مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره خانواده
خانواده
خانواده یکی از نخستین نهادهای اجتماعی محسوب می شود که ساختار مشخص و معینی دارد که متاثر از تغییرات و تحولات اجتماعی است (جهانگیر، 1391). بر هیچ کس پوشیده نیست که خانواده مامن آرامش و جایگاه به شکوفا رساندن استعدادهاست. افراد در درون خانواده هم تاثیر می پذیرند و هم، بر هم تاثیر می گذارند. مسلماً شکوفایی افراد خانواده، متاثر از عملکرد درونی خانواده است. در پی تبیین های مختلفی که جهت شناسایی، سبب شناسی اختلالات روانی صورت گرفته است، خانواده درمان گران پویایی های متعامل درون خانواده را مورد بررسی قرار داده اند و بر این عقیده اند که مشکل روانی، به هر دلیل که بروز کرده باشد، باید روابط و مراوداتی که فرد در آن قرار دارد، مورد بررسی قرار گیرد (فرانکلین1 و هافربیر2، 2000).
به خاطر وجود اختلافات زندگی، خانواده های بسیاری در معرض خطر نابسامانی و از هم پاشیدگی قرار می گیرند و از آن جا که خانه جایی است که زندگی در آن آغاز می شود، نبودن روابط مطلوب اثرات مخربی بر روی فرزندان می گذارد. عوامل ساختاری خانواده در صورتی که دچار اختلال شود، باعث ایجاد مشکل در کارکرد خانواده و تاثیر نامطلوب بر شخصیت فرزندان می شود (جهانگیر، 1391).
ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮐﺮﺩ ﺳﺎﻟﻢ، ﺳﻮﺍﯼ ﺑﻘﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﻳﮏ ﻧﻈﺎﻡ، ﻣﻮﺟﺐ ﺷﮑﻮﻓﺎﻳﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺎﻟﻘﻮﻩ ﯼ ﻳﮑﺎﻳﮏ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ، ﻳﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻭ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺭ ﭘﯽ ﮐﺎﻭﺵ ﮔﺮﯼ ﻭ ﺧﻮﺩﻳﺎﺑﯽ ﺑﺮﺁﻳﻨﺪ (ﮔﻠﺪﻧﺒﺮﮒ و ﮔﻠﺪﻧﺒﺮﮒ3، 2003). ﺷﻮﺍﻫﺪ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ، ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩﯼ ﮐﺎﺭﺁﻣﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﻳﯽ ﮐﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺿﻌﻴﻒ ﻭ ﻧﺎﮐﺎﺭﺁﻣﺪ ﺍﺳﺖ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻗﻮﯼ ﺗﺮ ﻋﻤﻞ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ (ﻣﻮﺳﻮﯼ، ۱۳۷۹). ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﻭﻳﺎﺭﻭﻳﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻫﺎﯼ ﻓﺸﺎﺭﺯﺍ ﻭ ﺩﺷﻮﺍﺭ، ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﻣﻮﺟﺐ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ، ﺗﻨﺶ ﻳﺎ ﻧﻮﻣﻴﺪﯼ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻓﺸﺎﺭﺯﺍ، ﺳﺎﻣﺎﻧﻪ ﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺭﺍ ﻣﺨﺘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺗﺎﺯﻩ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﻋﺎﺩﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﻣﺸﮑﻞﺭﺍ ﺣﻞ ﮐﻨﺪ، ﺑﻪ ﮐﻮﺷﺶ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﻧﻴﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ (ﻣﻮﺳﻮﯼ، ۱۳۷۹).
2-2-2-1- ابعاد کارکرد خانواده
اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ، رایان، ﺑﻴﺸﺎب، ﻣﻴﻠﻴﺮ و ﻛﻴﺘﻨﺮ4 (2003)، ﺷﺶ ﺑﻌﺪ کارکرد (ﻋﻤﻠﻜﺮد) ﺧﺎﻧﻮاده را به صورت ذیل بیان کرده اند:
1 – ﺣﻞ ﻣﺴﺌﻠﻪ5: ﻣﺸﻜﻞ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ اﻣﺮ ﻣﻬﻢ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﻋﻤﻠﻜﺮدی و ﺗﻤﺎﻣﻴﺖ ﺧﺎﻧﻮاده را ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ در آن ﺻﻮرت ﺧﺎﻧﻮاده در ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻞ ﻧﺎﺗﻮان ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ. ﺧﺎﻧﻮاده ﮔﺎﻫﻲ ﻣﺸﻜﻼﺗﺸﺎن ﻣﺪاوم اﺳﺖ ﻛﻪ در اﻳﻦ ﺻﻮرت آن ﻫﺎ اﺣﺴﺎس ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻨﺪ، در اﻳﻦ ﻣﻮارد ﻣﻴﺰان ﻣﺸﻜﻼت ﺑﻪ ﺣﺪی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺮای ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻼت اﻗﺪام ﻧﻤﻲﻛﻨﻨﺪ. ﻣﺸﻜﻼت ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ دو دﺳﺘﻪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﺷﻮد: اﺑﺰاری و ﻋﺎﻃﻔﻲ. ﻣﺸﻜﻼت اﺑﺰاری ﺟﺪی و ﻣﺎﻧﻴﻜﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻣﺜﻞ ﻣﺸﻜﻼت ﭘﻮل، ﻏﺬا، ﭘﻮﺷﺎک، ﺧﺎﻧﻪ و ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺸﻜﻼت ﻋﺎﻃﻔﻲ ﻣﺜﻞ ﻧﮕﺮاﻧﻲ، ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ ﻳﺎ اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻼت اﺑﺰاری ﻧﺴﺒﺘﺎً ﺑﻬﺘﺮ از ﻣﺸﻜﻼت ﻋﺎﻃﻔﻲ ﺑﺮﺧﻮرد ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و ﻣﺸﻜﻼت ﻋﺎﻃﻔﻲ اﺳﺎﺳﺎً ﻣﺎﻫﻴﺖ و رﻳﺸﻪ در ﻣﺸﻜﻼت اﺑﺰاری دارﻧﺪ. ﺑﻪ ﻫﺮ ﺻﻮرت ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻼت ﻋﺎﻃﻔﻲ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻼت اﺑﺰاری ﻣﻮاﺟﻪ ﺷﻮﻧﺪ (اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و همکاران، 2003).
2 – ارﺗﺒﺎﻃﺎت6: ارﺗﺒﺎط ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺗﻐﻴﻴﺮ و ﺗﺒﺎدل اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻴﺎن اﻋﻀﺎء ﺧﺎﻧﻮاده ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﻣﻮرد ارﺗﺒﺎط دو ﺣﻴﻄﻪ ﻋﻤﺪه وﺟﻮد دارد ﻛﻪ ﺷﺎﻣﻞ: ارﺗﺒﺎط ﻋﺎﻃﻔﻲ و ﻏﻴﺮ ﻛﻼﻣﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ارﺗﺒﺎط ﻋﺎﻃﻔﻲ ﺑﻪ ﻃﻮر وﻳﮋه ﺷﺎﻣﻞ رﻓﺘﺎر ﻛﻼﻣﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺎ ﺧﻮد را در ارﺗﺒﺎط ﻛﻼﻣﻲ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً در ﻣﻮاردی ﻛﻪ اﺑﻬﺎم وﺟﻮد دارد، ﻣﺤﺪود ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ. در ﻫﺮ دو ﺣﻴﻄﻪ ﻣﺎ ﻛﻴﻔﻴﺖ و دوام ﻫﺮ دو ارﺗﺒﺎط را ارزﻳﺎﺑﻲ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ. ارﺗﺒﺎط ﻳﻚ ﭘﻴﻮﺳﺘﺎر از وﺿﻮح و روﺷﻨﻲ ﺗﺎ اﺑﻬﺎم و ﺗﺎرﻳﻜﻲ را در ﺑﺮ ﻣﻲﮔﻴﺮد. ﻣﻌﻤﻮﻻً ﭘﻴﺎم از ﺣﺎﻟﺖ روﺷﻦ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻏﻴﺮ روﺷﻦ، ﻧﻘﺎب دار، ﮔﻨﮓ و ﻧﺎﻣﻔﻬﻮم ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻳﻚ ﭘﻴﺎم روﺷﻦ دارای وﺿﻮح، اﻧﺴﺠﺎم اﺳﺖ و ﻫﻤﺴﺎن ﺑﺎ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﺨﺎﻃﺐ اﺳﺖ. ﻃﺒﻖ اﻳﻦ ﻣﺪل ﭼﻬﺎر ﺳﺒﻚ ارﺗﺒﺎط روﺷﻦ و ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ، روﺷﻦ و ﻏﻴﺮﻣﺴﺘﻘﻴﻢ، ﻣﺒﻬﻢ و ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ و ﻣﺒﻬﻢ و ﻏﻴﺮ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ وﺟﻮد دارد (اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و همکاران، 2003).
ﻓﺮآﻳﻨﺪ ارﺗﺒﺎط در ﺧﺎﻧﻮاده، ﻳﻜﻲ از زﻣﻴﻨﻪﻫﺎی ﻣﻮرد ﻋﻼﻗﻪ ﻣﺸﺎوران در ﺧﺎﻧﻮاده درﻣﺎﻧﻲ اﺳﺖ (ﻧﻮاﺑﻲﻧﮋاد، 1383). ﻫﻢﭼﻨﻴﻦ ﻳﻜﻲ از ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی اﺳﺎﺳﻲ ﺗﻌﺎﻣﻼت اﻧﺴﺎﻧﻲ، ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط ﻣﺆﺛﺮ ﻓﺮد ﺑﺎ دﻳﮕﺮان اﺳﺖ. ﺑﺎرﻛﺮ7 (1986)، اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ8 و ﻫﻤﻜﺎران (1983) ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ﻛﻪ ارﺗﺒﺎط، ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻌﺘﺒﺮی ﺑﺮای ارزﻳﺎﺑﻲ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺧﺎﻧﻮاده اﺳﺖ و ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺧﺎﻧﻮاده ﺳﺎﻟﻢ ﺑﺮای ارﺗﺒﺎط ﻓﻜﺮی و اﺣﺴﺎﺳﻲ، ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻣﺘﻮﺳﻂ و ﻳﺎ دارای ﻋﻤﻠﻜﺮد ﺑﺪ اﺳﺖ (ﺻﻴﺎدی، 1381).
ﺷﻜﺴﺖ در ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط، ﻳﻜﻲ از راﻳﺞﺗﺮﻳﻦ ﻣﺸﻜﻼﺗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﺳﻮی ﻫﻤﺴﺮان ﻧﺎراﺿﻲ اﺑﺮاز ﻣﻲﺷﻮد. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﻨﺪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻛﻪ دﺷﻮاریﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ، ﺗﻨﻬﺎ ﻋﻠﺖ اﺧﺘﻼفﻫﺎی زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﺎ اﻳﻦ ﺣﺎل ﻣﺸﺨﺺ ﻛﻨﻨﺪه رواﺑﻂ ﻫﻤﺴﺮان ﭘﺮﻳﺸﺎن اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲرﺳﺪ ﻣﺸﻜﻼت ﻣﻮﺟﻮد را ﺗﺸﺪﻳﺪ ﻣﻲﻛﻨﺪ (ﻋﺰﻳﺰی، 1386).
3 – ﻧﻘﺶﻫﺎ9: ﻧﻘﺶﻫﺎی ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﺷﺎﻣﻞ اﻟﮕﻮﻫﺎی ﺗﻜﺮاری رﻓﺘﺎر و ﻋﻤﻠﻜﺮد اﻋﻀﺎء ﻳﺎ ﻛﻞﺧﺎﻧﻮاده ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ارزﻳﺎﺑﻲ ﺧﺎﻧﻮاده از ﻟﺤﺎظ اﺑﻌﺎد ﻧﻘﺸﻲ ﺷﺎﻣﻞ ارزﻳﺎﺑﻲ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﻋﻤﻠﻜﺮد اﻋﻀﺎءﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﻜﻤﻴﻞﻛﻨﻨﺪه ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﻳﻦ ﻧﻘﺶﻫﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﭘﻨﺞ ﮔﺮوه اﻟﻒ) ﺑﺨﺶ ﻣﻨﺎﺑﻊ: ﻣﺜﻞ ﭘﻮل، ﻏﺬا، ﻟﺒﺎس و ﺳﺮﭘﻨﺎه، ب)ﭘﺮورش و ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﺜﻞ راﺣﺘﻲ، ﮔﺮﻣﻲ، اﻋﺘﻤﺎد و ﺣﻤﺎﻳﺖ، ج)رﺷﺪ ﺷﺨﺼﻲ: ﻣﺜﻞ رﺷﺪ ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ، ﻋﺎﻃﻔﻲ، آﻣﻮزﺷﻲ، رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻛﻮدﻛﺎن، ﺣﺮﻓﻪ، ﺷﻐﻞ، روانﺷﻨﺎﺳﻲ و رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، د)ﻧﮕﻬﺪاری و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ: ﻣﺜﻞﻋﻤﻠﻜﺮدﻫﺎی ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی، ﻣﺮزﻫﺎ و ﻋﻀﻮﻳﺖ، ﻋﻤﻠﻜﺮدﻫﺎی ﻛﻨﺘﺮل رﻓﺘﺎر، اﻣﻮر ﻣﺎﻟﻲ و ﺧﺸﻨﻮدی ﺟﻨﺴﻲ ﺑﺰرﮔﺴﺎﻻن: ﻣﺜﻞ رﺿﺎﻳﺖ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ در واکنش های زوﺟﻴﻦ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ (اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و همکاران، 2003).
4 -واکنش های ﻋﺎﻃﻔﻲ10: واکنش های ﻋﺎﻃﻔﻲ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از: ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای ﻳﺎ داﻣﻨﻪ ای از ﻣﺤﺮکﻫﺎ ﺑﺎ ﻛﻴﻔﻴﺖ و ﻓﺮاواﻧﻲ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ، دو دﺳﺘﻪ از ﻋﻮاﻃﻒ ﻗﺎﺑﻞ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ: ﻳﻜﻲ ﻫﻴﺠﺎﻧﺎت آرام: ﻣﺜﻞ ﻋﻮاﻃﻒ، ﮔﺮﻣﻲ، ﺗﻤﺎﻳﻞ، ﻋﺸﻖ، ﺷﺎدی، ﻟﺬت، دﻟﺪاری. دﻳﮕﺮی ﻫﻴﺠﺎﻧﺎت ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ (ﻓﻮری): ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ، ﺗﺮس، اﺿﻄﺮاب، ﻧﮕﺮاﻧﻲ، ﻧﺎاﻣﻴﺪی و اﻓﺴﺮدﮔﻲ. ﺑﺮای ارزﻳﺎﺑﻲ واﻛﻨﺸﻬﺎی ﻋﺎﻃﻔﻲ ﺧﺎﻧﻮاده، ﺿﺮورﻳﺴﺖ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﻓﺮدی ﻫﺮ ﻳﻚ از اﻋﻀﺎء ﺧﺎﻧﻮاده در زﻣﻴﻨﻪی ﺗﺠﺮﺑﻪﺷﺎن در ﭼﺎرﭼﻮب اﻳﻦ ﻋﻮاﻃﻒ ارزﻳﺎﺑﻲ ﺷﻮد و ﻋﻮاﻃﻔﻲ ﻛﻪ آن ﻫﺎ در ﻣﻮﻗﻌﻴﺖﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻤﻮده اﻧﺪ، ارزﻳﺎﺑﻲ ﺷﻮد (اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و همکاران، 2003).
5 – آﻣﻴﺰش (درﮔﻴﺮی) ﻋﺎﻃﻔﻲ11: آﻣﻴﺰش ﻋﺎﻃﻔﻲ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎی اﻋﻀﺎء ﺧﺎﻧﻮاده ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ آن را در ﻋﻼﺋﻖ، ارزشﻫﺎ و دﻳﮕﺮ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎ و اﻗﺪاﻣﺎت ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﻨﺪ، ﻣﺎ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ اﻓﺮاد ﭼﮕﻮﻧﻪ و ﺑﻪ ﭼﻪ ﻃﺮﻳﻘﻲ، ﻋﻼﺋﻖ و ﺧﻮاﺳﺘﻪﻫﺎﻳﺸﺎن را ﺑﺎ دﻳﮕﺮان در ﻣﻴﺎن ﻣﻲﮔﺬارﻧﺪ، آﻣﻴﺰش ﻋﺎﻃﻔﻲ دارای داﻣﻨﻪای از ﻋﺪم وﺟﻮد آﻣﻴﺰش ﻋﺎﻃﻔﻲ (ﻫﻴﭻ ﻋﻼﻗﻪ ﻳﺎ ﻣﺮاوده ای ﻧﺸﺎن داده ﻧﻤﻲﺷﻮد ﻳﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻤﻲﺷﻮد) ﺗﺎ ﺑﻲﻧﻬﺎﻳﺖ آﻣﻴﺰشﻋﺎﻃﻔﻲ ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺳﻼﻣﺘﻲ در وﺳﻂ اﻳﻦ ﻃﻴﻒ ﻗﺮار دارد (اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و همکاران، 2003).
6 -ﻛﻨﺘﺮل رﻓﺘﺎر12: ﻛﻨﺘﺮل رﻓﺘﺎر را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان روﺷﻲ از ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﺧﺎﻧﻮاده ﺗﻠﻘﻲ ﻛﺮد ﻛﻪ ﺑﺮای ﻣﻬﺎر رﻓﺘﺎر اﻋﻀﺎﻳﺶ ﺑﻪ ﻛﺎر ﻣﻲرود. ﻣﺜﻞ ﺧﻄﺮ ﻓﻴﺰﻳﻜﻲ، ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺑﻴﻮﻟﻮژﻳﻜﻲ و اﻧﮕﻴﺰﺷﻲ ﻣﺜﻞ ﺧﻮردن، ﺧﻮاﺑﻴﺪن، ﻏﺮﻳﺰه، اﻣﻮر ﺟﻨﺴﻲ و ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮی، رﻓﺘﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻛﻪ رﻓﺘﺎر درون و ﺑﻴﺮون ﺧﺎﻧﻮاده را ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻲﺷﻮد. ﭼﻬﺎر ﺳﺒﻚ ﺑﺮای ﻛﻨﺘﺮل رﻓﺘﺎر وﺟﻮد دارد: ﻛﻨﺘﺮل ﺳﺨﺖﮔﻴﺮاﻧﻪ، ﻛﻨﺘﺮل ﻣﻨﻌﻄﻒ، ﻛﻨﺘﺮل ﺑﺎ ﻋﺪم ﻣﺪاﺧﻠﻪ و ﻛﻨﺘﺮل ﺑﻲﻧﻈﻢ و ﻫﺮج و ﻣﺮج (اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و همکاران، 2003).
7 – ﻣﻘﻴﺎس ﻛﻠﻲ13: اﻳﻦ ﻣﺪل اﺑﻌﺎد ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ را ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻋﻤﻠﻜﺮدﺷﺎن ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار ﻣﻲدﻫﺪ. ﺑﻌﺪ ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻛﻠﻲ ﻳﻜﻲ از ﻧﺘﺎﻳﺞ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ FAD ﺑﻮد ﻛﻪ ﻛﻞ اﺑﻌﺎد ﺧﺎﻧﻮاده را ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﻲ کند (اﭘﺸﺘﺎﻳﻦ و همکاران، 2003).
2-2-2-2- نظریات مربوط به خانواده
نظریه یادگیری اجتماعی
در نظریه یادگیری اجتماعی، وابستگی به عنوان یک سائق یاد گرفته شده که فرد در اثر تجربه فرا گرفته، توصیف شده است. به این معنا که پژوهش های مختلف نشان داده است رفتار افراد قابل تغییرند. بنابراین اگر چه محیط های اجتماعی مختلف مانند مدرسه و … نیز می توانند در شکل گیری چنین رفتارهایی موثر باشند، بدون شک، خانواده به عنوان مهم ترین عامل محیطی در این زمینه حائز اهمیت است (ثنایی و امینی، 1379).
نظریه تحلیل ارتباط محاوره ای
ﻳﻜﻲ از ﺷﻴﻮهﻫﺎی ﻣﺆﺛﺮ آﻣﻮزش اﻟﮕﻮﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﻣﺆﺛﺮ، آﻣﻮزش ﻧﻈﺮﻳﻪ "ﺗﺤﻠﻴﻞ ارﺗﺒﺎط ﻣﺤﺎوره ای14" اﺳﺖ. اﻳﻦ ﻧﻈﺮﻳﻪ در ﺳﺎل (1950) ﺗﻮﺳﻂ "ارﻳﻚ ﺑﺮن15" ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﺮن ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ اﻧﺴﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺳﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺟﺪاﮔﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﻳﻌﻨﻲ "ﻣﻦ واﻟﺪ"، "ﻣﻦ ﺑﺎﻟﻎ" و "ﻣﻦ ﻛﻮدک" ﺳﺎزﻣﺎن ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ در ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ از ﻫﺮ ﻛﺪام از اﻳﻦ ﺳﻪ ﺣﺎﻟﺖ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﺪ (ﭼﭙﻤﻦ16، 2007). ارﺗﺒﺎط "ﺑﺎﻟﻎ ﺑﺎ ﺑﺎﻟﻎ"، "واﻟﺪ ﺑﺎ واﻟﺪ" ﻳﺎ "ﻛﻮدک ﺑﺎ ﻛﻮدک" دو ﻧﻔﺮ، ﺗﻜﻤﻴﻠﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﻪ ارﺗﺒﺎطﻫﺎﻳﻲ ﻣﻨﺠﺮ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ دو ﻃﺮف اﺣﺴﺎس ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ را ﻣﻲﻓﻬﻤﻨﺪ. ﺗﺎ وﻗﺘﻲ ﺗﺒﺎدلﻫﺎی دو ﻧﻔﺮ ﻣﻜﻤﻞ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ارﺗﺒﺎط ﺑﻪ آراﻣﻲ و ﺑﻪ ﻧﺤﻮ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪای ﭘﻴﺶ ﻣﻲرود. ﺗﺒﺎدلﻫﺎی متقاطع زﻣﺎﻧﻲ ﺻﻮرت ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ "ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮد" ﻣﻮرد ﺧﻄﺎب، ﺣﺎﻟﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﻲدﻫﺪ. ﺗﺒﺎدل ﺷﻮﻫﺮی ﻛﻪ ﺑﺎ "ﻛﻮدک" زﻧﺶ ﺷﻮﺧﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ، زﻣﺎﻧﻲ ﻗﻄﻊ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ "ﺑﺎﻟﻎ" زن، در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ او ﺑﮕﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺷﻮﺧﻲ وی اﺻﻼً ﺑﺎﻣﺰه ﻧﺒﻮد. راز ﻛﻤﻚ ﺑﻪ زن و ﺷﻮﻫﺮﻫﺎ از ﻧﻈﺮ ﻣﺴﺎﺋﻞ ارﺗﺒﺎﻃﻲ، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ آنﻫﺎ ﻛﻤﻚ شود از ﺣﺎﻟﺖﻫﺎی ﺧﻮد، آﮔﺎه ﺷﻮﻧﺪ و ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖﻫﺎ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺟﺎی اﻳﻦ ﻛﻪ ﻣﻜﻤﻞ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ را ﻗﻄﻊ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. اﮔﺮ آنﻫﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺣﺎﻟﺘﻲ از ﺧﻮد را ﻛﻪ در ﺗﺒﺎدل ﻣﺘﻘﺎﻃﻊ درﮔﻴﺮ اﺳﺖ، ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ و ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻲ ﺑﺮﮔﺮدﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻮرد ﺧﻄﺎب واﻗﻊ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﻗﺎدر ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮد در ﺗﺒﺎدلﻫﺎی ﻣﻜﻤﻠﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻧﺎﻣﺤﺪود ﭘﻴﺶ ﻣﻲرود (ﭘﺮوﭼﺎﺳﻜﺎ و ﻧﻮرﻛﺮاس17، 1999).
ﺑﻪ ﻋﻘﻴﺪه اﭘﺸﺘﻴﻦ ﺑﻴﺸﺎپ18، رﻳﺎن19، ﻣﻴﻠﺮ و ﻛﻴﺘﻨﺮ20 (1993)، اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ آﻣﻮزش ﺗﺤﻠﻴﻞ ارﺗﺒﺎط ﻣﺤﺎوره ای ﺑﻪ ﻣﺎدران ﺑﺮ ﺑﻬﺒﻮد داﺷﺘﻦ ارﺗﺒﺎط ﻣﺆﺛﺮ ﻳﻚ ﺧﺼﻮﺻﻴﺖ ﻣﻬﻢ و ﻗﻮی در ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﺳﺎﻟﻢ اﺳﺖ. ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﺧﺎﻧﻮادﮔﻲ ﺑﻪ راهﻫﺎی ﻛﻼﻣﻲ و ﻏﻴﺮﻛﻼﻣﻲ ﻣﺒﺎدﻟﻪ اﻃﻼﻋﺎت ﺑﻴﻦ اﻋﻀﺎی ﺧﺎﻧﻮاده اﺷﺎره دارد. ارﺗﺒﺎط، اﻓﺮاد را ﻣﺘﻮﺟﻪ اﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ دﻳﮕﺮان ﭼﻪ ﻣﻲاﻧﺪﻳﺸﻨﺪ و ﻳﺎ ﭼﻪ اﺣﺴﺎﺳﻲ دارﻧﺪ و ﻧﻜﺘﻪ ﻣﻬﻢ دﻳﮕﺮ اﻳﻦ ﻛﻪ ارﺗﺒﺎط، ﻓﻘﻂ ﺻﺤﺒﺖ ﻛﺮدن ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﮔﻮش دادن ﺑﻪ دﻳﮕﺮان اﺳﺖ ﺗﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻮﻳﻢ آن ﻫﺎ ﭼﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ. ارﺗﺒﺎط ﻣﺆﺛﺮ، ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً ﻫﻤﻴﺸﻪ در ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﺳﺎﻟﻢ و ﻗﺪرﺗﻤﻨﺪ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﻲﺷﻮد، در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ارﺗﺒﺎط ﺿﻌﻴﻒ، ﻣﻌﻤﻮﻻً در ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ دﻳﺪه ﻣﻲﺷﻮد. ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﺪه در زﻣﻴﻨﻪ اﺛﺮات ﻋﺪم وﺟﻮد ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﺻﺤﻴﺢ و ﻣﻨﺎﺳﺐ و ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب ﺧﺎﻧﻮاده، ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎی ﺳﻮء آن را ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻲﻛﻨﺪ (ﭘﻴﺘﺮﺳﻮن21 و ﮔﺮﻳﻦ22، 1999).
نظریه سیستمی خانواده
در نظریه سیستمی خانواده رفتار هر فرد وابسته به کل سیستم خانواده و رفتار سایر اعضا و عناصر توصیف شده است. در نتیجه مشکلات رفتاری فرد نیز ناشی از تعامل عناصری است که در خانواده یا محیط های دیگر اجتماعی در حالت تعادل قرار دارند. لذا فرایندهای درونی انسان ها پدیده هایی کاملاً درونی نبوده و متاثر از عوامل بیرونی است که بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند و سیستمی که بیش از همه بر رفتار فرد تاثیر دارد خانواده است که هم رفتارهای سازشی و بهنجار و هم رفتارهای نابهنجار افراد را شکل می دهد (ثنایی و امینی، 1379).
انسان سیستمی زنده و ساختار یافته است که پیاپی نسبت به ساختارهای داخلی خود واکنش نشان می دهد و هم زمان تمام امکانات عمل، تعامل و تغییر فرد را نیز مشخص می کند. از سوی دیگر، فرد به عنوان موجودی اجتماعی، ابتدا در محیط خانواده به موجودی اجتماعی تبدیل می شود. پدیده اجتماعی کردن فرزندان توسط خانواده به عنوان عامل مهم در رابطه با رفتارهای تضمین کننده ی سلامت شناخته شده است (موسوی، 1382).
در رویکرد سیستمی متکی بر نظریه ی عمومی سیستم ها، عملکرد خانواده چونان پدیده ای رشدیابنده در نظر گرفته می شود. این تعریف از پدیده خانواده، بستگی به ساختار رشدی و اجتماعی خانواده دارد. از دیدگاه سیستمی، چنین پدیده ای مستلزم انسجام و نگاه داری موجودیت خانواده و توانایی خانواده برای انجام وظایف اساسی به منظور رشد و رفاه اعضای خانواده است. خانواده، ارزش های خود را تکامل می دهد و انتظارات در مورد نقش ها و قوانین ارتباطی را مهیا می کند. رویکرد سیستمی، خانواده را به عنوان سیستمی با تعاملات مداوم بین زیرسیستم های فردی و در همان زمان به عنوان یک زیر مجموعه در محیط خود مد نظر قرار می دهد.در واقع، در این رویکرد، یک خانواده ی به هنجار، خانواده ئی است با ساختاری منسجم که در جهت رشد و رفاه اعضای خود عمل می کند و می تواند به طور پویا با عوامل نوبه نوشونده ی محیطی، تعامل برقرار کند و با آن ها سازگار شود، بی آن که در این میان دچار اغتشاش گردد و افراد خانواده در این فرآیند از خود علائم مرضی بروز دهند (موسوی، 1382).
