چکیده
در بخش اول نمونه های خارجی مشابه . راهکارهای ارائه شده از طرف آنها قرار گرفته است .
در بخش دوم نیز نمونه هایی از گورستانها مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته که این بخش خود شامل سه قسمت است :
1/ نمونه های گورستانهای داخل ایران
2/ نمونه های آرامگاه های داخلی
3/ بقعه های موجود در ایران
فصل پنجم گذری دارد به باغ سازی در ایران . این فصل را به خاطر آن آورده که در نظام فکری با توجه به قر آن و گفته های بزرگان ، باور بر این است که گورستان باغی است که در آن بذر انسان کشت می شود و محصول قوت روح زندگی است .
در مبحث دوم به خاطر ویژگی های خاص بستر طراحی (گورستان ظهیرالدوله ) مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفته است.
در مبحث اول مبانی نظری کلیه اصول مربوط به طراحی گورستان آورده شده است که شامل شش فصل می باشد .
در فصل اول تاریخچه کلی در مورد تهران و شمیران و محله دربند ارائه شده تا بدین سان بستر طرح پیشاپیش شناسانده شود.
در فصل دوم این مکتوب با عنوان راهبرهای همگانی مشخص شده است . مطالبی است که طراحان می بایست در طراحی گورستان در نظر گیرندذکر شده.
فصل سوم با عنوان طراحی گورستان مطالب این قسمت مطالعاتی که بر اساس کلیات طراحی گورستان ، مطالعات کالبدی فلسفه و اهداف طراحی .
فصل چهارم با عنوان گذری در نمونه ها شامل چند بخش است
در فصل اول با بیان نظری طراحی ، طرح مورد نظر تشریح شده است .
در فصل دوم مدارک تصویر طرح آمده است.
فصل اول با عنوان کلیات پس از معرفی پیشینه تاریخی به ویژگی های جغرافیایی آب و هوایی و خصوصیت های مذهبی پرداخته است.
فصل دوم با عنوان گزینش بستر طراحی پس از گزینش بستر طراحی که با توجه به اصول مکان یابی انجام شده است .
بستر طراحی از نظر جغرافیایی دسترسی ها ، همجواریها ، شیب و نظیر اینها مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است .
فصل سوم با عنوان نقد عناصر ساختاری طرح با توجه به اینکه ویژگی ها و مشخصات عناصر ساختاری گورستان در مبحث اول معرفی گردیده است به بررسی مزایا ومعایب سایت پرداخته شده. درقسمت آخر این فصل راه حل های معماری برای طرح مورد نظر بررسی شده است .
مبحث سوم قسمت اصلی این مکتوب است به معرفی طرح به طور کامل پرداخته است .
مقدمه
در آن زمان خود وی این گلستان را به مرکزی فرهنگی – هنری تبدیل کرده بود.با در گذشت وی – که داماد ناصرالدین شاه نیز بود – در حدود 64 سال پیش جد او در این باغ به خاک سپرده شده و پس از آن بزرگانی از اهل شعر و موسیقی در این مکان آرامیدند و ظهیرالدوله نام آرامگاه را بر خود پذیرفت.
در سال 1366 سیل عظیمی که در تجریش جاری شد باعث خارت و صدمات بسیاری بر چهره این مکان فرهنگی گردید گفتنی است در سال 1378 ظهیرالدوله به عنوان آثار میراث فرهنگی کشور به ثبت رسید.
نه صحبت از ملک الشعرای بهار نیست که او هم یکی از آنهاست . صحبت از فروغ فرخزاد ، صبا ، رهی ، محجوبی ، رفیعی ، مسعود ، وزیری ، ایرج میرزا ، خالقی ، یاسمی ، لقمان ادهم و … هم نیست که هر کدامشان ستون و پایه یکی از هنر های صد سال اخیر این مرز و بوم بودند و هنوز هم هستند .
گورستان جایگاهی است برای زندگانی ، مکانی که سرانجام را ببینند و بیند یشند که چه گونه می بایست بود و چه گونه می بایست زیست.
در واقع برنامه ریزی و طراحی گورستان ها ی شهری ریشه در فرهنگ و تحولات شهر سازی معماری اسلامی ایران نیز دارد .
معمولا در گذشته مکان یابی گورستان ها با توجه به آموزه های دینی و فرهنگی و به عنوان مکان مقدس که مردم نسبت به آن تعلق خاطر ویژه دارند و در خاطرات و ذهنیات جمعی مردم شهر نیز دارای جایگاه ویژه ای است ، انتخاب می شود.
گورستان ظهیرالدوله که در ابتدای خیابان دربند تهران قرار دارد زمانی به گلستان ظهیر الدوله مشهور بوده .
مجموعه تاریخی گورستان ظهیرالدوله از دوران قاجار به یادگار مانده و اکنون در یکی از کوچه پس کوچه های دربند ، به مکانی برای گردهمایی ادب دوستان تبدیل شده است .
ظهیرالدوله ، که این گورستان را به نام او منصوب کرده اند از درویشان عهد ناصری است که این مکان را برای گرهمایی و برگزاری نشست های درویشان پایه گذاری کرده است .
علی خان ملقب به صفی علیشاه ( لقب طریقتی وی ) ابن ظهیرالدوله بزرگ از رجال عهد ناصر الدین شاه و عارف معروف در جعفر آباد شمیران به دنیا آمد.
وی در سن 16 سالگی به دامادی ناصرالدن شاه درآمد و سپس وزیر تشریفات شد . مدتی نیز حکومت تهران را داشت .در سال 1303 ه . ق در مسلک مریدان صفی علیشاه در آمد.پس از فوت صفی علیشاه در 26 ذیقعده 1316 ه . ق جانشین او شد .
صحبت از دنیایی است که خاکش ر از غم و اندوه و هوایش سرشار از سرود و شعر و ترانه است . دنیایی پر برای گذشتگان ، گورستان ظهیر الدوله .
برای بودن در این چهار راه حسرت ، سه راه بیشتر نیست یکی از سر پل تجریش ، یکی از ایستگاه پایین خیابان دربند و آخری هم راه گلاب دره .
قدیم تر ما شاید می شد از کوچه پس کوچه ها ی شمیران رسید به این گورستان اما حالا برج کنار برج و ساختمان کنار ساختمان ، دور تا دور این قبرستان را گرفته اند .
برج هایی که کسی نمی داند روی سنگ قبر کدام دست از دنیا کوتاه مانده ای نباشد
حالا این مکان ، این گنجینه هنر کم کم به فراموشی سپرده می شود . تنها شاید شمیرانی های قدیم گاهی که از کنارش رد می شوند از پشت برج ها ، دیوارها ، نرده ها ، میله ها ، درهای آهنی نیم نگاهی می اندازند و می گذرند . نه فاتحه ای نه دسته گلی نه خاطره ای .
“ از آنجا که در گورستان ظهیرالدوله تعدادی از موسیقی دان ها ، شعرا ، نویسندگان ، روزنامه نگاران و ورزشکاران دفن شده اند و تعداد زیادی از علاقه مندان به باز دید از این مکان تاریخی در آخر هفته به ظهیرالدوله می روند ، لازم است تا این مکان در شان بزرگانی که در آن خفته اند و شهروندانی که برای بازدید می آیند ساماندهی و احیاء شوند.”
ظهیرالدوله موسس انجمن اخوت و از طرفداران مشروطه و آزادیخواه بود و به همین سبب به دستور محمد علیشاه به هنگام بمباران مجلس منزل و خانقاه او رانیز به توپ بستند و اثاثیه گرانبهای آنها را به این گورستان که امروزه باغ یا سر قبر ظهیرالدوله و در بعضی متون از آن به عنوان صفائیه ذکر شده است بردند .
دلیل ماندگاری این اثر تاریخی شهر تهران را می توان ناشی از ارزش و اعتبار آن نزد متولیان و نگهبانان فعلی آن(دراویش ) دانست
بی توجهی به مجموعه ارزشمندی که در یکی از خیابانهای فرعی دربند ، در انتهای کوچه ای بن بست ، بخشی از خاطرات فرهنگ ، هنر و ادبیات ایران را در خود جای داده ، جفایی است ناروا که به هیچ وجه سزاوار چنین یادگاری نیست.
بهمن ادیب زاده ، مشاور شهردار منطقه یک تهران در این باره می گوید:
تاریخچه تهران وشمیران
وجه تسمیه تهران
ملاحظات جنگی و دفاعی در بر زمین ساخته بودند تا دشمنان نتوانند در آن دست یابند و بقول یاقوت حموی یکی از تاریخ نویسنان، خانه نویسان، خانه های ساخته شده در تهران روزگاران گذشته بمانند لانه مورچگان بوده است.
. بنا به نوشته های مورخان، همچون محمد فروینی نویسنده کتاب (آثار البلاد) چون تهران کوچک در سر راه شهر ری قرار داشته و هر چند یکبار از این راه کاروانهائی می گذشته است این فربه مرکز چپاول و غارتگری بوده و راهزنان و غارتگران که در این قریه زندگی می کردند غالباً قافله ها و کاروان هائی را که از نزدیک تهران عبور می کردند مورد دستبرد و غارت قرار می داده اند.
و همین قریه کوچک با ساکنانش که اکثراً ماجراجویان چپاولگر بود اند گاه و بیگاه مورد تجاوز و هجوم قبایل و زورمندان دیگر، قرارمی گرفته اند که خیال تصرف این محل را داشته اند، ساکنان قریه بخاطر حفظ و حراست خود و شهر سردابها و نقب ها و کانال ها
در خصوص وجه تسمیه تهران روایتی هم وجود دارد که در بعضی آثار محققان و منتقدین آمده است . در این آثار گفته شده است ک کلمه تهران از دو طرف ( نه ) به فتح ت که بمعنی آنها و آخر و ( مان ) که بمعنی دامنه است ترکیب گردیده که جمعاً می شوند: آخر دامنه و چون فربه تهران در دامنه کوه البرز قرا ر گرفته تهران با آن آخر دامنه کوه می گفتند. در مقابل فربه شمران است که حرف ( شم ) معنی بالا را می دهد و ران هم که گفتیم دامنه می باشد. یعنی بالای دامنه و شمیران را بدان جهت بالای دامنه می گفتند که برفراز دامنه کوه البرز و بالا دست تهران قرار داشت.
امّا تهران، شهر ما که امروز از لحاظ عظمت و وسعت و کشش و کوشش وضعی چشمگیر و از جهت جمعیت حالتی قابل توجه دارد روزگاری دراز فقط قریه کوچکی بوده که جز توابع شهری به حساب می آمده است. این قریه را پدران ما به
گاه و بیگاه به زیارت آن مرقد می رفت و علاوه بر آن به علّت وجود آبهای گوارا و باغات فراوانش به قریه تهران گرایش پیدا کرده وتدریجاً در این محل سکونت های طولانی می کرد و همین قضیه توجه سلطان صفوی را به تهران برانگیخت تا جائی که دستور داد قریه تهران حصاری محکم بکشند و او اولین بناهای رسمی تهران را در سال 961 هجری ایجاد نموده دستور داد صد و چهارده برج در آن جا ایجاد کنند که مطابق شماره سوره های قرآن کریم است و زیر برج سوره ای دفن نمود.
بعد از شاه طهماسب، شاه عباس کبیر باغ بزرگی در تهران بنا کرد که در این باغ ساختمانی نیز برای سکونت احداث نمود. شاه عباس ضمناً در تهران درختان چنار بسیاری کاشت که به دلیل همین فراوانی درخت چنار تهران را چنارستان نیز می گفتند.
کریم خان زند به دنبال سلاطین صفوی در تهران یک ارک و حصار بزرگ ایجاد کرد تا بتواند گاه و بیگاه در آنجا سکونت کرده
تهیه می کردند که به محض اینکه دشمنان و مهاجمان شروع به حمله نمایند خود را در این محل ها که البته از خشم دشمنان مخفی بود پنهان می کردند و معمولاً برای اینکه بتوانند مدتی در این نقاط دوام بیاورند و از گرسنگی تلف نشوند در آن زاغه ها و سردابها آذوقه و خواربار فراوانی از قبل تهیه و تدارک می دیدند.
قریه تهران علاوه بر این خصوصیات دارا ی باغهای فراوانی بوده و میوه های آن بسیار متنوع و مخصوصاً میوه انار آن معروف بوده است. ضمناً تهران پیش از حمله مغول به شهر ری یکی از مناطق ییلاقی این شهر بوده و یا حمله مغولان به ری گروه زیادی از اهالی این شهر به تهران که دارای سردابها و بر زمین های زیاد بوده پناهندگان می شوند و با این ترتیب تهارن کوچک نخستین قدم را در راه توسعه و گسترش خود برداشت
تهران فرقی و حرکت سریع خود را از دوره صفویه شروع نمود و شاه طهماسب صفوی که قزوین را پایتخت خود قرار داده بود چون حدّ اعلای صفویه ( سید حمزه ) در خوار حضرت عبدالعظیم مدفون بود .
شمیران
لفظ شمیران به معنای سردسیر است.
در ایران قلعه و قریه بسیاری را می توان نام برد که به نام شمیران خوانده شده اند . ولی به علت وجود لهجه های
متفاوت در نواحی مختلف ، اختلافی در تلفظ این کلمه روی داده است .
از آنهاست:
شمیران هرات ، شمیران مرو شاهجان ، شمیران ارمنستان ، شمیران از توابع اردشیر خره ، شمیران وان ، شمیران اران ، شمیران تارم ، شمیران اسد آباد ، شمیرم لرستان ، سمیرم اصفهان ، شمیلان طوس ، و شمیران قصران که موضوع بحث ما است .
این نام ها ریشه ای مشترک دارند
تمام این نام ها دارای یک ریشه مشترک هستند و آن ریشه شم یا سم است .
یا سرداران قاجار که در مازندران و استراباد بودند به ستیز و نزاع بپردازد.
پس از فوت کریم خان زند و مرگ لطفلی خان آخرین پادشاه زندیه آقا محمد خان قاجار شهر تهران حمله کرد. پس از چند جنگ با غفوریان حاکم دست نشانده زندیه این شهر را به تصرف خود درآورده و در روز یکشنبه یازدهم جماید الثانی سال 1200 هجری قمری که مصادف با نوروز بود در همان تالاری که روزی بعنوان اسیر و گروگان به خدمت سلطان زندیه آورده شده بود.بر تخت سلطنت تکیه زد و پس از استقرار و رسیدن به قدرت تهران را به پایتختی انتخاب نموده آن را در الخلاقه نامید. علت برگزیده شدن تهران به پایتختی که فقط بیست هزار نفر جمعیت داشت نزدیکی این شهر به روستاهای حاصلخیز و نزدیکی آن با مساکن ایلات اقشاری و ساوجبلاغ و غرب ورامین که هواخواهان او بوده اند و هم چنین نزدیکی آن به استرآباد و مازندران که قرارگاه او و ایل قاجار بود به حساب می آمد.
ظاهرا در دوران سلطنت ناصر الدین شاه برای اینکه موطن حاجی ملا علی کنی را رونقی دهند ، برای آن مرکزیتی قائل شده و آن را از ناحیه شمیران جدا کرده و بدون در نظر گرفتن رفت و آمد با وسایل آن روز 60 پاره دهکده های گته ارنگه و کوشکه ارنگه لورا را زیر نظر حکام کن در آورده اند .
این جدایی تا دوران تشکیل اداره سجل احوال باقی بود. زیرا تمام شناسنامه های نسل پیش ساکنان ان دهکده ها صادره از کن است.
ظاهرا نخستین بار اطلاق نام شمیران به این ناحیه در سال 1074 قمری است
در این ایام نام قصران رو به فراموشی می رود و شمیران که قلعه معتبر و عظیمی در دل این ناحیه است ، نامش به پهنه دامنه کوه توچال اطلاق می گردد.
دربند
دربند از دهکده های قدیمی شمیران و در شمال باغ سعدآباد است. از محلات قدیمی آن مغ محله (= مرغ محله ) است که در ابتدای راه سربالائی است که به پس قلعه می رود. در ایام تابستان بعضی از شاهزادگان قاجار در اینجا نشیمن داشته اند.
در فارس مرکبات خیز می گویند امسال مرکبات را سم ( به فتح ) زده ، یعنی سرما زده است.
همین ریشه در لارستان به شکل سوم به کار می رود و سوم زده یعنی سرما زده .
بنابراین شمیران ظاهرا باید به معنی محل سرد باشد . اما یک سنگ بر سر راه ما است و آن قلعه شمیران تارم زنجان است.
این قلعه که امروز در جنوب سد سفید رود افتاده و پایه های کوهی که بر آن بنا شده در آب سرد فرو رفته است ، در دل گرمسیر تارم است.
شاید در این مورد زمستان بسیار سخت و باد و بوران شدید آن در نظر گرفته شده است. یا تغییراتی در عوارض جوی آن در طول مدت پدید آمده است .
قصران جای خود را به شمیران داد
امروز شمیران بر ناحیه نیمه کوهستانی شمال تهران اطلاق می شود که در گذشته یعنی تا دوران تالیف 7 اقلیم امین احمد رازی ( 1004 تا 1003 ) این ناحیه را قصران می گفته اند و حد آن از مشرق ، کلاک کرج و از مغرب گردنه قوچک است
رودخانه دربند شامل دره های فرعی زیر است:
1- دره اوسون که از ایزکمر و فرخه لا (بضم فاء) = فراخ لا شروع می شود و به باغستان اوسون می رسد و پس از گذشتن از بند اوسون به آب دره دوجهک ( بضم دال و کسر جیم و فتح ها ء) می پیوندد.
2- دره آبشار پس قلعه ک سرچشمه های فرعی آن چاهار پالان و باغک است که آب این دره به شیر پلا می رسد . در زیر آبشار شیرپلا، آب دره دیگری از دست چپ به آن می ریزد. سرچشمه های این دره : یوردخاله و پیال چل است که پس از گذشتن از سرنو ( بفتح سین و کسر راء) به آب شیرپلا می پیوندد و پس از آن آبشار پس قلعه را تشکیل می دهد و در زیر دره دوجهک با آب اوسون یکی می شود.
از دره های دست راست این رودخانه پس ازدهکده پس قلعه، دره های امامزاده ابراهیم یعنی دره کاک و آب شیر دره است که از این آب برای قلعه شمیران استفاده می کرده اند.
دره دیگری از طرف دست چپ به نام دره زون، در دو آب شیر دره به رودخانه دربند میِ ریزد و به سربند می رسد.
حدود و مشخصات دربند:
دربند در شمال تجریش است . از شمال به رشته کوه توچال و پس قلعه و از جنوب به جعفرآباد و از مشرق به امامزاده قاسم و از مغرب به بازوی کوه توچال رودخانه پس قلعه از میان دربند می گذرد کلیه مایحتاج این دهکده از خارج تهیه می شود.
محله های آن به نامهای : مرغ محله (مغ محله) ، کنار محله، کلاغ پر، سربند معروف است. دارای دبستان دولتی و ملی و حرفه ایست. در اراضی آن به امر رضا شاه مهمانخانه و ویلاهای متعدد ساختند. اراضی سعدآباد در جنوب دربند و میان تجریش و دربند است. چون سربند تنگنا بود پلی بزرگ زده و وسعتی پیدا کرده و مجسمه کوهنوردی هم در میدان سربند نصب شده است . مردن آن کاسب و کارمند ادارات و کارگر کاخ سعدآباد هستند.
راهبرهای همگانی آرامستان
تعریف گورستان
تفکرات طراحی
اصول طراحی
سازماندهی فضایی
عناصر ساختاری گورستان
راهبردهای همگالی آرامستان (آرامستان یا فضای آرام بخش ، نامی است شایسته تر از گورستان برای معرفی حال و هوای روحانی فضا)
صرفاً به دلیل اجتناب از تماس افراد زنده با اجساد است که بلافاصله پس از مرگ مراحل تغییر شکل و فساد آنها آغاز می گردد.
عامل دیگر معنوی است و به واسطه ارتباط با مذاهب و فلسفه به وجود آمده و قوت گرفته است. با توجه به این امر ، پس از مرگ عزیزی در خانواده و یا پس از درگذشت فرد متشخصی در جامعه ، همواره این نیاز حبس شده است که با احترام آن شخص و برای تداوم و استنمرار یاد او، تندیس یا اثری معمارانه از او تهیه کنند.
با توجه به عقاید مذهبی و فلسفی متفاوت یا حتی آداب و رسوم جوامع مختلف و ویژگی های تمدن های گوناگون مکانی و گذشت قرنها و همچنین آیین های گوناگون ، انواع معماری آرامگاهی در مناطق مختلف شکل گرفته است ( نمونه بارز این گونه مقابر ، حرم امامان و امامزادگان و یا استوپاهای هندی است).
بر چرخ فلک هیچ کسی چیره نشد
وز خوردن آدمی زمین سیر نشد
مغرور بدانی که نخوردهست تو را
تعجیل مکن هم بخورد ، دیر نشد
«خیام »
در هر دوره معماری مقابر و گورستان ها دارای اهمیت ویژه ای بوده اند . براساس همین اهمیت ، معماری توجه خاصی به آن مبذول داشته اند و توسعه به دست آمده در این بخش از معماری مدیون همان توجه است.
در معماری و طراحی این فضاها، بیش از هر چیز، باید دو عامل مهم و کلاً مستقل مشخص گردند: مادی و معنوی.
عامل مادی چیزی است که انسان ها حتی از زمان های بسیار دور ضرورت آن را احساس کرده اند. این عامل دفن اجساد دور از مراکز زیستی است و این کار
در گورستان فضا و مکان دیده نمی شود. و صرفاً خوابگاه مردگان است و بس.
با کمی اندیشه می توان دریافت که گورستان فضایی است که در جای جای آن تکه هایی از فرهنگ هویداست: سنگی به زیبایی تراش خورده و گه سروده هایی نیز بر آن نقش بسته است؛ در روی مقبره ای دیگر از مرگ و زندگی سخن به میاه آمده است ، برگرفته از عمق فرهنگ و مذهب.
اینها خود سخن می گویند و نشان می دهند که ایرانیان چگونه به زندگی می نگرند، مرگ را چگونه یافته اند و به چه اعتقاد دارند. همین ها تلویحاً می گویند که فضای گورستان را می بایست فضایی فرهنگی برشمرد.
-اصول طراحی گورستان
مکان یابی گورستان
گورستان از عناصر مهم شهری است و مکان آن دارای مشخصات خاصی است و مکان یابی آن باید به دقت و با توجه به عوامل بسیاری انجام شود. به طور کلی مجموعه عواملی را که در مکان یابی گورستان موثرند می توان به دو دسته «عوامل بیرونی و درونی » – به قرار زیر – دسته بندی کرد:
تعریف برای گورستان
دوری جستن از پیکر بی روح انسان، موجب زایش فضایی است به نام گورستان که بسیاری آن را تنها به عنوان خوابگاه مردگان می شناسند و تعریف می کنند . اما این تعریف تنها صوری است
گورستان – در تعریف دقیق – عامل اصلی و آغازگر معماری و ایجاد فضایی فرهنگی در شهرهاست.
بسیاری معتقدند که معماری با آرامگاه و مقابر آغاز می گردد . از جمله به گفته ویل دورانت، «معماری باشکوه ترین هنر باستانی است … این کار، از کار ساده آراستن گورها و نقش کردن دیوارهای خارجی آغاز شده است».
«هاروارد کالوین» نیز در کتاب خود با عنوان «معماری و بعد از زندگی » می نویسد : «معماری در اروپای شمالی یا آرامگاه آغاز می گردد». مولفان «دایرهالمعارف آمریکا» نیز در مبحث آغاز معماری از مقابر و زیگورات ها به عنوان عناصری که معماری با آنها آغاز می شود یاد می کنند.
بدین ترتیب ، به رغم ذهنیت غالب، گورستان فضایی به خودی خود متروک نیست بلکه متروک شده است ، زیرا به آن توجه نشده و درست و اندیشیده طراحی نگردیده است.
بدین لحاظ که طراحی گورستان ها به عنوان شاخه ای از طراحی چشم انداز تا کنون در ایران دیده نشده است . نمی توان به تفکرات مدون شده ای دست یافت؛ درنتیجه در اینجا تنها به تفکرات موجود در جهان پرداخته شده است . ذکر این نکته ضروری است که این تفکرات متعلق به جوامعی است که از نظر فرهنگی تا حدودی با ما تفاوت دارند، لذا آنها را می بایست پس از عبور از دیدگاه های فرهنگی به کار گرفت.
به طور کلی در جهان تفکرات و ایده های طراحی گورستان ها با توجه به نگرش های زیبایی شناسانه و باورهای فرهنگی به سه دسته تقسیم بندی شده اند که ساختارهای عمومی معماری و محیطی این گورستان ها برپایه یک رشته ضوابط مدون، دسته بندی شده و دقیق انجام یافته است.
1) ایده های یادمانی و کلاسیک
در این نوع طراحی، عناصری که مجموع سطوح و احجام را می سازند به عنوان نوعی مجموعه در نظر گرفته می شوند و این به مثابه ترکیب بندی ای واحد، متاثر از نظم دقیق هندسی است . آنچه در این گورستان ها بر طرح حاکم است. نوعی طراحی مصنوع و غیر طبیعی و تخیلی است. در این شیوه طراحی، قبرها و یادمان ها در قالب اشکال معماری تعریف شده قرار می گیرند و عناصر مجموعه به وسیله یک شکل حاکم معماری پیوند می یابند.
عوامل بیرونی :
این دسته، مجموعه عواملی هستند که محدوده گورستان را مشخص می سازند و عبارتند از
مکان یابی گورستان نسبت به شهر
به میان می آید، یکی از مسائل مهمی که درباره آن مطرح می شود، تمرکز یا عدم تمرکز آن است.
در حالت متمرکز، کلیه گورستان های شهر به صورت گورستان مرکزی مطرح می شوند. این گورستان ها کل شهر را تحت پوشش خود دارند، در حالت غیر متمرکز با رعایت اصول مکان یابی که بیش تر بیان شد ، چندین گورستان به صورتی مرتبط با – مثلاً – یک مجتمع زیستی در نظر گرفته می شوند. برای تصمیم گیری منطقی در مورد تمرکز یا عدم تمرکز گورستان در مجتمع های زیستی می بایست به مسائل بسیاری توجه داشت که بعضاً عبارتند از:
1) تعداد گروه های قومی؛ 2) تعداد گروه های مذهبی؛ 3) روابط احساسی و عاطفی؛ 4) شبکه دسترسی شهری؛ 5) شبکه خدمات گورستان؛ و 6) توسعه شهرها.
تفکرات طراحی گورستان ها
سومین شیوه طراحی گورستان ها – که رایج ترین شیوه نیز هست – ترکیبی است از دو حالت پیشین . در این شیوه عناصری از دو شیوه ارگانیک و یادمانی ترکیب می شوند و توسته می یابند . در این حالت بستر طراحی از در قسمت شبیدار و مسطح تشکیل یافته است. در قسمت مسطح بیشتر طراحی عناصر یادمانی و فضاهایی است که مشخصه هایی دارند، و در قسمت شیبدار – که عموماً مرتبط با عناصر یادمانی است – طراحی به صورت ارگانیک انجام می شود. تعدادی از این گورستان ها عبارتند از گورستان «شیفلد در زوریخ ، گورستان «ورنو»د در رم و گورستان های «دورتمند» و «ارفورت » در آلمان .
سازماندهی فضایی
گورستان به عنوان فضایی متشکل از عناصر متعدد (فضاهای اداری ، خدماتی ، رفاهی و مقابر و جز اینها ) نیازمند آرایش و سازماندهی فضایی خاصی است. در این قسمت شیوه های گوناگون «سازماندهی فضایی » به همراه نمونه هایی از به کارگیری آنها در گورستان ها ، ارائه می گردد
به طور کلی شیوه های سازماندهی فضایی به پنج دسته سازماندهی مرکزی ، خطی ، شعاعی، مجموعه ای و شبکه ای دسته بندی می شوند
در گورستان هایی که بر این اساس طراحی می شوند، فقط فضاهای داخلی صحن ها و حیاط ها به خاکسپاری در زمین اختصاص می یابد، در حالی که مقابر در طول دیوارها و زیر رواق ها به عنوان «گورهای دائمی » قرار می گیرند. از نمونه های بسیار معروف این دسته می توان از گورستان های «جنوا» و «بولونیا » نام برد .
2) ایده های ارگانیک
در این شیوه طرح ها – چه در سطح و چه در حجم – به گونه ای آزاد شکل می گیرند و طرح بیشتر به پارکی رمانتیک شباهت دارد . در این گونه طراحی در حالی که تمام جزئیات به وسیله طراحان براساس مطالعه ای جامع و دراز مدت با نظمی دقیق طراحی می شوند، همه چیز به خودی خود طبیعی و اتفاقی به نظر می رسد. شکل گیری عمومی این گورستان ها بر مبنای ترکیب بندی هماهنگ و متنوع صورت می پذیرد- به ویژه اگر بستر طراحی شیبدار باشد. از جمله مهم ترین نمونه های این نوع «گورستان های مشاهیر» در سین سیناتی ، فیلادلفیا و سانفرانسیسکو و همچنین بسیاری از گورستان های کشور آلمان است.
3) ایده های ترکیبی
مرکز پرورش گل و گیاه ، کوره لباس سوزی ، تصفیه خانه، ابنارها، فضاهای استراحت و اقامت کارکنان، کارگا ه های تعمیرات موتوری ، کارگاه های عملیات ساختمانی ، تاسیسات ، پارکینک فضای اداری، و پارکینک آمبولانس های حمل جسد.
3- فضاهای خاکسپاری :
این فضاها که بیشترین سطح را در گورستان ها به خود اختصاص می دهند، برای به خاک سپردن اجساد مورد استفاده قرار می گیرند و عبارتند از مقابر عمومی ، مقابر خصوصی ، مقابر خانوادگی ، و مقابر خاص.
گرچه هنگامی که از مقبره یا د می شود. فضایی با کالبدی خاص در ذهن تداعی می گردد. اما همان گونه که در تقسیم بندی فضاهای خاکسپاری دیده می شود، در اینجا مقبره با گورستان یکی داشته شده است.
4- فضاهای خاص:
به طور کلی در گورستان ها فضاهایی به عنوان فضاهای خاص مطرح اند . این فضاها ممکن است در گورستان موجود باشد و یا اینکه به وسیله طراحان ایجاد گردند. این عناصر بیشتر کارکردهایی یادمانی ، نمادی و یا تاکیدی دارند.
عناصر ساختاری گورستان
در ساختار گورستان به مثابه مجموعه ای هدفدار ، عناصر بسیاری با کارکردهای متفاوت وجود دارند و براساس این کارکردها به دسته های گوناگونی تقسیم بندی می شوند:
1) فضاهای خدماتی؛ 2) فضاهای پشتیبانی ؛ 3) فضاهای خاکسپاری 4) فضاهای خاص؛ 5) فضاهای ارتباطی .
1- فضاهای خدماتی :
فضاهایی هستند که مستقیماً با مراجعه کنندگان به گورستان ها ارتباط می یابند و خدمات را به آنان ارائه می کنند. این فضاها عبارتند از:
اداری، آماده سازی جسد، سردخانه ، برگزاری مراسم نماز، بانک ، درمانگاه ، سالن های برگزاری مراسم سوگواری ، مسجد، رستوران و استراحتگاه ، گل فروشی ، کارگاه سنگ تراشی ، سرویس های عمومی ، اطلاعات و نگهبانی ، فضاهای نگهداری و بازی کودکان، پارک جنگلی و پارکینک های عمومی
2- فضاهای پشتیبانی :
اینها مجموعه فضاهایی هستند که وظیفه پشتیبانی فضاهای خدماتی را دارند و مستقیما ً با مراجعه کنندگان ارتباط نمی یابند؛ و عبارتند از :
6- عناصر طراحی چشم انداز در گورستان :
به طور کلی در طراحی چشم انداز برای ایجاد فضاها و چشم اندازهای مورد نظر ، مجموعه ای از عناصر به عنوان عناصر طراحی به کار گرفته می شوند و با به کارگیری این عناصر در گورستان می توان فضاهای مناسب و مورد نیاز را به وجود آورد. این عناصر هفت گانه عبارتند از :
1) گیاهی؛ 2) آبی ؛ 3) نورپردازی؛ 4) کف سازی ؛ 5) هدایت گر؛ 6) جداکننده و بالاخره 7) عناصر و تجهیزات رفاهی .
عناصر مذکور، به تفصیل معرفی شده اند و چگونگی به کارگیری آنها در گورستان به طور کامل مطرح گردیده است.
7- محوطه سازی قبور ( استانداردها ، ضوابط ، جزئیات ):
همان گونه که از تمام فضا- یعنی گورستان – مشخص است ، فضا مجموعه وسیعی از گورهای است که در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. با توجه به این ، آنچه که بیش از هر چیز در طراحی گورستان نمود می یابد، چگونگی قرارگیری قبور در کنار یکدیگر و محوطه سازی فضاهای خاکسپاری است.
همان گونه که در مکان یابی گورستان ، ذکر شد، بهتر است که گورستان در جوار بقعه ها و مقابر امامزاده ها احداث شود. بدین جهت این عناصر به عنوان فضاهای خاص در آرامگاه مطرح هستند.
آرامگاه و بقعه ها به خودی خود فضاهایی خاص هستند که طراحان آنها را ایجاد نکرده اند؛ اما در صورت امکان ، لازم است به دست طراحان کالبدی ساماندهی شوند.
دیگر فضاهای خاص آنهایی هستند که طراحان به مناسبت های خاص طراحی می کنند. به عنوان مثال ، می توان از آرامگاه های هنرمندان ، اندیشمندان یا شهیدان نام برد.
5- فضاهای ارتباطی :
پنجمین دسته از فضاهای گورستان فضاهای ارتباطی هستند. این عناصر علاوه بر اینکه ارتباط دهنده فضاها و عناصر دسته های پیشین هستند، خود به تنهایی می توانند فضاهای خاصی را تعریف کنند. عناصر این دسته عبارتند از : ورودی ها، شبکه دسترسی ، گره ها ، و عناصر ارتباط عمومی .
گذری بر نمونه ها
نمونه های خارجی
نمونه های داخلی
1-فبرستانهای داخلی
2-آرامگا های داخلی
3-بقعه های داخلی
نمونه های خارجی
این کشور در تلاش برای سازماندهی این فضای شهری ، از طریق شهرداری های شهرهای مختلف خود و به ویژه شهرداری استانبول و انکارا که دو شهر عمده این کشورند، دست به اقداماتی زده است که می تواند راهگشای حل بسیاری از مسائل این مقوله باشد.
شهرداری های استانبول و آنکارا و مدیریت ملی گورستان های ترکیه به منظور ساماندهی گورستان ها در این کشور، اقدام به انجام پروژه های جدید و ارائه خدمات گسترده به شهروندان کرده اند. بدین منظور این دو شهرداری و به ویژه شهرداری استانبول ، با مشخص کردن وظایفی در چارچوب معین این طرح ، شکلی سازماندهی شده به این امر داده اند. از جمله وظایف عمده در این میان عبارتند از
1- ایجاد بازسازی و نگهداری زمین های گورستان ها با همکاری شهرداری های مناطق و مدیریت گورستان ها .
2- کنترل زیرسازی وروسازی های گورستان ها با همکاری شهرداری های مناطق و مدیریت گورستان ها.
3-تاسیس امکانات ابتدایی و ضروری در اطراف قبرها و استقرار مبلمان شهری در گورستان ها.
سازماندهی گورستان های ترکیه
روشن است که انسجام ویکپارچگی – و در عین حال کارایی – شهر، در گرو تک تک اعضای آن ، در قالب کاربردهای مختلف شهری است . در واقع به هم پیوستن کالبدها و فعالیت های هماهنگ و متناسب است که ساخت تصویر بهینه از شهر را تضمین می کند
.
گورستان ها جزئی از بخش های شهری هستند که به دلایل ماهوی کمتر مورد توجه قرار گرفته اند گرچه این تعبیر در شهرهای اروپایی که تعاریف چند گانه ای از گورستان ها دارند مصداق نمی یابد، اما در اغب دیگر کشورها این مهجوریت حس می شود. از جمله این کشورها ترکیه است که به دلیل تشابهات عمیق فرهنگی و اجتماعی با ایران ، در این نوشته مورد بررسی قرار می گیرد.
در این پروژه ، در بخش های مختلف شهر- همچون آیدینلبکی ، ساریر، کوچوک یالی – در زمین هایی که از نظر وسعت و مکان نامناسب اند، احداث گورستان با ساختاری جدید صورت می گیرد
ساختار مذکور به گونه ای است که هم به صورت یک طبقه و هم به صورت دو طبقه با زیرسازی و دیواره های بتنی ساخته می شوند. در قبرهای دوطبقه بعد از اولین تدفین ، طبقه دوم برای وابسته درجه اول خالی گذاشته می شود. با این روش هم گورستان نیاز عاطفی شهروندان را پاسخگوست و هم از فضای گورستان استفاده بهینه می شود. لازم به ذکر است که انتخاب گورهای یک طبقه یا دو طبقه به عهده خود شهروندان است . این اقدامات به تمامی با رعایت احکام مذهبی انجام می شود
آرامگاه به معنای واقعی آن است، به طوری که گورستان تنها حکم محل دفن مردگان را نداشته باشد بلکه با ایجاد فضای سبز در آن بتوان محیطی زنده و یا طراوت در شهر به وجود آورد.
شهرداری استانبول از دوسال پیش تاکنون بودن وقفه در حال گسترش فضای سبز گورستان هاست؛ به طوری که در دو سال گذشته دویست هزار مورد کاشت گیاه صورت گرفته است و در سال جاری نیز کاشت یکصد هزار نهال و گیاه در برنامه است.
4- ایجاد راه های اصلی و فرعی در گورستان ها و نصب تابلوهای راهنما برای تسهیل دسترسی شهروندان و ایجاد جوی ها و شیرهای آب در نزدیکی قبرها.
5- صدور جواز و تتنظیم اصول خاص برای گورکنان متبحر
.
6- ارائه خدمات پزشکی ، ایجاد دکه های فروش گل و ملزومات مورد نیاز شهروندان در گورستان ها.
7- ایجاد سیستم مکانیزه کامپیوتری برای تسهیل دریافتن قبرها.
8- ایجاد فضای مناسب برای تشییع جنازه در گذشتنگان ، با هر دین و مسلک.
9- انجام مراسم کفن و دفن مناسب دینی و فرهنگی برای تشییع جنازه افراد بی کس و بی هویّت
پیش بینی ها نیز حاکی از آن است که تا سال 2004 فضای گورستان ها به طور کامل اشغال می شود.
به همین لحاظ، شهرداری استانبول در پروژه ای به نام گورستان بتنی در صدد رفع این مشکل برآمده است..
پروژه در حال اجرای ساماندهی گورستان های ترکیه در استانبول و آنکارا تا حد زیادی به مرحله اجرا درآمده و اقدامات این دو شهرداری نیز در دستور کار شهرداری های دیگری همچون ازمیر و ایتالیا قرارگرفته است
مسئولان شهرداری های شهرهای بزرگ ترکیه به کمک سازمان اطلاع رسانی کل کشور و همچنین مسئولان گورستان های این کشور در تلاش برای توسعه فعالیت های ساماندهی گورستان های ترکیه به صورت گسترده تر هستند.
بر طبق این برنامه ، تمامی گورستان های شهر استانبول – اعم از گورستان های مسلمانان و غیر مسلمان – که خالی از فضای سبز هستند. گلکاری و درختکاری می شود و فضای سبز و همچنین جویبارهایی در آن ایجاد و احداث می گردند.
علاوه بر این اقدامات فیزیکی – اجتماعی و زیست محیطی ، شهرداری آنکارا فعالیتهایی را نیز در زمینه نظام مند ( سیستماتیک) کردن اطلاعات مربوط به قبرها انجام داده است.
شهرداری آنکارا برای اولین بار در دنیا با همکاری مرکز اطلاع رسانی این شهر، اقدام به راه اندازی سیستم شبکه های به هم متصل میان قبرستان های آنکارا کرده است. این سیستم که با هدف گسترش هرچه بیشتر خدمات به شهروندان انجام می پذیرد، با دریافت اطلاعات از خانواده متوفی – از قبیل عکس ، نام و مشخصات شناسنامه ای و همچنین سال و نحوه فوت از جمله تجهیزات مور استفاده در این سیستم که به تکامل آن بسیار کمک کرده ارائه اطلاعات به وسیله باجه های اطلاع رسانی خود کار است.
.
گورستان ریفانگ :
گورستان یادمانی ریفانگ در مکانی که در طی جنگ جهانی دوم محلی برای اعدام اعضای نهضت مقاومت دانمارک بود، بنا شده است.
قسمت مرکزی در طرح این گورستان فضایی مربع گونه است که سه ضلع آن دیوارهای سنگی و بوته ها و درختان، وضلع چهارم آن دیواری طویل با سقف شیبدار است.
گورستان ورودی شاخص و خزن انگیزی دارد و خیابان اصلی گورستان از این ورودی منشعب می شود.
روی دیوارهای گرداگرد گورستان ، پلاک هایی به یاد افرادی از نهضت مقاومت که محل دفن آنها مشخص نیست ، نصب شده است.
در سمت دیگر خیابان اصلی در فضای باز و چمنزار وسیع بین درختان ، سنگ قبرهایی مستطیل شکل از گرانیت به اندازه دو پله از سطح زمین بالاتر قرار گرفته اند.
دروازه ورودی و سنگ قبرهای بزرگ تنهایی این مکان را تشدید می کنند ولی هوای بهاری ، خورشید ، بوته های کوتاه با برگ های سبز، شقایق ها وبوته های زعفران این حس را تعیدل می بخشند.
گورستان سن پانکراس:
این گورستان در مرکز تاریخی و جغرافیایی خاصی در فرانسه واقع شده است . آن منطقه دید و منظر زیبایی به سمت آسمان و دریا دارد و درآن سوی این منظر قبرستانی آرام با سنگ قبرهای صاف به چشم می خورد.
مارک بارانی معما ر این مجموعه معتقد بود که در طرح توسعه این گورستان باید مرکزی برای آن تعبیه کرد – یعنی چیزی که امروزه شهرها فاقد آن هستند و صرفاً شامل تعدادی لبه شهری (مانند جاده کمربندی ) و فاقد مرکز شهری خاصی هستند.
وی در طراحی این نقشه به دنبال ایده ای بود برای سازمان دهی مجموعه که در طی گذشت زمان مورد پسند و علاقه عموم قرا رگیرد.
وی فضایی با توجه به ویژگی های محیط خلق کرده و مکان هایی به وجود آورده است که گوشه گوشه آن همزیستی مسالمت آمیزی با صخره ها و مکان موجود برقرار می کنند و شاید به دنبال ایده حل شدن در طبیعت و با آن یکی شدن اند.وقتی که فرد به بالاترین قسمت این قبرستان می رسد
پارک یادبود و اترلو :
مکان این گورستان در جنوب بروکسل پایتخت بلژیک است درنبرد سال 1815 م ، ولینگتن و بلوخر در این مکان برناپلئون پیروز شدند و چند صد هزار سرباز در طی چند روز در محوطه بسیار کوچکی جان باختند. در سال 1988 مسابقه ای بین المللی با هدف جاودانه کردن میراث تاریخی این مکان ترتیب یافت که در آن ، طرح پیشنهادی هویر مقام سوم را کسب کرد.
هویر در طرح خود سعی کرد به این مکان شخصیت بدهد و سابقه تاریخی آن را با علائمی جهانی برای مرگ و زندگی منعکس کند.
در اولین گام درخت به عنوان نماد تغییرپذیری انتخاب شد و ردیف هایی طولانی از درختان سپیدار به طور متناوب کاشته شد تا ضمن مشخص کردن محدوده های شمالی و جنوبی ، پستی و بلندی های آن را تشدید سازند و تصویری از یک ستون نظامی را القا کنند.
. مجموعه ای از نمادهای معماری را می بیند که در میان سبزی طبیعت اطراف شان واقع شده اند و آسمان ، دریا و نور به گونه ای شگفت آور آن را تکمیل کرده اند. مسیرها و دسترسی ها در این گورستان به گونه ای است که امکان دیدهای متوالی از سایت و معماری را به بیننده می دهد و این باعث فهم و خوانایی کلیت گورستان می شود.
پلکان طولانی قرار گرفته در شکاف موجود در حجم ، راه عبوری است که مکان های تدفینی پایین سایت را به کلیسای بالا متصل می کنند . این مسیر در بالاترین نقطه سایت به کلیسایی در میان درختان منتهی می شود. این خود باغی آرام است که در کنار آن سنگ قبرهایی از سنگ مرمر ، حکاکی و تزیین شده اند.
هویر همچنین پیشنهاد کرد انبوهی درخت در محدوده ای دایره ای به شعاع 5/1 کیلومتر کاشته شوند تا یادآور هزاران سربازی باشند که در آن جنگ کشته شدند. مسیری پیچ در پیچ نیز بخش شمالی زمین را به بخش جنوبی آن متصل می کند.
پارک و گورستان :
این گورستان در واقع درختستان است. و مکانی است آرام برای مراقبه. مرکز بیضوی آن را دیوارهایی از سنگ طبیعی دربر می گیرند و حجره های تدفین پشت این دیوارها و زیر سطح زمین قرا دارند.
طاقچه های بتنی کج که حجره های تدفین بیشتری را فراهم می سازند، عناصری هستند که فضا را به وجود می آورند. این جایگاه دارای شیبی است که شیب گورستان از آن پیروی می کند.
سکوت گورستان عامل مهمی در ایجاد حس درونی فضاها به شمار می آید که نباید نادید گرفته شود یا از بین برود.
بررسی نمونه های داخل ایران
نمونه های داخلی
یکی دیگر از قبرستانهای تهران در آن زمان قبرستان آب انبار قاسم خان و بیرون دروازه حضرت عبدالعظم و قبرستان (سر قبر آقا) بود، قبرستان اخیر که در جنوب تهران و نزدیک میدان محمدیه قرار داشت مخصوص دفن میتّت های آن اطراف یعنی جنوب تهران بود. علاوه این قبرستانها چند قبرستان خصوصی . چون قبرستان ظهیرالدوله در شمیران قبرستانهای حضرت عبدالعظیم (امامزاده عبدالله و ابن بابویه ) و چند قبرستان دیگر در شرق و غرب تهران وجود داشتند.
گورستانهای تهران
در تهران قدیم ، یعنی محدوده پایتخت چندین گورستان وجود داشت که مردم ، مرده های خود را برای کفن و دفن بانجا می بردند و این گورستانها داخل شهر بودند عبارت بودند از گورستان میدان حسن آباد که در محل اداره آتش نشانی کنونی قرا رداشت و شاید در آن وقت ها نزدیکترین گورستان پایتخت محلات مرکزی بود، گورستان حسن آباد علاوه بر اینکه اختصاص به دفن مردگان داشت، تقریباً گردشگاهی هم برای بعضی از از مردم و خانواده هائی که حول جوش این محل می زیستند بود. و شب های جمعه بسیاری از افراد خانواده برای فاتحه اهل قبور و اجرای یک دستور شرعی که رفتن به قبرستانها را برای مسلمانان بمنظور توجه به آخرت و روز حساب و کتاب تاکید می نمود باین محل می رفتند. و مدتها به دعا خوانی و فاتحه خوانی و احتمالاً گردش و تفریح می پرداختند.
تاریخچه گورستان های ارامنه در تهران
گورستان های ارامنه در سطح شهر تهران در نقاط مختلقی چون اکبر آباد، سه راه سلسبیل ، بازار مولوی ، محل قدیمی ده ونک ، قلهک ، کلیساهای مختلف ، منطقه دولاب و خاوران پراکنده اند .
قدیمی ترین قبرستان ارامنه تهران کلیسای ماکوس و باکتوس مقدس در بازار مولوی واقع است. تاریخچه پیدایش این گورستان به زمان فتحعلی شاه قاجار باز می گردد. در این زمان عده ای از ارامنه به عنوان شیشه گر و کوزه گر در آن محل مستقر شدند. بدین ترتیب در این مکان مرکزیتی به وجود آمد که به تبع آن د رهمان محل به مرور زمان با مهاجرت روس ها ، ایتالیایی ها ، گرجی ها و انگلیسی ها به تهران ، بر تعداد گورستان های ارامنه افزوده شد.
به مرور زمان افزایش ارامنه و توسعه شهر موجب شد که این گورستان ها متروک شوند و گورستان جدیدی در منطقه دولاب تهران احداث گردد. ایجاد گورستان دولاب با جنگ جهانی دوم مصادف شد و این گورستان کشته شدگان جنگ و اجساد سربازان لهستانی ایتالیایی و فرانسوی و روسی دربرگرفت و بخشی از این منطقه به آنها اختصاص یافت.
ویژگی های کالبدی گورستان ارامنه در شهر تهران
شهر و مردمان آن از دیرباز، هنگامی که با پدیده ای به نام فقدان و درگذشت آشنا شدند و مرگ عزیران خود را نظاره کردند ، چه بسا در تلاش بوده اند که جسم بی جان درگذشتگان خود را حفظ کنند. اما هنگامی که از عهده این امر برنیامدند،آنان را در خاک قرار داده اند و سنگ نبشته ای را به عنوان نماد یا یادگار بر روی خاک نهادند.
وجود نشانه و محلی که هر فرد بتواند با یادگار و نماد جسم بی جان از دست رفتگان خود دیدار کند، حداقل خواستی بود که عملی به نظر می رسید.
براساس این خواسته بشر گورستان ها شکل گرفتند و نشانه گذاری بر سر هر مزار بیانگر احترام و علاقه ای بود که زندگان به درگذشتگان اعلام می داشتند.
در شریعت مسیحیت و در فرهنگ ارامنه نیز این خواست به خوبی مشهود است و اکنون وجود گورستان هایی با تمامی نشانه ها و سنگ مزارهای ساده و معنوی ، حاکی از آن است که مرگ در فرهنگ ارامنه ابهامی راز گونه نیست.
به اعتقاد اینان قراگرفتن گورستان بر روی بلندی موجب آلودگی آب های زیرزمینی خواهد شد.
اما گورستان دولاب با قدمتی 100 ساله ، اکنون هیچ یک از ویژگی های متداول مکان یابی گورستان را ندارد. واقع شدن این گورستان در بافت محلی و مسکونی سر آسیاب و دولاب و همجواری آن با مدرسه ، منشا، بروز مشکلات بسیاری شده است. البته گفتنی است که در بدو تاسیس گورستان ، منطقه مذکور در خارج از شهر قرار گرفته بود و به همین دلیل در آن مقطع زمانی جانمایی خوبی داشت؛ ولی به مرور زمان و بر اثر گسترش و توسعه شهر ، و افزایش مناطق تجاری ، مسکونی و اداری ویژگی های مطلوب مکان یابی این گورستان از بین رفت.
تحلیل مکان یابی در گورستان های دولاب و خاوران
عوامل موثر بر مکان یابی گورستان به دو دسته «موقعیت» و «مکان» تقسیم می شود. عوامل مربوط به موقعیت شامل عواملی است که رابطه بین شهر و گورستان را مشخص می سازند و موقعیت گورستان را با توجه به شهر تعیین می کنند. عوامل مکان یابی به ویژگی های محل قرارگیری گورستان مرتبط می شود. براساس دیدگاه بسیاری از کارشناسان ، گورستان باید دور از بافت شهری مکان یابی شود. اما در مقابل ، گروه دیگری از کارشناسان عصر حاضر به کشیده شدن گورستان ها در بافت های شهری اعتقاد دارند. آنچه که اکنون بر ضوابط مکان یابی گورستان حاکم است، این است که فاصله گورستان در حدی باشد که شهروندان برای دسترسی به آن به زحمت نیفتند.
از موارد دیگری که اکنون در مکان یابی اکثر گورستان ها مد نظر قرار می گیرد جهت یابی گورستان است. براین اساس، سمت وسوی گورستان ها به گونه ای است که دامنه توسعه شهری را در برنمی گیرد. با توجه به این دیدگاه ، بهتر است گورستان ها در جهاتی که عواملی مانند کوه ، جنگل و تپه دارد احداث شود. این دیدگاه امروزه چندان مورد پذیرش کارشناسان نیست؛ چرا که
ویژگی طراحی مطللوب شبکه های دسترسی شهری تبعیت نمی کند. آمد و شد زیاد وسایل نقلیه سنگین در جاده خاوران ، به خصوص هنگام راستگرد جاده خاوران به گورستان ، احتمال بروز خطر را دو چندان می سازد.
جانمایی قبور نسبت به مادور ( نمازخانه)
مادور یا نمازخانه مکان مقدسی است که در محوریت قبرستان قرار دارد ومراسم مذهبی و تدفین از آنجا آغاز می شود . مقابل در ورودی مادور جایگاهی قرار دارد که فرد متوفی را بعد از شست و شو در آن محل قرار می دهند و مراسم مذهبی را به جا می آورند.
ادوارد زهرابیان ، کارشنان راه و ساختمان ، در مورد چیدمان گورها نسبت به مادور می گوید:« به طور کلی ، تمام گورها باید در جهت محراب مادور یا نمازخانه باشد. محراب کلیسا معمولاً جهت شرقی غربی دارد و به همین دلیل قرارگرفتن مردگان در گور باید به گونه ای باشد که نگاه شان به سمت شرق و در جهت طلوع خورشید باشد. این باور مبنی بر این است که مردگان به هنگام رستاخیز به سوی روشنایی و مکان مقدس مادور بنگرند».
از دیگر ضوابط مکان یابی گورستان ، پیش بینی وسعت زمین با توجه به میزان مرگ و میر است. همان گونه که پیش تر ذکر شد. گورستان دولاب با طرح توسعه شهری و همچنین تعریض خیابان سرآسیاب ، متروک اعلام شد و حدود دو هزار گور که در طرح تعریض قرار داشتند، با کسب مجوز از مرجع تقلید مسیحیان (جائلیق ) به گورستان خاوران منتقل شد.
شبکه های دسترسی در گورستا ن دولاب و خاوران
معمولاً رفت و آمد به گورستان به صورت دسته جمعی انجام می گیرد . در ایام خاص و برخی از مناسب های مذهبی و ملی ، جمعیت زیادی به گورستان ها روی می آورند.
بنابراین ، دسترسی مناسب و ایمن به گورستان اهمیت خاصی دارد. در مسیر دسترسی گورستان های خارج از شهر نباید تقاطع های فراوان وجود داشته باشد، زیرا به ویژه کسانی که از این مسیر برای دسترسی به گورستان استفاده می کنند. در شرایط روحی مطلوبی به سر نمی برند.
گورستان خاوران و دولاب نیز مسلماً باید از این قاعده پیروی کنند. دسترسی های گورستان خاوران که در جاده بزرگ و قدیمی خاوران واقع شده است. چندان از نکات ایمنی و
چیدمان قبور
در اکثر گورستان ها، چیدمان قبور بر حسب تقسیم بندی خاصی صورت می گیرد .در گورستان دولاب قبور کودکان در کنار معبر اصلی گورستان قرار دارد. این در حالی است که مزارهای کودکان در گورستان خاوران به صورت پراکنده در میاقن قبور قرار گرفته است . در مورد نحوه قرارگرفتن گورهای زنان و مردان در گورستان دولاب نیز باید گفت که هیچ گونه تفکیک خاصی صورت نگرفته است.
درگورستان خاوران مزارهای مربوط به شهدای ارامنه در قطعه ای جداگانه قرارگرفته است که مشخصه بارز آن یکسانی و سادگی سنگ قبرهای تمامی قبور مربوط به شهداست. در زمان حاضر شورای خلیفه گری ارامنه به منظور بهسازی این قطعه درصدد محوطه سازی و مسقف کردن است.
نحوه دسترسی به قبور
در گورستان های دولاب و خاوران هر یک از گورها با مشخصات فردی متوفی به ترتیب حروف الفبا و شماره ای که در دفتر سرپرستی گورستان ثبت شده است تفکیک می شود.
فاصله میان قبور در گورستان دولاب و خاوران 30 سانتی متر است.
به طور کلی چگونگی قرارگرفتن قطعات در گورستان ها باید از اصولی چون خوانایی و جهت یابی آسان ، یکنواختی قطعات و دسترسی راحت پیروی کند.
نکته دیگر در باب چیدمان قبور، تاثیر آنها بر انتخاب مسیرهاست.
بدین ترتیب ، طرز قرارگرفتن قبور باید به گونه ای باشد که با کوتاه تر کردن مسیر،مانع عبور از روی سنگ قبرها( به منظور دسترسی به گورهای دیگر) شود. در گورستان های ارامنه قطعه بندی گورها با سنگ چین مشخص شده است و در این میان گورهای خانوادگی نیز به صورت قطعات مشخص تفکیک شده به چشم می خورد.
در زمان حاضر در قسمت شرقی گورستان راهی برای دسترسی راحت به قبور احداث شده و قرار است در قسمت غربی گورستان نیز مسیری به قرینه قسمت شرقی تعبیه شود.
در مورد فضای سبز محوطه گورستان خاوران از این قرار است قسمت شرقی و غربی در کنار تمامی راه های فرعی گورستان درختکاری شود. وی در مورد تمامی مشکلات موجود در زمینه محوطه سازی گورستان خاوران گفت: «خاکی بودن مسیرهای اصلی و فرعی گورستان دسترسی به آنها را – به ویژه به هنگام بارندگی – دشوار می کند. از سوی دیگر شورای خلیفه گری ارامنه برای آسفالت معابر گورستان رایزنی هایی را با ساز مان بهشت زهرا (س ) انجام داه است که نتیجه آن، قول مساعدت سازمان مذکور است. »
سردر ورودی ، بیانگر هویت گورستان
سردر ورودی که در پیشانی یک مجموعه معماری قرار می گیرد در حقیقت ارتباطی در حد فاصل خارج و فضای داخلی است. سردر معماری ممکن است مفاهیمی را القا کند که فرد در بدو ورود هویت مکان داخلی را به خوبی درک کند و تحت تاثیر قرار گیرد
سنگ نبشته ها در گورستان های دولاب و خاوران
ارامنه نژاد آریایی برای اجداد و نیاکان خود و به ویژه مردگان شان احترام خاصی قائل بودند. این ادای احترام از طریق نقش و نگارهایی به شکل صلیب که بر روی سنگ ها حک می شد تبلور می یافت . ترسیم برگ های خرما بر روی صلیب هایی به تصویر کشیده شده ، به معنای بهشت و نمایانگر چرخش آفتاب و ابدیت است، و گردش برگ های خرما در اطراف صلیب نماد حیات و رویش دوباره.
درسالیان دور این نقش و نگار ، که خود هنر زیبای دست بشر به شمار می آید، بر روی سنگ نبشته ها نمایانگر شغل متوفی نیز بود. نقش تیر و کمان نشانگر شکارچی بودن متوفی و علائم پزشکی بیانگر طبابت بود.
سنگ نبشته های قبور کودکان که قبل از فوت غسل تعمید داده نشده باشند، بدون هیچ گونه حکامی و بسیار ساده است، و این را در گورستان دولاب به خوبی می توان مشاهده کرد . اما سنگ نبشته قبور کودکانی که غسل تعمید داده شده باشند، تنها سنگ قبری با حکاکی های مشخص در ابعاد کوچک است.
کفسازی در گورستان خاوران
کلیات مجموعه باغ رضوان
با افزایش روزافزون جمعیت شهر اصفهان بر اثر عواملی همچون زادو ولد ، مهاجرت و پیامدهای آن یعنی الحاق مناطق حومه ای به شهر که توسعه متداوم شهر را در پی داشته است ، قبرستان تاریخی تخت فولاد رفته رفته در قلب شهر اصفهان جای گرفت و این مسئله مشکلاتی جدی را – خصوصاً از بعد آلودگی محیط و خطر اشاعه امراض – دامن زد. با وجود آنکه تخت فولاد به عنوان قبرستان تاریخی شهر اصفهان تا قبل از سال 1363 کمابیش رونقی نسبی داشت لیکن پس از این سال براساس مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری ، منطقه مذکور متروک اعلام گردید و استفاده از آن به عنوان قبرستان اکیداً ممنوع شد. اکنون شهرداری به دلیل ارزش های تاریخی بسیار والای تخت فولاد، باا یجاد هیئت امنای مشخصی که متولی احیای مجموعه تاریخی – فرهنگی تخت فولاد به عنوان اثری تاریخی – فرهنگی گردیده اند. عملکرد قبلی مجموعه را ( به عنوان گورستان ) به باغ رضوان منتقل ساخته است.
این مفاهیم شامل مجموعه ای است از عملکردهای داخلی فضاهای معماری، ابعاد فلسفی و روحیه حاکم بر بنا و القای تصورات متافیزیکی ، در گورستان ارامنه نیز سردر هویتی خاص دارد، به طوری که به راحتی با نشانه های ساده ای که ریشه در فرهنگ هزاران ساله (شریعت تمدن مسیحت ) دارد، هویت معنوی مکان گورستان را به بیننده القا می کند. در گورستان دولاب نیز این حالت به خوبی مشهود است؛ لیکن در سردر ورودی گورستان خاوران معنا بخشی آن به خوبی مد نظر قرا رنگرفته است.
