تارا فایل

تربیت کودک از نظر اسلام


ستایش خداوندی را سزاست که بر نهان و نهان ت داناست.
و درود بر پیامبر صاحب راز او که گاه معراج به مقام ( دنی فتدلی) فکان قاب قوسین او ادنی ) نایل گردید.
مجموعه ای که هم اکنون در اختیار شما قرار دارد مجموعه ای است. جالب و خواندی که در برگیرنده تربیتی صحیح و درست است. که خواننده را بر آن می دارد که چگونه فرزندی صالح و مودب تحویل جامعه دهد. این واژه از فرهنگ لغات معتبر جمع آوری شده است. لازم به ذکر است که آیات و احادیث مربوط به هر قسمتی با شماره صفحه و اثری که از آن مطلب انتخاب شده ذکر شده است. حتی ، در این مجموعه داستان هایی صادق از روایات که خود امامان معصوم ذکر فرموده اند ، آورده شده است.
امید است که بهره کافی را از این مجموعه ببرید و بهتر از زندگی و خوشبختی استفاده ببرید.

با تشکر
" گروه محققین "

انسان چیست و چه ویژگی هایی دارد ؟
انسان موجودی است در عالم هستی که عالم هستی به خاطر اوست و از مسلّم ترین پدیده های جهان است : لیکن از ناشناخته ترین آنهاست.با وجود این همه ، علم و اطلاعاتی که درباره انسان جمع آوری شده است. هنوز هم به بعضی او را ، موجودی ناشناخته ، معرفی کرده اند. به راستی که انسان موجودی ناشناخته است و موجودی است که معمای بزرگ قرون و اعصار بوده است.
انسان به ظاهر مجموعه ای است از تضادها و ناهمگونی ها، که اگر در همین تضادها و ناهمگونی ها هم دقیقاً مطالعه شود، درخواهیم یافت که یک نوع هماهنگی در بین آنها وجود دارد.
انسان موجودی است که از حیات و زندگی خودش ، خود آگاهانه دست می شوید؛ برای اینکه انسان های دیگر زندگی کنند وغم و اندوم دیگران را ، غم و اندوه خود می داند. و انسان موجودی است که در میان دو بی نهایت قرار دارد ؛ انسانی که از یک سو می تواند تا بی نهایت سقوط کند، که حتی شایسته اطلاق نام حیوان نیز نباشد، چه رسد به انسان. و از سوی دیگر آن چنان می تواند در جهت تکامل عروج کند که ملائکه نیز اجازه پای نهادن به مقام او را نداشته باشند.
راستی این چگونه موجودی است که از حیوان پست تر و از ملک برتر می تواند بشود؟
و عامل این سقوط و صعود غیر عادی او چیست؟ ساختمان وجودیش چگونه است؟
و سوال هایی که می توان بر این گونه موارد ذکر نمود. مثال :
ارزش و مقام او در جهان هستی کدام است؟ آیا واقعاً اشرف مخلوقات است ؟ چرا؟ اگر نیست ، چه موجوداتی بر او برتری دارند؟ عوامل و موانع رشد او کدامند؟ و از چه راه و روشی می تواند رشد نماید؟
در پاسخ به این سوالات ، هم فیلسوفان و هم عرفا و روانشناسان سخن گفته و نظر داده اند و هم جامعه شناسان و هم متفکران شرقی و غربی، قلم فرسایی کرده اند؛ اما نتیجه بررسی و مطالعه در آثار آنان نه تنها موضوع را بر انسان نمی گشاید؛ بلکه گاهی موجب حیرت و سرگردانی وی نیز می شود.
و لذا راهی جز کمک گرفتن از خالق انسان باقی نمی گذارد.
این استمداد جز از طریق " قرآن مجید " حاصل نمی شود.
نگارش جامع به انسان :
قرآن مجید انسانی را پاره پاره نمی کند و او را محدود نمی سازد و از یک بعد به انسان نمی نگرد، هم چگونگی پیدایش انسان و هم فلسفه خلقت او را مطرح می کند. و به پرسش های از کجا آمده ایم؟ و به کجا می رویم؟ پاسخ کافی و وافی می دهد. ابعاد وجودی، نیازها و راه ارضای نیازها را مشخص می کند، هم نحوه رابطه بین انسان و سایرین را تعیین می کند و هم چگونگی ارتباط با جامعه خود و جوامع بشری را مشخص می کند.

مفاهیم تعلیم و تربیت :
آشنایی با مفاهیم تعلیم و تربیت : هدف کلی :
اساسی ترین فعالیت انسان کدام است ؟
انسان در زندگی خود فعالیت های زیادی را انجام می دهد که هر کدام از آنها در جای خود در ادامه زندگی وی نقش ارزنده ای را دارند؛ ولی با توجه به نقش نسل بزرگتر در تربیت و آماده ساختن نسل بعدی، می توان گفت : " تعلیم و تربیت " اساسی ترین فعالیت انسان است. البته این حکم در صورتی صحیح است که تعلیم و تربیت را فقط به درس و کتاب و معلم و شاگرد محدود نسازیم و آن را جریانی تلقی کنیم که در آن نسل بزرگتر می خواهد قدرت و آگاهی نسل کوچک تر را در زمینه جهان شناسی، انسان شناسی، شرایط اقتصادی و سیاسی و پیشرفت و تکامل گسترش دهد و از طریق پرورش قدرت تفکر ، در افراد، آنها را برای برخورد با مسائل آماده سازد. [ علی شریعت مداری ، تعلیم و تربیت اسلامی].
تعلیم وتربیت چیست ؟
وقتی از تعلیم وتربیت به عنوان اساسی ترین فعالیت انسان نام برده می شود؛ لازم است معنا و مفهوم روشن و تعریفی از این واژه ها را داشته باشیم و نوع اسلامی آن را مشخص کنیم.
در این جا تعاریفی مستقل از واژه ها و اصطلاحات [ پرورش و تعلیم و تربیت ] را از فرهنگ لغت های معروف موجود ذکر می کنیم.
این نوع اصطلاحات در گذشته ، مشکلاتی برای فارسی زبانان در حال ایجاد کرده اند. البته این اصطلاحات در گذشته اغلب مترادف به کار می رفته اند ؛ مثلاً سعدی در باب هفتم گلستان " در تاثیر تربیت " در (حکایت اول) می گوید :
" یکی از وزراء را ، وزیری کودن بود. پیش یکی از دانشمندان فرستاد که این عاقل نمی باشد. مر این را تربیت می کن ، مگر عاقل شود. روزگاری تعلیم کردش و موثر نبود پیش پدرش کس فرستاد که این عاقل نمی باشد و مرا دیوانه کرد :
" چون بود اصل گـوهری قـــابل تربیت را در او اثر باشــد"
" هیچ صیقل نــــکونـداند کـــرد آهنی را که بد گوهر باشد "
" سگ به دریای هفت گانه مشوی که چو تر شد پلیدتر باشد "
(سعدی )

معانی اصطلاحات در فرهنگ لغات :
فرهنگ دهخدا :
تعلیم : بیاموختن ، آموزانیدن ، آگاه کردن ، آموختن ، تربیت و تادیب.
تربیت : پروردن ، پروردن کودک را تا بالغ گردد، پروراندن.
پرورش : علم پروردن ، تیمار، مراعات ، تربیت ، تادیب ، ترشیع.
فرهنگ معین :
تعلیم : آموختن ، دانش آموختن ، یاد دادن
تربیت : پروردن ، پروراندن ، آداب و اخلاق را به کسی آموختن.
پرورش : تربیت ، تعلیم ، تادیب ، فرهنگ ، تمدن ، پرستیدن ، خوراک ، خورش ، غذا ، طعام
برهان قاطع :
پرورش : پرستش و پرستیدن ، و کنایه از علم و حکمت هم هست ، چه پرورش آموز و حکمت آموز را گویند.
المنجد :
تربیت : مصدر باب تفعیل ، از ماده " ربا " ، " یربو" که معنی آن غذا دادن و بزرگ کردن و تهذیب است.
[ تهذیب : اصلاح کردن از عیب و نقص و پاکیزه کردن اخلاق ].
تعلیم : مصدر باب تفعیل از ماده " علم ، یعلم " که معنی آن آگاهانیدن است.
امروزه با تخصصی شدن رشته های آموزشی و پرورشی و افزایش مسئولیت پرورشکاران لازم است که هر متخصصی، مسئول و مجری و محققی، دقیقاً نوع کار و مسئولیت خود را بداند و لازمه این کار این است که اصطلاحات معمول در رشته خود را بشناسد.
کاربرد اصطلاحات " آموزش و پرورش ، تعلیم و تربیت " در گفتار و نوشتار امروزی ، بیانگر این است که گاه بین آنها می توان تفاوت قایل شد.
ظاهراً تفاوت در این است که " آموزش یا تعلیم " : انتقال دانش و معلومات به (یاد گیرنده) است. و " پرورش یا تربیت " ایجاد خصایل و آداب و اخلاق نیکو در " شخص تحت پرورش " است.
" پرورش " در درجه اول ، مسائل اخلاقی و شخصیتی و اجتماعی و دینی و آداب و رسوم را شامل می شود.
در صورتی که به نظر می رسد، هدف از " آفرینش " انتقال دانش و مهارت و یاد دادن تخصص است.
آقای دکتر " محمد باقر حجتی" نیز در کتاب [ اسلام و تعلیم و تربیت ] به همین نحو، بین تعلیم و تربیت تفاوت قایل شده است.
ولی هدف تعلیم – با مفهوم محدود آن – عبارت از آشنا کردن شاگردان به امور محدود و تمرین ذهنی آنهاست.
" تعلیم " به صورتی که هم اکنون متداول است ، صرفاً شاگرد را برای اشتغال به حرفه و فن و قبول و پیروزی در امتحان آماده می کند؛ در حالی که " تربیت " "
می خواهد انسان را به اصل و هدف زندگی رهنمون گرداند و صفت و تمایلات لطیفی را در انسان به ثمر رساند؛ تا در بهزیستی با دیگران در عین صلح و آرامش و بهره مند شدن از یک زندگانی سالم ، موفق و کامیاب گردد.
براساس فرق گذاری های فوق ، ممکن است گفته شود که وقتی معلم ، مسائل عاطفی و تخصصی را به یاد گیرنده می آموزد، به کار آموزشی مشغول است. وقتی به ایجاد خلق و خوی نیکو و رفتار و کردار اجتماع پسند ، در او کوشش می کند، به پرورش وی می پردازد.
به عبارت دیگر : در مورد اول ، تنها به دادن دانش و اطلاعات بسنده می شود.
در حالی که در مورد دوم ، ایجاد تغییر در شخصیت و رفتار کودک مورد نظر است.
واقعیت این است آنچه آموزش و پرورش و یا تعلیم و تربیت را از هم جدا می سازد، نوع عمل آنها نیست ؛ بلکه تفاوت اصلی این دو، در هدف های آنها است؛ زیرا هم در آموزش ( عمل پرورش صورت) می گیرد و هم پرورش متکی بر عمل آموزش است. و اصولاً " پرورش " بدون " آموزش" وجود خارجی ندارد. و هسته اصلی تمام فعالیت های پرورشی را (آموزش) تشکیل می دهد.
و می توان گفت : ( آموزش و پروش ) دو عمل مختلف و مجزا نیستند؛ بلکه (آموزش و پرورش) را می توان دو جریان یا فعالیت کما بیش یکسان دانست. و به علت متفاوت بودن هدف های تربیتی است که گاهی برای فعالیت های مشابه کلمه های متفاوت بکار برده می شود.
نکته آخر اینکه تفاوت دیگری بین تعلیم و تربیت می توان قایل شد که از تفاوت قبلی مفیدتر و متمایزتر است ؛ و آن این است که " آموزش یا تعلیم " معمولاً برای یک فعالیت کوتاه مدت یا مقطعی اطلاق می شود ؛ در حالی که " تربیت " یا پرروش به دوره ای طولانی تر گفته می شود.
آموزش های رانندگی ماشین نویسی و از این قبیل …. از پرورش خداپرستی و شکوفا ساختن قوای جسمانی و روانی و عقلی برای انسان در زمان کمتری صورت می گیرد و با مشارکت افراد معدودی عملی می شود.
ولی تربیت کردن و پروراندن نسل ها، وظیفه ای است که به یک ماه و یک سال و یک دوره و .. ختم نمی شود؛ بلکه سالیان متمادی را شامل می شود : که افراد و نهادهای مختلفی چون : پدر و مادر و معلم و مدرسه و جامعه و مطبوعات و رادیو و تلویزیون همه باید سال ها بسیج شوند.
دکتر " عیسی صدیق" در کتاب ( تاریخ فرهنگ ایران ) زیر عنوان [ در تعریف و موضوع و اهمیت تاریخ تربیت ] می نویسد :
" تربیت معانی و مفاهیم گوناگونی دارد…. در اصول " آموزش و پرورش " آن را عبارت دانند از : تغییری که آدمی در نفس خویش یا دیگر مردمان احداث کند.
از نظر روانشناسان : تربیت ، مطابق با پستالزی ، عبارت است از : رشد طبیعی و تدریجی و هماهنگ تمام نیروها و استعداد بشری که در نهاد خود او موجود و مکتوم است.
به عقیده جامعه شناسان " تربیت " : کوششی است که جامعه برای تامین نظارت و تسلط خود بر فرد به عمل می آورد. ( مطاب فوق که از دکتر صدیق ذکر شده از صفحات 2 تا 11 کتاب " روان شناسی پرورشی ، تالیف آقای دکتر علی سیف خلاصه و نقل شده است).
در پیش گفتار کتاب " آئین تربیت " تالیف ( آیت الله ابراهیم امینی ) چنین می خوانیم : " فرق است بین تعلیم و تربیت : " تعلیم " به معنای آموزش و یاد دادن است ؛ یاد دادن مطالبی به دیگری ؛ اما " تربیت " به معنای سازندگی و پرورش شخصیت
می باشد. با تربیت می توان افراد را بر طبق دلخواه ساخت و در نتیجه اجتماعی را دگرگون کرد.
" تربیت " باید با برنامه دقیق و حساب شده انجام بگیرد تا موفقیت آمیز بوده و نتیجه بخش باشد.
در تربیت تنها پند واندرز کافی نیست ؛ بلکه باید کلیه اوضاع و شرایط بر طبق مراد فراهم شود تا نتیجه مطلوب فراهم آید … " .( آئین تربیت ، صفحه 5 ، انتشارات اسلامی ، سال 1365 ).
در کتاب تعلیم و تربیت و مراحل آن در مورد معنی و مفهوم تربیت چنین است :
" تربیت " در لغت به معنی نشو و نما دادن ، زیاد کردن، برکشیدن و مرغوب یا قیمتی ساختن است در این معنی اخیر تربیت از حد افراط و تفریط بیرون آوردن و به حد اعتدال سوق دادن باشد.
بنابراین درک معنی و مفهوم تربیت مستلزم چند چیز است :
الف) تصور چیزی که موضوع تربیت واقع شود و نشو و نما ، یا به طور کلی تغییر هیات آن مورد نظر باشد.
ب ) قابلی یا استعدادی که در آن چیز موجود و مترصد فرصتی برای ظهور و بروز تجلی باشد.
ج ) شرایطی که پدید آمدن آنها برای آغاز تحول مورد انتظار لازم و کافی باشد و فرصت مناسبی را که قبلاً ذکر شد را فراهم کند.
د ) ادامه شرایط مساعد به نحوی که تداوم دگرگونی های آغاز شده را در جهت مطلوب تا حصول نتایج قطعی تضمین تواند کرد.
هـ ) اصول شناخته شده ای که با اتکا بدان ها، بتوان شرایط مساعدی برای رشد فراهم آورد و ادامه آنها را میسر ساخت.
تعریفی دیگر از تربیت :
" تربیت " یعنی برانگیختن استعدادها و قوای گوناگون انسان و پرورش آنکه ، باید با کوشش و مساعی خود متربی نیز توام گردد تا به منتهای کمال نسبی خود به میزان طاقت وتوانایی نائل شود.
به عبارت دیگر : " تربیت " عبارت از علمی است که قوای جسمانی و روانی و عقلی انسان را شکوفا ساخته تا آن (قوا) با نظام و سازمان ویژه ای با استمداد از درون متربی و به مدد کوشش های او به میزان و توانایی و استعداد خود رشد و پیشرفت نماید. [ اسلام و تعلیم و تربیت ؛ دکتر سید محمد باقر حجتی بخش دوم ،
صص 11 – 10 ].
بحث در زمینه تعاریف موجود درباره ی تعلیم و تربیت به درازا می کشد و ما تربیت را چه مانند دکتر عیسی صدیق ، رشد طبیعی و تدریجی و هماهنگ همه نیروها و استعدادهای آدمی بدانیم و چه مانند ( شاتوبریان) آن را (ارائه نوعی زندگی قلمداد کنیم که با ساخت شخصیت انسان مطابقت داشته و بر ارزش های معنوی وی مبتنی باشد و یا مانند استاد شهید مرتضی مطهری (ره) معتقد باشیم که تربیت عبارت است از :
" به فعالیت در آوردن استعدادهای درونی که در شی ء وجود دارد که نتیجه آن بالفعل کردن همه ی قوای بالقوه انسان خواهد بود".
و یا به ابعاد شخصیت توجه کنیم و بگوئیم :
" تربیت " عبارت است از راهنمایی همه شخصیت فرد " و یا " پرورش کودک در تمام نواحی وجود وی " که بدیهی است اصطلاح همه جنبه های و تمام نواحی وجود، شامل ابعاد جسمانی ، عاطفی ، اجتماعی، عقلانی و معنوی شخصیت فرد خواهد بود. ناگزیر هستیم معنا و مفهوم تربیت و حدود قلمرو آن را در اسلام، از طریق بررسی مفاهیم و اصطلاحاتی که در قرآن و حدیث به کار رفته است ، بدست آوریم.
مشتقات کلمه " تربیت " که یکی از آن " رشد و نمو و پرورش دادن " است ؛ در چندین جا از قرآن کریم به کار رفته است که به دو مورد اکتفا می کنیم :
1- " و اخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا "
[ آیه 24 سوره اسری (17) ، ترجمه تفسیر المیزان ، ج 25].
یعنی : " از در رحمت پر و بال مسکنت بر ایشان بگستر و بگو : پروردگارا ! این دو را رحم کن ؛ همان طور که مرا در خردیم تربیت کردند."
به عبارت دیگر در معاشرت و گفتگوی با پدر و مادر طوری با آنان روبه رو شو که تواضع و خضوع تو را احساس کنند و بفهمند که تو خود را در برابر آنان کوچک می داری و نسبت به ایشان مهر و محبت داری.
" و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا "
کلمه " رب " یکی خطاب به خدای تبارک و تعالی که پروردگارا ، پرورشکارا، مربیا و دیگری به عمل پدر و مادر که " ربیانی" یعنی : تربیتم کردند، پرورشم دادند، بکار رفته است.
2- " قل اغیر الله ابغی ربا و هو رب کل شی ء "
[ آیه 164 سوره انعام (6) ].
یعنی : " بگو آیا غیر از خدا پروردگاری بجوییم ؟ در حالی که او پروردگار و مربی هر چیزی است …".
وقتی " رب " به معنای پروردگار باشد ، جهان [ موقعیت پرورش ] و انسان و موجودات [ موضوع تربیت ] خواهند بود.
و " رب العالمین " که از اوصاف خداوندی است ، به معنای رشد دهنده و رساننده جهان به کمال است و بیانگر این امر است که تربیت در همه جهان ساری و جاری است.
البته در اسلام ، کلمه " تربیت " علاوه بر رشد و نمو پرورش دادن به هدایت به طریق حق و صراط مستقیم ، رساندن فرد به بلوغ و ادراک عقلی و حد تشخیص و تمیز حق از باطل ، تزکیه نفس و پیراستن آن از آلودگی ها و آراستن به فضائل ، به کمال رساندن همه ابعاد وجودی شخصیت انسان نیز تعبیر شده است و این کلمه در اسلام با (اخلاق) مترادف است، و اغلب مسائل تربیتی اسلام در کتب اخلاقی مورد بحث قرار گرفته است .[ برای مطالعه تفضیلی این مطلب ، به کتاب [[ اصول و روشهای تربیت در اسلام : تالیف آقای دکتر سید احمد احمدی ]] نشریه 298 جهاد دانشگاهی ، صفحه های 35 -21 مراجعه فرمائید ].
نظام تربیتی اسلام :
اسلام دینی است که برای کلیه شون زندگی پیروان خود، برنامه های منظم و تدوین شده دارد.
و بر پیروان آن است که با شناخت این برنامه ها و عمل به آنها ، سعادت و کمال نهایی خود را بدست آورند.
اسلام دین تربیت است ؛در اولین آیاتی که بر نبی مکرم اسلام(ص) نازل شده است ، امر به خواندن می کند؛ آن هم به اسم کسی که رب و پروردگار انسان است : اما آنچه مایه تاسف است این است که بین ما و فرهنگ غنی اسلام ، فاصله انداخته بودند و باورمان شده بود که همه چیز، حتی راه تعلیم و تربیت انسانها را نیز باید از بیگانگان ناآشنا با اسلام و یا به عبارت دیگر و صحیح تر، از دشمنان اسلام فرا بگیریم ؛ و فراموش کرده بودیم که قرآن به مسلمانان امر می کند و از پیروی غیر مسلمان نهی می کند :
(سوره مائده (5) ، آیه 51)
ترجمه : ای اهل ایمان ؛ یهود و نصاری را به دوستی نگیرید؛ اینان بعضی دوست و بعضی ، دیگرند و هر که از شما که اهل ایمان هستند با آنها دوستی کند، از آنان خواهد بود و خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی کند، این آیه دستور زندگی برای مسلمانان است . می گوید : ای مسلمانان دنبال چه چیزی هستی؟ آنچه لازم داری به تو داده شده است ، از طریق اسلام :
( سوره مائده (5) آیه3)
" امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسنیدم".
یعنی : " ای مسلمان ‍ ! تو چیزی کم نداری ، فکر تقلید و نسخه برداری از نظام های اداری و سیاسی و قضایی و تربیتی غرب و شرق نباش! تو آنچه را که لازم داری با خودت داری.
کلام شاعر نیز به این معنا اشاره می کند :

