مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره درمان شناختی_رفتاری (CBT)به شیوه داتلیو
2-1 CBT به شیوه داتلیو
2-1-1 مروری بر درمان شناختی -رفتاری معاصر با زوج ها و خانواده ها
درمان شناختی- رفتاری برای زوج ها و خانواده ها، امروزه اصلی مهم در درمان است. کاربرد CBT برای مشکلات روابط خصوصی، تقریبا پنجاه سال قبل در نوشته های آلبرت الیس آمده است که نقش برجسته شناخت را در مسایل زناشویی نشان می دهد. الیس و هارپر و همکارانش معتقد بودند که ناکارامدی ارتباط زمانی اتفاق می افتد که افراد 1) بر عقاید غیر واقعی یا نامشخص خود در رابطه با طرفین پافشاری کنند. 2) ارزیابی های منفی دارند وقتی فرد و رابطه مطابق با انتظارات غیر واقعی آنها عمل نمی کند، زمانی که فرایندهای منفی شناخت صورت می گیرند: فرد عواطف منفی را تجربه می کند (عصبانیت، ناامیدی و اوقات تلخی) و شیوه های رفتاری منفی در رابطه خود در پیش می گیرد(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه، سجادیان و بهرامی، 1391).
در دهه های 1960 و 1970، رفتار درمانگران برای پرداخـتن بـه رفتارهای مشکل دار بزرگسالان و کودکان از اصول نظریه یادگیری استفاده کردند. بسیاری از اصول و روش های رفتاری که در درمان انفرادی از آنها استفاده می شد، بعدها برای زوج های ناراضی و پس از آن برای خانواده ها به کار گرفته شد. به عنوان مثال، استوارت 1 (1969)، لیبرمن 2 (1970) و وایس 3، هوپس 4و پاتـرسون5 (1973) برای تسهیل تعامل های ارضاکننده زوج های مشکل دار و خانواده ها از نظریه تبادل اجتماعی و اصول یادگیری عامل استفاده کردند (به نقل از داتیلیو و بیرشک،a 1385). این کار باعث شد که تحقیقات بعدی زوج درمانگران به سمت شناسایی اهمیت مداخله عـوامل شـناختی و الگـوهای تعاملی رفتار سوق داده شود. قبل از ارایـه نـظریه های اصـلی خانواده درمانی، اینگونه مطرح شده بود که شناختارها را می توان به عنوان بخش فرعی درمان در الگوی رفتاری مورد استفاده قرار داد (مارگولین 6و وایس، 1978)، اما در دهه 1980 عـوامل شـناختی در کـانون اصلی توجه منابع پژوهشی و درمانی زوج ها قرار گرفتند و مـستقیم تر و سـاختارمندتر از آنچه در سایر رویکردهای نظری زوج درمانی وجود داشت، وارد درمان شدند (باکوم7 1987؛ داتیلتو،1989؛به نقل از داتیلیو و بیرشک،a 1385). با مطرح شدن تحریف های شناختی و ادراکات نادرست در درمان زوج ها، توجه درمـانگران بـه اسـتنباطها و باورهای طرفین نسبت به هم معطوف گشت و استفاده احتمالی از ایـن باورها برای پیدا کردن راهی برای رهایی از بن بست های رابطه ای، مورد توجه قرار گرفت. ارزیابی شناختی و روش های مداخله ای، از درمان انـفرادی بـه عـاریه گرفته شد و برای استفاده در مورد زوج ها مطابقت داده شد. همانند درمان انفرادی، برای تقویت قابلیت زوجـین در ارزیـابی و تغییر شناختارهای مشکل ساز، مداخلات شناختی-رفتاری مربوط به زوج طراحی شد که این مداخلات باعث کسب مهارتهای ارتباطی و حـل مـشکل نـیز می گردند(داتیلیو و بیرشک، a1385).
2-3-1. فوت و فن های تغییر زوج ها و خانواده ها
2-3-2-1. انتظارات و معیارها
فرایندهای شناختی ستون اصلی روش شناختی-رفتاری برای بدکارکردی رابطه هستند. باکام، اپستین، سایرس و شر (1989) شناخت هایی را که به طور مکرر در طی روند آشفتگی ارتباط بروز می کردند را سنخ شناسی کردند. اگر چه هر سنخ یا هر نوع یک شکل نرمالی از شناخت انسانی است، هر یک مستعد تحریفاتی هستند. این فرایندها شامل(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391):
توجه انـتخابی8 : تمایل فـرد بـه توجه به جنبه های خاصی از اتفاقاتی که در روابـط او حـادث می شوند و چشم پوشی از بقیه؛
اسنادها9: استنباط در مورد عوامل موثر بر اعمال خود فرد یا طرف مقابل (به عـنوان مـثال این نتیجه گیری که فـرد مـقابل به ایـن دلیل بـه سـوال پاسخ نمی دهد که می خواهد رابطه را کـنترل کند)؛
انتظارات10 : پیش بـینی احتمال وقوع وقایع خاص در رابطه(به عنوان مثال،بیان احساسات منجر به ناسزا گفتن طـرف مـقابل خواهد شد)؛
فرضیات11: باورداشت هایی درباره مشخصات طبیعی افراد یا روابط آنـها(به عنوان مثالی،زنی که بـه طـور کلی فرض می کند مردان به وابـستگی عـاطفی نیاز ندارند)؛
معیارها12: باورداشت هایی راجع به خصوصیاتی که افراد و روابطشان باید داشته باشند(به عنوان مثال ایـنکه طـرفین نباید هیچ مرزی بینشان باشد و تـمام عـقاید و عـواطفشان را باید با یـکدیگر در مـیان بگذارند (داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391؛ داتیلیو و بیرشک، a1385).
2-3-2-2. تحریفات شناختی رایج در مورد زوج ها و خانواده ها
بک و همکارانش(1979) علاوه بر افکار اتوماتیک و طرحواره ها به شناسایی، تحریفات شناختی، یا خطاهای پردازش گری اطلاعاتی پرداختند که به شناخت ها کمک می کنند تا منابع ناراحتی و تضاد در زندگی افراد شوند. براساس سنخ شناسی باکام و همکارانش (1989)، آنها منجر به به ادراک ها، اسنادها، انتظارات، فرضیات و معیارهای تحریف شده یا نامناسب می شوند. لیست زیر شامل توضیحاتی در مورد این تحریفات شناختی است و همچنین مثال هایی در مورد چگونگی وقوع آنها در روند تعاملات زوج ها و خانواده ها ارائه شده است (داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391):
استنباط دلبخواه 13: نتیجه گیری هایی که در غیاب شواهد اثباتی صورت می گیرند، اغلب در اسنادها و انتظارات نابجا دخیل اند. به عنوان مثال، والدینی که نوجوان آنها نیم ساعت بعد از موعد مقرر به خانه رسیده است نتیجه می گیرد که "او دوباره به کارهای خلاف رو آورده است".
ذهن خوانی14 : شکلی از استنباط دلبخواه است که در آن فرد معتقد است می داند که دیگری چه فکر یـا احـساسی دارد، بـدون اینکه مستقیما با آن شخص ارتباط برقرار کرده بـاشد. به عنوان مـثال، شوهری از سـاکت بودن هـمسرش نـتیجه مـی گیرد که او از ازدواجشان ناراضی است و حتما به جداشدن از وی فکر می کند.
انتزاع انتخابی15: اطلاعات از زمینه بیرون کشیده می شوند و جزئیات خاصی پررنگ شده، و سایر اطلاعات مهم نادیده گرفته می شوند. به عنوان مثال،زنی که شـوهرش صبح ها جواب سلام او را نمی دهد،نتیجه می گیرد که شوهرش او را نادیده گرفته است، حتی اگر شوهرش جای خود را سرمیز صبحانه به او بدهد.
تعمیم بیش ازحد16 :یک اتفاق جزیی، به موقعیت های مشابه در سایر زمینه های وابسته و غیروابسته تعمیم داده می شود و اغلب با توجه انـتخابی هـمراه می شود. مثلا، بعد از مرافعه با شوهر، زن نتیجه می گیرد که"همه مردان شبیه همند".
بزرگ نمایی و کوچک نمایی 17: به یک مورد یا یک وضعیت، بیشتر یا کمتر از آنچه هست، اهمیت داده می شود و اغلب زمانی که معیارهای شخص درمورد اینکه اعضای خانواده چگونه باید باشند نـادیده گـرفته شود، مشکل آفرین می شود. مثلا، شوهر عصبانی وقتی متوجه می شود که همسرش از کارت اعتباری "روز مبادا" برای خریدهای متفرقه استفاده کرده است، نگران و خشمگین می شود و ابراز می کند که او هیچ توجهی به مسایل مـالی شان نـدارد.
شخصی سازی 18:زمانی که برای نتیجه گیری شواهد کـافی وجـود نداشته باشد، حوادث خارجی به خود نسبت داده می شود. مورد خاصی از استنباط دلبخواه به طور معمولی شامل اسنادهای اشتباه می باشد. مثلا، زنی می گوید شوهرش احترام زیادی برای او قایل نیست و لذا خود را آدم بدبختی می داند.
تفکر دو وجهی19 : تجربیات یا سیاهند یا سفید، یا کاملا موفقیت آمیزند یا کاملا شکست خورده، این نوع تفکر را می توان تفکر دو قطبی20 نامید. برای مثال، هنگامی که شوهر انباری را مرتب می کند و همسرش از او در مورد جای یکی از وسیله ها سوال می کند، شوهر با خودش فکر می کند که "او هیچوقت از کارهای من راضی و خوشحال نمی شود".
برچسب گذاری21 : تمایل به توصیف خود یا شخص دیگر به وسیله صفات عمومی و ثابت و براساس اعمال گذشته، برچسب گذاری نامیده می شود. برچسب گذاری های منفی بخش اصلی اسـنادهای زوجـ ها درمورد عـلت اعمال یکدیگر است. به عنوان مثال، بعد از اینکه شوهری در بودجه بندی خانواده و تنظیم حساب بانکی چندبار اشتباه می کند، زنش نتیجه می گیرد که وی فرد بی مبالاتی است. وی به موقعیتی که ممکن است منجر به این اشتباهات شـده بـاشد، توجه نمی کند.
دید تونلی22: گاهی اوقات زوج ها فقط چیزی را می بینند که دوست دارند، ببینند یا با حالات ذهنی کنونی شان تناسب دارد. مردی که معتقد است همسرش " هرکاری را که بخواهد به هر صورت انجام می دهد" ممکن است او را به خاطر انتخاب خود خواهانه اش سرزنش کند.
توضیحات سوگیرانه23: این نوعی تفکر است که زوج ها در زمان ناراحتی با آن مواجه می شوند و به طور اتوماتیک و خود به خود اینگونه فکر می کنند که همسرشان یک انگیزه منفی در پس نیتش دارد. برای مثال، یک خانم با خودش می گوید "او کاملا عاشقانه و مظلومانه رفتار می کند، به خاطر اینکه او می خواهد من لطفی در حقش بکنم. " او مرا سر کار می گذارد(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391؛ داتیلیو و بیرشک، b1385).
2-3-2. مولفه طرحواره در نظریه شناختی -رفتاری
2-3-3-1. مفهوم طرحواره
واژه طرحواره در اصل ریشه یونانی کلمه Scheen به معنای "داشتن" و یا شکل گرفتن" است. آرون بک معتقد است که طرحواره ها نقش اصلی در ارتباط با موضوعات تکراری در تداعی آزاد، تصورات و رویاها، ایفا می کنند. او معتقد بود که طرحواره ها ممکن است عملا مدت ها غیر فعال باشند اما بعدا تقویت یا خاموش شوند که نتیجه تغییرات در نوع داده های دریافتی از محیط است(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
بعدها نظریه پردازان دیگر، مفهوم اصلی طرحواره را توسعه دادند. برای مثال سگال (1988)نوشت که طرحواره ها شامل " عناصری سازمان یافته از واکنش ها و تجارب گذشته هستند که پیکره ای پیوسته و پایدار از اطلاعات قابل هدایت برای ادراک و تصدیق های بعدی را شکل می دهند". یانگ (1990) زمانی کاربرد روش متمرکز بر طرحواره در اختلالات شخصیتی را معرفی کرد، این مفهوم را گسترش داد. یانگ اظهار کرد که اگر چه بک و همکارانش (1979) به اهمیت طرحواره ها در درمان اشاره کردند، اما راهکارهای درمانی خاص بسیار اندکی را برای پروتکل های درمانی خود تا به امروز ارائه کرده اند. به همین دلیل یانگ مدل بک از طرحواره را توسعه داد و معتقد به یک نظظریه چهار سطحی بود که شامل 1) طرحواره های ناسازگار اولیه2) نگهداری طرحواره 3) اجتناب از طرحواره 4) جبران طرحواره می شد(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
اگر چه طرحواره درمانی متمرکز بر روی زوج ها و خانواده ها شامل توجه به طرحواره های شخصی خود افراد می شود، اما تاکید بیشتر روی سیستم رابطه ای و طرحواره هایی است که به طور ویژه، حول شخص در رابطه گسترش می یابند. همچنین طرحواره درمانی از خانواده اصلی و تجارب اولیه افراد با اعضاء خانواده استفاده می کند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
2-3-3-2. افکار و طرحواره های خودکار
افکار خودکار، شکل کلیدی دیگری از شناخت در نظریه شناختی-رفتاری است که گاهی اوقات با طرحواره درهم می آمیزد، بویژه به این دلیل که تا اندازه ای همپوشی بین هر دو وجود دارد. افکار خودکار اولین بار توسط بک (1976) به عنوان شناخت های همزمانی تعریف شدند که به سبکی سریع اتفاق می افتند وغالبا آگاهانه و به سهولت قابل دسترسی هستند. بنابراین افکار خودکار آگاهانه، مسیری برای کشف باورها و طرحواره های زیربنایی شخص فراهم می کنند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
اپستین (1988) به طرحواره شخصی به عنوان "فرضیات برجسته و نسبتا پایداری که شخص راجع به چگونگی عملکرد دنیا خود و جایگاه خود در آن دارد" اشاره می کند. این فرضیات راجع به ویژگی ها و فرایندهایی است که معمولا اتفاق می افتند و به عملکرد انطباقی با سازماندهی تجارب شخصی در درون الگوهای با معنی کمک می کنند و پیچیدگی محیط را کاهش می دهند. با محدودیت انتخابی و راهنمایی و سازماندهی اطلاعات که فرد در اختیار دارد، طرحواره او تفکر مناسب و امکان عمل را امکان پذیر می کند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
طرحواره ها در کابرد نظریه شناختی-رفتاری برای خانواده ها بسیار مهم هستند. آنها اعتقادات پایداری هستند که مردم راجع به دیگران و روابطشان دارند. طرحواره ها، ساختارهای شناختی ثابتی هستند و ارجاع ها و ادراک های زودگذر نیستند. طرحواره ها از ادراک ها متمایز هستندو از استنباط هایی که شخص از حوادثی که می بیند، شکل می دهد، متفاوت هستند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
افراد دو طرحواره مجزا در مورد خانواده ها حفظ می کنند: 1) طرحواره خانوادگی که به تجارب والدین در خانواده اصلی شان مربوط می شود 2) طرحواره هایی که به طور کلی به خانواده اصلی مربوط می شود یا چیزی که چبل و فاین (1994) از آن به عنوان نظریه شخصی از زندگی خانوادگی یاد می کنند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
2-3-3-3. تشخیص طرحواره ها از خانوادگی اصلی و تاثیر آنها بر روابط زوج و خانواده
در کار با زوج ها، بررسی افکار شخصی هر طرف، هدف مرکزی درمان است. همانطور که افراد طرحواره های اساسی خود را راجع به خودشان (مفهوم خود)، جهان شان و آینده شان حفظ می کنند، آنها همچنین طرحواره های را راجع به ویژگی های کلی خویشاوندان نزدیک و بویژه روابط صمیمی خود با آنها توسعه می دهند. نادیده گرفتن یا عدم توجه کافی به طرحواره های اصولی می تواند خطای بالینی مهمی باشد(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
طرحواره ها اغلب در قلب تعارض های زوج ها و خانواده ها قرار دارند (داتلیو، 2005). این امر به دلیل این است که طرحواره ها باید در مراحل اولیه درمان مورد توجه قرار گیرندف در حالیکه ارزیابی هنوز در جریان است(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
یکی از راهکار های کاربردی برای ارزیابی یک طرحواره در خانواده پرسشنامه خانواده اصلی ریچارد استوارت است. پرسشنامه مفصل و جامع استوارات به زوج ها اجازه می دهد تا توضیح دهند چگونه تجارب خانوادگی آنها بر زندگی شان، ازدواج شان و خانواده شان تاثیر می گذارد. طبق اطلاعات جمع آوری آوری شده از این مقیاس سوالات خاصی را برای افشا سازی طرحواره های مهم در رابطه با ارتباطات زوج ها و خانواده تنظیم کند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
2-3-3. اصول درمان
2-3-4-1. روش های ارزیابی بالینی
مصاحبه های انفرادی و مشترک بـا زوج ها، پرسشنامه هایی که خود افراد پر مـی کنند و مـشاهده تعامل زوج ها توسط درمانگران، سه روش اصلی ارزیابی بالینی هستند (داتیلیو و پادسکی،1995؛ به نقل از داتیلیو و بیرشک،a1385). براساس مفاهیمی که در بالا شرح داده شد، اهداف ارزیابی به قرار زیر است:
الف) شناخت نقاط قوت و خصوصیات مشکل دار فرد، زوج و محیط؛
ب)مشخص کردن عملکرد فعلی افراد در صول مـراحل و تغییرات رشدی آنها؛
ج)شناخت جنبه های شناختی و عاطفی تعامل زوج ها که می تواند هدف مداخلات درمانی باشد (داتیلیو و بیرشک، a1385).
الف) مصاحبه مشترک اولیـه
یک یـا چند مصاحبه مشترک با زوج ها، منبع اصلی کسب اطلاعات در مورد عملکرد گذشته و حال می باشد. این مصاحبه نه تنها در مورد خاطرات زوج و نظراتشان درباره خصوصیات و حوادث خانواده ای که در آن رشد کرده اند، اطلاعاتی فراهم می آورد، بلکه فرصتی است برای درمـانگر تـا تعاملات زوج را مشاهده کند. هرچند مردم در حضور یک فرد غریبه رفتار خود را تعدیل می کنند، اما حتی در مصاحبه اول هم این احتمال وجود دارد که زوج برخی جنبه های الگوهای بارز را نشان دهند؛ خصوصا وقتی درمانگر آنها را وا دارد تا در مـورد مـشکلی که برای درمان آن مراجعه کرده اند، توضیح دهند. در رویکرد شناخت درمانی، در مراحل ارزیابی به کمک برداشت های اولیه نظریه هایی شکل می گیرد که لازم است در جلسات بعدی و با جمع آوری اطلاعات بیشتر مورد آزمون قرار گیرند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391؛ داتیلیو و بیرشک، a1385).
در اولین مصاحبه مشترک، درمانگر از علت مـراجعه سـوال می کند کـه در این مورد نظر هر یک از زوجین مهم اسـت، هم راجع بـه نگرانی های آنها و هم راجع به تغییراتی که ضروری انگاشته می شوند. درمانگر تاریخچه زوج را نیز جویا می شود.به عنوان مثال،در مورد چگونگی و زمان آشنایی آنـها بـا یـکدیگر و یا اینکه در مراحل اولیه چه چیزی آنها را به هم جلب کـرده،کی ازدواج کرده اند،فرزندانشان چه موقع به دنیا آمده اند، و یا هر اتفاق دیگری که آنها باور دارند رابطه شان را در طی زمان تحت تـاثیر قرار داده اسـت. درمانگر بـا استفاده از مدل استرس و سازگاری، در ارزیابی روشمند، انتظاراتی را که زوج تجربه کرده اند پیدا می کند؛ این انـتظارات بـر پایه خصوصیات فردی(مانند اثرات باقیمانده از کودک آزاری در یک همسر)، پویایی رابطه (مانند تعارض های حل نشده نسبت به تمایل بـه صـمیمیت و اسـتقلال) و محیط آنها (مانند مسوولیت های سنگین شغلی)بنا شده است. درمانگر درباره منابع در دسترس زوج برای پاسخ بـه انـتظارات مـطرح شده و عواملی که استفاده از این منابع را تحت تاثیر قرار می دهد(مثل باور فرد به خود کفایتی کـه بـاعث مـی شود فرد از کمک گرفتن یا پذیرش کمک سایرین امتناع کند)، سوال می کند (اپشتاین و باکوم،2002؛ به نقل از داتیلیو و بیرشک، a1385).
ب) پرسشنامه ها
درمانگران شناختی-رفتاری معمولا برای جمع آوری اطلاعات در زمـینه دیـدگاه همسران درباره خود و رابطه شان از پرسشنامه های استاندارد استفاده می کنند. اغلب درمانگران از همسران می خواهند که قبل از مـصاحبه های مـشترک و انـفرادی، پرسشنامه های مختلف را پر کنند تا آنها بتوانند مصاحبه را بر اساس پاسخ به پرسشنامه طراحی نمایند .به طور طبیعی، گزارش افـراد از طـریق پرسـشنامه مستعد خطاست؛ زیرا ممکن است مشکلات ارتباطی را با استدلال عقلی تفسیر کنند و خود را در جایگاهی کـه از نـظر اجتماعی پسندیده است، قرار دهند. با وجود این، استفاده مناسب از پرسشنامه می تواند روش سودمندی برای ارزیابی سریع برداشت های زوج نسبت به طـیف وسـیعی از موارد باشد که ممکن است بدون پرسشنامه مورد توجه قرار نگیرد. به علاوه، برخی زوج ها در نـوشتار خود را بهتر از گفتار بیان می کنند. مواردی که در پرسشنامه مـشخص مـی شود ،می تواند در مـصاحبه ها و مشاهدات رفتاری بعدی عمیق تر بررسی شود (داتیلیو و بیرشک،a 1385).
ج) مصاحبه های انفرادی
اغلب پس از جمع آوری اطلاعات در مورد عملکرد گـذشته و حـال، شامل فشارهای روانی زندگی، آسیب های روان شناختی، سلامت عمومی و مـیزان سـازگاری، جداگانه بـا هـریک از هـمسران مصاحبه می شود. همسران بیشتر تـمایل دارنـد درباره مشکلات فردی نظیر افسردگی، قطع رابطه های قبلی و موضوعات مشابه، در غیاب همسر خود صحبت کنند. این نوع مصاحبه ها برای درمـانگر فـرصتی فراهم مـی آورد تا بتواند آسیب های روانشناختی احتمالی را که تحت تـاثیر مـشکلات ارتـباطی زوج قـرار گـرفته اسـت ارزیابی نماید( داتیلیو و بیرشک،a 1385).
مصاحبه های فردی به متخصص بالینی این فرصت را می دهد که احتمال بیماری روانی را بررسی کند، بیماری که تحت تاثیر مشکلات موجود در روابط زوجی یا خانوادگی فرد قرار گرفته است. بررسی احتمال بالای بیماری روانی فردی و مشکلات رابطه ضروری است و درمانگر خانواده و زوج در بررسی عملکرد فردی یا ارجاع به همکارانش برای کمک در این مورد، باید تبحر داشته باشد. پس درمانگر می تواند تعیین کند چگونه درمان مشترک با درمان فردی تکمیل شود(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
د) مشاهده رفتاری
در رویـکرد شناختی-رفتاری، ارزیابی در تمام طول درمان ادامه دارد و درمانگر در طی هر جلسه رابطه را مطالعه می کند.این مشاهدات رفتاری نسبتا ساختار نیافته،اغلب در طی مصاحبه مشترک اولیه،با تکالیف ارتباطی ساختار یافته تکمیل می شود. .بر اساس اطلاعاتی که زوج ارائه مـی دهد، ممکن اسـت درمانگر یـک مشکل حل شده(به عقیده زوج) را انتخاب کند و از آنها بخواهد تا در حضور او در مورد آن چند دقیقه ای بحث کنند. ممکن است صـرفا از زوج بخواهد احساسات خود را درباره یک موضوع بیان کنند و به هر طریقی کـه مـناسب مـی دانند به صحبت های یکدیگر پاسخ دهند، و یا از آنها خواسته شود موضوع را در یک زمان معین تحلیل نمایند. معمولا درمانگر از اتـاق خـارج می شود تا تعاملات آنها کمتر تحت تاثیر قرار گیرد. در این مورد، می توان از ضبط ویدیویی یـا صـوتی استفاده کـرد. در تحقیقات تعامل زوج دایما از این نوع بحث های حل مشکل استفاده می شود. اگرچه رفتار همسران در جلسه اغلب متفاوت از رفـتار آنها در خانه است، ولی معمولا آنقدر در بحث غرق می شوند که جنبه های مورد نظر آشکار می گردد (داتیلیو و بیرشک، a1385).
2-3-4. تکنیک های شناختی -رفتاری
2-3-5-1. تعلیم و آشنا کردن زوج ها و اعضای خانواده با مدل شناختی-رفتاری
مهم است که زوج ها و خانواده ها راجع به مدل درمانی شناختی-رفتاری آموزش داده شوند. ماهیت ساختاری و همکاری ایجاب می کند که زوج ها یا اعضای خانواده اصول و روش های مربوط را بفهمند. درمانگر در ابتدا کلیت تعلیمی مختصری از مدل ارائه می دهد و به صورت دوره ای، در طی درمان به مفاهیم خاص اشاره می کند. علاوه بر ارائه چنین "سخنرانی کوچکی" درمانگر اغلب از درمانجوها می خواهد تا قسمت هایی از کتاب های مربوطه را بخوانند مانند کتاب عشق هرگز کافی نیست از بک (1988) و مبارزه برای زندگی زناشویی از مارک من (1994). همچنین مهم است که به درمانجوها توضیح داده شود که تکلیف خانگی بخش ضروری درمان محسوب می شود و کتاب شناسی نوعی از تکلیف خانه است که به آنها در جهت دهی برای مدل درمانی کمک می کند. درک مدل درمانی همه طرفین را با فرایند درمان هماهنگ می سازد و مسئولیت پذیری در قبال افکار و اعمال را در آنها تقویت می کند. درمانگر همچنین به درمانجوها اطلاع می دهد که می تواند جلسات را طوری برنامه ریزی کند که درمان را روی نیل به اهدف مورد توافق متمرکز سازد و در فرایند ارزیابی آن اهداف دنبال شوند. بخشی از فرایند ساختار جلسات شامل این است که درمانگر و زوج ها یا خانواده، دستور کار روشنی را در ابتدای هر جلسه ارائه دهند. جنبه دیگر جلسات ساختاری، متضمن تثبیت نقش های زمینه برای رفتار مراجع در جلسات و خارج از جلسات است(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
2-3-5-2. تشخیص افکار خود آیند و هیجانات و رفتار های مرتبط
یکی از پیش فرض های لازم برای تغییر شناخت های تحریف شده یا افراطی اعضای خانواده راجع به خودشان و دیگران، افزایش توانایی آنها در تشخیص افکار خودآیندشان است. بعد از ارائه مفهوم افکار خودآیند، افکاری که به صورت خود انگیخته به ذهن فرد جاری می شوند، درمانگر در طی جلسات زوج ها یا اعضای خانواده را در بررسی الگوهای فکری شان یعنی افکاری که همراه با پاسخ های هیجانی و رفتاری منفی به یکدیگر هستند، راهنمایی می کند. بنابراین برای بهبود مهارت تشخیص افکار خودآیند، درمانجو ها معمولا می خواهند که دفترچه یادداشت ستی را در جلسات همراه داشته باشند و توضیح مختصری از شرایطی که در ان احساس درماندگی راجع به رابطه دارند یا درگیر تعارض می شوند، را یادداشت کنند. این گزارش باید شامل توصیفی از افکار خودآیندی شود که به ذهن می رسند و پاسخ های هیجانی متعاقب، پاسخ های رفتاری نسبت به اعضای دیگر خانواده را هم در بر گیرد(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
2-3-5-3. بررسی طرحواره ها و بازسازی طرحواره ها
الف) طرحواره های سخت
گاهی اوقات زوج ها یا اعضای خانواده اعتقادات سختی دارند یا راجع به مسائل خاص مفهوم پذیری های سختی را حفظ می کنند. زمانی که ان افراد با اطلاعات جدیدی مواجه می شوند که با طرحواره های موجود ناسازگار هستند، به جای اکتساب و تطبیق یا تلفیق این اطلاعات، ممکن است سخت تر شوند و مصمم در استفاده منطق گرایی به عنوان سیستم دفاعی به جای ترکیب اطلاعات جدید با طرحواره شان و تطبیق با آن شوند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
ب) تغییر در طرحواره های خانوادگی
گاهی اوقات افراد برای تغییر تفکر خانوادگی شان بی میل هستند زیرا تغییر آن را نوعی بی احترامی و حفظ آن را علامتی از تابعیت والدین می دانند. این امر خلاف این واقعیت است که گاهی اوقات تفکر جدید عاقلانه تر و کاربردی تر است. غیر واقیبانه است که انتظار داشته باشیم عقیده یا سبک تفکر قدیمی بدون هیچ اصلاح، در موقعیت جدیدی عمل کند. زندگی اغلب برمبنای تغییر چیزهای اطافمان است(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
2-3-5-4. تکنیک های رفتاری
الف) آموزش ارتباط
بهبود مهارت های اعضای خانواده برای بیان افکار و احساسات و گوش دادن موثر به یکدیگر، یکی از معمولی ترین اشکال مداخله ای است که در روش های مختلف درمانی وجود دارد. در واقع بسیاری معتقدند که مهارت های ارتباطی از جمله عناصر سازنده اصلی در کارکرد رابطه هستند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
ب ) راهبردهای حل مساله
اغلب زوج ها و خانوده ها با حل مساله مشکل دارند و تا حد زیادی روی پیش روی و ارتباط آنها تاثیر می گذارد. زمانی که به مذاکره مربوط می شود، اغلب نیاز به توانایی برای بررسی گزینه های دیگر در آرامش و روش انتخابی وجود دارد که در موارد مربوط به عدم توافق، مشکل تر است. به همین دلیل است که راهبردهای حال مساله، همیشه بخش مهمی از درمان شناختی رفتاری برای زوج ها و خانواده ها محسوب می شود(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
اپستین و باکام (2002) خلاصه ای از یافته های برخی از محققان را رائه کردند که شامل سه دسته از عوامل موثر در حل مساله است که قابل کاربرد برای زوج ها و خانواده هستند. این عوامل شامل مسایل ابزاری و تکلیف گرا می شوند مولفان موارد زیر را مورد توجه قرار داده اند؛
1) ارتباطات ویژه مثل پذیرفتن مسئولیت یا پر از بی اعتنایی.
2) الگوهای تعاملی یا راه هایی که طرفین برای پاسخ به یکدیگر به کار می برند، یا مباحث سازنده توسط طرفین که نشان دهنده روابط رضایت بخش تر است.
3) مشارکت ارجحیت ها و تمایلات هر دو طرف در راه حل ها (اپستین و باکام، 2002؛ به نقل ازداتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
ت ) مداخلات هیجانی کم و افراطی
اگر چه درمان شناختی-رفتاری گاهی اوقات به عنوان غفلت کننده هیجانات شناخته می شود اما این نکته ناشی از درک نادرست آن است. مداخلات متنوعی برای تقویت تجارب هیجانی مطلوب افراد یا تعادل پاسخ های افراطی به کار می روند. برای اعضای خانواده ای که تجربه احساس اندک دارند، درمانگر می تواند 1) راهکارهای مشخصی را برای رفتار درون و خارج از جلسات وضع کند که در ان ابراز شخصی باعث منجر به مورد سوء استفاده قرار گرفتن توسط دیگر اعضاء نشود، 2) از سوالات پیکان نزولی استفاده کند تا اطلاعاتی راجع به احساسات و شناخت های اصلی او بدست اورد و 3) فرد را به مشاهده راهنماهای درونی برای حالت های هیجانی خود او راهنمایی کند، 4) عباراتی را تکرار کند که تاثیر هیجانی روی شخص دارند، 5) توجه خود را روی مسایل هیجانی مربوط متمرکز کند، درحالی که فرد تلاش می کند موضوع را عوض کندو 6) شخص را به نقش گذاری هایی در ارتباط با مشکلات ارتباطی مهمی مشغول می سازد تا به استخراج پاسخ های هیجانی مربوط بپردازد(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
ث ) قرارداد های وابستگی
این تکنیک در ابتدا توسط ریچارد استوارت (1969) معرفی شد، کسی که معتقد به تمرکز روی تاییدات میان فردی بود که در آن زوج ها و اعضاء خانواده به یکدیگر پاسخ می دهند. نظریه استوارات این بود که به جای تمرکز روی اینکه چگونه پاسخ نامطلوب یا منقطع یک زوج بداخلاق یا عضو خانواده می تواند تغییر یابد، موثرتر است که تمرکز را روی چگونگی تبادل رفتارهای مثبت تا حد اعلی و چگونگی عملکرد زوج ها عملا طبق قراردادی کتبی معطوف کنیم. این استراتژی بر مبنای اصل تقابل استوار بود که پیشتر توسط جوزف ولپ (1977) معرفی شده بود. استفاده از تقابل برای دستیابی به توازن در تبادل رفتاری مطرح شده بود(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
ج ) آموزش جرات ورزی
یک شکل از آموزش مهارت های اجتماعی که اغلب در خانواده درمانی استفاده می شود، اموزش جرات ورزی است.اغلب رفتاره ای خجالتی و ارعابی که در اعضای خانواده مشاهده می شود باعث اجتناب از آنها از صحبت کردن راجع به خودشان می شود یا در برخی موارد ناشی از پرخاشگری بوده است که یکی از مواردی است که باعث دشواری های زیادی در روابط می شود(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
ح ) مداخلات و تکنیک های تناقضی
تکنیک ها و مداخلات تناقضی زمانی که برای زوج ها و درمانگر های خانواده به کار می روند با واژه پیش گویی نشانه ها بهتر شناخته شده اند. چندین تکنیک های تناقضی وجود دارد. اهداف خاصی در مداخلات تناقضی ضروری هستند که در مقالات تخصصی به عنوان"تناقض برنامه دار" از آنها یاد می شود. از این جنبه، قصد تناقض، فرد، زوج یا حتی خانواده را تا اندازه ای در وضعیت بن بست مضاعف قرار می دهد که در آن انتخاب واقعی و راهی برای فرار وجود ندارد. این مفهوم اصلی ایجاد تغییر دست دوم در ساختار یک سیستم است(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
شیوه های تناقضی بیشتر شامل آنهایی می شد که از طریق دستورالعمل به کار می رفت، مثل: 1) تشویق بیمار برای فعال کردن رفتار نشانه دارش 2) اجازه به زوج ها واعضاء خانواده برای تجربه این نشانه ها 3) تمرینی که شامل تقویت اصلاح رفتار نشانه دار می شد و پیش بینی شامل این پیشنهاد می شد که اعضای خانواده یا زوج عمدا آرامش دارند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
خ ) تمرین رفتاری
بعد از آموزش مهارت ها و بازخورد از درمانگر، زوج ها و اعضاء خانواده اغلب نیاز به تمرین مهارت های خاص دارند. این امر در ابتدا از طریق راهنمایی کلامی و الگوبرداری در طی فرایند درمان اتفاق می افتد. چنین جلسات تمرینی معمولا به تمرین رفتاری ارجاع می شوند که در جلسه درمان شروع می شود و به تدریج به محیط شخص تعمیم می یابد. تمرین رفتاری یکی از قسمت های بسیار ضروری در توالی درمانی است زیرا بازخورد هایی را به درمانگر نشان می دهد که با توجه به چیزی که زوج ها و اعضای خانواده فهمیده اند، میزان ان را درمانگر تشخیص می دهد و چگونگی تکمیل ان را نشان می دهد. به علاوه تمرین واقعی چیزی است که تغییر را تحریک می کند و در ثبات تغییر نقش دارد(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
د ) تکالیف خانگی
بخش جامعی راجع به تکالیف خانگی در اینجا ارائه می شود زیرا تکلیف خانه بخش مهم و جدایی ناپذیری در روش شناختی-رفتاری است. این بخش اغلب به عنوان یکی از عوامل قوی در تغییر شناخته می شود(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
تکلیف خانگی، بخش عمده ای از ابزارهای مورد نیاز برای تکنیک های درمانی را در بر می گیرند. در حقیقت در زمینه خانواده درمانی 75 درصد از مولفان در بیش از 16 رشته متفاوت نشان دادند که استفاده منظم از تکالیف خانگی را در برنامه کاریشان داشتند. درمانگر های شناختی-رفتاری خانواده تکلیف خانگی را به عنوان اساس درمان انتشار دادند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
مزایای در استفاده از تکلیف خانگی وجود دارد. اول اینکه هیچ وضعیتی فراتر از زوج یا خانواده در بحران وجود ندارد و استفاده از تکالیف خانگی، فرایند درمانی را فراتر از جلسات درمان قرار می دهد. بیشتر وقت بیمار خارج از جلسات سپری می شود و در محیط خانه است که اغلب مشکلات اتفاق می افتند. بنابراین تکلیف خانه جلسات درمان را در دوره های موقتی نگه میدارد و جلسات درمان را به زندگی روزمره انتقال می دهد. مزیت دیگر تکلیف خانه این است که تکالیفبه افراد فرصتی برای تکمیل و ارزیابی دیدگاه هایی برای کنارآمدن با رفتار هایی که در طی فرایند درمان بحث شده اند، می دهند. تمرین برای بالا بردن آگاهی از مسایل مختلفی است، که در درمان مطرح شده اند. به علاوه تکلیف خانه می تواند انتظارات درمانجویان را بالا ببرد که به جای بحث ساده راجع به تغییر در جلسات درمان به ایجاد تغییر اقدام کنند(داتیلیو، 2010؛ ترجمه خواجه و همکاران، 1391).
2-1. مروری بر پژوهش های انجام شده در داخل و خارج کشور
2-4-1. پژوهش های داخلی
پیرفلک، سودانی، شفیع آبادی (1393) پژوهشی با هدف بررسی اثر بخشی زوج درمانی گروهی شناختی-رفتاری بر کاهش دلزدگی زناشویی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان ایذه انجام دادند. روش پژوهش نیمه تجربی و از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بوده است. جامعه پژوهش شامل کلیه زوجینی که به دلیل مشکلات زناشویی به یکی از 8 مرکز مشاوره شهرستان ایذه مراجعه کرده بودند که از میان آنها تعداد 30 زوج که در آزمون دلزدگی یک انحراف معیار پایین تر از میانگین کسب نموده بودند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جایابی شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه زوج درمانی گروهی شناختی-رفتاری به صورت یک جلسه 90 دقیقه ای در هر هفته شرکت داده شدند اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت ننمودند. بعد از یک هفته از پایان مداخله از هر دو گروه آزمایش و کنترل، پس آزمون به عمل آمد و پس از گذشت یک ماه نیز آزمون پیگیری اجرا گردید. نتایج پژوهش نشان داد که روشCBCT می توان برای کاهش دلزدگی زناشویی زوجین و مولفه های آن و در نهایت استحکام خانواده استفاده کرد.
آگاه و همکاران(1393) در پژوهشی به بررسی اثربخشی گروه درمانگری شناختی- رفتاری، بر افزایش رضامندی زناشویی زنان دارای تعارض زناشویی می پردازند. بدین منظور، با استفاده از طرح پژوهش نیمه آزمایشی و کاربرد روش نمونه گیری در دسترس از میان زنان داوطلب 30 زن با تعارض زناشویی در دو گروه جایگزین شدند. آزمودنی های دو گروه قبل و بعد از ارائه مداخله به گویه های پرسش نامه های تعارض زناشویی و رضامندی زناشویی (با مقیاس اسلامی) پاسخ دادند. داده ها به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه و چندراهه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که گروه درمانگری شناختی- رفتاری موجب کاهش تعارض زناشویی و افزایش رضامندی زناشویی و مولفه های آن شده است (05/0p<) .بنابراین گروه درمانگری شناختی- رفتاری، در کنار آموزه های مذهبی با اصلاح شناخت با استفاده از فنون خاص، بدکارکردی رفتار و هیجان منفی را تعدیل کرده و به باز ارزشیابی منطق تفکر و درک دغدغه های ارتباط کمک می کند و از این طریق به بهبود سازه های هدف می انجامد.
گل محمد نژاد رنجبر و عدالت زاده (1392) پژوهشی با تعیین اثر بخشی آموزش مبتنی بر نظریه معنادرمانی، بر نگرش نسبت به نحوه انتخاب همسر و امید به زندگی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز انجام دادند. جامعه آماری این تحقیق عبارت بود از کلیه دانشجویانی که در سال 1390 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز مشغول به تحصیل بودند. تحقیق حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی است. نمونه آماری تحقیق حاضر 80 نفر از دانشجویان مجرد دانشگاه جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری غیرتصادفی و از نمونه داوطلبانه استفاده شد و جایگزینی آزمودنی ها در گروه های آزمایش و کنترل با توجه به نمرات آنها در پرسشنامه نگرش نسبت به نحوه انتخاب همسر لارسون صورت گرفته است. بدین صورت که از بین افراد نمونه با توجه به نمره آنها در پیش آزمون، از کسانی که بالاترین نمرات را داشتند 40 نفر (20 نفر پسر، 20 نفر دختر) به عنوان گروه آزمایش و 40 نفر دیگر (20 نفر پسر و 20 نفر دختر) که نمرات پایین تری داشتند در گروه کنترل جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مبتنی بر معنادرمانی قرار گرفتند. قبل از شروع آموزش معنادرمانی و بعد از آن افراد مقیاس نگرش به نحوه انتخاب همسر و پرسشنامه امید به زندگی را تکمیل کردند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و تحلیل کواریانس استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که آموزش مبتنی بر نظریه معنادرمانی بر نگرش نسبت به نحوه انتخاب همسر و امید به زندگی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز موثر است.
ذوقی پایدار، سهرابی اسمرود و یعقوبی (1392) پژوهشی با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری بر اختلال استرس پس از ضربه و افسردگی جانبازان همدان انجام دادند. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. تعداد 24 نفر از جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه ناشی از جنگ، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (زوج درمانی شناختی- رفتاری )(12 نفر) و گروه کنترل (لیست انتظار)(12 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 5/1 ساعته، در جلسات زوج درمانی شناختی- رفتاری شرکت کردند. از فهرست اختلال استرس پس از ضربه ویرایش نظامی ( PCL-M) و پرسشنامه افسردگی بک(BDI) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که میان دو گروه مداخله و کنترل از لحاظ شدت اختلال استرس پس از ضربه و افسردگی، پس از خاتمه جلسات درمانی تفاوت معناداری وجود دارد. زوج درمانی شناختی- رفتاری به طور معناداری شدت اختلال استرس پس از ضربه همچنین میزان افسردگی را در گروه آزمایش کاهش داد و زوج درمانی شناختی- رفتاری در کاهش شدت نشانه های اختلال استرس پس از ضربه و افسردگی همراه آن موثر بوده است.
هویلی پور، شفیع آبادی، و سودانی (1391) پژوهشی با هدف اثربخشی آموزش پیش از ازدواج بر انتظارات و نگرش های فرزندان دختر در آستانه ازدواج کارکنان شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب انجام دادند. جامعه آماری افرادی بودند که در دوران نامزدی یا عقد قرار داشتند. برای انتخاب نمونه افراد ثبت نام شده به دو پرسشنامه انتظارات و نگرش های زناشویی پاسخ دادند. روش این تحقیق تجربی بوده و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. از بین نفراتی که به فراخوان پاسخ دادند 26 نفر با بالاترین نمره انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه (13 نفر آزمایش و 13 نفر گواه) جایگزین شدند. از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون پیگیری پس از یک ماه به عمل آمد. گروه آزمایش تحت آموزش پیش از ازدواج به مدت 7 جلسه قرار گرفتند برای تحلیل داده های آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) و تحلیل کوواریانس تک متغیری (آنکوا) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد تفاوت گروه ها پس از آموزش از لحاظ انتظارات و نگرش های زناشویی در سطح 05/0 p<معنی دار و یافته ها بعد از یک ماه نیز پایدار بودند. بنابراین آموزش پیش از ازدواج بر بهبود انتظارات و نگرش ها موثر بود.
سلیمی و کریمی (1391) پژوهشی با هدف بررسی میزان تاثیر آموزش مفاهیم نظریه لازاروس بر تغییر نگرش نسبت به انتخاب همسر در بین دانشجویان دختر پرداختند. این تحقیق از نوع تجربی آزمایشی انجام شده است. هدف آزمایش، استنتاج روابط علت و معلولی بین پدیده هایی است که مورد کنترل قرار گرفته اند. جامعه پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دختر مجرد دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی است که از طریق فراخوان برای شرکت در کارگاههای آموزش قبل از ازدواج دعوت شده بودند. حجم نمونه در این تحقیق 30 نفر می باشد که از میان دختران مجرد دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15n=) و کنترل (15n=) جایگزین شدند. روش نمونه گیری دراین تحقیق تصادفی در دسترس است. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه نگرش به نحوه انتخاب همسر (ARMSS) استفاده شده است. علاوه بر آمار توصیفی، تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش ازt مستقل استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان دهنده تفاوت معنادار بین دو گروه مورد پژوهش می باشد. یعنی نمرات کل دانشجویان دختری که تحت آموزش قرار گرفته بودند نسبت به گروه کنترل از تفاوت معناداری در سطح آلفای 01/0 برخوردار است، تفاوت دو گروه در پس آزمون واقعی است و بین میانگین های دو گروه تفاوت معناداری وجود داشته و عمل آزمایش موثر بوده است. فرضیه اصلی پژوهش در زمینه تفاوت میانگین های دانشجویان دختر دو گروه آزمایش و گروه کنترل در سطح 99% مورد تایید قرار گرفت.
فتوحی بناب، حسینی نسب، و هاشمی نصرت آباد، (1390) پژوهشی با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانگری شناختی – رفتاری، اسلامی و تحلیل رفتار متقابل بر خودشناسی زوج های ناسازگار بود. طرح این پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. آزمودنی های این پژوهش شامل 90 زوج (180 نفر) به عنوان گروه آزمایشی و 30 زوج (60 نفر) به عنوان گروه کنترل بودند که به صورت تصادفی از میان زوج های ناسازگار مراجعه کننده به دادگاه خانواده یا مراکز و کلینیک های مشاوره شهر تبریز انتخاب شدند. گروه آزمایشی به مدت 12-10 جلسه تحت زوج درمانی شناختی – رفتاری، اسلامی و تحلیل رفتار متقابل قرار گرفتند. نتایج پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش رویکردهای زوج درمانی شناختی – رفتاری، اسلامی و تحلیل رفتار متقابل خودشناسی زوج های ناسازگار را افزایش می دهند و در این راستا زوج درمانگری اسلامی نسبت به زوج درمانگری شناختی – رفتاری و تحلیل رفتار متقابل اثربخش تر است.
نظری، محمدخانی، دولتشاهی، (1390) پژوهشی با هدف اثربخشی مقایسه دو شیوه زوج درمانی (زوج درمانی تلفیقی – رفتاری و زوج درمانی شناختی رفتاری غنی شده) با روش تک موردی بررسی و با یکدیگر انجام دادند. هشت زوج که دارای آشفتگی زوجی بودند بر اساس نمونه در دسترس انتخاب و بعد از همتاسازی 4 زوج در هر گروه جای گرفتند. روش ها به صورت انفرادی انجام شد. مجموعا 16 جلسه درمانی در هر گروه برگزار شد. پس از تعیین خط پایه در جلسه اول، در جلسات چهارم، هشتم، دوازدهم و شانزدهم، آزمودنی ها به مقیاس سازگاری دو نفری (DAS) پاسخ دادند. تحلیل نتایج به شیوه ترسیم نمودار، تحلیل چشمی و معناداری بالینی نشان داد که هر دو شیوه درمانی در افزایش رضایت زناشویی موثر بود، اگرچه زوج درمانی تلفیقی رفتاری، موثرتر از زوج درمانی شناختی – رفتاری است. تفاوتی در اثربخشی دو درمان برای زنان و مردان مشاهده نشد و در دو ماه پیگیری نتیجه درمان حفظ شد.
امیدوار، فاتحی زاده و احمدی (1388) پژوهشی با هدف بررسی تاثیر آموزش پیش از ازدواج بر انتظارات زناشویی دانشجویان در آستانه ازدواج و ابعاد آن پرداختند. روش این تحقیق نیمه تجربی بوده و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه استفاده شده است. جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز بودند که قصد ازدواج داشته و در مرحله قبل از دوران عقد قرار داشتند. برای انتخاب نمونه 207 نفر از دانشجویان داوطلب شرکت در دوره آموزشی به پرسشنامه انتظارات زناشویی پاسخ دادند.92 نفر که در این آزمون ها نمرات بالاتری داشتند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (46نفر در گروه آزمایش و 46 نفر در گروه کنترل) قرار گرفتند. در این پژوهش از روش آماری تحلیل کواریانس چند راهه استفاده شد. نتایج نشان دادند که آموزش پیش از ازدواج، انتظارات زناشویی (P<0.0001) دانشجویان در آستانه ازدواج را به طور معناداری بهبود بخشیده است. هم چنین آموزش پیش از ازدواج در دانشجویان در آستانه ازدواج، ابعاد انتظارات شامل: انتظار از همسر به عنوان دوست و حامی (P<0.0001) و انتظارات از یک رابطه ایده آل (P<0.0001) را به طور معناداری بهبود بخشیده است. هم چنین نتایج نشان دادند که تاثیر آموزش پیش از ازدواج بر انتظارات زناشویی و ابعاد آن در دختران و پسران متفاوت نمی باشند.
اعتمادی، نوابی نژاد، احمدی، فرزاد، (1385) پژوهشی با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری بر صمیمیت زوجین صورت دادند. روش تحقیق نیمه تجربی بود و از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه ی آماری شامل زوجینی بود که به دلیل مشکلات زناشویی به یکی از مراکز مشاوره ای شهر اصفهان مراجعه کرده بودند و نمونه ی آماری شامل 32 زن و شوهر بود که با روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شده و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و ابزار اندازه گیری، مقیاس صمیمیت زناشویی و پرسشنامه ی بررسی نیازهای صمیمیت بود. گروه آزمایش در 10 جلسه زوج درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری شرکت کردند و یافته های تحقیق با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که کاربرد تکنیک های مبتنی بر نظریه ی شناختی-رفتاری میزان صمیمیت و صمیمیت عاطفی و جنسی زوجین را افزایش داده است.
لطفی کاشانی (1387) در پژوهشی، به منظور بررسی تاثیر گروه درمانی با رویکرد رفتاری – شناختی در کاهش نگرش های ناکارآمد افراد، 15 (12دختر و 3 پسر) دانشجو به شیوه نمونه گیری داوطلبانه، انتخاب و طی 16جلسه 2 ساعته (هر هفته دو جلسه) در جلسه های گروه درمانی شرکت دادند. مقایسه نمرات نگرش های ناکارآمد اعضای گروه به شیوه اندازه گیری مکرر و پیگیری میزان نگرش های ناکارآمد اعضا دو ماه بعد از اتمام درمان نشان دهنده تاثیر گروه درمانی رفتاری – شناختی در کاهش نگرش های ناکارآمد است.
نیل فروشان، احمدی، عابدی، احمدی، (1385) در پژوهشی به بررسی تاثیر مشاوره به شیوه شناختی – رفتاری، بر اساس رویکرد زیر سیستم های شناختی متعامل (ICS)، بر تغییر نگرش زوج های نابارور نسبت به ناباروری است. این تحقیق نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. نمونه تحقیق شامل 30 زوج نابارور است که از بین زوج های نابارور مراجعه کننده به مرکز باروری و ناباروری شهر اصفهان انتخاب شده، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته نگرش نسبت به ناباروری در دو مرحله ارزیابی شدند. میزان پایایی این پرسشنامه 96/0 محاسبه شد. به گروه آزمایش شش جلسه مشاوره بر اساس رویکرد ICS ارایه شد. این بررسی نشان داد که مشاوره بر اساس رویکرد زیر سیستم های شناختی متعامل، نگرش زوج های نابارور گروه آزمایش را نسبت به ناباروری در جهت مثبت تغییر داده (p<0.001)، تاثیر آن بر زنان و مردان یکسان بوده است(74/0 (p=
نتایج پژوهش ها در زمینه اثر بخشی آموزش ها بر نگرش به ازدواج صورت گرفته است نشان داده است که اینگونه آموزش ها در قالب طرح های آزمایشی توانسته اند نگرش به ازدواج و انتخاب همسر، و گرایش به ازدواج را به شکل معناداری بهبود بخشند(جعفری، فاتحی زاده و هاشمی، 1386؛ به نقل از نیلفروشان، نویدیان و عابدی، 1392).
2-4-2. پژوهش های خارجی
مامی، روحنده و ناصری (2015) پژوهشی با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری بر صمیمیت زناشویی و رضایت از زندگی در دانشجویان دختر متاهل در شهرستان ایلام انجام دادند. در میان است که 40 مورد به صورت تصادفی انتخاب شدند. و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند گروه تجربی در 10 جلسه زوج درمانی شناختی رفتاری شرکت نمودند. از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه صمیمیت زناشویی و مقیاس رضایت از زندگی (SWLS) جمع آوری شدند. نتایج نشان می دهد که درمان شناختی-رفتاری بر صمیمت زوجها و رضایت از زندگی موثر است.
مونسون24 و همکاران (2012) پژوهشی با هدف بررسی اثر بخشی زوج درمانی شناختی رفتاری بر افراد مبتلا به اختلالPTSD انجام دادند. برای این منظور 20 زوج (40 نفر)را به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین کردند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که زوج درمانی شناختی رفتاری موجب بهبود اختلال استرس پس از سانحه شده است و نتایج درمان بعد از 3 ماه پیگیری حفظ شدند.
هویر25، یوهمان26، رامبو27 و جاکوبو28 (2009)پژوهشی با هدف کاهش عملکرد جنسی با کاربرد درمن شناختی و رفتاری انجام دادند. نمونه از 451 بیمار تحت درمان در یک درمانگاه از بیمارستان عمومی ماساچوست انتخاب شدند و پرسشنامه عملکرد جنسی قبل و بعد درمان را تکمیل نمودند. تقریبا دو سوم از بیماران اختلال عملکرد جنسی را قبل از درمان گزارش دادند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که زوج درمان شناختی- رفتاری عملکرد جنسی را در بیماران بهبود بخشید.
احمدی و همکاران (2009) پژوهشی با هدف اثر بخشی درمان شناختی رفتاری زوج ها بر سازگاری زناشویی افراد مبتلا به PTSD انجام دادند. برای این منظور تعداد 60 افراد افراد مبتلا به PTSD که نمرات پایین در پرسشنامه سازگاری زناشویی کسب کردند به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. نتایج تجزیه و تحلیل مانوا نشان داد که زوج درمانی شناختی رفتاری بر سازکاری زناشویی افراد مبتلا به PTSD موثر است.
کیربای29 و بوکام30 (2007) پژوهشی با هدف ترکیب درمان رفتاری ودرمان شناختی-رفتاری زوج ها در تنظیم احساسات زوج ها انجام دادند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که بعد از 16 هفته درمان ترکیبی مهارت های حل مساله، تنظیم احساسات، ارتباطات زوجین را به طور معناداری افزایش داده است.
نیل فروشان، احمدی، عابدی و احمدی (2006) به بررسی اثر بخشی زوج درمانی شناختی رفتاری بر افسردگی زوجین نابارور می پردازند. برای این منظور تعداد 30 زوج را به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار دادند. و هر دو گروه توسط پرسشنامه افسردگی بک قبل و بعد درمان مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج پژوهش بعد از 6 جلسه درمان شناختی -رفتاری نشان داد که افسردگی زوجهای نابارور در گروه تجربی نسبت به گروه شاهد به طور معناداری (p <0.0001) کاهش یافت و اثر آن است بطور قابل توجهی در زنان بالاتر از مردان بود (0.009 = p).
سالمه و همکاران(2006) با انجام تحقیق زمینه یابی دریافتند که 45% دانشجویان نگرش مثبتی به ازدواج داشته و به تشکیل خانواده علاقه دارند.
منابع فارسی
اعتمادی، عذرا؛ نوابی نژاد، شکوه؛ احمدی، سید احمد.، فرزاد، ولی اله. (1385). بررسی اثر بخشی زوج درمانی شناختی رفتاری برصمیمیت زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر اصفهان. مطالعات روان شناختی، دوره ی2، شماره 1 و 2: 87-69.
امیدوار، بنفشه؛ فاتحی زاده، مریم السادات؛ احمدی، سید احمد. (1388). بررسی تاثیر آموزش پیش از ازدواج بر انتظارات زناشویی دانشجویان در آستانه ازدواج در شهر شیراز. خانواده پژوهی، سال پنجم، شماره 18: 246-231.
پیرفلک، مهرداد؛ سودانی، منصور؛ شفیع آبادی، عبدالله. (1393). اثربخشی زوج درمانی گروهی شناختی-رفتاری (GCBCT) بر کاه دلزدگی زناشویی. فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده، سال چهارم، شماره 2: 267-247.
داتیلیو، فرانک و بیرشک، بهروز. (a1385). رفتار درمانی شناختی زوج ها- بخش اول: مقاله مروری. تازه های علوم شناختی، سال 8، شماره 2: 81-72.
داتیلیو، فرانک و بیرشک، بهروز. (b1385). رفتار درمانی شناختی زوج ها- بخش دوم: مقاله مروری. تازه های علوم شناختی، سال 8، شماره 3: 80-71.
دتیلیو، فرانک. (2010). درمان شناختی رفتاری با زوجها و خانواده ها: راهنمای جامع برای درمانگران. ترجمه نبی الله خواجه، پریناز سجادیان، فاطمه بهرامی (1391). تهران: ارجمند.
ذوقی پایدار، محمد رضا؛ سهراب اسمرود، فرامرز؛ و یعقوبی، ابوالقاسم. (1392). اثر بخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری بر اختلال استرس پس از ضربه و افسردگی جانبازان. مطالعات زن و خانواده، دوره 1، شماره1: 118-99.
علی اکبری دهکردی، مهناز. (1386). بررسی مقایسه ای ملاک های همسر گزینی در دختران جوان شهر اهواز. دانشور رفتار، شماره 25: 84-75.
فتوحی بناب، سکینه؛ حسینی نسب، سید داوود؛ و هاشمی نصرت آباد، تورج. (1390). اثربخشی زوج درمانگری شناختی – رفتاری، اسلامی و تحلیل رفتار متقابل بر خودشناسی زوج های ناسازگار. مطالعات روان شناختی، دوره 7، شماره2: 58-37.
لطفی کاشانی، فرح. (1387). تاثیر مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد رفتاری – شناختی در کاهش نگرش های ناکارآمد. اندیشه و رفتار (روانشناسی کاربردی)، دوره 2، شماره8: 78-67.
نظری، وکیل؛ محمدخانی، پروانه؛ دولتشاهی، بهروز. (1390). مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی رفتاری غنی شده و زوج درمانی تلفیقی رفتاری در افزایش رضایت زناشویی. پژوهش های نوین روانشناختی (روانشناسی دانشگاه تبریز)، دوره 6، شماره 22: 169-143.
نیل فروشان، پریسا؛ احمدی، سیداحمد؛ عابدی، محمدرضا؛ احمدی، سیدمهدی. (1385). تاثیر مشاوره شناختی – رفتاری بر اساس رویکرد زیر سیستم های شناختی متعامل بر تغییر نگرش زوج های نابارور. فصلنامه خانواده پژوهی، دوره 2، شماره 5: 33-21.
هویلی پور، سارا؛ شفیع آبادی، عبد الله؛ و سودانی، منصور. (1391). اثر بخشی آموزش پیش از ازدواج بر انتظارات و نگرش های زناشویی فرزندان دختر در آستانه ازدواج کارکنان شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب، یافته های نو در روان شناسی، سال هفتم، شماره 23: 93-81.
منابع لاتین
Amoto, P. R., & Booth, A. (1991). The consequences of divorce for attitudes toward divorce and gender roles. Journal of Family Issues. 1991; 12: 306-322.
Bandura,A.(1994).Self-efficacy.In V.S.Ramchaudran(Ed).Encylopedia Of Human Behavior.VOL.4,pp.71-81.New York.
Bandura,A.(1997).Self-efficacy,The Exercise Of Self- Control.New York:W.H.Freeman &Co.
Baron, R., & Byron, D. (1997). Social psychology. A Viucom Company
Bradbury, T. N., Fincham, F. D., & Beach, S. R. H. (2000). Research on the nature and determinants of marital satisfaction: A decade in review. Journal of Marriage and the Family, 62,964-980.
Brown,B.L.(1999).Self-efficacy Beliefs And Career Development Clearing House On,Erice Digest,NO.205.
Buss.D.U., & Barnes, M.F. (1986) Preferences in human mate selection. Journal of Personality and Social Psychology, 50, 559-570.
Carcia,J.N., & Decaso,A.M.(2006).Changes In Writing Self-efficacy And Writing Products And Processes Throgh Specific Training In The Self-efficacy Beliefs Of Students With Learning Disabilities.A.Contemporay Journal.
Carey, K. M. (2005). Effects of childhood family environment on marital attitudes. M.A. Dissertation. Truman State University, 2005. P. 137.
Carroll, J.S., Badger, S., Yang, C. (2006). The ability to negotiate of the ability to love?: Evaluating the developmental domains of marital competence. Journal of Family Issues;27:1001-1034.
Gilcksohn, J & Golan, H. (2001) Personality and Individual Differences, 30, 7, 1199-1209.
Risch, S. C., Jodl, K. M.,& Eccles, J. S. (2004). Role of the father-adolescent relationship in shaping adolescent's attitude toward divorce. Journal of Marriage and Family; 66(1): 46-58.
Salemeh F, Yaghobi T, Yaghobian, M., & Zakizadeh M.(2006). Comparison of views of male and female students about of marriage and family. The Second National Congress of Family Pathology. Family Research Institute. Shahid Beheshti University. 301.
Schwarzer,R., & Scholz,U. (2005).Cross-Cultural Assessment Of Coping Resources:The GeneralPerceived Self-efficacy Scale.Paper Presented At The Asian Congress Of Health Psychology:Health Psychology And Culture,Tokyo,Japan.p.28-29.
Schwarzer.R.(E.D)(1992).Self-efficacy:Tought Control Of Action.Washington,DC:Hemisphere.
Segrin, C., Talor, M. E., & Altman, J. (2005). Social cognitive mediators and relational outcomes associated with parental divorce. Journal of Social and Personal Relationships. 2005; 22(3): 361-377.
Shackelford, T. Buss, M. & LeBlanc, G. (2000) Number of children desired and preferred spousal age difference: Context-specific mate preference patterns across 37 cultures. Journal of Evolution and Human Behavior, 21, 323-331.
Shelton,S.(1990).Developing The Construct Of General Self-efficacy.Psychological Reports66
Sirgy, J., Efraty, D., Siegel, P., & Jin Lee, D. (2001), A new measure of quality of work life (QWL) based on need satisfacyions and spillover theories, Social Indicators Research, Vol. 55, No. 3, 241-302.
Strong, B. (2008). The Marriage and Family Experience. Thomson Higher Education, 10 Davids Drive, Belmont, C.A. 94002- 3098
Trent, K., & South, S. J. (1992). Sociodemographic status, parental background childhood family structure, and attitudes towards family formation. Journal of Marriage and the Family. 1992; 54: 427-439.
Winch, M. (1958) Mate selection: A study of complementary needs. New York Hare Bras.
1 Stuart
2 Liberman
3 Weiss
4 Hops
5 Patterson
6 Margolin
7 Baucom
8 selective attention
9 attributions
10 expectations
11 assumptions
12 standards
13 arbitary inference
14 mind reading
15 Selective abstraction
16 overgeneralization
17 magnification and minimization
18 Personalization
19 dichotomous thinking
20 polarized
21 labeling
22 Tunnel vision
23 Biased explanations
24 Monson, C. M
25 Hoyer, J
26 Uhmann, S
27 Rambow, J
28Jacobi, F
29 Kirby, J. S
30Baucom, D. H
—————
————————————————————
—————
————————————————————