- اسباب و ابزار ابتلاء
– دینی و شرعی
– تکالیف عمومی
-نماز
– جهاد
– حج
– تکالیف ویژه
– تغییر قبله
– طبیعی و انسانی
– نعمت ها و خوشی ها
– مال
– جان
– فرزند
– زینت های دنیایی
– زیبایی چهره
– قدرت
– نعمت های حلال
– شهرت
– کل آفرینش
– گرفتاری و سختی ها
– فقر
– ترس
– امور طبیعی
– از حاکم ستمگر
– دشمنی ها
– بیماری
– ناکامی و مشقت ها
– القائات و وسوسه های شیاطین
– آزارهای دیگران
– منافقان
– مومنان
– خویشان
– همسایه
– همسر
– غم و اندوه
– هوای نفس
– اختلاف درجات و مراتب
– آفات ابتلا
– دل بستن به نعمت
– آفات ابتلاء به سختی وناخوشی ها
– بی تابی و بی قراری
– ناامیدی
– حسد
– غفلت
فهرست منابع
– اسباب و ابزار ابتلاء
خداوند در سنّت ابتلاء و امتحان ابزار و وسایلی را به کار می گیرد تا این سنّت الهی به اجراء درآید او انسان را با وسایلی گوناگون در مدرسه حیات به امتحان می کشاند، جمع امور و وسایلی که به نحوی با آدمی در ارتباط اند و در حیات و زندگی وی موثرند، از ابزار ابتلاء محسوب می گردند.
در یک تقسیم بندی کلی، می توان ابتلاء را به دو گونه تقسیم کرد: 1- دینی و شرعی 2- طبیعی و انسانی، و خود طبیعی و انسانی یا خیر و نیکی است و یا شر و بدی:
"وَ بلَوناهُم بِالحَسَناتِ وَ السَّیئاتِ…" 1
"وَ نَبلوَکُم بِالشَّر وَ الخَیرِ فِتنَهً…"2
این تقسیم براساس ظاهر است یعنی آن چه که ظاهرا مردم آن را خوب و بد می دانند، مانند مال که مردم آن را نیک پنداشته و فقر را بد می انگارند، در حالی که اگر از این ابتلائات با سربلندی بیرون بیایند، در هر صورت حسنه است و اگر شکست بخورد شکستی بزرگ است.
در قرآن و سنّت از وسایل و ابزار مختلفی به منظور ابتلاء انسان نام برده شده که ما در این جا به اهمّ آن ها اشاره خواهیم کرد:
– دینی و شرعی
به عنوان نمونه به بعضی از تکالیف شرعی که ابزار آزمایش الهی هستند اشاره می شود:
– تکالیف عمومی
یکسری از تکالیف شرعی برای همه و در همه زمان ها و مکان ها است و اعتقاد و عمل به آن ها در همه زمان ها و مکان ها لازم است.
-نماز
مهم ترین وسیله ای که باعث نزدیکی انسان به خدا می شود و باعث تکامل روح و تزکیه نفس می شود نماز است.3. "اِنَّ الصَّلَوهَ تَنهَی عَنِ الفَحشَاءِ وَ المُنکَر"4، یقیناً نماز از کارهای زشت و ناپسند باز می دارد. "وَاستَعِینُوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلوَهِ وَ اِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ اِلَّا عَلَی الخاشِعِین"5، از صبر و نماز یاری بخواهید و یقیناً این کار جز بر فروتنان، گران و دشوار است.
– روزه
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: "فَرَضَ اللهُ تَعَالَی الصِّیَامَ ابتِلَاءً لِاِخلَاصِ الخَلقِ"6. حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نیز فرمودند:"الصیامَ تثبیتاً للاخلاص؛ خداوند روزه را سبب استحکام اخلاص قرار داد"7 همچنین رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: "طوبى لمن ظما او جاع لله اولئک الذین یشبعون یوم القیامه"؛ خوشا بحال کسانى که براى خدا گرسنه و تشنه شدهاند اینان در روز قیامت سیر مىشوند.8
– جهاد
خداوند در سوره مبارکه "محمد" بعد از آن که دستور به قتال و جنگ با کفار و مشرکین می دهد، می فرماید که جنگ و جهاد وسیله ای برای امتحان شماست تا مومنین واقعی از دیگران ممتاز گردند. "وَ لکِن لِّیَبلُوَا بَعضَکُم بِبَعضٍ وَ الَّذِینَ قُتِلُوا فیِ سَبِیلِ اللهِ فَلَن یُضِلَّ اعمَالَهُم"9، ولیکن (با این جنگ کفر وایمان) می خواهد شما را به یک دیگر امتحان کند و آنان که در راه خدا کشته شوند خدا هرگز اعمالشان را تباه و ضایع نمی گرداند. مرحوم طبرسی در تفسیر این آیه می نویسند:"ای لیمتحن بعضکم ببعض فیظهر المطیع من العاصی و المعنی انه لو کان الغرض زوال الکفر فقط لاهلک الله سبحانه الکفار بما یشاء من انواع الهلاک و لکن اراد مع ذلک ان یستحقوا الثواب و ذلک لا یحصل الا بالتعبد و تحمل المشاق"10، یعنی دستور به جنگ و جهاد برای این است که شما را به یکدیگر بیازماید و مطیع و عاصی مشخص گردد.
بنابراین خداوند مومنین را بدون این که در میدان جنگ حاضر شوند و با کفار رو به رو گردند و از جان گذشتگی و فداکاری کنند ثواب و پاداش عطاء نمی کند، همان طور که در سوره آل عمران می فرماید: "مَّا کاَنَ اللهُ لِیَذَرَ المُومِنِینَ عَلَی مَا انتُم عَلَیهِ حَتیَ یَمِیزَ الخبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ"11، خدا بر آن نیست که مومنان را بر این [وضعی] که شما بر آن قرار دارید [که منافق از مومن، و خوب از بد مشخص و معلوم نیست] واگذارد، [بر آن است] تا پلید را از پاک [به سبب آزمایش های مختلف] جدا سازد.
– حج
زیارت کعبه ای که در سرزمین خشک و سوزان قرار دارد و نیز اعمال خاصی دارد که با این موقعیت جغرافیایی، طاقت فرساست. بنابراین انجام این فریضه الهی در آن مکان و با آن وظائف خاص، امتحان خداوند است تا درجه اخلاص مردم معلوم شود و البته در برابر این امتحان بزرگ، اجر و ثوابی عظیم است. چنان که امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند: "کُلَّمَا کَانَتِ البَلوَی وَ الِاختِبَارُ اعظَمَ کَانَتِ المَثُوبَهُ وَ الجَزَاءُ اجزَل"12، یعنی هرچه امتحان و آزمایش سخت تر باشد ثواب و پاداش بیشتر است.
قرآن از زبان حضرت حضرت ابراهیم (علیه السلام) می فرماید:"رَبَّنَا اِنی اسکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیرِ ذِی زَرعٍ عِندَ بَیتِکَ المُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَوه…"13، پروردگارا، من برخی از ذریه و فرزندان خود را به وادی بی کشت و زرعی نزد بیت الحرام تو مسکن دادم، پروردگارا، تا نماز را به پا دارند. در این آیه شریفه به صراحت به شرایط سخت جغرافیایی سرزمین مکه اشاره شده است. حضرت علی (علیه السلام) به سختی عبادات و مراسم حج اشاره کرده و آن را آزمایش و امتحان الهی می داند و می فرماید: "ثمّ امَر آدم و ولَدَه ان یَثنوا اعطافَهُم نحوه، فَصار مَثابهً لِمُنتَجَعَ اسفارهم و غایه لِمُلقی رحالِهم، تَهوی الیه ثِمارُ الافئدهِ، من مَفاوِزِ قِفار سَحیقَه و مَهاوی فجاع عَمیقه و جزائر بحارٍ مُنقطعَهٍ، حتی یَهُزُّوا مناکِبهم ذُلُلا یُهلّون لله حَوَلَه و یَرملون علی اقدامِهِم شُعثاً غُبراً له قد نَبَذوا السّرابیل وراءَ ظهورهم و شَوِّهوا باعفاء الشّعور محاسنَ خلقهم، ابتلاءَ عظیماً و امتحاناً شدیداً و اختباراً مبیناً و تمحیصاً بلیغا، جعله اللهُ سبباً لرحمَتِهِ و وُصلَهً الی جنّته"14، پس خداوند آدم و فرزندانش را امر فرمود که رو به سوی آن(خانه خدا) کنند پس خانه برای آنان جایگاهی گردید که سود سفرهای خود را در آن بردارند و مقصدی که بارهای خویش در آن فرود آورند دل ها در راه دیدرا آن شیدا، از بیابان های بی آب و علف دور از آبادی و از بلندی های دره های عمیق و از جزائر جدا از هم، تا آن که شانه هایشان را چرخ دهند و دور خانه خدا بگردند، در اطراف خانه تهلیل می گویند و بر پاهایشان هروله می کنند درحالی که برای رضای خدا ژولیده مو و غبار آلوده اند، جامه هایشان را پشت سر انداخته (لباس را از تن درآورده و جامه احرام پوشیده اند) ودر اثر رها کردن موها زیبائی های طبیعی را زشت کرده اند، خداوند به این وسیله آنان را امتحان و آزمایش نمود، امتحانی بزرگ و سخت و آزمایشی آشکار و پرمقصود.
سپس حضرت می فرماید: "اگر خدا اراده می کرد که خانه محترم خود را در سرزمین خوش و شادی آور قرار دهد می توانست. اما در آن صورت به دلیل کمی ابتلاء و آزمایش، اجر و مزد کم می شد. او می خواهد که رحمت و ثوابش بر همه افزایش یابد و هرکس به کمال نفسانی خود برسد و این امر تحقق نمی یابد مگر با کامل شدن استعداد به سبب تحمل شدائد و سختی ها، پس به این دلیل خداوند اراده نکرد که خانه خود را در این مکان ها قرار دهد تامستلزم ضعف امتحان و آزمایش شود."15
– فرستادن انبیاء و ولایت امامان
"وَ مَا ارسَلنَا قَبلَکَ مِنَ المُرسَلِینَ اِلّا اِنَّهُم لَیَاکُلُونَ الطَّعَامَ وَ یَمشُونَ فیِ الاسواقِ وَ جَعَلنَا بَعضَکُم لَبَعضٍ فتنَهً ا تَصبِرُونَ وَ کَانَ رَبُّکَ بَصِیراً"16، و پیش از تو پیامبران [خود] را نفرستادیم جز این که آنان [نیز] غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند و برخی از شما را برای برخی دیگر [وسیله] آزمایش قرار دادیم. آیا شکیبایی می کنید؟ و پروردگار تو همواره بیناست17.
امیرالمومنین در خطبه قاصعه می فرماید: "لَو ارَادَ اللهُ سُبحَانَهُ لِانبِیَائِهِ حَیثُ بَعثَهُم ان یَفتَحَ لَهُم کُنُوزَ الذَّهبَانِ وَ مَعَادِنَ العِقیَانِ وَ مَغَارِسَ الجِنَانِ وَ ان یَحشُرَ مَعَهُم طُیُورَ السَّمَاءِ وَ وُحُوشَ الارَضِینَ لَفَعَلَ وَ لَو فَعَلَ وَ لَسَقَطَ البَلَاءُ وَ بَطَلَ الجَزَاءُ وَ اضمَحَلَّتِ الانبَاءُ وَ لَمَا وَجَبَ لِلقَابِلِینَ اجُورُ المُبتَلَینَ وَ لَا استَحَقَّ المومِنُونَ ثَوَابَ المُحسِنینَ"18، اگر خداوند سبحان می خواست برای پیامبرانش آن گاه که آنان را برانگیخت گنج های زر و کاخ های طلا و باغ های درخت قرار دهد و مرغ های آسمان و جانوران زمینی را با آنان همراه سازد، انجام می داد، امّا در این صورت آزمایش و امتحان از انسان ساقط می شد و پاداش و ثواب نادرست می گردید و خبرهای آسمان و وحی موردی نداشت و برای ایمان آورندگان مزد آزمایش شدگان لازم نبود و گروندگان شایسته ثواب نبودند. صاحب تفسیر الکاشف می نویسد:
"الله سبحانه یختبر عباده، و هو اعلم بهم من انفسهم، ولکن لتظهر الافعال التی یستحق بها الثواب و العقاب کما قال الامام علی (علیه السلام)و من الاشیاء التی امتحن الله بها عباده، بل من اظهرها ارسال الرسل الیهم مبشرین و منذرین، فمن آمن بهم، و سمع لهم و اطاع فقد استحق الثواب، و من کفر وعائد استحق العقاب"19.
خداوند سبحان بندگان را مورد امتحان قرار می دهد حال آن که از خود آن ها به آن ها داناتر است امّا همچنان که امام علی(علیه السلام) فرمود این به جهت ظهور افعال بندگان است تا مستحق ثواب و عقاب روشن گردد.
امام حسین (علیه السلام) به اهل کوفه فرمود: "یا اهلَ الکوفَه یا اَهلَ المَکرِ وَ الغَدر وَ الخُیلاء فَانّا اَهلُ بَیت… وَ اِبتلاکُم بِنا فَجعلَ بَلاءَنا حَسَناً وَ جَعَل عِلمَهُ عِندَنا وَ فَهمَه لَدَینا فَنَحنُ عَیبهُ عِلمِه وَ وِعاءُ فَهمه وَ حِکمَتَه وَ حُجَّتَه عَلی الاَرضِ فِی بَِلاده لعِبادِه"20 ای اهل کوفه ای اهل نیرنگ و فریبکاری و خیال پرداز. براستی که ما اهل بیت هستیم… و شما بوسیله ما آزموده می شوید پس ابتلای به ما نیکو قرار داده شده و علم و فهم آن پیش ماست…
"وَلا تَطرُدِ الذَینَ یدعونَ رَبَّهُم بِالغَداوَهِ وَ العَشی یریدونَ وَجهَه ما عَلیکَ مِن حِسابَهُم مِن شَیءٍ وَ ما مِن حِسابِکَ عَلیهِم مِن شیءٍ فَتُطرد هُم فَتَکونَ مِن الظّالمینَ وَ کذلِک فَتنّا بَعضَهُم بِبَعضٍ لیقولوا اَهولاءِ مِنَ اللهِ عَلیهِم مِن بَینِنا…" و کسانی را که صبح و شام خدا را می خوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن. نه چیزی از حساب آن ها بر توست و نه چیزی از حساب تو بر آن ها. پس اگر آن ها را از خود برانی از ستمگران هستی و این چنین بعضی از آن ها را با عده ای دیگر آزمودیم تا بگویند: آیا این ها را خداوند از میان ما برگزیده و منت نهاده است.21
– آیات الهی و معجزات انبیاء
"اِنّا مُرسَلوا الناقَهً فِتنَه لَهُم"22 همانا ما فرستنده ی این شتر هستیم برای امتحان آن ها.
با مروری بر آیات قرآن کریم روشن می شود که قرآن به عنوان معجزه و یادگار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وسیله ی امتحان ما معرفی شده و حقوقش بر ما و وظایفی در برابر آن ها برای ما تعریف شده است. هم از این رو برای متقین مایه ی هدایت "هُدَی للمتَّقین" 23و برای ظالمان موجب زیان و گمراهی است "ولا یزیدُ الظّالمینَ الاّ خَساراً". 24
– ابتلاء خاص مومنان، غیبت امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)
یکی از حکمت و اسرار غیبت امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) امتحان و آزمایش انسان ها-به خصوص شیعیان- است. آنان در این ابتلاء و آزمون، باید پایبندی به مبانی اعتقادی و باور عمیق خودبه مهدویت را نشان دهند. در چنین دورانی اگر کسی بتواند از مسیر ولایت و رهبری منحرف نشود در این امتحان الهی پیروز خواهد بود و جزو منتظران واقعی ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) قرار خواهد گرفت.
از روایات مختلف به دست می آید که مومنان در دوره غیبت گرفتار آزمایش های بزرگی خواهند شد؛ چنان که امت های قبلی نیز دچار آزمون های مختلفی بودند. "احَسِبَ النَّاسُ ان یُترکُوا ان یَقُولُوا ءَامَنَّا وَ هُم لَا یُفتَنُونَ * وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبلِهِم فَلَیَعلَمَنَّ الله الَّذِینَ صَدقُوا وَ لَیَعلَمَنَّ الکَاذِبِینُ"25، آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما ایمان (به خدا) آورده ایم رهاشان کنند و هیچ امتحانشان نکنند؟ و محققاً ما اممی را که پیش از اینان بودند به امتحان و آزمایش آوردیم و همانا خدا دروغگویان و راستگویان را کاملا می شناسد.
یکی از ابتلائات دوران غیبت برگشت عده ای از آیین الهی و ضعف و سستی در دینداری است. علی بن جعفر از برادر خود امام کاظم (علیه السلام)روایت می کند که حضرت فرمودند: "اِذَا فُقِدَ الخَامِسُ مِن وُلدِ السَّابِعِ فَاللهَ اللهَ فیِ ادیَانِکُم لَا یُزِیلَنَّکُم احَدٌ عَنهَا یَا بُنَیَّ لِانَّهُ لَابُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الامرِ مِن غَیبَهٍ حَتَّی یَرجِعَ عَن هَذَا الامرِ مَن کَانَ یَقُولُ بِهِ اِنَّمَا هِیَ مِحنَهٌ مِنَ اللهِ عَزَّ و جَلَّ امتَحَنَ اللهُ بِهَا خَلقَه…26، هنگامی که پنجمین فرزند از فرزندانم، از دیده ها ناپدید شد، الله الله در دینتان مراقب باشید کسی آن را از شما زایل نسازد، ای فرزندان من! به ناچار صاحب امر غیبتی دارد تا به غایتی که معتقدان به این امر از آن بازگردند. این محنتی است که خدای تعالی خلقش را به واسطه آن بیازماید27.
یکی دیگر از ابتلائات در این دوران، وجود اختلاف و کشمکش ها و پراکندگی و دوری مردم از همدیگر است. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: "چه بر شما خواهد گذشت وقتی امام هدایتگر و نشانه حق را به چشم خود نبینید؟ گروهی از گروه دیگر بیزاری می جویند آن گاه سخت مورد آزمایش واقع می شوید و ناخالصان شما از راستگویان جدا خواهند شد…"28. از این روایات و نظیر آن ها معلوم می شود که مومنان در دوره غیبت گرفتار آزمایش های بزرگی خواهند شد و روشن است که آزمایش مومنان و غیرمومنان در هر عصر و زمانی از سنّت های الهی است و مخصوص دوره غیبت نیست. بنابراین باید برای رستگاری و موفق شدن در این آزمایش ها تلاش کنیم چرا که رستگاری کامل جز برای دینداران و مخلصان و کسانی که در اعتقادشان محکم شده اند، برای کس دیگر میسّر نیست29. امام علی (علیه السلام) فرمودند: "والله لَتُمیَّزُنّ، والله لَتُمحَّصن، والله لَتُغربَلُنَّ کما یُغَربلُ الزُّوان من القمح"30، سوگند به خدا آزموده می شوید (در زمان غیبت کبری) امتحان می شوید، غربال می شوید آن سان که گندم غربال می شود و از کاه جدا می گردد.
– تکالیف ویژه
برخی از تکالیف زمان مخصوص به خود را دارند و انجام آن برای همیشه لازم نیست و یا برای همه افراد امکان پذیر نیست.
– صید در حال احرام
"یَایُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لَیَبلُوَنَّکُمُ اللهَ بِشَیءٍ مِّنَ الصَّیدِ تَنَالُهُ ایدِیکُم وَ رِمَاحُکُم لِیَعلَمَ اللهُ مَن یخَافُهُ بِالغَیبِ فَمَنِ اعتَدَی بَعدَ ذَالِکَ فَلَهُ عَذَابٌ الِیم"31، ای اهل ایمان بی تردید خدا شما را به چیزی از شکار [حیوانات در حالی که محرم هستید] آزمایش می کند، چه شکاری که [به آسانی و بدون اسلحه] دست شما به آن برسد، و [چه شکاری که به سبب وحشی بودنش] نیزه های شما [آن را صید می کند] تا خدا کسی را که در نهان از او می ترسد، معلوم و مشخص نماید و هر که پس از این [ امتحان از حدود خدا] تجاوز کند [و در حال احرام به شکار برخیزد] برای او عذابی دردناک است.
در تفسیر نورالثقلین در ذیل آیه روایتی از امام صادق (علیه السلام) منقول است که درمورد آیه مذکور فرمودند:
"حُشِرَ علیهِم الصیدُ فی کلِّ مکانٍ حتی دَنا منهم لِیَبلُوَهُمُ الله به"32، یعنی شکارها در همه جا برای آن ها جمع شده بود تا جایی که (تا دسترس آن ها) نزدیک آمد و این به منظور آن بود که خداوند به وسیله آن مسلمین را بیازماید. خداوند در بیان علّت این امتحان می فرماید:
"لِیَعلَمَ اللهُ مَن یخَافُهُ بِالغَیبِ"33، برای آن که افرادی در نهان از خدا می ترسند از دیگران متمایز گردند "و این به معنی آن نیست که خداوند چیزی نمی دانسته و می خواهد با امتحان آن را معلوم کند بلکه منظور آن است که خداوند می خواهد به واقعیت های علمی خود جامه عمل بپوشاند و تحقق خارجی ببخشد زیرا نیّت درونی و آمادگی های اشخاص به تنهایی برای پاداش و کیفر کافی نیست بلکه باید به صورت افعال خارجی پیاده شوند تا این آثار بر آن ها مترتب گردد"34.
– تغییر قبله
"وَ مَا جَعَلنَا القِبلَهَ الّتیِ کُنتَ عَلَیهَا اِلَّا لِنَعلَمَ مَن یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن یَنقَلِبُ عَلَی عَقِبَیهِ وَ اِن کَانَت لَکَبِیرَهً الَّا عَلَی الَّذِینَ هَدَی الله"35، ما قبله ای را که بر آن بودی تغییر ندادیم مگر برای این که معلوم کنیم آنان که از پیامبر پیروی می کنند از آنان که مخالفت می ورزند و همانا این موضوع جز برای کسانی که خداوند هدایتشان کرده، سنگین است. علامه طباطبائی(ره) در این زمینه می نویسند: "این آیه پاره ای از ایرادات را که احیاناً در دل های مومنان پیدا می شد پاسخ می دهد مثل این که عده ای می گفتند اگر بنا بود کعبه قبله ثابت قرار داده شود چرا ابتدا به مسلمین امر شده است که به طرف بیت المقدس نماز بخوانند؟ خداوند برای دفع این توهم می فرماید تشریعات و احکام الهی متضمن مصالحی است که برای تربیت و تکمیل مردم و مشخص کردن مومن از منافق لازم است و برای همین منظور خداوند ابتدا بیت المقدس را قبله قرار داده و سپس آن را تغییر می دهد بنابراین جمله "الّا لِنَعلَم مَن یَتَّبِعُ الرسولَ" این است که ما می خواهیم مشخص کنیم چه کسی تو را پیروی می کند و چه کسی نمی کند"36.
در تفسیر نورالثقلین از امام حسن عسگری(علیه السلام) روایت شده است که فرمودند: "انما کان التوجه الی بیت المقدس فی ذلک الوقت کبیره الا علی من یهدی الله فعرف ان الله یتعبد بخلاف ما یریده المرئ، لیبتلی طاعته فی مخالفه هواه"37، در آن زمان توجه به بیت المقدس جز برای کسانی که خداوند آنان را هدایت کرده بود سنگین بود، خداوند بنده را برخلاف آن چه که بدان تمایل دارد به عبادت فرا می خواند تا طاعت او را در مخالفت هوای نفسش بیازماید.
همین معنا را مرحوم طبرسی از زجاج نقل می کند که گفته است:
"آن حضرت بدین لحاظ مامور بود مدتی را به طرف بیت المقدس نماز بگزارد که اعراب عادت کرده بودند در انجام اعمال حج به طرف کعبه توجه کنن و بدین ترتیب خداوند اراده فرموده تا آن ها را برخلاف آن چه عادت کرده و اُنس گرفته بودند وادار کند تا بدین وسیله آن ها را بیازماید و پیروان واقعی اسلام معلوم گردند."38
– طبیعی و انسانی
همان طور که قبلا ذکر شد این قسم از ابتلاء به نعمت و خوشی ها و سختی و ناخوشی ها تقسیم گشته است که به ذکر هر یک همراه با مواردشان، می پردازیم.
– نعمت ها و خوشی ها
امتحانات الهی همیشه به وسیله حوادث سخت و دشوار نیست، بلکه خداوند بندگانش را با نعمت و کامیابی ها آزمایش می کند. چنان که قرآن مىگوید وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیرِ فِتْنَهً:"39 ما شما را به وسیله بدی ها و خوبی ها امتحان مىکنیم".40 آزمایش به نعمت از آزمایش به وسیله عذاب سخت تر است زیرا طبیعت نعمت، سستی و تنبلی و غفلت و غرق شدن در شهوت است و این درست چیزی است که انسان را از خدا دور می سازد و میدان را برای فعالیت شیطان آماده می کند و تنها کسانی می توانند از این امتحان سخت با سربلندی بیرون بیایند که توکل به خدا داشته باشند و هیچ گاه خدا را از یاد نبرند. از مهم ترین نعمت هایی که می توانند به عنوان ابزار آزمایش قرار گیرند به شرح ذیل است:
– مال
یکی از مهم ترین وسایل آزمایش مال و ثروت است. قرآن کریم می فرماید:"وَ اعلَمُوا انَّمَا اموَالُکُم وَ اولَادُکُم فِتنَه"41، بدانید که شما را اموال و فرزندان، فتنه و ابتلایی بیش نیست.
شیخ صدوق در کتاب خصال از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که حضرت فرمودند: "مَا بَلَا اللهُ العِبَادَ بِشَیءٍ اشَدَّ عَلَیهِم مِن اِخرَاجِ الدَّرهَمِ"42، یعنی سخت ترین آزمایش خداوند از نظر بندگان صرف مال است. صاحب تفسیر الصافی ذیل آیه "لَتُبلَوُنَّ فِی اموَالِکُم و انفُسِکُم…"43، شما را به مال و جان آزمایش خواهند کرد، می نویسد: "یعنی خداوند شما را در اموالتان امتحان می کند به تکلیف انفاق و به آن چه که آفات و بلایا به نفستان می رسد مثل جهاد، قتل، اسارت، جراحت، امراض و غیر این ها" و از امام رضا(علیه السلام) نقل می کند که در تفسیر این آیه فرمودند: "فی اموالکم باخراج الزکوه و فی انفسکم بالتواطین علی الصبر44"45، خداوند با اموالتان به پرداخت زکات و نفستان به صبر امتحان می کند.
چگونگی به دست آوردن مال و صرف آن و میزان وابستگی به آن، همگی میدان های آزمایش بشرند. بسیارند افرادی که در انجام عبادات سخت گیرند امّا هنگامی که مسئله دستگیری از نیازمند و بذل مال در راه خدا پیش می آید بخل می ورزند غافل از آن که این اموالی را که برای وارثان جمع می کنند نه می تواند آن ها را از مرگ برهاند و نه می تواند توشه آخرت آنان باشد.
قرآن کریم درمورد افرادی که در مقابل مال دچار خودباختگی می شوند و از اطاعت خدا سر باز می زنند و در امتحان الهی سرشکسته می شوند می فرماید: "وَ مِنهُم مَّن عَاهَدَ اللهَ لَئِن ءَاتَئنَا مِن فَضلِهِ لَنَصَدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِین * فَلَمَّا ءَاتَئهُم مِّن فَضلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوا وَّ هُم مُّعرِضُون"46. گروهی هستند که با خدا پیمان می بستند که اگر از فضل خویش به آن ها مالی دهد انفاق خواهند کرد و از صالحین خواهند شد امّا آن گاه که خداوند از فضل و کرم خویش به آن ها بخشید بخل ورزیدند و اعراض کردند.
– جان
"لَتُبلَوُنَّ فِی اموَالِکُم و انفُسِکُم…"47، شما را به مال و جان آزمایش خواهند کرد. شیرینی و عزیزی جان برای انسان، آن چنان بدیهی است که نیاز به توضیح ندارد، اما همین حب جان باعث می شود برخی از انسان ها از امر بر جهاد روی برتافته و قرار در این دنیای فانی را بر شهادت ولقای الهی ترجیح دهد.
– فرزند
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: "الولدُ فتنهٌ"48، فرزند مایه آزمون است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: "یَایُّهَا الّذِینَ ءَامَنُوا لَا تُلهِکُم اموَالُکُم وَ لَا اولَادُکُم عَن ذِکرِ اللهِ وَ مَن یَفعَل ذَالِکَ فَاُولَئکَ هُمُ الخَاسِرُون"49، ای کسانی که ایمان آورده اید، [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند و هرکس چنین کند، آنان خود زیانکارانند50 و بدین جهت کمتر کسی است که در این ابتلاء سخت خداوند پیروز گردد، چه بسیار پدرانی که به خاطر افراط در عشق به فرزند از فضیلت "جهاد" محروم شده اند و چه بسیار والدینی که دلبستگی به فرزند قدرت تفکر صحیح را از آنان سلب کرده است و راه ضلالت و گمراهی را در پیش گرفتند. از این رو است که قرآن در کنار اموال، اولاد را وسیله فتنه و آزمون معرفی می کند. "وَ اعلَمُوا اَنَّمَا اموَالُکُم وَ اولَادُکُم فِتنَهٌ وَ انَّ اللهَ عِندَهُ اجرٌ عَظِیم"51، و بدانید که اموال و فرزندان شما [وسیله] آزمایش [شما] هستند و خداست که نزد او پاداشی بزرگ است.
امیرالمومنین(علیه السلام)وقتی اشعث بن قیس را در مرگ فرزندش تسلیت می داد و او را به صبر و شکیبایی ترغیب می نمود فرمود: "یَا اشعَثُ ابنُکَ سَرَّکَ وَ هُوَ بَلَاءٌ وَ فِتنَهٌ وَ حزَنَکَ وَ هُوَ ثَوَابٌ وَ رَحمَتهٌ"52، ای اشعث پسرت به هنگام تولد مایه سرور تو شد حال آن که برای تو بلاء و گرفتاری و مایه فتنه بود و با مرگش تو را اندوهگین ساخت در حالی که برای تو پاداش و رحمت خواهد بود. همین معنا را پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)در روایتی چنین بیان می فرمایند: "قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله وسلم)اولَادُنَا اکبَادُنَا صُغَرَاوُهُم امَرَاوُنَا کُبَرَاوُهُم اعدَاونَا وَ اِن عَاشُوا فَتَنُونَا وَ اِن مَاتُوا حَزَنُونَا"53، فرزندانمان پاره تن هستند کوچکشان امیرمان و بزرگشان دشمنانمان اگر زندگی کنند مایه فتنه و آزمون و اگر مرگشان فرا رسد مایه حزن و اندوه هستند.
در روایتی آمده است:
"کَانَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله وسلم) یَخطُبُ عَلَی المَنبَرِ فَجَاءَ الحَسَنُ وَ الحُسَینُ وَ عَلَیهِمَا قَمِیصَانِ احمَرَانِ یَمشِیَانِ وَ یَعثُرَانِ فَنَزَلَ رَسُولُ الله(صلی الله علیه و آله وسلم) مِنَ المِنبَرِ فَحَمَلَهُمَا وَ واحداً من ذالشَّق ثُم صَعِدَ المَنبرَ فقال صدّق الله قال:"اِنَّما اموالُکُم وَ اولادُکُم فِتنَهٌ"54 انی لَما نَظَرت الی هذینِ الغلامین یَمشان و یَعثران لم اصبر حتی قَطَعتُ کلامی و نزلتِ الیهما"55،
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)در حال ایراد خطبه بودن که امام حسن و امام حسین که بر تن پیراهن سرخ رنگی داشتند در حالی که می افتادند و بلند می شدند وارد شدند پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) از منبر فرود آمدند و آن ها را در آغوش گرفتند و بر منبر بالا رفتند و فرمودند: "راست گفت خداوند متعال که اموال و فرزندان مایه فتنه اند" من وقتی این دو طفل را با آن حال دیدم صبر نکردم و کلام خویش قطع نمودم و به سوی آن ها رفتم.
بنابراین به خاطر رابطه عمیق عاطفی و عشق وعلاقه به فرزند، این آزمون یکی از امتحانات مهم خداوند است.
– زینت های دنیایی
"انّا جَعَلنا ماعَلی الاَرضِ زینَهً لَها لِنَبلوُهُم اَیهُم اَحسَنُ عَمَلاً" بدرستی که آن چه بر زمین است مایه زیبایی آن قرار دادیم تا آن ها را بیازماییم…" 56
این طور که می فرماید انسان می تواند از این زینت های مادی بهره برداری کند ولی باید آن ها را در راه خدا استفاده کند و رضای او را در نظر بگیرد برای نمونه قرآن می فرماید "خُذُوا زِینَتکُم عِندَ کُلِّ مَسجِدٍ" برای نماز و حضور در مسجد آراسته و زیبا باشید.57 زینت های دنیایی نباید اسباب دوری از یاد حق تعالی و اهل ذکرشود "وَ اَصبِر نَفسَکَ معَ الذَین یدعونَ رَبَّهُم بِالغِداوَهِ وَ العَشی یریدونَ وَجههُ وَ لا تَعُدُّ عَیناکَ عَنهُم تُریدُ زینَهً الحیاهِ الدُّنیا…" با کسانی که پروردگار خود را صبح و عصر می خوانند، و تنها رضای او را می جویند، همراه باش و هرگز به خاطر زیور های دنیا چشمان خود را از آن ها برنگردان… 58نه تنها نباید خود را از زینت های باطنی به زینت های مادی و ظاهری مشغول کنیم بلکه نباید با بهره ی خود از دنیا اسباب اعجاب و غفلت دیگران از حق تعالی و عبودیت را فراهم کنیم. چنانکه قرآن کریم درباره ی قارون می گوید: "فَخَرَجَ عَلی قَومه فِی زِینَته قال الذَّینَ یریدونَ الحَیوهَ الدُّنیا یا لَیتَ لَنا مِثلَ ما اوتِی قارونَ انَّه لَذو حظٍّ عَظیمٍ" با زینت در برابر قومش ظاهر شده آن ها که خواهان زندگی دنیا بودند، گفتند: ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده؛ برای ما هم بود بدرستی که او بهره ی فراوانی دارد. 59
زیورها و نعمت های دنیا بهره های الهی است که انسان نباید از آن ها مطلقا دوری گزیند و بهره ی آن را حرام شمارد بلکه باید در حال بهره مندی از آن، حدود الهی را نیز رعایت کند. کسی که دست از دنیا می کشد و عزلت و رهبانیت پیش می گیرد از آزمون الهی گریخته و به راحت طلبی روی آورده است و کسی هم که در آزمون آمده، اما هوای نفس را پیشوای خود قرار می دهد از این آزمون ناکام بیرون خواهد رفت. رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: "اِنَّ مالَ الدُّنیا کُلَّما ازدادَ کَثرهً و عِظماً اَرادَ صاحِبَهُ بَلاءً فَلا تَغتَبطوا اَصحابَ الاَموالِ الاّ بِمَن جاءَ بِمالَه فِی سَبیلِ اللهِ" بدرستی که مال دنیا هر چه زیاد شود برای دارنده ی آن موجب افزایش رنج است پس بر ثروتمندان دریغ مخورید مگر به بخشش دارایی اش در راه خداوند تعالی.
– زیبایی چهره
این مورد در داستان حضرت یوسف (علیه السلام) به خوبی بیان شده است. امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: "روز قیامت زن زیبا روی را می آورند که به زیبایی اش امتحان شده پس می گوید: پروردگارا مرا زیبا آفریدی تا پیش آمد، آنچه پیش آمد. پس حضرت مریم (سلام علیها) را می آورند و به آن زن می گویند تو زیباتر بودی یا این بانوی بزرگوار؟ بی تردید او را زیباتر آفریدیم ولی هرگز دچار خطا نشده است.
"و مرد خوش چهره را می آورند که به واسطه زیبایی اش آزموده شده پس می گوید: پروردگارا مرا نیکو آفریدی تا این که پیش آمد، آن چه پیش آمد. سپس حضرت یوسف (علیه السلام) را می آورند و به آن مرد می گویند تو زیباتری یا او؟ به تاکید که او را زیبا تر آفریدیم اما هرگز آلوده نشد…"
– ویژگی های ممتاز افراد و ملت های مختلف
"وَ لَو شاءَ اللهُ لَجَعلکُم اُمَهً واحدهً وَلکن لِیبلوکُم فی ما آتاکُم فَاستَبقوا الخَیراتَ…" اگر خداوند می خواست شما را همسان و یک امت قرار می داد اما برای آزمونتان در آن چه به شما داده شده گوناگونی پیش آورد. پس به سوی نیکی ها پیشی بگیرید. 60
– مقامات و برتری ها ی اجتماعی
"وَ رَفَع بَعضَکُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ لیبلوکُم فی ما آتیکُم" وعده ای نسبت به گروهی دیگر بالا رفتند برای این که در آن چه به شما داده شده امتحان شوید.61 آنان که بر کرسی منسبی می نشینند در معرض ابتلایی سخت قرار گرفته اند که سوء استفاده از صندلی که بر آن تکیه زده اند و از آن مست و مسرورند، گاه آخرتشان را تباه می سازد؛ گرفتن رشوه اهمیت ندادن به ارباب رجوع و کم کاری و… همه از خطرات بزرگی هستند که کنار این آزمون قرار گرفته است.
– قدرت
بنده ای از صالحان زمان حضرت سلیمان به خواست آن پیامبر تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از سرزمین دور به حضور حضرت سلیمان آورد؛ پس از این کار شگفت انگیز سلیمان نبی می گوید این از فضل پروردگارم و برای آزمودن من است "فَلَمّا رَآهُ مُستَقَرَّاً عِندَه قالَ هذا مِن فَضلِ رَبّی لِیبلوَنِی" 62 این نمونه ای بود از توانمندی آن پیامبر که خدای تعالی همه ی امکانات و نیروهای عالم را در اختیارش نهاده بود. و به همه مردم اعلام می کرد این ها فضل پروردگار است و از این آزمون غافل نبود. گاه در جامعه شاهد سوء استفاده آنانی هستیم که صاحب قدرتی هستند، چه قدرت فیزیکی وچه غیر آن، مانند قدرت سیاسی و اجتماعی و یا حتی قدرت های ماوراء الطبیعه، و آن را دست آویز سودجویی و آزار مردم قرار می دهند.
– غلبه بر دشمن و پیروزی
"فَلَم تَقتُلوهُم ولکنَّ اللهَ قَتَلهُم وَ ما رَمَیتَ اذ رَمَیتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی وَ لَیبلی المُومنینَ مِنهُ بَلاءً حَسَناً" (ای مومنان) نه شما بلکه خدا کافران را کشت و (ای رسول) چون تو تیر (یا خاک) افکندی نه تو بلکه خدا افکند (تا کافران را شکست دهد) و برای آن که مومنان را به آزمونی نیکو از سوی خود بیازماید.63
در پیروزی بر دشمن باید یادمان باشد آن که قادر مطلق است، خداست و فجر و پیروزی لطف خداوند و از جانب اوست؛ پس باید از دچار شدن به کبر و غرور و عجب، جلو گیری کنیم و در شوق پیروزی آن چنان غرق نشویم که آزمون بودنش را فراموش کنیم.
– نعمت های حلال
"ا لَّو استَقاموا عَلی الطَریقَهِ لاسقَیناهُم ماءً غَدَتاً لِنَفتنَهُم فیه" اگر بر راه ایمان پایداری ورزند نعمت فراوان به آن ها می دهیم تا در آن امتحانشان کنیم.64
"حَسِبْتُمْ اَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَ اَنَّکُمْ اِلَینَا لَا تُرْجَعُونَ" اما انسان هنگامی که پروردگارش برای آزمایش اکرام می کند و نعمت می بخشد… 65غیر از این وضعیت عمومی گاهی نعمت ها به طور خاص وسیله ی امتحان مومنان قرار می گیرند. هنگامی که طالوت سپاهی برای جنگ با جالوت آراست در مسیر حرکت طالوت به لشکریانش گفت: "خداوند به نهری شما را می آزماید، هر کس از آن بنوشد از من نیست."
همچنین قوم بنی اسرائیل با شکاری که در دسترس و تیررس شان بود آزموده شدند.
در امت محمّد (صلی الله علیه و آله) شبیه این آزمون در ترک تجارت روز جمعه تا پیش از پایان نماز قرار داده شده است "یا ایها الذَّینَ آمَنوا اِذا نُودِی لَلصلوهِ من یوم الجُمعهِ فَاسعَوا الی ذِکرِ اللهِ وَ ذَروا البَیعَ…" ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که در روز جمعه برای نماز خوانده می شوید به سوی یاد خداوند بکوشید و معامله را رها کنید….66
– شهرت
عن النبی (صلی الله علیه و آله) قال: "کَفی بِالرَّجُل بَلاءً اَن یشارُ اِلیه بَالاصابِعَ فِی دِینٍ اَو دنیا" 67 از جهت بلاء برای شخص کافی است که در امور دینی و دنیایی انگشت نما شود.
شهرت به حسب ظاهر بسیار جذاب و مطلوب است اما کسی که به دارایی دنیایی شهرت پیدا کرد باید نیازمندانی که به او چشم امید دارند را دریابد. افراد مشهور به امور دنیایی، چون مورد توجه افراد جامعه خصوصاً جوانان هستند، و گاه الگویی برای آنان می باشند، باید بیشتر از بقیه افراد مواظب اعمال و رفتار خود باشند تا عاملی برای گمراهی دیگران نشوند و نیز نباید از شهرت خود سوء استفاده کرده و حقوق دیگران را پایمال کنند. افراد مشهور به امور دینی نیز باید باطن خود را در حد گمان مردم اصلاح کند تا از دو رویی فاصله بگیرد.
– کل آفرینش
"وَ هُوَ الذّی خَلَق السَّموات وَ الارضَ فی سِتَهِ اَیام وَ کانَ عَرشُهُ عَلی الماءِ لِیبلوَکُم…" او کسی است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید و عرش (فرمانفرمایی) او بر آب (حیات) قرار داشت؛ (آفرید) تا شما را بیازماید…68 این آیه از دو جهت قابل تبیین است یکی کلمه عرش که مرکز فرماندهی خداوند در کل عالم است و بر اساس اوامر و تکالیف است که آزمون شکل می گیرد. و دیگر آب است که کنایه از رحمت خداوند بوده، نشانگر رحمت عامه ای است که وضع انسان را از ناچیز بودن به ظهور آورده و ابتلائات را برای رشد او فراهم ساخته.
– گرفتاری و سختی ها
از موارد ناخوش آیند و شر آزمون های الهی نیز نمونه هایی بیان شده است که برخی از آن ها عبارت اند از:
– فقر
درماندگی، نیازها و محرومیت ها نیز یکی دیگر از عوامل مهم آزمایش الهی است، فقر تنها برای طبقه محروم و مستضعف جامعه رخ نمی دهد بلکه ممکن است بر اثر عوامل و حوادثی، یک انسان ثروتمند و متمکن را در ورشکستگی اقتصادی قرار دهد. این پدیده تلخ بعضی از انسان های ضعیف را به دزدی، سرقت، خیانت و سوء استفاده های مالی می کشاند. ولی بعضی از انسان ها دربرابر این گونه حوادث هرچند هم سنگین و سخت باشد مقاومت می کنند و مرتکب عمل خلافی نمی شوند.
"… و امّا اذا ما ابتلیها فَقَدر عَلیهِ رِزقَهُ…" و هنگامی که خداوند بنده را می آزماید و روزی اش را محدود می کند…"69
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) قال الله عز و جل: "لو لا انَّی اَستَحیی مِن عَبدی المُومِنِ ما تَرَکتُ عَلیه خِرقَهً یتَواری بِها…"70 اگر از بنده ی با ایمانم شرم نداشتم حتی لباس فرسوده برای پوشاندن برایش نمی گذاشتم.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: همواره از فرزندان آدم (علیه السلام) مومنی نبود مگر فقیر و کافری نبود مگر این که ثروتمند هم بود. تا این که حضرت ابراهیم (علیه السلام) آمد و دعا کرد "ربَّنا لا تَجعَلنا فِتنَهً للذّینَ کَفَروا" خدایا ما را مایه ی آزمایش کافران {در این مورد} قرار نده: سپس خداوند در میان هر دو گروه دارایی و نیازمندی را قرار داد".71
امام صادق علیه السلام می فرمایند:"کُلَّما ازدَادَ العَبدُ ایماناً ازدَادَ ضِیقاً فِی مَعِیشَتِهِ."72
هر اندازه که ایمان بنده افزون گردد، تنگ دستی اش بیشتر و زندگی اش سخت تر شود.
– ترس
یکی دیگر از ابزار امتحان خداوند است که چند نوع دارد:
– امور طبیعی
یکی از عوامل و ابزار ابتلاء، پیش آمدن صحنه های ترسناک و مهیب است که در زندگی برای انسان رخ می دهد: ترس از مرگ، طوفان ها، سیل های مخرب، بلایا و سختی ها و حوادث وحشت بار طبیعی و دیگر عوامل خوف و ترس می تواند از مصداق های این عنوان باشند که اگر انسان از ایمان و قدرت روحی و از عقل و تدبیر مناسبی برخوردار نباشد در این مواقع حساس دچار رعب و وحشت می گردد و خود را می بازد.
– از حاکم ستمگر
رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمود "اِنَّ المومنَ اِذا قارَفَ الذُّنوبَ ابتَلی بِالخَوف مِن السُلطانِ یطلُبُه…"73 اگر مومن گناهانی را انجام دهد به تراز حاکمی که در جستجوی اوست دچار می شود.
امام رضا (علیه السلام) نیز فرمودند: "انَّ الانبیاء و اولادِ الانبیاء وَ اَتّباع الانبیاء خَصّوا بثلاثِ خصال السُّقم فی البَدَنِ وَ خَوف السُلطانِ و الفقرِ"74 به راستی که پیامبران و فرزندان و پیروان آن ها سه ویژگی دارند: بیماری، ترس از پادشاهان و حاکمان و فقر.
– دشمنی ها
"وَ لَو یشاءَ اللهُ لانتَصَر مِنهُم ولکِنَ لِیبلو بَعضُکُم بِبَعضٍ" اگر خدا می خواست به تاکید مجازاتشان می کرد ولی این دشمنی ها برای آزمودن بعضی از شما به واسطه گروهی دیگر است.75 امام صادق (علیه السلام) فرمودند: "انّ الله جَعَل المومنینَ فی دار الدُّنیا غَرَضاً لَعَدوِّ هم."76 واقعا که خداوند مومنان را در دنیا مورد دشمنی قرار داده است.
– بیماری
خداوند گاهی انسان ها را با سختی ها، بیماری ها می آزماید و بعضی از افراد در این آزمایش راه کفر و گناه را می روند و برخی از این فرصت استفاده کرده و راه بندگی و عبودیت را می پیمایند. حضرت ایوب (علیه السلام) و بیماری سخت او که در سوره "ص" به آن اشاره شده، نمونه ای از آزمایش انسان ها به بیماری است و فردای قیامت برای ما حجت خواهد بود. در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) درباره بلای حضرت ایوب آمده است: "وَ یُجَاهُ بِصَاحِبِ البَلَاءِ الّذِی قَد اصَابَتهُ الفِتنَهُ فیِ بَلَائِهِ فَیَقُولُ یَا رَبِّ شَدَّدتَ عَلَیَّ البَلَاءَ حَتَّی افتُتِنتُ فَیُوتَی بِایُّوبَ فَیُقَالُ ا بَلِیَّتُکَ اشَدُّ او بَلِیَّهُ هَذَا فَقَدِ ابتُلِیَ فَلَم یُفتَتَن، (فردای قیامت) شخص بلا دیده ای را می آورند که به خاطر بلا در فتنه افتاده و گناه کرده است می گوید: ای خد بلاء بر من سنگین شد به گونه ای که در فتنه و گناه افتادم. سپس حضرت ایوب(علیه السلام) را حاضر کرده و به آن شخص می گویند: آیا بلای تو سنگین تر بود یا بلای حضرت ایوب (علیه السلام) ؟ او بیشتر از تو بلا دید، ولی در فتنه و گناه نیفتاد."77
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: "انَّ فی الجَنَّه مَنزِلَهً لا یبلُغُها عَبدٌ الاّ بِابتلاءِ فی جَسَدِه"78
بدرستی که در بهشت منازلی است که بنده ای به آن نمی رسد مگر با بیماری.
در کافی از آن امام بزرگوار نقل شده است: "ان المومن من الله عزوجل لبافضل مکان ثلاثا انه لیبتلیه بالبلاء ثم ینزع نفسه عضوا عضوا من جسده و هو یحمد الله علی ذلک".79
امام صادق علیه السلام:"قَالَ رَسُولُ اللهِ مَثَلُ المَومِن کَمَثَل خَامَهِ الزَّرع تُکفِئُها الرِّیاحُ کَذَا وَ کَذَا و َکَذَلِکَ المُومِنُ تکــفِئُهُ الاوجاعُ وَ الامراضُ وَ مَثَلُ المُنافِق کَمَثَل الارزَبَّهِ المُستَقیمَهِ الَّتی لا یُصِیبُها شَیءٌ حَتّی یَاتِیَهُ المَوتُ فَیَقصِفَهُ قَصفاً."80
رسول خدا فرمودند: حکایت مومن حکایت ساقه گیاه است که بادها آن را به این سو و آن سو کج و راست می کنند. مومن هم به واسطه ی بیماریها و دردها کج و راست می شود. اما حکایت منافق، حکایت عصای آهنین بی انعطافی است که هیچ آسیبی به آن نمی رسد، تا این که مرگش به سراغش می آید و کمرش را در هم می شکند.
– ناکامی و مشقت ها
خداوند درباره ی ماجرای جنگ احد می فرماید خداوند وعده ی خود را عملی نمود تا این که سست شدید و عده ای از شما به غنایم دنیایی روی آوردند و گروهی دیگر خواهان آخرت بودند، سپس شما را مغلوب آن ها نمود تا آزمایشتان کند "ثُمَّ صَرَفکُم عَنهُم لِیبتَلیکُم". 81
ممکن است کسی دچار شکست مالی شود یا زیان عمده ای به دارایی اش برسد اما فقیر نشود. در قرآن آمده است: "وَ نَبلُوکُم بِشَیءٍ مِن الجوعِ وَ الخَوفِ وَ نَقصٍ مِن اَموالِ وَ الاَنفُسِ وَ الثَّمراتِ…" با گرسنگی، هراس و کاستی در دارایی ها و جان ها و نتایج کارها شما را می آزماییم…82
– مرگ
"الذَّی خَلَقَ الموتَ وَ الحیاهَ لِیبلُوَکُم…" کسی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید83 مرگ به معنای انتقال از یک عالم به عالم دیگر است. بنابراین می تواند موضوع آفرینش قرارگیرد. و دراین جا که پیش از حیات ذکر شده و ظهور آن در حیات این دنیاست. به معنای انتقال از عالم نورانی ارواح پیش از جهان به دنیای تاریک مادی است. هم از این رو آن را از موارد شر آزمون های الهی به شمار آوردیم.
– القائات و وسوسه های شیاطین
حکمت الهی اقتضاء کرده که شیطان وسوسه گر خلق شود تا انسان در کشاکش وسوسه های او و دعوت ها و فرامین خداوند، راه سعادت و یا شقاوت را بپیماید. شیطان نیز تمام توان و قدرت خویش را به کار می گیرد تا انسان را به گمراهی بکشاند و در این راه لحظه ای غفلت نخواهد کرد زیرا بر آن سوگند یاد کرده است. "قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَاغوِیَنَّهُم اجمَعِین * اِلَّا عِبَادَکَ مِنهُمُ المُخلَصِین"84، شیطان گفت: به عزّت و جلال تو قسم که خلق را تمام گمراه خواهم کرد مگر خاصان از بندگانت را که دل از غیر بریدند و برای تو خالص شدند. خداوند شیطان و القائات شیطانی را به عنوان وسیله آزمایش انسان معرفی می کند و می فرماید: "لِّیَجعَلَ مَا یُلقِی الشَّیطَانُ فِتنَهً لِّلَّذِینَ فیِ قُلُوبِهم مَّرَضٌ وَ القَاسِیَهِ قُلُوبُهُم وَ اِنَّ الظَّلِمِینَ لَفیِ شِقَاقِ بَعِید"85، این القائات شیطان کسانی را که دل هایشان مبتلا به مرض(نفاق و شک یا کفر) و قساوت است بیازماید( و باطن آن ها را پدیدار سازد) و همانا ( کافران و) ستمکاران عالم سخت در ستیزه و دشمنی دور (از حق) می باشند. علامه طباطبائی در تفسیر این آیه می نویسند: "الالقاءات الشیطانیه مصلحه و هی انها محنه یمتحن بها الناس عامه و الامتحان من النوامیس الالهیه العامه الجاریه فی العالم الانسانی و یتوقف علیه تلبس السعید بسعادته و الشقی بشقائه و فتنه یفتتن بها الذین فی قلوبهم مرض و القاسیه قلوبهم خاصه…"86، این القائات شیطانی خود مصلحتی دارد و آن این است که مردم عموماً به وسیله آن آزمایش می شوند و آزمایش از سنّت های الهی است که در عالم انسانی جریان داد و چون برای رسیدن سعادتمندان به سعادت و اشقیاء به شقاوت به این سنّت نیاز است باید هر دو دسته به میدان امتحان آیند و دسته سوم هم که منافقان بیمار دل هستند به طور خاص باید مورد آزمون قرار گیرند. در آیه ای دیگر خداوند، شیطان را عامل تمییز و جدائی مومنان از غیر آنان می داند؛ و می فرماید: "وَ مَا کَانَ لَهُ عَلَیهِم مِّن سُلطَانٍ اِلَّا لِنَعلَمَ مَن یُومِنُ بِالاخِرَهِ مِمَّن هُوَ مِنهَا فیِ شَکٍ وَ رَبُّکَ عَلَی کلُ شَیءٍ حَفِیظ"87، و ابلیس را بر آنان [در اینکه فرمان بردارشان کند] هیچ تسلطی نبود[ جز وسوسه کردن باز بودن راه وسوسه بر او هیچ سببی نداشت] مگر اینکه می خواستیم کسانی را که به آخرت ایمان دارند از آنان که درباره آن در تردیدند مشخص کنیم و پروردگارت بر هر چیزی نگهبان است88.
"وَ ما اَرسَلنا مِن قَبلِکَ مِن رَسولٍ وَلا نَبی الاّ اِذا تَمَنّی اَلقی الشَّیطانُ فی اُمنیته… لِیجعَلَ ما یلقی الشَّیطانُ فِتنَهً للذّینَ فی قُلوبِهم مَرَضٌ…" و ما پیام آوری را پیش از تو نفرستادیم مگر این که وقتی آرزو می کرد (در رسالتش موفق شود) شیطان در این آرزو القا می کرد (تا اهل عناد با او مقابله کنند) برای این که خداوند وسوسه ی شیطان را آزمونی قرار داد برای بیمار دلان… 89
البته واضح است این آزمون برای کسانی است که ایمان فطری دارند و بالقوه مومن اند اما در این آزمون ها کفر خود را شکوفا می کنند و بعد از این به ابتلائات کافرانه عقاب می شوند. و اما مومنان در برابر این وسوسه ها گویی بنایی آهنین و شکست ناپذیرند "صَفّاً کَانَّهُم بُنیانٌ مَرصُوصٌ".90
زراره از امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل می کند: "لَو اَن مُومِناً عَلی قُلَّهِ جَبَلٍ لَبَعَثَ الله اِلیهِ شیطاناً وَ یجعلَ لَه مِن ایمانِه اُنساً لا یستَوحِشُ اِلی اَحَدٍ" 91 اگر مومنی بر فراز کوهی باشد خداوند شیطانی برای او بر می انگیزد و از ایمان همدمی برایش قرار می دهد که از ترس به سوی کسی میل نکند و در روایت دیگری از آن امام بزرگوار می خوانیم: "انَّ الشَیاطینَ عَلی المُومِنینَ اَکثَرُ مِن الزَنابیرَ عَلی اللَّحمِ ثُمَّ قالَ هکذا بِیدِه الاّ ما دَفَع اللهُ"92 همانا شیاطین برای مومنان بیشتر از زنبورها بر تکه ای گوشت هستند سپس با دست به آسمان اشاره کرد و فرمود:مگر اینکه خدا آن ها را دور کند.
– آزارهای دیگران
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: "لَو اَنَّ مُومِناً کانَ فی قُلَّه جَبَلٍ لَبَعَث اللهُ عَزَّ وَ جلَّ الیهِ من یوذیهِ لِیاجُرَه عَلی ذلکَ"93 اگر مومنی بر فراز کوهی باشد به درستی که خداوند کسی را برای آزار او بر می انگیزد تا به این علت به مومن پاداش دهد. و از رسول الله(صلی الله علیه و آله) نقل شده "لَو کانَ المومِنُ فی حُجرِ فَارَهِ لَقُیضَ اللهُ فیه مَن یوذیهِ وَ قالَ المُومِنُ مُکَفَّرٌ"94 اگر مومن در سوراخ موشی باشد خداوند کسی را برای آزار او بر می انگیزد. البته این آزارها از سوی افراد مختلف به مومن می رسد.
– منافقان
امام صادق (علیه السلام) فرمود: "ماکان و لن یکون مومن الا و له… منافق یقفوه اثره او منافق یری قتاله جهادا…"95 هیچ گاه مومنی نبوده و نخواهد بود مگر این که منافقی او را دنبال می کند یا منافقی که کشتن او را جهاد می پندارد.
عظیم ترین بلا این گونه مصایبی است که منافقان مومن نما بر سر اهل بیت رسول الله (صلی الله علیه و آله) آوردند به ویژه درماجرای کربلا که حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) فرمود: "یا اهل الکوفه یا اهل المکر و الغدر و الخیلاء فانه اهل بیت ابتلانا الله و بکم…" 96
ای اهل کوفه ! ای اهل نیرنگ و خیال پرداز ! بدرستی که ما اهل بیت هستیم و خداوند ما را گرفتار شما کرده است.
– مومنان
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: "ما کان و لن یکون مومن الا و له… مومن یحسده…"97 همیشه چنین بوده که مومنی نیست مگر این که مومنی دیگر بر اوحسد می ورزد. و نیز رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمود: "ان الله اخذ میثاق المومن علی بلایا اربع، اشد ها علیه: مومن یقول بقوله یحسده…"98 به درستی که خدای تعالی با مومن بر چهار بلا پیمان بسته است که دشوارترین آن ها مومنی است که با او هم عقیده است ولی بر او رشک می ورزد.
– خویشان
رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمود: "ما کان و لا یکون و لا هو کائن نبی و لا مومن الا و له قرابه یوذیه"99 هیچ پیامبر یا مومنی نبوده و نیست و هیچ گاه نخواهد بود مگر این که خویشاوندی دارد که او را آزار می دهد.
– همسایه
امام رضا (علیه السلام) از پدرانش از رسول الله (صلی الله علیه و آله) نقل کردند: "ما کان و لا یکون الی یوم القیامه مومن الا له جار یوذیه."100 هیچ وقت نبوده و تا قیامت هم نخواهد بود مومن مگر این که همسایه ای دارد که او را می آزارد.
– همسر
سکونی از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده: "قال امیرالمومنین (علیه السلام) ایاکم و تزویج الحمقاء فان صحبتها بلاء و ولدها ضیاع" 101 برحذر باشید از ازدواج با همسر سبک سر، براستی که همراهی با او بلا و فرزند او تباه است.
– غم و اندوه
قال الصادق (علیه السلام): "ان العبد اذا کثرت ذنوبه و لم یجد ما یکفرها به ابتلاه الله عز وجل بالحزن فی الدنیا لیکفرها به فان فعل ذلک به و الا فعذبه فی قبره لیلقاه الله عزو جل یوم یلقاه و لیس شی یشهد علی بشی من ذنوبه"102 براستی که اگر گناهان بنده زیاد شود و چیزی برای پوشاندن و بخشیدن آن نباشد خداوند او را به اندوه در دنیا دچار می کند تا پاک شود و اگر نشد در گور عذابش می کند تا در قیامت خدا را در حالی ملاقات کند که چیزی بر گناهش شهادت ندهد.
"یونس بن یعقوب قال سمعت جعفر بن محمد (علیه السلام) یقول: … یا یونس ان المومن اکرم علی الله تعالی من ان یمر علیه اربعون لا یمحص فیها ذنوبه و لو بغم بصیبه لا یدری و ما وجهه و الله ان احدکم لیضع الدارهم بین یدیه فیزنها فیجد ها ناقصه فیغتم بذلک. فیجدها سوا فیکون ذلک حطا لبعض ذنوبه"103
امام صادق (علیه السلام) به یونس بن یعقوب می فرمود: ای یونس براستی که مومن گرامی تر از آن است برای خداوند که چهل روز بگذرد و او را از گناهان پاک نسازد اگر چه با اندوهی که نمی داند علتش چیست.
به خدا اگر یکی از شما درهمی به دست گیرد و گمان کند کم است و غمگین شود سپس دریابد که اندازه است، این غم موجب ریزش گناهان اوست و از آن امام ارجمند نقل شده: "لا تزال الغموم و الهموم بالمومن حتی لا تدع له ذنبا"104 همواره مومن با گرفتگی و اندوه دست به گریبان است تا گناهی برای او نماند.
– هوای نفس
رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: "المومن بین خمس شداید: مومن یحسده و منافق یبغضه و کافر یقاتله و نفس تنازعه و شیطان یضله"105
مومن با پنج گرفتاری دست به گریبان است: مومنی دیگر که به او حسادت می ورزد، منافقی که با او دشمنی می کند، کافری که با او می ستیزد، نفسی که با او کشمکش دارد و شیطانی که برای گمراهی اش می کوشد.
– اختلاف درجات و مراتب
انسان ها به طور طبیعی از نظر استعداد و هوش و فکر، سلیقه و گرایش ها و حتی از نظر ساختمان جسمانی، رنگ پوست و غیره با یکدیگر متفاوت هستند و این ها آزمایش و امتحان خداوندی است.
خداوند در قرآن اختلاف طبیعی میان انسان ها را از آیات و نشانه های خود معرفی می کند. "وَ مِن ءَایَاتِهِ خَلقُ السَّمَاوَاتِ وَ الارضِ وَ اختِلَافُ السِنَتِکُم وَ الوَانِکُم اِنَّ فیِ ذَالکَ لَآیَاتٍ لِّلعَلِمِین"106، و از نشانه های[قدرت] او آفرینش آسمان ها و زمین و اختلاف و گوناگونی زبان ها و رنگ های شماست بی تردید در این [واقعیات] برای دانایان نشانه هایی است.
البته علاوه بر تفاوت های طبیعی،تفاوت های دیگری نیز وجود دارد مانند ثروت و فقر، علم و جهل، سلامتی و بیماری و… که غالباً به عوامل اجتماعی بر می گردد. خداوند در قرآن برتری درجات و اختلاف میان انسان ها را که از آیات و نشانه های او هستند به عنوان ابزار ابتلاء و آزمایش معرفی می کند. "وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَکُم خَلَئفَ الارضِ وَ رَفَعَ بَعضَکُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجَتٍ لِّیَبلُوَکُم فیِ مَا ءَاتَئکُم اِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ العِقَابِ وَ اِنَّهُ لَغَفُورٌ رَّحِیمُ"107، و او خدایی است که شما را جانشین گذشتگان اهل زمین مقرر داشت و رتبه بعضی را از بعضی بالاتر قرار داد تا شما را در آن چه به شما داده( در این تفاوت رتبه ها) بیازماید، که همانا خدا زود کیفر و بسیار بخشنده و مهربان است. صاحب تفسیر المنار درمورد تفسیر این آیه چنین می نویسد:
"والمعنی ان ربکم الذی هو رب کل شی هو الذی جعلکم خلائف هذه الارض بعد امم سبقت و لکم فی سیرتها عبر، رفع بعضکم فوق بعض درجات فی الخَلق و الخُلق و الغنی و الفقره و القوه و الضعف و العلم و الجهل و العز و الذله لیختبرک فیما اعطاکم ای یعاملکم معامله المختبر فی ذلک…"108،
یعنی پروردگار شما آن کسی است که بعد از امت های پیشین شما را جانشین این زمین قرار داد که سیرت و روش و سرنوشت آنان برایتان مایه عبرت است بعضی از شما را در نحوه خلقت و خلق و خوی و در ثروت و فقر و قوت و ضعف و علم و جهل و عزت و ذلت بر بعضی دیگر فضل و برتری بخشید تا شما را در آن چه داده است مورد امتحان و آزمایش قرار دهد.
– آفات ابتلا
آفات در ابتلائات خوشی و ناخوشی، مختلف است، این آفات در ذیل از نظرتان می گذرد:
– آفات ابتلاء به نعمت ها و خوشی ها
– عجب
این آفت بیشتر در ابتلای به نعمت ظهور می کند. چه بسا افرادی که در ابتلای به نقمت صبوری و حتی شکر می کنند ولی بعداً از صبر خود گرفتار عجب می شوند. انسان چون خودش را دوست دارد ممکن است به عجب و خودبینی دچار شود به این صورت که در امتحانات حسنه ی الهی اکرام و انعام او را به شایستگی خود مربوط سازد و آزمون های دشوار و پر محنت و زحمت برای خود تحقیر و ناشایست پندارد.
"اِذا خَوَّلناهُ نِعمهً قالَ او تِیتُهُ عَلی عِلمٍ بَل هِی فِتنَه وَ لکِنّ اَکثَرَ هُم لایعلمُون" وقتی از جانب خود نعمتی به او (انسان) عطا کنیم می گوید: آن را با دانش خود بدست آوردم، چنین نیست، بلکه آن آزمونی است ولی بیشتر آن ها نمی دانند.109
در سوره ی فجر هم جنبه ی ابتلا به حسنات و نعمت ها و هم جنبه ی ابتلا به گرفتاری و تنگنا در رابطه با افت عجب بیان شده است.
"فَامَّا الاِنسانُ اِذا مَا ابتَلیهَ رَبَّهُ فَاکرَمَهُ وَ نِعمَهُ فَیقول ربّی اَکرَمَن وَ امّا اِذا ما ابتَلیهُ فَقَدَرَ علیه رِزقَه فَیقول ربّی اهانَن" اما انسان چنین است که وقتی خدا او را می آزماید و گرامی داشته و نعمت می بخشد، دچار عجب شده و می گوید خداوند مرا بزرگ و ارجمند داشته و چون او را گرفتار کرده و روزی اش را محدود سازد، می گوید خداوند مرا خوار کرده است.110
– دل بستن به نعمت
"وَ مِن النّاس مِن یعبَد اللهُ عَلی حَرفٍ فَاِن اِصابَهُ خَیرٌ اِطمَانَِ بِه…" و از مردم عده ای در حاشیه خدا را بندگی می کنند و اگر خیری به آن ها رسد به آن آرامش یافته و دلخوش می شوند…111
رحمت عامه ی خداوند همه ی عالم را فراگرفته و سراسر هستی را برخوردار نموده و مومن و کافر را بر سفره ی احسان الهی نشانده است اما کسانی که همه همتشان نفسانیات است به این رحمت عامه دل بسته می شوند در حالی که باید به رحمت خاصه که در مقابل غضب است شادمان شد "قُل بِفَضل الله وَ بِرَحمَته فَالیفرَحوا" بگو به فضل و رحمت خدا شادمان و دلخوش شوید.112 این رحمت خاصه است که وارد شدگان در آن از غضب و سخط الهی نجات یافته اند. اما رحمت عامه شامل غضب و استدراج هم بوه و در مقابل آن ها نیست. "وَ اِذا اَذَقنا النّاسَ رَحمَهً فَرِحوا بِها…" وقتی به مردم رحمتی و نعمتی را می چشانیم شادمان می شوند.113
این ها کسانی هستند که حق و باطل را نمی شناسند و برای آن فدارکاری نمی کنند بلکه در بند منافع خود هستند و حتی همراهی شان با مومنان تابع منافع شخصی است. "وَ اِنَّ مِنکُم لِمَن لِیبطئُنَّ فَاِن اَصابَتَکُم مَصیبهٌ قالَ قَد اَنعَم اللهُ َ عَلی اِذ لََم اَکُن مَعَهُم شهیداً وَ لَئِن اَصابَکُم فَضلٌ مِن الله لِیقولُنَّ کان لَم تَکُن بینَکُم وَ بینَه مَوَدّهٌ یا لَیتَنی کُنتُ مَعَهُم فَاَفوزَ فوزاً عظیماً" و قطعا از میان شما کسی است که کندی به خرج دهد، پس اگر آسیبی به شما رسد گوید: "راستی خدا بر من نعمت بخشید که با آنان حاضر نبودم. و اگر غنیمتی از خدا به شما برسد – چنان که گویی میان شما و او دوستی نبوده – خواهد گفت. "کاش من با آنان بودم و به بهره ی بزرگ می رسیدم".114 در هر حال به سختی ها وارد شوید در راه حق آیات و روایات دیگری نیز در این باره وجود دارد.
– غفلت
زندگی دنیوی و روزمرگی هایش، چنان انسان را به خود مشغول کرده که هدفش را رها ساخته و آزمونش را فراموش کرده است، گویی که آزمونی نیست.
"حَسَبوا اَن لا تَکونَ فِتنَهً فَعَموا وَ صَمُّوا ثُمَّ تابَ اللهُ علیهم" گمان کردند که آزمایشی در کار نیست، پس نابینا و ناشنوا شدند، سپس خداوند به سوی آن ها بازگشت. 115
معمولا غفلت در ابتلائات حسنه و نیکوست. چنان که حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: "کَم مِن مُنعمٍ علیه بِالبَلاءِ"116 چه بسیار برخورداری که در آزمایش است.
قرآن کریم هم فرموده: "…. فلمَّا کَشَفنا عَنه ضُرَّهُ مَرَّ کاَن لَم یدعُنا اِلی ضُّر مَسَّهُ کذلِکَ زُینَ للمُسرِفینَ ماکانوا یعمَلون" و آن گاه که رنج و گرفتاری اش را برطرف سازیم، باز به غفلت و غرور بازگشته، چنان که گویی ما را نخوانده است. این طور کردار مسرفان در نظرشان زیبا جلوه می شود.117
خوشی نعمت باعث می شود که انسان سرگرم شده و دچار غفلت از حق و خروج از سلک بندگی گردد.
– آفات ابتلاء به سختی وناخوشی ها
بیشتر مواقع غافلان از حکمت خداوند، در مقابل ابتلاء به نقمت ها تاب نیاورده و آخرت خود را تباه می کنند. این آفات در ذیل بیان شده است:
– تحقیر
وقتی انسان ارزش و منزلت حقیقی خود را در نسبت با کمال و عزت مطلق فراموش کند، به گونه ای زندگی و رفتار می کند و می اندیشد که با پستی و حقارت می آمیزد و با ارزش ها و آرزوها و همتی فروتر از شایستگی خود به سر می برد. حضرت علی (علیه السلام) فرمود: "عِندَ الاِمتِحانِ یکرمُ الرَّجُلِ اَو یهانُ"118 در آزمون شخص گرامی یا فرومایه می شود.
ممکن است کسی در فقر و ضعف عزت و کرامت خود را حفظ کند و دیگر این ارزش ها را ببازد و یا در ثروت و سلامت کرامت خود را از دست داده یا موفق به رعایت حق بندگی و پرورش عبودیت شود. هیچ کدام از این امور فانی و گذرا چه خیر باشد یا شر معیار نیست. بلکه ملاک کرامت این است که چقدر بنده ای در دگرگونی شرایط و احوال فرمان خدا را پذیرا و گوهر بندگی را پاسدار است "اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ الله اتقیکُم" گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین و پرهیزگارترین شماست.119
– ناخوشنودی از خداوند
یکی از بدترین آفات ابتلا این است که بنده در گرفتاری و رنج ها به جای این که رضا و خشنودی از خداوند مهربان را در دل خود ریشه دار کند، ناخرسند و غضبناک شود.
کسانی این طور با امتحانات الهی مواجه می شوند که زیر تاثیر هوس ها و تمایلات نفسانی خود بوده و همت و عزیمتی فراتر از آن ندارند "وَ طائفهٌ قَد اَهَمَّتهُم اَنفُسَهُم یظُنُّونَ بِاللهِ غَیرَ الحَقِ ظَنَّ الجاهلیه…" گروهی که همتشان نفس شان بود، گمان باطل و جاهلی به خدا پیدا کردند…120
وقتی شخصی در بند نفسانیات و هوس های خود باشد، در صورتی که رنجی پیش آید یا خدا را ظالم می داند و یا او را نادان و یا ناتوان می پندارد. و از این رو نسبت به فعل الهی خشمگین می شود و "مَن سَخِطَ البَلاءَ فَلَهُ عِنَد الله السَّخَطَ"121 کسی که ابتلای خدا را مورد خشم و ناخرسندی قرار دهد، برای او نزد خداوند نارضایتی بوده و مورد رضای او نخواهد بود.
ناخشنودی از خداوند آسیبی مخصوص به امتحان به شر و رنج است و در آزمون های نیک پیش نمی آید.
– بی تابی و بی قراری
در آزموده شدن به سرور و ناخوشی ها اگر اصل امتحان بودن این امور و پایان پذیری آن و اجر پس از آن مورد توجه نباشد. انسان دچار بی تابی و ناآرامی می شود. و چون معمولا انسان ها به این امور توجه ندارند قرآن کریم می فرماید: "اِنَّ الاِنسانَ خُلِقَ هَلوُعاً اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً" براستی که انسان آزمند آفریده شده و اگر ناملایمتی به او رسد بی تابی و غوغا به راه می اندازد.122
در آیه دیگر می فرماید: "اِذا مَسَّکُم الضُّرُّ فالیه تَجئَرُون" هنگامی که گرفتاری به شما رسد، مثل حیوانات وحشی فریاد می کشید.123
هرچند که این آفت بیشتر در ابتلا به شرور پیش می آید، اما در ابتلا به خوشی ها و نعمت ها نیز به صورت طمع و زیاده طلبی و حساسیت در حفظ و از دست ندادن آن پدیدار می گردد.
– ناامیدی
یکی دیگر از آسیب های روش ابتلاء که در موارد آزمون به گرفتاری ها و سختی ها، رشد و شکوفایی انسان را در معرض خطر قرار می دهد، ناامیدی است. که قرآن کریم در این باره می فرماید: "… وَ اِن تُصِبُهم سَیئهٌ بِما قَدَّمت اَیدیهم اِذا هُم یقنُطون" اگر ناخوشی به آن ها رسد به خاطر آن چه پیش از این انجام دادند، ناامید می شوند.124 اگر در تنگنای مشکلات انسان به فطرت خود رجوع نکند و آن امیدگاه و مامن مستحکم و توانا را تکیه گاه خود قرار ندهد و از غیر او دست نکشیده و چشم فرو نبندد، دچار ناامیدی می شود. چون به اموری که در حقیقت هیچ استقلال و توانایی ندارند تکیه کرده و با شکست آن ها تمام امیدش را از دست می دهد. و فراموش می کند که رحمت و رفاهی که پیش از این امتحان داشت از سوی خدا بود و هم او می تواند این رنج را به گشایش تبدیل کند. "لَئِن اَذَقنا النّاسَ مِنّا رَحمَهً ثُمّّ َنزَعناها مِنهُ اِنَّهُ لِیوُسٌ کَفوُر…" اگر خوشی را به مردم بچشانیم و سپس از آن ها بازگیرم بدرستی که ناامید و کفران گر هستند.125 در این مورد آیات دیگری در قرآن وجود دارد.
علت ناامیدی ها در موارد بسیاری این است که رحمت و نعمت خدا را مستقل دیده و جدای از خداوند ملاحظه می کنیم و به آن وابسته می شویم. در نتیجه وقتی از دست می رود، دیگر چیزی برای دلخوشی نمی ماند. اما اگر نعمت ها و رحمت های الهی را در ربط و پیوند با او ببینیم، حتی اگر همه ی آن ها گرفته شود منبع رحمت نامتناهی باقی و همراه ماست و ذره ای ناامیدی در دل راه پیدا نمی کند.
"وَ مِن النّاس مِن یعبُد اللهَ عَلی حَرف فان اِصابَهُ خَیرٌ اطمَئنَّ بِه و اِن اصابَتهُ فِتنهٌ اِنقَلَبَ عَلی وَجهه خَسر الدُّنیا و الآخرهَ ذلکَ هُو الخُسرانُ المبینُ" و از میان مردم کسی است که خداوند را در حاشیه بندگی می کند، اگر خیر و خوشی به او رسد دلبسته و مجذوب آن می شود و اگر به گرفتاری دچار شود، روی برتافته دنیا و آخرت را زیان می کند و این زیان آشکار است.126 قرآن مجید در آیات زیادی خسران و گمراهی در فراز و فرود آزمون ها ی الهی را تذکر داده است.
– حسد
یکی دیگر از آفات ابتلا به شرور حسد است و هنگامی در انسان پدید می آید، که ببیند شخص دیگری نعمتی در اختیار دارد که به خاطر محدودیت مورد تزاحم است یا موقعیت و امتیاز و یژه ای را برای دارنده ایجاد می کند که همه نمی توانند آن را بدست آورند. در این وضعیت وقتی شخص آن نعمت را در کسی دید که رسیدن به آن را برای خود دشوار یا ناممکن می بیند، به صاحب آن نعمت حسد می ورزد.
بنابراین وقتی کسی به بدی و نقمت آزموده می شود، در معرض این آفت قرار می گیرد. امام سجاد (علیه السلام) در دعای شریفی این آفت را یادآور شده می فرمایند
"اللّهُمَّ صَلِّ عَلی محمَّد و اله و ارزَقنی سَلامَه الصَّدر مِن الحَسَد حَتی لا اَحسُدُ اَحَداً مِن خَلقِکَ عَلی شیء مِن فَضلِکَ وَ حتّی لا اَری نِعمَهً مِن نِعمَکَ عَلی اَحَدً من خلقک َفی دینٍ اَو دُنیا اَو عافیهٍ اَو تقوا اَو سَعَه اَو رَخاءٍ الاّ رَجَوت لِنَفسی اَفضَلَ ذلکَ بِکَ مِنکَ وَحدَکَ لا شَریک َلکَ"127
خدایا درود فرست بر محمد و خاندانش و روزی ام فرما سلامتی سینه از حسد را تا این که به هیچ یک از آفریدگانت در نعمت ها و تفضلت حسد نورزم. و برای هیچ یک از آفریدگانت نعمتی از نعمت های دینی یا دنیایی، عافیت یا پرهیزگاری یا گشودگی یا راحتی را نبینم مگر این که برای خود برتر از آن را از تو بخواهم. تو یکتا و بی شریک هستی.
بنابراین در سختی ها و آزمون ها ی دشوار الهی، غبطه خوردن و امید به فضل و رحمت حق می تواند حسد را برطرف سازد.
– غفلت
آزمون های سخت هم غفلت آورند و موجب می شوند که شخص نعمت ها و رحمت بیکران خدای تعالی را نبیند و در نتیجه به ناامیدی و کفر و گمراهی برسد. حضرت علی (علیه السلام) فرموده است: "بِعَوارِضِ الآفاتِ تَتَکََدّر النِّعم" 128 در معرض دشواری ها نعمت ها تیره و تار شده، مورد غفلت قرار می گیرد.
کسی که به رنج و ناخوشی مبتلا شده ممکن است چنان مشغول حل مشکلاتش شود و از خداوند و آزمون او غفلت کند، که برای حل مشکل در حال غفلت از قادر حکیم به هر کاری دست بزند و از این آزمون ناکام برآید.
در دعاهای شریف معصومین هم این آفت بزرگ یادآوری شده است. "رَبِّ حَسَّنتَ خَلقِی و عَظَّمتَ عافِیتی وَ وَسَّعتَ عَلی فی رِزقِی وَ لَم تَزل تَنقُلنِی مِن نِعمَهٍ الی کَرامه وَ مِن کَرامَه الی فَضلٍ تُجَدِّد لِی ذلکَ فی لَیلی وَ نَهاری لا اَعرِف غَیر ما اَنا فیه حتّی ظننتُ اَنَّ ذلکَ واجبٌ علیکَ لِی و انه لا ینبغی لی ان اکون فی غَیرِ مَرتَبتِی…" 129 پروردگارا، آفرینشم را نیکو و سلامتی ام را بزرگ و روزیم را گسترده قرار دادی. و همواره از یک برخورداری به بزرگواری و از بزرگواری به برتری سیر دادی و روز و شب نو به نو بر من احسان کردی تا جایی که غیر از آن چه در آن هستم نشناخته و گمان کردم این ها بر تو واجب است و سزاوار من نیست که در غیر این مرتبه ام قرار گیرم…"
فهرست منابع
* قرآن کریم، مترجم: حسین انصاریان، قم، اسوه، 1383ش.
* قرآن کریم، مترجم: محمد مهدی فولاد وند، تهران، دارالقرآن الکریم،1415ه.ق.
* قرآن کریم، مترجم: مهدی الهی قمشه ای، قم، دانش، 1384ش.
منابع فارسی
1-آقا جمال خوانساری، محمد بن حسین، شرح آقا جمال خوانساری برغرر الحکم ودرر الکلم، تهران: دانشگاه تهران، 1366 ش.
2-آموزگار، محمد حسن، اسلام و تزکیه نفس، تهران: انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی، 1375 هـ. ش، چاپ اول.
3-ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، مترجم: صادق حسن زاده، قم، ناشر فکر آوران، 1384 ش.
4-ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، کمال الدین وتمام النعمه، مترجم: منصور پهلوان، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1386 ش.
5-ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، امالی، مترجم: کریم فیضی، قم، تهذیب، 1386 ش.
6-ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، من لا یحضره الفقیه، مترجم: علی اکبر غفاری و محمد جواد غفاری و صدر بلاغی، مصحح: علی اکبر غفاری، تهران: شر صدوق، بی تا.
7-ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، مترجم: احمد فهری زنجانی، تهران، جهان، 1348 ش.
8-ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، اللهوف علی قتلی الطفوف، مترجم: محمد لک علی آبادی، قم، هنارس، 1384 ش.
9-اژیه، علی اکبر، صبر ازدیدگاه قرآن، قم، شفق، بی تا.
10-اسمایلز، ساموئیل، اخلاق، مترجم: محمد سعیدی، مشهد، کتاب فروشی زوار، بی تا.
11-افرام البستانی، فواد، فرهنگ المعجم الوسیط، مترجم: محمد بندریگی، تهران، اسلامی،1382 ش.
12- انصاری، محمد باقر وسید حسین رجایی، صدای فاطمی فدک (خطابه حضرت زهرا (سلام الله علیها))،قم، دلیل ما، 1383 ش.
13- آموزگار، محمد حسن؛ اسلام و تزکیه نفس، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی، چاپ اول، 1375 هـ. ش.
14- انصاریان، حسین، عرفان اسلامی، بی جا، پیام آزادی، 1368 ش.
15-انیشتین، آلبرت، دنیایی که من می بینم، مترجم: فریدون سالکی، بی جا، پیروز، بی تا.
16- بحرانی، کمال الدین میثم بن علی بن میثم، شرح نهج البلاغه ابن میثم، مترجم: حبیب الله روحانی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1375 ش.
17-بقلی، روزبهان، عبهر العاشقین ، تهران: هانری کوربن و محمد معین ، 1360 ش.
18-بیگلری، مجتبی، ابتلاء ازدیدگاه قرآن وسنّت، تهران، رمز، 1380
19-پاکزاد، عبدالعلی، ابتلاء و آزمایش در قرآن پژوهش های قرآنی (ویژه قرآن ومهندسی فرهنگی )، تابستان 1387.
20-پلانتینگا، الوین، 1376، فلسفه دین، خدا، اختیار و شر، ترجمه محمد سعیدی مهر، موسسه فرهنگی طه.
21-پلانتینگا، الوین و دیگران، کلام فلسفی (مجموعه مقالات)، ترجمه ابراهیم سلطانی و احمد نراقی، موسسه فرهنگی صراط 1384، چاپ دوم.
22-تاجری، حسین، انتظار بذر انقلاب، تهران، بدر، 1358 ش.
23-تالیافرّو، چارلز، فلسفه دین در قرن بیستم، ترجمه انشاءالله رحمتی، دفتر پژوهش و نشر سهروردی،1382ش.
24-جعفری، محمد تقی، ترجمه وتفسیر نهج البلاغه، تهران، دفترانتشارات فرهنگ اسلامی، 1358 ش.
25- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، 1366 ش.
26-جوادی آملی، عبد الله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم (مبادی اخلاق در قرآن)، قم، مرکز نشر اسوه، 1377ش، چاپ چهارم.
27-چیتیک، ویلیام ، عوالم خیال، ترجمه قاسم کاکایی، تهران: انتشارات هرمس، 1385ش.
28-حصاری، علی اکبر، تاریخ فرهنگی سیاسی معاصر، قم، مرکز نشر هاجر، 1385 ش.
29-حکیمی، محمد رضا وعلی ومحمد، الحیاه، ترجمه: احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1380 ش.
30-خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی، 1386 ش.
31-خوارزمی ، حسین بن حسن، شرح فصوص الحکم محی الدّین بن عربی ، تهران: چاپ نجیب مایل هروی ، 1364 ش.
32-دستغیب شیرازی، عبدالحسین،قلب سلیم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1362 ش.
33- دشتی، مهدی وهادی حمیدی، بلاء وآزمایش الهی، قم، وثوق، 1390 ش.
34- دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، موسسه انتشارات وچاپ دانشگاه تهران، 1377 ش.
35-راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن، ترجمه: سید غلام رضا خسروی حسینی، تهران، مرتضوی، 1381 ش.
36- ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، معجم مفردات الفاظ القرآن، تحقیق: ندیم مرعشلی، تهران، المرتضویه، بی تا.
37-رجبی، محمود، انسان شناسی، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قدس سره) ۱۳۸۰.
38-رفیعی محمدی، ناصر، گفتار رفیع، قم، معروف، 1388 ش.
39-رضایی، مهین، 1380، تئودیسه و عدل الهی (مقایسه ای بین آراء لایب نیتس و استاد مطهری) دفتر پژوهش و نشر سهروردی.
40-ری شهری، محمد، کیمیای محبت، چاپ و انتشارات دارالحدیث، ۱۳۷۸ ه.ش، چاپ اول.
41-زمخشری، محمودبن عمر، الکشاف فی تفسیر القرآن، تالیف علیرضا باقر، تهران: خانه کتاب،۱۳۸۸ش.
42- سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، موسسه امام صادق (علیهم السلام)، 1383 ش.
43-سرّاج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، مترجم: دکتر مهدی حجتی، تهران، اساطیر، 1382 ش.
44- سروش، عبدالکریم، اوصاف پارسایان، تهران، موسسه فرهنگی صراط، 1371 ش.
45- سعادت پرور، علی، ظهور نور ترجمه کتاب الشموس المضیئه، مترجم: سید محمد جواد وزیری فرد، قم، تشیع، 1376 ش.
46-شریعتمداری، جعفر، شرح وتفسیر لغات قرآن براساس تفسیر نمونه، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1374 ش.
47- شریف الرضی، محمد بن حسین، ترجمه وشرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)، مترجم: علی نقی فیض الاسلام اصفهانی، تهران، موسسه چاپ ونشر تالیفات فیض الاسلام، 1379 ش.
48-شریفی، احمد حسین، موج فتنه (ازجنگ جمل تا جنگ نرم)، تهران، کانون اندیشه جوان، 139ش.
49-شوان، فریتیوف، 1383، اسلام و حکمت خالده، ترجمه فروزان راسخی، انتشارات هرمس و مرکز گفتگوی تمدن ها.
50-صالحی، ابراهیم، پژوهش پیرامون جمع میان علم وامتحان الهی در قرآن کریم، رشت، مبین،1381 ش.
51- صدر، محمد باقر، سنّت های تاریخ در قرآن، مترجم: دکتر سید جمال الدین موسوی، تهران، تفاهم، بی تا.
52-طباطبائی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: محمد باقرموسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374 ش.
53-غفاری، ابوالحسن، سنّت امتحان در زندگی انسان، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما، 1383 ش.
54- غفوری چرخابی، حسین، فتنه از دیدگاه امام علی(علیهم السلام) درنهج البلاغه، اردکان یزد، قداست، 1382 ش.
55- غلامی مایانی، ابوالقاسم، امتحان الهی (در قرآن وحدیث) وخودآزمایی، تهران، معاصر، 1388 ش.
56-فلسفی، محمد تقی، گفتار فلسفی اخلاق از نظر همزیستی و ارزش های انسانی، تهران: انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، 1378ش.
57-قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، 1383 ش.
58-قمی، عباس، مفاتیح الجنان، مترجم: الهی قمشه ای، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران،1382 ش.
59-قمی مشهدی، محمدبن محمدرضا، تفسیر کنز الدقایق و بحر الغرائب، مصحح : حسین درگاهی، تهران: وزاره الثقافه و الارشاد اسلامی، موسسه الطبع و النشر، ۱۳۶۶ش.
60- کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، قم، دفتر نشر معارف، 1387 ش.
61-کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الروضه من الکافی، ترجمه هاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه،1362 ه.ش.
62-ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، اصول کافی، مترجم: حسن مصطفوی، تهران، کتاب فروشی علمیه اسلامیه، 1369 ش.
63-ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، لسان التنزیل، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1355 ش.
64-لقمانی، احمد، راز سختی وبلاء در زندگی، قم، بهشت بینش، 1389 ش.
65-گروه مترجمان، ترجمه وتفسیر مجمع البیان، تهران، فراهانی، 1360 ش.
66-ــــــــــــــــــــــــــ، تفسیر هدایت، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی استان قدس رضوی،1377 ش.
67-محقق، محمد باقر، دائره المعارف در فرهنگ قرآن، تهران، بعثت، بی تا.
68- محمدی، حمید، مفردات قرآن، قم، موسسه دارالذکر، 1385 ش.
69-محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شفیعی، قم، دارالحدیث، 1379.
70-محیطی، علی؛ صراط سلوک، قم، انتشارات آل علی، بی تا.
71-مرکز فرهنگ ومعارف قرآنی، دائره المعارف قرآن کریم، قم، موسسه بوستان کتاب، 1382 ش.
72-مصباح یزدی، محمد تقی، ره توشه، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1384 ش.
73- ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ، زینهار از تکبر، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،1386 ش.
74-ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ، عروج تا بی نهایت، قم، موسسهآموزشی وپژوهشی امام خمینی،1386 ش.
75-ــــــــــــــــــــــــــــــــــ، جامعه وتاریخ از دیدگاه قرآن کریم، تهران، شرکت چاپ ونشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، 1379 ش.
76- ــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، اخلاق در قرآن ، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، 1378ش.
77-مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، تهران، صدرا، 1388 ش.
78-ـــــــــــــــــــــــــــــ، عدل الهی، تهران، صدرا، 1385 ش.
79-ــــــــــــــــــــــــــــ، حکمت هاواندرزها، تهران، صدرا، 1385 ش.
80-ــــــــــــــــــــــــــــ، تعلیم وتربیت دراسلام، تهران، صدرا، 1385 ش.
81- معادیخواه، عبدالمجید، فرهنگ آفتاب، تهران، نشر ذره، 1372 ش.
82-معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، زرین، 1382 ش.
83-مکارم شیرازی، ناصر ودیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374 ش.
84-ملاصدرا، صدرالدین محمد، الحکمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه، تصحیح دکتر احمد احمدی، تهران:انتشارات بنیاد حکمت اسلامی صدرا،1381ش.
85- موسوی نسب، جعفر، ابتلاء وآزمایشات انسان در قرآن، بی جا، ارزشمند، 1385 ش.
86- مهدویان، حسن واحمد نطنز، نگاهی قرآنی به آزمون الهی، تهران، کانون اندیشه جوان، 1386 ش.
87-میرداماد، محمدبن محمدباقر، 1367، قبسات، به اهتمام دکتر مهدی محقق، انتشارات دانشگاه تهران.
88-نجم رازی، عبداللّه بن محمد، مرصادالعباد، تهران: چاپ محمدامین ریاحی، 1352 ه.ش.
89- نخشبی ، ضیاءالدین، سِلک السلوک ، تهران: چاپ غلامعلی آریا، 1369 ش.
90-نعمه اللّه ولی، سیدنورالدین، رساله های سیدنورالدین شاه نعمت اللّه ولی، ج 1، تهران: چاپ جواد نوربخش، 1355 ش.
91-هاشم زاده، محمد رضا، فلسفه امتحان الهی، اصفهان، نقش نگین، 1389 ش.
92- هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه (خوئی)، مترجمان، حسن حسن زاده آملی وحسن ومحمد، باقر کمره ای، تهران، مکتبه الاسلامیه، 1400 ه.ق.
93- هدایت نیا گنجی، فرج الله، بلاها و بلاء دیدگان، قم، موسسه بوستان کتاب، 1388 ش.
94- همدانی، عبدالصمد، بحر المعارف، مترجم: حسین استادولی، تهران، حکمت،1412 ه.ق و1370 ش.
منابع عربی
95-ابرقوهی، شمس الدین ابراهیم، مجمع البحرین، تهران: نجیب مایل هروی ، 1364 ش.
96- ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1387ه.ق و1967م.
97- ابن اثیر الجزری، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، قم، اسماعیلیان، 1364 ش.
98-ابن ابی جمهور، محمد بن زین الدین،عوالی اللئالی العزیزیه فی الاحادیث الدینیه، مصحح: مجتبی عراقی، 4جلد، قم: دارالشهداء للنشر، بی تا.
99-ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)،، علل الشرایع، قم،کتاب فروشی داوری، 1385 ش و1966م.
100-ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، الخصال، قم، جامعه مدرسین، 1362 ش.
101-ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، معانی الاخبار، قم، دفترانتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1403ق.
102-ابن سینا، ابوعلی حسین بن عبدالله، اشارات و تنبیهات، با شرح محقق طوسی و قطب الدین رازی، قم: نشر البلاغه. 1375ش.
103- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، قم، ناشر جامعه مدرسین، 1404ه.ق.
104- ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب (لابن شهر آشوب)، قم، ناشر علامه، 1379 ه.ق.
105-ابن عربی، محیی الدین، فتوحات مکیه، قاهره:بی چا، 1339ق.
106-ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیرالقران العظیم، بیروت، دارالکتب العلمیه، منشورات محمد علی بیضون، 1419 ه.ق.
107- ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب المحیط، بیروت، دارالسان العرب ودارالجیل، 1408 ه.ق و1988م.
108- ابن همام اسکافی، محمد بن همام سهیل، التمحیص، قم، مدرسه الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، 1404 ه.ق.
109- ابی الفتح الاربلی، ابی الحسن علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، بی جا، الناشر مرکز الطباعه والنشر للمجمع العالمی لاهل البیت (علیهم السلام)، 1426 ه.ق.
110- ازدی، عبدالله بن محمد، الماء، تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران، 1387 ش.
111- ازهری، ابی منصور بن احمد، تهذیب اللغه، بیروت، لبنان، داراحیاء التراث العربی، بی تا.
ان سعد، بی نام، الطبقات الکبری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا.
112- احمد رضا، معجم متن اللغه، بیروت، دارمکتبه الحیاه، 1377 ه.ق، 1958م.
113-بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، ناشر موسسه بعثه، 1374 ش.
114- بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نورالله، عوالم العلوم والمعارف والاحوال من الآیات والاخبار والاقوال، قم، موسسه الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، 1413 ه.ق.
115- برقی، احمدبن محمدبن خالد، محاسن برقی، سید مهدی رجائی، بی جا، مجمع جهانی اهل بیت، 1416 ه، چاپ دوم.
116-بی آزار شیرازی، عبدالکریم ومحمد باقر حجتی، تفسیر کاشف، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376 ش.
117-بیضاوی، عبد الله بن عمراعداد، انوار التنزیل و اسرار التاویل ( تفسیر بیضاوی) ،مرعشلی، محمد عبدالرحمن بیروت:دار احیاء التراث العربی-موسسه التاریخ العربی. بی تا.
118-بیهقی، احمد بن علی، تاج المصادر، چاپ هادی عالم زاده، تهران ۱۳۶۶ـ ۱۳۷۵ ش.
119- پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم ))، تهران، دنیای دانش، 1382 ش.
120-تفلیسی، ابوالفضل ابراهیم ابن جیش، وجوه قرآن، تهران، حکمت،1396 ه.ق.
121-تهانوی، محمداعلی بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون، تهران 1967م.
122-تیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، مصحح:سید مهدی رجایی، قم: دارالکتاب اسلامی، 1410ق.
123- ثقفی تهرانی، محمد، تفسیر روان جاوید، تهران، برهان، 1398 ق.
124- جوهری فارابی، ابی نصر اسماعیل بن حماد، تاج اللغه وصحاح العربیه المسمی الصحاح، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1428 ه.ق.
125-حافظ، محمود، المعجم الکبیر، بی جا، جمهوریه المصر اللغه العربیه، 1400 ه.ق.
126- حامد مقدم، احمد، سنّت های اجتماعی در قرآن، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1387 ش.
127- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1399 ه.ق.
128-حسینی طاشی شاهرودی، سید محمد، جامع البیان فی احکام القرآن، تهران: کمال الملک نوبت چاپ:اول، 1386ش.
129-حلوانی، حسین بن محمد بن حسن بن نصر، نزهه الناظر وتنبیه الخاطره، قم، مدرسه الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، 1408 ه.ق.
130- حیری النیساری، ابی عبدالرحمان اسماعیل بن احمد، وجوه القرآن، مشهد، موسسه الطبع التابعه للآستانه الرضویه المقدسه مشهد، 1422 ه.ق.
131- خراز رازی، علی بن محمد، کفایه الاثرفی الاثر نص علی الائمه الاثنی عشر، قم، بیدار، 1401 ه.ق.
132- خوری الشهرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیه والشوارد، تهران، دارالاسوده للطباعه والنشر، 1374 ش و 1416 ه.ق.
133-خیر فاطمه، محمد، منهج الاسلام فی تزکیه النفس، بیروت: دار الخیر، 1424 هـ. ق، چاپ اول.
134-دامغانی، حسین بن محمد، الوجوه و النظائر لالفاظ کتاب اللّه العزیز، ج ۱، قاهره: چاپ محمدحسن ابوالعزم زفیتی، ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
135-دیلمی، حسن بن محمد، اعلام الدین فی صفات المومنین، قم، موسسه آل البیت (علیهم السلام)، 1408 ه.ق.
136- رازی، ابی الحسین احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقابیس اللغه، قم، مرکز دراسات الحوزه والجامعه، 1387 ش.
137-رشید رضا، محمد، تفسیرالقران الحکیم (الشهیر بتفسیرالمنار)، بیروت، دارالفکر،1303 ش و1342 ه.ق.
138-سپهر، محمد تقی، ناسخ التواریخ در احوالات حضرت سیدالشهداء (علیهم السلام)، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1336 ش.
139-سجستانی، محمد بن عزیز، غریب القرآن( المسمی بنزهه القلوب)، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
140-سهروردی، شهاب الدین ، مجموعه مصنفات، (3 جلدی)، تصحیح هانری کربن، انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران، بی تا.
141- سیوطی، جلال الدین، الدار المنثور فی تفسیر الماثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404 ه.ق.
142- شریعتمداری، جعفر، شرح وتفسیر لغات قرآن براساس تفسیر نمونه، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1374 ش.
143- شریف الرضی، محمد بن حسین، ترجمه وشرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)، مترجم: علی نقی فیض الاسلام اصفهانی، تهران، موسسه چاپ ونشر تالیفات فیض الاسلام، 1379 ش.
144-ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، مترجم: جعفر شهیدی، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1368 ش.
145-ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، مترجم: مصطفی زمانی، قم، پیام اسلام،1362 ش.
146-ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، مترجم: محمد دشتی، قم، مشهور، 1379 ش.
147-ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، محقق:صالح صبحی، قم، هجرت، 1414ه.ق.
148- شعرانی، ابوالحسن، نثر طوبی یا دائره المعارف قرآن مجید، تهران، کتابفروشی اسلامیه،1398 ه.ق.
149- شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار (للشعیری)، نجف، المکتبه الحیدریه، بی تا.
150-شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، دمشق، بیروت، دارالکلم الطیب، 1414 ه.ق.
151-شیرازی، محمد حسین، تفسیر تبیین القرآن، بیروت، دارالعلوم، 1423 ه.ق.
152-شمس الدین آملی، محمدبن محمود، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج 2، تهران: چاپ ابراهیم میانجی، 1379ه.ش.
153-صدرالدین شیرازی، محمدبن ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، قم: چاپ محمد خواجوی، 1379ه.ش.
154-طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417 ه.ق.
155- طبرسی،ابو علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، داراحیاء الترث العربی، 1406 ه.ق.
156- ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، مشکاه الانوار فی غرر الاخبار، نجف، المکتبه الحیدریه، 1385 ه.ق.
157-طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر طبری) جلد: ٢٩ ، بیروت:دار المعرفه، بی تا.
158-طبری، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، مصحح: محمد باقر خراسان، 2جلد، مشهد: نشر مرتضی، 1403ق.
159- طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، المکتبه المرتضویه، 1375 ش.
160-طنطاوی بن جوهری، الجواهر فی تفسیرالقرآن الکریم، بیروت: دارالفکر، بی تا.
161- طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الغیبه للحجه، قم، دارالمعارف الاسلامیه، 1411 ه.ق.
162-ــــــــــــــــــــــــــــ، مصباح المتهجّد، بیروت 1411/1991
163-ــــــــــــــــــــــــــــ، التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت: چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بی تا.
164- طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلامی، 1378 ش.
165- عروسی الحویزی، عبد علی بن جمعه، ثور الثقلین، قم، اسماعیلیان، 1415 ه.ق.
166- عطاردی، عزیز الله، مسند الامام الشهید ابی عبدالله الحسین بن علی، بی جا، عطارد، 1376 ش.
167-علی بن الحسین، صحیفه سجادیه، قم: دفتر نشر هادی، 1376ش.
168- عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تهران، المطبعه العلمیه، 1380 ه.ق.
169-غزالی، محمدبن محمد، احیاء علوم الدین، بیروت: 1412/ 1992.
170-ــــــــــــــــــــــــ، الاربعین، ترجمه برهان الدین حمدی، تهران: 1368 ش.
171-قتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، قم، انتشارات رضی، 1375 ش.
172-فراهیدى، خلیل بن احمد؛ العین، ج 5، قم: انتشارات هجرت، 1410 ق، چاپ دوم.
173- فخر رازی، محمد بن عمراعداد، التفسیر الکبیر، بیروت:مکتب تحقیق دار احیاء التراث، بی تا.
174- فضلی، عبدالهادی، مبادی اصول فقه، قم، مرکز نشر هاجر، 1384 ش.
175- فیروز آبادی، مج الدین محمد بن یعقوب، القاموس المحیط فی اللغه، بیروت، دارالفکر، بی تا.
176- فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، المحجه البیضاء فی التهذیب الاحیاء، قم، موسسه المحبین، 1426 ه.ق.
177- ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، تفسیر الصافی، تهران، الصدر، 1415 ه.ق.
178-ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، الوافی، اصفهان، کتابخانهامام امیرالمومنین علی (علیهم السلام)، 1406 ش.
179- فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، دارالهجره، 1414 ه.ق.
قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1384 ش.
180- ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، تفسیراحسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1377 ش.
181-عبدالکریم بن هوازن قشیری ، الرساله القشیریه ، قاهره: چاپ عبدالحلیم محمود و محمودبن شریف ، بی تا.
182- قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دارالکتاب، 1404 ه.ق.
183-کاشفی، حسین بن علی، مواهب علیّه(تفسیر حسینی)، تهران: چاپ محمدرضا جلالی نائینی، ۱۳۱۷ـ ۱۳۲۹ ش.
184-کاشانی، فتح اللّه بن شکراللّه، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین (تفسیر کبیر ملافتح اللّه کاشانی)، تهران ۱۳۴۴ ش.
185-عبدالرزاق کاشانی، شرح منازل السائرین، الطبعه الاولی، 5141، بیروت: دار المجتبی
186- کامل سلیمان، یوم الخلاص فی ظل القائم المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، بیروت، دارالکتاب اللبنانی، 1399 ه.ق و 1979 م.
187- کراجکی، محمد بن علی، کنز الفوائد، قم، دارالذخائر، 1410 ه.ق.
188-کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح، چاپ سنگی ۱۳۲۱ه.ش.
189-کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407 ه.ق.
190-کوفی اهوازی، حسین بن محمد، المومن، قم، موسسه الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، 1404 ه.ق.
191-لیثی واسطی، محمد بن علی، عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، قم، دارالحدیث، 1376 ش.
192- مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول،تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1404 ه.ق.
193-ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار،بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403 ه.ق.
194-مدرسه الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری (علیه السلام)، قم، 1409 ه.ق.
195-مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، الناشر مرکز آثار العلامه المصطفوی، 1385 ش.
196-ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، 1380 ش.
197-معلوف، لویس، المنجد فی اللغه، تهران: قدس نوبت چاپ:چهارم، 1378ش.
198-مغنیه، محمد جواد، الکاشف، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1426 ه.ق.
199- مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین، قم، مکتبه آل علی(علیهم السلام)، 1426 ه.ق.
200-موسسه آل البیت(علیهم السلام)، الفقه المنسوب الی الامام الرضا (علیهم السلام)، مشهد، 1406 ه.ق.
201-میبدی، احمدبن محمد، کشف الاسرار و عده الابرار، تهران: چاپ علی اصغر حکمت، 1376 ه.ش.
202-نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، قم، اسماعیلیان، 1383 ه.ق.
203-ـــــــــــــــــــــــــــ، علم اخلاق اسلامی، ترجمه: سید جلال الدین مجتبوی، تهران:حکمت، 1370هـ..ش، چاپ چهارم.
204- نراقی، احمد، معراج السعاده، تهران، دهقان، 1385 ش.
205-نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، قم، موسسه آل البیت(علیهم السلام)، 1408 ه.ق.
206- نظام الاعرج، حسن بن محمد، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، بیروت: چاپ زکریا عمیرات، ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
207- ورام بن ابی فراس، مسعود بن عیسی، مجموعه ورام، قم، مکتبه فقیه، 1410 ه.ق.
1. اعراف،168.
2. انبیا، 35.
3. محمد تقی مصباح یزدی، عروج تا بی نهایت، قم، موسسهآموزشی وپژوهشی امام خمینی،1386 ش، ص 150 و 153.
4. عنکبوت، 45.
5. بقره، 45.
6. حسین بن محمد بن حسن بن نصرحلوانی، نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، قم، مدرسه الامام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، 1408 ه.ق، ص 46؛ محمد بن علی ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب(علیهم السلام)، قم، ناشر علامه، 1379 ه.ق، ج 2، ص 378.
7.محمد باقر انصاری و سید حسین رجایی، صدای فاطمی فدک( خطابه حضرت زهرا(سلام الله علیها))، قم، دلیل ما، 1383 ش، ص 28.
8. محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1399 ه.ق، ج 7 ص 299، ح2.
9. محمد، 4.
10. ابو علی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان، بیروت، داراحیاء الترث العربی، 1406 ه.ق، ج 9، ص 148.
11. سوره، 95.
12. محمد بن حسین شریف الرضی، همان، ص 192.
13. ابراهیم، 37.
14.میرزا حبیب الله هاشمی خوئی، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(خوئی)، مترجمان، حسن حسن زاده آملی وحسن ومحمد، باقر کمره ای، تهران، مکتبه الاسلامیه، 1400 ه.ق، ج 11، ص 330.
15.کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه ابن میثم، مترجم: حبیب الله روحانی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1375 ش، ج 4، ص 478.
16. فرقان، 20.
17. محمد مهدی فولادوند، ترجمه قرآن کریم.
18. عبدالحمید بن هبه الله ابن ابی الحدید، همان، ج 13، ص 152.
19. محمد جواد مغنیه، همان، ج 5، ص 457.
20. محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، همان، ج45، ص110.
21. انعام، 53.
22. قمر، 27.
23. بقره، 2.
24. اسراء، 82.
25. عنکبوت، 2 و 3.
26. علی بن محمد خراز رازی، کفایه الاثر فی نص علی الائمه الانثی عشر، قم، بیدار، 1401 ه.ق، ص 268؛ محمد بن الحسن طوسی، کتاب الغیبه للحجه، قم، دارالمعارف الاسلامیه، 1411 ه.ق، فصل 5، ص 337.
27. محمد بن علی ابن بابویه (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمه، مترجم: منصور پهلوان، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1386 ش، ج 2، ص 42.
28. رحیم کارگر، مهدویت پیش از ظهور، قم، دفتر نشر معارف، 1387 ش، ص 135. به نقل از کتاب اثبات الهداه، ج 3، ص 473، ح 155.
29. علی سعادت پرور، ظهور نور ترجمه کتاب الشموس الضیئه، مترجم: سید محمد جواد وزیری فرد، قم، تشیع، 1376 ش، ص 102.
30. کامل سلیمان، یوم الخلاص فی ظل القائم المهدی (علیه السلام)، بیروت، دارالکتاب اللبنانی، 1399 ه.ق و 1979 م، ص 168.
31. مائده، 94.
32. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج 1، ص 671.
33. مائده، 94.
34. مجتبی بیگلری، همان، ص 80.
35. بقره، 147.
36. محمد حسین طباطبائی، همان، ج 1، ص 488.
37. عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، همان، ج 1، ص 136.
38. ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، همان، ج 1، ص 413. "قال الزجاج انما امر بالصلوه الی بیت المقدس لان مکه بیت الله الحرام کانت العرب آلفه لحجه فاحب الله ان یمتحن القوم بغیر ما الفوه لیظهر من یتبع الرسول ممن لا یتبعه".
39. انبیاء، 35.
40. ناصر مکارم شیرازی، همان، ج1، ص 533.
41. انفال، 28.
42. محمد بن علی ابن بابویه، الخصال، ص 8.
43. آل عمران، 186.
44. محمد بن علی ابن بابویه، علل الشرائع، پیشین،ج 2، ص 396.
45. محمد محسن بن شاه مرتضی فیض کاشانی، تفسیر الصافی، تهران، الصدر، 1415 ه.ق، ج 1، ص 406. "فِی اموالِکُم بتکلیف الانفاق و ما یصیبه من الآفات وَ انفُسِکُم بالجهاد و القتل و الاسر و الجراح و ما یرد علیها من المخاوف و الامراض و المتاعب".
46. توبه، 75و 76.
47. آل عمران، 186.
48. محمد بن الحسن الحر العاملی، همان، ج 15، ص 201.
49. منافقون، 9.
50. محمد مهدی فولادوند، ترجمه قرآن کریم.
51. انفال، 28.
52. عبدالحمید بن هبه الله ابن ابی الحدید، همان، ج 19، ص 192.
53. محمد بن محمد شعیری، جامع الاخبار(للشعیری)، نجف، المکتبه الحیدریه، بی تا، ص 105.
54. تغابن، 15.
55. محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، همان، ج 43، ص 284.
56. کهف، 7.
57. اعراف، 31.
58. کهف، 28.
59. قصص، 79.
60. مائده، 48.
61. انعام، 165.
62.نمل، 40.
63.انفال، 17.
64. جن، 16 و 17.
65.فجر، 15.
66. جمعه، 9.
67.علی ابن حسن طبرسی، مشکات الانوار فی غررالاخبار، نجف، المکتبه الحیدریه، 1385 ه.ق، ص320.
68. هود، 7.
69. فجر، 15.
70. مسعودبن عیسی ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، قم، مکتبه فقیه، 1410 ه.ق، ج2، ص171.
71. محمد ابن یعقوب کلینی، روضه من الکافی، پیشین، ج2، ص262.
72. همان، ج2، ص261.
73. محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، همان، ج64، ص273.
74. محمد بن علی ابن بابویه، همان، ج1، ص88.
75. محمد، 4.
76. محمد بن همام بن سهیل ابن همام اسکافی، همان، ص32.
77. محمد بن یعقوب ابن اسحاق کلینی، همان، ج 2، ص 33.
78. همانجا.
79. محمد بن یعقوب ابن اسحاق کلینی، همان، ج2، ص254.
80. همو، اصول کافی، پیشین، ج2،ص258.
81. آل عمران، 152.
82. بقره، 155.
83. ملک، 2.
84. ص، 82 و 83.
85. حج، 53.
86.محمد حسین طباطبائی، همان، ج 14، ص 392.
87. سباء، 21.
88. محمد مهدی فولادوند، ترجمه قرآن کریم.
89. حج، 52 و 53.
90. صف، 4.
91.حسین ابن سعید کوفی اهوازی، همان، ص23.
92.همان، ص16.
93.محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، همان، ج64، ص228.
94. محمد ابن علی ابن بابویه، همان، ج1، ص44.
95. محمد بن همام بن سهیل ابن همام اسکافی، همان، ص32.
96. محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، همان، ج45، ص110.
97. محمد ابن همام بن سهیل ابن همام اسکافی، همان، ص32.
98. حسین بن سعید کوفی اهوازی، همان، ص21.
99. علی ابن حسن طبرسی، همان، ص283.
100. همان، ص214.
101. محمد ابن یعقوب کلینی، همان، ج5، ص354.
102. محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، همان، ج5، ص315.
103. محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، همان، ج78، ص191.
104. محمد ابن همام بن سهیل ابن همام اسکافی، همان، ص44.
105. مسعودبن عیسی ورام بن ابی فراس، همان، ج1، ص96.
106. روم، 22.
107. انعام، 165.
108. محمد رشید رضا، همان، ج 8، ص 250.
109. زمر، 49.
110. فجر، 15 و 16.
111. حج، 11.
112. یونس، 58.
113. روم، 35.
114. نساء، 72 و 73.
115.مائده، 71.
116.محمد بن علی ابن بابویه، الخصال، قم، جامعه مدرسین، 1362 ش، ج1، ص223.
117.یونس، 12.
118.علی ابن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، قم، دارالحدیث، 1376 ش، ص337.
119.حجرات، 13.
120.آل عمران، 154.
121.محمد ابن یعقوب کلینی، همان، ج2، ص253.
122. معارج، 19و 20 .
123. نحل، 53.
124. روم، 35.
125. هود، 9.
126.حج، 11.
127. علی ابن حسین امام چهارم(علیه السلام)، صحیفه سجادیه، ص110.
128. عبداواحد بن محمد تیمی آمدی، غررالحکم و درر الکلم، مصحح:سید مهدی رجایی، قم: دارالکتاب اسلامی، 1410ق، ص300.
129. محمد باقر بن محمد تقی مجلسی، همان، ج91، ص136.
—————
————————————————————
—————
————————————————————