" سال ها دل طلب جام جم ازها می کرد
و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد.
بی دلی در همه احوال خدا با او بــود
او نمی دیدش و از دور خدایا می کــرد.
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا می کــــرد.
( حافظ)
اولین آیات نازل شده قرآن :
" اقرا باسم ربک الذی خلق ، خلق الانسان من علق ، اقرا و ربک الاکرم ، الذی علم بالقلم ، علم الانسان مالم یعلم "
( آیات 1 تا 5 سوره علق (96)
یعنی : بخوان به نام پروردگارت که آغاز کننده و مالک هستی است و تربیت و پرورش تکوینی و تشریعی همه کائنات را در دست دارد ، یعنی با این تربیت انسان را به سوی کمال و کسب تعالی حرکت می دهد. و با (یزکیهم ) اخلاق ناپسندیده را از انسان ها پاک می کند و با ( یعلمهم الکتاب و الحکمه) به انسانها صفات فرشتگان و ملائک را می دهد و پس از ذکر مایه آفرینش انسان به دو نوع آموزش و یا دانش اشاره می کند که یکی ( علم اکتسابی) است که از آن آموزش به وسیله قلم تعبیر
می شود و انسان از طریق خواندن و نوشتن و اندیشیدن ، این آموزش را بدست
می آورد و دومی از طریق وحی و ارتباط مستقیم با مبدا وحی : " علم الانسان مالم یعلم" یعنی ، آنچه را که انسان نمی دانست ، بر او آموخت.
ملاحظه می شود که تعلیم و تربیت در اسلام ، از جایگاه والایی برخوردار است. و چنین امر مهمی طبیعی است که بر اصولی لایتغیر مبتنی باشد و اهداف مشخص و محتوای معین و روش خاصی باید داشته باشد که ما به طور مختصر به این نظام اشاره خواهیم کرد.
چهار اصل در تربیت اسلامی :
قبل از اینکه ویژگی های نظام تربیتی اسلام را بر شماریم ، توجه به نکات زیر به عنوان چند اصل برای شناخت بیشتر تعلیم و تربیت اسلامی بسیار ضروری است :
1- تعلیم و تربیت اسلامی قدرت و توانایی آن را دارد که به مسائل و مشکلات
جامعه ی مسلمانان و یا امت اسلامی پاسخ گوید و مناسب ترین نظامی است که
می تواند سعادت دنیا و آخرت همه جوامع اسلامی را تامین و تضمین کند همچنین بر پایه تعلیمات قرآن و دیگر منابع اسلامی، به ویژه آیه شریفه :
(آیه 21 ، سوره مجادله ، ترجمه براساس تفسیر المیزان ، ج 38)
" خدای تعالی چنین تقدیر کرده که من و رسولانم سرانجام غالبیم آری خدا قوی و عزیز است ".
سرانجام روزی فرا خواهد رسید که این نظام عالم گیر شود و این بدان معنی است که در نظام کلی و جامع الاطراف تعلیم و تربیت اسلامی چنان ظرفیت و پذیرش وجود دارد که می تواند علاوه بر پاسخ گویی به نیازهای کلی جوامع اسلامی به نیازهای کلی جامعه بشری نیز پاسخگو باشد.
تعلیم و تربیت اسلام ، بر پایه ایمان و اعتقاد خالص به خدای بزرگ و تعلیمات حیات بخش قرآن کریم استوار است.
منابع و مراجع اصلی این نظام نیز همان منابع چهارگانه احکام فقهی یعنی کتاب سنت عقل اجماع است. [ برای مطالعه بیشتر درباره هر کدام از منابع مذکور به کتب مربوطه از جمله کتاب اخلاق اسلامی اثر دیگر " میر محمود ساعی " مراجعه شود].
نقطه آغاز تعلیم و تربیت اسلامی فرمان الهی : " اقرا باسم ربک الذی خلق" و نقطه آرمانی و مطلوب آن وصول به حریم و قلمرو " و اعبد ربک حتی یاتیک الیقین "
[ آیه 99 سوره حجر].
یعنی : " عبادت پروردگار خویش کن تا حادثه محقق به تو برسد".
با نام خدا شروع می شود. تا بتواند از مس وجود خویش دست بشوید؛ در این صورت به کیمیای عشق می رسد و از پای تا سر همه نور خدا می شود.
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد بالله کز آفتاب فـلـــــک خوبتر شــوی.
از پای تا سرت همه نور خدا شـــود در راه ذوالجلال چوبی پا و سر شوی.
به همین علت است که در اسلام این همه از فن تربیت تجلیل می شود و از آن به عزیزترین و شریفترین حرفه ها تعبیر می شود.
3- تعلیم وتربیت اسلامی نظامی گسترده است و یکی از وظایف دولت جمهوری اسلامی باید این باشد که به هیچ احدی اجازه ندهد که راهی جز تحکیم مبانی اسلام بپوید.
( اصل چهارم ) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بدون هیچ ابهامی ناظر بدین مطلب است و هر آنچه را که بر موازین اسلامی مبتنی نباشد، بی اعتبار می کند.
[ اصل چهارم : کلیه قوانین و مقررات مدنی، اجرایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی و نظامی و سیاسی و غیر این ها، باید براساس موازین اسلامی باشد: این اصل بر اطلاق یا عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است .تشخیص این امر بر عهده فقهای شورای نگهبان است.
4- در تعلیم و تربیت اسلامی : روش و طرز مدیریت به طور کلی سیاست های اجرایی در واقع تابع یا متغیری هستند از غایات و هدف ها و این بدان معنی است که هدف های تربیتی را جز از طریق بکار گرفتن شیوه های اسلامی سره و خالص
نمی توان از مرحله فرض و اندیشه به مرحله تحقق و عینیت در آورد؛ به عبارت دیگر تعلیم و تربیت اسلامی به هیچ وجه از نظام اسلامی جدا و منفک نیست و همچنانکه التقاطی فکر کردن در کل نظام اسلامی مردود است، در تعلیم و تربیت آن نیز مردود است. برای تحقق هدف های تعلیم و تربیت اسلامی باید به روش های تربیتی اسلامی از یک سو و شیوه های مدیریت اسلامی از سوی دیگر روآورد. [ نقل و اقتباس از کتاب مبانی تعلیم و تربیت اسلامی از سیدعلی اکبر حسینی سروری].
ویژگی های نظام تربیتی اسلام :
تعلیم و تربیت اسلامی انسان را از مرز های تنگ ماده پرستی و طبیعت گرایی فراتر می برد و به سوی خداوند می کشاند و توحید را به عنوان فلسفه جهان بینی و معاد را به عنوان فلسفه زندگی مطرح می سازد و عقل و عالم را ملاک یافتن حقیقت و ضابطه رستگاری تلقی می کند و برد و اصل تزکیه و تعلیم تکیه دارد.
تعلیم و تربیت اسلامی دارای جنبه های الهی ، هدایتی، پویایی، عقلانی، انقلابی و استمرار و همگانی بودن است.
اسلام به تربیت و فطرت نوع بشر توجه همه جانبه دارد و در تربیت او از هیچ چیزی غلظت ننموده ، جسم و عقل و روان انسان را تربیت می کند. و همه فعالیت های انسان را در زندگی معنوی و حیات مادی وی شامل می شود. و اصالت را به تربیت می دهد و تعلیم و آموزش را مقدمه و وسیله آن می داند.
[ روش تربیتی اسلام ، محمد قطب ، ترجمه مهدی جعفری، ص 16].
شاخص های تربیت اسلامی در کتاب اصول و روشهای تربیت در اسلام به شرح زیر مطرح شده است :
اول : تربیت اسلامی جامع است. این جامعیت از این نظر است که شامل جسم و روح فرد و جمع و دنیا وآخرت می شود. اسلام ، روان انسان را با پیوند بین انسان و خدا پرورش می دهد و برای ایجاد این پیوند لذت بخش :
1- حساسیت و درک . قلب انسان را تحریک می کند تا با مشاهده قدرت خلاقه خداوندی در عالم وجود، پیوسته قدرت مطلق و بی نهایت او را احساس کند :
" ان الله علی کل شی ء قدیر " [ این آیه 39 بار در سوره های مختلف قرآن تکرار شده است ".
ترجمه : " به درستی که خداوند بر هر چیزی تواناست. "
2- انسان را به این حقیقت حساس متوجه می سازد که خداوند متعال پیوسته مراقب حال اوست :
(آیه 1 سوره نساء)
یعنی " به درستی که خداوند مراقب و محافظ شماست و بر کلیه اموری که از شما سر می زند ناظر و شاهد است".
3- در نتیجه علم و آگاهی ، خوف و خشیت از خدا را در دل انسان بیدار می کند و یادآوری می کند که هر چه علم و دانش انسان افزونی یابد، بر ترس و خشیت او از خدای سبحان افزوده می شود.
" انما یخشی الله من عباده العلماء " [ آیه 28 سوره فاطر(35) با الهام از ترجمه تفسیرالمیزان ، ج33].
یعنی : کسانی که عالمند و خدای سبحان را می شناسند، از خدا خشیت و ترس دارند و نتیجه این ترس، خشوع و خضوع در مقابل خداوند است.
4- شدیدترین محبت را در دل انسان بر می انگیزد.
" والذین آمنوا اشد حبا الله " [ آیه 165 سوره بقره (2)].
یعنی : آنهایی که با تمام وجود بر خدای سبحان ایمان آوردند، شدیدترین محبت ها را نسبت به خدا دارند.
و برای جلب رضایت او تلاش می کنند و در تمام لحظات خود می خواهند که :
" اللهم و فقنا لما تحب و ترضی "
یعنی : " پروردگارا ما را به انجام دادن آنچه تو دوست داری و رضایت تو را تامین می کند، موفق گردان ".
5- در انسان چنان روح تسلیم ایجاد می کند که در مقابل سهمگین ترین حوادث، خم بر ابرو نمی آورد و با تمام وجودش استغاثه می کند که :
( قسمتی از دعای عرفه امام حسین (ع) نقل از مصباح منیر، ص 464 ، آیت الله مشکینی )
یعنی : ای خدای من ! مرا آن چنان از خودت بترسان که پندارم تو را در مقابلم می بینم و این باور مانع از هر گونه خطای من خواهد بود. و مرا با پرهیزگاری و اطاعت از خودت رستگار کن. و کمکم کن که با ارتکاب به گناه و معصیت تو، به مثقاوت و بدبختی دچار نشوم ؛ در قضای خود نیکیم بخش و در تقدیر، تسخیر و برکت بر من ارزانی دار و چنان تربیتم کن که در آنچه به تاخیر می اندازی شتاب و تعجیل نکنم و آنچه را که زودتر برایم فراهم می کنی، خواهان تاخیرش نباشم.
دوم : تربیت اسلامی عبادت است.
قرآن کریم یکی از اهداف آفرینش را عبادت می داند دلیل این امر آیه شریفه :
( آیه 56 سوره ذاریات 51)
یعنی : " جن و انس را نیافریدیم : مگر برای عبادت خودم ".
و می دانیم که خدای تبارک و تعالی نه تنها به عبادت عابدین بلکه حتی به خودش نیز بی نیاز و این عبادت بزرگترین وسیله یاد او است. و این عبادت تنها وسیله و راهی است که انسان را به مقصد نهایی که کمال او است، می رساند و حتی نماز که بزرگترنی وسیله یاد او است، یکی از عبادات قرار داده است و در نمازهای یومیه حداقل 10 بار ، درخواست هدایت به راه راست می کنیم.
و با تمام وجود می گوییم :
" اهدنا الصراط المستقیم " که شاید در مسیر صحیح کمال خود قرار بگیریم و این صراط مستقیم را در عبادت قرار داده است ؛ که فرموده :
( آیه 61 سوره یس (36) و (آیه 38 سوره مریم 19)
یعنی : " ای بندگانی که دنبال صراط مستقیم می گردید که در راه نعمت یافتگان قرار گیرید ، مرا عبادت کنید : مرا بندگی کنید که راه صحیح کمال و صراط مستقیم، همین است.
و " می دانیم که منظور از عبادت ، فقط نماز و روز و… یا خدمت به خلق و یا مبارزه با طاغوت و کفر نیست ؛ بلکه نماز و روزه و … جزئی از عبادات است و خدمت به خلق اگر در جهت اجرای امر خدا و با قصد قرب به او و همراه با انجام دادن وظایف محوله صورت گیرد، عبادت خواهد بود. و مبارزه با طاغوت و کفر هم در تبع اطاعت از خدا عبادت محسوب می شود.
والا آنچه عبادت است، عبادت است از هر گونه عمل اختیاری انسان ، خواه قلبی و خواه بدنی که نشانگر بنده بودن انسان در مقابل خدای تبارک و تعالی باشد، که اگر این عمل توجهات قلبی باشد، خود به خود عبادت است و به نیت نیز نیاز نخواهد داشت؛ زیرا که دل را متوجه به خدا کردن و خضوع و کرنش در مقابل او کردن، خود به خود عبادت است.
( نقل و اقتباس از درس های استاد مصباح یزدی تحت عنوان معارف قرآن ، دانشگاه الزهراء ، تابستان 1361).
سوم : تربیت اسلامی هماهنگ با فطرت انسان است .
تربیت اسلامی با طبیعت آدمی و نیازهای او و رشد و تکامل او سازگار است. این تربیت نیازهای معنوی انسان را تامین می کند و هم میل و نیازهای اجتماعی و هم نیازهای عقلانی او را ؛ هم احساسات و عواطف را تحریک می کند و هم میل به کنجکاوی و حقیقت جویی انسان را ارضا می نماید و برای سلامت جسم و روان فرد و جامعه دستورات جاویدان دارد، که این دستورات ، در کلیه شئون زندگی با فطرت خداجویانه و پرسشگر او هماهنگی دارد. [تعلیم و تربیت اسلامی ، دکتر شریعتمداری]
" فطرت " گونه خاصی از خلقت و آفرینش است و یکی از علل سرآمد بودن انسان و ممتاز بودن او نسبت به اکثر مخلوقات به خاطر وجود فطرت و نوع خاص آفرینش اوست کلیه دستورات و احکام اسلام از جمله : دستورهای تربیتی آن با فطرت انسان سازگار است و برای اینکه انسان در تمام ابعاد وجودی خود به رشد و تکامل شایسته خود برسد، و برای هر وضعیت و موقعیت او دستورهای تربیتی خاص دارد. در مورد سلامت نسل دستورهایی دارد که حتی قبل از ازدواج باید مورد توجه قرار بگیرد؛ مثلاً :
دستور می دهد که از ازدواج هایی که ممکن است به نتیجه مطلوبی منجر نشود، خودداری کنید. و یا برای اینکه کودکان لذت محبت پدر و مادر را بچشند و در پرتو رحم و شفقت آنان از احساس امنیت خاطر برخوردار باشند، و در نتیجه از حالت عاطفی متعادل و منسجم بهره مند باشند، دستور می دهد که : احبوا الصبیان و ارحموهم . [ وسایل الشیعه ، ج 5 ، ص 126 و نقل از تعلیم و تربیت اسلامی از محمدحسن آموزگار].
یعنی " کودکان خود را دوست بدارید و به آنان رحم و شفقت کنید".
و این دستور پرورش روان در کنار دستور پرورش جسم و بدن قرار دارد؛ که فرمود:
علموا ابنائکم الرمی و السباحه .[ وسایل الشیعه ، ج5].
یعنی " فرزندان خود را از هر جهت مورد تربیت قرار دهید؛ حتی از آموزش تیراندازی و شنا هم در مورد آنها کوتاهی نکنید.
چهارم : تربیت اسلامی متکی بر علم و یقین است.
بسیار اتفاق می افتد که انسان ها اغلب کارهای خود را براساس اطلاعاتی که دارند و بر مبنای حدس و گمان تنظیم و اجرا می کنند چه بسا در مواردی که از علم و اطلاع کافی برخوردار نیستند نتایج نامطلوبی بدست می آورند. مکتب تربیتی اسلام، که سازندگی انسان ها را بر عهده دارد، اساس کار خود را بر علم و یقین می گذارد و از پیروی و تبعیت از هر آنچه که فرد نسبت به آن علم ندارد، باز می دارد؛ و دستور می دهد که :
[ آیه 36 سوره اسری(17)]
یعنی : " از آنچه نسبت به آن علم نداری ، پیروی مکن و دنبال آن را نگیر و از گوش و چشم و قلب خودت برای بدست آوردن علم و اطلاع کافی استفاده کن و بدان که روزی در مورد این ها مورد بازخواست قرار خواهی گرفت".
علم و آگاهی وقتی در هذن رسوخ کند و به وسیله آگاهی ها و بصیرت های دیگر مورد تایید قرار گیرد، به مرحله یقین می رسد و علم در سیر خود به سوی یقین سه مرحله را طی می کند :
الف ) علم الیقین : و آن زمانی است که انسان از وجود معلول به علت پی می برد؛ مثلاً : با مشاهده دود می فهمد که آتشی وجود ندارد.
ب ) عین الیقین : و آن زمانی است که آتش را به عینه می بیند که وجود دارد.
ج ) حق الیقین : و آن زمانی است که انسان سوزاندن آتش را لمس می کند. وقتی تربیت بر مبنای علم و یقین باشد ، از آنچه محقق شده و ثمر بخش بودن آن حتمی است، استفاده می شود و بدین ترتیب فرضیات و نظریاتی که هنوز جنبه علمی نداشته و به حتمیت و قطعیت نرسیده باشند، در تربیت اسلامی جایی نخواهند داشت.
پنجم : تربیت اسلامی بر تزکیه و تعلیم تکیه دارد .
اسلام ، تزکیه نفس و آراستگی اخلاقی را مقدم بر تعلیم می شمارد و رستگاری انسان را نتیجه تزکیه نفس از آلودگی های اخلاقی می شناسد و هدف بعثت را نیز همین قرار داده است.
تقدیم تزکیه بر تعلیم که تقدم رتبی است ؛ هشداری براین امر است که علم باید با اخلاق و پاکسازی انسان از رذایل و آراستگی انسان به فضایل اخلاقی همراه باشد؛ و گرنه علم فاقد جهت برای خودسازی، در حکم چراغی در دست دزد خواهد بود؛ که شاعر گفته است :
گر علم آموختی از حرس آنگه ترس کاندرشب
چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا
(سنایی)
جنبه های گوناگون تعلیم وتربیت اسلامی :
1- جنبه الهی : ( علی شریعتمداری ، تعلیم و تربیت اسلامی، ص33).
" تربیت اسلامی " تربیتی است الهی و شال همه افراد بشر است ؛ کما اینکه خود رسول اکرم (ص) می فرماید :
" ادبنی ربی فاحسن تادیبی "
" پروردگار من مرا تربیت کرد و چه نیکو تربیت کرد".
و در سوره بقره می فرماید :
" علم آدم الاسماء کلها " [ آیه 31سوره بقره (2)].
" تمام اسماء را به آدم آموخت ".
و همان طور که قبلاً اشاره شده است ، در سوره علق می فرماید :
" اقرا و ربک الاکرم ، الذی علم بالقلم ، علم الانسان مالم یعلم ".[ آیات 3،4،5 ، سوره علق (15)].
و در سوره انبیاء اشاره فرموده است که " فرزندان ابراهیم تحت تربیت الهی قرار گرفته اند" و پیامبر اکرم از تربیت الهی برخوردار شده است.
" و انزل الله علیک الکتاب و الحکمه و علمک مالم تکن تعلم و کان فضل الله علیک عظیما" [ آیه 113 سوره نساء (4)].
یعنی " خداوند به تو کتاب و حکمت را فرو فرستاد و آنچه را که نمی دانستی به تو تعلیم داد و بخشش خداوند به تو عزیز است.

همگانی بودن تعلیم و تربیت اسلامی :
یکی از بدیهیات روشن و از مسلمات در تربیت اسلامی این است که پرورش یافتگان مکتب تربیتی اسلام، باید در گستره جامعه و در کنار مردم زندگی کنند و طبیعی است برای اجرا و اعمال و شکوفایی تعلیم وتربیت اسلامی ، وجود زمینه مساعد از ضروریات اولیه محسوب می شود.
به عبارت دیگر ، باید جامعه ای اسلامی ، وجود داشته باشد و افکار اسلامی را پذیرا باشد؛ تا اثرات تربیت اسلامی ، ضمن مخالفت و نفی وجود طبقات بین مردم و اختصاص دادن امتیازاتی خاص بر طبقه معین کوشش دارد. همه ی انسان ها را تحت تعلیم و تربیت قرار دهد.
در تعلیم و تربیت اسلامی همه مسلمانان حقوق مساوی دارند و هر کس فراخور و شایسته حال و استعداد خویش می تواند از این تعلیم و تربیت بهره مند شود و این مسئله طوری مطرح شده است که هر زن و مرد مسلمان باید به کسب علم و دانش اقدام کند.
یکی از وظایف مهم حکومت اسلامی ایران است که علاوه بر تامین ضروریات زندگی فرصت آموزش برای همه ی افراد مستعد فراهم نماید؛ و موظف است امکانات تربیتی را طوری فراهم سازد که هر فرد بتواند متناسب با استعداد و علایق خود در سطوح مختلف به تحصیل بپردازد ، این از افتخارات اسلام است که پیش از آنکه مساله تعلیمات اجباری در فرهنگ غرب ، مطرح گردد. پیامبر اسلام آموزش و پرورش را امری اجباری تلقی کرد و مسجد را به صورت مرکز تعلیم و تربیت در آورد.
یکی از کارها و اهداف نظام اسلامی تشکیل و ایجاد جامعه اسلامی است. و خود این اجتماع ، وسیله ای می شود که از ابتدای عمر تا آخر آن ، براساس تربیت اسلامی زندگی کند وبرای تحقق این امر ، اسلام ، ناگزیر از توجه خاص به کلیه افراد جامعه اسلامی است و در جامعه هر چه انسان های و عامل به اخلاق و تربیت اسلامی زیادتر باشد ، آن جامعه اسلامی تر خواهد بود و اسلام برای تحقق این امر از هیچ کوششی فروگذار نیست.
اهمیت فرزند در خانواده :
ایجاد فرزند و تولید نسل در خانواده ، از یک سو مایه بقای نسل است و از سوی دیگر، مایه گرمی و طراوت خانه و از عوامل استحکام آن. خانه ای که در آن فرزند نیست، آن شور و نشاط لازم را که ضروری زندگی است، ندارد.
به همین نظر ، آنان که از خود فرزندی ندارند، می کوشند کودکان دیگری را به فرزندی پذیرفته و آنها را پذیرا شوند.
" فرزند " در خانواده ، وضع رابطه والدین را نسبت به هم معلوم داشته و آن را شکل می دهد . در سایه وجود او ، زن وشوهر نسبت به هم دید دیگری پیدا می کنند و حتی ممکن است عشق آنها نسبت به هم جدی تر شود. ( و گاهی هم از میان برود).
بدین سان : والدینی که از پدر و مادر شدن و پذیرش بار تکلیف آن ، سرباز می زنند، به حقیقت زمینه را برای از دست دادن شور زندگی و استحکام خانواده فراهم کرده و افسوس خود را در روزگاران آینده سبب می شوند.

اهمیت تربیت اولاد :
بحثی را که برای شما عنوان می کنیم از نظر قرآن و روایات اهل بیت (ع) از نظر تاریخ و تجربه اثبات شده است ؛ بحثی است بسیار ارزنده که پدر و مادر دخالت موثر در سرنوشت اولاد دارند ؛ چه کودک ، چه نوجوان و چه جوان .
به عبارت دیگر ، پدر و مادر دخالت در سعادت و شقاوت بچه ، در سعادت و شقاوت نوجوان و جوان دارند. از قرآن و روایات اهل بیت (ع) از تاریخ و تجربه بر می آید که پدر و مادر ، دخالت در خوشبختی ها و بدبختی های اولاد دارند.
پدر و مادر مواظب، در سعادت بچه تاثیر فراوان دارند و پدر و مادر لااوبالی و بی تفاوت در تربیت ، در بدبختی اولاد تاثیر عجیبی دارند. تاثیر به اندازه ای است که از پیامبر اکرم (ص) آن روایت مشهور رسیده : " السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن امه " [ تفسیر روح البیان ، جلد 1، ص 104 دکتر العمال ، خبر490].
" دل مادر زمینه ساز برای سعادت و یا برای شقاوت بچه است به عبارت دیگر پدر و مادر زمینه ساز سعادت و یا شقاوت بچه اند".
مرحوم فیض اله علیه الرحمه در تفسیر صافی : ذیل آیه شریفه :
" هو الذی یصورکم فی الارحام کیفی یشاء "
روایتی را نقل می کند که برای همه مخصوصاً پدر و مادرها تکان دهنده است ؛
می فرماید :
" وقتی دو ملک مصور آمدند که بچه را تصویر و صورت بندی کنند، خطاب می شود به آن دو ملک که نگاه کنید به پیشانی مادر و سرنوشت این بچه را از آنجا برداشت کنید و آنچه در پیشانی مادر است ، همان را قضا و قدر و سرنوشت این بچه قرار دهید ، بعد خطاب می شود ، ( اما بداء هم ) برای من قرار دهید. قضا و قدر تعلیمی است در پیشانی مادر برای بچه و آن دو ملک همین کار را می کنند . مقدرات این بچه ، سعادت و شقاوت این بچه را ، سرنوشتش را از پیشانی مادر می گیرند و در پیشانی او می نویسند . و برای پروردگار عالم بداء قرار می دهند.
معنای روایت این گونه می شود که ( بداء برای من قرار دهید )یعنی پدر و مادر دخالت در سرنوشت بچه و کودک خود دارند ، بلکه زمینه ساز است. و این روایت به ما می گوید که پدر و مادر دخالت موثر در سرنوشت بچه دارند: از همین نظر هم از اهم واجبات در اسلام تربیت اولاد است.
قرآن شریف می فرماید :
[ الترحیم 60 ]
یعنی " ای افرادی که ایمان آورده اید ، شما باید هم خودتان و هم زن و فرزندتان را از آتش جهنم نجات بدهید".
چنانکه به فکر خود هستید ، به فکر اولادتان باید باشید، چنانچه خود روزه می گیرید، به فکر روزه گرفتن اولادتان باید باشید. چنانکه خود نماز جماعت اول وقت می خوانید ، به فکر نماز فرزندتان نیز باشید. چنانکه خود حجاب دارید، به فکر حجاب دخترتان باید باشید و اگر خود حجاب داشته باشی و به فکر حجاب دخترت نباشی، اگر خود متقی باشی و به فکر تقوای بچه ات نباشی، مسئولی ؛ جهنم است برای تو، و لو اینکه تو آدم متقی باشی. وظیفه این است که باید خودت و زن و بچه ات هر دو را ازآتش جهنم نگاه بداری.
در روایات دیگری می خوانیم پیامبر اکرم (ص) با اصحابش از جائی عبور می کردند. برخورد کردند با بچه هائی که بازی می کردند. پیامبر نگاهی به بچه ها کرد و گفت : بدا به حال بچه هایی که در دوره آخر الزمان از دست پدر و مادرهایشان ، به خاطر اینکه پدر و مادر ها به فکر دنیای بچه هایشان هستند اما به فکر آخرت بچه ها نیستند، زندگی می کنند. به فکر تامین آتیه برای اولادشان هستند اما به فکر تربیت صحیح، ادب این بچه و دین او نیستند. بعد پیامبر فرموده اند : که آن پدر و مادری که بی تفاوت در ادب اولادش باشد، من از آنها بی زارم و آنها هم از من بی زارند. در روایات می خوانیم روز قیامت که می شود، آن کسی که تربیت صحیح نشده ، دختر بی حجاب ، زن لااوبالی در حجاب ، زن لااوبالی در عفت ، برای خاطر بی عفتی اش جهنم می رود. برای خاطر بی عفتی و بدحجابی ، یا بی حجابی اش ، بعد هم به مادرش ، به مادر با حجاب و با عفتش می گویند : تو هم باید به جهنم بروی ! برای اینکه تو باید او را با حجاب کرده باشی . نکرده ای.
در روز قیامت پسر بی نماز ، دختری که نمازش باطل است ، دختر و پسری که روزه نمی گیرند، به جهنم می روند، و به پدر مقدس نماز جماعت خوانش می گویند : تو هم باید جهنم بروی ! برای اینکه باید او را با نماز تربیت کرده باشی ، نکردی ، بی تفاوتی کرده ای ! به فکر خود بوده ای اما به فکر فرزندت نبوده ای.
در روایات می خوانیم در روز قیامت ، اولاد از دست انسان شکایت می کنند. یک دسته از اولاد ، از دست پدر و مادری که غذای حرام به او داده باشند. العیاذ بالله ، یک تاجر یا یک کاسبی و … از راه کم فروشی از راه تقلب و بالاخره از راه حرام غذا تهیه می کند می دهد ، به اولادش معلوم است ، غذای حرام در قضاوت این بچه تاثیر دارد.
در روز قیامت این دختر بزرگ این پسر بزرگ از دست پدر و مادر شکایت می کنند. می گویند : خدایا ! او به ما غذای حرام داد ، ما را قسی کرد. بازخواست ما را از پدر و مادر بکن و شکایات آنها هم پذیرفته می شود.
آنها می گویند : خدایا این پدر و مادر را باید تربیت کرده باشند، نکرده اند . خدایا ما جهنمی هستیم بازخواست ما را از اینها بگیر. برای خاطر سوء تربیت یا برای خاطر بی تفاوتی در تربیت.
در روایات می خوانیم پدر و مادری که مواظب تربیت اولاد بوده اند در روز قیامت اولاد برای آنها دعا می کند. به پدرش می گوید :
" جزاک الله خیرا "
" خدا جزای خیرت بدهد که مرا تربیت کردی ، من الان بهشتی شده ام ، پروردگار عالم خشنود می شود، خطاب می شود: همه شما به بهشت بروید؛ اما به عکس آن پسری که تربیت نشده و پدر کوتاهی کرده و در تربیت دختری که تربیت نشده متقی نیست معصیت کار است و پدر و مادر کوتاهی کرده در تربیت در روز قیامت همین دختر به مادرش می گوید :
" لا جزاک الله خیرا "
همین پسر به پدر ، به آن پدری که شبانه روز زحمت برای دنیایش کشیده ، می گوید: خدا به تو خیر ندهد ! چرا مرا تربیت صحیح نکردی بعد پروردگار عالم غضب می کند می گوید همه شما جهنمی هستید . اما اولاد برای کار بدش و اما پدر و مادر برای خاطر سوء تربیت یا برای خاطر بی تربیتی او.
در روایات می خوانیم همان طوری که پدر و مادر به گردن اولاد حق دارند حق پدر و مادر به گردن اولاد زیاد است.
به اندازه ای حق بزرگ است که قرآن شریف حق پدر و مادر را در ردیف حق خدا آورده و به همه سفارش کرده که مواظب حق پدر و مادر باشند.
به اندازه ای حق بزرگ است که اگر پدری یا مادری از دست اولاد راضی نباشند ولو پدر و مادر تقصیر داشته باشند، اولاد جهنمی می شود . حتی خطاب شده : ( اعمل ما شئت) هر کاری که می خواهی بکن، چون پدر و مادر از دستت راضی نیستند تو را نمی آمرزم.
حق پدر و مادر سنگین است و بزرگ اما از آن طرف هم حق اولاد بر پدر و مادر سنگین است.
و از جمله ی حقوق شمرده شده در ، تربیت اولاد ، یک حق مربوط به دنیا است که پدر و مادر ها وظیفه دارند دخترشان را وقتی تمایل به ازدواج دارد ؛ شوهر بدهند. پسرشان را وقتی تمایل به ازدواج دارد، اگر می توانند زن بدهند و این از وظایف سنگین پدر و مادر است.
پدر و مادرها باید مواظب باشند، اگر خدای نکرده پسر به گناه بیفتد، به خاطر نداشتن همسر و پدر می توانسته به او زن دهد و نداده است ، مسئول است. پدر و مادر نیز علاوه بر مسئول بودن پسر به هنگام ارتکاب گناه ، مسئولند. و این حقی ست که برای اولاد تعیین شده است.
پدر و مادر نیز در تهیه اسباب و وسایل زندگی برای پسر و دختر خود ، حتی به اندازه رفع نیازها، مسئولند.
به اندازه ای این حق سنگین است که در روایاتی می خوانیم :
" مردی از انصار فوت کرد که دارای چند طفل صغیر بود و مختصر سرمایه ای که داشت نزدیک مرگ به قصد جلب رضای خداوند از کف داد. کودکان وی در همان روز برای زندگی از مردم تمنای مساعدت می کردند. این خبر به اطلاع پیامبر اکرم (ص) رسید. پرسیدند: با جنازه متوفا چه کردید؟ گفتند : او را دفن کردیم. فرمود : اگر قبلاً می دانستم نمی گذاردم او را در قبرستان مسلمین دفن کنید. او مال خود را از دست داده و اهل خویش را به گدائی در بین مردم رها نموده است. [ قرب الاسناد،ص31، به نقل از کودک فلسفی جلد2صفحه 2]
از حقوق شمرده شده دیگر این است که اخلاق انسانیت را باید به پسر و دختر آموخت.
از همان روز اول باید مواظب باشید دخترتان حسود نباشد. از همان روز اول اگر دیدید این بچه کوچک با خواهرش حسودانه رفتار کرد، باید او را از این حرکت منع کنید.
اگر خودتان حسود باشید، قانون وراثت منتقل می کند. او هم خود خواه و متکبر و حسود می شود و بالاخره از همان کودکی باید جلوی این صفات رذیله را گرفت ؛ باید به این بچه عاطفه داد. مهمتر از این حقوق از حقوق شمرده شده ی دیگر " تقوا " است . پسر یا دختر 7 ساله ی شما باید نماز بخواند. تشویقشان کنید، برای نماز جایزه بدهید. برای روزه گرفتن تشویق کنید و جایزه بدهید. بچه ها را باید متدین کرد. بچه باید خداشناس شود، در دل او باید ترس معاد جای داد و این از وظایف سنگین پدر و مادر است . و مورد دیگری که از حقوق شمرده شد (ادب) است. خدا نکند کسی بی ادب باشد و اگر هم این بی ادبی او گناه نباشد، او از جامعه مطرود است و اگرپسر و دختری از جامعه مطرود شد ، خواه ناخواه عقده ای می شود، بعد جنایتکار می گردد و وای بر او.
وظیفه سنگین پدر و مادر این است که فرزند خود را تربیت کنند. و به او آداب
زندگی ، حتی خوب نشستن، خوب نگاه کردن ، خوب خوردن ، خوب تماس با جامعه گرفتن، و چگونه صحبت کردن و حتی در چه مواقعی صحبت نکردن را بیاموزند.
بعضی اوقات می بینید که پیرمردی هنوز بلد نیست خوب غذا بخورد.
و نکته ی دیگر هم که گفتن و یا نوشتن آن ضرورتی ندارد. این است که معمولاً افرادی که در خود فرو می روند، این افراد معمولاً تربیت اولاد نمی کنند؛ مثلاً شخصی بازاری ، صبح تا شب را در محل کسب سپری می کند . و وقتی به منزل می رود، بچه یا کودک وی در این زمان یا خواب است یا نشسته ، این پدر خسته است و اگر دفتر حسابش را نیاورده باشد، بعد از خوردن غذا ، می خوابد و مطمئناً حوصله و سر و کله زدن با فرزند خویش را ندارد و معمولاً هم این بچه با بی تفاوت بودن والدین خود ، بچه ای لااوبالی خواهد شد. اگر پدری حرام خور باشد، گران فروش یا احتکار کردن باشد ، مسلماً این کار مثلاً ، تاریخ به ما می گوید : ما در حجاج بن یوسف ثقفی چون زن عیاشی بود ، حجاج بن یوسف ثقفی تحویل جامعه داد.
ولی اگر پدر و مادر پاک بودند و اهل اطاعت پروردگار، فرزند خوب تحویل می دهند.
و بالاخره می توان گفت : اولاد امانت به دست پدر و مادر است ، و آن امانتی سنگین تلقی می شود.
اگر بگوییم امانتی بالاتر از اولاد نیست ، اشتباه نکرده ایم. و این امانت نهال است، مغز اولاد مثل دوربین است . اراده او مانند سایه شماست. چگونه سایه شما همراهتان است ، اراده بچه هم همراه شماست ، پس مغز او در مقابل کردار و گفتار شما همانند دوربین عکاسی است.
و این نهال را به شما داده اند تا او را تحویل جامعه دهید؛ اگر بی تفاوتی کنید. این نهال می خشکد . اگر مواظب علف هرزه های او نباشید، از بین می رود. اگر مواظب تربیت او نباشید. یک درخت جنگلی می شود. مفید نیست اگر مواظب رفیق او نباشید. شته هایی است که به جان او می افتد . او را نابود می کنند، باید مواظب شته هایش باشید.
یعنی مواظب باشید که این دختر 14 ساله شما با که رفت و آمد می کند. این پسر 20 ساله شما با کی و چه کسانی آمد و شد می کند.
مگر نمی دانید که رفیق بد پسر نوح را بد کرد، با آن تربیت صحیح که روی آن بود.
مگر نمی دانید که رفیق بد جعفر کذاب را رساند به آنجا که در مقابل امام زمان (ع) قد علم کرد و ادعای امامت کرد. جعفر کذاب پسر امام هادی (ع) است. برادر امام حسن عسگری (ع). عموی امام زمان (ع) در مقابل امام زمان ایستاد و ادعای دروغین کرد. او آمد تا نماز بر جنازه امام یازدهم بخواند که آقای امام زمان (ع) آمدند، عبایش را گرفتند و به عقبش زدند. گفتند : برو کنار من باید نماز بخوانم.
رفیق بد جعفر کذاب را رساند به آنجا که بجای اینکه به او بگویند جعفر پسر امام هادی (ع) گفتند : جعفر کذاب . این شته ها را باید از اولاد گرفت. و این شاعر با پدر و مادر ها چه خویش می گوید :
" تا توانی می گریز از یار بد یار بد بدتر بود از مار بــــد
مار بد تنها همی بر جان زند یار بد بر جان و بر ایمان زند".
این امانت با تربیت ناصحیح والدین دچار خیانت می شوند و کسانی که خیانت در امانت می کند جهنمی هستند.
این آیه از قرآن کریم مصداق کسانی است که نامشان را ورشکسته ی آشکار ذکر می کند.
" ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم و اهلیهم یوم القیمه الا ذلک هوالخسران المبین"
آری ورشکسته آشکار آن است که برای خاطر اولادش باید به جهنم برود. ورشکسته آشکار آن مقدس در صف اول جماعت است که برای بی نمازی دختر و پسرش باید جهنم برود.
ورشکسته ی آشکار در روز قیامت آن ها در عفیفی است که از اسم زنا ناراحت
می شود؛ اما به خاطر بی عفتی دخترش روز قیامت ، باید هر دو به جهنم بروند.
و خدا در سوره " و العصر " با کمال تاکید می فرماید که :
بسم الله الرحمن الرحیم : " و العصر ، ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصعوا بالحق و تواصعوا بالصبر "
قسم به عصر همه ورشکسته اند جز یک طایفه و آن طایفه ای است که باید 2 بال داشته باشد، 2 بعدی باید باشد: 1- ایمان داشته باشد و بر طبق ایمان عمل کند 2- نظارت ملی داشته باشد؛ امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد و امر به معروف و نهی از منکر اول باید از خانه شروع شود؛ یعنی انسان اول باید به خود برسد ، اول خود را اصلاح کند و دوم دیگران را قرآن می گوید : " و انذر عشیرتک الاقربین " زن و بچه و خویشانش را تا اندازه ای که می تواند، اصلاح کند مردم را اصلاح کند رفقایش و دیگران را اصلاح کند. پس اسلام می گوید : ای انسان تو 2 بعدی هستی و چون 2 بعدی هستی، باید فکر هر 2 بعدت باشی.
قرآن می گوید : ای انسان خداوند متعال نعمت های زیادی بتو داده ؛ عقل، سلامتی، پول و مکنت به تو عطا کرد، به واسطه این نعمت ها به فکر آخرتت باش ،یعنی به فکر " روح " یعنی بد فکر آن بعد معنوی " ولاتنس نصیبک من الدنیا " : اما مواظب باش دنیایت را فراموش نکنی.
همان گونه که حضرت امام حسن (ع) در واپسین لحظات عمر در توصیه ی معروفشان که معلوم می شود که جمله حساسی است که دم مرگ فرموده است :
" کن لدنیاک کانک تعیش ابدا ولکن لاخرتک کانک تموت غدا "
برای آخرتت چنان رفتار کن مثل اینکه شب اول قبرت هست. اما برای دنیایت هم چنان رفتار کن که گویا تا روز قیامت در دنیا زندگی می کنی. یعنی دوش به دوش در حالی که به فکر آخرتت هستی ، به فکر دنیایت هم باش. در حالی که به فکر جسمت هستی. به فکر روحت باش و درحالی که به فکر روحت هستی. به فکر جسمت باش. این می شود یک فرد با سعادت خلاصه از همه این مطالب که بگذریم به این مسئله می رسیم که در زمان وضع حمل حتی دوران بارداری رفتار و کردار مادر و حتی غذایی که تناول می کند بر روی ذهن بچه اثر دارد.
در دوران بارداری مادر باید مواظب باشد، تا هیچ گونه مورد آلوده و حرامی بر روی سرنوشت فرزندش تاثیر نگذارد و سرنوشت فرزند را از راه راست به راه کج مبدل سازد.
محبت یابی در کودک :
کودک وقتی به دنیا می آید ، دارای غرایز و تمایلاتی است . این غرایز و تمایلات دو قسم است : یک قسم از آنها (بالقوه) است ؛ نظیر آتش زیر خاکستر و به موقع فعلیت پیدا می کند. یعنی این کودک تمایل به مال دارد. غریزه جنسی دارد.
بسیاری از تمایلات کودک این گونه است . وقتی به دنیا می آید. استعدادش در او هست البته بالقوه است و فعلیت ندارد.
یک قسمت از تمایلات او (بالفعل) است همان وقتی که متولد می شود. این تمایلات با او هست . از آن جمله : تمایل به غذا است که این را همه می دانیم وقتی کودک به دنیا می آید ، فطرت او درک می کند که گرسنه است. و باید پستان مادر را بمکد، تا سیر شود. یکی هم غریزه علم یابی اوست.
وقتی به دنیا می آید نظیر غریزه تمایل به غذا که بالفعل است با او است. غریزه علم یابی و مذهب او هم بالفعل است و با اوست.
لذا دستور داده می شود که اذان در گوش راست او بگوئید و اقامه در گوش چپ و همین به ما می فهماند که اسلام می گوید : که این بچه اذان و اقامه را درک می کند. این اذان و اقامه را در گوش راست او گفتن یا در گوش چپ او گفتن ، موثر است.
یا در روایات می خوانیم که پدر و مادر مواظب باشند که هنگامی که کودک آنها بیدار است. با هم همبستر نشوند.
حتی در روایات ذکر شده ، که اگر این فرزند حدود چند روزه ، یک ماهه و یا بیشتر و بیدار باشد، نباید زن و مرد با هم همبستر شوند. چنانچه این بچه زنا کار شد. " فلایلو من الانفسه " یعنی این پدر و مادر خودشان را ملامت کنند که باعث شده اند بچه و کودک به طور غیر صحیحی پرورش بیابند. براساس همین ذکر گفتن و اذان گفتن در گوش کودک. به ما می گوید که غریزه علم یابی در کودک از همان اوان کودکی با او هست.
می گویند : یک زن فرانسوی، مغزش خراب شد و احتیاج به جراحی مغز پیدا کرد. وقتی کاسه سر را برداشتند. وقتی چاقوی جراحی به یک جای مخصوص می رسید. زن آلمانی سرود می خواند . این عمل چند بار تکرار شد. آنها تعجب کردند عمل تمام شد کاسه سر را گذاشتند بعد از دو سه روز که زن به هوش آمد، از او پرسیدند : سواد داری ؟ گفت : نه ! گفتند : آلمانی بلدی ؟ گفت : نه ! روانشناسان و روانکاوان برای بررسی آمدند و به این نتیجه رسیدند : که در جنگ جهانی دوم وقتی فرانسه را گرفتند. آلمانی ها رفته بودند در خانه فرانسوی ها منزل کرده بودند. این بچه در گهواره بوده و زنی که سرود آلمانی می خوانده در عمل جراحی ، بچه ای بوده در گهواره و این نظامی ها پای گهواره او سرود آلمانی می خواندند.
و می توان گفت که سرود و ساز و آواز در مغز بچه چند روزه اثر دارد. و شاید به این خاطر است که می گویند 7 سال یک مرتبه سلول ها عوض می شوند. مواظب فرزندان باشید. که از همان اول عقده پیدا نکند.
پدرها باید مواظب باشند، باید در وحله اول به زن و فرزند خویش رسیدگی نمایند و در مرحله بعد به کار و تلاش . باید به روی سر فرزندش دست نوازش بکشد و بین هیچ کدام از آنها تفاوتی قائل نشود چرا که این تفاوت قائل شدن ها عواقب سوئی را در پی خواهد داشت.
آری ، کودک محبت یاب است . از همان روز اول محبت یاب است . همین طوری که جسم او غذا می خواهد و اگر به او غذا ندهید، می میرد، از گرسنگی می میرد. روح او نیز غذا می خواهد و غذای او ناز کشیدن است . از محبت می خواهد، غذای روح او را باید بدهید و اگر ندهید، عقده می شود.
معنای عقده چیست ؟
عقده نظیر یک غده سرطانی است در جسم ، نظیر یک دمل خطرناکی است در جسم ، دمل خطرناک، غده سرطانی ، آدم را می کشد. آن معنای غده هم یعنی غده روحی.
این غده روحی از کجا پیدا می شود؟ از ضمیر آگاه به ضمیر ناخودآگاه می رود این کودک محبت می خواهد اگر به او محبت کردید، از نظر روح شاداب می شود : اگر محبت به او ندادید، به جای محبت تندی کردید، این کودک ناراحت می شود.
این ناراحتی از ضمیر آگاهش می رود در ضمیر ناخودآگاهش یعنی یک مقداری گریه می کند. غصه می خورد، از این که پدرم ناز و محبت مرا نخرید اول متوجه است ولی کم کم فراموش می کند و آن را به ضمیر ناخودآگاهش می برد. این بار فراموش
می کند و این رفتار چند بار به طول می انجامد ؛ آن ضمیر ناگاه دمل می شود برای روح ، غده سرطانی می شود برای روح.
معنای عقده این است یعنی ناراحتی ها و ناملایمتی ها از ضمیر آگاه به ضمیر ناآگاه می رود و در ضمیر ناآگاه ، به یک غده سرطانی تبدیل می شود.
عقده به 4 قسم تقسیم می شود که در این جا فقط به ظاهر اکتفا می کنیم. (برای بررسی بیشتر به کتاب تربیت فرزند از نظر اسلام مراجعه شود؛ ص 128 و 129).
در قسم اول عقده منفجر می شود، به طور تعصیدی ؛ معنایش این است که همان غده یک ضربانی می شود یک تازیانه ای می شود برای فعالیت و استقامت و صبر و کار.
در یک زمانی عقده باعث پیشرفت می شود؛ مثلا : ( انیشتن) ، موقع رفتن به مدرسه با پای برهنه می رفته است. در مدرسه رفوزه شد. به او توهین می کردند ؛ اما آن عقده وقتی بزرگ شد، ضربه ای شد برای صبرش، برای استقامت و فعالیت وی و توانست نابغه شود.
یک قسمت هم عقده منفجر نم شود؛ خود به خود نابود می شود.
شخصی مانند ( پنی سیلین ) که می آید چرک را می خشکاند و نمی گذارد که آن دمل سرباز زند. نمی گذارد دمل منفجر شود.
قسمت سوم که خطرناک است اینکه عقده گاهی منفجر می شود به قول این نظریه پردازان به طور تهیجی، یعنی با هیجان های روحی توام می شود. منجر به ضعف اعصاب می شود و معمولاً منجر به دیوانگی می شود.
بعضی اوقات دیده اید بچه یتیم است، اما این بچه یتیم یک آدم مودب فعال با استقامت پشتکار داری از کار در می آید این عقده ای بوده ؛ اما عقده اش تازیانه شده برای پول پیدا کردنش می شود یک آدم فوق العاده متمولی ، یک فرد باسوادی : اما این مورد بسیار نادر است.
در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است که :
" بچه شما تا 7 سالگی آقاست . بایستی حرف او را بشنوید و محبت می خواهد به او بدهید و هفت سال دوم نیز غلام شماست ؛ از او کار بکشید.باید او را به یک فرد فعال تبدیل کنید و هفت سال دوم ، او نیز وزیر و مشاور شماست و باید به او حلال و حرام را آموزش دهید."
افراط و تفریط در محبت :
اگر کودکی بر اثر افراط یا تفریط در محبت کردن ، لوس و ننر شد ، استقلال ندارد. وقتی وارد جامعه می شود. توقع بی جا از مردم دارد. دلش می خواهد مردم به او احترام کنند و مردم به کسی احترام می کنند که فضیلت داشته باشد و این فضیلت ندارد.
این افراد در جامعه مردم به او احترام نمی گذارند و در پی همین بی حرمتی ها او آزرده خاطر می شود از جامعه طرد می شود . دل مرده می شود. دیگر دستش به کار نمی رود.
در روایات می خوانیم اگر کسی دست تلطف روی سر بچه یتیم بکشد ، به تعداد هر مویی که از زیر دست او بگذرد خدا حسنه به او می دهد.
و باید ذکر نمود که تربیت نه تنها آسان نیست. بلکه بسیار مشکل است و هر که در این راه قدم می گذارد ، باید از دل و جان خویش همراه با عطوفت و مهربانی مایه گذارد تا به نتایجی دلچسب و شیرین دست یابد.

آری ، اسلام دینی است جامع که تعلیم و تربیت آن جمیع انسان ها را در همه
زمان ها و مکان ها شامل می شود.
تعلیم و تربیت اسلامی ، عموم مردم را در بر می گیرد و باید که همگان را زیر پوشش قرار دهد ، تا اخلاق و تربیت اسلامی در بین همگان جا بیفتد و در این صورت است که مردم ، مصداق آیه شریفه :
و همدیگر را به کار های نیک و شایسته و تقوا و پرهیزکاری ، کمک و سفارش می کنند که نسل های در حال رشد، در پرتو عقیده و ایمان از تمام آلودگی ها و آزاد از هر قیدی ، پاک تربیت شوند.
در تربیت است که انسان می تواند به تعالی برسد. می تواند پس به راز و رمزهای وجودی خود از این طریق ببرد.
تربیت است که به انسان فرصت زندگی دوباره و نوآوری و رشد و پرورش را
می دهد.
و تربیت انسان را به سوی کمال و برتر بودن سوق می دهد. و امید داریم که بتوانیم و توانسته باشیم ذره ای از دریای بی کران تربیت را در این مقاله ذکر کرده باشیم ؛ امید است که تا حدودی اندک هم ، آگاهی دیگران را ارتقاء دهد.

1- اخلاق و تربیت اسلامی ؛ میر محمود ساعی ، چاپ پنجم ، خرداد 1375 تیراژ : 1000 جلد ، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه پیام نور.
2- المنجد ؛ منجد الطلاب ، فرهنگ جدید عربی به فارسی (ترجمه منجدالطلاب) فواد افرام البستانی ، مترجم : محمد بندریگی ، چاپ هفدهم ، زمستان 1381 / تیراژ : 1100 جلد ، ناشر : انتشارات اسلامی
3- تشکیل خانواده در اسلام ؛ دکتر علی قائمی ، چاپ نهم ، پائیز 1375 ، تیراژ : 5000 نسخه ، ناشر : انتشارات امیری
4- تربیت فرزند از نظر اسلام ، مولف به حسین مظاهری ، ناشر به انتشارات امیر کبیر ، تیراژ :5000 نسخه ، چاپ اول به زمستان 1381
5- فرهنگ دهخدا ، علی اکبر دهخدا ، جلد چهارم ( پ – تنک جام) چاپ اول ، بهار 1373 ناشر : موسسه وانتشارات و چاپ دانشگاه تهران
6- فرهنگ دکتر معین ، فرهنگ فارسی (متوسط، جلد اول )( آ- خ )انتشارات امیرکبیر ، تیراژ : 50000 نسخه ، چاپ هشتم 1371

چکیده :
هدف از تربیت کودک در این مقاله ، این است که انسان را در جهت سعادت و خوشبختی دنیایی و اخروی سوق می دهد؛ چرا که یکی از بارزترین مصادیق و کامل ترین موارد لطف تام الهی ، ارمغان والای تربیت و تهذیب نفس است که این مجموعه در رابطه با تربیت کودک از نظر و دیدگاه اسلام است . که هدف آن بررسی و نقش تربیت کودک در خانواده و روش و اصول مهم در آن و بررسی چگونگی رفتارهای والدین با فرزندان است که امید است بتوانیم بر این اساس ذره هایی از دریای بی کران لطف الهی را به طریق آگاهی کسب کردن ، به دست آوریم و شاهد آن باشیم که دیگران هم در کسب آن سعادت بکوشند.
کلید واژه : اخلاق ،تربیت ، کودک ، اخلاق و تربیت اسلامی

مقدمه

چکیده

متن اصلی

نتیجه گیری

منابع و ماخذ

دانشگاه آزاد اسلامی
واحد ورامین ( پیشوا)

دانشکده : ادبیات و علوم انسانی

موضوع تحقیق :
تربیت کودک از نظر اسلام

استاد راهنما : سرکار خانم میر آقاسی

عنوان درس : اخلاق اسلامی ( مبانی و مفاهیم)

نام محققین : فاطمه بیاتی ، افسانه جان میرزا
مهدیه قربانی ، محبوبه قشقایی نوروزی ، نسیم کرمانی

بهار 1388


تعداد صفحات : حجم فایل:353 کیلوبایت | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود