بردگی در حقوق بین الملل
"رسم برده و کنیز داشتن از عهد باستان تا قرون اخیر در تمام اقوام شرق و غرب رواج داشته و منشا آن جنگ و پیروزی و حق غنیمت و اسارت بوده است" (سنجابی، 1342، ص 323).
در مغرب زمین از یونان باستان و رم قدیم گرفته تا کشورهای جدید اروپا، بردگی همواره وسیله استثمار و استعمار بوده است. یعنی توده های عظیمی از حقوق ملی و انسانی محروم می شدند و به عنوان برده و غلام در مزارع و معادن و کشتی ها به اعمال شاقه اشتغال داشتند. در یونان قدیم حکیم بزرگواری مانند ارسطو در کتاب "سیاست" خود می نویسد: " به حکم قوانین طبیعت برخی از آدمیان آزاد به جهان آمده اند و گروهی دیگر برای بندگی ساخته شده اند و. بندگی برای آنان هم سودمند است و هم روا" ( سنجابی، 1342، ص 323).
اما در اسلام رفتار با بردگان غالباً بسیار انسانی بوده و برده به مثابه عضو خانواده به شمار می آمده است و در نهایت توصیه های موکدی در آزاد ساختن برده شده است.
– پیشینه بردگی
– اکتشافات دریایی و آغاز بردگی
بردگی در عصر استعمار، با اکتشافات جغرافیایی دریایی که از قرن پانزدهم میلادی آغاز شده همراه و توام است. در صدر استعمارگران برده دار، دو کشور پرتغال و اسپانیا قرار داشتند که نخستین مکتشفین دریایی بوده اند و در این جا به بررسی اقدامات هریک از این دو کشور در زمینه بردگی می پردازیم:
الف- پرتغال و بردگی- پرتغالیان نخستین اروپاییانی بودند که سواحل غربی آفریقا را پیموده و ایستگاه های تجاری برای خود بنا نموده بودند و نیز نخستین اروپاییانی بودند که مستقیماً برای بدست آوردن بردگان سیاه به آفریقا رفتند. پرتغالیان در حدود سنه ی 1420 میلادی در آفریقا پیاده شدند و نظام بردگی را پی نهادند. "پرتغالیان برای دست گیری و بدام انداختن سیاهان، خود را پنهان می کردند و در کمین مردان و زنان سیاه می نشستند. همین که سیاهان بیچاره از کلبه های خود بیرون می آمدند و در بیشه ای برای اجابت مزاج می رفتند آنان را می ربودند" (سیمونز،1362، ص104).
شیوه مزبور تا پیش از کشف آمریکا (1492) معمول بود. پس از کشف آمریکا، بردگان در گروه های کثیر و بطور روزافزون از گینه واقع در ساحل غربی آفریقا، شکار می شدند. در نتیجه پس از مدتی، سیاهان مقاومت سختی از خود بروز دادند به گونه ای که دیگر دزدیدن و ربودن آنان مقرون به صرفه نبود، به جای این شیوه، سیاهان را می خریدند یا با اجناس معامله می کردند. تجارت برده اندک اندک به صورت یک تفریح مردم پسند درآمد به این گونه که: "وقتی کشتی حامل برده نزدیک به کران های از ساحل غربی می رسید، با شلیک یک تیر توپ، ورود خود را علامت می داد و این صدا مردم را دسته دسته به ساحل دریا یا لب رودخانه می کشاند. ناخدا و سایر کارکنان کشتی با قایق در خشکی پیدا می شدند و پس از گفت و گوهایی با سرکرده محلی، بر تخت روان نشسته و حمالان سیاه آن را بداخل قبیله می بردند. در آن جا ناخدا اسیران را می گرفت و به ازاء آنان ابزار و آلات و نوشابه های الکلی و تنباکو تحویل می داد" ( سیمونز، 1362، ص 105).
پا به پای توسعه این تجارت، رفته رفته، بازرگانان بومی، زحمت ناخدایان کشتی ها را کم کردند و از اتلاف وقت آنان جلوگیری نمودند.
اینان خودشان کالاهای تجارتی را از کشتی ها نسیه می خریدند و معامله لازم را با رییس قبیله انجام می دادند. "بردگان اسیر را به اردوگاه می فرستادند و در آن جا مانند اجناس بازرگانی علامت های مخصوص روی بدنشان حک می کردند، بعد به زنجیر می کشیدند و. در انبارهای کشتی می انداختند. در نتیجه ترس و بیمی سراپای وجود سیاهان را فرا می گرفت و تصور می کردند که اروپاییان آنان را خواهند خورد و مغزهایشان را برای صابون سفیدپوستان به کار خواهند برد، از این رو از خوردن غذا خودداری می کردند و بدین جهت برده فروشان با زور دهانشان را باز می کردند و نوعی باقلای درشت در دهان، آنان می گذاشتند که معمولا جلوی اسب ریخته می شد" ( سیمونز، 1362، ص 106).
این تجارت تا سال 1580 در انحصار پرتغال قرار داشت. سپس کشورهای دیگر اروپایی نیز که برای تسلط بر دریاها مبارزه می کردند توجه خود را به آفریقا معطوف داشتند و در این تجارت ننگین وارد شدند.
ب) اسپانیا و بردگی- اسپانیایی ها به محض ورود به قاره جدید (اسپانیا مانند پرتغالیان به اکتشافات جغرافیایی دریایی دست به کار بودند)، مبارزه خونین و دامنه داری را به منظور تبلیغ و انتشار دین مسیح و انقیاد سرخ پوستان شروع کردند ولی با مقاومت شدید سرخ پوستان مواجه گردیدند و نتیجه این مقاومت و زد و خوردها از بین رفتن نژاد سرخ بود.
برای التیام و جبران این انهدام نفوس انسانی بود که اسپانیایی ها به فکر افتادند ضایعات و تلفات سرخ پوستان را از سیاهان آفریقایی جبران نمایند یعنی از سیاهان برای کار در آمریکا استفاده کنند. در تامین این منظور خرید و فروش سیاهان آفریقا را آغاز نمودند و به همین جهت "فردیناند" و "ایزابل" پادشاه و ملکه اسپانیا در سال 1501 به حکمران "هلیسپانیولا" (جزیره ای نزدیک تاییتی) فرمان دادند که واردات سیاه را بر بردگان یهود و مور " Maure" ترجیح بدهد ولی پس از مرگ ایزابل در سال 1510، فردیناند شخصاً این تجارت را به عهده گرفت و اجازه داد که از سیاهان برای رفع نیازمندی های عمومی از قبیل استخراج معادن و ساختن استحکامات استفاده شود. خانواده های مهاجر تقاضا و اصرار می کردند که اجازه حمل برده را برای خود اخذ نمایند.
اولین اقدام مالی در سال 1513 صورت گرفت و آن صدور جواز حمل برده به آمریکا بود که در برابر هر پروانه حمل یک برده دوکا "gucat" دریافت می شد و این عوارض علاوه بر حقوق گمرکی به میزان ارزش متاع بود!!
"اسینتو"- شارلکن (شارل پنجم) پادشاه اسپانیا در 1516 و امپراتور آلمان در 1519 به ندما و اشخاص مورد توجه خود پروانه ی واردات برده به مستملکات اسپانیا صادر می کرد که مهم ترین این اجازه نامه ها در سال 1518 به منظور وارد کردن چهار هزار برده به مستملکات اسپانیا صادر شد و در آن شرط شده بود که بایستی این بردگان عیسوی باشند یا به محض ورود، آنان را غسل تعمید بدهند و چون پادشاه در این معامله برای خود حقی منظور نکرده بود این خود گذشت بزرگی محسوب می شد. در سال 1528 اولین قرارداد رسمی بین حکومت اسپانیا و بازرگانان برده فروش امضای شد و این قرارداد به نام "آسینتو"- Assiento – مشهور گردید (راستین، 1357، ص 66).
"آسینتو" اصطلاح حقوق عمومی اسپانیا بوده و " به قراردادهایی اطلاق می شد که به منظور منافه عمومی و برای اداره ی یک خدمت همگانی یا اجازه یک مالیات بین حکومت اسپانیا و اشخاص طبیعی منعقد می گردید و ابتدا به منظور بهره برداری و استعمار سرزمین های وسیعی که توسط کریستف کلمب کشف شده بود دولت اسپانیا قراردادهایی با بعضی از اتباع کشور منعقد می کرد و آن اشخاص برای کشف سرزمین های جدید و مستعد کردن زمین برای کشاورزان و اسکان مهاجرین اقدام می کردند و چون مهاجرنشین های اسپانیا قادر نبودند شخصاً سرزمین های وسیع را قابل کشت و زرع نمایند و از معادن آن بهره برداری کنند و کانون های طلا کشف و زراعت نیشکر معمول و متداول شده بود و [از طرف دیگر] بومی های آمریکا… مرگ را بر کار در مزارع و معادن ترجیح می دادند لذا برای حل این مشکل، به فکر استثمار کارگران سیاه افتادند. زیرا ارزش کار یک سیاه پوست برابر با ارزش کار چهار بومی و از طرفی آب و هوای نواحی مزبور به قدری سالم بود که "هرار توردذیلاس" وقایع نگار رسمی و سلطنتی و مورخ اسپانیایی می نویسد: "آب و هوای آمریکا همان طور که برای درختان پرتغال مفید است برای سیاهان نیز مناسب می باشد" و به علت استقبال از استثمار کارگران سیاه، "آسینتوی" بردگان سیاه به وجود آمد (راستین، 1357، ص 67).
نظر به این که از دوره ی روم قدیم در اروپا بردگی قطع نشده بود و بردگان بسیاری در اسپانیا و پرتغال و ترکیه و خاور دور وجود داشتند که مشتمل بر بردگان مور و بردگان سیاه پوستی بودند که با تاسیس کمپانی خرید برده " لو-انگو Loango" در 1460 از سواحل آفریقا بدست آورده بودند لذا برای اولین بار اعزام بردگان از کشورهای اروپایی صورت می گرفت ولی بزودی دریافتند که شمار این بردگان کافی نیست و در نتیجه به نسبتی که فشار سر زمین اسپانیا گسترش می یافت نیاز به کارگران جدید نیز فزونی می گرفت. ملوانان اسپانیا و پرتغال چون امواج خروشان به تمام کرانه های آفریقا هجوم آوردند. آن ها به جزایر قناری و بنادر آن نواحی تا سرزمین های مجاور خلیج گینه پیش رفتند. می کوشیدند با تماس مداوم و آشنایی و. تقدیم هدایا وسایل داد و ستد بردگان را برقرار سازند. آنان آفریقایی ها را به اروپا برده و به کار و خدمت وا می داشتند و با این عمل تصور می کردند که به ثوابی رسیده اند زیرا بت پرستانی را به دین مسیح واداشته بودند و در بازارهای اروپا برده فروشی نفع پرسود محسوب می گردید" (راستین، 1357، ص68).
– اصل آزادی دریانوردی و داخل شدن دیگر کشورهای اروپایی در امر تجارت برده
تا هنگامی که مالکیت انحصاری بر دریاها به وسیله دو کشور اسپانیا و پرتغال اعمال می گردید، تجارت برده منحصر به همین دو کشور بود، لکن پس از رواج اصل آزادی دریانوردی و شکست نیروی دریایی اسپانیا، کشورهای دیگری از اروپا مانند هلند، انگلیس و فرانسه نیز فرصتی یافتند که به دریاها داخل شوند. این کشورها که به قول فالکنر هر کدام درصدد برآمده بودند که در قاره آمریکا یک هلند جدید یا یک انگلستان جدید و یک فرانسه جدید بسازند ناگزیر شدند برای انجام امور احداث شهرها و سایر امور مربوطه از کار یدی استفاده کنند که از دست بومیان (سرخ پوستان) سرزمین های جدید (آمریکا) ساخته نبود لذا این سه کشور نیز مانند اسپانیا و پرتغال متوجه آفریقا و به برده کشیدن مردم این قاره شدند. یک رشته مراکز تجاری و دژهای نظامی برای جمع آوری و صدور اسیران و بردگان در سرتاسر طول کرانه غربی آفریقا از سنگال تا آنگولا به وجود آوردند و هزاران سیاه پوست را یا زر خرید کرده یا به جبر و عنف از اوطان خود خارج ساختند. نظر به این که این سه کشور (هلند، انگلیس و فرانسه) در مورد بردگان از شیوه واحدی پیروی می کردند (ذاکرحسین، 1369، ص253).
انگلیس ها پس از شکست دادن اسپانیایی ها و امضای معاهده ی 1670 مادرید حاکمیت خود را در جاماییکا مستقر ساختند و بلافاصله کشت نیشکر را در این منطقه رواج و توسعه دادند. کشتزارهای قدیمی تبدیل به مزارع نیشکر شدند، لکن به علت کمی جمعیت در منطقه و بالا بودن نسبی سطح دستمزد کارگران سفیدپوست، مالکین بزرگ مزارع نیشکر درصدد پیدا کردن کارگران ارزان قیمت برآمده و زود متوجه گشتند که بهترین راه حل استفاده از کارگران سیاه پوست است. این امر خود به بردگی کشیدن تعداد بیش تری از آفریقاییان منجر گردید. به این ترتیب توسعه کشاورزی در جاماییکا بستگی مستقیم با کارگران سیاه پوست در مزارع نیشکر یافت، و از این رهگذر، تجارت برده از پر درآمدترین تجارت ها برای تجار انگلیسی و چندین شرکت که این تجارت را در دست داشتند شد. ولی دولت برای جلوگیری از سقوط قیمت مثل گذشته، شرکت های نیمه رسمی به وجود آورد. از شرکت هایی که در آن زمان برای این تجارت تخصص پیدا کرد، کمپانی سلطنتی آفریقایی انگلیس می باشد که در سال 1672 یک امتیاز 1000 ساله گرفت (ابومحمد، 1346). می گویند این شرکت بطور متوسط در سال 5000 برده خرید و فروش می کرده و هر برده را به 3 لیره خریداری کرده و به 16 لیره می فروخته است ولی عملا کمپانی آهن سفید، شیشه های رنگی، قلع و اشیایی از این قبیل به جای قیمت برده می پرداخت (همان).
برای این که بتوانند بردگان را به بهای زیادتری به فروش برسانند ریش آن ها را می تراشیدند و با صابون و نخل زیتون آن ها را شستشو می دادند و عضلات بازو و سینه آنان را با روغن های مخصوص ماساژ می دادند تا جوان و نیرومند جلوه کنند. گاهی اوقات بهای بردگان با دوران بازرگانی و استقرار بردگان جوان سیاه پوست سالم در کیپ کاستل Kape castel" و سواحل گینه در بعضی از پست ها 20 لیره استرلینگ بود (ذاکرحسین، 1369، ص254).
– برده و تجارت مثلث
در قرن 18تجارتی که به نام تجارت مثلث معروف است پردر آمدترین تجارت برای دولت انگلیس بود. کشتی های انگلیسی پر از کالاهایی نظیر شیشه شکسته، آهن پاره، پارچه های رنگارنگ ولی کم قیمت. .. از بنادر انگلیس بسوی سواحل آفریقایی رفته و از آن جا این کالاها را با برده مبادله می کردند و از آن جا به جاماییکا رفته و برده ها را به قیمت های گزاف فروخته و مجدداً با کالای جدیدی از قبیل نیشکر، شکر، توتون و تنباکو، پنبه و آهن و سایر مواد اولیه که فوق العاده برای صنعت انگلیس لازم بودند مراجعت می کردند. بسیاری از اوقات کشتی ها راه شان را طولانی تر کرده و از آفریقا به هند رفته و از هند به جاماییکا می رفتند که این راه تجارتی معروف به تجارت مثلث کوچک خیلی پردرآمدتر بود. سالیانه 100 هزار برده آفریقایی به آمریکا حمل می شد. بازارهای عمده ی برده، خلیج گینه و آفریقای غربی، شرقی و گرمسیری بودند. در حالی که خلیج کوچک بنین و بخش های خط ساحلی، ساحل طلا، کنگو، آنگولا و برخی نواحی دیگر مناطق صدور برده به شمار می آمدند (ذاکرحسین، 1369، ص254).
در اواخر قرن هفدهم جمعیت سیاه پوستان در باربادوس به 80 هزار نفر می رسید. سیل خروشان واردات برده به جزایر مذکور به قدری سریع بود که پس از یک صد سال که تقاضای برده کاهش یافته بود بازهم ادامه داشت، تا سال 1763 شصت هزار ( 000/60) برده سیاه پوست به کوبا وارد کرده بودند و در یکی از سال های قرن مزبور، دولت اسپانیا به موجب قرارداد اسینتو اجازه حمل 17 هزار سیاه پوست را به کوبا صادر کرده بود. در بین سال های 1763 تا 1790 تعداد 000/41 برده و در فاصله سال های 1791 تا 1825 بیش از 230 هزار برده سیاه به هاوانا اعزام شده بود. در جاماییکا و نویس Nevicو منت سرات Montserat" و سنت کریستوفر Christopher. St و سنت ونیست St.Vincent" و "سنت لوجیا St.Lucia" به همین نسبت واردات برده سیاه افزایش داشت. بیش تر بردگانی که به این جزایر اعزام می شدند مجدداً صادر می گردیدند و… گاه میزان مرگ و میر به قدری بالا می رفت که درمان بردگان مریض، خود مسئله روز می شد، مثلا در یکی از سال های قرن هفده، 2656 سیاه پوست در سنت و نیسنت متولد شده بود و در همان سال 4205 نفر مرده بودند" (راستین، 1345، ص 31).
-داغ کردن برده
"برده ها را داغ می کردند. برای این منظور از یک آهن سرخ شده با آتش که مهر شرکت بر آن حک شده بود، جهت سوزاندن پوست بردگان استفاده می شد. قبل از خرید برده، آزمایش هایی از او به عمل می آمد تا مطمئن شوند که او زیر 35 سال و سالم می باشد چشم ها و دندان های سالمی دارد و بر روی سرش از تارهای سفید مو خبری نیست ولی اگر تارهای سفید مشاهده می شد، تاجرهای آفریقایی قبل از فروش موهایش را از ته می تراشیدند. او دوباره در آمریکا وسیله ی مالک جدیدش داغ می شد" (سرمد، 1350)
کارگاه های با ارزش انسانی، قبل از آن که از آفریقا با کشتی به سوی آمریکا حمل شود، در مکانی به نام کارگاه انبار می شد. این مکان که Barrrcoon نامیده می شد مکانی محصور بود که به طور موقت برای نگاه داری بردگان ساخته شده بود. در بارکن که یک حصار چوبی بود بردگان مرد را با زنجیر محبوس می ساختند. بردگان زن را آزاد می گذاشتند تا برای شان آشپزی کنند. بسیاری از بردگان هرگز به آمریکا نرسیدند زیرا پیش از آن که کشتی های مخصوص حمل این سرمایه (عاج سیاه) به ساحل برسند، بیش تر برده ها از تب یا اعمال وحشیانه جان می سپردند" (راستین، 1345، ص 95و 96).
– بارگیری
آفریقایی های نگوبخت در یک کرجی پارویی با فشار بسیار و تنگ هم قرار داده می شدند. با کشتی مخصوص حمل بردگان حمل می گردیدند.
خیلی از بردگان هرگز دریا یا مردان سفیدپوست را ندیده بودند. بعضی از بردگان، مردان سفید را شیطان هایی می دانستند که قصد خوردن آن ها را دارند. ملوانان این موضوع را تفریح آمیز می یافتند و سعی می کردند این پندار آنان را تقویت کنند به نحوی که بعضی از بردگان از تظاهر ملوانان به کشتن آن ها وحشت زده می شدند و مشت مشت خاک دیوار ساحلی را می بلعیدند یا خود را از عرشه کشتی پرت و غرق می کردند (سیمونز،1362: ص 102)
"… گاهی اوقات، در حالی که کشتی از یک سوی ساحل به سوی دیگر برای تحویل کالای انسانی بیش تری در حرکت بود، برده ها دز غل و زنجیر به مدت 7 یا 8 ماه در انبار نگه داری می شدند. هنگامی که هوا طوفانی می گشت، دریچه هایی را که به عرشه باز می شدند، می بستند و در نتیجه بردگان اغلب خفه می شدند. پزشک کشتی قادر نبود جلوی مرگ و میر را بگیرد زیرا نمی توانست در انباری که فاقد هوا بود، برای معاینه بردگان شمع روشن کند" (مانتفیلد،1357: ص 102).
– بسته بندی محموله
"کشتی ها بردگان را در اقیانوس اطلس واز گذرگاهی موسوم به گذرگاه "ترسناک" عبور می دادند و به همین جهت کشتی ها را بسیار فشرده باربندی می کردند. بعضی از برده ها را در یک راستا قرار می دادند و سرهایشان را به پاهایشان زنجیر می کردند. بقیه مجبور بودند در تاقچه هایی که دور تا دور بدنه کشتی جاسازی شده بود، قوز کنند. هر تاقچه تنها 5/2 پا با تاقچه بالاتر از خود فاصله داشت و برده ها مانند کتاب هایی در قفسه ها چیده شده بودند، ولی جایشان بیش تر به تابوت شبیه بود و به راستی خیلی از بردگان در همان وضعیت در سرجایشان می مردند. گاهی اوقات نوزادان ناخوانده از کشتی به دریا می غلتیدند و مادران غم زده می کوشیدند در پی آن ها خود را به آب پرت کنند" ( سیمونز، 1362: ص 102).
یک برده فروش اظهار کرده بود که: "… سیاهان اغلب از کشتی ها خود را به دریا می انداختند و آن قدر خود را زیرآب نگاه می داشتند تا غرق شوند و وسیله برده فروشان نجات نیابند و حاضر بودند در دهان کوسه های خطرناک قطعه قطعه شوند ولی به صورت برده های جدید برای فروش عرضه نشوند. (راستین، 1345، ص 103).
اروپاییان در مجموع 50 میلیون انسان را از ماورای بحار به آمریکا انتقال دادند که هنگام عبور از اقیانوس 25 میلیون تن از آنان به هلاکت رسیدند (دکتر قاضی، 1358: ص 176).
-پایان سفر دریایی و ورود بردگان به آمریکا و چگونگی رفتار با آنان
"بردگان وقتی به آمریکا می رسیدند، قریب 3 روز در لنگرگاه در انبار کشتی می ماندند تا تمام کسانی که باید با آنان معامله کنند حاضر شوند.
آن گاه از روی تخته ای که یک سرش در کشتی و سر دیگرش در ساحل قرار داشت، بردگان به صورت ردیفی از بدن های سیاه و بدبو، لنگ لنگان، تلوتلوخوران به راه می افتادند، در حالی که بسیاری از آنان در اثر ضربات شلاق، تنی خونین داشتند و از حال رفته بودند. این بیچارگان را در کشتی، به وضعی ناگفتنی با رنجیر به یک دیگر بسته و در انبارهای تنگ هم جا داده بودند که منفذ نداشت و هوایش به قدری سنگین و کثیف بود که حتی اسیر کنندگان آنان نمی توانستند داخل انبار شوند و حتی شمع در آن روشن کنند [ چون در هوا اکسیژن نبود]. این بردگان تازیانه ها خورده، نیمه جان دشه و ناسزا شنیده بودند. عذابی که زنان می کشیدند غیر قابل وصف بود. این کنیزان را مجبور کرده بودند که روی کثافت خودشان بخوابند، از آنان با بی رحمی استفاده برده بودند، این بیچاره ها از بیماری عذاب می کشیدند و از تشنگی می سوختند و بسیاری از ایشان در راه می مردند، آن ها هم که زنده مانده بودند، مشتی پوست و استخوان به نظر می آمدند. اینک آواره و بی خانمان و بی فریادرس در یک دنیای بیگانه ایستاده بودند و نمی دانستند چه برسرشان خواهد آمد. از بلاهای بدتری که در پیش داشتند می ترسیدند و ترسشان هم بی علت نبود" (ذاکرحسین، 1369، ص255).
"سالانه 10 هزار برده را در بندر قرطاجنه (اسپانیا)، ویرجینیا، برزیل، جزایر هند شرقی و آنتیل پیاده می کردند. این بردگان از نژادها و آب و هواهای مختلف بودند. اما تا وقتی روی اسکله زیر آفتاب سوزان عذاب می کشیدند، همه به یک چیز عقیده داشتند و آن این بود که مردان سفید پوست آن ها را خریده اند تا کباب شان کنند و چربی آن ها را به بدنه کشتی ها به مالنند و با خون آن ها هم بادبان های کشتی را رنگ کنند. بدین جهت نخستین بازرگانی که به طرف آن ها می آمد با فریادهای وحشت آنان روبرو می شد، این بردگان بعدا به محوطه هایی منتقل می گردیدند که فاقد هر گونه وسایل آسایش بود، آنان را چنان تنگ هم بسته بودند که بیماری به سرعت میان شان شیوع می یافت و چون نمی توانستند خود را پاکیزه نگاه دارند تقریباً مثل زنانی که در دریا سفر می کردند کثیف و آلوده بودند. برخی از آنان زخم های سخت داشتند و گوشت شان چنان فاسد شده بود که آدم را منقلب می کرد. بسیاری از آنان مبتلا به اسهال خونی بودند و انگل هایی داشتند. میان شان بیماران جذامی دیده می شد، افرادی که صورت شان به طور وحشتناکی از شکل افتاده بود، ناله ها و آه ها و گریه ها و صدای تهوع آنان که به گوش می رسید همراه با بوی گندی بود که حال اهل محل را به هم می زد" (سیمونز، 1362: ص 107و 108).
– فروش در آمریکا
"زمین داران به محض این که از ورود کشتی بردگان به بازار آگاه می شدند در اسکله اجتماع می کردند. آن ها توسط پوسترهایی که سیاهان سالم و زیبا را تبلیغ می کرد جذب می شدند. تلاش و تقلا آغاز می شد. جاشویان، کشتی را با آویختن بادبان هایی در اطراف عرشه مانند چادری می پوشاندد. خریداران قیمت های ثابتی را می پرداختند و سپس برای به چنگ آوردن برده ای به عرشه کشتی هجوم می بردند. برای این که خریداران دیگری برده های منتخب شان را نربایند، حتی آن ها را با دستمال به یک دیگر گره می زدند" (ذاکرحسین، 1369، ص257).
"برده ها به کسی که بیش ترین قیمت را در حراج پیشنهاد می کرد فروخته می شدند. خریداران برای این که از جوان بودن برده ها اطمینان حاصل کنند، دندان هایشان را به دقت وارسی می کردند زیرا امکان داشت آن برده پیرمردی باشد که موهایش را سیاه رنگ کرده باشند. برده های مطرود و مریض در ابتدا فروخته می شدند، گاهی اوقات پزشکان، برده های ضعیف را می خریدند به امید آن که آن ها را تقویت کنند تا به قیمت بیش تری بفروشند. برده هایی را که امیدی به بهبودشان نبود در ساحل رها می کردند تا جان بسپارند ولی بهترین آن ها قیمتی گزاف داشتند و به هزاران پوند [پول امروز] فروخته می شدند" (سیمونز، 1362، ص 44).
از آن پس انواع شکنجه های دیگر در انتظار بردگان بود و تا آخر عمر گرفتار این مرگ دم بدم خود بودند. فی المثل همین که به مقصدهای اصلی خود می رسیدند در آن جا همه را به گروه های کارگری ملحق می ساختند و کار یادشان می دادند. صاحبان و تعلیم دهنده گانشان روحیه آنان را درهم می شکستند و اگر چه خود رسماً مسیحی بودند، با این بدبخت ها به نحوی ننگین بدرفتاری می کردند.
خانمی چون دید آشپزی که برده اوست غذا را دلپسند از آب در نیاورده، دستور داد که خودش را در یک تنور کباب کنند. آقایی قند آب جوشان را به حلق آشپز خود ریخت. هر برده ای که می گریخت به وسیله سگان شکاری او را پیدا می کردند و آن قدر شلاقش می زدند که گوشت های بدنش تکه تکه می شد، آن گاه او را زنده به دار می آویختند تا بمیرند. تنها جنایتی که خطا شمرده می شد کشتن برده ای بود که تعلق به دیگری داشت، در این چنین جنایتی هم، پرداخت غرامت کافی بود (ذاکرحسین، 1369، ص256).
" در سال 1850 از 23 میلیون جمعیت ممالک متحده آمریکای شمالی 3 میلیون و 200 هزار سیاه پوست برده بودند. به عنوان مثال درباره یکی از مزارع جلگه می سی سی پی می نویسند، جمیع بردگان این مزرعه 135 نفر بودند که از طلوع آفتاب تا غروب کار می کردند. غذا به آن ها به صورت جیره داده می شد و در موقع کار ناظری از خود آن ها بالای سرشان قرار داشت که پیوسته شلاقش را در هوای تکان می داد و گاهی هم سرشلاق را به پشت و گردن آن ها فرود می آورد" (نوئیز، ص 307).
– بردگی پلانتاسی (کشتزارهای روستایی)
برده ها به خصوص در مستعمره های جنوبی بیش تر بودند که در پلانتاسی ها برنج و توتون می کاشتند. برده ها زیر نظر نگهبانی که در دست تازیاته داشت کار می کردند. نگهبانان با برده ها رفتاری خفت بار داشتند. اگر برده از پلانتاسی فرار می کرد، با سگ ها به دنبالش می افتادند و او را می گرفتند. سپس دست هایش را قطع کرده و قیر داغ بر آن می ریختند و سپس بر دارش می زدند (ذاکرحسین، 1369، ص258).
گفتنی است که بردگان هیچ گاه برای رهایی خویش از ستم استعمارگران و رفتار موهن آنان از مبارزه باز نایستادند، بلکه مکرر در مکرر قصد خود را دایر به آزادی با قیام و اقدام به درهم شکستن سلطه ظالمانه اروپاییان برده دار تاجر ابراز می داشتند به گونه ای که متجاوز از صد مورد قیام و شورش بر علیه استعمارگران برده دار در قاره آمریکا، به راه انداخته بودند (همان).
– پاره ای از نظرات حقوق دانان غربی راجع به بردگی
بوسوئه کشیش و خطیب کاتولیک معروف فرانسه ( 1627-1704) درباره دفاع از بردگی می نویسد: "به طور کلی و با در نظر گرفتن منشا بردگی برده اراده و اختیاری غیر از اراده صاحبش ندارد. قانون می گوید که او دارای اهلیت نیست و در شمار اشخاص محسوب نمی شود. مخالفت با اساس بندگی نه تنها مخالفت با حقوق بین الملل است که اسیر گرفتن و غنیمت را مشروع می داند بلکه مخالفت باروح القدس است که به زبان پل قدیس فرمود غلامان در بندگی باقی بمانند و اربابان مجبور به آزاد کردن آن ها نباشند.
"منتسکیو ( 1689- 1755) در کتاب روح القوانین با لحن طنز و استهزاء وضع برده داری زمان خود را با این محکوم می کند: " اگر از من بپرسند به چه جهت سیاهان آفریقا را به غلامی خویش در آورده ایم خواهم گفت ما ملت های اروپا که بومیان آمریکا را به کلی نابود کردیم و ناچار بودیم که مردم آفریقا را به غلامی درآوریم تا به وسیله آنان اراضی آمریکا را نابود کنیم. قند برای ما بسیار گران تمام می شد اگر گیاه آن را به وسیله غلامان نمی کاشتیم. به علاوه این غلامان از سر تا پنجه پا سیاه هستند بینی آن ها چنان له شده و پهن است که شایسته ترحم نیستند. مشکل است باور کرد که خداوند علیم و حکیم روح پاکی را در جسد تمام سیاهان قرار داده باشد… و نیز مشکل است قبول کرد که این موجودات بشر هستند. اگر آنان را انسان فرض کنیم باید قبول کنیم که ماهم مسیحی نیستیم" ( سنجابی، 1342: ص 324).
روحانی انگلیسی، کشیش تامسون از بردگی دفاع نموده و گفته است: "بازرگانی برده های سیاه در سواحل آفریقا، اصول انسانیت و قوانین دین مبین را محترم می شمارد". روحانی. جی. بریت انگلیسی در سال 1852 کتابی تحت عنوان "انجیل برای دفاع از بردگی" انتشار داد. گفته های دانشمندان غربی در تایید بردگی بسیار است که محض پرهیز از تطویل کلام از ذکر بقیه آن ها خودداری می شود.
– علل و موجبات الغای و امحای بردگی
در آستانه فروپاشی بردگی- سلسله انقلابات بورژوازی که در طی دو سه سده از عمر استعمار تا اواخر قرن هیجدهم میلادی در کشورهای استعمارگر هلند، انگلیس، آمریکا و فرانسه در گرفت و حقوق و امتیازات فراوانی به نفع اتباع کشورهای مزبور به ارمغان آورد، هر چند موجب آزادی بردگان مقیم در متصرفات امپراتوری های استعماری نگردید، یعنی آزادی های فردی که در قوانین کشورهایی که انقلاب در آن ها صورت گرفته، شامل حال بردگان نشد، لکن زمینه فکری و حقوقی مناسبی برای رهایی بردگان فراهم آورد و دیری نگذشت که تحت تاثیر اندیشه ها و موازین "حقوق بشر" و به استناد مقررات مندرج در قوانین اساسی کشورهای مزبور و دیگر عوامل اجتماعی، اندک اندک فضای مساعدی را جهت الغای و امحای بردگی به وجود آورد. در ذیل اجمالا انقلابات چهارگانه مذکور در فوق را به بررسی می گذاریم:
1-انقلاب انگلستان- پارلمان که مصوباتش هم چون محصول انقلاب 42-1640 انگلیس به شمار می آید، حقوق انگلیسی ها را به رسمیت می شناخت نه حقوق بشر را ( که می توانست شامل حال بردگان نیز بشود) به سخن دیگر آزادی های انگلیسی فاقد خصلت جهانی بودند و به عموم ابنای بشر تعلق نمی گرفت با این همه به افراد یا اشخاص و به صرف شهروندی پاره ای حقوق و امتیازات تعلق گرفته بود و رگه هایی از اندیشه حقوق بشر را در خود نهفته داشت (ذاکرحسین، 1369، ص258).
2-آمریکا- بیان نامه استقلال و انقلاب که حاصل شورش و قیام آمریکاییان بر ضد انگلستان بود. اعلام می داشت: " همه آمریکایی ها حق زیستن، آزادی و کسب خوشبختی" را دارا هستند ولی از بیان نامه مزبورتنها به سود داراها و سروران استفاده کردند. بردگی الغای نشد و سیاهان هم چنان برده باقی ماندند و نیز جلوی راندن سرخ پوستان از زمین های متعلق به خودشان توسط آمریکایی ها را نگرفت، با این همه اذهان را به حقوق بشر معطوف داشت (همان).
3-انقلاب فرانسه- انقلابیون این کشور براساس معتقدات خود عقیده داشتند که باید مستعمرات فرانسه با این کشور سرنوشت و شرایط حقوقی، سیاسی و اقتصادی واحدی داشته باشند و برای اثبات نظریات خود، موضوع یکی بودن طبیعت بشری را پیش کشیدند و به این ترتیب نتیجه می گرفتند آن چه را که در اروپا عملی است می توان در همه جای دنیا عملی کرد. ولی نمایندگان مالکین بزرگ که نفعشان در حفظ و ادامه برده داری و استعمار بود، نخست با این نظر مخالفت کرده و پیشنهاد می کنند که به مستعمرات خودمختاری داده شود، اما اضافه می کنند که فقط سفیدپوستان باید از این خودمختاری استفاده کنند و سرانجام نظر اخیر در مجلس پیروز می شود و قانونی در 8 مارس 1790 به تصویب می رسد که فقط برای غیر برده ها (آزادها) و آنان که از پدر و مادر آزاد به دنیا آمده اند قایل به حقوق است و مجالس مقننه محلی حتی به این حدهم راضی نشده و وضع سیاه ها را بدتر می کنند. اما کنوانسیون در سال 1791 "بردگی" را لغو و اعلام می دارد که همه اشخاص اعم از فرانسوی و غیر فرانسوی دارای حقوق مساوی هستند. قانون اساسی مصوب 1792 اشعار می دارد: "قوانین مصوب در فرانسه شامل تمامی اهالی فرانسه و مستعمرات بوده"، به علاوه تمام شرکت های نیمه رسمی من جمله (شرکت هند شرقی فرانسه) را منحل کرده و حقوق گمرکی بین فرانسه و مستعمراتش را از میان برمی دارد. در سال 1793 دیرآکتور آزادی مطلق تجارت را برای فرانسه و مستعمراتش برقرار می سازد. لکن وقتی ناپلئون بناپارت زمام امور فرانسه را به دست می گیرد برده داری و تجارت آن را مجدداً برقرار و شرکت نمایندگان مستعمرات را در مجالس فرانسه قدغن می کند و قانون آزادی تجارت را هم لغو می نماید (ذاکرحسین، 1369، ص261).
پس می توان گفت که انقلاب کبیر فرانسه به خلق های مستعمره و نیمه مستعمره (بردگان) آزادی نبخشید، حتی آزادی محدودی که نصیب زحمت کشان خود فرانسه شد به مستعمرات و ممالک وابسته گسترش و تعمیم نیافت. شعار آزادی، برابری و برادری و " حقوق بشر" که زاییده انقلاب کبیر فرانسه بود نه در مورد سیاهان سنگال و نه دو رگه های هند غربی و نه هندیان تعمیم نیافت. افزون بر این با سرنگون شدن طبقه فئودال، بورژوازی تازه به دوران رسیده، قدرت سیاسی خود برای تصرف مستعمرات تازه و برده ساختن مردم دیگر به کار گرفت. بدین ترتیب انقلاب بورژوازی فرانسه نیز با این که شعار سه گانه "آزادی، برادری و برابری" را سرداد و با این که اعلامیه حقوق بشر فرانسه با شور و هیجان از جانب همه محرومان و فرمان برداران گیتی و همه مردم مترقی که نگران بهبود آینده آدمی بودند، پذیرفته شد با این همه سیاهان (بردگان) را هم چنان در بند باقی نگاه داشت، ولی بیش از انقلاب سلف خود، اندیشه حقوق بشر را نشر داد و اذهان و اشخاص را به اخذ حقوق انسانی به پا داشت و راسخ ساخت.
4-انقلاب هلند- پس از آن که آخرین انقلاب بورژاوازی یعنی انقلاب کبیر فرانسه نظام فئودالیته را برانداخت و صدای "آزادی، برابری و برادری" را برای عموم ابنای بشر سر داد و اخبار مربوط به انقلاب در اقصا نقاط عالم نشر یافت، استعمارگران برده دار به تکاپو افتادند تا از کاربرد حقوق و آزادی فردی در مستعمرات ممانعت نمایند، فی المثل در سال 1795 که هلند به تاسی از فرانسه انقلابی برخاسته بود.
آزادی، برادری و برابری برای خودی و استثمار برای مستعمرات، این شعار انقلاب هلند بود. در سال 1798 که اساسنامه کمپانی هند شرقی هلند (اندونزی) ملغی شد و اندونزی به مستعمره هلند مبدل گردید، هلندیان در آیین انقلاب دست کاری زیرکانه ای کردند و اعلام داشتند: "مادام که امنیت مستملکات هلند ایجاب می کند که (سکنه اندونزی) به صورت موجود مطیع و منقاد باشد ممکن نخواهد بود که اصول آزادی و برابری در متصرفات جمهوری در سرزمین های هند شرقی هلند (اندونزی) معمول شود" (پانیکار، 1347: ص 110).
کوئن- بانی "باتاویا" که به گفته مولفان هلندی معاصر وی، با "زشت کاری ها و جنایات خود بغض و تنفر ملتی را برانگیخت" مطالبی را که به عنوان راهنمای سیاست استعماری هلند به یادگار مانده است بدین سان عنوان می کند:
"مگر ما در اروپا حق نداریم که با چهارپای خود بدان گونه که میل داریم رفتار کنیم؟ در این جا هم ارباب با آدم هایش همین رفتار را می کند، چون که اینان در همه جا، با همه مایملک خویش، تحت تملک ارباب خود هستند، چنان که حیوانات در هلند از آن صاحب خود می باشند" (به نقل از ذاکرحسین، 1369، ص264).
با وجود آن چه مذکور افتاد، فضای حقوقی بشر موجود در مناسبات بین المللی وقت و به ویژه تعالیم عالیه اسلام که فرمانروایی غیر مسلم را بر مسلمانان جایز ندانسته "لن یجعل الله للکافرین علی المسلمین" زمینه دگرگون ساختن وضع مردم اندونزی و لغو بردگی را آماده می ساختند.
– اقدامات و استناد به حقوق طبیعی جهت لغو بردگی
بنابر آن چه در صفحات پیش از نظر گذشت هیچ یک از انقلابات چهارگانه بورژوازی نتایج عملی فوری به سود بردگان به بار نیاوردند، اما بسی برنیامد که تحول اندیشه ها و شرایط بین المللی توام با قیام ها و شورش های روزافزون بردگان، موجب شد که مقررات اساسی طرفداری از اصول بردگی کهنه تلقی گردید و آهنگ لغو آن شتاب گرفت. مردم به ناعادلانه بودن برده داری آگاه می شدند و اندک اندک حلقه های زنجیر بردگی در کشورهای برده دار گسسته می گردید (ذاکرحسین، 1369، ص267).
در انگلستان گروه های مذهبی علیه برده داری اعتراض کردند. انجمن دوستان "کواکر Quaker" برده داری را محکوم کردند. انجیلی ها فرقه مذهبی دیگری بودند که عقیده داشتند باید همه مسیحیان برضد شیاطین تجارت برده بجنگند. اصلاح طلبان ناشکیبانه درباره اعمال وحشیانه و بی رحمانه تجارت برده، متینگ به متینگ سخنرانی می کردند و عرض حال جهت اعتراض به برده داری به پارلمان ارایه می دادند. براساس قانون انگلستان همه انسان ها آزاد بودند. کسانی به دادگاه مراجعه می کردند و عرض حال می دادند که آیا مثلا "جیمز سامرست" (که برده ای یاغی بود) یک انسان آزاد نیست؟ آیا یک سیاه یک انسان نیست؟ دادگاه اعلام داشت: "هر برده ای که پا در خاک انگلستان بگذارد آزاد خواهد بود". این رای دادگاه آزادی 000/14 برده سیاه را که در انگلستان می زیستند به دنبال داشت. اشخاصی نطیر "جان نیوتن" کشیش "سنت مردی St.Mary Woolonoth" و "توماس کلارکس" علیه تجارت برده به پا خاستند (ذاکرحسین، 1369، ص268).
در 1787 انجمن الغای بردگی تشکیل شد و کسانی چون "شارپ" و گروهی از "کواکر" ها و اصلاح طلبان دیگر دست به اقدامات جدی و اساسی زدند. "ویلیام ویلبرفورس" که به فرقه انجیلی ها پیوسته بود، رییس انجمن الغای بردگی شد. "آدام اسمیت" به جهات دیگر (اقتصادی) آوای مخالفت با بردگی سرداد. خلاصه مبارزه برضد بردگی قریب 20 (بیست) سال با شدت وحدت تمام ادامه یافت. در 1807 پارلمان لایحه ای گذراند که مفاد آن لغو هر گونه معامله و تجارت برده- در امپراتوری بریتانیا بود. در سال 1832 پارلمان لایحه دیگری را تصویب کرد که همه بردگان را در امپراتوری بریتانیا آزاد اعلام می کرد. در نتیجه ی این قانون قریب 000/000/1 برده آزاد شدند (ذاکرحسین، 1369، ص269).
در آمریکا، عمده ترین ضربه ای که بر پیکر اصول طرفداری از بردگی وارد شد، ناشی از جنبش سیاسی قابل ملاحظه ای بود که پایه آن بر ادبیات و آثار فلسفی مبتنی بود. سال 1852 اوج ادبیات در موضوع الغای بردگی را نشان می دهد. در این سال کتاب کلبه ی "عموتم" در بوستون منتشر شد که ابراهام لینکلن به تحسین مولف ان پرداخت و گفت: "خانم کوچکی (مولف) که جنگ بزرگی را شروع کرده است". معروفترین جنبش ضد بردگی در آمریکا، به اولین جنگ داخلی آمریکا منجر گردید که نزدیک بود وحدت سیاسی این کشور را متلاشی سازد ولی سرانجام اتحاد سیاسی اتازونی را به وجود آورد. این درگیری به "جنگ های انشعاب (1681-1865) بین ایالات شمالی و جنوبی آمریکا برسر حفظ و الغای بردگی منجر گردید. آمریکاییان ایالات جنوبی، بردگی را از لوازم جمهوریت و مصالح اقتصادی سیاسی آمریکا و وسیله نیل به تمدن و فضیلت، می دانستند. هیجده ایالت شمالی در انتخابات ریاست جمهوری به نفع لینکلن رای دادند و بر پانزده ایالت طرفدار بردگی در جنوب پیروز شدند. در خلال جنگ احساسات ضد بردگی به شدت تقویت گردید و حتی ایالات مرکزی با اکثریت آراء خواستار الغای بردگی شدند. هنگامی که در ژانویه 1865 سیزدهمین اصلاحیه قانون اساسی برای دومین بار (الغای بردگی) در برابر مجلس نمایندگان قرار گرفت، یک نماینده از " دلاور"، چهار نماینده از "مریلند"، سه نماینده از "ویرجینیای غربی"، چهار نماینده از "کنتاکی" و هفت نماینده از "میسوری" از تصویب آن حمایت کردند. تصویب این اصلاحیه که به آرای 27 ایالت نیازمند بود، هشت ماه بعد از کشته شدن لینکلن در 18 سپتامبر 1865 صورت پذیرفت (راسل، 1357: ص 349).
اصلاحیه مقرر می داشت: "…..در تمام قلمرو اتازونی یا هر محلی که تابع محاکم قضایی اتازونی است، بردگی و کار اجباری وجود نخواهد داشت مگر در مورد مجازات هایی جنایی که مقصر به اجرای چنان مجازاتی محکوم خواهد شد". در فرانسه به سال 1830 بعد از اغتشاشات مارتینگ یک جنبش فکری به وجود آمده بود و فرامین امپراتوری شرایط زندگی اسیران و بردگان را ملایم ساخته بود. آن فرامین قطع عضو و رنگ گذاری را ملغی کردند و تعلیمات سیاهان را سازمان دادند و مواظبت ها و استراحت هفتگی را در آنتیل، اجباری ساختند. با این همه انقلاب 1848 بود که مقررات را به وجود آورد و بخصوص به موجب قانون 4 مارس 1848 الغای بردگی رسماً تصویب شد و در ماده 6 قانون اساسی درج گردید. پرتغالی ها و اسپانیایی ها آخرین مللی بودند که تن به آزادی بردگان دادند. پرتغال اولین بار آزادی بردگان را در سال 1856 در برزیل مقرر داشت (ذاکرحسین، 1369، ص253).
– جنبش ضد بردگی در صحنه بین المللی
صرف نظر از مبارزات ضد بردگی که در داخل جوامع کشورهای استعمارگر مذکور در صفحات پیش، رخ داده بود، در صحنه بین المللی نیز جنبش ضد بردگی جریان یافت که انگلستان پرچم دار آن بود. این کشور پس از آن که در سال 1807 تجارت برده را لغو کرد، ناوگان سلطنتی خود را به صورت پلیس بین المللی درآورد و با عقد معاهداتی حق بازرسی و توقف کشتی ها را پیدا کرد. به این ترتیب انگلستان در راس جنبش بین المللی ضد بردگی قرار گرفت و در طی مدت 3 سال پیش از 28 قرارداد درباره صرف نظر کردن از معامله و جلوگیری از قاچاق سیاهان را امضای کرد. بریتانیا به تدریج بازرسی دریایی خود را تحمیل کرد و متدرجاً کلیه ملل موافقت خود را با این بازرسی اعلام داشتند. جریان جنبش ضد بردگی در صحنه بین المللی قریب یک قرن و نیم ادامه یافت و تصمیمات مربوط به این امر در چند کنگره با اهمیت بین الملل و هم سازمان های بزرگ بین المللی تجلی یافت. کنگره وین- در این کنگره به تحریک انگلستان اولین تقبیح جهانی از بردگی را کشورها امضای کردند و باز هم به ابتکار انگلستان بود که کنگره اکسلاشاپل بردگی را ملغی کرد و پس از این کنگره بود که ملت ها به تدریج از معامله سیاهان صرف نظر کردند و سپس بردگان را در مستعمرات خود آزاد ساختند. سال های 1931 و 1832 و 1845 به سبب قراردادهای منعقده بین دو کشور فرانسه و انگلستان بر سر مسایل بردگی شهرت دارند (قاضی، 1358).
کنگره برلین- این کنگره که در سال 85-1884 به منظور تقسیم جغرافیایی آفریقا برگزار شده بود ممنوعیت بردگی را منظور نظر قرارداد و لغو آن را اعلام نمود. در کنگره بروکسل 1890 در همین راستا تصمیماتی اتخاذ گردید (فرامرزی، 1347).
جامعه ملل- پس از جنگ جهانی اول میثاق جامعه ملل متفق، جهت جلوگیری از اجحافی نظیر داد و ستد در مواد 22و 23 پیش بینی هایی کرده است. میثاق در ماده 22 بند 5 اشعار می دارد "میزان نشو و ارتقای اقوام دیگری خاصه آفریقای مرکزی ایجاب می نماید که دولت قیم تعهد اداره ی آن حدود را به نماید به شرط آن که از عادات ردیه از قبیل "برده فروشی" و معامله اسلحه… جلوگیری به عمل آید… در سال 1924 کمیسیون موقتی درباره بردگی به دنبال مداخله 1921 دبیرخانه بین المللی کار در ژنو تشکیل شد و به دو گزارش علیه بردگی در مستعمرات منتشر ساخت.گزارش ها سرانجام در 25 سپتامبر 1926 به امضای قرارداد مربوط به بردگی منجر گردید. کنفرانس 1929 به امضای قرارداد مربوط به بردگی منجر گردید. کنفرانس 1929 به چاپ کتاب خاکستری از طرف کمیته ای مرکب از 13 نفر کارشناس منتهی شد که به موجب آن تصمیم گرفته شد به کشورهای عضو "جامعه ملل" ورقه سوال (کتاب سرخ) ارسال شود و این قبیل اقدامات بالاخره به انتشار کتاب آبی در سال 1930 کشانده شد (همان).
سازمان ملل متحد و بردگی- منشور ملل متحد برابری انسان ها را بدون تمایز از نظر نژاد، رنگ و مذهب اعلام داشته است که خود مفهومی ضد بردگی دارد. اکنون الغای بردگی در حالی که متضمن منع کار اجباریست در ماده 4 اعلامیه جهانی حقوق بشر به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسیده تایید گردیده است. قرارداد تکمیلی منع بردگی و برده فروشی مورخ 7 سپتامبر 196 غالب کشورهای عضو ملل متحد را متعهد نموده است که در سراسر قلمرو خود بردگی و برده فروشی و هر نوع عمل و ترتیب مشابه را ملغی نمایند (ذاکرحسین، 1369، ص275).
امروزه با این که بردگی از صحنه مناسبات بین المللی رخت بربسته اما آثار و بقایای آن به صورت پدیده ی شوم تبعیض نژادی در حقوق داخلی و عملکرد بعضی از جوامع در آمده است.
– قیام ها و شورش های بردگان آفریقایی بین قرن های شانزدهم و نوزدهم
1519 قیام مارون ها (بردگان فراری) به رهبری هنریک، برضد اسپانیاییها در هیسپانیولا1 (هایتی امروز).
1522 قیام بردگان در جزیره ی هیسپانیولای اسپانیا.
1527 قیام در پورتوریکو
1529 قیام در پورتوریکو
1529 قیام در سانتاماریا2
1530 قیام در مکزیکو
1531 قیام چهارم در پاناما
1550قیام در پاناما و پرو
1560 قیام بینو Byno در امریکای مرکزی
1600 شورش بردگان فراری (مارون ها)
1639 شورش در جزیره ی پروپدنس3، نخستین شورش در یک کلنی انگلیسی "هند غربی".
1655 قیام 1500 برده ی فراری در جاماییکا
1663 نخستین طغیان بردگان آفریقایی در جاماییکا
1738-1663 بردگان رفاری دائماً به بریتانیایی ها حمله می کردند.
1665 بردگان جاماییکا در حالت دایمی شورش در جاماییکا بودند
1674 قیام درباربادو
1782-1679 بردگان فراری در هایتی متشکل شده اند.
1685 آفریقایی ها سربه شورش برمی دارند و بسیاری از آن ها به کوهستان ها می گریزند و به بردگان فراری می پیوندند. در نتیجه برده داران مجبور می شوند مدت چند ماه حکومت نظامی برقرار کنند
1687 قیام بردگان در آنتیگا4
1690 قیام بردگان در جاماییکا (یعنی بردگان فراری تره لاوانی)5
1961 قیام درهایتی
1692 توطئه در جاماییکا که در آن گویا شش خدمت کار ایرلندی شرکت داشتند.
1692 شورش در باربادوس
1694 دو قیام در جاماییکا
1695 قیام در برزیل
1702 قیام در باربادوس
1711 جنگ سیاهان با فرانسوی ها در برزیل
1763-1715 شورش های سوری نام Surinam
1718 شورش در برزیل
1718-1726 جنگ بیرحمانه ی انگلیس ها با بردگان فراری در جاماییکا
1728 فتنه ی بردگان در جاماییکا با بیرحمی سرکوب شد
1730 بردگان فراری سربازان بریتانیایی را شکست دادند
1732 بریتانیا سکونت گاه بردگان فراری را گرفت ولی سال بعد مغلوب شد.
1733 قیام در سنت جان6 (یکی از جزایر ویرجینیا)
1737 قیام بردگان در آنتیگا که در آن گفته می شد که سیاهان آزاد شرکت داشتند.
1739 معاهده ی بریتانیا با بردگان فراری جاماییکا دایر بر تضمین آزادی و حق مالکیت آن ها بر اراضی واقع بین شهر تره لاونی و کوک پیتس7 که بالغ بر 1500 اکر می شد
1744 قیام بزرگ در توباگو Tobago
1745 توطئه میان بردگان در تره لاونی (جاماییکا)
1754 طغیان بردگان در شهر کرافورد (جاماییکا)
1760 قیام در جاماییکا به رهبری تاکی
1762 طغیان "سیاهان وحشی"8 در شهر کرافورد (جاماییکا)
1763 قیام کاریی های سیاه9
1765 شورش شدید بردگان سیاه در سوری نام هلند
1765 سال شورشهای متعدد در جاماییکا
1765 نوامبر -کورومانتین ها 10 در جاماییکا سربه شورش برمی دارند.
1765 بردگان جاماییکا که در هندوراس11 کار می کردند سربه شورش برداشتند و اربابانشان را کشتند
1766 کورومانتین ها وست مورلند شورش کردند
1768 تنبیه بی رحمانه ی بردگانی که برای شورش در مونسترات12 همدست شدند.
1769 سرکوبی وحشیانه ی شورش بردگان در جاماییکا
1771-1770 شورش های شدید در توباگو13
1770 کشف توطئه ی شورش بردگان در سنت کیتس14
1772 قیام بردگان در سوری نام
1773 طغیان بردگان در جاماییکا که به "طغیان سیاهان" معروف شده است
1776 توطئه بردگان و شورش در جاماییکا
1779 مردم هایتی به انقلاب ایالات متحده کمک می کنند
1780 معاهده ی فرانسه با بردگان فراری
1790 قیام جیمزاوژه 15 در سنت دومینگ16
1791 قیام دیگر در سنت دومینگ
1803-1791 انقلاب هایتی
1795 آغاز جنگ بردگان فراری در جاماییکا
1796 قیام در سنت لوسیا
1800 طغیان گابریل در هنریکوکانتی17، ویرجینیا
1801 قیام سیاهان گادلوپ18 و اخراج فرماندار
1802 طغیان شدید در بخش شمالی کارولینای شمالی
1802 قیام بردگان در جاماییکا
1807 پس از این که بردگان احساس کردند که فریب قانون الغای بردگی را خورده اند سر به شورش برداشتند. آن ها الغای بردگی را به جای آزادی گرفته بودند.
1816 قیام فردریکس بورگ19یه قیام پیوستند
1816قیام بردگان در سنت فیلیپس پاریش20، باربادوس
1819 اقدام به شورش در اوگوستا، جورجیا
1822 قیام دانمارک وبزی21در چارلستون، کارولینای جنوبی
1823 شورش شدید بردگان در دمرارا (Demerara )
1823 بردگان در جاماییکا شورش کردند
24-1823 دوره ی ناآرامی مداوم در میان بردگان هند غربی
37-1828 شورشهای برزیل
1831 شورش بردگان در آنتیکا به علت جلوگیری از بازارهای یک شنبه
1831 قیام در جاماییکا به رهبری سامویل شارپ22 طرفدار کلیسای باپتیست (شدیدترین شورش در تاریخ جاماییکا)
1831 قیام نات تورنر23 در سوتامیتون کانتی، ویریجینیا
1831 طغیان در تره لاونی (جاماییکا)
1832 تمرد در هنگ هند غربی در ترینیداد24 به رهبری بردگان زاد شده ای که وارد ارتش شده بودند.
45-1840 هایتی به کمک بولیوار Boluvar می آید.
1844 قیام کوبا
93-1844 قیام دومینیکن
1861 قیام در جاماییکا
1865 قیام دهقانی در مورانت بی جاماییکا (قیام مورانت بی)
1811 بردگان جان پاتیش25 بالای نئواورلئان طغیانی به راه انداختند که فقط به کمک ارتش سرکوب شد
1868 انتونیوماسئو26 سردار افرو- کوبایی مبارزه ی استقلال کوبا را هدایت می کند
1895 جنگ در کوبا (دخانیاتی، 1358).
– بردگی در متون حقوق بین الملل
– اعلامیه ی جهانی حقوق بشر
10 دسامبر 1948
ماده ی ١
تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابراند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یک دیگر با روحیه ای برادرانه رفتار کنند.
ماده ی ٢
هر کس می تواند بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیده ی سیاسی یا هر عقیده ی دیگر، و هم چنین منشا ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکرشده در این اعلامیه بهره مند گردد.
به علاوه نباید هیچ تبعیضی به عمل آید که مبتنی بر وضع سیاسی، قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد، خواه این کشور یا سرزمین مستقل، تحت قیمومت یا غیر خودمختار باشد، یا حاکمیت آن به شکلی محدود شده باشد.
ماده ی ٣
هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.
ماده ی ٤
هیچ کس را نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشت. بردگی و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد، ممنوع است.
– کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد
مصوبه 26 دسامبر 1966/ قطعنامه A 2200 قدرت اجرایی بنابر ماده 49، 23 مارس 1976
ماده هشتم
1- هیچ کس نباید در بردگی نگاه داشته شود. بردگی و تجارت برده با تمام اشکال آن ممنوع می باشد.
2- کسی نباید در خدمت اجباری نگاه داشته شود.
3- الف: هیچ کس را نباید به کار اجباری و انجام عمل تحمیلی وادار نمود.
ب: بند سوم (الف) نباید برای کشورهایی که اعمال شاقه را به مثابه مجازات جرم در نظر می گیرند، مانعی ایجاد کند، بدیهی است حکم چنین مجازاتی (مجازات مجرم با اعمال شاقه) باید به وسیله دادگاه صالحه صادر گردد.
ج: برای (روشن شدن) مفاد این بند، واژه ی کار تحمیلی و اجباری شامل موارد زیر نمی باشد:
1- هر کار یا خدمتی که به زیر بند (ب) عطف نشده است که معمولا به فردی که در نتیجه حکم دادگاه تحت بازداشت است و یا به فردی که در حین برخورداری مشروط از این نوع بازداشت، تکلیف می گردد.
2- هر نوع خدمت شخصی نظامی در کشورهایی که موضوع خدمت وظیفه به رسمیت شناخته نشده است، هر نوع خدمت ملی مقرر شده که به وسیله قانون خدمت وظیفه پذیرفته نشده است
3- هر نوع خدمتی که در موارد اضطراری یا بلایایی که زندگی و رفاه جامعه را تهدید می کند، مقتضی می باشد.
4- هر کار یا خدمتی که قسمتی از تعهدات (اجتماعی) مدنی را تشکیل دهد.
ماده نهم
1- هر کس حق آزادی و امنیت فردی دارد. هیچ کس نباید تحت بازداشت و یا دست گیری خودسرانه قرار گیرد. هیچ کس نباید از آزادی خود محروم شود مگر در صورتی که قانون و مقررات آیین دادرسی حکم کند.
2- هر کسی که دست گیر می شود باید در زمان بازداشت، دلایل دست گیری به اطلاع او رسانده شود و (نیز) باید بدون درنگ هر اتهامی که علیه او وجود دارد، به اطلاعش رساند.
3- هر کسی که به اتهام جرمی دست گیر و یا بازداشت می گردد، باید بی درنگ در مقابل قاضی یا دیگر مقام مجازی که به وسیله قانون، قدرت قضایی را اعمال می کند، آورده شود و شایسته است که در مدت معقولی دادرسی شود و یا آزاد گردد. نباید بازداشت و انتظار دادرسی افراد به صورت قاعده عمومی و کلی درآید، ولی در هر مرحله از رسیدگی قضایی، (متهم) ممکن است با تضمین آزادی (موقت) جهت حضور در دادگاه و به اقتضای حکم دادگاه موکول گردد.
4- هر کسی که به موجب دست گیری و یا بازداشت، از آزادی اش محروم می گردد، حق دارد روند دادخواهی را بدین منظور که دادگاه بدون تاخیر در مورد غیر قانونی بودن بازداشتش تصمیم گیرد، دنبال نماید تا اگر بازداشت او غیر قانونی است (قاضی) دستور به آزادی او دهد.
5- هر کس که قربانی دست گیری و یا بازداشت غیر قانونی شده است، حق جبران خسارت دارد.
ماده دهم
1- تمام افرادی که آزادی آن ها سلب می گردد (زندانیان) باید با آن ها با انسانیت و احترام که حقیقت ذاتی شخص انسان است، رفتار شود.
2- الف- به جزء موارد استثنایی، افراد متهم باید از محکومین جدا نگاه داشته شوند و می بایست مشمول رفتار جداگانه ای، متناسب با وضعیت افراد غیر محکوم شوند.
ب – افراد جوان متهم باید از بزرگسالان جدا نگاه داشته شوند و باید در اسرع وقت در مورد آن ها قضاوت گردد.
3- نظام ندامت گاه باید متضمن رفتار با افرادی باشد که هدف اساسی آن اصلاح آنان و اعاده حیثیت اجتماعی شان باشد. جوانان بزهکار باید از بزرگسالان جدا نگاه داشته شوند و (با آن ها) متناسب سن و وضعیت قانونی شان رفتار گردد.
ماده یازدهم
هیچ کس را نباید فقط بعنوان این که (او) قادر به انجام تعهد قراردادی خود نیست، زندانی کرد.
-جنایات علیه بشریت درمنشور نورنبرگ
اولین استفاده تخصصی از اصطلاح جنایات علیه بشریت درمنشور نورنبرگ بود بند ۳ ماد ه۶ این منشور که شامل مواردی از جمله قتل عمدی؛ ریشه کن کردن، به بردگی گرفتن ،تبعید، یا هرعمل غیر انسانی دیگر که علیه مردم غیر نظامی قبل از جنگ یا در حین جنگ ارتکاب یافته باشد و یا تعقیب و آزار افراد به دلایل سیاسی، نژادی یا مذهبی در اجرا یا در ارتباط با یکی از جرایم مشمول صلاحیت دادگاه می باشد. البته در سال ۱۹۴۵ در قانون شماره ۱۰ شورای کنترل یک سری موارد رابه جنایات علیه بشریت اضافه کرد. حبس، هتک ناموس، به بردگی گرفتن به عنف، شکنجه به دلایل سیاسی نژادی ومذهبی، البته به نظر می رسد که نیازی نبود چون عبارت هر عمل غیر انسانی دیگر درمنشور نورنبرگ دراین موارد را هم شامل می شد (راستین، 1345).
به بردگی گرفتن: برده ساختن این مساله از زمان های بسیار قدیم و قبل از منشور لندن در قوانین اکثر کشورها جرم شناخته شده بوده است در سال ۱۸۱۵ اعلامیه وین اعلام کرد که بردگی مخالف ارزش های جامعه متمدن بین المللی است از آن زمان تاکنون در اسناد بین المللی زیادی به جرم بودن این عمل اشاره شده است. مهم ترین سند دراین زمینه کنوانسیون برده داری ۱۹۲۶ است. در فاصله سال های ۱۸۲۵ تا ۱۹۴۵ کشورهای مختلف اروپایی شروع به وضع قوانینی در مخالفت با بردگی کردند. در این کنوانسیون ها تاسیسات مشابه بردگی هم ممنوع اعلام شده است مثل ازدواج های اجباری، به ارث برده شدن زن پس مرگ همسرش و قاچاق زنان و کودکان. بنابراین رویه منشور لندن در جرم شناختن بردگی منطبق بر اصول کلی حقوقی بوده است و در مجرم شناختن کسانی که این اعمال را انجام داده اند و اصل قانونی بودن را رعایت کرده است در این جا مواردی از این گونه اعمال غیر قانونی را متذکر می شویم :
۱. در اثنای جنگ جهانی اول ۶۶ هزار بلژیکی از سنین ۱۷ تا ۵۵ سال در سال ۱۹۱۶ توسط آلمان به طور اجباری از بلژیک اخراج و به آلمان برده شدند تا در کارخانه های آلمان به بیگاری گرفته شوند شرایط مسیر اعزام به گونه ای بود که ۱۲۵۰ نفر از آن ها جان باختند (ذاکرحسین، 1369، ص280).
۲. در جنگ جهانی دوم هم آلمانی ها نسبت به یهودیان و دیگران این کار را انجام می دادند البته وضعیت یهودیان در اردگاه های به مراتب بدتر از برده ها بوده است. چرا که صاحبان برده وی را از اموال خود می دانستند و در حفاظت او می کوشیدند ولی در اردوگاه ها چنین نگرشی در کار نبود. تا قبل از سال ۱۹۴۵ حدود ۲۶ سند مربوط به برده داری و نهادهای مشابه (کار اجباری و…) وجود داشت و بعد از آن سال تاکنون چهل و اندی سند به مجموعه پیشین اضافه شده است و بنابراین امروزه بیش از هفتاد سند و مدک بین المللی در خصوص بردگی وجود است.
۳. اخراج و انتقال جمعیت: اخراج یعنی جمعیتی را از یک کشور به کشور دیگر منتقل کردن نظیر کاری که عراق در مورد کردها انجام داد. لیکن انتقال یعنی حرکت دادن جمعیت و گروهی از نقطه ای به نقطه یا نقاط دیگر در خود آن کشور در اسناد و مدارک زیادی این دو مساله ذکر شده است از جمله کنوانسیون های ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ لاهه کنوانسیون چهارم ژنو (۱۹۴۹) نیز صراحتاً آن را منع نموده است ماده ۱۴۷. پس از جنگ جهانی اول کمیسیون ۱۹۱۹ تشکیل شد تا موارد نقض حقوق بشر را مشخص کند در گزارش این کمیسیون آمده بود که یکی از موارد نقض حقوق بشر همین اخراج و انتقال جمعیت است و مواردی مانند اخراج بیش از یک میلیون ارمنی از ترکیه و نیز اخراج چهارصد هزار یونانی الاصل از ترکیه به یونان را ذکر کرده بود ولی در عمل بنا به ملاحظات سیاسی اجرا نشد دو دلیل عمده برای این امر عبارت بودند از این که اولاً وقتی در کمیسیون سخن از مرتکبان جرایم علیه بشریت می رفت نمایندگان امریکا با آن مخالفت می کردند و می گفتند که (قوای بشری) یک اصطلاح مبهم است و نمی تواند مبنای افراد قرار گیرد و ثانیا معاهده لوزان که بین کشور ترکیه و دول متفق امضا شده بود این افراد را صراحتاً عفود کرد. نویسنده ای در این خصوص می گوید که معاهده لوزان سابقه ی بدی را در حقوق بین الملل ایجاد کرد, زیرا اولین انتقال یک ملت از کشوری را که اجداشان سال ها در آن جا زیست می کرده اند به رسمیت شناخت (همان).
باید توجه داشت که اگر اخراج شدگان اتباع دولت مخاصم باشند ممکن است این عمل جرم جنگی نیز محسوب شود اما اگر اتباع خود آن کشور باشند فقط جرم علیه بشریت رخ می دهد.
۴. اذیت و آزار از دیگر جرایم علیه بشریت اذیت و آزار گروهی از مردم است که موجب بروز صدمات روحی , جسمی و اقتصادی شود در غرب این واژه با مورد آزار قرار گرفتن مسیحیان توسط رومی ها عجین شده است در کنوانسیون های مختلف آزار رساندن به افراد تحت عناوین گوناگون هم چون آپارتاید و نسل کشی مورد منع قرار گرفته است. اسناد و مدارک بین المللی دیگری نیز وجود دارد که تنها رفتار تبعیض آمیز را منع کرده و معین ننموده است , که از جمله آن ها می توان موارد زیر را نام برد:
الف. اعلامیه جهانی حقوق بشر
ب. معاهدات بین المللی حقوق مدنی و سیاسی
ج. میثاق (معاهده) بین المللی حقوق اجتماعی , اقتصادی و فرهنگی
د. اعلامیه ی جلوگیری از همه انواع تبعیض نژادی
ه. کنوانسیون بین المللی جلوگیری از تبعیض نژدی (۱۹۶۵)
و. کنوانسیون بین المللی منع و جرم آپارتاید (۱۹۷۳)
ز. اعلامیه ی جلوگیری از تبعیض علیه زنان (۱۹۶۷)
ح. کنوانسیون جلوگیری از تمامی انواع تبعیض علیه زنان (۱۹۷۹)
ط. اعلامیه منع همه انواع ناشکیبایی و تبعیض بر اساس مذهب و عقیده (۱۹۸۱)
ی. کنوانسیون ممنوعیت از نسل کشی (۱۹۴۸) در این کنوانسیون واژه اذیت و آزار چنین تعریف شده است :
تلاش کشتن آن ها ایراد صدمه جسمانی یا روانی تحمیل نوعی شرایط زندگی به قصد نابودی آن ها تحمیل اقدامات برای جلوگیری از تولید مثل بین آن ها و انتقال اجباری فرزندان آن ها به گروه های دیگر
طبق ماده ۷ اساسنامه دیوان کیفری بین المللی منظور از جنایات بر ضد بشریت اعمال مشروحه زیر است که در یک حمله"گسترده" یا "سازمان یافته" بر ضد یک"جمعیت غیر نظامی" و با "علم به آن حمله" ارتکاب یابند: 1- قتل؛ 2- قلع و قمع کردن؛ 3- به بردگی گرفتن؛ 4- کوچ یا جابه جایی اجباری جمعیت؛ ۵- حبس کردن یا ایجاد هر شکل دیگر محرومیت شدید از آزادی جسمی که بر خلاف قواعد بنیادین حقوق بین الملل باشد؛ این بحث در قسمتهای دیگر اساسنامه از جمله بخش چهارم آن در مورد ساختار و تشکیلات دیوان نیز مطرح بود (ذاکرحسین، 1369، ص281).
– اساسنامه ی دیوان بینالمللی کیفری
بردهسازی
در شق(ج)بند اول ماده ی ۷ اساسنامه ی دیوان بینالمللی کیفری، بردهسازی، یک جنایت علیه بشریت کلاسیک را تشکیل می دهد. این بیان در بند (ج) ماده ی ۶ منشور نورمبرگ، شق (ج) بند اول ماده ی ۲ قانون شماره ی ۱۰ شورای کنترل، بند (ج) ماده ی منشور توکیو، بند (ج) ماده ی ۵ اساسنامه ی دیوان بینالمللی کیفری یوگسلاوی سابق و بند (ج) ماده ی ۳ اساسنامه ی دیوان بینالمللی کیفری روآندا یافت میشود.
یک- تعریف:
بهعلاوه اساسنامه ی دیوان بینالمللی کیفری تصریح می کند که بردهسازی شامل "اعمال این اختیار در جریان قاچاق اشخاص بهویژه زنان و کودکان" نیز میشود. سند عناصر جنایات، این تعریف را با فهرستی از چند نمونه ی دیگر از مظاهر بردهسازی مثل خرید،فروش،قرض یا معاوضه یک یا چندنفر یا محرومیت "مشابه" از آزادی، توسعه می دهد.باید یادآوری نمود که دیوان روآندا در قضیه کوناراک اعلام داشت که صرف توانایی خرید،فروش یا به ارث بردن یک شخص یا خدمات و نیروی کار وی فینفسه بهمعنی به بردگی کشاندن نیست، بلکه این ها باید در عمل ارتکاب یابد.
سند عناصر جنایات با اشاره به محرومیت"مشابه" از آزادی این نکته را مطرح می کند که این جنایت را نباید به نمودهای سنتی آن نظیر"بردگی" و "تجارت برده" به همان نحوی که در معاهدات مربوطه تعریف شده است، محدود نمود. این مظاهر سنتی بردگی که مرتکب با قربانیان هم چون کالا رفتار می کند، امروزه به ندرت رخ می دهد. به همین دلیل، واژه ی "بردهسازی" به کار رفته در اساسنامه ی دیوان بینالمللی کیفری را نباید منحصر به مفهوم سنتی آن کرد، بلکه باید آن را در یک مفهوم حقوقی کاربردی تفسیر نمود که شامل نهادها و رویههایی باشد که تحتعنوان رسمی بردگی قرار نمی گیرند.
دیوان یوگسلاوی در این سمت و سو گام برداشته است و در قضیه ی کوناراک، مبادرت به تبیین شرایط بردگی نموده است. مطابق آن دسته از امور موضوعی که مبنای رای را تشکیل میدهند، خواندگان دو زن اسیر جوان را برای ماه ها در خانه ای متروک نگاه میداشتند، بهطور کامل، زندگی آن ها را تحت کنترل خود گرفته بودند و در کنار سایر موارد، مکررا آن ها را مورد تجاوز قرار داده بودند. دیوان یوگسلاوی در این رای، شرایطی را که به موجب آن میتوان به یک رفتار، عنوان بردهسازی را اطلاق کرد، مطرح می کند. شاخصهای اساسی، موارد زیر را در برمیگیرد: کنترل آزادی رفت و آمد قربانی،اقدام برخلاف اراده ی او و کنترل اقتصادی یا استثمار وی دیوان اظهار نمود:
معیارهای بردهسازی شامل کنترل و مالکیت، تحدید یا کنترل آزادی عمل، آزادی انتخاب یا آزادی رفت و آمد یک فرد و جمعآوری عوایدی برای مرتکب میشود. این کارها غالبا با تهدید یا توسل به زور یا سایر اشکال اجبار، ترس از خشونت، فریبکاری یا خلف وعده، سو ی استفاده از قدرت، آسیبپذیری موقعیت قربانی، دست گیری یا اسارت، تعدی روانی یا شرایط اجتماعی- اقتصادی صورت میگیرد. مضافا شاخصههای بردهسازی از جمله استثمار، رابطه ی جنسی، روسپیگری، تملک یا در اختیار گرفتن اراده ی یک نفر برای جبران خسارت و غیر آن برای تحقق جنایت بردهسازی شرط نیست. انجام این کارها اولین نمونههایی است که برای اعمال حق مالکیت بر یک نفر به ذهن متبادر میشود.مدت زمان اعمال اختیارات مرتبط با حق مالکیت، عامل دیگری است که میتوان برای تشخیص این که آیا فردی به بردگی گرفته شده است.
دو-کار اجباری
"کار اجباری" بهعنوان یک شکل مجزا از بردهسازی مورد توجه اساسنامه ی دیوان بینالمللی کیفری و سند عناصر جنایات قرار نگرفته است. بااینحال، مطابق حقوق بینالملل عرفی اگر کار اجباری همراه با اعمال حقوق مالکیت بر شخص موردنظر باشد، در ردیف بردهسازی قرار میگیرد.در محاکمات نورمبرگ،کار اجباری، مهم ترین مثال جنایت بردهسازی بود که در منشور نورمبرگ بهعنوان یک جنایت علیه بشریت از آن یاد شده بود.
در دوران نازی و جنگ جهانی دوم، حدود هشت میلیون کارگر در رایش آلمان و سرزمینهای اشغالی آلمان، اجبارا به کار واداشته شده بودند. دیوان نورمبرگ، خواندهای به نام ون شیراک را فقط به اتهام جنایت علیه بشریت بردهسازی محکوم کرد. در مقابل، اغلب جنایتکاران جنگی عمده هم به دلیل تبعید افراد به قصد بردگی بهعنوان یک جنایت جنگی و همینطور، به منظور بردهسازی بهعنوان یک جنایت علیه بشریت محکوم شدهاند. در محاکمات پس از نورمبرگ، دادگاههای ایالات متحده هم افراد متعددی را به هردو جنایت محکوم نمودهاند. نکته ی حایز توجه، استدلال دادگاه در محاکمه میلک است. دیوان یوگسلاوی هم کار اجباری را بهعنوان یک جنایت علیه بشریت به رسمیت شناخته و شرایط آن را تبیین نموده است.
سه- قاچاق اشخاص
از آغاز دهه ۱۹۹۰ و پس از انحلال پیمان ورشو، تجارت زنان در اروپا تحتعنوان بردگی سفید انجام میشود و باندهای گستردهای به این تجارت سودآور اشتغال دارند.
اشخاص بهویژه قاچاق زنان و کودکان از جمله ی رویههای مشابه بردهسازی هستند که زنان و کودکان را به مثابه کالا بهحساب آورده و بهعنوان منبع لذت هرکدام از قیمت معینی برخوردارند. تعهدات بینالمللی تاکنون،تنها ناظر بر قاچاق افرادی بوده که برای روسپیگری قاچاق میشدهاند. ۷۹ یک نمونه،کنوانسیون مربوط به جلوگیری از قاچاق اشخاص و روسپیگری، مورخ ۲۱ مارس ۱۹۵۰ است. البته معاهدات بینالمللی اخیر،نظیر کنوانسیون حذف تمام اشکال تبعیض علیه زنان در ۱۸ دسامبر ۱۹۷۹ و کنوانسیون حقوق کودک مورخ ۲۰ نوامبر ۱۹۸۹، رابطه ی میان قاچاق و روسپیگری را کنار گذاشتهاند. اساسنامه ی دیوان بینالمللی کیفری نیز همین موضع را اتخاذ کرده است.
کنوانسیون ضد جنایات سازمانیافته ی فراملی مورخ ۱۵ نوامبر ۲۰۰۰ پس از تصویب اساسنامه ی دیوان بینالمللی کیفری تدوین شد. یک پروتکل الحاقی بهطور صریح،قاچاق زنان و کودکان را به تقنین درمیآورد و برای نخستینبار در حقوق معاهدات بینالمللی، تعریفی را از قاچاق اشخاص ارایه می دهد.
بردگی جنسی
بردگی جنسی در اصل، نمادی خاص از بردگی است.این مسئله در سند عناصر جنایات که از معیارهای بردگی صحبت می کند، روشن شده است. بهعلاوه، مرتکب این جرم باید باعث آن شود که قربانی در اقدامات جنسی دخالت کند. مثالهای بردگی جنسی "ایستگاههای تفرج" تاسیس شده توسط ارتش ژاپن در جریان جنگ دوم جهانی و "اردوگاه های تجاوز جنسی" هستند که در طول مخاصمه ی یوگسلاوی تشکیل شدند (به نقل از پایگاه اینترنتی http://mohagheghan.loxblog.com).
– بردگی در تعهدات بین المللی
حق آزادی دومین مورد از تعهدات بین المللی erga omnes است که دیوان بین الملل دادگستری در رای خود در قضیه بارسلونا ترکش برشمرده است. طرز بیان دیوان در این مورد قدری متفاوت است؛ به موجب رای دیوان، این تعهدات در حقوق بین المللی معاصر، … . از اصول و قواعد مربوط به حقوق بنیادین شخص انسان، از جمله حمایت برضد بردگی.. . ناشی می شوند (ساک کیتی، 1387).
بدین ترتیب، دیوان ممنوعیت بردگی را جزو حقوق بنیادین شخص انسان می داند. به عبارت دیگر و به عنوان نقطه ی شروع مناسب برای این بحث، همه ی انسان ها آزاد آفریده شده اند و آزادی حقی است که هر فرد از لحظه ی تولد خود دارا می شود. در صدر ماده اول اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز اعلام شده است که " تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند". ملازمه آزادی انسان با تولد او تاکیدی است بر " ذاتی بودن" یا " طبیعی بودن" آزادی برای انسان به همین دلیل به بردگی کشاندن انسان خطای آشکاری است بر ضد نظم طبیعی. زیرا آزادی انسان را سلب می کند که ذات وجود شخصیت انسان را تشکیل می دهد. همین مفهوم طبیعی یا ذاتی بودن آزادی انسان است که ما قبلاً از آن به عنوان حقوق اخلاقی انسان یا اولویت اخلاقی حقوق او سخن گفتیم. تفاوت اساسی حقوق بشر با حقوق دولت و گروه نیز در همین نکته است؛ و از این روست که برده داری نقض یک حق اساسی طبیعی یا اخلاقی محسوب می شود (علامه، 1385).
برخلاف سایر مصادیق تعهدات erga omnes، زمانی بردگی و داد و ستد برده، اعمالی قانونی در جامعه ی بین المللی بوده و به تدریج غیرقانونی شناخته شده و اکنون جزو ممنوعیت های erga omnes شده است، " تا زمان های مدرن، برده داری یک نهاد مورد قبول عموم در بسیاری از نقاط جهان بوده است. برده داری در گذشته جزو مسایل مربوط به صلاحیت داخلی دولت ها بوده و به قدری معمول و قانونی تلقی می شده که زمانی قانونی بودن توقیف کشتی حامل برده، به قانون کشور صاحب کشتی بستگی داشته است (بیک زاده، 1377).
هم چنین ریشه های قدمت ممنوعیت بین الملل بردگی و برده داری در مقایسه با سایر تعهدات erga omnes را باید در مراتب شدت جنبه ضدانسانی بردگی و داد و ستد برده جست. کنوانسیون بین المللی منع تجارت برده و بردگی در 25 سپتامبر 1926 و تحت حمایت جامعه ملل به تصویب رسیده است (وکیل، 1387).
فهرست منابع
قران کریم
– منابع عربی
1. ابن ابى الحدید (1378ق)، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، دار احیاء الکتب العربیه.
2. ابن اثیر جزرى، محمد (1364)، النهایه فى غریب الحدیث و الاثر، تحقیق طاهر احمد زاوى و…، چاپ چهارم: قم، اسماعیلیان.
3. ابن حجر عسقلانى، احمد بن على بن محمد (1415ق)، الاصابه فى تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبد الموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه.
4. ابن سعد (1405ق)، الطبقات الکبرى، بیروت، دار بیروت.
5. ابن شهر آشوب (1376ق)، مناقب آل ابى طالب، تحقیق جمعى از اساتید نجف اشرف، (بى جا)،.
6. ابن کثیر (1408ق)، البدایه و النهایه، بیروت، دار احیاء التراث العربى،.
7. ابن منظور، محمدبن مکرم (1405ق)، لسان العرب، چاپ اول: قم، نشر ادب الحوزه،.
8. اردبیلی، ملا احمد (1403ق)، مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، تحقیق مجتبی عراقی و دیگران، 14 جلد، قم، موسسه نشر اسلامی.
9. اصفهانی، شیخ الشریعه (1406ق)، قاعده لاضرر، قم، موسسه ی نشر اسلامی.
10. امام خمینى، سید روح الله موسوى (1409ق)، تحریر الوسیله، قم، اسماعیلیان.
11. انصارى، فاضل (2001م)، العبودیه، الرق و المراه بین الاسلام الرسولى و الاسلام التاریخى، دمشق، الاهالى للتوزیع.
12. بحرانى (بى تا)، الحدائق الناضره ، تحقیق محمدتقى ایروانى، قم، انتشارات اسلامى جامعه مدرسین.
13. جبعى عاملى، زین الدین (شهید ثانى) (1371)، الروضه البهیه فى شرح اللمعه الدمشقیه، تصحیح مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامى، چاپ ششم: ]بى جا[، مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامى.
14. جواد على (1976م)، المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، دار العلم للملایین، بغداد، مکتبه النهضه.
15. حرّ عاملی (1414ق)، وسائل الشیعه، تحقیق محمّد رازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
16. حرانى، حسین بن شعبه (1363)، تحف العقول، ترجمه احمد جنتى، تهران، علمیه اسلامیه.
17. حلی (فخرالمحققین)، محمد بن حسن، (1387ق)، ایضاع الفوائد، 4 جلد، قم، انتشارات علمیه.
18. حلی، یحیی بن سعید (1405ق)، الجامع للشرائع، قم، موسسه سیّد الشهدا(ع).
19. خمینی، روح الله (1390ق)، تحریر الوسیله، 2جلد، نجف، مطبعه آداب، چاپ دوم.
20. خویی، ابوالقاسم (1410ق)، منهاج الصالحین، 2جلد، قم، مدینه العلم، چاپ بیست و هشتم.
21. خویی، سیدابوالقاسم موسوی (1396ق)، مبانی تکمله المنهاج، قم، دارالهادی.
22. سخاوى، ابى الخیر محمد بن عبدالرحمن (2002م)، الفخر المتوالى فى من انتسب الى النبى من الخدم و الموالى، کویت، غراس.
23. شهید اول، عاملی محمدبن مکی (1412ق)، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، 3جلد، قم، موسسه نشر اسلامی، قم.
24. شهید ثانی، عاملی زین الدین بن علی (1398ق)، الرّوضه البهیه فی شرح اللّمعه الدّمشقیه، 10 جلد، قم، انتشارات داوری، چاپ دوم.
25. شهید ثانی، عاملی زین الدین بن علی (1413ق)، مسالک الافهام، 10 جلد، قم، انتشارات داوری، چاپ دوم،.
26. شیح طوسى، محمدبن حسن (1409ق)، التبیان فى تفسیرالقرآن، تحقیق احمدحبیب قصیر عاملى، چاپ اول: مکتبه الاعلام الاسلامى.
27. شیخ صدوق(1386ق)، علل الشرایع ، نجف، مکتبه الحیدریه،.
28. شیخ صدوق، محمد بن على بن حسین بن بابویه قمى (1404ق)، کتاب من لا یحضره الفقیه، تحقیق على اکبر غفارى، چاپ دوم: قم، جامعه مدرسین.
29. شیخ طوسى(1363)، الاستبصار، تحقیق سید حسن خراسانى، چاپ چهارم: قم، دار الکتب الاسلامیه.
30. شیخ طوسى، ابى جعفر محمدبن الحسن بن على (1387ق)، المبسوط فى فقه الامامیه، تصحیح محمدتقى کشفى، تهران، المکتبه المرتضویه،.
31. شیخ مفید، (1410ق)، المقنعه، تحقیق جامعه ی المدرّسین للقم، چ دوم، قم، موسسه ی النشر الاسلامیه.
32. صالحى شامى، محمد بن یوسف (1414ق)، سبل الهدى و الرشاد فى سیره العباد، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و دیگران، چاپ اول: بیروت، دار الکتب العلمیه،.
33. صدوق، محمدبن علی (1404ق)، من لایحضره الفقیه، تصحیح علی اکبر غفاری، 4جلد، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم.
34. طباطبایی، سید محمّدحسین (1376)، المیزان فی تفسیرالقرآن، ترجمه محمّدتقی مصباح، تهران، امیرکبیر.
35. طبرى، ابن جریر (1879م)، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق جمعى از علما، بیروت، موسسه الاعلمى.
36. طبرى، محمد بن جریر (1415ق)، جامع البیان فى تاویل اى القرآن (تفسیر طبرى)، تحقیق صدقى جمیل عطار، بیروت، دار الفکر.
37. طبسى، نجم الدین(1383)، السجن و النفى فى مصادر التشریع الاسلامى ، قم، بوستان کتاب.
38. طریحى، فخرالدین (1408ق)، مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینى، چاپ دوم: قم، الثقافه الاسلامیه.
39. طوسی، محمدبن حسن (1387ق)، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق محمد تقی کشفی، 8جلد، تهران، المکتبه المرتضویه.
40. طوسی، محمدبن حسن (1403ق)، النهایه، قم، دار الاندلس.
41. طوسی، محمدبن حسن (1406ق)، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه، تصحیح علی آخوندی، 10 جلد، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم.
42. طوسی، محمدبن حسن (1407ق)، الخلاف، تحقیق سید علی خراسانی، 6جلد، قم، موسسه نشر اسلامی.
43. طوسی، محمدبن حسن (1409ق)، التّبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد حبیب قیصر عاملی، 10 جلد، بیروت، داراحیاء التّراث العربی.
44. طوسی، محمدبن حسن (1413ق)، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، 15جلد، قم، موسسه المعارف الاسلامیه.
45. عاملى، جعفر مرتضى (1414ق)، دراسات و بحوث فى التاریخ و الاسلام، بیروت، مرکز جواد.
46. علامه حلى، حسن بن یوسف بن على مطهر حلى (1412ق)، منتهى المطلب، تحقیق قسم الفقه فى مجمع البحوث الاسلامیه، مشهد، موسسه چاپ و نشر آستان قدس رضوى.
47. علّامه حلّی، حسن بن یوسف (1404ق)، مختلف الشیعه، مشهد، موسسه ی آل البیت.
48. علامه حلی، حسن به یوسف (1390)، تبصره المتعلمین، قم، موسسه انتشارات اسلامیه.
49. علامه حلی، حسن به یوسف (1403ق)، تذکره الفقهاء، 2 جلد، المکتبه المرتضویه لاحیاء الاثار الجعفریه.
50. علامه حلی، حسن به یوسف (1413ق)، قواعد الاحکام، 3جلد، قم، موسسه نشر اسلامی.
51. علامه حلی، حسن به یوسف (بی تا)، تحریر الاحکام، 2جلد، مشهد، موسسه آل بیت (ع)، چاپ سنگی.
52. فاضل مقداد (1384)، کنزالعرفان، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی.
53. فقیه، محمد محسن (1417)، الموسوعه الکبرى فى غزوات النبى الاعظم، بیروت، الفقیه.
54. قمى، ابوالحسین على بن ابراهیم (1404ق)، تفسیر القمى، تصحیح سید طیب جزایرى، چاپ سوم: قم، موسسه دار الکتب.
55. کلینى رازى، محمد بن یعقوب بن اسحاق (1388ق)، الکافى، تحقیق على اکبر غفارى، چاپ سوم: تهران، دار الکتب الاسلامیه.
56. کرکی، علی بن حسین (1408ق)، جامع المقاصد فی شرح القواعد، 13جلد، قم، موسسه آل البیت(ع).
57. کلینی، محمدبن یعقوب (1388ق)، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، 8جلد، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم.
58. مجلسى، محمدباقر (1403ق)، بحارالانوار ، بیروت، موسسه الوفاء.
59. محقق اردبیلی (1404ق)، مجمع الفائده و البرهان فی شرح الاذهان، تحقیق اشتهاردی و عراقی و یزدی، قم، جامعه ی المدرّسین، ج 14.
60. محقق حلی، جعفربن حسن (1409ق)، شرائع الاسلام فی مسایل الحلال و الحرام، 4 جلد، تهران، انتشرات استقلال، چاپ دوم.
61. مقداد، محمد (1408ق)، الموالى و نظام الولاء من الجاهلیه الى اواخر العصر الاموى، دمشق، دار الفکر.
62. مکارم شیرازی ناصر و دیگران (1376)، تفسیر نمونه، چاپ بیست و نهم، قم، اسلامیه.
63. مکارم شیرازی، ناصر (1388)، استفتائات جدید، جلد 1، قم، انتشارات حوزه علمیه.
64. مکارم شیرازی، ناصر (1411ق)، القواعد الفقهیه، جلد2، قم، مدرسه امیرالمومنین، چاپ سوم.
65. نجفی، محمدحسن (1409ق)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی، 43جلد، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم.
66. واقدى، محمد بن عمر (1408ق)، المغازى، بیروت، موسسه الاعلمى للمطبوعات.
67. یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (بى تا)، تاریخ الیعقوبى، قم، موسسه و نشر فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام).
68. یوسفى غروى، محمد هادى (1417ق)، موسوعه التاریخ الاسلامى، چاپ اول: قم، مجمع الفکر الاسلامى.
– منابع فارسی
69. ابومحمد، دکتر عبدالحمید (1346)، تحولات سیاستهای استعماری، پلی کپی، جزوه فوق لیسانس علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی.
70. ابوزیدآبادی، عبدالرضا (1385)، بردگان از جاهلیت تا اسلام (تحلیل و بررسی تاریخی)، نشریه تاریخ در آیینه پژوهش، شماره 12.
71. ارسطو (1354)، سیاست، ترجمه حمید عنایت، تهران، شرکت سهامى کتاب هاى جیبى.
72. اسکندرى، محمدحسین (1379)، قاعده مقابله به مثل در حقوق بین الملل از دید اسلام، چاپ اول: قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى.
73. اعلامه، غلام حیدر (۱۳۸۵)، جنایات علیه بشریت در حقوق بین المللی، چاپ اول، انتشارات میزان، تهران،
74. افتخاری، دکتر قاسم (1378) تئوری انقلاب ها، پلی کپی جزوه درسی کارشناسی علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی.
75. بیک زاده، ابراهیم (۱۳۷۷)، بررسی جنایات نسل کشی و جنایات علیه بشریت در اساسنامه دیوان کیفری بین المللی، مجله تحقیقات حقوقی، شماره۲۱و۲۲.
76. پانیکار. ک. م (1347) آسیا و استیلای باختر، ترجمه محمد علی مهمید. تهران.
77. جعفرى، محمدتقى (1370)، حقوق بشر از دیدگاه اسلام و غرب، تهران، دفتر خدمات حقوقى بین المللى جمهورى اسلامى ایران.
78. جوده، جمال (1382)، اوضاع اجتماعى و اقتصادى موالى در صدر اسلام، ترجمه مصطفى جبارى و مسلم زمانى، تهران، نشر نى.
79. حتى، فیلیپ (1352)، تاریخ عرب، ترجمه محمد سعیدى، تهران، زوار.
80. حسینى طباطبایى مصطفى (1372)، بردگى از دیدگاه اسلام، تهران، بنیاد دائره المعارف اسلامى.
81. دخانیاتی، ع (1358)، تاریخ آفریقا. توکا، تهران.
82. ذاکر حسین، عبدالرحیم (1365)، دریا و قدرتهای استعمارگر و امپریالیستی، پلی کپی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، تهران.
83. ذاکر حسین، عبدالرحیم (1366)، سیر قدرت در دریاها، پلی کپی، جزوه درسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، تهران.
84. ذاکر حسین، عبدالرحیم (1368) تاسیسات حقوقی و سیاسی امپریالیستی. چاپ تهران.
85. راستین، دکتر منصور (1345)، از بردگی تا آزادی. ابن سینا، تهران.
86. راسل، برتراند (1357)، آزادی و سازمان. ترجمه علی رامین، امیرکبیر، چاپ اول، تهران.
87. زیدان، جرجى (1333)، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه على جواهرکلام، تهران، امیرکبیر.
88. سرمد، دکتر خسرو (1350)، کشف و استعمار آفریقا. بنیاد، چاپ دوم، تهران.
89. سنجابی، دکتر کریم (1342) حقوق اداری ایران. به کوشش عباس فرید، تهران.
90. سیمونز. اریک. ن (1362)، تاریخ تجارت. ابوالقاسم حالت، امیرکبیر، چاپ اول، تهران.
91. شیبانی، دکتر نظام الدین (1338)، انقلاب و استقلال امریکا. دانشگاه تهران، چاپ دوم، تهران.
92. فرامرزی، احمد (1347)، بردگی در جهان، ابن سینا، تهران.
93. فرانسیون، ژاک (۱۳۶۵)، جنایات جنگ وجنایات علیه بشریت، ترجمه دکتر محمد علی اردبیلی، مجله حقوق بین المللی، شماره ۷.
94. فلاحیان، همایون (۱۳۸۸)، پیامد های الحاق ایران به دیوان بین المللی از بعد جنایات مندرج در اساسنامه، مجله تحقیقات حقوقی شماره ۳۵.
95. قربانى، زین العابدین (1372)، اسلام و حقوق بشر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
96. کریستوفر، هیل (1357)، انقلاب انگلیس 1640، علی کشتگر، روزبهان، چاپ اول، تهران.
97. گرامى، محمدعلى (1351)، نگاهى به بردگى، قم، نشر روح، شفق.
98. لانژله، موریس، (بى تا)، بردگى، ترجمه حبیب الله فضل اللهى، تهران، فریدون علمى.
99. مانتفیلد، آن (1357)، تجارت برده، محمود فلکی مقدم. گوتنبرگ، چاپ اول، تهران.
100. میر محمد صادقی، حسین (۱۳۷۷)، حقوق جزای بین الملل(مجموعه مقالات)، چاپ اول، نشر میزان، تهران.
101. وکیل، امیر ساعد (۱۳۸۷)، جنایات علیه بشریت در حقوق بین الملل معاصر، مجله حقوق بین المللی، شماره ۳۹.
– سایت های اینترنتی
102. http://mohagheghan.loxblog.com
103. www.noormags.com-
104. www.maghallat.blogfa.com
1 -Hispaniola
2 -Santa Maria
3 -Providence Island
4 -Antigua
5 -Trelawney
6 -St-John
7 -Cockpits
8 -Wild Negroes
9 -Black Carib
10 -Coromantyns
11 -Honduras
12 -Montserrat
13 -Tobogo
14 -St. Kitts
15 -James Oge
16 -St. Domingue
17 -Henrico County
18 -Guadeloup
19 -Fredricksburg
20 St. Philips Parish
21 -Denmark Veasy
22 -Samuel Sharp
23 -Nat Turner
24 -Trinidad
25 -Jihn Oatish
26 -Antonio Maceo
—————
————————————————————
—————
————————————————————