تارا فایل

روش های فعال تدریس و آموزش انشا


باسمه تعالی

موضوع: روش های فعال تدریس و آموزش انشا

تهیه وتنظیم: حسن صدرزاده ، مدرس دوره های ضمن خدمت فرهنگیان

فهرست مطالب:

1 ـ مقدمه 5 ـ 4
2 ـ مهارت خواندن 7-5
3- مهارت نوشتن 9 ـ 7
3ـ کلیاتی در باره انشا 12ـ 9

4 ـ حکایت های من ، قلم ، کاغذ 18 ـ 12

6 ـ فعا لیت هایی در زنگ انشا 23-18
7- مرحله خواندن 24

7 ـ پس از نوشتن 24

7 ـ سکوی پرتاب 25-24

8 ـ منابع 26

مقدمه :
ابتدایی ترین وسیله ی برقراری ارتباط انســـان ها زبان است ، زبان موهبتی الهی است که خداوند در وجود انسان به ودیعه نهاده ،چـــــنان که خداوند در سوره الرحمن می فرماید : بسم الله الرحمن الرحیم ، الرحمن ،عــلم القران ، خلق الانسان، علمه البیان،(خدای مهربان ،بر رسولش محمد (ص) قـــــــــــران موخت ، انسان را خلق کرد وبه او نطق وبیان را یاد داد)
زبان یک پدیده ذهنی واجتماعی است که کـــــــــــودک بدون هــــیچ آموزش مستقیمی دز هر جامعه ای که باشد زبان ،آن محیط را فــــــــرا می گیرد، لذا زبان نظامی از نشانه های قراردادی است که اعضای هر جامعه بـا استفاده از آن با یک دیگر ارتباط شفاهی ویا نوشتاری برقرار می کنند. لذا پس از گذشت سالهاوقرن ها تلاش وکوشش ِ بشر برای به تسخیر در آوردن دانش وتثبیـت زبان خط اختراع را اختراع کرد . که این نشانه های قرار دادی بر یک خط ، جریــــان دارند ومانند حلقه های زنجیر به هم پیوسته اند ،که منجر به ساخت کلمه هــــا ، جملات ،ومتن می شود.
پدیده زبان در جوامع انسانی به دو صورت گفتاری ( صحبت کردن ، وگوش دادن ) و نوشتاری ( خواندن ،ونوشتن ) به کار گرفته می شوند . این چهار رکن زبـــــــان آموزی را مهارت های زبانی می گویند .
در جهان امروز سخنوری ونویسندگی مقامی شامخ را در فرهنگ مترقـی داردبه ویژه چون پیشرفت کلیه ی مظاهر تمدن از سیاست تا هنر وصنعت واخلاق ومذهب وسایر موارد بر محور تالیف وتصنیف دور می زند ،هنر نویسندگی را عالی ترین هــنر دانسته اند .افزایش روز افزون نشر کتب ،مجلات،روزنامه ها وتوسعــــــــه ی روابــط فرهنگی ،صنعتی واقتصادی میان کشــــــــورها دلایل بارز بر نیازمندی مبرم جوامــع مترقی به هنر نویسندگی ونشانه های برتری آن بر سایر هنر هاست.
با این تفصیل وبا وجود آن همه توجه واقـــــبالی که نسبت به فن نویسنـــدگی وحمایت از صاحبان قلم در کشورهای پیشرفتـه می شود وبا آن همه جد وجهـــدی که در توسعه و تعلیم کسب این هنر وتربیت نویسنده مصروف می گردد، متاسفانه تاکنون در برنامه های تعلیماتی فرهنگ ما توجه چندانی به آن نشده وبا وجود تحول ونهضتی که در نیم قرن اخیر در ادب فارسی پیش امده است، هنوز اکتــــسـاب این هنر بر مبنای برنامه واصولی صحیح ومنظم استوار نگردیده است ونحوه ی عمل کم نتیجه وناچیز بوده است .
از آغاز تحصیل وتدریس در آموزش وپرورش شاهد بودیم که به شکل سنـتی در هر کلاس موضوعی مطرح می شدوهفته ی اینده تعدادی از بچه ها نوشتــــه های خود را می خواندند. دوباره موضوعی دیگروقصه تکراری، با خود اندیشیدم بــــــــرای خروج از این دایره چه باید کرد؟ به این نتیجه رسیدم که از ذهن های خالی چیـــزی بیرون نمی تراود ، لذا برآن شدم تا مطالبی برای تدریس وآموزش انشای فــــارسی آماده کنم ،گرچه سنت شکنی کار بسیار سختی است وعوض کردن ذهنیت هــای دانش آموزان که در کلاس انشا شاید هیچ آموزشی نمی دیدند.
حاصـــل کار مجموعه ای شد از تجربیات شخصی ومطالعاتی که در کلاس ها پیاده مــــی کردم سعی کردم ذهن وتفکر دانش اموزان را بارورکرده وروح تازه ای به درس انشا ببخشم .
مهارت خواندن:
از آن جائیکه مهارت خواندن ارتباط مـستقیمی با نوشــــــــتن دارد لذا قبل از پرداختن به هر موضوعی مهارت خواندن به طور اجمـــــــــالی بررسی می گــــردد.
یادگیری مهارت خواندن مستلزم کسب مهارت های زیر است 1
الف) : بازشناسی دیداری عناصر زبانی اعم از حروف،کلمه ها، وجمله هــــای زبان
ب ) : درک معنای این عناصر وروابط معنایی موجود بین آن ها که در نهایت به درک پیام ، جمله ومتن منجر می گردد.
اساسی ترین مفهوم خواندن فهمیدن است ،در پایان دوره ابتدایی شاگردان از لحاظ آموزش خواندن به مرحله ای باید برسند که بتوانند متون نسبتا ســــــاده را به سهولت بخوانند وبفهمند ، لذا خواندن عملی است که با تفکر سروکار داردوموجبات پرورش و به کار انداختن تمام قوای ذهـنی و اخلاقی چون تمیز، استدلال ،تعمیم ، تجرید ،حکم ، وقضاوت می گردد.2ً
اگر خواندن با درک معنی همراه باشد موجب پرورش شـــــــخصیت کسب اطلاعات سودمند ، برقراری رابطه ی حسنه با دیگران ، لذت روحی ونشاط خاطر را فراهم می آورد .بنا براین مهــــــارت خواندن در واقـــــع گشودن دروازه کتاب بر روی فرداست وسخن گفتن درباره کتاب دلیل اوردن برای آفتاب است .
از آن جائیکه خواندن وسیله ای ضروری واساس وپایه برای همه مواد درسی است لذا شکست در آن منجر با افت تحصیلی در تمام مواد درســــی خواهد شد .
کودکان با ید یاد بگیرند بخوانند تا بعد ها بتوانند بخوانند که یــاد بگیــــرند.خلاصه کلام این که جداکردن خواندن از دروس دیگر غیر ممکن است .کمــتر موضوعی را در مدرسه می توان پیدا کرد که ارتباط مستقیمی با خواندن نداشته بـــــــــاشد بلــکه خواندن شرط لازم در موفقیت در دروس دیگر است .
ـ فراگیرانی که در خواندن صورت مسئله اشــــــکال نداشته باشد زودتـر مطـــلب را نسبت به دیگران می فهمد .
ـ بین خواندن کلمات واملای آن ها رابطه ی بسیار نــــزدیکــــی وجود دارد .واغـــلب کسانی که در خواندن قوی هستند در املای کلمات نیز کــــمتر دچار اشکال مــــی شوند .
ـ فراگیرانی که در خواندن مهارت پیدا کرده اند در آفرینش آثار ادبی موفق ترنــــد واز نوشتن هراسی ندارند.
ـ فراگیرانی که روش خواندن بی صدا رابه طور صحیح یاد گرفته اند با وقت کمتــــــر نتیجه ی بهتری را به دست می آورند.
ـ فراگیرانی که از خواندن لذت می برند با میل ورغبت بیشتر به مطالعه می پردازند.
مهارت نوشتن :
نوشتن برقراری ارتباط وانتقال اطلاعات عقاید از طریق نظامی ازنشانـه های مکتوب است . در واقع نوشتن یک آفرینش وخلاقیت کامل است .
اگر به تلاش های خودمان هنگام نوشتن نگاه کنیم خواهیم دید نــوشتن شامل مراحل زیر است :
1 ـ انتخاب پیام
2 ـ روی کاغذ آوردن پیام
3 ـ تنظیم وسازماندهی پیام
4 ـ بازبینی وانجام اصلاحات لازم
5 ـ ارائه نهایی به صورت مناسب به خواننده
چون شکل نوشتاری زبان عالی ترین وپیچیده ترین شکل ارتباط است لـــذا فراگیری آن مهمترین رکن از ارکان زبان آموزی است به عبارتی نوشتن آخرین مرحـــله ولنگر گاه کار ماست .در دنیای امروز نوشتن از مهمترین وسایل تفهیم وارتباط به شـــمار می رود.

مراحل نوشتن:
1 ـ دوره آمادگی :که در اوایل سال تحصیلی وشامــــــــل مهارت هــای دست ورزی است.
2 ـ آغاز نوشتن : فعالیت های این مرحله همراه با تعلیـم حروف الفبا آغاز می شود شامل رونویسی از روی کتاب ،درست ودقیق نوشتن دندانه ها ، نقـــطه ها، علائم نقطه گذاری و…را در بر می گیرد
3 ـ پیشرفت در نــــــوشتن : به مــوازات کسب توانایی در نوشتن حروف وکـــلمات ، استفاده از خط تحریرینستعلیق، آمــــوزش کاربرد لغات ونگارش مقاصد ومفاهیم نیز آغاز می شود. لذا شاگردان به تدریــــج از مرحله رونویسی به نوشتن املا، وسپس به نوشتن انشا یا نوشته ابداعی دست می یابند.
انواع نوشتن:
1 ـ رونویسی: ساده ترین نوع نوشـــــــته است که کودک از روی نوشته ی دیگری تقلید کرده ومی نویسد. استفاده زیاد از این روش دانش آموز را بی ابتکار بـــار آورده وقدرت خلاقیت وتفکر وکار کردن مستقل را از ائ سلب می کند ویکی از عامـــــــل های اصلی در بی دقتی وبد خطی وغلط نویسی است .
2 ـ املا : املایک کلمه مشکل تر از خواندن آن است ودر هنگام خواندن نشانه هـای زیادی وجود دارد که خواننده را در بــــــازشناسی کلمه کمک می کــــند. اما هنگام نوشتن املا توانایی جانشین کردن صــــــــحیح صورت نوشتاری حروف در کلمه ها وجمله ها به جای صورت آوایی ویا شنیداری است.
3 ـانشا: انشا در لغت به معنی ایجاد ،پرورش ،ابداع ، و خـلق کردن است به معنی ایجاد کلام وسخن ونگارش آن است معادل انشا <دبیـــــــری >است . دبیری فنی است که انسان به وسیله ی آن می تواند ذهنیات خود را روی کاغذ بیاورد.
کلیاتی درباره انشا
دراصطلاع ادبیات انشا عبارت از جملات وعباراتی که افکار نـــــــویسنده را به صورتی روشن وزیبا بیان کند ،به طوری که خواننده ان را به سهولت بفــهمد .برایش خوش آیندومطلوب باشد .لذا نوشتن وسیله ای است برای فرستادن پیام ودر ک آن ، هر چه قدر نوشته ای آسانتر خوانده شود ودرست فهمیده شود به هـــدف نزدیک تر است .
هدفهای آموزش انشا:
1 ـ دانش آموزان بتوانند آن چه را که می اندیشند ومی خوانند به دیگـــــری بگویند وبنویسند.
2 ـ دانش آموزانی که تخیلی قوی واستعداد بیشتری درنویسندگی دارند بشناسیم در ومسیری صحیح هدایت کنیم .
3 ـ پرورش قوه استدلال وتفکر ودقت دانش آموزان و وادار کردن آن هــــــا به درست دیدن وشنیدن ونوشتن ، که این فعالیت از جمله سازی شفاهی شروع وتا نگارش پیش می رود.
4 ـتوانایی به کار گیری اطلاعات ،دانش ها وتجربیات خود.
5 ـ توانایی استفاده از علایم نشانه گذاری .
اصولی که باید در نوشتن رعایت کرد :
1 ـ فکر کردن پیش از نوشتن
فکر نیکو طرح ها انداخته / طرح ها را بارها پرداخته
تانگارین نامه زان برکشد / جان معنی در آن پیکر کشد
طرح اگر ناقص وابتر است / علت اصلیش فکر مضطر است
2 ـ توجه به هدف وموضوع وطرح ربط منطقی مطالب به یکدیگر
تنظیم وربط منطقی مطالب در صورتی ممکن است که بر محور هدف وموضـــوع انشامنطبق باشد در غیر این صورت نویسنده قادر به ابلاغ پیام خود نخواهـــد بود .
3 ـ در نظر گرفتن خواننده :
هر نوشته ای که بتوانند افکار وهدف های ما را عیناً به خواننده منتـــــقل کنــد نوشته ای کامل ورسا است .نوشته باید به گونه ای باشد که خواننده بتواند معانی لغات ویا جملات را درک کند به گونه ای مطابق فهم خواننده باشد ، ایجاد عـــــلاقه کند ، اطلاعات وآگاهی به خواننده بدهدوروی روحیه ی خواننده تاثیر بگذارد.
4 ـ جمله :
یک یا چند کلمه یا مجموع چند کلمه که برروی هم پیام کلی را از گوینده بـــه شنونده ویا از نویسنده به خواننده برساند را جمله می گویند . هر جملات کوتــاه تر باشد زودتر پیام منتقل می شود .
برای کوتاه کردن جملات می توان کلمات مترادف ، مکرر،صفات ،قیود،و جملـــه های معترضه غیر لازم را حذف کرد .
5 ـ ترجیح ساده نویسی بر پیچیده نویسی :
هر چه قدر لفظ ومعنی کلمات ساده تر باشد کار انتقال مفهوم ذهنی به دیگران آسان تر خواهد شد . حتی امکان باید افعال ســـــــاده را بر افعال مرکب ترجیح داد.
6 ـ پرهیز از به کار بردن لغات وترکیبات دور از ذهن :
لغات واصلاحات مشکل را باید به ساده ترین شکل آن به گونه ای که بــــــــــرای خواننده قابل فهم بود معنی کرد. به عنوان نمونه : به جای آخر الامر (سرانجـــــام ) الاهم وفالاهم (به ترتیب اهمیت ) لاینقطع (پیوسته ) ماحصل ( خلاصه ) و…
7 ـ رعایت قواعد دستور زبان وبه کار گرفتن شیوه خط فارسی :
نوشته با ید از نظر دستوری ،املا، ونشانه گذاری ،رعایت گردد چون اشتبــــاهات فاحش دستوری وغلط هایی املایی احترام نویسنده را نزد خواننده می کاهد.
9 ـ به کار بردن افعال در وجه معلوم
10ـ به کار بردن لغات واصطلاحاتی که معانی قطعی ومشخصی دارند :
عبارت :شرایط نامساعد رانندگی/ برداشت های مختلفی در ذهن خطــور می کند اما باران های سیل آسا ، جاده های شنی ، هوای خوب ، همــــــه دارای معانی قطعی و واحدی دارند.
11 ـ نشانه گذاری واهمیت آن در نگارش:
به وسیله گفتن ونوشتن هدفها ومفهـــــــوم های ذهنی خــود را به دیـــــــــگران می فهمانیم ، اما این الفاظ برای برخی از حالات درونی ومفاهــیم ذهنی نارســـــا است ، برای جبران نارسایی باید در مرحله ی تلفظ از کشــش آهنگ ،لحن گفتــــار وطنین صدا ، واشارات چشم ، دست وسر هم استفاده کنیـم ودر مرحله نــگارش ، نشانه ها وقراردادهای جهانی وبین المللی را جایگزین نارســایی وناتوانی الــــفـاظ وکلمات می سازیم وبه کمک آن ها حالات درونی ، مفاهیم ذهــنی را به خــواننــده می رسانیم .
به عنوان نمونه برو درس بخوان ، مثل پدرت بی سواد نباش عـــــــلامت (،) بعــد از بخوان ویا اگر بعد از پدرت قرارگیرد دو معنای متفاوت ایجاد می کند .
12 ـ تجدید نظر واصلاح :
نوشته ها در مرحله تجدید نظر باید 3 کار روری آن ها انجام گیرد .
1 ـ اول نوشته را به کسی بهیم بخواند واز زوایای دید خود آن را بررسی کند.
2 ـ خود نویسنده نوشته خود را بلند بخواند تا معایب کار وکمبودها مشخص شود.
3 ـ نوشته را پس از مدتی واستراحت کامل از نوبخوانیم تا کمبودهای آن ویا مطالـب اضافی آن مشخص شود .
حکایت های من ، قلم وکاغذ
حکایت وسرنوشت من از آن جا آغاز شد که پا به محیطی گذاشتـــم که به من به دید یک آدم بزرگ می نگریستند آدمی که از سن کودکی خود شایــد یک روز وشاید هم چند ماهی فاصله گرفته بود .من آن روز دانش اموز کلاس اول بــودم پا بـه محیطی گذاشتم که همه مرا دانش آموز می نامیدند وپدرم به من می گفـــــت تــو دیگه بزرگ شدی وکلاس اول هستی ، آموزگار مهربانم مرا وادار می گرد در نیمکت های خشن وسرد ساعت ها بنشینم وبه صحبت های او گوش فرا دهم .هـــر وقت برحسب سن وسالم حرکتی انجام می دادم مرا سرزنش می گردند که تودیــــــــگه کلاس اول هستی وبزرگ شدی . این کارها از تو بعید است وچنین وچنان .
آموزگار مهربانم مداد را در دستان ضعیف من گذاشت وامر به نوشتن کرد کــــــــه بنویس وبنویس ، اما شاید هیچ وقت به نیمکت فلزی وسرد من توجه نداشت کــــه من در این شرایط خشک وسخت آمادگی انجام دستورات او را نداشتم آخه حواسم به پاهایم بود که از زیر سرما را به خود جذب کرده بود وتلاشم به گرم کردن نیمکتم بود اما اواین کار مرا به نادانی وحواس پرتیم می گذاشت وتکرار می کرد کـــــــه تو هیچی حالیت نیست تو آدم نمی شی. این جملات را بارها وبارها شنیده بــــــودم وبرایم عادی شده بود که من نمی توانم .پس چرا باید بنویسم . بعد از مدتـــــــــی تلاشم راگسترش دادم وشدم جزء آدم خوبا ، نگاه معلمم به من مقداری عوض شد حالا دیگر می توانستم آن چه را که به من امر می شد بنویسم . آن سال مثل برق گذشت و وارد کلاس بالاتر شدم با جمله نویسی آشنا شدم حالا مدادم با من انس گرفته بود وکاغذ من از بد خلقی های من واز ندانم کاریهای من عصبی نمی شـــد زود پاره نمی شد وبه من لبخند می زد ومرا به نوشتن ترغیب می کرد. تا این کــه یک روز معلمم در کلاس به ما گفت بچه ها دفتر های انشا را بگذارید روی مـــــــیز وراجع به آن چه که پای تابلو می نویسم انشا بنویسید .معلم موضوع را نوشت وما ماندیم ودنیایی از تاریکی که بار خدایا این دیگر چه درسی است وما چه بنویسیـم وچگونه بنویسیم .مدادم را در دستانم با ناراحتی فشار دادم وروی کاغذ چرخانــدم اما چیزی از آن به بیرون نیامد با آن سرم را خاراندم ،آخه هر وقت معلم از من چیزی می خواست که بلد نبودم سرم به خارش می افتاد . به کاغذم نگاه کردم ازبس که با آن ور رفته بودم زیر دستم رنگ باخته بود وکدر شده بود دیگر به من نگاه نـــــمی گرد در این گیر ودار بودم که صدای معلمم را شنیدم که چرا معطلید چرا نــمی نویسید . من با ترس ولرز خودم را سرگرم نوشتن نشان دادم .زیر چشمی بـــــــه دوستم نگاه کردم اوهم مثل من در عذاب ننوشتن بود ، آخه هر چه تلاش مــــــی کردم که چه بنویسم چیزی به ذهنم نمی آمد ، اولین زنگ انشای ما این گونــــــه گذشت ، معلمم به ما گفت آن هایی که ننوشته اند در منزل بنویسندو برای جلسه ی بعد انشا ها را بیاورند با شنیدن زنگ مدرسه از تلاطم ندانستن وننوشتـــن آزاد شده ومثل زندانیان از بند رها شده وبا فریاد وشادی از کلاس زندگی خود را نــجات دادم ودر هوای آزاد نفس عمیقی کشیدم وبه طرف خانه دویدم .
جلسه بعد مثل مرغ های سرکنده آرام وقرار نداشتم وهی می خواستم بــــــه معلمم نشان دهم که من انشای خودم را نوشته ام وبرای خواندن آن بی تابی می کردم ، اما این تلاش من ثمری نداشت ومعلم به من توجه ای نکرد. چند نفـــری در کلاس انشای خود را خواندند ومن در فکر این که کی نوبت من خواهد شـــد ، نمی دانم آن ها چه گفتندوچه شنیدند من که از این کلاس چیزی نفهمیدم ، جلسه دوم انشای ما هم این گونه گذشت . با ناراحتی به منزل رفتم وبه پدرم گفتم که آن چه را که دیروز برایم نوشته، بی فایده بود به خاطر این که نتوانستم انشای خــود را در کلاس بخوانم .
جلسات بعد هم به همین منوال گذاشت و ومن دیگر از زنگ انشا ترسی نداشتم چون یا پدرم یا خواهرم ویا … انشای من را می نوشت ویا برایم دیکته می کردنــد ، بعضی از اوقات هم با بی میلی انشای خود را در کلاس می خواندم ونمره ای مـی گرفتم ما هم راضی بودیم ومعلم ما نیز
آن سال با معدل بیست قبول شدم ودر کلاسی تازه پا گذاشتم ، باز حکایت های من وقلم وکاغذ به گونه ای آغاز شد .
این بار معلمم در زنگ انشا به ما نگفت بنویسید ، گفت بچه ها با هم دیگر بـــــه کتاب خانه برویم ، لطفا با خود قلم وکاغذ هم بیاورید ، با خوشحالی مداد وکاغذم را برداشتم با شوق ذوق به طرف کتاب خانه به راه افتادیم ، قبل از رفتن آموزگار به ما گفت بچه ها در مسیر راه آن چه را که می بینید روی کاغذ یاد داشت کنید، ما نـــیز همین کار را کردیم ، چقدر راحت بود ،نقاشی بچه ها روتابلو،شعارهای مربـــــــــی پرورشی ، سطل زباله ، لامپ برق،شرشره ها ، قفسه ی ها کتاب ، انواع کتــــاب ها؛میز مطالعه و…
این جمله را به خاطر دارم که :(کسی می تواند نویسنده ی خوبی بشود کـــه مشاهده گر خوبی نیز باشد.)
آن روز من وقلمم خوشحال بودیم از این که آن چه را که دیده بودم روی کاغــــــذ یادداشت می کردم وکاغذم پر شده بود از آن همه یادداشت ، آخه تا حالا چند ســـال از این سالن عبور کرده بودم ولی این همه چیز را ندیده بودم ، آن روز فهمیدم تا حــالا نگاه من به اطراف دقیق نبوده ومن این همه سال از این همه زیبایی غافل بـــودم ، آخه تا حالا کسی به من یاد نداده بود که چه طور باشم ، فقط وفقط می گفتند کـه چرا شما ها چیزی بلد نیستید ، شما دیگر چه موجوداتی هستید ، کی شمـا را به مدرسه راه داده ، شما چه طوری قبول شدید و…
جلسه ی بعد آن چه را که به همت ،من وقلم وکاغذم حفظ شده بــود ، را بـرای بقیه خواندم وآن ها هم به همین صورت تازه متوجه شــدم که چه چیزهــــایی دیگر بوده که من ندیده بودم واین بار تصمیم گرفتم دقیق تر نگاه کنم وبیشتر بنــــویسم.
دیگر از واقعاً ازکلاس انشا ترسی نداشتم وراحت فعالیت ها را آگاهانه انجام می دادم این آمدن ها ورفتن به کتاب خانه در زنگ انشا ، ومعرفی کتاب های جدیـــد وساده مرا به خواندن نیز ترغیب کرد،
این بار معلمم با خود کـــــتابی دیگر به کلاس آورده بود ،آرام آن را بر روی میز گذاشت وبعد از خوش وبش کـــردن با ما آن را به ما معرفی کرد وبا صدایی دلنشین مثل یک هنر مند آن را برایمان خواند . قبلاً به ما گفته بود بچه های عزیز مدادهایتان را بردارید وضمن گوش دادن به قـصه بر روی کاغذ هایتان آن چه را که به نظرتان زیبا ویا عجیبب و… می آید یادداشت کنید .
من با زبلی به سراغ مــدادم رفتم قبل از این که در کیفم به دنبال آن بگردم مدادم پرید تو دستام آخه اون هم منتظــــــــر نوشتن بود هر دو به کاغذ لبخند زدیم وخوشحال بودیم از این که باز چیزی می خــواهیم بنویسیم که برایمان زیاد سخت نبود، بله، شنیدها را آن، هم به صورت ، خلاصه ومفـــید ، حتی شاید یک کلمه ،
صدای زیبایی در کلاس طنین انداز شدوقصه مـــــــارا با خــــود به آسمان ها برد ،من وکاغذم بر روی مداد نشسته بودیم ودر آســـمان ها لابه لای ابرها ، توجنگل ها ، دریاهاوشاید هم بالاتر از آن، نزدیک خورشید بودیم گرمای زیاد آن را با تمام وجودم حس می کردم ،آن چه را که در این فضا زیبـــــا می دیدم ،یادداشت می کردم ، مدادم با ظرافت کامل می چرخید ومی لغزید وکاغذم پر می شد از آن همه زیبایی،
جلسات بعد در زنــــگ فارسی ، با راهنمایی معلم ، با انواع کلمات تازه ، نکات دستوری ونگارشی آشنا شده،و بیشتربه آن ها توجه می گـــردم ، معنی کلمات رادر فرهنگ نامه ها با دوستان خود جستجو می کردیم واز این طریق روز به روز اطلاعات ما افزوده می شد، با انواع جملات ،ضرب المثل هــا ،حکـــــایت ها ، داستان هــا ، آشنا شدم ، حالا دیگر از نوشتن هراسی نداشتم ، چون نگارش مبتنی بر اطلاعات پیشین است وبا ذهن تهی دیگر به سراغ انشا نمــــــی رفتیم ، واین جمله را به خاطر دارم که (هر کس که سر شار شود سرریز می شود )
معلمم مــــا را آرام آرام با شیب ملایم ، وبا کمک درس فارسی به سمت وسوی انشا پیش بــرد .ما در این تمرین ها متوجه شدیم که انشا پیوندی دارد با موضوعات درسی ما در فارسی، پس پشتوانه ی نوشتن خوب خواندن خوب است .
بعد از گذشت چند ماه ما را با انواع نوشته ها اشنا کرد .
رونویـــــسی: نوشته هایی که هیچ گونــه ذخل وتصرفی در آن نداریم وفقط به عنوان تکلیف آن را می نویسیم .
نگارش ساده : که میزان دخالت ما را در آن مــحدود می کرد ، یکی از این فعالیت ها که در کلاس آن را انجام دادیم خلاصه نویســی بود ، خلاصه ی یک داستان را در کلاس معلم تعریف کرد وما آن چه را از آن به یــــاد داشتیم به قلم خود نوشتیم . با نگارش های پیشرفته نیز آشنا شدیم . این تغییــــــــرات در طی چند سال به وقوع پیوست .بله نگارش پیشرفته.
نگارش پیشرفته را انشا می گویند .واین کلمـــــه در قرآن کریم هم مطرح شده ،
ثم انشاء نا هن خلقن آخر
خداوند مراحل خلقت انسان را این گونه بیان کرده ،(سوره مومنون)
اول نطفه ،علقه ،(خون بسته )مضغه (پاره گوشت )لحن (گوشت)عظام ودر نهایت دمیدن روح ، وداشتن روح برابر با زندگی است .
ما در این مسیر فهمیدیم که نوشته ای کـــــه در آن روح باشد ، زنده است وپایا ومانا ،وهر چیز که زنده است چند خصوصـیت دارد ،رشد می کند ، وتاثیر گذار است و… در نوشته ی مانا وپویا، ارتباط میان نویسنده ویا خالق اثر با مــــــخاطب یگانگی ایجاد می کند.بنابر این وقتی ما متنی را می خوانیم تمام فاصله هــا برداشته می شود، حافظ را شاید ما شاعر معاصر نیز بنامیم چرا که خـــــودش را بـــا اشعارش به ما رسانیده وقطعاً به فرداها نیز سفر خواهد کرد. خیلی هـــــــــا امروزه اثرشان پیش از خودشان مرده ، وخیلی از نوشته ها در جسمشان می مانــــد.لذا انشا اثری زنده واثر گذار است .
پس در انشا کمیت ها مهم نیست ،آن چـه که مهم است پویایی واثر گذاری آن در انشا است .
در کلاس حکایت های من وکاغذم به ســمت سوی رشد وکمال پیش رفت به طوری که از زبان به سوی ادبیات پیش رفتـــم . نمونه این فعالیت ها، ماجمله های زبانی وخیلی ساده وعادی را یادگرفتیم به شیوه ای نووجذاب مطرح کنیم .جمله ساده ی( کلاس خیلی گرم است) را درمعلمم در تابـــــلو یادداشت نمود وبه ما گفت بچه های عزیز به کمک فکر واندیشه خوبتان وبا عنصــــر تخیل وتفکر این جمله ساده را در کاغذ های خود به شیوه جدید بنویسید ، بعد از اتمام فعالیت، انواع نـوشته های بچه ها در کلاس را بررسی کردیم . دانش اموزان از جمله ی کلاس خیلی گرم است رسیده بودند به :
از گرما پختم ،گرما بیداد می کنــد ، قطعه ای از جهنم در کلاس و…
در این جملات معلم به آموخت که چه اتفاقاتی افتـــــــاد . از جمله ی کلاس خیلی گرم است ،رسیدیم به گرما بیدا می کندو…
از مرحله زبان رسیدیم به ادبیات ،یعنی در جمـــله ی معمولی درنگ کردیم وبه کلام رنگ زدیم ، پس ادبیات از درنگ آغاز می شـــود، وقتی که بی درنگ حرف می زنیم زبان به کار می بریم وآن جا که درنگ می کنیم به ادبیات می رسیم .
ادب در ادبیات یعنی دقیقاً کلمه ها در جای عدل قرار بگیرد ، اگر کــــلام در بهترین جای خودش قرار بگیرد ادبیات شکل می کیرد. ورنگ زدن به کـــــــــلام در واقع جان بخشی یا حیات بخشی به جمله هاست . درجمله ی کلاس جهنم کوچکی اســـــت ، چه رنگی زدیم (تشبیه )رنگی که به کلام زدیم تا افق کلام ما را بالا بــرد .
اگر به واژه ها رنگ بزنیم به بدیع می رسیم .وما در این مسیر فهمیدیم که تمـــــــام زیبائیهای ادبیات در کشف است .
حاکم بغداد اعلام می کند که کسی حق ندارد یزیــد را لعنت کند. ادیبی این بیت را می سراید :
حاکم بغداد حکمی داده باید شنید / تا که او باشد نباید کرد، لعنت بر یزید
وقتی که انسان درنگ می کند که چه گفته ویا شنیــده لذت می برد .پس نویسنده تمام تلاش وتکاپویش تفکر واندیشه است .
امروز نوشته ای موفق است که تمـــــــــام نشـــود وخواننـــده با آن سهیم گردد.
هر چه مبهم است ، ترس آور است . جمله ویکتور هوگو : خاصیت طلوع خورشید آن است که ما را به ترس های شبانمان مــــــی خنداند .ترس از تاریکی بدین علت است که ما نمی دانیم در تاریکی چه خبر است .
اگر معلمان ما در انشا ابهام زدایی کنند، دانش آموزان راحت تر خواهند نوشت . موضوعات در ابهام است . هرکه سرشار شــــود سر ریز می شود ، ذهن سرشار ناگزیر از گفتن ونوشتن است . پری روی تاب مستوری ندارد.
حکایت های من ،قلم وکاغذ ویا بهتر بگویم بــا معلمم در قالب فعالیت های ذیل ادامه یافت وبه عبارتی:
انواع فعالیت هایی که می توان در زنگ انشا انجام داد.
1 ـ مطالعه : دادن یک نوشته به بچه ها بـرای این که بخوانند واز این خواندن چیزی به دست آورند.
2ـ گفتگو : گفت وگو خودش انشا است . بیـــــــان نظرات انشایی انشا است . هنوز ننوشته اند بیایند وجلو تخته بخوانند . ننوشتــــه ها را بخوانندوقفل زبان ها بچه هارا باید شکست .
3ـ گسترش شبکه ی خورشیدی : از خود بچـــه ها ما موضوع را می گیریم ، یک نمونه را انتخاب کرده واین کلمه را در مرکز تخته مـی نویسیم . واز فراگیران می خواهیم که با شنیدن کلمه ی مثلاً باران آن چه را کـه به ذهنشان می رسدبگویند . در این بیان ها هیچ ترتیب وآدابی مجو . هر چه کلام تانعجیب تر باشد انتخـــاب ها بهتر است . با این کار میزان اندوخته های بچه ها کشف می شود واین خــــــورشید شعاع می زند وباهر کدام از کلمه های دیگر خورشیدک های دیگری می سازیم .مثل:
باران : خیس شدن ، تصادف ، سرما ، جنگل ، چتر ، مرگ ، لطافت ، زندگی سرما خوردگی ، شرشرآب، خرابی ، رعد وبرق ، آسمان سیـــاه ، ابرهای خشمناک ، دل های گرفته ، کشاورزی ، رحمت ، توجه خدا ، شادی گیـــــــاهان ، رودخانه های پر آب ، ثروت ، اقتصاد خوب ،و…
هرکدام از این کلمه ها را که ار زبان بچه ها می گیریم بــــــــاز می تواند خود یک خورشیدک دیگر شود .
در برخی از اوقات این فعالیت را در کلاس انجام می دهیــــــم وبرای هر کدام از این کلمه ها یک جمله می سازیم حال برای نوشتن درباره ی باران ما صد ها کلمه و جمله داریم وبا سازماندهی این جملات ما متنی زیبا را می تــــــوانیم پیش بینی کنیم.
باوارد کردن عنصر تخیل وتفکر وبا هدایت دانش اموزان می توانیــــــــم انشارا در کلاس غنی تر سازیم. بچه ها لحظه ی بارش باران را در ذهنتان تصور کـــنید ، چتر هایتان را باز کنید،اوه چه قطرات درشتی ، مواظب باش خیس نشی و …
در هنگام نوشتن بهتر است معلم هم در کنار بچه ها بنویسد ، در ارتــــــــباطات انسانی بهتر است معلم به دانش اموزان نزدیک شود. هنگام نوشتن باید صـدای پا در کلاس نباشد ، در گوشه ای بنشینیم وما هم بنویسیم ، بچه ها منتظر خــواندن انشای معلم خود نیز هستند، اما هیچ وقت معلم نباید انشا ی خود را اول بـخواند . پس آرامش وسکوت در کلاس تا دانش آموزان راحت تر بنویسند، تصب تابلو های مناســـب ویا تصویرهای مرتبط با موضوعات انشاویا نوشتن برخی از کــلمات در تابلو فراگیـران را در نوشتن هدایت خواهد کرد.
4ـ اجرای پانتومیم:بچه در کلاس با تلفیق هنر وانـــــــشا وبا اجرای فعالیـــت نمایشی پانتومیم آن چه را که دیده اندرا می نویسند.
5ـ تهیه کتاب کلاس :یک دفتر در کلاس تهیه کــــرده ودر اختیار تک تک دانش آموزان می گذاریم تا به خانه های خود برده و هرچند صفحــه مربوط به یک دانش اموز است که خودش بنویسد، یک صفحه را نقاشی کندیک قسمـــت را اولیای دانش آموزان بنویسد، یک صفحه را هم مطالب مورد علاقه خود را بنویسـند.این کار یک نوع رقابت در بین بچه ها ایجاد خواهد کرد تا بهترین خط وزیباترین مـطلب را بنویسد ،با این کار ما اطلاعاتی هم از حوزه خانواده ها کسب خواهیم کرد.بـــا این کار ضمن به دست آوردن اطلاعات جالب از خط ،توان علمی خانوادها و… یک رد پا هم معلم از خود در آموزشگاه به جای خواهد گذاشت.این دفتر به عنوان کتـــــــاب کلاس را به شکلی جالب صحافی کرده وبه عنوان آثار دانش آموزان در مدرســــه می توانیم نگه داری کنیم .
6 ـ روزنامه در کلاس : می توان در ساعات انشا درکلاس انواع روزنامه ها را به کلاس بردویا مجلات مختلف ودر اختیاردانش آموزان قرار داد آن ها باورق زدن ونگاه کردن به مطالب این جرائد وانتخاب بهترین مطلب توسط دانش آموزان ، مطالب انتخابی خود رادر کلاس خوانده وتوضیح ونقد وبررسی آن ها را بچه ها انجام می دهند . این کار زمینــه ی مطالعه در دانش اموزان را هم فراهم می سازد وهم قدرت تشخیص وانتخاب بــچه ها را تقویت می کند . این فعالیت معمولاً دو جلسه زمان می برد .یک جلسه انتخاب مطالب وجلسه ی بعدخواندن ونقد آن ها که قدرت انتقاد بچه ها را تقویت می کند.
7ـ حدس زدن : خوشحال ویـــا نـــاراحـــت وارد کلاس شده ، بعــد از بچه ها می خواهیم علت خوشحالی ویا نــاراحتی را حدس بزنند وبنویسند ویا یک لحظه کلاس را ترک کرده وبعد از دانش آمــوزان می خواهیم که بنویسند برای چه کاری به بیرون رفتم ، همین فعالیت ها بهانه ای برای نوشتن می شود.
8 ـ استفاده از مناسبت ها : انواع فعالیت هایی را که در مناسبت های گوناگون نظیر جشن ها واعیاد ملی ومذهبی در مدارس به مرحله ی اجرا در می اید بچه گزارش تهیه نمایند
9ـ دقت در مشاهدات :تـوجه به چیزهایی که دانش آموزان تا حالا شاید به آن ها به دقت نگاه نکرده اند ، مثـــلا دستشویی مدرسه ، خدمت گزار ، راه مدرسه تا خانه ونوشتن در باره ی ان ها .
10 ـ همراه بچه ها :دانـــش اموزان خودشان پیشنهاد بدهند که در باره ی چه موضوعی بنویسند، روی تخــته موضوعاتی پیشنهادی بچه ها توسط خودشان نوشته شده وانتخاب یکـی از آن ها و نوشتن درباره ی آن ،ما هم همراه دانش اموزآن بنویسیم
11ـ انشای دستــه جمعی : هر فردی یک جمله می نویسد ، و کاغذ خودرابه دیگری داده تا او جمله دوستش را ادامه دهد،وبه همین ترتیب، مجموع آن ها یک انشـا می شود، بعد مطالب توسط معلم ،جمع بندی وتنظیم شده ودرکلاس آن را می خوانیم ، اگر فعالیت انجام گرفته زیبا بود، آن را سر صف نیز برای تمامی دانش اموزان با معرفی نوع فعالیت می خوانیم ویادر تابلو آموزشگاه ، ویادرکلاس نصب می کنیم، ومجموع انشاهای موفق در قالب یک کتاب صحافی می کنیم .
12ـ خواندن قصـــــه در کلاس : یک قصه در کلاس خوانده شده وآن را نیمه تمام می گذاریم تا بچـــــه ها بقیه ی داستان را به سلیقه ی خود بنویسند وکامل کنند.
13 ـ خواندن قصــه ای که اشتباهی در آن بـــاشد وکشف اشتبـاه واصلاح آن که، زمینه ی دقت وتوجه وانتقاد را فراهم می سازد .
14 ـ قرار دان یک تابلو در حیاط:
در محوطه ی آموزشگاه تابلو ویا تخته ای نصب می کنیم تا بچه ها روی آن بنویسند.
15 ـ هنر وانشا : ساختن یک کار دستی در ،زنگ هنر ، و نوشــــتن مراحل ساخت آن در زنگ انشا .
16ـ آشنا کردن با طنز : بچه ها را بایداز حالت خمدگی خارج ساخته وبا بیان طنز ولطیفه وحکایت ها ی جالب به کلاس شادی ونشاط بخشیم ، درمرحله ی بعد از دانش آموزان می خواهیم که طنـز های خود را بنویسند.
17ـ نوشتن صفات یک کلمه :
نوشتن یـــــک کلمه در دفتر و یا در تابلوو گفتن صفــــــات مختلف توسط دانش اموزان تا جائیکه امکان دارد وبه ذهن دانش اموز ان می رسد ، بعد،نوشتن این ترکیبات پای تخته وساختن جملات با آن ترکیبات .
18 ـ قرار دادن خود به جای اشیا :صـــــحبت از طرف اشیا ونوشتن آن ها (جان بخشی)
19 ـ نوشتن آرزوهای زیبا:
در یک بند دانش اموزان ازروهای خود را به زبانی ساده می نویسند بعد در کلاس آن را خوانده ودر صورت ممکن وصلاحدید دانش اموزان توسط معلم اصــــلاح ودر زیر نوشته های دانش اموزان یک جمله یا پیامی می نویسد .
آرزوی یک دانش اموز: ای کاش گوساله ای بودم در علفزار، از صبـتح تا شب در میان علف های تازه وگل ها حست وخیز می کردم بچه ها نوازشم می کردند.مــــــعلم : می توانستی آرزو کنی نوزاد باشی ، اما نوزاد نمی تواند جست وخیز کند وراه برود.
ـ نوشتن شباهت ها وتفاوت های میان دو چیز: دو،و سیله را معلم روی میز گذاشته وازبچه ها می خواهد که تفاوت ها وشباهت هـــــای آن ها رابیان کرده وبنویسند.
21ـ اگر من به جای معلم بودم:
دانش آموزان می توانند خود را به جای معلم کلاس ویا یکی از مسئولین آموزشگاه فرض نموده واز زبان آ ن ها سخن بگویند وآن را بنویسند
22ـ نامه ای به خدا :
23ـ بازی با اسامی :
24 ـ من کیستم :دانش اموزان مشخصات خود را به طور کامــل از نظر قد وزن هیکل ،و… به طور کامل بیان کرده ودر کلاس معلم یا فرد دیگری مــی خواند دانش اموزان با بررسی دقیق گفته ها نام دانش اموز را بیان می کنند.
24 ـ انشای گروهی : انتخاب یک موضوع مورد علاقه ی دانـــش آموزان وبیان یک جمله توسط هر کدام از دانش آموزان ونوشتن آن ها بر روی تابلو وبــا راهنمایی معلم با تشکیل گروه های مختلف هرکدام یک انشا گروهی در باره موضــــــــــــوع بنویسند.
پس از نوشتن:
نوشته ها را یک بار دیگر بنویسید . در باز نویــسی دقت کنید اگر جملـــــــه ی جدیدی وزیبایی به ذهنتان آمد حتماً آن را بنویسید .هر بــار که متن را می خــــوانید چیزهای تازه ای به ذهن می رسد از کنار آن ها به سادگی نباید گذشت .
افلاطون جمله ی اول کتاب جمهوریت را 120بار باز نـــویسی کرد.در روش هــــای سنتی به دانش آموزا ن نگفته ایم اگر چیز تازه ای به ذهن رسید آن را بنویــــسیـــد .دنیای ذهنی بچه ها در این سن محوریت من دارد واز کلمه ی من در انـــشا هــای خود زیاد استفاده می کنند ، که باید هدایت شوندکه چگونه بنویسند .
مرحله ی خواندن:
دانش اموزان می توانند انشای دوستان خود را بخوانند انشای خــــود را بــــا دیگران تعویض کنند، آن را بخوانند ونظر خود را راجع به آن بنویسند، بعد از خوانـــدن چند انشا توسط دانش آموزان چند انشا را هم معلم بخواند. انشا هـــای خـــوب را دربهتر استدر کلاس نصب ودر معرض دید دیگران قرار دهیم ویا فراتر از آن در مراسم صبحگاهی آن را بخوانیم، ویا با مدارس همجوار جهت تبادل نظر در موضوعات انشایی با هم بــرای قرائت انشا های همدیگر برنامه ریزی کنیم .
ما ارتباطاطمان با مدار هم جوار بسیــار ضعیف است متاسفانه بسیاری از تجربه های زیبا ی همکاران ویــــا دانـش اموزان ثبت نمی شود. یادداشت روزانه نداریم ویا یک معلم پس از ســــــی سال تــــلاش وتجربه بازنشسته شده وتمام .دیگر کسی به او وتجربیاتش کاری ندارد.
بعضی از نوشته های دانش اموزان را به دفتر مجلات ،مطبوعـــات بفرستیم، که این کار در ایجاد انگیزه بسیار تاثیر گذار خواهد بود.ساختن یک مجلد از نوشته های دانش اموزان در تقویت مهارت های دانش اموزان بی تاثیر نخواهدبود .
سکوی پرتاب:
این گام ها سگویی برای پرتاب دانش آموزان به دنیای انشا نویسی است. یکی از سخت تـرین قسمت های انشا نویسی ،تسخیر شدن به وسیله ی موضوع است وهمین امـــــــر قدرت وپویایی را از نویسنده می گیرد . لذا نویسنده صرفاً به موضوع می اندیشد.
بهتر است دانــــــــش اموزان را یاری کنیم تا زمانی که به موضوع می اندیشند سعی کند آن چه را کـــه قبلاً آموخته اند با خود همراه سازندوخودرا در فضایی که برای نوشتن انتخاب کـــرده اندقرار دهندودر این سفر ذهنی از تمام حواس خود به ویژه بینایی وشنوایی کــه بیشترین اطلاعات از طریق آن ها منتقل می شود ،خوب بهره برده تا انشایی کامل ارائه دهند.

منابع :
1 ـ مرسلی، میرمحمد، راه وروش زیبا نوشتن ،تهران ،لوح زرین 1383
2 ـ زندی ،بهمن ،روش تدریس زبان فارسی تهران ، چاپ وانشارات وزارت امور خارجه 1383
3 ـ زندی ، بهمن ،خود آموز روش تدریس زبان فارسی ویژه ی دانشجو معلمان ، کد1014
4 ـمجموعه مقالات زبان آموزی، دوره های اول ،دوم،سوم، به کوشش مراکز تربیت معلم شهید بهشتی وشهید خورشیدی.
5 ـ کتاب آیین نگارش ،دوره کاردانی مراکز تربیت معلم کد1023
6 ـ کتاب راهنمای معلم (راهنمای تدریس ) فارسی کد 51
7 ـ روش تدریس فارسی دوره ابتدایی دوره کاردانی مراکز تربیت معلم کد6004
8 ـ تجربیات شخصی مولف
ـ روش تدریس فارسی دکتر بهمن زندی1
ـ کتاب روش تدریس فارسی ابتدایی کد 9004 2
—————

————————————————————

—————

————————————————————

1


تعداد صفحات : حجم فایل:479 کیلوبایت | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود