تارا فایل

پاورپوینت تفسیر آیات 61توبه ،8عنکبوت و 92یوسف


تفسیر آیات 61توبه ،8عنکبوت و 92یوسف

توبه61:وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُوْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ اُذُنٌ قُلْ اُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُوْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُوْمِنُ لِلْمُوْمِنِینَ وَ رَحْمَهٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ یُوْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ اَلِیمٌ
از آنها کسانى هستند که پیامبر را آزار مى‏دهند و مى‏گویند: (او آدم خوش‏باورى است!) بگو: خوش‏باور بودن او به نفع شماست! (ولى بدانید) او به خدا ایمان دارد؛ و (تنها) مومنان را تصدیق مى‏کند؛ و رحمت است براى کسانى از شما که ایمان آورده‏اند!) و آنها که رسول خدا را آزار مى‏دهند، عذاب دردناکى دارند!

درباره گروهى از منافقان نازل شده ، که دور هم نشسته بودند و سخنان ناهنجار، درباره پیامبر(ص) مى گفتند.
اذن :گوش
به اشخاصى که زیاد به حرف مردم گوش مى دهند، نیز اطلاق مى شود.
وجود آن در یک رهبر کاملا لازم است :
جهت حفظ محبت و اتحاد و وحدت و آبروی آن ها وباقی ماندن امکان توبه مجدد
پیامبر گوش به سخنانى مى دهد که به نفع آن ها ست :
شنیدن وحی الهی و استماع پیشنهاد مفید
شنیدن و پذیرفتن سخنان مومنان راستین
پذیرفتن عذر خواهی افراد در مواردی که به نفع آن ها وجامعه است .

شان نزول :این حسن است نه عیب !

پیامبر دو گونه برنامه دارد:
حفظ ظاهر و جلوگیرى از پرده درى
مرحله عمل توجه به فرمان هاى خدا و پیشنهادها و سخنان مو منان راستین
ویژگی یک رهبر واقعبین است و تامین منافع جامعه جز از این راه ممکن نیست.

درجات رحمت :
قابلیت و استعداد
بالقوه براى همه جهانیان مایه رحمت
فعلیت
بالفعل مخصوص مو منان
عذابى دردناک برای عیب جویان

سازگاری عمومیت (رحمه للعالمین) در برخی آیات با تخصیص (رحمت براى مومنین) در این آیه :

آیه 8 سوره عنکبوت: وَ وَصَّیْنَا الْاِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْناً وَ اِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما اِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَاُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ترجمه : ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکى کند و اگر آنها تلاش کنند که براى من شریکى قائل شوى که به آن علم ندارى ، از آنها اطاعت مکن ، بازگشت همه شما به سوى من است و شما را از آنچه انجام مى دادید با خبرخواهم ساخت .

شان نزول : بعضى از کسانى که در مکه و قبل از هجرت ، به رسول خدا (ص) ایمان آورده بودند، از ترس فتنه اى که از ناحیه مشرکین تهدیدشان مى کرد، از ایمان خود برگشته بودند، چون مشرکین مرتب آنان را دعوت مى کردند به اینکه از ایمان به آنجناب برگردند، و ضمانت مى دادند که اگر برگردید هر ضررى از این بابت دیدید جبران مى کنیم ، همچنان که اگر برنگردید آن قدر شکنجه تان مى کنیم تا به کیش ما برگردید.
و گویا از این عده که از ایمان خود رجوع کرده اند کسانى بوده اند که رجوعشان به خاطر مجاهدت و تهدید و تشویق پدر و مادرشان بوده ، مانند بعضى از فرزندان مشرکین و این آیه درباره این عده نازل شده است.

یکى از مهمترین آزمایشهاى الهى مساله تضاد خط ایمان و تقوا، با پیوندهاى عاطفى و خویشاوندى است ، قرآن در این زمینه تکلیف مسلمانان را به روشنى بیان کرده است.
ما به انسان توصیه کردیم نسبت به پدر و مادرش نیکى کند:
این مساله پیش از آنکه یک لازم تشریعى باشد به صورت یک قانون تکوینى در نهاد همه انسانها وجود دارد. چرا که این قانون مخصوص به مومنان نیست ، بلکه هر کس شایسته نام انسان است باید در برابر پدر و مادر حق شناس باشد.
اگر آن دو (پدر و مادر) تلاش کنند و به تو اصرار ورزند که براى من شریکى قائل شوى ، که به آن علم ندارى،از آنها اطاعت مکن :
پیوند عاطفى با پدر و مادر نمى تواند بر پیوند انسان با خدا و مساله ایمان حاکم گردد.

برترین توصیه نسبت به پدر و مادر

مفهوم جاهداک به کار گرفتن نهایت تلاش و کوشش و اصرار آنها است.
مالیس لک به علم(چیزى که به آن علم ندارى ) اشاره به منطقى نبودن شرک است ، چون اگر واقعا شرک صحیح بود، دلیلى بر آن وجود داشت ،به تعبیر دیگر جائى که انسان علم به چیزى نداشته باشد باید از آن پیروى نکند، تا چه رسد به اینکه علم به بطلان آن داشته باشد.
هیچ چیز نمى تواند بر ارتباط انسان با خدا حاکم گردد که آن مقدم بر همه چیز است،حتى بر پیوند با پدر و مادر که نزدیکترین پیوندهاى عاطفى است.

” بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از اعمالى که انجام مى دادید آگاه مى سازم و پاداش و کیفر آن را بى کم و کاست دراختیارتان خواهم گذاشت ”:
این جمله در حقیقت تهدیدى است براى کسانى که راه شرک را مى پویند، و کسانى که دیگران را به این راه دعوت مى کنند، زیرا صریحا ً مى گوید: خداوند حساب همه اعمال آنها را نگاه مى دارد و به موقع تحویل آنها مى دهد.

نیکى به پدر و مادر

قبلا ًدر سوره اسراء لقمان و احقاف نیز به این موضوع مهم اشاره شده است .

در حقیقت اسلام برترین احترام را براى این دو تن قائل است ، که حتى در صورت مشرک بودن ، و دعوت به شرک کردن که منفورترین کارها در نظر اسلام است بازهم حفظ احترام آنها را در عین عدم پذیرش دعوت آنها به شرک واجب مى شمرد.

این در واقع یکى از آزمایشهاى بزرگ الهى است چرا که گاهى آنها به سالهائى از عمر مى رسند که نگهدارى و تحملشان مشکل مى شود، اینجا است که باید فرزندان ، امتحان خود را در زمینه حقشناسى و اطاعت فرمان خدا بدهند، و از پدران و مادران به بهترین وجه نگاهدارى کنند.

در حدیثى از پیامبر(ص) آمده که شخصى خدمتش آمد و عرض کرد: من به چه کسى نیکى کنم ؟ فرمود: به مادرت ، دوباره سو ال کرد: بعد از او به چه کسى ؟ فرمود : به مادرت ، بار سوم سو ال کرد: بعد از او به چه کسى ؟ باز فرمود: به مادرت ! و در چهارمین بار توصیه پدر و سپس سایر بستگان را به ترتیب نزدیکى آنها با انسان فرمود.
در حدیث دیگرى که در بسیارى از کتب آمده است پیامبر(ص) فرمود: الجنه تحت اقدام الامهات : بهشت زیر پاى مادران است و تنها از طریق خضوع و همچون خاک راه بودن در برابر آنها مى توان به بهشت برین راه یافت.

آیه : قَالَ لا تَثرِیب عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ هُوَ اَرْحَمُ الرَّحِمِینَ(92)
ترجمه :
گفت امروز ملامت و توبیخى بر شما نیست خداوند شما را مى بخشد، و ارحم الراحمین است .

حضرت یوسف که به هنگام پیروزیش حاضر نبود شرمندگى برادرانش ادامه یابد، و یا اینکه به ذهنشان خطور کند که ممکن است وی در مقام انتقامجوئى بر آید، با این جمله به آنها امنیت و آرامش خاطر داد و گفت : امروز هیچگونه سرزنش و توبیخى بر شما نخواهد بود.
براى اینکه به آنها خاطرنشان کند که نه تنها حق او بخشوده شده است، بلکه حق الهى نیز در این زمینه با این پشیمانى قابل بخشش است، افزود: خداوند نیز شما را مى بخشد،چرا که او ارحم الراحمین است.

از حق خود گذشت
اطمینان دادن از حق الله وبخشش خدا
نهایت بزرگوارى حضرت یوسف

بزرگوارى یوسف
در روایتی آمده است که برادران یوسف ، پس از این ماجرا پیوسته ، شرمسار بودند، یکى را به سراغ او فرستادند و گفتند: تو هر صبح و شام ما را بر کنار سفره خود مینشانى ، و ما از روى تو خجالت میکشیم ، چرا که آنهمه جسارت کردیم ، یوسف براى اینکه نه تنها کمترین احساس شرمندگى نکنند، بلکه وجود خود را بر سر سفره او، خدمتى به او احساس کنند، جواب داد : ”مردم مصر تاکنون به چشم یک غلام زر خرید به من مینگریستند، و به یکدیگر می گفتند: منزه است خدائى که غلامى را که به بیست درهم فروخته شد به این مقام رسانیده . اما حال که شما آمده اید و پرونده زندگى من براى این مردم گشوده شده ، می فهمند من غلام نبوده ام ، من از خاندان نبوت و از فرزندان ابراهیم خلیل هستم و این مایه افتخار و مباهات من است .

برادران یوسف ، سخت ترین ضربه ها را به یوسف زده بودند، اما اکنون همگى در برابر او قرار گرفته اند و تمام قدرت در دست او است ، ولى یوسف نه تنها هیچگونه کینه اى در دل نگرفته ، بلکه این موضوع او را رنج مى دهد که نکند برادران به یاد گذشته بیفتند و ناراحت شوند و احساس شرمندگى کنند.
به همین دلیل نهایت کوشش را به خرج مى دهد که این احساس را از درون جان آنها بیرون براند و حتى از این بالاتر، مى خواهد به آنها بفهماند که آمدن شما به مصر از این نظر که وسیله شناسائى بیشتر من در این سرزمین و اینکه از خاندان رسالتم ، نه یک غلام کنعانى که به چند درهم فروخته شده باشم براى من مایه فخر و مباهات است .

به هنگام پیروزى بر دشمن ، انتقامجو و کینه توز نباشید.
پیامبر در شرایط مشابهی هنگام پیروزی بر مشرکان در جریان فتح مکه کنار خانه کعبه آمده و فرمود :شکر خداى را که وعده اش تحقق یافت و بنده اش را پیروز کرد و گروههاى دشمن را منهزم ساخت ". سپس رو به مردم کرد و فرمود: چه گمان مى برید اى جمعیت قریش که در باره شما فرمان بدهم ؟ آنها در پاسخ گفتند ما از تو جز خیر و نیکى انتظار نداریم ، تو برادر بزرگوار و بخشنده و فرزند برادر بزرگوار ما هستى ، و الان قدرت در دست تو است ، پیامبر فرمود: و من در باره شما همان میگویم که برادرم یوسف در باره برادرانش به هنگام پیروزى گفت : لا تثریب علیکم الیوم : امروز روز سرزنش و ملامت و توبیخ نیست .

شکرانه پیروزى

با تشکر از
توجه شما


تعداد صفحات : 17 | فرمت فایل : .ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود