تارا فایل

پرونده هسته ای و معادلات جدید


چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵ – ۱۲ شعبان ۱۴۲۷ – ۶ سپتامبر ۲۰۰۶
پرونده هسته ای و معادلات جدید
مرتضی شربیانی

با پایان یافتن مهلت مقرر در قطعنامه سازمان ملل برای توقف کلیه فعالیت های هسته ای ایران و عدم تمکین متقابل ایران، انتظار برای سرانجام این پرونده به مرحله جدیدی رسیده در واقع دو طرف مهم درگیر در این پرونده، ایران و غرب، تمام تحرکات و اقدامات خود را در جهت عکس خواسته طرف مقابل به انجام رسانده و در این مسیر تا جایی که امکان داشت و شرایط منطقه ای و جهانی اجازه می داد پیش رفته اند. ایران چرخه غنی سازی اورانیوم را تکمیل و مجتمع آب سنگین اراک را افتتاح کرده و در مقابل غرب نیز طی یک دوره لابی فشرده با روسیه و چین موفق شده پرونده ایران را به شورای امنیت بکشاند. اما در عمل وضعیت فعلی بسیار آرام تر از چیزی است که انتظار آن می رود و مجموعه حرکات و تحرکات تبلیغاتی و اجرایی بلوک غرب نشان از شکل گیری یک اقدام جدی و خشن علیه ایران ندارد.وضعیت فعلی بنا به دلایل عدیده بیانگر یک وضعیت نگران کننده و خشونت بار علیه ایران نیست. درباره اینکه چرا چنین شرایطی شکل گرفته و به چه دلایلی به رغم عدم تمکین ایران به خواسته های غرب و وجود قطعنامه روشن علیه آن، فضا به سمت خشونت پیش نمی رود، می توان موارد مهم و متعددی را مورد توجه قرار داد، که به نظر می رسد برای تحلیل ماجرا و ارائه چشم انداز نسبتا روشن به پایان آن لازم است برخی از موارد بررسی شده با نگاه به تجربه و شیوه عملکرد طرفین طی سال های اخیر، افق روشن تری را از نهایت ماجرا و چگونگی فیصله پیدا کردن و یا نکردن نهایی آن ترسیم کرد. در تحلیل شرایط امروز اولین موضوعی که باید مورد توجه قرار گیرد، توازن قوا در بعد منطقه ای است. اما به نظر می رسد مهم ترین عامل تاثیرگذار در شرایط امروزین پرونده هسته ای میزان قدرت و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه، جهان اسلام و عرب است که موجب شده است معادلات در این چارچوب در جهت منافع ایران به هم بخورد. در واقع صحبت درباره اینکه سیاست علم قدرت و تاثیرات آن است بحثی وجود ندارد. وقتی ما از سیاست صحبت می کنیم، منظور چگونگی حفظ، تداوم و افزایش قدرت و روش های مختلف برای این فرآیندها است. اما مشکل در اینجا است که تعریف همین مفهوم اولیه ساده نیست و نیاز به پیش فرض ها و شواهد متفاوتی دارد. در واقع قدرت به رغم آنکه لغتی آشنا و ملموس برای آحاد جامعه است، در عمل مفهومی ذهنی و غیرقابل تعریف و شاید به کلامی بهتر با تعریفی مشکل و مرحله ای است. به بیان دیگر هر وقت ما از قدرت سخن می گوییم مرادمان از این مفهوم، میزان توانایی عناصر و فعالان مختلف در عرصه های داخلی و بین المللی برای تاثیرگذاری در افعال و اعمال دیگران است. یعنی قدرت میزان توانایی افراد، سازمان ها، کشورها و به طور کلی تمام افراد و نهادهای داخلی و بین المللی در تاثیرگذاری بر اعمال سایر فعالان متناظر در سیاست داخلی و خارجی است. اما یک فعال سیاسی در عرصه بین المللی چرا باید از فعالی دیگر تاثیر بپذیرد. این موضوع می تواند دلایل مختلف و متفاوتی داشته باشد. بدیهی است ترس یکی از مهم ترین عوامل تاثیرپذیری فعالان از یکدیگر است و نیازی به گفتن نیست که به ویژه در عرصه بین المللی و با توجه به فقدان قواعد موضوعه و لازم الاجرا و میزان اندک و ناکافی نظارت بر فعالان این عرصه، ترس یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذاری یک عنصر حقوقی بر عناصر دیگر است. چنان که در طول تاریخ بشری همواره قدرت نظامی مهم ترین عامل تعیین کننده در شکل گیری قواعد نظام بین الملل بوده است. اما از سوی دیگر فعالان نظام بین الملل نیز با توجه به تصمیم گیری در فضایی متغیر و عقلانی و با توجه به عوامل داخلی و خارجی متعدد، به ویژه در زمان فعلی، موارد متعدد دیگری را برای تصمیم گیری و میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری بر سایر فعالان در نظر گرفته و براساس آن عمل می کنند، چنانچه با نگاهی به شکل رفتار کشورها در عرصه سیاست بین الملل می توان دریافت که دولت ها در جهان امروز کمتر براساس ترس و بیشتر به علت منافع، آینده نگری فضای داخلی، منطقه ای و بین المللی تصمیم گیری و عمل می کنند. با در نظر گرفتن موارد فوق می توان نگاهی به شرایط ویژه امروز منطقه انداخته و متعاقب آن جایگاه ایران و رقبای فرامنطقه ای آن را در سلسله مراتب قدرت منطقه ای در خاورمیانه پس از جنگ اسرائیل با لبنان مورد بررسی قرار داد. حمله اسرائیل به لبنان و مقاومت حساب شده و غیرقابل تصور حزب الله در برابر ارتش منظم اسرائیل اعتباری را در افکار عمومی منطقه برای این گروه پدید آورد که کمتر قابل تصور بود. در واقع با توجه به تجربیات ناخوشایند اعراب در رویارویی های گذشته با اسرائیل، ناکامی این کشور در رسیدن به اهداف اعلام شده خود در نبرد با لبنان، موجب شد که حزب الله اعتبار نوینی را در افکار عمومی منطقه کسب کند. این مقبولیت هر چند با توجه به ساختار سیاسی حاکم در خاورمیانه، در کوتاه مدت امکان بروز نخواهد داشت، اما در میان مدت و بلندمدت باعث هماهنگی بیشتر مواضع جهان اسلام با ایران خواهد بود. در واقع با توجه به اهمیت ایران در جهان شیعه و ایده سیاسی رایج در آن، گروه های اسلامگرای شیعی در خاورمیانه در موضع گیری هایشان به دیدگاه های ایران نظر داشته و به طور کلی همراه و هماهنگ با ایران حرکت می کنند. در این شرایط افزایش مقبولیت حزب الله و رهبر آن در منطقه و نفوذ بیش از پیش این گروه سیاسی نظامی در افکار عمومی جهان اسلام و عرب موجب پیش آمدن معادلات قدرت نوینی در عرصه سیاسی منطقه شده است که این شرایط نوین بی تردید تاثیر خود را در ش
کل عمل و چگونگی واکنش دول غربی نشان می دهد. موضوع دیگری که البته به میزان کمتر در شرایط فعلی نقش خود را ایفا می کند فقدان دلایل حقوقی و منطقی کافی و متقن از فعالیت هسته ای ایران است. در واقع هر چند معادلات و قواعد حقوقی جهانی همواره در سایه معادلات قرار گرفته و مجال کافی را برای نقش آفرینی پیدا نکرده، اما تحولات ۱۵ساله اخیر و شرایط سیاسی جهان پس از تجزیه بلوک شرق موجب شده است ارزش ها و مفاهیم عرفی و اخلاقی اهمیت بیشتری در شکل بندی معادلات جهانی داشته باشند. به بیان دیگر نهادهای حقوقی جهانی همچون سازمان ملل هر چند همواره به معادلات قدرت توجه داشته و شرایط سیاسی را در تصمیم گیری هایشان لحاظ کرده اند، اما این نهادها در نهایت ریشه حقوقی و عدالت محور خود را فراموش نکرده و در هر حالت و در صدور هر قطعنامه ای ناچار به تاکید بر دلایل متقن و مشخص بین المللی هستند. در این مسیر نگاهی به سیر وقایع گذشته مشخص می سازد، سازمان ملل وقتی قاطعیت و توان کافی برای برخورد با وقایع را در خود دیده که همچون بحران عراق و یا یوگسلاوی دلایل قطعی و غیرقابل انکار برای محکومیت و تخلف یک طرف از موازین انسانی و دلایل عرفی و قانونی وجود داشته و یک عضو جامعه جهانی قواعد بین المللی مورد پذیرش همه را به روشنی به چالش کشیده باشد. اما در سایر موارد که یافتن چنین دلایلی ممکن نبوده، عملا سازمان ملل در پیروی از قدرت های بزرگ تعلل کرده و اقدام قاطعی را انجام نداده است. مقایسه عملکرد شورای امنیت و نحوه برخورد آن با بحران عراق در دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی که هر دو حمله به عراق یکی با مجوز و دیگری بدون مجوز سازمان ملل بود، می تواند نشانگر مشی نسبتا عدالت محور و قانونمند نهادهای بین المللی همچون سازمان ملل باشد.در این شرایط فقدان دلایل حقوقی و محکمه پسند علیه ایران و نبودن دلیلی قاطع برای محکومیت ایران برای فعالیت غیرمجاز هسته ای عاملی بوده که برخورد با ایران را از مجرای شورای امنیت با مشکلات جدی مواجه کرده است. این موضوع وقتی در کنار توان تازه یافته ایران در منطقه قرار گیرد برخورد با ایران را در صحنه عمل دست نیافتنی تر می کند، به نحوی که نه تنها برخورد نظامی از برنامه کار خارج شده بلکه تهدیدات آن هم در سطح نازل آن، به رغم اشاره صریح در قطعنامه ۱۶۹۶ شورای امنیت، با تردیدهای جدی روبه رو است، در این راستا اگر شرایط امروز پرونده هسته ای با وضعیت آن در سال های پیش مقایسه شده و عملکرد ایران در هر دو مقطع با میزان تهدیدات موجود سنجیده شود، می توان تحلیلی صائب از تغییر وضعیت بین المللی به دست آورد. در واقع به رغم غیرقابل مقایسه بودن توان سخت افزاری ایران با مجموعه غرب، شرایط سیاسی منطقه، توان ایدئولوژیک و حقانیت حقوقی ایران موجب شده که معادلات قدرت منطقه ای به میزان زیادی کم اثر شود و روند حوادث سیر مطلوب را در جهت خواست ایران طی کند.در نهایت می توان گفت برخلاف آنچه ابتدا پیش بینی می شد، شرایط پیش آمده بیش از همه وضعیت را برای مذاکره و حل وفصل نهایی تمام مسائل پشت میز مذاکره آماده کرده است. در واقع به رغم تمام برخوردهای پیش آمده، توازن قوا در ابعاد منطقه ای در کنار حقایق جهانی و وضعیت پرونده هسته ای شرایطی را فراهم آورده که به نظر می رسد با کمی درایت، هوشیاری و البته اندکی انعطاف می توان از وضعیت پیش آمده برای حل وفصل تمام مسائل با جهان غرب سود برد. به بیان دیگر سیر پرونده هسته ای در بستر زمان چنان بوده که عملا این موضوع به عامل مناسبی جهت ابطال تئوری های قدرت محور و خشونت طلب عناصر اصلی طراح و مجری سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است که می توان امیدوار بود با حل وفصل مطلوب و مثبت مسئله برای هر دو طرف، تفکرات خشونت طلب از حالت فعلی نیز منزوی تر شوند. در این شرایط ارائه چهره ای قابل اعتماد و مسئولیت پذیر از ایران و اجتناب از هرگونه عمل تنش زا و تهدیدکننده، مکمل نتایجی خواهد بود که سیاست خارجی ایران تاکنون به دست آورده است. دستاوردهایی که بدون هیچ منبع نظامی و فقط با تقویت ایدئولوژی و اعتبار افزون تر ایده های بنیادی نظام سیاسی ایران حاصل شده است و مجریان سیاست خارجی ایران وظیفه دارند که با اجتناب از هرگونه تحرک تهدیدکننده، نظامی و تنش زا زمینه های لازم را برای رفع نگرانی افزون تر طرف های غربی فراهم آورده و با مدیریت مطلوب ماجرا، سرانجام پرونده را به نفع خود، منطقه و صلح جهانی رقم زنند

سیاست ایالات متحده در قبال ایران
آر. نیکولاس برنز ، معاون وزیر در امور سیاسی سخنرانی مایکل استاین درباره سیاست خاورمیانه ای ایالات متحده در سمپوزیوم سالانه سورف در انستیتو واشنگتن

واشنگتن دی سی
11 می 2006

من امروز قصد دارم با شما درباره بعضی عقاید و نظرات در زمینه روش های مواجهه با ایران امروزی، تهدیداتی که از طرف آن برای ایالات متحده مطرح می باشد، اینکه ما آمریکایی ها چگونه باید با این تهدیدات مواجه شویم و اینکه دولت شما در این زمینه ها درحال انجام چه کارهایی است و یا چه تدابیری را باید اتخاذ نماید، صحبت نمایم. و می خواهم وقت زیادی را به بحث اختصاص دهم زیرا همواره دریافته ام، و مطمئن هستم که شما هم خواهید دید که بهترین بخش شبی مانند امشب اثرات متقابل بحث ها می باشد که همواره برای من بسیار خوشایند است.

در ابتدا مایلم تا درباره دولت پرزیدنت بوش و معاون ایشان آقای دیک چینی و فعالیت های وزیر امور خارجه خانم رایس در مورد مسایل بین المللی صحبت نمایم. من برای سالهای متمادی نزد جناب سفیر دنیس راس مشغول به کار بوده ام. ما هر دو در دوران ریاست جمهوری پرزیدنت ریگان مشغول به خدمت بودیم. هنگامی که من به عنوان سر کنسول آمریکا در اورشلیم(بیت المقدس) مشغول فعالیت بودم، در تقابل تنگاتنگ کاری با دنیس بودم که اغلب جهت ملاقات به نزد من می آمد و ما هر دو در دوران ریاست جمهوری پرزیدنت بوش پدر و دولت پرزیدنت کلینتون نیز مشغول به خدمت بودیم.

برای من مهم است که به آن روزها بازگردم و به یاد بیاورم که در آن زمان چه مسائلی برای سیاست گذاران در صدر اهمیت قرار داشت و اینکه آن موارد تا چه اندازه با موارد فعلی متفاوت می باشند. من هشت سال اخیر را-پیش از آنکه سال قبل برای تصدی پست فعلی بازگردم- در اروپا بعنوان سفیر در ناتو و پیش از آن نیز بعنوان سفیر در یونان به خدمت پرداخته ام. و پس از پایان آن هشت سال فکر می کردم که همه چیز در حول و حوش اروپا دور می زند. حال من به واشنگتن بازگشته ام و می بینم که یک دولت، یک شهر و یک کنگره در جهتی کاملا متفاوت از آنچه ما به دنیا می نگریستیم، متمرکز می باشد.

اروپا همواره مهم بوده و مهم هم باقی خواهد ماند، در حقیقت نقش اروپا برای ایالات متحده حیاتی است زیرا بسیاری از متحدان ما در ناتو و در اتحادیه اروپا قرار دارند. اما اگر این گونه به مسئله بنگرید، در صورتی که ده سال قبل شما از آقای وارن کریستوفر، وزیر امورخارجه وقت، سئوال می کردید، می دیدید که روز وی با قرار هایی مرتبط با اروپائیان پر بود. و برنامه وی البته، تمرکز بر خاتمه جنگ سرد و جنگ در منطقه بالکان، مداخله موفق ما در بوسنی چند ماه پیش از آن تاریخ، و از موارد پیش رو موارد اولیه شروع بحران در کوزوو بود. در صورتی که شما به سرعت از 10 سال پیش به زمان حال بیائید و نگاهی به برنامه کاری وزیر امور خارجه خانم کاندالیزا رایس بیاندازید، خواهید دید که با قرار ها، موارد و افرادی مرتبط با طرح خاورمیانه بزرگ پر شده است. این بدان علت است که منافع ملی ایالات متحده اکنون در این مکان متمرکز شده، زیرا اینجا مکانی است که منافع ما در خطر می باشد. و اینجا مکانی است که بسیار ارزشمند بوده و در آن چالش هایی شوم در زمینه امنیت ما وجود دارد.

لطفاً کمی درباره برنامه ای که ما درباره خاورمیانه بزرگ داریم و توسط پرزیدنت بوش در پنج سال اخیر درباره اش بحث شده فکر کنید. ما جنگ در عراق و پی آمد های آن را پیش رو داریم و تمامی تلاش و هدف ما، حمایت از دولت عراق، مخصوصاً دولت اخیر که به تازگی قدرت را در دست گرفته می باشد، تا به آنها کمک نمائیم روی پای خود ایستاده و خود را به جهانیان معرفی نماید، با چالش های امنیتی اش برخورد نموده و از دولت های دوست در جهان عرب بخواهیم که این دولت را به لحاظ مالی و سیاسی پشتیبانی نمایند. اینکه به تمامی دوستانمان در سرتاسر جهان- من تعداد زیادی از دیپلمات های اروپایی و کشورهای شرق آسیا را در این مکان مشاهده می نمایم- اعلام نمائیم که اکنون وقت ایستادن و حمایت از دولت عراق می باشد. و همان گونه که شخص رئیس جمهور بطور کاملاً واضح عنوان نموده اند، ما تصمیم داریم در عراق باقی بمانیم و می خواهیم که آنچه وی از ما خواسته است را به درستی به انجام رسانیم و می دانیم که باید از منافع آمریکا در این بخش از جهان دفاع نمائیم.

به این مطلب باید این حقیقت را که یکی از مسئولیت های عمده ما ادامه رابطه نزدیک دوستی با دولت اسرائیل می باشد، و جهت کمک به اسرائیل در مذاکره با شریک دشوار خود در تشکیلات خود گردان فلسطینی، و کسب اطمینان از این امر که ایالات متحده در حال انجام حرکتی صحیح در حمایت از مردم فلسطین است، باید راهی در نظر گرفت که کمک های انسان دوستانه و اقتصادی به آنها از طریقی غیر از حماس وبه دور ازهرگونه راه و روشی که به تقویت حماس بیانجامد، صورت پذیرد. این یکی از الزاماتی است که خانم رایس در این هفته در نیویورک به هنگام ملاقات با همتایان چهارگانه خود در شورای امنیت روی آن تاکید نمود.

اگر شما درباره اهداف وسیع تر ما فکر کنید، خواهید دید که ما درگیر چالشی نسل اندر نسل می باشیم و آن کمک به پاشیدن بذر دموکراسی، تحول و حقوق بشر در سرتاسر جهان عرب و خاورمیانه می باشد. هیچکدام از ما دچار این خیال باطل نیستیم که این کاری ساده می باشد بلکه به خوبی می دانیم که اجرای این امر بسیار مشکل است. اما همگی ما درک می کنیم که به عنوان یک آمریکایی ما باید موارد اصلی اعتقادات خود را نه تنها در بخش های انتخابی جهان مانند اروپا، بلکه در بخشی هایی از جهان که این عقاید اغلب به چالش طلبیده می شوند، ارائه نمائیم. اما از آنجا که مطمئن هستیم که این اعتقادات صحیح و درست می باشند ما وظیفه داریم و درعین حال فرصتی تاریخی نیز دست داده تا تلاش نمائیم دموکراسی، آزادی و حقوق بشر را در سطح منطقه ای ارائه نمائیم. و این همان چیزیست که پرزیدنت بوش در دومین سخنرانی تحلیف خویش بدان اشاره نمود و ما را متصدی انجام آن قرار داده است.

و از آنجا که معاون رئیس هیات اعزامی، جناب جاسال ، سفیر هندوستان، در این جمع حضور دارند، من همچنین می خواهم به این نکته اشاره نمایم که ما اکنون فرصت های استراتژیکی جدیدی در جهان در اختیار داریم که به ما امکان می دهد تا نگاهی کمی فراتر به ما وراء شرق داشته باشیم و من فکر می کنم که یکی از مهمترین و استراتژیک ترین اهداف سیاست خارجی پرزیدنت بوش، جستجو جهت یافتن روشهای مشارکت استراتژیک با هندوستان می باشد. ایشان شش هفته پیش از هندوستان بازدید نمودند و دست اندر کار طرحی جهت مشارکت جهانی بین دو کشور می باشند. ما اکنون توافقنامه مهمی در زمینه همکاری های اتمی صلح آمیز بین دو کشور را به کنگره ارائه نموده ایم و جناب سفیر، جاسال و من در شش هفته اخیر اغلب وقت شخصی خود را به این مسئله و متقاعد نمودن کنگره به تصویب آن اختصاص داده ایم. در اینجا فرصتی مهم برای ایالات متحده بوجود آمده تا موقعیت استراتژیک خود در منطقه جنوب آسیا را از راه همکاری با هندوستان و صد البته رابطه دوستی مداوم و حمایت از پاکستان که درگیر جنگی سخت با طالبان و القاعده می باشد، تقویت نماید .

من می توانم به این مطلب ادامه داده و درباره کارهایی که در شرق آسیا در حال انجام است و برای منافع ما حیاتی می باشد به صحبت بپردازم. دیگر مسئله ای که در حال حاضر به عنوان موردی مرتبط با امنیت ملی در نگاه به آفریقا وجود دارد، مشکل دارفور می باشد. اما من می خواستم در ابتدای این سخنرانی اشاره نمایم که ما به مشکل و چالش ایران در سیاست خارجی آمریکا از دریچه ای متفاوت نگاه می کنیم زیرا اینجا مکانی از جهان است که متحد و دوست ما اسرائیل، و دوستان و شرکای ما مصر و عربستان سعودی و دیگر کشورها به زندگی مشغول می باشند. و به نظر من مهم است که این چهارچوب بزرگتر را برای این سیاست منطقه ای در نظر بگیریم. در حال حاضر برای ایالات متحده چالشی بزرگتر از مواجهه با این خطر واحد از طرف دولت ایران و بالاخص از طرف دولت جدید و رادیکال آقای احمدی نژاد وجود ندارد.

ما به این مسئله از سه منظر نگاه می کنیم. چالشی که در این میان وجود دارد این است که ایران بدون شک در حال رسیدن به توان تولید جنگ افزارهای هسته ای می باشد و اگر این اتفاق بیافتد چالشی مستقیم در برابر تمامی آنچه ما می خواهیم در منطقه خاورمیانه به دست آوریم محسوب خواهد شد و امنیت دوستان و متحدان ما در خاورمیانه بزرگ نیز به خطر خواهد افتاد. چالش تروریسم نیز همواره وجود داشته و اغلب ما که از اواخر دهه 70 و اوائل دهه 80 در دولت ایالات متحده خدمت نموده ایم به خوبی به خاطر می آوریم که این ایران بود که اولین بار موج تروریسم را توسط حزب الله در اوائل دهه 80 به سمت ایالات متحده نشانه رفت. و این چیزی است که تا به امروز نیز متوقف نشده است. ایران کماکان به نقش خود به عنوان بانک مرکزی برای اغلب گروه های تروریستی عمل می نماید که مستقیماً با کشور، سربازان، دیپلمات ها و شهروندان ما و همچنین اسرائیل، لبنان و دیگر کشورهایی که می خواهند در خاورمیانه در صلح و آرامش زندگی نمایند، درگیر می باشند.

و در نهایت در داخل ایران نیز چالش و یا به عبارتی نبود دموکراسی به چشم می خورد و در این زمینه ایالات متحده، متحدان اروپایی آن و دیگر کشورها باید تمامی تلاش خود را به خرج دهند تا از آن دسته از افرادی در داخل کشور که اعتقاد دارند، آینده ایران باید آینده ای دموکراتیک باشد، حمایت نمایند.

این برای کشوری که ما با آن غیر معمول ترین نوع رابطه را در سرتاسر جهان دارا می باشیم برنامه ای کاملا تهدید آمیز می باشد. ایران تنها کشوری است که ما عملاً با آن هیچ گونه رابطه ای نداریم. ما در ایران دارای سفارت نمی باشیم. ما از سال 1979 و 1980 به بعد در ایران دارای مستشار نظامی نمی باشیم و شما همگی دلیل آن را می دانید. تعداد بسیار معدودی از شهروندان آمریکایی در ایران زندگی کرده یا به کار مشغولند. این کشوری است که ما از 25 سال یا به عبارتی ربع قرن قبل، تماس خود را با آن از دست داده ایم. بنابراین تصور نمائید که چگونه دولت های پرزیدنت ریگان و دولت های پس از وی سعی نموده اند تا سیاستی را در قبال کشوری وضع نمایند که هیچ گونه رابطه موثر و فعالی با آن ندارند.

ما بحث را با پرونده اتمی ایران آغاز می کنیم. و در ابتدا به قضیه ای اشاره می کنیم که کاملا در تضاد با منافع آمریکا می باشد: دسترسی ایران به ظرفیت تولید سلاح های هسته ای. و همانگونه که معاون رئیس جمهور و شخص ایشان اشاره نموده اند، ما مصمم هستیم تا از دستیابی ایران به سلاح های هسته ای جلوگیری نمائیم. و آنچه ما در خلال سال گذشته مشغول به انجامش بودیم، کسب اجماع جهانی در فرستادن پیامی شفاف و واحد به دولت ایران است با این مضمون که فعالیت های غنی سازی فعلی در نطنز باید متوقف گردد. ایران باید به سر میز مذاکره با سه قدرت اروپایی بازگردد و به الزاماتی که توسط سازمان بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت وضع می گردد و آن کشور ادعای رعایت شان را دارد ولی در عمل انجام نمی دهد، متعهد گردد.

تا 14 ماه قبل ایالات متحده از اقدامات دیپلماتیک بین المللی در ارتباط با ایران بسیار دور بود. پس از سفر پرزیدنت بوش به ناتو و آلمان در فوریه 2005 و پس از بحث و مذاکره با رهبران آلمان، فرانسه و انگلیس وی متقاعد شد که ما باید وزن سیاسی خود را در پشت این مذاکرات قرار دهیم، اما نه بدین معنی که ما مستقیماً درگیر مذاکرات شویم و یا اینکه پشت میز مذاکره قرار بگیریم بلکه هدف این بود که تمامی تلاش خود را به کار گیریم تا انگلستان، فرانسه و آلمان بتوانند به گونه ای موثر با مقامات دولت ایران مذاکره نمایند و از 11 مارس 2005 تا آگوست 2005 ما بدین گونه عمل نمودیم و من این شانس را داشتم که توسط خانم رایس به عنوان مسئول روابط با سه کشور اروپایی انتخاب گردم. من در خلال یک دوره شش ماهه 11 بار به اروپا سفر نمودم و تلاش کردم به آنها کمک نمایم تا موضع خود را در قبال مذاکرات تقویت کرده و از آنچه آنها در قبال دولت ایران انجام می دادند، حمایت نمایم.

اما در آن هنگام اتفاق مهمی در ایران روی داد و آن انتخابات 4 آگوست تابستان قبل و به قدرت رسیدن احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور بود و این نکته که او و دولتش پس از دو سال و اندی بطور یک جانبه مذاکرات را ترک کردند و 3 قدرت اروپائی را با مذاکراتی بی حاصل تنها رها نمودند. بنابراین در زمستان سال قبل ما به این نتیجه رسیدیم که از راه تلاش های دیپلماتیک قادر به رسیدن به توافقی جهت رفع مشکل اتمی ایران نمی باشیم. بنابراین شروع به مذاکره با دولت های روسیه، چین، هند و دیگر کشورها نمودیم تا ائتلافی بزرگ را شکل دهیم که دو هدف را دنبال می نمود: منزوی نمودن تلاش های دیپلماتیک ایران در این زمینه، و شروع به ارجاع پرونده ایران از سازمان بین المللی انرژی اتمی به مراکزی قدرتمندتر مانند شورای امنیت سازمان ملل تا بتوان فشار های مستقیمی را در این زمینه بر ایران اعمال نمود و دیدیم که چنین هم شد.

در این میان دولت روسیه در اکتبر سال گذشته طرحی را جهت خروج از بن بست بوجود آمده ارائه نمود که از آن می توان به عنوان راه خروجی بسیار بزرگ یاد نمود. آنها گفتند که جامعه بین الملل نمی تواند بپذیرد که نگهداری و یا گسترش فعالیت های مربوط به چرخه سوخت یعنی غنی سازی و بازیافت در داخل خاک ایران صورت پذیرد، زیرا ممکن است به قابلیت تکنیکی، علمی و تولیدی ایران جهت تولید مواد قابل شکافت و نتیجتاً ساخت کلاهک های هسته ای بیانجامد. بنابراین روسیه گفت که ما سوخت نیروگاه های صلح آمیز شما را تامین می نمائیم. و بنابراین ما هر چه ایرانیان بخواهند و در چهارچوب اهداف سیاسی اعلام شده توسط آن مبنی بر استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای باشد را در اختیارشان قرار خواهیم داد. اما بخش های حساس چرخه سوخت را به ایران نخواهیم داد.

تصور مااین بود که این یک پیشنهاد سخاوتمندانه می باشد. پیشنهادی که منطقی می نمود و پرزیدنت بوش نیز در سفر خود به آسیا در نوامبر سال گذشته اعلام نمود که از طرح روسیه حمایت می کند. این یک راه خروج از بن بست برای دولت ایران بود. این راهی بود که ایران را از پلکانی که از خطوط قرمز بین المللی وضع شده توسط سازمان جهانی انرژی اتمی و سازمان ملل می گذشت، و دولت احمدی نژاد از آن عبور نموده بود، پائین بیاورد. اما ایران از این فرصت استفاده ننمود.

و سرانجام فاز فعلی پروسه دیپلماتیک آغاز گردید. قدرت تاثیر گذاری روسیه ، چین، اروپا و آمریکا در کنار هم به ارجاع ایران به سازمان بین المللی انرژی اتمی منجر شد که در آنجا ایران دو بار به علت لغو تعهداتش مورد توبیخ قرار گرفت. در اینجا باید به این نکته اشاره کنم که هندوستان در هر دو مرحله رای گیری به ما پیوست. و این تصمیمی متهوّرانه بود که توسط جناب نخست وزیر سینگ گرفته شد. ایشان اولین رهبر از گروه کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، جی 77، بود که از جنبش جدا شده و مستقیماً به انتقاد از رفتار ایران پرداخت و وزن سیاسی کشورش را پشت تلاش های اعمال شده توسط ایالات متحده، اروپا، روسیه و چین قرار داد. در سازمان بین المللی انرژی اتمی در فوریه، و در شورای امنیت سازمان ملل متحد در 29 مارس ایران 2 بار مشخصاً به دلیل تخطی از تفاهم نامه های بین المللی مورد سرزنش و توبیخ قرار گرفت.

اما چه اتفاقی افتاد؟ ایران واکنشی در قبال آراء صادره در وین و نیویورک نشان نداد. به نظر می رسد که ایران به آنچه جامعه جهانی می گوید گوش فرا نمی دهد. بنابراین ما چنین نتیجه گرفته ایم که باید سطح دیپلماسی را ارتقاء داد و هزینه اینگونه رفتار را برای ایران بالا برد. بنابراین هفته گذشته متحدان اروپایی ما قطعنامه فصل 7 را در شورای امنیت سازمان ملل متحد مطرح نمودند. خانم رایس در اوایل این هفته در نیویورک با همتایان روسی، چینی و اروپایی خود در این زمینه به گفتگو پرداخت. و متاسفانه ما موفق به جلب نظر موافق روسیه و چین در حمایت از قطعنامه فصل 7 نگردیدیم.

این یک قطعنامه بسیار عادی می باشد و به هیچ وجه قطعنامه تندی محسوب نمی گردد. در آن به هیچ مورد از تحریم ها بر علیه ایران اشاره نمی شود و در آن گزینه اعمال فشار بر ایران در نظر گرفته نشده است. در حقیقت این قطعنامه از اعضای شورای امنیت می خواهد تا مواردی که پیشتر در سازمان بین المللی انرژی اتمی درباره آن بحث شده و توافق شده بود را بر مبنای بند 7 از منشور سازمان ملل مجدداً بیان نمایند. این موارد عبارتند از: ایران باید فعالیت های خود را به حال تعلیق درآورده، به سر میز مذاکره برگردد و بازی را بر حسب قواعدش دنبال نماید. بنابراین هدف ما این است که تلاش های خود جهت توبیخ موثر ایران بر مبنای قطعنامه فصل 7 را ادامه دهیم و شما خواهید دید که جناب بولتون نماینده ما در سازمان ملل در نیویورک به تمامی تلاش خود جهت صدور قطعنامه بر مبنای فصل 7 ادامه خواهد داد و ما امیدواریم که این امر تا چند هفته دیگر عملی گردد.

در عین حال ما با دولت های چین، روسیه و اتحادیه اروپا بر سر بسته ای از موارد تنبیهی و تشویقی به توافق رسیده ایم که توسط طرف اروپایی به دولت ایران به عنوان راهی دیگر جهت خروج از بحران ارائه خواهد گردید. و انتظار ما این است که این بسته بین یک هفته تا 10 روز دیگر آماده شود. با ارائه این طرح فکر می کنم نوع جهت گیری آینده ما مشخص خواهد شد. ممکن است اتفاقی مشابه و یا متفاوت از مورد پیشنهاد روسیه اتفاق بیافتد. ایران همان گونه که پرزیدنت بوش هم گفته حق دسترسی به انرژی هسته ای صلح آمیز را دارد، ولی نه حق دستیابی به چرخه سوخت هسته ای. بنابراین جامعه جهانی یکبار دیگر قدم به جلو نهاده و به ایرانیان می گوید : اگر در صدد دسترسی به انرژی هسته ای صلح آمیز هستید، ما آنرا در اختیارتان قرار می دهیم اما تحت نظارت بین المللی، ما به شما امکان دسترسی به فناوری غنی سازی و بازیافت را نمی دهیم.

ممکن است مشوق های فنی و اقتصادی برای مردم ایران در این بسته در نظر گرفته شده باشد. خانم رایس در شب دوشنبه و ما، امشب تاکید می کنیم که این بسته مشوق ها بخش دومی نیز خواهد داشت و این بسته را نمی توان تا هنگامی که دو بخش آن در کنار هم قرار نگرفته، کامل دانست. این بخش دوم جریمه ها و تحریم هایی می باشند که در صورت عدم قبول بسته مشوق ها، بر علیه دولت ایران اقدام خواهد شد.

به عبارت دیگر اگر ما یعنی پنج عضو دائم شورای امنیت بتوانیم طی دو هفته آتی به توافقی دست یابیم، ایران قدمی به جلو خواهد رفت، اما به آن اجازه انتخاب داده خواهد شد: اینکه آیا شما می خواهید از فعالیت های غنی سازی خود دست کشیده، آنها را متوقف سازید؟ در صورت قبول این امر گامی به جلو برداشته خواهد شد. در صورت رد این پیشنهاد نیز شما مشمول تحریم های وضع شده توسط شورای امنیت سازمان ملل خواهید شد. این تمامی بسته ای است که ما می خواهیم بر سر آن توافق نمائیم. البته این طرح تا به حال کاملاً مورد توافق قرار نگرفته، اما باید کار بیشتری روی آن صورت پذیرد و مورد بحث و مشورت نهایی پنج عضو ثابت شورا قرار گیرد تا به این نتیجه برسند که این تصمیم گامی به جلو محسوب می گردد. اما نظر ما در واشنگتن بر این است که هر دو حالت مهم می باشند. باید در عین حال که دست صلح به سوی ایرانیان دراز می شود به آنها فهماند که هزینه عدم واکنش به تصمیمات سازمان بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت بالا خواهد بود. رئیس جمهور، معاون وی، وزیر امور خارجه و دفاع همگی در پیامی که باید به ایرانیان منتقل گردد، یک صدا می باشند. ما می گوئیم در ارتباط با خاتمه برنامه فعالیت های اتمی منجر به ساخت سلاح اتمی، تمامی گزینه های ما به روی میز می باشند. ما همچنین می گوئیم که تمامی تلاش ما بر طی این مسیر به گونه ای دیپلماتیک می باشد و قصد داریم تا از دیپلماسی به عنوان تاکتیکی جهت رسیدن به هدف استفاده نمائیم. و شما خواهید دید که ما کانال های دیپلماتیک را به سادگی از دست نخواهیم داد.

من از واکنش عمومی و همچنین مطبوعات در این چند روز اخیر تعجب زده هستم، البته شاید هم نباید این گونه باشم. اشخاص زیادی چنین عنوان می کنند که مشکل اصلی این است که ایالات متحده بر سر یک میز با ایران نمی نشیند و با آن مستقیماًً مذاکره نمی نماید. ما می گوئیم که ما شروع کننده این بحران با ایران نبوده ایم. ما کشوری نیستیم که تصمیم گرفته تا به خواست و اجماع جامعه جهانی بی اعتنا باقی بماند. مشکل در عدم وجود رابطه دیپلماتیک بین ایران و ایالات متحده نمی باشد. مشکل مستقیماً در نوع رفتار دولت ایران نهفته است. بعضی دیگر نیز می گویند که تصمیمات بسیار سخت و ناکارآمد می باشد و شورای امنیت را به زیاده گویی متهم می نمایند.

هر کس که از دیپلماسی چند جانبه سر رشته داشته باشد (خود من به مدت 4 سال در ناتو به تمرین دیپلماسی چند جانبه مشغول بودم) می داند که اینگونه دیپلماسی به وقت و زمان نیاز دارد و عموماً ناامید کننده به نظر می رسد. شما باید از میان تعداد زیادی حلقه عبور کنید تا به مقصود خود برسید. ما از دیپلماسی ناامید نشده ایم. ما هنوز از این امر ناامید نیستیم که وزن جامعه بین الملل باعث گردد تا ایران در میزان هزینه و سود فعالیت های خود در حوزه اتمی تجدید نظر نماید. و ما مصمم هستیم تا از ذره ذره انرژی و نیروی خود در جهت به ثمر نشستن تلاش های دیپلماتیک بهره بگیریم.

اما ایرانیان و دیگر اعضای شورای امنیت باید به این نکته توجه داشته باشند که ما نمی توانیم در بند مذاکراتی بی پایان و بی نتیجه در شورای امنیت بمانیم و این کار را نیز انجام نخواهیم داد. در صورتی که احساس نمائیم که شانسی برای دیپلماسی در چهارچوب شورای امنیت و دیپلماسی چند جانبه جهت نیل به هدف وجود ندارد، آنگاه ایالات متحده فرصت خواهد داشت تا با کمک کشورهای هم فکر خود راه و روشی جهت اعمال تحریم های هدفمند بر علیه ایران، به هزینه و با اتکا به خودمان اعمال کند و ما مصمم هستیم تا هر دوی این گزینه ها را آماده اجرا نگاه داریم. همانگونه که می بینید ما 14 ماه است که تلاش می کنیم تا توجه دولت ایران را به این مسئله جلب نمائیم و از دیپلماسی به عنوان یک ابزار استفاده کنیم و هنوز هم در این زمینه امید خود را از دست نداده ایم.

من همچنین باید به این نکته اشاره نمایم که ما به عنوان یک کشور، نمی توانیم یکی از موارد عمده نارضایتی خود از ایران یعنی مسئله تروریسم را فراموش نمائیم. ما آنچه را که بر سر سفارتخانه و مقر نیروهایمان در سال 1983 و در لبنان اتفاق افتاد و یا اتفاقی که برای کلنل هیگینز که در سال 1985 در جنوب لبنان مشغول خدمت در نیروهای سازمان ملل متحد بود، را فراموش نمی کنیم و ما قطعاً آنچه در برج های خُبر خارج از ظهران اتفاق افتاد را هرگز فراموش نخواهیم کرد. من فکر می کنم در آن روز دنیس و من با هم بودیم زیرا ما تنها چند ساعت پس از انفجار به همراه جناب وزیر کریستوفر در منطقه حاضر شدیم و آنچه را که بر سر 30 آمریکایی کشته شده و 300 افسر نظامی زخمی و بستری در بیمارستان آمده بود، دیدیم.

ما می دانیم که ایران و سرویس اطلاعاتی آن تنها تشکیلاتی در خاورمیانه هستند که گروه های اصلی تروریستی منطقه مانند حزب الله و جهاد اسلامی در فلسطین را اداره نموده و پشتیبانی مالی می نمایند و ما مایلیم تا توجه دوستان اروپایی خود را نه تنها به مساله هسته ای ایران، بلکه به حمایت مستقیم آن از تروریسم که تهدیدی مستقیم برای متحدمان اسرائیل و همچنین خود آمریکایی ها محسوب می شود، جلب نمائیم.

در نهایت بعضی می گویند که با وجود چنین دولت رادیکال و دیکتاتوری در تهران، یک شخص، یک کشور و یا دنیا کار چندانی نمی توانند انجام دهند تا آزادی، دموکراسی و عدالت را در ایران اشاعه دهند. خوشبختانه رئیس جمهور ما با این امر موافق نیست، وی از کنگره خواسته تا به نوشتن برنامه ای مبادرت ورزند که بر مبنای آن تمامی اشخاص داخل ایران و تشکیلات غیر دولتی و افراد خارج از ایران که می خواهند کشورشان آینده ای دموکراتیک داشته باشد، مورد حمایت قرار گیرند.

ما می خواهیم تا ایرانیان قابلیت بیشتری جهت سفر و تحصیل به آمریکا را داشته باشند. اکنون تنها 2000 ایرانی در اینجا مشغول به تحصیل می باشند که این در مقایسه با رقم 200000 دانشجو در سی و پنج سال قبل رقم کمی محسوب می شود و بدون شک ما در سیاست خود تنها بر اهداف کوتاه و میان مدت تمرکز نخواهیم نمود. ما همچنین باید دیدی آینده نگرانه به قضایا داشته باشیم و به این نکته توجه داشته باشیم که ایرانی ها بیست سال دیگر چگونه تصویری از آمریکائیان در ذهن خود خواهند داشت و یکی از راه های بهبود این تصویر افزایش تماس های اجتماعی از طریق تبادل دانشجو می باشد. بنابراین شخص رئیس جمهور و خانم رایس از کنگره تقاضای مبلغ 75 میلیون دلار کرده اند که البته مبلغ زیادی نیست تا بتوان با کمک آن این برنامه را نوشت و یا بتوان امکان پخش همه روزه و 24 ساعته برنامه های تلویزیونی و رادیویی به زبان فارسی برای ایران را گسترش داد. زیرا بدیهی است آنهایی که در ایران به اینترنت دسترسی ندارند به گونه ای عادلانه و متعادل در جریان اتفاقاتی که در دنیا می افتند قرار نمی گیرند و بنابراین قادر به اظهار نظر درستی نیز نمی باشند.

آخرین نکته ای که قصد دارم مطرح نمایم این است که اگر شما به سابقه بیگانگی دو کشور با هم در ربع قرن گذشته توجه نمائید متوجه خواهید شد که ما نسلی از دیپلمات ها و افسران نظامی را داریم که در ایران خدمت نکرده اند، زبان فارسی را یاد نگرفته اند و با تاریخ، فرهنگ و سیاست ایران آشنایی چندانی ندارند. هنگامی که خانم رایس تقریباً یک سال پیش به وزارت امور خارجه آمد، توجه وی روی مسئله ایران معطوف بود و می پرسید که " خوب،پس این نیروهای من کجایند؟ ابزار دست من در این وزارتخانه چیست؟ " و کشف شد که تنها دو نفر درآن زمان بطور 24 ساعته بروی مسائل ایران متمرکز بودند. خانم رایس گفتند که در این زمینه باید کاری صورت پذیرد. و ما اکنون در وزارت خانه دارای کرسی ایران هستیم که به گونه ای اصولی و متمرکز در زمینه وقایع روی داده در ایران متمرکز بوده و در تحلیل اتفاقات صورت گرفته در ایران با دقت بالا عمل می نماید.

ما تصمیم گرفتیم، از آنجا که بنا به دلایل واضح امکان ارسال فرستادگان دیپلماتیک به تهران وجود ندارد، حداقل کاری که می توان انجام داد، ایجاد یک تشکیلات دیپلماتیک در داخل کنسولگری مان در شهر دوبی می باشد که ما آنرا " ایستگاه دوبی " نام گذاری نمودیم. برای آن بخشی از ما که کار خود را با تمرکز بروی اتحاد جماهیر شوروی سابق شروع کرده بودیم، منبع الهام ما ایستگاه ریگا بود. در خلال سال های 1919 تا 1933 که ما با اتحاد جماهیر شوروی سابق رابطه دیپلماتیک نداشتیم، ایستگاهی در ریگا تاسیس شده بود که به منزله پنجره ای به سوی اتحاد جماهیر شوروی محسوب می شد. ما در سال 1928 یک دیپلمات جوان به نام جورج کنان را به ایستگاه ریگا فرستادیم، که در آنجا وی زبان روسی و دانسته های خود را نسبت به اتحاد جماهیر شوروی تکمیل نمود .

و ما امروز امکان بودن در ایران را نداریم، اما می توانیم تعداد قابل توجهی را جهت خدمت و تمرکز به ایران، به دبی اعزام نموده و مطمئن باشیم که از این کانال به آنچه درباره ایران نیاز داریم، دست خواهیم یافت. در عین حال ما به اطلاع کنگره رسانده ایم که قصد داریم تا تعدادی شغل در کنسولگری ها و سفارتخانه های کشورهای منطقه بوجود آوریم که کارشان تنها دنبال نمودن وقایع ایران، صحبت با ایرانیان تبعیدی و افزایش قابلیت ما در درک کشور باشد.

من می خواهم بگویم که وزارت دفاع در پنج یا شش سال گذشته حتی تلاشهایی بیش از این جهت آموزش افسرانش برای شناخت هر چه بیشتر این کشور صورت داده است. داو زاخئیم این را بهتر می داند زیرا خود بخشی از این نیرو محسوب می گردد. وزارت امور خارجه اکنون تلاش می نماید تا خود را در این زمینه هم پای دیگر تشکیلات دولتی ایالات متحده نموده تا دولت ما بتواند در تشخیص امور داخلی و سیاست خارجی دولت ایران هوشمندانه تر عمل نماید.

این مسلماً چالش نسل ما به شمار می آید. ایران کشوری قوی است، اگر شما به سخنرانی های آقای احمدی نژاد یا علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران توجه نمایید، خواهید دید که این دولت خود را قوی ترین و تاثیرگذار ترین دولت در منطقه خاورمیانه به حساب می آورد و مطمئناً تلاش می نماید تا دایره نفوذ خود را در سرتاسر خاورمیانه گسترش دهد. ما با دوستان خوب خود در منطقه خلیج و همسایگان دوردست تر صحبت نمودیم و چنین به نظر می رسد که نگرانی زیادی در ارتباط با این گرایش جدید در سیاست خارجی ایران وجود دارد. و ما مصمم هستیم تا در برابر گسترش نفوذ ایران در منطقه همان گونه که در ارتباط با جلوگیری از دستیابی آنها به ظرفیت تولید سلاح های هسته ای و رویارویی با تهدیدات تروریستی آنها بر علیه ایالات متحده جدی می باشیم، مقاومت نماییم.

من در اینجا سعی نموده ام تا تنها به موارد ساده و عمومی نوع نگرش ما به چالش ایران اشاره نمایم و به شما این اطمینان را بدهم که ما با جدیت تمام به روی این مسئله متمرکز می باشیم و امیدوارم که شما به این اطمینان رسیده باشید که ما برای غلبه بر این تهدید دارای یک استراتژی طرح ریزی شده می باشیم. اما در عین حال در طول راه به حمایت و درک شما نیازمندیم.

من خدمت حضار عرض می کنم، از آنجا که تعدادی اسرائیلی سرشناس در جمع حضور دارند، ما در خلال چند ماه اخیر دو مورد بحث مفصل با دولت اسرائیل داشته ایم که یکی از آنها همین دیروز در محل وزارت امور خارجه در ارتباط با تمامی جنبه های چالش ایران می باشد و ما خوشحالیم از این که می بینیم دولت اسرائیل در تمامی موارد مربوط به میزان خطرناک بودن این تهدید با ما هم نظر می باشد و همگی شما از نحوه واکنش پرزیدنت بوش در ارتباط با دفاع از اسرائیل هنگامی که احمدی نژاد دو یا سه بار اعلام کرد که اسرائیل باید از نقشه جهان پاک شود مطلع هستید، این بسیار غیر مترقبه است که در عصر و دورانی که رهبران به زبان سیاست و دیپلماسی صحبت می نمایند چنین تهدید ناپسند و خشنی را علیه یکی از اعضاء سازمان ملل متحد و دوست ایالات متحده مطرح می نماید.

ما آنچه را که دولت ایران می گوید کاملاً جدی می گیریم. ما به آنچه آنها می گویند گوش فرا داده و مطمئناً آن دولت را مسئول اعمال و حرف هایش می دانیم.
آخرین نظرات نیکلاس برنزمعاون وزیر امور خارجه آمریکا در قبال ایران
نیکلاس برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا در امور سیاسی متن اظهارات برنز در برابر کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا واشنگتن دی سی

ششم مارس 2007

آقای لانتوس ، ریاست کمیته روابط خارجی، آقای راس لتینن ، عضو ارشد و سایر اعضای برجسته کمیته، از شما به خاطر فراهم آوردن این فرصت برای بحث و گفت وگو پیرامون سیاست راهبردی ما در قبال چالش های عمده ای که از جانب ایران متوجه منافع امنیت ملی ما است، تشکر می کنم.

ما در منطقه خاورمیانه با چهار بحران پیچیده و مرتبط به هم ربرو هستیم؛ ضرورت یک عراق با ثبات و دموکراتیک، تقویت دولت لبنان که به شیوه دموکراتیک انتخاب شده ، مقابله با برنامه اتمی و جاه طلبی های منطقه ای ایران و پی افکندن بنیانی برای یک صلح نهایی بین اسراییل و فلسطینی ها. این منطقه اکنون از مهم ترین کانون های توجه ایالات متحده در جهان به شمار می رود و پای منافع حیاتی ما در تمامی موارد یاد شده در میان است. اما در ماورای مسئولیت ما برای تامین ثبات در عراق، هیچ چیزی از نظر نقش آینده ایالات در منطقه خاورمیانه حیاتی تر از مقابله با چالش های رژیم تند رو ایران که سخنان گزنده پرزیدنت محمود احمدی نژاد، نماد عمومی آن است، نیست.

برای مدتی نزدیک به سه دهه تمامی دولت های ایالات متحده آمریکا، از هنگام تصدی پرزیدنت کارتر به این سو، با مسئله غامض جهان بینی (ایدئولوژی) مقابله جویانه و راه و روش آشکارا ضد آمریکایی تهران مواجه بوده اند. اما هیچگاه نگرانی های ما درباره نیات دولت ایران تااین حد جدی نبوده، پیچیدگی های سیاست مربوط به ایران تا این اندازه اهمیت نداشته و ضرورت های وابسته به سیاستی که در قبال ایران باید اتخاذ شود تا بدین پایه مبرم نبوده است. تهران -بدون توجه به هنجارهای مرسوم در رفتار بین المللی – در راه خطرناکی گام نهاده، به طور مکرر تعهدات بین المللی خود را زیر پا گذاشته و با نفرت انگیز ترین و غیر مسولانه ترین سخنان که از طرف هیچیک از رهبران دنیا سابقه نداشته، موجبات وحشت جهانیان را فراهم ساخته است.

احمدی نژاد برنامه اتمی ایران را قطاری "بدون ترمز" اعلام داشته و رژیم ایران با بی پروایی درخواست های مکرر آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل را برای متوقف ساختن غنی سازی و کلیه فعالیت های مربوط به باز پردازش هسته ای نادیده گرفته است. اکثریت بزرگی از کشورهای جهان با احساس نگرانی از این که هدف از برنامه اتمی ایران تولید تسلیحات اتمی است، به ما پیوسته اند. رژیم ایران در ادامه این راه و روش مجموعه سخاوتمندانه و تاریخی مشوق های پیشنهاد شده از سوی 5 کشور[عضو دائم یسازمان ملل متحد] به اضافه آلمان و ایالات متحده آمریکا را مبنی بر آغاز مذاکرات جدی با تهران، به شرط متوقف شدن فعالیت های غنی سازی در تاسیسات نظنز رد کرده است.
من طی هفته گذشته سه جلسه دیدار و گفت وگو با همتایانم از کشورهای گروه 1+5 – شامل روسیه، انگلیس، چین، فرانسه و آلمان – داشتم که در این جلسات درباره تصویب یک قطعنامه سختگیرانه تر بر مبنای فصل هفتم منشور سازمان ملل علیه ایران بحث و گفت وگو کردیم. در حقیقت ما در آغاز برگزاری جلسات مذاکره رسمی در این مورد در شورای امنیت قرار داریم و از مذاکرات و گفت وگوهای جدی و سازنده ای که با متحدانمان در گروه 1+5 داشته ایم، بسیار خرسند و راضی هستیم. ایران باید این موضوع را درک کند که ما همگی در هدفمان که جلوگیری از دستیابی این کشور به تسلیحات اتمی است، با یکدیگر متحدیم. ما همگی توافق کرده ایم که هرچه سریع تر قطعنامه دوم علیه رژیم ایران را به تصویب برسانیم تا بدین وسیله به ایران هشدار دهیم که در سطح جهان منزوی شده و باید با ما مذاکره کند. رهبران جهان از کشورهای مختلفی مانند هند، مصر و برزیل نیز در آژانس بین المللی انرژی اتمی از این اقدام ما پشتیبانی کرده اند. دولت ایران در ارتباط با مسائل اتمی به طور عمیقیخود را در انزوا می بیند.

ایران علاوه بر تلاش برای دستیابی به تسلیحات اتمی، در افشاندن بذر خشونت و بی ثباتی در سرتاسر منطقه، خصوصاً در دموکراسی های آسیب پذیر لبنان و عراق کشوشا بوده است. در همان حال که تهران سیاست های دیرین خشونت طلبانه خود را مبنی بر مخالفت با روند صلح بین اسراییل و فلسطینیان تشدید کرده، اوضاع حقوق بشر در داخل کشور نیز به شدت رو به وخامت گذاشته است.

برای مقابله با این چالش ها ما از یک استراتژی جامع استفاده می کنیم که بر رهبری دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا و یک ائتلاف نیرومند چند جانبه متکی است. ما در اولین قدم و پیش از هر اقدامی این نکته را برای رژیم ایران روشن کردیم که ادامه سیاست های تحریک آمیز و بی ثبات کننده احمدی نژاد، هزینه های سنگینی مانند فشارها و محدودیت های مالی، انزوای سیاسی، خدشه دار شدن وجهه و اعتبار ایران در بلند مدت و وارد آمدن خسارات سنگین به منافع اساسی ملی ایران در بر دارد. در گام بعدی که به همان اندازه دارای اهمیت است، ما تلاش کرده ایم تا زمینه های تغییر رفتار رژیم ایران را فراهم نماییم و این رژیم را قانع کنیم که مسیر جالب تری مبتنی بر همکاری با جامعه جهانی در دسترس آن قرار دارد.

با این که چالش به وجود آمده بسیار بزرگ است و ما راه درازی در پیش رو داریم، من معتقدم که ادامه این سیاست راهبردی و هماهنگ دیپلماتیک بهترین گزینه ای است که در برابر ما قرار دارد.

تا همین چند ماه پیش به نظر می رسید که ایران بر اسب مراد سوار است و بدون برخورد با مانع به تلاش آشکار خود را برای دستیابی به تسلیحات اتمی ادامه می دهد. ایران هزینه اقدامات تحریک آمیز و غیرمسئولانه حزب الله را که منجر به جنگ با اسراییل شد تامین کرده بود. ایالات متحده آمریکا در آخرین ماه های سال 2006، به اقدامات مهمی در جهت مقابله با جاه طلبی های منطقه ای ایران و منزوی نمودن تهران در زمینه برنامه های اتمی دست زد. ما از طریق همکاری و هماهنگی با متحدانمان در جامعه جهانی، اقدامات دیپلماتیک موثری را برای متوقف نمودن تلاش های ایران انجام داده ایم. این سیاست راهبردی ما ما باعث بروز تفرقه و دودستگی در بین مقامات و رهبران ایران در مورد ادامه سیاست های مقابله جویانه خود، یا آغاز مذاکره با جامعه جهانی شده است. اجازه دهید من در باره این که چگونه برای منزوی ساختن ایران و مهار کردن بلندپروازی های آن فشار وارد کرده ایم توضیح بدهم.

ما با تلاش های خود در سازمان ملل، موجب پرتو افکندن بر برنامه های اتمی ایران شده ایم. در دسامبر سال 2006، شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آراء قطعنامه 1737 را برای تحمیل تحریم های فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد با هدف قرار دادن برنامه های اتمی و موشک های بالستیک ایران، تصویب نمود. این قطعنامه پس از دو سال سیاست مدارا در برابر ایران از سوی کشورهای ایالات متحده، روسیه، چین و متحدان اروپایی ما، گام بسیار بزرگ و مهمی به شمار می رفت و نقطه عطفی در عزم جامعه بین المللی برای اعمال فشار بر رژیم ایران به منظور وادار ساختن آن به انجام تعهدات بین المللی خود بود.

ما همچنین خارج از شورای امنیت سازمان ملل، همکاری هایی را با دولت های بزرگ جهان به منظور قطع همکاری های تجاری آنها با سازمان ها و شرکت های ایرانی و اشخاصی که در زمینه برنامه های اتمی و حمایت از تروریسم فعالیت می کنند، آغاز نمودیم. وزارت خزانه داری آمریکا نیز با استفاده از اختیارات خود تحت قانون موارد ضطراری اقتصادی ا بین المللی (IEEPA) ، بانک سپه ایران را به دلیل همکاری های این بانک با سازمان های ایرانی فعال در زمینه برنامه های موشکی این کشور تحریم نمود. وزارت خزانه داری آمریکا همچنین بانک دولتی صادرات را به دلیل حمایت این بانک از تروریسم، از دستیابی به نظام مالی ایالات متحده آمریکا محروم ساخت. بانک های سراسر جهان نیز متوجه مخاطرات جدی همکاری و انجام معاملات تجاری با ایران شده اند و برخی از این بانک ها محدود ساختن حجم همکاری های خود را با ایران اغاز کرده اند.

ما همچنین اقداماتی برای مقابله با جاه طلبی های منطقه ای ایران انجام داده ایم. ایران حمایت های مرگبارش را از برخی از گروه های مبارزه جوی دستچین شده شیعه در عراق که نیروهای آمریکایی و انگلیسی و نیز مردم بی گناه عراق را برای به قتل رساندن آنها هدف قرار می دهند، همچنان دنبال می کند. ما علناً به تهران اعلام نموده ایم که این گونه اقدامات غیر قابل قبول است. همانگونه که پرزیدنت بوش در ماه ژانویه اعلام نمود، نیروهای آمریکایی مستقر در عراق، با تمامی گروه ها و افرادی که مواد منفجره و اسلحه در اختیار گروه های شبه نظامی عراقی قرار می دهند، فارغ از ملیت آن ها، برخورد خواهند کرد. این اقدامات در هماهنگی با مصوبه های شورای امنیت سازمان ملل و دولت عراق که به نیروهای ائتلاف مستقر در عراق اجازه داده اند تا هرگونه اقدام مقتضی برای برقراری ثبات و امنیت انجام دهند، صورت می گیرد. ما به صورتی قاطع و مسلم وظیفه داریم تا از سربازاانمان در قبال این گونه حملات حمایت و پشتیبانی به عمل آوریم .

ما همچنین با کشورهای فرانسه، عربستان سعودی، مصر، اردن و برخی دیگر از کشورها، برای حمایت قاطع و جدی خود از دولت سینیوره، نخست وزیر لبنان، که به صورتی دموکراتیک انتخاب شده است در حال همکاری هستیم تا تحریم تسلیحاتی تصویب شده در قطعنامه 1701 شورای امنیت برای ممانعت از مسلح شدن مجدد حزب الله توسط ایران و سوریه به مورد اجرا بگذاریم. ما با استقرار دو گروه ناو هواپیما بر در خلیج [فارس] به دوستان و متحدانمان در کشورهای عربی اطمینان خاطر داده ایم که این منطقه برای ما دارای اهمیتی حیاتی است. در سطح منطقه ای نیز کاندالیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا در پاییز گذشته مذاکراتی را با کشورهای عضو شورای همکار خلیج [فارس] GCC و هم چنین مصر و اردن در زمینه نگرانی های مشترک از بابت تهدیدات ایران آغاز کرد که همچنان ادامه دارد.

این اقدامات در کنار برنامه های بلندمدت ما برای توسعه و برقراری صلح و ثبات در منطقه و فراهم آوردن اطمینان خاطر برای متحدانمان ازجمله اسراییل، نمایانگر پیشرفت های طبیعی کوشش های ما در نشان دادن عزم راسخ خود برای مقابله با بی اعتنایی های ایران به قوانین بین المللی و جاه طلبی این رژیم برای تسلط بر منطقه صورت می گیرد. همه فعالیت ها و تلاش های ما تا کنون نتیجه بخش بوده است. ایران اکنون در وضعیتی نامتعادل به سر می برد، انزوای این کشور افزایش و نظارت بین المللی نسبت به اقدامات آن شدید تر شده است.

سیاست ایالات متحده آمریکا در وارد آوردن فشارهای چند گانه علیه رژیم ایران، خط مشی درستی است که باید آن را ادامه دهیم. علیرغم سخنان پرسر و صدای احمدی نژاد، رژیم ایران در برابر فشارهای اقتصادی و سیاسی آسیب پذیر است. بدیهی است که فشارهای هماهنگ بین المللی می تواند در کاستن از احساس تفوق و استیلای رژیم ایران موثر باشد، رهبران بی پروای این کشور را پریشان خاطر کند و در همان حال هزینه های این رفتارغیر مسولانه را آشکار سازد.

ما درهمان حالی که به طور جدی می کوشیم تا دولت ایران را منزوی کنیم، راه گفت وگوی سیاسی را نیز برای آن باز گذشاته ایم. به همین علت خانم رایس قبول کرده کها در کنار همتایان خود در گروه 1+5، در "هر زمان و هر مکانی" به مذاکره مستقیم با ایران در مورد برنامه های اتمی این کشور و سایر مشکلات و مسایل موجود بپیوندد. لازمه انجام این امر تنها متوقف شدن غنی سازی و سایر فعالیت های مربوط به پردازش مجدد از جانب ایران است. این بهترین فرصت برای ایران و ایالات متحده آمریکا است تا به مذاکره درباره مسایل و موضوعات مورد اختلاف خود بپردازند. در همین راستا ما موافقت کرده ایم تا در این هفته در "کنفرانس همسایگان" که توسط دولت عراق سرپرستی می شود، در کنار کشورهای ایران و سوریه وسایر کشورها شرکت نماییم و درباره راهکارهای پایان بخشیدن به خشونت ها و کشمکش های تفرقه انگیز داخلی در عراق مذاکره کنیم. ما امیدواریم که تمامی کشورهای شرکت کننده در این کنفرانس، از این فرصت برای بهبود روابط خود با دولت عراق و ایجاد صلح و ثبات در منطقه استفاده نمایند و هم چنین امیدواریم که پس از این مذاکرات، ایران نقش سازنده تر و مثبت تری را در عراق به عهده گیرد.

دیپلماسی بهترین گزینه پیش روی ما برای مقابله با رژیم ایران است و من اعتقاد ندارم که درگیری نظامی با ایران امری مطلوب یا اجتناب ناپذیرمی باشد. اگر ما به ما خط مشی ماهرانه دیپلماتیک خود ادامه دهیم و برای نتیجه بخش شدن این سیاست ها در میان مدت و بلندمدت شکیبا باشیم، اطمینان دارم که می توانیم از در گیری نظامی اجتناب کنیم وشاهد موفقیت استراتژی خود باشیم. ما قویا امیدواریم که ایران پیشنهاد مذاکره با ایالات متحدان و متحدان ما را در گروه 1+5، بپذیرد تا بتوانیم به راه حل صلح آمیزی در ارتباط با جاه طلبی ایران در زمینه سلاح های هسته ای دست یابیم. هر راهکار سیاسی موثری باید همواره راه خروج را برای طرف مقابل، مانند مورد ایران که خود را در یک کنج دیپلماتیک محصورساخته، باز بگذارد. در همان حالی که ما اقدامات موثر و نیرومندانه ای برای مهار کردن ایران در خاورمیانه انجام می دهیم، به ایران پیشنهاد مذاکره با خود را نیز ارایه نموده ایم. هنگامی که شورای امنیت سازمان ملل متحد به زودی دومین قطعنامه خود را علیه ایران از تصویب بگذراند، ایالات متحده آمریکا و متحدانش بار دیگر تمایل خود برای مذاکره با ایران ابراز خواهند داشت. ما امیدواریم که ایران به انزوای خود بیندیشد وتصمیم بگیرد با ما بر گرد میز مذاکره دیدار کند.

بخشی از سیاست ایالات متحده آمریکا برای ارایه تعیین مسیر جدیدی در روابط ایران با آمریکا، متوجه تقویت ارتباط و همکاری ما با مردم ایران می باشد. گرچه داشتن روابط رسمی دیپلماتیک با کشور ایران اکنون برای ما امکان پذیر نیست، اما ما می توانیم شکاف موجود بین ملت های خود را رفع کنیم. از همین رو ما به موازات تلاش های دیپلماتیکمان برای متقاعد ساختن تهران به تغییر سیاست خارجی خود، برنامه ای را برای توسعه ارتباط بین مردم دو کشور آغاز کرده- ایم. ما در ماه ژانویه تیم کشتی ایالات متحده را برای شرکت در مسابقات کشتی به تهران اعزام نمودیم و زمینه های سفر صدها ایرانی را نیز به موجب طرح های تبادل آموزشی و فرهنگی به آمریکا فراهم ساخته ایم. این کوشش ها با پشتیبانی کنگره آمریکا از درخواست دولت در سال 2006 برای اختصاص یک بودجه تکمیلی به طرز شایانی تقویت شده است. از بین بردن موانعی که طی سی سال گذشته باعث دوری و جدایی مردم دو کشور شده اند، از اولویت های ما در بلندمدت به شمار می رود.

موفقیت سیاست های ما در برابر ایران و تداوم ائتلاف بین المللی ما در قبال این کشور دستاورد کوچکی نیست. این امر در حقیقت نشان دهنده رهبری موفق پرزیدنت بوش و تلاش های پی گیر رایس وزیر خارجه، وزارت خارجه و سایر سازمانهای دولتی ایالات متحده آمریکا است. همان گونه که رییس جمهوری و وزیر خارجه آمریکا تاکید نموده اند – و از نظر من نیز توجه به این موضوع بسیار اهمیت دارد – ما برای مقابله با چالش های ایران خواستار راه حل دیپلماتیک هستیم.

امروز من میل دارم به تفصیل به برخی از اقداماتی که ما در سازمان ملل و یا به صورت دوجانبه برای تشدید فشار بر ایران برای وادار نمودن این کشور به ترک تلاش هایش برای ساختن سلاح های اتمی انجام داده ایم، اشاره کنم. من همچنین از کوشش مداوممان برای وادار نمودن رژیم ایران به قطع حمایت هایش از تروریسم و افراط گرایی و در همان حال توسعه روابط با مردم ایران سخن خواهم گفت.

نقش ایران در اشاعه سلاح های اتمی

در حال حاضر بزرگ ترین و جدی ترین تهدید از جانب رژیم ایران پیگیری توانایی اتمی است. رهبران ایران برخلاف تعهدات بین المللی این کشور، طی مدت 18 سال به طور مخفیانه برنامه غنی سازی اورانیوم و سایر فعالیت های اتمی را دنبال می کرده اند. ادامه سوءاستفاده از اعتماد جهانی اکنون بخش اصلی مشکل جامعه بین المللی را با ایران به تشکیل می دهد.

ایالات متحده آمریکا و سایر اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل، حق ایران در را دراستفاده مسالمت آمیز و غیر نظامی ازانرژی هسته ای صلح آمیز طبق مواد پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی (NPT) به رسمیت می شناسند. با این حال این حق مستلزم مسئولیت ها و تعهداتی، از جمله تعهد قانونی به چشم پوشیدن از دستیابی به تسلیحات اتمی و انجام کلیه فعالیت های هسته ای تحت بازرسی و نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی است. همان گونه که محمد البرادعی، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارش اخیر خود به شورای امنیت سازمان ملل اشاره نموده است، رژیم ایران به بی توجهی و زیرپا گذاشتن تعهدات بین المللی خود ادامه می دهد و هیچ گونه شفافیتی در کار خود نشان نداده است. علیرغم درخواست های مکرر طی سه سال گذشته، رژیم ایران هنوز بسیاری از مسایل و مشکلات موجود در مورد فعالیت های اتمی خود برای IAEA روشن ننموده است. به همین علت دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی می گوید که قادر به تایید این موضوع که برنامه اتمی ایران صرفاً برای مقاصد صلح آمیز دنبال می شود نیست .

مرور دوباره بر گزارش دکتر البرادعی آموزنده و هشداردهنده است. طبق این گزارش رژیم ایران نه تنها به کرات شرایط تعیین شده توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی را انجام نداده، بلکه حتی نزاکت آن را که به بسیاری از پرسش های مستقیم آژانس که بازتاب نگرانی های جامعه جهانی است پاسخ دهد نداشته است.

رژیم ایران به پرسش های IAEA در مورد سابقه استفاده خود از سانتریفیوژهای P1/P2 ، تجربیات مربوط به جدا اسازی پلوتونیوم و آلودگی تجهیزات مراکز اتمی اش به اورانیوم غنی شده، پاسخ نداده است. ایران همچنین مانع از دستیابی IAEA به مقامات کشور و مدارک و سوابق فعالیت های انجام شده از جمله یک گزارش پانزده صفحه ای در مورد چگونگی قالب سازی اورانیوم در نیمکره ها که تنها در ساخت بمب های اتمی کاربرد دارد، شده است. گذشته از این ایران از اجرای اقدامات ایمنی که به اعتقاد IAEA برای جلوگیری از تبدیل کاربری اورانیوم غنی شده در مرکز اتمی نظنز لازم است خود داری کرده است.

البته رژیم ایران زمان کافی برای پاسخگویی به سوالات عنوان شده در زمینه برنامه های اتمی خود را در اختیار داشته است. از سال 2003 تا کنون شورای حکام IAEA بارها از حکومت ایران خواسته است تا به تعهدات خود مطابق با پیمان منع گسترش پایبند باشد. در بیانیه ای که شورای امنیت سازمان ملل متحد در بیست ونهم مارس سال 2006 از طرف هیات رئیسه خود منتشر ساخت از ایران خواست تا کلیه فعالیت های غنی سازی و فعالیت های مربوط به پردازش مجدد را در مراکز اتمی خود متوقف سازد و با آژانس بین المللی انرژی اتمی در بازرسی های جاری آن به طور کامل همکاری داشته باشد. ایران به تمامی این درخواست ها و همچنین قطعنامه 1696 شورای امنیت که در ژوییه سال 2006 تصویب شد، بی توجهی نموده است. به موجب قطعنامه 1696 شورا از ایران خواست که تا 31 اوت سال 2006 کلیه فعالیت های غنی سازی خود را متوقف سازد، در غیر این صورت به موجب بند 41 از فصل هفتم منشور ملل متحد، تدابیر مقتضی برای اعمال تحریم های اقتصادی علیه این کشور اتخاذ خواهد نمود.

جامعه بین المللی در مواجهه با عدم پایبندی آشکار رژیم ایران به تعهدات بین المللی خود در زمینه برنامه های اتمی اش، ناچار در دسامبر سال 2006، به اتفاق آراء قطعنامه 1737 را علیه ایران تصویب نمود. این قطعنامه تحریم هایی را در چهارچوب فصل هفتم منشور سازمان ملل بر علیه ایران مقرر داشت و از این کشور خواست تا نسبت به تعلیق کلیه فعالیت های غنی سازی و پردازش مجدد خود و هم چنین فعالیت های خود در زمینه آب سنگین اقدام و به طور کامل با IAEA همکاری کند. همچنین به موجب این قطعنامه کشورهای عضو از انتقال تکنولوژی های حساس در زمینه گسترش سلاح های اتمی به ایران منع شدند و حمایت مالی و تکنولوژیکی از برنامه های اتمی و موشک ایران ممنوع گردید و از کشورهای خواسته شد تا اموال و دارایی نهاد های عمده ای را که با برنامه های اتمی و موشکی ایران در ارتباطند مسدود نمایند.

فشارهای مالی

علاوه بر مسدود ساختن اموال و دارایی های سازمان ها و اشخاص مرتبط با برنامه های اتمی و موشکی، قطعنامه 1737 زمینه های افزایش محدودیت ها و فشارهای مالی بر علیه ایران را نیز در خارج از سازمان ملل فراهم نمود. در همین راستا وزارت خزانه داری و وزارت خارجه آمریکا به دولت های دیگر جهان و شرکت های خصوصی تاکید نمودند که انجام معاملات و فعالیت های تجاری با ایران متضمن خطرات مالی و حیثیتی برای آن ها می باشد.

بنا به گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی OECD، ایران تا پایان سال 2005 بزرگترین استفاده کننده از اعتبارات و ضمانت نامه های رسمی صادراتی بوده و رقم این ضمانت ها به 22.3 میلیارد دلار بالغ شده است. ما با مشاهده این که تعدادی از بانک های عمده بین المللی روابط خود را با ایران محدود کرده اند، از کشورهای اروپایی و آسیایی خواسته ایم تا این تسهیلات و ضمانت نامه های اعتباری خود برای کشور ایران را کاهش دهند. دولت های جهان نباید در مخاطراتی که شرکت های خصوصی در ایران با آن روبرو می باشند، شریک باشند. هم اکنون بسیاری از کشورهای جهان در نگرانی های ما درباره اقدامات و فعالیت های ایران سهیم اند و شروع به کاهش اعتبارات خود به این کشور نموده اند. برخی از کشورها، سطح اعتبارات خود به ایران را در میزان کنونی ثابت نگاه داشته اند و برخی دیگر از کشورها نیز اعتبارات درخواستی توسط ایران را به دقت بررسی و موشکافی می نمایند تا بدین وسیله از پایبندی اکید آن کشور به مفاد قطعنامه 1737 شورای امنیت اطمینان حاصل نمایند. فرانسه، آلمان و ژاپن سقف اعتبارات و تسهیلات ارایه شده به ایران را کاهش داده اند و سایر کشورها نیز محرمانه متعهد شده اند تا با پیروی از این رویه در در میان مدت و بلندمدت ، اعتبارات ارایه شده به ایران را در زمینه کالاهای سرمایه ای و تامین مالی طرح های این کشور کاهش دهند.

ما در سال گذشته با همراهی کنگره آمریکا، قانون اعمال تحریم علیه ایران و لیبی (ILSA) را که اکنون در راستای تلاش ها و اقدامات سیاسی و اقتصادی موثر ما در مقابله با کشور لیبی، تبدیل به قانون تحریم ایران (ISA) شده است، تمدید نمودیم. قانون تحریم ایران، در گوشزد ساختن نگرانی های ما از بابت ایران به دولت های دیگر کشورهای جهان و شرکت های خصوصی و انگشت نهادن بر مخاطرات و عواقب بالقوه سرمایه گذاری در این کشور نقش ارزشمندی داشته است. در حقیقت ما فقدان مداوم سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز ایران را به این قانون نسبت می دهیم.

طی هفته های اخیر نیز ما با تعدادی از کشورها و شرکت های مربوط در باره سرمایه گذاری آنها در بخش نفت و گاز ایران تماس گرفته ایم. ما ضمن تصریح مخالفت با این امربه این کشورها و کمپانی ها یادآوری نموده ایم که چگونه این سرمایه گذاری تلاش های جامعه جهانی را برای حل و فصل بحران اتمی ایران تضعیف میکند و می تواند باعث ایجاد محدودیت های قانونی در آینده برای سرمایه گذاری تحت قوانین ما گردد. اکثر این قراردادها و سرمایه گذاری ها تنها در مرحله مذاکرات ابتدایی باقی مانده اند و هدف تمامی مذاکرات ما نیز جلوگیری از نهایی شدن این قراردادها بوده است. علاوه بر این ایران اکنون با مشکلاتی جدی در زمینه جذب سرمایه های خارجی در بخش سوخت های هیدروکربور خود روبرو می باشد و تنها معدودی از کمپانی های خارجی حاضر به همکاری با ایران در زمینه توسعه منابع نفتی وگازی این کشور شده اند. دلیل پیدایش این وضعیت سیاست ها و رفتارهای رژیم ایران است، اما وضع نامطلوب سرمایه گذاری خارجی در ایران، ناشی از قانون ILSA/ISA نیز بوده است.

ما همچنین در حال استفاده از سایر قوانین و اختیارات داخلی ایالات متحده آمریکا به منظور مقابله با توسعه برنامه های اتمی ایران می باشیم. ایالات متحده آمریکا به موجب فرمان اجرایی 13382، چهارده شخص و سازمان ایرانی در ارتباط با برنامه های تولید سلاح های کشتار جمعی و موشکی مشخص کرده است. این اشخاص و سازمان ها حق دسترسی به نظام مالی و بانکی ایالات متحده آمریکا را ندارند و کلیه اموال و دارایی های آن ها در بانک های آمریکا مسدود خواهد شد. وزارت خزانه داری ایالات متحده آمریکا نیز به موجب اختیارات خود در زمینه مقابله با گسترش تسلیحات اتمی و کشتار جمعی، بانک های صادرات و سپه ایران را از دسترسی در سطح بین المللی به نظام بانکی و مالی آمریکا محروم نموده است. ما از سایر کشورهای جهان نیز خواسته ایم تا به دقت فعالیت ها و مبادلات مالی بانک های سپه و صادرات و سایر موسسات مالی ایران را در حوزه قضایی خود تحت نظارت قرار داهند و در صورت اقتضا، اجازه فعالیت این بانک ها و موسسات را لغو نمایند.

این فشارهای مالی هدفمند، موجب عدم دستیابی اشخاص و سازمان های مشکوک ایرانی به منابع مالی مورد نیازشان برای پیشبرد برنامه های اتمی ایران شده است و در عین حال این نکته را نیز برای مقامات ایرانی روشن نموده است که بی توجهی به قوانین و معیارهای بین المللی دارای عواقب اقتصادی ناخوشایندی برای این کشور خواهد بود. استوارت لوی ، معاون وزیر خزانه داری و من با همکاری یکدیگر تلاش خواهیم کرد که با شرکای خارجی مان در زمینه این گونه فشارهای اقتصادی در ارتباط باشیم، زیرا این فشارهای اقتصادی یکی از کارآمدترین و موثرترین اهرم های ما به شمار می روند تا بدین وسیله رژیم ایران را به هزینه سرکشی های مداوم آن متوجه سازیم.

اقدامات بعدی در شورای امنیت سازمان ملل متحد

ما همچنین پیش بینی می کنیم که در صورت تایید عدم همکاری ایران توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی ،شورای امنیت در راستای قطعنامه 1737 سازمان ملل و به موجب بند 41 فصل هفتم منشور ملل متحد، تحریم های بیشتری را علیه ایران در نظر خواهد گرفت.

من هفته گذشته در لندن با همتایانم از کشورهای چین، فرانسه، آلمان، روسیه و انگلستان درباره اقدامات بعدی شورای امنیت علیه ایران ملاقات داشتم. این دیدار به دنبال ملاقات کاندالیزا رایس، وزیر خارجه ایالات متحده در تاریخ 22 فوریه با خاویر سولانا ، سرپرست سیاست خارجی اتحادیه اروپا؛ لاوروف ، وزیر خارجه روسیه و اشتاین مایر ، وزیر خارجه آلمان دیدار در برلن صورت گرفت. ما گفت وگوها و مذاکرات بسیار سازنده و مثبتی را در مورد تصویب قطعنامه دوم بر علیه ایران انجام داده ایم. علاوه بر این ما مرتباً از تمایل خود برای حل و فصل دیپلماتیک بحران اتمی ایران و مذاکره با این کشور سخن گفته ایم. من نسبت به نتایج این مذاکرات بسیار خوشبینم و اعتقاد دارم که اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد رژیم ایران را متوجه عواقب اقدامات و رفتارهایش خواهند نمود.

خودداری ایران از تعلیق غنی سازی اورانیوم – علیرغم مجموعه مشوق های بسیار سخاوتمندانه پیشنهاد شده به این کشور و هم چنین پیشنهاد ایالات متحده آمریکا برای آغاز مذاکرات مستقیم بین دو کشور، از دست رفتن یک فرصت مغتنم است. همانگونه که خانم رایس پیش از این چندین بار بر این موضوع تاکید داشته و من نیز اکنون مجدداً تکرار می کنم، پیشنهاد های ما به ایران همچنان به قوت خود باقی است. وزیر خارجه آمریکا حاضر است با وزیر خارجه ایران در هر مکان و هر زمانی دیدار و مذاکره نماید و برای این منظور ایران تنها کاری که باید بکند این است که بر اساس در خواست شورای امنیت به طور کامل و به گونه ای قابل تحقیق غنی سازی اورانیوم و فعالیت های باز پردازش خود را به حال تعلیق در آورد.

مقابله با اقدامات ایران برای ایجاد بی ثباتی در خارج

به غیر از مسئله اتم ایران، تمایلات برتری جویانه رژیم ایران و سیاست خارجی مقابله جویانه این کشور، موجب بروز تهدیداتی جدی و رو به افزایش برای امنیت منطقه و منافع ایالات متحده آمریکا در منطقه شده است.

من در آغاز سخنانم به نگرانی های جدی ما از بابت حمایت های مرگبار ایران از مبارزه جویان عراقی اشاره نمودم و اظهار داشتم که ما قصد داریم تا به صورتی جدی با این گونه اقدامات مخرب در عراق مقابله نماییم. اما این فعالیت های ایران تنها به کشور عراق محدود نمی شود بلکه ما شاهد ارسال سلاح و حمایت آشکار مالی ایران از گروه حزب الله نیز هستیم که این امر باعث به خطر افتادن روند اصلاحات دموکراتیک در کشور لبنان طی دو سال گذشته شده است. احمدی نژاد تهدید های خود را دایر بر حذف اسراییل از نقشه جهان تکرار نمود و برگزاری کنفرانس انکار هولوکاست در ماه دسامبر که توسط جامعه بین المللی محکوم شد و نیز ادامه حمایت های مالی و تسلیحاتی ایران از گروه های تروریستی فلسطینی مانند حماس و گروه جهاد اسلامی، نشان دهنده خصومت و ضدیت رژیم ایران با یکی از متحدان عمده ما در منطقه می باشد.

همان گونه که رایس وزیر امور خارجه نیز طی شهادت اخیر خود [در برابرکنگره] اظهار داشت، ما در حال تشدید تلاش های خود برای ایجاد یک کشورمستقل فلسطین می باشیم که به صورتی صلح آمیز در کنار اسراییل زندگی کند. ما همچنین حمایت ها و پشتیبانی های خود را از دولت منتخب و دموکراتیک لبنان گسترش می دهیم و به کوشش های خود در جهت اجرای کامل تمامی مفاد قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در راستای خلع سلاح حزب الله ادامه می دهیم.

در سطحی وسیع تر، نیز ما در حال توسعه و گسترش همکاری های امنیتی خود با متحدان دیرینه مان در منطقه می باشیم. استقرار دومین ناو گروه هواپیمابر ایالات متحده آمریکا در خلیج فارس نیز در همین راستا به منظور تاکید ما بر حمایت از متحدانمان در منطقه و هشدار به تهران در پای بند بودنمان به حفظ منافع خود در منطقه می باشد.

جلوگیری از حمایت ایران از تروریسم

هیچ بحثی در باره ایران بدون ذکر سابقه این رژیم در حمایت از تروریسم کامل نخواهد بود.

تهران مدت مدیدی است که به عنوان مهم ترین حامی دولتی تروریسم در جهان مطرح است؛ رژیم ایران مسئولیت کشته شدن دهها تن از آمریکاییان را در دهه های 1980 و 1990 بر عهده دارد. رژیم ایران با ارسال تسلیحات برای حزب الله لبنان، قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل را زیرپا گذارشته است. تهران همچنین با عدم اعمال مجازات های مقرر علیه القاعده، مفاد قطعنامه 1267 شورای امنیت و قطعنامه های پیشین را در این راستا نادیده گرفته است و همچنان از محاکمه رهبران ارشد گروه القاعده که در سال 2003 دستگیر نموده، یا اعلام محل اقامت آنها، خود داری می کند.

با توجه به این موضوع که ایران مهم ترین منبع تامین مالی تروریسم در سطح جهان به شمار می رود، وزارت خارجه و وزارت خزانه داری ایالات متحده از سایر کشورهای جهان خواسته اند که زمینه های لازم را برای ممانعت از دسترسی مقامات و سازمان های مشکوک ایرانی به نظام مالی بین المللی فراهم آورند. تحریم های اعمال شده علیه بانک صادرات ایران، موجب شده است تا یکی از بزرگ ترین بانک های دولتی ایران نتواند هیچ گونه فعالیت مالی و تجاری با دلار آمریکا انجام دهد.

وزارت خزانه داری آمریکا همچنین به موجب فرمان اجرایی 13224، دو سازمان را به دلیل ایفای نقش خزانه دار غیررسمی گروه حزب الله از طریق نگاهداری اموال و دارایی های و سرمایه گذاری این اموال و برقراری ارتباط بین این سازمان تروریستی و بانک های بین المللی، تحت تحریم قرار داده است. علاوه بر این ما کار شبکه های حمایت مالی از حزب الله را با شناسایی و توقیف اموال اشخاص و دو سازمانی که در منطقه "مرزهای سه گانه" در آمریکای جنوبی قرار داشته و با حزب الله در ارتباط بوده اند، مختل نموده ایم.

تقویت جامعه مدنی درایران و برقراری ارتباط با مردم این کشور

من پیش از نتیجه گیری از سخنانم، مایلم به طور خلاصه درباره رفتارهای سرکوبگرانه رژیم ایران با مردم خود سخن بگویم. رژیم ایران به تازگی مراسم سالگرد انقلاب سال 1979 را در این کشور جشن گرفت، اما رفتار های رژیم ایران به هیچ عنوان در راستای خواسته ها و توقعات مردم ایران نیست.

ایران از لحاظ نقض حقوق بشر دارای یکی از بدترین پیشینه ها است. براساس رئوس مطالب گزارش سالانه حقوق بشر که ما امروز منتشر می کنیم، وضعیت حقوق بشر در ایران طی یک سال گذشته رو به وخامت داشته است. رژیم ایران به طور منظم حقوق اساسی مردم خود مانند آزادی بیان و آزادی اجتماعات را نقض می نماید و هدف مقامات ایران از این اقدامات جلوگیری فعالیت گروه های سیاسی مخالف با دولت می باشد. رژیم ایران اساتید آزاداندیش و مترقی دانشگاه های کشور را از کار برکنار نموده، روزنامه نگاران را مورد تهدید و ضرب و شتم قرار می دهد و زندانی می کند و مانع از فعالیت سازمان ها و تشکل های دانشجویی می گردد. در همین هفته گذشته رژیم ایران یک راهپیمایی صلح آمیز زنان ایرانی را درست یک روز پیش از روز جهانی زن، با خشونت بر هم زد. رژیم ایران با اقداماتی نظیر سرکوب وبلاگ نویس ها، توقیف روزنامه های مستقل، فیلتر کردن تارنماهای اینترنتی و ممانعت از استفاده از آنتن های ماهواره ای، سعی در جلوگیری مردم از دستیابی به اطلاعات دارد. این رفتارها و اقدامات رژیم ایران باعث طرح این سوال می شود که رژیم ایران سعی در پنهان کردن چه چیزی دارد؟ و چرا از مردم خود می ترسد؟

سال هاست که رژیم ایران مانع از برگزاری شفاف و سالم جریان قضایی در کشور شده و به تعقیب و آزار زنان و اقلیت های مذهبی و قومی پرداخته است. تصمیم رژیم ایران در رد صلاحیت صدها تن از نامزدها در انتخابات پانزدهم دسامبر سال 2006 و جلوگیری از شرکت آنان در انتخابات باعث شد که مردم ایران نتوانند مقامات دولتی را با دیدگاه های متنوع و گوناگون انتخاب نمایند.

مردم ایران شایستگی رفتار بهتری را از جانب رهبران خود دارند. آنها مردمی دارای غرور و تحصیلکرده با یپیشینه غنی تاریخی هستند. ما به منظور مقابله با چنین اجحافاتی مبلغ آزادی های بیشتر در ایران از طریق تامین کمک مالی برای طیف متنوعی از برنامه های های جامعه مدنی هستیم.

کوشش های ما برای ارتقاء جامعه مدنی در ایران گسترش یافته است. کنگره آمریکا در بودجه تکمیلی سال مالی 2006، مبلغ 66.1 میلیون دلار را به حمایت از کوشش های ما در ایران اختصاص داد. 20 میلیون دلار از این رقم به حمایت از جامعه مدنی، حقوق بشر، اصلاحات دموکراتیک و سایر اقدامات در این زمینه ن اختصاص یافته و 5 میلیون دلار نیز در اختیار دفتر برنامه های اطلاعات بین المللی (IIP) گذاشته شده تا به مصرف توسعه برنامه های الکترونیکی و ماهواره ای به زبان فارسی درباره جامعه آمریکا، موسسات این کشور، سیاست ها و ارزش های آمریکایی برسد. مبلغ 5 میلیون دلار دیگر نیز به اداره امور آموزشی و فرهنگی (ECA) جهت توسعه طرح های جدید تبادل فرهنگی و آموزشی برای افزایش تفاهم متقابل بین مردم ایران و آمریکا اختصاص داده شده است. کنگره آمریکا مبلغ 36.1 میلیون دلار باقی مانده از بودجه تکمیلی سال مالی 2006 در مورد ایران را مستقیماً به شورای مدیران برنامه های رادیو تلویزیونی(BBG) اختصاص داده تا برای پخش برنامه های تلویزیونی و رادیویی در داخل ایران، مانند سرویس تلویزیونی فارسی صدای آمریکا VOA و رادیو فردا، صرف شود.

این حمایت های مالی ما را قادر ساخته تا علاوه بر توسعه مساعی خود در بهبود بخشیدن به جریان آزاد اطلاعات برای مرم ایران،یک رشته برنامه های آموزشی و فرهنگی و اشاعه دموکراسی را آغاز نماییم. ما همچنین مبلغ 11 میلیون دلار از بودجه اصلی سال مالی 2006 را همراه با وجوه مخصوص (BBG) به دیپلماسی عمومی و برنامه های مبادله فرهنگی اختصاص داده ایم. این وجوه وارد برنامه هایی شده که ما پیش از این در بودجه های سال های مالی 2004 و 2005 منظور کرده بودیم.

برنامه های ما بر روی تمام کسانی که به پیشرفت دموکراتیک و صلح آمیز در ایران متعهد باشند، گشوده است.. هدف از این برنامه ها حمایت از بخش های مختلف جامعه ایران از طریق توسعه مبانی حقوق بشر و آزادی های مذهبی ،ایجاد جامعه مدنی، اصلاح ساختار قضایی کشور، پاسخگو بودن مسئولان، برقراری حکومت قانون، فراهم آوردن امکان دسترسی آزاد به اطلاعات تحریف نشده و ارتقاء تفاهم عمیق تری نسبت به فرهنگ، ارزش ها و عقاید خودمان می باشد.

البته با توجه به فضای بسته سیاسی در ایران، ما دشواری پیشرفت در جهت هدف های خود را پیش بینی می کردیم. به این دلیل همه احتیاط های لازم ایمنی را به کار برده ایم تا همکارانمان بتوانند به نحو احسن وظایف و مسئولیت هایشان را در محل انجام دهند. طرح های ما در حال پیشرفت می باشند و بسیاری از مردان و زنان شجاع، در حال یاری رساندن برای توسعه حقوق اولیه مدنی و ضرورت گفت وشنود سیاسی می باشند. ما امیدواریم که یک فضای بازسیاسی جریان گفت و شنود را به جای سرکوب کردن آن تشویق خواهد کرد و در نهایت باعث تغییر رفتار دولت ایران خواهد گردید.

مقامات وزارت خارجه آمریکا همچنین در حال اطلاع رسانی به مردم ایران در مورد سیاست های ما هستند. وزیر خارجه آمریکا و من در مصاحبه هایی با رسانه های فارسی زبان شرکت کرده و در این مصاحبه ها بر حمایت خود از تلاش های مردم ایران برای ارتقاء برقراری حقوق بشر و آزادی های مدنی و همچنین استقراریک دولت دموکراتیک تر و بازتر تاکید نموده ایم.

بودجه های اختصاص داده شده به برنامه های ما در رابطه با ایران موجب شده است تا ایالات متحده آمریکا طرح های مبادله آموزشی و فرهنگی خود با ایران را که پس از انقلاب سال 1979 در این کشور متوقف مانده بود، مجدداً از سر بگیرد. در اواخر سال 2006، یک دسته از پزشکان ایرانی، اولین گروه از ایرانیانی بودند که با اجرای طرح های تبادل آموزشی و فرهنگی وارد ایالات متحده آمریکا شدند. این گروه پزشکی که به صورتی ً غیرسیاسی از ایالات متحده آمریکا بازدید می نمود با متخصصان پزشکی امریکایی از مرکز کنترل بیماری ها، دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد و سایر موسسات پزشکی معتبر آمریکا بازدید کرد. ما برنامه های متعددی نیز برای مبادله ورزشکاران، دانشگاهیان و سایر متخصصان در سال 2007 تدارک دیده ایم که هدف از این برنامه ها ایجاد آشنایی و درک متقابل بین مردم ایران و آمریکا است. در ماه ژانویه گذشته، تیم کشتی ایالات متحده آمریکا به درخواست ما برای شرکت در مسابقات کشتی به شهر بندرعباس در ایران سفر نمود. در این شهر استقبال بسیار گرمی از اعضای تیم ما به عمل آمد و آنها در جریان مسابقات مورد تشویق تماشاچیان قرار گرفتند. ما از تیم ملی کشتی ایران برای سفر به ایالات متحده آمریکا دعوت نموده ایم و مطمئنیم که مردم آمریکا نیز هنگام سفر اعضای تیم کشتی ایران، استقبال گرمی از آن ها به عمل خواهند آورد. ما امیدواریم که این طرح های مبادله بین ایرانیان و آمریکاییان موجب آشنایی بیشتر و درک روشن تر مردم ایران نسبت به جامعه آمریکا و فرهنگ و ارزش های دموکراتیک گردد.

رییس جمهوری آمریکا در سال مالی 2008 100 میلیون دلار بودجه برای ایران پیشبرد طرح های ما در رابطه با ایران، مشتمل بر 20 میلیون دلار برای صدای آمریکا VOA به زبان فارسی، 8.1 میلیون دلار برای رادیو فردا، 5.5 میلیون دلار برای امور کنسولی و 75 میلیون دلار جهت حمایت مالی از برنامه پشتیبانی از جامعه مدنی و حقوق بشر در خواست کرده است. ما از حمایت های کمیته [روابط خارجی کنگره] از کوشش هایمان در این زمینه ها که یکی از بخش های اساسی استراتژی ما را در قبال ایران تشکیل می دهد قدردانی می کنیم.

ایالات متحده آمریکا از مردم ایران در تلاش هایشان برای توسعه دموکراسی، آزادی و برقراری حقوق اولیه برای تمامی شهروندان پشتیبانی می کند. ما معتقدیم که مردم ایران به روشنی تمایل خود را به زندگی در جامعه ای مدرن، بردبار که با همسایگان خود در صلح و دوستی زندگی کند و به تعهدات و مسئولیت های بین المللی خود پایبند باشد، ابراز داشته اند.. ما اطمینان داریم که در صورت برگزاری یک انتخابات آزاد و سالم در ایران، مردم این کشور رهبرانی را انتخاب خواهند کرد که به جای حمایت از افراط گرایی در خارج برای آبادانی در داخل سرمایه گذاری می کنند؛ دولتی را بر خواهند گزید که به جای تلاش برای دستیابی به تسلیحات اتمی، گفت و شنود و رفتار مسولانه بین المللی را انتخاب می کند،؛ دولتی که با تشویق نظام سیاسی در جهت احترام به تمامی مذاهب به همه شهروندان قدرت می بخشد و موجب بازگشت مجدد ایران به جایگاه تاریخی خود در جامعه جهانی خواهد شد.

نتیجه گیری

ایالات متحده آمریکا به راه حل دیپلماتیک در برابر چالش های به وجود آمده از جانب ایران پای بند است. این کار به صبر و پایداری نیازدارد.

ما از هیچ کوششی برای بهبود روابط بین ایران و آمریکا دریغ نمی کنیم. اما این امر بدون تغییر در سیاست های رژیم ایران امکان پذیر نیست. رایس، وزیر خارجه، در ژوئن سال 2006 با اعلام این که در صورت تعلیق غنی سازی به صورتی قابل تحقیق از طرف IAEA ، حاضر است در کنار همتایان خویش از روسیه، چین و متحدان اروپایی ما در مذاکرات مستقیم شرکت کند، یک فرصت فوق العاده در اختیار ایران گذاشت. این پیشنهاد هنوز هم به قوت خود باقی است و ما به تلاش خود ادامه خواهیم داد تا این نکته را برای رژیم ایران روشن کنیم که بهترین راه برای تضمین امنیت آن عمل کردن به تعهدات بین المللی خود در رابطه با برنامه اتمی است، نه نادیده گرفتن این تعهدات.
تدابیر جدید دولت بوش در ارتباط با سیاست ایالات متحده در عراق
اظهارات رییس جمهور خطاب به ملت کتابخانه کاخ سفید

رییس جمهور: عصر بخیر. نیروهای مسلح ایالات متحده امشب در عراق درگیر نبردی هستند که مسیر مبارزه جهانی علیه تروریسم، و امنیت ما را در کشورمان، تعیین میکند. راهکار جدیدی که امشب بطور خلاصه اعلام خواهم کرد مسیر آمریکا را در عراق تغییر داده و به پیروزی ما در جنگ علیه تروریسم کمک خواهد کرد.

هنگامی که بیش از یک سال پیش با شما صحبت کردم، نزدیک به 12 میلیون عراقی به کشوری یکپارچه و مردم سالار رای داده بوند. انتخابات 2005 دستاوردی چشمگیر بود. ما فکر میکردیم این انتخابات مردم عراق را با یکدیگر متحد کرده و ما، در حین آموزش به نیروهای امنیتی عراق، قادر خواهیم بود ماموریت خود را با تعداد کمتری از سربازان آمریکایی به تحقق برسانیم.

اما آنچه در سال 2006 رخ داد خلاف تفکر ما بود. خشونت در عراق — بویژه در بغداد – دستاوردهای سیاسی مردم عراق را تحت الشعاع قرار داد. تروریست های القاعده و شورشیان سنی متوجه خطر مرگباری شدند که انتخابات عراق متوجه نیاتشان میکرد، وبه همین دلیل با اعمال هولناکی چون به قتل رساندن مردم بیگناه عراق به این تغییرات واکنش نشان دادند. آنان یکی از مقدس ترین زیارتگاههای مسلمانان شیعه – مسجد زرین سامره – را در اقدامی از پیش محاسبه شده منفجر کردند تا مردم شیعه عراق را به انجام اعمال تلافی جویانه تحریک کنند. ترفند ایشان کارساز بود. عناصر تندرو شیعه، که برخی از آنان تحت حمایت ایران بودند، جوخه هایی از مرگ بوجود آوردند و نتیجه، چرخه معیوبی از خشونتهای میان فرقه ای بود که تا امروز ادامه دارد.

شرایط عراق برای مردم آمریکا – و برای من – غیرقابل قبول است. سربازان ما در عراق شجاعانه جنگیده اند. آنان هرآنچه از ایشان خواسته ایم انجام داده اند. مسئولیت هر اشتباهی که رخ داده با من است.

روشن است که باید تدبیرمان را در عراق تغییر دهیم. به همین دلیل گروه امنیت ملی، فرماندهان نظامی و سیاستمداران، مطالعه ای جامع انجام داده اند. ما با نمایندگان کنگره هر دو حزب، هم پیمانانمان در خارج از کشور و متخصصان برجسته غیردولتی مشاوره کردیم. از توصیه های پرمغز گروه مطالعه عراق، که هیئتی دو حزبی به رهبری وزیر امور خارجه پیشین جیمز بیکر و نماینده پیشین کنگره لی همیلتون است بهره مند شدیم. ما در گفتگوهایمان همه متفق القول به این نتیجه رسیدیم که هیچ فرمول جادویی برای پیروزی در عراق وجود ندارد. و یک پیام، رسا و روشن، دریافت شد: شکست در عراق فاجعه ای برای ایالات متحده خواهد بود.

عواقب شکست روشن است: افراط گرایان تندرو اسلامی قدرت خواهند گرفت و تجدید قوا خواهند کرد. آنان برای براندازی دولت های میانه رو موقعیت بهتری خواهند داشت، در منطقه هرج و مرج ایجاد کرده و از درآمدهای نفتی برای سرمایه گذاری بر اهدافشان استفاده خواهند کرد. ایران جسارت بیشتری برای پیگیری ساخت سلاح هسته ای خواهد یافت. دشمنان ما مامنی خواهند داشت تا بتوانند از آنجا حملات خود را علیه مردم آمریکا برنامه ریزی کرده و به تحقق برسانند. در 11 سپتامبر 2001 شاهد بودیم که پناه افراط گرایان در گوشه ای آن سوی جهان چه ارمغانی برای خیابانهای شهرهای خودمان آورد. برای امنیت مردم خودمان آمریکا باید در عراق به پیروزی برسد.

ضروری ترین اولویت برای به موفقیت رسیدن در عراق برقراری امنیت، بویژه در بغداد است. هشتاد درصد خشونت فرقه گرایان در عراق در شعاع 30 مایلی پایتخت صورت میگیرد. این خشونت بغداد را به چند منطقه بسته متعلق به فرقه های مختلف تقسیم خواهد کرد و اعتماد به نفس تمامی مردم عراق را از ایشان خواهد گرفت. تنها عراقیان قادرند به این خشونت فرقه گرایانه پایان داده و به مردم خود امنیت بخشند. و دولت عراق برای به تحقق رساندن چنین هدفی برنامه ای پیشرو پیشنهاد داده است.

تلاشهای گذشته ما برای برقراری امنیت در بغداد به دو دلیل اصلی باشکست مواجه شد: تعداد سربازان عراقی و آمریکایی برای حفظ امنیت محله هایی که از تروریست ها و شورشیان پاک شده بود کافی نبود و سربازان با محدودیتهای زیادی مواجه بودند. فرماندهان نظامی ما طرحی را مورد مطالعه قرار دادند که درآن براین اشتباهات تکیه شده باشد و بنابر گفته ایشان، در طرح جدید این مشکلات در نظر گرفته شده و این طرح میتواند راهگشا باشد.

اکنون اجازه دهید عناصر اصلی این اقدام را تشریح کنم: دولت عراق، یک فرمانده نظامی و دو معاون برای پایتخت برخواهد گزید. دولت عراق ارتش عراق و گروهان پلیس ملی را در تمام نه منطقه بغداد مستقر خواهد کرد. با استقرار کامل این نیروها، 18 گروهان از ارتش عراق و پلیس ملی به همراه پلیس محلی متعهد خدمت به این اقدام خواهند شد. این نیروهای عراقی در پاسگاههای پلیس محلی مستقر خواهند شد و از آنجا به فعالیت خود که هدایت نیروهای گشت و برپایی محل های ایست بازرسی و سرکشی خانه به خانه برای جلب اعتماد ساکنان بغداد است مشغول خواهند شد.

این تعهدی عظیم است. اما برای اینکه به تحقق بپیوندد، بنابر گفته فرمانده های ما مردم عراق به کمک ما نیاز دارند. پس آمریکا راهکارش را تغییر داده تا به مردم عراق در مبارزات خود برای از بین بردن خشونت و برقرای امنیت در بغداد کمک کند. چنین امری به افزایش نیروهای آمریکا نیاز دارد. اکثراین افراد – پنج تیپ – به بغداد اعزام خواهند شد. این افراد در کنار واحدهای عراق کار خواهند کرد و در تشکیلات ایشان قرار خواهند گرفت. ماموریت سربازان ما به روشنی تعریف شده است: کمک به مردم عراق در پاکسازی محله های مسکونی و برقرای امنیت در آنها، کمک به آنان در محافظت از مردم آن کشور، و کمک در اطمینان بخشیدن به اینکه نیروهای عراقی بازمانده قادر به برقراری امنیت مورد نیاز بغداد هستند.

بسیاری از کسانی که امشب شنونده این سخنان هستند خواهند پرسید که چرا این اقدام این بار به نتیجه خواهد رسید درحالیکه عملیات سابق با شکست مواجه شد. خوب تفاوت آنها در این است که: در عملیات گذشته، نیروهای آمریکایی و عراقی، بسیاری از محله ها را از تروریستها و شورشیان پاک کردند اما زمانیکه نیروهایمان به مناطق دیگر رفتند، قاتلان بازگشتند. این بار، از نظر تعداد، ما آنقدر نیرو در اختیار داریم که مناطق پاک شده را مصون نگاه دارند. در عملیات قبلی دخالتهای سیاسی و فرقه گرایانه، نیروهای آمریکایی و عراقی را ازورود به محله هایی که به خشونت فرقه گرایان دامن میزدند جلوگیری به عمل می آوردند. این بار، نیروهای آمریکایی و عراقی برای ورود به آن محله ها چراق سبز دارند – و آقای مالکی، نخست وزیر،تعهد کرده است که دخالتهای سیاسی و فرقه گرایانه تحمل نشود.

من برای آقای نخست وزیر و سایر رهبران عراق روشن ساخته ام که تعهد آمریکا نامحدود نیست. اگر دولت عراق به تعهدات خود عمل نکند حمایت مردم آمریکا، و متعاقبا حمایت مردم عراق را از دست خواهد داد. اکنون زمان عمل است. آقای نخست وزیر به این امر واقفند. ایشان هفته پیش خطاب به مردم خود گفت: "طرح امنیت عراق – فارغ از وابستگیهای سیاسی و فرقه گرایانه قانون شکنان – مامنی برای هیچ یک از آنان نخواهد بود."

این راهکار جدید به پایانی فوری بر بمب گذاریهای انتحاری، قتل ها یا حملات با وسایل انفجاری ابتکاری (1) نخواهد انجامید. دشمنان ما در عراق تمام تلاش خود را خواهند کرد تا مطمئن شوند صفحه تلویزیون ما پر از تصاویر مرگ و رنج است. با این حال با گذشت زمان میتوانیم شاهد باشیم که سربازان عراقی قاتلان را سر جای خود نشانده، تعداد کمتری اعمال تروریستی بوقوع میپیوندد، اعتماد ساکنان بغداد بیشتر جلب شده وهمکاری بیشتری میکنند. آن زمان، زندگی روزمره بهبود خواهد یافت، مردم عراق اعتماد بیشتری به رهبران خود پیدا خواهند کرد و دولت، فضای تنفسی را که برای پیشروی در زمینه های حساس دیگر لازم دارد بدست خواهد آورد. اغلب شیعیان و اهالی سنت در عراق مایل به زندگی صلح آمیز کنار یکدیگرند و کاهش خشونت در بغداد این سازش را ممکن میسازد.

راهکاری موفقیت آمیز در عراق ورای عملیات نظامی است. مردم عادی عراق باید ببینند که عملیات نظامی با عملیات دیگری که منجر به بهبود قابل مشاهده ای در محله ها و تجمعاتشان میشود همراه است. پس آمریکا دولت عراق را به معیارهایی که اعلام کرده است موظف میدارد.

دولت عراق به منظور برقراری قدرت خود برنامه دارد تا مسئولیت امنیت را در تمامی استان های آن کشور تا نوامبر عهده دار شود. عراق برای اینکه به تک تک شهروندان عراقی سهمی در اقتصاد کشور دهد قانونی برای تقسیم درآمدهای نفتی میان تمام مردم خواهد گذراند. دولت عراق برای اینکه نشان دهد به فراهم آوردن زندگی بهتر متعهد است، 10 میلیارد دلار از پول خود را صرف بازسازی و انجام پروژه های زیرساختی خواهد کرد که منجر به ایجاد مشاغل خواهد شد. عراقی ها برای قدرت بخشیدن به رهبران محلی امسال انتخابات استانی برگزار خواهند کرد. و برای اینکه به عراقیان بیشتری اجازه ورود به زندگی سیاسی کشورشان داده شود، دولت قوانین بعثی زدایی را تغییر داده و روندی عادلانه برای درنظرگرفتن اصلاحیه هایی بر قانون اساسی عراق در نظر خواهد گرفت.

آمریکا به منظور کمک به دولت عراق در تلاش به تحقق رساندن معیارهای نام برده برخورد ما را تغییر خواهد داد. به پیروی از توصیه های گروه مطالعه عراق، ما استقرار مشاوران آمریکایی را در واحدهای ارتش عراق و تشکیل گروهان موتلفه مشارکتی با هر لشگر ارتش عراق افزایش خواهیم داد. ما به عراقیان در تشکیل ارتشی بزرگتر و با تجهیزات بیشتر کمک کرده و روند آموزش نیروهای عراق را، که همچنان جزو واجبات ماموریت امنیتی ایالات متحده در عراق باقی خواهد ماند، تسریع خواهیم کرد. ما به فرماندهان و افراد غیر نظامی خود قدرت انعطاف بیشتری برای صرف سرمایه به عنوان کمک اقتصادی خواهیم بخشید. ما تعداد گروه های بازسازی استانی را دو برابر خواهیم کرد. این گروهها متخصصان نظامی و غیر نظامی را کنار یکدیگر خواهند آورد تا به انجمنهای محلی عراق در پیشبرد سازگاری، تقویت میانه روها و سرعت بخشیدن به مرحله گذار و خود اتکایی عراقیان کمک کند. و خانم رایس، وزیر امور خارجه، بزودی فردی را به عنوان مسئول هماهنگی امور مربوط به بازسازی در بغداد برخواهد گزید تا نتایج بهتری از کمکهای اقتصادی که در عراق صرف خواهد شد بدست آید.

همزمان با چنین تغییراتی ما به تعقیب القاعده و جنگجویان خارجی ادامه خواهیم داد. القاعده همچنان در عراق فعال است. محل اصلی اقامت آنان استان انبار است. القاعده در تبدیل انبار به خشن ترین منطقه خارج از پایتخت در عراق کمک کرده است. مدرکی که از القاعده کشف شده است برنامه تروریستها را در نفوذ به این استان و بدستگیری قدرت در آن شرح میدهد. و چنین چیزی به القاعده در به تحقق رساندن هدف خود که از بین بردن دموکراسی در عراق، برقراری یک امپراطوری رادیکال اسلامی و انجام حملاتی جدید علیه ایالات متحده در خاک آن کشور و خارج از آن است کمک میکند.

نیروهای نظامی ما در انبار مشغول کشتار و بازداشت رهبران القاعده هستند و از جمعیت محلی محافظت می نمایند. رهبران قبایل محلی به تازگی آمادگی خود را برای پذیرش القاعده نشان داده اند. و در نتیجه فرماندهان ما بر این باورند که ما دارای فرصت برخورد با یک جریان جدی تروریستی هستیم. بنابراین من دستور داده ام تا نیروهای آمریکایی در استان انبار به 4.000 سرباز افزایش یابد. این سربازان با نیروهای عراقی و قومی همکاری خواهند کرد تا فشار موجود بر روی تروریست ها را همچنان بالا نگاه دارند. مردان و زنان آمریکایی که لباس فرم به تن دارند پناهگاه امن القاعده را در افغانستان از بین بردند – و ما به آنان اجازه نخواهیم داد تا آن را بار دیگر در عراق بنا نهند.

موفقیت در عراق همچنین نیازمند دفاع از تمامیت عرضی و ایجاد ثبات در رویارویی با چالش های تندروی است. این کار با پرداختن به ایران و سوریه آغاز می شود. این دو رژیم به تروریست ها و شورشیان اجازه می دهند تا از قلمروشان برای حرکت به داخل و خارج از عراق استفاده کنند. ما حملات وارد شده به نیروهایمان را در هم خواهیم شکست. ما جلوی جریان حمایت ایران و سوریه را خواهیم گرفت. و به جستجو و فروپاشی شبکه هایی خواهیم پرداخت که تسلیحات و آموزش پیشرفته را در اختیار دشمنانمان در عراق می گذارند.

ما همچنین گام های دیگری را برای افزایش امینت عراق و حمایت از خواسته های آمریکاییان در خاور میانه برخواهیم داشت. به تازگی فرمان دادم تا یک گروه یورشی دیگر به منطقه اعزام شود. ما شراکت اطلاعات را گسترش خواهیم داد و سیستم های دفاع هوایی کشور را اعزام خواهیم کرد تا در دوستان و هم پیمانانمان اعتماد بیشتری ایجاد کنیم. ما با دولت های ترکیه و عراق همکاری خواهیم کرد تا به آنان در حل مشکلات مرزهایشان کمک نماییم. و با دیگران همکاری خواهیم کرد تا از دست یابی ایران به سلاح های هسته ای و چیرگی آن بر منطقه جلوگیری نماییم.

ما از تمام منابع دیپلماتیک آمریکا برای کسب حمایت کشورهای دیگر خاورمیانه از عراق استفاده می کنیم. کشورهایی مانند عربستان سعودی، مصر، اردن و کشورهای خلیج باید درک کنند که شکست آمریکا در عراق پناهگاه جدیدی را برای تندروها و نیز تهدیدی استراتژیک را برای بقای این کشورها به وجود خواهد آورد. این کشورها در عراقی موفق که با همسایگان خود در صلح به سر می برد سهم دارند و باید از دولت واحد عراق حمایت کنند. ما از خواسته دولت عراق مبنی بر به پایان رساندن قرارداد بین المللی که در ازای اصلاح بیشتر اقتصادی، کمک اقتصادی بیشتری را به این کشور ارایه دهد استقبال می کنیم. و خانم رایس روز جمعه به منطقه خواهد رفت تا به کسب حمایت از عراق مشغول شود و به دیپلماسی فوری لازم برای کمک به ایجاد صلح در خاور میانه ادامه دهد.

چالش موجود در خاورمیانه بزرگ، فراتر از یک درگیری نظامی است. این چالش، مبارزه چشمگیر ایدئولوژی زمانه ما به شمار می رود. در یک سو آنانی قرار گرفته اند که به آزادی و میانه روی اعتقاد دارند. در طرف دیگر تندروها هستند که افراد بی گناه را می کشند و به قصد خود برای از بین بردن شیوه زندگی ما اعتراف کرده اند. واقع بینانه ترین راه برای حفاظت از مردم آمریکا در دراز مدت فراهم ساختن جایگزینی پرامید برای ایدئولوژی پر نفرت دشمن به وسیله ارتقا آزادی در منطقه ای پر مساله است. همراهی با مردان و زنان شجاع عراق که جان هایشان را برای به دست آوردن آزادی به خطر می اندازند و کمک به آنها در تلاششان برای ایجاد جوامع عادل و امیدوار در خاورمیانه از علایق ایالات متحده است.

میلیون ها انسان عادی در افغانستان و لبنان و فلسطین از خشونت خسته شده اند و خواهان آینده ای همراه با صلح و امکانات برای فرزندانشان هستند. و آنان به عراق می نگرند. آنان می خواهند بدانند: آیا آمریکا عقب نشینی خواهد کرد و آینده آن کشور را به تندروها خواهد سپرد یا این که در کنار عراقی ها که آزادی را انتخاب کرده اند ایستادگی خواهد کرد؟

تغییراتی که امشب به آنها اشاره کردم به منظور تضمین بقای مردم سالاری نوپایی است که جهت حفظ حیات خود در بخش بسیار پراهمیتی از دنیا برای امنیت عراق مبارزه می کند. بگذارید روشن بگویم: تروریست ها و شورشیان عراق بی وجدان هستند و سال آینده را خونین و خشن خواهند کرد. حتی اگر تدبیر جدید ما درست طبق برنامه پیش رود اقدامات خشونت آمیز مرگبار ادامه خواهد یافت و ما باید در انتظار حوادث بیشتری برای عراق و آمریکا باشیم. سوال این است که آیا تدبیر جدید ما موفقیتمان را نزدیک تر خواهد کرد؟ به اعتقاد من چنین است.

پیروزی شبیه چیزی نخواهد بود که پدران و پدربزرگانمان به آن دست می یافتند. هیچ مراسم تسلیمی بر روی عرشه یک ناو جنگی برگزار نخواهد شد. اما پیروزی در عراق چیزی جدید را در دنیای عرب به وجود خواهد آورد – یک مردم سالاری عملی را که از قلمرو خود محافظت می نماید، حاکمیت قانون را رعایت می کند، به اختیارات اساسی انسان ها احترام می گذارد و پاسخگوی مردم کشور است. عراق مردم سالار بدون نقص نخواهد بود. اما کشوری خواهد بود که به جای پناه دادن به تروریست ها با آنان مبارزه خواهد کرد و به ایجاد آینده ای همراه با صلح و امنیت برای فرزندان و نوه هایمان کمک خواهد نمود.

این رویکرد جدید پس از مشورت با کنگره درباره روش های مختلفی که می توانیم در عراق به کار گیریم به دست آمده است. بسیاری از این نگران هستند که عراقی ها بیش از اندازه به ایالات متحده متکی می شوند و بنابراین سیاست ما باید بر حفاظت از مرزهای عراق و یافتن القاعده متمرکز شود. راه حل آنها کاستن از میزان تلاش های آمریکا در عراق یا اعلام عقب نشینی مرحله بندی شده نیروهای مبارز ما است. ما به دقت این پیشنهادها را مورد بررسی قرار دادیم. و به این نتیجه رسیدیم که عقب نشینی کنونی باعث سقوط دولت عراق خواهد شد، این کشور را تکه تکه خواهد کرد و کشتارهای جمعی را در ابعاد غیر قابل تصور به وجود خواهد آورد. چنین رویدادی باعث می شود تا سربازان ما به ناچار حتی برای زمانی طولانی تر در عراق باقی بمانند و با دشمنی مقابله کنند که حتی مرگبارتر شده است. اگر در این زمان حساس بر حمایت ضروری خود بیافزاییم و به عراقیان در شکستن چرخه کنونی خشونت کمک کنیم می توانیم روز بازگشت سربازان را به کشور جلو بیاندازیم.

در روزهای آینده گروه امنیت ملی من به طور کامل کنگره را در جریان راهکار جدید ما خواهد گذاشت. اگر اعضا پیشرفت هایی امکان پذیر را پیشنهاد دهند آنها را به کار خواهیم بست. اگر شرایط تغییر کند ما تغییرات مناسب را ایجاد خواهیم کرد. افراد قابل احترام دارای دیدگاه های مختلفی هستند و انتقاد خود را بیان خواهند کرد. مورد بررسی دقیق قرار دادن دیدگاه هایمان عملی منصفانه است. و تمامی مشارکت کنندگان مسوول اند توضیح دهند چگونه مسیر پیشنهادیشان بیشترین احتمال موفقیت را به دست خواهد آورد.

ما با اقدام به توصیه خوب سناتور جو لیبرمن(2) و اعضای کلیدی دیگر کنگره گروه دوحزبی جدیدی را تشکیل خواهیم داد که به ما در اجماع فراتر از خطوط حزبی جهت پیروزی در جنگ با تروریسم کمک خواهد کرد. این گروه به طور منظم با من و هیات دولت من دیدار خواهد کرد؛ و به تقویت ارتباطمان با کنگره کمک خواهند نمود. می توانیم با همکاری با یکدیگر ارتش و نیروی دریایی را گسترش دهیم تا آمریکا صاحب نیروهای مسلحی شود که برای قرن بیست و یکم به آن نیاز داریم. همچنین لازم است روش های ارسال آمریکایی های با استعداد را به آن سوی آب ها و جایی که بتوانند نهادهای مردم سالار را در اجتماعات و کشورهای در مرحله بهبود پس از جنگ و سلطه ایجاد نمایند آزمایش کنیم.

ایالات متحده از این که در این زمان های خطرناک دارای مردان و زنان بی نظیر و از خود گذشته ای است که حاضرند گام پیش نهند و از ما دفاع کنند احساس خوشبختی می نماید. این آمریکایی های جوان درک می کنند که علت حضور ما در عراق شرافتمندانه و ضروری است و درک می کنند که پیشبرد آزادی، خواسته زمان ما است. آنان به دور از خانواده هایشان خدمت می کنند که با فداکاری های خاموش خود تعطیلات را تنها می گذرانند و سر میز شام با صندلی های خالی مواجه هستند. آنان دیده اند که رفقایشان جان خود را برای تضمین آزادی ما از دست داده اند. ما برای مرگ هر آمریکایی از دست رفته سوگواری می کنیم و ایجاد آینده ای را که ارزش فداکاری آنان را داشته باشد به ایشان بدهکاریم.

هم وطنانم: سال در پیش رو نیازمند بردباری، فداکاری و حل مشکلات بیشتر است. این تفکر که آمریکا می تواند موانع آزادی را از سر راه بردارد وسوسه انگیز است. با این وجود زمان های آزمون، شخصیت یک ملت را مشخص می سازد. و آمریکایی ها در طول تاریخ همیشه بدبینی را شکست داده اند و شاهد باور ما به نجات آزادی بوده اند. هم اکنون آمریکا در مبارزه ای جدید حضور دارد که مسیر قرن جدید را مشخص خواهد کرد. ما می توانیم پیروز شویم و پیروز خواهیم شد.

ما با اعتماد به آن که نگارنده آزادی در این ساعات تلاش، هدایتمان خواهد کرد پیش می رویم. از شما سپاسگزارم و شب به خیر.
آخرین اخبار امور خارجه از واشنگتن
19 – 20 مارس 2007

اخبار کاخ سفید؛ اخبار وزارت امور خارجه – صدور روادید برای هیئت ایرانی؛ عراق؛ رایزنی ایالات متحده – اتحادیه اروپا در زمینه انرژی

اظهارات وزیر مطبوعات
19 مارس 2007

امروز پرزیدنت بوش و نخست وزیر مالکی از طریق یک کنفرانس ویدیویی در مورد اجرای طرح امنیتی بغداد، بالاخص تلاش های مشترک در راستای ایجاد امنیت برای مردم عراق با یکدیگر به رایزنی پرداختند. نخست وزیر [عراق] تلاش های دولتش در جهت اجرای طرح امنیتی به صورت منصفانه و اهمیت تقویت نیروهای امنیتی عراق تاکید کرد. وی بر تعهداتش در راستای پیشبرد طرح آشتی ملی و ترویج تدوین قوانین کلیدی در زمینه حزب بعث زدایی و مواد هیدروکربنی برای اطمینان از اینکه همه عراقی های پایبند به صلح بتوانند از یک عراق باثبات، پررونق و دموکرات بهره مند شوند، تاکید نمود.

پرزیدنت بوش این تعهدات را مورد استقبال قرار داده و برای یک بار دیگر بر حمایت هایش از نخست وزیر و دولت عراق در راه دستیابی به این اهداف تصریح کرد. هر دو نفر توافق نمودند تا از نزدیک با یکدیگر در ارتباط باشند.

# # #

از طرف وزارت امور خارجه
سوالات مطرح شده در یک نشست مطبوعاتی روزانه در 19 مارس 2007
صدور روادید برای هیئت ایرانی
پرسش: آیا انگشت نگاری و روند گزینش امنیتی همانند مسافران دیگر شامل حال دیپلمات های ایرانی و هیئت همراه خواهند شد؟
پاسخ: کلیه متقاضیان روادید در معرض روند گزینش امنیتی مطمئنی قرار می گیرند، با این حال، انگشت نگاری بیومتریک در کنسولگری ها و سفارت های ایالات متحده شامل حال متقاضیان روادید های دیپلماتیک (A تا G) نمی شود.
رییس جمهور ایران و هیئت همراه وی به منظور دریافت روادیدشان متحمل انگشت نگاری بیومتریک نشده اند. روادید آنها برای یک بار ورود به خاک ایالات متحده برای مدت 3 ماه و مختص بازدید از سازمان ملل معتبر می باشد. هر سفری به خارج از شعاع 25 مایلی نیویورک سیتی باید با مجوز قبلی از دفتر هیئت های خارجی وزارت امور خارجه ایالات متحده صورت پذیرد.
# # #

لزوم یک انرژی مطمئن در آینده
وزیر خارجه، رایس (19 مارس): لزوم یک انرژی مطمئن در آینده … یکی از مهمترین اولویت های پرزیدنت بوش می باشد و ایشان 5 هدف کلیدی را به این منظور مشخص نموده اند: متنوع ساختن منابع انرژی جهانی از طریق بازارهای آزاد؛ تشویق به تنوع منابع انرژی؛ استفاده معقول از انرژی از طریق افزایش بازده و حفظ منابع طبیعی؛ و حفاظت از زیرساختارهای انرژی حیاتی دنیا.

وزیر خارجه، رایس در عراق
وزیر خارجه، رایس (19 مارس): "… ما باید این کار را تکمیل نماییم زیرا رها کردن عراق در دست افرادی همچون زرقاوی که نهایتاً به قتل رسید و القاعده که هنوز در آنجا حضور دارند، به مثابه رها کردن عراق در دست قاتلان می باشد و رها کردن آن به صورت بی ثبات دارای عواقب بی شماری برای منطقه و برای امنیت ما در کشورمان می باشد. این امری دشوار می باشد اما ما در راهی قرار داریم که رییس جمهور و فرماندهان تحت امرش معتقدند که به عراقی ها این فرصت را می دهد تا عراقی باثبات تر، دموکرات تر، همپیمان بهتری برای ایالات متحده و از همه مهمتر رکن ثبات در خاورمیانه باشد و در نتیجه آن آمریکا امن تر خواهد بود."

وزیر خارجه، رایس، و مقامات اتحادیه اروپا طرح دفاع موشکی را مورد بحث و تبادل نظر قرار می دهند
وزیر خارجه رایس (19 مارس): ما در دنیایی زندگی می کنیم که با تهدیدهای جزئی هسته ای، تهدیدهای بالقوه نه چندان جدی موشکی، برای مثال از جانب ایران، روبرو می باشد. و یک طرح دفاع موشکی محدود که تنها برای جلوگیری از تهدید های جزئی طراحی شده است بیشتر عاملی برای ثبات بخشیدن می باشد نه عامل بی ثباتی. ما در حال همکاری با همپیمانانمان شامل لهستان و جمهوری چک به منظور مذاکره در مورد انکه چه نوع توسعه ای توجیهه پذیر می باشد، هستیم. ما پس از بهار 2006 به کرات در مورد هدف این مورد با روسیه مذاکره نموده ایم.

یادداشت رسانه ای وزارت امور خارجه
19 مارس 2007

کاندالیزا رایس، وزیر امور خارجه، فرانک والتر اشتاینمیر ، وزیر امور خارجه آلمان و بنیتا فررو والدنر نماینده اتحادیه اروپا گردهمایی مدیران عامل فن آوری انرژی ایالات متحده – اتحادیه اروپا را مورد خطاب قرار دادند.
وزیر امور خارجه کاندالیزا رایس در تاریخ 19 مارس 2007 میزبان گردهمایی مدیران عامل فن آوری انرژی ایالات متحده – اتحادیه اروپا بود. گردهمایی مدیران عامل فن آوری انرژی ایالات متحده – اتحادیه اروپا در وزارت امور خارجه، مقامات با سابقه از آمریکا، آلمان و اتحادیه اروپا و مدیران بخش خصوصی که بر روی فن آوری انرژی کار می کنند، را گرد هم آورد. هدف این نشست ایجاد انگیزه برای مذاکره بین دولت و بخش خصوصی از هر دو سمت اقیانوس اطلس به منظور سرعت بخشیدن به نو آوری ها و پذیرش فن آوری جدید در زمینه انرژی بود. این گردهمایی نظرات جمعی و مدیریت اعضا را برای تهیه پیشنهادات و شناسایی لوایح امکان پذیر در مورد ابداعات در زمینه فن آوری و استفاده از آن شامل تولید انرژی، ذخیره انرژی، انتقال، حمل و نقل سوخت و بازده انرژی را به خود جلب کرد.
سالگرد انقلاب سدر لبنان
بیانیه مطبوعاتی شان مک کورمک، سخنگوی وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. 14 مارس 2007

امروز دومین سالگرد انقلاب سدر لبنان است؛ که طی آن مردم لبنان در تظاهراتی صلح آمیز و تاریخی به خیابان ها آمده، خواستار یک کشور مستقل، دموکراتیک، و بدون مداخله خارجی، و همچنین خواهان افشای حقیقت درباره قتل نخست وزیر رفیق حریری شدند. مردم لبنان با قدرت صدای متحد خود، تحول مهم و قابل توجهی را آغاز کردند. آنها شاهد عقب نشینی کامل نیروهای نظامی سوریه از خاک خود بودند و اکنون لبنان تحت حکومتی مشروع و منتخب است، و ارتش آن برای اولین بار پس از چهل سال در سراسر کشور مستقر شده است.

با این حال دستیابی به آزادی و دموکراسی در لبنان بدون فداکاری و جانبازی نبوده است. ایالات متحده برای پیگیری حقیقت پشت صحنه اعمال خشونت آمیزی که در آن عده ای بی گناه جان سپردند، در کنار مردم لبنان می ایستد، و همچنان بر تعهد خود به مردم لبنان برای تشکیل سریع یک دادگاه بین المللی با اختیارات قضایی پایدار است.

به اعتقاد ایالات متحده خواسته های مردم لبنان برای آینده ای روشن تر با امنیت بیشتر باید تحقق یابد. تجدید گفتگوها بین رهبران سیاسی لبنان و دستگیری سریع دست اندرکاران بمب گذاری اخیر یک اتوبوس در عین علق توسط نیروهای امنیتی لبنان، قدم هایی مثبت در این راستا است. ما در تعهد خود به کمک به مردم لبنان جهت دستیابی به خواسته های خود مبنی بر لبنانی آزاد، دموکراتیک و کامیاب، پایداریم.
آخرین اخبار خارجه از واشنگتن
13 مارس 2007

جلسه مطبوعاتی روزانه وزارت امور خارجه – ایران: فرصتهای از دست رفته

پرسش از معاون سخنگو، تام کیسی (13 مارس): رییس جمهورایران یک روز میگوید میخواهم بروم با گروه 1+5 حرف بزنم و روز دیگر میخواهد به پیگیری مسئله با شورای امنیت بپردازد. فکر میکنم امروز وزیر امور خارجه ایران گفت که… – شما و گروه 1+5 نیازمند تضمینی درباره برنامه اتمی هستید. برنامه واقعیتان چیست؟ آیا میخواهید فارغ از همه چیز به صدور قطعنامه دوم ادامه دهید؟

آقای کیسی: خوب، ایران بار دیگر خود را در شرایط فعلی خود میبیند چون مکررا از درخواست ها و مقتضیات قانونی، و طی چند سال از درخواستهای شورای حکام سازمان بین المللی انرژی اتمی و متعاقبا از شورای امنیت سر باز زده است. ضابطه ایکه برای ایران تعیین شده و اقدامات روشنی که این کشور باید به آن دست زند تا بتواند به توافقی مثبت تر با جامعه بین الملل برسد کاملا روشن است، و آن بازگشت به موقعیتی است که برای مدتی در آن بود، پیروی از توافق اصلی پاریس که به تعلیق در آوردن کامل فعالیتهای مربوط به غنی سازی اورانیوم است.

در آن صورت، ما بطور قطع مایل خواهیم بود، همانطور که گفته ایم، با سران ایران درباره این مسئله به گفتگو بنشینیم و به توافقی برسیم که در آن جامعه بین الملل اطمینان پیدا کند که ایران از برنامه هسته ای خود در جهت ساخت سلاح هسته ای استفاده نمیکند و در عین حال به ایران در انجام آنچه میگوید، هدفی که ابراز میدارد، که همان دستیابی به برنامه انرژی هسته ای غیر نظامی به نفع مردم آن کشوراست کمک کنیم.

و باز فکر میکنم خیلی تاسف انگیز است که دولت ایران این همه فرصتی را که جامعه بین الملل در اختیارش قرار داد تا آنان را به برداشتن قدمی به این سادگی برانگیزد، تا قدم بعدی که برقراری دیالوگ است نیز برداشته شود از دست داد – دیالوگی که ما گفته ایم در آن هر موضوعی را که دولت ایران مایل به طرح آن باشد و نه تنها مسایل هسته ای آنها مورد بحث قرار خواهیم داد.

من فکر میکنم دولت ایران بطرز عجیبی این فرصتها را از دست داده است، فرصتهایی را که به اعتقاد من منفعت چشمگیری در نزدیک تر کردن آن کشور به جامعه بین الملل و همچنین در فراهم آوردن منافعی واقعی برای مردم آن کشور به همراه می آورد. بدین ترتیب ما همچنان امیدواریم دولت ایران رفتار خود را تغییر دهد. اما چنانچه به پیمودن مسیر فعلی خود ادامه دهد بطور قطع مورد تحریم های بیشتری قرار خواهد گرفت و من فکر میکنم که روشن شدن این روند در آینده نه چندان دور اتفاق می افتد. میدانم که دیروز و امروز صبح در نیویورک مکالمات خوبی صورت گرفته و ما به سمت صدور قطعنامه دوم پیش میرویم و مادامیکه تغییری در رفتار ایران داده نشود به این مسیر ادامه خواهیم داد.
رایس دیدار با سران اسرائیلی – فلسطینی را پربار خواند
خانم وزیر می گوید در این گفتگوها راه حل وجود دو کشور تصریح شد

نوشتهٔ رالف دانهیزر(1)
گزارشگر ویژهٔ یو.اِس.اینفو

واشنگتن – وزیر خارجه کاندالیزا رایس می گوید که دیدار سه جانبه در اورشلیم با اهود اولمرت(2)، نخست وزیر اسرائیل و محمود عباس رئیس جمهور دولت خودگردان فلسطین در جهت گشودن راهی به سوی تلاشهای بیشتر برای صلح میان اسرائیل و فلسطین "مفید و پربار" بود.

او پیشاپیش، در بیانیهٔ کوتاهی که پس از ملاقات 19 فوریه صادر شد ، گفتگوها را به جای مذاکره، "گفتگوی غیررسمی" خواند؛ رایس گفت هر سه شرکت کننده "تعهدمان به راه حل وجود دو کشور را تصریح کردیم و موافقت کردیم که کشور فلسطینی نمی تواند از خشونت و ترور به وجود آید، و پذیرش خود در مورد توافقها و تعهدات پیشین را تکرار کردیم"، از جمله در مورد نقشهٔ رهنمون برای صلح خاورمیانه.

او گفت که اولمرت و عباس دربارهٔ چگونگی حرکت به سوی تعهدات متقابل با هدف اجرای نخستین مرحلهٔ نقشهٔ مسیر گفتگو کردند.

رایس گفت که هر دو نفر توافق کردند که به زودی دیدار دوباره ای داشته باشند و "تمایل خود برای شرکت آمریکا و رهبری آن در سهولت بخشیدن به غلبه بر مشکلات، فراخوانی حمایت بین المللی و حرکت به سوی صلح را اعلام کردند."

او گفت که بر این اساس خود به زودی دوباره به منطقه بازخواهد گشت.

در پی این دیدار سه جانبه که حدود دو ساعت به طول انجامید، رایس دیدارهای جداگانه ای با اولمرت و عباس انجام داد.

سفر رایس به منطقه هنگامی برنامه ریزی شد که هنوز عباس و مقامات حماس در مورد تقسیم قدرت در یک دولت ائتلافی فلسطینی به توافق نرسیده بودند؛ گروههای فلسطینی در دیدارهایی که در ماه فوریه در مکه در عربستان سعودی انجام شد، به منظور خاتمه دادن به ماهها خشونتِ جناحی با یکدیگر به توافق رسیدند.

این توافق فضای گفتگوهای اورشیلم را تحت تاثیر قرار داد چرا که حماس اصول گروه چهارگانهٔ صلح خاورمیانه را نپذیرفته است – این اصول عبارتند از این که هر دولت فلسطینی باید متعهد به عدم خشونت باشد، اسرائیل را به رسمیت بشناسد و توافقهای پیشین را بپذیرد، از جمله توافقهایی که مربوط به نقشهٔ رهنمون می شود.

گروه چهارگانه از اتحادیهٔ اروپا، روسیه، ایالات متحدهٔ آمریکا و سازمان ملل تشکیل شده است.

رایس در بیانیهٔ کوتاه خود به این موضوع اشاره کرد و گفت که عباس و اولمرت همچنین "موضوعات مربوط به توافق دربارهٔ تشکیل یک دولت اتحاد ملی فلسطینی را مورد گفتگو قرار دادند."

گرچه او در مورد محتوای این گفتگوها مطلبی را بیان نکرد.

بیانیهٔ جداگانه ای که توسط سه رهبر منتشر شد عملاً کلام مشابهی داشت.

هر دو بیانیه همچنین اشاره کردند که اولمرت و عباس "دربارهٔ نظرات خود نسبت به افق دیپلماتیک و سیاسی" گفتگو کردند و نیز در مورد "این که چگونه می توان به سوی تصور رئیس جمهور بوش از وجود دو کشور گام برداشت؛ و این موضوع که تمام گروهها خواهان احترام به آتش بس ِ اعلام شده در ماه نوامبر هستند".

از رایس در مصاحبه های مختلفِ پیش از دیدارهایش با اولمرت و عباس سوال شده بود که آیا بهتر نبود که ابتکار صلح جدید خود را تا برقراری یک دولت فلسطینی جدید به تعویق می انداخت.

او چنین شیوه ای را رد کرد و در مصاحبه ای با روزنامهٔ اسرائیلی هاآرتص(3) اعلام کرد که در عین این که "زمان پیچیده ای است… اگر من در انتظار زمانی غیرپیچیده برای سفر به خاورمیانه بمانم، ممکن است که هیچگاه سوار هواپیما نشوم."

رایس اذعان کرد که پیشرفت مطمئناً آهسته خواهد بود.

او در مصاحبه اش گفت: " هنگامی که واقعاً لازم است برای مدتی راه برویم من از کسی نخواهم خواست که بدود. من فکر می کنم اگر از همه بخواهیم که بدوند، حتماً کسی زمین خواهد خورد. پس اجازه دهید قدم به قدم پیش برویم."

رایس، در جلسهٔ میزگرد جداگانه ای که با روزنامه نگاران مطبوعات پس از دیدار جداگانه با عباس در 18 فوریه برگزار کرد، تاکید کرد که ایالات متحده تا هنگام مشخص شدن شکل دولت آیندهٔ فلسطینی به کار با او ادامه خواهد داد.

وزیر خارجه گفت: "من فکر می کنم ما می توانیم به کار با ابومازن [عباس] ادامه دهیم، به گفتگو با ابومازن ادامه دهیم، به جستجو با ابومازن ادامه دهیم. البته بهترین حالت، همکاری با دولت متحد فلسطینی خواهد بود که اصول چهارگانه را به رسمیت شناخته باشد. اما او مسئولیت خودش را دارد و اصول چهارگانه را می پذیرد."

او در پایان کاملاً مشخص کرد که "اگر قرار است کشوری فلسطینی به وجود آید، اصول چهارگانه بدون شک باید به رسمیت شناخته شوند… این مسئله پایه و اساس صلح است. چگونه می توانید به راه حلی برمبنای وجود دو کشور اعتقاد داشته باشید در حالی که موجودیت یکی از آن دوکشور به رسمیت شناخته نشده باشد؟ چگونه می توانید راه حل وجود دو کشور و نقشهٔ رهنمون به سوی صلح را در نظر داشته باشید و خشونت را تکذیب نکنید؟"

اما خانم وزیر تاکید کرد که ایالات متحده پیش از شکل گیری عملی ِ دولت جدید فلسطینی نمی تواند آن را به طور صحیح ارزیابی کند. او گفت: "ما از هرگونه قضاوتی دربارهٔ آنچه که در مکه اتفاق افتاده خودداری خواهیم کرد تا این که ببینیم عملاً چه نتایجی در بر دارد و من فکر می کنم این کاری عادلانه است."

مصاحبه گر هاآرتص توجه رایس را به ایران جلب کرد و نگرانی هایی را نقل کرد دربارهٔ این که ایران، کشورآلمان نازی در سال 1938 را سرمشق خود قرار داده است.

او پاسخ داد که "چیزی که ما می دانیم این است که هرگاه جامعهٔ جهانی در برابر رفتار ستیزه جویانه دیر گرد هم آمده و به سرعت عکس العمل نشان نداده است، هرگز به نتیجهٔ خوبی نرسیده است. به همین دلیل است که توجه به رفتار ایران هم اکنون، و نه دیرتر، دارای اهمیت زیادی است."

قرار است که رایس در ادامهٔ سفر خود به برلین برود تا برای ارزیابی اوضاع اسرائیل – فلسطین دیدارهایی با دیگر سران چهارگانه داشته باشد.

1. Ralph Dannheisser
2. Ehud Olmert
3. Ha'aretz
وزیر رایس به منظور حمایت از راه حل دو-کشور به خاورمیانه سفر می کند
مقامات رسمی ایالات متحده با افراد میانه رو در دولت فلسطین دیدار می کنند

از وینس کراولی
عضو هیئت تحریریه یو اِس اینفو

واشنگتن – کاندالیزا رایس، وزیر امور خارجه، پیش از سفر به خاورمیانه به منظور پیشبرد راه حل دو-کشور در راستای درگیری بین دو کشور اسراییل و فلسطین، در بیان ابراز امیدواری در مورد کمک دولت جدیداً شکل گرفته فلسطین به پایه گذاری صلح باثبات، به دیپلمات های بین المللی پیوست.

رایس در طی سفرش با محمود عباس رییس جمهور فلسطین و دیگر اعضای میانه روی دولت فلسطین دیدار خواهد کرد. رایس 23 مارس کشور را به مقصد این منطقه ترک می کند.

وزیر در 21 مارس گفت، "بسیار مهم است که ادامه تعهدات آمریکایی ها در زمینه گسترش یک افق سیاسی به صورتی که آینده آنها متکی به نیروهای میانه روی همانند ابومازن، پرزیدنت محمود عباس، بوده و در دستان نیروهای افراطی نمی باشد، را نشان دهیم."

رایس در مراسم شهادت دادن در حضور کمیسیون فرعی تخصیص بودجه مجلس گفت که دولت اتحاد ملی فلسطین که در 17 مارس شکل گرفته و توسط حماس رهبری می شود، "موردی در جهت چالش پیاده کرده است." دولت اتحاد ملی جدید از تروریسم تبری نجسته و حق موجودیت اسراییل را به رسمیت نشناخته است.

رایس بیان داشت: "اما افرادی در رهبریت سیاسی فلسطین و در حقیقت در این دولت وجود دارند که شخصاً به این اصول اعتقاد داشته و زندگی شان را بر اساس آن پایه گذاری کرده اند."

ایالات متحده به تشویق جامعه جهانی در جهت فراهم کردن کمک های مستقیم به مردم فلسطین درحالی که سعی می کند از افراد میانه رو دولت فلسطین حمایت کند، ادامه می دهد. رایس به نمایندگان مجلس گفت که رشدی در جهت کمک های انسان دوستانه ایالات متحده به مردم فلسطین طی سال گذشته وجود داشته است.

رایس گفت: "ایالات متحده قصد ندارد روابطش با افرادی در دولت فلسطین را که سابقه مبارزه در جهت برقراری صلح را دارند، قطع نماید. این روابط مسیری را برای ادامه تاثیر در جهت توسعه دولت اتحاد ملی فلسطین باز می گذارد. و ما به طور قطع به همکاری با ابومازن که شخصاً نسبت به این انگیزه پایبند می باشد، ادامه خواهیم داد."

رایس همچنین قصد دارد تا با رهبران مصر و اسراییل دیدار کند

نمایندگان اتحادیه اروپا (EU)، روسیه، سازمان ملل و ایالات متحده که در مجموع با عنوان گروه چهار جانبه شناخته می شوند، از طریق یک مکالمه تلفنی در 21 مارس در مورد دولت جدید فلسطین بحث و تبادل نظر کردند. افراد زیر در این گفتگو شرکت داشتند: رایسٍ؛ سرگی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه؛ بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل؛ خاویر سولانا، رییس سیاست ها خارجی اتحادیه اروپا؛ فرانک والتر اشتاینر وزیر امور خارجه آلمان؛ و بنیتا فررو والدنر نماینده اروپا در روابط خارجی.

وزیر امور خارجه ایالات متحده در یک یادداشت رسانه ای اظهار داشت: "گروه چهار جانبه، بر احترامشان نسبت به دموکراسی فلسطین و توافقنامه مکه [به تاریخ 8 فوریه] که پایه گذار آشتی فلسطینیان بود، تاکید مجدد نمودند. گروه چهارجانبه اظهار امیدواری کرده است که استقرار یک دولت جدید… کمک خواهد کرد تا خشونت بین گروه های فلسطینی خاتمه یافته و آرامش برقرار شود. "

این یادداشت رسانه ای همچنین عنوان داشت که، "گروه چهارجانبه انتظارش را به این صورت بیان داشت که دولت وحدت ملی مسئولانه رفتار کرده، تعهدات معتبر و روشنی در راستای اصول گروه چهارجانبه از خود به نمایش گذاشته و از تلاش های پرزیدنت عباس در جهت تعقیب راه حل دو-کشور در زمینه درگیری بین اسراییل و فلسطین و در نتیجه دستیابی به صلح، امنیت و آزادی که خواسته و حق مسلم مردم اسراییل و فلسطین می باشد، حمایت کند."


تعداد صفحات : 27 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود