تارا فایل

معماری در دوره رنسانس




موضوع تحقیق:

معماری در دوره رنسانس

فهرست مطالب

عنوان:

مقدمه
از رنسانس تا باروک

مقدمه ای بر پیدایش سبکهای هنری

انواع سبک های معماری دردوره رنسانس

اثرهای معماری معروف دوره رنسانس

تفاوت معماری و ورزش در دوره رنسانس و عصر جدید

تفاوت اثرهای معماری دردوره رنسانس وعصر جدید

منابع

مقدمه:
رنسانس
دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در ایتالیای قرن پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی به رنسانس (یعنی "نوزایی") مشهور شده است. دانشمندان، شعرا و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل رم و یونان با دیدگانی تازه تر به جهان می نگریستند. نقاشها به مطالعه آناتومی (علم تشریح) پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوه واقعگرایانه ای نقاشی می کردند. فرمانروایان ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت. لغت فرانسوی رنسانس (Renaissance) به معنی تولد دوباره و همچنین نام یک دوران فرهنگی تاریخ اروپا است. این دوران سالهای پایانی قرون وسطا (دوران تاریکی) تا آغاز باروک را در بر میگیرد و در واقع به معنی نوعی نگرش تازه به فلسفه، هنرهای تجسمی، معماری، تئاتر، ادبیات و موسیقی در طول این عصر است.
هرکدام از این جنبه های فرهنگی، در زمان خاصی به رنسانس رسیده اند که در مجموع سه قرن، از 1300 تا 1600 را شامل میشود. موسیقی، حرکت خود را از قرون وسطا به رنسانس بسیار آهسته انجام داد و دوران تحول آن از 1450 آغاز شد و تا 1600 یعنی آغاز دوره باروک بطول انجامید. البته در تمام این سالها موسیقی در سراسر جهان از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است و ما در این مطلب سعی خواهیم کرد نگاه مختصری به موسیقی اروپا در دوران رنسانس داشته باشیم.
در اروپای قرون وسطا، هنر بیشتر در خدمت کلیساها و دربار پادشاهان هر کشور بود. در واقع مردم عادی موسیقی خاص خود را داشتند که از آن اطلاعات بسیار کمی بجای مانده است. در آغاز رنسانس، اروپاییان پس از پشت سر گذاشتن دوران حکومت مطلق کلیسا، نسبت به مذهب و زندگی پس از مرگ کم توجه شدند و بیشتر متوجه زندگی این جهان شدند. آنها به تحقیق در باره گیاهان، جانوران و همچنین به مطالعات نجوم و فیزیک پرداختند تا بتوانند هرچه بیشتر در باره دنیای خود بیاموزند.

خانواده مدیچی در فلورانس بانکی را تاسیس کرده و شروع به اندوختن ثروت کلانی می کنند.

اتحادیه صنفی بازرگانان پشم فلورانس، مسابقه ای را برای طرح جدید برای درهای باپتیستری ، کلیسایی در فلورانس، راه می اندازند. غالبا این واقعه آغاز رنسانس به حساب می آید. لورنتسو گیبرتی برنده می شود. فیلیپو برونه لسکی، نایب قهرمان مایوس، مشغول مطالعه ویرانه های روم باستان می شود.

برونه اسکی بیمارستان فاندلینگ (کودک بی سرپرست) در فلورانس را طراحی کرده که نخستین بنای معماری رنسانس به شمار می رود. در سال بعد او گنبدی بدیع و بزرگ را برای کلیسای جامع فلورانس طراحی می کند.

دوناتلو، مجسمه ساز بزرگ فلورانسی، مجسمه پر نفوذ و موثر خود داود را به پایان می رساند.

یوهانس گوتنبرگ آلمانی، کارگر چاپخانه، نخستین کتب چاپ شده به وسیله حروف متحرک در اروپا را منتشر می کند.

اتحاد سیاسی میان جمهوریهای فلورانس، میلان و ناپل، موجب برقراری ثبات در ایتالیای عهد رنسانس می گردد.

لورنتسو گیبرتی، سری دوم از درهای کلیسای بایتیستری فلورانس را به پایان می رساند. میکل آنژ آنها را "دروازه های بهشت" می نامد.

قسطنطینه به دست ترکان عثمانی سقوط می کند. دانشمندان بیزانس به غرب می گریزند و نسخه های خطی کلاسیک با ارزشی را با خود می برند.

لورنتسو مدیچی ملقب به لورنتسوی کبیر فرمانروای فلورانس می گردد.

آبرخت دوورر (1528 ـ 1451م) هنرمند آلمانی برای نخستین بار از فلورانس دیدن می کند.

پس از چهار سال، فرمانروای با نفوذ فلورانس، جیرولاموساوونا رولا ی راهب، اعدام می شود.

لئوناردو داوینچی، تابلوی مونالیزا که تصویر همسر یک مقام فلورانسی است را نقاشی می نماید.

بیش از چهار سال طول می کشد تا میکل آنژ، نقاشی سقف نماز خانه سیستاین در واتیکان رم را به پایان برساند.

مارتین لوتر با اعتراضات خویش، آغازگر جنبش اصلاح دینی می گردد.

لئوناردو داوینچی در فرانسه و در کاخی که فرانسوای اول پادشاه فرانسه به او داده بود، از دنیا می رود.

نیکولاس کوپرینک، منجم ایتالیایی، ادعا می کند که خورشید مرکزمنظومه شمسی می باشد، نه زمین.

ویلیام شکسپیر شاعر و نمایشنامه نویس بزرگ انگلیسی عصر رنسانس، در "استرانفورد آن ایون" متولد می شود.
در طول قرن پانزدهم خانواده مدیچی که ثروت خود را از راه بانکداری بدست آورده بود، جمهوری فلورانس در ایتالیا را تحت تسلط خود در آورد. کوزیمو دمدیچی (1464ـ 1389م) نخستین عضو خانواده بود که قدرت مطلق سیاسی را در اختیار داشت. او رفتار خود خواهانه سایر فرمانروایان اروپا را نمی پسندید و از پذیرفتن عناوین فاخر امتناع می ورزید. پسر بزرگ او لورنتسو دمدیچی (92 ـ 1449م) تحت عنوان "لورنتسوی کبیر" شهرت یافت.
فلورانس در زمان "ساوونارولا"
پس از مرگ لورنتسو دمدیچی در سال 1492م، فرمانروایی مدیچی بزودی سقوط کرد. وقتی شارل هشتم (95-1470م) پادشاه فرانسه در سال 1494 به ایتالیا حمله کرد، فلورانسیها به واعظی پرجاذبه به نام جبرولامو ساوونارولا روی آوردند. او به فساد کلیسا و دلبستگی رنسانس به عقاید "شرک آمیز" (غیر مسیحی) حمله نمود. موعظه های ساوونارولا جمعیت انبوهی را به خود جلب می کرد به ویژه آنکه او هجوم فرانسه را پیشگویی کرده بود.
سوزاندن مظاهر فساد و تباهی
فلورانس به یک جمهوری مسیحی سخت گیر تبدیل شد. در سال 1497م، ساوونارولا جمعیت "سوزاندن مظاهر فساد و تباهی" را به راه انداخت که بر این اساس فلورانسیها باید خود را از تجملات پلید نجات می دادند. تزئینات، لباس های پر زرق و برق، ورقهای بازی، میزهای قمارخانه ها و حتی آثار هنری درون شعله های آتش انداخته می شد.

ساوونارولا سوزانده می شود
پیروزی ساوونارولا علیرغم بزرگی و شتابی که با خود به همراه داشت، دوام چندانی نیاورد. در سال 1497 م پاپ الکساندر ششم (1503- 1431م) از اظهار نظر ساوونارولا مبنی بر رفتار "غیر اخلاقی" پاپ خشمگین گردید و او را تکفیر کرد (او را از کلیسا اخراج کرد)، حامیان ساووناوولا علیه او تغییر موضع داده در سال 1498م او را به دار آویختند و جسدش را در میدانی در فلورانس سوزاندند.
بازگشت خانواده مدیچی
در سال 1512 م خانواده مدیچی دوباره کنترل فلورانس را در دست گرفتند. در سال 1527م جوایو دمدیچی (1534- 1478م) پاپ کلمنت هفتم می شود. روسای خانواده مدیچی به مدت 200 سال دوکهای بزرگ و فرمانروایان با نفوذ توسکانی، منطقه اطراف فلورانس بودند.
شوق آموختن
مطلوب "انسان عصر رنسانس" شخص درخشان و همه فن حریفی بود که در موضوعات فراوانی کارآزموده باشد. لئوناردوداوینچی و میکل آنژ مشهورترین آنان می باشند. دستاوردهایشان احترام آنان در جامعه را افزایش داد.
حقایق ثبت شده
نیکولو ماکیاولی (1527- 1469م) در دوره رنسانس فلورانس رشد کرد. بزرگترین کتابش، شهریار (1513م) پند نامه ای به سیاستمداران بود. او عقیده داشت که برای حفظ قدرت، یک شهریار باید بیرحم بوده و برای رسیدن به این مطلوب از ارتکاب هیچ عمل زشتی دریغ نورزد. نظریات ماکیاولی وی را مظهر سیاست بدبینانه ساخت، عده ای او را پدر علم سیاست می دانند.

