تفسیر عقلی – اجتهادی
تعریف عقل
«راغب اصفهانی» می گوید: اصل- عَقْل- بند کردن و باز ایستادن است، مثل: عقل البعیر بالعِقَال: بستن شتر با پایبند و طبق کلام امام علی (ع) عقل دو گونه است: عقل طبیعى و فطرى، و عقل اکتسابى از مسموعات، هر گاه عقل فطرى در انسان نباشد عقل اکتسابى و شنیدهها سود نمىدهد چنانکه نور خورشید به چشمى که نور ندارد بهره نمىدهد
عقل اکتسابی عقلى است که انسان را به سوى خوبى هدایت مىکند و از بدى برمىگرداند؛ این عقل همان معنى و مقصودى است که خداوند در آیه: (وَ ما یَعْقِلُها اِلَّا الْعالِمُونَ- 43/ عنکبوت). آن را بیان داشته و هر جائى در قرآن که خداوند در آنجا کفّار را به عدم عقل مذمّت کرده اشاره به عقل اکتسابى و «عقل دوّم» است نه «عقل اوّل»
تعریف عقل در تفسیر عقلی
عقل گاهی به نیروی فکر انسان گفته می شود و گاهی به مدرکات این نیرو که همان علوم کسبی است. از این رو، عقل را به عقل فطری و اکتسابی تقسیم کرده اند؛ البته گاهی هم عقل را به عقل نظری و عملی تقسیم کرده اند.
در بحث روش تفسیر عقلی، گاهی مقصود از عقل همان عقل فطری یا نیروی فکر و قوه ادراک و تعقل است. و این در جایی صورت می پذیرد که تفسیر عقلی و اجتهادی به یک معنا استعمال می شود.
و گاهی مقصود از عقل همان عقل اکتسابی یا مدرکات عقل است که به عنوان قرائن یا دلایل عقلی در تفسیر قرآن مورد استفاده قرار می گیرد. و حکم نظری عقل در ملازمات و عقل برهانی نیز از همین باب است.
تعریف اجتهاد در تفسیر اجتهادی
مقصود از اجتهاد در این جا کوشش فکری و به کار بردن نیروی عقل در فهم آیات قرآن و مقاصد آن است؛ بنابر این، اجتهاد در این جا اعم از اجتهاد مصطلح در علم اصول و فقه است.
یعنی تفسیر اجتهادی در برابر تفسیر نقلی قرار می گیرد که در تفسیر نقلی، بیش تر بر نقل تاکید می شود و در تفسیر اجتهادی بر عقل و نظر و تدبر تاکید می شود.
تاریخچه
وبرخی معتقدند که پیامبر (ص) به اصحاب خویش کیفیت اجتهاد عقلی در فهم نصوص شرعی – از قرآن یا سنت – را تعلیم داده است (محسن عبدالحمید و ایازی)
ریشه ها و نمونه های تفسیر عقلی را می توان در احادیث تفسیری اهل بیت (ع) یافت:
«عبدالله بن قیس» می گوید که از امام رضا(ع) آیه «بل یداه مبسوطتان» (مائده/64) – (بلکه دستان خدا گشاده است) – را شنیدم. به حضرت عرض کردم: آیا برای خدا دو دست این چنین – و با دستم به دستان حضرت اشاره کردم – هست؟ فرمودند: نه، اگر چنین باشد، خدا مخلوق می شود.
در این حدیث حضرت با استفاده از نیروی عقل آیه قرآن را تفسیر کرده اند و دست مادی داشتن خدا را نفی کرده اند. چرا که دست داشتن خدا مستلزم جسم بودن و مخلوق بودن او است و ساحت الهی از این صفات منزه است. پس مقصود از دستان خدا همان قدرت او است.
تاریخچه
برخی آیات قرآن خود در بردارنده برهان های عقلی است، مثل آیه: «لوکان فیهما آلهه الا الله لفسدتا». (انبیا/22) علاوه بر این خود قرآن نیز انسان ها را به تفکر و تعقل و تدبر در آیات فرا می خواند.
