مطالعات مجتمع های مسکونی
چکیده
مقدمه
بخش نخست : شناخت
فصل اول : جزئیات طرح پایان نامه
مقدمه
دلایل انتخاب موضوع
اهداف پژوهش
موقعیت فضایی، مکانی پروژه
منابع پژوهش
نتیجه گیری
فصل دوم :گونه شناسی مسکن شهری
مقدمه
خانه های تک واحدی مجزا
خانه های حیاط دار
خانه های شهری متصل
مجموعه های مسکونی بلندمرتبه
آپارتمان های بادسترسی مرکزی
ساخت وسازهای مسکونی با ارتفاع متوسط
نتیجه گیری
فصل سوم: همسایگی، واحدهمسایگی ومحله
مقدمه
همسایگی
واحدهمسایگی
مفهوم محله دربافت سنتی ایران وروند شکل گیری آن
طراحی معماری محله
نتیجه گیری
فصل چهارم: قواعد شکل گیری سکونت گاه شهری
مقدمه
دانه بندی
ویژگی های توده
ارتباط توده بافضای پیرامون
ویژگی های فضای باز
ویژگی های دسترسی ها وخیابان ها
ویژگی های پارکینگ
اختصاص قسمتهایی اززمین به مکان بازی بچه ها
جانمایی فضای سبز
نتیجه گیری
فصل پنجم: نمونه شناسی مجموعه های مسکونی شهری
مقدمه
گفتار اول: نمونه های داخل کشور
گفتار دوم : نمونه های خارج ازکشور
نتیجه گیری
فصل ششم : شناخت بسترطرح
مقدمه
گفتاراول : شناخت استان مازندران
موقعیت جغرافیایی
تقسیمات کشوری استان
جمعیت
بعد خانوار ، اشتغال و سواد در استان
گفتاردوم : شناخت شهرستان نور و بخش مرکزی
موقعیت جغرافیایی
آب و هوا
رودها
کوهها
جمعیت
خانوار
وضع زناشویی
وضعیت فعالیت
وضع سواد
آموزش
شناسایی منطقه (حوزه نفوذ – عوامل غیرفیزیکی)
تمایلات اجتماعی
انگیزه سفر
مناظروچشم اندازها
دسترسیها
گفتارسوم : شناخت محدوده ی مورد نظرطراحی
موقعیت مکانی سایت
وسعت و ابعاد سایت
دسترسی ها وهمجواری ها ی اطراف سایت
مناظر و چشم انداز اطراف سایت
نتیجه گیری
بخش دوم : طراحی
فصل هفتم : مبانی نظری طراحی
مقدمه
زیستگاههای شهری ولزوم توجه وفضای باز
کیفیت فضای باز
طراحی واحدمسکونی ونقش فضای باز
تقسیمات اقلیمی ایران
ویزگی معماری بومی مناطق معتدل ومرطوب
اقلیم استان مازندران
ویزگی معماری استان مازندران
نمونه معماری بومی استان مازندران
نتیجه گیری
فصل هشتم : برنامه ریزی فیزیکی طراحی
مقدمه
واحدهای مسکونی مورد نیاز مجموعه
کاربری های عمومی مورد نیاز در داخل مجموعه
نتیجه گیری
فصل نهم : فرآینده طراحی
مقدمه
شروع طراحی با ایدئوگرامهای اولیه در طراحی
فضای تفریحی
طراحی واحدهای مسکونی
کنار هم قرارگرفتن ویلاها وتشکیل محله
جهت گیری مناسب ویلاها
جانمایی ویلاهای جهت دار در سایت مجموعه
طراحی ورودی سایت
چیدمان مجدد ویلاها درسایت
تعیین تعدادطبقات ویلاها وفواصل مناسب آنها
طراحی دسترسی سواره
طراحی دسترسی پیاده فضاهای مابین ویلاها ، منظر فضای باز عمومی وکاربری های مورد نیازمجموعه
نتیجه گیری
منابع
چکیده :
نگرشها و اندیشه های معماران را می توان از طراحی خانه های آنها شناخت . به خصوص در خانه هایی که برای خود می سازند و می توان گفت معمار بر جسته ای نیست که خانه ای بر جسته نساخته باشد . خانه و معماری فراگیر ترین و در عین حال اختصاصی ترین فضای معماری در زندگی انسان همیشه چه در ایده و بیان کلامی و چه درعرصه خلق و ساخت معماری برای معماران قابل توجه بوده است.
از آنجا که طراحی خانه به دنبال خود بسیاری از ارزشها و مفاهیم نظیر فضای خصوصی ، تاثیرات فرهنگی ، روابط اعضای خانه ، اقلیم ، بنیان خانواده ، عملکرد دقیق داخلی ، روابط همسایگی و یا حتی محدودیت هایی از نظر اقتصادی و میزان زیر بنا را دارد ، اما همچنان مطرح ترین و پر حجم ترین فضای طراحی در عرصه ی شهر و روستاست .
مقدمه :
تاریخچه خانه :
اززمانی که انسان ابزار ساز پا به عرصه وجود گذاشت ، مانند هر جاندار دیگری به طور غریزی میل به داشتن سر پناه برای در امان بودن از بارش وحوادث دیگری که هر روز در طبیعت رخ میداد را داشت .اولین سر پناه انسان براساس مطالعات باستان شناسی در عصر پارینه سنگی قدیم دردل کوه ها ، در درون غارها بوده و در همان زمان نیز انسان به زیبایی این سرپناه سنگی اهمیت می داده است و این نکته را میتوان از نقاشی های موجود در این غارها که اولین جلوه هنر انسان نیز می باشد دریافت . با ورود انسان به ادوار میان سنگی و نوسنگی و ظهور کشاورزی به عنوان تحول عظیم در شیوه زندگی بشر انسان از درون غارها وجنگل ها به کناره رودها و دشت ها نقل مکان کرد . این کوچ علاوه بر تغییر شیوه زندگی به دلیل دسترسی به مواد دیگر وآشنایی با کارکرد چوب و سنگ اولین سر پناه های ساخته شده توسط انسان یا به عبارتی اولین جلوه معماری از خانه به صورت اتاقکی چهار گوش مسقف با چوب و ابتدایی ترین مواد ساختمانی بوجود آمد . پس از آشنایی انسان با قابلیت های گل ، خانه های خشتی ساخته شدند خشت عملکرد وسیع تری را داشت تا جایی که در ادوار پیش و پس از تاریخ بناهای زیبا و عظیمی ازاین ماده در دسترس ساخته شد . اکنون نیز ازخشت در بعضی از مناطق خاور میانه در ساخت و ساز استفاده می شود . پخت خشت خام وتولید آجر و به تبع آن ایجاد لعاب و کاشی شاهدی است بر این مدعا که انسان در ایجاد سرپناه به دنبال خلق هنر وایجاد آرامش و زیبایی در نیاز اولیه خود بوده است.
همان گونه که دربالا بیان شد خانه به عنوان اولین ضرورت انسان و نمود روشن از خلق معماری از اهمیت به سزایی برخوردار است .
بنابراین اهمیت خانه براساس آنچه که گفته شد مرا برآن داشت تا در پروژه اندیشه های خود را در قالب تعدادی واحد مسکونی بصورت مجتمع ارائه نمایم و طراحی خانه را بر گزینم خانه ای دوست داشتنی که در آن امنیت ، اصالت و خاطره ، آسایشی وصف ناپذیر می سازد و آن را به مکانی تبدیل می سازد که ساکنان آن برای ماندن و رسیدن و برگشتن به آن مشتاق باشند.دراین مسیر آموختن از معماران بزرگ تاثیر گذار و همچنین معماری غنی ایران مرا یاری داد تا از اصول درست بدست آمده در این علم عجین بازندگی روزمره خارج نشوم .
رساله حاضر از10 فصل تشکیل شده است .
بخش نخست : شناخت
فصل اول : جزئیات طرح پایان نامه
فصل دوم : گونه شناسی مسکن شهری
فصل سوم : همسایگی، واحد همسایگی و محله
فصل چهارم : قواعد شکل گیری سکونت گاه شهری
فصل پنجم : نمونه شناسی مجموعه های مسکونی شهری
فصل ششم : شناخت بستر طرح
بخش دوم : طراحی
فصل هفتم : مبانی نظری طراحی
فصل هشتم : برنامه ریزی فیزیکی طراحی
فصل نهم : فرآیندفیزیکی
فصل دهم : نقشه ها وتصاویرطرح
فصل اول : جزئیات طرح پایان نامه
o مقدمه
* دلایل انتخاب موضوع
* اهداف پژوهش
* موقعیت فضایی، مکانی پروژه
* منابع پژوهش
o نتیجه گیری
بخش نخست : شناخت
فصل اول : جزئیات طرح پایان نامه
o مقدمه
قبل از ورود به بطن پژوهش و شروع فرایند طراحی، نیاز است به جزئیات طرح پایان نامه به اختصار اشاره شود. این فصل از رساله تلاش دارد تا سرآغازی باشد از شناخت اهمیت و ضرورت پرداختن به مبحث مسکن درمقیاس پروژه های دانشجویی و در نتیجه نگاهی است گذرا به هدف رساله و برهانی است بر اهمیت موضوع، از طرفی سعی دارد تا در آغاز راه ماهیت پروژه را نمایان سازد و مقیاس و موضوع آن را نیز روشن نماید.
* دلایل انتخاب موضوع :
هر چه که در طراحی مشاهده میشود حاصل طرز فکر سازنده آن باشد.این مجموعه ویلاها خود جزئی از یک مجموعه است،مجموعه کار و زندگی شخصیت معمار،و این در کنار هم منجر به پدید آمدن رابطه ای می شود که هر کدام بر شکل گیری دیگری بی تاثیر نیست.نکاتی که در طراحی این مجموعه مورد توجه قرار دارد عبارت است از:
– توجه به ارزش ها و فرهنگ ایرانی و استفاده از آن در قالب یک طرح نوین تر
-خلق فضاهای متنوع با توجه به نیاز و فراهم آوردن آسایش بصری از طریق تنوع پرسپکتیوها در فضاهای داخلی و خارجی
-برقراری ارتباط مناسب و کارا بین فضای کار و زندگی با تعریف مسیرهای ارتباطی و طراحی یک مجموعه غیر قابل تفکیک .
استفادع بهینه از توپوگرافی زمین و احترام به طبیعت موجود.
-تعامل معماری با سایت واستقرار در آن با توجه به جهت باد وتابش خورشید و استفاده بهینه از نور طبیعی.
– رعایت سلسله مراتب و محرمیت عرصه های مختلف.
– تلاش برای خلق نمونه ای از یک الگوی خانه شخصی و گنجاندن فضا های شاخص در قالب یک معماری جدید.
– پاسخگویی به ابعاد فیزیکی و روانی وجود انسان و نیاز های انتظار رفته از یک خانه شخصی ایده آل و در کنار فضای کار.
کلید واژه ها : معمار ، مسکن ، سلسله مراتب ، عرصه خانه شخصی، فضای عمومی ، معماری بومی ، مجتمع مسکونی
* اهداف پژوهش :
پژوهش مورد نظرتلاشی است در جهت دستیابی به نمونه ای از معماری مطلوب که در حد امکان موارد اشاره شده در ذیل در آن منظور شده باشد :
* طراحی عرصه های خصوصی و جمعی مورد نیاز منطبق بر نظریه ها و اصول و مبانی طراحی مسکن و مجموعه های مسکونی
* انطباق طرح با فرهنگ و ارزشهای پایدار و مشترک جوامع
* تلاش در جهت انسانی تر کردن فضاهای مسکونی و نزدیک شدن به اصل معماری همراه با مردم (Architecture whit people)
* کوشش نسبی به منظور ارائه ی الگویی مناسب در زمینه ی مسکن و بافت مسکونی در جامعه ی ایرانی .
* ایجاد و توسعه نگرشی واقع بینانه نسبت به اصل ساخت در معماری .
* خلق فضای کالبدی هماهنگ با محیط طبیعی و بهره گیری از امکانات و قابلیتهای محیط ، خصوصا دید و منظر و پاسخ گویی مناسب به پارامترهای اقلیمی و محیطی .
* هویت بخشی به رابطه ی بین نوع مسکن و جامعه .
* بهینه سازی روابط بین انسانها، چه در عرصه های خصوصی و خانواده و چه درعرصه های جمعی و عمومی.
* برخوردی انسانی و متناسب بامقوله ی تکنولوژی و صنعت و تاثیر آن برفضای مسکونی.
* اعمال تفکر خردگرایانه نسبت به مساله ی مسکن درتقابل با تفکرانبوه گرایانه .
* توجه به ویژگیهای کالبدی و سلسله مراتب ارزشی فضاها درمعماری .
* ایجاد محیطی زیبا و امن در طبیعت که باعث تشویق برای سرمایه گذاری در این شهر شده و از طرف دیگر باعث ترویج فرهنگ بومی منطقه شود .
* موقعیت فضایی- مکانی پروژه :
سایت در نظر گرفته شده برای این پروژه در شمال ایران در حاشیه سواحل جنوبی دریای خزر و درشهر نور می باشد. مجموعه از شمال به خیابان اصلی ( بلوار امام رضا ) و بعد به دریای خزر ، از شرق به رود خانه تمیشان و از جنوب به جنگل و از غرب به شهرک آناناس همجوار است . این سایت دارای وسعت تقریبی یک هکتار می باشدکه در طرح تفصیلی منطقه کاربری مسکونی با تراکم پائین برای آن در نظرگرفته شده است. در این سایت علاوه بر تعدادی ویلا ، زمین بازی کودکان و فضای سبز تعبیه شده است . مجموعه دارای 1 ورودی مستقل می باشد که با یک نگهبانی شکل کاملا خصوصی پیدا میکند .
* منابع پژوهش
منابع پژوهش بطورکلی به بخشهای عمده ی زیرتقسیم می شوند:
* منابع کتابخانه ای :
* کتب
* مجلات
* مقالات
* رسالات دانشجویان
* طرحهای جامع وتفصیلی
* منابع میدانی
* مصاحبه بااساتید، متخصصین ،مسوولین ومردم
* تصاویر گرفته شده ازمحیط های موردنیاز
* منابع اینترنتی
* سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان مازندران
* آمار نامه استان مازندران
o نتیجه گیری :
اگر چه رساله ی حاضر در مقیاس یک پروژه و تحقیق دانشجویی است ولی تلاش است هدفمند برای بیان مبانی مسکن شهری، نیازها، بایدها و نبایدهای آن .
پروژه ی ارائه شده اگر چه تنها در حد یک طرح ، باقی خواهد ماند ، ولی ، مقیاس و جزئیات آن تاثیرگرفته از محیط و زمان است و سعی ندارد با بی اعتناعی به توانایی ها ، نیازها و پارادایم های محدود کننده ، خود را تنها در حد یک طرح معرفی نماید.
فصل دوم :گونه شناسی مسکن شهری
o مقدمه
* خانه های تک واحدی مجزا
* خانه های حیاط دار
* خانه های شهری متصل
* مجموعه های مسکونی بلندمرتبه
* آپارتمان های بادسترسی مرکزی
* ساخت وسازهای مسکونی با ارتفاع متوسط
o نتیجه گیری
فصل دوم : گونه شناسی مسکن شهری
o مقدمه
پژوهش های متعددی برای گونه بندی واحدهای مسکونی صورت گرفته است وطبقه بندی های متنوعی براساس آن ها ارائه شده است. آنچه در این فصل ارائه می شود نوعی ازگونه شناسی مسکن شهری است که هدف آن دسته بندی مسکن شهری درتعداد محدودی طبقه و به صورت روشن و اجمالی است.
نیاز به شناخت گونه های مختلف مسکن شهری، تاریخ زایش و تکامل آنها، قابلیت ها و ویژگی های فردی وگروهی آنها، کیفیت های زیستی و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آنها از شهر بر کسی پوشیده نیست.
بررسی گونه های ارائه شده ی مسکونی دراین فصل درحقیقت نگاهی ست اجمالی به تاریخ تکمل وتوسعه ی طراحی و ساخت مجموعه های مسکونی معاصر، نمونه های ارائه شده در هر بخش نیز مثالهایی است عینی که به این نگاه تاریخی، رنگی مستند می دهد. گونه شناسی مسکن شهری ، تلاشی است در جهت آشنایی با ویژگی های هرگونه به منظور انتخاب بهتر گزینه یا ترکیبی آنها و درنهایت افزایش خلاقیت در طراحی مسکن شهری .
* خانه هی تک واحدی مجزا :
ایده ی یک واحد مسکونی در داخل باغ، جاذبه ای جهانی دارد. استفاده از چنین واحدهایی در هیچ جای دنیا به اندازه ی آمریکای شمالی مقبولیت نیافته است.
امروزه این گونه ی خاص مسکن تداعی کننده ی زندگی خارج ازشهر، زندگی روستایی و غیر شهری می باشد. این تصور به طورکلی در قرن نوزدهم با تصورامروز ما تفاوت داشت. در آن دوران این گونه واحد مسکونی که از ویلای خارج شهر پالادیوم2 ،در منطقه ونتو3 ایتالیا تاثیر پذیرفته بود، در شهرها و حومه ها سر برآورد و ویژگی شهری منحصر به فردی را درخیابان ها بوجود آورد. در آن روزگار این ویلاهای شهری الگوها و سبک هایی از زندگی را پیش فرض قرار داده بودند، که با مقیاس زندگی امروز ما، نا آشنا می باشد. به همین خاطر است که اگر این گونه از واحد مسکونی خود را با نیازهای زمانه وفق دهد می توان آن را در یک زمینه ی شهری به خوبی بکار برد. 4
خانه های مستقل مکمل یک زندگی خصوصی می باشند که درآنها حریم خانواده محفوظ می ماند و هم چنین آزادی و استقلال کانون خانواده نیز خدشه دار نمی شود. مزایای طراحی و ساخت آنها نیز بی شماراست.1
تهویه ی مطبوع از دیگر خواص ذاتی این گونه خانه است به صورت تئوری و نه به صورت اجزائی امکان جهت گیری خانه بی شمار است وامکان دسته بندی اتاق های روز، در یک بخش و اتاق ها در بخش دیگر و عرصه بندی فضاهای کودکان و بزرگسالان در این خانه ها فراهم است.2
آشکارترین نقاط ضعف این گونه واحدها را می توان این گونه برشمرد:
– کارآیی پایین آنها دراستفاده اززمین و درنتیجه هدردادن زمین گرانبها .
– افزایش هزینه ی تاسیسات شهری از قبیل لوله های آب وگاز، فاضلاب ، خطوط تلفن و… به دلیل طولانی تر شدن نمای برخیابان یک خانه ویلایی .
– افزایش هزینه ی خدمات رسانی شهری از قبیل هزینه های خدمات پستی، استحفاظات امنیتی، مراقبت های آتش نشانی، نظافت خیابان ها و نگهداری و تعمیرات آنها که ارتباط مستقیمی با طول بر واحدهای مسکونی دارد.
– غیراقتصادی شدن حمل ونقل عمومی به واسطه ی پایین آمدن تراکم .
– غیرممکن شدن امکان دسترسی پیاده به دلیل افزایش فواصل تامدارس، مراکز خرید تسهیلات اجتماعی و مراکز تفریحی که بسیاری از خانه ها را مجبور می کند تا برای برخورداری از آزادی تردد، درسطح منطقه به ناچار از وسیله ی نقلیه ی شهری استفاده نمایند.
– افزایش سرانه ی مصرف انرژی در واحدهای مسکونی مجزا در مقایسه ی با سایر انواع واحدهای مسکونی.
– دلایل قابل قبول وجود دارد که یک واحد مسکونی مجزای تک خانواری خودبسنده، از نظر اجتماعی تاثیر منزوی کننده بر روی ساکنان خود برجای می گذارد.
طراحی و ساخت این گونه ی مسکونی دردوران طلایی مدرن نیز به شدت مورد توجه معماران پیشگام قرارگرفت. از مهمترین نمونه های تاثیرگذار می توان به مجموعه ویلاهای میس وندرو3، لوکوبوزیه و ویلاهای طراحی شده توسط فرانک لویدرایت4 اشاره کرد.
* خانه های حیاط دار:
واحدهای مسکونی حیاط دار به عنوان یک جایگزین موفق برای واحدهای مسکونی مجزا تلقی می گردند. این گونه از واحدهای مسکونی در سالهای اولیه قرن بیستم درآلمان و توسط معماران سرشناس چون هوگوهارینگ 5هانس مایر6، لودویگ میس وندرو و هیلبرسیمر7به کار گرفته شده اند.8
متداول ترین ریخت این گونه مسکن، واحد L شکل است که به صورت یک طبقه ساخته می شود ودارای حیاط نسبتا بزرگی می باشد که اجازه ی دخول نور خورشید کم ارتفاع زمستانی را فراهم می آورد. دراین گونه از واحدهای مسکونی، فضای باز حیاط علاوه بر تامین تابش مناسب برای فضاهای بسته ، حریم بصری و صوتی مناسبی را برای ساکنان فراهم می کند. این حریم به واسطه ی جدا بودن حیاط های مسکونی مجاورهم، به وجودمی آید که خود نتیجه ی قرارگیری یک جبهه ی ساختمانی بسته میان دو حیاط همسایه می باشد.
موارد ذیل را می توان مزایای مهم خانه های حیاط دارتلقی کرد:
– فضای باز محصور و یا حیاط خلوت را می توان به مثابه ی ضمیمه ای آرمانی برای یک واحد مسکونی تصورکرد که خلوت صوتی و بصری مناسبی را برای ساکنان خود به ارمغان می آورد. این فضای باز محفوظ خرد اقلیم 9دلپذیری را فراهم می آورد، که در تابستان و زمستان کارایی های واحد مسکونی را افزایش می دهد.
– کارآیی بالای این نوع از واحدهای مسکونی در به کارگیری زمین را می توان صرفه جویی در زیر ساخت های شهری10 و هزینه های خدماتی دانست.
– با ارزش ترین پیامد اجتماعی به کارگیری خانه های حیاط دار، امکان سودمند بودن آن ها برای جلوگیری ازتلاش هایی است که در راستای جداسازی طبقاتی درمناطق مسکونی صورت می گیرد چراکه حقیقت انکارناپذیر و مستند این است که درکشورهایی که استفاده از واحدهای مسکونی درون گرا به صورت نهادینه درآمده است. طبقه بندی گروه های هم درآمد در محلات مسکونی یکنواخت نسبت به کشورهایی که تمایل به استفاده از واحدهای مسکونی برون گرا دارند از رواج کمتری برخوردار است.11
* خانه های شهری متصل :
خانه های شهری سنتی با ویژگی خیابان محوری و برون گرایی نقطه ی مقابل خانه های درون گرای حیاط دا ربه حساب می آید این نوع از واحدهای مسکونی اغلب با زیربنای متوسط وارتفاع کم درحدود دو تا سه طبقه ساخت می شوند و دراغلب موارد دسترسی مستقیم ازهمه ی واحدها به زمین امکان پذیر می باشد.12
این الگوی مسکونی را می توان درمراکز شهری به خوبی مورداستفاده قرارداد، چرا که اولا از نظر اقتصادی به صرفه می باشد و درثانی خصوصیات مربوط به مقیاس و دسترسی را به خوبی تامین می نماید.13
همانند خانه ی تک واحدی مستقل، خانه ی شهری متصل نیز تکمیل کننده ی واحد اصل اجتماع یعنی خانواده است و اگرچه از طرفین به همسایه ها چسبیده است مرز آنها را دیوارهایی تشکیل می دهد که حریم مالکیتشان می باشد به طور مرسوم نمای خانه های ردیفی شهری به طرف خیابان است درنتیجه باتوجه به برونگرابودنشان، می توان آنها را اجتماعی تربه حساب آورد.14
خانه های شهری متصل به هم را می توان مجموعه ای ازواحدهای مسکونی چسبیده به هم دانست که باهم دیوارمشترک دارندوازنظر ریخت شناسی انواع مختلفی ازقبیل ردیفی15 دوطبقه وآپارتمان کم ارتفاع باحیاط های خلوت کوچک راشامل می شوند.این نوع به خیابان داشته ودرسوی دیگرروبه فضای بازخصوصی خوددارند ورودی این گونه ازواحدها معمولاازجبهه ی وبه خیابان تامین می شود.16
به هم چسبیدن این نوع ازواحدها ازطرفین باعث می شودکه انرژی مورد نیازبرای گرم کردن یک خانه ی شهری ، چیزی درحدود55% انرژی موردنیازیک خانه ی تک واحدی مستقل باشد کوچک تر شدن ابعادقطعه زمین ها وباریک تر شدن نماهای روبه خیابان به معنای کارآیی بیشتر وکاهش فزاینده ی هزینه های حمل و نقل می باشد اما شاید آمدن نرخ توسعه ی بی رویه ی شهر وحفاظت ازمنابع زمین را بتوان ازمهمترین دست آوردهای استفاده از این گونه واحدها دانست.17
* مجموعه های مسکونی بلندمرتبه 18:
آپارتمان های بلندمرتبه را می توان مکمل شیوه ی معیشت شهری مدرن دانست که ساکنان خود را قادر می سازد تا با پای پیاده به مغازه های مجاور مراجعه نمایند، به رستوران بروند و یا ازموسسه های فرهنگی استفاده نمایند ،علاوه بر این کارآیی بالای این گونه مسکن دراستفاده از زمین به دلیل سطح اشتغال کم و تراکم جمعیتی زیاد استفاده از این الگو را درحوزه های مرکزی شهری مطلوب جلوه می نمایاند.19
پیشرفت های چشمگیری که درطراحی سازه ، فن آوری ساخت و انواع جدیدی از مصالح سبک ساختمانی به وجود آمده است ازسویی و بهبودکیفی تجهیزات مکانیکی در ساختمان ها، مثل آسانسورهای سریع السیر، تامین آب تحت فشار و تهویه ی مطبوع از سوی دیگر امکان ساخت برج های مسکونی بلندتری را فراهم آورده است این آسمان خراش های جدید از منظر دست آوردهای فن آورانه ، مایه ی مباهات می باشند اما بررسی های دقیق حاکی از آن است که این مشکل های جدید ساختمانی نقطه ضعف های جدی در زمینه های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی به دنبال داشته اند. 20
ساخت وسازهای مسکونی بلند مرتبه اغلب مناسب طبقه ی مرفه اجتماعی می باشد. طبقه ای که قادر به پرداخت هزینه های نگهداری تسهیلات رفاهی از قبیل دستگاههای تهویه ی مطبوع، استخرهای شنا نگهابان 24ساعته و…می باشند بلوک های بلند مرتبه ی مسکونی برای خانواده هایی که بچه ی کوچک دارند، مناسب نمی باشد، چرا که دراین نوع از واحدهای مسکونی، والدین تمایل دارند تا بازی کودکان را در واحد مسکونی محدود نمایند علاوه براین هرچند در این مجتمع ها امکان ترکیب اقتصادی اجتماعی گروههای ساکن به صورت نظری فراهم می باشد اما در واقعیت به ندرت به وقوع می پیوندد.21
نکته قابل توجه دیگر دراین زمینه افزایش آشکار هزینه های ساخت و ساز مطابق با افزایش ارتفاع ساختمان می باشد مشکلات عدیده ای با افزایش ارتفاع ساختمان های بلند شکل می گیرد که از آن جمله می توان به افزایش بار زنده و بار ناشی از باد، نیاز به سیستم آبپاشی خودکار برای اطفاء حریق تامین فشار مصنوعی برای مقابله با اثرمنفی دودکش مانند ساختمان های بلندتر از چهل طبقه افزایش هزینه های نصب و نگهداری آسانسور، ایجاد خرد اقلیم های نامساعد که به صورت گرده بادهای ناهنجار وجریان بادهای آشفته مزاحمت هایی را برای عابران پیاده درپای ساختمان های بلند ایجاد می کند، علاوه بر اینها می توان از مشکلاتی نام برد که سایه ی بلند این ساختمانها دراملاک اطراف خود به جای می گذارند.
مجتمع آپارتمان های بلندمرتبه ی لیک شوردرایو 22که درسالهای 1951-1950 درشیکاگو و به دست میس ون درو طراحی گردید را می توان نقطه عطفی در تاریخ آپارتمان های بلند مرتبه دانست. این مجتمع 860 واحدی بلند مرتبه که به صورت دو برج دوقلوی 26طبقه درکنار دریاچه ی میشیگان23 ساخته شده را می توان الهام بخش انبوهی از مجتمع های مشابه دانست که درسالهای بعد با تلنبارکردن انبوهی ازشیشه وآهن در سراسر جهان ساخته شدند.
مهمترین مساله ی مطرح شده در این نوع از مجموعه های مسکونی وضعیت امنیتی آنها ازمنظر وقوع جرایم و بزرهکاریهای اجتماعی است اسکارنیومن24 در اثر خود موسوم به فضاهای قابل دفاع25 تاکید می کند که شواهد آماری حاکی از آن است که شکل های کالبدی محیط های مسکونی نقش مهمی را در وقوع جرایم وبزه کاریهای اجتماعی بازی می کند وی در یک مطالعه ی سه ساله که درمجموعه های مسکونی عمومی ساخته شد صوت گرفته است به هم بستگی میان ارتفاع ساختمان و میزان وقوع جرم در آن صحه می گذارد نکته ی قابل توجه اینجاست که نرخ نیت ارتکاب جرم در داخل واحدهای مسکونی در همه ساختمان ها بدون توجه به ارتفاع آنها تقریبا مشابه است این واقعیت نیومن را به این نتیجه رساند که افزایش نرخ نیت به ارتکاب جرم به صورت تلویحی، مربوط به حوزه های عمومی ای نظیر آسانسور، سراسرها، تالارها، پلکان های محصور و پشت بام هایی می گرددکه از نظارت ضعیف تری برخوردارمی باشند.26
یکی از دلایل پایین آمدن نرخ بزه کاری در ساختمان های بدون آسانسور و با ارتفاع متوسط آن است که به علت کم بودن تعداد خانوارهایی که از فضای مشترک استفاده می نماید عامل قدرتمندی موسوم به خود پاسبانی به وجود می آید که درکاهش نرخ جرم بسیار مهم می باشد. بدین ترتیب که در این مجموع ها ساکنان همدیگر را لااقل به قیافه می شناسند درحالی که این نوع از مراقبت و نظارت همگانی، در ساختمان های بلند ناممکن بوده و یا حداقل غیر قابل اطمینان می باشد.27
پروژه های مسکونی بلند مرتبه ی پروت ایگو درسن لوئیز28میسوری29 به نمونه ای از شکست مجموعه های بلن مرتبه ی همگانی در آمریکا شد در این پروژه مینورویاماساکی30 2764 واحد مسکونی را برای اسکان 15000نفر طراحی کرد در این پروژه از زیرساخت های اصلی اجتماعی همانند مهدکودک ها کودکستان ها، مدارس وتسهیلات تفریحی ، خبری نبود و تنها تعداد محدودی زمین بازی درست در مجاورت مناطق اختصاص داده شده به پارکینگ در نظرگرفته شده بود ، فقدان نظارت های عمومی باعث گردید بزودی ساکنان در مقابل بزه کاران وافراد شرور، بی دفاع بمانند و بزه کاران نقاط مناسبی را برای ارتکاب جرم در راهروهی هزار توی مجموعه کشف کنند به تدریج ساختمان خالی از سکنه گردید بدین ترتیب سیکل معیوبی شکل گرفت که در نهایت به تخریب هر33 بلوک مجموعه انجامید.31
* آپارتمان های بادسترسی مرکزی :
آپارتمان های با دسترسی مرکزی، گونه های مسکونی ای هستند که ویژگی اصلی آن ها نورگیری ازچهارطرف می باشد. دراین الگو خدمات رسانی طبقات دریک هسته ی مرکزی سامان می یابد و واحدهای مسکونی دردورتا دور این هسته سازمان دهی می گردند.
ازآنجا که نیازبه آسانسور درساختمان های مرتفع تر از4طبقه غیرقابل اجتناب است و از آن جهت که هزینه های نگهداری بعدی آسانسور زیاد است بنابراین ملاحظات اقتصادی تنها بلوک هایی را مقرون به صرفه می داند که درآنها دست کم 4واحد مسکونی درهرطبقه وجود داشته باشد، بدین ترتیب جبر اقتصادی تحمیل شده به این بلوک ها باعث می شود، شکل عمومی این بلوک ها به صورت بلوکی با 4 واحد مسکونی که یک هسته ی مرکزی درآن وظایف تامین دسترسی های عمودی را برعهده دارد، تبدیل شود پی آمد این امر واحدهایی است که صرفا امکان نورگیری ازدوجهت را دارا می باشند این شکل ساختمانی به عنوان الگوی سرمشق سوئدی این گونه ی مسکونی شناخته می شود.32
درطول دهه های گذشته معماران سوئدی ریخت های مختلفی ازقبیل مثلث مربع و مستطیل را درمورد این گونه ی مسکونی مورد آزمایش قرارداده اندامابه طور واضحی ، پلان های مربع ومستطیل ازتوفیق بیشتری برخورداربودند.33 امروزه از شدت تمایل به این نوع بلوک ها نسبت به آنچه که در ابتدا به چشم می خوردکاسته شده است.
این عدم توجه عمدتاّ به واسطه ی ارتفاع بیش از حد این ساختمان ها می باشد آپارتمان های بادسترسی مرکزی را باید در تقابل با آپارتمان های با دسترسی راهرو دراز در نظرگرفت چراکه ویژگی اصلی این مجموعه ها وجود دالان های طولانی با بار مضاعف می باشد که واحدهایی را شکل می دهندکه تنها ازیک سمت قابلیت نورگیری را دارا می باشند درحالی که درآپارتمان های با دسترسی مرکزی نه تنها امکان نورگیری ازدوجهت وهمچنین امکان تهویه ی سراسری فراهم می باشد بلکه خودپاسبانی بهتری ازهسته ی دسترسی مرکزی به عمل می آید. این مزیت باعث شده است تا این نوع ازمسکن شهری مطلوبیت ومقبولیت درخور توجهی را درکشورهای مختلف جهان میان معماران ومدیران توسعه های شهری کسب نماید .
* ساخت وسازهای مسکونی باارتفاع متوسط34 :
این مجموع های مسکونی که معمولا به طول زیاد ودرلبه های خیابان ها شکل می گیرند از ارزن ترین گونه های مسکونی محسوب می گردند که به طور معمول دارای ارتفاعی در حدود چهار تا شش طبقه می باشند معمولا در این الگو دسترسی مستقیم به زمین وجود نداشته و نظام دسترسی ازطریق راهروها وچشم پله ها تامین می گردد. دراین الگو معمولاّ خدمات محلی به صورت نوارهای پیوسته درطبقات همکف ساختمان ها به وجود می آید.35
پر واضح است که قرارگیری ساختمان ها درطول لبه های یک بلوک شهری، باعث تعیین بهتر و ایجاد تعاریف مناسب تربرای خیابان های عمومی می گردد به زبان دیگر، با اختصاص دادن مرکز بلوک به فضای سبزعمومی و ساخت و ساز درپیرامون آن ساکنان ازمزایای یک خیابان شهری درجلو ویک فضای سبز نیمه عمومی محصور در پشت واحدهای خود به صورت توامان برخوردارمی گردند.36
نکته ی جالب توجه درمورد ساخت وسازهای مسکونی با ارتفاع متوسط آن است که این مجموعه ها براساس قابلیت های درونی خودمحمل های مناسبی برای بروز خلاقیت طراحان می باشند، چراکه ازسویی پیچیدگی محدودکننده ی فنی موجود در ساختمان های بلندمرتبه، شامل این نوع ازساختمان ها نمی باشد و از سویی دیگر امکانات بالقوه ی موجود در این نوع از ساخت وسازمسکونی که در ساخت وسازهای کم ارتفاع مشاهده نمی گردد زمینه ی خلاقیت را تقویت می نماید، بدین ترتیب ساخت وسازهای مسکونی با ارتفاع متوسط به جذاب ترین سوژه ی طراحی درزمینه ی مسکن شهری تبدیل گردیده است.37
عدم نیاز به نظام های سازه ای پیچیده تامین هوای فشرده، منبع ها و پمپ های آب برای تامین فشار آب مناسب، سیستم های خودکارآتش نشانی وآسانسورهای سریع المسیر، همه و همه به معنای صرفه جویی عظیم اقتصادی می باشند. علاوه براین ازطریق طراحی ماهرانه می توان دست کم برای دوسوم از واحدهای موجود در ساختمان های با ارتفاع متوسط، اعم از واحدهای موجود درطبقه ی همکف و یا واحدهای طبقه ی آخر، فضاهای بازخصوصی به صورت حیاط های خلوت ویا بالکن های روی سقف تامین کرد.
ساخت وسازهای مسکونی با ارتفاع متوسط به طرزچشم گیری برای تامین مسکن اقشار مختلف اجتماعی مناسب می باشند تامین مسکن با استفاده از این گونه برای افراد مجرد تا خانواده های پرجمعیت امکان پذیر می باشد. از آنجا که نظارت های طبیعی دراین گونه از مجموعه ها بسیار قوی می باشد ، امنیت درخوری برای ساکنان این مجموعه ها تامین می گردد و ازآنجا که تقریبا هیچ واحدی در ارتفاع بسیار زیاد قرارنمی گیرد ارتباط بصری تقریباّ برای همه ی واحدها تامین شده و از طرفی دیگرامکان دسترسی به واحدها درشرایط اضطراری توسط نردبان معمولی آتش نشانی ممکن می گردد.
o نتیجه گیری :
همانگونه که در این فصل به آن اشاره شد، گونه های مختلف مسکن شهری دارای خواص و ویژگی های متفاوت و منحصری هستند. آنچه را که بیش ازهمه می توان جز مشخصه های این گونه ها بشمارآورد مسایلی است از قبیل: نحوه ی استفاده از زمین ، مصرف انرژی ، تامین نور و هوای سالم ، امنیت درمعنای عامل آن ، تاثیرپذیری و تاثیرگذاری بر شهر، ایجاد حریم های خصوصی و نیمه خصوصی ایجاد خرد اقلیم های مناسب و نامناسب، ویژگی های اقتصادی ساخت و نگهداری و تاثیرگذاری بر رفتارهای اجتماعی .
فصل سوم : همسایگی ، واحد همسایگی و محله
o مقدمه
* همسایگی
* واحدهمسایگی
* مفهوم محله دربافت سنتی ایران وروند شکل گیری آن
* طراحی معماری محله
o نتیجه گیری
فصل سوم : همسایگی ، واحدهمسایگی و محله
o مقدمه
همسایگی تنها یک مفهوم ذهنی نیست بلکه تاثیرآن برمعماری می تواند به صورت یک مفهوم عینی نمودپیدا کند اگرچه احساس همسایگی در جوامع امروزی دارای همان مفهوم کهن آن درجوامع سنتی شهری نیست ولی معماری می تواند با ایجاد فضاها وساختارهای ویژه ای در به وجود آوردن وتقویت آن مفهوم کمک کند.
نظربه ارتباطی که بین مفهوم محله در ساختار شهرهای سنتی وتعاریف امروزی ازواحد همسایگی وجود دارد نیاز به بازشناسی کالبدی واجتماعی محله در بافت های سنتی وتعریف واحد همسایگی احساسمی شود دراین فصل درابتدا درمورد شناخت مفاهیم ذهنی وعینی همسایگی و واحد همسایگی برمی آییم، سپس به چگونگی شکل گیری مفهوم محله در بافت های سنتی شهرهای کشورمان اشاره خواهیم کرد وبعد از آن به دنبال شناخت عوامل تاثیر گذار بر معماری واحد همسایگی می رویم .
* همسایگی
همسایگی مترادف است با حالتی که واجد شرایط نزدیکی، پیوند، همنوعی ، تماس پیوستگی، وابستگی و…. بین دوچیز یاچند چیز باشد.
به تعبیر علم جامعه شناسی می توانیم همسایگی را نمونه ی کامل یک گروه نخستین بدانیم وآنرا به عنوان همجواری درهم زیستی اعضا یاگروههای اجتماعی توصیف کنیم که این همجواری درهم زیستی موجد شناخت نسبت بهم وروابط اجتماعی درابعاد مختلف میباشد.
بایدتوجه داشت هرچندکه همسایگی به عنوان یک ذهنیت مفهومی دیرین و شناخته شده است لکن درکالبد مجتمع های زیستی امروز، عموما دچارنسبیت می گردد به این معنا که هرعضوی به واسطه ی محورقراردادن خود همسایگانش را بازمی شناسد.
براین اساس همسایگی واری ماهیت ثابت آن از نظرشناخت عینی اعتباری می گردد همچنین نباید از نظردورداشت که مفهوم همسایگی درباره ی یک عضو نیز بر اثر عامل فاصله (بعد) رفته رفته کمرنگتر می شود و بالاخره ناپدید می گردد.
شاخصهای همسایگی درمجتمع های زیستی ازدو بعد کالبدی و روانی قابل بررسی است آنچه درحیطه ی معماری می گنجد، بعدکالبدی آن است که می تواند بصورت زیر بیان شود.
بعدکالیدی همسایگی :شامل ویژگی های معماری که پدیدآورنده وشکل دهنده ی محیط هستند وشامل :
* خدمات عمومی: تجاری،آموزشی، پارک، ورزشی، مذهبی
* مجاورت: پیوستگی وگسستگی
* راه دسترس: ترافیک ، حمل ونقل و جایجایی سواره وپیاده
* تاسیسات زیربنایی : آب ، برق ، گاز، تلفن ، فاضلاب ، سردوگرم ، دفع زباله
* بامها : ارتباط ، دید
* فاصله : دوری ، نزدیکی ، استفاده از وسایل نقلیه عمومی ، استفاده ازخدمات عمومی
* اشراف : دیدهای داخلی و خارجی
* ورودیها : موقعیت نسبت به هم
* فضاهای مشاع : ورودی ، حیاط و فضای باز، راه پله ، پاگرد، پارکینگ، آسانسور ،راهرور ، باغچه و فضای سبز
* سلسله مراتب عرصه ها : درجه ی عمومی یاخصوصی، حریمها ، دسترسی به خانه ، عرصه بندی
* واحدهمسایگی
دراوایل قرن بیستم ، تلاشهایی درکشورهای پیشرفته ی جهان صورت گرفت که هدف آن هویت بخشیدن به نظام شهری و به وجودآوردن سلسله مراتب شهری و انتظام بخشیدن به آن بودکه پس ازانقلاب صنعتی دچار ازهم گسیختگی شده بود ، نتیجه ی این تلاش ها به ارائه نظریات وتهیه الگوهایی انجامید.
یکی ازاین الگوها، نظریه ی neighborhood unit بودکه عموما ناظربه مجموعه هایی از واحدهای مسکونی و تجهیزات و خدمات مورد نیازآنها بود ،تا بتوانند به عنوان سلولهای طراحی شهری به حساب آیند. البته مفاهیمی چون زندگی جمعی، محله ی انسانی وروابط اجتماعی نیز به صورت دست دوم ودست چندم پشت سراین نظریه ها قرارداشت دست اندرکاران این نظریه ها افرادی چون تونی، کارنیه ،کلارنس آرتورپری، هنری ورایت و….بودند.
این طرحها عموما با توسل به حوزه ی سرویس دهی خدماتی نظیر مدرسه ، مرکز خرید، کتابخانه ، پارک وزمین بازی و…محدودمی شدند وشامل جمعیتی حدودهفت الی ده هزارنفر بودند.
از آنجایی که این طرحها درمقیاس وسیعی به مرحله ی بهره برداری رسیدند و هم چنین به دلیل مشابهت نیازهای شهری درکشورهای مختلف براساس الگوبرداری ازکشورهای پیشرفته ی صنعتی، مجموعا این طرحها ونظریات تاثیرات به سزایی برشهرسازی کشورهای مختلف دنیا از جمله ایران نهادند.38
دوکسیادس درکتاب معماری مرحله ی تحول، طرح محله ای انسانی را ارائه می نماید و به ذکر ابعاد واستقرارکاربری های مختلف درآن می پردازد، اساس انسانی بودن دراین طرح مقیاس پیاده برای دسترسی به خدمات درنظرگرفته شده است.39
کلارنس آرتورپری واحدهمسایگی رااینگونه تعریف می کند:
"واحد همسایگی باید هم خانه ها و هم محیط آنها را پوشش دهد درحدی که وضعیت آخر آن محل، از نظرهدفهای برنامه ریزی شهری-تمام تسهیلات عمومی و شرایط لازم با میانگین خانواده درجهت آسایش و رشد مطلوب درجوارخانه ها را فراهم آوردای تسهیلات دست کم یک مدرسه ی ابتدایی، مغازه های خرده فروشی وامکانات تفریحی عمومی را دربرمی گیرد.40 "
درساخت و بافت شهرهای سنتی ایران مفهومی که متناظ باNeighborhood Unit باشد تحت عنوان محله مطرح می شود که اساس شکل گیری آن وحدت قوی، فرهنگی، قبیله ای عشیرتی عقیدتی و… است. هرمحله در شهرهای سنتی مایک واحد شهری را تشکیل می داد واین واحد با چنان استحکامی مطرح می شدکه از فقیرترین تا غنی ترین افراد آن قوم قبیله یا…درآن ساکن بودند. چنین انسجامی به خودی خود، وجود تاسیسات و خدمات منحصر به هر محله را به طور مجزا توجیه می کرد.
لکن آنچه که نطفه ی اولیه این محلات به شمارمی رفت روابط ومناسبات اجتماعی بود. شدت صمیمیت روابط اجتماعی(همسایگی) دراین محله ها یا وجود سلسله مراتب دسترسی ها تعریف می شد، یعنی از بن بست خصوصی که فضای دسترسی چند خانواده یا یک خانواده ی گسترده بود ،شروع به کوچه گذر و راسته های که شریانهای شهر بودند ختم می شد.41
قابل ذکراست که وجود چنین سازمانی برای شهرهای سنتی ما متکی به پشتوانه مستحکم فرهنگی، عقیدتی ومذهبی بوده است وباتوجه به شرایط زندگی امروزکه متاثر ازنظامهای تولیدومصرف اقتصاد تکنولوژی ارتباطات ، تقسیم کارو…. می باشد،سازماندهی شهری مانیز، تجدید نظری باتوجه به موارد فوق می طلبد.
همسایگی را شاید بتوانیم برعکس تعاریف موجود بیشتر یک ارگانیسم بدانیم تا یک مکانیسم. ارگانیسمی پویا و منعطف که قابل تغییر در اثر شرایط و عوامل مختلف است براین اساس واحد همسایگی اولاّ می بایست از اشتراک ویژگیهای کالبدی همسایگی که قبلاّ درمفهوم سازی ازهمسایگی گفته شد برخوردارباشد. البته الزامانه همه ی آنها ولی حداقل ازاین اشتراک ویژگیها را داشته باشد که بتوان براساس قیاس عقلی مبنی برتعریف همسایگی خانه های این مجموعه را همسایه نامید(نام این خاصیت را هم مکانی می گذاریم). ثانیاّ می بایست ویژگیهای رفتارها و روابط متقابل گره اجتماعی همسایگی را بین اعضا خود داشته باشد. البته دراین مورد نیز الزاماّ نه همه ویژگیها، ولی حداقلی از آنها که بتوان به آن بسنده کرد و به عبارتی رفتارهای به هنجار و ناهنجار اعضا بر یکدیگرتاثیر داشته باشد.42
پس واحد همسایگی عبارت است از : واحدهای مسکونی هم مکانی که رفتارهای به هنجار و ناهنجار ساکنین آنها مستقیما روی یکدیگر تاثیردارند.
تعداد اعضا این گروه اجتماعی، تابعی است ازنیازها امکانات، محدودیتها وهمچنین سبک زندگی آنها در برقراری روابط همسایگی. از آنجائیکه امروزه ابتدا مجموعه های مسکونی ( واحدهای همسایگی) ساخته می شوند وسپس خانواده های مختلفی ازاقصی نقاط با ویژگیهای متفاوت درآنها ساکن می گردند واینکه جابجایی مسکن ازپدیده های عادی جامعه امروز است، اگرکالبد واحدهای همسایگی با در نظر داشتن مفهومی که ازآن ذکر شد به وجود بیایند( طراحی وساخته شوند) برای وجود صمیمیت درروابط همسایگی مساعدمی گردد.43
* مفهوم محله دربافت سنتی ایران وروند شکل گیری آن:
نظر به ارتباطی که میان تعریف واحد همسایگی ومفهوم محله سنتی هست این بحث را باپرداختن به محله درسنت شهری خود پی می گیریم .
محله به مثابه ی سلول اصلی شهرسنتی ، سکونتگاه قوم، نژاد، مذهب یا فرقه ای خاص است جامعه ی شهری رنگ گرفته ازنظام عشیرتی،در روند شکل گیری خود مجموعه هایی را ایجاد کرده که به محله معروف شدند نیاز به همبستگی داخلی از طرفی و تحدید گروه اجتماعی خودی درمقابل دیگران ازسوی دیگر، لزوم خودکفایی نسبی را در زمینه ی خدمات و تاسیسات لازم توجیه می کرد.
همبستگی اجتماعی، فرهنگی، سبب ایجاد عامل روانی تعلق به محله و پیروی افراد از آداب و رسوم واحد و نیز احساس تمایز نسبت به ساکنان دیگر محلات بود ساکنان محله نسبت به یکدیگر و به محله از وظایف وحقوق خاص برخوردار بودند. خود را جزیی از جمع وبقا وآسایش خود را درکارآیی و قدرت مجموعه می دیدند روابط اجتماعی مذکور به صورت بسیارظریفی درشکل گیری واستخوان بندی محله موثر بود وشبکه ی ارتباطی ومرکزمحله ودیگرعناصر کالبدی مانند آب انبار، مسجد ،حسینه ، سقاخانه وحمام را تعریف می کرد.
هرمحله تاسیسات اقتصادی ویژه ای درخود برپا می کرد وآن شامل مرکزی بود که همه ی مایحتاج روزانه وکوتاه مدت محله را فراهم می ساخت به عبارت دیگر عوامل مذکور باعث به وجود آمدن عناصر کالبدی محله می گردید ومجموعه ای ازعناصر مذکور در مراکز مسکونی، محیطی را پدید می آورد که نمایانگر روابط متقابل ساکنان درارتباط روزمره ی آنان بود.
یکی ازمهمترین عوامل هویت دهنده در بافت محلات وجود سلسله مراتب در صورت بندی فضاهای دسترسی بود. ارتباط هریک یا چند واحد مسکونی به وسیله ی بن بست خصوصی ویا فضای نیمه خصوصی ای که همان کوچه است برقرار می شد با گذر از بن بست به کوچه در واقع روابط اجتماعی افراد از حد یک خانواده گسترده یا چند خانواده ی ساده ی موجود دربن بست به تعداد بیشتری افزایش می یافت و با عبور از کوچه ها وگذرها و رسیدن به راسته های اصلی و میدانچه ها، برخوردها و به دنبال آن روابط اجتماعی ساکنین محله باز هم بیشتر می شد.
اکنون باتوجه به تفاوتهای موجود در روابط همسایگی از نظر قشربندی سن و جمعیت و نیز شناخت موجود از باقیمانده ی روابط همسایگی سنتی در این گروه ها لازم است حد مطلوب گسترده ی مجموعه های همسایگی برای زمان حاضر مشخص شود به نظر می رسد که بعضی از اندیشمندان وطراحان شهری مثل پری، چرمایف والکساندر، به ابعاد مطلوب واحد همسایگی رسیده باشند، ولی مطالعه ی هرچند اجمالی آثار این متفکران نشان می دهدکه نگرش آنها ازموضوع روابط همسایگی و روابط ساکنان شروع نشده، بلکه انگیزه ی اصلی آنان عقلایی- اقتصادی کردن نظام ساخت بوده است و دراین راستا تشدید وتحکیم روابط همسایگی را به طور جنبی در نظرداشته اند، برای مثال مهمترین معیارهای درنظرگرفته شده ازطرف چرمایف والکساندر، مقرون به صرفه بودن دستگاه حرارت مرکزی خانه ها دفع زباله وخدمات جنبی است وفقط دراین موارد فنی خدماتی است که به اندازه هاواعداد معینی مانند20یا12 (واحدمسکونی ) می رسند.44
* طراحی معماری محله :
دگرگونی های اجتماعی اقتصادی از اوسط قرن بیستم به بعد، به روابط اجتماعی -اقتصادی- فرهنگی جدیدی انجامید که به تبع آن شهرها و محیط های زندگی به عنوان تبلور کالبدی این دیگرگونی ها ازاین تغییرات باز نماندند. فضاهای شهری مفهوم جدید از روابط اجتماعی و شهروندی را مطرح کردند. اما این تغییرات ودگرگونی ها، نه دراثر عوامل درونی بلکه به سبب عوامل بیرونی رخ دادند و لذا آنچه با روح و نیازهای روانی شهروندان آشنا بود با آنان درتعارض قرارگرفت و جامعه ای بیگانه را شکل داد. هدف از ترکیب واحدهای مسکونی به شکل محله امکان ایجاد مجدد ارتباط اجتماعی بین خانواده ها وایجاد وحدت فیزیکی ملموس بین آنها است.
محله ، ذاتا یک گروه اجتماعی خودجوش بوده و نمی توان ازطریق برنامه ریزی، آن را به وجود آورد .کاری که می توان کرد به وجودآوردن شرایطی درطراحی است که اولاّ نیازهای فیزیکی ضروری خانواده ها نظیرایجاد فضاهای آموزشی، خرید واجتماعات و بازی و فضاهای باز که دراین میان به عنوان فضاهای زندگی مطرح هستندتامین گردد ، و درثانی ازطریق خلق فضاهایی که برای ساکنین احساس تعلق ونیزاحساس یگانگی و وحدت می کند ،امکان ایجاد هویت فضایی برای هر فضا وهویت جمعی برای کل مجموعه فراهم آید.
فضاهای باز باید با حساسیت طراحی شده وهرکدام نسبت به مقیاس وخصوصیاتشان عملکرد خود را برسانند. در برخورد ناظر با فضای باز، بدنه های آن در دید اول قرارگرفته توجه به این عامل که درتاثیرگذاری برانسان نقش مهمی را ایفا می نماید بسیارضروری است.
درطرح محله شکل اندازه ومحل قرارگیری مناطق مسکونی وارتباط آنها با یکدیگر مشخص می شود واین مساله درارتباط باکل شهر صورت می گیرد، اما طراحی معماری محله ازطراحی همسایگی ویا به عبارت دیگرازطراحی خود واحد مسکونی وتاثیرات متقابل فضاها بریکدیگر آغازمی شود. انواع فضاهای داخلی وساماندهی آنها برا ی ایجاد یک خانه ازیک سو وانواع فضاهای خارجی که هنگام ارتباط خانه ها با یکدیگر و با فضاهای باز و با سیستم ارتباطی جامعه ضرورت دارد از دیگر سو باید در طراحی مد نظرقرارگیرد.
طراحی آرایش خانه ها، با طراحی واحد مسکونی آغازمی شود وعلاوه برلحاظ کردن استانداردهای فضاهای داخلی باید نور، تابش وجریان هوای تازه دردرون فضاهای مسکونی درارتباط بابقیه ی واحدهای تامین گردد. ودرعین حال دسترسی به حیاط خصوصی ودید به فضای طبیعی وعدم وجود اشراف به فضاهای باز و بسته نیزضروری می باشد.
مسایل عملکردی مربوط به این نیازها را می توان ازطریق تکنیکهای برنامه ریزی حل نمود مسایل زیبایی شناختی ازطریق کیفیت های طراحی واحد مسکونی و ارتباط فضایی که ازکنار هم قرارگرفتن خانه ها به وجودمی آید و از جمله فضاهای باز قابل رویت است بایددرطراحی دیده شود. ازسوی دیگر باید شخصیت فضای باز را مطالعه و آن را با اهدافش متناسب کرد همزمان با این مسایل باید واحد مسکونی را نیز متناسب با موقعیت آن درکل سایت درترکیب با واحدها و برنامه ریزی مسکن درنظرگرفت، وسپس مساله ی ارتباط واحدهای مسکونی با یکدیگر وارتباط گروههای مسکونی با انتظام کلی فضاهای محله را مورد توجه قرارداد.
این روش برعکس روش معمول است که با طراحی الگوی مسیرهای ارتباطی سواره شروع می شود. زیرا خانواده به طور مرسوم کوچکترین واحد اجتماعی است بنابراین مسکن اوبه طورمنطقی باید مبنای برنامه ریزی فیزیکی شهره قرارگیرد. این مطلب به طورجدی درچند دهه ی اخیرمورد توجه قرارگرفته است. در اواسط قرن بیستم ، بسیاری ازتئوری های برنامه ریزی بر اساس مسیرهای دسترسی سواره و یا میادین و رابطه ی آنها بامرکز شهر و مرکز خرید مبنای طراحی قرارمی گرفت واستقرار واحدها باید مسیرهای دسترسی وشکل میادین را دنبال می کرد. تقریبا این روش طراحی سال ها ادامه داشت ازنیمه ی قرن به بعد نظریه ها براین باور قرارگرفت که درطراحی باید ازخانواده و واحدمسکونی شروع کرد و درحقیقت استقرار مسیرهای دسترسی، میادین و دیگر فضاهای عمومی شهری ومحله ای باید با توجه به بهترین شکل ترکیب واستقرار واحدهای مسکونی مدنظر قرارگیرند. اصلی که بر مبنای آن خورشید تعیین کننده ی جهت واحدهای مسکونی است نه خیابان اکنون در باور طراحان جای گرفته است .
o نتیجه گیری :
شاخصه های همسایگی درمجتمع های زیستی، از دو بعدکالبدی و روانی، قابل بررسی است، ولی آنچه درحیطه ی معماری می گنجد، بعدکالبدی آن است معماری می تواند باایجاد ساختارهای فضایی برنامه ریزی شده درتقویت مفهوم همسایگی کمک نماید.
پس ازدرهم گسیختگی و در هم ریختگی نظام های توسعه وطراحی شهری دردوران انقلاب صنعتی تلاش هایی صورت گرفت، که هدف آن هویت بخشی دوباره به نظام های شهری و به وجود آوردن سلسله مراتب شهری بود، که این تلاش ها منجر به ارائه ی نظریات والگوهایی شد، که یکی ازمهمترین این الگوها نظریه ی واحدهمسایگی است. اگرچه در رشدطبیعی شهرها، مفهوم محله و واحدهمسایگی دارای زایشی تدریجی وتکاملی مرحله به مرحله است، ولی وظیفه ی طراحی معاصر است که آن مفهوم را درشهرهای امروزی به صورت برنامه ریزی شده تقویت نماید با این وجود همسایگی یک ارگانیسم است نه یک مکانیسم .
درطراحی واحدهمسایگی، باید ازکوچکترین عنصراجتماعی، یعنی خانواده آغاز کرد. بنابراین، واحدمسکونی خانواده باید درطراحی شهرهای امروزی مبنا قرار گیرد، نه مسیر خیابان ها ومیادین ودیگرفضاهای شهری ومحله ای اصلی که برمبنای آن خورشید تعیین کننده ی جهت واحدهای مسکونی است نه خیابان ها.
فصل چهارم : قواعد شکل گیری سکونت گاه شهری
o مقدمه
* دانه بندی
* ویژگی های توده
* ارتباط توده بافضای پیرامون
* ویژگی های فضای باز
* ویژگی های دسترسی ها وخیابان ها
* ویژگی های پارکینگ
* اختصاص قسمت هایی از زمین به مکان بازی بچه ها
* جانمایی فضای سبز
o نتیجه گیری
فصل چهارم، قواعد شکل گیری سکونت گاه شهری
مقدمه :
دراین فصل به قواعدی اشاره می کنیم که درشکل گیری و بهبودکیفیت های زیستی واجتماعی سکونت گاه های شهری ، حائز اهمیت است قواعدی برای شکل گیری بافت عرصه های عمومی و دسترسی های بین گروه های مسکونی ذکرمی شود ودرنهایت نتیجه گیری خواهد شد.
* دانه بندی:
چگونگی ترکیب فضاهای پر وخالی ودانه بندی یک سکونتگاه، ازخصوصیات بنیادین بافت آن سکونتگاه به شمارمی رود که منظور از آن نحوه ی مخلوط شدن عناصر مختلف سکونتگاه درفضا می باشد. یادآوری می کنیم که این ترکیب صرفا یک مفهوم کالبدی نبوده ونحوه ی اختلاط فعالیت ها وافراد را نیز دربرمی گیرد.
توده ی ساختمانی وفضای باز، دو جز اساسی و ترکیبی را در طراحی معماری وطراحی شهری تشکیل می دهند، به طوری که جوهر طراحی معماری وشهری، درواقع دررابطه ی متقابل میان این دوخلاصه می شود. در بحث مربوط به توده وفضای باز، مساله ی اصلی چگونگی ترکیب این دومی باشد.
کوین اینج، بنیادی ترین مشخصه های یک ترکیب را تحت عنوان ریزی، درشتی وروشنی، تاریکی، طبقه بنی می کند و به تعریف آن می پردازد:
از نظر لینچ ترکیب ریز ترکیب مخلوطی است، که درعناصر مشابه و یا دسته های کوچکی از عناصر مشابه به هم، به طور گسترده ای درمیان عناصر غیرشبیه پراکنده شده باشند وترکیب درشت ترکیب مخلوطی است که درآن مناطق وسیعی ازیک عنصر، ازمناطق وسیعی ازیک عنصر دیگر جدا باشند.
براین اساس بافتی که متوسط فاصله ی عناصر مشابه به هم بانزدیکترین عنصرغیرمشابه کم باشد بافت ریز و بافتی که متوسط فاصله ی عناصر مشابه به هم با نزدیکترین عنصر غیرمشابه زیاد باشد بافت درشت نامیده می شود.
لینچ مهمترین انگیزه برای به وجود آوردن ترکیبات درشت درسکونتگاه را میل به زندگی درجوار افراد هم طبقه می داند. اما تاکید می نماید که ترکیبات درشت باعث کاهش دسترسی به انواع دیگر مردم وکالاها وروش های دیگر زندگی بوده وهماهنگی منطقه ای و نظارت بر یک سکونتگاه را مشکل می کند در حالی که باعث ارتقاء نظارت محلی می گردد.
علاوه بر این کاهش عدالت، ارتباط کم بین گروههای مختلف وکاهش توانایی عبور از مرزها، از ویژگی های بافت مسکونی درشت می باشد. درمقابل حوزه هایی که ترکیب بافت درآنها ریزتر می باشد یعنی ازساختمان ها وفضاهای بازکوچک وغیرمشابه تشکیل شده اند دارای انطباق بهتری با ساکنان وفعالیت های آنان می باشند. الگوهای کریستوفر الکساندر هم استفاده ازمخلوط های با ترکیبات ریز را تجویز می کند.
بخشی از بافت یزد،
نمونه ای از بافت ریز و تار
ترکیبات ریز امتیازات برجسته ای را به وجود می آورند، که ازآن جمله می توان تنوع بستر انتخاب آسان تر دسترسی سهل بین عملکردهای مختلف و شکل قابل رویت وجالب را نام برد.
یکی دیگر از مشخصه های اصلی ترکیب فضاهای پروخالی از نظر لینچ، مفهوم روشنی تاری می باشد. ترکیب یک مخلوط هنگامی روشن است که عبور ازدسته ای ازعناصر مشابه به عناصر غیر مشابه هم جوار، ناگهانی باشد و برعکس هنگامی تار است که چنین انتقالی به تدریج صورت پذیرد.
لینچ ریزی یا درشتی را بنیادی ترین ویژگی یک بافت قلمداد کرده و روشنی یا تاری آن را در درجه ی دوم اهمیت قلمداد می کند. براین اساس وی کیفیت ترکیب سکونتگاه را درچهار دسته طبقه بندی می کند:
ترکیب بافت یک سکونتگاه می تواند، ریز و روشن، ریز و تار، درشت و روشن (کاملاّجدا ازهم ) و درشت و تار باشد.45
* ویژگی های توده :
کریستوفر الکساندر تاکید می کندکه مهمترین ویژگی حجمی بناهایی که توده را شکل می دهند، این است که این احجام باید به خودی خود، واحدهایی ساده وفشرده باشند و یا از چندین حجم ساده و فشرده، که یکی اصلی و بقیه غیراصلی و چسبیده به آن می باشند، ترکیب شده باشند ورودی اصلی مجموعه ها باید یک مرکز طبیعی را شکل دهد و از سطوح پیاده ی مجاور، کاملاّ قابل تشخیص باشد. این احجام خود باید توسط فضاهای بازی که به صورت حیاط های خلوت و یا نورگیرهای مناسب هستند مجوف شوند، به گونه ای که هیچ یک از جناح های آن ها ضخامتی بیش از دوازده متر نداشته باشد. پیوستگی توده باید حفظ گردد به زبان دیگر هر بخش ازتوده باید با قسمتهای دیگردرتماس باشد، تا بافتی به هم فشرده وپیوسته به وجودآید. بدین منظور هر بنا باید در یکی از دیوارهایش فاقد پنجره باشد، به گونه ای که بتوان ساختمانهای بعدی را بدان متصل کرد علاوه بر این توده باید به گونه ای سازمان دهی شودکه بخشی از فضاهای پارکینگ را درحفاظ خودگرفته وپنهان نماید.46
* ارتباط توده یا فضای پیرامون:
هرساخت وسازجزیی باید به شیوه ای شکل گیرد که فضای پیاده ی شکل گرفته ای را به وجودآورد. به زبان ساده تر ساختمان ها باید فضای باز را احاطه کنند نه اینکه فضای بازساختمان ها را. بدین منظور باید هرساختمان به کمک دیگر ساختمان های موجود، فضای بازخوش ترکیب و زیبایی را به وجودآورد که درخلق شدن فضای پیاده ای که بعدها و به کمک دیگر ساخت و سازهای جزئی تکمیل خواهد شد نقش داشته باشد. به عبارت دیگر هرگونه ساخت وساز در شهر، باید نقش ویژه ای را درجهت خلق گره ها وخیابان ها برعهده داشته باشد. ازطرف دیگر بسته به اهمیت بنا و مکان آن هرگونه ساخت و ساز شهری باید فضاهای بازمتنوع و با ابعاد متفاوتی ایجاد نماید، به گونه ای که تفاوت روشنی میان اندازه ی فضاهای باز به وجود آمده به چشم بخورد.47
* ویژگی های فضای باز:
فضای میان ساختمان ها باید به فضاهای باز عمومی اختصاص پیداکند. این فضاها باید به دقت شکل داده شوند، یعنی علاوه بر این که از قاعده ی ارتباط توده و فضای پیرامون تبعیت می نمایند، باید تنها زمانی به مجموعه های ساختمانی اضافه گردند که دارای معنای عملکردی روشنی باشند. این فضاها باید جنبه ی آرام تر و خصوصی تری از فضای باز را به نمایش بگذارند. بنابراین چنین فضاهای بازی اولاّ نباید درکنار خیابان ها و قطعات پارکینگ احداث شوند، ثانیاّ، یک تکه فضای سبز یا عنصری تزئینی نباشند، بلکه از ساختی روشن و زیبا و عملکردی مشخص برخوردار باشند.48
* ویژگی های دسترسی ها وخیابان ها :
در سالهای گذشته دو جنبه ی اصلی در ساخت و سازهای مسکونی مد نظر قرار می گرفتند :
* کاهش هزینه ها و قیمتها
* امنیت درکلی ترین حالت و امنیت دسترسی های پیاده در اطراف همسایگی گروه مسکن ها
این دو جنبه اصلی دو امکان بنیادین را برای ارائه ی راه حل پیش روی قرارمی دهد:
* تامین دسترسی مستقیم برای هر ساختمان به صورت منفرد، با استفاده از خیابان و پیاده رو که در طرح های قطعه بندی رایج به چشم می خورد.
* تامین دسترسی مشترک بین ساختمان های متعدد یا ساختمان های بزرگتر با استفاده از خیابانی که فقط باگروه مسکن جدید به وجود آمده در ارتباط می باشد، در عین اینکه دسترسی های پیاده ی مستقیم برای کلیه ساختمان ها یا گروههای متمرکز ازساختمان ها تامین می گردد.49
در مورد ساختمانهای کوتاه مرتبه ، فقط هنگامی می توان به تراکم زیاد دست یافت که روش تامین دسترسی مشترک بین وسایل نقلیه ی شخصی استفاده شود درمورد ساخت و سازهای نیمه بلند و بلند، بهره گیری از این روش عمومیت بیشتری دارد.
درارتباط با روش تامین دسترسی مشترک نظام دسترسی های پیاده در داخل محدوده ی همسایگی گروه مسکن ها از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد، چرا که نشان دهنده کثرت فرصت های توسعه می باشد. با این وجود این ایده ممکن است مشکلاتی نیز به دنبال داشته باشد از جمله :
بعضی اوقات مشکلات و مسایلی مربوط به جهت یابی و شناسایی ناشی از شبکه ی گسترده ی دسترسی های پیاده که پیامد توسعه های رایج و عمومی و پارکینگ های مشترک می باشد،در بعضی ازگروه مسکن های بزرگ، مشکل آفرین می باشند. در نتیجه، تقاضاهایی برای تقویت حس قلمرویابی از جانب ساکنان صورت پذیرفته است. از جمله ایجاد تغییر و تنوع در مسیرها نشانه گذاری مسیرها، با استفاده از لبه ها انتظام بخشی مسیرها به کمک دسته بندهایی که بر اساس تشابهات تکرار شونده درآنها صورت می گیرد، خلق فضاهای عمومی در طیفی از فضاهای عمومی شهری تا فضاهای بسته عمومی که خود از اهمیت ویژه ای برای گروه مسکن ها و به طریقی اولی در ایجاد مفهوم خلوت، برخوردار هستند.
دسترسی های پیاده ی مدیریت نشده و با سازماندهی نامناسب- شبیه به پس کوچه هایی که بعضی اوقات در ساخت و سازهای پر تراکم وکم ارتفاع دیده می شوند- ممکن است به زمین هایی به صاحب و فضاهای از دست رفته تبدیل گردند و در بدترین حالت، ممکن است به مکانی برای بزه کاران تبدیل گشته و از نظرحفظ و نگهداری، با مشکل روبرو شوند. در این حالت طراحی یک شبکه ی کارا وپر رفت وآمد ازکوچه ها که بتواند به وجود آورنده ی تماس ها و ارتباطات اجتماعی زنده باشد به دلیل بی بهره بودن ازکارکردی درون خیز وذاتی به عناصر ضد خود بدل می شوند.
الکساندر اظهار می دارد که برای ایجاد دسترسی مستقیم به مجموعه های ساختمانی، باید نزدیکترین خیابان را امتداد داد، مگر این که خود مجموعه درکناریک خیابان قرارگرفته باشد، به زبان دیگر با احداث هر مجموعه ی جدید، خیابان های مجاور به تدریج امتداد می یابند تا دسترسی سواره به آن مجموعه را تامین نمایند. الکساندر تاکید می کند که خیابان ها جهت تامین امر خدمت رسانی به بناها، باید به تدریج و با پیدایش نیاز، احداث شوند و نه بر عکس خیابانها باید پس از به تصویر در آمدن ساختمان ها و نه پیش از آن ودرتناسب با ساختمان ها طراحی شوند.50
* ویژگی های پارکینگ:
الکساندر چنین بیان می دارد که فضای پارکینگ، باید به گونه ای طراحی شود که ساختمان ها آن را احاطه کنند و اثرات آن را بر محیط زیست تاحد امکان کاهش دهند. قطعات پارکینگ باید در داخل مجموعه های ساختمانی پنهان یا نیمه پنهان باشند. ساختمان ها باید فضای پارکینگ ها را احاطه کنند یا به شکلی در مقابل آنها ساخته شوند که آنها را در سایه ی خود قرار دهند.51
نکته مهم در طراحی پارکینگ، آن است که وقتی کسی پارکینگ را ترک کند، همواره باید بتواند ورودی های ساختمان هایی که پارکینگ مذبور به آنها خدمات می دهد را مشاهده نماید. پهنه های وسیع اختصاص یافته به توقف گاههای خودروها معمولاّ در نواحی مسکونی از جنبه ی خوشایندی برخوردار نیستند، چرا که فاقد مقیاس های انسانی می باشند. راه حل های منطقی تر عبارتند از ادغام فضاهای پارکینگ با ساختمان ها عوارض زمین و یا سایر عناصر مصنوع و غیر مصنوع موجود در محیط .
پهنه های پارکینگ قبل از هرچیز باید تا حد ممکن در نزدیکترین محل نسبت به آپارتمان ها مکان یابی گردند. بزرگترین مزیت ها هنگامی رخ می دهد که یک خانه ی تک خانواری به همراه یک پارکینگ چسبیده به واحد مسکونی ارائه گردد. درمورد ساخت و سازهای متراکم تر چنین تقاضایی برای هر چه نزدیک تر بودن پارکینگ به واحد مسکونی به سختی قابل برآورده شدن می باشد. در برخی اوقات این امر موجب جدایی دسترسی های سواره و پیاده می گردد، از سویی دیگر پهنه های پارکینگ به اندازه ای افزایش می یابند که تامین این معیار، بدون کاهش جبران ناپذیر فضای باز فقط از طریق پارکینگ های عمومی ای امکان پذیر است که در مورد مناطق پر تراکم به صورت پارکینگ های چند طبقه طراحی و ساخته می شوند.
بااین حال پارکینگ عمومی مشکلات ذیل را به همراه خواهدداشت :
– درمورد ساختمان های پر تراکم که تعداد زیادی وسیله ی نقلیه را نیزدربرمی گیرد، مراحل لازم برای اطمینان از عدم تخریب محیط توسط پارکینگ باید طی گردد.
– آلودگی های بصری باید از طریق تقسیم کردن پارکینگ ها در قطعه زمین های کوچک ترکاهش یابند و یا اینکه پارکینگ ها، باید در زیر روگذرهای پیاده سازمان دهی گردند و یا در زیر ساختمان ها تقسیم کردند.
پهنه های گسترده ی پارکینگ درسطح زمین و یا پارکینگ های سرپوشیده و زیرزمینی اغلب تاثیرات منفی برجای می گذارند. این نوع پارکینگ ها خصوصا اگر در فاصله ی دور از واحدهای مسکونی قرار گیرند، زمینه های بی مبالاتی و بزه کاری اجتماعی را فراهم خواهندکرد.
* اختصاص قسمتهایی اززمین به مکان بازی بچه ها:
درابتدابعضی از الزامات در مکان یابی فضاهای بازی بچه ها، ارائه می شود:
– به لحاظ دید و صدا قابل کنترل باشد و نظارت بر بازی بچه ها به ویژه بچه هایی که تازه راه افتاده اند، امکان پذیر باشد.
– باید این نکته را در نظر داشت که بازی بچه ها مقدار قابل توجهی سر و صدا تولید می کند، به ویژه در مناطق احاطه شده با ساختمان ها و در تنگناها.
– زمینهای بازی می بایست به فاصله ی مناسبی ازخانه ها در نظرگرفته شده باشد تا به کودکان اجازه داده نشود برای مدت طولانی در آن مکانها بمانند.
– لازم است ارتباطی بین زمینهای بازی و شبکه ی پیاده روی اصلی وجود داشته باشد. هر چند تجزیه ی زمینهای بازی برای بازی با توپ کودکان، می بایست به نحوی صورت گیردکه والدین به آسانی بتوانند برکودکان نظارت وکنترل داشته باشند.
– امکان در نظرگرفتن فضاهای متفاوت برای انجام بازی های متنوع فراهم باشد.
از ارتباط زمین بازی و خیابان بنا به دلایل ایمنی، باید حداکثر اجتناب را به عمل آورد، این وجود در بسیاری از گروه مسکن ها نوجوانانی هستند که به طور مداوم درخیابان ها بازی می کنند این راه حل را فقط زمانی نمی توان پذیرفت که خیابان بسیارکوچک بوده و فقط چندین همسایه در آن شرکت باشند و علاوه بر آن امکان بازی بی مخاطره مستقیماّ درکنار واحدهای مسکونی امکان پذیر باشد.
ارتباط دسترسی پیاده و زمین بازی می تواند به مثابه ی راه حل مناسب برای سر زنده کردن گذرهای پیاده محسوب گردد، درعین اینکه امکانات قابل قبولی را نیز جهت نظارت بر بازی کودکان فراهم می کند.
* جانمایی فضای سبز:
– درختان تپه ها و چشم اندازهای متفاوت، عناصر مثبتی از موضوعات اصلی تفریحی و اجتماعی محسوب می شوند. عوامل روانشناسی در ارتباط با رشد و توسعه می بایست به نحو مطلوبی ارزیابی شود.
– اختصاص فضاهای سبز، بیش از همه چیز، امکان محرمیت را فراهم می سازد، همچنین قسمتهایی از فضای سبز ممکن است که حتی درون ساختمانهای چند طبقه (حیاط درونگرا) وجودداشته باشد. بنابراین مزاحمتهای ناشی از مجاورت نزدیک با همسایگی می تواند به نحو مطلوبی به وسیله ی طراحی مناسب کاهش داده شود.
– الحاق کردن امکانات بازی به فضاهای سبز عمومی اغلب از طریق ارتباط خیابان -دسترسی پیاده به مثابه ی توسعه ی جدایی ناپذیر از ساختمان صورت می گیرد. به دلیل تامین امنیت زمین بازی زمین بازی در این حالت به یک مسیر دسترسی پیاده متصل نمی گردد، بلکه به یک فضای سبز مجزا که مورد استفاده ی همگان قراردارد وصل می شود. اما در این صورت حال و هوای سر زنده ی ناشی از بازی از مسیرهای پیاده رخت برمی بندد. با این حال زمین بازی وفضای سبز عمومی اغلب مجزا از هم طراحی می گردند که درمورد هر دوی آنها، ارتباطشان با ساختمان ها ونیزابعاد مناسب شان، حائز اهمیت می باشد.
o نتیجه گیری :
ترکیب بافت یک سکونتگاه می تواند، ریز و روشن ریز و تار، درشت و روشن و درشت و تار باشد.. مهمترین ویژگی حجمی بناهایی که توده را شکل می دهند، این است که این احجام، باید به خودی خود واحدهایی ساده و فشرده باشند و یا از چندین حجم ساده و فشرده که یکی اصلی و بقیه غیر اصلی و چسبیده به آن می باشند ترکیب شده باشند.
ساختمان ها باید فضای باز را احاطه کنند نه اینکه فضای باز ساختمان ها را.
فضای میان ساختمان ها باید به فضاهای باز عمومی اختصاص پیدا کند، این فضاها باید تنها زمانی به مجموعه های ساختمانی اضافه گردند که دارای معنای عملکردی روشنی باشند. دوامکان برای تامین دسترسی ساختمانها وجوددارد:
تامین دسترسی مستقیم برای هرساختمان به صورت منفرد، با استفاده از خیابان و پیاده رو که درطرح های قطعه بندی رایج به چشم می خورد و تامین دسترسی مشترک بین ساختمان های متعدد یا ساختمان های بزرگتر، با استفاده از خیابانی که فقط با گروه مسکن جدید به وجود آمده در ارتباط می باشد.
قطعات پارکینگ باید در داخل مجموعه های ساختمانی پنهان یا نیمه پنهان باشند. ساختمانها باید فضای پارکینگ ها را احاطه کنند یا به شکلی در مقابل آنها ساخته شوند که آنها را سایه ی خود قرار دهند.
لازم است فضای بازی کودکان به لحاظ دید و صدا قابل کنترل باشد، ارتباطی بین زمینهای بازی و شبکه پیاده روی اصلی وجود داشته باشد. امکان در نظرگرفتن فضاهای متفاوت برای انجام بازی های متنوع فراهم باشد و از ارتباط و زمین بازی و خیابان بنا به دلایل ایمنی ، حداکثر اجتناب به عمل آید.
اختصاص فضاهای سبز، بیش از همه چیز امکان محرمیت را فراهم می سازد بنابراین مزاحمتهای ناشی از مجاورت نزدیک با همسایگان، می تواند به نحو مطلوبی به وسیله ی طراحی مناسب کاهش داده شود.
فصل پنجم: نمونه شناسی مجموعه های مسکونی شهری
* مقدمه :
در این فصل، چند نمونه از مجموعه های مسکونی داخل و خارج کشور معرفی ومورد تحلیل قرارمی گیرد. معرفی و ارائه توجه به منطق طراحی دریک مجموعه ی مسکونی، روابط حاکم بین اجزا، نظام دسترسی، سلسله مراتب و…. از اهداف این فصل است.
فصل پنجم: نمونه شناسی مجموعه های مسکونی شهری
شهر شوشتر نو – مهندس کامران دیبا و معماری بومی ایرانی
ایده طراحی:
خانه ها و حجاب ،چادر، با یک دیدگاه واحد طراحی شده اند: نگاه داشتن تعلقات فردی (زنان و دارایی)
در این فرآیند، هر اشاره، درجه ای از کیفیت رابطه بین افراد را بیان می دارد که تقریباً از پوشاندن کامل صورت غریبه (نامحرم) تا مرحله هایی از رفع حجاب – به تناسب میزان آشنایی و محرمیت بین آنها ادامه می یابد.
یکی از جلوه های فرهنگ ایرانی ممیزی زندگی بصری پیرامون ما و پیشگیری از رشد آن است که ریشه در باورهای مذهبی پر شیفتگی و سختگیرانه ای دارد که هنر تصویری را منع می کند و با وسیله هایی مادی چون حجاب ها، پرده ها و دیوارهای (ناشفاف و جداکننده) تحقق پذیر می شود، با این همه، هنر ایرانی در طول تاریخ به سوی شکوفا شدن خود راه برده است.
پوشیدگی کامل موضوع – اعتقادات و آداب و رسوم اجتماعی خود باعث جداسازی جنسی افراد شده، این عامل مهمترین عامل تاثیر گذار در شکل پوشیده خصوصی می شود. گیری الگوها و فضاهای خلوت و
(احساس)اطمینان،محرمیت و آشکار سازی
(در معماری امروزی بخصوص سبک شطرنجی شهرهای ما جایی برای تعامل در نظر گرفته نمی شود و این اماکن که در گذشته محل تداعی خاطرات جمعی بودند کم کم کمرنگ می شوند .)
نمودی از معماری و باغسازی ایرانی بر روی محورهای عمودی و افقی
سایه اندازی ها – واحد های یک و دو طبقه که سایه آنها بر معابر ایجاد می شود .
استفاده از حیاط های مرکزی – پنجره ها بجای نگاه کردن به بی نهایت به چشم انداز دم دست خانه یا باغچه یا حیاط کوچک داخلی نگاه می کنند. (درونگرایی)
دیوارهای مشبک جهت کوران طبیعی هوا
استفاده از نماهای یکدست و پلانهای تقریبا متفاوت جهت حذف نظام طبقاتی که از همان معماری ایرانی نشات می گیرد.
بر خلاف امروزه که متاسفانه اغلب منازل در یک محله فقط از نظر نما با هم تفاوت دارند و از لحاظ پلان بهگونه ای تیپ هستند و این امر باعث کسالت روحی و یکنواختی انسان امروزی شده است.
گذرگاههای سرپوشیده از عوامل موثر هویت فضای شهری و تنوع فضایی – ساباط
عقب نشینی و فرورفتگیها، تنوع فضایی
کالبد بیرونی مجموعه با حریم خیابان
بالکن بناها فضای چندخانواری شده
استفاده از مصالح بومی همساز با اقلیم
شوشتر امروز و عدم سازگاری کالبدی آن با شوشتر نو
نام:دهکده المپیک آسیایی
محل:دهلی نو در هند
معمار:راج روال
تاریخ :1982_1980
نوع ساختمان: مسکونی
کاربرد ساختمان:خوابگاه_ مهمانخانه شبانه روزی
مساحت سایت: 141645
تعداد:500واحد
ایده اصلی: دهکدای بدیع، توالی حیاط وباغ
در معماری هندی پیش استعماری ها برای دکوراسیون و جداسازی بخشهای بیرونی و درونی ، پراکندن نور خورشید ناملایم ، و اتصال بصری و صوتی دو فضا در عین تفکیک فیزیکی ، استفاده شدند.
متاسفانه ، فقدان حمایت بریتانیا از استادکاری هندی در طی حکومت استعماری 200 ساله ، این سنت عظیم را تقریباً نابود کرد . روال ، صنعتگران را به ابزارهای مدرن و مواد شیمیایی ای مجهز نمود تا امید به احیای این سنت ، دوباره پدیدار شود .
در کتابخانه پارلمان ، بطور ماهرانه ای یکپارچه می شوند و نگاه هندی معمول را خلق می نمایند.
روال درباره هویت هندی معاصر ، در ﺁنجا متوقف نمی شود .
گونه شناسی ساختمان و معنویت مربوط به ماندالایا نوعی شکل اساطیری که نمودار عام وجود است) ، اصالتاًهندی هستند . او معماری هندی معاصر را خلق نموده است که از فناوری نوین برای بیان مدرنیته و حوزه گرایی استفاده می کند و با محیط فیزیکی اطراف و تاریخچه ای قابل احترام ارتباط دارد.
دهکده بازیهای ﺁسیایی روال در دهلی نو ، از شبکه ای از خیابان ها و میدان ها استفاده نمود که از هر دو سر مکان مورد نظر ، قابل دسترسی هستند. شبیه به یک دهکده قدیمی است ، و دارای مواد توپر و حفره های مکعبی است که جزو مشخصه استخوانبندی شهری هند هستنددر مقایسه با شهرهایی مانند دهلی قدیم جیزالمر). ﺁنها دارای سایه رنگ هستند و هنوز در برابر فشارها و لذت های افرادی که ﺁنجا زندگی می کنند ، پایدار و بادوام باقی مانده اند. دروازه های ورودی همراه با تراسهای فوقانی متصل شده ، دنباله ای از فضاهای باغ و حیاط را مورد تاکید قرار می دهند
این شرکت معماری ، پروژه های خانه سازی و طراحی شهری و ساختمان های عمومی می پرداخت. و در کشورهایی مانند هند ،ایران، چین، فرانسه و پرتقال کار هایی را انجام دادند.
مجموعه نهارخوری (dining complex) پلان طرح اولیه (layout plan)
کمربند سبز (green belt) جاده (road)
دهکده ﺁسیایی در دهلی نو و پلان خوشه ای ﺁن
دهکده مورد نظر ، بصورت دنباله ای از فضاها طراحی شده است تا همسایگی هایی را ایجاد نماید .
واحدها دارای اندازه های مختلفی از 90 متر مربع تا ماکزیموم 200 متر مربع می باشند . هر واحد ، دارای فضای رو به ﺁسمان مخصوص خودش می باشد که به شکل یک حیاط و یا یک تراس است و علاوه بر ﺁن ، یک ناحیه باغی اشتراکی بزرگتر را نیز به اشتراک می گذارد . گروهها یا کلاسترهای خانه ، به همراه اتصال پیاده رو ها و تراس هایی که درختان پیاده روی داخلی را می توان از طریق ﺁنها از بالا نگاه کرد ، کمک می کنند تا افراد ، در فعالیتهای اجتماعی حس مشارکت داشته باشند.
برخلاف همسایگی های غربی ، احساس زیر نظر داشتن فعال همسایگی های یک بخش و توانایی تسهیک تجربیات و مکالمه با همدیگر ، با خلق یک جامعه ، یکپارچگی خاصی دارد . طرح روال ، این نکته را از طریق خانه خانه کردن فضاها و فراهم نمودن امکان گردش پیاده رو از طریق باریک و پهن ، به حساب می ﺁورد و دسترسی به خانه ها را فراهم می سازد.
در بیشتر اوقات ، در معماری معاصر ، جنبه های سمبولیک طراحی ، فراموش می شوند . در اینجا ، ﺁنها خودشان را به روشهای زیادی نشان خواهند داد . فضاهای چندمنظوره و یا عناصر بصری ، پیوستگی با گذشته را در طرح کنونی به ظهور می رسانند . حس حصارکشی و پیوستگی حرکت ، در سراسر طرح ، حفظ می شود و هویت فضاها را در نظر می گیرد . مقیاس ساختمان ها و تراکم ﺁنها (28 واحد در هر جریب فرنگی) و ترکیب فضاهای عمومی و تجاری ، مقیاس انسانی و به هم پیوستگی را به کل دهکده خواهد داد.
برای این خانه ، انتخاب دقیقی از مصالح و رنگ ها صورت گرفته است . دیوارهای بیرونی ساختمان ، با یک سنگدانه به کار رفته در محل پرداخت می شوند و در عین حال ، دیوارهای حیاط ، از سنگ کوارتزیت دهلی هستند .
گذرگاههای عابر پیاده ، با سنگ ماسه قرمز یا سفید ، سنگفرش می شوند. درها و پنجره های خانه ها ، فلزی اند و با رنگهای روشن نقاشی می شوندکه حس هویت را در واحدهای مختلف ، زنده خواهند نمود. در این طرح ، نگهداری ساده همانند داکت های سرویس نما ، معرفی شده است . ﺁب و هوا نیز نقش مهمی را در مرتب سازی طرح بازی کرده است. نمونه ﺁن ، دیواره های تراس هستند که بصورت روزنه دار می شوند تا امکان گردش هوا بدون اثرگذاری بر حریم ساکنین را فراهم نمایند.
ساختمانهای مذکور ، دسته بندی می شوند تا همسایگی ها را شکل بدهند و هر یک از ﺁنها بین 16 و 36 خانه می باشند . یک ستون فقرات مرکزی عابر پیاده ، که روی قدیمی مدلسازی شد ، دسته ها را به هم وصل می کند . دسترسی عابر پیاده و وسیله نقلیه به خانه ، تفکیک می شود ، اما برای راحتی کار ، این دو بخش به هم وصل هستند . پارکینگ ماشین در هر بخش، دارای یکپارچگی مربوط به خودش است و توسط دروازه ها یا درگاههای ورودی بزرگ تعریف می شود که یکی از ویژگی های بخشهای شهری قدیمی شمال هند بوده اند . در بلند مدت ، امید می رود که هر کلاستر هویت خودش را توسعه خواهد داد.
خانه ها و تراسهای بام ، غالباً از بالا به درختان و حیاط های مشترک ، دید دارند و حس مشارکت بین ساکنین را نشان می دهند که معمار ، ﺁنرا به نام تئاتر یا جایگاه درخت ، نامگذاری می کند.
مزایا :
1.ارتباط مستقیم آ شپزخانه به پارکینگ بر اساس اصول معماری
2.دید نداشتن به درب توالت
3.داشتن سرویس برای خواب والدین
معایب
1.نداشتن فضای کفش کن (پیش ورودی)
.دور بودن آشپزخانه از ورودی (چه درب اصلی چه پارکینگ)
2.محل قرار گیری اتاق میهمان که وارد حریم خصوصی می شود.
بافت مسکونی : schiess statte
معماران : kowalski & szyszkowitz
1-6- نام پروژه: 50 Housing Units
معمار: Nasrin Seraji
موقعیت بنا :Vienne-Austria
زمان ساخت:
نسرین سراجی بزرگراد متولد سال 1957 در تهران است. وی در سال 1983 در مقطع کارشناسی و در سال 1998 در مقطع کارشناسی ارشد از دانشکده لندن فارغ التحصیل شده و از سال 1996 نیز به تدریس در دانشکده معماری وین مشغول است.
در سال 1990 آتلیه خود را در پاریس تاسیس کرد و در سال 2001 حائز رتبه اول مسابقه طرح توسعه مدرسه معماری Lille شد آتلیه سراجی، که کارکنان آن با ملیت های گوناگون در آن گرد هم آمده اند، با تاکید بر بسترهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هر پروژه در نیمه دوم دهه نود بسیار فعال بوده و در مسابقات معماری و شهرسازی متعددی دعوت به همکاری شده است از جمله پروژه های بسیار موفق این می توان به مجتمع مسکونی 50 واحدی در وین و خوابگاه دانشجویی 164 واحدی در پاریس اشاره نمود.
مجتمع مسکونی 50 واحدی که در حاشیه غربی شهر وین در اتریش قرار دارد، از سه ساختمان مجزا تشکیل شده است؛ که پیرامون یک فضای سبز نیمه خصوصی شکل گرفته اند. کارفرمای این پروژه یک شرکت تولید سیستم های پیش ساخته ساختمانی mische construction بوده است که در اجرای این طرح نیز از این سیستم ها استفاده شده است.
مساحت پروژه 4500 مترمربع و ارتفاع ساختمان ها نیز حداکثر شش طبقه است .مقررات موجود برای نمای ساختمان ها در اتریش، یکی از چالش های این طرح بود که سبب بروز تفاوتی آشکار میان طراحی نمای اصلی و نمای پشت پروژه شده است. استفاده از رنگ تند تنها در نماهای اصلی دیده می شود و نماهای پشت تماماً به رنگ سفید است.
رنگ های قرمز، سبز و زرد در نماهای ساختمان، ستون ها و دیوارهای داخلی کیفیتی خاص به این مجتمع بخشیده است.
دسترسی سواره به داخل سایت ممکن نیست، پارکینگ های سواره در زیرزمین بلوک ها واقع شده و دسترسی به آن توسط مسیری است که در پشت ساختمان ها و در بدو ورود به مجتمع قرار دارد.
نکته حائز اهمیت در طراحی این ساختمان که آن را از پروژه های مشابه خود متمایز می کند، بروز حجمی تداخل فضاهای داخلی، نظیر وبدها و نیم طبقه ها، در نماهای رو به حیاط مرکزی است . این امر سبب پیچیدگی و عدم یکنواختی نماها شده و چشم را در جستجوی منطقی برای قرارگیری تراس ها به بازی می گیرد همچنین گشودگی ها در ابعاد و تناسبات متنوع در نماها ظاهر شده و نرده های فلزی در بعضی طبقات همچون درخت هایی افقی سعی در پیوند واحدها به هم دارند.
نحوه قرارگیری واحدها در هر طبقه بسیار خاص بوده و سعی شده است تا در صفحه بعدی نمونه ای از این چیدمان واحدها معرفی شود.
2-6- نام پروژه:pepys Estate
معمار: BPTW Partnership
موقعیت بنا Deptford-London
زمان ساخت:
شرکت BPTW یکی از موفق ترین شرکت های اروپایی در احیا و بازسازی محلات مسکونی قدیمی است . "مارک بوتملی " در سال 1982 از دانشکده بریستول فارغ التحصیل و در سال 1988 این شرکت را در آپارتمان شخصی خود در لندن تاسیس نمود که این شرکت هم اکنون از سرمایه گذاران ، مدیران و معماران متعدد و از ملیت های متفاوت تشکیل شده است . مجتمع مسکونی pepys در Deptford موقعیتی بی نظیر در ساحل رودخانه دارد و شامل 46 واحد یک خوابه ، 48 واحد دوخوابه ، 36 واحد سه خوابه و 8 واحد چهار خوابه است که مساحت واحدها حداقل 45 متر مربع و حداکثر 127 متر مربع می باشد .
این مجتمع در حاشیه خیابان Fareshare در لندن واقع است که در اثر ناهنجاری های اجتماعی و نژاد پرستی به منطقه ای نا امن تبدیل شده و این شرکت متعهد به ساخت مجتمعی مسکونی با حفظ پارک و فضای سبز موجود در سایت و احترام به ساختمان های قدیمی و تاریخی موجود شده است .
این طرح شامل دو فاز می باشد ، که در کنار هم قرار گرفته اند . فاز اول شامل چهار بلوک مسکونی و دو ردیف خانه های سه طبقه است که پیرامون سه فضای سبز و یک پارک محلی و فضای و فضای بازی کودکان ، قرار گرفته اند و فاز دوم شامل یک بلوک مسکونی 42 واحدی است که مشرف به فضای سبز پارک در یک سو و رودخانه در سوی دیگر می باشد .
علاوه بر پارکینگ هایی که در سطح همکف قرار گرفته اند و توسط فضاهای سبز و درختان از هم تفکیک می شوند ، پارکینگ بزرگی نیز در زیر حیاط مرکزی فاز اول قرار گرفته است . مسیرهای حرکت سواره در این محدوده و نحوه دسترسی به پارکینگ ها و همچنین نحوه دسترسی به مسیرهای پیاده حاشیه رودخانه از نکات شاخص این طرح می باشد . ارتباطات عمودی در بلوک های مسکونی پنج طبقه به شکل دو سطح شفاف و عقب نشسته در نما مشخص شده اند . در هر طبقه شش واحد مسکونی در کنار هم قرار گرفته اند که پلان این طبقات در صفحه بعد نمایش داده شده است .
هر چند که سلسله مراب دسترسی و نحوه چیدمان فضاهای خصوصی و عمومی در هر واحد بسیار عجیب بوده و وجود راهروهای طویل و دیواره های داخلی بسیار سبب شده است تا پلان ها تنگ تر و کوچک تر از ابعاد حقیقی شان به نظر برسند ( به طوری که حتی آشپزخانه و نشیمن به شکل فضاهای جدا از هم طراحی شده اند ) ، اما توجه به طراحی فضاهای سبز ، حیاط های خصوصی و نماهای مناسب سبب شده است تا این مجتمع در مقایسه با توده های بلند مرتبه ، تیره رنگ و قدیمی پیرامون خود بسیار متفاوت و مردم وار به نظر رسد . جایزه Brick Award در سال 2005 به دلیل استفاده صحیح و مناسب از چندین نوع آجر در نماها ی این مجتمع به این شرکت اختصاص یافته است .
کشور : اتریش
اقلیم : سرد کوهستانی
شاخص بودن عناصر نشانه ای هر همسایگی
به دلیل کوهستانی بودن منطقه سقف ها به صورت شیب دار تعبیه شده است . برای استفاده از نور آفتاب نمای جنوبی به صورت شیشه ای تعبیه شده که این موضوع باعث به وجود آمدن پدیده گلخانه ای می شود.
سایت پلان
فضای نیمه خصوصی فضای عمومی
فضای خصوصی دسترسی سواره
پلان زیر زمین
پلان تیپ طبقات
برش عرضی
دسترسی پیاده از بیرون ساختمان به درون آن
هر راه پله یک همسایگی برای دو واحد مسکونی ایجاد می کند.
مجتمع های مسکونی روکو 1 و 2 :
معماری تادائو آندو :
آندو، خود معمایی است که هیچ کس اطلاع دقیقی از زندگی شخصی او ندارد.حتی جای تردید است که از دانشگاهی فارغ التحصیل شده باشد.آنچه از او می دانیم این است که متولد اوزاکا در سال 1941 می باشد و کارگاه شخصی خود را در سال 1970 دایر نموده و تاکنون، بیش از 150 پروژه معماری را طراحی کرده است .آندو خودآموخته، بی شک مهم ترین و با نفوذترین معمار معاصر و سبک پست مدرن نسل دوم ژاپن محسوب می شود. شهرت او بیشتر به خاطر ترکیبات موجز و منسجم و نحوه بکارگیری مصالح ، بویژه بتن است. تجربه فضا و طبیعت ، آسمان ، باد، سایه وآب مضمون های غالب معماری آندو هستند ، یا به عبارت بهتر ، تاکید او بر این نکته است که استفاده کنندگان از بنا باید طبیعت را تجربه و احساس کنند.گرچه برچسب کمینه گرایی بر او خورده است اما بیشتر توجه او بر تلفیق فرمهای مدرن با مفاهیم وشیوه های سنتی ژاپن معطوف است . به بیان دقیق تر هدف او تغییر معنای طبیعت از گذرگاه معماری است و همه اینها ،ریشه در سنت منطقه ای زیستگاه او یعنی کانزای دارد.
عناصر اصلی و متناقض معماری آندو ، نظم ، مردم و احساسات انسانی است. در معماری آندو ، عناصر به گونه ای متضاد با هم ارتباط می یابند. فرم در برابر فضا ، داخل در برابر خارج و طبیعت در برابر هندسه قرار می گیرد . به عبارت دیگر معماری او ، حاصل ارتباط متقابل این عناصر است .
مجتمع مسکونی روکو 1 :
این مجتمع درسایتی به شیب 60 درجه به سمت جنوب ، در دامنه کوه روکو واقع شده و دارای چشم انداز وسیعی از خلیج اوزاکا تا بندر کوبه می باشد .ساختمان که شامل 12 خانه مسکونی است ،با شبکه ای منظم به ابعاد 7/5 * 7/5 متر طراحی شده است ، اما در برش با شیب زمین تطابق یافته اند.در جایی که ساختمان روی سراشیبی بالا می رود ، نوعی عدم تقارن در ترکیب دیده می شود و به طور حساب شده ای ،موجب حذف قسمتهایی در شکل پلکان ها و فضای باز وابسته ساختمان می شود که فرم کلی را تشکیل می دهند.فرم پلکانی که به واسطه شیب زیاد زمین ایجاد شده ،باعث پدید آمدن مهتابی هایی با چشم اندازی متنوع برای خانه های مسکونی شده است.زندگی روزمره ،در خانه های مسکونی که هر کدام دارای شکل و اندازه منحصربه فرد می باشد،حول این مهتابی ها می گذرد ،جایی که حضور طبیعت کاملاً در آن احساس می شود.
دید به مهتابی های مجتمع مسکونی روکو 1
مجتمع مسکونی روکو 2 :
پس از تکمیل خانه های روکو 1 در سال 1983 طراحی مجتمع مسکونی روکو 2 در سایت مجاور شروع شد.با اینکه مجتمع مسکونی روکو 2 نیز مانند پروژه اول بر روی همان شیب 60 درجه ساخته شد ، اما این مجتمع پنجاه واحدی تقریباً از نظر منطقه ای سایت ، سه برابر و از لحاظ کل زیربنا ، چهار برابر بزرگتر است. محیط سبز طبیعی و فضاهای عمومی مجتمع 1 و 2 را به یکدیگر پیوند می دهد.
مجتمع مسکونی روکو 2 در یک شبکه متحدالشکل 2/5 * 2/5 متر قرار گرفته و شامل سه مجموعه مشخص و مرتبط به هم از خانه های مسکونی می باشد که هر مجموعه از این شبکه ، شامل پنج واحد است و دارای باغچه های بامی است.انطباق قاب بندی متحدالشکل با شیب زمین ، باعث ایجاد عدم تقارن در پلان و برش می باشد. همچنین نوعی پیچیدگی ، یک شکلی و یکنواختی را در فضا ایجاد می کند .در فضای معماری آندو ،بیان مستقیمی وجود دارد که او تلاش کرده به وسیله آن ، رابطه روشنتری بین ساختمان و طبیعت برقرار سازد.
موقعیت قرارگیری مجتمع های مسکونی روکو 1 و 2 نسبت به هم
پلان ، نما و برش از مجتمع های مسکونی روکو 1 و 2 نسبت به هم
تلفیق فرمهای هندسی و طبیعت در مجتمع های مسکونی روکو 1 و 2 :
در هر دو پروژه ، آندو فرمهای هندسی را در شیب طبیعت برش می دهد و فرم نمایانی را ایجاد می کند،که به نحوی شتاب انگیز به سمت طبیعت حرکت می کند .حاصل تداخل سه بعدی این فرمهای ساده با طبیعت، صحنه بسیار پیچیده ای را ایجاد می کند.هنگام بررسی این خط سیر معماری ، با هندسه شکافنده طبیعت روبرو می شویم و پیچیدگی آن را درک می کنیم .به بیان دیگر موقعیت خود را با رجوع به طبیعت بازسازی می کنیم. به راستی باید به طبیعت رجوع کنیم تا پیچیدگی موجود در آن را درک کنیم. در این صورت خط بصری ما به طبیعت بیرونی معطوف شده است. در اینجاست که طبیعت ،جعبه بتنی مجتمع های مسکونی را تخریب می کند تا ذهن واحساس محبوس شده ما، رهایی یابد و بتن با خلوص خود، ما را به طبیعت نزدیک می کند.
آندو از احجامی استفاده می کند که از تلفیق فرمهای هندسی و توپوگرافی زمین حاصل شده اند. در نتیجه در این فرمها پویایی پرورش می یابد .روشهای حاکم بر ارتباط فرمها ، متنوع می شود ، در نتیجه فرمها می توانند در زوایای مختلف با یکدیگر تلاقی یابند .فرمهای پویا جایگزین فرمهای ساکن گذشته می شود،در نتیجه هندسه ایستای گذشته توسط این پویایی جدید تخریب می شود و طبیعت به صورت کاملاً پیچیده با هندسه تلفیق می گردد. طبیعت هندسه را تخریب می کند اما با این حال آن را مانند یک ماشین به کار می اندازد . طبیعت انرژی مورد نیاز برای به فعالیت واداشتن هندسه تامین می کند ، باعث روانی آن می شود و ایستایی آن را می فرساید.
تلفیق فرمهای هندسی و طبیعت در مجتمع های مسکونی روکو 1 و 2
نتیجه گیری :
1- عناصر اصلی معماری آندو یکی نظم و هندسه و دیگری مردم و احساسات انسانی است و او سعی کرده است در کارهایش همیشه به این دو عنصر مهم توجه کند و آنها را به کار بندد .
2- در مجتمع های مسکونی روکو 1 و2 ، فرم پلکانی که به واسطه شیب زیاد زمین ایجاد شده ، باعث پدید آمدن مهتابی هایی با چشم اندازی متنوع به طبیعت، برای خانه های مسکونی شده است.
3- با توجه به اهمیت دادن آندو به طبیعت ، فضایی که مجتمع 1 و 2 را به یکدیگر پیوند می دهد محیط سبز طبیعی و فضاهای عمومی می باشد .
4- تلفیق فرمهای هندسی و طبیعت در مجتمع های مسکونی روکو 1 و 2 یکی دیگر از شاهکارهای آندو می باشد . در هر دو پروژه ، آندو کوه را برش داده و سپس با جایگزین کردن فرمهای پویا به جای آن فرم نمایانی را ایجاد می کندکه به نحوی شتاب انگیز به سمت طبیعت حرکت می کند . فرمهای پویا جایگزین فرمهای ساکن گذشته می شود و طبیعت به صورت کاملاً پیچیده ای با هندسه تلفیق می گردد.
o نتیجه گیری :
دربررسی و تحلیل نمونه های مذکور، توجه به سلسله مراتب طراحی در سطوحی مختلف ترکیب متعادل پر و خالی درجهت نیل به مجموعه ای موزون ، زیبا و هماهنگ ، اهمیت دادن به فضاهای باز، امنیت درمجموعه های مسکونی و نوآوری درطراحی ، حائز اهمیت بوده است .
فصل ششم : شناخت بسترطرح
o مقدمه
گفتاراول : شناخت استان مازندران
* موقعیت جغرافیایی
* تقسیمات کشوری استان
* جمعیت
* بعد خانوار ، اشتغال و سواد در استان
گفتاردوم : شناخت شهرستان نور و بخش مرکزی
* موقعیت جغرافیایی
* آب و هوا
* رودها
* کوهها
* جمعیت
* خانوار
* وضع زناشویی
* وضعیت فعالیت
* وضع سواد
* آموزش
* شناسایی منطقه ( حوزه نفوذ – عوامل غیرفیزیکی )
* تمایلات اجتماعی
* انگیزه سفر
* مناظروچشم اندازها
* دسترسیها
گفتارسوم : شناخت محدوده ی مورد نظرطراحی
* موقعیت مکانی سایت
* وسعت و ابعاد سایت
* دسترسی ها و همجواری ها ی اطراف سایت
* مناظر و چشم انداز اطراف سایت
o نتیجه گیری
فصل ششم : شناخت بستر طرح
* مقدمه :
دراین بخش درابتدا شناختی نسبی و کلی از استان مازندران و شهرستان نور که درحقیقت حوزه های تاثیرگذار سایت می باشند پرداخته می شود و درادامه ، به سایت پروژه پرداخته و حدود و حصورآن وکاربریهای همجوار آن مورد شناخت واقع خواهد شد با انجام این مرحله، سطح شناخت پژوهش به اتمام رسیده و قابلیت ورود به بحث طراحی ایجاد خواهد شد.
گفتاراول : شناخت استان مازندران52
* موقعیت جغرافیایی :
منطقه مطالعاتی این تحقیق استان مازندران است. این استان با مساحت 4/23756 کیلومتر مربع 46/1 درصد مساحت کل کشور را تشکیل می دهد. این استان بین 35 درجه و 47 دقیقه تا 36 و 35 دقیقه عرض شمالی و 50 درجه و 34 دقیقه تا 54 درجه و 10 دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است حد شمالی آن دریای خزر، حد جنوبی آن استانهای تهران، قزوین، سمنان ، حد غربی آن استان گیلان و حد شرقی آن استان گلستان می باشد.
قسمت جنوب این استان کوهستانی بوده و قسمت شمال آن جلگه ای ساحلی می باشد. شیب استان به طرف مشرق می باشد که به تدریج پس از عبور از استان گلستان به ارتفاعات غربی خراسان منتهی می گردد. این ناحیه از نقطه نظر ویژگیهای محیط طبیعی بالنسبه همگن و به نوعی از وحدت ناحیه ای برخوردار می باشد.
توپوگرافی ناحیه مورد مطالعه به نوعی افتراق و تشابه مکانی و عرصه های فعالیتی منجر شده است. چشم اندازهای متفاوت و مشابهی را ایجاد نموده است. به گونه ای که کاربری اراضی متفاوت و چشم اندازهای فعالیتها و معیشت متفاوت در دو عرصه جلگه و کوهستان را موجب گشته است. بلندترین نقطه ارتفاعی کشور یعنی قله دماوند با ارتفاع 5671 در جنوب غرب ناحیه و پست ترین نقطه یعنی کمتر از منهای 28 متر در نواحی پست ساحلی در این ناحیه واقع شده است. روند ناهمواری های در جهت شرقی – غربی بوده و بخاطر ژئومورفولوژیک عمده شامل کوهستان، کوهپایه، دشت ها و جلگه های پست ساحلی دارای گسترش شرقی – غربی می باشد و از جهت جنوب به شمال نیز از ارتفاع و شیب زمین کاسته می شود.
* تقسیمات کشوری استان :
شهرستان
تعداد شهر
تعداد بخش
تعداد دهستان
مرکز شهرستان
کل استان
بهشهر
نکا
ساری
قائمشهر
جویبار
سوادکوه
بابل
بابلسر
آمل
محمودآباد
نور
نوشهر
چالوس
تنکابن
رامسر
46
3
1
3
2
2
4
6
4
3
2
4
1
3
6
6
40
3
2
4
2
2
2
6
4
3
2
3
2
2
2
1
106
6
5
14
6
4
6
13
8
8
5
9
6
5
7
4
0
بهشهر
نکا
ساری
قائم شهر
جویبار
پل سفید
بابل
بابلسر
آمل
محمودآباد
نور
نوشهر
چالوس
تنکابن
رامسر
جدول تقسیمات کشوری استان مازندران: 1379
* جمعیت :
مطابق سرشماری 1375، جمعیت این استان برابر با 2602008 نفر می باشد که از این تعداد 1202469 نفر (2/46 درصد) ساکن در نقاط شهری می باشند و 1399539 نفر (78/53 درصد) ساکن در نقاط روستایی بوده اند و با توجه به جمعیت کشور که در سال 1375 معادل 60055000 نفر بوده است سهم جمعیت این استان 33/4 درصد می باشد. در سال 1375 نسبت جنسی در کل استان، مناطق شهری، مناطق روستایی به ترتیب 36/99، 3/101، 7/97 بوده است.
گفتار دوم : شناخت شهرستان نور و بخش مرکزی 53
* موقعیت جغرافیایی :
براساس تقسیمات کشوری در سال 1375 شهرستان نور یکی از شهرستانهای استان مازندران است که در مرکز این استان واقع شده و مرکز آن شهر نور است. این شهرستان دارای 3 شهر به نامهای مرکزی، علمده و نور است. همچنین شهرستان نور دارای 3 بخش و 9 دهستان و 183 آبادی دارای سکنه و 49 آبادی خالی از سکنه است.
* آب و هوا :
از نظر آب هوا شناسی شهرستان نور دارای دو نوع آب و هوای سرد و مرطوب کوهستانی و گرم مرطوب جلگه ای بوده که میانگین دمای سالانه آن بر اساس داده های هوا شناسی در بخش جلگه ای 1/17 درجه سانتیگراد در نوسان است که در منطقه کوهستانی از مقدار آن کاسته خواهد شد . گرمترین ایام سال در تیر و مرداد ماه و سردترین ماه های سال نیز در دی و بهمن گزارش گردیده است . میانگین بارش در بخش جلگه ای حدود 600 میلیمتر گزارش شده است که همانند دما در ارتفاعات از میزان آن کاسته خواهد شد.
* رودها :
در محدوده شهرستان نور رودخانه های متعددی جریان دارند که از نظر رژیم آبدهی و چگونگی تغذیه آن به چند دسته تقسیم میشوند .
دسته اول رودخانه هایی هستند . که از ارتفاعات کمتری همانند کوه اینا با ارتفاع 3246 و کوه واکمر و گرگ با ارتفاع 3528 و کوه چلین لو سر چشمه میگیرند این رودخانه ها که شامل رودخانه واز و لاویج و رودخانه نور و گلند رود می باشند ، در فصل بهار و اوایل تابستان به دلیل بارندگی فراوان منطقه ، دارای آبدهی بالا و در فصل تابستان و پائیز بدلیل کاهش نزولات جوی دبی آنها نیزکاهش می یابد.
دسته دوم رودخانه بلده با سر شاخه های آن می باشد که در محدوده شهرستان نور سر چشمه می گیرد و پس از عبور از مسیر نسبتا طولانی در منطقه هردورود آمل به رودخانه هراز می پیوندد و در نهایت پس از عبور از شهر آمل بدریای خزر وارد می شود رود خانه بلده در محل ایستگاه بلده دارای آبدهی بمقدار 733/82 میلیون متر مکعب می باشد
* کوهها :
شهرستان نور به تبعیت از اینکه اکثر خاک آن را مناطق کوهستانی تشکیل داده است دارای کوههای فراوانی می باشد ، کوههای شهرستان نور بصورت دو ردیف در کنار هم قرار گرفته اند ، ردیف اول که از نظر موقعیت مکانی به شهر نور نزدیکتر می باشد دارای ارتفاع کمتری می باشد ، بلندترین کوه این منطقه با نام کوه گرگ می باشد که ارتفاعی در حدود 3583 متر را دارا می باشد. قلل های مرتفعتر که در ادامه قله دماوند تا ارتفاعات تخت سلیمان می باشد در حقیقت ردیف دوم سلسله ارتفاعات منطقه بلده را تشکیل می دهد و روستاهای بخش بلده نیز در دره های آن واقع شده اند کوه چپکرود با ارتفاع 4318 متر و کوه پالون گردن با ارتفاع 4375 متر در این منطقه واقع شده است .
* جمعیت :
در آبان 1375، جمعیت شهرستان، 94768 نفر بوده است. از این تعداد 27165 نفر ساکن در نقاط شهری، 67603 نفر ساکن در نقاط روستایی بوده اند.
از جمعیت ساکن در نقاط روستایی شهرستان، 33333 نفر را مردان و 34270 نفر را زنان تشکیل می داده اند. نسبت جنسی در این جمعیت نشان می دهد که درمقابل هر 100 نفر زن، 97 نفر مرد وجود داشته است. این نسبت در بین اطفال کمتر از یک ساله 107 نفر و در بین افراد 65 ساله و بیشتر 115 بوده است. قابل ذکر است که نسبت جنسی بخش مرکزی 98 نفر است.
* خانوار :
در آبان 1375، از کل خانوارهای شهرستان، 5806 خانوار ساکن در نقاط شهری و 14010 خانوار ساکن در نقاط روستایی بوده اند . در این شهرستان، میانگین تعداد افراد درخانوارهای معمولی ساکن نقاط روستایی، 81/4 نفر است. در نقاط روستایی این شهرستان بیشترین تعداد خانوار، مربوط به خانوارهای 4 نفره و کمترین آن مربوط به خانوارهای 10 نفره و بیشتر است. قابل ذکر است که بعد خانوار در بخش مرکزی 95/4 بوده است.
* وضع زناشویی :
در آبان 1375، در بین جمعیت 15 ساله و بیشتر نقاط روستایی این شهرستان، 42/68 درصد از مردان و 34/71 درصد از زنان "حداقل یک باز ازدواج کرده" بوده اند.
نسبت افراد "هرگز ازدواج نکرده" در جمعیت 15 ساله و بیشتر نقاط روستایی این شهرستان، برای مردان 17/31 درصد و برای زنان 10/28 درصد بوده است.
این نسبت در بخش مرکزی 94/32 درصد بوده است.
* وضعیت فعالیت :
در آبان 1375، افراد شاغل و بیکار (جویای کار) در مجموع، 07/32 درصد از جمعیت 10 ساله و بیشتر نقاط روستایی شهرستان را تشکیل می داده اند. این نسبت برای مردان، 93/61 درصد و برای زنان 41/3 درصد بوده است. قابل ذکر است که ارقام فوق برای بخش مرکزی به ترتیب مقادیر 15/30، 52/58 و 3 درصد بوده است.
* وضع سواد :
در آبان 1375 از 60577 نفر جمعیت 6 ساله و بیشتر نقاط روستایی شهرستان، 84/74 درصد باسواد بوده اند. نسبت باسوادی برای مردان، 41/79 درصد و برای زنان، 40/70 درصد بوده است. این نسبت برای افراد لازم التعلیم (6-14ساله)، 35/97 درصد و برای افراد 15 ساله و بیشتر 43/66 درصد بوده است. نسبت کلی باسوادی در بخش مرکزی برای مردان 7/82 درصد و برای زنان 3/73 درصد بوده است.
* آموزش
در آبان ماه 1375، از جمعیت 6-24 ساله نقاط روستایی شهرستان، 12/65 درصد در حال تحصیل بوده اند. این نسبت برای مردان 91/69 درصد و برای زنان 51/60 درصد بوده است. در نقاط روستایی این شهرستان، 31/95 درصد از کودکان، 70/88 درصد از نوجوانان و 46/34 درصد از جوانان به تحصیل اشتغال داشته اند. این نسبت برای بخش مرکزی 84/68 درصد بوده است.
شناسایی منطقه (حوزه نفوذ)
* عوامل غیرفیزیکی:
در بحث و بررسی و تعیین حوزه نفوذ واقعی روستا به این نتیجه رسیدیم که در کنار شاخص های گفته شده (عوامل فیزیکی) می بایستی از عوامل غیرفیزیکی نیز نام برد، مثل تمایلات اجتماعی و تصمیمات سیاسی ارگانها و سازمانهای ذیربط و همینطور انگیزه سفر اهالی می باشد که جهت تعیین حوزه نفوذ براساس فاکتورهای غیرفیزیکی می توان از عوامل زیادی صحبت کرد ولی ما در تعیین عوامل غیرفیزیکی به دو فاکتور ملموس تر بسنده می کنیم که در بالا به آن اشاره کردیم.
* تمایلات اجتماعی :
حوزه نفوذ واقعی خارج از رابطه خویشاوندی، با شدت مراجعه برای رفع نیاز خدمات اداری، بازرگانی، کشاورزی، درمانی، در هر سطحی، ملاقات با اشخاص یا مقامات محلی با دادخواست رسمی بمنظور احاله دعوی شکل می گیرد. که متاسفانه در محدوده حوزه نفوذ این مولفه زیاد پررنگ نیست. بلکه حتی می شود گفت کم رنگ است.
* انگیزه سفر :
به معنای پاسخ به شدت نیاز می باشد که تا حدودی مسایل و انگیزه های فوق را دربرمی گیرد. ولی انگیزه سفر موقعی به سفر تبدیل می شود که اجباری در آن نهفته باشد و باعث تحرکی فرد گردد، لذا دایره واقعی حوزه نفوذ روستا را با استفاده از این سفرها به خوبی می توانیم مورد مداقه قرار داده و مشخص کنیم و با توجه به این که روستای مذکور به صورت مجموعه ای مورد بررسی قرار می گیرند و همچنین مجاورت به شهر رویان و همچنین روستای شمالی این مجموعه روستایی دارای طرح هادی بوده و خدمات مورد نیاز برای آن پیش بینی شده است. این مجموعه روستایی دارای حوزه نفوذ نمی باشد.
* مناظروچشم اندازها :
وجود دریا و نزدیکی به کوهها و جنگلها و همجواری با جنگل نور و غیره باعث گردیده اند که این منطقه در وضعیت موجود از امکانات و قابلیتهای چشم انداز فوق العاده برخوردار گردد.
* دسترسیها :
براساس وضع موجود می توان به راههای ارتباطی با محمودآباد ، نوشهر ، چمستان و بلده اشاره نمود.
گفتار سوم : شناخت محدوده مورد نظر طراحی
* موقعیت مکانی سایت :
موقعیت استان مازندران در کشور ایران
موقعیت شهرستان نور در استان مازندران
موقعیت بخش مرکزی شهر نور در شهرستان نور
موقعیت سایت نسبت به شهر نور
* وسعت و ابعاد سایت :
* دسترسی ها و همجواری ها ی اطراف سایت :
* مناظر و چشم انداز اطراف سایت :
o نتیجه گیری :
شهرستان نور به عنوان یکی از جوان ترین مناطق مازندران ، قابلیت ها و ویژگی های منحصر به فردی را درمیان دیگر مناطق دارا می باشد . واقع شدن در بین جنگل و دریا و دسترسی داشتن به هر دو موقعیت جغرافیایی خاصی به این منطقه بخشیده است. وجود مسیرهای ارتباطی مهمی که همان مسیر اصلی تردد بین شهرهای شمالی است قابلیت و توانایی های ویژه ای به این منطقه داده است.
بخش دوم : طراحی
فصل هشتم : مبانی نظری طراحی
o مقدمه
* زیستگاههای شهری ولزوم توجه وفضای باز
* کیفیت فضای باز
* طراحی واحدمسکونی ونقش فضای باز
* تقسیمات اقلیمی ایران
* ویزگی معماری بومی مناطق معتدل ومرطوب
* اقلیم استان مازندران
* ویزگی معماری استان مازندران
* نمونه معماری بومی استان مازندران
o نتیجه گیری
فصل هشتم : مبانی نظری طراحی
* مقدمه :
یکی از کاراترین فضاهایی که حذف شدنش به واسطه ی قطعه بندی های رایج، صدمات شدیدی را به پیکره ی زندگی شهری وارد کرده است فضای باز مسکونی می باشند.
در این فصل تلاش خواهیم کرد تا لزوم استفاده از این نوع فضاها را در طراحی که مبتنی بر حفظ وگسترش فضاهای باز- اعم از خصوصی و عمومی- می باشد را، یادآوری نماییم. پس از آن کیفیت فضای باز ذکر می شود و در پایان نقش فضای باز خصوصی در طراحی واحد مسکو نی، ارزیابی می شود.
* زیستگاه های شهری ولزوم توجه به فضای باز :
به نظر می رسدکه جنبش مدرن با طرح مفهوم استفاده ی منطقی از زمین ایده مناسبی را برای حل مسایل شهری طرح نموده بود.
عدم درک درست ازمساله ی شهر و مسکن شهری در دوران مدرن، چالش های جدیدی را در این حوزه به وجود آورد که در ذیل، به اهم آنها اشاره می گردد :
– درست به سبب آن که طراحان و سازندگان مسکن، نخواستند آن را جزئی از یک نظام اندام واره بزرگتر در نظر بگیرند، حاصل کار به تک خانه هایی خود بسنده و به ظاهر مستغنی از تسهیلات زندگی شهری تبدیل گردید که به تبغ آن، تار وپود زندگی شهری درعصر حاضر از هم گسیخته شد.
– فضاهای باز تعریف نشده و بزرگی که حاصل عملی ایده ی آزاد گذاشتن زمین می باشند، مقیاس انسانی را به شدت مورد تهدید قرارداده است، زیرا مقیاس انسانی وقتی معنی دار می باشد که انسان از جلد اختراعات صنعتی بیرون آید و رو در رو با انسانهای دیگر قرار بگیرد. عدم مالوفیت و آشنایی این فضاها، حساسیت آدمی را به علت تحریکات یکنواخت، توسط ابعاد بسیار بزرگ و عدم توجه به ابعاد کوچک به نابودی کشانده است.
– ایده ی جدایی واحد مسکونی از زمینه ی شهری و قرارگرفتن آن به صورت یک عنصر مجزا در یک گستره ی سبز، پیوستگی سلسله مراتب عرصه های زندگی شهری را از بین برده است. علاوه بر این، مفاصل بین عرصه های مختلف که در حقیقت ضامن کارکرد درست عرصه می باشد، نیز به کلی به دست فراموشی سپرده شده است.
– در نهایت، از بین رفتن فضاهای باز خصوصی در درون واحدهای مسکونی کارآیی واحدهای مسکونی را به شدت کاهش داده است و علاوه بر آن امکان بروز گروهی از رفتارهای فردی و خانوادگی را از بین برده است.
اندازه و شماره ی دقیق عرصه ها هر چه که باشد پیوستگی درونی عرصه و همچنین پیوستگی سلسله مراتب بین عرصه ها باید کاملاّ حفظ گردد. بنابراین آنچه در این میان اهمیت فوق العاده ای پیدا می کند، مفاصل بین عرصه ها می باشد. این مفاصل که بین عرصه های متوالی یا مجاور نقش تعیین کننده ی میزان جدایی و ارتباط را برعهده دارند، صرف نظر از خود عرصه، دارای اهمیتی حیاتی می باشند. اینکه، که وچه باچیز وچه کس به چه درجه کی وچگونه برخورد کند موضوعی است که تضمین کننده ی پیوستگی و استقلال تواُمان عرصه ها، در مقابل عرصه های مجاور می باشد و همانطورکه چرمایف والکساندر تاکید می نمایند، این مهم تنها و تنها از طریق فضاهای حد فاصلی قابل تامین می باشد که خودبخشی از سلسله مراتب عرصه ها و مفاصل آنها محسوب گردند.
فضاهای بازی که در مقیاس گروه مسکن ها و خوشه های مسکونی شکل می گیرند را می توان مهم ترین عناصری دانست که قادر به ایفای نقش مفصل در محدوده ی عرصه ای هستند که چرمایف و الکساندر آن را عرصه ی عمومی گروهی لقب داده اند. این عرصه به عنوان یکی از عناصر میانی سلسله مراتب عرصه های شش گانه ی شهری، جایی است که در مرز عرصه ی خدمات و تسهیلات عمومی مانند، پارک ها بناهای عمومی و…. و عرصه ی مستغلات خصوصی، مانند پارکینگ های خصوصی، رختشوی خانه ها و انبارها قرار گرفته است.
راب کرایر این فضاها را مهمترین امکان برای مشاهده ی کیفیت های زیبایی شناسانه ی خانه های همجوار تلقی می کند که پتانسیل ایجاد جاذبه های دیداری را فراهم می نمایند. وی تاکید می کند که ورودی مجموعه ها و واحدهای مسکونی باید از اینگونه فضاها تامین گردد و فضاهای لازم برای بازی بچه ها در جوار این فضاها سازمان دهی گردند. علاوه براین، گرایر تاکید می کند که این فضاها باید به گونه ای آرایش یابند که جریان عبور انسانی بین پارکینگ اتومبیل ها وخانه ها، از این فضاهای باز تامین گردد. فضاهای باز عرصه های عمومی گروهی، فضاهایی هستند که امکان استفاده از خدمات پستی، جمع آوری زباله، آب و برق و آتش نشانی و احتیاجات فوری دیگری مانند آنها را برای ساکنان فراهم می سازند.
* کیفیت فضاهای باز 54:
ویژگیهای هندسی با اشکال توسعه یافته ساختمانی به سرعت تحت تاثیر عواملی همچون حجم، تناسبات و کیفیت فضاهای باز شکل گرفته است. این عوامل به طور فزاینده ای مورد شناخت و توجه قرارداده شده است و بعد از جنگ، نیازهای ضروری باعث گردیده که به فکر تهیه ی خانه بیفتیم و از طرفی سبب گردید تا در زمینه ی فضاهای باز غفلت صورت پذیرد .به همین دلیل، فضاهای باز در حالتی متراکم، با وجود ساختمان کم ارتفاع، اغلب مسئله ساز شده است.
قبل از هر چیز به برخی از عوامل هندسی در نسبت با فرمهای ساختمانی و تاثیر آن بر روی فضاهای باز، اشاره می کنیم که باید در نظر گرفته شوند :
– تدارک ساختمانهایی که به قدرکافی سبک باشند.
– تهیه فضای کافی برای بازی راحت و تفریح آسان استفاده های اقتصادی از خانه و ارتباط گروههای مختلف ساکنین با یکدیگر.
– چشم اندازی از تاثیر متقابل بین ساختمانها وگیاهان که روانشناسی ادراک را تحت تاثیر قرار می دهد.
به انجام رساندن این موضوعات باعث می گردد یک سری نیازهایی که می بایست به وسیله فضاهای باز ارتباط داده شود از طریق آموخته های تجربی یافت شود :
– فضاهای باز محصورشده ی بسیار تنگ و تاریک به وسیله ی ساکنین مورد استفاده قرار نمی گیرد.
– فاصله کافی در جلوی ساختمان در هر دو حالت ارتفاع زیاد وکم از انواع ساختمانها، از اهمیت زیادی در زمنیه ی کیفیت زیستی برخوردار است. در ساختمانهای چند طبقه، حداقل فاصله ی نمای پنجره ها از یکدیگر، نباید درصورت امکان کمتر از10 متر باشد.
* طراحی واحدمسکونی ونقش فضای باز:
در محله مسکن عنصر اساسی به شمارمی رود. مسکن فقط خانه نیست بلکه شامل هر نوع و هر اندازه واحد مسکونی می گردد . همراه هر مسکن فضایی باز وجود دارد که از یک سو تامین کننده ی نیازهای روانی(زیبایی) و زیست محیطی ( تابش، نورروز، تهویه) و از دیگر سو بیانگر عادات ، اخلاقیات اعتقادات و باورهای اجتماعی استفاده کننده از آن است و لازم است گفته شود طراحی اقلیمی تنها تجهیز فن آورانه ی ساختمان و فضاهای زندگی آن نیست، بلکه به کارگیری هوشمندانه ویژگی های فرهنگی برای خلق فضاهای همساز با اقلیم و تامین نیازهای زندگی نیز هست. علاوه بر این فضای باز حریم مناسبی بین فضاهای عمومی بیرون و فضاهای زندگی و بازشوهایی که به روی آن گشوده می شود، به حساب آمده و نیز با فاصله ای که ایجاد می نماید از مشرفیت به داخل فضاهای بسته جلوگیری می گردد و همچنین نقش مهمی در تنظیم و کنترل اقلیم خرد از طریق ایجاد پوشش گیاهی، استفاده از تبخیر آب، انبارکردن هوای خنک شب و جلوگیری از تابش انعکاس در اقلیم های گرم دارد.
استفاده از فضای باز به عنوان فضای زندگی نقش حیاتی برای بقای بشری در طول تاریخ داشته است. در مناطق کویری حیاط ها و ایوان ها این نقش را داشته اند و در مناطق گرم و مرطوب که در شب ها نیاز به باد ضروری بوده، پشت بام ها مورد استفاده قرار می گرفتند و در مناطق پر باران فضاهای نیم باز در معماری این مناطق مطرح گردیده است.
درحقیقت نیاز به فضای باز به عنوان فضای زندگی در بخش اعظمی از سال در معماری مناطق مختلف دیده شده است در مناطقی که اقلیم در اغلب مواقع سال سرد است فضاهای باز در جهت تامین تابش عمل کرده است.
در نتیجه می توان گفت : درطراحی مجموعه های مسکونی، مسکن به عنوان جزء اصلی طراحی محسوب شده است و به طور معمول از دو دسته فضا تشکیل می شود: یکی فضای بسته و دیگری فضای باز. در واحدهای مسکونی به شکل خانه که هر دو فضا، خصوصی است، نحوه ی استفاده از آنها توسط ساکنین تعیین می گردد. وقتی واحدهای مسکونی به صورت آپارتمانی در نظرگرفته می شوند، در حقیقت فضای باز از حالت خصوصی خارج شده و ترکیب های متعدد دیگری به وجود می آیند که هرکدام در ترکیب کلی مجموعه ها تاثیرات روانی و احساسی کاملاّ متفاوت و متغیری را به وجود می آورند. در برخی از بررسی های به عمل آمده در واحدهای آپارتمانی فضای باز به طورکلی حذف شده و این در حقیقت رابطه ی جدیدی را در جامعه به وجودمی آورد که استفاده از آن شاید برای هر جامعه ای مناسب نباشد.
اما در جایی که از فضای باز برای فعالیت های زندگی چه خصوصی و چه جمعی استفاده می شود به آن شخصیت داده و از نظر فرم ، نورگیری و عدم اشراف با آن همانند یک فضای زندگی برخورد می شود و در جایی که فقط تامین کننده ی فاصله ی مورد نیاز عوامل زیست محیطی بوده، یا چاله هایی به عنوان فضای باز هستند که مورد استفاده ساکنین نبوده و یا اغلب به فضاهای متروک و باقی مانده ی زمینی تبدیل می گردندکه غیر قابل استفاده هستند. ترتیب و ترکیب فضای باز و بسته و همچنین ترکیب های کلی مسکن در مجموعه ها، انواع گوناگونی را تشکیل می دهند که توسط طراحان به وجود آمده اند و در دوران مدرن به اوج خود رسیده است.
این ترکیب ها سبب آشفتگی و سر درگمی هایی در جوامع گردید، به خصوص جوامعی که رفتاهای اجتماعی آنها ریشه در اعتقادات و باورهای آنها دارد. برای طراحان نیز آشفتگی و سردرگمی برای انتخاب این ترکیب ها در طراحی ایجاد کرده است. چنانچه سعی در دسته بندی کردن آنها باشد، انواع متفاوتی به دست می آید که الگوی رفتاری در هرکدام از آنها با یکدیگر متفاوت خواهد بود.
در یک واحد مسکونی با فضای باز خصوصی یا خانه، یعنی همان که ایده آل هر انسان در این کره ی خاکی است، روابط اجتماعی خارج از محدوده ی مسکونی صورت می گیرد و بنا به نحوه ی قرارگیری واحدها با یکدیگر در مجموعه ی شهری، ساکنین ارتباط دور یا نزدیکی با یکدیگر خواهند داشت و نیازهای اولیه ی آنها یعنی مسیر دسترسی، تاسیسات شهری در قالب مقررات شهری قرار می گیرد. اما در ترکیب های دیگر علاوه بر نیازهای فوق، بسیاری از عوامل محیطی و اجتماعی آنها با هم گره خورده که چنانچه بدون مطالعه مورد استفاده قرار گیرند مشکلاتی را در پیش خواهند داشت به همین لحاظ، قبل از طراحی، آگاهی از نحوه ی تاثیرات هر کدام به طور جامع باید مورد مطالعه قرارگیرد.
* تقسیمات اقلیمی ایران :
میزان متفات و ترکیب گوناگون عوامل اقلیمی که خود ناشی ازتفاوت موقعیت جغرافیایی مناطق مختلف است.
حوزه های اقلیمی متفاوتی درجهان پدید آورده که هرکدام ویزگی خاصی دارند.شهرهاوحتی بناها نیز در رابطه بااین حوزه ها ی اقلیمی،ویزگی خاصی متناسب باشرایط اقلیمی خودبدست آورده اند.تقسیمات چهارگانه اقلیم ایران توسط دکتر حسن گنجی بصورت زیرمی باشد:
1-اقلیم معتدل ومرطوب(سواحل دریای خزر)
2-اقلیم سرد(کوهستانهای غرب)
3-اقلیم گرم وخشک(فلات مرکزی)
4-اقلیم گرم ومرطوب (سواحل جنوبی ایران)
* اقلیم معتدل ومرطوب(سواحل دریای خزر)
سواحل دریای خزر با اعتدال هوا و بارندگی فراوان جزء مناطق معتدل و مرطوب محسوب می گردد . ازویژگیهای این اقلیم عبارتند از :
1-شرایط گرم وچسبنده ووجودرطوبت دائمی
2-دمای هوا درروزهای تابستان بین25تا30درجه سانتیگرادوشبهابین20تا23درجه سانتیگراد بوده ودر زمستا ن معمولا بالای صفر درجه است .
3-دمابه ندرت ازدمای پوست درحالت عادی تجاوزنمی کند.
4-رطوبت هوادرطول سال بالاست.
5-رطوبت درهواتوام باحرارت معتدل وبارندگی فراوان،محیط مساعدی برای رشد گیاهان فراهم ساخته است.
6-بارندگی دراین منطقه بسیارزیاد ودرتابستان به شکل رگبار است.
7-سرعت باد کم ومتغییراست اماتقریباجهت ثابتی دارد.
* ویزگی معماری بومی مناطق معتدل ومرطوب :
بطورکلی این ویژگی ها درمورد فضاهای داخلی بصورت زیر میباشد :
1-درنواحی خیلی مرطوب ، کرانه های نزدیک به دریا ، برای محافظت ساختمان از رطوبت بیش ازحد زمین خانه ها برروی پایه های چوبی ساخته شده اند . اما دردامنه کوهها که رطوبت کمتر است معمولا خانه ها برروی پایه هائی از سنگ و گل و پاره ای موارد برروی گربه روهائی بنا گردیده است . بنابراین لازم است ساختمان بر روی پیلوتی باشد تا از هوای راکد یا آرام سطح زمین دور باشد .
2-به منظور حفاظت اطاقها از باران ، بالکن های عریض وسرپوشیده ای دراطراف اطاقهای ایجادگردیده است.
3-چون بارندگی دراین مناطق زیاد است اغلب از سقفهای شیبداری که جنس آنها از ورق آلومینیوم براق است ، استفاده می شود و اکثرا شیب بام ها تند می باشد .
4-استفاده ازکوران و تهویه طبیعی در تمام ساختمانهای این منطقه به چشم می خورد . بطور کلی ساختمانها دارای پلانهائی گسترده و باز بوده و بیشتر اشکال هندسی ، طویل و باریک هستند و شامل اطاقهایی تنها دریک ردیف می باشند تاامکان کوران درفضاهای داخلی رابوجودآورند . پلانهای گسترده درجهت محوری عمود بر جهت بادهای غالب بسیار مناسب هستند.
5- اکثر ساختمانها با مصالحی با حداقل ظرفیت حرارتی بنا گردیده است ( استفاده ازمصالح ساختمانی سبک در این مناطق بسیار منطقی است . مصالح ساختمانی سنگین تاحدود زیادی ازسودمندی تهویه و کوران که یکی از ضرورت های این منطقه است ، می کاهد . )
6- برای جلوگیری ازورود تابش آفتاب به ساختمان ، سایه بانها باید پوشش بیشتری ایجاد کنند چون دراین منطقه تابش بصورت پراکنده وازتمام جهات آسمان می باشد و زاویه مشخص ندارد . درسایه قراردادن کلیه سطوح عمودی چه بازشوها چه دیوارهای یکپارچه ، مفید خواهند بود . از نقطه نظر کسب حرارت خورشید بهترین جهت استقرار ساختمان شرقی – غربی می باشد .
7- برای تامین آسایش در فضاهای داخلی ، باید ساختمان رو به نسیمها بازشود و جهت استقرار آن طوری باشد که از کلیه نسیمهای موجود استفاده نمایید . بازشو درها و پنجره ها تا حد ممکن بزرگ باشد . دراین اقلیم هیچ دلیلی برای وجود پنجره هایی با قابهای شیشه ای ثابت وجود ندارد .
8- اهمیت فضاهای خارجی در اقلیم معتدل و مرطوب بسیارزیاد است . دراین اقلیم اکثر فعالیتها درفضاهای خارجی صورت می گیرد . برقراری آسایش درخارج ساختمان درصورتی امکان پذیراست که جریان هو ، سایه و محافظت در برابر باران وجود داشته باشد . جریان هوا وقتی برقرارمی شود که دیوارهای محصورکننده وجود نداشته باشد.
درضمن فاصله بین ساختمانها رعایت شود و قاعده 5 برابر ارتفاع حفظ گردد . ساختمان باید در برابر باد نفوذپذیر باشد پس بهتر است بصورت پیلوت بوده ازپله های باز درآن استفاده شود . درضمن بهتراست ساختمانها بطور مجزا و در گروههای نامنظم باشند و حیاط بسته درساختمانها باشد . درتراکم بالا به جای اینکه سطح زمین پوشیده شود بهتر است ازساختمانهای مرتفع استفاده شود . درمورد سایه بانها نیز نکاتی راباید رعایت کرد . مثلا سایه بانها بصورت عناصرقائم نبایداستفاده شوند که مانع جریان هواگردند . جلو آمدگی های بام ، ایوانهای سرپوشیده ، سایه بانها ، رواقها وگذرگاههای سرپوشیده بسیارمفید هستند البته سایه درخت مطلوبترین سایه است . البته درختان بلند باتنه های فاقد شاخ و برگ ترجیح دارند تا درعین امکان نفوذ نسیم ، سایه وسیعی ایجاد کنند .
از آنجا که وقوع بارندگی همیشگی است و اغلب شدت آن هم زیاد است ، ایوانها ، معابر سرپوشیده و سایه بانهای عریض و پیوسته در جلو ساختمانها بسیا رمفید و قابل استفاده میباشد .
فضاهای آزاد زیر ساختمانهایی که روی پیلوت هستند میتواند به عنوان فضای خارجی سایه دار باشند .
فرم وجهت ساختمان دررابطه با اقلیم گسترش پلان درطول محورشرقی وغربی ضروری به نظرمی رسد . شدت تابش آفتاب بردیوارهای شرقی و غربی ، دراین مناطق کمتر از مناطق دیگراست . درنتیجه می توان ازفرمهای آزاد استفاده نمود . امابهتراست در طول محورشرقی ، غربی گسترش یابد .
* اقلیم استان مازندران :
بر اساس طبقه بندی هانسن ( Hansen ) این استان در مدار معتدله گرم قرار گرفته است . به روش ضریب اعتدال ( Temoenatenus Index ) این استان بسیار معتدل و فوق معتدل است . (منظور از ضریب اعتدال بدست آوردن دوری یا نزدیکی یک منطقه به منطقه معتدله است )
بر اساس طبقه بندی دومارتن ( De Martounne ) نواحی غربی مازندران بسیار مرطوب ، نواحی مرکزی مازندران مرطوب و نواحی شرقی مازندران مدیترانه ای و نواحی کوهستانی مازندران نیمه مرطوب می باشد .
بر اساس طبقه بندی دکتر کریمی ، نواحی غربی و مرکزی دارای اقلیمی مرطوب با تابستان گرم و زمستان کمی سرد ، نواحی شرقی نیمه مرطوب با تابستان گرم و زمستان نسبتا سرد و نواحی کوهستانی مازندران دارای اقلیم مرطوب با تابستان معتدل و زمستان بسیار سرد می باشد .
* ویزگی معماری استان مازندران :
درقدیم دراین استان مانند مناطق دیگر اغلب کوچه ها و معابر تنگ بوده ولی امروز با دگرگونیهای اجتماعی و اقتصادی و توسعه شهر نشینی خیابانهای وسیعتر با میادین بزرگ به چشم می خورد . امروزه دراحداث ساختمانها عمدتا از مصالح ساختمانی جدید مثل تیرآهن آجر سیمان و ایرانیت و… استفاده می شود لیکن هنوز در محله های قدیمی ساختمانهایی که با خشت و گل ساخته شده و سقف آنها چوبی و سفالی است دیده می شود .
درمناطق روستایی نواحی شرقی این استان به علت کاهش باران از گل و خشت بیشتر استفاده شده است و دربعضی از نواحی مانند نواحی ترکمن نشین چادرهایی که در اصطلاح محلی آلاچیق نامیده می شوددیده شده است . طی بررسی های بین سالهای 1345 ، 1355 ، 1365می توان نتیجه گرفت که مازندران از نظرمواد و مصالح ساختمانی پیشرفت قابل ملاحظه ای کرده است و ساخت و سازهای استان بیشتر در جهت بکارگیری مواد گرایش داشته است . معماری کلان در این استان برخلاف معماری شهرهای کویری که یک حجم یکپارچه و بسته صلب را تشکیل می دهد . احجام ریز با قرارگیری هم جهت و منظم در کنار هم می باشد که نمای زیبایی را به وجود می آورند .
مشخصه های معماری مازندران بطور خلاصه بصورت زیراست:
1-ازاره های سنگی بلند
2-بدنه های ساده
3-پنجره های مربع یا مستطیل ساده
4-سبک شدن معماری ازپایین به بالا ( با کم شدن سنگ و اضافه شده بازشوها و چوب )
5-استفاده از سقف های 4 ترک
6-شیروانی های بیرون زده
7-ساختمانهای یک لایی
8-ریز دانگی
* نمونه معماری بومی استان مازندران :
نفارکوچکترین واحد معماری در مازندران می باشد (تصویر10) این بنا از یک اتاق در پایین ویک آلاچیق با سقف چهارترک در بالای آن تشکیل شده است که فضای پایین زمستانی وفضای تابستانی در بالای آن قراردارد .
پلان مربع کامل ، قرارگیری بازشوها در چند جبهه فضای باز و سایه درطبقه بالا همگی حاکی ازهماهنگی این بنا با اقلیم آن منطقه دارد . سقف چهارترک کامل سفالی بالبه های بیرون زده آبچکان شره آزاد و استراکچر سبک چوبی طبقه بالا لمبه کوبی چوبی زیر سقف بدنه های ساده با یک پنجره در وسط و خطوط تقسیم بندی مصالح و در پایین نیز ازاره سنگین سنگی این بنا را به یکی از کاملترین بناها تبدیل کرده است . درساختمانهای بزرگتر این الگو بصورت خطی توسعه یافته و فضاهای بزرگتری را شکل می دهد و یک ایوان در وسط برای ارتباط بین فضاها بوجود می آید . (تصویر11)
توسعه های بعدی غیرازجهت شرق به غرب درجهت شمال جنوب بصورت خطی ادامه پیدا می کند . (تصویر 12)
(تصویر10)
( تصویر11)
(تصویر12)
o نتیجه گیری :
آنچه که امروز اهمیت آن برای طراحان بیش از پیش روشن شده است نقش فضاهای باز در طراحی معماری و شهری است. اگر چه هزینه ی ساخت فضاهای باز، بسیار کمتر از توده های ساختمانی است. ولی اهمیت و نقش آن در شکل دهی و تعریف توده ها برکسی پوشیده نیست.
مطالعه ی تاریخ روند بهره گیری از فضاهای باز در طراحی معماری و شهری، کم توجهی طراحان دوران مدرن به این نوع فضاها را بیشتر نمایان می سازد. محور قرارگرفتن فضاهای باز در طراحی مجموعه های مسکونی، شاید راه حلی باشد برای رفع این نقیصه های طراحی معاصر. تاثیری که فضاهای باز خصوصی در بهبود شرایط زندگی در واحدهای مسکونی ایجاد می کنند نیز باید مورد توجه بیشتر طراحان قرارگیرد.
فصل هشتم : برنامه ریزی فیزیکی طراحی
o مقدمه
* واحدهای مسکونی مورد نیاز مجموعه
* کاربری های عمومی مورد نیاز در داخل مجموعه
o نتیجه گیری
فصل هشتم : برنامه ریزی فیزیکی طراحی
o مقدمه:
هدف از این فصل، تنظیم برنامه ی فیزیکی برای شروع طراحی است. لازم است قبل از شروع طراحی، کاربری های عمومی مورد نیاز در داخل مجموعه و ویژگیهای واحدهای مسکونی مجموعه مشخص شود.
* واحدهای مسکونی موردنیاز مجموعه:
از ضوابط طراحی درمحدوده ی مورد نظر نتایج زیر حاصل می شود :
1- فضاهای مورد نیاز واحدهای مسکونی مجموعه به قرار زیر است :
نشیمن ، اتاق خواب، آشپزخانه، فضایی برای صرف غذا، سرویس بهداشتی، بالکن، انباری
2- لازم است تمامی واحدهای مسکونی دارای پارکینگ باشند.
* کاربردهای عمومی مورد نیاز درداخل مجموعه :
1- نیاز به طراحی فضای اجتماع عمومی درسطح مجموعه ، برای گردهمایی ساکنان وجود دارد ، این فضا می تواند به صورت سالن ورزشی باشد . در این رابطه می توان حدود 5/1 تا 2 مترمربع سرانه را برای این فضا پیشنهاد داد.
2- فضاهای سبز به صورت پراکنده در سطح مجموعه و در مکان های مناسب از جمله فواصل بین ویلاها در نظر گرفته شوند.
3- فضای باز عمومی درمرکز مجموعه برای گذراندن اوقاتی از شبانه روز ساکنان، احساس نیاز می شود.
o نتیجه گیری :
برنامه فیزیکی طراحی مورد نظر را می توان به اختصار این گونه برشمرد:
لازم است در مجموعه یک فضای باز عمومی و یک مجموعه ی کوچک ورزشی سرپوشیده طراحی شود.
در فضای بین ویلاها ، فضای سبز و فضای بازی بچه ها در نظرگرفته شود.
فصل نهم : فرآینده طراحی
o مقدمه
* شروع طراحی با ایدئوگرامهای اولیه در طراحی
* فضای تفریحی
* طراحی واحدهای مسکونی
* کنار هم قرارگرفتن ویلاها وتشکیل محله
* جهت گیری مناسب ویلاها
* جانمایی ویلاهای جهت دار در سایت مجموعه
* طراحی ورودی سایت
* چیدمان مجدد ویلاها درسایت
* تعیین تعدادطبقات ویلاها وفواصل مناسب آنها
* طراحی دسترسی سواره
* طراحی دسترسی پیاده فضاهای مابین ویلاها ، منظر فضای باز عمومی وکاربری های مورد نیازمجموعه
o نتیجه گیری
فصل نهم : فرآیند طراحی
o مقدمه :
هدف از مباحث ارائه شده در این فصل بیان روند طراحی به صورت خطی است. اگرچه پروسه ی طراحی فرآیندی چند وجهی است ولی تلاش شده است چارچوب و مبانی طراحی مورد نظر به صورت اجمالی وکلی بیان شود.
مجتمع مسکونی یا شهرک ؟
از نظر قانونی و ضوابط شهرسازی ، شهرک به مکانی اطلاق می گردد که حداقل دارای 100 قطعه زمین بوده و برای کاربری عمده مسکونی در نظر گرفته می شود .
با توجه به تعداد قطعات موجود و تعداد ویلاهای مورد نظر ، اطلاق کلمه شهرک به این مجموعه خالی از اشکال نیست فلزا به عقیده نگارنده انتخاب گزینه " مجتمع مسکونی " مناسبتر می باشد .
* شروع طراحی با ایدئوگرامهای اولیه در طراحی :
مجتمع ها را می توان با توجه به موقعیت مکانی استانداردهای کیفی و نوع عملکرد آنها به صورت زنجیره ای مستقل یا نوع کاربردی آنها توصیف کرد. که با نگاه به جدول زیر می توان تقسیم بندی های انجام شده را مشاهده کرد.
شناسایی شرح ازنظر
مثال
مکان
مرکز شهر یا در نزدیکی محل تفریحی خارج از شهر
کیفیت
برای اقشار در سطوح مالی و فرهنگی متفاوت و یا اقشار خاص
عملکرد
اقامت دائم یا بصورت موقت ( ییلاقی ، قشلاقی ) ویا مقطعی
کارکردهای خاص
مستقل یا مرتبط به اتحادیه های مختلف
نخستین گام در برنامه ریزی این است که بدانیم از چه نوع بوده و در چه رده ای واقع می باشد .
دومین مرحله پیش طراحی عبارت از تعیین نوع تسهیلاتی است که با توجه به فعالیتهای مجتمع ، مورد نیاز می باشد ، همچنین آمار و سرانه کلان فضاها و مساحت زیربنای هر قسمت جهت بدست آوردن در این مرحله لازم می باشد .
* فضای تفریحی :
به جهت تنوع در ارائه تفریحات تعیین نوع تفریح و فضاهای تفریحی الزامی است.
برای مثال برای طراحی سالن بیلیارد باید محل ، اندازه ، مشخصات فضاهای پشتیبانی آن را در نظر گرفت و یا برای بازی کودکان باید به اندازه محل و امکانات مخصوص کودکان توجه نمود.
* حوزه تفریحی
گشت و گذار و حرکت در طبیعت ، حرکتی را در درون انسان آغاز می کند که این حرکت روح و جسم و جان انسان را به سمت آرامش خیال می کشاند و از این طریق تعادل روانی را حاصل می کند.
* مسیر حرکتی و فضاهای مکث و نشستن
این مسیرها و فضاها علاوه براینکه رابطه بین بخشهای مختلف را فراهم می کنند ، در درون خود فضاهایی برای مکث (از طریق گشایش مسیر) و فضاهایی برای نشستن و استراحت افراد در حاشیه مسیر در اختیار قرار می دهد.
این مسیرها می توانند تلفیقی از مسیرهای ارگانیک و هندسی باشدکه هم براساس تنوع و هم با توجه به نوع فعالیت های مجموعه تعریف می شوند.
* سکوها و آلاچیق های مشرف به طبیعت
این فضاها فرصت مناسبی را برای آرامش و تماشای طبیعت فراهم می کند . سکوها با توجه به جهت گیری جنگل قرار گرفته و شرایط جوی متفاوتی برای افراد مهیا می سازد.
* فضای سبز مجموعه
فضای سبز به اشکال متنوعی مانند: چمن ، درختچه ، درختان پهن برگ و درختان سوزنی برگ برای این حوزه در نظر گرفته می شود . بدیهی است که در سازماندهی این بخش علاوه بر استفاده از گونه های محلی بر نحوه کاشت این گونه ها به شکل ردیفی یا انبوه یا تک کاشت نیز جهت پاسخگویی به پاره ای از عملکردها و همچنین ایجاد تنوع درفضا توجه خواهد شد . در این راستا درختان خزان دار با توجه به تغییرات فصولی آنان و رنگ بندیهای زیبا در فصول مختلف و تنوع خاصی پدید می آورند.
* دوچرخه سواری
دوچرخه سواری در این مجموعه به صورت آزاد امکان پذیر می باشد و افراد در سنین مختلف می توانند با دوچرخه به تماشای طبیعت و استفاده از این مجموعه مهیج و سالم بپردازند.
* طراحی واحدهای مسکونی :
درطراحی واحدهای مسکونی سعی می شودنکات ذیل درنظرگرفته شود
* رعایت نکات طراحی برای واحدهای مسکونی
* تامین زیر بناها ، فضاها و روابط لازم برای واحدهای مسکونی
* به وجود آوردن امکان نورگیری و برخورداری از منظر مناسب برای واحدها از دو جهت شمال و جنوب
* کنار هم قرارگرفتن ویلاها وتشکیل محله :
در این فرایند چند هدف دنبال می شود:
* شکل محله یا محله ها به صورتی باشد که امکان دسترسی تمام ویلا ها به مرکز محله فراهم شود.
* چیدمان ویلاها به صورت شکسته طراحی شود، زیرا این فرم امکان تعریف بهتر فضای باز را فراهم می نماید.
* جهت گیری مناسب ویلاها:
در این مرحله ویلاها بدون در نظرگرفتن تاثیرپذیری از سایت یا یکدیگر و یا هرگونه گزینه ی محدودکننده ی دیگر، تنها بر مبنای بهره گیری بهینه از نور روز و دید و منظر مناسب اطراف سایت جهت گیری می شوند.
* جانمایی ویلاهای جهت دار در سایت مجموعه :
دراین مرحله ویلاهای جهت دار بر مبنای تعریف فضاهای باز مورد نیاز و روابط متقابل بین خود و رعایت نسبت بین تعداد واحدهای مختلف به یکدیگر درسایت مورد نظر جانمایی می شوند.
* طراحی ورودی سایت :
ورودی سایت بر مبنای عوامل ذیل تعریف و طراحی می شود :
* نزدیکی ورودی مجموعه به مسیر اصلی
* صلاحدید اقلیمی و پرهیز از هم جهتی وزش باد غالب ورودی مجموعه
* ضوابط طراحی در محدوده ی مورد نظر و پرهیز از در نظرگرفتن ورودی مستقیم به مجموعه از معبر شریانی تندرو
* چیدمان مجدد ویلاها درسایت :
پس از طراحی ورودی مجموعه لازم است ویلاها بار دیگر بر مبنای تاثیر پذیری از ورودی مجموعه و تعریف فضای باز عمومی در مجموعه چیدمان شوند.
* تعیین تعدادطبقات ویلاها وفواصل مناسب آنها :
تعیین تعدادطبقات ویلاها برمبنای عوامل زیر صورت می گیرد:
* تاثیر گذاری ارتفاع همجواری های سایت
* رعایت ضوابط طراحی
* صلاحدیدهای زیبایی شناختی
* رعایت سایه اندازی ها
* طراحی ویلاها با ارتفاع پله ای برای بهره بری بهتر از دید منظر
* طراحی دسترسی سواره :
طراحی دسترسی سواره درسایت، با در نظرگرفتن ویژگی های زیر صورت می پذیرد :
* ایجاد محدوده ی کاملاّ پیاده در قسمتی از سایت
* تلفیق دسترسی سواره با حریم خیابان های اطراف سایت
* طراحی دسترسی پیاده فضاهای مابین ویلاها ، منظر فضای باز عمومی وکاربری های مورد نیازمجموعه :
* لازم است فواصل بین ویلاها با فضاهای سبز تلطیف شوند . این فضاها با محدوده بازی کودکان ادغام می شود و با مسیر پیاده بهم می رسند .
* فضای باز عمومی در مرکز مجموعه برای اجتما ع ساکنین در نظرگرفته می شود که این مکان نیز دارای فضای سبز می باشد .
o نتیجه گیری :
چند هدف اصلی در فرآیند طراحی مد نظر قرار گرفت :
1- مبنا قرارگرفتن واحد مسکونی در طراحی مجموعه ی مسکونی
2- اهمیت دادن به فضاهای باز عمومی قابل تعریف در طراحی مجموعه ی مسکونی
3- صلاحدیدهای اقلیمی ، تعیین کننده ی جهت ساختمان ها است
4- تاثیرپذیری طراحی از ساخت و سازهای پیرامونی
5- اهمیت دادن به مسیرهای پیاده و فضاهای باز نسبت به دسترسی های سواره
6- ایجاد حداکثر آسایش صوتی و امنیت ترافیکی با توجه به مسیرشریانی مجاور
کتابنامه
فارسی
1-اسپریریگن، د.پل.مقاله ی مناطق مسکونی، نومدرن هاکجایند؟-مجموعه مقاله های معماری وشهرسازی -ترجمه مهندسین مشاور جودت وهمکاران ،دفتر نشرمعانی تهران 1373
2-اقبالی ، رحمان، مجله علمی، پژوهش معماری وشهرسازی، شماره ی17
3-پاکزاد، جهانشاه ،مقاله ی واحدهمسایگی، صفه-نشریه ی علمی، پژوهشی ،معماری وشهرسازی ،دانشکده ی معماری وشهرسازی، دانشگاه شهیدبهشتی،شماره ی اول ، تابستان 69.
4-پوردیهیمی، شهرام، مقاله ی تجارت روندشکل گیری مسکن(درکشورهای غربی)، فصلنامه ی معماری وفرهنگ، سال سوم، شماره ی نهم، تابستان 1380
5-پوردیهیمی، شهرام، مقاله فضاهای بازدرمجموعه های مسکونی، صفه- نشریه ی علمی، پژوهشی ،معماری وشهرسازی، دانشکده معماری وشهرسازی، دانشگاه شهیدبهشتی، سال سیزدهم،شماره ی 36، بهاروتابستان 1382.
6-تحلیلی پیرامون بخش مسکن، دفترریاست جمهوری
7-توسلی، محمود، قواعد ومعیارهای طراحی فضاهای شهری، مرکز مطالعات وتحقیقات شهرسازی ومعماری ایران تهران
8-تی هال،ادوارد، بعدپنهان، ترجمه ی منوچهرطبییبان، دانشگاه تهران ، تهران 1376
9-جواربچی، کیوان، زبان مسکن شهری، پایان نامه کارشناسی ارشد معماری، دانشکده ی معماری وشهرسازی دانشگاه شهیدبهشتی
10-سرج چرمایف وکریستوفرالکساندر ،عرصه های زندگی جمعی وزندگی خصوصی، به جانب یک معماری انسان گرا، ترجمه ی منوچهر مزینی، دانشگاه تهران تهران 1376
11-سیاهپوش،محمود،مبانی مناسبات انسانی درمدیریت اسلامی ،امیرکبیر، تهران 1365
12-شوئنوئر، نوربرت، مسکن ، حومه ، شهر، ترجمه ی شهرام پوردیهیمی، روزنه ،تهران 1380
13-علیرضازاده ، فرائین، معماری واحد همسایگی وصمیمت روابط همسایگی، پایان نامه ی کارشناسی ارشدمعماری ،دانشکده ی معماری وشهرسازی دانشگاه شهیدبهشتی
14-فلامکی، محمدمنصور ماهنامه ی ساختمان،شماره ی25
15-کرایر،راب ، فضای شهری، ترجمه ی خسروهاشمی نژاد، ماجد،تهران1375
16-کریستوفرالکساندر ودیگران یک تئوری جدیددرطراحی شهری، ترجمه ی محمدتقی زاده ی مطلق، شرکت مسکن سازان خراسان، تهران1373.
17-گرهاردشواب، فون، مجموعه های گوناگون مسکونی
18-گزارشات 24 گانه ی طرح توسعه وبهسازی پارک جنگلی نور، انجام شده توسط شرکت جهادتحقیقات آب وآبخیزداری،سال 1381
19-لوکوربوزیه،چگونه به مساله ی شهرسازی بیاندیشیم، ترجمه ی محمدتقی کاتبی امیرکبیر تهران 1354
20-لینچ، کوین، تئوری شکل شهر خوب ترجمه ی سیدحسین بحرینی، دانشگاه تهران 1377
21-مجله هنر ومعماری ، سال هفتم مردادوآبان 1354
22-معماران ،غلامحسین ،آشنایی بامعماری مسکونی ایرانی( گونه شناسی درونگرا) دانشگاه علم وصنعت چاپ اول،فروردین 1373
23-معماران، غلامحسین آشنایی بامعماری مسکونی ایرانی(گونه شناسی برونگرا) دانشگاه علم وصنعت ،چاپ دوم،اسفند1373
لاتین
1.An Architecural Record Book,Apartments and Dormitiories
2. D.Kornwolf,James ,A History of American Dwelling
3.Harald Deilmann [et.al]Housing Groups , city , suburbs , country,(karl Jramer vriag , Stuttgart ,1982)
منابع اینترنتی :
1.http://housingprototypes.org
2.http://www.barbicanliving.co.uk
3.http://www.greatbuildings.com
4.http://www.huduser.org
5.www.houseplans.com
6-www.cad30ty.com
1.Typology
2. Palladium
3. Veneto
4. جورایچی ،کیوان، زبان مسکن شهری،پایان نامه دوره کارشناسی ارشدمعماری دانشکده ی معماری وشهرسازی ، دانشگاه شهید بهشتی ص92
5. شوئنوثر،نوربرت، مسکن، حومه ،شهر، ترجمه ی شهرام پوردیهیمی، روزنه ،تهران، 1380، ص34
2 همان،ص35
3 Ludwig Mies Van der Rohe (18886-1969)
4 Frank Lioyd Wright(1867-1959)
5 Court Garden Houses
6 Hugo Haring(1882-1958)
7 Hannes Mayer (1889-1954)
8 Ludwig Hilberseimer (1885-1975)
9 Micro Climate
10 Urban Infra Structures
11 همان ص106
12 همان ص 107
13 کوین لینچ، تئوری شکل شهرخوب ترجمه سیدحسین بحرینی، دانشگاه تهران، تهران 1377 ص 522
14 شوئنوتر،نوربرت، همان ص60
15 Terace
16 جورابچی،کیوان ،همان،ص108
17 شوئتوثر، نوربرت، همان ص61
18 Highrise Apartnents ,High Slabs,Highrise Tenements Highrise Slab Blocks
19 جورابچی، کیوان، همان ص117
20 شوئنرثر، نوربرت، همان، ص84و85
21 همان ص 85و86
22 Lake Sjhore rive
23 Michigan Lake
24 Oscar Newman)(1935-2004)
25 Defensible Spaces
26 شوئنوئر، نوربرت، همان ،ص 101
27 Self policing
28 ST.Louis
29 Missouri
30 Minoro Yamasaki(1912-1986)
31 پوردیهیمی، شهرام ، مقاله ی فضاهای بازدرمجموعه های مسکونی، صفحه نشریه ی علمی ، پژوهشی معماری وشهرسازی ، دانشکده ی معماری وشهرسازی دانشگاه شهیدبهشتی، سال سیزدهم شماه سی وششم بهاروتابستان 1382،ص42
32 شوئترثر،نوربرت همان ص113
33 همان ص 115
34 Midrise Houseing
35 کوین اینچ ، تئوری شکل شهرخوبف ترجمه ی سیدحسین بحرینی، دانشگاه تهراه ، تهران1377،ص 151
36 جورابچی، کیوان،همانص129
37 همان، ص143
38 علیرضا زاده، فرائین، معماری واحدهمسایگی وصمیمیت روابط همسایگی پایان نامه ی کارشناسی ارشدمعماری، دانشکده ی معماری وشهرسازی ،دانشگاه شهیدبهشتی
39 سیاهپوش ، محمود،مبانی مناسبات انسانی درمدیریت اسلامی، امیرکبیر، تهران 1365، مبحث حق همسایه
40 اسپریریگن ،پل د،مقاله ی مناطق مسکونی نومدرن هاکجائید؟مجموعه مقالات معماری وشهرسازی ترجمه ی مهندسین مشاور جودت وهمکاران، دفترنشرمعانی تهران،1373، صص210-175
41 علیرضا زاده،فرائین، همان
42 همان
43 همان
44 سرچ چرمایفت، کریستورفرالکساندر، عرصه های زندگی جمعی وزندگی خصوصی، ترجمه ی منوچهر مزینی، انتشارات دانشگاه تهران،تهران 1354، ص180
45 همان صص349-348
46 کریستوفرالکساندر ودیگران یک تئوری جدیددرطراحی شهری ترجمه ی محمدتقی زاده مطلق شرکت مسکن سازان خراسان تهران 1373 ص46
47 همان ص 47
48 همان ص 48
49 Harald Deilmannp[et al[,Housing Groups ,Suburbs,Country;(Karl Kramer vrlag,sturrgart ,1982)lpp:43,47
50 کریستور فرالکساندر ودیگران ، همان ص 49
51 همان همانجا
52 این بخش ازپژوهش ، ازگزارشات24 گانه طرح توسعه و بهسازی پارک جنگلی نور ، انجام شده توسط شرکت جهاد تحقیقات آب و آبخیزداری درسال 81 استخراج گردیده است .
53 درتهیه وتدوین این بخش ازپژوهش ازگزارشات 24 گانه ی طرح توسعه وبهسازی پارک جنگلی نور تهیه شده توسط شرکت جهادتحقیقات آب وابخیزداری درسال 81 ونیزگزارشاات بازنگریب طرح تفصیلی شهرستان نور تهیه شده توسط شرکت مهندسین مشاور باوند درسال 80 استفاده شده است
54 Harakd Deilman et al Hosing Groups ,city,Suurbs,(Karl Kramer Vriag,Sturrgart,1982)'PP28,29
—————
————————————————————
—————
————————————————————
137