تارا فایل

تحقیق اقدام پژوهی چگونه توانستم دانش آموز را به درس و مدرسه و ماندن در کلاس علاقه مند کنم


فهرست مطالب
چکیده
مقدمه
بیان مسئله
توصیف وضع موجود
گرد آوری شواهد1
تجزیه وتحلیل و گردآوری اطلاعات
ارائه راهکارموقتی
دلایل انتخاب راه حل
دلایل بی علاقگی کیانا به درس و کلاس و ماندن در مدرسه
ایجاد انگیزه
اجرای راهکارها
گرد آوری شواهد2
ارزشیابی تاثیراقدام جدید وتعیین اعتبارآن
کمک به علاقه دانش آموز به یادگیری
علاقه مندی به تحصیل دانش آموز
نتیجه گیری وگزارش نهایی
راهکارهایی برای حل مشکل مشابه درخانواده ها
فهرست منابع

مقدمه :
دانش آموز تنها برای آن به مدرسه نمی رود که مهارت بیاموزد و معرفت اندوزد بلکه مدرسه در جهت رشد آفرینندگی و راهنمایی او نیز وظیفه ی مهمی دارد. آموزش مهارت ها و رشد خلاقیت بدون یک برنامه ی راهنمایی میسر نمی باشد. راهنمایی دانش آموزان از آن جهت ضروری است که الگوهای رفتاری، و ویژگی های شخصیتی آنان از فردی به فرد دیگر متفاوت است. و از این رو لازم می آید علاوه بر کار کردن در گروه به فرد فرد آنان نیز توجه شود. و کمک های متناسب به هر کدام از آنها نیز فراهم آید. تنها در این صورت است که می توانیم مطمئن شویم که به کیفیت تعلیم و تربیت توجه لازم مبذول شده است.
راهنمایی کردن فرد همواره باید با مشاور همراه باشد و تقدم کلمه ی مشاور بر راهنمایی نیز از همین رو است. در کشور ما در ده سال اخیر مدارس با اصطلاح مشاوره و راهنمایی آشنا شده اند.و به همین دلیل نیز بسیاری از معلمان و والدین جسته و گریخته اطلاعاتی درباره خدمات مشاوره ای کسب کرده اند.
برای راهنمایی و مشاوره بیش از صد تعریف ارائه شده است که در اینجا به طور مختصر به ذکر چند تعریف که مورد توافق است می پردازیم.
1- راهنمایی یا هدایت فرد یعنی کمک به فرد برای شناختن خود و محیط خویشتن
2- راهنمایی وسیله ی کمک به فرد است
3- راهنمایی وسیله ی کمک به فرد است برای درک و به کار بردن آگاهانه فرصت های تحصیلی ، حرفه ای و شخصی که در اختیار دارد یا می تواند داشته باشد.
4- راهنمایی کمک و یاری منظمی است به فرد ، در اینکه استعداد های خود را دریابد رفتار و حالات خویش را منظم و متعادل سازد ،قادر به حل مسائل خود شود تا بتواند به بهترین وجه ممکن رشد و کمال یابد.

بیان مسئله:
تا زمانی که به چیزی احساس نیاز نشود فرد برای رسیدن به آن تلاش نمی کند. اگر فردی نتواند در زندگی چیزهای مهم را تشخیص دهد و آنها را نشناسد، نباید امید زیادی به بهبود زندگی و رفاه او داشته باشیم. اگر فرد نداند چه چیزی برایش اهمیت دارد و چه باید انجام دهد، به هدف های خود نخواهد رسید.
عده ای از روانشناسان رفتار انسان را متاثر از احساسات او می انگارند. یعنی احساسات انسان ایجاد کننده رفتار او است. به عبارت دیگر احساسات، طرز فکرها، اعتقادات و ادراکات انسان به وجود آورنده رفتارند. از نظر تربیتی نیز این عقیده بسیار اهمیت دارد. اگر دانش آموزی احساس کند که معلمش او را دوست دارد، رفتارش نسبت به آن معلم دوستانه خواهد بود و به درس آن معلم نیز علاقه مند خواهد شد. در مقابل اگر احساس کند که معلم او را دوست ندارد، احتمالاً نسبت به درس آن معلم نیز علاقه ای نخواهد داشت. بنابراین باید کوشید تا چیزهایی را که دانش آموز در زندگی به آنها علاقه دارد شناسایی نمود و کار کردن با دانش آموز را از چیزهای دوست داشتنی آغاز کرددعواهای خانوادگی زن و شوهر و تداوم آنها یکی از عواملی است که بشدت سبب تضعیف روحیه و بی علاقگی تحصیلی دانش آموزان می شود. از آنجایی که کودکان در چنین لحظاتی زود انرژی و توان خود را از دست می دهند و نمی توانند همزمان با تحصیل بار مشکلات خانوادگی را نیز به دوش بکشند خسته و ناتوان می شوند و اولین آثار خستگی روحی آنها را می توان در کیفیت نمرات درسی آنها مشاهده کرد.والدین نباید در چنین شرایطی از فرزند دانش آموز خود توقع نمرات خوب داشته باشند و به او بگویند این دعواها ربطی به تو ندارد. چنین چیزی غیر ممکن است زیرا فرزندان جزیی از محیط خانواده هستند و هر چیزی چه مثبت چه منفی تاثیرات زیادی روی آنها در محیط خانواده خواهد داشت. این وظیفه والدین است که مراقب روحیه فرزندان دانش آموز خود باشند تا مانع از فرورفتگی شخصیتی آنها شوند و به این ترتیب راه را بر هر نوع زمینه انحرافی که در چنین لحظاتی آینده فرزندان را تهدید می کند ببندند.

توصیف وضع موجود:
اینجانب ……….. معاون آموزشی آموزشگاه ابتدایی …………..مدت ………. سال است که در آموزش و پرورش مشغول خدمت هستم و هم اکنون …. سال است که در این آموزشگاه در حال خدمت هستم در این آموزشگاه با دانش آموزی در پایه دوم برخورد کردم که علاقه زیادی به درس و مدرسه نداشت و علاقه ای به در کلاس ماندن نداشت. متاسفانه تعدادی از معلمین زمانی که در شروع سال تحصیلی به کلاس وارد می شوند، دانش آموزان گستاخ و شلوغ را شناسایی کرده و برای جلوگیری از مشکلات بعدی با طعنه و دشنام و تحقیر سعی در سرکوب کردن او می نمایند. این عمل ممکن در مورد تعداد انگشت شماری از دانش آموزان، به ظاهر با موفقیت همراه باشد اما آتش لجاجت را در وجود او شعله ور می کند و حداقل کاری که می کند توجه نکردن و دل سردشدن از درس می باشد و در مورد تعدادی از دانش آموزان نیز باعث درگیری های لفظی و زمینه تنبیه های بدنی و غیر بدنی می گردد.
درست است که معلم در شروع سال تحصیلی باید به شناسایی دانش آموزان بپردازد و بلکه این بهترین کار می باشد اما این شناسایی باید برای ریشه یابی مشکلات جسمی و رفتاری او باشد. دانش آموزان یک کلاس فقط از نظر پایه تحصیلی با هم یکی هستند و در بقیه موارد مثل بهره هوشی، استعدادها، توانمندی ها، سطح درآمد خانواده، سطح سواد، فرهنگ و ارزش های مورد قبول خانواده با هم متفاوتند. شاید دانش آموزی که اینک سرکلاس نشسته است، شب گذشته شاهد بدترین نزاع و درگیری پدر و مادر بوده است. دیگری به دلیل مشکل مالی خانواده، از تغذیه درستی برخوردار نیست و از نظر جسمانی آمادگی پذیرش درس را ندارد. دیگری مرتب مورد تحقیر و سرزنش خانواده قرار دارد و در جواب آن ها لجاجت و سرکشی را در پیش گرفته است. در کنار آن ها کسی است که از فرط توجه و حمایت پدر و مادر نیازی به توجه به درس و معلم نمی بیند. حال چگونه می توانیم از همه انتظارات یکسان داشته باشیم. چرا به جای این که به دانش آموز بر چسب گستاخ، پررو، بی تربیت و تنبل بزنیم، ریشه مشکل را پیدا نکنیم. درست است که حل کردن مشکل تمام دانش آموزان و یا حتی بعضی از آن ها در توان معلم نیست، اما شناخت مشکل و توجه به آن ممکن و راه گشا می باشد.
گرد آوری شواهد1:
دانش آموزبه نام کیانا ازابتدای سال گاهی به بهانه های مختلف از ماندن در کلاس سربازمی زد وازاویل آبان ماه این بهانه ها بیشترشد،به خصوص اینکه به مادرش بسیار وابسته بود . رفتن به مدرسه به صورت کابوسی برای او واهل خانواده بود ودرصورت رفتن هم ،کلاس رارهاکرده وبه خانه بر می گشت. او در سر کلاس به درس گوش نمی داد و علاقه ای به درس و مدرسه از خود نشان نمی داد. همیشه موقع درس خواندن حواسش پرت بود و با اطرافیانش صحبت می کرد.من وخانواده او وهمه ی عوامل مدرسه درپی راهکاری بودیم که این مشکل حل شود.
با توجه به اطلاعات جمع آوری شده از کتاب ،مجله ،سایت های اینترنتی و …برای گرد آوری شواهد لازم جهت تشخیص مسئله اقدامات زیر را انجام دادم :
1-مشاهده رفتار دانش آموز در کلاس
در تاریخ 04/08/94در مشاهده رفتار کیانا در کلاس متوجه شدم او دانش آموز بسیار آرام و کم حرفی است.بسیار به ندرت در کلاس با من و سایر هم کلاسی هایش صحبت می کند.بیشتر اوقات در کلاس سرش را پایین انداخته و در بحث های گروهی و کلاسی و پرسش و پاسخ در کلاس هیچ زمانی داوطلب نیست و در بعضی اوقات هم در حال گریه کردن است. همیشه با مادرش به مدرسه می آید و در هنگام آمدن به کلاس و رفتن مادرش همیشه نگران است.
2-مصاحبه با مدیر و سایر همکاران مدرسه
در تاریخ 07/08/94در صحبتی که با مدیر مدرسه راجع به کیانا داشتم،ایشان نیز به این موضوع اشاره کردند که کیانا نمی تواند با سایر دانش آموزان ارتباط موثر و خوبی داشته باشد.بیشتر اوقات زنگ تفریح در حیاط فقط با یکی از هم کلاسی هایش دیده می شود.زمانی که با او کاری دارم واز او می خواهم به دفتر مدرسه مراجعه کند،پشت در دفتر ایستاده و جرات وارد شدن به داخل را ندارد.در صحبتی که با چند همکار دیگر داشتم آنها نیز اشاره کردند کیانا بسیار آرام و ساکت است .و همیشه به مادرش وابسته است.
3-مصاحبه با مادر کیانا
در تماس تلفنی در مورخه 13/08/94 از مادر کیانا خواستم به مدرسه مراجعه کند تا با وی صحبتی داشته باشم.بعد از مطرح کردن مشکل کیانا در کلاس و مدرسه از مادرش خواستم تا کمی راجع به رفتار کیانا در منزل و نحوه برقراری ارتباط او با سایر اعضای خانواده و فامیل صحبت کند.
طبق گفته های مادرش آنها در خانه مشکل خانوادگی دارند و بین پدر و مادرش اختلاف وجود داشت ولی با این وجود کیانا در منزل نیز دختری بسیار آرام بوده ،خیلی کم با پدر و مادرش صحبت می کند و مسائل و مشکلاتش را به ندرت در منزل مطرح می کند.در مهمانی های خانوادگی اغلب شرکت نکرده و یا در صورت شرکت بسیار آرام و ساکت نشسته و با کسی صحبت نمی کند.در هنگام حضور مهمان در منزل نیز بیشتر وقت را در اتاق خود گذرانده و از حضور در جمع مهمان ها خودداری می کند. البته قابل ذکر است که مادر کیانا این نکته را به عنوان حسن رفتار کیانا و نشان دهنده حجب و حیای وی مطرح کرد و از این مسئله بسیار خوشحال بود.مادر کیانا به این نکته نیز اشاره کرد که خودش بسیار کم و مختصر صحبت می کند و اهل زیاده گویی و توضیح بیش از حد نیست و پدر کیانا برای امرار معاش خانواده بیشتر وقت خود را در خارج از منزل سپری کرده و در ساعات فراغت از کار بیشتر استراحت کرده و بسیار کم با فرزندانش صحبت کرده و با آنها ارتباط برقرار می کند.
تجزیه وتحلیل و گردآوری اطلاعات
باتوجه به اطلاعات جمع آوری شده در رابطه با علل عدم علاقه به درس و کلاس و مشاهده رفتار کیانا در کلاس و مصاحبه ای که با مادر کیانا داشتم متوجه شدم از مهم ترین دلایل بی علاقگی به درس در کیانا و عدم علاقه به ماندن در کلاس می توان به موارد زیر اشاره کرد:
– نحوه تربیت والدین که ماندن همیشگی و جدانشدن حتی چند ساعت از والدین را برای دختر یک حسن تلقی کرده و نشان دهنده حجب و حیای وی می دانند.
-عدم ارتباط صمیمی و دوستانه پدر با فرزندان در منزل و آگاه نبودن از مسایل و مشکلات روزمره آنان.
-عدم ارتباط کیانا با همکلاسی هایش
– عدم انگیزه در کیانا به کلاس درس و مدرسه
ارائه راهکارموقتی
1- برای تشویق اوبرای ماندن در کلاس ،جوایزی درقبال پیشرفت تحصیلی( ولوبه مقدارکم )درحضوردانش آموزان به اوداده شود.
2- درزنگ های تفریح به اومسولیت( دربان)بدهیم تاخودش مانع رفتن سایردانش آموزان ازمدرسه شود.
3- درصورت لزوم ارجاع به مشاور که بنده به دلیل تجربه و علاقه ای که به امر مشاوره داشتم تصمیم گرفتم با او در این امر مشورت و راهنمایی کنم.
4- مشاوره و راهنمایی خوددانش آموزونصیحت او
5- ارتباط صمیمی ودوستانه آموزگار ان وسایرمعلمان بااو
دلایل انتخاب راه حل
کیانا نیز مانند برخی از کودکان دچار مشکلاتی هم چون ناراحتی، بی قراری ، ترس از مدرسه و حتی بیزاری و تنفر از کلاس و بی علاقگی به درس شده است.ترس غیر منطقی کیانا از مدرسه به معنی امتناع از مدرسه رفتن و یکی از نشانه های اضطراب جدایی از والدین، خانه، خانواده و بخصوص مادر و یا شرایطی است که به آن وابسته شده است.
دلایل بی علاقگی کیانا به درس و کلاس و ماندن در مدرسه
١-اضطراب جدایی: معمولا مادران بچه هایی که دچار اضطراب جدایی هستند، شخصیتی افراطی، مضطرب، بیش از حد حمایت کننده، مردد، حساس و عاطفی هستند که اضطراب خود را با بیان افکار منفی و عمل خود به بچه ها منتقل می کنند
2-یادگیری: ترس ویا امتناع از مدرسه بیش از آن که علت شخصیتی و عاطفی داشته باشد ناشی از یادگیری است مادر یا پدری که در ارتباط با کودکان خود مفاهیم ویا نکته های منفی از مدرسه، تنبیه و توبیخ ها و تجارب ناخوشایند خود را از دوران تحصیل بیان می کنند و از آن ها می خواهند که مواظب رفتارهایشان باشند خواه ناخواه باعث ترس کودکشان از مدرسه می شوند.
٣-وابستگی: اضطراب کودک گاهی به دلیل وابستگی به مادر محیط خانه،خانواده و یا هر تکیه گاه و پناهگاه دیگر است.معمولا مادران سعی در وابسته کردن کودک به خود دارند و به واکنش های عاطفی او نسبت به ترک ،پاسخ می دهند. بنا بر این برای پیشگیری از به وجود آمدن این مشکلات و یا برطرف کردن آن و نیز آماده کردن کیانا برای پذیرش شرایط جدید و مانوس شدن او با محیط دبستان موارد زیر را مد نظر قرار می دادیم.
* کم کردن وابستگی کیانا:
باید مادر کیانا سعی می کرد با استفاده از روش های مناسب ( مثل گذاشتن کیانا در خانه اقوام به مدت یکی دو ساعت در روز به صورت پراکنده یا بردن او به پارک و همراه کردن او با کودکان همسن و سال خودش) به تدریج وابستگی کیانا را به خود کم کند.

* ایجاد آمادگی ذهنی در کیانا :
باید سعی می کردم با شروع سال تحصیلی ذهن کیانا را نسبت به مدرسه، معلم آماده کنم.به طوری که با تعریف و تمجید واقعی و منطبق برواقعیت از مدرسه و معلمان شور و اشتیاق مدرسه رفتن را درکودک ایجاد نمایم مادرش نیز باید سعی می کرد به او اطمینان دهد معلمش مهربان است و او را حمایت خواهد کرد.
ایجاد انگیزه:
چند روزی در مشاوره ای که با کیانا داشتم با علاقه و اشتیاق زیاد در باره آنچه که او در مدرسه خواهد آموخت مثل خواندن، نوشتن، حساب کردن، شمردن، نقاشی، ورزش کردن حرف زدم. · مادرش نیز بنا بر توصیه من می بایست با کتاب خواندن برای کیانا و هدیه دادن کتاب داستان به او علاقه او را به یادگیری خواندن و با سواد شدن افزایش می داد.
اجرای راهکارها
در تاریخ 05/09/94 برای تشویق اوجوایز مختلفی که توسط مدرسه وحتی اولیاتهیه شده بودبه دانش آموزاهداشد.درزنگ های تفریح مسوولیت دربانی رابه اوسپردیم وهمچنین خودمن با او مشاوره کردم ؛بهانه های مختلفی می آورد،گاهی می گفت:" من ازمعلم خوشم نمی آید"."می خواهم جایم راعوض کنم".درعمل به هیچ کدام ازاین هاراضی نمی شدوازجواب دادن طفره می رفت.حتی تهدیدهم اثرنمی کرد. اودلیل آن راخستگی اوعنوان می کردند.وهمچنین نمی تواندبه بازی هایش برسد.
طی دوجلسه مشاوره با این دانش آموز و مادرش که انجام شد.نتیجه ای قابل توجهی گرفتیم.با اینکه همه ی راهکارها را خود دانش آموز از قبل بلد بود.وهیچ کدام ازراه حل ها او را راضی نمی کرد.طی چندین جلسه دعوت اولیای دانش آموزبه مدرسه وهمچنین مراجعه به خانه آن ها(ازآن جایی که دختران دراین سن وابستگی عاطفی زیادی به مادردارند) کمک قابل ملاحظه ای در حل این مشکل کرد.
یکی دیگر از راهکار هایی که به کار بردم این بود که برای حل این مساله، من که قبلا"رابطه دوستی خوبی با دانش آموز برقرارکرده بودم علت راازطریق مصاحبه بادانش آموز دریافتم0بادعوت ازمادر دانش آموزبه مدرسه وقول گرفتن ازاودرحضورفرزندش که دیگر بدون فرزندش در ساعاتی که کیانا در مدرسه است به جایی نرودحتی ایشان 2جلسه هم دردفترمدرسه نشست تاخیال فرزندش راحت شود. کیانا زنگ های تفریح اوبه دفترسرمی زد تاببیندکه من هستیم یانه.
آن جلسه به کیانا مسوولیت دربانی دادیم ومن هم دردفترمدرسه بودم وقراربودکه به اوبه دفترسربزندکه یادش رفت وازروزبه بعدبودکه اودیگردرکلاس درس حاضر می شد.البته به اولیا به خصوص به مادرش توصیه کردیم که حتی الامکان نیم ساعت مانده به وقت تعطیلی مدرسه درخانه حاضرباشدودرخانه حرف از برنامه های خرید ودید و بازدید در زمانی که کیانا در مدرسه بوده نزنند.
گرد آوری شواهد2
کیانا درطول دو ماه بعد حدودا در تاریخ 20/10/94از اجرای راهکارهای پیشنهادی، حضوردرکلاسش منظم بود.به گفته پدرومادرش دیگرکمتر بهانه می گرفت.حتی تنهایی ویا با دوستانش به مدرسه می آمد .معلم کیانا هم ازرفتاروآرامش اودرکلاس ومدرسه رضایت داشت. راه حل درست و منطقی دربرخورد با دانش آموزان این است که به او توجه کنیم و احترام بگذاریم. احترام یکی از بزرگ ترین عوامل جلب محبت و اطاعت است و توهین به شخصیت مردم یکی از مهم ترین وسایل برانگیختن دشمنی و مخالفت است.
حضرت علی(ع) فرمود: با مخاطب خویش پسندیده سخن گویید تا او نیز با شما با احترام جواب گوید.
همچنین نیاز آدمی به تحسین و تشویق از تمایلات فطری است و تا پایان عمر با آدمی می ماند. اصولا تصور این که عمل انسان مورد قبول دیگران واقع شود به انسان قدرت می بخشد و انسان از آن لذت می برد. شاید بعضی معتقد باشند که یک دانش آموز گستاخ و تنبل موردی برای تشویق ندارد. در صورتی که این طور نیست و معلم باید با صبر و حوصله ای که به خرج می دهد، رفتارهای نادرست دانش آموز را ندیده بگیرد و در عوض به دنبال کوچک ترین و کم اهمیت ترین مورد برای تشویق باشد.
ارزشیابی تاثیراقدام جدید وتعیین اعتبارآن
آماده ساختن دانش آموز برای زندگی درخارج ازمحیط خانوادگی،یکی ازبزرگترین وظایف اجتماعیِ پدرومادراست وکیفیت روابط خانوادگی،تاثیرعمیق وپایداری برتحول روانی دانش آموزان برجامی گذارد.خانواده ای که ازتوان وامکانات لازم برخورداراست تاوظایف پدرومادریش رابه نحوی مطلوب وباموفقیت انجام دهد،درهریک ازاعضایش احساس ایمنی،وابستگی ورفاقت ایجادمی کند؛همچنین احساس داشتن هدف جهت،پیشرفت وارزش فردی رادرآنان به وجودمی آورد
این امربرای دانش آموز ازاهمیت خاصی برخورداراست؛زیراخانواده بین او ودنیای گسترده،درحکم سپر،صافی وپل عمل می کند.بنابراین،خانواده نقش منحصربه فردی درپی ریزی اساس سازگاری فردباجامعه ایفامی کند.قابلیت های پیوستگی،همکاری،خلاقیت اززندگی خانوادگی نشات می گیرد(پرینگل،1389).
چنین دانش آموزی درمحیط خانواده به صورتی تربیت شده است که بیش ازحد،خودرابه مادرش وابسته می داند،به نحوی که کوچکترین عملی رابرای رفع نیازهای خودبه مادرش می سپارد(گنج جو،1368).
بخش بزرگی ازرفتاربچه ها ناشی ازمشکلات خانوادگی است.بامشاهده این رفتارها(بدون اجازه کلاس راترک کردن)بایدبه چاره جویی پرداخت.وقتی به اومسوولیت می دهیم آنقدردرنقش جدیدش گرفتار می شودکه رفتارهای گذشته رادیگربه انجام نمی رساندوهمچنین بایدبه جای تخریب اعتمادبه نفس،نقاط قوت اورا بزرگ ترجلوه دادوباایجادنزدیکی وصمیمیت،کاری کنیم تااحساس امنیت وآرامش نماید(کریمی1387).
درسلسله نیازهای مثلث مازلو(1970) بعدازنیازهای فیزیولوژیک وایمنی،به مرحله نیازبه محبت وتعلق داشتن می رسیم که این دانش آموز(ا-ش)احساس می کردکه موردمحبت واقع نشده ،تعلق به خانواده نداردوخانواده درگشت وگذارها،خریدهاومهمانی ها اورامشارکت نمی دهدکه باعث این مشکل (مدرسه گریزی)شده بود.
از نظر تعریف هراس از مدرسه به ترس نامعقول و شدید نسبت به چیزی یا موقعیتی یا مکانی گفته می شود .از آنجایی که هراس و اضطراب بهم نزدیک هستند لذا هراس یا به زبان عامیانه ترس از مدرسه ، اختلال اضطراب مدرسه نیز گفته می شود.شدت اضطراب و ترس به حدی است که موجب اختلال فعالیت و زندگی فرد در آن زمینه خاص می شود.
پیشنهادات برای والدین جهت علاقه مند شدن دانش آموزان به درس و ماندن در کلاس
کمک به علاقه دانش آموز به یادگیری
دانش آموز از همان اوان دانش آموزی، میل به یادگیری را نشان می دهد؛ بدنش را لمس می کند، و بعد اشیایی که در اطرافش وجود دارند را در دستانش می گیرد. اولین نقشی که والدین در این زمینه دارند این است که به این کنجکاوی طبیعی کمک کنند. این کمک خیلی زود از سنین بسیار پایین آغاز می شود. دونالد وینیکوت، متخصص اطفال و روان درمانگر انگلیسی از یک بازی که آن را "معرفی اشیاء" می نامد، صحبت می کند: اشیاء را به دانش آموز نشان می دهید و در عین حال نام آنها را همراه با لبخند بر زبان می آورید، سپس به او اجازه می دهید آن را در دستانش بگیرد. بعد ها وقتی دانش آموز بزرگتر شد مثلا طی سفر یا بازدید از موزه ها او را به فرهنگ علاقه مند می کنید… دانش آموز باید ایفاگر نقش بماند و پدر و مادر در تکامل و پیشرفتش از او حمایت کنند.
نقش معلم را برایش ایفا نکنید
در مهد دانش آموز و دوران ابتدایی، بین نقش والدین و معلم تقریبا تفاوتی وجود ندارد: برای دانش آموز کتاب می خوانند، شمردن را به او یاد می دهند و او را تشویق می کنند نقاشی بکشد… اما لازم است همگام با رشد دانش آموز، نقش والدین و معلمان از یکدیگر مشخص شود. این بدان معنا نیست که خود را از آموزش به دانش آموز منع کنیم بلکه از ایفاکردن نقش معلم خودداری کنیم. چنانچه خواسته شما از فرزندتان بیش از حد باشد و همه چیز حالت تربیتی و آموزشی داشته باشد، قطعا این خطر وجود دارد که او را نسبت به هر گونه یادگیری دلزده کنید. علاوه بر آن، در رابطه پدر و مادر- فرزندی، رابطه عاطفی از اهمیت بسیارزیادی برخوردار است. پدر یا مادر می خواهند آمال و آرزوهای خود یا روند دوران تحصیلی خودشان را در مورد دختر یا پسرشان پیاده کنند. فرزند برای آنکه نسبت به پدر و مادر و معلمش "وفادار"بماند، سعی می کند خواسته آنان را عملی کند و در این صورت احتمال دارد دچار تعارض شود.
علاقه مندی به تحصیل دانش آموز
برای یک دانش آموز، علاقه داشتن به تحصیل او به معنای علاقه داشتن به خود او است.اما زندگی تحصیلی او در کتاب و دفترش خلاصه نمی شود. صحبت در مورد مدرسه این فرصت را به او می دهد تا در مورد دوستانش، معلمان، فعالیت هایش، مشکلاتش، رویاهایی که در مورد شغل آینده اش در سر دارد و… با او گفت وگو کنید.
خصوصیات او را بشناسید
از طریق این گفت وگوها، پدر و مادر موفق می شوند به علائق، نقاط ضعف و قوت فرزندشان پی ببرند. به عبارتی، فرزند خود را همانگونه که هست بشناسند، نه آنگونه که تصور می کنند هست یا می خواهند باشد. بدین ترتیب از تحمیل خواسته های شخصی و روند تحصیلی خود به او خودداری می کنیم.
اهداف مشخصی را با او تعیین کنید
موفقیت تحصیلی دانش آموز شامل "قراردادی" است که بین او و والدینش گذاشته می شود و بر مبنای اهدافی مشخص و قابل دسترس است؛ مثلا "در این ساعت باید کارهایت را انجام داده باشی"، "قبل از اینکه دوباره بهت سر بزنم، باید برنامه ای بریزی و نوشتنی هایت را نوشته باشی"، "قبل از پایان 3ماه، در این درس باید پیشرفت کرده باشی" و… موعد مقرری که هریک از طرفین باید آن را رعایت کنند کمک می کند تا دانش آموز کنترل زمان را یاد بگیرد و کارش را به طور سازنده و با انگیزه دنبال کند.
درس خواندن را برایش معنادارکنید
برای آنکه دانش آموز برای درس خواندن انگیزه داشته باشد و احساس مسئولیت کند باید درک کند که برای پدر و مادرش درس نمی خواند بلکه این کار را برای خودش انجام می دهد تا به هدفی شخصی دست یابد. همچنین او باید قادر باشد بین زندگی کنونی اش به عنوان دانش آموز و زندگی آینده اش به عنوان فردی بزرگسال ارتباط ایجاد کند و از دانش آموزی برنامه یا رویای شغل آینده اش را در ذهن بپروراند."می خواهی یک دامپزشک بشوی؟ درس علوم خیلی برایت مهم است"، "یک خبرنگار بزرگ؟ یادگیری زبان های خارجی به تو کمک می کند"… البته این بدان معنا نیست که او را دربند برنامه ای دست نیافتنی و غیرعینی کنید بلکه به او کمک کنید تا به تلاش هایی که مدرسه از او می خواهد، معنا ببخشد.
به او یاد دهید زمان را اداره کند
اغلب بچه ها وقتی عادت می کنند تکالیفشان را به طور نامنظم انجام دهند، عاجز می شوند. ازاین رو باید خیلی زود به آنها ریتم منظم کاری داد. وقتی دانش آموز از مدرسه به خانه برمی گردد، چه زمانی بیشتر احساس راحتی می کند تا تکالیفش را انجام دهد؟ با درنظر گرفتن علائق او و محدودیت های خانواده، یک ساعت مشخص را برایش تعیین کنید. بدین ترتیب دانش آموزی که از همان کلاس اول هر روز بعد از خوردن عصرانه به خواندن عادت کند، بعد ها نیز راحت تر می تواند وقت بیشتری را به طور منظم به انجام تکالیف مدرسه اش اختصاص دهد.
برای انجام تکالیف محیط مناسبی برایش فراهم کنید
بستگی به انتخاب خود دانش آموز دارد؛ داخل آشپزخانه، داخل اتاقش یا مکانی که همه افراد خانواده دور و بر او هستند… . بعضی از بچه ها بیشتر از بچه های دیگر نیاز دارند تا با حضور والدینشان احساس حمایت کنند. اما در کل، هر چه دانش آموز بزرگ تر شود، برای انجام تکالیفش بیشتر به تنهایی نیازدارد. بنابراین روش درست، آن است که از این استقلال حمایت کنیم: برای آنکه مطمئن شوید تکالیفش را انجام داده او را"نپایید" بلکه نشان دهید که به او اعتماد دارید؛ در عین حال نشان دهید که برای پاسخگویی به سوالاتش در دسترس و مراقب ادامه روند تحصیلی اش هستید.

به جای قضاوت کردن بر او نظارت کنید
در هر حالتی، دانش آموز باید تکالیفش را خودش به تنهایی انجام دهد. چنانچه تکالیفش را "به جای او" انجام دهید، باعث می شود همه اعتمادی که به قابلیت هایش برای پیشرفت کردن دارد را از دست بدهد و در حالی که اجازه نمی دهید پیامدهای اشتباهاتش را تجربه کند، او را بی مسئولیت بارمی آورید. پدر و مادر بنا به درخواست دانش آموز و برای آنکه ببینند تکالیفش را به اتمام رسانده است باید مداخله کنند. این نظارت فرصتی است تا نقاط ضعف دانش آموز را مشخص کنند و به ویژه نشان دهند که شاهد تلاش ها و زحمات او هستند. هیچ قضاوتی در مورد او نکنید، نمرات کلاسی اش کفایت می کند. همچنین افکاری از این دست را کنار بگذارید: "تو هیچی نفهمیدی"، "تومی تونستی بهتر از اینها کار کنی" و… . به جای گفتن "تو" ترجیحا عباراتی بدون منظور به کار برید که او را برای اصلاح خود تشویق می کنند؛ مثلا، به جای آنکه بگویید: "تو 3بار اشتباه کرده ای" بگویید: "3 اشتباه وجود دارد" و به خصوص فراموش نکنید که به ازای هر موفقیت به او تبریک بگویید.
نقاط قوتش را بازشناسید
اغلب پدر و مادرها در حالی که فراموش می کنند نقاط قوت فرزندشان را بشناسند، روی نمرات بد او تمرکز می کنند. زبان، هنرهای تجسمی، جغرافی، ورزش و…، هیچ درسی نباید بی ارزش شمرده شود. همچنین می توان از طریق دروسی که فرزندتان بر آنها تسلط دارد، او را به سمت دروسی که در آنها مشکل دارد سوق دهید؛ علاقه او به هنرهای تجسمی فرصتی است تا او را به تاریخ علاقه مند کنید. علاقه او به ورزش باعث می شود تا در مورد نیرو، زمان و فاصله با او صحبت کنید و اهمیت ریاضی را به او نشان دهید.
برایش الگو باشید
چرا دانش آموز وقتی از مدرسه به خانه برمی گردد باید تکالیفش را انجام دهد درحالی که پدر و مادرش وقتی از سر کار به خانه بازمی گردند تلویزیون تماشا می کنند؟ چرا دانش آموز باید بخواهد برای درس و مدرسه تلاش کند درحالی که می شنود که پدر و مادرش حرف های خوبی در مورد کارشان نمی زنند؟ چرا وقتی که پدر و مادرش مطالعه نمی کنند، دانش آموز باید کتاب بخواند؟ لازم است بین خواسته و توقعی که از فرزندمان داریم و عملی که خود انجام می دهیم انسجام وجود داشته باشد. برای آنکه فرزندتان را به درستی طی دوران تحصیلی اش همراهی کنید، ابتدا باید خودتان در زندگی روزانه برایش یک الگو باشید.
به جای اینکه نگران شوید درک کنید
کجا مشکل داشته؟ چه چیزی را نفهمیده؟ چه کار کنیم تا دوباره این اشتباهات را تکرار نکند؟ اگر بنا باشد که با دیدن فقط یک نمره بد نگران نشویم، خوب است که در مورد علت های آن به روشنی و فورا با دانش آموز و درصورت لزوم با معلمش صحبت کنیم. زیرا اگر مشکلات را به حال خود رها کنیم، احتمال دارد که یا نسبت به دانش آموز خیلی "سختگیر" شویم یا بیش از حد او را به حال خودش رها کنیم. "هیچ کاری نمی شه کرد"، "هر کار بکنی، هیچی از ریاضی سرش نمی شه"؛ این دو برخورد انگیزه دانش آموز برای درس خواندن را به شدت از بین می برد.
نتیجه گیری وگزارش نهایی:
درمشکل موردبحث ماوقتی مشکل ریشه یابی شد وباقولی که ازمادرش گرفتیم برای حضوردرخانه واستقبال ازفرزندش هنگام برگشتن ازمدرسه ،ودادن مسولیت به دانش آموزوبرجسته کردن نقاط قوت دانش آموز،مشکل اوحل شدوبعدازآن باآرامش بیشتری درسرکلاس حاضرمی شد.نکته ای که بایداشاره کرداین که تغییردررفتاریک فردبه پروسه ی زمانی طولانی تری نیازمنداست ونبایدعجله وشتاب نمود. از جمله علل این تغییر رفتار احترام به شخصیت دانش آموز، چشم پوشی عیب ها و سعه صدر معلم برای جلوگیری از تضاد با دانش آموز، تشویق کوچک ترین رفتارهای مثبت و برجسته کردن این رفتار به ظاهری بی ارزش و مهم تر از همه ایجاد رابطه دوستانه بین معلم و دانش آموز می باشد. درست است که وجود استعدادهای متفاوت در افراد، معلم را وادار می کند تا برخوردهای متفاوتی داشته باشند ولی در صمیمی بودن نباید تفاوت بگذارند. اگر معلم با دانش آموز صمیمی باشد، دانش آموزان نیز متقابلا او را دوست خواهند داشت و همین رابطه دوستانه، باعث نفوذ معلم در دانش آموز می شود. دانش آموز اگر معلم خود را دوست بدارد، سخنان او را قبول می کند و خود را موظف به پیروی از او می بیند.
راهکارهایی برای حل مشکل مشابه درخانواده ها
1-پدرومادرهابایدسعی کننددانش آموزان خودرامستقل به بارآورند.دانش آموزی که همه ی امکانات زندگی به صورتی سهل وساده دراختیارش گذاشته می شود،نخواهدتوانست خودرابامحیطی سازگارکندکه هرکس ازحقوقی مساوی سهم می برد.
2-اعمال ورفتارپدرومادربایدبه نحوی باشدکه دانش آموز آمادگی پذیرش محیط های جدیدوسازش باآنها راداشته باشد.
3-یاری ومساعدت والدین به دانش آموز،بایدبه نحوی غیرمستقیم انجام بگیردودانش آموز خودراعاملی بالقوه وبالفعل دربرابرسدمشکلات ببیند.
4-بابرخورد صحیح ومشخص به دانش آموز بقبولانیم که روابط مابااوهمیشه عادلانه ومنصفانه خواهدبود(گنج جو،1368).

فهرست منابع
1-پرینگل،میاکلمر(1386)،نیازهای دانش آموزان،ترجمه نیره ایجادی وجوادشافعی مقدم،تهران،رشد
2-خوش کام،سیمین(1381)،ترس ازمدرسه،مجله تربیت،شماره281،صفحه48
2-طالعی،سهیلا(1387)، مدرسه گریزی در دانش آموزان را جدی بگیریم،
3-کریمی،رامین(1387)،آنچه هرمعلمی بایدبداند،تهران،نشربهارسبز
4-گنج جو،بهروز(1368)،"فوبیای مدرسه"ترس ومدرسه گریزی دانش آموزان،نشریه
اطلاعات،شماره124،صفحه

چکیده
شاید برای بسیاری از افراد عادی این گونه به نظر رسد که خدمت در دوره ی ابتدایی بسیار آسان بوده و با صرف کمترین زمان ممکن می توان مطالب را به دانش آموز انتقال داد. حال آنکه افراد متخصص و معلمین محترم از این موضوع مطلع اند که تدریس و خدمت در این مقطع بسیار دشوارتر از دیگر مقاطع تحصیلی می باشد.کودکان این سن هنوز هم بیش از حد فعال هستند و چون برای اولین بار مجبور می شوند که بیشتر نشسته فعالیت کنند انرزی خود را به شکل عادات عصبی چون جویدن مداد – مکیدن انگشت – پیچ دادن مو و بیقراری عمومی صرف کنند.مدرسه و اولیای مدرسه نقش مهمی در جذب و آرامش دانش آموز دارند و می توانند دانش آموز را با روش های درست از حالت غریبه و بیگانه خارج کرده و در کاهش اضطراب و آشنایی دانش آموز با محیط جدید موثر باشند.من در اوایل سال تحصیلی این بی علاقگی تحصیلی را در یکی از دانش آموزان دوم ابتدایی به نام کیانا دیدم وخیلی دوست داشتم به او کمک کنم واین بی علاقگی دانش آموز را بهبود بخشم و بخاطر همین جریان ها بود که من از میان مشکلات مدرسه این مشکل را برای فعالیت تحقیق عنوان پژوهی انتخاب نمایم

باسمه تعالی
جمهوری اسلامی ایران
اداره کل آموزش و پرورش استان ….
اداره آموزش و پرورش شهرستان …..

عنوان اقدام پژوهی :
چگونه توانستم کیانا را به درس و مدرسه و ماندن در کلاس علاقه مند نمایم ؟
نام و نام خانوادگی مولف اول/مجری اصلی :
….
پست سازمانی : معاون آموزشی
رشته تحصیلی : ….
آخرین مدرک تحصیلی : ….
دوره تحصیلی : …..
سمت فعلی : معاون آموزشی
شماره پرسنلی : …..

6


تعداد صفحات : 20 | فرمت فایل : Word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود