مقدمه
ادشیر پسر کوچک بابک موبد معبد آناهیتا در استخر بود. بابک پسر یا شاید دست پرورده ساسان بود که در دوران پارت ها بر سرزمین پارس حکومت می کرده است و دودمان ساسانی نام خود را از وی گرفته است. وقتی بایک شاه شد با استفاده از ضعف پارت ها در منطقه، بخش بزرگی از استان پارس را متحد کرد.اردشیر پس از جلوس به تخت سلطنت که حدود 209م. صورت گرفت ، کرمان و اصفهان را تصرف کرد. در این زمان آن قدر ثروت فراهم آورده بود که بتواند "شهرگور" (فیروز آباد فعلی) را برپا کند.
وی دستور داد در این جا برفراز قله مشرف بر شهر گور دژ استوار و کاخ مجللی بسازند و شهر بزرگ مدوری با حصاری محکم پی افکنند. اما براندازی پارت ها هنوز فراتر از توانایی نوظهور ساسانی بود.اردشیر در نبرد بزرگی که در حدود سال 244 م. در هرمزدگان در گرفت اردان پنجم پادشاه بزرگ پارت را شکست داد، لیکن هنوز مقاومت هایی در قلمروهای پیشین پارتی به چشم می خورد.
سرانجام اردشیر توانست کلیه مخالفان خود را شکست دهد و ظهور ساسانیان را با نیت بازگشت به مجد و عظمت گذشته ایران در دوران هخامنشی خبر دهد. از این روی اردشیر به امپراتوری خود جنبه وجودی اخلاقی، روحی و نظامی بخشید. سه ویرانه بزرگ به نام قلعه دختر، آتشکده (کاخ اردشیر) و شهر گور در نزدیک فیروزآباد وجود دارند که مشخص است در یک دوره بنا شده اند و ساخت هرسه را به اردشیر ساسانی نسبت می دهند. او پس از فتح پارس ناچار به ترک شهر گور شد تا به امیران جنوب حمله کند. به این منظور ساخت استحکاماتی همچون قلعه دختر و آتشکده با توجه به اوضاع تاریخی و برخورد مهاجمان و در نظر گرفتن وضعیت سوق الجیشی از ضروریات بود .
به فرمان وی ابتدا قلعه دختر که به دلیل شرایط خاص منطقه برای مهاجمان و دشمنان نفوذ ناپذیر بود ساخته شد. پس از کسب موفقیت های سیاسی و مسلط شدن بر اوضاع و تثبیت نسبی حکومت، قلعه دختر جای خود را به کاخ بزرگتری در دشت، یعنی کاخ آتشکده داد.
اردشیر پس از پیروزی کامل و خود را شاه شاهان خواندن، هنوز ناچار بود برای تحکیم قدرت خویش و فرمانروایی در ایران زمین و کسب اقتداری همانند دوران هخامنشی درگیر نبرد شود ، اما دیگر خطرات اقامتگاه او را در فیروزآباد تهدید نمی کرد. بنابراین کاخ کوهستانی را ، که کوچک و دشوارگذر بود و پذیرایی از میهمانان و زندگی شاهانه و پر تجمل در آن مشکل می نمود رها کرد و در کاخ بزرگتر و با شکوه تری که در کنار برکه ای با صفا با درختانی سربه فلک کشیده قرار داشت بر تخت شاهی نشست. امروز از آن همه جلال و شکوه کاخ و دژی که روزگاری جایگاه بنیانگذار سلسله ساسانی بوده جز ویرانه تل هایی از خاک و سنگ چیزی باقی نمانده است. با این همه، در این مجموعه سعی شده است تا با پرسه در متون تاریخی و تحقیقات میدانی مطالبی در مورد این آثار ارزشمند تاریخی جمع آموری شود و در اختیار علاقه مندان به بناهای تاریخی و گردشگران قرار گیرد .در این تحقیق آثار موجود در نزدیکی شهر فیروز آباد (قلعه دختر، کاخ اردشیر بابکان یا آتشکده و شهر گور) یکایک معرفی شده اند.
قلعه دختر
در کیلومتر 6 جاده فیروز آباد به شیراز و برفراز ارتفاعات کوه فیروزآباد بقایای تاریخی قلعه ای مشاهده می شود. کاخ و دژ قلعه دختر در آستانه دره تنگ آب و در نقطه ای که شیب زمین در آن دروازه ای طبیعی را به وجود آورده قرار گرفته است. قرار گرفتن این کاخ برفراز دشت، امکان تماشای راه کف دره را که به فیروز آباد منتهی می شود، فراهم آورده است. قلعه دختر ، کاخ هوشمند سلطنتی با استحکامات بسیار بوده و از نظر سوق الجیشی چنان در حدکمال قرار داشته است که نظیر آن را درسرتاسر تاریخ معماری به دشواری می توان دید. این قلعه شامل استحکامات وسیعی به شرح زیر بوده است:
1. استحکامات کمربند خارجی
2. استحکامات کمربند داخلی که کاخ در داخل آنها واقع شده است.
3. راهی که در امتداد دیوار جنوبی از کمربند خارجی کشیده شده و احتمالاً به دروازه راه کمربند داخلی منتهی می شده است.
ساختمان و بنای قلعه در سه سطح به شرح زیر ساخته شده اند و هریک از این سطوح فضاهای مخصوصی داشته اند:
1. سطح پایینی همراه با صحن ورودی و راه دسترس به پلکان ها.
2. سطح میانی همراه با صحنی که تالارهای مستطیل به طاق گهواره ای داشته اند.
3. سطح بالایی همراه با ایوان گنبد خانه در داخل بنای مدور.
مسیر رودخانه تنگ آب از نزدیکی پاشنه مخروطی صخره می گذرد. از سطح بالایی دژ ، دشت فیروزآباد و برج ویرانه مرکز شهرگور که در زمان اردشیر بنیان نهاده شده است دیده می شود.اغلب بخش های استحکامات ، دیوارهای پلکانی و کرسی های دژ مطابق با چین و شکن فرسوده زمین از یکدیگر جدا شده اند و ساخت طبیعی و مصنوعی با یکدیگر در هم آمیخته اند . تشخیص شکل بنا و منظور از ساخت آن و حتی اهمیت ارتباط بین قلعه و استحکامات پیرامون آن مشکل است. اختلاف ارتفاع از کف دره تا سطح بالایی دژ در حدود 148 متر است. قلعه دختر با آن شکل چشمگیر معماری و تناسب خاص و برجسته اش با قدرت خودنمایی می کند و از اراده ای قوی و اعتماد به نفس بسیار سخن می گوید. هرچند که از این قلعه جز دیوارهای فروریخته چیزی باقی نمانده ، بخش های مختلف با کاربری خاص خود به شرح زیر قابل تشخیص است.
کمربند دفاعی
حصار بیرونی قلعه که از دو جانب بنای مدور گنبد خانه به دو طرف کشیده شده، همانند دیواره ای با برج و باروهای مستحکم برای جلوگیری از نفوذ دشمن قسمت هایی که از قلعه را که قابل نفوذ بوده پوشانده است. روش های دیوارسازی مرکب از کرسی چینی بر روی سنگ لاشه یا لاشه چینی با سنگ بادبر و ملات گچ بوده است. از دیگر ویژگی های معماری ساسانی استفاده از ملات گچ برای چسباندن مصالح ،تراز کردن دیوار ها و پوشاندن آنها بوده است.کمر بند دفاعی دژ که بازو های دفاعی پیش امده دارد ،حدود 7 متر ارتفاع داشته است. کنگره های دفاعی که در دو یا چند ردیف مرتب و متداخل قرار گرفته و پله هایی که به طرف دالان های نگهبانی می رفتند، در پشت راه باریکی با ضخامت 50 سانتیمتر قرار گرفته بودند که احتمالاً در ان مز غل هایی تعبیه شده بود و از رو یا پشت دیوار های مربوط به فضاهای اسلحه خانه و سرباز خانه می گذشته است. ساختمان مدور که محل تخت و بارگاه بوده و به سیاهچال عظیمی شباهت دارد همچون برج با شکوهی بر فراز تپه و در راستای خطرناک ترین بخش کمر بند دفاعی قد بر افراشته است.
ورودی قلعه
پس از عبور دروازه اصلی که هنوز از سایر قسمت های ساختمان قلعه متمایز نشده است و با گذر از دشتی که خانه های ساده اسلحه داران و سربازان در ان واقع شده بود، به ورودی قلعه می رسیم. این ورودی همانند قلعه کوچک و مستحکمی است که فضاهای گوناگون با کاربری های خاص داشته است. در داخل سراسری ورودی، مکان هایی برای پذیرایی از میهمانان و احتمالاً سر بازان گارد و نگهبانان وجود داشته است. در ورودی قلعه به محوطه ای مربع مستطیل شکل متصل بوده که حالت اتاق انتظار برای مراجعان و میهمانان داشته و در واقع در اصلی و جبهه قلعه بوده است.
صحن ورودی تحتایی
با گذر از ورودی قلعه به محوطه محصور شده ای می رسیم گه در اطراف ان تالار سکوها دیده می شود. تعدادی سکو و صندلی برای نشستن در طاقچه هایی که در دیوار کنده شده اند درآن ساخته شده است. این تالار احتمالاً محل نگهبانان در حال خدمت بوده است. در یک طرف تالار در باریک و بلندی به یک پلکان می رسد که به فضاهای فوقانی قلعه راه داشته است. این پلکان حول یک هسته مرکزی چهار گوش دور می زند و هر یک از پله های آن 10 ساتیمتر عرض دارد. روی طاق هایی کوچک پوشانده شده است. این نوع پله از صفات بارز ساختمان های دوران اردشیر ساسانی است.
صحن میانی
این این صحن اولین حیاطی است که پس از بالا رفتن از پلکان به آن می رسیم. این بخش از قلعه به محل زندگی مستخدمان و کارکنان دربار اختصاص داشته است. چهار طرف این صحن را با تالار هایی با سقف بلند محصور کرده اند. آرایش و نحوه ساخت این تالار ها به گونه ای است که می توان میهمانان و یا نگهبانان را در آنها جای داد . در این صحن سکویی به ارتفاع تقریبی یک متر قرار گرفته است که نقش دقیق آن در انی بنا مشخص نشده است . شاید این سکو برای ایستادن نگهبانان رومی در مراسم رسمی و نظامی و یا محلی برای قضاوت و اعلام حکم و یا اموری نظیر آن مورد استفاده قرار می گرفته است . بر روی این سکو دیوارهای پشت بندی ساخته شده اند تا فشار نمای پشت صحن و در واقع دیوار باربر پشت صحن بالا و سنگینی با خاک پشت آن را تحمل کنند. در واقع بخش میانی صحن که فروریخته است، برای درک ترکیب کلی مجموعه ضروری است. صحن فوقانی
با خروج از صحن میانی از راه پلکانی به عرصه مهم تر دژ می رسیم این بخش ایوان عظیمی داشته است که هنوز آثاری از آن پا برجاست یر روی این ایوان در گذشته یک طاق گهواره ای قرارداشته است و در کنار ان فضاهای جنبی گنبد خانه تالارها و اتاق های اطراف گنبدخانه واقع شده اند . ایوان در محور قلعه و برفراز سکوی صحن فوقانی ساخته شده بوده سطح بندی قلعه به این شکل درمراسم درباری نیزمفید واقع می شد.هم چنین می توان تصور کرد که پادشاه جلوی ایوان رو به حضار که در صحن میانی و برفراز درباریان که بر روی سکوی صحن بودند قرار می گرفت . داخل ایوان احتمالا جایگاه حضار سرشناس تر بوده است در کاوش های باستان شناسی آوار مربوط به تزئینات گچی دیگری یافته شده اند که تاقچه های صحن ها را احاطه می کردند . این تزئینات بنای قلعه نشان می دهند که اردشیر به سنت ها و هنر هخامنشی و احیای آنها تمایل داشته است.
گنبد خانه
بقایای دیوار دفاعی کمربند داخلی در لبه پرتگاه متوقف می شود. بنای مدور که در هنگام حمله دشمنان در موقعیت آسیب پذیری قرار می گرفته در راس اتصال دو جناح دیوار به آن متصل شده است. بدنه ساختمان قلعه ، گنبد خانه را نیز دربر می گیرد که گویای ابتکار شگفت انگیز سازندگان آن است که دو کارکرد مختلف به آن بخشیده اند : تقویت هرجه بیشتر استحکامات ونمود و جلوه بیشتر جایگاه شاهی راه منتهی به ایوان و گنبدخانه از دروازه ای که در گوشه جنوب غربی کمربند استحکامات داخلی قرار گرفته است می گذرد و سپس از راه قفسه پله به کف تالارهای مستطیل شکل با طاق گهواره ای می رسد ، که گرداگرد سطح میانی را فرا گرفته اند . این سطح در مجاورت سطح فوقانی قرار گرفته است و راه دسترس به آن در امتداد محور اصلی نیست بلکه از گوشه های این حیاط به صحن پیش ورودی ایوان می رسیم. غلام گردهای گرداگرد گنبد در پایین و در سطح بام بنای مدور ازراه پلکان گرد و سنگی به صحن و یکدیگر مربوط می شوند . این پلکان دو راه خروجی دارد . یکی در سطح کف فوقانی که از راه بنای الحاقی جنوبی به گنبدخانه می رسد و دیگری از قسمت کف که مستقیم به خارج راه دارد .
شکل گنبدخانه را که در دل بنای مدور جا گرفته است نمی توان بر مبنای نیازهای فضایی و کارکردها توجیه کرد بلکه در این جا خودنمایی و شکوه بنا مدنظر بوده است . شکل گنبد که روشن است تازه واردی در معماری ساسانی بوده همواره بر روی نقشه مربع بنا می شده است . در انتقال از بستر چهار گوش به پایه مدور گنبد از ساخت قطاع هایی کروی باشکل هندسی مشخص ، مربع را به دایره تبدیل و با طاقهایی به اشکال مختلف به نام "فیلپوش" ایجاد می کردند و بستر صاف و گردی برای گنبد پدید آمد . کف بنا با کاشی های گچی فرش شده که بسیار تخریب شده اند و ویرانه ها ی سکوهای کوچکی هم در آن دیده می شود .
یکی از تالارهای مهم کاخ که در محور بنا و عقب گنبدخانه واقع شده ، کلا با مصالح بنایی پر شده است تا دیوار بتواند بار گنبد را تحمل کند. همین کار را درد دالان ها و فضای طبقه دوم و حول گنبد نیز کرده اند ، که امروز چون گذشته از راه یک پلکان گرد و مخصوص خواص دربار بدانجا راه می یابیم .
اشیای قدیمی
از اقوال تاریخی می توانیم چنین نتیجه بگیریم که قلعه دختر هرگز فتح یا ویران نشده، زیرا لشکرکشی های اردشیر در ایالات هم جوار کما بیش با پیروزی همراه بوده است. نتایج کاوش ها نیز این مطلب را تایید می کند. اکثر فضاهای کاخ خالی است. درمیان چیزهای پراکنده ای که در کف صحن ها پیدا شده اند، چند سکه بسیار جالب توجه یافته شده است. از جمله یک سکه کوچک نقره که تاکنون نمونه آن را شناسایی نکرده اند اما ظاهراً به اواخر دوره پارت ها تعلق دارد . همچنین یک سکه مسی که متعلق به سال های آخر حکومت" کرخ میسن" از توابع حکومت پارت در دهانه رود فرات بوده است. این سکه ها با اوضاع تاریخی آن روزگار که قلعه دختر هم در آن نقش داشته است، پیوند تنگاتنگی دارند.
تعداد زیادی از اشیای کوچک مانند نگین ، خرده شیشه ، دستبندهای مسی و تکه هایی از سایر اشیای گرانبها نیز کشف شده است . به احتمال زیاد باید به این اشیا غنایم حاصل از لشکرکشی های اردشیز زا نیز بیفزاییم. اشیای گرانبها و به ویژه فلزات را برای ضرب سکه به کار می برند. یک دراخمای بی نظیر شاهپور دوم که در این قلعه یافته شده است ثابت می کند که قلعه دختر در زمان نوادگان اردشیر هم گاه به گاه مورد استفاده قرار می گرفته است . وجود سکه های مسین رایج در اواخر دوره ساسانی نشان دهنده استفاده بیشتر از این قلعه در آن زمان است. شاید این قلعه یکی از آخرین پناهگاه های سپاهیان ساسانی در برابر حمله اعراب بوده باشد.
کاخ اردشیر بابکان(آتشکده)
در دامنه کوهی که قلعه دختر بر فراز آن بنا شده است ، نزدیک دو کیلومتری شمال شهر گور ، آتشکده سنگی معظمی با سه گنبد، ایوان ها، دهلیزها و اتاق های متعدد پا برجاست. مجموعه فضاهای آتشکده در اصل همانند قلعه دختر است، اما شکل آن، متفاوت و بسیار باشکوه تر می نماید. این کاخ به صورت یک ساختمان یکپارچه و بسته است که دیوارهای بلندی آن را در برگرفته اند و از این نظر به سایر بناهای درونگرای ایرانی شباهت دارد ، اما مشخصات یک دژ را ندارد.
صحن ورودی در این بنا جنبه دفاعی در برابر یورش مهاجمان ندارد و کار آن صرفاً بیان شکوه و عظمت بناست. برخلاف صحن کوچک قلعه دختر که در محاصره خانه های دژبانان ، تالار نگهبانان و دیوارهای مرتفع قرار دارد، صحن ورودی آتشکده سطحی وسیع و کف سازی شده دارد و یک برکه بزرگ را احاطه کرده است. وجه پشت این صحن پلکان ندارد ، بلکه بلافاصله نمای کاخ همراه با تالار میهمانان و ایوان سرگشاده واقع شده است.
بدین ترتیب ، صحن اول در بنای آتشکده کار هرسه صحن و سه سطح قلعه دختر را انجام می دهد . جزئیات بیشتر در این باره در کاوش های آینده معلوم خواهد شد. صحن دوم آتشکده بیشتر به صحن میانی در قلعه دختر شباهت دارد ، چرا که در این جا و در تالارهای اطراف این صحن ، احتمالاً زندگی اجتماعی درباریان جریان داشته است .نقش شکوهمندترین بخش بنا چون قلعه دختر در واقع به بارزترین قسمت نمادین آن داده شده است. این بخش ازآتشکده بین دو صحن قرار گرفته و تا حد زیادی در معرض آمد وشد ساکنان کاخ قرار داشته است.ایوان که " پنجره حضور شاه" در جداره آن باز می شود، سازمان فضایی پیچیده ای یافته و گمان می رود محل جلوس شاه در برابر حاضران بوده است . ایوان از جلو با تالارها و سطوح پیشین و از پهلو با ایوان های الحاقی و مجموعه ای از فضاهای نامفهوم ، گسترش یافته.
به جای گنبد خانه و فضاهای جانبی آن ، در این جا سه گنبد خانه هم جوار با سطحی تقریباً یکسان می یابیم. ابعاد این گنبد خانه ها با ابعاد قلعه دختر مطابقت دارد، هر چند که ضخامت دیواره ها دو برابر شده است. بخش خصوصی کاخ در طبقه بالا نیز در آتشکده بزرگ تر و به دو عرصه تقسیم شده است . راه دسترس به این بخش در این جا از پلکان بزرگ و راحت سنگی است.
غلام گردها یا راهروهای هم سطح فیلپوش ها که راه دسترس به "پنجره حضور شاه" هم از طریق آنهاست، احتمالاً به اولیای خاندان شاهی ، زنان و شاهزادگان امکان می داده تا در مراسم دربار شرکت کنند. درطبقه فوقانی بقیه واحدهای مسکونی ، فضاهای زیرگنبدها، اتاق های الحاقی و دالان هایی که بین گنبدها هستند، قرار گرفته اند. می توان تصور کرد که این بخش تا زیر طاق های ایوان که اکروز فروریخته اند هم ادامه پیدا می کرده و سطح سکوی ایوان ، راهروهایی با سقف چوبی و شاه نشین ها را هم دربر می گرفته است. این نکته درباره قلعه دختر هم ممکن است درست باشد.
ساختمان کاخ
جالب توجه ترین ساختمان معماری دوره ساسانی را می توان کاخ اردشیر در فیروزآباد دانست. این سبک معماری، نه مربوط به دوران پارت هاست و نه متعلق به دوره ساسانی بلکه الهام گرفته ازسبک و روش معماران خطه فارس است که در این منطقه فعال بوده اند. در این قسمت از ایران بوده است که عوامل هنری و ساختمان های فیروزآباد فراهم شده و هنوز بقایای بی شماری ازبناهای هم ردیف آن در فیروزآباد ، جره، فراش بند، کازرون، یزدخواست و سروستان موجود است.
تقسیمات تاریخی آن بین دوران های هخامنشی، سلوکی، پارتی، ساسانی، سلجوقی، مغول و غیره از نظر هنری مشکل نیست و می توان به آسانی آثار هر دوره را به جای خود قرار داد. به این معنا که معماری یک دوره با پیروزی یک پادشاه در جنگی به وجود نمی آید و عوامل آن از قبل وجود داشته و بعد از آن هم که دوباره جنگی قدرت را از سلسله ای به سلسله دیگر منتقل کند باز به حیات خود ادامه خواهد داد.
کاخ اردشیر قدیمی ترین ساختمان ازسبک و بنایی است که کامل ترین طرح و روشن ترین ترکیب را دارد. کاخ مزبور در نزدیکی چشمه پرآبی ساخته شده و آب از وسط حوضی فوران می کرده . این بنا سطح قطعه زمین مستطیلی را به طول 104 متر و عرض 55 متر که به دو قسمت مساوی تقسیم می شده می پوشانده است که در یکی از آنها ساختمان های پذیرایی واقع شده بوده و قسمت دیگر بخش سکوی کاخ را تشکیل می داده است.
برکه جوشان
بر کسی پوشیده نیست که آب مایه حیات است و شکل گیری تمدن های اولیه بشری در نزدیکی رودخانه ها و مناطق آبخیز بوده است. طراوت و شادابی و ایجاد محیطی سبز و خرم که نوازشگر روح انسان باشد مستلزم وجود آب است. به همین دلیل بوده که در ایران باستان آناهیتا را الاهه آب و زیبایی و رویش تمام چیزهای خوب می دانستند و در نزدیکی کاخ ها معابدی به همین منظور می ساختند. آب یکی از عناصر چهارگانه مقدس به شمار می رفته و امروز نیز این عناصر حیاتی در زندگی انسان نقش مهمی ایفا می کند. اردشیر بابکان بنیانگذار سلسله ساسانی که خود را وارث هخامنشیان می دانست سعی بر آن داشت تا عظمت و جلال آن دوره را تجدید کند.
شاید به همین دلیل بوده که دستور داده کاخش را درجلوی برکه ای جوشان بنا کنند تا با استفاده از آب آن باغ های سرسبز ایجاد شود و خاطره بوستان پاسارگاد را که به فرمان کوش کبیر ساخته شده بود بار دیگر زنده کند. این برکه هنوز در برابر نمای اصلی کاخکه شاید بستر پیدایش باغ های متعدد و وسیع بوده باشد خودنمایی می کند. از دیوارهای تخریب شده اطراف این برکه می توان پی برد که زمانی اطراف آن دیواره ای وجود داشته و سکوهایی نیز در این محل بوده و اطراف آن نیز سنگفرش بوده است . در دو طرف این برکه نهری وجود داشته و آب اضافه برکه از مسیر آن خارج می شده است. در حال حاضر توده خرابه ها در کنار برکه، ریزش در نهرهای تخریب شده ، بقایای پایه های جلوخان و جداره های ایوان را در محل می توان مشاهده کرد.
ایوان ورودی
در مقابل برکه ایوان ورودی کاخ قرار دارد که جبهه اصلی آن نیز به شمار می آید. طول این ایوان 28 متر و عرض آن 14 متر است. ارتفاع این ایوان از سطح زمین حدود 18 متر و سقف ایوان کاملاً تخریب شده است. در دو طرف این ایوان بزرگ چهار ایوان کوچک تر در جهت عمود بر محور ایوان اصلی بوده که سطح و فضایی یکسان داشته اند. دهانه هر یک از این ایوان ها 8 متر و عمق آنها 10 متر بوده است. این ایوان ها نیز سقف گهواره ای داشته اند که بر اثر گذر زمان فروریخته اند. از فضاهای مجموعه ایوان ورودی برای پذیرایی از میهمانان و اقامت کوتاه مدت آنان استفاده می شده است.
مصالح استفاده شده دراین بنا از لاشه سنگ و ملات گچ بوده است. در داخل ایوان ها گچبری های زیبایی نیز وجود داشته است. کاخ سه ورودی داشته که دروازه ورودی اصلی آن در جنوب بنا و مقابل برکه بوده است. در قسمت های غرب و شرق کاخ دو ورودی دیگر وجود داشته که مخصوص رفت و آمد درباریان بوده است.
اقامتگاه عمومی
در انتهای ایوان بزرگ ورودی درگاه کوچکی وجود داشته که ایوان را به اقامتگاه عمومی متصل می کرده است. دهانه این درگاه حدود 3 متر است اقامتگاه عمومی سه تالار بزرگ داشته . ابعاد این تالارهای مربع شکل 14 متر و برفراز هریک از آنها گنبدی عظیم بنا شده بوده است. ارتفاع فعلی گنبد از سطح بنا 5/22 متر است. قسمتی از سقف یکی از تالارها دراواخر دوره ساسانی فرو ریخته اما دو تالار دیگر مسقف اند. تزیینات به کار رفته در این تالارها قابل مقایسه با تزیینات کاخ تچر در تخت جمشید است. ضخامت دیوارهای تالار به حدود 5 متر می رسد. برای ساخت طاق این بنا را از داربست چوبی که از چوب سرو ساخته شده بوده است استفاده کرده اند. این قسمت از کاخ دو طبقه بوده است.
در این قسمت از کاخ که بخش مسکونی کاخ بوده، ساختمان گنبد خانه قرار است، همراه با راهروهایی در سطح فیلپوش ها و ساختمان مشرف به ( طبقه دوم).
این ساختمان از دو دسته تالار مستطیل و مشابه با طاق گهواره ای و ایوان های واقع در هر دو سر محور اصلی ساختمان وراه دسترس صحن و پلکانی که به طبقات فوقانی گنبدخانه منتهی می شود، تشکیل شده است . این بخش از کاخ آتشکده نقش صحن میانی در قلعه دختر را ایفا می کرده، زیرا به نظر می رسد که در این محل و در تالارهای اطراف آن زندگی اجتماعی درباریان جریان داشته است و این قسمت از کاخ نیز همچون قلعه دختر نقش شکوهمند ترین بخش بنا را داشته زیرا بین دو صحن قرار گرفته و تا حد زیادی در معرض آمد و شد ساکنان کاخ قرار داشته .
ایوان که پنجره حضور شاه در جوار آن باز می شده کاربرد فضایی پیچیده ای یافته و گمان می رود محل جلوس شاه در برابر حاضران بوده است .
ایوان از جلو با تالارهاوسطوح پیشین واز پهلو با ایوان های الحاقی ومجموعه ای از فضای نا مفهوم گسترش یافته است
بر خلاف یک گنبد خانه وفضاهای جانبی آن در قلعه دختر در این کاخ سه گنبدخانه هم جوار با سطحی تقریبا یکسان
را می یابیم ابعاد این گنبد خانه ها با قلعه دختر مطابقت دارد هر چند که ضخامت دیوار ها دوبرابر شده است.
صحن خصوصی
در پشت اقامتگاه عمومی، ساختمان های پذیرایی و صحن خصوصی واقع شده است. این صحن در وسط، حیاط مربع شکلی به ابعاد 28 متر دارد. در هر طرف این حیاط دو اتاق بزرگ وجود داشته. در هر یک از اضلاع شرق و غرب حیاط یک ایوان در وسط و دو اتاق در طرفین قرار داشته است. اتاق ها نور خود را از حیاط می گرفته اند. ورودی به این صحن در ضلع شمال غربی واقع شده است.در قسمت راست ورودی اصلی پلکانی قرار دارد که به قسمت های فوقانی تالارهای اصلی از طریق غلام گردها و یا مرد گردها که در دو طبقه بر روی هم قرار داشته اند متصل می شده است. این فضاها در اواخر دوره ساسانی تخریب و در زمان آل بویه برای جلوگیری از پیشرفت تخریب به وسیله سنگ لاشه و خاک پر شده اند.
در انتهای ساختمان و در محور اصلی مدخلی وجود دارد که محل سکونت و صحن عمومی را به تالار پذیرایی و صحن خصوصی متصل می کند. بخش خصوصی کاخ در طبقه بالا نیز بزرگ تر و به دو عرصه تقسیم شده است. راه دسترس به این بخش، یک پلکان بزرگ سنگی بوده است. غلام گردها یا راهروهای همسطح فیلپوش ها که راه دسترس به پنجره حضور شاه هم از طریق آنها بوده است احتمالاً به اولیای خاندان شاهی، زنان و شاهزادگان امکان می داده تا در مراسم دربار شرکت کنند.
در طبقه فوقانی بقیه واحدهای مسکونی، فضای زیر گنبدها، اتاق های الحاقی و دالان هایی بین گنبدها هستند قرار گرفته اند. می توان تصور کرد که این بخش تا زیر طاق های ایوان که امروز فرو ریخته اند هم ادامه پیدا می کرده و سطح سکوی ایوان، راهروهایی با سقف چوبی و شاه نشین ها را هم در بر می گرفته است.
شهر گور
اردشی بابکان پس از پیروزی بر اردوان پنجم و بنیانگذاری سلسله ساسانیان شهر گور را مقر حکومت خود قرار داد. این شهر به نام های اردشیر خوره، وه اردشیر، به اردشیر، اردشیر خره و شهر کور خوانده می شده و معرب آن "شهر جور" شده است. قدمت این شهر به دوره اشکانیان باز می گردد زیرا که نقشه هندسی شهر دایره ای شکل و این گونه شهرسازی مختص پارتیان بوده است.نقشه شهرسازی کاملاً هندسی و متناسب بوده است. دیوارها، دایره ای کامل تشکیل داده و به گفته این بلخی جغرافیدان عرب " گویی با پرگار ترسیم شده است".
قطر شهرگور 2 کیلومتر و دور تادور آن را حصاری خشتی با خندقی به عرض 50 متر محصور کرده است. شهر با استفاده از دو محور فرضی دقیقاً به چهار قسمت تقسیم می شده و در مرکز زوایای راست تشکیل می داده است. هر یک از این چهار بخش نیز دوباره تقسیم شده. این شهر چهار دروازه به نام های دروازه هرمز در شمال، دروازه اردشیر در جنوب، دروازه مهر(میترا) در شرق و دروازه بهرام در غرب داشته است. در بخش مرکزی شهر به شعاع تقریبی 450 متر که به وسیله حصاری از سایر بخش ها مجزا می شده بناهای حکومتی قرار داشته و محل اقامت درباریان بوده است. در میان ویرانه های شهر منار و آتشکده به چشم می خورد که در زیر شرح داده می شوند.
منار
در وسط شهرگور منار چهارگوشی با مصالح لاشه سنگ و ملات گچ به ارتفاع تقریبی 30 متر( وضع موجود) احداث شده بوده است. در خصوص ساخت این منار نظریه های مختلفی وجود دارد. بعضی ها معتقدند که این منار مظهر قدرت شاه بوده است. عده ای بر این عقیده اند که منار را برای مدور بودن و نماد مرکزیت شهر ساخته اند. گروهی بر این باورند که منظور از ساخت این منار ایجاد ارتباط با قلعه دختر برای اطلاع از حملات دشمن بوده است. برخی نیز آن را محل نیایش پنداشته اند. این منار به صورت چهر ضلعی بلند هنوز سرپا مانده است.
قسمت پایین هر ضلع آن متجاوز از 11 متر بوده و از راه پلکان خارجی به بالای آن می روند. هر قدر که بالاتر می رود طبعاً از بدنه منار به میزان پهنای پلکان کاسته می شود. این منار جالب توجه اثر تاریخی یگانه ای از آغاز دوران ساسانی به شمار می رود و با مختصر بررسی درباره آن می توان به خوبی دریافت که سنت احواث بنای منار در ایران نیز مربوط به ادوار پیش از اسلام بوده است. به مسافت کمی از منار مزبور بقعه امامزاده جعفر قرار دارد و در کنار این بقعه قطعه ستونی از عهد هخامنشی باقی مانده است.
آتشکده
در نزدیکی منار، ویرانه های آتشکده شهر گور باقی مانده است. این آتشکده از سنگ های تراش خورده و بزرگ ساخته شده است. سنگ های کوچک تر با بست های دم چلچله ای به هم متصل شده اند. بدین ترتیب که ابتدا صفه بزرگی به شکل مربع مستطیل به طول 82 متر و عرض 66 متر ساخته و با تخته سنگ های بزرگ به طور منظم آن را فرش کرده اند. در میان این این صفه سکوی مربعی به بلندای 9 متر که طول هر ضلع آن 26 متر بوده است بنیاد نهاده انند. بر بالای این سکو چهار طاقی بزرگی ساخته بودند که دهانه هر یک از طاق های چهار جانب آن 11 متر و ضخامت پایه های آن 5 متر بوده است.
بر فراز آن نیز گنبدی افراشته و چهار طاقی مجلل و معظمی در میان صفه بزرگ برپا کرده بودند که نه تنها به علت بلندی آن و مشرف و مسلط بودن بر تمام شهر و بناها امتیاز خاصی داشته است بلکه از کلیه چهار طاقی های دیگر عهد ساسانی هم بزرگ تر بوده است. منار شهر نیز برای مراسم نیایش و نهادن آتش افروخته در فضاهای باز محوطه داخل صفه بزرگ قرار می گرفته است. محوطه وسیع و مجهزی بالای مناره مزبور در وسط پایتخت اردشیر بابکان به وجود آورده بودند. اکنون فقط مناره بر جای مانده و از بقیه بناها چیزی باقی نمانده . با خاکبرداری و کاوش های علمی مقداری از بقایای این آتشکده از دل خاک بیرون آمده که امروزه به تخت نشین (طربال) مشهور است.
در اواخر دوره ساسانیان و اوایل ورود سپاهیان اسلام شهر گور مرکز کوره اردشیر و یکی از پنج ناحیه معروف فارس را تشکیل می داده است. به گفته مقدسی (تاریخ نگار سده چهارم ه.ق) امیر عضد الدوله دیلمی خوشش نمی آمد که بگویند " ملک به گور رفت" ( تا مبادا این شبهت ایجاد شود که" امیر مرد و وی را به گور کردند" ! )، بنابراین بر روی نام شهر گور خط قرمز کشید و دستور داد که این شهر را فیروز آباد (کنونی) بنامند. خرابه های شهر گور در سه کیلومتری شهرستان فیروز آباد در حدود 120 کیلومتری جنوب شیراز قرار دارد.
1