مقدمه ای بر پیدایش سبکهای هنری
سال 323 ب. م که کنستانتین کبیر امپراتور روم تصمیمی را به اجرا گذاشت که نتایجش تا به امروز بر تاریخ جهان مشهود است و آن عبارت بود از انتقال دادن پایتخت امپراتوری روم به شهر یونانی بیزانس( یا بیزانتیوم) که از آن پس به نام قسطنطنیه معروف شد. پایتخت تازه مرکز ایمان نوین کشور روم یعنی دین مسیح گردید. اما هنوز مدت صد سال نگذشته بود که کشور پهناور روم به دو امپراتوری شرقی و غربی تقسیم شد. اما امپراتوری روم غربی به زودی عرصه تاخت و تاز و کشتار قبایل ژرمنی شد و هنوز قرن ششم تمام نشده بساط امپراتوری روم غربی چیده شد. اما روم شرقی یا امپراتوری بیزانس از این هجومها مصون ماند و صد سال بعد با هجوم اسلام نواحی آفریقایی و خاورمیانه ای امپراتوری بیزانس مورد حمله ی سپاهیان عرب قرار گرفت و در قرن یازدهم میلادی ترکان عثمانی قسمت بزرگی از خاک آسیای صغیر را ا شغال کردند. و در سال 1453 میلادی ترکان عثمانی شهر قسطنطنیه را گرفتند و امپراتوری روم شرقی سقوط کرد.
تجزیه ی امپراتوری روم پس از مدتی منجر به انشقاق دینی شد و در زمان کنستانتین اسقف رم پیشوای رسمی یا پاپ کلیسای مسیحی شناخته میشد. پس از چندی بر اثر بروز نفاق، عالم مسیحیت به دو کلیسای غربی یا کاتولیک و شرقی یا ارتدوکس تقسیم شد.این انشقاق دینی بحث تحول هنر مسیحی را باعث شد و در واقع اصطلاح" صدر مسیحیت" دلالت بر شیوه ای معین نمی مکند بلکه بیشتر بر کلیه آن آثاری اطلاق می شود که پیش از جدا شدن کلیسای ارتدوکس ساخته شده بود. ( یعنی تقریبا مدت5 قرن نخست از مبدا تاریخ مسیحی) اما هنر بیزانسی تنها دلالت بر هنر امپراتوری روم شرقی میکند
رنسانس
معنای تحت اللفظی کلمه رنسانس " نوزایی" است و به جنبش فردگرا و هنری اطلاق می شود که در سده ی چهاردهم میلای در ایتالیا آغاز شد و در سده ی شانزدهم در همان جا به اوج شکوفایی خود رسید. در هنرهای تجسمی این اصطلاح عموما برای توصیف " تقلید آگاهانه ی نقوش کلاسیک" یا بازگشت آگاهانه به معیارهای ارزشی کلاسیک به کار برده می شود. در اوائل سده پانزدهم میلای بازتاب هایی از ذوق رنسانس در مجسمه سازی مشهود شد. این دوران با ظهور هنرمندانی چون دوناتلو، مازاتچیو و برونلسکی شروع شد که در سال 1425 برخی از ابداعی ترین شاهکارهای خود را در زمینه مجسمه سازی خلق کردند.
اما رنسانس متعالی با کارهای لئوناردو دواینچی، میکل آنژ و رافائل بررسی می شود. خطوط خشن پیکر تراشی جای خود را به سرمشق های پخته و مطبوع داوینچی میدهد و تقارن دقیق جای خود را به تنوع موزون ترکیب بندی های هرمی شکل رافائل می دهد.
کم کم هنر رنسانس به کشورهای دیگر وارد شد.

باروک
درسال 1600 شهر رم با جلب کردن هنرمندانی از نواحی دیگر چشمه ی جوشان هنر باروک شد. بدین منظور که رم را " وسیله ای برای تجلیل شایسته از خدا و کلیسا" به صورت زیباترین شهر عالم مسیحیت در آورد. کیفیاتی چون : حرکات پرشور و سرزنده و بیان پر تکلف احساسات به هنر باروک اطلاق می شود. باروک سبکی است که بیشتر از همه تمامیل به ایجاد تعادل و انسجام دارد. برنینی بزرگترین معمار و پیکر تراش دوران باروک بود. وی مفهوم سنتی کلیسا را که عبارت بود از سطح دیواری واحد و پیوسته تغیر داد و مجسمه هایش را با نیرویی پویا و با فضای باز مقابلش ارتباط داد. مجسمه ی داود برنینی بر خلاف تمامی داوود ها تحرک یا عملش کلا به سوی حریف غایبش است. حالت این مجسمه با وضوح کامل به ما می فهماند که نگاه مجسمه به کدام سو است
) این مجسمه نیمی از جفت تصور شده و جالوت با اینکه وجود خارجی ندارد اما احساس می شود)و فضای بین داود و حریفش انباشته از نیرویی نامرئی است که چشم را آزاد و رها به دنبال خود می کشاند.

از رنسانس تا باروک
رفیع ترین افکار سیاسی و غنی ترین بسط و رشد فعالیت انسانی را به هم پیوسته ، می توان در تاریخ فلورانس یافت و به این معنی فلورانس در خور نام نخستین ایالت در دنیا است… روح شگفت انگیز فلورانسی که هم از خلاقیت هنری و هم از دقتی منتقدانه برخوردار بود، پیوسته شرایط اجتماعی و سیاسی فلورانس را تغییر می داد و به همان مداومت این تغییر ، آن را توصیف و قضاوت می کرد.
یاکوب بورکهاردت
ظرافت شکننده گوتیک پیشرفته هر گز در ایتالیا مرکز و جایگاهی نیافتو برخورد با هنر بیزانس نوعی واقع گرایی انقلابی را در قرن سیزدهم وقتی هنر تحت سیطره سمبل و قرار دادها بود ،موجب علاقه به دوره باستان در قرن چهاردهم گشت که نخستین موطن آن را دولت شهر فلورانس می دانند .
رنسانس اولیه که در ایتالیا پایه گذاری شد جهان را وارد دنیای تازه نمود که در آینده جدید این جهان را به دنیای مدرن پیوند می دادکه در واقع نوعی آگاهی تازه از تاریخ که با نیروی اصالت خود موجب خلق هنری تازه می گردید35.رنسانس را زایش دوباره و زندگی تازه معنی کرده اند که مردم دوره وسطایی اروپا که در حسرت شکوه و عظمت تمدنهای کهن بودند به وجود آوردند. در واقع جنگها ، بیماریها ، نابسامانی های اجتماعی و… عرصه را بر همگان تنگ کرده بود که به دنبال راهی تازه برای فرار ئ فراموش کردن این دوران بودند که آن را در جلال و شکوه یونانیان و رومیان جستجو می کردند و بازگشت به آن دوره را تنها را نجات خود می دانستند. و با این مقدمه اروپا وارد دوره جدیدی شد که هم بتواند قدرت گذشته را بدست آورد و هم بر اساس کلیسا و سیاست در کشف علوم راهی گردد که نتیجه آن را می توان کشف قاره اروپا ، کشف پرسپکتیو ، اختراع چاپ ، شروع استعمار قاره های دیگر و… نام برد36 .
اما در حیطه معماری نتوانستیم منابع و نظری صحیح و کامل را بدست آوریم که بدانیم در این دوره چه رخداد ها و رویدادهایی در معماری مسیر را مشخص می کند تنها چیزیهایی که پیداست کپی برداری از آثار هنری و معماری دوره روم و یونان در این دوره فراوان گردید و مقدمات تفکر مدرن نیز پایه گذاری گردید که در باره معماری این دوره و سیر آن تا آغاز معماری مدرن دکتر فلامکی در کتاب شکل گیری معماری در تجارب ایران و غرب ، ویژگیهای معمارانه اروپا را از رنسانس تا باروک در موارد زیر جستجو می کند:

