در این درس نخست به تعریف بدیع لفظی و معنوی می پردازیم و بعد به موضوعات مربوط به آرایش کلام ادبی اعم از تشبیه، سجع، تکرار، تمثیل و… به گونه ای که «دانشجویان عزیز بتوانند با یادگیری آنها، مصداق آنها را در متون ادبی بیابند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
به نام خدا
معرفی و راهنمایی کلی طرح درس «بدیع» و جایگاه آن در میان درس های دیگر:
هدف کلی این درس آشنایی با انواع آرایش های لفظی و معنوی کلام ادبی و تشخیص نوع آرایه موجود در آن کلام می باشد.
نام درس: بدیع تعداد واحد درسی: 2 نام منبع درسی: بدیع مولف: دکتر سیروس شمسیا تهیه کننده اسلاید: دکتر احمدعلی جعفری (عضو هیات علمی دانشگاه)
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
1
بدیع مطالعه در ابزار و شگردها و فنونی است که باعث ایجاد موسیقی کلام می شوند (در نثر) و یا موسیقی کلام را افزون تر می کنند (در شعر)
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
2
بدیع بررسی و شناخت ابزار و شیوه هایی است که به وسیله آن ها در بین اجزاء کلام تناسبات و روابط خاصی به وجود می آید.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
3
اجزاء کلام به وسیله رشته ای از تناسبات و روابط لفظی یا معنایی به یکدیگر گره می خورند و شبکه ای منسجم از ارتباطات آوایی یا معنایی پدید می آید که بدان کلام ادبی می گویند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
4
«دو کس مردند و حسرت بردند: یکی آن که داشت و نخورد و دیگر آن که دانست و نکرد.» آنچه در این کلام سعدی، موسیقی ایجاد کرده است هماهنگی بین کلمات است که اصطلاحاً بدان سجع گویند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
5
آنچه در این کلام، موسیقی را افزون تر کرده است. ترادف صامت «چ» در آغاز کلمات چمان و چرا و چمن است که باعث شده است علاوه بر وزن، موسیقی دیگری هم در کلام ایجاد شود.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
6
به ابزاری که موسیقی کلام را به وجود می آورند و یا افزون می کنند و بین اجزاء کلام روابط هنری به وجود می آورند اصطلاحاً «صنعت بدیعی» می گویند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
7
بحث در ابزاری (صنایعی) که موسیقی لفظی کلام را افزون می کنند یا به وجود می آورند موضوع «بدیع لفظی» است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
8
مطالعه در ابزاری که موسیقی معنوی کلام را به وجود می آورد موضوع «بدیع معنوی» است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
9
یکی از ویژگیهای کلام ادبی، داشتن آهنگ است. اما صرف وجود آهنگ، کلام را ادبی نمی کند. مثلاً مصراف «ز فروردین چو بگذشتی مه اردیبهشت آید» دارای آهنگ است اما ادبی نیست.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
10
شاعران بزرگ معمولاً با استفاده از یک یا چند ابزار افزونی موسیقی کلام یا ابزاری که به کلام انسجامی بیش از حد معمول می بخشد (صنایع بدیعی) کلام عادی را تبدیل به کلام ادبی می کنند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
11
سعدی در بوستان ناچار بوده است که به پند و اندرز بپردازد. پیداست که پند و اندرز بپردازد. پیداست که پند و اندرز در اغلب موارد فاقد جنبه های ادبی است و از مقوله کلام عادی محسوب می شود.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
12
اگر کسی بگوید: «هنگامی که زنده هستی به فکر عاقبت خود باش زیرا بعد از وفات، خانواده ات از طمع مال تو به فکر تو نخواهند بود.» شعاری در سطح کلام عادی داده است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
13
سعدی می گوید: غم خویش در زندگی خور که خویش به مرده نپردازد از حرص خویش
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
14
و با تکرار کلمه خویش (سه بار) و آوردن آن در دو معنی قوم و خود، به کلام انسجام ادبی داده است.
درک انسجام کلام در بدیع لفظی در گروه توجه به آواها یا صداهای کلام است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
15
در زبان فارسی شش مصوت وجود دارد: الف) مصوت های کوتاه: a = ـَـ e = ـِـ o = ـ ُـ ب) مصت های بلند: ā = اَ i = ای u = او
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
16
صامت ها همواره به کمک مصوت ها به صدا در می آیند (تلفظ می شوند).
