2-1- مقدمه 13
2-2- مدیریت سرمایه در گردش 14
2-3- استراتژی های گوناگون سرمایه در گردش و سیاستهای مطلوب 17
2-3-1 استراتژی محافظه کارانه 18
2-3-2 استراتژی متهورانه 19
2-3-2-1 سیاست سرمایه گذاری سرمایه در گردش 20
2-3-2-2 سیاست تامین مالی سرمایه در گردش 24
2-3-3 استراتژی متعادل 26
2-4- استراتژی سرمایه در گردش و ریسک و بازده 27
2-5- اهداف سودآوری و نقدینگی 27
2-6- شرایط اقتصادی و سرمایه در گردش 30
2-7- پیشینه تحقیق 31
2-7-1 تحقیقات خارجی 32
2-7-2 تحقیقات داخلی 35
2-8- خلاصه فصل 40
2-1- مقدمه
این پژوهش تاثیر سیاست متهورانه مدیریت سرمایه در گردش را روی سودآوری بررسی میکند و بطور خاص رابطه تصمیمات سرمایهگذاری شرکتهای غیرمالی با سودآوری و همچنین تاثیر تصمیمات تامین مالی سرمایه در گردش بر سودآوری شرکت ها ی نمونه را در بازار ایران مورد بررسی قرار می دهد. علاوه براین، این مطالعه تاثیر دوره پژوهش (1390-1383) را روی اندازه گیری عملکرد یک شرکت مورد ارزیابی قرار می دهد.
مطالعات مالی (اپتو1 2012، 123؛ نظیر و افزا2 2009، 186؛ وینرب و ویسچر3 1998، 174) نشان میدهد که مفهوم سیاست مدیریت سرمایه در گردش بر اساس (الف) تصمیمات تامین مالی و (ب) تصمیمات سرمایه گذاری یک شرکت می باشند. تصمیمات تامین مالی سرمایه در گردش را می توان به دو روش شامل سیاستهای متهورانه و محافظه کارانه سرمایه در گردش نزدیک کرد. وینرب و ویسچر (1998) اظهار داشتند؛ متهورانه و محافظه کارانه واژه های نسبی هستند، نشان دهنده درصدی از مجموع بدهی های جاری و دارایی جاری که برای دست آوردن بخشی از کل دارایی های یک شرکت استفاده میشوند. در این بخش وسعت و عمق سیاست مدیریت سرمایه در گردش و چارچوب نظری آنرا که اساس و پایه مطالعه و تمرکز روی حوزههای بالقوه می باشد را مورد ارزیابی قرار میدهیم.
2-2- مدیریت سرمایه در گردش
سرمایه در گردش یکی از مباحث مهم در مدیریت زنجیره تامین از نگاه مالی می باشد بالاخص برای سازمانها با اندازه های کوچک تر که داراییها و بدهیهای جاری حجم عظیمی از سرمایه آنها را تشکیل میدهد وبر روی آن عوامل زیادی همچون مدیریت وجوه نقد، ابزارهای کنترل ریسک، نسبت بدهی، جریان نقدی عملیاتی وغیره تاثیر میگذارد که به نوبه خود مدیریت سرمایه در گردش و سیاست های سرمایه در گردش اتخاذ شده موجب افزایش سودآوری سازمان گردیده و یک موقعیت نقدینگی بهینه را برای آن فراهم سازد (فتحی و توکلی 1388، 112). شرکت های کوچک ومتوسط، منابع حیاتی سرشار از پویایی، خلاقیت و انعطاف پذیری در کشورهای صنعتی و در حا ل توسعه هستند. این شرکت ها نقش انکارناپذیری در توسعه اشتغال جهانی دارند که کمبود منابع مالی از مهمترین مشکلات این شرکت ها است؛ لذا مدیریت آنها باید تصمیمهای تامین مالی بگیرد که از یک طرف نقدینگی مورد نیاز برای تداوم فعالیت شرکت فراهم شود و از طرف دیگر، کمترین هزینه را برای شرکت داشته باشد. از روشهای مناسب و کم هزینه برای تامین مالی کوتاه مدت، "مدیریت بهینه سرمایه در گردش "است (جان نثاری 1391، 8).
نوآوری مسیرحرکت به سوی جامعه دانشی را می سازد. متداولترین رویکرد پیشبرد نوآوری، توجه به فعالیتهای تحقیق و توسعه و فناوری های پیشرفته است .این واقعیت که سهم بنگاههای صنعتی دارای فناوریهای متوسط و پایین در تولید و رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه بسیار بیشتر از بخش فناوری پیشرفته است، تناسب این رویکرد با شرایط کشورهای در حال توسعه زیر سئوال می رود. بویژه آنکه نوآوری پدیدهای فراگیر است و در تمام بخشها صرف نظر از نوع فناوری می تواند ظهور کند. کمبود توجه سیاستگذاران به بنگاههای دارای فناوری متوسط و پایین موجب افزایش عقب ماندگی آنها شده و شکاف فناوری کشورهای در حال توسعه را بیشتر می کند (خداداد حسینی و همکاران 1391، 101). برای شرکتی که هدف آن تحصیل سود است، در موردسرمایه در گردش سیاستی مطلوب است که ثروت سهامداران را به حداکثر برساند.مدیران شرکتها استراتژیهایی رابه اجرادرمی آورندکه ازنظرریسک، بازده آنها رامحافظه کارانه یاجسورانه می نامند.
مفاهیم اساسی، راهبردها، و سیاست های مدیریت سرمایه در گردش بر نظریه خالص سرمایه در گردش استوار هستند (اپتو 2012، 14). محققان دیگر (نظیر و افزا 2009، 196؛ وینرب و ویسچر 1998، 145)، تعریف خالص سرمایه در گردش را به عنوان تفاوت بین داراییهای جاری شرکتها و بدهیهای جاری آنها در یک تاریخ خاص ترازنامه بیان کردهاند.
سرمایه در گردش در یک شرکت، مجموعه مبالغی است که در دارائیهای جاری سرمایه گذاری می شود. اگر بدهیهای جاری از دارائیهای جاری کسر گردد سرمایه در گردش خالص بدست می آید (نیکومرام و همکاران 1386، 16). به عبارت دیگر تعریف واژه سرمایه در گردش در متون حسابداری،دارایی های جاری منهای بدهیهای جاری است و نشانگر میزان سرمایه گذاری شرکت در وجه نقد، اوراق بهادار قابل فروش، حسابهای دریافتنی تجاری و موجودی مواد و کالا منهای بدهیهای جاری است. برخی نویسندگان، سرمایه در گردش را به وسیله مجموع داراییها و بدهیهای جاری معنی میکنند و اختلاف آنها را به عنوان سرمایه درگردش خالص بیان میکنند. به عبارت دیگر، سرمایه درگردش خالص، معرف آن بخش از داراییهای جاری است که بر بدهیهای جاری فزونی دارد و از طریق بدهیهای درازمدت و حقوق صاحبان سرمایه، پشتیبانی شده است (شباهنگ 1387، 145). همانند تعداد زیادی از عناوین مدیریت مالی، سرمایه در گردش نیز به وسیله افراد مختلف در مفاهیم متفاوتی به کار رفته است. از لحاظ واژه شناسی نیز سرمایه در گردش در مقابل عبارت انگلیسی Working capital آورده شده است و در تعبیر دیگری مترادف Criculated Capital می باشد (مالکی نیا و همکاران 1390، 144).
فالوپ و آجیلور4(2009) اظهار داشتند که عناصر خالص سرمایه در گردش یک شرکت (داراییهای جاری) شامل وجه نقد، موجودیها، حسابهای دریافتنی کوتاه مدت و سایر پیش پرداختها و از طرف تامین مالی، حساب بدهیهای جاری که اسناد و پرداختنیهای کوتاه مدت میباشند. ایجاد یک تعادل بین داراییهای جاری و بدهی های جاری برای مدیریت شرکت ها مهم است، زیرا شرکت به حفظ دارایی های جاری کافی نیاز دارند، تا قادر به مقابله با ادعاهای کوتاه مدت باشد، که متعهد به پرداخت آنها است. ناتوانی یک شرکت برای انجام تعهدات مالی خود در قبال طلبکاران کوتاه مدت (بدهیهای جاری)، آنها را در مراحل انحلال شرکت محق قرار داده است.
طبق تفکر انتقادی، نظریه خالص سرمایه در گردش بیشتر از نظریه ناخالص سرمایه در گردش مورد توجه قرار می گیرد. به عبارت دیگر تئوری سرمایه در گردش ناخالص، نقش داراییهای جاری را به تنهایی به عنوان اساسی برای عملیاتهای یک شرکت مورد ملاحظه قرار می دهد. با این حال، مدیران مالی شرکتها خوب میدانند که، سطح نقدینگی یک شرکت تنها به درآمدهای حاصل از فروش موجودیها وابسته نیست بلکه همچنین به تعهدات مالی شرکت هم بستگی دارد (لارنس2012، 15).
همچنین باید به مفهوم خالص سرمایه در گردش عملیاتی به عنوان طرف افراطی تئوریهای سرمایه در گردش توجه کرد. سرمایه در گردش خالص عملیاتی برابر با وجوه نقد، حسابهای دریافتنی و موجودیها منهای حسابهای پرداختنی وتعهدات است. سرمایه در گردش خالص عملیاتی، برخی از حسابهای دارائیهای جاری از جمله اوراق بهادار قابل معامله و سرمایه گذاریهای کوتاه مدت را شامل نمیشود. سرمایه در گردش خالص عملیاتی مورد انتقاد است زیرا محدود به بخشی از داراییها و بدهیهای جاری در عملیات یک شرکت است (اپتو2012، 16).
امور مالی شرکت میتواند به سه بخش اصلی بودجه بندی سرمایه، ساختا ر سرمایه و مدیریت سرمایه در گردش طبقه بندی شود. مدیریت سرمایههای بلند مدت به بودجه بندی سرمایه و ساختا ر سرمایه مربوط میشود. در حالی که مدیریت داراییها و بدهیهای جاری در حوزهی مدیریت سرمایه در گردش می باشد (مالکی نیا و همکاران 1390، 144). مدیریت سرمایه در گردش عبارت است تعیین حجم و ترکیب منابع ومصارف سرمایه در گردش به نحوی که ثروت سهامداران افزایش یابد. مدیریت سرمایه در گردش به دو گروه مدیریت دارائیهای جاری و مدیریت بدهیهای جاری تقسیم میشود. ایجاد تعادل در دارائیهای جاری و بدهیهای جاری از اهمیت خاصی برخوردار است به طوریکه تصمیم گیری در مورد یکی بر روی دیگری تاثیر زیادی میگذارد. در اداره امور سرمایه در گردش یک واحد تجاری استراتژیهای گوناگونی وجود دارد که از تلفیق استراتژی دارائیهای جاری و استراتژی بدهیهای جاری حاصل می شود (رهنمارود پشتی و کیانی 1387، 174).
مدیریت سرمایه در گردش نحوه عملکرد داراییها و بدهیهای جاری رابیان میکند. در واقع مدیریت سرمایه در گردش، بخش مهمی از برنامه ریزی برای تامین مالی کوتاه مدت است و شامل مدیریت موجودیهای مواد و کالا، حسابهای دریافتنی وپرداختنی است. با استفاده از این سه جزء، برخی از حیاتی ترین نسبتهای مالی شرکت مانند گردش موجودیها، میانگین دوره وصول حسابهای دریافتنی و نسبت آنی محاسبه میشود (جان نثاری1391، 3). مدیران شرکتها انتظار دارند که با مدیریت سرمایه در گردش بتوانند تاثیر با اهمیتی بر سودآوری شرکت بگذارند. بنابراین، برای بسیاری از شرکتها، مدیریت سرمایه در گردش یکی از مباحث مهم مدیریت مالی می باشد و مدیران میتوانند با نگهداری سطحی بهینه از سرمایه در گردش ارزش شرکتشان را افزایش دهند (محمدی 1388، 81).
محققان مالی شرکتها، (اپتو (2012)، فالوپ و آجیلور (2009)، فیلبک و کروگر و پریس (2007)، نظیرو افزا (2009)؛ وینرب و ویسچر (1998)، محمدزاده ونوفرستی (1388) و ستایش و منصوری (1389)) در مطالعات مدیریت سرمایه در گردش مفهوم سرمایه در گردش خالص را جهت بررسی، تجزیه و تحلیل و گزارش یافته هایشان بکار می گیرند و این محققان ودیگر نویسندگان مطالب سرمایه در گردش ترجیح میدهند از تئوری خالص سرمایه در گردش استفاده کنند زیرا همه حسابهایی را شامل می شود که در طبقه بندی داراییهای جاری و بدهیهای جاری ترازنامه یک شرکت وجود دارند. بنابراین استفاده از تئوری خالص سرمایه در گردش انجام محاسبات نسبتهای مالی مربوط را تسهیل نموده و تجزیه و تحلیل قویتر اجزای سرمایه در گردش مورد نیاز عملیات یک شرکت را فراهم میکند.
2-3- استراتژیهای گوناگون سرمایه در گردش و سیاستهای مطلوب
مدیریت سرمایه در گردش واحد تجاری در شرایط مختلف باید استر اتژی های مناسبی را برای شرکت انتخاب نماید تا بتواند به نحو کار آمد دارائیهای جاری و بدهی های جاری را اداره نماید و تامین مالی اقتصادی صورت گیرد و بدین طریق بازده شرکت را بالا برده و ثروت سهامداران را حداکثر نماید. به عبارتی ارزش زایی مدیریت سرمایه در گردش بسیار حائز اهمیت است (رهنمای رودپشتی و کیائی1387، 4).
در مورد سرمایه در گردش استراتژیهای گوناگونی وجود دارد که از تلفیق استراتژی داراییهای جاری و بدهیهای جاری حاصل میشود. در مدیریت سرمایه در گردش با توجه به شرایط مختلف باید استراتژیهای مناسب را برای شرکت انتخاب نمود تا بتوان به نحو موثر داراییهای جاری و بدهیهای جاری یک واحد تجاری را اداره کرد و نیازهای تامین مالی واحد تجاری به درستی تامین شود، از این طریق بازده سهام شرکت را بالا برده و ثروت سهامداران حداکثر شود. با تلفیق داراییهای جاری و بدهیهای جاری استراتژی کلی مدیریت سرمایه در گردش به سه دسته تقسیم میشود: 1. استراتژی محافظه کارانه، 2. استراتژی جسورانه، 3. استراتژی میانه رو (جهان خانی و پارسائیان 1389، 84). مدیران سرمایه در گردش در یک طیف قرار دارند که در یک سمت آن، استراتژی محافظه کارانه و در سمت دیگر استراتژی متهورانه قرار دارند. استراتژیهای میانه رومتمایل به محافظهکاری و میانه رو متمایل به متهورانه در حد فاصل بین استراتژی محافظهکارانه و متهورانه قرار دارند. بنابراین شرکتها میتوانند در اداره امور داراییهای جاری و بدهی های جاری، استراتژی های گوناگونی به کار برند. با ترکیب استراتژی های گوناگون میتوان سیاستی را در پیش گرفت که سرمایه در گردش به حد مطلوب برسد (اعرابی و عابدی 1390، 14).
مدیران واحد انتفاعی در شرایط مختلف با توجه به عوامل درونی و بیرونی واحد انتفاعی و با توجه به ریسک و بازده باید استراتژی مناسبی را برای اداره و مدیریت سرمایه در گردش واحد خود انتخاب نمایند. چنانچه نوع استراتژی مدیریت دارائیهای جاری و بدهیهای جاری در موقعیتی معین به گونهای مناسب انتخاب شود، امکان دستیابی به بهترین استراتژی مدیریت سرمایه در گردش فراهم خواهد شد (رهنمای رودپشتی و کیائی 1387، 2). ایجاد تعادل در دارائیهای جاری و بدهیهای جاری از اهمیت خاصی برخوردار است؛ به طوریکه تصمیمگیری در موردیکی بر روی دیگری تاثیر زیادی میگذارد (مالکی و همکاران 1390، 142). سطح داراییهای جاری نگهداری شده در داخل یک شرکت بستگی به عوامل مختلف دارد. با این حال، هر شرکت باید در بهینه سازی سطح دارایی های جاری از طریق بررسی میزان لازم این دارایی ها و ساختار آنها برای حفظ تداوم و نظم پروسه های تولید تلاش کند (گرابوسکا 2010، 176).
2-3-1 استراتژی محافظه کارانه
در استراتژی محافظه کارانه در مدیریت سرمایه در گردش، نسبت سرمایه در گردش خالص بالا خواهد بود و قدرت نقدینگی بیش از حد بالا است. در این حالت مدیریت میکوشد تا نسبت نقدینگی (آنی) و نسبت جاری شرکت را به مقیاسی برساند که از مقادیر متعلق به متوسط صنعت بالاتر و همزمان بدهی جاری آن پایینتر شود (حسن پور 1388، 3). در اجرای این سیاست سعی می شود ریسک ناشی از ناتوانی بازپرداخت بدهیهای سر رسید شده به پایینترین حد خود برسد. مدیر در این نوع راهبرد میکوشد تا مقدار داراییهای جاری را در سطح بالایی نگه دارد (جهانخانی و پارساییان 1389، 126).
مفهوم این راهبرد آن است که شرکت با نگهداری پول نقد و اوراق بهادار قابل فروش می کوشد نقدینگی خودرا حفظ کند. خطر این روش بسیار اندک است . زیرا قدرت نقدینگی نسبتا زیاد، به شرکت این امکان را می دهد بدهی ها را در موعد مقرر پرداخت کند. همچنین بخاطر نگهداری موجودی های زیاد خطر از دست دادن مشتری اندک است و شرکت کمتر با خطرورشکستگی مواجه خواهد شد اما بازدهی شرکت پائین است (رهنمای رودپشتی و کیائی 1387، 5).
یک مدیر محافظه کار می کوشد تا در ساختار مالی شرکت، میزان وامهای کوتاه مدت را به حداقل برساند و برای تهیه دارائیهای جاری، از وامهای بلند مدت که بهره شناور دارند، استفاده کند. در پاره ای مواقع به جای اخذ این گونه وامها، از منابع دیگری نظیر سرمایه صاحبان سهام تامین مالی می کند. شرکتی که وامهای کوتاه مدت را به حداقل ممکن می رساند، احتمال ریسک ورشکستگی و ناتوانی در پرداخت به موقع وامها را به شدت کاهش می دهد همچنین استفاده از وامهای بلند مدت و حقوق صاحبان سهام به جای وامهای کوتاه مدت باعث افزایش هزینه سرمایه و کاهش نرخ بازده سهامداران شرکت می شود (رهنمای رودپشتی و کیائی1387، 7).
2-3-2 استراتژی متهورانه
مدیر سرمایه در گردش با راهبرد جسورانه میکوشد با داشتن کمترین میزان داراییهای جاری از بدهیهای جاری بیشترین استفاده را ببرد .در اجرای این راهبرد ریسک نقدینگی بسیار بالا خواهد بود. از سوی دیگر چون حجم داراییهای جاری به پایین ترین حد خود می رسد، نرخ بازده سرمایه گذاری بسیار بالا خواهد بود(جهانخانی و پارساییان 1389، 127). در این رویکرد مدیران سرمایه در گردش می کوشند تا وجوه نقد و اوراق بهادا رقابل فروش را به حداقل ممکن برسانند و میزان سرمایه گذاری در موجودی کالا را کاهش دهند ریسک این رویکرد بسیار بالا است وخطر عدم توان پرداخت تعهدات و از دست دادن مشتری بسیار زیاد است. اما در مقابل بازدهی شرکت بخاطر تهیه دارائیهای ثابت و گردش عملیاتی زیاد دارائیهای جاری افزایش می یابد (رهنمای رودپشتی وکیائی1387، 5).
در این رویکرد مدیر می کوشد سطح وامهای کوتاه مدت را به حداکثر برساند و دارائی های جاری خود را ازمحل این وامها تامین کند اگر سطح وامهای کوتاه مدت یک شرکت به حداکثر برسد خطر احتمال اینکه، شرکت نتواند به موقع آنها را بازپرداخت کند افزایش خواهد یافت و وقتی بازار با کمبود پول و اعتبار مواجه است گرفتن وامهای کوتاه مدت به آسانی میسر نمی شود و هزینه آن بالا خواهد رفت (رهنمای رودپشتی و کیائی1387، 7).
اکثریت مطالعات سرمایه در گردش از نسبتهای سنتی همانند مقدار حسابهای دریافتنی روزانه، تعداد موجودیهای کالای روزانه و تعداد حسابهای پرداختی روزانه برای اندازهگیری سطح نقدینگی یک شرکت استفاده میکنند (فالوپ و آجیلر 2009، 77). اپتو در مقاله خود با توجه به نظر شالمن و کوکس (1985) استدلال میکند، که نسبتهای سنتی دغدغههای یک شرکت را مورد توجه قرار نمیدهند و بنابراین خالص سرمایه در گردش ارزش واقعی نقدینگی نیست. از این رو پیشبینی وضعیت مالی یک شرکت نسبتهای مالی سرمایه در گردش را بهتر به منابع دائمی مانند مجموع دارائیها پیود میزنند (اپتو 2012، 40).
اپتو (2012)، نظیر و افز (2009) و وینرب و وپسچر (1998) از مفهوم خالص سرمایه در گردش جهت استحکام یک تئوری برای مطالعه خودشان استفاده میکنند و همچنین به جای استفاده از نستبهای سنتی از نسبتهای مالی غیرسنتی مانند نسبت سرمایهگذاری متهورانه و نسبت تامین مالی متهورانه برای اندازهگیری نقدینگی سرمایه در گردش و سودآوری یک شرکت استفاده میشود.
امروزه کاربرد مباحث مدیریت مالی جایگاه ویژ ه ای را در ارتقاء کارایی سازمان به خود اختصاص داده است. لذا اتخاذ تصمیمات تامین مالی و سرمایهگذاری به عنوان دو وظیفه اصلی مدیران مالی، اهمیت خاصی را دارا میباشد. در این راستا، مدیریت سرمایه در گردش که همان مدیریت بر منابع و مصارف جاری می باشد، جهت حداکثرسازی ثروت سهامداران به عنوان بخشی از حیطه مباحث مدیریت مالی دارای اهمیت ویژهای است (مالکی نیا و همکاران1390، 142). در واقع تصمیمهای مربوط به سرمایهی در گردش، جزئی از تصمیمهای سرمایه گذاری و تامین مالی است و هدف آن تصمیم گیری در مورد داراییهای جاری همراه با بدهی های جاری است که قسمت فوقانی ترازنامه را تشکیل میدهند (اعرابی و عابدی 1390، 5).
2-3-2-1 سیاست سرمایه گذاری سرمایه در گردش
مدیریت سرمایه در گردش یک شرکت با محدودیت های فراوانی، از جمله رقابت بازار جهانی، عدم اطمینان از بودجه ناکافی، محدودیتهای مالی، مقررات جدید، روند فن آوری و هزینههای تامین مالی بالا مواجه است (فیلبک و کروگر 2005، 17). فیلبک، کروگر و پریس (2007) استدلال کردند که محدودیتهای مدیریت سرمایه در گردش کار مدیر را سخت تر می کند و بهره وری استراتژی سرمایه در گردش را کاهش می دهد. پاداچی5 (2006) تاثیر سرمایه در گردش در یک کسب و کار را به تامین کردن خون در بدن تشبیه کرد، خون یک عنصر اساسی برای بقای انسان است و همچنین استراتژیهای موثر سرمایه در گردش برای بقای یک شرکت مهم هستند. مطالعات سرمایه در گردش در میان محققان امور مالی و حسابداری نقاط مختلف جهان رایج می باشند و اغلب مطالعات مربوط به توازن میان اجزای داراییهای جاری است.
منظور از سیاست سرمایه گذاری سرمایه در گردش همان نسبت داراییهای جاری به کل داراییها میباشد. این نسبت ابزاری است که می توان با استفاده از آن، حدود یا میزانی را تعیین کرد که شرکت وجوه خود را در اقلام داراییهای جاری (و نه دارییهای ثابت) سرمایه گذاری کرده است. مقدار این نسبت در گرو تغییراتی است که در دارایی های جاری رخ می دهد (البته در واکنشی که نسبت به فروش از خود نشان می دهد) و در عین حال، به میزان دارایی های ثابتی که مورد نیاز شرکت است بستگی دارد (جهانخانی و پارسائیان 1389، 11).
شرکتها میتوانند با توجه به مزایای نسبی دو استرتژی اصلی مدیریت سرمایه درگردش، یکی را انتخاب کنند. آنها می توانند با اتخاذ سیاست جسورانه، سرمایه گذاری در اجزای سرمایه در گردش را درحداقل ممکن، حفظ کنند و یا با اتخاذ سیاست محافظهکارانه فقط به فکر افزایش فروش باشند و دغدغه تناسب سرمایهگذاری در سرمایه در گردش با سود آروری نداشته باشند (حیدریان و رضازاده 1389، 3). مبالغ سرمایهگذاری شده در سرمایه در گردش اغلب نسبت بالایی از کل دارایی های یک شرکت را تشکیل میدهد و بکار گیری این مبالغ سرمایه گذاری شده به یک شیوه کارا و اثربخش امری حیاتی است (پاداچی2006، 45).
نظیر وافرا (2009) سیاست سرمایه گذاری را اندازهگیری کردند و بیان کردند هنگامی که یک شرکت از درجه کمتری دارائیهای کوتاه مدت نسبت به مجموع دارائیها استفاده کند، گفته میشود در شرکت رویکرد متهورانه بر مدیریت دارائیهای سرمایه در گردش حاکم است. به همین ترتیب نظیر وافرا استدلال کردند، هنگامی که یک شرکت از بدهیهای کوتاه مدت برای خرید دارائیهای کوتاه مدت استفاده کند سیاست متهورانه تامین مالی نامیده میشود نظیر وافرا بیشتر بیان کرد که یک خط نازک بین رویکردهای متهورانه و محافظه کارانه مدیریت سرمایه در گردش وجود دارد از اینرو، رویکردهای محافظه کارانه و متهورانه اصطلاحات نسبی هستند به این معنا که هیچ درصد واضحی وجود ندارد که اشاره به تعیین یک سیاست متهورانه و محافظه کارانه داشته باشد.
بنابراین بدلیل کاهش ارزش (استهلاک) داراییهای دائمی، یک دارائی بلند مدت (ثابت) بعد از یک دوره استفاده نیاز به تعمیر و نگهداری دارد، تا در سطح مطلوبی قابل استفاده باشند.تعمیر و نگهداری داراییها تابع هزینههای عملیاتی شرکت است برای اینکه بطور منظم نیازمند تامین مالی است (اپتو2012، 30). هزینههای عملیاتی، هزینههای جاری شرکت هستند که یک شرکت منابعی را جهت حفظ تداوم کسب و کار صرف این هزینهها میکند. آپوهامی (2008) در مورد هزینههای عملیاتی توضیح می دهد و تاکید دارد که هزینههای عملیاتی در جریان کار روزانه یک شرکت ایجاد میشوند. یک شرکت نیازمند تامین وجوه هزینههای عملیاتی مثل پرداخت حقوق و دستمزد، هزینه تجهیزات، هزینه اجاره، هزینههای آب و برق و هزینه نگهداری اموال یک شرکت است. بیشتر اوقات، وجه نقد برای پرداخت هزینههای عملیاتی ممکن است برراحتی در دسترس نباشد، شرکت میتواند با استقراض کوتاه مدت از طریق بدهیهای کوتاه مدت مثل حسابهای پرداختنی و اسناد پرداختنی (کوتاه مدت) برای تصفیه این نوع هزینهها استفاده کند. تامین مالی از طریق بدهیهای کوتاه مدت معمولا کم هزینه است، زیرا دوره زمانی پرداخت بدهی به بستانکار کوتاه است. هزینه مالی پائین بر سودآوری شرکت تاثیرمیگذارد، این تاثیر با مقایسه ، استفاده از بدهی بلند مدت با هزینه مالی بالا و بدهی کوتاه مدت با هزینه مالی پائین نشان داده میشود. هنگامی که از بدهی کوتاه مدت استفاده شود سود خالص بیشتر از هنگامی که بدهی بلند مدت استفاده میشود افزایش مییابد (آپوهامی 2008، 147). لذا استفاده از مجموع داراییها برای اندازهگیری سیاستهای سرمایه در گردش (سیاست سرمایهگذاری و سیاست تامین مالی) با پذیرش مفاهیم سرمایه و هزینههای عملیاتی در افزایش سودآوری یک شرکت را همراه می باشد (اپتو 2012، 30).
شرکتها می توانند سرمایه گذاری در سرمایه در گردش خود را به حداقل برسانند، یعنی یک سیاست جسورانه را در پیش گیرند ویا این که یک سیاست محافظهکارانه را انتخا ب کنند. بنابراین، مدیریت شرکت مجبور است قبل از انتخاب سیاست سرمایه در گردش خو د، در مورد موازنه ی ریسک و بازده تصمیم گیری نماید. حداقل کردن سرمایهگذاری در سرمایه در گردش (سیاست تهاجمی) ممکن است به طور مثبت بر روی سودآوری شرکت تاثیر بگذارد. از سوی دیگر سرمایه گذاری سنگین در سرمایه در گردش (سیاست محافظه کارانه) نیز ممکن است منجر به سودآوری گردد (مالکی نیا و همکاران 1390، 147).
سرمایه گذاری در سرمایه در گردش یک موقعیت نقدینگی خوب برای شرکت ایجاد می کند، که برای بقای آن حیاتی است. نکته مهم این است که این نقدینگی باید به خوبی مدیریت شود و در حد بهینه قرار گیرد. پس میتوان چنین نتیجه گرفت که برای رسیدن به نقد ینگی بهینه به عنوان معیاری برای عمکرد، سازمانها باید چرخه نقدینگی خود را در حداقل ممکن نگه دارند و نگه داشتن چرخه نقدینگی در حداقل بهینه مستلزم کاهش مدت زمان وصول مطالبات، مدت زمان پرداخت حساب های پرد اختنی و کاهش تعداد روزهای نگه داری موجودی کالا می باشد(فتحی و توکلی1388، 110). شرکت ها استراتژی های مدیریت وجوه نقد خود رابر محور دو هدف تعیین می کنند: ۱)تهیه و تامین وجه نقد برای انجام پرداختهای شرکت. ۲) به حداقل رساندن موجودیهایی که در شرکت به صورت راکد باقی میماند (جهانخانی و پارساییان 1389، 147).
انتخاب سیاست جسورانه و به حداقل رساندن سرمایه گذاری در سرمایه در گردش می تواند تاثیر مثبتی برسودآوری شرکت ها داشته باشد، زیرا بدین ترتیب می توان کل داراییها و بطور متناسب خالص داراییهای جاری را کاهش داد (حیدریان و رضازاده 1389، 3). در مقابل کاهش سطح سرمایهگذاری در دارائیهای جاری، محافظه کاران معتقدند؛ موجودیها برای فروش کافی خواهند بود تا زمانیکه دارائیهای جاری به حداقل نرسند (وینرب و ویسچر 1998، 12).
در رویکرد محافظه کارانه با حفظ نقدینگی یک حس امنیت ایجاد می شود، به این معنی که کالاهای بسیاری برای فروش در دسترس است و در نهایت پول نقد برای کالاها رد و بدل میشود. با این حال داراییهای جاری بیش از حد زیاد مشکلات انباشتگی موجودی کالا، افزایش بدهیهای غیرقابل وصول و افزایش حسابهای پرداختنی، سرقت و در نهایت کاهش سودآوری را دنبال دارد. به همین ترتیب، استراتژیهای متهورانه تامین مالی میتواند سودآوری شرکت را بالا ببرد. این وضعیت هنگامی ایجاد می شود که شرکت یک قانونی را ایجاد میکند، مبنی بر اینکه اکثر دارائیهای جاری باید بیشتر از طریق بدهیهای جاری در مقابل بدهیهای بلند مدت خریداری شوند (نظیر و افزا 2009، 20). این رویکرد هزینه انتقال دارائیهای جاری را کاهش و هزینه نگهداشتن بدهیهای بلندمدت را کاهش و در نهایت سود شرکت را افزایش میدهد (اپتو 2012، 27).
پاداچی (2006) نشان داد که سرمایهگذاری در موجودی کالا لازم است. زیرا، برای عملیات جاری مورد نیاز میباشد. بنابراین مدیریت مناسب موجودی کالا باید تاثیر مطلوبی روی سودآوری بدهد. همچنین نظیر وافزا (2009) بیان کردند که تامین مالی بیش از حد زیاد یا کم روی موجودی کالا پیامدهایی به همراه دارد. همچون سطح بهینه تامین مالی دارایی های سرمایه در گردش که سودآوری را بهبود خواهد بخشید.در نتیجه، یک منبع کامل وجوه، شرکت را به خرید کالا و ارائه خدمات قادر میسازد، که بطور یکنواخت (به گونهای که همه عوامل برابر باشند) درآمد شرکت را افزایش و هزینهها را کاهش و سودآوری را افزایش میدهد (اپتو2012، 33).
دفعات کم گردش کالا، به معنای سرمایه گذاری نسبتا زیاد در موجودی کالا است (درمقایسه با مبلغ فروش)، نگهداری کالا بیش از سطح لازم، باعث حبس منابع مالی در موارد غیر مولد خواهد شد. از طرف دیگر، چنانچه دفعات گردش کالا خیلی زیاد باشد، به معنای آن است که موجودی کالا در سطحی نسبتا کم و غیر کافی نگهداشته می شود و می تواند به طور مکرر موجب اتمام موجودی و از دست دادن مشتریان بشود. هدف واحد انتفاعی قاعدتا باید این باشد که سطح موجودی کالا را در حدی مطلوب نگهدارد که نه باعث به کار گیری منابع مالی در موارد غیر مولد و نه باعث از دست دادن مشتریان شود (محمدی 1388، 82).
2-3-2-2 سیاست تامین مالی سرمایه در گردش
شرکت های کوچک ومتوسط، منابع حیاتی سرشار از پویایی، خلاقیت و انعطاف پذیری در کشورهای صنعتی و در حال توسعه هستند. این شرکت ها نقش انکارناپذیری در توسعه اشتغال جهانی دارند. تحقیقات به عمل آمده نشان می دهد که کمبود منابع مالی از مهمترین مشکلات شرکتهای کوچک ومتوسط است؛ لذا مدیریت آنها باید تصمیمهای تامین مالی بگیرد که از یک طرف نقدینگی مورد نیاز برای تداوم فعالیت شرکت فراهم شود و از طرف دیگر، کمترین هزینه را برای شرکت داشته باشد. از روشهای مناسب و کم هزینه برای تامین مالی کوتاه مدت، "مدیریت بهینه سرمایه در گردش" است (جان نثاری1391، 8).
منظور از سیاست تامین مالی سرمایه در گردش همان نسبت بدهیهای جاری به کل داراییها میباشد. این نسبت نشاندهنده درجه اتکای شرکت به منابع مالی کوتاه مدت برای تحصیل داراییهای شرکت است. مقدار این نسبت تحت تاثیر بدهیهای جاری ومنابع دائمی وجوه (مثل حقوق صاحبان سهام) قرار میگیرد. در عین حال، مقدار این نسبت نشاندهنده ی این است که مدیریت مالی شرکت خواسته است تا چه حد از بدهیهای جاری (مثل وامهای بانکی و اوراق تجاری) به عنوان منابع تامین سرمایه استفاده کند. بنابراین، برای ارزیابی وقضاوت در مورد سیاستهایی که شرکت در خصوص مدیریت سرمایه در گردش اتخاذ کرده است، میتوان از این نسبت استفاده کرد (جهانخانی و پارسائیان 1389، 11).
داراییهای یک شرکت میتواند با افزایش ادعای مالکان یا افزایش ادعای اعتبار دهندگان، تامین مالی شود. ادعای مالکان زمانی افزایش پیدا می کند که بنگاه وجوه مورد نیاز را با انتشار سهام عادی یا سود انباشته تامین کند؛ ادعای اعتبار دهندگان به وسیلهی استقراض افزایش پیدا می کند. ابزارهای گوناگون تامین مالی، "ساختار مالی" یک موسسه را تشکیل میدهد. مفهوم ساختار سرمایه، درجه ی نسبت بین بدهی و حقوق صاحبان سهام را نشان می دهد. حقوق صاحبان سهام شامل سرمایهی سهم پرداخت شده، صرف سهام، اندوخته ها و اقلام مازاد(سود تقسیم نشده) میباشند (اعرابی و عابدی 1390، 12). اپوهامی (2008) هزینه سرمایه را به مدیریت موفق سرمایه در گردش مرتبط میداند.
جزء دیگر سرمایه در گردش حسابهای پرداختنی است، به تعویق انداختن پرداختها به عرضه کنندگان این امکان را برای واحد تجاری فراهم میسازد تا کیفیت محصولات خریداری شده را مورد ارزیابی قرار دهد و میتواند یک منبع انعطاف پذیر و ارزان تامین مالی برای شرکتها باشد .از طرف دیگر، اگر عرضه کننده به منظور پرداخت پیش از موعد،تخفیف پیشنهاد نماید تاخیر در پرداخت صورتحساب می تواند بسیار هزینه بر باشد (یعقوب نژاد و همکاران 1389،120).
استراتژیهای متهورانه سرمایه در گردش برای بهرهوری شرکت از مدیریت سرمایه در گردش نسبت به بسیاری از راهها مفیدتر هستند.برخی از فایدههای این رویکرد شامل الف) انعطاف پذیری در نیازهای تامین وجوه باعث می شود یک شرکت به جای استقراض بلند مدت بتواند تصمیم به استفراض کوتاه مدت و پرداخت کمتر هزینه بهره ناشی از وام دریافتی بگیرد و ب) هزینه بهره بدهیهای کوتاه مدت، تحت شرایط نرمال، کمتر از هزینه بهره ناشی از بدهیهای بلند مدت است و ج) فرآیند بدست آوردن وام کوتاه مدت سریعتر از بدهیهای بلند مدت است (نظیر و افزا 2009، 198).
فرآیند بدست اوردن دارائیهای جاری از طریق بدهیهای جاری، یک استراتژی بازاریابی جدید برای کسب و کار است که به مشتریان (شرکت یا فرد) جهت خرید کالاهای اعتباری انگیزه میدهد.با این حال، اگر استراتژی به درستی به کار گرفته نشود این میتواند منجر به زیان کسب و کار شود (فالوپ وآجیلر 2009، 75). به عبارت دیگر، جهت خرید دارایی های سرمایه در گردش هم چون موجودی کالا که قابل فروش هستند، می توان از بدهی سرمایه در گردش استفاده کرد، هنگامی که این موجودی به فروش برسد، به یک منبع درآمد برای شرکت تبدیل میشود. این درآمد برای ارزیابی سودآوری شرکت، درصورت سود و زیان طبقهبندی میشود. به همین ترتیب، بدهی کوتاه مدت ممکن است توسط یک شرکت برای پرداخت هزینههای عملیاتی مثل دستمزد، تاسیسات، تجهیزات و اجاره مورد استفاده قرار گیرد. این هزینههای کوتاه مدت به صورت دورهای درصورت درآمد مکتوب میشوند، در نتیجه سود شرکت (خالص درآمد) برای یک دوره مالی محاسبه می شود. سیاست متهورانه مدیریت سرمایه در گردش میتواند سودآوری شرکت را بهبود دهد هنگامی که مقدار بهینه از وجوه برای کسب بالاترین سود سرمایهگذاری شود . بسیاری از مطالعات از نسبتهای مالی متنوع برای اندازهگیری سطح سودآوری کسب و کار در شکل بازده سرمایه گذاری بازده ارزش ویژه و بازده حاشیه فروش استفاده میکنند (فالوپ وآجیلر 2009، 76؛ فیلبک و کروگر 2005، 129؛ پاداچی 2006، 204).
در سال 2008 آپوهامی در مطالعه ای تاثیر هزینه های سرمایه یک شرکت روی مدیریت سرمایه درگرش را مورد بررسی قرار داد. به این نتیجه رسیدند؛ که همبستگی معناداری بین هزینههای سرمایه یک شرکت و سرمایه در گردش وجود دارد.آپوهامی نشان داد هنگامی که یک شرکت هزینههای سرمایهای را متحمل میشود به این معناست که دارایی های سرمایهای افزایش یافته است. نظیر و افزا (2009) نوشتند یک شرکت ممکن است یک سیاست متهورانه تامین مالی سرمایه در گردش را اتخاذکند. در صورتیکه از سطح بالای بدهی های جاری به عنوان درصدی از کل بدهیها استفاده کرده باشد (نظیر و افزا 2009، 19). مطلب بالا اغلب موارد همراه با تجربه نوسانات فصلی کسب و کار است، از جمله شرکتهای خرده فروشی که ایام عید دوره اوج فروش آنهاست. اپتو (2012) معتقد است، به طور معمول، یک شرکت نیاز به وجوهی برای دوباره پر کردن موجودیها به منظور فروش مداوم و به حداکثر رساندن فرصتهای بهبود سودآوری دارند (اپتو 2012، 4). سیاستهای جایگزین تامین مالی سرمایه در گردش به شرکت ها برای دستیابی به اهداف سودآوری کمک میکنند (اپتو 2012، 20).
پس از اجرای سیاست تامین مالی بیش از حد سخت، شرکت با خطر از دست دادن فروش همراه است. تصمیم به سیاست سطح پایین سرمایهگذاری، بدلیل اجتناب از هزینههای غیر ضروری فروشها، سود را افزایش میدهد (نظیر و افزا 2009، 21). وینرب و ویسچر (1998) موافق هستند که سیاست متهورانه متوسط به پایین سرمایه در گردش روی داراییها به طور کلی بالاترین بازده مورد انتظار منابع شرکت را فراهم میکند.
مفاد قرارداد های بدهی معمولاً مدیران را از اتخاذ شیوه های متهورانه حسابداری و رفتار فرصت طلبانه بازداشته و آ نها را تشویق به رعایت شیو ه های محافظه کارانه می نماید. از طرفی با توجه به این که در شرکتهای بزرگ تر افشای اطلاعات بیشتر و درنتیجه عدم تقارن اطلاعاتی کمتر است، در این شرکت ها، تمایل کمتری به استفاده از محافظه کاری وجود دارد (مهرانی و همکاران 1388، 110).
در مقابل، وینرب و وپسچر (1998) به بررسی عملکرد مرتبط با سیاستهای متهورانه و محافظه کارانه سرمایه در گردش پرداختهاند. آنها گزارش کردند که سیاستهای سرمایه در گردش صنایع در عمل سازگار نیستند. به علاوه آنها اشاره کردند که شرکت هایی که سیاستهای متهورانه سرمایه در گردش را به کار میگیرند همیشه با سیاستهای محافظه کارانه تامین مالی سرمایه درگردش تعادل ایجاد میکنند. وینرب و وسیچر نتیجه گرفتند که یک رابطه منفی و معنیداری بین سیاستهای سرمایهگذاری و تامین مالی بسیاری از شرکتهای آمریکا وجود دارد.
اگرچه سیاستهای متهورانه سرمایه در گردش ممکن است به سهولت سودها را افزایش دهد، سود کسب و کار تنها وابسته به سیاست های عملیاتی این شرکت نیست. برخی دیگر از عوامل برونزا، از قبیل اندازه شرکت، اهرم مالی و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در عملکرد سودآور شرکت نقش دارند (اپتو 2012، 25؛ فالوپ و آجیبوی 2009، 79؛ نظیر و افزا 2009، 136؛ وینرب و ویسچر 1998، 179).
2-3-3 استراتژی متعادل
سیاست متعادل نیز در بین سیاست جسورانه و محافظه کارانه قرار میگیرد و مدیر سرمایه در گردش میکوشد که در ساختار سرمایه در گردش خود به صورت متعادل از داراییهای جاری و بدهیهای جاری استفاده نماید، لذا این سیاست دارای ریسک و بازده متوسط می باشد (فتحی و توکلی 1388، 107). گرابوسکا (2010) با تجزیه و تحلیل نقش سرمایه در گردش و جریان وجوه نقد در مدیریت شرکت با مسئولیت محدود دریافتند، انحراف قابل ملاحظه چه مثبت و چه منفی، از سطح و ساختار دارایی های جاری ممکن است به از دست رفتن اثربخشی عملیات شرکت منجر شود. سطح ناکافی از دارایی های جاری نسبت به بدهی های جاری می تواند منجر به از دست دادن ثبات مالی شود، در حالی که ترکیب،سطح بیش از حد بالا از داراییهای جاری با سطح پایین بدهیهای جاری، شرکت را متحمل هزینههای بالای استفاده از تامین مالی بلند مدت می کند (گرابوسکا62010، 176). ایجاد تعادل بین داراییهای جاری و بدهیهای جاری از اهمیت زیادی برخوردار است چون تصمیم گیری در مورد هر کدام روی دیگری هم اثر گذار است (حسن پور 1388، 2).
2-4- استراتژی سرمایه در گردش و ریسک و بازده
استراتژیهای مدیریت سرمایه در گردش اتخاذ شده برای شرکت خیلی مهم هستند. زایر، با کمک به کاهش خطر برآورده نشدن انتظارات، سودآوری عملکرد را افزایش میدهند و به کنترل موثر دارائیها و بدهیهای از طریق کاهش اتلاف منابع در یک شرکت کمک میکند (اپتو 2012، 41).
نظیر و افزا (2009) شواهدی بدست آوردند که نشان میدهد، شرکتها با دانستن تعریف سرمایه در گردش و جایگاه آن، میتوانند ریسک خود را کاهش داده و عملکرد خود را بهبود بخشند.یک سطح مطلوب از سرمایه در گردش، ایجاد توازن بین ریسک و کارآیی است. این امر نیازمند نظارت مستمر بر اجزای سرمایه در گردش مانند وجه نقد، حسابهای دریافتنی، موجودیها و حسابهای پرداختنی است.
با توجه به اینکه میزان سرمایه در گردش بر بازده داراییها، بازده حقوق صاحبان سهام و ریسک تاثیر دارد و از نظر سرمایهگذاران و سهامداران میزان ریسک و بازده معیار مهم در تصمیم گیری است (نوفرستی و محمدزاده 1388، 135). در کل می توان این چنین استدلال کرد که سیاست های سرمایه در گردش جسورانه، اگر چه ریسک زیادی را نیز دارا می باشد در مقایسه با سیاستهای سرمایه در گردش محافظه کارانه دارای سودآوری بیشتری است و شرکتها باید از طریق موازنه ریسک و بازده که شالوده تمام تصمیمگیریهای مالی است، سیاستهای سرمایه در گردش مناسب را اتخاذ نمایند (فتحی و توکلی 1388، 109).
2-5- اهداف سودآوری و نقدینگی
سیاستها و رویههایی که خط مشی مدیریت مالی را به وجود می آورند مبتنی براین فرض است که شرکت، برخی از تصمیمات اصلی را گرفته و انها را به اجرا در آورده است. این تصمیمات شامل تعیین وانتخاب نوع کالا و خدمتی که باید عرضه شود ونحوه تامین مالی (برای تهیه دارایی های ثابت) شرکت است. این تصمیمات در فرایند سودآوی شرکت (در بلند مدت) نقش اصلی و تعیین کننده ایفا می کنند و در مدیریت سرمایه در گردش دو کاربرد بسیار مهم دارند. اول، به مدیران سرمایه در گردش این امکان را میدهد که سطوح داراییهای جاری و بدهیهای جاری را تخمین بزنند. دوم، مدیران شرکت در صدد برمی آیند تا بر ثروت سهامداران شرکت بیفزایند. بنابراین سیاستهای سرمایه در گردش اصولا با هدف افزایش سود هر سهم تعیین نمی شود، بلکه مدیران درصدد بر می آیند تا به نقدینگی مطلوبی برسند و بتوانند در سایه آن اهداف سودآوری شرکت را تامین کنند (جهانخانی و پارسائیان 1389، 5).
نظریهپردازان امور مالی و حسابداری (بریگهام ارهارت7 2008، 126؛ نیدلس و همکاران8 2008، 189؛ ستیک و ستیک 92008، 146؛ ستیکنی و ویل10 2008، 147) توافق کردند که هدف اکثر شرکتها ،سودآوری و نقدینگی بالاتر است. این نظریه پردازان نشان می دهند که سرمایه در گردش یک بازیکن فعالی در به واقعیت پیوستن هدف سودآوری یک شرکت است (اپتو2012، 25). در یکی دیگر از مطالعات سرمایه در گردش، پاداچی (2006) ذکر کرده است که مدیران مالی و محققان متوجه شدند که دو هدف عمده کسب و کار (سودآوری و نقدینگی) برای بدست آوردن رفاه در شرکت دست به دست هم دادهاند. بنابراین تئوریهای سرمایه در گردش بر اهداف سودآوری و نقدینگی شرکت تاکید دارند.
از مشکلات این اهداف مشترک است که هنگامی به سودآوری بیش از حد تاکید شود، هدف نقدینگی نادیده گرفته می شود، به همین ترتیب پیگیری نقدینگی میتواند اثر منفی روی بازده شرکت داشته باشد (وبلی2011، 6). هدف نهایی هر شرکت، "ایجاد ارزش برای ذینفعان" است و "سوداوری" از مولفههای اصلی این هدف است. همچنین، "حفظ نقدینگی" نیز از هدفهای مهم واحدهای تجاری است؛ اما مسئله این است که افزایش در سود شرکت در حالت کلی منجر به افزایش در نقدینگی نمیشود و این دو هدف راهبردی همیشه همسو و در یک جهت نیستند. اگر افزایش سود منوط به مصرف نقدینگی باشد، در این صورت ممکن است مشکلات جدی به بار آورد. بنابراین باید بین این دو هدف راهبردی تمایز قائل شد و یک هدف نباید فدای هدف دیگر شود. از یک طرف، اگر ما به سود توجه نکنیم، نمی توانیم برای دوره درازمدت فعالیت کنیم و از طرف دیگر، اگر به نقدینگی توجه نکنیم ممکن است با مشکلات مرتبط با ناتوانی در پرداخت دیون و ورشکستگی روبه رو شویم (جان نثاری 1391، 5). نقدینگی نیز به توانایی سازمان برای ادای تعهدات کوتاه مدت خود مربوط می شود و سازمان باید سرمایه در گردش کافی یا دسترسی به وجوه کافی برای ادای این تعهدات را داشته باشد (مالکی نیا و همکاران 1390، 145).
پاداچی (2006) در پژوهش خود با موضوع "اثر مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد و سودآوری شرکتها" یک رابطه معناداری را بین چرخه تبدیل وجه نقد و بازده داراییها نشان داد. در این پژوهش اجزا مختلف چرخه تبدیل وجه نقد مورد بررسی قرار گرفت و نتایج حاصل حاکی از آن بود که موضوع مدیریت سرمایه در گردش در شرکتهای بزرگ از اهمیت بالایی برخوردار است. روش مناسب برای ارزیابی نقدینگی شرکتها، چرخه تبدیل وجه نقد است که مدت زمان بین پرداخت به منظور خرید موجودیهای کالا یا مواد اولیه تا جمع آوری مطالبات ناشی از فروش به مشتریان را محاسبه میکند. چرخه تبدیل وجه نقد مقیاسی پویا برای مدیریت وجه نقد در گردش است که به طور همزمان با استفاده از ارقام ترازنامه و صورت سودوزیان، مقیاسی مبتنی بر زمان میسازد.
یکی از ضروریترین عوامل برای ادامه فعالیت های جاری هر شرکت، میزان نقدینگی آن است. بانک ها و سایر اعتباردهندگان نیز برای اعطای تسهیلات به شرکتها، نسبتهای نقدینگی آنها و توان بازپرداخت بدهیهای جاری را مدنظر قرار می دهند. بنابراین وجودیک مدیریت قوی در زمینه سرمایه در گردش و کنترل میزان نقدینگی شرکت بسیار ضروری به نظر میرسد (نیکومرام و همکاران 1389، 179).
عوامل زیادی همچون مدیریت وجوه نقد، ابزارهای کنترل ریسک، نسبت بدهی، جریان نقدی عملیاتی وغیره بر روی سرمایه در گردش سازمان تاثیر می گذارد که اگر به خوبی توسط سازمانها شناسایی شده و مورد استفاده قرار گیرد می تواند در ارتقای عملکرد سرمایه درگردش سازمان مفید واقع شود. به نوبه خود مدیریت سرمایه در گردش و سیاست های سرمایه در گردش اتخاذ شده در سازمان نیز می توان بر عملکرد مالی سازمان تاثیر گذار باشد و موجب افزایش سودآوری سازمان گردیده و یک موقعیت نقدینگی بهینه را برای آن فراهم سازد (فتحی و توکلی 1388، 112). اهمیت وجوه نقد در یک واحد تجاری از اساسیترین رویدادهایی که اندازه گیری حسابداری بر اساس آن ها انجام می شود از اهداف ارایه اطلاعات مربوط به وجوه نقد، ارزیابی نقدینگی و توانایی واحد تجاری در پرداخت تعهداتش می باشد، نقدینگی توانایی پرداخت تعهدات یعنی توانایی واحد تجاری در پرداخت تعهدات در سررسید می باشد (نوفرستی و محمدزاده 1388، 136).
سرمایه گذاری در سرمایه در گردش یک موقعیت نقدینگی خوب برای شرکت ایجاد میکند که بایستی این نقدینگی به خوبی مدیریت شود و در حد بهینه قرار گیرد. مدیریت نقدینگی کارا شامل برنامه ریزی و کنترل داراییهای جاری و بدهیهای جاری است به طوری که موجب کاهش ریسک ناتوانی در پرداخت تعهدات کوتاه مدت میشود و از سوی دیگر از سرمایهگذاری بیش از اندازه در داراییهای جاری اجتناب میشود. سطح بهینه نقدینگی حداقل سطح نقدینگی است که بر ای پشتیبانی از فعالیتهای تجاری و تولیدی ضروری است و از آنجا که عامل کلیدی سطح نقدینگی بهینه چرخش نقدینگی است، نقدینگی بیش از اندازه نمیتواند به عنوا ن معیاری برای عملکرد خوب باشد (مالکی نیا وهمکاران 1390، 146). سودآوری یکی از شاخصهای مهم در ارزیابی عملکرد مالی شرکتها محسوب میشود، که با استفاده از معیارهایی همچون بازده داراییها (ROA)و سود عملیاتی ناخالص و… محاسبه می گرد (فتحی و توکلی 1388، 107).
نوبانی و همکاران (2009) درتحقیقی دیگر تحت عنوان "بررسی ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری شرکتهای ژاپنی " ارتباط بین مدیریت سرمایه درگردش و سودآوری را بررسی کرده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که مدیران میتوانند با مدیریت دارائیهای جاری و بدهیهای جاری، سودآوری شرکت را افزایش دهند.
در مطالعه تامین مالی شرکتهای بزرگ استدلال میشود که ماهیت سرمایه در گردش اجازه تغییر یا تعدیل سیاستها را میدهد، تا یک شرکت بتواند برای رسیدن به اهداف بهتر کار کند (پاداچی 2006، 189). این امر به سادگی به معنای این است که یک شرکت میتواند سیاست یا رویکرد خود را به نفع مدیریت یا استفاده کنندگان صورتهای مالی اصلاح کند یا تغییر دهد. به عبارت دیگر، یک شرکت ممکن است یک سیاست متهورانه سرمایهگذاری را برای رسیدن به هدف سودآوری اتخاذ کند (نظیر و افزا 2009، 129؛ وینرب و ویسچر 1998، 225).
2-6- شرایط اقتصادی و سرمایه در گردش
بحران های مالی، یکی از پدیدههای رایج در طول حیات اقتصادی کشورها بودهاند. نحوه مقابله با بحران و کاهش تبعات منفی آن، از مهمترین دغدغههای کشورهای درگیر بحران بوده است. سایر کشورها نیز، اقدامات پیشگیرانه از وقوع بحران و جلوگیری از سرایت آن به اقتصادشان را اساس تلا شهای خود قرار دادهاند (برخورداری و فرزین وش 1389، 117).
البته در تحلیل نتایج بایستی به شرایط اقتصادی جامعه و فضای حاکم بر شرایط کسب و کار نیز توجه گردد. زیرا مسائلی مانند شرایط استفاده از اعتبارات و وام ها و نرخ های تامین مالی و همچنین مسائل اقتصادی از قبیل تورم، نرخ سپردهای بانکی و غیره می تواند بر سیاست های سرمایه در گردش اثر بگذارد (زهدی و همکاران 1389، 208). به دلیل وجود تحریمهای اقتصادی و ارتباط اندک بانکهای ایرانی با بانک های بین المللی، بحران مالی جهانی (حداقل در کوتاه مدت) اثرات مستقیمی بر بانکهای داخلی و بخش پولی ایران ندارد. اما سیاست کاهش دستوری نرخ سود بانکی یکی از سیاستهای رایج طی چند سال اخیر به شمار میآید. هر چند که بررسی تجارب جهانی نشان میدهد کاهش نرخ بهره یکی از سیاستهای رایج در دوره بحران بوده است، اما شرایط اقتصادی ایران، از اجرای این سیاست نتایج متفاوتی را به بار خواهد آورد (برخورداری و فرزین وش 1389، 135).
در حال حاضر اکثر کسانی که دست اندرکار صنایع کشورند، پی به اهمیت سرمایه در گردش برده اند، ولی در مرحله چاره جویی بیشتر به دنبال راه حلهای بیرونی و مقطعی برای حل مشکلات می باشند. به عبارت دیگر چاره را در اعطای وام و تسهیلات ارزان و کافی به شرکتها میدانند، در حالی که با بهره گیری مناسب از سرمایه در گردش و اتخاذ سیاستهای مرتبط با آن می توان از طریق راهحلهای درون سازمانی، در جهت بهبود وضعیت نقدینگی و پشتیبانی از سرمایه های اولیه اقدام نمود (مالکی نیا و همکاران 1390، 143).
از مهمترین مسائل اقتصادی بحث تورم است. نااطمینانی تورمی به عنوان یکی ازهزینههای مهم تورم بحساب می آید و بر بخش های مختلف اقتصادی مثل، سرمایه گذاری،پس انداز، بازار کار، بازارهای مالی و اعتباری تاثیردارد. زیرا نااطمینانی درباره تورم آتی منجر به انحراف تصمیمات پس انداز و سرمایه گذاری می شود همچنین با تاثیر گذاری بر هزینه های بانکی میتواند بر میزان اعتباردهی آنها اثرگذار باشد (عباسی و همکاران 1388، 124). نااطمینانی اقتصادی به صورت نوسانات و تغییرات شاخصهای اقتصاد کلان در نظر گرفته شده است. شاخص نااطمینانی اقتصادی به صورت تجمیع سه شاخص تورم، نرخ بهره واقعی و رشد اقتصادی به دست می آید (شمس الاحرار فرد و جهانگرد 1390، 39).
نا اطمینانی اقتصادی در ایران به رکود اقتصادی منجر می شود که با توجه به نقش تورم در ایجاد نااطمینانی اقتصادی کشور با رکود تورمی روبرو خواهد بود و از یک سو نااطمینانی اقتصادی نقدینگی را به سمت داراییهای حقیقی سوق می دهد که تعادل در بازار داراییهای موردنظر را برهم می زند و افزایش قیمت داراییهای حقیقی از جمله مسکن وطلا را به همراه خواهد داشت و از سوی دیگر با کاهش سرمایهگذاری نقدینگی را از بخش تولید خارج می کند که به کاهش تولید، رشد اقتصادی و اشتغال در آینده میانجامد (پور افشین و پور شهابی1391، 141).
نوآوری فعالیتی فراگیر است که در تمامی بخشها علیرغم نوع فناوری آنها اتفاق می افتد. انجام مطالعات گسترده و "خاص" در مورد سیستم نوآوری در سطوح ملی و منطقه ای و نیز در بخشهای مختلف صنعت و درک پایههای دانشی هرکدام، تشخیصگذارها و تغییرات در حال انجام، نقاط کلیدی تولید و توزیع دانش و نهادهای موثر بر آنها و نیز تشخیص جریانهای دانش ملموس و غیرملموس که در هرکدام اتفاق می افتد، برای درک روشن از مسائل و چالشهای نوآوری در آنها ضروری است (خدادادحسینی و همکاران 1391، 113).
2-7- پیشینه تحقیق
مرور مطالعات و تحقیقات مرتبط با سیاستهای مدیریت سرمایه در گردش و اثرات آن بر روی سودآوری از منابع مختلف نظیر دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی داخل کشور و نیز سایتهای اینترنتی متصل به موسسات، دانشگاهها و مراکز تهیه و ارائه کننده منابع علمی و پژوهشی انجام شده است. بنا براین، در داخل ایران و بازارهای سرمایه سایر کشورها نیز، تحقیقاتی درباره متغیرهای بکار گرفته شده در این پژوهش انجام یافته است. در این بخش سعی شده است، به دو گروه از مطالعات داخل و خارج کشور که به نوعی شباهت و قرابت بیشتری با موضوع پژوهش حاضر داشته اند، جهت شناسایی و تعریف متغیرهای موجود در فرضیههای تحقیق حاضر اشاره گردد.
2-7-1 تحقیقات خارجی
محققان قبلی (اپتو 2012، 125؛ فیلبک و کروگر 2005، 65؛ نظیر و افزا 2009، 87؛ وینرب و ویسچر 1998، 97) به بررسی مدیریت متهورانه سرمایه در گردش شرکت پرداختند.
وینرب و ویسچر (1998) رویکردهای محافظه کارانه و متهورانه رواج یافته در استراتژیهای سرمایه در گردش را مورد بحث و بررسی قرار دادند. محققین ارتباط میان رویکردهای استراتژی سرمایه در گردش در شرکتهای آمریکایی با استفاده از دادههای سه ماهه، 126 شرکت صنعتی در 10 صنعت مختلف از سال 1984 تا سال 1993 را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. وینرب و ویسچر به این نتیجه رسیدند که (الف) صنایع به طور قابل توجهی سیاستهای متمایزی را در مدیریت سرمایه در گردش دارند، (ب) این پژوهش نشان داد، یک همبستگی بالای، منفی معنی داری میان سرمایهگذاری صنعت و سیاست های مالی وجود دارد و (ج) شرکت ها با ترکیب مناسبی از هر دو رویکرد (متهورانه و محافظه کارانه) استراتژی مدیریت سرمایه در گردش به عملکرد با سودآوری بهتر دستیابی خواهند یافت.
فیلبک و کروگر (2005) علت اهمیت سرمایه در گردش برای یک شرکت را با مطالعه نسبتهای مالی 32 صنعت غیرمالی در ایالات متحده بررسی کردند. یافتههای آنان تفاوت قابل توجهی میان صنایع در بکارگیری سرمایه در گردش در طول زمان نشان داد و به این نتیجه رسیدند که درطول زمان بکارگیری سرمایه در گردش در صنایع تغییر قابل توجهی داشته است.
پاداچی (2006) در تحقیقی با عنوان "روند مدیریت سرمایه در گردش و تاثیر آن برعملکرد شرکت "در موریتانیا با نمونهای با حجم 58 شرکت کوچک تولیدی در طول دوره 1998 تا 2003 به این نتیجه رسید؛ که رابطه قوی بین متغیرهای مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری شرکت وجود دارد. نتایج وی نشان میدهد که افزایش در چرخه تبدیل وجه نقد منجر به کاهش سودآوری شرکت می شود و مدیریت میتواند با کاهش این چرخه برای سهامداران خود ایجاد ارزش کند.. همچنین تجزیه و تحلیل کمی این مطالعه با استفاده از تجزیه و تحلیل رگرسیون نشان داد زمانیکه یک شرکت به میزان بالایی در موجودیها و حسابهای دریافتنی سرمایه گذاری میکند سودآوری را کاهش میدهد. پاداچی گفت، سود برای یک شرکت خوب است، با این حال سود بدون وجه نقد بیمعنی است. با توجه به گفته پاداچی اگر برای سود یک شرکت وجه نقد وجود نداشته باشد شرکت هنوز هم میبایست در جستجوی راهی برای پرداخت صورتحسابها باشد. او پیشنهاد کرد که مدیران نیاز به پیدا کردن یک استراتژی دارند که هر دو هدف یک کسب و کار را در جهت رشد و موفقیت شرکت بکار ببرند. پاداچی از آن استراتژیهای سرمایه در گردش حمایت میکند که اتلاف منابع را کاهش خواهند داد و با رشد و توسعه و افزایش ارزش باعث بهبود تصویر شرکت میشود.
فیلبک و همکاران (2007) نتایج مدیریت سرمایه در گردش را براساس نسبتهای معمولی، روی 1000 شرکت نمونه براساس cfo مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. در این تحقیق دریافتند؛ کاهش هزینه تامین مالی اجازه می دهد، مبلغ بیشتری برای دارائیهای جاری صرف شود. با این وجود، ارزش سرمایه در گردش میان صنایع مختلف در یک دوره از زمان متفاوت است. در نتیجه روشهای اندازهگیری سرمایه در گردش بطور قابل توجهی در صنایع در سراسر زمان تغییر میکند.
نظیر و افزا (2009) تاثیر سیاست متهورانه مدیریت سرمایه در گردش روی سودآوری شرکت را در پاکستان مورد مطالعه قرار دادند. در این پژوهش از تجزیه و تحلیل رگرسیون چند متغیره برای بررسی رابطه نسبی بین سیاستهای سرمایه در گردش و سودآوری در 204 شرکت غیرمالی از سال 1998 تا 2005 مورد استفاده قرار گرفت. طی این تحقیق به این نتیجه رسیدند، اگر مدیران رویکرد محافظهکارانه را برای سیاستهای سرمایه گذاری و تامین مالی سرمایه در گردش استفاده کنند آنها می توانند برای شرکت ایجاد ارزش کنند. همچنین در یافتند سرمایه گذاران تمایل به سرمایهگذاری در شرکتهایی را دارند که آنها رویکرد متهورانه را برای مدیریت بدهیهای کوتاه مدت پذیرفتند.
فالوپ وآجیلر (2009) تاثیر استراتژیهای مدیریت سرمایه درگردش بر سودآوری عملکرد شرکت ها ی غیرمالی را در نیجریه برای دوره 1996 تا 2005 مورد بررسی قرار دادند. این پژوهش برای تجزیه و تحلیل دادهها و مشاهدات مقطعی رفتارهای شرکت از رگرسیون چند گانه استفاده میکند. در هر50 شرکت غیرمالی نیجریه از مجموع 694 شرکت، مشاهدات سالانه در دوره بین 1996 تا 2005 ثبت شدند. نتیجه تحقیق نشان داد که رابطه منفی و معنی داری بین سود خالص عملیاتی و نسبتهای مالی وجود دارد.
نوبانی (2009) به بررسی تحقیقی با عنوان" مدیریت سرمایه در گردش، جریان نقدی عملیاتی و عملکرد شرکت" بر روی اطلاعات 87030 شرکت-سال در دوره 1990 تا 2004 در کشور آمریکا پرداخت.با انجام این مطالعه به وجود ارتباط منفی معنیدار بین چرخه تبدیل به نقد و درآمد عملیاتی حاصل از فروش و جریان وجوه نقد عملیاتی، پیبرد. نتایج همچنین حاکی از ارتباط منفی معنیدار بین دوره وصول حسابهای دریافتنی و درآمد عملیاتی و جریان نقدی عملیاتی حاصل از فروش است. بنابراین کوتاه شدن چرخه تبدیل به نقد و دوره دریافت حسابهای دریافتنی موجب بهبود عملکرد شرکت و گردش نقدی خواهد شد.نتایج همچنین نشان میدهد که با کوتاهتر شدن دوره گردش موجودیها به جای بهبود عملکرد شرکت و گردش نقدی موجب تضعیف آن خواهد شد. این نتایج بیانگر آن است که با کوتاهتر شدن دوره گردش موجودی کالا، مدیران باید از افزایش هزینههای قابل اجتنابی جلوگیری کنند که به عملکرد و جریان نقدی شرکت آسیب وارد میکنند. نتایج همچنین حاکی از ارتباط منفی معنادار بین دوره پرداخت بدهیها و درآمد عملیاتی حاصل از فروش و جریان نقدی عملیاتی میباشند. به این ترتیب، طولانی تر شدن دوره پرداخت بدهیها با کند شدن روند پرداخت به فروشندگان می تواند به اعتبار و شهرت شرکت آسیب رساند و سوددهی وجریان نقد را کاهش دهد.
روبرت و همکاران11(2011) در تحقیقی با عنوان "مدیریت سرمایه در گردش و ثروت سهامداران" به بررسی شرکتهای آمریکایی از سال 1990 تا سال 2006 پرداختند. طبق شواهد به نتایجی دست یافتند، مبنی براینکه ارزش یک دلار اضافی سرمایهگذاری در خالص سرمایه عملیاتی(شامل؛ حسابهای دریافتنی، موجودیها و حسابهای پرداختنی میباشد) به طور متوسط کمتر از یک دلار به صورت نقدی میباشد. مهمتر از همه نتایج نشان میدهد، ارزش هر دلار اضافی سرمایهگذاری در سرمایه در گردش خالص عملیاتی (برابر است با حسابهای دریافتنی بعلاوه موجودیها و منهای حسابهای پرداختنی) کمتر از ارزش دلارهای سرمایهگذاری شده است و با افزایش سرمایهگذاری نسبت به قبل در حال کاهش میباشد. این الگوها قوی هستند حتی زمانیکه انحراف شرکت از الگوهای صنعت قابل ملاحظه باشد. به همین ترتیب مسئولیت ایجاد مدیریت سرمایه درگردش کارآمد مربوط به مدیران است. دوم، ارزش یک دلار اضافی سرمایهگذاری درسرمایه در گردش خالص عملیاتی به میزان قابل توجهی بر انتظارات آینده فروش یک شرکت، بار بدهیها و محدودیتهای مالی آن، خطر ورشکستگی شرکت و انتظارات آینده تورمی تاثیر میگذارد. سوم، سرمایهگذاریهای اضافی در دادن اعتبار به یکی از مشتریان نسبت به سرمایهگذاری اضافی در موجودی کالا تاثیر بیشتری برثروت سهامداران دارد.
روتا و اریک12 (2012) به بررسی تحقیقی با عنوان "داراییهای نقدی، سرمایه در گردش، ارزش شرکت "پرداختند.پس از جمعآوری اطلاعات از شرکتهای فهرست شده فرانسوی در طول دوره 2003-2009 تجزیه و تحلیل دادهها را انجام دادند و نتایج زیر به دست آمد: 1) سرمایهگذاران در شرکتهای فرانسوی نگران افزایش پول نقد در حسابهای شرکتها هستند، اما شرکتهای ایالات متحده کمتر نگران این موضوع هستند. 2) سرمایهگذاران در شرکتهای فرانسوی، مراقبت زیادی در مورد مدیریت سرمایه در گردش دارند و ارزش یک یورو اضافی سرمایهگذاری شده در سرمایه در گردش نسبت به ارزش واقعی یک یورو کمتراست. 3) در واقع، ارزش یک یورو سرمایهگذاری به صورت نقدی یا در سرمایه در گردش خالص عملیاتی، کمتر از ارزش یک یورو است که به طور عمده بوسیله ساختار مالی توصیف میشود.
اپتو (2012) در مطالعهای رابطه بین سیاستهای متهورانه مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری شرکتهای کوچک غیرمالی آمریکا را بین سالهای 2002 تا 2011 مورد بررسی قرار داد. در این پژوهش روابط به وسیله روشهای آماری F-test و رگرسیون با استفاده از نرمافزار Spss مورد آزمون قرار گرفتهاند. در این مطاله دریافتند، کاهش سرمایهگذاری در داراییهای جاری یک شرکت باعث کاهش سودآوری آن خواهد شد و همچنین شرکتهایی که از میزان بالایی بدهی جاری برای بهبود سودآوری استفاده میکنند، ممکن است ناامید شوند. زیرا، یک مدل محافظهکارانه با استفاده از کمترین میزان بدهی جاری اثر مثبت در این مطالعه را ثابت می کند.
2-7-2 تحقیقات داخلی
رهنمای رود پشتی و کیائی (1387) مقاله ای با عنوان" تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر سود آوری شرکتهای ایرانی" در چارچوب کلی قیاسی – استقرائی انجام دادند. با استفاده از روشهای آماری همبستگی ارتباط بین بازدهی، نقدینگی، و توان پرداخت بدهی واحد انتفاعی را با استراتژیهای مدیریت سرمایه در گردش برای دوره 6ساله (80-75) با حجم نمونه 39 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در دو صنعت غذائی ، داروئی و شیمیایی مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که ارتباط ضعیفی بین بازدهی و استراتژی مدیریت سرمایه در گردش وجود داردکه از لحاظ آماری معنیدار نیست. اما بین نقدینگی و استراتژی مدیریت سرمایه در گردش ارتباط معناداری وجود دارد و از لحاظ اماری معنی داراست و همین ارتباط بین توان پرداخت بدهی و استراتژی مدیریت سرمایه در گردش وجود دارد.
محمدزاده و نوفرستی (1388) پژوهشی با عنوان" بررسی تاثیر سیاستهای سرمایه در گردش بر بازده سرمایهگذاری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در صنایع شیمیایی و مواد غذایی "با حجم نمونه 43 شرکت از صنایع غذایی و 51 شرکت از صنایع شیمیایی انجام داده اند. در این تحقیق از ضریب همبستگی و رگرسیون با در نظر گرفتن اطلاعات استخراج شده از صورتهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بوررس اوراق بهادار تهران و نرمافزار Excel وSpss برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز برای انجام تحقیق از یک دوره 5 ساله (84-80) جمعآوری شده است.با توجه به نتایج بدست آمده یک رابطه مثبت ومستقیم بین سرمایه در گردش و بازده داراییها و همین رابطه بین نسبت جاری (ریسک عدم توانایی بازپرداخت بدهیها) و بازده داراییها وجود دارد و در نهایت افزایش سرمایه در گردش بیش از متوسط صنعت باعث کسب بازده بیشتر نسبت به قبل نمیشود. به طور کلی با افزایش سرمایه در گردش و کاهش ریسک عدم توانایی باز پرداخت بدهیها بازده سرمایه گذاری افزایش می یابد ولی میزان افزایش سرمایه در گردش نباید از متوسط صنعت بیشتر باشد چون در این صورت باعث کسب بازده بالاتر نمیشود و همچنین تاثیر متغیرهای مستقل تحقیق بر روی بازده در صنعت شیمیایی بیشتراز صنعت مواد غذایی است.
حسن پور (1388) در تحقیقی که با هدف بررسی"تاثیر استراتژیهای سرمایه در گردش بر بازده سهام "با استفاده از روش های غربالگری 62 شرکت از 9 صنعت در 20 دوره فصلی(هر شرکت در یک سال 4 بار بررسی شده، که تعداد دورههای هر شرکت طی 5 سال، 20(4×5) است.) انجام میشوند. دادههای شرکتها از آمارهای بورس اوراق بهادار جمع آوری شده و از طریق آنالیز واریانس یک طرفه و دو طرفه و نیزآزمون LSD برای مقایسه چند گانه میانگین بررسی شدند و نیز از نرم افزارهای EXCELL و SPSS جهت تحلیل دادهها استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیات نشان میدهد میانگین بازده در استراتژی های مختلف با یکدیگر تفاوت معنی دار دارد و استراتژی جسورانه بیشترین بازده را در بین سایر استراتژی ها در کل صنایع دارد. بیشترین بازده مربوط به استراتژی جسورانه در صنعت سیمان و آهک وگچ و کمترین بازده مربوط به استراتژی میانه رو در صنعت سایر محصولات کانی غیر فلزی است. همان طور که مطالعات انجام شده نشان می دهد، مدیران جسور گرایش به انتخاب حجم و ترکیبی از سرمایه در گردش را دارند که بازده را افزایش دهد و نتایج بررسی این فرضیه نشان می دهد که اتخاذ استراتژی جسورانه در میان سایر استراتژی ها بیشترین بازده را ایجاد میکند.
محمدی (1388) تحقیقی تحت عنوان "تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر سودآوری شرکتها در جامعه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" با نمونه آماری که شامل 92 شرکت میباشد که بین سالهای 1375 تا 1384 مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج این تحقیق حاکی از این بود که بین سودآوری شرکتها با دوره وصول مطالبات، دوره گردش موجودیها، دوره واریز بستانکاران و چرخه تبدیل وجه نقد، رابطه معکوس معناداری وجود دارد. به عبارتی مدیران میتوانند با کاهش دوره وصول مطالبات و دوره گردش موجود یها در حد معقول سودآوری شرکتشان را افزایش دهند. همچنین نتایج این تحقیق در رابطه با دوره واریز بستانکاران میتواند بیانگر این امر باشد که شرکتهایی سودآور هستند که دوره واریز بستانکاران کوتاهتری دارند.
زهدی و همکاران (1389) در این پژوهش به دنبال بررسی" سیاستهای سرمایه در گردش و ریسک شرکت" میباشند. جامعه آماری این تحقیق شامل 44 شرکت از میان شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تجزیه و تحلیل پانلی و تجزیه و تحلیل ANOVA استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آنست که بین سیاست سرمایه در گردش و ریسک شرکت رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. دیگریافتههای تحقیق نیز حاکی از آنست، که بین اندازه شرکت وریسک، یک رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. شواهد حاکی از آنست که ریسک در دو گروه شرکتهایی که سیاست سرمایه در گردش آن ها محافظه کارانه تر و جسورانه تر شده است، تفاوت دارد. اما تفاوتی بین ریسک این دو گروه با گروهی که سیاست سرمایه در گردششان نسبت به سال قبل تغییر پیدا نکرده بود، مشاهده نمیشود. شرکتهایی که سیاست سرمایه در گردش آنها نسبت به سال قبل محافظهکارانه تر شده است، ریسک بالاتری داشتهاند و بالعکس. بدین معنی که شرکتهایی که تغییرات متفاوتی در سیاست سرمایه در گردش نسبت به سال قبل داشتهاند، ریسکهای متفاوتی داشته اند. این تفاوت در بین دو گروهی که سیاست آنها محافظهکارانهتر و جسورانهتر شده است، معنی دار تر بوده است.
ایزدی نیا و تاکی (1389) به تحقیقی با عنوان "بررسی تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر قابلیت سوددهی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" پرداختند. نمونهای از شرکتهای ایرانی با اندازههای کوچک ولیست شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1380الی 1387 گرفته شده است. نتایج رگرسیون نشان میدهد، هر چه دوره یا چرخه تبدیل وجه نقد بزرگتر باشد بازدهی داراییها کاهش مییابد. نشان میدهد با بزرگتر شدن اندازه شرکت، بازدهی داراییها بیشتر میشود. متغیر رشد فروش در این پژوهش رابطه مستقیمی با بازده برقرار کرده است و این رابطه در شرکتهای بزرگ، تاثیرگذاری بیشتری را نشان میدهد.
حیدریان و رضازاده (1389) در تحقیقی تحت عنوان "تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر سودآوری شرکتهای ایرانی" با مطالعه 1356شرکت پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران ودر طی سال 1377-1386 به آزمون فرضیات پرداختند. نتایج نشان دهنده:1- بین دوره پرداخت بدهیها وسودآوری شرکتهای ایرانی رابطه معکوس ومعنی دار وجود دارد. 2- بین سودآوری (ROA) و دوره وصول مطالبات و دوره نگهداری موجودی کالا رابطه منفی معناداری مشاهده شده است. 3- اندازه شرکتها تنها در مدل رگرسیون مربوط به دوره پرداخت بدهی بر سودآوری شرکت تاثیر مثبت ومعنیدار دارد و در مدلهای دیگر تاثیر معنادار بر سودآوری ندارد. 4- رشد فروش طبق انتظار در تمامی مدلها تاثیر معنی داری بر بهبود سودآوری شرکتها دارد. 5- سودآوری شرکت ها ی ایرانی با اهرم مالی (نسبت بدهی بلند مدت بر کل بدهی) رابطه منفی و معنی داری دارد. شرکتهای ایرانی نمیتوانند از وامهای بلندمدت استفاده بهینه بکنند و سودآوری و بازدهی مناسبی داشته باشد. در نهایت وبه صورت عجیب بین سودآوری شرکتهای ایرانی با نرخ رشد تولید ناخالص داخلی رابطه منفی و معنیداری دارد.
یعقوب نژاد و همکاران (1389) به تحقیقی با عنوان "ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش و سود آوری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" پرداختند. به این منظور تعداد 86 شرکت در طی دوره زمانی 1381- 1386 انتخاب گردید. روش تحقیق حاضر پیمایشی – اکتشافی از نوع همبستگی است که در تحلیل رگرسیون استفاده می شود. نتایج تحقیق نشان میدهد بین متغیرهای مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری رابطه عکس وجود دارد. همچنین اگر دوره وصول مطالبات، دوره پرداخت بدهی،دوره گردش موجودی کالا و چرخه تبدیل وجه نقد افزایش یابد منجر به کاهش سودآوری در شرکتها خواهد شد، و مدیران می توانند با کاهش دوره وصول مطالبات، دوره پرداخت بدهی، دوره گردش موجودی کالا و چرخه تبدیل وجه نقد به حداقل سطح ممکن یک ارزش مثبت برای سهامداران بوجود آورند.
ستایش و منصوری 1389 در مقاله خود به بررسی ارتباط بین سرمایه در گردش واجزاء مختلف سود حسابداری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با حجم نمونه 195 شرکت، در سالهای 1383 تا 1387 پرداختند. به این نتیجه رسیدند؛ که سرمایه در گردش خالص دارای ارتباط مثبت و معناداری با سود عملیاتی، سود قبل از کسر بهره و مالیات و سود خالص میباشد. این در حالی است که بین سرمایه در گردش ناخالص و هیچ یک از اجزای مختلف سود حسابداری رابطه معناداری وجود ندارد. مالکی نیا و همکاران (1390) در تحقیقی که با هدف بررسی "رابطه بین استراتژی سرمایه درگردش و معیارهای سودآوری شرکتهای خودرو، داروسازی و کانی بورس اوراق بهادارتهران" باجامعه آماری که شامل 47 شرکت و 235 داده از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در صنایع خودرو، داروسازی وکانی از سال 1383 تا 1387 روش تحقیق توصیفی انجام دادند و فرضیات این تحقیق از طریق نرم افزار EXCEL وSPSS با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج این آزمون نشان می دهد بین سود هر سهم و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام با استراتژی مدیریت سرمایه درگردش رابطه معنیدار و مستقیم وجود ندارد، ولی بین استراتژیهای مدیریت سرمایه در گردش و نرخ بازده سرمایهگذاری رابطه معنیدار مستقیم ولی نه چندان قوی وجود دارد و فقط 6% از تغییرات در نرخ بازده سرمایهگذاری را میتوان توسط تغییرات در استراتژیهای مدیریت سرمایه در گردش توجیه نمود. بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که با اعمال سیاست جسورانه، نرخ بازده سرمایه گذاری به میزان ناچیزی افزایش و با اعمال سیاست محافظهکارانه، نرخ بازده سرمایهگذاری به میزان ناچیزی کاهش مییابد. همچنین نوع صنعت بر رابطه بین سیاست سرمایه در گردش و بازده تاثیر مستقیم داشته است. بنابراین، عملکرد شرکتهای مورد مطالعه درخصوص تعیین سیاستهای سرمایه در گردش بر روی سود هر سهم و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام آنها تاثیر نداشته و نشان میدهد که در گروه شرکتهای مورد مطالعه رابطه منطقی بین نوع سیاستهای اتخاذ شده در خصوص سرمایه در گردش و سود هر سهم و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام وجود ندارد.
اعرابی و عابدی (1390) در مقاله ای با عنوان "رابطه هماهنگی بین استراتژیهای مالی، سرمایهگذاری، تامین مالی، تقسیم سود و سرمایه ی در گردش با عملکرد سازمانی" به بررسی وجود رابطه معنیدار بین متغیرهای نامبرده پرداختند. این پژوهش برای پیادهسازی الگوی یکپارچهی استراتژی مالی و زیر سیستمهای آن، شرکت داروسازی اکسیر را از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انتخاب کرد. آزمونهای اماری انجام شده در نرمافزار spssانجام شده و نشان میدهند که عملکرد شرکت یعنی دو نسبت کیو توبین (تقسیم ارزش بازار بر ارزش دفتری) وبازده داراییها (سود خالص بر مجموع داراییها)) در زمانی که گونهی استراتژی مالی شرکت، میانه رو متمایل به خطر پذیری است، بیشتر از زمانی است که گونهی استراتژی مالی آن میانه رو متمایل به خطر گریزی است. بررسی خطر پذیری کلی و بازده کلی شرکت نشان میدهد که تا سال 1384بین خطر پذیری و بازده تعادل وجود دارد اما پس از این سال روند خطر پذیری شرکت افزایشی و روند بازده آن کاهشی بوده است. به علت ایجاد شکاف بین خطر پذیری وبازده، گونه استراتژی مالی شرکت از سال 1384 از گونه ی استراتژی مالی میانه رو متمایل به خطر پذیری به گونه میانه رو متمایل به خطر گریزی تغییر پیدا کرده است. بررسی صورتهای مالی و گزارشهای شرکت نشان میدهد که دلیل عمده ایجاد شکاف در خطر پذیری و بازده، ناشی از افزایش سرمایهگذاری در داراییهای ثابت جهت تولید محصولات جدید و همزمان اتمام دوره معافیت مالیاتی شرکت و به تبع آن افزایش هزینه های مالیاتی بوده است. جان نثاری (1391) در مقاله ای به بررسی نقش "مدیریت بهینه سرمایه در گردش" به عنوان ابزاری کم هزینه و درون سازمانی برای تامین مالی و تاثیر آن بر سودآوری بنگاههای کوچک و متوسط پرداخته است. نتایج تحقیقات نظری نشان میدهد که این شرکتها میتوانند با کاهش تعداد روزهای چرخه وجه نقد به عنوان معیار مدیریت سرمایه در گردش و نگهداری اجزای آن (دوره گردش حسابهای دریافتنی، پرداختنی و موجودی مواد و کالا) در سطح بهینه، سوداوری خود را بهبود بخشند و برای سهامداران خود ایجاد ارزش کنند. بنابراین هرچه چرخه تبدیل و جه نقد طولانیتر باشد، نیاز به تامین مالی خارج از شرکت بیشتر خواهد بود و این امر موجب افزایش هزینههای شرکت، کاهش سود و کاهش ارزش افزوده اقتصادی میشود. از طرف دیگر، هرچه این چرخه کوتاهتر باشد، از یک طرف انباشت منابع در موجودیها و حسابهای دریافتنی کمتر میشود و از طرف دیگر با به تاخیر انداختن پرداخت بدهیها، از خروج منابع جلوگیری میشود و موجب در اختیار داشتن منابع کافی و به کار بردن این منابع در فرایند کسب سود میشود.
بهارمقدم و هوشمند (1391) پژوهشی با عنوان "بررسی اثر ویژگیهای خاص شرکتها بر مدیریت سرمایه در گردش" در بورس اوراق بهادار تهران با حجم نمونه 80 شرکت طی سالهای 1384 تا 1389 پرداختند و طبق نتایج دریافتند بین فرصتهای رشد وجریان نقد عملیاتی با مدیریت سرمایه در گردش (چرخه تبدیل به نقد) ارتباط منفی و معناداری وجود دارد. علاوه بر این نتایج نشان داد که بین سودآوری (بازده داراییها) و چرخه تبدیل به نقد ارتباط معناداری وجود ندارد.
2-8- خلاصه فصل
در فصل حاضر به تفصیل راجع به مفاهیم و مبانی نظری و ادبیات تحقیق بحث گردید که شامل مطالبی پیرامون مدیریت سرمایه در گردش، استراتژیهای گوناگون سرمایه در گردش و رابطه آنها با ریسک و بازده، دو هدف سودآوری و نقدینگی و شرایط اقتصادی می باشد. در ادامه به بررسی نتایج تحقیقات پیشین محققان پیرامون موضوع تحقیق (داخلی و خارجی) پرداخته شده که آن نیز با توجه به سال انجام تحقیقات به ترتیب بیان گردید. همواره، تحقیقات انجام شده با موضوع سرمایه در گردش و ارتباط آن با سودآوری و نقدینگی جدید نیست و آن چه جدید است روشهای تامین مالی سرمایه در گردش و تاثیرآن بر سودآوری است. این پژوهش در تلاش جهت پیشبرد دانش سیاست مدیریت سرمایه درگردش به ویژه با وضعیت اقتصادی ناسازگار امروز است.
منابع و مآخذ
فهرست منابع فارسی
1- اشرف زاده، حمیدرضا. و نادر مهرگان. 1384. اقتصاد سنجی پانل دیتا. انتشارات موسسه آموزش و تحقیقات تعاون.
2- اصول و ضوابط حسابداری و حسابرسی. 1389. سازمان حسابرسی. تهران: کمیته تدوین استاندادهای حسابداری
3- اعرابی، سیدمحمد. و رحیم عابدی. 1390. رابطه هماهنگی بین استراتژی های مالی، سرمایه گذاری، تامین مالی، تقسیم سود و سرمایه ی در گردش با عملکرد سازمانی: شرکت داروسازی اکسیر. مجله پژوهش های مدیریت در ایران، دوره 15، شماره 4.
4- ایزدی نیا، ناصر. و عبداله تاکی. 1389. بررسی تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر قابلیت سوددهی شرکت ها ی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه علمی پژوهشی حسابداری مالی،شماره 5.
5- برخورداری سجاد. و اسداله فرزین وش. 1389. تجارب جهانی مقابله با بحران مالی و آموزه هایی برای اقتصاد ایران. مجله تازه های اقتصاد، شماره 127.
6- بهار مقدم، مهدی.، وحید محمدرضاخانی. و رحمت اله هوشمند زعفرانیه. 1391. بررسی اثر ویژگی های خاص شرکت ها بر مدیریت سرمایه در گردش. مجله پژوهش های تجربی حسابداری مالی، سال دوم، شماره 4.
7- حیدرپور، افشین. و فرشید پور شهابی. 1391. تبیین آثار نا اطمینانی اقتصادی بر متغیرهای کلان اقتصاد(مطالعه موردی:ایران). فصلنامه مجلس و راهبرد ، سال نوزدهم، شماره 71.
8- جان نثاری، سیدامیر. 1391. تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر سود آوری واحد های تجاری کوچک و متوسط. مجله حسابرس، شماره 58.
9- جهانخانی، علی. و علی پارسائیان. 1389. مدیریت مالی. ریموندپی. نوو، تهران: مرکز تحقیق وتوسعه علوم انسانی.
10- حسن پور، شیوا. 1388. بررسی تاثیر استراتژی های سرمایه ی در گردش بر بازده سهام. فصلنامه حسابداری مالی، سال اول، شماره 1.
11- حیدریان، جعفر. و جواد رضازاده. 1389. تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر سود آوری شرکت های ایرانی. فصلنامه علمی – پژوهشی تحقیقات حسابداری، دوره 7، شماره 2.
12- خاکی، غلامرضا. (1388). روش تحقیق در مدیریت. انتشارات بازتاب، چاپ پنجم.
13- خدادادحسینی سیدحمید.، پریسا ریاحی. و مینا نوری. 1391. پیشبرد نوآوری در کشورهای در حال توسعه: بررسی برنامه های توسعه اقتصادی در ایران. فصلنامه سیاست علم و فناوری، شماره 3.
14- رهنمای رود پشتی، فریدون. و علی کیانی. 1387. بررسی و تبیین استراتژی های مدیریت سرمایه درگردش در شرکت ها ی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه دانش و پژوهش حسابداری. شماره 13.
15- زهدی، محمدهادی.، هاشم ولی پور. و علیرضا شهابی. 1389. سیاست های سرمایه در گردش و ریسک شرکت. پژوهشنامه حسابداری مالی و حسابرسی.
16- ستایش، محمدحسین. و امید منصوری. 1389. بررسی ارتباط بین سرمایه در گردش و اجزای مختلف سود حسابداری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. پژوهشنامه حسابداری مالی و حسابرسی، سال دوم، شماره 8.
17- شباهنگ، رضا. (1387). مدیریت مالی. انتشارات سازمان حسابرسی.
18- شمس الاحرارفرد، فاطمه. و اسفندیار جهانگرد. 1390. اثر مستقیم وغیر مستقیم توسعه مالی بر رشد اقتصادی ایران. فصلنامه علمی پژوهشی دانش مالی تحلیل اوراق بهادار،شماره12.
19- شیرین بخش، شمس الله. و زهرا حسن خوانساری. 1384. کاربرد Eviews (ایی ویوز) در اقتصاد سنجی. انتشارات پژوهشکده امور اقتصادی.
20- عباسی، غلامرضا.، اشکان رحیم زاده. و داوود سلمانی. 1388. نااطمینانی تورمی و رشد اقتصادی در ایران. فصلنامه علوم اقتصادی، سال سوم، شماره9.
21- فتحی، سعید.، سیدیاسین توکلی. 1388. بررسی ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد مالی بنگاه های اقتصادی. بررسی های بازرگانی، شماره36 .
22- فرزین وش، اسداله. و سجاد برخورداری. 1389. تجارب جهانی مقابله با بحران مالی و آموزه هایی برای اقتصاد ایران. مجله تازه های اقتصاد، سال هشتم، شماره127.
23- مالکی نیا ناهید.، حسین عسکری آلوج. و اعظم قزلباش. 1390. رابطه بین استراتژی سرمایه درگردش و معیارهای سودآوری شرکتهای خودرو، دارو سازی و کانی بورس اوراق بهادار تهران. دوفصلنامه اقتصاد پولی، مالی(دانش وتوسعه سابق)، شماره2..
24- محمدزاده، امیر. و لیلا نوفرستی. 1388. بررسی تاثیر سیاست های سرمایه در گردش بر بازده سرمایه گذاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در صنایع شیمیایی و مواد غذایی. مجله پژوهش های مدیریت، شماره 18.
25- محمدی، محمد. 1388. تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر سودآوری شرکت ها در جامعه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه مدیریت، شماره 14.
26- مومنی، منصور. و آذر عادل. (1387). آمار و کاربرد آن در مدیریت. انتشارات سمت، چاپ 11.
27- مومنی، منصور. و علی فعال قیومی. 1388. مقایسه انواع تحلیل های رگرسیونی برای داده های حسابداری. فصلنامه بررسی های حسابداری و حسابسی، شماره 58.
28- مهرانی، کاوه.، جلال وافی ثانی. و محمد حلاج. 1388. رابطه ی قراردادهای بدهی و اندازه ی شرکت با محافظه کاری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. مجله بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره 17، شماره 59.
29- نیکومرام، هاشم.، فریدون رهنمای رود پشتی. و فرشاد هیبتی. 1386. مبانی مدیریت مالی. انتشارات ترمه.
30- یعقوب نژاد، احمد.، حمیدرضا وکیلی. و احمدرضا بابایی. 1389. ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری درشرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. مجله مهندسی مالی ومدیریت پرتفوی، شماره 2.
فهرست منابع انگلیسی
1. Appuhami, B. A. R. (2008). The impact of firm's capital expenditure on working capital management: An empirical study across industries in Thailand. International Management Review, 4 (1).
2. Autukaite, Ruta and Molay, Eric. (2011). Cash Holdings, Working Capital and Firm Value: Evidence from France. International Conference of the French Finance Association (AFFI), May 11-13, 2011. Available at SSRN: http://ssrn.com/abstract=1836900 or http://dx.doi.org/10.2139/ssrn.1836900
3. Awopetu,L (2012), The Impact of an Aggressive Working Capital Management Policy، Walden University
4. Baltagi B (2005) "Econometric Analysis of Panel Data",Third Edition, Wiley& Sons, Ltd,.Do selected firms work for shareholders? Quarterly Journal of Business and Economics, 46 (2).
5. Falope, O. I., Ajilore, O. T. (2009). Working capital management on profitability performance in Nigerian corporations. Research Journal of Business Management, 3(3).
6. Filbeck, G., & Krueger, T. M. (2005). An analysis of working capital management results across industries. Mid-American Journal of Business, 20(2).
7. Filbeck, G., Krueger, T., & Preece, D. (2007). CFO magazine's working capital survey.Do selected firms work for shareholders? Quarterly Journal of Business and Economics, 46 (2).
8. GRABOWSKA Marlena. (2010). Analysis of the Role of Working Capital and Cash Flow in Management of Limited Liability Companies, in: Modern Company Management. Monograph. Ed. I. Otola, Wyd. WZPCzęst., Częstochowa.
9. Jager, P de, (2008), "Panel Data Techniques and Accounting Research", Meditari Accountancy Research Vol. 16 No. 2.
10. Nazir, M. S., & Afza, T. (2009). Impact of aggressive working capital management policy on firm's profitability. The IUP Journal of Applied Finance, 15 (8).
11. Nobanee H., AlHajjar, M.(2009). A Note on Working Capital Management and Corporate Profitability of Japanese Firms, lectronic copy available at: on a Firm's Profitability" Electronic copy available at: http://ssrn.com/abstract=1433243
12. Nobanee Haitham, Maryam AlHajjar (2009). Working Capital Management, Operating Cash: Flow and Corporate Performance, Electronic copy available at http://ssrn.com/abstract.
13. Padachi, K. (2006). Trends in working capital management and its impact on firm's performance: An analysis of Mauritian small manufacturing firms. International Review of Business Research Papers, 2 (2).
14. Robert Kieschnick, Mark LaPlante, Rabih Moussawi. (2011). Working Capital Management and Shareholder Wealth. http://ssrn.com.
15. Webley, C. (2011). Cash management, liquidity, and longevity of family-owned restaurants. Dissertation, Retrieved from http://www.waldenu.edu.
16. Weinraub, H. J., & Visscher, S. (1998). Industry practice relating to aggressive conservative working capital policies. Journal of Financial and Strategic Decision, 11 (2).
1. Lawrence Awopetu
2 . Nazir & Afza
3 . Weinraub & Visscher
4 . Falope , Ajilore
5 . Padachi
6 . Marlena Grabowska
7 . Brigham & Ehrhardt
8 . Needles et al
9 . Stice &Stice
10 . Stickney & Weil
11. Robert Kieschnick & et.al.
12. Autukaite Ruta, Eric Molay
—————
————————————————————
—————
————————————————————