الگوی خانواده سالم در کسب هدف ها، سودمند است و برعکس، خانواده ی ناسالم از الگوهای خانوادگی ناسودمند استفاده می کند و تعاملات آن ها همراه با تنش و رفتارهای مرضی است (وتر و گیل23، 1987).
تئوری عمومی سیستم ها برای توصیف و یکپارچه سازی خصوصیات عمومی سیستم ها طراحی شده است. در این تئوری، هر سیستم به چند زیرسیستم و هر زیرسیستم، خود به زیرگروه های کوچک تر تقسیم می شود. یک سیستم در درون یک سیستم عمل می کند و با بقیه ی سیستم های موجود در این محیط در حال تعمل است. محیط، رفتار سیستم را تغییر می دهد و نیز، ممکن است توسط آن تغییر یابد. سیستم ها و محیط، توسط مرزها از هم جدا می گردند. مرزها، عناصر متعلق به سیستم و عناصر متعلق به محیط را به طور نسبی از هم جدا می کنند. جایی که تعامل میان عناصر داخل سیستم، بیشتر از تعامل آن ها با عناصر خارجی باشد، مرز سیستم است (وتر و گیل، 1987).
یک سیستم، می تواند باز یا بسته باشد. یک سیستم، زمانی باز تلقی می شودکه به مبادله ی اطلاعات با محیط اطراف خود بپردازد. یک سیستم باز، قادر است با تغییرات محیط خود تطابق یابد و در همان زمان، توازن حیاتی خود را حفظ کند. برعکس، یک سیستم بسته هیچ مشکلی از ورودی و خروجی اطلاعات ندارد (موسوی، 1382).
آن چه که در خصوص سیستم های باز اهمیت دارد، آن است که این سیستم ها به دلیل روابط و مبادلاتی که با بیرون از خود دارند، از محیط بیرونی اثر می پذیرند و به طور متقابل بر آن اثر می گذارند. آن چه که میزان اثرپذیری و اثرگذاری سیستم ها را تعیین می کند، میزان تراوائی مرزهای سیستم است. برای نمونه یک فرد، سیستم بازمحسوب می شود و با محیط بیرونی خود تعامل دارد. یکی از مهم ترین و اثرگذارترین این محیط ها خانواده است که یک سیستم فراتر محسوب می شود که فرد را در برمی گیرد (موسوی، 1382).
بر اساس رویکرد سیستمی، خانواده، خود یک سیستم است که اعضای آن صمیمانه با هم ارتباط دارند، دارای گذشته ی مشترک هستند، در عقاید و ارزش های خاص با هم سهیم اند، نقش های ویژه ای بر عهده دارند و به شیوه ای پیش بینی شونده با یکدیگر تعامل دارند. ارتباط عناصر این سیستم و این تصور که اگر اتفاقی در قسمتی از سیستم بیافتد، بر بقیه سیستم هم اثر می گذارد، کاملاً با تصور ما از خانواده هم خوانی دارد. این رویکرد، به خانواده به عنوان یک سیستم و به فرد به عنوان عضوی از سیستم می نگرد. در رویکرد سیستمی (یا بهتر است بگوئیم زیستی، روانی و اجتماعی)، تاثیرات چندگانه ی چرخه ای بین فرد و عملکرد خانواده وجود دارد (موسوی، 1382).
2-2-3- اعتیاد
مصرف مواد مخدر از قرن ها پیش وجود داشته و اکنون یکی از مشکلات جهان حاضر محسوب می شود. سوء مصرف مواد مخدر از جمله بارزترین آسیب های اجتماعی است که به راحتی می تواند بنیان فرهنگی اجتماعی کشورها را سست نماید و پویایی افراد آن ها را به خطر بیندازد. از اعتیاد به عنوان بیماری زیست شناختی، روان شناختی و اجتماعی یاد می شود. از عوارض اعتیاد تاثیر بر سلامت جسمی و روانی فرد، عوارض خانوادگی، شغلی، اقتصادی و اجتماعی است (متین نژاد، موسوی، و شمس اسفندآباد، 1389).
در خصوص سوء مصرف مواد امروزه مشخص شده که نیازمند مداخلات پیش گیری وسیع هستیم و به منظور پیش گیری موثر به نظر می رسد شناخت و درک علل رفتار ضروری است. در این خصوص می توان جنبه های شناختی، نگرشی و شخصیتی فرد را در نظر گرفت. عوامل شناختی، اطلاعات دقیق و درست فرد درباره مزایا و معایب سوء مصرف مواد است؛ در واقع اشخاصی که از پیامدهای منفی مواد آگاهی دارند، در مقایسه با اشخاصی که چنین اطلاعاتی ندارند کمتر احتمال دارد که به مصرف مواد روی بی آورند. علاوه بر این، نگرش افراد نسبت به اعتیاد و معتادان نقش مهمی در گرایش فرد به مواد مخدر دارد. متغیرهای شخصیتی دیگری شامل پایین بودن اعتماد به نفس، کمبود احساس رضایت شخصی، نیاز شدید به تایید دیگران، حالت سرکشی، از کوره در رفتن و اضطراب زیاد ناتوانی در پذیرش مسئولیت های مربوط به بزرگ سالان، نقش مهمی در گرایش افراد به مواد مخدر دارد (سهرابی، هادیان، دائمی و اصغرنژادفرید، 1387).
مشکل هیجانی، مشکل روانی و شیوه های رویارویی با استرس به عنوان دلایل مصرف مواد مخدر بیان شده اند. کاستی امکانات برای پاسخ دادن به نیازهای طبیعی، روانی و اجتماعی نوجوانان و جوانان (مانند کنجکاوی، تنوع طلبی، هیجان جویی، ماجراجویی، گرایش به مورد پذیرش قرار گرفتن از سوی دیگران و گرایش به موفق بودن در میان هم سالان)، نیز از دلایل گرایش به کسب لذت و تفنن از مصرف مواد مخدر و عضویت در گروه های ناسالم بیان شده است. صنعتی شدن کشورها پیامدهایی مانند از بین رفتن روابط ژرف خانوادگی، جدایی از خانواده، جدایی از ارزشهای سنتی و ساختار حمایتی موجود در جوامع سنتی، انزوا، ناامیدی، سرگشتگی و بی هویتی فرد را به دنبال دارد، وضعیتی که فرد را وا می دارد برای سازگاری با شیوه جدید و سخت زندگی روزمره به مصرف مواد رو آورد (محمدی، آقاجانی و زهتاب ور، 1390).
2-2-3- 1- جامعه شناسی مصرف مواد مخدر
برای این که افراد انگیره تداوم تجربه مصرف موادمخدر را پیدا کنند، باید یاد بگیرند به شیوه صحیح از مواد استفاده کرده و اثرات آن را به طور خوشایند تجربه کنند. این امر از یک سو تا اندازه ای به طبیعت ژنتیکی، که خوشایند بودن استفاده از مواد را تعیین می کند و از سوی دیگر به میزان بیشتری به ارتباط با یک شبکه مصرف مواد بستگی دارد که قبلا فرد در متن آن با این اعمال و ادراکات جامعه پذیر شده است. از زمانی که موادمخدر به عنوان یک مساله اجتماعی شناخته شده است، کوشش هایی جهت تبیین این نکته صورت گرفته، که چرا برخی به مواد شیمیایی وابسته می شوند، در حالی که دیگران در عین مصرف آن ها وابسته نمی شوند. این تبیین ها از بر چسب هایی که مصرف کنندگان را صرفا به عنوان افراد "خوب" یا "بدی" در نظر می گیرند، که علاقه مند به تباهی و فساد هستند، فراتر می رود. برخی معتقدند که این امر یک بیماری دارویی است، در حالی که عده ای دیگر آن را یک مشکل رفتاری می دانند و برخی معتقدند که این امر ریشه های ژنتیکی دارد. برخی دیگر عوامل محیطی را تعیین کننده آن می دانند. عده ای آن را در یک بافت فرهنگی بررسی می کنند و عده دیگری آن را واکنش سازگاری فردی می دانند. بعضی ها آن را یک بحران شخصیتی می بینند، در حالی که دیگران آن را مساله ای روان شناختی می دانند. بعضی آن را در مدل زیستی، روانی و اجتماعی تابع تعامل عوامل روان شناختی، محیطی و فیزیولوژیکی می دانند. نظریه های مربوط به مصرف مواد، معمولاً به رشته علمی شخص مشاهده گر بستگی دارد عصب شناسی وفارماکولوژی. نظریات زیادی درباره مصرف موادمخدر توسط رشته های گوناگون علوم ارایه شده که ممکن رقیب یا متضاد یکدیگر به نظر برسند. اما بررسی ها بر خصلت تکمیلی آن ها تاکید دارد، یعنی هر یک تبیین خاصی برای مصرف مواد و توصیه های درمانی و راهکارهای اجرایی مهمی در این مورد ارایه می کنند (ابادینسکی24، 2001). افراد معتاد نه تنها قابل دسته بندی به گروه های مجزا هستند ، بلکه این گروه ها از نظر پیش آگهی و نوع پاسخ درمان های مختلف نیز با یکدیگر تفاوت دارند.چه بسا یک نوع درمان در مورد گروهی بسیار موثر و بر عکس در گروهی دیگر مخرب و یا بی اثر باشد. (نوروکو25 و همکاران 1998 )
2-2-3-2- عوامل زمینه ای خطرساز برای مصرف موادمخدر
فرهنگ و جامعه
1- قوانین مساعد برای مصرف موادمخدر
2- هنجارهای اجتماعی مساعد برای مصرف موادمخدر
3- دسترسی به موادمخدر
4- محرومیت های اقتصادی شدید
5- بی سروسامانی محله ای (ابادینسکی ، 2001).
عوامل بین فردی
1- مصرف موادمخدر توسط والدین و افراد خانواده
2- دیدگاه های مثبت خانواده نسبت به مصرف موادمخدر
3- عملکردهای مدیریتی خانواده های نامنسجم
4- تضاد و فروپاشی خانوادگی
5- طرد از سوی خانواده
6- معاشرت با مصرف کننده موادمخدر (ابادینسکی ، 2001).
عوامل رفتاری روانی
1- مشکلات مداوم / اولیه رفتار
2- شکست های تحصیلی
3- تعهد کم به مدرسه
4- بیگانگی
5- طغیان
6- نگرش های مساعد به مصرف موادمخدر
7- مصرف موادمخدر (ابادینسکی ، 2001).
عوامل زیستی و ژنتیکی
1- استعداد فرد برای مصرف موادمخدر
2- آسیب پذیری روانی فیزیکی در مقابل اثرات مواد (ابادینسکی ، 2001).
2-2-3-3- نظریه های مصرف موادمخدر
آنومی
این مفهوم از یونان باستان سرچشمه می گیرد و به معنای "فقدان قانون" است، آنومی توسط امیل دورکیم26 برای توصیف وضعیت اجتماعی غیرطبیعی به کار برده شده که در آن، انسجام اجتماعی به وسیله بحران هایی از قبیل رکود اقتصادی ضعیف می شود. این بحران ها باعث می شود فرد بدون در نظر گرفتن جامعه به دنبال منافع شخصی خود باشد. دان والدرف27 (1973) می نویسد: "پناه بردن به هرویین نیازمند یک زندگی فعال است. " آن طور که روان شناسان ادعا کرده اند معتاد ممکن است افسرده و روان پریش باشد و یا مواد مخدر را برای فرار از بعضی واقعیت های زندگی اش مصرف کند. اما او در مورد الزامات زندگی که نیازمند توانایی و مهارت قابل ملاحظه ای است، فعال می شود. برخی معتقدند اعتیاد تا حدودی انحراف محسوب نمی شود، یعنی فعالیتی پاره وقت که هر از گاهی فرد را به خود جذب می کند اما کل زندگی او را در بر نمی گیرد. در مقابل، برخی دیگر معتقدند اعتیاد، معتاد را درگیر زندگی فعالی می کند که اهداف مشخص دارد و درصدد برآوردن نیازهای جسمی خاصی است. گرچه انگیزه افراد برای مصرف هرویین یا شیوه های روی آوردن به هرویین بین معتادان، متفاوت است. فرد به طور واضح یک سابقه جذاب را تجربه می کند، زندگی فعالی دارد و بخش مهمی از یک گروه اجتماعی است (ابادینسکی، 2001).
معاشرت افتراقی
معاشرت افتراقی، چگونگی انتقال رفتار مجرمانه را تبیین می کند. معاشرت افتراقی جزو نظریه های یادگیری است که بر اساس آن، رفتار مجرمانه آموخته می شود و یادگیری اساسی در درون گروه های نخستین فرد رخ می دهد. یادگیری موثر به میزان، شدت، فراوانی و مداومت ارتباط وابسته است. با توجه به مصرف مواد مخدر، معاشرت افتراقی می تواند بعنوان یک مقیاس در نظر گرفته شود. در یک طرف، مقیاس معاشرت های کج روانه و در طرف دیگر معاشرت های معمولی اجتماعی انباشته می شود. در برخی دیدگاه های نظری، مصرف مواد هنگامی شروع می شود که معاشرت های کج روانه مصرف کنندگان مواد بیشتر از معاشرت های معمولی اجتماعی آن ها باشد. اگر هنجارهای اجتماعی و قوانین به صورت واقعی، هم نوایی با رفتارهای قانونی را برای فرد تقویت نکنند، او بزهکار می شود، چون رفتار با تقویت مثبت شکل می گیرد. اگر رفتارهای قانونی تقویت نشوند استحکام شان را از دست می دهند و وضعیت عدم تقویت رفتار به وجود می آید. فقدان تقویت رفتاری این احتمال را که سایر رفتارهای کج روانه، تقویت شده و استحکام یابند، را افزایش می دهد. اعضای گروه اجتماعی فرد، تقویت های اجتماعی مانند: پایگاه، احترام و شان اجتماعی را که رفتار کجروانه وابسته به آن ها است، را شکل می دهند. در واقع به نظر می رسد شروع مصرف موادمخدر به طور کامل وابسته به معاشرت با هم سالان باشد (ابادینسکی، 2001).
نظریه کنترل اجتماعی
نظریه های کنترل اجتماعی روی این نکته متمرکزند که چرا فقط عده کمی از مردم درگیر رفتارهای کج روانه ای از قبیل جرم و مصرف موادمخدر می شوند. جواب شان هم این است که در این امر میزان تعهد فرد به جامعه عامل تعیین کننده است. جوانانی که تعهد و ارتباطات محکمی را با والدین و مدرسه دارند، احتمالاً کمتر درگیر رفتار مجرمانه می شوند. بر اساس نظریات کنترل اجتماعی "کج روی" هنگامی به وجود می آید که تعهد فرد به جامعه ضعیف شود یا از بین برود. میزان این تعهد اجتماعی از بررسی قید و بندهای درونی و بیرونی تعیین می شود، به عبارت دیگر، کنترل های درونی و بیرونی مشخص می کنند که ما به طرف رفتار کج روانه یا کاملا قانونی برویم. کنترل درونی، شامل نظریه روان کاری است که به "فرامن" برمی گردد و احساس گناه را به وجود می آورد. مصرف بی رویه در دوران اولیه رشد یا اثرات نابهنجار والدین می تواند منجر به از بین رفتن الزامات درونی جامعه شود؛ رفتار کج روانه که هر نوع تاسف نابی را از بین می برد، می تواند با این نظریه تبیین شود. بر اساس نظریه کنترل اجتماعی، کج روان خیلی کم جامعه پذیر شده اند و خانواده واحد اصلی جامعه پذیر کردن آن هاست. بنابراین هم از نظر روان شناختی و هم جامعه شناختی، کنترل درونی متاثر از خانواده است. بدین معنا که معاشرت نوجوانان با موادمخدر یا هر جرم دیگر، همبستگی شدیدی با بیگانگی از خانواده دارد، عاملی که می تواند با حضور یا عدم حضور کنترل بیرونی، تقویت یا تضعیف شود (ابادینسکی، 2001).
کنترل بیرونی، شامل عدم تاثیر اجتماعی است که با حوزه عمومی و یا بی اعتنایی و ترس از تنبیه ارتباط دارد. به عبارت دیگر، مردم معمولاً به احتمال این که دستگیر یا تنبیه می شوند از رفتار مجرمانه دوری می کنند، یعنی از حوزه عمومی جدا شده و به زندان می افتند و در موارد استثنایی جریمه نقدی می شوند. با وجود این، قدرت بازدارندگی موثر نیروی قانون بر اساس دو بعد اندازه گیری می شود؛ خطر در مقابل پاداش. خطر کردن، وابسته به توان سیستم قضایی برای شناسایی، بازداشت و محکوم کردن خلاف کاران است. میزان ریسک در برابر پاداش های بالقوه سنجیده می شود. با وجود این، هم پاداش و هم ریسک وابسته به وضعیت اقتصادی اجتماعی فرد است. به عبارت دیگر هر چه فرد کمتر از دست بدهد، بیشتر می خواهد، یعنی درگیر ریسک می شود و هر چه بیشتر پاداش به دست آورد بیشتر می خواهد درگیر ریسک شود. این نظریه توضیح می دهد که چرا در شرایط اقتصادی ضعیف، توجه بیشتری به رفتار مجرمانه خاصی پدید می آید. با وجود این، پاداش های بالقوه و ادراک ریسک پایین، می تواند تبیین کند که چرا افراد در وضعیت های اقتصادی تر در رفتار مجرمانه پول ساز از قبیل جرایم گروهی درگیر می شوند. نظریه کنترل اجتماعی ادعا نمی کند که فقط شخص دارای روابط اجتماعی ضعیف، درگیر مصرف موادمخدر می شود (ابادینسکی، 2001).
برخی افراد به جای همنوا شدن با هنجارهای معمولی، از طریق معاشرت افتراقی، رفتار خود را بر اساس هنجارهای گروه مجرمان و بزه کارانی سازمان می دهند که به آن تعلق پیدا می کنند. این امر به احتمال قوی در محیط هایی رخ می دهد که سازماندهی اجتماعی نسبی وجود دارد، یعنی جایی که کنترل های خانوادگی و جمعی در اعمال هم نوایی موثر نیستند. چنین فرایندهایی همچنین به تبیین این که چرا موادمخدر بعضی اوقات در جوامع مرفه تر شیوع پیدا می کنند، کمک می رساند. فقط خانواده ها و فرهنگ های مستحکم می توانند به طور اساسی از مصرف مواد جلوگیری کنند. بنابراین سستی خانواده ها، عدم وجود بزرگ سالان و فراگیری فرهنگ مصرف مداوم، می تواند خانواده های مرفه را فقیرتر کند. در مطالعات عمده ای درباره نیروی پیوندهای خانوادگی و رفتار مخاطره آمیز جوانان (سیگارکشیدن، نوشیدن، ماری جوانا، عمل جنسی) محققین دریافته اند ریسک، کمتر همبستگی شدیدی با انسجام خانوادگی دارد. یعنی پیوندهای خانوادگی مهم تر از روابط با هم سالان هستند (ابادینسکی، 2001).
2-2-3-4- ویژگی های مصرف کنندگان مواد
صرف نظر از اختلاف های طبقاتی، مصرف کنندگان مواد ویژگی های مشابهی دارند. همه آن ها در جامعه پذیری، مهارت های شناختی عاطفی و رشد روانی مشکل دارند. که این امر در عدم بلوغ، اعتماد به نفس پایین، آشوب های رفتاری و شخصیتی و سایر ویژگی های ضداجتماعی آن ها مشهود است. ویژگی های آن ها عبارتند از: تحمل پایین در برابر انواع ناراحتی ها، دیرارضایی و ناتوانی در کنترل احساسات. به ویژه خصومت، گناه و اضطراب کنترل ضعیف انگیزه ها به ویژه انگیزه های جنسی و پرخاش گرانه آزمون ضعیف پیامد فعالیت ها، خودسنجی های غیرواقعی به دلیل شکاف بین امکانات فردی و آرزوها، دروغ گویی زیاد، فریب در رفتارها و بی تعهدی اجتماعی و فردی یعنی ناتوانی آن ها در پذیرش مسوولیت ها و مشکلات موجود بر سر فعالیت ها (ابادینسکی، 2001).
در جمع بندی اعتیاد می توان گفت که، سوء مصرف مواد مخدر از جمله بارزترین آسیب های اجتماعی است که به راحتی می تواند بنیان فرهنگی اجتماعی کشورها را سست نماید و پویایی افراد آن ها را به خطر بیندازد. از اعتیاد به عنوان بیماری زیست شناختی، روان شناختی و اجتماعی یاد می شود. از عوامل زمینه ای خطرساز برای مصرف موادمخدر می توان فرهنگ و جامعه، عوامل بین فردی، عوامل رفتاری روانی و عوامل زیستی و ژنتیکی را نام برد. هم چنین در زمینه مصرف مواد مخدر نظریه های آنومی، معاشرت افتراقی و نظریه کنترل اجتماعی بیان شد. از مهم ترین ویژگی های مصرف کنندگان مواد می توان موارد ذیل را نام برد: تحمل پایین در برابر انواع ناراحتی ها، دیرارضایی و ناتوانی در کنترل احساسات.
2-3- پژوهش های انجام شده
2-3-1-پزوهش خارجی
اینگلهارت28(2007)، در پژوهشی سطح توسعه اقتصادی- اجتماعی، سطح تحصیلات، سن، میزان ارتباطات، وضعیت اقتصادی و رضایت از زندگی را از عوامل موثر بر ارزش های افراد می داند.
ﺍﺷﻨﺎﻳﺪﺭ29 (۲۰۰۵)، ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻟﻢ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮﺏ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
لدوکس30 و همکاران (2002)، در تحقیقی مقایسه ای که ساختار خانواده و روابط والدین- جوان را در فرانسه و انگلستان در رابطه با مصرف مواد بررسی کردند، این نتایج به دست آمد (ویژگی های خانواده که با سوء مصرف مواد رابطه داشت): فرزندانی که رابطه ای رضایت آمیز با پدر و مادر نداشتند و آن هایی که کنترل و نظارت کمتری بر آن ها بود، به سوی استفاده از مواد مخدر کشیده می شدند.
در مطالعه ای که توسط داکوف31 و همکاران (2001)، در امریکا انجام شد، رابطه خانواده و معتاد جوان مورد بررسی قررار گرفت. نتایج نشان داد که درگیری خانوادگی در این خانواده ها بیشتر از خانواده های عادی است.
لیررود و وردوکس32 (2000)، در پژوهشی نشان دادند که بین وضعیت خانوادگی و گرایش به اعتیاد رابطه وجود دارد.
نتایج تحقیق مک آردل33 و همکاران (2000)، که با عنوان مقایسه ای در پنج شهر رم، دوبلین، نیوکاسل، برمن و گرونینجن بر روی ساختار و ارزش های خانواده انجام شد، نشان داد که داشتن ساختار خانواده ی سنتی و ارزش هایی مانند مطالعه و علاقه مندی به فعالیت های ورزشی با مصرف مواد مخدر و رفتارهای بزه کارانه رابطه ی منفی دارد.
2-3-2-پژوهش های داخلی
مرادی، عظیمی و فضائلی (1392)، در پژوهشی به مقایسه وضعیت نظام ارزشی بین دانشجویان ترم اول و آخر پرداختند، نتایج نشان داد که ارزش های جهان گرایی، امنیت و قدرت بیشترین میانگین امتیاز را در بین ارزش های دهگانه داشتند.
مقدس و نوروزی (1390)، در پژوهش خود با عنوان مقایسه ارزش های مذهبی بین دو نسل دختران و مادران شهرهای لار و جهرم نشان داند عامل اجتماعی شدن در خانواده (ارزش های مذهبی مادر)، نقش تعیین کننده ای در تبیین ارزش های مذهبی دختران خود ایفا می کند. بیشترین تفاوت میان مادران و دختران آن ها در بعد جمعی رفتارهای مذهبی بود و در زمینه اعتقادات تفاوتی میان مادر و دختر وجود نداشت.
کوروش نیا و لطیفیان (1390)، در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین ارزش های فرهنگی جامعه و گرایش های تفکر انتقادی دانشجویان با واسطه گری ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده و استادان نشان دادند: ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده و استادان در رابطه بین ارزش های فرهنگی جامعه و گرایش های تفکر انتقادی دانشجویان اثر واسطه ای دارد.
در پژوهش جوادی و همکاران (1390)، نتایج ضریب همبستگی نشان داد که بین ابعاد کارکرد خانواده (حل مسئله، آمیختگی عاطفی، نقش ها، کنترل رفتار، ارتباط و کارکرد کلی) و تاب آوری در برابر مصرف مواد، رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد. فقط خرده مقیاس پاسخ دهی عاطفی رابطه معنی داری را نشان نداد.
ربانی و شهابی (1389)، در پژوهشی با عنوان بررسی ارزش های اخلاقی جوانان شهری اصفهان نشان دادند ارزش های اخلاقی از اهمیت زیادی برای جوانان برخوردار نیستند. اکثر شاخص های اخلاقی کمتر از حد متوسط هستند. هم چنین، بیشتر ارزش های اخلاقی کمتر مورد توجه اعضا قرار گرفته یا رعایت می شوند. وجود همگنی ارزشی بین جوانان باعث شده خصوصیات زمینه ای، شامل: جنسیت، سن، سطح تحصیلات، وضعیت تاهل و وضعیت اقتصادی بر چگونگی ارزش های اخلاقی جوانان تاثیری نداشته باشد.
سامانی و بهمنش (1389)، در پژوهشی نشان دادند که ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﻌﻨﺎﺩﺍﺭﻱ ﺩﺭ ﻛﻨﺶ ﻫﺎ ﻭ ﻓﺮﺍﻳﻨﺪﻫﺎﻯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﻴﺎﻥ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻋﺎﺩﻱ ﻭ ﺑﺰﻫﻜﺎﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﻓﺮﺍﻳﻨﺪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻧﻴﺰ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﺍﻧﺴﺠﺎﻡ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﺭﺍﻫﺒﺮﺩﻫﺎﻯ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮﻯ ﻭ ﺣﻞ ﻣﺴــﺌﻠﻪ ﻭ ﻣﻬﺎﺭﺕ ﻫﺎﻯ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺍﻯ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻋﺎﺩﻱ ﻭ ﺑﺰﻫﻜﺎﺭ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﻌﻨﺎﺩﺍﺭﻱ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺩﻭ ﺑﻌﺪ ﺩﻳﮕﺮ (ﻣﻬﺎﺭﺕ ﻫﺎﻯ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻰ ﻭ ﺟﻬﺖ ﮔﻴﺮﻯ ﻣﺬﻫﺒﻰ) ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻣﻌﻨﺎﺩﺍﺭ نبود.
آزاد مرزآبادی (1387)، در پژوهشی با عنوان بررسى رابطه نظام ارزشى خانواده با ارزش هاى نوجوانان، نشان داد بین نظام ارزشى نوجوانان و ارزش هاى خانوادگى، مذهبى، رسانه اى و ملى ارتباط معنادارى وجود دارد. به عبارت دیگر نوجوانانى که نمره بالاترى در ارزش هاى فردى داشته اند در سایر ارزش ها نیز نمره بالاترى را کسب کرده بودند و کسانى که نمره پایین ترى در ارزش هاى اجتماعى، خانوادگى و مذهبى کسب کرده بودند در ارزش هاى فردى نیز نمره کمترى داشتند.
بهفر، آقامحمدیان و مهرام (1385)، کارکردهای خانواده های معتادین با درون ریزی عاطفی دختران و گرایش آن ها به مصرف مواد رابطه دارد.
جمشیدی منش، سلیمانی فر و حسینی (1383)، در پژوهشی نشان دادند که مهم ترین عامل خطرساز و حمایت کننده از اعتیاد کنترل و همبستگی خانوادگی می باشد.
مهرابی زاده هنرمند، محمودی، شکرکن و نجاریان (1383)، پژوهشی با عنوان مقایسه نظام ارزشی و نگرش های دانش آموزان سال سوم دبیرستان های اهواز با والدین و نزدیک ترین دوستان هم کلاسی آنان انجام دادند. آزمون های پی گیری توکی، مشخص کردند که بین میانگین نمره های به دست آمده دانش آموزان و والدین در ابعاد ارزش نظری، سیاسی، هنری و اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد، ولی در ارزش های اقتصادی و مذهبی تفاوت معنی داری وجود ندارد. هم چنین، این آزمون ها نشان دادند که بین میانگین نمره های دانش آموزان و نزدیک ترین دوستان هم کلاسی آنان در ابعاد ارزش نظری، اقتصادی و اجتماعی شباهت وجود دارد لیکن در ارزش های هنری، سیاسی و مذهبی تفاوت وجود دارد. بین میانگین نمره های والدین و دانش آموزان در نگرش نسبت به کنترل نوجوانان و نگرش نسبت به تحصیل نیز تفاوت معنی دار وجود دارد، در حالی که بین میانگین نمره های دانش آموزان و نزدیک ترین دوستان همکلاسی آنان در نگرش های فوق الذکر شباهت وجود دارد.
موسوی (1382)، در پژوهشی نشان داد که نقش پدر در خانواده های دارای فرزند معتاد از نظر روانی و عاطفی بسیار کمرنگ است.
منابع
الف) منابع فارسی
– ابادینسکی، هووارد (2001). جامعه شناسی موادمخدر. ترجمه زکریایی، محمد علی (1382)، دبیرخانه ستاد مبارزه با موادمخدر، نوبت چاپ اول ، اسفندماه .
– امیری، فیروز (1385). ماهیت ارزش های انسانی و نظام های ارزشی. مجله رشد آموزش علوم اجتماعی، بهار 1385، شماره 30.
– آبرکرامبی، نیکلاس (1991). فرهنگ جامعه شناسی. ترجمه حسن پویان، تهران: چاپ پخش.
– آزاد مرزآبادی، اسفندیار (1387). بررسى رابطه نظام ارزشى خانواده با ارزش هاى نوجوانان. فصلنامه علوم رفتاری، سال دوم، شماره 2.
– آقا بخشی ،حبیب(1379). اعتیاد و آسیب شناسی خانواده : مصون سازی کودکان در برابر اعتیاد. تهران : نشر آفرین.
– آقابخشی، حبیب (1382). کودکان پدر معتاد. مجله رفاه اجتماعی، دوره 3، شماره 7، صص216-197.
– بهفر، زهرا؛ آقامحمدیان، حمیدرضا و مهرام، بهروز (1385). کارکرد خانواده و دختران نوجوان مبتلا به اختلالات درون ریزی در مقایسه با گروه بهنجار. تازه های علوم شناختی، شماره 8، تابستان.
– ﭘﺮوﭼﺎﺳﻜﺎ، ج. و ﻧﻮرﻛﺮاس، ج. (1999). ﻧﻈﺮﻳﻪﻫﺎی روان درﻣﺎﻧﻲ. ﺗﺮﺟﻤﻪ ی ﺳﻴﺪﻣﺤﻤﺪی (1385). ﺗﻬﺮان: اﻧﺘﺸﺎرات رﺷﺪ.
– ثنایی، باقر و امینی، فریده (1379). مقایسه عملکرد خانواده در دو گروه دانش آموزان دختر مستقل و وابسته به دیگران. مجله تازه ها و پژوهش های مشاوره، جلد دوم، شماره 7 و 8.
– جمشیدی منش، منصوره؛ سلیمانی فر، پروین و حسینی، مهدی (1383). ویژگی های فردی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی زنان معتاد زندانی. فصلنامه پرستاری ایران، زمستان 1383، شماره 17.
– جوادی، رحم خدا؛ آقابخشی، حبیب؛ رفیعی، حسن؛ عسگری، علی؛ بیان معمار، احمد و عبدی زرین، سهراب (1390). رابطه کارکرد خانواده و تاب آوری در برابر مصرف مواد در دانش آموزان پسر دبیرستانی مدارس پر خطر . فصلنامه رفاه اجتماعی، شماره 41، تابستان.
– جهانگیر، پانته آ (1391). مقایسه عملکرد خانواده و رضایت مندی زناشویی در زنان متاهل شاغل و غیرشاغل شهر تهران. فصلنامه علمی پژوهشی تحقیقات مدیریت آموزشی، سال سوم، شماره چهارم، تابستان، ص 178 تا 192.
– چیریلو،استفانو؛برینی،روبرو،کامبیازو،جیانی،مازا،روبرتو،(بی تا).اعتیاد به مواد مخدر در آئینه روابط خانوادگی.ترجمه پیرمرادی,سحر،(1378). اصفهان : نشر همام.
– حسینی زاده مهدوی، معصومه (1385). استحکام روابط در خانواده های سالم و متعادل. نشریه رشد مشاور مدرسه، شماره 6، زمستان.
– حیدری، جبار؛ جعفری، هدایت؛ حسینی، سیدحمزه؛ جنتی، یداله؛ محمدپور، رضاعلی و محمودی، قهرمان (1385). بررسی وضعیت روانی- اجتماعی معتادین شهرستان ساری. مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران، دوره شانزدهم، شماره 52، خرداد و تیر.
– خدائی،علی.(1384).مقایسه پنج عامل شخصیت و هوش هیجانی در افراد معتاد و غیر معتاد شهر تهران،پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم تهران.
– دلاور، علی (1380). مبانی نظری و علمی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی. تهران: انتشارات رشد.
– دلخموش، محمدتقی (1386). ارزش های ازدواج در جوانان ایرانی. فصلنامه روان شناسان ایرانی، سال سوم، شماره 12، تابستان.
– ربانی، رسول و شهابی، سیامک (1389). بررسی ارزش های اخلاقی جوانان شهری اصفهان. فصلنامه مطالعات و پژوهش های شهری و منطقه ای، شماره 5، تابستان.
– رزاقی، عمران محمد؛ رحیمی موقر، آفرین؛ حسینی، مهدی و مدنی، سعید (1379). بررسی سریع وضعیت سوء مصرف مواد در ایران. معاونت پیش گیری سازمان بهزیستی کشور و برنامه کنترل مواد مخدر سازمان ملل.
– ﺳﺎﻣﺎﻧﻰ، ﺳﻴﺎﻣﻚ و ﺑﻬﻤﻨﺶ، ﺯﻫﺮﺍ (1389). ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻓﺮﺍﻳﻨﺪﻫﺎ ﻭ ﻛﻨﺶ ﻫﺎﻯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻋﺎﺩﻯ ﻭ ﺑﺰﻫﻜﺎﺭ. ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ، شماره 43، تابستان.
– ﺳﺎﻣﺎﻧﻰ، ﺳﻴﺎﻣﻚ و ﺑﻬﻤﻨﺶ، ﺯﻫﺮﺍ (1389). ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻓﺮﺍﻳﻨﺪﻫﺎ ﻭ ﻛﻨﺶ ﻫﺎﻯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻋﺎﺩﻯ ﻭ ﺑﺰﻫﻜﺎﺭ. ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻰ، شماره 43، تابستان.
– سفیری، خدیجه و شریفی، نیره (1384). بررسی سلسله مراتب ارزشی دانشجویان و رابطه آن با گروه های مرجع. نامه علوم اجتماعی، شماره 25، بهار.
– سهامی، سوسن (1387). اولویت های ارزشی دانشجویان. پژوهش نامه علوم اجتماعی، سال دوم، شماره دوم، تابستان.
– سهرابی، فرامرز؛ هادیان، مینا؛ دائمی، حمیدرضا و اصغرنژاد فرید، علی اصغر. (1387). اثر بخشی برنامه ی آموزشی ساخت رفتارهای سالم در نگرش دانشجویان نسبت به سوء مصرف مواد. مجله علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله. دوره 2. شماره 3.
– صناعی، حمید (1389). نقش خانواده در انتقال ارزش های فرهنگی و هنجارهای اجتماعی به کودکان: آسیب شناسی خانواده. مجله پیوند، مهر 1387، شماره 348، صص17-16.
– ﺻﻴﺎدی، ع. (1381). ﺑﺮرﺳﻲ و ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ اﺛﺮات ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﻛﺎرآﻳﻲ ﺧﺎﻧﻮاده در ﺑﺮوز ﻣﺸﻜﻼت رواﻧﻲ ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن از ﻧﻈﺮ دﺧﺘﺮان و ﭘﺴﺮان ﭘﺎﻳﻪ ﺳﻮم ﻣﺘﻮﺳﻄﻪ ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان. (ﭘﺎﻳﺎن ﻧﺎﻣﻪ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ)، داﻧﺸﮕﺎه ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﻳﻲ، ﺗﻬﺮان.
– طوبی، ژاکلین رودلف (1355). اجتماعی شدن و سه عامل اولیهء اجتماعی. تهران: نامهء علوم اجتماعی، دورهء 2، ش 2.
– عبدالحلیم، احمدمهدی و داودی، محمد (1379). تعلیم ارزش ها؛ وظیفه ای گم شده در نظام های تربیتی. مجله تربیت اسلامی، بهار، شماره 1.
– ﻋﺰﻳﺰی، پ. (1386). ﺑﺮرﺳﻲ اﺛﺮﺑﺨﺸﻲ درﻣﺎن ﮔﺮوﻫﻲ ﺑﺎ روﻳﻜﺮد ﺗﺤﻠﻴﻞ ارﺗﺒﺎط ﻣﺤﺎوره ای ﺑﺮن ﺑﺮ ﻛﺎﻫﺶ ﺗﻌﺎرﺿﺎت زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ زﻧﺎن ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان. (ﭘﺎﻳﺎنﻧﺎﻣﻪ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ)، داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﻲ واﺣﺪ ﻋﻠﻮم و ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت، ﺗﻬﺮان.
– فرجاد، محمدحسین (1374). اعتیاد به مواد مخدر- درمان. تهران: بدر.
– فیروزآبادی، سیداحمد (1385). ارزش های اجتماعی و فرهنگی در ایران. مجله رشد آموزش علوم اجتماعی، شماره 30، بهار.
– قاضی زاده، کاظم و حسینی، سید حمید (1389). ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺗﺤﻮل ارزﺷﻬﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ در ﻧﻬﺞ اﻟﺒﻼﻏﻪ ﺑﺎ روﻳﻜﺮد ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ. ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﺔ ﻋﻠﻤﻲ ـ ﭘﮋوﻫﺸﻲ ﻋﻠﻮم اﺳﻼﻣﻲ، ﺳﺎل ﭘﻨﺠﻢ، ﺷﻤﺎره 20، زﻣﺴﺘﺎن 1389.
– قنبری، علی (1389). نقش خانواده در پرورش ارزش های اخلاقی دانش آموزان. مجله پیوند، دوره 11، شماره 376، صص 16-14.
– کرایب، یان (1999). نظریه اجتماعی مدرن: از پارسونز تا هابرماس. ترجمه عباس مخبر، تهران: نشر آگاه.
– کریمی، یوسف (1376). روانشناسی اجتماعی. چاپ سوم، تهران: انتشارات ارسباران.
– کوروش نیا، مریم و لطیفیان، مرتضی (1390). بررسی رابطه بین ارزش های فرهنگی جامعه و گرایش های تفکر انتقادی دانشجویان با واسطه گری ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده و استادان. دوفصلنامه مطالعات آموزش و یادگیری، شماره 61، پاییز و زمستان.
– کوهن، پرسای (2002). نظریه اجتماعی نوین. ترجمه یوسف نراقی، تهران: شرکت سهامی انتشار.
– کوئن، بروس (1993). مبانی جامعه شناسی. ترجمه غلامحسین توسلی و رضا فاضل، تهران: انتشارات سمت.
– کیا، علی اصغر و حسین پور، جعفر (1386). بررسی نحوه نگرش رسانه ها به اعتیاد. مجله دانش انتظامی. شماره 32، بهار.
– کیانی، نصرت (1382). بررسی ویژگی های شخصیتی و تنیدگی والدین نوجوانان معتاد و مقایسه آن با گروه در معرض خطر و عادی شهرستان زاهدان. (پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مشاوره و راهنمایی)، دانشگاه الزهرا(س)، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی.
– کلدی، علیرضا و جمشیدی، مرتضی (1384).تعارض ارزشی از دیدگاه والدین و دانش آموزان شهر آمل. مجله رفاه اجتماعی، شماره 19، زمستان.
– ﮔﻠﺪﻧﺒﺮﮒ، ﺍﻳﺮﻧﻪ و ﮔﻠﺪﻧﺒﺮﮒ، ﻫﺮﺑﺮﺕ (2003). ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ. ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﺣﻤﻴﺪﺭﺿﺎ ﺣﺴﻴﻦ ﺷﺎﻫﯽ ﺑﺮﻭﺍﺗﯽ ﻭ ﺳﻴﺎﻣﮏ ﻧﻘﺸﺒﻨﺪﯼ ﻭ ﺍﻟﻬﺎﻡ ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ، ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﻧﺸﺮ ﺭﻭﺍﻥ.
– مرادی، غلامرضا؛ عظیمی، عباس و فضائلی، سمیه (1392). مقایسه وضعیت نظام ارزشی بین دانشجویان ترم اول و ترم آخر دانشکده پیراپزشکی مشهد با استفاده از نظریه های ساختار ارزشی شوارتز و آلپورت. طرح تحقیقاتی مصوب شورای پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد.
– متین نژاد، سیده اعظم؛ موسوی، سید علی محمد و شمس اسفندآباد، حسن. (1389) .مقایسه شیوه های حل مساله و سبک های تفکر در افراد مصرف کننده مواد و افراد غیر معتاد. فصلنامه اعتیاد پژوهی، سال سوم، شماره 11، پاییز.
– محمدی، ابوالفضل و آقاجانی، میترا و زهتاب ور، غلام حسین(1390). ارتباط اعتیاد، تاب آوری و مولفه های هیجانی. مجلّه روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال هفدهم، شماره 2، تابستان، ص 136تا 142.
– مقدس، علی اصغر و نوروزی، فاطمه (1390)، مقایسه ارزش های مذهبی بین دو نسل دختران و مادران شهرهای لار و جهرم. مطالعات زنان، شماره 9، پیاپی 29، زمستان.
– ﻣﻮﺳﻮﯼ، ﺍﺷﺮﻑ ﺍﻟﺴﺎﺩﺍﺕ (۱۳۷۹). ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﻧﻈﺎﻡ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻭ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﻧﻈﺎﻡ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ/ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ، ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﻧﺸﺮ ﺁﺳﺘﺎﻥ ﻗﺪﺱ ﺭﺿﻮﯼ.
– ممتازی ،سعید.(1381).خانواده و اعتیاد.تهران:انتشارات مهدیس .
– موسوی، اشرف السادات (1382). خانواده درمانی کاربردی. تهران: انتشارات دانشگاه الزهرا.
– مهرابی زاده هنرمند، مهناز؛ محمودی، محمد؛ شکرکن، حسین و نجاریان، بهمن (1383). مقایسه نظام ارزشی و نگرش های دانش آموزان سال سوم دبیرستان های شهر اهواز با والدین و نزدیکترین دوست همکلاسی آن ها. مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران، دوره سوم، سال 11، شماره های 1 و 2.
– نصیری، محمد (1386). جهانی شدن و تغییر ارزش های خانواده. مجله پیوند، دوره 1و2، شماره 330 و 331، صص 32-30.
– ﻧﻮاﺑﻲ ﻧﮋاد، ش. (1383). ﻣﺸﺎوره ازدواج و ﺧﺎﻧﻮاده درﻣﺎﻧﻲ. ﺗﻬﺮان: اﻧﺘﺸﺎرات اﻧﺠﻤﻦ اوﻟﻴﺎء و ﻣﺮﺑﻴﺎن.
– نیک گهر، عبدالحسین (1369). مبانی جامعه شناسی. تهران: انتشارات رایزن.
– وثوقی، منصور و نیکخلق، علیاکبر (1381). مبانی جامعه شناسی. تهران: انتشارات بهینه.
ب) منابع لاتین
– Allport, G:V, Vernon, p, E and Lindzey, study of Values, Boston. (1960). Houghton Miffilin Company.
– Brook, J. S.; Brook, D. W.; De La Rosa, M.; Whiteman, M.; Johnson, E.; Montoya, I. (2001). Adolescent Illegal Drug Use: The Impact of Personality, Family and Environmental Factors. Behavioral Medicine. 24 (2): 183-203.
– Chapman, A. (2007). Eric Berne's transactional analysis parent adult child model theory and history article [On-line]. Available: http: //www. businessballs. Com/transact. Html.
– Dakof, G. A.; Tejeda, M.; Liddle, H. A. (2001). "Predictors of Engagement in Adolescent Drug Abuse Treatment". Am Acad Child Adolescent Psychiatry. 40 (3): 274-81.
– Epstein, N. B., Ryan,C.E. Bishop, D. S., Miller, I.W., & Keitner, G.I.( 2003). The Macmaster model: A view of healthy family functioning. In. F. Walsh(Ed). Normal family processes (3rded., pp.581-607). New York: Guilford Press.
– Feader. Norman T. (1984). Masculinity, Femininity, Psychological Androgyny and the Structure of Values. Journal of Personality and Social Psychology. Vol.47
– Franklin, N. B & Haferbray, B, (2000), Reacting out in family therapy. Newyork: Guilford press.
– Ingelhart, Ronald (2007). Globalization and Postmodern Values. The Washington Quarterly. 23:1, pp:215-228, The Center for Strategic and International Studies and the Massachusetts Institute of Technology.
– Jones, E. (1993). Family system Therapy. Development in the Milan-Systemic Therapies. Chichester: John Wiley & Sons.
– Koss-Chioino, J. D.; Canive, J. M. (1996). Cultural Issues in Relational Diagnosis: Hispanic in the United States. In F. W. Kaslow (Ed.), Handbook of Relational Diagnosis and Dysfunctional Family Patterns. New York: John Wiley & Sons, Inc.
– Ledoux, S.; Miller, P.; Choquet, M.; Plant, M. (2002). Family Structure, Parent-Child Relationships, and Alcohol and Other Drug Use among Teenagers in France and United Kingdom. Alcohol. 37 (1): 52-60.
– Liraud F,Verdoux H. (2000). (Clinical and prognostic characteristics associated with addictive comorbidity in hospitalized psychiatric patients). Encephale. May – june, 26 (3): 16-23.
– McArdle, P.; Wiegersma, A.; Gilvarry, E.; McCarty, S.; Fitzgerald, M.; Kolte, B.; Brinkley, A.; Blom, M.; Stoeckel, I.; Pierolini, A.; Michels, I.; Johnson, R.;Quensel, S. (2000). International Variations in Youth Drug Use: The Effect of Individual Behaviours, Peer and Family Influences, and Geographical Locatio. Eur Addict Res. 6 (4): 161-2.
– Merton, Robert. (1957). Social Theory and Social Structure. New York: Free Press.
– Peterson, R. , & Green, S. (1999). Families first- keys to successful family
– Nurco Dn,Hanlon Te,Dgrudyke Kinlock Tw.The eurly emergence Rnarcotic addict types Am j Dvug A lcohol Abuse. 1997:23:523-542
-functioning: Family roles [On-line]. Available: http: //www. ext. vt. edu/pubs/ family/ 350-093/350-093.htm1.
– Rekeach, M (1973). The nature of human values. new york freepress.(N.Y.F.P)
– Schwartz, S. H. (1999). A theory of cultural values and some implications for work. Applied Psychology: An International Review, 48, 23-47.
– Schwartz, Shalom H. (2006). Basic Human Values: Theory, Measurement, and Applications. The Hebrew University of Jerusalem.
– Schwartz. Shalom H. & Galit Sagie (2000). Value Consensus and Importance: A Cross-National Study. Journal of Cross-Cultural Psychology. Vol.31. Issue.4
– Schwartz. Shalom H. (1994). Toward Explanations of National Differences in Value Prorities. ××IV Congress of Interamerican Society of Psychology.
– Smith, Tom W, (2009). The generation gap revisited. Network on transitions.
– Snyder, L. (2005). Satisfactions and challenges in spiritual faith and practice for persons with dementia, Dementia, 2(3), 299-313.
– Veter, A & Gale, A. (1987). Ecological of Family Life. New York: John Willy & Sons.
1 Franklin
2 Haferbray
3 Goldenberg & Goldenberg
4 Epstein, Ryan, Bishop, Miller & Keitner
5 problem solving
6 communication
7 Barker
8 Epstein
9 roles
10 affective Responsiveness
11 affective Involvement
12 behavior control
13 general functioning
14 Transactional Analysis
15 Eric Bern
16 Chapman
17 Prochaska & Norkrass
18 Bishop
19 Ryan
20 Miller & kitner
21 Peterson
22 Green
23 Veter & Gill
24 Abadinsky
25 noroko
26 Emile Durkheim
27 Dan Waldorf
28 Ingelhart
29 Shnayder
30 Ledoux
31 Dakof
32 Liraud F,Verdoux H
33 McArdle
—————
————————————————————
—————
————————————————————