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
17
آوانویسی آوانویسی، املایی است که با آن همه اصوات زبان (صامت ها و مصوت ها) را بتوان دقیقاً نشان داد. آوانویسی با اندک تغییر و تصرفی از الفبای لاتین استفاده می شود.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
18
در آوانویسی به صورت مکتوب واژه کاری نداریم و فقط مسموعات را بازنویسی می کنیم.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
19
واک یا واج به هریک از صداهای زبان (اعم از صامت یا مصوت) یک واک یا واج گویند: دست dast دارای چهار واک یا صداست (حال آنکه در خط فارسی دارای سه حرف است).
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
20
هجا مجموعه ای از اصوات است که در یک دم یا بازدم ادا شود. هجا در زبان فارسی مرکب از یک مصوت و یک یا دو یا سه صامت است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
21
به کلماتی «هموزن» گویند که از نظر امتداد هجا، مساوی باشند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
22
به آخرین واک اصلی هر کلمه «روی» می گویند. «رَوی» در دست، «ت» است. در «آمدم»، دال است. در شیرین، نون است (چون مرکب بودن آن به ذهن متبادر نمی شود).
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
23
هجای قافیه هجایی از کلمه که آخرین واک آن، واک رَوی است، هجای قافیه نام دارد. در کلمه «شکستم» هجای قافیه «کست» است. در کلمه «آمد» هجای قافیه «مد» است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
24
روش تسجیع به وجود آوردن یا افزودن موسیقی کلام به وسیله هماهنگ کردن کامل یا نسبی کلمات و جملات است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
25
به مصادیق روش تسجیع در سطح کلمات سجع و در سطح جملات ترصیع گویند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
26
سجع به معنی آهنگ است. به کلامی که بین کلمات آن هماهنگی باشد کلام مسجّع گویند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
27
مسجّع سخن گفتن مخصوصاً در بین اعراب مرسوم بود و عالی ترین آن قرآن مجید است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
28
سجع متوازی: و آن تقابل کلمات یک هجایی است که فقط در صامت نخستین مختلف باشند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
29
اگر اختلاف صامت های نخستین ناچیز باشد و به اصطلاح قریب المخرج باشند سجع متوازی از دیدگاه جناس بررسی می شود: بست bast / پست past
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
30
سجع مطرّف. و آن تقابل دو کلمه است که اولاً یکی از کلمات نسبت به دیگری هجایی در آغاز بیشتر داشته باشد و ثانیاً صامت نخستین هجای قافیه متفاوت باشد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
31
سجع متوازن: و آن تقابل کلمات هم هجایی است که اولاً تعداد امتداد هجاها مساوی باشد و ثانیاً واک های اصلی آخر کلمه حتماً متفاوت باشند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
32
هرچه واک های مشترک بیشتر باشند، سجع متوازن موسیقایی تر است و اوج آن وقتی است که اختلاف فقط در واک آخر باشد: عامل/ عامد و به این مورد از دیدگاه جناس نگریسته می شود.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
33
فرق سجع متوازن با هم هجایی این است که در سجع متوازن علاوه بر رعایت تساوی عددی هجاها تساوی کمی (امتداد) هم شرط است اما در کلمات هم هجا فقط تساوی عددی کافی است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
34
ساختار انواع سجع را با سه فرمول زیر می توان نشان داد: وزن و روی یکی = سجع متوازی وزن یکی و روی مختلف = سجع متوازن وزن مختلف و روی یکی = سجع مطرّف
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
35
اگر وزن و روی هردو مختلف باشند، کلمه از دیدگاه بدیع لفظی فاقد ارزش موسیقایی است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
36
به کلامی که جملات آن هماهنگ باشند نیز کلام مسجع می گویند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
37
ترصیع: هماهنگ کردن دو (یا چند) جمله است به وسیله تقابل اسجاع متوازی: زبانش توان ستایش نداشت روانش گمان نیایش نداشت بین زبان و روان، توان و گمان، ستایش و نیایش، سجع متوازی است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
38
در بیت مذکور بین منور و مقرر، نجوم و رسوم، جمال و کمال سجع متوازی است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
39
ای منور به تو نجوم جمال ای مقرر به تو رسوم کمال
موازنه (یا مماثله): هماهنگ کردن دو (یا چند) جمله به وسیله تقابل اسجاع متوازن و یا مخلوطی از اسجاع متوازن و متوازی مطرّف است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
40
تضمین المزدوج یا اعنات القرینه: و آن هماهنگ کردن دو (یا چند) جمله به وسیله رعایت قافیه در فعل آخر دو جمله و مجاورت انواع سجع در حشو هر جمله است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
41
از نظر آماری، نمونه های ترصیع و تضمین المزدوج بسیار کم و نمونه های موازنه بسیار زیاد است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
42
از روش های به وجود آوردن یا افزون کردن موسیقی کلام، روش تجنیس است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
43
روش تجنیس مبتنی بر نزدیکی هرچه بیشتر واک های کلمات است. به طوری که کلمات همجنس به نظر آیند و شباهت آنها به ذهن متبادر شود. به مصادیق روش تجنیس، جناس گویند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
44
دیدی آن ترک ختا غارت دین بود مرا گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
45
در بیت مذکور بین ختا – که نام ولایتی است – و خطا – به معنای اشتباه – تجنیس تام است.
جناس مرکب: دو کلمه متجانس، هم هجا (هم وزن) باشند اما اختلاف در تکیه داشته باشند، یعنی به قول دستوریان یکی بسیط یا در حکم بسیط و دیگری مرکب باشد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
46
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
47
هر خم از جعد پریشان تو زندان دلی است تا نگوئی که اسیران کمند تو کمند
در بیت مذکور بین کمند – به معنای وسیله شکار – و کمند – به معنای «کم هستند» – جناس مرکب است.
جناس مرکب در حقیقت همان جناس تام است زیرا عین واژه تکرار می شود.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
48
جناس مضارع: و آن اختلاف صامت های قریب المخرج در آغاز کلمات هم هجا و هم واک است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
49
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
50
اگر در سجع متوازی اختلاف صامت های آغازین بسیار کم باشد و به اصطلاح صامت ها قریب المخرج باشند به آن جناس مضارع گویند. گام/ کام، بست/ پست، حالی/ خالی
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
51
که از آن دوری در این دورای کلیم یا مکش زیرا درازست این گلیم
در بیت مذکور «کلیم» و «گلیم» جناس مضارع است زیرا صامت نخست آنها قریب المخرج است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
52
چون که شکر گام کرد و ره برید لاجرم زان گام، در کامی رسید
در این بیت بین «گام» و «کام» جناس مضارع است.
جناس ناقص یا محرّف: و آن اختلاف در مصوت کوتاه دو کلمه هم هجا و هم واک است: خَلق/ خُلق، مِهر/ بِبَری/ بِبُری، مَقام/ مُقام، دَرد/ دُرد
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
53
جناس زاید: یکی از کلمات متجانس نسبت به دیگری واک یا واک هایی در آغاز یا وسط یا آخر اضافه داشته باشد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
54
جناس مطرّف یا مزید: یکی از کلمات متجانس نسبت به دیگری یک یا دو هجا در آغاز بیشتر داشته باشد: کوه/ شکوه، قار/ منقار، رمیده/ آرمیده، کار/ بیکار، قوت/ یاقوت، صاف/ مصاف، طاعت/ اطاعت
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
55
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
56
شرف مرد به جود است و کرامت به سجود هرکه این هردو ندارد عدمش به ز وجود
در این بیت بین «جود» و «سجود» جناس مطرّف است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
57
هرچه کوته نظرانند بر ایشان پیمای که حریفان ز مل و من ز تامل مستم
در این بیت بین «مل» و «تامل» جناس مطرّف است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
58
ساز کن مطرب به یاد خسرو مسعود، عود باده ده ساقی چو فر مملکت افزود، زود
در این بیت بین «مسعود» و «عود»، «افزود» و «زود» جناس مطرّف است.
ُفرق جناس مطرّف با سجع مطرّف در این است که در سجع مطرّف صامت آغازین هجای قافیه حتماً متغیر است مثل کار/ ستار. اما در جناس مطرّف صامت آغازین هجای قافیه یکسان است مثل زار/ نزار
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
59
به اسجاع متوازنی که اختلاف آنها فقط در واک رَوی باشد جناس مطرّف گویند: آزاد/ آزار، یاد/ یار، شرار/ شراب، طعان/ طعام، جام/ جان، خیل/ خیر
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
60
جناس مذیّل: و آن وقتی است که واک یا واک های اضافه در آخر باشد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
61
جناس زاید را می توان کلاً از دیدگاه جناس اشتقاق نیز بررسی کرد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
62
جناس اشتقاق یا اقتضاب: کلمات متجانس از حیث مصوت بلند با یکدیگر فرق دارند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
63
جناس قلب یا مقلوب: که آن اختلاف در توزیع واک های مشترک کلمات است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
64
قلب بعض: آن وقتی است که جای یک صامت در کلمات هم هجا تغییر کند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
65
قلب کل: در کلمات یک هجایی توزیع واک ها درست (یا با یک اختلاف) وارونه یکدیگر باشد و آْن در حقیقت نوعی موسیقایی از سجع متوازن است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
66
جناس در کلام انواع جناس که تاکنون بررسی شد همه در سطح کلمه بود، اما روش تجنیس در سطح جمله یک مصداق بیشتر ندارد و آن وقتی است که تمامی (یا اکثر) کلمات دو جمله یکسان و یکی دو مورد آن جناس تام باشد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
67
سومین روشی که در نظام بدیعی لفظی، موسیقی کلام را به وجود می آورد و یا افزون می کند تکرار است: تکرار واک، هجا، واژه، عبارت.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
68
تتابع اضافات (یعنی آوردن چند اضافه پشت سرهم)، که در نظر قدما مخل فصاحت بوده است، به علت تکرار مصوت کوتاه e که همان هم صدایی است، در شعر فارسی مقبول است: فغان کاین لولیانِ شوخِ شرین کارِ شهرآشوب
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
69
ردالصدر الی العجز: یعنی کلمات اول و آخر بیت (یا نزدیک به اول و آخر بیت) یکسان یا مشابه باشد: عصا برگرفتن نه معجز بود همی اژدها کرد باید عصا
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
70
ردالعَجُزالی الصّدر: کلمه آخر بیت (عجز) در اول بیت بعد (صدر) تکرار شود:
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
71
مجنون به هوای کوی لیلی در دشت دشت به جست و جوی لیلی می گشت می گشت همیشه بر زبانش لیلی لیلی می گفت تا زبانش می گشت
التزام یا اعنات: در تمام طول شعر، کلمه مخصوصی تکرار شود.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
72
طرد و عکس یا تبدیل و عکس: مصراعی را به دو پاره را در مصراع دیگر برعکس تکرار کنند: دلبر جانان من، برده دل و جان من برده دل و جان من، دلبر جانان من
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
73
در بدیع لفظی از صنایع دیگری هم نام برده اند که به نظر من ما در ایجاد یا ارتقای موسیقی کلام نقشی ندارند و برخی از شاعران از آنها فقط برای نمودن اقتدار خود در سخنوری استفاده کرده اند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
74
به جناس مطرّف، جناس جناس اشتقاق نیز می توان گفت.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
75
برخی از صنایع بدیع لفظی، جنبه معنوی هم دارند یعنی از دیدگاه تناسبات معنایی در بین کلمات هم قابل بررسی هستند از قبیل طرد و عکس
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
76
در مطالعه بدیع معنوی باید به این نکته توجه یابیم که گاهی انسجام کلام یا بافت ادبی را به وسیله آوردن واژه هایی ایجاد می کنند که از نظر معنا با هم رابطه یا روابطی، بیش از آنچه در کلام عادی لازم است، دارند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
77
وقتی شاعر می گوید: من عهد تو، سخت، سست می دانستم بشکستن آن درست می دانستم بین کلمه سخت/ سست و شکستن/ درست، رابطه تضاد برقرار است. حال آنکه در سخن گفتن عادی احتیاج به برقراری چنین روابطی نیست.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
78
بدیع معنوی مطالعه ابزار یا شگردهایی است که بین اجزاء کلام، تناسبات و روابط هنرمندانه معنایی به وجود می آورند و بافت کلام را از لحاظ معنا منسجم می کنند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
79
از صنایع بدیع معنوی می توان با پنج روش زیر بحث کرد: 1. تشبیه 2 تناسب 3. ایهام (تضمّن و اغفال) 4. ترتیب کلام 5. تعلیل و توجیه
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
80
تشبیه در این طریقه یا روش، تناسب معنایی یا موسیقی معنوی بر اثر همانند کردن امر یا اموری به امر یا امور دیگر ایجاد می شود.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
81
مبالغه (اغراق) و غلو: توصیفی است که در آن افراد یا تفریط باشد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
82
َهمین که می گوییم «قد او مانند سرو است» مرتکب غلو شده ایم.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
83
مبالغه و اغراق و غلو از دیدگاه دیگری هم جزو مباحث علم بیان است. به جای این که بگوییم زیاد گفتیم، می گوییم: هزار بار گفتم.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
84
حماسی: یعنی افراط و تاکید در توصیفی که جزو ذات آثار حماسی است قهرمان حماسه، فردی غیرطبیعی است که در مکان های غیرطبیعی، اعمالی غیرطبیعی انجام می دهد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
85
مبالغه و غلو در موارد عادی پسندیده نیست و وقتی جنبه بدیعی می یابد که با صنعتی همراه باشد یا در آن نکته و دقیقه و لطیفه ای
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
86
نه آن چنان به تو مشغولم ای بهشتی روی که یاد خویشتنم در ضمیر می آید
جمع: دو یا چند مورد را در صنعتی ادعایی (که بدان جامع گویند) با هم جمع کنند. یعنی دو یا چند امر را در وجهی ادعایی شبیه به هم بدانند و این در حقیقت همان تشبیه مضمر است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
87
تفریق: با انکار شباهت دو امر و اقامه دلیلی اقناعی بین آن دو فرق گذارند و گاهی یکی را بر دیگری تفضیل نهند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
88
جمع و تفریق یا جمع با تفریق: نخست با تشبیه مضمر دو امر را در صفتی ادعایی جمع کنند و سپس بین آن دو، فرق نهند:
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
89
منم امروز و تو انگشت نمای زن و مرد من به شیرین سخنی، تو به نکویی مشهور
جمع با تقسیم: نخست چند امر را در جامعی جمع کنند، و سپس آنها را تقسیم کنند، یعنی آن زلف را نشر کنند، و این معمولاً بدین نحو است که جامع را در مورد هریک جداگانه توضیح دهند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
90
تجاهل العارف: در اسناد امری به امری یا در تشخیص دو امر کاملاً متباین تردید یا بی اطلاعی نشان دهند. علت عدم تشخیص این است که شاعر دو امر را کاملاً شبیه به هم یافته است (تشبیه مضمر). تجاهل العارف با غلو همراه است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
91
ارسال المثل یا تمثیل: کلام حاوی ضرب المثلی باشد (چه شاعر از ضرب المثلی استفاده کرده باشد و چه کلام او بعدها ضرب المثل شده باشد).
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
92
ساختار ارسال المثل بدین نحو است: دو جمله بدون ذکر ادات تشبیه به هم تشبیه شوند و مشبهٌ به ضرب المثل باشد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
93
تجسم: عینی کردن امری ذهنی و به اصطلاح تصویری کردن آن به وسیله تشبیه مضمر است. انفصال معنوی را به انفصالی مادی که صدای آن قابل شنیدن باشد تشبیه کرده است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
94
در باطن من جان من از غیر تو ببرید محسوس شنیدم من، آواز بریدن
حرف گرایی: یعنی تشبیه به شکل و موقعیت حروف الفبا:
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
95
زلف ترا جیم که کرد؟ آن که او خال ترا نقطه آن جیم کرد
تا به بالا تو راست چون الفی ما چو لامیم در میان بلا
روش تناسب در این روش از صنایعی سخن می رود که اساس آنها تناسبات معنایی بین اجزاء کلام است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
96
مراعات النظیر (تناسب): واژه های کلام اجزایی از یک کل باشند و از این جهت با هم ارتباط داشته باشند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
97
دلم از مدرسه و صحبت شیخ است ملول ای خوشا دامن صحرا و گریبان چاکی
جناس کلمات هم خانواده: یعنی آوردن کلماتی که به لحاظ ریشه با هم ارتباط معنایی دارد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
98
جناس پسوند: یکی از کلمات متجانس نسبت به دیگری سه واک یا بیشتر در آخر اضافه دارد و آن واک ها در حکم پسوند یا شبه پسوند هستند: غم/ غمخوار، ناز/ نازنین، نار/ ناردان، گل/ گلستان
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
99
جناس ریشه: واژه ها در حداقل سه واک (دو یا سه صامت و یک مصوت) اشتراک دارند و به اصطلاح از یک ریشه هستند: رسل rosol/ رسایل rasāyel، ملک melk/ مالک mālek/ مملکت mamlekat
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
100
اگر کلمات واقعاً از یک ریشه باشند به اصطلاح قدما بین آنها صنعت اشتقاق و اگر واقعاً از یک ریشه نباشند بین آنها صنعت شبه اشتقاق است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
101
تضاد (= طباق): کلمات از نظر معنی عکس و ضد هم هستند:
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
102
من عهد تو سخت، سست می دانستم بشکستن آن درست می دانستم
در بیت مذکور بین دشمنی و دوست، و بین آخر و نخست رابطه تضاد است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
103
این دشمنی ای دوست که با من به جفا آخر کردی نخست می دانستم
تلمیح: اشاره به داستانی در کلام است و دو سخات تشبیه و تناسب دارد، زیرا اولاً ایجاد رباطه تشبیهی بین مطلب و داستانی است و ثانیاً بین اجزاء داستان، تناسب وجود دارد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
104
ارصاد و تسهیم: تناسب بین معانی و الفاظ، آن قدر واضح باشد که قسمت پایانی بیت، مخصوصاً قافیه، با توجه به قافیه های قبل، قابل پیش بینی باشد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
105
براعت استهلال: بین مقدمه با موضوع آن تناسب معنایی اجمال و تفصیل باشد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
106
در مقدمه داستان رستم و سهراب، به مرگ سوزناک سهراب چنین اشاره شده است:
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
107
اگر تندبادی برآید ز کنج به خاک اوفتد نارسیده ترنج
درج عباراتی از قبیل هوالحی الذی لایموت در آغاز وصیت نامه ها و اناالیه راجعون در آغاز آگهی های ترحیم، براعت استهلال است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
108
حسن تخلّص: تخلّص یا گریزگاه یکی دو بیتی است که قسمت آغازین قصیده یعنی تغزل و تشبیب را به مدح می پیوست اگر این اتصال به نحو لطیف و زیبایی باشد، صنعت حسن تخلّص است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
109
براعت یعنی بلندی و تفوق، و استهلال به معنی صدای گریه کودک با هر صدای بلند است و روی هم بلند کردن صدا و آواز معنی می دهد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
110
حشو ملیح (= اعتراض): در طی کلام، جمله معترضه ای آورند که با مطلب تناسب تام داشته باشد و معمولاً در آن لطیفه و هنری است:
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
111
دی – که پایش شکسته باد – برفت گل – که عمرش دراز باشد – آمد
در بیت مذکور حشو ملیح است زیرا آشفتن هم به بت برمی گردد و هم به موی.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
112
بت زنجیر موی از گفتن او برآشفت، ای خوشا آشفتن او
صدامعنایی: آوردن الفاظی که صدایشان مستمع را به منبع صوت دلالت می کند:
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
113
ستون کرد چپ را و خم کرد راست خروش از خم چرخ چاچی بخاست
استثنای منقطع: موردی را از موردی مستثنی کنند بدون این که عقلاً و عرفاً استثناء صحیح باشد، زیرا مستثنی از جنس مستثنی منه نیست:
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
114
کس از فتنه در فارس دیگر نشان نجوید مگر فتنه قامت مهوشان
روش ایهام در این روش کلمات موهم معانی مختلفند (حداقل دو معنی)
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
115
ایهام (= توریه): کلمه ای در کلام حداقل با دو معنی به کار رفته باشد: «مردم» در مصراع دوم به دو معنی انسان و مردمک چشم به کار رفته است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
116
ز گریه مردم چشم نشسته در خون است ببین که در طلبت حال مردمان چون است
بیت مذکور ایهام دارد زیرا «مدام» هم به معنای «شراب» و هم به معنای «همیشه» است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
117
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
118
بیت مذکور ایهام دارد زیرا «شیرین» هم اسم معشوق خسرو و هم به معنای «لذتبخش» است.
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
ایهام تناسب: فقط یکی از دو معنی کلمه در کلام حضور داشته باشد اما معنی غایب با کلمه یا کلماتی از کلام رابطه و تناسب داشته باشد:
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
119
یکی را حکایت کنند از ملوک که بیماری رشته کردش چو دوک
بیت مذکور تناسب دارد زیرا کرمان اسم زادگاه خواجو است اما در معنی کرمها که در اینجا مراد نیست با ایوب
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
120
صبر ایوبی بباید تا ببیند روزگار همچو دایی مدح پردازی ز کرمان آمده
بیت مذکور ایهام تناسب دارد زیرا قربان به معنی قربانی است اما در معنی بند و تسمه ترکش که در اینجا مراد نیست با تیر و ترکش تناسب دارد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
121
هر تیر که در کیشاست گر بر دل ریش آید ما نیز یکی باشیم از جمله قربان ها
این بیت ایهام تناسب دارد زیرا «حلقه» در این بیت به معنای «مجلس» است اما یکی دیگر از معانی آن «حلقه زلف» است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
122
دوش در حلقه ما صحبت گیسوی تو بود تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
بیت مذکور ایهام تناسب دارد زیرا «چین» در اینجا «جعد و چین و شکن زلف» است، اما به کشور چین هم ایهام دارد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
123
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند
اسلوب الحکیم: جمله ای را برخلاف مقصود گوینده حمل کنند و بنابه دریافت نادرست خود پاسخ دهند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
124
اساس اسلوب الحکیم بر جناس تام است لفظی در دو پاره از کلام به دو معنی مختلف به کار می رود:
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
125
گفتمش باید بری نامم ز یاد گفت آری می برم نامت ز یاد
یکی از فروع روش ایهام، شیوه تضمّن است. بدین معنی که در ضمن مطلبی، مطلب دیگری نیز به صورت غیرمستقیم فهمیده شود. یعنی از خلال واژه یا جمله ای، واژه یا جمله دیگری نیز به ذهن متبادر شود.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
126
استتباع: به مدح موجّه (= دورویه) و ذم موجّه، استتباع گویند یعنی در ضمن توصیف (مدح یا ذم) صفتی خاص، از صفت دیگری هم به صورت ضمنی سخن رود.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
127
که در ضمن مدح خط عارض، از خوبی خط دست (خوش خطی) هم سخن رفته است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
128
جوانی هنرمند و فرزانه بود که دروعظ چالاک و مردانه بود نکونام و صاحبدل و حق پرست خط عارضش خوشتر از خط دست
مثال مدح موجّه
بیت مذکور مدح موجّه دارد زیرا در ضمن وصف آتش خشم ممدوح به یکی دیگر از صفات او که حلم باشد نیز اشاره شده است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
129
گر آتش خشمت را حلم تو نکردی کم زو چرخ دخانستی سیّاره شرارستی
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
130
مقصود ذکر صفت بزدلی بوده است اما در ضمن به خست هم اشاره شده است.
ز میدان چنان تافت روی گریز که گفتی ز وی خواست سائل پشیز
مثال ذم موجّه
تبادر: معمولاً واژه ای از کلام واژه دیگری را که با آن (تقریباً) همشکل یا همصداست به ذهن متبادر کند. معمولاً واژه ای که به ذهن متبادر می شود با کلمه یا کلمات دیگری اس کلام تناسب دارد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
131
بیت مذکور صنعت تبادر دارد زیرا اعدا جمع عدو به معنی دشمنان (دزدان) است، اما به مناسبت صرفه، عوا را نیز به ذهن متبادر می کند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
132
راه عشق گرچه کمینگاه کمین داران است هرکه آهسته رود صرفه زاعدا ببرد
بیت مذکور صنعت تبادر دارد زیرا خویش، خیش را هم به ذهن متبادر می کند که با مزرع و داس و درو تناسب دارد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
133
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
بیت مذکور صنعت تبادر دارد زیرا خُنُک (خوشا)، خُنک (سرد) را هم که با هوا و باد و نسیم تناسب دارد به ذهن متبادر می کند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
134
گفتم خوشا هوایی کزباد صبح خیزد گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
بیت مذکور صنعت تبادر دارد زیرا دَریاب، دُر یاب را هم به ذهن متبادر می کند که با دریا و گوهر تناسب دارد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
135
چندت نیاز و آز دواند به بّر و بحر دریاب وقت خوش که دریای گوهری
یکی دیگر از فروع روش ایهام شیوه اغفال است بدین معنی که خواننده در نظر اول معنایی خلاف مقصود گوینده را توهم کند و یا در مراد حقیقی گوینده تردید یابد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
136
مدح شبیه ذم: مقصود مدح است اما، چون در کلام حروف استثناء و استدراک از قبیل لیکن، ولی، اما و کلمات ذمّی آمده است، در نظر اوّل چنین به ذهن متبادر شود که شاید مراد ذم باشد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
137
در بیت مذکور استعمال واژه های «لیکن» و «ستم» مدح را شبیه به ذم کرده است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
138
ترا پیشه عدل است لیکن به جود کند دست تو بر خزائن ستم
ذم شبیه به مدح: معنی کلام ذم است اما چون از حرف استثنا و کلمات مدحی استفاده شده است، به نظر می رسد که شاید مقصود مدح باشد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
139
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
140
تو به هنگام وفا گرچه ثباتیت نبود می کنم شکر که بر جور دوامی داری
در بیت مذکور آوردن واژه هایی چون: گرچه، وفا، شکر، دوام، موهم مدح است.
ذووجهین (یا محتمل الضدین): وضع و ترکیب و ترتیب لغات به نحوی باشد که کلام هم معنی مدح داشته باشد و هم معنی ذم یعنی به یک احتمال بتوان از آن معنی مدحی فهمید و به احتمال دیگر معنی ذمی.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
141
حسن طلب یا ادب سوال: تقاضای صله و مال از ممدوح به نحوی باشد که نخست به ذهن ممدوح نرسد. یعنی غیرمستقیم و ظریف باشد و حمل بر گدایی نشود:
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
142
رسید مژد ه که آمد بهار و سبزه دمید وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
ترتیب کلام در این روش ارجاع کلمات به یکدیگر مبتنی بر نظم و ترتیب خاصی است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
143
لف و نشر: نخست چند واژه یا مطلب را در یک پاره از کلام با هم بیاورند (لف) و سپس در پاره یا پاره های دیگر کلام توضیح دهند (نشر).
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
144
مثال لف و نشر مرتب دوتایی:
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
145
فروشد به ماهی و بر شد به ماه بن نیزه و قبّه بارگاه
یعنی بن نیزه به ماهی فروشد و قبه بارگاه به ماه بر شد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
146
مثال لف و نشر مشوش دوتایی:
گر دهدت روزگار، دست و زبان زینهار هرچه بدانی مگوی، هرچه توانی مکن
یعنی با زبان هرچه بدانی مگو و با دست هرچه توانی مکن.
تقسیم لف و نشری است که در آن ارتباط فقرات نشر با لف، دقیقاً مشخص باشد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
147
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
148
مثال برای تقسیم مرتب:
به من نمود لب و چشم و زلف آن دلبر یکی عقیق و دوم نرگس و سوم عنبر
در این بیت، «لب» با «عقیق»، «چشم» با «نرگس» و «زلف» با «عنبر» مربوط است.
از فروع تقسیم، بیان و تفسیر یا ایضاح بعد از ابهام است، بدین نحو که مطلبی مجمل را (که معمولاً با عدد بیان می شود) تفصیل دهند و بگشایند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
149
امداد (سیاقه الاعداد): چند اسم را که متوالیاً ذکر شده اند از یک جهت منظور کنند و برای همه یک فعل یا صفت آورند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
150
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نایی به کف آری و به غفلت نخوری
ابر و باد و مه و خورشید را از جهت در کار بودن برای آدمی در نظر گرفته است.
تنسیق الصفات: برای یک اسم، صفات متوالی بیاورند یا برای یک فعل قیود مختلف ذکر کنند:
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
151
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب چنان بردند صبر از من که ترکان خوان یغما را
فرق تنسیق الصفات با اعداد این است که در تنسیق الصفات برای یک امر صفات متعدد آورند، اما در اعداد برای چند امر یک صفت آورند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
152
تنسیق الصفات و اعداد از نظر بدیع لفظی هم ارزشمندند، زیرا در اعداد مصوت کوتاه o (واو عطف) یا سکوت بین اسم ها و در تنسیق الصفات مصوت کوتاه o یا e و یا مکث تکرار می شود.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
153
التفات: تغییر سخن از غیبت به خطاب یا از خطاب به غیبت است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
154
روش تعلیل و توجیه در این روش برای مطالبی که اظهار می شود و توجیه و تعلیل ظریف و لطیفی (ادبی) ارائه می شود.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
155
حسن تعلیل: ابتدا باید دانست که اگر تعلیل در اثری لطیف نباشد یا جنبه علمی داشته باشد، نمی توان آن اثر را ادبی دانست.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
156
تعلیل در ادبیات اسلوب خاصی دارد و باید جنبه اقناعی و استحسانی داشته باشد نه برهانی و علمی، و مبتنی بر تشبیه باشد (که خود تشبیه مبتنی بر کذب است).
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
157
اگر تعلیل ادبی زیبا نباشد (که معمولاً هست) به آن حسن تعلیل گویند:
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
158
شب گرنه به همرنگی بودی چو دو زلف تو کی در شب تاریکم یک لحظه قرارستی
مذهب کلامی: مطلبی را با قیاس و برهان عقلی و خطابی اثبات کنند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
159
بیت مذکور صنعت مذهب کلامی دارد زیرا کنگره قصر مداین می گوید ما که کاخ انوشیروان دادگر بودیم چنین خرابه شدیم، خود پیداست که روزگار با قصر ستمکاران چه خواهد کرد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
160
ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما بر قصر ستمکاران گویی چه رسد خذلان؟
دلیل عکس: برای مطلبی دلیلی بیاورند که کاملاً برخلاف انتظار و مخالف عرف و عادت باشد و این یکی از شیوه های ایجاد طنز است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
161
حاشا که من به موسم گل ترک می کنم من لاف عقل می زنم این کار کی کنم؟
سوال و جواب: شعر مبتنی بر پرسش و پاسخ یا گفتگو و مکالمه باشد. سوالات یا سخنان باید زیبا و ظریف باشد و مخصوصاً جواب ها جنبه ادبی داشته باشد، یعنی در آن نکته ای و هنری باشد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
162
در سوال و جواب پرسش کننده محکوم و مجاب می شود. مثلاً اگر سوال برهانی است باید آن را رد کنند و اگر جنبه انتقاد دارد باید آن را توجیه کنند و اگر در آن طلبی است باید آن را احاله به محال کنند.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
163
اگر در سوال و جواب، مخاطب کلام گوینده را برخلاف مقصود او حمل کند، صنعت اسلوب الحکیم است.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
164
در کتب بدیعی از صنایع دیگری هم نام برده اند که جای بحث از بعضی از آنها در سایر نظام های ادبی است مثلاً لغز یا چیستان و معما و هزل و مطایبه را که در بدیع معنوی مطرح کرده اند باید در درس «انواع ادبی» بررسی کرد.
احمدعلی جعفری عضو هیات علمی دانشگاه
165