اهداف برنامه ریزی
هدف اول : باغ رضوان به عنوان مجموعه ای فرهنگی
با توجه به حضور گسترده مردم د رباغ رضوان ، خصوصاً در اعیاد و مراسم وروزهای تعطیل و مناسبت های مختلف ، زمینه های بسیار مساعدی برای انجام بسیاری از فعالیت های فرهنگی در این مجموعه فراهم است . مدیریت باغ رضوان برای تحقق این منظور سیاست هایی را اعمال کرده است که برخی عبارتنداز :
1- ایجاد سالن های بزرگ مخصوص مراسم چند عملکردی ، از جمله ایجاد نمازخانه در مجموعه اداری و همچنین ایجاد سالن های پراکنده در سطح کل محدوده باغ رضوان.
2- استفاده از تکنیک های مختلف اطلاع رسانی به مراجعه کنندگان، از جمله استفاده از بروشور، اطلاعیه ، درج آگهی هایی در روزنامه ها و مجلات، چاپ کتاب ها و جزوه های مختلف فرهنگی – مذهبی آموزشی ، توزیع نقشه و پوستر و استفاده از تابلوهای تبلیغاتی و راهنما در سطح کل مجموعه .
مطالعات مکان یابی
قبل ا ز احداث مجموعه باغ رضوان و آماده سازی زمین های آن در سال 1361 ، مطالعات کارشناسی گسترده ای برای مکان یابی این مجموعه انجام پذیرفت که می توان آنها را به دو دسته تقسیم بندی کرد:
الف _ عوامل مربوط به موقعیت ، که مجموعه را در تعامل با کل شهر اصفهان به عنوان جزئی از کل سیستم شهر در نظر می گیرد.
ب – عوامل مربوط به بستر مکانی و کلیت مجموعه باغ رضوان ، به عنوان سیستم کامل و واحد برنامه ریزی.
با توجه به جهت توسعه شهر، باغ رضوان باید در محلی احداث می شد که احتمال توسعه شهر به آن جهت کمتر باشد. وجود کارخانه قند، صنایع ، بزرگراه های کمربندی ، کوه ها و مزارع کشاورزی اطراف محدوده مذکور، امکان توسعه شهر را به سمت باغ رضوان کاهش می دهد و حتی وجود این مجموعه خود عاملی برای مهاررشد شهر در آن جهت است.
در مورد همجواری ها گفتنی است ، فضاهای باز ( چه درخت دار و سرسبز ، وچه خاکی و صحرایی ) همجواری های مناسب گورستان هستند که به عنوان حریم آن عمل می کنند؛ و سایر همجواری ها شامل مراکز آموزشی ، صنعتی ، نظامی و مانند اینها مناسب نیستند لذا باغ رضوان تقریباً در موقعیت فعلی خود شرایط لازم را دارد.
هدف دوم : باغ رضوان به عنوان مکان مذهبی
با توجه به روح حاکم بر مجموعه ، انجام فعالیت های مذهبی از جمله نیازها و توقعات اصلی مردم به شما ر می آید لذا اقدامات زیر برا تحقق هدف مذکور به نظر بوده است:
1 – ایجاد شش مسجد در بخش های مختلف مجموعه و پراکندگی متناسب این مراکز مذهبی در آن.
2- ایجاد جلسات آموزش احکام و اجرای مراسم مذهبی به مناسبت های مختلف برای کارکنان.
3- توزیع بروشورها و آموزش مسائل مربوط به احکام تدفین ، تغسیل و مانند اینها – که مورد نیاز مردم است.
هدف سوم : باغ رضوان به عنوان مرکز تفریحی – گردشگری
محدوده باغ رضوان در زمینی به مساحت 400 هکتار قرار گرفته و ارزش ها و تنوع طبیعی فراوانی در خود دارد و همچنین داری چشم اندازها، مناظر و طبیعت غنی و زیبایی است . با توجه به لزوم سرزندگی گورستان به خاطر حضور گسترده مردم ،
3-استفاده از شبکه صوتی مجهز و بسیار قور که انواع پیام ها و سطح عمده ای از اطلاع رسانی فرهنگی را برعهده دارد و کل مجموعه را تحت پوشش قرا ر می دهد. به طور یکه در هر نقطه از گستره باغ رضوان می توان به راحتی پیام های مختلف را شنید.
4- ایجاد کتابخانه، نوارخانه و نمازخانه های مجهز در مجموعه.
5- ایجاد قطعه ای به نام «قطعه نام آوران» مخصوص هنرمندان ، شعرا، دانشمندان، استادان و مشاهیر شهر اصفهان ، در جهت تحلیل و بزرگداشت از چهره های علمی و فرهنگی این شهر.
6- ایجاد قطعه ای به نا م قطعه ایثارگران ، مخصوص خانواده های شهدا و جانبازان و آزادگان، به عنوان نمادهایی از ایثار و مقاومت.
5- ایجاد محل های متعدد و پراکنده برای بازی کودکان در سطح مجموعه ، از جمله در پارک ها و قطعات.
6- ایجاد باغ های کوچک و بسیار زیبا با امکانات پذیرایی و با الهام از معماری طبیعت گرا و سنتی اصفهان.
7- ایجاد باغ هایی از درختان مثمر مانند احداث یک توتستان بزرگ ، تاکستان، مزرعه درختان گردو، مجموعه درختان زیتون و مزارع صیفی کاری و جز اینها.
8- تقویت و توسعه کمی و کیفی فضاهای سبز.
9- ایجاد چاپخانه ها ، دکه ها و رستوران های کوچک به منظور پذیرایی از مردم.
ایجاد جاذبه های تفریحی و گردشگری ، (با توجه به کمبود این نوع فضاها در سطح شهر اصفهان ) می تواند عامل مهمی در پویایی و سرزندگی باغ رضوان به حساب آید. برای تحقق این هدف اقداماتی در نظر گرفته شده است، که از جمله می توان به اینها اشاره کرد.
1- ایجاد یک پارک 17 هکتاری و طراحی متنوع و جذاب برای آن با استفاده از عناصر طبیعی و کاربرد اصلی اکولوژی منظر.
2- ایجاد جنگل های مصنوعی و پوشش های انبوه درختان در دامنه های کوه و ایجاد مسیرهای مخصوص ورزش و پیاده روی.
3- کاربرد بسیار وسیع عناصر طبیعی از جمله بازی با آب ، استفاده از حرکت آب در انبارها، کاربرد سنگ های طبیعی ، آلاچیق های چوبی و جز اینها.
4- ایجاد برکه آب و جزیره مصنوعی برای قایقرانی
حجمی ک طاهرزاده بهزاد برای آرامگاه فردوسی طراحی نمود برگرفته از آرامگاه کورش و به لحاظ فضای داخلی نیز از آن متاثر است. اما در طراحی نما از نقش رستم تاثیر پذیرفته است . مقیاس بنا یادواره ای است تا تداعی کننده عظمت این شاعر حماسه سرا و روحیه حماسی او باشد و وزن ساختمان به موازات اشعار حماسی فردوسی در بیرون بنا جلوه گر می شود.
با وجود حجیم بودن آرامگاه ، فضای داخلی همچون فضای داخل آرامگاه کورش بی اهمیت و بسیار تنگ ، با سقف کوتاه همچون گوری تنگ و استوار در نظر گرفته شده بود که فردوسی در اشعارش به آن اشاره می کند:
چو درگور تنگ استوارت کنند همه نیک و بد در کنارت کنند.
لذا تاکید فقط بر حجم بنا بوده و به آن به مثابه تندیسی نگریسته شده بود که به لحاظ کمیت ابعادی ، مقیاس اسطوره ای را در ذهن مجسم سازد.
بنای آرامگاه به دلیل عدم محاسبه مقاومت خاک و عدم توجه به آب های زیرزمینی و نداشتن یا از بین رفتن عایق رطوبتی و استفاده از مصالح زیاد و سنگین نشست کرد و تعمیرات مکرر 30 ساله حاصلی به با رنیاورد.
آرامگاه آفریننده شاهنامه
سیاست برخی از پادشاهان مبنی بر بزرگداشت فرهیختگان ، عاملی مهم در ساخت و توسعه بناهای آرامگاه های معاصر بود . این سیاست در پهلوی دوم نیز ادامه پیدا کرد و در این دوره سعی بر آن شد تا همچون هخامنشیان که با ساخت آرامگاه کوروش و داریوش مقام آنان را ارج نهاده بودند. با ساخت و آرامگاهی بر مزار فرهیختگان به تحلیل بزرگان و اندیشمندان بپردازند.
به مناسبت مراسم هزاره فردوسی تصمیم گرفته شد تا برای فردوسی ، آفریننده شاهنامه ، آرامگاهی مجلل در توس ساخته شود. در سال 1305 شمسی طاهرزاده بهزاد به طراحی آرامگاه با توجه به معماری هخامنشی پرداخت. مجری آن درودیان و معمار سازنده آن حسین لرزاده بود، سنگ های آن توسط استاد حسین حجارباشی زنجانی تراشیده شد و نظارت آن را ارباب کیخسرو شاهرخ به عهده گرفت و تا سال 1312 ساخته شده و در مهرماه 1313 شمسی برای مراسم هزاره فردوسی افتتاح گردید.
ناگزیر در سال 1343 شمسی انجمن آثار ملی ایران با برچیده شدن آن و اجرای دوباره ساختمان با حفظ نما و طرح اولیه طاهرزاده بهزاد با مصالح مقاوم موافقت نمود. مهندس هوشنگ سیحون انجام این پروژه را به عهده گرفت و اصلاحات را نه تنها در ساختار وشالوده بنا انجام داد بلکه جوهره و ذات معماری آرامگاه یعنی فضای درونی را متحول و معماری آرامگاه را با حفظ حجم و کیفیت تندیس گونه آن طراحی کرد.
نمای بیرونی بنا همانند آرامگاه کورش به رنگ سفید و با پوشش سنگ مرمر است . حجم کلی آرامگاه مکعبی شکل است که همچون آرامگاه کورش بر فراز صفحه هایی قرار گرفته که به سمت بالا کوچک تر می شوند. تعداد صفحه ها در آرامگاه کورش 6 صفحه بوده که در آرامگاه فردوسی به 4 صفحه تقلیل یافته است.
12 ستون هخامنشی از نوع دو شاخه کله گاوی در نمای آرامگاه خودنمایی می کنند که این ستون ها از تناسبات ستون های تخت جمشید در آپادانا تبعیت نمی کنند و تنها در فرم ظاهری همانند آن ها هستند و سرستون ها نیر برخلاف سر ستون های کاخ آپادانا تزیین و فارغ از عملکردند.
نواری از گل هشت پر، که از تزئینات هخامنشی است. در آرامگاه فردوسی حاشیه ای است در قسمت پایینی نما.
تفاوت اساسی که در طراحی طاهرزاده بهزاد در مقایسه با آرامگاه کورش دیده می شود. سقف آرامگاه است. سقف شیروانی آرامگاه کورش که بنا به گفته پوپ تداعی کوه و شکل سمبلیک است در آرامگاه فردوسی به سقف مسطح مطبق تبدیل گشته که تا حدی فرم زیگورات چغازنبیل را در ذهن یادآور می شود. فرم شیروانی سقف آرامگاه کورش در مقیاسی بسیار کوچک تر در جزئیات حجم آرامگاه فردوسی در امتداد ستون های بیرونی زده از بدنه حجم دیده می شود.
فضای درون آرامگاه که امروزه در معرض دید بازدیدکنندگان است حاصل تلاش مهندس سیحون است . مهندس سیحون با طرح سبک کردن و نازک کردن دیوارها وبالابردن سقف تا انتهای حجمی که در نمای بیرون دیده می شود و با توسعه تالار آرامگاه تا زیر تراس های اطراف ، فضای بسیار گشاده ای به مساحت 945 متر مربع ایجاد نمود که به کلی با فضای قبلی
شایان ذکر است که نما دقیقاً با الهام از آرامگاه نقش رستم تزیین گردیده است. در نمای نقش رستم عناصر و تزییناتی به چشم میایند که در آرامگاه فردوسی بازنمایی گردیده اند. از مهم ترین آن ها می توان به 4 ستون برجسته در نما اشاره کرد که در آرامگاه فردوسی نیز به همان تعداد در هر نما دیده می شود و چون تندیسی در بدنه نما جلوه گر است
در آرامگاه نقش رستم ورودی دخمه با حجاری قابی در اطراف آن مزین گردیده و دو ستون نیز در دو ست این قاب خودنمایی می کنند که گویی محافظان دخمه اند. این مسئله به سان الگویی در آرامگاه فردوسی تکرای گردیده. با این تفاوت که ورودی دخمه در این حال به لوحی برای حک اشعار فردوسی مبدل شده است.
از سایر تزئینات مربوط به دوره هخامنشی در این بنا می توان به گل هشت پر و نقش برجسته ای ا زاهورامزدا در بالای حجم آرامگاه و در امتداد محور ورودی محوظه آرامگاه اشاره کرد که در نقش رستم نیز در محور ورودی دخمه و در بالای آن به چشم میآید.
آرامگاه متفاوت است. راه رسیدن به فضای درون آرامگاه با د و پلکان از سمت غرب میسر است.
جداره های این پله ها همچون پله های کاخ آپادانا مزین به نقوش برجسته است. اما برخلاف تخت جمشید خود دیواره های سنگی پله حجاری نگشته و این نقوش الحاقی و مربوط به بنای قبلی آرامگاه هستند که پس از بازسازی در امتداد مسیر پلکان ها قرار داده شده اند.
فضا در آرامگاه فردوسی ساکن و یکنواخت است. با تاکید بر مرکزیت فضا که مقبره در آن جای گرفته است و فضا چه در گسترش افقی که طول و عرض برابر دارد و چه در گسترش در ارتفاع موکد مقبره است . سنگ مقبره با قرارگیری بر روی دو صفحه که ارتفاع هر کدام 20سانتی متری است در ارتفاعی بالاتر از کف تالار جای گرفته و بافت خشن این دو صفحه که در تضاد با کف سازی مرمرین تالار است کوششی است برای تاکید مقبره در تالار.
در قسمت بالای مقبره یک غلام گردش با شکل هندسی مربع ایجاد گردیده است . سقف تالار به سقف این بالکن منتهی می شود و باز همچون کلاهی مکعب شکل در قسمت انتهایی سقف غلام گردش گسترش عمودی پیدا می کند.
آرامگاه ابوعلی سینا ( همدان )
حجت الحق شرف الملک شیخ الرئیس ابوعلی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا که به اختصار او را به عنوان فرزند جدش ابن سینا می خوانند، در سوم صفر سال 370 ه-. در خرمیثن – از توابع بخارا – به دنیا آمد و در روز جمعه اول رمضان 427 ه-.ق. در همدان درگذشت. او از بزرگترین دانشمندان ایران و جهان و از مفاخر ملی و اسلامی ایران است.
آرامگاه این دانشمند در کنار خیابان بوعلی قرار دارد که در دوره اخیر به جای بنای قدیمی ساخته شده است. این بنای برجی توسط مهندس هوشنگ سیحون به تقلید از بنای گنبد قابوس ( 397 ه-. ق ) طراحی شده است . اختلاف عمده برج آرامگاه بوعلی سینا با گنبد قابوس ، در مقیاس کوچک آرامگاه بوعلی ، تعدا پره های برج و نیز در فقدان جدار برجی آن است .
بنای گنبد ستونی مخروطی شکل این برج ، بر روی دوازده پایه بلند از بتون مسلح قرار گرفته است.
در طرفین دهلیز و نزدیک دیوار ، دو سنگ قبر بر روی سکوهای کوتاه مناسبی بر زمین قرار داده اند که یکی بر روی قبرقدیم
آرامگاه ارسلان جاذب ( خراسان)
ارسلان جاب ، از امیران سلطان محمود غزنوی بود که بر ناحیه خراسان ، طوس و سنگ بست حکمرانی داشته و بنا به روایت تاریخی ، آرامگاهی بر مزار فردوسی بنا کرده است.
آرامگاه دارای نقشه ای چهار ضلعی در دو طبقه و گنبدی بر فراز آن است که قابل مقایسه با بناهای عهد ساسانی است. گنبد گوشه سازی آن را در ابتدا از چهار ضلعی به هشت ضلعی رسانده اند، بعد از هشت گوش، با عژر ( به معنی آبشار) به دایره تبدیل کرده اند.
بوعلی سینا بوده و دیگری سنگ قبر قدیم «ابوسعید دخدوک» دوست ابوعلی سینا – بوده است.
سنگ قبر قدیم بوعلی سینا به صورت دو طبقه پله ای حجاری شده و بالای آن تقریباً مشور شکل است . اینگونه سنگ قبر در دوره مغول و بعد از آن زیاد معمول بوده است. برروی بدنه و حاشیه های چهارطرف این سنگ قبر، به خط نسخ غیر مرغوب،
بیت شعر زیر نوشته شده است:
«حجت الحق ابوعلی سینا
در شبح آمد ا زعدم بوجود
در شما کرد کسب جمله علوم
در تکز کرد اینجهان بدرون»
در بالای دیوارهای داخلی محوطه مربع آرامگاه ، بیست بیت از قصیده معروف عینیه ابن سینا نوشته شده است . محوطه داخل آرامگاه ، درخروجی مستقلی به طرف مغرب دارد.
آرامگاه عمر خیام ( نیشابور)
حکیم ابوالفتح عمر بن ابراهیم ، مشهور به خیام نیشابوری ، فیلسوف، ریاضی دان، منجم و شاعر ایرانی ، در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم ه- . ق در قید حیات بوده و گویا بین سال های 530- 506 ه-. ق وفات یافته است . آرامگاه این فیلسوف ، در شرق آرامگاه امامزاده محمد محروق و ابراهیم قرار دارد. این محل ، سالیان متمادی، از یادها رفته بود و شاید اگر وجود امامزاده محروق نبود، قبر خیام نیز به طور کلی محو و نابود می شد. در سال 1341 ه-.ش ، انجمن آثار ملی ، در فاصله 100 متری سال امامزاده ، بنای یادبود این حکیم بزرگ را بناکرد. این بنای عظیم با استحکام زیاد از آهن و سنگ به صورت گنبدی رفیع با ده پایه بر روی زمین ساخته شده که پایه ها با اشکال هندسی و لوزی های بزرگ و کوچکی به یکدیگر متصل شده و گنبد تشکیل یافته است. سبک این بنا، مخلوطی از سبک معماری شرق و غرب و شاید الهامی از اندیشه خیام و نکات هندسی و ریاضی یی است که خیام مقامی والا در آن علوم داشته است. بر اطراف پایه های گنبد، هرم هایی از سنگ های بزرگ و آبنماهایی سنگی ساخته اند که داخل آنها کاشیکاری شده است. درقسمت غرب
از نظر استادان فن ، عجیب نیست و چنین به نظر می رسد که این کیفیت در تمام مناره ها وجود دارد؛ با این تفاوت که در این بنا به خاطر سبکی و باریکی مناره ، حرکت محسوس تر است. ضمناً کلاف های چوبی یی که در قسمت های بالا و پایین هر یک از دو مناره کار گذاشته شده ، عامی موثری در تسهیل حرکت مناره ها به شما رمی رود.
آرامگاه عمو عبدالله / منار جنبان ( اصفهان)
این بنا در فاصله 6 کیلومتری مغرب شهر اصفهان در سر راه اصفهان به نجف آباد، در دهکده ای به نام «کارلادان » واقع شده است. تنها تاریخی که این بنا دارد، تاریخ سنگ آرامگاه عموعبدالله است که نشان می دهد بنای بقعه بعد از وفات او در سال 716 ه- . ق . بر فراز قبری ساخته شده است. عمو عبدالله ، به فحوای کتیبه آرامگاه او، شیخ زاهد پرهیزکاری بوده است که در تاریخ هفدهم شهر ذی حجه سال 716 ه-.ق درگذشته و بر روی قبر وی آرامگاهی بنا کرده اند که ایوان فعلی منا رجنبان است.
سبک ساختمان این ایوان که تزیینات کاشیکاری نیز دارد، به سبک بناهای قرن هشتم هجری است و کاشی های لاجوردی – رنگی به شکل چهارپر در فواصل اشکال دیگری که به شکل کثیرالاضلاع و به رنگ فیروزه ای است ، دو کنگره اطاق و اطراف ایوان را زینت می دهد.
نکته جالب توجه ، حرکت مناره هاست که با حرکت دادن یکی ، در دیگری نیز حرکت محسوسی مشاهده می شود.
حرکت مناره ها
بقعه خواجه تاج الدین (کاشان )
این بقعه در نزدیکی مسجد آقا کاشان واقع و در اصل مجموعه ای عبارت است مسجد، مدرسه، مناره، آب انبار، خانقاء و بقعه ای بوده است که تنها دو گنبد آجری قرینه- بقعه و خانقاه- از این میان باقی مانده است . خواجه تاج الدین شیروانی و دو برادر دیگر خواجه عمادالدین محمود و خواجه زین الدین – از چهره های معتبر و دوران آق قویونلر- در قرن نهم در کاشان ، آثار و بناهای معتبری ساختند که بقعه و خانقاء فوق از آن جمله اند. بقعه مزبور، مدفن دو تن از امامزادگان به نام شاهزاده اسحاق و شاهزاده ابی طالب – فرزندان شاهزاده حمزه بن موسی بن جعفر علی السلام – است و همچون بناهای خانقاء براساس طرح چهار گوش و پوشش گنبدی کم خیز بنا شده است . این دو بنا توسط اوراق بزرگ صفحه داری به همدیگر مربوط می شوند. قبور امامزادگان با کاشی معرق زیبایی پوشیده شده و داخل صندوق چوبی مشکبی قرار دارد.
بقعه ( کلیات )
بقعه ، واژه ای عربی است که به معنای ، پاره ای ا ززمین ممتاز از زمین های اطراف ، قطعه ای از زمین، عمارت ، خانه ، سرای ، خانقاه جاه و مقام آورده شده است؛ امٌا مراد از بقعه در زبان فارسی ، بنایی است که بر مرقد و مزار یک شخصیت مذهبی و علمی و گاهی کشوری ساخته شده باشد. همچنین به بنای اصلی مرقد امامزادگان نیز بقعه می گویند
در اینجا مراد از بقعه ، آن دسته از بناهایی است که عمدتاً بر مدفن عالمان دینی و شخصیت های مذهبی – غیز از امامزادگاه که به صورت جداگانه آورده شده اند ساخته و و در متون و منابع نیز بدین نام آورده شده اند. این دسته از بناها، از دیدگاه معماری، طبقه خاصی را تشکیل نمی دهند و ممکن است با نقشه های متفاوتی ساخته شده باشند.
حرم خانه : این بنا ده سال قبل از مرگ شیخ صفی الدین به سال 725 ه. ق و برای به خاک سپردن دختر و زن شیخ – بی بی فاطمه، دختر شیخ زاهد گیلانی – ساخته شده است. بنا عبارت از مربع با جدارهای سفید کاری ساده و گنبدی نیم دایره است.
مقبره شیخ صفی الدین : این بنا پس از فوت شیخ صفی الدین به سال 1357 ه. ق به دستور صدرالدین موسی در طول ده سال گذشته شده است. بنا عبارت از برخی استوانه ای است که از آجر بر روی پایه سنگی چند ضلعی به قطر تقریبی 6 متر ساخته شده است.
چینی خانه: این بنا که در سمت شرقی رواق بقعه قرار دارد، بنایی از خارج تقریباً هشت ضلعی به قطر 18 متر است که در چهار سمت ، درگاهی طاق مانند دارد. ورودی به این مجموعه، در یکی از این طاق ها که به صورت ایوان های نیم گنبدی هستند قرار دارد.
رواق دارالحفاظ ( (قندیل خانه ) : بنایی مستطیل شکل به طول 5/ 11 و عرض 6 متر است که به دستور شیخ صدرالدین ساخته شده است . دیوارهای بنا دارای طاقنماهایی در دو طبقه هستند. هریک از طاقنماهای دیوار غربی دارای پنجره ای است که به
مجموعه آرامگاهی بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی (اردبیل )
مجموعه بناهای این بقعه، بر مزار و خانقاء شیخ صفی الدین (متوفای 735 . ق ) ، عارف نامدار و جد خاندان صفوی ، بنا شده و در طی چند قرن، خاصه در دوره صفوی، از احترام و شکوه بسیاری برخوردار بوده است . با توجه به روایت های تاریخی، جسد شیخ صفی الدین ، در جوار خانقا و بناهای قدیمی تر دفن شده و بنای اولیه مقبره را پسرش شیخ صدرالدین موسی بر مزار وی ساخته است. با به قدرت رسیدن صفویان در قرن دهم هجری قمری، توجه بسیاری به این بقعه معطوف کردید و شاهان صفوی، به ویژه شاه طهماسب عباس دوم، بناهای متعددی ساخته یا به تزیین تعمیر بناهای قبلی و اهدای هدایا و وقف موقوفات بسیار گماشتند.
بناهای اصلی این مجموعه از : 1 – حرم خانه 2 – مقبره شیخ صفی الدین بیلی ( گنبد الله الله ) 3 – چینی خانه 4 – رواق دارالحفاظ تعدیل خانه » 5 – چله خانه جدید 6 – مقبره شاه اسماعیل صفوی دارالحدیث 8 – مسجد جنت سرا 9 – سردر شاه عباسی 10 – در اصلی ( عالی قاپو) .
در طرفین ایوان بزرگ، دو طاقنمای کوتاهتر قرار گرفته، طاقنماها هر یک دارای یک جفت سکنج کاذب هستند که با مقرنس تزیین شده اند.
مجموعه آرامگاهی حضرت عبدالعظیم ( ری )
این مجموعه، بر مدفن ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن یزید بن حسن بن علی بین ابی طالب علیه السّلام شکل گرفته است.
مرقد حضرت عبدالعظیم ، همانند دیگر مجموعه های آرامگاهی، در ابتدا همان بنای حرم بوده که به تدریج بناهای دیگری بدان افزوده شده و به شکل مجموعه حاضر درآمده است. مجموعه کنونی مشتمل بر حرم ها، رواق ها، مسجدها، ایوان ها، صحن ها و بقعه های امامزادگان حمزء و طاهر علیه السّلام است. از نخستین بنای بقعه آگاهی دقیقی در دست نیست . کهن ترین ماخذ مستندی که در خصوص مستندی که در خصوص بنای حرم تاکنون دیده شده است ، سردرآجری درگاه اصل حرم است که در آن به بانی سردر، مجدالملک قمی بر اوستانی» – وزیر برکیارق سلجوقی ( اواخر قرن پنجم ه . ق ) – اشاره شده است؛
بنای اصلی حرم ، اتاقی چهار ضلعی به ابعاد 55/ 7 متر است که در بالا با چهار گوشواره به هشت ضلعی و سپس به کمک طاق بندی کوچک به شانزده ضلعی تبدیل و زمینه برای بر پایی گنبد
حیاط بزرگ باز می شود . طاقنماهای شمالی در سطح پایین در دیوار شرقی دارای درهایی است که به چینی خانه می رود. تمام طاقنماها دارای سقف هایی با گچبری هایی عالی هستند.
چله خانه جدید: این بنا در زمان شیخ صدر الدین موسی با چهل حجره و گنبد زیبا در دو طبقه ساخته شده است و آن را محل جلوس شیخ صدرالدین گفته اند. کسانی که به هنگام آبادانی این محل را دیده اند، از عظمت آن تعریف کرده اند.
مقبره شاه اسماعیل صفوی: اتاق آرامگاه دارای یک طرح تقریباً مستطیل شکل به ابعاد 5/2 5/3 متر است و بر فراز آن ، پوشش گنبدی بر روی چهار سکنج فیلپوش و چهار قوس متقاطع که از لبه هر سه کنج به لبه سکنج دیگر زده شده است ، قرار دارد و بدین طریق ، منتهی الیه گنبد، ستاره هشت گو مقعری به وجود آمده است . کف اتاق با سه نوع کاشی مختلف با گل هایی آبی، زرد ، سیاه، سفید و سبز زینت یافته و دیوارها تا ارتفاع 69 / 1 متری با کاشی های خشتی آبی سیر که بر روی آنها گلهای طلایی به کار رفته ، پوشیده شده است .
دارالحدیث : این محل به صورت ایوانی به دستور شاه اسماعیل اول ساخته شده و در آن مباحث مذهبی صورت می گرفته است.
به دستور خواجه نجم الدین محمد، مقارن روزگار ابوسعید- ایلخان مغول – ساخته شده است. به تصریح کتیبه روی مذکور، بنای مرقد نیز از نامبرده است؛ اما خواجه نجم الدین می بایست مرقد را تعمیر کرده باشد؛ زیرا چنان که اشاره شد، تجدید بنای اصلی حرم در روزگار سلجوقیان و به فرمان مجدالملک انجام یافته است.
در اطراف حرم ، صحن ها و ایوان هایی است که پیشتر در روزگار صفویان و قاجاریان ساخته یا تعمیر و تزیین شده اند. مهترین آنها، صحن و ایوان بزرگ آستانه است که در شمال حرم واقع است. این بخش در روزگار ناصرالدین شاه و ساختمان ایوان بزرگ آیینه آن به دستور میرزا ابراهیم خان امین السلطان و فرزندش میرزا علی اصغرخان ساخته شده است.
ایوان جنوبی حرم در سال 944 ه. ق به فرمان شاه طهماسب صفوی ساخته شده و در سال 1270 ه. ق به فرمان ناصرالدین شاه آیینه کاری و تزیین گردید.
در غرب حرم، مسجد و رواق بالاسر قرار دارد که از ساخته های روزگار صفویان است . ازاره این مسجد از سنگ مرمر سیاه
فراهم شده است. پوشش زیرین گنبد شامل طاق ضربی مدّور و گنبد بالایی آن با ساقه و بدنه بلند به صورت مخروطی یا هرمی بوده که در زمان شاه طهماسب صفوی تغییر شکل یافته است.
در جانب شرقی حرم، مسجد زنانه و در سمت غرب ، مسجد مردانه و مقبره ناصرالدین شاه قرار دارد که در جانب غرب آن، ایوان ستون داری بنا شده است . سمت جنوب مقبره ناصرالدین شاه به وسیله یک درِ کوچک اختصاصی به حرم امامزاده حمزه ارتباط پیدا می کند.
بر بالای حرم و در کنار گنبد، دو دسته گلدسته به ارتفاع 24 متر – از سطح بام- و قطر 2 متر در سال 1270 ه. ق به فرمان ناصرالدین شاه ساخته شده است . از هر مناره به وسیله پلکان داخلی به بالای آن می توان یافت. این مناره ها به وسیله پلکان داخلی به بالای آن می توان یافت. این مناره ها بر پایه های مربع شکل آجری به درازای هر ضلع 20 /4 متر استوار شده اند.
یکی از نفسی ترین آثار تاریخی آستانه، صندوق چوبی روی مزار است که در چهار سوی آن، زیارتنامه و آیات قرآنی به خط نسخ و ثلث برجسته توسط یحیی بن محمد اصفهانی به تاریخ 725 ه . ق حکاکی شده است . این صندوق به تصریح کتیبه روی آن،
سفید است. از بالای ازاره تا سقف و خود سقف آیینه کاری است.
در مجموعه آستانه، خزانه ای جهت نگهداری آثار ارزشمند وجود دارد. کهن ترین خبر مستند درباره خزانه آستانه را در فرمان 950 ه. ق شاه طهماسب صفوی می توان یافت که وی طی آن دستور داده در میان منازل اطراف آستانه، محلی مناسب برای خزانه جدید بیابند. در سال های اخیر، تعدادی از آثار نفیس آستانه به خزانه منتقل شده است .
سیر تاریخ پردیسهای ایران زمین
سیرتاریخ پردیسهای ایران زمین
در ایرن ، در بیشتر شهرها باغ هایی وجود دارد که پردیس نامیده می شوند " ( برخی از محققین زمان بر این عقیده اند .
( دیگر آثار تاریخ ایران باستان نشان می دهد که پادشاهان برای تشویق و ترغیب مردم به کشت گیاهان زینتی به صور مختلف اقدام می کردند ) .
فردوسی از وجود درختان با رور از نقره و شاخه ها پیوسته از طلا و یاقوت را در دوران کیخسرو یاد کرده است .
( بر اساس طبع حساس و ظریف جدا ناپذیر ایرانیان از طبیعت ، تجسم اشکال طبیعی از قبیل : ایجاد کانال های آب ، بهره جستن از کاریز ها و ریشه دادن به مظهر قنوات در باغات به تدریج مرسوم گشته است ).
( با الهام از انواع چاه های آرتزین و فوران چشمه های آب معدنی ، خلق فواره در حوض های ایرانیان پدیده ای زیبا و سرگرم کننده بوده است ).
احساس های شکل گرفته ، به قالب زیبا در آمده و سینه به سینه در چرخه تاریخ هنر باغسازی تا به امروز کشیده شده است.
حتی در مورد گسترش کشت گیاهان زینتی ، در ایران قدیم تنوع زیاد نبوده و بیشتر شامل : انواع نسترن های رنگین ، یاس ، شقایق ، سوسن ، بنفشه ، میخک و شب بو و …..بوده است )
با مراجعه به فرهنگ عمید کلمه باغ خود معنای معین و محدودی را که بیانگر مکان یا فضایی پوشیده و محصور از درختان است در بر می گیرد .
اگر باز تر بنگریم و به تفسیر اساطیری لغت بپردازیم ، در ذهن کلمه فردوس تجلی می کند که در فرهنگ ایران به معنای باغی است .
با استخرها ، برکه ها ، درخت ها ، گلهای رنگارنگ و این خود نمایانگر علاقه و وابستگی ایرانیان به طبیعت می باشد.
سیر تاریخ و افسانه های باقی مانده از قوم آریا نشان می دهد ، پادشاهان پیشدادی و مخصوصا منوچهر شاه سعی بر آن داشته که انواع بذور گیاهان وحشی خود رو را در فضای اطراف قصر خود کشت و پرورش دهد.
در تورات از باغ های باستانی خوزستان به دفعات و به طور پراکنده در بخش های مختلف عنوان شده است ، مخصوصا در داستان استرومردها مفصلا ذکر شده و همچنین گزنفون نیز می گوید "
به عنوان مثال باغ هائی که در سمر قند در اطراف کاخ های سلطنتی و منتفذین احداث شده ، و لی در طول تاریخ آنها به تدریج از بین رفته اند. باغ های مزبور تحت عنوان باغ های دوره تیموری مشخص می گردند .
از خصوصیات این باغ ها وسعت زیاد ، احداث ساختمان ها به طور کناری و ایجاد تزئیناتی بر دیواره های محصور شده اطراف باغ می باشد .
احداث سکو بندی ، سنگ فرش خیابان ها ، آب شره ها ، و خیابان های متقاطع و مستقیم با کاشت درختان غیرمثمر در کناره آنها به منظور ایجاد سایه معمول بوده است .
در سیر تحول تاریخ طراحی باغ در دوره صفویه همانند زنجیری به دور ه تیموریان مرتبط بوده و منحصرا تغییرات کوچکی یافته است .
شاید بتوان گفت سبک پدید آمده که به نام سبک صفوی معروف است. به عنوان مثال باغ فین کاشان که از آثار دوران صفویه است دارای آب نماهای زیبایی می باشد.
این باغ با دیواره های بلند محصور شده و در محل ورودی آن فضایی به عنوان فضای تجمع احداث شده و عمود بر این سطح ، خیابان های موازی با جوی هائی شیب دار و با فاصله های نا منظم
آثار مینیاتوری موجود ، قالی بافی و ارتباط آنها با گذشته های دور و آثار تاریخی ، بیانگر این هنر می باشد.
براساس شواهد موجود ، آثاری بدست آمده که در باغ های قدیم ایران استخرها و آب نماهای متعدد به اشکال مستطیل و دایره ای احداث می شده و بندرت چند گوشه ای بوده اند.
باغ های قدیم ایران
بر اساس اسناد و مدارک باقی مانده ، تاریخچه باغ های قدیمی ایران به حدود سه قرن قبل از میلاد مسیح .
هنر طراحی و معماری باغ ها در ادوار تاریخ کاملا تحت تاثیر مسائل محیطی ، اقتصادی و سیاسی قرار داشته ، در طول تاریخ به اوج و اعتلائی رسیده و گاهی کاملا مورد بی توجهی و بی میلی قرار گرفته است.
زیرا تجربه ها و سنت ها و نوع زندگانی تاثیر بسیاری در رفتار ما نسبت به محیط و طبیعت باقی می گذارد)
در دوران تیموریان باغ های بسیاری به دستور تیمور لنگ در اطراف شهرها و مراکز تجمل احداث گردیده است .
آب نماهائی که در این گونه باغ ها احداث شده است از بهترین کاشی ها با رنگ آبی و یا کاشی های نقاشی شده با طرح های ایرانی و چینی و یا تاثیر آنها بر روی یکدیگر بوده است.
یکی دیگر از باغ های قدیمی شیراز باغ جهان نما است که شاه عباس صفوی درخت های سرو در آن باغ غرس کرده بود ، کریم خان زند در همین محل باغ وکیل را احداث کرده است از دیگر آثار دوران کریم خان زند باغ موزه فعلی است که در آن زمان حرم سرای کریم خان زند بوده و عمارت گلاه فرنگی آن امروزه به موزه تبدیل شده ، از این رو نام باغ موزه به آن داده اند .
از خصوصیات مهم این باغ ، طرح منظم و قرینه سازی آن است . در اطراف تمام خیابان ها دو ردیف درخت سرو شیرازی ، انبوهی از درختان نارنج ، گل های رز ، گل کاغذی ، شمعدانی به فراوانی در این باغ کاشته شده همچنین آب نمائی به صورت چند ضلعی با طرح بسیار زیبا دیده می شود.
از آنجائی که تاریخ و هنر متوقف نمی ماند و سیر تکاملی خود را در ارتباط فرهنگ ها در می یابد ، در دوران قاجاریه به علت ارتباط بیشتر مردم ایران با مردم اروپا ، سبک هائی که آمیخته از شرق و غرب داشت پی افکنده شد.
پله دار ایجاد شده است ، در قسمت انتهایی باغ ساختمان کوشک مانند ساخته شده و در وسط باغ حوض بزرگی که درختان تنومند در اطراف آن است مشاهده می گردد.
یکی از خصوصیات طرح در این دوران آن است که بین دو فضای داخل و خارج به نحوی ارتباط برقرار می کرده اند و از نمونه های جالب آن ایجاد حوض خانه و آب نماهائی همراه با فواره در داخل ساختمان با گلدان های گل می باشد.
همچنین سبک صفوی در طراحی خیابانها و میادین و معابر عمومی به نوعی متاثر از سبک تیموری بوده و خیابانها از طرحی منظم و قرینه برخوردار است و یا به عبارت دیگر 4 باغ کشی خود پدیده نوینی در سبک معماری صفوی است و به منظور تفرج گاه و راه های ارتباطی شهری احداث شده است .
در این دوره از تاریخ ( مخصوصا در دوره شاه عباس ) طراحی باغ ، باغ های شاه عباسی معروف است ، از جمله :
در فرح آباد کاخی به نام جهان نما ساخته شده که طرح تزئیناتی بیرونی آن با دیگر طرح ها فرق دارد .
نظامیه درضلع جنوبی میدان ( بهارستان ) و باغ معروف دیگری در ضلع شمالی آن که فتحعلی شاه آن را آباد کرده به نام نگارستان معروف بوده است.
به طور کلی شهر تهران ، شهر باغ ها بوده و به تدریج با افزایش جمعیت و تبدیل شهر به مقر فعالیت های تجاری و اداری ، آن باغ ها سریعاً از بین رفته اند و از گذشته های دور آن چه که باقی مانده به عنوان نمونه محل کنونی سفارت شوروی است که سابقا ً به نام پارک اتابک معروف بوده است .
یکی دیگر از بدایع هنر معماری ایران ساختمان مقبره شاه نعمت الله ولی و طرح حوض و آب نماهای آن است که طرح صلیبی می باشد.
در داخل آن حوض هشت گوش و کوچکی است که در سطحی بلندتر از سطح حوض قرار دارد.
یکی دیگر از شاهکارهای باغ سازی در دوران قاجاریه باغ ارم در شیراز است این باغ از آثار دوران ناصرالدین شاه می باشد که در جهت شمال شرقی شیراز کنار رودخانه خشکی احداث گردیده است.
شهرت باغ ارم به خاطر سروهای قامت و موزون آن است که نظیرش در ایران کم تر یافت می شود .طرح های این باغ از سبک متقارن برخوردار است.
حال در این چرخه مشاهده خواهیم کرد که در دوران آغا محمد خان و محمد شاه قاجار در باغ تخت که توسط اتابک قراچه اساس اولیه آن گذاشته شده بود ، تغییراتی پدید آمده و به نام تخت قاجار معروف شد .
از خصوصیات این باغ حوض ها و فواره های متعدد است و باغ مزبور امروزه مورد استفاده باغ شیراز می باشد .
در این آمیختگی طرح ارو پائی و ایرانی ، خیابان های بریده و زاویه دار ، تعدادی آلاچیق ، فضای سبز و پوشیده از درختان به صورت بیشه ، نگاهداری وحش ، ایجاد حوض یا استخرهای بزرگ در نزدیک ساختمان و خیابان کشی اطراف آن کاملا مشهود بوده است .
ساختمان کاخ مانند کاخ های ارو پائی بر بلندی ساخته شده به نحوی که منظره باغ به صورت چشم اندازی برای ساختمان باشد.
در عهد قاجاریه باغ ها و قصرهای مجلل دیگری از قبیل قصر عشرت آباد و قصر صاحب قرانیه که از سبک معماری باغ های روسیه اقتباس شده بود احداث گردید.
در بعضی از قسمت های تهران قدیم ، باغ ها و پارک های بزرگ برای تفریح مردم وجود داشته است ، به عنوان مثال : باغ
یکی دیگر از باغ های این دوران در شیراز ، باغ ملی است . این باغ در ابتدا قبرستان بوده که به دستور رضا شاه به صورت پارک در آمده است .
در این باغ خیابان ها وسیع و درخت کاری به طور منظم بوده که از اشکال هندسی مشخصی برخوردار است .
در گوشه و کنار باغ ، آب نماهای متعددی به اشکال مختلف وجود دارد . شاید بتوان گفت که این باغ نوعی پارک است.
یکی دیگر از باغ های قدیمی شیراز باغ حافظیه می باشد، باغ مزبور در زمان کریم خان یزد ترمیم و در دوران پهلوی به نحوی باز سازی شده است در این باغ ، کف پوش خیابان ها سنگی و سیمانی و ضمنا آب نماها و حوض های بسیار جالبی در آن احداث شده است . به طور کلی طراحی این باغ در مجموع ، متاثر از سنگ قدیمی ایرانی می باشد.
از این مجمل چنین بر می آید ، در دوران پهلوی به احداث باغ و پارک به نحوی توجه شده و تقریبا در اکثر شهرستان ها ، مراکز استان های کشور پارک هائی به صورت فضاهای سبز ایجاد گردیده که به طور کلی در اکثر آن ها از سبک های اروپائی ، ژاپنی و سنتی الهام گرفته شده است.
در طول سیر تاریخ ایران ، پس از انقراض قاجاریه ، در دوران پهلوی به علت سهولت تردد بین ایران و دیگر کشورهای اروپائی ، احداث باغ و پارک و ویلا سازی به سبک های اروپائی و یا آمیخته ای از آنها ترویج یافت.
برخی از آنها به صورت آثار تاریخی زیبائی از دوران پهلوی باقی مانده است.
باغ سعدی که مزار سعدی در آن قرار دارد و این باغ در زمان رضا شاه پهلوی تعمیر و تجدید طرح شده است .
در این باغ تعدادی درختان نخل ، نارنج و سرو شیرازی به طور منظم کاشته شده ، همچنین از برخی درختان مانند نخل به عنوان تک درخت استفاده گردیده است .
درب ورودی تقریبا مقابل مزار قرار دارد و توسط خیابان مستقیمی با مزار ارتباط می یابد، به طور کلی به صورت طرح قرینه ای یا گلکاری و درخت کاری تزئین شده است . برای ایجاد ارتباط بین قسمت هائی که اختلاف سطح وجود دارد ، از پله و باید گلکاری استفاده شده و سه نوع سنگ فرش در خیابان های آن از قبیل سنگ فرش سیمان ، آسفالت و شن مشاهده می گردد.
متخصصین فن این فرق را اینگونه توجیح و توصیف می کنند آب نما ، حوض و حوضچه هر کدام از نظر معماری تابع اصول معین و خاص خود می باشند .
آب نماها دارای عمق کمتر از حوض و حوضچه ها است و با تزئینات مدرن از قبیل چراغ های رنگارنگ مخصوص داخل آب ، فواره های متنوع ، گاهی جایگاهی برای گیاهان آبی و باغچه هائی در کنار یا در وسط آن بوده و اشکال آنها کمتر از اصول هندسی منظم پیروی می کنند .
در این آب نماها بیشتر از اشکال تغییر شکل یافته هندسی استفاده می شود ، در حالی که انواع حوض ها و حوضچه ها باغی و باغچه ای قدیم مخصوصا در ایران دارای عمق قابل توجهی بوده و به اشکال مربع ، مستطیل ، دایره ، بیضی و لوزی ساخته می شد .
در اینگونه حوض ها کمتر از گیاهان آبزی استفاده شده و فقط به پرورش نوعی ماهی قرمز به عنوان تفنن و زیبائی اکتفا می کردند .
فواره ها و چراغ ها
حرکت و چرخش نور و روشنائی در آب و آب نماها موضوع تازه ای نیست ، بلکه آن را به زمان لوئی چهاردهم و شاهکارهای لونوتر
آب و هنر در باغ
یکی از عناصر اصلی و حیاتی در باغ ، وجود آب است که قسمتی از آن منحصرا برای آبیاری ، حفاظت گیاهان و بخش دیگر به منظور ایجاد و خلق زیبائی در طراحی مورد استفاده قرار می گیرد.
از طرف دیگر وجود آب در باغ به هر یک از صور فوق ، خود به نحوی در متعادل کردن درجه حرارت هوا ، تامین ، رطوبت نسبی جهت گیاهان و ایجاد طراوت خاص موثر می باشد که نتیجتا مجموعه این عوامل از یکنواختی و خشکی محیط می کاهد.
آب نماها
یکی دیگر از عوامل تزئینی ، تلفیقی و ارتباطی با محیط که به نحوی در فضا و مکان باغ موثر می افتد انواع آب نماها می باشد. این نوع آب نماها را در زبان فارسی با توجه به روابط سنتی که سینه به سینه انتقال یافته حوض و حوضچه می گویند ، ولی در حقیقت این دو ( حوض و حوضچه ، آب نما ) با یکدیگر فرق هائی دارند ، در حالی که هردو فضائی یا انباری از آب است.
نسبت می دهند . به عنوان مثال در باغ ورسای ، در فصول مناسب ، نمایش نور و آب با موزیک برای تفرج و سرگرمی درباریان مرسوم بوده است .
چراغ ها در حیات بخشیدن و زنده نگاه داشتن و نشان دادن طبیعت گیاهان در شب موثرند .
چراغ به طور گسترده و متنوع در باغ به اشکال مختلف همانند چراغ پایه دار در کنار خیابانها ، چراغ های دیواری ، لابلای توده و پوشش های برگ ها ، آذین بندی های باغی ، به اشکال مختلف در سطح چمن و کنار استخر یا زیر آب در استخر و آب نما کاربرد دارد .
برای روشنائی در باغ از چراغ های کم نور با طرح های ژاپنی که اصطلاحا فانوس نامیده می شوند ، استفاده می گردد .
سبک معماری بافت اطراف آرامستان
اندکی پس از ایجاد نظام پارلمانی در تهران ، ایرانیان تحصیل کرده و روزنامه های بانفوذ ( به عنوان مثال کاوه که به سردبیری تقی زاده در برلین منتشر می شد) تمایل و اشتیاق شدیدی به حفظ و احیای یادمان های تاریخی از خود نشان دادند. رضاخان نیز برای سهیم شدن در این اشتیاق به تاسیس انجمن آثار ملی کمک کرد. این انجمن که از حمایت و کمک فکری دانشمندانی چون هر تزفلد بر خوردار بود، درجهت تحقق آن اهداف تلاش کرد.
رضاشاه، وقتی حکایت از گذشته باشکوه می کرد، از پادشان و قهرمانان ایران پیش از اسلام نام می برد، در دهه 1930 (1309- 1319) ، جزئیات بناهای باستانی در شماری از ساختمان های دولتی پدیدار شد. نظارت و سرپرستی این بناها را هرتزفلد، آندره گدار و همکارانشان به عهده داشتند. در ساختمان های بلندی نمایان شد که مشابه ستون های آپادانا در تخت جمشید بود. نمای بانک ملی نیز که طراح آن هنریش ، معمار آلمانی ، بود ایوانی د اشت که طرح نیم ستون های آن برگرفته از طرح نیم ستون های یکی از کاخ های تخت جمشید بود. مدرسه دخترانه انوشیروان نیز ایوانی مشابه ایوان این بنا داشت که نشان اهورامزدا بر بالای آن قرار گرفته بود
معماری دوره پهلوی
پیش از جنگ جهانی دوم
در معماری بناهای دوره پهلوی پیش از جنگ جهانی دوم، دو ویژگی تلاش های رضاشاه برای مدرن کردن ایران را می توان دید. یکی از این ویژگی ها، توجه او به تاریخ باستانی ایران بود که می بایست الهام بخش آن نسل برای کسب افتخاری تازه می شد. ویژگی دیگر، تمایل او به اقتباس جنبه هایی از تمدن غربی بود.
به گونه ای که ایران هم تراز غرب شود.
دو عامل عمده اجتماعی در پیشبرد برنامه های رضاشاه در زمینه معماری نقشی بسیار تعیین کننده داشتند و به ثمررسیدن این برنامه ها را تسریع کردند. یکی از این عوامل، شور ملی گرایی و تمایل به مدرن سازی و سازمان دهی مجدد جامعه ایران بود
اندکی پس از ایجاد نظام پارلمانی در تهران ، ایرانیان تحصیل کرده و روزنامه های با نفوذ( به عنوان تمایل به مدرن سازی و سازمان دهی مجدد جامعه ایران بود
ویران شد و خیابان های پهن جایگزین کوچه های گلی شد تا ماشین بتواند از داخل آن ها عبور کند. به این ترتیب تهران دارای خیابان های پهن و مستقیم شد. یکی از این خیابان ها ، با مباهات ، چهل متری نام گرفت. همه خیابان ها سنگفرش شد. در شهرهایی چون همدان ، کرمانشاه و اهواز خیابان هایی ایجاد شد که از میدان مرکزی منشعب می شد. در این میدان ها مجسمه رضا شاه برافراشته شد این مجسمه ها اغلب سنگی و گاهی هم سیمانی بود که رود خراب می شد.
چه کسانی ساختمان های این دوره را طراحی کردند؟ تعداد اندکی از ایرانیان که فارغ التحصیل رشته معماری از مدرسه بوزار پاریس بودند. شاید با استعداد ترین آن ها محسن فروغی بود که طرح آرامگاه سعدی در شیراز و شعبه های بانک ملی متعلق به اوست. در اوایل سال 1928 (1308 ش ) آندره گدار، معمار و باستان شناس فرانسوی ، که قبلاً در افغانستان کارهای میدانی انجام داده بود، رئیس هیئت باستان شناسی ایران شد. موزه ایران باستان از جمله بناهایی بود که او طراحی کرده بود. او همچنین مسئول مرمت بناهای تاریخی متعلق به دوره صفوی در اصفهان شد.
.معماری موزه ایران باستان از دوره ای متاخر (دوره ساسانی ) الهام گرفته بود و نمای آن برگرفته از نمای اصلی کاخ ساسانی در تیسفون بود. تجلیل از تاریخ متاخر ایران شامل حال شخصیت های نامدار ادبی نیز شد. آرامگاه باشکوه فردوسی برپا شد. در بنای این آرامگاه، از فرم زیگورات و به ویژه فرم آرامگاه کوروش کبیر در پاسارگاد الگوبرداری شد. اما تزئیات آن به سبک نیم ستون های مقبره های صخره ای تخت جمشید بود. مقامات بسیاری از کشورها برای مراسم گشایش این آرامگاه دعوت شدند. طرح این آرامگاه به صورت مکعب های سنگی بود و هر طرف آن با دو ستون به سبک ستون های تخت جمشید تزئین شده بود، در هر گوشه آن نیز یک ستون قرار داشت. در شیراز آرامگاه حافظ با سازه هشت ضلعی باز برپا شد. این آرامگاه سعدی در شیراز نیز، که مدت ها به حال خود رها شده بود، احیا شد. سبک معماری چشمگیر آن عمدتاً نئوکلاسیک بود، اما گنبد روی فضای مرکزی آن یادآور معماری شیوه اسلامی بود، آرامگاه عمر خیام در نیشابور نوسازی شد اما بازسازی نشد.
رضاشاه برای مدرن کردن معماری ، قسمت هایی از شهرهای بزرگ و کوچک را ویران کرد. دیوارهای قدیمی اصفهان و دیگر شهرها تخریب شد. دروازه های کاشی کاری شده دوران قاجار در تهران
معرفی افراد مدفون در آرامستان ظهیرالدوله
معرفی ظهیرالدوله
علی خان ظهیرالدوله درجمال آباد شمیران متولد شد .
علی خان ملقب به ظهیرالدوله فرزند محمد ناصر خان قاجار ظهیرالدوله – وزیر دربار – پسر محمد ابراهیم خان سردار پسر خان محمد خان ایلخانی ایل قاجار پسر قراخان در شانزدهم ماه ربیع الاول سال 1281 قمری در جمال آباد شمران متولد شد و در روز چهارشنبه بیست و چهارم ماه ذوالقعده سال 1342 قمری در جعفرآباد شمیران وفات یافت. و در اراضی امامزده قاسم شمراه مدفون گردید.
بر لوحه قبرش عبارات زیر است:
هوالحی الذی لایموت. پس از آن نقش علامت انجمن اخوت و در زیر علامت نوشته شده «صفا علی 1342».
علی خان در سال 1303 قمری بیست و چهارم ذوالقعده در سلک مریدان حاج میرزا حسن علیشاه اصفهانی در آمده ، تاریخ نشرف خود را به خدمت صفی علیشاهچنین به نظم آورده:
یکی اندر درون دل شد و گفت
در کنار صفی است جای صفا
صفا علی معین می نویسد:
– صفی علیشاه در سوم ماه شعبان سال 1521 متولد شده و در چهارشنبه بیست و چهارم ماه ذوالقعده سال 1316 قمری وفات یافت
علی خان ملقب به ظهیرالدوله فرزند محمد ناصر خان قاجار ظهیرالدوله وزیر دربار پسر محمد ابراهیم خان سردار پسر جان محمد خان ایلخان قاجار پسر قراخان در شانزدهم ماه ربیع الاول سال 1281 قمری در جمال آباد شمران متولد شد
جمال آباد
جمال آباد در شمال نیاوران قرار دارد. بالای آبادی دو استخر بود که از دو رشته قنات قدیمی پر می شد. قنات شرقی آن خشک شد ولی قنات غربی معمور و آبده است و نامش همنام دهکده است .
سرقبر ظهیرالدوله در اراضی امامزاده قاسم
بر دست راست جاده تجریش به دربند و کنار راه امامزده قاسم و آرامگاه جمعی از بزرگان و هنرمندان است که در عرف مردم به «سر قبر ظهیرالدوله » شناخته می شود. ظاهراً نخست جسد علی خان ظهیرالدوله در اینجا به خاک سپرده شده است.
ظهیرالدوله – صفا – مرا از رشت خواست و وصیت کرد که من وقتی مردم ، مرا در شمران دفن کن و او را در بیست و چهارم ذی القعده 1342 قمری وفات کرد و من به وصیت او عمل کردم.
5-ایرج میرزا جلال الممالک 1290 – تا – 1344 قمری.
بر لوحه قبرش ابیات معروفی است که خودش ساخته است.
بیت اول آن :
ای نکویان که در این دنیا شد
با از این بعد به دنیا آئید
بیت آخر آن:
گاهی از من بسخن یاد کنید
در دل خاک دلم شاد کنید
ایرج میرزا فرزند صدرالشعراء غلامحسین میرزا پسرزاده فتحعلی شاه قاجار است که در اوایل ماه رمضان سال 1291 قمری در تبریز متولد شد. در سال 1344 فرزند ارشدش – جعفرقلی میرزا- انتحار کرد و زندگانی در او تلخ شد و روز دوشنبه بیست و هفتم ماه شعبان 1342 برابر با 22 اسفند 1304 شمسی – بر اثر سکته قلبی درگذشت.
علی خان ظهیرالدوله در سن شانزده سالگی داماد ناصرالدین شاه شد و سپس وزیر تشریفات خاصه همایونی شاه گردید. مدتی حکومت تهران را داشت. وی موسس انجمن اخوت است که هنوز دایر است و از طرفداران مشروطه و آزادی خواه بود و بهمین سبب به به امر محمد علیشاه به هنگام بمباران مجلس، منزل و خانقاه او را به توپ بستند و اثاثه گرانبهای آن را به غارت بردند.
کسانی که در این آرامگاه به خاک سپرده شده اند:
1-استاد موسیقی حبیب الله سماعی 1284 تا بیستم تیر 1325.
2- سرتیپ سیف الله شهاب – فرمانده دانشکده افسری – که در اقدیسه – محل ییلاقی دانشکده افسری هدف گلوبه ارونقی خراسانی قرار گرفت و جان سپرد 1271 – تا – سی و یکم مرداد ماه 1321.
3- سرلشکر محمود انصاری امیر اقتدار فرزند محبعلی خان میرپنج 1249 – تا – 1329- شمسی.[4- وفا علی که بر لوح قبرش نگاشته شده :
1291 قمری – تا – 1369 قمری
من هادی باوفای اهل راهم من صوفی با صفای صوفت جاهم
من مولویم خادم درویشانم من بنده درگاه صفی اللهم
پیروان جمعیت فدائیان اسلام بود، با هفت تیر کلت یک گلوله به طرف ناطق شلیک کرد. گلوله وارد شکم دکتر فاطمی گردید و از سوی دیگر خارج شد. دکتر فاطمی که به شدت مجروح شده بود به بیمارستان منتق گردید و پس از چند روز معالجه از مرگ نجات یافت.
11- دکتر محمد حسین لقمان ادهم ملقب به لقمان الدوله پس میرزا زین العابدین خان لقمان الملک – طبیب مخصوص محمد علی شاه وئ مظفرالدین شاه – پسر میرزا محمد فخرالاجل مشهور به حکیم کنی متولد طالقان پسرمیرزا احمد تنکابنی – طیب محمد شاه قاجار- دارای تالیفات عدیده در طب ایرانی.
تولدش در سه شنبه 27 محرم سال 1296 ه – .ق . وفاتش در ساعت ده صبح روز عاشورا سال 1370 مطابق با روز اول آبان سال 1329 شمسی اتفاق افتاد.
12_فروغ فرخزاد شاعره معروف دوره معاصر که از نظر سبک وشیوه مخصوص داشت.در بهمن ماه 1345 بر اثر سانحه رانندگیودفتر شعر او بسته شد.بر روی قبرش شعر”هدیه” از دیوان تولدی دیگر : حک شده.
6- درویش اکبر ساز زن معروف به درویش خان که بر اثر سقوط از درشکه به علت تصادف با اتومبیل در شب چهارشنبه هجدهم ماه جمادی الاولی 1342 – دوم آذر 1305 – در رده درگذشت وی از اعضای انجمن اخوت بود.
7- زهراء شاهزاده تاج السلطنه، 1301 قمری وفات شب اول ذوالقعده 1354 قمری.
8- قمر الملوک وزیری خواننده معروف.
9- منوچهر مهران متولد 1291 متوفی بیست و یکم آذر 1325 موسس ورزشگاه نیرو و راستی و مدیر مجله نیرو وراستی
10- محمد مسعود – مدیر روزنامه مرد امروز متولد 1284 مفتول در شب جمعه 23 بهمن 1326 در مقابل چاپخانه مظاهری واقع در خیابان اکباتان تهران.
روز بیست و پنجم بهمن سال 1330 بمناسبت پنجمین سال کشته شدن محمد مسعود، برسر مزار وی مراسم یادبودی برگزار می شد. در این مراسم دکتر حسین فاطمی – مدیر روزنامه باختر – شروع به نطق نمود. هنگامی که دکتر فاطمی مشغول سخنرانی بود ، ناگهان جوانی به نام «محمد مهدی عبد خدائی » که از
روزی به عزم زیارت اهل قبور در این محل قدم می زده است ناگهان در زیر درخت کهنسالی پایش به سنگ می خوردفورا به وفا علی می گوید مرگ من نزدیک شده ، خواهش دارم پس از مرگ من تو مقتصدی کفن و دفن من بشوی و مرا در همین محل زیر همین درخت کهنسال دفن کنی .
پس از این واقعه وفا علی به گیلان می رود ولی ظهیرالدوله او را به تهران می طلبد. چندی بعد حال ظهیرالدوله بهم می خورد و با یادآوری وصیت سابق می گویند.
راضی نیستم مرا با برد یمانی کفن کنید چون با پول آن برد می توان چهل درویش را پوشانید و سزاوار نیست که پیراهن چهل درویش را با خود به گور ببرم.
وفاعلی، ظهیرالدوله را پس از وفاتش در همین محل به خاک می سپارد و خودش هم که وفات می کند در همین مزار به خاک سپرده می شود.
– درخت کهنسال مذکور درخت ته است که تا امروز باقی است.
پدر و جد علی خان ظهیرالدوله که در مقبره مشهور به ظهیرالدوله به خاک سپرده شده اند
شاهزاده عضدالدوله سلطان احمد میرزا درباره آنان می نویسد:
ابراهیم خان سردار دولو پسر جان محمد خان از سرداران زمان فتحعلی شاه استو وی پدر محمد ناصر خان قاجار ظهیرالدوله ایشیک آقاسی باشی و جد میرزا علی خان ظهیرالدوله است که در سلک اهل طریقت بوده و لقب طریقتی صفا علی شاه داشته است. علی خان ظهیر الدوله همان است که مدفنش در شمیران به مقبره ظهیرالدوله مشهور است و در آن مزار جمعی از ارباب ذوق و فضل و هنر من جمله ایرج میرزا جلال الممالک در دل خاک خفته اند.
داستان فوت ظهیر الدوله
حجت بلاغی درباره قبرستان ظهیرالدوله می نویسد:
یکی از اماکن مشهور شمیران قبر ظهیرالدوله از مریدان صفی علیشاه نعمت اللهی می باشد. این گوستان با صفا که مدفن صفا علی ظهیرالدوله است میان تجریش و مامزاده قاسم قرار دارد.
سابقاً در این محل گورستان کهنه ای بوده و داستانی نقل می کنند که ظهیرالدوله کمی قبل از مردن به اتفاق وفا علی مولوی هادی گیلانی،
بزم خاموش
گل اندامان زیر سنگ خفته در آغوش خموشی تنگ خفته
نه بانگی در گلوی نغمه سازان نه جانی در تن گردنفرازان
غلط گفتم در این غمخانه غوغاست نشان عاشقی در بی نشان هاست
بسی بلبل که در گل نغمه خوان است قفسهاشان زجنس استخوانست
به گلها خفته گلها دسته دسته به دست ساقیان جام شکسته
همه گل پیکران پائیز دیده سهی قدان همه قامت خمیده
عروسان را مغاکی حجله گاهی . مبارک بادمان اشکی و آهی
همه آهو و شان گیسو کمندن نکویان، دلبران، مشکل پسندان
پری رویان عاشقان داده بر باد
همه شیرین لبان کشته فرهاد
سر قبر ظهیرالدوله
بزم خاموش
از : مهدی سهیلی
الهام این شعر را از گورستان ظهیرالدوله گرفتم
همه آتش بیان و نغمه پرداز دریغا در گلوشان مرده آواز
بی ساقی که خود افتاده مدهوش همه گلچهر گان با گل هماغوش
عجب بزمی که آهنگش خموشیست نه جاری باده و نه باده نوشیست
نهی گرگوش دل را بر سر سنگ بر آری ناگهان آه از دل تنگ
بیا بنگر که نزا آلوده ای نیست
به غیر از استخوان سوده ای نیست
کجا رفتند مرغان چمن ها
چه شد آن بزمها آن انجمن ها
خموشی را نگر آوازها کو
کجا شد نغمه ها آن سازها کو
چه جای نغمه در یاران نفس نیست
زخاموشی توگوئی هیچکس نیست
دل شاد و لب خندان کجا رفت
هنرهای هنرمندان کجا رفت
چه شد غوغاگری های شبانه
قناری ها خموشند از ترانه
نه آوایی نه فریادی نه سازیست
نثار خاکشان خشکیده بر گست
چو می خواندم خطوط سنگها را
در آنجا یافتم خاک صبا را
صبا آن نغمه ساز آتشین دست
که دلها را به تارساز می بست
خط بطلان بهر مجنون کشیده
بسی دلداده را در خون کشیده
گل اندامان از گل با صفاتر
به لبخندی زجان هم پر بهاتر
همه در زیرسروی پای بیدی
ولی نه آرزوئی نه امیدی
سیه چشمان شیرین کار دلبند
که جان بخشیده اند از یک شکر خند
به خدمت خوانده فراش صبا را
ندیده از رعونت زیر پا را
نگاه مستشان هر سو فتاده
هزاران خان و مان بر باد داده
بسی دلداده را دیوانه کرده
به نازی خانه ها ویرانه کرده
همه سیمین تنان، شیرین سخنه
ا به زیر سنگ و گل تنهای تنها
به خاک افتاده گیسو داده بر باد
چه شد آن نازها؟ ای داد و بیداد
به زیر سنگ دیگر داریوش است
که مست افتاده و در گل خموش است
زخاطر رفته عشق و یادگارش
همان روزی که بوده زهره یارش
کنار خویشتن رعنا ندارد
که در گل عاشقی معنا ندارد
در این تنها نشینی یار او کو
کجا شد نغمه اش گلساز او کو
در انگشتان خوبی نوا نیست
زانگشتش بجز خاکی بجا نیست
طربازی که خود سازش شکسته
بر آن گرد فراموشی نشسته
ولی گوئی که از او می شنودم
من از روز ازل دیوانه بودم
سماعی را سماعی نیست دیگر
چراغش را شعای نیست دیگر
به گوش ما نوا از گور او نیست
طنین نغمه سنتور او نیست
صبا در نغمه ها فرمانروا بود
دو زلفت زهره در چنگ صبا بود
به ساز خود هزاران رنگ می داد
که هر سیمش صدای زنگ می داد
به خود گفتم که آن تابنده در کو
به چنگ نغمه زنگ شتر کو
مرا بر خاک غمگینی گذر بود
که روی سنگ آن نام قمر بود
قمر آن عندلیب نغمه پرداز
زنی هنگامه گر هنگام آواز
اگر در بوستان لب باز می کرد
میان بلبلان اعجاز می کرد
ولی اکنون قمر افسرده جانست
در این ویرانه خاکش در دهانست
قمر روزی که در کشور قمر بود
کجا او از این منزل خبر بود
نه آوایی نه بانگی نه سروری
دو مشت استخوان در خاک گوری
در این وادی که اقلیمی مخوف است
قمر تا روز محشر در خسوف است
نسیم آسا از این صحرا گذشتیم
سبک رفتار و بی پروا گذشتیم
به چشم ما کنون هر زشت زیباست
چو از هر زشت و هر زیبا گذشتیم
گریزان از بر سودابه دهر
سیاوش وار از آذرها گذاشتیم
کنون در کوی نا پیدا خرامیم
چو از این صورت پیدا گذشتیم
رشید از ما مجو نام و نشانی
که از سر منزل عنقا گذشتیم »
زسوئی تربت مسرو دیدم
توانا شاعری در گورد دیدم
سخن سنج و سخندان و سخنیار
ولی چون نقطه ای در خط پرگار
به پیری خاطری بس شادمان داشت
به روز تلخ شکر در دهان داشت
بخوانم قطعه ای زان پیر استاد
که با طبع جوان داد سخن داد
« یکی گفتا زدوران ناامیدم
که می روید به سر موی سپیدم
من از موی سپید اندیشه دارم
که بر پای جوانی تیشه دارم
به جای ضرب تهرانی زباران
صدای ضرب خیزد در بهاران
زرگباری که پر این سنگ ریزد
به هر ضربت صدای ضرب خیزد
میان صفه ها گور بهار است
فرامشخانه ای در لاله زار است
نوای مراغوایش با دل تنگ
برآمد از دل خاک و دل سنگ
که ما رفتیم و بس جانانه رفتیم
خمارآلوده از میخانه رفتیم م
تو ای مرغ سحرها ناله سرکن
به بانگی داغ ما را تازه تر کن
اگر اکنون ملک افتاده در بند
بخوان بر یاد او شعر دماوند
منم پاییزی و نامم بهار است
دلم پر رحمت پروردگار است
رشید یاسمی استاد دیرین
به تلخی شسته دست از جان شیرین
فتاده بی زبان در گور تنگش
درخشند قطعه شعری روی سنگش
در اینجا شاعری غمناک خفته است
رهی در سینه این خاک خفته است
به شبها شمع بزم افروز بودیم
که از روشندلی چون روز بودیم
کنون شمع مزاری نیست ما را
چراغ شام تاری نیست ما را
سراغ کن زجان دردناکی
برافکن پرتوی بر تیره خاکی
بنه مرهم از اشکی داغ ما را
بزن آبی بر این آتش خدا را
زسوز سینه با ما همرهی کن
چو بینی عاشقی یاد رهی کن »
به نزدیک رهی خاک فروغ است
تو گویی آنهمه شهرت دروغ است
پس از عصیان اسیر افتاده برخاک
مغاگی تنگ با دیوار نمناک
تولد دیگر و مرگش دگر بود
ولی از این تولد بی خبر بود
بگفتم: این خیالی ناپسند است
جوانی آهویی سردر کند است
کمندش چیست شوق و شادمانی
چو گم شد زودگم گردد جوانی
جوانی دوره ای از زندگی نیست
که چون بگذشت نوبت گویدت ایست
جوانی در درون دل نهفته است
جوانی در نشاط و شور خفته است
چو بینی دیر خواه و زود سیری
جهانت می کند آگه زپیری
دگر در نای او شور غزل نیست
کنون در شاعری ضرب المثل نیست
به خود گفتم چرا از این عزلساز
میان خفتگان برناید آواز
بر آمد ناله ای از پرده خاک
شنیدم از رهی این شعر غمناک
« الا ای رهگذر کز راه یاری
قدم بر تربت ما می گذاری
خوشا هجرت از اینجا با دل پاک
که همچون گل نهندت در دل خاک
خوشا آنکس که چون زین ره گذر کرد
به اقلیم نکو کاران سفر کرد
خوشا به عشق حق در خاک رفتن
بدا پاک آمدن ناپاک رفتن
آبان ماه 1363
که میلادی دگر باشد پس از مرگ
روانها را سفر باشد پس از مرگ
تماشا کن که ایرج لال لال است
خموش از آن خروش و قیل و قال است
شکسته دست یزدان خامه اش را
زدلها برده عارفنامه اش را
کجا رفت آن سخنهای بدآموز
کجا شد جامه های خانمان سوز
« همان روزی که صاف و ساده بودم
دم کرباس در استاده بودم»
کنون ایرج بگو آن ما محضر کو
نشان از آن زن و کرباس در کو
دریغ از ایرج و طبع خدا داد
که در راه پریشانی گوئی افتاد
بدابر ما که تن در گل بماند
به دیوانه گفته باطل بماند
گزینش بستر طرح
مقدمه
علت انتخاب موضوع
اهداف طرح
مقدمه
باید دریافت که از چه راه هایی می توان نمودهایی از زندگی مدرن را که تخریب کننده و به منزله تهدیدی ریشه ای در برابر تاریخ و سنت قلمداد می شوند ، به گونه ای غنا بخشید که ماهیت مدرنیسم را تیره و مخدوش یا از درون تهی و بی مایه نسازند.
گورستان ها نماد یا تصویری از دوره کوتاه زمانی اند که به طور مستمر در طی سالیان توسعه پیدا کرده اند . مدت ها طول کشیده است تا این فضا به مکان تبدیل شود.
بدین سان است که در دنیای کنونی باید این گنجینه را پاس داشت .
در حقیقت اینها موزه های در فضای باز به شمار می آند و شاید بزرگ ترین موزه های مرگ.
این مجموعه های تاریخی حاوی اطلاعاتی هستند از جمله مبدا تاریخ پیدایش شهر ، افزایش جمعیت و گاه نیز یا آور بیماری هولناک در دوره زمانی خاص ، آنها همچنین مجموعه ای پایدار از عناصر ارزشمند و فضایی مشتمل بر گورسنگ هایی که سنگ تراشان هنرمند آشنا به زبان سنگ نقوشی پر معنا بر آنها باقی گذاشته اند .
سنگ قبرهای خاموش و پر رمز و راز انتقال دهنده و بازگو کننده فرهنگ اند – فرهنگی که بر خاک استوار گشته است و با آن زندگی می کند .
این مجموعه های تاریخی باید به یادگار نگه داشته شوند و از محو کامل این آثار جلوگیری به عمل آید
خطر انهدام و محو کامل گورستا نها و تبدیل آنها به پارکی که اتفاقا مرده ها را هم بدون هیچ اثر هنری در آن دفن می کنند ، پیامد زندگی مدرن است.
در این زندگی مدرن بودن وعده ماجرا ، شادی ، قدرت ، رشد و دگرگونی جهان را می دهد ودر عین حال ، همگان را با تهدید نابودی و تخریب هر آنچه که دارند ، هر آنچه که می دانند و هر آنچه هستند رو به رو می سازد.
به قول مارکس : هر آنچه سخت و استوار است ، سرانجام بر باد فناست.
گورستان ها نماد از گذشته و تاریخ اند . آنها مجموعه ای متنوع و با شکوه و نمونه ای از عناصری هستند که به مرور زمان شکل یافته و در کنار یکدیگر قرار گرفته اند
بدین ترتیب ، آنها هم نمونه ای از فر آیند رشد و جوشش به شمار می آیند و دارای ضرباهنگی در رقابت برای رشد و گسترش اند .
گورستان ثمره خود پرستی های مدرن است ، آن هم به نحوی خشن که با این میراث توانمند به ستیز خواسته وگورستان از یافتن حدود حصر و یا هر تعدی عاجز است
حمایت های مناسب و سنجده از این پایگاه ها ی ذهنی تاریخی باعث می شود که اینها به مکان های عمومی سبز در اجتماعات وجوامع تبدیل شوند .
انواع منحصر به فرد این بسترهای عمومی می توانند به اجزای مهم جلب گردشگر تبدیل شوند.
با استفاده از روش های هنر و عوامل ایجاد مکان می توان این میراث سن های حجاری و کنده کاری شده را به مکان هایی پایدار و فعال و مستعد تبدیل کرد .
البته باید در این میان پتانسیل های مهم و بی همتای تاریخی را به درستی شناخت .
توجه به ملاحظات باستان شناختی و تاریخی و مرمت بناهای موجود در مکان و پاسخ به این سوال که چه مقدار از طرح گذشته باقی بماند و چه مقدار بیرون رود ، این امر را ممکن می سازد.
علت انتخاب موضوع
می توان گفت که موج جدید هنر امروز اران ، در پی یافتن ریشه های گذشته خود در فرهنگ این مرز و بوم است و هنر جدید که در سالهای گذشته ، به عنوان تنها جانشین بر حق هنر سنتی ایران بود ، اکنون گویی رسالت خویش را به پایان برده و میبایستی جای خود را به دیگری بسپارد .
در این رهگذر ، نکته ای که باید یاداوری کرد ، این است که هنر دهه های گذشته ایران را نمی توان صرفا به خاطر ریشه داشتن در فرهنگ غرب محکوم کرد ، چراکه به هر حال به عنوان دوره ای از دوره های هنر ایران می بایستی مورد ارزیابی قرار گیرد.و سره از ناسره تشخیص داده شود.
از آنجائیکه کهن بار معنایی بسیار عمیقی دارد و آراستن و یراستن راه و رسم کهن همیشه مطلوب بوده ، بنابراین در مقابل شیوه کهنه آرایی قرار داده شده است .
به عبارت دیگر ، کهن و کهنسال واجد ارزشهای پایداری است که می توان همیشه به آن مراجعه کرد ، ولی پرداختن به آنچه که کهنه و منسوخ است چندان مورد قبول نیست.
گورستان های ما در کلان شهرها معمولا در خارج از محدوده شهر قرار می گیرند و در روزهای خاصی طی هر هفته و یا هر سال به گونه ای اجتناب نا پذیر حضور گسترده مردم را پذیرا می شوند.
این مکان به واسطه ماهیت کارکردی خود ، دارای نوعی تقدس و تعلق خاطر نزد مردم است .
در صورت برنامه ریزی صحیح و کاربرد شیوه های صحیح توسعه فضایی در گورستان می توان از حضور مردمی و تعلق خاطر آنها به این مکان در جهت تقویت جنبه های تفریحی ، گردشگری و فرهنگی شهر استفاده کرد و عملکردی چند گانه به این فضا بخشید.
امروزه واژه هایی چون نو وکهنه ، دیروز و امروز ، جدید و قدیم با دیگر در مقابل هم قرار گرفته اند.
نودیروز ، در مقابل ارزشهای امروز رنگ باخته و محتاج بازنگری دیگری است .
کهن گرایی و کهنه آرای و گذشته گرایی ، بازار هنر امروز را داغ کرده و نوسکه ها ، هنر دهه های گذشته را از رواج انداخته است.
در اینجا کهنه همان کهنه ای است که منسوخ است و مطرود ولی نوفروشی مولانا نیز با استفاده از داستانهای کهن و اساطیر بدون زمان صورت می گیرد و مثنوی شریف لبریز از حکایات دل انگیز بر اساس روایات و حدیث های کهن و همیشه پایدار می باشد.
بدین ترتیب اگر مراجعه به تاریخ به عنوان یم نیاز عمومی در نظر گرفته شود ، در زمینه معماری نمونه های تاریخی ، به عنوان آثاری کهن و دارای ارزشهای پایدار در نظر گرفته می شوند که قابلیت تکرار داشته و می توان در زمان های مختلف به آنها مراجعه کرد.
معماری گذشته ایران و سایر جوامع ، پیش از سلطه معماری مدرن ، کم و بیش از چنان روندی پیروی می کرده است .
چنانچه بناهایی مانند کاخ هشت بهشت و مسجد شیخ لطف اله در اصفهان را می توان عصاره و چکیده ای از آنچه که گذشتگان تا آن روز در کهن بناهای خانه و معبد ساخته بودند در نظر گرفت
به عبارت دیگر آرزوهای نهفته ای که در ناخود آگاه جمعی مردم در مورد معبد و خانه بوده بدست این هنرمند ان عینیت پیدا کرده و به نوعی کهن آرایی دوباره صورت گرفته است.
حال آنکه چه چیزی کهن و چه چیزی کهنه است ، به طور کلی در لابه لای مباحث گنجانده شده است ولی به طور قطع و یقین نمی توان جواب قاطعی به آن داد زیرا در نهایت انتخاب هنرمند است که خود کهن را از کهنه برشناسد و بکار برد.
با ذکر نکته ای از عبدالحسین زرین کوب در کتاب تاریخ در تراز و بحث کهن آرایی را ادامه می دهیم :
در روزگار ما تجلیل از آنچه که به روزگاران دور تاریخ تعلق دارد به عنوان علاقه به هنر باقی است و این همه هست تا نشان دهد که اساطیر و شوقی که انسان به پرستش آن دارد هرگز به کلی از ذهن انسان ریشه کن نمی شود .
فقط به اقتضای زمانه رنگ خود را عوض می کند و هر شکل آن جوابگوی تقاضای تازه ای است.
در اینجا اساطیر و شوقی که انسان به پرستش آن ها دارد به هیچ وجه به عنوان مقوله ای کهن و منسوخ مطرح نشده است بلکه اساطیر همیشه یادگار کهن گذشته است و هرگز زدودنی و از بین بردنی نیست .
همچنین به قول مولانا :
نوبت کهنه فروشان در گذشت
نوفروشانیم و این بازار ماست
به عبارت دیگر مدینه فاضله و اتتوپیا و ناکجا آباد مردم به گذشته های دور تعلق داشته و هنرمندان به آن چهره و صورت حقیقی می بخشند و کهن آرایی به نوعی عطف به ارزشهای ایدار و دیر پایی که به دور از گذشت زمان همیشه می زیسته اند ، بوده است.
در معماری ایران پرداختن به تاریخ گذشته مسلما با توجه به ارزشهای پایدار آن بوده است .
در این مورد معمار الزلما کاوشی تاریخی انجام نمی داده زیرا گذشته در حال حضور و جریان داشته است و توافقی عمومی بین معمار و ساکنین بنا در مورد آنچه که باید ساخته شود بوده است .
بدین ترتیب که در شهرها و روستاهای ایران تا نیم قرن پیش فرهنگ حاکم بر معماری ایجاب می کرد که در ساختمان جدید اعم از خانه و مدرسه و مسجد و بازار و آب انبار و غیره از الگوها و قالبهای موجود در زمینه تکنیک ، مصالح ، عملکرد ، هندسه و تزئینات و غیره استفاده شود.
و حوزه خلاقیت یک معمار و سازنده ، بیشتر در جهت چگونگی ترکیب عناصر موجود بود تا دستکاری آنها.
در چنین فرهنگی کار یک معمار کاملا معلوم و نحوه استفاده وی از این الگوها کاملا مشخص بود.
این آرزوها را می توان اتوپیا و مدینه فاضله مردم به حساب آورد که به هر حال همیشه وجود دارد ولی غالبا به سختی امکان بروز و تجلی پیدا می کند . به
قول حافظ :
من ملک بود و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
در اینجا حافظ هنرمندی است که آرزوهای نهفته و مدینه فاضله انسانها را در تمام طول تاریخ به شعر در آورده است .
بدین ترتیب در نظر حافظ انسان در گذشته در کهن سرای فردوس برین جای داشته و مکان فعلی اش دیر خراب آباد است پس فردوس برین را همیشه در گذشته می توان جستجو کرد.
حال می توان یک نظر کلی در این مورد ارائه داد که باغ و کوشک و معبدی که بهشت گونه باشد ، جز در گذشته های دور میسر نیست .
چنانچه تاریخ گذشته انسان پر است از مکان هایی که این چنین بوده اند و قصه های اساطیری غالبا در چنین جایگاه هایی اتفاق افتاده است و معابد و تختگاهها و قصرهای سلیمان و باغ های معلق بابل از ان گونه است .
به دنبال تحول فوق در اوایل قرن بیستم نهضت های معماری جدید به همراه نهضت های دیگر هنری متولد شد و تاپیرات آن از شرق تا غرب جهان امروز را در بر گرفت.
در معماری ایران استفاده از نقوش هنر اروپا کم کم باب شد به طوریکه تزئینات باروک ، رکوکو و سبک استیل امپراطوری ، در خانه های اشراف و بزرگان پدیدار گشت و به عنوان هنر نو معرفی گردید.
بدین ترتیب تخیل هنرمند از عالم ذهنی به صورت عینی نقل مکان می کند و جهان دیگری پیش روی او گسترده می شود.
در زمینه معماری به علت ارتباطی که به هر حال بین هنر معماری قصرها و بناهای مردم بوده نمونه های این هنر غربی به سرعت جای خود را در میان خانه های شهری باز کرده و در تمام ایران رسوخ می کند
از این نمونه ها خانه هایی را می توان مثال آورد که با ورودی اصلی پیش آمده و ستوندار وپله بزرگ تشریفاتی در وسط ورودی مشخص شده اند و اطاق ها به صورت دو بال در طبقه اول و دوم قرار دارند ، در صورتیکه در معماری گذشته ایران معمولا پله در یک گوشه قرار دارد و به صورت مشخص به هیچ وجه خود را نشان نمی دهد .
عناصر معماری بکار برده شده در هر بنایی همانند کلمات محاوره روزمره برای جمله پردازی و یا سرودن شعر احتیاج به تعریف مجدد و تشخیص هویت نداشت
بدین ترتیب برای هر معمار عناصر کاملا آشنای برای طراحی آماده شده بود که با توجه به موقعیت مکانی و امکانات هزینه از آنها استفاده می کرده است
به عبارت دیگر معماری گذشته همچون گنجینه ای لایزال از امکانات معمارانه بوده که هر معمار با توجه به خلاقیت و دانش و تجربه عملی خود می توانسته از آن برداشت نماید .
به طور خلاصه خلاقیت هنرمندان گذشته ما در این بوده که از چه چیز ، چه مقدار و در کجا استفاده کنند و بدین سان تداوم فرهنگ معماری حفظ می شده و زنجیره پیوسته فرهنگ ملی ادامه می یافته است.
معماری اروپا نیز تا حدود قرن 19 میلادی به طور کلی روندی مشابه با روند فوق الذکر را پیمود . سنت معماری گذشته در همه جا حاکم بود و آشنایی هر معمار به سبک ها و تکنیک ها و راه و روش معماری گذشته از الزامات اولیه به شمار می رفت.
انقلاب صنعتی اروپا و استفاده از مصالح جدید تحولی عظیم در معماری ایجاد کرد که نتایج آن تا به امروز نیز ادامه دارد .
معماری نئو کلاسیک ایران در دوران پهلوی اول ، از یکطرف به خاطر ارتباط ایران با آلمان نازی که معماری نئوکلاسیک جدید ، معماری رسمی و دولتی آنان بود شکل می گیرد و از طرف دیگر به صورت بازگشت به هنر پیش از اسلام و هخامنشی و ساسانی گرایی حاصل می شود.
در این دوره از یک طرف استفاده مستقیم از عناصر معماری گذشته به چشم می خورد مانند ساختمان بانک ملی خیابان فردوسی و مدرسه انوشیروان دادگر تهران و از طرف دیگر استفاده ایست که آندره گداروماکسیم سیرو در بنای موزه ایران باستان و کتابخانه ملی بعمل آورده اند و نتیجه بناهای موزون و زیبا است که هنوز هم جذابیت خود را حفظ کرده است.
بدین ترتیب باز گشت به گذشته به طریقه بنای بانک ملی کهنه آرایی است ، در صورتکه معماری موزه ایران باستان را می توان کهن آرایی نام نهاد . و چنانچه گفته شد ، چون کهن بار معانی بسیار عمیق تری دارد ، بسیار ایدارتر و جاودان تر از کهنه است.
نوع سوم بناهای دوران پهلوی آنهایی هستند که به معماری پیش از مدرن غرب عطف شده اند و در آنها سیر تاریخی معماری گذشته اروپا را می توان پی گیری کرد .
البته ناگفته نماند در این موارد پلان و نقشه غربی است ولی ایوان ها و دیگر عناصر ایرانی و اصولا معمارایرانی با تزئینات خود روح کاملا محلی را در آن دمیده و مجموعه بسیار دلپذیر و دلپسندی حاصل شده است.
در دوران پهلوی اول برای اولین بار هنرمندان معمار ایرانی و غربی که بناهای دولتی و آموزشی و صنعتی را می ساختند مواجه با نوعی انتخاب تاریخی بودند که از چه دوره ای و چگونه و به چه مقدار انتخاب کنند .
در یک تقسیم بندی کلی چهار نوع عطف تاریخی را می توان مشاهده کرد .
اول ادامه راه گذشتگان که سیر تاریخی معماری در آن مشاهده می شود . از این نمونه ها انواع خانه ها و بناهای کوچک دیگر را می توان مثال آورد که الگوها گذشته کاملا در آنها تکرار شده است.
نوع دوم بناهایی هستند که آگاهانه به معماری پیش از اسلام عطف کرده اند ، مانند بناهایی که غالبا معماران اروپایی طراحی کرده اند و تاثیرات معماری نئوکلاسیک در آنها به خوبی مشاهده می شود.
مانند مقبره بو علی در همدان و مقبره خیام در نیشابور اثر هوشنگ سیحون که مقبره بو علی با توجه به عطف مشخص تاریخی و همچنین استفاده بجا ومناسب از تکنیک ساختمانی از موفق ترین کارهای این معمار می باشد .
از طرف دیگر در پانزده سال اخیر توسط نادر اردلان آثار با ارزشی با توجه به تفکری تحلیلی و منطقی به گذشته به وجود آمده است که از این قرار ساختمان گروه نعتی بهشهر در تهران و همچنین مدرسه مدیریت سابق در تهران را می توان نام برد.
مجموع مسکونی واقع در شوشتر به طراحی کامران دیبا نیز از نمونه هایی است که در آن با به کار گیری نمادین از تزئینات معماری گذشته ، حال و هوای آشنایی به مجموعه داه شده است.
در تمام آثار یاد شده به طریقی معماری گذشته ایران مطرح گردیده است . چناچه قبلا در شروع این دفتر نیز اشاره شد ، پرداختن به آثار گذشتگان ، از یک نیاز بسیار عمیق اجتماعی سرچشمه می گیرد که شاید در ناخود آگاه جمعی ، مردمان به صورت صور مثالی و کهن الگوهاهمیشه وجود داشته ولی در دوران ما کمتر فرصت باز تاب پیدا کرده است و هنرمند با حساسیت های خود در لابه لای فرهنگ گذشته و امروز آنها را کشف و عرضه می نماید ، چنانچه امروزه در معماری غرب نیز نهضت جدید بر این نحوه تفکر بود.
در این بناها علیرغم حذف تزئینات ، معماری هنوز پابر زمین دارد و تقارن آن حفظ شده است و فضای معماری گذشته دارد .
این بناها بدون هیچ گونه پیرایه اضافی ، دارای تناسبات زیبا شناسانه و در عین حال منطقی ، هنوز در گوشه وکنار تهران و شهرستانها به چشم می خوردند بناهایی که وارطان طراحی کرده است از این قبیل می باشد.
نوع چهارم از بناهای دوران پهلوی اول بناهایی هستند که از ترکیب معمار یش از اسلام ، معماری دوران اسلام و معماری پیش از مدرن اروپا ساخته شده اند که البته مقدار این ترکیب بسته به مورد متغیر است.
مانند بناهای کنار خیابانهای جمهوری و سعدی و امیریه در تهران که در غالب آنها طاق ضربی سنتی را در کنار ستون های کرنتین و تزئینات و ر درهای باروک مشاهده می شود، که گاهی تکنیک جدیدآهن هم به آن ها اضافه شده است.
با تاسیس دانشکده های هنرهای زیبا و ایجاد رشته معماری که اساس تعلیمات آن بر معماری مدرن اروپا بود.
دگرگونی اساسی در معماری ایرانی شروع می شود که هم اکنون نیز ادامه دارد . علیرغم پیروی معماری دانشکده هنرهای زیبا از سبک معماری مدرن غرب و حاکمیت اندیشه ضد تاریخی در آن می توان به نوعی دید رمانتیک به گذشته را در کارهای استادان و دانشجویان مشاهده کرد.
دیدن و صرفا جنبه زیبا شناسانه مسئله را در یافتن موفقیت چندانی را به دنبال ندارد ، بلکه دریافت نکته ها و راز و رمز هنر گذشته و همچنین خلق و ابداع نکته های تازه است که ارائه راه گذشتگان را هموار می سازد که به قول حافظ :
صد نکته که غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
در اینجا حافظ به نکته هایی غیر از پرداختن فقط به زیبایی در یک اثر هنری اشاره می کند ولی گفتنی است که نکته غیر قابل تعریف و توصیف است و قریحه و ذوق هنر مندانه م خواهد که در کار خود آنرا متجلی سازد.
همچنین جمله زیبای عین القضاه همدانی گفتنی است که : جوانمردا ، این شعرها را چون آینه دان ، آخر دانی که آینه را صورتی نیست در خود ، اما هر که در او نظر کند صورت خود تواند دید ن که نقد روزگار او بود و کمال کار اوست و اگر گویی شعر را معنی آن است که قایلش خواست و دیگر معنی دیگر وضع کنند از خود ، این همچنان است که کسی گوید : صورت آینه صورت روی صیقل است که اول صیقل نمود .
این نکته در مورد تمام آثارکهن هنر گذشتگان صادق است و آنچه که از گذشته مانده مثال آیینه ای است که صورت خود و روزگار خود را در آن می توان دید و نقد روزگار ما است .
برای روشن شدن مطلب مثال های دیگری از چگونگی پرداختن به هنر گذشتگان در سایر هنر ها آورده می شود.
در زمینه شعر امروز می توان از شاعرانی نام برد که به استقبال شعرای گذشته رفته اند و یا تضمین شعر گذشتگان را کرده اند .
یا شعرای نو پردازی که معانی و تشبیهات و تعبیرات قدما را در شعر خود به کار برده اند ولی به هر حال زبان آشنای شعر در ایران هیچوقت گسسته نشده و گذشته کهن همیشه حضور داشته و خواهد داشت و تا جهان باقی است حافظ و مولانا هم باقی خواهند بود که به قول حافظ :
حلقه پیر مغانم ز ازل در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
با توجه به نکاتی که به طور مختصر در زمینه پرداختن هنرمندان به آثار گذشتگان ارائه شد می توان نتیجه گرفت که استفاده مستقیم ، برداشتی تمثیلی و رمز آمیز و همچنین استفاده تصویری و زیبا شناسانه از گذشته همواره مورد نظر هنرمندان بوده و خواهد بود .
کلام آخر آنکه علیرغم برداشت ها و استفاده هایی باز نکته اصلی این ات که به صورت ظاهر گذشته را
اهداف طرح
یکی از اهداف ایجاد محیطی است که یاد و خاطر گذشتگان را زنده کرد و فضایی سرزنده و سرشار از طراوت که از سکون ، مردگی ، غربت و تنهایی خبری نیست اینها جای خود را به امید ، تامل و تفکر در طبیعت و آفرینش بدهند.
و در همان نگاه اول شگفتی بیافریند و با مناظر و چشم اندازهای حیرت آورش ، نا خود آگاه انسان ها را به این اندیشه فرد می برد که این باغ تجلیگاهی از بهشت موعود است.
در اینجا لازم به ذکر است که در علم نشانه شناسی ، خصوصا در طراحی مجموعه های عمومی ، نمادها برای آنکه خاطره انگیز شوند و در ذهن باقی بمانند می بایست علاوه بر نقش انگیزی و قابلیت رویت ، دارای عملکردی با معنا یا نمادین نیز باشند.
این نمادها و نشانه ها باید در مقیاس های متفاوت ، از مقیاس کلان یعنی کل مجموعه تا مقیاس خرد به کار گرفته شوند. مثلا در سطح کلان می بایست ورودی مجموعه ، ابتدای مجموعه و انتهای آن مشخص گردد و در سطح خرد برخی دیگر از نشانه ها برای حوزه های مختلف و بلو کهای مجموعه ایجاد هویت و تشخیص کنند و آنها را تصویر پذیر سازند.
آثار با ارزش معماری گذشته ایران آینه هایی هستند که اکنون نیز اگر با نگاه دل به آنها نگاه شود ، آینه وار ، معماری دوران خود را در آن می توان دید .
در اینجا لزومی به تفسیر هنر گذشته نیست بلکه نیازمند تاویل گذشته ایم که تفسیر ، عقلانی است ولی تاویل ، روحانی و معنوی است و کشف معنی رمزی هنر گذشته مانند ظهور آن با شعور و استعداد ضمیر و اقتضای روحی کاشف و تاویل کننده ارتباط دارد و هنر مند کهن آرا با کشف و اشراق هنر گذشتگان هنر امروز را خلق می کند.
در آخر این نوشته به نکته مهم دیگری باید اشاره شود که تمام مطالبی که در زمینه کهن آرایی و پرداختن به آثار گذشتگان در هنر امروز عنوان شد ، فقط می تواند به عنوان یکی از راه های خلق اثر هنری مورد نظر قرار گیرد و به اعتقاد ما به هیچ وجه نباید و نمی توان دستورالعمل خاصی برای هنر مند صادر کرد و او را در چهار چوب هنر گذشتگان محبوس کرد و به قول حافظ زمانی هم باید فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم.
و نکات و مطالبی که بیان گردید در صورتیکه هنر مندان بخواهند در حال و هوای هنر گذشتگان گام بردارد ، می تواند مفید فایده گردد.
ب- سلسله مراتب : سلسله مراتب اصلی است که در ابعاد گوناگون خدمات رسانی ، دسترسی و منظر سازی مورد تاکید است .
افراد به فراخور نیازی که دارند به مجموعه مراجعه می کنند .
ج- امنیت اجتماعی : فضاهای عمومی در صورت عدم کنترل و نظارت عمومی ، بستر های مناسبی برای ارتکاب انواع بزهکاری ها و جرایم اجتماعی می شوند.
از طریق هرس کردن پایین تنه درختان و نظایر اینهاست .
د- ایمنی
ه- ارتقای سیمای زمین : استفاده از مبلمان مناسب برای نشستن مردم و کمک به برقراری ارتباطات اجتماعی با استفاده از تجهیزات مختلف خاص فضاهای عمومی – مانند نیمکت ، آلاچیق ، صندلی و جز اینها – نیز از جمله این اقدامات است.
استفاده از آب نماها ، باغچه بندی های متنوع و کاربرد انواع مختلف گونه ها ی گل و گیاه و استفاده از جهت های شیب در طراحی مسیرهای منحنی و به طور کلی خلق مناظر بدیع و جذاب از جمله روش هایی است که در ارتقای کیفی سیمای زمین در مجموعه به کار گرفته شده است.
همچنین یکی از امکانات بسیار بارز ایجاد محصوریت برای حوزه های تفکیک شده در مجموعه است .
زیرا اولین مسئله ای که باعث ایجاد حس مکان می گردد ایجاد حس محصوریت است.
در واقع این حس به معنای ایجاد محدودیت نیست بلکه آغاز بیکرانگی و رسیدن به بی انتهایی و آرامش فکری است . این محصوریت می تواند با عناصر شفاف و سبک صورت گیرد.
برخی از این دیدگاه ها عبارتند از :
الف – طبیعت گرایی : این ویژگی یکی از مهم ترین اصول توسعه فضایی است که به ارتقای مناظر و چشم اندازهای فضاهای مجموعه انجامیده است .
منظور آن است که رابطه خلاقانه ای میان سنگ ها ، صخره ها ، گیاهان ، حرکت آب و رنگ های متنوع گلها و گیاهان ، صدای آب و پرندگان و کاربرد هنرمندانه این عناصر در تعامل با یکدیگر برقرار است.
در چنین فضای قلوه سنگ ها ، کوه ها تپه ها درختان گلها همه وهمه موجوداتی زنده تلقی می شوند که با انسان سخن می گویند و اینها همه فضای گورستان را به فضایی زنده و پر طراوت و پایدار بدل می سازند.
ادبیات و هنرهای کلاسیک ، ابزارهای تفکیک نشدنی معمار و آموزگار معماری شهودگرا به شمار می آیند . با این حال بعضی اوقات ادبیات آنقدر از نظر گفتاری صریح می شود .
کاردبردهای شعر و ادبیات
شعر و ادبیات می توانند برای طراح از نظر آموزشی و همچنین الهام بخشی ، بسیار مفید باشند . شعر و ادبیات به شیوه های ذیل می توانند در راهبردهای آموزشی سودمند واقع شوند :
از طریق مشاهده قوانین حاکم بر ساختار اثر ویژه ادبی یا شعر.
از طریق مشاهده شیوه ای که نویسندگان و شعرا تلاش می کنند از طریق آن پیام مرکزی را که جوهره طرح کلی است آشکار سازند .
از طریق شیوه برخورد نویسندگان با (( راز )) و (( شگفتی )) .
از طریق کمینه ساختن ابزارهای بیان و تلخیص نظامی که فرد برای خلق اثر بر می گزیند .
از طریق معنایی که به واژه های مختلف و وضعیت ها اختصاص داده شده است .
ه- استفاده از اشعار :در این قسمت برای توضیح بیشتر سعی شده ارتباط شعر و معماری و اشکال مختلف استفاده از آن ذکر شده.
شعر و ادبیات
برخی از بهترین توصیفات فضاهای شهری ، آنهایی هستند که هنری میلر درباره پاریس نوشته است . اگر پاریس هیچگاه ساخته نشده بود ، شاید یک طراح شهری زبده می توانست با اتکا به توصیف میلر، آن را بسازد.
چارلز دیکنز نیز اثری مشابه را برای لندن عصر انقلاب صنعتی نوشته است . برای درک حال و هوای امریکای چند دهه اخیر – که جامعه ای چند فرهنگی و پیچیده است – می توان به نوشته های ریچارد براتیگان مراجعه کرد .
بی شک نویسندگان منابع الهام بخش خوبی در بسیاری از جنبه های زندگی هستند .
به رغم آنکه بسیاری از آنان تلاش می کنند تا زندگی شخصیشان را از دیده ها پنهان سازند و سعی می کنند دیگران را به این دیده سوق دهند که وضعیت های توصیف شده در آثار ایشان ساختگی و مجازی است ، اما واقعیت این است که در بهترین حالت ، آنها زندگی را آنگونه که خود دیده و تجربه کرده اند ، بیان می کنند .
ایده پذیرفتنی باور پذیر بیش از ممکن باور نکردنی در معماری کار ایی دارد ، همچنین بیانگر آن است که ادبیات و معماری به پذیرندگی شنوندگان – مردمی که اثر برای ایشان خلق شده است – شدیدا وابسته اند . بدون وجود مخاطبان پذیرنده ، شعر و ادبیات وجود نخواهد داشت رمان ها و اشعاری که خوانندگان خود را در آنها نمی یابند ، در ایشان هیچ تاثیری نمی گذارد . واضح است که مردم با هم یکسان نیستند، جهان از بسیاری گروه های مختلف تشکیل شده است . ادراک چیزها و مفاهیم از گروه به گروه و از فرهنگ به فرهنگ تفاوت می کند . تصویرهای ذهنی ، حافظه جمعی ، و میزان و نوع رویکرد به موضوعات عینی ( ابژکتیو ) در برابر موضوعات ذهنی ( سوبژکتیو) نیز متفاوت اند .
سرشت ابژکتیو مخاطب ، برخلاف سرشت سوبژکتیو وی ، بر کارایی شعر و ادبیات به عنوان ابزارهای انگیزشگری ایده معماری بسیار تاثیر می گذارند .
درباره موارد پیش گفته مباحث مفصلی در کتاب های نقد ادبی آمده است . اگر قرار است از این راهبرد خاص به خلاقیت استفاده کنند ، باید مشاهدات شخصی خود را از مطالعه شعر و رمان غنای بیشتری ببخشند .
در اینجا ما بر موضوعات کلی تری متمرکز می شویم که معماری از طریق آنها می تواند از شعر و ادبیات بهره مند شود .
از طریق کاربرد ویژه زبان ، بافت در کاربرد واژه ها و بافت کلی اثر ادبی .
از طریق تقابل وزن ، قافیه و آهنگ کلی اثر – که با دشواری کلام آهنگین ( مقفا ) ارتباط دارد – با ابزارهای دیگری جز اینها برای بیان حال و هوای دوران ( برای مثال ابزارهای کلاسیک در برابر ابزارهای مدرن ) .
از طریق تاکید بر فرم در برابر تاکید بر معنا .
از طریق آهنگ کلی قطعه ( شعر یا رمان ) به عنوان تفسیری انتقادی از زمان و مکان خود یا قطعه ای که بیانگر خرد عمومی و رویکرد کلی مردم نسبت به موضوعات مورد تفکر است .
از طریق سهم ارزشمند تفاسیر نویسندگان و شعرا از حرفه خود و همچنین سهم نقد – ادبی مجموعه ای کامل از نظام زیبایی شناختی که ارتباط بسیار قوی با زیبایی شناسی معماری داررالف والدو امرسون از اولین کسانی است که از طریق مقالات خود در باب شعر و ادبیات به تاثیرات دو سویه آنها و نیاز انسانی به بیان خلاقه و انگیزه بخشی قوه خیال اشاره کرده است .
مارگارات مک دونالد نیز در مقاله مشهور خود با عنوان زبان افسانه بر این دیدگاه ها درباره تاثیرات آموزشی و مثبت شعر و ادبیات صحه نهاده است .
مک دونالد برای این رویکرد که آثار ادبی که باید بن مایه پذیرفتنی باور پذیر را در خود داشته باشند ، شواهد جدیدی ارائه داده است که چیزی بر خلاف موجودیت خارج از زمینه واقعی مکان و مردمی است که آن را به وجود آورده اند . .
اما طراحی صحنه ای که نتوان در آن عناصر فیزیکی قابل شناخت را مشاهده کرد ، ولی در عین حال بی هیچ تردیدی حضور رومئو و ژولیت در آنجا محسوس باشد ، به حوزه تعبیر مستقیم پویا تعلق دارد .
برای دست یافتن به تعبیر مستقیم پویا ، شخص باید هاله ، حالت و احساس شعر یا قطعه ادبی را کشف کند و برای فهم آن بکوشد .
به عنوان مثال ، مکاشفه ادراک و آگاه شدن از مشی خاص تی . اس . الیوت برای معماران دستاوردی ارزشمند به شمار می آید .
ادگان آلن پو را می توان به عنوان شاعری با اهمیت ویژه برای اهداف معماری در نظر گرفت ، چراکه او درباره زیبایی شناسی و سنتز شعر به گونه ای می نویسد که می تواند کمک بزرگی برای معماران باشد .
از میان موضوعات متعددی که پو به آنها پرداخته است احساس شاعرانه شب برجسته ترین است . او بارها شب- و به ویژه لحظات هنگام غروب – را به عنوان بخشی از روش خلق فضای مکانی خاص توصیف کرده است .
مزایای الهام بخش شعر و ادبیات
شعر و ادبیات به دو صورت مستقیم و مرکب برای معماران الهام بخش هستند .
الهام بخشی مستقیم :
این راهبرد مستقیم از طریق تعابیر ظاهری از محیط ( فضا ) هایی که در آثار ادبی توصیف شده اند ، اتفاق می افتد .
تعابیر ظاهری ایستا زمانی روی می دهد که شخص از تعبیر بصری مستقیم عناصر فرمی و فضایی محیطی که در اثر ادبی توصیف شده است ، استفاده کند
تعبیر پویا زمانی رخ می دهد که محصول معماری از توجه و توصیف مستقیم رها باشد و در عوض به ارتباط انتزاعی هاله ، حال و هوای فضایی و جوهره کلی قطعه ادبی بپردازد
این ایده ها با نگاهی به صحنه تئاتر روشن تر می گردند : طراحی صحنه ای که در آن بالکن ها و درخت ها را آنگونه که در نمایشنامه رومئو و ژولیت بیان شده است درست کرده اند ، تعبیری ظاهری و مستقیم از نمایش است .
تمامی زیر مجموعه های الهام بخشی مرکب به عنوان ابزارهایی در جهت طراحی معماری خلاقه مورد استفاده قرار گرفته اند . درست بر خلاف ان عقیده که معماران اهل نوشتن نیستند ، یا اینکه معماران بی زبان هستند ، واقعیت این است که اکثر معماران برجسته در طول تاریخ به راستی به مقوله نوشتن توجه نشان داده اند و تعدادی از ایشان نیز نویسندگانی پر کار و چیره دست بوده اند ( مانند فرانک لوید رایت ، لوکور بوزیه ، آلوار آلتو و اریک مندلسون ) و برخی از ایشان شعر می سرودند و اغلب از اشعارشان در مقالات تئوری خود استفاده می کردند ، یا اینکه آنها را مستقلا منتشر می ساختند . لوکور بوزیه و جان هجداک دو نمونه برجسته در این زمینه به شمار می آیند .
تاثیرات ادبی بر معماری معاصر
قطعات ادبی ، به مثابه صورت مسئله معماری ، از اواسط دهه 1970 تا اواخر دهه 1980 مورد توجه بسیاری قرارگرفته بود
آموزگار – معمارانی چون جان هجداک ، رودولفو ماچادو ، جورج سیلوتی ، پیتر والدمن در این زمینه پیشتاز بوده اند . آنها از روایت های عملی معماری ، دست به ساخت گزیده هایی زده اند که آنها را می توان با ارزش هنری شان به عنوان قطعاتی ادبی تلقی کرد .
نباید مانعی برای تاکید بر ترسیم معمارانی که بتوانند از این آثار برای مبادرت به خلق چنین توصیفاتی از طریق فضا و زبان ساختمانی معماری الهام گیرند ، امکان دست یافتن به خلق آثار پویا را بسیار بیشتر از آثار ایستا خواهند داشت .
الهام بخشی مرکب :
ما حد نهایی استفاده از شعر و ادبیات را الهام بخشی مرکب نامیده ایم . این حالتی از الهام بخشی است که در آن معمار تحت تاثیر آنچه که خوانده است قرار می گیرد و به نوشتن تحریک می شود .
او برای خود یادداشت هایی می نویسد ، ایده های خود را پیش نویسی می کند یا با نوشتن داستان و شعر یا تعمق در گزین گویه ها ، قبل یا بعد از اینکه پروژه اش را طراحی کرده باشد ، و به جهت نیات شخصی یا مطبوعاتی ( درباره آثارش ) دست به تصنیف ادبی می زند .
اگر او آموزگار معماری باشد ، برای پروژه های طراحی دانشجویانش صورت مسئله طراحی تعریف می کند .
هر یک از این روش ها می توانند قبل یا بعد از طراحی مورد استفاده قرار گیرند ، در حالی که در فرایند قبل از طراحی است که نوشته های معمار بسیار سودمند واقع می شوند . البته در هر حال ، نوشتن نمی تواند ونباید مانعی برای تاکید بر ترسیم گردد.
اگر قرار باشد که افسانه معمار را به غیر ممکن های باور نکردنی هدایت کند ، آنگاه ما با حالتی از غیر ممکن مطلق ، نا محتمل و شاید نا امیدی کامل رو به رو شویم . چنین مسیری سودمند نخواهد بود و آثاری از این دست به رغم شهرتی که کسب کرده اند ، باید با دیده تردید نگریسته شوند .
به نظر ما ، نمونه ای از غیر ممکن باور نکردنی کلیت معماری مبتنی بر تخیل آیزنمن است که بهترین مصداق آن طرح وی با پیکان های متحرک اروس و دیگر اشتباهات است که بر مبنای ذهنیت ساختگی او ( ساختار شکنی – باز سازی ) از شهر رومئو و ژولیت در ورونا شکل گرفته است .
با در نظر گرفتن کیفیت پروژه های دانشجویی که ما از دانشجویان این آموزگاران دیده ایم ، می توان گفت که روایتگری های خیالی ، اغلب به نتیجه رسیده و نتایج مثبتی را به بار آورده است .
بنابر این می توان پیشنهاد کرد که افسانه پردازی یا روایتگری معماری برای اینکه بتواند سودمند باشد ، باید شرایط زیر را بر آورده کند :
بی شک نویسندگان منابع الهام بخش خوبی در بسیاری از جنبه های زندگی هستند .
به رغم آنکه بسیاری از آنان تلاش می کنند تا زندگی شخصیشان را از دیده ها پنهان سازند و سعی می نند دیگران را به این دیده سوق دهند که وضعیت های توصیف شده در آثار ایشان ساختگی و مجازی است ، اما واقعیت این است که در بهترین حالت ، آنها زندگی را آنگونه که خود دیده و تجربه کرده اند ، بیان می کنند .
ادبیات و هنرهای کلاسیک ، ابزارهای تفکیک نشدنی معمار و آموزگار معماری شهودگرا به شمار می آیند . با این حال بعضی اوقات ادبیات آنقدر از نظر گفتاری صریح می شود که دیگر جایی برای تاویل دانشجو باقی نمی گذارد بیایید به برخی از کاربردهای شعر و ادبیات در مه شده موجود متفاوت است . در آنجا نیروی انگیزه بخش در این است که باعث شویم خواننده آرزو کند که آنچه را که متصور شده است …آیا ما نمی خواهیم آنچه که تاکنون وجود نداشته بوجود آید ؟
بهترین حالت این است که ابتدا به توصیف و روایت بپردازیم و سپس آنها را به شکل ترسیمی فرا افکنیم. اما بحث ما در این باره نیست . مورد بحث ما تلاش آگاهانه و مشتاقانه ای است که هر طراحی برای رویارویی خود با ادبیات – و حتی به معنایی عام تر ، با دنیای شعر- انجام می دهد . این تلاشی است که بر شعر سرزمین خودش و همچنین شعر مردمی که برای آنها طراحی می کند ، متمرکز می شود.
نابخردانه است اگر از معماری که حماسه های هومر را مطالعه نکرده است ، بخواهیم با عنایت به شیوه زندگی مردم یونان و چشم اندازهای آنان و چشم اندازهای آنان به طراحی بپردازد .به همان اندازه بی معناست اگر از هر معمار ، طراح شهر ، برنامه ریز شهری ، معمار داخلی و معمار منظره آرا نخواهیم که انه ایدویرژیل را مطالعه کند .
حماسه های هر سرزمین شالوده های ساختمانی ایام کهن و گذشتگان را آشکار می کنند و مطالعه عمیق این آثار سبب می شود به این درک نائل آییم که در حقیقت تغییر چندانی در آنچه که این شاعران در حماسه های خود توصیف کرده اند ، رخ نداده است.
برای فرهنگ و حال و هوای یونانی بسیار مناسب است اگر بیش از توجه به مصادیقی از دیگر فرهنگ های بیگانه ، به سادگی و غنای قصر مربوط به اولیس ( با فضاهای پر و خالی ، حیاط ها و فضاهای فوقانی ، با درختان زیتون که نگاهدارنده و نیز بخشی از بستر خواب و در عین حال نماد جاودانگی وفاداری اند ) پرداخته شود.
واقعا بتواند به عنوان افسانه صرف ارزش داشته باشد .
ماهیتا خوشایند باشد .
شخصی و در عین حال جهانی باشد
.بیانگر نیاز های درونی برای نقد از خویشتن باشد .
اصیل و اندیشمندانه باشد .
انگیزه بخش و تاویل پذیر و همچنین برای در گیر کردن مشارکت فعال خواننده به اندازه کافی مبهم باشد.
آنگاه این سوال مطرح می شود : کدام یک از فرم های ادبی به عنوان وسیله ای برای بر انگیختن طراح ، قوی ترند : افسانه پردازی ، مقاله نویسی یا شعر ؟
برتری شعر بر ادبیات
ما در مبحث راهبرد تغییر پذیری فرم در باره برتری ترسیم بر توصیف بحث کرده ایم . با این حال در اینجا لذت و منفعتی را که می توان از توصیف یا نوشتن سناریو ها حاصل کرد ، انکار نمی کنیم .
باید آزادانه آنها را مورد تعمق قرار دهیم و همواره مشوق تعابیر پویا از چنین سناریوهایی باشیم .
درست بر خلاف نظر ما ، که معتقد به برتری شعر بر دیگر شکلهای بیان ادبی هستیم ، منابع مکتوب معماری متاخر توجه خود را بیشتر به ادبیات خیال پردازانه ، مقاله و رمان معطوف کرده است.
توجه به شعر نیز محدود به آثاری با سرشتی (( حماسی )) شده است : آثار چون بهشت گمشده میلتون که مرجع مورد علاقه دوره پست مدرنیسم و به اعتقاد من نمونه ای نا مناسب بوده است.
این شعر خاص را شاعران زیادی نقد کرده اند . ادگار آلن پو به واسطه ترکیب آن ، نظام و ساختار شعر را در یافت و به طولانی بودنش بسیار عیب جویانه می نگریست.
او این اثر را حاصل ترکیب اشعار کوچک تر بسیاری می دانست که دارای جوهره و پیمانه درونی خاصی هستند . به بیان دیگر او این اثر را اجزا و شعر های کوچک آن بسیار قوی تر از کلیت طولانی آن ارزیابی کرد .
غیر از شاعران ، افرادی دیگر نیز ، به ویژه در حوزه معماری ، آن را مورد نقد قرار داده اند که توجه اکثر این ناقدان غالبا موضوع عدم آگاهی از زمان پایان یافتن ترکیب شعر و قربانی کردن تاثیر و خوشایندی بخش های دلپذیر آن برای کلیت طولانی و غیر ضروری بوده است .
پیکیو نیس و آریس کنستا نتینیدس – دو تن از اندیشمندترین و تاثیر گذارترین معماران یونانی مدرن – در قالب دو حماسه ، به شیوه ای بدیع غرق شعر بودند و بسیاری از پیشنهادهای انتقادی پیکیو نیس به دانشجویانش ، مستقیما از اشعار هومر برگرفته شده بود .
شاید اگر آلوار آلتو ، از میان عناصر گوناگون ، احساس ملی و غرور بومی را ، از طریق مطالعه کالوالا ( حماسه ملی سرزمین خود ) به دست آورده بود .در آثار خود بسط و توسعه نمی داد ، هیچ گاه نمی توانست به معماری شایسته ای که برای فنلاند بوجود آورده است ، دست یابد. حتی می توان گفت اگر ارتباط دوستانه وی با گوران شیلت – منتقد ادبی و نویسنده زندگینامه آلتو – وجود نمی داشت ، شاید آلتو هیچ گاه با احساس ادبی فراگیر روبه رو نشده بود .
چنین وضعیتی ، برای فرانک لوید رایت نیز صادق است ، کسی که مراودات وی با پسر دایی اش – شاعر بزرگ امریکایی ، کارل سندبورگ – تاثیری مداوم و چالش انگیز بر وی نهاد .
بهترین اشعار شاعران یونانی از میان اسرار و نوشته هایی به وجود آمده اند که ملهم از روایت های سینه به سینه سرزمین ، مردم ، معماری و هنری است که آن را غنا بخشیده اند و همچنین ملهم از زبان و وجود جمعی سرزمین یونان است .
شاعرانی چون دیونیسیوس سولوموس ، کوستیس پالاماس ، آنجلوس سیکه لیانوس ، کنستانتین کاوافی ، جورج سفریس ، ادوسئوس الیتیس ، کوستاس وارنالیس و یانیس ریتسوس ، در نگاهی کلی مصادیق ادبی منحصر به فرد در توصیف چشم انداز ها و تصورات معماری یونانی به حساب می آیند.
شعر یونان چکیده ای است از انگاره ها و دریافت های همگانی در مورد فضا که مفهومی بنیادین در معماری است . مقولات دال و مدلول معنا – آن گونه که مرتبط با معماری است – مقیاس انسانی ، نسبیت تاثیرات محیطی ، تغییر محیطی و طراحی و ساخت انسانی ، با مراجعه به اشعاری از جورج سفریس ، روشن و شفاف می شوند .
شعری دیگر ، اشارات خارق العاده به مکان های یونانی و خانه یونانی می کند ، و در نهایت ما را به فهم پیچیدگی ها ، ویژگی ها و درک ناپذیری ( سرزمین ) و ( خانه ) – این دو (سرنمون ) ( الگوی کهن ) شخصی و دیرینه – رهنمون می سازد .
به رغم مخالفت ما با ماهیت پیشینه های برگزیده های ادبی و شاعرانه ، گردانندگان مجله VIA – مجله مدرسه کارشناسی ارشد هنرهای زیبای دانشگاه پنسیلوانیا – در شماره هشتم ، موضوع ادبیات – شعر – معماری را مطرح ساختند و زمینه را برای مباحثه ، مشاجره و یشینه این موضوع فراهم کردند .
این مجله – که بیشتر متوجه شکلهای ادبی استعاری ، مبهم و گرایش های متافیزیکی است ، مثل آنچه پو ، بورخس و اکو نوشته اند – بهترین راهنمای اتباط ادبیات / معماری برای عصر آینده است .
شعر: دستمایه های شاعرانه
دانشجویان و معماران ، باید اشعار سرزمین خود و سرزمین مردمی را که برای آنها طراحی می کنند ، با دقت و گزینش مورد بررسی و مطالعه قرار دهند .
بهتر این است که از اشعار رمانتیک و احساساتی که رویکردشان توصیفی ، زیاده گو و روایت گر است اجتناب شود چرا که این اشعار به عنوان سرچشمه ای برای شروع بسیار ایستا هستند .
شاعرانی که در اعماق هستی سرزمین مادری ، مردم هموطن خویش و نیز شخصیت خودشان به جست و جو می پردازند ، منابع برجسته ای برای روشنایی بخشی ادراک و الهام بخشی پویا به شمار می آیند .
بسیاری از مسیرهای منتهی به خلاقیت ، که مورد بحث قرار گرفته اند ، در شعر حضود دارند . استعاره و تمثیل در بیشتر آثار شاعران یونانی دیده می شود .
شعر کاوافی مبتنی بر استعاره است . او به کرات از عناصر فضای محیطی، شهر ، خانه ، پنجره ها ، دیوارها و خیابان ها برای بیان حالت روان شناختی و وجودی دلمشغولی های خویش بهره برده است .
در شعر کاوافی – و بویژه در فر آیند کلی تکامل یکی از اشعار معروفش با عنوان ( شهر ) – پیوند خارق العاده ای از موضوعات ادبی ، استعاری و حسی / تجربی به چشم می خورد . اینها جنبه هایی از واقعیت هستند که باید ذهن معمار آفریننده را نیز به خود مشغول سازند .
معمار همواره در جستجوی اصالت شهر یا یگانگی و منحصر به فرد بودن ، جوهره و معنای خانه ، پنجره ، در ، دیوار ، بیرون زدگی ها ، گوشه ها یا دیگر جزئیات پروژه ها در حین ساخت است .
معمار خوب و شایسته نباید خود را تسلیم دستورالعمل ها و راه حل های استاندارد کند. آفرینشگری در معنای شاعرانه آن ، همان گونه که ژان عالمی که در آن می آفریند زندگی کند .
معماران شاعر مسلک ، که افرادی خلاق و نو آفرین هستند ، در کنار پژوهش های خود ، جست و جو را از درون خویش آغاز می کنند .
اشعاری دیگر به جنبه های دیگری از فضای یونانی قبل از سفریس ، اشاره کرده اند .
کوستیس پالاماس بارها به آفرینه های معماری و منظر اشاره کرد و در شعر خود بارها از تمثیل معمارانه بهره برده است . او از یونان ، عظمت آن ، هنرش و افسونگری گذشته اش ، با یاد آوری ساختمانهایش ( معبد ) ، پارتنون ، ( صخره ) ، آکروپولیس ) بسیار سروده است .
کاوافی شاعر ( فضای پهناور یونانی ) و شاعر مسیحیان متفرق یونانی بود مسیحیانی که وجود خود را به جاذبه همیشگی سرزمین مادریشانمدیون هستند همان جاذبه معنای یونانی که هیچ حد و مرز و هیچ محدودیت جغرافیایی یا تاریخی را نمی پذیرد .
شعرای دیگری چون وارنالیس و ریتسوس ، جزئیات بیشتری را از فضای اصیل یونانی به ما ارائه می دهند : فضاهای اجتماع مردم ، میخانه ها ، میکده های شامگاهی ، کافه ها ، قبرستان ها و مکان های تبعید زندانیان سیاسی – به عبارتی دیگر ، آنها به فضاهای زندگی روزمره ، مکان ها و فضاهای تاریک و اندوهناک و بنا براین کلیت ( مجموعه آثار ) فضای یونانی را در آثار خود بیان کرده اند .
شعر یونان قرن بیستم ، شاید به بهترین نحو ممکن ، مقولات مرتبط با دنیای فیزیکی و معماری را به شیوه ای متافیزیکی بیان کرده است . و از آنجا که معمار شاعر فضای شایسته است ، ناگزیر باید در آزاد منشی شعر ، همنشینی و آمیزش با تلاش های خلاقه ، الهام بخشی ، انگیزه بخشی و حتی در حرکت آغازیان خویش به جستجو بپردازد .
زمانی که شاعران لب به سخن می گشایند ، مانند این است که اندیشه و نظر کل مردم را باز گو می کنند . به عنوان مثال میخانه زیر زمینی اثر وارنالیس سرنمونی ( الگویی کهن ) از زندگی اجتماعی یونان را ، در دوره ای مدفون در زیر غبار زمان ، بازگو می کند.
شعر و ادبیات ( و به اعتقاد ما ، شعر بیش از ادبیات ) می توتنند راهبرهایی خارق العاده به سوی خلاقیت معماری ، البته در شرایطی مناسب باشند . .
خوانندگان تا کنون ممکن است به دلیل وجود مثال هایی از شعر یونانی با مشکلاتی چند روبه رو شده باشند اما از آنجا که شعر یونانی باز نمود بخشی از تلاش من برای ساختن دستمایه ای شاعرانه ای به منظور هدایت طراحی معماری ام هستند ، مطالعه و بررسی آنها برای من ضروری بوده است .
طبیعی است که خوانندگان غیر یونانی ممکن است با شاعران مطرح شده غرابتی نداشته باشند ، لکن به اعتقاد من اگر شعری برای نشان دادن ارزش های جهانی و مفاهیم آشنا با بیشتر مردم ، به دقت انتخاب شده باشد، آنگاه هر فردی آن را به راحتی می پذیرد ، چراکه آن شعر احساسات و روان آنها را بر می انگیزد . آموزگار معماری باید در جست و جوی این نوع انگیزه بخشی باشد . تنها از طریق مصادیق به دقت انتخاب شده است که دانشجویان در پدید آوردن آثار خلاقه یاری می شوند .
آنها تلاش می کنند تا تمام پارامترهای مسئله – جنبه های محسوس و نا محسوس معماری – را در نظر بگیرند . اگر هدف این باشد که محصول معماری ، امور پیش پا افتاده اما لازم را استعلا دهد و به آفرینش شاعرانه حقیقی ، به آفرینه های بی همتا یا به بیان آزادگی منجر شود ، لازم است که معمار بداند در چه زمینه ای باید بداندو به استادی رسد و در چه زمینه ای باید فراموش کند .
معماران بی نام و نشان یونانی تباری که معماری جزایر یونان را دید آوردند – معمارانی که آریس کونستانتینیدس آنها را با مردم و مردم اسکندریه ، نه اسکندر بزرگ و برنامه ریزان شهری وی ، برابر می دانست – شکل دهندگان اصلی زندگی ، هویت و یکتایی اسکندریه بودند- شهری که چکیده ای از روح یونانی ، اعتقادات و شیوه زندگی مردم یونان است .
زمانی که به آثار شاعرانی که چنین مردمانی را توصیف می کنند مراجعه می کنیم ، درست مانند این است که با مجموعه نقد معماری ، که خود مردم بیان کرده اند مواجه می شویم .
شاعران باز نمود روان جمعی و آوای روح جمعی مردم هستند . بنابراین شعر یونان باز نمود گنجینه ای از چنین سنجش گری هایی است .
این مجموعه ، دستمایه ای برای پروژه های معماری آینده وی خواهد بود ، یا زمانی که درباره ادراک کلی چیزها و معانی آنهاو ایده های دیگر مردم دچار تردید می شود ، می تواند به این مجموعه شاعرانه رجوع کند.
این دستمایه های شاعرانه را هر دانشجویی می تواند شخصا به وجود آورو و حتی می تواند آن را از آتلیه طراحی یا واحد نظری در باب شعر / ادبیات و پژوهش معماری آغاز کند .
اصول کلی برتری شاعرانه
اگر تهیه دستمایه های شاعرانه به مثابه مسئولیتی فردی برای معماری ملی و منطقه ای در نظر گرفته شود ، آنگاه مطالعه اصول کلی شعر می تواند در دست یافتن به کلیت معماری غنی تر ، در هماهنگی با ارزش های جاودانی که بیشتر نوع بشر در آن سهیم هستند ، ما را یاری دهد.
ما باید حکمت بنیادی شاعران را با توجه به آثارشان ، ونیز مصادیقی جهان شمولی که به بهترین وجه برتری شاعرانه را نشان می دهند ، درک کنیم .
هر معماری باید آنان را مورد تامل قرار دهد و با هدف قرار دادن همان قواعد و محدودیت های مستتر در شعر ، تمرین های طراحی ذهنی و واقعی روی آنها انجام دهد.
ما به سهم خود اصول کلی ذیل را یافته ایم :
جنبه های شکلی در برابر جنبه های معنایی شعر
وزن به مثابه شگرد ساختار شعر
همبستگی شعر و موسیقی
اگر آموزگاری در وضعیتی بینا فرهنگی ، دانشجویان را به انتخاب شاعران نماینده فرهنگشان ترغیب کند ، احتمالا آنها را در خلق آثار یاری می دهد که در هماهنگی با زندگی فکری و معنوی مکانی است که یا آنجا متولد شده اند و یا برای آن طراحی می کنند زیرا شعر نیروی شور همگانی مردم ، رویکرد انتقادی جمعی به مکان ، و زایش زندگی از درون است .
برای معمار آشنا با شعر فراهم کردن فهرستی از شاعران سرزمین خود و میزان اهمیت هر یک از ایشان ، مشکل نیست . البته مواقعی پیش می آید که چنین پژوهشی میسر می شود
در این مورد معماران آمریکایی به علت وجود شاعر فوق العاده والاس استیونس خوش اقبال تر هستند . او را می توان شاعر معماران نامید چراکه اشعارش به صراحت سرشار از استعاره های ساختمانی است . اودر اشعارش از معماری نام می برد و گاه حتی از آن به مثابه عنوان آثار خود استفاده می کند .استیونس به واسطه درس هایی که از نظم معماری استنتاج کرده و از آنها در ساختن چشم اندازی ذهنی بهره جسته بود ، به فضای فیزیکی و فرم های منظر ( چشم انداز ساختمانی ) شدیدا اعتبار بخشید .
در صورت موجود نبودن مطالعات ادبی مثل آثار استیونس ، معمار باید خود جست و جو را آغاز کند . ممکن است او در زمینه های کاملا ادبی ، محقق لایقی نباشد و البته معماران منتقدان ادبی نیستند ، اما قطعا با مجموعه ای از چارچوب های ذهنی شاعرانه لطف بزرگی در حق خویش خواهد کرد .
اهمیت واقعی و استعاری هایکو
تاکید ما بر هایکو مبتنی بر این واقعیت است که هدف از این اشعار ، بیان قاغده مند هر موضوعی با حداقل استفاده از واژگان است ، ضمن اینکه اغلب مسیرهای متعددی را برای تصور و تاویل بیشتر خواننده می گشاید.
هایکو ، مانند ذن بی منتها است . چیستی آن و نحوه برخورد مخاطب با آن را باید مورد تامل قرار داد .
نیروی هایکو بی اندازه و تصاعدی است . می توان طرح های کاملی را از درون یک هایکوی مختصر به وجود آورد .
هایکو را می توان غنی ترین بیانی دانست که هر منتقدی می تواند در تلاش برای جمع بندی جوهره و پویه شناسی طرح معماری ارائه دهد
طراحان زیرک ، مانند مردم باهوش ، می دانند که برای ادراک جوهره اشیاء نیاز به واژگان زیادی نیست .
آثار باشو – شاعر ذن و خالق هایکو ( شاید مشهورترین هایکو ) – را هر دانشجوی طراحی خلاقی باید مورد مطالعه قرار دهد .باشو به جوهره طبیعت ، مفهوم فضا و بی کرانگی زود گذری و ماندگاری و نیز جوهره زندگی و هنر دست یافته است . هایکوهای او می آموزاند ، الهام می بخشد و بر می انگیزد و باعث می شود تا طراح دوباره فکر کند و در واقع به او درباره اهمیت شناسایی زمان توقف – قاعده ای که فراگیری آن مستلزم صرف زمان بسیار زیادی است – درس های فراوانی می دهد.
تقابل خلوص و سنگینی ( تحمیلی ) متاثر از درونمایه های اجتماعی
کمینه سازی استفاده از ابزار در بیان ( بلند در برابر کوتاه ) و تاثیر زیبایی شناختی مطلوب.
نا همسازی هر یک از موارد مذکور با رویکردی که منجر به یکتایی ( منحصر به فرد بودن ) شعر – فارغ از مزیت یا نقصان این رویکرد – می شود .
آموزگار طراحی می تواند بحث را به هر یک از موضوعات مذکور هدایت کند ، ضمن اینکه می تواند اشاره هایی خاص را به عقاید شاعران و معماران درباره موضوعات مربوط خاطر نشان سازد .
ما نتوانستیم در این مورد بحثی جامع تر از مقاله (( رویکردهایی به شعر و زیبا شناسی )) اثر ادگارد آلن پو بیابیم .
مقاله د یگر او نیز با عنوان (( فلسفه ترکیب )) به همان اندازه راه گشات .
اعتقاد ما بر این است که نمی توان اهمیت و بار معنایی های کوی ژاپنی را – به عنوان الگویی نه تنها برای فلسفه طراحی معماری و فلسفه وجودی ، بلکه به مثابه سرنمونی جهانی – در نسبت میان اثر هنری ، قواعد و نظام هنر و صرفه جویی در ابزار ، از نظر پنهان داشت به نظر من هایکو ، این شعر هفده سیلابی ، نسبت به شعر حماسی – که مورد علاقه برخی نویسندگان معماری و آموزگاران معماری اخیر است – برای جنبه های آموزشی طراحی معماری اهمیت بیشتری دارد.
جشن و پایکوبی : این مراسم اغلب در پایان عملیات ساختمانی اتفاق می افتد و اغلب با صرف غذا و شراب و رقص همراه است .
پایان مرحله ساختمانی با نمادهایی از قبیل درخت ، صلیب یا پرچم نشان داده می شود . صلیب و پرچم ، مشخصا نمادهایی ملی گرایانه و مذهبی اند
درخت بازمانده ای از ایام کهن است . زمانی کارگران فولاد کار محدوده شیکاگو سرخپوستان بودند ، و درختی که آنها امروزه روی ساختمان تمام شده قرار می دهند برای آنان معادل و یاد آور جنگلهای سبز سرزمین بومی شان است ، یعنی همان چیزی که وقتی برای یافتن کار به شهر آمدند ، از دست دادند.درخت همچنین برای آمریکایی ها و بسیاری از مردم دیگر نماد و نشانه اتحاد است . یکی از مراسم متاخر ، برگزاری جشن افتتاح خانه است که به وسیله صاحبان بنگاه های ملکی ، معماران و مالکان گردانده می شود ، و که در واقع فرصتی است برای نمایش خانه به جماعتی بیشمار – از جمله خریداران احتمالی ، کار فرمایان ، روزنامه نگاران ، و دوستان .این مراسم فرصت مناسبی برای نمایش تجمعی همگانی از حامیان مختلف ساختمان های عمومی روز تولد مسیح ، عید تعمید ، روز سانتا لوسیا ، اول و پنجم ماه مه ، باقی نمی ماند .بدون در نظر گرفتن نیازمندی های مراسم قومی و منطقه ای – که در فرهنگ های مختلف به وفور به چشم می خورند – طراحی شهری و معماری ، به جز معماری مسکن ، ضعیف تر می شوند .
در بیانی کاملا استعاری ، معماران ممکن است در نهایت به این توفیق دست یابند که با سنگ و ملات هایکوی معمارانه خود را بیافرینند و چنین آفرینه هایی را هدف خلاقیت معماری خود قرار دهند .
این قبیل معماران ، مانند راهبان ذن ، ممکن است نخواهند درباره طرح هایشان گفت و گو کنند ، و با تظاهر به بی دانشی در امید دستیابی به نیرو انای خلاق به سر برند.
به اعتقاد ما لوییس باراگان ، ریکاردو لگورتا ، کازو شینوها را و تادائو آندو ( در ساختمان هایی با مقیاس کوچک ) در زمره این معماران هستند .
میس وانده روهه ، شاید شاعر ترین معماران بود و تنها تفاوت او با دیگران این بود که به جای واگذاشتن ما با خاطره ای از پاویون بارسلونا ی خود کمتر بیشتر است را نیز کشف کرد.
هایکو با هر فرم دیگر از هنر که قوه تصور را به جنبش وادارد و طبراح را به تمرین دادن توانای های ذهنی و انتقادی خود ترغیب کند ، ابزار استعاری مناسبی برای معماری است .
زمانی که شعر به والا ترین درجه برتری می رسد و زمانی که معماری به ساختمانی مبتنی بر این آداب و شعائر ، تاثیری مستقیم و آشکار بر معماری مناطق می گذارد ، این تاثیر را می توان در اندازه باغ ها ، در مکان یابی عناصر چشم انداز و ساختن شومینه های زیاد برای منزل دادن لک لک ها و در عین حال از دست ندادن حرارت داخلی ساختمان ، کاملا مشاهده کرد
فضاهای دیگر به آیین های خانوادگی و طبیعت کاملا خصوصی اختصاص یافته اند : اتاق ناهار خوری ، اتاق خواب و اتاق مطالعه به عنوان فضاهایی برای صرف غذا ، امور جسمانی و کار و دیگر فعالیت های ضروری انسان در نظر گرفته شده اند
فعالیت هایی که میرچاالیاده خاستگاه های مقدس شان را به بحث نهاده است . درشکل 4- 5 چکیده ای تصویری ازموارد
(مقیاس نوع ساختمان رفتار) که متضمن رابطه ی دوسویه ی (آیین- فضا) ست ارائه شده است
نمی توان معماری درست وبقاعده ی گونه های ساختمانی مشخص از قبیل کلیسا کنیسه یامعبد رابدون شناختی از مناسک
ومقتضیات تشریفاتی عملکردهایی که قرار است در آنهاایفا شوند تصورکرد.یک مورد خارق العاده از انواع ساختمانی بزرگی که (بیانگری کلان ) معماری آن وهم چنین معماری عناصر آن کاملامتاثر ازآیین های زندگی روزمره اش شکل گرفته صومعه ی راهبان است.دربسیاری از نقاط جهان محوطه ی دانشگاه هنوز هم شالوده آیینی خود را حفظ کرده است .
به اعتقاد ما (درست) ترین مصداق مدرن معماری بزرگ مقیاس که در آن فرم کلان معماری و آیین ها کاملا بر هم
تاثیر متقابل گذاشته اند همین محوطه ی دانشگاه است .
مناسک و شعائر
مناسک و شعائر مذهبی در اغلب موارد ارتباط کاملی با سنن و رسوم دارند .ا ین مناسک و شعائر از زمان های دور با ما بوده اند ، و در جهتی به کار رفته اند که زندگی ما را با تجربه های غیر روز مره غنی سازند.
مردم غیر مذهبی نیز دقیقا به اندازه مذهبی ها به این مناسک و شعائر تمسک جسته اند و از آن برای ایجاد سلسه مراتب سود جسته اند . در متنی تاریخی ، آنها به مثابه بخشی از تئاتر زندگی بوده اند .
مناسک و شعائر و غالبا با عمل ورود به ساختمان ها و رفتار در فضاهای مشخص همراهند .در برخی موارد ، این مناسک و شعائر علت وجودی بعضی از عناصر ساختمان به شمار می آیند . آستانه ، ورودی ، فواره ، شاه نشین ، زیارتگاه و قربانگاه ، فضاهایی از آیین های متباینی هستند که جهان بیرونی را با کار بران متحد می سازند.
وجود ، شکل و مناسبات ایت قبیل فضاها باعث ایجاد انتظار رفتاری خاص می شوند .ضمن اینکه آنها را نیز تقویت می کنند . آیین ها را می توان در ساخمان های کوچک و بزرگ و حتی در مجموعه های شهری نیز جست و جو کرد .
حمام عمومی ، ورزشگاه ، هتل و فضاهای تفریحی از بهترین نمونه ها هستند . در عین حال که آیین زندگ و نحوه بودن در آنها در ادبیات و سینما نیز به بهترین نحو به تصویر کشیده شده است .
اگر به این عناصر عمیقا توجه کنیم بخش مطلوبی از گنجینه فراموش شده را بدست آورده ایم. با این حال پاسخ دادن به این قبیل نیازمندی ها با روشی مدبرانه کاری مشکل نیست.
مشکل از آنجا شروع می شود که معمار در جستجوی قواعد آداب و رسومی باشد که آشکار نیستند ، اما اگر آشکار شوند پسندیده و مقبولند. متاسفانه بیشتر مردم نسبت به آنچه که هدفش به وجود آوردن روشی زیبایی شناسانه وسالم تر برای زندگی است – آنگونه که آیین ها ، مراسم و مناسک عمل می کنند – از خود دغبتی نشان نمی دهند معمار بویژه باید کاملا هوشیارانه عمل کند تا اندازه های درست ( مراتب کاملا صحیح گردگشت ) ، ( تعداد مناسب پله ها در فضای داخلی ) ، ( فراهم آوردن نور مناسب و امکانهای آکوستیکی سرشت آیینی ) را کشف و ارائه کند .
مشکل اصلی در بهره برداری از آیین ها به مثابه ابزار تقویت کننده طراحی ، برخورد نا درست مردم عصر مدرن با هر مقوله غیر سود انگارانه است ، چرا که آن را اتلاف زمان و پول می دانند .
این رویکرد آشکارا در میان مردم فراگیر شده است . البته معماران نمی توانند شیوه های دیگر زیستن – حتی شیوه هایی سودمند – را به مردم تحمیل کنند ، زیرا به هر حال معماران با این امید که ممکن است امور روزی به سامان رسند تلاش می کند .
معمار همیشه قادر نیست که طرح های پیشنهادی خود را با عادات و رسوم متعارف ارتباط دهد بنابراین در بعضی مواقع ایده های او عجیب به نظر می رسند .
به هر حال فراوانی آیین ها به صورت روزانه برگزار می شود ( سرودهای نیایش مختلف ، دعوت راهبان به شام ، فعالیت های روزانه ) هر دو گونه ساختمانی باید با دیدگاه تاثیر (( آیینی – تشریفاتی )) بر فرم کلان معماری مورد بررسی قرار گیرند .
به اعتقاد ما این دو گونه ساختمانی شایسته توجهی بیش از آنچه تا کنون در منابع مکتوب به آن شده است ، هستند .
آنها می توانند برای هدف جامع گرایی ، از طریق آزاد منشی ، تکثر و مردم سالاری که در آنها دست یافتنی است مفید واقع شوند .این دو گونه ساختمانی در تقابل با کاخ ( به عنوان نماد قدرت) قرار دارند . البته نمونه های ساختمانی بزرگ مقیاسی که دانشوران و آموزگاران طراحی برگزیده اند نیز شبیه نمونه های مطلوب پیشین برای بررسی رابطه دو سویه آیین – فرم هستند .
معماری کوچک مقیاس نیز در معنای آیینی نمونه های برجسته خاص خود را دارد . فکر کردن به خانه ژاپنی بدون آگاهی از آیین های نوعی از زندگی که در آن اتفاق می افتد ( پوشیدن لباس کیمونوی مناسب ، از پای در آوردن کفش ها ، خم شدن مداوم برای ورود به اتاق ها ، به علت وجود ورودی های کوچک ) یا فکر کردن به عمارت مراسم چای بدون شناخت عمیق از مراسم چای و پی آیندهای آن تصور ناپذیر است.
عمارت کلاه فرنگی ، کوشک ، مرغزار ، باغ ، مجموعه گردگشت یا سیر کولاسیون داخلی و خارجی ساختمانها عناصر معمارانه ای هستند که می توانند آیین ها و مناسک زندگی را ارتقاء بخشند.
معماری در جامعه مدرن متکثر و دموکراتیک بسیار پیچیده تر است ، چراکه ترجیح مذهبی معمولا در واگذاری پروژه به معمار مطرح نیست .
معمار خلاق باید موقع شناس و دقیق و هوشیار باشد تا بتواند احساسات مذهبی نهفته ای را که غالبا به وضوح بیان نمی شوند دریافت کندتوانایی آشکار سازی و طراحی برای چنین نیازمندی های نهفته ای ، زندگی کارفرما را بسیار غنی تر می سازد .
مولف خود در این باره تجربه ای خاص با کارفرماهای ارتدکس یونانی داشته است .
اینان گرچه دلسپردگی عمیق خود را به باورهایشان بیان نمی کردند اما بسیار خوشحال می شدند اگر معمار گوشه ای دنج را برای نصب شمایل های مذهبی ، در مکانی سری از خانه که تنها ایشان از وجودش آگاهی داشته باشند فراهم آورد
در معنایی عام مذهب امروزه فرم های بیشتری را نسبت به آنچه در گذشته مرسوم بوده پذیر است .
برای بسیاری از مردم مذهب به منزله کار یا ورزش است . برای عده ای مذهب حکم فرزند را دارد و برای عده کثیری نیز حکم پول . معمار شایسته باید تمام این ترجیحات را آشکار سازد آزاد اندیش باشد و طرح هایی به وجود آورد که بازتابی از مجموعه نیازهای کارفرما باشد.
به عنوان مثال همه حاضر نیستند که برای خود ، استعاره مراسم چای یا فضای برگزاری جشن را بپذیرند اما اغلب مردم خیلی راحت تر به توصیفات مبتنی بر تشریفات غذا خوردن موسیقی گوش دادن پذیرائی از دوستان برگزاری جشن برای بچه ها یا برگزاری مراسم سالیانه بر طبق قواعد مذهبی – اجتماعی طبقه فرهنگی یا اقتصادی خاص خودشان گوش فرا می دهند .
معمار شایسته – که اساسا به ارتقاء و بهبود زندگی کارفرمای خود توجه می کند – باید مراسم آداب و شعائر خاصی را همگام با سیاست مطلوب برای رسیدن به این هدف به کار گیرد.
پالایش روح دوباره جوان شدن ، از نو شکوفا شدن ، باز زیستن ، کامیابی ، شادی ، ارتباط با خاطره ی تاریخی و گذشته غالبا محصولات جنبی آیین ها مناسک و اعمال تشریفاتی اند .
معمار خلاق باید با دقت به رفتار آیینی توجه نشان دهد ، از ملزومات آن فهرستی تهیه کند و برای ترکیب آن با معماری خود بکوشد . جامع نگری زندگی هر ساختمان را غنی می سازد چه این ساختمان یک ساختار خشتی ساده باشد چه ساختمان عمومی و چه کاخ یا فضای شهری .
عوامل مذهبی
اگر کارفرما فردی مذهبی باشد و به معمار ماموریت ساختن بنایی را محول کند که دارای ویژگی های مذهبی است عامل مذهب در اینجا اهمیت بیشتری می یابد در عین حال این موضوع در تجربه روزمره.
در اینجا باید دوباره تاکید کنیم که ما از زبان شناس شدن معمار یا طراح طرفداری نمی کنیم در حقیقت معماری بیش از هر چیز از فهم ناپذیری آثاری صدمه دیده است که به دور از بیان معمارانه تنها خود را از طریق واژه ها بیان می کنند.
پیشنهاد ما بسیار ساده است طراح همراه به لغت نامه ای مناسب مراجعه کند و هنگام پرداختن پروژه دستمایه های زبانی را مد نظر قرار دهد .
این جستجوی زبانی می تواند به عنوان اولین قدم بسیار ثمر بخش و تعیین کننده برای ورود به قلمرو ابهام ازلی باشد.
جستارهای گوناگون
تاثیری که چشم انداز بر مردم می گذارد فوق العاده است . رنگ زمین ، عبور نور خورشید
معماری ایران در عمر چند هزار ساله خود و به خصوص در دوران اسلامی گونه های مختلف فضایی را می توان دید .
این گونه بر اساس عملکرد مورد نیاز شیوه های خاص معماری منطقه ای ، پیمون های به کار گرفته شده و در نهایت خلاقیت معمار و سازنده آن در تعادل دادن به بنا شکل گرفته اند .
برای سهولت در شناخت انتقال نیرو ها در فضاهای مختلف می توانیم هر بنا را بر اساس محورهای ساده هندسی که هر محور نموداری از فضایی می باشد نشان داد
دستمایه های زبانی
بسیاری از واژگان معنای خود را پنهان می کنند یکی از اولین قدم های معمار باید جستو جوی ریشه شناسی واژگانی نوع پروژه باشد و در این زمینه باید به واژه های اصلی توجه ویژه کند .
او احتمالا باید دستمایه هایی از آنچه پروژه واقعا می خواهد باشد بیابدبه عنوان مثال واژه اتیمولوژی را در نظر بگیرید . این واژه کلمه ای ترکیبی از ریشه ای یونانی و شامل دو قسمت است :
کلمه اتیموس که به معنی فراهم آوری و مهیا کردن است و کلمه لوژیا که از ریشه لوگوس و به معنای کلام است بنابراین اتیمولوژی به این معنا ات : معنای مهیای کلمه این واژه به ما خبر از معنایی می دهد که غالبا از خود واژه بدست آمده است .لغت نامه های معتبر برای معمار به مثابه مرجع مناسب ضروری اند .
اگر یکی از واژگان مشکلی را به وجود آورد معمار باید بتواند آن را از طریق واژه های دیگر یا حتی از طریق جمله ای توصیفی بیان کند .
تحلیل ریشه شناسانه مرحله به مرحله لغات و در اغلب موارد حرکت از یک زبان به زبانی دیگر به معمار کمک می کند تا به ریشه لغت پیشینه کاربرد اولیه معنای زیربنایی و معنای نهفته آن دست یابد .
در نمونه های بسیار لغات دوره ای که در آن زندگی می کنیم بازماندگان مستقیم دوران اولیه تمدن بشری اند .
بررسی مزایا ومعایب طرح
نقد عناصر ساختاری طرح
گزینه های پیشنهادی برای طرااحی سایت
عناصر ساختاری طرح
:A گزینه
در این گزینه ابتدا سعی بر این بود حداکثر استفاده از زمینهای همجوار شود. از مزایای ا ین مورد د ید مناسب و خوب از خیابان دربند و وجود زمین کافی برای ایجاد مرکز فرهنگی در جوار مجموعه بود ولی باعث کم رنگ شدن قداست وسکوت قبرستان می شد و برای اجرای با توجه به بافت اطراف امکان خرید زمینهای اطراف نبود.
:B گزینه
در این گزینه حداقل دخل وتصرف در شرایط حاکم شده .فقط با اختلاف سطح سعی شده مشکل بی نظمی حاکم بر قبرستان حل شود.
:c گزینه
در این گزینه با ایجاد تونل که هم برای بازدید کننده ها شگفت انگیزباشدوبا حداقل تغییرات در سایت کاربری جدیدی به مجموعه اضافه شود.
😀 گزینه
در این گزینه با ساده ترین وقابل درکترین نظم(تقارن) بی نظمی سایت تقلیل داده شده و برای رفع مشکل نبودن فضای اجتماع مسقف در جوار آرامگاه ظهیرالدوله فضای به این منظوردر نظر گرفته شده است.
:E گزینه
در این گزینه با ایجاد دو محور اصلی عمود بر هم عامل نظم دهنده تعبیه شده که در واقع این محورها تاکید کننده تقارن ضلع شمالی وجنوبی ایجاد شده هستند.
:F گزینه
در این گزینه با ایجادشبکه ای که منطبق با تنها نظم موجود در مجموعه (جهت قبله) استفاده شده و باعث تاکید بر این اتحاد شده. برای توجه بیشتر به این مهم آلاچیقهایی در ارتفاع در نظر گرفته شده.
معرفی طرح
طراحی سایت
طراحی نماهای خارجی(ورودی)
طراحی دیوارهای داخلی
احجام داخل سایت
سناریو طرح
نداشتن دید مناسب و شناساننده از خیابانهای اطراف .
نداشتن فضای مسقف برای برپایی مراسم .
نورپردازی نامناسب در سایت .
با توجه به موارد ذکر شده ابتدا کل طرح را چهار بخش :
1- طراحی سایت 2- طراحی نماهای خارجی 3- طراحی فضاهای مورد نیاز مجموعه 4- طراحی دیوارهای داخلی تقسیم شده .
طراحی سایت :
در طراحی سایت این مجموعه تنها نظم موجود در مجموعه استفاده کردیم آن نظم جهت قبور بوده که تنها وجه اشتراک آنها بود . و با توجه به اینکه حفظ آثار گذشته جزو اهداف ما بود و یکی از این آثار باارزش موجود در این مجموعه درب ورودی آن بود لذا آنرا حفظ کرده و عوض آن را (4m) مدول شبکه نظر دهنده در مجموعه قرار می دهیم . محود عمود بر محور قبور برای انسجام بیشتر در نظر گرفته شده که این شبکه 4×4 ذر واقع متصل کنند آثار گذشته در سایت و آثار به وجود آمده در آن است . با توجه به مطالعاتی که درباره باغات ایرانی و آرامگاهها انجام شد سعی کردیم برای طراحی سایت مجموعه از آنها مساعدت بگیریم . از عناصر شاخص در معماری ایرانی آب و آب نما می باشد لذا ما در استفاده از شبکه ذکر شده اختلاف سطحهایی در کل سایت ایجاد کردیم که شیب شمال به جنوب مجموعه را نیز نظام بخشیم و برای قوی کردن این مهم جوی های باریکی در لبه های آن تعبیه کردیم .
در گزینه انتخابی سایت هدف اصلی بزرگ کردن محاسن آن و رفع عیوب بزرگ آن است . لذا ابتدا محاسن آنرا ذکر کرده :
محصور شدن سایت به وسیله ساختمانها که در واقع نوعی قلمرو را برای سایت قائل شده اند .
نزدیک بودن سایت به فضاهای شهری .
وجود فضای سبز مناسب در سایت .
وجود نظم جهت قبله .
وجود شیب شمالی و جنوبی وایجاد سلسله مراتب دسترسی .
قرار گرفتن آرامگاه ظهیرالدوله در محور ورودی .
وجود آرامگاههایی که خود دارای قدمت هستند .
معایت سایت مورد نظر شامل :
نداشتن نظم کلی در سایت
اختلاف سطحهای نامنظم در سایت
فضای سبز رها شده و نامنظم
بی توجهی به آرامگاه ظهیر الدوله که در واقع نام ایشان بر روی این قبرستان است .
امکان دستیابی به قبور افراد شاخص مشکل است ( اطلاع رسانی ضعیف)
دیاگرام فضاهای ارتباطی سایت
که فضا را تلطیف ببخشیم و مکانی زیباتر و بدون ربع تری برای بازماندگان طراحی کرده باشیم سعی کردیم با این کار به نظر از گانیک موجود در سایت نظر بیشتری بدهیم . محورهای این گورستان بر اساس هندسه راست گوشه و مستقیم الخط است که بستر را به بخش ما و مناطقی تقسیم می کند به گونه ای که عناصر و مقضوعات از لحاظ بریی در فضا سیاست خاصی را در ذهن تداعی می کند .
برای اطلاع رسانی بیشتر در سایت یک سری لوح در مسیر ورودی تعبیه کردیم که این لوحهای عمودی خود دارای ریتم هستند به سلسله مراتب دسترسی کمک می کنند و نیز باعث شناسایی افراد مدفون در این آرامگاه به بازدیدکنندگان هستند .
با توجه به مطالبی که مطالعات آورده شده سعی شد که حداکثر استفاده از شعر شاعران دفن شده در آنجا برای طراحی آرامگاهشان بشود . با توجه به کثرت شاعران و بزرگان مدفون در این مجموعه ما دست به انتخاب زدیم از شعرهای خانم فروغ فرخزد که از شاعره های بزرگ معاصر ایران بودند و نیز اشعار زیادی درباره مرگ درگان دفنشان بود مساعدت گرفتیم . به طور مثال از دیوان اسید شعر «ستیزه»
زندگی سر می کشد چون لاله های وحشی
از شکاف گور
از دیوان توله ی دیگر شعر « در غروبی ابدی»
در سرمان چیزی نیست جز چرخش ذرات غلیظ سرخ
و نگاهم
ما از این اشعار برای نورپردازی این مجموعه مساعدت گرفتیم و لذا جعبه های مشبک نورانی قرمز رنگی که بعضی تقاطع های شبکه قرار گرفته و نشان دهنده قبر و محل دفن افراد معروف در قبرستان است که امکان دستیابی به قبرهای ایشان را آسانتر نموده و نیز ارج خاصی به سایت مملو از درخت قبرستان داده است . در مسیر ورودی نیز تعدادی از آنها قرار داده شده که ردپایی باشد برای شروع تفحص در این باغ پر از بزرگان و فرهیختگان .
به طور کلی می شود نظم فضاها را به صورت زیر تقسیم کرد
فضاهای یک محوره
در این نوع از محورهای موجود در بنا یک محور بر محورهای دیگر ارجحیت دارد . این چنین فضاهایی راهم در معماری عمومی و هم در معماری مسکونی داریم.
در معماری بناهای عمومی این نوع فضاها در تعدادی از بناهای صدر اسلام دیده می شوند.
در بناهای مسجد جامع یزد ، مسجد جامع نیریز ، مسجد بامیان ، مسجد زوزن این نوع تقسیم بندی فضایی را داریم .
فضاهای با یک محور اصلی – محورهای متقاطع شطرنجی
متشکل ازیک محور اصلی و محورهای متقاطع شطرنجی در دو جهت می باشد . محور اصلی به طرف مهمترین فضای داخلی بناست و محورهای فرعی در جهت فضاهایی که بنا را محصور می کنند می باشد.
این نوع فضا در مساجد اولیه ، مثل مسجد تاریخانه دامغان ، مسجد اولیه جامع اردستان ، مسجد اولیه جامع اصفهان و تعدادی دیگر از بنا ها دیده می شود .
فضا های با دو محور اصلی – محورهای متقاطع شطرنجی
متشکل از دو محور اصلی و محورهای متقاطع شطرنجی است ، محورهای اصلی هر کدام راهنمای فضا های مهمی و محورهای فرعی هر کدام راهنمای فضاهای کوچک تر می باشد .
محورهای اصلی را به طور مثال در مساجد 4 ایوانی ، کاروانسراها که ایوانها جهت اصلی را مشخص می کند ، رواق ها و یا حجره ها که جهت محورهای فرعی را مشخص می کنند می توان دید .
مسجد جامع زواره ، مسجد امام اصفهان و بسیاری از بناهای دیگر با این نوع تقسیم بندی فضایی می باشد .
فضاهای سه محوره
در این نوع بناها 3 جهت در تقسیم بندی فضاها مشاهده می شود ، معمولا یکی از آن محورها بر دو محور دیگر ارجحیت دارد . تعدادی از بناهای تیموری مثل گور امیر ، مقبره شیخ ابو نصر پارسا و تعداد زیادی از بناهای خراسان بزرگ بر اساس این تقسیم بندی فضایی می باشند .
فضاهای مرکزی
جهت اصلی محور بنا فقط یکی است ، این نوع تقسیم بند ی فضایی در تعداد زیادی از بناهای دوره اسلامی دیده می شود ، گنبد قابوس ، گنبدهای مراغه و تعداد زیادی از برج ها از این نوع می باشند ..
2- پیش طاق
پیش طاق فضایی سرپوشیده و نیمه باز مانند ایوان است که در جلوی درگاه ورودی طراحی وساخته می شد و فضای دسترسی را از فضای معبر متمایز می کرد . بعضی اوقات و در برخی از شهرها پیش طاق را جلو خان یا پیش خان (پیشخان) نیز می نامیده اند . در بسیاری از بناها پیش طاق ورودی را با کاشی مزین می کردند و غالبا کتیبه بنا را که شامل مطالبی درباره تاریخ احداث و بانی و آیاتی از قرآن کریم بود ، در قسمتی از آن قرار می دادند . فضای کوچکی که در ورودی در آن قرار می گیرد ، درگاه خوانده شده است . از لحاظ ساختمانی ، درگاه فضایی است که در دو طوی آن دو جزر یا دیوار قرار گرفته است که چهارچوب در ورودی در آن نصب شده است . طاق درگاه آن را نعل درگاه می گویند .
3- هشتی
هشتی یا کریاس فضایی است که در بسیاری از انواع فضاهای ورودی طراحی و ساخته می شده است . این فضا غالبا بلافاصله پس از درگاه قرار می گرفته است و یکی از کارکردهای آن تقسیم مسیز ورودی به دو یا چند جهت بوده است .
طراحی نماهای خارجی
نمای شمالی مجموعه (مشرف به کوچه ظهیرالدوله)
در این نما با توجه به سطح کمی که نسبت به نمای وضع موجود کوچه دارد . ماسعی بر این داشتیم با ایجاد ارتفاع آنرا نمایانتر کنیم مانند قرون گذشته که از فیل و مناره … استفاده می کردند . برای این منظور ایجاد صفحاتی که در واقع تعریف کنند اجزاء ورودی هستند نما را شکل دادیم .
هر فضای ورودی از یک یا چند جزء تشکیل شده است که هر کدام از آنها دارای خصوصیات کارکردی و کالبدی کما بیش معینی بوده است
1 : جلوخان (صحن جلوخان)
جلوخان فضایی وسیع و بزرگ است که در جلوی پیش طاق بعضی از بناهای بزرگ و مهم ، طراحی و ساخته می شده است . یکی از اهداف احداث جلوخان ، اهمیت بخشیدن به فضاهای ورودی بنا و تمایز آن از فضای معبر یا میدان بوه است (28) .
تجمع کوتاه مدت برخی از مردم و انجام بعضی از انواع تماسها و تبادلات اجتماعی و گاه اقتصادی در این فضا موجب می گردید که جلوخان نقش یک فضای شهری را نیز ایفاء نماید .
بدنه های جلوخانها را معمولا طراحی می کردند و به شکلی زیبا می آراستند . آن جبهه از بدنه جلوخان که فضای ورودی بنا درآن قرار داشت از بهترین طراحی و تزیین برخوردار می شد .
6- رواق
رواق از لحاظ کالبدی ، فضایی سرپوشیده ، نیمه باز و ممتد ، و از جنبه کارکردی فضایی ارتباطی – با ماهیتی متفاوت از فضای ورودی است که غالبا در پیرامون حیاط ( در یک، دو ، سه یا چهار جبهه از یک حیاط) یا در پیرامون یک فضای ساخته شده برونگرا احداث می شده است .
با توجه به مدارک تصویری ما نیز سعی کردیم اجزاء ورودی موجود را تقویت و فقدان بعضی از اجزاء را جبران کنیم .
نمای شرقی مجموعه ( مشرف به خیابان الفت )
در این پوسته سعی کردیم با بازگشایی های محدود قسمتی از مجموعه از بیرون قابل رویت باشند . در این پوسته ریتمی ایجاد شده و با توجه به مسائل ایمنی سعی کردیم از مصالح ناشفاف برای این پوسته استفاده کردیم .
سعی شده که بازدید کنندهها را ترقیب شوند تا از کل مجموعه بازدید کنند.
4- دالان
دالان ساده ترین جزء – فضای ورودی است که تامین ارتباط و دسترسی بین دو مکان ، مهمترین کارکرد اصلی آن به شمار می آید . در برخی از انواع بناها مانند خانه ها ، حمامها و در مواردی مسجدها و مدرسه ها ، تغییر امتداد و جهت مسیر عبود در دالان صورت می گرفته است . به همین ترتیب مسئله محرمیت را توسط دالانی که در امتدادی غیر مستقیم به حیاط ختم می شد ، حل می کردند .
5- ایوان
در روند توسعه و تکامل اجزاء و عناصر فضای ورودی مساجد ، ایوان نیز به عنوان بخشی از فضای ورودی مورد استفاده قرار گرفت . از دوره ایلخانان آثاری مانند مسجد جامع ورامین برجای مانده است که ایوان در آنها به عنوان یکی از اجزای فضای ورودی مورد استفاده قرار گرفته است . در این نوع بناها ، دالانی که در امتداد محور درگاه و پیش طاق ورودی قرار دارد به وسط ایوان مجاور حیاط متصل شده است و به این ترتیب دارای کارکرد یک فضای ارتباطی شده است .
فضای بالای قبرهای خانواده افخمی ها :
با توجه به محدودیت های فضای ساخت و ساز بهترین مکان برای کاربردهای مورد نیاز مجموعه فضایی در طبقه ای بالاتر از سطح زمین بود و نیز برجهای جنب ضلع غربی که باعث زشت شدن نمای داخلی شده بود ما را ملزم کرد که این فضای را در ضلع غربی بر روی مقبره خانواده افخمی ها در نظر گرفته شود .
که از اهداف اصلی این فضا کمک کردن به تعریف دیواره فضای ورودی و ایجاد سلسله مراتب تصویری در قسمت ورودی وپوشش دادن دید مناسب برجهای همسایه از داخل سایت و نیز حفظ بیشتر قبرهای خانواده افخمی ها (در واقع طراحی نوعی مقبره مسقف)
برای این فضا کاربری نمایشگاهی تعبیه شده تا آثار بزرگان مدفون در این آرامستان در آنجا در معرض دید بازدیدکنندگن قرار بگیرد و نیز از بالا علاوه بر دید بر کل آرامستان که خود تاریخ است بیشتر با بزرگان مدفون در این آرامستان آشنا شوند .
در طراحی این ساختمان از تداخل 4 مستطیلها استفاده شده که علاوه بر تغییر در پلان در ارتفاع نیز تغییر ارتفاع دارند . این تغییران در حجم و غار پلان ساختمان مورد نظر قابل رویت است .
احجام داخل سایت :
با توجه به محدودیتهایی که سایت به ما احمال می کرد . تنها پتانسیل های موجود در سایت را از آن حداکثر استفاده کردیم .
فضای بلا استفاده جنب فضای ورودی
فضای بالای قبرهای خانواده افخمی ها
فضای قبر ظهیر الدوله
پوسته مقبره های موجود
پوسته دیوار جانبی قبر ملک الشعرا
فضای بلا استفاده جنب فضای ورودی .
با چرخش محور ورودی به سمت قبر ظهیر الدوله فضای مثلثی شکلی در ضلع غربی این فضا باقی مانده است از این فضا برای مرکزی برای فروش آثار افراد مدفون در این آرامستان تعبیه کردیم .
در قسمت شرقی فضای ورودی زمینی وجود داشت که به صورت بالااستفاده مانده بود از این فضا برای ایجاد محفل جمع شدن و در واقع جایی برای برپایی مراسم به صورت مسقف طراحی شد . با توجه به اینکه مکعب تمادی از قبر و مرگ است شکل مکعب را برای آن انتخاب کردیم و با توجه به محدودیت فضایی فضاهای خدماتی را زیر زمین این ساختمان تعبیه کردیم . و بدین جهت ساختمان بر روی صفحه ای قرار گرفت برای طراحی نمای این ساختمان از یک سری صفحات منقش استفاده کردیم و نورگیری آن را از سقف تامین کردیم
فضای قبر ظهیر الدوله
با توجه به اهمیت و قدمت این قبر ما سعی کردیم با چرخش مسیر ورودی به آن اهمیت بیشتر ببخشیم . برای طراحی این فضا از فضایی متسطیل شکل استفاده کردیم . با توجه به مطالعاتی که درباره خانقاه و آرامگاهها تاریخی ایران شده بود به این نتیجه رسیدیم که شبستان ستون دار و گنبد از مشخصه اصلی این فضاها است .
در ابتدا درباره سازه های گنبدی تحقیق کردیم .
گنبدکلیات :
با نگاهی به تاریخ معماری مشاهده می کنیم که هیچ سازه ای به اندازه گنبد تکاملی این چنین نداشته ، این تکامل در پی ساخت گنبدهای بیشماری به وسیله معماران و سازندگان آنها شکل گرفته است .
در تاریخ مطالعات بر روی گنبدهای می توان مسائل ساختمانی یافت که هنوز بر روی آنها از طرف محققین مطالعه می شود .
مطالعات مستمر بر روی گنبدها و ساختمان آنها ثابت کرده است که سازندگان نه تنها آگاه9 به مسائل زیبایی شکل بلکه آگاه به قوانین در ارتباط با ساخت و ایستایی آنها نیز بوده اند.
گنبد را می توان طاقی برای پوش دهانه بزرگ دانست که در آنها نه تنها مسائل ساختمانی پوششی مطرح است بلکه مسائل شکلی نمادی نیز در روند ساختمان آن نیز پا به پای آن مطرح بوده است.
گنبدها معمولا پوشاننده مهمترین فضای یک بنا هستند و بر این مبنا از اصول و قواعدی خاص می بایست تبعیت کنند .
فضاهای ساخته شده اطراف گنبد در حین اینکه کامل کننده فضای اصلی بنا می باشند ، با ساختمان خود امکان به وجود آوردن نوعی استحکام یا وسیله ای که بتواند جلوی رانش گنبد را بر سازه های فضای اصلی ( گنبد خانه ) را بگیرد ، مهیا می سازند.
در تاریخ معماری ایران که به دو بخش قبل از اسلام و بعد از اسلام تقسیم می شود ، می توانیم تکامل گنبدها را در زمان های مختلف از نظر ساخت به این نحو بیاوریم :
گنبدهای کاذب ، این نوع پوشش ها از نظر فن ساختمان و ایستایی عملکردی جدای با گنبد حقیقی دارد . در واقع آنها از به کار بردن مصالح سنگی – آجری و قرار دادن آنها به صورت پله ای شکل می گیرند.
در این نوع گنبدها مسئله ای به نام رانش وجود ندارد و نیروها به صورت عمودی ( فشاری ) به تکیه گاه منتقل می شوند .
گنبدهای آجری یک پوسته : این نوع گنبد از قرار دادن آجرهایی به دو صورت رگ چین و گردچین که در اولی طرز چیدن آجر ها با سطح افق موازی می باشند ودر گرد چین رگهای آجر به صورت شعاع هایی که به مرکز گنبد متمایل اند قرار می گیرند ، ساخته می شود.
گنبد های دو پوسته پیوسته : این نوع گنبد در طول تاریخ سازه های گنبدی از تکامل و پیشرفت خارق العاده ای برخوردار است ، استفاده از باریکه طاق ها و روش ساخت آهنا نسبت به قبل از پیشرفت های بزرگ سازندگان و معماران دوران اسلامی می باشد.
گنبد های دو پوسته گسسته : که به دو بخش گنبدهای دو پوسته با پوسته بیرونی رک و گنبدهای با پوسته بیرونی نار ( منحنی ) تقسیم می شوند ، نوع رک دارای سابقه تاریخی بیشتری نسبت به نوع دوم و در عوض نوع دوم مائل فنی شکلی پیشرفته تری را دارد .
اصل ایستایی گنبد
مسائل ایستای گنبد را می توان به دو دسته تقسیم نمود :
الف) – مسائلی که در تمامی پوشش ها مشترک می باشند ، و آن طراحی گنبد به نحوی که بتوان از خمش موجود در سازه و همچنین رانش بر روی پایه ها کاست.
ب) – مسائل ایستایی مربوط به خود گنبد که اساسا در جست و جوی وسایلی برای حل مسائل بخصوصی که در ترکیبات سازه در حین طراحی آن وجود دارد .
مسئله اول را سازندگان گنبدها با روش های مختلف به حل آن پرداخته اند . همان طوری که در قوس ها دیدیم ، نحوه انتقال نیروها در آن می بایست طوری باشد که منتجه نیروهای آن در داخل یک / سوم کلفتی مرکزی هر مقطعی از آن باشد .
در گنبدها نیز این مسئله صدق می کند ولی علاوه بر این منتجه مایل که به پایه های آن منتقل می شود، و در جهت نصف اانهار ها می باشد ، نیروهایی موازی با سطح افق و در جهت مداری نیز عمل می کند .
به عبارت دیگر اگر یک جزء گنبد را در نظر بگیریم علاوه بر نیروی مایل نیروی جانبی نیز در این جزء گنبد اثر می کند و مانند جزئی از دو قوس متقاطع عمل می کند .
در گنبدهای آجری می بایست سعی نمود نیروهای انتقالی به پایین همیشه در حالت فشاری عمل کند و از بوجود آمدن نیرویی کششی در گنبد جلوگیری شود .
دسته دوم از مسائل گنبد که مربوط به طراحی آن می شود روش های مختلفی انتخاب شده اند انتخاب بهترین نوع شکل و مقطع از دو دید شکلی – ایستای راه حلهای مختلف ساختمانی از قبیل تغییر ضخامت در تبره گنبد یا ساخت گنبدهای دو پوسته با وسته های مختلف از نظر شکلی – ساختمانی ایجاد نوعی سیستم های پیچیده ساختمانی مثل کاربرد باریکه طاق ها و غیره از این قبیل روش ها می باشند
رابطه شکل – سازه در گنبد
یکی ازمباحث مهم درمبحث گنبدها ارتباط دادن بین شکل وساختمان آن می باشد .می دانیم گنبد چه از نظر شکلی و چه از نظر ساختمانی بر روی مقطعی از دایره به صورت یکسری حلقه های رگ و یا گرد چین بوجود می آید به همین دلیل مسئله هندسی بودن شکل و سه بعدی بودن آن از بدو خلاقیت آن وجود داشته ، چه بخواهیم آن را از دید شکلی و یا ساختمانی ببینیم در هر صورت قوانین هندسه فضایی دقیق در تمامی اجزاء آن دیده می شود .
گونه شناس ساختمانی گنبد ها در معماری اسلامی ایران
یکی از مشخصات معماری ایران ، تنوع بسیار آن در تمامی عناصر موجودش می باشد ، تنوعی که بدون شک در معماری سرزمین های دیگر کمتر دیده می شود.
این تنوع در سازه ها که یکی از آن عناصر می باشند ، چه در ساخت و چه در شکل آنها با گستردگی زیاد به چشم می خورد.
در گونه شناسی ساختمانی گنبدها می توانیم دسته بندی زیر را داشته باشیم :
گنبدهای یک پوسته
گنبدهای دو پوسته پیوسته
گنبدهای یک پوسته و دو پوسته با باریکه طاق
گنبدهای گسسته رک
گنبدهای گسسته با پوشش بیرونی نار
گنبدهای سه پوسته
اصولا مسئله رگ چین و گرد چین بودن رگ های آجری گنبد دارای روند ساختمانی و همچنین هر کدام مسائل ایستایی متفاوتی را به همراه دارند .
همان طوری که دیدیم به ندرت به شکل هایی از گنبدها بر می خوریم که به یک دفعه در تاریخ معماری ظهور کرده باشند .
بلکه با یک پیوستگی خاص و تکامل تدریجی شکل های نو به وجود آمده اند ، در طول تاریخ به شکلهایی از گنبد بر می خوریم که در یک زمان خاص پایه ریزی شده اند و بعدها روی آن گسترش یافته اند .
این توجه به شکل های نو یکی از مشخصه های معماری اسلامی ایران می باشد و می بینیم در مدت زمانی در حدود 5 تا 6 قرن توانستند چندین شکل با تنوعات بسیار در عملکرد ایستایی به وجود آورند .
مطالعاتی که بر روی مقاطع مختلف گنبدها در طول تاریخ معماری ایران ، قبل از اسلام و بخصوص بعد از اسلام به عمل آمده نشان دهند ه رد انتخاب شکل نیم دایره از طرف سازندگان ایرانی می باشند.
مطالعات معاصر نیز به اثبات رسانده است که در میان تمامی شکل های موجود ( انواع نیم دایره و مقاطع بیضی شکل ) بهترین مقاطع همان نوع بیضی بوده و از نظر ایستایی بهترین نوع عملکرد را نیز داراست
گنبد زایس – دایویداگ متشکل است از ترکیبات مثلثی شکل، ساخته شده از اعضای بتن مسلح می باشد که با استفاده از بتن تکمیل کننده سیستم یک پوسته نازک بتنی بوجود می آید .
گنبد فولر در این گنبدهای بزرگ بارها از طریق نیروهای محوری (کشش و فشار) موجود در اعضای قالب به پی ها منتقل می شود تمامی اعضایی که در بالای گنبد نیم کردی قرار گرفته اند در زیر بار یکنواخت ، قسمت فشار و تمامی اعضای پائینی تحت کشش و اعضای نزدیک به خط عمود نیز تحت فشار قرار خواهند گرفت .
ما در طراحی این آرامگاه گنبدی طراحی کردیم که بار خاصی را تحمل نکرده بلکه تنها المانی از گنبد است و با توجه به مطالعات انجام شده از گنبدی با خیر کن استفاده کردیم و 4 یال اصلی و با دوایری که از قوطی درست شده و با نزدیک شدن به راس گنبد از محیط آن کاسته می شود . این سازه سبک در واقع تداعی کننده مقبرهای تاریخی قدیم است .
در فضای آرامگاه در ضلع غربی فضایی به عنوان نمازخانه در نظر گرفته شده است که علاوه بر مسقف بودن فضای اطراف آنرا نیز محصور کردیم تا در تمام فصول قابل استفاده باشند .
ما در طراحی این ساختمان از استفاده ترکیبی که شامل استفاده نامحسوس (هنگامی پدید می آید که سرچشمه نخستین خلق اتر ، نوعی مفهوم ، ایده ، حالت انسانی یا کیفیتی ویژه باشد) و استفاده محسوس (هنگامی خلق می شود که منشاء آغازین خلق اثر ، بعضی از ویژگیهای بصری یا مادی باشد )
در این استعاره ، ویژگی بصری – مادی دستاویزی است برای آشکار ساختن برتری ها کیفیات و خصوصیات قالب بصری خاص .
گنبدهای ژئودزیک :
گنبد ژئودزیک ، سازه فضا کارکردی است که بارهای وارده را از طریق اعضای خطی که در یک گنبد کردی شکل قرار گرفته اند به تکیه گاه منتقل می کند و تمامی اعضا در آن در تنش مستقیم (کشش یا فشار) هستند .
گنبدهای ژئودرزیک بر اساس 5 حجم اصلی افلاطونی شکل می گیرند : چهار ضلعی ، مکعب ، هشت ضلعی ، دوازده ضلعی و بیست ضلعی .
در این پنج حجم چند ضلعی ها همگی منتظم بوده و تمامی اضلاع یکسان هستند و تعداد وجوه با تعداد رئوس برابر است . چنین احجامی به هر شکلی که قرارگیرند ، تمام زئوس با محیط کار در تماس می باشند .
گنبدهای ژئودرزیک از طریق تقسیمات فرعی به صورت یک یا چند حجم افلاطونی شکل می گیرند . هشت ضلعی بیست ضلعی به دلیل آن که از مثلث هایی تشکیل می گردند ، به طور ذاتی پایداری بیشتری دارند . با تعداد تقسیمات بیشتر گنبدهای نرم تر و انعطاف پذیر تر به دست می آید .
گنبد شودلر متشکل از حلقه ها و اعضای نصف النهاری می باشد که با رابط های نظری برای پایداری بیشتر تقویت گردیده است .
تکنیک های دیوار نگاری
مهمترین تکنیک های دیوار نگار در دوره زند و قاجار که در ادامه سبک و شیوه دوره صفویه رونق یافت ، هر یک در ادامه تکنیک های نقاشی دیواری و کاشی کاری که بیشترین بخش دیوارنگاری را به خود اختصاص داده اند ، آثاری را خلق کرده اند.
سنت دیر پای نقاشی با الهام از موضوعات هنری صفوی در تزئین اتاق های ابنیه کریم خان و خصوصا در ارگ و دیوانخانه گسترش همه جانبه ای یافته است.
نقاشی های دیواری بقعه هفت تنان متاثر از شیوه نقاشی دیواری کاخ چهلستون اصفهان با موضوعات انسانی است.
هفت تنان
هفت تنان دراویشی بودند که سالیان دراز در جوار آرامگاه حافظ زندگی می کردند و در همان مکان نیز در گذشتند.
قبرهای آنان به امر کریم خان به صورت آبرومند در آمد و عمارت زیبا به سبک دیوانخانه در آن محل ساخته شد که جهت استراحت و سکونت رهگذران بود.
پوسته مقبره های موجود در ضلع جنوبی مجموعه :
در این قسمت سایت با توجه به ارزش این قسمت با سعی کردیم با حداقل دخل و تصرف در آن حفظ اش کنیم لذا سعی بر این داشتیم که مناظر آنرا قاب کنیم . برای رسیدن به این منظور از قالبهای بتنی استفاده کردیم که نظم خاص نوعی ریتم را در نمای موجود ایجاد کرده . این قابها ایجاد کننده یک پیش فضای در جلوی مقبره ها کرده و تداعی کننده نوعی شبستان ستون دار است .
این قابها استعاره از سربازانی هستند که قدبرافراشتن برای حفاظت .
با توجه به کثرت این قابها خواستیم به نظم حاکم بر هستی تاکید کرده باشیم یعنی اصل وحدت در کثرت و کثرت در وحدت است با تجمع این قابها پوسته های ناهمگون مقبرها به هم دوخته شدند و زشتی وزیبایی آن به صورت قاب شده به نمایش گذاشته شده .
پوسته دیوار جانبی مقبره ملک الشعرا بهار :
دیوارهای داخلی موجود مجموعه با گذشت زمان زشت و نامناسب شده اند لذا ما را بر این مهم واداشتند که با حداقل تغییر آنر تزئین کنیم . ابتدا تحقیقی در مورد تکنیک های دیوارنگاری در دوره های تاریخی انجام دادیم .
با توجه به همجواریهای این دیوار با همسایه امکان ساخت دیوار کوتاه و مشبک نبود . لذا ما با استفاده از یک سری لوحهایی که از بالای دیوار تا ارتفاع دید مناسب پائین آمده اند دیوار را لوحهایی بیوگرافی افراد مدفون در مجموعه مزین کردیم که این لوحها از جنس بتن بوه و تعبیه نورپردازی در قسمت فوقانی آن هم نور مجموعه را تامین کردیم هم به بازدید کننده ها اطلاعاتی در مورد افراد مدفون در آن آرامگاه داده ایم .
با ادامه دادن این نوع تزئین در دیوار شرقی ساختمان جنب درب ورودی باعث انسجام بیشتر دیوار و دوخته شدن کل این دیوارهای شده ایم .
در ریشه کوه چهل مقام ، درست زیر تخت ضرابی باغچه ای است که کریم خان عمارتی شامل یک ایوان مرتفع که دو ستون سنگی یکپارچه خیلی بلند در آن به کار رفته که روی آنها نقاشی شده و هنوز قسمت هایی ازآن نقاشی ها باقی است ، ساخته است .
داخل باغ هفت سنگ قبر یک شکل و قبور دیگیری از عرفا وجود دارد.
گویند وقتی که کریم خان زند عمارت دیوانخانه را ساخت، عمارت هفت تنان را به همان سبک و نقشه ساخت تا عموم مردم بتوانند در مواقع فراغت و تفریح از آن استفاده کنند.
این عمارت با معماری زیبا و نقاشی های کم نظیر از این زمان ، هم اکنون مهجور و زخم خورده از گذر زمان در پای کوه چهل مقام قرار گرفته است .
محلی که زمانی مقام اعتکاف زاهدان و عارفان بوده و هم اکنون به عنوان موزه سنگ و محل برگزاری چند کلاس در زمینه هنر های سنتی است.
مدارک تصویری طرح
سایتهای اینترنتی:
www .edu/archtectur/wakeup/issue4/aaron/modena-fn1
www.cauo.washington.edu/courses
www.musikhistoriskmuseum.dk
منابع:
کتابها:
جغرافیای تاریخی شمیران
کتاب تهران (جلد اول)
پیدایش فرم
دید معماری
معماران ایران
بناهای آرامگاهی
معماری و فرهنگ
فضاهای ورودی
بوطیقات معماری
نقطه.خط.صفحه
دیوارنگاری در ا یران
طراحی باغ وپارک
شعر و خانه
باز زنده سازی بناهاو شهرهای تاریخی
معماری .حضور .زبان ومکان
شعر فضا
مجله ها:
معمار شماره 28
شهر داریها 43
معماری و فرهنگ 13
معماری و شهر سازی 64-65