لویی کان و شخصیت معمارانه ی وی
هر گاه دست ساخت انسان در یک محوطه ی عمومی شهری، مورد بازدید و توجه مردم قرار گیرد، بدیهی است که اغلب مورد بحث و گفت و گو و انتقاد و تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت . بویژه معمار و ساختمان سازی که در واقع انعکاس و بیان ملموسی است از دوران ایجاب آن و مصالح به کار ر فته در آن که به آسانی قابل دست رسی بوده و از طرف اغلب مردم مورد ارزشییابی قرار خواهد گرفت .
در هر حال ، تجزیه و تحلیل کار یک هنرمند معمولاً دو برداشت از آن صورت می گیرد: در برداشت اول، هنرمند مانند یک مترجم و بیان کننده ی عقاید عمومی زمان خود محسوب می شود و آن گاه در برداشت بعدی، نقش او همچون یک عامل محرک در تبلور همان عقاید و افکار ظاهر می شود . اما اگر یک کار هنری در جریان تکامل تاریخی قرار نگیرد و به خار نظرات شخصی به عمد از آن جدا شود بدیهی است که آن دو برداشت از هنرمند سازنده اش دیگر معنا و مفهوم خود را از دست خواهد داد اغلب آثار معماری به این گروه وابسته است ارج نهادن به ارزش های باطنی این آثار و ارتباط آن با معمار طراح، دارای حالت انفعال وغیر واقعی است چرا که این گونه آثار خارج از کلیه ی قرار داد ها و پیمان های زمانه بوده و هرگز به خواسته و منافع عمومی جواب نمی دهد .
البته باید تفهیم شود که مسئله فوق، در شکل ظاهری آن آثار کمتر از محتوایشان دیده می شود . بدترین وضعیتی که در دنیای امروز به نظر می رسد حالتی است که در آن هر کس قصد دارد قوانین شخصی خود را اجرا کند در حالت مطلوب تر ایجاد ارتباط با واقعیت ها و مسایل مربوط به آن ها از طر یق تضاد ها مخالفت با آرای عمومی و اجتناب از درک آن واقعیت ها برقرار می شود در نتیجه در چنین شرایطی هنرمند به سرنوشت اجتماع وسنت های موجود در آن وابسته خواهد بود.
گر چه هنرمندان هر از گاهی وانمود می کنند که در آزادی های شخصی مجازی زندگی می کنند ولی نقش واقعی هنرمند آن است که جریان پدیده های اجتماع را دنبال کرده و خویشتن را با شباهت سازی در مخاطره اندازد تا بتواند ترجمان نظریات و خواسته های اجتماعی که در آن زندگی می کند یا به عبارت بهتر کوشش کند تا بتواند روابطی بین دنیای بی کران و انسانی که درعتوض دارای دنیای محدودی است برقرار سازد. از دیدگاه یک فرد مسوول وظیفه ی هنرمند ان آن است که سعی فراوان کند تا دنیای مطلوب تری بوجود آید بنابراین با این آگاهی و بیداری وجدان است بلکه از طریق کار و کوشش سنگین و خستگی ناپذیر است که کار آینده در رابطه ی تنگاتنگ با واقعیت امروزه به حقیقت خواهد پیوست.
و لویی کان شخصیتی است از این نوع او با پذیرفتن آن مخاطرات، فعالیت خود را طی دو سنل به پیش برد و بدین ترتیب شالوده هایی را برای آینده پی ریزی کرد . مخاطراتی که او پذیرفت بسیار زیاد بود و امیدواری های او نیز بی حد و حساب دکتر آسیبی گفته های فرانسیس بیکن رادرباره ی کان چنین نقل می کند : ما برای آن خلق نشده ایم که با خیال بافی و توهم زندگی کنیم، بلکه وظیفه ما پی بردن به کلیه ی کارهایی است که طبیعت انجام می دهد و یا می تواند انجام دهد کارهای لویی کان همیشه خصوصیات منحصر به فردی را داراست . او اغلب در حین کار می گفت : بنای دیگری را در آینده طراحی نخواهیم کرد این جمله را از آن جهت می گفت تا بفهماند که برای کاری که در دست دارد تمام نیروی خود را به کار گرفته و ذوق و هیجان های او همراه با خلاقیت فکری اش به پایان رسیده است . او کاری را مشغول انجام آن بود مسئولیت غیر قابل مقایسه ای تلقی می کرد زیرا آن کار را با فعالیت خستگی ناپذیر و با کوششی پر تحرک دنبال می نمود تا در نهایت به کلیه ی اجزای آن ساختمان نفش اصلی و اساسی که همان مقصد و سر منزل ویژه ی انسان است را اختصاص دهد .
کان در مقام یک معمار و به ترجمه وبیان اهداف و مقاصد جمعی و عمومی در قالب های ساختمانی می پرداخت اگر چه این قالب ها در ابتدا حالتی تجریدی را دارا هستند، ولی در ادامه به صورت ها و شکل های مادی مبدل شده و دارای چنان کیفیت های مخصوصی می شوند که در نوع خود بی نظیر بوده و قابل تغییر و جانشینی نخواهند بود . محل اصلی کان فیلادلفیا است شهری آرام با خیابان کشی های اصولی و مناسب که در آن گردشگاه های خلوتی وجود دارد که اغلب با درخت کاری مزین شده اند اولین طرح جامع شهرسازی فیلادلفیا مربوط به قرن هجدهم میلادی است که طرح آن ویلیام پن بوده است خطوط ارتباطی شهر دارای اساس ساده ای بوده و محدوده شهری در بین سواحل دو رودخانه قرار گرفته که با احداث پنج میدان دارای حالت ویژه و سیمای بخصوصی می باشد شهر نسبتاً ساکت و آرام بوده و از طریق یک بزرگ را به دو قسمت تقسیم می شود این جاده که در قرن نوزدهم احداث شده بر روی قطر شهر قرار گرفته و بعد از گذشتن از پارک فارنت مو، آن را به خصوصیات فیلادلفیا را دارا باشد . در این شهر با اتخاذ یک تصمیم بسیار بجا و منطقی یک محور طولی به صورت بلوار احداث شده که در نوع خود بی نظیر است . این بلوار یک دورنمایی مخصوص شهری را برای کسانی که از سمت شمال شرق وارد شده و به سوی مرکز شهر در حرکت هستند بهو جود می آورد.
ساختمان مجلس شهر حجم اصلی و کاملاً واضح این دورنمایی را دارا می باشد . در این شهر با زندگی و گذشت زمان افکار و نظرات لویی کان بارور می گردد او دائماً ارتباط موجود بین دو ساحل رودخانه های شهر را با خیابان ها و میدان ها وبلندی های و حصارها مورد بررسی شناسایی قرار می دهد و در پیش نهاد های متعدد خود در مورد طرح شهرسازی فیلادلفیا، همواره آرزومند ایجاد خطوط نیروی ارتباطی قوی است .
دوستان لویی کان همان افرادی هستند که او با آن ها کار کرده است از آن جمله یل کرت که پارک ولی را در آن هنگام که کان جوان بود طراحی کرده است جرج هاو از طبقه اشراف فیلادلفیا، اسکار استرانوف فردی متعهند با فعالیت های اجتماعی ادباکن شهر سازی فیلادلفیای مدن کنس دی و نورماراپس دوستان دوران دبیرستان بعد ها کان با شخصی به نام رابرت دریکاس دوستی برقرار کرد . او فرانسوی و دارای شرکت ساختمانی بود و دوستی او با کان بسیار مفید واقع شد و نتایج خوبی از آن به بار آمد از دوستان دیگر کان، شاگردانش در دانشگاه بودند که او بسیار علاقه مند به ایجاد ارتباط با آنها بود و هر هفته هر بار با آن ها در دانشگاه پنسیلوانیا دیدار می کرد.کان می گفت:" من همچون یک معلم احساس رضایت خاطر می کنم چرا که تنها در این نقش است که نباید بگویم چنین خواهم کرد یا چنان .
کان دردانشگاه آنچه را که اعتقاد داشت دنبال کرد و به جواب سوال ها و تایید نظرات خود رسید او دانشگاه را منزل خود آخر خود می دانست مکانی که در آن آزادی به حد کافی وجود دارد و بررسی و تحلیل کلیه ی نظرات و فعالیت های افراد علاقه مند به تحقیق و جود دارد . وی عقیده داشت که اشتغال به کار در بازار آزاد است س، ولی معماری متعلق به دانشگاه است . همیشه مایل بود و این جمله را تکرار کند : هر فرد آن چیزهایی را می آموزد و دریافت می کند که مایه آن را از قبل در وجودش داشته باشد آموزش برای خود او عبارت بود از شناسایی دایمی خویشتن و بدین جهت می گفت انسان نمونه ی همان آدم اولیه است ولی شرایط مختلف حیات و اتفاق های زندگی و تماس با دیگران او را با جنبش مدرنف چنین نمود و ظهوری را به خود ندیده بودند .
او یک تمدن جدید را که در نقطه قرار داشت و یک تنه و بی یار و یاور برای جست و جوی ارزش های نو در حرکت بود، بشارت داد در کلاس کوتاه، می گفت : " امروز، دیگر حتا خورشسید هم یک امر مسلم دایمی نیست."
لویی کان در 20 فوریه سال 1901 درجزیره اوزل واقع در استونی (روسیه) متولد می شود . خانواده او در سال 1905 به ایالات متحده آمریکا مهاجرت می کنند و او در 17 ماه مارس 1974 به علت حمله قلبی، دار فانی را وداع می گوید . مرگ او در ایستگاه فیلادلفیا در شهر نیویورک هنگام بازگشت از مسافرت هندوستان اتفاق افتاد . او یک زندگی پر ماجرا را گذرانده است در اینجا زندگی نامه او در قالب یک سری ارشیتکت وپروفسور به طور خلاصه معرفی می کنیم .
تحقیقات و مطالعات در زندگی شغلی او
20-1912- دبیرستان مرکزی و آکادهی هنرهای زیبا در پنسیلوانیا برای این مطالعه لویی کان تعداد زیادی جایزه دریافت می کند.
26-1925- کان با همکاری با جان مولیتوریک یک دفتر کار افتتاح م ی کند در این دفتر آقای کان مسوولیت طرح
بزرگداشت یکصد و پنجاهمین سال استقلال آمریکا را به عهده می گیرد .
29-1928 به اروپا سفر می کند
1930 با آژانس پل کرت همکاری می کند.
33-1923 سازماندهی ومدیریت مجله تحقیقات معماریس را به عهده می گیرد . 30 نفر از مهندسین معمار و مهندسین ساختمان این گروه تحقیقاتی را تشکیل می دهند و در مورد شرایط مسکن در فیلادلفیا مطالعه می کند . موضوعات مورد مطالعه عبارت است از طرح واحد های مسکونی طرح های شهرسازی و ساماندهی محلات مسکونی و روش های اجرای ساختمانی جدید .
1935 عضویت در انستیتو معماران آمریکای را می پذیرد .
و فعالیت شغلی خود را به صورت مستقل آغاز می کند .
1937 مشاور مسوول خانه سازی فیلادلفیا می شود .
1939 مشاور مسوول خانه سازی ایالات متحده می شود
42-1941 شریک یک موسسه جرج ها می شود .
43-1942 شریک موسسه جرج ها و اسکار استورنوف می شود.
52-1946 مشاور کمیسیون شهر سازی فیلادلفیا می شود
51-1950 در آکادمی آمریکایی شهر رم مقیم می شود
1959- سخرانی پایانی دهمین گردهم آیی بین المللی معماران را در شهر اوترلو در هلند انجام می شود .
1960- در همایش جهانی طراحی در توکیو شرکت می کند
1961- مشاور کمیسیون شهر سازی فیلادلفیا می شود.
1962- درجلسه عمومی رویال انستیتوی بریتانیا در لندن سخنرانی می کند.
1968- عضویت کمیسیون هنرهای زیبا فیلادلفیا را می پذیرد.
57-1947 پروفسور و مدرسه معمار وشهرسازی میت(بنیاد البرت فرزارول بنیس)
1956- پروفسور و مدرسه معمار وشهرسازی میت(بنیاد البرت فرزارول بنیس)
1957- پروفسورمعماری در دانشگاه پنسیلوانیا
1960- رئیس دانشکده های معمار یال ها رودار د ودانشکده های کالیفرنیا و هوستن و کارولین شمالی
هنر معماری
کارهای معماری لویی کان، از طریق پنج اصل ثابت قابل تشخیص است :1- احساس ترکیب در کل بنا 2- استفاده از مواد و مصالح ساختمانی متناسب با طبیعت آن ها 3- احساس فضای معماری به عنوان هدف اصلی 4- اهمیت نور به منزله ی بخش از طرح 5- تناسب ها و ارتباط های معمارانه
احساس ترکیب در کل بنا
در زمینه فلسفی، بیشتر روی کرد لویی کان به موضوع وحدت و یکدست بودن شکل نهایی کار در معماری است .
فرضیه ی او در مورد ترکیب بخش های مختلف ساختمان با نظریه و تعریف زیبایی "سان توماس داکویین" منطبق می شود و کان به طور آشکار ، نظریه ی سان توماس را نقل می کند که در آن زیبایی به چهار عامل مشروط می شود : تمامیت، همگنی تقارن و منحصر به فرد بودن از نظر لویی کان تمامیت در معماری از طریق خود کفایی به دست می اید و همگنی در آن است که نتوان قسمتی از چیزی را بدون در هم ریختن کل آن از آن جدا کرد به عبارت دیگر اگر بخشی از طرحی را جدا کنیم، تمام طرح به هم خواهد ریخت . تقارن در ارتباط بین قسمت های مختلف است و در پایان، حالت انحصاری وضعیتی است که یک شی مانند شی دیگری نباشد و آن شی دارای حالت منحصر به فرد باشد .
ایجاد تفاوت برای مشخص کردن فضاهای خدماتی و فضاهای اصلی یک طرح معماری ، بر آن دلالت دارد که لویی کان سعی مستمر بر روشن سازی مقصد کلیه ی اجزای طرح – که در ترکیب کلی آن وارد می شوند- مخصوصاً در مرود حمام های بنای مرکز گردهمایی یهودیان ترنتون و علاوه بر همه ، در بنای اصلی پروژه ی آن مرکز، تفاوت بین قسمت های مختلف بنا مشخص شده است .
درطرح خانه ی آدلر تشخیص فضاهای متنوع آسان تر است همچنین ساختمان آزمایشگاه های دانشگاه ریچارد که فضاهای آن دارای تفاوت های واضحی می باشد مثال بهتری است ترکیب و آمیختگی سازه های باربر بنا با فضاهای متنوع آن در طرح نمایشگاه هنر دانش گاه یال به اجرا در آمده و به واقعیت رسیده است . ولی تنها بعد از پروژه ی ترنتون بود که کان کاملاً متقاعد شد که امکان اجرای چنین طرح هایی به خوبی وجود دارد . در ساختمان انستیتو سالک اسکلت بنا به گونه ای متفاوت از یک عضو ساده ای باربر تغییر شکل یافت . در این مثال سازه ها نقاط ثابتی را تشکیل می دهند که از تفکر اصلی فضای معماری قابل تفکیک بوده و در هم آمیخته شده اند .
لویی کان عقیده خود را درباره ارزش ها ی ثابت و شکل دهنده ی ترکیب کلی معماری رادر شبکه ی خیابان ها و معابر شهر فیلادلفیا نیز بر حسب درجه بندی حجم عبور و مرور را به کار برده است . و در این طرح ترافیکی خطوط اصلی ارتباطات را احیا کرده و بدین ترتیب جنبه های زشت و بهره برداری از خیابان ها را به ابعاد جدید حرکت و ارتباط تبدیل کرده است و سادگی و مناسبت های داخلی بین قسمت های مختلف بخش قدیمی شهر را نیز بازیابی نموده است.
در طرح کلی شهر داکا ارزش های ظاهری و سمبولیک سازه ها از طریق ایجاد ترکیب و جانمایی خاص خود ، دارای نقش بسیار مهمی شده است در این طرح ،شهرک مجلس و مجموعه موسسه های فرهنگی در مقابل یکدیگر واقع شده و بدین طریق اولین آداب ورسوم اجتماعی انسان یاد آوری می شود.
کان، در طرح مرکز هنری فورت و این با انجام پژوهش ها و بررسی های مهم و با ارزش، در ترکیب کل بنا، در اطراف حیاط و رودی فضاهایی را قرار می دهد و در کل بنا موفق می شود حالت شک و بلاتکلیفی که در الحاق قسمت های جدا از هم و نامناسب ظاهر شده است را برطرف سازد. زمانی که ترکیب معماری مورد بحث قرار می گیرد لازم است عقاید لویی کان را دریک زمینه ی تاریخی قرار دهیم .
از ابتدای قرن حاضر، در مدرسه ی معماری هنرهای زیبا پاریس، (بوزار) یکی از موضوعات مهم وقابل توجه، مساله ترکیب در سنت های معماری بوده است . اطلاعات کامل را به دست آورد . همانطور که کارهای یکی از شاگردان خوب آن مرکز یعنی تونه گارنیه را نیز شناسایی کرده بود . ولی علاوه بر همه ی اینها، لویی کان تحت نفوذ شدید افکار پروفسور آگوست چویسی قرار داشت این شخص هم زمان با گارنیه بود ولی موضع گیرش اش کاملاً در نقطه ی مقابل او قرار داشت البته نفوذ آگوست چویسی در افکار لویی کان به خاطر ایده های مکتوب او نبود (چرا که کان به زبان فرانسوی آشنا نبود و اساساً علاقه ی زیادی به خواندن متون و مطالب نداشت) بلکه از طریق نقشه ها و تصویرهای کتاب تاریخ معماری او بود که برای کان آموختگی تعیین کننده ای حاصل شد کان عملاً منابع دیگری را برای او فراهم کرد تا روش های دانشگاهی سنتی فرانسوی را با عقاید پیشرفته ی قرن بیستم هماهنگ سازد . او برای نیل به این هدف روش خود را بر فصل مشترک آن دو پایه ریزی کرد که عبارت بود از نظم در طراحی . در این روش، دو عامل مهم معماری یعنی زیبایی و ایستایی در هم آمیخته می شوند.
استفاده از مواد و مصالح ساختمانی ، متناسب با طبیعت آن ها
دومین مشخصه ی کارهای لویی کان را می توان در ارتباط بین هنرهای دستی و مصالح ساختمانی تعریف کرد. دیوارهای انستیتور سالک که از طریق قالب بندی با بتون مسلح ساخته شده از نمونه های بارز و زنده ی نماسازی به طریق هنرمندانه است . آزمایشگاه های ریچاردز اولین بنایی باشد که در آن بتون پیش فشرده به کار ر فته و هر عضو بتونی، در مجموعه ی ترکیب ساختمان جز مکمل قلم داد می شود.
کارهایی که لویی کان سه شنبه در هندوستان اجرا کرد موقعیت استفاده از آجر را برای او فراهم کرد آجر نه تنها از جمله مصالح ساختمانی است که بیش ترین استفاده از آن در ساختمان می شود، بلکه از بهترین و مناسب ترین آن ها نیز می باشد . آجر در دست های لویی کان زندگی جدیدی پیدا می کند او با ترکیب آجر و سیمکان روش بی سابقه ای سه شنبه را خلق می کند که ضمن کسب استحکام بیشتر ، ارزش های آن نیز به خوبی حفظ می گردد.
لویی کان بر اساس یافته هایش که از طریق تجربه ای مثبت او در هندوستان و انتقال آن ها به آمریکا حاصل شد ساختمان هایی مانند کتاب خانه ی اکستر و تاثر فورت وین و بعد از مدتی کنیسه ی هوروا در اورشلیم طراحی و اجرا کرد . این بنا ها عمدتاً هر کدام از دو قسمت تشکیل شده که هر قسمت دردیگری ادغام شده است . قسمتی که بیش تر شامل بخش های داخلی و مرکزی ساختمان می شود و باید بار زیادی را متحمل شود ، از بتون مسلح ساخته شده و قسمت های دیگر که ابعاد کوچکتر و فضای محدودتری را داراست برای حفاظت از شرایط خارجی، با آجر ساخته شده است .
تمام کوشش و همت لویی کان دارای این خصلت ویژه است که او در اجرای ساختمان تفکر سنتی و کاربرد عاقلانه ی مصالح را به طور کامل و بدون عیب در هم می آمیزد.
احساس فضای معماری به عنوان هدف اصلی
احساس فضا که لویی کان بر آن تاکید داشت بدین شکل مطرح می شود که یک پلان از مجموع فضاها سه شنبه تشکیل شده است . واحد فضا، یک اتاق است که اغلب، وجود آن نسبت به شکل پلان دارای حالت مستقل می باشد . ولی برای کان این واحد فضایی خصلت انتزاعی ندارد. بلکه امری واقعی سه شنبه در رابطه با ابعاد وجودی انسان است که در آن فعالیت هایی که انجام می شود کاملاً احساس می شود ، در این اتاق ،صدا، نور و یا حتا ارتباط بسیار ظریفی که در فعالیت های انسان ها وجود دارد نیز به طور دقیق قابل دریافت می باشند. به طور کلی برای لویی کان اتاقی که در آن دو انسان دارای تفاهم و هم زیستی باشند با اتاق دیگری که چندین نفر در آن ، فقط اجتماع می کنند متفاوت استف تفاوت موجود در این قضیه را می توان به سادگی همچون تفاوت یک عمل اتفاقی با یک کار متدوم طولانی دانست .
سکوت و نور
روشی که لویی کان در بیان و تعریف زیبایی و فلسفه به کار می برد به طور مطلق ذهنی می باشد او مطالب خود را به شیوه ای شاعرانه و فی البداهه باز می گو می کند که بی شک این روش را باید ناشی از کار کری عظیم و در عین حال منحصر به فرد و استثنایی او بدانیم کان ی از درک ماهیت اشیا و مناسبات آن ها در شالوده ی این روش متفاوت خود، به نگرش دیگری نیز عقیده مند است که ما آن را نظم می نامیم . لویی کان بر این عقیده است که از طریق هنر می تواند معنا و هنر نظم را آشکار شود . در اکثر نظریه های کلاسیک و متقدم ، تعبیر زیبایی در بیشتر موارد پایه و اساس معیارهای قضاوت در باره یک اثر هنری می باشد .
نتیجه این نگرش آن خواهد شد که مفهوم سه شنبه و تصور عمومی زیبایی- در مقام یک ارزش پر معنا- بر هر گونه معرفت از وجود ارزش های ویژه ی دیگری که در یک اثر هنری متبلور هستند برتری پیدا خواهد کرد بدین معنا آنچه زیباست ، عالی تر و متعادل تر باشند .
هم چنین آن ارزش های متبلور در یک اثر هنری باید دارای درون مایه ای تعیین کننده بوده و یا قابل توصیف باشد . همچنان که لویی کان با قاطعیت سه شنبه ابراز می کند، محتوای زیبا شناختی یک اثر سوای یک شکل زیبا دارای کمیت زیبایی است و ممکن است بعد از آن که اثر هنری اجرا باشد بتوان آن را تایید کرد و به رسمیت شناخت ارزش ها نیز پیش از ظهور هر گز قبل از مفاهیم کلی درک نخواهند شد . در هر حال هنر وجود دارد و حضور خود را حتا بدون ارتباط با شرطی اساسی واصلی همچون زیبایی باز هم توجیه خواهد کرد . در این زمینه، بین مفهوم نظم از دید لویی کان و معماری او ، رابطه ای وجود دارد اعتقاد او درباره ی نظم- که پایه واساس کارهایش می باشد- نه تنها نسبت به آن چه که تا به حال ابراز نشده است ،بلکه نسبت به باور عمده ی خود وی نیز صادق است آن جا که می گوید : " هیچ چیز به تنهایی از خود اثر مفیدی بر جای نمی گذارد مگر آن که در یک مجموعه ی کلی دارای اثر مفید باشند او معتقد است که سکوت سرچشمه ی تمام مظاهر هنری است همان گونه که آن دره مالرو به هنر نام ندای سکوت اطلاق می کند در واقع تنها سکوت است که بر مفهوم زیبایی تقدم و اولویت دارد. برای لویی کان، تنها نظم است که می تواند قابل فهم و ادراک باشد ، آن آگاهی از ارتباط مشترک بین تام اجزای هستی وهمان تحقق کامل قوانین طبیعت است که به واسطه ای آن تمام جریان هستی به وجود می آید .
او بر این باور است که استنباط موجود از درک محتوای آن دشوارتر است و تحقق همین نظم سرچشمه شادی و سرور است . هیچ کار هنری وجود ندارد که ساختمان استادانه ای آن حتا اگر دارای مضمون ناخوشایند و غم انگیز باشد لذت وجود نداشته باشد و لذت ، در آن سکوت یعنی در آن احساس مشترک ابدی نهفته در بطن هنر ، وجود دارد . بنابراین می توان گفت ، هنر بین آن چه وجود دارد و آنچه که هنوز به وجود نیامده است یک نوع اتحاد و یک پارچگی ایجاد می کند .
با این همه ، اگر چه ابزار وسایل هنری همچون اشکال و سازه های و نیز قوانین و ضوابط، به طور معمول وجود دارند ، ولی هر اثر هنری وفق دادن خود با آن ها ، باید خصوصیت ذاتی و اصالت خود را نیز نمایان سازد.
در طول تاریخ ،تمام آثار ارزش مندی که برای اول بار ظاهر شده اند؛ مانند چرخ ارابه، هواپیما و یا حتا سمفونی ، پنجم بتهوون از ادراک انسانی که از نظم جهانی سرچشمه می گیرد به وجود آمده اند و نه ، تنها از چند مفهوم زیبا شناختی در حالیکه آغاز هنر، مبتنی بر سکوت است، اشیا و پدیده هایی که ما را احاطه کرده اند مبانی فعلی ظواهر هنری هستند برای مثال در نظر لویی کان، نور پدیده ها را معرفی می کند و علاوه بر آن وسیله ای است برای مشاهده ی اشیاء، خود سرچشمه ی حقیقی ماده است نور ، معرفت طبیعت با تمام قوانین پیچیده ی آن است و لویی کان درباره ی آن می گوید :"تمام طبیعت ، نور است " نور ، زمانی که از تابش می ماند به ماده تبدیل می شود و همانطور که در سکوت حرکتی به طرف تخیل شدن است در نور نیز جنبشی به سمت عمل می باشد و اینجا است که جنبه های دوانه ی روح نمودار می شود ، یکی غیر نورانی و دیگری درخشان آن وجه درخشان متمایل به سمت نور و سپس به سوی شعله است و شعله به ماده مبدل شده و درنهایت ماده وسیله و ابزار می گردد منبعی بدیهی و شناخته شده بنابراین کوه ها نور پایان یافته هستند و به همان گونه، جریان باد ها، هوا و حتا خود شما اشتیاق به ظاهر شدن وتمایل به عمل کردن در لحظه ی شکل گیری با یکدیگر تلفیق می یابند.
به کلامی دیگر، لویی کان استفاده از مواد را متناسب با طبیعت آن ها توصیه می کند چرا که این ماده ، سرانجام با دست و کار انسان تغییر یافته و کامل میشود . کان در معماری، مانند تمام هنرهای دیگر، شکاف و فاصله ی بین انسان و طبیعت را به گونه ای هم آهنگ برطرف کرده است . وی این موفقیت را نه به سبب ارایه نظریه های زیبا شناختی بلکه به خاطر احسالس مسوولیت عمیق خودش در برابر واقعیت ها به دست آورده است . بدین جهت معماری وی از نوع کم دوام و سست نبوده بلکه کاملاً مستحکم و پر ابهت، مانند تمام کارهای نو و ابتکاری، جلوه گری کرده است .
احساس انسانی
فهم خاص طبیعت معماری که توسط لویی کان از طریق رمز سکوت و نور بیان شده است به طور عمده بر حالت خاص تصور انسان پایه ریزی شده است .
اگر چه انسان طبیعت نیست ولی از طبیعت به وجود آمده است تایید مطلب فوق که لویی کان بسیار علاقه مند به بیان آن بود ، انعکاس این موضوع فکری است که بین انسان به عنوان نوع مخلوق وانسان به عنوان فرد تفاوت قایل شده است . انسان بسان تمام موجودات دیگرطبیعت، تحت تاثیر قوانین طبیعت است و از آن تبعیت می کند اما هر انسان در وجدان درونی ی خود و سکوت دارای احساس عمیق انسان بودن است که تحت تاثیر عوامل فرهگی و تکاملی نمی باشد . علاقه مندی به اظهار وجود و بیان حالات خویشتن عمده ترین تجلی انسان بودن است و این خود اولین دلیل هستی به شمار می آید . بنابراین هر یک از اعمال انسانی به هر طریق به اعمال دیگر وابسته و با آن در ارتباط است و در اینجاست که هنر ، زبان بیان حقیقی انسان می شود چرا که او با این زبان در صدد ارتباط با دیگران قرار می گیرد.
مناسبتی ندارد که خواسته ها و آرزوهای انسان را در سه شنبه حکم یک مفهوم و تصور عمومی تعریف کنیم به دلیل آن که این تعریف اجتناب می کند که به شناسایی محدودیت های آن هم بپردازیم و حال این که جوهر انسانی سه شنبه امری غیر قابل تعریف بوده و تنها از طریق خلاقیت نسبت به واقعیت است که بوجود می آید و.
لویی کان آشکارا گفته است آروزهای سه گانه ی انسان عبارتند از : شوق به ارتباط با دیگران و شوق بهره مندی از زندگی این آرزوها، به لحاظ طبیعت و سیر آن ها در جفت به حقیقت پیوستن دلیل اصلی زندگی انسان ها را تشیکل می دهد درتعریف انسان، این سه تمایل عاطفی از درون سر برآورده از تفکر آغاز و سرانجام متجلی و ظاهر میشوناد تمایل به آموختن نیاز به آن دارد که انسان با هر چیزی که وجو دارد تماس برقرار کن هر موجودی دارای خصوصیات اصلی و اولیه خود است هر آن چه طبیعت خلق می کند یا انسان و آموختن از میل به آزمودن همه اشتیاق سرچشمه می گیرد . تمام مراکز تربیتی که در خدمت انسان است چه در پزشکی و چه شیمی و مکانیک و معماری همگی مستلزم کشف آن است سه شنبه که تا آن جا که این پرسش مطرح است که دلایل وجود این انسان کدامند وسایل حفظ و تداوم زندکی او را کدام یک فراهم می کند ؟
همبستگی مادی و معنوی با دیگران، هم زمان با ملاقات دیگر، دلیل و سبب سه شنبه پدیداری شهر است . در نظر لویی کانف شهر علامت اشتیاق انسان به تماس ، اظهار وجود و ارتباط با دیگران است . کلیه ی بررسی های اجتماعی اقتصادی و فنی به این نتیجه رسیده است که احداث شهر زمانی شروع می شود که خیابان برای انسان مکانی جهت ملاقات با دیگران به شمار آید او می گوید:" به احتمال قوی خیابان اولین مرکز آموزش برای انسان یعنی تالاری بدون سقف برای اجتماعات بوده است ."
زمانی کان به دانش جریان پیشنهاد کرد تا مکانی را طراحی کنند که در آن جا بتوان به راحتی به سر برد این پیش نهاد قبل از هر نوع طراحی شکل فضایی، مستلزم آن بود که تعریف دقیقی از آن محل بشود دیری نپایید که دانش جریان، همگی به این نوع نتیجه رسیدند که چنین مکانی از ابعاد فیزیکی مستقل است و اهداف کاربردی آن زمانی محقق می شود که آرزوها و امیان انسانی در آن محقق و تثبیت گردد.
اطراف را به زبان معماری بیان کند اما تمایلی به بیانی این چنین باید به وسیله تفکر هدایت می گردید در غیر این صورت به تمایلات غیر مسوولانه منجر شده و سرانجام به نظمی منتهی می شد.کان عملیاتی را که مطابق آن هوش و ذکاوت انسان کلیه ی فرضیه ها و اطلاعات نامطمئن و مبهم را به موضوعی واقعی مبدل کند اصطلاحاً "اعتبار بالقوه" می نامد.
اعتبار باعث به وجود آمدن روش های انتخابی می گردد . بنابراین آن چه که در یک شرایط خاص می تواند با اعتبار باشد در شرایط دیگر این چنین نخواهد بود.
به نظر او اعتبار فیزیکی از طریق قوانین طبیعت شکل می گیرد . مثلاً به طور طبیعی ثابت شده که چرخ های ارابه باید مدور باشند از جانب اعتبار روان انسان ، به واقعیت منطقی وعقلی معطوف می گردد که با این واقعیت طبیعت متفاوت است . این اعتبار روان مثلاً به یک نقاش این اجازه را می دهد که برای تصویر تابلویی که بی فایده بودن جنگ را نشان مید هد، چرخ های توپ جنگی را چهار گوشه نقاشی کند و با یک آهنگ ساز تنها با چهار نت یک سمفونی بسازد کان اظهار می کند که :
اعتبار روانی از مجموعه اهدافی تشکیل شده که جملگی با یکدیگر موافق و دم ساز می شوند در جهت تحقیق آن چه که طبیعت نمی تواند بدون دخالت انسان به وجود آورد .
با این حال اشتیاق که تابه حال منجر به حقیقت عملی نشده است همواره به سویی که کسی به آن پی نبرده متمایل می باشد و درفکر و اندیشه ی انسان همانند یک امکان وجود داشته باشد .
انسان برای دستیابی به حقیقت، ابزارهایی را به دست آورد که طبیعت از طریق آن ها عمل می کند . مثلاً عامل تمایل به هواپیما بود که آدمی پرواز در آسمان را خواهان بود و یا تمایل به عبور از دره ها او را به ساختن پلی هدایت کرد که تنها یکم دهانه ی عریض و وسیع داشته باشند انسان با واژه ی همانا اولین مرحله ی هنر ، همین است گذشتن از سکوت و نور .
ساختمان الحاقی کالری هنری هنردانشگاه بیل اولین ساختمان مدرن در این دانشگاه و اولین اثر برجسته لوئی کان می باشد کان در دانشگاه بیل جایی که مشغول تدریس بود، بنای جدیدی را به یک بنای کلاسیک بسیار با عظمت افزود و با این کار علاوه بر ایجاد یک رابطه بسیار خوب بین دو بنا، سعی کرد علاوه برایجاد یک رابطه بسیار خوب بین دو بنا سعی کرد تا در جهت تقویت این عظمت گام بردارد این گالری جدید در واقع یک یک چهارچوب بتونی است که اطراف یک سری غرفه را احاطه کرده است .
در نمای رو به باغ، دیواری چهار طبقه از جنس شیشه های قاب دار تیره وجود دارد در حالی که قسمت مشرف به خیابان دارای نمای کاملاً متفاوت است در این نما سطح گسترده ای از آجربژرنگ ، زیر با بند های عمودی ظریف که نشان دهنده طبقات داخلی هستند، خودنمایی می کند. ورودی یک دیوار باریک براق تمام شیشه ای بین ساختمان قدیم و جدید ناپدید شده است .
جایی در داخل که فضا و نور به طرز ماهرانه ای با هم تلفیق شده اند ، هیجانی خاص دارد که البته این هیجان در تمام ساختمان های کان به چشم می خورد کف ساختمان که همه جا به صورت یک دست ساخته شده ، از بتون است و این امر موجب شده تا فضایی کاملاً باز و متحد به وجود بیاید که خود امکان استفاده از پارتیشن را برای تشکیل غرفه های مختلف فرام می آورد این فضا دارای سقفی بسیار شاخص است سقفی از جنس بتون آرمه، تشکیل یافته از چهاروجهه هایی با شبکه بندی دقیق است که نور ا فکن های تعبیه شده در خرپاهای آن نور مصنوعی فضا را تامین می کنند بر حرکت و نگاه بازدید کنندگان بسیار غیر عادی می باشد و در واقع هدف اولیه این بنا را که همان نگاه به هنر است تقویت می کند .
کان در دهه پنجم عمرش این بنا را طراحی می کند و اگر چه دیر به شهرت رسید اما در آن زمان به معنای واقعی کلمه، شهره آفاق شد . می توان گفت که قدرت و حس زیبایی شناختی او در معماری تاخیر در ارائه آثارش را کاملاً جبران نموده است . بسیاری از طرح هایی که کان ارائه داد هیچ گاه از طرفی دیگر، بناهای اجرا شده او همانند مجسمه هایی بسیار بزرگ و غیر قابل لمس همه را خیره می کنند معماری و سبک کار این معمار بسیار پرطرفدار است . به گونه ای که حتی فکر تغییر یا مرمت آثار او همچون موزه هنر کیمبل در دهه 1980 یا مدرسه سالک در دهه 1990، طوفانی از اعتراضات را ازجانب معماران وشهروندان بر می انگیزد، در واقع همه خواستار نگهداری طرح ها و افکار او هستند.
مرکز جامعه یهودیان عبارت بود از یک مرکز اقلیت مذهبی جامعه یهود که در آن فعالیت های مختلف اجتماعی انجام می گرفت . این مجموعه به غیر از فصل های توریستی، همچون فضاهای متروکه ای که به نظر بود که سال ها خالی از سکنه بوده اند چهار ساختار معکب شکل با سقف هایی هرمی در گوشه انتهایی مجموعه، در فضایی باز قرار گرفته اند این مکعب ها از جنس بولک های سیمانی به دور یک حیاط طوری حلقه زده اند که به نظر می رسد از چیزی حفاظت می کنند.
مرکز جامعه یهودیان از اولین آثار کان و یکی از خاطره انگیزترین آنها محسوب می شود که توانایی او رادر استفاده از فرم های معمول قدیمی همچون دایره ، مربع ، هرم و صلیب منعکس می کند لوئی کان در اوایل دهه 1950 هنگامی که از ایتالیا یونان و مصر بازدید کرد، که به قدرت معماری گذشتگان پی برد و دریافت که در معماری با کنار رفتن جزئیات تنها چیزی که باقی می ماند، همان فرم و ساختار است وبر اساس همین حقیقت ساده بود که این مراکز را طراحی نمود .
بخش صلیبی شکل مجموعه ، که از چهار مکعب تشکیل یافته توسط یک دیوار سنگی در گوشه ای محصور شده است این طرح صلیبی شامل یک دهلیز در مرکز و سقف های هرمی شکل بر روی ستون هایی توخالی است فضای بسیار کمی که بین مکعب ها وسقف های هرمی وجود داردئ بیانگر ظرافت طراحی معمار می باشد .
لوئی کان در طراحی بنا به کار بردن نظریه های اولیه اش از جمله جدا کردن فضاهای سرویس دهنده از فضاهای سرویس شونده اثر بسیار معتبری بر جای نهاد . در این طرح بخش های سرویس دهنده همگی در داخل ستون های تو خالی جای گرفته اند . این ستون ها هم به عنوان فضای سرویس دهنده و هم به عنوان تکیه گاه های بنا، عناصر سازمان دهنده طراحی کان بودند.
این مرکز در اوایل دهه 1990 به وضع بدی دچار گشته بود ، به گونه ای که دیوارها همگی رنگ باخته و تقریباً به مکانی متروکه تبدیل شده بود که در سال 1992 انجمنی تحت ترنتون به منظور جمع آوری بودجه و نظارت بر بازسازی این مجموعه ، تشکیل گردید و کل مجموعه را علمیاتی بازسازی نمود.
لوئی کان در سال 1951 بابرج های قدیمی شهر سن جیمیگننانوی ایتالیا آشنا شد و همین آشنایی به ایده اصلی او برای طراحی مرکز تحقیقات پزشکی ریچاردز تبدیل شد توانایی اعجاب انگیز کان در استفاده از نیروی ساختارهای قدیمی برای ایجاد فرم های جدید وطنین انداز از قبل از همه برای همه آشکار بود اما کان این جا در حاشیه دوره قدرت و نفوذ کاری، به دنبال روشی جدید می گشت او روش و قانون جدید خود را در ایجاد تفاوت ساده و منطقی بین فضاهای خدمت کننده وفضاهای خدمت شونده و نیز بین آن قسمت از ساختمان که اعمال تاسیساتی را در خود می گنجاند (مثل پله ها یا قسمت تهویه) و قسمتی که از این تاسیسات استفاده می کند پیدا کرد این تفات ها پیکر بندی و سازماندهی ساختمانی مرکز تحقیقات پزشکی ریچاردز را پایه گذاری کردند.
اگر بخواهیم این روابط را در چند جمله مختصر توصیف کنیم، باید بگوئیم که سه برج هشت طبقه شامل دفاتر و لابراتورها، فضاهای خدمت شونده (فضاهایی که به آنها خدمت داده می شود ) حول یک برج ده طبقه که شامل آسانسورها اتاق های استراحت و امکانات آزمایشگاهی می شود و فضاهای خدمت کننده ی(فضاهایی که خدمات از آن جا صادر می شود)
قرار گرفته اند.
در مورد تکنیک ها ساخت این بنا باید گفت که ساختمان ریچاردز، اولین بناهای بلند مرتبه ساخته شده از ترکیب بتون پیش تنیده و پس تنیده است در برخی قسمت های بنا بتون به صورت آشکار به کار برده شده و دیوارهای نما با آجرهای شنی رنگ پوشیده شده است لوئی کان در این پروژه سعی کرده که معمار خود را به سمت و سویی بکشاند.
او از سال 1955 تا 1974 زمان مرگش در دانشگاه پنسیلوانیا به تدریس معماری پرداخت و در این مدت بناهای زیادی برای دانشگاه خلق کرد که این مرکز تحقیقات ، یکی از همین آثار است .
لوئی کان می گوید:" همه معماری با خلق فضا شروع می شود او خیابان را یک فضای معماری می دانست سه شنبه که در سه شنبه قسمت بیرونی قرار گرفته است و این ایده را در میدان مرکزی موسسه سالک به بکار برد. این میدان که باسنگ تراورتن، فرش شده به سمت اقیانوس آرام باز می شود و یکی از جذاب ترین منظره ها در معماری آمریکا به شمار می آید .
موسسه سالک یک مرکز تحقیقاتی منحصر به فرد است سه شنبه که با داشتن جایزه نوبل و کاشف واکسن فلج اطفال سه شنبه دکتر جوناس سالک به محیط پویا برای دانشمندان وهنرمندان تبدیل شده است . با این اوصاف معلوم شد که موسسه سالک به ففضایی پویا، زنده و بسیار فعال احتیاج دارد .
کان که همواره مراقب بود تا ساختمان همان چیزی که باید بشود بنا گردد در این راه بسیار قدرتمند عمل کرد و با نیروی عجیبی، که به او اجازه می داد تا فرم هایی جدید به وجود آورد یک شاهکار خلق کرد . او یک میدان باغ مانند در قلب مجموعه قرار دارد و در دو جناح این میدان دو ساختمان متقارن بتونی با ملحقات چوب ساج
کان که می خواست مکانی جدا برای تفکر به وجود آورد، در ساختمان اصلی فضای مطالعاتی دانشمندان را در یک بال جداگانه و متصل به فضای مطالعاتی دانشمندان را در یک بال جداگانه و متصل به فضای آزمایشگاهی قرار دارد و بدین طریق ایده خود را عملی ساخت.
بنای مدرسه سالک در سال 1992 موفق به دریافت جایزه 25 ساله انیستیتوی معماری آمریکا شد.
معماری لوئی کان رازی سرچشمه می گیرد که خود آن را امپراطوری احساسات می نامد و در واقع این قلمرویی است که ساختمان های او پس از ساخته شدن اشغال می کنند . موزه هنر کیمبل با کلکسیون ارزشمند خود بیش از درک حسی ما به جذبه ای از دید ها وفضا ها دست می یابد و تداعی تمامی معانی عرفانی ممکن در یک بنا را در خود جای داده است که از آن جمله می توان به میان آوردن خاطره های کلی از فرم های باستانی و آشکار ساختن این که چقدر نیرو های موجود در ریتم و تکرار، می توانند راضی کننده و مطلوب باشند را نام برد .
کان در طراحی موزه هنر کیمبلل، راه حل را در نور قوی خورشید جنوب غربی و دیدن نور ، به عنوان عصاره موزه و زمینه ای بین بیننده و هنر یافت نور و شکل موزه را از طریق احیای طاق قوسدار به عنوان اصل نظام دهنده و منبع نور دهی فضای داخلی ، با هم تلفیق کرد و از طریق بار گذاشتن و رها کردن دو طاقی که در کنار ورودی قرار می گرفتند رواقی ایجاد نمود این طاق ها به بلوک ساختمانی تبدیل شدند و هر کدام محدوده ای را به ابعاد 7×30 متر تحت پوشش قرار دادند.
هر کدام از این بلوک ها دارای یک قاب و دیوارهای خارجی از جنس بتون می باشند و دیوارهای داخلی آن ها از سنگ تراورتن، پوشیده شده و درسقف نیز دارای یک شکاف می باشند . با تمام این تعاریف، ساختمان پیچیده تر از آن سه شنبه است که آن را مدولار بنامیم.
در طول روز، نوری آرام و نقره ای فضای داخلی موزه را پر می کند . این روشنایی از طریق تبدیل سقف های قوسی به چیزی به دست می آید کهخ کان آن را چراغ طبیعی می نامد او راس طاق قوسی شکل را برید و به جای آن یک پنجره قوسی در امتداد کل طول سقف قرار داد و آن را با شبکه ای قوسی سه شنبه از آلومینیوم پوشانید که این شکبه نور ر ا در هوا پخش می کند .
موزه هنر کیمبل، آخرین کاری است سه شنبه که تحت رهبری کان به او اتمام رسید . در اواخر دهه 1980 طراحی برای توسعه این موزه ارائه شد که با مخالفت شدید متولیان بنا روبرو گشت و امروزه همان طور که کان طراحی کرده بود ، باقی مانده است.
کتابخانه فیلییپس اکستر یکی از آخرین آثار تکمیل شده لوئی در آمریکاست که قسمتی از یک مدرسه خصوصی به شمار آید این کتابخانه که در یک محوطه با ساختمان های کلاسیک و آجری قرار گرفته سه شنبه یک همزیستی مسالمت آمیز با ساختمان های قدیمی اطراف به وجود آورده و در عین حا ل کامل و شفاف است که این خود ، از مشخصه های طراحی لوئی کان می باشد او که می خواست نمای خارجحی آن را کاملاً تحت تاثیر محیط اطراف طراحی نمود و از دیوارهای آجری مسطح تکرار شونده وتزئین نشده ( یک مکمل مدرن برای سبک جرجی ) استفاده کرد .
طبقه هم کف کتابخانه، توسط راهروهای سرپوشیده ای که در چهار طرف قرار دارند با محوطه اطراف ارتباط برقرار می کند ورودی های که در چهار گوشه بنا قرار دارند، به صورت قطری بریده شده اند و کان سعی کرده آن ها را سه شنبه همچون گوشه های صفحات کاغذ که تا می شوند و بدین وسیله مهم بودن آن صفحه را نشان می دهند طراحی کند از این طریق چهار بخش مورد نظر را مم و شاخص جلوه دهد.
در داخل فضا، قدرت سحر آمیز و معماری کان در قالب فرم ها و اشکال بتونی تاریخی همچون پله های گرد چرخشی سقف هایی از جنس تیرهای درهم تنیده و دوایر بسیار بزرگی که قفسه ها را بد ون پوشش آشکار ی می کمند نمایان می شود فضای داخلی با مساحت تقریبی 8100 متر مربع، ساخته شده از بتون بدون پوشش بیانگر جرات و جسارت معماری کان است و در عین حال فضایی خالص و صمیمی به وجود آورده کهخ احساس محرمیت در آن وجود دارد چنین فضایی سه شنبه برای کتابخانه بسیار مطلوب است .
در ادامه طراحی ، لوئی کان یک سالن غذا خوری نیز به کتابخانه افزود؛ این بنا که از آجر پوشیده شده دارای پنجره هایی بزرگ ویک شومینه در قسمت مرکزی است سه شنبه خطوط واضح دودکش های بلند این سالن، هندسه قوی به کا ر رفته در ترکیب بندی این اثر را کامل می کند.
ساختمان سه شنبه مرکز هنرهای بریتانیا آخرین اثری کهی لوئی کان خلق کرد درست مقابل اولین اثر مهم او یعنی گالری هنری دانشگاه ییل در طرف دیگر خیابان قرار گرفته است این بنا که سه شنبه از جمله آثار کان به سبک مدرن است اعتقاد همیشگی او در مورد سادگی چه در داخل و چه در خارج ساختمان بیان می کند.
نمای خارجی ساختمان شبکه ای مشتمل در چهار طبقه می باشد که با قالب های بتونی پیش ساخته و پانل های شیشه ای تیره رنگ و فولاد خاکستری (فولاد ترکیب شده با مس و سرب) ساخته شده است در داخل بنا شبکه بتونی ، دست نخورده باقی مانده و پانل هایی از جنس چوب آن ها را پوشانده است . گشودگی های کنار ساختمان ورودی بنا را شاخص کرده و بازدید کنندگان سه شنبه را به سمت حیاط داخلی ، که مکانی مرتفع و نورانی با سقفی شیشه ای است هدایت می کنند این پنجره های سقفی ، نور طبیعی را بین گالری های طبقه بالا و حیاط داخلی کتابخانه پخش می کنند.
کان که به تمام قسمت های ساختمان توجهی ویژه دارد ،محور فولادی وعمودی سیتسم مکانیکی ساختمان را نیز از نظر دور نداشته و آن را بدون پوشش دقیقاً در مرکز ساختمان قرار داده است ) عنصر نظام دهنده مرکزی ، راه پله ای استوانه ای شکل با دیوارهای بتونی و سقفی آهکی است مصالح استفاده شده در این بنا از جمله سنگ مرمر آهکی ، چوب بلوط سفید ، فرش هایی سه شنبه باپشم رنگ نشده و پوشش طبیعی دیوارها به همراه رنگ های ساده، همگی دست به دست هم داده اند تا سه شنبه محیطی ظریف و دلپذیر برای زیباتر جلوه دادن آثار هنری به وجود آوردند.
کان که انتظار داشت پس از پایان و کا ر ، موزه در روزهای ابری شبیه به بید و در روزهای آفتابی شبیه به یک پروانه به نظر بیاید، متاسفانه بیش از کامل شدن بنا فوت کرد اما همکاران او آنتونی پلشیا، و مارشال میرز جزئیات نهایی سه شنبه را مطابق علاقه کان طراحی و اجرا کردند . جال این که بازتاب اولین اثر بزرگ کان ، یعنی گالری هنرییل،را می توان در قاب های شیشه ای و تیره رنگ آخرین اثر او مشاهده نمود.
16