تارا فایل

تحقیق در مورد عدل


عدل
عدل برابر داد یکی از اصول مذهب تشیع است.
عدل به معنای قضاوت و پاداش به حق می باشد، یعنی خداوند هیچ عملی را هرچند ناچیز و کوچک باشد از هیچ کس ضایع نکرده و بی اجر و پاداش نمی گذارد و بدون تبعیض به هر کس جزای عملش را خواهد داد. قرآن کریم سوره زلزال آیه هفتم: "فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره" یعنی: پس هر کس ذره ای کار خوب انجام دهد آن را خواهد دید و هر کس ذره ای کار بد بکند آن را خواهد دید.

معنى و مفهوم عدل
واژه عدل در لغت در مقابل ظلم و جور آمده و به معناى قراردان هرچیز در جاى خود و یا انجام دادن هرکارى به نحو شایسته است. چنانکه حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: "العدل یضع الامور مواضعها" عدل است که هر امرى را در جایگاه خودش قرار مى‏دهد.
اینکه مى‏گوییم خداوند عادل است، یعنى هم در نظام تکوین و طبیعت هر چیزى را تحت نظامى خاص و مناسب آفریده است، "بالعدل قامت السموات و الارض" و هم در عالم قانون‏گذارى و تشریع، تمام قوانین او عادلانه و به جا و با هدف خلقت هماهنگ بوده و هیچ گونه تبعیض و تفاوت ناروایى در آن قرار نداده است. چنانکه حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: "و ارتفع عن ظلم عباده و قام بالقسط فى خلقه و عدل علیهم فى حکمه" خداوند از ستم بر بندگان خود منزّه است و درباره آفریدگان خود به عدل رفتار مى‏کند و در مورد آنان به عدل حکم مى‏کند.
بنابراین مقتضاى عدل الهى این است که خداوند هر انسانى را به اندازه استعدادش مورد تکلیف قرار دهد، "لا یکلّف الله نفساً الا وسعها" و سپس با توجّه به توانایى و تلاش اختیارى وى درباره او قضاوت کند، "و قضى بینهم بالقسط و هم لا یظلمون" و سرانجام پاداش یا کیفرى در خور کارهایش به او عطا فرماید. "فالیوم لا تظلم نفس شیئاً و لاتجزون الا ما کنتم تعملون"

عدل و قسط
هرچند عدل وقسط معمولاً در کنار یکدیگر ویا به جاى یکدیگر بکار مى‏روند امّا تفاوت‏هایى نیز با هم دارند و موارد کاربرد متفاوتى پیدا مى‏کنند.
گاهى عدل در برابر ظلم به کار مى‏رود و قسط در برابر تبعیض.
گاهى قسط را در تقسیم عادلانه به کار مى‏برند، امّا عدل اعمّ از تقسیم عادلانه و هر کار عادلانه دیگر است.
گاهى عدل در مورد حکومت وقضاوت به کار مى‏رود و قسط در مقام تقسیم حقوق.

آثار ایمان به عدل خدا
ایمان به عدالت خداوند، از جهات مختلف اثر عجیبى در سازندگى انسان دارد:
1- از جهت کنترل خود در برابر گناهان. اگر انسان بداند که گفتار و کردارش زیر نظر است و جزاى هر نیک و بدى را خواهد دید، خود را در این جهان رها و بى قید و شرط نمى‏داند.
2- خوش‏بینى و دورى از یاس و ناامیدى. انسانِ معتقد به عدل الهى، به نظام آفرینش خوش‏بین است و چون خداى جهان را عادل مى‏داند، حوادث تلخ نیز برایش شیرین است و در هیچ حالى گرفته خاطر و مایوس نیست.
3- استقرار عدالت در زندگى فردى و اجتماعى. کسى که به عدل خداوند عقیده دارد آماده پذیرفتن عدالت در زندگى شخصى و اجتماعى خویش است.

عدل و قسط
هرچند عدل وقسط معمولاً در کنار یکدیگر ویا به جاى یکدیگر بکار مى‏روند امّا تفاوت‏هایى نیز با هم دارند و موارد کاربرد متفاوتى پیدا مى‏کنند.
گاهى عدل در برابر ظلم به کار مى‏رود و قسط در برابر تبعیض.
گاهى قسط را در تقسیم عادلانه به کار مى‏برند، امّا عدل اعمّ از تقسیم عادلانه و هر کار عادلانه دیگر است.
گاهى عدل در مورد حکومت وقضاوت به کار مى‏رود و قسط در مقام تقسیم حقوق.

آثار ایمان به عدل خدا
ایمان به عدالت خداوند، از جهات مختلف اثر عجیبى در سازندگى انسان دارد:
1- از جهت کنترل خود در برابر گناهان. اگر انسان بداند که گفتار و کردارش زیر نظر است و جزاى هر نیک و بدى را خواهد دید، خود را در این جهان رها و بى قید و شرط نمى‏داند.
2- خوش‏بینى و دورى از یاس و ناامیدى. انسانِ معتقد به عدل الهى، به نظام آفرینش خوش‏بین است و چون خداى جهان را عادل مى‏داند، حوادث تلخ نیز برایش شیرین است و در هیچ حالى گرفته خاطر و مایوس نیست.
3- استقرار عدالت در زندگى فردى و اجتماعى. کسى که به عدل خداوند عقیده دارد آماده پذیرفتن عدالت در زندگى شخصى و اجتماعى خویش است.

ـ عدل تشریعی
حقیقت عدل تشریعی را باید در دو مورد جستجو نمود.
یک ـ تکلیف الهی و دستورهای آسمانی که به وسیله پیامبران بر مردم فرو فرستاده‏است بر اساس عدل و داد استوار است، و خداوند در تکالیف و دستورات خود قدرت و توانائی و اندازه امکانات بندگان را در نظر می‏گیرد و روی همان اساس وظایفی برای آنان تعیین می‏کند.
دو ـ در روز رستاخیز بر اساس عدل و داد میان افراد داوری می‏کند، و هیچگاه به افراد نیکوکار و بدکار به یک چشم نگاه نمی‏کند، و اگر در زمینه‏های مساعد گنهکاری را عفو کند هیچگاه به افراد مومن و صالح کیفر بد نمی‏دهد.
قرآن مجید می‏گوید:
و لا نکلف نفسا الا وسعها و لدینا کتاب ینطق بالحق و هم لا یظلمون (1)
برای هیچ کس بیش از توانائیش وظیفه تعیین نمی‏کنیم و نزد ما کتابی است که حق را بیان می‏کند (نامه اعمال) و به آنها ظلم نمی‏شود و هر کس پاداش عملی را که انجام داده می‏بیند .

چهارده قرن پیش هنگامی که تیرگی‏های شرک و بت‏پرستی و حکومت خدایان مصنوعی سراسر گیتی را فرا گرفته بود، و جامعه روم و ایران از مظالم تبعیض‏های ناروای دو امپراطوری بزرگ، بستوه آمده بودند و سایه شوم یاس و نومیدی آسمان ملتهای جهان را تیره و تار ساخته بود، و رجال اصلاح طلب از هر گونه "رفرم" و انقلاب اصلاحی مایوس و نومید بودند، و ملل جهان در انتظار انقلاب و انفجاری عمیق و اساسی بسر می‏بردند در این اوضاع و شرایط در یک سرزمین خشک و سوزان و بی آب و گیاه، از یک نقطه دور افتاده از تمدن "از میان یک ملت به تمام معنی عقب افتاده" از خاندانی شریف، مردی برخاست و خود را رهبر ملتهای جهان، پاره کننده زنجیرهای اسارت، سرکوب کننده "هر نوع بت پرستی" و تبعیضهای ناروا، حامی مظلومان و افتادگان، خواستار عدل و داد، طرفدار علم و دانش و…خواند، و اساس انقلاب و دعوت خود را فرمانهای الهی و وحی آسمانی معرفی نمود، و خود را خاتم پیامبران و آئین خود را خاتم آئینها دانست .
او در انقلاب همه جانبه خود چنان پیروز گردید که در مدت کوتاهی دامنه انقلاب وی شرق و غرب را فرا گرفت، و جهان متمدن را زیر پوشش آئین خود درآورد، و تمدنی اصیل و ریشه‏دار، در عین حال انسانی که در آن همه جنبه‏های مادی و معنوی بشر رعایت شده بود، بوجود آورد و از این طریق بشریت و جامعه انسانی را از سقوط و پاشیدگی نجات بخشید، او در سال 610 میلادی برای نجات انسان‏ها برانگیخته گردید و در نخستین وحی آسمانی، "خدای جهان" او را با فرمان زیر خطاب نمود وفرمود:
اقرء باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق اقرء و ربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم (سوره علق آیه‏های 5 ـ 1)
بخوان به نام پروردگارت (که جهان را) آفرید انسان را از خون بسته‏ای خلق نمود، بخوان به نام خدای گرامیت که بوسیله قلم آموخت آن چه را که بشر نمی‏دانست به او تعلیم داد .
این آیات که طلیعه وحی و نخستین آیاتی است که بر قلب او نازل گردید، بسان نطق‏های افتتاحی رهبران و زمامداران جهان است که در آن خطوط کلی سیاست آنها مشخص میگردد، از این جهت می‏توان گفت که در این آیات اهداف کلی اسلام و مقصدی که پیامبر گرامی برای آن مبعوث شده است مشخص گردیده و آشکارا میرساند که هدف نهائی از بعثت او تعلیم انسانها و رهبری آنان بسوی خدا از مجرای وحی آسمانیست و بس.
بنابر این رهبری وی بسان پیامبران گذشته از مجرای دستورهای آسمانی صورت خواهد پذیرفت، و بسان پیامبران "اولوالعزم" دارای کتابی خواهد بود که اساس و اصول و کلیات دین در آن منعکس خواهد بود.

مشخصات آئین اسلام و دیگر ادیان
تفاوتی که میان او و دیگر شخصیت‏های آسمانی وجود دارد این است که رسالت آنان از جهاتی و یا جهتی محدود بود، و پیوسته و جاودان نبود، مثلا آنان برای امت و گروه محدودی مبعوث و برانگیخته شده بودند و اگر هم رسالت آنان از این نظر محدود نبود ولی مدت و زمان رسالت آنها کاملا محدود و موقت بود، هرگز آنان مدعی رسالت جاودانی و نبوت ابدی نبودند.
گذشته از این، معجزه آنان کتاب آسمانی آنها نبود، کتابهای آنان فقط منبع الهام بخش دستورهای خدا به شمار می‏رفت، اما این پیامبر خاتم نه تنها آئین خود را جاودانی و رسالت خود را برای همه بشر در تمام زمان‏ها نافذ و لازم الاتباع دانست، بلکه کتاب آسمانی او، بزرگترین سند نبوت و مدرک رسالت جاودانی وی به شمار می‏رود.
از نظر آورنده این دین، باز تفاوت دیگری میان او و دیگر رهبران آسمانی است که دین وی زندگی بشر را از جهات مادی و معنوی مورد توجه قرار داده است و او رااز هر نوع تشریع و تقنین، در زمینه‏های سیاست، اخلاق، اقتصاد، اصول اجتماعی و قضائی و آن چه بشر در زندگی جسمی و روحی خود به آن نیاز دارد از طریق کتاب آسمانی و فرمان‏های الهی خویش بی نیاز ساخته است، در صورتی که یک چنین جامعیت از نظر مادی و معنوی در ادیان دیگر مشهود نیست .
از نظر نفوذ و گسترش دین وی در میان جوامع مختلف، همین اندازه کافی است که یکی از بزرگترین ادیان روی زمین است و حدود یک میلیارد پیرو دارد و هم اکنون متجاوز از چهل حکومت به نام او و آئین او تشکیل حکومت داده، و بر بخش بزرگی از جهان حکومت می‏کنند.
آیا در اینصورت وظیفه یک فرد منصف که پیوسته حقیقت خواه است، این نیست که درباره این دین و آورنده آن، دست به تحقیق بزند تا اگر پیرو این آئین است پیروی وی با دلیل و منطق توام و هماهنگ گردد؟

این همان مطلبی است که ما در بحثهای خود بدنبال آن هستیم و با بررسی و پی‏گیری از طرق گوناگون در این باره به بحث و تحقیق می‏پردازیم، با اینکه خود مسلمان هستیم و افتخار پیروی این آئین را داریم

ـ عدل تکوینی
در این قسم از عدالت، سخن در پیرامون وظایف و تکالیف الهی بر بندگان و پاداش روز جزا نیست، بلکه محور بحث در این قسم، نظام آفرینش و اینکه این نظام بر اساس عدل و داد استوار است می‏باشد.
معنی عدل در آفرینش این است که در جهان آفرینش تعادل حکومت می‏کند و سراپای جهان موزون و متعادل بوده و در ترکیب اجزاء آن، تناسب و تعادل کاملا رعایت شده است.
اثبات این نوع عدالت بر عهده بررسی نظم جهان است و بشر با بررسیهای علمی تا آنجا که دست یافته، غیر از نظم و حساب و تناسب و اینکه هر چیزی بجای خویش نیکو است، چیزی نیافته است.

و اینکه در روایت آمده: "بالعدل قامت السموات و الارض" (2) زمین و آسمانها بر عدل استوار است مطلب بسیار متینی می‏باشد زیرا اگر فاصله کرات و وضع و حرکتهای آنها با حساب معین و متعادلی انجام نمی‏گرفت هر آن محکوم به نیستی و زوال بودند.

عدل تکوینی و تشریعی موجود
برای توضیح حقیقت عدل الهی لازم است درباره آن قدری گسترده‏تر بحث کنیم.عدل الهی بر دو قسم است:

1 ـ عدل تشریعی
حقیقت عدل تشریعی را باید در دو مورد جستجو نمود.
یک ـ تکلیف الهی و دستورهای آسمانی که به وسیله پیامبران بر مردم فرو فرستاده‏است بر اساس عدل و داد استوار است، و خداوند در تکالیف و دستورات خود قدرت و توانائی و اندازه امکانات بندگان را در نظر می‏گیرد و روی همان اساس وظایفی برای آنان تعیین می‏کند.
دو ـ در روز رستاخیز بر اساس عدل و داد میان افراد داوری می‏کند، و هیچگاه به افراد نیکوکار و بدکار به یک چشم نگاه نمی‏کند، و اگر در زمینه‏های مساعد گنهکاری را عفو کند هیچگاه به افراد مومن و صالح کیفر بد نمی‏دهد.
قرآن مجید می‏گوید:
و لا نکلف نفسا الا وسعها و لدینا کتاب ینطق بالحق و هم لا یظلمون (1)
برای هیچ کس بیش از توانائیش وظیفه تعیین نمی‏کنیم و نزد ما کتابی است که حق را بیان می‏کند (نامه اعمال) و به آنها ظلم نمی‏شود و هر کس پاداش عملی را که انجام داده می‏بیند .

2 ـ عدل تکوینی
در این قسم از عدالت، سخن در پیرامون وظایف و تکالیف الهی بر بندگان و پاداش روز جزا نیست، بلکه محور بحث در این قسم، نظام آفرینش و اینکه این نظام بر اساس عدل و داد استوار است می‏باشد.
معنی عدل در آفرینش این است که در جهان آفرینش تعادل حکومت می‏کند و سراپای جهان موزون و متعادل بوده و در ترکیب اجزاء آن، تناسب و تعادل کاملا رعایت شده است.
اثبات این نوع عدالت بر عهده بررسی نظم جهان است و بشر با بررسیهای علمی تا آنجا که دست یافته، غیر از نظم و حساب و تناسب و اینکه هر چیزی بجای خویش نیکو است، چیزی نیافته است.

و اینکه در روایت آمده: "بالعدل قامت السموات و الارض" (2) زمین و آسمانها بر عدل استوار است مطلب بسیار متینی می‏باشد زیرا اگر فاصله کرات و وضع و حرکتهای آنها با حساب معین و متعادلی انجام نمی‏گرفت هر آن محکوم به نیستی و زوال بودند.

منابع
1. مطهری، مرتضی، عدل الهی، انتشارات صدرا ، منابع مقاله:
2. الهیات و معارف اسلامی، سبحانی، جعفر؛ صفحه: 1
3. الهیات و معارف اسلامی، سبحانی، جعفر؛ صفحه: 1

14


تعداد صفحات : 14 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود