مفاهیم اساسی
چارچوب نظری
دیدگاه روان شناسی در مورد جرم ( نظریه ها)
دیدگاه جامعه شناسی
پیشینه تحقیق
یافته های تحقیق
ویژگی های زنان مجرم
سبب شناسی جرائم زنان
نقش انواع مشکلات خانوادگی
طبقه بندی معتادین
فحشا
سرقت
راهکارهای پیشگیری
مفاهیم اساسی
چرا که جرائم زنان نه تنها در نوع و شکل خود با جرائم مردان متفاوت است. بلکه برخوردهای قانونی، قضایی و انتظامی با جرائم زنان نیز به گونه های دیگر است. قدر مسلم این است که برخی جرائم از قبیل فحشا، مخفی کردن اجناس و کالاهای قاچاق و اموال مسروقه، سقط جنین و واسطه گری در فحشا. دارای مارکی زنانه است و برخی دیگر از قبیل: سرقت، کلاهبرداری، قتل و اعتیاد دارای برچسبی مردانه است.
اگر چه این تمایز اندک اندک رنگ می بازد، اما این تفاوتهنوز آنقدر هست که نیاز به پژوهش اختصاصی داشته باشد و هر کدام از این جرم ها (جرم های زنانه) در بخش 3، یافته های تحقیق، توضیح کامل داده شده است.
چارچوب نظری
دیدگاه روان شناسی در مورد جرم:
جرائم و رفتارهای بزهکارانه از لحاظ روان شناسی برای ارضای نیازهای اصلی و یا به تعبیری غریزه زندگی1 است. در مقابل غریزه مرگ و اقدامی است جهت کاهش اضطراب احساس حقارت می تواند رفتارهای پرخاشگرانه را تقویت نماید و حتماً به صورت مقطعی (در حین پرخاشگری) به فرد احساس قدرت بخشد.
از دیدگاه رفتاری، اعتیاد و رفتارهای انحرافی می تواند محصول یادگرفته ها و مشاهدات2 باشد. کودکان عواقب ناخوشایند اعتیاد را درک نمی کنند و احساس می کنند باعث اصلاح رفتارهای ناخوشایند والدین شده و اخلاق آنها را خوب و نیکو می کنند.
در حالی که از نظر روان کاوان اعتیاد می تواند محصول افسردگی و نوعی سرمایه گذاری انرژی روانی برای جبران از دست داده ها و شکست ها باشد. ضمن اینکه شخصیت های نارسا نیز ممکن است با گرایش به اعتیاد بسیاری از آرزوهای خود را درون سازی کنند.
دیدگاه شناختی در روان شناسی بر تعریف های شناختی در نظام منطقی بزهکاران تاکید دارد و معتقد است بزهکار شرایط و عوامل را برحسب منطقی ناصواب خویش تحلیل و براساس نتایج به دست آمده رفتار می کند. از این دیدگاه افسردگی محصول تحلیل مصیبت وار وقایعی است که ممکن است هر فردی آن را تجربه کند.
پرخاشگری نیز محصول تعبیر ناصحیح و استنتاج این قضیه است که فرد خود را مستحق توجه و اقدام به هر رفتاری می داند. این طرز تلقی ممکن است نتیجه ناکامی های پی در پی و شکست های مکرر در مسیر زندگی باشد.
دیدگاه های پدیدارشناختی بیشتر به نحوه نگرش فرد به زندگی، مرگ و حمایت و اتفاقاتی که در طول مسیر زندگی اتفاق می افتد توجه دارد.
توجه به خطوط تحول هماهنگی یا ناهماهنگی بین آنها از جوانب اجتماعی، اخلاقی، عاطفی و شناختی و تعیین نقاط بحرانی و مقاطع حساس از جمله مواردی است که روان شناختی بر آن تاکید دارند.
نوجوانی به معنی تقابل همه ارزش های اخلاقی با توانمند ی های شناختی تازه به دست آمده است. که فرآیند اجتماعی شدن و بحران های عاطفی به شدت آن می افزاید.
سطحی از سازش نایافتگی در هر یک از مراحل بحرانی تحول از نظر روان شناسان قابل توجیه است که همراهی آن با اضطراب بتواند باعث تثبیت و استقرار شود.
الف) نظریه آسیب پذیری هورتون کولی3:
پریس به روابط درونی و عوامل زیستی، فردی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی و نقش آن در آسیب پذیر شدن برخی افراد توجه دارد.
ب) نظریه روانی ـ زیستی شارل فوریه4:
چهار بعد تعیین شده از خلق و خو و سه بعد از منش را که متاثر از فرآیند اجتماعی شدن است ارائه می دهد.
چهار بعد خلق و خو عبارتند از:
1ـ خلق نوجویی و گرایش به تجارب جدید: به عنوان مبنای ارثی در فعال سازی یا آغازگری رفتارهایی در نظر گرفته می شود که به نوعی جنبه اکتشافی و کنجکاوانه دارند و فرد را به سمت تجارت موارد تازه و گرایش به هیجان حاصل از آن می دانند.
2ـ آسیب گریزی: نیز مبنای ارثی بازداری در نظر گرفته می شود که می تواند به درجات ضعیف تری در برخی افراد دیده می شود.
3ـ وابستگی به پاداش: مبنای ارثی نگهداری یا تداوم رفتارهایی است که به نوعی مراجع کنترل آنها خارجی هستند.
4ـ پایداری: به معنی پشتکار در مقابل ناکامی و رنجش و ناتوانی در گریز از این وضعیت است.
ابعادمنشی5 بر کارآمدی شخصی و اجتماعی که به نوعی اکتسابی بوده و حاصل یادگیری از شرطی شدن ساده تا یادگیری مشاهده ای می باشد، توجه دارد.
"منش خود فرمانی6" توانایی فرد در کنترل، تنظیم و تطبیق رفتار با موقعیت، مطابق با اهداف و ارزش های انتخاب شده فردی می باشد.
"منش تعاون و همکاری7" به معنی تفاوت های فردی در همانندسازی با دیگران و پذیرش از سوی آنان است.
"منش خود تعالی بخش8" شامل محدوده آگاهی متحدکننده (unitineconsciuns ness) است که در آن هر چیزی جزئی است از کل و به همانندسازی با هر چیزی که جزئی از کل همگانی است اشاره دارد.
تحقیقات طولی نشان می دهد که شکل گیری کودک (جست و جوی تازگی ـ آسیب پذیری وابستگی به پاداش ـ رفتار اجتماعی نوجوانی) می تواند به مصرف الکل و سوءاستفاده از دارو و مجرمیت در بزرگسالی بیانجامد.
نمره بزهکاران در ابعادمنشی خودفرمانی پایین و در بعد خود تعالی بخش بادا بوده است. بین بزهکاران و مادران جوان این رابطه وجود دارد و نشان دهنده طبقات اجتماعی پایین است. این وضعیت در وضع بدتر werse off نشان می دهد که مادران نوجوان و جوان بیشتر در خانواده های بزهکار مشاهده می شوند.
از لحاظ ساختار خانواده و کیفیت روابط خانوادگی والدینی که حامی نوجوانان خود هستند و روابط بین اعضای خانواده برقرار است کمتر فرزندان بزهکار تربیت می کنند. (والدین بهترین مرجع برای توجه و رسیدگی به موضوعات بهداشتی و سلامت جسمی و روانی فرزندان هستند9).
عشق میان والدین و فرزند بیش از هر عاملی جوانان را از روابط جنسی غیر مسئولانه و خشونت محافظت می کند. اگر این اثر حفاظتی با ارزش های مذهبی جهت داده شود. به قوی ترین شکل خود عمل خواهد کرد.
تاثیر عوامل بزهکاری با توجه به تفاوت های موجود در مراحل رشد روانی و اجتماعی اخلاقی، شناختی، عاطفی و حتی جسمانی دختران نسبت به پسران به گونه ای متفاوت است.
در افسردگی دفعات اقدام به خودکشی در میان دختران نوجوان بیشتر از پسران است. این عوامل با کاهش تدریجی اعتماد به نفس در دختران در مسیر تحول روانی همراه است. نوجوانان دختر بیشتر از پسران ممکن است مورد سوءاستفاده جنسی قرار بگیرند و وابستگی اقتصادی، اجتماعی و روانی در دختران بیشتر مشاهده می شود. دختران کمتر از پسران به اعتیاد روی می آورند و هیجانات آنها متفاوت است.
دیدگاه جامعه شناختی در مورد جرم
1ـ رویکرد نقش گرایانه:
به نظر امیل دورکیم جرم ویژه واقعیتی است اجتماعی، و به وجدان جمعی ربط دارد و تعیین کننده مرزهای وجدان و عواطف اجتماعی است. بنابراین اگر وجدان اجتماعی دگرگون شود مفهوم جرم نیز تحول می یابد.
2ـ نظریه فشارساختی10:
مرتن معتقد است بزهکاری بیشتر دارای ابعاد اقتصادی است و از ساختار اجتماعی ناشی می شود. زیرا در جامعه کنونی ثروت ارزش والایی به حساب می آید. گروهی از مردم برای رسیدن به آن راه های نامشروع را اختیار می کند. میزان بالای کجروی و انحراف نتیجه فاصله ای است که میان انتظارات اجتماعی و موقعیت ها و همچنین اهدافی که از نظر فرهنگی تعریف شده اند از یکسو و وسایل موجود برای نیل به آنها از دیگر سو وجود دارد.
3ـ نظریه کنترل جرم11:
به نظر الیوت کوری روش های مرسوم کنترل جرم (مانند افزایش تعداد پلیس یا فرستادن مجرمین بیشتر به زندان) برای مدت طولانی موفقیت آمیز نیست بلکه باید به اصلاح علل و ریشه ای جرم مانند بیکاری، نابرابری اقتصادی و اجتماعی پرداخت.
4ـ نظریه تضاد12:
براساس دیدگاه مارکس شیوه تولید اقتصادی روابط اجتماعی را مشخص می کند. تقسیم بندی جامعه به طبقه صاحبان ابزار تولید و سرمایه و طبقه ای که نیروی کار خود را عرضه می کنند و تضاد آشتی ناپذیر میان این دو طبقه، اساس این نظریه است.
کاربرد نظریه مارکستیسی در جرم شناسی اینگونه است که چون در اقتصاد سرمایه داری ابزار تولید در اختیار عده محدود قرار دارد. انقیاد اقتصادی توده ها، غریزه اجتماعی انسان را خفه می کند به بروز خودپرستی، بی عاطفه گی و روحیه تسلط در قدرتمندان منتهی می شود و فقرا با شرایط نامطلوبی چون مسکن نامطلوب و نامناسب و فقر و بیماری های مکرر و… دست به گریبان هستند.
5ـ نظریه تعارض فرهنگی13: (Henry moc key)
هنری مک گی بر این باور است که جرم از فقران الگوی اجتماعی روشنی از رفتار بهنجار منتج می شود و افزایش تعارض در هنجارها که با مهاجرت همراه است. به تکثر سریع جامعه منتهی می شود و این تعارضات در سطح فرهنگی گسترش می یابد.
6ـ بزهکاری به عنوان خرده فرهنگ14:
بنا به باور کوهن، خرده فرهنگ بزهکاری به نظامی از ارزش ها و باورها گفته می شود که ارتکاب اعمال خلاف را تشویق می کند. منزلت افراد را براساس این اعمال تعیین می کند و با افراد خارج از محیط اجتماعی بزهکاران روابط خاصی برقرار می سازد.
7ـ نظریه برچسب زنی (واکنش اجتماعی)15:
به اعتقاد هوارد بکر، انحراف نتیجه اعمال قوانین و مجازات ها در مورد فرد خلافکار است و منحرف کسی است که این برچسب به او زده می شود.
فرآیند برچسب زنی فرد را در مسیر کجروی سوق می دهد و او را از اجتماع دور می سازد.
8ـ نظریه ارتباط نسبی16:
ادوین ساترلند معتقد است مجرمین اعمال خلاف خود را از طریق مشاهده انحراف و تقلید از کسانی که رفتارهای منحرف دارند. به ویژه کسانی که به آنها احترام می گذارند و آنها را ستایش می کنند، می آموزند.
دیدگاه های جامعه شناختی جرائم زنان
1ـ دیدگاه اتوپلاک17:
بنابر باور پلاک، زنان نیز به اندازه مردان مرتکب جرم می شوند ولی آن را پنهان کرده و به ندرت گزارش می کنند. امروزه اکثر زن ها شاغل، دارای آزادی بیشتر و کمتر از گذشته به خانواده وابسته اند. در نتیجه برای ارتکاب جرم موانع پیشین را ندارند.
2ـ دیدگاه آدلر18:
به اعتقاد آدلر وسعت گرفتن دامنه آزادی زنان و جرات و دلیری آنان، عامل اصلی بالا رفتن میزان جرائم خشن در میان زنان است. به نظر وی، کاهش محدودیت ها در زندگی خانوادگی و اجتماعی و کاهش انتظار از زنان با منتفی شدن نقش های سنتی، از میزان کنترل اجتماعی کاسته و اجازه رفتارهایی همانند مردان را به آنان داده است.
نکته قابل توجه در دو دیدگاه اخیر، گسترش محدوده آزادی زنان به عنوان اصلی افزایش میزان جرائم زنان است. سوال این است که آیا کمتر بودن میزان جرائم زنان نسبت به مردان فقط به دلیل تفاوت در فرصت ارتکاب به جرم است؟
مطالعات نشان می دهد که میزان جرائم زنان در جرم های سنگین در سال 1980 نسبت به سال 1955 بیش از 10% و در جرائم دیگر تا بیش از 13% افزایش یافته است. نسبت جرائمی چون فحشا، سرقت و کلاهبرداری و نیز شیادی و جعل اسناد رشد بیشتری داشته است ولی نرخ رشد مذکور در جرائمی چون دزدی شبانه، نگهداری و حمل اسلحه، تجاوز جنسی، خرابکاری و سرقت اتومبیل چندان قابل توجه نیست. به نظر می رسد آزادی زنان و درگیری بیشتر آنان با مسائل مالی، شغلی، اجتماعی می تواند باعث افزایش جرائم شود و راه حل پیشنهادی هدایت این آزادی به سوی اشتغال و تحصیل می باشد.
پیشینه تحقیق19
نگاهی موشکافانه به تحقیقات انجام شده نشان می دهد که پژوهشگران عمدتاً برای دستیابی به زمینه های تاریخی و پیشینه علمی در باب جرائم زنان، به نتایج پژوهش هایی توجه کرده اند که سال ها قبل انجام شده است.
رعایت اصول روش شناختی موسوم در تحقیقات گذشته، اگر موضوعات مورد تحقیق در باب علوم انسانی باشد همواره با چنین مشکلاتی مواجه بوده است.
چه متغیر مورد مطالعه به تمام معنا مغیر است و هر لحظه چه در شکل و چه در محتوا تغییر می یابد.
این در حالی است که مطالعات سعی داشته اند تا برای تسهیل در امر مطالعه و نیز رعایت اصول و ضوابط علمی، از الگوهای از پیش طراحی شده تبعیت می کند و چارچوب های مشخصی را رعایت نماید.
تاخیر زمانی پژوهش ها نسبت به جرائم، بر کاهش اعتبار نتایج تحقیق و روایی روش تحقیق افزوده است.
این وضعیت به ویژه اگر موضوع تحقیق، جرم و بزه و خاصه بزهکاری زنان باشد، شدت می یابد، زیرا مخفی بودن، خصلت اصلی بزه و جرم است و این خصیصه در زنان بیشتر مشاهده می شود. یک جرم باید متولد شود سپس آنقدر شایع گردد که مورد توجه مسئولین قرار گیرد آنگاه قابلیت پیگیری قانونی پیدا کند و بعد از بارها اتفاق افتادن، شاید مرتکب آن، گرفتار شود.
بهترین روش های طراحی شده برای مقابله با جرم، روش های علمی اعلام شده اند. این روش ها سعی دارند مجرمین را مورد مطالعه علمی قرار داده و با بررسی آسیب ها و علل راهکارهای مقابله ای را طراحی نمایند. در این مرحله اولین نقص روش شناختی موضوعات مورد مطالعه هستند.
پژوهشگران هیچگاه نمی توانند جرم را بررسی کنند، زیرا آنچه در اختیار دارند، مجرمین اند نه خود جرم.
از دیگر سو، مجرمین مورد مطالعه فقط گروه دستگیرشدگان می باشند و این به معنای آن است که نتایج حاصل از تحقیقات، قابلیت تعمیم به تمام مجرمین را ندارد. اگر روند قضایی و انتظامی دچار نقص باشد بسیاری از مجرمین که مورد پیگرد قانونی قرار گرفته اند روانه زندان نشده و باز شاهد کاهش اعتبار و قدرت تعمیم نتایج خواهد بود.
این پژوهش بر آن است تا ضمن استفاده از تحقیقات گذشته و نگاهی گذرا به سوابق پژوهش و استناد به نتایج به دست آمده با دیدگاهی نقادانه به آن نگریسته و از زاویه ای تحول نگر جرائم خاص زنان را از ابعاد مختلف آسیب شناختی و سبب شناختی بررسی کند و در نهایت با اتکا بر تعالیم الهی و سیره معصومین علیهم السلام راهبردهای پیشگیرانه و راهکارهای درمانی و روش های اصلاحی را پیشنهاد نماید.
یافته های تحقیق
آسیب شناختی جرائم زنان20:
از بررسی ها چنین بر می آید که هر چند جرائم زنان نسبت به مردان پایین تر است اما روند رو به رشد جرائم زنان در سال های اخیر محسوس است.
جرائم زنان اگر چه با میزان اعتیاد و اعمال منافی عفت شناخته شده می شود. در بسیاری از موارد همانند اکثر جرائم مردان، با اهداف اعتقادی صورت می گیرد.
این تشابه به ظاهر منطقی است اما تجمل گرایی در زنان با جاه طلبی در مردان که ریشه مقاصد مالی آنان است تفاوت فراوان دارد.
امروزه علاوه بر اعتیاد و فحشا، سرقت و قتل نیز در بین جرائم زنان قوت گرفته است و این چهار جرم در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر و معمولاً تقویت کننده هم هستند.
فحشا عاملی برای قتل، روشی برای سرقت و زمینه ای برای اعتیاد است.
اعتیاد سرپوشی برای فحشا، بهانه ای برای سرقت و مشوقی برای قتل است.
سرقت نیز در کنار قتل ارتباط زنجیره ای با دو جرم دیگر دارد.
ورود زنان به جمعیت فعال جامعه و توان زنان در تحصیل درآمد از طریق فحشا، می تواند یکی از عوامل افزایش جرم در بین آنها باشد.
آمار نشان می دهد میزان جرائم زنان در جرم های شدید بیش از 10% و در جرائم مالی بیش از 13% افزایش یافته است.
شمار بازداشت شدگان زن به اتهام قتل، تهدید و مسموم کردن عمدی از 5306 مورد در سال 1365 به 6003 مورد در سال 1370 افزایش یافته است، و در جرائم مربوط به اعمال منافی عفت این میزان از 49542 مورد در سال 1365 به 59374 مورد در سال 1370 افزایش یافته است.
در سطح جامعه ایران افزایش جرائم معلول تحولات عمیق در زیرساخت های اجتماعی، اقتصادی است.
دگرگونی های پس از انقلاب، جنگ و بحران های اقتصادی، به بر هم خوردن تعادل در سطوح جامعه منجر شده است.
این شرایط باعث افزایش میزان جرائم و تشکیل دور باطلی است که آثار و عواقب بسیار نامطلوبی را در پی خواهد داشت.
متلاشی شدن خانواده ها، از بین رفتن بخشی از نیروی انسانی، تزلزل ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و از دست دادن سرمایه های مادی و معنوی از جمله عواقب آن است. پس از جنگ تحمیلی، افزایش نرخ بیکاری، مهاجرت های ناشی از جنگ و تراکم جمعیت در مناطق حاشیه ای شهرها باعث شد بسیاری از گروه های فاقد ثبات اقتصادی و اجتماعی در معرض آسیب باشند.
نظام سنتی زن را از لحاظ اقتصادی وابسته و تابع مرد تربیت می کند و این وابستگی در میان برخی از اقشار اجتماعی بیشتر است.
پس هر حادثه ای که این تکیه گاه را سست نماید و یا از میان بردارد (مانند بی سرپرستی، طلاق، فوت همسر، ترک همسر و…) می تواند زنان را در معرض خطر از دست دادن موقعیت خود قرار دهد.
چنین زنانی نیز در معرض آسیب قرار می گیرند به ویژه اگر به دلیل بی سوادی، ناآگاهی اجتماعی و دسترسی نداشتن به منبع مالی مناسب، قادر به مقابله با شرایط جدید نباشند.
از این دیدگاه، در شرایط کنونی ضمن توجه به رشد آزادی زنان، باید به جرائم به عنوان جلوه گاهی برای تغییرات اساسی در ساختار اقتصادی، ارزش ها و هنجارهای جامعه و تغییر نقش ها و روابط متقابل اجتماعی نگریست.
جرائمی چون روسپی گری، اعتیاد، قاچاق مواد مخدر بیش از سایر جرائم نظیر سرقت و کلاه برداری، مورد توجه محققان در زمینه بزهکاری زنان قرار گرفته است.
براساس داده های جدیدتر جرائم مالی چون سرقت نیز در بین زنان افزایش یافته است.
شرایط21 متفاوت زنان نسبت به مردان ایجاب می کند در زنان اهداف مالی از طریق اعمال منافی عفت، با سهولت بیشتری قابل حصول باشد.
به علاوه در جرائمی چون قتل و جرح، زنان به عنوان برنامه ریز، فریبکار و عامل مشوق، از مردان به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند. اعمال منافی عفت در زنان علاوه بر علت اقتصادی تحت تاثیر عوامل اجتماعی نیز می باشد. این دسته از جرائم که بیش از ثلث جرائم زنان را در بر می گیرد بر دو قسم است:
نوع اول: قوادی و دایر کردن گروه های فساد و فحشا را شامل می شود که بیشتر در شهرهای بزرگ رخ می دهد.
نوع دوم: مربوط است به مواردی که زن در اثر جهل و غفلت به اغوای مردی یکباره سقوط می کند و چون نمی تواند به وضعیت قبلی خود باز گردد ناچار جمع این دسته از مجرمین می پیوندد.
سرقت در زنان بیشتر از فقر سرچشمه می گیرد. اما قتل و ضرب و جرح وضعیتی متفاوت دارد.
در روستاها بیشتر بر سر مالکیت زمین و در شهرها بیشتر با عنوان معاونت در قتل ها مطرح می شود و معمولاً زمینه ای عاشقانه و جنبه ای کینه توزانه دارد.
جرائمی چون توزیع و فروش مواد مخدر وسیله ای برای تحصیل پول و تامین معاش بوده و بیشتر با همکاری مردان، به ویژه شوهر، بوده است.
کلاهبرداری توسط زنان کمتر صورت می گیرد و معمولاً با اختلالات روانی و خود بزرگ بینی همراه است.
در بین زنان ایرانی وابستگی بیش از حد به خانواده نیز می تواند سرچشمه جرم باشد. زن ایرانی از هر جهت خود را شریک زندگی و بد و خوب شوهر خود می داند و در برخی از جرائم به شوهر خود کمک می کند و حتی ممکن است برای برخورداری از رفتاری ملایم تر، جرم را خود به گردن بگیرد.
در این الگوی تربیتی معمولاً خانواده و اجتماع در فرآیند جامعه پذیری دختران به آنان می آموزند که مطیع و آرام باشند و محدودیت های بیشتری را تحمل کنند. وقت کمتری را در بیرون از خانه سپری کنند و دوستان کمتری داشته باشند.
نظارت والدین بر دختران بیشتر و در نتیجه فرصت رفتارهای خلاف برای آنان کمتر است.
این شرایط در مقطع کنونی در حال تغییر است و زمینه برای گسترش جرم افزایش یافته است.
مجال آزادی بیشتر برای دختران و توجه خاص آنان به مسائل ظاهر از قبیل زیبایی، اندام و پوشش خوب، زیورآلات و…، آمادگی دختران را برای تقاضا و مصرف بیشتر می کند.
جرائم زنان عمدتاً از انواعی است که نیازی به امکانات مادی، تجهیزات و یا مهارت های خاصی ندارد و بسیاری از آنان در مسیر اعمال خلاف خود نهایتاً مقاصد مالی را نیز دنبال می کنند.
آمار، اطلاعات و گزارش ها نشان می دهد در جنگ جهانی اول و دوم، به موازات آن که زنان به ایفای نقش مهمتری در تولید پرداخته اند میزان جرائم ارتکابی آنان تا دو برابر افزایش یافت.
نتایج تحقیقات نشان می دهد بیشترین جرائم در فرزندان دوم، آخر و یا تک فرزندان مشاهده می شود.
برخی جرائم مثل سقط جنین خاص زنان است و برخی دیگر از جرائم مانند کلاهبرداری خاص مردان می باشد و زنان معمولاً در آن یا نقش ندارند و یا نقش اصلی ندارند، بزهکاری معمولاً باعث شکست در ازدواج می شود و شکست در ازدواج نیز می تواند عامل گرایش به رفتارهای بزهکارانه باشد.
زنان بیشتر تحت تاثیر وابستگی به مردان و به ویژه شوهران و تلقین وسوسه آنان دچار بزه می شوند.
نسبت بزه کاری در زنان کمتر از مردان است. اما اگر زنی بزهکار شود بسیار شقی خواهد شد و قسی القلب تر از مردان، حسابگرتر از آنان و شیطان صفت تر از آنان عمل می کند22.
حس انتقام جویی در زنان زیادتر است و کینه و نفرت حاصل از حس انتقام جویی بیش از حرص و طمع عامل جرم است.
زنان بزهکار اغلب حساب شده تر عمل می کنند و برای ارتکاب جرم نقشه های دقیق تری می کشند و در بسیاری از موارد خود مرتکب جرم نمی شوند بلکه مردان را به بزه و جرم ترغیب می کنند.
زنان بیشتر تحت تاثیر محرومیت های گذشته به ویژه در مورد جواهرآلات، لباس و…، ممکن است دست به اعمالی چون سرقت و… بزنند.
زنان بیشتر از مردان تحت تاثیر بی توجهی والدین و ترک آنها در دوران کودکی، و نوجوانی قرار می گیرند.
بچه کشی در سوئد، سقط جنین در آمریکا، سرقت از مغازه ها در پاریس بیشتر است. بزهکاری در زنان بیشتر با حیله و نیرنگ همراه است و علت آن اخلاق جنسی زنان است که بیشتر پوشیده و مخفی عمل می کنند.
حوزه بزهکاری زنان معمولاً کوچک تر و محدودتر از مردان است و بیشتر شامل افراد خانواده، کودک، همسر، اعضای خانواده، همسر و عشاق می باشد.
بیشتر قتل ها توسط زنان با استفاده از سم صورت می گیرد. بچه کشی بیشتر توسط دخترانی که از طریق نامشروع بچه دار شده اند و یا آنان که در پرورشگاه ها و منازل به امر مراقبت از کودکان اشتغال دارند دیده می شود و کشتن بچه های نامشروع توسط مادران در ایران بیشتر رواج دارد.
معمولاً زنان کمتر از مردان برای ارضای غریزه جنسی و لذت بردن دست به عمل نامشروع می زنند. بلکه دارای هدفی دیگر هستند.
معمولاً از زندگی خود رضایت نداشته و احساس شکست می کنند.
ممکن است ازدواجی اجباری و یا شوهری تحمیلی داشته باشند و به منظور انتقام از شوهر خود باب دوستی با دیگری را باز می کنند.
سن ازدواج23 این زنان ممکن است کمتر از شوهران آنان باشد. شیوع جرائم در گروه های سنی 35ـ26 سال بیشترین و سپس در گروه سنی 45ـ36 سال مشاهده می شود.
گروه سنی 25ـ16 سال آخرین رتبه در ارتکاب جرائم را داشتند و این در حالی است که اکنون گروه سنی اخیر رتبه بالاتری نسبت به سایر گروه های سنی را دارا است.
عوامل ایجاد تفاوت در نسبت جرائم زنان و مردان24:
همواره میزان جرائم گزارش شده کمتر از حد واقعی آنان است. با توجه به این زنان نسبت به مردان شش سال زودتر مسئولیت کیفری پیدا می کنند و میانگین عصر آنان پنج سال بیشتر از مردان است (یعنی یازده سال بیشتر فرصت جرم دارند).
تفاوت میزان واقعی جرائم و آمار گزارش شده در ارتباط با جرائم زنان بیشتر مشهود است زیرا:
1ـ اکثر شاکیان در مورد زنان از شکایت خود صرف نظر می کنند.
2ـ شرکا و معاونین جرم معمولاً مسئولیت جرم زنان را به عهده می گیرند.
3ـ پلیس، دادسراها و دادگاه ها،نسبت به جرم زنان ارفاق می کنند.
4ـ زنان معمولاً با طرح نقشه مردان را به دام انداخته و آنان را وادار به ارتکاب به جرم می نمایند.
5ـ زنان کمتر از مردان در معرض تصادم ها و کشمکش ها قرار دارند.
6ـ برخی از جرائم مانند سقط جنین و اعمال منافی عفت آنقدر مخفیانه است که احتمال دستگیری مجرمین بسیار اندک است.
7ـ زرنگی، تبحر، فرم و شکل لباس زنان نیز مانع از کشف جرائم آنان می شوند.
8ـ ارتکاب جرائم غیرجنسی در زنان کمتر است چون هر آنچه را بخواهند می توانند از طریق جنسی بدست آورند.
9ـ در زنان روحیه پرخاشگری و تهاجم کمتر دیده می شوند بنابراین جرم بدون دستگیری بیشتر رخ می دهد.
ویژگی های زنان مجرم25
1ـ از نظر اقتصادی26:
بیش از 56% زنان مجرم در مشاغلی کارگری، خدماتی، کار در کارخانه، مستخدمی منازل، تولید پوشاک و کار در بیمارستان و… .
15% در مشاغل تولید خانگی مثل قالی بافی، خیاطی، کشاورزی و… .
14% در مشاغل کارمندی منشی گری در مطب پزشک و… .
و برخی نیز دانش آموز بوده اند.مقایسه نسبت اشتغال زنان مجرم با زنان غیرمجرم نشان می دهد که اشتغال نمی تواند مانع از کجروی زنان شود و نوع شغل، دستمزد، کیفیت و کارآیی فردی که شغل را احراز کرده است، تحصیلات و محیط ارتباطی در محل کار و تحصیل و… با میزان و نوع جرائم زنان در ارتباط است.
جرائم زنان عمدتاً نیاز به امکانات، تجهیزات و یا مهارت های خاصی ندارد و اعمال خلاف برای بسیاری از زنان به عنوان منبع تامین معاش و کسب درآمد است.
2ـ از نظر موقعیت خانوادگی و تحصیلی والدین27:
طبق آمار، والدین زنان مجرم 38% دارای شغل آزاد، 17% کارمند، 17% کارگر، 5/13% کشاورز و باغدار و 18% به سایر مشاغل از جمله نظامی مشغول بوده و 6/3% بیکار بوده اند.
40% والدین بی سواد، 26% در حد خواندن و نوشتن، 17% تحصیلات متوسط، 6% فوق دیپلم یا بالاتر بوده اند.
6/21% پدر از دست داده، 7/13% مادر از دست داده، 4/14% پدر و مادر را از دست داده اند، بنابراین 7/49% از مجرمین زن، حداقل یکی از والدین خود را از دست داده اند.
3ـ مناسبات خانوادگی:
شرایط زیر در خانواده های زنان مجرم بیشتر مشاهده می شود:
3ـ1ـ میزان سازگاری و کیفیت روابط عاطف زن و شوهر و دیگر افراد خانواده که هسته اصلی آن را تشکیل می دهد پایین است.
3ـ2ـ نقش آموزشی خانواده خوب ایفا نشده است.
3ـ3ـ روابط عاطفی بین فرزندان طبیعی نیست.
3ـ4ـ مسائل روانی و جنسی ناشی از اغتشاش و نابسامانی خانواده زیاد است.
3ـ5ـ تبعیض میان فرزندان مشاهده می شود.
3ـ6ـ ازدواج اجباری در سنین و اختلاف سنی زن و شوهر به چشم می خورد.
3ـ7ـ از نظر پایگاه اجتماعی، اقتصادی و تحصیلی متفاوت با سایر خانواده ها هستند.
3ـ8ـ رضایت و تمایل به ادامه زندگی مشترک کمتر دیده می شود.
4ـ الگوها و مناسبات اجتماعی:
شرایطی که فرد در آن اجتماعی شدن را از طریق مشاهده و تقلید می آموزد طبیعی به نظر نمی رسد، زیرا 8/46% زنان مجرم با همکاری دوستان و همدستان، 5/25% با همکاری همسر یا اعضای دیگر خانواده، 4/23% به تنهایی، 3/4% با کمک همسایگان مرتکب جرم شده اند. به علاوه ورود به زندان موجب آشنایی با خرده فرهنگ بزهکاری است و تاثیر آن در مجرمین با سنین پایین تر بیشتر می باشد. زیرا مجرم خود را متعلق به گروه مجرمین می داند و این عامل تقویت کننده ارتکاب جرم است.
او هویت خود را می یابد و با رفتارهای مجرمانه سعی در تثبیت و استقرار این هویت در خود می نماید.
5ـ شرایط زیستی و محیط سکونت:
برخی شرایط فرصت گرایش به ارتکاب جرم را فراهم می آورد.
محیط هایی که ساکنان گمنام دارند و غریبه ها به راحتی در آن محیط رفت و آمد می نمایند، جرم خیز هستند.
6ـ نحوه گذارندن اوقات فراغت:
رفت و آمدهای بی هدف، رفتارهای بی مقصود، که صرفاً با هدف پر کردن اوقات فراغت انجام می گیرد. توجه به نوگرایی و هیجان طلبی، می تواند نیاز آنها به تغییر شرایط و حس کنجکاوی را تامین کند.
سبب شناسی جرائم زنان28
شناخت عواطف انگیزه ها، شرایط و دلایل وقوع جرم، معمولاً با هدف طراحی و اتخاذ تدابیری برای پیشگیری، اصلاح و درمان صورت می گیرد.
اقدام به جرم تحت تاثیر شرایط روانی مجرم، طرز فکر و نگرش و تحلیل او از مسائل می باشد و رفتار مجرمانه به عنوان یک رفتار منفرد در مجموعه ای از رفتارها قابل بررسی علمی است. از نظر علمی، مجرم به هر دلیلی توان خروج از دیدگاه محدود خود و لحاظ دیدگاه های دیگران را در حین ارتکاب جرم نداشته است این خود میان بینی در واقع نقصی است در سطح شناخت فرد که جهت دهنده رفتار اوست. در اصطلاح عوام، شاید بتوان آن را نوعی خودخواهی معرفی کرد. از این دیدگاه کلیه جرائم ریشه در ذات انسان داشته و همسال و همزاد با بشر است. به عبارت دیگر از روزی که بشر با به دایره هستی نهاد، جرم و جنایت نیز جای خود را در حیات و زندگی او باز کرد و حتی علت هبوط انسان به روی زمین نافرمانی او از فرامین الهی بوده است و شیطان نیز به همین دلیل رانده شد.
جرائمی چون عصیان و نزدیک شدن به درخت ممنوعه، برادر کشی، اذیت و اهانت و اعمال نفوذ از طریق قدرت و… مظاهر مختلف جرم در تاریخ بشر است که باعث ایجاد اضطراب و ناامنی و گسترش جنایت، فحشا، رذایل اخلاقی، خودکشی و دیگرکشی، سرقت، تقلب و تجاوز به حقوق دیگران گردید.
این گسترش از بعد کمی نه تنها به جرائم تنوع بخشید بلکه با توسعه نسل بشر در پهنه هستی به جنگ های جهانی منجر شد.
در جنگ جهانی اول 15 میلیون نفر کشته، 30 میلیون مجروح و 600 میلیون فرانک خسارت و در جنگ جهانی دوم 55 میلیون کشته، 5 میلیون ناپدید، 20 میلیون محروم از دست و چشم، 17 میلیون لیتر خون، 12 میلیون سقط جنین، و انهدام 130 هزار دبیرستان و دبستان، 6 هزار دانشگاه و 8 هزار آزمایشگاه و انفجار 390 هزار گلوله را شاهد بوده ایم.
جرم و بزهکاری پدیده ای است جهانی و اجتماعی، گستره آن وسیع و عامل آن چند گانه اند.
جمع عوامل در کنار هم به معنی تاثیرگذاری یکنواخت و موازی آنها نیست، چرا که ترکیب عوامل هم تاثیر خاص خود را دارد. به عبارت دیگر شرایط حاکم بر مجموع عوامل با شرایط حاکم بر حاصل جمع هر یک از عوامل تاثیرگذار متفاوت است. بنابراین در هر پدیده ای که چند عاملی است اگر قرار بر ریشه یابی عوامل باشد.
معمولاً پژوهشگر با شرایطی مواجه می شود که قابل استناد به هر یک از عوامل تحلیل شده و تفکیک شده نبوده و حاصل در کنار هم قرار گرفتن مجموعه علل است.
نکته دیگر در مسیر مطالعات سبب شناسی جرائم توجه اصلی جرم شناسان به مجرم به جای جرم است. قدر مسلم این است که دستگاه قضایی و انتظامی مسئول پیگیری مسائل مجرمین، از کشف تا دستگیری و صدور حکم می باشد.
مطالعات جرم شناختی به دلیل نیاز به مظاهر جرم، به مرتکبین جرم توجه می کند و همین عامل باعث می شود، جرم پس از وقوع و پیگیری قضایی و انتظامی مورد بررسی قرار گیرد.
این دیدگاه با توجیه توجه به ریشه های جرم و علل وقوع یا گسترش آن ظاهراً منطقی به نظر می رسد، زیرا بررسی ویژگی های شخصیتی و منظومه خانوادگی، محیطی، اجتماعی و… که در مجرم مشاهده می شود و نیز تفاوت های موجود بین مجرمین و دیگران در کشف علل وقوع و گسترش جرائم محقق را یاری می کند.
این امتیاز در بررسی مجرمین معمولاً با از دست دادن بسیاری از اطلاعات اضطراری (به دلیل عدم توجه به خود جرم به عنوان پدیده ای هشیار و پویا که محصول عوامل مشترک و متنوع است) همراه است.
بنا به باور نگارنده مجرمین محصول جرم بوده و یکی از متغیرهایی هستند که باید بررسی شوند.
پژوهشگر باید قبل از شناخت مجرم و یا حداقل همزمان با بررسی او به شناخت جرم، متغیرهای مداخله گر در وقوع جرم و نیز مسیر تحولی آن توجه داشته باشد.
آنگاه با آگاهی از جرم، مجرم و رابطه بین آنها علل و انگیزه های واقعی جرم را دریابد روند معمول تفکیک انواع جرائم از یکدیگر و تحلیل کیفی و کمی عوامل وقوع جرم، نباید پژوهشگر را از تاثیر متقابل عوامل و انواع جرائم بر همدیگر و نتایج ترکیبی آنها غافل کند. بررسی های سبب شناختی اولین روش پژوهش های مربوط به جرم است.
از ابلیس تا آدم و حوا، از قابیل و هابیل تا به امروزه همواره سوال بر سر ریشه ها و علل جرائم و جنایات بوده است.
چگونه انسانی مثل هیتلر می تواند در عرض شش سال بیش از 50 میلیون انسان را قربانی کند در حالی که آلمان در آن زمان دژ مستحکم مسیحیت و محل تولد پروتستان و یگانه مدعی فلسفه الهی و هنری جهان بود.
ما به عنوان پژوهشگر به نوع هیتلر و روح او توجه داریم.
پژوهشگران در باب جرائم معمولاً موضوعات پژوهشی خود را از میان مجرمین انتخاب نموده و آنگاه سعی در بررسی چگونگی وقوع جرم دارند.
این روش در باب عوارض ناشی از جنگ جهانی نیز به کار گرفته شد در حالی که بررسی جنگ جهانی اول برای متخصصین می توانست به پیش بینی جنگ جهانی دوم منجر شود.
اخبار مربوط به خسارات ناشی از جنگ جهانی تکان دهنده اند، زیرا این خسارات در زمانی محدود و با عنوان واحد طبقه بندی شده اند.
در اخبار مربوط به جرائم در رسانه های امروزی نیز اگر یکجا به جرائم نگریسته شود و جرائمی که اتفاق می افتد ولی به هر دلیلی ـ عمدتاً به دلیل بی اطلاعی ـ به اطلاع نمی رسد نیز مورد بررسی و لحاظ قرار گیرد. به راحتی می توان وخامتی غیرقابل تحمل را شاهد بود.
بررسی عوامل مرتبط با وقوع و گسترش جرائم29
براساس پژوهش های انجام شده و دیدگاه های مرسوم در جرائم زنان، این عوامل را می توان چنین برشمرد.
1ـ عوامل روانی و فردی:
روان پریشی ها و روان رنجوری ها، اختلالات عاطفی و شخصیتی، حالات انفعالی موقت و غفلت های لحظه ای، احساس شکست و عدم موفقیت در زمینه های مختلف تحصیلی، اقتصادی و… سطح رشد و بلوغ عاطفی، سطح نیاز به گسترش روابط عاطفی و ازدواج، خلق و خوی خجالتی، خشم توام با اضطراب و هیجان طلب و… .
سابقه اقدام به خودکشی، سطح استقلال روانی و وابستگی عاطفی به دیگران، تنهایی و بی پناهی، احساس بی لیاقتی، بی کفایتی، حقارت، عقده های روانی وکینه توزی ها،محرومیت های طولانی در زمینه های مختلف، احساس گناه و فشارهای روحی ناشی از آن، لذت جویی، کنجکاوی، هیجان طلبی، تمتع و محدود کردن، رفتارهای تفریحی به مصرف مواد و رفتارهای بزهکارانه و نیاز به توجه دیگران و جلب نظر آنان از هر طریق ممکن، از جمله عوامل روانی و فردی مرتبط با وقوع و گسترش جرائم می باشند.
2ـ عوامل فرهنگی:
عوامل عمده فرهنگی در ارتکاب جرم عبارتند از: شکاف بین اخلاق و رسوم اخلاقی در نسل های مختلف، جهل و بی سوادی، نحوه سپری کردن اوقات فراغت، عدم آگاهی نسبت به مسائل اجتماعی، فقدان احساس مسئولیت، رسانه های گروهی و نقش آنها در تعریف روش های ارضای نیازهای جنسی و پرخاشگرانه به ویژه برای نوجوانان 19ـ13 ساله، تضاد بین نظام آموزش حاکم بر مدرسه و نظام ارزش حاکم بر خانواده و مشاهده رفتار نابهنجار در کلاس مدرسه و… .
3ـ عوامل عقیدتی:
تزلزل در ارکان عقیدتی، آمیخته شدن دین با خرافات، عدم امکان برای اجرای تعالیم مذهبی، برخورد بین ایدئولوژی و مذهب، وجود کشاف بین فرهنگ و مذهب.
تفاوت در الگوهای رفتاری غالب در جامعه و معیارهای عقیدتی، می تواند از عمده ترین عوامل عقیدتی در ارتکاب جرم به شمار آید.
4ـ عوامل جسمانی:
مثل: بیماری های جسمانی حاد و مزمن، کمبودهای غذایی، اعتیاد، اختلالات کروموزومی، عقب ماندگی ها و نقایص جسمانی نیز در ارتکاب جرم موثرند.
5ـ عوامل شناختی:
جهل و موقعیت نشناسی، تعریف فرد از جرم، اختلاف نظر فرد در مورد صحت قوانین و اجرای آن، سطح رشد شناختی و قدرت تشخیص خیر از شر.
توانایی در سازگاری با شرایط جدید و کنار آمدن با مشکلات، سطح مهارت های فنی، حرفه ای، هنر و… تصمیم گیری آنی، کوته فکری و عدم مشاهده هدفمندی در رفتار و ضعف در مهارت و سبک کنار آمدن با فشارهای روانی و شکست ها.
6ـ عوامل اقتصادی:
پایین یا بالا بودن سطح درآمد، شرایط نامساعد ممکن، تغذیه، بهداشت و… .
نداشتن شغل مناسب و سودجویی با توجه به سودآور بودن خرید، فروش و حمل و نگهداری مواد مخدر و ابزار جرم، از جمله عوامل اقتصادی اند که زمینه ساز جرم می باشند.
7ـ عوامل سیاسی:
تضادهای سیاسی و عدم توانایی در تحمل و پذیرش تضادها و اختلاف نظرها، آشفتگی سیاسی و بی نظمی در امور اداره جامعه و سوءاستفاده فرصت طلبان، جنگ و بحران های اجتماعی و سیاست های جهانی و منطقه ای مطابق با اهداف استعماری از عوامل سیاسی عمده در ایجاد زمینه برای ارتکاب جرم می باشند.
8ـ عوامل اجتماعی:
ضعف قوانین و مقررات، مهاجرت، در دسترس بودن مواد مخدر و ابزار جرم، سهولت و امکان ارتکاب جرم، سطح رشد اجتماعی فرد، شرایط جغرافیایی و محیطی محل سکونت، وجود اماکن فساد و…، اشتغال در سنین پایین، اختلاف در میزان درآمد از طریق نامشروع در مقایسه با طرق سالم، ضعف ارزش های اجتماعی، مجال برای رشد و گسترش خرده فرهنگ های نابهنجار،امکان ارضای نیازهایی چون هیجان طلبی، کنجکاوی و…، به گونه ای جامعه پسندانه، وجود اماکن و تجهیزات برای غنی سازی اوقات فراغت تضاد طبقاتی و نابرابری های اجتماعی، تسلط گروه های اقلیت نژادی، عقیدتی و… (تسلط حکومتی اقلیت های مخالف / تسلط واقعی اقلیت های منحرف).
رشد ناموزون صنعت، فساد اجتماعی، عدم آگاهی نسبت به مسائل اجتماعی، طبقاتی بودن جامعه و نابرابری های اجتماعی و برچسب زدن هایی که از سوی جامعه و دیگر افراد صورت می گیرد. از عوامل اجتماعی ارتکاب جرم به شمار می آیند.
9ـ عوامل خانوادگی:
آشفتگی و از هم گسیختگی خانواده، تعداد فرزندان، ترتیب تولد، شرایط سنی، سطح نظارت والدین، حضور الگوهای بزهکار و مجرم در خانواده، حضور اقوام و ارتباط با آنها، میزان احساس تعلق به خانواده، میزان حضور والدین در خانه، سلامت جسمانی و روانی والدین و سایر اعضای خانواده.
میزان دخالت والدین در شرایط تربیتی فرزندان، شناخت والدین از وضعیت دوستان و همسالان فرزندان، اعتقاد والدین و الزام آنان به رعایت اصول عقیدتی، ازدواج مجدد والدین و حضور ناپدری و نامادری، جدایی والدین، فوت والدین، سطح و نوع و کیفیت روابط اعضای خانواده با یکدیگر، تعدد زوجات، میزان آزادی فرد در استفاده از فیلم، تصویر و نوشته های مبتذل، میزان آزادی فرد در رابطه با جنس مخالف و نیز افراد خلاف کار، میزان آزادی فرد حضور در میهمانی های مختلف و…، سطح طبقاتی دوستان و همسالان، اختلاف سنی بین زن و شوهر، تمایل به زندگی در خارج از کشور، تجمل پرستی، ازدواج اجباری، ازدواج زود هنگام، طرد از خانواده، اعتیاد، انحراف جنسی و… در بین اعضای خانواده، سختگیری افراطی والدین در اجرای انضباط سطح، ارتباط والدین با اولیای مدرسه، تبعیض بین فرزندان.
نقش خانواده30 در پایه ریزی شخصیت افراد غیرقابل تردید است. خانواده مناسب ترین بستر برای رشد و تکامل انسان می باشد و پدر و مادر بزرگتین منبع تغذیه نیازهای شناختی، عاطفی، اخلاقی، جسمانی و حتی اجتماعی کودک می باشند.
خانواده تامین کننده نیاز کودک به امنیت، مبت، تعلق، احترام و شکوفایی استعدادهای او است. نه این حضور پدر و مادر فقط در نان در آوردن و تغذیه فرزندان خلاصه شود. متاسفانه ساختار نظام سرمایه داری، ساخت خانوادگی و روابط بین والدین و فرزندان را از درون تهی ساخته و ارتباط نسل ها را به حدی تقلیل داده است که خانه، خوابگاهی بیش نیست.
نوجوانان به هیچ روی به بیان مسائل خود در خانه تمایلی ندارند و از یاری گرم خانواده محرومند.
این گروه به راحتی جذب خرده فرهنگ هایی از همسالان می شوند که ممکن است تشویق کننده رفتارهای بزهکارانه باشند.
محدود شدن ساختار خانواده به اقوام درجه یک، باعث شده است تا اگر یکی از والدین به هر دلیلی از ایفای نقش خود بازماند، دیگران نتوانند خلاء او را بازسازی و یا از طریق تقویت او پر کنند.
ژان ژاک روسو31 معتقد است مردم فقط به فکر حفاظت از فرزندان خود هستند. این کافی نیست و باید به کودک آموخت که وقتی انسان بالغی شد از خود محافظت کند و ضربه های سرنوشت را تحمل نماید.
فریب فقر و یا ثروت را نخورد و اگر لازم باشد در یخ های ایسلند با صخره های سوزان مالت زندگی کند و این جز از طریق مشاهده این چنین والدینی امکان پذیر نیست.
قدر مسلم این است که مقصود روسو از محافظت از خویش معنای وسیعی را در برمی گیرد و در نهایت با فراهم آوردن شرایط برای رشد استعدادها و شکوفایی توانمندی ها توسط خود فرد قابل تبیین است.
نقش انواع مشکلات خانوادگی در بروز گونه های جرائم32
براساس پژوهش های انجام شده تعارض و پرخاشگری والدین می تواند به تخلفات خشونت بار فرزندان منجر شود و فقدان عاطفه مادری و سابقه جرم والدین، ردگیری فرزندان با جرائم مالی را در پی خواهد داشت.
محققان مشکلات خانوادگی را در 4 طبقه به ترتیب زیر بیان کرده اند:
1ـ غفلت:
غفلت والدین علاوه بر مواردی که در قانون بیان می شود. عدم مشغولیت والدین به کودکان، درجه مشغولیت کودکان با والدین و کیفیت نظارت از سوی والدین را نیز در برمی گیرد و هر یک از موارد فوق با رفتارهای بزهکارانه و پرخاشگرانه ارتباط دارد.
2ـ تعارض:
تعارض میان والدین و کودک از طریق تجارب انضباطی و حمایت درون خانواده، قابل اندازه گیری است.
سطح بالای این تعارض که با رفتار بزهکارانه ارتباط دارد. از طریق تعاملات خانوادگی به ویژه "انضباط" سنجیده می شود. طرد از سوی والدین، فقدان حمایت، ارتباط هیجانی و عاطفی نامناسب، هر یک جنبه هایی از تعارضند که با رفتار بزهکارانه کودک ارتباط دارند.
3ـ نگرش ها و رفتارهای انحرافی:
در برخی خانواده ها از ارزش ها و رفتارهای انحرافی حمایت می شود و درگیری کودکان در رفتار بزهکارانه با باورها و ارزش های والدین در تعارض نبوده و حتی ممکن است مورد حمایت آنها نیز قرار گیرد. این شرایط با سابقه رفتارهای مجرمانه و ضد اجتماعی در ارتباط است.
4ـ از هم گسیختگی33:
از هم گسیختگی به معنی زندگی در شرایط طلاق، جدایی و غیاب والدین بوده و به شرایط آسیب شناختی و مشکلات بهداشتی اشاره دارد که می تواند کارکرد خانواده را آشفته سازد برای مثال افسردگی والدین می تواند بر توانایی نظارت و انضباط ثابت آنها نسبت به کودکان تاثیر گذارد.
"مک کورد" در صورت تعارض و پرخاشگری والدین، تخلفات خشن را پیش بینی و درگیری در جرائم غیرخشن می تواند محصول فقدان عاطفه مادری و مجرم بودن والدین باشد.
"گورمن" و "اسمیت" در یافته اند که خانواده ها در تخلفات خشن، سطوح پایین تری از هم بستگی خانوادگی را که می تواند شاهدی در حمایت و سازماندهی خوب و گرمی عاطفی و انضباط باشد، نسبت به خانواده های بزهکار غیرخشن نشان می دهند.
الیوت، تولن، گورا، دریافته اند که خانواده ی شهری بیشتر در معرض خطر مشکلات خانوادگی قرار دارند. در خانواده های فقیر حاشیه شهری از هم گسیختگی و مشکلات بهداشتی مشاهده می شود.
احتمال تجربه بیماری، مرگ کودک و غیاب همسر در زنان طبقات پایین، ممکن است آنها را در تطابق با فقدان های بعدی دچار مشکل کند.
از جمله مشکلات اصلی زندگی در حاشیه شهرها، فقدان شغل و افزایش انزوای اجتماعی است. زمینه اجتماعی مثل مدارس فقیر، فقدان فرصت های شغلی مشروع و سازمان های اجتماعی ضعیف باعث کاهش دلبستگی به کار و گرایش به راه های نامشروع برای درآمد می شود.
دیگر تحقیقات این گروه نشان می دهد اعضای گروه های غیرمتخلف به احتمال زیاد به خانواده هایی تعلق دارند که با مشکلات خانوادگی کمتری مواجه هستند و به طور معناداری کمتر احتمال دارد که متعلق به خانواده های از هم گسیخته و دارای تعارض و… می باشد.
کارکرد خانواده سالم عامل محافظ برای جوانانی است که در معرض خطر بزهکاری قرار دارند.
"گورمن" و "اسمیت" دریافتند که بین تخلف مزمن و الگوی عملکرد خانواده دو رابطه مهم وجود دارد:
1ـ گروه متخلفین مزمن34 بیشتر احتمال دارد از خانواده هایی باشند که با مشکلات متعدد مثل از هم گسیختگی، تعارض و بی توجهی به امور فرزندان، درگیرند.
2ـ گروه متخلفین مزمن دارای مشخصات خانواده های منحرف بوده و والدین و سایر اعضای خانواده نیز در رفتارهای ضد اجتماعی و محرمانه شرکت داشته اند و از باورهای ضد اجتماعی و پرخاشگرانه حمایت می کرده اند.
بنابراین کسانی که انتقال موروثی جرم را مطرح می کنند. باید در نظر داشته باشند که اگر والدین سابقه جرم دارند، درگیری جوانان در تخلفات بزهکارانه و خشونت می توند از طریق مکانیزم یادگیری، باورهای مشترک و از هم گسیختگی خانواده به فرزندان منتقل می شود. معمولاً فرزندان والدین بزهکار و منحرف زودتر بزهکاری را آغاز می کنند و آنان که دیرتر بزهکار می شوند احتمال بیشتری دارد که از خانواده های از هم گسیختگی باشند.
تخلفات گروه اخیر جدی تر است و سریع به سطوح عالی و جدی بزهکاری می رسند زیرا رفتار بزهکارانه نوعی اعتراض است، نه یک الگوی رفتاری آموخته شده.سایر پژوهش ها عوامل زیر را مطرح می نمایند:
1ـ پیوستگی خانواده: پژوهش ویست و همکارانش نشان داد که جوانان بزهکار استرس بیشتری در طول زندگی نسبت به سایرین داشته و خانواده های آنان از پیوستگی کمتری برخوردار هستند.
2ـ نظارت و دلبستگی: بسیاری از پژوهش ها نشان داده است نظارت ضعیف والدین، انضباط شدید و دلبستگی ضعیف بین والدین و کودکان با بزهکاری فرزندان رابطه دارد.
3ـ برچسب والدین: برچسب از سوی والدین بر روی فرزندان پسر، انعکاس و تاثیر بیشتری دارد.
4ـ سطح سواد مادر: مادران نوجوانان دختر مرتبط با گروه های بزهکار، سطح تحصیلات پایین تری داشتند. این نوجوانان روابط مسئله دار با پدران خود را بیشتر گزارش نمودند.
5ـ کنترل از سوی والدین: نتایج یک تحقیق ملی بر روی 872 سفیدپوست (470 پسر، 402 دختر) نشان داد کنترل توسط والدین بیشتر مانع بزهکاری پسران می شود تا دختران، و این کنترل در اواسط نوجوانی موثرتر خواهد بود.
6ـ ازدواج مجدد والدین: یک تحقیق طولی 9 ساله، بر روی 427 پسر فرانسوی و کانادایی نشان داد که پسرانی که ازدواج مجدد والدین را در سن دوازده تا پانزده سالگی تجربه کرده اند بیشتر در معرض خطر بزهکاری قرار دارند.
اعتیاد
ارائه تعریف جامعه و مانعی از اعتیاد به ویژه در زمینه مواد افیونی و تریاک مشکل است. امروزه اعتیاد از نظر سازمان بهداشت جهانی35، اصطلاح مقبولی نیست و به جای آن اصطلاح وابستگی دارویی36 توصیه شده است.
با وجود این واژه اعتیاد هنوز هم در منابع طبی و بین مردم رایج است و برای توصیف موارد زیر به کار برده می شود:
1ـ وابستگی روانی به ماده ای که رفتار داروجویانه (Drag secking) را موجب می شود.
2ـ ناتوانی قطع مصرف دارو به علت وابستگی جسمی به آن و پیدایش تحمل نسبت به آثار آن.
3ـ پس رفت سلامت جسمی و روانی و در نتیجه افراط در مصرف.
الکلیسم را نیز می توان نوعی بیماری تعریف کرد که با مصرف مزمن و مفرط الکل، مسائل روانی را به وجود می آورد.
ضرورت بررسی تاریخچه اعتیاد:
بررسی سبب شناختی مصرف مواد مخدل در بین دختران و زنان، مستلزم شناخت عوارض، نشانه ها و علائم سوء مصرف داروها است.
باید دید مگر تریاک و هروئین چه مناسبی با نیاز زنان و دختران داد؟
تمایل به استمرار در فعالیت جنسی در میان زنان بزهکار چگونه با مصرف تریاک، مرفین و هروئین پاسخ داده می شود؟
تاخیر در رسیدن به اوج لذت جنسی که محصول مواد مخدر است چه ارتباطی با نیاز این گروه از آسیب دیدگان جامعه دارد؟
توجیه مصرف مواد مخدر به عنوان برچسبی برای این افراد، چگونه برای پوشاندن گرایش آنان به ارتکاب سوء رفتارهای جنسی به کار رفته می شود؟
تجارب همزمان و گروهی استفاده از مواد مخدر، محرک و توهم از و الکل چگونه نیازهای مادی و اقتصادی آنان را برآورده می سازد؟
حلالات هیجان احساس های عجیب و غریب حاصل از مصرف حشیش با کدام نیاز نوجوانان و جوانان تطابق دارد؟
بررسی تاریخچه مواد مخدر و سایر داروهای روان گردان با جهت گیری سبب شناختی به منظور آشنایی با نوع، سطح و نحوه ارتباط آنان با جرائمی که زنان معمولاً مرتکب می شوند. صورت گرفته است.
تاثیر مواد مخدر در اختلال در عملکرد جنسی، اغفال تازه بزهکاران و اجبار و الزام آنان در سوء رفتارهای جنسی، تلقین ایده ها، عقلانی کردن رفتارهای نامعقول، عواید مالی و اقتصادی، شکل گیری قواعد و الگوهای رفتاری و الزام اعضای گروه های بزهکار در رعایت این الگوها، برخی از جوانب نظری، ارتباط بین مجموعه اصلی و چهارگانه جرائم زنان یعنی: 1) اعتیاد، 2) فحشا، 3) سرقت، 4) قتل است.
ارتباط پیچیده و تنگاتنگ بین این جرائم ما را به تحلیل عوامل چندگانه و تجزیه آنها واقف می سازد.
اگر چه تقلیل این ارتباط به معنی از دست دادن بسیاری از نکات مهم در شناخت جرائم خواهد بود.
توجه خاص به مواردی چون تاثیرات مصرف موادی از قبیل حشیش می تواند در توجیه بسیاری از جرائم کمک کننده باشد.
ایجاد فرصت مناسب پس از مصرف حشیش برای بروز خلق پرخاشگرانه و یا ظهور رفتار پرخاشگرانه به دلیل تاثیرپذیری از تلقین های دیگران می تواند عامل بروز خشونت ها و جرائمی از این دست باشد.
تاریخچه اعتیاد به تفکیک انواع مواد مخدر، توهم از، کیف آور، محرک و الکل و تریاک در میان قدیمی ترین داروهای روان گردان قرار دارند که در بسیاری از فرهنگ ها مورد استفاده قرار گرفته اند.
در نقاشی هایی که بر روی سنگ ها حک شده طرح هایی از گل و بوته خشخاش و شقایق دیده می شود.
قدیمی ترین اثار مربوط به چهار هزار سال پیش و در نواحی رم و مصر باستان بوده است. کشور هندوستان بعد از مصر باستان، قدیمی ترین سرزمینی است که در آن مصرف مواد مخدر رواج داشته و عده ای بر این باورند که زادگاه اصلی افیون هندوستان بوده است و هندوان از ادوار کهن با افیون آشنا بوده اند.
تریاک: که اصل آن از کلمه تریاکا Thrika گرفته شده است، از گیاه خشخاش به دست آمده است. این گیاه 3500 سال در منطقه مدیترانه کشت می شد.
سابقه این گیاه را تا 5000 سال قبل نیز ذکر کرده اند.
مرفین: برای اولین بار در سال 1803 توسط دورسن Dorsen از تریاک گرفته شد. مرفین ماده موثر تریاک و جز اساسی آن بوده و 7ـ14% تریاک را تشکیل می دهد تا جایی که آن را رب النوع خواب دانسته اند.
هرویین: Heroin از عمل تقطیر مرفین در سال 1874 توسط دانشمند انگلیسی به نام رایت C.R.wright در بیمارستان سنت مری تولید شد، هرویین از واژه Heroisch که در زبان آلمانی به معنی بسیار قوی و موثر است اقتباس شده است.
هرویین اعتیادآورترین ماده مخدری است که شناخته شده است و آخرین پله نردبان اعتیاد را به خود اختصاص داده است.
مصرف حشیش از گذشته های دور رایج بوده است. هرودوت مورخ مشهور می نویسد:
برخی از ساکنین جزایر اطراف یونان حلقه وار می نشستند و گیاهی را در آتش که افروخته بودند می انداختند و دود آن را استنشاق می کردند که حالتی شبیه حالت مصرف مشروب به آنها دست می داد.
افزایش میزان تلقین پذیری فرد و اختلال در سیستم عملکرد دستگاه تناسلی از جمله نتایج مصرف حشیش است.
فردی که برای اولین بار به مصرف آن مبادرت می ورزد همیشه متکی به دیگری خواهد بود. قابلیت توهم زایی حشیش اگر چه به میزان LSD نیست. اما نباید از اثرات توهم زایی آن صرف نظر کرد.
آمفتامین ها جزء مواد محرکی هستند که به صورت ترکیبی ساخته شده، باعث افزایش هشیاری و بهبود عملکرد روانی و حرکتی می شوند.
این مواد ضمن افزایش هشیاری و توان روانی و حرکتی، معمولاً یک دوره احساس خستگی و افسردگی و هشیاری کمتر را در پی دارد.
در میان توهم زاهایی مثل LSD، فن سیکلیدین، مسکالین و ماری جوانا.
LSD و ماری جوانا از موقعیت خاصی برخوردارند.
LSD که به اسید شهرت دارد. ماده ای است بی رنگ، بی بو و بی مزه، که معمولاً به شکل قرص یا کپسول و یا همراه آب نبات، قند و یا بیسکوئیت برای اغفال دختران جوان و نوجوان و عمدتاً فراری استفاده می شود و پس از مصرف شخص با حالت گیجی، آشفتگی و مجموعه ای از حالات که آن را سفر Trip می نامند، روبه رو می گردند.
استفاده از سایر توهم زاها و مشتقات آنها از جمله مشتقات ایندول و کاته کول و آمین ها مدتی در بین جوانان و به ویژه دانشجویان عمومیت عجیبی یافت.
ماری جوانا، توتون و شاهدانه به شکل وحشی در آمریکا در زمان های استعمار و قبل از آن رشد می کرده است. این مواد چهل سال قبل بسیار خطرناک شمرده می شوند اما به تدریج صورت خوش خیمی به خود گرفتند.
از دیگ داروها برمورها بود که در اواسط قرن 19 به عنوان خواب آور رواج یافت. روز به روز مقدار مصرف و تقاضای آن بالا گرفت و از آن به صورت سوءاستفاده شد.
کوکائین: اولین بار توسط بومیان آفریقا کشف شد و به صورت جویدن مورد مصرف قرار گرفت. این ماده د حال حاضر یکی از پرمصرف ترین مواد در قاره آمریکا و اروپا است ودر جامعه ما بسیار محدود و ویژه افراد پر درآمد می باشد.
مصرف الکل به وسیله انسان به دوره های اول عصر حجر (پالئولیتیک Paleolithic) می رسد.
عمل تقطیر حدود 800 سال پس از میلاد در عربستان کشف شد.
کلمه الکل از ریشه عربی (الکل Alkuhl) مشتق شده است.
اغلب الکل را به عنوان اهریمنی می شناسند که قادر است انسان را به اعمال شیطانی وادار نماید.
تولید و تجارت تریاک در ایران عامل اصلی گرایش مردم به مصرف مواد مخدر تا قبل از 1350 بود. پس از این تاریخ مصرف هروئین ناگهان توسعه پیدا کرد و بعد از سال 1354 هروئین فروان روای اعتیاد ایران بود.
از نکات قابل توجه قیمت خرید آن دو (تریاک، هروئین) در مقایسه با سایر کالاها است که همواره هر جوانی با پس انداز چند روزه پول خود، حتی اگر شاغل نباشد و درآمدی نداشته باشد می تواند به این مواد دسترسی پیدا کند.
استفاده نوجوانان و جوانان از موادی چون Paper به شکل یک برگ کاغذ با قدرت بالای توهم زایی و ADAM و Extacy با خاصیت شبیه آمفتامین به عنوان آخرین و تازه ترین نسل مواد روان گردان، در مرحله است که ایجاد تقاضا نموده و زمینه را برای مشتریان کلان وایجاد بازاری کلان تر فراهم می آورد.
این دارو به شکل قرص یا کپسول در اختیار متقاضیان قرار می گیرد و شیوه مناسب تری برای اغفال تازه واردها به عنوان دارویی برای کاهش سردرد و آرامش روانی می باشد.
این شرایط در بستری از گرایش به مصرف ترکیبی مواد مخدر، الکل، مواد توهم از، کیف آور و روان گردان شکل تازه تری می یابد و در آزمایش مربوط به داروهایی چون کوکائین، ماری جوآنا و LSD موفق عمل کرده است.
شکل ترکیبی تازه ترین داروهای وارده از غرب با الگوهای قدیمی اعتیاد باعث موقعیت مواد مخدر مرسوم چون هروئین و تریاک ودر عین حال گسترش مصرف مواد جدید است. این شرایط گسترده اعتیاد در دهه های آینده جامعه ما را رقم خواهد زد.
معمولاً سیگار به عنوان اولین قدم برای ورود احتمالی به جمع معتادان شمرده می شود. والدین پس از اطمینان از مصرف سیگار توسط نوجوان خود همواره نگران این هستند که مبادا جگر گوشه های آنان به سوی مواد مخدر روی آورند. این نگرانی پس از اطمینان از مصرف تریاک به نگرانی در باب مصرف احتمالی هروئین و مورفین تبدیل می شود.
بخش وسیعی از جوانان و نوجوانان از جامعه پس از برچسب زدن به آنها به عنوان افراد معتاد و یا گروه هایی که نهایتاً معتاد می شوند به اعتیاد روی می آورند.
گرایش به مصرف سیگار در بسیاری از جواان و نوجوانان مشاهده می شود واکنون در جامعه ما استعمال حشیش و سایر مواد محرک و توهم از به جهت اختلالی که در سطح هشیاری و قوای شناختی و قدرت قضاوت در فرد ایجاد می کند. باعث می شود فرد در شرایطی که امکان مصرف تریاک و هروئین فراهم است توان تصمیم گیری عاقلانه نداشته باشد.
مطالعه مراحل اعتیاد37
جامعه شناسان مراحلی را که در طی آن مصرف کنندگان به کوکائین، هروئین و الکل معتاد می شوند، مطالعه و نام گذاری کرده اند.
الکل (مراحل اعتیاد به الکل)
فرد الکلی معمولاً در فرآیند معتاد شدن به الکل از چند مرحله می گذرد:
نوشیدن در میان جمع: Social drinking
در این الگوی اولیه، الکل جهت تقویت موقعیت های اجتماعی دلپذیر به کار می رود و برای آرامش و سرگرمی است. به نظر برخی افراد، نوشیدن الکل یک بعد عرضی هم دارد، یک لیوان شراب در کنار وعده غذایی یا به عنوان بخشی از یک مراسم مذهبی.
برخی دیگر شراب را بعد از کار همراه همکارانشان می نوشند (نوشیدن با رفقا) در اینجا فرد میزان کمی شراب می خورد تا اندازه ای که کنترل خود را از دست ندهد و یاوه گویی نکند. مصرف کنندگان معمولی، الکل را عامل تقویت احساسات می دانند. آنها به هیچ ماده ای برای لذت بیشتر نیاز ندارند. مصرف کنندگان معمولی درباره وقت، مکان و شیوه نوشیدن به هدف های اجتماعی توجه دارند.
نوشیدن زیاد:
مصرف کنندگان افراطی الکل، آن را برای فرار مصرف می کنند. برای فرد این مرحله بحرانی، مستلزم یک مساله حاد است. او به طور مداوم سطوح بالایی از فشار را تجربه می کند و با نوشیدن الکل در پی فرار از این وضعیت می باشد. الکلی که خودش فشارهای بیشتری را تولید می کند و برای رفع آنها الکل بیشتری نیاز است. برخی دیگر هنگامی به نوشیدن شدید پناه می برند که مشکلات فشارزای خاصی سراغ آنها می آید و در غیاب آن مشکلات نوشیدن را کاهش می دهند.
با آمدن تشنگی به سراغ آنها هر دو نوع مصرف کننده، عرف های اجتماعی از قبیل آداب احترام به خانواده، دوستان و همکاران را در اثر جنبه های منفی مصرف الکل به هم می زنند.
آنها از کار خودشان دفاع می کنند و تاثیر الکل در زندگی خود را انکار می نمایند.
وابستگی به الکل:
فرد اکنون به الکل معتاد شده است و از پیامدهای آن رنج می برد (ناتوانی در انجام امور اجتماعی) فکری یا جسمی او قادر به کنترل رفتار خود نیست و به خاطر مصرف الکل، اذیت و نگران می گردد. در واقع فرد برای نرمال بودن به الکل نیاز دارد.
هروئین و کوکائین
اعتیاد به هروئین و کوکائین مدت ها مورد مطالعه بوده است و دو دسته نتایج را در پی داشته است.
1ـ مصرف اولیه، ماهیتاً تجربی است و در دوران نوجوانی آغاز می شود.
2ـ به ندرت افراد بعد از 25 سالگی شروع به مصرف می کنند (مگر اینکه اصلاً مواد در دسترس آنها نبوده باشد).
الگوی کار در اینجا یک روند معمولی دارد یعنی از تنباکو و الکل به ماری جوآنا و سپس به سوی سایر مواد غیرقانونی مثل هروئین و کوکائین (البته اکثر مصرف کنندگان تازه کار، خیلی هم زیاده روی) هر چه شروع مصرف مواد زودتر باشد احتمال وابستگی به آنها بیشتر است.
افرادی که مصرف الکل و تنباکو را شروع نمی کنند به مصرف ماری جوآنا هم نمی رسند. به همین صورت کسانی که ماری جوآنا مصرف نمی کنند به مصرف مواد شدید هم نمی رسند.
مراحل اعتیاد هروئین
زندگی فرد معتاد به هروئین می تواند به عنوان یک زندگی چند مرحله ای در نظر گرفته شود:
تجربه کردن: معمولاً نوجوان با تجربه کردن مواد متنوعی مانند الکل، سیگار، ماری جوآنا و احتمالاً باربیتو و آمفتامین ها و مواد مخدر استنشاقی یا استفاده زیرپوستی از هروئین شروع می کنند.
آغاز کردن: مصرف کنندگان مواد مخدر، استفاده از هروئین را با تزریق شروع می کنند. اگر چه استفاه اولیه اغلب همراه با اثرات ناخوشایند از قبیل استفراغ است. اما فرد یاد می گیرد. از تزریقات بعد، لذت ببرد و مصرف هروئین به محور وجود او بدل می شود.
وابستگی مناسب تر به نظر می رسد: مصرف کننده حالا یک معتاد است و عمومیت اجتماعی را که با خرده فرهنگ مواد مخدر مرتبط است به خود می گیرد و این خرده فرهنگ زندگی او را به سمت حفظ اعتیاد به هروئین سوق می دهد.
عدم تزریق: زندگی معتاد اکنون با جرم، دستگیری و زندانی شدن توصیف می شود. او درگیر مشارکت در برنامه های مربوط به مواد مخدر بر ضد فرامین دادگاه (برای اجتناب از زندانی شدن) یا در صدد کاهش عادت شدید تا سطح کنترل پذیری است یا با بیماری های فیزیکی مواجه است.
بلوغ: در بعضی موارد معتاد وقتی به سن 40 سالگی نزدیک می شود بیشتر از سن 20 سالگی به مصرف متناوب مواد روی می آورد در نتیجه معالجات یا مصرف مواد مخدر را به طور کلی ترک می کند یا صرفاً برای تسکین دردهایی که دوباره به سراغ او می آید مصرف می کد و یا می میرد. تعداد معتادان پیر (بالای 40 سال) در میان جمعیت مصرف کنندگان هروئین پایین است.
این پدیده (سالخوردگی) درباره دیگر رفتارهای انحرافی یعنی جرائم در کل صادق است.
"مارشاوز نباو" می نویسد: سبک زندگی معتاد حول دو پدیده می چرخد، یکی استفاده از مواد مخدر به منظور کاهش علائم بیماری انزواطلبی و دوم استفاده بی رویه از آن، معتدانی که درآمدهای قانونی داشته باشند. مصرف هروئین برای آنها بسیار گران تمام می شود. با وجود این، فرد معتاد هر روز سه، چهار یا پنج بار به هروئین نیاز دارد و در کنار آن مقداری از درآمد خود را بایستی به سایر نیازهایش مانند خوراک، پوشاک و مسکن اختصاص بدهد. اگر معتاد فروشنده هم باشد یا آنطور که باید و شاید سامان یافته باشد. می تواند روز خوبی را شروع کند. با این حال کمتر معتادی می تواند آینده نزدیک خود را طرح ریزی کند.
بنابراین آنها به ندرت مقداری هروئین را برای روز بعد خود نگهداری می کنند. بنابراین اگر مواد در دسترس نباشد معتاد باید روز را تحت فشار برای پول و گیر آوردن یک مثقال (Fix) شروع کند.
بعد از ارتباط با گروه واسطه و خرید هروئین، می بایست به عنوان بخشی از یک فرآیند عرفی جذب شود. معتاد باید مکان مناسبی بیابد تا در آن مواد را مصرف کند که این مکان اغلب محفل دوستان او است.
او مواد را داخل سرنگ می ریزد. معتاد معمولاً با تزریق مواد در خون، اجازه می دهد که خون وارد سرنگ شده و با هروئین مخلوط گردد و بعد آن را با فشار وارد رگ می کند.
بسیاری از مصرف کنندگان بوت کردن (Booting)، عملی که برخی پژوهشگران آن را نظیر فعالیت جنسی می دانند را لذت بخش تر و هیجان انگیزتر از انزال جنسی توصیف می کنند.
هر بار پس از تزریق، احساس لذت برای مدت کوتاهی افزایش می یابد و پس از آن به شتاب فروکش می کند ومعتاد شروع به تجربه بالاتری می کند.
احساس خوشی او حدود 4 ساعت طول می کشد، سپس این چرخه باید تکرار شود اسم این چرخه "اعتیاد" است.
مراحل اعتیاد به کوکائین
مراحل چندگانه ای برای تبدیل شدن به مصرف کننده کوکائین وجود دارد.
مصرف آزمایشی: افراد مصرف کوکائین را بدون کنجکاوی در یک موقعیت اجتماعی شروع می کنند که دوستان مزه چشیدن آن را تعارف می کنند.
اکثر دوستان فرد آن را مصرف نمی کنند و فرد کوکائین را فقط زمانی مصرف می کند که برای تقویت احساسات او تعارف می شود، روابط آنها طبیعی است و در ظاهر مشکلات مالی و بدنی ندارند. حتی این مصرف می تواند باعث بهبود فعالیت های اجتماعی و شغلی آنها شود (برون گرایی).
مصرف غیرارادی: فرد شروع به خرید کوکائین می کند و دوستان مصرف کننده زیادی پیدا می کند. به دنبال آن به تنهایی نیز مصرف می کند و برای تقویت وضعیت و فعالیت های خودش و غلبه بر افسردگی که مرتبط با تکان های ناشی از تداوم کوکائین است مصرف آن را افزایش می دهد. به دنبال آن تخریب های اجتماعی و همچنین مشکلات مربوط به سلامتی در نتیجه سوءتغذیه و کم خوابی شروع می شود. فعالیت های شغلی فرد مخدوش شده و فرد مصرف کننده از ارتباط با دوستان غیرمعتاد دوری می کند.
او با مشکلات مالی شدیدی روبه رو می شود که نتیجه آن تقویت و رشد اعتیاد به کوکائین است.
مصرف زیاد و بی رویه
فرد مصرف کننده به شدت معتاد است و روابط فرد را صرفاً به حلقه دوستان معتاد محدود می کند. ممکن است او به فروش کوکائین یا فعالیت های غیرقانونی و سودآوری برای حمایت از وابستگی اش به کوکائین دست بزند (خاص اگر او یک زن باشد).
به دنبال آن فروپاشی زندگی او شروع می شود. از قبیل خشونت خانوادگی و طلاق، آسیب های روانی جذبی مانند پارانوئیه، مالیخولیا، عصبانیت مداوم شروع می شود. فرد دچار کم خوابی می شود و روند تغذیه او بهم می خورد، قیافه ظاهری و نحوه پوشش و آراستگی او بهم می خورد. اضطرار و فشار یعنی عدم کنترل و ناتوانی در ترک کردن آن، اغلب به دلیل فشار خانواده، دوستان، همکاران و یا قوانین موجود بیشتر و بیشتر می شود.
مواد مخدر در زنان باعث بی بند و باری و افزایش رفتارهای جنسی بی قید و بند و همچنین گسترش ایدز می شود معمولاً این زنان در مقابل مواد مخدر تن به این رفتار می دهند.
طبقه بندی معتادین38
1ـ آزمایش کنندگان مواد: به دلیل انگیزه قوی، حس کنجکاوی تمایل به تجارب جدید دارند. این افراد ممکن است به معتادان حرفه ای تبدیل شود.
2ـ مصرف کنندگان اجتماعی، تفریحی: به تجربه می آموزند که چه موادی باب طبع آنها است و در چه مواقعی مصرف مواد بیشتر لذت بخش و کم خطرتر است.
3ـ مصرف کنندگان مشروط: فقط در شرایط خاص مثل رانندگی طولانی مصرف می شود و به زودی به گروه معتادین شدید می پیوندند.
4ـ مصرف کنندگان شدید: مصرف مواد را روش زندگی می دانند و می کوشند با مصرف مواد از واقعیت جدا شده و با آن رابطه ای نداشته باشند.
5ـ مصرف کنندگان به ناچار: غرق مصرف اند و قادر به ترک آن نبوده و در صورت مصرف نکردن با مشکلات جسمی و روحی و فشار و درد فراوان روبه رو خواهند شد، اینان همواره به فکر یافتن و مصرف هستند.
زنان معتاد معمولاً یا در دو گروه اخیر قرار می گیرند و یا به زودی وارد این گروه ها می شوند.
عوامل هم بسته با اعتیاد39
الف) راه های تامین هزینه مواد مورد نیاز فرد معتاد به ترتیب اولویت (ویژه زنان).
1) خود فروش، 2) قاچاق، 3) درآمد از طریق شغل خود و یا اعضای خانواده، 4) پس انداز و فروش لوازم منزل، 5) سرقت.
ب) نظر معتادین در مورد علت مصرف مواد مخدر به ترتیب اولیت (ویژه زنان)40:
1ـ توصیه به عنوان دارو برای رفع خستگی و درمان جسمانی.
2ـ همراهی یا لجبازی با شوهر معتاد.
3ـ حضور والدین معتاد.
4ـ ناراحتی های روحی و روانی.
5ـ اصرار دوستان و اقوام.
ج) نتایج پژوهش ها در باب علل گرایش زنان به مصرف مواد مخدر41:
1ـ از هم گسیختگی خانواده در دوران کودکی بیشتر به دلیل طلاق یا فوت یکی از والدین.
2ـ وجود شوهر معتاد یا قاچاق مواد.
3ـ دردهای جسمانی و بیماری های صعب العلاج.
4ـ روسپی گری و روابط نامشروع جنسی.
5ـ فقر و نیازهای مالی.
6ـ وجود والدین معتاد.
7ـ ارتباط با همسایگان و نزدیکان معتاد و بزهکار.
د) سوابق شخصی، خانوادگی و اجتماعی زنان معتاد:
1ـ گریز و فرار از مدرسه.
2ـ اخراج از مدرسه.
3ـ بزهکاری در سنین کودکی.
4ـ فرار از خانه.
5ـ دروغگویی.
6ـ تجارب زود هنگام جنسی.
7ـ تجربه زود هنگام مصرف سیگار، مشروبات الکلی و مواد مخدر.
8ـ سرقت.
9ـ رفتارهای خشونت آمیز.
10ـ موفقیت های تحصیلی کمتر از توان هوشی و شناختی.
11ـ نقص مداوم مقررات خانه و مدرسه.
12ـ دستگیری توسط مراجع قضایی و قانونی.
13ـ خشونت بدنی و کتک کاری.
14ـ عدم پرداخت قروض و سایر مسئولیت های مالی.
15ـ مهاجرت و مسافرت های طولانی بدون برنامه و تدارک شغلی و… .
16ـ طلاق، جدایی و یا مجرد ماندن.
ه) عوارض اعتیاد در زمینه های مخلتف شخصی، خانوادگی و اجتماعی زنان معتاد:
1ـ همسرداری.
2ـ خانه داری.
3ـ فرزندپروری.
4ـ ازدواج.
5ـ طلاق.
6ـ احساس امنیت.
7ـ بهداشت شخصی.
8ـ احساس ارزشمندی.
9ـ وضعیت اقتصادی.
10ـ خویشتن پنداری.
11ـ تحصیلات.
12ـ مسئولیت های دیگر خانوادگی.
13ـ مسئولیت های اجتماعی.
14ـ آرزوها و خواسته ها.
15ـ روابط با دوستان.
16ـ روابط جنسی.
17ـ علایق زندگی.
18ـ رفت و آمد و معاشرت با اقوام.
فحشا42
فحشا برای اولین بار در کلده به منظور میهمان اندازی رواج یافته است.
شکل تازه ای از چنین شرایط تا گذشته نه چندان دور، در مردمان قطبی هم مرسوم بوده است. این سنت با انگیزه های انتفاعی برای خانواده یا عشیره قابل بررسی سبب شناختی است. خدمات اجتماعی ملاحان و مسافران از عوامل شیوع فحشا و به منظور میهمان نوازی بوده است.
به دنبال فحشای میهمان نوازی و فحشای مذهبی که در هند بیشتر از بابل مرسوم بود و بیشتر به وسیله کشیش ها و به نفع آنان صورت می گرفت. فحشای قانونی نیز مقرر شد. پادشاهان مستبد آسیایی با مقاصد شخصی و پیشرفت کار در موسسات دولتی از فحشا استفاده می کردند. مطالعات تاریخی نشان داده است که فحشا در آن زمان به شکل خاص با اجازه زنان جوان رایج بوده است.
بنابراین می توان گفت زن از ابتدا خودفروشی نکرده است بلکه او را فروخته اند و تاریخ فحشا با تاریخ دلالی آن آمیخته است.
حضور دلالی در مسیر فحشا به معنی نقش موثر عامل فقر در گسترش فحشا و زیاده طلبی، واسطه گران و دلالان می باشد. این وضعیت با اندکی تفاوت در شرایط کنونی نیز قابل بررسی است.
شکل ادواری وضع قوانین تشدید مجازات و توجه ناگهانی به چنین جرائمی پس از دوره ای از نهفتگی، در پژوهش ها و اقدامات مقابله ای نجومی قابل مشاهده است.
این شکل از تعارض در هر جامعه به شکل خاص خود مشاهده می شود. در برخی جوامع قانون تحریم فحشا، مجازات سختی را برای آن در نظر می گیرد. در مقابل در جوامعی دیگر قوانین انتظامی سعی می کنند با لحاظ موادی در قانون، اصول و مقررات ویژه ای را برای فحشا در نظر بگیرند و آن را نظام دار نمایند.
در برخی جوامع همچون جامعه ما قانون تحریم قطعی است و این تعارض جنبه ای کمی داشته و بیشتر به شکل تقویت و تشدید و یا تضعیف در اجرای قوانین مشاهده می شود. بررسی گوشه ای دیگر از تاریخ فحشا نشان می دهد که رواج فحشا در زنان برده با خشونت و بی رحمی فوق العاده کلام نسبت به کارفرمایان و صاحبان بردگان و رواج آن در زنان آزاد (اشراف و طبقات بالای اجتماعی) با گسترش فسق و فجور و زوال تدریجی حکومت همراه بوده است. اقدامات افرادی چون "کنستانتین" که در راه تهذیب اخلاق عمومی کوشید و "تئودورا" که قوانین شدیدی را برای مبارزه با فحشا وضع نمود، قابل توجه و تحسین است. اما این مبارزه با وجود قوانین بردگی بسیار مشکل می نمود، زیرا اربابان مالک بردگان بودند و بر آنان حق حیات داشتند و با خرید و فروش آنان می توانستند به هر شکل که اراده کنند از آنان استفاده نمایند.
سیر تحولی فحشا نشان دهنده فراز و نشیب های فراوان است، یکی از موضوعاتی که در وضع قوانین جدید به منظور کاهش فحشا مورد توجه قرار گرفت، برخورد ترحم آمیز با فواحش بود تا امکان بازگشت این افراد به اجتماع فراهم گردد.
چنین اقدامی به معنی توجه به عوامل اصلی فحشا و مبارزه ای ریشه ای با آن است. این توجه در قرون وسطی با فراگیر شدن احکام مسیحیت که مبتنی بر وضع هر نوع رابطه جنسی خارج از ازدواج بود، شکل جدیدی به خود گرفت.
مبارزه افراطی با فحشا در آداب و رسوم اروپای قرون وسطی به خوبی مشاهده می شود. گفته می شود سفره میز ناهارخوری آنقدر بزرگ انتخاب می شد که به زمین می رسید زیرا پایه میز ناهارخوری را Leg می نامیدند و همین نام برای پای افراد از جمله زنان مهم به کار برده می شود. این تعمیم معنای Leg و اشتراک لفظی آن باعث می شد تا پایه میز هم همواره پوشیده بماند.
اگر چه این اقدامات مقابله ای تاثیر فراوانی در کاهش فحشا داشت اما شخصیت تعریف شده برای بردگان در کنار فقر ودست مزدهای اندک آنان در مقایسه با مردان از عوامل حفظ نوع تضعیف شده ای از فحشا بود.
از آن زمان تا به امروز تاریخ فحشا از تلاش های پی در پی و متناوب منع قطعی فحشا تا برقراری آن طبق مقررات حکومتی در نوسان است. آنچه مسلم است این است که به دلیل حضور موثر عوامل اصلی فحشا یعنی فقر و طمع در برخی افراد و خانواده ها، هیچ یک از کوشش های مقابله ای به نتیجه قطعی و مطلوب نرسیده است.
راه های آلودگی زنان به جرائم جنسی43:
1ـ معاشرت با زنان منحرف (آگاهانه یا ناخودآگاه).
2ـ وارد شدن دختران به انحراف از سوی والدین (به ویژه مادر منحرف).
3ـ آشنایی با برخی رانندگان سواری.
4ـ انتخاب مشاغل خاص.
5ـ آلودگی از طریق همسر.
6ـ شب نشینی ها و مجالس خانوادگی.
7ـ پیک نیک ها و گردش های جمعی.
8ـ عضویت در گروه های الگو گرفته از غرب و الزام به رعایت اصول آنها.
9ـ مسافرت در ییلاق ها و کنار دریاها
علل گرایش به انحراف های جنسی و روسپی گری44:
1ـ وابستگی شدید به مادر و فقدان روابط محبت آمیز با پدر.
2ـ برگشت های عاطفی به خودشیفتگی های کودکانه.
3ـ فقر و بیکاری.
4ـ کم هوشی، ضعف مبانی شناختی و عقلی و کمی سطح فکر و دانش عمومی و مهارت.
5ـ سرکشی، عصیان و انتقام جویی از پدر و مادر و شوهر و کینه توزی نسبت به اجتماع و نظام های تربیتی و اخلاقی.
6ـ جاه طلبی و داشتن رویاهای شهرت، ثروت، قدرت، عشق و تجمل.
7ـ خشونت والدین، زندگی در خانواده های از هم پاشیده و عدم توانایی در پرداختن به یک زندگی عادی.
8ـ قرار گرفتن در معرض تجاوز جنسی در کودکی.
9ـ سرکوبی شدید میل جنسی و محرومیت ها و محدودیت های قانونی برای ارضای آن و ازدواج در سنین بالا و یا تجرد.
10ـ بلوغ زودرس و تجارب تحریک آمیز.
11ـ نداشتن شوهر و محیط خانوادگی مناسب.
12ـ اختلاف سنی زوجین.
13ـ وجود محله های فساد و افراد فاسد.
14ـ نداشتن پدر و مادر شایسته برای تربیت.
15ـ ظاهر شدن تدریجی مشکلات مالی پس از ازدواج.
16ـ عدم علاقه زوجین به یکدیگر و ازدواج تحمیلی.
17ـ عدم توافق اخلاقی و ناسازگاری های جنسی.
18ـ دخالت دیگران در زندگی زوجین.
19ـ سوءظن، عدم تمکین، عدم پای بندی به مذهبف اعتیاد، زیاده طلبی، کمی سن ازدواج و بی سوادی، تفاوت فرهنگی و… .
عوامل مرتبط با شیوع فحشا
1ـ عوامل شخصی: شامل تنهایی و بی پناهی، میل به تجارب جنسی جدید و متنوع، تمایل به لذت یا تخلف از انضباط جنسی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر و استفاده از داروها و مواد روان گردان، هوش و سطح پایین شناختی، روان پریشی، اختلال شخصیت ضداجتماعی، اختلال شخصیت فردی، برگشت ها و تثبیت های عاطفی، علاقه به لباس و رقص، انتقام جویی، جاه طلبی و داشتن رویاهای شهرت، ثروت، قدرت، عشق و تجمل.
2ـ عوامل غیرشخصیتی: قصور والدین در فراهم آوردن محیط مناسب خانوادگی، غفلت والدین، روابط عاطفی آشفته در خانواده، فقدان محبت، طرد از خانواده، اعتیاد والدین، انحراف جنسی والدین به ویژه مادر، اشتغال در سنین پایین در محیط های غیراخلاقی، بارداری نامشروع، فقر، بالا بودن درآمد حاصل از فحشا.
3ـ بردگی سفید: white slaue، به معنی استخدام فاحشه ها و درآمد از طریق آن، بالا رفتن سن ازدواج، بیکاری، ازدواج های اجباری، اختلاف سن با همسر، طلاق، در دسترس بودن تصاویر، عکس ها و نوشته های مبتذل، تعدد زوجات، قرار گرفتن در معرض تجاوز جنسی، خشونت والدین، وجود اماکن فساد، مهاجرت نداشتن همسر و محیط خانوادگی مناسب، سرپرست شایسته.
قتل45
الف) انواع قتل در زنان برحسب اولویت و شیوع:
1) شوهرکشی، 2) قتل معشوق، 3) فرزندکشی، 4) قتل پدر، خواهر، پدر، 5) قتل بستگان همسر، 6) قتل همسایه، دوست.
ب) انواع قتل در زنان برحسب انگیزه به ترتیب اولیت:
1ـ قتل عمد با علت جنسی و ارضای شهوات نفسانی، این نوع قتل معمولاً با همکاری مرد اجنبی صورت می گیرد و 70% قتل در زنان را شامل می شود.
2ـ قتل عمد با انگیزه پوشاندن جرم و پنهان نمودن خطا، این قتل به منظور از بین بردن شاهد که بیشتر شاهر روابط نامشروع جنسی بوده است، صورت می گیرد.
3ـ قتل عمد با انگیزه رهایی، معمولاً با هدف رهایی از آزار و اذیت بیش از حد همسر، پدر و یا معشوق است.
4ـ قتل عمد با هدف انتقام و نفرت بیش از حد مانند قتل شوهر معتاد، زناکار و یا لواط کار، والدینی که زنای با محارم می کنند از جمله پدر و… .
5ـ قتل عمد با زمینه ضعف عقاید مذهبی و رسوم اجتماعی مثل زندگی دو نفر که با هم محرم نیستند ولی در کنار هم زندگی می کنند.
6ـ قتل عمد با انگیزه های مالی و سرقت، در این نوع قتل ها، مقتولین معمولاً همسایه، همکار و یا آشنا هستند که شاهد سرقت و یا صاحب مال می باشند.
7ـ قتل عمد بر اثر ابتلا به اختلالات روانی.
8ـ قتل عمد به علت اختلافات عقیدتی و فکری که معمولاً با مشاجره آغاز می شود.
9ـ قتل عمد به علل اختلافات قومی و قبیله ای.
10ـ قتل عمد با دلایل و انگیزه های سیاسی.
بخش زیادی از این قتل ها در زنانی دیده می شود که برای اولین بار مرتکب جرم می شوند و به دلیل ناشی بودن احتمال دستگیری نمی دهند و یا ناشیانه سرقت می کنند و نگران حضور شاهد نبوده و در حین ارتکاب جرم مسائل امنیتی را در نظر نمی گیرند تفاوت اصلی در انگیزه قتل است که در مردان بیشتر با دلایل مالی، ملکی و قومی، و در زنان با مقاصد جنسی و سوءرفتار اخلاقی صورت می گیرد.
از دیگر ویژگی های قتل توسط زنان محدوده سنی قاتلین است. در محدوده سنی 25ـ20 سالگی و 45ـ50 سالگی حداکثر احتمال وقوع قتل مشاهده می شود. بیشتر مقتولان متاهل هستند، زنان شهری بیشتر از زنان روستایی مرتکب قتل می شوند و عقاید مذهبی در قتل های قومی بیشتر از سایر قتل ها است.
میزان قتل عمد زنان در بهار و تابستان دو برابر قتل عمد در پاییز و زمستان است و اکثر قتل های ناموسی، جنسی و پنهان کردن جرم در شب ها رخ می دهد.
در حالی که قتل های مالی در صبح ها و قتل های قومی در بعدالظهرها رخ می دهد. اکثر قاتلین در یک لحظه به اوج تحریک می رسند و مرتکب قتل می شوند و افرادی محتاط، مبتکر و مشخص نیستند.
افراد برنامه ریز از دیگران برای قتل استفاده می کنند و مقتولین در جرائم قتل عمد، زنان، اغلب نسبت نزدیکی با قاتلین خود دارند.
میزان قتل در محله های شلوغ، کثیف و پرجمعیت بیشتر است و زنان بیشتر از مردان همراه با شریک اقدام به قتل می کنند. که محصول روابط جنسی با شخص ثالث است.
آنان که شریک جرم دارند کمتر عصبانی و بیشتر خونسرد و یا ترسیده اند، در حالی که آنان که شریک جرم ندارند بیشتر در زمان قتل عصبانی بوده و حالت تهاجمی دارند. تقریباً تمام زنان از وسایلی مانند چاقو، پتک، چکش، طناب، سم و در زمان قتل استفاده می کنند.
بیشترین اقرارها در قتل های جنسی و کمترین اقرارها در قتل های قومی است. سن ازدواج زنان قاتل معمولاً پایین تر از دیگران است و اختلاف سنی آنان با همسران معمولاً بیشتر از دیگران می باشد.
سرقت46
اقسام سرقت در زنان:
1ـ جیب بری: اینگونه زنان معمولاً لباس های فاخر می پوشند، خود را آرایش می کنند و در محل های خرید و مغازه ها، سوپرمارکت ها، پاساژها و بازارها با مهارت کیف زن های دیگر را باز می کنند و محتویات آن را می ربایند.
از جمله محل های دیگر مناسب برای سرقت زنان، داخل آسانسورها و وسایل نقلیه عمومی می باشد.
2ـ سرقت از منازل: زنان معمولاً در سرقت ازمنازل نقش شریک جرم را داشته و همکار سارق اصلی هستند. بیشتر سرقت های مستقل از سوی زنان مستخدم منازل صورت می گیرد که اشیای سبک و قیمتی و جواهر و پول را می دزدند.
3ـ سرقت از مغازه ها: از جمله سرقت های شایع در زنان سارق، سرقت از مغازه ها می باشند. این نوع سرقت در شهرهای پرجمعیت هم توسط حرفه ای ها و هم توسط سارقین عادی صورت می گیرد.
این سارقان معمولاً فروشنده ها را فریب می دهند سپس سرقت می کنند که عموماً به دو شکل زیر دیده می شود:
الف) زدن دخل (صندوق پول) که با اغفال فروشنده و دور کردن او از صندوق انجام می گیرد. این زنان به صورت گروه های سه نفری یا بیشتر عمل می کنند.
اینان با هم وارد مغازه می شوند، یکی یا دو نفر مغازه دار را مشغول می نمایند و دیگری سرقت را انجام می دهند.
ب) شکل دیگر سرقت به صورت انفرادی است که بیشتر اشیاء و لباس ها را پوشیده و به نحوی از مغازه خارج می شوند.
4ـ سرقت اتومبیل: در این نوع سرقت زنان و دختران معمولاً معاون بوده و با روش های مختلف مثل سوار شدن در اتومبیل ها سعی در اغفال راننده داند.
5ـ سرقت مسلحانه: در این نوع سرقت ها نیز زنان معاومن بوده و به سارق اصلی کمک می کنند.
6ـ از اقسام دیگر سرقت: حمله به بانک ها و مغازه ها، حمله به عابرین در خیابان ها، حمله به روستاییان و غارت اموال آنها می باشد که حضور زنان در این نوع سرقت ها بسیار کم است.
دسته بندی زنان سارق47:
1ـ سارقین حرفه ای که جز سرقت به کار دیگری اشتغال ندارند مثل غربتی ها.
2ـ سارقین اعتیادی که ضمن اشتغال به کار در فرصت مناسب مرتکب سرقت می شوند و گاهی شغل انتخاب آنان در واقع سرپوشی برای رسیدن به هدف نهایی آنها است.
3ـ سارقین اتفاقی که بیشتر تحت شرایط خاص فشار اقتصادی و نیاز مالی و نیز شرایط نامساعد روانی ممکن است سرقت کنند.
راهکارهای پیشگیری، اصلاح و درمان
قدر مسلم این است که یک برنامه منفرد برای تمامی مجرمین قابل توصیه نیست. بلکه برنامه ها باید با هدف درمان، اصلاح و پیشگیری برحسب موضوع، تفکیک و طبقه بندی شوند. برنامه های مربوطه به مجرمین بالفعل بیشتر به تفکیک زندانیان برحسب گروه های سنی، سوابق کیفری، انواع جرائم، ملاقات های خصوصی و حضوری برای مجرمین و فعالیت های داخل زندان می پردازد.
این برنامه ها می تواند با ایجاد مراکز حرفه آموزی و اشتغال، رسیدگی به امور بهداشت جسمی و روانی، برگزاری مراسم دینی و مذهبی شروع و تا تبدیل محیط زندان به محیطی کاملاً آموزشی ادامه یابد. اقدامات پیشگیرانه جهت اصلاح مجرمین بالقوه صورت می گیرد و مستلزم شناخت و توجه بیشتر به پیش بینی جرائمی است که در آینده اتفاق خواهد افتاد و به اتخاذ تدابیری جهت حذف و کنترل عوامل آن توجه دارد.
هزاران سال تجربه از زندگی روزمره، مدرسه، جمعیت ها و… به ما می آموزد. که برای کاهش ضرر و مخاطرات و انفجار شهوات، ارجح آن است که از پهلو به آن نزدیک شد و به منبع آنها رسید تا این که در از روبه رو به آنها حمله ور شد. پس دفاع باید غیرمستقیم باشد.
ارضای جامعه پسندانه آن دسته از نیازهای جوانان و نوجوانان که به گرایش آنها به ارتکاب جرم منجر می شود. از نکات مهم قابل توجه در طراحی شیوه های پیشگیرانه و راهکارهای مقابله ای است.
جرائمی چون اعتیاد در دهه های آینده با تصویری از فردی مفلوک که اسیر موادی چون هروئین است تعریف نخواهد شد. بلکه ظاهر فریبنده آن فریبنده تر از سطح انتظار کنونی ما است. ارتکاب برخی جرائم به عنوان شرطی برای پذیرش در گروه های همسالان الزامی شده و یکی از مراحل اجتماعی شدن نوجوانان را تشکیل خواهد داد.
توالی تدریجی و ارتجالی گرایش به ارتکاب در مسیر رشد اجتماعی و عاطفی نوجوانان هشداری است برای متولیان تربیتی و فرهنگی برای ارضای نیازهای مشروع اینان به شکلی جامعه پسندانه در قالب غنی سازی اوقات فراغت و فعالیت های علمی، ورزشی و هنری در سطحی کلان.
طرد جوان مجرم، بخش وسیعی از جامعه را به واکنش وادار می کند و آنها را به سمت دوری از الگوهای رایج در جامعه و گرایش به گروه هایی که گرایش های عاطفی و شناختی جوانان را مورد تایید قرار می دهند، سوق می دهد.
همانگونه که در طول این بررسی تاکید شد مجرمین فقط یکی از موضوعات قابل مقابله و مطالعه هستند و اقدامات پیشگیرانه ضمن توجه به مجرمین باید متمرکز بر خود جرائم نیز باشد. مقابله با مجرم به معنی مقابله با جرم پس از وقوع آن است که نتیجه آن اصابت تیرهای مقابله ای به سایه جرم است نه خود جرم.
مجموعه اقدامات مقابله ای در قالب فعالیت های زیر قابل طبقه بندی است:
1ـ گسترش تعلیم و تربیت والدین و افزایش اطلاعات آنان به ویژه در باب مسائل آسیب شناختی و روان شناختی.
2ـ گسترش توان نیروی انتظامی در کشف رفتارهای بزهکارانه.
3ـ مشارکت بیشتر نوجوانان و جوانان به ویژه در فعالیت های ورزش ، فرهنگی، هنری و… از سیاست گذاری تا برنامه ریزی و اجرا.
4ـ همکاری بیشتر و نزدیکتر بین خانه و مدرسه و دادگاه ها و دیگر کانون های اجتماعی.
5ـ از بین بردن محله های جرم خیز و گسترش خدمات بهداشتی و تربیتی و ورزشی و فرهنگی در این محیط ها.
6ـ افزایش وسایل تفریحی و سرگرمی های سازنده متناسب با حس کنجکاوی و هیجان طلبی نوجوانان.
7ـ افزایش برنامه ها و فوق برنامه های مفید برای دختران و زنان.
8ـ گسترش برنامه های آموزشی رایگان و اجباری کردن آموزش برای دختران و زنان.
9ـ گسترش آموزش های هنری و حرفه ای ویژه دختران و زنان.
10ـ دقت و کنترل بیشتر بر برنامه های صدا و سیما و رسانه های گروهی.
11ـ صیانت افراد از تجاوز دیگران به شکل گسترده آن.
12ـ جانشین کردن نظام اصلاحی و تربیتی به جای سیستم اجرا مجازات (به ویژه مجازات حبس).
13ـ عدم توجه به ملاحظات و مصلحت اندیشی ها برای تخفیف مجازات به منظور پیشگیری از تکرار جرائم.
14ـ تغییر شرایط ازدواج: سن ازدواج (آداب و رسوم)، ازدواج های اجباری (پیشکش کردن دختران)، تعدد زوجات (طرز تفکر نسبت به آن با توجه به نیروی کار زنان قدیم و پایین بودن هزینه زندگی و توان رعایت عدالت).
هدایت احساس استقلال و آزادی زنان به سمت فعالیت های آموزشی و اشتغال مفید و آموزش جوانان در مورد مسائل ازدواج و… .
15ـ گسترش نقش واعظان مذهبی به منظور دانش افزایی افراد در باب آداب دینی و ترغیب جوانان به ازدواج و تخفیف توقعات و آموزش راه های سازگاری و کنار آمدن با مشکلات با اتکا به تعالیم الهی.
16ـ کاهش فشارهای اقتصادی و حمایت مالی.
17ـ کنترل و کاهش مهاجرت و فراهم نمودن زمینه های اشتغال در سایر نقاط کشور.
18ـ آموزش نحوه تصمیم گیری، عمل و تقویت اراده در شرایطی که فرد در تعارض و انتخاب قرار می گیرد.
راه حل های پیش بینی شده48:
1ـ تاکید اسلام به ارزش علم، تعلیم و تعلم.
2ـ تشویق به کار و فعالیت و نکوهش بیکاری، کاهلی و تنبلی و تاثیر آن در اجتناب از جرائمی چون ولگردی و تکدی گری.
3ـ هم اسلام به اجرای عدالت حاکمان.
4ـ تاکید بر تعاون اجتماعی، زکات، خمس، صدقه، کاهش فواصل طبقاتی از این طریق.
5ـ توصیه شدید اسلام به امر به معروف و نهی از منکر.
6ـ سفارش و تاکید بر رسیدگی به امور فقیران و یتیمان.
7ـ هم اسلام در جهت اجرای مجازات و حدود.
8ـ بحث (ازدواج موقت) و متعه و تاثیر آن در پیشگیری از جرائم.
9ـ تشویق به امر ازدواج جوانان و تقویت کانون گرم خانواده.
10ـ تعدد زوجات به منظور جلوگیری از جرائم جنسی.
11ـ توجه جدی به شناخت و احتراز از گناه، خاصه گناهان کبیره، رذایل اخلاقی.
1 نظریه پرخاشگری غریزی: فروید، وندالیسم، دکتر محسن تبریزی، ص 120.
2 نظریه یادگیری پرخاشگری: باندورا، وندالیسم، دکتر محسن تبریزی، ص 132.
3 Nouclihing seelang، الف) پویای گروهی، دکتر محمدرسول گلشن فومنی، 1381، ص 105.
4 Narm avcidonce، ب) پویایی گروهی، دکتر محمدرسول گلشن فومنی، ص 108.
5 Characterisricaspcets.
6 Selfdinected ness.
7 Corderative ness.
8 Selftransced ence.
9 (روابط مسایل خانوادگی و ویژگی های شخصیتی نوجوانان)، از کتاب نوجوانان و جوانان، انتشارات عروج، پروانه صاحب جمعی.
10 کتاب وندالیسم، دکتر علیرضا محسنی تبریزی، ص 61.
11 کتاب وندالیسم، با توجه و ارجاع به تحقیق آقای عزت ا… مولایی نیا از سایت www.iran doc.ac. ir درباره بزهکاری.
12 تئوری های انقلاب، اگین استانفورد کوهن، ترجمه علیرضا طیب، ص 96، (تئوری مارکس).
13 از نظریه انتقال فرهنگی و تعارض، وندالیسم، دکتر علیرضا محسنی تبریزی، ص 80.
14 کتاب وندالیسم، دکتر علیرضا محسنی تبریزی، ص 82.
15 کتاب وندالیسم، دکتر علیرضا محسنی تبریزی، ص 103.
16 کتاب وندالیسم، دکتر علیرضا محسنی تبریزی، ص 100.
17 از تحقیق آقای عزت ا… مولایی نیا، درباره بزهکاری زنان، ص 5، سایت www.iran. Ac.ir.
18 از تحقیق آقای عزت ا… مولایی نیا، درباره بزهکاری زنان، ص 6، سایت www.iran doco.ac.ir.
19 رجوع به سایت www.iran doc.ac.ir، مقاله ای از عزت ا… مولایی نیا.
20 یافته ها و آماری از سایت www.wamen rc.com.
21 مقاله بزهکاری زنان، روزنامه اعتماد، ص 5، 7/9/83، زن خیابانی.
22 تحقیقی پیرامون بزهکاری زنان، عبدالحسین، مجید، انصاری، پایان نامه لیسانس، دانشکده روان شناسی دانشکده علامه طباطبایی، 1370.
23 www.police.com.
24 مقاله بزهکاری زنان، روزنامه اعتماد، ص 5، 7/9/83، زن خیابانی.
25 جرم شناسی نظری، ریمون گسن، ترجمه دکتر مهدی کی نیا.
26 سایت www.police.com.
27 آمارها از سایت www.police.com.
28 تحقیق سبب شناسی جرائم زنان، عزت ا… مولایی نیا و همکاران وی، صص 9ـ8.
29 جامعه شناسی کجروی، علی سلیمی، محمد داوری،
30 روان شناسی رشد کودکان و نوجوانان، دکتر مهدپارسا، 1381، صص 79ـ76.
31 روان شناسی رشد کودکان و نوجوانان، دکتر مهدپارسا، 1381، ص 21.
32 مجموعه مقالاتی برای زنان، انتشارات شفق، قم، 1369، محمود حکیمی.
33 مقاله بزهکاری زنان، عزت ا… مولایی نیا، ص 11،سایت www.iran doc.ac.ir.
34 مبانی جامعه شناسی، دکتر منوچهر محسنی، 1379، ص 280 تا 316.
35 Organi sation who world health، جامعه شناسی مواد مخدر، هوارد ابادینسکی، ترجمه محمدعلی زکریایی، ناشر: دبیرخانه مبارزه با مواد مخدر، 1382.
36 Dependeng drug.
37 جامعه شناسی مواد مخدر، مترجم محمدعلی زکریایی، 1382، نوشته هوارد ابادینسکی، ص 12.
38 جامعه شناسی مواد مخدر، هوارد ابادینسکی، محمدعلی زکریایی، ص 18.
39 سایت www.//women rc.com، مقاله زن و اعتیاد، دکتر زهرا مهدی.
40 نوتوانی و توان بخشی گروه های خاص، ص 311، دکتر حمیدرضا کریمی.
41 نوتوانی و توان بخشی گروه های خاص، ص 311، دکتر حمیدرضا کریمی.
42 مقاله تجارت زنان، سایت www.woman.rc.com.
43 نوتوانی و توان بخشی گروه های خاص، ص 328، دکتر حمیدرضا کریمی، 1382.
44 نوتوانی و توان بخشی گروه های خاص، ص 228 و 329، دکتر حمیدرضا کریمی، 1382.
45 جامعه شناسی جنایت، ترجمه فریدون وحیدا، 1382، انتشارات آستان قدس رضوی.
46 جزوه جامعه شناسی انحرافات، سیدمرتضی هاشمی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران مرکز، 1385.
47 جزوه آسیب شناسی انحرافات اجتماعی، تهران، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، 1375.
48 تحقیق پیرامون درمان بزهکاری زنان، عزت ا… مولایی نیا، 1385، ص 20.
—————
————————————————————
—————
————————————————————