آیت الله معرفت : روش اجتهادی (عقلی) در تفسیر قرآن از دوره تابعین شروع شد
در قرون بعدی به ویژه به وسیله معتزله اوج گرفت و در شیعه تفاسیری هم چون تفسیر «تبیان» شیخ طوسی (385 460 – ق) «مجمع البیان» شیخ طبرسی (548 ق) به وجود آمد. و در اهل سنت «تفسیر کبیر» فخر رازی حاصل توجه به این روش بود.
این شیوه در دو قرن اخیر رشد بیش تری کرد و در شیعه تفسیر «المیزان» علامه طباطبائی و مانند آن پدید آمد. و در بین اهل سنت نیز تفسیر «روح المعانی» از آلوسی (م 1270) و «المنار»، رشید رضا (1865 – 1935 م) و… حاصل آن بود.
دیدگاه ها در باره معنای تفسیر عقلی
در مورد مفاد روش تفسیر عقلی، بین صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد:
تفسیر عقلی همان استفاده ابزاری از قراین عقلی در تفسیر است
تفسیر عقلی همان تفسیر اجتهادی است
اصطلاح «تفسیر عقلی اجتهادی» در قبال تفسیر به رای مذموم میباشد
تفسیر عقلی نوعی از تفسیر به رای است
تفسیر عقلی حد وسط تفسیر به رای و تفسیر نقلی است
تفسیر عقلی همان تفسیر قرآن با عقل برهانی است که نقش منبع دارد نه مصباح
استفاده ابزاری از قراین عقلی در تفسیر
آیه الله مکارم شیرازی می نویسند:
منظور از تفسیر به عقل آن است که ما از قراین روشن عقلی که مورد قبول همه خردمندان برای فهم معانی الفاظ و جمله ها، از جمله قرآن و حدیث است، استمداد جوییم.
مثلاً هنگامی که گفته می شود: «ید الله فوق ایدیهم» عقل در این جا می گوید: مسلماً منظور از دست خدا عضو خاصی که دارای پنج انگشت است، نیست؛ بلکه منظور از آن قدرت خدا است که ما فوق همه قدرت ها است. و اطلاق دست بر قدرت، جنبه کنایه دارد.
بررسی: ایشان به یک معنا از تفسیر عقلی به همان استفاده از قراین قطعی عقلی در تفسیر آیات قرآن توجه کرده اند. اما به معنای دیگر تفسیر عقلی که همان تفکر در آیات قرآن و استنباط و اجتهاد از آن ها است، اشاره نکرده اند
تفسیر عقلی همان تفسیر اجتهادی است
آیه الله معرفت می نویسد:
«تفسیر اجتهادی بر عقل و نظر تکیه می کند، بیش تر از آن که بر نقل و آثار تکیه کند تا معیار نقد و پالایش، دلالت عقل رشید و رای درست باشد.»
ایشان یکی از ویژگی های تفسیر تابعین را اجتهاد در تفسیر و تکیه بر فهم عقلی دانسته است سپس در این زمینه ایشان از مدرسه مکه «ابن عباس» و مدرسه کوفه «ابن مسعود» را به عنوان پیش گامان این روش نام می برد. و مثال های متعددی از تفسیر عقلی و اجتهادی آنان می آورد.
«تفسیر عقلی بعدها رواج یافت؛ به ویژه در نزد معتزله و کسانی که راه آنان را می رفتند که عقل را بر ظواهر نقلی مقدم می شمردند.»
بررسی: ایشان تفسیر عقلی و اجتهادی را به یک معنا گرفته اند و در بخشی از نوشته های خویش بر «فهم عقلی» آیات پافشاری کرده اند. و در بخش دیگر بر «حکم عقل رشید» تاکید کرده اند. ولی مرز بین این دو را به طور کامل مشخص نکرده اند پس لازم است این مطلب روشن شود که مقصود آیه الله معرفت از تفسیر عقلی کدام قسم است.
«تفسیر عقلی اجتهادی» در قبال تفسیر به رای مذموم
استاد ایازی در این مورد می نویسند
اصطلاح «تفسیر عقلی اجتهادی» در قبال تفسیر به رای مذموم – که بر اساس هوای نفس و بدعت است – می باشد. و مقصود از آن، روش اجتهادی است که بر اساس قواعد عقلی قطعی در شرح معانی قرآن و تدبر در مضامین آن و تامل در ملازمات بیانی آن، استوار شده است.
ایشان منظور از عقل را در این جا، حکم نظری عقل در ملازمه میان حکم ثابت شرعی یا عقلی و بین حکم شرعی دیگر، دانسته اند.
بررسی: ایشان نیز تفسیر عقلی و اجتهادی را یک سان انگاشته اند؛ ولی در تعریف آن از هر دو قسم تفسیر عقلی یعنی تدبر در مضامین و استفاده از قواعد عقلی قطعی سخن گفته اند. و هم چون آیه الله معرفت مرز آن ها را مشخص نساخته اند.
البته ایشان عقل را در تفسیر عقلی اجتهاد منحصر در حکم نظری عقل در باب ملازمات عقلیه کرده اند که در اصول فقه مطرح شده است و این انحصار دلیلی ندارد. بلکه منظور از عقل در این جا همان عقل اکتسابی یا مدرکات عقل است که شامل همه احکام قطعی عقلی و برهان ها و قراین عقلی می شود؛ اعم از این که در باب ملازمات احکام باشد یا غیر آن.
حکم عقلی بر دو قسم است:
۱. حکم عقل نظری ، و آن درک عقل از واقعیات موجود می باشد (ادراک ما یکون واقعاً)؛
۲. حکم عقل عملی ، و آن ادراک اموری است که شایسته انجام یا ترک می باشد (ادراک ما ینبغی او ما لا ینبغی ان یقع).
تفسیر عقلی نوعی از تفسیر به رای است
استاد شیخ خالد عبدالرحمن العک می نویسند:
«تفسیر عقلی مقابل تفسیر نقلی است، که بر فهم عمیق …از معانی الفاظ قرآن تکیه می کند. البته بعد از آن که مدلول عبارات قرآنی و دلالت های آن ها را درک کرد. پس تفسیر عقلی بر اجتهاد در فهم نصوص قرآنی و درک مقاصد آن از مدلول ها و دلالت های آیات استوار است.و دانشمندان «تفسیر عقلی» را به «تفسیر به رای» نام گذاری کرده اند.»
دکتر ذهبی در خصوص بحث تفسیر به رای می نویسد:
«مقصود از رای در این جا اجتهاد است، پس تفسیربه رای همان تفسیر قرآن به اجتهاد است.»
سپس تفسیر به رای را به دو قسم ممدوح و مذموم تقسیم می کند. و تفسیر به رای ممدوح را همان تفسیر عقلی معرفی می کند که ممکن است با تفسیر نقلی (ماثور) تعارض پیدا کند و راه حل های تعارض را بیان می دارد. و این روش تفسیر به رای ممدوح (تفسیر عقلی) را جایز می شمارد و تفسیرهای متعددی هم چون «مفاتیح الغیب» فخررازی «روح المعانی» آلوسی و… را نام می برد که از این روش پیروی کرده اند
بررسی
ما در بحث تفسیر به رای روشن ساختیم که تفسیر عقلی و تفسیر اجتهادی غیر از تفسیر به رای است. و با هم تفاوت های اساسی دارند. که در این جا به طور کوتاه اشاره می کنیم:
در تفسیر به رای، شخص مفسر بدون توجه به قراین عقلی و نقلی، اقدام به تفسیر قرآن بر اساس سلیقه و نظر شخصی می کند؛ اما در تفسیر عقلی، مفسر به قراین و دلایل قطعی عقلی توجه می کند و بر اساس آن ها قرآن را تفسیر می کند
و در مورد تفسیر اجتهادی نیز بیان شد که اجتهاد دو قسم است: اول استنباط بدون مراجعه به قراین عقلی و نقلی که نوعی تفسیر به رای است و استنباط و اجتهاد مفسر از آیه بعد از مراجعه به قراین عقلی و نقلی که صحیح و معتبر است و تفسیر به رای به شمار می آید. و در همان بحث بیان کردیم که تقسیمِ تفسیر به رای، به دو قسم ممدوح و مذموم مبنای صحیحی ندارد و در روایات تفسیر به رای به طور مطلق منع و مذمت شده است.
تفسیر عقلی حد وسط تفسیر به رای و تفسیر نقلی
استاد عمید زنجانی تحت عنوان «تفسیر عقلی و اجتهادی» می نویسند:
«مشهورترین روش و مبنای تفسیری که در طی قرون اسلامی همواره در میان دانشمندان اسلامی و مفسران قرآن معمول بوده، تفسیر اجتهادی است این نوع تفسیر را می توان حد وسط بین دو نوع تفسیر دیگر، یعنی تفسیر به رای (طبقه افراطی) و تفسیر نقلی (طبقه تفریطی) دانست.» سپس این روش تفسیر عقلی و اجتهادی را به اصحاب پیامبر(ص) و تابعین نسبت می دهند
ایشان با اعتراف به مبهم بودن مرز تفسیر اجتهادی با تفسیر به رای تلاش می کند که در این مورد ملاک روشنی ارائه کند و در نهایت می نویسند:
«در این روش، مفسر باید از تحمیل رای و نظریه به دست آمده از غیر قرآن، به آیات و تطبیق آن با مطالبی که مناسبت لفظی و معنوی با ظاهر آیات ندارد، اکیداً خود داری نماید.»
بررسی
مرزبندی ایشان بین تفسیر به رای با تفسیر عقلی امری لازم است. اما ایشان هم تفسیر عقلی را با تفسیر اجتهادی و تدبر در آیات همراه با توجه به روایات یک سان انگاشته اند و از قسم دوم تفسیر عقلی یعنی استفاده از قراین و برهان های عقلی در تفسیر قرآن به طور صریح یاد نکرده اند. و مرز این دو قسم از تفسیر عقلی را در تعریف روشن نساخته اند.
تفسیر عقلی همان تفسیر قرآن با عقل برهانی است که نقش منبع دارد نه مصباح
استاد آیه الله جوادی آملی در مورد «تفسیر قرآن به عقل» می نویسند:
«یکی از منابع علم تفسیر و اصول بررسی و تحقیق برای دست یابی به معارف قرآنی، عقل برهانی است. که از مغالطه، وهم و تخیل محفوظ باشد».
و در ادامه اضافه می کند که:«تحقیق درباره تفسیر «قرآن به عقل» گذشته از لزوم آشنایی با علوم قرآنی، نیازمند بررسی شرایط برهان و موانع آن است تا بتوان از برهان عقلی بهره برد و از آسیب مغالطه مصون ماند».
سپس ایشان تفسیر عقلی را به دو گونه تقسیم کرده و می نویسند:
«تفسیر عقلی، یا به تفطن(دریافتن) عقل از شواهد داخلی و خارجی صورت می پذیرد، به این که عقل فرزانه و تیزبین معنای آیه ای را از جمع بندی آیات و روایات دریابد که در این قسم، عقل نقش «مصباح» دارد و نه بیش از آن، و چنین تفسیر عقلی مجتهدانه چون از منابع نقلی محقق می شود، جزو تفسیر به ماثور محسوب می گردد، نه تفسیر عقلی، و یا به استنباط برخی از مبادی تصوری و تصدیقی از منبع ذاتی عقل برهانی و علوم متعارفه صورت می پذیرد که در این قسم، عقل نقش منبع دارد، نه صرف مصباح.
