تارا فایل

تحقیق در مورد دام های اعتیاد




دام های
اعتیاد

موضوع:دام های اعتاد

سیگار چطور معتاد می کند؟

اغلب سیگاری ها معتقدند که کشیدن سیگار بعد از خوردن یک وعده غذایی یکی از بهترین لذات زندگی آنهاست.
این لذت از زمانی که برای چند لحظه پشت میز کار را ترک می کنند تا سیگاری روشن کنند و به قول خودشان خستگی را از تن بیرون کنند هم بیشتر است.
در حالی که سیگاری ها هزاران دلیل را برای شما که آنها را از خطرات جانی این ماده آگاه می کنید سر هم می سازند تا شما را قانع کنند، یک موضوع می تواند به همه سئوالات پاسخ دهد: آنها معتاد به نیکوتین هستند.
بیشتر مردم با این جمله آشنا هستند و آن را زیاد شنیده اند اما شاید دانستن معنای واقعی آن خالی از لطف نباشد. نیکوتین مایعی بی رنگ در تنباکوست که وقتی آتش می گیرد به رنگ قهوه ای در می آید و این همان ماده اعتیادآور است.
تکنولوژی های بسیاری وجود دارد که نیکوتین را از سیگارها خارج کند. اما شرکت های ساخت تنباکو این حقیقت را انکار نمی کنند که اگر این کار ار انجام دهند و خاصیت اعتیاد این ماده کم شود خریدارها به شدت کاسته خواهند شد و این به ضرر آنهاست.
با این حال اصلا عجیب نیست که دست کم یک سوم افراد سیگاری آرزو دارند که از شر این اعتیاد خلاص شوند اما مدعی هستند که توانایی انجام آن را ندارند. از هر 10 فرد سیگاری تنها یک نفر می تواند سیگار را ترک کند که آن هم معمولا به خاطر ابتلا به سرطان ریه مجبور به این کار شده است.[چطور سیگار را ترک کنم؟]
علت مهم این موضوع آن است که هر سیگار به اندازه دو میلی گرم نیکوتین دارد در نتیجه فردی که در روز یک پاکت سیگار می کشد تقریبا 250 بار نیکوتین را روانه مغزش می کند. پس ترک کردن سیگار در مورد یک بسته سیگار نیست در واقع سختی کار آن 250 مقدار نیکوتین است وارد مغز شده و کار را بسیار دشوار ساخته است.
اعتیاد به نیکوتین:
انسان ها سال های سال است که نیکوتین را به بدنشان وارد می کنند. نیکوتین در آمریکا متولد شده و زمانی که این کشور آن را با رنگ و طرح های مختلف به بازار داد خیلی زود روانه اروپا و تمامی جهان شد. حدود سال های 1600 بود که اولین بار پزشکان در مورد خواص بسیار بد سیگار بر بدن انسان ها هشدار دادند و صدها سال طول کشید تا بلاخره شرکت های ساخت سیگار حاضر شدند تا برچسب خطرناک بودن را روی محصولاتشان بچسبانند.
واقعیت آن است که نیکوتین روی مغز تاثیر می گذارد این تاثیر روی هورمون هایی است که به شما می گوید غذایی که می خورید خوشمزه و دلچسب است. تاثیر دیگر نیکوتین روی محل هایی همچون حافظه افراد است. جایی که حتی می تواند شما را با احساس سر حالی و یا تمرکز بیشتر مواجه کند.
نیکوتین همچنین مقدار "اندورفین" را بالا می برد. اندورفین ها پروتئین هایی هستند که شما را با احساس سرخوشی آشنا کرده اند. اگر سیگاری باشید وقتی شما هنگام شب خواب هستید این مقدار پائین می آید و وقتی بلند می شوید ناخودآگاه به طرف سیگار می روید به همین علت است که یک سوم سیگاری ها تا 10 دقیقه پس از بیدار شدن از خواب اولین سیگار خود را روشن می کنند.
مقدار نیکوتین موجود در تنباکو سبب می شود تا سیگاری ها میل به سیگار کشیدن را همواره با خود داشته باشند. زمانی که شرکت" مالبرو "مقداری شکر به نیکوتین اضافه کرد سبب شد تا با سوختن شکر ماده شیمیایی به نام استالدهید تولید شود.
زمانی که آدامس هایی برای ترک سیگار استفاده می شود این مواد می تواند کشش فرد را به نیکوتین کم کند اما به استالدهید کار زیادی ندارد و این ترک سیگار را ناخوشایندتر و سخت تر می کند.
نکته دیگری که سبب سخت بودن کار سیگاری ها می شود "نیکوتین با پایه آزاد" نام دارد که یکی از انواع ساختارهای ملکولی است و یون هیدورژن در آن غایب است. بدون یون هیدروژن نیکوتین سریعتر به گاز تبدیل می شود و آن را سریعتر به ریه و سپس مغز شما می رساند و هر ماده مخدری که سریعتر به مغز شما برسد حالت اعتیاد بیشتری ایجاد می کند. نیکوتین با پایه آزاد همان کاری را با مغز می کند که کراک و کوکائین می کنند.
چرا نمی توانم سیگار را ترک کنم؟
تحقیقات سال 2004 دانشگاه اوهایو نشان داده است که هیپنوتیزم برای ترک سیگار در مردان بیشتر اثر دارد تا زن ها. 5600 داوطلب در این تخقیق نشان دادند که گرچه زنان ها هم با هیپنوتیزم قادر به ترک سیگار هستند اما این روش در مردها تاثیر بسیار بیشتری دارد. در مورد چسب های ترک سیگار نیز زن ها بسیار سخت تر آن را قبول کرده و بدنشان مقاومت بیشتری نشان می دهد.
برخی از محققان نیز معتقدند که ژنتیک نیز می تواند عامل موثری در سیگاری شدن افراد داشته باشد و به همین خاطر است که بسیاری از افراد سیگاری اولین تجربه خود در سیگار کشیدن را بسیار لذت بخش توصیف می کنند.[ ژن موثر در سیگاری شدن کشف شد]
نکته خطرناک اینجاست که تحقیقات در دانشگاه پنسیلوانیا نیز نشان داده است که بسیاری از بیماری های روانی با سیگار هم قدم هستند و با آن نزدیک حرکت می کنند. اختلالات شخصیتی و دو شخصیته شدن با افراد سیگاری هم خوانی دارد و به همین خاطر است که حدود 20 تا 25 درصد افراد سیگاری در طول عمر خود یک اختلال روانی را تجربه می کنند که رایج ترین آنها اسکیزوفرنی است.
با وجود تمامی اطلاعات داده شده تنها خبر خوب برای افراد سیگاری آن است که مهم نیست که چند سال را سیگار کشده باشند ، بدن انسان با نیروی فوق العاده اش هر زمان که بخواهد می تواند این عادت را کنار گذاشته و خود را با شرایط جدید تطبیق دهد. پس اگر سیگاری هستید بهتر است همین امروز دست به کار شوید. [برای ترک سیگار امیدوار باشید]
منبع:www.hamshahrionline.ir

داستان اعتیاد به این سادگی ها نیست

از نظر علمی درخصوص همه معضلات و بیماری ها (چه جسمی، چه روانی و چه اجتماعی) همه به این سیاست معتقدند که پیشگیری همواره بهتر از درمان است. برای همین طی سال های اخیر همه دست اندرکاران و مسوولان و حتی برنامه های صدا و سیما به این هدف اندیشیده اند و سعی کرده اند با کارهایی مثل آموزش دوره ای در مورد خطرات اعتیاد و عوارض آن در مدارس و یا نشان دادن چهره های معتادان به انتها رسیده در صدا و سیما به شیوه ای در جهت ارتقای آگاهی مردم و جوانان و پیشگیری از اعتیاد قدم بردارند. اما به نظر شما چرا با اجرای این برنامه ها در روند گرایش جوان ها به اعتیاد تغییری ایجاد نشد؟ …

چرا آمار و شواهد و حتی مقالاتی که در این باره هست نشان می دهد این تلاش فراوان تاثیر خیلی کمی داشته است؟ بله، چون داستان اعتیاد به این سادگی ها نیست. این بیماری علت واضحی ندارد و مجموعه ای از عوامل هستند که در بروز آن دخیل اند. پس تصور عوامانه ای است که اگر مردم را آگاه کنیم به طرف اعتیاد نخواهند رفت!
زیرساخت هایی که به رشد اعتیاد منجر می شود پیچیده است و به دلیل همین سیاست های پیشگیرانه با همه جذابیتی که دارند اثربخشی کمی داشتند. پس باید چاره ای اندیشید و به نوعی از پیشگیری فکر کرد که اثربخشی بهتری داشته باشد. مقصودم پیشگیری هایی از این نوع است که مستقیما مساله اعتیاد را هدف قرار نمی دهد و هدف آنها بیشتر تغییرات رفتاری و توانمند کردن جوان ها برای برخورد با مشکلات است. در این روش، خیلی راجع به مواد صحبت نمی شود و اصل صحبت ها در مورد آموزش مهارت های زندگی است. مثلا می گوییم وقتی خشمگین می شوید یا روحیه تان پایین آمده و اعصابتان خرد شده با چه روشی می توانید بر خود مسلط شوید یا چگونه باید مهارت لازم برای دوست یابی و معاشرت را یاد بگیرید که دایم با خود نگویید "من شانس ندارم و با هر کسی دوست می شوم سریع به هم می زنیم!" خلاصه، در این شیوه پیشگیری زیرساخت های مشکلاتی چون افسردگی های پنهان و اضطراب پنهان را که در افراد وجود دارد، شناسایی و به آنها آموزش های لازم را ارایه می دهیم که چه طور توانایی حل مشکل یا مسایل فردی و اجتماعی را یاد گرفته و تمرین کنند. کسی که بلد نیست مشکل اش را حل کند برای فرار از آن به سمت هر کاری از جمله مصرف مواد روی می آورد و گرفتار می شود. سپس به جایی می رسد که اگر به او بگویی مواد مخدر فلان خطر و عارضه را دارد و تو را نابود می کند، می گوید: "چه بهتر؛ برای همیشه از دست مشکلاتم خلاص می شوم!"

نوجوانان، جوانان و دخانیات
مقدمه
وابستگی به نیکوتین شایعترین، روزمره ترین، پرهزینه ترین و در ضمن درمان پذیرترین نوع وابستگی به مواد است. از جمله دلایل نادیده گرفتن مسیله ی وابستگی به نیکوتین در دستگاه های تشخیصی و برنامه های درمانی آن است که سیستم های بیمه ی درمانی هزینه ترک استعمال دخانیات را تقبل نمی کنند، اما پی بردن به هزینه های سرسام آور درمان بیماری هایی که در اثر وابستگی به نیکوتین بوجود می آیند و نیز اینکه افرادی که نیکوتین مصرف می کنند، معمولا دارای اختلالات دیگر روانپزشکی می باشند، توجه به درمان وابستگی به نیکوتین را افزایش داده است.
تعریف
وابستگی به نیکوتین و علایم ترک آن دو اختلال مربوط به مصرف نیکوتین هستند که درDSM IV تعریف شده اند. علایم اصلی اختلال وابستگی به مواد در DSM IV اینگونه ذکر شده است: ادامه مصرف مواد در حالیکه مشکلات ناشی از آن قطعی باشد. از آنجا که ۵۰% سیگاری ها بعلت بیماری های ناشی از مصرف سیگار جان خود را از دست می دهند، تعریف کلی فوق از وابستگی به مواد، شامل حال نیکوتین نیز می گردد. علایم اصلی ترک به مواد در DSM IV اینگونه تعریف شده است: "رفتار ناسازگارانه که در هنگام قطع مصرف مواد یا کاهش مصرف بروز می کند". از آنجا که علایم ترک سیگار در بیش از نیمی از سیگاری ها مشخص و قابل مشاهده می باشد، تعریف فوق درباره وابستگی به مواد در مورد سیگار نیز صدق می کند. در DSM IV از سوء مصرف نیکوتین صحبت نمی شود، زیرا سوء مصرف، قبل از هر چیز مشکلات عمده روان- اجتماعی می آفریند که در مصرف سیگار مشاهده نمی شود. البته در ICD ۱۰ مصرف پر خطر سیگار طرح شده، یک طبقه بندی که شبیه سوء مصرف است و باعث مشکلات فیزیکی می گردد. مسمومیت ناشی از نیکوتین بسیار نادر است و در ICD ۱۰ مطرح شده، اما در DSM IV نه.
اپیدمیولوژی
آمار دقیق از وابستگان به سیگار در ایران موجود نیست، شاید آماری از آمریکا در این زمینه گویا باشد. ۲۵% آمریکاییها سیگار می کشند، ۲۵% قبلا سیگاری بوده اند، ۵۰% هرگز سیگار نکشیده اند. پس از هر دو نفر، یکی در معرض وابستگی قرار دارد. رایج ترین سن برای شروع سیگار ۱۶سال است و تعداد کمی نیز با ۲۰ سالگی شروع می کنند. علایم وابستگی به نیکوتین سریعاً بروز می کنند.
۷۵% سیگاری ها حداقل یکبار تلاش کرده اند که ترک کنند. حدود ۴۰% هر سال تلاش می کنند. ۳۰% حتی برای ۲ روز هم که شده نیکوتین را ترک می کنند و۱۰-۵% برای همیشه موفق به ترک سیگار می شوند. در گذشته ۹۰% ترک های موفق بدون درمان دارویی صورت می گرفت، اما در حال حاضر یک سوم سیگاری ها با استفاده از دارو موفق به ترک می شوند.
۲۰% جمعیت عمومی به نیکوتین وابسته می گردند و ۸۵% آنها به مصرف روزانه نیکوتین عادت دارند. علایم ترک نیکوتین در ۵۰% از استعمال کنندگان که تلاش به ترک دارند، بروز می کند. مصرف سیگار در کشور ما عمدتا در میان مردان شیوع دارد، درحالیکه در کشورهای غربی در زنان و مردان شیوع یکسان دارد.
سبب شناسی
سطح نیکوتین صبح ها به بالاترین میزان خود می رسد، در عصر سیر نزولی پیدا می کند و در شب تقریبا به صفر می رسد. بنابراین سیگاری که صبح ها مصرف می شود دارای بیشترین اثر است. نیکوتین باعث کاهش خشم و تثبیت خلق وافزایش توجه می گردد و احساس گرسنگی و میل به غذا را کاهش می دهد.
مصرف نیکوتین، همچون مصرف غالب مواد به لحاظ اجتماعی تشویق می گردد. دسترسی بدان آسان است و هیچ دولتی آنرا منع نکرده است. بسیاری از جوانان گمان دارند که مصرف نیکوتین در ایام بلوغ به آنها کمک می کند تا بر اوضاع مسلط شوند. وابستگی فیزیکی با شروع علایم ناگوار ترک، شروع می شود. آنها همرنگ شدن با جماعت هم سن و سال را دنبال می کنند و معمولا سطح تحصیلات پایین، خوی عصیانگر، علایم افسردگی و عزت نفس پایین دارند. هم عامل گروه هم سالان و هم عوامل خانوادگی در گرایش به مصرف نیکوتین موثر می باشند. فقدان قوه توجه، رفتارهای نابهنجار اجتماعی و اختلال مصرف الکل یا مواد مخدر به تداوم مصرف سیگار کمک می کنند.
درمان
طبق اصول راهنمای ترک سیگار که توسط APA در سال ۱۹۹۶ منتشر شده است، افراد سیگاری خواهان ترک باید در سه مورد بررسی شوند:
۱- وضعیت استعمال سیگار: شامل سیگارهای کنونی و آنها که زمانی ترک کرده و دوباره شروع کرده اند، نوع مصرف نیکوتین و فراوانی مصرف نیکوتین.
۲- انگیزه ترک: انگیزه ترک را می توان در سه مرحله طبقه بندی کرد:
الف- پیش از مرحله آماده سازی فکری Precontemplation- (هنوز برنامه ترک تهیه نشده).
ب- تعمق و تامل درباره مصرف Contemplation-(در این مرحله نیز برنامه خاصی برای ترک تدارک دیده نشده است).
ج- آماده سازی برای ترک Preparations-(تهیه برنامه برای ترک استعمال در آینده نزدیک). انگیزه عمومی برای ترک سیگارمربوط به نگرانی درباره زیان های جسمی آن، تاثیرات سوء استعمال سیگار بر دیگران و فشارهای اطرافیان است.
۳- موانع عمومی ترک سیگار: که شامل علایم ترک سیگار، ترس از ناکامی در ترک و در مواردی نیز ترس از اضافه وزن می باشد.
در بین افرادی که آماده ترک سیگار هستند، بهتر است تاریخ ترک مشخص شود. غالب درمانگران و سیگاری ها، ترک یکباره سیگار را ترجیح می دهند، اما شواهد علمی مشخصی به نفع این نوع ترک سیگار وجود ندارد و چنانچه شخص بخواهد باید به خواست ترک تدریجی وی نیز احترام گذارد. درمانگر می تواند با توصیه های مختصر درباره نیاز به مصرف دارو و یا گروه درمانی، موضوعات مربوط به اضافه وزن، شرایط پر خطر و غیر قابل دسترس کردن سیگار و نکات دیگر را برای فرد خواهان ترک سیگار توضیح دهد. از آنجا که عود سیگار سریعاً اتفاق می افتد، پیگیری منظم، مثلا از طریق تلفن، ملاقات در محل کار و یا حتی ملاقات در منزل توصیه می شود.
خانواده درمانی
در خانواده درمانی می توان عمدتا با آموزش والدین اقدامات پیشگیرانه در ابتلا به مصرف نیکوتین را اجرا نمود. پرهیز از شرایطی که در فرزندان افسردگی، عزت نفس پایین، آشفتگی ذهن و غیره ایجاد شود، از جمله اقدامات اولیه محسوب می شود. انتقال مهارت های بیان خویش در جمع خانواده، تقویت حس همبستگی و همیاری و کلاً تقویت بیان خویش در جمع خانوادگی از راه های موثر در پیشگیری از مصرف نیکوتین بشمار می رود. فضای سرد عاطفی، انزوا، بی تفاوتی اعضای خانواده که معمولا در خانواده های از هم گسیخته مشاهده می شود، عواملی هستند که گرایش به مصرف سیگار را افزایش می دهند.
از آنجا که سن شروع به سیگار بطور کلی در سنین بلوغ ذکر می شود، مسیولیت والدین در برخورد با تعارضات این دوران حایز اهمیت فراوان است. بسیاری از جوانان که در محیط خانه فضای تفاهم برای رفتار خویش نمی یابند با پیوستن به گروه های همسال بیرون از خانه و با پیدا کردن یک نقطه مشترک، یعنی کشیدن سیگار، محیط جایگزین برای خود می آفرینند و باز از آنجا که در جامعه ما مصرف سیگار عمدتا توسط پسران و مردان صورت می گیرد، نقش رابطه پدر- فرزندی حایز اهمیت می گردد. پدرانی که حضور روانشناختی ملموسی در خانه دارند و از روابط صمیمی با فرزندان خود برخوردارند، بهتر می توانند بر گرایش فرزندان خود به سمت استعمال سیگار تاثیرات بازدارنده داشته باشند.
از سوی دیگر باید خاطرنشان کرد که الگوی حاکم بر نگرش والدین که سیگار را نقطه شروع برای مصرف مواد دیگر ارزیابی می کنند، مورد تاکید نمی باشد و چه بسا افراد سیگاری که هیچ عادت نابهنجار دیگری ندارند و از سوی دیگر، افراد با اختلالات وابستگی- شخصیتی و ارتباطی دیگر که سیگار مصرف نمی کنند
منبع:http://www.academist.ir

فقر و اعتیاد چه رابطه ای دارند؟

پرسشی از دکتر پرویز مظاهری دبیرعلمی انجمن روان پزشکان
در علت شناسی اعتیاد، از دو دسته علل و عوامل اسم می برند: فردی و اجتماعی شایع ترین علل و عوامل فردی عبارت اند از کنجکاوی، لذت جویی، فقدان زمینه های اخلاقی و اعتقادی، احساس تنهایی و شکست تحصیلی.
شایع ترین علل و عوامل اجتماعی هم شامل این موارد است: در دسترس بودن مواد مخدر، وجود نداشتن امکان تفریحات سالم، بی کاری، وجود معاشرین ناباب، ندانم کاری والدین، پایین بودن سطح تحصیلات و فقر.
این هفته می خواهیم درباره همین علت آخر(فقر) و تاثیر آن بر بروز و شیوع اعتیاد حرف بزنیم. به همین منظور گفتگویی کرده ایم با دکتر پرویز مظاهری ، دبیرعلمی انجمن روان پزشکان ایران.
سلامت:تا به حال از جهات مختلفی درباره اعتیاد و عوامل موثر بر آن بحث شده. لطفاً کمی درباره نقش فقر در گرایش به مواد مخدر توضیح بدهید؟
فقر از دو جنبه مورد بررسی قرار می گیرد: فقر اقتصادی و فقر فرهنگی؛ که هر دو به یک نسبت در همه گیر شناسی اعتیاد نقش دارند ولی در جوامع مختلف گاهی فقر اقتصادی و گاهی فقر فرهنگی تاثیر بیشتری نشان می دهند.
فقر فرهنگی یعنی توجه نکردن به ارتقای علمی و افزایش معلومات در زمینه های فرهنگی و اجتماعی. فقر اقتصادی هم به معنای پایین بودن سطح درآمد وعدم امکان تامین حداقل نیازهای زندگی است.
سلامت:تاثیرگذاری فقر فقط در زمینه اعتیاد است یا در سایر مشکلات اجتماعی هم می تواند اثر گذار باشد؟
کلاً فقرنقش ویژه ای در آسیب های اجتماعی ایفا می کند و مثلاً بر سرقت قتل و ارتکاب جرایم اجتماعی هم گاهی می توان رد پای آن را مشاهده کرد. البته فراموش نکنید که افراد بسیار زیادی در جامعه ما و جوامع دیگر وجود دارند که با وجود فقر اقتصادی هیچ مشکلی در این زمینه ها نداشته اند و ندارند. بحث ما صرفاً یک بحث کلی و آماری است.
سلامت:طبق گفته های شما درباره مساله فقر فرهنگی، هرچه سطح تحصیلات بالاتر باشد، شانس اعتیاد به انواع مواد مخدر باید کمتر شود ولی در حال حاضر تعداد زیادی از معتادان به مواد مخدر را در کشور خودمان می بینیم که تحصیلات نسبتاً بالایی دارند! دلیلش را در چه می دانید؟
ببینید؛اگر چه افزایش سطح تحصیلات در اکثر موارد به بهبود نگرش اجتماعی و شناخت منجر می گردد ولی این یک اصل مطلق نیست. بله، در حال حاضر ما معتادانی با سطح تحصیلات و درآمد بالا داریم. من معتقدم که این افراد در فقر فرهنگی به سر می برند، یعنی قادر به شناخت و تشخیص مضرات مواد مخدر و تاثیر منفی آنها بر جسم و روان خود نیستند. همچنین در جامعه ما افراد ثروتمند زیادی وجود دارند که مواد مخدر مصرف می کنند؛ یعنی ثروت و تحصیلات بالا دلیل فقدان فقر فرهنگی نیست. کلاً عوامل اجتماعی موثر در اعتیاد، متعدد هستند وفقر فقط یکی از آنهاست.
سلامت:مطالعات جامعه شناسان، فقر اقتصادی پیش درآمد بسیاری از معضلات اجتماعی و جرایم است. فقدان امکانات مالی مناسب در یک خانواده می تواند موجب سرخوردگی فرزندان و ترک تحصیل اجباری ایشان، به وجود آمدن اختلالات روانی مثل اضطراب، افسردگی و پرخاشگری، عدم ارضای غرایز ثانویه مثل نیاز به محبت و نیاز به امنیت شود. درصدی از این افراد برای حل مشکل خود و فراموش نمودن موقت آنها، از مواد مخدر (به توصیه افراد ناآگاه) استفاده می نمایند. تعدادی از افراد معتاد نیز پس از آلوده شدن به مواد، جهت تامین هزینه های آن، جرایمی مثل خرید و فروش مواد، سرقت و حتی قتل را مرتکب می شوند.
سلامت:با این توضیحات به این نتیجه می رسیم که رفاه نسبی و معقول در جامعه از عوامل کاهش دهنده اعتیاد؛ یعنی تقسیم ناعادلانه ثروت در جامعه می تواند موجب فقیرشدن مردم و افزایش گرایش به مواد مخدر شود، درست است؟
بله، یکی ازمشکلات جامعه ما همین موضوع است. از یک طرف، افرادی از راه های واسطه گری و بدون هیچ گونه تلاشی، به ثروت های باد آورده می رسند و به قول صاحب نظران اقتصادی، نبض بازار سرمایه را در دست دارند و روز به روز بر ثروت شان افزوده می شد. از طرف دیگر، درصد قابل توجهی از مردم که عمدتاً کارگردان و کارمندان هستند، با کاهش توانایی خرید مواجه هستند، با کاهش توانایی خرید مواجه هستند و با وجود تلاش شبانه روزی فقیرتر می گردند و سرپرست خانواده و فرزندان وی شانس بیشتری در ابتلا به مواد مخدر دارند؛ هر چند گروه اول نیز به طریق دیگر، درگیر این معضل اجتماعی خواهند بود.
سلامت:چه پیشنهادی برای حل این مشکل در جامعه خودمان دارید؟
سوال شما را باید جامعه شناسان و اقتصاددانان پاسخ دهند. به نظر من حذف واسطه گری، رعایت قوانین مالیاتی و واقعی کردن آنها، هماهنگ نمودن حقوق و مستمری بازنشستگان، دخالت مستقیم دولت در نرخ گذاری کالاها و نظارت مداوم بر آنها از عوامل موثر بر کاهش فقر در جامعه است. به طور مثال افراد حقوق بگیر و شاغل (مثل پزشکان و شرکت های ثبت شده) مالیات واقعی خود را به دولت می پردازند، در صورتی که شاغلین مشاغل آزاد (مثل بازاریان، فروشندگان و از همه مهم تر دلالان و واسطه ها) یامالیات نمی دهند و یا یک صدم مالیات واقعی خود را می پردازند.
سلامت:حرف آخر؟
حرف آخرم این است که اعتیاد یک معضل چند عاملی است و در صورت توجه و حذف همه عوامل می توان به ریشه کنی آن امیدوار بود و اگر به آن بی توجهی شود، در سال های آینده ما شاهد افزایش آمار معتادان و همچنین افزایش آمار بیماری خانمان برانداز ایدز خواهیم بود.
منبع:روزنامه سلامت شماره 228

یه پُک سیگار

استعمال دخانیات، یک اعتیاد است؛ نه یک عادت. برخی از ما ممکن است استعمال دخانیات را تنها یک عادت بد تلقی کنیم؛ اما واقع آن است که نیکوتین، ماده فعال و خطرزای تنباکو، دارویی اعتیاد برانگیز است که سبب وابستگی و تداوم مصرف می‏شود؛ چنان که افراد سیگاری برای ترک و دوری از آن مشکل دارند و دچار ناراحتی‏هایی می‏شوند.
عوارض جسمی دخانیات
سیگار، سلامت جسمی انسان را به طور جدی به مخاطره می‏اندازد. برخی از آثاری که مصرف این ماده مخدر بر وجود انسان می‏گذارد، عبارتند از: اختلال در هوش، حافظه و عمل فراگیری، ایجاد سکته مغزی و قلبی، ضعف بینایی، زردی، پوکی و فساد دندان‏ها، بوی بد دهان، فساد لثه، اختلالات گوارشی مانند سوء هاضمه و بی‏اشتهایی، اختلالات قلبی، ازدیاد فشار خون، تپش قلب، انفاکتوس، بی‏نظمی در حرکات قلب، مسمومیت تدریجی خون، کمردرد به دلیل نارسایی گردش خون در عضلات پشت بدن و ضعف آنها، ایجاد حساسیت در دستگاه تنفس، تحریک مخاط تنفسی و ایجاد سرفه، ایجاد انواع سرطان‏ها به ویژه سرطان‏های مجاری تنفسی مانند سرطان زبان، حنجره و ریه، اختلالات بینایی، کاهش مقاومت بدن در مقابل بیماری‏ها و بالاخره مرگ زودرس. طبق بررسی‏های سازمان بهداشت جهانی، تلفات مستقیم دخانیات در جهان، بالغ بر 4 میلیون نفر در سال است. به همین دلایل، این سازمان در سال 1957م. استعمال دخانیات را به عنوان یک بیماری و در ردیف سایر اعتیادها ذکر کرد. این امر برای خود سیگاری‏ها نیز مسلّم شده است؛ اما اکثر آنها منکر این واقعیت می‏شوند.1
بررسی‏ها نشان داده است که کودکانی که والدین سیگاری دارند، بیشتر بیمار می‏شوند. این کودکان نسبت به کودکانی که والدین سیگاری ندارند، بیشتر دچار بیماری‏های ذات‏الریه، سرماخوردگی و… می‏شوند و اندامی ضعیف‏تر از حد معمول دارند. مصرف سیگار در مادران نیز سبب بروز سقط جنین و تولد نوزادهای نارس و نوزادانی با وزن غیرطبیعی می‏شود.2
دریچه‏ای به اعتیاد
کارشناسان مسائل بهداشتی و تربیتی، بر این باورند که استعمال دخانیات، دریچه‏ای برای ورود به دنیای انواع مواد اعتیادآور و بسیاری از ناهنجاری‏ها و بزهکاری‏های اجتماعی است.
تحقیقات نشان داده است که "اگر چه هر فرد سیگاری معتاد نمی‏شود، اما بیشتر افراد سیگاری خیلی سریع معتاد می‏شوند".3 اعتیاد، قدرت تفکر، اندیشه و اراده را از انسان می‏گیرد و سبب سقوط بسیاری از ارزش‏ها و هنجارهای فرهنگی و اخلاقی می‏شود؛ تا جایی که گاه فرد معتاد، حقوق دیگران را زیر پا می‏گذارد و در میان جمع یا در مکان‏های عمومی سیگار می‏کشد.
بنابراین، باید از غرق شدن در مرداب اعتیاد هراسید و از همان آغاز، پایان کار را اندیشه کرد. حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: "حاصل دوراندیشی سلامت است".4 با دوراندیشی و به کارگیری صحیح اندیشه، سلامت و سعادت خود را تضمین کنیم.
عوامل رویکرد جوانان به سیگار
الف) خانواده و گرایش به دخانیات؛ بسیاری از کارشناسان بر این عقیده‏اند که نخست باید علت و ریشه این رفتار را در کانون خانواده جست. خانواده کانونی است که انسان در آن خوب و بد را می‏آموزد و سبک زندگی خود را برای آینده پایه‏گذاری می‏کند. در محیط گرم و صمیمی خانواده‏ای که در آن روابط خوب و دوستانه‏ای حاکم است، معمولاً کودکانی سالم، با شخصیتی مثبت و فعال پرورش می‏یابند که به روشنی می‏توان بازتاب عشق و علاقه خانوادگی را در اعتماد به نفس، موفقیت‏ها و رفتارهای شایسته آنان دید. در مقابل، نبود دوراندیشی و گذشت، اختلافات خانوادگی، بی‏بندوباری، از هم پاشیدن خانواده، کمبودها و هر گونه سهل‏انگاری و بی‏توجهی والدین در تعلیم و تربیت فرزندان و بی‏توجهی به سرنوشت و آینده آنان، محبت‏های افراطی و یا سخت‏گیری‏های بیش از حد، فرزندان را دچار نوعی سرگردانی می‏کند. از این رو، گاهی برای آرامش فکر، فرار از تنهایی، وقت‏گذرانی و صرف نیروی اضافی خویشتن، به سوی فعالیت‏ها و رفتارهای ناهنجاری چون سیگار کشیدن و سایر مواد مخدر کشیده می‏شوند.5 بنابراین، به جرات می‏توان گفت دلیل بسیاری از نابسامانی‏های جوانان، خانواده‏ها هستند و نابسامانی‏ها نیز به نوبه خود، از بی‏ایمانی‏ها، بی‏اعتقادی‏ها و بی‏بندوباری‏ها نشات می‏گیرد.
ب) گروه همسالان و گرایش به دخانیات؛ پس از خانواده، گروه همسالان، دومین عامل اثرگذار در رفتارهای افراد است و نفوذ و تاثیرگذاری آنها بر فرد، در دوران بلوغ به اوج خود می‏رسد و نفوذ والدین رو به کاهش می‏رود؛ به طوری که آنان ترجیح می‏دهند بیشتر اوقات خود را با همسالانشان بگذرانند و اغلب در موضوعی خاص، مثل روی آوردن به استعمال دخانیات، با آنان هماهنگ می‏شوند. همسالان بر رفتار و شخصیت اجتماعی یکدیگر تاثیر نیرومندی می‏گذارند.6 انتخاب دوست و همنشین مناسب در این دوران، بسیار مهم و سرنوشت‏ساز است. معاشرت‏های نامناسب، به ویژه با افراد ناباب و معتاد، سبب خواهد شد که آنان نیز به بیراهه کشیده شوند.
ج) سایر عواملِ گرایش به دخانیات؛ واقع آن است که برخی از افراد، به این دلیل سیگاری می‏شوند که از خطرات بسیار آن آگاه نیستند. برخی از نوجوانان و جوانان نیز مصرف سیگار را نماد بزرگی، آقایی و بلوغ می‏دانند. عده‏ای هم علت سیگار کشیدن خود را بیکاری و یک‏نواختی زندگی می‏دانند. برخی استعمال دخانیات را به عنوان شکلی از خوددرمانی برای رهایی از افسردگی، اضطراب و ناراحتی‏ها می‏دانند.
ترک سیگار
در ترک سیگار آن چه مهم است، اراده و تصمیم، همراه صبر و حوصله است. "برای ترک اعتیاد می‏توان با روش کم کردن، خیلی راحت خود را درمان کرد. برای این کار، باید با صبر و حوصله و تحمل، هر چند روز یک‏بار، اندکی از مقدار مصرفی خود را کاهش داد و بالاخره پس از مدتی، آن را به صفر رسانید".7 در این روزها می‏توان چیزهای دیگر مانند تنقلات و آدامس را جایگزین کرد و در دسترس خود قراد داد و به اشتغالات گوناگون خود را سرگرم نمود.
خانواده هم در گرایش به دخانیات و هم در ترک و دوری از آن، نقش بنیانی و اساسی دارد. خانواده، باید بتواند برای اوقات فراغت و صرف نیروی اضافی کودک، نوجوان و جوان خود، با مشورت و همراهی او و در نظر گرفتن علایق و خواسته‏هایش، تفریح‏ها و فعالیت‏هایی سالم در اجتماع برنامه‏ریزی کند. همیشه و در همه حال، در پستی‏ها و بلندی‏ها و در پیچ و خم‏های بسیار زندگی، دست او را بگیرد و او را به سوی خوشبختی و کمال سوق بدهد
.
منبع:http://www.hawzah.net

اعتیاد سنتی و اعتیاد نوین

بی تردید، پدیده ی شوم "اعتیاد" برا ی همه شناخته شده و در نزد عاقلان کاملاً منفور است. شخصی نست که در خصوص مضرات فردی و اجتماعی اعتیاد، آگاهی لازم را نداشته باشد. البته "اعتیاد" طرفدارانی نیز دارد که وجود آن ها را نمی توان انکار نمود که مهم ترین آن ها در نگاه اوّل دو گروهند 1) معتادان هوسران 2) قاچاقچی های مواد مخدر.
ولی در نگاهی دقیق تر، گروه های دیگری را نیز می توان در این دسته جای داد،گروه هایی نظیر "استعمارگران" و برخی از "سرمایه داران" که منافع خود را در اعتیاد جوانان یک مملکت دیده و تلاش می کنند تا آن ها را به شکل های مختلف آلوده به این مواد افیونی نمایند. نکته ی قابل ذکر این که حتی تمامی طرفداران اعتیاد نیز متوجه غلط بودن و خسارت بار بودن این پدیده در زندگی می باشند؛ یعنی حتی معتادی که دیگر قوه ی اراده ی خویش را از دست داده به خوبی می داند که اعتیاد پدیده- ای ویرانگر است.
غرض از این نوشتار این نیست که در خصوص مضرات "اعتیاد سنتی" یعنی اعتیاد به سیگار، حشیش، تریاک، هرویین، کوکایین و… سخن گفته و بخواهیم برای ریشه کن کردن آن ها اقدام کنیم، بلکه مباحث پیشین تنها مقدمه ای است برای غرض اصلی این نوشتار یعنی "اعتیاد نوین".
ا لبته منظور ما از اعتیاد نوین نیز اعتیاد به " مواد شادی آور و توهم زای" جدید نیست. برای توضیح بیشتر مساله، با این سوال ها آغاز می کنیم که آیا به نظر شما اعتیاد تنها در امور ذکر شده خلاصه می-شود؟ آیا انواع دیگر اعتیاد را می شناسید؟ از میان انواع دیگر اعتیاد کدام یک خوب و کدام یک بد است؟
یکی از بزرگ ترین و مخرب ترین انواع اعتیاد، اعتیاد به "مد" و به تعبیر دیگر "مدگرایی افراطی" است. اعتیادی گاه خانمان سوز، خطرناک و ویرانگر که بیشترین مبتلایان آن خانم ها هستند. این نوع اعتیاد نیز مانند اعتیاد سنتی برای خود طرفدارانی داشته و عدّه ی کثیری به آن مبتلا هستند، طرفداران اصلی آن عبارتند از:
1) مدگرایان 2) فروشندگان انواع کفش و لباس و هر چیزی که مربوط به ظواهر انسان است 3) استعمارگران و سرمایه داران جهانی که از این قضیه بیشترین سود مادی، سیاسی و حتی علمی نصیب آنان می گردد.
به راستی چرا "اعتیاد سنتی" پدیده ای شوم و ناخوشایند است؟ مگر علت اصلی این امر، بروز آثار و تبعات شوم آن نمی باشد؟ آثار مخربی چون "زوال اراده" ، " از بین رفتن غیرت های ناموسی و ملّی" ، "از بین رفتن سرمایه های یک کشور"، سرمایه هایی نظیر نیروی انسانی، منابع مالی، "از دست رفتن اندیشمندان و فراز مغزها" ، " از هم پاشیدگی کانون خانواده" ، " بروز انواع مفاسد اخلاقی" نظیر دزدی، فحشاء و… "ایجاد انواع فشارهای روحی و روانی" نظیر "افسردگی" که گاه نیز منجر به خودکشی می شود، "بروز و سرایت انواع بیماری" نظیر ایدز و هپاتیت و عواقب بسیار شوم دیگری که نتیجه ی اعتیاد سنّتی است.
اکنون تنها با مقایسه ای سطحی و گذرا بین این دو نوع اعتیاد [سنتی و نوین] می توان به راحتی به "وجوه اشتراک فراوان" بین آن دو پی برد توجه نمایید:
مدگرایی افراطی نیز موجب از بین رفتن اراده ی مدگرایان می گردد. آنا از خود، اختیاری در انتخاب نوع پوشش و مد ندارند. کاملاً مطیع مد و "مدسازان" جهانی اند و ایشان مقلدانی بیش نیستند. هر چیزی که تبدیل به مد شد – زشت یا زیبا فرقی ندارد- آنان را در بند خود می سازد. حال اگر این، "سلب اراده" محسوب نمی شود پس چه چیزی را سلب اراده گویند؟!
مدگرایی افراطی نیز موجب از بین رفتن غیرت های ناموسی و ملّی می گردد. یک مرد مدگرا حاضر است که ناموس خود را به هر شکلی که مد اقتضا نماید از منزل خارج سازد!؛ حال اگر مد جدید موجب آن باشد که زنان با لباس های چسبان و تنگ و یا نیمه عریان و یا انواع آرایش های غلیظ در جامعه حاضر شوند؛ یک مرد مدگرا ناچار است غیرت خود را زیر پا نهاده، به آن اعتنایی ننموده و ناموس خود را این چنین از منزل خارج ساخته و حتی متاسفانه، گاه به این اقدام خود مباهات نیز بنماید ! و اگر "بی غیرتی ناموسی" این نیست، پس چیست؟!
بی غیرتی ملّی نیز از دیگر تبعات مدگرایی افراطی است. جوانان یک مملکت که شیفته و فریفته ی مدهای کشورهای استعمارگر – و یا حتی دشمن – گردیده اند؛ دیگر حاضر نیستند در برابر این گونه کشورها ایستاده و از حق خویش در انواع امور ملّی دفاع نمایند! کار به جایی می رسد که حتی اگر آن کشور استعمارگر به وطن آن ها هجوم نظامی آورد؛ این گونه جوانان هرگز حاضر به مقاومت در برابر آن ها نبوده و حتی از ورود آن ها استقبال نیز می نمایند!! شاهد این مدعا، سابقه ی هشت سال دفاع مقدس در این کشور است که نه تنها از افراد مدگرا در جبهه ها اثری نبود، بلکه گاه هنگامی که از جبهه برمی گشتی با کمال تعجب می دیدی که این افراد حتی به عکس شهدا و حجله ی آن ها نیز رحم نکرده و با نقاشی کردن روی آن ها و یا پاره کردن عکس آن ها و شکستن لامپ حجله ها، عشق خود به میهن! [ البته میهن دوست] و غیرت ملّی خویش را به نمایش می گذاشتند! و بدین ترتیب از پشت، خنجر به قلب رزمندگان می زدند و اگر "بی غیرتی ملّی" این نیست پس چه چیز دیگری نشانگر آن است ؟!
گاه بی غیرتی ملّی تا آن حدّ است که حتی پرچم کشور استعمارگر و یا مخفف نام آن کشور به عنوان "مُد" بر پیراهن این مدگرایان نقش بسته و در هر کوی وبرزن شجاعانه! آن را به نمایش می گذارند! بی خود نیست که یکی از پر و پا قرص رین طرفداران این پدیده ی شوم، استعمارگران و سرمایه داران جهانی اند! اگر بی غیرتی و "بی هویتی ملّی" این نیست پس چیست؟!.
ا لبته بی غیرتی ملّی در همین مقدار خلاصه نمی شود و سخن در این زمینه بسیار است که هر عاقل غیرتمندی با اندکی تامل می تواند آن ها را دریابد.
یکی دیگر از تبعات اعتیاد نوین، " از بین رفتن سرمایه های یک مملکت" است. "سرمایه های انسانی" یعنی "جوانان" که در بخش پیشین به آن اشاره شده و "سرمایه های مالی"؛ زیرا چنان که برای ورود مواد مخدر نظیر هرویین و… نیاز به خروج ارز و ریال از مملکت است و مقادیر بسیار زیادی از ثروت- های وطن صرف دود شدن و تهیه ی مواد مخدر می گردد!؛ در اعتیاد نوین نیز، مقادیر بسیار زیادی از این منابع مالی که گاه به ارقام نجومی می رسد صرف تهیه ی لوازم مورد نیاز این پدیده ی شوم می- گردد؛ زیرا از آنجا که یک مدگرا باید به روز باشد او نمی تواند بگوید که فلان لباس یا کفش من هنوز سالم و بی عیب و قابل استفاده است؛ او ناچار است که گاه حتی دو ماه یک بار اقدام به تعویض مد نماید؛ چرا که سرعت "مرگ انواع مدهای قدیم" و "تولد مدهای جدید" به حدّی زیاد است که گاه هنوز "مد جدید" به بدن شخص ننشسته و به اصطلاح عرق بدن – به خاطر پوشیدن آن – خشک نشده؛ شخص مدگرا ناچار به تغییر آن می شود !!.
حال اگر به این قضیه در سطح کل کشور و جهان نگریسته شود روشن می شود که چه مقدار سرمایه ی کشور مصروف هوس مدگرایان می گردد.
اکنون افرادی در نظر آورید که "توان مالی" همراهی با مدگرایان را نداشته، ولی به لحاظ فکری به آن معتقد و طرفدار آنند؛ چه اتفاقی می افتد؟
مردی به خاطر فشارهای همسر خویش برای تهیه ی مدهای جدید ناگزیر از اضافه کاری، اخذ رشوه، انواع دزدهای شغلی و کاری و کسب انواع درآمد حرام می گردد؛ لقمه هایی که در شکم فرزندان معصوم و بی گناه خویش وارد نموده [ و می ریزد] و آنان را گرفتار عواقب سوی "لقمه ی حرام" می- نماید.
مرد دیگری که نمی خواهد از راه حرام به تامین منابع مالی این پدیده اقدام نماید. در اثر فشارهای همسر و فرزندان مدگرای خود گرفتار سرخوردگی، سرکشی همسر و فرزندان و انواع فشارهای روحی می گردد. اخلاق او تند و عصبی می شود. گاه دست روی همسر و فرزند خویش بلند می کند، گاه این اتفاقات منجر به "طلاق و جدایی" و پدیدار شدن "فرزندان طلاق" می گردد. [دقیقاً مانند اعتیاد سنتی]. فرزندان مدگرای او که نتوانسته اند مدهای جدید را تهیه نمایند در نزد هم کلاسی ها و دوستان خود سرخورده و شرمنده می شوند و گاه گرفتار افسردگی و حتی خودکشی گردیده و گاه گرفتار افت شدید تحصیلی و … می شوند.
زنان و فرزندان طلاق غالباً گرفتار انواع مفاسد اخلاقی نظیر فحشا ی، اعتیاد سنتی و … می شوند.
آری، اعتیاد نوین نه تنها چیزی کمتر از اعتیاد سنتی ندارد، بلکه آثاری به مراتب خسارت بارتر در پی داشته و بسیار شوم تر از آن است.
اندکی دقت و تفکر منصفانه و واقع بینانه در این قضیه اثبات کننده ی این ادعاست و ا لبته برای صحیح اندیشیدن در این خصوص لازم است؛ چشم دل بر لذت های این پدیده بسته و چشم عقل را بر عواقب آن گشود. بی تردید چنان که معتادی که گرفتار مواد مخدر گردیده، در لحظه ی خماری و یا هر لحظه ای که در حال لذت بردن است و یا در لحظه ای که مواد او تامین نگردیده و در فشار قرار دارد؛ نمی تواند صحیح اندیشیده و به عواقب آن پی ببرد؛ هم چنان نیز معتاد به اعتیاد نوین نمی تواند در لحظه ی لذّت بردن از این اقدامات خود، در خصوص عواقب خطرناک فردی و اجتماعی این پدیده اندیشیده و به خوبی متوجّه این خطرات و خسارات گردد.
نکته ی قابل ذکر و مهم دیگری که باید به آن اشاره نموده این است که :
بی تردید "مدسازی" و "نوع آوری در مد" به هیچ عنوان در اختیار من و تو نبوده! و "مدسازان" دارای شبکه های جهانی بوده و تمامی رسانه های تبلیغاتی جهانی در اختیار ایشان است؛ بدین معنی که هیچ یک از من و شما نمی توانیم یک مد جدید ساخته و آن را جهانی و یا حتی کشوری و یا حتی شهری نماییم ! بلکه این مدسازان هستند که توانِ آن را داشته و انسان ها را "مسلوب الاختیار" و مست به دنبال خویش روان ساخته اند. امتحان آن مجانی است؛ اگر باور ندارید تلاش نمایید با هم کاری دوستان خود مدی جدید ساخته و در شهر خود شایع سازید، به خوبی خواهید دید که طرفداران اندکی یافته و طرح شما با شکست مواجه خواهد شد و این امر جای تامل و اندیشیدن فراوان دارد.
ضمناً توجه به استدلال مدگرایان نیز نکته ای مفید و لازم است: آنان معتقدند که انسان باید خوش باشد، نوگرا باشد، انسان تنوع طلب و لذّت جوست، بنابراین اشکالی نداشته و بلکه لازم است.
در پاسخ به آن ها باید گفت که: اولاً غرض ما از این نوشتار مدگرایی افراطی است نه هر "نوع آوری" و "تنوع جدید" و البته معقول.
ثانیا تمامی این استدلال های شما، استدلال هایی است که از سوی معتادان سنتی نیز ذکر شده است. آنان نیز برای دستیابی به خوشی و لذّت است که گرفتار این مواد خانمان سوزگشته و از آن دست
نمی کشند! و اگر صرف لذّت بردن ملاک باشد چه فرقی بین این دو نوع معتاد است؟! چرا یکی بد و دیگری خوب باشد؟! در حالی که چنان که روشن شد تبعات شوم اعتیاد سنتی در اعتیاد نوین نیز – به مراتب شدیدتر – دیده می شود!!
ضمن آن که انصاف و انسانی نیست که در جامعه ای گروهی از مردم تحت فشارهای اقتصادی، حتی به نان شب خود محتاج بوده و در همان جامعه عده ای دیگر بی توجه به حال دیگر همنوعان، مشغول خوشی ها و لذّت های خویش باشند!. آری از انسانیت به دور است و منصفانه نیست که به جای رسیدگی به حال آنان تنها به خودخواهی های خود توجه نموده و آن ها را رها سازیم و…
به امید آن روز که همه در کنار هم، به فکر هم، مانند هم زیسته و اعمال و رفتارمان مرضی رضای حق تعالی باشد.


تعداد صفحات : 10 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود