تارا فایل

مبانی نظری اختلال های اضطرابی


اختلال های اضطرابی
اضطراب
اضطراب که نوعی احساس ترس و ناراحتی بی دلیل است، نشانه بسیاری از اختلالات روان شناختی محسوب می شود که اغلب به وسیله رفتارهای دفاعی مانند فرار از یک موقعیت ناخوشایند یا انجام یک عمل طبق نظم و آئین معین کاهش می یابد. به هر حال، اضطراب نشانه اصلی و مشترک تمام اختلالاتی است که در این طبقه قرار می گیرند. این اختلالات عبارتنداز: اضطراب تعمیم یافته1، اختلال رعبی2، فوبی3، وسواس فکری و عملی4، و اختلال استرس پس از ضایعه روانی. در DSMII ، این اختلالات نوروز محسوب شده، اضطراب تعمیم یافته، تحت عنوان اضطراب مزمن؛ اضطراب رعبی، تحت عنوان حمله های اضطرابی حاد؛ فوبی، تحت عنوان نوروز فوبی؛ و اختلال وسواس فکری و عملی، تحت عنوان نوروز وسواس فکری و عملی طبقه بندی شده بودند(آزاد، 1382).
فروید معتقد بود که اضطراب می تواند ماهیتی سازشی داشته باشد و آن در صورتی است که ناراحتی همراه با آن، فرد را به سوی راههای جدید و مبارزه انگیز زندگی سوق دهد. اگرشخصی از این حیث با شکست مواجه شود، نتیجه آن اختلال و اضطراب مرضی است. (آزاد، 1382).
اضطراب تعمیم یافته GAD:
ویژگی عمده این اختلال ترس از آینده است. این ترس بی اساس بوده و به موضوع معینی مربوط نمی شود. به طوری که هر آن ممکن است بیمار ترس از موضوعی خاص مانند بیماری فرزند، مرگ همسر، اخراج از کار و از این قبیل را نام ببرد و از رخ نمودن حوادث نامعلومی که اساس و پایه واقعی ندارند درهراس باشد . به همین دلیل است که اضطراب شناور5 ، یعنی اضطرابی که به هیچ موقعیتی بستگی ندارد، نامیده شده است. علاوه بر نامشخص بودن منبع اضطراب در این اختلال، نشانه های مرضی شایع عبارتند از : ناتوانی در تمرکز، ناتوانی در تصمیم گیری، حساسیت زیاد، اختلال در خواب، عرق کردن زیاد، تنش مداوم عضلانی. این نشانه ها را می توان در چهار زمینه طبقه بندی کرد که عبارت است از:
1. تنش حرکتی، که نشانه های آن شامل: ناتوانی در آرامش عضلانی، به صورت لرزش و از جا پریدگی است.
2. واکنشهای خودکار، که نشانه های آن شامل: فعالیت بیش از اندازه دستگاه عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک مانند: عرق کردن زیاد، گیجی، طپش قلب، سردی دستها و تکرّر ادرار است.
3. احساسات تشویش آفرین درباره آینده، از قبیل نگرانی بی دلیل درباره آنچه برای خود آنان، یا افراد نزدیکشان پیش خواهد آمد.
4. مراقبت بیش از اندازه ، از قبیل بررسی دائمی محیط اطراف برای احتراز از خطرات احتمالی.
آنچه در این اختلال نابهنجار به حساب می آید تجربه اضطراب نیست، بلکه بی تناسب بودن احساس اضطراب با محرک بیرونی، و به ظاهر مولد آن است. (آزاد، 1382).

شیوع GAD:
در یک نمونه اجتماعی، میزان شیوع 1 ساله اختلال اضطراب فراگیر تقریباً 3 درصد، و شیوع مادام العمر آن 5 درصد بود. در کلینیکهای اختلال اضطرابی، تقریبا یک چهارم از افراد، به اختلال اضطراب فراگیر به عنوان اختلال اصلی یا اختلال همراه دچار هستند(انجمن روانپزشکی آمریکا، 1384).
همایندیGAD:
اختلال اضطراب منتشر احتمالا شایعترین اختلالی است که با یک اختلال روانی دیگر، معمولاً یک اختلال اضطرابی دیگر یا یک اختلال خلقی دیده می شود. شاید 50 تا 90 درصد مبتلایان به اختلال اضطراب منتشر یک اختلال روانی دیگر هم دارند.
تا 25 درصد بیماران بالاخره به اختلال هراس مبتلا می گردند، درصد بالائی از این بیماران احتمال دارد به اختلال افسردگی اساسی مبتلا شوند. سایر اختلالات شایع وابسته به اختلال اضطراب منتشر عبارتنداز افسرده خوئی و اختلالات وابسته به مواد. (کاپلان وسادوک ، 1384).
درمان اختلال اضطراب فراگیرGAD :
خیلی از درمانجویان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با پزشک خانواده مشورت می کنند و به دنبال رهایی از مشکلات "عصبی" یا اضطراب و / یا مشکلات جسمانی گوناگون (روان زاد) خود هستند. معمولا در این گونه موارد، برای کاهش تنش، کاهش نشانه های تنی دیگر، و آرمیدگی، داروهایی از طبقه بنزدویازپین (ضداضطراب) مانند والیوم استفاده – و سوء استفاده – می شود. تاثیر این داروها بر نگرانی و نشانه های روان شناختی دیگر، زیاد نیست. به علاوه ، این داروها اعتیادآور هستند و ترک کردن آنها دشوار است. داروی جدیدتری به نام باسپیرون6 (از طبقه دارویی متفاوت) نیز موثر به نظر می رسد و اعتیادآور نیست. با این حال ممکن است چند هفته طول بکشد تا نتایج آن معلوم شوند. چند طبقه از داروهای ضدافسردگی نیزدر درمان اختلال اضطراب فراگیر مفید واقع می شوند و به نظر می رسد که آنها بر نشانه های روان شناختی بیشتر از بنزودیازپین ها تاثیر دارند(باچر و مینکا و هولی ، 1388).
درمان شناختی- رفتاری برای اختلال اضطراب فراگیر نیز پس از اینکه پژوهشگران بالینی روش های آن را اصلاح کردند، به طور فزاینده ای موثر واقع می شود. این درمان معمولا ترکیبی از روش های رفتاری مانند آموزش آرمیدگی عضلانی و روش های بازسازی شناختی با هدف کاهش دادن شناخت های تحریف شده و سوگیری های پردازش اطلاعات مرتبط با اختلال اضطراب فراگیر و کاهش دادن فاجعه آمیز کردن رویدادهای جزئی را شامل میشود. درآغاز به نظر می رسید که درمان کردن اختلال اضطراب فراگیر از همه اختلال های اضطرابی دیگر سخت تر است و هنوز هم تا اندازه ای چنین است. با این حال، پیشرفت هایی صورت گرفته اند و بررسی کمّی 13 تحقیق کنترل شده نشان داد که روش های درمان شناختی- رفتاری تغییرات زیادی را در اغلب نشانه ها به بار می آورند. (باچر و همکاران، 1388).
اختلال وحشت زدگیPanic :
اضطراب رعبی برخلاف اضطراب تعمیم یافته، شامل حمله های شدید ترس و وحشت است که تمرکز یافته و به موقعیت یا هدف مشخصی محدود شده است. حمله های رعبی به صورت دوره های برگشت پذیر اضطراب شدید است که بیمار تجربه می کند و از چند ثانیه تا چند ساعت به طول می انجامد. ممکن است اختلال رعبی خصوصیات اضطراب تعمیم یافته را نیز به نحوی شدید شامل شود که می تواند برای خاموش کردن یا ممانعت نمودن از تحریک احساسهای شخص باشد. نشانه های این اختلال در افراد مختلف، متفاوت است ولی غالبا شامل طپش قلب، تنگی نفس، عرق کردن زیاد، گیجی، سردی و رنگ پریدگی صورت و دستها، احساس درد در سینه، میل شدید به ریزبینی، حساسیت معدی، و احساس پنهان از مرگ قریب الوقوع می شود. این حمله ها ممکن است چند بار در روز، ماهی یکبار، یا خیلی کم رخ بنمایند. فرد مبتلا همواره از ظهور مجدد این حمله ها دچار ترس و نگرانی است. این نشانه های مرضی به صورتی هستند که گوئی شخص دچار حمله قلبی شده، و به همین دلیل غالباً افراد مبتلا به اضطراب رعبی برای معالجات قلبی به پزشک مراجعه می کنند.
علاوه بر آن ، شواهد موجود، یک علت فیزیولوژیائی را در بعضی از موارد پیشنهاد می کنند. به ویژه ، یک بد کارکردی قلبی، یعنی سندرم گرفتگی دریچه میترال، که می تواند نشانه هائی بسیار شبیه به آنچه در حمله رعبی ملاحظه می شود، ایجاد کند. چنین فرض شده است که بعضی افراد مبتلا به گرفتگی دریچه میترال از احساسات مربوط به تپشهای قلب خود آگاه می شوند و آن را به عنوان حمله های رعبی تلقی می کنند. در واقع ، این مشکل بدنی در بیمارانی که به اختلال رعبی دچارند بسیار فراوان است. (آزاد ، 1382).

شیوع اضطراب وحشت زدگی Panic:
گرچه میزان شیوع اختلال وحشت زدگی (همراه با گذر هراسی یا بدون آن) درطول زندگی در نمونه های اجتماعی تا 5/3 درصد گزارش شده ، اما بیشتر بررسی ها میزان 1 تا 2 درصد را به دست آورده اند. میزان شیوع یک ساله آن تقریبا 5/0 و 5/1 درصد است. میزان شیوع اختلال وحشت زدگی در نمونه های بالینی بسیار بالاتر است. برای مثال در تقریبا 10 درصد افرادی که برای مشاوره بهداشت روانی معرفی می شوند، اختلال وحشت زدگی را تشخیص می گذارند. در زمینه های پزشکی عمومی، میزان شیوع از 10 تا 30 درصد در درمانگاه های گوش و گلو، تنفسی، و عصب شناسی، و در درمانگاه های قلب تا 60 درصد در نوسان است. تقریبا یک سوم تا یک دوم افرادی که در نمونه های اجتماعی به عنوان دچار اختلال وحشت زدگی تشخیص داده می شوند، گذر هراسی نیز دارند، اما در نمونه های بالینی میزان بالاتری از گذر هراسی مشاهده می شود. (انجمن روانپزشکی آمریکا، 1384).
همایندی Panic:
نود و یک درصد بیماران مبتلا به اختلال وحشت زدگی و 84 درصد مبتلایان به گذرهراسی حداقل یک اختلال روانی دیگر هم دارند. طبق DSM-IV-TR ، 10 تا 15 درصد افراد مبتلا به اختلال هراس دچار اختلال افسردگی توام نیز هستند. حدود یک سوم افراد مبتلا به هر دو اختلال قبل از شروع اختلال هراس مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بوده اند؛ حدود دو سوم آن ها نیز در ضمن یا پس از شروع افسردگی اساسی نخستین حمله اختلال هراس را تجربه می کنند.
اختلالات اضطرابی درمبتلایان به اختلال هراس و گذرهراسی فراوان روی می دهد، بین 15 تا 30 درصد افراد مبتلا به اختلال هراس دچار فوبی اجتماعی، 2 تا 20 درصد مبتلا به فوبی خاص، 15 تا 30 درصد دچار اختلال اضطراب منتشر، 2 تا 10 درصد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ، و تا 30 درصد دچار اختلال وسواسی – جبری هستند. سایر اختلالات شایع همزمان عبارتنداز خود بیمار انگاری، اختلالات شخصیتی و اختلال سوء مصرف مواد (کاپلان و سادوک ، 1384).
درمان شناختی – رفتاری7 برای اختلال وحشتزدگی :
مدل های شناختی و شرطی سازی اختلال وحشتزدگی به تدوین درمان های جدیدی کمک کرده اند که در دهها تحقیق اجرا شده در چندین کشور دنیا ثابت شده که بسیار موثر هستند. گرچه این درمان ها تا اندازه ای تفاوت دارند اما هر یک نوعی از درمان رفتاری یا شناختی- رفتاری است. در یکی از مدل های "درمان کنترل وحشتزدگی" که بارلو و همکاران آن را ابداع کردند، چند روش شناختی و رفتاری مختلف در برنامه ای ترکیب می شوند که معمولا 12 تا 15 جلسه به طول می انجامد. (باچر و همکاران ، 1388).
درمان کنترل وحشتزدگی سه جنبه دارد. در قسمت اول، درمانجویان رااز ماهیت اضطراب و وحشتزدگی و اینکه چگونه می توان آنها را به صورت سازگارانه تجربه کرد، آگاه می سازند. وقتی که درمانجویان از اهمیت پاسخ جنگ یا گریز که هنگام وحشتزدگی تجربه می شود آگاه شدند، می فهمند که حساس هایی که در این حالت دچار آنها می شوند طبیعی و بی ضرر هستند. (باچر و همکاران، 1388).
در بخش دوم درمان، به افراد مبتلا به اختلال وحشتزدگی یاد می دهند تنفس خود را کنترل کنند. ابتدا از آنها خواسته می شود به نفس نفس بیفتند یا زیاد تنفس کنند. معلوم شده که نفس نفس زدن حساس های جسمانی ناخوشایندی را ایجاد می کند (مانند منگی، سرگیجه، و فشرده شده قفسه سینه) که اغلب هنگام حملات وحشتزدگی روی می دهند. (اگر به مدت 1 تا2 دقیقه خیلی سریع و عمیق تنفس کنید می توانید این احساس را تجربه نمایید). آنها بعد از یادگیری نحوه کنترل کردن تنفس، بر وسیله کنار آمدن تازه ای تسلط می یابند که احتمال ایجاد کردن نشانه هایی راکه از آنها خیلی می ترسند کاهش می دهد.
در قسمت سوم به درمانجویان آموزش می دهند افکار خودکار را که هنگام حملات وحشتزدگی و در ؟؟ موقعیت های اضطراب آور دارند، تشخیص دهند. بعداً آنها را از خطاهای منطقی که افراد مبتلا به وحشتزدگی مرتکب می شوند آگاه می سازند و یاد می گیرند افکار خودکار خویش را در معرض تحلیل منطقی مجدد قرار دهند. برای مثال، از فردی که با اولین علامت تپش قلب می ترسد دچار حمله قلبی شود، می خواهند شواهد درست بودن این تصور را آزمایش کند. در جلسات بعدی درمان شناختی روی نحوه فاجعه آمیززدایی کردن تمرکز می شود- یعنی آنها یاد می گیرند فکر کنند که اگر دچار حمله وحشتزدگی شوند، بدترین پیامد ممکن چه خواهد بود (برای مثال، اگر آنها در حین رانندگی دچار حمله وحشتزدگی شدند، ممکن است مجبور شوند اتومبیل را به کنار جاده بکشانند تا حمله آنها فروکش کند). وقتی که آنها فاجعه آمیززدایی را یاد بگیرند، کل تجربه وحشتزدگی معمولا کمتر ترسناک می شود.
سرانجام، قسمت دیگری از این درمان، مواجه سازی با موقعیت های ترسناک و احساس های جسمانی ترسناک را شامل می شود. به خاطر اهمیت ترس از احساس های بدنی، از درمانجویان خواسته می شود همراه با درمانگر، تمرین های مختلفی را انجام دهند که احساس های بدنی متفاوتی را ایجاد می کنند. این تمرین ها عبارتند از نفس نفس زدن، تنفس از طریق نی، تکان دادن سر از یک سمت به سمت دیگر، دویدن درجا، نگه داشتن نفس به مدت یک دقیقه، و موارد مشابه . درمانجو بعد از هر تمرین، احساس های ایجاد شده را توصیف می کند، توضیح می دهد که این احساس ها با احساس هایی که در طول وحشتزدگی تجربه می کنند، چه شباهتی دارند و ترسناک بودن این احساس ها را ارزیابی می کند. روی تمرین هایی تمرکز می شود که نشانه های بسیار مشابه با نشانه های درمانجویان را هنگام حملات وحشتزدگی تولید می کنند. عقیده بر این است که اگر درمانجویان این احساس های خودانگیخته را تمرین کنند، اضطراب آنها در مورد این احساس ها به تدریج خاموش خواهد شد. بعداً ، درمانجویانی که اجتناب فوبی مکان های باز دارند، خود را به مدت کافی در معرض موقعیت هایی قرار می دهند که از آنها می ترسند تا اینکه اضطراب آنها کاهش یابد. این قسمت از درمان تا زمانی که درمانجویان انواع مهارت های کنار آمدن را یاد بگیرند (فنون شناختی و مهارت های تنفس) به تعویق می افتد. (باچر و همکاران، 1388).

فوبی Phobi:
فوبی ترسی است دائمی از بعضی اشیا یا موقعیتها که هیچ خطر واقعی برای شخص نداشته و بی تناسب با جدی بودن واقعی آنها اغراق آمیز شده است. فوبی از واژه یونانی فوبوس (نام خدای ترس یونان) گرفته شده است که با نقاب به صورت و زره بر تن برای ترساندن دشمنان در صحنه ظاهر می شد.فوبی ممکن است نه فقط به یک ترس مخصوص نسبت به بعضی اشیا یا موقعیتها دلالت کند، بلکه ممکن است به یک الگوی کلی ترس و رفتار اجتنابی دلالت داشته باشد، تاثیر کلی که این نوع ترس به روش کلی زندگی فرد دارد، در 1968 اسنیت را بر آن داشت که معتقد شود باید عبارت" ترسهای مربوط به ناایمنی نامشخص" جایگزین ترس از مکانهای سرباز شود (آزاد، 1382).
اغلب افراد ممکن است ترسهای بی دلیل کمی داشته باشند ولی در فوبی این ترسها شدید است. افراد مبتلا غالبا می پذیرند که هیچ دلیلی وجود ندارد که از چنین شیء یا موقعیتی بترسند، ولی اظهار می دارند که قادر نیستند خود را از آن رها سازند، و اگر به جای اجتناب از موقعیت ترس آور، کوشش کنند بدان نزدیک شوند، اضطراب بر آنان ؟؟ شده ممکن است به احساس خفیف و فشار، تا حمله اضطرابی شدید، منتهی گردد.
فوبی انواع متعددی دارد از قبیل ترس از مکانهای سرباز، ترس از مکانهای سربسته، ترس از بلندی، ترس از طوفان و رعد و برق، ترس از خون، ترس از میکروب و آلودگی ، ترس از تنهائی ، ترس از تاریکی، ترس از شلوغی، ترس از بیماری، ترس از حیوانات و از این قبیل. (آزاد، 1382).
شیوع فوبی:
مطالعات همه گیری شناسی میزان شیوع اختلال هراس را در طول عمر 5/1 تا 5 درصد و برای حملات هراس 3 تا 6/5 درصد گزارش کرده است. در یک مطالعه اخیر بر روی 1600 نفر افراد بالغ در تگزاس که بطور تصادفی انتخاب شده بودند، میزان شیوع اختلال هراس 8/3 درصد، برای حملات هراس 6/5 درصد، و برای حملات هراس با علائم محدود که واجد همه ملاک های تشخیصی نبود 2/2 درصد گزارش شد.
زن ها دو تا سه بار بیشتر از مردها ممکن است به اختلال هراس مبتلا شوند، هر چند تشخیص کمتر از حد واقعی اختلال در مردها ممکن است به این توزیع نابرابر کمک کرده باشد. تنها عامل اجتماعی شناخته شده سهیم در پیدایش هراس سابقه طلاق یا جدائی اخیر است. اختلال هراس بیش از همه در بالغین جوان دیده می شود. میانگین سنی ظهور حدود 25 سالگی است اما هم اختلال هراس و هم گذر هراسی در هر سنی ممکن است ظاهر شود. مثلا اختلال هراس در کودکان و نوجوانان گزارش شده است و احتمالاً در این گروه سنی کمتر از حد واقعی تشخیص داده می شود. (کاپلان و سادوک، 1384).
همایندی فوبی Phobi:
افراد مبتلا به فوبی اجتماعی ممکن است سابقه سایر اختلالات اضطرابی، اختلالات خلقی، اختلالات وابسته به مواد، و پراشتهائی روانی داشته باشند. به علاوه ، اختلال شخصیت دوری گزین غالبا در مبتلایان به فوبی اجتماعی منتشر مشاهده می گردد.
گزارش های همبودی فوبی خاص با سایر اختلالات بین 50 تا 80 درصد است، که مشتملند بر اختلالات اضطرابی، اختلال خلقی و اختلال سوء مصرف مواد. (کاپلان و سادوک ، 1384).
درمان فوبی های اجتماعی
برای فوبی اجتماعی، انواع درمان رفتاری و شناختی- رفتاری بسیار موثر وجود دارد. مانند فوبی های خاص، ابتدا درمان های رفتاری به وجود آمدند که کلا مواجهه طولانی و تدریجی با موقعیت های اجتماعی را که موجب ترس می شوند، در بر دارند. اخیراً، هنگامی که پژوهش ، شناخت های تحریف شده زیربنایی را آشکار نمود که فوبی اجتماعی را توصیف می کنند، روش های شناختی به روش های رفتاری اضافه شده اند و نوعی درمان شناختی- رفتاری را به وجود آورده اند. درمانگر سعی می کند به درمانجویان مبتلا به فوبی اجتماعی کمک کند تا افکار خودکار منفی خود را تشخیص دهند ( "من چیز جالبی برای گفتن ندارم" یا "هیچ کس به من علاقه ندارد"). بعد از اینکه درمانجویان فهمیدند که این افکار خودکار اغلب تحریف های شناختی را در بردارند، درمانگر به درمانجویان کمک می کند تا این افکار و عقاید درونی رااز طریق تحلیل های مجدد منطقی تغییر دهند. فرآیند تحلیل مجدد منطقی ممکن است پرسیدن سئوال هایی از خود برای به چالش طلبیدن افکار خودکار را در بر داشته باشد: "آیا واقعا با اطمینان می دانم که چیزی برای گفتن ندارم؟" " آیا عصبی بودن لزوما با احمق به نظر رسیدن برابر است؟" . به علاوه ، در یکی از مدل های بسیار موثر این درمان ها ، درمانجو ممکن است بازخورد نوار ویدیویی بگیرد که به او کمک می کند تا خودانگاره های تحریف شده خویش را تغییر دهد. (باچر و همکاران، 1388).
درمان فوبی های خاص:
درمان مواجه سازی- بهترین درمان برای فوبی های خاص- مواجهه کنترل شده با محرک ها یا موقعیت هایی که ترس فوبیک را فراخوانی می کنند شامل می شود. درمانجویان – به تدریج به صورت نمادی یا به طور فزاینده ای تحت شرایط "زندگی عملی" – در موقعیت هایی قرار داده می شوند که آنها را بسیار ترسناک می دانند. درمانجویان در جریان درمان، ترغیب می شوند به تنهایی یا با کمک درمانگر یا یک دوست ، خود را برای دوره های به قدرکافی طولانی با موقعیت های ترسناک خد مواجه سازند تا اینکه ترس آنها شروع به فروکش کردن کند. یک مدل از این روش که به سرمشق گیری مشارکتی معروف است اغلب از مواجه سازی به تنهایی موثرتر است. در این مورد، درمانگر به آرامی روش های تعامل کردن با محرک یا موقعیت فوبیک را الگو قرار می دهد. این روش ها درمانجویان را قادر می سازند تا بدانند که این موقعیت ها آن قدر که آنها تصور می کردند ترسناک نیستند و اضطراب آنها با اینکه ناخوشایند است، زیانبخش نیست و به تدریج از بین خواهد رفت. درمان مواجه سازی برای برخی فوبی ها مانند فوبی حیوانات کوچک، فوبی پرواز، فوبی مکان های بسته، و فوبی خون – جراحت ، هنگامی که در یک جلسه طولانی اجرا شود (به میزان 3 ساعت) اغلب بسیار موثر واقع می شود. این می تواند مزیت باشد، زیرا برخی افراد بیشتر به دنبال درمانی هستند که فقط یک بار در آن شرکت کنند. (باچر و همکاران ، 1388).
اختلال وسواس فکری – عملی OCD :
در وسواس فکری و عملی به نظر می رسد که شخص مجبور است درباره چیزهائی فکر کند که همواره آرزو می کند بتواند راجع به آنها نیندیشد. یا ناچار است اعمالی را انجام دهد که دائما به خود می گوید: ای کاش می توانستم آنها را انجام ندهم. بدین ترتیب وسواسهای فکری شامل اندیشه ها، تکانه ها ، و عقاید ناخواسته و مداومی هستند که شخص قادر به خودداری از آنها نیست. اما وسواسهای عملی، رفتارهای به ظاهر نامعقولی را که به صورتی ثابت و تکراری انجام می شوند، در بر می گیرند. افرادی که اختلال وسواس فکری و عملی دارند از ماهیت اضطراب آور و ناتوان کننده وسواسهای خود آگاهند، ولی احساس می کنند که قادر نیستند آنها را متوقف سازند. وسواس فکری و عملی غالبا ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند. مثلا شخصی که به کثیف بودن دستهای خود یا گناه آلود بودن آنها معتقد است، امکان دارد که دستهای خود را هر چند دقیقه یکبار بشوید. فرد دیگری که افکار وسواسی دارد ممکن است بکوشد تا از طریق تمرکز بر شمردن قدمهایش آنها را از ذهن خویش دور کند (آزاد ، 1382).
همه افراد افکاری راکه تا حدی حالت وسواسی دارند، تجربه کرده اند. مثلا افکار مصرانه درباره مسافرت یا رسیدن وعده ملاقات که به نظر می رسد شخص نمی تواند خود را از آن خلاص کند، یا بعضی از دانشجویان درست قبل از یک امتحان مهم، تکرار بعضی اشعار یا آوازهای معروف، یا صدای نابهنجار آگهی های تجارتی را در ذهن خود گزارش کرده اند.
زبان و تکلم افراد وسواسی بیانگر آن است که آنان توجهی اغراق آمیز نسبت به جزئیات دارند، خواهان فضائی انزوا جویانه هستند، ودر تصمیم گیری دچار اشکال اند.
شایعترین ویژگیهای اختلالات وسواسی را می توان چنین ذکر کرد:
1. افکار و اعمال وسواسی، به گونه ای پایدار، تحمیل شونده، و مصرانه آگاهی فرد مبتلا را فراگرفته اند.
2. افکار و اعمال وسواسی برای فرد مبتلا رنج آور، نامطلوب، غیرقابل کنترل، و ناپذیرفتنی هستند.
3. شخص مبتلا، افکار و اعمال وسواسی را بیهوده و غیرمنطقی می داند ولی قادر به متوقف ساختن آنها نیست.
4. فرد مبتلا در خود نیازی برای مقابله با افکار و اعمال وسواسی احساس می کند، اما می ترسد که در صورت ارتکاب این عمل اضطرابش افزایش یابد. (آزاد ، 1382)

شیوع OCD :
بررسی های اجتماعی شیوع کلی (در طول زندگی) این اختلال را 5/2 درصد، و شیوع یک ساله آن را در بزرگسالان 5/0 تا 1/2 درصد برآورد کرده اند. با وجود این ، مشکلات مربوط به ابزارهای سنجش احتمال پایین تر بودن میزان شیوع را مطرح می کند. بررسی های اجتماعی کودکان و نوجوانان میزان شیوع کلی (در طول زندگی) را از 1 تا 3/2 درصد و شیوع یک ساله را 7/0 درصد برآورد کرده اند. پژوهش ها نشان می دهند که میزان شیوع اختلال وسواس فکری – عملی در بسیاری از فرهنگ های گوناگون دنیا شبیه یکدیگر است. (انجمن روانپزشکی آمریکا، 1384).

همایندی OCD:
افراد مبتلا به OCD معمولا به اختلالات روانی دیگر مبتلا می گردند. احتمال شیوع اختلال افسردگی اساسی در مبتلایان به OCD حدود 67 درصد و برای فوبی اجتماعی 25 درصد است. تشخیص های توام روانپزشکی شایع در مبتلایان به OCD مشتملند بر اختلال سوء مصرف الکل، اختلال اضطراب منتشر، فوبی خاص، اختلال هراس، اختلالات خوردن و اختلالات شخصیت . میزان بروز اختلال توره در مبتلایان به OCD 5 تا 7 درصد است و 20 تا 30 درصد مبتلایان به OCD سابقه تیک دادند. (کاپلان و سادوک ، 1384).

درمان اختلال وسواس فکری- عملی OCD:
درمان رفتاری که مواجه سازی و جلوگیری ازپاسخ را ترکیب می کند موثرترین رویکرد برای اختلال های وسواس فکری – عملی است. در این درمان، از درمانجویان مبتلا به OCD می خواهند بارها خود را با محرک هایی مواجه سازند که وسواس آنها را برانگیخته می کنند (مثلا در مورد کسی که وسواس شستن ، لمس کردن ته کفش یا نشیمن توالت در توالت عمومی دارد) و بعد به آنها اجازه داده نمی شود که به تشریفاتی بپردازند که معمولا آنها را برای کاهش دادن اضطراب تحریک شده توسط وسواس فکری، انجام می دهند. جلوگیری از تشریفات ضروری است طوری که آنها بتوانند بفهمند که اگر اجازه دهند مدت کافی سپری شود، اضطراب ناشی از وسواس فکری آنها به طور طبیعی ناپدید خواهد شد. (باچر و همکاران ، 1388).
این درمان به درمانجویانی کمک می کند که خود را نسبت به آن متعهد می دانند و نشانه های اغلب آنها 50 تا 60 درصد کاهش می یابند. در حدود 50 درصد خیلی بهبود می یابند و 25 درصد باقی نسبتا بهبود می یابند. این نتایج از نتایجی که از مصرف داروها به دست آمده اند برتر محسوب می شوند. (باچر و همکاران ، 1388).
اختلال فشار روانی پس از آسیبPTSD :
آخرین زیر گروه اختلالات اضطرابی، اختلال استرسی پس از ضایعه روانی P.T.S.D 8 است. در این اختلال نشانه های مرضی روان شناختی به دنبال یک حادثه ضایعه گر روانی که معمولا خارج از تحمل تجربه انسان است، رخ می نماید. محرکهائی که موجب این سندرم می شوند در اکثر افراد نشانه های مرضی، پریشانی را بر می انگیزانند. ضایعه های روانی که ممکن است موجب ظهور این سندرم شوند عبارتنداز: جنگ، سیل، زلزله ، حوادث رانندگی، بمباران، وحشت، ویا زندگی در اردوگاههای اسیران جنگی. ویژگیهای مرضی این اختلال تجربه مجدد حادثه ضایعه گر، کرختی در پاسخ دادن به محرکها، بی احساسی نسبت به درگیر شدن با دنیای بیرونی، و تنوعی از نشانه های شناختی، رفتاری، و فعالیت بیش از اندازه دستگاه عصبی خودکار است. غالباً نشانه های بدنی خاصی نسبت به ضایعه روانی ملاحظه می شود که ممکن است به آسیب آشکار بدنی منجر گردد. (آزاد، 1382)
شیوع PTSD :
مطالعات اجتماعی شیوع مادام العمر اختلال فشار روانی پس آسیبی را تقریبا 8 درصد در بزرگسالان آمریکایی گزارش می کنند. در حال حاضر درباره شیوع این اختلال در جمعیت کلی سایر کشورها اطلاعاتی در دست نیست. مطالعات انجام شده روی افراد در معرض خطر (یعنی گروه هایی که در معرض رویدادهای آسیب زای ویژه قرار گرفته اند) میزان شیوع متفاوتی به دست آورده اند (که دامنه آن از یک سوم تا بیش از نصف افراد در معرض رویداد است) و در بازماندگان از تجاوز جنسی، جنگ، اسارت، زندان با انگیزه سیاسی یا قومی، و قتل عام بالاترین نسبت را تشکیل میدهد. (انجمن روانپزشکی آمریکا)9.

همایندی PTSD:
میزان ابتلا توام بین مبتلایان به PTSD بالا است و تقریبا دو سوم آنان مبتلا به دو اختلال دیگر هستند. اختلالات توام شایع عبارتنداز اختلالات افسردگی، اختلال سوء مصرف مواد ، سایر اختلالات اضطرابی و اختلالات دو قطبی. اختلالات توام شخص رانسبت به ابتلا به PTSD آسیب پذیرتر می سازند. (کاپلان و سادوک، 1384).
درمان اختلالPTSD:
برای درمان کردن نشانه های PTSD چند رویکرد وجود دارد: (1) درمان بحران کوتاه مدت که بحث رو در رو را شامل می شود، (2)جلسات گفتگوی پس از فاجعه، (3) درمان مواجه سازی مستقیم برای کسانی که نشانه های PTSD آنها ادامه یافته اند، (4) تلفن های قرمز.
درمان بحران کوتاه مدت
درمان بحران کوتاه مدت10 روی مسئله فوری که فرد یا خانواده در مورد آن مشکل دارد تمرکز می کند. گرچه مشکلات جسمانی نیز ممکن است به درمان اضطراری نیاز داشته باشند، اما درمانگران در این مورد به مشکلات شخصی یا خانوادگی که ماهیت هیجانی دارند می پردازند. در این موقعیت های بحرانی، معمولا درمانگر بسیار فعال است، به روشن کردن مشکل کمک می کند، برنامه هایی را برای عمل توصیه می کند، اطمینان خاطر می دهد، و اطلاعات و حمایت لازم دیگری را تامین می کند. (باچر و همکاران، 1388).
جلسات گفتگوی پس از فاجعه:
یک روش برای کمک کردن به افرادی که در فاجعه ای درگیر بوده اند ترتیب دادن جلسات گفتگوست11 تا به آنها امکان داده شود درباره تجربیات خود، معمولا مدت کوتاهی بعد از اینکه آسیب فروکش کرده است ، با دیگران صحبت کنند. "باز کردن خود" در محیطی که از لحاظ روان شناختی امن است و در میان گذاشتن تجربه فاجعه با دیگران، نیاز همگانی افراد بعد از موقعیت آسیب زاست. ظرف 20 سال گذشته جنبش گسترده ای به وجود آمده است تا جلسات گفتگو را برای کسانی که دچار فاجعه شده اند، تامین کنند. معمولا متخصصان بهداشت روانی همیشه چنین جلساتی را تامین نمی کنند. (باچر و همکاران، 1388).
درمان مواجه سازی مستقیم : یک راهبرد درمانی که گرایش رفتاری دارد و به نحو موثری در مورد درمانجویان PTSD مورد استفاده قرار گرفته است ، مخصوصا آنهایی که به PTSD با شروع معوق یا مزمن مبتلا هستند، درمان مواجه سازی مستقیم12 است. در این روش، درمانجو با محرک هایی که ترسناک شده یا با رویداد آسیب زا تداعی شده اند، مواجه داده میشود. این روش، مواجهه مکرر یا ادامه دار را به صورت واقعی13 یا تجسمی با محرک های بی ضرر اما ترسناک ، به منظور کاهش دادن اضطراب، شامل می شود. امکان دارد برای کاهش دادن نشانه های PTSD، روش های رفتاری دیگری نیز مکمل مواجهه با محرک هایی شوند که با موقعیت های ترسناک تداعی شده اند. برای مثال، معلوم شده است که استفاده از روش های رفتار درمانی مانند آموزش آرمیدگی و جرات آموزی نیز به درمانجو کمک می کند تا بعد از رویداد آسیب زا ، اضطراب خود را کاهش دهد. (باچر و همکاران، 1388).تلفن قرمز این روزها، اغلب شهرهای عمده در ایالات متحده و خیلی از شهرهای کوچک، برای کمک کردن به افرادی که دستخوش استرس شدید شده اند، تلفن قرمز (خطوط تلفن 24 ساعته) برقرار کرده اند. به علاوه ، تلفن های قرمز خاصی در تعدادی از جوامع برای قربانیان تجاوز جنسی و افراد فراری که به کمک نیاز دارند، دایر شده اند. (باچر و همکاران، 1388) .

منابع
منابع فارسی :
ابراهیمی ، سهیلا.(1379).بررسی رابطه گریز دختران 12 تا 18 سال شهر تهران با میزان اعتماد بنفس آنها با مشکلات اجتماعی. رساله دکتری واحد علوم و تحقیقات تهران.
ابوالقاسمی، شهنام .(1382). اثر بخشی رفتار درمانی شناختی ، دارویی و پلاسیبو در درمان اضطراب تعمیم یافته. رساله دکتری واحد علوم و تحقیقات تهران.
آتش پور، سید حمیدوگل پرور،محسن و آقایی ،اصغر.(1381).روانشناسی اعتیاد وسبب شناسی و درمان. اصفهان: دانشگاه آزاد اسلامی ( خوارسگان).
آزاد ،حسین .(1382).آسیب شناسی روانی.(چاپ هفتم).تهران : بعثت.
اتکینسون؛ریتا ال و اتکینسون ،ریچارد سی واسمیت ،ادواردی و بم ، داریل ج و نولن ، سوزان.(1386).زمینه روانشناسی هیلگارد(ترجمه محمد نقی براهنی ،بهروز بیرشک ،مهرداد بیک،رضا زمانی ،سعید شاملو ،مهرناز شهر آرای،یوسف کریمی،نیسان گاهان، مهدی محی الدین ، کیانوش هاشمیان). تهران : رشد.(2007).
احمدی ،سید احمد .(1372).مقدمه ای بر مشاوره و روان درمانی . تهران: انتشارات دانشگاه اصفهان.
اخوت،ولی ا..و جلیلی،احمد.(1382).افسردگی.تهران:دانشگاه تهران.
اسد بیگی ،حسین.(1378).پیشگیری از اعتیاد.فصل نامه پیام مشاور،3و4، 123-100.
اسرار،صدیقه(1381).گروه درمانی شناختی.جلد اول،شیراز:انتشارات سازمان بهزیسی استان فارس.
اسمیت،فیلیپ.(1371).تفکر منطقی و روش تعلیم و تربیت (ترجمه علی شریعتمداری).تهران:رشد(1992).
اصغرنژاد، فرید؛ بوالهدی ، جعفر؛ دماغی ، پرویز.(1386) . اثربخشی شناخت درمانی گروهی بر پایه تفکر نظاره ای و فعال سازی طرح واره های معنوی در پیشگیری از عود مصرف مواد افیونی . www.sid.ir
الیس،آلبرت.(1383).با آلبرت الیس مشاوره کنید(ترجمه مهرداد فیروز بخت).تهران : رسا (2004).
الیس، آلبرت و بکر،اروینگ .(1384) . زندگی شادمانه(ترجمه مهرداد فیروز بخت و وحیده عرفانی ).تهران: رسا .(2005).
انجمن روانپزشکی آمریکا .(1384).راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی( .(DSM4(ترجمه نیکخو و همکاران).تهران: سخن(2005).
باقری ، عباس . (1372) .بررسی همه گیر شناسی اختلالات روانی در منطقه روستای میبد.پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم پزشکی .
باوی ،ساسان .(1388).اعتیاد انواع مواد، سبب شناسی،پیشگیری و درمان.اهواز : نشر دانشگاه آزاداسلامی اهواز.
بحیر آبی ، هادی ؛ جواهری ، فروزان ؛ کاویانی ، حسین . (1384) .اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی درکاهش افکار خود آیندمنفی ، نگرش ناکارآمد، افسردگی و اضطراب . www.sid.ir
بختیاری زاده، توران(1382). بررسی میزان اضطراب در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی و مقایسه آن با گروه کنترل. پایان نامه(دکتری)–دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کرمان، دانشکده پزشکی مهندس افضلی پور.
برنز.د.(1370).شناخت درمانی و روانشناسی افسردگی(ترجمه فتحعلی لواسانی و فهیمه مدرس و علی عباسی).تهران : موسسه.(1990).
برنز، حریری.(1373).افسردگی چرا؟ شناخت درمانی – جدیدترین درمان افسردگی.تهران انتشارات : پیشتاز علم.
بک،قراچه داغی.(1372).عشق هرگز کافی نیست.شناخت درمانگری.ترجمه قراچه داغی.تهران: اتشارات هم آگاه(1992).
بک،آرون تی .(1389).شناخت درمانی ومشکلات روانی(ترجمه مهدی قراچه داغی). تهران :ویس .(2010).
بلاچ، رای.(1370).مقدمه ای بر رواندرمانی نظریه ها و روشهای رایج.( ترجمه مهدی قراچه داغی).انتشارات رشد.
بلاچی ، کلادتیون وجیمزاری ، بارت.(1387).درمان افسردگی و اختلاف نظرهای گذشته و نگرش جدید(ترجمه حسن سلطانی فر).تهران: آستان قدس رضوی.(2008).
بهرامی،غلام رضا.(1386).بیماری روانی.تهران : بی با.
بیرشک ، بهروز ؛ پرویزی فرد، علی اکبر؛ عاطف وحید، محمد کاظم .(1380) . بررسی همبودی اختلال های خلقی و اضطرابی در معتادان جویای درمان و افراد بهنجار www.sid.ir
پل، استالارد.(1389).خود کارامدی و راههای افزایش ان.روحی، گودرزی(2010). انتشارات آب.

شارف،جک.(1387): نظریه های رواندرمانی و مشاوره :(ترجمه مهرداد فیروز بخت).انتشارات موسسه خدمات فرهنگی رسا
ترکی ، عاطفه : صالحی ، مهرداد : فاتحی زاده ، مریم السادات . (1385) بررسی تاثیرآموزش شناختی – رفتاری زوجین در کاهش گرایش به مواد بیماران وابسته به مواد تریاکی درشهر اصفهان . www.sid.ir
تقوی،ابراهیم.(1386).خیال دیو،کنکاش بیولوپیکی از چگونگی تاثیرات مخدرها بر سلسله اعصاب مرکزی و سیستم های دیگر.تهران: جهاد دانشگاهی.
توسلی،غلام عباس.(1379).رشد قاچاق مواد مخدرو گسترش اعتیاد در ایران. مجله ژرفای تربیت17، 10-5 .
جلالی طهرانی،محمد حسن.(1368).تئوری شخصیت از دیدگاه اسلام.مشهد:انتشارات دانشگاه فردوسی،دانشکده علوم تربیتی.
جهانگیری،بیژن.(1381).راهنمای شناخت و درمان اعتیاد در ایران.تهران:انتشارات ارجمند.
جمعه پور ، حمید .(1382) . بررسی کارایی و اثربخشی شناخت درمانی درکاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای مرتبط با مواد مخدر درمعتادین .پایان نامه کارشناسی ارشد.دانشگاه فردوسی.
چیر لو،استفانو و برینی ،آر کامبیازو ، جی و مازا،آر.(1378).اعتیادبه مواد مخدر در آیینه روابط خانوادگی(ترجمه سعید پیر مرادی).اصفهان: امام.(1997).
حاجی پور،حسن و رضایی انصاری،علی اکبر.(1384).نگرش های ناکار آمد وراهکارهای پیشگیری از عود. مشهد: انتشارات سازمان بهزیستی خراسان.
حسینی ، زهرا. (1384) . همه گیر شناسی اختلالات روانی دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان تربت جام. پایان نامه کارشناسی .دانشگاه آزاد واحد تربت جام .
حلبی،علی اصغر.(1379).خواندنی های ادب فارسی.تهران: زوار.
دادستان ،پریرخ.(1386).روانشناسی مرضی تحولی(جلد اول).تهران :سمت.
دادستان ، پروین و منصور ، محمود.(1385).لغت نامه روانشناسی. تهران:ژرف.
دلاور ، علی ؛ شیبانی ، شهنار؛ یوسفی لویه ، مجید.(1385).پژوهش در حیطه کودکان استثنائی .شماره 4.
دیویسیون،جرالدسی و گلدفرید،ماروین آر.(1371).رفتار درمانی بالینی.(ترجمه احمد احمدی علون آبادی).تهران:مرکز نشر دانشگاهی.(1990).
راس،میچل.(1389).افسردگی(ترجمه غلامرضا خواجه پور).تهران :مینا.(2010).
رحیمیان،حوریه.(1377).نظریه ها و روش های مشاوره و روان درمانی . تهران: مهرداد.
رستاک، ریچارد(1372).مغز آخرین مرز(ترجمه هوشنگ گودرزی).تهران: دانا.(1992).
ریتا،ویکس و وانس ،سی.(1387).اختلالات روانی کودکان(ترجمه تقی طوسی).مشهد:آستان قدس.(2008).
رجبی محسن،عطاری،عاطفه.(1383). راهنمای مقیاس انتظارات خودکارامدی شغلی فرم آ ، مجموعه مقالات اولین همایش نقش راهنمایی و مشاوره شغلی در بازار کار تهران. انتشارات معیوبی.
رزم آزما،هوشیار.(1385).فرهنگ روانشناسی.تهران:علمی.
ری،دانیل و دیلسون ، ترنس.(1371).رفتار درمانی،کاربرد وبازده(ترجمه نسرین پودات ،علی اکبر سیفو میر افیض).تهران:فردوس.(1991).
ساراسون ،ایوجین و ساراسون ،بار بارا .(1383).روانشناسب مرضی (ترجمه نجاریان و همکاران).تهران : رشد.
سراج خرمی،ناصر.(1382).شناخت،پیشگیری و درمان اعتیاد. دزفول:افهام
سید محمدی ، یحیی .(1377).روان شناسی یادگیری.تهران:روان.
سیف،علی اکبر.(1377). تغییر رفتار و رفتار درمانی. تهران : نشر دوران.
شاملو ،سعید.(1380).بهداشت روانی.تهران: رشد.
شفیع آبادی ، عبد ا.. و ناصری،غلام رضا، ناصری.(1380).نظریه های مشاوره و روان درمانی.تهران : نشر دانشگاهی.
صفائی راد، ایرج.(1379) . اعتیاد و مواد مخدر . ژرفای ترتبیت . شماره 17 .ص 15- 11.
عاشوری ، احمد ؛ ملازاده ، جواد ؛ محمدی ، نوراله .(1387) . اثر به بخشی درمان گروهی شناختی – رفتاری در بهبود مهارت های مقابله ای و پیشگیری از عود در افراد معتاد . www.sid.ir
بدالهی ،احمد.(1385).نقش خودکارامدی در توانمند سازی کارکنان تهران نشریه تدبیر ماهنامه علمی و اموزشی در زمینه مدیریت .سال دوازدهم شماره 168
عبدالحسینی، فاطمه .(1388) . اثربخشی برنامه غنی سازی و ارتقای زندگی و درمان عقلانی – هیجان- رفتاری بر بهبود شاخص های درمان اعتیاد در زنان سوء مصرف کننده مواد . پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه فردوسی .
فیش، جی .(1384).روانپزشکی(ترجمه نصرت ا.. پور افکاری).تهران : ذوقی.(2005).
قربان حسینی، علی اصغر.(1388).پژوهشی نو در مواد مخدر و اعتیاد . تهران امیر کبیر.
کاپلان ، سادوک.(1384).خلاصه روانپزشکی(ترجمه نصرت ا..پور افکاری).تهران:شهر آب.(2005).
کارولا ، رابرت و جی ، ئی هارلی و سی ، آرنوباک.(1376). آناتومی و فیزیولوژیکی اینانی(ترجمه محمد رضا واعظ مهدوی و امیر حسین تکیان). تهران: علمی و فرهنگی.(1997).
کارلسون، نایل آر.(1374).مبانی ، روانشناختی فیزیولوژیک(ترجمه مهرداد پژهان).اصفهان:غزل.(1995).
کارول، م .کاتلین.(1382). رویکرد شناختی – رفتاریدر درمان وابستگی به مواد.(ترجمه حمید رضا قامت بلند).یزد انتشارات یزد.(2000).
کلاس ، ج.(1386) . مباحث عمده در روانشناسی(ترجمه مهدی وهاب زاده).تهران: انتشارات آموزش و پرورش.(2007).
کرین ، آراس.(1370).اختلالات روانی کودکان(ترجمه امیر هوشنگ مهریار،فریده یوسفی).تهران: رشد.(1990).
لیندزی، اس جی وئی،جیو پاول،تی .(1377).اصول روانشناسی بالینی بزرگسالان(ترجمه هامایاکآوادیس و محمد رضا نیکخواه).تهران:بیکران.(1997).
محسنی،نیکچهره.(1375).ادراک خود از کودکی تا بزرگسالی.تهران:بعثت.
مددی،عباس و نوغانی، فاطمه.(1384).درسنامه اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر. تهران:جامعه نگر.
مرات،ا.(1385).افسردگی روانی (ترجمه سیاوش آگاه ).تهران : بنگاه.(2006).
معانی، ایرج.(1388).افسردگی روانی.تهران:چابخش.
مورفی،ژوزف.(1376).نیروی تفکر مثبت(ترجمه رزم آرا).تهران:سپنج.(1997).
مجیدیان،فرزانه.(1384).بررسی رابطه باورهای خود کارامدی و سخت رویی با استرس شغلی .تهران:نشریه کار و جامعه شماره 66 موسسه کار و تامین اجتماعی.
نابدل،یونس.(1384).راهنمای پزشک در درمان وابستگی به مواد افیونی . تهران:ارجمند.
نابدل،یونس.(1371).آیا فرد معتاد بیمار است ؟.تبریز:انتشارات فرمانداری.
نریمانی، محمد.(1377).بررسی علل اعتیاد و راههای پیشگیری از آن در معتادان شهر های اردبیل،خلخال و پارس آباد. تبریز:فرمانداری تبریز.
نریمانی ، محمد.(1383) . بررسی تاثیر روان درمانی شناختی – رفتاری در ترک اعتیاد و توانبخشی افراد معتاد . www.sid.ir
نیکخو،محمد رضا و آوادیس یانس ، هامایاک.(1376).اصول روانپزشکی بالینی.(چاپ اول). تهران: سخن. وقری، عزت الل(1380 ) بررسی رابطه بین خود کارآمدی و سبکهای مقابله با بحران در زوجهای جوان دانشجوی دانشگاههای تهران سال تحصیلی 79-78. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم تهران.
هاناسینکال،ج.(1381).روانکاوی سلاح کلاین.(ترجمه حسین اردوبادی).شیراز:دانشگاه شیراز.(1999).

Refrence:
Bakken . K., A.S. Landheim, P. Vaglum.(2005).Substance-dependent patients with and without social anxiety disorder: Occurrence and clinical differences: A study of a consecutive sample of alcohol-dependent and poly-substance-dependent patients treated in two counties in Norway.Journal of Drug and Alcohol Dependence, Volume 80, Issue3,Pages321-328.
Berman,M.&D.Brown(2000),The Power of Metaphor,UK:Grown House Publishing .
Burns,G.W.(2000),101 Healing stories: Using Metaphor in theraphy , NY:john Wiley & Sons .
Chisolm. Margaret S.; Michelle Tuten; Emily C. Brigham; Eric C. Strain; Hendre E. Jones. (2004).Relationship between Cigarette Use and Mood/Anxiety Disorders among Pregnant Methadone-Maintained Patients. Journal of Affective Disorders, Volume 111, Issues 1-3,Pages165-175.

Curry. John F, Karen C. Wells, John E. Lochman, W. Edward Craighead, Paul D. Nagy.(2001).Group and family cognitive behavioral therapy for adolescent depression and substance use.Cognitive and Behavioral Practice, Volume 8, Issue 4, Pages 367-376.

Curry. John F, Karen C. Wells, John E. Lochman, W. Edward Craighead, Paul D. Nagy.(2003). Cognitive-Behavioral Intervention for Depressed, Substance-Abusing Adolescents: Development and Pilot Testing. Journal of the American Academy of Child & Adolescent Psychiatry, Volume 42, Issue 6, Pages 656-665.

DeHaas. Ryan A, John E. Calamari, John P. Bair, Erin D. Martin . (2001). examine Relation between anxiety and substance use disorder.Addictive Behaviors, Volume 26, Issue 6, Pages 787-801.

Dwivedi,K.(1997),The Therapeutic of Stories,London : Routledge .

Ellis,A.& R.Harper(1998), A Guide to Rational Living, 3 rd ed ,
Hollywood , CA : Wilshire Books.
ellis a.&macclaren ,c.(2005).rational emotive behavior therapy :a therapists guide (2nd ed).atascadero,ca:lmpact.emmelkamp,p.m.g.,&wessels ,h.(1975).flooding in imagination vs. flooding in vivo : a comparison with agoraphobics .behaviour research and therapy ,13,715.
Gao . Keming, Bryan K. Tolliver, David E. Kemp, Marcia L. Verduin, Stephen J.Ganocy, Sarah Bilali, Kathleen T. Brady, Seong S. Shim, Robert L. Findling, Joseph R. Calabrese .(2009). Differential interactions between comorbid anxiety disorders and substance use disorder in rapid cycling bipolar I or II disorder.Journal of Affective Disorders, Volume 110, Issues 1-2,Pages167-173.
González-Pinto . Ana, Susana Alberich, Sara Barbeito, Marta Alonso, Eduard Vieta, Anabel Martínez-Arán, Margarita Saenz, Purificación López.(2010). Different profile of substance abuse in relation to predominant polarity in bipolar disorder: The Vitoria long-term follow-up study. Journal of Affective Disorders, Volume 124, Issue 3, Pages 250-255.

Harper,P.&M. Gray(1997), Map and Meaning in Life and Healing , in Kedar Nath Dwivedi (Ed) , The Therapeutic Use of Stories , London: Routledge
Howland . Robert H., A. John Rush, Stephen R. Wisniewski, Madhukar H. Trivedi, Diane Warden, Maurizio Fava, Lori L. Davis, G.K. Balasubramani, Patrick J. McGrath, Susan R. Berman.(2009). Concurrent anxiety and substance use disorders among outpatients with major depression: Clinical features and effect on treatment outcome.Drug and Alcohol Dependence. Volume 99, Issues 1-3, 1, Pages 248-260.
Leventhal . Adam M., Caren Francione Witt, Mark Zimmerman .(2008).Associations between depression subtypes and substance use disorders . Psychiatry Research, Volume 161, Issue 1, Pages 43-50.
Lori L. Davis, John A. Rush, Stephen R. Wisniewski, Kayla Rice, Paolo Cassano, Michele E. Jewell, Melanie M. Biggs, Kathy Shores-Wilson, G.K. Balasubramani, Mustafa M. Husain, Frederic M. Quitkin, Patrick J. McGrath. (2005). Substance use disorder comorbidity in major depressive disorder: an exploratory analysis of the Sequenced Treatment Alternatives to Relieve Depression cohort.Comprehensive Psychiatry, Volume 46, Issue 2, Pages 81-89.

Lopez . Barbara, R. Jay Turner, Lissette M. Saavedra. (2005). examine the relation between comorbid and pure (non-comorbid) anxiety disorders and both substance dependence and substance use problems . Journal of Anxiety Disorders, Volume 19, Issue 3, Pages 275-294.
McEvoy. Peter M., Shand .Fiona . (2008). The effect of comorbid substance use disorders on treatment outcome for anxiety disorders . Journal of Anxiety Disorders, Volume 22, Issue 6, Pages 1087-1098.
.McMullin , R,A.(2000), The New Handbook Of Cognitive Therapy, London : W.W.orton & Company , Inc
miller,w.r.&rollnick,s.(2002).motivational interviewing:preparing people to change(2nd ed.).new york:Guilford press
miller ,w.r.&rollnick,s.(2002).motivational intrvation :preparing people to change (2nd ed.).new york :Guilford press.
Osilla. Karen Chan, Kimberly A. Hepner, Ricardo F. Muñoz, Stephanie Woo, Katherine Watkins.(2009).Developing an integrated treatment for substance use and depression using cognitive-behavioral therapy.Journal of Substance Abuse Treatment, Volume 37, Issue 4, Pages 412-420.
Otto . Michael W, R. Kathryn McHugh, Naomi M. Simon, Frank J. Farach, John J. Worthington, Mark H. Pollack . (2010). Efficacy cognitive – behavioral therapy for less of panic disorder in addicts.Behaviour Research and Therapy, Volume 48, Issue 8, August 2010, Pages 720-727.

Owen , N.(2000),Telling Stories For a Change : New Standpoints , Paris : Speakeasy Publications.
Peseschkian ,N(1982), The Merchant and the parrot : Oriental Stories , as Tool in Psychotherapy , Berlin : Springer – Verlag
rollnick,s.,mason,p.,&butler,c.(1999).health behavior change:a guide for practitioners.new york :Churchill livingstone
rotgers,f.,Graves,G(2004).motivational enhancement treatment manual,ver sion 3.0.available from authors.
Valentiner . David P., Nina S. Mounts, Brett J. Deacon.(2004). Panic attacks, depression and anxiety symptoms, and substance use behaviors during late adolescence.Journal of Anxiety Disorders, Volume 18, Issue 5, Pages573-585.
Zlotnick . Caron, Lisa M. Najavits, Damaris J. Rohsenow, Dawn M. Johnson . (2003). the effect Treatment for comorbid substance use disorder (SUD) and posttraumatic stress disorder (PTSD) is of particular relevance for incarcerated women.Journal of Substance Abuse Treatment, Volume 25, Issue 2, Pages 99-105.
Zvolensky . Michael J, Norman B. Schmidt .(2004). The interplay between anxiety pathology and substance use disorders is increasingly recognized in empirical and clinical work. Journal of Anxiety Disorders, Volume 18, Issue 1, Pages 1-6.

1 . generalized anxiety
2 . panic disorder
3 . phobia
4 . obsessive compulsive
5 Free flooting anxiety
6 . buspirone
7 . Cognitive-Bihavioral Therapy
8 .post traumatic stress disorder
9 . American Psychiatry Association
10 . short-term crisis therapy
11 . debriefing sessions
12 . direct exposure therapy
13 . in vivo
—————

————————————————————

—————

————————————————————


تعداد صفحات : 30 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود