آرایه های ادبی
آرایه های ادبی عبارت اند از:
1- تشبیه
2- استعاره
3- تشخیص
4- مجاز
5- کنایه
6- واج آرایی
7- سجع
8- جناس
9- مراعات نظیر
10- تلمیح
11- تضمین
12- تضاد
13- تناقض
14- حس آمیزی
15- اسلوب معادله
16- ایهام
17- ایهام تناسب
18- نماد
19- لفّ و نشر
20- اغراق
21- حسن تعلیل
22- عکس
این آرایه ها ویژه ی داوطلبان عمومی است. چند تا از آرایه های باقی مانده ویژه ی دانش آموزان انسانی (ویژه ی اختصاصی) است، که از ذکر آن ها در این جا چشم پوشی می کنیم.
یاد آوری: آرایه های ادبی به سه قسمت تقسیم می شوند: 1- بیان 2- آرایه های لفظی 3- آرایه های معنوی
بخش "بیان" عبارت اند از:
1- تشبیه: ادّعای شباهت میان دو چیز؛ یعنی مانند کردن چیزی به چیز دیگر.
هر تشبیه چهار رُکن دارد که عبارت اند از:
$ توجّه
الف) مشبّه: چیزی یا کسی که قصد مانند کردن آن را داریم.
ب) مشبّه به: چیزی یا کسی که مشبه، به آن مانند می شود.
ج) ادات تشبیه: واژه ای است که نشان دهنده ی پیوند شباهت است؛ مانند: مثل، گفتی، به سان، گویی، به صورت، به شیوه ی، به رنگ، چو، چون، همچو، همچون، مانند و…
گاهی پسوند "وار" به عنوان ادات تشبیه به کار می رود؛ مانند: صدف وار (= مانند صدف) گاهی هم فعل "ماند" و "گفتی" به عنوان ادات تشبیه به کار می روند، مانند:
به زنبور بی عسل.
ماند؟
عالِم بی عمل به چه
(یعنی: عالِم بی عمل مانند زنبور بی عسل است.)
ادات تشبیه
?
نکته 1
د)وَجه شَبَه: ویژگی مشترک میان مشبه و مشبه به را می گویند. مشبه به باید آن ویژگی را به حد کمال داشته باشد یا به داشتن آن معروف باشد.
مثال برای ارکان تشبیه:
"چو غنچه گر چه فرو بستگی است کار جهان تو همچو باد بهاری گره گشا می باش"
درمصراع اول: کار جهان مشبه / چو ادات تشبیه / غنچه مشبه به / فرو بستگی وجه شبه
در مصراع دوم: تو مشبه / همچو ادات تشبیه / باد بهاری مشبه به / گره گشا وجه شبه
"چو" و "چون" در صورتی ادات تشبیه محسوب می شوند که به معنی "مثل" و "مانند" به کار روند.
?
نکته 2
ازمیان ارکان تشبیه، فقط ارکان فرعی (ادات و وجه شبه) حذف می شوند.
?
نکته 3
الف)حذف وجه شبه: "من این جا چون نگهبانم تو چون گنج"
در مصراع بالا، "من" مشبه است، "چون" ادات تشبیه و "نگهبان" مشبه به؛ اما وجه شبه حذف است.
"تو" مشبه است، "چون" ادات تشبیه و "گنج" مشبه به؛ وجه شبه محذوف است.
همان طور که دیدید در این مصراع، دو تشبیه به کار رفته است.
$ توجّه
ب)حذف ادات تشبیه: "که نی ام کوهم ز صبر و حلم و داد"
در این مصراع، ارکان تشبیه عبارت اند از:
"م" در کوهم (= من کوه هستم) مشبه است، "کوه" مشبه به و "صبر و حلم و داد" وجه شبه؛ اما ادات تشبیه حذف است.
برای اینکه ارکان تشبیه را به راحتی پیدا کنیم مصراع ها را بر اساس ارکان دستوری منظم می کنیم، یعنی نهاد در اول جمله قرار می گیرد و فعل در پایان جمله و سایر اجزا هم در بین نهاد و فعل با حفظ نظم و ترتیب قرار می گیرند. اگر مصراع بالا را به ترتیب ارکان منظم کنیم به این صورت در می آید:
"من کَه (کاه) نیستم؛ من از جهت صبر و حلم و داد مانند کوه هستم."
$ توجّه
گاهی نظم ارکان تشبیه در شعر یا نثر به هم می خورد؛ یعنی در بعضی جمله ها، ادات تشبیه اول قرار می گیرد یا مشبه به در آغاز قرار می گیرد و مشبه بعد از آن و…. برای درک این مطلب به مثال "چو غنچه گر چه فرو بستگی…." در همین مبحث مراجعه کنید.
?
نکته 4
هر گاه در ارکان تشبیه دو رکن فرعی (ادات تشبیه و وجه شبه) با هم حذف شود، تشبیه "بلیغ" به وجود می آید.
?
نکته 5
* تشبیه بلیغ دو نوع است:
الف)اسنادی
ب) اضافه ی تشبیهی
الف) تشبیه بلیغ اسنادی: مشبه به مشبه به اسناد داده می شود؛ یعنی مشبه و مشبه به بدون کسره و به وسیله ی فعل اسنادی (=ربطی) به هم ربط داده می شوند.
فعل اسنادی عبارت اند از: است، بود، شد، گردید، کشت، باشد و …
$ توجّه
مثال برای تشبیه بلیغ اسنادی: "تو دی ماهیّ و آن دلبر بهار است"
"تو"¬ مشبه / "دی ماه" ¬مشبه به / ("ی" به معنی هستی فعل اسنادی است)
ملاحظه می کنید که ادات تشبیه و وجه شبه حذف شده اند.
ب) اضافه ی تشبیهی: مشبه به وسیله ی کسره به مشبه به پیوند داده می شود؛ مانند: باران رحمت، کاخ هستی، دریای غم، تیغ حلم، گل عیش، شاخ آرزو و….
ترتیب اضافه ی تشبیهی به این شکل است:
قرمز است.)
لعل
مشبه به
مانند
(لب
مشبه
مشبه، کسره (-ِ)، مشبه به ¬ لب لعل
قرمز است.)
لعل
مشبه به
مانند
(لب
مشبه
مشبه به، کسره (-ِ)، مشبه ¬ لعل لب
$ توجّه
در اضافه ی تشبیهی، همیشه، مشبه در اول قرار نمی گیرد. همان طور که در مثال ها دیدید. گاهی مشبه اول می آید گاهی مشبه به.
$ توجّه
گاهی مشبه از ارکان تشبیه حذف می شود، اما ادات تشبیه وجود دارد؛ مانند:
"چون شیر به خود سپه شکن باش"
چون¬ ادات تشبیه / شیر ¬ مشبه به
"چو شیری که ازپیش آهو گذشت"
"چو ¬ ادات تشبیه / شیر¬ مشبه به
در این مثال ها، با توجه به حذف بودن مشبه، تشبیه برقرار است، چون که ادات تشبیه وجود دارد.
?
نکته 6
تست1: در کدام گزینه همه ی ارکان تشبیه به کار رفته است؟
1)اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه 2) دانش اندر دل چراغ روشن است.
3) چون مه و خورشید جوانمرد باش 4) زلیخای جوان شد عالم پیر
پاسخ: گزینه ی1
تست2: در همه ی گزینه ها آرایه ی تشبیه وجود دارد به جز:
1) تیغ حلمم گردن خشمم زده 2) ز کف بفکن این گرز و شمشیر کین
3) صََلای یوسف گُل شد جهان گیر 4) درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
پاسخ: گزینه ی2
2-استعاره: دو چیز را به یکدیگر تشبیه می کنند، آن گاه "مشبه" را حذف و "مشبه به" را به جای آن به کار می برند.
به مثال زیر دقت کنید:
"عَمرو مانند کوه آهنین به میدان جنگ آمد."
در این مثال، عمرو (پهلوان معروف عرب) مشبه است که به کوه آهنین (مشبه به) تشبیه شده است؛ اما در بیت زیر مشبه (عمرو) حذف شده است و مشبه به (کوه آهنین) در جایش قرار گرفته؛ بنابراین در بیت زیر کوه آهنین، استعاره از عمرو است:
جو آن "آهنین کوه" آمد به دشت همه رزمگه کوه فولاد گشت
مثال دیگر:
غمی بود رستم بیازید چنگ گرفت آن بَر و یال جنگی پلنگ
پلنگ (مشبه به) استعاره از پهلوان (سهراب) است.
در این بیت، شاعر ابتدا، پهلوان (سهراب) را در ذهنش به پلنگ تشبیه کرده است؛ اما در مرحله ی سرودن شعر، مشبه به (پلنگ) را به جای مشبه (پهلوان=سهراب) قرار داده است؛ یعنی آرایه ی استعاره را خلق کرده است.
به استعاره ای که "مشبه به" است و "مشبه" در آن حذف می شود، استعاره "مُصرَّحه" می گویند.
$ توجّه
تست3: در کدام گزینه آرایه ی استعاره، بیشتر به کار رفته است؟
1)به جز بازوی دین و شیر خدا که شد طالب رزم آن اژدها
2)شمس و قمرم آمد، سَمع و بَصرم آمد و آن سیم بَرَم آمد، و آن کانِ زَرم آمد
3)فلک باخت از سَهم آن جنگ رنگ بود سهمگین جنگ شیر و پلنگ
4)هزاران نرگس از چرخ جهان گرد فرو شد تا بر آمد یک گل زرد
پاسخ: گزینه ی2
گاهی در استعاره، مشبه جای مشبه به قرار می گیرد؛ یعنی مشبه به حذف می شود و مشبه باقی می ماند، علاوه بر این یکی از نشانه های مشبه به هم در جمله باقی می ماند(به این استعاره، مکنیّه می گویند.) مانند:
"باد چنگ می انداخت و می خواست زمین را از جا بکند."
در این مثال با دقت در می یابیم که باد چنگ ندارد و نمی تواند با دست هایش زمین را از جا بکند؛ اما نویسنده باد را به موجود زنده (انسان) تشبیه کرده است و آن گاه چنگ (دست) را که از اندام های آن موجود زنده است در جمله آورده است. موجود زنده (انسان) که مشبه به است از جمله حذف شد و باد (مشبه) و چنگ (نشانه ی مشبه به) در جمله باقی مانده اند.
?
نکته 7
آرایه ی "تشخیص (آدم نمایی)" از همین نوع استعاره است، یعنی در آرایه ی تشخیص، مشبه باقی می ماند و مشبه به حذف می شود و نشانه های مشبه به در جمله باقی می ماند.
?
نکته 8
هر گاه به غیر انسان، حالات و رفتار انسان را نسبت بدهیم، آرایه ی تشخیص به وجود می آید.
?
نکته 9
به آرایه ی تشخیص، استعاره هم می گویند.
?
نکته 10
*پرسش: در کدام یک از جمله های زیر آرایه ی تشخیص (آدم نمایی یا انسان پنداری) وجود دارد؟
الف) به صحرا شدم عشق باریدن گرفت ب) چاه با حضرت علی گفتگو می کرد.
پاسخ: در هر دو جمله، استعاره از نوع مشبه (مکنیّه) است. در جمله ی "الف" عشق به باران تشبیه شد که می بارد، اما باران (مشبه به) حذف شد. این استعاره نمی تواند "تشخیص" باشد چون که مشبه به محذوف، انسان نیست؛ بنابراین در جمله ی "الف" تشخیص وجود ندارد.
در جمله ی "ب" استعاره از نوع تشخیص است؛ زیرا، چاه به انسانی تشبیه شده است که با حضرت علی (ع) در حال گفت و گو است؛ اما مشبه به (انسان) حذف شد و یکی از نشانه ی آن (گفت و گو کردن) در جمله باقی مانده است.
هر گاه، نشانه های مشبه به به وسیله ی کسره به مشبه پیوند داده شوند، "اضافی استعاره" به وجود می آید؛ مانند: دستِ خرد، دیده ی عقل، پایِ اوهام، دستِ اجل، زمام امور، گردنِ خشم، کنگره ی عرش، دست روزگار، پیشگاه خرد.
?
نکته 11
در اضافه ی استعاری، هرگاه مشبه به محذوف انسان باشد، آرایه ی تشخیص شکل می گیرد؛ یعنی به این نوع اضافه ی استعاری تشخیص هم می گویند.
$ توجّه
تست4: در کدام گزینه آرایه ی تشخیص وجود ندارد؟
1)خلنگ های خشک از دست باد رانده می شدند.
2)در آفاق گشاده است ولیکن بسته است.
3)پرید از رخ کفر در هند رنگ
4)درختان کهن به جان یکدیگر افتاده بودند.
پاسخ: گزینه ی2. در آفاق اضافه ی استعاری است، اما از نوع تشخیص نیست.
گاهی به اضافه ای (ترکیب اضافی) برخورد می کنیم که به ظاهر، اضافه ی استعاری است، اما با کمی دقت متوجه می شویم که اضافه ی استعاری (آرایه ی استعاره) نیست؛ مانند:
"پایِ ارادت، سرِ تسلیم، زانوی تَعبّد، پایِ بُطلان، گردنِ استکبار، دستِ دوستی، دستِ اتّحاد" در اینگونه موارد، بر خلاف اضافه ی استعاری، مضاف، واقعیت دارد و نحوه ی عملش طوری است که مضاف الیه را به همراه دارد؛ مثلا، با چشم ادب به پدر نگاه کن؛ یعنی با چشم همراه با ادب به پدر نگاه کن، پس چشم در این جمله، واقعا وجود دارد؛ بنابراین "چشم ادب" اضافه ی استعاری نیست.
?
نکته 12
مهم
اگر کلماتِ "به قصد" یا "همراه" را بین دو کلمه ی این نوع اضافه ها قرار بدهیم و با هم معنی بدهند، دیگر اضافه ی استعاری نیستند؛ مانند:
دست ادب ¬ دست به قصدِ ادب، یا ¬ دستِ همراهِ ادب؛ بنابراین "دست ادب" اضافه ی استعاری نیست.
دست روزگار ¬ دست به قصد روزگار، یا ¬ دستِ همراهِ روزگار، معنی نمی دهد، پس "دست روزگار" اضافه ی استعاری است.
?
نکته 13
مهم
* پرسش: آیا در جمله ی "به چشم حقارت در او نگاه مکن" آرایه ی استعاره وجود دارد؟
پاسخ: خیر؛ زیرا چشم حقارت، با همان روش بالا معنی می دهد، یعنی می توان گفت: چشم به قصد حقارت یا چشم همراه حقارت (حقارت یعنی کوچک شمردن)
تست5: در کدام گزینه، استعاره وجود دارد؟
1)اشکِ حسرت 2)دستِ گدایی 3)انگشتِ تعجب 4)چشم دل
پاسخ: گزینه ی4
3- مَجاز: به کار گرفتن واژه ای درغیر معنی حقیقی خود؛ یعنی ما کلمه ای را به کار ببریم که معنی حقیقی خود را در بر نداشته باشد و معنی دیگر را (معنی غیر حقیقی=مجاز) بیان کند؛ مانند:
"جهان دل نهاده بر این داستان"
در این مصراع، معنی حقیقی "جهان" دنیا و گیتی است؛ اما منظور شاعر، معنی غیر حقیقی آن است.
معنی غیر حقیقی "جهان" در این مصراع، "مردم" است؛ بنابراین می گوییم، جهان مجاز از مردم است.
در جمله ای که مجاز به کار رفته، نشانه ای وجود دارد که ذهن خواننده یا شنونده را از معنی حقیقی باز می دارد. به این نشانه، "قرینه" می گویند؛ مانند:
"مسابقات کشتی دهه ی فجر در ایران انجام شد و ایران به مقام اول رسید."
معنی حقیقی واژه ی ایران چنین است: کشوری است در آسیای جنوب غربی که مرکز آن "تهران" است.
درمثال بالا، ایرانِ اولی به معنی حقیقی خودش به کار رفته است؛ اما ایران دومی به معنی غیرحقیقی (مجاز) تیم ایران است.
?
نکته 14
مجاز علامت هایی هم دارد که مخصوص علوم انسانی است و یاد آوری آن برای دوره ی عمومی نیاز نیست.
$ توجّه
تست6: در همه ی گزینه ها آرایه ی مجاز وجود دارد به جز…
1)چو صیتش در افواه دنیا فتاد تزلزل در ایوان کسرا فتاد
2)گر نبندی زین سخن تو حلق را آتشی آید بسوزد خلق را
3)تهمتن گز اندر کمان راند زود بر آن سان که سیمرغ فرموده بود
4)بزد تیر بر چشم اسفندیار سیه شد جهان پیش آن نامدار
پاسخ: گزینه ی4
4- کنایه: در لغت به معنی "پوشیده سخن گفتن" است؛ اما در اصطلاح ادبی به جمله یا عبارتی گفته می شود که معنی ظاهری آن مورد نظر نباشد، بلکه معنی غیر حقیقی هدف نویسنده یا شاعر است؛ مانند:
معنی واقعی: کج بودن دست فلانی
معنی غیر واقعی (کنایی): دُزد بودن
الف) دست فلانی کج است
معنی واقعی: بر روی خاک خوابیدن
معنی غیر واقعی (کنایی): مُردن
ب) که بیند که خاک است بالین من
معنی واقعی: بستن سیل از سرچشمه
معنی غیر واقعی (کنایی): جلوِ خطر را از اول گرفتن
ج) بند باید کرد سیلی را زسر
هر گاه در جمله یا مصراعی واژه ای به کار رود که با در نظر گرفتن معنی غیر حقیقی آن، سایر واژه های جمله معنی واقعی خود را حفظ بکنند آرایه ی مورد نظر، قطعا، مجاز است نه کنایه.
?
نکته 15
به مثال زیر دقت کنید:
"او بسیار دل دارد."
در این جمله، واژه ی "دل" به معنی غیر حقیقی (مجازی) جرئت و شهامت به کار رفته است، یعنی اگر به جای دل، شهامت قرار دهیم، جمله معنی واقعی خودش را می رساند: او بسیار شهامت دارد.
کنایه در صورتی به وجود می آید که تمام واژه های یک جمله یا عبارت، با هم، معنی غیر واقعی را برساند؛ مانند:
"فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست؟"
در این مثال، کلِّ ترکیب "گل بی خار" به معنی غیر واقعی (کنایه) "آسایش بی رنج" تبدیل شده است، یعنی: آسایش بدون رنج و سختی هیچ جایی وجود ندارد.
تست7: در کدام گزینه آرایه ی کنایه وجود ندارد؟
1)به یاری یزدان نیکی دهش کز ین کوه آتش نیایم تپش
2)خواب نوشین بامداد رحیل باز دارد پیاده راز سبیل
3)پیاده ندیدی که جنگ آورد سر سرکشان زیر سنگ آورد
4)بلندی از آن یافت کاو پست شد در نیستی کوفت تا هست شد
پاسخ: گزینه ی1
آرایه های لفظی
تمامی آرایه ها (چه آنها یی که بررسی شد و چه آنهایی که بررسی می شوند) هم در شعر می آیند هم در نثر. به جز آرایه ی "سجع" که تنها در نثر می آید. (گاهی سجع در شعر هم می آید که مربوط می شود به علوم انسانی)
$ توجّه
1- واج آرایی (نغمه ی حروف): تکرار یک حرف (واج) صامت یا مصوت در یک مصراع یا بیت یا جمله، به شکلی که ایجاد موسیقی کند و القای معنی.
مثال ها:
"مرا مادرم نام مرگ تو کرد زمانه مرا پتک ترگ تو کرد"
در این بیت تکرار صامت "م" علاوه بر این که بر زیبایی بیت افزوده است یادآور واژه ای "مرگ" (القای معنی) است. اگر به این بیت خوب دقت کنیم می بینیم رستم به اسفندیار می گوید: من مرگ تو هستم.
"بر او راست خم کرد و چپ کرد راست خروش از خم چرخ چاچی بخاست"
در این بیت، شاعر برای این که بتواند حسِّ خشونت را در قالب حماسی نشان بدهد از صامت "خ" و "چ" استفاده کرده است.
"آیینه ی عریانی زیبای معانی است این حجله ی سبزی که خداوند گشوده است"
تکرار مصوت "-ِ" در این بیت (مخصوصا در مصراع اول) موسیقی دل نشینی را به وجود آورده است.
تست8: در همه ی گزینه ها به جز گزینه ی…. نغمه ی حروف وجود دارد؟
1)سرشار ز شیرینی شهد خوش خویش است این غنچه که لب را به شکر خند گشوده است.
2)ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
3)به یک کرامت آبی نگاه دوخته اید کدام پنجره این گونه باز سوی خداست
4)دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد که در چمن همه گل بانگ عاشقانه ی توست.
پاسخ: گزینه ی3
2- سجع (تسجیع): در لغت به معنی آواز کبوتر است، اما در اصطلاح ادبی به کلمه هایی گفته می شود که در پایان جمله ها می آید و از نظر آهنگ، حرف یا حروف آخر یکسان هستند.
سجع در نثر وجود دارد. نثری که دارای سجع باشد نثر "مسجع" نام دارد.
?
نکته 16
مانند:
"فلان انبازم به ترکستان است و فلان بضاعتم به هندوستان."
در این مثال، کلمات سجع عبارت اند از: "ترکستان" و "هندوستان"، زیرا هم وزن اند و در حروف پایانی مشترک هستند. از همه مهم تر این که در پایان جمله ها قرار گرفته اند.
مثال دیگر: "الهی! از جود تو هر مفلسی را نصیبی است و از کرم تو هر دردمندی را طبیبی است"
در این مثال، واژه های "نصیبی" و "طبیبی" که در پایان دو جمله آمده اند و در حروف پایانی مشترک اند، سجع هستند.
آرایه ی سجع در کلامی دیده می شود که حداقل از دو جمله تشکیل شده باشند.
?
نکته 17
گاه در پایان جمله ها و پس از کلمات سجع، واژه هایی قرار می گیرد که از نظر خواندن، نوشتن و معنی یکسان هستند. این کلمه ها همانند ردیف اند در شعر که پس از قافیه می آیند. برای شناخت سجع باید آنها را کنار گذاشت و به واژه های قبل از آن توجه کرد؛ مانند:
"الهی! اگر بهشت چون چشم و چراغ است، بی دیدار تو درد و داغ است."
کلمات سجع: چراغ و داغ
دو فعل "است" در پایان دو جمله همانند ردیف هستند و به عنوان واژه های سجع محسوب نمی شوند.
?
نکته 18
تست9: در همه گزینه ها آرایه ی سجع وجود دارد به جز…
1)سلام او در وقت صباح مومنان را صبوح است.
2)عذر ما بپذیر، بر عیب های ما مگیر.
3)عبدلله عمر بکاست، اما عذر نخواست.
4)ترسانم از بدی خود، بیامرز مرا به خوبی خود.
پاسخ: گزینه ی1
2- جناس (تجنیس):
جناس دو قسمت دارد: الف) جناس تام ب)جناس ناقص
الف) جناس تام
دو واژه ای که در نوشتن و خواندن یکسان هستند، اما در معنی متفاوت (از نظر معنی با هم فرق دارند.)
مانند:
"نالم به دل چو نای من اندر حصار نای پستی گرفت همّت من زین بلند جای"
در این مثال، "نای" در مصراع اول دو بار به کار رفته است. نای اول به معنی "نی" است و نای دوم (حصار نای) اسم زندانی است که شاعر در آن زندانی بود.
مثال دیگر:
"آتش است این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد"
در این بیت، "نیست" در مصراع اول فعل اسنادی و در مصراع دوم به معنی "نابود" است.
"باد" در مصراع اول به معنی واقعی باد (هوا) است و در مصراع دوم فعل دعایی می باشد.
مثال دیگر:
"بردوخته ام دیده چو باز از همه عالم تا دیده ی من بر رخ زیبای تو باز است"
"باز" در مصراع اول به معنی پرنده ای شکاری است و در مصراع دوم به معنی گشاده.
به این واژه ها که در تلفظ یکسان هستند، اما در معنی متفاوت، جناس تام می گویند.
تست10: در کدام گزینه جناس تام وجود ندارد؟
1)سر ارادت ما و آستان حضرت دوست که هر چه بر سر ما می رود ارادت اوست
2)باد صبا دروغ زن است و تو راست گوی آن جا به رغم باد صبا می فرستمت
3)عشق شوری در نهاد ما نهاد جان ما در بوته ی سودا نهاد
4)خرامان بشد سوی آب روان چنان چون شده باز جوید روان
پاسخ: گزینه ی2
ب)جناس ناقص
1- دو کلمه ای که در تمام حروف مشترک اند، اما تنها در مصوت کوتاه با هم اختلاف دارند (ناقص حرکتی)
مانند:
"شکر کند چرخ فلک از مَلِک و مُلک و مَلَک کز کرم و بخشش او روشن و بخشنده شدم"
در این بیت، سه کلمه "مَلِک، مُلک، مَلَک" دارای حروف یکسان هستند، اما از نظر مصوت کوتاه با هم تفاوت دارند. دو واژه ی "مَلِک" مصوت کوتاه "-َ" و "-ِ" وجود دارد حال آن که در واژه ی "مَلَک" دو مصوت کوتاه "-َ" یا در "مُلک" مصوت کوتاه "-ُ".
مثال دیگر:
ابلهی دید اشتری به چَرا گفت: نقشت همه کژ است چرا"
2- دو کلمه ای که در یک حرف اختلاف دارند (ناقص اختلافی). این اختلاف در اول، وسط و آخر است.
مانند:
"ما به فلک بوده ایم یار مَلک بوده ایم باز همان جا رویم جمله، که آن شهر ماست"
دو واژه ی "فلک" و "ملک" در حرف اول با هم اختلاف دارند و در حرف های دیگر یکسان هستند.
مثال دیگر:
"پیاده ندیدی که جنگ آورد سرِ سرکشان زیر سنگ آورد؟"
دو واژه ی"جنگ" و "سنگ" در حرف اول اختلاف دارند.
"یاد یاران یار را میمون بود خاصه کان لیلی و این مجنون بود"
دو واژه ی "یاد" و "یار" در حرف پایانی با هم اختلاف دارند.
3- دو کلمه ای که در تمام حروف با هم مشترک اند، اما یک واژه یک حرف بیشتر دارد (ناقص افزایشی) این افزایش گاهی در حرف اول است؛ مانند: "رحمت و مرحمت"، گاهی در حرف وسط مانند: "دوست و دست" و گاهی هم در حرف آخر؛ مانند: "شفق و شفقت".
مثال:
"چو دید آن درفشان درخش مرا به گوش آمدش بانگ رخش مرا"
واژه ی "درخش" یک حرف از واژه ی "رخش" بیشتر دارد. این حرف در اول واژه ی درخش آمده است.
جناس میان دو واژه را زمانی جناس ناقص می خوانیم که اختلاف آنها بیش از یک حرف نباشد؛ بنابراین دو واژه ی "یار" و "یاران" جناس ناقص نیستند، زیرا اختلاف آنها دو حرف است.
?
نکته 19
ختلاف حرف ها (واج ها) باید از یک جنس باشند؛ یعنی یا هر دو مصوت باشد یا این که هردو صامت.
?
نکته 20
*پرسش: آیا در مصراع "پیاپی بکش جام و سرگرم باش" جناس وجود دارد؟
پاسخ: خیر. اگر چه در بین دو واژه ی "بکش" و "باش" تنها یک حرف اختلاف دارد؛ اما در بکش حرف مورد نظر "گ" (صامت) است و در باش، واج مورد نظر مصوت "ا" است، بنابراین جناسی شکل نمی گیرد.
تست11: در همه ی گزینه ها جناس ناقص حرکتی وجود دارد به جز…
1)حافظ، نهاد نیک تو کامت بر آورد جان ها فدای مردم نیکو نهاد باد
2)ای مهر تو در دل ها، وی مُهر تو در دل ها ای شور تو در سرها، وی سر تو در جان ها
3)عجب نیست از گل که خندد به سروی که در این چمن پای در گل نشیند.
4)مکن تا توانی دل خقل ریش و گر می کُنی، می کَنی بیخ خویش
پاسخ: گزینه ی1
تست12: در کدام گزینه جناس ناقص اختلافی وجود ندارد؟
1)تهمتن چنین داد پاسخ که نام چه پرسی کزین پس، نبینی تو کام
2)زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد
3)به شهر تو شیر و نهنگ و پلنگ سوار اندر آیند هر سه به جنگ
4)فلک باخت از سهم آن جنگ رنگ بود سهمگین جنگ شیر و پلنگ
پاسخ: گزینه ی3
تست13: در کدام گزینه جناس ناقص افزایشی وجود ندارد؟
1)قابیلیان بر قامت شب می تنیدند هابیلیان بوی قیامت می شنیدند
2)به جای می سرخ کین آوریم کمان و کمند و کمین آوریم
3)خود کار من گذشت زِ هر آز و آرزو از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست
4)ده روز مهر گردون افسانه است و افسون نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
پاسخ: گزینه ی4
1- مراعات نظیر: آوردن واژه هایی در جمله که از یک مجموعه باشند، یعنی این واژه ها با هم تناسب داشته باشند. یا وجود یکی دیگری را به یاد آورد. تناسب ها می توانند از نظر نوع، مکان، جنس، همراهی، زمان و… باشد
مانند:
"بحر آفرید و بر و درختان و آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد"
در این بیت، واژه های "خورشید"، "ماه" و انجم (ستارگان) با هم تناسب هم جنسی دارند.
علاوه بر این در بین واژه های "بحر و برّ" و "لیل و نهار" تناسب (مراعات نظیر) وجود دارد.
مثال دیگر:
"بدو گفت رستم که تیر و کمان ببین تا هم اکنون سر آری زمان"
واژه ی "تیر و کمان" با هم تناسب عملی دارند.
گاهی تناسب، در بین واژه ها، همراه با شباهت است: مانند: واژه های "قامت و سرو" در مصراع زیر:
"قامتش را سرو خواندم رخ کشید از من به خشم"
یعنی قامت او را به سرو تشبیه کردم.
?
نکته 21
گاهی تناسب، در بین واژه ها، همراهی است، یعنی وجود یک واژه، واژه ی دیگر را به یاد آورد. مانند: دو واژه ی "لیلی" و "مجنون" در بیت زیر:
"مجنون به هوای کوی لیلی در دشت در دشت به جست و جوی لیلی می گشت"
?
نکته 22
دو کلمه ی متضاد هم می تواند مراعت نظیر باشد؛ مانند: دو واژه ی "توانگر" و "درویش" در مصراع زیر:
"توانگرا دل درویش خود به دست آور"
?
نکته 23
تست14: در همه ی گزینه ها، به جز… آرایه ی مراعات نظیر وجود دارد؟
1)مردی حوادث پایمال همت او عالم ثنا گوی جلال همت او
2)کمان به زه را به بازو فکند به بند کمر بر، بزد تیر چند
3)حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
4)امشب صدای تیشه از بیستون نیامد گویا به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
پاسخ: گزینه ی1
2- تلمیح (اشاره): هر گاه در نوشته یا شعر به آیه یا حدیث یا داستان های عاشقانه، عارفانه، تاریخی، اساطیری و… اشاره شود، آرایه ی تلمیح پدید می آید.
مثال:
"خوردست خدا ز روی تعظیم سوگند به روی همچو ماهت"
اشاره به آیه ی "لَعَمرُک اِنَّهم لَفی سَکرتِهِم یَعمَهون": به جان تو سوگند که آنان در مستی خود سرگردان اند.
(سوره ی حجر-آیه ی 72)
"نی حدیث راه پر خون می کند قصّه های عشق مجنون می کند"
اشاره به داستان عاشقانه ی لیلی و مجنون
"نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیّرم چه نامم شَه ملک لافَتی را"
اشاره به حدیث معروف "لافتی الّا علی لا سیف الّا ذوالفقار": جوان مردی چون علی و شمشیری چون ذوالفقار نیست.
"یوسف صدیق (ع) در خشک سالی مصر سیر نخوردی تا گرسنگان فرامُش نکند.
اشاره به یک ماجرای تاریخی (داستان حضرت یوسف و خشک سالی مصر)
تست15: در همه ی گزینه ها، به جز… آرایه ی تلمیح وجود دارد؟
1)هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
2)الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
3)به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
4)الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور پدر را باز جو آخر کجا شد مهر فرزندی
پاسخ: گزینه ی2
گاهی واژه هایی که آرایه ی تلمیح را به وجود می آورند، مراعات نظیر هم هستند؛ مانند: دو واژه ی "اسکندر" و "دارا" در بیت زیر:
"آیینه ی سکندر جام می است بنگر تا بر تو عرضه دارد احوال مُلک دارا"
اشاره به واقعه ی تاریخی اسکندر و دارا (داریوش). همچنین واژه ی "اسکندر" واژه ی داریوش را به یاد می آورد.
?
نکته 24
مهم
گاهی یک واژه یا دو واژه یک یا چند آرایه را با هم می پذیرند. برای اثبات این گفته به بیت بالا دقت کنید: ترکیب "جام می" مشبه است و "آیینه ی سکندر" مشبه به، علاوه بر این، "جام می" استعاره از "قلب انسان عارف" هم است قبلا هم گفتیم که در بین واژه های "آیینه ی سکندر" و "دارا" آرایه های تلمیح و مراعات نظیر برقرار است. حال خودتان قضاوت کنید که واژه های "آیینه سکندر" ، "جام می" و "دارا" چند آرایه ی مختلفی را پذیرفته اند!
?
نکته 25
خیلی مهم
3- تضمین: آوردن آیه، حدیث یا مصراع، بیت، سخنی از دیگران در شعر، نوشته یا گفتار خویش؛
مانند:
آوردن بیت:
"چه زنم چو نای هر دم، ز نوای شوق او دم؟ که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را
"همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنا را"
در این شعر مرحوم شهریار بیت دوم را (همه شب در این…) از حافظ تضمین کرده است.
عبارت تضمین شده در داخل گیومه (" ") قرار می گیرد.
?
نکته 26
آوردن حدیث:
"درویش بی معرفت نیارامد تا فقرش به کفر انجامد؛ "کادَ الفقرُ اَن یکونَ کُفرا"
در این عبارت سعدی حدیث "کادَالفقرُ…" را تضمین کرده است.
در تضمین، قسمتی از حدیث یا آیه، عینا نقل می شود، اما در تلمیح آیه یا حدیث عینا نقل نمی شود، بلکه به معنی و مفهوم آنها اشاره می شود.
?
نکته 27
تست16: در کدام گزینه آرایه ی تضمین وجود ندارد؟
1)چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت شیوه ی جناتُ تجری تحتِها الاَنهار داشت
2)چه وصفت کند سعدی ناتمام؟ عَلَیک الصَّلوه ای نبی السَّلام
3)که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا اِله الّا هو
4)خیز تا خاطر بدان تُرک سمرقندی دهیم کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
پاسخ: گزینه ی2
4- تضاد (طباق): دو کلمه ای که از نظر معنی، متضاد، باشند.
مانند:
"اشکم ولی به پای عزیزان چکیده ام خارم ولی به سایه ی گل آرمیده ام"
دو واژه ی "خار" و "گل" با هم متضادند.
فعل ها هم می توانند آرایه ی تضاد به وجود آورند. مانند:
"گو بروید یا نروید، هر چه در هر جا که خواهد یا نمی خواهد"
"بروید و نروید" و "خواهد و نمی خواهد" ضد یکدیگرند.
?
نکته 28
تست17: در همه ی گزینه ها صنعت (آرایه ی) تضاد (طباق) وجود دارد به جز…
1)روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
2)محرم این هوش جز بی هوش نیست مرزبان را مشتری جز گوش نیست
3)همچو نی زهری و تریاقی که دید؟ همچو نی دمساز و مشتاقی که دید؟
4)هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست ما به فلک می رویم عزم تماشا که راست؟
پاسخ: گزینه ی2
ادامه ی بحث آرایه های معنوی به جلسه های بعدی منتقل می شود.
آرایه های معنوی
5- تناقض (پارادوکس، متناقض نما): آوردن دو کلمه یا دو معنی متناقض درکلام.
به این مثال دقت کنید: جامه اش شولای عریانی است.
واژه ی شولا به نوع لباسی گفته می شود که برای پوشیدن بدن است. هرگاه با واژه ی عریانی ( = لخت بودن ) همراه شود
معنی خود را ازدست می دهد. به عبارت دیگر: عریانی ناقض وجود " شولا " است.
?
نکته
درآرایه ی تناقص وجود یکی بدون تردید نبود دیگری رادر پی خواهد داشت.
?
نکته
آرایه ی پارادوکس اغلب به سه شکل زیر ظاهر می شود:
الف) دو کلمه ی متضاد (دو صفت مخالف) به وسیله ی کسره به هم ربط داده می شوند:
" آوازهای خاموش، سلطنت فقر، نگاه مهربان مرگ، ارتفاع پست، پیدای پنهان، فریاد بی صدا و …… "
" هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است "
دراین بیت دو واژه ی " حاضر و غایب "دو صفت متناقض اند˛ یعنی وجود یکی نقض وجود دیگری است.
" چنین نقل دارم زمردان راه فقیران منعم ˛گدایان شاه "
درمصراع دوم، " فقیران منعم " و " گدایان شاه " ← متناقض نما
ب) دو کلمه ی متضاد به یک چیز نسبت داده می شود:
" درکارگه کوزه گری رفتم دوش دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش "
دراین بیت دو کلمه ی متضاد گویا و خموش به کوزه نسبت داده شد ← متناقض نما
" مگر اشک سیه روزان که سیل حوادث را هدایت می کند، به استحکام کاخ پوشالی جباران به سخره نمی نگرد؟ "
دو واژه ی متضاد استحکام و پوشالی به کاخ نسبت داده شد ← متناقض نما
?
نکته مهم
متناقض نما را نباید با آرایه ی تضاد اشتباه کرد به مثال زیر دقت کنید:
" بر اوج چو پرواز کنم از نظر تیز می بینم اگر ذره ای اندر تک دریاست "
در این بیت دو کلمه ی " اوج " و " تک " باهم متضاد هستند ولی وجود یکی دیگری را نقض نمی کند، بنابراین آرایه ی این بیت تضاد است نه متناقض نما.
ج) از طریق معنی واژه ها و عبارات می توان به وجود پارادوکس پی برد:
" گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید"
توجه به بیت شود: آن چه که باعث گمراهی می شود بوی زلف است، اما درمصراع دوم همین بوی
زلف گمراه کننده ، رهبر می شود. می توان به این شکل خلاصه کرد ← رهبر گمراه
" ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه ی عنایت "
دراین بیت، شاعر از آفتاب می خواهد که وی را در سایه ی عنایت خودش قرار دهد.
دقت کنید که آفتاب و سایه باهم مخالف هستند ولی دراین بیت وجود یکی نبود دیگری را در پی دارد ،
یعنی همان متناقض نما . می توان گفت ← سایه ی آفتاب .
تست18: در همه ی گزینه ها آرایه ی متناقض نما وجود دارد به جز ……..
1)
ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی ازاین باد از مدد خواهی چراغ دل برافروزی
2)
بدین ̓خردی که امد حبّه ی دل خداوند دو عالم راست منزل
3)
همه ی در جنبش و دایم درآرام نه آغاز یکی پیدا نه انجام
4)
کنار نام تولنگر گرفت کشتی عشق بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی
پاسخ: گزینه 2 صحیح است. حبه ی دل با همه ی کوچکی اش ، جایگاه خداوند است ( پارادوکس وجود ندارد )
6- حس آمیزی: درهم آمیختن دو حس با یکدیگر .
" انسان دارای پنج حس " لامسه ، چشایی ، بویایی ، شنوایی و بینایی " است. هرگاه دو یا چند حس از این حواس پنج گانه
را باهم در آمیزیم ، آرایه ی حس آمیزی به وجود می آید: مانند:
"̓ ر̓خ شاه کاووس ̓پر شرم دید سخن گفتمش با پسر نرم دید "
دراین بیت سخن گفتن که مربوط به حس شنوایی است ، یعنی ما سخن را می شنویم ، با حس لامسه (نرم بودن) در
آمیخته شد ← دو حس شنوایی و لامسه باهم تلفیق شده اند.
" و چندان که خش خش سپید زمستانی دیگر / از فراسوی هفته های نزدیک / به گوش آمد."
دراین شعر، واژه ی "سپید" که دیدنی است (حس بینایی) به خش خش که شنیدنی (حس شنوایی) است. نسبت داده شد.
$ توجه
آرایه ی حس آمیزی یا به شکل یک ترتیب می آید ، یعنی دوحس به وسیله ی کسره به هم پیوند داده می شوند.
مانند: " نغمه ی سوزان ، صدای گرم ، خبر تلخ ، نگاه سرد "
شنوایی لامسه ، شنوایی لامسه ، شنوایی چشایی ، بینایی لامسه
یا این که دو یا چند حس درداخل مصرع ، بیت یا جمله پراکنده هستند، مانند:
تلفیق دو حس:
" در سخن مخفی شدم مانند بو در برگ گل هر که خواهد دیدنم گو در سخن بیند مرا"
در این بیت، سخن امری شنیدنی و دیدن بینایی هستند که با هم آمیختخ شدند.
تلفیق سه حس:
" ازاین شعر تر شیرین ز شاهنشه عجب دارم که سر تا پای حافظ را چرا در زر نمی گیرد؟ "
شعر ← شنیدنی (شنوایی) ، تر ← لمس کردنی (لامسه) و شیرین ← چشیدنی (چشایی) هستند، همان طور که می بینید
سه حس شنوایی ، لامسه و چشایی با هم درآمیخته شده اند.
تست19: در همه ی گزینه های زیر صنعت ادبی حس آمیزی به کار رفته است به جز …….
1)
قابیلیان بر قامت شب می تنیدید هابیلیان بوی قیامت می شنیدند.
2)
آه مشتاقان ، نسیم نوبهار یاد اوست رنگ ها خفته است بیدل ! در صدای عندلیب
3)
و آسمان فریبی آبی رنگ شده و الماس های چشمک زن و بازیگر ستارگان ………
4)
پراکنده گشتند ز آوردگاه غمی گشته اسبان و مردان تباه
پاسخ: گزینه 4 صحیح است.
7- ایهام: آوردن کلمه یا عبارتی در شعر یا نوشته که دارای دو یا چند معنی باشد، اما فقط یکی از این معنا آشکارتر باشد به
عبارت دیگر در ایهام دو معنی نزدیک ودور وجود دارد که منظور شاعر یا نویسنده اغلب معنی دور است؛ مانند:
" گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید "
در این بیت فعل "برآید" به دو معنی به کار رفته است : 1- طلوع کند 2- امکان پذیر باشد.
" بی مهر ر̓خت ، روز مرا نور نمانده است وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده است "
در این بیت کلمه ی "مهر" به دو معنی به کار رفته است: 1- عشق و محبت 2- خورشید.
?
نکته
ایهام زمانی صورت می گیرد که هردو معنی به ذهن بیاید ، یعنی یا از معنی نزدیک به معنی دور آن برسیم مانند بیت بالا که درنگاه اول واژه ی عشق و محبت به ذهن می آید اما نظر شاعر معنی دور آن " خورشید" است.
یا این که گاهی هردو معنی قابل قبول است. درهرصورت هردو معنی درشکل گیری ایهام موثر هستند
"دی می شد و گفتم صنما عهد به جای آر گفتا غلطی خواجه دراین عهد وفا نیست "
در این بیت واژه ی " عهد" هم در مصراع اول به کار رفته است هم در مصراع دوم . واژه ی "عهد" به دو معنی "پیمان و روزگار" است ؛ اما آرایه ی ایهام فقط در مصراع دوم وجود دارد ، زیرا هر دو معنی پیمان و روزگار از واژه ی عهد که در مصراع دوم است دریافت می شود. اگر به مصراع اول دقت کنیم متوجه می شویم که واژه ی عهد دراین مصراع فقط به معنی "عهد و پیمان" است ، بنابراین ایهامی شکل نمی گیرد.
?
نکته مهم
اگر کلمه ای در فرهنگ لغت دارای دو معنی یا بیشتر باشد در صورتی درجمله یا بیت ایهام می سازد که دو معنی نزدیک و دور ازآن به دست بیاید نه یک معنی.
تست20: در همه ی گزینه ها آرایه ی ایهام به کار رفته است به جز ……..
1)
چون شبنم اوفتاده بُدم پیش آفتاب مهرم به جان رسید و به عیـّوق بر شدم
2)
خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد بگذار ز عهد سست و سخن های سخت خویش .
3)
عرضه کردم دو جهان بردل کار افتاده به جز از عشق تو باقی همه فانی دانست .
4)
برو طواف دلی کن که کعبه ی مخفی است که آن خلیل بنا کرد و این خدا خود ساخت .
پاسخ: گزینه 2 صحیح است. عهد دراین بیت به معنی "پیمان" به کار رفته است و ایهام به وجود نمی آورد.
8- ایهام تناسب: کلمه ای که دارای دو معنی باشد ولی برخلاف ایهام ، یک معنی آن پذیرفتنی است ومعنی دوم آن با بعضی از
واژه های جمله تناسب دارد ، یعنی آرایه ی مراعات نظیر می سازد ؛ مانند:
"ز دیوارها خشت و از بام سنگ به کوی اندرون تیغ و تیر خدنگ "
"خشت" دارای دو معنی است: 1- خشت (گل پخته ، آجر) 2- نوعی نیزه ی کوچک .
درمعنی نوعی نیزه با واژه های تیغ و تیرخدنگ مراعات نظیر است .
"چون شبنم اوفتاد ̓بدم پیش آفتاب مهرم به جان رسید و به عیّوق بر شدم "
واژه ی "مهر" دو معنی دارد: 1- خورشید 2- عشق و محبت.
عشق و محبت معنی پذیرفتنی است اما واژه ی خورشید با کلمه های عیّوق (نوعی ستاره) و آفتاب مراعات نظیر می سازد.
تست21: در همه ی گزینه ها به جز گزینه ی ………….. صنعت ادبی ایهام تناسب وجود دارد؟
1)
نبود ازتو گزیری چنین که بار غم دل ز دست شکوه گرفتم ، به دوش ناله کشیدم .
2)
چنان سایه گسترد برعالمی که زالی نیندیشد از رستمی
3)
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز باشد که باز بینم دیدار آشنا را
4)
گوشم به راه تا که خبر می دهد ز دوست صاحب خبر بیامد و من بی خبر شدم .
پاسخ: گزینه 4 صحیح است.
در گزینه ی 2 زال ایهام تناسب دارد. در گزینه ی 3 آشنا به دو معنی شنا کردن وآشنا به کار رفته است که در معنی شناکردن با
کشتی تناسب دارد ، اما در گزینه ی 4 واژه ی بی خبر ایهام دارد نه ایهام تناسب .
9- لفّ و نشر: شاعر یا نویسنده در ابتدا یک یا چند کلمه را می آورد (به این عمل لفّ می گویند) و در ادامه ، معنی ، توضیحات و وصف آن یک یا چند کلمه را بازگو می کند. (به این عمل نشر می گویند).
" دانش و خواسته است نرگس و گل که به یک جای نشکفد به هم "
1 2 1 2
در مصراع اول دوکلمه ی "دانش و خواسته" لفّ است و دوکلمه ی "نرگس و گل" نشر. این لفّ و نشر بر پایه ی تشبیه است ، یعنی دانش به نرگس تشبیه شد و خواسته به گل .
?
نکته
گاهی هم کلمات لفّ در مصراع اول و کلمات نشر در مصراع دوم یا در بیت بعدی می آیند؛ مانند:
" ای شاهد افلاکی در مستی ودر پاکی من چشم تو را مانم ، تو اشک مرا مانی "
1 2 1 2
در این بیت ، مستی و پاکی لفّ هستند و چشم و اشک نشر .
?
نکته
لف و نشر به دو قسمت تقسیم می شود : الف) مرتّب ب) مشوّش (نامرتب)
الف ) مرتّب: کلمات لفّ و کلمات نشر ، به ترتیب قرار می گیرند ؛ مانند:
" چه باید نازش و نالش بر اقبالی و ادباری که تابر هم زنی دیده نه این بینی نه آن بینی "
1 2 1 2
واژه های " نازو نال" لف هستند و واژه های " اقبال و ادبار " نشر .
ب)مشوش (نامرتب) : جای توضیحات نشر نامرتب و به هم ریخته است ؛ مانند:
" اگر زخلق، ملامت و گرز کرده ، ندامت کشیدم از تو کشیدم ، شنیدم از تو شنیدم "
1 2 2 1
اگر خوب دقت کنید ، واژه ی " کشیدم" توضیحی است برای "ندامت" که باید بعد از شنیدم قرار گیرد
اما چنین نشد ؛ یعنی در مصراع دوم کلمات نشر جابه جا شدند.
تست22: در همه ی گزینه ها ، آرایه ی لف و نشر وجود دارد به جز …………..
1)
به روی بخت ز دیده ، ز چهر عمر به گردون گهی چو اشک نشستم ، گهی چو رنگ پریدم
2)
برید و درید و شکست و بست یلان را سر و سینه و پا و دست
3)
به جز و وفا و عنایت ، نماند در همه عالم ندامتی که نبردم ، ملامتی که ندیدم
4)
به حسن و خلق توان کرد صید اهل نظر به دام و بند نیازند مرغ دانا را
پاسخ: گزینه 3 صحیح است.
دراین گزینه شاعر می گویند: من درهمه ی عالم هم ندامت بردم هم ملامت اما از وفا و محبت چیزی نصیبم نشد. با این
معنی به آسانی متوجه می شوید که لف و نشری در این گزینه وجود ندارد.
10- اغراق ( مبالغه): نسبت دادن صفتی به کسی یا چیزی که پذیرفتن آن قابل قبول نباشد ، یعنی آن صفت وجود واقعی
ندارد و با عقل و منطق هم ناسازگار است ؛ مانند:
" آه سعدی اثر کند در سنگ نکند در تو سنگدل اثری"
سعدی در این بیت ، در بیان شدت تاثیر دورری (فراق) یار اغراق می کند و می گوید در فراق یار من حتی سنگ هم به ناله در
می آید.
" که گفت برو دست رستم ببند؟ نبندد مرا دست، چرخ بلند "
در این بیت رستم ادعا می کند که چرخ (آسمان) هم نمی تواند دست اورا ببندد (اسیر کند) یعنی در قدرت و نیرو و توان خود
اغراق کرده است. این ادعا ، عقلا" و عادتا" پذیرفتنی نیست .
?
نکته
درشعر فارسی بهترین نمونه های اغراق را می توان درشاهنامه فردوسی (که حماسی است) یافت.
نمونه هایی ازآن:
الف) اغراق در شدت خشم رخش (اسب رستم )
" خروشید و جوشید و برکند خاک ز ̓سمش زمین شد همه چاک چاک "
ب) اغراق در تنومندی و قدرت رستم :
" به تنها یکی گور بریان کنی هوارا به شمشیر گریان کنی "
تست23: در همه ی گزینه ها به جز گزینه ی . . . . . آرایه ی اغراق وجود دارد .
1)
خروش آمد از باره ی هر دو مرد توگفتی بدرید دشت نبرد.
2)
هرگز کسی ندید بدین سان نشان برف گویی که لقمه ای است زمین در دهان برف
3)
صبح دم از عرش می آمد خروشی عقل گفت قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می کنند.
4)
چنان دید بر روی دشمن ز خشم که شد ساخته کارش از زهر چشم
پاسخ: گزینه 4 صحیح است.
در این بیت شاید قدری مبالغه وجود داشته باشد اما در مصراع دوم معنی اگر چه کنایی است اما واقعی است و اغراقی در کار
نیست.
11- حسن تعلیل: یعنی، شاعر یا نویسنده، علتی را برای شعر یا سخن خود بیاورد که این علت واقعی نباشد ، یعنی در عالم
بیرون منطبق با عقل نباشد ، اما از لحاظ ادبی بسیار زیبا و دلپذیر است .
به این بیت دقت کنید:
" چرا خم گشته می گردند پیران جهان دیده به زیر خاک می جویند ایام جوانی را "
در این شعر شاعر علت پیری را این می داند: از بس که به دنبال جوانی شان گشته اند قامتشان خمیده شد. حال آنکه
می دانیم این علت واقعی نیست اما بسیار شاعرنه است ← حسن تعلیل
مثال دیگر :
" همه درگاه تو جویم ، همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی "
شاعر دراین بیت در مصراع دوم می گوید : ای خدا فقط تو را می پرستم به این علت که تنها تو سزاوار و شایسته ی پرستش
هستی. این علت واقعی است زیرا تنها خداوند شایسته ی پرستش است، بنابراین دراین بیت آرایه ی حسن تعلیل وجود ندارد
?
نکته
گاهی آرایه ی حسن تعلیل با بعضی از نشانه های ظاهری مانند: زیرا ،که، (به این علت) ، ازآن و …. همراه می شود؛ مانند:
"از آن " مرد دانا زبان دوخته است که بیند که شمع از زبان سوخته است "
برای سکوت مرد دانا علتی غیر واقعی آورده شد. ( علت غیر واقعی : سوختن زبان شمع )
گاهی هم این نشانه ها همراه آرایه ی حسن تعلیل وجود ندارد ؛ مانند :
" تویی بهانه ی آن ابرها که می گریند بیا که صاف شود این هوای بارانی "
برای گریه ی ابرها دلیل غیرواقعی آورده شد . ( علت غیر واقعی: بهانه ی تو )
یادآوری : دقت کنیم که علت باید غیر واقعی باشد تا این که آرایه ی حسن تعلیل به وجود آید.
تست24: در کدام گزینه آرایه ی حسن تعلیل وجود ندارد؟
1)
دل عالمی بسوزی چو عذار بر فروزی تو از این چه سود داری که نمی کنی مدارا
2)
بشکن دل بی نوای ما را ای دوست این ساز شکسته اش خوش آهنگ تر است.
3)
بنالد جامه چون از هم بدری بگرید رز چو شاخ او ببری
4)
چو سرو از راستی برزد علم را ندید اندر جهان تاراج غم را
پاسخ: گزینه 1 صحیح است.
در این گزینه علتی به کار نرفته است .
12- تمثیل: رایج ترین شکل بیان در تمثیل این است که ما از طریق جان بخشی به اشیای بی جان مطالب را بیان بکنیم،
مانند داستان های کلیله و دمنه که در آن حیواناتی نظیر شیر، شتر و روباه تمثیل شخصیت ها یاخصوصیات اخلاقی و رفتارهای
گوناگون نوع بشر قرار گرفته اند. منطق الطیر عطار و مثنوی مولوی که پر اند از داستان های تمثیلی.
نوع دیگری از تمثیل وجود دارد که به آن "ضرب المثل" می گویند؛ یعنی سخنی است که نوعی ضرب المثل را در خود دارد یا
خود ضرب المثلی است؛ مانند:
" من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش هرکسی آن درود عاقبت کار که گشت "
" نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد "
" در نومیدی بسی امید است پایان شب سیه سفید است "
تست25: در همه ی گزینه ها آرایه های ضرب المثل (تمثیل) وجود دارد به جز ……………
1)
این دغل دوستان که می بینی مگسانند گرد شیرینی
2)
نباید سخن گفت ناساخته نشاید بریدن نینداخته
3)
با بدان بد باش و با نیکان نیکو جای گل گل باش و جای خار خار
4)
در غم ما روزها بی گاه شد روزها با سوزها همراه شد
پاسخ: گزینه 4 صحیح است.
13- عکس: در آغاز دو کلمه، دو عبارت یا دو جمله به ترتیب آورده شود و در ادامه جای همان کلمات تغییر کند؛ مانند:
" چنین است رسم سرای درشت گهی پشت برزین گهی زین به پشت "
در بیت بالا دو واژه ی "پشت" و "زین" در مصراع دوم جا به جا شده اند.
مثالی دیگر:
" تن زجان و جان زتن مستور نسیت لیک کس را دید دستور نیست "
دو واژه ی "تن" و "جان " در مصراع اول جا به جا شده اند .
تست26: در کدام گزینه آرایه ی عکس وجود ندارد ؟
1)
همی زور کرد این بر آن آن بر این نجنبید یک شیر بر پشت زین
2)
خواهی که سخت و سست جهان بر تو بگذرد بگذر زعهد سست و سخن های سخت خویش
3)
بگفتا دوری از مه نیست در خور بگفت آشفته از مه دور بهتر
4)
می گفت گرفته حلقه در بر کامروز منم چو حلقه بر در
پاسخ: گزینه 3صحیح است.
14- نماد: بعضی از پدیده های طبیعت در شعر و نثر برای مفهوم خاص به کار می روند ؛ مانند :
" اگرپای در دامن آری چو کوه سرت ز آسمان بگذرد از شکوه "
کوه ← سکوت و خاموشی
"صدف وار گوهر شناسان راز دهان جز به لو لو نکردند باز "
صدف ← خاموشی
رود ← جنبش و تکاپو ( گاهی هم انسان مبارز )
لاله ← شهید
دریا ← اتحاد و یکپارچگی
شب ← ظلم و ستم
تست27: در دو بیت زیر کدام واژه نماد " پرگویی " است ؟
درون دلت شهربند است راز نگر تا نبیند در شهر باز
ازآن مرد دانا دهان دوخته است که بیند که شمع از زبان سوخته است
1)
شهر بند
2)
شهر
3)
دهان
4)
شمع
پاسخ: گزینه 4 صحیح است.
15- تشخیص: (آدم نمایی یا جان بخشی به اشیای بی جان ) : نسبت دادن حالات و رفتار انسان به غیر انسان (منظور از غیر
انسان ، گل ها ، گیاهان ، اشیا ، حیوانات و ………. هستند ) ؛ مانند:
" می رود صبح و اشارت می کند کاین گلستان خنده واری بیش نسیت "
در این بیت، صبح به انسانی تشبیه می شود که اشاره می کند؛ یعنی رفتن و اشاره کردن که اعمالی انسانی است به صبح
نسبت داده شد .
مثال دیگر : " گویی بطّ سفید جامه به صابون زده است کبک دری ساق پای در قدح خون زده است "
در این بیت به یک پرنده شخصیت انسانی داده شده است ؛ یعنی بطّ سفید (مرغابی سفید) جامه ی خود را با صابون می شوید.
.
?
نکته
هرگاه غیر انسان مورد خطاب واقع شود آرایه ی تشخیص به وجود می آید :
" به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت که ز کوی او غباری به من آر توتیا را "
در این بیت ، نسیم که غیر جاندار (غیر انسان ) است مورد خطاب واقع شد ، یعنی به انسانی تشبیه شده که در حال شنیدن است .
?
نکته مهم
اگر کلمه ای که مورد خطاب قرار می گیرد خود انسان باشد، یعنی به جای این که بگوییم: " ای دوست ، ای معشوق ، ای یار " بگوییم: " ای گل ، ای غنچه و ….. " در این صورت آن کلمه ی مورد خطاب، استعاره است نه تشخیص؛ مانند :
" باز امشب ای ستاره ی تابان نیامدی باز ای سپیده ی شب هجران نیامدی"
دراین بیت منظور از "ستاره و سپیده " انسان است (=یار ، معشوق ، دوست )؛ یعنی دو پدیده ی طبیعی و بی جان ستاره و سپیده مورد خطاب واقع نشده اند، به این علت در این بیت استعاره وجود دارد نه تشخیص.
تست28: در همه ی گزینه ها به جز گزینه ی . . . . . . . آرایه ی تشخیص وجود دارد .
1)
ایران ای سرای امید بر بامت سپیده دمید
2)
چو بوسید پیکان سرانگشت اوی گذر کرد بر مهره ی پشت اوی
3)
ای غنچه ی خندان ، چرا خون در دل ما می کنی ؟ خاری به خود می بندی و ما راز سر وا میکنی
4)
گر بگویم که مرا با تو سرو کاری نیست در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
پاسخ: گزینه 3 صحیح است.
16- اسلوب معادله: با دقت گفته های زیر را بخوانید :
الف) مفهوم یا مطلبی یکسان را به دو شکل بیان کنیم، به طوری که در ابتدا فکر کنیم که دو نکته ی جدا گانه است و با هم
ارتباطی ندارند، اما با کمی دقت متوجه می شویم که مطلب دوم تاییدی است بر مطلب اصلی:
" عشق چون برآید برد هوش دل فرزانه را دزد دانا می کشد اول چراغ خانه را "
در نگاه اول مصراع نخست به یک معنی اشاره دارد و مراع دوم به معنی دیگر ، اما با کمی دقت پی می بریم که مصراع دوم
( کشتن چراغ خانه به وسیله ی دزد) معادلی است برای مفهوم مصراع اول .
ب) اگر به بیتی که اسلوب معادله دارد، از نظر دستوری نگاه بکنیم ، به این نتیجه می رسیم که هرمصراع به طور جدا یک جمله ی
مستقلی است که دارای معنی و مفهوم کاملی است ، بنابراین در آغاز مصراع دوم نباید حرف ربط وابستگی ( پیوند وابسته
ساز ) که، اگر، اگر چه، وقتی که، زمانی که، تا و …….. قرار بگیرد؛ مانند :
" مجوی شربت وصل از بتان که این مردم همیشه خون جگر داده اند مهمان ما "
در این بیت اسلوب معادله وجود ندارد، زیرا مصراع اول معنی کاملی ندارد و نا تمام است و برای کامل شدن آن نیاز به مصراع دوم است. حال آن که گفتیم در اسلوب معادله هر مصراع معنی کاملی دارد و نیاز به معنی مصراع دوم ندارد. در این بیت دو واژه ی "این مردم" جزء جمله مصراع دوم است؛ یعنی: این مردم همیشه مهمان را خون جگر داده اند.
$ توجه
به تست زیر دقت کنید :
تست29: در کدام بیت اسلوب معادله به کار نرفته است ؟ ( سراسری – ریاضی 1382 )
1)
در این بهار چنان روز گار افسرده است که غیر شمع گلی هیچ کس به سر نزند
2)
حسن بیان مجوی زما دل شکستگان از کاسه ی شکسته نخیزد صدا درست
3)
بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود پسته ی بی مغز چون لب واکند رسوا شود.
4)
لازم پیری است صائب برگ ریزان حواس پیش ره نتوان گرفتن لشگر بشکسته را
پاسخ: گزینه 1 صحیح است.
زیرا در آغاز مصراع دوم حرف ربط " که " به کار رفته است .
ج) مصراع دوم، توضیحی یا مثلی است برای درک معنی مصراع اول؛ یعنی برای اینکه خواننده معنی و مفهوم مصراع اول را
درک کند مصراع دوم را به عنوان توضیح یا مثل می آورند؛ به عبارت دیگر مصراع دوم در حکم مصداقی برای مصراع اول است:
" محرم این هوش جز بی هوش نیست مرزبان را مشتری جز گوش نیست "
تست30: در کدام گزینه اسلوب معادله وجود ندارد ؟
1)
کم آواز هرگز نبینی خجل جوی مشک بهتر که یک توده گل
2)
سیری زمال نیست تهی چشم حرص را غربال را ز کرت حاصل چه فایده
3)
سفله از قرب بزرگان نکند کسب شرف رشته پرقیمت از آمیزش گوهر نشود
4)
کهتری که مهتری یابد هم بدان چشم کهتری منگر
پاسخ: گزینه 4 صحیح است.
22