پیش از میلاد تا قرن 6پس از میلاد) ارزش بیشتری را برای کیفیت زندگی نسبت به کمیت آن قائل است،کیفیت برای زندگی مثل بازی مهم است. طول مدت آن مهم نیست بلکه چگونگی آن مهم است (فریش، 2006).
باوجودگستردگی پژوهش های انجام شده دراین زمینه هنوزتعریف واحدی مورد توافق همکاران درباره کیفیت زندگی ارائه نشده است.برخی ازپژوهشگران کیفیت زندگی رابارویکردعینی تعریف کرده و مواردآشکارو مرتبط بامعیارهای زندگی ازجمله سلامت جسمی،شرایط شخص،(ثروت، شرایط خانوادگی و…)ارتباطات اجتماعی،اقدامات شغلی بادیگرعوامل اجتماعی واقتصادی راباکیفیت زندگی دانسته اند(موریس،1979، ویلیامز،1985،1979 ؛ به نقل از لیو،2006).
درمقابل این رویکرد، رویکرد دیگری به نام رویکرد ذهنی وجود دارد که کیفیت زندگی را مترادف با شادی یا رضایت خود در نظر می گیرد وبر عوامل شناختی در ارزیابی کیفیت زندگی تاکید دارد (کمپل،1980؛هدی ورینگ،1989؛ اسکالات،1990،1994،1996؛ نوردهنت،1993؛ به نقل از لیو،2006).
بین دورویکرد عینی وذهنی رویکرد جدیدی به نام رویکرکل نگر وجود داردکه نظریه پردازان آن معتقد هستند کیفیت زندگی همانند خود زندگی مفهومی پیچیده وچند بعدی است ودر بررسی آن هر دو مولفه عینی وذهنی را مدنظر قرار می دهند وعلی رغم اینکه یک توافق کلی در تعریف کیفیت زندگی وجود ندارد، سازمان جهانی بهداشت تعریف جامعی از کیفیت زندگی ارائه داده است: درک فرد از وضعیت کنونی اش با توجه به فرهنگ ونظام ارزشی که درآن زندگی می کندوارتباط این دریافت ها با اهداف، انتظارات، استانداردها واولویت های مورد نظرفرد. کیفیت زندگی مفهومی کاملا ذهنی بوده وتوسط دیگران قابل مشاهده نیست وبر درک افراد از جنبه های مختلف زندگی استوار است (سازمان بهداشت جهانی،2011، فایرکلا،2002 ؛ بونومی، پاتریک، باشنل،2000)که با توجه به تعریف تندرستی توسط سازمان جهانی در سال 1948 میلادی مبنی بر ابعاد وسیع آن به شکل رفاه کامل فیزیکی، روانی واجتماعی ونه تنها عدم حضور وجود بیماری لازم است اندازع گیری سلامت و ارزیابی ملاحظات بهداشتی علاوه بر شاخص های فراوانی وشدت بیماری و معلولیت به سایر ارزش های انسانی مانند کیفیت زندگی نیز توجه شود (فایرز ومچین،2010،فایرکلا،2002؛نبومی وهمکاران،2000).
ویژگی های کیفیت زندگی
به رغم آنکه توافق کلی در تعریف کیفیت زندگی وجو ندارد، پژوهشگران برسه ویژگی آن شامل: چند بعدی بودن، ذهنی بودن و پویا بودن آن اتفاق نظر دارند.کیفیت زندگی موضوعی چند بعدی است ودارای ابعاد جسمی،روانی، اجتماعی وروحی است که این ویژگی با تعریفی که ازسلامتی داریم منطبق است.عوامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی عبارت است از تفاوت درک شده بین آنچه هست وآنچه از دیدگاه فرد باید باشد واین همان ذهنی بودن کیفیت زندگی است. پویایی کیفیت زندگی به این معناست که با گذشت زمان تغییر می کند وبه تغییرات فرد ومحیط او بستگی دارد (افلس وبری،1995، ریونیک وبراون،1996؛ به نقل از رفیعی،1389).
الف)چند بعدی بودن : که 5 بعد زیر را در برمی گیرد:
بعد جسمی: به دریافت فرد از توانایی اش در انجام فعالیت ها و وظایف روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد اشاره می کند و می تواند در بردارنده مقیاس هایی چون تحرک، توان و انرژی، درد وناراحتی، خواب و استراحت و ظرفیت توان کاری باشد.
بعد روحی: درک فرد از زندگی و هدف و معنای زندگی را در بر می گیرد. ثابت شده است که بعد روحی زیر مجموعه بعد روانی نبوده و یک دامنه مهم و مستقل محسوب می شود.
بعد روانی: جنبه های روحی مانند افسردگی، ترس، عصبانیت، خوشحالی آرامش را در برمی گیرد، بعضی از زیرگروه های این بعد عبارتند از تصویر از خود، احساس مثبت، احساس منفی، اعتقادات مذهبی، فکر کردن، یادگیری، حافظه وتمرکز حواس.
بعد اجتماعی: به توانایی برقرار کردن ارتباط با اعضای خانواده، همسایگان، همکاران و سایر گروه های اجتماعی ونیز وضعیت شغلی و شرایط اقتصادی کلی مربوط می شود.
بعد علائم مربوط به بیماری با تغییرات مربوط به درمان: مواردی مانند درد، تهوع و استفراغ را می توان نام برد.
ب) ذهنی بودن: کیفیت زندگی را باید بیشتر به صورت یک مفهوم ذهنی به کار برد.ارزیابی فرد ازسلامت وخوب بودنش، عامل کلیدی درمطالعات کیفیت زندگی می باشد. قضاوت فرد در مورد بیماری، درمان و سلامتی، خود اهمیت بیشتری نسبت به ارزیابی عینی از سلامتی دارد. به عنوان مثال ممکن است فردی از یک یا چند بیماری مزمن رنج ببرد ولی خودش را سالم بداند، در صورتی که فرد دیگری با وجود آنکه هیچ نشان عینی از بیماری ندارند، خود را بیمارمی پندارد. عامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی عبارتست از تفاوت درک شده بین آنچه هست وآنچه از دیدگاه فرد باید باشد.
ج) پویا بودن: پویایی کیفیت زندگی به این معناست که با گذشت زمان تغییر می کند و به تغییرات فرد و محیط اوبستگی دارد.این مشخصه دریک رابطه طولی قابل مشاهده است (فریش،2006،ترجمه خسروانی،1389).
جدول 2-1 ابعادوجنبه های تشکیل دهنده کیفیت زندگی ارائه شده توسط سازمان جهانی بهداشت
ابعاد
جــنبه ها
سلامت جسمی
سلامت عمومی، درد وناراحتی، انرژی وخستگی، فعالیت جسمی، خواب واستراحت
روان شناختی
هیجانات مثبت، عملکردی، یادگیری، حافظه وتمرکز حواس، عزت نفس، تصویر بدن وظاهر، هیجانات منفی
سطح اقتصاد
تحرک، فعالیت روزمره زندگی، وابستگی به مواد (داروئی وغیرداروئی)،ظرفیت ارتباط
ارتباطات اجتماعی
ارتباطات صمیمی و هیجانی، حمایت های اجتماعی، فعالیت هایی به عنوان حامی
محیطی وحمایتی
ایمنی وامنیت فیزیکی، محیط خانه، رضایت کاری، منابع مالی، مراقبت های بهداشتی واجتماعی، استرس وکیفیت، فرصت هایی برای کسب اطلاعات ومهارت های جدید، مشارکت وداشتن فرصت هایی برای فعالیت های تفریحی وسرگرم کننده، حمل ونقل
بعد معنوی
معنویت، مذهب و عقاید شخصی
شاید جامع ترین الگوی مفهومی کیفیت زندگی متعلق به پژوهشگران بهداشت روانی باشدکه در این زمینه کارهای باارزشی انجام داده اند.اینان کیفیت زندگی رایکی ازمولفه های بهزیستی ذهنی می دانند (کینز، 2001).
کاربرد اندازه گیری کیفیت زندگی
1) پزشکی : این ابزار در کنار سایر اقدامات تعیین کننده می تواند اطلاعات با ارزشی در مورد مواردی که روی فرد بیشترین اثر را دارند فراهم نموده و در یافتن بهرین انتخاب در مراقبت بیمار مفید باشد.
2) بهبود روابط پزشک- بیمار: با افزایش درک پزشک از اثرات بیماری در زندگی بیمار، روابط پزشک و بیمار شده و بیمار نیز خدمات پزشکی را موثرتر حس می کند.
3) تعیین کارایی درمان های مختلف : جهت ارزیابی درمان های مختلف می توان از این ابزار جهت سنجش کیفیت زندگی به عنوان یک پیامد استفاده کرد.
4) ارزیابی خدمات بهداشتی : در مرورکفایت وکیفیت زندگی خدمات پزشکی، اولویت های بیمار قطعاً مهم هستند که این ابزار، مکمل با ارزشی جهت این ارزیابی فراهم می کند.
5) تحقیقات : این ابزار به وسیله تعیین اثرات بیماری در تمام وجوه بیمار، بصیرت جدیدی در مورد سیر طبیعی بیماری ایجاد می کند.
6) سیاست گذاری : در تعیین اثرات سیاست گذاری جدید بر کیفیت زندگی افراد، می توان از این ابزار سود جست. سیاست گذاران با در نظر گرفتن این پیامد، می توانند تخصیص منابع محدود را با بینش وسیع تری انجام دهند.
شاخص های موثر در کیفیت زندگی
پژوهش های مربوط به کیفیت زندگی به عنوان مبحثی جدید در مطالعات جامعه شناسی طی چهار دهه آخر قرن بیستم در بسیاری از کشورها مطرح شده است. بسیاری از جوامع با اندازه گیری و مقایسه کیفیت زندگی در سطوح ملی، منطقه ای وحتی بین المللی توانسته اند تصاویر گویا و عینی ازموفقیت و شرایط زندگی در جوامع خود به دست دهند و بدان وسیله زمینه را برای مطالعات بیشتر و جامع تر فراهم آورند. همین طور با مطالعه و ارزشیابی کیفیت زندگی، زمینه برنامه ریزی های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هرچه بیشتر فراهم می آید و بدین گونه جامعه هر چه سریع ترمی تواند خود را با شرایط مورد نیاز هماهنگ و همنوا سازد.این نوع بررسی امروزه پوشش وگسترده ای وسیع پیدا کرده است، و در آن ضمن مطالعه جنبه های مختلف زندگی، محیط زیست به نحوی مطلوب ساخته می شود. در پی تلاش های به عمل آمده و تحقیقات صورت گرفته، جامعه شناسان در پی آن هستند تا چهارچوب ها و روش های مناسب بیشتری در این خصوص طراحی نمایند (کاتسچینگ،1997؛ لناسی وهمکارانش،2003).
گرچه عوامل مختلفی در تغییرات مربوط به کیفیت زندگی دخیل هستند، ولی هدف اصلی در این گونه تحقیقات افزایش سطح زندگی وپیشرفت اقتصادی واجتماعی شناخته شده است. گرچه امروزه زمینه توسعه اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی جوامع به دنبال گسترش شبکه های ارتباطی افزایش یافته است، لیکن تعادل معقولی در این زمینه تا جایی که به توسعه به معنای عام آن مربوط می شود، در بسیاری از جوامع از جمله استان های مختلف ایران به چشم نمی خورد.
نظریات کیفیت زندگی
نظریات متفاوتی در موردکیفیت زندگی وجود دارد. بعضی ازمحققین معتقدند تنهادر صورتی که تواماً چندین بعد از سلامتی سنجیده شود می توان آن را کیفیت زندگی نامید. عده ای نیز بر این باورند که یک تعریف واحد که در تمام مراحل یک بیماری یا در جوامع مختلف کاربرد داشته باشد برای این مفهوم وجود ندارد، از طرفی ناکنون تعریف کیفیت زندگی فاقد یک تعریف مبتنی بر رضایت طرفین می باشد، علی رغم این مساله به نظر می رسد که این مفهوم جاذبه شهودی دارد و طرفداران زیادی که معتقدند "نیازهای اساسی انسان در حوزه ی مراقبت های بهداشتی که به طور روز افزون تحت تسلط تکنولوژی است نادیده گرفته شده است" از آن استفاده می کنند (کاتسچینگ،1997؛ لناسی،2003).
کیفیت زندگی ازکمیت زندگی که معمولاًبه وسیله داده های زیستی- پزشکی مثل میزان مرگ ومیر وپیش بینی عمر بیان می شود متفاوت است (لناسی،2003). از طرفی دیگر کیفیت زندگی به جنبه هایی از زندگی اشاره دارد که باعث می شود زندگی رضایت بخش وارزشمند شود. حوزه ومحدوده ی کیفیت زندگی، فراتر از علائم سنتی ادامه می یابد تا شامل رضایت وخوش ذهنی وکارکرد واختلالات ذهنی بیماران نیز باشد (اگرمییر وکیلین15،1997).
فرانز وپاور: کیفیت زندگی، زندگی را رضایت یا عدم رضایت از ابعادی از زندگی فرد دانسته که برای او مهم می باشد.
سل وتالسکی: کیفیت زندگی را ارزیابی ورضایت فرد از سطح عملکرد موجودش در مقایسه با آنچه ایده آل یا ممکن می پندارد تلقی کردند.
ارتباط کیفیت زندگی با سلامتی
سلامتی یکی ازمجموعه ها واجزاء کیفیت زندگی استولی معادل ومساوی آن نیست چرا که سلامتی طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی فقدان هرگونه نقص جسمی، روانی واجتماعی است حال آنکه کیفیت زندگی احساس رضایت از زندگی است واین ویژگی ممکن است با سلامتی همراه باشد یا نباشد پس کیفیت زندگی مفهوم وسیعی داردکه شامل همه ابعاد زندگی می گردد وسلامت مرکز ثقل کیفیت زندگی است.کیفیت زندگی: عملکرد اجتماعی، عملکرد فیزیکی، سلامت (عملکرد فیزیولوژیک)
عوامل موثر برکیفیت زندگی از دیدگاه فرانس:
– خانواده
– وضعیت اقتصادی واجتماعی
– وضعیت روحی وروانی
– وضعیت سلامت وبیماری
باید دانست که اولین اثر بیماری برعملکردشخصی است و سپس اثرات روانی داشته وبه دنبال آن سلامت عمومی و عملکرد اجتماعی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد.
کیفیت زندگی سه بعد عمومی رابطه، تجربه، زمان را به هم پیوند می دهند:
I. رابطه : شامل مولفه های فامیل، گروه های اجتماعی، چهارچوب فرهنگی وسیاسی وخود فرد است که وضعیت فرد دررابطه با فامیل وگروه های اجتماعی ازهمه شناخته شده تراست واین دو دارای نقش حمایتی بسیار مهمی می باشند. چهارچوب فرهنگی وسیاسی مولفه ای است که هم روی فرد وهم روی فامیل وگروه های اجتماعی اثر می گذارد.
II. زمـان : به طور عمده بیانگر وضعیت موجود می باشد تجارب زندگی وسابقه بیماری ها هم در کنار یکدیگر قسمت دیگر بعد را تشکیل می دهند ونیز انتظاراتی که ممکن است فرد از آینده دورداشته باشد بر روی این بعد اثر می گذارد و این بعد به پویایی بودن کیفیت زندگی هم اشاره دارد.
III. تجـربه : سومین ومهم ترین بعد می باشد که شامل ایمان، عقاید وباور های اخلاقی، وضعیت اقتصادی واجتماعی، حوزه بین فردی ونحوه ارتباط با خویشاوندان ودوستان والگوهای مهارت های اجتماعی افراد می باشد.حوزه روانی مثل نحوه برخورد با هیجانات ومهارت ارتباط دادن بین ادراک وتجربیات و انگیزه افراد جهت حقظ سلامت فردی و نیزآگاهی از شرایط بدن که شامل وجود علائم بیماری، درد قابل ملاحظه، ظرفیت روحی وعملکرد اعضای بدن می باشد. هرکدام ازابعاد واجزاء در شکل گیری قضاوت فرد از کیفیت زندگی نقش مهمی ایفا می کند.
اصول اساسی در ارتباط با کیفیت زندگی
کیفیت زندگی یک ارزشیابی ذهنی است و بیماران خود بهترین قضاوت کنندگان راجع به کیفیت زندگی خود هستند اما گاهی شرایطی وجود دارد که این قضاوت را برای بیمارمشکل می سازد که در این موارد خاص افراد مراقبت کننده از جمله پزشک وپرستار قادرخواهد بود این ارزیابی را انجام دهد.کیفیت زندگی یک ماهیت پویا دینامیک است نه یک ماهیت ایستا به این معنا که یک فرآیند وابسته به زمان بوده وتغییرات درونی و بیرونی در آن دخیل است.
کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی می باشد وباید از زوایا وابعاد مختلفی سنجیده شود که این ابعاد اجزاء مرکزی چهارچوب پنداشتی تحقیقات کیفیت زندگی را تشکیل می دهند.
برخورداری ازکیفیت زندگی ضعیف می تواند برروی ارتباطات خانوادگی نیزاثرگذارد.کیفیت زندگی ضعیف می تواند موجب بکارگیری مکانیسم های مقابله وسازگاری ناموثر در افراد شده و متعاقباً موجب افزایش تنش در آنان گردد وافزایش تنش در ارتباط مستقیم باعوامل فیزیکی وجسمی بوده و می تواند شدت بیماری در افراد را افزایش دهد.بسیاری از محققین رابطه بین صفات فردی وکیفیت زندگی را مورد بررسی قرار داده وعواملی راشناسایی کرده اند این عوامل شامل: میزان شناخت از خود، تنش های متحمل شده، دستیابی به اهداف زندگی، روشهای مقابله ومیزان سازگاری می باشد.تلقی یا شناخت فرد از خود که شامل عواملی مانند مفید بودن، مولد بودن، تصور ذهنی از خود، ذوق وعلاقه، نحوه نگرش نسبت به زندگی، درمان وآینده نگری تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی دارند(هاگرلی وهمکاران،2001؛کامینز،2005؛به نقل از خادمیان،1391).
پژوهش های انجام شده اهمیت وضعیت اقتصادی برکیفیت زندگی را نشان داده است دراین زمینه از عوامل خاص ومرتبط با کیفیت زندگی می توان هزینه، درمان، میزان درآمد ووضعیت اشتغال را نام برد. عوامل فوق الذکر را می توان مرتبط با میزان مفید بودن دانست که دارای تاثیر مثبت برکیفیت زندگی است.
تطابق شغلی می تواند برکیفیت زندگی تاثیر بسزایی داشته باشد به این معنی که تطابق مشخصه توان فرد جهت تغییر حرفه در صورت لزوم می باشد و می توان انتظار داشت که هرچه فرد از قابلیت انعطاف پذیری بیشتری درتغییر حرفه برخوردار باشد امکان کسب کیفیت مطلوب زندگی برای او افزایش می یابد.به هرحال بحث کیفیت زندگی طی قرن های متمادی همیشه موضوع چالش برانگیزی بوده و متاثر از نوع جهان بینی افراد است مولوی نیز می گوید:
اصل لذت از درون دان نه از برون ابلهی دان جستن از قصروحصون
آن یکی در کنج زندان مست وشاد وآن یکـی در بـاغ تلـخ و نامــرد
سنجش کیفیت زندگی
اگرچه کیفیت زندگی جنبه شخصی دارد ولی درافراد مختلف از عوامل یکسانی برخوردار است به طور کلی برای سنجش وتعریف مفهوم کیفیت زندگی دو معیار ذهنی وعینی درنظرگرفته می شود.
عامل ذهنی کیفیت زندگی غالباً بااصلاحاتی چون "احساس رضایتمندی، رفاه وآسایش وخوشحالی" توصیف می گردد و به طور کلی منظور از شاخص های ذهنی، برداشت ذهنی وارزشیابی قضاوت فردی از وضعیت زندگی شخصی است و مرتبط با فرآیندهای درونی است.
سنجش بر پایه معیار های عینی ابتدایی وناقص می باشد چرا که معیارهای بیولوژیکی وفیزیکی برای مدت طولانی تر نمی تواند بیانگر وضعیت زندگی فرد باشد.
اسپیلکر16 ارزیابی کیفیت زندگی را از سه سطح متقابل و پیوسته توصیف می کند:
الف – ارزیابی کلی سلامتی
ب – ابعاد وسیع مانند جسمی، بیولوژیکی، اقتصادی واجتماعی
ج – اجزاء هر بعد
در ساختارمراقبت های بهداشتی امروزی، استفاده از کیفیت زندگی به عنوان یک معیاری به منظور اختصاص دادن منابع مراقبت های بهداشتی بیان شده است.توزیع این منابع بر پایه پیش بینی کیفیت زندگی گمراه کننده است لذابه دلیل اینکه استفاده ازمتد های علمی برای ارزیابی کیفیت زندگی درمراحل اولیه آن می باشد ومعیار استاندارد خوبی برای ارزیابی وجود ندارد احتیاط در بکارگیری معیارهای کیفیت زندگی به منظور اختصاص دادن منابع مراقبت های بهداشتی ضروری است. در ارزیابی محققان باید به سوالات زیر پاسخ دهند:
– چه کسی ارزیابی کیفیت زندگی را انجام می دهد؟
– کجا وچه زمانی باید کیفیت زندگی ارزیابی شود؟
– با چه هدفی اطلاعات جمع آوری شده اند؟
– آیا ابزار ارزیابی قابل اعتماد، معتبر وحساس است؟
در علوم پزشکی اندازه گیری کیفیت زندگی کاربرد های زیررا داراست:
– تعیین کارایی درمان های مختلف
– ارزیابی خدمات بهداشتی واولویت بندی آنها
– سیاست گذاری وتخصیص منابع
– بهبود روابط پزشک وبیمار با افزایش درک متقابل از بیماری ودرمان آنها
– پژوهش آنچه اخیراً در علوم پزشکی مورد استقبال واقع شده است بررسی کیفیت زندگی در گروه های خاصی از بیماران می باشد.
نحوه اندازه گیری کیفیت زندگی در علوم مختلف متفاوت است به عنوان مثال روان شناسان از شاخصی به نام مقیاس "رضایت از زندگی17 " به وفور استفاده می کنند.
این مقیاس توسط داینر تهیه شده است، پرسش نامه کوتاهی مشتمل برپنج سوال است که بیانگر نوع نگاه متخصصان این حوزه به بحث کیفیت زندگی است، هر یک از سوالات طیفی رتبه ای ازامتیازات از "کاملاً مخالف، مخالف، نسبتا ًمخالف، نظری ندارم، نسبتاً موافق، موافق وکاملا ًموافق" را شامل می شود این سوالات عبارتند از:
– زندگی من در بیشترجنبه ها با ایده آل هایم تطبیق دارد.
– شرایط زندگی ام عالی است.
– تا اینجا چیزهایی راکه در زندگی خواسته ام به دست آورده ام.
– اگرمی توانستم در زندگی به عقب برگردم تقریباً هیچ چیز را عوض نمی کردم.
عوامل تعیین کننده کیفیت زندگی
عوامل نه گانه کیفیت زندگی وشاخص های بکار گرفته شده در نمایش چنین عواملی عبارتند از:
1. تعالی مادی : سرانه تولید ناخالص مالی
2. سلامتی : امیدبه زندگی در بدو تولد
3. ثبات سیاسی وامنیت : نرخ ثبات سیاسی و امنیت
4. زندگی خانوادگی : نرخ طلاق(درهر هزارنفر)
5. زندگی اجتماعی : نرخ حضور در اماکن مذهبی یا عضویت در سندیکاها
6. اقلیم وجغرافیا : عرض جغرافیایی، شرایط اقلیمی بین گرمتر وسردتر را مشخص می سازد.
7. امنیت شغلی : نرخ بیکاری
8. آزادی سیاسی : متوسط شاخص های آزادی های مدنی وسیاسی
9. برابری جنسیتی : نسبت متوسط درآمدمرد وزن، براساس آخرین داده های در دسترس
کیفیت زندگی معتادین
به گزارش روابط عمومی ستاد مبارزه با مواد مخدر، یکی ازموضوعات و معضلات اجتماعی جدی و بحرانی در جوامع مختلف دنیا مسئله اعتیاد به مواد مخدر است که به دلیل گستردگی تولیدات طبیعی و صناعی و ارتباطات سریع در دنیا باسرعت بسیاردرحال اشاعه است ومددکاران اجتماعی نیزدرسطوح مختلف پیشگیری، باافرادی که از این مواد استفاده می کنند سروکار دارند (فرهادی،ستاد مبارزه با مواد مخدر،1392).
دکتر محمود ایروانی در نشست علمی پژوهشی که با عنوان " بررسی و مقایسه سلامت روانی و کیفیت زندگی " در دو گروه معتاد تحت درمان با دو روش دارودرمانی و شرکت در گروه های NA در مجموعه فرهنگی شقایق برگزار شد، گفت: کیفیت زندگی معتادان بهبود یافته درروش شرکت درگروه های NA نسبت به سایر روش ها بهتر است و وسوسه در آن کمتر خودنمایی می کند.
این پژوهش حوزه اعتیاد در تعریف فرد معتاد اظهار داشت، معتاد کسی است که در اثرمصرف مکررو مداوم، متکی به مواد مخدر یا دارو شده باشد یا به عبارت دیگر قربانی هر نوع وابستگی داویی یا روانی به مواد مخدر، معتاد شناخته می شود.
ایروانی درادامه،کنجکاوی، لذت جویی، رفع مسائل فردی، باورهای غلط فرهنگی، نا آشنایی با مهارت های مقابله با مشکلات، بیماری مزمن، دوستان ناباب، معتاد بودن یک یا چند نفر از اعضای خانواده، در دسترس بودن مواد مخدر، نبودن مراکز تفریحی، فرهنگی و ورزشی، نا آشنایی با مهارت های زندگی، درگیری مکرر در خانواده، بیکاری و رفاه اقتصادی زیاد، مصرف سیگار به عنوان دروازه اعتیاد، افسردگی و سرخوردگی های روانی، بیماری های عصبی وناآشنایی افراد باپیامدهای مواد مخدررا ازعلل موثردر بروزاعتیاد برشمرد.
وی، دارو درمانی و شرکت در گروه ای خودیاری همچون NA را از شیوه های درمان معتادان ذکر کرد و گفت: گروه های خودیاری، گروه هایی هستند که توسط خود معتادان و به منظور حمایت از یکدیگر، گفتگو، راهنمایی وارائه راه حل تشکیل می شوندوافراد داوطلبانه برای ترک اعتیاد خوددر جلسات این گروه ها شرکت می کنند.
این پژوهشگر حوزه اعتیاد افزود: مددکاران در درمان های غیر دارویی باید زمینه توانمندسازی وکارایی فرد، همکاری خانواده برای پذیرش وی و اشتغال وی را فراهم کنند و همچنین مددکاران توجه داشته باشند که فرد معتاد یک شبه معتاد نشده که بتواند یک شبه ترک کند، پس باید درمانگران ضمن بکارگیری شیوه های درمانی مناسب وقت بگذارند، صبر و حوصله داشته باشند و با آنها همراهی کنند.
ایروانی با بیان اینکه تحقیقی دراین زمینه ازمیان تعدادی از معتادان در حال بهبودی با روش های دارودرمانی و شرکت در گروه های معتادین گمنام (NA) انجام شد، گفت: در این پژوهش فرضیه برتری کیفیت زندگی معتادان بهبود یافته با روش شرکت درگروه های NA بیشتر ازگروه درمان با شیوه دارودرمانی مورد تایید قرار گرفت.وی با بیان اینکه در چهارچوب روش های دارودرمانی وNA، دو متغیر کیفیت زندگی و سلامت عمومی مورد مقایسه قرار می گیرند، تصریح کرد: در این پژوهش به لحاظ کیفی و عود احتمال (در جریان مصاحبه حضوری با معتادان) دارودرمانی به عنوان مسکن ودرمان موقت تلقی شد وشرکت درجلسات"NA" موجب کیفیت زندگی بهتر زندگی ووسوسه کمتر، خودنمایی کرد(فرهادی، 1392).
شاخص های کیفیت زندگی در ایران
شاخص کیفیت زندگی گه به صورت سالانه، بین 194کشور جهان ارزیابی ومنتشر می شود نشان می دهد که کیفیت زندگی مردم ایران،درمقایسه بادیگر کشورهای جهان، به رتبه 150در سال2010میلادی،کاهش پیدا کرده است.این رتبه بندی نشان می دهد که هزینه زندگی درایران،71% افزایش پیدا کرده است. البته، نباید فراموش کردکه اجزای تشکیل دهنده شاخص کیفیت زندگی براین موضوع تاکید دارند که اگرچه اقتصاد دربهبود سطح زندگی نقش موثردارد، ولی شرط کافی برای ارتقای کیفی زندگی محسوب نمی شود وشرط دیگری نیز برای ارتقای این شاخص درزندگی افراد لازم است.
باتوجه به کشورهای مورد بررسی درخاورمیانه، می توان گفت وضعیت ایران، درحدی متوسط، قراردارد وازنظر شاخص کیفیت زندگی، مانند بسیاری دیگراز کشورهای خاورمیانه، تحول چندانی به دست نیاورده است. ولی اگراین نکته را باهدف گذاری کشور درزمینه تبدیل شدن به قدرت اول منطقه، ازجمیع جهات موردارزیابی قرار دهیم، می توان گفت که مدیران وبرنامه ریزان نتوانسته اند که به این هدف نزدیک شوند ودر عمل، کشوری مانند ترکیه، با مدیریت وبرنامه ریزی بهتر، توانسته است تا سطح کیفیت زندگی دراین کشوررا افزایش دهد ودرمقابل، کشورما، در عمل درجا زده است (بیگی وفراهانی،1391).
اعتیاد
اعتیادیکی از مشکلات اساسی جامعه است، مشکلی که میلیون ها زندگی راویران وسرمایه های کلان ملی را صرف وهزینه ی مبارزه، درمان وصدمات ناشی ازآن می کند. درواقع سوء صرف موادو اعتیاد به مواد مخدریکی ازبلاهای بزرگی است که بشرامروزدرهمه جای جهان باآن دست به گریبان است (اورنگ،1387).
مساله اعتیاد، در جهان امروز از مسائل اجتماعی است که در بیشتر کشورها به صورت مشکل عمده ای مطرح شده و کشور ما نیز ازآن آسیب اجتماعی در امان نمانده است و هر روز در گوشه و کنار این کشور شاهد قربانی افرادی در دام اعتیاد هستیم که با مشاهده این وضع هر انسان دوراندیش را به مطالعه وامی دارد تا از قربانی بیشتر افراد جامعه جلوگیری نماید، در نهایت باید گفت اعتیاد رفتار عادت شده ای است که باعث می شود فرد دست از رفتارهای سالم بردارد این مشکل علاوه بر عوارض جسمی و روانی برای فرد، سلامت جامعه را از نظر اجتماعی، اقتصادی و فرهنگ مورد تهدید قرار می دهد.
خصوصیات حالات اعتیاد عبارتند از :
الف) وجود تمنا و احتیاج با ادامه استعمال دارو وبه دست آوردن آن به هرطریق ممکن.
ب) وجود علاقه شدید وگرایش به ازدیاد میزان مصرف داروکه به فزون طلبی مشهوراست.
ج) وابستگی روانی وجسمی به آثار داروی اعتیاد آور، بدین نحو که وقتی دارو به فرد معتاد نرسد، اثرجسمی و روانی که به آثار قطع دارو موسوم است، در وی ظاهرمی شود (موسوی نژاد،1387).
در ایران اعتیاد در سال های اخیر روند روبه رشدی داشته است، جدیدترین آمارهای ارائه شده حاکی از آن است که دو میلیون معتاد وابسته و شش میلیون معتاد تفننی در ایران وجود دارد ولی با توجه به شواهد موجود برآورد می شود که تعداد معتادان بیشتر از این باشد و اگر میانگین بعد خانوار را در ایران پنج نفر در نظر بگیریم حداقل 10 میلیون نفردر معرض گرایش به اعتیاد قرار دارند و اگر هر فرد معتاد روزانه حداقل 5000 تومان صرف موادمخدر کند، خسارت وارده به کشوردرهرروزده میلیارد تومان خواهد بود (شرق1390،43).
همچنین 95 درصد معتادین را مردان و 5 درصد را زنان تشکیل می دهند و میانگین سنی 18 سالگی شروع مصرف مواد مخدر، زنگ خطر را برای جامعه به صدا در می آورد، در زمینه مبانی علمی تحقیق فلاح زاده وحسینی (1385) عوامل موثر در عود اعتیاد را به شرح ذیل بیان می کنند : دوستان معتاد، فشارهای روحی- روانی، مراجعه به محل های سابق، موقعیت های ناگوار، طرد شدن از طرف خانواده و جامعه و دیدن اشیاء و ابزار مصرف مواد. هرچند تعداد عوامل خطرساز در یک فرد بیشتر باشد، احتمال مصرف مواد در اولویت است (شرق 1390،59).
امروزه وسعت این مشکل در جهان چنان گسترده است که لودیک سم شناس معروف می گوید: اگرغذا را مستثنی کنیم، هیچ ماده ای در زمین نیست که به اندازه ی مواد مخدر، این چنین آسان وارد زندگی ملت ها شده باشد. فدایی (1387) بیان می کند که در بهترین شرایط و بهترین درمان ها 95 درصد معتادان 6 ماه پس از ترک دوباره به چرخه ی اعتیاد بازگشته و 5 درصد باقی مانده نیز در یکی دو سال آینده به این چرخه باز خواهند گشت، سایربررسی ها حاکی ازآن است که انجام اقدامات تکمیلی اعم ازروان درمانی، گروه درمانی، کاردرمانی، ورزش درمانی احتمال عود را کاهش می دهد(کرمی،1388).
ازدیدگاه روانپزشکی وپزشکی فردمعتاد یک بیمار است وبیماری وی مانند سایر بیماری ها نیازمند پیشگیری های اولیه و ثانویه می باشد، از آنجایی که در مورد اعتیاد هم مثل سایر بیماری ها و معضلات به معالجه بیش از پیشگیری توجه شده است، موفقیت چندانی در این زمینه به دست نیامده است، درحالی که لازم است ضمن شناخت دقیق مکانیسم وماهیت اعتیاد وشناخت علل وعوامل زمینه ساز آن موجبات آگاهی و شناخت همگانی را نیز فراهم کنیم.
با توجه به عوامل فوق به بررسی علل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و طبی اعتیاد و عوامل موثر بر رویکرد اقشار مختلف به مواد مخدر یکی از موضوعات مهم پزشکی – اجتماعی می باشد. تاسیس مراکز خود معرف ترک اعتیاد وابسته به بهزیستی در کشور یکی از اقدامات انجام گرفته در برخورد با معضل اعتیاد می باشد که افرا با مراجعه داوطلبانه از خدماتی که سازمان بهزیستی وعلوم پزشکی تهیه و تدارک دیده است، استفاده می کنند. ازطرفی همانطور پیش ازاین اشاره شد عده بسیاری از افراد پس از درمان، به سمت مصرف مجدد مواد بازگشت دارند و عود اتفاق می افتد. عوامل عود اعتیاد همان عوامل موثر در اعتیاد می باشد از جمله : عوامل فردی (فقر معنوی، افسردگی بیماری، لذت جویی، عدم اعتماد به نفس، استقلال طلبی، عدم رشد شخصیت و ناامیدی، تحصیلات پایین)، عوامل خانوادگی(اعتیاد یک یا چند نفر از اعضای خانواده، اختلافات خانوادگی، ضعف سرپرستی والدین، بیکاری والدین خصوصاً بیکاری پدر، کم سوادی والدین)، عوامل اجتماعی(محیط مدرسه، دوستان ناباب، تفریحات ناسالم، بیکاری، عدم مقبولیت اجتماعی، فقرهای فرهنگی، رشد جمعیت مهاجرت های بی رویه)، عوامل جغرافیایی و اقتصادی(سکونت در مسیرهای تردد مواد مخدر، سهولت دسترسی به مواد مخدر، فقر و بحران اقتصادی، بیکاری و فرار از مشکلات زندگی) ارائه نمود (مساواتی،1389).
باید یادآوری کرد با همه تلاش هایی که در زمینه ترک اعتیاد انجام می گیرد، آمارهای عود اعتیاد بسیار نگران کننده است، ازطرفی کیفیت زندگی چه در مصرف مواد مخدر وچه در عود پس از درمان از عوامل موثر می باشد و هم اینکه کیفیت زندگی در بین معتادین بسیار پایین است.
با تغییر تدریجی شیوه زندگی به دنبال پیشرفت تمدن، همانگونه که بشر از رفاه بیشتری برخوردارمی شود عوارض ومعضلات نیز رخ می نماید. زمانی انسان ها به شیوه ای سنتی و ابتدائی زندگی می کردند و مسائل و مشکلات جمعی وروانی شان را نیز سنتی حل می کردند اما با تغییر شیوه زندگی به شکل امروزی و جدید گاهی مسائلی ایجاد می شود که حل آن از عهده بسیاری ازافراد خارج است، بروز بیماری های روانی و سیر تدریجی آن منجر به ایجاد رفتارها وعادت هایی در انسان می شود که بعضاً کنترل وترک آنها بسیار مشکل وگاهی غیر ممکن است، اعتیاد به عنوان آزاردهنده ترین استرس زندگی مدرن، موجب جریحه دار شدن روح جمعی شده است. اعتیاد، تنها نابودی یک فرد نیست بلکه از نزدیکترین اطرافیان تا دورترین را در وحشت فرو می برد. رفتارها وکنش های فردمعتاد، باری ازاسترس به جامعه القا می کند، مصرف مواد در کشورما سابقه چند هزارساله دارد. از اولین احکام مربوط به ممنوعیت تریاک که به دوره صفویه برمی گردد، روشن می شود که عوارض آنها صدها سال است که توجه دولت مردان را به خود جلب کرده است(نوریان، طغیانی وطهماسبی،1387؛ موقر وهمکاران، 1387). در حال حاضر، کشور ما دارای بیشترین تعداد سوء مصرف کنندگان مواد افیونی به نسبت جمعیت در جهان است (سازمان ملل متحد،2005). عوارض گوناگون بهداشتی، روان شناختی، اجتماعی وسیاسی این پدیده سلامت ورفاه جامعه ایرانی رابیش از پیش به مخاطره انداخته است.این مشکل وپیامدهای آن، به جوامع معینی محدودنمی شود، به طوری که درطی سالهای 1973تا 2002میلادی، ازمیان اختلالات روانپزشکی، سوء مصرف مواد، شایع ترین اختلال مورد پژوهش(24/6%) پس ازاختلال خلقی بوده است (موقر وهمکاران،1387).
عادت کردن، خوگرفتن خود را وقف عادتی نکوهیده کردن، اعتیاد تلقی می شود. به عبارت دیگر، ابتلای اسارت آمیز به ماده ی مخدرکه ازنظر جسمی یا اجتماعی زیان آور شمرده شود، اعتیاد نام دارد. اصطلاح اعتیاد به سهولت قابل تعریف نیست، وبه عواقب آن به صورت مختلف نظیر تحمل و وابستگی بدنی هویدا می شود .
در طب جدید به جای کلمه ی اعتیاد، وابستگی به مواد بکار می رود که همان مفهوم را دارد ولی دقیق تر وصحیح تر است. مفهوم این کلمه آن است که انسان با استعمال نوعی ماده شیمیایی از نظر جسمی وروانی به آن وابستگی پیدا می کند. به طوری که براثردستیابی ومصرف دارو احساس آرامش ولذت به اودست می دهد، اما با نرسیدن دارو، خماری، دردهای جسمانی واحساس ناراحتی راتجربه می کند. اعتیاد : تمایل شدید جسمانی وروانی فرد به ادامه مصرف یک ماده که باعث تغییر در شرایط عادی وضعیت جسمانی، روانی واجتماعی اومی شود، اعتیاد نام دارد. با این تعریف، به کسی که وابستگی جسمی وروانی به مواد مخدر دارد و ناگزیر است مصرف مشخصی ازآن به طور مستمر ادامه دهد، معتاد گویند.
در سال 1950 : سازمان ملل متحد در مورد اعتیاد به مواد مخدر تعریف زیر را ارائه کرد:
اعتیاد به مواد مخدر عبارت است از مسمومیت تدریجی یا حدی که به علت مصرف مداوم یک دارو، اعم از طبیعی یا ترکیبی، ایجاد می شود وبه حال شخص واجتماع زیان آورمی باشد به عبارت ساده تر،اعتیاد عبارت است از وابستگی به موادی که مصرف مکررآن با کمیت مشخص ودر زمانهای معین، ازنظر مصرف کننده، ضروری ودارای ویژگی های زیر است:
– وابستگی جسمی ایجاد می کند.
– وابستگی روانی ایجاد می کند.
– پدیده تحمل در بدن نسبت به مواد مصرفی ایجاد می کند.
– ماده ی مورد نیاز به هر شکل واز هر طریق باید به دست بیابد.
– ماده مصرفی برمصرف کننده، خانواده وجامعه تاثیر مخرب می گذارد.
وابستگی روانی، میل به تکرارتجربه احساس رضایت ناشی از سوء مصرف مواد است. به بیان دیگر، فردبا مصرف ماده ی مخدر، احساس رضایت می کند. این احساس رضایت وخشنودی، میل به تجربه مجدد آن ماده را در ذهن برمی انگیزد که خود باعث تکرار مصرف می شود. درواقع این حالت میل، گونه ای از شرطی شدن است،به طوری که فرد عملاً با مصرف آن ماده در موقع ناراحتی، آن را تجربه می کند. در این نوع وابستگی، مصرف کننده علاوه بر ماده ی مصرفی، به شرایط محیطی وآدابی که ویژه ی افراد مزبور است نیز داشته باشد.
پدیده ی تحمل،سازگاری انسان با ماده ی مصرفی است ونشانه ی آن تخفیف وکاهش واکنش های جسمی، نسبت به مصرف مداوم مقدار معینی از یک ماده است. درنتیجه اگر مصرف کننده بخواهد همان حالات را تجربه کند، باید مقدار بیشتری ازآن ماده را مصرف کند.
منظور ازسوء مصرف مواد مخدر، مصرف هرنوع ماده ی مخدری است که زیان های جسمی، روانی، عاطفی واحتماعی به شخص مصرف کننده یا دیگران وارد می کند. به این ترتیب مصرف هر گونه ماده ممنوع یا تحت کنترل، بدون هدف درمانی، سوءمصرف شمرده می شود.
معتاد کسی است که براثر مصرف مکرر ومداوم مواد مخدر یا دارو به آن متکی شده باشد. به عبارت دیگر، قربانی هر نوع وابستگی داروئی یا روانی به مواد مخدر، معتاد شناخته می شود. از نظر جامعه شناسی، معتاد کسی است که به مواد ایجاد کننده تغییرات غیر قابل قبول اجتماعی وفردی وابستگی دارد ودر صورتی که دارو به بدن وی نرسد، اختلالات روانی وفیزیکی موسوم به سندرم محرومیت در او ایجاد می شود. معتاد، فردی است که بدون مصرف ماده مخدر یا داروی خاصی دچار علایم محرومیت شود.
از سال1964 سازمان بهداشت جهانی به این نتیحه رسید که اصطلاح اعتیاد18 دیگر یک اصلاح علمی نیست واصطلاح وابستگی داروئی19را به جای آن توصیه کرد. برای تعریف جنبه های مختلف وابستگی از دو مفهوم وابستگی رفتاری ووابستگی روانی استفاده شده است. در مفهوم وابستگی رفتاری برفعالیت های مواد جویی وشواهد مربوط به الگوهای مصرف بیمارگون تاکید می شود، درحالی که در وابستگی جسمی بر اثرات جسمانی (فیزیولوژیک) مصرف مواد تاکید می شود. در ملاک های طبقه بندی تعاریفی که بر وابستگی جسمی تاکید کرده اند، تحمل واثرات ترک نقش برجسته ای دارند. واژه اعتیاد ومعتاد20 تا حدودی با وابستگی ارتباط دارند. واژه معتاد به طور ضمنی مفهوم خاص ناپسند وتحقیر آمیزی پیدا کرده است که مفهوم سوءمصرف مواد را به عنوان یک اختلال طبی نمی رساند. اعتیاد همچنین در کاربرد عوامانه مثل اعتیاد به تلویزیون، اعتیاد به پول وغیره اهمیت خود را ازدست داده است.هرچنداین معانی ضمنی تحقیرآمیز موجب شده است در نام گذاری های رسمی از کاربرد واژه اعتیاد اجتناب شود، ممکن است زمینه عصبی- تشریحی وعصبی- شیمیایی مشترکی دربین همه سوءمصرف هاوجود داشته باشد(کاپلان و سادوک21، 2003) بنابراین، در این رساله واژه اعتیاد از اصطلاح سوءمصرف مواد استفاده شده است.
سوءمصرف مواد در اکثر موارد سیر فزآینده دارد. به این معنی که مصرف مواد به طور معمول از مواد مخدر سبک ودارای قدرت تخریبی اندک شروع وبه مواد مخدر سنگین ومخرب منتهی می شود که سرانجام به از هم ریختگی شخصیت، سلامت وزندگی فرد منجر می شودوجود 218 میلیون نفر مصرف کننده مواد در سراسر جهان وهم جواری ایران با مراکز عمده تولید وقرار گرفتن در کوتاه ترین مسیر ارسال مواد به اروپا، پیچیدگی وضعیت قاچاق مواد را در ایران موجب شده است (ساعتچی،1387).
مصرف طولانی مدت مواد موجب اختلال دربهداشت وسلامت جسمی روانی فردمی شودکه با بروز بسیاری از بیماری های مزمن وخطرناک همراه است. به علاوه از آنجا که اعتیاد بیشتر به هنگام ایجاد و ساخت خانواده و در ارزشمند ترین سال های زندگی، ازنظر میزان کارآیی، بیشترین تاثیر را بر زندگی خانوادگی وشغلی فرد می گذارد.مواد مخدر تنها به فرد مصرف کننده آسیب نمی رساند بلکه به هر کس که با آن در تماس باشد آسیب می رساند، وزمانی که تعداد معتادان فراتر ازحد قابل جبران باشد، جامعه صدمه می بیند. اعتیاد خسارات وهزینه های بسیاری رابه جامعه تحمیل می کند. بنابراین، عوارض ناشی ازاعتیـاد شامل عوارض فردی، خانوادگی، شغلی، اجتماعی و اقتصـاد می باشد.
1) عوارض اعتیاد برسلامت جسمی وروانی فرد
آسیب های عضلانی
اختلالات کبدی وکلیوی
عفونت های خطرناک (ایدز، هپاتیت، کزاز)
بیماری های مزمن تنفسی
اختلالات قلبی- عروقی
سکته های قلبی و مغزی
آتروپی مغزی
ناتوانی جنسی و عقیمی
اختلالات خواب
افسردگی
اختلالات روانی شدید و پایدار
2) عوارض خانوادگی
خشونت در خانواده شامل: کودک آزاری وهمسر آزاری
غفلت از فرزندان
مشکلات تحصیلی، اختلالات روانی وخودکشی فرزندان
نابسامانی وآشفتگی خانواده
محدودیت در روابط سالم خارج از خانواده
افت سطح اقتصادی واجتماعی خانواده
بی کفایتی در سرپرستی خانواده
3) عوارض شغلی
افت اعتبار فردی وموقعیت شغلی
سوانح وحوادث حین کار
غیبت از کار
کاهش کارایی
اخراج وبیکاری
4) عوارض اقتصادی
خسارت ناشی از کاهش نیروی مولد وافزایش نیروی مصرف کننده ی جامعه
هزینه های تحمیل شده به نیروهای انتظامی و جمع آوری امکانات لازم برای مبارزه با جرایم مستقیم وغیر مستقیم ناشی از مواد مخدر
صرف وقت دادگاه ها ونیروهای قضایی
هزینه نگهداری مجرمین مواد مخدر ومعتادان در زندان ها
هزینه مراکز باز پروری و درمانگاه های ترک اعتیاد
هزینه وخسارت ناشی از مراقبت های ثانویه شامل: بیمارستان ها ودرمانگاه ها
5) عوارض اجتماعی
ضعف پای بندی به اصول اخلاقی ومذهبی
انواع جرایم مثل سرقت، فحشا، حشونت، تجاوز وقتل
افزایش مشاغل کاذب وبیکاری
بی خانمانی وفقر
مروری برنظریه واقعیت درمانی گلاسر
هنگامی که گلاسر22دانشجوی روانپزشکی در UCLA بود اصول اساسی روانپزشکی سنتی را زیر سوال برد او تردیدش را در مورد روانپزشکی سنتی ودیدگاهش را درمورد واقعیت درمانی، با نگرانی به استادش جی ال هارینگتون گفت.امابرخلاف تصورش موردحمایت وتشویق اوقرارگرفت.گلاسرواقعیت درمانی رابراساس تجربه اش با مراجعان ایجاد کرد. اگرچه تمام آموزش هایی را که دیده بود براساس روانکاوی سنت بود اما در مقابل این آموزش ها مقاومت کرد و واقعیت درمانی را شکل داد. هارینگتون، گلاسر را تشویق کرد تا افکارش را به بحث گذارد وبه عقایدش عمل کند وبه اوکمک کند تا واقعیت درمانی را در اوایل دهه 1960رسمیت بخشید.
از دیدگاه واقعیت درمانی دلیل اینکه مردم روان درمانی را شروع می کنند این است که احساس می کنند چیزهای ناجوری در زندگیشان بوده است. واقعیت درمانی معتقد است که چنین مردمی نیازهایشان را به طور اثربخشی ارضاء نمی کنند وبنابراین احساس رنج، اضطراب، گناه، ترس یا شرم می کنند، ویا عملکرد منفی دارند وعلائم روان تنی را بروز می دهند. ظاهراً آنها با رفتارشان راحت هستند اما دیگران معتقدند چنین افرادی مشکل دارند و در نتیحه وادار به درمان می شوند چنین اشخاصی اغلب نمی خواهند تغییر کنند بخصوص در اوایل جلسه درمان، از طریق استفاده ماهرانه واقعیت درمانی به شخص کمک می شود تا ارزیابی کند که تغییر رفتار نامطلوب ممکن است. اگر مراجعان تصمیم به تغییر بگیرند از طریق واقعیت درمانی به آنها کمک می شود تا انتخاب بهتری داشته باشند و ارضاء نیازشان را افزایش دهند. گلاسر به زمان حال تمرکز دارد وتلاش کرد تا مراجعان واقعیت را درک کنند که برای آنچه که انجام می دهند مسئولند آنها می توانند خودشان را تغییر دهند اما دیگران را نمی توانند (کورسینی و ودینگ23،1999).
گلاسر (1382) هویت را آن تصوری می داند که فرد از خودش دارد وبوسیله آن احساس موفقیت یا عدم موفقیت نسبی می کند. در آغاز، هویت تمام افراد، هویت توفیق است ولی مقارن با سن 4 یا 5 سالگی که همزمان با سن مدرسه رفتن است، هویت شکست نیز ظاهر می گردد زیرا در این سن وسال است که فرد به ایجاد وتوسعه مهارت های اجتماعی،گویایی، عقلانی وتفکری می پردازد واگر شخص نتواند ارزیابی درستی از خود داشته باشد و فقط به ارزشیابی دیگران توجه کند هویت شکست در او شکل می گیرد. وی معتقد است که علت رنج، گوشه گیری، واختلاف روانی مثل افسردگی عدم توانایی فرد دربه دست آوردن راه های موفقیت آمیز کسب هویت توفیق است. مطالعات اینگرام وهینکل (1990) وهریس (1995) به نقل از بدنر وپترسون (1996) برآموزش مسئولیت پذیری در بیماران افسرده ودانش آموزان نشان دهنده کاهش افسردگی افزایش مسئولیت پذیری درآزمودنی ها بوده است.ازجانب دیگرادبی(1379)در پژوهشی که برروی نوجوانان انجام داده است به این نتیجه رسید که افرادی که به هویت توفیق رسیده اند از سلامت روان بالایی برخودارند وعزت نفس بالایی نیز دارند.
گلاسر (2008) بیان می دارد : افراد برای برخورداری از احساسات بهتر نسبت به خود وزندگی باید پذیرایی مسئولیت باشند. براساس همین نظریه هر فرد، زمانی می تواند احساس توانمندی واعتماد و احترام به خویشتن ودر نهایت احساس شادمانی کند که بتواند نیازهای اساسی خود را به طور موثر برآورده سازد و باور کند که سر رشته امورزندگی اش دردست خودش است وخود می تواند شرایط بهتری برای خود فراهم سازد و در مطالعاتی که بر روی زوج ها انجام داده است شناسایی نیازهای اساسی وتامین موثر این نیازها را در رضایت مندی آنها مهم می داند پترسون، چانگ وکولین (1995) بر تامین نیازهای اساسی دانشجویان پژوهشی انجام دادند و دریافتند پس از جلسات مشاوره واقعیت درمانی وآموزش نظریه انتخاب، ارضای نیازهای اساسی گروه آزمایش پیدا کرده است (پترسون، چانگ،کولین24،1998).
واقعیت درمانی فلسفه زندگی است وتقریباً کاربرد وسیعی در هر جزء روابط انسانی دارد ودر عین حال یک مدل درمانی است که به مشاوره در حرکت دادن رو به جلو مراجع کمک می کند. این فرآیند از طریق مواجه شدن با رفتار فعلی اش صورت می گیرد همانطور که مراجع با آنچه که انجام می دهد مواجه می شود رفتار فعلی اش را ارزیابی می کند. واقعیت درمانی به مراجع کمک می کندتا مسئولیت زندگی اش را بپذیرد، یاد می گیرد کنترل موثری بر رفتارش داشته باشد و نیازهایش را موثرترارضاء کند (هووات25،2000).
نظریه شخصیت گلاسر
در واقعیت درمانی واژه شخصیت و هویت تقریباً مترادف به حساب می آیند. واقعیت درمانی هویت را جزء لازم واساسی تمام انسان ها درهمه فرهنگ ها می داند، که از لحظه تولد تا مرگ ادامه می یابد (شفیع آبادی 1384،96).
گلاسر دونوع شخصیت کلی را توصیف کرد. این دو نوع به این صورت تبیین می شود که اولاً افراد خود را چطور می بیند و ثانیاً دیگران آنها را چگونه می بینند. مردم برای ارضاء نیازهایشان رفتارهایی را بروز می دهند آنها همچنان که برای انجام وظایف رشدی تلاش می کنند یا شکست می خورند. هرگاه مردم در ارضاء نیازهایشان شکست بخورند هویت شکست را که از طریق رفتارهای خارج از کنترل یا غیر اثربخش شناخته می شود، توسعه می دهند. چنانچه فرد در ارضاء نیازهای اساسی اش موفق شود وکنترل درونی اش افزایش یابد ونیز تصور ونگرش او نسبت به خودش با تصوری که دیگران نسبت به او دارند، هماهنگ باشد فرد دارای هویت توفیق خواهد بود.
نظریه انتخاب
گلاسرمعتقد است که مارفتارهایمان را انتخاب کنیم وکاملاً درموردمشکلات هیجانی،رفتاری وحتی جسمانی مان مسئولیم. به همین دلیل اوازمعانی مانندگرفتار کردن، افسردگی کردن وعصبانیت برای توصیف مشکلات افراد استفاده می کند (فلانگان وفلانگان26،2004).
گلاسر(1384) بیان می دارد که نظریه انتخاب براساس این باور قدیمی است که تمامی رفتارهای ما نوعی انتخاب هستند ودیگر اینکه انگیزه بنیادی هر انتخاب ما ژنتیکی است بنابراین براساس برنامه های موجود در ژن های ما، نحوه برخورد ما با زندگی تصادفی نیست بلکه کاملاً اختیاری است وما همیشه به هنگام انتخاب حداکثر تلاشمان را انجام می دهیم تا بهترین گزینه را انتخاب می کنیم به طوری کلی از دیدگاه گلاسر در نظریه انتخاب تمامی رفتارهای انسان،تلاشی برای ارضاء نیازهایش است.این نیازها ازبیرون کنترل نمی شوند بلکه کاملاً از درون برانگیخته شده وتحت کنترل خود فرد است. به عنوان مثال : ماشین را پشت چراغ قرمز نگه می داریم، چون می خواهیم جریمه نشویم و باتصادف نکنیم وگرنه می توانیم رفتار نقض قانون را انتخاب کرده وچراغ قرمز را رد کنیم نماییم.
ابتدا گلاسر نیازهای روانی خود را نیاز به مبادله عشق ومحبت و نیاز به احساس ارزشمندی می دانست. به این معنی که هرفردی همواره باید دوست داشتن ودوست داشته شدن رابیاموزداگر فردی در تقدیم ودریافت محبت موفق شود وبتواند این روال را با ثبات نسبی در طول زندگیش ادامه دهد فرد نسبتاً موفقی است. با این حال این دونیازدو جزء متفاوت هستندووجودیکی ازآنها دال بروجوددیگری نیست (شفیع آبادی،1375).
اجزای نظریه انتخاب
ماشین رفتارکلی :
ازدیدگاه نظریه انتخاب هر رفتاربه شکل دقیق تری "رفتار کلی " نامیده می شود،از این جهت کلی می نامیم که هر رفتار همیشه حاصل چهار بخش جداگانه است که شامل: عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی می باشد. این چهار بخش هیچگاه ازیکدیگر جدا نیستند. ما همواره بردو بخش عمل کردن و فکر کردن تقریباً به طورمستقیم کنترل داشته و بردو بخش دیگریعنی احساس و فیزیولوژی به طورغیر مستقیم (و از طریق بخش های فکر وعمل) کنترل داریم. باجرات می توان گفت که احساسات، مهم ترین بخش ازاین چهار، بخش رفتاری ما هستند، زیرا به ما می گویند رفتاری را که انتخاب می کنیم موثر است یا غیر موثر (گلاسر،1994).
در نظریه انتخاب گلاسر رفتار کلی افراد اغلب با استفاده از ماشین رفتار کلی نظریه انتخاب به عنوان یک استعاره برای چهار بعد از رفتار کلی نشان داده می شود.
مطابق با نظر گلاسر عملکرد مغز به عنوان یک سیستم کنترل به طور مداوم احساسات مارا نظارت می کند و اینکه چطور نیازهایمان (عشق وتعلق خاطر، قدرت، آزادی، تفریح و بقاء) را برای یک زندگی طولانی دریابیم، تعیین می کند. احساس پریشانی مانند: بی قراری، دلخوری، خشم، اضطراب، غم واندوه، افسردگی وغیره یک فرستنده ای است که یک یا چند نیاز ما ارضاء نمی شود (بوردنسکی و وبولدینگ27،2011).
رفتار کلی شامل چهار جزء اما نه به صورت مجزا است که همواره در یک زمان حرکت می کنند که این بیانگر چهار چرخ روی ماشین رفتار کلی است. ماشین رفتار کلی نمادی از سیستم هیجانی انسان است و اهمیت آن در این است که هر مراجع مسئولیت تمام چهار بعد رفتار (عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی) را بپذیرد. در حالی که عمل و فکر دو چرخ جلوی ماشین رفتار کلی هستند، تاکیدمی شود وقتی که از شیوه واقعیت درمانی استفاده می شود توجه به چرخ های عقب ماشین(احساس و فیزیولوژی) نیز در هنگام بحران مهم هستند زیرا آنها به عنوان فرستنده های هشدار دهنده اولیه یا چراغ های اعلام کننده ایراد موتوری برروی ماشین رفتارکلی که مراجعین به آرامی به سوی جلو برای اهداف مطلوب آنها با دنیای کیفی شان حرکت نمی کنند، می باشد (بوردنسکی و وبولدینگ،2011).
پیامدهای نظریه انتخاب
به طور کلی نظریه انتخاب چند پیامد مهم دارد :
تقویت رفتارارادی فرد
افزایش خودآگاهی فرد
افزایش قدرت خورارزیابی
افزایش کنترل درونی فرد
تاکید براین تغییر باید از خود فرد شروع شود و نه از دیگران، پیامی که از این نظریه به افراد می دهد این است که انتخاب های ما می تواند عوض شود. ما در مورد خودمان می توانیم انتخاب کنیم و گزینه ای را عمل کنیم که موثر است. این نظریه به ما می گوید مثل باد بادک نباشیم که هر کس هر طور خواست مارا حرکت دهد. از خودمان ابتکار عمل داشته باشیم آگاهانه و با تامل انتخاب کنیم، وگرنه دیگران برایمان انتخاب می کنند (گلاسر، ترجمه فیروز بخت، 1390 ؛ به نقل از فرح بخش،1383).
نظریه کنترل
گلاسردر تبیین نظریه کنترل به طور خلاصه اظهار می کند که مردم همیشه به گونه ای رفتار می کنند که دنیا وخودشان را به عنوان بخشی از دنیا کنترل می نمایندتا بدین طریق بتوانند نیازهایشان رابه بهترین نحو ارضاء نمایند (شارف، ترجمه فیروز بخت،1386).
گلاسرمعتقد است مردم دارای دونوع روان شناسی هستند : 1. روان شناسی کنترل درونی 2. روان شناسی کنترل بیرونی
کسانی که عقیده به روان شناسی کنترل درونی دارند معتقدند که عمل، شناخت واحساس وحالت فیزیولوژی رفتار کلی تحت کنترل خودشان است. آنها هرگاه احساس کنند رفتارکلی یا هرجزء آن، آنان رادر جهت خواسته هایشان یا ارضاء نیازهایشان سوق نمی دهد، رفتار دیگری را انتخاب می کنند. رشد روان شناسی کنترل درونی هر فرد، ازاهداف اصلی روان درمانی و مشاوره واقعیت درمانی است. رفتار ازدرون ما در حال اکنون ومی جوشد وبه وسیله اعضا وجوارح، نمود خارجی پیدا می کند بنابراین تحت کنترل ساعت هرگاه روان شناسی کنترل درونی رادر ما رشد کند رفتار غیرعادی وغیر مسئولانه از ما سرخواهد زد (فرح بخش،1384).
کسانی که دارای روان شناسی کنترل بیرونی هستند عقیده دارندکه 4 جزء رفتار کلی خارج از کنترل آنهاست وخودشان هیچ کنترلی بر آن ندارند. گلاسر معتقد است بسیاری از تبیین های موجود روانپزشکی امروز در مورد ناراحتی های روانی، مبین روان شناسی کنترل بیرونی است. یعنی همان چیزی که بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی، اضطراب یا وسواس به آن معتقدند.
بعدها گلاسر نظریه اش را به نظریه کنترل توسعه داد (1984) و 5 نیاز اساسی را مطرح کرد و ارضاء آنها را در ایجاد سازگاری افراد مهم دانست. آن نیازها عبارتند از : عشق، قدرت، تفریح، آزادی و بقاء. گلاسر بیان می دارد که نیازهای اساسی ما ازمجموعه ای ازدستورات ژنتیکی ناشی می شوند وما باید پیوسته آنهارا ارضاء نمائیم. چهار تا از این نیازها یعنی عشق، قدرت، تفریح وآزادی توسط قشر مخ وآخرین نیاز توسط خوشه ای دربالای ساقه مغز کنترل می شودکه این نیازها (بقا)در سطح ناخودآگاه عمل می کند (هووات،2000).
بنابراین واقعیت درمانی گلاسر یکی از مداخلات درمانی رایج در حوزه روان شناسی شناختی درراه توصیف انسان، تعیین قوانین رفتاری وچگونگی نیل به رضایت، خوشبختی و موفقیت محسوب می شود. در این شیوه درمان مواجه شدن با واقعیت، قبول مسئولیت، شناخت نیازهای اساسی، قضاوت اخلاقی درباره درست بودن ویا نادرست بودن رفتار، تمرکز بر اینجا واکنون، کنترل درونی و در نتیجه نیل به هویت توفیق که ارتباط مستقیمی با کیفیت زندگی دارد مورد تاکید است. در پژوهشی که بر بیماران اسکیزوفرنی بستری شده (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) که در یکی از بیمارستان های روانی درکره جنوبی انجام داد، به این یافته رسید که واقعیت درمانی باعث ایجاد تغییرات مثبت در مولفه های کنترل درونی، عزت نفس و مقابله با استرس گردیده است (کاترین،2008 ؛کیم28،2009).
هدف واقعیت درمانی
هدف واقعیت درمانی پرورش، قبول مسئولیت درفرد و ایجاد هویتی موفق است. فرد بایستی رفتاری را که در صد اصلاح آن است، شناسایی کند، تمام نوجه خود را به آن معطوف سازد وعذر وبهانه ای برای رد مسئولیت خود نیاورد. دراین رویکرد تلاش می شود تا فرد اهداف کوتاه مدت ودراز مدت زندگی خود را بشناسد، با صراحت آنها را تعریف کند، راه های رسیدن به اهدافش را ارزیابی نماید. از بین آنها روش هایی را که به نتایج مطلوب تری خواهد انجامید انتخاب کند واحساس مثبت تری را نسبت به خود تجربه نماید (شفیع آبادی1384،94).
مطالعات هاتمین(1990)، چانس وهمکارانش(1990) وبلاک (1994) به نقل از کیم(2002) برمعتادین و زندانیان نشان می دهد که در ادراک خود وخودپنداره آزمودنی ها، پس ازدریافت واقعیت درمانی بین نمرات پیش آزمون وپس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد.
راهبردهای واقعیت درمانی
سوال کردن : به چهار شیوه به واقعیت درمانگرکمک می کند :ورود به دنیای مراجعان، جمع آوری اطلاعات، دادن اطلاعات وکمک به مراجعان برای کنترل بیشتر زندگی شان.
مثبت بودن : درمانگردر برابر بدبختی وشکوه های مراجعان، اظهارات مثبتی می کند. برای نمونه وقتی مراجع می گوید از حرف هایی که مری امروز در مورد من زد عصبانی هستم واقعیت درمانگر در جواب نمی گوید خیلی وقت است با تو چنین رفتاری دارد یا اینکه مری با تو رفتار خوبی ندارد عصبانی هستی ؟ بلکه در جواب می گوید : برای اینکه عصبانی شدن ازمری را انتخاب نکنی می خواهی چکار کنی ؟ به این ترتیب مراجع روی اعمال مثبت تمرکز می کند.
شوخی : ضمن کاهش ناامیدی مراجع سبب رضا نیاز به تعلق خاطر وتفریح می شود.
رویارویی : نپذیرفتن بهانه ها خودش یک نوع رویارویی است.
فنون تناقضی : در فنون تناقضی دستورالعمل های متناقضی به مراجع داده می شود، مثلاً به مراجعانی که وسواس اشتباه نکردن در کار دارند یاد می دهند اشتباه کنند. اگرعمل کرد که روش مشکلش کنترل پیدا کرده است در غیر این صورت مقاومتش کنترل ورفع خواهد شد.
شیوه درمان :
در این شیوه درمان مواجه شدن با واقعیت، قبول مسئولیت وقضاوت اخلاقی درباره درست ونادرست بودن رفتار و در نتیجه نیل به هویت توفیق مورد تاکید است. این نوع درمان را فقط در مورد اکثر رفتارهای غیر عادی به کار نمی بندند، بلکه در مورد تمام افراد عادی ومسائل مورد علاقه آنها وتدوین شیوه صحیح تعلیم وتربیت نیز ازآن استفاده می کنند.
مساله اساسی در واقعیت درمانی آن است که مراجع را از لذت آنی وزودگذر خود منصرف کنیم و توجه او را به سوی لذات درازمدت ومنطقی ترکه با واقعیات سازگارند سوق دهیم.
ویلیام گلاسر یکی ازمشهورترین درمانگران دردرمان انواع اعتیاد می باشداودرروش درمانی اش، "واقعیت درمانی" که بعداً آن را نظریه انتخاب تغییر داد بر مواجه شدن با واقعیت و قبول مسئولیت و قضاوت اخلاقی درباره ی درست یا نادرست بودن رفتار تاکید می کند (شفیع آبادی وناصری،1384).
این نظریه، تصور قدیمی از بیمارروانی ومدل مبتنی بردرمان پزشکی را رد می کند واین مدل را فقط در صورتی که یک آسیب ویژه ی مغزی مثل (صرع یا آلزایمر) در کار باشد جایز می داند (گلاسر29،2007).
در واقع واقعیت درمانی یک نظام کنترل درونی است وچرایی وچگونگی انتخاب گزینه هایی که در جهت زندگی ما را تعیین می کنند را تشریح می کند (وابولدینگ،2006). گلاسر در سال 1985 از این نظریه برای تشریح اعتیاد استفاده کرد. این نظریه، استفاده وسیعی برای درمان هر نوع اختلال معتاد کننده (از جمله داروهای مخدر، امور جنسی، غذا وکار) دارد.(کیم30،2008)
گلاسر درمورد علل گرایش افراد به اعتیاد معتقد است اشخاصی که هویت شکست دارند ممکن است مستعد تسلیم شدن وکسب اعتیاد منفی مانند اعتیاد به مواد مخدر، نیکوتین یا الکل باشند (شارف، ترجمه فیروزبخت،1386). واقعیت درمانگران معتقدند این افراد رفتارهای خود را به عنوان راهی برای حل کردن ناکامی ناشی از رابطه ای ناخوشایند انتخاب کرده اند. (کوری،ترجمه سید محمدی 1385) این رفتارهای ویژه که هر فرد انتخاب می کند تا به ارضای نیازهای اساسی اش نائل شود در هر فرد متفاوت است. (همان منبع)
امروزه با اینکه مشاوران مدرسه، مشاورانی که با معتادان سروکار دارند، مددکاران اجتماعی وهمه ی کسانی که با بزهکاران یا متهمان کار می کنند به خاطر تاکید واقعیت درمانی بر مسئولیت وکنترل، جذب این دیدگاه می شوند واز کاربرد آن در هر دو نوع مشاوره ی فردی وگروهی استفاده می کنند. ولی متاسفانه در کشور ما از این روش، استفاده ناچیزی در مداخلات درمانی، به عمل می آید. همچنین نتایج تحقیق کیم(2009) حاکی از آن است که ایشان به نتایج قابل توجهی مبتنی بر تاثیر واقعیت درمانی گروهی در کاهش میزان اعتیاد به اینترنت وافزایش میزان عزت نفس دانشجویان دست یافته اند (نوابی نژاد،1384).
به طورکلی تحقیقات داخلی وخارجی انجام گرفته در زمینه واقعیت درمانی، حامی از آن هستند که اثربخشی انفرادی وگروهی این روش درمانی درگستره ی وسیعی از حوزه های مختلف، مانند : افزایش سلامت عمومی(عبادیان،1386)،افزایش عزت نفس(مرادی، 1389) وخودپنداره وخود تصمیم گیری (لورنس31،2005) و همچنین کاهش بحران هویت (کلانتری هرمزی،1385) وکاهش اضطراب (شفیع آبادی وهمکاران،1384) موثر می باشد وبه ندرت می توان موارد تحقیقی رامشابه پژوهش (رندالف وشرن، 2006) مبنی برموثر نبودن کاربرد روش های واقعیت درمانی درکلاس درس یافت.
فرآیند درمان
هدف واقعیت درمانی پژوهش قبول مسئولیت در فرد وایجاد هویتی موفق است. بنابراین درمانگر باید در اولین مرحله رفتاری را که در صدد اصلاح آن خواهد بود شناسایی کند وتمام توجهات خود مراجع را بدان معطوف دارد. یک شرط مقدماتی لازم در واقعیت درمانی ارتباط و درگیری عاطفی است که اگر فرد نتواند به طور موفقت آمیزی درگیر شود شکست خواهد خورد. ضمناً در واقعیت درمانی از نظریه های یادگیری نیز به میزان وسیعی استفاده می شود. درفرآیند واقعیت درمانی درمانگر اصولی را به کار می بندد تا به هدف درمان برسد که آن اصول را در ذیل توضیح می دهیم ومعمولاً این اصول به همان ترتیبی که مطرح می شوند به کار گرفته می شوند:
اصل اول : ارتباط و درگیری عاطفی
معمولاً مهمترین ومشکل ترین مرحله درمان است که مراجع شدیداً بدان نیاز دارد وتا زمانی که چنین ارتباطی بین درمانگر ومراجع برقرار نشود درمانی هم حاصل نخواهد شد. در جریان این رابطه انتخاب هر چیزی به عنوان موضوع صحبت وگفتگو آزاد است.
اصل دوم : توجه و تاکید بر رفتار کنونی و نه بر احساسات
نیل به هویت توفیق بدون دستیابی به رفتار کنونی امکان پذیر نیست. مردم اغلب باتاکید بر چگونگی احساسات خود و توجه نکردن به رفتار کنونی خویش از روبه رو شدن با رفتار فعلی خود اجتناب می کنند. واقعیت درمانی اهمیت عواطف را انکار نمی کند ولی درمانگر موفق این مطلب را در نظر دارد که تا بر رفتار کنونی مراجع تاکید نکند نمی تواند او را یاری دهد.
اصل سوم : تاکید بر زمان حال
ارضای نیازها به زندگی کنونی فرد مربوط است و به گذشته ی حزن آور او ارتباطی ندارد.گذشته ثابت است و قابل تغییر نیست وآن چیزی که تغییر پذیر است زمان حال و آینده است و درمواردی که بحث به گذشته کشیده می شود درمانگر فقط آن را به زمان حال و آینده مربوط می کند و همبستگی گذشته را بارفتار کنونی مورد بررسی قرار می دهد.
اصل چهارم : قضاوت ارزشی
مراجع باید به رفتارش با دیدانتقادی بنگرد وببیند که آیا آن رفتار بهترین انتخاب او هست یا نیست. درمانگر در مورد رفتار قضاوت نمی کند، بلکه مراجع را هدایت می کند تا رفتار خودش را از طریق ارتباط ودرگیری با درمانگر ارزشیابی کند. موقعی که مراجع به قضاوت ارزشی خود می رسد مبنایی برای تغییر رفتار بدست می آورد و بهتراست درمانگر به او کمک کند تا برای عملی کردن قضاوت خود نقشه ای بریزد.
اصل پنجم : طرح ریزی
وقتی که فرد یک قضاوت ارزشی می کند باید به او کمک شود تا برای عملی کردن آن، نقشه های فرعی بریزد. درطرح ریزی هرگز نباید طرحی ریخته شود تا امکان شکست آن زیاد باشد زیرا اگر طرح به شکست منجر شود موجب تقویت شکست های پیشین وهویت ناموفق می شود. طرح ها باید طوری تدوین شوند که از مراحل کوچکتر وموفقیت های جزیی تر به موفقیت های بزرگتر پیش روند و به اندازه کافی مراجع را به مبارزه وفعالیت دعوت کنند.
اصل ششم : تعهد نسبت به طرح تهیه شده
برای آنکه به شخص انگیزه قوی تر بدهید که طرح خود را تکمیل کند باید از او بخواهیم که متعهد شود که آن را تکمیل خواهد کرد. تعهد ممکن است به صورت کتبی یا شفاهی باشد ولی معمولاً تعهد کتبی محک تر واز نظر شدت انگیزه عمل قوی تر است وگریز از یک تعهد کتبی غالباً مشکل تر ازگریز از یک تعهد شفاهی است.
اصل هفتم : نپذیرفتن هر گونه عذر و بهانه و امتناع از تنبیه
موقعی که مراجع به تعهد خود عمل نمی کند قضاوت ارزشی او که قبل از طرح ریزی صورت گرفته است باید دوباره مورد بررسی قرار گیرد.
اگر قضاوت ارزشی هنوز معتبر باشد آنگاه طرح ریخته شده باید مورد ارزیابی قرار گیرد واگر طرح، طرح مناسبی باشد مراجع یا باید خود را دو مرتبه نسبت به آن متعهد کند و یا اینکه بگوید از انجام آن منصرف شده است. درمانگرنمی تواند مراجع را از راه قانونی و یا با تنبیه متعهد نگه دارد و نیز نمی توتند از آن عقب نشینی کند.
درواقعیت درمانی هیچ نوع عذر وبهانه ای پذیرفته نمی شود. لذا به ندرت از مراجع می پرسیم که چرا چنین یا چنان کردی.
درمانگر همواره در برابر عذر وبهانه مقاومت نشان می دهد و مراجع را مکرراً تشویق به ارزیابی، طرح ریزی وتعهد می کند و در این جریان وقت چندان مساله مهمی نیست.
شیوه های عمده
مشاور باید از ضمایر شخصی استفاده کند مانند: من، ما،تو و…هرگزاز ضمایری مانند او و آنها استفاده نکند.
مشاور به جای واژه چرا بیشتر از واژه چه استفاده می کند.
مشاور اصلاً از جملات انتقادی و سرزنش آمیز استفاده نمی کند.
مشاور از شوخی، مزاح وبحث های تند وداغ نیز استفاده نمی کند.
مشاور به احساسات مراجع توجهی نمی کند بلکه توجه خود و مراجع را به رفتار کنونی و آینده جلب می کند.
مشاور اصلاً به ارزیابی وقضاوت رفتار مراجع نمی پردازد و آن را به خود مراجع واگذارمی کند.
مشاور باید مراجع را وادار به تعهد کتبی نماید و متن تعهد را خود مراجع باید بنویسد، زیرا تلاش مددجو برای اقدام در زمینه نوشتن برنامه، اولین قدم عملی او تلقی می شود که در جهت حل مشکلات خود به عمل می آورد.
روش های واقعیت درمانی گروهی
سیستم WDEP
وابولدینگ از چهار واژه WDEPاستفاده می کند تا روش های کلیدی که می توانددر اجرای واقعیت درمانی گروهی به کار برده موثر را تشریح می کند.
هر حرف به مجموعه ای از راهبردها اشاره دارد :
خواسته ها Wants
جهت دهی به عمل Doingdirection
خودارزیابی Self evaluation
طرح ریزی Planning
این راهبردها برای افزایش تغییر، طرح شده اند.
خواسته ها
واقعیت درمانگران می پرسند چه چیزی می خواهی ؟ که از طریق سوالات ماهرانه درمانی مراجعان تشویق می شوند تا چگونگی برطرف کردن نیازهایشان را شناسایی، تعریف و روشن سازی کنند. استفاده از پرسش، سنگ زیر بنایی اجرای واقعیت درمانی است. سوالات به موقع و راهبردی می تواند اعضا را به تفکر درباره ی آنچه می خواهد وادارد و اینکه چگونه رفتارهایشان را در جهت مطلوبشان به پیش می برد را مورد سنجش قرار دهند. از جهت اینکه واقعیت درمانی از سوال کردن نسبت به دیگر مشاوره ها به میزان بیشتری سود می جوید برای رهبران مهم است تا مهارت های پرسش گسترده ای را در خود ایجاد کنند. مشاوره گروهی این است که رهبران بدانند چه سوالاتی بپرسند ودرچه زمانی؟ (وابولدینگ،2000 به نقل ازکوری،2002)
جهت دهی به عمل
پس از آنکه مراجعان کیفیت دنیای خواسته ها و نیازهایشان را شناختند از آنان خواسته می شود به رفتار جاریشان توجه کنند تا ببینند آیا آنچه در حال انجام دادنش هستند آنان را به آنچه می خواهند می رساند؟ (کوری، ماریان اشنایدر،ترجمه سیف اله بهاری،2002).
خودارزیابی
این وظیفه درمانگراست تامراجعان راباعواقب رفتارشان مواجه کند وآنان راوادار به قضاوت درباره ی کیفیت رفتارشان نمایند.لزوماً چانچه مراجعین واقعاًرفتارشان رامورد ارزیابی قرار دهدتغییر نخواهد کرد خودارزیابی هسته واقعیت درمانی است. بعدازاینکه مراجعین یک ارزیابی درکیفیت رفتارشان انجام دادند می توانند تعیین کنند چه چیزی به شکستشان کمک می کندودر صورت تغییر چه چیزی می توانند بفهمند موفقیتشان افزایش یافته است (کوری،مارین اشنایدر،ترجمه بهاری، سیف اله،1377).
طرح ریزی
قسمت مهم کار در واقعیت درمانی شامل کمک به مراجعان در تشخیص روش هایی است که در انتخاب های شکست آنان را به انتخاب های موفقیت تبدیل می کند. یک مراجع رفتارش را ارزیابی می کندو تصمیم می گیرد آن را تغییر دهد، درمانگر دروضعیت کمک به مراجع قرار می گیرد تا طرحی برای تغییرات رفتاری بریزد. بهترین طرح، طرحی است که از سوی مراجع مشخص و تعیین شود در درجه بعد طرحی است که به وسیله درمانگرو مراجع تعیین شود دردرجه سوم طرحی است که به وسیله درمانگر تعیین شود (وابولدینگ32،2000 به نقل از کوری،2002).
فرآیند درمان در واقعیت درمانی
درواقعیت درمانی اصطلاح بیمار به کسی اطلاق می شودکه نتواند نیاز های اساسی خود را درحیطه واقعیت، پذیرش مسئولیت وتشخیص مواد درست ازنادرست ارضا کند، دارای هویت ناموفق است از احساس تنهایی بی ارزشی رنج می برد و رفتار غیر مسئولانه ای موجب ناراحتی، اضطراب و رنج می شود، بنابراین در فرآیند درمان تمرکز بر روی مسئولیت، هسته اساسی روان درمانی است و پذیرش آن به منزله نشانه بارز سلامت روانی تلقی می شود (شفیع آبادی 1381،77).
واقعیت درمانی ساختاری رابرای کمک به مراجعان ارائه می دهد تا به طور اثربخش تری نیازهایشان را ارضا کند و ازتعلق وموفقیت، توزیع ولذت، استقلال یا آزادی و بقا برخوردار شوند. بنابراین هدف اصلی شرکت در درمان، برآوردن اثربخشی نیازها توسط مراجع است (کورسینی و وودینگ33،1999).
لازم به ذکر است که واقعیت درمانی به شیوه های فردی،گروهی، خانواده و زوجی به کار برده می شود.
کاربرد واقعیت درمانی
واقعیت درمانی از دیدگاه مشاوران هم اثربخش و هم روشن وقابل فهم است وباعث مسئولیت پذیری در مراجعان و ازسوی دیگر از دیدگاه مشاوران باعث خودتوانمندی در مراجعان می شود و از آنجا که مشاوران واقعیت درمانی به بررسی شکست های مراجع در گذشته نمی پردازند و مشتاقانه درانتظار تغییرات در آینده هستند مراجعین این رویکرد را پیش از رویکردهای دیگر می پذیرند (گلاسر،ویلیام،ترجمه صاحبی،1391).
در بین والدین و فرزندان وهمچنین معلم ودانش آموزان نیزوقتی ارتباط قویترمی شود که بیهودگی، زورگوئی وتنبیه برای هردوطرف معلوم شودوارتباط براساس واقعیت درمانی ایجادشود (وابولدینگ،2000).
از آنجا که نظریه وکاربرد واقعیت درمانی براساس رفتار خودآگاه، خواسته ها، نیازها و ادراکاتشان بنا نهاده شده است،کاربرد بسیار گسترده ای دارد. انسان ها برای ارضای نیازهای خود به ویژه نیاز تعلق به یکدیگر، ازدواج می کنند پس از گذشت مدتی از ازدواج تعارض بر سرارضای نیاز قدرت به وجود می آید بنابراین افراد بایستی درارتباطشان خواسته ها، نیاز وادراک های خود را برای برنامه ریزی اثربخشی ارزیابی کنند (گلاسر، ویلیام،ترجمه فیروزبخت، 1995).
مینتر (1992) به نقل از گلاسر (1994) به کاربرد واقعیت درمانی که شامل گسترده ای برای سنجش ارضای نیازهای گوناگون به کار می رود اشاره می کند. به تازگی ویلیام گلاسر(1998) کاربرد جدیدی را برای همه جوامع ارائه داده است.گلاسراین کاربرد را طرح جامع انتخاب نامیده است. این رویکرد تلاشی برای آموزش نظریه انتخاب به همه جوامع است (کیم،2008).
مقایسه واقعیت درمانی با برخی از نظریه های مشاوره و روان درمانی
گفته می شود واقعیت درمانی ریشه دردرمان آدلری دارد.در حقیقت شباهت هایی را بین این دو نظریه اظهار داشته اند (ایوانز،1982)وتلاش هایی برای ارتباط دادن این دونظریه به هم صورت گرفته است. (اوایت هاوس،1984)ازسوی دیگراین دونظریه در برخی بخش ها تفاوت هایی با یکدیگر دارند.(وابولدینگ،2000) نظریه ادلری پرسش، چگونه وراثت ومحیط شخصیت را شکل می دهند؟را به چگونه فرد و وراثت و محیط را به کار می گیرد؟ تغییر داده است (موساک34،1989).
واقعیت درمانی با شکل دوم پرسش توافق کاملی دارد و به این صورت به توجه دارد. چگونه افراد می توانند برای ارضای 5 نیاز اصلی خود بدون اینکه مانع از ارضای نیازهای دیگران شوند بهترین انتخاب را داشته باشند ؟ (وابولدینگ،2000)
نظریه آدلری بر فنونی چون تشویق، قصد متناقض، جابه جایی نقش ها، تعیین هدف وحل تعارض تاکید دارد.مبانی عملی این نظریه با نظریه انتخاب همخوانی دارد. درمانگران آدلری به مطالعه منظومه خانواده و اینکه چگونه کودک از بدو تولد با خانواده تعامل دارد، می پردازد.اما واقعیت درمانگر به ترتیب تولد توجهی ندارد.خواسته ها،ادراک ورفتارهای فعلی مراجع بدون توجه به گذشته چگونه بزرگ شده در واقعیت درمانی ازاهمیت خاصی برخوردار است. بیشترین تاکید واقعیت درمانی برارتباط معنی مراجع است(همان منبع).
مقایسه روانکاوی فروید با واقعیت درمانی
1.واقعیت بیماری روانی :در روان درمانی کلاسیک به وجود بیماری روانی معتقدند وکسانی را که بدان مبتلا هستند پس از تشخیص طبقه بندی می کنند و اعتقاد بر آن است که درمان باید پس از تشخیص و براساس نوع بیماریدانجام پذیرد.درواقعیت درمانی، مفهوم بیماری روانی مورد استفاده قرارنمی گیرد، اختلالات روانی با رفتار غیرمسئولانه یکی است ودرمانگر راه درمان را بدون توجه به علائم و طبقه ی خاص بیماری به شیوه خاص خود دنبال می کند. او بیماری را درجریان غیر مسئولانه بودن وغیرواقعی بودن رفتارش قرار می دهد وراههایی به او می آموزد تا بتوان بدان وسیله نیازهای شخصیتش را به بهترین نحو ارضا کند.
2. تجسس و تفحص باز سازنده در گذشته بیمار : درروان درمانی کلاسیک برگذشته فردو وقایع پیشین زندگیش تاکید می شود در حالی که واقعیت درمانی گذشته را محدود دانسته و بر زمان حال و آینده تاکید می کند.
مقایسه واقعیت درمانی با رفتارگرایی
واقعیت درمانی براساس نظریه انتخاب بنا نهاده شده است وکاملاً با شرایط شرطی سازی اسکینر و روان تحلیلی فروید متفاوت است (وابولدینگ،2000).
گلاسر کنترل رفتار آدمی راتحت تاثیرغرایز یا محیط توصیف نمی کند. از دیدگاه واقعیت درمانی شرطی سازی کنشگر وتا حدودی نظریه های رفتاری دیگر برکنترل درونی و انتخاب های انسان و همچنین نیازهای او توجه ندارد. تعاریف این چنین در مورد کنترل بیرونی و وجود نیازهای انسانی را انکار می کنند. فنون حساسیت زدایی منظم و غرقه سازی رفتار درمانی در واقعیت درمانی نیز به کار می روند زیرا این فنون به مراجع کمک می کنند تا احساس کنترل بر شکل خود داشته باشند.، و بدین شیوه آن را حل کند، در این شرایط مراجع در می یابد که پذیرش مشکل به اوکمک می کند تا نیاز مالیش را ارضا کند (رحیمیان ،1387).
عوامل درمانی درگروه درمانی
عموماً گروه های مختلف متکی به مکانیسم های تغییر مشابهی هستند این مکانیسم ها را عواملی درمانی می خوانیم و دراینجا مورد بحث ماست. گروه هایی که دارای هدف های مشابهی باشند ازعوامل درمانی مشابهی هم استفاده می کنند. هرگروه یا هرروش دارای یک صورت ویک هسته است. صورت عبارت است از ظاهر، شکل، فنون وزبان خاص که به یک مکتب درمانی است. اما هسته اطلاق می شود به تجربه ای ذاتی هر روند درمانی است. به عبارت دیگر هسته یعنی مکانیسم های تغییر یا همان عوامل درمانی در گروه که از آنها دسته بندی های متفاوتی ارائه شده است. کورسینی و روزنبرگ درتحقیقی که روی سیصد مقاله مربوطه به گروه درمانی انجام داده اند 175 عامل درمانی یافته اند که آنها رادر 9 گروه عمده دسته بندی نموده اند (ثنایی،1377).
عوامل 9 گانه گروه درمانی عبارتند از :
ایجاد امید :
ایجاد امید و حفظ امیدواری بیمار امر بسیار مهمی است اعتقاد به شیوه درمان خود می تواند اثر دارو مدتی داشته باشد بیمارانی که دریک گروه درمانی هستند درمراحل مختلف عروج وافول بیماری اند. وجود بیماران گوناگون که در مراحل مختلف بیماری هستند کمک بزرگی به درمان سایر بیماران است. به همین دلیل باید در گروه، بیمارانی راداشت که مراحل مختلف بهبودی را طی می کنند زیرا برای بقیه بیمارن فرصتی ایجاد می کند تا بهبودی سایرین را مشاهده کنند.
عمومیت :
بسیاری از بیماران فکر می کنند که فقط خودشان دارای مشکل هستند و این احساس منحصر به فرد بودن، انزوای اجتماعی آنها راتشدید می کند. درگروه اعضای گروهی پاره ای تشابهات را احساس می کنندو با هم احساس همبستگی اجتماعی پیدا می کنند، البته عمومیت نیزهمچون دیگرعوامل درمانی به تنهایی نمی توانند موثر باشند.
انتقال اطلاعات :
منظور ازانتقال اطلاعات اولاًتعلیمی است که درمانگردر زمینه سلامت روانی، بیماری روانی و دینامیسم های روانی به بیماران خودمی دهدودرثانی شامل ارشادو پیشنهاد و راهنمایی درمانگران به بیماران درمورد زندگی و مشکلاتشان است.
نوع دوستی :
درگروه درمانی بیماران کمک را ازطریق کمک دادن، دریافت می کنند. درجلسات درمانی گرانبهاترین تجربه برای آنها این است که احساس می کنند می توانند به حال دیگران مفید باشند و این بر عزت نفس آنها می افزاید. بیماران ازهم حمایت می کنند به هم بینش می دهند واحساس مفید بودن دارند.
همبستگی گروهی :
درگروه درمانی همانند رابطه یاهمدلی دردرمان فردی است. اموررابطه مشاور و مراجع درگروه درمانی بسیار وسیع تراز درمان فردی است و شامل رابطه بیمار با درمانگر با تک تک اعضای گروه و با خودگروه به عنوان یک کل می گردد. به تمام این عوامل درمشاوره گروهی همبستگی گروه اطلاق می شودهرچه وحدت و یکپارچگی اعضا بیشتر باشد همبستگی بیشتر است و باعث می شود اثرات گروه درمانی بیشتر شود.
تخلیه روانی :
بیرون ریختن احساسات منفی که مایه آزار روحی است یکی از نکات قابل تعمیق در کار گروهی است. تخلیه درمانی به عنوان یک پدیده درمانی مورد نظر بوده است. تخلیه روانی در خلاء ممکن است و یک پدیده گروهی واجتماعی است و فقط در حضور دیگران امکان وقوع پیدا می کند. در مراحل اولیه که گروه در پی جذب اعضا و انجام و تداوم کار گروهی است، عواملی چون عمومیت و ایجاد امید اهمیت خاصی پیدا می کنند بر اثرایجاد امید و دلگرمی ازمیزان کسانی که احتمالاً گروه را ترک خواهند کرد کاسته می شود، برعمومیت ابهام واضطراب ناشی از ناشناخته بودن گروه و اعضای آن رفع می شود و اعضا وگروه احساس آرامش بیشتری خواهند داشت و در نتیجه این مکانیسم های درمانی در طول درمان به طور یکسان و یکنواخت عمل نمی کنند.
رفتار تقلیدی :
درگروه درمانی بیمار علاوه بر درمانگر از دیگر اعضای گروه سرمشق می گیرد و ویژگی ها و رفتار آنان را تقلید می کند که دارای اهمیت درمانی است که از مشاهده مشکلات مشابه خود در دیگران مردمی بود و اصطلاحاً یادگیری جانشین یا درمان جانشین می گویند.
رشد مهارت های اجتماعی :
یادگیری اجتماعی یا به عبارت دیگر تکوین مهارت های اساسی اجتماعی است یک عامل مهم درمانی است، این عامل در تمام گروه ها مورد توجه است.
یافتن ریشه های عدم موفقیت در مراودات اجتماعی و علت یا گریز یا طرد شدن از ناحیه دیگران و غیر آن از نکات مورد توجه است. در کار گروهی مهارت های اجتماعی فرد با بازی نقش های بازخورد، ایجاد فرصت درک یا مشاهده رفتار دیگران و خود و پاسخ و سوال رشد پیدا می کند.
یادگیری همنشینانه :
روابط بین اعضاء گروه یک عامل پیچیده و مهم در گروه درمانی است. نیاز بشر به روابط دیگران وتعامل با دیگران همپای نیازهای بیولوژیکی اوست لذا شخصیت محصول تعامل با افراد مهم زندگی و اطرافیان و بازخورد های دیگران است.
شرایط گروه بهترین فرصت برای به وجود آوردن تجربیات عاطفی صحیحی است.
نکات پایانی و قابل توجه
معمولاً درواقعیت درمانی ازداروهای مسکن استفاده نمی کنند، زیرا این داروها موجب می شوند مراجع از واقعیت بگریزدوبا آن مواجه نشود،فقط برای کسانی بایدداروتجویز کرد که ازنظرجسمانی قابل کنترل نیستند.
درمانگرمعمولاً هفته ای یک باروهربار به مدت 45 تا 60 دقیقه با مراجع ملاقات می کندازشیوه های مختلف نظیر : ایفای نقش، بحث های عقلانی، مواجهه دادن مراجع با عقاید، افکار و رفتار غیر مسئولانه اش، شوک لفظی و… استفاده می کند.
معمولاً درمانگردر جریان روانی درمانگر از نظر کلامی فعال است.مشاوره و مراجع به گونه ای می نشینند که همدیگر را می بینند (به صورت رو دررو). درمان زمانی خاتمه می یابد که نخست مراجع موفق به کسب رفتارمسئولانه شده است وبعد به اهداف تعیین شده درآغاز جلسات درمان نایل آمده باشد.
با استناد به نظریه فستینگرمی توان چنین استدلال کردکه درمشاوره گروهی به روش واقعیت درمانی، اعضای گروه اصول اساسی چون مدیریت ترس ها و اضطراب های خویش، نحوه تصمیم گیری مناسب، افزایش مسئولیت پذیری، تامین نیازها از طریق گسترش روابط میان فردی واستفاده بیشتری از کنترل درونی به جای کنترل بیرونی را آموزش می بینند و با اطلاعاتی در مورد خطرها و پیامدهای منفی مصرف سیگار و راه های مناسب تر جایگزین آن مواجه می شود که چون در این فرآیند میزان مسئولیت پذیری و کنترل درونی آنها افزایش می یابد باعث ایجاد ناهماهنگی شناختی در آنها می شود و از طرف دیگر چنین استنباط می شود که چون دانش آموزان سیگاری هنوز در سنین نوجوانی هستند طبیعتاً نباید نسبت به نگرش مثبتشان به مصرف سیگار، زیادمتعهد باشند ازاین روپژوهش حاضر، بامداخله واستفاده ازروش واقعیت درمانی گروهی توانسته است با ایجاد ناهماهنگی شناختی، باعث کاهش نگرش مثبت بالای دانش آموزان پسر نسبت به مصرف سیگار شود و بدین وسیله گامی موثر در پیشگیری و ترک سیگار بردارند.
پژوهش های انجام شده در داخل و خارج کشور
پژوهش های انجام شده در داخل کشور
حیدری، امیر زرگر، فرهادی نسب ومحجوب(1382) ویژگی های شخصیتی معتادان به مواد مخدر را با افراد غیر معتاد مقایسه کردند. نتیجه پژوهش آنها این مساله را مشخص کردکه افراد معتاد در مقایسه باجمعیت عادی درکلیه مقیاس های بالینی آزمون MMPI نمرات بالاتری داشته اندواین تفاوت ها ازنظر آماری معنادار بوده است.
انبثی(1382) نیز به بررسی رابطه نگرش دینی و مذهبی با عزت نفس و خودکارآمدی بین دانش آموزان سال دوم دبیرستان شهر تبریز در سال 81-80 پرداخت که تحقیقات نشان دهد وجود رابطه معناداری بین گرایش دینی و مذهبی و عزت نفس بود.
شعبانی(1383) تاثیرمشاوره گروهی باتاکید برواقعیت درمانی رادرکاهش بحران هویت قربانیان بزه، در زندان قصر مورد بررسی قرار داد ودر این زمینه مورد اثبات قرار گرفت که مشاوره گروهی واقعیت درمانی در کاهش بحران هویت موثر است (بخشی،1390).
علاوه براین سبحانی فرد(1384) تاثیرمثبت این شیوه درمانی رادرکاهش اختلالات روانی زنان مبتلابه سرطان سینه، مشاهده وگزارش شده است. واضح است که این گروه آسیب پذیر(معتادین) برای بهره مندی ازیک زندگی باکیفیت زندگی وسالم به حمایت های اجتماعی نیازدارندوانتظارمی روداین شیوه روان درمانی، نقش موثری درکاهش حالات جسمانی و روانی آنها داشته باشند (فرهادی،1392).
تحقیق زینالی وهمکاران(1386) نشان داد که زمینه های پیش اعتیادی معتادان(خصوصیات شخصیتی، روابط خانوادگی، شیوه زندگی وعقاید) به طور معناداری متفاوت با افراد سالم است. افرادمعتاددر مقایسه با افراد عادی سلامت روانی پایینی راگزارش کردند. این یافته هانشان می دهدتفاوت معناداری در مشکلات روان شناختی وعملکرد خانواده افراد معتاد وغیر معتاد وجود دارد. همچنین نتیجه پژوهش حاضر با نتایج پژوهش های کتیبانی وهمکاران(1389)، رئیسی و همکارن(1387) هماهنگ است. این تحقیقات نشان دادند که افراد معتاد نسبت به افراد غیر معتاد سلامت روانی پایین تری دارند. شمس اسفندآباد ونژادنادری(1388) و امامی پور وهمکارن(1387) نیز تفاوت معناداری در کیفیت زندگی افراد معتاد و غیر معتاد بدست آوردند که با نتیجه پژوهش حاضر همسو است. اعتیاد با ایجاد تغییر در رفتار، عزت نفس، تغذیه، کار وروابط اجتماعی به طور کلی زندگی طبیعی فردرا تغییر می دهدواین تغییرات به کاهش کیفیت زندگی منجر می شود. سیارایت وهمکارن(1991)محدودیت درابرازافکارواحساسات، احترام کمتربه مرزهای شخصی واعتمادکمتربه دیگران، ایجاد فضای منفی بیشتر در خانواده و انتقادی بودن و فاصله هیجانی را در خانواده های معتاد بیش از خانواده های غیر معتاد گزارش کردند.
اعتیاد موضوعی نیست که به طور مقطعی و بدون شرایط و عوامل زمینه ساز ایجاد شده باشد.یافته های جدید بالینی نشان می دهد که درشکل گیری اعتیاد زمینه های رشدی ناسالم و استعداد و آمادگی برای اعتیاد نقش اساسی ایفا می کنند (زینالی و همکاران،1386).
پژوهش حاضر همسو با یافته های نتایج تحقیق اسدپور(1387) مسعودنیا(1385) وملرو و همکاران(1999) می باشد مبنی بر اینکه آموزش به روش بحث گروهی می تواند بر میزان آگاهی، نگرش وعملکرد دانش آموزان پسر دبیرستانی نسبت به سیگار تاثیر گذارد.
موسوی نژاد(1387)به تحقیق درباره اثر مشاوره فردی، رویکرد واقعیت درمانی بربحران هویت در دختران نوجوان 15 تا 18 سال ناحیه یک کرج پرداخته است که نتایج حاصل نشان می دهد که بکارگیری روش واقعیت در مشاوره فردی موجب کاهش بحران هویت دختران می شود.
پژوهش های شمس اسفندآباد و نژادنادری(1388) نشان داد که افراد معتاد در مقایسه با افراد غیر معتاد کیفیت زندگی پایین تری دارند. امامی پور، شمس اسفندآبادی، صدر السادات و نژادنادری(1387) اختلالات روانی و کیفیت زندگی چهارگروه مردان معتاد به ایدز، معتاد نامبتلا به ایدز، غیر معتاد مبتلا به ایدز سالم را مقایسه کردند. یافته های پژوهش نشان داد که در مقایسه با افراد سالم، افراد معتاد غیر مبتلا به ایدز، افراد معتاد مبتلابه ایدز، افراد مبتلا به ایدز غیر معتاد نمرات بالاتری در پرسش نامه SCL90 و نمرات پایین تری درپرسش نامه کیفیت زندگیSF-36 به دست آوردند.
مرادی شهر بابک(1389) پژوهشی باهدف بررسی تاثیرواقعیت درمانی به شیوه گروهی برافزایش میزان عزت نفس دانشجویان دانشگاه فردوسی صورت داد. نتایج بررسی ها نشان داد درمان مذکور، میزان عزت نفس دانشجویان را به طور معناداری بیش از گروه گواه افزایش داده است.
حجتی(1390) دربررسی بهداشت روانی وارتباط آن با کیفیت زندگی در معتادین به این نتایج رسید که افراد وابسته به مواد از بهداشت روان و کیفیت زندگی پایین تری برخوردارند. براساس یافته های این تحقیق 52 درصدواحدهای موردپژوهش بهداشت روانی تا حدی مطلوب و17درصد نامطلوب گزارش کردند. از طرفی 53 درصد کیفیت زندگی تا حدی مطلوب و 8 درصد کیفیت زندگی نامطلوب داشتند. بین بهداشت روان با کیفیت زندگی ارتباط معنی داری نشان داده شد. همچنین بین بهداشت روان با جنس و نوع مواد مصرفی و کیفیت زندگی با شغل، جنس و نوع ماده مصرفی ارتباط معنی داری یافت شد.
اسماعیلی(1390) در پژوهشی تحت عنوان" ارزشیابی اقدامات کاهش زیان" ( ارزیابی درمان با متادون) در زندان به این نتیجه رسیدکه کیفیت زندگی به عنوان شاخص بهداشتی وسلامتی درمیان مددجویان تحت پوشش خدمات زیان گاهی درزندان های استان تهران درتمام مقیاس های کیفیت زندگی کمترازجمعیت مددجویان غیر زندانی است.
بیگی(1391)نشان داد که میانگین نمره کیفیت زندگی، امیدواری اعضای انجمن معتادان گمنام در روابط بین فردی، سلامت فیزیکی و ملزومات زندگی(ریز مولفه های کیفیت زندگی) به طور معناداری بالاتر از میانگین نمره افراد در گروه معتادان تحت درمان متادون است. همچنین در مقایسه سطح امیدواری افراد آشکار شد که میانگین نمره اعضای انجمن معتادان گمنام درمولفه تفکر عاملی به طور معناداری بالاتر از معتادان تحت درمان نگهدارنده متادون است.
روحانی(1392)، تاثیر متادون را بر کیفیت زندگی معتادین بررسی کرده بر مبنای یافته های این تحقیق و با توجه به محورهای پنج گانه وضعیت سلامت افراد، وضعیت مربوط به جنبه روانی و احساس درد و ناراحتی جسمانی دروضعیت پایین تری نسبت به سایرابعاد قرار داشته است. درمان با متادون سبب بهبود معنی داری درسطح کیفیت زندگی افراد شده است واین بهبودی در پایان ماه اول بیشتر از پایان ماه ششم بوده است. یافته های این مطالعه نشان داده است که مصرف مواد افیونی بیشتر بر جنبه های روانی سلامت افراد تاثیر می گذارد.
این یافته ها با نتایج مطالعه فرهادی ومانی (1390) که شیوع بالای افسردگی در بین معتادان و همچنین تاثیر مثبت متادون دربهبود آن را اعلام نموده اند، هماهنگی داشته است. مطابق نتایج، این مطالعه منجر به تغییر در کیفیت زندگیMMT برنامه درمانی معتادان به مواد مخدر در تمام ابعاد پنج گانه وهمچنین سطح سلامت افراد اندازه گیری شده است برمبنای خط کش سلامت شده است واین بهبودی حتی ظرف یک ماه از شروع درمانی دارای پیشرفت چشمگیری بوده است.
پژوهش های انجام گرفته درایران و سایرکشورها نشان از پایین بودن کیفیت زندگی درمعتادین دارد. زیرا در اغلب مورداعتیاد برکیفیت زندگی افراد تاثیر می گذارد.(امام پور،شمس، صدر السادات و نادری،1389، بیزاری و همکاران،2005) بنابراین از آنجایی که کیفیت زندگی در خانواده های معتادان از ضعف های بسیاری برخوردار است مشکلات اساسی خانواده راشدت می بخشد و علاوه براثرات مخرب بر زندگی فرد، اطرافیان و بستگان رانیزدرمعرض آسیب قرارمی دهد (کتیبایی، حمیدی، یاریان، قنبری، سید موسوی،1389).
پژوهش های مختلف مشخص کرده اندکه افراد معتاد نسبت به افراد غیر معتاد سلامت روانی پایین تری دارند.(کتیبانی، حمیدی، یاریان، قنبری وموسوی،1389، معلمی، رقیبی وسالاری،1389، رئیسی، انیسی، یزدی، زمانی ورشیدی،1387).طوفانی و جوان بخت(1381) نشان دادند که نگرش های ناسالم در معتادان به طوری معناداری بالاتر از گروه گواه است.
پژوهش های انجام شده در خارج از کشور
چانش35 و همکاران(1990) به مطالعه تاثیرات واقعیت درمانی بر روی20 زندانی که مواد مخدر مصرف می کردند، پرداختند نتیجه این پژوهش اجتناب آزمودنی ها از مصرف مواد مخدر و اظهار نظر بر ضد مواد مخدر بود. میانگین نمرات آزمودنی ها در پرسشنامه ادراک خود در پس آزمون بیشتر از پیش آزمون بود. در مطالعات پیگیری 15 نفر از آزمودنی ها در درازمدت مصرف مواد مخدر را کنار گذاشته بودند.
هانسمن(1990) تاثیرواقعیت درمانی را بر معتادان با استفاده از پرسشنامه ادراک خویشتن در هفته ی دوم، چهارم، 6 مورد بررسی قرار گرفتند. تغییراتی که معتادان در طول جلسه درمان به آنها اشاره کردند عبارتند از:افزایش عزت نفس، افزایش آگاهی درپذیرش مسئولیت رفتارخود، یادگیری برقراری ارتباط انسان دوستانه به جای بکارگیری شیوه های اکتشافی، روایی همزمان نتایج با آزمونMMPI نشانگر کاهش نشانه های منفی در 24 آزمودنی و کنترل در زندگی در زمان ترخیص آنها بود (بخشی،1390).
وسلی36 (1998) پژوهشی راتحت عنوان مداخلات گروهی درواقعیت درمانی برای مصرف کنندگان داروهای شیمیایی بابیماری روانی شدیدومزمن انجام داد. تعدادجلسات 9 جلسه ومدت زمان هر جلسه نیزیک ساعت بود. آزمودنی ها از دو جنس زن ومرد بودند. در پایان جلسات آزمودنی ها نسبت به ایجاد ارتباط با دیگران از خود علاقه نشان دادند و تنها محدودیت این پژوهش کوتاه مدت آن یک ماه بود (همان منبع).
پترسون، کوینز وچانگ(1998) تئوری انتخاب واستفاده ازواقعیت درمانی رابه عنوان مداخلاتی برای مثبت کردن خودپنداره 217 دانشجوی دانشگاه تایوان بکار بردند. نتایج نشان داد که این مداخلات در مقایسه با گروه کنترل بر مثبت کردن خودپنداره موثر بوده است.
اینگرام وهینکل(1990) مطالعه موردی بر دانشجوی افسرده که اقلام به خودکشی کرده بود انجام داد مراجع خانمی بودکه به مدت 8 هفته تحت آموزش های واقعیت درمانی قرارگرفت. ابزار این تحقیق دراین پژوهش آزمون افسردگی بک بودازسوی دیگردرمانگر مراجع راترغیب می کردتابه دوستانش بیشتر معاشرت کند. نتایج درمانگرنشانگر کاهش افسردگی درمراجع بود به طوری که نمره پیش آزمون در مقیاس افسردگی بک36 ونمره پس آزمون درهمین مقیاس 8 محاسبه شد پس ازیک ماه پیگیری هیچگونه افسردگی در مراجع مشاهده نشد (واتسون37،2001).
بلاک(1994) اثربخشی واقعیت درمانی رادرگروه کوچکی از دانش آموزان پایه 5 و 6 مورد مطالعه قرار داد. روش تحقیق پیش آزمون وپس آزمون باگروه کنترل بود وبرای تجزیه وتحلیل داده ها ازتحلیل واریانس یک طرفه استفاده می شد. ابزاراین پژوهش مقیاس خودپنداره پیرز- هریس برای کودکان بود. نتیجه اش پژوهش حاکی ازبالارفتن خودپنداره مثبت درآزمودنی ها بود (بخشی،1390).
هاریس38 (1995)تاثیر واقعیت درمانی بررفتار مسئولانه دانش آموزان دبیرستان را مورد مطالعه قرار داد. برای گروه آزمایش مشاوره شیوه واقعیت درمانی در بخشی از برنامه پیشگیری ازحاملگی نوجوانان ارائه شد. یافته های پژوهش حاکی از افزایش عزت نفس بود وبهترین نتیجه ی این پژوهش این بود که آزمودنی ها نظارت بین رفتارمسئولانه ومسئولیت مکان گریزانه را آموخته بودند واینکه درخودارزیابی های شما اظهار داشتند که واقعیت درمانی به آنها کمک اثربخشی در زندگی کرده است.
وسی39(1995) پژوهشی را براساس نیازهای نظری گلاسردرنظریه انتخاب واقعیت درمانی انجام داده و وسی اظهارداشت تمام مطالعات اووهمکارانش نشانگراین است که منشاخلاقیت، مسئولیت، رفتارسالم وتغییرات پایه ای،خودانگیختگی است نه انگیزه بیرونی. دریکی از پژوهش ها، گروهی ازدانش آموزان را دریافت پول، پازل بازی می کردندوگروه دوم برای اینکارهیچ پولی دریافت نمی کردند.وقتی آزمونگراتاق راترک می کرد آزمودنی هایی که فقط برای سرگرمی بازی می کردند به بازی ادامه می دادند در حالی که گروه دوم که قرار بود پولی دریافت کنند دست از بازی می کشیدند.
کیم، دوز سنکار، هانک، میکا(1996) به نقل ازاکری(1383) مطالعاتی تحت عنوان ساختن زیبایی که من می خواهم، مبتنی بر رویکرد واقعیت درمانی انجام داد. این پژوهش برای مطالعه تاثیر کنترل درونی برانگیزه پیشرفت تحصیلی انجام گرفت، 24 نفر از دانش آموزان دبیرستان به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 هفته تحت آموزش قرار گرفتند. پیش آزمون و پس آزمون و مقیاس کنترل درونی وبیرونی رادرپرسشنامه انگیزه پیشرفت برای هردوگروه اجرا شد. نتایج نشان داد که آموزش واقعیت درمانی به گروه آزمایش برکنترل درونی تاثیرمثبت داشت وبه آنها کمک کردتاتلاش بیشتری را انجام دهند. به جای اینکه برای شکست ها وموفقیت هایشان به شانس تکیه کنند وهمچنین این آموزش ها برانگیزه پیشرفت نیز تاثیر مثبت نشان داد.
آندروبیل(1994) درزمینه بکارگیری روش واقعیت درمانی ومشاوره تحقیقاتی انجام داده که بیانگر اثربخشی واقعیت درمانی درمشاوره بسیار بالا بوده است. پژوهشگران گزارش کرده اند که رویکرد واقعیت درمانی در مشاوره اثرات مثبتی در رفتار دانش آموزان داشته است.
بولتون40 (2004) معتقد است که درصد بسیاری از توجه ما صرفاً به درمان دارویی معتادین معطوف شده است، در صورتی که درصد بسیار کمی ازآن به جنبه های بهداشت روانی این بیماری تمرکز یافته است. همچنین پژوهش ها درمورد افرادمعتاد نشان می دهدکه باتوجه به شرایط خاص جسمانی، روانی و اجتماعی آنها، نیازبه مراقبت های حمایتی بسیاراست. نتایج پژوهش های مختلف حاکی از آن است که نیاز به مراقبت های بهداشت روانی، یکی از اساسی ترین نیازهای جمعیت معتادین می باشد (یانگ،2005).
نتایج پژوهش های مختلف حاکی ازآن است که نیازبه مراقبت های بهداشتی روانی،یکی ازاساسی ترین نیازهای جمعیت معتادین می باشد.(یانگ41، 2005) برخی ازپژوهشگران مانند ویکرمن42 (2003)، وان ایمفلن وکوک(2003) به تاثیر مثبت روان درمانی حمایتی وحمایت اجتماعی براصلاح رفتار معتادین تاکید می کنند.
مک کورمیک و دیگران(2004) وفیتش پاتریک ودیگران(2006) نیزبرنقش معنویت، دعاوتمرینات آرامبخشی در سلامت روانی و بهبود کیفیت زندگی معتادین تاکید می نمایند.
وورلی و دیدازا (2009) هم در بررسی خود به تاثیر برنامه های مثبت اندیشی بر بهبود افراد معتاد تزریقی پرداختند وبه نتایج مثبت وقابل توجهی دست یافتند.استرینگر43 (2006)درپژوهش خوددرزمینه تاثیر تمرینات ورزشی وکلر44 (2004) درمطالعه خود درمورد تاثیر تغذیه مناسب، نتیجه گیری می کنند که هردوازعوامل موثردربالابردن سیستم ایمنی بدن افرادمعتاد بوده واین عوامل برسلامت جسمانی وروانی این گروه موثر است. ویگ ودیگران(2006)نیزاظهارمی دارندکه سلامت جسمانی وروانی این افرادبا میزان تحصیلات، درآمد، نوع شغل و حمایت جامعه همبستگی دارد به طوری که افراد متخصص و شاغل از سلامت روانی و جسمانی بهترین برخوردارند (کیم،2008).
نولتون(2004) نیز تاثیر حمایت های اجتماعی را بررفتار معتادین تزریقی مبتلا به ایدز بررسی نموده است. تمامی این محققین به نتایج مثبت و موثری در زمینه کاربرد مداخلات روانی- اجتماعی و حمایتی بر بهبود رفتار معتادین دست یافته اند. همچنین ماهانتا و مدهی(2008) درمطالعه خود تحت عنوان، تزریق و رفتارها، عفونت های مسری آمیزشی ومعتادین تزریقی درهندوستان وهمچنین رودس و ترلوآر(2008) در پژوهش خود درزمینه محصول اجتماعی خطر هپاتیت C در میان معتادین تزریقی به تاثیر مثبت روان درمانی حمایتی بر بهبود کیفیت زندگی وسلامت روان معتادین اشاره کردند. یااو، وانگ وجو(2009) هم در مطالعه ای در زمینه رفتارهای جنسی و مخاطرات مربوط به عفونت اچ ای وی وانتقال آن در میان معتادین تزریقی یونان، و همچنین هونگ و لیکس(2009) به بررسی در خصوص تاثیر مداخلات رفتاری در مبتلایان به ایدز در چین پرداختند که نتایج این مداخلات روان شناختی با هدف اصلاح و تغییر رفتار در گروه مذکور، مثبت بوده است.
از جمله بررسی محققین، بورگوین و رن ویک(2004)، جیا و دیگران(2004)، روان درمانی حمایتی را برای بهبود سلامت جسمانی وروانی معتادین موثر می دانند. درعین حال، پژوهش ها نشان می دهدکه روان درمانی حمایتی ومداخلات آموزشی می تواند کیفیت زندگی افراد بیماررا بهبود بخشد، عملکرد سیستم ایمنی آنها راارتقاء دهد وامید را در افراد زنده نماید.(ماری و مایر، 1995، نقل از سبحانی فرد،1382) درواقع روان درمانی حمایتی براساس نظریه روانکاوی به منظور کمک به بیمار درجهت مواجهه با بحران های ناشی ازمسائل اجتماعی ویابیماری های جسمی، مورداستفاده قرار می گیرد.(پورافکاری،1386)این درمان ترکیبی ازتکنیک های تقویت ایمان ومعنویت، دعا، آرام بخشی، خودگویی، عبارات مثبت، تصویرسازی مثبت، آگاه سازی،گسترش افکارمثبت ومقابله باافکار منفی، تغذیه وورزش است (شمس اسفندآبادی،نژاد نادری،1388).
نتایج پژوهش ها نشان می دهد که بین افراد معتاد و غیر معتاد در متغیر کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود دارد(بیزاری و همکاران، 2005، واروک وگال،2000، اسمیت و لارسون،2003) درتبیین این یافته ها می توان گفت که مصرف مواد پیامد جسمی، روانی، اجتماعی ناگواری را به دنبال دارد که این پیامدها برای مثال عبارت هستند از: ضعف عضلانی، درد بدنی، نداشتن ارتباط مناسب اجتماعی، پرخشگری، افسردگی، اضطراب، سطح نامناسب کیفیت زندگی ورضایت اززندگی، اعتیاد با ایجاد تغییر در رفتار،عزت نفس، تغذیه، کار وروابط اجتماعی به طور کلی زندگی طبیعی فردرا تغییرمی دهدو این تغییرات به کاهش کیفیت زندگی منجر می شود.افراد معتاد در رابطه با دیگران برای کنترل محیط فاقد ابتکار هستند. انرژی جسمانی،احساس امیدواری به زندگی و رضایت از زندگی درآنها کاهش می یابد (هامپتون45،1999).
همچنین تحقیقات داخلی و خارجی انجام گرفته درزمینه ی واقعیت درمانی، حاکی از آن هستندکه اثر بخشی این روش درمانی درگسترده ی وسیعی ازحوزه های مختلف، مانند: افزایش سلامت عمومی (عبادیان،1386) ،افزایش عزت نفس(مرادی،1387)وخودپنداره وخودتصمیم گیری(لورنس،2005) وهمچنین کاهش بحران هویت(کلانتری هرمزی،1385) وکاهش اضطراب(شفیع آبادی و همکاران،1386) و کاهش اعتیاد به اینترنت(کیم،2008) موثرمی باشد که نتایج این پژوهش ها در مورد اثربخشی واقعیت درمانی با یافته های تحقیق حاضرهمخوانی دارند.
فصـل سـوم
روش تحقیق
مقدمه
محقق می بایست پس از تنظیم موضوع، فکر انتخاب روش تحقیق خود راداشته باشد. منظورازانتخاب روش انجام تحقیق آن است که مشخص نماییم چه نوع روش تحقیق برای بررسی موضوع مورد نظرمناسب است انتخاب روش انجام شده تا حدودزیادی براهداف و ماهیت موضوع مورد بررسی وامکانات اجرایی و فرضیه ها دارد،به بیان دیگر هدف از انتخاب این روش تحقیق آن است که محقق مشخص نماید که چه شیوه ای اتخاذ نماید تا اورا هرچه دقیقتر وسریع تروارزان تردردستیابی به پاسخ یا پاسخ هایی برای پرسش یا پرسش های تحقیقی مورد نظر کمک کند(نادری و نراقی،1382).
درفصل حاضر روش به کاررفته درتحقیق و چگونگی آن بررسی می شود. در ابتدا، روش تحقیق، جامعه آماری، نمونه تحقیق وروش نمونه گیری مطرح می شود. در ادامه بررسی ابزارهای اندازه گیری، اعتبار و روایی آنها، روش اجرای تحقیق ، نوع مداخله با ذکر جزئیات وشیوه های تجزیه وتحلیل پرداخته می شود.
روش تحقیق
طرح پژوهش حاضراز نوع تحقیق آزمایشی که درآن طرح پیش آزمون وپس آزمون با گروه کنترل برای گروه ها با هدف بررسی اثربخشی نظریه انتخاب به شیوه گروهی بر کیفیت زندگی و گرایش به مصرف مواد معتادان به مواد مخدردر شهر قوچان ودر کلینیک ترک اعتیاد رازی انجام شده است.
دیاگرام طرح تحقیق به صورت زیر است:
T2
X
T 1
گروه آزمایش
T2
–
T1
گروه کنترل
این پژوهش با توجه به اهداف و سوالات، از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و با توجه به شیوه جمع آوری داده ها ازنوع نیمه آزمایشی است.
جامعه آماری تحقیق
جامعه آماری آزمودنی های این تحقیق شامل 100 نفرمعتادان تحت درمان کلینیک ترک اعتیادرازی شهرستان قوچان بودندکه در فاصله زمانی سه ماهه اول سال 1394بدست آورده شد.
نمونه آماری و روش نمونه گیری
دراین تحقیق نمونه ها به تعداد 30 نفر به روش در دسترس وداوطلبانه انتخاب شدند و سپس با روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو گروه آزمایش به تعداد15 نفروگروه کنترل به تعداد15نفر جای گرفتند.
ابزارهای اندازه گیری تحقیق
مقیاس کیفیت زندگی(SF.36):
ابزارمناسبی برای ادراک افراد از سلامتی خود است که توسط سازمان بین المللی بررسی کیفیت زندگی تهیه شده و شامل36 سوال در دو حیطه اصلی جسمی و روانی است. پرسش نامه کیفیت زندگی دارای هشت خرده مقیاس مرتبط با سلامت شامل: عملکرد جسمانی، دردبدنی، سلامت روان، عملکرد اجتماعی، نقش فیزیکی،نقش احساسی،سلامت عمومی وعملکردپایین است. پژوهش هادرمورد کیفیت زندگی نشان می دهد که این پرسشنامه از اعتباروروایی بالایی برخوردار است. برازیردر پژوهشی ضریب اعتبار آن رادر همه ابعاد به غیر ازعملکر اجتماعی 75/0 به بالا بدست آورد. همچنین مک هورنی روایی پرسشنامه مذکور را از7/0 به بالا گزارش کرده است. درایران منتظری وهمکاران اعتبار وروایی این پرسشنامه را روی 4163 نفر در رده سنی 15ساله به بالاارزیابی کردندکه ضریب اعتباربعداز 77/0تا95/0 ودرسر زندگی 65/0 بود. درمجموع یافته ها نشان می دهد که نسخه ایرانی این پرسشنامه ابزار مناسبی برای اندازه گیری کیفیت زندگی است.
به استثناء یک سوال که به طور منفردتغییردروضعیت سلامتی فردرا طی دوره ای یک ساله بررسی می نماید، بقیه سوالات درمحاسبه امتیاز هشت مقیاس SF.36بکار می روند. هر سوال تنها در محاسبه یک مقیاس بکار برده می شود. در مورد برخی سوالات، امتیازها مجداً کدبندی می شوند. چنان که تمام مقیاس ها امتیاز یک جهت پیدامی کنندامتیازهای هرمقیاس ازصفرتا 100متغیراست که صفربدترین و100بهترین وضعیت را درمقیاس موردنظر گزارش می کند.
آزمون های روانسنجی گونه فارسی ابزار استانداردSF-36 براساس روش توصیه شده پروژهIQOLA با انجام آزمونهای آماری مختلف مورد بررسی قرارگرفت. آزمون پایایی با استفاده از روش آماری "همخوانی داخلی Internal comsistency" در مورد مقیاس های پرسش نامه با تعیین ضریب آلفای کرونباخ صورت گرفت، مقدار ضریب برابر با 7/0 و بیشتر مناسب در نظرگرفته است.
آزمون روایی با استفاده ازروش آماری "گروه های شناخته شده(Known groups comparison) " انجام شد. این آزمون به منظور ارزیابی میزان افتراق مقیاس های پرسشنامه بین زیر گروه های سنی و جنسی صورت می گیرد. انتظار این بودکه زنان وافراد سالمند نسبت به مردان وافراد جوان از امتیازهای پایین تری برخوردار باشند. آزمون روایی همگرایی نیز به منظور بررسی فرضیات اندازه گیری با استفاده از همبستگی هر سوال با مقیاس فرضیه سازی شده آن انجام شد. اندازه ضریب همبستگی پیرسون برابر 4/0 و بیشتر مطلوب در نظر گرفته شد. همچنین با استفاده از تحلیل آماری"Principal component" ساختار عاملی پرسشنامه استخراج گردید.
جدول 3-1. هشت حیطه آزمون کیفیت زندگیSF-36 وتعاریف آن
حیطه ها
تعاریف
محدودیت کارکرد جسمی ناشی از مشکلات سلامت
عملکردفیزیکی: آن میزانی از محدودیت که به علت سلامت
فرد در فعالیت های معمول اوایجاد شده است.
محدودیت در ایفای نقش معمول فرد در زندگی
ناشی از مشکلات سلامتی جسمی
نقش فیزیکی:آثار سلامت فیزیکی بر روی عملکرد فردی در
فعالیت ها و کارهای روزانه
درد جسمی
دردجسمی:شدت درد که فرد تجربه می کند و میزان تداخل
آن با فعالیت های طبیعی اش
سلامت عمومی روان(تنش یا دیسترس روانی و
احساس خوب بودن)
سلامت روان: مدت زمانی که یک فرد احساس عصبانیت،
اضطراب، افسردگی و خوشحالی را تجربه می کند.
محدودیت درایفای نقش معمول فرد در زندگی
به علت مسایل شخصی و یا عاطفی
نقش احساسی:آثار مشکلات احساسی برروی عملکرد
فردی در رابطه با فعالیت های روزانه
نظر کلی شخص در مورد میزان سلامتیش
سلامت عمومی: ارزیابی فرد از سلامت خویش
محدودیت در کارکرد اجتماعی شخص به علت
مشکلات مربوط به سلامت جسم وروان
عملکرد اجتماعی: اثر مشکلات احساسی و سلامتی روی
کیفیت یا کمیت فعالیت های اجتماعی فرد یادیگران
نمره گذاری هربعد براساس تعدادپرسش ها وبراساس فرمول کلی استانداردسازی وتبدیل نمرات به درصد انجام می شود.
این پرسشنامه توسط منتظری وهمکاران(1384) درایران ترجمه ومطالعات روانسنجی لازم جهت مهیاسازی این ابزار برای استفاده در کشور صورت گرفته است.
مطالعات ایشان نشان ازکفایت لازم این ابزار جهت استفاده درجامعه ایران دارد. ضرایب آلفای کرونباخ گزارش شده برای ابعادهشت گانه این ابزار در دامنه 65/0 تا 90/0 قرار دارد.این مقیاس دارای ابعاد هشتگانه ابعاد فیزیکی، نقش فیزیکی، دردجسمی، سلامت عمومی، سرزندگی، عملکرد اجتماعی، نقش احساسی و سلامت روانی است که ضرایب آلفای گزارش شده برای آنها به ترتیب90/0، 85/0،83/0، 71/0، 65/0، 77/0، 84/0، 77/0 بوده است که نشانگر ثبات درونی خوب این ابعاد است. بررسی های روانسنجی دیگراز قبیل روایی یابی نیز توسط ایشان صورت گرفته است، که حکایت از مناسب بودن این ابزار دارد. این مقیاس دارای 36 آیتم است که هریکاز ابعاد هشتگانه 2 تا 10 آیتم رابه خود اختصاص داده است. هرآیتم تنها در محاسبه نمره یک بعد به کار برده می شود. درمورد برخی آیتم ها، نمره گذاری معکوس است. عمل نمره گذاری معکوس جهت،هم جهت نمودن نمره های ابعاداست. با این شرایط، نمره هر آیتم بین صفر (برترین) تا 100 (بهترین) قرار می گیرد.همبستگی پایایی و روایی به ترتیب83/0 و 74/0 بود.
مقیاس گرایش به مصرف مواد:
این پرسشنامه دارای 16 سوال است وهدف کلی آن بررسی میزان تمایل به اعتیاد از سه بعد اجتماعی، فردی و محیطی درافراد مختلف می باشد. این پرسشنامه به صورت محقق ساخته و با استفاده ازبرخی منابع علمی از قبیل فرچاد و همکاران (1385) طراحی گردیده است. طیف پاسخدهی به پرسشنامه به صورت لیکرت بوده که در جدول زیر مشخص گشته است:
گزینه
خیلی کم
کم
گهگاهی
زیاد
خیلی زیاد
امتیاز
1
2
3
4
5
ابعاد پرسشنامه و سوالات مربوط به هر بعد در جدول زیر ارائه شده است:
بعد
سوالات مربوطه
محیطی (خانوادگی و فامیلی)
1 الی 5
فردی
6 الی 9
اجتماعی
10 الی 16
بدین ترتیب، به منظور بدست آوردن امتیاز کلی پرسشنامه، مجموع امتیاز همه سوالات را با هم جمع می نمائیم. بدیهی است که این امتیاز دامنه ای از 16 تا 80 خواهد داشت و هر چه این امتیاز بالاتر باشد، بیانگر میزان تمایل بیشتر شخص پاسخ دهنده به اعتیاد خواهد بود و برعکس.
روایی و پایایی
در پایان نامه میرحسامی (1388) جهت روایی صوری پرسشنامه و صحت و سقم سوالات، پرسشنامه در بین تعدادی از دانشجویان توزیع شد و پس از اطمینان از نتایج بدست آمده، پرسشنامه در نمونه آماری توزیع شد.
همچنین پایائی پرسشنامه یا قابلیت اعتماد آن با استفاده از روش اندازهگیری آلفای کرونباخ محاسبه شد. معمولاً دامنه ضریب اعتماد آلفای کرونباخ ازصفر (0) به معنای عدم پایداری،تا مثبت یک (1+) به معنای پایائی کامل قرار میگیرد و هر چه مقدار بدست آمده به عدد مثبت یک نزدیکتر باشد قابلیت اعتماد پرسشنامه بیشتر میشود. آلفای کرونباخ برای پرسشنامه میزان گرایش به اعتیاد برابر با 79/0 می باشد.
مقدار آلفای کرونباخ در پرسشنامه میزان گرایش به اعتیاد
Reliability Statistics
پرسشنامه مورد نظر
N of Items
Cronbach's Alpha
میزان گرایش به اعتیاد
16
79/0
روش اجرای تحقیق
درمراجعه به مرکزترک اعتیادرازی شهرستان قوچان وموافقت مسئولین آن مرکزوطی صحبت وجلب همکاری وبیان محرمانه بودن نتایج پرسش نامه به افراد تحت درمان آن مرکز، ابتدا پرسش نامه کیفیت زندگی وگرایش به مصرف مواد به صورت داوطلبانه و دردسترس بین افراد توزیع شد، وازاین نتایج به عنوان پیش آزمون استفاده شد، سپس ازبین این افراد به صورت تصادفی ساده تعداد30 نفردر دوگروه آزمایش و کنترل هریک به تعداد 15 نفر جایگزین شدند، وبعد از طی 8 جلسه 5/1 ساعته آموزش واقعیت درمانی یا تئوری انتخاب برروی گروه آزمایش، مجدداً گروه ها با استفاده ازپرسش نامه کیفیت زندگی وگرایش به مصرف مواد ارزیابی شدند، ودر پایان داده ها جمع آوری و به روش کواریانس چند متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
شیوه مداخله (جلسات درمانی)
جلسه اول:
آشنایی اعضاء، ایجاد ارتباط مبنی بر اعتناد اعضاء و ابلاغ قوانین گروه
دراین جلسه برای اینکه اعتمادورابطه بین اعضاءگروه برقرارگرددازکارت خرسهااستفاده شد، کارت خرسها 52 کارت که توسط آقای دکترعلی صاحبی تدوین گردیده واحساسات متفاوت رانشان می دهدکه هر عضو درشروع جلسه با بیان احساسات 48 ساعت گذشته ومعرفی خود شروع به صحبت وبرقراری رابطه بادیگران می کند. ضمناً دراین جلسه قوانینی که گروه بتواند بطور موثروکارآمد جلسات را ادامه دهد باتوافق اعضاء بیان شد.
جلسه دوم:
دراین جلسه درابتدا اعضاء نیازهای خود را مطرح کردندو سپس براساس تئوری انتخاب نیازهای اساسی هر فرد(نیازهای 5 گانه) مطرح گردید واینکه برای رسیدن به کیفیت زندگی هرفردی می بایست این نیازها به طور موثر و کارآمد برآورده سازد.
جلسه سوم:
دراین جلسه بررسی مقدارنیازهای فرد واینکه چه مقداراز این نیازها را فرد درزندگی درحال برآورده کردن می باشدبررسی گردید وسپس درموردعلل مصرف مواد مخدرونقش آن درکیفیت زندگی هرفرد اعضاء صحبت نمودند.
جلسه چهارم:
دراین جلسه ماشین رفتاربراساس چارت تئوری انتخاب گلاسرآموزش داده شدوعلل بروزاحساسات و دردهای جسمی باتوجه به چهار مولفه ماشین رفتاریعنی فکر، عمل، احساس و فیزیولوژی بحث گردیدو به عنوان تکلیف مقررشدتا جلسه آینده اعضاءدر خصوص ماشین رفتارشان چگونه درزندگی حرکت می نمایند، بررسی و دقت نمایند.
جلسه پنجم:
بررسی ماشین رفتار هر فرد طی هفته گذشته و توضیح روانشناسی کنترل درونی و بیرونی.
تکلیف:برای بدست آوردن آنجه می خواهید چه می کنید؟
آموزش وفهماندن رفتار کلی و انتخاب رفتار خود، ارزیابی توانایی کنترل خویشتن و تقویت جنبه های مثبت خود. آموزش اینکه ما رفتارهایمان را خودمان انتخاب می کنیم وگذشته فقط در زندگی ما اثرمی گذارد ولی تعین کننده رفتار کنونی ما نیست.
جلسه ششم:
در این جلسه چهارپرسش اساسی هر فرد براساس چارت تئوری انتخاب مطرح گردید:
1.شما درزندگی چه می خواهید؟
2. در حال حاضر برای رسیدن به این خواسته تان چکار می کنید؟
3. آیا کاری که انجام می دهید شمارا به خواسته هایتان می رساند؟
4. طرح وبرنامه عملی خود را بنویسید؟
جلسه هفتم:
دراین جلسه با توجه به توضیحات وراهکارهای جلسات قبلی که همه ما در حال انجام رفتاردر هر زمانی هستیم وهدف همه رفتارهارفع نیازهای اساسی ماست و ما درانتخاب روش های برآورده کردن نیازهایمان مختاریم وحق انتخاب داریم. بنابراین چون مارفتارهایمان را انتخاب می کنیم پس 100% مسئول رفتارهایمان هستیم. (پذیرش مسئولیت رفتار در حال و آینده)
جلسه هشتم:
در این جلسه بازخوردی از آموزش های ارائه شده توسط افراد ارائه گردید و تاثیر آن در زندگی شان. سپس در خصوص تعیین اهداف و برنامه ریزی برای نیل به هدف ها بدون آنکه باعث ناکامی دیگران دررسیدن به اهدافشان شویم طرح وبرنامه ریزی SMART باشد، یعنی اهداف مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، واقع گرایانه و زمان مشخص داشته باشد.
لازم به ذکر است که در اوائل هرجلسه به جز جلسه اول ارائه تکلیف منزل، مرور وبررسی تکالیف جلسه قبل، برای جلسه آینده بوده ودر جلسه آخر فقط تکلیف منزل مرور وبررسی می گردد و ارائه تکلیف وجود ندارد(بایلینگ،مک بک وانتونی، 1389).یکی از افتخارات متخصصان واقعیت درمانی این است که آنها هرگز نا امید وتسلیم نمی شوند ودست از کارنمی کشند، تازمانی که مراجع به مشاوره ادامه می دهد، مشاور همچنان به تغییر مثبت امیدوار است واز کمک به او مضایقه نخواهد کرد (صاحبی، 1389).
روش تجزیه و تحلیل داده ها
برای تحلیل داده ها ازروش های آمارتوصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) وبرای بررسی سوالات از روش تحلیل کواریانس چند متغیره(MANOVA) به منظور بررسی تفاوت بین میانگین دو گروه با کمک نرم افزار آماری spss (نسخه 20) استفاده شد.
فصـل چهارم
تجزیه وتحلیل داده ها
مقدمه
دراین قسمت براساس داده های بدست آمده و باتوجه به روشهای آماری مناسب به تجزیه وتحلیل داده ها وآزمون فرضیه های پژوهش پرداخته می شود. داده های گردآوری شده به صورت جدول یا نمودارعرضه و تحلیل می شود. ارائه نتایج یک تحقیق برحسب نحوه تنظیم یافته های آن، می تواند صورت های مختلفی داشته باشد.ترتیب ارائه یافته های پژوهشی به طور سازمان یافته، امری است که از قبل بایستی برنامه ریزی شده باشد. بهترین شیوه برای تنظیم ساختاری این قسمت ارائه یافته ها با توجه به سوالات یا فرضیه های تحقیق است. دراین بخش ابتدا به توصیف آماری داده های حاصل ازاجرای پرسشنامه پرداخته شده و سپس فرضیه مطرح شده مورد آزمون قرار گرفته است.
بررسی توصیفی و استنباطی یافته های تحقیق
آماروبالطبع آن،گزارش های آماری دارای دونوع است: درآمار توصیفی46 که درآن پژوهشگراقدام به توصیف، تخلیص، طبقه بندی و گزارش منظم وجامع داده ها می پردازد. درآمار استنباطی47 که به واقع بخش مستقلی ازآمارتوصیفی نبوده وادامه طبیعی آن است،محقق اقدام به انجام دوکار عمده می نماید: الف- برآورد پارامترهای48 جامعه ب- آزمون فرضیه.
درواقع آمار استنباطی تعمیم نتایج مشاهده شده درنمونه، به جامعه تحقیق است. ومیزان دقت و خطای اندازه گیری هامیزان این تعمیم پذیری را معین می کند. براین اساس آمارتوصیفی بدون آمار استنباطی بی نتیجه و عقیم است وآمار استنباطی بدون آمار توصیفی بی پایه واساس (آذر و مومنی، 1389).
آمار توصیفی
دراین بخش نخست به گزارش متغیرهای جمعیت شناختی سن وسطح تحصیلات وجنسیت پرداخته شده است.
جدول 4 – 1. شاخص های توصیفی متغیر سن در دو گروه نمونه
آزمایش
کنترل
کل
سن
تعداد
درصد
تعداد
درصد
تعداد
درصد
بین 30 – 20 سال
7
3/58
5
7/41
12
100/0
بین 41- 31 سال
4
4/36
7
6/63
11
100/0
بین 52 – 42 سال
4
7/66
2
3/33
6
100/0
بین 60 -53 سال
0
0/0
1
100/0
1
100/0
کل
15
50/0
15
50/0
30
100/0
همانگونه که جدول 4- 1 نشان می دهد، دو گروه نمونه از نظر سن تقریباً همتا بوده و تفاوت چشمگیری از نظرشاخص های توصیفی مذکوردیده نمی شود. بیشترین فراوانی درگروه آزمایش مربوط به رده سنی 20 تا 30 سال با فراوانی 7، 3/58درصدوکمترین فراوانی مربوط به رده سنی 53 تا 60سال بافراوانی صفرو درگروه کنترل بیشترین فراوانی مربوط به رده سنی 31 تا 41 سال با فراوانی 7، 6/63 درصدوکمترین فراوانی مربوط به رده سنی 53 تا 60 سال با فراوانی 1می باشد.
نمودار4-1. پراکندگی فراوانی سن آزمودنی ها در دو گروه آزمایش و کنترل
جدول 4-2. توزیع سطوح تحصیلی در دو گروه نمونه
آزمایش
کنترل
کل
سطوح تحصیلی
تعداد
درصد
تعداد
درصد
تعداد
درصد
بی سواد
1
100/0
0
0/0
1
100/0
دیپلم و پایین تر
9
9/40
13
1/59
22
100/0
فوق دیپلم
3
75/0
1
25/0
4
100/0
لیسانس
1
50/0
1
50/0
2
100/0
فوق لیسانس
1
100/0
0
0/0
1
100/0
دکتری
0
0/0
0
0/0
0
0/0
کل
15
50/0
15
50/0
30
100/0
همانگونه که جدول 4- 2 نشان می دهد، دوگروه نمونه ازنظر سطح تحصیلات باهم متفاوت می باشند. بیشترین فراوانی درگروه آزمایش مربوط به سطح تحصیلات دیپلم وپایین تر با فراوانی 9، 9/40 درصدو کمترین فراوانی مربوط به سطح تحصیلات دکتری با فراوانی صفر ودر گروه کنترل بیشترین فراوانی مربوط به سطح تحصیلات دیپلم وپایین تربا فراوانی 13، 1/59 درصد وکمترین فراوانی مربوط به سطح تحصیلات فوق لیسانس و دکتری با فراوانی صفر می باشد.
نمودار4-2. پراکندگی فراوانی سطح تحصیلات آزمودنی ها در دو گروه آزمایش و کنترل
جدول 4 – 3. توزیع جنسیت در دو گروه نمونه
آزمایش
کنترل
کل
جنسیت
تعداد
درصد
تعداد
درصد
تعداد
درصد
زن
3
60/0
2
40/0
5
100/0
مرد
12
48/0
13
52/0
25
100/0
کل
15
50/0
15
50/0
30
100/0
همانگونه که جدول 4- 3 نشان می دهد،دو گروه نمونه از نظر جنسیت تقریباً همتا بوده وتفاوت چشمگیری ازنظر شاخص های توصیفی مذکوردیده نمی شود. بیشترین فراوانی درگروه آزمایش مربوط به جنسیت مردان با فراوانی 12، 48/0 درصد و کمترین فراوانی مربوط به جنسیت زنان با فراوانی 3، 60/0 درصدودر گروه کنترل بیشترین فراوانی مربوط به جنسیت مردان با فراوانی 13، 52/0 درصد و کمترین فراوانی مربوط به جنسیت زنان با فراوانی 2، 40/0 درصد می باشد.
نمودار4-3. پراکندگی فراوانی جنسیت آزمودنی ها در دو گروه آزمایش و کنترل
بررسی فرضیه ها
به منظور تحلیل داده های تحقیق وبررسی فرضیه ها از تحلیل کوواریانس49 استفاده شد. جهت انجام این تحلیل تحقق مفروضه های نرمال بودن توزیع متغیرها همگنی واریانس ها الزامی است. دراین بخش به این سه مفروضه پرداخته شده است. دراین بخش داده های حاصل ازپرسشنامه ها به صورت توصیفی گزارش گردیده است. متغیرهای ارائه شده دراین بخش بدین قرارند : نمرات آزمون های کیفیت زندگی وگرایش به اعتیاد .
جهت توصیف داده ها علاوه بر جداول و نمودارها از میانگین و انحراف معیار استفاده شد.
جدول 4 – 4. شاخص های توصیفی متغیرهای پژوهش
متغیرپژوهش
گروه آزمایش
گروه کنترل
انحراف معیار
میانگین
انحراف معیار
میانگین
کیفیت زندگی
پیش آزمون
49/2
19/42
7/3
3/45
پس آزمون
79/5
05/77
65/3
67/45
همان گونه که جدول فوق نشان می دهد در نمرات پیش- آزمون هر دو متغیر پژوهش تفاوت چشمگیری وجود نداشته است، اما در پس- آزمون متغیرها تفاوت هایی مشاهده می شود که البته تفسیر و نتیجه گیری از تفاوت در بخش بعدی انجام گرفته است.
نرمال بودن توزیع متغیرها در جامعه:
جهت بررسی نرمال بودن توزیع متغیرها در جامعه، از آزمون کالموگروف- اسمیرنوف 50 استفاده شد. جهت تفسیر این آزمون به دو صورت می توان عمل کرد: راه اول توجه به میزان ضریب Z کالموگروف-اسمیرنوف است. اگر این میزان بین 96/1- تا 96/1+ قرار داشته باشد می توان رای به نرمال بودن توزیع داد. راه دوم توجه به سطح معنی داری است. بدین صورت که سطح معنی داری بدست آمده باید بر دو تقسیم گردد اگر میزان حاصله بیشتر از 025/0 باشد، توزیع نرمال و در غیر این صورت توزیع غیر نرمال خواهد بود. نتایج این تحلیل در جدول 4-4 ارائه گردیده است.
بر اساس نتایج درج شده در جدول 4-5 می توان چنین استنباط کرد که توزیع متغیر کیفیت زندگی در جامعه نرمال است.
جدول 4-5. نتایج آزمون نرمال بودن توزیع متغیرها (کالموگروف- اسمیرنوف)
متغیر
Z کالموگروف- اسمیرنف
سطح معناداری
کیفیت زندگی
پیش آزمون
51/0
95/0
پس آزمون
55/0
92/0
نتایج جدول 4-5، نشان می دهد با توجه به مقدارسطوح معناداری (0/99، 98/0، 95/0، 92/0) که بیشتر از سطح خطای در نظر گرفته شده p< 0/05 می باشد لذا دلیلی برای رد فرض صفر وجو ندارد و می توان گفت داده ها دارای توزیع نرمال می باشد که توسط این آزمون آماری تایید می شود.
بررسی فرض همگنی واریانس های متغیرهای تحقیق:
به طور کلی فرض همگنی واریانس ها به دنبال بررسی این مساله است که آیا نمونه ها از جامعه هایی با واریانسهای مساوی انتخاب شده اند یا نه. هرگاه این فرض برآورده شود، داده های حاصل از این دو نمونه را می توان برای بدست آوردن برآوردی بدون اریب ازواریانس جامعه، با یکدیگر ترکیب کرد. جهت بررسی همگن بودن واریانس متغیرهای پژوهشی از آزمون برابری خطای واریانس های لوین51 استفاده شد. بر اساس سطح معنی داری بدست آمده دراین آزمون، می توان درخصوص همگنی یا عدم همگنی واریانس ها قضاوت نمود. بدین طریق که اگرسطح معنی داری بدست آمده بزرگ تر از 05/0 =P باشد، واریانس ها برابرند و بالعکس. بررسی فرض همگنی واریانس ها برای گروه نمونه در جدول 4-6 ارائه شده است.
جدول 4-6. نتایج آزمون لوین برای بررسی همگنی واریانس ها
متغیر
شاخص لوین
درجه آزادی 1
درجه آزادی 2
سطح معناداری
کیفیت زندگی
134/0
1
28
613/0
نتایج درج شده در جدول فوق نشان می دهد که فرض همگنی واریانس ها در مورد متغیرهای تحقیق محقق گردیده است.
با توجه به حصول مفروضه های فوق انجام تحلیل کوواریانس، در بخش بعدی فرضیه های این پژوهش به کمک روش تحلیل کواریانس تحلیل گردیده اند.
فرضیه اول : آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی برکیفیت زندگی معتادین به مواد مخدر شهرستان قوچان بطورمعناداری موثر است. جهت بررسی اثربخشی آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده گردید که نتایج آن در جدول ذیل گزارش شده است:
جدول 4 – 7. خلاصه نتایج تحلیل کوواریانس کیفیت زندگی مقایسه گروه آزمایش و کنترل
منابع تغییرات
میانگین مجذورها
آماره آزمون F
ضریب تاثیر
سطح معناداری
پیش آزمون
477/956
131/79
74/0
000/0
گروه
756/7941
756/7941
84/0
000/0
خطا
354/326
همانگونه که نتایج جدول 4 – 7 نشان می دهد تفاوت نمرات کیفیت زندگی پیش- آزمون وپس- آزمون (اثر مداخله) ونیز نتایج دوگروه(آزمایش و کنترل) معنی داربوده یعنی آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی منجر به افزایش معنادار کیفیت زندگی معتادین به مواد مخدر می گردد واین تفاوت در سطح (01/0 >P) معنی دار است.
جهت توصیف داده ها از میانگین و انحراف معیار برای فرضیه دوم نیز استفاده شد.
جدول 4 – 8. شاخص های توصیفی متغیرهای تحقیق
متغیرپژوهش
گروه آزمایش
گروه کنترل
انحراف معیار
میانگین
انحراف معیار
میانگین
گرایش به اعتیاد
پیش آزمون
38/2
40/48
79/3
0/45
پس آزمون
48/4
40/31
06/4
87/44
همان گونه که جدول 4 – 8 نشان می دهد درنمرات پیش- آزمون هر دو متغیر پژوهش تفاوت چشمگیری وجود نداشته است، اما در پس- آزمون متغیرهاتفاوت هایی مشاهده می شودکه البته تفسیر و نتیجه گیری از تفاوت دربخش بعدی انجام گرفته است.
نرمال بودن توزیع متغیرها در جامعه:
جهت بررسی نرمال بودن توزیع متغیرهادر جامعه، ازآزمون کالموگروف- اسمیرنوف 52 استفاده شد. جهت تفسیراین آزمون به دو صورت می توان عمل کرد: راه اول توجه به میزان ضریب Z کالموگروف-اسمیرنوف است. اگراین میزان بین 96/1- تا 96/1+ قرار داشته باشد می توان رای به نرمال بودن توزیع داد. راه دوم توجه به سطح معنی داری است. بدین صورت که سطح معنی داری بدست آمده باید بردو تقسیم گردد اگر میزان حاصله بیشتر از 025/0 باشد، توزیع نرمال ودرغیر این صورت توزیع غیر نرمال خواهد بود. نتایج این تحلیل در جدول 4-9 ارائه گردیده است. بر اساس نتایج درج شده در جدول 4-9 می توان چنین استنباط کرد که توزیع متغیر گرایش به اعتیاد در جامعه نرمال است.
جدول 4-9. نتایج آزمون نرمال بودن توزیع متغیرها (کالموگروف- اسمیرنوف)
متغیر
Z کالموگروف – اسمیرنف
سطح معناداری
گرایش به اعتیاد
پیش آزمون
43/0
99/0
پس آزمون
45/0
98/0
نتایج جدول 4-9، نشان می دهد با توجه به مقدارسطوح معناداری (0/99، 98/0، 95/0، 92/0) که بیشتر از سطح خطای در نظر گرفته شده p< 0/05 می باشد لذا دلیلی برای رد فرض صفر وجو ندارد و می توان گفت داده ها دارای توزیع نرمال می باشد که توسط این آزمون آماری تایید می شود.
بررسی فرض همگنی واریانس های متغیرهای تحقیق:
به طورکلی فرض همگنی واریانس هابه دنبال بررسی این مساله است که آیانمونه ها ازجامعه هایی با واریانسهای مساوی انتخاب شده اند یا نه. هرگاه این فرض برآورده شود، داده های حاصل از این دو نمونه رامی توان برای بدست آوردن برآوردی بدون اریب از واریانس جامعه، بایکدیگر ترکیب کرد. جهت بررسی همگن بودن واریانس متغیرهای پژوهشی از آزمون برابری خطای واریانس های لوین53 استفاده شد. براساس سطح معنی داری بدست آمده در این آزمون، می توان در خصوص همگنی یا عدم همگنی واریانس ها قضاوت نمود. بدین طریق که اگر سطح معنی داری بدست آمده بزرگ تر از 05/0 =P باشد، واریانس ها برابرند و بالعکس. بررسی فرض همگنی واریانس ها برای گروه نمونه در جدول 4-10 ارائه شده است.
جدول 4-10. نتایج آزمون لوین برای بررسی همگنی واریانس ها
متغیر
شاخص لوین
درجه آزادی 1
درجه آزادی 2
سطح معناداری
گرایش به اعتیاد
504/0
1
28
48/0
نتایج درج شده در جدول 4 – 10نشان می دهد که فرض همگنی واریانس ها درمورد متغیرهای تحقیق محقق گردیده است.
فرضیه دوم : آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی برگرایش به مصرف موادمعتادین به موادمخدر شهرستان قوچان بطور معناداری موثر است. جهت بررسی اثربخشی آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده گردید که نتایج آن در جدول ذیل گزارش شده است:
جدول 4 – 11. خلاصه نتایج تحلیل کوواریانس گرایش به مصرف مواد مقایسه گروه آزمایش و کنترل
منابع تغییرات
میانگین مجذورها
آماره آزمون F
ضریب اتا
سطح معناداری
پیش آزمون
047/217
605/27
51/0
000/0
گروه
527/2881
492/366
76/0
000/0
خطا
28/212
همانگونه که نتایج جدول 4 – 11 نشان می دهد تفاوت نمرات گرایش به مصرف موادپیش- آزمون و پس- آزمون (اثر مداخله) ونیز نتایج دو گروه (آزمایش و کنترل)معنی داربوده یعنی آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی موجب کاهش گرایش به مصرف مواد در معتادین به مواد مخدر می گردد و این تفاوت در سطح (01/0 >P) معنی دار است.
نمودار4-4.شیب دو متغیر در دو گروه نمونه
فصـل پنجـم
بحث و نتیجه گیری
مقدمه
کیفیت زندگی به مفهوم سطحی ازاحساس وخشنودی افراد از وضعیتی که درآن به سر می برند بوده وتحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله مرتبط با سلامت مانند: ابتلا، ناخوشی و رنج ناتوانی و مانند آن می باشد. طی سالهای اخیردرتحقیقات بهداشتی به طور فزآینده ای ازکیفیت زندگی به عنوان معیار تاثیر برنامه های بهداشتی استفاده می گردد، بطوری که یکی ازاهداف برنامه های مراقبت، بهبود کیفیت زندگی بیماران می باشد. اعــتیاد یک بیماری جسمی- روحی وروانی به شمـار می آیدکه به دلیل ماهیـت پیشرونده اش درهمه ابعاد زندگی سلامتی فرد، خانواده وجامعه را به خطر می اندازد. درواقع این مساله یک مشکل بزرگ فردی واجتماعی است که علاوه بر عوارض جسمانی و روانی آن برای افراد معتاد، سلامت جامعه را نیز از نظراجتماعی واقتصادی، سیاسی و فرهنگی مورد تهدید وآسیب قرار می دهد.
بحث و تفسیر نتایج پژوهش
در پژوهش حاضراثربخشی نظریه انتخاب به شیوه گروهی برکیفیت زندگی وگرایش به مصرف مواد در معتادان به مواد مخدر شهرستان قوچان بررسی شد.
نتایج پژوهش نشان داد که آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی منجربه افزایش معنادار کیفیت زندگی معتادین به مواد مخدر می گردد.
نتایج این تحقیق با پژوهش کیم (2008) همسو می باشدهمچنین با نتایج تحقیق حجتی(1390) مبنی براینکه افراد وابسته به مواد از بهداشت روان و کیفیت زندگی پایین تری برخوردارند، همخوانی دارد.
شمس اسفندآباد ونژادنادری(1388) وامامی پور وهمکارن(1387) نیزتفاوت معناداری درکیفیت زندگی افراد معتاد و غیر معتاد بدست آوردند که با نتیجه پژوهش حاضر همسو است به این طریق که اختلالات روانی و کیفیت زندگی چهارگروه مردان معتاد به ایدز، معتاد نامبتلا به ایدز، غیر معتاد مبتلا به ایدز سالم را مقایسه کردند. یافته های پژوهش نشان داد که در مقایسه با افراد سالم، افراد معتاد غیر مبتلا به ایدز، افراد مبتلا به ایدز غیرمعتاد نمرات بالاتری در پرسش نامه SCL90 و نمرات پایین تری درپرسش نامه کیفیت زندگیSF-36 به دست آوردند. نتایج این پژوهش نشان داد که افراد معتاد در مقایسه با افراد غیر معتاد کیفیت زندگی پایین تری دارند.
پژوهش های مختلف دیگرنیزنشان داده اندکه افرادمعتاد نسبت به افراد غیرمعتاد کیفیت زندگی پایین تری دارند(معلمی، رقیبی وسالاری،1389، رئیسی، انیسی، یزدی، زمانی ورشیدی،1387).
درتبیین این یافته هامی توان گفت افرادی که دررفتارهای مصرف مواد درگیر شده اند، کیفیت زندگی پایینی دارند. به عبارت دیگر این افراد در توجه به نیاز های اساسی خود را که باید بطور موثر برآورده سازد وباور کند که سر رشته امور زندگی اش دردست خودش است وخودمی تواند شرایط بهتری برای خود فراهم سازدبا دشواری مواجه هستند. این دشواری ها باعث می شود تا فرد در رویارویی باموقعیت های تنش زای زندگی توانایی تحلیل، تصمیم کیری وانتخاب رفتار صحیح را از دست بدهد وبه سوی رفتار های سازش نایافته کشیده شود.
پژوهش های انجام گرفته درایران ونیز سایرکشورها نشان از پایین بودن کیفیت زندگی درمعتادین دارد. زیرا در اغلب موارداعتیاد برکیفیت زندگی افراد تاثیر می گذارد.(امام پور،شمس، صدر السادات و نادری،1389، بیزاری و همکاران،2005) بنابراین از آنجایی که کیفیت زندگی در خانواده های معتادان از ضعف های بسیاری برخوردار است مشکلات اساسی خانواده راشدت می بخشد و علاوه براثرات مخرب برزندگی فرد، اطرافیان و بستگان رانیزدرمعرض آسیب قرارمی دهد (کتیبایی، حمیدی، یاریان، قنبری، سید موسوی،1389).
پژوهشگران عوامل زیادی را مشخص کرده اندکه پیش بینی کننده ی کیفیت زندگی افراد می باشد. از جمله می توان به عملکردشخصی،ایمان ومعنویت شخصی، مقایسه شرایط گذشته وکنونی زندگی ومیزان حمایت اجتماعی درک شده توسط فرداشاره کرد.واقعیت درمانی درایجاد خودپنداره مثبت بیماران موثر می باشد(هانسمن1990، پترسون، کوینز وچانگ1988).
واقعیت درمانی گلاسر یکی از مداخلات درمانی رایج در حوزه روانشناسی شناختی در راه توصیف انسان، تعیین قوانین رفتاری وچگونگی نیل به رضایت، خشنودی وموفقیت محسوب می شود. در شیوه واقعیت درمانی گلاسر مواجه شدن با واقعیت، قبول مسئولیت، شناخت نیاز های اساسی، قضاوت اخلاقی درباره درست بودن ویا نادرست بودن رفتار، تمرکز براینجا واکنون،کنترل درونی ودر نتیجه نیل به هویت توفیق که ارتباط مستقیمی باکیفیت زندگی وگرایش به مصرف مواد معتادان به مواد مخدر دارد مورد تاکید است(کاترین،2008،به نقد از مرادی شهربابک،1389).دراین روش سعی می شود با توجه به مفاهیم واقعیت، مسئولیت وامور درست ونادرست در زندگی فرد، به رفع مشکلات فرد کمک می کند.
همچنین تحقیقات داخلی وخارجی انجام گرفته درزمینه ی واقعیت درمانی، حاکی از آن هستند که اثربخشی این روش درمانی درگسترده ی وسیعی ازحوزه های مختلف، مانند:افزایش سلامت عمومی(عبادیان،1385)، افزایش عزت نفس(مرادی،1387) و خودپنداره و خودتصمیم گیری(لورنس،2005) وهمچنین کاهش بحران هویت(کلانتری هرمزی،1386) وکاهش اضطراب(شفیع آبادی و همکاران،1386) موثرمی باشد.
همچنین نتایج پژوهش نشان دادکه آموزش نظریه انتخاب به شیوه گروهی موجب کاهش گرایش به مصرف مواد در معتادین به مواد مخدر می گردد.
این نتایج با تحقیقات چانس وهمکاران ( به نقل از وفائی جهان،1392 )، اسدپور(1387) مسعودنیا(1385) و ملرو و همکاران(1999) همسو می باشد.این نتایج نشان می دهد که آموزش تئوری انتخاب گلاسر به شیوه گروهی می تواند باعث کاهش گرایش معتادان به سمت مصرف مواد ومانع کشیده شدن افراد به سمت اعتیاد شود.
پژوهش حاضر همسو با یافته های نتایج تحقیق حیدری، امیر زرگر، فرهادی نسب ومحجوب(1382) نیز می باشد، که ویژگی های شخصیتی معتادان به مواد مخدررا با افراد غیر معتاد مقایسه کردند. نتیجه پژوهش آنها این مساله را مشخص کردکه افراد معتاد درمقایسه باجمعیت عادی درکلیه مقیاس های بالینی آزمون MMPI نمرات بالاتری داشته اندواین تفاوت ها ازنظر آماری معنادار بوده است.
همچنین پژوهش حاضربا یافته های نتایج تحقیق طوفانی وجوان بخت(1381) همخوانی دارد، مبنی بر اینکه که نگرش های ناسالم در معتادان به طوری معناداری بالاتر از گروه گواه است. اعتیاد با ایجاد تغییر در رفتار، عزت نفس، تغذیه، کار وروابط اجتماعی به طور کلی زندگی طبیعی فردرا تغییر می دهدواین تغییرات به کاهش کیفیت زندگی منجرمی شود.به طورکلی محدودیت درابرازافکارواحساسات، احترام کمتربه مرزهای شخصی واعتمادکمتربه دیگران، ایجاد فضای منفی بیشتردر خانواده و انتقادی بودن و فاصله هیجانی در خانواده های معتاد بیش از خانواده های غیر معتاد گزارش شده است.
تحقیق زینالی وهمکاران(1386) نشان داد که زمینه های پیش اعتیادی معتادان(خصوصیات شخصیتی، روابط خانوادگی، شیوه زندگی وعقاید) به طور معناداری متفاوت با افراد سالم است. افرادمعتاددر مقایسه با افراد عادی سلامت روانی پایینی راگزارش کردند. این یافته ها نشان می دهدتفاوت معناداری در مشکلات روان شناختی وعملکرد خانواده افرادمعتاد وغیر معتاد وجود دارد. همچنین نتیجه پژوهش حاضر با نتایج پژوهش های کتیبانی وهمکاران(1389)، رئیسی و همکارن(1387) هماهنگ است. این تحقیقات نشان دادند که افراد معتاد نسبت به افراد غیر معتاد سلامت روانی پایین تری دارند.
در تبیین این یافته ها می توان گفت عوامل موثر در مصرف یا مصرف مجدد مواد مخدر بعد از کنارگذاشتن آنها را عوامل درونی فردی وبین فردی تعیین می کنند.علل درون فردی در بازگشت مجدد معتادان به اعتیاد شامل : حالتهای هیجانی منفی، حالتهای هیجانی مثبت، حالتهای جسمی منفی، گول خوردن و وسوسه شدن می باشد که در بین فاکتور های فوق، حالتهای هیجانی منفی (مانند افسردگی، اضطراب، احساس تنهایی و پوچی، فقدان لذت )دارای نقش واهمیت بالایی می باشند(جنت آبادی،1391).
واقعیت درمانی دراجتناب آزمودنی ها ازمصرف مواد مخدرو اظهارنظر برضد مواد مخدر بوده است و آموزش به روش بحث گروهی می تواند بر میزان آگاهی، نگرش وعملکرد افراد نسبت به مصرف سیگار و کاهش گرایش به مصرف تاثیر گذارد.
هدف واقعیت درمانی، پرورش قبول مسئولیت در فرد وایجاد هویتی موفق است. فرد بایستی رفتاری را که در صد اصلاح آن است شناسایی کند، تمام توجه خود را به آن معطوف سازد وعذر و بهانه ای برای رد مسئولیت خود نیاورد. در این رویکرد تلاش می شود تا فرد اهداف کوتاه مدت و دراز مدت زندگی را بشناسد، با صراحت آنهارا تعریف کند، راه های رسیدن به اهدافش را ارزیابی نماید، از بین آنها روش هایی را که با نتایج مطلوب تری خواهد انجامید انتخاب کند واحساس مثبت تری را نسبت به خود تجربه کند.(شفیع آبادی،1384) با توجه به آنچه مطرح شد، به نظر می رسد که این درمان در کاهش میل بیمار به مصرف موادو شناسایی رفتار که آیا این رفتار در رسیدن به اهداف بیمار کمک کننده است و قبول مسئولیت آن موثر واقع شده است.
گلاسر (2008) معتقد است که علت رنج، گوشه گیری، واختلاف روانی مثل افسردگی عدم توانایی فرد در به دست آوردن راه های موفقیت آمیز کسب هویت توفیق است.گلاسر در مورد علل گرایش افراد به اعتیاد معتقد است اشخاصی که هویت شکست دارند ممکن است مستعد تسلیم شدن وکسب اعتیاد منفی مثل اعتیاد به مواد مخدر، نیکوتین یا الکل باشند. (ساعتچی،1387)
آموزش مسئولیت پذیری به شیوه واقعیت درمانی گلاسر باعث کاهش بحران هویت دانش آموزان دختر گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل می شود..مطمئناً افراد معتاد نیازمند دریافت محبت، توجه، پذیرش،آموزش ویادگیری مهارت های زندگی، مسئولیت پذیری وانتخاب هستند تا بدین وسیله نگرش منفی در آنهانسبت به مصرف مواد ایجاد شود وبا تغییر در نگرش، رفتار شان نیز، درجهت نگرششان سوق پیدا کند(شرفی 1381 ).
خلاصه و جمع بندی
معتاد به عنوان قشر آسیب پذیر جامعه علاوه بر پیامدهای جسمانی این بیماری با مشکلات روانی، عاطفی واقتصادی نیز روبه رو هستند که بر کیفیت زندگی آنها تاثیر نامطلوبی می گذارد و آنها را از انجام فعالیت های عادی روزانه بازمی دارد. اعتیاد رشد سالانه 8 درصدی داشته است( مرکز مطالعات ملی اعتیاد،2001). این معضل بیشتر از آن جهت اهمیت پیدا می کند که یکی از حادترین مسائل نسل جوان است وبه دنبال آن منجر به زوال شخصیت ونیروی جسمانی افراد شدن وبه خروج جوانان ازصحنه های فعال زندگی می انجامد. در بهترین شرایط و بهترین درمان ها 95 درصد معتادان 6 ماه پس ازترک دوباره به چرخه ی اعتیاد بازگشته و5 درصد باقی مانده نیز در یکی دو سال آینده به این چرخه باز خواهند گشت، سایر بررسی ها حاکی ازآن است که انجام اقدامات تکمیلی اعم از روان درمانی، گروه درمانی، کاردرمانی، ورزش درمانی احتمال عود را کاهش می دهد.(کرمی،1388)
در حال حاضر، کشور ما دارای بیشترین تعداد سوء مصرف کنندگان مواد افیونی به نسبت جمعیت در جهان است (سازمان ملل متحد،2005). عوارض گوناگون بهداشتی، روان شناختی، اجتماعی وسیاسی این پدیده سلامت ورفاه جامعه ایرانی رابیش از پیش به مخاطره انداخته است.
واقعیت درمانی فلسفه زندگی است وتقریباً کاربرد وسیعی در هر جزء روابط انسانی دارد ودر عین حال یک مدل درمانی است که به مشاوره در حرکت دادن رو به جلو مراجع کمک می کند. این فرآیند ازطریق مواجه شدن با رفتار فعلی اش صورت می گیرد همانطور که مراجع با آنچه که انجام می دهد مواجه می شود رفتار فعلی اش را ارزیابی می کند. واقعیت درمانی به مراجع کمک می کند تا مسئولیت زندگی اش را بپذیرد، یاد می گیرد کنترل موثری بر رفتارش داشته باشد و نیازهایش را موثرتر ارضاء کند.(هووات54، 2000).
امروزه با اینکه مشاوران مدرسه، مشاورانی که با معتادان سروکار دارند، مددکاران اجتماعی وهمه ی کسانی که با بزهکاران یا متهمان کارمی کنند به خاطر تاکید واقعیت درمانی بر مسئولیت وکنترل، جذب این دیدگاه می شوند واز کاربرد آن در هر دو نوع مشاوره ی فردی وگروهی استفاده می کنند.(نوابی نژاد،1384) ولی متاسفانه درکشور ما از این روش، استفاده ناچیزی درمداخلات درمانی، به عمل می آید. نتیجه تحقیق رفعلی حاکی ازآن است که واقعیت درمانی گروهی درافزایش کیفیت زندگی وکاهش گرایش به مصرف مواد معتادان موثر است.
محدودیت ها
– یکی از محدودیتهای تحقیق کم بودن جنسیت زنان در پژوهش می باشد.
– تعمیم نتایج باید با توجه به همراه بودن یا نبودن اختلالات دیگر صورت گیرد.
– انگیزه کم معتادین در شروع کار برای شرکت در جلسات گروه.
– مصرف داروی متادون می تواند در روند و بررسی میزان کارایی درمان موثر باشد.
– کوچک بودن گروه نمونه است لذا شاید تعمیم یافته های تحقیق به جامعه ممکن نباشد.
پیشنهادات
پیشنهاد می شود جهت ارتقای کیفیت زندگی در حوزه های مختلف دیگر از جمله مراکز مشاوره، مراکز آسیب های بهزیستی، مدارس و…از این روش استفاه می شود که اثر بخشی واقعیت درمانی به شیوه گروهی علاوه بر کیفیت زندگی بر پیشگیری از عود بیماری اعتیاد نیز مورد بررسی قرار گیرد.
پیشنهاد می شود که این شیوه درمان با دیگر شیوه های مداخله ای ازجمله شناختی- رفتاری، شناختی، تحلیل روابط متقابل مقایسه شود. به دلیل اینکه آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شده اند نقش متغیرهای مداخله ای تا حدی خنثی شده است.اما به دلیل شمار کم آزمودنی ها(15 نفر در هرگروه)باید در پژوهش های آینده شمار آزمودنی ها افزایش یابد تا بتوان در این مورد قضاوت بهتری ارائه کرد. همچنین در مورد فنون اختصاصی در هر رویکردنیز تحقیق شود.
فهرست منا بع
منابع
* اسدپور،محمد.(1387).بررسی تاثیرآموزش به روش بحث گروهی برمیزان مصرف سیگار دانش آموزآن دبیرستان شهررفسنجان،پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه تربیت مدرس.
* اسماعیلی،ایرج.(1390).بررسی وضعیت دانش ونگرش وعملکرد زندانیان زندان مرکز اصفهان درباره ایدز،گزارش منتشر نشده
* امام پور،سوزان،شمسی اسفند آبادی،حسن؛ سیدجلال الدین،صدرالسادات؛نژاد نادری،سمیرا. (1389) .مقایسه اختلالات روانی وکیفیت زندگی در چهار گروه مردان معتاد به ایدز،معتاد غیر مبتلا به ایدز،غیر مبتلا به ایدز.سالم. مجله دانشگاه علوم پزشکی شهر کرد،90،77- 69.
* انبثی،مجید.(1382).بررسی رابطه نگرش دینی و مذهبی باعزت نفس وخودکارآمدی بین دانش آموزان سال دوم دبیرستان، پایان نامه دکترای تخصصی پزشکی اجتماعی دانشگاه شهیدبهشتی.
* بخشی، اعظم.(1390).اثربخشی واقعیت درمانی به شیوه گروهی بر افزایش عزت نفس دانشجویان دانشگاه ازاد قوچان، پایان نامه کارشناسی ارشد آزاد قوچان.
* بیگی،علی؛فراهانی،محمدتقی؛محمدخانی،شهرام؛ محمدیفر،محمدعلی.(1391).نقش شخصیتی کیفیت زندگی امیدواری درمعتادان گمنام ومعتادان تحت درمان نگهدارنده متادون،مجله روان شناسی بالینی،3.
* ثنایی،باقر.(1377).روان درمانی ومشاوره گروهی،تهران،انتشارات چهره.
* حسینیان، سیمین؛طباطبایی،شهناز؛روایی،فریبا.(1390).اثربخشی روان درمانی حمایتی بربهبود کیفیت زندگی معتادین مردسم زدایی شده.مجله روان شناسی بالینی،شماره 2.
* حیدری، حسین؛ امیر زرگر، رضا؛ فرهادی نسب،علی؛ ومحجوب،میترا.(1382).مقایسه ویژگی های شخصیتی معتادان به مواد مخدر با افراد غیر معتاد، فصلنامه مطالعات روان شناختی،شماره 18
* رحیمیان،حوریه بانو.(1387).نظریه ها وروش های مشاوره وروان درمانی،تهران،نشر مهرداد.
* روحانی،صمد؛ سالاریه،ایرج؛ عابدی،صالح؛ خیرخواه،فروزان.(1392).بررسی تاثیردرمان نگهدارنده متادون برکیفیت زندگی افرادوابسته به موادمخدر؛مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران،دوره،22،55-47.
* زینالی،علی؛وحدت،رقیه؛حامد نیا،صفر.(1386).بررسی زمینه های پیش اعتیادی معتادان مقایسه آن با افرادسالم غیرمعتاد،فصلنامه دانش وپزوهش درروان شناسی،33،168-149.
* ساعتچی،محمود.(1387).مشاوره روان درمانی(نظریه ها و راهبردها)تهران،ویرایش
* سبحانی فرد،رضا.(1384).تاثیرمثبت شیوه واقعیت درمانی درکاهش اختلالات روانی زنان مبتلا به سرطان سینه، پایان نامه دکتری روان شناسی عمومی،دانشگاه شهید قدوسی یزد.
* شارف،اس،ریچارد؛ترجمه فیروز بخت،مهرداد.(1386).نظریه های روان درمانی ومشاوره،چاپ سوم، تهران، خدمات فرهنگی رسا.
* شاهیوند،اردشیر.(1378).بررسی میزان آگاهی پزشکان ودندانپزشکان شهر یزد درموردبیماری ایدز، پایان نامه دکتری عمومی،دانشگاه شهید قدوسی یزد
* شعبانی،اعظم.(1383).تاثیر مشاوره گروهی باتاکید برواقعیت درمانی درکاهش بحران هویت قربانیان بزه، در زندان قصر،تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد،انتشارات تربیت معلم.
* شعیبی،فاطمه(1392).واقعیت درمانی.نشرالکترونیکی:کتاب سبز
* شفیع آبادی،عبدالله(1375).مقدمات مشاوره وراهنمایی،تهران،دانشگاه پیام نور.
* شفیع آبادی،عبدالله(1381).نظریه های مشاوره وروان درمانی،چاپ دهم،تهران،مرکز نشر دانشگاهی.
* شفیع آبادی،عبداله؛ناصری،غلامرضا.(1384).نظریه های مشاوره وروان درمانی،چاپ دهم،تهران،مرکز نشر دانشگاهی.
* شمس اسفندیاری،حسن؛نژادنادری،سمیرا.(1388).بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی ونگرش مذهبی در افراد معتاد و غیر معتاد شهر کرمان،فصلنامه مطالعات روان شناختی،1،152- 139.
* فدایی،خسرو(1387).بررسی نیم رخ روان شناختی افراد معتاد،اردبیل،دانشگاه محقق اردبیل،دانشکده ادبیات وعلوم انسانی.
* فرح بخش،کیومرث.(1384).اثربخشی آموزش مهارتهای مثبت اندیشی به شیوه گروهی برانگیزه پیشرفت تحصیلی وشادکامی دانش آموزان پسر پایه ی اول،فصلنامه تازه ها وپژوهشهای مشاوره،شماره 20
* فرهادی،محمد حسن.(1392).سخنرانی ستاد مبارزه با مواد مخدر،سایت ستاد مبارزه با مواد مخدر.
* فریش،مایکل(2006)ترجمه خسروانی،اکرم.(1390).رواندرمانی مبتنی بربهبودکیفیت زندگی.تهران، انتشارات ارجمند
* کاپلان،سادوک.(1386).خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری-روانپزشکی بالینی،جلداول،ترجمه نصرت الله پورافکار،انتشارات شهر آب،تهران.
* کتیبانی،ژیلا؛حمیدی،هوشنگ؛یاریان،سجاد؛ قنبری،سمیه؛ سیدموسوی،پریساسادات.(1389).مقایسه کیفیت زندگی، تنیدگی وسلامت روان در معتادان مبتلا به ایدز،غیر معتادان مبتلا به ایدز و افراد سالم،مجله علوم رفتاری، 2،139- 135.
* کوری، جرالد، ماریان، اشنایدر،ترجمه بهاری،سیف الله(1377).فنون مشاوره وروان درمانی گروهی، انتشارات شرکت علمی و فرهنگی.
* گلاسر، ویلیام.(1994).ترجمه فیروز بخت،مهرداد؛نظریه انتخاب وروان شناسی نوین آزادی شخصی، تهران؛نشر رسا.
* گلاسر،ویلیام(2008).چاپ تئوری انتخاب،ترجمه صاحبی،علی(1391).تهران، انتشارات سایه سخن.
* گلاسر،ویلیام.(1382).مدارس بدون شکست،ترجمه ساده حمزه،مژده تبریزی،تهران،رشد
* گلاسر،ویلیام.(1391).تئوری انتخاب،(ترجمه علی صاحبی)،تهران:سایه سخن(تاریخ انتشاربه زبان اصلی،1994پروچسکا،جیمزنورکراس،جان.(1387).نظام رواندرمانی(ترجمه یحیی سید محمدی) تهران:رشد. (تاریخ انتشاربه زبان اصلی2007)
* گلاسر،ویلیام.(1391).زبان نظریه انتخاب،ترجمه علی صاحبی.تهران:نشر سخن
* گلسر،ویلیام وگلسر،کارلین.(1383). ازدواج بدون شکست، ترجمه سمیه خوش نیت، نیکوو هدی برازنده، مشهد،محقق
* گلسر،ویلیام.(1389).هردانش آموزی می تواند موفق شود.(ترجمه مهرداد فیروز بخت).تهران،موسسه خدمات فرهنگی رسا.(تاریخ انتشار به زبان اصلی،2000)
* گلمن دانیل(1995).هوش هیجانی،ترجمه پارسا،نسرین.(1380).تهران،انتشارات رشد
* الماسی،فریبا.(1385).بررسی کیفیت زندگی و عوامل موثربرآن درمددجویان زندان اوین درسال 1383،پایان نامه دکترای تخصصی پزشکی اجتماعی دانشگاه شهیدبهشتی.
* مرادی شهربابک،فاطمه.(1389).اثربخشی واقعیت درمانی به شیوه گروهی برافزایش میزان عزت نفس دانشجویان،مجله علوم رفتاری،شماره،2،139،-135.
* مساواتی،آذر مجید.(1389).آسیب شناسی اجتماعی ایران.انتشارات نویل
* منتظری،علی؛گشتاسبی،آزیتا؛ وحدانی نیا،مریم السادات.(1386).تعیین پایایی وروایی گونه فارسی ابزاراستانداردS-F36 فصـل نامه پایش،5،56 -49.
* موسوی نژاد،معصومه.(1387).تاثیر مشاوره فردی بارویکرد واقعیت درمانی بربحران هویت،پایان نامه کارشناسی ارشد،انتشارات تربیت معلم.
* نوابی نژاد،شکوه.(1384).نظریه های مشاوره وروان درمانی گروهی،چاپ اول،تهران؛سازمان مطالعه وتدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها(سمت)
* Asaryan,F Omidi A,Akbari H(2005).Study of psychological and personality characteristics related to youth drug opium of koshan.Feiz; 8(29):37-42
* Bizzarri j. Rucci P.vaaotta A Gilrelli M.,scandolari A.,Zerabetto,E.branas-jo ,way staff(2005) .personality:a Cignative approach.Rouledy:4 ,5 ,6,26 ,49 Brunas ,R , (1975) Attitudes to Self and to three categories of other in a student group.
* Bolton.(2004)Group Therapy can help treat depression among HIV/AIDS patients.
* Cawerence,D.H.(2004).The Effects of Reality therapy/choice Theary principleson high school student,s perception of need satisfacation and Beharoival chang. International journal of Reality Therapy,number 1.
* Corsini , Raymond(1999).The sictionary of psychology.New York:John
* Corsini ,Roymond ;Wedding ,Panny. (1999).current psychology , F.E.peacock.
* Corey ,G.(2000).Theory and practice in group counseling.Stamford:Thomson learning.Dual diagnosis and quality of life in partients in treatment for opioid dependence.substance use misuse ,4(2) , 765-769
* Flangan.john,Flangan,Rita(2004).Counseling psychotherapy theories in context and praction,Newyork,Jun Wiely.
* Flangan,s.Q flangan,R.(2004).Counseling and psychotherapy theory in context and practice skills, strategies and technigues. Jahn Willy and sons.
* Davayehi OR, Jason LA,Sing CB(2008).social network variable in AA:A litevature review clin psycho Rev,(28):430-450
* Glasser.W.(2000)counseling with choice therapy:The new reality therapy ,New York:Hapercollins.
* Glasser ,W.(2007).Reality therapy and choice Theory.obtained October ,http://wglasser.office websiteonline.com
* Glasser ,W.(2008).Counseling with choice theory:The New Relity Therapy.New York ,Harpercolline.
* Hojati.H.Conprehen sive orer view of mental health:salmi , 2009:547-75
* Hompton.N.Z(1999).Quality of life of people with HIV substance abuse disorders inthoiland.An explatoty study statistical data included.Journal of Rehabilition.65,42-49
* Howatt.William.A(2000).The human services counseling toolbox,book.Cole Tomason.Learning.
* Hung,Lix(2006),HIV/AIDS behaviorat interventions china.AIAS Behaviar, hun,13(3):603-613
* Kim,j,u.(2008).The Effect of a R/T Group counseling program on the internet Addiction Level and self-Esteem of internet Addiction university students.International journal of Reality therapy ,vol-Number Z.
* Kim,jeongsoon(2009).Eddectivnees of reality therapy program for schizophrenic patione.
* Peterson ,A.V ;Chang ,C. & Colling ,P.L(1998)The Effect of Rt & CT Training on self concept Among Taiwancese Uneversity Student.International Journal for the Advancement of Counseling,Vol20(1),pp 79-83.
* Paterson.j.m(2005).Perceptual differences between adults and adolescents on meeting their need for love,journal of reality therapy.Vol.xxv.
* McCall,s.(1975).Quality of life ,Social Indicators Research,2:229-48
* Maremani I(2006),pani pp ,paeini m,peruqi mounth amony bupernorphin manteance-treated.j subst abus treat:(33).41-48.
* Mosak,H,(1989),Adlerian psychology in R.Corsini & D.Wedding(ED) Current psychotherapies.
* Shafiei M.Rahgozer A.Rahgozar.M.(2004).The effeve of education on attiude and know ledgo.Practice of family addicts.Addiction ,3 ,35-39.
* Torrens m,Domingo AS,Alonso,j(1999).Methodone and quality of lide.Iancet :353 .1101
* Watson ,Alec(2001).Depression and Reality therapy,counseling centeral choice theory,Htm.
* World Health Organization(who).(1993).Quality of life QOL groupstudy protocol for the world hralth organization.Journal of Quality of life research.2.153.
* Wubbolding,R.E & Brickll,J (1999).Reality Therapy for the 21 st century. Philadelphia ,P.A:Brunner Routledg.
* Wubbolding ,R.E(2006).the Evalution of psychotherapy:A Cobference of inner control ,international psychotherapt.namber2.
* Young.(2005).Needs for service reported by odults with severe mental illness and HIV.psychiotry servixe,99-110.www.google.com
* Burdenski,Tomas K,Wubbolding,Robert E.(2011).Extending Reality Therapy With Focusing:A Humanistic Road For The Choice Theory Total Behavior Car, International Journal of Choice Theory and Reality Therapy,31(1):14-30
* kins,Ernie.(2001).Choice Theory and Blame Versus Responsibility.International Journal of Choice Theory and Reality Therapy,31(2):10-13
* Catesching,F; Lenasy,V.R(2003).Expanding The Practical Use Of The Perceptual System. International Journal of Choice Theory and Reality Therapy,32(1),16-19
پیوست ها
پیوست 1
پرسش نامه کیفیت زندگی ((SF-36 :
نام ونام خانوادگی: سن: تحصیلات: تاریخ اجرا: جنسیت:
دستورالعمل:این پرسشنامه شمارادرمورد سلامتی خودتان بررسی می کند.این اطلاعات کمک می کندتا بتوان به ثبت احساسات شما واینکه شما تا چه حدی توانایی انجام کارهای روزانه خود را دارید، اقدام کرد. به هر سوال به همان شکلی که توضیح داده شده است،پاسخ دهید. اگرمطمئن نیستید که چگونه به یک سوال پاسخ دهید،لطفاً بهترین پاسخ ممکن را انتخاب کنید.
1- بطور کلی،سلامتی خود را چگونه توصیف می نمایید. (یکی را مشخص نماید.)
عالی ……………………………………………………………………………… 1
بسیار خوب …………………………………………………………………… 2
خوب …………………………………………………………………………… 3
متوسط ………………………………………………………………………….. 4
بد ………………………………………………………………………………….. 5
2- در مقایسه با سال گذشته بطور کلی سلامت خود را در حال حاضر چگونه ارزیابی می کنید.
بسیار بهتر از سال گذشته است ……………………………………………. 1
کمی بهتر از سال گذشته است …………………………………………….. 2
تقریباً مشابه سال گذشته است …………………………………………….. 3
کمی بدتر از سال گذشته است …………………………………………….. 4
بسیار بدتر از سال گذشته است…………………………………………….. 5
– موارد زیر شامل فعالیتهایی است که شما احتمالاًطی یک روز عادی انجام می دهید آیا وضعیت سلامتی شما در حال حاضر این فعالیتها را محدود کرده است؟اگر چنین است به چه میزان.
(ازهر ردیف یک عددرا مشخص نمایید.)
فعالیتها
بله بسیارمحدود شده است
بله کمی محدود شده است
خیر اصلاًمحدود نشده است
3
فعالیتهای سنگین مثل دویدن،بلندکردن اجسام سنگین،شرکت در ورزش های قدرتی
1
2
3
4
فعالیتهای متوسط مثل حرکت دادن یک میز،جابجایی جاروبرقی، انجام ورزشهای سبک
1
2
3
5
بلندکردن یا حمل خواربار منزل
1
2
3
6
بالارفتن ازچندراه پله
1
2
3
7
بالارفتن ازیک راه پله
1
2
3
8
دولاشدن،زانو زدن یا خم شدن
1
2
3
9
راه رفتن برای بیش ازیک کیلومتر
1
2
3
10
راه رفتن برای بیش ازچند کوچه
1
2
3
11
راه رفتن برای بیش ازیک کوچه
1
2
3
12
حمام کردن یاپوشیدن لباس
1
2
3
– آیا طی 4 هفته گذشته درکارویا دیگر فعالیتهای روزمره، به علت وضعیت سلامت جسمانی خود یکی از مشکلات زیر را داشته اید؟ (از هر ردیف یک عدد را مشخص نمایید.)
ردیف
بله
خیر
13
کاهش مدت زمانی که صرف کاریاسایرفعالیتها نموده اید.
1
2
14
به کمتر ازآنچه که تمایل داشته اید،دست یافته اید.
1
2
15
درانجام کارهایی خاص یا سایرفعالیتها محدودیت داشته اید.
1
2
16
در انجام کاریاسایرفعالیتها چارمشکل شده اید(مثلاًنیازمندتلاش بیشتری بوده اید)
1
2
– آیا طی 4 هفته گذشته در کار و سایر فعالیتهای روزمره، به علت مشکلات روحی خود یکی از مشکلات زیر را داشته اید؟ (از هر ردیف یک عدد را مشخص نمایید.)
ردیف
بله
خیر
17
کاهش مدت زمانی که صرف کاریاسایرفعالیتها نموده اید.
1
2
18
به کمتر ازآنچه که تمایل داشته اید،دست یافته اید.
1
2
19
کار یا سایر فعالیتهای خود رابا دقت معمول انجام نداده اید؟
1
2
20- طی 4 هفته گذشته سلامت جسمانی یامشکلات روحی شما تاچه حدی فعالیتهای معمول اجتماعی شمارادررابطه باخانواده،دوستان،همسایگان بامردم مختل کرده بود؟ (یکی را مشخص نمایید.)
اصلاً ………………………………………………………………………………. 1
کمی ………………………………………………………………………………. 2
تاحدی ……………………………………………………………………………. 3
زیاد ……………………………………………………………………………….. 4
خیلی زیاد………………………………………………………………………… 5
21-طی 4 هفته گذشته چقدردرد داشته اید؟ (یکی را مشخص نمایید.)
اصلاً ……………………………………………………………………………… 1
بسیار کم………………………………………………………………………… 2
کم ………………………………………………………………………………… 3
تا حدی …………………………………………………………………………. 4
شدید ……………………………………………………………………………. 5
بسیار شدید …………………………………………………………………… 6
22-طی 4 هفته گذشته درد تا چه حد درکار معمولی وهمیشگی شما اختلا ایجاد کرده بود(هم کار بیرون از منزل و هم در کار منزل)؟ (یکی را مشخص نمایید.)
اصلاً …………………………………………………………………………. 1
کمی ………………………………………………………………………….. 2
تا حدی ……………………………………………………………………… 3
زیاد ……………………………………………………………………………. 4
خیلی زیاد ………………………………………………………………….. 5
– این پرسش ها مربوط به احساسات و وضعیت شما طی 4 هفته گذشته است. لطفاًبرای هر سوال نزدیکترین پاسخ به احساس خود را انتخاب کنید،چه مدتی طی 4 هفته گذشته:
(از هر ردیف یک عدد را مشخص نماید.)
تمام اوقات
اغلب اوقات
خیلی وقتها
بعضی وقتها
به ندرت
هیچ وقت
23
فردی سرحال وسرزنده بوده اید؟
1
2
3
4
5
6
24
فردی بسیار عصبی بوده اید؟
1
2
3
4
5
6
25
به حدی غمگین بوده اید که هیچ چیزی شمارا شادنمی کرده است؟
1
2
3
4
5
6
26
احساس آرامش وامنیت داشته اید؟
1
2
3
4
5
6
27
خودرا پرانرژی احساس می کرده اید؟
1
2
3
4
5
6
28
خودراغمگین وافسرده احساس می کرده اید؟
1
2
3
4
5
6
29
احساس ضعف بیش از حد می کرده اید؟
1
2
3
4
5
6
30
فردی شاد بوده اید؟
1
2
3
4
5
6
31
احساس خستگی می کرده اید؟
1
2
3
4
5
6
32- طی 4هفته گذشته،وضعیت جسمانی یا مشکلات روحی چه مدتی فعالیتهای اجتماعی شمارامختل کرده بود(مثل دیدار دوستان،بستگان وغیره) (یکی را مشخص نماید.)
تمام اوقات ………………………………………………………………… 1
بیشتر اوقات ……………………………………………………………….. 2
بعضی اوقات …………………………………………………………….. 3
به ندرت …………………………………………………………………… 4
هیچ وقت …………………………………………………………………. 5
– هرکدام ازعبارات زیر تاچه حدی درمورد شما درست یا نادرست است؟
(از هر ردیف یک عدد را مشخص نماید.)
کاملاًدرست
تاحدودزیادی درست
نمی دانم
تا حدودزیادی نادرست
کاملاًنادرست
33
به نظر می رسد که من نسبت به دیگرافراد راحت تر مبتلا به بیماری می شوم.
1
2
3
4
5
34
سلامتی من مثل دیگر افرادی است که می شناسم.
1
2
3
4
5
35
انتظار دارم که وضع سلامتی ام بدتر شود.
1
2
3
4
5
36
وضعیت سلامتی من عالی است.
1
2
3
4
5
روش نمره گذاری:
بعدجسمانی(10عبارت)،ایفای نقش(4عبارت)،دردهای بدنی(2عبارت)،سلامت عمومی(5عبارت)،خستگی یانشاط(4عبارت)،عملکرداجتماعی(2عبارت)،ایفای نقش عاطفی(3عبارت)وسلامت روانی(5عبارت)است که کیفیت زندگی افراد رامورد ارزیابی قرار می دهد(عبارت شماره ی 2در هیچ یک اززیرمقیاس ها قرار نگرفته وفقط با نمره کل جمع می شود.)
پایین ترین نمره دراین پرسشنامه صفر وبالاترین 100 است.امتیاز هربعدبا امتیازعنوان هادران بعد مشخص می شود. پایایی وروایی نسخه فارسی این پرسشنامه درایران تایید شده است. (9/0-7/0r=)
گام اول: جدول(1)امتیاز دادن به هریک از پاسخ ها
شناره عبارت
نمره در پرسشنامه
ارزش نمره
1-2-20-22-34-36
1
100
2
75
3
50
4
25
5
0
3-4-5-6-7-8-9-10-11-12
1
0
2
50
3
100
13-14-15-16-17-18-19
1
0
2
100
21-23-26-27-30
1
100
2
80
3
60
4
40
5
20
6
0
24-25-28-29-31
1
0
2
20
3
40
4
60
5
80
6
100
32-33-35
1
0
2
25
3
50
4
75
5
100
گام دوم: جدول(2)ابعاد هشتگانه به همراه تعداد و شماره عبارات
ردیف
ابعاد هشتگانه
تعداد عبارات
شماره عبارات
1
عملکرد جسمانی
10
3-4-5-6-7-8-9-10-11-12
2
محدودیت های ایفای نقش ناشی از وضعیت سلامت جسمانی
4
13-14-15-16
3
محدودیت های ایفای نقش ناشی از مشکلات هیجانی
3
17-18-19
4
خستگی یا نشاط
4
23-27-29-31
5
سلامت عاطفی
5
24-25-26-28-30
6
عملکرد اجتماعی
2
20-32
7
درد
2
21-22
8
سلامت عمومی
5
1-34-35-36
گام سوم:
1-پس ازاینکه هریک از عبارت براساس جدول شماره یک تا صفر تا 100 ارزش گذاری شد،
2- باتوجه به جدول شماره2،امتیاز عبارات هرزیرمقیاس راباهم جمع کرده ومیانگین هرزیرمقیاس رابه دست می آوریم،که عدد بدست آمده به عنوان درصد میزان سلامتی در آن بعد نیز به حساب می آید.
3- برای محاسبه نمره کل پرسشنامه،مجموع اعداد بدست آمده از هر زیرمقیاس،بر8 تقسیممی شود که عدد بدست آمده باید عددی بین صفرتا100 باشد.
پیوست 2
پرسشنامه گرایش به مصرف مواد :
هدف: بررسی گرایش به مصرف مواد از سه بعد اجتماعی، فردی ومحیطی
ردیف
سواالات
خیلی کم
کم
گهگاهی
زیاد
خیلی زیاد
1
آیا در میان دوستان صمیمی شما معتاد به مصرف مواد مخدر وجود دارد؟
2
در میان خانواده و یا اقوام نزدیک شما سابقه مصرف مواد مخدر وجود دارد؟
3
آیا معمولا پیش می آید که مشاجره شدید با خانواده تان داشته باشید؟
4
آیا خانواده شما به شما اعتماد کامل دارند؟
5
در خانواده شما سابقه طلاق و یا حل مشکل در دادگاه های خانوادگی وجود دارد؟
6
آیا دسترسی به یکی یا چند نوع از مواد مخدر برای شما آسان است؟
7
آیا تحت فشار مالی هستید؟
8
آیا در محلات پایین شهر و آلوده زندگی و یا رفت و آمد می کنید؟
9
در محله زندگی شما امکانات تفریحی، ورزشی، آموزشی و… وجود دارد؟
10
آیا تا به حال سابقه مصرف مواد مخدر داشته اید؟
11
در محل زندگی شما تا چه حد باردوبدل مواد مخدر برخورد شدید قانونی می شود؟
12
آیا در مواقع تنش عصبی و بی حوصلگی کنترل خود را از دست می دهید و غیر منطقی عمل می کنید؟
13
به نظر شما مصرف مواد مخدر در مواقع فشار عصبی می تواند تسکین دهنده باشد؟
14
آیا در مواقع مشکلات عمیق شخصی به خداوند خود روی می آورید؟
15
آیا تا به حال برای مصرف مواد مخدر کنجکاو بوده اید؟
16
آیا شغل شما همان شغلی است که تقریبا در آرزویش بوده اید؟
Abstract
The present study aimed to evaluate the effectiveness of the theory of group therapy on quality of life and attitude to drug addicts city was Ghochan. Statistical population of all drug treatment clinic has been a mystery to select the sample using simple random method, the clinical interview clinic were treated with drug addicts and they are ready, A total of 30 people addicted to drugs, their readiness to participate in this research report (voluntary sampling) and then divided into two groups of 15 subjects (experimental group and the control group) were randomly divided. Then the drug treatment group were affected by the independent variable and for meeting an hour a week to teach them the theory learned and to assess drug quality of life questionnaire () and tends to be used substance. Experimental study with pretest-posttest control group. The data from the analysis of covariance was used. The results showed that the teaching of the theory has been able to increase the quality of life and all its components and the findings in the 05/0 percent meaningful.
Keywords: the theory of education, quality of life, attitudes to drug use
1 . Heaith Relaned Quality Of Life
2 . Torrens
3 . Mariman
4 . Davayehi OR, Jason LA,Sing
5 . Davayehi OR, Jason LA,Sing
6 . Bizzarri j.Rucci
7 .Varook & Gall
8 .Asmiit & Larson
9 . Wabbolding R.F
10 . Corsini, Raymand
11 . Hang, Lix
12 . Pigaou
13 .Frish.Maikel
14 .Catesching.M.L
15 .Agermiir,O&Cilin,M.A
16 . Spilker
17 . Life Satisfaction scale
18 . Addiction
19 . dependenc Drug
20 . Addict
21 . Kaplan ,Sadock
22 . Glasser ,w
23 . Corsini , Raymand; Wedding , Danny
24 . Peterson , A.V; Chang ,C.& Collins ,P.L.
25 . Howatt . William . A
26 . Flangan ,S.Q flangan . R
27 . Burdenski & Wubbolding
28 . KIM , J,u
29 . Glasser ,w
30 . Kim , jeongsoon
31 . Lorena
32 . Wubbolding , R.E
33 . Corsini , Raymond ; Wedding ,Danny
34 . Mosak , H.
35 . Chance
36 . Vesly
37 . Watson , Alec
38 . Haric
39 . Vesi
40 . Bolton
41 . Yang
42 . Vikerman
43 . Esteringer
44 . Vecller
45 . Hompton.N.Z
46-Descriptive statistics
47-Inferential statistics
48-parameters
49 ANCOVA
50 One way Kolmogorov-Smirnov
51 Levene`s Test of equality of error variance
52 One way Kolmogorov-Smirnov
53 Levene`s Test of equality of error variance
54 . Howatt . William . A
—————
————————————————————
—————
————————————————————
د