بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:
انواع اختلالات خلقی، اضطرابی و روانی و درمان آنها در روانشناسی
پاییز 96
فهرست
مقدمه 6
اختلال اضطراب بیماری 7
معیارهای DSM-5 برای اختلال اضطراب بیماری 7
علت اختلال اضطراب بیماری 8
نظریه فروید : 8
رفتارگرایی: 9
شناخت گرایان: 9
سوگیری های شناختی: 10
فاجعه امیز کردن 10
نظریه براون: 10
عوامل اجتماعی فرهنگی: 10
عوامل بیولوژیک: 10
انواع اختلال دو قطبی 11
اختلال دو قطبی با تناوب سریع 12
اختلال خلق ادواری (Cyclothymia) 12
علل اختلالات دوقطبی 12
علایم اختلالات دو قطبی 12
علایم جنون(Psychotic) 14
روشهای درمانی روانشناسی 17
نکاتی برای دوستان و خانواده 20
مراقبت از کودکان 21
بیماری های روانی از نظر شدت و ضعف به 2 گروه: 21
سایکوز چیست؟ 25
اختلال افسردگی اساسی 26
علل زیست شناختی 27
علل روانی اجتماعی 28
شیوع 29
همه گیری شناسی اختلال افسرده خویی 29
علائم 29
محتوی تفکر 31
نظام حسی 31
وضعیت ظاهری 31
ملاک های DSM-IV-TR در مورد افسردگی اساسی 32
نشانه های افسرده خویی 33
خصوصیات مرتبط با سن 33
خصوصیات پیوسته 33
درمان 34
انواع 37
اختلال وسواس فکری یا عملی 37
ملاک های تشخیصی 37
وسواس 38
وسواس عملی 39
بیماری زایی 39
تاثیرات وسواس (OCD) بر روی زندگی فرد مبتلا 39
روان کاوی 39
همه گیری 40
درمان وسواس 40
بیماری ها و تشخیص اختلالات روان تنی 41
قلب و عروق 42
آسم 42
بیماری های بافت همبند 43
سردرد 44
فشار خون 44
تنفس عمیق و سریع 45
التهاب روده 45
غدد درون ریز 47
التهاب پوست 47
چاقی 48
آرتروز 48
زخم معده 48
اختلال گردش خون 48
غش 49
کهیر 50
بیماری های طبی ، جراحی و نورولوژیک که با علایم روانپزشکی تظاهر می یابند. 50
ایدز 51
پرکاری تیروئید 51
کم کاری تیروئید 51
پرکاری غده پاراتیروئید Hyperparathyroidism 52
کم کاری غده پاراتیروئید 52
غده آدرنال- افزایش کورتیزول 53
نارسائی آدرنال 53
پورفیری 54
کم خونی بدخیم 54
متابولیسم مس 55
تومور مغز 55
سرطان لوزالمعده 56
تومور آدرنال 56
ام اس 56
تشخیص افتراقی 57
درمان 58
A. برخورد همکارانه: 58
B. روان درمانی: 58
C. دارودرمانی: 60
اختلال افسردگی 60
علایم افسردگی عبارتند از: 61
اختلافات خانوادگی 63
اختلال وسواس 67
یکی از این وسواس ها اختلال اجباری میباشد: 67
اشکال مختلف وسواس – جبری 68
آداب تکرار و اجبارهای شمارش 68
کندی اجبار گونه 68
آداب صرفه جوئی و اندوختن 68
اقدامات کمکی جهت وسواس 69
تقویت جسمانی 69
عدم اعتقاد به افکار وسواسی 69
آوردن افکار وسواسی به ذهن از روی عمد 69
رها کردن یکباره وسواس 69
منابع 69
مقدمه
* اختلالات خلقی یک دسته از مشکلات روحی و روانی هستند و متخصصین از این اصطلاح برای توصیف انواع افسردگی و اختلالات قطبی استفاده می کنند. کودکان، نوجوانان و افراد بزرگسال همگی ممکن است به اختلالات خلفی دچار شوند. البته تشخیص اختلالات خلقی در کودکان و نوجوانان مشکل تر است چرا که آنها نمی توانند به خوبی احساس خود را بیان کنند. انجام روان درمانی، مصرف داروهای ضدافسردگی، دریافت مشاوره و به کارگیری روش های مراقبت از خود، می توانند به درمان اختلالات خلقی کمک کنند.
* اختلالات خلقی مختلف به لحاظ شدت و مدت زمان بروز علائم با یکدیگر متفاوت هستند. در برخی موارد افسردگی خفیفی که حداقل دو هفته به طول انجامیده است، می تواند در صورا عدم درمان اقدام مناسب به افسردگس شدید و اساسی تبدیل شود. تمامی بیماری ها دارای دو بعد روانی و فیزیکی هستند. این خود بیمار است که برای درمان خود به پزشک مراجعه می کند و نه خود بیماری، پس فرآیند تشخیص بیماری، چگونگی حس کردن نشانه های بیماری و نحوه ی توصیف علائم همگی جنبه ی روانی و احساسی دارند. اگر ما رویکردی "زیستی-روانی-اجتماعی" نسبت به بیماری ها داشته باشیم و همیشه (نه فقط جنبه ی فیزیکی بلکه) تمامی جنبه های زیستی، روحی و روانی و اجتماعی زندگی خود را بسنجیم، در آن صورت احتمال آنکه بیماری های روحی و روانی خود را نادیده بگیریم کمتر است. با توجه به تمامی این جوانب ما می توانیم متوجه بسیاری از مشکلات فیزیکی و مشکلات روحی و روانی ناشی شده از مشکلات فیزیکی شویم
اختلال اضطراب بیماری
اختلال اضطراب بیماری (خود بیمار انگاری، هیپوکندریازیس): این اختلال در واقع هراس از احتمال بیمار بودن است. فرد مبتلا به این اختلال مشغولیت فکری مداوم به داشتن، یا احتمال ابتلا به یک بیماری طبی جدی تشخیص داده نشده را دارد. با وجودی که نگرانی ممکن است به خاطر یک علامت یا حس غیر جسمی غیر مرضی باشد ناراحتی فرد اصولا ناشی از شکایت جسمی نیست بلکه بیشتر از اضطراب درباره معنا، اهمیت یا علت شکایت نشات می گیرد، به عبارتی نگرانی فرد از این است که ممکن است یک بیماری در او تشخیص داده شود.
در صورتی که علامت یا نشانه ای جسمی وجود داشته باشد اغلب احساس فیزیولوژیک طبیعی مثل سرگیجه، یک اختلال کارکردی خوش خیم موقت مثل وز وز گوش، یا یک احساس ناراحتی جسمی که عموما دلالت بر وجود بیماری نمی کند مثل آروغ زدن است. اگر یک بیماری طبی قابل تشخیص وجود داشته باشد اضطراب و مشغولیت ذهنی فرد به وضوح افراطی و نامتناسب با شدت بیماری است. اشتغال خاطر با فکر بیمار بودن، با اضطراب قابل توجهی درباره سلامتی و بیماری همراه است.
افرادی که در ویراست قبلی هیپوکندریا تشخیص داده می شدند در ویراست جدید در اکثر موارد اختلال سوماتیک سمپوتم هستند و در موارد کمتر اضطراب بیماری دارند.
اگر نشانه ها کم و اضطراب زیاد باشد: اضطراب بیماری
اگر نشانه ها زیاد اما اضطراب کم باشد: اختلال سوماتیک سمپتوم
معیارهای DSM-5 برای اختلال اضطراب بیماری
الف : اشتغال ذهنی درباره مبتلا بودن یا مبتلا شدن به یک بیماری خطرناک.
ب : هیچ گونه سمپتوم سوماتیک وجود ندارد یا اگر وجود دارد شدت آن بسیار اندک است . اگر یک عارضه پزشکی دیگر وجود داشته باشد یا احتمال به وجود آمدن یک عارضه پزشکی بسیار زیاد باشد (مثال، سابقه بیماری در بسیاری از اعضای خانواده) اشتغال ذهنی فرد به طور آشکار افراطی یا نامتناسب با شدت بیماری یا احتمال آن است.
پ : فرد درباره سلامت خود به شدت اضطراب دارد (سطح بالای اضطراب درباره سلامت) و به آسانی درباره سلامت خود نگران می شود (آستانه پایین برای نگران شدن درباره سلامت
ت : رفتارهای فرد در رابطه با سلامت بسیار افراطی هستند (مثلاً، به طور مکرر بدن خود را چک می کند تا درآن علائم بیماری بیابد)، یا رفتارهای اجتنابی ناسازگارانه نشان می دهد (مثلاً، از دکتر و بیمارستان گریزان است
ث : اشتغال ذهنی درباره بیماری حداقل شش ماه حضور داشته اسن، اما خودِ بیماریِ مورد نگرانی ممکن است در این مدت عوض شده باشد.
ج : یک اختلال روانی دیگر نمی تواند علت بهتری برای این اشتغال ذهنی به بیمار بودن باشد (مثلاً، اختلال سوماتیک سمپتوم، اختلال وحشت زدگی، اضطراب تعمیم یافته (عام)، اختلال بادی دیسمورفیک، اختلال وسواسی – اجباری، یا اختلال دیلوژنال از نوع فرعی سوماتیک
انواع فرعی:
نوع فرعی تیمار – جو : افراد تیمارجو (نیازمند محبت، رسیدگی، تیمارداری) از دارو و خدمات درمانی به طور فراوان استفاده می کنند.
نوع فرعی تیمار – گریز : افراد تیمارگریز بندرت به دنبال دوا و درمان می روند زیرا ملاقات با پزشکان و تحت آزمایش های پزشکی مختلف در آزمایشگاه و عبور از یک سری مراحل دیاگنوستیک باعث اضطراب آن ها و رسیدن این اضطراب به سطوح غیرقابل تحمل می شود.
اختلال اضطراب بیماری می تواند تصویری بسیار شبیه به تصویر اختلال سوماتیک سمپتوم ارائه دهد. در هر یک از این دو اختلال تعداد زیادی سمپتوم مشاهده می شود و فرد به دفعات زیاد به پزشک مراجعه می کند، و هر از آن ها اضطراب، رنج و ناراحتی شدیدی ایجاد می کنند. اگر سمپتوم های بدنی نسبتاً خفیف باشند اما اضطراب فرد بسیار زیاد باشد ، گفته خواهد شد که احتمالاً به اختلال اضطراب بیماری مبتلا شده است؛ اگر سمپتوم ها شدید باشند اما اضطراب نسبتاً کمتر باشد، ممکن است نشانه اختلال سوماتیک سمپتوم باشند .
علت اختلال اضطراب بیماری
نظریه فروید :
بدرفتاری واقعی یا خیال پردازی های دوره ادیپی> زنده شدن مجدد در بلوغ و ایجاد کشمکش> ایجاد نشانه های فیزیکی هیستری- سرکوب خاطرات و هیجان و اضطراب- بی تفاوتی
تئوری اصلی سایکودینامیک درباره این اختلالات: خروج از بحران (رفع تعارض یا حل اختلاف)
انرژی جنسی واپس زده> تغییر جهت به سمت درون> تبدیل به نشانه های فیزیکی
مکانیزم دفاعی: بازگشت: بازگشت به وضع کودک مریض برای رهایی از مسئولیت ها
در اختلال اضطراب بیماری فرد اضطراب دارد که نقض نظریه سایکودینامیک (بی تفاوتی به نشانه ها) است.
نفع اولیه: کشش ها و هیجان های ناخوشایند در خارج از حیطه هشیاری نگه داشته می شود
نفع ثانویه: جلب توجه دیگران و گریز از مسئولیت ها . ..
در اختلال تبدیلی فرد اطلاعات حسی ورودی را در سطوحی از پردازش تجربه می کند اما اگاهی هشیار ندارد
ژانه: افراد هیستریک : تروما > محدودیت توجه به صورت خود به خودی> عدم کنترل ارادی روی کانال حذف شده و محدود شده> بی حسی به اطلاعاتی که از طریق کانال های حذف شده وارد می شود > فلج یا نابینایی
شباهت بین اختلال تبدیلی و هیستری> از بین رفتن کنترل روی حرکات و حس ها
مکانیسم: پردازش اطلاعات در هر دو مورد ناهشیار است و وارد هشیار نمی شود > احساس عدم کنترل روی حس و محرک ها
عامل خطر این اختلالات: اسیب رفتاری در کودکی و دوره های استرس و اضطراب
رفتارگرایی:
نشانه های جسمی برای گرفتن پاداش- شبیه نفع ثانویه در روان کاوی
تفاوت: رفتارگراها پاداش را علت اولیه اختلال می دانند نه ثانوی
یادگیری توسط تجربه های خاص مثل والدین مبتلا به بیماری جسمی
تقویت ابراز نشانه فیزیکی از سوی والدین> یادگیری نشان دادن فیزیکی هیجانات و نقش مریض برای مقابله با مشکلات
شناخت گرایان:
تبدیل احساس و هیجان به نشانه های فیزیکی به منظور انتقال احساسات خود به دیگران
افراد دچار ناگویی هیجانی و کودکان بیشتر مبتلا می شوند
سوگیری های شناختی:
سوگیری تفسیری: تفسیر احساسات بدنی مبهم به عنوان بیماری جدی
فاجعه امیز کردن
سوگیری های استدلالی: تمایل به پذیرفتن باورهای موافق با خود و رد باورهای غلط
در درد غالب افراد از خود درد می ترسند نه از بیماری عامل آن
احساس درد> فاجعه امیز کردن، گوش به زنگی به درد و ناتوانی پرت کردن حواس
نظریه براون:
تجاربی مثل بیماری فیزیکی خود و دیگران، حالات هیجانی با جلوه های فیزیکی شدید مثل ترومای کودکی تفسیرهای گمراه کننده که الگوی های نامناسب و غلط ارایه می دهند> انتخاب و تفسیر اطلاعات بر حسب الگوهای شکل گرفته
عوامل اجتماعی فرهنگی:
تاثیر بر شیوع و ماهیت نشانه ها
فرهنگ و جامعه نقش بیمار را پاداش می دهند
تاثیر بر نحوه ابراز رنج روانی به صورت فیزیکی
شیوع در طبقات پایین تر
مسری بودن اختلال تبدیلی در برخی گروه ها
عوامل بیولوژیک:
مشکلات پزشکی که روی فرد تاثیر می گذارد
سابقه بیماری در خود و خانواده
نقش ژنتیک- رابطه ژتیکی این اختلالات و رفتار ضداجتماعی
در فلج تبدیلی : مناطق مغزی درگیر در حرکت فعال می شوند اما فعال شدن مناطق دیگر باعث بازداری مناطق مربوط است مثل کرتکس اوربیتوفرونتال و کورتکس انتریور سینگلولیت که باعث بازداری می شود
اثر دارونما: اثر تلقین واقعا موادی در بدن به وجود می اورد
رویکردهای استرس زا: باعث می شوند بدن در واکنش به استرس نشانه های اختلال را نشان دهد انگار که یک داروخانه درونی وجود دارد که توسط محرک بیرونی فعال می شود. همین داروخانه درونی در اثر دارونما هم نقش دارد
هدف از درمان این اختلال بهبود علائم و توانایی فرد برای انجام عملکردهای روزانه است. روان درمانی، به ویژه از نوع شناخت رفتار، برای اختلال اضطراب یا خود بیمار انگاری مفید است. گاهی ممکن است داروهایی نیز تجویز شوند.
روان درمانی
از آنجا که عملکردهای فیزیکی را می توان به پریشانی روانی و اضطراب مربوط دانست، بنابراین روان درمانی – که گفتار درمانی نیز نامیده می شود – برای اختلال اضطراب بیماری مفید خواهد بود. نوعی روان درمانی به نام درمان رفتار شناختی (CBT) می تواند در یادگیری مهارت هایی برای کنترل اختلال اضطراب بیماری موثر باشد. روش CBT به صورت فردی یا در گروه ارائه می شود.
CBT در موارد زیر به شما کمک می کند:
• ترس ها و اعتقادات خود را در مورد ابتلا به یک بیماری جدی، می شناسید.
• با تلاش برای تغییر افکار غیر مفید، راه های جایگزین برای مشاهده عملکردهای بدن خود فرا خواهید گرفت.
• متوجه خواهید شد که نگرانی های شما چگونه بر روی شما و رفتارتان تاثیر می گذارند.
• چگونگی پاسخ گویی خود را به عملکردها و نشانه های بدن خود تغییر می دهید.
• مهارت هایی فرا خواهید گرفت که می توانید از طریق آنها با اضطراب مقابله کنید.
• رفتارهایی مانند بررسی مکرر سلامت جسمی و علائم بیماری ها کاهش خواهد یافت.
• عملکردهای روزانه در خانه، محل کار و روابط با دیگران در موقعیت های اجتماعی مختلف بهبود خواهند یافت.
• بر روی سایر اختلالات روانی، مانند افسردگی نیز تاثیر می گذارد.
دیگر روش های درمانی، مانند مدیریت استرس و موقعیت درمانی نیز موثر خواهند بود.
داروها
ضدافسردگی ها، مانند مهار کننده های بازجذب سروتونین (SSRI)، می توانند به درمان اختلال اضطراب بیماری یا خود بیمار انگاری کمک کنند. داروهایی که برای درمان اختلالات خلقی و اضطراب به کار می روند نیز تاثیر گذار خواهند بود.
در مورد گزینه های دارویی و عوارض جانبی احتمالی داروها با پزشک خود مشورت کنید.
انواع اختلال دو قطبی
اختلال دو قطبی نوع1
حد اقل یک دوره خلق شیدا به مدت یک هفته وجود دارد.اگرچه بیشتر مبتلایان دوره افسردگی را هم تجربه می کنند ولی بعضی از انها فقط دوره شیدائی را تجربه می کنند.
دوره های شیدایی بدون درمان بین 3 تا 6 ماه به طول می انجامند.دوره های افسردگی در صورتی که مداوا نشوند 6-12 ماه ادامه پیدا می کنند.
اختلال دو قطبی نوع2
در این نوع بیش از یک دوره افسردگی شدید وجود دارد. در صورتی که شدت خلق شیدایی کم است. این نوع به نام شیدائی خفیف (Hypomania)نامیده می شود.
اختلال دو قطبی با تناوب سریع
در این دسته بیش از 4 بار نوسان روحی در طول یکسال وجود دارد. این نوع در حدود 10 درصد افراد مبتلا به اختلالات دوقطبی دیده میشود و می تواند با هر کدام از انواع1 یا 2 همراه باشد.
اختلال خلق ادواری (Cyclothymia)
در این نوع شدت نوسان خلق به اندازه اختلال دوقطبی نیست، اما می تواند زمان طولانی تری ادامه یابد.این حالت می تواند منجر به اختلالات دو قطبی گردد.
علل اختلالات دوقطبی
دلیل قطعی برای این اختلالات شناخته نشده، اما تحقیقات نشان می دهد که:
اختلالات دوقطبی منشائ ارثی دارد. به عبارتی ژنها بیشتر از تربیت در این اختلالات موثرند.
ممکن است مشکل فیزیکی در قسمتی از مغز که کنترل حالات روحی را به عهده دارد عامل این اختلالات باشد.به این دلیل است که این اختلالات با دارو قابل درمان هستند.
نوسانات خلقی ممکن است گاهی توسط استرس و یا بیماری بوجود بیایند.
علایم اختلالات دو قطبی
علائم بیماری بستگی به این دارد که خلق شما به سمت افسردگی یا شیدائی تغییر کرده باشد.
1- افسردگی
احساس افسردگی احساسی است که همه ما در طول زندگی آنرا تجربه کرده ایم. این احساس می تواند به ما در شناخت و برخورد با مشکلات زندگی کمک کند. اما در افسردگی بالینی یا اختلالات دوقطبی این احساس افسردگی بسیار شدید تر است. در این حالت احساس افسردگی برای مدت طولانی باقی می ماند و حتی انجام امور عادی زندگی را سخت یا غیر ممکن می سازد. در صورتی که شما افسرده شده باشید متوجه این تغییرات در خود شده اید:
روحی
* احساس غمگینی که از بین نمی رود.
* احساس نیاز به گریستن بدون هیچ دلیلی
* ازدست دادن تمایل و رغبت به همه چیز
* عدم لذت بردن از چیزهایی که قبلا لذت می بردید.
* احساس بی قراری و آشفتگی
* از دست دادن اعتماد به نفس
* احساس بی ارزشی و ناامیدی
* زودرنجی و تحریک پذیری
* فکرکردن به خود کشی
فکری
* از دست دادن قدرت فکر کردن مثبت و امیدوارانه
* از دست دادن قدرت تصمیم گیری حتی در موارد ساده
* مشکل تمرکز کردن
جسمی
* کم شدن اشتها و وزن
* مشکل خوابیدن
* بیدار شدن زودتر از موقع
* احساس خستگی کامل
* یبوست
عدم تمایل به رابطه جنسی
رفتاری
* مشکل در شروع و به پایان رساندن کارها- حتی کارهای روزمره
* گریه کردن زیاد و یا احساس نیاز به گریه و عدم توانایی گریستن
* پرهیز از مواجهه با افراد
2- شیدایییا هیجان
شیدایی یک احساس خوشحالی، افزایش انرژی و خوش بینی بیش از اندازه است. این حالت می تواند آنقدر شدید باشد که فکر کردن و قضاوت شما را تحت تاثیر قرار دهد. ممکن است تفکرات عجیبی راجع به خود داشته باشید، تصمیمات بدی بگیرید و به صورت شرم آور، مضر و گاهی خطرناک رفتار کنید.
مانند حالت افسردگی، در این حالت هم زندگی فرد مختل می شود و می تواند روابط و کار فرد را تحت تاثیر قرار دهد. در حالتی که این حالت خیلی شدید نباشد به آن شیدائی خفیف می گویند.
در صورتی که شما شیدا شوید ممکن است حالات زیر را در خود مشاهده کنید:
روحی
* بسیار شاد و مهیج
* عصبی و برانگیخته شدن توسط کسانی که در خوش بینی شما شریک نمی شوند
* احساس برتر بودن بیش از اندازه
فکری
* پر از ایده های جدید و مهیج
* پریدن از یک ایده یه ایده دیگر
* شنیدن صداهایی که افراد دیگر نمی شنوند
جسمی
* بی میل یا ناتوان از خوابیدن
* پر انرژی
* افزایش تمایل به رابطه جنسی
رفتاری
* برنامه ریزی های بلندپروازانه و غیر واقعی
* بسیار فعال و پر جنب و جوش
* رفتارهای نا معمول
* حرف زدن سریع – دیگران ممکن است متوجه صحبتهای شما نشوند.
* تصمیمات عجولانه و گاهی با نتایج مصیبت بار
* ولخرجی
* احساس صمیمیت زیاد
* بروز بیش از حد احساسات
اگر شما در اواسط دوره شیدایی برای اولین بار باشید، ممکن است متوجه هیچ چیز غیر عادی نشوید. حتی دوستان و خانواده شما نیز ممکن است متوجه نشوند. حتی ممکن است اگر کسی سعی کند در این مورد نظری ابراز کند ناراحت شوید. در این حالت شما به تدریج در انجام امور روزمره و ارتباط با افراد دچار مشکل می شوید.
علایم جنون(Psychotic)
اگر دوره های شیدایی و یا افسردگی خیلی جدی شود، شما ممکن است دچار علایم جنون شوید.
* حالت شیدایی:علایم این حالت شامل احساس خود بزرگ بینی است -اینکه مسئول انجام یک ماموریت مهم بوده یا از یک قدرت بسیار زیاد برخوردار است.
* حالت افسردگی: احساس گناه شدید، احساس بدترین بودن و یا حتی احساس عدم وجود.
علاوه بر این اعتقادات نامعقول فرد ممکن است دچار توهم شده که شامل شنیدن دیدن بوییدن و یا لمس کردن چیزها یا کسانی که وجود ندارند.
بین دوره ها:
قبلا بر این باور بودند که اگر شما از اختلالات دو قطبی رنج می برید، باید در بین دوره های افسردگی و شیدایی خلق متعادل داشته باشند . اما اکنون می دانیم که در این حالت علی رغم بهبود ظاهری ممکن است علایم افسردگی خفیف و مشکلات ذهنی ادامه پیدا کند.
درمان
برای پیشگیری از پیشرفت نوسانات خلقی به حالت افسردگی – شیدایی میتوان اقداماتی انجام داد که در ادامه از انها نام برده می شود .اما در اغلب موارد درمان دارویی هم مورد نیاز است تا
1. I. خلق شما را تثبیت کند(پیشگیری
2. II. درمان دوره های افسردگی و شیدایی
تجویز دارو برای تثبیت حالت روحی
چندین نوع تثبیت کننده وجود دارد که اغلب نیز برای درمان صرع به کار می روند. اما در بین آنها لیتیوم(که نوعی نمک معدنی است) موثرترین آنهاست.
لیتیوم:
لیتیوم به مدت پنجاه سال است که به عنوان تثبیت کننده حالت خلقی به کار می رود. اما چگونگی عملکرد آن هنوز مشخص نیست.از لیتیوم برای درمان هردونوع افسردگی و شیدایی استفاده می شود.
درمان با لیتیوم باید توسط روانپزشک شروع شود.تعیین مقدار دقیق لیتیوم در بدن لازم است. مقدار کم آن بی اثر و مقدار زیاد آن سمی است. بناباین شما باید به طور مرتب در چند هفته اول آزمایش خون دهید تا مطمین شوید که از مقدار مناسبی استفاده می کنید. با ثابت شدن مقدار دارو پزشک شما می تواند لیتیوم را همراه با آزمایش خون منظم برای شما تجویز کند.
مقدار لیتیوم در خون به مقدار آب بدن بستگی دارد. اگر آب بدن کم شود مقدار لیتیوم در خون بالا رفته و احتمال بروز اثرات منفی آن و یا حتی اثرات سمی آن وجود دارد. بنابراین بسیار مهم است که:
* آب بسیار بنوشید-مخصوصا در مواقعی که هوا گرم است و یا فعالیت شما زیاد است .
* چایی و قهوه کمتر مصرف کنید- چون آنها باعث افزایش ادرار می گردند. حداقل سه ماه یا بیشتر طول می کشد تا اثرات لیتیوم پدیدار شود. در این مدت با اینکه تغییر حالت روحی شما ادامه دارد باید به خوردن قرصهای لیتیوم ادامه دهید.
اثرات جانبی
اثرات زیر در چند هفته اول شروع مصرف خود را نشان می دهند. این اثرات نا مطلوب هستند اما با گذشت زمان بهبود می یابند.
احساس تشنگی
* ادرار زیادتر از معمول
* افزایش وزن
* اثرات جانبی نا معمول تر شامل:
* تاری دید
* ضعیف شدن ماهیچه های بدن
* اسهال
* لرزش ضعیف دستها
* احساس بیمار بودن
این اثرات معمولا با کم کردن دوز بهبود می یابد.
اگر سطح لیتیوم در خون شما خیلی بالا باشد، شما حالات زیر را تجربه خواهید کرد:
* استفراغ کردن
* تلو تلو خوردن
* لکنت زبان
در این حالت باید هرچه سریعتر با پزشک تماس گرفت.
آزمایش خون
در ابتدا شما باید هر هفته یکبار برای اطمینان از درست بودن سطح لیتیوم در خون آزمایش دهید. تا وقتی که مصرف لیتیوم ادامه دارد این آزمایشات نیزادامه دارد. اما پس از چند ماه اول تعداد آزمایشات کم می شود.
استفاده طولانی از لیتیوم ممکن است به کلیه و غده تیرویید اسیب رساند. بهتر است هر چند ماه یکبار برای اطمینان از کارکرد صحیح آنها آزمایش داد. در صورت بروز مشکل شما باید از لیتیوم را متوقف کرده و از یک جایگزین استفاده کنید.
مراقبتهای شخصی
استفاده از رژیم غذایی مناسب
* نوشیدن مرتب نوشیدنی های غیر شیرین. اینکار به نگه داشتن سطح آب و نمک بدن شما کمک می کند.
* غذا خوردن منظم – اینکار به تعادل مایعات بدن کمک می کند.
* کاهش مصرف کافیین در چای ، قهوه و نوشابه- این مواد با افزایش ادرار سطح لیتیوم را بالا می برند.
تثبیت کننده های دیگر خلقی
گرچه لیتیوم موثرترین تثبیت کننده است، اما داروهای دیگری نیز وجود دارد.
* که یک ضد تشنج است. اما هنوز شواهد کافی وجود ندارد که سدیم والپروت به اندازه لیتیوم موثر است . این دارو نباید برای خانمهادر سنین باروری تجویز شود.
* کاربامازپین اثر کمتری داشته و کمتر برای اختلالات دو قطبی استفاده می شود. اما اگر برای شما مناسب است نیازی به تغییر آن نیست.
* تجویز های ضد جنون جدید (مثل اولانزاپین) نیز می تواند به عنوان تثبیت کننده استفاده شود.
بهترین دارو برای من کدام است؟
شما باید در این مورد با روانپزشک خود مشورت کنید، اما چند قاعده کلی وجود دارد،
* لیتیوم، سدیم والپروت، اولانزاپین معمولا برای درمان طولانی مدت تجویز می گردند.
* کارمازپین برای مواقعی که نوسان خلق سریعتر و متناوب تری دارید پیشنهاد می گردد.
* ترکیب دارویی نیز کاهی لازم است
بطور کلی بهترین دارو به وجود شما بستگی دارد.یک دارو ممکن است برای یک نفر مناسب باشد ولی در شخص دیگری اثر خوبی نداشته باشد. اما برای اولین تجویز اصولا دارویی تجویز می گردد که تاثیر بیشتری در دیگران نشان داده است.
بدون دارو چه اتفاقی می افتد؟
لیتیوم 30 تا 40درصدازاحتمال عود بیماری کم می کند، اما هرچه تعداد دوره های شیدایی شما بیشتر باشد، احتمال عود آن هم بیشتر است
تعداد دوره ای شیدایی قبلی
احتمال دوباره شیدایی در سال بعد
بدون مصرف لیتیوم
با مصرف لیتیوم
1-2
10%
6%-7%
3-4
20%
12%
بیشتر از 5
40%
26%
با افزایش سن ، احتمال عود دوره ها همچنان ثابت می ماند. حتی ممکن است شما برای مدت طولانی مشکلی نداشته باشید، اما همواره خطر بازگشت وجود دارد.
پس از گذراندن یک دوره، نمی توان گفت که دوره های بعدی چه زمانی باز می گردند. ممکن است شما مایل به مصرف دارو در این مرحله نباشید مگر اینکه دوره شما بسیار شدید بوده باشد. اگر برای بار دوم مبتلا شوید به احتمال 80 درصد دوره ها عود خواهند کرد. اغلب روانپزشکان در این حالت داروهای تثبیت کننده را پیشنهاد می دهند.
برای حداقل دو سال بعد از یک دوره اختلال و تا 5سال در حالتهای زیر میتون ادامه داد .
* عود مکرر دوره ها
* دوره جنون
* استفاده از الکل یا مواد مخدر
* داشتن استرس در خانه یا محل کار
در صورت ادامه داشتن مشکل، ممکن است مجبور شوید برای مدت طولانی تری به مصرف دارو ادامه دهید.
اطلاعات بیشتر در باره مصرف داروهای تثبیت کننده در کتابچه های مربوطه وجود دارد.
روشهای درمانی روانشناسی
در فاصله بین دوره های شیدایی یا افسردگی، درمانهای روانشناسی می تواند موثر ابشد. این درمانها باید حدود 16جلسه یک ساعته به مدت 6 تا 9 ماه باشند.
این درمانها شامل:
* تربیت روانی(Psycho education)- دانستن بیشتر در مورد اختلالات دو قطبی
* تحت نظر داشتن حالت روحی- کمک کردن به شما برای شناخت زمانهای تغییر حالت روحی
* استراتژی خلقی- کمک کردن برای جلوگیری از تغییر حالت روحی به شیدایی یا افسردگی کامل
* کمک برای افزایش مهارتهای سازگاری
* شناخت و رفتار درمانی(CBT) برای افسردگی
حاملگی
شما باید هر برنامه برای حاملگی را با روانپزشک خود در میان بگذارید. با هم فکری هم، شما می توانید برای کنترل حالات روحی خود در طول حاملگی و پس از تولد نوزاد برنامه ریزی کنید.
اگر باردار هستید، بهتر است برای آگاهی از قطع یا ادامه مصرف لیتیوم با روانپزشک خود مشورت کنید. گرچه لیتیوم از دیگر تثبیت کننده ها بی خطرتر است، اما باید خطر احتمالی آن برای نوزاد با خطر احتمال بازگشت افسردگی یا شیدایی در شما مقایسه شود. این احتمال در سه ماه اول بارداری بیشتر است. پس از گذشت هفته بیست و ششم، لیتیوم بی خطر است. اما اگر لیتیوم مصرف می کنید، نباید به نوزاد شیر بدهید.
در طول زمان حاملگی، تمام کسانی که با این موضوع در رابطه اند شامل: پزشک متخصص زنان- ماما- پزشک خانواده – روانپزشک و پرستار روانپزشک- باید با هم در ارتباط باشند.
درمان یک دوره افسردگی یا شیدایی
دوره افسردگی
داروهای افسردگی معمولا باید به داروهای تثبیت کننده خلقی اضافه شود.متداول ترین این داروهاSSRIs (مهار کننده های جذب سروتونین) است. این داروها بر یک ماده شیمیایی در مغز به نام سروتونین تاثیر گذاشته و به نظر می رسد که با مصرف این دارو نسبت به داروهای دیگر احتمال تغییر خلق به حالت شیدایی کمتر است. داروی قدیمی ضد افسردگی تری سیکلیک به علت نداشتن این خصوصیت توصیه نمی گردد.
در صورتی که شما به تازگی یک دوره شیدایی داشته و یا اختلال خلق تناوبی سریع را تجربه کرده اید، داروهای ضد افسردگی ممکن است منجر به بازگشت حالت شیدایی شوند. در این حالت بهتر است سطح داروی تثبیت کننده را افزایش داده و از داروهای ضد افسردگی استفاده نکرد. داروهای ضد افسردگی پس از 2 تا 6 هفته استفاده باعث بهبود حالت خلقی می شوند، اما خواب و اشتها زودتر بهبود پیدا می کند. مصرف این دارو باید حداقل 8 هفته پس از بهبود افسردگی ادامه پیدا کند و سپس باید به آرامی از مقدار آنها کاسته شود.
حتی پس از بهبودی بهتر است همواره این قرصها را با توجه به نظر روانپزشک همراه داشته باشید. اگر خیلی زود مصرف قرصها را ترک کنید، احتمال عود افسردگی در شما زیاد است. اگر شما به یکباره مصرف را قطع کنید، ممکن است دچار علایم ترک(Withdrawal ) شوید.
در صورتی که دوره شیدایی را تجربه کردید، نباید داروهای ضد افسردگی را برای مدت طولانی مصرف کنید.
شیدایی و دوره های افسردگی مخلوط
در این صورت هرگونه داروی ضد افسردگی باید متوقف شود. داروی تثبیت کننده و یا داروهای ضد جنون به تنهایی و یا حتی همراه هم می توان استفاده کرد. داروهای ضد جنون در اسکیزوفرنی استفاده می شوند اما می توان برای کم کردن فعالیت بیش از اندازه، خودبزرگ بینی، بی خوابی و از بین بردن دوره شیدایی استفاده کرد.
داروهای ضد جنون قدیمی تر مثل کلروپرومازین و هالوپریدول اثرات جانبی مثل لرزش و گرفتگی عضلات دارند. برخی از داروهای جدیدتر مثل رسیپریدون و اولانزاپین بدون این اثرات جانبی نامناسب می توانند علایم شیدایی را کاهش دهند.
پس از شروع درمان، علایم ممکن است پس از چند روز بهبود یابند اما درمان باید چندین ماه ادامه پیدا کند. برای رانندگی در مدت مصرف باید با پزشک خانواده خود مشورت نمایید.
متوقف کردن نوسانات خلقی- خود درمانی
* تحت نظر گرفتن رفتار شحصی
نشانه های تغییر حالت خود را یاد بگیرید تا بتوانید در موقع مناسب کمک بگیرید. با اینکار شما می توانید از بروز کامل عارضه و یا بستری شدن در بیمارستان اجتناب کنید. نوشتن حالات روحی روزانه می تواند به شما در این کار کمک کند.
* اطلاعات
تا می توانید در مورد بیماری تان و آنچه برای درمان آن مفید است اطلاعات کسب کنید.
* استرس(تنش
از شرایط تنش زا بپرهیزید. پرهیز کامل از تنش غیر ممکن است بنابر این بهتر است یاد بگیرید چگونه این شرایط را کنترل کنید. شما می توانید از طریق CD یا DVD و یا گروهای تمدد اعصاب و یا پیشنهادهای روانشناسان به استرس خود غلبه کنید.
* روابط اجتماعی
افسردگی یا شیدایی می توانند اثرات نامطلوبی بر دوستان و خانواده داشته باشد. شما ممکن است مجبور به بازسازی روابط تان بعد از یک دوره افسردگی یا شیدایی بشوید.
داشتن حداقل یک نفر که بتوانید به او اعتماد کنید بسیار مفید است. دوستان و خانواده نیاز دارند بدانند که چه اتفاقی برای شما می افتد و آنها چه کاری می توانند برای شما انجام دهند.
* فعالیت
سعی کنید زندگی، کار، استراحت و روابطتان با دوستان و خانواده را متعادل کنید. در صورتی که شما بیش از اندازه مشغول باشید ممکن است دچار دوره شیدایی شوید.
مطمین باشید که زمان کافی برای استراحت دارید.در صورتی که شما بیکار هستید به دنبال گذراندن یک دوره اموزشی و یا کار داوطلبانه که وابستگی با بیماری روانی ندارد باشید .
* ورزش
20 دقیقه ورزش ، سه بار در هفته برای بهبود شرایط روحی مفید است.
* تفریح
به طور مرتب کارهایی انجام دهید که شما را شاد کرده و به زندگی شما معنا می بخشد.
ممکن است شما بخواهید قبل از اینکه دکتر دستور قطع دارو بدهد ، از ادامه مصرف خودداری کنید. متاسفانه اینکار اغلب به بازگشت دوره ها منجر می شود. با دکتر و خانواده خود هنگامی که بهبود یافتید در این مورد صحبت کنید.
در درمان خود اظهار نظر کنید
اگر برای اختلال دو قطبی در بیمارستان بستری شده اید، بهتر است برای دکتر و خانواده خود یک
"رهنمود آینده،Advance Directive"تهیه کنید که اگر شما دوباره مریض شدید چگونه با شما رفتار کنند.
از پزشکم(GP) چه انتظاری دارم؟
در صورتی که شما لیتیوم مصرف می کنید دکتر شما باید:
* فشار خون و بررسی سلامتی عمومی سالانه
* آزمایش سطح لیتیوم خون هر 3 تا 6 ماه
* آزمایش خون برای تست کارکرد کبد و تیرویید حداقل هر 15 ماه یکبار
نکاتی برای دوستان و خانواده
افسردگی و شیدایی برای دوستان و خانواده ناراحت کننده و خسته کننده است
رفتار در طول دوره
افسردگی
دانستن اینکه به افراد بسیار افسرده چه بگوییم سخت است. آنها همه چیز را از دیدگاه منفی می بینند و قادر نیستند بگویند از شما چه می خواهند. آنها ممکن است زودرنج و گوشه گیر باشند اما در همان حال به کمک شما نیاز دارند. آنها ممکن است نگران باشند ولی نخواهند یا نتوانند که نصیحت شما را بپذیرند. سعی کنید در حد امکان صبور باشید و آنان را درک کنید.
شیدایی
در شروع یک دوره شیدایی، شخص شاد و پرانرژی به نظر می رسد. هرچند که اینگونه هیجانات منجر به بدتر شدن شرایط روحی آنان می گردد. بنابراین سعی کنید آنان را متقاعد کنید که کمکشان نمایید و به آنان در مورد بیماری شان توضیح دهید.
کمکهای عملی بسیار مهم هستند. مطمین شوید که دوست یا فامیل شما قادر است که از خود نگهداری کند.
کمک به شخص محبوبتان برای بهبودی
اطلاعات بیشتری در مورد اختلالات دوقطبی پیدا کنید. همراهی شما با بیمار در جلسات روانپزشکی بسیار موثر خواهد بود.
از خودتان مراقبت کنید
به خودتان زمان و فضا ی کافی برای تجدید قوا بدهید . مطمین باشید که زمانهایی برای خودتان و گذراندن با دوستانتان اختصاص داده اید. در صورتی که دوست یا فامیل شما در بیمارستان است، مدت نگهداری از انها را با دیگران تقسیم کنید. شما به دوستتان وقتی خسته نیستید بهتر می توانید کمک کنید.
در مواقع اضطراری
در شیدایی شدید، شخص ممکن است حالت خصمانه ، بدگمانی به خود گرفته و یا به صورت لفظی ویا فیزیکی درگیر شود.
در افسردگی شدید، شخص ممکن است تصمیم به خودکشی بگیرد.
در صورتی که متوجه شدید که آنها:
* با نخوردن و نیاشامیدن کاملا از خود غافل شده اند
خود یا دیگران را در شرایط خطرناک قرار می دهند.
* از آزار دادن یا کشتن خود حرف می زنند.
سریعا برای آنان از مراکز درمانی کمک بخواهید.
نام و شماره یک شخص متخصص قابل اعتماد را داشته باشید. گاهی بستری کوتاه مدت در بیمارستان لازم است.
مراقبت از کودکان
در صورتی که شما شیدا یا افسرده هستید، به طور موقت نمی توانید از کودکانتان مراقبت کنید. در این مدت همسر یا فرد دیگری از خانواده باید این وظیفه را به عهده بگیرد. بهتر است در دوران بهبودی در این مورد تصمیم گیری کنید.
ممکن است بچه شما هنگامی که شما سالم نیستید احساس نگرانی و سر در گمی کند. این موضوع را از رفتارشان نیز می توان فهمید.
برای بچه ها بسیار مفید خواهد بود اگر بزرگترها ی آنان حساس و فهیم بوده و بتوانند با خونسردی و سازگاری به مشکلات آنها پاسخ دهند. بزرگترها می توانند به آنان بفهمانند که چرا پدر یا مادر آنها رفتار متفاوتی دارد. سوالات انها باید با خونسردی، به درستی و به زبانی که متوجه شوند پاسخ داده شود. آنها احساس بهتری خواهند داشت اگر به برنامه عادی زندگی شان بازگردند.
چگونه اختلالات دوقطبی را برای کودکان توضیح دهیم؟
بچه های بزرگتر ممکن است خود را در بروز مشکل مقصر بدانند. باید آنان را مطمئن ساخت که عامل این بیماری نیستند و می توانند به بهبود آن کمک کنند. هنگامی که بچه های بزرگتر وظیفه مراقبت از پدر یا مادر بیمار را برعهده بگیرند، نیاز به درک ویژه و پشتیبانی عملی دارند
بیماری های روانی از نظر شدت و ضعف به 2 گروه:
·نوروزها·سایکوزهاتقسیم می شوند.
نوروز چیست؟
جزء اختلالات رفتاری کنشی است (یعنی برای آن علت زیستی شناخته شده وجود ندارد). عملکرد های اصلی شخصیت را در بر نمی گیرد و فرد بدان آگاهی دارد. به نوروز های روانی سایکونوروز گویند که برای راحتی آنرا نوروز می نامیم.
انواع رایج نوروز: اضطراب، وسواس، ترسهای مرضی (phobia)، هیستری.
ویژگی های افراد نوروتیک:
1. خود را ناراحت احساس می کنند.
2. نقش اجتماعی خود را از یاد می برند.
3. در مقابل دیگران حالت پرخاش دارند. (مسخره کردن)
4. در مقابل خود پرخاش دارند. (خود کشی)
5. خواب هایشان اختلال دارد. (پرخوابی یا کم خوابی)
6. روابط جنسی آنها مختل است. (نا توانی، اجتناب از ارضای نیاز جنسی)
7. خسته به نظر می رسند.
جنبه های مشترک نوروزها:
1. فرد کنترلی روی نیروهای خود ندارد. این نیرو ها در عقده ها، خودکم بینی ها، وسواسها و اضطراب ها ریشه دارد.
2. فرد نوروتیک با مشکلات مبارزه نمی کند و سعی در سازش با آنها دارد.
3. قربانی تعارضهای درونی خود است. (اگر بین نیرو های غریزی(نهاد) و نیروهای اخلاقی (من برتر) تعارض وجود داشته باشد اختلال رفتاری بوجود خواهد آمد.
4. در اضطراب دائمی به سر می برد.
5. اغلب حرکات کودکانه دارد و به شیوه کودکی رفتار می کند.
6. نمی تواند با واقعیت یا اجتماع خود سازگاری داشته باشد.
نوروزهای کودکی:
عدم تعادل در کودکان زودتر آشکار شده و مداوای آن آسانتر است و باعث عدم تشدید نوروز در بزرگسالی می شود. و نشانه جسمی و هم نشانه روانی دارند:
روانی:نسبت به سن خود بی تحرک است، خشک و انعطاف ناپذیر گاهی لجباز و پر توفع و اغلب به صورت غیر طبیعی با محیط مخالفت می کند. گاهی به صورت فردی سرکش و گاهی بیش از حد کمرو و تنبل جلوه می کند.
2 جسمی:شب ادراری، لکنت زبان، تیک (پرش عضله)
عدم تعادل پدر و مادر نیز می تواند دلیل نوروتیک بودن کودک باشد و این امر بسیار شایع است. همچنین عدم آشنایی با اصول تعلیم و تربیت نیز می تواند کودک را به عدم تعادل برساند.
علت های رایج نوروزهای کودکی:
نقش عقده اًدیپ و عقده اختگی از علت های نوروز کودکی است.
عقده ی اًدیپ:یعنی تمایل جنسی کودک به والد مخالف جنس خود. فروید بررسی کرد، اًدیپ به دو صورت تجلی می کند: علاقه ی پسر به مادر و تنفر او از پدر، علاقه دختر به پدر و تنفر او از مادر. او این تمایل را عقده ی الکترا نامید.
اًدیپ در اساطیر یونان کسی بود که ناآگاهانه پدر خود را کشت و با مادر خود ازدواج کرد.
این عقده پس از 6 سالگی بر اثر مکانیسم همانند سازی از بین می رود.
عقده اختگی:یعنی ترس از دست دادن آلت تناسلی. گاهی پدر و مادر با ناآگاهی به تشویق جنس مخالف می پردازند مثلاٌ می گویند "تو مرد هستی!" این سرخوردگی همچنین پس از تولد نوزاد دوم نیز در خانواده ظاهر می شود و گاهی افراد قابلیت درک حس حسادت در کودکان و حل این مساله در آنان را ندارند. گاهی این عدم ناسازگاری ها باعث می شود فرد برای جلب محبت خود را به بیماری بزند و یا رفتارهای مودبانه از خود نشان دهد. هر یک از آنها می تواند پایه نوروزهای بزرگسالی از قبیل: تعارضهای جنسی، اخلاقی، فلسفی و … گردد.
درمان نوروزهای کودکی:
عموماً نوروزها درکودکی عمق چندانی ندارد.به همین دلیل با چندجلسه مشاوره برای والدین می توان این ریشه راقطع کرد.همچنین برای کودک می توان ازشیوه های عملی مانند:نقاشی،خیمه شب بازی واستفاده کردتا ازطریق آنهافردعقده های سرکوب شده ی خودرافرافکنی(خالی کردن) کند.
نوروزهای بزرگسالی:
در بزرگسالان عموماً نوروزها، ماهیت عاطفی دارند.حالت یک بزرگسال نوروتیک مثل این است که قسمتی از شخصیت او بگوید بلی و قسمتی دیگر بگوید خیر. رایجترین نوع نوروز اضطراب است. نوروز عموماً اختلالات جسمی نیز به همراه دارد. مثل: گوارشی (زخم معده)، دستگاه غدد (تیروئید و مرض قند)، تنفسی (آسم)، پوستی (کهیر و اگزما).
صفات مشترک نوروزها در بزرگسالان: نارضایتی عاطفی، نارضایتی جنسی، تمایلات جنسی متفاوت با اعتقادات خود و …
علت نوروزها در بزرگسالی:
1- آمادگی های جسمی، از قبیل: توارثی، سیفلیس، همخونی، الکسیم و …
2-علت های جسمی مثل: مسمومیت، غفونت، ضعف و …
3-تعارض های درونی که 90 درصد ریشه در تعلیم و تربیت دارد. به صورت احساس گناه، وسواس و تردید است.
4-اختلالهای دوران کودکی، بیمار در سازگاری های دوران بزرگسالی عاجز می ماند و از نظر عاطفی در کودکی تثبیت شده است.
نوروزهای مهم:
1-آسنتی و نوراستنی:
آستنی یعنی ضعف عصبی یا کمبود نیرو. هنگامی که از خواب بیدار می شوند شدیداً احساس خستگی دارند. تمرکز حواس ندارند. احساس می کنند سرشان پوک است. علائم افسردگی زیادی دارد به همین دلیل اغلب با آن اشتباه گرفته می شود.
علتها:کار زیاد، محیط اجتماعی یا خانوادگی خسته کننده، بهبود پس از بیماری گریپ، مسمومیت ها و کمبود ویتامین.
نوراستنی،یعنی ضعف عصبی دائم، سستی کلی دستگاه عصبی. در این بیماری سیستم سمپاتیک و پارا سمپاتیک نظم خود را از دست می دهد.
نشانه های کلی نوراستنی:خستگی زیاد، احساس ناتوانی جسمی، خستگی عصبی، ماهیچه ای و مغز. بیمار صبح پس از بیدار شدن خود را ضعیف و خشمگین احساس می کند. بعد از ظهر رو به بهبود می رود و شب سرحال می شود.
2- اضطراب: افراد باهوش اضطراب دارند و اضطراب برای افرادی که فکر می کنند طبیعی است. انسان عادی به مقداری اضطراب نیاز دارد تا به فعالیت مجبور شود. اضطراب زمانی مساله ساز می شود که از تحمل انسان فراتر می رود.
اضطراب مرضی:این اضطراب نه تنها صاحب خود بلکه عمل او را نیز تخریب می کند. جلوه های جسمی به همراه دارد، مثل: رنگ پریدگی، لرزش، ضربان قلب سریع، تشنج، خشکی دهان و … . اضطراب و ترس عموماً همراه همند.
فرق ترس و اضطراب:ترس عبارت از واکنشی است که در مقابل یک خطر واقعی رخ می دهد، اما اضطراب حاصل واکنش به خطری است که وجود خارجی ندارد. با این حساب اضطراب کاملاً خیالی نیست و بر اثر یک ترس درونی صورت می گیرد.
3وسواس:
دو دلی در کارها و تردید موجود در ضمیر انسان. اندیشه ای دائم است که در ذهن حضور دارد و غالباً رنج آور است. وسواس اندیشه ای سمج، دردآور و مولد اضطرابهای شدید است. فرد وسواسی در حال نبرد بر سر دلیل و وسواس است.
درمان وسواس:روش رونکاوی روش مفیدی است.با درنظرگرفتن زندگی فردوهمه موقعیتهای اجتماعی،خانوادگی،مذهبی وبایدبین روانشناس وبیمار صمیمیت ایجاد شود.
ترسهای مرضی:
نوعی وسواس است.عبارت است از یک اندیشه، یک شئ یا یک موقعیت معین.
انواع مختلف ترس مرضی:ترس ازمکانهای عمومی وباز،ترس ازمکانهای بسته،ترس ازسکته کردن،ترس ازسرخ شدن وخجالت کشیدن،ترس ازسرایت بیماری، ترس از بیمار شدن و …
5-هیستری:
معمولاً به صورت بیماری جسمی تجلی پیدا می کند. از نشانه های آن، دردهای مختلف، اضطراب، اختلال گوارشی، اختلال در روابط جنسی، عصبانیت و … حالتی که بیماری روانی در جسم تجلی پیدا می کند را هیستری تبدیلی گویند که نشانه های آن: بی حسی، بی هوشی، کوری، فلج، اختلال در راه رفتن، از دست دادن حافظه و … است .
هیستری در یونانی یعنی رحم. این بیماری، اکتسابی و گذرا و یا ارثی و دایمی است. و ممکن است در هر سنی بروز کند.
6-پارانویا:
از جلوه های پارانویا می توان به عدم تعادل روانی خفیف تا سایکوزهای شدید و توهمات اشاره کرد. در زبان عامیانه پارانویا کسی است که "جنون خودبزرگ بینی" و جنون جور و ستم" دارد. بیماری پارانویا بیماری تغییر شکل شخصیت است. شخص مبتلا غرور نامحدود دارد که گاهی آن را در زیر تواضع ظاهری و ریاکارانه پنهان می کند، همیشه طلب کار است و دارای خود رایی و خود محوری است. او در خیلی مواقع اظهار می کند که خود را اصلاح می کند در حالی که قبول ندارد در رفتار خود نقصی وجود داشته باشد.
پارانویی ها اغلب به جاهای بالایی از نظر اجتماعی می رسند و اینجاست که تعصب گرایی و دیکتاتوری در عقاید آنها رواج می یابد.و در کل انسانهای پارانویی متکبر و دروغگو و سلطه گر هستند.
کودک پارانویی، خود را زود نشان می دهد، پرتوقع و زورگو و عبوس است. برای او غیر ممکن است که بتواند از نظم گروهی پیروی کند. این نوع پارانویی در نوجوانی به صورت فرار و سرکشی های اجتماعی و همچنین بزهکاری می انجامد.
سایکوز چیست؟
تفاوت نوروز و سایکوز بر درجه آگاهی شخص از حالت خود مبتنی است. انسان سایکوتیک با واقعیت بیگانه است و نمی تواند از حالت خود انتقاد کند زیرا به حالت خود آگاهی ندارد. (سایکوز یک اختلال شدید روانی است که در آن ارتباط بیمار با واقعیت قطع می شود. این بیماران به اختلال شخصیتی خود آگاهی ندارند و در دنیای کاملاً اختصاصی دنیایی که در آن قدرت مطلق دارند به سر می برند به همین علت باید بستری شوند.)
مثال: فردی را نظر بگیرید که توهم دارد و شیطان را جلوی خود می بیند. اگر او قبول کند که این توهم پوچ و بی اساس است نوروتیک خواهد بود، اما اگر خیال کند که واقعاً شیطان را می بیند، سایکوتیک به حساب می آید.
سایکوزهای مهم:
1- اسکیزوفرنی:
اسکیزوفرنی یعنی با واقعیت قطع رابطه کردن. انسان اسکیزو فرن در رویای درونی زندگی می کند و ارتباطش با عالم واقعیت بریده شده است. ادا و اطوارها، حرکات چهره کاملاً غیرعادی است. غریزه ی حفظ ذات در او کاهش یافته. توهماتی دارد که انها را باور کرده و گاهی با یک مخاطب نامروی صحبت می کند. بیمار می تواند مدتهای زیادی خود را تحت شرایط بسیار دشوار نگه دارد.
اسکیزوفرن ها عموماً خلاقیت های بسیار جالبی دارند. و از نظری هنری قادر به خلق آثار سمبلیک و جالبی هستند.
نوجوانی و اسکیزوفرنی:در اکثر مواقع اسکیزوفرنی از آغاز سن بلوغ ظاهر می شود.
ردیابی اسکیزوفرنی کار دشواری است. کسی که فرد باهوشی است ناگهان رو به سردی می گذارد و دیگران بی اطلاع، او را تنبل و بی اراده می نامند. زندگی این فرد به سردی گرایش پیدا کرده . آنچه جلوه می کند، بی هدفی، انزوا و سردی است.
درمان اسکیزوفرنی:دراکثر مواقع بستری کردن الزامی است. زیرا ماهیت اسکیزوفرنی غیرقابل نفوذ است. اما گاهی شوک الکتریکی یا تزریق میتواند اثر بخش باشد. گاهی از طریق سمبل هایی که می سازند می توان با آنها ارتباط بر قرار کرد.
2- مانیک- دپرسیو
از نوع بیماری های ادواری به حساب می آید ویژگی های زیر را داراست:
دوره های مانی:سرخوشی، شور و شوق، جوش و خروش، زنده دلی، سرحالی.
دورهای دپرسیون:افسردگی، غم، عدم فعالیت، بی علاقه گی و دلسردی
·دوره ی مانی:رفتار های فرد سرشار از شادی و سرخوشی است. دائم شوخی های بی مزه می کند و جملاتی از قبیل "از خنده روزه بر شدیم" "از خنده ترکیدیم" و … به زبان می آورد. همه چیز و همه کس را مسخره می کند. شوخی های خلاف عفت می کند. گاهی زوزه می کشد. مدفوع خود را به در و دیوار می مالد و …
·دوره ی دپرسیون:بعد از طغیان های دوره مانی دوره افسردگی ظاهر می شود. بیمار روی خط مالیخولیایی می افتد، یعنی غم و فقدان شوق زندگی. از خوردن غذا امتناع می کند.در این دوره خطر قتل و خودکشی بسیار زیاد است. اغلب با توهم همراه است و صداهایی می شنود که او را به مرگ فرا می خواند.
درمان مانیک- دسپرسو:جزء بیماری های توارثی است. برخی روان شناسان معتقدند در اثر بی نظمی عضوی یا کنشی پایه ی مغز (ناحیه ای که آن را هیپوتالاموس در آنجا قرار دارد.) ایجاد می شود. عواملی که ممکن است در بوجود آمدن بیماری نقش داشته باشند، شامل: تصادف، جراحی های مغزی، شوک های هیجانی، ترشح غدد درون ریز. عادات ماهیامه، بلوغ، حاملگی و سقط جنین است. با ترشح غدد درون ریز نواحی هیپوتالاموس عفونت کرده و آسیب پذیر می شود.
دوره های این بیماری ممکن است طولانی (شخصی در طول زندگی فقط یکبار دچار شود) و بعضی کوتاه (سالی یکبار. بعضی ممکن است فقط دچار مانیک یا فقط دچار دپرسیون شود
اختلال افسردگی اساسی
یا به اصطلاح "افسردگی"، اختلالی است که مشخصه اصلی آن، داشتن حالت پریشانی در وضعیت ها و موقعیت های مختلف به مدت حداقل دو هفته می باشد.[۱] افسردگی معمولاً همراه با علائمی مثل عدماعتماد بنفس، بی علاقگی نسبت به انجام فعالیت لذت بخش، بی حالی و احساس درد بدون دلیل می باشد.[۱] همچنین در مواردی، فرد افسرده ممکن است معتقد به تفکراتی غلط باشد یا چیزهایی ببیند یا بشنود که دیگران قادر به احساس آنها نیستند.[۱] بر اساس رویکرد طب سنتی و نظریه اخلاط علائم غلبه خلط بلغم یا سودا! با مطالعه ای تطبیقی بین منابع طب سنتی و کتب مرجعی چون DSM، کاپلان و … مشابهت های فراوانی گزارش گردیده، بلغم علائمی چون: سفیدی رنگ، نرمی و سردی پوست، کندی حواس و زیاد شدن خواب، فراموشی و کند فهمی، ضعف هضم و آروغ، درد در ناحیه کمر و بین دو کتف- قلنج، زیاد شدن اب دهان، حساسیت به صدا و تحریک پذیری، پرخاشگری، میل کاذب به شیرینی جات مصنوعی ترشحات پشت حلقPND, عدم تمرکز و … سودا: سیاهی پوست اطراف چشم ها به خصوص زیر چشم، افکار منفی تکرار شونده، خواب سبک و بیداری در عین بسته بودن چشم ها (لازم است ذکر شود تشخیص ها باید حتماً توسط یک پزشک طب سنتی یا روانشناس بالینی – سلامت یا روانپزشک آموزش دیده طب سنتی و مزاج شناسی صورت گیرد) بعضی از بیماران، به نوعی افسردگی بازگشتی مبتلا هستند. به این معنا که فرد، دوره هایی از افسردگی را تجربه می کند که ممکن است بین هر دوره سال ها فاصله باشد. شایان ذکر است که اختلالات افسردگی می تواند تاثیرات بسیار منفی ای بر شخصیت فرد، کار یا زندگی تحصیلی و نیز وضعیت خواب، عادت های غذایی و سلامت عمومی او داشته باشد[۱] و همین عوارض مراجعه به موقع به روانشناس و روان پزشک را در صورت مشاهده علائم به امری ضروری تبدیل می کند.[۲] طبق آمارگیری های صورت گرفته بین ۲ تا ۷ درصد بالغین افسرده جان خود را بوسیله خودکشی می گیرند[۲] و بیش از ۶۰٪ افرادی که بوسیله خودکشی جان خود را از دست می دهند، مبتلا به افسردگی حاد یا دیگر اختلالات خلقی می باشند.[۳]
تصور می شود، علت اصلی بروز افسردگی عوامل ژنتیکی، محیطی و فاکتورهای روانشناسی باشد.[۱] همچنین عواملی مثل سابقه خانوادگی، تغییرات اساسی در زندگی، بعضی دارودرمانی ها، مشکلات مزمن سلامتی و سوء مصرف مواد مخدر، می توانند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهند.[۱] البته در ۴۰٪ موارد، عامل ژنتیک، عامل اصلی ابتلا برآورد شده است. تشخیص افسردگی کاملاً بر پایه تجربیات گزارش شده خود فرد وبررسی های وضعیت شناختی می باشد و هیچ تست آزمایشگاهی برای تشخیص سریع آن وجود ندارد.[۴] اما در مواردی، آزمایش هایی برای رد حالات فیزیکی خاصی که ممکن است علائم مشابهی را بوجود آورند انجام می گیرد. ذکر این نکته نیز مفید است که بین افسردگی و غم که بخشی عادی از زندگی بوده و خفیف تر است تفاوت وجود دارد و بایستی بین این دو تمایز قائل شد.[۴]
معمولاً، مبتلایان به افسردگی بوسیله مشاوره، روان درمانی و دارو درمانی، داروهای ضدافسردگی تحت درمان قرار می گیرند.[۱] البته به تازگی با کمک از علم مزاج شناسی موفقیتهای درمانی فراوانی گزارش می شود درمان بوسیله دارو، موثر بنظر می رسد اما تاثیر آن ممکن است فقط در حالات حاد بیماری احساس شود، دارو درمانی فقط به جهت رساندن بیمار به حالت پایدار stable و پایا می تواند مفید باشد و حتماً در کنار دارو درمانی روان درمانی توسط روانشناس متخصص مورد نیاز است. استفاده بلند مدت دارو بدون روان درمانی با شکست فرایند درمان مواجه خواهد شد اما اینکه می تواند برا احتمال خودکشی تاثیرگذار باشد یا خیر، معلوم نیست مشاوره های درمانی نیز بصورت رفتار درمانی شناختی و روان درمانی بین فردی انجام می شود در صورتی که روش های نامبرده تاثیرگذار نباشند، شوک درمانیممکن است امتحان شود و در مواردی که خطر صدمه رسانی به خود وجود دارد، ممکن است علی رغم تمایل فرد، او را بستری کنند.
تقریباً ۲۵۳ میلیون نفر(۳٫۶٪)در سراسر جهان در سال ۲۰۱۳ مبتلا به افسردگی اساسی بوده اند.[۱۰] درصد افرادی که حداقل یکبار به این بیماری مبتلا شده اند از ۷٪ در ژاپن تا ۲۱٪ در فرانسه متغیر است.[۱۱] نرخ طول عمر در کشورهای توسعه یافته (۱۵٪) بیشتر از کشورهای در حال توسعه(۱۱٪) می باشد[۱۱] که این به نوبه خود طول دوره های افسردگی را مخصوصاً در دوره های بازگشت یافته بیشتر می کند.[۱۰] شایع ترین دوره ابتلا، دهه ۲۰ یا ۳۰ زندگی می باشد.تعداد ابتلاها در زن ها نیز دو برابر مردان گزارش شده
انجمن روان پزشکی آمریکا، "افسردگی اساسی" را در سال ۱۹۸۰ به مجموعه راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی، معروف به DSM-III اضافه نمود که در واقع انشعابی از روان نژندیافسردگی در DSM-II می باشد که در آن افسردگی با علائمی همچون افسرده خویی و اختلال در سازگاری با حالت پریشانی ناشی از افسردگی مرتبط دانسته شده بود با توجه به منابع و آثار دانشمندانی چون ابوعلی سینا در طب سنتی و بر اساس علم مزاج شناسی افزایش خلط سودا باعث به وجود آمدن اختلال افسردگی اساسی می شود و در سبب شناسی و چرایی افزایش خلط سودا مباحث اصول تغذیه سالم در طب سنتی مطرح است، جمله معروف حکیم و استاد عالی قدر طب ابو علی سینا: غذای شما دوای شماست و دوای شما غذای شماست.
علل زیست شناختی
* ژنتیک: شیوع افسردگی در دوقلوهای تک تخمکی ۶۵ درصد و در سایر دوقلوها ۱۴-۱۹ درصد است که نقش عامل های ژنتیک را مشخص می کند. محققین چند ژن را که ممکن است با اختلالات دو قطبی مربوط باشند را مشخص کرده اند، آنان به دنبال ژن هایی می گردند که با سایر اشکال افسردگی مرتبط باشند. اما همه افرادی که سابقه فامیلی افسردگی را دارند به این اختلال دچار نمی شوند.
* سروتونین و سایر نوروترانسمیترها: وجود اختلال نوروترانسمیتری در سطح سیناپس ها را در بیماران افسرده مشاهده کرده اند. علاوه بر سروتونین،نوراپی نفرین و دوپامین در بیماران افسرده اختلال دارند.
* داروها: استفاده طولانی مدت از برخی داروها مانند داروهایی که جهت کنترل فشار خون استفاده می شوند، قرصهای خواب یا قرصهای پیشگیری از بارداری می توانند علائم افسردگی را در بعضی افراد ایجاد کنند. مصرف قرص های ضد بارداری تاثیر مستقیم در افسردگی زنان دارد
* بیماریها: ابتلاء به یک بیماری مزمن، مثل بیماری قلبی-عروقی، سکته مغزی، دیابت، سرطان و آلزایمر یا میگرن باعث می شود که فرد در خطر بیشتری برای افسردگی قرار بگیرد. مطالعات، یک ارتباط ثابت نشده بین افسردگی و بیماری قلبی را نشان می دهندافسردگی در بسیاری افرادی که حمله قلبی داشته اند اتفاق می افتد. افسردگی درمان نشده می تواند شما را در خطر بیشتری برای مرگ در سال های اول پس از سکته قلبی قرار دهد. ابتلاء به کم کاریتیروئید حتی اگر خفیف باشد هم می تواند باعث بروز افسردگی شود.
سبب شناسی بر اساس منابع طب سنتی و نظریه اخلاط: از نگاه تغذیه در طب سنتی، مصرف برخی از غذاها به دلیل عدم هماهنگی مزاج نوع ان ماده غذایی با مزاج فصل و مزاج ان فرد مصرف کننده ان ماده غذایی، باعث کم کاری غده تیروئید شده و کم کاری تیروئید کاهش ترشح تیروکسین و در نتیجه ضعف غده فوق کلیه و ترشحات ان می شود.
علل روانی اجتماعی
از دست دادن نزدیکان، ممکن است به افسردگی بینجامد
* استرس: وقایع پراسترس زندگی، به ویژه از دست دادن یا تهدید به از دست دادن یک فرد محبوب یا شغل می تواند محرک افسردگی باشد.
* عوامل اجتماعی: نارضایتی از جامعه و عوامل روانی مرتبط با اجتماع نیز می توانند نقش داشته باشند.
* شخصیت: صفات شخصیتی خاصی مانند اعتماد به نفس پایین و وابستگی شدید، بدبینی و حساسیت در برابر استرسها می تواند فرد را مستعد افسردگی نماید. شخصیتی وسواسی، منظم و جدی، کمال گرا، یا شدیداً وابسته نیز احتمال ابتلاء به افسردگی را افزایش می دهند.
* شکست در زندگی: شکست در کار، ازدواج، یا روابط با دیگران می تواند باعث بروز افسردگی شود، مرگ یا فقدان یکی از عزیزان، از دست دادن یک چیز مهم (شغل، خانه، سرمایه)، تغییر شغل یا نقل مکان به یک جای جدید،
* انجام بعضی از اعمال جراحی مثل برداشتن پستان به علت سرطان، گذر از یک مرحله از زندگی به مرحله ای دیگر، مثلاً یائسگی یا بازنشستگی
* بیماری های روانی:اضطراب، عقب افتادگی ذهنی، فراموشی، اختلال خوردن و سوء مصرف مواد.
شیوع
شیوع این بیماری در زنان دوبرابر مردان است. در مردان میزان ابتلاء ۵-۱۲ درصد و در زنان ۱۴-۱۹ درصد است. سن بروز بیماری در حدود ۳۰ سالگی است.
همه گیری شناسی اختلال افسرده خویی
الگوی خانوادگی: این اختلال در میان بستگان بیوژنیک درجه اول مبتلایان به اختلال افسردگی عمده شایعتر از کل جمعیت هست.
ویژگی وابسته به سن و جنس: در کودکان ظاهراً در هر دو جنس به یک اندازه روی می دهد و اغلب به اختلال در عملکرد تحصیلی و روابط اجتماعی منجر می شود. در سن بالا، احتمال بروز در زنان دو تا سه بار بیشتر از مردان هست.
دوره یا سیر: این اختلال اغلب شروعی زود رس و ناگهانی دارد و همچنین سیر آن مزمن هست. مدت متوسط این اختلال پنج سال هست. اما می تواند بیست سال یا بیشتر به درازا بکشد. اگر این اختلال مقدم بر شروع اختلال اساسی باشد احتمال بهبود خود به خودی کامل دوره ای بین دوره های افسردگی عمده کمتر می شود و احتمال بیشتر شدن فراوانی بروز دوره های آینده بیشتر می شود. گرچه میزان خود به خودی این اختلال ممکنه حدود ده درصد در سال باشد، اما شواهد حاکی از این هست که با درمان فعال نتایج بهتِری به دست بیاید.
شیوع: شیوع کلی یا مادام العمر این اختلال تقریباً شش درصد و شیوع نقطه ای یا مقطعی تقریباً سه درصد است.
علائم
شناخت علائم هشدار دهنده افسردگی، می تواند در شناخت بهتر این بیماری به ما کمک کند. – پایین آمدن میزان انرژی و فعالیت
* کاهش انرژی: اولین نشانه افسردگی این است که شخص انرژی گذشته را ندارد و زودتر از گذشته خسته می شود و ترجیح می دهد بعد از کار استراحت کند تا اینکه به فعالیت تفریحی یا ورزش بپردازد
* خستگی: دومین نشانه افسردگی. خستگی جسمی و بدنی است. حتی با وجود خواب و استراحت کافی، همچنان احساس خستگی می کند و نمی تواند فعالیت جدیدی را شروع کند
* کم شدن فعالیت: این ممکن است در نتیجه کاهش انرژی، خستگی و سستی و رخوت باشد یا آن که مستقل از این عوارض باشد. به هر حال، اگر سطح فعالیت های معمولی فرد شروع به کاهش کند این ممکن است از علائم افسردگی باشد.
* بیخوابی یا پرخوابی: بارزترین علامت افسردگی بی خوابی است: خوب نخوابیدن، کابوس دیدن و صبح زود از خواب بیدارشدن. با این وجود پر خوابی هم می تواند نشانه افسردگی باشد. بی خوابی و پرخوابی هر دو می تواند کارکرد روزانه شما را مختل کند
* فقدان شادی و لذت: شخص دچار افسردگی به کارهایی که قبلاً از آن لذت می برده علاقه ای نشان نمی دهد و تقریباً هیچ چیزی او را شاد وسر حال نمی کند
* گوشه گیری: فرد افسرده علاقه به حضور در اجتماع و جمع های خانوادگی ندارد و ترجیح می دهد تنها در خانه بماند
۲- تغییرات جسمی یا فیزیکی
افسردگی نه تنها بر ذهن و مغز افراد تاثیر مخرب می گذارد بلکه علائم جسمانی مهمی نیز دارد. مانند:
* دردهای نامشخص: افراد افسرده برای مقابله با استرس و نگرانی به میزان زیادی هورمون کورتیزول ترشح می کنند؛ که این باعث ایجاد دردهای عمومی در بدن می شود.
* بی اشتهایی یا پراشتهایی: در افراد افسرده بی اشتهایی بسیار شایع است زیرا از هیچ چیز همچنین از غذا لذت نمی برند و همچنین افراد افسرده فعالیت زیادی ندارند که اشتهای کافی به غذا داشته باشند بعضی از افراد افسرده هم از غذا بعنوان مسکّن استفاده می کنند. زیرا باعث افزایش سطح سروتونین می شود که تا حدی در کاهش احساس افسردگی نقش دارد.
* بیقراری یا کندی روانی-حرکتی: بی قراری روانی- حرکتی عبارت است از افزایش فعالیت، بیشتر به دلایل ذهنی تا جسمی. نشانه های متداول آن شامل قدم زدن، پیچاندن یا فشار دادن دست ها، با انگشت روی میز زدن یا کف پا را به زمین زدن و سایر رفتارهای بدون وقفه مشابه است. کندی روانی-حرکتی برعکس، به آهستگی فعالیت های فکری و جسمی اشاره دارد. در این حالت، کارهای معمولی مانند مسواک زدن یا غذاخوردن ممکن است به صورتی غیرعادی کند و با طمانینه انجام شوند.
۳- نشانه های هیجانی
* ناراحتی طولانی و دراز مدت
* گریه بی وقفه
* احساس گناه
* کم شدن اعتماد به نفس
* ناامیدی
* احساس بی ارزشی
۴- واکنش های روانی شدید
* تحریک پذیری و پرخاشگری: افسردگی شدید باعث می شود افراد بخاطر یک موضوع بی اهمیت و کوچک شدیداً ناراحت و پرخاشگر شده و مدتها خود و دیگران را سرزنش کنند.
* اضطراب و نگرانی. افسردگی سبب اضطراب شده و هر موضوعی باعث نگرانی و استرس آنها می شود مثل شرکت در امتحان ماندن در صف دیر رسیدن سر کارو……..
* بدبینی:افسردگی سبب می شود. افراد افسرده نسبت به زمین و زمان بدبین هستند و حس کنند دیگران قصد آسیب رساندن به آنها را دارند
* ایرادگیری از خود: از علایم افسردگی این است که این افراد مدام از خود و تواناییهایشان ایراد می گیرند و حس می کنند قادر به رقابت با دیگران نیستند
۵- الگوهای فکری اشتباه
۱-عدم تمرکز: در افسردگی شخص تمرکز خود را از دست می دهد و ممکن است در حین رانندگی و مطالعه مدتها در یک فکر منفی غوطه ور شود ۲-عدم تصمیم گیری: افسردگی سبب می شود شخص خود را قادر به تصمیم گیری نداند و در موارد بی اهمیت نیز از دیگران مشورت بخواهد ۳-ضعق حافظه: افسردگی بر حافظه تاثیر منفی می گذارد به طوریکه ممکن است شخص چیزی که گفته، شنیده یا خوانده است را بزودی فراموش کند. نشانه های افسردگی
۶- درگیری فکری با مرگ
* فکر مرگ: افسردگی سبب می شود فرد بیش از حد به مرگ فکر کند و زندگی را پوچ و بی ارزش بداند
* فکر خودکشی: افراد افسرده به دلیل شرایط بد و عدم توانایی در تغییر شرایط بسیار به فکر خود کشی می افتند و گاهی هم به آن اقدام می کنند
در صورت بروز این نشانه ها یا تعدادی از آنها، به روانشناس مراجعه کرده و نسبت به درمان افسردگی اقدام کنید و زندگی بهتری برای خود بسازید
محتوی تفکر
۶۰ درصد بیماران افسرده فکر خودکشی دارند و نزدیک به سه درصدشان دست به خودکشی می زنند. حس نافذ نومیدی، احساس گناه به خاطر چیزهای کم اهمیت یا خیالی، احساس بی ارزشی وتوهمات و هذیانهای نیست انگارانه و نشخوار ذهنی وسواسی در بسیاری از آن ها آشکار است.
نظام حسی
حواس پرتی، دشواری در تمرکز، اختلال حافظه، گیجی و گاه اختلال در تفکر انتزاعی (به ویژه در سالمندان) شایع است.
وضعیت ظاهری
غمگینی، گریه بی دلیل، از دست دادن علاقه و ناتوانی از لذت بردن، بی حالی و خستگی، بی قراری، زودرنجی، مشکلات خواب (شامل دشواری در خوابیدن، خواب زیاد و ناراحت) زیاد مشاهده می شود.
کندی یا برعکس تحریک پذیری روانی حرکتی و بی توجهی به ظاهر شخصی بسیار شایع است. تکلم خودانگیخته کم یا به کلی غایب است. مکث های طولانی در کلام، استفاده از واژگان تک سیلابی و صدای آهسته و یکنواخت از ویژگی های گفتاری معمول است.
ملاک های DSM-IV-TR در مورد افسردگی اساسی
الف) حداقل پنج تا از علایم زیر همزمان در یک دوره دو هفته ای وجود داشته باشد و نشانهٔ تغییری در کارکرد قبلی باشد؛ حداقل یکی از علایم یا (۱) خلق افسرده باشد، یا (۲) بی علاقگی و بی لذتی.
* نکته: علایمی را که به وضوح از بیماری طبی عمومی ناشی شده است و نیز هذیانها و توهمهای ناهماهنگ با خلق را منظور نکنید.
1. خلق افسرده دراکثر اوقات روز و تقریباً همه روزها، چه طبق گزارش خود بیمار از احساس ذهنیش (مثلاً احساس کند غمگین است، یا احساس پوچی کند)، چه طبق مشاهده دیگران (مثلاً بگویند گریان به نظر می رسد). نکته: در اطفال و نوجوانان می تواند به صورت خلق تحریک پذیر (irritable) باشد.
2. کاهش واضح علاقه مندی یا لذت بردن از همه یا تقریباً همهٔ فعالیت ها، اکثر اوقات روز و تقریباً همه روزها (چه طبق گزارش خود بیمار از احساس ذهنیش، چه بنا بر مشاهدات دیگران
3. کاهش چشمگیر وزن بدون اجرای برنامه (رژیم) خاصی برای لاغری، یا افزایش وزن (مثلاً تغییر وزن بدن بیش از پنج درصد در عرض یک ماه)، یا کاهش یا افزایش اشتها تقریباً همهٔ روزها. نکته: در کودکان نرسیدن به وزن قابل انتظار را باید در نظر گرفت.
4. کم خوابی یا پر خوابی به طور تقریباً هر روزه.
5. سرآسیمگی یا کندی روانی-حرکتی در تقریباً همه روزها (برای دیگران مشهود باشد، نه اینکه فقط خود بیمار احساس ذهنی بی قراری یا کند شدن را گزارش کند
6. احساس خستگی یا از دست دادن انرژی تقریباً همه روزها.
7. احساس بی ارزشی یا احساس گناه مفرط یا نا متناسب (که حتی ممکن است هذیانی باشد) تقریباً هر روز (صرف ملامت نفس یا احساس گناه به خاطر بیمار بودن کافی نیست
8. کاهش قدرت تفکر یا تمرکز، یا احساس بلاتصمیمی، تقریباً هر روز (چه طبق گزارش بیمار از احساس ذهنی خود، چه بنا بر مشاهده دیگران
9. افکار عود کننده دربارهٔ مرگ (نه فقط ترس از مردن)، فکر مکرر خودکشی بدون هیچ نقشه خاصی، اقدام به خودکشی، یا داشتن نقشه ای معین برای انجام خودکشی.
ب) علایم مذکور واجد ملاک های دوره مشترک نباشد.
پ) علایم از نظر بالینی رنج و عذاب چشمگیری برای بیمار ایجاد کرده باشد یا کارکردهای او را در حوزه های اجتماعی، شغلی، یا سایر حوزه های مهم زندگی مختل کرده باشد.
ت) علایم ربطی به اثرات جسمی مستقیم یک ماده (مثلاً ماده ای که مورد سوء مصرف قرار می گیرد، یا دارو) یا یک بیماری طبی عمومی (مثل کم کاری تیرویید) نداشته باشد.
ث) داغدیدگی، توجیه بهتری برای علایم نباشد، یعنی به دنبال از دست رفتن فرد محبوب، علایم بیش از دو ماه طول کشیده باشد، یا مختل شدن واضح کارکردها، اشتغال ذهنی شدید با احساس بی ارزشی، فکر خودکشی، علایم روانپریشی، یا کندی روانی- حرکتی به شکل مشخص وجود داشته باشد.
نشانه های افسرده خویی
۱-وجود خلق افسرده در بخش بیشتر روز و در بیشتر روزها به مدت حداقل دو سال. ۲-در حالت افسردگی دو یا چند مورد از نشانه های زیر وجود دارد: کم اشتهایی یا پِر اشتهایی. بی خوابی یا کم خوابی. کمبودنیرو یا احساس خستگی. عزت نفس پایین. تمرکز کم یا اشکال در تصمیم گیری. احساس درماندگی. سردرد، گرفتگی عضلات یا مشکلات گوارشی.
۳-طی این دوره دو ساله آشفتگی (یک سال در مورد کودکان و نوجوانان) شخص اصلاً به مدت بیش از دو ماه در یک نوبت بدون نشانه های موجود در ملاک های بند یک و دو هست. ۴-در طی دو سال اول آشفتگی (یک سال در مورد کودکان و نوجوانان) دوره افسردگی عمده وجود نداشته. ۵-هرگز یک دوره مانیک، یک دوره مختلط، یا یک دوره هیپومانیک وجود نداشته و هرگز ملاک های تشخیصیاختلال ادواری خویی وجود نداشته است. ۶-این اختلال منحصراً در طی دوره یک اختلال روان پریشی مزمن، مثل اسکیزوفرنیا یا اختلال هذیانی پیدا نمی شود. ۷-نشانه ها، پریشانی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی را در کارکرد اجتماعی، کاری، یا بقیه زمینه های مهم کارکرد باعث می شوند
خصوصیات مرتبط با سن
افسردگی در سنین مختلف ممکن است خصوصیات متفاوتی داشته باشد. در دوران پیش از بلوغ شکایات جسمی، توهمات شنوائی (شنیدن صداهای ناموجود)، اضطراب و انواع فوبی ها بیشتر دیده می شود. در نوجوانی سوءمصرف مواد، رفتارهای ضداجتماعی، مسائل مربوط به مدرسه (فرار از مدرسه، مشکلات تحصیلی) و عدم رعایت بهداشت و در سالمندی آلزایمر (فراموشی)، حواس پرتی و نقص های شناختی (مانند اختلالات حافظه و گیجی) بیشتر مشاهده می شود.
خصوصیات پیوسته
ناراحتی های جسمانی نیز در بیماران بیشتر دیده می شود و ممکن است افسردگی را بپوشاند و بسیاری اوقات علل روانی دارد. سردرد، اختلالات گوارشی، یبوست، شکایات قلبی و ادراری-تناسلی از جمله آن ها هستند.
درمان
درمان های ضدافسردگی را می توان به دو دسته کلی دارویی و غیردارویی تقسیم کرد. اثربخشی هر دو این درمان ها در مطالعات فراوانی مشاهده شده است.
در زمینه پیشگیری از این بیماری نیز پژوهش ها نشان می دهند که مصرف ماهی تازه همراه با خرما در برخی از وعده های غذایی احتمال ابتلا به افسردگی را کاهش می دهد. اسیدهای چرب امگا ۳ موجود در ماهی، ساختار غشای مغز و میزان دوپامین و سروتونین را تغییر می دهند. دوپامین و سروتونین از مهمترین انتقال دهنده های عصبی محسوب می شوند که نقش مهمی در کنترل افسردگی ایفا می کنند. علاوه بر این، پروتئین، ویتامین و مواد معدنی موجود در ماهی نیز در برابر افسردگی اثر محافظتی دارند. اسیدهای چرب امگا ۳ از زوال شناختی جلوگیری می کند و برای سلامت مغز نیز مفید است.
طب سنتی – ابوعلی سینا: با توجه به نگاهی عمیق، جامع و دقیق به ابعاد متعدد اختلال افسردگی اساسی روش درمانی که تلفیقی از مباحث اجتماعی، روانشناختی و فیزیولوژیک، بیولوژیک متناسب با نیازها و پیچیدکی های زندگی مدرن بشر امروز باشد و از طرفی تعالیم ارزشمند حکمای طب در هزاران سال قبل را نیز مورد استفاده قرار دهد، رویکرد طب سنتی و علم مزاج شناسی است، از نگاه طب سنتی و نظریه مزاج ها این چنین مطرح می نمایند که متخصص روانشناسی بالینی یا روانشناس سلامت یا پزشک عمومی یا روانپزشکی که داری تجربه و تخصص در علم مزاج شناسی طب سنتی است، پس از دریافت شرح حالی بسیار کامل MSEو رسیدن به تشخیصی دقیق، و مزاج شناسی در ابعاد متعدد از قبیل اصلاح الگوی تغذیه برای ایجاد تعادل مزاجی و استفاده از تکنیک های متعدد روان درمانی و در صورت نیاز استفاده از روشها و اعمال یداوی طب سنتی مانند حجامت و فصد، قی و انواع ماساژ و غیره توسط تکنسین های مربوطه، زیر نظر روانشناس یا پزشک متخصصی دارای تجربه در طب سنتی، استفاده از گیاهان دارویی متعدد، به ایجاد تعادل مزاجی و اخراج خلط قالب بیماری زا در بدن و روان بیمار می نماید، به طور کلی این متخصصین با رویکردی بین رشته ای و با استفاده از علم روانشناسی، پزشکی و طب سنتی سبک زندگی lifestyle بیمار را تغییر می دهند، لازم به یاد اوریست که در این روش به دلیل بالا بودن عوارض جانبی متعدد و فراوان منفی داروهای شیمیایی مربوط به بیماریهای اعصاب و روان و وابستگی های دارویی، تحمل و … تا حد امکان از داروهای شیمیایی به جز موارد بسیار شدید اورژانسی استفاده نمی گردد و از گیاهان دارویی به صورت دم نوش ها و … استفاده شده در برخی موارد از داروهای گیاهی مرکب و … استفاده می شود، نکته بسیار مهم این است که روش، نگاه و متدولوژی درمانی بخصوص در طب سنتی ایران طب سینوی، درمان علتی بیماریها می باشد نه درمان علامت های بیماری، حل مسئله مطرح است نه پاک کردن صورت مسئله، از بین بردن کوتاه مدت علائم اختلال و بازگشت بیماری! درمان با این روشها بسیار ریشه ای و پایه ای هستند اما دقیقاً به همین دلیل کمی زمان بر بوده و معمولاً در دوره هایی ۴۰ تا ۱۲۰ روزه بیمار و اطرافیان شاهد تغییرات خواهند بود، این روش و رویکرد به تازگی مجدداً در حال شکوفایی و رشد و انجام پژوهش ها و انتشار مقالات گوناگون می باشد، الیته به صورت انحصاری، چرا که نگاه جامع حکمای بزرگی چون ابو علی سینا و رازی به بیماریهای روانی بنا به دلایل متعدد به فراموشی سپرده شده، در مواری هم به دلیل عدم به روز شدن علمی، عدم تحقیقات و پژوهش متخصصین بهداشت روانی مسئولین ارشد بهداشت و تصمیم سازان سلامت، این رویکرد شناخته نشده و در دستور کار مراکز درمانی و بیمارستانهای عمومی آن طور که باید در جهت خدمت به بیماران قرار نگرفته، در مواردی هم به دلیل انحصاری بودن این تخصص بین رشته ای و کم بود فرد متخصص و تحصیل کرده در زمینه روانشناسی، پزشکی نوین و طب سنتی این رویکرد یا متد درمانی در انحصار اکادمیها و دپارتمانهایی در کشورهای توسعه یافته و قشرها ثروتمند قرار گرفته، که البته با رشد فرهنگ عمومی ملت ها در حال گسترش به تمامی طبقات اجتماعی و اقتصادی جوامع می باشد. پرچمداران این روش درمانی در حال حاضر روانشناسان بالینی و سلامت با گرایش طب سنتی – پزشکان و روانپزشکان با گرایش طب سنتی – متخصصین تغذیه طب سنتی هستند.
، در موارد شدید استفاده از داروهای ضد افسردگی بهترین گزینه بوده است. این داروها در دهه های اخیر از نظر کمی و کیفی رشد فراوانی داشته اند اما با مصرف بلند مدت آنها شاهد عوارض متعدد جانبی منفی خواهیم بود، لازم است ذکر شود دارو درمانی حتماً باید به موازات روان درمانی باشد. در غیر این صورت فرایند درمان به درستی طب نخواهد شد و محوریت روانشناس در درمان اختلال افسردگی استسی در پژوهشهای متعدد به اثبات رسیده است، کاردرمانی و روان درمانی های شناختی-رفتاری و در برخی موارد تحلیلی نیز در درمان افسردگی موثر هستند. در موارد خفیف تری که هنوز افسردگی در حد یک اختلال ظاهر نشده است، انجام کارهایی برای کاهش فشار و استرس از جمله خرد کردن کارهای بزرگ به کارهای کوچک، حق تقدم (برای) برخی (کارها) قرار دادن و انجام دادن هرآنچه که می توانید به همان اندازه که می توانید، ورزش معتدل (ملایم)، رفتن به یک سینما، شرکت کردن در یک (مراسم) مذهبی، اجتماعی، یا سایر فعالیتهایی که ممکن است به شما کمک کنند، صحبت و همنشینی با دوستان و خانواده، خودداری از مصرف الکل، برخورداری از رژیم غذایی متعادل و کم چرب، مثبت اندیشی، تماشای فیلم های خنده دار و شاد، رفتن به مسافرت، سهیم شدن در فعالیت هایی که می تواند مفید باشد و احساس بهتری برای شما به وجود بیاورد. رویکرد درمانگری شناختی رفتاری به افسردگی[ویرایش]رویکرد درمانگری شناختی رفتاری به افسردگی[ویرایش]
"آرون تی بک":
مفهوم "سه گانگان شناختی" را برای افکار خودکار مطرح کرده است. او بر این باور است که افسرده ها از "افکار خودکار" منفی دربارهٔ (۱) خود، (۲) جهان (مثلاً افراد خاصی یا به طور کلی همه مردم) و (۳) آینده استفاده می کنند. افکار خودکار فرد افسرده شامل عقاید و الگوهای شناختی است که می تواند در اثر عوامل زیستی (مثلاً نقص در عملکرد هورمونها) شکل گرفته باشد یا در دوران کودکی به صورت مشاهده رفتار والدین، معلمان و دیگران در قالب "طرح واره های شناختی" آموخته شده باشد. چنین طرحواره هایی در آنها الگوی درماندگی را در هیجان رفتار نشان می دهند. طرح واره های شناختی افکار افراد افسرده، دستِکم دارای سه خطای اساسی است. اول آنکه در پس هر شکستی، مردم از خود می پرسند: "آیا علت این شکست همیشگی است یا موقتی؟" در این زمان، فرد افسرده فکر می کند که علت شکست همیشگی است و احتمال می دهد که در آینده هم تکرار شود یعنی که علت شکست خود را پایدار می داند. به همین دلیل بدبینی و درماندگی او نیز ادامه می یابد و به شرایط و موقعیت های دیگر "تعمیم" داده می شود. اما اگر چنین کسی، فکر کند که علت این شکست مثلاً خواب بد دیشب بوده است، در این صورت برای شکست خود از علتی ناپایدار استفاده کرده است و بر همین اساس الگوهای درماندگی پایدار به بدبینی و درماندگی های همیشگی می انجامد درحالی که الگوهای ناپایدار گذرا هستند. بر همین اساس، "جودیت بِک نیز بر این باور است که انسانها به دو دلیل اصلی دچار افکار خودکار منفی یا برداشت های غیرواقعی از موفقیت یا شکست خود می شوند: "اول آنکه آنها موقعیت خود، جهان پیرامون و آینده را با توجه به شرایط کنونی به درستی ارزیابی نمی کنند، بنابراین آنها باید ابتدا برای یافتن مشکل و مسئله ای که وجود دارد، "خودسنجی" کنند تا موقعیت کنونی را به درستی ارزیابی نمایند و دوم آنکه آنها نیازمند برنامه ای تقویت شده برای خود هستند.
بتازگی مطالعات محققان دانشگاه استنفورد نشان داد که داروی های رایج درمان دیابت نوع ۲ که برای افزایش حساسیت بدن به انسولین مورد استفاده قرار می گیرند، قادر به درمان افسردگی مزمن هستند. دیابت به دلیل مقاومت بدن نسبت به انسولین بوجود می آید و تحقیقات نشان می دهد که این عامل نقش مهمی در بروز افسردگی دارد؛ به همین دلیل است که افسردگی یکی از عوارض دیابت به شمار می آید.[۱۷]
راه های غلبه بر افسردگی
همه ما گاهی دچار حالت ناامیدی و افسردگی می شویم. مثلاً وقتی روابط ما با دیگران از هم پاشیده می شود. ممکن است شوکه شویم، گریه کنیم، غذا نخوریم، عصبانی شویم، خوب نخوابیم و بدخلق و مضطرب شویم.
این حالت معمولاً پس از چند روز برطرف می شود و شخص به زندگی طبیعی بازمی گردد. اما آنچه پزشکان آن را افسردگی می نامند، حالت افسردگی به این شکل نیست. بلکه این اصطلاح برای تعریف بیماری شدیدتری به کار می رود که حداقل چند روز طول می کشد و بر جسم و روح اثر می گذارد. این بیماری ممکن است بی هیچ دلیلی بروز کند و زندگی فرد را تهدید کند. هیچ وقت وجود یک علامت تک نشانگر وجود افسردگی یا به قول معروف افسردگی بالینی در فرد نیست. بسیاری از علایم شبیه یکدیگرند، اما وقتی فرد به افسردگی مبتلا می شود این علائم شدیدتر می گردند و مدت بیشتری ادامه می یابند. اگر حالت ناامیدی و افسردگی بر تمام ابعاد زندگی شما تاثیر بگذارد، ۲ یا چند هفته ادامه یابد یا به حدی برسد که به فکر خودکشی بیفتید، کار صحیح آن است که از دیگران یاری بطلبید.
مفهوم "سه گانگان شناختی" را برای افکار خودکار مطرح کرده است. او بر این باور است که افسرده ها از "افکار خودکار" منفی دربارهٔ (۱) خود، (۲) جهان (مثلاً افراد خاصی یا به طور کلی همهٔ مردم) و (۳) آینده استفاده می کنند. افکار خودکار فرد افسرده شامل عقاید و الگوهای شناختی است که می تواند در اثر عوامل زیستی (مثلاً نقص در عملکرد هورمونها) شکل گرفته باشد یا در دوران کودکی به صورت مشاهدهٔ رفتار والدین، معلمان و دیگران در قالب "طرح واره های شناختی" آموخته شده باشد. چنین طرحواره هایی در آنها الگوی درماندگی را در هیجان رفتار نشان می دهند. طرح واره های شناختی افکار افراد افسرده، دستِکم دارای سه خطای اساسی است. اول آنکه در پس هر شکستی، مردم از خود می پرسند: "آیا علت این شکست همیشگی است یا موقتی؟" در این زمان، فرد افسرده فکر می کند که علت شکست همیشگی است و احتمال می دهد که در آینده هم تکرار شود یعنی که علت شکست خود را پایدار می داند. به همین دلیل بدبینی و درماندگی او نیز ادامه می یابد و به شرایط و موقعیت های دیگر "تعمیم" داده می شود. اما اگر چنین کسی، فکر کند که علت این شکست مثلاً خواب بد دیشب بوده است، در این صورت برای شکست خود از علتی ناپایدار استفاده کرده است و بر همین اساس الگوهای درماندگی پایدار به بدبینی و درماندگی های همیشگی می انجامد درحالی که الگوهای ناپایدار گذرا هستند. بر همین اساس، "جودیت بِک نیز بر این باور است که انسانها به دو دلیل اصلی دچار افکار خودکار منفی یا برداشت های غیرواقعی از موفقیت یا شکست خود می شوند: "اول آنکه آنها موقعیت خود، جهان پیرامون و آینده را با توجه به شرایط کنونی به درستی ارزیابی نمی کنند، بنابراین آنها باید ابتدا برای یافتن مشکل و مسئله ای که وجود دارد، "خودسنجی" کنند تا موقعیت کنونی را به درستی ارزیابی نمایند و دوم آنکه آنها نیازمند برنامه ای تقویت شده برای خود هستند تا بتوانند از دیگران نیز کمک بگیرند
انواع
* اختلال عاطفی فصلی نوعی افسردگی است که با کوتاه شدن روزها در فصل پائیز و زمستان سر رسیده و در بهار و تابستان از بین می رود
* افسردگی پس از زایمان نوعی افسردگی که به فاصله کوتاهی پس از زایمان و بیشتر در زنهایی که از ناراحتی های روانی پیشین رنج می برده اند، ظاهر می شود.
از انواع دیگر افسردگی می توان به موارد زیر اشاره کرد: افسردگی عمده، افسردگی جزیی، افسردگی سایکوتیک.
اختلال وسواس فکری یا عملی
یک اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط درمورد نظم و ترتیب و امور جزئی و همچنین کمال طلبی همراه است، تا حدی که به از دست دادن انعطاف پذیری، صراحت و کارایی می انجامد.
در اختلال وسواسی-فکری عملی افکار وسواس گونه و اضطراب آور و ترس با وسواس های عملی همراه می شود. این وسواس های عملی کارهایی وسواس گونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواس های فکری خود انجام می دهد. این کردارها تکراری و کلیشه ای و تا اندازه ای غیرارادی هستند طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی 5-DSM، اختلال وسواسی -جبری و اختلالات مرتبط شامل اختلال وسواسی- جبری OCD، اختلال بدریخت انگاری بدن، اختلال ذخیره سازی، اختلال کندن مو، اختلال خراشیدن پوست، اختلال وسواسی -جبری و اختلالات ناشی از مواد/دارو، اختلال وسواسی-جبری و اختلالات مرتبط ناشی از بیماری طبی، اختلال وسواسی-جبری و اختلالات مرتبط معین دیگر و اختلال وسواسی-جبری و اختلالات مرتبط نامعین می باشد. طبق ملاک های راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی برای اختلال وسواسی، دو گونه فکری و عملی تعریف می شود.
ملاک های تشخیصی
وجود وسواس های فکر یا عملی یا هر دو وسواس های فکری :
۱. افکار، تمایلات یا تصورات راجعه و پایداری که در دوره ای از اختلال، به شکل مزاحم و ناخواسته تجربه شده و در اکثر افراد موجب اضطراب یا ناراحتی عمده گردند.
۲. فرد تلاش می کند این افکار، تمایلات یا تصورات را ندیده گرفته یا سرکوب کند یا با پرداختن به افکار یا فعالیت های دیگر (مثل انجام یک وسواس عملی)، خنثی سازد.
وسواس های عملی:
۱. رفتارهای تکراری (نظیر شستن دست، رعایت نظم و ترتیب، وارسی کردن) یا فعالیت های ذهنی (نظیر دعا کردن، شمردن، تکرار آهسته کلمات در سکوت) که فرد احساس می کند مجبور به اجرای آن ها در پاسخ به یک وسواس فکری یا بر طبق قوانینی که باید دقیقاً انجام شوند.
۲. این اعمال یا فعالیت های ذهنی با هدف پیشگیری یا کاهش اضطراب یا ناراحتی یا جلوگیری از بعضی از رویدادها و وضعیت های هراس آور صورت می پذیرند؛ با این وجود اعمال و فعالیت های ذهنی مذکور رابطهٔ وافع گرایانه ای با آنچه که قرار بوده خنثی یا جلوگیری شوند ندارد یا به وضوح افراطی اند.
وسواس های فکری یا عملی وقت گیرند (بیش از یک ساعت در روز) یا موجب ناراحتی قابل توجه یا اختلال در کارکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم کارکردی می شوند.
وسواس شامل احساس، اندیشه یا تصویر ذهنیِ مزاحم است و اجبار شامل رفتاری آگاهانه و عودکننده است. ریشه بیماری وسواس اضطراب است و بیماری به دو شکل فکری و عملی بروز می کند. چنانچه بیمار در برابر انجام عمل وسواسی مقاومت کند، اضطرابش بیشتر می شود. گاهی اوقات کودکان هم دچار وسواس می شوند که معمولاً نشانه های آن رفتارهای پرخاشگرانه، تکرار کلمات یا لجبازی با اطرافیان است
فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی برای کاهش اضطراب خود که ناشی از فکر مزاحم است، فعالیت دیگری انجام می دهد که اضطراب او را کاهش دهد که این خود می تواند به شدت اختلال کمک کند.
تحقیقات نشان می دهد بین یک تا سه درصد جامعه ممکن است به اختلال وسواس فکری عملی مبتلا باشند.
وسواس
وسواس عقده، هیجان یا تکانه ای است عصبی (ایمپالس) که به شکلی متوالی برخلاف میل بیمار از شکل ناخودآگاه به صورت خودآگاه درآمده و باعث ایجاد پالس های عصبی خاص می شود تا در او ناراحتی و اضطراب برانگیزد. تا فرد برای رهایی از آن فشار عصبی اقدام به انجام عملی خاص نماید. مثل شستن تکراری دستها یا شمارش چند باره پول یا کلمات و حروف و … در جواب چنین حمله یی معمولاً شخص می کوشد از آن بگریزد و آن فکر خاص را، از ذهن خود بیرون کند یا با عمل و فکر دیگری جایگزین نماید و البته آگاهی دارد که این وسوسه ها مزاحم ذهن او هستند و برخلاف تزریق افکار از خارج تحمیل نمی شوند.
وسواس عملی
وسواس عملی تکانه غیرقابل مقاومتی برای انجام یک عمل غیرمنطقی مانند شستن مکرر، دعای مداوم و غیره است.
بیماری زایی
هرچند دلایل ابتلاء به اختلال وسواس جبری(OCD) کاملاً شناخته شده نیست، اما موارد زیر تاثیر زیادی در ابتلاء به این بیماری دارد:
تغییرات جسمی و بدنی؛
محیط؛
کمبود سروتونین؛
سابقه خانوادگی؛
زندگی پر از استرس.
تاثیرات وسواس (OCD) بر روی زندگی فرد مبتلا
1. اتلاف وقت
2. عدم توانایی در تمرکز حواس و ایجاد حواس پرتی؛
3. بازماندن از کارهای اصلی (ازجمله تحصیل علم و مطالعه و درس خواندن و به دنبال آن افت تحصیلی)؛
4. خسته شدن ذهن و بی حوصله شدن فرد برای فکر کردن دربارهٔ موضوعات مهم و اساسیِ زندگی و تحصیلی؛
5. مشکل در برقرای ارتباط و کاهش کیفیت زندگی
روان کاوی
تشکل واکنشی، ابطال، جداسازی، توجیه عقلی و دلیل تراشی مهمترین دفاع های روانی هستند که ممکن است منجر به پیدایش وسواس شوند.[۸]
همه گیری
* مردان و زنان به یک اندازه ممکن است به اختلال وسواسیِ جبری مبتلا شوند. اما ابتلاء به این اختلال در مردان عمدتاً در سنین پایین تری نسبت به زنان روی می دهد
* احتمال تطابق در دوقلوهای همسان بالاتر است.
* وراثت عاملی برای وقوع وسواس است؛ به طوری که اگر کسی در خانواده دارای پدر و مادر وسواسی باشد، احتمال اینکه فرزند نیز به وسواس مبتلا بشود، وجود دارد.
درمان وسواس
اکثر افرادی که مبتلا به اختلال وسواس جبری می شوند، در مراحل اولیه برخی از علایم این بیماری را به طور خفیف تجربه می کنند و می توان از تشدید علایم در برخی از آنها پیش از آن که به طور کامل دچار بیماری شوند جلوگیری کرد. درمان اختلال وسواس اجباری ازجمله درمان وسواس فکری شامل سه مرحلهٔ روان درمانیِ شناختیِ رفتاری،رفتاردرمانی و دارودرمانی است. درمانهای رفتاری اختلال وسواس اجباری شامل پیشگیری از عادات و رویارویی است. در مرحلهٔ پیشگیری از عادات، یک متخصص به فرد بیمار مبتلا به وسواس کمک می کند تا در بازه های زمانی طولانی و طولانی تری از رویارویی با شرایط استرس زایی قرار بگیرد که در آن احساس اجبار برای انجام کاری را می کند که استرس و اضطراب او را از بین می برد. در این شرایط، بیمار اصطلاحاً با خود درگیر می شود و هرچه قدر که زمان می گذرد و او بیشتر به انجام آن کار احساس نیاز می کند، او همچنان در مقابل میل وسواسی ایستادگی می کند تا مرحله ای که دیگر هیچ اجباری برای انجام آن کار خاص احساس نکند.
نمونهٔ جالبی از درمان رویارویی و جلوگیری از پاسخ درمورد بیماری اتفاق افتاد که حساسیت شدیدی به رنگ قرمز داشت. او در منزل خود، هیچ شیء یا وسیله ای به رنگ قرمز نگهداری نمی کرد و به هیچ وسیلهٔ قرمزرنگی هم دست نمی زد. پزشک روانشناس از او درخواست کرد تا گوشی تلفن همراه قرمزرنگش را بردارد و برای مدت ۱۰ دقیقه در دست نگاه دارد. بیمار در ابتدا از این کار خودداری می کرد. در مرحلهٔ بعد و وقتی با اجبار پزشک روبه رو شد، دست خود را به سمت گوشی برد، اما نتوانست آن را لمس کند. پزشک در یک برخوردِ تقریباً خشن، او را وادار کرد تا به گوشی دست بزند. بیمار چشمان خود را بست و به گوشی قرمزرنگ دست زد. در مرحلهٔ بعد، پزشک او را وادار کرد که گوشی را بردارد و در دست نگاه دارد. او گوشی را با زحمتِ فراوان برداشت و پس از لحظه ای دوباره روی میز گذاشت، اما براثر اصرار پزشک، مجدداً آن را برداشت و با چشمان بسته، به مدت ۱۰ دقیقه در دست نگاه داشت. با گذشت زمان، بیمار کم کم به در دست نگاه داشتن گوشی قرمزرنگ عادت کرد و یادگرفت که چشمان خود را هم باز کند و گوشی قرمزرنگ را بنگرد. این فرایند به مدت ۳۰ دقیقه به طول انجامید و از همین لحظه بود که بیمار مبتلا به اختلال وسواس اجباری، حساسیت خود به رنگ قرمز را از دست داد، و البته با توجه به اینکه مدتی نیز تحت دارودرمانی بود، تا حدود زیادی بهبود یافت.
به گفته پژوهشگران و پزشکان، درمان رویارویی و پیشگیری از پاسخ در یک فرایند ۲۰ تا ۹۰ دقیقه ای اتفاق می افتد و احساس اجبار برای انجام کاری که از اضطراب جلوگیری می کند، حداکثر ۹۰ دقیقه به طول می انجامد؛ در نتیجه بیمار درصورتی که بتواند ۹۰ دقیقه در برابر فکر وسواسیِ خود مقاومت کند، بر بخش اعظمی از بیماری خود غلبه کرده است.
درمان دارویی برای اختلال وسواس اجباری نیز یکی از مراحل مهم در فرایند بهبودی بیمار است. برای درمان اختلال وسواس اجباری از گروهی از داروها که اصطلاحاً آنها را مهارکننده انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIها)می نامیم استفاده می شود. این داروها مقدار ترشح سروتونین در مغز را افزایش می دهند. در مغز بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری، سروتونین بسیار کمی ترشح می شود یا مقدار ترشح شده توسط عصب های پیش سیناپس جذب و نابود می شود.
این داروها همان طور که از نامشان پیداست، از بازجذب یا دفع سروتونین در مغز جلوگیری می کنند. این دفع در محل سیناپس ها اتفاق می افتد یعنی جایی که سلولهای عصبی (نورونها) به یکدیگر متصل هستند. سروتونین یکی از مواد شیمیایی در مغز است که پیامهای عصبی را از یک نورون به نورون دیگر در طول سیناپس ها منتقل می کند.
از این داروها در درمان افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات خلقی نیز استفاده می شود. SSRIها میزان تراکم سروتونین در سیناپس ها را افزایش می دهند. آنها این کار را با جلوگیری از بازجذب سروتونین در سلول عصبی که یک پالس مغزی را منتقل می کند انجام می دهند. بازجذب سروتونین عامل پایان یافتن تولید سروتونین جدید است.
از جمله داروهای رایجی که برای درمان اختلال وسواس اجباری تجویز می شوند و در گروه SSRIها جای می گیرند، می توان به فلوکستین (Fluoxtine)، سرترالین (Sertraline)، سیتالوپرام (Citalopram)،پاروکستین (Paroxetine) و اسیتالوپرام (Escitalopram) اشاره کرد. در درمان اختلال وسواس اجباری همچنین از دارویی هایی چون اولانزاپین (Olanzapine) و رسپریدون (Respridone) استفاده می شود.
این گروه از داروها معمولاً بازخورد بسیار خوبی در درمان اختلال وسواس اجباری می دهند و اثرات جانبی بسیار کمی دارند. سردرد، کم خوابی، اسهال و هیجان از جمله اثرات جانبی این داروها هستند.
بیماری ها و تشخیص اختلالات روان تنی
برای رسیدن به معیارهای تشخیصی برای عوامل روان شناختی که بر یک بیماری طبی اثر می گذارند، دو معیار زیر باید موجود باشند:
a) یک بیماری طبی وجود دارد.
b) عوامل روان شناختی آثار سوئی بر آن دارند
مثلاً محرک محیطی که از دیدگاه روان شناختی معنی دار است، از نظر زمانی با شروع یا تشدید یک اختلال یا بیماری ویژه جسمی در ارتباط است.
o بیماری جسمی باید نشان دهنده یک بیماری عضوی، مثلاً سردرد میگرنی، باشد.
o تعدادی اختلالات جسمی که دارای معیارهای فوق هستند، در زیر بیماری های جسمی که تحت تاثیر عوامل روان شناختی قرار می گیرند، ذکر شده اند.
قلب و عروق
1) اختلال: آنژین صدری، آریتمی ها، انقباض ناگهانی عروق کرونر
o مشاهدات: شخص تیپ A پرخاشگر و تحریک پذیر است.
o نظریات: به آسانی ناامید می شود و به بیماری عروق کرونر حساس است.
o توضیحات: بروز آریتمی در اضطراب شایع است.
مرگ ناگهانی ناشی از آریتمی بطنی در برخی بیمارانی که شوک یا یک فاجعه عمده روان شناختی را تجربه می کنند دیده می شود.
o برخورد با بیماری: تغییرات شیوه زندگی، ترک سیگار، جلوگیری از مصرف الکل، کاهش کلسترول برای محدود کردن عوامل خطر،
پروپرانولول برای بیمارانی که به عنوان بخشی از علایم فوبی اجتماعی دچار تاکی کاردی می شوند تجویز می شود.
این دارو در مقابل آریتمی و کاهش جریان خون کرونر محافظت کننده است.
آسم
2) اختلال : آسم
o مشاهدات : حملات با استرس، عفونت تنفسی و حساسیت تشدید می شوند.
o نظریات : پویش خانواده را بررسی کنید.
به ویژه هنگامی که بیمار یک کودک است به دنبال حمایت بیش از حد خانواده باشید و سعی کنید فعالیت مستقل مناسب را تشویق کنید.
o توضیحات : در بیماران آسمی مصرف پروپرانولول و آنتاگونیست های گیرنده های بتا برای درمان اضطراب ممنوع است.
o فرضیه های روان شناختی: وابستگی شدید و اضطراب جدائی، خس خس سینه در آسم یک تقاضای سرکوب شده برای عشق و حمایت است.
بیماری های بافت همبند
3) اختلال : بیماری های بافت همبند Connective Tissue Disease :
لوپوس منتشر یا لوپوس اریتماتوی سیستمیک Systemic Lupus Erythematosus ، روماتیسم مفصلی Rheumatoid Arthritis
بیماری بافت همبند به هر گونه بیماری اطلاق می شود که باعث آسیب به بافت همبند در بدن بشود.
بافت همبند نوعی بافت است که دارای یک ماتریکس برون یاخته ای بوده و از اندام ها مراقبت می کند.
از بیماری های بافت همبند می توان به نشانگان مارفان، بیماری پیرونی، نشانگان اهلرز-دنلوس، استئوژنز ایمپرفکتا و نشانگان آلپورت اشاره نمود.
لوپوس منتشر یا لوپوس اریتماتوس سیستمیک در پزشکی با علامت اختصاری SLE گونه ای از انواع بیماریهای خود ایمنی است
که در آن سیستم دفاعی بدن، علیه ارگان ها و بافت های پیوندی خودی عمل کرده و به آن ها آسیب می رساند.
زنان در مقابل این بیماری ده برابر بیشتر از مردان آسیب پذیرند.
این بیماری اغلب پوست و چندین اندام داخلی را درگیر می کند و با وجود اتوآنتی بادی در خون همراه است.
سیر بالینی لوپوس شامل دوره های فعالیت و بهبود است.
لوپوس Lupus در زبان لاتین به معنی گرگ و اریتما Erythema در زبان یونانی به معنی سرخی است.
این نام بخاطر شکل لکه سرخ بر پوست است که شبیه جای گازگرفتگی گرگ است.
آرتریت روماتوئید یا روماتیسم مفصلی یک بیماری سیستمیک و مزمن است.
شیوع این بیماری در جهان حدود یک درصد است و معمولاً نوجوانان سنین میانسالی و در دهه های اول-سوم تا پنجم بروز می نماید و در زنان شایع تر است.
آرتریت روماتوئید مشخصاتی دارد که باعث تمایز آن با سایر انواع آرتریت ها (التهاب ودردمفاصل) می شود.
بعنوان مثال آرتریت بصورت قرینه است یعنی اگر یک زانو یا دست درگیر باشد به احتمال زیاد طرف مقابل نیز درگیر است.
o مشاهدات : بیماری ممکن است با استرس های بزرگ زندگی به ویژه مرگ یک عزیز آغاز شود.
o نظریات : با استرس مزمن، عصبانیت یا افسردگی تشدید می شود.
o توضیحات : لازم است بیمار را تا حد امکان فعال نگاه داریم تا مشکلات ناشی از بدشکلی مفاصل را به حداقل برسانیم.
o برخورد با بیماری: درمان افسردگی با ضدافسردگی ها یا محرک های روانی و درمان اسپاسم و تنش عضلانی با بنزودیازپین ها انجام می شود
سردرد
4) اختلال : سردرد
o مشاهدات : سردرد تنشی از انقباض عضلات گردنی ناشی می شود که باعث کاهش جریان خون به مغز می شوند.
o نظریات : با اضطراب و استرس وضعیتی همراه است.
آرمیدگی درمانی Relaxation Therapy و داروهای ضداضطراب مفید هستند.
o توضیحات : سردردهای میگرنی یک طرفه هستند و ممکن است با استرس، ورزش و غذاهای حاوی تیرامین تشدید شوند.
o برخورد با بیماری: درمان با ارگوتامین انجام می شود.
مصرف پیشگیرانه پروپرانولول ممکن است موجب افسردگی شود.
سوماتوتریپتان را می توان برای درمان حملات میگرنی غیربازیلر و غیرهمی پلژیک به کار برد.
فشار خون
5) اختلال : افزایش فشار خون
مشاهدات : استرس حاد موجب ترشح کانه کولامین ها (اپی نفرین) می شود که آن هم فشار سیستولیک را بالا می برد.
نظریات : استرس مزمن با افزایش فشار خون اساسی همراه است.
توضیحات : به شیوه زندگی بیمار دقت کنید. ورزش، آرمیدگی درمانی و بیوفیدیک را توصیه کنید.
o برخورد با بیماری: اگر در استرس حاد فشار خون به عنوان 'عضو شوک' بالا رود، بنزودیازپین ها موثر هستند.
o فرضیه های روان شناختی: خشم مهارشده، احساس گناه به علت تکانه های خصومت آمیز، نیاز به تایید از سوی مقام بالاتر.
تنفس عمیق و سریع
6) اختلال : تنفس عمیق و سریع یا سندرم هیپرونتیلاسیون Hyperventilation Syndrome
o مشاهدات : همراه با اختلال پانیک، اختلال اضطراب فراگیر مرتبط با هیپرونتیلاسیون، تاکی کاردی و انقباض عروق است،
o نظریات : ممکن است در بیماران مبتلا به نارسائی عروق کرونر خطرناک باشد.
o برخورد با بیماری: داروهای ضداضطراب مورد استفاده: بعضی به مهارکننده های مونوآمین اکسیداز، ضدافسردگی های سه حلقه ای یا داروهای سروتونرژیک پاسخ می دهند.
التهاب روده
7) اختلال : بیماری التهابی روده Inflammatory Bowel Disease ،
بیماری کرون Crohn's Disease ، سندرم روده تحریک پذیر، کولیت اولسراتیو Ulcerative Colitis
بیماری های التهابی روده IBD به گروهی از بیماری ها گفته می شود که سبب التهاب جدار روده بزرگ و روده کوچک می گردند.
شایع ترین این بیماری ها عبارت اند از: بیماری کولیت زخمی و بیماری کرون.
این دو بیماری از جهاتی دارای شباهتهایی هستند.
هر دو بیماری موجب التهاب جدار روده ها می شوند.
البته تفاوتهای زیادی در مورد مناطق درگیر و عمق التهاب بین این دو بیماری وجود دارد.
در برنامه درمانی دو بیماری مشابهت های فراوانی وجود دارد.
یک نکته مهم که باید به آن توجه داشت این است که: بیماری کرون علاوه بر آنکه روده بزرگ و روده کوچک را تحت تاثیر قرار می دهد،
همچنین می تواند بر دهان، مری، معده و مقعد نیز اثر بگذارد.
در حالی که کولیت زخمی در درجه اول روده بزرگ و راست روده را تحت تاثیر خود قرار می دهد.
بیماری کرون یکی از بیماریهای التهابی روده است که با التهاب دیواره روده مشخص می شود.
بیماری کرون بک بیماری مزمن است که قسمت های گوناگون دستگاه گوارش از دهان گرفته تا مقعد را می تواند تحت تاثیر قرار دهد.
این بیماری بیشتر قسمت انتهایی روده باریک (ایلئوم) Ileum و قسمت ابتدایی روده بزرگ را تحت تاثیر قرار می دهد.
این بیماری می تواند تمام لایه های روده را درگیر سازد و حتی موجب فیبروز Fibrosis شود.
شایع ترین ناحیه درگیر ایلئوسکال Ileovesical است.
بین ضایعات معمولاً نواحی سالم وجود دارد.
این بیماری تظاهرات خارج روده ای نیز دارد مانند آرتریت و ضایعات پوستی.
علائم و نشانه های آن اغلب شامل اسهال (که در صورت التهاب شدید روده ممکن است به اسهال خونین تبدیل گردد)،
تب، کاهش وزن و درد شکم است.
برخی از عوارض این بیماری ممکن است در خارج از دستگاه گوارش رخ دهد، شامل کم خونی، خارش پوست، ورم مفاصل، التهاب چشم و احساس خستگی.
از دیگر علائم این بیماری، راش و اریتم گرهی است.
انسداد روده نیز معمولاً رخ می دهد و کسانی که به این بیماری مبتلا می شوند بیشتر در معرض خطر ابتلا به سرطان روده قرار می گیرند.
کولیت زخمی یا کولیت اولسروز یا پس روده آماس زخمی فرمی از بیماری التهابی روده است که روده ها به خصوص روده بزرگ
شامل پس روده (کولون) و راست روده (رکتوم) را درگیر می کند و نوعی پس روده آماس (کولیت) است.
علت اصلی و دقیق این بیماری مشخص نمی باشد اما به نظر می رسد باکتری و ویروس های ناشناخته ای باعث بروز آن می شود.
همچنین استرس و زندگی در محیط شهری باعث تشدید این بیماری می گردد.
این بیماری با نام های رکتوکولیت هموراژیک یا التهاب زخمی شونده روده بزرگ و به اختصار UC نیز شناخته می شود.
علامت ویژه بیماری اسهال خونی است که به طور تدریجی بیشتر می شود.
گاه نام بیماری به خاطر نماد (IBD)، اغلب با نام (IBS) یا سندرم روده تحریک پذیر اشتباه می شود، که یک بیماری مشکل ساز ولی خفیف است.
التهاب زخمی پس روده شباهت به بیماری کرون دارد که شکل دیگری از بیماری التهابی روده است.
کولیت زخمی یک بیماری متناوب است، با دوره های تشدید علائم و دوره های بهبودی که در آن ها تقریباً هیچ گونه علامتی دیده نمی شود.
با وجودی که علائم التهاب زخمی پس روده گاهی می تواند خودبه خود بهبود یابد، ولی این بیماری معمولاً نیازمند درمان است.
o مشاهدات : خلق افسرده با بیماری مرتبط است.
o نظریات : استرس علایم را تشدید می کند.
o توضیحات : معمولاً بعد از یک استرس شدید شروع می شود.
o برخورد با بیماری: بیماران به رابطه مستحکم بیمار – پزشک و روا ن درمانی حمایتی همراه با دارودرمانی پاسخ می دهند.
o فرضیه های روان شناختی: شخصیت انفعالی، ترس در کودکی، صفات وسواس فکری، ترس از مجازات، خصومت پنهان
غدد درون ریز
8) اختلال : اختلالات متابولیک و غدد درون ریز
مشاهدات : تیروتوکسیکوز متعاقب استرس شدید ناگهانی گلیکوزوری در ترس مزمن و اضطراب دیده می شود.
توضیحات: افسردگی متابولیسم هورمون را تغییر می دهد، به ویژه هورمون محرکه قشر آدرنال (ACTH)
التهاب پوست
9) اختلال : التهاب عصبی پوست یا نورودرماتیت
o مشاهدات: اگزما در بیماران دارای عوامل استرس زای متعدد دیده می شود، به ویژه در موارد مرگ یک عزیز
o نظریات : تعارض در مورد جنسیت، عصبانیت مهارشده.
o برخورد با بیماری: برخی به هیپنوتیسم جهت کنترل علایم پاسخ می دهند.
چاقی
10)اختلال : چاقی
o مشاهدات : پرخوری اضطراب را کاهش می دهد.
o نظریات : سندرم غذا خوردن در شب با بی خوابی مرتبط است.
o توضیحات : ناتوانی در درک اشتها، گرسنگی و سیری
o برخورد با بیماری: روش های رفتاری، گروه های حمایتی، مشاوره تغذیه و روان درمانی حمایتی مفید هستند. افسردگی زمینه ای را درمان کنید.
o فرضیات روان شناختی: تعارض مربوط به مرحله دهانی و وابستگی بیمارگون.
آرتروز
11)اختلال : آرتروز یا استئوآرتریت Osteoarthritis
o توضیحات : اضطراب یا افسردگیِ همراه را با روان درمانی حمایتی درمان کنید.
o برخورد با بیماری: کنترل شیوه زندگی شامل کاهش وزن، ورزش های ایزومتریک برای تقویت عضلات و مفاصل، حفظ فعالیت بدنی و کنترل درد است.
زخم معده
اختلال : بیماری زخم معده یا اولسر پپتیک Peptic Ulcer
o نظریات : نوع ایدیوپاتیک به یک باکتری خاص یا محرک فیزیکی ربطی ندارد.
o توضیحات : افزایش اسید و پپسین معده متناسب با مقاومت مخاطی، هر دو به اضطراب، استرس، الکل، قهوه و تغییرات شیوه زندگی حساس هستند.
o برخورد با بیماری: آرمیدگی درمانی توصیه می شود.
o فرضیه های روان شناختی: نیازهای وابستگی قوی برآورده نشده، ناتوانی در بیان عصبانیت، بی نیازی و استغنای سطحی و کم عمق
اختلال گردش خون
12)اختلال : بیماری رینو Raynaud
o مشاهدات : پدیده رینود یک اختلال دستگاه گردش خون است که به عنوان عارضه ای از سایر بیماری ها بروز می کند.
o نظریات : انقباض عروق محیطی مرتبط با سیگار کشیدن و استرس
o توضیحات : در دانش پزشکی به کاهش چشمگیر جریان خون در رگ های دست یا پا و به یکی از علت های سرمای شدید و یا احساسات آنی
و بنابراین در اثر فعالیت واگ یا سیستم سمپاتیک، ممکن است اتفاق افتد.
هر دو اختلال مذکور شریان های کوچک دست و پا را درگیر ساخته و در هر دو جنس دیده می شوند ولی در خانم های سنین ۴۰-۲۰ سال شایعترند.
o برخورد با بیماری: تغییرات شیوه زندگی: قطع سیگار، ورزش در حد متوسط، بیوفیدبک با افزایش اتساع عروق می تواند دمای دست را افزایش دهد.
غش
13)اختلال : غش و سنکوپ Syncope یا Fainting ، کاهش فشار خون
سنکوپ که در زبان عامه گاه غش نامیده می شود، از دست رفتن هوشیاری برای مدت زمانی نه چندان طولانی است
که در آن شخص وضعیت بدنی خود را از دست می دهد (غش می کند).
سنکوپ حالتی ملایم تر از شوک است و علت بروز این حالت کاهش جریان خون به تمام بخش های مغز است که معمولاً از فشار خون پایین ناشی می شود.
در برخی موارد علائم پرودرومال پیش از از دست دادن هوشیاری رخ می دهد.
این علائم ممکن است شامل سرگیجه خفیف عرق کردن، رنگ پریدگی، تاری دید، تهوع، استفراغ، و احساس گر گرفتگی در میان سایر افراد باشد.
همچنین ممکن است که سنکوپ با یک دوره کوتاه اسپاسم عضلانی همراه باشد
اگر فرد به طور کامل آگاهی و توان عضلانی خود را از دست ندهد به چنین حالتی پیش سنکوپ گفته می شود.
توصیه می شود که پیش سنکوپ نیز همانند سنکوپ مورد درمان قرار گیرد
o مشاهدات :
o نظریات : رفلکس وازواگال با اضطراب حاد یا ترس باعث افت فشار خون و غش می شود.
o توضیحات : در بیمارانی که فعالیت بیش از حد سیستم عصبی خودمختار دارند، شایع تر است.
با کم خونی و داروهای ضدافسردگی (ایجاد افت فشار خون به عنوان آثار جانبی) تشدید می شود.
کهیر
14)اختلال : کهیر Urticaria ، آنژیوادم Angioedema
کَهیر واکنش آلرژیک حاد یا مزمن به شکل ورم دانه های گرد سرخ بر روی پوست که با خارش شدید همراه است.
کهیر آماس و ورمی است در پوست بدن که شبیه به آماسی که از برخورد گزنه پدید می آید.
کهیر بیماری کوتاه مدتی است که با سرخی پوست و خارش بسیار در تمام بدن همراه است.
این عارضه پوستی به صورت دانه های کوچک صورتی رنگ یا به شکل برجستگی های وسیعتر و گاهی به صورت تاول دیده می شود
و با خارش شدید همراه است.
کهیر معمولاً بر اثر واکنش بدن در برابر آزاد شدن مواد هیستامینی یا ترکیباتی نزدیک به هیستامین پدید می آید.
آنژیوادم عبارت است از ادم پوست، بافت زیر جلدی، مخاط و زیر مخاط. آنژیوادم بسیار شبیه کهیر است
ولی بافتهای عمقیتری را درگیر می سازد.
در گذشته به آن ادم آنژیونوروتیک نیز می گفتند.
o مشاهدات : ممکن است با استرس، اضطراب مزمن و افسردگی در ارتباط باشد.
o نظریات : نوع ایدیوپاتیک با آلرژن خاص یا محرک های فیزیکی ارتباطی ندارد.
o توضیحات : خارش با اضطراب تشدید می شود.
خراشاندن خود با خصومت مهارشده مرتبط است.
o برخورد با بیماری: بعضی فنوتیازین ها اثر ضدخارش دارند.
o فرضیات روان شناختی: تعارض میان وابستگی – استقلال، احساس گناه ناخودآگاه، خارش به عنوان جابه جائی جنسی.
بیماری های طبی ، جراحی و نورولوژیک که با علایم روانپزشکی تظاهر می یابند.
· تعداد زیادی اختلالات طبی و نورولوژیک که در جدول مشکلات طبی با علایم روانپزشکی تظاهر می یابند خلاصه شده اند ،
ایدز
15)بیماری ایدز
o سن و جنش شیوع : در مردان بیشتر است. سوءمصرف وریدی داروها همجنس بازان زنانی که شریک جنسی مردان دوجنس خواه هستند.
o علایم شایع طبی : لنفادنوپاتی خستگی عفونت های فرصت طلب سارکوم کاپوسی
o علایم و شکایات روان پزشکی: افسردگی اضطراب اختلال موقعیت یابی
پرکاری تیروئید
16)بیماری هیپرتیروئیدی (تیروتوکسیکوز) Hyperthyroidism
پرکاری تیروئید بیماری غدّه تیروئید است که در آن تیروئید بیش از مقدار طبیعی، هورمون ترشّح می کند.
هورمون های غدّه تیروئید تیروکسین (T4) و T3 هستند.
در این حالت علائمی از بیماری از جمله تپش تند قلب، کاهش وزن، تعریق، عدم تحمّل گرما، لرزش و بیقراری نمایان می شود.
از جمله بیماری هایی که موجب پرکاری تیروئید می شوند بیماری گریوز یا بیماری بازدو است.
تشخیص با اندازه گیری سطح خونی هورمون های غده تیروئید صورت می گیرد و در موارد خواص از طریق تست ید رادیواکتیو.
هم چنین اغلب به دلیل فیدبک منفی هورمون های تیروئید بر هیپوفیز سطح خونی TSH (هورمون محرکه تیروئید) کاهش می یابد.
o سن و جنش شیوع : دز زنان ۳ برابر است. ۵۰-۲۰ سال
o علایم شایع طبی : لرزش، تعریق، کاهش وزن و نیرو، عدم تحمل گرما
o علایم و شکایات روان پزشکی: اضطراب افسردگی
کم کاری تیروئید
17)بیماری هیپوتیروئیدی (میگزدم) Hypothyroidism
هیپو تیروئیدی یا کم کاری غده تیروئید در بین بیماری های غدد درون ریز شایع ترین بیماری پس از دیابت می باشد.
به زبان ساده این بیماری هنگامی ایجاد می شود که غده تیروئید نتواند به اندازه نیاز بدن هورمون تولید کند.
هورمون غده تیروئید تری یدوتیرونین (T۳) و تیروکسین (T۴) است.
این هورمونها وظیفه تنظیم مصرف انرژی، تولید گرما و تسهیل رشد در بدن را برعهده دارند.
بیماری در زنان سه برابر شایع تر از مردان است.
o سن و جنش شیوع : در زنان ۵ برابر است. ۵۰-۳۰ سالگی
o علایم شایع طبی : صورت پف آلوده، پوست خشک، عدم تحمل سرما
o علایم و شکایات روان پزشکی: خستگی مفرط اضطراب با تحریک پذیری اختلال فکر هذیان های جسمی توهم
پرکاری غده پاراتیروئید Hyperparathyroidism
18)بیماری هیپرپاراتیروئیدی
غدد پاراتیروئید که در واقع چهار غده مجزا در قسمت خلفی غده تیروئید هستند با ترشح هورمون پاراتورمون وظیفه کنترل سطح سرمی کلسیم را برعهده دارد .
اگر به دلیلی افزایش سطح هورمون پاراتورمون را علیرغم سطوح بالای کلسیم سرم داشته باشیم پرکاری پاراتیروئید نامیده می شود .
o سن و جنش شیوع : در زنان بیشتر است. ۶۰-۴۰ سالگی
o علایم شایع طبی : هیپررفلکسی انقباضات ناگهانی تتانی
o علایم و شکایات روان پزشکی: هر دو نوع اختلال پاراتیروئید ممکن است موجب اضطراب بیش فعالی و تحریک پذیری یا افسردگی، بی احساسی و کناره گیری شوند.
کم کاری غده پاراتیروئید
19)بیماری هیپوپاراتیروئیدی
کم کاری پاراتیروئید یا هیپوپاراتیروئیدی کاهش عملکرد غدد پاراتیروئید با تولید کمتر از حد هورمون پاراتیروئید است.
این بیماری می تواند منجر به کاهش سطح کلسیم در خون شود،
همچنین اغلب باعث دل درد و پرش عضلات و یا تتانی (انقباض عضلانی غیر ارادی)، و چندین علامت دیگر می شود.
این بیماری می تواند ارثی باشد، و یا می تواند به علت آسیب های مرتبط با سیستم ایمنی بدن و همچنین تعدادی از علل نادرتر ایجاد شود.
تشخیص آن با آزمایش خون، و تحقیقات دیگر مانند آزمایش ژنتیک صورت می گیرد.
درمان پاراتیرویید با این محدودیت مواجه است که هیچ هورمون مصنوعی نمی تواند به عنوان جایگزینی برای هورمون پاراتیروئید باشد.
جایگزینی کلسیم یا ویتامین D می تواند علائم را بهبود بخشد اما می تواند خطر ابتلا به سنگ کلیه و بیماری های مزمن کلیه را افزایش دهد.
o سن و جنش شیوع : در زنان ۳ برابر است. ۶۰-۴۰ سالگی
o علایم شایع طبی : ضعف، بی اشتهائی، شکستگی
o علایم و شکایات روان پزشکی: ایجاد سنگ ، زخم پپتیک
غده آدرنال- افزایش کورتیزول
20)بیماری هیپرآدرنالیسم (بیماری کوشینگ) Cushing's Syndrome
نشانگان کوشینگ در اثر افزایش فعالیت قشر غده آدرنال ایجاد می شود.
این سندرم را هایپرکورتیزولیسم (افزایش کورتیزول) نیز می نامند.
این بیماری می تواند در اثر مصرف بیش از حد کورتیکواستروئیدها، ترشح بالای ACTH یا هایپرپلازی کورتکس آدرنال باشد.
تولید زیاد کورتیکو استروئیدهای درون زا (آندوژن) ممکن است علل مختلفی داشته باشد،
از جمله تومور غده هیپوفیز که ACTH ترشح کرده و موجب افزایش ترشح هورمون های قشر آدرنال بیش از حد طبیعی می گردد.
o سن و جنش شیوع : بزرگسالان هر دو جنس
o علایم شایع طبی : افزایش وزن تغییر توزیع چربی، خستگی پذیری آسان
o علایم و شکایات روان پزشکی: متنوع است. افسردگی، اضطراب، اختلال فکر با هذیان های جسمی
نارسائی آدرنال
21)بیماری نارسائی قشر آدرنال (بیماری آدیسون) Addison Diseases
کمبود هورمون های قشر غده فوق کلیوی (هیپوکورتیکوئیدی) باعث بیماری آدیسون می شود.
به هورمونهای مترشحه از بخش قشری غده فوق کلیوی کورتیکواستروئیدها Corticosteroids گفته می شود.
کورتیکواستروئیدها به دو گروه عمده مینرالوکورتیکوئیدها Mineralocorticoids مانند آلدوسترون
و گلوکوکورتیکوئیدها Glucocorticoids مانند کورتیزول تقسیم بندی می شوند.
مینرالوکورتیکوئیدها در تنظیم آب و الکترولیتها در بدن نقش دارند.
گلوکوکورتیکوئیدها نقشهای مختلفی در بدن دارند از جمله کاهش التهاب، تخفیف واکنشهای ایمنی، تاثیر بر متابولیسم و افزایش قند خون.
o سن و جنش شیوع : بزرگسالان هر دو جنس
o علایم شایع طبی : کاهش وزن، افت فشار خون، رنگدانه دار شدن پوست
o علایم و شکایات روان پزشکی: افسردگی، منفی کاری، بی احساسی، اختلال فکر، شکاکیت
پورفیری
22)بیماری پورفیری، نوع حاد متناوب Porphyrias
گروهی از اختلالات نادر ارثی (یا اکتسابی) هستند که مشخصه آنها تولید و دفع بیش از حد پورفیرین ها است.
در این بیماری مشکل در نقص آنزیمهای چرخه بیوسنتز هم است.
o سن و جنش شیوع : زنان ۴۰-۲۰ سال
o علایم شایع طبی : بحران های شکمی ضعف گز گز و مور مور
o علایم و شکایات روان پزشکی: اضطراب، شروع ناگهانی، شدید؛ نوسان خلق
کم خونی بدخیم
23)بیماری کم خونی بدخیم Anemia
کم خونی یا آنمی اختلال خونی شایعی است که در آن گلبول های قرمز و یا هموگلوبین کافی در خون وجود ندارد.
هموگلوبینی که در گلبول های قرمز خون وجود دارد باعث می شود تا اکسیژن به گلبول قرمز متصل شده و توسط مویرگ ها به بافت های مختلف بدن برسد.
ازآنجایی که تمام سلول های بدن انسان برای زنده ماندن به اکسیژن وابسته اند،
کمبود آن باعث هیپوکسی شده و گسترهٔ وسیعی از مشکلات را به همراه دارد.
کم خونی انواع گوناگونی دارد که هر یک علت خاص خود را دارند.
این بیماری بر اساس های گوناگونی طبقه بندی می شود، مثل ریخت شناسی گلبول های قرمز، مکانیسم های اتیولوژیک و غیره.
سه دستهٔ اصلی عبارتند از:
i. ازدست رفتن حجم زیادی از خون (خون ریزی های حاد یا مزمن)،
ii. ازبین رفتن سلول های خونی (همولیز)
iii. کمبود تولید سلول های خونی.
o سن و جنش شیوع : زنان ۶۰-۴۰ سال
o علایم شایع طبی : کاهش وزن، ضعف، گلوسیت، نوریت انتهاءها
o علایم و شکایات روان پزشکی: افسردگی، احساس بی ارزشی، و گناه
متابولیسم مس
24)بیماری دژنراسیون هپاتولنتیکولر (بیماری ویلسون) Autosomal Recessive Genetic Disorder
بیماری ویلسون یک اختلال ارثی اتوزوم مغلوب در متابولیسم مس است که در آن تجمع مس در ارگانها و بافت های مختلف دیده میشود.
شیوع نسبی آن یک در صدهزار تولد تا یک در پانصدهزار تولد است.
افزایش تجمع مس احتمالاً ناشی از نقص لیزوزومهای کبدی در دفع مس از طریق صفراست که نتیجه آن تجمع مس در حد توکسیک
در کبد، مغز، کلیه، چشم و سایر بافتها می باشد.
o سن و جنش شیوع : در مردان ۲ برابر است. در نوجوانان دیده می شود.
o علایم شایع طبی : علایم کبدی و اکستراپیرامیدال
o علایم و شکایات روان پزشکی: نوسانات خلق (ناگهانی و قابل تغییر) خشم انفجاری
تومور مغز
25)بیماری تومورهای داخل جمجمه ای
o سن و جنش شیوع : بزرگسالان در هر دو جنس
o علایم شایع طبی : در مراحل اول علامتی ندارد. سردرد، استفراغ در مراحل بعدی تورم داخلی و ادم پاپی چشم
o علایم و شکایات روان پزشکی: متنوع است، افسردگی، اضطراب تغییرات شخصیتی
سرطان لوزالمعده
26)بیماری کارسینوم پانکراس
o سن و جنش شیوع : در مردان ۳ برابر است. ۷۰-۵۰ سالگی
o علایم شایع طبی : کاهش وزن درد شکم، ضعف، زردی
o علایم و شکایات روان پزشکی: افسردگی، احساس نابودی قریب الوقوع بودن احساس گناه شدید
تومور آدرنال
27)بیماری فئوکروموسیتوما Pheochromocytoma
یک غده (تومور) نادر است که معمولاً در غدد آدرنال رخ می دهد. در این تومور افزایش ترشح کاتکولامین ها روی می دهد.
o سن و جنش شیوع : بزرگسالان هر دو جنس
o علایم شایع طبی : سردرد و تعریق در طی افزایش فشار خون، تپش قلب، درد پهلو، از دست دادن وزن، بالارفتن قندخون، درد قفسه سینه، تهوع و استفراغ و رنگ پریدگی
o علایم و شکایات روان پزشکی: اضطراب، هراس، ترس، لرزش، نگرانی
ام اس
بیماری اسکلروز متعدد (MS) Multiple Sclerosis
اِم اِس یا MS یک بیماری التهابی است که در آن غلاف های میلین سلول های عصبی در مغز و نخاع آسیب می بینند.
این آسیب دیدگی در توانایی بخش هایی از سیستم عصبی که مسئول ارتباط هستند می تواند اختلال ایجاد می کند
و باعث به وجود آمدنِ علائم و نشانه های زیادِ جسمی شود.
ام اس به چند شکل ظاهر می شود و علائم جدید آن یا به صورت عودِ مرحله ای (به شکل برگشتی) یا در طولِ زمان (به شکل متناوب) اتفاق می افتد.
ممکن است در بین عود، نشانهٔ بیماری به کلی از بین برود؛ با این وجود مشکلاتِ عصبیِ دائمی بویژه با پیشرفتِ بیماری در مراحلِ بعدی به طورِ مداوم اتفاق می افتد.
اگرچه علت بیماری مشخص نیست اما مکانیزمِ اصلیِ آن آسیب زدن توسط سیستم ایمنی بدن و یا اختلال در سلول های تولیدکنندهٔ غلافِ میلین است.
o سن و جنش شیوع : زنان ۴۰-۲۰ سالگی
o علایم شایع طبی : از دست دادن حس و توانائی حرکت سخن گفتن منقطع نیستاگموس
o علایم و شکایات روان پزشکی: تغییرات شخصیت، نوسان خلق، افسردگی، همه علائم یا نشانه های عصب شناختی؛ مشکلات سامانه عصبی خودگردان،
دیداری، حرکتی و حسی. علائم خاص از طریق محل های زخم در سیستم عصبی مشخص می شوند و شامل کم بساوایی یا خواب رفتگی مانند مور مور شدن،
گزگز کردن، ضعف عضلات، واکنش های غیرارادی، گرفتگی عضلات یا ناتوانی در حرکت، ناتوانی در هماهنگی و تعادل ناهماهنگی عضلات، مشکل در صحبت کردن
یا مشکل در غذا خوردن، مشکلات دیداری (جنبش کره چشم، کاهش دید یا دوبینی)، احساس خستگی، درد شدید یا درد مزمن و مشکل در ادرار و مدفوع می باشد.
دشواری در فکر کردن و مشکلات عاطفی مانند افسردگی یا خلق ناپایدار نیز در بین مبتلایان به ام اس رایج است.
تشخیص افتراقی
o همانگونه که بیماری هائی که اختلالات روان تنی را تقلید می کنند آمده، علایم و اختلالات روانپزشکی مختلفی ممکن است با اختلالات روا ن تنی اشتباه شوند.
o هر یک از این موارد فاقد یک ضایعه قابل اثبات یا یک روند شناخته شده پاتوفیزیولوژیک هستند.
بیماری هائی که اختلالات روان تنی را تقلید می کنند
28)تشخیص اختلال: اختلال تبدیلی
o تعریف و مثال: تغییری در عملکرد جسمی وجود دارد که به یک اختلال جسمی اشاره می کند،
در حالی که بیانگر یک تعارض روان شناختی است (مثلاً آفونی روانی)
29)تشخیص اختلال: اختلال بدشکلی بدن
o تعریف و مثال: اشتغال ذهنی در مورد یک نقص جسمانی خیالی در ظاهر در یک فرد ظاهراً طبیعی (مثلاً اشتغال ذهنی در مورد موی صورت)
30)تشخیص اختلال: خودبیمارانگاری یا هیپوکندریا Hypochondriasis
o تعریف و مثال: نگرانی بیش از اندازه در مورد یک بیماری جسمی در حالی که معاینات عینی چنین چیزی را نشان نمی دهند
(مثلاً آنژین صدری با عملکرد طبیعی قلب)
31)تشخیص اختلال: اختلال جسمی سازی
o تعریف و مثال: شکایات مکرر جسمی بدون اختلال جسمی قابل اثبات با وجود معاینات بدنی مکرر، و بدون هیچ مبنای عضوی
32)تشخیص اختلال: اختلال درد
o تعریف و مثال: اشتغال ذهنی در مورد درد بدون هیچ بیماری جسمی که شدت آن را توجیه کند.
این درد از یک توزیع نوروآناتومیک پیروی نمی کند.
ممکن است بین استرس و تعارض و شروع یا تشدید درد ارتباط نزدیکی وجود داشته باشد.
33)تشخیص اختلال: شکایت جسمی مرتبط با اختلالات روان شناختی کلاسیک
o تعریف و مثال: همراهی افسردگی با علایم جسمی (مثلاً ضعف، آستنی)
34)تشخیص اختلال: شکایات جسمی با اختلال سوءمصرف مواد
o تعریف و مثال: برونشیت و سرفه همراه با وابستگی به نیکوتین و توتون
درمان
A. برخورد همکارانه:
o همکاری متخصص داخلی یا جراح که بیماری جسمی را درمان می کنند و روانپزشک که به جنبه های روانپزشکی می پردازد.
B. روان درمانی:
a) روان درمانی حمایتی:
o هنگامی که بیماران یک توافق درمانی دارند، قادر هستند ترس از بیماری، به ویژه خیالپردازی های مربوط به مرگ را با روانپزشک در میان بگذارند.
o خیلی از بیماران نیازهای وابستگی قوی دارند که به طور نسبی در درمان برآورده می شود.
b) روان درمانی بینش مدار پویشی:
o به دنبال تعارضات ناخودآگاه در رابطه با جنسیت و پرخاشگری باشید.
o اضطراب همراه با استرس های زندگی بررسی می شود و دفاع های بالغ برقرار می شوند.
o اگر بیماران مبتلا به اختلالات روان تنی باشند، از روان درمانی حمایتی بیش از درمان بینش مدار سود می برند.
c) گروه درمانی:
o گروه درمانی در بیمارانی که بیماری های جسمی مشابهی دارند (مثلاً مبتلایان به کولیت یا افرادی که تحت همودیالیز قرار می گیرند) استفاده می شود.
این افراد تجارب خود را با یکدیگر در میان می گذارند و از یک دیگر می آموزند.
d) خانواده درمانی:
o روابط خانوادگی و فرآیند امور بررسی می شوند با تاکید بر اینکه چگونه بیماری فرد بیمار بر سایر اعضاء خانواده اثر می گذارد.
e) درمان رفتاری شناختی:
i. شناختی:
o بیماران می آموزند که چگونه استرس و تعارض به بیماری جسمی تبدیل می شوند.
o افکار منفی در مورد بیماری بررسی می شوند و تغییر می یابند.
ii. رفتاری:
o روش های آرمیدگی و بیوفیدبک قطعاً بر دستگاه عصبی خودمختار موثر هستند.
o در آسم، آلرژی ها، افزایش فشار خون و سردرد مورد استفاده است.
C. دارودرمانی:
i. همیشه علایم غیرروانپزشکی را جدی بگیرید و از داروی مناسب استفاده کنید
(مثلاً ملین برای یبوست ساده) با پزشک بیمار مشورت کنید.
ii. اگر پریشانی همراه با بیماری وجود دارد، از داروهای آنتی پسیکوتیک استفاده کنید.
به آثار جانبی داروها و تاثیر آنها بر اختلال توجه کنید.
iii. داروهای ضداضطراب در طی دوره استرس حاد، اضطراب آزاردهنده را برطرف می کنند.
به منظور جلوگیری از وابستگی به دارو استفاده از آن را محدود کنید، ولی برای تجویز به موقع دارو درنگ نکنید.
iv. ضدافسردگی ها می توانند در افسردگی ناشی از یک بیماری طبی موثر باشند.
مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین هنگامی که بیمار در مورد بیماریش وسواس دارد و نشخوار ذهنی می کند،
می توانند کمک کننده باشند.
اختلال افسردگی
افسردگی یکی از اختلالات خلقی می باشد که به علت شیوع فراوان آن در میان اختلالات روانپزشکی به سرما خوردگی روانی شهرت یافته است این بیماری با غمگینی شدید و یاس و ناامیدی و ناتوانی در لذت بردن از کارهای روزمره تعریف می شود و نباید اختلال افسردگی را با احساس غمگینی گذرایی که در زندگی تجربه می کنیم و معمولا در واکنش به اتفاق ناخوشایند ایجاد می شود، اشتباه گرفت .
علایم افسردگی عبارتند از:
1. احساس خستگی شدید که امکان دارد با دردها و ناراحتی های جسمی از جمله سردرد همراه باشد که به آن کمبود انرژی می گویند.
2. عده ای از این افراد ممکن است احساس کنند، غذایی را که میل می کنند بی مزه است یا اشتهایی برای غذا خوردن ندارند که به آن بی اشتهایی می گویند و یا ممکن است میل شدیدی به غذا خوردن داشته باشند و پر اشتها شوند.
3. عده ای از این افراد ممکن است به سختی بخوابند و در خواب بارها بیدار شوند، و به عبارتی دچار کم خوابی شوند و عده ای ممکن است تمام ساعات روز را بخوابند، به عبارتی دچار پرخوابی شوند.
4. عمدتا در این افراد میل جنسی از بین می رود و دچار کاهش میل جنسی می شوند.
5. عده ای از بیماران افسرده ممکن است احساس کنند، که دست و پاهایشان سست و بیحال است و به کندی و به آرامی کار انجام می دهند و راه می روند که به این حالت کندی روانی- حرکتی می گویند.
6. عده ای از بیماران هم نمی توانند یک جا بند شوند و آرام و قرار ندارند، مدام قدم می زنند و راه می روند و بی تاب و بیقرار هستند که به این حالت بی قراری روانی- حرکتی گویند.
7. وقتی این افراد کاملاً نامید و غمگین می باشند ، ممکن است که قصد خودکشی و آسیب رساندن به خود جهت خاتمه دادن به زندگیشان را داشته باشند و به خودکشی فکر کنند.
8. توجه کردن به قدری برای این افراد سخت است که در یادگیری دچار مشکل می باشند و نمی توانند در مورد اینکه چه کاری می خواهند انجام بدهند ، تصمیم بگیرند به عبارتی دچار مشکل در تصمیم گیری یا تمرکز می شوند.
9. این افراد مدام خود را سرزنش می کنند و احساس بی لیاقتی و به عبارتی احساس بی ارزشی دارند.
اختلال افسردگی چند نوع می باشد؟
به شکل اصلی ، افسردگی براساس علائمی که گفته شد مشخص می شود و به طور تشخیصی دو نوع اختلال افسردگی وجود دارد. اختلال افسردگی اساسی و اختلال افسرده خویی
با افراد دارای اختلال افسرگی چگونه رفتار کنیم؟
کاری که اطرافیان افراد دارای افسردگی باید انجام بدهند تا آنها دوباره به حالت طبیعی برگردند و از زندگی لذت ببرند، می تواند پیشنهادات ساده زیر را دربر گیرد.
· زیاد به آنها سر بزنید.
· به چشمانشان نگاه کنید و به آنها لبخند بزنید.
·صمیمانه به حرف هایشان گوش کنید
· به آنها بگویید که کدام کارهایشان شما را متاثر کرده است ، شما را به فکر انداخته و احساس بهتری به شما داده یا باعث شده روحیه تان بهتر شود.
· بلندشان کنید و به سمت خوشی ببرید با آنها پیاده روی ، سینما ، یک رستوران زیبا یا حتی باغ وحش بروید.
· اگر به خودشان تکان ندادند، اشکالی ندارد، از آنها بخواهید با شما شطرنج بازی کنند یا یک فیلم کمدی بگیرید و در کنارشان تماشا کنید . یادتان باشد نباید آنها را مجبور به انجام کاری بکنید.
· از آنها بخواهید چیزهایی را لمس کنند، اشیایی با بافت و رنگهای مختلف بیاورند و از آنها نظرشان را بخواهید یک غذای خوشمزه و خوش ظاهر برای آنها درست کنید، سعی کنید لذتهای کوچک وارد لحظاتشان کنید.
· بلند به آنها بگویید که برایتان مهم هستند ، بگویید که دلتان برایشان تنگ شده و دلتان می خواهد برگردند و دوباره با شما خوش بگذرانند ، هر چیزی که در موردشان دوست دارید را به زبان بیاورید.
· کارهایی که فقط با دوستان صمیمی خود انجام می دهید با آنها انجام دهید ، مثلاً با آرنجتان به بازویشان بزنید یا آرام با یک دسته کاغذ لوله شده بزنید روی سرشان، باید سعی کنید رفاقت خود را به آنها نشان دهید.
· به جای اینکه بپرسید حالشان چطور است بپرسید دوست دارند برای خوش گذرانی امروز چه کاری کنند و در آن کار همراهیشان کنید ، به آنها بگویید که کاملا مشخص است که حالشان بهتر شده و بعد حالش را بپرسید و واقعاً به جوابی که می دهند گوش کنید.
· اگر خجالت زده بودندیک داستان مشابه در مورد خودتان بگویید و پشت سر آن داستان های دیگر که از خجالت زدگی کسان دیگر شنیده اید را مثل لطیفه برایشان تعریف کنید، هیچ چیز بیشتر از دیدن احساس خجالت زدگی دیگران این درد را در انسان کاهش نمی دهد.
· اگر افسرده هستند پس حتماً احساس ناامیدی می کنند این مشکل برایشان بدون راه حل به نظر می رسد ، بعد از اینکه برای کم کردن شدت افسردگی شان به آنها کمک کردید ، اگر دوست داشتند در مورد آن صحبت کنند به آنها نشان دهید که چطور می توانند این مشکل را شکسته و به چند تکه تبدیلش کنند و بعد ببینند که کدام قسمت آن بهتر است و سعی کنند راه حلهای سالمی برای آن مشکل خاص پیدا کنند تا بتوانند مشکلات و دشواری ها به جای تحمل کردن، حل کنند .
اختلافات خانوادگی
1- ازدواج اجباری: یکی از عوامل اختلافات خانوادگی و شاید از مهمترین آن، ازدواجهای اجباری مخصوصا بی توجهی به رضایت دختر باشد. این امر در جوامع سنتی بیش از دیگر جوامع مشهود است. قطعا دختر و پسری که بدون رضایت پدر و مادر و به زور به عقد یکدیگر در آمده باشند، ازدواجشان پایان خوشی ندارد. زیرا عدم تفاهم از همان ابتدای ازدواج مانع خوشبختی شده و رزو به روز نیز به شدت تنفر و انزجارشان نسبت به یکدیگربیشتر می شود.
بگونه ای که کمتر دختری جرات می کرد با رای پدر و مادر خود مخالفت کند و یا بدون اجازه آنها برای ازدواج با فرد مورد علاقه خود اظهار تمایل نماید. اغلب دختران علی رغم میل باطنی با فرد پیشنهادی مادرو پدر خود ازدواج می کردند و آنرا بخشی از سرنوشت خود می دانستند.
اما رسول اکرم صلی الله علیه وسلم با این رسم جاهلی به شدت مبارزه کرده و بارها ازدواجهای اجباری را بر هم زدند و والدین را متقاعد ساختند که دختر و پسر باید با عشق و علاقه قلبی ازدواجنمایند نه فقط بخاطر رضایت پدر و مادر.
البته در اینجا لازم است به این موضوع اشاره کنیم که تنها عشق و تفاهم برای ایجاد زندگی سعادتمند کافی نیست و در کنار آن باید به تناسب نیز توجه شود. دختر و پسر باید از نظر سن، فرهنگ و اخلاق با هم تناسب داشته و هم کفو یکدیگر باشند زیرا در اینصورت بهتر همدیگر را درک کرده و زندگی خوش خواهند داشت.
تفاوتهای دینی، مالی و فرهنگی اغلب موجب توهین و تحقیر یکدیگر شده و زندگی زناشویی را تلخ می نمایند: همچنین عدم تناسب سن باعث عدم درک متقابل و سردی روابط می گردد.
2-دخالت اطرافیان: دخالتهای اطارفیان مخصوصا خانواده ها یکی از مشکلات زوجهای جوان در اوایل زندگی مشترک است. در جوامع سنتی این امر به یک معضل جدی برای خانواده ها تبدیل شده و همواره حوادث تلخی همچون خودکشی، قتل و طلاق را موجب می گردد. متاسفانه در این جوامع گاهی زوجهای جوان بدون کوچکترین اختلافی صرفا بخاطر جلب اطرافیان و بزرگان فامیل ناچارند از هم جدا شوند و در واقع زندگی آنها عرصه انتقام گیری و اشباع حس غرور بزرگترها می شود. در حالیکه این عمل نه تنها مشکلی را حل نمی نماید بلکه مشکلات لا ینحل دیگری نیز به آن اضافه می کند.
نوع دیگری از دخالت، دخالت انسانهای منحرفی است که برای رسیدن به مقاصد شوم و غیر اخلاقی خویش با ایجاد سوء ظن و فتنه جویی موجب بدبینی زوجین از یکدیگر شده، موجبات جدایی آنها را فراهم می آورند، و برای این کار حتی به اعمال زشت و پستی همچون جادو و غیره نیز متوصل می شوند. چنین افرادی طبق فرموده قرآن مجید هی بهره ای در آخرت ندارند و کاملا افتخار همکاری با شیطان را دارا می باشند. "فتعلمون منها ما یفرقون به بین المرء و زوجه و ما هم بضارین من احد الا باذن الله و لقد علموا لمن اشتراه ما له فی الآخره من خلاق"؛ از ایشان چیزهایی آموختند (و در راهی از آن استفاده کردند) که با آن میان مرد و همسرش جدایی افکندند. و حال آنکه با چنین جادویی نمی توانند به کسی زیان برسانند مگر اینکه با اجازه و خواست خدا باشد و آنان قسمتهایی را فرا می گرفتند که بر ایشان (از لحاظ دنیا و آخرت) زیان داشت و بدیشان سودی نمی رساند و مسلما نمی دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، بهره ای در آخرت نخواهد داشت.
3-عدم توجه به معنویت و دیانت: یکی از عوامل تفرقه و در گیریهای خانوادگی ضعف معنویت و دیانت است. این امر موجب خودخواهی و بی توجهی نسبت به وظایف زناشویی و حقوق دیگران می گردد. در این صورت فرد صرفا به منافع فردی خود توجه داشته و نتایج و فواید اعمالش را در زندگی دنیوی خویش دنبال می کند و دلیلی نمی بیند که کاری را که ظاهرا نفعی ندارد صرفا در جهت خدمت به دیگران و نجات زندگی خانوادگی انجام دهد.
قطعا دیانت هرکدام از زوجین ضمن اینکه زندگی را برای همسرش شیرین و لذت بخش می کند باعث گرمی و صمیمیت روابط زناشویی نیز می گردد. شوهر دیندار سعادت خویش را در گرو سعادت خانواده خود می داند و بر آوردن نیازهای خانواده را از اهم واجبات خود بحساب آورده در جهت تحقق آن تلاش می کند. همچنین زن متدین، حفاظت از اموال و آبروی شوهرش را از واجبات دینی خود بحساب آورده همواره با شوهرش صادقانه برخورد می کند و عقایدش هرگز این اجازه را به او نمی دهد که به شوهرش خیانت کند.
4- توقعات زیاد و ناسپاسی: یکی از عواملی که باعث بروز اختلاف در خانواده می گردد، توقعاتی است که اعضای خانواده از یکدیگر دارند، در حالیکه بسیاری از این توقعات بر آورده نمی شوند و مشکل عمده اینجاست که همه به توقعاتی که از دیگران دارند توجه می کنند نه به توقعات و انتظاراتی که دیگران از آنها دارند.
انسانها همواره خوبیهایی را که در حق دیگران کرده اند به یاد دارند و از اینکه در مقابل آن خوبیها پاسخی دریافت نمی کنند ناراحت شده و از بی نمک بودن دست خودگله مند میشوند، اما در مورد کوتاهی های خود و خوبیهای دیگران چنان حضور ذهنی ندارند.وقتی در یک خانواده همه اعضای آن با چنین نگرشی اعمال همدیگر را مورد ارزیابی قرار دهند طبیعی است که همواره در میانشان ناراحتی و گلایه خواهد بود.
راه از بین بردن این ناراحتی ها کم کردن توقعات است. انسان باید توقعات و انتظاراتش را از انسانها بریده و به خالق خود وابسته نماید و از کسی انتظار نداشته باشد که خوبیها و نیکیهای او را جبران کند.
البته زندگی بسیار لذت بخش تری نیز در قیامت در انتظار او خواهد بود. و همین توجه به ثواب اخروی زندگی دنیوی را نیز شیرین و باطراوت می کند.
این حقیقت را هم باید پذیرفت که فراموش کردن خوبی های دیگران و ناسپاسی برای بشر امری کاملا طبیعی است و همیشه انتظار سپاسگزاری از آن انتظار بی حاصل خواهد بود.
عده ای از والدین همواره از ناسپاسی فرزندانشان شکایت دارند، البته حق هم دارند، زیرا پدر و مادر نه تنها به عنوان سرپرست و بزرگ خانه بلکه بعنوان کسانی که بزرگترین حق را بر انسان دارند شایسته تکریم و اطاعت هستند و اطاعت از آنها از عبادات مهم محسوب می گردد. قرآن مجید نیکی به والدین را بعد از ایمان به خدا بزرگترین عمل صالح قرار داده است و جوانی و سعادت خویش را مدیون والدین خود هستند و والدین حق دارند در پاسخ این همه ایثار و احسان انتظار سپاسگذاری و حق شناسی داشته باشند. البته این امر به تربیت فرزندان بستگی دارد، اگر والدین می خواهند فرزندانی حق شناس و سپاسگزار داشته باشند باید آنها را همانگونه تربیت نمایند زیرا حق شناسی میوه پرورش صحیح است و نمی توان آنرا در میان افراد تربیت نیافته پیدا کرد. و البته وهله اول لازم است که والدین خود حق شناس باشند، زیرا اگر فرزندان مشاهده کند که والدینشان نسبت به دیگران حق شناس و سپاسگزار نیستند بخوبی این عادت را از آنها تقلید کرده و در مورد خودشان عملی می سازند.
5- اختلاف سلیقه: یکی از مواردی که بعضا زندگی مشرک را با مشکل مواجه می کند، اختلاف سلیقه است. وجود اختلاف سلیقه در میان دو فرد امری طبیعی و مسلم است، مخصوصا اگر دو فرد از نظر فرهنگی و مالی تفاوتهایی با هم داشته باشند. گاهی مسایلی مانند نسب، ثروت و سواد بهانه هایی می شوند برای اثبات برتری و تحقیر یکدیگر؛ در دین اسلام برای جلوگیری از مشکلاتی که از این بابت ممکن است در راه زندگی مشترک قرار گیرند توصیه شده که زوجین از نظر فرهنگ، نسب و مخصوصا دیانت تناسب داشته باشند، اما با این حال در زندگی شهری امروز تفاوتهای نسبی، فرهنگی و مالی امری اجتناب ناپذیر است. پس نباید این تفاوتها را بهانه ای برای تلخ کردن زندگی مشترک قرار داد و باید پذیرفت که زن و مرد با تمام این تفاوتها و نا برابریها در حقیقت از یک نژاد هستند. قرآن مجید این حقیقت را آشکارا اعلام داشته است: "یا ایها الناس التقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء" ای مردمان از (خشم) پروردگارتان بپرهیزید. پروردگاری که شمار را از یک انسان بیافرید و (سپس) همسرش را از نوع او آفرید، و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانی (بر روی زمین) منتشر ساخت.
اختلاف سلیقه و دیدگاه گاهی سبب می شود که هریک از زوجین نقاط ضعفی را در دیگری مشاهده نماید و بسیاری از عادات و اعمال او را ناپسند و زشت بداند. توجه به این نکته ضروری است که هر آنچه در نگاه شخص زشت جلوه کند لازم نیست که در حقیقت هم زشت باشد و یا آنچه را که انسان زیبا می پندارد چه بسا که در واقع زیبا نباشد؛ بار های اتفاق می افتد که انسان ایده آلهای گذشته خود را تغییر داده و آنها را اشتباه بداند و چه بسا آنچه را که امروز ایده آل قرار داده روزی تغییر داده و اشتباه بداند. قرآن مجید در این مورد تعبیر زیبایی دارد انجا که می فرماید: "و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم" و لیکن چه بسا چیزی را دوست نمی دارید و آن چیز برای شما خوب باشد، و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید و آن چیز برای شما بد باشد.
این طبیعی است که هرکس از دیدگاه مخصوص خودش به تجزیه و تحلیل مسایل می پردازد. یکی ممکن است چیزی را زیبا ببیند اما دیگری همان را زشت بداند. از این رو به تفاوت نظر و دیدگاه نباید زیاد اهمیت داد. امام مسلم در صحیح خود روایتی نقل کرده اند که رسول اکرمصلی الله علیه وسلم فرمودند: "ان المرء خلقت من ضلع ان تستقیم علی طریقه فان استمتعت بها و بها عوج و ذهبت تقیمها کسرتها و کسرها طلاقها" همانا زن از پهلو آفریده شده که هرگز راست نمی گردد، اگر بخواهید در همان حال از آن استفاده کنید می تواند اما اگر بخواهید راستش کنید می شکنید او را و شکستن طلاق اوست.
در این حدیث شریف رسول اکرم صلی الله علیه وسلم به این حقیقت اشاره کردند که هرکجی دلیل بر معیوب بودن نیست همانگونه که کج بودن پهلو عیبی نیست زیرا اگر پهلوی انسان راست می بود این زیبایی را نداشت، بسیاری از زیباییهای شخصیت زن هم بخاطر همین کجی هاست.
از این رو بجای تلاش بی ثمر در مورد نقاط ضعف همسر خویش، باید به نقاط قوتش توجه داشت زیرا اگر مثبت فکر شود قطعا هرکدام از زوجین نقاط قوت بیشماری در یکدیگر مشاهده خواهند نمود، و با توجه به مزیتها و زیبایی ها و صرف نظر کردن از ضعفها می توان بسیاری از درگیریها و کدورتها را از بین برد. چنانکه در حدیثی آمده است: "لا یفرک مومن مومنه ان کره منها خلقا رضی منها آخر"هیچ مرد مومنی نباید از زن مومنه اش متنفر باشد زیرا اگر عادتی را از عاداتش نپسندد عادت دیگری را خواهد پسندید.
6. شفاف نبودن مسایل مالی: یکی از مسایل که می تواند زمینه ساز بسیاری از اختلافات باشد شفاف نبودن مسایل مالی در خانواده است. در بسیاری از خانواده ها اموال و دارایی های اعضای خانواده مشترک و مشاع است و افراد بخاطر صمیمیت و یا رودربایستی از شفاف کردن دخل و خرج خویش طفره می روند و حتی آنرا عیب می دانند. رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در این باره فرمودند: "تعاشروا کالاخوان تعاملوا کالاجانب" با هم همچون برادران معاشرت و همزیستی داشته باشید ولی در معاملات و داد وستد همچون بیگانگان برخورد کنید.
آنچه از این فرموده گهر بار رسول اکرم صلی الله علیه وسلم استدلال می شود این است که در معاملات باید قانونمند و بدون رودربایستی عمل گردد، اگر چه معامله در میان اعضای یک خانواده باشد. در اموال مشترک لازم است سهم شرکاء و مقدار مصرفی هر یک مشخص و روشن باشد تا بعدا بر سر میزان مالکیت یا سود وزیان احتمالی اختلافی بروز نکند. زیرا مسایل مالی قطعا پس از گذشت زمان موجب اختلاف در میان برادران خواهد شد، حتی اگر بپذیریم که آنها اختلاف نکنند، قطعا فرزندانشان اختلاف خواهند کرد.
7. تقسیم نکردن ارث: یکی از عوامل درگیریهای خانوادگی تقسیم نکردن ارث، مخصوصا محروم کردن زنان و دختران از آن است. این مسئله اغلب موجب کدورتهای عمیق شده و تا چند نسل ادامه پیدا می کند و در مواردی موجب قتل و خونریزی نیز می گردد.
اختلال وسواس
وسواس یک اختلال اضطرابی مزمن است که با اشتغال ذهنی مفرط درمورد نظم و ترتیب و امور جزئی و کمال طلبی همراه می باشد، تا حدی که به از دست دادن انعطاف پذیری، صراحت و کارایی لازم می انجامد.
اختلال وسواس با افکار وسواس گونه و اضطراب آور و ترس و وسواس های عملی همراه است. این وسواس های عملی کارهایی وسواس گونه می باشند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواس های فکری خود انجام می دهد. این کردارها تکراری و کلیشه ای و تا اندازه ای غیرارادی می باشند.
یکی از این وسواس ها اختلال اجباری میباشد:
اختلال وسواس اجباری از جمله اختلالات اضطرابی می باشد که با افکار و امیال پایدار و مهار ناپذیر و نیاز به تکرار پی در پی اعمال خاص مشخص می شود . البته ما اغلب دچار افکار خاص و یا تردید های وسواس گونه می شویم . اما این افکار بعنوان عامل وارسی های مرتب و اضطراب ما در اثر انجام ندادن آن نمیشود .
از اختلال وسواسی اجباری چه می دانید؟
اختلال وسواسی اجباری به معنای تجربه افکار، تکانه ها یا تصوراتی تکراری می باشد که آزار دهنده و بدون سبب است و اضطراب ایجاد می کند. در این بیماران افکار، تصاویر یا تکانه های عصبی نگرانی بیش از حدی که در خصوص مشکلات واقعی زندگی فرد است نمی باشد. گاه این افکار آنقدر تمامی ذهن فرد را درگیر می کند، که در عملکرد روزانه آن تاثیرگذار می شود.
بیمار می داند که این وسواس های فکری زاییده فکر خود او می باشند. به همین سبب شخص مایل است با افکار یا اعمال دیگری این افکار وسواسی را از سر خود خارج کند. به عنوان مثال: در وسواس شستشو، فرد دائما به نجاست و پاکی یا آلودگی فکر می کند و با تکرار در شستن دست ممکن است دچار بیماری جسمی نظیر اگزما شود.
اشکال مختلف وسواس – جبری
آداب تمیز کردن و ترس از آلودگی
در بعضی از بیماران ، ترس از آلودگی امکان دارد منجر به آداب شستشو شود که این آداب می تواند ده ها سال بیش از دوازده ساعت در روز به طول بینجامد. ابن افراد اغلب برای پیش گیری از تماس با آلودگی از تمامی قسمتهای منزل و حتی محله اجتناب می کنند .
آداب وارسی کردن و ترسهای مربوط به سلامتی
اگر شما به آداب وارسی کردن دچار باشید نمی توانید مطمئن شوید که مرتکب خطائی بزر گ نشده اید . لذا برای حصول اطمینان به وارسی کردن می پردازید . معمولاً نگران هستید که در اثر خطائی که از شما سرزده است به خودتان و دیگران آسیبی برسانید.
آداب تکرار و اجبارهای شمارش
افراد مبتلا به این نوع وسواس فکر می کنند که باید حرکات ساده ای را چند بار انجام دهند، مانند وارد شدن به اتاق و یا شستن بخشی از بدن خود و… . امکان دارد تا زمانی که این حرکات را به همان تعداد انجام ندهد احساس راحتی نکند
کندی اجبار گونه
شخص مبتلا به علائم اختلال وسواس ممکن است دچار کندی در کار شود . زیرا زمان زیادی را صرف انجام آداب خاص خود می کند .
آداب صرفه جوئی و اندوختن
همه انسانها اشیائی را که برایشان بار احساسی دارد یا ممکن است به آن نیاز پیدا کنند نگهداری میکنند. اما افراد مبتلا به آداب اندوختن از تمییز قائل شدن میان اشیاء محبوب و اشیاء مورد مصرف عاجزند. آنها نمی توانند اطمینان داشته باشند که یک تکه کاغذ ممکن است ارزشی نداشته باشد ، به همین دلیل برای حل این مسئله هر چیزی را نگاه می دارند.
اقدامات کمکی جهت وسواس
تقویت جسمانی
امروزه از لحاظ پزشکی اثبات شده که ضعف جسمانی و کمبود ویتامین های مورد نیاز بدن نقش مهمی در ابتلا به وسواس ایفا می کنند. بنابراین تقویت قوای جسمانی (زیر نظر پزشک) در این زمینه ارزشمند خواهد بود.
عدم اعتقاد به افکار وسواسی
هرگاه همواره از صمیم قلب اعتقاد داشته باشید که افکار وسواسی شما واقعی هستند یا آنکه اجبارهایتان در پیشگیری از یک پیشامد بد ضروری هستند . آنگاه ممکن است به رفتاردرمانی جواب ندهید . بنابراین مهمترین اصل در درمان غیر داروئی وسواس اعتقاد نداشتن به افکار وسواسی است.
آوردن افکار وسواسی به ذهن از روی عمد
سعی کنید فکرهایی را که باعث بروز رفتارهایی بعد از آن میشود ، در حضور افراد دیگر و یا در مکانهایی که نمی توانید آن اعمال را انجام دهید به ذهن خود بیاورید . سپس بعد از انجام
ندادن چند باره آن اعمال متوجه بی اثر بودن آن می شوید.
رها کردن یکباره وسواس
خود را از بند افکار مزاحم رها کنید و برای خود شعاری بسازید ، مثلاً هرگاه افکار وسواسی به سراغتان آمد بگویید : پیش به سوی زندگی عادی یا به مغز خود دستور ایست دهید.ایست گفتن به افکار تکراری و وسواس گونه
منابع
انجمن روان پزشکی آمریکا. راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی 5-DSM. ترجمهٔفرزین رضایی، علی فخرایی، آتوسا فرمند، علی نیلوفری، ژانت هاشمی آذر، فرهاد شاملو. تهران: ارجمند. 253. شابک ۴-۳۸۷-۲۰۰-۶۰۰-۹۷۸.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%84_%D9%88%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B3_%D9%81%DA%A9%D8%B1%DB%8C-%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C – cite_ref-4 راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی- ویرایش پنجم، انجمن روان پزشکی آمریکا، ترجمه دکتر فرزین رضاعی و همکاران، انتشارات ارجمند، سال 1393
هارولد کاپلان و بنیامین سادوک. چکیدهٔ روانپزشکی بالینی. نصرت الله پورافکاری. چاپ سوم. تهران: آزاده،
"Depression". NIMH. May 2016. Retrieved 31 July2016.
Richards, C. Steven; O'Hara, Michael W. (2014). The Oxford Handbook of Depression and Comorbidity (in English). Oxford University Press. p. 254. ISBN 978-0-19-979704-2.
Lynch, Virginia A.; Duval, Janet Barber (2010). Forensic Nursing Science (in English). Elsevier Health Sciences. p. 453. ISBN 0-323-06638-0.
Patton, Lauren L. (2015). The ADA Practical Guide to Patients with Medical Conditions (in English) (2 ed.). John Wiley & Sons. p. 339. ISBN 978-1-118-92928-5.
پرش به بالا↑ Fournier JC, DeRubeis RJ, Hollon SD, Dimidjian S, Amsterdam JD, Shelton RC, Fawcett J (January 2010). "Antidepressant drug effects and depression severity: a patient-level meta-analysis". JAMA 303 (1): 47-53. PMC 3712503. PMID 20051569. doi:10.1001/jama.2009.1943.
Kirsch I, Deacon BJ, Huedo-Medina TB, Scoboria A, Moore TJ, Johnson BT (February 2008). "Initial severity and antidepressant benefits: a meta-analysis of data submitted to the Food and Drug Administration". PLoS Med. 5 (2): e45. PMC 2253608. PMID 18303940. doi:10.1371/journal.pmed.0050045.
پرش به بالا↑ Braun, C; Bschor, T; Franklin, J; Baethge, C (2016). "Suicides and Suicide Attempts during Long-Term Treatment with Antidepressants: A Meta-Analysis of 29 Placebo-Controlled Studies Including 6,934 Patients with Major Depressive Disorder.". Psychotherapy and psychosomatics 85 (3): 171-9. PMID 27043848. doi:10.1159/000442293.
Driessen Ellen; Hollon Steven D (2010). "Cognitive Behavioral Therapy for Mood Disorders: Efficacy, Moderators and Mediators". Psychiatric Clinics of North America 33(3): 537-55. PMC 2933381. PMID 20599132. doi:10.1016/j.psc.2010.04.005.
Association, American Psychiatric. American Psychiatric Association Practice Guidelines for the Treatment of Psychiatric Disorders: Compendium 2006 (in English). American Psychiatric Pub. p. 780. ISBN 978-0-89042-385-1.
Global Burden of Disease Study 2013, Collaborators (22 August 2015)."Global, regional, and national incidence, prevalence, and years lived with disability for 301 acute and chronic diseases and injuries in 188 countries, 1990-2013: a systematic analysis for the Global Burden of Disease Study 2013.". Lancet (London, England) 386(9995): 743-800. PMC 4561509. PMID 26063472. doi:10.1016/S0140-6736(15)60692-4.
Kessler, RC; Bromet, EJ (2013). "The epidemiology of depression across cultures.". Annual review of public health 34: 119-38. PMC 4100461. PMID 23514317. doi:10.1146/annurev-publhealth-031912-114409.
American Psychiatric Association (2013), Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (5th ed.), Arlington: American Psychiatric Publishing, pp. 160-168, ISBN 978-0-89042-555-8, retrieved 22 July 2016
Hersen, Michel; Rosqvist, Johan (2008). Handbook of Psychological Assessment, Case Conceptualization, and Treatment, Volume 1: Adults (in English). John Wiley & Sons. p. 32. ISBN 978-0-470-17356-5.
انواع اختلالات خلقی، اضطرابی و روانی و درمان آنها در روانشناسی
2017
1