تارا فایل

پاورپوینت معماری رنسانس


·I¿]

معماری
uºIvºn
معماری

معماری رنسانس به معماری اروپا در سده های ۱۵ و ۱۶ میلادی (دورهٔ رنسانس) اطلاق می شود که از مشخصه های آن، نوزایی عناصر فرهنگی روم و یونان باستان بود.
معماری رنسانس

زمانی
معماری رنسانس آغازین ۱۲۰۰-۱۴۰۰ م
معماری رنسانس میانی ۱۴۰۰-۱۵۰۰ م
معماری رنسانس پیشرفته ۱۵۰۰-۱۶۰۰ م
دوره های
با وجود این که در تاریخ هنر، آغاز رنسانس به اموری همچون سال فتح قسطنطنیه در سال 1453 به وسیله سلطان محمد فاتح و تشکیل حکومت عثمانی به جای دولت بیزانس، یا پایان یافتن بیماری طاعون و اموری از این قبیل نسبت داده شده است؛ اما در نزد مورخان هنر این امر یقینی است که رنسانس هنری از ایتالیا آغاز شده، بدین ترتیب که هنرمندان ایتالیایی بر خلاف دیگر کشورهای اروپایی حاضر نشده بودند به سبک گوتیک در معماری تن دهند و حتی این مفهوم را به صورت طعن و استهزا برای این سبک به کار می بردند و علیه سبک گوتیک عصیان نموده و به سوی سبک جدید حرکت کردند.

-آلبرتی :از کارهای مشهور او کلیسای سن آندئا -سن فرانچسکو و ویلای روچلای است .او 20 الی 30 اثر مشهور دارد که یکی دیگر از آثار او کلیسای سانتانوولا می باشد.
2-فیلیپو برونلسکی :اولین ساختمان مربوط به رنسانس را ساخته و حرفه اصلی او طلاسازی است. ولی قشنگترین گنبد دوره رنسانس را درست کرده که دومین گنبد بزرگ دنیاست .(گنبد بزرگ کلیسای کاتدرال یا جامع فلورانس که خود کلیسا مال دوره گوتیک است ولی گنبد آن در دوره رنسانس ساخته می شود و اولین سازه رنسانس است .اسم این کلیسا سانتا ماریادلافیوره است که الگو و نماد شهر فلورانس است که گنبدی 8ضلعی به رنگ سفید و آجری است .خود گنبد آجری است و زه های آن سفید رنگ است .دهانه ی این گنبد 42 متر است که بعد از پانتئون که 43 متری است بزرگترین گنبد ساخته شده در جهان بود )
از کارهای دیگر برونلسکی ساخت بیمارستان برای کودکان یتیم است و همینطور ساخت نمازخانه ای به نام پاتزی pazzi chapel
این 3 مورد از بهترین کارهای برونلسکی است .کارهای او کاملا شبیه کارهای روم و یونان است و در کارهای او طاق و قوسهای زیادی وجود دارد او در ساخت کلیسا از سنتوری بزرگ و یک قوس بزرگ در ورودی استفاده می کند
این 3 مورد از بهترین کارهای برونلسکی است .کارهای او کاملا شبیه کارهای روم و یونان است و در کارهای او طاق و قوسهای زیادی وجود دارد او در ساخت کلیسا از سنتوری بزرگ و یک قوس بزرگ در ورودی استفاده می کند
 رنسانس
معماران
مشهور

3-کارلو مادرنو :کلیسایی به نام سانتا سوزانا را طراحی می کند در این کلیسا و کلیسای سانتا نوولا ما ترکیبی ریاضی داریم به نام تناسب طلایی .همان تناسب طلایی یونان باستان
اثر دیگر کارلو مادرنو گنبد کلیسای سن پیتر است که پاپ در آنجا ست این کلیسا که در واتیکان قرار دارد شکل صلیبی داشته و در آتش سوزی از بین می رود و در قرن 15 دوباره ساخته می شود.
گنبد این کلیسا را کارلو مادرنو شروع کرد ولی نتوانست ادامه دهد.
4-دوناتو برامانته :یک کاخ به نام فارنزه ساخته که آن را به اتمام نتوانست برساند و میکل آنژ آن را تمام کرد و یک ساختمان دارد با نماد پیشرفت به نام تمپیتو  که گنبدی پایه دار است و زیر آن ستون وجود دارد.
گنبد تمپیتو الگوی ساخت کلیسای سن پیتر می شود .
5-میکل آنژ: از کارهای او طرح اصلی سن پیتر و میدان کامپید ولیو (کاپیتل )در واتیکان است و تمام مجسمه ها ی جلوی سن پیتر و میدان کاپیتل کار میکل آنژ است .
6-رافائل :او بیشتر نقاش و مجسمه ساز است تا معمار .یعنی بیشتر کارهای نقاشی و مجسمه سازی می کرده .
7-لئوناردو داوینچی: مثل میکل آنژ از نابغه های این دوران است .رنسانس یک هنر واقعی و رئالیستی است .و دوران ظهور نوابعی که قبلا وجود نداشته .
داوینچی نمونه یک نابعه است معمار-شهرساز-نقاش-مجسمه ساز-طبیب -ریاضی دان -مخترع -منجم
او اولین طرح شهرسازی برای هدایت آب و فاضلاب را داد و بهترین نقاشیها و مجسمه سازی ها کار اوست .اولین دوچرخه را ساخته .

سرانجام انسانهای منفرد ، واقعی و حجم دار میشوند و سایه شان بر زمین می افتد. انسان سده های میانه خود را فاسد و ضعیف الاراده می پنداشت و به بیان دقیقتر ،گمان میکرد فقط با وساطت پروردگار دانا قادر به هرکاری است. با آنکه اندیشمندان بسیاری اعم از پروتستان و کاتولیک بر این اندیشه چند صد ساله تاکید میکردند ،اندیشه دوره رنسانس چیز دیگری است: انسان میتواند خود را بسازد. چنین پنداشته میشود که وی از قدرت کار گزاری یا فاعلیتی خدادادی برخوردار است که در وجود انسانهای بزرگ به صورت موهبت الهی «نبوغ» متجلی میشود.بدین ترتیب در دوره رنسانس ،انسان اندیشمند میتواند بر نفرین گناه ازلی فائق آید و بر فراز سنگینی بار گناه ویرانگر آن ،خود را چنانچه مایل باشد به آن پایه ای برساند که شایستگی اش را دارد. جووانی پیکورلا میراندو فیلسوف نابغه و جسور دوره رنسانس ،در کتاب «گفتار در باب مقام انسان»(که عنوانش ادعای تازه ای است)،خداوند را در حالی تجسم میکند که این اجازه را به انسان میدهد و این کار را چنان انجام میدهد که تفاوتی چشمگیر با تصور درماندگی طبیعی انسان در سده های میانی پیدا میکند:
جایگاه انسان در دوره رنسانس

