" هو العلیم "
موضوع:
رویکرد های حاکم بر جنگ های آینده
نگارنده :
چکیده:
تحول در سیستم های اطلاعاتی و گسترش ساختارهای اطلاعاتی، در دو بخش ارتباطات و اطلاعات موجب گردیده است که دستکم اطلاعات هم در ساختارهای کنترلی و هم در ساختارهای ارتباطی به یکی از کلیدی ترین بخشهای هر سیستمی تبدیل شود. امروزه جنگ های اطلاعاتی صورت گرفته در جهان در حال افزایش است. در بسیاری از تهاجمات شبکه ای و نرم افزاری مجموعه ای از سیستمهای پیوسته مورد تخریب و گاهی انهدام قرار می گیرند. از سوی دیگر از آنجا که کنترل و فرماندهی سیستم های حیاتی و حساس نیز بر عهده سامانه های اطلاعاتی است، تخریب و انهدام شبکه های نرم افزاری و سخت افزاری این پایگاهها گاه با خسارت های چند میلیارد دلاری همراه است که از حمله یک یا چند لشکر نظامی نیز مخرب تر است. به هر حال تاثیر تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات بر گسترش مفاهیم جدیدی از جنگ بر کسی پوشیده نیست.
در این نوشتار ضمن بررسی کوتاهی درباره مفاهیم عملیات روانی، مدیریت عملیات روانی و جنگ های نوین بر الزامات مدیریت عملیات روانی در منازعات اخیر و آینده، مدیریت متمرکز و واحد جدیدی که در این منازعات مورد استفاده قرار می گیرد، تاکید و تشریح خواهد شد.همچنین در ادامه از بیانات مقام معظم رهبری بهره مند خواهیم شد.
واژگان کلیدی:
عملیات روانی- جنگ آینده- رسانه- جنگ نرم- سیاست خارجی- جامعه- جنگ نرم- انسان
مقدمه
تحولات شدید و سریع محیط امنیتی جهان، باعث شده است تا دنیا با محیطی آشوبناک و پرابهام مواجه باشد. دنیای پرفتنه و آشوب امروز و فردا، صحنه ی نبرد و رقابتی است که پیروزی در آن نیازمند هوشمندی بسیار بالا است . به راستی چگونه می توان هوشمند بود و چنین صحنه هایی را کنترل و مدیریت کرد؟ شاید این سخن امیرالمومنین علی(ع)رهنمونی است برای پیروزی در این صحنه ها:
" الظَّفرُ بِالحَزمِ، والحَزمُ بِاجَالِه الرّایِ، وَالرّاْیُ بِتَحْصِینِ الاَسْرَارِ"1
پیروزی در دوراندیشی ، دوراندیشی در به کارگیری درست اندیشه، و به کارگیری درست اندیشه در رازداری است. اگر بتوان این حکمت را همان هوشمندی نامید، می توان آن را بر سه رکن اصلی استوار دانست:
• دوراندیشی، که مفهومی از آینده نیز در آن نهفته است،
• به کارگیری صحیح اندیشه، و
• رازداری
اما وظیفه ی ما در حوزه ی دفاع و امنیت ملی چیست؟ شاید بتوان جواب این سوال را در تدبیر مقام معظم رهبری دام ظله العالی که در تاریخ 68/12/21خطاب به مدیران ارشد دفاعی بیان فرمودند، پیدا کرد:
چنین نظامی با چنین کشور و مردمی و با وجود احتمالاتی برای دفاع و تهدیدها، لازم است که با دید بلندمدت، همه ی مسایل را ملاحظه کند و رفتار کلی نیروهای مسلح را طراحی نماید و در نظر بگیرد . سازمان های مسلح مثل بقیه سازمان ها غالباً در جهت اهداف سازمانی خود و اهداف نزدیک، فکر و حرکت وعمل می کنند. این شما هستید که بایستی حتا دیدهای آن ها را هم دوربرد کنید وخودتان به بلندمدت نگاه کنید و طراحی نمایید و این ها را مرتباً هدایت کنید تا به آن سمتی که در آموزش و سازماندهی و طراحی های عملی و در همه چیز دیگر برنامه ریزی شده است، حرکت کنند.
سوال این است : چگونه می توان دیدها را دوربرد کرد؟ چگونه می توان به آینده پرداخت و به آن ورود کرد؟
واقعیت آن است که برنامه ریزی های میان مدت و بلندمدت در دنیای پیچیده و غیرقابل پیش بینی امروز، بدون آگاهی از آن چه که در پیرامون ما می گذرد امکان پذیر نیست . امروزه دیده بانی و پایش محیط پیرامونی یکی از مهمترین ابزارهای برنامه ریزی بلندمدت و تصمیم گیری برای آینده است. دیده بانی مستمر از آن جهت اهمیت دارد که تحولات جهانی سریع و پیش بینی ناپذیر شده اند، و در صورت عدم هوشیاری، موجب غافل گیری می شوند. همان طور که یک دیده بان در میدان نبرد هرگونه تحرک و تغییر و تحول دشمن را به طور مستمر زیر نظر دارد و مشاهدات خود را به فرماندهی گزارش می دهد، در صحنه ی رقابت جهانی نیز می بایست تغییر و تحولات را زیر نظر گرفته و نسبت به هرگونه علایم ضعیف ، حساس بود . شواهد نشان می دهند که در این دیده بانی، دیده بان به چهار عنصر مهم باید حساس باشد و آن ها را زیرنظر قرار دهد:
• روندها:
تغییرات منظم در داده ها یا پدیده ها در خلال زمان . مثلاً افزایش جمعیت جهان، جهانی شدن، گسترش سریع فناوری اطلاعات؛
• رویدادها:
وقایعی که نظم موجود در داده ها یا پدیده ها را برهم می زند . مثلاً حادثه ی 11 سپتامبر، وقوع زلزله، وقوع انقلاب اسلامی ایران؛
• تصاویر:
تصوراتی که از آینده برای خود تصویر می کنیم . مثلاً، داشتن چشم انداز، سناریو ها، برنامه های بلندمدت، ره نگاشت ها؛ و
• اقدامات:
اجرای برنامه ها و طرح های عملی توسط خود یا دیگران، که عمدتاً حاصل سه مورد دیگر است. مثلاً وضع قوانین و مقررات، برنامه های کوتاه مدت، استراتژی ها.
به بیان دیگر، باید گفت : این چهار عنصر، آیند ه را خلق می کنند و آن را رقم می زنند. در این میان
می توان گفت که تصمیم گیری ها و اقداماتی که بر پایه ی سه عنصر دیگر انجام می شوند، مهم ترین عامل خلق آینده خواهد بود.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده: 2
واژگان کلیدی: 2
مقدمه 3
فهرست مطالب 5
رشد تکنولوژی اطلاعات و تحول مفهوم جنگ 7
انواع جنگ: 7
رهیافت های مختلف به جنگ اطلاعات 8
تعریف جنگ نرم و راهکارهای مقابله با آن با تاکید بر دیدگاه مقام معظم رهبری 10
تعریف جنگ نرم 11
جنگ نرم؛ استراتژی مقابله با جمهوری اسلامی ایران 11
شاخصه های ناتوی فرهنگی از نظرگاه رهبری انقلاب 12
راه های تحقق بخشی جنگ نرم 12
مقابله با جنگ نرم 13
آسیب های مقابله با جنگ نرم 15
اهداف مقابله با جنگ نرم 16
برنامه های مراکز فرهنگی در این موضوع 17
الزامات مدیریت عملیات روانی در عرصه منازعات آینده 17
مدیریت عملیات روانی 19
جنگ نوین و آینده 19
الزامات مدیریت عملیات روانی در منازعات اخیر و آینده 20
ابزارهای نوین مورد استفاده در مدیریت عملیات روانی اینترنت 22
اینترنت و عملیات روانی در جنگ عراق 24
انرژی الکترومغناطیسی 24
درس آموزی از جنگ هشت ساله 27
راه های مدیریت روانی جامعه در جنگ نرم 30
جنگ نرم، جنگ آیندگان 31
نتیجه گیری 33
منابع 35
رشد تکنولوژی اطلاعات و تحول مفهوم جنگ
جنگ:
جنگ یکی از ذاتی ترین اعمالی است که از بدو تولد در وجود آدمی نهاده شده است. بشر از زمان تولد این ویژگی را با خود به دنیا آورده است تا از طریق آن بتواند خشم درونی خود را بروز دهد. و قدرت خود را به دیگران نشان بدهد.گاستون بوتول، در کتاب جامعه شناسی جنگ می نویسد، جنگ بی تردید شگفت انگیزترین پدیده اجتماعی است. جنگ آفریننده تاریخ است در واقع تاریخ صرفاً با شرح کشمکشهای مسلحانه آغاز شده است و بعید است که زمانی کاملاً از بین برود. جنگ یک تحول شتابان است و از تمام شکلهای تحول حیات اجتماعی مهمتر است.
انواع جنگ:
در حال حاضر که بحث ارتباطات و اطلاعات مطرح است، این موضوع هم در بخش نظامی و هم در بخش غیرنظامی از اهمیت روزافزون برخوردار است. از حیث نظامی مناطقی که نیروهای نظامی در آن عمل می کنند. اغلب دور و غیر قابل دسترس هستند و مخابرات زمینی به هیچ وجه کارایی لازم را ندارد. " مبنای جنگ در آینده را اطلاعات تشکیل می دهد و این نیز بدون وجود یک بشکه ارتباط قوی و گسترده امکان ندارد. "
الف: جنگ مجازی2:
این نوع جنگ به هدایت عملیات نظامی بر پایه عنصر اطلاعات و به وسیله رایانه با هدف تخریب و از هم گسیختگی سیستمهای اطلاعاتی ومخابراتی انجام می گیرد. در این جنگ سعی می شود بیشترین اطلاعات از دشمن به دست آید و در مقابل، دشمن کمترین اطلاعات را از ما داشته باشد. این در شرایطی کاربرد خواهد داشت که موازنه قوا به نفع دشمن باشد. در آن حالت باید " موازنه اطلاعات " به نفع ما باشد.
جنگ مجازی دارای سه مولفه است. که دارای نقش حساس و مهم هستند.1) این تصور که جنگ را می توان با شیوه های علمی اداره کرد. این تصور باوری است کهن که قدمتش دستکم به دهه های نخست 1500 م. باز می گردد. 2) این اعتقاد که عمده فرایند جنگ به عنصر اطلاعات و تغییر آن بخصوص در قالب سیاسی متکی است و در همین حیطه است که قواعد جنگ برای تعیین برنده تدوین می شود. 3) تاکید بر نقش و جایگاه رایانه و نیز قابلیت آن در پشت سر گذاشتن مرزهای مرسوم زمانی و مکانی. "
" طبق آمار بیش از 95 درصد حجم ارتباطات نیروهای نظامی آمریکا از طریق شبکه های غیرنظامی انجام می گیرد. در پایگاههای جنگهای مجازی آمریکا بیش از 150 هزار کامپیوتر نظامی به شبکه اینترنت وصل هستند. " هدف اساسی جنگ مجازی از کار انداختن سیستم های تلفن، مخابرات، شبکه های هدف گیری اتوماتیک دشمن از طریق ارسال ویروسهای خطرناک به پایگاههای دشمن محسوب می شود.جنگهای مدرن با ویژگیهایی چون بهره گیری از فنون علمی و صنعتی پیروی از منطق جنگ تمام عیار و برداشت خاص از مفاهیم منطقی و عقلانیت در واقع پدیده ای هستند که تحول آنها همگام با مدرنیسم صورت گرفته است. ابداعات و نوآوری نظامی از مولفه های جنگ مدرن به شمار می رود که در تداوم استیلای نظامی غرب بر کل جهان نقش اساسی دارد.
ب) جنگ شبکه ای:
این جنگ به رویاروی های اطلاعاتی گفته می شود که بین جوامع و ملتها جاری است که در آن سعی می شود با تخریب و فرو ریختن اندیشه ها و تصورات موجود در جامعه تصورات جدیدی را جایگزین سازند. جنگ شبکه ای به دو صورت هدف گیری می نماید: یکی افکار عمومی مردم و دیگری عقاید نخبگان. این قسم جنگ طیف وسیعی از تسلیحات و مانورهای روانی و رسانه های محلی که شبکه های کامپیوتری و پایگاههای اطلاعاتی را شامل می شود در برمی گیرد.
رهیافت های مختلف به جنگ اطلاعات
رهیافتهای مختلف در علوم سیاسی و روابط بین الملل به موضوع جنگ اطلاعاتی پرداخته اند. در واقع هر یک از این رهیافتها از منظری خاص به ارتباط دو مفهوم جنگ و اطلاعات نگاه می کنند و مناظرات مربوط به امنیت ملی و تاثیر این دو را بر مباحث تئوریک روابط بین الملل توصیف می کنند. فهمی که واقع گرایان نسبت به امنیت دارند یک فهم نسبی است. واقع گرایان عمدتاً متمایل به حفظ توازن نسبی یا یک سطح نسبی امنیتی هستند. در طول جنگ سرد تسلیحات هسته ای معیار تشخیص نسبی امنیت بود. اگر شوروی دو بمب داشت، آمریکا چهار بمب و اگر شورویها تلاش می کردند که زرادخانه خود را افزایش دهند آمریکا نیز در پی این تلاش بود. این رقابت تسلیحاتی توازن نسبی امنیتی را حفظ می کرد. واقع گرایان در باره این موضوع که آیا تواناییهای برابری در فراهم آوردن امنیت مطلوب تر و یا تواناییهای بهتر دارند، به دو دسته تقسیم می شوند.
واقع گرایان تهاجمی استدلال می کنند که توانایی برتری که قادر به مضمحل کردن یک رقابت هستند، عموماً تضمین بهتری برای امنیت دارند. واقع گرایان تدافعی مفهومی ظریف تر را بیان می دارند که بر معضل امنیتی استوار است. برمبنای این نظر تواناییهای برتر از سوی دول رقیب به عنوان تهدید تلقی می شود و آنها را به توسعه تواناییهای بیشتر خود ترغیب می کند. واقع گرایان تدافعی توازن مساوی تری از توانایی های را که برای پیشگیری از رقابت کافی است. پیشنهاد می دهند.
واقع گرایان رونق اقتصادی را به عنوان بخشی از امنیت ملی لحاظ نمی کنند. اکثر واقع گرایان به جنگ اطلاعات همچون تهدید صریح علیه امنیت اذعان دارند. واقع گرایان معتقدند که شرایط نظام سیاست بین الملل یک نظام دچار آشوب شده را به وجود آورده که بی اعتمادی جزء طبیعی آن است. رهیافت واقع گرایی نسبت به جنگ اطلاعات شامل موارد زیر است.
" 1) افزایش امنیت سیستمهای اطلاعات داخلی. این واقعیتی است که به روشنی بیان و درک شده است. 2) تکامل مداوم و احتمال دستیابی مخالفان به ضعف سیستمهای اطلاعاتی: مشکل رهیافت واقع گرا این است که فاقد راهی برای اعمال فشار امنیتی به دولت- ملتهای رقیب به منظور محاسبه کردن سطوح امنیتی خود هستند. 3) شکل گیری واکنشهای احتمالی که نسبت به کاربرد دو نوع جنگ اطلاعاتی و جنگ نظامی متعارف است. 4) توسعه روشها برای بررسی صدمات نسبی اطلاعات است.
5) کاهش سطوح وابستگی متقابل: از زمانی که وابستگی متقابل مطرح شده است افزایش امنیت نسبی به عنوان یک مشکل مطرح شده است. "
تعریف جنگ نرم و راهکارهای مقابله با آن با تاکید بر دیدگاه مقام معظم رهبری
جنگ نرم که در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف می باشد تا حلقه های فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی اجتماعی حاکم تزلزل و بی ثباتی تزریق کند از جمله مباحثی است که از دیر زمان،در دنیا شکل گرفته است. این موضوع ،علیه ایران از گستره و عملکرد وسیعی برخوردار می باشد چرا که دشمنان قسم خورده این آب وخاک که دست پلیدشان از منابع این مملکت بریده شده است می خواهند جامعه ما را به بن بست کشیده تا از این رهگذر به اهداف شوم خود دست یابند.
از آنجا که ایران امروزه به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و نظام بین الملل به قدرتی کم نظیر تبدیل شده است لذا از دید کارشناسان سیاسی کشورهای غربی،دیگر نمی توان با یورش نظامی و جنگ سخت آن را سرنگون کرد بلکه تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی پیگیری مکانیسم های جنگ نرم و به کارگیری تکنیک های عملیات روانی با استفاده از سه راهبرد دکترین مهار، نبرد رسانه ای و سامان دهی و پشتیبانی از نافرمانی مدنی است.
راه اندازی پروژه جنگ نرم علیه ایران در مقطع کنونی را باید ناشی از گسترش حس تنفر از امریکا در جهان دانست که به نظر سران کاخ سفید،ایران مرکز اصلی ایجاد این تنفر و گسترش آن است. در امریکا برای مقابله با این موج، نیروی واکنش سریع تشکیل شد تا:
اولاً: در قالب پروژه دموکراتیزه کردن کشورها به خنثی سازی نفوذ معنوی ایران در کشورهای اسلامی و منطقه خاورمیانه بپردازد.
و ثانیاً: با القای خطرناک بودن ایران برای امنیت همسایگان اذهان عمومی از اقدامات و نقشه های ایالات متحده منحرف شود.
تعریف جنگ نرم
جنگ نرم در برابر جنگ سخت در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه ای که جامعه،گروه و یا گروههای هدف را نشانه می گیرد و بدون جنگ و درگیری نظامی و گشوده شدن آتش،رقیب را به انفعال یا شکست وامی دارد. جنگ رایانه ای، اینترنتی، براندازی نرم، راه اندازی شبکه های رادیویی و تلویزیونی و شبکه سازی از مصادیق جنگ نرم هستند. (به نقل از سایت تبیان )
رهبر فرزانه انقلاب مفهومی به نام جنگ نرم را مورد توجه قرار دادند و از ضرورت نقش آفرینی دانشجویان به عنوان افسران و اساتید به عنوان فرماندهان مقابله با جنگ نرم سخن گفتند.
جنگ نرم؛ استراتژی مقابله با جمهوری اسلامی ایران
پدیده جنگ نرم که هم اکنون به عنوان پروژه ای عظیم علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تدوین است در شاخص هایی ماننده ایجاد نابسامانی اقتصادی، شکل دادن به نارضایتی در جامعه، تاسیس سازمان های غیردولتی در حجم گسترده، جنگ رسانه ای، عملیات روانی برای ناکارامد جلوه دادن دستگاه اداری و اجرایی دولت، تضعیف حاکمیت ایران از طریق روش های مدنی و ایجاد ناتوی فرهنگی متبلور می شود.
در برایند جنگ نرم، عوامل براندازی یا از زمینه های موجود در جامعه برای پیشبرد اهداف خود بهره می برند یا به طور مجازی سعی در ایجاد نارضایتی در نزد افکارعمومی و سپس بهره برداری از آن دارند.
