تارا فایل

پاورپوینت نظم هندسی حاکم بر جمادات


بسمه تعالی

نظم هندسی حاکم بر جمادات

بشر از همان ابتدای پیدایش جوامع و مجتمع های زیستی اولیه در پاسخ به یکی از اساسی ترین نیازهای طبیعی و فطری خویش سعی کرده است محیط و دنیای ساخته شده خود را تحت کنترل درآورد. این کنترل که با توسل به وسایل گوناگون طبیعی، افسانه ای، مذهبی و عملکردی تحقق پیدا کرده خود را به صورت نوعی نظم، الگو و شکل محیط زیست انسان می نموده است. بنابراین نظم یک اصل اساسی و بنیادی است که عامل اصلی کنترل وادامه بقای هر چیز می شود. ریشه این نظم از طبیعت ناشی شده و از آنجا به تمام فعالیتهای بشر رسوخ پیدا کرده است. بطور کلی نظم شاید تنها خصیصه ای باشد که می توان در کلیه نظامها، صرف نظر از شکل، عملکرد و اندازه آنها مشاهده کرد. در حقیقت می توان گفت که نظم وجه مشترک نظام هاست. لیکن نوع، شکل و ماهیت این نظم از

نظامی به نظام دیگر می تواند کاملاً متفاوت باشد. مثلاً در یک نظام فیزیکی ممکن است این نظم به صورت شکل و سازمان فضایی جلوه کند، ولی یک نظام فعال، عملکرد است که نظم خاصی پیدا می کند. بدیهی است بین نظم کالبدی و نظم عملکردی هر نظام می توان رابطه مشخصی پیدا نمود. فیزیک و قوانین فیزیکی مانند فرضیه نسبی انیشتن وتئوری کوانتوم حاکی از نوعی نظم است و همچنین است طرز قرارگیری و حرکت یک اتم، مولکول و یا امواج.
زیبایی چشمگیر یک بلور کریستال از قرارگیری هماهنگ و منظم اتم های آن در غالب مولکولها براساس اصول خاص هندسی ناشی می شود و یا زیبایی طبیعی دانه های برف در شکل قرینه آن است. حقیقت این است که عناصر و نظام های طبیعی هر کدام از مجموعه ای از قوانین و اصول عمومی تبعیت می کنند.

ممکن است شناخت و دستیابی به این اصول را که واقعیت های طبیعی هستند جز اکتشاف علمی خود به حساب آوریم، لیکن این واقعیات به هر حال در طبیعت وجود داشته و خواهند داشت خواه ما به دنبال کشف آنها برویم یانه. در تحقیقات علمی اینک برای ما مشخص شده که معنی غایی بسیاری از اشیاء و فرآیندها که تنوع موجود در آنها گاهی ما را گمراه می سازد. می بایستی در همان وضعیتی که قرار گرفته اند و در رابطه با عوامل جنبی آن مورد قرار گیرند. شناخت جامع شکل، عملکرد و روابط تنها از طریق مراجعه به یک ماتریس که در آن طبیعت به انحنا مختلف خود را بیان می کند میسر است.
یک دسته از این قوانین و اصول مربوط به فضا می باشد که در زیست شناسی، فیزیک و … بطور مشترکی مصداق دارد. این فضای طبیعت یک پیوستاری است دارای نظم و کنترل که عناصر و نظام های متشکله

آن تحت تاثیر آن نظام می یابند. مهمترین مشخصه فضا شکل آن است و در این رابطه اصل قرینه سازی که به صورتی در کلیه اشکال طبیعی وجود دارد از تمام جوانب دیگر متمایز است. خود نظم دهی اصطلاحی است که در این رابطه کاربرد بسیار زیادی پیدا کرده است. خود نظم دهی عبارت است از سازگاری داخلی، جهان بینی و کلیتی که از تعادل هماهنگ بین درون گرایی و برون گرایی ناشی می شود. پیوستگی و ارتباط معقولی بین شکل و عملکرد که از مشخصات تمام عناصر طبیعی است، وجود دارد. یکی از اصول نظام دهی که پیش از هر چیز دیگر در طبیعت به کار رفته، قرینه سازی است. قرینه سازی در یک مفهوم خاص عبارت است از تناسب متعادل بین اجزاء یک کل. قرینه سازی در جبر، هدسه، زمین شناسی، گیاه سناسی، حیوان شناسی و در هنر معماری و زیبایی شناسی و همین طور در فیزیک شیمی و نجوم اهمیت اساسی پیدا کرده است.