طبیعت همه امور دیگر به دست ما ، در چهارچوب قوانین مصوب خودمان ،تعیین و محدود شده است .تو که هیچ عاملی محدودت نکرده است ، مطابق اراده آزاد خویش … حدود طبیعت خود را تعیین خواهی کرد. ما تو را در «کانون عالم»نهاده ایم… نه به آسمان متعلق گردانده ایمت ،نه به زمین ،نه فانی هستی نه جاودانی،تا بتوانی خویشتن را آزاد و شرافتمندانه … آنچنانی که مایلی و ترجیح میدهی بسازی. چنین گزینشی در سده های میانه ، غیر قابل تصور است:آیا انسان با آن مقام دقیقا حساب شده اش در زنجیره وجود که خداوند مقرر فرموده بود می توانست از فرشتگان فراتر برود یا می بایست خود را در مقامی پایین تر از جانوران و طبیعت بیجان قرار میداد و تحقیر می کرد؟ انسان اعم از اینکه می توانست عملا به چنان رفعت و یا حضیضی دست یابد،انسانهای بزرگ دوره رنسانس به امکانات تازه ای که فرا راه استعدادهایشان گشوده شده بود پی برده بودند و از تائید و غالبا تبلیغ توانائیهایی که تردیدی در وجودش نداشتند کوتاهی نمیکردند.اختلاف طبقاتی و سلسله مراتب اجتماعی از شدت افتاده بود و انسانهای صاحب استعار میتوانستند مقامی همطراز دوستان و همقطاران شاهزادگان داشته باشند.اینان میتوانستند پاداش شهرت جاودانی را نصیب خویش سازند و آنچه اصطلاحا شهرت پرستی نامیده شده است طبیعتا در خور تجلیل تازه ای بود که از انسان نابغه به عمل می آمد.به بیان درست تر : بسیاری از انسانهای بزرگ آنزمان ، جاودانگی به دست آمده از راه شهرت را بیش از جاودانگی معنوی وعده داده شده از سوی دین آرزو میکردند

گنبد کلیسای فلورنس (سانتا ماریا دلفوره)گنبد کلیسای فلورنس (سانتا ماریا دلفوره)
تپه کاپیتول (کاپیتولینه)
کلیسای سن پیتر
بیمارستان کودکان سرراهی (۱۴۲۴-۱۴۱۹ م)
دهلیز کتابخانه لورنس
تمپیه تو (۱۵۰۲-۱۵۰۳م)
کلیسای سانتا ماریا دله کارچری (۱۴۵۸)
ویلای روتوندا
کلیسای سانتواسپیریتو
کاخ شامپور (۱۵۱۹ م)
معبد مالاتستایی (سان فرانچسکو)
آثار
برجسته
:

گنبدی است که در سال ۱۴۱۹ میلادی بدستان معمار بزرگ ایتالیایی فیلیپو برونوشلی ساخته گردید.
فضای زیر این گنبد 42 متر پهنا دارد و این اثر توسط برونسکی معمار برجسته رنسانس و با نبوغی استثنایی فرم ایجاد گنبد را حل کرده است . او مرکز گنبد را بالا برد و آنرا به گرد یک مقطع تیز دار طراحی کرد .و برای حداقل رساندن وزن ساختمان یک گنبد دو پوسته نسبتاً نازک به گرد تویزه های بیست و چهار گانه آن که که هشت تویزه آن در بیرون قابل رویت هستند طراحی کرد .و نوک گنبد را با فانوس بزرگی مهار کرد.
سنت پیترز و واتیکان

گنبد کلیسای فلورنس

آن اثر معماری که رنسانس ایتالیایی را با تمام معنای خودش ارائه می کند سنت پیترز و واتیکان در رم می باشد. ژولیوس دوم مصمم بود که سنت پیترز را پاره پاره کند و آن را با کلیسا و قصری جایگزین کند که در خور عظمت او و بیانگر قدرت سیاسی ایالتهای پاپ باشد. او می خواست سنت پیترز بزرگترین کلیسای جهان باشد تا با فروتنی کامل شایسته مقام مقدس او باشد و علاقه مند بود آرامگاه او موقعیتی غالب در در این کلیسای بزرگ اشغال کند. اولین معماری که روی این پروژه عظیم کار کرد دوناتو برامانته بود. برامانته واتیکان را در مقیاسهای عظیم و به شکل امروزی آن طراحی کرد و نقشه هایی برای یک کلیسای بزرگ صلیبی شکل ترسیم نمود تا این که درگذشت. این مدموریت سپس به رافائل، نقاش و معمار سپرده شد که معماری را تحت نظر برامانته آموخته بود. با این حال رافائل هیچ گاه در این پروژه اقدام درخوری نداشت و کلیسای عظیم مرکزی که مورد نظر برامانته بود تبدیل به یک کلیسای متداول شد؛ هرچند نقشه های رافائل هیچ گاه عملی نشد. این ماموریت سپس به آنتونیو سانگالو و سپس به میشل آنجلو منتقل شد
سنت پیترز و واتیکان

شهر ایده آل رنسانس دیگر مانند شهرهای قرون وسطا یک شکل زندگی عامیانه و طبقاتی را نشان نمی دهد بلکه مرکز یک ایالت کوچک و خود مختار (دولت شهر) را به تصویر می کشد. بنابراین در مرکز یک شهر ایده آل رنسانسی ما کاخ یک حاکم را می یابیم که به یک میدان بزرگ متصل است. طرحهایی که قسمتهایی از آنها اجرا شده است، تصویر رنسانس از فضای شهری و همینطور رابطه بین محل سکونت یا شهرها را با اطرافشان بخوبی نشان می دهد. مثلا در بازسازی شهر پی ینتزا (Pienza) بوسیله برناردو روسلینی، تعدادی بنا در اطراف یک میدان همانند عناصر هنری چیده شده اند و المانها از نظر تناسبات با یکدیگر مرتبط هستند. به کار بردن اینگونه بناهای مرکز گرا در شهرسازی نظیر کلیسای سانتا ماریا دلا کونسولاتسیونه (S. Maria Della Consolazione) در تودی (Todi) که شبیه کارهای برامانته است یکی از خصوصیات طبیعی و معمولی کارهای رنسانس بود. خودکفایی شکلها و ساخت و سازهای بشر تا آنجاست که دیگر لازم نیست کلیسا در مرکز شهر باشد بلکه خود به عنوان یک کل مستقل و کامل می تواند در هر محلی قرار بگیرد.
شهرها:

رفتار فضایی معماری رنسانس از ایده "" ارگانیسم زنده شهری در خدمت تکامل خالص فرمی "" نشات می گیرد. ایده های جدید طراحی شهری در واقع آرزویی برای تعمیم هندسه به همه جوانب معماری و شهرسازی بود. خیابانها و میدانها با ساختمانهایی تعریف می شد که گویی از نقش برجسته های یکسان و همانند ساخته شده بودند. این ایده در کتاب مشهور ""فضاهای شهری"" اثر فرانچسکو دی جورجو و لوسیانو لاورنا کاملا آشکار است.
شهرها:
""اسفورزیندا"" الگوی شهر ایده آل
پیش از هر چیز ، اسفورزیندا ، نمونه و الگوی کامل شهر انسان گرایانه ( اومانیستی ) دوران اعتلای رنسانس (High Renaissance) است. جایی که فرم کامل شهر تصویری از جامعه کامل آن است. اسفورزیندا و وارثانش در دوره اعتلای رنسانس همه یک وجه اشتراک دارند و آن ستیز دایم دید انسانی ایده آل به زندگی، با وجود و واقعیت استبداد بود. و چون اجرای این شهرها نیازمند قدرتهای متمرکز و منابعی بود که این قدرتها می توانستند تامین کنند، ایده جامعه کامل و آرمانی باید به ایده جامعه ای با حاکم صالح تبدیل شود. و همانگونه که دانته در طلوع رنسانس می گوید : ""جریان پیشرفت بشر در زیر سلطه یک حاکم به بهترین حالت خود می رسد. سلطنت برای سلامت دنیا لازم است."" و بنابراین طراحی فرم ایده آل شهر رنسانس نهایتا به ناچار با توجیه و تایید استبداد پایان پذیرفت.

شیوه ی ایتالیایی:
به طور معمول ابداع شیوه منحصر به فرد ایتالیایی در معماری رنسانس به فیلیپو برونلسکی (۱۳۷۷-۱۴۶۶) نسبت داده می شود. او همچنین ابداعگر اصول زاویه دید خطی در طراحی و نقاشی شمرده شده است. در سال ۱۴۱۹ او ماموریت یافت گنبد کلیسای اعظم فلورانس را که بنای آن در سال ۱۲۹۶ آغاز شده بود بسازد. در سال ۱۴۱۹ ساختمان همچنان ناتمام باقی مانده بود زیرا هیچ کس به درستی درباره چگونگی ساخت گنبد نمی توانست تصمیم گیری کند. برونلسکی مشکل را با ابداع نوع جدیدی از گنبد حل کرد. گنبد برونلسکی به جای حالت نیمکره ای، هرمی و مرتفع بود. گنبد هشت وجه داشت و برونلسکی در خارج گنبد در مرز وجه های مجاور قوسهایی سفید رنگ ساخت تا توجه را به این هشت وجه جلب کند. این اولین گنبدی بود که از زمان دوره کلاسیک تا آن زمان ساخته شده بود که به طور عمده کارکردی خارج ساختمانی به جای کارکردی داخل ساختمانی داشت. در معماری قرون وسطی، گنبدها به نحوی طراحی می شدند تا از داخل مجموعه بنا قابل دید باشند. با این حال گنبد برونلسکی از تمامی فلورانس قابل مشاهده بود و در حقیقت هنوز امروز هم بر منظره هوایی شهر تسلط دارد. در اینجا چندین ابتکار مطرح است: طراحی با هشت وجه توجه را به بخشهای هندسی و تقارن آن جلب می کند و به این ترتیب شاید گنبد برونلسکی بهترین نمونه از اصل تقارن در معماری رنسانس باشد. این تقارن چیزی بود که ویتروویوس، معمار کلاسیک آن را عالیترین فضیلت یک معماری تلقی می کرد. این گنبد همچنین با توجه کردن به فضای عمومی، همچنان که یک پدیده معماری داخلی است یک پدیده معماری خارجی نیز محسوب می شود و به عنوان مرکز ثقل دیداری در زندگی شهری فلورانس عمل می کند

شهری
معماری رنسانس در اصل تابع یک ساختار آشکارا فردگرا و صریح، متشکل از چند فرم هندسی کاملا" مشخص است. شکل های دایره، مربع و مستطیل طرح کلی نقشه کف ساختمان، و احجام کره، نیمکره، مکعب، مکعب مستطیل و استوانه حجم کلی ساختمان را شکل می دهند. در رنسانس این فرم های اصلی با نقشمایه های کلاسیک باستان ترکیب شد. ستون های چهارگوش توکار، سرستون های ماخذ از شیوه های مختلف، نقشمایه های نصرت و تالارهای گنبدی و … همگی ارجاعاتی به معماری کلاسیک رومی داشتند. رنسانس نه تنها جلوه صوری روم کلاسیک بلکه سبک زندگی آن دوره را هم اخذ کرد. فرم بلوک های ساختمانی با جلوه خیره کننده بناهای باستانی در نقشه کف و دارای ظاهری خشن و برجسته با حالتی دفاعی و تهاجمی بود. منابع مالی تقریبا" پایان ناپذیر آنان بنیانی برای ساخت کلیساهایی بود که ابعاد و زمان ساخت آنها واقعا" غیرقابل پیش بینی بود. معمولا" کار به قدر کافی برای چندین نسل معماران فراهم بود و غالبا" تداوم یک پروژه ساختمانی از پدر به پسر منتقل می شد. ویژگی شاخص کلیساهای رنسانس از یک سو نماهای پیشین مجلل و از سوی دیگر، گنبد بود که فرم آرمانی آن در پانتئون تجلی یافت. در نهایت گنبد بود که ابداع و شهرت معماری را تضمین کرد. در هیچ دوره ای از تاریخ، آن گونه که در رنسانس ایتالیا مشهود است دنیای باستان چنین فراگیر و گسترده به خدمت گرفته نشد و معیارهای زندگی را چنین متحول نساخت.
ویژه
معماری
و
گی

های

شهری
در طول سده های میانه تعداد شهرها در اروپا به نحو قابل توجهی گسترش یافت. در فرانسه بین سالهای 1220 تا 1350 میلادی سیصد شهر جدید ساخته شد. در فاصله سالهای 1000 تا 1400 میلادی تنها در آلمان 2500 شهر جدید احداث گردید. در این دوره نه تنها تعداد شهرها افزایش یافت بلکه جمعیت شهرها نیز در کمتر از یک قرن دو برابر شد. اما مرگ سیاه (طاعون) در قرن 14 بین یک سوم تا نیمی از جمعیت اروپا را از بین برد. شهروندان مایوس از کلیساها روگردان شده و به سوی امور دنیوی شتافتند. کلیسای جهانی (Universal Church) دیگر تنها عفو می فروخت.

ویژه
معماری
و
گی

های
در طول رنسانس به ندرت شهرهای جدیدی احداث شدند بلکه عمده فعالیت ساخت و ساز در بازسازی و گسترش شهرهای موجود بود. سه اصل حاکم بر این ساخت و سازها عبارت بود از :
1- خیابانهای پهن و مستقیم با دیدها و مناظر شهری
2- الگوی شطرنجی شهر کلاسیک
3- استفاده فراوان از میدانها نه به عنوان عنصر یادمانی یا محل بازار بلکه به عنوان میدانهای مسکونی
:مقدمه ای بر شهرسازی رنسانس

شهری
تصور جدید از فضا اولین بار خود را در نقشه های جغرافیایی دوران رنسانس نشان داد. با مقایسه نقشه های قرون وسطا با نقشه های قرن پانزدهم به راحتی مشخص می شود که نقشه های قرون وسطا دنیا را آنگونه که هست نشان نمی دهند بلکه تصاویری از دیدگاه مسیحیت به جهان می باشند. معمولا اورشلیم در مرکز نقشه قرار داشت و گاهی نیز کل نقشه به بدن مسیح تشبیه می شد. برعکس نقشه های رنسانس ارایه صحیح و هندسی را هدف خود قرار داده بودند و این شیوه در سال 1569 بانقشه جهانی مرکاتور به اوج خود رسید. اگرچه این واقع گرایی هنوز نتوانسته بود تصور زمین مرکزی جهان را بر هم زند و این طرز فکر تا زمان کوپرنیک ادامه یافت. به این وسیله تصور رنسانسی از جهان، فضای یکدست واقعی و تجربی را با همان تصور زمین مرکزی همیشگی یک جا ارایه کرد.

ویژه
معماری
و
گی

های

گنبد کلیسای جامع سن پیتر، از آثار معماری دورهٔ رنسانس

(گنبد کلیسای فلورنس (سانتا ماریا دلفوره

اثری از رافائل – مریم مقدس با ماهی
اثری از جوتو – تصویری از مسیح

مجسمه حبقوق نبی – اثری از دوناتلو
نقاشی سقف کلیسای سیستین – اثری از میکلانژ

اگرچه تلاش می شود تا احیای مجدد انسان مداری و شهر نشینی (Urbanism) را به رنسانس نسبت دهند اما موج واقعی توسعه شهری و رنسانس واقعی همان دوره ای بود که از قرن 12 آغاز شد و در کارهای آکویناس، مانگوس، دانته و جوتّو به اوج رسید.

در طول رنسانس به ندرت شهرهای جدیدی احداث شدند بلکه عمده فعالیت ساخت و ساز در بازسازی و گسترش شهرهای موجود بود. سه اصل حاکم بر این ساخت و سازها عبارت بود از :

خیابانهای پهن و مستقیم با دیدها و مناظر شهری

الگوی شطرنجی شهر کلاسیک

3- استفاده فراوان از میدانها نه به عنوان عنصر یادمانی یا محل بازار بلکه به عنوان میدانهای مسکونی

نتیجه گیری:

منابع و مآخذ:
/www.gtalk.ir
Ht`tp://khadmi.persianblog.ir/
fa.wikipedia.org
تهیه کننده:روح الله رمضانی
میثم رودساز
ایمان ملکی


تعداد صفحات : 22 | فرمت فایل : .ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود