مقدمه:
فکر وسواسی1 یک فکر، احساس2، یا حس3 مزاحم و تکرارشونده است. عمل وسواس فکر با رفتار خودآگاه میزان شده تکراری نظیر شمارش، یا اجتناب است. فکر وسواس موجب افزایش اضطراب شخص
میگردد. در حالیکه انجام عمل وسواس اضطراب شخص را کاهش میدهد. معهذا، وقتی شخص در مقابل انجام عمل وسواس مقاومت میکند اضطراب زایش مییابد. (سید محمدی – 1384)
شخص مبتلا به اختلال وسواس – جبری معمولاً غیرمنطقی بودن افکار وسواسی خود را درک میکند. هم کار وسواسی و هم اعمال وسواسی برای بیمار خود4 شناخته میشود. اختلال وسواس جبری میتواند اختلالی
ناتوانکننده باشد. چون افکار وسواسی میتوانند وقتگیر بوده و به طور قابل ملاحظه در برنامه معمول شخص، عملکرد حرفهای، فعالیتهای اجتماعی معمول، یا روابط با دوستان و اعضاء خانواده تداخل نماید. (همان منبع1384)
در چهارمین ویراست راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی (DSM- IV) اختلال وسواس جبری افکار وسواسی توصیف شده است که شدت آنها برای اتلاف وقت یا ایجاد ناراحتی بارز یا تخریب قابل ملاحظه کافی است. افراد مبتلا به این اختلال واقف هستند که واکنشهای آنها غیرمنطقی یا نامتناسب است. (kaplan – 1196)
درمان اختلال وسواسی – جبری نمونهای از اثرات مثبتی است که پژوهشهای امروز میتواند در زمان کوتاه روی یک اختلال داشته باشد. تا همین اواخر یعنی دهه 1980 اختلال وسواسی- جبری اختلال نه چندان شایع با پاسخ ضعیف نسبت درمان تلقی میشد. امروز، معلوم شده است که اختلال وسواس جبری شایعتر از آن است که تصور میشد و خیلی حساس به درمان است. (Kaplan- 1996)
بیان مسئله:
از آن جا که به نظر میرسد شیوع اختلالات وسواسی- جبری در طول عمر در جمعیت کلی 2 تا 3 درصد تخمین زده میشود بعضی از پژوهشگران تخمین زدهاند که بین بیماران سرپائی میزان شیوع این اختلال تا 10 درصد میرسد. این ارقام اختلال وسواسی- جبری را پس از فوبییا، اختلالات وابسته به مواد و اختلالات افسردگی در ردیف چهارم شایعترین تشخیصهای روانپزشکی قرار میدهد. مطالعات همهگیری شناسائی در اروپا و آسیا و آفریقا این نسبتها را تایید کردهاند. بین بزرگسالان احتمال ابتلا مرد و زن یکسان است. معهذا بین نوجوانها، پسرها بیشتر از دخترها به اختلال وسواسی- جبری مبتلا میگردند. میانگین سن شروع حدود 20 سالگی است هرچند در مردها سن شروع کمی پائینتر از زنها است. از مجموع تقریباً در دو سوم بیماران، شروع علائم قبل از 25 سالگی است و در کمتر از 15 درصد موارد علائم پس از 35 سالگی شروع میشود. (Kaplan- 1996)
OCD یا اختلال وسواس- جبری شامل افکار و اعمال وسواسی میباشد که باعث ناراحتی و اتلاف وقت و تخریب قابل ملاحظه در عملکرد حرفهای در روابط بین فردی و شخص بیمار میشود.(همان منبع)
افکار وسواسی5 یک فکر، احساس، عقیده، یا حس مزاحم و تکرارشونده است در مقابل عمل وسواس6 رفتاری است خودآگاه، میزان شده و تکراری نظیر شمارش، اجتناب یا بازبینی7. (همان منبع)
به طور معمول فکر وسواس اضطراب شخص را افزایش میدهد در حالیکه انجام عمل وسواس اضطراب شخص را کاهش میدهد. معهذا، وقتی شخص در مقابل انجام آن مقاومت میکند اضطراب افزایش مییابد. هم افکار و هم اعمال وسواسی برای بیمار خود ناهمخوان8 شناخته میشوند. این اختلالات میتواند بسیار وقتگیر بوده و به طور قابل ملاحظه در برنامه معمول و عملکرد شخص تداخل نماید از این رو OCD میتواند به یک اختلال ناتوانکننده تبدیل شود.
شیوع OCD در طول عمر د جمعیت کلی دو تا سه درصد تخمین زده میشود. اختلال پس از فوبیا، اختلالات وابسته به مواد و افسردگی اساسی چهارمین تشخیص شایع میباشد. بین بزرگسالان شیوع در بین زنان و مردان یکسان است ولی در بین نوجوانان میزان ابتلای پسرها بیشتر از دخترها است. میانگین سن شروع حدود 20 سالگی است هرچند در مردها، سن شروع کمتراز زنها است. OCD میتواند در نوجوانی و کودکی در موارد محدود حتی سن 2 سالگی آغاز شود. (Kaplan- 1996)
در دیدگاه شناختی- رفتاری روی الگوهای تفکر ناسازگارانه تاکید میکند و اعلام میدارد که این الگوها در ایجاد و ادامه نشانههای OCD دخالت دارند، افراد مبتلا به OCD گرایش دارند به رویدادهای اضطرابآور در محیطشان، واکنش افراطی نشان دهند. فرض شده است که این درمانجویان به وسیله افکار مرتبط با نیاز به کامل بودن، اعتقاد به اینکه آنها مسئول آزار و اذیت دیگران هستند، نگرانی از امکان وجود خطر، آشفته میشوند. آنها با تصورات
ناراحتکننده مرتبط با این افکار دست به گریباناند و سعی میکنند آنها را از طریق انجام دادن تشریفات وسواسی متوقف یا خنثی کنند. اما هر چه سعی میکنند این افکار را متوقف سازند، ناراحتی و ناتوانی آنها در متوقف کردن آنها بیشتر میشود. احتمال دیگری که دیدگاه شناختی مطرح میکند این است که افراد مبتلا به OCD کاستیهای حافظه دارند که باعث میشود آنها در یادآوری رفتارها، نظیر خاموش کردن اجاق گاز یا قفل کردن در، مشکل داشته باشند، تردید دایمی آنها و نیاز به وارسی کردن، با ناتوانی در یادآوری انجام دادن این اعمال، ارتباط دارد. حتی حافظه مربوط به رویدادهای گذشته در زندگی آنها میتواند به خاطر وجود افکار مزاحم صدمه ببینند، مخصوصاً اگر به افسردگی هم مبتلا باشند. (سیدمحمدی- 1384)
پرسش و پژوهش:
پس آیا شیوع وسواس در دانشآموزان ممتاز و ضعیف متفاوت وجود دارد؟
هدف و ضرورت تحقیق:
هدف از این پژوهش مقایسه شیوع OCD در دو گروه دانشآموزان دختر پانزده الی هجده ساله ممتاز و ضعیف دبیرستانهای منطقه شش تهران است. اهداف فرعی مشتمل بر تعیین فراوانی مطلق و نسبی OCD با توجه به متغیرهای سطح درآمد خانواده، فرزند چندم خانواده بودن، سابقه OCD در بستگان درجه اول و دوم است. روش گردآوری دادهها از طریقه پرسشنامه بوده است. پرسشنامه مادزلی حاوی 30 سوال جهت بررسی افکار و اعمال وسواسی میباشد که جهت دانشآموزان تهیه و ارائه گردید.
فرضیه پژوهش:
شیوع وسواس در دانشآموزان ممتاز و ضعیف تفاوت دارد.
سوال پژوهش:
آیا شیوع وسواس در دانشآموزان ممتاز و ضعیف تفاوت وجود دارد؟
تعریف عملیاتی:
وسواس: تمره آزمودنی از آزمون وسواس فکری و عملی حادزلی است و منظور از دانشآموزان ممتاز کسانی هستند که معدل آنها بالای 19 است و منظور از دانشآموزان ضعیف کسانی هستند که معدل آنها پائین 14 است.
تعریف مفهومی:
OCD شامل افکار و اعمال وسواسی میباشد که باعث ناراحتی و اتلاف وقت و تخریب قابل ملاحظه در عملکرد حرفهای در روابط بین فردی و شخص بیمار شود.
تاریخچه:
OCD یا اختلال وسواسی-جبری شامل افکار و اعمال وسواسی میباشد که باعث ناراحتی و اتلاف وقت و تخریب قابل ملاحظه در عملکرد حرفهای در روابط بین فردی و شخص بیمار شود.
افکار وسواسی9 یک فکر، احساس، عقیده، یا حس مزاحم و تکرارشونده است در مقابل عمل وسواس10 رفتاری است خودآگاه، میزان شده و تکراری نظیر شمارش، اجتناب یا بازبینی11. (سیدمحمدی- 1384)
به طور معمول فکر وسواس اضطراب شخص را افزایش میدهد در حالیکه انجام عمل وسواس اضطراب شخص را کاهش میدهد. معهذا، وقتی شخص در مقابل انجام آن مقاومت میکند اضطراب افزایش مییابد. هم افکار و هم اعمال وسواسی برای بیمار خود ناهمخوان شناخته میشوند. این اختلال میتواند بسیار وقتگیر بوده و به طور قابل ملاحظه در برنامه معمول و عملکرد شخص تداخل نماید از این رو OCD میتواند به یک اختلال ناتوانکننده تبدیل شود. شیوع OCD در طول عمر د جمعیت کلی دو تا سه درصد تخمین زده میشود. این اختلال پس از فوبیا، اختلالات وابسته به مواد و افسردگی اساسی چهارمین تشخیص شایع میباشد. در بین بزرگسالان شیوع در بین زنان و مردان یکسان است ولی در بین نوجوانان میزان ابتلای پسرها بیشتر از دخترها است. (همان منبع)
میانگین سن شروع حدود 20 سالگی است هرچند در بین مردها، سن شروع کمی پائینتر از زنها است. در مجموع تقریباً در دو سوم بیماران شروع و علائم قبل از 25 سالگی است و در کمتر از 15 درصد موارد علائم پس از 35 سالگی شروع میشود. OCD ممکن است در نوجوانی و کودکی و در مواردی حتی سن 2 سالگی آغاز شود. افراد مجرد بیشتر از افراد متاهل به OCD مبتلا میشوند. هرچند این یافته احتمالاً بازتاب مشکل بیماران در حفظ روابط است. سایر اختلالات همراه با OCD شامل Major depression با شیوع 67% و Social phobia با شیوع 25% و پس از آن اختلالات شایع توام با OCD مشتملند بر اختلالات مصرف الکل، فوبی خاص Disorder panic و اختلالات خوردن. (انجمن روان شناسی آمریکا- 1994) که حدود 20 تا 30 درصد این بیماران، بهبود قابل ملاحظه و 40 تا 50 درصد بهبود نسبی و متوسط پیدا
میکنند.(همان منبع)
به طور کلی چهار الگوی شایع علایم وجود دارد که شامل موارد زیر است:
1) آلودگی12
2) تردید13
3) افکار مزاحم14
4) تقارن15 (انجمن روان شناسی آمریکا- 1994)
سیر و پیشآگاهی:
در نیمی از بیماران مبتلا به اختلال وسواس-جبری شروع علائم به طور حاد است. در حدود 50 تا 70 درصد موارد شروع علائم در پی یک اتفاق استرسآمیز، مثل حاملگی، مسائل جنسی یا مرگ یکی از نزدیکان روی میدهد. چون بسیاری از بیماران علائم خود را پنهان میکنند، غالباً در مراجعه به
روانشناس 5 تا 10 سال تاخیر روی میدهد و سن متوسط برای بستری شدن 30 سالگی است. سیر اختلال معمولاً مزمن است و در بعضی از بیماران علائم سیر نوسانی داشته و در عدهای دیگر ثابت باقی میماند. حدود 20 تا 30 درصد این بیماران بهبود قابل ملاحظه، 40 تا 50 درصد نیز بهبود نسبی پیدا میکنند. گزارشهای گوناگونی هست مبنی براینکه 20 تا 40 درصد بیماران همچنان مبتلا مانده یا روز به روز بر شدت علائم آنها افزوده میشود. (سیدمحمدی- 1384)
تقریباً یک سوم این بیماران دچار افسردگی اساسی میشوند و خودکشی خطر مهمی در تمام این بیماران است. گزارشهایی وجود دارد مبنی براینکه بیماران وسواسی نسبت به اسکیزوفرنی کمی بیشتر از کل جمعیت آسیبپذیری دارند. پیشآگهی تاریکتر با تسلیم شدن به اعمال وسواسی (تا مقاومت در برابر آن) شروع در دوران کودکی، اعمال وسواسی غیرعادیتر، و نیاز به بستری شدن رابطه دارد. پیشآگهی خوب با تطابق شغلی و اجتماعی خوب، فقدان اعمال وسواسی وجود اتفاق آشکارکننده و ماهیت دورهای علائم مربوط است. محتوی فکر وسواسی ظاهراً ربطی با پیشآگهی ندارد. (همان منبع)
بررسی مقالات:
بر طریق آمار جهانی مطالعهای که در سال 2003 در کشور انگلستان بر روی 10483 کودک 15-5 ساله انجام شده است شیوع کلی OCD در این جمعیت 25% بوده است. شیوع OCD در این گروه به طور مشخص بعد از 13 سالگی افزایش قابل ملاحظه داشته و در بین کودکان زیر 8 سال تنها 1 مورد مبتلا وجود داشته است. همچنین این میزان در بین اقوام و نژادهای اقلیت واضحاً بیشتر بوده است. در این بررسی مشخص شده است که کودکانی که متعلق به خانوادههایی با سطح Socio- economic پائینتر بودهاند از نظر ابتلاء به OCD افزایش یافتهاند و همچنین در خانوادههای با جمعیت بالا شیوع OCD بیشتر بوده است. (انجمن روان شناس آمریکا- 1994).
همچنین در مطالعهای که در سال 2005 در پارتمان روانپزشکی دانشکده پزشکی میشیگان انجام شده بود 35 کودک مبتلا به OCD در مقایسه با 17 کودک گروه کنترل از نظر سابقه ابتلاء به OCD در بستگان درجه اول و دوم بررسی شدند که نتیجه مطالعات نشان داد در بستگان درجه اول کودکان مبتلا به شیوع این اختلال به مراتب بیشتر از بستگان درجه اول غیرمبتلاست. 5/22% در مقابل 6/4% اما این بررسی تفاوتی از نظر شیوع OCD در بستگان درجه دوم دو گروه را نشان نداد. (همان منبع- 1994).
مطالعاتی که در سال 2004 بر روی 3012 کودک 18-11 ساله در ترکیه انجام شده بود، شیوع OCD را در این جمعیت 3% گزارش کرده است. بررسیهای انجام شده تفاوتی را از نظر سطح تحصیلات، اشتغال و سطح درآمد خانواده بین مبتلایان به OCD نشان داد. بررسی از نظر تعداد فرزندان این طور است که در افراد تکفرزند بوده یا 1 خواهر و برادر داشتهاند و همچنین افرادیکه بیش از 7 فرزند بودهاند شیوع OCD بیشتر از افرادی بوده که بین 6-3 فرزند بودهاند.(همان منبع)
سببشناسی:
عوامل زیستشناختی:
ناقلهای عصبی: از مایش های بالینی بسیاری که با داروهای مختلف به عمل آمده تایید کننده این فرضیه است که بینظمی (سیستم) سروتونین در پیدایش علائم افکار وسواسی و اعمال وسواسی در این اختلال در کار است. دادهها حاکی است که داروهای سروتونوژیک دوثرترانه داروهایی هستند که بر سایر سیستمهای نوروترانسمیتر موثر واقع میگردند. معهذا اینکه سروتونین در علت اختلال وسواسی-جبری هم دخیل است یا خیر اصلاً معلوم نیست. مطالعات بالینی غلظتهای متابولیتهای سرونین -مثلاً 5- هیدوکسی ایندول استیک اسید (AA- H-5)- را در مایع فلزی مغزی نخاع (csf) و میل ترکیبی و تعداد مکانهای وابستگی پلاکتی ایمیپرامین حاوی تریتیوم (که به مکانهای جذب مجدد سروتونین وابستگی پیدا میکند) را ارزیابی کرده و یافتههای متفاوتی از این بیماریها در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری گزارش کردهاند. به نظر بعضی از پژوهشگران سیستمهای ناقل عصبی کولینرژیک و دوپامنیرژیک در زمنیه پژوهشی آتی در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری است. (پورشریفی- 1384)
مطالعات تصویرگیری از مغز: انواعی از مطالعات فزنکسیونی تصویرگیری از مغز-مثلاً توپوگرافی با نشرپورتیرون (PET)- افزایش فعالیت (مثلاً متابولیسم و جریان خون) در لوبهای پیشانی، هستههای قاعدهای (به خصوص هستهدار) و سینگولوم بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری پیدا کردهاند درمان دارویی و رفتاری گفته میشود این نابهنجاریها را باز میگرداند؛ دادههای به دست آمده از مطالعات فونکیسونی تصویرگیری از مغز با دادههای حاصل از مطالعات ساختاری تصویرگیری از مغز هماهنگ هستند. هم مطالعات توپوگرافی فاپستوتری و هم تصویرسازی با دزونانس مغناطیسی (MRI) کاهش اندازه هستههای دمدار را در دو طرف در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری پیدا کردهاند. هم مطالعات فونکسیونی و هم ساختاری تصویرگیری از مغز در عین حال با این مشاهدات که روشهای نورولوژیک روی سینگولوم گاهی در میان بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری موثر است هماهنگ میباشند. یک مطالعه اخیر با (MRI) افزایش زمان Tirckaut را در قشر پیشانی گزارش کرده است. یافتهای که با مکان نابهنجاریهایی که در مطالعه با PET مشاهده شده است هماهنگی دارد. (همان منبع)
ژنتیک: دادههای ژنتیک در مورد اختلال وسواسی-جبری با این فرضیه هماهنگ است که وراثت این اختلال یک جزء ژنتیک قابل ملاحظه دارد. معهذا این دادهها هنوز تاثیر عوامل فرهنگی و رفتاری را در انتقال اختلال مشخص نکردهاند، مطالعات تطابقی در دوقلوها برای اختلال وسواسی-جبری به طور ثابت میزان تطابق بالاتر دوقلوهای یک تخمکی را در مقایسه با دو تخمکی نشان دادهاند.
مطالعات خانوادگی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری نشان داده است که 35 درصد بستگان درجه اول بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری دچار این اختلال هستند. (انجمن روان شناس آمریکا- 1994)
سایر دادههای زیستشناختی:
از مطالعات الکتروفیزیولوژیک، مطالعات الکتروآنسنالوگرام خواب و مطالعات نوروآندوکرین دادههایی به دست آمده است که حاکی از وجود مشترکات بین اختلال وسواسی-جبری ناهنجاریهای بالاتر از حد معمولی در (EEg) مشاهده میشود. در مطالعات (EEg) خواب ناهنجاریهائی مثابه آنچه در اختلالات افسردگی دیده میشود.(کاپلان-1991)
مثل کاهش زمان نهفتگی (REM) مشاهده شده است. مطالعات عصبی-غددی نیز شباهتهائی با اختلالات افسردگی نشان دادهاند. مثل عدم فردنشینیی در آزمون فرد نشانی با دگزامتازون (DST) تقریباً در ثلث بیماران و کاهش ترشح هورمون رشد با افترزیون کلوئیدین (Catapres) (همان منبع)
عوامل رفتاری:
طبق نظریه یادگیری فکرهای وسواسی محرکهای شرطی هستند، یک محرک نسبتاً خنثی از طریق فرآیند شرطی شدن پاسخگو (respondent conditiouing) و با جفت شدن با رخدادهایی که طبیعتاًَ مضر و اضطراب برانگیز هستند با ترس و اضطراب پیوستگی پیدا میکند. به این ترتیب افکار و اشیاء سابقاً خنثی به محرکهای شرطی قادر به برانگیختن اضطراب و ناراحتی تبدیل میگردند. (کاپلن – 2003)
عمل وسواس به گونهای متفاوت پدید میآید. شخص درمییابد که عمل خاصی موجب کاهش اضطراب وابسته به یک فکر وسواسی میگردد. رهائی و آرامش حاصل از رفع اضطراب که به عنوان سائفی منفی عمل میکند -در نتیجه وقوع عمل وسواس، موجب تقویت این عمل میشود. تدریجاً این عمل به علت مفید بودن در کاهش یک سائق دردناک ثانوی (اضطراب) به صورت یک الگوی رفتاری آموخته شده ثابت درمیآید، تئوری یادگیری مفاهیم مفیدی برای توضیح برخی از جنبههای پدیده وسواسی-جبری ارائه میکند. مثل قدرت اضطرابانگیزی افکاری که لزوماً ترسانده نیستند و برقراری الگوهای وسواسی رفتار. (همان منبع)
عوامل روانی-اجتماعی:
عوامل شخصیتی: اختلال وسواسی-جبری از اختلال شخصیت
وسواسی جبری متفاوت است. در اکثریت بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری علائم جبری پیش از بیماری ندارند. بنابراین چنین صفاتی برای پیدایش اختلال وسواسی-جبری نه لازم و نه کافی است. فقط حدود 15 تا 35 درصد این بیماران دارای صفات وسواسی قبل از بیماران بودهاند. (سیدمحمدی- 1384)
عوامل روانپویائی:
فروید سه مکانیسم دفاعی روانی عمده توصیف نمود که تعیین کننده شکل و کیفیت علائم وسواسی-جبری و صفات شخصیتی آن است.
1)جداسازی 2) ابطال 3) واکنشسازی.
جداسازی: جداسازی یک مکانیسم دفاعی است که شخص را از عواطف و تکانههای اضطرابانگیز حفظ میکند. تحت شرایط عادی، شخص در خودآگاه خویش هم عاطفه و هم تجسم یک خیال وقتی است. خواه این فکر مربوط به خاطره یک حادثه باشد یا یک خیال وقتی جداسازی روی میدهد. عاطفه و تکانه از فکر جداشده و از خودآگاه بیرون رانده میشود. اگر جداسازی با موقعیت صورت بگیرد تکانه و عاطفه ملازم آن به کلی واپس زده میشوند و بیمار فقط فکر بدون عاطفه آن را در خودآگاه تجربه خواهد کرد. (انجمن روان شناس آمریکا- 1994)
ابطال: به علت وجود تهدید مستمر در مورد عدم کارائی مکانیسم دفاعی ابتدائی جداسازی در کنترل تکانه، برای مقابله با آن و فرونشاندن اضطراب مربوط به ورود قریبالوقوع تکانه به خودآگاه عملیات دفاعی ثانوی ضرورت مییابد. عمل وسواسی تظاهر سطحی یک اقدام دفاعی برای کاهش اضطراب و کنترل تکانهای است که به خوبی به وسیله جداسازی کنترل نشده است.
یک عمل دفاعی ثانوی مهم در این ردیف مکانیسم ابطال است. همان طور که از معنای کلمه برمیآید این مکانیسم به اقدامی جبری اطلاق میشود که به منظور پیشگیری یا باطل نمودن نتایجی که بیمار به طور غیرمنطقی از یک فکر یا تکانه وسواسی ترساننده انتظار دارد صورت میگیرد.(همان منبع)
واکنشسازی: هم جداسازی و هم ابطال مانورهای دفاعی هستند که در پیدایش علائم بالینی نقش اساسی دارند. واکنشسازی بیشتر در حصول صفات شخصیتی دخیل است تا پیدایش علائم، واکنشسازی به الگوهای ظاهری رفتار و گرایشهای هشیارانهای اطلاق میشود که درست مخالف تکانههای اساسی آنها است. برای شخص ناظر این الگوهای غالباً بسیار اغراقآمیز و گاهی کاملاً نامتناسب جلوه میکند. (همان منبع)
سایر عوامل روانپویائی:
در نظریه روانکاوی کلاسیک اختلال وسواسی-جبری نوروز
وسواسی-جبری نامیده میشود و پسرفتی از مرحله ادیپال رشد روانی جنسی به مرحله مقعدی تلقی میشد. بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری از انتقام و فقدان شی محسوب مهم ترسیده و از وضعیت ادیپال پس کشیده و به مرحله هیجانی شخص با احساس دوگانه شدیدی که با مرحله مقعدی رابطه دارد عقبنشینی میکنند.
دوگانگی احساس به شکافتگی پیوند ملایمی که بین سائق های جنسی و پرخاشگری مختص مرحله ادیپال وجود دارد مربوط است. وجود همزمان عشق نفرت نسبت به یک فرد شخص را در تردید و بلاتصمیمی ناتوان باقی میگذارد. یکی از خصوصیات بارز بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری میزان اشتغال ذهنی آن ها با پرخاشگری و نظافت است، که یا در کنترل علائم آنها آشکار است و یا در پیوستگیهای وراء آنها این خصوصیت و سایر مشاهدات سبب شده است که علت روانی اختلال وسواسی-جبری در آشفتگی رشد و نمو طبیعی در مرحله مقعدی- سادیستی فرض شود.
(انجمن روان شناس آمریکا- 1994)
احساس دوگانه: دوگانگی احساس حاصل مستقیم تغییر در خصوصیات تکانه ها است. داشتن احساس دوگانه در مرحله رشد مقعدی-سادیستی از خصوصیات مهم کودک بهنجار تلقی میشود. یعنی بچه نسبت به یک شی هم صحبت و هم نفرت شدید احساس میکند و این دو احساس گاهی به نظر
میرسد که به طور همزمان وجود دارند. بیماران مبتلا به اختلال
وسواسی-جبری نیز گاهی هشیارانه نسبت به یک شی عشق و نفرت توام احساس میکنند. این تعارض هیجانات متضاد را شاید بتوان در الگوی رفتاری انجام-ابطال و تردیدهای فلجکننده او را در انتخابات که در مبتلایان به این اختلال فراوان دیده میشود، مشاهده نمود. (همان منبع- 1994)
تفکر سحرآمیز: در پدیده تفکر سحرآمیز، واپسروی بیشتر موجب آشکار شدن طرز تفکرهای ابتدائی میگردد تا تکانهها -یعنی اعمال الگو، همچنین اعمال ایده تحت تاثیر واپسروی قرار میگیرند. از خصوصیات پیوسته تفکر سحرآمیز پدیده همه توانی (omni poteuce) فکر است. شخص احساس میکند که صرفاً با تفکر در مورد یک حادثه در دنیای برونی، میتواند بدون اعملا فیزیکی واسطهای موجب وقوع آن گردد. این احساس سبب میشود که بیمار وسواسی از افکار پرخاشگرانه خود وحشت داشته باشد. تشخیص: به عنوان بخشی از ملاکهای -تشخیص برای اختلال وسواسی-جبری 7- DSM متخصصین را مجاز میسازد که نوع با بیش ضعیف اختلال وسواسی-جبری را در صورتی که بیماران کلاً افراطی بودن افکار و اعمال وسواسی خود را تشخیص ندهند مشخص سازند. (همان منبع)
ویژگیهای بالینی:
بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری معمولاً به اطباء غیرروانشناس مراجعه میکند. بیماران مبتلا به فکر و عمل وسواسی حداقل 75 درصد بیماران مبتلا را تشکیل میدهند. بعضی از پژوهشگران معتقدند اگر بیماران علاوه برعمل16 رفتاری دقیقاً از نظر عمل ذهنی هم ارزیابی شوند ممکن است این رقم به 100 درصد نزدیک شود.(پورشریفی- 1384)
مثلاً یک فکر وسواسی در مورد آسیب زدن به کودک ممکن است با یک عمل وسواسی ذهنی به صورت تکرار دعائی خاص به دفعات خاص دنبال شود. معهذا بعضی از پژوهشگران و پزشکان معتقدند که عدهای از بیماران ممکن است افکار تکراری در مورد یک عمل جنسی با پرخاشگری داشته باشند که برای خود بیمار قابل سرزنش است. (همان منبع)
افکار و اعمال وسواسی خصوصیات مشترکی دارند. یک فکر یا تکانه مصرانه و مبرم خود را وارد هوشیاری شخص میسازد، احساس اضطراب شدید با تظاهر اصلی پدیده همراه شد و غالباً منجر به اقدامات تدافعی در مقابل فکر یا تکانه اولیه میگردد. فکر یا عمل وسواسی خودناپذیر است، یعنی نسبت به تجربه شخص از خود به عنوان یک موجود روانی، غریب و بیگانه مینماید. بدون اعتنا به وضوح و اجبار فکر و عمل وسواسیف شخص به پوچی و غیرمنطقی بدون آن ها واقف است.. شخص مبتلا به فکر و عمل وسواسی میل شدیدی برای مقاومت در مقابل آ
اآنها احساس میکند. معهذا تقریباً یعنی از بیماران مقاومت اندکی در مقابل اعمال وسواسی خود نشان میدهند. تقریباً 80 درصد بیماران عمل وسواسی خود را غیرمنطقی و احمقانه میشمارند. گاهی افکار و اعمال وسواسی ارزش فوقالعاده برای بیمار پیدا میکنند. مثلاً ممکن است بیماران مصرانه اظهار کنند که نظافت که نظافت جبری از نظر اخلاقی درست است. حتی اگر به دلیل صرف وقت برای نظافت کار خود را از دست دادهاند.
وجود فکر وسواسی17 یا عمل وسواسی فکر وسواسی18، به طوری که یا (1) ، (2) ، (3) ، یا (4) تعیین میشوند. (Kaplan- 1996)
(1) افکار تکانهها، یا تصاویر ذهنی تکراری و مقاوم که زمانی در طول اختلال برای شخص، مزاحم و نامتناسب شمرده میشوند و اضطراب و ناراحتی بارز به وجود میآورند.
(2) افکار تکانهها، و تصاویر ذهنی فقط نگرانی ساده در مورد مسائل زندگی راحتی نمیباشند.
(3) شخص میکوشد این افکار با تکانهها را نادیده گرفته یا از ذهن خود کنار بزند یا آنها را با عمل یا فکری دیگر خنثی نماید. (همان منبع)
(4) شخص واقف است که افکار، تکانهها، یا تصاویر ذهنی وسواسی حاصل ذهن خود او هستند و مثل تزریق افکار از خارج تحمیل نمیشوند.
اعمال وسواسی، به طوری که با (1) یا (2) تعیین میشوند. (همان منبع)
(1) رفتارها (مثل شستن دستها، منظم کردن و وارسی) و اعمال ذهن (مثل دی، شمارش، تکرار کلمات به آرامی) تکراری که شخص احساس میکند که در پاسخ به افکار وسواسی، یا مطابقت با اصولی که فرد ناگزیر از انجام دقیق آنها است. مجبور است آنها را انجام دهد.(کاپلان – 1991)
(2) رفتارها یا اعمال ذهنی برای خنثیسازی یا پیشگیری از ناراحتی یا وقوع یک اتفاق یا رویداد ترسناک طرحریزی میشود. معهذا این رفتارها یا اعمال ذهنی رابطهای واقعگرایانه با آنچه قرار است خنثی شده یا پیشگیری شود ندارند، یا آشکارا افراطی هستند. (همان منبع)
B- زمانی در طول اختلال، شخص به افراطی یا غیرمنطقی بودن افکار و اعمال وسواسی وقوف پیدا کرده است. توجه موضوع در مورد کودکان ممکن است صدق نکند. (همان منبع)
C- افکار و اعمال وسواسی ناراحتی شدید ایجاد میکنند. وقتگیر هستند (بیش از یک ساعت در روز وقت میگیرند) یا به طور قابل ملاحظه در برنامههای معمول، عملکرد شغلی، یا فعالیتهای اجتماعی و روابط با دیگران تداخل مینمایند. (همان منبع)
D- اگر یک اختلال محور I دیگر وجود داشته باشد، محتوی افکار و اعمال وسواسی محدود به آن نیست (مثل اشتغال ذهنی با غذا در اختلال خوردن، کندن مو در تریکو تیلومانیا، نگرانی در مورد ظاهر در اختلال بدریختی بدن، اشتغال ذهنی با داروها در اختلال مصرف مواد ، اشتغال ذهنی با ابتلا به بیماری جدی در خود بیمارانگاری، یا = ذهنی با احساس گناه در صورت وجود اختلال افسردگی اساسی). (همان منبع)
E- ناشی از تاثیر مستقیم یک ماده (مثل داروهای نسخه شده یا مورد مصرف) یا یک اختلال طبی عمومی نمیباشد. مشخص نمائید با = ضعیف اگر در قسمت عمده دوره اخیر، شخص افراطی یا غیرمنطقی بودن افکار و اعمال وسواسی را تشخیص نمیدهد. (همان منبع)
الگوی علائم:
علائم هربیماری ممکن است با گذشت زمان همپوش پیدا کرده یا تغییر یابد، اما اختلال وسواسی-جبری چهار الگوی عمده دارد.(سید محمدی- 1384)
آلودگی: شایعترین الگو وسواس آلودگی است که با شستشو دنبال
میشود یا با اجتناب جبری از شی فرضاً آلوده همراه است. شی ترساننده و غالباً چیزی است که اجتناب از آن ممکن نیست (مثل ادرار، مدفوع، میکربها و گرد و غبار) چنین بیمارانی ممکن است از فرط شستشو پوست دست خود را بسایند. یا به دلیل ترس از میکرب قادر به ترک خانه نباشند هرچند اضطراب شایعترین پاسخ هیجانی به شی ترساننده است. شرم و نفرت وسواسی نیز شایع است. بیماران مبتلا به وسواس آلودگی معمولاً معتقدند که آلودگی از یک شی به شی دیگری، از فردی به فرد دیگری با تماس جزئی انتشار مییابد.
تردید بیمارگونه: دومین الگوی شایع وسواس شک و تردید است. که با اقدام جبری برای امتحان کردن دنبال میشود. فکر وسواسی معمولاً متضمن یک خطر یا خشونت است (مثل فراموش کردن بستن شیر گاز یا قفل کردن در) امتحان کردن ممکن است مستلزم چندین بار برگشت به خانه و سرزدن به اجاق گاز باشد. چنین بیمارانی عدم اعتماد به نفس وسواسگونه داشته و همیشه به خاطر فراموش کردن یا ارتکاب چیزی احساس گناه میکنند. (سیدمحمدی – 1384)
افکار مزاحم: سومین الگوی شایع افراد وسواسی افکار مزاحم بدون اعمال وسواسی است این افکار وسواسی معمولاً افکار تکراری نوعی عمل جنسی یا پرخاشگرانه است که بیمار آنها را قابل سرزنش میداند. (همان منبع)
تقارن: چهارمین الگوی شایع نیاز برای تقارن و دقت است، که میتواند به کندی وسواس منجر شود. چنین بیمارانی ممکن است ساعتها صرف خوردن غذا یا اصلاح صورت خود بکنند.
سایر الگوهای علائم:
افکار وسواسی مذهبی و احتکار جبری نیز در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری شایع است. وسواس کندن مو (Trichotlilomaui) و جویدن ناخن ممکن است اعمال وسواسی مربوط به اختلال وسواسی جبری باشند. (همان منبع)
تشخیص افتراقی:
اختلالات طبی: شرط تشخیص ناراحتی و تخریب کارکردی در DSM- IV اختلال وسواسی-جبری را از افکار و عادات افراطی معمول تفکیک میکند. اختلالات نورولوژیک عمده که باید در تشخیص افتراقی مطرح میشوند عبارتند از اختلال توده، سایر اختلالات تیک، صرع لوب تامپورال و ندرتاً ضربه و عوارض پس از آنسنالیت، اختلال توده علائم مشخصه اختلال توده عبارتند از: تیکهای حرکتی و صوتی که به کرات و تقریباً هر روز روی میدهند. اختلال توده و اختلال وسواسی-جبری سن شروع و علائم مشابه دارند. حدود 90 درصد بیماران مبتلا به اختلال توده علائم وسواسی دارند تا دو سوم آنها واجد ملاکهای تشخیصی اختلال وسواس جبری میباشند. (انجمن روان شناس آمریکا- 1994)
سایر اختلالات روانی:
ملاحظات روان شناسی عمده در تشخیص افتراقی اختلال وسواسی-جبری عبارتند از اسکیزوفرنی، اختلال شخصیت وسواسی-جبری، فوبیها و اختلالات افسردگی، اختلال وسواسی-جبری را معمولاً میتوان با توجه به فقدان سایر علائم اسکیزوفرنی، غرابت کمتر علائم، و بینش بیمار نسبت به علائم خود از این بیماری تفکیک نمود. اختلال شخصیت وسواسی-جبری با تخریب عملکردی به میزانی که در اختلال وسواسی-جبری وجود دارد همراه نیست. فوبیها را با فقدان رابطه بین افکار وسواسی و اعمال وسواسی میتوان تشخیص داد. اختلال افسردگی اساسی گاهی ممکن است با عقاید وسواسی همراه باشد اما بیمارانی که فقط به اختلال وسواسی-جبری مبتلا هستند واجد ملاکهای تشخیصی اختلال افسردگی اساسی نمیباشند. (Kaplan-1991)
سایر اختلالت روانی که ممکن است رابطه نزدیک با اختلال
وسواسی-جبری داشته باشند -مشتملند بر خود بیمارانگاری، اختلال بدریختی بدن (Body dysmorphic disorser) و احتمالاً سایر اختلالات تکانه، نظیر جنون دزدی و قماربازی بیمارگونه، در تمام این اختلالات با افکار تکراری وجود دارد. (مثلاً نگرانی در مورد بدن خود) یا رفتار تکراری (مثلاً دزدی) چندین گروه پژوهشی مشغول تحقیق در مورد این اختلالات هستند و در مورد روابط آنها با اختلال وسواسی-جبری و پاسخ آنها به درمانهای مختلف مطالعه میکنند. (همان منبع)
درمان:
با توجه به فرایند فزاینده حاکی ازاینکه اختلال وسواسی-جبری عمدتاً تحت تاثیر عوامل زیستشناختی است. نظریه روانکاوی کلاسیک از اهمیت افتاده است. به علاوه، چون علائم اختلال وسواسی-جبری نسبت به روان درمانی پویشی و روانکاوی مقاوم هستند. درمانهای داروئی و رفتاری رایج شدهاند. معهذا عوامل روان پویشی ممکن است در فهم عوامل تسریع کننده دورههای شدت اختلال و درممان انواع مختلف مقاومت در مقابل درمان نظیر عدم همکاری در مصرف دارد مزایای قابل ملاحظه داشته باشند. (همان منبع)
بسیاری از بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری در مقابل درمان مقاومت میکند. ممکن است از خوردن امتناع کرده و در مقابل انجام تکالیف خانگی و سایر فعالیتهای تجویز شده توس متخصص رفتاردرمانی مقاومت نشان دهند. خود علائم وسواسی-جبری، بدون ارتباط با این که تا چه حد احساس زیستشناختی دارند، ممکن است معنی روانشناختی مهمی داشته باشند که بیمار را در ترک آنها دچار دودلی سازند. تفتیش روان پویشی مقاومت بیمار در مقابل درمان ممکن است به بهبودی همکاری با درمان منجر شود. (سیدمحمدی – 1384)
مطالعات به خوبی کنترل شده به این نتیجه رسیدهاند که درمان داروئی یا رفتار درمانی یا ترکیب آن دو در کاهش قابل ملاحظه علائم بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری موثرند. تصمیم در مورد اینکه از کدام درمان استفاده شود تابع قضاوت و تجربه پزشک و قبول روشهای مختلف از جانب بیمار است. (همان منبع)
درمان داروئی:
تاثیر دارو درمانی در اختلالات وسواسی-جبری در بسیاری از
آزمایش های بالینی به ثبوت رسیده است. تاثیر دارو با توجه به اینکه مطالعات نشان دادهاند پاسخ به دارونما حدود 5درصد است بیشتر تایید میشود. این درصد در مقایسه با میزان پاسخ پاسپونی 30 تا 40 درصد که غالباً در مطالعه با داروهای ضدافسردگی و ضداضطراب دیده میشود پایین است. (انجمن روان شناس آمریکا- 1994)
دادههای موجود حاکی است که داروهایی را که برای درمان اختلالات افسردگی و سایر اختلالات روانی مورد استفاده قرار میگیرند. میتوان با دوزهای معمول آنها تجویز نمود اثرات اولیه معمولاً 4 تا 6 هفته پس از شروع درمان ظاهر میشود، هرچند برای کسب حداکثر اثرات درمانی به طور معمول 8 تا 16 هفته وقت لازبم است. هرچند درمان با داروهای ضدافسردگی هنوز بحثانگیز است. در نسبت قابل ملاحظهای از بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری که به درمان با داروهای ضدافسردگی پاسخ میدهند. با قطع درمان دارویی علائم اختلال عود میکند.
(انجمن روان شناس آمریکا- 1994)
روش استاندارد این است که درمان با یک داروی مختص به سروتونین -مثل کلومیپرامین (Anafrauil) با یک مهار کننده اختصاصی جذب کننده مجدد سروتونین (SSRS) نظیر فلئوکزئین.همین طور، روانکاوان و روانشناسان پویائیگرا بهبود علامتی قابل ملاحظه در بیماران خود در جریان روانکاوی یا روان درمانی دراز مدت بینشگرا مشاهده نمودهاند.
روان درمانی حمایتی بدون تردید جای خود دارد. به خصوص برای گروه بیماران وسواسی که علیرغم علائم ضعیف یا شدید خود، قادر به کار و تطابق اجتماعی هستند. تماس منظم و مستمر با یک متخصص علاقهمند و دلسوز و تشویق کننده ممکن است به بیمار کمک کند که به اتکا او به عملکرد عادی خود ادامه دهد. در حالی که بدون چنین کمکی کاملاً مغلوب علائم خود خواهد گردید. ندرتاً وقتی آداب وسواسی و اضطراب به سطح غیرقابل تحمل میرسد، باید بیمار را بستری نمود تا محیط بیمارستان و دوری از استرس علائم بیماری را به سطح قابل تحمل کاهش دهد. (مجله اعصاب و بیماری ذهنی – 2001)
خانواه بیمار نیز غالباً تحت تاثیر رفتار بیمار به مرز درماندگی رسیده است. هرگونه تلاش روان درمانی باید شامل توجه به اعضاء خانواده بیمار نیز از طریق تقویت روحی، اطمینان بخشی، توضیح دادن، و اندرز در مورد مدارا با بیمار بوده باشد. (همان منبع)
سایر درمانها:
روان درمانی خانواده غالباً در حمایت خانواده، کمک به کاهش ناهماهنگی زناشوئی که از اختلال (وسواسی-جبری) ناشی شده است، و ساختن اتحاد درمانی با اعضاء سالم خانواده به نفع بیمار مفید است.(نجاریان- 1382)
گروه درمانی به عنوان سیستم حمایتی برای بعضی از بیماران کمک کننده است.
برای بیماران بسیار مقاوم، الکتروشوک درمان یو جراحی درمانی را میتوان در نظر گرفت. ECT (Prozac) شروع شده و اگر این داروها موثر نباشد به روشهای دارو درمانی دیگر اقدام شود. داروهای سروتونوژیک درصد بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری که احتمالاً به درمان پاسخ خواهند داد به حدود 50 تا 70 درصد افزایش دادهاند. (همان منبع)
رفتاردرمانی:
هرچند مقایسههای ماده- به ماده معدودی به عمل آمده است. رفتار درمانی در درمان اختلال وسواسی-جبری به اندازه دارودرمانی موثراست و بعضی دادهها حاکی است که اثرات مفید با رفتاردرمانی طولانیتر است. لذا بسیاری از متخصصین آن را درمان اختلال وسواسی-جبری میدانند. رفتاردرمانی هم به طور سرپایی و هم بستری قابل اجراست. روشهای رفتاری اصلی در اختلال وسواسی-جبری عبارتند از مواجه سازی و چشمگیری از پاسخ، حساسیتزدایی تدریجی، بازداری اندیشه، غرقهسازی و شرطیسازی، در رفتاردرمانی معهذا تعهد واقعی بیمار برای کسب بهبود شرط حتمی است. (نجاریان – 1384)
روان درمانی:
در غیاب مطالعات کافی روان درمانی بینشگرا در درمان اختلال وسواسی-جبری هرگونه تصمیم معتبر در مورد تاثیر آن دشوار است. هرچند گزارشهای روایتی از تاثیر آن دردست است. برخی از روانکاوی تغییرات بت بارزی و پایا در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی گزارش نمودهاند، به خصوص اگر بتوانند با تکانههای پرخاشگرانهای که پشت صفات شخصیتی آنها پنهان است کنار بیایند. (سید محمدی- 1384)
به طور جدی جراحی روانی موثر نیست. اما احتمالاً باید قبل از آن آزمایش شود. رایجترین عمل جراحی برای اختلال وسواسی-جبری سینگرلاتوی است. که در 25 تا 30 درصد بیماران مقاوم به سایر درمانها موثر است. شایعترین عارضه جراحی روانی پیدایش تشنج است که تقریباً همیشه با فنیتونین (Dilautiu) کنترل میشود. بعضی از بیماران که به جراحی روانی به تنهائی پاسخ نمیدهند و قبل از عمل نیز به رفتاردرمانی و دارودرمانی پاسخ ندادهاند، پس از جراحی روانی به درمان داروئی یا رفتاردرمانی پاسخ میدهند. (همان منبع-1994)
مقدمه:
در این پژوهش ابتدا جامعه آماری و بعد روش نمونهگیری، ابزار پژوهش، گروه نمونه، روش اجرا، و در آخر روش آماری توضیح داده شده است.
جامعه آماری:
عبارت است از مجموعهای از افراد که دارای ویژگیهای همگون و قابل اندازهگیری میباشند. (نادری – 1375)
جامعه ما را کلیه دانشآموزان ممتاز و ضعیفی که در مدرسه آئین روش در سال تحصیلی 1386-1385 تحصیل میکردند تشکیل میدهد.
روش نمونهگیری:
در این پژوهش روش نمونهگیری تصادفی است اصل اساسی این نمونهگیری این است که هیچ نوع رابطهای منطقی بین روش نمونهگیری و ویژگیهایی که باید نمونهگیری شود وجود ندارد. (دلاور – 1384)
ابزار پژوهش:
در این پژوهش از پرسشنامه مادزلی استفاده شده است که حاوی 30 سوال که 2 سوال جهت بررسی افکار و 28 تا جهت بررسی اعمال است.
روش اجرا:
از دانشآموزان خواسته میشد که به صورت فردی به سوالات صادقانه پاسخ دهند و هیچ محدودیت زمانی برای پاسخ دادن وجود ندارد.
روش آماری:
در این پژوهش برای بررسی رابطه OCD بین دانشآموزان ممتاز و ضعیف بین 18-15 سال از روش (استودنت) t استفاده شده است.
آمار توصیفی :
در این بخش به بررسی داده های تحقیق از طریق آمار توصیفی که متعامل : میانگین ، نما ، میانه ، انحراف استاندارد ، واریانس ، کمینه ، بیشنه ، فراوانی ، درصد ، درصد اعتباری ، درصد تجمعی ، و نمودار ستونی است که در موردهر کدام از داده ها می پردازیم .
آمار استنباطی :
در این بخش به بررسی داده های تحقیق از طریق آمار استنباطی که از طریق آزمون t انستودنت انجام شده می پردازیم و نتایج را اعلام می کنیم.
جدول آزمون t
اطمینان % 95
t
df
میانگین خطا
انحراف استاندارد
میانگین
تعداد
80،5
58
75،0
14،4
27،8
00،30
ممتاز
60،0
27،3
83،13
00،30
ضعیف
نتیجه :
چون t محاسبه شده برابر با 80/5 از t جدول با درجه آزادی df=58 برابر با ( 00/2 ) بزرگتر است بنا بر این 95 % اطمینان می توان H0 ( فرض صفر ) را رد کرد در نتیجه بین شیوع وسواس در دانش آموزان ضعیف و ممتاز رابطه ی معنی دار وجود دارد: چون میانگین دانش آموزان ممتاز کوچکتر از میانگین دانش آموزان ضعیف می باشد چینین نتیجه می گیریم که میزان اضطراب در دانش آموزان ضعیف بیشتر از دانش آموزان ممتاز می باشد.
بحث و نتیجه گیری :
OCD یا اختلال وسواسی ـ جبری شامل افکار و اعمال وسواسی می باشد که باعث ناراحتی و اخلاف وقت و تخریب قابل ملاحظه در عملکرد حرفه ای در رابطه بین فردی و تشخیص بیمار می شود . افکار وسواسی یک فکر ، احساس ، عقیده یا حس مزاحمت و تکرار شونده است و در مقابل عمل و وسواسی رفتاری است خود آگاهی ، میزان شده ، تکراری نظیر : شمارش اجتناب یا بازبینی.
میانگین سن شروع در حدود 20 سالگی است. هرچند در بین مرد ها ، سن شروع کمی پایین تر از زن هاست . در مجموع تقریباً در دو سوم بیماران شروع و علائم قبل از 25 سالگی است و در کمتر از 15 درصد موارد علائم پس از 35 سالگی شروع می شود. OCD ممکن است در نوجوانی و کودکی و در مواردی حتی سن 2 سالگی آغاز می شود. افراد مجرد بیشتر از افراد متاهل به OCD مبتلا می شود هرچند این یافته احتمالاً بازتاب مشکل بیماران در حفظ روابط است. سایر اختلالات همراه با OCD شامل major depression با تسریع 67 % و … social phobia می باشید ) 25 % است و پس از آن اختلالات شایع توام با OCD هشتلمند بر اختلالات مصرف الکل ، خوبی خاص panic disorder و اختلالات خوردن .
حدود 20 تا 30 در صد این بیماران ، بهبود قابل ملاحظه و 40 تا 50 درصد بهبود نسبی و متوسط پیدا می کنند.
هدف از پژوهش مقایسه شیوع OCD در دو گروه دانش آموزان دختر پانزده الی هجده سال ممتاز و ضعیف دبیرستان های منطقه سه تهران می باشد. اهداف نوفی مشتمل بر تعیین فراوانی مطلق ، مبنی OCD با توجه به متغیر های سطح درآمد خانواده فرزند چندم خانواد بودن و مسابقه OCD در بستگان درجه اول و دوم است. روش گرد آوری داده ها از طریق پرسش نامه بوده است. پرسش نامه مادزلی حاوی 30 سوال است جهت بررسی افکار و اعمال و سوادی می باشد که جهت دانش آموزان تهیه و ارائه گردیده بر اساس نتایج به دست آمده که شیوع OCD در دانش آموزان ممتاز بیشتر از دانش آموزان ضعیف بوده است.
که در این آزمون در جامعه آماری که تعداد 60 نفر است از آزمون مادزلی استفاده شده است و که رابطه معنی داری در شیوع وسواس بین دانش آموزان ضیعف و ممتاز وجود دارد.
با توجه به نتایج به دست آمده در مطالعه شیوع OCD در جمعیت مورد هدف که تعداد 60 نفر بوده است محاسبه شده است که میزان فراوانی در بین دانش آموزانی که از نظر سطح معدل بالا بوده اند نسبت به دانش آموزان ضعیف بالاتر بوده است و همچنین دراین گروه دانش آموزان مبتلا به OCD سابقه ابتلا خانوادگی به طور چشم گیری وجود داشته است. از نظر سطح در آمد بیشترین میزان ابتلا به OCD در گروه دانش آموزان ممتاز در طبقه متوسط قرار دارد از نظر تعداد فرزندان بیشترین درصد مربوط به فرزندان سوم خانواده در گروه دانش آموزان ممتاز بوده است.
در گروه دانش آموزان ضعیف با معدل های کمتر از 14 بیشترین میزان شیوع مربوط به افکار وسواسی بوده است و در افکار عملی میزان شیوع کمتر بوده است.
در این گروه 17 دانش آموز مبتلا به سابقه ی ابتلاء خانوادگی ذکر شده است که از نظر میزان در آمد بیشترین میزان ابتلاء در سطح در آمد بالا و در کل با اختلاف که نسبت به سایر سطوح در آمد قرار دارد و از نظر تعداد فرزندان هم بیشترین شیوع در فرزندان دوم باز هم با اختلاف کم نسبت به سایر فرزندان خانواده بوده است.
محدودیت تحقیق :
– بنا بر اصول اخلاقی و راز داری در این حرفه از ذکر هر گونه نام . نام خانوادگی ، آدرس و شماره تلفن و… دانش آموزان خود داری شده است.
– نظر به این که جمعیت مورد مطالعه نوجوان بوده اند که عمدتاً علایم OCD را مخفی می نمایند. جلب اعتماد و ترغیب آن ها به پاسخ دادن صحیح به سوالات مربوطه از مشکلات و موانع مهم در اجرای این طرح بوده است.
– تحقیق حاضر به دلیل استفاده از دانش آموزان تهران در مورد بچه های شهر های دیگر صادق نیست.
– نتایج تحقیق به دلیل استفاده از مناطق سه تهران درسایرمناطق شهرتهران صادق نیست .
پیشنهادات تحقیق :
– با توجه به شیوع بالای OCD در جمعیت مورد مطالعه و نظر به این که فراوانی OCD در گروه دانش آموزان ممتاز نسبت به دانش آموزان ضعیف بیشتر بوده است. بررسی های بیشتر ، جهت تبیین استرس های موجود در نظام آموزش و پرورش که بر دانش آموزان تحمیل می شود. ضروری به نظر می رسد. همچنین این مطالعه ، ضرورت بررسی الگو های تربیتی خانواده ها در دانش آموزان مبتلا به OCD و اطلاع رسانی به دانش آموزان و خانواده ها پیرامون تشخیص و راه های درمان این اختلال را آشکار می سازد.
از آنجا که عمدتا کودکان و نوجوانان علایم OCD را مخفی می کنند یقین اضطراب دانش آموزان مدارس به عنوان راهی جهت غربالگویOCD و سایر اختلافات اضطرابی پیشنهاد می شود .
فهرست منابع:
– انجمن روان پزشکی آمریکا-(1994)"راهنمای تشخیص وآمادگی اختلالات روانی"ترجمه نیکخود وهمکاران(1377)تهران،نشرمهارت.
– پورشریفی،حمید.(1384)روان شناسی بالینی.تهران.انتشارات سنجش.
– دادستان.پریرخ.(1382)روان شناسی چنایی.تهران.انتشارات سمت.
– دلاور،علی.روش تحقیق در روان شناسی وعلوم تربیتی، (1384) نشر ویرایش.تهران.
– فیلپ سی ،کندال.روان شناسی مرضی کودک ترجمه،بهمن نجاریان،ایران داودی.انتشارات رشد-(1384) چاپ دوم.
– کاپلان،هارولد 1 (1967)واژه نامه تطبیقی روان پزشکی،ترجمه رفیعی،حسین (1380) تهران. نشرنیما.
– کاپلان.هارولد.(1996)روان پزشکی بالینی،ترجمه رفیعی حسین، سمیعی مرسده، (1384)تهران نشر مهارت.
-کاپلان.هارولد.مادوک،بنیامین،(1991)روان پزشکی آکسفورد.ترجمه پورافکاری نصرت الله. (1386)،تهران.نشرنیما.
– نادری-عزت الله-راهنمای علمی فراهم سازی طرح تحقیق.(1384) انتشارات بدر.تهران.
– هالجین.ر.پی درپی . دیتیون،سوزان.(2003)آسیب شناسی روانی.جلد 1.ترجمه سید محمدی،یحیی (1384)تهران نشر روان.
1. (Obsession)
2. (Feeling)
3. (Sensation)
4. (Ego -dystouic)
1. (Obsession)
2. (compulsion)
3. ( checking)
4. (Ego -dystouic)
1. (Obsession)
2. (compulsion)
3. ( checking)
1. (Ablutomania)
2. ( checking)
3. (Obsession)
4. (Hyper prossesis)
16 -compulsion
17 -obsession
18 -compulsion
—————
————————————————————
—————
————————————————————
63