2-1- مقدمه
مهاجرت از جمله رویدادهای کهن جغرافیایی- جمعیتی است که در بستر مکان و در گذر زمان با اهداف و انگیزه های گوناگون اجتماعات انسانی مبدا یا مقصد را به لحاظ ساختاری و گاه کارکردی دستخوش تحولات بسیاری نموده است. مهاجرت در یک مکان، شاخصی از فشار جمعیت بر منابع موجود آن است در صورتی که مهاجر پذیری یک منطقه به قدرت منابع آنجا مربوط می گردد. در دهه های گذشته، تحولات اقتصادی، اجتماعی حاکم بر کشور از یک سو و آگاهی جمعیت از سوی دیگر سبب حرکات شدید مهاجرتی گردیده که این جابجایی در بعضی مناطق کشور با شدت بیشتری همراه بوده است. از جمله عوامل اصلی مهاجرت روستاییان به شهرها شاید مساله اشتغال باشد و بعد از اشتغال دومین عاملی که در مهاجرت نقش به سزایی دارد مساله تحصیل می باشد.
جامعه شناسان از مدتها پیش در جستجوی این بودند که چرا مهاجرت باعث جرم زایی است و چرا مهاجرین بیشتر از افراد بومی مرتکب بزه می شود ، مهاجرت می تواند در درون یک کشور صورت بگیرد یا به صورت مهاجرت از کشوری به کشور دیگر با این وجود هر دو مورد باعث افزایش جرم می شود
در این فصل مبانی نظری تحقیق گفته می شود و مطالعات پیشین در این زمینه بررسی شده و در آخر جمع بندی ارائه می گردد.
2-2- مهاجرت
مهاجرت واژه ای است که برای انواع حرکات جمعیتی بین قلمروها که منجر به تغییر دائم با نیمه دائم مکان سکونت شود. واژه مهاجرت در فرهنگ فارسی معین به معنی از موطن خود بجایی دیگر انتقال کردن، آمده است. مهاجرت، شکلی از حرکت جغرافیایی یا تحرک مکانی است که بین دو واحد جغرافیایی صورت می گیرد. این حرکت جغرافیایی، تغییر اقامتگاه از مبدا یا محل حرکت به مقصد یا محل ورود می باشد از نظر رولان نیز مهاجرت به معنای حرکات افراد یا گروه هاست که تغییر دائمی یا طولانی محل اقامت معمولی فرد را به دنبال دارد (حمدی و فتحی، 1388).
بنابراین می توان گفت: "کوچ کردن یا جا به جا شدن از شهری به شهر دیگر یا از محیط روستا به محیط شهر یا از کشوری به کشور دیگر که برای اشتغال به کار یا کسب درآمد بیشتر و استفاده از امکانات رفاهی انجام شود"مهاجرت گفته می شود . از نظر زمانی ، با آغاز سده بیستم، جامعه شناسان رابطه انحرافات اجتماعی با شهرنشینی را مورد توجه قرار داده و به بررسی بزهکاری و جرم در کلان شهرها پرداخته اند. آنان دریافتند که پدیده هایی نظیر؛ انبوه جمعیت، فشار ترافیک، کاهش کنترل های اجتماعی غیر رسمی به علت تضعیف روابط همسایگی، خانوادگی و خویشاوندی ، نرخ بالای مهاجرت، حاشیه نشینی، تقابل سنت و تجدد در جهت کم رنگ شدن سنن، بی هویتی و رفتار جمعی از نوع انبوه خلق، گُم نامی ، بلاتکلیفی، غیر قابل پیش بینی بودن رویدادها و از بین رفتن قید و بندهای غیر رسمی کنترل اجتماعی که از ویژگی های ذاتی توسعه شهرنشینی و یک توده وسیع جمعیت در کلان شهرهاست، زمینه ساز انحرافات اجتماعی است (مافی، 1996).
شاید بتوان اصلی ترین عامل افزایش بی رویه جمعیت را مهاجرت دانست که امروزه یکی از مسائل مورد علاقه پژوهش گران علوم اجتماعی و اقتصاد، از زوایای مختلف می باشد و در این راه از ابزارهای بسیار متنوعی از انواع نمودارها و شاخص های توصیفی تا مدل های پیچیده ریاضی استفاده می کنند. در این میان، مهاجرت داخلی سهم عمده ای از این مطالعات را به خود اختصاص می دهد که هدف عمده آن ، درک هر چه بیشتر خصوصیات مهاجران، ویژگی های مسیرهای مهاجرت و عوامل موثر بر شدت و ضعف جریان مهاجرت در هر یک از این مسیرها می باشد. هم چنین بررسی تغییرات این ویژگی ها و عوامل در طول زمان از دیگر نکات حائز اهمیت در این خصوص می باشد (نیکزاد، 1377).
در ایران، به ویژه پس از اصلاحات ارضی و رها شدن بسیاری از زارعان از زمین های اربابی، به دلیل نداشتن زمین و یا کوچک بودن اندازه زمین آنها، سیل مهاجرت به شهرها افزایش یافت. اقدامات بعدی نظیر ایجاد صنایع مونتاژ و کارخانه های تولیدی در اطراف شهرهای بزرگ نیز روند مهاجرت از روستاهها به شهرها را تسریع بخشید و میل به تحصیل و بهره گیری از امکانات فضای شهری از جمله زمینه های بعدی افزایش مهاجران شد (سیلانیان، 1380).
2-2-1- انواع مهاجرت
مهاجرت ها از لحاظ مدت زمانی به مهاجرتهای موقت و دائم، و از نظر جهت مهاجرت به مهاجرتهای داخلی و بین المللی تقسیم می شوند. مهاجرت های داخلی نیز دارای انواع مختلف:مهاجرت های روستا به روستا، شهر به روستا و شهر به شهر می باشد. (ابراهیمی و مسگریان، 1387).
2-2-2- عوامل موثر در مهاجرت
مهاجرت در طول تاریخ به علل مختلفی صورت گرفته است. زمانی تغییرات آب و هوا، جست و جوی معیشت جدید و زمانی دیگر ماجراجویی ها و سلطه گری های قبایل عامل اصلی مهاجرت بوده است. بیکاری پنهان، شرایط نامساعد اقتصادی و اجتماعی، محدودیت زمین، عدم دسترسی به مشاغل معتبر، متکی بودن بر کشاورزی ، سیاست های توزیع ناعادلانه و سرمایه گذاری های منطقه ای ، تمرکز زمین در دست عده ای محدود، تمرکز مردم در فعالیت های غیر کشاورزی و پایین بودن کیفیت فعالیت های روستاییان ، ناهماهنگی ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و روانی، اختلافات قومی، قبیله ای و خانوادگی، عدم امنیت اجتماعی در مناطق روستایی، دسترسی بهتر به امکانات بهداشتی و درمانی در شهرها ، تمرکز فعالیت های فرهنگی در شهرها، حضور دانش فنی و فن آوریهای کارآ در شهرها، حضور سرمایه های خارجی و تاثیر آن روی عوامل جذب کننده، حاکمیت ارزشهای اجتماعی نوین و آزادی های نسبی در شهرها نیز از عوامل دیگری به شمار می آیند که موجب مهاجرت روستاییان از روستاها به شهرها می شود(سیف اللهی، 1381).
از طرفی، توسعه یافتگی در کشورهای جهان سوم باعث ایجاد پیچیدگی های زیادی در رابطه میان تحصیلات و مهاجرت شده است، زیرا اگر توسعه صنعتی شهری به تنهایی به اجرا درآید باعث ایجاد احساس نابرابری و محرومیت نسبی می شود. همین احساس، افرادی که خواهان بهره برداری از امکانات توسعه یافته و پیشرفت هستند را مستعد مهاجرت به مراکز صنعتی می کند و در این میان کسانی که تحصیل کرده تر هستند در خود توان یافتن شغل مناسب و درآمد بالاتر را می بینند و انگیزه قوی تری برای مهاجرت پیدا خواهند کرد (آتش پور و محمدزاده، 1376).
هم چنین، تجربه اقامت در یک محیط می تواند از عوامل موثر بر تمایل مهاجرت به آن محیط باشد. برخی نیز معتقدند که مهاجرت روستاییان به شهرها و هم چنین مهاجرت نخبگان و طبقات متوسط جامعه به کشورهای دیگر، هر چند در جهت بهبود وضعیت زندگی است، اما در عمل در پی کاهش احساس تعلق اجتماعی اتفاق می افتد (ناطق پور، 1386). افزون بر این، مهاجرت را می توان ناشی از نیاز انسان دانست. این نیاز می تواند طیف وسیعی از خواسته ها را در برگیرد. از خواسته های مادی گرفته تا امنیت، اعتماد، آرامش، احترام و یا نیاز به پرستیژ(خبیری، 1381).
در این میان، جوانان به دلیل ویژگی های روانی و اجتماعی خود، مستعدتر از سایر افراد برای مهاجرت می باشند. سرشماری سال 1385 نشان داد که حدود 38 درصد جمعیت مهاجران به تهران در دو گروه سنی 20تا 24 سال و 25 تا 29 سال بوده اند که یکی از انگیزه های اصلی آنان، کسب تحصیلات، به خصوص تحصیلات عالی بوده است(قاسمی اردهانی، 1388).
2-2-3- آثار و پی آمدهای مهاجرت روستاییان و افزایش جمعیت شهرها
مقوله مهاجرت به کلان شهرها، به یکی از بحران های موجود و تاثیرگذار در امنیت اجتماعی و اقتصادی کشورها مبدل شده است. هر ساله میزان جمعیت و سهم آنان در بروز ناامنی ها که برگرفته از فاصله نامتناسب و ناهمگون توسعه اقتصادی، فرهنگی، علمی، آموزشی و رفاهی میان شهرهای بزرگ با شهرهای کوچک و به دور از مراکز قدرت و ثروت می باشد، رو به فزونی است. این جمعیت که عمدتاً به خاطر ناچاری و انواع محرومیت به سمت شهرهای بزرگ مهاجرت می کنند، به زندگی در حاشیه و اکناف شهرهای بزرگ روی می آورند و در این رهگذر با آثار مفرط خستگی ناشی از دوری زادگاه و قوم خویش و محرومیت های سنگین، نظاره گر وضعیت های سطوح زندگی با شهرنشینان شده و سهم خود را در تحقق انتظارات، ناچیز و آمالشان را دست نیافتنی می بینند و این سبب می شود تا مکانیسم فکرشان مختل و روانشان ناآرام و مستعد گرایش به بزهکاری شود (خلعتبری، 1386).
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، رشد سریع جمعیت و تمرکز فعالیت های اقتصادی در شهرهای بزرگ منجر به مهاجرت گروهی و گسترده به شهرها شده به نحوی که حکومت ها قادر به جلوگیری یا حتی کند کردن روند آن نیستند. دشواری های شهرنشینی از نظر آسیب شناسی اجتماعی چه در کشورهای در حال توسعه و چه در کشورهای توسعه یافته طبقه بندی خاص خود را دارد. به همان اندازه که در کشورهای در حال توسعه مسایلی مانند: از هم گسیختگی روابط اجتماعی، ناسالم بودن فعالیت های اقتصادی، عدم تعادل و توزیع درآمدها، فقدان امکانات رفاهی برای اکثر مردم و عدم تامین اجتماعی و مخاطرات روانی متعدد وجود دارد؛
در کشورهای پیشرفته و صنعتی هم ورود ماشین، تکنولوژی و روابط ناشی از آن، مسایل خاص خود را به وجود آورده است. به طور مثال، در شهرهای بزرگ به دلیل افزایش زیاد از حد جمعیت، میزان فشارهای جسمی و روانی مثل:هیجان، آشفتگی، نگرانی، ترس، تشویش و اضطراب، ضعف، بی حالی، خواب آلودگی، نگرانی، عدم تعادل جسمی و روانی و بی میلی نسبت به کار و فعالیت در بین شهر نشینان رو به افزایش است؛ به طوری که اغلب شهروندان به کشمکش و فشارهای روانی تهدید می شوند. هم چنین با افزایش جمعیت و سرازیر شدن سیل مهاجران به حاشیه کلان شهرها، تعارضات فرهنگی- اجتماعی به وجود آمده و تبعات این دوره گذار مثل: فقر فرهنگی و بهداشتی زمینه ساز اصلی گرایش به مواد مخدر می شود(یگانه، 1387).
روستاییانی که به فرهنگ و زندگی ساده خود پشت پا زده و به نقاط شهری روی می آورند، به خاطر نامتجانس بودن با شیوه زندگی شهری، هویت خود را کم و بیش از دست می دهند و در محیط های نامانوس شهری مرتکب جرم می شوند. این مهاجران که بدون برنامه ریزی قبلی به شهرها هجوم می آورند، با بیکاری نامحدود مواجه شده و ناچار به کارهای غیر قانونی و ضداجتماعی هم چون:خرید و فروش مواد مخدر، واسطه گری، دلالی و امثال آن تن می دهند و در نتیجه موجب اشاعه اعتیاد و توزیع مواد مخدر می شوند(ستوده، 1386). بررسی تحول جرایم در دنیا به ویژه در کشورهای صنعتی و پیشرفته اروپایی و آمریکایی نیز این حقیقت را آشکار می سازد که میزان مداخله مهاجران در پدیده بزهکاری بسیار قوی تر و خطرناک تر از مجرمان محلی است(نجفی توانا، 1385).
به طور مثال، در یک بررسی به عمل آمده مشخص شد که 56/3 درصد از مجرمان زندان های امریکا را مهاجران چینی و یا آمریکای لاتین تشکیل می دهند و 33 درصد از زندانیان سیاسی و مجرمان از پناهندگان و یا مهاجران کشورهای خاورمیانه و عرب هستند. هم چنین در سوئد، از هر 100 نفر زندانی در استکهلم 57 نفرشان مهاجران قانونی و غیر قانونی هستند. در فنلاند، آمار شگفت آورتر از این است به طوری که 80 درصد از زندانیان را مهاجران تشکیل می دهند(یاووزار، 1382).
از طرفی دیگر، افرادی که از سرزمین مادری خود جدا شده و به شهرها سرازیر می شوند، مواجه با نوعی از خود بیگانگی و انزوا در محیط جدید می شوند. در راستای این تغییرات، زمینه برای انواع آسیب های اجتماعی و روان پریشی آن ها فراهم می شود. واقعیت این است که در روستاها، به دلیل استحکام هنجارهای اجتماعی، رفتارها مورد نظارت و کنترل دقیق اطرافیان قرار می گیرد و امکان پیدایش انحرافات و بزهکاری کم است. در مقابل، در شهرها نه تنها این نوع نظارت ها کاهش یافته است، بلکه به خاطر عدم وابستگی به ارزش ها و هنجارهای رایج، آمادگی برای گرایش به انحرافات اجتماعی در افراد زمینه مساعدی پیدا می کند. وجود فقر وبیکاری در شهرها، این مسایل و مشکلات را افزایش می دهد(سیف اللهی، 1381).
گذشته از این، ورود گسترده مهاجران ممکن است سبب تخریب بافت اجتماعی شهرها به ویژه شهرهای مرزی و صنعتی شود. با توجه به تعهدات ضعیف ایدئولوژیک، سیاسی و اجتماعی مهاجران نسبت به جامعه پذیرنده، انضباط اجتماعی تحت تاثیر قرار می گیرد. در نتیجه هزینه های نرم افزاری و سخت افزاری کنترل تداوم و توالی این انضباط و حفظ امنیت جان، مال، ناموس و فرهنگ جامعه برای دولت بالا می رود. گسترش بی رویه مهاجران هم چنین امنیت افراد و فرهنگ ملی را نیز در معرض مخاطره قرار می دهد.
اقلیت های قومی به واسطه سهیم بودن در ویژگی های فرهنگی مشترکی که آن ها را از دیگران جدا می سازد، رفته رفته به حس همبستگی گروهی دست خواهند یافت که تا اندازه ای متاثر از تجربه جمعی محرومیت می باشد. در واقع گروه های اقلیت همیشه تا حدی از نظر قومی از اکثریت متمایزند. اعضای این گروه ها از آن رو که توسط دیگران مورد تبعیض واقع می شوند در وضع نامساعدی قرار می گیرند. تبعیض هنگامی صورت می گیرد که حقوق و فرصت هایی که پاره ای از مردم از آن بهره مند هستند به گروه داده نمی شود(رازانی، 1385).
از طرفی، ازدیاد جمعیت و نیاز به مسکن منجر به گسترش صنعت ساختمان سازی و برج سازی می شود. صنعتی که بیش تر بر مبنای سوددهی استوار است تا برآوردن نیازهای واقعی جامعه. بدیهی است که دراین صنعت سودآور، سوداگران توجهی به اصول معماری پیشگیری از وقوع بزه به ویژه خشونت های شهری ندارند (بوئر و روفر، 1382). گذشته از این موارد، مطالعات انجام شده حاکی از آن است که در مجموع مسائل و مشکلات مربوط به بهداشت و سلامت اجتماعی و فردی گروه های جمعیتی مهاجر نسبت به ترکیب کل جمعیت جوامع بیشتر است.
مطالعات فریا و واکیاس در کشورهای انگلستان و هلند نشان می دهد که خودکشی از جمله معضلات و مشکلات مربوط به سلامت گروه های جمعیتی مهاجران است که به تبع پی آمدهای اجتماعی و اقتصادی، برخورد فرهنگی و تبعات روحی وروانی حاصله از مهاجرت نمود حاد و آشکاری پیدا کرده است. در ایران، با
مطالعات گردهام و همکاران (2003) و کوپر و همکاران1 (2006) در کشورهای اتحادیه اروپا و آمریکا نیز نشان داد که گروه های جمعیتی فقیر، بیکار و کم درآمد نسبت به سایر طبقات جامعه در سطح سلامتی پایین تری قرار دارند و میزان مرگ و میرهای غیر معمومل ایشان و خودکشی در بین این افراد بسیار بیشتر از سایر اقشار می باشد. هم سو با این پژوهش ، خزاعی و پرویزی فر در استان آذربایجان شرقی(1382) و محبی و بوشهری در استان آذربایجان غربی(1385)دریافتند که فقر و بیکاری از عمده انگیزه های موثر بر اقدام به خودکشی در نمونه های مورد بررسی بوده است (فخاری و همکاران، 1388).
در مطالعه ای نیز که توسط متئو(2001) در آمریکا انجام گرفته، مهاجرت در افزایش شیوع قتل موثر شناخته شده است به طوری که در سیاه پوستان میزان قتل بیشتر از سفید پوستان بوده است (افتخاری و همکاران، 1384).
پیدایش کلان شهرها و کابوس شهرهای چند میلیون نفری، از هم گسیختگی شبکه شهری، پی آمدهای زیست محیطی مانند:تخریب منابع طبیعی، زمین های حاصل خیز، منابع آب شیرین و پوشش گیاهی (انجمن جامعه شناسی ایران، 1383).
تغییر هرم سنی و جنسی جمعیت شهرنشین به علت مهاجرت مردان کم سن و سال روستایی به شهرها و ازدواج آن ها با جمعیت شهرنشین، به هم خوردن تعادل جنسی از نظر میزان جمعیت زن و مرد در مناطق شهری، افزایش نسبت نیروی کار فعال در مناطق شهری بر اثر مهاجرت نیروی انسانی از روستاها به شهرها، پیدایش و شکل گیری زاغه نشینی و مناطق فقیر نشین در درون و اطراف شهرها، بهره یابی از نیروی ارزان و کم تخصص روستایی در موسسات تولیدی و خدماتی شهرها و افزایش شهریه های خدمات شهری در اثر توسعه نامتوازن از جمله پی آمدهای نامطلوب دیگر مهاجرت و افزایش جمعیت به شمار می آید (سیف اللهی، 1381).
البته موارد اشاره شده به این معنا نیست که در روستاها انحراف و بزهکاری وجود ندارد؛ بلکه به این معناست که بین جنایات و جرایم شهری و روستایی از نظر نوع و شیوه تفاوت های گویایی وجود دارد. به طور مثال:امکان ثبت و ضبط جرایم در روستاها به واسطه دوری آن ها از مراکز انتظامی و پراکندگی، کمتر است و بسیاری از بزه ها بدون این که اعلام شود ، از طریق ریش سفیدان و گیس سفیدان فیصله پیدا می کند. در صورتی که جرایم و انحرافات شهری به واسطه دسترسی به مقامات انتظامی خیلی سریع تر ثبت می شود. به این شکل در بسیاری از موارد، بزه ها و کجروی های شهری بیش از روستاها نمایش داده می شود. هم چنین به نظر می رسد که در ایران ، قتل عمد در مناطق روستایی به ویژه مناطق عشایری بیش از شهرها باشد. اما تراکم برخی از جرایم مانند:حمل، معامله و استعمال مواد افیونی و رانندگی بدون پروانه در شهرها بسیار چشم گیرتر است. مسلم است به واسطه ضعف نفوذ ماشین به بخش روستایی، دزدی اتومبیل در روستاها تقریباً وجود ندارد؛ ولی در شهرهای بزرگ مانند تهران تعداد آن رو به افزایش است (شیخاوندی، 1379).
در خصوص شهر تهران، نتیجه یک تحقیق نشان می دهد که بین میزان گرایش مهاجرت به تهران و عامل جاذبه مقصد تهران رابطه معناداری وجود دارد. یعنی با افزایش میزان جاذبه مقصد میزان گرایش فرد به مهاجرت به تهران نیز افزایش می یابد(رضوی و عطاء الهی، 1386).
2-2-4- چشم انداز عمومی مناطق حاشیه نشینی
1ـ سیمای نامطلوب: عمده ترین نماد جهانی حاشیه نشینی سیمای نامطلوب آن است که احساس و وجدان و دیدگان آدمی را می آزارد ، ساختمانها تخریب شده و فرسوده شده نشان می دهد . گذرگاهها ومعابر پرپیچ وخم و کم عرض بوده و معمولا راه دسترسی خودروهای امداد اعم از آتش نشانی، اورژانس و پلیس در مواقع بروز حوادث و خطرات وجود ندارد .
2ـ پایین بودن سطح بهداشت عمومی و سلامتی: حاشیه نشینها فاقد بهداشت عمومی و خصوصی در حد واندازه استانداردهای جهانی و حتی ملی هستند و اقدام علیه بهداشت عمومی و محیط زیست در چنین مناطقی شایع است . انباشت زباله ها و عدم جمع آوری آنها ، جریان فاضلاب منازل در کوچه ها و عدم دفع بهداشتی آن ، آلودگی های صوتی و آلودگی هوا و غیره در این محلات مشهود است .
3ـ فقدان شغل رسمی و در آمد کافی: اکثر خانواده های حاشیه نشینی شغل رسمی برای تامین معاش خود ندارند و چون این افراد عموما فاقد مهارت وتخصص و سرمایه گذاری می باشند به مشاغل کاذب و بعضا مجرمانه مثل دست فروشی ، کوپن فروشی ، تکدی گری ، زباله دزدی ، خرید وفروش مواد مخدر و مشروبات الکلی روی می آورند . بر حسب آمارهای موجود حدود 20 در صد افراد این مناطق فاقد شغل می باشند .
4ـ وجود خرده فرهنگهای خاص مناطق کوچک: در مناطق حاشیه نشین خرده فرهنگهای خاص مناطق کوچک هر یک از خانوارها که قبلا ساکن آن بودند مشاهده می شود . این فرهنگها بسیار دیر جذب فرهنگهای شهری می شوند و این امر و نیز فقر فرهنگی افراد امکان نفوذ از نظر فرهنگی و اجتماعی را در انها برای اجرای برنامه های مختلف اجتماعی ، چون بهداشت و تنظیم خانواده و غیره مشکل می کند .
5ـ تراکم جمعیت: ترکیب سنی جمعیت در این مناطق نشان می دهد که علیرغم جوان بودن بیشتر روسای خانواده ها بعد خانواده وسیع است. متوسط تعداد جمعیت هر خانوار حدود 5/4 در صد می باشد که با در نظر گرفتن مساحت کم منازل موجود در مناطق حاشیه نشینی به تراکم بیش از حد جمعیت در این مناطق پی خواهیم برد .
6ـ فقدان یا کم بودن امکانات آموزشی و رفاهی و پایین بودن سطح سواد و تحصیلات: به لحاظ پایین بودن سطح آگاهی و مشکلات معیشتی و فقدان امکانات آموزشی و غیره نرخ با سوادی بسیار پایین است و حسب تحقیقات انجام شده حدود 5/2 در صد افراد این مناطق میزان تحصیلات خود را در سطح دیپلم و فوق دیپلم بیان کرده اند.و افت تحصیلی و آموزشی شدیدی در این مناطق دیده می شود .
7ـ اعتیاد: از عوامل گرایش به اعتیاد ، فقر ، بیکاری ، فقدان برنامه صحیح جهت پر کردن اوقات فراغت ، نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و در دسترس بودن مواد مخدر را می توان نام برد معمولا در مناطق حاشیه نشین بسیاری از این عوامل قابل رویت است و بدان جهت اعتیاد به مواد مخدر در بین جوانان این مناطق و همچنین خرید و فروش مواد افیونی روز به روز افزایش می یابد (مدیری، 1385).
2-3- جرم و عوامل موثر در وقوع آن
2-3-1- جرم از دیدگاه جرم شناسی
از جرم تعاریف گوناگونی کرده اند ولی یکی از تعاریف جرم این است که جرم شیوه رفتاری است که قانون را نقض می کند و پدیده ای است که قانونگذار آنرا تعیین می کند . مجرم هم شخصی است که عمل مجرمانه که در قانون آمده را مرتکب می شود . این تعریف جرم را امری نسبی می داند که از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است . بعبارتی عملی که در یک جامعه جرم محسوب می شود ممکن است در جامعه دیگر جرم محسوب نشود (پوراحمد و کلانتری، 1381).
صاحب نظران و همچنین دانشمندانی که پدیده جرم را مورد پژوهش و بررسی خود قرار داده اند به این نتیجه دست یافته اند که در وقوع بزه و پیدایش فرد بزهکار و مجرم عوامل زیر نقش دارند :
الف – عوامل درون فردی :
1 – برداشت و تفسیر هر فرد از یک واقعه و نظام تبینی فرد
2 – ویژگی های جسمانی و فیزیولوژیکی
۳ – عوامل شخصیتی و روانی
ب – عوامل برون فردی :
1 – خانواده : بنیاد شخصیت سالم در خانواده پی ریزی می شود . الگو های ارتباطی میان والدین ( زن و شوهر ) و سبک های فرزند پروری (1 – مستبدانه 2 -لیبرال 3 – بی قید) گسستگی خانواده ، فقدان محبت در محیط خانواده و تبعیض و محرومیت میتواند زمینه ساز خشونت و برخی اعمال مجرمانه باشد .
2 – میزان در آمد : پژوهش ها نشان می دهند که جرم در مناطق کم در آمد و حاشیه نشین شهرهای بزرگ بیشتر است
3 – منطقه جغرافیایی : جرم در مناطق کثیف بیشتر است . مناطق زاغه نشینی و مناطقی که تعداد زیادی مجرم را در خود جای داده است . همچنین مناطق جغرافیایی که دارای زمینهای لم یزرع ، کوهستانی و همراه با قحطی ، ازدحام جمعیت و خشکسالی باشد خشونت و جرایم خود بخود بالا خواهد رفت .
4 – الگو ها و آرمانها : مقصود آن چیزی است که عملا در گروها و خرده گروهها یی که فرد در آن عضویت دارد ارزنده سازی می شود و فرد برای آنکه دیگران نگرش بدی نسبت به نداشته باشند و احیانا وی را طرد نکنند با آنها همنوا می شود
5 – امکانات رفاهی ، آموزشی و بهداشتی
6 – عوامل فرهنگی :از جمله کارکرد های فرهنگ این است که به ما می گوید با دیگران چگونه تعامل داشته باشیم . عواملی که سبب می شوند فردی مرتکب جرمی شود تعاملی بوده و نگرش های تک محوری نسبت به مجرم و جرمی که مرتکب شده ( مثلا توجیه و تبیین تنها بر مبنا اراده فردی ) بدور از واقعیت می باشد (بابایی، 1390).
2-3-2- عوامل جرم زا و تدابیر پیش گیرنده
یکی از پیچیده ترین مسائل در شهرهای جهان، نرخ بالای جرم و افزایش ناهنجاریهای اجتماعی در آنهاست. بروز انواع جرم و ناهنجاری باعث ایجاد حس ناامنی و تحمیل مشکلات مالی بر دوش جامعه، دولت و تشکیلات قضائی کشور میشود. امروزه افزایش تصاعدی میزان وقوع جرم به موازات افزایش جمعیت، در اکثر کشورهای جهان قابل مشاهده است. مبارزه با جرم و کجرویهای اجتماعی منوط به شناخت عوامل جرمزا است. بنابراین با از بین بردن این عوامل یا کاهش اثرات آن میتوان از بروز جرایم پیشگیری نموده و یا حداقل از میزان آن در جامعه کاست (نجفی ابرندآبادی، 1377).
آمارهای موجود در کشورهای جهان نشان میدهد پیشگیری از جرم از طریق افزایش نیروهای پلیس، تدابیر شدید امنیتی، صدور احکام و مجازاتهای شدیدتر و احداث زندانهای بیشتر راه به جایی نمیبرد. یکی از مشکلات کشورهای جهان این است که در بیشتر موارد به روش انتزاعی و مجرد به مقابله با " نفس جرم" پرداخته و این پدیده نامطلوب را جدای از بزهکار و شرایط مکانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حاکم در حال ارتکاب توسط وی در نظر میگیرد. این در حالی است که نخستین گام مبارزه با تبهکاری از بین بردن عوامل جرمزا و کاهش اثرات آن میباشد. از یک نگاه، میتوان عوامل جرمزا را به دو دسته اصلی عوامل درونی (فردی) و عوامل بیرونی (محیطی و مکانی) طبقه بندی نمود. بی شک رابطه انسان با مکان یا به طور کلی محیط پیرامون او به وسیله مجموعه کنشهای او نمود مییابد. هر انسان با توجه به سطح آگاهی، دانش و توان فنی خود به دخل و تصرف در محیط پرداخته و از طرفی این شرایط محیطی و مکانی است که حدود و نحوه عمل و شیوه رفتارهای او را مشخص مینماید. به طور کلی تمامی ناهنجاریها و مفاسد اجتماعی و هر فعل و ترک فعل که تحت عنوان جرم شناخته میشود به هر نحوی که از انسان سر بزند دارای بستر زمانی و مکانی است. به بیان دیگر تمامی اعمال مجرمانه دارای ظرف مکانی و زمانی خاص هستند که آنها را از هم متمایز میسازد. بنابراین تفاوت در شرایط مکانی و خصوصیات رفتاری در کنار عامل زمان، توزیع فضایی نابرابر جرایم را در پی دارد. این تفاوت موجب می شود تا در واحد مکان ناهنجاریهای اجتماعی به طور یکسان پراکنده نباشد (صادقی و همکاران، 1384).
علل پدیده جنایی را باید در ویژگی های شخصیتی بزهکار اعم از جسمانی، روانی و محیطی که او را احاطه کرده است، جست وجو کرد. بدین ترتیب عوامل جرم زا را به دو گروه 1-عوامل درونی و 2-عوامل برونی مربوط به محیط می توان تقسیم کرد. عوامل درونی بزهکار با ویژگی های خود قابل تفکیک به دو گروه ارثی و اکتسابی هستند. عوامل ارثی شامل خودآوردهایی است که کودک از پدر، مادر و نیاکان خود گرفته و هنگام زادن با خود به دنیا آورده است. تاثیر وراثت را در تکوین شخصیت کودک نمی توان انکار کرد. پژوهش های سال های اخیر در زمینه علم وراثت نشان می دهد که پاره یی از نابهنجار ی های کروموزومی تاثیر ژرفی در عواطف، هیجان ها و به طور کلی رفتار انسان دارد. ویژگی های اکتسابی شخصیت انسان سبب می شود پاره یی از استعدادهای با لقوه ارثی شکوفا شود یا به عکس سد راهی برای بالندگی آن فراهم شود. این ویژگی ها که در جرم زایی آنها نمی توان تردید کرد گاه به طور غیرارادی بر رشد و نمو جنین تاثیر می گذارد. مانند پیشامدهای استثنایی در دوران بارداری یا آسیب دیدن نوزاد در زایمان غیرطبیعی و گاه به طور ارادی کسب می شود و نمونه آن را می توان در تمایلات کم و بیش شدید برای مصرف مواد مخدر و در نتیجه داروبارگی در شخصیت معتاد مشاهده کرد. واکنش های خود به خود یا سنجیده انسان نسبت به محرک های خارجی یا اطرفیان خود بستگی تام به ساختار شخصیتی او دارد. با این همه از تاثیر عوامل محیط در شکل گیری پدیده بز هکارانه نباید غفلت کرد. عوامل برونی بزهکاری شامل عواملی هستند که در محیط انسان را همواره تحت تاثیر خود قرار می دهند و محرک رفتارهای او به شمار می روند. پاره یی از این عوامل خاص محیط طبیعی انسان است. پژوهش های جرم شناسی نشان می دهد که میان برخی رفتارهای بزهکارانه، میزان دما (گرما، سرما) و تغییرات فصول رابطه پیوسته یی وجود دارد و محیط شهر و روستا همچنین از یک میزان بزهکاری بر خوردار نیست. محیط اجتماعی نیز فرد را در ارتباط و گاه در تعارض با دیگر افراد جامعه قرار می دهد و گاه این محیط موقتی است: مانند محیط سربازی و محیط تحصیلی شامل آموزشگاه و محیط کار آموزی. گاه فرد در انتخاب این محیط نقش دارد. در این مورد به محیط حرفه یی و محیط خانوادگی که افراد خود بر می گزینند یا آن را می پذیرند یا به چگونگی گذران اوقات فراغت آنها نظیر معاشرت با دوستان، انتخاب سر گرمی ها و نوع رسانه های گروهی (مطبوعات، سینما، رادیو و تلویزیون) مورد علاقه آنها می توان اشاره کرد. و عکس آن: گاهی اوقات افراد در انتخاب محیط از خود اراده یی ندارند و نوع محیط به آنها تحمیل می شود، انتخاب محیط های تحمیلی مانند بازداشتگاه، زندان، کانون های اصلاح و تربیت و موسسات مشابه دیگر که هیچ گاه به میل افراد نیست.محیط فرهنگی نیز گاه عامل جرم زا تلقی می شود. بسیار اتفاق می افتد که ارزش های گروهی (صنفی، حزبی، قومی، انجمن ها و…) در تعارض با یکدیگر قرار می گیرند. در این میان فرد برای رهایی از این تعارض ناچار به هنجارشکنی تن می دهد و جرمی به وقوع می پیوندد. علاوه بر عوامل محیطی که در رفتار انسان ها موثرند زمینه روانی که بر پایه احساسات انفعالی و عاطفی نظیر خشم، حسد، نگرانی، ترس و… استوار است در بروز پاره یی از رفتارهای نابهنجار تاثیر بسزا دارد. روان شناسی جنایی به مطالعه این گونه صفات که شخصیت نابهنجار را تشکیل می دهد، می پردازد.
فروید: سر چشمه تمام نابهنجار ی ها را نا کامی و عدم ارضای شخصیت می داند و معتقد است که غلبه غریزه تخریب و ویرانی بر غریزه عشق و سازندگی است که موجبات انحراف شخصیت را فراهم می کند.
یونگ: شخصیت های نابهنجار را به دو گروه برون گرا و درون گرا تقسیم می کند: گروه نخست کسانی هستند که بیشتر به عالم بیرون یعنی دیدنی ها و شنیدنی ها توجه دارند و به دنیا و زندگی رغبت نشان می دهند. بر عکس گروه دوم کسانی هستند که بیشتر به عالم درون فرو رفته اند و به آنچه در پیرامون خود می گذرد تمایلی نشان نمی دهند (مداح، 1388).
نظریه دی تولیو معروف به سرشت تبهکارانه موید این نکته است که جرم زایی پدیده یی است که به طور کلی به جریانات زیستی، شیمیایی، هورمونی، عصبی و روانی مربوط است. در مقابل گرایش های زیست شناسی پاره یی از دانشمندان به بررسی و مطالعه تاثیر عوامل محیط بر بزهکاری دست زدند. نخستین دانشمندی که به کمک آمار توانست همبستگی محیط جغرافیایی و بزهکاری را نشان دهد اخترشناس بلژیکی کتله بود. تحقیقات او موید این نظر بود که میان شرایط اقلیمی و بزهکاری نوعی رابطه وجود دارد. از دیدگاه قانون وقتی پدیده جنایی وجود دارد که در قانون جزا تصریح شده باشد. به عبارت دیگر هیچ جرمی بدون قانون وجود ندارد، تنها صراحت قانون هم در اصل جرم بودن فعل خاص کافی نیست بلکه این فعل باید تمام شروط مصرح در قانون جزا را دارا باشد تا بتوان آن را جرم تلقی کرد (باقری، 2007).
از عواملی که سبب افزایش بزهکاری اطفال و نوجوانان می شود میتوان به مهاجرت از روستا به شهر و مشکلات مربوط به حاشیه نشینی اشاره کرد.بعضی از جرم شناسان معتقدند که امروزه مهاجرت های داخلی و بین المللی یکی از دلایل عمده ی افزایش نرخ بزهکاری مخصوصا در میان نسل اول مهاجران است. همچنین پیشرفت و گسترش وسائل ارتباط جمعی می تواند از دیگر عوامل بزهکاری باشد.بدینصورت که پخش فیلم های رزمی و جنگی،نشان دادن روش های سرقت و … هر کدام به نوعی می تواند
تاثیری منفی مخصوصاً بر کودکان بگذارد و در عین حال موجب سوق دادن آن ها به ارتکاب بزه های گوناگون شود (بوگ2، 1997).
همانطور که در عالم واقع می توان گفت،عامل مستقیم و مباشر اصلی این نوع جرائم خود طفل یا نوجوان است و عنصر مادی جرم توسط وی واقع می گردد.در عین حال درعا لم مجازی می توان گفت عوامل دیگری نیز مانند عدم ثبات اجتماعی،فقر،خانواده ی از هم گسیخته و … به عنوان معاونان جرم در اینگونه بزه ها وجود دارد و به طور غیر مستقیم و به وسیله ی تحریک و ترغیب طفل یا نوجوان تاثیر خود را بر عمل آن ها می گذارند.به هر حال شایسته است برای پیشگیری از وقوع جرائم و رسیدن به یک جامعه ای مطلوب که عدالت اجتماعی بر آن حاکم باشد،مسئله ی بزهکاری اطفال و نوجوانان به صورت ریشه ای بررسی و ریشه کن شود.
هدف های سیاست جنایی موثر در جامعه وقتی تحقق می یابد که تدابیر پیش گیرنده همواره در درجه نخست اهمیت باشد. می توان پیشگیری از بزهکاری یعنی مبارزه با عوامل تکون آن را با ابزارهای متعدد قانونی به ثمر رساند. یکی از ابزارهای موثر علیه بزهکاری تشدید سیاست و گسترش تدابیر عمومی و پیشگیری اجتماعی است. هدف های این سیاست ریشه کنی عوامل جرم زا در اجتماعات انسانی بر اساس دستاوردهای حاصل از پژوهش های جرم شناسی است. به همین دلیل هر گونه تصمیمی مبتنی بر ایجاد مسکن و بر چیدن کپرنشینی در حاشیه شهر ها یا کاهش جمعیت در پاره یی از نقاط شهری و فراهم کردن تسهیلات ازدواج و کمک به خانواده های کم در آمد، ایجاد اشتغال در زمره تدابیر پیشگیری اجتماعی به شمار می رود
بررسی عوامل اجتماعی جرم
عوامل اجتماعی جرم را در سه محیط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می توان مورد بررسی قرار داد :
الف) محیط اجتماعی
1- محیط خانوادگی: محیطی است که فرد در آن جا به دنیا آمده و به حیات اش ادامه می دهد. محققان بر این عقیده اند که فرد تحت تاثیر شدید والدین و دیگر اعضای خانواده اش قرار می گیرد و به همین دلیل، وضع خانوادگی او در بروز رفتارهای خطرناک و ارتکاب جرایم رابطه مستقیم دارد. این تاثیر بر شکل گیری شخصیت و منش افراد و در نتیجه، رفتارهای آتی آنان، مورد توجه بیش تر متفکران بوده است (خسروشاهی، 2000).
دوگرف در این باره می نویسد: اثرات سال های عمر بر روی تکوین و تحول آتی شخصیت افراد بسیار بدیهی بوده و اگر خانواده به وظایف تربیتی عمل نماید و اگر روابط بین والدین و فرزند طبیعی بوده و در محیط، جوّ عاطفی، دوستی و محبت حاکم باشد و در نهایت، اگر تمام نیازهای طبیعی تامین گردد، طفل به راحتی اجتماعی شده و همچنین در روابط خانوادگی و خارج از آن، رفتارهای طبیعی و معتدل خواهد داشت. اما اگر شرایط و موقعیت به صورت دیگری باشد ـ یعنی خانواده از نظر تربیتی دچار نقیصه شده و اگر طفل از کمبود شدید عاطفی رنج ببرد و اگر والدین از هم جدا شده باشند، بدیهی است نتایج ضرربار آن دیر یا زود در طفل مشاهده خواهد شد. خانواده نقش تعیین کننده و قاطعی در انگیزه شناسی بزه کاری جوانان ایفا می نماید (میلن3، 1993).
جرم شناس مذکور ضمن تاکید بر نقش عوامل مزبور، می افزاید: منش و رفتارهای بزه کار در برابر جامعه تا حدود زیادی با توجه به ویژگی های محیط خانوادگی او رقم زده شده است.
رستون نیز در این باره می نویسد: موقعیت خانوادگی بدون شک، یک اثر جرم زایی بر روی افراد دارد . او برای اثبات نظر خود، بعد از انجام مطالعاتی در این زمینه می گوید: سه چهارم بزه کاران از خانواده هایی می باشند که در آن شرایط طبیعی نبوده و جوّ و شرایط آنان مختل است.
بنابراین، در بررسی چگونگی اثرگذاری محیط خانواده بر افراد آن، باید وضعیت خانواده و روابط بین افراد و جایگاه کودک در آن مجموعه مورد توجه قرار گیرد:
ـ خانواده متشنج: در صورتی که محیط خانواده محیط متشنجی باشد ـ یعنی بین والدین اختلاف، مشاجره و درگیری وجود داشته باشد، آرامش و آسایش از فرزندان آن خانواده سلب شده، آثار روانی نامطلوبی بر کودکان به جای خواهد گذاشت که در دوران بلوغ و پس از آن به صورت پرخاشگری، عصیان، سرپیچی از قوانین و مقررات و یا به صورت بی تفاوتی، گوشه گیری بروز کرده و موجب ارتکاب جرایم گوناگون می گردد. تحقیقات در فرانسه نشان می دهد که 80% اطفال بزه کار از چنین خانواده هایی هستند (تقوی، 1993). ـ خانواده ولنگار: یکی از نکاتی که به خصوص مورد تاکید روان شناسان است، وجود رابطه عاطفی بین فرزندان و والدین می باشد. مهر و محبت در تکوین شخصیت هر فرد تاثیر بسزایی دارد. به عکس، محرومیت عاطفی موجب بروز اختلال منش و انواع انحرافات می گردد. در صورتی که این ارتباط عاطفی وجود نداشته باشد و طفل از سوی والدین احساس بی محبتی کند، برای جبران آن، درصدد انتقام جویی برآمده، دست به اعمال خطرناکی بر خلاف قانون و آداب و رسوم اجتماعی می زند.
نوزادانی که از مهر و محبت مادر در سال های اولیه حیاتشان محروم بوده اند ـ مثلاً، دور از محیط خانوادگی و در پرورشگاه ها زندگی کرده اند ـ با وجود رعایت اصول بهداشتی و علمی، از اختلال شخصیتی برخوردارند. بر اساس مطالعاتی که درباره 38 نفر بالغ، که از هفته سوم زندگی تا سه سالگی در پرورشگاه به سر برده اند، صورت گرفته، طبق آزمایشی که از 16 تا 28 سال پس از ترک پرورشگاه به عمل آمده، 4 نفر مبتلا به جنون، 21 نفر دارای اختلال منش (رفتار غیرعادی)، 4 نفر تاخیر رشد عقلی، 2 نفر به امراض عصبی مبتلا بوده و فقط 7 نفر از آنان توانسته اند خود را با محیط اجتماعی تطبیق داده و رفتار عادی داشته باشند.
اگر بپذیریم که محیط خانواده در شکل گیری شخصیت فرزند بسیار موثر است و کودکان آغاز رفتارشان با تقلید حرکات و سکنات والدین است، در این صورت، اعمال و کارهای ناشایست والدین موجب می شود که غریزه جنسی فرزندان آن ها پیش از بلوغ تحریک شده و موجب انحراف آنان شود. اعتیاد پدر یا مادر به مواد مخدّر و الکل تبعات زیان بار فردی و اجتماعی بر فرزندانشان می گذارد و موجب اختلالات روانی آن ها می گردد (موسوی، 2002).
ـ خانواده از هم گسیخته: جدایی والدین اثرات نامطلوبی بر روان فرزندان می گذارد و گذشته از مشکلات مادی، مشکلات روانی فراوانی برای آنان فراهم می آورد و ضربات جبران ناپذیری بر آن ها وارد می سازد، به گونه ای که بعدها موجب عصبانیت، بد خلقی تمرّد از اوامر والدین و دیگران و در نهایت، موجب عدم انطباق اجتماعی شان می گردد. این از هم گسیختگی خانوادگی در دختران موجب فرار از منزل و در پسران، موجب ترجیح بیرون از خانه بر منزل می شود و به تدریج جذب آنان را در بین گروه های بزه کار در پی می آورد و در نهایت، به سوی ارتکاب جرایم روی می آورند. به همین دلیل، طلاق هر چند ممکن است برای والدین کاری لازم یا تنها راه رهایی باشد، ولی برای طفل همیشه یک فاجعه است و شاید به همین دلیل در اسلام، به عنوان مبغوض ترین جدال ها تلقی شده است (معین آبادی، 1387).
2- محیط مسکن: همان محل سکونت یا خانه است که فرد در آن متولد می شود و در آن جا رشد می یابد و در آن به استراحت می پردازد. وضع مسکن تا حد زیادی نشان دهنده وضع زندگی اقتصادی و اجتماعی والدین و محلی است که خانه در آن بنا شده، که در وقوع جرایم افراد آن موثر است. خانه های محقر که فضای آن برای افراد ساکن در آن محدود است تاثیر فراوانی در انحراف افرادش دارد زیرا والدین و فرزندان مجبورند در یک اتاق بخوابند و چه بسا فرزندان متوجه روابط جنسی والدین گردند که همین موجب بروز آثار ناخوشایند در مسایل جنسی فرزندان می شود. همچنین در این خانه های کوچک به سبب شلوغی و سر و صدای زیاد و ناراحتی والدین، غالباً فرزندان به کوچه ها پناه می برند و از این طریق، به بی راهه کشیده می شوند. تحقیقات مرکز ووکرسون فرانسه، 4/22 درصد موارد بزه کاری را ناشی از کثرت جمعیت داخلی منزل اعلام کرده است. در منطقه و محله ای که فاقد بهداشت، نظافت، مراکز تفریحی سالم و وجود سکنه فراوان و شلوغ است، زمینه های بیش تری برای ارتکاب اعمال مجرمانه وجود دارد. بنابراین، افراد ساکن در این مناطق بیش از مناطق دیگر در معرض آلوده شدن قرار دارند (قاسمیف 1388).
3- محیط انتخابی: تشکیل خانواده شخصی و انتخاب شغل و تفریح، که شخص با رضایت و میل خود انتخاب می کند، جزو محیط انتخابی اوست.
ـ محیط شغل: همان گونه که داشتن یک محیط خانواده شخصی هماهنگ و آرام و مورد وفاق یا به عکس متشنج و ناآرام به وجود می آورد، به طور مستقیم، در پدید آوردن اعمال و رفتار مورد قبول و مورد انتظار یا خلاف انتظار و جرایم موثر است. شغلی را که فرد برای تامین معیشت و گذران خرج زندگی خود انتخاب می کند، اگر بر اساس خواست و رضایت قلبی اش نباشد، سبب نگرانی او شده، زمینه را برای ارتکاب اعمال خلاف و جرایم در او آماده می کند. محیطی را که شخص در آن به انجام کار مشغول می شود و در کنش با افراد مختلف قرار می گیرد از ناحیه خرده فرهنگ ها و ارزش ها و باورهای افراد متاثر می شود مثلاً، کارکنان در غذاخوری ها به سبب سر و کار داشتن با طبقات و اقشار گوناگون اجتماع، از جمله بزه کاران، بیش از دیگران در معرض ارتکاب جرایم قرار می گیرند و به آن آلوده می شوند.
ـ محیط تفریح: انسان ها در عصر صنعت و فن آوری برای تسلط یافتن بر ابزار کار و صنعتی شدن کارها، از فراغت بیش تری بهره مند شده اند. به همین دلیل، برای استراحت و رفع خستگی و بازیابی مجدّد توان و قدرت کار، بخشی از حیات و اوقات خود را به تفریح اختصاص می دهند.
اگر مکان های تفریحی سالم و مطابق با ارزش ها و آداب و رسوم و فرهنگ و معتقدات مذهبی وجود نداشته باشد، افراد به سایر اماکن عمومی از قبیل قهوه خانه، غذاخوری، کوچه و خیابان پناه می برند. در این شرایط، افراد بزه کار و منحرف با نفوذ در بین این افراد و کشاندن آن ها به کارهای خلاف، برای پیدا کردن رفیق و هم دست، در مسیرهای خلاف به آرامش نسبی می رسند و بدین صورت، زمینه انحراف افراد جویای تفریح سالم فراهم می شود و این افراد، به خصوص اقشار جوان، جذب گروه های بزه کار و تبه کار می شوند و با آن ها طرح دوستی می ریزند و برای این که مورد قبول و پذیرش آن گروه واقع شوند به ناچار، باید رفتارها، ارزش ها و چارچوب های عملی آن ها را بپذیرند که نتیجه اش دست زدن به جرایم مورد قبول آن هاست که معمولاً این جرایم برای اعضای گروه تا پانزده سال خراب کاری و برای سنین بالاتر از شانزده سالگی، سرقت است (غفاری و ترکی، 1389).
ـ محیط تحصیلی: در اوایل قرن نوزدهم، صاحبان اندیشه معتقد بودند برای پیش گیری از جرایم در یک جامعه، باید آموزش و پرورش در آن جامعه همگانی و فراگیر شود از این رو، طرح اجباری شدن تعلیم و تعلّم را مطرح نمودند. در این زمینه ویکتور هوگو، نویسنده فرانسوی، جمله مشهوری دارد: یک مدرسه باز کنید تا درِ یک زندان بسته شود اما با گذشت زمان، معلوم شد که صرف باسواد شدن افراد جامعه تاثیری در کاهش میزان جرایم ندارد، بلکه نوع و کیفیت جرایم فرق می کند بدین صورت که اشخاص باسواد کم تر از اشخاص بی سواد دست به ضرب و جرح می زنند، بلکه غالباً مرتکب جرایم فکری، که همراه با مکر و حیله از قبیل جعل، کلاه برداری و خیانت در امانت و … است، می شوند.
محیط تحصیلی در تکوین و توسعه شخصیت کودک نقش فراوانی دارد. طفل در آشنایی با هم کلاسی های خود، طرز معاشرت و زندگی در اجتماع و سازگاری و احترام به دیگران را فرا می گیرد و با رعایت نظم و انضباط در محیط مدرسه برای رعایت و اجرای قوانین و مقررات اجتماعی آماده می شود، اما با صنعتی شدن کشورها، مدرسه به جای پرداختن به دو مسوولیت تعلیم و تربیت، فقط افراد را جهت رسیدن به شغلی خاص در جامعه هدایت می کند و اصل رسالت خود را از یاد برده است. از سوی دیگر، وجود تعداد زیاد دانش آموزان در یک کلاس درس و عدم امکان توجه و بررسی کافی مربیان به ابعاد اخلاقی، عاطفی و عقیدتی کودکان، عامل دیگری برای توجه نکردن به مساله تربیت آن هاست که این عوامل در کنار عوامل دیگر، زمینه را برای انحراف کودکان فراهم می کند (حمدی و فتحی، 1388).
4- وسایل ارتباط جمعی: مطبوعات، رادیو و تلویزیون، سینما و نمایش در هر جامعه ای، در واقع، ابزارهایی هستند برای جامعه پذیری و فرهنگ پذیری تا افراد آن جامعه بتوانند همدیگر را نسبت به رعایت قوانین و مقررات آن جامعه مقیّد بار آورند و از این طریق، جلوی ارتکاب جرایم را بگیرند و میزان آن را کاهش دهند. اما متاسفانه امروزه به دلیل توجه نکردن به مقتضیات زمان و مکان، آداب و رسوم، مبانی اخلاقی و اعتقادات مذهبی، سبب انحراف و گمراهی افراد جامعه شده و موجب بروز حالت خطرناک و ارتکاب جرایم می شوند.
مطبوعات برای جلب مشتریان بیش تر و کسب درآمد، اخبار مربوط به بزه کاران را به طور اغراق آمیز، برجسته و تخیلی مطرح می کنند، به گونه ای که موجب معروف و مشهور شدن افراد مجرم می شوند و این موجب می گردد افرادی که آرزوی مشهور شدن را دارند این نوع رفتارهای جرم زا را تقلید نمایند و همان اعمال را انجام دهند (ابراهیمی و مسگریان، 1387).
تولیدکنندگان فیلم های تلویزیونی و سینمایی نیز غالباً بدون توجه به جهات اخلاقی، تربیتی و آموزشی، برای جلب منافع بیش تر دست به ساخت فیلم هایی می زنند که حاوی صحنه های خشونت بار، قانون شکن و شهوت زاست و موجب تهییج و تشویق جوانان می گردد و زمینه را برای ارتکاب جرایم فراهم می کنند.
5- مهاجرت: از اوایل قرن نوزدهم، تحولات و پیشرفت های صنعتی موجب شد که زندگی شهری به کلی متحول شود از یک سو، بهبود یافتن وضع راه ها و وضعیت حمل و نقل و توسعه رسانه های گروهی موجب شد که روستاییان به راحتی از مزایا و رفاه زندگی شهری اطلاع کسب نموده و بیش تر متوجه محرومیت های خود شوند و در نتیجه، برای تحصیل این مزایا و داشتن زندگی پر زرق و برق، به شهرها مهاجرت نمایند. ولی با ورود به شهرها، با مشکلات عدیده ای مواجه شدند و معضلات فراوانی را پیش روی خود مشاهده نمودند از قبیل تهیه مسکن مناسب، پرداخت اجاره بها و دست رسی به امکانات زندگی شهری. در این حال، آن ها مجبور شدند به حاشیه شهرها کشیده شوند و درصدد تهیه آلونک برایند. از سوی دیگر، به دلیل نداشتن تخصص لازم برای انجام کارهای مناسب و صنعتی، به سوی شغل های نامناسب از قبیل سیگار فروشی، روزنامه فروشی و خرید و فروش مواد مخدر روی آوردند که همین زمینه را برای ارتکاب کارهای خطرناک و جرایم فراهم می کند (مدیری، 1385).
ب) محیط اقتصادی
بحث تاثیر وضعیت اقتصادی بر روی افکار، اخلاق و رفتار افراد از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده است. از افلاطون نقل شده: تقوای واقعی و ثروت فراوان مانعه الجمع اند یعنی جمعشان امکان پذیر نیست.
بعضی از دانشمندان تنها عامل موثر بر انسان را وضعیت اقتصادی می دانند و سایر ابعاد انسانی را متاثر از شرایط اقتصادی می دانند. گروهی از جرم شناسان، که عمدتاً به مکتب کمونیستی تمایل دارند، معتقدند زیربنای جامعه را اقتصاد تشکیل می دهد و سایر ابعاد اجتماعی از قبیل خانواده، سیاست، اخلاق، فرهنگ و جرم روبناست و معلول عوامل اقتصادی شمرده می شود. بنابراین، پدیده بزه کاری را ناشی از فقر می دانند و معتقدند تقسیم ناعادلانه ثروت و نابرابری اجتماعی موجب اعمال مجرمانه می شوند. از این رو، بیش تر بزه کاران را مردم فقیر و کم درآمد جامعه می دانند.
اما دسته دیگری از جرم شناسان در مقابل این دیدگاه، معتقدند نه تنها فقر موجب بزه کاری نیست، بلکه رشد اقتصادی و توسعه آن و بالارفتن سطح زندگی موجب بزه کاری می گردد.
در منابع دینی نیز به این مساله توجه شده، آن را یکی از عوامل اساسی در جهت تغییر و تحول انسان ها می دانند از یک سو، مال اندوزی و ثروت انباشتن از جمله عوامل انحراف و طغیان انسان ها به شمار آمده است چون بسیاری از افراد اگر از لحاظ اقتصادی به مرتبه ای برسند که خود را در زمینه های مادی کاملاً مستغنی و بی نیاز احساس کنند، به تدریج بی نیازی و استقلال در زمینه اقتصادی موجب می شود که خود را در زمینه های دیگر نیز از خدا بی نیاز بدانند و در این صورت زمینه برای طغیان و انحراف آن ها فراهم می شود. چنین معنایی را می توان از آیه ششم و هفتم سوره علق برداشت نمود. اِنَّ الانسانَ لَیطغی اَن رَآهُ استَغنی به درستی که اگر انسان خود را از خدا بی نیاز بداند طغیان می کند.
از سوی دیگر، اسلام فقر و تنگدستی را نیز عامل بی توجهی به مسایل معنوی و ارزش ها و هنجارها می داند و روایت مشهور من لامعاشَ له لامعاد له اشاره به مطلب مذکور دارد. روشن است که بسیاری از افراد اگر از لحاظ اقتصادی در شرایطی قرار داشته باشند که نتوانند مایحتاج اولیه و ضروری زندگی خود را فراهم نمایند و گرسنه باشند، حرکت و رفتار در چارچوب ارزشی، اخلاقی و قانونی برای آن ها معنا و مفهومی ندارد و همه توجه و تلاش آن ها در جهت حل مشکلات معیشتی است (سیلانیان، 1380).
مهاجرت و وقوع جرم
جامعه شناسان از مدتها پیش در جستجوی این بودند که چرا مهاجرت باعث جرم زایی است و چرا مهاجرین بیشتر از افراد بومی مرتکب بزه می شود ، مهاجرت می تواند در درون یک کشور صورت بگیرد یا به صورت مهاجرت از کشوری به کشور دیگر با این وجود هر دو مورد باعث افزایش جرم می شود و در این رابطه می توان دلایل زیر را قید کرد : (حمدی و فتحی، 1388).
1 – هر خانواده ای روی اعضای خود به نوعی کنترل اجتماعی دارد . افرادی که مهاجرت می کنند ، خانواده شان در مورد آنها نمی توانند نظارت و کنترلی داشته باشند و کنترل اجتماعی بر این افراد کمتر می شود و به تبع بیشتر در معرض آلوده شدن قرار می گیرند . مهاجران عمدتاً از افراد جوان و نیرومند هستند و از خصوصیات اصلی در جوانان میل به پیشرفت و ترقی است . همچنین میل به اعمال خطرناک و جسورانه در این گونه افراد بیشتر از سایرین است و این خود یکی از علت های افزایش جرم در مهاجران است .
2 – گرایش به جنبه های خیره کننده زندگی مادی ، تجملات و کوشش برای تجمع سرمایه های مادی ، اساس و پایه زندگی مردم در جوامع شهری است . ارزش انسان در جامعه شهری از روی میزان دارایی و ارزش های مادی سنجیده می شود و به هیچ وجه ارزش های معنوی و اخلاقی ملاکی برای ارزشیابی نیست . یعنی ارزش انسان به تفکر او بستگی ندارد . بلکه به میزان ثروتش بستگی دارد . چون مقدار ثروت افراد عامل قضاوت در مورد آنهاست و هر کس ثروتش بیشتر باشد و بتواند آن را بهتر بنمایاند ارزش بیشتری در جامعه کسب می کند .
معیارهایی که در جامعه شهری برای ارزشیابی فرد به کار میرود و بدان وسیله موفقیت و یا عدم موفقیت او سنجیده می شود عبارتند از :
الف. نوع پوشش و وسیله نقلیه که به فرد متعلق است .
ب . قیمت منزل مسکونی ، ارزش و لوکس بودن لوازم منزل فرد .
ج . انجمن یا باشگاهی که فرد به آن تعلق دارد و یا موسسه ای که در آن کار می کند .
د . میزان حقوق و دارایی های مادی فرد .
پس تنها ملاکی که افراد جوامع شهری به وسیله آن ارزیابی می شوند ماهیت پایگاه آنان است و تلاش برای به دست آوردن بهترین پایگاه و موقعیت اساس کوشش های آنها را در جوامع شهری تشکیل می دهد . از طرف دیگر فرد مهاجر تلاش می کند که کالاهای مادی و پول مورد نیاز خود را برای حصول به بهترین پایگاه اجتماعی فراهم سازد و چون درآمد مشروع برای تامین زندگی مرفه کافی نیست به ناچار از طریق نادرست به کجروی گرایش می یابد .
– مهاجرین عمدتاً در غربت دچار وضع بد اقتصادی می شوند و با مشکلات و کمبودهای بسیاری روبرو می گردند و این در حالی است که در این مکان ها هیچ پشت و پناهی ندارند و حتی با آنها همدردی هم نمی شود و از طرف دیگر خانواده هایشان در محل یا منطقه دیگر در انتظار پول هستند و حتی برای تهیه خرج مهاجرت در وضعی بدتر از وضع سابق به سر می برند و همین وضع تازه و ناهنجار عامل بزرگی در سوق دادن مهاجرین به تخلف است . در حوزه های جوامع شهری روابط اجتماعی بر اساس منافع شخصی است ناراحتی های شخصیتی فرد در جامعه شهری زمانی به اوج خود می رسد که تحرک و جا به جایی جمعیت افزایش یابد و افراد در جوامع جدید خود را بیگانه و تنها احساس کنند ، روابط افراد به ندرت به صورت دوستی های صادقانه و صمیمانه است از طرف دیگر ارزش آنها بر اساس نقش هایی که در جامعه ایفا می کنند سنجیده می شود و کسی از درد و رنج دیگران متاثر می شود. بیگانگی تا جایی می رسد که برادر و خواهر هم همدیگر را فراموش می کنند . در نتیجه انسان در جوامع شهری به موجودی مبدل می شود که فقط هدف اساسی و اولیه او ارضاء نیازهای شخصی خودش است . چون هر کس فقط خود را مسئول تامین زندگی خود می داند و هیچگونه وابستگی گروهی و اجتماعی دیده نمی شود . به همین دلیل فرد مهاجر چون در جامعه جدید با چنین اشخاصی روبرو است دچار ناراحتی و عقده های زیادی می گردد و عصبانیت و پرخاشگری وی تقویت می شود . اما چون قادر نیست این پرخاش را بروز دهد و همچنان با تحقیر روبرو است ، از این رو عصبانیت و پرخاشگری آرام آرام در وی تقویت می شود و به صورت ضرر و ضربه وارد کردن به دیگران بروز می کند .
– شرط لازم و عامل بازدارنده ارتکاب جرم نزد شخص مهاجر، پذیرش فرهنگ جامعه ای است که به آن مهاجرت کرده است . حال آنکه مهاجرین اگر چه در کشور یا شهر مهاجر پذیر زندگی می کنند ولی هنوز فرهنگ کشور یا شهر مبدا را دارند و همین مسئله اولین جرقه برای ایجاد ناسازگاری های اجتماعی و طغیان بر علیه افراد جامعه مقصد است . مهاجرین چون در جامعه دیگر با هنجارها و ارزش های دیگری روبرو می شوند آرام آرام به نسبی بودن ارزشها می رسند و این نسبی بودن ارزشها ، هنجارها را از قداست می اندازد و تخلف از آنها آسان تر می کند و به همین دلیل است که دکتر دوگریف می گوید : " جا به جا شدن اغلب همراه با تنزل اخلاقی است . " مطالعات و تحقیقات دانشمندان به خوبی این حقیقت را ثابت کرده است که مهاجرین اعم از آنهایی که در داخل یا خارج شهرها مهاجرت می کنند آمادگی برای پذیرش بی نظمی های روانی پیدا می کنند زمانی که روابط بین همسایگان و خویشاوندان به همبستگی عاطفی شدید رسید دیگر مجالی برای خودنمایی مهاجر باقی نمی ماند ، افرادی که با یکدیگر همبستگی بیشتری دارند مهاجرین را بین خود نمی پذیرند و به آنها اعتنا نمی کنند . بنابراین عدم همدلی و دوستی که یکی از شرایط لازم برای ضرر و ضربه زدن به دیگران است در مهاجرین به راحتی یافت نمی شود . همچنین به دلیل جدایی زبان ، دین و … امکان دوستی و یکی پنداری کمتر است ؛ به خصوص هنگامی که مهاجرت به دلایل سیاسی یا اجتماعی و تاریخی باشد . بنابراین مهاجرین خود را در میان سایرین بیگانه می یابند و بدین جهت برای توجیه خویش و تا حدودی به علت بی توجهی به رفتارهای خباثی گرایش می یابند .
– مهاجرین در کشورهای مهاجرپذیر به علت عدم تامین مالی به هر وضعی تن می دهند و چه بسیار که 7 یا 8 نفر که از نظر روحی و اخلاقی نامتجانس هستند در یک یا دو اتاق با هم زندگی می کنند و این نزدیکی و نامتجانسی سرچشمه درگیری ها و اختلاف ها و جرمهاست . به خصوص هنگامی که فرد مهاجر به کارهای طاقت فرسا و سخت اشتغال داشته باشد و از نظر خوراک و پوشاک در وضع مساعدی نباشد هر عملی را ممکن است مرتکب شود . مهاجرت عمدتاً به مناطق شلوغ صورت می گیرد که امکان لذت طلبی بیشتری در آنجا وجود دارد و به این ترتیب مهاجر را راحت فریب می دهند . به خصوص جوانانی که تشنه محبت هستند و به دلیل مخفی ماندن جرم در مکان های شلوغ ، ازدیاد انواع جرائم هر روز بیشتر از روز پیش به چشم می خورد .
– شهرنشینی و مهاجرتهای بی رویه روستاییان به شهرها: شهرنشینی و مهاجرت های گروهی و گسترده به شهرها باعث شده است که بخش اصلی و هسته ای شهرها از بین برود و به جای آن زاغه ها، زورآبادها، حلبی آبادها و احداث مسکنهای غیربهداشتی و غیرقانونی در محلات فقیرنشین به وجود بیاید. که این عامل به سهم خود در افزایش انحرافات اجتماعی و بروز رفتار انحرافی و ارتکاب جرم نقش بسزایی داشته است. در شهرهای بزرگ، به دلیل افزایش بی حد جمعیت، هیجان، آشفتگی، نگرانی، ترس و تشویق و اضطراب در بین شهرنشینان رو به فزونی نهاده، به طوری که اغلب شهروندان را کشمکش و فشارهای روانی تهدید می کند. همچنین انحرافات جنسی، اعتیاد به مواد مخدر، مصرف مشروبات الکلی و نیز روحیه سودجویی و سوداگری و روابط ناسالم و غلط اقتصادی در شهرها رونق بیشتری دارد. در واقع در فعالیت های شهری فردگرایی و تکروی بیشتر دیده می شود و روابط صمیمانه و چهره به چهره در بین شهروندان کمتر است و احساس انزوا شدت بیشتری دارد.از سوی دیگر با مهاجرت روستاییان به شهرها فقر روستاها به شهرها انتقال می یابد. و این مهاجرت های بی رویه باعث ایجاد شغلهای کاذب در شهر می شود.
7 – روستاییان بدون اینکه برنامه ریزی قبلی برای ادامه زندگی در شهر داشته باشند، با مهاجرت به شهر با مشکلات عدیده ای مواجه می شوند که از جمله آن می توان به بیکاری اشاره کرد و وقتی این افراد با بیکاری مواجه می شوند ناچار رو به کارهای غیرقانونی و ضداجتماعی چون: خرید و فروش مواد مخدر، واسطه گری و دلالی و … می آورند و در نتیجه به اشاعه جرم در جامعه کمک می کنند.
8 – فقر و بیکاری: به جرات می توان گفت که فقر و بیکاری از جمله عوامل موثر و تاثیرگذار در پیدایش جرم و ارتکاب آن است. به نظر برخی از جامعه شناسان فقر و بیکاری در برخی از افراد تهیدست عقده حقارت ایجاد می کند و فرد را به ارتکاب جرم وا می دارد. مثلاَ در اغلب دخترانی که منحرف شده اند از یک سو، این دختران دارای زندگی محقر بوده و از سوی دیگر تمایل داشته اند لباسهای فاخر و تجملات دیگر را داشته باشند. گلور4 می نویسد: دختران خانواده های کارگر فقیر از سن ۱۰ سالگی به مسایل جنسی پی می برند چون سرپرست و مربی شایسته ای ندارند. از همان سن بلوغ با همسالان خود در این خصوص صحبت کرده، تماس می گیرند و پس از بلوغ حجب و حیا نمی شناسند و این عمل را یکی از وسایل لازم زندگی فرض می کنند. بنابراین در جامعه ای که توزیع ثروت به صورت عادلانه صورت نمی گیرد، هر روز شاهد فقیرتر شدن فقرا و غنی تر شدن ثروتمندان خواهیم بود که این امر باعث افزایش فاصله طبقاتی شده و اثرات مخربی را در پی دارد که از جمله آن پیدایش جرم و اشاعه آن در جامعه است.
9 – حاشیه نشینی: حاشیه نشینی یا زاغه نشینی اصطلاحی است که به محله های مسکونی غیرمتعارف و متداول شهری اطلاق می شود.چارلز آبرامز مفهوم زاغه و مناطق زاغه نشین را چنین بیان می کند: "ساختمان یا بخشی از شهر که در آن ویرانی، نارسایی عرضه خدمات درمانی، تراکم زیاد جمعیت در واحدهای مسکونی، فقدان آسایش لازم و خطرات ناشی از عوامل طبیعی نظیر سیل، دیده می شود؛ می تواند به عنوان زاغه یا منطقه زاغه نشین معرفی گردد.بنابراین می توان گفت که حاشیه نشینی با جرم رابطه مستقیم و نزدیک دارد. تنوع، تجمل و اختلاف فاحش و چشمگیر طبقات اجتماعی ساکن شهرهای بزرگ، گرانی و سنگینی هزینه های جاری زندگی موجب می شود تا مهاجران غیر متخصص که درآمد آنان کفاف مخارجشان را نمی دهد، جهت برآوردن نیازهای خود دست به هر کاری، ولو غیرقانونی بزنند. در چنین مناطقی به لحاظ از بین رفتن ارزشهای انسانی، کجرویهای اجتماعی سریعاً رشد می کند و اعمالی چون دزدی، اعتیاد، قاچاق، فحشا و نظایر آن گسترش می یابد.
منابع
ابراهیمی، م و مسگریان، ع. 1387. آسیب شناسی اقتصادی نقاط حاشیه نشین و ارتباط آن با جرائم. علوم تربیتی، اصلاح و تربیت، شماره 78، صص 20-30.
آتش پور، ح و محمدزاده، ت. 1376. مهاجرت و جرم: نقش مهاجرت در پیدایش انواع جرایم. علوم تربیتی، اصلاح و تربیت، دوره قدیم شماره 33، صص 31-35.
بابایی، م. 1390. جهانی شدن جرم: ضرورتی پیش روی مطالعات و تحقیقات جرم شناسی. آموزه های حقوق کیفری، شماره 1، صص 115-136.
پوراحمد، ا و کلانتری، م. 1381. نقش مهاجرین در نوع و میزان جرایم ارتکابی شهر تهران. علوم اجتماعی، شماره 20، صص 53-70.
حمدی، ک و فتحی، س. 1388. عوامل موثر در گسترش مهاجرت به کلانشهر تهران. فصلنامه مطالعات مدیریت شهری، سال اول، شماره سوم، صص 17-29.
سیلانیان، ع. 1380. بررسی پدیده مهاجرت و اثرات آن بر زندگی اجتماعی و اقتصادی شهر، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد.
صادقی، ح.، شقاقی، و.، اصغرپور، ح. 1384. تحلیل عوامل اقتصادی اثرگذار بر جرم در ایران، مجله تحقیقات اقتصادی، شماره 68: صص 24-36.
صرافی، م. 1381. مهاجرت داخلی و مساله مدیریت شهری با تاکید بر شرایط ایران. مجله مدیریت شهری، شماره 10، سال سوم.
غفاری، ر و ترکی، م. 1389. تحلیلی بر عوامل موثر در مهاجرت جوانان روستایی به شهر. موردپژوهی: روستای صادق آباد از توابع بخش سامان در استان چهارمحال و بختیاری. مسکن و محیط روستا، شماره 132، صص 91-102.
فخاری، ع.، صمدی راد، ب.، اخباری، م و الفتی، ن. 1388. نقش پیامدهای اجتماعی و بهداشتی مهاجرت در اقدام به خودکشی مهاجرین حاشیه نشین تبریز: مطالعه اکتشافی در چارچوب گراندد تئوری. مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز. دوره 31، شماره 2، صص 65-72.
قاسمی، م. 1388. پیامدهای مهاجرت روستا- شهری نسل جوان روستایی. پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، شماره دوم، صص 145-165.
مافی، ع. 1996. مهاجرت و رابطه آن با بزه کاری، نمونه موردی شهر وین. فصلنامه جمعیت، شماره 27 و 28، صص 34-46.
مداح، م. 1388. تحلیل اثر فقر و نابرابری درآمدی بر جرم در سطح استان های کشور. پژوهش های اقتصادی، سال یازدهم، شماره سوم، صص 203-323.
مدیری، ا. 1385. جرم و خشونت در ایران: جرم و خشونت و احساس امنیت در فضاهای عمومی شهر. علوم اجتماعی، رفاه اجتماعی، شماره 22 (علمی پژوهشی): صص 9-28.
معین آبادی، ح. 1387. مهاجرت و معضلات فرهنگی اجتماعی قم. فصلنامه جمعیت، شماره 69 و 70، صص 29-55.
نجفی ابرندآبادی، ح. 1377. جایگاه جرم شناسی در ایران. مجله کانون وکلا، شماره 12. صص 31-39.
نیکزاد، ا. 1377. مقایسه جرایم بومیان و مهاجرین در استان قم. انتشارات استانداری قم.
Bagheri, H. (2007). Workforce migration and the reasons in Chaharmahal and Bakhtiari Province, In: Proceeding of Population Issues in Iran Conference, 19-21-July 2006, Shiraz: Institute of Population Studies, 104-109.
Bilsborrow, E. (1996). Migration Urbanization and development: Direction and Issues. USA: United Nation population Fund Publishers.
Boug, A. (1997). Appraisal of rural-urban migration determinates: A Case Study of Constant. Algeria TWPR, 10(11), 33.
Brush, J. 2007. "Does Income Inequality Lead to more Crime? A Omparison of Cross!Sectional and Time!Series Analyses of United States Counties", Economics Letters, 96 (2007), PP. 264-268.
Buonanno, P. 2004. "The Socioeconomic Determinants of Crime", A Review of the Literature, Universita Degli Studi di Milano!Bicocca, (2004).
Connell, J. et al. (1992). Migration from rural area, the evidence from Village studies. UK: Oxford University Press.
Khosroshahi, P. (2000). The reasons of migration to Tehran. Tehran, Iran: Management and Planning Organization.
Milen, V. J. (1993). Specific Migration and Regional Diversity. Environment and Planning, 26(2),1699-1710.
Mousavi, M. (2002). Rural migrations and influencing factors. Tehran: Ministry of Jehade Sazandegi.
Taghavi, N. (1993). Migration theories: Investigation of the differences theory, In: Proceeding of Rural-Urban Interactions Seminar, Tabriz: Foroughe Azadi Publication, 48-57.
1 – Cooper et al.
2 – Boug
3 – Milen
4 – Glover
—————
————————————————————
—————
————————————————————
29