قرینه سازی در تئوری های باستانی نیز به منظور بیان خصوصیات ژئولوژیکی زمین به کار رفته است و افلاطون نیز ابعاد روانی و روحی جدیدی به جنبه علمی آن افزوده است. تمام سیستم ها و عناصرجامد طبیعت که خود سازمان ده هستند مثل اتم ها، بلورها، گیاهان و تمام نظام های سیارات، همانندمخلوقات جانداری که خود سازمان ده می باشند دارای نوعی از اشکال قرینه سازی هستند. ولی البته قرینه سازی ها دارای اشکال و انواع متفاوتی هستند این اختلافات نه تنها تا حدودی بوهه و ماهیت عناصر را برای ما مشخص می کند بلکه اطلاعاتی نیز درباره هندسه خود فضا به ما ارائه می دهند در بین جامدات، بلورها مثال بهتری در این مورد هستند. در بلورها مفهوم ریاضی شکل به صورت ایستا بیان شده است و به همین سادگی قابل بررسی است. بلورهای غیر اورگانیک موجودات زنده ای به آن مفهوم که در مورد گیاهان و حیوانات اطلاق می شود نیستند، لیکن آنها

رابطه بین جامدات و جاندارانند. زیبایی خیره کننده ی یک بلور از دینامیزم هماهنگ اتم ها و نظم دقیقی که در ترتیب قرارگیری اتم ها و تشکیل مولکول ها براساس اصول هندسی به کار گرفته شده حاصل می شود. اگر ساخت و ترکیب یک بلور را برسی کنیم به این نتیجه می رسیم که بلور از قرار گرفتن منظم نقاطی که به طور قرینه و معمولاً در اطراف یک نقطه مرکزی توزیع شده اند، تشکیل شده است. در مورد عناصر اورگانیک وجود نظم کاملاً ثابت شده است با این اختلاف که در این گونه موارد سیستم دیگر حالت استاتیک ندارد و حرکت، تبدیل و تغییر نیز جزیی از آن است. البته این حرکت تبدیل و تغییر نیزبه نوبه خود نظم و قاعده خاصی است.
نقطه در طبیعت
باید توجه داشت که اندازه نقطه به نسبت محیط و فضای اطراف متغیر است. مراجعه به طبیعت به ما کمک می کند تا مفهوم تناسب را بهتر درک کنیم. مثلاً پنجره روشن یک

ساختمان در شب از خلاصه دور یک نقطه محسوب می شود زیرا محیط اطراف آن بسیار وسیع است و در آن محیط، پنجره یک عنصر کوچک است و بدین لحاظ ما آن را در فضا به صورت یک نقطه می بینیم. حال اگر به ساختمان نزدیک شویم و در کنار پنجره قرار بگیریم دیگرآن پنجره نقطه به حساب نمی آید. بنابراین یک نقطه ممکن است، سر یک سوزن،یک سیب ستاره ای در آسمان، قایقی در دریا، ساختمانی در مجموعه یک شهر و یا جای پایی روی برف باشد.
خط در طبیعت
همانگونه که در مبحث نقطه اشاره شد، عنصر خط نیز نسبت به زمان و مکان متغیر است به عنوان مثال، اگر به یک ردیف درخت از فاصله دور نگاه کنیم، به صورت خطوطی منظم دیده می شوند.

در حالی که هر اندازه به این درخت ها نزدیک شویم، خطوط نیز در واقعیت درخت حل شده و در نهایت تنه درخت ها را می بینیم که خط نبوده و هر یک دارای حجمی استوانه ای هستند. همینطور است درباره خطوط راه آهن و خیابان ها که اگر از پنجره هواپیما به آنها نگاه کنیم به شکل خطوطی متنوع دیده می شوند ولی اگر در کنار ریل راه آهن و یا در همان خیابان بایستند، خط ها مبدل به سطح شده و نزدیکترین قسمت آن به ما به صورت حجم دیده می شود. بنابراین خط نسبت به زمان و مکان می توانند از یک عنصر یک بعدی به سطح و سپس به حجم تبدیل شود.
سطح در طبیعت
نکته قابل توجهی که باید به آن اشاره کنیم این است که بین نقطه و خط و سطح رابطه های مستقیم وجود دارد.

انواع بلور

نمونه های موجود

نظم بیرونی بلورها بر اثر نظم درونی آنهاست. به دلیل همین نظم، سطح های خارجی بلورها صاف و هموار هستند. این سطحهای صاف با یکدیگر زاویه هایی می سازند که اندازه های آنها در بلورهای یک ماده همواره ثابت است. یکی از راههای تشخیص بلورها از یکدیگر منشور، هرم و چند وجهیهای مختلف هستند و اندازه گیری زاویه بین سطحهای آنهاست. بلورها به شکل های مکعب معمولاً سطحها و زاویه های هر شکلی از آنها مشابه و قرینه ی یکدیگرند.
ساختمان منحصر به فرد یک دانه بزرگ برف ناشی از واکنشهای شیمیایی و درجه حرارت دائماً در حال تغییر است. یک دانه برف به صورت یک بلور به شکل منشور شش وجهی شروع به تشکیل شدن می کند.

کوهها
برای آنها که رویاهایشان برخاسته از طبیعت است حتی کوچکترین تپه منبعی از الهام است. ستایش کوهها به عنوان نقاط عطف جهان، الهام بخش تمایل سرکوب ناپذیر انسان برای ساخت کوههای نمادین همانند زیگوارتها، هرمها و معابد و به همان شیوه در عصر امروز، آسمان خراشها و سازه ساختمانهای مسکونی که از نظر منظر اطراف خود تبعیت می کنند شمرده می شود.

شکل زمین
شکل زمین که از آن به عنوان ژئومورفیسم هم یاد می شود. بیان کننده گرایشهای جدید در معماری است و این حرکت کاملاً آگاه از نقش خود در اصلاح سیستماتیک رویکرد به منظر در عصر انقلاب صنعتی است. هر چند که انسان گاهی از شکل زمین به صورتی نامناسب و یا بدون مراعات جنبه های طبیعی استفاده می کند ولی باید با آن به گونه ای برخورد که پایداری آرامِ آن مورد خدشه قرار نگیرد. خاک به عنوان یک ماده ساختمانی گاهی فرمهایی با خطوط منحنی ایجاد می کند که ظریف و تحسین برانگیز هستند و با دست انسان آنچنان شکل می گیرند که تداعی گر جریان آب می شوند.
کریستال
در آشوب سنگهای از بی فرم، در دل کوهها زمین گنج خود، کریستال ها را پنهان کرده است. اینجاست که طبیعت آشکار قصد دارد به انسان نظم، وضوح و اطاعت از قوانین آفرینش و تکامل را بیاموزد. پیروی ای که نباید کورکورانه و به تقلیدی صرف تبدیل شود.

شاخه
انشعاب جزئی از طبیعت درخت است که به انسان ایده رشد و تکثیر را می آموزد انشعاب مظهر ایجاد است، تولید مثلی که در مقطع زمانی خاص از رشد خود در طبیعت دو برابر می شود. دقیقاً عکس آنچه در مورد جریان آب اتفاق می افتد. انشعاب به انسان قدرت تکرار را می آموزد.
معماری رهیافتی است به جعبه ی باد و بعد آرمان و هدف.
آرمان معماری، فرم بخشیدن به یک الگوی جهانی و هدف آن، بیدار کردن احساس انسانی است. موضوع اولیه معماری ایجاد یک الگوی فضایی است.یعنی نظم بخشیدن به یک فضای برهنه و عاری از هر چیز. انتظام فضایی به معنی استفاده از فرمی است که فضا منشا آن است و نظمی شفاف آن را به فضا مرتبط می سازد.

خاک

آب و دریا

چادر سرخپوستان

دانه های برف

قندیل ها

کندوها

منظومه شمسی

نمونه های سنگ

نمونه های موجود

برای دستیابی به این هدف، معماری به هندسه نیاز دارد. هندسه، علم ایجاد نظم منطقی و هوشمندانه ای است که حاصل ارتباط فرم با فضا می باشد از این رو هندسه فرم آرمانی را ایجاد می کند. فرمی که بیان بصری مفهوم است و فضایی انتزاعی در آن تجلی می یابد. به طور کلی، هندسه به ارتباطات منطقی خالص توجه دارد. بنابراین هندسه مفاهیم و ارزشهای اجتماعی را منعکس می کند و جهانی با منطق شفاف ایجاد می کند. به طور خلاصه، هندسه ثباتی منطقی به طرح می بخشد. از این رو ثبات و پایداری است که از آن فرم های منطقی باقی می ماند و ارزشهایی چون صداقت، زیبایی و خوبی در مرحله دوم ارایه می شود. منطقی که احساسات را طرد می کند و تنها درباره حقیقت با ما صحبت می کند. معماری پیوسته در جستجوی انتظامی است که براساس نیروی طبیعی و جاذبه زمین باشد. اگرچه هنوز به آن دست نیافته است. برخلاف هندسه معماری نمی تواند در تمام

ابعاد نفوذ کند. زیرا نیروی جاذبه آن را به حرکت های افقی و عمودی محدود می سازد، معماری الگویی پویاست. هنگامی که چند فرم یا حجم در کنار هم قرار می گیرند این هندسه و منطق هندسی است که به آنها نظم و ترتیب می بخشد و در نتیجه ما نظم موجود د راین مجموعه را درک می کنیم. اگر در این عناصر، نسبت ها دقیقاً براساس ابعاد و اندازه ها و تناسبات ریاضی باشد ما یک مجموعه خردمند را احساس می کنیم. بنابراین اگر معماری صرفاً براساس منطق باشد نمی تواند پاسخگوی روح و احساسات ما باشد. برای دستیابی به این هدف باید از قواعد منطقی و خشک آن کناره گرفت. بنابراین باید بین قواعد نوعی پویایی و تضاد ایجاد شود تا نیازهای احساسی ما نیز ارضا شود. زیرا این تضاد و پویایی، سرشار از هیجان و احساسات است. معماری می کوشد تا نظم را برای مردم تجلی سازد و این مردم هستندکه در حرکت تدریجی نظم، فضا را درک می کنند و

از آن تاثیر می گیرند و بدین گونه معماری از طریق انتزاعی خود در ما تاثیر می گذارد. در حقیقت پویایی موضوع معماری نیست بلکه پیامد آن است. معماری قادر به پیش بینی واکنشهای احساسی ما نیست از این رو ان را نمی توان در روند طراحی پیش بینی کرد. همانگونه که نمی توان شیوه های مختلف یک بازی را پیش بینی کرد زیرا آنچه ذهن ما را تحت تاثیر قرار می دهد نامشخص است. معماری باید ادامه یابد تا به آزمون خطای روشهای مختلف، بتوان به یک معماری خلاقانه دست یافت.
هر چند که عوامل شکل دهنده هر بستر و زمینه، در ساختاری کل، بگونه ای در تعامل با هم هستند که جدا کردن آنها قدری مشکل [و یا شاید ناممکن] است، اما می توان تقسیم بندی هائی را صورت داد. بی شک یکی از نکات مهم در شکل گیری زمینه ای خاص در هر فضائی،

انسانهائی هستندکه در آن فضا در تعامل با یکدیگر هستند. شرایط اقلیمی منطقه نیز یکی دیگر از مسائل تاثیرگذار است. اما پس از انسانها یکی از مهمترین مولفه ها، که به نظر بنده یکی از اصلی ترین ها است، "معماری فضا" به تمام معنا است، یعنی ساختمان، نما، شکل آن، رنگها، دمای آن، نور و هر آنچه که به طریقی، توسط معمار[های] آن فضا، چونان آیینی برای آن فضا، در ساختار آن فضا نوشته شده است: "معماری تجسم اندیشه ی هندسی انسان است" برای هر فضا و هر آنکه در بستر آن فضا قرار می گیرد، خودآگاهانه و یا ناخودآگاهانه به سوی آن نگاه به طبیعت و جهان پیرامونی خوانده می شود.

تصور عمومی از بلورها اجسام جامدی هستند که سطوح کاملاً صافی دارند که این سطوح در محلهای برخورد، زاویه های کاملاً معین و مشخصی با هم دارند، که این زوایا جزء ویژگی های هر بلور در نظر گرفته می شوند.
در مغرب زمین، از حدود قرن 17 میلادی و با کارهای Johannes kepler و Robert Hooke ایده های اولیه در خصوص ساختار خرد (میکروسکوپیک) بلورها آغاز گردید. مجموعه ی این فعالیتها تحت عنوان علم بلور یا بلورنگاری توسط Rene-Just hauy طرح ریزی شد. ایده ی کلی این علم آن بود که جامدات در سطح میکرو نظم یافته هستند، در ضمن فرض می شد که تنها راه رسیدن به نظم، براساس تناوب است، تکرار یک ساختار پایه، بلور (یا ساختار) واحد، در تمامی جهات ممکن، وضعیتی مانند کاشی های آشپزخانه. به بیان دیگر نظم تنها بصورت متناوب فرض می شد.چنین الگوهائی را متناوب می نامند.

از حدود دهه ی 90 میلادی، ایده ی رسیدن به نظم تنها از طریق تناوب، دچار چالشهای جدی شد و نگره های کاملاً نوینی در این راستا ارائه و داده های تجربی نیز برای آنها کشف گردید.کشفیات جدید، علاوه بر آنکه سبب انقلابی کوچک و تغییر پارادایم در بلورنگاری و فیزیک ماده چگال شد، عملاً سبب پیدایش رویکردی نو در نگاه هندسی انسان مدرن به طبیعت و آنچه که وی از منظر این نگاه از "نظم" می فهمد گردید.
این نظم جدید در ترکیباتی مشاهده شده است که آنها را شبه بلور می نامند که دارای نظم غیرتناوبی هستند. نظمی که فاقد تقارنهای انتقالی است را غیرتناوبی می نامند، بدین معنا که یک کپی جابه جا داده شده از الگو هیچگاه بطور کامل بر روی الگوی اولیه منطبق نمی شود.


تعداد صفحات : 34 | فرمت فایل : .ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود