معناى واقعى توبه چیست؟ چگونه مى توانیم خود را از گناهان پاک کنیم و موفق به توبه شویم؟
توبه در لغت به معناى "دست کشیدن از گناه، بازگشتن بر طریق حق، پشیمان شدن از گناه"(1) است.
توبه را مى توان از الطاف و محبّتهاى الهى دانست، پس از گناه، جاده و راهى براى بازگشت ایجاد مىشود، تا بنده خطاکار به محض آگاهى از بدى گناه، از آن راه باز گردد. توبه نعمت بزرگى است که بر بشر ارزانى شده است.
حقیقت "توبه" ندامت و پشیمانى از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک در آینده است. اگر کارى بوده که قابل جبران است، در صدد جبران بر آید. گفتن استغفار بیانگر همین معنا است، به این ترتیب ارکان توبه را مى توان در پنج چیز خلاصه کرد. ترک گناه، ندامت و پشیمانى، تصمیم بر ترک در آینده، جبران گذشته و استغفار.(2)
خدا در قرآن از توبه واقعى به نام توبه نصوح نام برده است: "اى کسانى که ایمان آوردهاید! به سوى خدا بازگردید و توبه کنید، توبه خالصانه.(3)
شخصى از پیامبر سوال کرد که توبه نصوح چیست، حضرت فرمود: "شخص توبه کننده به هیچ وجه بازگشت به گناه نکند، چنان که شیر به پستان هرگز باز نمىگردد.(4)
بعضى گفتهاند توبه نصوح آن است که واجد چهار شرط باشد: پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه و تصمیم بر ترک در آینده.(5)
چگونه مى توان بر گناه چیره و به توبه موفق شد؟
بیشتر علماى اخلاق توبه را مجموعه مرکّبى از علم و حال و عمل مى دانند. اگر کسى بخواهد موفق به توبه شود، باید این سه امر را مورد توجه قرار دهد، یعنى اوّل لازم است انسان به زشتى گناه پى ببرد، سپس حال پشیمانى در دل او به وجود آید، سرانجام در مقام عمل، گذشته را جبران نماید.(6)
آغاز توبه و ترک گناه، عنایت حق است. تا لطف الهى نصیب انسان نگردد، توبه امکانپذیر نیست. علامه طباطبایى مى گوید: توبه عبد حسنه است و حسنه نیازمند به نیرو است و نیروى انجام حسنه را خداوند مى دهد. او است که توفیق میدهد، یعنى اسباب را فراهم مى سازد تا بنده موفق و متمکن از توبه شود و بتواند از فرورفتگى در لجنزار گناه و دورى از خدا بیرون آید و به سوى پروردگارش باز گردد.(7) امام سجاد(ع) به این نکته تصریح دارد که وفاى به توبه جز به نیروى حفظ و نگهدارى خداوند میسّر نیست.(8) بنابراین در ابتدا باید از خداوند کمک خواست و سپس قدرت تصمیمگیرى را افزایش داد و اقدام عملى را شروع نمود.
توبه و استغفار، از عادت تا حقیقت
یکی از نعمت ها و موهبت های عظیم خداوند متعال که به چشمه های عمیق و جوشان فیض و رحمت خاص او متصل است و همواره جاری در نهرهای زندگی انسان و برطرف کننده همه آلودگی ها و منزه کننده لحظات حیات او می باشد " توبه و استغفار " است .
حضرت پروردگار به دلیل رحمت خاص و اوج شفقت و مهربانی و رافت خویش نسبت به بندگانش توبه و استغفار را فرصتی بسیار مغتنم و حیاتی برای جبران معاصی و گناهان و ترک فساد و تباهی و خروج از بیراهه های ظلمانی و وحشت زای فسق و فجور و ورود در راه روشن و نورانی هدایت و رستگاری قرار داده است .
خطا کاران و معصیت پیشگان به وسیله توبه و استغفار از گذشته تباه خویش نادم می شوند و در اوج پشیمانی و با احساس شرمساری از عملکردهای تباهشان به درگاه حضرت احدیت باز می گردند و زبان به اعتراف می گشایند و طلب مغفرت می نمایند و به این وسیله فرصت های تازه و زمینه های مساعدی می یابند تا آینه دل را از زنگار معاصی بزدایند و پاک و منزه از هر آلودگی جان و روح را محل ریزش باران های مهر و محبت الهی سازند.
توبه و استغفار به درگاه حضرت پروردگار و بازگشت از گناهان با آن که فرصتی بسیار عالی و بی نظیر برای جبران خطاها و معاصی و عبور از موانع رشد و کمال معنوی و وصول به مراتب تقوا و عفاف می باشد متاسفانه توسط گروه هایی از مردم یا مورد توجه و عمل قرار نمی گیرد و یا در صورت گرایش و عمل نه به صورت حقیقی و خالص و صحیح که در نازل ترین سطح و به صورت ظاهری و با مختص کردن آن به ذکر و عبارت معمول و خودداری از دقت و تعمق در ژرفا و محتوا و شرایط و آثار عظیمش به ظهور و بروز در می آید. طبیعی است که در این رویکرد به توبه و استغفار حقیقت و ماهیت آن پنهان می ماند و شخص استغفار کننده به ایجاد تحول اساسی و بنیادین در جان و روح خویش موفق نمی شود و در همان حال که مکرر زبان به توبه و استغفار می گشاید به ارتکاب مجدد معاصی و مفاسد می پردازد و به این ترتیب همه راه های خودسازی و تحول زایی و رسیدن به پاکی و عفاف را مسدود می نماید.
امیرمومنان حضرت علی (ع ) حقیقت توبه و بازگشت به سوی خداوند را اینگونه می نمایاند :
" توبه پشیمانی به دل، طلب آمرزش به زبان، ترک گناهان با اعضا و جوارح و تصمیم به بازنگشتن به گناه است . " (1 )
کسانی که حقیقت توبه را در نیافته اند و در سطح مانده اند و همواره در حال استغفار هستند فقط به " طلب آمرزش بازبان " عمل می کنند و سه شرط دیگر یعنی " پشیمانی به دل " و " ترک گناهان " و " تصمیم استوار بر بازنگشتن به معاصی " در وجود آنان متجلی نگردیده است . طبیعی است که اینان به همان دلیل که دل و جانشان به ندامت و پشیمانی نرسیده است و به طور واقعی ترک گناهان را به مرحله عمل در نیاورده و تصمیمی راسخ و متقن برای باز نگشتن مجدد به معاصی نگرفته اند طلب آمرزش به زبان هرگز متحول کننده و نجاتگرشان نخواهد بود.
حضرت علی (ع ) توبه با شروط پشیمانی دل طلب آمرزش به زبان ترک معاصی و تصمیم مستحکم بر بازنگشتن به گناهان را توبه واقعی و راستین می داند و موجب پاک و منزه شدن دلها از هر معصیت و گناه (2 ) و نازل شدن رحمت الهی (3 ) معرفی می نماید .
امیر مومنان حضرت علی (ع ) علاوه بر ترویج اندیشه های زلال و الهی و جامع خویش درباره حقیقت توبه و استغفار و طرد و نفی توبه ظاهری و سطحی منحصر در چرخش زبان و ذکر عبارت خاص مبتنی بر طلب بخشایش از خداوند متعال در عرصه اجتماع و در مواجه با افراد متظاهر به توبه و سطحی نگر نسبت به این نعمت و موهبت الهی به نهی آنان از این تفکر قشری و ناصحیح می پرداخت و حقیقت توبه را در مقابل دیدگان فکر و جان و روحشان نمایان می ساخت .
روزی یکی از کسانی که عادت داشت زبان به توبه و استغفار بگشاید و از حقیقت این عمل در غفلت و بی خبری و جهل و نادانی به سر می برد نزد حضرت علی (ع ) چنین گفت :
استغفرالله
امیرمومنان (ع ) که بر سطحی نگری و فقدان شناخت و بینش شخص مزبور نسبت به آن چه می کند مطلع بود خطاب به او فرمود :
مادرت به عزایت بنشیند! آیا می دانی استغفار چیست
امام (ع ) سپس توبه و استغفار را اینگونه تبیین نمود :
استغفار درجه والامقامان است و آن دارای شش معنا و مفهوم می باشد :
اول پشیمانی و ندامت است بر آن چه گذشت .
دوم عزم و تصمیم است بر ترک گناهان برای همیشه .
سوم پرداخت حقوق مردم به آنان است تا خداوند را پاک و عاری از پی آمد گناه ملاقات کنی .
چهارم عمل به فرایض و واجباتی است که برعهده تو بوده است و آنها را ضایع ساخته ای و حقشان را به جا نیاورده ای .
پنجم توجه به گوشت هایی است که از حرام بر پیکرت روییده شده و تو باید با اندوه فراوان آنها را ذوب نمایی تا پوست به استخوان بچسبد و میان آن دو گوشت جدید پدید آید.
ششم به جسم خود رنج طاعت را بچشانی همان طور که حلاوت معصیت را به آن چشانده بودی .
در این هنگام باید " استغفرالله " را بر زبان جاری سازی . " (4 )
به این ترتیب " توبه و استغفار " امری عمیق معرفی می گردد نه سطحی و ظاهری و شرایط ویژه آن نمایانده می شود و ماهیت و محتوای آن تبیین می گردد و توبه و استغفار هایی که به صورت لقلقه زبان بدون ژرفا فاقد محتوا و تهی از نقش زیر بنایی و تحول زا می باشند نفی می شود.
مشاهده می کنیم که فاصله ظاهر تا باطن سطح تا عمق و عادت به استغفار تا حقیقت استغفار چقدر زیاد است . کسانی قادر خواهند بود این فاصله طولانی را طی کنند که اولا به معرفت و شناخت و بینش دست یابند. ثانیا بر مرکب راهوار عمل خالصانه و صادقانه سوار شوند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
تمام علمای اسلام در وجوب و لزوم توبه اتفاق نظر دارند و در متن قرآن مجید کراراً به آن امر شده است. در آیه 8 سوره تحریم می خوانیم:
ای کسانی که ایمان آورده اید به سوی خدا باز گردید، توبه کنید، توبه ای خالص و بی شائبه، امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است داخل کند.
همه انبیاء الهی هنگامی که برای هدایت امتهای منحرف ماموریت می یافتند یکی از نخستین گامهایشان دعوت به توبه بود، چرا که بدون توبه و شستن لوح دل از نقش گناه، جایی برای نقش توحید و فضائل نیست.
علاوه بر این دلیل دلیل عقلی روشنی بر وجوب توبه داریم و آن اینکه عقل حاکم بر این است که در برابر عذاب الهی خواه یقین باشد یا احتمالی باید وسیله نجاتی فراهم ساخت و با توجه به اینکه توبه مهمترین وسیله نجات است، عقل آن را واجب می شمرد، چگونه افراد گنهکار خود را از عذاب الهی در دنیا و آخرت می توانند محفوظ بشمرند در حالی که توبه نکرده باشند.
آری! توبه واجب است هم به دلیل صراحت آیات قرآن مجید و هم روایات اسلامی و هم دلیل عقل و از این گذشته وجوب توبه در میان تمام علمای اسلام مسلم و قطعی است.
نمونه احادیثی در مورد توبه
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم : توبه گذشته ها را مى پوشاند.
امام على علیه السلام : توبه رحمت را فرود مى آورد.
هیچ واسطه و شفیعى کاراتر از توبه نیست .
توبه خالصانه گناه را مى زداید.
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم : کسى که از گناه توبه کند مانند کسى است که گناهى نکرده باشد.
امام على علیه السلام : توبه خوب گناه را پاک مى کند.
مقام توبه گر
(همانا خداوند توبه گران و پاکیزگان را دوست مى دارد).
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم : نزد خدا چیزى محبوبتر از مرد یا زن توبه گر نیست .
امام باقر علیه السلام : یکى از محبوبترین بندگان خدا نزد خداوند فتنه گرى است که توبه کند.
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم : همه آدمیان خطا مى کنند و بهترین خطاکاران توبه کنندگانند.
هـان ! سـوگـنـد به خدا که شادى خداوند از توبه بنده اش بیشتر است تا شاد شدن مرد از (پیدا کردن ) شترش .
امام باقر علیه السلام : شادى خداوند از توبه بنده اش بیشتر است تا شادى مردى که در شبى تار شتر و ره توشه خود را گم کند و سپس آن را بیابد.
.
نشانه توبه گراز زبان پیامبر
اخلاص عمل براى خدا
فرو گذاشتن باطل
پایبندى به حق
شوق وآزمندى به نیکى .
امام سجاد علیه السلام در مناجاتش
ما را از آنان قرار ده که درختهاى گناهان را در برابر دیدگان دل خود نشاندند و با آب توبه سیرابشان کردند تا آن که برایشان میوه پشیمانى به بار داد.
ایـمـنشان گردانیدى .. .
پس هوشیارى عظیم دست یافتند وجامه خدمتگزارى پوشیدند .
و ما را از آنان قرارده که .. .
پرده هاى آتش خواهشهاى نفس را با ریختن آب توبه کندند و ظرفهاى نادانى را با زلال آب زندگى شستند .
چه زمانی توبه پذیرفته می شود
(کسانى که کارهاى زشت مى کنند و چون مرگشان فرامى رسد مى گویند که اکنون توبه کردیم و نیز آنان که کافر بمیرند, توبه ندارند).
(کسانى که بعد از ایمان آوردن کافر شدند و بر کفر خود افزودند توبه شان پذیرفته نخواهد شد)
امـام صـادق علیه اسلام در پاسخ به سوال از آیه (کسانى که کارهاى زشت مى کنند …) آن زمانى است که امر آخرت رامشاهده کنند.
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم : هر کس , پیش از مشاهده , توبه کند خداوند توبه اش را مى پذیرد.
خداى تعالى توبه بنده را, پیش از آن که نفسش به شماره افتد, مى پذیرد.
امام باقر علیه السلام با دست خود به حلقش اشاره کرد و فرمود: هر گاه جان به این جا برسد عالم (راهى براى ) توبه نداردو جاهل دارد.
امـام صـادق علیه السلام بـا دست خویش به گلوى مبارکش اشاره کرده فرمود: هرگاه جان به این جا برسد عالم (راهى به )توبه ندارد.
امـام رضا علیه السلام در پاسخ به این پرسش که : چرا خداوند فرعون را با آن که ایمان آورد و به یگانگى او اقرار کرد غرق ساخت ؟
زیرا او هنگامى ایمان آورد که عذاب را مشاهده کرد و ایمان آوردن به هنگام مشاهده عذاب پذیرفته نیست .
پشیمانى نوعى توبه است
امام على علیه السلام : پشیمانى یکى از دو توبه است .
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم : پشیمانى نوعى توبه است .
امام باقر علیه السلام : براى توبه کردن پشیمانى کافى است .
با پشیمانى سخت و آمرزش خواهى فراوان , رشته گناهان گذشته را قطع کن .
امام على علیه السلام : پشیمانى از گناه همان آمرزش خواهى است .
پشیمانى از گناه مانع تکرار گناه مى شود.
آن که پشیمان شود توبه کرده است , هر که توبه کند به خدا بازگشته است .
اعتراف حقیقى به گناه
و گروهى دیگر به گناه خود اعتراف کردند که اعمال نیکو را با کارهاى زشت آمیخته اند.
امام باقر علیه السلام : به خدا سوگند تنها آن کس از گناه مى رهد که به آن اعتراف کند.
امام على علیه السلام : اعتراف راستین اثر ارتکاب گناه را نابود مى کند.
امام باقر علیه السلام : سوگند به خدا که خداوند متعال از مردم جز دو کار نخواسته است : به نعمتهاى او اعتراف کنند تا آنان را نعمت فزونتر دهد و به گناهان اقرار ورزند تا گناهانشان را بیامرزد.
امـام عـلـى علیه السلام : پـشـیمانى , استغفار است , اعتراف به گناه پوزش خواهى است و انکار آن پاى فشردن بر گناه است .
شفیع و میانجى گنهکار همان اعتراف اوست (به گناهان ) و توبه او همان پوزش خواهى اوست .
گنهکارى که به گناه خویش اعتراف ورزد بهتر است از فرمانبردارى که به کار خویش ببالد.
پـیـامـبـر خـدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند اگـر نشان توبه در توبه گزار آشکار نشود توبه نکرده است
طلبکاران را خشنود سازد
چگونه توبه کنیم و چگونه از پروردگار آمرزش بخواهیم؟
توبه آداب خاصى دارد که اگر شخص توبه کننده به آنها عمل کند، بهاستجابت نزدیکتر خواهد بود. در روایات ذیل بخشى از این آداب رامىخوانیم؛ مانند: وقت توبه و طلب آمرزش که در سحر باشد وبلافاصلهبعداز ارتکاب گناه یا در همان روز و در هنگام طلوع فجر و غروبخورشید انجام شود، و هر زمانى که از او گناهى سرزند، استغفار کند هرچند آن گناه بارها هم از او تکرار شده باشد و هر چند بعداز بیست سال،وهر موقعى که مصیبتى بر انسان وارد مىشود هم باید استغفار کند، زیرا آنمصیبت یکنوع یادآورى و هشدار براى اوست، و شخص مومن از فرصتهااستفاده مىکند و استغفار مىجویدو عمل صالح انجام مىدهد پیش از آنکهفرصت فوت شود، و مستحبّ است در هر روز هفتاد بار استغفار کند،مخصوصاً در زمانى که علائم مرگ هم در وجود او بروز مىیابد، و شخصمومن همواره خویشتن را مورد محاسبه و ارزیابى قرار مىدهد تا توبهکند، زیرا او بخوبى آگاه است که ایام عمر او چگونه مىگذرد و لذا همیشهاستغفار و توبه و انجام عمل صالح را ادامه مىدهد، مخصوصاً وقتى کهعمر او به 40 سالگى برسد، امّا در پنجاه سالگى باید طورى خود را محاسبهکند که گویا در حالت احتضار است.
شخص مومن همیشه، پس از ارتکاب بدیها به کارهاى نیک روىمىآورد، و بر انجام عمل صالح حرص مىورزد، زیرا مىداند که عملش ازاو جدا نمىشود در آن زمان که مال، ثروت و فرزند همگى از او جدامىشوند. شخص مومن سخت مىترسد از اینکه پرونده اعمالش بهحضرت رسول اللَّهصلى الله علیه وآله عرضه شود و لذا در راه خیر تمام تلاش و کوششخود را به کار مىبندد:
1 – پیامبر خداصلى الله علیه وآله فرمود:
"انّ للَّه فضولاً من رزقه ینحله من شاء من خلقه، واللَّه باسط یده عند کلّ فجرلمذنب اللیل هل یتوب فیغفر له، ویبسط یده عند مغیب الشمس لمذنب النهار هل یتوبفیغفر له"(239).
"خداوند زیاده هایى در رزق قرار داده که آنها را مىبخشد به هرکه اراده کند ازخلقش، و خداوند در هر سپیده دمى دست خود را براى گناهکار شب باز مىکند که آیااو توبه مىکند تا او را بیامرزد، و همچنین در هنگام غروب آفتاب دست رحمت خود رابراى گناهکار در روز باز مىکند که آیا توبه مىکند تا او را ببخشد."
2 – امام صادقعلیه السلام فرمود:
"انّ اللَّه یحبّ العبد المفتن التوّاب ومن لا یکون ذلک منه کان افضل"(240).
"خداوند بنده امتحان شده توبه کننده را دوست دارد و اگر کسى گناه نکند
تا احتیاج به توبه هم پیدا نکند بهتر است."
3 – باز هم امام صادقعلیه السلام فرمود:
"انّ المومن لیذنب الذنب فیذکر بعد عشرین سنه، فیستغفر منه فیغفر له، وانّمایذکره لیغفر له، وانّ الکافر لیذنب الذنب فینساه من ساعته"(241).
"مومن گناهى را مرتکب مىشود و بعداز 20 سال به یاد مىآورد و استغفار مىکندو خدا هم او را مىبخشد. به یقین او که به یاد مىآورد براى این است که آمرزیده شود.امّا کافر مرتکب گناه مىشود ولى از همان لحظه فراموش مىکند."
4 – باز هم امام صادقعلیه السلام فرمود:
"انّ اللَّه اذا اراد بعبد خیراً فاذنب ذنباً اتبعه بنقمه ویذکّره الاستغفار"(242).
"خداوند اگر خیر بندهاى را بخواهد، وقتى که او گناهى مرتکب مىشود، وى راگرفتار مصیبتى مىکند تا آمرزش خواستن و استغفار کردن را به یادش بیاورد."
5 – امام صادقعلیه السلام فرمود:
"کان رسول اللَّهصلى الله علیه وآله یتوب الى اللَّه عزّ وجلّ فی کلّ یوم سبعین مرّه . قال الراوی:اکان یقول: استغفر اللَّه واتوب الیه؟ قال: لا، ولکن کان یقول: اتوب الى اللَّه. قال الراوی:انّ رسول اللَّهصلى الله علیه وآله کان یتوب ولا یعود ونحن نتوب ونعود، قال: اللَّه المستعان"(243).
"پیامبر خداصلى الله علیه وآله در هر روز، هفتاد بار )باز مىگشت( به سوى خدا مىکرد."راوى گفت: آیا آنحضرت "استغفر اللَّه واتوب الیه" مىگفت؟ فرمود: "نه، ولىمىگفت: "اتوب الى اللَّه." راوى گفت: پیامبر خدا وقتى که به سوى خدا روى مىآورددیگر از او برنمىگردانید امّا ما پس از روى آوردن به خدا دوباره از او باز مىگردیم.حضرت فرمود: "از خداوند باید یارى خواسته شود."
6 – امام باقر و یا امام صادقعلیهما السلام فرمود:
"انّ اللَّه عزّ وجلّ قال لآدمعلیه السلام: جعلت لک انّ من عمل من ذرّیّتک سیّئه ثمّ استغفرغفرت له، قال: یا ربّ زدنی؟ قال: جعلت لهم التوبه او بسطت لهم التوبه حتى تبلغالنفس هذه. قال: یا رب حسبی"(244).
"خداوند عزّ وجلّ به آدم گفت: من براى تو قرار دادم که اگر کسى از نسل تو،گناهى مرتکب شد سپس استغفار جست، من او را مىبخشم. آدم گفت: پروردگارا!بیشتر کن. خداوند فرمود: براى آنان توبه قرار دادم، یا گستردم براى ایشان توبه راتا زمانى که جان به گلو برسد. آدم گفت: پروردگارا! مرا بس است."
7 – امام باقرعلیه السلام فرمود:
"انّ رسول اللَّهصلى الله علیه وآله دعا رجلاً من الیهود وهو فی السیاق الى الاقرار بالشهادتین فاقرّبهما ومات، فامر الصحابه ان یغسّلوه ویکفّنوه ثمّ صلّى علیه، وقال: الحمد للَّه الذی انجىبی الیوم نسمه من النار"(245).
"پیامبر اسلام مردى از یهود را که در حال جان دادن بود، دعوت کرد که اقرار بهشهادتین کند پس او اقرار کرد و مُرد. پیامبر صحابه را دستور داد که او را غسل دهندو کفن کنند، سپس بر او نماز خواند و فرمود: ستایش خدایى را که امروز بخاطر من،بندهاى را از آتش نجات بخشید."
8 – حضرت علىعلیه السلام فرمود:
"انّ اللَّه عزّ وجلّ اذا اراد ان یصیب اهل الارض بعذاب قال: لولا الذین یتحابّونبجلالی، ویعمرون مساجدی، ویستغفرون بالاسحار، لانزلت عذابی"(246).
"خداوند وقتى بخواهد اهل زمین را عذابى برساند مىفرماید: اگر نبود کسانى کهبخاطر جلال من به همدیگر محبّت مىورزند، و مساجدم را آباد مىکنند، و در سحرهااستغفار مىجویند، عذاب خود را نازل مىکردم."
9 – حفص بن غیاث مىگوید: از امام صادقعلیه السلام شنیدم که مىفرمود:
"ان قدرت ان لا تُعرف فافعل، وما علیک ان تکون مذموماً عند الناس اذا کنتمحموداً عند اللَّه. ثمّ قال: قال ابی علی بن ابی طالبعلیه السلام: لا خیر فی العیش الّا لرجلین:رجل یزداد فی کلّ یوم خیراً، ورجل یتدارک منیّته بالتوبه"(247).
"اگر مىتوانى که بین مردم شناخته نشوى، پس همان کن، و باکى بر تو نیست کهاگر بین مردم نکوهیده باشى در حالیکه در نزد خدا ستوده هستى." سپس فرمود:"پدرم على بن ابیطالبعلیه السلام فرمود: در زندگى خیرى نیست مگر براى دو شخص:شخصى که در هر روز بر خیر او افزوده مىشود، و شخصى که با توبه به استقبالمرگ مىرود."
10 – امام صادقعلیه السلام فرمود:
"من استوى یوماه فهو مغبون، ومن کان آخر یومیه خیرهما فهو مغبوط، ومن کانآخر یومیه شرّهما فهو ملعون، ومن لم یر الزیاده فی نفسه فهو الى النقصان، ومن کان الىالنقصان فالموت خیر له من الحیاه"(248).
"کسى که دو روزش مساوى باشد او مغبون و زیان دیده است، و کسى که آخریندو روزش، بهترین آن دو باشد، بر او باید غبطه خورد، و کسى که آخرین دوروزش، بدترین آن دو باشد، او ملعون است، و کسى که در خود پیشرفتى نبیند، اوبه سوى کاستى در حرکت است، و کسى که به سوى کاستى باشد، مرگ براى او بهتراز زندگى خواهد بود."
11 – باز هم امام صادقعلیه السلام فرمود:
"انّ العبد لفی فسحه من امره ما بینه وبین اربعین سنه، فاذا بلغ اربعین سنه اوحى اللَّهعزّ وجلّ الى ملکیه قد عمّرت عبدی هذا عمراً فغلّظا وشدّدا وتحفّظا واکتبا علیه قلیلعمله وکثیره وصغیره وکبیره"(249).
"در کار انسان تا زمانى که زیر چهل سال است آسان گرفته مىشود، امّا زمانىکه به چهل سالگى رسید خداوند به دو فرشته خود وحى مىکند که: بنده من عمر خودرا کرده است، از این به بعد بر او سخت بگیرید و او را زیر نظر داشته باشید، کم وزیادو کوچک و بزرگ عمل او را بنویسید."
12 – امام صادقعلیه السلام فرمود:
"ثلاث من لم تکن فیه فلا یرجى خیره ابداً: من لم یخش اللَّه فی الغیب، ولم یرع فیالشیب، ولم یستح من العیب"(250).
"سه چیز اگر در کسى نباشد، هیچ وقت خیر او امید نمىرود: کسى که خدا را درنهان نترسد، کسى که در پیرى پروا نکند، و کسى که از عیب شرم نکند."
13 – امامعلیه السلام فرمود:
"اذا بلغ العبد ثلاثاً وثلاثین سنه فقد بلغ اشدّه، واذا بلغ اربعین سنه فقد بلغ منتهاه،فاذا طعن فی واحد واربعین فهو فی النقصان، وینبغی لصاحب الخمسین ان یکون کمن کانفی النزع"(251).
"وقتى بنده سى و سه ساله شود، به اوج قدرت و رشد خود رسیده، و وقتى بهچهل برسد به آخرین حدّ قدرت و رشد خود رسیده، و از چهل و یک سالگى، او روبهنقص و ضعف است و براى شخص پنجاه ساله شایسته است که مانند کسى باشد کهدر حال جان دادن است."
14 – پیامبر اسلامصلى الله علیه وآله فرمود:
"اتّق اللَّه حیثما کنت، و خالق الناس بخلق حسن، واذا عملت سیّئه فاعمل حسنهتمحوها"(252).
"هر جا باشى خدا را بپرهیز، و با مردم با اخلاق نیک رفتار کن، و اگر گناهىمرتکب شدى، حسنهاى انجام بده تا گناه را محو کند."
15 – حضرت علىعلیه السلام فرمود:
"انّ ابن آدم اذا کان فی آخر یومٍ من ایام الدنیا واوّل یوم من ایام الآخره، مثّل له مالهوولده وعمله، فیلتفت الى ماله فیقول: واللَّه انّی کنت علیک حریصاً شحیحاً، فما لیعندک؟ فیقول: خذ منّی کفنک. قال: فلیتفت الى وُلْده فیقول: واللَّه انّی کنت لکم محبّاًوانّی کنت علیکم محامیاً فماذا عندکم؟ فیقول: نودّیک الى حفرتک نواریک فیها. قال:فیلتفت الى عمله فیقول: واللَّه انّی کنت فیک زاهداً، وان کنت لثقیلاً، فیقول: انا قرینکفی قبرک ویوم نشرک حتى اُعرض انا وانت على ربّک"(253).
"فرزند آدم زمانیکه در آخرین روز از دنیا و اوّلین روز از آخرت قرار گیرد، مال وفرزند و عمل او برایش مجسّم مىشود. پس به سوى مالش توجّه مىکند و مىگوید:به خدا سوگند من براى تو حریص و بخیل بودم براى من چه مىتوانى بکنى؟ پس مالمىگوید: از من کفنت را بگیر. سپس روى به جانب فرزندانش مىکند و مىگوید: بهخدا سوگند من دوستدار شما بودم و از شما حمایت مىکردم براى من چه کارمىتوانید انجام دهید، فرزندان مىگویند: تو را در میان گورت سپرده و در آن تو رامىپوشانیم. پس توجّه به عملش مىکند و مىگوید: من در رابطه با تو بىتوجّهىکردم، اگرچه تو سنگین بودى. پس عمل مىگوید: من همراه تو هستم در قبرتوروزى که محشور شوى، تا من و تو بر پروردگارت عرضه شویم."
16 – امام صادقعلیه السلام فرمود:
"تعرض على رسول اللَّهصلى الله علیه وآله، اعمال العباد کلّ صباح، ابرارها وفجّارها،فاحذروها. وهو قول اللَّه عزّ وجلّ: )وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ(254)وسکت"(255).
"اعمال بندگان در هر صبح بر رسول خدا عرضه مىشوند، اعمال نیکان و بدان،پس مواظب باشید. خداوند مىفرماید: "و بگو عمل کنید پس خدا و پیامبرش عمل شمارا مىبینند" پس ساکت شد."
آن جا که انسان همواره در معرض گناهان و وسوسه های شیطانی قرار دارد و گاه در اثر غفلت ممکن است دچار لغزش و خطا شود؛ توجه به خدا و توبه به درگاه الهی نقش مهمی در جبران آلودگی ها دارد. البته باید توجه داشت گناهان انبیاء و اوصیاء مثل گناهان ما نیست، گناهان ما ترک واجب و انجام محرمات است
توبه ، ارکان و شرایط آن
هفدهمین حدیث از چهل حدیث امام خمینی (ره) درباره توبه، ارکان و شرایط توبه و توبه نصوح می باشد که با روایتی از امام صادق علیه السلام آغاز می گردد:
معاویه بن وهب گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمودند: " وقتی که بنده ای توبه خالص کند، خداوند دوستدار او شود، پس در دنیا و آخرت بر او بپوشاند. از حضرت سوال کردم: چگونه خداوند بر او بپوشاند؟ حضرت فرمودند: (خدا) دو فرشته ای که گناهان او را نوشته اند به فراموشی اندازد و به سوی اعضای او وحی کند که گناهان او را بپوشانید و به سوی بقعه های زمین وحی فرستد که گناهانی را که بر شما انجام می داد، بپوشانید پس [ در این حال توبه] خداوند را ملاقات کند و زمانی که او را ملاقات می نماید چیزی که علیه او به ارتکاب گناه شهادت بدهد، وجود ندارد."
حقیقت توبه
توبه بازگشت از طبیعت به سوی روحانیت نفس می باشد، پس از آن که نفس به دلیل انجام دادن گناه به تاریکی طبیعت پوشیده شده باشد. نفس درابتدا از هر گونه نقش و ویژگی ( کمالات روحانی و ضد این کمالات) پاک است ؛ اما امکان رسیدن به هر مقام و مرتبه ای در او وجود دارد ؛ همان طور که می تواند سقوط کند، والبته فطرت نفس آغشته به نور الهی است. پس هرگاه گناهی انجام بدهد کدورت و تاریکی ای درآن به وجود می آید، تا این که به دلیل انجام دادن مکرر گناه، نور فطرت خاموش می گردد و شخص به بدبختی همیشگی می رسد. حال اگر شخص از گناه برگردد و توبه کند، نفس او از تاریکی بیرون می رود، چنان که در حدیث آمده است:
" بازگشت کننده از گناه، همانند کسی است که گناهی انجام نداده است."
دانستن این نکته ضروری است که توفیق توبه با حفظ شرایط آن مشکل است و کمتر کسی به این توفیق دست می یابد، زیرا ارتکاب گناه انسان را غافل می کند و چه بسا به مرور زمان- به دلیل ارتکاب مکرر گناه – انسان کلاً از توبه رویگردان شود و نسبت به توبه، امروز و فردا کند. گمان نکن که پس از محکم شدن ریشه گناه، انسان موفق به توبه می شود. پس تا روزگار جوانی باقی است، بار گناه کمتر ، و امکان توبه و بازگشت بیشتر است، به فرض این که شخص قصد توبه در پیری داشته باشد- جدای از این که این امکان کمتر وجود دارد، چه تضمینی است که شخص به سن و سال پیری برسد؟
اگرچه درحدیث آمده است که خداوند براین امت تفضل کرده است و توبه آنها را تا زمان مشاهده آثار مرگ می پذیرد؛ اما چه بسا در این حال انسان موفق به توبه وبازگشت نگردد، اجل مهلت ندهد و انسان با کوله بار گناه از این عالم منتقل گردد.
همچنین باید دانست که شخص توبه کننده، پس از توبه به آن صفای باطنی و روحانی می رسد، همان طور که اگر کاغذی را سیاه کنند و سپس پاک نمایند، به جلا وسفیدی اول نمی رسد . پس باید از نافرمانی و گناه دوری کرد، والا اصلاح نفس، پس از گناه مشکل است و نمی توان به صفای قبلی دست یافت.
ارکان توبه
توبه ارکانی دارد که هر گاه این ارکان تحقق یابد، توبه صحیح و درستی انجام می گیرد.
اولین رکن و پایه توبه، پشیمانی از گذشته و عملکرد قبلی است. دیگر از ارکان توبه، تصمیم بر عدم بازگشت به حالت گناه و ارتکاب نافرمانی پروردگار می باشد، و این دو حالت، از پایه های اساسی توبه است و عمده راه رسیدن به این دو حالت ، باور به این مطلب است که گناهان انسان، در عالم برزخ و قیامت به موجوداتی تبدیل می گردند که از روی شعور و آگاهی انسان را آزار می رسانند.
هر گاه این دو رکن توبه به دست آمد، کار توبه کننده آسان می گردد.
پس انسان باید بکوشد که حالت پشیمانی از گناه را در خود تقویت کند واین مهم با اندیشیدن درپیامدهای گناه به دست می آید.
شرایط توبه
در این زمینه به روایتی ازمولای پرهیزکاران حضرت علی علیه السلام می پردازیم:
گوینده ای در محضر امام گفت:" استغفرالله " حضرت به او فرمود: آیا می دانی استغفار به چه معناست؟ استغفار بالاترین مراتب است و آن اسمی است که شش معنا دارد:
1- پشیمانی از گذشته
2- تصمیم همیشگی مبنی بر عدم بازگشت به سوی آن
3- ادا کردن حق
4- روی آوردن به سوی گوشتی که به واسطه ارتکاب عمل حرام بر تو روییده است . پس با اندوه آن را آب کنی، به گونه ای که پوست بر استخوان بچسبد و بین آنها گوشت تازه بروید.
5- روی آوردن به سوی هر واجبی که آن را ضایع ساخته ای، تا حق آن را ادا نمایی.
6- جسم را درد طاعت بچشانی- با فرمانبرداری و اطاعت، سختی را بر خود تحمل کنی- همان طور که شیرینی ارتکاب گناه را به آن چشاندی.
حدیث فوق دو شرط مهم توبه را یادآور می شود، که یکی رد حقوق مخلوق و دیگری رد حقوق پروردگار است . و البته اگر ادای آنها برای شخص ممکن نیست، نسبت به آن اندازه که در توانش هست، باید اقدام نماید.
در خصوص از بین بردن گوشتی که با ارتکاب گناه بر بدنش روییده است، شخص می تواند با گرفتن روزه های واجب که بر عهده دارد و یا روزه مستحب به این هدف برسد.
ازاموری که برشخص توبه کننده لازم است، این که به خداوند پرده پوش پناه برد و کسب حالت آمرزش را از خداوند طلب نماید.
16