به نام خدا
اصول و مبانی مدیریت دانش
مقدمه
مدیریت دانش، مدیریت دانایی یا مدیریت اندوخته های علمی : Knowledge management به معنای در دسترس قرار دادن نظام مند اطلاعات و اندوخته های علمی است، به گونه ای که به هنگام نیاز در اختیار افرادی که نیازمند آنها هستند، قرار گیرند تا آنها بتوانند کار روزمره خود را با بازدهی بیشتر و موثرتر انجام دهند. مدیریت دانش شامل یک سری استراتژی و راهکار برای شناسایی، ایجاد، نمایندگی، پخش و تطبیق بینش ها و تجارب در سازمان می باشد. برنامه اجرایی مدیریت اندوخته های علمی بر این دو جزء اصلی بنا می شود. ازآنجا که تحقیقات کاربردی در حوزه مدیریت دانایی نسبتاً جدید است، در این خصوص تعریف خاص و دقیقی که مورد قبول محققین قرار گیرد وجود ندارد. آنچه مسلم است آن که می توان با آشنایی با تعاریف گوناگون، ابعاد و مصادیق این امر را بیشتر شناخت و آن را بهتر به کار گرفت.
یکی از شاخه های فرعی اقتصاد دانش است؛ مدیریت دانش، کاملاً یک روش جدید مدیریت را معرفی می کند. این مفهوم بر تبدیل موهبتهای عقلانی کارکنان و سازماندهی نیروهای سودمند درونی اعضاء کارکنان – نیروی رقابت و ارزش جدید- عمل می کند. مدیریت دانش بر پیوند اطلاعات با اطلاعات، اطلاعات با فعالیت ها و اطلاعات با فرد- برای تحقق اشتراک دانش (از قبیل دانش ضمنی و دانش صریح) توجه دارد؛ و با مدیریت اطلاعات کاملاً متفاوت است. کارکردهای سنتی کتابخانه؛ گردآوری، پردازش، اشاعه، ذخیره سازی، بهره برداری از اطلاعات مدرک به منظور فراهم آوردن خدمت برای جامعه است. در دوره اقتصاد دانش، کتابخانه به عنوان گنجینه دانش بشری، سهیم شدن در پیشرفت دانش و حلقه ارتباطی مهم در زنجیره پیشرفت دانش خواهد بود.
مدیریت دانش
فرایندی است که طی آن سازمان به تولید ثروت از دانش یا سرمایه فکری خودمی پردازد مدیریت دانش یعنی استفاده خلاق، موثر و کارآمد از کلیه دانش ها و اطلاعات در دسترس سازمان به نفع مشتری و در نتیجه به سود سازمان مدیریت دانش استفاده از تجربه و دانش فردی و جمعی از طریق فرایند تولید دانش، تسهیم دانش و بکارگیری آن به کمک فناوری به منظور دستیابی به اهداف سازمان (بقایی نیا، 1386) مدیریت دانش بکارگیری سرمایه فکری برای تفوق سازمان در رقایت با سازمان های همتا، همچنین پاسخ های نوآورانه ای برای چالش های جدید و اهرمی برای عمل و یک میانجی است (علاقه بند،1382) مدیریت دانش بعنوان جمع آوری، توز یع و استفاده کارا از منابع دانش تعر یف شده است
مدیریت دانش به عنوان مجموعه ای از رویه ها، ز زیرساخت ها و ابزارها ی فنی و مدیریتی است که در جهت خلق، تسهیم و بکارگیری اطلاعات و دانش در درون و بیرون سازمان ها طراح ی شده اند (بون فور، 2003). مرکز بهره وری و کیفیت آمریکا، مدیریت دانش را فرایند گسترده کسب، سازماندهی، انتقال و استفاده از اطلا عات در سازمان می داند. تعاریفی که سایر نظریه پردازان از مدیریت دانش ارائه می نمایند ما را در شناخت هر چه بیشتر آن یاری می رساند.
کارلس آرمسترانگ: مدیریت دانش فعالیتی سازمانی است که هدف از آن بوجود آوردن محیطی اجتماعی و فنی است که بتوان در آن محیط دانش تولید کرده و آن را با دیگران تقسیم نمود.
لاری پروساک: مدیریت دانش تلاشی برای آشکار نمودن دارایی پنهان در ذهن اعضا و تبدیل این دارایی پنهان به یک دارایی سازمانی تا همه کارکنان سازمان به این دارایی دسترسی داشته باشند.
هربرت سنت آنگو: مدیریت دانش یعنی ایجاد نوعی ارزش از دارایی های پنهان سازمان; ما زمانی به این هدف دست می یابیم که برای افراد ارزش قائل شویم و توانائی های آنها را برای تولید و جمع آوری و مبادله دانش افزایش دهیم.
توماس دوپورت: مدیریت دانش عملیات کشف، سازماندهی، خلاصه کردن و ارائه اطلاعات است به شکلی که معلومات کارکنان را بهبود بخشد.
تعریف مدیریت دانایی
تحقیق در ادبیات مدیریت، نشان می دهد که هیچ تعریف مورد توافقی از مدیریت دانایی وجود ندارد. تعاریف عمدتاً بر قابلیت های سازمانی در خصوص تولید ثروت از دارایی های دانایی مدار متمرکز هستند؛ و نقش مدیریت دانایی، اکتساب، جمع آوری و استفاده از دانایی فنی سازمانی و درس های آموخته شده است.
مفهوم مدیریت دانش
مدیریت دانش، یعنی مدیریت فعالیت های دانشی؛ مدیریت دانش یعنی مدیریت اذهان و مستندات. مدیریت دانش فراتر از انجام فعالیت های دانشی است. مدیریت دانش لایه ای فراتر از فعالیت های دانشی بوده و متمرکز بر اهداف و راهبردهایی است که فعالیت های دانشی را بهبود دهد. فعالیت های خلق، اشتراک، بهره برداری و … فعالیت های دانشی هستند که باید مدیریت شوند. به عنوان مثال اشتراک دانش، جز مدیریت دانش نیست، بلک موضوع مدیریت دانش است. نقش مدیریت دانش، بهبود اشتراک دانش است، نه انجام آن.
مدیریت دانش، مدیریت طیف وسیعی از فعالیتهای است که برای مبادله، خلق یا ارتقای سرمایه های فکری در سطح کلان به کار می رود. مدیریت دانش طراحی هوشمندانه فرایندها، ابزار، ساختار و غیره با قصد افزایش، نوسازی، اشتراک یا بهبود استفاده از دانش است که در هر کدام از سه عنصر سرمایه فکری یعنی ساختاری، انسانی و اجتماعی نمایان می شود. مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها کمک می کند تا اطلاعات و مهارتهای مهم را که بعنوان حافظه سازمانی محسوب می شود و به طور معمول به صورت سازماندهی نشده وجود دارند، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و منتشر نمایند.
سه نوع مدیریت دانش وجود دارد
مدیریت دانش بزرگ (Big KM): مدیریت دانش بزرگ دربارهٔ برنامه های مدیریت دانش در مقیاس بنگاه اقتصادی است که با یک استراتژی بالا به پایین شروع می شود و به دنبال دستیابی به دورترین نقاط یک سازمان می باشد مدیریت دانش کوچک (Little KM): این نوع مدیریت دانش درباره کاربرد سریع روش های مدیریت دانش برای مسائل کسب و کار به طریقی است که موجب ایجاد درک و حس شود مدیریت دانش شخصی (Personal KM): این مدیریت دانش دربارهٔ توسعه آگاهانه منش ها و عادت ها برای شناسایی، مکان یابی و پردازش دانش و اتصالات شخصی است.
مفاهیم اساسی دانش
به منظور درک و تعریف دانش ، از جریان دانش می توان کمک گرفت . جریان دانش مجموعه فرایندها ، رویدادها و فعالیتهایی است که از طریق آن اطلاعات ، دانش و فرا دانش یا خرد از یک وضعیت به وضعیت دیگر تبدیل می شود. بدین ترتیب هرگونه بحث در زمینه دانش باید از داده ها آغاز شود.
داده : حقایقی هستند که یک پدیده را تشریح و توصیف می کنند و ویژگی یا ویژگی هایی از پدیده را انتقال می دهند.
اطلاعات:داده هایی هستند که در بستر خاص دارای مفهوم ومعنا می شوند و مفهومی را انتقال می دهند که در شرایط خاص برای فرد دارای ارزش است .
ادامه مفاهیم
دانش: تعاریف متعدی از دانش توسط صاحب نظران ارائه شده است ، بعضی بر ماهیت ذهنی دانش تاکید دارند ، بعضی نیز بر عینیت آن تاکید می کنند. در واقع مشکل تعریف دانش از اینجاست که دانش در ذهن دانایان خلق می شود اما کاربرد آن توسط افرادی است که آن را کسب می کنند،نگهداری می نمایند و گزارش می دهند ، براین اساس می توان بیان کرد دانش مفهومی است پیچیده ،سیال و انعطاف پذیر که توانایی منحصر به فرد بشری را نشان می دهد و نتیجه درک جامع و تحلیل اطلاعات است. ویژگی مهم دانش که آن را در مقابل اطلاعات قرار می دهد عدم ثبات آن است.
خرد: درپرده ابهام قرار دارد؛ زمانی بوجود می آید که شخص اصول اساسی پاسخگویی و الگوهایی که ماهیت دانش را ترسیم می کنند درک کند.
ادامه مفاهیم
خلاصه جریان دانش بصورت زیر خواهد بود.
اطلاعات با توصیف،تعریف یا چشم اندازها مرتبط است ودرپاسخ به سوالات چه،چه کسی،چه موقع وکجامطرح می شود.
دانش شامل استراتژی،روش و رویکرد است و به سوال چگونه جواب می دهد.
خرد با اصول،بینش و اخلاق در ارتباط است و به سوال چرا پاسخ می دهد.
بیلینگر(2004)معتقد است توالی داده ها ، اطلاعات ، دانش ، خرد یک پیوستار را بوجود می آوردبه این معنا ، علی رغم اینکه این مفاهیم از هم جدا هستند اما حرکت و پیشرفت از داد ه ها به اطلاعات ، اطلاعات به دانش و نهایتا از دانش به خرد در مراحل مجزای رشد رخ نمی دهد. درک شخص در طول پیوستار رشد می کند و هر مفهومی به مفهوم دیگر وابسته است.
ادامه مفاهیم
راه دیگر برای درک مفهوم پیچیده دانش ، بیان ویژگیهای عملی آن است . گاندری و متس(2002)ویژگیهای زیر را برای دانش بیان کرده اند:
دانش توانایی منحصر بفرد بشری است.
اکتساب دانش پویا است.
دانش زایا است.
دانش مبسوط و پیچیده است.
بهترین راه کسب دانش درباره کارچیزی نیست جز کار و عمل.
گفتگو دانش است.
مصنوعات دانش
ما هر روز با مصنوعات دانش سروکار داریم ؛ یادآوری خاطرات،تفکرات ، گفتگوها ، مکالمات ، فیلمها ، نوارها ، اسناد ، گزارشات ، کتابها، یادداشتها ، فایلها ، پایگاه داده ها ، پیامهای پست الکترونیک و غیره نمونه ای از مصنوعات دانش می باشد.
اولین طبقه بندی ازمصنوعات دانش توسط پولانی در1962ارائه شد پولانی دانش را فرایند دانستن معرفی می کند؛ از نظر او این فرایند سه مرحله دارد:
مهارت : عمل مطابق با قوانین
دانش عملی : مهارت بعلاوه عمل در زمینه اجتماعی
تخصص : دانش عملی بعلاوه توانایی تاثیر گذاری بر قوانین و قلمرو دانش
براساس این سطوح ، او طبقه بندی مصنوعات دانش را ارائه می دهد.
1ـ مصنوعات دانش صریح
2ـ مصنوعات دانش تلویحی
3ـ مصنوعات دانش مستتر
ادامه مصنوعات دانش
مصنوعات دانش صریح مصنوعاتی هستند که بطور کامل و مستقیم از شخصی به شخص دیگر منتقل می شوند . این مصنوعات رسمی و قابل کدگذاری هستند.آنها را می توان در حافظه سازمان یا هر جای دیگرذخیره کرد و در دسترس همگان قرار داد نمونه آن کتابها، گزارشات ، فیلمها و سایر اشکال فیزیکی ارائه دانش می باشد.
مصنوعات دانش تلویحی مصنوعاتی هستند که منتقل و بیان نمی شوند آنها براساس تفسیر دانش صریح بوجود می آیند.
مصنوعات دانش مستتر، پولانی دانش مستتر را دانستن بیشتر از آنچه که می توان بیان کرد ، تعریف می کند .
بر خلاف دانش صریح ، دانش تلویحی و مستتر متعلق به افراد است.
مدلهای دانش:
با توجه به اینکه مدلها در هر قلمروی ، فهم پدیده ها را آسان می کنند فقط عناوین چند مدل معروف دانش ارائه می شود:
مدل عمومی دانش
مدل جریان و پردازش دانش
مدل پیچیدگی و جریان دانش
رویکردهای مدیریت دانش
مطابق نظر سویبی مدیریت دانش را نمی توان تعریف کرد مگر آنکه ابتدا مشخص شود چه دیدگاهی نسبت به آن وجود دارد ، بنابراین ابتدا رویکردهای مدیریت دانش معرفی می گردد .
در میان فروشندگان مدیریت دانش(پژوهشگران و مشاوران این حوزه) و مصرف کنندگان مدیریت دانش یا کارورزان این قلمرو دو مسیر فعالیت و دو سطح قابل مشاهده است.
مسیر تکنولوژی اطلاعات مدیریت دانش که برابر است با مدیریت اطلاعات :
محققان وکارورزان که در این مسیر فعالیت می کنند به مطالعه و تحصیل در زمینه کامپیوتر و علم اطلاعات می پردازند . آنها در ایجاد ساختار سیستمهای مدیریت اطلاعات با هوش مصنوعی ، مهندسی مجدد ، گروه افزاروغیره درگیر هستند که با پیشرفتهای جدید در تکنولوژی اطلاعاتی گسترش می یابد .
مسیر افراد مدیریت دانش که برابر است با مدیریت افراد :
محققان وکارورزان این مسیر، به تحصیلاتی در زمینه فلسفه ، روانشناسی ، جامعه شناسی ، مدیریت و تجارت علاقه مند هستند ،آنها به ارزیابی تغییر ، بهبود و اصلاح مهارتها می پردازند آنها علاقه مند به چگونگی یادگیری و اداره قابلیتها هستند .
رویکردهای مدیریت دانش
رویکرد ماشینی به مدیریت دانش
کاربرد تکنولوژی و منابع برای انجام دادن بیشتر اما بهتر وظیفه ، مفروضات اصلی این رویکرد شامل :
ــ قابلیت دسترسی به اطلاعات یک اصل مهم است .
ــ انواع تکنولوژی شبکه سازی راه حل اصلی است .
ــ تکنولوژی و میزان مصرف اطلاعات ، کار را انجام می دهند .
رویکرد فرهنگی یا رفتاری به مدیریت دانش
ریشه های این فرهنگ در فرایند مهندسی مجدد و تغییر است که دانش را بعنوان موضوع مدیریت مطالعه می کند و بر خلاقیت و نوع آوری(سازمانهای یادگیرنده) تاکید دارد.مفروضات این رویکرد عبارتند از:
رویکردهای مدیریت دانش
ــ فرهنگ و رفتارهای سازمان نیاز به تغییر عمیق دارند . در غیر این صورت در انجام وظیفه دچار اختلال می شوند .
ــ فرهنگ و رفتارهای سازمانی قابل تغییر هستند ؛ اما تکنولوژی برای مسئله دانش به نهایت مرز تاثیر خود رسیده است و نگاه جامع به سازمان الزامی است .
ــ فرایندها مهم هستند نه تکنولوژی.
ــ تا مدیران تغییری انجام ندهند ؛ وضع موجود تغییر نخواهد کرد.
رویکرد سیستماتیک به مدیریت دانش
این رویکرد اعتقاد سنتی به تحلیل مسئله دانش را حفظ می کند . به این معنا که مسئله می تواند حل شود اما نیاز به تفکر جدید الزامی است . مفروضات اساسی آن شامل موارد زیر است:
ــ نتایج پایدار مهم است نه فرایندها یا تکنولوژی یا تعریف دانش
ــ یک منبع در صورتی قابل اداره شدن است که بتوان در مورد آن مدل سازی کرد .
ــ راه حلها در رشته ها و تکنولوژِهای گوناگون قابل شناسایی و کشف است.
ــ مسئله فرهنگ مهم است اما باید بطور تیمی ارزیابی شود .
ــ مدیریت دانش جزء مهم دانش را دارد ؛ در نتیجه رشته و فعالیت انحصاری مدیران نیست .
تعریف مدیریت دانش((knowledge management
همانطور که ارونسون و توربن (2001)بیان می کنند توافقی روی تعریف مدیریت دانش وجود ندارد . این عدم توافق بیشتر ناشی از پیچدگی و ابهام در جزء دوم این ترکیب یعنی دانش است . علیرغم این واقعیت دو نمونه از معروفترین تعاریف ارائه می گردد:
1) هاگی و گینگستون (2003)؛ مدیریت دانش طراحی سنجیده و آگاهانه فرایندها ، ابزارها ، ساختارها بوسیله اینترنت است با هدف افزایش نوسازی ، سهیم سازی ، بهبود و کاربرد دانش در سه عنصرـ ساختاری ، اجتماعی و انسانی ـ سرمایه هوشی است .
2) کانتر(1999) مدیریت دانش فرایند سیستماتیک و سازمانی برای کسب، سازماندهی و انتقال دانش صریح و تلویحی کارکنان است ؛ با این هدف که دیگران از دانش برای اثربخشی بهره وری استفاده کنند .
ضرورت و اهمیت مدیریت دانش
دانش همواره مهم بوده و هست اما در حال حاضر مهمتر و جالبتر شده است و آن ناشی از اعمال قدرت دانش برای کسب مزیت رقابتی پایدار است . مکینتاش(1999)واکول(2003) عوامل زیری را در اهمیت و گرایش به مدیریت دانش شناسایی کرده اند :
جهانی گرایی و رقابت ، منجر شد تا دانش بعنوان ارزشمندترین منبع استراتژیکی شناخته شود و توانایی سازمان به منظور کاربرد دانش برای استفاده از فرصتهای بازار و حل مسئله مهمترین توانایی آنان گردد.
اجرای بعضی از استراتژیهای رقابتی منجر به کاهش نیروی کار که دانش ارزشمند را در خود حفظ می کرد شده است .
زمان لازم برای تجربه و کسب دانش کم شده است .
ضرورت و اهمیت مدیریت دانش
ضرورت مدیریت ، پیچیدگی فزاینده و افزایش سرعت تغییر ، نیاز به دانش را برای انطباق الزامی کرده است .
تمایل کارکنان به بازنشستگی زودهنگام و تغییر فزاینده نیروی کار به از دست دادن دانش منجر شده است .
سازمانهای جدید به ارائه خدمات و تولیدات بر مبنای ارزش مشتری متمرکز شده اند در نتیجه آنها تمایل دارند در این زمینه با هم رقابت کنند .
افزایش سازمانهای شبکه ای
تاریخچه مدیریت دانش
ازمراحل رشد و بلوغ مدیریت دانش براساس دو رویکرد تکنولوژِی اطلاعات و مدیریت دانش قابل بررسی است . بر این اساس مدیریت دانش سه مرحله را پشت سر گذاشته و درحال حاضر در مرحله چهارم قرار دارد :
اولین مرحله با توجه به رویکرد تکنولوژی اطلاعاتی ، نگاه درونی بود ، یعنی تمرکز روی بهره وری سازمانی . این مرحله در حدود سالهای 1992همراه با نصب و راه اندازی انواع پایگاه دادها ، … در سازمان بود .
مرحله دوم اگر چه مشابه مرحله اول بود اما تمرکز روی مشتری بود . در این مرحله نیز پایگاه داده های مختلفی نصب شد ، البته همه آنها یکطرفه و منفعل ، نه دو طرفه و تعاملی بودند .
مرحله سوم در حدود سالهای 1994- 2001 در واقع مرحله تعاملی بود . صفحه های وب تکنولوژی اطلاعاتی تعاملی ، تجارت الکترونیکی ، بازرگانی الکترونیکی ، تبادلات در دسترس الکترونیکی تمام وقت از ویژگیهای این مرحله می باشد که شور و شوق زیادی ایجاد کرد و با خود اعتبار ارزشهای Dot.Comsرا آورد .
تاریخچه مدیریت دانش
مرحله چهارم ارزش دانش افراد است . علیرغم آنکه منشاء تئوریکی آن ، همانطورکه سویبی بیان می کند قدیمی است در مرحله نوزادی بسر می برد ، اما بسیار امید بخش است ؛ زیرا به موضوعات انسانی می اندیشد . این مرحله نسبت به مراحل قبل سخت تر است . سرمایه گذاری ، نصب و کاربرد تکنولوژِی اطلاعاتی را درهر سازمانی می تواند انجام دهد ؛ هر سازمانی می تواند به راحتی یک نرم افزار مدیریت دانش را خریداری و نصب کند اما سازمانهای کمی می توانند به یک سازمان خلاق پایدار بدل شوند . سرمایه گذاری در این مرحله مستلزم سرمایه گذاری در افراد ، استخدام افراد توانمند ، ایجاد محیطهای مناسب و …است .
درحال حاضر مدیریت دانش به عنوان یک قلمرو میان رشته ای شناخته شده است که دامنه گسترده ای از رشته ها و تکنولوژیهای را در خود جمع کرده است که به تعدادی از آنها اشاره می شود : علم شناخت ، سیستمهای متخصص ، هوش مصنوعی و سیستمهای مدیریتی دانش محور ، کار گروهی با کمک کامپیوتر ،کتابخانه و علم اطلاعات ، نوشته های تکنیکی ، مدیرت اسناد ، سیستمهای حمایت از تصمیم ، شبکه های معنا شناختی ، پایگاه داده های عینی ، شبیه سازی ، علم سازمانی .
تئوریهای مدیریت دانش
تئوریهای مدیریت دانش معدود هستند ؛ با بررسی در این زمینه تئوریهای زیر شناسایی شدند :
تئوری مدیریت دانش جامع
تئوری مدیریت دانش تیمی
تئوری مدیریت دانش جامعه نگر
تئوری مدیریت دانش جامع
تئوری مدیریت دانش جامع (CKMT)به منظور ایجاد کارایی و موفقیت کارافرینان به روش سیستماتیک، توسط ویگ(1999)ارائه شد .مفروضات این تئوری عبارتند از:
شناسایی و درک این مسئله که سرمایه های هوش برای خلق ، حفظ و در دسترس قرار دادن دانش برای پارادایم خدمات و تولیدات رقابتی ، ضروری هستند .
تهیه و تبدیل دانش فعالیتی ضروری است و در بافت سازمانی باید بطور دائم بازسازی شود .
تمام داراییهای دانش(سرمایه هوشی ) بطور مداوم و با پشتکار و جدیت عندالزوم ، باید اعمال قدرت کنند .
فرایندها و روابط مدیریت دانش نیاز به حمایت گسترده کارافرینان و رهبری دارد و زیر ساختهای لازم برای آن در سازمان ایجاد شود .
تئوری مدیریت دانش تیمی
روند غیر قابل پیش بینی دانش ، تلاش تکنولوژی اطلاعاتی را برای اعمال قدرت با شکست مواجه کرد و ضرورت کار تیمی را به ارمغان آورد .
تئوری مدیریت دانش تیمی (TKMT)بر این فرض استوار است که کار تیمی می تواند دانش را مهار کند و مکانیزمی برای سازماندهی و پیش بینی آن فراهم کند .
مفروضات مدیریت دانش تیمی :
برای درک قدرت مدیریت دانش نیاز به تشکیل تیم است .
کار تیمی قدرت دریافت واقعیت را تقویت می کند و منجر به نوع آوری می شود ؛ عامل مهم و منحصری که تعیین کننده موفقیت سازمان است .
اجازه دهید عقاید اصیل و شرافت مندانه از هر جایی به ما برسند .
یک چرخ به تنهایی یک ارابه را به حرکت درنمی آورد .
تئوری مدیریت دانش جامعه نگر هویت(2004) می گوید که موضوع مدیریت دانش پیوند مردم به مردم و مردم به اطلاعات برای خلق مزیت رقابتی است شکل زیر تئوری مدیریت دانش جامعه نگر او را نشان می دهد.
اطلاعات
مردم مردم
مدیریت دانش درعمل
هوگ (1999) گفته برای اداره دانش چهار ستون لازم است :
شناسایی ؛ شناسایی مستلزم درک این مسئله است که دارایی دانش مالکیت جمعی است.
تجزیه تحلیل ؛ این مرحله با این سوال مواجه است که دانش چگونه می تواند ارزش افزوده ایجاد کند .
تخصیص ؛ شناسایی و تشخیص فعالیتهایی که برای دسترسی به دانش و خلق ارزش افزوده لازم است .
بازنگری ؛ این مرحله شامل بررسی مراحل فوق ، به منظور اطمینان از ایجاد ارزش افزوده دانش صورت می گیرد.
مدیریت دانش : قابلیت اصلی سازمان
درمحیطهای فرا پیچیده و فراآشوب امروزی سازمانها در تلاش هستند قوی سبقت را از رقبای خود بربایند درهزاره ای که بازارها با انبوه نوع آوری اشباع شده اند متفاوت بودن دغدغه سازمان و مدیران آنها است . تمایز سازمانها را می توان تحت عنوان قابلیت اصلی بررسی و مقایسه کرد .قابلیت اصلی را می توان دسترسی به منابع سازمانی ، فرآیندها یا تواناییهای که سازمان را از رقبا متفاوت می کند و منجر به دسترسی موفق به بازار می شود ؛ تعریف کرد.البته هر مهارت یا توانایی به قابلیت اصلی سازمان منتهی نمی شود بلکه مهارتهایی که به سازمان ارزش افزوده به ارمغان بیاورد . کاربرد قابلیت اصلی به منظور بررسی تفاوتها ریشه در دیدگاه منبع محور دارد ، که سازمانها با توجه به مواهب و منابعی که در اختیار دارند از یکدیگر متمایز می شوند .
ابعاد قابلیت اصلی سازمان را بارتون در چهار بعد شناسایی کرده است که برای هر کاربردی از جمله مدیریت دانش ، وجود این چهار بعد ضروری است :
1ـ مهارتها و دانش
2ـ مهارتهای فیزیکی
3ـ سیستمهای مدیریتی
4ـ ارزشها و هنجارها
مدیریت اطلاعات به منزله قابلیت اصلی سازمان
درچها دهه گذشته ، تکامل مدیریت اطلاعات در سازمان به عنوان قابلیت اصلی صورت گرفت ؛ این تکامل در سه مرحله سازمانها و فرایندهای آنها را تحت الشعاع قرار داد:
1ـ ماشینیزیم : این مرحله با هدف کارایی فزاینده عملیات سازمانی صورت گرفت.
2ـ بهینه سازی رویه ها و روالها : به منظور افزایش بازدهی رویه ها و همچنین حذف عوامل بازدارنده ای که از پیامدهای اجرای مرحله اول محسوب می شوند ، انجام گرفت .
3ـ مهندسی مجدد : طراحی بنیانی فرایندهای سازمانی است .
سیستم مدیریت دانش
براینکه مدیریت دانش قابلیت اصلی سازمان شود ؛ وجو.د سه مولفه مهم اجتماعی ـ فرهنگی ، سازمانی و تکنولوژیکی ضروری است . با ترکیب این مولفه ها سیستم مدیریت دانش (KMS)خلق می شود . اقتباس از علوی (1997)
مولفه kms مولفه های اجتماعی
تکنولوژی فرهنگی و سازمانی
فرآیندهای مدیریت دانش
سیستم مدیریت دانش به منظور تحقق اهداف خود باید فعالیتها یا فرایندهایی را بکار گیرد . هنر و علم مدیریت دانش چارچوب طراحی فعالیتهای هدفمند متوالی برای اخذ تصمیمهای اثربخش سازمانی است . در این زمینه مدیریت دانش یک فرآیند استراتژیک با هدف متمایزسازی سازمان از رقبا و سبقت از مزیت رقابتی آنها می باشد . به منظور تحقق این هدف ، فعالیتهای سازمان باید هماهنگ باشند تا مدل مناسبی برای اداره دانش خلق کنند .
در مورد فرآیندهای مدیریت دانش توافقی نیست بعضی از پژهشگران مدیریت دانش مانند علوی (1997) فرآیندهای مدیریت دانش را به ترتیب زیر بیان کرده است : خلق یا اکتساب دانش ، ذخیره یا سازماندهی دانش ، توزیع دانش و کاربرد دانش . لازم به ذکراست که علوی چارچوب فوق را با اقتباس از اندرسن ارائه داده است .
استراتژیهای مدیریت دانش
پژوهشگران و متخصصان مدیریت دانش سازمانی اظها رمی کنند در هزاره دانش ، سازمانها قادر به ادامه حیات خود نیستند مگر اینکه استراتژی مناسب برای اداره و اعمال قدرت دارایی هوشی خود انتخاب کنند . استراتزی ارتباط بین فعالیتها و تصمیم گیریهای بلند مدت سازمان را در تعامل با محیط خود نشان می دهد . استراتژیهای مدیریت دانش بسیارمتنوع است تنوع آنها اشاره به اقتضایی بودن آنها می کند به عبارت دیگر بیانگر این موضوع است که موقعیتهای مختلف به استراتژیهای متفاوت نیازمند است . دلیل دیگر تنوع تفاوت استراتژیهای مدیریت دانش ، ناشی از تاکیدی است که هر یک آنها روی جنبه های مختلف دانش دارند . بعضی از آنها بر دانش تاکید دارند بعضی دیگر بر فرایندهای تجاری یا نتایج نهایی را مورد توجه قرار می دهند .
استراتریهای مدیریت دانش
اصول مدیریت دانش
مدیران همواره در پی یافتن مجموعه قواعدی هستند که راهنمای عمل آنها باشد ، مدیران دانش نیزاز این قاعده استثناء نیستند ما در اینجا اصول مدیریت دانش دانپورت(1998) که از متخصصان این رشته است ، را می آوریم:
1ـ مدیریت دانش گران است ؛ با توجه به اینکه دانش یک دارایی است مدیریت آن مستلزم سرمایه گذاری است ، این سرمایه گذاری ممکن است مادی و غیرمادی باشد ازجلمه ؛
ـ ضبط دانش ، خلق اسناد و انتقال آن به سیستم های کامپیوتری.
ـ خلق ارزش افزوده بر دانش .
ـ گسترش زیرساخت تکنولوژِی اطلاعاتی برای اشاعه و کاربست دانش.
آموزش کارکنان برای خلق سهیم سازی و کاربست دانش.
2ـ مدیریت دانش اثر بخش به را حلهای چندگانه افراد و تکنولوژی نیازمند است .
3ـ مدیریت دانش بسیار سیاسی است .
4ـ مدیریت دانش به مدیران دانش نیازمند است .
ادامه اصول مدیریت دانش
5ـ انتفاع مدیریت دانش بیشتر ناشی از نقشه ها و بازارهاست نه مدلها وسلسله مراتب .
6ـ سهیم سازی دانش و کاربرد آن اغلب فعالیتهای مصنوعی هستند .
7ـ هدف مدیریت دانش بهبود فرایندهای کار دانش است .
8ـ دستیابی به دانش فقط آغاز راه است .
9ـ مدیریت دانش بی انتها است .
10ـ مدیریت دانش به قرارداد دانش نیاز دارد .
شرایط مدیران دانش :
ـ دارا بودن ترکیبی از مهارتهای فنی ، انسانی و مالی
– تسلط بر مدیریت پروژه ، مدیریت تغییر و مدیریت فناوری
– سابقه تحقیقات واجرای طرحهای مهندسی مجدد یا فناوری اطلاعاتی تغییر رفتار
– سابقه در خلق و تولید دانش و استفاده از آن
– احاطه بر جنبه های سخت افزاری و نرم افزاری دانش
– تجربه در برخی زمینه های مدیریت دانش شامل : خلق ، انتشار یا کاربری دانش
– آشنایی با سازمانهای دانش محور و فناوری های مربوطه
– تسلط بر دانشی که بطور مستقیم به ساختار حرفه ای مربوط است
– تسلط بر فرایندهای عملیات اولیه کسب و تجارت
زیرساخت مدیریت دانش
زیرساخت مورد نیاز مدیریت دانش برخلاف زیرساخت مدیریت اطلاعات صرفا فیزیکی نیست . به منظور بحث و بررسی در مورد زیر ساخت مدیریت دانش می توان آن را به دو گروه طبقه بندی کرد: زیرساخت فیزیکی وزیرساخت انسانی ــ اجتماعی
1ـ زیرساخت فیزیکی اشاره به استقرار و کاربرد گسترده تکنولوژی اطلاعاتی دارد . براینکه فعالیت مدیریت دانش بدرستی انجام شود نیاز به پیشرفته ترین ابزارهای تکنولوژی اطلاعاتی در سازمان است که شامل : اینترنت ، اینترانت ، طراحی بانک دانش ، کتابخانه های الکترونیکی تمام وقت ، سالنهای سخنرانی…
2ـ زیرساخت انسانی ــ اجتماعی دو مولفه مهم دارد یکی فرهنگ و ارزشهای جمعی است که مسیر جریان دانش را هدایت می کند و امتیازدسترسی به دانش را مشخص می کند و مولفه دیگر اعتماد بین افراد درون سازمان است .
هر دو مولفه مستلزم کیفیت بالای منابع انسانی است . بنابراین زیر ساخت انسانی مستلزم سرمایه گذاری در افراد است برای خلق فرهنگ و ایجاد اعتماد باید سرمایه گذاری کرد . در حال حاضر منابع انسانی مهمترین منبع سازمان نیستند بلکه آنها یگانه منبع کسب مزیت رقابتی پایدار هستند ؛ بنابراین باید زیرساخت مناسب فعالیت آنها فراهم شود .
عوامل موفقیت مدیریت دانش
هری هارن (2002)بیان می کند براساس تجربیات خودم و همچنین مطالعات موردی مدیریت دانش در جهان ، عوامل اصلی برای موفقیت دانش را به چهار گروه ؛ افراد،فرایندها،تکنولوژی و تعهد استراتژیکی مستمر تقسیم کرده است.
1ـ تکنولوژِی،راه حلهای تکنولوژِیکی مدیریت دانش ،بنیانی برای حمایت و سهیم سازی دانش ،همکاری،جریان کار،مدیریت سند و … فراهم می کند .ابزارها فضایی را به عنوان منبع مرکزی بوجود می آورند که کارکنان ،مشتریان،شرکاء و تامین کنندگان می توانند اطلاعات را با هم مبادله و یکدیگر را راهنمایی کنند و در نهایت تصمیم گیری بهتری انجام دهند . مهمترین اشکال تکنولوژی مدیریت دانش ، ورودیهای دانش مثل اینترنت،اینترانت،اکسترانت،… هستند . در کاربرد تکنولوژِی باید به این اصل توجه نمود که تکنولوژِی باید در خدمت کاربر باشد ، بنابراین باید ساده و قابل استفاده باشد و کارکنان بدون استفاده از متخصصان تکنولوژِی اطلاعاتی بتوانند از آن استفاده کنند .
ادامه عوامل موفقیت مدیریت دانش
2ـ فرایندها ؛ شامل فرایندهای استاندارد برای اهدای دانش ، مدیریت دانش ، مدیریت ومحتوا(پذیرش محتوا ، حفظ کیفیت ، نگهداری محتوای فعلی ، بایگانی یا حذف محتوای قدیمی ،و …) است . در اینجا نیز مهم و ضروری است که فرایندها ساده و واضح باشند تا بوسیله تمام کارکنان سازمان کاملا درک و استفاده شوند .
3ـ افراد ؛ مهمترین چالش در مدیریت دانش اطمینان از مشارکت اعضاء در سهیم سازی دانش ، همکاری و کاربرد مجدد دانش برای نتایج و … است . این موضوع مهم باید با تغییر فرهنگ سازمان توام باشد و فرهنگی بر سازمان حاکم شود که از احتکار دانش اجتناب و فضای توام با صمیمیت و اعتماد خلق کند . برای تحقق این هدف لازم است به انگیزه های افراد توجه شود. به این منظور تنظیم مجدد سیستمهای پاداش ، ارزیابی عملکرد و سایر سیستمهای اندازه گیری عملکرد باید مورد توجه قرار گیرد.
یک اصل مهم برای موفقیت مدیریت دانش بازشناسی و اعتبارسنجی افراد به عنوان متخصصان در مباحث تخصصی است تا زمانی که اعمال قدرت تخصص آنها برای موفقیت سازمان الزامی است .
4ـ تعهد استراتژیکی مستمر؛ مدیریت استراتژیکی نقش کلیدی برای ارتقای رفتار مطلوب از طریق الگو یا ارتباط مستمر دارد و توسط مدیران سطح بالا و ارشد سازمان انجام می گیرد.
موانع اجرای مدیریت دانش
فرهنگ سازمانی بزگترین مانع برای موفقیت مدیریت دانش می باشد .
ابهام در سیستم انگیزشی به منظور کاربرد و سهیم سازی دانش .
کمبود بازارهای دانش اثر بخش .
نتایج مدیریت دانش درسازمانها :
1- بهبودتصمیم گیری
2- انعطاف پذیری بیشتر
3- افزایش سود
4- افزایش بهره وری
5- ایجادفرصتهای جدید
6- کاهش هزینه
7- سهم بازاربیشتر
8- بهبودانگیزه کارکنان
ارتباط MIS با مدیریت دانش:
در عمل مدیریت دانش اغلب به دو دلیل توسط سازمان فناوری اطلاعات عنوان می شود :
1ـ دانش به عنوان گستره طبیعی داده ها و اطلاعات تلقی می شود.
2ـ سازمان فناوری اطلاعات نظامهایی را ایجاد کرده است که دانش را پردازش می کنند و انتقال می دهند و احتمالا داوطلب اجرا و حفظ هر نظام جدید مورد نیاز می باشند.
تکامل نقشهای فناوری اطلاعات :
گرایش فناوری اطلاعات به سمت مدیریت دانش در تکامل مسولیتهای مدیران سطح بالای فناوری اطلاعات به گونه ای که از تغییر عنوان شغلی نیز احساس می شود مشهود است.در ابتدا ، مدیران فناوری اطلاعات عنوان مدیران پردازش داده را به خود دادند.آنان مسئول به راه اندازی اولین نظامهایی بودند که معاملات و دادوستدها را پردازش می کردند. آنها بروندادهای این نظامها را بصورت گزارش ، تولید و توزیع می کردند.
ارتباط MIS با مدیریت دانش:
به موازات اینکه سازمان پردازش داده ها شروع به تحلیل بیشتر داده ها ، مثل خلاصه سازی یا سازماندهی آن به طرق و اشکال متنوع یا بررسی گزارش و سفارشات مشتریان برای مدیران شرکت کرد ، ارزش داده ها در سطح برتر، اطلاعات مطرح گردید . بخش پردازش داده ها و مدیر پردازش داده ها به بخش نظامهای اطلاعات مدیریت (MIS)و مدیر نظام اطلاعات مدیریت توسعه پیدا کرد . لذا سازمان فناوری اطلاعات به عنوان گروه نظامهای اطلاعاتی مدیریت ، بیشتر درگیر کسب و کار دانش گردید . در آن زمان تیم نه تنها فعالانه درگیر پردازش داده ها بود ، بلکه دسترسی به داده ها و متحول سازی آنها تا سطح اطلاعات سازمانی را تسهیل می کرد . علاوه بر حفظ نظامهای تولید و زیرساخت پردازش دادوستدها ، در ساخت و پشتیبانی زیرساخت حمایت از تصمیم که همه چیز از نظامهای رایانه شخصی گرفته تا پایگاههای داده ای و شبکه های منطقه ای محلی (LANs)را در برمیگیرد ، نیز فعال بود .
تلاشهای مانند ذخیره سازی داده ها ، پردازش تحلیلی رایانه ای وصل ـ خط (OLAP) وداده کاوی ارزش و حد اطلاعات در دسترس مدیران برجسته کرد و با تقویت اطلاعات ازطریق OLAP وداده کاوی ، اطلاعات مدیریت ، تحت هدایت پرورش دهنده (کارشناس ارشد اطلاعات) به هوش سازمانی تبدیل شد .
ارتباط MIS با مدیریت دانش:
آخرین تحول درتکامل این امور اخیرا رخ داده و موجب ظهور موقعیت شغلی جدید یعنی کارشناس ارشد دانش شده است . عنوان کارشناس ارشد دانش در برخی موارد ، حداقل در شکل اسمی به عنوان مجری فناوری اطلاعات همان عنوان کارشناس ارشد اطلاعات می باشد.
گستره نقشهای مدیریت دانش
پردازشگر داده ها(داده پرداز)
اطلاعات مدیریت(MIS)
کارشناس ارشد اطلاعات(هوش و اطلاعات دست اول سازمانی)
کارشناس ارشد دانش(مدیریت دانش)
راهبردهای مدیریت دانش
مدیریت کلان جهت کارآمدی زیرسیستم های خود می بایست ماهیت، اصول و ابعاد مدیریت دانش را بشناسد. راهبردهایی که ماهیت و توانایی متفاوت مدیران را منعکس می نماید عبارتنداز
۱- راهبرد دانش بعنوان راهبرد کسب وکار که روشی جامع و با وسعت سازمانی برای مدیریت دانش است، که بیشتر بعنوان یک محصول در نظر گرفته می شود.
۲- راهبرد مدیریت سرمایه های فکری که بر بکارگیری و ارتقای سرمایه هایی که از قبل در سازمان وجود دارند، تاکید دارد.
۳- راهبرد مسئولیت برای سرمایه دانش فردی که از کارکنان حمایت و آنها را ترغیب می کند تا مهارت ها و دانش خود را توسعه دهند و دانش خود را با یکدیگر درمیان گذارند.
۴- راهبرد خلق دانش که بر نوآوری و آفرینش دانش جدید از طریق واحدهای تحقیق و توسعه تاکید می کند.
۵- راهبرد انتقال دانش که بعنوان بهنرین فعالیت در بهبود کیفیت امور و کارایی سازمان مورد توجه قرار گرفته است.
۶- راهبرد دانش مشتری- محور که با هدف درک ارباب رجوع و نیازهای آنها بکار گرفته می شود تا خواسته آنها به دقت فراهم شود.
منابع
بابایی، ایازالله (۸۳) "تلفیق مدیریت دانایی و یادگیری سازمانی " تدبیر ،۱۴۶.
باران دوست، ر؛ و ش. رحمانی (۸۲). «بررسی رابطه تطبیقی مدیریت کیفیت جامع و سازمان یادگیرنده.» تدبیر ۱۳۴.
باقری نژاد، ج. (۸۲). فرایند کیفیت فراگیر در رویارویی با عصر دانایی. دومین کنفرانس ملی مهندسی صنایع. دانشگاه یزد.
پاک سرشت، ح. (۸۲). مدیریت دانش، انتشارات دانشکار.
پیروزفر، ش. (۸۵). مدیریت دانایی چیست،
خواسته، ن. (۸۴). سمینار کارشناسی ارشد با عنوان ارتباط دو حوزه مدیریت دانایی و مدیریت کیفیت. مهندسی صنایع. تهران، تربیت مدرس.
داونپورت and پروساک (۸۱). مدیریت دانش، انتشارات دانشکار.
با تشکر از توجه شما