تارا فایل

پاورپوینت ارتباط ترجمه و زبانشناسی



ارتباط زبانشناسی و ترجمه
زبانشناسی و ترجمه
زبانشناسی مقابله ای
نسبیت در ترجمه
کلمات مشترک در دو زبان با معانی متفاوت
کلمات چند معنایی

زبانشناسی و ترجمه
زبانشناسی که معمولا بعنوان علم زبان تعریف میشود بخاطر مختص بودن زبان به نوع انسان با بسیاری از حوزه های دیگر مطالعات و علوم انسانی ارتباط نزدیکی دارد مطالعات ترجمه را با توجه به ماهیت مسائل مورد بحث در آن میتوان نزدیکترین حوزه به زبانشناسی یا مطالعه علمی زبان دانست.
برخی از صاحبنظران بر این عقیده اند که هر ترجمه ای بطور ضمنی مبتنی بر نظریه ای از زبان است و از اینرو ترجمه در واقع تمرینی در زبانشناسی کاربردی است اما برخی دیگر عقیده دارند هر نظریه ای از زبان مبنی بر نظریه ای از ترجمه است . نظریه سومی هم مطرح است و آن اینکه خود زبان در اصل ترجمه ای از تصورات و مفاهیم ذهنی انسان است و بنابراین انسان در زندگی روزمره خود بطور همزمان با هر دو مقوله زبان و ترجمه سر و کار دارد.

در مورد اینکه از دو حوزه زبانشناسی و مطالعات ترجمه کدامیک مبتنی بر دیگری است نظرات مختلف و حتی متضادی وجود دارد آنچه از تضارب این عقاید و بررسی مقایسه ای این نظرات میتوان به دست آورد این است که امروزه یافته های زبانشناسی در بسیاری از حوزه ها و شاخه های متعدد خود، میتواند کمک شایانی به مطالعات ترجمه داشته باشد بویژه آنجا که موضوعاتی نظیر زبانشناسی متن، کاربردشناسی، معنی شناسی و زبانشناسی تطبیقی مورد بحث قرار میگیرند در مقابل این نظر که طبق آن زبانشناسی میتواند نقش مهمی در پیشرفت مطالعات ترجمه و خود ترجمه داشته باشد نظر دیگری وجود دارد و آن اینکه محدود شدن مطالعات برخی از مکتبهای زبانشناسی به کلمه و جمله، تمرکز روی ساختارهای صوری و کمرنگ کردن مطالعات معنی شناسی، مسائلی هستند که میتوانند نظام شکوفای ترجمه را تحت تاثیر منفی قرار دهند.

از دیدگاه «مالون» تمام جنبه های زبانشناسی کاربرد یکسانی در ترجمه ندارند. زبانشناسی تاریخی که هدفش مطالعه تغییرات، تکامل و تاریخ زبان است ارتباط خیلی کمی آن هم در حاشیه با ترجمه دارد از طرف دیگر آن بخش از زبانشناسی که نقش و ساختار زبان را بدون در نظر گرفتن تغییرات تاریخی، مورد بحث قرار می دهد از اهمیت بسزایی در مطالعه ترجمه برخوردار است.
هر مترجمی در ترجمه با دو زبان مبدا و مقصد سروکاردارد که هرکدام ساختار و شاخص های زبانشناختی خاص خود را دارد بنابراین آشنایی با ساختار و صفات زبانشناختی هر دو زبان مبدا ومقصد از ضروریات اولیه برای هر مترجم است.

«نایدا» و «تیبر» در تعریف ماهیت ترجمه می گویند: ترجمه عبارت است از بیان دوباره پیام زبان مبدا در نزدیکترین معادل طبیعی زبان مقصد؛ معادلی که نخست از نظر معنی و سپس از نظر سبک نزدیکترین به متن اصلی باشد این تعریف اگرچه به ظاهر ساده بنظر میرسد ولی برای رسیدن به نزدیکترین معادل طبیعی از نظر معنی و سبک، هر مترجمی باید تعدیل های معنایی و ساختاری زیادی را انجام دهد تا بتواند معنی دقیق و درست متن اصلی را در یک صورت طبیعی در زبان مقصد ارائه نماید زیرا هر زبانی الگوهای خاص خود را برای بیان معانی دارد که با الگوهای زبان دیگر متفاوت است.

«کاتارینا رایس» معتقد است ترجمه اساسا فقط به این دلیل امکان پذیر است که معادلهایی بین زبانها وجود دارند و ترجمه در حقیقت انتخاب بهترین یا نزدیکترین معادل برای متن اصلی از میان معادلهای بالقوه موجود در زبان مقصد است .این انتخاب باید با توجه به معیارها، کاربردها و صورتهای طبیعی زبان مقصد صورت گیرد.
معانی و ساختارهای معنایی یک زبان با زبانهای دیگر تفاوت دارند از دیدگاه زبانشناسی تقریبا میتوان گفت که هر زبانی پر است از تفاوتها یی در مقایسه با زبانهای دیگر.

در حوزه معنا شناسی معمولا مسائل مربوط به شناخت معنی و گونه های مختلف آن در موقعیتها و متون مختلف در نظام یک زبان مورد بحث قرار می گیرند و چنین مباحثی در قلمرو زبانشناسی جای دارند اما در مطالعات ترجمه بحث عمده بر سراین است که چگونه از میان معانی بالقوه موجود برای یک واحد ترجمه در یک زبان بهترین معادل را در زبان دیگری انتخاب و بین دو زبان پیام رسانی کرد بنابراین زبانشناسی تطبیقی یا بررسی مقابله ای ساخت جمله در دو زبان می تواند ارتباط بسیار نزدیکی با مطالعات ترجمه داشته باشد در اینجا باید گفت گرچه برخی حوزه ها و مکتبهای زبانشناسی ارتباط زیادی با مطالعات ترجمه ندارند این حقیقت را هم نباید نادیده گرفت که ترجمه با زبانها سرو کاردارد و لذا شناخت بهتر زبان که در حوزه زبانشناسی صورت میگیرد باعث میشود ترجمه بهتری ارائه گردد.

«بیکر» عدم تعادل در بین زبانها در سطح کلمه را ناشی از عوامل متعددی میداند یک لغت در متن اصلی ممکن است مفهومی را بیان کند که در فرهنگ زبان مقصد بکلی ناشناخته است چنین مفهومی می تواند انتزاعی و یا واقعی باشد و یا مربوط به یک اعتقاد دینی یک رسم اجتماعی و یا حتی مربوط به یک نوع غذا باشد چنین مفاهیمی اغلب مفاهیم خاص فرهنگی نامیده میشوند از دیدگاه زبانشناسی در تمام زبانها کلمات و اصطلاحاتی وجود دارند که بار معنایی دینی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی وغیره دارند. بسیاری از این مفاهیم معادلی در زبانهای دیگر ندارند همین کلمات و اصطلاحات خاص دینی، فرهنگی، اجتماعی و غیره هستند که یکی از مشکلات اساسی را در ترجمه زبانشناختی ایجاد می کنند زیرا این عدم تطابق بین زبانها باعث میشود که مترجم از ترجمه زبانشناختی عدول کند و به ترجمه فرهنگی، توضیحی و حتی به نوعی تاویل، تعبیر و یا تفسیر روی آورد.

زبانشناسی مقابله ای
زبان شناسی مقابله ای یا تحلیل مقابله ای ((Contrastive analysis شاخه ای است از دانش زبان شناسی  که با در مقابل هم  سنجیدن دو زبان متفاوت در پی تشخیص صفات و رویکردهای غیر همانند آن دو بر می آید.
از کاربردهای بسیار رایج نتایج تحقیقات زبانشناسی مقابله ای را میتوان در ترجمه سراغ
گرفت مترجم پس از خواندن متن و درک معنا و دریافت نیت نویسنده باید کلمات و الگوهای دستوری مناسب در زبان دیگر را بگونه ای انتخاب کند که خواننده متن ترجمه شده در زبان مقصد همان معنا و پیام را دریافت کند که خواننده متن اصلی دریافت می کند این امر در صورتی امکان پذیر است که مترجم هم به معناهای فرهنگ لغتی (معنای صریح) و هم به معناهای ضمنی که ریشه در فرهنگ هر جامعه زبانی دارد آگاهی داشته باشد و بداند که این معناهای ضمنی در جامعه های زبانی گوناگون متفاوت است همچنین باید بداند که ساختارهای دستوری در زبانهای گوناگون کاربردهای یکسان ندارند.

در تحلیل تقابلی، دو زبان در برابر یکدیگر قرار می گیرند لایه های مختلف و بطور کلی ساخت دستوری آنها با یکدیگر مقایسه می شود و وجوه اشتراک و اختلاف آنها مشخص می شود تحلیل تقابلی دو زبان در حوزه های لفظ و معنا کمک میکند تا خلاهای دو زبان نسبت به یکدیگر مشخص شود. این روش مخصوصا نشان داد که ساخت صوری و معنایی هیچ دو زبانی یکسان نیست و همین امر یکی از مسائل اساسی ترجمه را حل کرد.

نسبیت در ترجمه
از دیرباز این تصور وجود داشته که زبان بر شیوه تفکر و جهان بینی ما تاثیر میگذارد و از آنجا که هر زبان تصویر متفاوتی از جهان خارج به دست میدهد به طبع ما نیز جهان را آنچنان درک می کنیم که زبانمان ترسیم میکند.
این نکته را باید قبول داشت که هرزبان بطور جداگانه برحسب شرایط زمانی و مکانی خاص خود ساخت و برش متفاوتی را برای نامگذاری پدیده ها انتخاب میکند. برای نمونه در عربی برای بیش از سی نوع شتر اسامی جداگانه ای وجود دارد این بدان معنی نیست که برای یک فارسی زبان تصور انواع شتر میسر نباشد این برشهای گوناگون زبانی تنها بخاطر آنست که هر جامعه زبانی بر حسب میزان اهمیتی که برای حوزه ای خاص قائل است تقسیم بندی خاصی برای آن در نظر می گیرد.

مثلا کلمه رجل عربی را نمیتوان فورا به مرد ترجمه کرد زیرا ممکن است معادل آن فرد یا انسان باشد.
در زبان فارسی برخلاف اکثر زبانها تمایز جنس وجود ندارد و برای مثال آنچه که در عربی با «هو – هی» مشخص میشود در فارسی تنها با ضمیر «او» ارائه می شود.

کلمات مشترک در دو زبان با معانی متفاوت
در پی ارتباط میان ایرانیان و عرب­­زبانان، کلمات عربی به زبان فارسی راه یافته است که بسیاری از آنها با گذشت زمان، معنای عربی خود را از دست داده­ و در زبان فارسی معنایی دیگر یافته­اند به عنوان نمونه "نفر" که در زبان عربی بر سه تا ده نفر دلالت دارد و در ترجمه آن می­توان از عباراتی همچون "گروهی"، "تنی چند" و … استفاده کرد در زبان فارسی تنها بر یک نفر دلالت می­کند:
کان یسهم فی تحریرها نفرٌ من المتخصصین العرب…
در نگارش این روزنامه، گروهی از متخصصان عرب … همکاری می­کردند.
انّنا نجد، فضلاً عمّا تقدّم، ذکراً لخراسان فی شعر نفرٍ من الشعراء…
علاوه برآنچه گذشت، در شعر برخی ازشاعران به نام خراسان برمی خوریم

"علاقه" که در فارسی به معنای دوست داشتن و در زبان عربی به معنای ارتباط است:
العلاقه بین الامتین العربیه و الفارسیه بعیده الغور فی جذور التاریخ
ارتباط میان دو ملت عرب و پارسی زبان ریشه تاریخی عمیقی دارد.
"تعارف" در زبان فارسی به معنای اغراق در ادای احترام و سپاسگزاری، خوشامد گفتن ، پیشکش دادن و …است درحالی­که در زبان عربی به معنای آشنایی و شناخت نسبت به یکدیگر است:
و کان موضع ثقتهم و اعزازهم و سفیر بعضهم الی بعض و ترجُمان التعارف و الاخوه بینهم
او مورد اعتماد و بزرگداشت این ملت ها و سفیر و مترجم آشنایی و برادری میان آنها بود

کلمات چند معنایی
گاهی در متن کلمه ای به کار رفته که به چندین معنی است. بنابراین باید معادلی را برگزینیم که هم متناسب با سیاق متن باشد و هم آنکه از میان معادل­های نزدیک به هم، دقیق­تر باشد، در چنین مواردی است که مترجم باید دقت و هوشیاری خود را دوچندان کند تا در انتقال معنا دچار اشتباه نشود:
و کان مصر کذلک، المیدان الثانی، بعد ترکیه، للصحافه الفارسیه خارج ایران
مصر نیز پس از ترکیه، دومین عرصه فعالیت برای روزنامه های فارسی در خارج از ایران بود
انه و ان کان لمصر فضل الریاده فی میدان الدراسات الشرقیه و الفارسیه خاصه…
هرچند که مصر در زمینه مطالعات شرقی و به­ویژه فارسی پیشگام بوده است…

لقد توزّعت الجهود، فیما بان لی، علی میدانین بارزین
تا آنجا که من اطلاع دارم، تلاش عرب ها دو حوزه مهم را در برمی­گیرد
اذا ما رکب الفیل لحرب او لمیدان
آن هنگام که سوار بر فیل شود برای جنگ یا میدان داری
یبدو جهد الباحثین العرب الشاق فی خدمه تراث فارس فی ما تحمّله کثیرون منهم من اعباء و مشاق فی سبیل البحث عن مخطوط یحقّقونه او کتاب یولفونه او اثر یترجمونه.
از جمله تلاش های طاقت فرسای پژوهشگران عرب در خدمت به میراث پارسیان می­توان به رنج هایی که در تصحیح نسخه های خطی کشیده اند و یا کتابی که نوشته اند یا اثری که ترجمه کرده اند اشاره کرد.

همانطور که ملاحظه شد "تحقیق" به علت هم نشینی با "مخطوط"(نسخه خطی) به معنای تصحیح بکار رفته که عدم توجه به این مسئله، منجر به تغییر در مفهوم کلام می­گردد زیرا ممکن است مترجم ، آن را به معنای "به دست آوردن"،"یافتن" و یا معانی مشابه آن برگرداند .

منابع:
هفت گفتار درباره ترجمه، کوروش صفوی
زبانشناسی کاربردی،گای کوک: ترجمه روحانی و مرادیان
زبان، ترجمه و ارتباط فرهنگ ها، ترجمه و تالیف حسین یعقوبی
مبانی زبانشناسی مقابله ای، سید محمد ضیاء حسینی
رویکردی زبانشناختی بر ترجمه، سالار منافی


تعداد صفحات : 19 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود