معماری معاصر
با معرفی و تحلیل آثار
فیروز فیروز
استاد راهنما:
دانشجو:
پاییز۱۳۹۰
فیروز فیروز: متولد ۱۳۳۳
فارغ التحصیل معماری از دانشگاه Institute Pratt نیویورک در سال ۱۳۶۳ و دارای سوابق تدریس در همین دانشگاه
همکاری با ویتور جورجیفی در سازه های کشتی و Hyoer strucuture در پروژه های مختلف
تاسیس دفتر ( هری و فیروز ) در نیویورک ( برخی کارهای این دفتر در مجلات معماری به چاپ رسید)
کسب رتبه اول مجله بین المللی ( از سوی بنیاد آقا خان ) برای طراحی ساختمان یک مسجد در جده عربستان
موسس دفتر فیروز و همکاران
تدریس در دانشگاه معماری دانشگاه آزاد شیراز
همکاری با معمار برجسته مصری «حسن فتحی» در قاهره می باشد
آثار شاخص
خانه کویری
دو خانه برای دو دوست(برنده اول جایزه معمار سال ۸۰)
خانه کوهستانی در شمشک
طراحی داخلی موزه ملک آستان قدس
طراحی ساختمان یک مسجد در جده عربستان
مرمت ویلای سپهر در الهیه
دو خانه برای دو دوست
مشخصه های برتر دوخانه برای دو دوست در کسب مقام اول جایزه معمار
ـ کار ساده و فروتنانه ولی با جسارت؛
ـ انسجام سبک شناسی؛
ـ سلسله مراتب عبور از فضای عمومی به خصوصی؛
– بذل توجه معماربه نقش پروژه های کوچک شهری در شکل دادن به معماری شهر؛
ـ خلق یک کار جدی و به جود آوردن یک آلترناتیو در مقابل مدهای بازاری.
یکی از بزرگترین مشکلات و ضایعات معماری امروز کشور ما کم بها دادن به پروژه های کوچک است که حداقل ۸۵ درصد ساخت و ساز کشور را نشان می دهندو توجه به این پروژه ها، برای آنکه هنرمندان معمار توجه بیشتری به آنها نشان دهند،اهمیت دارد. معماران به طور طبیعی تمایل دارند که در یک کار بزرگ دقت بیشتری بگذارند و قابلیت های خود را بیشتر نشان بدهند و تجربه های بهتری بدست آورند.اما در مجموع تمایل عمومی به رها کردن کارهای کوچکی است که سیمای شهری کشور ما را می سازند و صدمه سنگینی به آن زده اند. خیلی مهم است که در این انتخاب این نکته مورد توجه قرار گیرد که فقط کار های بزرگ با لند مارک ها نیستند که اهمیت دارند
محسن میر حیدر:
کم پیدا می شوند معمارانی که در یک کار ۸
متری و ۱۲ متری وقت بگذارند و با ضوابط شهر داری و ضابطه دو متری و پیش آمدگی و
غیره درگیر شوند. به اعتقاد من این رقابت می تواند بدعتی در این مورد بگذارند و نشان
بدهند که برای کار های کوچک هم می توان درست عمل کرد و جایزه هم برد م مطرح شد.
اما خصوصیات این کار ممتاز به اعتقاد من سادگی و فروتنانه و نجیب بودن آن است.هیچ
قصد خودنمایی در آن نیست. از نظر معماری بهترین کار مسکونی ارائه شده و جزئیات آن
فکر شده است. نمای آن،دید های داخلی و خارجی آن خوشایند هستند و در سادگی آن معنایی
وجود دارد.
کامران افشار نادری:
متاسفانه این کار عکس های خوبی ندارد. کارهای این معمار اغلب این مشخصه را دارند.
یعنی فتوژنیک یا حجمی نیستند. نقشه ها بهتر آن را نشان می دهند. به اعتقاد من این کارفقط
یک ساختمان و یک خانه نیست.یک کار شهری است. در طرز قرار دادن بلوک ها و نحوه
به زمین نشستن این ساختمان ها نوعی شجاعت دیده می شود و موضوع غیر متعارفی را
مطرح کرده است. این کار دقیقا یک معماری شهری معطوف به حل مسئله سکونت است.
خصوصیات دیگر آن این است که تک یا منحصر به فرد نیست. در واقع جزئی ار کار یک
معمار است که همیشه با شجاعت به اصول خود پایبند مانده وپروژه ی خود را پیش برده
است.زیاد به محیط واکنش نشان نداده و معطوف به این نبوده که آیا تشویق و پذیرفته می
شود.آیا کارش مطابق زمان،یا مناسب جلد مجله، و با اصول معماری اروپایی و امریکایی
همامنگ هست یا نیست،من این کار را کاری جدی و آلتر ناتیوی جدی در مقابل انواع معمار هایی که امروز به آنها توجه می شود، می دانم.
نکات دیگری هم در مورد این کار مطرح است. به نوعی با اصول معماری ایرانی سر و
کار دارد. تفکیک درون و بیرون در آن خوب صورت گرفته و به شرایط آب و هوایی و
اقلیم توجه شده است.در آن به جزئیات هم توجه زیاد شده است. البته من علاقه ی طراح به
برخی از تزئینات را نمی پسندم. اما به نظرم جزئی از کار اوست.
شناختی که من از اکثر کار های این معمار دارم این است که به یک نتیجه فضایی و فرمال
می رسد. بعد با تمهیداتی مثل مصالح یا تزئینات از خلوص گرافیکی آن کم می کند.یا به
عبارت دیگر آن را تضعیف می کند.شاید به این دلیل که می خواهد کار عامیانه تر، حتی
شاید بشود گفت،چشم آشنا تر شود. این موضوع باعث می شود شدت تاثیر آن کم شود. چون
کاری که آشنا زدایی می کند خیلی سریع تر چشم را می گیرد و تحت تاثیر قرار می دهد.
ایرج کلانتری
به نظرم می آید این کار قوم و خویشی با کار های خود من در زمینه ی مسکن دارد.
یعنی معمار قبل از اینکه به معماری فکر کند به الگوی سکونت توجه دارد من هم معتقدم
فروتنانه، اما با جرات کار کرده است.حسن اصلی آن هم سادگی بنا ست و همه ی معیار
هایی که به اصطلاح از نظر فرهنگی می توانند ارزش باشند. برای توجیه یک الگو من
نحوه ی استفاده از زمین و تقسیم زمین به دو واحد مسکونی و جزئیات داخلی را هم می
پسندم.اما اگر بخاهم در آن اصلاحی کنم این پرچین های تزئینی را بر می دارم. فکر می کنم
اگر طراح برای گذاشتن این تزئینات وسوسه نشده بود،کارش یکپازچه تر می شد. ولی به هر
حال به اعتقاد من کار خوبی است.
محمد رضا جودت
به اعتقاد من این کار خیلی ساده،با حجم های بسیار ساده و پلان های ساده کار بسیار خوبی
است. و مطابق عنوانی است که طراح برای آن گذاشته. یعنی (دوخانه برای دو دوست). من
همه آنچه درباره ی این طرح گفته شد،قبول دارم و معتقدم با جرات و شهامت توانسته است
این کار را به این شکل کاملاً ساده انجام دهد. در واقع نشانگر یک گرایش مینیمالیستی قوی
است که هنوز هم کهنه نشده است.
بهرام شیردل
در این مورد که کار خوبی است شکی نیست و همانطور که مهندس میر حیدر گفتند،مسئله یمسکونی و کوچک بودن پروژه اهمیت دارد د خیلی خوب است که به یک پروژه ی کوچکتوجه بشود. اما انتقاد من از این پروژه این است که از نظر معماری تا حد زیادی محافظه کارانه است و دوم اینکه اصرار طراح را بر استفاده از آجر نمی فهمم. نمی دانم چقدرفقط نماست و چقدر در ساختمان نقش دارد. به اعتقاد من اگر اصراری هم بر استفاده از آجروجود می داشت، می توانست طریقه ی جدیدی را در کار آجر ارائه کند.ولی نکرده است وفرصتی را از دست داده است.
خانه کویری، ۱۳۸۲
طراح:فیروز فیروز
همکار معمار:علی اکبر ترابی
مدلسازی سه بعدی و گرافیک: علی اکبر ترابی
مساحت زیر ساخت:۵۱۰ متر مربع
آنچه پیش رو دارید یک نمونه است از تعدادی طرح ( خانه های اقلیمی) با عنوان خانه ی کویری. وسعت سرزمین ما، تنوع شرایط در مناطق مختلف و تجربه های گوناگون، معمار را بر آن داشته که روند طراحی خانه ها را مطابق با شرایط مکانی تغییر دهد.
نگاهی گذرا به معماری کویری در ایران، در شهر هایی همچون یزد، کاشان . کرمان، پاسخهای ساده و کهن معماری را با توجه به شرایط سخت آب و هوایی این مناطق به دست می دهد. این نشانه ها گاه در عناصر کالبدی معماری همانند گنبد، ایوان، بادگیر و… . گاه در نوع مصالح بنایی همچون خشت، و کاهگل نمود پیدا می کنند، ودر بسیاری از موارد به کاگیری عناصر طبیعی مثل آب و درخت هم حائز اهمیت است. ترکیب طبیعت و مصالح، با عناصر معماری مانند ایوان، گنبد …
شرایطی را فراهم می کرد که انسان کویری بی نیاز به انرژی مصرفی بتواند شرایط آسایش را در فضای زندگی خود فراهم آورد.
امروزه با پیشرفت فناوری و در دسترس بودن انرژی ارزان، وسایل گرمایش و سرمایش جایگزین خلاقیت معماری در استفاده از روش های طبیعی شده است، در حالی که جهان به سرعت به سمت بحران انرژی پیش می رود.
در چنین شرایطی، معماری پایدار به دنبال برقرای تعادل از دست رفته ی بین انسان و محیط است. برای رسیدن به این تعادل راهی جز استفاده از نیروهای طبیعی، به عنوان منافع محیطی، برای تامین نیازهای انسانی وجود ندارد. در واقع، تبدیل جریانات موجود در محیط به انرژی کاربردی و به خدمت گرفتن آن برای ایجاد پایداری، همان دستگاهی را می سازد که در معماری بومی مناطق مختلف به صورت اجزای تکرار شونده، هویت هر اقلیم را نشان می دهد.
اگر این مقوله را جریان یا گرایشی خاص در بین گرایشات مختلف معماری تلقی کنیم که گروهی از معماران به آن توجه می کنند از اصول بنیادی معماری غافل مانده ایم. ظاهراً این شیوه ٔ تلقی، به خصوص در ایران،متداول شده است. شاید عدم انعطاف نظام ساخت و ساز، یا نبود اصول و قوانین مشخص و کاربردی در این زمینه از علل به وجود آمدن این شیوتلقی باشند.
خانه ٔ کویری
هدف پروژه ارائهٔ پایدار از یک خانه در شرایط کویری است که بتواند نیروهای طبیعی محیط را به انرژی مورد نیاز فضا تبدیل کند.
در شرایط گرم و خشک کویرهای ایران مهم ترین نیاز تامین رطوبت و ثابت نگهداشتن دمای هوا در شبانه روز است. در ابتدا، به جدارهٔ خارجی بنا توجه می کنیم.جانورانی که در بیابان زندگی می کنند، پوستی سخت با منافذ اندک دارند، که باعث می شود آب کمتری از طریق پوست بدن آنها در گرمای کویری تبخیر شود؛ ساختمانهای کویری هم از این الگو پیروی کرده و اغلب جدارهٔ خارجی آنها بدون روزنه یا پنجره های بزرگ است و بدین ترتیب، از تابش مستقیم نور خورشید به داخل فضا جلوگیری می کنند. اما الگوی حاصل اغلب به درونگرایی بنا انجامیده است.
در این پروژه، کوشش بر آن بوده که از خصوصیت برونگرای خانهٔ کوچک با استفاده از خصوصیت ویژهٔ پوستهٔ خارجی در تنظیم شرایط محیطی بهره گرفته شود، چراکه الگوی درونگرا عمدتاً به فضاهای تهی و وسیع میانی نیاز دارند که همیشه ممکن نیست.
قدم بعد، تعیین فرم پوسته و نحوهٔ عملکرد آن است. اگر فضا را با کف، پوسته و سقف تعریف کنیم.
همواره دو عنصر پوسته و سقف در مقابل تابش مستقیم خورشید گرم می شوند، با این تفاوت که در ساعات وسط روز در فصول گرم سال سقف سهم بیشتری را به خود اختصاص می دهد. اما تابش خورشید در بعد از ظهرها یا فصول سرد تر سال بیشتر متوجه پوستهٔ خارجی و عناصر عمودی ساختمان است. از این رو، باید در سقف انرژی گرمایی را منعکس و در پوسته، به خصوص قسمتهای غربی، آن را ذخیره کرد تا به کمک آن حرارت از دست رفتهٔ ساختمان در طول شب جبران شود. بدین منظور، فرم پوسته ٔ خانه با محاسبهٔ مسیر تابش خورشید تعریف شده است.
سپس به افزودن رطوبت مورد نیاز به جریانهای هوای ورودی ساختمان توجه شده است. در اینجا با ایجاد یک فضای میانی، بین پوستهٔ خارجی و فضاهای عملکردی داخل، امکان استفاده از رطوبت طبیعی آب و گیاه در مسیر جریان هوایی که از منافذ پوسته از طریق بازشوهای افقی موجود در جداره ٔ شیشه ای به داخل کشیده می شود، به دست می آید. بدین ترتیب، روزنه هایی که تابش کنترل شده ای از نور خورشید را به داخل هدایت می کنند سبب ایجاد کوران هوا می شوند.
با نگاهی به جزئیات اجرایی بام هم می توان تفکر طراح را برای یافتن راه حلهای طبیعی در حفظ انرژی دنبال کردو به کارگیری گلدانهای سفالی وارونه روی بام حجم زیادی از هوا را در زیر گلدانهای سفالی روی بام حجم زیادی از هوا را در زیر خود محبوس کرده و به عنوان ارزان ترین عایق حرارتی عمل می کنند. این لایه روی یک بستر شنی قرار دارد و باعث می شود آب باران روی لایه ٔ نازک ضد آب حرکت کند و داخل فضای میانی ( استخر ) تخلیه شود.
و سر انجام ایوان در نمای جنوبی بهترین چشم انداز را پیش روی نظاره گر دورن خانه می گسترد. عقب نشینی جدارهٔ شفاف داخلی در این نقطه، فضای داخل را از تابش مستقیم خورشید در فصلهای بهار و پاییز حفظ می کند.
مجتمع توریستی اقامتی شمشک
همکاران معمار: علی اکبر ترابی، یدلله فتح اللهی
گرافیک سه بعدی: علی اکبر ترابی
زیر بنا:۱۰۴۰ متر مربع
تعداد تیپها:۸
نوع A:۱۵۰ متر مربع
نوع B:۱۱۰ متر مربع
مساحت:۵۳۰۰ متر مربع
هر بار که در فضایی قرار می گیریم احساسی وجود را می آکند، احساسی فراتر از احساسهای پنج گانه.
معماری از همین رو متمایز از سایر هنر هاست،چرا که انسان را به تمامی در بر می گیرد و او به هنگام احاطه شدن در معماری،به اجزا دقیق می شود، آنها را مطالعه و روابط را کشف می کند. دو گانگی ذهنی در برخورد با معماری شکلی از احساس و ادراک توامان منتج از تقابل ذهن و موضوع به دست می دهد که من از آنها به فرم و فضا یاد می کنم. فرم حاصل جزئیاتی است که می توان بر آن اشراف داشت . آن را تجزیه کرد و فضا است که ما را دربر می گیرد. با این تعریف، هر تحلیلی ازفرم مشروط به شرایطی است که فضا برای ذهن تحلیل گر اسجاد می کند و این شرایط در نتیجه ی کنار هم قرار گرفتن فرمها و یک رابطه ی دیالکتیکی پدید می آید، که به صورت مشخص نمی توان حد و مرزی برای آن فرض کرد. معماری حاصل این ارتباط است. فرایندی که در طول زمان پیش می رود. یکباره متولد نم یشود. این فرایند همچون یک فرایند فیزیکی نتیجه ای همسان برای همگان دارد. اینجا ما از حوزه ی بحث داوری ذوفی خارج می شویم. داوری ذوقی مربوط به زیبایی شناسی است، اما اینجا حرف از ناثیر و نتیجه است. به قول کانت داوری در مورد زیبایی باید فارغ از هر گونه سود و منفعت باشد. اما معماری بدون فایده چگونه معماری است؟ پس به دو عنصر فرم و فضا باید سود و فایده را نیز افزود.
بنابراین، کار ما با احساس آغاز می شود.چه آنهایی که تجربه کرده ایم (الهام) و چه آنهایی که هنوز تجربه نکرده ایم (تخیل) و از این گذر به ادراک می رسیم.
مشاهده ای که به مکاشفه می انجامد و هر کشفی سر آغاز خلاقیت است. به تصور من ما هر بار واقیعتی را باور می کنیم تا حقیقتی دیگر از دل آن زاده شود. طبیعت نیز همین گونه زندگی را تازه می کند. پس آن نتیجه، که برای همه یکسان است، چیزی جز حقیقت نیست.
پروژه شمشک
این مجتمع توریستی اقامتی دارای استخر رو باز، زمین تنیس پارکینگ سرپوشیده است. طراحی این گونه مجموع های مسکونی، که در واقع نوعی طراحی شهری در مقیاس کوچک به حساب می آید، چندی است که کارفرمایان و مهندسان مشاور را به سمت بهینه سازی ساختمان سوق داده است،چرا که در چنین سیستمهایی استفاده از فضا های مشترک برای ساماندهی نیروی طبیعت و دست یافتن به فضاهای خصوصی مناسب در قالب ( معماری مجموعه) راه مناسبی به نظر می رسد. در روشهای کلاسیک تصمیم گیری در مورد مکان یابی و جهت یابی ساختمان های مجموعه، اولین مرحله ی طراحی چنین پروژه هایی است. اما با نگاه به شرایط خاص این مجموعه می توان در یافت که زمین پرشیب (حدود ۳۴ درجه) و قرار گرفتن آن به سمت شمال (پشت به جهت تابش خورشید) در این منطقه ی برف گیر در جهت دهی ساختمانها ایجاد اشکال می کند.
از این رو، پس از انجام مطالعاتمکانیک خاک و شناسایی محلهای صخره ای و نیز به دست آوردن توپوگرافی سنگ بستر، آن را با توپوگرافی سطح زمین منطبق کردیم و مکانهای مناسب برای احداث بنا مشخص شد. در ضمن این عملیات،۱۴ گمانه در زمین حفر شد که از بعضی از آنها برای جمع آوری آبهای سطحی در پروژه استفاده خواهد شد.در مرحله ی بعد، از مناطق مناسب ساختمان به کمک تصویربرداری تمام نما تصاویر سه بعدی تهیه شد تا در انتخاب دیدهای مناسب برای هر واحد از آنها استفاده شود.با انطباق این تصاویر و مدل سه بعدی زمین،که از نقشه های توپوگرافی به دست آمد،دیدهای مناسب علامت گذاری شد . سپس در مقاطع، ارتفاع تراز سقف و کف به گونه ای تنظیم شد تا هیچ کدام از ساختمانها جلو دید دیگری را نگیرد.
در این روش، از تراس بندی سطوح شیب دار زمین و تسطیح بیش از حد آن پرهیز شده است تا شکل و الگوی طبیعی و صخره مانند دامنه ی کوه از بین نرود و تداوم آن در زمینهای اطراف حس شود.قرار گرفتن این ایده در عمل، ظاهری روستایی به کل مجموعه داده، چرا که هر تیپ در موقیعت خود، بنا به شرایط (وزش باد،دید و نور خورشید) باقی می ماند و مسیرهای پلکانی و پرپیچ و خم مابین خانه ها،کوچه های پر شیب در روستاهای کوهستانی را به یاد آورد.
پس از شکل گرفتن الگوی درشت دانه یعنی موقیعت توده ها و نحوه ی ارتباط آنها با هم و سر حدات زمین و انتخاب محلهای مناسب برای ورودیها (یکی در قسمت پایین سایت و دوتا در ضلع شمالی) نوبت به طراحی ریزدانه ها، یعنی واحد های مسکونی، فضاهای مشترک و پارکینگ دسید. در مبحث طراحی واحدهای مسکونی فکتورهای اقتصادی و محیط زیستی نقش اساسی داشتند.بنا به پیشنهاد مشاور در طرح از دو تیپ مختلف استفاده شد.
تفاوت بیش از این در ساختمانهای مجموعه ظاهر آن از حالت یکپارچه و متمرکز خارج و نیز از نظر اقتصادی فشار زیادی به پروژه تحمیل می کند. در عین حال،یکسانی همه ی تیپها سبب یکنواختی و تضاد بین الگوی ساختار درشت دانه و ریزدانه می شود.همچنین از لحاظ اقتصادی در زمان فروش یا واگذاری ساختمانها به سلیقه و نیازهای متقاضیان جواب کاملا محدودی داده می شود.بدین سان دو گروه ساختمان طراحی شد که متناسب با موقیعت قرارگیری،شکل و فرم خاص خود را یافت.
این دو دسته ساختمان یکی به مساحت ۱۱۰ متر مربع ودیگری به مساحت ۱۵۰ متر مربع می تواند شرایط مناسبی را برای انتخاب در زمان واگذاری برای خریدار فراهم می کند.در عین حال،تنوع جهت و دوگانگی،که در ساختمانها روی سایت به وجود می آید، در رسیدن به یک منظره ی روستایی کمک می کند.
عناصر ریزدانه بر اثر ساماندهی فضاهای روز و شب،عملکردهای انفرادی و اجتماعی در یک کالبد به هم پیوسته شکل گرفتند.در این روش،به جای تاکید بر اجزای ساختمان و پرداختن به سطوح،حجمها مورد توجه قرار گرفتند.
هر کدام از تیپها(A وB ) در شرایط جداگانه ای پردازش شدند،چراکه یکی از آنها برای زندگی در دو سطح( Levels) و دیگری برای تجربه ی زندگی در دو بخش (Divisions) طراحی شد.در نوع (A) فضای روز،که به نور بیشتر و میدان دید وسیع نیاز داشت، در طبقه ی بالا و فضای شب، که به آرامش و میدان دید محدودتری نیاز داشت،در طبقه ی پایین قرار گرفت. راه پله به عنوان یک عضو میانی در عین حال نقش ورودی را ایفا می کند.در نوع (B) ، که مطابق خطوط تراز زمین از وسط شکسته است،تقسیم بندی فضایی از الگوی زندگی تقلید می کند و این بار به شکل فضای عمومی و فضای اختصاصی نمود پیدا می کند. در این حالت هم راه پله در فضای ورودی قرار دارد که در دو بخش امتداد می یابد.
تفاوت اساسی بین این دو گونه زمانی آشکار می شود که نوع (B) تغییر جهت می یابد و دو حالت مختلف از فضای عمومی یا اختصاصی در اختیار می گذارد. بدین ترتیب ، به عنوان یک انتخاب گر ، شماانواع آرایش مناسب فضای داخلی را،که ممکن است تصور کنید،در یکی از این تیپها خواهید یافت.
فرم ساختمان نیز در تعامل با سیستم سازه ای و شرایط ساخت و ساز در این منطقه بنا بر اصل زیبایی شناسانه ای خاصی شکل گرفت که آن را در امتداد سایر طرحهای معمار و در قالب یک زبان معماری مشترک قرار می دهد. از مهمترین اصول پرهیز از تکثیر در اجزای بصری ساختمان است. این ساده اندیشی در اصل پیچیدگیهای عملکردی را در خود حل می کند. نمونه ی آن در فضاهای داخلی به شکل دیوارهای بتنی پراخت نشده و سطوح چوبی ممتد دیده می شود که در تمام کنجها ار جزئیات یکسانی پیروی می کند.
باز کردن روزنه هایی در مسیر نور جنوب در سقف،در شرایطی که ساختمانها در شیبی رو سمت شمال قرار دارند،خورشید را وارد فضا می کند. در یکی از تیپها (A) تابش خورشید از طریق شکافی که ستون عمودی شومینه در سقف ایجاد می کند،وارد سالن و آشپزخانه می شود و در تیپ دیگر (B) نور گیر روی پلکان ارتباطی قرار دارد که تقریبا تمام آن در درون زمین می گذرد.
ارتباط ساختمان با بستر آن یعنی دامنه ی کوه به دو شکل متفاوت قابل طرح است.بخشی از ساختمان، که داخل شیب قرار می گیرد، مانند غارهایی که ورودی آنها نقش ایوانی بزرگ را دارد منظره ی مقابل را به تماشا می گذارد و بخشی دیگر قسمت بیرون زده یاد آور صخره های سنگی دمنه های کوهستانی است. ترکیب این دو ایده در شکل گیری فرم ساختمان تاثیر به سزایی داشت.
در عناصر ساختاری نیز فرایند طراحی برای رسیدن به اصول ساده ی باربری ساختمان ها در شیب پیش رفته است. در نتیجه، سازه به صورت ترکیب یک دیواره ی حائل در پشت و یک دیافراگم در جلو ( شبکه ای از ستونهای به هم پیوسته در بالا و پایین) در آمده است.
برای پرهیز از عملیات خاکبرداری سنگین و نیز جلوگیری از بیرون زدگی بیش از حد ساختمانها از درون دامنه ی شیب، عرض این سازه ۵ متر در نظر گرفته شده که فصله ی متعادلی به نظر میرسد.
نکته ی قابل ذکر این است که اجرای این سازه در کنار عملیات تثبیت خاک، در قالب یک سیستم ساختمانی منسجم شکل گرفته است؛ بدین ترتیب که ابتدا دیوارهای حائل در محلهای خود اجرا میشوند تا خاک در شیبهای تند تثبیت شود. همچنین پس از ترازیابی سطوح پی ریزی تعیین می شوند و ستونهای مورد نظر در محل خود قرار می گیرند.
باید توجه داشت که به دلیل محددودیت زمان کاری در منطقه شمشک ( ۶ ماه از سال )، این سیستم سازه ای با پانلهای پیش ساخته ی بتنی طراحی شده تا در کارخانه ساخته و بعد از حمل در محل نصب شود.
ویلای سپهر (الهیه)
بنای ویلایی الهیه در میان باغی واقع در شمال تهران قرار داشته و هم اکنون حدود یک صد سال از زمان ساخت آن می گذرد. آنچه ما را بر آن داشت تا در مورد آن بنویسیم عملیات مرمتی انجام شده بر روی این بنا در چند ساله اخیر است که نوعاً آن را به نمونه ای قابل توجه در این زمینه تبدیل کرده است. موضوع مرمت و احیا در بناهایی که به گذشته ی یک ملت تعلق دارند و در اصل محمل حافظه تاریخی در معماری ملی ـ هویتی می باشند، همواره جولانگاه تبادل اندیشه های فرهنگی و اجتماعی با لحاظ نمودن مولفه زبان معماری تحت تاثیر روح زمان بوده و هست. آنچه بیش از دیگر عوامل مهم به نظر می رسد تعین این زبان در تعامل با نفس انتخاب در فرایند حضور تفکرات سنت مدارانه با در نظرگیری تاثیرات ناشی از تغییرات در تعاریف کاربردی از فضایی است که نهایتاً می بایستی خلق گردد. طراحان بنا آقایان فیروز فیروز و حمید ایمانی راد می باشند؛ حمید ایمانی راد، فوق لیسانس معماری از دانشگاه شهید بهشتی (ملی) در سال 1355 بوده، سوابق همکاری با دفتر فیروز واهری در نیویورک و فعالیت در پروژه های داخلی (حمید ایمانی راد و همکاران) در فعالیت های حرفه ای وی به چشم می خورد.
ساختمان الهیه، چهارگوش بوده و از نظر ظاهری دارای نمای آجری با قاب بندی هایی با اندود سفید و پنجره های کرکره ای می باشد. بنا بر روی سکویی بنا شده که در اتصال با زمین و خط آسمان به سنگ خاکستری منتهی می شود. در کل وجود ایوان های ستون دار، پلکان های متقارن، سر در قوسی و متواضع زیرزمین، سنتوری ورودی، کف سازی های زیبا و متناسب با بنا، رعایت تعادل در عین عدم رعایت کامل تقارن و… همگی به نوعی یادآور معماری عصر قاجار با نگاه رایج در آن دوره به معماری مغرب زمین و به بیانی دیگر، با دیدی امروزی حائز اندیشه های پست مدرن می باشد. اجرای فوق العاده دقیق و هنرمندانه جزئیات که در جای جای بنا مثل کف سازی ها، ناودان ها و آبچکان ها، سنگ کاری ها، بست ها و یراق ها و ادوات فلزی و… نمود یافته است، از ویژگی های بارز این بنا است که آن را به طرحی دل نشین، ساده، هماهنگ و جذاب بدل نموده است. در آخر باید متذکر شد که اگر طراحان این بنا با اندکی توجه بیش تر به مباحث نظری و ایدئولوژیک پرسه ی مرمت و مقداری دخل و تصرف بیش تر در عناصر غیرلازم و غیرماهوی بنا (به عنوان نمونه تاج موجود در سنتوری که عنصری زائد و در تضاد با کلیت طرح به نظر می رسد) از مرز یک نمونه خوب گذر کرده و چه بسا به نتیجه ای منحصربه فرد در نوع خود دست می یافتند.
سایت رسمی فیروز فیروز: www.Farmansara.net
firouzfirouz@hotmail.com
نظریه دانشجو:
از نظر من کارهای فیروز فیروز به فرم و حجم توجه ویژه ای دارد.
کارهای او توجه اکثر افراد را به خود جلب می کند، در واقع می توان گفت عامیانه پسند نیز میباشد.
درطراحی همیشه به اصول خود پایبند بوده و به دنبال تشویق و توجه خاص نبوده.
ودر نهایت می توان گفت که او شجاعانه طراحی می کند.
منابع :
مجله معمار شماره ۱۵
مجله معمار شماره ۲۶
مجله معمار شماره ۳۲
مجله معماز شماره ۶۴
سایت باشگاه طراحان ایران
سایت رسمی انتشارات سوره مهر
در نگاهت همه ی مهربانی هاست قاصدی که زندگی را خبر می دهد. و در سکوتت همه ی صداها فریادی که بودن را تجربه می کند.
شاملو