استفاده از مشکلات اقتصادی، تنوع کثرت قومی ایران، ایجاد و دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل های دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی، تلاش در نزدیکی به مردم تحت پوشش حمایت از حقوق بشر و دمکراسی در ایران، ایجاد شبکه های متعدد رادیو تلویزیونی فارسی زبان حمایت از اپوزیسیون (سفر فعالان جوان خارجی از کشورهای متحد با امریکا به ایران تحت عناوین جهانگرد که در صورت نیاز، به جنبش های مدنی و نافرمانی ها بپیوندند)، تسهیل فعالیت ان.جی.اُ امریکایی در ایران، دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج برای شرکت در سمینارهای کوچک (این افراد باید از سوی مقامات امریکایی انتخاب شوند نه نهادهای ایرانی)، استفاده از سفارتخانه های کشورهای دیگر و به طور کلی تضعیف ستون های حمایتی حکومت ایران از جمله راهکارهای اجرای این استراتژی به شمار می آیند.
شاخصه های ناتوی فرهنگی از نظرگاه رهبری انقلاب
رهبر انقلاب در سفر به استان سمنان در تحلیلی جامع، شاخصه های ناتوی فرهنگی را به صورت ذیل بیان فرمودند:
1: ایجاد اختلاف وتفرقه در میان ملت ایران وجهان اسلام
2: جلوگیری از الگو شدن ایران در جهان اسلام ومنطقه
3: مرعوب ومنکوب کردن مسئولین ومقامات تصمیم گیرنده
4: دامن زدن به مسائل وحساسیت های قومی ومذهبی
5: القاء ناکارآمدی نظام
ایشان در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای این استان در این رابطه فرمودهاند : در مقابل پیمان ناتو که آمریکاییها در اروپا به عنوان مقابله با شوروی سابق یک مجموعه مقتدر نظامی به وجود آوردند ( اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاورمیانه و آسیا و غیره از آن استفاده می کردند) حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آورده اند . این ، بسیار چیز خطرناکی است . البته حالا هم نیست ؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است .
راه های تحقق بخشی جنگ نرم
امریکا و جریان صهیونیسم بین الملل برای عملیاتی ساختن جنگ نرم در قالب ناتوی فرهنگی علیه جمهوری اسلامی ایران طی سال های گذشته و همچنین برای سال های آینده راهبردها و شیوه های زیر را طراحی کرده اند:
1: پیگیری پرونده هسته ای ایران و القای غیرصلح آمیز بودن این فناوری وتبلیغ اینکه ایرانی ها تلاش دارند بمب اتم بسازند که نه تنها برای امنیت و ثبات منطقه و جهان خطرناک است بلکه موجب تقویت جبهه تروریست ها و جریان بنیادگرایی افراطی در جهان خواهد شد.
2: سرمایه گذاری در رسانه های دیداری و شنیداری، سازمان های تبلیغاتی و خبری و کمپانی های فیلم سازی برای ارائه تصویری سیاه و خطرناک از جمهوری اسلامی ایران برای افکارعمومی جهان که آخرین نمونه آن ساخت و پخش فیلم ضدایرانی 300 بوده است.
3: ایجاد فضای رسانه ای درباره دخالت ایران در عراق، لبنان و … در نقش بزرگ ترین مدافع تروریسم که به عوامل ناامنی در این کشورها تسلیحات می رساند و آنها را آموزش نظامی می دهد.
4: تقویت و ایده جنبش دمکراسی به سبک امریکایی و مستمسک قراردادن مقوله حقوق بشر، حقوق زنان و دامن زدن به مطالبات صنفی و اجتماعی و همچنین سازمان دهی نارضایتی ها و نافرمانی به اصطلاح مدنی به وسیله مطبوعات خاکستری، احزاب و …
7: سوءاستفاده تبلیغاتی از اجرای طرح هایی چون طرح امنیت اجتماعی به عنوان محدودکننده آزادی و حقوق زنان و نقش آزادی های مدنی و اجتماعی.
8: ایجاد تقابل های سیاسی بین سران ارشد نظام اسلامی و القای اینکه جنگ قدرت در جمهوری اسلامی بین چند طیف در جریان است و در نهایت فلان طیف یا فلان گروه پیروز و یا شکست می خورد.(به نقل از سایت عملیات روانی )
مقابله با جنگ نرم
یقینا نیل به اهدافی که می توان به تعبیر رهبری عزیز انقلاب، برای افسران جوان (دانشجویان) این میدان در نظر گرفت، بدون برنامه ریزی دقیق و مدبرانه ممکن نیست که در اینجا به برخی اشاره می شود و به نظر می رسد که دانشگاه ها نیز در این عرصه باید مرتبا در حال رصد کردن اوضاع فرهنگی بوده و در راستای بهبود برخی شاخص های این مقوله حساس،گام های بلندی بردارند.
1: تشکیل اتاق فکر
رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان طراحی نوع مبارزه را به خود دانشجویان واگذار کردند. ایشان فرمودند:" اینى که چه کار باید بکنید، چه جورى باید عمل کنید، چه جورى باید تبیین کنید، اینها چیزهائى نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهائى است که خود شماها باید در مجامع اصلىتان، فکرىتان، در اتاقهاى فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید"
لذاست که بررسی نوع مواجهه مطلوب با توجه به شرایط خاص هر دانشگاه می بایست از جانب فعالین آن دانشگاه هر چه سریع تر صورت پذیرد.
2: پرهیز از بسته شدن فضا
رهبر انقلاب در عین اینکه بر ضرورت مقابله با جنگ نرم تاکید دارند،درباره بحث کرسی های آزاد اندیشی فرموده اند: "نباید از اظهار نظر هیچ گاه بیمناک بود.این کرسی های آزاد اندیشی که ما گفتیم،در دانشگاه ها باید تحقق پیدا کند و باید تشکیل بشود" به نظر می بایست از فضای تقابلی احراز کرد و محیط آکادمیک دانشگاه را حتی الامکان به دور از جنجال و هیجانات کاذب وارد موضوع بررسی مسائل روز کشور کرد.
3:کلان نگری در طراحی راهکارها
باید در نظر گرفت که تفوق مقطعی صرف، مد نظر نیست. می بایست اهداف مواجهه، هم ارز همدیگر و با نگاهی کلان نگر دیده شود. مثلا اگر صرفا مغلوب کردن حریف هدف قرار بگیرد و حفظ آرامش محیط دانشگاه لحاظ نشود، باید پذیرفت که راه به بیراهه سپره شده است.
4: ضرورت مخاطب شناسی
به نظر، مخاطب اصلی طرح ریزی های افسران مقابله با جنگ نرم، نه سردمداران جریان مقابل که افکار عمومی دانشجویی است. افکار عمومی ای که تحت القائات غلط ممکن است قضاوت های نادرستی در خصوص مسائل کشور داشته باشد و این قضاوت با تبیین درست مسائل به راحتی قابل تغییر است. نباید در برنامه ریزی مخاطب را به اشتباه چند فرد خاص یا یک تشکل خاص قرار داد.
آسیب های مقابله با جنگ نرم
طبیعتا می تواند آسیب هایی نیز متوجه طرح ریزی های جریانات دانشجویی برای مقابله با جنگ نرم باشد. که به برخی از این آسیب ها در سخنان رهبر انقلاب اشاره می کنیم.
1: احساسی عمل کردن
اولین آسیبی که رهبر انقلاب برشمردند، برخورد احساسی با موضوع است.ایشان فرمودند:" وقتى هیجانات کور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد کرد. بارها گفتهام، باز هم تکرار مىکنم؛ من معتقدم که جوان مملکت بایستى در همه میدانها حضور و آمادگى داشته باشد؛ منتها با انضباط.
2: برخورد سخت به جای برخورد نرم
در مقابله با جنگ نرم بیش از هر چیز باید قواعد مقابله را شناخت. قواعد مقابله نرم با قواعد مقابله سخت تفاوت دارد. مختصات مبارزه هم تفاوت دارد. در مواجهه نرم لزوما دشمن در طرف مقابل دشمن نایستاده است. ممکن است یک عنصر فریب خورده در طرف مقابل باشد. بین یک عنصر فریب خورده و دشمن تفاوت وجود دارد. از حیث نوع مقابله نیز باید راهکارهای نرم را مورد توجه قرار داد.
3: تندروی و تشدید فضای هیجانی و جنجالی
رهبر انقلاب در عین تاکید بر ضرورت برنامه ریزی و مقابله با جنگ نرم به یک مسئله مهم اشاره کردند و آن پرهیز از تندروی است. ایشان فرمودند:" شرط دیگر این است که در قضایا افراط وجود نداشته باشد"
د) ناامیدی و نگاه بدبینانه
مقام معظم رهبری به ضرورت پرهیز از یاس و ناامیدی هم اشاره کردند و اصالت نگاه خوشبینانه را نه از روی توهم که از روی بصیرت دانستند. ایشان فرمودند:" شرط اصلى فعالیت درست شما در این جبههى جنگ نرم، یکىاش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد"
اهداف مقابله با جنگ نرم
شاید در نگاه اول، سخن گفتن از اهداف بیهوده به نظر برسد، اما وقتی تبلور غفلت از این مقوله در عمل مشاهده شود،آنگاه است که اهمیت موضوع رخ نمایی می کند.حال در اینجا بر حسب مجال به برخی از این اهداف اشاره می شود.
الف:کاهش خسارات احتمالی
رهبر انقلاب در دیداری که با دانشجویان داشتند، فرجام طرح ریزی های دشمنان را شکست تلقی کردند و نقش نخبگان در این میدان را مورد توجه قرار دادند. ایشان فرمودند:" من الان به شما عرض میکنم، اینها در نهایت شکست می خورند؛ اما درجهى بیدارى و هوشیارى من و شما میتواند در میزان خسارت و ضررى که وارد میکنند، تاثیر بگذارد. اگر هوشیار باشیم، نمی توانند صدمه و ضررى بزنند. اگر غفلت کنیم، احساساتى بشویم، بىتدبیر عمل کنیم، یا خواب بمانیم و این جور عوارض به سراغمان بیاید، ضرر و زیان و هزینه بالا خواهد بود؛ ولو در نهایت موفق نخواهند شد"در واقع شاید نتوان صد در صد بر طرح ریزی ها فائق آمد، اما هر میزان تلاش در مواجهه با این طرح ریزی ها ضروری است و در کاهش تبعات احتمالی موثر خواهد بود؛ لذاست که نباید از کوچکترین تلاشی مضایقه کرد.
ب: جلوگیری از متزلزل شدن کار علمی در دانشگاه ها
طبیعتا درگیر و دار دعواهای سیاسی در دانشگاه ها آنچه بیش ار همه آسیب جدی می بیند، برگزاری کلاس ها و برنامه های علمی دانشگاه است. افسران جوان باید مانع این آسیب شوند. این موضوعی است که رهبر معظم انقلاب مورد توجه قرار دادند:" همین جا به شما بگویم، مواظب باشید توى این قضایاى سیاسى کوچک و حقیر نبادا دانشگاه تحت تاثیر قرار بگیرد؛ نبادا کار علمى دانشگاه متزلزل شود؛ نبادا آزمایشگاههاى ما، کلاسهاى ما، مراکز تحقیقاتى ما دچار آسیب بشوند؛ حواستان باشد. یعنى یکى از مسائل مهم در پیش روى شما، حفظ حرکت علمى در دانشگاههاست. دشمنها خیلى دوست میدارند که دانشگاه ما یک مدتى لااقل دچار تعطیلى و تشنج و اختلالهاى گوناگونى باشد؛ این برایشان یک نقطهى مطلوب است؛ هم از لحاظ سیاسى برایشان مطلوب است، هم از لحاظ بلندمدت؛ چون علم شما از لحاظ بلندمدت به ضرر آنهاست؛ لذا مطلوب این است که دنبال علم نباشید"
به این ترتیب هر گونه نقش آفرینی افسران مقابله با جنگ نرم که به ایجاد تزلزل در حرکت علمی دانشگاه بیانجامد، نقض غرض محسوب خواهد شد و این نکته مهمی است که می بایست مدنظر قرار گیرد.
ج: آرام و منطقی نگه داشتن فضای دانشگاه
ایجاد بلوا و ناآرامی در دانشگاه از اهدافی است که بانیان طراحی جنگ نرم قطعا به دنبال آن هستند. جریانات دانشجویی می بایست مراقب باشند پازل جنگ نرم را تکمیل نکنند. تمام تلاش طراحان جنگ نرم این است که به گونه ای عمل کنند تا شرایط دانشگاه های کشور از کنترل خارج شود.بنابراین هر نوع نقش آفرینی افسران مقابله با جنگ نرم که فضای دانشگاه را به سمت ناآرامی سوق دهد، قطعا و یقینا نوعی تکمیل پازل جبهه مقابل به شمار خواهد آمد به به اصطلاح،آب به آسیاب دشمن خواهد ریخت.
برنامه های مراکز فرهنگی در این موضوع
بدون شک جنگ نرم از ابعادگوناگون و در قالب های مختلفی بر ما تحمیل می شود که ضرورت همکاری و برنامه ریزی تمام مراکز فرهنگی و علمی کشور بویژه حوزه های علمیه و دانشگاه ها را موجب شده است.با توجه به آنچه مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید دانشگاهها فرمودند، وزارت علوم در این راستا مسولیتی بس بزرگ داشته و می بایست مرتبا در حال برنامه ریزی در جهت مقابله با این جنگ ناپیدا بوده تا جامعه شاهد ثمرات پیروزی در این عرصه باشد.
الزامات مدیریت عملیات روانی در عرصه منازعات آینده
عملیات روانی دامنه وسیعی از اقدامات روانشناختی، فنون نفوذ، تاکتیکهای ارتباطی و رسانه ای و حتی پویایی گروهی را در برگرفته و هدف آن تاثیر نهادن بر نظر، نگرش و رفتارهای مخاطبان است (قدسی، ۱۲:۱۳۸۴). جنگ مدرن بیشتر و بیشتر روانی می شود که یادآور نوعی درجه بندی شده در روابط اجتماعی است و عملیات نظامی واقعی به تدریج در رده دوم برنامه ریزی قرار می گیرد و در سناریوهای عمومی درگیریهای نظامی نقش محدود اما دقیقی به آنها داده خواهد شد (ایرانپاک، ۱۰۶:۱۳۸۶). مدیریت عملیات روانی به مفهوم اجرای سلسله فعالیتهایی با هدف تغییر ویژگی های روش درگیری به منظور تحقق اهداف انتخاب شده با بهره بری از ابزار نفوذ سیاست خارجی است. مفهوم یاد شده بر این اصل استوار است که اگر نتوان چیزی را تغییر داد، می توان آن را سازماندهی و هدایت کرد.
تعاریف مختلفی از مفهوم عملیات روانی شده است؛ از آن جمله: عملیات روانی نشر اطلاعات برای مخاطبان خارجی به منظور پشتیبانی از سیاست کشور و اهداف ملی است. عملیات روانی به منزله شیوه ای غیرخشونت آمیز بر عواملی مانند منطق، ترس، رغبت و دیگر عوامل روانی تکیه می کند تا هیجانها، نگرشها و رفتارهای خاصی را در مخاطبان پدید آورد. این رفتارها و نگرشهای دستکاری شده می تواند از جلب حمایت مردم در مورد عملیاتهای نظامی تا آماده شدن برای نبرد را در برگیرد.
در جنگهای آینده، هر عملیاتی باید به سست کردن اراده جنگیدن افراد دشمن معطوف باشد. از جمله موثرترین شیوه های جدید، عملیات روانی است (مرادی، ۱۳۸۲ :۶-۵ ). از نگاه دیگر عملیات روانی، عملیاتی است طراحی شده به منظور انتقال اطلاعات و نشانه های گزیده شده به مخاطبان خارجی در راستای تاثیرگذاری بر هیجانها، انگیزه ها، دلایل و نهایتاً تاثیرگذاری بر رفتار حکومتها، سازمانها، گروه ها و افراد خارجی. هدف عملیات روانی هدایت رفتار و نگرش خارجیان در عملیاتی روانی، عملیات مدونی هستند برای فرستادن اطلاعات و اخبار گزینش شده به مخاطبان، به منظور تاثیر بر هیجانات، انگیزه ها، شیوه استدلال و در نهایت رفتار دولتها، سازمانها، گروه ها و افراد آماج (سوری، ۷۴:۱۳۸۵).
عناصر و وجوه مشترک تمامی این تعریفها حکایت از تاثیر بر دو گروه دارد: گروهی که برخی پیامهای سطحی یا عمیقی را به منظور تاثیرگذاری بر طرف مقابل ارسال می کنند و گروهی که تحت تاثیر این پیامها قرار می گیرند و واکنشهای درست یا نادرستی از خود بروز می دهند. اگر مدیریت این نبرد روانی چه از سوی کسانی که پیامها را می فرستند و چه کسانی که در برابر پیامها واکنش نشان می دهند، جامع، دقیق و تیزبینانه و با استفاده از ابزارها و الزامات نوین و مناسب باشد، می تواند پیروزی را برای آن طرفی فراهم آورد که این مدیریت را اجرا می کند.
مدیریت عملیات روانی
مدیریت عملیات روانی به مفهوم اجرای سلسله فعالیتهایی با هدف تغییر ویژگیهای روش درگیری به منظور تحقق اهداف انتخاب شده با بهره بری از ابزار نفوذ سیاست خارجی است. مفهوم یاد شده بر این اصل استوار است که اگر نتوان چیزی را تغییر داد، می توان آن را سازماندهی و هدایت کرد. به کارگیری این مفهوم در عمل به دولت اجازه دستیابی به اهدافی را می دهد که اندیشه خنثی سازی به آنها دسترسی ندارد. بدین ترتیب، دیدگاه های عامه در برابر ویژگیها و سطح مخاطرات عملیات روانی مدرن در حال تغییراست. به نظر می رسد، درون سیستم سیاست اطلاعاتی دولت، مدیریت عملیات روانی در آینده ای نه چندان دور در نقش مقوله ای مهم از گروه فعالیتهای خاص (وضعیت بحران، منازعه) عمل خواهد کرد (مرادی، ۱۰:۱۳۸۴).
فرایند مدیریت عملیات روانی در مقایسه با فرایندهای نظامی دیگر منحصر به فرد است. این عملیات ترکیبی از بازاریابی، تبلیغات و روابط عمومی است. عملیات روانی اهدافی را در سطح ملی می طلبد که از اهداف متعارف نظامی فراتر است و برای تحقق آنها باید تمامی سطوح دولت هماهنگ و همگرا عمل کنند. بنابراین برای موفقیت مدیریت نبردهای عملیات روانی باید از مراحل مختلف(تعریف افراد ذی نفوذ، حمایت از افراد ذی نفود در تعریف اهداف، دریافت و تحلیل اهداف افراد ذی نفوذ، تعریف محیط عملیات روانی که خود شامل افراد ذی نفوذ، تقسیم بندی و تحلیل مخاطبان مورد نظر و تحلیل رقیب است و…) و برنامه مدیریتی جدید بهره گرفت (سوکولوسکی/کریمی نیا، ۳۸:۱۳۸۶).