– دستورها و قاعده های به کار رفته در تولید فضا
– دور نمایی در فضای معماری
– پیوند و گسستگی های میان فضای بیرونی و درونی
– گرایش های پلان ولومتریک در آرایش فضای معماری
– پیوستگی های حجمی و رابطه های محیطی بناها
معماری از قرن چهاردهم تا هیجدهم در اروپا شاهد سه دوره بود که مقدمات تفکر عصر جدید رابرای اروپا رقم می زد که عبارتند : معماری رنسانس ، معماری مانیه ریسم و معماری باروک که لازم هست به صورت هر چند مختصر به ویژگیهای معماری هر کدام بپردازیم.
معماری رنسانس
هنر مند رنسانس ساحری است که طبیعت مادی را می شناسد و به آن عمل می کند در واقع در دوره رنسانس تطبیق معماری با انسان و طبیعت ، به اتکا یا به وسیله دانش ریاضی و تعبیر هایش دوباره مطرح می شود و تمام خصیصه های که یک مبحث زنده را به تدریج دارا شد تا جایی که تناسبات و اندازه ها فضای معماری تابع یک هارمونی کیهانی شدند. در واقع همانطور که لئوناردو داوینچی در رساله خود می نویسد :" برای آنکه نگار گری شایسته آفرینش باشد و مبدا هنر و علم گردد می باید جهانی شود. " که بعدها در قرن نوزدهم بر اساس این گفته انقلاب بزرگی در هنر و معماری پیش آمد .اما آنچه را که می توان در باره معماری رنسانس ایتالیا و اروپا ذکر کرد را به صورت مختصر در متن زیر می توان یافت:
"گونه های پر شمار تجربه های معماری سده میانی از دیدگاه معماران رنسانس نکته ای منفی بودو باید جای به شیوه واحدی در آفرینش معماری می داد و باید معطوف به ضابطه ها ومنظومه هاای معمارانه تازه ای می شد که در این دوران جهانی تلقی میشد در این دوران کمک گرفتن از هندسه به عنوان وسیلهای که در روان تر کردن ترکیبهای حجمی فرعی کاربرد فراوان داشت و به طراح کمک می کرد که به کمک اندازه هایی که از پیش درارتباط و در تناسب بایکدیگر سنجیده می شوند در تعیین عناصر فرعی معماری بامشکل روبرو نگردند.و گذری داشته باشند از فضای آکنده از گونه گونی تجربی به فضایی که در آن حساب و نظم در آفرینش معماری حاکم است ، که از طریق استدلالی کردن وو عقلانی کردن معمار یصورت می گرفت و همچنین از روش آفرینش و اجرای واحدهای معماری خاص سده میانه به روشی نوین روی آوردن و در پی آوردهای روابط اجتماعی و حرفه ای معماران بسیار دارای اهمیت بود . معماری رنسانس ایتالیا ، دارای بیانی ویژه است و از ابزاری نو و بس مهم برای مفاهیم خود بهره می برد که مهمترین آن را می توان شکل واقعی دادن به اندیشه فضایی که دارای خصیصه پرسپکتیوی است ،دانست. "
با توجه به مسائل بالا درمعماری رنسانس پنج نوع فرآورده معماری پدیدآمد که می توان به صورت مختصر چنین ذکر کرد:
– بناهایی که در طول بررسی معمول بیشتر مورد توجه قرار می گیرنند مانند کلیساها، نمازخانه ها و مقابر . دستورها و قواعد تنظیم و تدوین فضای معماری در این رده ساختمانها ، همه جا به گونه ای آزاد از سنت های موجود و نه در پیروی صرف از آنچه معماران پر توان شکل داده وبه کار برده اند می نمایند .
– همه جا چنین عنوان می شود که فضای معماری در دوران رنسانس ایتالیا، به دست معماران ، به شکل موجودیتی در آمد که ، در درونش ، طراحی معماری ، برنامه ریزی دیدی یا بصری می شد. که تازگی این امر در شکل اجرایی آن بود که بعدها دورنمایی پرسپکتیویه به آن افزوده شد که معماران متناسب با توان نظری خویش ، از آن بهره می گرفتند.
– در این دوران معماران چه در داخل و چه در خارج بنا به دنبال یک وحدت شکلی بودند که در گذر زمان از فضای درونی به بیرون بنا و در باز شناسی روحیه ای که درون بنا را هویت و شخصیت بخشیده و در تطبیق شکلی و معنوی و نمادین آن با روحیه ای از حجم بنا قابل درک تواند بود که چگونگی شکل پوسته میانی این دو ، نقشی اساسی دارد که می تواند نقطه حرکت طراحی معماران این دوره محسوب گردد.

معماری باروک
از اوایل سده هفدهم تا نیمه سده هجدهم ، اندیشه ها و سلیقه نو، معماری و هنر اروپا را دگر گونی بخشید که محققان این دوره را باروک نام نهاده اند. که باروک برای دستیابی به آزادی و ابتکار خود برگسستن همنوایی با رنسانس و انحراف عمدی منریسم تکیه داشت، معماری باروک دربسیاری از جنبه ها به آزادی موجود در معماری کلاسیک روم باستان نزدیک تر بود. در واقع می توان باروک را آزادی فضایی دانست آزادی فکری از قوانین قراردادی ،از هندسه مسطحه ، از سکون ،از تقارن و از تضادبین فضای داخل و خارج حتی امروز درک معماری باروک تنها به این مفهومها نیست بلکه به معنای قبول شجاعت ، ایده ، تحرکو نداشتن بردباری نسبت به قوانین سطح گرایانه و تشدید تاثیرات صحنه آرایانه بی تفاوتی و بی نظمی است و همچنین داشتن همسویی و توافق در هماهنگی بخشیدن بین مجسمه سازی ، نقاشی ، هنر باغبانی ، بازی و طراحی با آب به منظورایجاد درک واحد هنری است که می توان معماری باروک را دریک جمله معماری درک فضا دانست.اما معماری بارک را از لحاظ کاربردی شامل چه ویژگیهایی می توان دانست ؟که موضوعی است که در متن زیر به اختصار به آن پرداخته شده است :
"با اینکه اولین ومشهورترین معماران دوران باروک کسانی شناخته می شوند که فعالیت حرفه ایشان رادرزادگاه شان آغاز کرده اند ، معماری باروک یک پدیده ایتالیایی و زاذه شده درایتالیا دانسته نمی شود .معماری باروک پدیده ای است متظاهر یا متکی بر ویژگیهایی شکلی که گرویدن به آن نیاز به چیزی بسیار بیش از آنچه متعارف و معمول به شمار می رود ندارد .هر معماری می تواند از خود بر انچه در جریان فعالیتهای روزمره که بازار معماری عرضه می شود بیافزاید بی این که مستلزم آن باشد که فراورده سنتی معماری در سطح شهرها و مناطق پر سکنه تر از اروپا زاده میشود ،بی این که ، در گامهای بعدی معماران راهی نمایانده شود ،نو. معماری باروک از گذشته نزدیک خود فاصله میگیرد بی این که قدر آن را داشته باشد تا راهی نو در افکند .گونه گونی ، که به عنوان یکی از خصیصه های اصلی باروک شناخته می شود ، در سطوح مختلف نمایان می شود .در آثار یک دوره در گشتره یک شهر ، در پهنه سرزمین های اروپایی که دارای فرهنگ و سنت هایی نو واحدنددر این میان اما ف تلاش پر قدر و برای به وجود آوردن و رواج دان اندیشه های نو و متکب بر جهان بینی ها استوار صورت می گیرد که نمی توانند توان آن را بیابند که بر همه معماران در گستره مغرب زمین برای دوره ای کوتاه مستولی شوند."

انواع سبک های معماری دردوره رنسانس
گوتیک
سبک گوتیک از حدود صده های 10 و 11 میلادی تا پیش از رنسانس در معماری وجود داشته است. من اطلاعات دقیقی از این نوع معماری ندارم ولی میتوانم نمونه آنرا در کلیساهای قدیمی تصور کنم که که ساختمانی بلند با خمیدگیهای کم و پر از خطوط راست است که در جاهای مختلفش نمادهایی عجیب و غریب وجود دارند. بیشتر این نوع کلیساها در آلمان و فرانسه وجود داشته اند. علاوه بر معماری، سبک گوتیک در مجمسه سازی، موسیقی و ادبیات افسانه ای نیز حضور داشته است. کلا در این سبک، جهان غیرقابل شناخت، راز آلود، عجیب و پر از غرایب دیده میشود. واز همه مهمتر نوعی بدبینی در تمام شئون آن نهفته است. این سبک در موسیقی هنوز ادامه دارد.
گوتیک نامی است که در دوره رنسانس برای دوره ازهنر و معماری اروپایی قرون وسطایی انتخاب شد .شاید علت انتخاب این نام را این گونه به توان توجیه کرد که در دوران گوتیک بر خلاف دوران پر افتخار اروپا یعنی روم حرکت می کرد و در این دوران بر خلاف روم که به معابد و مذهب کمتر اهمیت می داد به کلیساها و مذهب ارزش خواسی داده شده که حتی برخی از این دوره تحت عنوان عصر ایمان اروپا نام می برند . که پس از ثبات نسبی که رومانسک در اروپا به وجود آوردمشق ساده از آن دوره و هنر رومانسک را به پختگی خاصی رساند . در واقع گوتیک آمیخته از هنر رومانسک با هلالهای تیزه دار اسلامی و ویژگیهایی از هنر نرمانها و گوتهای شمالی در ناحیه شمال شرقی پاریس،یعنی در ایل دو فراس،شامپانی و پیکاردی به وجود آمد.
می توان برخی از ویژگیهای ساختمانی که در بناهای این دوره مشترک است را به صورت کلی چنین عنوان داشت:
– چگونگی شکل دادن به عناصر ساختمانی ،از منطقی نو پیروی می کند که همزمان به مختصات استاتیکی و شکل می نگرد . کاربری ها استاتیکی عناصر ساختمانی که فضای معماری را تحقق می بخشد به جنس مصالح ساختمانی و موضع اسقرار هر یک از گونه های عناصر ساختمانی می نگرند.
آنچه در تولید فضایی بلن و شکوهمند ،زیبا و پر جذبه نقشی تعیین کننده دارد وسیله ای حتی نمادین در مقوله معماری گوتیک به شمار تواند رفت ، تویزه است . تویزه همزمان ،سه کار اصلی را انجام می دهد : نخست انتقال نیروها رانشی در طول مسیری که از شکل تویزه داده میشود به نقاط مطمئن. دوم ممکن داشتن تقسیم بندی سطوح قوسی شکل پوشش های گنبدی به پاره هایی چند. و سوم آزاد گذاشتن دست معماران را در تعیین میزان و شکل خیزی که به پوشش قوسی و کنبدی داده شود .
– گرایش به قرینه سازی در فضای معماری ، دستیابی به ابزار های فنی – ساختمانی نو، پنچره های دارای شیشه های رنگین و مصور که به اندازه بزرگ و بلند ساخته می شوند و سوای بار زیبایی شناختی دارای نیازها و پیاوردهای استاتیکی و با اتکاء بر اینها و شرایط پذیری از اینها به شکل متداول دست یابند .
اما سوای بینشی که تقارن را عین زیبایی معنوی و کمال آفرینش می دانستند این مساله که در فضاهای داخلی از تقارن استفاده نشود را مجاز می دانستند . که همین بینش با عث به وجود آمدن ساختمانهای یا نقشه های گرد و تقارن شعاعی گردید . در واقع مبنای اصلی و اساسی تدوین فضایی دوران گوتیک ساده دیدن و ساده خواستن فضایی است که در تقارن به این مسئله بیشتر نایل آمدن .
– در بناهای دوره گوتیک ، عناصر ساختمانی ، دونقش عمده را پذیرا بودند :اول بر پا ساختن بنا و تضمین مقاومت پیکره کالبدی در برابر نیروهای داخلی و خارجی دوم تضمین پیوستگی و هماهنگی و انسجام در دو حد جزئی و کلی . در واقع هر بنایی ضمن متظاهر کردن پیوستگی های شکلی در تمامی حجمش ، استخوانبدی خود را در بیرون و داخل می نمایاند.
– بناهای گوتیک که بیشتر در کلیسا ها خلاصه می گردد وا خد های ساختمانی هستند بی هیچ پیوستگی حجمی به بناهای اطراف یا بافت شهری دوران خود که علی رغم زیبایی که دارند با بناهای مذهبی هم گسستگی حجمی و شکل دارند که در واقع صحنه ای را به وجود می آورند که همچون موجودی استثنایی در کالبد شهر دیده شوند . در واقع بناهای که کاربری مذهبی نداشتند در فضای معماری به گونه ای که دور از خشکی های دستوری می نمایاند عمل می کردند. فضای شهری پذیرای آرایشی آزاد بود و تنوع حاکی مهارتهای کمتر ، در واحدهای معماری – شهری را به وجود می آوردند. که این مسئله خود نیاز به بررسی خارج از قالب سبک گوتیک است که در این نوشتار نمی گنجد.
در کل آنچه را می توان از معماری این دوره از لحاظ ساختاری درک کرد .و این بناها به هر دورانی که تعلق داشته باشند. تنها یک ارزش و زیبایی واحد را نشان می دهند که از این مجموعه نه چیزی می توان کم کرد نه چیزی افزود .در این مجموعه ها ضمن اینکه تفکر و شخصیت انسانی نمود دارد ، روندی زنده در پیوند با رشد تاریخی این قاره را نشان نمی دهد . اما به راستی علت تبلور گوتیک چیست ؟ آیا معماری گوتیک در پاسخ گویی به اهداف و اندیشه های معماری شرق که در این دوران اثر قابل توجهی بر معماری اروپا داشته به پا خواسته ؟
معماری رومانیک(رومانسک)
با انقراض حکومت روم غربی توسط گوتها اروپا تجربه ای نو را در پیش گرفت که دیگر در آن خبری از یک پارچگی و قدرتی واحد خبری نبود و اروپا را گربه علت حمله اقوام بیگانه به این سرزمین را وارد جنگهای صلیبی کرد که رهاورد این اوضاع استقلال ملتها بود اما در عوض آن پا به دوران سیاه قرون وسطایی گذاشتن .
در قرون اولیه این دوران هویت و معماری اروپا کاملا از بین رفت و در پی استقلال ممالک و بدست آوردن هویت گم شده معماری در این دوران به وجود آمد که آن را در قرن نوزدهم رومانیک یا رومانسک نامیدن که تر کیبی از معماری قدیم اروپا ، روم ، بیزانس و مشرق زمین بود.که مرکز عمده آن را ایتالیا می دانند.
در برابر ساختار رومانسک دو خصوصیت را نام می برندکه اول پیوستگی تمامی عناصر بنا است و بعد مسئله متریک فضایی است اما در تحلیل این دو خصوصیت می توان با نگاهی تازه به معماری این دوره ویژگیهای آن را به طریق زیر هم دسته بندی کرد:
– چگونگی شکل دادن به عناصر ساختمانی دگرگون شده و تجربه های پیشین در باره اتصال سطوح عمودی و طاقها و سقفها از روی ستونها و تزئینات دیوارها و موزائیک کاریها کاملا کنار گذاشته شد و مصالح اکثرا بدون اندود و تزئین به کار میرفتند در واقع معمری را بر دواصل استوار می کردند: اول مجلل بودن بنا از طریق اندازه و ارتفاع بلند و دوم نمایان داشتن شالوده بنا .
– قرینه سازی از اصول اصلی بود.چه در محور طولی و چه در محور شعاعی مورد استفاده قرار می گرفت.
– ساختمانهای این دوره در هر سرزمینی که خواستار حرکتی نو بودند ساخته می شد و شالوده فضایی خاصی را به مدل می گرفتن. که می توان گفت تممی فضای داخلی و خارجی آن را سنتزی از معماری روم است اما شکوهمندی و اثر روانشناختی خاصی که تصور می شد در بناهای مذهبی در اذهان بر جای می مان از طریق حجم زیبا یی است که بر زمین استقرار یافته است : سطخ افق و خط افق ،در بر گیرنده پیکره بنا می شود و بنا ، در طول خود یعنی در موازات سطح و خط افق ، تدوین می شود ، فهم می شود و در معرض شناخت قرار می گیرد .
در واقع تمدن وحشیانه و اولیه قرن هشتم تا دهم ، ردای گشاد بیزانس را گسست و خشونت مردانه جسم ساختمان را عریان ساخت . حال کلبدی سازمان یافته و واحد در راستای وحدت خود دست به کار شده است و حرکت می کند واگر قدم انسان در کلیسای دوران اولیه مسیحیت به طور یکنواخت با قافیه است و کلیسای بیزانس لغزنده است اما در این دوره با ایست آهنگین به نیازهای کاملا مهیج جواب می گوید.شاید در تمامی اروپا قدم های انسان، جوابگوی تاکید روانی بسیار، بغرنج تر از یک جهت هدایت ساده و یکنواخت است.
معماری بیزانس
پس از آنکه دیوید کلسین ،قلمرو وسیع امپراطوری روم را به دو بخش شرقی و غربی بین خود و سرداران همطرازش تقسیم کرد عملا اضمحلال امپراطوری قدرتمند روم را پایه ریزی کرد . پس از آن کنستاتین شهر باستانی بیزانس را دوباره ساخت و کنسانتینوپل نام گرفت . فر مانروایی بیزانس به دست امپراطور آرکادیوس افتاد که شهر بیزانس را به همان نام قدیمی اش پایتخت قرار گرفت.
بیزانس در منطقه ای قرار داشت که کوتاهترین مسیر بین غرب و شرق بود و دارای اهمیت تجاری بالایی بود که باعث گردیده بود از رونق بسیاری برخوردار گردد.و به علت این شرایط اقتصادی و سیاسی و فرهنگی که داشت باعث شده بود که ادغامی از فرهنگهای شرق و غرب داشته باشد که در واقع تمدنی را به وجود آورد که اساس و ریشه آن در غرب نهفته بود اما رنگ و بوی شرقی داشت .
در پدید آمدن هنر بیزانس و شکل گیری آن، در نگاه اول سه عنصر عمده، مشهود است که دارای نقش عمده ای در این هنر هستند ، نخست ضرورت اداری ،دوم تاثیرات هلنیستی و سوم تاثیر گذاری معاصر از پادشاه ساسانی .اما پیش از آنکه بخواهیم به صورتی جامع و کوتاه نگاهی به دوران بیزانس و رابطه آن را با غرب و شرق به پردازیم بد نیست که نگاهی به دیدگاههای لئوناردو بنه و ولو که برای اولین بار نسبت به این دوره ارائه گردید داشته باشیم :
-مساله شکل نشستنچند قوس متفاوت روی یک ستون یا پایه واحد و شکل اتقرار یک قوس روی دیوار هنگامی که شکل قوس و شکل دیوار زیرین آن نابرابرند … موضوعی است که چنان دانسته شده که به یکی از مباحث فن معماری باز می گردد .جایی که چگونه گذر مقطع چهار ضلعی به گنبد کروی شکل مطرح است که این مسائل تا هنگام شکوفایی هنر بیزانس حل نا شده بودند.
-فرآورده های معماری بیزانس،بیشتر به صورت پیکره هایی اند که ضمن تبعیت از چگونگی تر کیب مکانهای اصلی و فرعی درون بنا ،به بیشترین هماهنگی و تعادل در شکل خاجی میرسند اما از محیط کالبدی شهر پی روی نمی کنند و مشروط به آن نمی شوند.
اگر به ویژگیها و نکاتی در سطور بالا به آن اشاره شد دقت کنیم شاید بتوان قبول کرد که معماری بیزانس با توجه به رابطه که با شرق و غرب داشته محل اتصال معماری از معنویات و مادیات است که مجهز به دانش ریاضیات و هندسه غرب و بر گرفته از عرفان و تفکر شرق است که روشی پیچیده در تحلیل این معماری را می گشاید .
اما آنچه مسلم است با توجه به دوران حکومت روم شرقی ، بناهایی که از ابتدا تا شکوفایی در این سرزمین بنا شده که آثار آن و تاثیراتش به دوران امپراتوری عثمانیها هم کشیده شده دارای گوناگونی خاصی است که آنها را نمی توان در یک شکل دسته بندی کرد. معماری بیزانس بر خلاف معماری روم از یک سرس دستورات خاص پیروی نمیکرده و از فنون و مصالح متفاوتی در ساخت بهره می جسته و در ساخت بناها بیشتر به مصاح بومی منطقه توجه داشته اند .اما عمده بنا های این دوره که دارای ارزش معماری هستند را می توان شامل کلیساها، صومعه ها ، مقابر ، بناهای ویژه شهیدان ، قلعه هایی که کاربری مذهبی داشتند و خانه های سلاطین دانست که این بناهها را می توان بر اساس طرح و شکل شان به سه دسته تقسیم کرد که عبارتند از:
– کلیساهایی که با تجارب معماری رومی تطبیق داده شده اند.که این مجموعه دارای ویژگیهایی همچون: تسلط بر بر جزییات اجرایی بناها در چهار چوب معینی نمودار است .اتصال سطوح که به کار پوشش افقی می آیندبه ستون ها به دیوارها ،به سادگی صورت گرفته و نظم، در فاصله گذاری و در تعیین تناسبات سطح ها و حجم ها ، اصلی اولیه به شمار می آید . آزاد گذاشتن معمار از سلسله اندازه هایی که از پیش داده شده که تداوم اندام ساختمان ، چه در فضای درونی و چه خارج ،به انتخاب مصالح ساحتمانی و شکلهای معمار ،مورد به مورد، تعیین می کند تحقق بپذیردو حجم های ساختمانی از بناهای مجاور مستقل و بیشتر برای اینکه زیبایی زاده از نظم و تناسبات به کار رفته به بر روی پوسته خارجی و متظاهر کننده، حجم ساختمان را به نمایش گذاشته شود .
– کلیساهایی که در محور طولی شان ، نقطه گزیده ، با پوشش گنبدی به ارتفاع برده شده است. که ویژگیهای این دسته را می توان اینگونه ذکر کرد:
اتصال عناصر ساختمانی عمودی به عناصر گونه گونی که به تعبیه پوشش اختصاص دارند ، پیرو روشی اساسی است که به شکل ظاهری بخشهای حساس بنا، با در نظر گرفتن جنس مصالح ساختمانی و امکانت تزیین سطحی آنها ، و به چگونگی های انتقال نیروها و به ویژه نحوه تاثیر گذاری مولفه های افقی می پردازد تا با آهنگ تقسیم بندی خطوط و سطوح عمودی و افقی برای به دست دادن نظام فضایی مساعد و مناسبی، همزمان به زیبایی و به استحکام پاسخ گو باشد و از اندوخته و آموخته های ریاضی و هندسه معماران بهره گیرد .
هم بناهایی که پس از احداث دگرگونی هایی چشم گیر روی حجم و دیوارهای جانبی شان شکل نهایی گرفته اند و هم آن دیگر بناهایی که شکل خارجی شان پذیرای دگرگونی نبوده، انظار عابران و نگاه مومنان را نشانه گرفته اند در واقع گرایش به زیبا سازی و تلاش در آفریدن ساختمانی با صلابت از اهداف معماران و بانیان این گونه بناها بوده که بدون آنکه سبک خوانده شود به آن دست یافته اند.
– کلیساها و یا بنا های مذهبی که تمامی بخشهای متشکله آن زیر نفوذ محو آسمان و زمین قرار دارد که دارای این ویژگیها است:
در پیوند دادن سطوح دیوارهای جانبی درون بنا ، که تا بلندترین نقطه محور قائم با بریدگی و اتصال هایی در معرض دیداند ، سوای برش های متناسب با مصالح و منطبق با آهنگ تناوب عناصر ساختمانی ، عنصر تازهای به گونه ای تعمیم یافته کارآیی می یابد که پیش تر نیز شناخته شده بود : آرایش پوشش های موزائیک و فرسک به شکلی گسترده در تدوین فضایی درونی بناهای مذهبی به کار گرفته می شود .
شکل برونی بناها که در این رده قرار می گیرند به چنان تکاملی در تدوین اندازه ها و تناسب ها تر کیب های عناصر سطحی و حجمی می رسند که گویی تنها ، پی جوی هدفی معین است : منعکس کردن ویژگیهای فضای درونی بر حجم بنا و بر هیئت خارجی آن ، در بناهایی که میل به نمایاندن ساختمان به رآورده ای انسانی که روی به آسمان کرده و تعالی خود را خیز در راستای زمین – آسمان دارد به نمایش می گذارد.
معماری دوران بیزانس را می توان در یک جمله معماری تعالی انسان از زمین به آسمان دانست که با توجه به دانش روز بر معنویات تکیه دارد.

معماری روم
قدرت روم که پس از اتروسکها بر ایتالیا حاکم و جانشین ایشان شد. اقوام ستیزه ایتالیا را مطیع حکومت واحد روم گردانیده و سرانجام ملتهای اروپای غربی و مدیترانه و خاور نزدیک را در زیر پرچم امپراطور روم گرد آورد .که به گفته مورخ بزرگ روم " انقلابی پدید آورد که تا ابد در یاد ها خواهد ماند ،و امروز نیز ملتها آ" را احساسا می کنند." در واقع اگر در بررسی امروزمان می بینیم که نبوغ یوناننین با تابش هر چه بیش تر در عرصه هنر ،علم ، فلسفه ، تاریخ، و به طور کلی در قلمرو عقل و تخییل می درخشید نبوغ رومی در عرصه فعالیتهای دنیوی حقوق و کشورداری پر تو افکنی می کند .و به اعتقاد بسیاری دیگر هنر رومی از هنر یونانیان متولد گردید،هنر رومی به واقع انتشار دهنده میراث هنر یونانیان بوده است. و هر چند عده ای اعتقاد بر این دارند که معماری رومی ریشه در معماری اتروریایی داشته است اما در واقع دارای خصوصیاتی یو نانی مآبی بوده است .
اما آنچه که معماری رومی را متمایز از معماری اقوام دیگر همچون یونانیان میکنند را شاید بتوان به صورت ذیل توجیح کرد . که در واقع تمرکز قدرت های نظامی مالی و اداری روم باستان، دیر تر با تمرکز توان علمی و فرهنگی همراه شد و چنان که دانسته شده است، مدتی، توانمندترین شخصیتهای زبده، دانش و هنر زمان، را از دور و نزدیک جذب خود کرده است .و این امر تا آنجا که به تولید فضای معماری و به ویژگیهای آن باز می گرداند دارای پیاوردهایی به شرح ذیل است:
-توان اجرایی متکی بر ثروتهای مادی با یا بی ( رشادتهای که به رومیان نسبت داده شده است) بر سایر تلاشها مقدم بوده و رشد دهنده و بر انگیزاننده تولید در زمینه های دیگر است .
– آنچه پیشتر در جهان یا از حوزه پر تحرک مدیترانه شقی با فراست و ظرافت ساده پرداخته شده بود و به همراه دستا آوردهای اتروسکها تنها فضاهایی را به شمار می آورد که می توانستند مورد بهره ورداری سریع حکومت تازه به قدرت رسیده قرار گیرند . شور و ذوقی که از تحرک اجتماعی و از امکانات مادی و اجرا بهره می برد و از اینها منبعث می نمود به تدریج به تولیدات تازه ای در معماری ، مجسمه سازی، نقاشی، موسیقی ، نمایش، رقص و شعر منتهی شد که دارای اصالت بودند و توانستند بپایند .
اما آنچه در این نوشتار مورد اهمیت است و مورد اصلی بحث نیز می باشد ویژگیهای رومی می باشد که از مجموعه گوناگون و پر شمار معماری های رومین بیرون مزنند که به عبارتی میتوان این گونه دسته بندی نمود : پر شماری گونه های معماری ،گستره بودن حجم های معماری و شکفته شدن در صور هندسی و اتکاء به سیستم ساختمانها و استخوانبندی بناها به فنونی یکسره و نو و بر خوردار از کارایی گسترده که به مختصر در باره هریک چند سطری را در ادامه خواهیم نوشت.

پر شماری گونه های معماری
گسترش پر شتاب سلطه رو میان باستان باعث گردید که تر تیبی متداول و همه گیر و شکلی مجلل در معماری به وجود آورنند و هر آنچه را که می خواستند بزرگ می ساختند و در ساختن آن هم درنگ نمی کردند این روحیه رومیان در صورتی برای بومیان سرزمینهای تسخیر شده مقبول می افتاد که با رنگ و بوی محلی آمیزش پیدا میکرد .که پیدایش این بناها با مداخله که در وضع عمومی شهر ها به وجود می آورد تحرک و پویایی جدیدی به شهرها می بخشید به طریقی که آبراه ها ،حمامها ، ورزشگاها ،آمفی تئاتر ها و… دارای گوناگونی فراوانی گردید و انواع مختلفی به خود گرفت. این تنوع تنها در راستای اصلی کاربری، رده بندی بناها ممکن می شد و نه در مجموعه ای از ویژگیهای که تاثیر پذیری شدید از عوامل محلی نیز در بگیرد.این گونه مسائل باعث گردید که پر شماری گونه های بناها را در دوران رومیان داشته باشیم که یکی از ویژگیهای اصلی معماری آنان به شمار می آید که همراه و همزاد با تحرک اجتماعی و فرهنگی ،اقتصادی است و نمودی از شکوفایی یک تمدن است.

گستردگی حجمی بنا
یکی از نو آوری های رو میان در باب ترسیم یا تدوین پلان ولومتریک واحدهای معماری شهری این است که شالوده کالبدی بنا و در نتیجه شکل خارجی یا حجم آزاد را در تبعیت از شالوده کار بردی بنا می خواستند و در واقع معماران را وا می داشتند تا خود را از تصور پلاستیک و محدود هندسی برهانند و برخورداری از آزادی در تدوین نقشه را بر پیروی از پوششی یکپارچه و پیوسته را ترجیح دهند.مسلما با توجه به مسائل بالا حجم های معماری یک بنای واحد ضمن بر خورداری از ترتیب و تدرجی که دارای اصالت و ارزش کاربردی است با یک دیگر ترکیب شوند و ساختمان به شکلی ارگانیک بر روری زمین استقرار یابد که این کار مستلزم این است که یک بنا توسط معمارانی ساخته و پرداخته نشود که دارای سبک و روش خاصی هستند بلکه از شیوه های فنی و اجرایی متداول و نیز در پیروی مستقیم از دولت عمل کنند و دیگر همچون یو نانیان پی جوی اینکه نگاه بیننده را به یک نمای خاص توجه دهند نباشند .
با توجه به سطور بالا برای شناخت یک بنای رومی به آنچه که درون آن اتفاق می افتد باید توجه کرد و عوامل داخلی آن را باید مورد بررسی قرار داد.تا بتوان به درک صحیحی از آن داشت.

فنون اولیه ساختمان
رومیان به منظور بر پایی بناهای خود از روشها و فنون خاصی بهره می گرفتند و با توجه به اینکه این فنون تاثیر به سزایی در شکل بنا ها داشته و در زمینه روان شناختی معماری نیز اثر گذار بوده که اشره به آن بی فایده نمی باشدمخصوصا که این وجوه مشخصه معماری رومی می باشد که می توان چنین دسته بندی کرد:
-اوپوس کو آدراتوم.که عبارت است از سنگهای چهار گوش تراش که معمولا منظم اند و گاه تراش کامل ،که به صورت افقی کنار یکدیگر قرار داده می شدندکه علاوه بر کارایی های ساده در ساختن قوسها و پوششهای گهوارهای به کار می رفته است.
-اوپوس سیلیکئوم. عبارت است از دیواری که سنگهای به شکل نا منظم و دارای اندازه های جور وا جور بنا می شده است.
-اوپوس کمنتی کئوم. عبارت است از ترکیبی از لاشه سنگهای نا منظم و گاه خردی که به وسیله ملات به یکدیگر می چسبند و شکلی کم وبیش یکنواخت و یک پارچه می یابند که در موارد پیشرفته برای تعبیه پوششها استفاده می گردید.
-اوپوس لاتریکیوم. که روش به کار بردن خشت خام و آجرهایی که در کوره پخته شده اند در بنای پیکره های ساختمانی مبتنی است.
بیشترین و یا نوترین ابداع ساختمانی رومیان را در بنای قوسها و طاقها ی منحنی شکل می یابیم که تناسب و اندازه هایی هستند همزمانپاسخگو به نیازهای فنی و کاربردی و زیباشناختی .
بیشتر ساختن و تند ساختن دوری جستن از تلاش های نظری خالص در زمینه مدلهای کاربردی و سیتم های اندازه گذاری معطوف به شکل ظاهری بنا ها، پاسخ گویی به نیازهای محلی با احداث بناها و مجموعه های معماری از راه به کاربردن شیوه های ابداع و تدوین معماری که مدل مولد اصلی یا ماتریس یا پروتوتیپ آنها بناهای شناخته شده رومی است ولی در نهایت دو عامل دیگر نیز در ترسیم و اجرای آنها موثر است : فرهنگ محلی و سلیقه و توان معمار و معمار مجری.

معماری یو نان

تاریخ معماری یو نان شامل دوره های مختلف بسیاری است که باستانشناسان این دوره ها را چنین تقسیم بندی میکنند:
1-دوران و شیوه هندسی 2- دوران کهن وش 3- دوران کلاسیک 4- دوران هلنیسم³
که هر کدام از این دوره ها شامل فضا و گستره مکانی خاصی را تحت پوشش قرار می دهند .
دوره اول دارای فضایی نا مشخص و گسترده و در واقع غیر قابل تعیین می باشد که مرکز ثقل آن را می توان آسیای کوچک دانست و دومی بیشتر مربوط به قلمرو حکومتی اسکندر است و شامل مناطقی می باشد که تحت نفوذ اسکندر قرار دارد که مر کز آن را بخش شمالی یو نان امرورزی می توان دانست سومی در واقع بیشتر فضایی اعتباری و قرار دادی می باشد زیرا بیشتر بر اثر جبر نظامیان به وجود می آمده است اما در دوره هلنیسم گسترش فرهنگ و تمدن یو نان است که در این دوره بوده که فرهنگ و تمدن یونان به سرزمینهای دور دست پای گذاشته است .

اثرهای معماری

برج پیزا
جالبترین و قدیمی ترین برج جهان با 85 متر طول و 14500 تن وزن در دوره "رنسانس" در "توسکنی" ایتالیا واقع است، ساخته شد و هر روز کجتر می شود. این برج هر سال 2.5 سانتیمتر به سمت زمین کج می شود و احتمالا تا 80 سال دیگر سقوط خواهد کرد. در آن دوره ، ثروتمندان ایتالیا و طبقه اشراف برای رقابت با یکدیگر مشهورترین هنرمندان و معماران را مامور ساختن شاهکاری معماری می کردند. در قرن دوازدهم ، اهالی شهر "پیزا" تصمیم گرفتند کلیسای آنها برجی داشته باشد که برج "سینت مارک" را تحت تاثیر قرار دهد. پس از آن که پایه های بنا حفر شد، معماری کار آزموده به نام "بونامو" که مسئول ساختمان این برج بود، نخستین سنگ آن را در 1174 (م.) بنا نهاد. اما پیش از آنکه ارتفاع برج به 12 متر برشد، مشخص شد که برج به میزان زیادی منحرف شده است.

در سال 1234 از معمار دیگری به نام "بناناتو" خواشته شد تا ساختمان برج را تمام کند. او چهارمین سقف بنا را به پایان رساند و آن را نیمه تمام گذارد. سپس معمار دیگری رشته کار را بدست گرفت و طبقات پنجم و ششم را تمام ، اما پایه اصلی همچنان منحرف می شد. تقریبا هزار سال بعد ، معماری به نام "پیزانو" ساختمان آخرین بالکن را به پایان رساند و ناقوس برج را در نزدیک مرکز ثقل نصب کرد.

در مورد برج پیزا شایع است که در سال 1173 م ، معمار معروف ایتالیایی فلورانتن بونانو/پیزانو مامور شد تا برای کلیسای معروف شهر پیزا برجی بسازد. بدین ترتیب در سال 1350، یعنی پس از 176 سال ، ساختمان برج به ارتفاع 85 متر با تعداد 7 زنگ در بالای آن به وزن بیش 29 تن ، پایان یافت. از آن زمان تا کنون و در مدت 7.5 قرن مدام به انحراف این برج افزوده شده و در حال حاضر 445 سانتیمتر از خط اصلی خود انحراف پیدا کرده است.
گنبد سانتا ماریا دل فیوره -فلورانس
فلورانس مرکز ناحیه توسکانی در ایتالیا ست. این شهر تاریخی و دیدنی همچنین طی سالهای 1965 تا 1970 پایتخت ایتالیا بوده است. فلورانس بر دو کرانه رود آرنو بنا شده و دارای جمعیتی معادل 400 هزار نفر است؛ البته با در نظر گرفتن مناطق اطراف، باید 200 هزار نفر دیگر نیز به جمعیت شهر اضافه کرد. فلورانس از نظر تاریخی، خواستگاه رنسانس تولد مجدد و یکی از مراکز تجاری اروپای دوران قرون وسطی محسوب می شد. خاندان مدیچی نیز سالیان سال بر این شهر حکم رانده اند. این شهر همچنین از نظر معماری و هنرهای زیبا سرآمد بسیاری از شهرهای اروپایی ست. گفته شده که در میان یکهزار هنرمند مشهور اروپایی 350 نفر از آنان طی هزاره اخیر در فلورانس به خلق آثار هنری پرداخته اند.
تاریخ فلورانس
تاریخ فلورانس از سال 59 پیش از میلاد و با مستقر شدن سربازان رومی در پادگانی در همین ناحیه آغاز می شود. این شهر از آغاز قرن چهارم میلادی اسقف نشین بوده و ازآن پس تحولات زیادی طی دوران حکمرانی بیزانسی ها، استروگودها، لمباردها و فرانک ها رخ داده است. جنگ هایی که مکررا طی این عصر بر سر تصرف این شهر رخ داده اند کاهش جمعیت این شهر را حتی در پاره ای از موارد تا هزار نفر در پی آورده اند، اما فلورانس مجددا دوران شکوه خود را از قرن 10 میلادی به دست آورد؛ این امر حاصل نشد مگر با کسب خود مختاری. با این حال عصر آرامش نیز زودگذر بود و شهر در قرن سیزدهم صحنه جنگ های داخلی میان دو گروه جیلینس ( طرفداران امپراتور آلمان) و گویلفس (هواداران پاپ) شد.
این دو گروه که به دسته های سیاه و سفید مشهور بودند، چند سالی را بر سر تصرف شهر با یکدیگر به نبرد پرداختند. جنگ بر سر تصرف شهر به اخراج سفیدها (طرفداران پاپ) از فلورانس انجامید که دانته الیگیری، نویسنده کتاب کمدی الهی نیز یکی از آنان بود. درگیری های سیاسی مانع پیشرفت فلورانس نشد و این شهر در کوتاه مدت بدل به یکی از توسعه یافته ترین مراکز تجمع انسانی در سراسر اروپا شد.
طی این سال سکه فلورین متعلق به خود فلورانس- در شهر ضرب می شد و این مسئله نشان از بالندگی اقتصادی در فلورانس داشت. همین پیشرفت اقتصادی اسباب قدرت بازرگانان را فراهم آورد. این در حالی ست که پیش از کشتار سیاه – ناشی از شیوع بیماری طاعون از 80 هزار نفر جمعیت فلورانس تعداد 25 هزار نفر در صنعت پارچه های پشمی مشغول به کار بودند.
پشتیبانی بیش از 25 هزار نفر از نهضت پشمینه کاران، دو قیام را در سال های 1345 و 1378 قبل و بعد از طاعون در پی آورد. طی قیام دوم که تحت نام کیومپی شهرت یافت، شهر برای مدت کوتاهی به صحنه
زد و خورد میان قیام کنندگان و حاکمان توانگر بدل شد. پس از سرکوب این قیام، اقتدار خاندان مشهور مدیچی نیز رو به زوال گذاشت و خاندان البیتزی برای مدت کوتاهی (1434 1382) زمام امور شهر را دست گرفت. اینان در واقع از رقبای دیرین خاندان مدیچی (یا مدیسی) در شهر بودند، اما دیری نپایید که کوزیمو مدیچی، به عنوان اولین فرد از خاندان مدیچی، اداره شهر را از پس پرده سیاست در دست گرفت. قدرت کوزیمو در واقع برگرفته از شبکه وسیعی از حامیانش در شهر و اتحاد با مهاجران جدیدی (جنته نووا مردم جدید) بود که به شهر وارد می شدند. البته نقش بانکداران را نیز نباید در سرنگونی خاندان البیتزی از یاد برد. پس از قیام علیه خاندان سابق، کوزیمو مجددا قدرت را به خاندان مدیچی بازگرداند.
پس از مرگ کوزیمو، فرزندش پی یرو قدرت را از آن خود کرد که وی نیز پس از مدت کوتاهی حکومت، قدرت را به نوه کوزیمو، موسوم به لورنزو و مدیچی سپرد؛ لورنزو یکی از بزرگترین حامیان هنر و هنرمندان بود. وی در زمان حکومت خود، از میکل آنجلو، لئوناردو داوینچی و بوتیچلی (که همگی از بزرگترین هنرمندان عصر رنسانس محسوب می شدند) در خلق آثار هنری در شهر فلورانس بسیار استفاده ها کرد.
با مرگ لورنزو در سال 1492 و پایان دوران تبعید پی یرو به سال 1494 که از قدرت برکنار شده بود- اولین دوره حکومت مدیچی ها در فلورانس، با روی کار آمدن انقلابیون و تاسیس مجدد نظام جمهوری خاتمه یافت. با اعدام پی یرو در سال 1498 تحت تاثیر تعالیم افراطی گیرولامو ساوونارولا – خشونت به اوج خود رسید و تناقضات زیادی در عرصه اداره شهر پدید آمد.
با پایان یافتن دوران جمهوری و روی کار آمدن مجدد مدیچی ها، دیدگاه های سیاسی نیکولو ماکیاولی در نحوه اداره شهر تاثیرات بسزایی داشت. وی که در واقع معتقد به ، به کارگیری انواع و اقسام حیل به هنگام اداره امور سیاسی بود، طرح هایی را به منظور تقویت نظام سیاسی در فلورانس در انداخت؛ طرح هایی که از نظر بسیاری از کارشناسان، به جای مثمرثمر بودن، مخرب به نظر می رسیدند. ماکیاولی که به استخدام حاکمان جدید خاندان مدیچی درآمده بود، یکسری کتاب را نیز تحت عنوان تواریخ فلورانسی به رشته تحریر درآورد که در واقع شرح کاملی بودند از تاریخ شهر فلورانس. اما اوضاع به همین منوال سپری نشد و فلورانسی ها مجددا با قیام علیه خاندان مدیچی نظام جمهوری را در 16 مه 1527 بر سر کار آوردند.
درنهایت نیز توسکانی به عنوان یکی از استان های پادشاهی ایتالیا در سال 1861، به این کشور واحد منضم شد. در سال 1865 فلورانس پس از تورین پایتخت ایتالیا شد و اولین پارلمان کشور ایتالیا در این شهر جلسات خود را افتتاح کرد، اما با الحاق نهایی شهر رم به پادشاهی ایتالیا پایتخت نیز به این شهر منتقل شد و فلورانس اهمیت اولیه خود را از دست داد.
فلورانس در عصر رنسانس
طی قرون رنسانس در فلورانس آثار هنری بسیاری ساخته شدند. در این عصر همچنین پژوهش های عظیمی در زمینه های ادبی و علمی در فلورانس به انجام رسیدند. طی دوران تشتت در کلیسای کاتولیک (زمانی که رم و آوینیون فرانسه بر سر مرکزیت کلیسای کاتولیک در رقابت بودند) فلورانس به اوج شکوفایی رسید و به رغم شیوع طاعون در شهر، فلورانس به حرکت سازنده خود ادامه داد.
انسان باید بسیار سر سخت و لجوج و یا شاید بسیار حسود باشد که وقتی چنین ساختمان بزرگی را می بیند فلیپو معمار آن راتحسین نکند . ساختمانی بزرگ و برافراشته به سوی آسمان با سایه ای آنچنان بلند که می تواند بر سر تمامی مردم توسکانی سایه افکند ساخته شده بدون استفاده از تیرهای چوبی بزرگ در مرکز و پیرا مون آن آن موقعیتی که اگر اشتباه نکنیم در زمان ساخت این بنا غیر ممکن به نظر می رسید اثری بزرگ که شاید دربین آثار قدیمی به خوبی شناخته نشده باشد. و یا حتی نام ان به گوش بسیاری نرسیده باشد . این نظر لئون باتیستا دوست برونلسکی در مورد وی است .
برونلسکی از آنچه که رویا و خیال خود بود به عنوان منبع الهام در طراحی به خوبی بهره گرفت وی نقاط پنهان دید و پرسپکتیو را در نقاشی های اوایل دوره رنسانس ایتالیا به خوبی درک کرد و از آنها بهره گرفت . برونلسکی یک آزمایش پیشرفته اجام داد و بک وسیله نوری برای ترکیب یک چشم انداز واقعی با یک نقاشی اختراع کرد در این دستگاه با نگاه کردن از درون یک سوراخ کوچک و با استفاده از انعکاس تصویر در آینه تر کیبی از یک نقاشی موجود و یک منظره واقعی همراه با تصویر آسمان مشاهده می شد بیننده نمی دانست آیا در حال دین یک چشم اندازواقعی است یا ترکیبی الهام بخش از تجسم وواقعیت را مشاهده میکند.

برونلسکی گنبد سانتا ماریا دل فیوره را 84 متر بالاتر از سطح زمین با قطر 42 متر و ارتفاع 32 متر بنا کرد این گنبد از خارج به شکل هشت وجهی است و لی در داخل ساختمان شکل واقعی آن تغییر می یابد وی سازه ای متشکل از 9 دایره که درون پوشش هشت وجهی بیرون گنبد قرار می گرفتند ابداع کرد گنید اصلی از دو پوسته تشکیل شده و شامل حلقه های افقی داخلی و قوس های مدور بود اجزای قوس از طریق نیروی های ایجاد شده توسط وزن خودشان با یکدیگر به تعادل می رسیدند و نگامی که قوس ها با اتمام می رسیدند سازه به پایدای نهایی دست می یافت .
به دلیل آنکه امکان تکمیل قوس ها به صورت همزمان وجود نداشت یک سازه اضافی از مصالح بنایی برای ممانعت از فروریختن خلقه ها بکار برده شده . این قوس ها در فواصل معینی یکدیگر را قطع می کنند این تقاطع با استفاده از یک تیر تقویت کننده از جنس مصالح بنایی به طور عمود بر قوس های افقی که تامین کننده نیروی فشاری از جهات مختلف و مانع از فروریختن حلقه ها بر کف کلیسا بودند به وجود می آمد . با استفاده از آنچه قبلا در ساختمانهای ایرانی و ساختمانهای دوره بیزانس به کار رفته بود برونلسکی روشی غیر معمول ومبتکرانه را که تاکنون در این سرزمین ناشناخته بود ابداع کرد او نه تنها گنبد را طراحی کرد بلکه تمامی تجهیزات را نیز برای بالا رفتن کارگران و بالا بردن مصالح و تجهیزات لازم در طی دوران ساخت طراحی و فراهم نمود هیچ چیز برای تحقق امری که ناممکن به نظر می رسید نادیده گرفته نشده بود طراحی و ساخت در تعادل و هماهنگی کامل بود به دین تر تیب برونلسکی زیباترین و جذاب ترین گنبد دنیا را بعنوان یکی از شاهکارهای معماری برای تمامی دوران خلق کرد.

تفاوت معماری و ورزش در دوره رنسانس و عصر جدید
انسان ها از زمانی که زندگی اجتماعی خویش را آغاز نمودند، به دلایل گوناگون، خواه در قالب مراسم آیینی و خواه در قالب بازی یا حرکات هنری، گردهم می آمدند. این گردهم آیی ها، که بخش مهمی از فعالیت های اجتماعی بشر از روزگار باستان تاکنون به شمار رفته و می رود، در روند تکاملی تاریخ، با گذشت زمان و پیشرفت و دگرگونی شیوه های زندگی آدمی و شروع زندگی شهرنشینی، شکل های متفاوتی به خود گرفته و همواره خود را با شرایط اجتماعی دوران مختلف وفق داده است.

آمفی تئاتر ورونا، ایتالیا، 1900
رویدادهای ورزشی نیز از زمان پیدایش تاکنون به عنوان بخش مهمی از این فعالیت های اجتماعی به شمار می روند. در این میان، مکان های برگزاری این رویدادها یا همان میدان های ورزشی (Sport Arenas) همراه با نمایش پیشرفت های تکنولوژیکی و معمارانه زمان خود، بازتابی از جریان های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و گاه سیاسی زمان خود نیز بوده و هستند.

استادیوم المپیک برلین، آلمان، 1936
در این راستا مسئولان برگزاری هجدهمین دوره بازی های جام جهانی 2006 فوتبال در آلمان، هم زمان با این رویداد مهم جهانی، نمایشگاهی از معماری مجموعه ها و استادیوم های ورزشی را با عنوان "معماری و ورزش: از میدان های باستان تا استادیوم های مدرن"، در موزه معماری مونیخ (Architekturmuseum der TU München) ترتیب داده اند.

استادیوم فلورانس، ایتالیا، 1929 – 1932
این نمایشگاه از یک سو با هدف نمایش تحولات و تنوع معماری های مرتبط با میدان های ورزشی و از سوی دیگر با ارائه مجموعه ای از موفقیت های معماری ـ مهندسی در عرصه سازه استادیوم های ورزشی که منجر به روی آوردن به ساختارهای جدید و ابداع روش های نوین طراحی و پوشش میادین ورزشی شده است، برگزار می شود.

استادیوم فوتبال باری، ایتالیا، 1987- 1990
مدل ها، طرح ها، تصویرسازی ها، نقاشی ها و تصاویر مدارک معماری جمع آوری شده از میدان های دوران باستان، مکان های برگزاری تورنمنت ها در قرون وسطی، ساختمان های ورزشی در دوره رنسانس، مجموعه ای از سالن های ورزشی طراحی شده در قرن 19 و 20 و همچنین استادیوم های ورزشی طراحی شده برای المپیک از موارد به نمایش در آمده در این نمایشگاه می باشند.

مرکز خبری استادیوم کریکت لندن، انگلیس، 1994 – 1999
با آگاهی از این نکته که ورزش به عنوان یک فاکتور اقتصادی قدرتمند و یک رویداد رسانه ای فراگیر و تاثیرگذار، نقش عمده ای در روند تحولات جهانی ایفا می کند، می توان با سرمایه گذاری در حوزه معماری ورزش به نتایج مطلوبی در مسیر توسعه جهانی دست یافت. با مروری بر آثار خلاقانه معماران پیشرویی چون پیر لوییجی نروی (Pier Luigi Nervi) کنزو تانگه (Kenzo Tange)، رنزو پیانو (Renzo Piano)، زاها حدید (Zaha Hadid)، نورمن فاستر (Norman Foster)، هرزوگ و دمورن (Herzog & de Meuron)، گروه فیوچر سیستمز (Future Systems) و بسیاری دیگر، می توان به اهمیت معماری در حوزه ورزش و لزوم توجه به این مهم پی برد.

استادیوم آلیانز آرنا مونیخ، آلمان، 2005

تفاوت اثرهای معماری دردوره رنسانس وعصر جدید

تصاویر ساختمان ها در دوره رنسانس

تصاویر ساختمان ها درعصر جدید

منابع:

http://thumb.shutterstock.com/photos4/display_pic_with_logo/4460/4460,1131047173,1.jpg

http://thumb.shutterstock.com/photos4/display_pic_with_logo/10550/10550,1128372663,1.jpg

http://www.nga.gov/image/a00006/a0000621.jpg

http://www.nga.gov/image/a0000e/a0000e47.jpg

http://www.hamshahri.net
http://mohammadhamed.mihanblog.com/Post-109.ASPX

http://www.akkasee.com/forum/sendmessage.php?do=sendtofriend&t=18

http://www.govashir.com

http://www.jumptochem.com


تعداد صفحات : 48 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود