بررسی اکسپرسیونیسم در نقاشی آلمان
چکیده
اکسپرسیونیسم را می توان عکس العمل و نشانه تمایلات رمانتیک هنرمندانی دانست که در جامعه صنعتی رو به رشد اوایل قرن بیستم می زیستند و بی اعتنایی آن جامعه نسبت به ارزش های هنری آنان را به یافتن شیوه های جدید و به کار گیری شکل های متفاوت بیان هنری بر می انگیخت، به خصوص که در آن سال ها عقاید فروید – روانشناس اتریشی – که اعماق ذهن بشر را می کاوید، هنرمندان را به گزارش دقیق زوایای درون انسان وامی داشت. روش انجام این پژوهش تاریخی – تفسیری می باشد که برای جمع آوری اطلاعات از مقالات معتبر بهره گرفته ایم و روش گردآوری اطلاعات اسنادی می باشد .در این مقاله به بررسی اکسپرسیونیسم در نقاشی آلمان پرداخته ایم .نتایج نشان می دهد که این مکتب در سال 1905 در نقاشی آلمان به وجود آمد و در طول دهه بعد از جنگ جهانی اول (1918-1941) ادامه یافت .
کلمات کلیدی : اکسپرسیونیسم ، نقاشی ، نقاشی آلمان
مقدمه
اکسپرسیونیسم 1یا تعبیرگرایی مکتبی است در ادبیات، نقاشی و سینما که در سال1905میلادی از بطن نظریات زیبایی شناختی و فلسفی در نقاشی آلمان به وجود آمد و به تدریج رشد یافت و پیروانی زیادی را در سراسر اروپا به دست آورد. پیروان این اندیشه به نسل های پیش از خود و ارزش های رایج در عصر خود دیدگاهی بدبینانه داشتند به همین جهت به دنبال رهایی از قیدوبند سنت های کهن بوده و از جامعه فاسد و تهی از معنای مدرن رنج می بردند، انتقاد آنها از شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر اروپای آن روزگار آنان را در زمره پیروان نیچه قرار داد، خود اکسپرسیونیست ها نیز بر اینکه پشتوانه فکری آنها اندیشه ها و آثار نیچه است، معترفند. (نیچه ، 1351) .
کلمه اکسپرسیون2 ازدوقسمت ex که پیشوند به معنی خارج است و pression به معنی فشار و فشردگی تشکیل شده است این کلمه در زبان های اروپایی معانی متعدد دارد هم به معنی بیان عبارت اصطلاح حالت قیافه است و هم به معنی ابراز حالات درون و بالاخره به معنی فشردن است.
درفرهنگ فرانسوی می خوانیم اکسپرسیون به قطره های عرقی گفته می شود که برچهره کسانی که از درد شدید رنج می برند و به ویژه برچهره ظاهر می شود این اصل ظهور اکسپرسیونیسم است که از دل احساس گناه تکیه گاه هایی برای بیان خود پیدا می کند آنگاه براثرمبالغه درسبک تکان دهنده تر می شود. اصطلاح اکسپرسیونیسم از واژه Express به معنی اداکردن و تعبیرکردن می باشد و اصطلاحا از معادل آلمانی آن expressionismus اخذ گردیده است )آزبون چیلذوز و دیگران، ص 23) .
اکسپرسیونیسم یکی از طرز درک و نمایش جهان اطراف ماست . هنری است که نه می کوشد واقعیت عینی طبیعت راتصویرکند ونه هیچ تصویر انتزاعی مبتنی برآن واقعیات را بلکه کوشش آن برای تصویرکردن احساسات هنرمند است )رید، ص 179).
لذا در این تحقیق به بررسی اکسپرسیونیسم در نقاشی آلمان پرداخته می شود.
پیشینه پژوهش
کرمانی (1395) در مقاله ای به تحلیل و بررسی هنر اکسپرسیونیسم و تاثیر آن بر نقاشی ایمل نولده پرداختند . اکسپرسیونیسم وجهی کاملا شخصی از هنر است که به واسطه آن هنرمند می کوشد احساسات و عواطف شخصی خود را درمورد سوژه نقاشی به تصویر بکشد و نقاشی او چیزی فراتر از مشاهدات یک فرد از سوژه باشد. از این رو صحت عناصر بصری وتجسمی اثر، قربانی طرح کلی و رنگ گذاری های جسورانه می شود. در این سبک ترکیبب بندی ها ساده تر و مستقیم ترند ورنگ گذاری ها معمولا غلیظ و سطحی هستند. همچنین حرکت قلم موها آزادانه و بسته به موضوع نمادین، شخصیت پردازی می شوند. در آنچه در سبک اکسپرسیونیسم (Expressionism) از اهمیت ویژه ای برخوردار است، انتقال پیام به بیننده است. هیجان نمایی انتزاعی یا اکسپرسیونیسم آبستره شیوه هنری نوینی است که از دهه 1940 در نیویورک، متاثر از دوشیوه هیجان نمایی (اکسپرسیونیسم) و فراواقع گرایی (سورئالیسم) پا گرفت، در این طرز بیان تلاش میشود تا شکل و فضا ازقید بازنمایی عینی و سنتی رها شود. جنبش اکسپرسیونیست در آلمان در واقع حاصل جریان های گوناگون اجتماعی و هنری بسیاری بود.
معنوی و همکاران (1396) در مقاله ای به بررسی اندیشه های اکسپرسیونیستی در شعر شاعران برجسته زن معاصر پرداختند .اکسپرسیونیسم یا تعبیرگرایی مکتبی است در ادبیات، نقاشی و سینما که در اوایل قرن بیستم در مهد تفکر، آلمان بهوجود آمد. در ادبیات، اکسپرسیونیسم روشی است که جهان را از دریچه عواطف و احساسات مینگرد که میتوان آن را نشانه تمایلات هنرمندانی تلقی کرد که در جامعه صنعتی و روبهرشد اوایل قرن بیستم زندگی میکردند و بر آن شدند که ضمن ارائه تعریفی از جامعه سرمایهداری و ملال و عذابِ تمدن امروز، با هدف ایجاد شیوههای موثر و کارآمد در برابر بحرانهای پیشِ روی انسانِ مدرن، گرد هم آیند تا با ارائه الگوهایی در برابر نظم موجود و نفی قالبهای سنتی، زمینههای آزادی بشری را فراهم آورند. از سوی دیگر با نظر به اینکه اکسپرسیونیسم دیدگاهی اجتماعی- فرهنگی به مسائل زندگی انسان دارد، در ادبیات، پرداختن به این مقوله مسائل مختلف ادبی بهویژه جنبههای زبانی و بلاغی را تحتالشعاع خود قرار میدهد، از این رو در این مقاله ضمن ارائه مختصاتی از مکتب اکسپرسیونیسم و پیوند آن با ادبیات، به بررسی جنبههای مختلف شعری از بزرگ بانوان شاعر ایرانی از جمله: پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، ژاله اصفهانی و طاهره صفارزاده از منظر این مکتب و ساختار زبانی و بلاغی مربوط به آن پرداخته شده است .
آقایی و همکاران (1393) در مقاله ای به بررسی تاثیر اکسپرسیونیسم آلمان بر بازیگری در سینمای آیزنشتاین پرداختند . جهان سینما بیشتر به نظریه پردازی های سرگئی میخائیلویچ آیزنشتاین درباره مونتاژ اهمیت داده است، همین امر سبب شد که رویکردهای او در بازیگری نادیده گرفته شود. با توجه به اینکه آیزنشتاین به عنوان طراح صحنه و سپس کارگردان زیر نظر مستقیم میرهولد نظریه بیومکانیک را در تئاتر مسکو تجربه کرده بود، شباهت های ساختاری و اجرایی زیادی بین بازیگری در سینمای آلمان و آثار هم عصران کانستراکتیویست خود در شوروی مشاهده کرد. شباهت هایی که از یک سو مجموعه ای از تکنیک های تئاتری از قبیل بزرگنمایی و اغراق، تشدد عضلانی بازیگر، تفکیک حرکات بدنی و حرکت حول اندام های خم شونده بدن که تا آن زمان خارج از ارزش نمایشی تلقی می شد، و از سویی دیگر سلسله ای از حرکات موزون و تماشایی به سیاق ژیمناستیک، عرض اندام های بدنسازی و جست وخیزهای پر تکاپو که به میادین ورزشی تعلق داشت و به روی صحنه تئاتر آمده بود. این پژوهش با تمرکز بر آثار آیزنشتاین به فرآیند روسی شدن بازیگری های اکسپرسیونیستی آلمانی و به چگونگی سینمایی شدن بازی های تئاتری روسی به عنوان پیش در آمدی برای آن نوع بازیگری می پردازد که روی در روی الگوهای رئالیستی بازیگری در سینمای هالیوود قرار می گیرد. همچنین، این مقاله استدلال می کند که الهام گرفتن او از بازیگری آلمانی نگرشی تلفیقی را پایه ریزی کرد، که در پژوهشهای سینمایی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
میر احمدی و همکاران (1394) در مقاله ای به بررسی فرآیند طراحی در معماری اکسپرسیونیسم (نمونه موردی: اروسارینن) پرداختند . پس از دوران مدرن توجه به سبک ها و یا ایسم ها بسیار مورد توجه بوده است و در بسیاری از موارد طراحان و به خصوص دانشجویان معماری، بدون توجه به مبانی نظری یا فرآیند طراحی که معماران شاخص هر سبک طی می کنند، صرفا جذب جاذبه های فرمال یک سبک می شوند و صورت را به سیرت معماری واگذاشته و غالبا به پیروی از مد روز جامعه معماری می پردازند. در میان سبک های مختلف، اکسپرسیونیسم از مواردی است که به خاطر وجوه فرمال و تندیس گونه ی خود بسیار مورد توجه دانشجویان معماری بوده است. اکسپرسیونیست با پرداختن به احساسات و عواطف، در تلاش است تا با توسل به اغراق در بیان، نیروهای درونی خود را آزاد سازد. به همین خاطر این فرآیند طراحی، برای دانشجویان معماری و برخی از معماران که تجربه ی کمی در طراحی معماری دارند، می تواند بسیار آفت زا باشد. زیرا که در این فرآیند امکان این که طراح کم تجربه نتواند نیازها و جوانب مختلف را با یکدیگر پیوند دهد، بسیار کاهش خواهد یافت، و توجه بیش از اندازه به فرم، وی را از پرداختن به سایر وجوه معماری باز دارد. در این نوشتار با رو ش تفسیری-تاریخی و با مطالعه ی منابع کتابخانه ای به بررسی کارهای ارو سارنین – به عنوان سرآمد معماران اکسپرسیونیسم که او را پدر نیو اکسپرسیونیسم نیز دانسته اند- پرداخته، و عوامل تاثیرگذار بر معماری وی و فرآیند طراحی او، و محاسن و معایب آن را مشخص نماید. نتایج این بررسی ها نیز نشان می دهد که توجه بیش از اندازه به فرآیند جواب محور و ارضای تمایلات طراح باعث می شود بسیاری از جنبه های عملکردی و واقعیات طرح فدای جنبه های شکلی و انتزاعات ذهنی طراح گردد. البته ناگفته نماند که توانایی و مهارت طراح می تواند با به کارگیری همین ابزار، طرح خود را به یک شاهکار بی بدیل در معماری تبدیل نماید، اما از آنجا که چنین کاری از عهده ی کمتر معماری برمی آید، معمولا چنین فرآیندی با شکست مواجه می شود.
سلطان زاده و همکاران(1393) در مقاله ای به بررسی معماری وشهرسازی دردوران اکسپرسیونیسم پرداختند . معماری در دنیای امروز همچون ادوار گذشته از مهمترین ارکان هر جامعه ای محسوب می شود. رشد روز افزون جمعیت همراه با توسعه تکنولوژی سبب افزایش ساخت و ساز در سراسر جهان شده است. ولی با یک نگاه می توان فهمید که این معماری فاقد هویت و مفهوم است و هدف آن صرفا رفع نیاز جوامع بشری است. در صورتی که می توان با کمی مطالعه و بررسی آثار پیشگامان، علاوه بر شکوفا سازی هرچه بیشتر خلاقیت هنرمندان، به مفهوم سازی و هویت بخشی آثار هنری کمک کرد. این بررسی ها ضمن رفع نیاز جوامع و هویت بخشی به آثار هنری از جمله معماری، الگوهایی را به دست می دهد که با نمایان سازی نکات مثبت و منفی آن ها میتوان از آن در طراحی های آتی استفاده کرد. بررسی معماری و شهرسازی در دوره های تاریخی بگونه ای می باشند که برای شناخت آنها باید مطالعه ای جامع وهمه جانبه درزمینه های گوناگون انجام داد؛ اینطور بنظر می رسد که گسترش تاریخی ، پدیده های علمی، پدیدهای فلسفی، پدیده های هنری و نظریه ها و فرم های ساختمانی از جمله مهمترین این زمینه ها هستند که به شناخت و درک همه جانبه ی معماری و شهرسازی کمک کند. باتوجه به اهمیت این شناخت در درک معماری، ضروری است که با معرفی همه جانبه دوره اکسپرسیونیسم ،تحقق این شناخت را امکان پذیر سازیم. چارچوب نظری این تحقیق براین موضوع تاکید دارد که عواملی چون تاریخ، پدیده های علمی، فلسفی، هنری و نظریه ها و فرم های ساختمانی نقش بسزایی برفهم معماری وشهرسازی در دوره اکسپرسیونیسم دارند. روش تحقیق این پژوهش، روش تاریخی تفسیری می باشد. به این ترتیب که ابتدابه بررسی تاریخی درزمینه های: فلسفه، هنر، علم، نظریه ها و فرم های ساختمانی و گسترش تاریخی در عرصه یمعماری و شهرسازی در دوران اکسپرسیونیسم خواهیم پرداخت، سپس نتابج حاصله مورد تفسیر و ارزش یابی قرار خواهند گرفت. با توجه به موضوع پژوش جامعه آماری، آثار موجود معماران و هنرمندان در اروپا و به خصوص کشور آلمان، در نظرگرفته شده است. به فراخور موضوع نمونه برداری بر اساس منابع موجود متشکل ازکتابها، مقالات و سایت های اینترنتی، در این باره صورت گرفته است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی می باشد.
اثباتی و همکاران ( 1394) در مقاله ای به مطالعه تطبیقی نقاشی امپرسیون کلود مونه و قطعه اربسک کلود دبوسی با تاکید بر هارمونی پرداختند .خلق اثر هنری، احساسی است درونی و تنها هنرمند می تواند این احساس را با مخاطبین خود به اشتراک بگذارد .از این روی میتوان شاهد بیانهای مشترک از هنرهای گوناگون بوده و تاثیر آنان را بر یکدیگر مشاهده نمود.در نیمه دوم سده نوزدهم نقاشی هنر عمده می شود و امپرسیونیسم به سبکی مستقل تحول می یابد و نقاشی نه فقط به عنوان پیشروترین هنر زمان بر سایر هنرها استیلا می یابد بلکه محصولاتش نیز از لحا کیفی بر دستاوردهای ادبی و موسیقایی همان دوره پیشی می گیرد .در این دوران وضوح خطوط مرزی در آثار هنرمندان به سوی محو گرایی رفته و به سایه ها رنگ می بخشد و طبیعت در ذهنشان ماهیت عینی خود را از دست میدهد و به سیلی از تاثیرات حسی مبدل می شود که برگردان نقاشانه این تجربه بصری نقطه آغازین امپرسیونیسم می باشد. نقاشان امپرسیونیست بویژه کلود مونه، رنگ و نور را هدف اصلی خود قرار دادند و موسیقی نیز توسط کلود دبوسی با تکیه بر این دو عنصر،توانست رنگهای صوتی رابه عنوان عنصری حیاتی برای خلق فرم و تکنیک های هارمونیکی به کار برده و همچون هنرمند نقاش هم عصرش برای شکستن قالبهای محدود سنتی، گامی موثر و دامنه دار بردارد. این مقاله سعی دارد به روش توصیفی _تطبیقی با توجه به موضوع هارمونی به مقایسه اثر امپرسیون و اربسکبپردازد تا با نگرش به هردواثر، بتوان شاهد پخش منظم رنگ،آزادی بیان در اجراو تعلیق موجود در هر دو اثرگشته که در نهایت مخاطب را به یک ایستایی در درون بی نظمی اولیه هدایت می کنند.
مفهوم کلی سبک اکسپرسیونیسم :
اکسپرسیونیسم در لغت به معنی ( بیانی )( هیجان گری ) و ( حالت گرایی) توجه شده است .
هنرمند اکسپرسیونیست هدف اصلیش عوالم بشری و انسانی است . اکسپرسیونیسم ، شیوه ای در هنر است . که نه بر واقعیات عین طبیعت تاکید دارد و نه بر تصورات انتزاعی مبتنی بر آن واقعیات تاکید دارد . بلکه تلاش و کوشش می کند احساسات و عواطف ، حالات درون و ذهنیات هنرمند را به تصویر بکشد .
اکسپرسیونیسم در آلمان :
در مطالعه تاریخچه اکسپرسیونیسم ابتدا لازم است ، از نحوه به گار گیری این شیوه در نقاشی آغاز کنیم . در عالم نقاشی ، ونسان ون کوک را به عنوان مکتشف اکسپرسیونیسم جدید می شناسند و محور انسانگرایی به وضوح در تابلوهای او مشاهده می شود و همچنین تکنیک استفاده از رنگ کاملاً بیانگر این حقیقت است . ادوارد مونگ نوروژی که در سال ۱۸۹۲ به آلمان رفت و سالها در آنجا زندگی کرد . از جهات بسیار پدر اکسپرسیونیسم نوین در نقاشی آلمان به شمار می رود در آثار او و ون کوک رابطه نزدیکی وجود دارد . زیرا ادوارد مونگ معتقد است : دیگر تصاویری از اندرون با مردانی که کتاب می خوانند و زنانی که بافندگی می کنند نکشید . باید از انسانهای زنده ای نقاشی کنیم که نفس می کشند ، رنج می برند و عشق می ورزند . من مجموعه ای از این تصاویر را خواهم کشید تا مردم مجبور شوند عنصر مقدس آنها را بشناسند و خود را در برابر آن سربرهنه کنند، چنانکه گویی در کلیسایند .
این عبارات ، نشانگر مقدس بودن زندگی انسانها و رنج و شادی مردم عادی برای هنرمند است . این ( مردمی شدن هنر ) آغازی است که دامنه آن به معماری هم کشیده شد . شبح و بیماری و مرگ که بر زندگی او سایه انداخته بود و این ترس و هراس همیشگی او ، موضوع غالب نقاشی ها و تابلوهایش را تشکیل می داد . ( جیمز رانسور ) فنلاندی نیز از پیشگامان شیوه اکسپرسیونیست می باشد که نقاشی های او از قدرت حیرت زده کردن تماشاگر برخوردار است . او با استفاده از خطوط لرزان ، و رنگ های ناسازگار این شیوه در تماشاگر ایجاد حس هیجان می کند .
از نقاشان معروف دیگر ( ژورژ روئو) می باشد . تابلوهای او بیانگر موضوع های مذهبی ، خشم اخلاقی ، نفرت از شرارت های بورژوازی حاکم ، نفرت از فساد حاکم ، اندوه و طنز تلخ می باشد .
زمینه های تاریخی ، اکسپرسیونیسم از آلمان رشد کرد . پس از جنگ جهانی اول ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ که آلمان ها شکست خوردند . فقر اقتصادی ، فساد و فحشا زیاد شده بود . در آن دوران اکسپرسیونیسم بوجود آمد . خیلی سریع مورد توجه آمریکاییان قرار گرفت . در دهه ۱۹۲۰-۱۹۳۰ به سرعت شیوه فوق در مکزیک چشم گیر شد انقلاب مکزیک الهام بخش گروهی از نقاشان شد تا در جست و جوی شیوه ای ملی و مبتنی بر هنر بومی باشند . آنها می خواستند هنرشان مردمی باشد از مردم سرچشمه بگیرد و روحیه انقلابی را در بناهای عمومی جلوه گر کند . اینها آثار خود را وسیله ای برای حمل بار آرمان هایشان قرار دادند .
جلوه گر ساختن روحیه انقلابی و مردمی در بناهای عمومی و احساس مسئولیت هنرمند در برابر جامعه ، نکته ای است که در معماری اکسپرسیونیستی آلمان به وضوح دیده می شود .
در هنر گوتیگ نیز پیکره ها وبنا ها دارای خصوصیتی اکسپرسیونیستی بودند . برای شناختن کامل شیوه نقاشی اکسپرسیونیسم ، باید به سراغ نقاشی های اروپای شمالی ومرکزی برویم ، زیرا این شیوه بیشتر با روحیه مردم اروپای شمالی سازگار گردیده است . برخی اکسپرسیونیسم راعکس العملی در برابر امپرسیونیسم و شیوه های جدید تر که تاکید بر فرم و رنگ دارند،قلمداد کرده اند.هنرمندان این شیوه با تکیه بر نیروی روانی خویش و عواطف و احساست فردی ، جهانی رابه تصویر در می آورند امپرسیونیسم از آن گریزان بودند.
از لحاظ تکنیک و شکل و فرم ظاهری به سختی ممکن برای اکسپرسیونیسم اصولی را مشخص کرد،تنها نکته ای که خصوصیت آن را مشخص رمی کند ،محتوا و پیامهایی است که در تابلوهای نقاشان اکسپرسیونیست وجود دراد . این شکل از هنر غالباً در مناطقی بوجود آمده که انسان به علت های مختلف دچار اضطراب و ناراحتیها و مصیبت های گوناگون بوده است. به همین جهت در کشورهای اروپای شمالی بیش از هر جای دیگری ، این شیوه را می توان دید.در مناطق گرم استوایی ، آفریقا و کشورهایی که گرفتار محرومیت ها و ستم های اجتماعی ومبارزات سیاسی و مذهبی بودهاند، آثار هنری اکسپرسیونیستی به وفور مشاهده می شوددر همین مورد چنین میخوانیم : اکسپرسیونیسم زاییده موقعیتهای حساس روحی است .گوئی به هنگام بروز تحولات و انقلابهای سیاسی-اجتماعی و مذهبی تبلور می یابد.
و برای مثال در آثار ال گرگو و یا در نقاشیهای فرانسسکو گویا در دوران جنگ و انقلاب که منجر به سقوط استبداد مطلقه گردید، اهمیت اکسپرسیونیسم در هنر مدرن بدان جهت است که در حقیقت بیانگر صفات انسان منزوی در جامعه امروزی است . از قرن بیستم به عنوان ( قرن اضطراب ) نام برده می شود، انسان امروزی محروم و درمانده ازهر نوع پشتیبانی جامعه ، افراد و ایمان و اعتقادات مذهبی است . و برای مقابله با تحولات و تغییرات بی سابقه ، منحصراً به قدرت و اطلاعات خویش متکی است، و می کوشد تا به نحوی اظهار وجود نماید ، مانند آنچه که در آثار وان گوگ ، تحت عنوان اکسپرسیونیسم شناخته ایم . این جریانی است که هنرمند مدرن را وادار می کندتا به کمک آن ، خویشتن را از تنهایی ، ترس و اضطراب حاصل از انزوا برهاند. جایگاه اصلی اکسپرسیونیسم آلمان بود ، اما در فرانسه نیز نقاشانی به این شیوه کار می کردند . در این میان از ونسان وان گوگ هلندی ، به عنوان مکتشف و پیشرو شیوه اکسپرسیونیسم نام برده می شود. نقاشی های او در ابتدا از لحاظ تنوع رنگ کم مایه ومعمولاً سیاه و سفید بود ، اما با مهاجرت وی و تاثیر پذیری او از نقاشان امپرسیونیست رنگ های شفاف و پر فروغ جای رنگهای قبلی را در آثارش گرفتند. از آن پس وی با قلمی بی تاب ، دیوانه وار رنگها را بر روی بوم نقاشی قرار می داد . وان گوگ در این مرحله تابلوهایی بوجود آورد که رنگ در آن حکومت می کرد و از این نظر در ردیف پیشگامان فوویسم ، قرار گرفت .
اما از لحاظ انتخاب مضامین و موضوعات نقاشی ،آثارش با همه نقاشان فرنسوی همزمانش متفاوت بود . موضوعات نقاشی او را اکثراً زحمتکشان و طبقات محروم جامعه تشکیل می دادند . آثار وی بیانگر زندگی و کار طاقت فرسای کارگران معادن زغال سنگ و نیز زندگی کشاورزان فقیر و تنگ دست محیط اطرافش می باشد .ژرژ روئو (۱۸۷۱-۱۹۵۸) که یکی از نقاشان فوویست به شمار می آید ، به علت خصوصیت آثارش، چه از نظر شکل و قالب و چه از نظر محتوا و مفاهیم ، در زمره نقاشان اکسپرسیونیست قرار می گیرد .
اکثر آثار وی دارای مضامین مذهبی و اجتماعی بودند و هنر در دست او بصورت وسیله ای برای بیان عشق و علاقه اش نسبت به خدا و انسان قرار داشت.روئو در آغاز کار به مدت ده سال پنجره کلیساهای قرون وسطی را تعمیر و نقاشی می کرد . خصوصیت طراحی خشن و رنگ آمیزی شدید رنگین (ویترای) قرون وسطایی واثرات ان ، روحیه او را سخت تحت تاثیر قرار داده بود، به نحوی که تا آخر عمر مذهبی و اجتماعی را ترک نکرد ، و در این زمینه آثاری گویا و پر محتوا بوجود آورد. از آثار معروف او تصاویری است که جهت کتاب بینوایان اثر ویکتور هوگو طراحی نمود . وی دراواخرعمر نقاشی شیشه های رنگین کلیساهای متعددی را به وجود آورد. نقاشی های روئو متشکل از خطوط سیاه وکلفت ، با رنگ های تابنده به شیوه رنگ آمیزی های نقاشان فوویست بود. او برای راحتی صورتهای غم زده و هیکل های رنج دیده ، از خطوط مبالغه آمیز و خشن استفاده می کرد ، بدین وسیله صحنه های غمناک زندگی مردم ، خصوصاً کارگران و محرومان را به نمایش در می آورد . در همان زمانی که ژرژ روئو نقاشی های پر محتوای خود را می کشید ، نقاشان دیگر فرانسه محو جلوه های ظاهری طبیعت و شیفته رنگ های خوشایند و ترکیب اشکال و احجام هندسی به شیوه کوبیسم و تجریدی خود بودند و ندرتاً به مضامین اجتماعی روی می آوردند. از جمله استثنائات می توانیم به اثر معروف پیکاسو به نام ((گرینا)) اشاره کنیم که از لحاظ شکل و ترکیب بندی بر اساس شیوه کوبیسم پایه ریزی شده ، ولی از نظر محتوا ، حاوی بیانی اکسپرسیونیستی است. یکی دیگر از معروفترین نقاشان اکسپرسیونیست ، ادوراد مونش نروژی (۱۸۳۶-۱۹۴۴م) است که نقاشان آلمانی را تحت تاثیر قرار داد.
خود او از نقاشان (نبی) و گوگن درسهایی گرفته، خصوصیات روحیش نیز همانند وان گوگ بود. وی به علت حوادث ناگواری که در زندگی اش رخ داد ، به صورت هنرمندی انزوا طلب و عصبی در آمد . در مورد زندگی او چنین نوشته شده است : دوران کودکی او با مرگ زود گذر مادر و رفتار مستبدانه پدر همراه بود . نوعی احساس عدم امنیت و تنزل خاطر در وی بوجود آورد. او همواره از مشاهده زنان محروم و مصیبت زده ، مرگ و نیروهای بنیان کن طبیعت در رنج بود . آثار مونش دردسر و فضاحت بسیار وی به ارمغان آورد . طی سالیان دراز که او در آلمان به سر می برد ،آثارش به جرم (آثار مضر) توسط نازی ها ضبط و مصادره گردید . وی در دوران اشغال نروژ توسط آلمانی ها ، در انزوا بدرود حیات گفت. ادوارد مونش اگر چه چند سالی در کنار امپرسیونیست های فرانسوی زندگی کرده بود اما هیچ گاه مانند آنها شیفته نمای ظاهری موضوعات و جلوه های مجرد نور و رنگ نگردید. وی همراه با قلمی تند و سریع، و با صراحت تمام مضامین اجتماعی را مصور می ساخت .
در خلال سالهایی که او در آلمان به نقاشی مشغول بود گروهی را به نام (پل) تشکیل داد ، سپس نقاشان دیگری از جمله کاندینسکی مارکه ، ماک،پل کله و گروه دیگری تحت عنوان ( سوار آبی) بوجود آوردند که همگی می کوشیدند تا از نقاشی نتایج روانشناسی بگیرند . هدف آفریده های آنها ، نشان دادن حالات درونی و رویدادهای روحی به وسیله معنی اشکال و رنگ ها بود .
یکی دیگر از نقاشان اکسپرسیونیست جیمز انسور بلژیکی (۱۸۶۰-۱۹۴۵) است که ابتدا به شیوه امپرسیونیستها کار می کرد . وی در ترکیب رنگها ظرافت و دقت فراوان داشت . او نیز همچون مونش هنرمندی گوشه گیر بود و برخی از آثارش نشانه هایی از اندیشه های (بوش) و(بروگل)را دارد . امیل نولد کیرشنر آلمانی و کوکوشکا اتریشی نیز در زمره بهترین نقاشان اکسپرسیونیت محسوب می شوند .کائیم سوتین (۱۸۹۴-۱۹۴۳م )نقاش روسی الاصل مقیم فرانسه ، در حالت انزوا و مخفی از چشم نازی ها به نقاشی مشغول بود و آثارش بهترین معروف شیوه اکسپرسیونیسم است .
سوتین موضوعات نقاشی خود را با حالاتی خشمگین و نا آرام با فرم های مواج و حرکت های خشن که نمایانگر روحیه بی قرار و ترس و وحشت و گرفتاری اش در زندگی بوجود می آورد مارک شاگال (متولد ۱۸۸۷) نیز از نقاشان روسی الاصلی است که میهن خود را ترک کرد و از سال (۱۹۱۴) در پاریس اقامت گزید .مضامین آثار وی- که به شیوه اکسپرسیونیستی ترسیم شده اند -سرشار از دلتنگی ، جدایی و دوری از وطن می باشد . از نظر سبک او را می توان به شیوه های جدیدتر و به خصوص سوررئالیسم متعلق دانست . معمولاً نقاشانی که مضامین انقلابی و اجتماعی را برای خود انتخاب می کردند . برای بیان گویا تر و کوبنده تر به شیوه اکسپرسیونیسم روی می آوردند. به همین جهت در برخی از کشورها – که گرفتار مصیبت های اجتماعی و محرومیت های سیاسی بوده اند- شیوه اکسپرسیونیسم بیشتر مقبول افتاده ، ضمناً رشد یافته است . برای نمونه می توانیم از کشورهای آمریکای لاتین و خصوصاً مکزیک ، برزیل نام ببریم. از میان هنرمندان مکزیک نوابغی در این زمینه بوجود امدند از جمله می توان به (ریورا ، اوروزکو و سیکیروس اشاره کرد) .
ریورا و سیکیروس تحصیلات خود را در پاریس به انجام رساندند و همزمان با اوج کوبیسم ، با براک و پیکاسو معاشرت داشتند . ایندو پس از مراجعت به میهن خود در نهضت های سیاسی شرکت جستند و به موازات با الهام گرفتن از فرهنگ عامه سرزمین خود نقاشی های دیواری متعددی ، در سطوح بسیار گسترده تر بوجود آوردند. در کنار این دو نقاش ، اوزوکو قرار داشت . وی نیز با بهره گیری از سنت های میهنی ، کوبنده ترین و خشن ترین نقوش دیواری مکزیک را بوجود آورد.
نقاشی های این سه هنر مند مکزیکی دارای خصوصیتیمشترک است که در نقاشی های اکسپرسیونیستی اروپا نیز به چشم می خورد ، یعنی پرداختن به مفاهیم اجتماعی ،سیاسی و مذهبی و بیان آنها با استفاده از عواطف و احساسات شخصی هنرمند که در آثار این سه نقاش ، تم بارزی می باشد . به نظر این نقاشان ، اثری هنری می بایست برای مردم سود بخش باشد و باید آفرینندگان زیبایی، آنرا برای همه بیافرینند، و غرض زیبایی روشنگرانه این بود که به انسانها نیرو و توان بیشتر برای زندگی کردن بدهد.
از سال ۱۹۴۵ میلادی نیز در بسیاری کشور ها نقاشانی که دارای علائق اکسپرسیونیستی بودند شروع به فعالیت نمودند ، و هنرمندان مجسمه ساز نیز با توجه به این خصوصیات از خلق آثار هنری غافل نمانند و آثار حجمی اکسپرسیونیستی را بوجود آوردند ، از جمله : اوسیت -زادکین (۱۸۹۰-۱۶۹۷م) مجسمه ساز روسی است که ابتدا آثار حجمی در شیوه کوبیسم بوجود آورد و سپس به جنبه های اکسپرسیونیستی متمایل شده است . با دور شدن از طبیعت و مبالغه در طرح و رنگ امیزی و با بوجود آوردن ترکیبات فرم و رنگ که نتیجه اش تاثیر گذاری بسیار شدید در بیننده می شود، بصورت یک ضرورت هنری برای برخی نقاشان قرن بیستم مطرح گردید. این امر نه تنها در نقاشی بلکه در مجسمه سازی نیز رعایت می شد و مجسمه سازان آثار تاثیر گذار خودشان را بوجود آوردند. از آن میان برخی با توجه به جنبه های اکسپرسیونیستی رنگ و فرم ، آثاری الهام گرفته از طبیعت با ظاهری مستقل از آن ، جلوه های آبستره اکسپرسیونیستی ایجاد نمودند. از جمله : پولاک – جاکسون (۱۹۱۲-۱۹۵۶م) ، ویلم-دکونینگ (متولد ۱۹۰۴م،رتردام هلند) . این دو نقاش در سالهای ۱۹۵۰تا ۱۹۶۰ در امریکا آثاری بوجود آوردند که مشهورترین هنرمندان همین شیوه محسوب می شوند.
اکسپرسیونیسم درنقاشی
(گوگن ( اولین نقاشی بود که نظریات و عقایدش بر این مکتب در نقاشی تاثیر فراوان گذاشت. او سا لها قبل از پیدایش این جنبش به نقاشان جوان متذکر شده بود که به هیچ وجه طبیعت را سرمشق خود قرار ندهند. هنرمندان این مکتب معتقدند که این هنرمند است که محیط خود را دگرگون میکند. کوکوشکا ، کاندینسکی وکلی از اولین نقاشان برجسته ی این مکتب به شمار می آیند . این نقاشان از تقلید واقعیت روی گردانیدند و به جای آن به بیان منّویات و نگرش اصلی خود نسبت به جهان پرداختند. در نقاشی، اکسپرسیونیسم واکنشی است علیه به جزئیات فرو رفتن امپرسیونیسم که پیچید ه گیهای رنگ به رنگ شوند ه ی تنوع برآشوبنده و ته رنگهای بی دوام طبیعت را بازتاب می دهد .
اکسپرسیونیستها در وهله اول افکار و عقاید خود را در قالب نقاشی به تصویر می کشند نقاشی سبک اکسپرسیونیسم با الهام و تاثیری که از طبیعت می گیرد، انگیزه و احساسی درونی در او برانگیخته می شود که آن را بطور غیرمستقیم در اثر خود منتقل می کند برخلاف امپرسیونیستها که بطور مستقیم از طبیعت الهام می گیرند. طی آخرین سالهای قرن نوزدهم ونخستین سالهای قرن بیستم فرانسه بر قلمرو نقاشی و پیکره سازی مسلط شده بود و آلمان نیز که طی بخش اعظم قرن نوزدهم دربند آرمان گرایی طبیعت گرایانه احساساتی گرفتاربود درآخرین سالهای قرن نوزدهم تحت نفوذ مکتب فرانسوی باربیزون قرارگرفت .این سبک درآلمان بیان رمانتیکی یافت که تا حدی پیشگویی کننده نخستین گرایشها به اکسپرسیونیسم قرن بیستم آلمان بود. این سبک تحت عنوان سبک جوان تبدیل به سبک ملی شد اما ازبنیانگذاران اکسپرسیونیسم می توان به ادوارد مونک جیمزآنسوروژرژ روئواشاره کذرد. البته لازم به هکراست که گرایش به اکسپرسیونیسم قبل تر هم درکارهای ونسان ون گوگ وپل گوگن مشاهده شد. )آنارسون 1383، ص 139)
نتایج
نتایج حاکی از آن است که این سبک بیان کننده احساسات ذهنی و درونی هنرمند می باشد و اهمیت این موضوع از آنجا نشات می گیرد که بیان نیازی فطری است ویکی از راه های مهم ایجاد ارتباط با دیگران می باشد و حتی معماران بسیاری به خاطر اینکه اثرشان برای عموم قابل درک و واضح تر باشد برای بیان آثارشان از این سبک الهام گرفته اند و ممکن است سوالاتی برای اغلب دوستان برای بهتر شناختن سبک اکسپرسیونیسم در ذهن شما مطرح شود از جمله نقاشی اکسپرسیونسیم و کلا چه آ ثاری جزء اکسپرسیونیسم قلمداد می شود. که ما در این مقاله آن ها را بیان کردیم .
منابع
-کرمانی ، سمانه . (1395) . تحلیل و بررسی هنر اکسپرسیونیسم و تاثیر آن بر نقاشی ایمل نولده. هفتمین کنفرانس بین المللی اقتصاد و مدیریت .
-علیزاده ، ناصر و معنوی ، فاطمه . (1396) . بررسی اندیشه های اکسپرسیونیستی در شعر شاعران برجسته زن معاصر . مطالعات زبان بلاغیhttps://www.noormags.ir/view/fa/magazine/863/%d9%85%d8%b7%d8%a7%d9%84%d8%b9%d8%a7%d8%aa-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%a8%d9%84%d8%a7%d8%ba%db%8c . شماره 15 ، 116-89.
-آقایی ، ناصر و الستی ، احمد و خانلری ، رضا . (1393) . تاثیر اکسپرسیونیسم آلمان بر بازیگری در سینمای آیزنشتاین . کیمیای هنر ، شماره 12، 112-99.
-رهنما ، حسین و میر احمدی ، احمد و مهدوی پور ، حسین . (1394) . بررسی فرآیند طراحی در معماری اکسپرسیونیسم (نمونه موردی: اروسارینن) .کنفرانس بین المللی معماری ، شهرسازی ، عمران ، هنر و محیط یست ، افق های آینده ، نگاه به گذشته .
-زرآبادی پور ، پریسا و سلطان زاده ، حسین . (1393) . معماری وشهرسازی دردوران اکسپرسیونیسم . همایش ملی معماری ، عمران و توسعه نوین شهری .
-اثباتی ، دینا و باقری لری ، محمدرضا . (1394) . مطالعه تطبیقی نقاشی امپرسیون کلود مونه و قطعه اربسک کلود دبوسی با تاکید بر هارمونی . دومین کنفرانس بین المللی علوم و مهندسی .
-رید هربرت . ( فلسفه هنر معاصر ) فرامرزی . انتشارات نگاه، ۱۳۶۲
-آنارسون . تاریخ هنرمدرن ) نقاشی وپیکره سازی ومعماری درقرن بیستم ( مصطفی اسلامیه چاپ دوم موسسه انتشارات آگاه ،1383.
-آزبون چیلوز ودیگران . سبک ها ومکتب ها ی هنری فرهاد گشایش ،چاپ دوم، انتشارات عفاف، 1382.
-نیچه، فردریش (1351) .چنین گفت زرتشت، ترجمه داریوش آشوری و اسماعیل خویی، تهران: نشر نیل
1 Expressionism
2 Expression
—————
————————————————————
—————
————————————————————
12