جنگ نوین و آینده
بر اساس نظر بونی اکنون جهان با جنگهای نوین روبه روست؛ مفهومی که به جنگهایی اشاره می کند که همانند رفتار پلیس بین الملل است؛ یعنی می خواهد به مجازات کسانی بپردازد که شخصیت های ملی هستند؛ اما نظام بین الملل را تهدید می کنند. بونی معتقد است که سه ویژگی اصل جنگهای نوین به رابطه میان افکار عمومی و رسانه ها مربوط می شود: "نخست اینکه مناقشه نباید خسارت وارد کند بلکه باید حل شدنی و کوتاه باشد؛ باید در مورد مجازات کنندگان باشد و نه برای آزمون توافق سیاسی و یا برای عذاب دادن افکار عمومی که نمی توانند حقیقت جنگ را دریابند. دوم، مداخله نظامی جهان باید متمرکز، سریع و قطعی باشد. سوم به منظور اجرای الزامات استراتژیکی دو مورد نخست، استفاده از تمامی وسایل جنگ مشروع است؛ هر چند، پذیرش این موضوع برای همگان دشوار است (حسینی هتزایی، ۵۲:۱۳۸۴).
جنگهای نوین بشدت به تایید افکار عمومی وابسته است. بنابراین، عملیات روانی و هدایت این نوع از عملیات اهمیت بسیاری پیدا کرده است. در جنگهای نوین، استراتژیهای رسانه ای اگر به اندازه استراتژیهای نظامی مهم نباشد، کم اهمیت تر نیست (حسین هنزایی، ۵۲:۱۳۸۴).
الزامات مدیریت عملیات روانی در منازعات اخیر و آینده
-۱ سنجش عملیات روانی:
سنجش عملیات روانی به منزله اندیشه ای اجتماعی دو عملکرد اساسی و اجتماعی عملیات روانی را آشکار می کند: مقوله تخریب و تنظیم. عملکرد تخریبی عملیات روانی می تواند به تغییرات دائمی در سیستم روابط سیاسی- اجتماعی درون جامعه، دگرگونی ساختار آن، ارتباط مستقیم و غیرمستقیم بهره بری از شکلهای جدید افراط گریهای سیاسی و به کارگیری علمی شکلهای مستقیم خشونت در رسیدن به اهداف سیاسی، منجر شود. هم چنین به کارگیری نظام ارزشها، تغییر یا از دست رفتن نسبی توانایی تفکر منطقی و انتزاعی افراد را در پی داشته باشد. بنابراین تاثیرات منفی بر ذهنیت و روان آنها حتی پس از حذف منبع خشونت روانی نیز متوقف نخواهد شد.
تنظیم میزان خطر اجتماعی عملیات روانی به عنوان ابزار محکم و نیرومند سیاسی و شکلی از خشونت مهارت نشده را نمی توان بر ایجاد ممنوعیت و سیستم محدود کننده منحصر کرد. عملیات روانی، همانند دیگر فرایندهای اجتماعی بر مبنای استفاده از عناصر اولیه ارتباط اجتماعی و روشهای متداول آن در فناوریهای تاثیر ناخودآگاه پی ریزی شده است. بنابراین نمی توان آن را به عنوان پندار اجتماعی و شکلی از درگیری اجتماعی حذف کرد، بلکه در نهایت می توان آن را از طریق اهرمهای تنظیم خطر اجتماعی کنترل کرد. سیاست اطلاعاتی دولت در تنظیم خطر اجتماعی عملیات روانی، نقش مهمی دارد؛ برای نمونه، سیاست اطلاعاتی دولت روسیه از حفظ جامعه روس در برابر تاثیر تخریب کننده عملیات روانی امریکا به دلیل آمادگی اندک مردم روسیه در مخالفت فعال با اقدامات مخدوش کننده ذهنیت اجتماعی، ناتوان است در حالی که شهروندان تلاش می کنند از خطر عملیات روانی آگاه شوند، فناوریهای این عملیات نه تنها ذهنیت بلکه ضمیرناخودآگاه آنها را به سلطه می کشند (مرادی، ۱۱:۱۳۸۴).
-۲ سیاست اطلاعاتی:
مدیریت عملیات روانی در سیاست اطلاعاتی بر این اصل استوار است که: اگر نتوان چیزی را شکست داد، باید آن را سازماندهی و هدایت کرد. مدیریت عملیات روانی، اهدافی را که در دسترس مفهوم خنثی سازی نیست، نشانه رفته است. اگر بتوان جنگ را مهار کرد، پس بود و نبود یا تعدد درگیریها در محدوده سیاسی جامعه برای ثبات اجتماعی، اهمیت زیادی نخواهد داشت. بنابراین به محض اینکه درگیری مشابهی به وقوع می پیوندد بی درنگ به موضوع مهار سیاسی تبدیل می شود و عملکرد اجتماعی معینی را در جامعه ایفا می کند.
با وجود این واقعیت که عملیات روانی مدرن پرخشونت است، عملکردهای اجتماعی نیز دارد که عبارت است: آنها جایگزین شکلهای سنتی درگیری نظامی در روابط بین الملل می شوند که آنها را مهار اطلاعاتی می نامند. مدیریت درگیری سیاسی نمی تواند موثر باشد مگر اینکه چندین درگیری به وقوع بپیوندد؛ زیرا در صورت رخداد درگیری واحد، مدیریت یاد شده موردی عمل می کند و از چارچوب الگوها و گرایشهای آماری اولیه فراتر می رود که مدیریت اطلاعات آنها را در نظر دارد. از این جهت تنوع درگیریها در مفهوم مدیریت عملیات روانی نه تنها مانع ایجاد نمی کند، بکه برای کارایی مفهوم شرط اصلی محسوب می شود. الگوها و گرایشهای جدید در به کارگیری سیاست اطلاعاتی این دولت در وضعیت عملیات روانی به ظهور می رسد. این الگوها عبارت است:
سازگاری اجتماعی عملیات روانی
کاهش اجتماعی توان درگیری عملیات روانی
دوگانه انگاری هدف- نظری درگیریهای سیاسی در سیستم سیاست اطلاعاتی
نهادینه سازی تهاجمهای روانی خارجی
ابزارهای نوین مورد استفاده در مدیریت عملیات روانی اینترنت
اینترنت اغلب عرصه های حیات بشری را تحت تاثیر قرار داده است؛ از جمله اینها، عرصه تبلیغات، ارتباطات اقناعی و عملیات روانی است. در این عرصه دو تاثیر تحول ساز اینترنت عبارت ست از تبدیل تبلیغات و عملیات روانی مقیاس انبوه به عملیات روانی هدایت شونده دقیق و عملیات روانی سلسله مراتبی به ساختارمند به عملیات روانی پلورال و ساختارشکن.
از زمانی که چریکهای زاپاتیست توانستند با استفاده از اینترنت از دره های چیاپاس، همدردی افکار جهانی را به نفع خود بسیج کنند و با برانگیختن فشارهای خارجی علیه دولت مکزیک، لبه تیغ نیروهای ضد شورش را کند نمایند، مجموعه ای از آرا و نظریه ها در مورد قدرت اقناعی این رسانه نوظهور در صحنه سیاسی و نظامی عرضه شد. تاثیر ناگهانی تبلیغات متکی بر اینترنت زاپاتیستها آن چنان گیرا بود که اغلب صاحبنظران از آن به عنوان ابزاری انقلابی در عرصه تبلیغات و عملیات روانی یاد کردند.
اینترنت با ایجاد شبکه ای مرکب از کامپیوترهای شخصی، این امکان را فراهم آورده است که برای هر مخاطب، پیام خاص او فرستاده شود (برخلاف تلویزیون و رادیو، که معمولاً مخاطبان مجبور هستند پیامهای سری سازی شده ای را به یکسان دریافت کنند). این امکان اینترنت به نوبه خود، طلیعه های تبدیل عملیات روانی مقیاس انبوه به عملیات روانی اختصاصی یا خاص گرا را به همراه آورده است. کریستوفر سنتنر به، تحلیلگر آژانس اطلاعات دفاعی امریکا از اولین کسانی است که با شناسایی این پدیده، اصطلاح "تبلیغات هدایت شونده دقیق" را "معادل سلاحهای هدایت شونده دقیق" برای توصیف آن به کار برده است. عصر دیپلماسی دولت به دولت در حال زوال، و دیپلماسی دولت به فرد در حال طلوع است. رسانههای اطلاع رسانی جدید (اینترنت و سیستمهای پیوسته به آن، یعنی ایمیل، ارتباطات ماهوارهای، کامپیوتر شخصی، سی دی درام و غیره) به دولتها فرصت بیشتری برای مورد خطاب قرار دادن افراد خارجی بر اساس نفر به نفر، دستکاری داده ها و غیره داده کرده است ( Centner, 1997).
جریان عملیات روانی عصرصنعتی، عمدتاً به نفع قدرتمندان بوده و جریان قدرت ساز، تقویت گرو تحکیم کننده سلسله مراتب اقتداری حاکم (چه در سطح داخلی و چه در سطح بین المللی) است. اینترنت این امکان را فراهم آورده است که بازنگری با مهارت متوسط و با حداقل هزینه، بتواند با فرستادن نامه های الکترونیک، ایجاد صفحه وب، و بلاگ و سایت، وارد عرصه ارتباطات سیاسی شود و ساختار سلسله مراتبی ارتباطات بین المللی را بشکند. در وضعیتهای بحرانی بین المللی، بویژه آن گاه که قدرتهای مسلط ارتباطی، همچون امریکا، هدف بسیج افکار عمومی داخلی و خارجی را به نفع سیاستهای توسعه طلبانه خود دنبال می کند، مطرح شدن هر صدای ناهماهنگ با فرایند بسیج ارتباطی مورد نظر آنها می تواند موجبات اختلال را فراهم آورد و رهبران این قدرتها را آشفته سازد. شدت مخالف به مقامات امریکایی با الجزیره بویژه در جریان حمله به افغانستان، موید تاثیر اختلالی یاد شده است. حال اگر وضعیتی را تصور کنیم که در آن هزاران صدای مخالف سیاست امریکا در قالب سیاستهای اینترنتی برخیزد، آن گاه ابعاد سیاسی این پدیده (و امکان ساختار شکنی آن) بیشتر آشکار می شود.
اینترنت و عملیات روانی در جنگ عراق
هنگامی که ارتشهای امریکا و انگلیس، مرزهای عراق را در دومین حمله به این کشور (۱۹ مارس ۲۰۰۳) در می نوردیدند، فضای ارتباطات مجازی بین المللی، صدها میلیون کاربر را دربرمی گرفت. مطابق گزارش شرکت "ای. او. ال" (بزرگترین شرکت خدمات دهنده اینترنتی درامریکا) در ساعات اولیه شروع جنگ، سرورهای این شرکت با ترافیک عجیبی برای فرستادن پیامهای الکترونیکی روبرو شدند و نزدیک به ۱۱۶ میلیون نامه الکترونیکی در مدت زمانی کمتر از یک ساعت، توسط "ای. او.ال" دریافت و فرستاده شده است. در طول جنگ نیز حدود ۵۵ درصد کاربران بالای هجده سال امریکایی سعی کردند با استفاده از پست الکترونیک، خبرها را برای دوستان و گروه های خبری مختلف بفرستند.
علاوه براین مورد، شواهد دیگری نیز همبستگی بین جنگ و اینترنت را تایید کرده است. این شواهد به افزایش بی سابقه حملات اینترنتی مربوط می شود. در نوامبر سال ۲۰۰۲ (آبان ۱۳۸۱) مِل هکر (نام مستعار ویروس نویس مالزیایی که پیشتر، ویروس ندال را در حمایت از بن لادن و ویروس بلبلا را انتشار داده بود) در مصاحبه ای اینترنتی با مجله "دنیای کامپیوتر" آمریکا اعلام کرد که ویروس جدیدی به نام "چزدا" نوشته است و تهدید کرد که اگر امریکا به عراق حمله کند، آن را انتشار خواهد داد. آغاز تهاجم امریکا و انگلیس به عراق با سلسله ای روزافزون از حملات اینترنتی همراه شد. در ۲۰ مارس ۲۰۰۳، چهل و هشت ساعت پس از شروع حمله امریکا، چند صد سایت مورد حمله قرار گرفت.
انرژی الکترومغناطیسی
اکنون محرز شده است که می توان رفتار بشری را از طریق ابزارهای بی اثر کننده حواس و پیامهای شنیداری یا دیداری، دستکاری و کنترل کرد . این موضوع از سوی جامعه علمی به صورت واقعیت پذیرفته شده است. ابزارهایی که از پرتو برای برانگیختن قوای روانی انسانها در راستای اهدافی خاص استفاده میکنند، ساختار ویژه ای دارند که با کمک آنها، نور در فرکانسهای مشخصی به صورت چشمک زن تابانده میشود. این شیوه خاص پرتو افشانی در فرکانسهای معین می تواند در دستکاری و کنترل روان بشری مورد استفاده قرار گیرد.
در مورد استفاده از صوت برای دستکاری و کنترل روان انسانها، ابزاری وجود دارد که امواج صوتی را به گونه ای منتشر می کند که تنها توسط اشخاص مورد هدف قرار گرفته و شنیده میشود و این موضوع در چندین رسانه خبری گزارش شده است. در این مورد ترکیب مشخصی از امواج صوتی و ماورای صوتی را به سوی شخص یا اشخاص هدف قرار گرفته، روانه می کنند. این باعث می شود که آن شخص یا اشخاص از درون سرخود، و نه از طریق گوش، صداهایی را بشنود که توسط دیگران شنیده نمی شود. که مورد آزمایش قرار نگرفته اند. چنین اقدامی می تواند روی توازن ذهنی شخص یا اشخاص هدف قرار گرفته، اثر روانی گذارد و نیز اور ا متقاعد سازد که از لحاظ روانی بیمار است.
یکی از روشهای اصلی دستکاری و کنترل اذهان بشری، استفاده از انرژی الکترومغناطیسی است. از آزمایشهای علمی تا کنون منتشر شده تنها سی مورد در مورد انرژی الکترومغناطیسی و تایید کننده این موضوع ، انتشار یافته است. پیشتر در ۱۹۷۴در شوروی خواب رادیویی بر روی یک واحد نظامی در شهر نووسیبیرسک با موفقیت آزمایش، و به عنوان یکی از اختراعات و اکتشافات شوروی در کمیته مربوط حکومتی این کشور تحت نام شیوه استقرایی (گام به گام) خواب کردن از طریق امواج رادیو ثبت شد.
در میان نتایج آزمایشهای منتشر شده، تحقیقاتی وجود دارد که نشان می دهد، امواج کوتاه الکتریکی تنش ساز، فرکانس حرکتی سلولهای عصبی جدا شده را با فرکانس حرکتی تنش امواج مزبور، همزمان می سازد؛ به عبارت دیگر، امواج رادیویی تابیده، شده بر یک شخص بر سلولهای عصبی او اثر می گذارد و حرکت آن سلولها را با حرکت خود هماهنگ می سازد.
علاوه بر این، امواج کوتاه الکتریکی تنش ساز در تغییر میزان توجه و حساسیت انتقال دهندههای پیامهای عصبی در مغز انسان نقش عمده ای دارد. انتقال دهنده های پیامهای عصبی بخشی از روشی است که موجب عملکرد سلولهای عصبی در مغز می شود و آثار داروهایی را که به مغز میرسد، تحکیم و یا تضعیف می کند. امواج کوتاه الکتریکی تنش یافته روی فرکانس خواب اثر میگذارند و آن را با فرکانس فعالیتهای مغز همزمان و مطابق می سازد و بدین ترتیب خواب تولید می کند. جریان یافتن امواج الکتریکی کوتاه در محدوده فرکانس غالب مغز در وضعیت بیدرای می تواند به ترتیب روش بالا خواب را از انسان سلب کند. جریان قوی امواج کوتاه الکتریکی باعث اتصال سامانه عصبی مرکزی می شود و انگیزشی شبیه به انگیزش الکتریکی بدون ارتباط با گرما را به وجود می آورد.
شماری از دانشمندان بیان کرده اند که از پیشرفتهای اخیر در فیزیولوژی اعصاب می توان در دستکاری و کنترل مغز انسانی استفاده کرد. در ژوئن ۱۹۹۵ مایکل پرسینگر که روی طرحی برای نیروی دریایی امریکا در مورد سلاحهای الکترومغناطیسی غیرمرگ آور کار می کرد، مقالهای علمی منتشر ساخت و طی آن اظهار کرده بود: " اکنون بدون استفاده از دستگاه های قدیمی حواس سنجی و از طریق ایجاد اطلاعات مرتبط با سلسله عصبی، توانایی فنی برای نفوذگذاری مستقیم، روی بخش عمده ای از شش میلیارد مغز بشری امکانپذیر است و این کار می تواند در همان محیط فیزیکی صورت گیرد که انسانها در آن قرار دارند.
"در گزارش تحقیقی انجمن فیزیک امریکا در ۱۹۹۳ این نتیجه گیری حاصل شده بود که سامانههای سلاح روانی، فیزیکی را برای ساختن سلاحهای استراتژیک نوع جدید (یعنی سلاحهای اطلاعاتی در جنگ اطلاعاتی) می توان مورد استفاده قرار داد.) سلاحهای روانی- الکترونیک می توانند باعث انسداد آزادی اراده انسان در سطح زیر آستانه هوشیاری شوند یا اطلاعاتی را در درون ذهن آگاه یا ذهن ناخودآگاه موجود انسانی القا کنند به طوری که در او استنباط معیوب و ناقص یا غلط از واقعیت را به وجود آورد.
در ۱۹۹۹، سازمان ارزیابی راه های علمی و فنی بخشی از اداره کل تحقیقاتی مجلس اروپا، گزارشی از پژوهش روی فناوریها، کنترل توده ها را منتشر ساخت که توسط آنان و با همکاری بنیاد امگا در منچستر انگلستان سفارش داده شده بود. در این گزارش آمده بود که احتمالاً پرقدرتترین شکل تولید و گسترش تسلیحاتی غیر مرگبار در خفا و دور از چشم عمومی در حال انجام است. فناوری سلاحهای غیرمرگبار در دکترین نظامی ناتو هم وارد شده که در آن آمده است:
"با ابتکار امریکا و در چارچوب ناتو برای استفاده از ابزارهای به وجود آورنده ی آثار غیرمرگبار در آینده، گروه خاصی تشکیل شده است. این موضوع در گزارش مرتبط با اجلاس کمیته امنیتی دومای دولتی کشور روسیه هم درج شده است. طبق گزارش آژانس اطلاعاتی دولت روسیه در ۱۵ سال اخیر، میزان هزینههای امریکا برای تولید و تحصیل ابزارهای جنگ اطلاعاتی چهاربرابر شده است. در حال حاضر نیزاین پژوهشها در برنامه های نظامی آمریکا جایگاه نخست را بدست آوردهاند. قوه مجریه امریکا تمایل دارد از فناوریهای کنترل اذهان در داخل آمریکا و نیز در عرصه بینالمللی به عنوان ابزار جنگی بهره گیرد.
بعید نیست در آینده تمامی گروه های یک جمعیت ،که تحت تاثیر فناوریهای کنترل اذهان قرار گرفته اند، بتوانند در دموکراسی قلابی زندگی کنند که طی آن حکومت خودشان یا یک قدرت خارجی بتواند افکار سیاسی آنان را به شیوه های گوناگون فناوریهای کنترل اذهان به طور گستردهای شکل دهد؛لذا فناوریهای الکترومغناطیسی و کنترل اذهان در عملیات روانی قدرتهای بزرگ نقش و جایگاه مهمی را یافته است . می توان به جرات گفت هرچند محدودیتهایی در مسیر استفاده از این فناوریها هست، یکی از قویترین و موثرترین ابزارهای عملیات و جنگ روانی است که متاسفانه در کشور ما آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است و ما نتوانسته ایم به صورت شایسته ای از توانمندیهای متخصصان فیزیک و عصبشناسی در این عرصه مهم سود ببریم" (بابک/ امام زاده فرد، ۱۳۸۵ : ۹۱٫۹۳٫۹۴٫۹۶).
درس آموزی از جنگ هشت ساله
جنگها را می توان با استفاده از شیوه های مختلف بررسی کرد. در واقع، اهداف متعددی برای مطالعه و بررسی آنها، وجود دارد. برخی از این مطالعات، رویکردی تاریخی دارند و به توصیف وقایع می پردازند، رویکرد برخی دیگر آینده نگرانه است و به تجربه های آن برای بهره برداری در موارد احتمالی توجه می کنند و بالاخره، عدهِ دیگری رویکرد معرفت شناسانه ای نسبت به موضوع دارند. البته، هر یک از این رویکردها در جای خود مفید است و در صورت توجه بدان به پایداری جوامع کمک می کند. ملتها با شناخت و آگاهی از سرگذشت مشترکشان هویشان را منسجم تر و با دریافت الگوهای تاریخی آن را غنی تر و پایدارتر می کنند حتی اسطوره های خود را می سازند و بر دلاورمردی نیاکانشان افتخار می کنند. این گذشتهِ تلخ و شیرین، با تمام شکست ها و پیروزی ها تجربه ای برای پیروزی در آینده است. با وجود اینکه آینده تکرار گذشته نیست، اما بر مبنای آن استوار است و هیچ ملتی نمی تواند بدون شناخت گذشته آیندهِ درخشانی پیش روی داشته باشد. جنگ هشت ساله چراغی فراراه آینده
جمهوری اسلامی ایران، اکنون، با تهدیدهای متعددی روبه رو است و در این راستا، برای مقابله با تحمیل جنگی دیگر و در صورت وقوع جنگ، برای کاهش تاثیرات منفی و پیروزی در آن، هیچ تجربه ای از درسهای جنگ هشت ساله مفیدتر و موثرتر نیست. برای جلوگیری از وقوع جنگ یا پیروزی در جنگی که آغاز شده است، دولتها ناگزیرند آمادگی دفاعی کسب کنند، جنگ تهدید فوری، قوی و مستقیمی علیه امنیت ملی کشورهاست و کلیدی ترین منافع ملتها، یعنی بقای آنها با جنگ تهدید می شود. برای سنجش میزان آمادگی دفاعی کشورها افزون بر تواناییهای اقتصادی و اجتماعی، در حوزهِ نظامی نیز جدا از جنگ افزارها، سازمان نیروهای مسلح و … بر میزان تجربهِ جنگی آنها تاکید می شود، اینکه نیروهای مسلح چه میزان تجربهِ جنگی دارند و چقدر آن را در فرآیند کسب آمادگی نظامی به کار بسته اند.
درس آموزی از تجربه های جنگ ایران و عراق ضرورت انکارناپذیری است، اما این بازگشت به جنگ هشت ساله به معنای ماندن در گذشته نیست، این نقطهِ عزیمت برای نیروهای مسلح، مسئولان نظام و مردم است. جنگ را باید با هدف آینده نگرانه، بدون تعصب و با ابزارهای دقیق علمی بررسی کرد و شناخت.
در استفاده از تجربه های جنگ و به کارگیری موثر آن در آینده باید به سه نکتهِ اساسی زیر توجه کرد:
1) شناخت جنگ آن گونه که بود:
جنگ ایران و عراق همانند تمامی پدیده های دیگر بشری و سیاسی – نظامی پیچیدگی ویژه ای دارد و پر از تجربه های تلخ و شیرین، شکست و پیروزی، ضعف و قوت، احساس و عقل، تصمیم گیریهای درست و نادرست است. تصمیمها و اقدامات جنگ در هر دو سوی آن، براساس میزان شناخت و تجربه های بشری و ویژگیهای مختلف انسانی، اتخاذ شده و انجام گرفته است. البته، به میزانی که حسابگری و عقلانیت مطرح بود، اقدامات احساسی و شهامت نیز حضور داشته است؛ بنابراین، در شناخت جنگ و درک تجربه ها و گرفتن درسها لازم است تمامی جوانب و ویژگیهای جنگ مورد مطالعه قرار گیرد و جنگ به عنوان یک پدیده ارزیابی شود.
2) استفاده از ابزارهای علمی مناسب:
جنگ سطوح و ابعاد گوناگونی دارد که با رویارویی دست کم دو کشور بروز می کند و در فرآیندهای گاه متعارض پیش می رود. در این میان، بازیگران متعددی بر تحولات آن تاثیر می گذارند و این تحولات تصمیمها را دگرگون، ساختارهای جدیدی را ایجاد و به اقدامات کنش گرایانه ای منتهی می شوند.
حقیقت آن است که کلاف پیچیدهِ جنگ را نمی توان بدون بهره گیری از حداقل ابزارهای معرفت شناسانهِ امروز بشری درک کرد. آشنایی با نظریه ها و رویکردهای مطالعاتی در عرصهِ علوم اجتماعی به معنای عام و علوم سیاسی و نظامی به معنای خاص، می توانند چهارچوبهای فکری و ذهنی مورد نیاز را برای تحلیل جنگ فراهم آورند. با توجه به موضوع و سطح تحلیل، رویکرد نهادی، تحلیل رفتاری و نظریهِ انتخاب عقلایی می توانند گزینه های مناسبی باشند تا با بهره گیری از روشهای تحلیل کیفی، ارزیابی کمی و مطالعهِ مقایسه ای به شناخت مناسب تری دست یافت. بررسی علمی جنگها افزون بر اینکه به شناخت دقیق جنگ منجر می شود، می تواند مقیاسی برای کارآیی نظریه ها و رویکردهای این حوزه باشد. در این میان، تاریخ، آزمایشگاه علوم انسانی برای سنجش نظریه ها و میزان درستی و نادرستی نظریه های طرح شده است.
3) آینده دقیقاً با گذشته منطبق نیست:
نتیجهِ تجربه اندوزی و درس آموزی، رفع اشکالات و اتخاذ تصمیمها و انجام اقدامات مفیدتر است که نسبت به گذشته خطای کمتری دارد و دستاورد آن بیشتر است. همچنین، باب درس آموزی مسدود و محدود نیست و ملتهای دیگر نیز می توانند به این کار اقدام کنند؛ بنابراین، جدا از دلایل دیگر از همین دیدگاه نیز، جنگهای آینده را نمی توان همانند جنگهای گذشته دانست، اما مشخصاً، جنگها به دلیل ویژگیهای مشترک یک نوع پدیده محسوب می شوند و از این نظر می توانند موضوع مطالعهِ علمی و مقایسه ای قرار گیرند تا پدیده ای تکرارپذیر از آنها استنباط و در مراحل بعدی، احتمالاً، قانون و اصول علمی، استخراج شود. همین ویژگیهای مشترک و متفاوت هر یک به نوعی می توانند، تجربهِ مفیدی برای آینده باشند.
بررسی جنگهای گذشته باید با آینده نگری همراه باشد و جنگ احتمالی را نیز به طور موشکافانه شناسایی کند تا میزان تطبیق و تمایز آنها روشن و با توجه به شرایط جدید از تجربه های گذشته بهره برداری شود. هرگونه انطباق و اقدام ناآگاهانه، به صرف انجام آن در گذشته، مهلکه ای بزرگ تر برای ملت خواهد بود؛ بنابراین، باید بین تکرارپذیری و تغییرپذیری پلی برقرار کرد و ضمن استنباط اصول جنگهای گذشته، به طور علمی، به میزان انطباق آن با شرایط جدید همت گذاشت.
راه های مدیریت روانی جامعه در جنگ نرم
بی گمان جنگ نرم، هنر مدیریت ذهن و قلب بشر است؛ از این رو علوم اجتماعی چون روان شناسی، جامعه شناسی، مردم شناسی، فرهنگ شناسی، فلسفه اجتماعی و مانند آن نقش بسیار کلیدی را در این جنگ ایفا می کنند. بهره مندی از ابزارهای تاثیرگذاری چون رسانه و تبلیغ نکته ای است که در جنگ روانی از دیر باز در قالب شعر، طنز، هجو و داستان های حماسی و اسطوره سازی در دستور کار قرار گرفته است.
در جنگ سخت، جسم انسان، برده می شود، ولی در جنگ نرم، جان انسان بنده می شود. تفاوت این دو به طور روشن بر کسی پوشیده نیست؛ کسی که برده می شود هر از گاهی با مخالفت های خواسته و ناخواسته اش هزینه هایی را بر طرف پیروز در جنگ تحمیل می کند و هرگز اجازه نمی دهد تا اشغالگر و برده گیر بتواند روح آرامش و آسایش را به خود ببیند، چنان که در سال های اخیر در جنگ افغانستان و عراق، متجاوزان و اشغالگران روسی و آمریکایی با آن مواجه بودند.
اما در جنگ نرم نه تنها طرف مغلوب نسبت به غالب واکنشی منفی از خود نشان نمی دهد بلکه با تمام افتخار بندگی خویش را اعلام کرده و با تمام مال و جان خویش در خدمت پیروز میدان جنگ نرم می باشد و با ایثارگری هزینه های بندگی را می پردازد و با عشق و علاقه در خدمت ارباب و معبود خود قرار می گیرد.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا براساس آموزه های قرآنی، یکی از روش های مدیریت را در جنگ نرم تبیین کند؛ زیرا جنگ های آینده بیشتر از آنکه جنگ سخت و فیزیکی باشد که در جهت تسلط بر جسم بود، بر جنگ نرم متمرکز خواهد شد تا بر قلوب، دل ها، اذهان و جان ها چیره شود و مردم را به بندگی بکشاند.
جنگ نرم، جنگ آیندگان
بی گمان انسان ها در طول تاریخ تجربیات گرانسنگی در همه زمینه ها آموخته اند. تراکم دانش های تجربی و تاریخی به بشر این امکان را می دهد تا مسیر آینده خویش را براساس تجربیات پیشین، اصلاح، تغییر و سامان دهد.
تجربیات پیشین بشریت، این دانش را فراهم آورده که جنگ سخت نه تنها هزینه بر برای هر دو سوی جنگ است و پیروز میدان به همانند اندازه مغلوب، هزینه های جانی و مالی می پردازد، بلکه هزینه استمرار و بقای غلبه و تسلط حتی چند برابر هزینه های تحقق ابتدایی پیروزی است؛ افزون بر اینکه این غلبه هرگز دایمی نخواهد بود و مغلوب همواره در کمین غالب است تا در زمان ضعف و سستی بر او غلبه کرده و انتقام بگیرد.
تجربه به بشر آموخته که تسلط بر جسم اگر همراه با تسلط ذهن و قلب بشر باشد، نه تنها هزینه ای ندارد یا هزینه های آن نسبت به جنگ سخت بسیار اندک است و این هزینه های اندک هم بیشتر مادی است تا جانی؛ بلکه به او آموخته است که این تسلط، هم از پویایی بیشتر برخوردار است و هم هزینه ها را جبران کرده و شخص را فراتر از بردگی به بندگی می کشد و جامعه را از استقلال به وابستگی تمام می کشاند. این گونه است که طرف غالب در جنگ نرم، با کسانی روبه رو می شود که آگاهانه و عاشقانه سلطه و هیمنه طرف غالب را می پذیرد و به این ولایت و سلطه افتخار می کند.
براین اساس، جوامع متمدن به جای جنگ سخت در اندیشه جنگ نرم و به دست آوردن راه های تسلط بر قلوب و اذهان هستند تا به جای بردگی، بندگی را به دست آورند؛ زیرا در این صورت، جامعه غالب به معنای بهشت موعود جامعه مغلوب قلمداد می شود و مغلوب برای رضایت و خشنودی جامعه غالب از هیچ امر و فرمان طرف غالب تخطی نمی کند؛ زیرا جامعه غالب را اسوه و الگوی خود دانسته و ولایت بی چون و چرای آن را عین خوشبختی و سعادت خود می شمارد. لذا همانند سازی میان خود و جامعه غالب را در دستور کار قرار می دهد و ملت و آیین آن را عین سعادت و خوشبختی خود می شمارد.
اندیشمندان دریافتند که علت بقای ادیان و مذاهب در جوامع بشری، تسلط ولایی است؛ زیرا در تسلط ولایی، ذهن بشر با فلسفه ای توجیه می شود که جهان بینی و هستی شناختی او را از نظر معرفتی دگرگون می کند؛ چنان که قلب بشر را نیز به اموری معطوف می کند که بدان عشق می ورزد و دلبسته آن می شود. بنابراین، در تسلط ولایی، هم اذهان از نظر فلسفی و هم قلوب از نظر عاطفی تحت تاثیر قرار می گیرند و ایمان خاصی از آن معرفت و دلبستگی عاطفی پدیدار می شود.
نتیجه گیری
مدیریت عملیات روانی در منازعات آینده در مسیر تکاملی خود بر چند الزام و چند ابزار بسیار مهم تکیه خواهد داشت. الزامات این مدیریت در چند عنوان از جمله سنجش عملیات روانی وسیاست اطلاعاتی خلاصه می شود که در آن لزوماً تلاش خواهد شد اطلاعات به صورتی دقیقتر و توسط مرکزی واحد به مدیران داده شود. هم چنین اینکه برخی اطلاعات به چه صورت در سطح عموم انتشار یابد. در سیاست اطلاعاتی الگوهایی برای بکارگیری سیاست اطلاعاتی در وضعیت عملیات روانی به ظهور بیشتری میرسد. بعضی از این الگوها عبارت است: سازگاری اجتماعی عملیات روانی، کاهش اجتماعی توان درگیری عملیات روانی، دوگانه انگاری هدف- نظریه درگیریهای سیاسی در سیستم سیاست اطلاعاتی و نهادینه سازی تهاجم های روانی خارجی، تجمیع تصمیم گیریها و کنترل عملیات روانی توسط مدیریت واحد و متمرکز٫ در گذر زمان بسیاری از کشورهای جهان که در بحث عملیات روانی دارای سابقه طولانی تری دارند به این نتیجه رسیده اند که تنها با ایجاد یک مرکز مدیریت عملیات روانی میتوان ضمن تسریع در عملیات روانی و کمتر شدن هزینه های مربوط، از اختلاف و چند دستگی میان نیروهای مختلف تصمیم گیر و هم چنین میان مدیران عملیات روانی و عملیات نظامی که در گذشته بارها اتفاق افتاده بود، جلوگیری کرد .
در آینده نزدیک کشورهایی که بدون مدیریت متمرکز در بخش عملیات روانی اقدام کنند در برابر کشورهایی که این مدیریت خود را متمرکز، واحد و دقیق کرده اند راه به جایی نخواهند برد توصیه های که برای رسیدن به این مدیریت متمرکز میتوان بیان کرد، عبارت است از: همکاریهای بین سازمان دائمی برای برقراری هماهنگی بیشتر سرمایه های ادارکی ملی، ایجاد هماهنگی بین عملیات اطلاعاتی و عملیات روانی در سطح عملیاتی با اقدامات ملی، ضرورت تاکید بر سیاستهای عملیات اطلاعاتی در وزارت دفاع یا ستاد کل نیروهای مسلح و آسان کردن همکاری بین این دو. از اشکالات نبود مدیریت متمرکز و واحد میتوان به کند بودن فرایند تایید فراورده های عملیات روانی اشاره کرد که عامل بازدارندهای برای اجرای نبرد عملیات روانی موفق است . هم چنین از نبود چهارچوب های هدایت کننده منسجم و دقیق در خصوص موضوعات مهم در سطح ملی یاد کرد که موجب کاهش میزان کارایی طرحهای عملیات روانی میشود. بهره گیری از ابزارهای نوینی که مدیریت عملیات روانی باید در عرصه منازعات آینده به صورت گسترده تر از آنها بهره گیرد؛ ابزارهایی که از برخی از آنها به صورت محدود تا کنون استفاده شده است و سعی در گسترش دادن و پیشرفته کردن آنها میشود و برخی ابزارها که در عملیاتهای روانی آینده تاکید بیشتری بر آنها خواهد شد.
در این راستا میتوان از فرصتها به بهترین شکل استفاده کرد و با کاسته شدن از تاثیر موقعیت سیاسی نبرد یا منازعه بر عملیات روانی و با تمرکز این مدیریت در یک سازمان متمرکز و تخصصی و با اختیارات گسترده و هم چنین با به کارگیری الزامات وابزارهای نوین در اجرای این مدیریت با حداقل هزینه و کمترین زمان، حداکثر نتیجه مطلوب را به دست آورد.
منابع
الف- منابع فارسی
1. دانشگاه و رسالت افسران جنگ نرم ؛
2. جنگ نرم آمریکا علیه ایران؛ چیستی وچرایی.. 13672 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 2/100123217)
3.روزنامه کیهان، شماره 20123 به تاریخ 26/10/90، صفحه 6
4.روزنامه اخبار اقتصادی، 1/10/1381.
5. امینی، آرمین (۱۳۸۵)، اقناع سازی و کسب اطلاعات در سازمانهای بینالمللی: راهبرد نوین ایالات متحده امریکا، شماره ۱۴، فصلنامه مطالعات عملیات روانی.
6. قدسی، امیر (۱۳۸۴)، ژئوپلیتیک و نسبت آن با عملیات روانی، شماره ۵۶، همشهری دیپلمتیک
7. مرادی، حجت اله (۱۳۸۴)، روشهای تحقیق و مدیریت عملیات روانی، شماره ۱۱، فصلنامه عملیات روانی.
8. مرادی، حجت اله (۱۳۸۲)، عملیات روانی بعد مهم جنگهای آینده، شماره۱۰، فصلنامه مطالعات عملیت روانی.
9. مرادی، حجت اله (۱۳۸۶)، عملیات روانی در عصر انقلاب اطلاعاتی، شماره ۱۷، فصلنامه مطالعات عملیات روانی.
ب- منابع لاتین
1. بوتول، گاستون، جامعه شناسی جنگ، ترجمه: هوشنگ فرخجسته، ناشر، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران 1371، ص 2.
2. کریس هیلد، گری: جنگ پست مدرن: سیاست نوین درگیری، ترجمه: احمد نقاء، تهران دانشکده فرماندهی و ستاد، سپاه پاسداران، دوره عالی جنگ، 1381، ص 45.
3. سوکولوسکی/ کریمی نیا، جوزف/ پریسا (۱۳۸۶)، مدیریت عملیات روانی استراتزیک، نگاهی انتقادی به عملیات امریکا (۲)، شماره ۱۵، فصلنامه مطالعات عملیات روانی.
4. بار، یوری، امنیت ملی اسرائیل در قرن بیست، ضمیمه اطلاعات 17 اسفند 1381
پ- منابع اینترنتی
1." سایت تبیان "
2."سایت عملیات روانی"
3. http:// www.fas.org/
4. http://www.psychological operation.com
5. http:// www.edu.org
http://www.rajanews.com/6.
http://www.farhangnews.ir/7.
(is alim)
Thread:
The prevailing approach in future wars
1 (حکمت 48 نهج البلاغه)
2 Cyber war
—————
————————————————————
—————
————————————————————