تارا فایل

پاورپوینت آرایه های ادبی


آرایــــه های ادبی
به نام خدا

« آرایه های ادبی » الف ) بدیع ب ) بیان
الف ) بدیع علمی است که به باز شناسی آرایه های لفظی و معنوی می پردازد .
بدیع بر دو نوع است :
1- آرایه های لفظی 2- آرایه های معنوی
آرایه های لفظی : یعنی زیبایی کلام که با لفظ انجام می شود .
آرایه های لفظی عبارتنداز : واج آرایی ، سجع جناس.

واج آرایی ( نغمه ی حروف ) : تکرار یک واج ( صامت یا مصوت ) است ، در کلمه های یک مصراع یا یک بیت یا عبارت نثر به گونه ای که کلام را آهنگین می کند و آفریننده ی موسیقی درونی باشد و بر تاثیر سخن بیافزاید این تکرار آگاهانه ی واج ها را « واج آرایی » گویند .
توضیح : در این بیت تکرار واج « خ » و « ز » باعث ایجاد موسیقی درونی شده است .
توجه : در زبان فارسی بیست و نه واج داریم / ( بیست و سه صامت و شش مصوت )
صامت ها همان حروف الفبای فارسی هستند و مصوت ها « ـــ » و « ا » ، « ی » ، « و » می باشند .
مثال : خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
باد خنـک از جـانب خـوارزم وزان اسـت

سجع : آوردن کلماتی در پایان جمله های نثر که در وزن یا حرف یا حرف آخر یا هر دو ( وزن و حرف آخر ) با هم یکسان باشد .
مثال 1 : منت خدای را عـزووجل که طاعتـش موجب قـربت است و به شکر اندرش مزید نعمت . ( فعل « است » به قرینه ی لفظی حذف شده است . )

مثال 2 : خـلاف راه صواب است و نقض رای اولـوالالباب « است » (حذف لفظی ) ذوالفقـار علی در نیـام ( باشد ) و زبان سعدی در کام « باشد » ( حذف معنوی ) .

توضیح : فعل « باشد » در دو جمله ی پایانی به قرینه ی معنوی حذف شده است.
توجه : به نثر مسجع ، نثر آهنگین نیز
می گویند .
نکته 1 : سجع در کلامی دیده می شود که حداقل دو جمله باشد یا دو قسمت باشد .
نکته 2 : سجع باعث آهنگین شدن نثر می شود به گونه ای که دو یا چند جمله را هماهنگ سازد .
نکته 3 : سجع در نثر حکم قافیه در شعر را دارد .
نکته 4 : اگر در پایان جمله ها کلمات تکراری وجود داشته باشد ، سجع پیش از آن می آید .
مثال :
الهی اگر بهشت چون چشم و چراغ است
بــی دیــدار تــو درد و داغ اســت
نکته 5 : گاهی در جملات سجع ممکن است افعال به قرینه ی لفظی یا معنوی حذف شوند .

« انواع سجع »
الف ) سجع متوازن : آن است که کلمات سجع فقط در وزن اشتراک داشته دارند .
مثال : ملک بی دین باطل است و دین بی ملک ضایع .
توضیح : هر دو کلمه دارای هجای بلند می باشند لذا هم وزن اند .
مثال : طالب علم عزیز است و طالب مال ذلیل .
توضیح : دو کلمه ی « عزیز » و « ذلیل » دارای دو هجا ، یکی کوتاه و یکی کشیده هستند . لذا در وزن یکسانند .

سجع مطرف
ب ) سجع مطرف : آن است که کلمات سجع فقط در حرف یا حروف پایانی با هم اشتراک دارند .
مثال : محبت را غایت نیست از بهر آنکه محبوب را نهایت نیست .
توضیح : کلمه ی « غایت » دارای دو هجا و کلمه ی « نهایت » دارای سه هجا می باشد پس دو کلمه هم وزن نیستند بلکه فقط در حرف آخر مشترک اند .

سجع متوازی
ج ) سجع متوازی : به سجعی گفته می شود که کلمات سجع هم در حرف پایانی و هم در وزن یکسان می باشند .
مثال : باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده .
توجه : از آن جائیکه سجع متوازی ، زیباتر و خوش آهنگ تر است و در متون فارسی کاربرد بیشتری دارد . لذا شناخت این نوع سجع برای دانش آموزان عزیز با اهمّیّت تر می باشد .
نمونه هایی از آثار مسجع : اوّلین سجع در مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری ( قرن پنجم ) به کار گرفته شد و بعدها سعدی در « گلستان » ، جامی در « بهارستان » ، نصرالله منشی در « کلیله و دمنه » آن را به حد کمال خود رساندند . و در ادامه کسانی چون قائم مقام فراهانی در « منشئات » و قاآنی در کتاب « پریشان » از آنها پیروی کردند .

« انواع جناس »
الف) جناس تام : آن است که دو کلمه جناس از نظر شکل ظاهری و تلفظ کاملاً یکسان ، اما از جهت معنی با هم فرق دارند .
مثال :عشـق شـوری در نهـاد ما نهـاد جـان مـا در بوتــه ی سـودا نهــاد
وجود و سرشت قرارداد
بهـرام که گور می گرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهـرام گرفت
گور خر قبر
کار پاکان را قیـاس از خـود مگیر گر چه باشد در نوشتن شیر ، شیر
شیر خوردنی نام حیوان
نکته : جناس هم در شعر و هم در نثر به کار می رود .

انواع جناس ناقص
1- جناس ناقص اختلافی
2- جناس ناقص حرکتی
3- جناس ناقص افزایشی

جناس ناقص اختلافی
جناس ناقص اختلافی : آن است که دو کلمه جناس در حرف اوّل ، وسط یا آخر با هم اختلاف داشته باشند .
مثال : تنگ است خانه ما را تنگ است ای برادر
بر جای ما بیگانه ننگ است ای برادر
( برای حرف اوّل )
چوک زشاخ درخت خـویشتن آویختـه
زاغ سیـه بـر دو بـال غالیه آمیخته ( برای حرف وسط )

جناس ناقص حرکتی
جناس ناقص حرکتی : آن است که دو کلمه جناس علاوه بر معنی در حرکت ( مصوت کوتاه ) نیز با هم اختلاف دارند .
مثال : ایـن چـه ژاژ است چه کفر است و فشار
پنبه ای در دهـــان خـود فشار

جناس ناقص افزایشی
جناس ناقص افزایشی : آن است که دو کلمه جناس علاوه بر معنی ، در تعداد حروف نیز متفاوت اند بطوری که یکی از کلمات جناس حرفی در اوّل ، وسط یا آخر نسبت به کلمه های دیگر اضافه دارد .
مثال : ایـن ره ، آن زاد راه و آن منزل است
مــرد رهــی اگــر ، بیــا و بیــار

بخش دوم
آرایه های معنوی
یعنی زینت و زیبایی کلام که از طریق معنی حاصل شود .

آرایه های معنوی
آرایه های معنوی عبارتنداز : مراعات نظیر ، تضاد ، متناقض نما ، حس آمیزی ، تلمیح ، ایهام ، ایهام تناسب ، حسن تعلیل .

مراعات نظیر ( تناسب )
اگر گوینده در کلام خویش مجموعه ای از کلمات را بیاورد که به نوعی با هم تناسب و ارتباط داشته باشند ، آن را مراعات نظیر گویند .
نکته : تناسب میان کلمات می تواند از نظر جنس ، نوع ، مکان ، زمان ، همراهی و … باشد .
نکته : بیشترین کاربرد مراعات نظیر در شعر است اما گاهی در نثر هم دیده می شود .
مثال : رود شــاخ گـل در بر نیلوفر بـرقصــد به صـد نـاز گلنـار ها
( شاخ ، گل ، نیلوفر و گلنار ــــ مراعات نظیر )
نکته : آرایه های مراعات نظیر ممکن است بین دو کلمه یا بیشتر اتفاق بیفتد .

تضاد ( طباق )
آوردن دو کلمه ی متضاد در سخن به گونه ای که سبب زیبایی کلام گردد .
نکته : تضاد هم در شعر و هم در نثر بکار می رود .
مثال : صبح امید که بد معتکف پرده ی غیب گو بـرون آی که کـار شب تار آخر شد
1 2 2 1

نکته : فعل ها نیز می توانند آرایه تضاد را به وجود آورند

مثال : پروردگارا ! از خصلت طمع که دنائت آورد و آبرو ببرد … .

متناقض نما ( پارادکس )
آن است که در کلام دو امر متضاد را به یک چیز نسبت بدهیم به گونه ای که ظاهراً وجود یکی نقض وجود دیگری باشد . شاعر این امر متضاد را چنان هنرمندانه به کار می برد که قابل پذیرش است .
مثال : جامه اش شولای عریان است .
توضیح : واژه شولا به معنی « لباس » ، که برای پوشیدن بدن است و وقتی با « عریانی » همراه می شود معنی ضدیت خود را از دست می دهد .

حس آمیزی
آمیختن دو حس است در یک کلام به گونه ای که از یک حس به جای حس دیگر استفاده شود . و این آمیختگی سبب زیبایی سخن گردد .
مثال : ببین چه می گویم .
توضیح : شما سخن را با حس شنوایی در می یابید امّا گویند از شما می خواهد سخن او را ببینید که به این آمیختگی حس ها ، « حس آمیزی » می گویند .
مثالهای دیگر : خبر تلخی بود- روشنی را بچشیم – با مزه نوشتن – آوای سبک و لطیف .

تلمیح
آن است که گویند در ضمن کلام خویش به آیه ، حدیث ، داستان ، واقعه ی تاریخی ، اسطوری و افسانه ای اشاره داشته باشد .
مثال : آسمـان بار امانت نتوانست کشید
قـرعه ی فـال به نـام من دیوانه زدن
توضیح : اشاره به آیه ی « انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض … . »
نکته : گاهی در آرایه ی تلمیح ، آرایه ی مراعات نظیر هم به کار می رود .
مثال : بیستون بر سر راه است ، مباد از شیرین
خبـری گفتـه و غمگیـن دل فرهاد کنید

ایهام
ایهام در لغت به معنای درشک و گمان افکندن است اما در اصطلاح علم بدیع ، آوردن واژه ای است با حداقل دو معنی مناسب کلام یکی نزدیک به ذهن و دیگری دور از ذهن باشد و معمولاً مقصود شاعر معنی دور آن است و گاهی نیز هر دو معنی مورد نظر می باشد .
نکته 1 : ایهام نوعی بازی با ذهن است به گونه ای که ذهن را بر سر دوراهی قرار می دهد .
نکته 2 : انتخاب یکی از دو معنی ایهام در یک لحظه بر ذهن دشوار است و این امر باعث لذت بیشتر خواننده می شود .
نکته 3 : شرط شناخت ایهام در آن است که خواننده معانی مختلف یک واژه را بداند .
مثال : حکایت لـب شیرین کلام فرهاد است شکنج طره ی لیلی مقام مجنون است
توضیح : واژه « شیرین » دو معنی دارد : 1- خوشمزه و گوارا
2- نام معشوقه ی فرهاد

ایهام تناسب
ایهام تناسب : به کار گیری واژه ای با حداقل دو معنی که یک معنی آن مورد نظر شاعر و پذیرفتنی است و معنی دیگر با کلمه یا کلماتی از بیت یا عبارت تناسب دارد .
نکته : ایهام تناسب مجموعه ای از ایهام و مراعات نظیر است .
مثال 1 : چـون شبنم افتـاده بـدم پیش آفتاب مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم
توضیح : واژه ی « مهر » ایهام تناسب دارد ، چون معنی مورد نظر شاعر عشق و محبت است اما غیر از این معنی واژه ی « مهر » به معنی خورشید است که در این صورت با واژه های « عیوق و آفتاب » تناسب دارد .
مثال 2 : گـر هـزار اسـت بلبـل این بـاغ همـه را نغمـه و تـرانه یکـی اسـت
توضیح : واژه ی « هزار » به دو معنی است : 1- بلبل 2- عدد هزار که در این جا منظور شاعر معنی دوم است اما غیر از معنی فوق کلمه ی « بلبل » با کلماتی چون « باغ ، نغمه و ترانه » تناسب دارد .

حسن تعلیل
آن است که شاعر یا نویسنده برای سخن خود دلیلی زیبا و شاعرانه می آورد به گونه ای که این دلیل ادبی قدرت قانع کردن مخاطب را دارد . و این علّت سازی مبتنی بر تشبیه است .
نکته : دلیلی که شاعر برای ادعای خود می آورد در حقیقت دلیلی واقعی و عقلانی نیست بلکه دلیلی است بر پایه ی ذوق و احساس شاعرانه .
مثال 1 : نفحات صبح دانی زچه روی دوست دارم
که به روی دوست ماند که برافکند نقابی
توضیح : شاعر دلیل دوست داشتن روشنی صبح را در این می داند که به چهره ی معشوق او می ماند آنگاه که نقاب از چهره بر می دارد .
مثال 2 : از صوفی پرسیدن هنگام غروب خورشید چرا زرد رو است ؟ گفت : از بیم جدایی

تشبیه
یعنی مانند کردن چیزی به چیز دیگر که به جهت داشتن صفت یا صفاتی با هم مشترک باشند .

هر تشبیه دارای چهار رکن یا پایه است :
1- مشبه : کلمه ای که آن را به کلمه ای دیگر تشبیه می کنیم .
2- مشبه به : کلمه ای که کلمه ی دیگر به آن تشبیه می شود .
3- ادات تشبیه : کلمات یا واژه هایی هستند که نشان دهنده ی پیوند شباهت می باشند و عبارتنداز : همچون ، چون ، مثل ، مانند ، به سان ، شبیه ، نظیر ، همانند ، به کردار و … .
4- وجه شبه : صفت یا ویژگی مشترک بیت مشبه و مشبه به می باشد . ( دلیل شباهت )
مثال :
علی مانند شیر شجاع است .
مشبه ادات مشبه به وجه شبه
نکته : « مشبه » و « مشبه به » طرفین تشبیه نام دارند . که در تمام تشبیهات حضور دارند اما « ادات تشبیه » و « وجه شبه » می توانند در یک تشبیه حذف شوند. که در این صورت تشبیه با داشتن دو رکن « مشبه » و « مشبه به » بر قرار است .
مثال : دل همچو سنگت ، ای دوست به آب چشم سعدی عجـب اسـت اگـر نگـردد که بگردد آسیابی
توضیح : دل به سنگ تشبیه شده است اما وجه شبه « سختی » در این بیت نیامده است .
نکته : در تشبیـه وقتی که « وجـه شبه » و « ادات تشبیه » حـذف شود ، به آن « تشبیه بلیغ » می گویند . ( تشبیه بلیغ زیباترین و رساترین تشبیه است . )
مثال : دلش سنگ است .
مشبه مشبه به
نکته 1 : در تشبیه همیشه وجود وجه شبه در « مشبه به » قویتر و بارز تر است که ما « مشبه » را در داشتن وجه شبه به آن تشبیه می کنیم .
نکته 2 : هر چه ارکان تشبیه کمتر باشد تشبیه ادبی تر است . ( البته داشتن مشبه و مشبه به الزامی است )

استعاره
استعاره در لغت به معنی عاریت گرفتن و عاریت خواستن است امّا در اصطلاح استعاره نوعی تشبیه است که درآن یکی از طرفین تشبیه ( مشبه یا مشبه به ) را ذکر و طرف دیگر را اراده کرده باشند .
نکته : اصل استعاره بر تشبیه استوار است و به دلیل اینکه در استعاره فقط یک رکن از تشبیه ذکر می شـود و خواننده را به تلاش ذهنی بیشتری وا می دارد ، لذا استعاره از تشبیه رساتر ، زیباتر و خیال انگیز تر است .
انواع استعاره : با توّجه به اینکه در استعاره یکی از طرفین تشبیه ذکر می شود ، آن را بر دو نوع تقسیم کرده اند .
1- استعاره ی مصرحه 2- استعاره ی مکنیه

استعاره ی مصرحه ( آشکار )
استعاره ی مصرحه ( آشکار ) : آن است که « مشبه به » ذکر و « مشبه » حذف گردد . ( در واقع مشبه به جانشین مشبه می شود . )
مثال 1 : ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه ی عنایت
توضیح : « آفتاب خوبان » استعاره برای معشوق است . ( آفتاب خوبان « مشبه به » که ذکر شده و معشوق « مشبه » حذف شده است . )
مثال 2 : صدف وار گوهر شناسان را دهان جز به لولو نکردند باز
توضیح : « لولو » استعاره از سخنان با ارزش است . ( لولو « مشبه به » ذکر شده و سخنان با ارزش « مشبه » که حذف شده است . )

استعاره مکنیه
آن است که « مشبه » به همراه یکی از لوازم و ویژگی
« مشبه به » ذکر گردد و خود « مشبه به » حذف شود .
نکته 1 : گاهی لوازم یا ویژگی « مشبه به » در جمله به « مشبه » نسبت داده می شود .
مثال : مرگ چنگال خود را به خون فلانی رنگین کرد .
توضیح : « مرگ » را به « گرگی » تشبیه کرده است که چنگال داشته باشد اما خود « گرگ » را نیاورد و « چنگال » که یکی از لوازم و ویژگی گرگ است به آن ( مرگ ) نسبت داده است .
نکته2 : گاهی لوازم یا ویژگی « مشبه به » در جمله به « مشبه » اضافه مـی شود که در ایـن صـورت « اضافه ی استعاری » است .
مثال 1 : سر نشتر عشق بر رگ روح زدند یک قطره از آن چکید و نامش دل شد
توضیح : « روح » را به بدنی تشبیه کرده که « رگ » داشته باشد و « رگ » را که یکی از ویژگی های « مشبه به »است به « روح » اضافه کرده است .

تشخیص ( آدم نمایی ، انسان انگاری ، شخصیت بخشی )
نسبت دادن حالات و رفتار آدامی به دیگر پدیده های خلقت است . ( دادن شخصیت انسانی به موجوداتی غیر از انسان )
مثال1 : برگ های سبز درخت در وزش نسیم به رقص در می آیند .
توضیح : رقصیدن یکی از حالات و رفتار انسانی است که در این جا به برگهای درخت نسبت داده شده است .
مثال2 : سحر در شاخسار بوستانی چه خوش می گفت مرغ نغمه خوانی
نکته : هر موجودی غیر از انسان در کلام « منادا » قرار گیرد آن کلام دارای تشخیص است .
مثال : ای دیو سپید پای در بند ای گنبد گیتی ای دماوند
نکته : همانطور که اشاره شد استعاره مکنیه ای که ، مشبه به آن « انسان » باشد ، تشخیص خواهد بود چه به صورت ترکیب اضافی باشد یا غیر اضافی .
مثال : ابر می گرید و می خندد از آن گریه چمن .
1 1 2 2
توضیح : در مثال فوق دو تشخیص به کار رفته است ،گریه را به ابر نسبت داده است و خنده را به چمن .
توجه : ترکیباتی نظیر : دست روزگار ، پای اوهام ، دست اجل ، قهقه ی قشنگ ، حیثیت مرگ ، زبان سوسن ، دهن لاله و … همگی اضافه ی استعاری مکنیه ( تشخیص ) هستند .
نکته : همه ی تشخیص ها استعاره ی مکنیه می باشند ، اما استعاره مکنیه زمانی تشخیص است که « مشبه به » آن انسان باشد .
مثال 1 : اختر شب در کنار کوهساران ، سر خم می کند .
مثال 2 : دیده ی عقل مست توچرخه ی چرخ پست تو .
مثال 3 : به صحرا شدم عشق باریده بود .
توضیح : در مثال(1) اختر شب به « انسانی » تشبیه شده که سرش را خم می کند اما خود « انسان » مشبه به است ، نیامده است .
در مثال (2) عقل را به انسانی تشبیه کرده و « دیده» که یکی از ویژگی های انسان است به آن اضافه شده اما در مثال (3) عشق را به بارانی تشبیه کرده که ببارد .
تذکر : همان طور که گفته شد چون مثال(1) و (2) « مشبه به» آن ها انسان بوده دارای استعاره مکنیه و تشخیص است اما در مثال (3) « مشبه به » باران است ، لذا فقط استعاره ی مکنیه داریم .

مجـــــــــــــــاز
مجاز به کار بردن واژه ای است در غیر معنی حقیقی به شرط وجود قرینه .
قرینه در مجاز: نشانه است که به کمک آن می توان معنی غیر حقیقی کلمه ای را فهمید.
مثال1 : ایران در بازی های آسیایی شرکت می کند.
توضیح : کلمه ی « ایران » مجاز از یک تیم ورزشی از ایران است و « شرکت در بازی » قرینه است که به ما کمک می کند تا بفهمیم که منظور از کلمه ایران کشور ایران نیست .
مثال 2: سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
توضیح :کلمه ی سینه مجاز از انسان عاشق است .
نکته: از آنجا که در استعاره لفظ در معنای حقیقی خود به کار نمی رود ، لذا هر استعاره ای نوعی مجاز است .پس هر مجازی استعاره نیست اما همه ی استعاره ها مجاز است .

کنایـــــه
کنایه در لغت به معنای پوشیده سخن گفتن است و در اصطلاح سخنی است که دارای دو معنی دور و نزدیک است . که معنی نزدیک آن مورد نظر نیست اما گوینده جمله را چنان ترکیب می کند و به کار می برد که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور منتقل می شود.
نکته: در کنایه الفاظ همه حقیقی اند اما مقصود گوینده معنای حقیقی و ظاهری آن نیست.
نکته: کنایه معمولا در یک جمله یا یک ترکیب به کار می رود .
مثال 1 : هنوز از دهن بوی شیر آیدش.
توضیح: کنایه از این که هنوز بچه است و بارز ترین نشانه ی بچگی همان شیر خوردن است .
مثال 2 : که رهام را جام باده است جفت.
توضیح :کنایه از این که رهام عیاش و خوشگذران است و مرد جنگ نیست.
مثال 3: بباید زدن سنگ را بر سبوی.
توضیح: سنگ را بر سبو زدن کنایه از آزمایش و امتحان کردن است.
عباراتی نظیر : دست و پا کردن ، روی کسی را به زمین انداختن ، شکم را صابون زدن ، بند از بند گشودن ، زبان در کشیدن ، عنان گران کردن ، دهان دوختن ، پای در دامن آوردن ، سر زخاک بر آوردن ، دست ندادن ، دست به سیاه و سفید نزدن ، دست روی دست گذاشتن و …همه کنایه هستند.

پایان


تعداد صفحات : 30 | فرمت فایل : power point

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود