سبک های تفکر
تعریف تفکر و سبک های تفکر
از زمان سقراط و ارسطو تا زمان حال درباره تفکر و ماهیت و مراحل آن بحث های زیادی به عمل آمده است. کتاب معروف " چگونه فکر می کنیم؟ " جریان تفکر را شامل مراحلی می داند که دو مرحله ابتدایی و انتهایی و پنج مرحله میانی را در برمی گیرد. مرحله اول یا ابتدایی، مرحله شک و ابهام است و آن زمانی است که انسان با یک موقعیت پیچیده رو به رو شده و درصدد یافتن پاسخی برای مسئله و مشکل ایجاد شده است. مرحله انتهایی، زمانی است که فرد از شک و ابهام درآمده و به نتیجه و جواب دست یافته است. به عبارتی تفکر سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی است(امامی پور و سیف، 1382).
تعریف دیگر، تفکر را فرایندی رمزی و درونی می داند که منجر به یک حوزه شناختی می گردد، که نظام شناختی شخص متفکر را تغییر می دهد(پور فرج عمران، 1387).
رضوی (1384) معتقد است که تفکر فرآیندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیله تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد می گردد.
تعریف ساده دیگر از تفکر،کنترل هدفمند فکر است. یعنی اینکه فکر ما در اختیار ما باشد و در راستای نیازها و اهدافی که ترسیم کرده ایم به پیش رود. همانند یک کشتی که به بندر مقصد حرکت می کند نه به هر جایی که باد آن را ببرد(زارع ، آخوندی و اعراب شیبانی، 1390).
بنابراین تفکر، عملی ذهنی است و زمانی مطرح می گردد که انسان با مسئله ای مواجه است و خواستار حل آن است. در این هنگام در ذهن، تلاشی برای حل مسئله آغاز می گردد که این تلاش ذهنی را، تفکر می نامند. فعالیت برای حل مسئله، از مراحلی تشکیل شده است که از تعریف مسئله به طور شفاف، روشن و ملموس، آغاز می گردد و با پیدا کردن راه حل هایی برای حل مسئله ادامه می یابد و با به کارگیری عملی بهترین راه حل و یافتن جواب نهایی به پایان می رسد(سلگی، 1390).
هر یک از روش های تفکری را می توان متدهایی دانست که به کمک آنها، قسمتی از فرایند حل مسئله، با موفقیت طی می شود. تفکر برتر تفکری است که از بهترین روش ها به حل مساله برسد.
انواع روشهای تفکری: تفکرخلاق، تفکر تحلیلی، تفکر انتقادی، تفکر اجرایی، تفکر استراتژیک است (شکری، کدیور و دانش پرور، 1387).
اما در تعریف سبک های تفکر می توان بیان نمود که شیوه های متفاوت افراد در پردازش اطلاعات را سبک های تفکر نامگذاری کرده است. سبک تفکر روش رجحان یافته ی تفکر است. سبک تفکر یک توانایی نیست بلکه چگونگی استفاده فرد از توانایی هایش است (استرنبرگ،2001).
2-2-2 انواع سبک های تفکر
تفکر مستقل یا مطلق1: تفکری است فارغ و رها شده از ذهنیت گرایی، منابع تجربی، تجارب هیجانی، تفکر منطقی، دوگانگی و جدایی موضوع و ذهن
تفکر انتزاعی2: تفکری است که جزئی از موضوع را از دیگر اجزا تفکیک نموده و بدون توجه به اجزای دیگر، آن را مورد ملاحظه قرار می دهد.
تفکر تحلیلی3: بر پایه جدا سازی یک موضوع به عناصر و اجزای تشکیل دهنده آن. فرق آن با تفکر انتزاعی در توجه یکسان به همه اجزا است.
تفکر عقل سلیم4: یک راه طبیعی و درونی تفکر است.این تفکر کاملاً با خرد پذیری، وجدان، استانداردهای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی مرتبط است.
تفکر مفهومی5: این تفکر مبتنی بر فرآیند ادراکی مفهوم پردازی یا مفهوم آفرینی است و بر ویژگی های درونی ساختار ذهن و مرتبط است. به عبارت دیگر، زبان و فکر از طریق این تفکر با هم مرتبط هستند(سلگی، 1390).
تفکر عینی6: بر خلاف تفکر انتزاعی با ذات ملموس دنیای واقعی سرو کار دارد و با مفاهیم و ایده های انتزاع شده از موجودات و پدیده های حقیقی رابطه ای ندارد.
تفکر کیهانی7 : تفکر کیهانی (جهان شمول) برخلاف تفکر خود محور، هنگام بررسی معانی حوادث گذشته و ترتیب حوادث آینده، به جهان و تمام عالم رجوع می کند
تفکر انتقادی8: تفکر انتقادی به معنی تفکر بی طرفانه است. تفکر انتقادی از جزم گرایی و شکاکیت اجتناب می کند و درتلاش برای پیدا کردن راه میانه ای است که از یک طرف فلسفه کل نگر در نظر گیرد و از طرف دیگر اصول را از منظری دیگر بازنگری کند و در این راه همانطور که از آخرین مفاهیم و پیشرفت های علوم استفاده می کند از پیشرفت های قبلی بشر نیز بهره مند شود(ناطقیان، 1387).
تفکر خود محور9: از آنجایی که انسانها بطور طبیعی خود محور هستند، برای تبدیل آن به یک تفکر برونگرا، کل نگر و فراگیر، احتیاج به تلاشی ارادی و آگاهانه داریم.
تفکر هیجانی: تفکر هیجانی (عاطفی) مبتنی بر پایه تجربیاتی چون احساسات، هیجانات، عواطف و … می باشد. این تفکر کارکردی تنظیمی دارد؛ ، تفکر هیجانی نسبی است و با پیش داوری ها، هنجارهای اجتماعی، ارزشهای فرهنگی و … تغییر می کنند.
تفکر تجربی: تفکر تجربی مبتنی بر تجربیاتی است که از طریق حواس پنجگانه به انسان منتقل می شود. درست برخلاف تفکر مستقل یا مطلق که خود را از تجارب فارغ می کرد.
تفکر کارکردی10: تفکری است که کارکردها و روابط سببی را در نظر می گیرد و زیر مجموعه ای از تفکر علمی است.
تفکر کل نگر11: این تفکر تلاشی است برای غلبه بر محدودیت های طبیعی دانش ارجاعی ما و این تنها با گذشتن از مرزهای تعیین شده دانش ارجاعی و با استفاده از تفکر تغییر پذیر و آزادی گمانه زنی میسر است
تفکرشهودی12: تفکر شهودی در واقع برترین قابلیت نهفته ذهن است که فراسوی محدودیت های تفکر عقلایی یا منطقی است و به امکانات و قابلیت های ناشناخته و قدرت مغز ما منتهی می شود(سلطانی، 1381).
تفکر منطقی13 : به طور کلی تفکر منطقی یک نظر کاملاً عقلایی است که بر طبق قاعده های صحیح و منطقی پایه گذاری شده است.
تفکر جزء نگر14: این سبک فکری در مقابل تفکر کل نگر است و سعی می کند مفاهیم و پدیده های پیچیده را با تحلیل اجزای سازنده آن بهتر درک کند و آنها را به جنبه های اساسی و مقدماتی تبدیل کند.
تفکر علمی15: تفکر علمی تفکری است بر پایه روشهای علمی و ایده ها و نظریات مبتنی بر علم.روش علمی است که از لحاظ عقلایی قابل پذیرش و معتبر است.
تفکر سیستمی16: تفکر سیستمی براساس نظریه سیستم ها بنا شده است. تئوری سیستم ها از دید رابطه متقابل و وابستگی متقابل پدیده ها به جهان نگاه می کند.
تفکر کلامی17: تفکری است متکی بر حافظه کلامی ذهن که موضوعات و پدیده ها را به کمک الفاظ و زبان، شناسایی، درک و توصیف می کند.
تفکر دیداری18: تفکری است متکی بر حافظه دیداری یابصری که موضوعات را به کمک تجسم تصاویر و اشکال آنها شناسایی، درک و توصیف می کند.
تفکر همگر19ا: تفکر همگرا تفکری است که در آن عقل دائم در تلاش است تا فرآیند تفکر خاتمه یابد و هدف غایی آن توقف فکر است.
تفکر واگر20ا: تفکر واگرا تفکری است در مقابل تفکر همگرا و دائم درتلاش است تا فرآیند تفکر، گسترده تر و بازتر گردد و هدف غایی آن رسیدن به موقعیت های تازه و جدید است(شکری و همکاران، 1387).
تفکر منفی21: تفکر منفی تفکری است که جنبه های مثبت موضوع را نادیده می گیرد و تمام توجه معطوف به جنبه های منفی می گردد.
تفکر عملی یا اجرایی22: تفکر عملی یا اجرایی این تفکر در مقابل تفکر واکنشی یا تفکر انتقادی قرار دارد. تفکر واکنشی و انتقادی هنگامی بجریان می افتد که چیزی پیش رو باشد تا نسبت به آن واکنش یا انتقادی به عمل آید. در واقع اگر چیزی پیش روی نباشد تفکر فعال و جدی نیست.
تفکر خلاق یا جانبی23: تفکر خلاق تفکری است مولد که تازگی و تفاوت را به ایستایی و یکنواختی ترجیح می دهد و تفکری است که در آن سیال بودن، انعطاف پذیری، بسط و ابتکار اصالت دارد. این سبک فکری در مقابل تفکر منطقی و عقلایی قرار دارد و به جای تصورات عقلی، بیشتر از تصورات خیالی و وهمی استفاده می کند (لبارت و چان24، 2014).
2-2-3 تفکر از دیدگاه جان دیویی25
جان دیویی در کتاب معروف خود "چگونه فکر می کنیم؟" جریان تفکر را شامل 7 مرحله می داند. مرحله اول مرحله شک و ابهام است و مرحله نهایی مرحله ای است که فرد از شک و ابهام به در آمده و به نتیجه و جواب دست یافته است. برای رسیدن به مرحله نهایی فرد باید مراحل یادگیری را طی کند که عبارتند از:
* به فکر خطور کردن
* تعقل26
* فرضیه سازی27
* استدلال28
* کاربرد29 (دیوی، 1960، به نقل از استرنبرگ، 2001).
از نظر دیویی، تفکر اساسی و واقعی تنها با طی این مراحل ممکن است. اگر تفکر کلیه فرایندهای ذهنی ما را در برگیرد، می توان حل مسئله، قضاوت، استنتاج و استدلال و حتی رویا را نیز در زمره ی انواع تفکر به حساب آورد. روان شناسان مختلف، گرچه موارد نامبرده را به عنوان مثال هایی از تفکر می پذیرند ولی آن را به عنوان دسته بندی علمی انواع تفکر نمی پذیرند(لامب30، 2013).
2-2-4 تفکر از دیدگاه گیلفورد31
گیلفورد تفکر را به دو دسته همگرا و واگرا تقسیم می کند:
تفکر همگرا32، عبارت است از انتخاب مناسب ترین راه حل که مبتنی بر کاربرد دانش و قوانین منطق برای کاستن از تعداد راه های ممکن و تمرکز بر مناسب ترین راه حل.
تفکر واگرا33، مرحله ی بررسی راه حل های گوناگون که مستلزم به خاطر آوردن راه حل های ممکن یا ابداع راه حل های جدید است، تفکر واگرا نامیده می شود، زیرا در این مرحله افکار فرد در جات متعدد و متنوعی سیر می کند.
از دیدگاه گیلفورد، تفکر واگرا ابزاری برای خلاقیت محسوب می شود. که در ساخت ذهنی هم تفکر واگرا و هم تفکر همگرا نقش اساسی دارند اما تفاوت آنها در این است که در تفکر همگرا، نتیجه تفکر از قبل معلوم است یعنی همیشه یک جواب "درست" یا "غلط" وجود دارد، اما در تفکر واگرا جواب قطعی وجود ندارد و تعداد زیادی جواب وجود دارد، که از نظر منطقی ممکن است هر کدام از جواب ها به گونه ای درست باشد. سنجش و اندازه گیری خلاقیت شیوه های متعددی دارد. متداول ترین آنها اندازه گیری خلاقیت بر اساس میزان اندیشه واگراست. طی دهه 1950 گلیفورد و همکارانش آزمون هایی برای اندازه گیری تفکر واگرا تهیه کردند. در همه این آزمونها از آزمودنی خواسته می شود که صرفا به دادن یک پاسخ اکتفا نکند(گیلفورد، 1950؛ به نقل از کراس و کلی34، 2012).
گلیفورد معتقد است که در تفکر واگرا 3 ویزگی یا 3 عنصر دخالت دارند:
انعطاف پذیری یا نرمش اندیشه35
اصالت اندیشه36
سیالی اندیشه37
یعنی هر چه تفکری انعطاف پذیرتر اصیل تر و سیال تر باشد، واگرایی آن بیشتر است و در نتیجه این نوع تفکر خلاقتر است (گیلفورد، 1950؛ به نقل از کراس و کلی، 2012).
2-2-5 مراحل تفکر منطقی در مواجهه با مشکلات
چون مسایل و مشکلات در موقعیت های مختلف، انواع گوناگون دارد، تفکر منطقی نیز از سطوح مختلفی برخوردار است. افراد اگر بخواهند، تفکر منطقی داشته باشند در مواقعی که در مورد مساله ای می اندیشند و یا با مشکلاتی روبرو می شوند، باید مراحل ذیل را در فرآیند حل مشکلات و اساساً در جریان تفکر دنبال نمایند.
1ـ تشخیص مساله: اولین مرحله ای که تفکر منطقی از آنجا شروع می شود تشخیص مساله است. همانگونه که تشخیص نوع بیماری در فرآیند درمان کار اساسی و گام نخستین است، تشخیص مساله در جریان تفکر هم گام نخست است. وقتی افراد بتوانند مساله را درست تشخیص دهند، می توانید مدل تفکر و این که از چه راهکارهایی می بایست در حل مساله استفاده نمایند، را نیز تشخیص دهند.
۲ـ فرضیه سازی: فرضیه هایی که ممکن است آنها را احتمالات، حدس ها، تصورات یا بینش ها بنامیم، ما را به جمله های پیش بینی کننده که به صورت قضایای شرطی در آمده است، رهنمون می شود، در مورد علت یک رخداد چندین احتمال را مطرح نموده احتمالی را که از همه نزدیک تر و منطقی تر به نظر می رسد، برمی گزینیم.
3ـ تصمیم گیری: از میان فرضیه های مختلف یکی از آنها را به عنوان بهترین فرضیه که با شواهد موجود تایید شده است، انتخاب و به دنبال آن تصمیم گیری متناسب با موقعیت را انجام می دهیم(استرنبرگ و گریگورنکو38، 2002).
2-2-6 سبک های تفکر از دید استرنبرگ
استرنبرگ با ارائه نظریه خودگردانی ذهنی ، سبک های تفکر را در 13 سبک مطرح می نماید، که در 5 بعد کارکرد ، اشکال ، سطوح ، دامنه ها و گرایش ها طبقه بندی می شود. به طور مختصر در بعد کارکرد، فرد دارای سبک قانون گذار تمایل به ایجاد ، اختراع و طراحی دارد و کارها را به روش خود انجام می دهد . فرد دارای سبک اجرایی، آنچه را که به او گفته می شود، انجام می دهد و فرد دارای سبک تفکر قضاوتگر تمایل به قضاوت و ارزیابی افراد و کارها دارد. در بعد گرایش، فرد دارای سبک تفکر آزاد منشانه تمایل دارد کارها را با روش های جدید انجام دهد و با آداب و رسوم مخالف است و فرد دارای سبک تفکر محافظه کارانه تمایل دارد کارها را با روش های از پیش تعیین شده و صحیح انجام دهد که این سیزده سبک تفکر را می توان به دو نوع سبک تقسیم کرد. اولین نوع سبک های تفکر (از قبیل قانونی ، قضایی ، کلی نگر ، سلسله مراتبی و آزاداندیش ) مولد خلاقیت هستند و به پردازش اطلاعات پیچیده نیاز دارند. افرادی که این سبک تفکر را به کار می گیرند، متمایل به چالش طلبیدن هنجارها و پذیرش خطر هستند . دومین نوع سبک های تفکر ( از قبیل اجرایی ، جزئی نگر ، تک قطبی و محافظه کارانه ) به پردازش اطلاعات ساده نیاز دارند. افرادی که این سبک تفکر را به کار می گیرند، مایل به حفظ هنجارها ، و اقتدار – محور می باشند . چهار سبک تفکر باقی مانده (از قبیل آنارشی ، الیگارشی ، درونی و بیرونی) بسته به سبک تکلیف خاص می توانند در هر یک از دو نوع سبک های تفکر پیچیده و یا ساده انگارانه قرار گیرند(استرنبرگ، 2003).
2-2-7 رابطه هوش و تفکر
از نظر پیاژه پیش از زبان، هوش وجود دارد، اما تفکر وجود ندارد. برای کودک هوش حل کردن مسائل تازه است، در حالی که تفکر هوش درونی شده است که نه بر اعمال مستقیم، بلکه بر نمادسازی مبتنی بر زبان، تصویرهای ذهنی، و سایر مسائل مبتنی است، که امکان درونی ساختن و بازنمایی امور را در مراحل بالاتر رشد فراهم می آورد. بنابراین تفکر مستلزم درونی ساختن امور است در حالی که هوش هم با پدیده های واقعی و محسوس سرو کار دارد و هم با پدیده های نمادی تفکر، نظامی از اعمال درونی شده است که به آن اعمال ویژه ختم می شود که پیاژه آن ها را عملیات می نامد، یعنی اعمال بازگشت پذیر و هماهنگ کننده سایر اعمال(پیاژه، 1960، به نقل از استرنبرگ، 2003).
طبق نظریه پیاژه تسلط بر نمادها مهم ترین مشخصه کودک قبل از دبستان است. این تسلط به وی امکان می دهد که از تجارب قبلی خود حداکثر استفاده را بکند و آنچه را که قبلا" به طور ملموس به کار برده است اکنون به صورت ذهنی به کار ببرد. چون نمادها بر اساس تجارب شخص کودک است. برای هر کودک کیفیت ویژه ای دارد. نمادها به طور مستقیم جانشین اشیاء نمی شود، بلکه دانش شخص را درباره آن اشیاء نشان می دهد. برای مثال احتمالا" همه کودکان تصورات مشابهی از دوچرخه دارند، ولی هر کودک تصور منحصر به فرد خود را نیز از دوچرخه دارد. علت آن این است که تجارب شخصی کودکان از دوچرخه متفاوت است. پیاژه معتقد است که یکی از برجسته ترین مشخصات تفکر و تکلم کودکان، به طور کلی خودمدار بودن آنان است. یعنی کودک نمی تواند به دیدگاه شخص دیگری توجه کند. تفکر و تکلم خودمدار کودکان پیش از دبستان، نه تنها ناشی از تفسیر شخصی آنان از عملیات است، بلکه همچنین ناشی از این است که آنان نمی توانند در یک لحظه به بیش از یک چیز فکر کنند. این کیفیت در نحوه استدلال کودک درباره اشیاء نیز تاثیر می گذارد. پیاژه در پاسخ به این سوال که اگر در رشد هوش کودکان مراحلی وجود دارد که در سن معینی به آن می رسند، آیا می توان به این مراحل سرعت بخشید وتا چه اندازه می توانیم آن را سرعت بخشیم می گوید: در قلمرو تعلیم و تربیت به دانش آموزان باید اجازه داده شود تا بیشترین فعالیت را شخصا" انجام دهند و با در اختیار گذاشتن وسایل مادی فعالیتهای آن ها در جهت رشد شناختی سوق داده شود. در حوزه ریاضی و منطق، کودکان فقط از چیزهایی که خود کشف می کنند درک واقعی پیدا می کنند و هر گاه سعی کنیم چیزی را خیلی زود به آن ها بیاموزیم، آن ها را از کشف دوباره آن به وسیله خودشان بازداشته ایم. بنابراین، دلیلی وجود ندارد که رشد هوش را بیش از حد سرعت بخشیم، زیرا زمانی که به ظاهر کودک برای تحقیق شخصی تلف می کنند در واقع صرف ساختن روش ها می شود. اگر فکر کنیم که کودک مفهوم عدد و سایر مفاهیم ریاضی را فقط از طریق آموزش یاد می گیرد اشتباه بزرگی کرده ایم. وقتی بزرگترها سعی می کنند مفاهیم ریاضی را قبل از موعد به کودک بیاموزند یادگیری او سطحی خواهد شد. درک واقعی این مفاهیم فقط از طریق رشد ذهنی امکان پذیر است(پیاژه، 1960، به نقل از استرنبرگ، 2003).
اکثریت روان شناسان امریکایی هم معتقدند که یادگیری را باید تا حد ممکن تسریع کرد. به کودکان کودکستانی کمک خواهید کرد تا به درک مفهوم نگهداری ذهنی برسند. از طرف دیگر، اگر از عقیده پیاژه جانبداری می کنید، بهتر است که به کودک اجازه دهید تا به روش و سرعت خود کسب تجربه کند. محیطی غنی ایجاد کنید که این محیط ضمن فراهم کردن حداکثر فعالیت عینی برای کودکان، دخالت معلم در سازمان دادن آن تجارب را به حداقل برساند (استرنبرگ، 2005).
2-2-8 عوامل بستر ساز تفکر
الف)دانش: اگر فرد درباره چیزی که می خواهد بیندیشد، ادراک یا دانشی نداشته باشد، قادر به تفکر و تجزیه و تحلیل آن موضوع نخواهد بود و به همین دلیل درباره ی هر موضوعی که می خواهیم در کلاس از این روش استفاده کنیم، باید دانش آموزان راجع به آن اطلاعاتی داشته باشند. در غیر این صورت لازم است این اطلاعات یا منابع و راه های کسب آن ها را به شاگردان بگوییم و با آن ها آشنا شویم.
ب) منش: باید دانش آموزان کم کم به این روحیه و دید برسند که باید با تردید منطقی به مسائل نگاه کنند و درباره ی هر موضوعی بدون تعصب و گرایش خاصی عمل کنند.
ج) اقتدار گرایش انتقادی: معمولاً مورد توجه یا پذیرش قرار نمی گیرد، متفکران منتقد اهل مباحثه و پر سر و صدا هستند. آنان در واقع ماشین جامعه را به حرکت در می آورند و به سختی می توانند بین خطوط کاوشگری و خطر کردن گام بردارند.
امروزه دو نوع تفکر تحت عنوان تفکر انتقادی و خلاق مورد بحث روان شناسان و مربیان قرار گرفته و برنامه ریزان در تلاش هستند که برنامه های درسی را طرح کنند که این دو نوع تفکر را پرورش دهد(استرنبرگ و واگنر39، 2005).
الف – تفکر انتقادی: تفکر انتقادی را به عنوان تفکر منطقی و مستدلی تعریف می کنند که مرکز توجه آن تصمیم گیری و قضاوت در مورد باورها یا اعمال است. وقتی یک نفر کوشش می کند تا مباحث را دقیقاً تحلیل کند، مدارک معتبری جستجو کند و به نتیجه گیری های معتبر برسد، تفکر انتقادی خواهد بود. و هدف تفکر انتقادی پرورش افرادی است که دارای ذهن معتدل، خالی از غرض، عینی و متعهد به وضوح و دقت داشته باشند(ژانگ و فانگ40، 2012).
ب- تفکر خلاق: خلاقیت، توانایی مرز شکنی یا توانایی سفر به فراسوی چهارچوب استانداردهای علمی، شغلی، حرفه ای و اجتماعی را در بر می گیرد. خلاقیت، هم درک و پذیرش الگوهای قبلی و هم تشکیل و ابداع الگوهای جدید را در حوزه های مختلف شامل می شود. ویژگی هایی از قبیل : استقلال، علاقه بیشتر، تنش کمتر، احساس عاطفی مثبت تر، عزت نفس بیشتر، توانایی تغییر رفتار بیشتر(انعطاف پذیری ) و سلامتی جسمی و روانی بهتر، جزء ویژگی های افراد خلاق ذکر شده است(ژانگ و فاگ، 2013).
2-4 پیشینه پژوهش های انجام گرفته
2-4-1 پیشینه پژوهش های انجام گرفته در داخل کشور
سروقد،رضایی و معصومی(1389)در پژوهشی به بررسی رابطه بین سبک های تفکر و خود کارآمدی جوانان دختر و پسر (دانش آموزان پیش دانشگاهی) شیراز پرداختند. نمونه به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. نتایج نشان دادند: بین متغیر خودکار آمدی با همه ی سبک های تفکر به جز تفکر درونگرا و کل نگر در سطح یک صدم در کل دانش آموزان رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.
احدی،خویینی،کریمی،دلاور و زری باف(1390)در پژوهشی به مقایسه سبک های تفکر و هیجان طلبی در دانش جویان کارشناسی رشته های هنر و ریاضی برای افزایش رفتارهای سازمانی مثبت پرداختند. نتیجه پژوهش بر ضرورت توجه سازمان ها بر ویژگی های رفتار سازمانی مثبت مانند سبک تفکر قانون گذار(خلاق) و سبک های تفکری است که به این نوع تفکر یعنی خلاقیت می انجامد و نیز افزایش هیجان های مثبت برای بهبود عملکرد در محیط کاری مورد توجه می باشد.
رضایی،خداخواه(1388)در پژوهشی به بررسی رابطه ی بین سبک های فرزند پروری و باور های معرفت شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پرداختند. که تعداد2125 نفر در سال تحصیلی 88_1387 از دانش آموزان دختر سال سوم متوسطه دبیرستانهای شهر تبریز انتخاب شدند. نتایج حاکی از آن بود از بین مولفه های باورهای معرفت شناختی و سبک های فرزند پروری ،متغیرهای یادگیری سریع/ثابت و دانش ساده /قطعی بیشترین سهم را در پیش بینی پیشرفت تحصیلی داشتند.
حسینیان،پورشهریاری و کلانتری(1386)در پژوهشی به مقایسه رابطه بین شیوه های فرزند پروری مادران و عزت نفس دانش آموزان دختر شنوا و ناشنوا در مقطع متوسطه شهر تهران پرداختند و نمونه شامل 69دانش آموز ناشنوا و 82 دانش آموز شنوای دختر مقطع متوسطه و مادران هر دو گروه بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار بین شیوه های فرزند پروری و عزت نفس دانش آموزان ناشنواست.
محمدی و حاجی علیزاده (1387)در پژوهشی به مقایسه سبک های حل مسئله و ترس از ابراز وجود در نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری و عادی پرداختند. بدین منظور 40 دانش آموز پسر عادی و 40 دانش آموز پسر مبتلا به اختلال هنجاری به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج نشان دادندکه نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری در مقایسه با نوجوانان عادی از سبک های مثبت حل مسئله کمتر استفاده می کنند.
زارعان،اسدالله پور و بخشی پور رودسری (1386)به پژوهشی با هدف بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های حل مسئله با سلامت عمومی انجام شد ،پرداختند.که این پژوهش روی 69 نفر از دانشجویان سال اول رشته های علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز انجام شد. نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و سبک های حل مسئله با سلامت عمومی رابطه معنی داری وجود دارد.
2-4-2 پیشینه پژوهش های انجام گرفته در خارج کشور
در پژوهشی ژانگ (2001)به بررسی رابطه سبک های تفکر و پیشرفت تحصیلی پرداخت که با توجه به نتایج به دست آمده سبک های تفکر تاثیر قابل توجهی بر پیشرفت تحصیلی داشتند.
استرنبرگ (2001) به بررسی نقش سبک های تفکر بر پیشرفت تحصیلی دو گروه از کودکان تیز هوش مشارکت کننده در یک برنامه ی تابستانی ییل، پرداخت و بیان نمود که سبک های تفکر قضایی و قانونی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه مثبت و معنی داری دارد.
نتایج تحقیقات زیادی از جمله تحقیقات ویلدر و وات41(2002) بیانگر این است که والدینی که وقت بیشتری برای سرپرستی فرزندان خود می گذارند، دارای فرزندانی هستند که کمتر به سمت رفتارهای پرخطر و نامناسب متمایل می شوند.
هرز و گولن(2012)در مطالعه ی خود دریافتند که سبک فرزند پروری با مراقبت افراطی و سطح پایین پذیرش با عزت نفس ارتباط منفی و معنادار دارد.
ورتلی و ایونسون42(1987)در بررسی رابطه سبک های یادگیری و شیوه های حل مسئله پسران رشته های گوناگون پی بردند که دانش آموزان پسر در سبک یادگیری فردی وابسته به رشته هستند و از شیوه های حل مسئله استفاده می کنند.
جاگمز-کاسترمن و همکاران(2007)به دست آوردند بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی از حل مسئله فعال اجتناب و حمایت اجتماعی کمتری را جستجو می کنند.
منابع فارسی
احدی،جمال؛ خویینی،زهرا؛ کریمی،علی اکبر؛ دلاور،سعید و زری باف، احمد.(1390).مقایسه انواع سبک های تفکر با میزان یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در میان دانشجویان دختر و پسر مدارس فنی حرفه ای شهرستان تهران،پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی،دانشگاه پیام نور تهران.
اسفندیاری، علی. (1388). بررسی و مقایسه شیوه های فرزند پروری مادران مبتلا به اختلالات رفتاری و مادران کودکان بهنجار و تاثیر آن بر اختلالات رفتاری فرزندان، پایان نامه کارشناسی ارشد، انیستیتو روان پزشکی ایران، فصلنامه علوم روانشناسی ، سال دوم، شماره 3، 26-19.
اسماعیل پورحسامی، فاطمه(1388). روابط والدین و فرزند و نقش آن درشکل گیری هویت، مجله تربیت، ماهنامه پرورشی وزارت آموزش وپرورش، انتشارات معاونت آموزشی، شماره 8 .
امامی پور، سوزان و سیف ، علی اکبر. ( 1382). بررسی تحولی سبک های تفکر در دانش آموزان و رابطه آن ها با خلاقیت و پیشرفت تحصیلی ، فصلنامه نوآوری های آموزشی ، تهران .
آزادی، شهدخت. (1389). بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری والدین با کمرویی دختران شهرستان نورآباد سال تحصیلی 82-81 ، پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته روانشناسی عمومی، دانشگاه الزهراء.
بخشی،احمد.(1387). رابطه باورهای خودکارآمدی و سبک های حل مسئله در دانشجویان ،مجله روانشناسی سال دهم،شماره 32، ص 35-56.
برهمند، اوشا(1389). بررسی رابطه بین مزاج، سبک فرزندپروری و مشکلات رفتاری میان کودکان پیش دبستانی درشهر تبریز، رساله دکتری، دانشگاه علامه طباطبائی
پور فرج عمران ، مجید (1387). بررسی رابطه بین خلاقیت ، هوش هیجانی و سبک های تفکر . اولین کنفرانس ملی خلاقیت شناسی و مدیریت نوآوری در ایران .
پوراحمدی، رضا و مهرابی، مریم .(1388). بررسی اثر کوتاه مدت آموزش برنامه ی فرزندپروری مثبت بر تغییر شیوه های فرزندپروری مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای ، فصلنامه خانواده پژوهی ، سال دوم، شماره 8، 23-16.
جهانشاهی، ناهید،ابراهیمی قوام،صغری.(1386). بررسی تطبیقی رابطه بین سبک تفکر با سن، جنسیت،رشته تحصیلی و میزان تحصیلات و شیوه های فرزند پروری والدین معلمان مقاطع سه گانه ابتدایی،راهنمایی، متوسطه، فصلنامه روانشناسی و علوم تربیتی دوره ی چهارم، شماره 2،پاییز 86.
حسینی نسب، علیرضا. (1387). بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری با خودکارآمدی و سلامت روانی دانش آموزان، مطالعات تربیتی و روان شناسی ، سال دوم، شماره 37 ، 7-2.
حسینیان،اکبر،پورشهریاری ،رضا و کلانتری، قاسم.(1387). سبک های فرزند پروری، چاپ دوم، تهران: نشر و پژوهش دادار.
حمیدی زاده،محمد رضا.(1382). بررسی رفتار وسازه سبک های حل مسئله نیروی انسانی دانش گرا .مجله مدیریت و توسعه.6و61،15_25.
رحمانی، فرناز . (1387). ارتباط شیوه تربیتی والدین با میزان مشکلات رفتاری دانش آموزان، مقاله پژوهشی، مهر
رضایی، محمد. (1389). بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری مادران با بلوغ اجتماعی دانش آموزان مدارس راهنمائی منطقه 6 تهران در سال تحصیلی 76-75، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم.
رضایی،خدادخواه.(1388). بررسی تحلیلی سبک های تفکر و عملکرد مدیران مدارس متوسطه . شهر شیراز . پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز.
رضوی، ع ؛ شیری ، ا . ع. (1384). بررسی تطبیقی رابطه بین سبک های تفکر دختران و پسران دبیرستانی با پیشرفت تحصیلی آنان ، فصلنامه نوآوری های آموزشی شماره ی 12 ، تهران .
زارع ، حسین ؛ آخوندی ، نیلا و اعراب شیبانی ، خدیجه ( 1390 ). رابطه ی سبک های تفکر با خلاقیت دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور ، اولین همایش ملی یافته های علوم شناختی در تعلیم و تربیت ، تهران.
زارعان، معین و بخشی پور رودسری،حسین.(1386).بررسی رابطه سبک های فرزند پروری با سبک های حل مسئله در دانش آموزان مقطع متوسطه،مجله روانشناسی ،شماره 34.
زارعان،مصطفی،اسدالله پور،امین و بخشی رودسری،عباس.(1386). رابطه هوش هیجانی و سبک های حل مسئله با سلامت عمومی. مجله روانپزشکی بالینی ایران.13و2،166_172..
سروقد،اکرم، رضایی،عبدالله و معصومی،احمد.(1389).پیش بینی خلاقیت از سبک های تفکر در دانشجویان ،پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی،دانشگاه پیام نور تهران.
سروقد،سیروس ودیانت،عارفه سادات.(1388).مقایسه سبک های یادگیری و شیوه های حل مسئله دانشجویان دختر و پسر گرایش های علوم انسانی ،علوم پایه و فنی مهندسی .فصل نامه رهیافتی نو در مدیریت آموزشی .2و4،77_92.
سلطانی امرآبادی ، مرضیه (1381). بررسی رابطه بین خلاقیت وسبک های تفکر و شیوه های مقابله با استرس در دانش آموزان دوره متوسطه شهر اصفهان . پایان نامه کارشناسی ارشد . فصلنامه روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور تهران .
سلگی، زهرا (1390). بررسی رابطه بین سبک های تفکر و پیشرفت تحصیلی دانشجویان، اولین همایش ملی یافته های علوم شناختی در تعلیم و تربیت .
شریفی درآمدی ،پرویز.(1384).تاثیر آموزش سبک حل مسئله به میزان عزت نفس دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری .فصل نامه ی نوآوری های آموزشی.14و4،38_62.
شکری ، امید؛ کدیور ، پروین؛ فرزاد ، ولی الله و دانشورپور ، زهره .( 1387). رابطه ی سبک های تفکر و رویکردهای یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانشجویان . فصلنامه تازه های علوم شناختی ، شماره ی 30، تهران .
صادق خانی، اسدالله. (1391). مقایسه شیوه های فرزندپروری مادران دانش آموز پسر 7 تا 9 سال دوره ی ابتدایی با اختلال یادگیری، فصلنامه افراد استثنایی ، سال سوم ، شماره 6 ، 23-12.
صدری، سید جلال . (1392). مقایسه شیوه های فرزندپروری و کارکرد خانواده در خانواده های بدسرپرست دارای اختلالات رفتاری و عادی، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، دوره 7، شماره 2.
فرضی ، مرجان. (1391).مقایسه شیوه های فرزند پروری مادران کودکان دارای اختلال های افسردگی، اضطرابی و وسواس فکری و عملی با مادران کودکان عادی، مقاله پژوهشی در حیطه کودکان استثنائی، شماره 4و3.
فطین حور، شهاب. (1391).بررسی رابطه اختلالات رفتاری با شیوه های فرزندپروری مادران در بین دانش آموزان پسرکلاسهای چهارم و پنجم ابتدائی شهر اردبیل در سال تحصیلی 75-74،پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی،دانشگاه تربیت معلم.
قلتاش ،عباس ،صالحی ،مسلم و خادم کشاورز ،مریم.(1388). بررسی سبک های حل مسئله وترس از ابراز وجود در نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری.فصل نامه روانشناسان ایرانی.3و1،44-68.
لیل آبادی، لیدا .(1392).بررسی و مقایسه ویژگیهای شخصیتی و شیوه های فرزندپروری مادران عادی و مبتلا به اختلال سلوکی در مدارس ابتدائی، فصلنامه رهیافتی نو در روانشناسی، سال دوم، شماره 3. 26-15.
محرابی، شهربان . (1389). مقایسه میزان اختلالات روانی دختران نوجوان با توجه به شیوه های فرزندپروری والدین در دبیرستان های شهرستان جیرفت ، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه .
محمدی ،نورالله و حاجی علیزاده ،کبری.(1387).بررسی سبک های حل مسئله و ترس از ابراز وجود در نوجوانان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری .فصل نامه روانشناسان ایرانی .3و3،42_50
محمدی،فریده.(1377).بررسی شیوه حل مسئله در افراد افسرده و مقایسه آن با افراد عادی.پایان نامه کارشناسی ارشد.دانشگاه فردوسی مشهد.
محمدی،محمد و حاجی علیزاده،عرفان.(1387).بررسی رابطه باورهای خودکارآمدی ،مسند مهارگذاری با موفقیت تحصیلی ،مجله روانشناسی شماره 31 ،ص 44-47.
محمودی ،علی و واحدی ،حسین.(1386).بررسی ارتباط ویژگی های شخصیتی و سبک های حل مسئله در زندانیان مجرم. دوماهنامه ی علمی پژوهشی شاهد.16و34،61-69.
مهرافروز، حجت الله. (1390). بررسی رابطه بین نگرش نسبت به شیوه های فرزندپروری مادر (اقتدار، منطقی، استبدادی، آزادگذاری)، مکان کنترل و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدائی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم.
ناطقیان، سارا ( 1387) پبینی خلاقیت از سبک های تفکر در دانشجویان ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشکده روان 10-
هیبتی،علیرضا.(1381). بررسی تطبیقی رابطه بین سبک های فرزند پروری و رویکردهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشجویان.تازه های علوم شناختی،سال 8،شماره 2، 44-52.
هیبتی،علیرضا.(1381). بررسی تطبیقی رابطه بین سبک های فرزند پروری و رویکردهای یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشجویان.تازه های علوم شناختی،سال 8،شماره 2، 44-52.
یوسفی، آیت الله. (1389). رابطه شیوه های فرزند پروری با مهارتهای اجتماعی در دانش آموزان ابتدائی شهر اسفراین، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی.
منابع لاتین
Anagold A, Costello E, Erkanli A.(2013). Comorbidity. J Child Psychol Psychiatry; 40: 57-97
Barbara M, Richard R, Julie M, Robert G, Haward M. (2014).Conduct disorder and oppositional defiant disorder in national sample: Developmental epidemiology. J Child Psychol Psychiatry; 45: 609-21
Baumrind, D. (2002). Parenting styles and adolescent development. In J. Brooks-Gunn, R.M.Lerner, & A. C.2:1-26.
Bedell,J.r.&Lennoxe,s.s.(2012).Hand book for Communication and Problem_solving Skills Treaning.Pubication series of the department of pasychiatry
Blanksteing,K.R.Flett,G.L.&Watson,M.S.(2013).Coping & academic problem _solving ability in test anxiety .Journal of clinical psychology. Vol, 48,37_43
Bradly SJ.(2013). Affect regulation and the development of psychology. New York: Guildford;: 361-91.
Burt SA, Krueger RF.(2011). Parent-child conflict and the co-morbidity among childhood externalizing disorder. J Gen Psychiatry; 60: 505-13.
Burt, K. G. (2005). Analyzing of the factors involved in technological problem- solving in a college technology education classroom. North Carolina State University.
Burton, J.(2003). thinking styles and Accessing information on the World wide web, bangor, university college of North wales , Avaialable.
Cassidy ,K & Long B. (1996). Gifts Differing: Understanding Personality type. Palo Alto: Davis-Black Publishing.
Cassidy,T.&Long,G.(2009).problem solving style ,stress and psychological illness :Development of a multifactorial .British Journal of clinical psychology.35,256_277.
Costin J, Lichte C, Smith AH, Vance A, Luk E. (2012). Parent group treatments for children with oppositional defiant disorder. AeJAMH; 3: 12-23
Dias, L. (2005). Thinking styles and academic achievement among Hong Kong students. Educational research Gornal, 13(1), 4-62.
Diaz, Y. (2005). Association between parenting and child behavior problems among Latino mothers and children. Unpublished Master Thesis, University of Maryland, Maryland. Disabilities. The Internet Journal of Mental Health, 1(2), 48-61.
Durizalla,I.T.&Sheedy,F.C.(2011).The relation between social problem _solving ability and subsequent level of academic competence in college students, Journal of personality and social psychology .Vol,19.563_587.
Dzurilla ,I,T.& change .F.(2009).The relation between social problem solving and coping . Cognitive therapy and Research.Vol ,19.563_587.
Dzurilla,I,T.&Goldfried,M. R .(2008).Problem_solving and behavior modification .Journal of abnormal psychology .Vol,78,107_270.
Dzurilla,T.J&Nezue ,A.M.(2007).Social Problem Solving in Adults.In :P.C.KendalyEditor .Advances in cognitive . Behavioral research and therapy (Vol, 1,P.P.207_274),New York Acodemic.
Gardunio,e.L.H.(2009).The influence of cooperative problem solving on Gender difference in achoivement ,self -efficacy ,and attiude toward mathematic in gifedstudents.Gifted Child Quarterly,45.250-268.
Glasgow, K. (2009). Parenting style, adolescent`s attributions and educational outcomes in nine heterogeneous high schools. Journal of Child Development. Vol.68 (3), 507-529.
Hanson ,K.M.,Mintz,L.B.(2014).psychological lealth and problem solving .self apprasical on order odults. Jurnal of counseling ,Psychology.44,433-442.
Hers, E& Gone .H. (2012). The influence of cooperative problem solving on Gender differences in achievement, self-efficacy, and attitudes toward mathematics in gifted students. Gifted Child Quarterly, 45, 250-268.
Hoga ,D. (2012). Social Problem _Solving deficts dependency and depetssive symptom Cognitive Therapy and Resarch .Vol,19,147_158.
Hoga,D.A.F.fine,J,A.(2013). Social Problem _Solving dependency and depressive symptom . Cognitive Therapy and Research .Vol,19,147_158.
Holstein T.(2014). Rigidity in parent-child interaction early childhood. J Abnorm Child Psychol; 32(4): 595-607.
Ivanoff,A.Smyth,I,N.Grochowski,S.Long,I,S.&Kelin,E.k.(2009).Problem_Solving and suicidality among prison imates,Another look at state Versus traite.Jurnal of personality and Social Psychology.Vol,6,970-973.
Kagan J, Conger JH, Mussen PH.(2013). [Child development and personality]. Tehran: Mad. 3:325-350.
Kant,G.L.Dzurilla,T.J.Maydeu-Olivavs,A.(2010). Social problem _solving as a mediator of stress _related depression and anxiety in middle_ aged and elderly community residents .Cognitive Therapy and Research.Vol,27,73_96.
keras , Kelly (2012). From Sternberg, a new take on what makes kidsTufts – worthy.Tufts Daily, November.
Ladaduceur ,R&etal. (2009).Problem Solcing and Problem orientation in Generalized Anxiety Disorder .Jurnal of anxiety Disorder ,12,139_152.
Largo_Wight,E.(2014).Gender differences in problem solving abilities:Implication for health promotion.Department of Health Education &Behavior,University of Florida.,F .L .Groom 5,Stadium aroad,Gainesville,E.L ,326,392_0583.
lobart, Y. S. & Chann. L. (2014). The Relationship among creative, critical Thinking and Thinking Style in Taiwan ltinght School Students. Journal of instructional Psychology
Lumbe, J. (2013). thinking styles and Accessing information on the World wide web, Bangor, university college of North Wales , Available.
Mash EJ, Barkley RA. Child psychopathology.(2012). 1st ed. New York: Guildford;: 108-48.
Petersen, K. (2010), The encyclopedia on adolescence New York: Garland Publishing. International Congress on Culture and Religious Thought; 3: 746-758.
Reinhold, Zig_Zag.(2008). Problem Solving Madel .http://www .personality pathways .com/article /problem solve.html.
Sanders MR. (2012).Triple p-positive parenting program: A population approach to promoting competent parenting. AeJAMH; 2(3): 1-17.
Sternberg, R. J(2002). Mental self Government: A Theory of Intellectual styles and their development, human development, 31, 197 – 224. 21-
Sternberg, R. J.(2005). Mental self Government: A Theory of Intellectual styles and their development, human development .
Sternberg, R.J. 8 Grigorenko, E.L.(2002): Teaching for successful intelligence. Arlington Heights, I.L: skylight.
Sternberg, R.J.(2003). A three facet model of creativity in R.J.Sternberg(ED).The nature ofCreativity Cambridge: Cambridge University Press.
Sternberg,r.j.(2009). Thinking styles. network. comb ridge university press.
Sternberg. R. Wagner, R. K (2005) Thinking styles Inventory. Yale University Unpublished test.
Tullet, A.D.(2011).the thinking style of the managers of multiple projects:Imiplications for problem solving when managing change .International Jurnal of Project Management .14(5):281_287.
Vertly, E. and Eyvinson, A.(1987). The stress process, self-efficacy expectations, and psychological health. perssonalihy and Individual Differences, 37, 1033-1043.
Vilder , C & watt. M. (2002). Applying psychological type and "gifts differing" to organizational change. Journal of Organizational Change Management 15 (5): 502-511.ه
Zhang ,l. (2014( Revisiting the predictive power of thinking styles for Academic performance . The Journal of psychology Interdisciplinary and Applied . 132 , 4 July 2004
Zhang, L. F. (2001). Relationship between thinking styles inventory and process Question. Personality and individual. Differences.21.840-850.
Zhang. Li – Fang. (2012). Thinking Styles and big Five Personality traits revisited Journal Elsevier Personality and individual difference 40.
Zhang. Li – Fang. (2013). Thinking Styles and modes of Thinking: implications for education and research Journal of Psychol 2002 May 136.
1 Independent thought or absolute
2 Abstract thinking
3 Analytical Thinking
4 Common Sense Thinking
5 Conceptual Thinking
6 Thinking objectively
7 Cosmic Thought
8 Critical Thinking
9 Self-centered thinking
10 Functional Thinking
11 Holistic Thinking
12 Intuitive thinking
13 Logical thinking
14 Component-oriented thinking
15 Scientific thinking
16 Systems thinking
17 Thinking aloud
18 Visual Thinking
19 Thinking convergence
20 Thinking if
21 Negative Thinking
22 Thinking or executive action
23 Creative Thinking or Lateral
24 Lobart & Chann
25 John Dewey
26 reasoning
27 assumption of
28 Argument
29 Application
30 Lumbe
31 Gilford
32 convergent thinking
33 divergent thinking
34 keras , Kelly
35 Flexibility or stretching Thought
36 Originality of ideas
37 Android fluid
38 Grigorenko
39 Wagner
40 Zhang& Fang
41 Vilder & watt
42 Vertly & Eyvinson
—————
————————————————————
—————
————————————————————