بنابراین، تفسیر عقلی مخصوص به موردی است که برخی از مبادی تصدیقی و مبانی مستور و مطو ی برهان مطلب به وسیله عقل استنباط گردد و آیه مورد بحث بر خصوص آن حمل شود.»
بررسی
مرزبندی و جداسازی واضح بین عقل مصباح و عقل منبع در تفسیر قرآن، امری لازم و صحیح است که از ابتکارات آیه الله جوادی به شمار می آید.
اما این که ایشان استفاده از عقل مصباحی را جزئی از تفسیر به ماثور دانسته اند نه تفسیر عقلی، قابل تامل است.
توضیح این که کاربرد عقل در تفسیر قرآن دو گونه است:
الف: کاربرد ابزاری و برهانی (یا عقل منبع) که از استدلال ها و قراین عقلی در تفسیر استفاده کنیم.
ب: کاربرد اجتهادی (یا عقل مصباح) که به وسیله عقل در آیات و روایات تدبر کنیم یا به جمع بندی آیات و روایات بپردازیم.
بنابر دیدگاه آیه الله «جوادی» تفسیر اجتهادی قسمی از تفسیر ماثور، و بنابر دیدگاه مشهور تفسیر اجتهادی قسمی از تفسیر عقلی است
تذکر
براساس دیدگاه مشهور، تفسیر اجتهادی، تفسیر عقلی به شمار آمده است؛ چرا که در تفسیر اجتهادی از نیروی فکر و عقل در جمع بندی مطالب استفاده شده است، اما از آن جا که این کارکرد عقل در همه روش های تفسیری وجود دارد پس باید بر اساس این دیدگاه تمام روشهای تفسیری را روش عقلی نامید. بنابراین، با دقت در مطلب روشن می شود که اصل این نام گذاری مخدوش و اشکال آیت «الله جوادی آملی» بر مشهور وارد است.
اما اگر بخواهیم در مباحث روش های تفسیری بر اساس اصطلاح مشهور حرکت کنیم، لازم است تفسیر عقلی را به دو نوع تفسیر عقلی اجتهادی و تفسیر عقلی برهانی تقسیم کنیم
دلایل موافقان تفسیر عقلی و اجتهادی
قرآن: به طور مکرر مردم را به تعقل و تدبر در آیات خویش فرا می خواند بلکه کسانی را که در قرآن تدبر نمی کنند، سرزنش می کند.
روایات:عقل به عنوان حجت باطنی معرفی شده است
امام کاظم(ع):ای هشام، خدا بر مردم دو حجت قرار داده است: یکی حجت ظاهر و دیگری حجت باطن؛ اما حجت ظاهر رسولان و پیامبران و امامان هستند و حجت باطن عقل ها.
سیره:
فعل و کلام معصوم حداقل دلالت بر جواز دارد
سیره همیشگی مفسران بزرگ اسلام هم چون شیخ طوسی در «تبیان» و شیخ طبرسی در «مجمع البیان» و … آن بوده که از روش عقلی و اجتهادی در تفسیر استفاده می کرده اند
بنای عقلا:
در مورد هر کلامی به ظاهر گفتار گوینده توجه نموده، مقاصد و معانی کلام وی را از طریق قواعد ادبی و دلالت لفظی و قراین موجود به دست می آورند و شارع اسلام نیز از این روش عقلایی منع نکرده و روش جدیدی اختراع و ابلاغ نکرده است
روایات تفسیری به اندازه همه آیات قرآن نیست و تفسیر همه آیات را بیان نمی کند
بسیاری از آیات قرآن مشکل است: مثل آیات مربوط به عرش، کرسی، یدالله، سمیع و بصیر بودن خدا و آیه: «لو کان فیهما آلهه الا الله لفسدتا و…»
دلایل مخالفان تفسیر عقلی و اجتهادی و پاسخ ما به این دلایل
دلیل اول: سخن معصومین علیه السلام
امام علی بن الحسین(ع): براستی که دین خدا از راه عقل به دست نمی آید. از پیامبر (ص) و ائمه (ع) حکایت شده که : تفسیر قرآن جایز نیست مگر به وسیله روایت صحیح و نص صریح. بنابر این روایت، تنها راه رسیدن به مراد خدا و احکام الهی در دین، راه نقل است.
پاسخ:
اول: این که این گونه احادیث در مقابل مخالفان اهل بیت و کسانی صادر شده است که به قراین نقلی و سخنان معصومان (ع) توجه نمی کردند و تفسیر به رای می نمودند و صلاحیت و شرایط اجتهاد را نداشتند
دوم: آن که منظور از عدم کاربرد عقل در این گونه احادیث آن نیست که انسان از نیروی فکر و اجتهاد در دین (و قرآن) استفاده نکند بلکه منظور آن است که دین خدا را بر اساس دیدگاه های شخصی و رای خود تفسیر و بیان نکند
سوم: این که روایت صافی مرسل است و از نظر سندی اعتبار ندارد
چهارم: این که اگر ظاهر این احادیث را اخذ کنیم با احادیثی که ما را به قرآن ارجاع می دهد و دعوت به تفکر و تدبر در آن می کند، متنافی می شود.
دلیل دوم: سخن «امین استر آبادی»
محمد امین استر آبادی : من می گویم : چون این جماعت (اصولیون) در بسیاری جاها به صرف عقل اکتفا کرده اند در بسیاری از مباحث کلامی و اصولی با روایات متواتر اهل بیت(ع) به مخالفت بر خاسته اند.
پاسخ: استفاده از عقل به معنای نفی روایات، صحیح و معتبر نیست. و اگر کسانی در این مورد به خطا رفته اند و به بهانه عقل گرایی با روایات متواتر اهل بیت (ص) مخالفت کرده اند، این مطلب باید دلیل بر بیراهه رفتن آن افراد دانست نه دلیل محکومیت عقل و روش تفسیر عقلی و کاربرد عقل در دین
دلیل سوم: سخن سید نعمت الله جزایری
به نظر من دیدگاه کسانی که دلیل عقل را با تمام اقسام آن حجت نمی دانند، حق است چون شارع باب عقل را بسته و آن را از ورود به احکام الهی منع کرده است
پاسخ: ما در مبحث دلایل موافقان تفسیر عقلی اثبات کردیم که عقل حجت باطنی است
دلیل چهارم: سخن شیخ حر عاملی
روشن است که صرف عقل نمی تواند مستقلاً مراد خدا را به دست آورد و روشن سازد و اگرعقل (به تنهایی) کافی بود، مردم به پیامبر و امام نیازی نداشتند و اختلاف در شرایع و ادیان وجود نمی داشت
پاسخ: مطلبی که «شیخ حر عاملی» بیان کرده اند به یک معنا مورد قبول ما است؛ یعنی ما هم در مبحث دلایل موافقان تفسیر عقلی به این نتیجه رسیدیم که عقل از احکام شرعی پرده بر می دارد؛ ولی این مطلب به صورت موجبه کلیه اثبات نشد که عقل بتواند همه جزئیات احکام و مراتب و بطون قرآن را کشف کند. بنابراین، انسان از وحی و نقل بی نیاز نمی شود.
اما اگر مقصود «شیخ» آن باشد که عقل اصلاً نمی تواند مقصود خدا را کشف کند و احکام عقلی حجت نیست، این مطلب مورد قبول مانیست؛ چون به وسیله دلایل موافقان تفسیر عقلی مردود می شود
دلیل پنجم: اعتقاد اشاعره :
منشا هر تکلیفی حکم شارع است نه عقل، و بر ادراکات عقلی تکیه نمی شود؛ آن گونه که بر حکم شارع تاکید می شود
پاسخ: عقل کاشف حکم شرع است؛ یعنی عقل انسان حکم مخالف شرع صادر نمی کند «کلما حکم به العقل حکم به الشرع.»
برای مثال، اگر عقل ملاک قطعی چیزی را آشکار ساخت و حکم قطعی صادر کرد از راه ملازمه، متوجه می شویم که نظر شارع نیز همین است پس منشا هر تکلیفی را باید شارع دانست، اما ادراکات قطعی عقل نیز معتبر است.
دلیل ششم: روایات ممنوعیت تفسیر به رای، در حقیقت تفسیر اجتهادی را منع می کند
گونه های تفسیر عقلی
با دقت در روش تفسیر عقلی و اجتهادی و با بررسی دیدگاه های صاحب نظران می توان اقسام و گونه های مختلفی را در تفسیر عقلی و اجتهادی یافت، که اینک مهم ترین آن گونه ها و مثال های مناسب هر کدام را بیان می کنیم
اولین تقسیم: تفسیر عقلی به دو معنای تفسیر اجتهادی و تفسیر قرآن به وسیله برهان های عقلی
تفسیر اجتهادی
استفاده از عقل برهانی در تفسیر
تفسیر اجتهادی:
برخی از اندیشه ورزان، تفسیر عقلی را به معنای تفسیر اجتهادی گرفته اند که عبارت است از به کار بردن نیروی عقل در جمع بندی آیات و روایات و مطالب تفسیری و استنباط خردمندانه مفسر از آن ها. این نوع تفسیر عقلی در برابر تفسیر نقلی است.
اجتهاد خردمندانه در چند جا کاربرد بیشتری دارد:
در جمع بین آیات، یعنی در تفسیر قرآن به قرآن
در جمع بین روایات و رفع تعارض آن ها در تفسیر روایی
در جمع بندی اقوال مفسران و نتیجه گیری از آن ها
در جمع بین آیات و روایات مربوط به آیات الاحکام و اجتهاد و استنباط احکام شرعی از آن ها
فهم و تفسیر آیاتی که در ذیل آن روایتی حکایت نشده است
فهم مقاصد آیات قرآن و سوره ها
فهم درس ها و پیام های عبرت آموز قصه های قرآنی وپاک کردن آن ها از زمان و مکان و تطبیق قواعد و پیام های آن بر زندگی امروز بشر، به منظور روشن ساختن راه صحیح زندگی
فهم ابعاد اعجاز قرآن (اعجاز بلاغی، علمی و…
استفاده از عقل برهانی در تفسیر:
گفته شد که شماری از کارشناسان تفسیر، تفسیر عقلی را به معنای استفاده از عقل برهانی و قراین عقلی می دانند. در این صورت، عقل منبع هست و احکام شرعی و حقایق کتاب الهی را کشف می کند.
این گونه روش تفسیری در دو صورت کاربرد بیشتری دارد:
گاهی در این نوع از تفسیر عقلی، دلایل و برهان های قطعی عقلی قرینه ای برای تفسیر آیات قرار می گیرد. و هر گاه ظاهر آیه ای با برهان عقلی سازگار نبود، آن برهان قرینه ای می شود تا دست از ظاهر آیه برداریم و آن را تاویل کنیم. برای مثال، در تفسیر آیه: «یدالله فوق ایدیهم» (فتح/ 10)
گاهی عقل برهانی و برهان های عقلی برای فهم بهتر آیات مربوط به برهان خداشناسی قرآن مورد استفاده قرار می گیرد. برای مثال، درباره برهان نظم که در آیات زیادی از قرآن به نمونه ها و مصادیق آن اشاره شده و نیز در مورد آیه: «لو کان فیهما آلهه الا الله لفسدنا» (انبیا/22) و این که آیا برهان تمانع را می گوید یا برهان دیگر
دومین تقسیم: برخی از صاحب نظران، تفسیر عقلی اجتهادی را به سه دسته تقسیم کرده اند
تفسیر عقلی اجتهادی تفریطی، یعنی جمود بر استدلال های کلامی در تفسیر قرآن
تفسیر عقلی اجتهادی افراطی، یعنی تفسیر عقلی قرآن که تاویل های بعیدی در آن به کار برده شود
تفسیر عقلی اجتهادی معتدل – تفسیری واسطه بین افراط و تفریط – که روش درستی به حساب می آید. در این روش، اصولی به کار می رود و بر تفسیر قرآن به قرآن تکیه می شود و متشابهات به محکمات و به سنت صحیح ارجاع داده می شود. تا احکام الهی استنباط شود. و هنگامی که اشکال پیدا می شود.برخی آیات متشابه تاویل می شود
افراط در عقل گرایی = تفسیر به رای
«رشید رضا» در تفسیر خود در مورد داستان گاو بنی اسرائیل و دستور کشتن یک گاو و زدن قسمتی از آن به بدن مقتول و زنده شدن آن مرده و مشخص شدن قاتل او، می گوید: مقصود از احیا در این آیه معنای مجازی آن است که گفته اند معنای زنده گردانیدن مردگان حفظ خون آنهاست.
ایشان در مورد معجزات حضرت عیسی (ع)در زنده کردن مردگان و خلق پرنده، امکان این معجزات را می پذیرد اما وقوع آنها را منکر می شود.
و از همین باب است که گفتند: ملایکه و جن دلیل عقلی ندارند و «جن» را به معنای میکروب دانستند که به طور نامحسوس در بدن انسان اثر می کند.
سومین تقسیم: «شیخ خالد عبدالرحمن العک»برای بیان روش اجتهاد عقلی در تفسیر، آن را شامل انواع بیانات فوق می داند
کشف و اظهار معانی معقولی که نصوص قرآنی، آن را در بر دارد
استنباط اسرار قرآنی بر اساس طاقت بشری
استخراج مقاصد آیات قرآن و توجیهات آن ها
باز خوانی عبرت در قصه های قرآنی و روشن کردن موعظه های آن
آشکار کردن عظمت قرآن در بلاغت آن که معجزه است
و در پایان، نتیجه می گیرند که روش اجتهاد عقلی در تفسیر قرآن کریم شامل انواع روشن گری و کشف و بیان آیات قرآنی می شود.
معیارهای تفسیر عقلی و اجتهادی
شرایط عام مفسر و تفسیر معتبر
این شرایط همچون آگاهی از ادبیات عرب، لغت، علوم قرآن، ممارست در تفسیر و آگاهی از نظرات مفسران، مجهز بودن به دانش فقه و اصول و آگاهی های تاریخی و جغرافیایی – جزیره العرب – و اطلاعات لازم در زمینه علوم نقلی و عقلی و تجربی
شرایط خاص برای تفسیر عقلی و اجتهادی
شخص مفسر با توجه به علومی که کسب کرده و استعدادی که دارد، قادر به اجتهاد در تفسیر باشد
توجه به تمام قراین عقلی و نقلی – همانند روایات معتبر تفسیری – آیه قبل از تدبر و تفکر و استنباط و اجتهاد
پرهیز از تحمیل رای و نظر خویش بر قرآن که از غیر قرآن بدست آمده است؛ یعنی مطالبی را که مناسبت لفظی و معنوی با ظاهر آیه ندارد بر قرآن تحمیل نکند
استفاده از برهان های قطعی عقلی به عنوان قراین عقلی در تفسیر
مفسری که می خواهد تفسیر عقلی برهانی ارائه نماید، باید به قدر کافی با برهان های عقلی آشنا باشد. و مقدمات منطقی و فلسفی آن را بداند و شرایط برهان و مغالطه را رعایت نماید
لازم است با مسئله توهم تعارض عقل و دین و موارد تعارض تفسیر عقلی و نقلی و راه حل های آن آشنا باشد.
عدم رعایت شرایط فوق و تفسیر عقلی و اجتهادی قرآن بدون آن ها غالباً به تفسیر به رای خواهد انجامید که حرام است
صلوات