مقدمه
نهضت حسینی، نهضتی مقدس است. پاکی، صداقت، وفا و غیرت، بی اعتنایی به دنیا و دفاع از فضیلت ها در آن موج می زند. انقلاب امام حسین، به ما درس وفا و توحید و شرافت می آموزد. فرزند پیغمبر با خون خود درخت اسلام را که رو به خشکیدگی گذاشته بود آبیاری کرد. واقعه عاشورا، یک امر عادی نیست که به سادگی از کنار آن گذر کنیم، بلکه واقعه ای بسیار عظیم است که به دین نبوی حیاتی دوباره می بخشید، ضمناً از حادثه ی عاشورا می توان درس ها و پیام های بزرگ و زندگی ساز که حیات معنوی انسان را تضمین می کند، گرفت. هر چند در طول تاریخ، تلاش های بسیاری برای خاموش کردن این مشعل روشن هدایت انجام دادند؛ اما موفق نشدند که دل های مصلحان عاشورایی و شیفته اهل بیت را از مسیر حقیقی منحرف و به سمت و سوی باطل بکشانند.
در اینجا نقش هدایت گری علماء و فقهای متعهد بر همگان روشن و آشکار است.
امید است این جزوه ی ناچیز مورد قبول درگاه خداوند و امام حسین (ع) و ذخیره ای باشد برای قبر و قیامت ما.
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آل الطاهرین
امام حسین (ع) در خانه ای چشم به جهان گشود که محل نزول قرآن بود و جبرئیل (ع) بدون اجازه به آنجا وارد نمی شد. حسین تربیت شده رسول خدا و علی بن ابی طالب و زهرای مرضیه (س) است که آنان مربی تمام بشر بودند. حضرت زهرا (س) در خصوص نقش تربیتی پدر و همسرش فرمود: محمد و علی (ع) پدر امت هستند، کجی های زندگی مردم را راست و انحرافات را اصلاح می نمایند و مردم را از عذاب همیشگی نجات می دهند اگر مردم از آنان پیروی کنند نعمت های بی پایان آنها ارزانی می شود.1
در آسمان پر ستاره خاندان وحی، وقتی حسین بن علی طلوع کرد چشمان جهانیان را خیره کرد زیرا قرار بود حسین (ع) جهان را با انقلابش تحت تاثیر قرار دهد؛ بنا بود این نوزاد به ابر مردی تبدیل شود که بزرگترین حرکت حماسی تاریخ بشر را شکل بدهد آری بنا بود حسین (ع) با تعالیم تربیتی محمد و علی و فاطمه (س) به الگویی بی نظیر برای تمامی انسان های آرمان خواه دنیا تبدیل شود که محبتش دل تمام کاینات را تسخیر کند، حتی آفریدگارش نیز کوچکترین ناراحتی او را تحمل نکند.
نقل شده است: حسن و حسین (ع) در خردسالی خط نوشتند، حسن گفت: خط من خوب است حسین گفت: نخیر خط من از تو بهتر است، دوان دوان نزد جد مهربانشان رسول خدا (ص) آمدند تا میانشان داوری کند، حسن گفت: یا رسول الله! ببین خط من چقدر زیباست! حسین از آن طرف گفت: نخیر یا رسول الله خط من از حسن زیباتر است مگر نه؟! پیامبر خدا، متحیر ماند کدام را برتر بداند چون واقعا هر دو خط خیلی خوبی نوشته بودند، فرمود: عزیزان من! پیش مادرتان بروید (تا او با مهر مادری بین شما داوری کند) وقتی آن دو قرص ماه پیش مادرشان آمده و نوشته خود را نشان دادند حضرت زهرا هم نتوانست قضاوت کند با دنیایی از حیرت فرمود خدایا من چه کنم و چگونه میان دو نور دیده ام قضاوت کنم؟ تا این که فکرش رسید بگوید: نور دو چشمانم خط دوتایتان هم خوب است من یک مسابقه دیگر نیز میان شما می گذارم و آن این که دانه های گردنبدم را بر سر شما می پاشم هر کدامتان از جواهرهای این گردنبند بیشتر جمع کند او خطش زیبا و زورش بیشتر است.2 بچه ها دست بکار شدند و هر کدامشان تلاش کردند تا از دانه های گردنبند تعداد بیشتری جمع کنند، دانه ها به طور مساوی جمع شدند یکی مانده بود که هر کدام آن را بر می داشت او برنده می شد؛ حسین از سویی دستش را دراز کرد تا آن دانه را بردارد حسن نیز از سوی دیگر، در این هنگام جبرئیل به امر خدا فرود آمد آن دانه را دو نیم کرد و هر کدامشان نیمی را برداشتند تا دل هیچک محزون نشود؟! سبحان الله! اینها کیستند که خدا راضی نمی شود این اندازه هم دلشان بکشند و متاثر شوند؟!
آری حسین جان! تو محبوب خدایی. تو بناست یگانه مربی و تنها آموزگار عشق و ایثار برای جامعه بشری باشی. حسین جان! به تصویر کشیدن چهره زیبای تو چقدر سخت است کدام هنرمند می تواند شخصیت آسمانی و متعالی تو را آن گونه که بودی بنمایش بگذارد؟ چرا که افق فکری و شخصیت والای حسین بن علی آنقدر بلند است که مرغ اندیشه کسی قادر به پرواز به بلندای آن نیست؛
پیامبر اسلام (ص) فرمود: برای کشته شدن حسین حرارتی در دل مومنین هست که هرگز سرد نخواهد شد.3
والسلام علیکم
ویژگی های مکتب تربیتی امام حسین (ع)
بدون شک امام حسین (ع) نهضت بزرگی را در عصر خود رهبری کرد و با روش نوین و حماسی خود موجی در تاریخ بشر ایجاد کرد که دامنه آن تا قیام قیامت امتداد خواهد داشت و این نهضت خونین موجب بیداری نه تنها مسلمانان بلکه باعث دگرگونی در کل جهان گردید. تا کنون از زاویه های مختلف به زندگی شخصی و دوران امامت و شخصیت فکری و حماسی امام حسین، و نهضت و قیام عاشورا نگریسته شده است. باید گفت که پیرامون شخصیت امام حسین و ماهیت نهضت حسینی هر چه تحقیق و بررسی صورت بگیرد و سخن گفته شود باز حق مطلب ادا نشده است.
روایت شده است شخصی خدمت امام حسین (ع) رسید و عرض کرد: من مردی گناهکارم و در برابر گناه تاب نمی آورم، مرا نصیحتی بکنید امام حسین (ع) فرمود: پنج کار را انجام بده، آن گاه هر چه می خواهی گناه کن؛ اول: روزی خدا را مخور و هر چه می خواهی گناه کن؛ دوم: از قلمرو فرمانروایی خدا بیرون شو و هر چه می خواهی گناه کن؛ سوم: به جایی درآ، که خدا تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن؛ چهارم: وقتی فرشته مرگ برای قبض روحت آمد او را از خود دور کن و هر چه خواستی گناه کن؛ پنجم: هر گاه مالک دوزخ تو را در آتش افکند، در آتش مرو و هر چه می خواهی گناه کن".
امام حسین (ع) به ما می آموزد که انسان خودش را فقط باید نیازمند خداوند بداند تا از همه کس بی نیاز گردد.
در مکتب تربیتی امام حسین (ع) داشتن عقیده و باور قطعی به جهان آخرت یکی از راه های حفظ انسان از لغزش ها و آلودگی هاست.
عبادت و معنویت
حسین بن علی (ع) هنگام عبادت، چون عابدی وارسته، خود را از تمام هم و غم های دنیا آزاد می کرد وجودش به تمام معنی از غیر خدا فارغ می شد دل و جان به معبود می پیوست و همه دنیا و جلوه های فریبنده اش را از یاد میبرد. آن گاه که الله اکبر نمازش را می گفت با تمام وجود و با اعماق قلبش متوجه خداوند و شیدای معبودش می شد و پاسخ خود را از خداوند دریافت می کرد.
عبدالله بن عبید می گوید: امام حسین (ع) با پای پیاده بیست و پنج حج بجای آورد در صورتی که اسب های نیکوئی در کاروان آن بزرگوار بود. در کتاب نجوم از امام جعفر صادق (ع) روایت می کند که فرمود:
یک سال امام حسین (ع) با پای پیاده متوجه مکه معظمه شد و پاهای مبارکش ورم کرده بودند .
یکی از ابعاد نهضت کربلا نیز بعد عبادی و معنوی آن است امام حسین (ع) با این قیام حق طلبانه آن چنان انقلاب روحی و معنوی در دنیا ایجاد کرد که موج آن هم چنان در حال گسترش است. می توان گفت یکی از راه های هدایت مردم متوجه ساختن آنان به نیازهای معنوی است. حسین بن علی (ع) چون عاشق پروردگار بود لحظات بسیار تکان دهنده از شوق به مناجات با پروردگار به نمایش گذاشت که هر دل سخت و سنگین را منقلب می کند. این اقدام عرفانی امام حسین (ع) باعث توجه مردم به مبدء وجود در طول تاریخ شده است. عصر تاسوعا حسین بن علی (ع) کنار خیمه نشسته بود که ناگاه متوجه هجوم لشگرعمربن سعد شد و از تصمیم قطعی عمر برای حمله و خاتمه پیدا کردن جنگ خبردار شد، چون دید سپاه ابن زیاد در شروع جنگ بسیار عجله و شتاب دارد و موعظه و نصیحت و هر عمل مفید در آن اثر نمی کند به برادرش جضرت ابوالفضل العباس (ع) گفتند : اگر می توانی این سپاه را از جنگ در امروز منصرف کن که امشب را به نماز بپردازیم زیرا خدا می داند که من نماز خواندن و تلاوت قرآن او را بسیار دوست می دارم.
عباس آمد و از آنان درخواست به عقب انداختن جنگ نمود. عمربن سعد سکوت کرد و گویا مایل نبود که در جنگ تاخیری رخ دهد. عمر و بن حجاج زبیدی گفت: به خدا قسم اگر درخواست کنندگان از ترک و دیلم بودند و چنین درخواستی داشتند ما قبول می کردیم چگونه نپذیریم و حال آن که ایشان آل محمد (ص) هستند؟ پس از آن قبول کردند و جنگ را یک روز به تاخیر انداختند. شب فرا رسید امام حسین یاران و اهل بیت خود را جمع کرد، ضمن تشکر از حضور و همراهیشان فرمود این لشگر با من کار دارند، شما آزاد هستید که بروید.
اما آنان که پیمان خود با حسین را با عشق امضا کرده بودند ناراحت شده و گفتند ای فرزند زهرا تا پای جان با تو هستیم امام فرمود هر کس بماند فردا شهید می شود! اما باکی از کشته شدن در دل کسی نبود! آن شب خیمه ها حال و هوای عجیبی داشت، مناجات عارفانه و از سر سودای عشق آن چنان طنین گرم و دل انگیزی را ایجاد کرده بود که بقول روایت گر واقعه کربلا صدای مناجات با رب الارباب آن قدر انبوه و متراکم بود گویا صدای هزاران زنبور از کندوی عسل شنیده می شود.
بریر بن خضیر همدانی و عبدالرحمن بن عبد ربه انصاری کنار درب خیمه نظافت منتظر بودند تا خود را بیارایند، بربر با عبدالرحمن شوخی می کرد و از شدت شوق در پوست خود قرار نمی گرفت عبدالرحمن گفت: یا بریر! این چه زمانی خنده و شادی است؟ مگر نمی بینی در کربلا چه خبر است؟ بریر گفت قوم من می دانند که من اهل شوخی نیستم اما از آن وقت که مولایم حسین مژده شهادت داده آرام ندارم می خواهم زود جنگ شود و دشمنان حسین را به قتل برسانم و خود نیز با شهادت به آغوش حور بروم.
روز عاشورا به ویژه هنگام ظهرعاشوار، اوج تعالی روح حسین و قرار گرفتن در آستانه لقاء محبوب است، هنگامی که وقت نماز ظهر رسید. امام حسین به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله دستور داد با نصف کسانی که باقی مانده بودند مقابل او صف بکشند. حسین (ع)با سایر اصحاب نماز خوف خواندند. در این موقع تیرهای زیادی از سوی دشمن به سوی حسین آمد. سعید بن عبدالله پیش رفت و در مقابل تیرها ایستاد و تیرها را به تن خود خرید تا آن که از پا در آمد و به زمین افتاد و می گفت: خداوندا! این جماعت را مانند قوم عاد و ثمود لعنت نماز و سلام مرا به پیغمبر برسان واو را از زخم هایی که بر بدن من وارد شده است مطلع کن زیرا مقصود من از یاری ذریه پیغمبر تو اجر و ثواب تو بود. پس از گفتن این کلمات از دنیا رفت و چون بدنش را با دقت بررسی کردند غیر از زخم های شمشیر و نیزه سیزده چوبه تیر در بدنش نمایان بود.
آری این معناگرایی از روح عارفانه امام حسین (ع) سرچشمه گرفته بود و این اصحاب تربیت شده آن امام عارفانه بودند که با خون گلویش وضو ساخت و هنگام لقای خدایش گفت: الهی رضی برضاک تسلیما لامرک لا معبود سواک.
تهذیب نفس و تربیت های اخلاقی
تربیت اخلاقی و تهذیب نفس انسان نیز یکی از اهداف بعثت انبیا و نزول قرآن را تشکیل می دهد.
شرط موفقیت در تربیت دیگران این است که انسان از خود آغاز کند، تا فردی خودش تربیت یافته نباشد و تا وجود خود را از پلیدی ها پاک نکرده و جانش را با معنویت و ارزش های اخلاقی شستشو نداده باشد ممکن نیست در دیگران تاثیر مثبت ایجاد نماید. معلوم است که با پارچه کثیف نمی توان آیینه ای را تمیز کرد اگر می خواهیم آیینه دیگران را شویم خوبی های آنها را نشان دهیم ابتدا باید آیینه وجود را صیقل دهیم و آن را از همه غبارها پارک سازیم.
-امام حسین علیه السلام با هدف آموزش و تربیت شیعیانش در سخنان منظوم خود فرمود:
آیا در سرزنش نمودن، آهنگ دیگری را کنم، درصورتی که نادرستی همه کارهای خودم آشکار است؟!
هر گاه آدمی پنجاه سال زندگی کند و در آثار پاکدامی و درستکاری به چشم نخورد هرگز برایش امید رشد و هدایت نمی رود زیرا با تصمیم دوری از حق، خود را از پا درآورده است .و چرا (داوری به عدل و ) انصاف را از خود (و در حق خود) هزینه نکنم، و همه توانم را در به دست آوردن انصاف (دیگران) به انجام نبرم؟!
وای من اگر اندرزهایم دیگران را سود بخشد و برای خود جز کلمات منظوم و قافیه ها نماند.
-روزی امام حسین علیه السلام نزد حسن بصری ایستاد، در حالی که در حسن او را نمی شناخت به او فرمود: ای شیخ! آیا برای خود قیامت خود را می پسندی؟ عرض کرد: نه. فرمود: آیا با خود می گویی تا اعمالی که برای قیامت نمی پسندی ترک کنی؟ عرض کرد:آری، نه جدی. فرمود: پس در روز قیامت چه کسی از تو خود فریب تر است با این که به ترک آنچه برای خود نمی پسندی با خود به جد سخن نمی گویی؟!
سپس امام علیه السلام به راه خود رفت. حسن بصری پرسید: این کیست؟ گفتند: حسین بن علی علیه السلام است. گفت: کارم را آسان کردید.
اسیر خود شدن تا کی،ز خود وارستنی باید!4
ز تن کامی نشد حاصل، به جان پیوستنی
باید به لوث خاکیان آمیخت،
دامان دل پاکم به آب معرفت دامان دل را شستنی باید.
-یکی از راه های تهذیب نفس پرهیز از گناه است، زبان از جمله اعضای بدن است که اگر مهار نشود انسان را به گناه و معصیت مبتلا می کند و لذا ازتوصیه های مهم تربیتی این است که انسان زبان خود را از آلوده شدن به معصیت باز بدارد.
عبدالله بن عباس می گوید: امام حسین علیه السلام به من فرمود: ای فرزند عباس سخنی مگوی که به تو مربوط نیست زیرا از پیامد سنگین آن بر تو، نگرانم. و نیز سخنی را که به تو مربوط می شود، جز در جای مناسبتش مگو، زیرا چه بسا گوینده ای که حق را (نابجا)گفت و رسوا شد. با بردبار و گستاخ، یک و دو مکن، زیرا بردبار، (نفرت یافته)از تو جدا می شود و گستاخ تو را (از پا در آورده)پشت می سازد.
پشت سر کشی که از تو ناپیداست چیزی مگو، مگر آنچه که می پسندی او پشت سرت از تو گوید، و همانند بنده ای رفتار کن که می داند به گنهکاری خود گرفتار میشود و به نیک رفتاری خود پاداش می گیرد
!! نظریه من این بود که نامه ای به حسین بنوسیم و اورا تهدید نمایم. سپس این نظریه را تعویض نمودم و این طور دیدم که با وی لجاجت نکنم. و لذا تاریخ می گوید: معاویه چیزی که امام حسین را ناراحت کند برای آن حضرت ننوشت.
-امام حسین نامه ای برای گروهی از اشراف بصره نوشت و ایشان را برای یاری نمودن و اطاعت خویشتن دعوت نمود. آن نامه را به وسیله ابو رزین که سلیمان نام داشت و دوست یا غلام آن حضرت بود برای آنان فرستاد، ازجمله اشراف بصره، یزید بن مسعود بنی تمیم و بنی حنظله و بنی سعد را احضار کرد. و درباره شخصیت خود و همچنین نامه امام و ضرورت کمک به آن حضرت سخن گفت و درباره امام حسین علیه السلام اظهار داشت:
بخدا قسم می خورم برای دین با یزید جهاد نمودن از جهاد با مشترکین افضل است. این حسین بن علی است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله وسلم می باشد، صاحب شرافتی است اصیل و دارای نظریه ای است اساسی، دارای فضیلتی است که قابل وصف نیست و صاحب علمی است که پایان ندارد. امام حسین برای مقام خلافت مقدم می باشد، زیرا آن بزرگوار دارای سوابق و سن و پیشینه و قرابت است. حسین نسبت به افراد کوچک عاطفه دارد و درباره اشخاص بزرگ احترام می نماید، چه بزرگوار سرپرستی است برای رعیت و امام کسی است که خدا حجت را بوسیله او تمام کرده، موعظه به واسطه وی کامل گردیده، برای دیدن نور حق نابینا نباشید، قدم برای ترویج باطل بر مدارید، صخر بن قیس بود که در جنگ جمل شما را از جهاد برکنار می کرد، امروز جا دارد که چرک جهاد نکردن در جنگ جمل را بوسیله یاری نمودن پسر پیغمبر شستشو دهید.
بخدا قسم احدی از شما از یاری کردن امام حسین کوتاهی نمی کند مگر اینکه خدا فرزندانش را دچار ذلت و قبیله وی را دچار قلت خواهد کرد.
درس هایی از تاریخ
درادبیات اکثر ملت ها، تاریخ را یکی از عوامل عبرت و وسیله درس آموزی بشمار آورده اند، قرآن کریم نیز تاریخ را برای الگوگیری از خوبان و عبرت از زندگی ستمگران و مردمان فاسد مورد توجه قرار داده و در آیات متعدد مردم را به اندیشه در تاریخ گذشتگان و عبرت گیری از آنها فرا خوانده است.
علی علیه السلام دریکی از خطبه های نهج البلاغه برای عبرت گرفتن از آثار سلطان ما و حکام و طائفه های دوران گذشته می فرماید:
کجایند فرعونها و فرزندانشان؟ کجایند مردم شهر رس انها که پیامبران خدا را کشتند، و چراغ نورانی سنت آنها را خاموش کردند، و راه و رسم ستمگران و جباران را زنده ساختند. کجایند آنها که با لشکرهای انبوه حرکت کردند؟ و هزاران تن را شکست دادند، سپاهیان فراوانی گرد آوردند، و شهرها ساختند؟5
امام حسین علیه السلام نیز تاریخ را معلم خوبی برای درس آموختن معرفی کرده و فرموده است:
ای فرزند آدم، بیندیش و بگو: پادشاهان و دنیا داران کجا رفتند؟ آنانکه دنیا را آباد ساخته و نهرها حفرنمودند،درختان کاشتند، شهرا به پا کردند، (سرانجام)از آن جدا گشتند در حالی که خوش نداشتند، و گروهی دیگر وارث آنان شدند، ما نیز به زودی به آنان می پیوندیم. ای فرزند آدم،هنگام فرو افتادن ( و مرگ) خود را یاد آر و بستر وخود را در قبر ببین و توقفگاه خود را در پیشگاه خدا آنگاه که اندام های تو به زیان تو شهادت می دهند بنگر ، آن روزی که قدمها می لغزید، جانها به حلقوم می رسند، چهره هایی سفید و نورانی می شوند، و چهره هایی تیره و تار می گردند، باطنها آشکار می شوند و ترازوی عدل الهی نهاده شود ای فرزند آدم، فرو افتادن (و مرگ) پدران و فرزندان خود را یاد آر، چگونه بودند و کجا فرود آمدند؟ و گویا به همین زودی تو نیز در جای آنان فرود آمده و (بدین وسیله) مایه عبرت دیگران خواهی شد.
تربیت در عرصه دانش و اندیشه
یکی از محورها در سیره تربیتی حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام بها دادن به دانش و اندیشه انسان و پرورش دادن نیروی فکری و علمی در وجود مردم است مثلاً به عنوان نمونه فرموده است : دانش نطفه بارور معرفت است ، تجربه های طولانی ، فزونی عقل است ، شرافت ، همان پارسایی است . قانع بودن ، آسایش تن است ، هر که تو را دوست دارد ، ( از پلیدی و ناپاکی ) بازت می دارد ، هر که تو را دشمن دارد ، (بر کژی و نابکاری ) وادارت می سازد.
و فرمود: هر کس این پنج چیز را نداشته باشد ، (از زندگی خود ) چندان بهره ای نمی برد : عقل ، دین ، ادب ، شرم ، و خوش خلقی .
و در بیان نشانه های عاقل فرمود: عاقل ، با کسی که می ترسد او را دروغگو پندارد هم سخن نمی شود ، از کسی که می ترسد او را رد کند درخواستی نمی کند ، به کسی که می ترسد او را بفریبد تکیه نمی نماید و به کسی که به امید او اطمینانی نیست امید نمی بندد.
از دیدگاه امام حسین علیه السلام رابطه با دانشمندان و خردمندان نیز یکی از عوامل رشد فکری و علمی است و لذا فرمود: از نشانه های اسباب قبولی (اعمال ) ، همنشینی با خردمندان است و از نشانه های اسباب نادانی ، کشمکش با نابخردان است واز نشانه های دانا ، نقادی او از گفتار خود ، و آگاهی او از اسرار آرای گوناگون است .
امام حسین علیه السلام در راستای ترویج پرورش فکری مردم ، از مقام معلم بسیار تجلیل می کردند ، عبدالرحمن سلمی سوره مبارکه حمد را به یکی از کودکان امام حسین علیه السلام یاد داد . هنگامی که آن کودک سوره حمد را برای امام حسین خواند آن حضرت مبلغ هزار اشرفی و هزار حله به عبدالرحمن عطا کرد و دهان او را از در پر نمود. وقتی از آن حضرت راجع به این بخشش فراوان پرسش کردند فرمود: این عطاء در مقابل آن حمدی که وی به فرزند من تعلیم داد بسیار ناچیز است . i
تربیت در عرصه روح و روان
برخی در تعریف تربیت گفته اند : تربیت یعنی ایجاد نوعی قدرت و توان روحی که فرد متربی از روحیه شکست ناپذیر برخوردار شود و بتواند خود را در برابر سختی ها و مشکلات حفظ کند و راهی به سوی آینده روشن و امید بخش پیدا نماید.
امام حسین علیه السلام در طول دوران زندگی خود مخصوصا در نهضت خون بار کربلا تاثیر روانی بسیار عمیق و پردامنه ای در مردم ایجاد کرد به طوری که هر کس با سخنان گوینده و عزم آهنین امام در پیشبرد کارهای سنگین و طاقت فرسا آشنا می شد هاله ای از اراده قوی و شکست ناپذیر بر وجودش راه می یافت . و لذا امام حسین را می توان مظهر اراده پولادین و خلل ناپذیر در عرصه های طوفانی نام برد. نمونه های زیادی از انقلابیون و مبارزین مشهور تاریخ را می شناسیم که هنگام مواجه شدن با سختی ها و کشته شدن یاران خود ، نوعی تردید و سستی بر اراده آنان راه می یافت و لذا مجبور به تغییر مواضع می شدند و از حرکت باز می ایستادند! ولی امام حسین علیه السلام را ببینید که گفته شده است هر چه به لحظه های پر خطر کربلا و عاشورا نزدیک تر می شد بر عزم و اراده آهنین او افزوده می شد.
بنابراین یکی از وجوه تربیتی در مکتب امام حسین تربیت روح و روان مردم و ایجاد قدرت روحی است .
تربیت در برنامه ها و روش های زندگی
کسانی می توانند شایستگی رهبریت مردم را داشته باشند که دارای یک روش متقن و استراتژی مشخص باشند و با برنامه و نظام عالمانه ، آیین زندگی صحیح را به مردم نشان دهند. چنانکه در تاریخ پیامبر اکرم صلی الله علیه آمده است در زمانی که آن حضرت بسیار نیازمند کمک دیگران بودند گروهی نزد پیامبر آمده و گفتند ما به تو کمک می کنم واسلام را قبول می کنیم بشرط اینکه بعد از تو ریاست به ما برسد یا گروه دیگر گقتند نماز و برخی دیگر از تکالیف را از ما بداری ! ولی پیامبر نپذیرفتند ، یکی از ویژگی های شخصیتی امام حسین علیه السلام و یکی از درس های مهم آن حضرت نیز همین است که دارای خط مشی اصولی و برنامه الهی برای مردم است آن حضرت پافشاری شدید به اصول و روش های صحیح زندگی داشتند و برای رسیدن به یک هدف هرگز از روش ناصحیح و وسیله نامطلوب استفاده نمی کردند.
بر اساس تعالیم قرآن که همواره مردم را به حرکت در راه مستقیم توصیه می کند یکی از عناصر تربیتی اینست که انسان در همه مسایل زندگی مسیر خود را بر خط مستقیم قرار دهد تا گرفتار انحراف و کوره راه ها نشود. از آنجا که نیت و حرکت حسین بن علی در قیام کربلا نیز بر مینای تکالیف الهی بود هرگز از مسیر اصلی مکه و مدینه خارج نشد ! به او گفتند ای حسین برای حفظ جانت از بیراهه بروید تا از دسترس ماموران در امان باشید ، گفت : لا و الله لا افارقَه حتی یقضیَ الله ما هو قاض
امام این توصییه را در همه امور زندگی به مردم داشتند امام صادق علیه السلام فرمود : شخصی به امام نامه نوشت که با دو کلمه مختصر مرا پندی بده . حضرت به او نوشت : کسی که از راه نافرمانی خدا در صدد چیزی برآید ، آنچه را امید دارد زودتر از دست می دهد و آنچه را بیم دارد زودتر سر می زند
امام بدلیل اعتقاد به همین استراتژی ، مرگ با عزت را در زندگی با ذلت برگزید و فرمود :
آیا با خواری زیستن یا با خواری مردن ؟!
من هر دو را خوراکی نابه هنجاری (و ناگوار ) می بینم .
اگر به ناچار باید یکی از مرگ و زندگی را باید برگزیند ، حرکت به سوی مرگ (با عزت ) حرکتی زیبا ( و پسندیده ) خواهد بود.
حدیثی از امام صادق علیه السلام
چون روز قیامت شود، منادی فریاد کشید: "زائران حسین علیه السلام کجائید؟"
جمع بسیاری که جز خدای عزوجل آنها را شماره نتواند، از جا برخیزند، خدا فرماید:"برای چه قبر حسین علیه السلام را زیارت کردید؟"
گویند:"پروردگار، برای دوستی رسول خدا و به خاطر علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام و دلسوزی آنچه بر او رسید"
به آنها گفته می شود:"اینها محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین هستند، به آنها بپیوندید. شما با آنان هم درجه باشید، به لوای رسول خدا صلی الله علیه و آله پیوندید و در سایه آنان باشید که بر دست علی علیه السلام است."
تا همه به بهشت در آینده و آنها در اطراف لوا از جلو و راست و چپ بر آیند.
چشمه فریاد/ قادر طهماسبی (فرید)
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبو
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی، بی سوار و بی لگام
در بیابان رها می ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود
1 – تفسیر البرهان، 3 ص 245
2 – بحارالانوار، 45 ص 190
3 – مستدرک الوسائل، 10 ص 318
– از ملک الشعرای بهار4
5 – سوره ای ادغام آیه ی 11
1- و اَینَ یَقَع هذا من عَطائه .
—————
————————————————————
—————
————————————————————
20