تارا فایل

معنای توبه



معنای توبه
توبه به معنای برگشت است و لذا در قرآن هم به خدا نسبت داده شده و هم به انسان توبه به خدا یعنی برگرداندن لطف و رحمت خود بر بندگان و توبه انسان به معنای برگشت او از حالات و اعمال فاسد گذشته خود و لذا در هر توبه انسان دو توبه از خدا می بینیم به این بیان که اول خدا توبه می کند یعنی لطف خودش را به بندگان گناهکار بر می گرداند و با این لطف انسان متوجه بدی خود می شود و پس از این توجه، انسان هم توبه و از افکار و اعمال خودش پشیمان شده و بر می گردد پس از این حالت بار دیگر خدا لطف کرده وتوبه او را می پذیرد همانند پدری که لطف می کند و سرمایه ای را به فرزندش می بخشد و این فرزند در اثر همین سرمایه اجناسی تهیه می کند دوباره پدر همین اجناس فرزند را با قیمت چند برابر از پسرش می خرد که یک تجارت و سود فرزند میان دو لطف پدر قرار می گیرد.

ابعاد توبه
در حدیث بسیار عالی و جالبی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم توبه را در ابعاد گوناگون بیان می فرماید که ما متن حدیث را با کمی توضیح از خودمان در اینجا می آوریم :
" اَتَدرُونَ مَنِ التَّائِبُ؟ قَالُوا اللَّهُمَّ لَا" آیا می دانید توبه کننده حقیقی کیست؟ گفتند : نه. فرمود :
1-" اِذَا تَابَ العَبدُ وَ لَم یُرضِ الخُصَماءَ فَلَیسَ بِتائِبٍ" هرگاه انسان به زبان و دل توبه کند ولی طلبکاران و ستم کشیدگان را از خود راضی ننماید در حقیقت توبه نکرده است.
2-" مَن تابَ وَ لَم یَزِد فِی العِبادَهِ فَلَیسَ بِتائِبٍ" هر گاه توبه کند ولی به عبادتش چیزی اضافه نشود او هم توبه نکرده است.
3-" مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّرُ لِباسَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ" هرگاه کسی توبه کند ولی در لباس و قیافه ظاهری او تغییراتی داده نشود باز هم توبه نکرده است.
4-" مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّر رُفَقائَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ" هرگاه شخصی توبه کند ولی در مسائل اجتماعی روابط قبلی خود را با افراد فاسد همچنان ادامه دهد و آنانرا عوض نکندگویا اصلا توبه ای نکرده است.
5-" مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّر مَجلِسَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ" هر گاه توبه کند لیکن در نشست و برخاست ها و دعوتها و پذیرائی های او چهره اسلامی مشاهده نشود باز هم توبه او اساسی نیست.
6-" مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّر فِراشَهُ وَ وِسادَتَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ" هرگاه کسی توبه کند ولی در مسائل خانوادگی وزناشوئی و تربیت فرزند اخلاق و رفتار اسلامی نداشته باشد و در مسائل جنسی از راه انحرافی که رفته باز نگردد باز هم توبه نکرده است.
7-" مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّر خُلقَهُ وَ نِیَّتَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ" هر گاه کسی توبه کند ولی در حالات روحی و فکری و قلبی و برخوردهای اجتماعی او تغییراتی داده نشود و به جای راضی کردن خدا به فکر راضی کردن این و آن باشد و تکبر و کینه وحسادت و بخل و ریاء را کنار نگذارد و انگیزه ها و هدف های مادی خود را به قصد قربت و اخلاص تبدیل نکند باز هم توبه او ریشه و اساس ندارد.
8-" مَن تابَ وَ لَم یَفتَح قَلبَهُ وَ لَم یُوَسِّع کَفَّهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ" هرگاه توبه کند لیکن روحش باز و رویش گشاده نباشد بلکه همان تنگ نظری های قبلی را داشته باشد و همچنین دستش را از کمک به این و آن بسته نگاه دارد او هم توبه نکرده است.
9-" مَن تابَ وَ لَم یُقَصِّر اَمَلَهُ وَ لَم یَحفَظ لِسانَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ" هرگاه کسی توبه کند ولی از خیال پردازی های وهم انگیز و آرزوهای دور و دراز خویش دست برندارد و زبانش را از انواع تهمت ها و دروغ ها و غیبت ها و نیش ها و سوگندهای نابجا و گواهی دادن های ناروا و ناسزاها و شایعه سازی ها و یاوه گوئی ها و سخن چینی ها و …. باز ندارد او هم در حقیقت توبه ای نکرده است.
10-" مَن تابَ وَ لَم یُقَدِّم فَضلَ قُوتِهِ مِن بَدَنِهِ فَلَیسَ بِتائِبٍ" کسی که توبه کند ولی در مسائل اقتصادی و مصرف و توجه به محرومان وگرسنگان جامعه بی تفاوت باشد و حاضر نباشد کمی از تشریفات زندگی شخصی خود را در راه رفاه دیگران صرف نماید او هم توبه نکرده است.
سپس پیامبر عزیز اسلام بعد از بیان این ابعاد و آثار توبه سخن شریف خود را چنین ادامه می دهد :
" اذا استقام علی هذه الخصال فذاک التائب " 1 هر گاه توبه کننده این صفات ده گانه را مراعات کرد توبه حقیقی کرده است.
شرائط و انواع توبه
همانگونه که برای هر نوع مرضی یک دوائی است برای هر نوع گناهی هم توبه ای است که مناسب با آن گناه باشد. مثلا توبه کتمان حقائقی که باید برای مردم گفته شودبه این است که انسان آن مسائل را با بیان رسا و گویا بیان نماید و لذا قرآن بعد از آنکه کتمان کنندگان را به سخت ترین نفرین ها تهدید می کند می فرماید :
" الا الذین تابوا و اصلحوا و بیّنوا فاولئک اتوب علیهم و انا التواب الرحیم " 2 هر گاه افراد کتمان کننده توبه نمایند وخرابی ها را اصلاح و به جای کتمان های خود دست به بیان حقائق و افشاگری در مورد خود بزنند من لطف و رحمتم را بر آنان بر می گردانم و من توبه پذیر رحیمی هستم.
در این آیه چگونگی توبه با نوع گناه کاملا تناسب و سنخیت دارد. در قرآن شاید آیه ای نباشد که در کنار توبه وظیفه ای را بیان نکرده باشد مثلا مکرر در کنار جمله "تابوا" جمله "اصلحوا" هم آمده3 یعنی علاوه بر توبه و پشیمانی قلبی باید انسان توبه کننده خرابکاری های سابق خود را اصلاح نماید.
مثلا در کنار توبه منافقین وظائف متعددی بیان شده از جمله اینکه می فرماید : " الا الذین تابو و اصلحوا و اعتصموا بالله و اخلصوا دینهم لله فاولئک مع المومنین".4 گرچه منافقان در قعر دوزخند لیکن هرگاه توبه کنند و خرابیهای گذشته را اصلاح نمایند " و اصلحوا" و به جای چنگ زدن و وابستگی به شرق و غرب تنها به خدا متوسل شوند واعتصموا بالله و به جای گرفتن قانونی از این و آن و ایجاد یک مکتب التقاطی و درهم تنها از قانون خدا و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله پیروی نمایند " و اخلصوا دینهم لله" آری اگر در کنار توبه به این وظائف عمل نمایند و نشان دهند که به راستی ما از راهی که رفته ایم به شدت پشیمانیم ما هم اینان را همراه مومنان قرار می دهیم. " فاولئک مع المومنین ". در بعضی آیات5 در کنار جمله "تابوا" جملات دیگری از قبیل " اقاموا الصلوه و آتوا الزکوه" آمده یعنی کسانی که توبه می کنند باید نماز را هم بپا دارند و هرگاه این مسلمان مدت ها نماز را رها کرده و یا سالها زکات خود را نمی پرداخته اکنون که توبه می نماید باید در مقام جبران گذشته ها بر آمده و نمازهای ترک شده را قضا و مالیات های نپرداخته را بپردازد. و در آیات دیگری می بینیم که در کنار توبه شرط عمل صالح و ایمان بیان شده است.6 کوتاه سخن آنکه توبه تنها با پشیمانی نیست بلکه باید هم حق مردم به مردم داده و هم حق خدا انجام گیرد و خرابی ها اصلاح وکتمان ها افشا و کفرها ایمان و شرک ها توحید تا توبه حقیقی صورت گیرد.
نکته جالب
تازه اگر تمام عبادات انجام گیرد و حقوق الهی و مردم پرداخت شود و پشیمانی قلبی هم صد در صد باشد لیکن در مسائل سیاسی واجتماعی انسان دچار لغزش باشد یعنی خط ولایت و رهبری او سالم نباشد تمام کارها و جبران ها و توبه ها نقش بر آب است.
گوشه ای از راههای توبه و جبران
در آیات قرآن و روایات برای آمرزش وجبران گناهان دستورات و رهنمودهائی رسیده که ما چند نمونه آن را بیان می کنیم.
1-کمک ها و صدقات پنهانی
" ان تبدوا الصدقات فنعمّا هی و ان تخفوها و توتوها الفقراء فهو خیرلکم و یکفّر عنکم من سیّئاتکم "7 اگر به فقرا آشکارا کمک کنید کار نیکوئی کرده اید ولی اگر همین صدقات را پنهانی انجام داده و رسیدگی به فقرا مخفیانه باشد برای شما بهتر و سبب می شود که گناهانتان محو شود.
2-هجرت وجهاد
" فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لاکفّرنّ عنهم سیئاتهم"8 پس کسانی که هجرت کرده اند وبخاطر حمایت از حق از خانه هایشان آواره و اخراج شده و در راه من آزارها دیده اند و جهاد کرده و به شهادت رسیده اند من حتما گناهانشان را پوشانده و آنانرا خواهم بخشید.
3-دوری از گناهان بزرگ
" ان تجنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفّر عنکم سیّئاتکم "9
اگر شما از گناهان بزرگی که از آن نهی شده اید دوری نمائید ما گناهان دیگرتان را می بخشیم (گناهان کبیره به آن گناهانی گفته می شود که یا در قرآن وعده عذاب بدان داده شده باشد و یا عقل و یا مومنین آنرا گناه بزرگ بشمارند گرچه نام مخصوصی از آن در قرآن نباشد نظیر فاش کردن اسرار نظامی مسلمانان و جاسوسی برای کفار که هم به حکم عقل و به در دیدگاه جامعه اسلامی گناهی بس بزرگ است بر فرض که آیه ای درباره خطر آن در قرآن یا حدیث نباشد اگر خداوند عمری دهد جزوه ای در گناه شناسی آماده چاپ است که آن شاء الله در اختیار قرار خواهد گرفت.
4-کارهای نیک
در قرآن می خوانیم : " انّ الحسنات یذهبنّ السّیّئات"10 بدرستی که کارهای نیکو کارهای بد را از بین می برد و لذا در اسلام به ما سفارش شده که هرگاه مرتکب خلافی شدید سعی کنید به جبران آن کارهای نیکی انجام دهید که یکی از آثار کار نیک همین خنثی کردن آثار این جهانی و آن جهانی کارهای بد است.11
5-وام و قرض دادن
در قرآن می خوانیم : " آن تقرضوا الله قرضا حسنا یضاعفه لکم و یغفرلکم"12 هر گاه شما به خدا ( بندگان نیازمندش) قرض نیکو بدهید وامی که در آن بهره و آزار و توقع و ذلت نباشد خداوند پاداش چند برابر عطا می فرماید و گناهان شما را هم می پوشاند.
6-تقوی
در قرآن می خوانیم : " ان تتّقوا الله یجعل لکم فرقانا و یکفّر عنکم سیّئاتکم و یغفرلکم"13 هر گاه شما تقوا داشته و از گناهی دوری نمائید خداوند به شما دید خاصی (فرقان) می دهد که به راحتی بتوانید حق را از باطل تشخیص بدهید به علاوه گناهان شما را می پوشاند و از تقصیر شما در می گذرد. و بالاخره ندامت و توبه و دعای اولیای خدا درباره انسان رانیز می توانید از عوامل بخشش خداوند قرار داد و درباره هر یک در منابع اسلامی آیات و روایاتی نیز داریم.
چند تذکر مفید
اکنون که بحث به اینجا رسیده چند تذکر مفید و فشرده نقل می شود.
1-کسانی که از مردن می ترسند بدانند که راه توبه باز و خداوند بخشنده است که در قرآن حدود سیصد مرتبه خود را با صفات (رحمان، رحیم، غفّار، ودود) ستوده است و با یک اراده وتصمیم وبازگشت به خدا می توانند تمام خلافکاریهای خودشان را جبران کنند و بدانند که خداوند آنانرا هم می پذیرد زیرا که خودش فرمود : " قابل التّوب"14 توبه ها را قبول می کند و هم توبه کننده را دوست دارد " انّ الله یحبّ التّوّابین"15
2-توبه تنها یک سفارش اخلاقی نیست بلکه یک وظیفه واجب و ضروری است که هفت مرتبه با جمله (توبوا) به همه مردم فرمان توبه را صادر فرموده است.
3-توبه باید فوری باشد و توبه هایی که انسان در آستانه مرگ و لحظه برخورد با قهر خدا دارد بی فایده است زیرا فرعون هم در آستانه غرق شدن توبه کرد ولی چه سود؟ زیرا در لحظه خطر در حقیقت انسان بطور اجبار توبه می کند نه بر اساس معرفت و ندامت واقعی در آیات قرآن می خوانیم که گروهی به هنگا مشاهده آثار غضب خدا توبه کرده و یا ایمان می آورند ولی سودی ندارد.
" فلمّا راوا باسنا قالوا امنّا بالله"16
در جای دیگر چنین می خوانیم : " ولیست التّوبه علی الذین یعملون السّیّئات حتّی اذا حضر احدهم الموت قال الذین تبت الان".17
توبه برای کسانی نیست که جنایات زیادی را انجام داده و تا لحظه مرگ غافل و سرمست هستند ولی همینکه مرگ یکی از آنها فرا می رسد و می بیند مردن جدی است می گوید : که خدایا اکنون توبه کردم.
آری در مسائل سیاسی واجتماعی هم چنین می خوانیم که هرگاه افراد فسادگر قبل از دستگیری توبه کنند قابل عفو هستند.18
4-همانگونه که قبلا هم اشاره کردیم توبه هرگناهی یک نوعی است اگر شخصی نماز نخوانده توبه اش به آن است که قضای آنرا انجام دهد واگر شخصی به آبرو یا مال مردم تجاوزی کرده باید از شخصی که مورد ظلم قرار گرفته عذر خواهی و او را راضی نماید.
5-اثر توبه تنها آمرزش گناهان نیست زیرا در قرآن و روایات آثار دیگری را هم می بینیم از جمله :
الف-زندگی شما شیرین و نیکو می شود " توبوا الیه یمتّعکم متاعا حسنا"19 هرگاه شما توبه کنید خداوند شما را به بهره ای نیکو کامیاب می نماید.
ب-علاوه بر بخشش گناهان، همان لغزشها به حسنات تبدیل می شود " الّا من تاب و آمن وعمل عملا صالحافاولئک یبدّل الله سیّئاتهم حسنات"20 کسی که توبه کرده و ایمان و عمل صالح انجام دهد خداوند بدیهای آنان را به حسنات تبدیل می نماید.
ج-هم باران رحمت و هم قدرت و توانمندی "ثمّ توبوا الیه یرسل السّماء علیکم مدرارا و یزدکم قوّه الی قوّتکم"21 توبه کنید تا خداوند آسمان را برای شما به باریدن فراوان بگمارد و نیروئی بر نیرویتان بیفزاید.
6-همانگونه که توبه واقعی این همه آثار خیر دارد اگر کسی به ظاهر توبه ولی همچنان بر اعمال خلاف خود باقی بماند گویا مسخره کرده امام باقر علیه السلام فرمود : " المقیم علی الذّنب و هو یستغفر منه کالمستهزء" کسی که به گناه پافشاری کند و مرتب استغفار کند مانند کسی است که مسخره کرده.
7-برخورد مردم با گناهکار
پیامبر اکرم در حدیث جالبی وظیفه مردم را چنین بیان می فرماید :
" یحبّون التّائب" مردم باید کسانی را که به راه حق برگشته و توبه کرده اند مورد محبت خود قرار دهند.
" و یرحمون الضّعیف" نسبت به افراد ضعیف رحم نمایند.
" و یعینون المحسن" نیکوکاران را یاری کنند.
" و یستغفرون للمذنب" برای گناهکاران هم دل بسوزانند و طلب آمرزش نمایند.
بنا بود بحث معاد داشته باشیم رسیدیم به این سوال که چرا از مرگ می ترسیم و عوامل ششگانه ترس را فشرده بررسی کردیم و گفتیم که یکی از عوامل ترس بخاطر گناهان زیاد ما است که آنهم قابل جبران و توبه است ولی در بحث توبه مطالب طولانی شد و لذا از حضور خوانندگان عزیز که توبه ما را می خوانند توبه می کنم که چرا اینقدر وقت گرانبهای شما را گرفتم.
وصیت
گرچه وصیت مخصوص وقت مرگ نیست لکن چون معمولا وصیت ها را در آستانه مرگ می نمایند و از سوی دیگر آخرین فرصت برای وصیت آن وقت است لذا ما درباره وصیت جملاتی می نویسیم.
قرآن می فرماید : " کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیه للوالدین و الاقربین بالمعروف حقا علی المتقین"
بر شما لازم شد که هرگاه مرگ شما فرا رسید و مالی در بساط داشتید برای والدین و بستگان وصیتی شایسته و حکیمانه و عادلانه داشته باشید این وصیت برای افراد با تقوا لازم است.
نقش وصیت
وصیت نشانه دقت و اهل حساب و فکر بودن انسان است
وصیت احترام به حقوق است
وصیت یاد مرگ بودن انسان است
وصیت تداوم بخشیدن به اهداف عالی انسان است
وصیت پر کردن خلا های اقتصادی افراد محروم است
وصیت بهره گیری از چیزی است که یک عمر جمع کرده است
وصیت راه جبران کارهائی است که در حیات خود نکرده است
وصیت یادگاری انسان بعد از مرگ و زنده کردن یاد خود است
وصیت به قدری مهم است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هر که وصیت کرده بمیرد گویا شهید از دنیا رفته و هر که وصیت نکرده از دنیا برود گویا قبل از اسلام بر وضع جاهلیت مرده است.
تذکرات دهگانه
در صیت چند مساله را باید مورد توجه قرار داد.
1-در وصیت تنها توجه به مسائل مالی نباشد بلکه از قرآن الهام می گیریم که می فرماید : هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید فرزندان خود را فراخواند و پرسید که شما بعد از من چه چیزی را خواهید پرستید؟ مشاهده می فرمائید که در لحظه مرگ به فکر توحید فرزندان است و این امیرالمومنین است که بعد از ضربت خوردن به فرزندانش در اولین جمله وصیت به تقوا سفارش می فرماید.
بنابراین وصیت نباید تنها جنبه های مالی و مادی داشته باشد و همه می دانیم که سفارشات اخلاقی لحظه مرگ برای تمام بستگان از خاطرات فراموش نشدنی است.

2-در وصیت نباید انسان سوء استفاده کرده و حقوقی را ضایع و بخاطر انتقام ناراحتی های خود را دفع کند بلکه باید مصلحت و عدالت و نیاز و ضرورت ها را در نظر بگیرد زیرا که در حدیث می خوانیم کسی که در وصیت خود ظلم کند مرتکب گناه کبیره شده است.
3-وصیت نباید حقوق فرزند را ضایع کند. درحدیث می خوانیم که شخصی تمام اموال خود را (با داشتن فرزندان کوچک( در راه خدا بخشید و به هنگام مرگ از مال دنیا هیچ نداشت همینکه ماجرا را به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر دادند فرمود : با این مرده چه کردید؟ گفتند : او را به خاک سپرده و دفن کردیم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : اگر به من خبر می دادید اجازه نمی دادم در قبرستان مسلمانان او را دفن کنید چرا با داشتن کودکان کوچک اینچنین وصیت کرده؟ .
در حدیث دیگری می خوانیم : که گاهی انسان هفتاد سال عبادت می کند ولی در وصیت خود برخلاف عدالت حرکت می کند و با این عمل خود را اهل جهنم می نماید. باز هم در حدیث می خوانیم کسی که خوب وصیت نکند جوانمرد نیست و شفاعت ما هم شامل او نمی شود.
آری نظر اسلام این است که بی انصافی در وصیت به منزله دزدی از مال وارثان است.
4-سعی کنید وصیت تکیه گاه شما نشود
وصیت استفاده از آخرین فرصت ها است ولی این نباید تکیه گاه مردم شود و به امید وصیت کردن به فکر کمک و انفاق نباشند زیرا که کمک با دست خود اثر دیگری دارد به این حدیث توجه فرمائید :
شخصی وصیت کرد که بعد از مرگش انبار خرمای او را در راه خدا انفاق کنند به وصیت او عمل شد ولی یک عدد خرما در انبار بجا ماند رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : اگر او این یک عدد خرما را با دست خودش می داد از وصیت به یک انبار خرما بهتر بود شاید دلیل کلام پیامبر گرامی این باشد که وصیت کردن روح سخاوت را زنده نمی کند و تنها شکمهائی را سیر می کند در اسلام اصل رشد انسانی است نه اقتصاد و سیر شدن شکمها، آری از نظر افراد مادی ارزش انفاق یک انبار خرما بیشتر است ولی از نظر اسلام چیزی ارزش دارد که به من ارزش و رشد دهد انبار خرمائی که مرا بالا نبرد چندان ارزشی ندارد.

5-وصیت وسیله محبوبیت
در روایات می خوانیم که امامان معصوم ما برای بستگانی که حتی نسبت به آن بزرگواران بی علاقه بودند وصیت کرده و از مال خود به آنان بهره ای می رساندند و بدینوسیله محبت آنان را به راه و مکتب خود جلب می فرمودند.
6-وصیت گاهی واجب است
گرچه وصیت کردن مستحب است ولی تعبیرقرآن با جمله "کتب علیکم " آمده و این عینا همان تعبیری است که در آن قانون روزه آمده لذا اگر چه وصیت مستحب است ولی تعبیرات قرآن و سفارشات پیشوایان دین آن را تا آستانه و مرز وجوب پیش برده است و در فقه هم چنین است که هرگاه انسانی بدهکار به مردم یا خداست و یا اماناتی از مردم نزد اوست که ترس تلف و ضایع شدن آنها را دارد واجب است برای حفظ حقوق مردم وصیت نماید و ناگفته پیداست که این وجوب شامل کسانی که خمس و زکات و مالیات های اسلامی را بدهکارند نیز می شود.
7-مقدار مورد وصیت
در اسلام، انسان تا یک سوم مالش را بیشتر نمی تواند وصیت کند ولی (بخاطر آنکه به سهم وارثان زیاد ضرر نرسد و روح آنان از انسان و قانون اسلام جریحه دار نشود) بهتر است کمتر از وصیت نماید مثلا از یک چهارم استفاده کند یعنی اگر از دوازده تومان چهار تومان حق دارد ولی بهتر است سه تومان آنرا وصیت کند تا عواطف وارثان جریحه دار نشود البته اگر ما یک نگاه کلی به این قانون بیاندازیم مشاهده خواهیم کرد که این سرمایه ها تا چه اندازه می تواند مشکلات اقتصادی جامعه ها را حل کند.
لحظه مرگ
لحظه بسیار حساس و خطرناک است که آیات و روایات فراوانی در زمینه آن سخن گفته هنگامی است که حتی خوبان از آن دلهره و وحشت دارند البته منافاتی ندارد که در عین حال که ترس دارند علاقه هم به لقاء الله داشته باشند مانند زنی که هم علاقه به فرزند دارد و هم از درد زایمان می رنجد. به جای حرفهای دیگران به سراغ کلمات خدا و پیامبر و امامان معصوم می رویم زیرا که آن حالات از عالم ملکوت و غیب است و ما جز از راه وحی راه سالم دیگری برای کشف آن نداریم قرآن می فرماید : " و جاءت سکرت الموت بالحق ذلک ما کنت منه تحید" به حق لحظه گیج کننده مرگ فرا رسید همان که از آن فرار می کردی آری همانگونه که انسان مست نه می فهمد که خودش چه می گوید و نه می فهمد که مردم درباره او چه می گویند در آن لحظه هم حضور مرگ و دلهره ها از یک سو و جدائی از زن وفرزند و مال و مقام از سوی دیگر برای او هوشی نگذاشته و چنان او را گیج و مبهوت کرده که در قرآن و حدیث از آن حالت به لفظ سکره (مستی) یاد کرده است این تعبیر درباره قیامت هم آمده که می فرماید : " و تری الناس سکاری و ما هم بسکاری ولکنّ عذاب الله شدید"
ای رسول من تو در قیامت مردم را همچون افراد مست می بینی ولی آنان مست نیستند و این عذاب بزرگ الهی است که عقل را از سرشان ربوده است.
بیان امام علی بن ابیطالب علیه السلام
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه صحنه مرگ را چنین بیان می فرماید : ( انواع گیجی ها و حسرت ها و فراق از دنیا و رو آوردن به جهان پر خطر دیگر برای انسان پیدا می شود.
آنچه بر انسان در لحظه مرگ وارد می شود قابل توصیف نیست. اطراف بدن شل می شود رنگ می پرد مرگ می آید زبان می گیرد ولی انسان هنوز می بیند و می شنود ولی دیگر قدرت حرف زدن ندارد فکرش هم کار می کند ولی در اینکه به عمرش چه کرد به قول امام " یفکّر فیما افنی عمره و فیم اذهب دهره" با خود فکر می کند که عمرش را در چه راهی صرف و ایامش را در چه مسیری گذراند.
امام می فرماید : در آن لحظه از اموال و ثروتهائی که در طول عمرش جمع کرده یاد می کند و با خود می گوید این اموال را از چه راهی بدست آوردم فکر حلال و حرام آن نبودم الان گناه و حسابش با من و لذت و بهره اش با دیگران است ولی ماموران مرگ همچنان روح او را از اعضاء جدا می کند تا زبان و گوش آنها هم از کار می افتد و فقط چشمانش می بیند و به اطراف خود نگاه می کند و تلاش و وحشت وحرکات اطرافیان را مشاهده کرده ولی نمی شنود و حرفی هم نمی زند و در لحظه آخر روح از چشم هم گرفته و او در میان دوستان و بستگان همچون مرداری می افتد و همه از او می ترسند و از دورش فرار می کنند و پس از لحظه ای او را زیر خاک و به عملش سپرده و از دورش دور می شوند. در لحظه مرگ مال و فرزندان و عمل انسان برای او مجسم می شوند به مال توجهی می کند می بیند جز کفن سهم دیگر ندارد و فرزندانش تا گور او را بیشتر همراهی نمی کنند ولی تنها عمل اوست که تا ابد با اوست.
و درقرآن می خوانیم که می فرماید : " و انفقوا ممّا رزقناکم من قبل ان یاتی احدکم الموت فیقول ربّ لولا اخّرتنی الی اجل قریب فاصّدّق و اکن من الصّالحین."
تا مرگ به سراغ شما نیامده از آنچه به شمار داده ایم در راه خدا به دیگران انفاق نمائید وگرنه لحظه مرگ خواهید گفت خدایا آیا نمی شود مرا تا مدت نزدیک و کوتاهی مهلت دهی تا از اموال جمع کرده خود در راه تو صدقه دهم و بدینوسیله از شقاوت ها رهائی و جزء صالحان شوم؟ در قیامت هم فریاد و التماس مراجعت بلند است و می گویند" فارجعنا نعمل صالحا" خدایا حالا فهمیدیم، ما را به دنیا برگردان تا عمل صالح انجام دهیم.
بخاطر بیرون آمدن روح از بدن ساق پاهای او بهم چسبیده و شدائد جدائی از دنیا و ورود به عالم دیگر در کنار هم انسان را در فشاری بس شدید قرار می دهد.
لحظات جان دادن خوبان
" یا ایّتها النفس المطمئنّه ارجعی الی ربّک راضیه مرضیّه".
در حدیثی که مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر این آیه آورده چنین می خوانیم که مومن به هنگام مرگ وحشت دارد ولی مامور قبض روح به او دلداری داده و می گوید چرا می ترسی؟! من از پدر به تو مهربان ترم چشمانت را باز کن در این هنگام مومنی که در حال مرگ است چشم خود را باز می کند قیافه های ملکوتی رسول خدا و ائمه اطهار را می بیند و سپس از طرف خداوند ندائی می رسد که ای روح آرام ( روحی که با یاد خدا آرام بود روحی که با انتخاب رهبری معصوم دلگرم بود و حوادث تلخ و شیرین مسیر ترا کج و قلب ترا به وحشت نیانداخت) به سوی پروردگارت برگرد و در مدار بندگان مخصوص من قرار گیرد و داخل بهشت خودم شو( لطف خدا در این کلام غوغا می کند که می فرماید بهشت خودم و نه می گوید بهشت).
البته پاداش کسانی که گفتند پروردگار ما خداست و در این راه استقامت هم نمودند این است که ملائکه بر آنان نازل شوند و بگویند ای پایداران راه ایمان نه از خطرهای آینده ترسی داشته باشید و نه نسبت به گذشته دلهره مژده باد شما را به بهشتی که وعده گاه شماست. حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده که این نزول فرشتگان و بشارتها به هنگام مرگ است در آیه فوق آمده که نه خوف داشته باشید و نه حزن و این بخاطر آن است که خوف ترس از خطرات احتمالی آینده است و حزن بخاطر ترس از گذشته تاریک است.
کسانی که با کفر و گناه به خود ظلم کرده اند همینکه با فرشتگان مامور قبض روح برخورد می کنند یک سره خود را باخته و تسلیم شده و می گویند ما کار بدی نکرده ایم (اری آدمی که در تمام عمرش حیله و دروغ کارش بوده در لحظه مرگ و قیامت هم آن اخلاقیات خود را از دست نمی دهد و با فرشتگان خدا هم د ر حساس ترین لحظات دروغ می گوید) لیکن جوابی که می شنوند این است که بلی، شما جنایتکارید و خداوند به کارتان آگاه است.
ای پیامبر اگر این ستمکاران را به هنگامی که در شدائد مرگ و جان دادن فرو رفته اند مشاهده کنی فرشتگان قبض روح دست گشوده و به آنها می گویند جان خود را خارج سازید که شما امروز گرفتار مجازات خوار کننده ای خواهید شد.
این نوع جان دادن به خاطر دو جهت است که در ادامه نیز بیان شده:
یکی این که بر خدا دروغ بستید.
دیگر اینکه در برابر آیات او سر تسلیم فرود نیاوردید.
چگونه است حال این جنایتکاران به هنگام جان دادن زمانی که فرشتگان مامور جان گیری نزد آنان می ایند و در حالی که انواع دلهره ها و جدائی ها و خطرات انسان را به وحشت می اندازد به جای دلداری با سیلی و کتک جان آنها را می گیرند.
آسان جان دادن
امام اما صادق علیه السلام می فرماید: هر که برادر برهنه ای را با لباس بپوشاند خداوند مردن را بر او آسان می کند.
در روایات دیگر می خوانیم : که پیامبر گرامی اسلام فرمود: هر که علاقمند به حضرت علی علیه السلام باشد مردن بر او آسان می شود
ناگفته پیداست که منظور از علاقه و دوستی انتخاب راه او و حمایت از خط فکر و عقیدتی و عملی مقام آن رهبر معصوم است.
قرآن گرفتن روح را در یکجا به خدا نسبت داده و می فرماید:
"الله یتوفی الا نفس حین موتها " تنها خداوند به هنگام مرگ جانها را بدون کمو کاست می گیرد.
و در جای دیگر جان گرفتن را کار ملک الموت دانسته و می فرماید : "قل یتوفیکم ملک الموت الذی و کل بکم " به مردم بگو جان شما را ملک الموت می گیرد همان فرشته ای که مامور این کار و گرفتن روح شما شده.
بنابراین گیرنده اصلی جانها خداست و ملک الموت و فرشتگان از طرف خداوند مامور این کارند و طبق فرموده امام صادق علیه السلام ملک الموت یارانی از فرشتگان دارد که در اطراف عالم جانها را می گیرند و به عزرائیل تحویل داده و او همه را به خداوند تقدیم می نماید.

وظیفه ما هنگام جان دادن دیگران
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: جمله لا اله الاالله را به کسی که در حال جا دادن است تلقین نمائید همانا کسی که آخرین کلامش این جمله باشد داخل بهشت می شود.
امام صادق علیه السلام فرمود ابلیس یاران خود را مامور می کند که در لحظه مرگ انسانها حاضر و او را به کفر و یا تردید کشانده و در چنین حالی جان دهند و لذا هر گاه بر بالین چنین افرادی که در استانه مرگ هستند حاضر شدید شهادت به توحید (لا اله الا الله) و گواهی بر نبوت (اشهد ان محمد رسول الله) را آنقدر تکرار و تلقین نمائید تا از دنیا برود.
در روایات دیگری چنین می خوانیم که علاوه بر شهادت بر توحید و نبوت گواهی بر امامان معصوم یکی پس از دیگری نیز تلقین شود.
البته این گواهی ها باید بر اساس ایمان و یقین باشد و ما هم باید بر اساس مهر و محبت این جملات را به او تلقین نمائیم.
در کتاب بحار و محجه البیضاء دعائی وارد شده که به افراد، در حال مردن تلقین شود و خوشبختانه در رسانه های عملیه هم آمده که ما انرا نقل و معنا می کنیم:
" اللهم اغفرلی الکثیر من معاصیک و اقبل منی الیسیر من طاعتک یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر اقبل منی الیسیر واعف عنی الکثیر انک انت العفو الغفور اللهم ارحمنی فانک رحیم"
خدایا گناهان زیاد مرا ببخش و اطاعت های کم مرا قبول فرما
ای کسی که هم کم را می پذیری و هم از زیادها می گذری کم مرا هم بپذیر و از زیاد من درگذر تو اهل عفو و بخشش هستی خدایا به من رحم کن زیرا که تو اهل رحم هستی.
به پیامبر اکرم خبر دادد که زبان مردی در حال جان دادن گرفته است رسولخدا صلی الله علیه و آله بر بالای سر او حاضر شد و فرمود: بگو "لا اله الا الله " ولی آن مرد نتوانست بگوید پیامبر اکرم جمله را تکرار کرد باز هم او نتوانست بگوید پیامبر اکرم جمله را تکرار کرد باز هم او نتوانست بگوید پیامبر اکرم به زنی که بالای سر آن مرد نشسته بود فرمود آیا این مرد مادر دارد؟ آن زن گفت بله من خودم مادرش هستم پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود آیا از این شخص راضی هستی؟ گفت به بلکه من از او ناراحتم پیامبر گرامی فرمود من دوست دارم که تو از او راضی شوی آن مادر گفت به احترام شما راضی شدم سپس پسامبر اکرم صلی الله علیه و آله به آن مرد جمله اول را تکرار نمود و فرمود بگو لا اله الا الله او هم گفت آری رضایت مادر در حساس ترین موارد نقش دارد.
واجب است مسلمانی را که در حال جان دادن است جوری قرار دهیم که کف پاهایش رو به قبله باشد و سفارش شده که عقاید صحیح اسلامی و گواهی به توحید و نبوت و امامت و معاد طوری تلقین شود که بفهمد و او را به جایگاهی که معمولا در آن نماز می خوانده ببرند و باز سفارش شده که او را تنها نگذارند و افراد جنب و حائض هم نزد او نباشند و گریه و زاری هم نکنند و هر چه ممکن است نزد او قرآن بخصوص سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و آیه الکرسی بخوانند خدایا در آن حال خطرناک خودت مارا با ایمان و راحت بمیران .

همراه با جنازه
در تشییع جنازه سه مساله مطرح است:
1- احترام کسی که از دنیا رفته
2- تسلیت بازماندگان
3- درس عبرت برای تشییع کنندگان
امام باقر علیه السلام فرمود کسی که همراه جنازه ای حرکت کند هر دعائی به مرده کند ملائکه همان دعا را در حق او می نمایند.
امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که بر مرده ای نماز گزارد خداوند گناهانش را می بخشد و کسی که گوشه جنازه را بگیرد خداوند 25 گناه کبیره او را می بخشد .
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: " عودوا المریض و اتبعو ا الجنائز تذکرکم الاخره" عیادت کنید مریض را وتشییع کنید جنازه را زیرا که آخرت را به یاد شما می اندازد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: افراد کافر و دشمن خدا همینکه می میرند به سوی گوستان روانه می شوند پیامها و نداهائی را به اطرافیان و کسانی که دور آنها هستند می دهند.
امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه دنبال جنازه ای می روی فرض کن خودت در تابوت هستی و التماس می کنی که خدایا مرا برگردان خدا هم ترا برگردانده پس ببین چه کاره هستی.

مساله کفن
امام رضا علیه السلام فرمود کفن کردن برای آنست که هنگام ملاقات با خدا انسان از یک نوع پاکی و نظافت برخوردار باشد و بدن و عورتش پیدا نشود و قیافه برگشته او بر ناظران پنهان باشد زیرا دیدن قیفاه بدون کفن سبب قساوت قلب می شود از همه گذشته علاقه بینندگان به او محفوظ می ماند به او وصیت های او احترام می گذارند ولی اگر مرده بدون کفن قرار گیرد از مقام و شخصیت او کاسته و ناظران به او به صورت یک مرداری پست نگریسته ودیگر ارزش انسانی برای او اهداف و وصایای او قائل نیستند .
در روایات اسلامی سفارش شده که پارچه کفن بهتر است همان پارچه ای باشد که در ایام حج به عنوان لباس احرام یا در نماز جمعه و سایر عبادات مورد استفاده قرار گرفته است.
در روایات سفارش شده که انسان کفن خودش را آماده کرده و گاه و بی گاه به آن نگاه کند تا هم از غفلت بیرون آید و هم اجر و پاداش ببرد امام صادق علیه السلام فرمود "من کان کفنه معه فی بیته لم یکتب من الغافلین و کان ماجورا کلما نظر الیه"

مساله غسل و دفن
امام رضا علیه السلام می فرماید: که دلیل غسل دادن به مردگان اینست که هم ازانواع مرضها و آلودگیهای قبل مرگ نظیف شوند و هم ملاقات با ملائکه و اهل آخرت بدون نظافت و طهارت سزاوار نیست.
در حدیث دیگری که از حضرت رضا صلوات الله علیه نقل شده چنین می خوانیم :
فلسفه و دلیل دفن آن است که مردم از بدبوئی و فساد و تغییر قیافه مرده ناراحت نشوند زیرا اگر دفن نباشد بدن فاسد و دشمن شاد و دوست ناراحت می شود.
ورود به عالم برزخ
دلیل عقلی و آیات قرآن وروایات اسلامی همه گواهی می دهند که روح ما همچنان باقی است و با پوسیده شدن جسد لطمه ای به روح وارد نمی شود و برای خود استقلال و اصالت دارد چون دانشمندانی که درباره معاد کتاب نوشته اند به مساله اصالت و بقای روح بطور مفصل پرداخته اند ما دیگر در این وادی سخن طولانی نداریم که تکرار مکررات می شود زیرا هدف آنست که در بحث معاد بیشتر مطالبی باز گوشزد که آن بزرگواران کمتر بررسی کرده اند.
شخصیت ما با روح و جان ماست نه با بدن و جسد ما شما اگر یک سیلی در سن ده سالگی به کسی زده اید و فرار کرده اید و او شما را در سن هفتاد سالگی پیدا کرد تقاضای انتقام دارد هر چه بگویید آن سلولهای دست که به صورت شما خورد مربوط به شصت سال پیش است و تا کنون بیش از ده مرتبه تمام آن سلولها عوض شده می گوید من کار به جسد وسلول تو ندارم تو همان شخصی هستی که به من سیلی زدی این نشان آن است که شخصیت انسان با تغییر جسم عوض نمی شود عینا مثل کسی که با ماشینی سرقت کند و سپس لباس و ماشین خود را عوض و پا به فرا بگذارد هنگام دستگیری نمی تواند بگوید ماشین و لباسم عوض شده زیرا به او می گویند تو خودت سارق هستی و ما کار به مرکب و چهره و لباست نداریم خود ما هم گاهی از جملاتی که درباره خودمان می گوئیم بطور ناخود آگاه اقرار به بقای روح داریم مثلا در سن پیری می گوئیم : من در بچگی زیاد شرور بودم در صورتی بدن ما هر جند سال یکبار عوض می شود ولی احساس وجدانی ما هیچ عوض نمی شود و ما واقعا در پیری خودمان را همان شخص اول کودکی می دانیم و عوض شدن بدن در (من بودن من ) تغییری نمی دهد.
از همه گذشته گاهی سالهاست که بدن در قبر پوسیده است ولی همان مرده پوسیده در قالبی سالم به خواب ما می آید و مطالب واقعیت داری را به ما می گوید که بعد از بررسی می فهمیم موبه مو حقیقت دارد و یا گاهی همان روح در بدن سالم به خواب ما می آید و از آینده خبرهائی می دهد که بدون کم و زیاد واقع می شود این خواب ها کم نیست و نشان دیگری است که فعالیت و آگاهی روح کاری با پوسیدن و مردن این جسد ندارد یعنی اسیر این بدن نیست اگر این بدن سالم بود با آن کار می کند و اگر متلاشی شد آن روح با کمال استقلال بدن دیگری نظیر همین بدن برای خود پیدا و به آن متصل و به فعالیت خود ادامه می دهد.
به سراغ قرآن می رویم
1- جسد کافرانی که در جنگ بدر هلاک شده بودند به چاهی انداخته شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله بالای چاه آنها را صدا زد و با ایشان گفتگو کرد پرسیدند مگر آنها می شنوند؟ فرمود شما از آنها شنواتر نیستید .
2- حضرت علی علیه السلام به هنگام دفن رسول الله صلی الله علیه وآله و دفن فاطمه زهرا سلام الله علیها با آنان گفتگو کرد.
3- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گاهی به قبرستان آمده و با مردگان سخن می گفتند ، و در حدیث می خوانیم که رسولخدا صلی الله علیه وآله با دست مبارک خود بدن مادر حضرت علی علیه السلام را خاک و به او تلقین کرد و اساسا روایات تلقین به میت خود نشانه فهم اوست.
4- حضرت علی علیه السلام در پایان جنگ جمل کشته کعب را بلند و با او حرف زد گفتند مگر می شنود؟ فرمود بله.
5- آیات قرآن که بر پیشینیان سلام می کند نظیر آیات :
"سلام علی نوح فی العالمین" سلام بر نوح در طول تاریخ و در میان همه نسلها و امتها .
"سلام علی ابراهیم" سلام بر ابراهیم.
برزخ دورانی است میان زندگی دنیا و زندگی اخرت دورانی برای گناهکاران بس وحشت زا و دلهره آور که امام صادق علیه السلام فرمود: " والله ما اخاف علیکم الا البرزخ و اما اذا صار الامر الینا فنحن اولی بکم" به خدا سوگند من جز از حوادث تلخ برزخ ترس دیگری برای شما ندارم زیرا در قیامت ما به شما سزاوارتریم و دران مرحله ما می توانیم شما را مشمول شفاعت خودمان کنیم.
همانگونه که مشاهده می کنید در شکنجه گاه برزخ عرضه آتش است ولی در قیامت ورود در آتش به علاوه امام صادق علیه السلام فرمودند که در قیامت عذاب دائمی است و اگر در ایه عرضه آتش در صبح و شب بیان مربوط به عذاب در برزخ است.
سئوال قبر
امام صادق علیه السلام فرمود: "من انکر ثلاثه اشیاء فلیس من شیعتنا المعراج و المساله فی القبر و الشفاعه " هر که سه چیز را منکر شود شیعه و پیرو ما نیست یکی معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دوم سئوال در قبر و سوم شفاعت اولیای خدا در روز قیامت.
مرحوم علامه طباطبایی در کتاب شیعه در اسلام مثال جالبی بیان فرموده ایشان می فرمایند: حال انسان در زندگی برزخی شبیه حال کسی است که برای رسیدگی اعمالی که از او سرزده به یک سازمان قضائی احضار و مورد بازجوئی و بازپرسی قرار گرفته و پرونده اش تکمیل و در انتظار محاکمه در بازداشت بسر می برد.
بعد از سئوال چه می شود؟ در روایات متعدد آمده است که بعد از بازجویی به نیکوکاران با ایمان گفته می شود بخوابید خوابیدنی که در آن خواب وحشتناک هم نمی بینید خوابی که انواع کامیابی در آن باشد آری تعبیرات در روایات متعدد است که مضمون همه آنها یک نوع استراحت شیرین است.
لذت یا عذاب در قبر
در تفسیر آیه: "فاما ان کان من المقربین فروح و ریحان و جنه نعیم و اما اِن کان من المکذبین الضالین فنزل من حمیم و تصلیه جحیم."
امام صادق علیه السلام فرمودند اگر انسانی که از دنیا رفته از افراد خوب وآبرومند در گاه خدا باشد پس در رحمت و وسعت و راحتی (فروح) ورزق (وریحان) بسر می برد این پاداش مربوط به برزخ است ولی پذیرایی در قیامت جمله بعد است که می فرماید : "و جنه النعیم " بهشت پر نعمت است ولی اگر آن شخصی که از دنیا رفته از کارفران لجوجی که حقیقتی را تکذیب می کنند باشد پس وسیله پذیرایی آنها در برزخ آبهای بسیار داغ "فنزل من حمیم " و درقیامت هم ورود در دوزخ " و تصلیه جحیم" خواهد بود.
در نامه ای که حضرت علی علیه السلام به فرزندش می نویسد می فرماید: " والقبر روضه من ریاض الجنه او حفره من حفر النار" قبر یا زمین پر آب و درخت و بوستانی از باغ های بهشت و یا گودی از گودال هی خطرناک دورخ است.

همدم ها در برزخ
در روایات می خوانیم که بعضی از اعمال انسان مانند نماز وز کات و حج و روزه و همچنین علاقه های قلبی و روابط سیاسی انسان (خط ولایت و رهبری) در قیافه های بسیار زیبا نزد انسان حاضر و می گویند که ما همان اعمال صالح تو هستیم و بدینوسیله انسان را در عالم برزخ شاد می نمایند اما اگر کافر بمیرد انواع تاریکیها و فشارها و حضور شیطان و گزندگان همدم او هستند.
عذاب قبر یا ثواب قبر
مرحوم مجلسی رحمه الله علیه در جلد 6 بحار بعد از آنکه 128 حدیث نقل کرده یک جمع بندی بسیار عالی نموده در ضمن آن چنین می فرماید : ثواب و عذاب برزخ مورد اتفاق امت اسلامی است و روایات بسیاری از شیعه و سنی (با مضمون متواتر) در آن وارد شده سپس عقیده مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی و علامه حلی و شیخ مفید را در حتمی بودن مساله عذاب و ثواب قبر نقل فرموده است.
پاسخ خدائی که آتش را در دل درخت چوب مخفی می کند می تواند عذاب قبر را هم در دنیای برزخ پیش چشم ما مخفی نماید.
خدائی که جبرئیل را نزد پیامبرش می فرستد و مردم او را مشاهده نمی کنند می تواند دو فرشته هم برای سئوال و عذاب قبر بفرستد و مردم مشاهده نکنند چگونه انسان در خواب زجر می کشد و مارهائی او را می گزند و او نا له ها می زند ولی ما که نگاه می کنیم در کنار او مار و عقربی به چشم نمی بینیم و در ظاهر او را آرام می یابیم و بالاخره مساله عذاب و ثواب قبر محال نیست و هر مساله ممکنی را همینکه گوینده راستگو تصدیق کرد ماهم باید قبول کنیم تا چه رسد به این که گوینده و خبر دهنده آفریدگار جهان و پیامبران و امامان معصوم باشند آن هم در موردی که موضوع از عالم دیگر باشد.

عوامل عذاب برزخ
1- در حدیث می خوانیم که حتی بعضی از مردان خدا در برزخ گرفتار می شوند و همینکه ماموران برزخ بنا دارند تازیانه هائی بزنند او التماس ها می کند تا اینکه به یک تازیانه حاضر می شود و آنها دلیل این تازیانه را این می گویند که تویک روز نماز را سبک شمرده و بدون وضو خواندی و همچنین از کنار ضعیفی گذشتی و او را یاری نکردی و بالاخره بعد از ناله ها و استمدادها یک ضربه به او می زنند که قبرش در هاله ای از آتش قرار می گیرد.
2- در حدیثی می خوانیم که عذاب قبر بخاطر غیبت است.
3- حضرت علی علیه السلام می فرماید: عذاب قبر بخاطر سخن چینی و اجتناب نکردن از ترشحات بول است (کسانی که ایستاده بول می کنند و از قطرات آن دوری نمی کنند)
4- مردی که از همسر خود دوری و به خواسته های طبیعی او پاسخ مثبت نمی دهد.
چرا بعضی ازمومنان در برزخ عذاب می شوند
پاسخ آنکه در روز قیامت از هر جهت پاک و پاکیزه و دور از هر گونه کیفری به بهشت بروند در اینجا به این حدیث توجه فرمائید :
" قال رسول الله صلی الله علیه و آله ضغطه القبر للمومن کفاره لما کان منه من تضییع النعم "
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: فشار قبر برای افراد با ایمان سبب کفاره و جبران گناه اسراف و ضایع کردن نعمتهائی است که انجام داده است.
خیرات بعد از مرگ
در روایات اسلامی می خوانیم که انسان بعد از مرگ و در عالم برزخ می تواند از یک سری کارهائی که در حیات بدست خود تاسیس کرده بهره مند شود از جمله:
1- فرزند صالحی که به یاد والدین باشد و در حق آنان استغفار کند.
2- قران یا کتابی که از خود بجای بگذارد و مورد استفاده دیگران قرار بگیرد.
3- چاه (یا قنات) آبی که مردم ازا ن بهره مند شوند.
4- درختی که کاشته و مردم بعد از مرگش از آن استفاده می نمایند.
5- تاسیس یک نظام و کار و راه خیری که بعد از مرگش مردم آن راه و خط و نظام را پذیرفته و در آن سیر می کنند.
6- اعمال صالح و خیری که به نیابت از او حج می روند یا روزه گرفته می وشد و یا انفاق و صدقه ای می دهند.
7- اموالی را که انسان وقف می کند تا مادامی که آن موقوفات مورد بهره رسانی به مردم است انسان در برزخ استفاده می کند.
صور دمیده می شود
قبل از بر پا شدن قیامت مرگ تمام اهل زمین و آسمانها فرا می رسد این حقیقت را قرآن چنین بیان می کند "و نفخ فی الصور من فی السموات و من فی الارض الا من شاء الله ثم نفخ فیه اخری فاذا هم قیام ینظرون" و صور دمیده می شود پس هر که در آسمانها و زمین است از صدای او جان دهد جز کسی را که خدا بخواهد پس از مدتی (که خدا میداند چقدر طول می کشد) بار دیگر در صور دمیده می شود ولی با آن صدا مردم زنده و از قبرها برخاسته و در انتظار سرنوشت خود هستند مساله دو دمیدن علاوه بر قرآن در احادیث شیعه و سنی آمده است.
البته آیه ای که می فرماید ما با دمیدن اول جان همه را می گیریم بیش از یکی نیست ولی آیاتی که می فرماید با دمیدن دوم جانها را به اجساد برمیگردانیم بیش از ده آیه است.
از امام می پرسند فاصله میان او دمیدن چقدر است؟ امام می فرماید علم آن نزد خداست.

) بحار جلد 6 صفحه 351(
) سوره بقره آیه 1562(
) سوره آل عمران آیه 89، سوره نور آیه 5 ، و سوره نحل آیه 119 .3
) سوره نساء آیه 145.4
) سوره توبه آیه 5 و 115
) سوره قصص آیه 16، سوره فرقان آیه 71،سوره طه آیه 82 و 122 و سوره مریم آیه 606
) سوره بقره آیه 2717
) سوره آل عمران آیه 1938
) سوره نساء آیه 319
) سوره هود آیه 11410
) البته گاهی هم اثر کار بد جوری است که کارهای خوب را خنثی و به اصطلاح حبط می کند. 11
3 ) سوره تغابن آیه 17
) سوره انفال آیه 2913
) سوره غافر آیه 314
) سوره بقره آیه 22215
) سوره غافر آیه 8416
) سوره نسا آیه 1817
) در سوره مائده آیه 34 می خوانیم : " الا الذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم" یعنی مفسدان باید اعدام یا تبعید شوند مگر کسانی که قبل از دستگیری و گرفتار شدن توبه نمایند.18
) سوره هود آیه 319
) سوره فرقان آیه 7020
) سوره هود آیه 521
—————

————————————————————

—————

————————————————————

1


تعداد صفحات : حجم فایل:128 کیلوبایت | فرمت فایل : .DOC

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود