بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان:
اوراق بهادار قابل تبدیل در مدیریت مالی
فهرست
مقدمه 4
مدیریت مالی 6
هدف مدیریت مالی: 7
هدف اصلی بنگاههای اقتصادی: 7
وظایف مدیر مالی 7
وظایف مدیر مالی از بعد سودآوری شامل موارد زیر است: 8
روشهای تحلیل گری قیمت سهام در بورس اوراق بهادارو مخاطره بازده در بورس 8
تجزیه و تحلیل شرکت 10
نتیجه گیری : 13
مسیر و برنامه¬ای برای سرمایه گذاری و تجارت در بازارهای مالی 15
اندازه گیری مخاطره 15
مخاطره مجموعه دارایی و پراکنده سازی یا متنوع ساختن داراییها 15
مخاطره و نرخ بازده مجموعه داراییها 16
بتا به عنوان معیار اندازه گیری مخاطره 16
اوراق قرضه قابل تعویض با سهام 17
وجوه تشابه 19
وجوه تفاوت 20
دلایل و انگیزه های مربوط به انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل 25
اوراق بهاءدار قابل تبدیل 27
اوراق بهادار قابل تبدیل باحق خرید سهام 28
گواهی نامه حق خرید سهام: 30
انواع اوراق مشارکت 32
نحوه انتشار اوراق مشارکت 33
اوراق مشارکت قابل تعویض با سهام 33
اوراق بهادار قابل تبدیل 34
بازار پول 35
بازار سرمایه 35
ابزارهای بازار پول 36
پذیرش بانکی 37
اوراق تجاری 37
گواهی سپرده 37
بازار پول چیست؟ 37
اعضا و شرکت کنندگان در بازار پول 38
اوراق تجاری 38
اسناد خزانه: 38
پذیرش بانکی: 38
گواهی سپرده: 39
بازار پول چیست و چه ابزارهایی دارد؟ 40
توضیحات بیشتر درباره بازار سرمایه 40
بازارسرمایه 41
ابزارهای بازار سرمایه 41
مهمترین ابزارهای مشتق بازار سرمایه عبارتند از: 43
نهادهای بازار پول 44
منابع 45
مقدمه
اوراق بهادار قابل تبدیل یکی از ابزارهای مالی متداول و فراگیر، اوراق بهاداری هستند که تحت شرایط خاصی قابل تبدیل به یکی دیگر از اوراق بهادار همان شرکت می باشند. نمونه بارز این نوع اوراق، شامل اوراق قرضه یا سهام ممتازی است که قابل تبدیل به تعداد تعیین شده ای سهام عادی می باشد. معمولاً هیچ وجه نقدی مبادله نمی شود، اوراق بهادار قبلی دریافت شده و در مقابل، تعداد مشخصی از اوراق بهادار جدید منتشر می شود. هر از چند گاهی، سهام ممتاز قابل تبدیل منتشر می شود. البته آثار مالیاتی، این اوراق را، همانند سایر انواع سهام ممتاز، ابتدا برای سرمایه گذاران همان شرکت جذاب می کند. برای سایر سرمایه گذاران، اوراق قرضه قابل تبدیل از جذابیت بیشتری برخوردار است.
اگر یکی از اوراق قرضه ای که دارای ارزش اسمی ۱۰۰۰ دلاری می باشد، قابل تبدیل به ۲۰ سهم عادی باشد، نسبت تبدیل، بیست می باشد. قیمت تبدیل نیز ۵۰ دلار (۲۰÷۱۰۰۰) می باشد، چرا که در واقع ۵۰ دلار از قیمت اسمی اوراق قرضه باید داده شود تا یک سهم عادی به دست آید. ارزش تبدیل نیز که عبارت است از حاصل ضرب نسبت تبدیل در قیمت روز سهام مبلغی است که در صورت تبدیل اوراق بهادار، حاصل خواهد شد نه نسبت تبدیل و نه قیمت تبدیل، هیچ یک تحت تاثیر تغییرات ارزش بازار اوراق قرضه مذکور واقع نمی شوند.
نسبت تبدیل معمولاً به نحوی تعیین می شود که فرایند تبدیل اوراق بهادار به سهام عادی جذاب نباشد، مگر اینکه قیمت سهام مذکور به طور قابل توجهی نسبت به قیمت آن در زمان انتشار اوراق قابل تبدیل، افزایش یابد. این مسئله شبیه قاعده عمومی است که در مورد تعیین قیمت اعمال وارانت بکار گرفته می شود.
اوراق بهادار قابل تبدیلی که دارای پیچیدگی بیشتری می باشند نیز در بازارهای مالی یافت می شوند. برخی از این اوراق تنها پس از یک دوره انتظار ابتدایی، قابل تبدیل هستند. برخی از آنها تا تاریخ سررسید قابل تبدیل هستند. در حالی که برخی دیگر فقط برای دوره کوتاهی قابل تبدیل می باشند. بعضاً قابل تبدیل به مجموعه ای از دو یا چند نوع اوراق بهادار متفاوت می باشند، بعضی نیز مستلزم پرداخت نقدی اضافی در قبال تبدیل می باشند.
اوراق قرضه اوراق قابل معامله ای است که نشان دهنده مبلغی وام با بهره معین می باشد که تمام آن یا اجزای آن باید در موعد یا مواعد معینی مسترد گردد و شرکت سهامی عام می تواند تحت مقررات قانونی این اوراق را منتشر نماید.
دارنده اوراق قرضه تنها طلبکار شرکت محسوب می شود و پس از دریافت وجه اوراق قرضه ارتباطش با شرکت قطع می شود. این اوراق قرضه، اوراق قرضه ساده هستند. درمقابل این اوراق، اوراق قرضه مرکب وجود دارند که دربردارنده امتیاز مضاعفی برای صاحب آنها هستند. این امتیاز عبارت است از اینکه دارنده این گونه ورقه قرضه می تواند تحت شرایطی به جای طلبکار شرکت بودن، شریک شرکت شود. این کار از طریق پذیره نویسی اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام و پذیره نویسی اوراق قرضه قابل تعویض با سهام امکان پذیر می باشد.
دارندگان اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام می توانند درصورت سودآور شدن شرکت، با شریک شدن در شرکت از سود حاصله استفاده نمایند. پس از شریک شدن دارندگان اوراق قرضه، بازپرداخت اوراق قرضه نیز منتفی می شود.
شرایط انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام
تبدیل اوراق قرضه به سهام به شرایطی نیاز دارد که ذیلاً مورد بررسی قرار می گیرد:
ا. انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام مستلزم این است که مجمع عمومی فوق العاده شرکت، بنابه پیشنهاد هیات مدیره و گزارش خاص بازرسان شرکت، این امر را تصویب نماید.
ب. مجمع عمومی فوق العاده که اجازه انتشار این اوراق را صادر می نماید باید شرایط و مهلتی را که در طی آن مدت دارندگان این گونه اوراق قرضه خواهند توانست اوراق خود را به سهام شرکت تبدیل کنند را معین نماید. علاوه بر آن مجمع عمومی اجازه افزایش سرمایه را نیز به هیات مدیره می دهد.
چگونگی انتشار آگهی و صدور ورقه قرضه در اوراق قرضه برابر مواد 57، 58، 59 و 60 ل.ق و همانند اوراق قرضه عادی می باشد و تنها در اطلاعیه انتشار این اوراق و ورقه قرضه قابلیت تبدیل ورقه قرضه به سهام و مهلت و شرایط این تبدیل آورده می شود.
چگونگی تبدیل اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام
شرایط و ترتیب تعویض ورقه قرضه با سهم باید در ورقه قرضه قید شود. تعویض ورقه قرضه با سهم تابع میل و رضایت دارنده ورقه قرضه است. دارنده ورقه قرضه در هر موقع قبل از سررسید ورقه می تواند تحت شرایط و به ترتیبی که در ورقه قید شده است آن را تبدیل به سهم شرکت نماید.
هرگاه قبل از رسیدن مهلت بازپرداخت اوراق قرضه، دارنده این اوراق بخواهد آنها را به سهام شرکت تبدیل نماید، شرکت مکلف است این تبدیل را انجام دهد. در صورتی که دارنده ورقه قرضه مایل به تبدیل این اوراق به سهام شرکت نباشد، شرکت باید طلب ناشی از این اوراق را به صاحبان آن بپردازد.
هیات مدیره شرکت، براساس تصمیم مجمع عمومی فوق العاده، در پایان مهلت مقرر برای تبدیل این اوراق به سهام شرکت، معادل مبلغ اوراق قرضه ای که جهت تبدیل به سهام شرکت عرضه شده است سرمایه ی شرکت را افزایش داده و پس از ثبت این افزایش در مرجع ثبت شرکتها، سهام جدید صادر و به دارندگان اوراق قرضه ی مذکور معادل مبلغ اوراقی که به شرکت تسلیم کرده اند سهم خواهد داد.
مدیریت مالی
شرح وظایف مدیر مالی بطور استاندارد در کتابهای مدیریت مالی با شرح وظایف مدیر مالی در بخش خصوصی متفاوت است وحتی از شرکت به شرکت هم این تفاوت چشمگیر است . در بیشتر شرکتهای خصوصی مدیرمالی وظایف یک رئیس حسابداری مالی رو دارد ونیز بحث کنترل حسابها و مالیات و بیمه ومحاسبه وپرداخت حقوق. این وظایف بر گرفته از کتاب مدیریت مالی است اما مطمئن باشید که شما برای تشریح شرح وظایف مدیر مالی در بخش خصوصی باید به تفکرات مدیریت آن شرکت از مالی وانتظارات آنان مراجعه کنید:
-تامین مالی وسرمایه گذاری
-حسابداری وکنترل
-پیش بینی و طرح ریزی بلند مدت
-قیمت گذاری محصولات
-سایر وظایف:سیاستهای اعتباری و وصول مطالبات.بیمه نامه ها.طرح ریزی مزایا به منظور ایجاد انگیزه بهتر در کارکنان
چنانچه ملاحظه میفرمائید فقط بخش حسابداری و کنترل در ایران بعنوان وظیفه مدیر مالی شناخته شده و مابقی وظایف توسط مدیریت عامل یا سایر رده ها انجام میشود.
هدف مدیریت مالی:
هدف اصلی مدیریت مالی، بکارگیری مهارتهائی است که با استفاده از آن مهارتها هدف اصلی بنگاههای اقتصادی، که همانا حداکثر کردن ثروت صاحبان بنگاه است، محقق گردد.
هدف اصلی بنگاههای اقتصادی:
برخی افراد هدف اصلی بنگاههای اقتصادی را حداکثر کردن سود می دانند. اما این دیدگاه به دلایل زیر اشکال دارد:
کلمه سود دارای تعاریف مختلفی است.سودی که در حسابداری تعریف می شود، ارزش زمانی پول را در نظر نمی گیرد.کیفیت فعالیت را در نظر نمی گیرد و همچنین سایر اهداف واحدهای تجاری از جمله اهداف اجتماعی را در بر نمی گیرد.
هدف اصلی یک واحد تجاری را می توان حد اکثر کردن ارزش بنگاه در بلندمدت دانست. این هدف را می توان به شکل حداکثر کردن ثروت بیان نمود. با این دیدگاه، بجای تمرکز مستقیم بر روی سود، ارزش جاری بنگاه مورد تاکید قرار می گیرد. طبیعتا بین ارزش فعلی بنگاه و ارزش آن در بلند مدت ارتباط وجود دارد. اگر پیش بینی شود که ارزش آینده بنگاه بالاست، ارزش جاری آن نیز بالا خواهد بود زیرا در مدیریت مالی ارزش هر دارائی سرمایه ای برابر ارزش فعلی وجوهی است که آن دارائی نصیب صاحبش خواهد کرد.بنا براین هدف اصلی مدیریت مالی حداکثر کردن ثروت صاحبان سهام است.
وظایف مدیر مالی:
مدیران مالی در راستای هدف اصلی مدیریت مالی، آن هدف را به هدفهای آنی تر و سهل الوصول تر ترجمه می کنند. بر این اساس وظایف مدیران مالی از دو دیدگاه قابل بررسی است:
الف) وظایف مدیر مالی از دیدگاه نقدینگی و سود آوری
ب) وظایف مدیر مالی از دیدگاه آنچه که باید اداره گردد.
وظایف مدیر مالی از بعد نقدینگی شامل موارد زیر است:
۱ – پیش بینی جریان نقدی
۲- تامین منابع مالی
۳- اداره جریان منابع مالی داخلی.
وظایف مدیر مالی از بعد سودآوری شامل موارد زیر است:
۱- کنترل هزینه
۲- قیمت گذاری
۳- پیش بینی سود
۴- اندازه گیری بازده مورد نظر.
وظایف مدیر مالی از دیدگاه آنچه که باید اداره گردد شامل موارد زیر است:
۱ ـ مدیریت دارائیها
۲ ـ مدیریت منابع مالی
به طور کلی، مدیر مالی اولا به عنوان یکی از تصمیم گیرندگان واحدهای اقتصادی در گروه مدیران شرکت برای حداکثر ساختن سود مشارکت دارد و ثانیا به عنوان کارشناس مسائل مالی مدیریت مالی واحد تجاری را بعهده می گیرد.
روشهای تحلیل گری قیمت سهام در بورس اوراق بهادارو مخاطره بازده در بورس
یکی از عواملی که در توسعه و رشد بازار سرمایه نقش موثری دارد آشنایی سرمایه گذاران و معامله گران بازار سرمایه با روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیل گیری آنها است . بی شک از طریق تجزیه و تحلیل دقیق و هوشیارانه می توان ریسک بازار سرمایه یا مخاطره سرمایه گذاران را تقلیل داد و جلوی ضرر و زیان افراطی و ناشی گری حاصل از برآیند سرمایه گذاری را خنثی نمود . با توجه به سیاست های اخیر بورس اوراق بهادار در خصوص گسترش جغرافیایی و موضوعی بورس که در پی آن تالارهای متعدد منطقه ای در اقصی نقاط کشور ایجاد شده است یقیناً می طلبد که فرهنگ عامه سرمایه گذاری در بازار سرمایه تقویت گردد .
یکی از این عوامل موثر و تقویت کننده که به نوبه خود می تواند سبب تداوم رشد و توسعه بورس اوراق بهادار گردد و سر منشاء گفتمان بهتری در مدیریت نقدینگی جامعه و مبحث فاینانس شرکتها باشد، بدون تردید گسترش آموزش های مورد نیاز جهت انجام معاملات سودمند و در وهله بعد آموزشهای لازم در خصوص مهارت تحلیل گری و تجزیه و تحلیل اوراق بهادار است. زیرا هر اندازه که بینش و درک سرمایه گذاران و معامله گران در این زمینه ها افزایش یابد از رکودهای لحظه ای ، ترقی قیمت ها بصورت حبابی و واکنش های نابهنگام در
معاملات جلوگیری می کند و نه تنها شفافیت و روشنگری در معاملات را تقویت می کند بلکه بازار را به سمت و سوی کارا بودن سوق خواهد داد . بدیهی است که این امر با افزایش انگیزش سهامداران ، رقم معاملات در بورس را نیز ترقی داده و از نظر حجم معاملاتی فاصله بورس ایران را با کشور های همردیف خود کاهش خواهد داد . با این مقدمه کوتاه مقاله حاضر بیان می دارد که در خصوص آنالیز قیمت سهام و سرمایه گذاری در دارائیهای مالی در ادبیات مالی سه دیدگاه کلی وجود دارد که شامل روش بنیادین (Fundamental) روش چارتیست یا تکنیکال (Technical) و روش تئوری مدرن پرتفولیو (MPT) است که در ادامه این مبحث به آنها پرداخته می شود .
۱- روش بنیادین
در بازار سرمایه ارزش سهام بر اساس میزان منافع آتی و اطمینان از تحقق آنها تعیین می گردد و هر اندازه اطمینان نسبت به کسب بازده بیشتر باشد مخاطره از دست دادن اصل سرمایه و سود آن کمتر می رسد .
عوامل و متغیرهای متعددی در بازار سرمایه و در سطح کلان کشور بر روی قطعیت یا عدم قطعیت سود و نیز تغییرات قیمت دارائیهای مالی اثر می گذارد . به همین خاطر روش بنیادین به بررسی دقیق عوامل محیطی که ممکن است بر روند حرکت قیمت سهام و به تبع آن بر بازده دارائیهای مالی تاثیر گذارد می پردازد . در این روش به منظور تحلیل گزینه های سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار قاعدتاً بایستی به سه مرحله اساسی ذیل که ارکان اصلی تحلیل بنیادین است توجه نمود .
الف- بررسی و تحلیل اوضاع اقتصادی کشور :
در نظام کنونی اقتصاد جهانی ، بورس اوراق بهادار نقش دماسنج اقتصادی را ایفاء می کند و وضعیت اقتصادی و حتی سیاسی و اجتماعی کشور در حال و آینده تاثیر بسزایی بر میزان سود آوری شرکتها خواهد گذاشت . بنابراین در تحلیل بنیادین ابتداً بایستی تغییر و تحولات اوضاع اقتصادی حال و جهت گیری های آتی بدقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد .
این تجزیه و تحلیل شامل بررسی شاخص های کلان اقتصادی از قبیل نرخ تورم ، تولیدات ملی ، نرخ بهره ، نرخ ارز ، میزان بیکاری ، نرخهای رشد اقتصادی و سیاستهای پولی و مالی دولت و سایر نهادهای تاثیر گذار است که تحلیل گر با بررسی آنها پیش بینی های دقیق تری از وضعیت بازار سهام و صنعت خاص بعمل می آورد و از دور نمای آتی سهام موجود در بازار و بالحض سهام شرکت مورد نظر مطلع می گردد .
ب – بررسی صنعت مورد نظر : دومین مرحله از تحلیل بنیادین بررسی وضعیت و موقعیت فعلی صنعت مورد نظر و روند رشد آتی آن است . سهامداران و معامله گران برای شرکتهایی که در صنایع روبه رشد و سود آور فعالیت می کند ارزش بیشتری قایل هستند . عوامل مطلوب صنعت در این تحلیل عبارتند از :
ب – ۱- تقاضای رو به رشد و فزاینده برای محصولات یا خدمات آن صنعت
ب – ۲- برخورداری از ویژگی ممتاز به گونه ای که محصولات مشابه خارجی یا رقیب تهدید جدی برای نفوذ در بازار داخلی نباشند . ویژگی ممتاز می تواند از نیروی کار ماهر و متخصص ، اسم و رسم تجاری مناسب ، فناوری پیشرفته تولید و سهم بازار در خور توجه ناشی شود
ب – ۳- محدود بودن کالاهای جانشین برای محصولات آن صنعت که در این حالت هر چقدر تعداد کالاهای جانشین محدودتر باشد موقعیت بازاری آن صنعت ، مطلوبتر خواهد بود .
ب-۴- دخالت محدود ارگانهای تصمیم گیرنده دولتی در تعیین قیمت محصولات صنعت و کم و کیف فعالیت آنها یک عامل مثبت تلقی می گردد زیرا مداخله نهادهای دولتی در فعالیت شرکتها و اتخاذ تصمیمات اثرگذار توسط آنها موجبات تضعیف حیطه عملکرد مدیریت و نوسانات حاد قیمت سهام و بازده شرکت را فراهم می آورد .
ب-۵- استراتژیک بودن محصولات صنعت و نیز گاهاً فشردگی بازار صنعت مورد نظر باعث می گردد که رقباء جدید به آسانی وارد آن صنعت نگردند و بازار صنعت دستخوش نوسانات ناشی از ورود آنها قرار نگیرد .
تجزیه و تحلیل شرکت
در مرحله سوم تحلیل بنیادین ، تحلیل گر بازار سرمایه بعد از انتخاب صنعت مناسب بایستی شرکتی را از میان شرکتهای موجود در آن صنعت با توجه به معیارهای زیر انتخاب نماید .
ج-۱- موقعیت رقابتی برتر شرکت : در هر صنعتی شاید دهها شرکت و موسسه به فعالیت بپردازند لیکن ممکن است تنها چند شرکت عمده موفقیت چشمگیری در بازار داشته باشند بررسی موقعیت رقابتی شامل میزان فروش و نرخ رشد آن ، سهم بازار شرکت از صنعت ، کیفیت محصولات یا خدمات و تمایز آنها و سایر عوامل خاص رقابتی می باشد .
ج-۲- کیفیت عملکرد مدیریت شرکت : از آنجا که موقعیت هر شرکت وابسته به قابلیت ها و تواناییهای مدیریت آن است لذا بایستی در وهله اول به خصوصیات و ویژگیهای مدیران آن شرکت همانند تجربه ، تحصیلات ، موفقیت های قبلی ، نوآوری ، ابتکارات و جدیت و تلاش آنها توجه نمود . و در وهله دوم اعمال مدیریت یعنی کارایی مدیریت در اداره دارائیها ، تولید و عملیات ، فروش محصولات ، به خدمت گرفتن فناوری جدید وعرضه محصولات جدید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد .
ج-۳- بررسی موقعیت مالی شرکت از قبیل نسبت های سود آوری ، بدهی ، کارایی و نقدینگی و مقایسه آن با گذشته شرکت و رقباء موجود در صنعت است .
بررسی ها نشان می دهد که تحلیل بنیادین از توان بالقوه ای برای تشخیص وضعیت کلان اقتصاد حاکم برخوردار است و تغییر و تحولات جاری شرکتها را به خوبی در تیررس نگاه خود قرار میدهدو نیز مهارت نگاه نمودن از بالا به پائین را به تحلیل گران می آموزاند و با این مشخصه ها ضمن اینکه احتمال بدست آوردن منفعت مورد انتظار را تقویت می کند نوعی منطق گرایی مالی را نیز به سرمایه گذاران عرضه می دارد . مزیت اصلی تحلیل بنیادین کاربرد فراوان اش در سرمایه گذاری های میان مدت وبلند مدت است .
۲- روش تکنیکال
متخصصین و معتقدین روش تکنیکال (Technical) بر این باورند که در بازار سهام ، تمامی اطلاعات موردنیاز در قیمتها نهفته است . و با تمرکز بر روی قیمت های دوره های قبل و زمان حال سهام و پیش بینی آتی آن می توان از یک انتخاب مناسب در بازار سود جست . در واقع تکنیکالیست ها بر عکس بنیادگراها که به چرایی قیمت ها تاکید داشتند بر روی "چیستی قیمت تمرکز دارند" . این نوع سرمایه گذاری با استفاده از مطالعه رفتار و حرکات قیمت سهام در گذشته و تعیین قیمت و روند آینده آن و امکان تکرار الگوهایی مشابه صورت می پذیرد . زیرا تکنیکالها ابراز می دارند که تمامی وقایع جاری اقتصادی کشور و نیز صنعت و انتظارات سهامداران نهایتاً بر قیمت سهام تاثیر گذاشته است . لذا بایستی پیشینه تاریخی و نمودار قیمت سهام بدقت بررسی گردد .
در واقع تحلیل گر یا تکنسین صرفاً به یک روند قیمتی نیاز دارد که در قالب نمودار (Chart) عرضه می شود به همین دلیل به تکنسین ها ، چارتیست نیز گویند . چارتیست ها عنوان می دارند که قیمتهای کنونی یک سهم که به نظر تصادفی می رسد ممکن است بتدریج به الگوهای قابل تکراری تبدیل شوند . این تکرار قیمتها یک روند (Trend) را ایجام می کند که می تواند حالت صعودی (uptrend) یا نزولی (Down Trend) به خود گیرد و نوع معامله (Trade) در هر یک از حالت متمایز از دیگری خواهد بود .
استراتژی معامله گر ( یا سهامدار ) برای تعیین زمانهای خرید یا فروش بستگی مستقیم به مدت انتظار او برای رسیدن به سود دارد. این زمانها می تواند بسیار کوتاه در حد چند ساعت یا نسبتاً طولانی به چندین سال برسد . که عملاً در بازار سهام ایران بدلیل محدودیت های قانونی موجود و فقدان سیستمهای خرید و فروش بلادرنگ (Real Time) خرید و فروش در کمتر از یک هفته عملاً امکان پذیر نیست . این متد تحلیل نیاز به یک شعور باز و عاری از هرگونه تعصب به سهام شرکت مورد نظر دارد تا تحت تاثیر شایعات و اطلاعات نادرست و گمراه کننده قرار نگیرد و همچنین نیاز به نرم افزار محاسباتی است که اطلاعات شرکتها را بعنوان ورودی پذیرفته و خروجی آن نموداری از روند قیمت ها باشد .
عوامل اصلی موفقیت در این روش نیازمند داشتن تبحر ، ممارست و یادگیری مداوم و توانایی در مهارتهای زیر است .
۱- مطالعه و بررسی عمیق که باید با صرف وقت و در آرامش و بدور از هیاهوی بازار و خصوصاً شایعات صورت گیرد .
۲- تصمیم گیری به موقع و قاطعانه خرید یا فروش که بلافاصله باید به آن عمل کرد .
۳- بعد از اقدام ( خرید یا فروش سهم ) رفتار آن همواره زیر ذره بین قرار گیرد و بررسی و تحلیل حالت استمرار داشته باشد .
مراحل بررسی قیمت سهام توسط چارتیست ها یا تکنیکالیست ها به قرار زیر است :
۱- انتخاب نوع نمودار از لحاظ بعد زمانی ( همانند تغییرات قیمت در هر ساعت ، روز ، هفته ، ماه و … ) و نیز انتخاب اشکال نمودار از قبیل میله ای ، خطی ، شمعی (Gandlistick) که معمولاً از مورد آخری جهت نشان دادن روند ها استفاده بعمل می آورند .
۲- بررسی روند شاخص کل
۳- بررسی روند شاخص ۵۰ شرکت برتر ( خصوصاً اگر سهم مورد نظر بین این شرکتها باشد )
۴- روند قیمتی سهم که برای معاملات میان مدت و کوتاه مدت دوره های روزانه وهفتگی و برای افق بلند مدت دوره های ماهانه بررسی می گردد .
۵- تعیین سطح مقاومت (Risstance) یا حد بالای قیمت و سطح حمایت (Support) یا حد پائین قیمت و نقطه پرش (Breakout) یا قیمتهای بالاتر از دو نقطه فوق الذکر است . در این حالت فرصت های خرید یا فروش از راه برآورد محدوده نوسانات در دو سطح حمایتی و مقاومتی مشخص می شود که نحوه تعیین اینگونه فرصتها خود به مهارت و تبحر و درک تکنسین ها بستگی دارد که بدقت حرکات بازار را تشخیص می دهند و از روند گذشته نتیجه گیری بهتری داشته باشند .
۳- روش تئوری مدرن پرتفولیو
این روش که ابتدا توسط هری مارکویتز بصورت عملی بیان شد بر اساس یک سری مفروضات خاصی است که اهم آن گویای این است که بازار کارا است و انتشار اطلاعات بصورت یکپارچه و در اختیار همکان است و شفافیت اطلاعات در معاملات حاکم است .
مبنای این روش بر پایه این استدلال استوار است که احتمال خطر از دست دادن سرمایه یا سود یک نوع سهام در بازار بسیار بیشتر از مجموعه یا ترکیب سهام است. لذا قاعدتاً سرمایه گذار حرفه ای نباید تمامی سرمایه خود را دریک قلم دارایی سرمایه گذاری کند ( و منطق اقتصادی نیز این را تایید می کند ) . بلکه بایستی آن را در مجموعه ای از سهام یا دارائیها سرمایه گذاری کند که این مجموعه به پرتفوی معروف است . پرتفوی یا سبد سهام متشکل از سهام متعدد شرکتهایی است که در شرایط عادی احتمال کاهش بازده همه دارائیها تا حدودی به صفر نزدیک است . و تلاشها بر این است که ریسک غیر سیستماتیک یا تنوع پذیر به حداقل ممکن تقلیل یابد . به همین جهت ترکیب پرتفوی بهتر است به گونه ای باشد که نوسانات مشابهی نداشته باشند یعنی زمانیکه بازده یکی کاهش پیدا می کند بازده دیگری افزایش یابد در این راستا مراحل زیر توسط سرمایه گذار و یا معاملگر در بازار رعایت می گردد
۱- تعیین بازده مورد انتظار سبد سهام و تک تک سهام
۲- ارزیابی وضعیت سهام مختلف و انتخاب آنها
۳- بهینه نمودن ترکیب سهام ( پرتفوی
۴- ارزیابی پرتفوی و بازنگری در مجموعه سهام
تحلیل پرتفوی ، کاربرد زیادی در آنالیز ریسک و بازده و نیز تجزیه و تحلیل بازار دارد و به همین خاطر نرم افزارهای طراحی شده است که قابلیت محاسبه ریسک بازار و مقایسه آن با ریسک صنعت و شرکتها را دارد .
در روش پرتفوی مدرن مجموعه تلاشها وقف این است که بازده پرتفوی فرد سرمایه گذار به بازده بازار نزدیک گردد و در وضعیت مطلوب ، بازدهی بیشتر از آن بدست آورد. در این حالت پرتفوی کل بازار یک شاخص ارزیابی است که ریسک آن نیز با شاخص بتا (Beta)محاسبه می شود . این تحلیل کاربرد زیادی در آنالیز ریسک و تجزیه و تحلیل بازار دارد و مبنای کار سرمایه گذاران حرفه ای است .
نتیجه گیری :
در تجزیه و تحلیل قیمتهای سهام و گزینش تصمیمات سرمایه گذاری هر سه روش فوق الذکر کاربرد زیادی دارند لیکن ترکیبی از هر سه متد قدرت تشخیص و رویه های انتخاب بهتری را به سرمایه گذارعرضه می دارد . بطوریکه روش بنیادین از دید کلی وضعیت کنونی بازار و دور نمای آتی را شناسایی می کند . روش تکنیکال با بررسی دقیق قیمتها می خواهد
اشتباهات گذشته تصمیم گیری را تکرار نکند و از لغزش ها دوری جوید و پیش بینی خود را بر منطق دقیق و عاری از هرگونه احساسات فردی استوار نماید . در حالیکه روش MPT نیز که اساس و پایه تحلیل های موجود بازار سرمایه است درصدد این است که از ریسک های غیرسیستماتیک اجتناب نموده و یا کاهش داده و به کسب بازده معقول ( نسبت به ریسک آن ) بیاندیشد. اما تجربه نشان داده است که ترکیب روشهای فوق ابزاری به مراتب بهتر جهت تحلیل قیمت و بازده سهام است مخصوصاً در بازارهای سهامی که سرمایه گذاران آن زیاد حرفه ای بنظر نمی رسند .
هیچ روش قابل اطمینان و معتبری درباره پیش-بینی نرخهای مبادله ارز وجود ندارد. این جمله شاید به نظر شگفتی آور نباشد، اما همه ما دوست داریم که با قابلیت اطمینان و با اتکا به نیرویی بتوانیم نرخهای مبادله را به درستی ارزیابی و پیش¬بینی کنیم. پژوهشگران زیادی نسبت به توانایی پیش¬بینی آینده نرخهای مبادله ارز بررسی و تحقیق کرده¬اند. پل
کروگمان و موریس ابسفلد در کتابشان معروف به "دانش اقتصاد بین-الملل: نظریه و سیاست" نوشته¬اند: " اگر نرخهای مبادله همان قیمتهای دارایی هستند که به سرعت به تغییر انتظارات و نرخهای بهره واکنش نشان می¬دهند، آنها باید ویژگیها و خواص مشابهی با دیگر قیمتهای دارایی مانند قیمت سهام داشته باشند. بنابراین نرخهای مبادله باید به طور نیرومندی نسبت به اخبار اقتصادی و رویدادهای سیاسی غیرمنتظره واکنش نشان دهند و همچون قیمت سهام، باید به سختی پیش¬بینی شوند." در مطالعه و پژوهش دیگری که توسط ریچارد لویچ انجام گرفت، وی با ثبت شواهد پیش-بینی شرکتها بر روی زوج ارزهای گوناگون دریافت که معمولا حرکت نرخهای مبادله ارز خیلی خوب قابل پیش¬بینی نیستند.
او شواهد محکمی مبنی بر پیش¬بینی دقیق نرخهای مبادله پیدا نکرد. با این وجود وی با تکیه بر شواهد در دسترس دریافت که پیش-بینی¬کنندگان حرفه¬ای با استفاده از یک اسلوب معین نسبت به اشخاص عادی، بهتر نرخهای مبادله را ارزیابی و برآورد نموده¬اند. برای مثال آنها از نرخهای سلف سه ماه آینده استفاده کرده¬اند. البته این مطلب نمی¬گوید که نرخهای سلف برآورد¬کننده مناسبی است. در مجموع لویچ اشاره کرد که بوسیله ابزارها و شاخصهای دردسترس معمولا حرکتها و روند آینده به خوبی قابل پیش¬بینی نیست. پژوهشهای دیگر نیز توسط برخی دانشجویان دانشگاههای آمریکا انجام گرفته است. آنها دریافتند که روندها قابل برآورد و پیش¬بینی نیستند.
نمودارها توانایی پیش¬بینی آینده را ندارند و تنها تصویری از آنچه در حال جریان دارد را نشان می¬دهند و می¬توانند به معامله¬گران بگویند که هر زمان اخبار جدید از راه برسد، ممکن است روند جاری شکسته شود، اما اگر پیش¬بینی نرخ مبادله ارز قابلیت اتکا و اطمینان ندارند، چرا معامله¬گران خود را زحمت می¬دهند؟
همانطور که می دانیم، هیچ تضمین و اطمینانی نسبت به پیش¬بینی دقیق روند نرخهای مبادله وجود ندارد، اما ابزارهای سودمند، تئوریهای اقتصادی کارآمد، معیارهای ویژه دادوستد در دسترس معامله¬گران هستند. آنها با بهره¬گیری از توانایی تفسیر بنیادهای اقتصادی، تکنیکهای نموداری و بکارگیری ابزارهای مفید و تجربیات شخصی شانس داشتن معاملات سودآور را افزایش می¬دهند. برخی تحلیلگران اغلب برای پیش¬بینی افقهای زمانی کوتاه¬مدت (یک روزه یا یک هفته) از روشهای نموداری و تفسیرهای تکنیکی استفاده می¬کنند و معمولا روندهای بلند¬مدت (سه ماه) را با استفاده از تئوریهایی همچون برابری قدرت خرید تحلیل می¬کنند.
مسیر و برنامه¬ای برای سرمایه گذاری و تجارت در بازارهای مالی
آیا مایل هستید به عنوان یک معامله گر پا به گستره بزرگ و ژرف بازارهای مالی بگذارید؟
متن خلاصه شده زیر فرایند تجارت و سرمایه گذاری را مورد بررسی قرار داده است. فرایند تصمیم گیری و مراحل گام نهادن به بازارهای مالی به صورت زیر ترسیم شده است:
۱- بررسی اهداف با توجه به دوره های زمانی
پیش از گام نهادن در بازار تصمیم جدی بگیرید. تصمیمی که برای کار و فعالیت در بازارهای مالی می¬گیرید نباید ساده انگارانه¬ باشد. برخی از تصمیمات انسان در زندگی راهبردی و استراتژیک قلمداد می شود و در واقع اشاره بر فعالیتهایی دارد که بازگشت و تغییر مسیر کلی در آن هزینه¬های معنوی و مادی بالایی را دربرمی¬گیرد. از ابن رو جبنه های پذیرفتن کار در بازارهای مالی پیش از هر اقدامی باید بررسی و تحلیل شود. گزینش بازارهای مالی برای کار و فعالیت روزانه یک تصمیم راهبردی در زندگی است و برای آن باید برنامه ریزی نمود و هدفهای کوتاه مدت و بلندمدت معینی باید ترسیم شود. اهداف و چشم اندازهای هر کسب و کار نخستین گام در تجارت است
. هرگاه بازده یک دارایی بطور دقیق قابل پیش بینی نباشد، سرمایه گذاری در آن دارایی همراه با ریسک است. مثلا چون بازده سرمایه گذاری در سهام عادی بطور دقیق قابل پیش بینی نیست، سرمایه گذاری در سهام عادی همراه با ریسک است اما چون با سرمایه گذاری در اوراق قرضه دولتی اصل و بهره آن حتما دریافت خواهد شد، سرمایه گذاری در اوراق قرضه دولتی همراه با ریسک نیست.
اندازه گیری مخاطره
برای اندازه گیری مخاطره طرحهای سرمایه گذاری، از انحراف معیار استفاده می شود. انحراف معیار، عدم قطعیت یا مخاطره جریان نقدینه را نشان می دهد. ضریب تغییرات معیاری نسبی است که بصورت درصد بیان می شود.
مخاطره مجموعه دارایی و پراکنده سازی یا متنوع ساختن داراییها
هر گاه تمام پول شخص در یک نوع دارایی سرمایه گذاری شود، بازده ای که او به دست می آورد فقط به بازده همان دارایی بستگی پیدا می کند. در این حالت ریسک سرمایه گذاری بالاست. اما اگر پول شخص در چندین دارایی سرمایه گذاری شود، چنانچه یکی از داراییها متحمل زیان شود، بازده داراییهای دیگر آن را به احتمال زیاد جبران خواهد نمود. لذا شخص با توزیع پول خود بین چند نوع دارایی می تواند ریسک را کاهش دهد . به این کار پراکنده سازی داراییها به خاطر اجتناب از ریسک می گویند.
از آنجا که در دنیای واقعی داراییهایی با همبستگی کاملا منفی نایاب است، متنوع ساختن مجموعه سرمایه گذاری باعث حذف کامل ریسک نمی شود لیکن میزان ریسک را تا حد زیادی پایین می آورد. مطالعات تجربی ضریب همبستگی بازده اوراق بهادار شرکتهای مختلف را حدود 5/0 تا 6/0 مشخص کرده اند.
نکته دیگر این است که سرمایه گذار باید به مخاطره کل مجموعه سرمایه گذاری خود و چگونگی تاثیر یک سهام بر روی مخاطره کل مجموعه توجه داشته باشد نه مخاطره یک سهم خاص.
مخاطره و نرخ بازده مجموعه داراییها
نرخ بازده مجموعه داراییها، میانگین موزون بازده داراییهای موجود در مجموعه مزبور است. وزنهای مورد استفاده در محاسبه میانگین موزون، سهم هر دارائی از کل مجموعه می باشد. مثلا اگر 40% از کل مبلغ سرمایه گذاری شما در سهام شرکت الف با بازده 30% و 60% آن در سهام شرکت ب با بازده 15% سرمایه گذاری شده باشد، میانگین موزون بازده مجموعه دارائیهای شما بصورت زیر محاسبه ی گردد:
27% = (30% × 40% ) + (25% × 60% )
متنوع ساختن مجموعه سرمایه گذاری، ریسک سرمایه گذاری (که با انحراف معیار اندازه گیری می شود) را کاهش می دهد. در دنیای واقعی هر چه تعداد سهام موجود در در مجموعه سرمایه گذاری بیشتر باشد، ریسک مجموعه به میزان بیشتری کاهش می یابد اما اضافه نمودن تعداد بسیار زیادی اوراق بهادار در مجموعه، ریسک سرمایه گذاری را بطور کامل حذف نمی کند بلکه میزانی از مخاطره همیشه وجود دارد. این مخاطره باقیمانده را مخاطره کلی بازار می نامند.:
بتا به عنوان معیار اندازه گیری مخاطره
آن قسمت از ریسک که با متنوع ساختن مجموعه سرمایه گذاری قابل حذف است را ریسک غیر سیستماتیک و آن قسمت از ریسک که امکان حذف آن با متنوع ساختن مجموعه سرمایه گذاری امکان پذیر نمی باشد را ریسک سیستماتیک می نامند. ریسک غیر سیستماتیک مربوط به عوامل داخلی شرکتها و ریسک سیستماتیک مربوط به عوامل کلان بازار است.
میزان ریسک سیستماتیک هر شرکت را با بتا ( β ) اندازه گیری می کنند. بتای یک سهم نشان دهنده درجه حساسیت بازده آن سهم به بازده کل بازار می باشد. بطور مثال اگر بتای سهام شرکت الف 8/. باشد نشان دهنده آن است که اگر بازده بازار 10% افزایش پیدا کند، بازده سهام شرکت الف 8% افزایش پیدا می کند و که اگر بازده بازار 15% کاهش پیدا کند، بازده سهام شرکت الف 12% (12% = 15% × 8/0) کاهش پیدا می کند.
بتای کل بازار یک است و بتای یک مجموعه متنوع سرمایه گذاری نیز برابر یک است زیرا نمونه ای از کل بازار می باشد.
اوراق قرضه قابل تعویض با سهام
اوراق قرضه قابل تعویض با سهام شرکت، اوراق قابل معامله ی وعده داری است که مجمع عمومی فوق العاده شرکت سهامی عام پس از صدور اجازه افزایش سرمایه شرکت، انتشار این اوراق را تصویب می کند انتشار اوراق قرضه قابل تعویض با سهام مستلزم افزایش سرمایه می باشد. در شرکت سهامی عام، مجمع عمومی فوق العاده باید به پیشنهاد هیات مدیره و گزارش خاص بازرسان شرکت همزمان با صدور اجاره انتشار این نوع اوراق قرضه، افزایش سرمایه شرکت را حداقل برابر با مبلغ قرضه تصویب نماید. (ماده61 ل.ق) زیرا درصورت تعویض این اوراق با سهام، سرمایه ی شرکت افزایش می یابد و مبلغ اوراق قرضه جزو سرمایه شرکت می شود. درنتیجه سرمایه شرکت از مبلغ ثبت شده بیشتر می گردد.
در این افزایش سرمایه فقط بانکها و موسسات مالی معتبر می توانند سهام جدید شرکت را پذیره نویسی نمایند. تعیین شرایط بانکها و موسسات مالی را که می توانند افزایش سرمایه شرکتها را پذیره نویسی کنند با شورای پول و اعتبار می باشد.
هم چنین تعداد سهام پذیره نویسی شده در این افزایش سرمایه باید حداقل برابر تعداد اوراق قرضه ی قابل تعویض با سهام باشد. بعلاوه این افزایش سرمایه باید قبل از صدور اوراق قرضه بوسیله یک یا چند بانک و یا موسسه مالی معتبر پذیره نویسی شده باشد و قراردادی که درخصوص این گونه پذیره نویسی و شرایط آن بین شرکت و این گونه پذیره نویسان منعقد شده است نیز باید به تصویب مجمع عمومی فوق العاده برسد والا معتبر نخواهد بود
باید دانست که با این پذیره نویسی حق تقدم سهامداران شرکت در خرید سهام قابل تعویض با اوراق قرضه خودبه خود منتفی خواهد بود
شرایط صدور و انتشار این گونه اوراق قرضه مانند اوراق قرضه عادی است و فقط باید در ورقه قرضه قابلیت تعویض با سهام و شرایطی که باید برای تعویض رعایت شود و نام بانک یا موسساتی که تعهد تعویض اوراق قرضه با سهام را نموده اند آورده شود.
بانک یا موسسه مالی که سهام شرکت را پذیره نویسی نموده است نمی تواند این سهام را در اختیار خودش بگیرد بلکه تنها می تواند از حقوق مربوط به این سهام استفاده نماید آنهم تا زمانی که دارندگان اوراق قرضه قابل تعویض با سهام، تعویض اوراق خود را با سهام (که در اختیار شرکت است) تقاضا بنمایند
تعویض ورقه قرضه با سهم تابع میل و رضایت دارنده ورقه قرضه است. دارنده ورقه قرضه در هر موقع قبل از سررسید ورقه می تواند تحت شرایط و به ترتیبی که در ورقه قید شده است آن را با سهام شرکت تعویض نماید. (ماده64 ل.ق) تعویض این اوراق با سهام طبق شرایط مندرج در اوراق قرضه انجام می گیرد هرگاه دارنده ورقه قرضه نخواهد ورقه خود را با سهام شرکت تعویض بنماید، سهام در مالکیت بانک یا موسسه مالی پذیره نویس باقی می ماند. حال چنانچه در قراردادی که بین بانک یا موسسه پذیره نویس و شرکت درخصوص پذیره نویسی منعقد شده است، توافق شود که در این مورد شرکت سهام را باطل کند و پول بانک یا موسسه مالی را بابت پذیره نویسی به او پس بدهد، سهام در مالکیت بانک یا موسسه مالی پذیره نویس نخواهد بود و درصورتی که چنین توافقی صورت نگرفته باشد، بانک یا موسسه مالی شریک شرکت باقی خواهد ماند
نتایج انتشار اوراق قرضه قابل تعویض با سهام
نتایج انتشار این گونه اوراق قرضه در زیر مورد اشاره قرار می گیرد.
الف) پس از انتشار اوراق قرضه تا پایان موعد یا مواعد اوراق قرضه، شرکت نمی تواند اوراق قرضه جدید قابل تعویض یا قابل تبدیل به سهام منتشر کند یا سرمایه خود را مستهلک سازد یا آن را از طریق بازخرید سهام کاهش دهد یا اقدام به تقسیم اندوخته کند یا در نحوه تقسیم منافع تغییراتی بدهد. کاهش سرمایه شرکت درنتیجه زیان های وارده که منتهی به تقلیل مبلغ اسمی سهام و یا تقلیل تعداد سهام بشود شامل سهامی نیز که دارندگان اوراق قرضه درنتیجه تبدیل اوراق خود دریافت می کنند می گردد و چنین تلقی می شود که این گونه دارندگان اوراق قرضه از همان موقع انتشار اوراق مزبور سهامدار شرکت بوده اند.
ب) پس از انتشار اوراق قرضه تا پایان موعد یا مواعد اوراق قرضه، صدور سهام جدید درنتیجه انتقال اندوخته به سرمایه و بطور کلی دادن سهام و یا تخصیص یا پرداخت وجه به سهامداران تحت عناوینی از قبیل جایزه یا منافع انتشار سهام ممنوع خواهد بود مگر آن که حقوق دارندگان اوراق قرضه که بعداً اوراق خود را با سهام شرکت تعویض می کنند به نسبت سهامی که درنتیجه معاوضه مالک می شوند حفظ شود. به این منظور شرکت باید تدابیر لازم را اتخاذ کند تا دارندگان اوراق قرضه که بعداً اوراق خود را با سهام شرکت تعویض می کنند بتوانند به نسبت و تحت همان شرایط حقوق مالی فوق را استیفانمایند.
ج) سهامی که جهت تعویض با اوراق قرضه صادر می شود بانام بوده و تا پایان موعد یا مواعد اوراق قرضه، وثیقه تعهد پذیره نویسان مبنی بر تعویض سهام با اوراق مذکور در برابر دارندگان اوراق قرضه می باشد و نزد شرکت نگاهداری خواهد شد این گونه سهام تا انقضای موعد یا مواعد اوراق قرضه فقط قابل انتقال به دارندگان اوراق قرضه بوده و نقل و انتقال این گونه سهام در دفاتر شرکت ثبت نخواهد شد مگر وقتی که تعویض ورقه قرضه با سهم احراز گردد.
د) سهامی که به منظور تعویض با اوراق قرضه صادر می شود تا زمانی که این تعویض به عمل نیامده است تا انقضای موعد یا مواعد اوراق قرضه قابل تامین و توقیف نخواهد بود
تشابه و تفاوت اوراق قرضه قابل تبدیل و تعویض با سهام
این دو نوع اوراق قرضه از جهاتی مشابه و از جهاتی متفاوت از یکدیگر هستند.
وجوه تشابه
وجوه تشابه این دو نوع اوراق قرضه ذیلاً مورد اشاره قرار می گیرد.
1- هر دو نوع اوراق قرضه با پیش بینی مقررات اساسنامه یا بنا به تصمیم مجمع عمومی فوق العاده صادر می گردد.
2- صدور هر دو نوع اوراق قرضه موجب افزایش سرمایه شرکت می شود.
3- صدور هر دو نوع اوراق قرضه نهایتاً منجر به افزایش سهامداران شرکت می گردد.
4- در هر دو نوع اوراق قرضه، شرایط جایگزینی ورقه قرضه با سهام باید در ورقه قرضه قید گردد و تعویض یا تبدیل ورقه قرضه با سهام تابع میل و رضایت دارنده ورقه است.
وجوه تفاوت
وجوه تمایز این دو نوع اوراق قرضه در زیر مورد اشاره قرار می گیرد.
1- افزایش سرمایه ی شرکت سهامی عام باید قبل از صدور اوراق قرضه ی قابل تعویض با سهام، توسط یک یا چند بانک یا موسسه مالی معتبر پذیره نویسی شده باشد اما در اوراق قرضه قابل تبدیل با سهام چنین امری صورت نمی گیرد
2- افزایش سرمایه شرکت هنگام صدور اوراق قرضه قابل تعویض با سهام حداقل برابر با مبلغ اوراق قرضه خواهد بود اما در هنگام صدور اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام شرکت، افزایش سرمایه معادل مبلغ بازپرداخت نشده اوراق قرضه است.
3- سهام صادرشده برای تعویض با اوراق قرضه قابل تعویض با سهام، سهام بانام خواهد بود اما سهام صادره برای تبدیل با اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام می تواند بانام یا بی نام باشد.
4- سهامی که جهت تعویض با اوراق قرضه قابل تعویض با سهام صادر می شود تا زمانی که این تعویض صورت نگرفته است، به عنوان وثیقه ی بانکها یا موسسات مالی پذیره نویسی کننده ی افزایش سرمایه شرکت، در محل شرکت نگهداری شده و تا انقضای موعد یا مواعد اوراق قرضه، قابل تامین و توقیف نیست اما صدور سهام جدید برای مبادله با اوراق قرضه قابل تبدیل با سهام شرکت، در پایان مهلت تعیین شده برای تبدیل اوراق به سهام، پس از مشخص شدن مبلغ بازپرداخت نشده اوراق قرضه، صادر و به دارندگان این گونه سهام تحویل می گردد.
5- حق رجحان سهامدارن در خرید سهام قابل تعویض با سهام شرکت خود به خود از بین می رود اما در اوراق قرضه قابل تبدیل با سهام چنین امری وجود ندارد.
6- در اوراق قرضه قابل تعویض با سهام، مجمع عمومی فوق العاده، افزایش سرمایه را همزمان با اجازه انتشار اوراق قرضه تصویب می کند اما در اوراق قرضه قابل تبدیل با سهام، مجمع عمومی اجازه افزایش سرمایه را به هیات مدیره می د
اوراق قرضه قابل تبدیل یکی از انواع ابزارهای مالی است که بر اساس تصمیم دارنده آن، قابلیت تبدیل به سهام عادی را دارد. تامین مالی از محل اوراق قرضه قابل تبدیل، یکی از راههایی است که به وسیله آن میتوان تفاسیر نادرست (منفی)مطرح شده پیرامون اقدامات واحد تجاری را کاهش داد. مطلوبیت این قبیل اوراق بهادار از دیدگاه سرمایه گذاران و شرکتها منتشر کننده، باعث شده در سالهای اخیر تعداد تحقیقات تجربی انجام شده در این حوزه به شدت افزایش پیدا کند. این بررسی ها به نوبه خود منجر به شکلگیری ایدهها و نگرشهای جدیدی پیرامون تامین مالی از محل اوراق قرضه قابل تبدیل شده است. به علاوه، تغییر در بازار اوراق قرضه قابل تبدیل موجب شده که سوالات زیادی از دریچه نوع گزینه های تامین مالی از طریق اوراق بهادر قابل تبدیل مطرح شود.
مبانی نظری راجع به تصمیمات مربوط به انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل
به طور کلی میتوان برای انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل دو نوع انگیزه متفاوت را بر شمرد؛ انگیزههای قابل قبول(پذیرفتنی) و انگیزههای غیرقابل قبول. هزینه سرمایه اوراق قرضه قابل تبدیل نسبت به بدهی های معمول (به دلیل داشتن کوپنهای بهره کمتر) و سهام عادی (بیشتر بودن قیمت تبدیل نسبت به قیمت انتشار سهام عادی در یک زمان مشابه) کمتر است. در واقع حامیان انگیزه های قابل قبول معتقدند اوراق قرضه قابل تبدیل میتواند هزینه های تامین مالی را تا حد زیادی کاهش دهد. بر این اساس میتوان گفت که اگر محدودیتی در مسیر استفاده از بدهیهای قابل تبدیل وجود نداشته باشد، این بدهی ها میتوانند به عنوان جایگزینی مناسب برای تامین مالی از محل انتشار سهام عادی و سایر منابع تامین مالی مورد استفاده قرار گیرند
از نظر تئوریک، تفاسیر متفاوتی در مورد مسایل خاص مربوط به تامین مالی مطرح شده است. پژوهشهایی مختلفی بیانگر این امر هستند که تامین مالی از محل بدهی های قابل تبدیل، میتوانند این این قبیل مشکلات را کاهش دهند. یک گروه از مطالعات تامین مالی از طریق اوراق قرضه قابل تبدیل را ابزاری برای کاهش مشکلات نمایندگی معرفی کرده اند در حالی که مطالعات گروه دوم بدهیهای قابل تبدیل را ابزاری مناسب برای کاهش خطر گزینش نامناسب میدانند.
بدهی های قابل تبدیل، مکانیزمی برای کاهش هزینههای نمایندگی
چندین مدل تئوریک، بدهیهای قابل تبدیل را به عنوان یک ابزار مالی مناسب جهت کاهش هزینههای نمایندگی معرفی کردهاند. نظریه ریسک تغییر گرین (1984) بر تعارضات موجود بین منافع دارندگان اوراق قرضه و سهامداران تمرکز دارد. با این استدلال که اوراق قرضه قابل تبدیل میتواند انگیزههای سهامداران برای پذیرش ریسک بیشتر و همچنین احتمال منفی شدن خالص ارزش فعلی پروژه ها را کاهش دهد. پشتوانه تئوریک این مدل این است که سهامداران هرگونه جریان نقدی ناشی از استراتژیهای مخاطره آمیز (استراتژیهای با ریسک بالا) را با دارندگان اوراق قرضه قابل تبدیل به اشتراک خواهند گذاشت، در نتیجه چنین سرمایهگذاریهایی، باعث کاهش منافع و انگیزه های سهامدارن میشود
در حالی که گرین (1984) مشکلات نمایندگی بین دارندگان اوراق قرضه و سهامداران را مورد توجه قرار داده بود، مییرس (1998) بیان داشت؛ زمانی که شرکتها با فرصتهای سرمایه گذاری رو به رو می شوند، اوراق قرضه قابل تبدیل ابزاری برای کاهش مشکلات نمایندگی بین مدیریت و سهامداران واحد تجاری است. استدلال وی به این صورت بود که تامین مالی پروژههای سرمایه گذاری شرکت از محل بدهی های قابل تبدیل به مراتب مناسبتر از اوراق قرضه عادی بلند مدت است، زیرا هنگامی که پروژهها دارای ارزش افزوده اقتصادی نباشند میتوان با توجه به ماهیت مربوط به بدهیهای قابل تبدیل وجوه تامین مالی شده را به دارندگان اوراق قرضه عودت داد تا هزینه سرمایه ای بیشتر بر شرکت تحمیل نشود، همچنین میتوان گفت مدل های مختلف اوراق قرضه قابل تبدیل به عنوان یک ابزار تامین مالی، باعث میشود که مدیران سیاستهای سرمایه گذاری بهینهای را برای گزینه های سرمایه گذاری و پروژههای اجرایی به منظور کاهش هزینه های سرمایهای شرکت دنبال کنند (وانگ، 2009) درحالی که تمام مدلهای فوق بر اساس این فرض که هدف مدیریت حداکثر کردن ثروت سهامداران است، بنا شدهاند، اما مدیران ناکارآمد میتوانند با بکارگیری سیاستهای خاص مربوط به انتشار اوراق قرضه قابل بازخرید، موقعیت و جایگاه خود در واحدهای تجاری حفظ کند. استدلال مربوطه به این ترتیب است که مدیریت اوراق قرضه را به گونه ای طراحی می کند که چنانچه پروژههای سرمایه گذاری، ارزش افزوده ای را برای شرکت ایجاد کند، این توانایی را داشته باشند که این اوراق را بازخرید نماید (ایساگاوا، 2002) اما در نقطه مقابل، اگر خالص ارزش فعلی پروژه ها منفی شود، این امر باعث میشود که شرکت در مسیر درماندگی مالی و حتی ورشکستگی گام بردارد که در نهایت این وضعیت میتواند باعث کاهش ارزش شرکت و افزایش ضریب تصاحب شرکت توسط رقبا شود؛ برخلاف بدهیهای عادی، تامین مالی از محل اوراق قرضه قابل تبدیل همزمان میتواند هم خطر ورشکستگی و هم خطر تصاحب شرکت توسط شرکتهای رقیب را کاهش دهد. برای حل این مشکل مدیریت میتواند برای تامین مالی از بدهی هایی استفاده کند که دارای خصوصیات اوراق قرضه قابل تبدیل باشند و با دنبال کردن این خط مشی بتواند ترکیبی بهینه از بدهی های عادی و اوراق قرضه قابل تبدیل را بر گزیند و به وسیله آن انگیزه سرمایهگذاری بین سهامداران و سایر فعالان بازار افزایش را افزایش دهد.
بدهی های قابل تبدیل، ابزاری برای کاهش هزینههای مربوط به گزینش نامناسب
بخش عمدهای از تئوریهای مربوط به اوراق قرضه قابل تبدیل، این اوراق را ابزاری برای کاهش هزینههای مربوط به گزینش نامناسب ناشی از وجود پدیده عدم تقارن اطلاعاتی بین افراد درون و برون سازمانی میدانند. نظریه ریسک عدم قطعیت برنان و کرواس (1987) بر این فرض استوار است که بین مدیریت شرکت و سرمایه گذاران بازار سرمایه بر سر نرخ ریسک مربوط به شرکت اختلاف نظر وجود دارد. بر این اساس هر چه ریسک مربوط به شرکت بالاتر باشد، شرکتها باید هزینه سرمایه بیشتری را تحمل کنند. انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل باعث کاهش این هزینه ها میشود، زیرا ریسک بیشتر موجب ارزشگذاری بالاتر اوراق قابل تبدیل (اوراق قرضه، سهام ممتاز) می شود. بنابراین زمانی که بخش اعتباری کمتر از ارزش واقعی و همچنین اوراق قابل تبدیل بیش از ارزش واقعی، ارزشگذاری شدهاند؛ نتیجه این میشود که برای ارزشگذاری قیمت اوراق بهادار، مدیران واحد تجاری و سرمایه گذاران برون سازمانی بر سر یک قیمت منصفانه با هم به توافق میرسند. نوع دوم گزینش نامناسب، بر فرض وجود پدیده عدم تقارن اطلاعاتی در مورد ارزش شرکت (به جای ریسک مربوط به شرکت) استوار شده است.
شاید معروفترین مدل شناخته شده مربوط به این حوزه، نظریه بک – دُر است که توسط استین در سال 1992 ارائه شده است. این مدل بیان میدارد، در صورت وجود پدیده عدم تقارن اطلاعاتی پیرامون ارزش شرکت، به هنگام انتشار سهام عادی این تفکر در بین سهامداران به وجود میآید که ممکن است سهام واحد تجاری بیش از ارزش واقعی، ارزشگذاری شده باشد. با توجه به محتوای اطلاعاتی مخابره شده مربوط به انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل نسبت به انتشار ثانویه سهام، میتوان گفت که انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل باعث کاهش هزینه های گزینش نامناسب می شود زیرا از دیدگاه سرمایهگذاران احتمال اینکه سهام واحد تجاری بیش از ارزش واقعی ارزشگذاری شده باشد، کاهش مییابد. بنابراین شرکتها ترجیح میدهند که تامین مالی از محل اوراق قرضه قابل تبدیل را در اولویت خود قرار دهند. نظریه استین (1992) با فرض اینکه مدیریت شرکت به صورت خردمندانه عمل میکند، ارائه شده است به این معنی که مدیریت باید در مورد مسایل پیش روی تامین مالی از طریق انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل (احتمال ایجاد بحران مالی) و یا انتشار سهام عادی (افزایش هزینههای گزینش نامناسب) یکی را انتخاب کند. هدف از انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل بهبود واکنش سهامداران نسبت به فعالیتهای واحد تجاری است.
البته در انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل باید اختیاری بودن یا نبودن بودن قابلیت تبدیل اوراق قرضه نیز مدنظر قرار گیرد. چنانچه پدیده عدم تقارن اطلاعاتی در طول زمان ادامه داشته باشد، مدیران میتوانند مشکلات مربوط به گزینش نامناسب را با انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل، هنگامی که قیمت سهام از یک مقدار مشخص تجاوز کند حل کنند. دارندگان اوراق قرضه قابل تبدیل میتوانند اوراق قرضه خود را به اوراقی که ریسک کمتری دارند، تبدیل کنند. مدیران تمایل دارند تا از طریق سیاستهای مربوط به کاهش ارزش قراردادهای مربوط به خرید سهام شرکت در آینده ، ثروت سهامداران خود را به حداکثر برسانند. اما محدودیتهای مربوط به قیمت، به مدیران اجازه میدهد تا زمانی که اخبار مطلوب در مورد شرکت موجود میاست این قبیل قراردادها را بازخرید یا تبدیل کند. زمانی که خبرهای خوب مربوط به شرکت به بازار مخابره می شود و یا اینکه به سبب وجود پدیده عدم تقارن اطلاعاتی، مدیر چشم انداز مربوط به آینده شرکت را خوب میداند تلاش میکند تا اوراق قرضه قابل بازخرید را از مالکان این گونه اوراق بهادار خریداری کند. بنابراین زمانی که صاحبان قرارداد دورنمای وضعیت واحد تجاری را مثبت ارزیابی میکنند احتمال کمتری دارد قرارداد خود را قبل از سررسید تبدیل کنند. با توجه به مطالب بیان شده، مسایل مربوط به گزینش نامناسب عنوان شده توسط مییرس (1998) و استین (1992) به صورت کامل حل خواهد شد
بدهی های قابل تبدیل، پاسخی به ملاحظات مورد تقاضای سرمایه گذاران
هر چه سطح عدم تقارن اطلاعاتی در مورد ارزش شرکتها در بازار سرمایه بیشتر باشد، بازارهای عرضه ثانویه (به دلیل سهمیهبندی) مانع از تامین مالی این شرکتها از محل انتشار سهام عادی میشود. در واقع این بحث در تضاد مدل استین (1984) است. استین معتقد بود که انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل پیامهای مثبتی را به بازار سرمایه مخابره میکند که باعث کاهش خطر گزینش نامناسب می شود، در حالی که در اینجا مسئله به این صورت بیان می شود که از آنجا که شرکتها برای تامین مالی از طریق انتشار سهام عادی با محدودیت رو به رو میشوند، پس به ناچار برای تامین سرمایه مورد نیاز خود اقدام به انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل (یا اوراق قرضه عادی) میکنند
به دلیل سهمیهبندی بازارهای عرضه ثانویه، معاملات در حوزه اوراق بهادار قابل تبدیل از جمله اوراق قرضه قابل تبدیل، یکی از مهمترین ابرازهای معامله در بازارهای مالی به شمار میروند. استراتژیهای پیچیده و متفاوت سرمایه گذاری و همچنین فعالیت صندوقهای تامین سرمایه این اجازه را میدهد که به منظور توزیع ریسک سرمایهگذاریها، این امکان فراهم شود که بدهیهای قابل تبدیل به عنوان ابزاری مناسب در اختیار سرمایه گذارن نهادی قرار گیرد تا به وسیله این ابزارهای مالی، ریسک سرمایهگذاریها کاهش یابد
توجه شود که تشریح مسایل مربوط به اوراق بهادار قابل تبدیل تحت تاثیر تقاضای سرمایهگذاران برای این دسته از اوراق بهادار است. استدلال بر این است، در صورت نبود محدودیتهای تامین مالی در سایر بازارها، افزایش تقاضا برای این قبیل اوراق بهادار این فرصت را نصیب شرکت میکند که با انتشار اوراق بهادار قابل تبدیل به جای سایر ابزارهای تامین مالی، قیمت بالاتری را برای آنها تقاضا کند (فروش با صرف) نوسانات موقتی در تقاضای سرمایه گذاران برای اوراق بهادار قابل تبدیل ممکن است ناشی از الگوی بازده عمومی این دسته از اوراق بهادر (هر چه میزان ریسک گریزی سرمایه گذاران بیشتر باشد، ارزش این اوراق بیشتر خواهد بود) و یا رفتار غیر عقلایی سرمایه گذاران باشد
دلایل و انگیزه های مربوط به انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل
شاید اساسی ترین پرسش قابل طرح در این زمینه، شرح چرایی این مطلب باشد که به چه علت شرکتها از بین گزینههای مختلف تامین مالی (ابزارهای مالی دورگه، اوراق قرضه معمولی، انتشار سهام عادی، وامهای بلند مدت و …)، تمایل بیشتری به تامین مالی از طریق ابزارهای مالی دورگه دارند. شمار زیادی از مطالعات تجربی انجام شده، در پی کشف انگیزه ها و دلایل علاقهمندی شرکتها جهت تامین مالی از محل اوراق قرضه قابل تبدیل بوده اند. مطالعات اولیه ( قبل از ارائه تئوریهای مربوط انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل) در این حوزه بیشتر از نوع توصیفی بوده که خلاصه نتایج آنها به این موضوع اشاره داشته که هدف از انتشار این قبیل اوراق بهادر این بوده که شرکتها در نهایت بتوانند این اوراق را به سهام عادی تبدیل کند و یا اینکه با استفاده از انتشار این اوراق، هزینه سرمایهای کمتری را به شرکت تحمیل کنند. مطالعات ثانویه که به صورت کمی انجام شده بودند بر آزمون صحت پیشبینیهای انجام شده بر اساس مدلهای مختلف تئوریک انتشار اوراق قرضه استوار بوده است.
برای مثال، چانگ و همکاران (2004) بر اساس پژوهشهای خود دریافتند که خالص مبالغ تامین مالی شرکتها در طول عمر اوراق بهادار قابل تبدیل افزایش نیافته است. این یافته آنها با پیشبینی مییرس (1998) مبنی بر اینکه اوراق بهادار قابل تبدیل ابزار مفیدی برای کاهش هزینه معاملات تامین مالی جدید هستند ، سازگار است. سایر مطالعاتی که به صورت کمی انجام شدهاند، منطقی بودن تامین مالی از طریق انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل را با بررسی همزمان شرکتهای منتشر کننده، مورد آزمون قرار دادهاند. برای مثال بعضی از نتایج به دست آمده گویای این امر هستند که انعطافپذیری مالی و عملیاتی شرکتهایی که از محل انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل تامین مالی شدهاند به مراتب بیشتر از شرکتهایی است که از طریق سایر بدهیهای عادی تامین مالی شدهاند. همچنین توانایی بالقوه شرکتهای منتشر کننده اوراق قرضه قابل تبدیل در کاهش هزینههای مربوط به گزینش نامناسب به مراتب بیشتر از شرکتهایی است که از محل سهام عادی تامین مالی شدهاند. به علاوه دلیل تمایل شرکتها برای استفاده از اوراق قرضه قابل تبدیل به جای بدهیهای عادی تحت تاثیر هزینه های نمایندگی، گزینش نامناسب و بحرانهای مالی آتی شرکت است
دونگ و همکاران (2013)، بر اساس مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که مصاحبه با مدیران و افرادی که مسئول تصمیمگیری در مورد انتشار اوراق قرضه هستند، میتواند درک بهتری را در مورد انگیزههای مربوط به انتشار یا عدم انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل در اختیار بگذارد. در نهایت آنها بیان داشتند، مدیرانی که مسئولیت تصمیمگیری در مورد انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل را بر عهده دارند، به خوبی با هزینه ها و پیامدهای اقتصادی بکارگیری این نوع ابزار مالی آشنا هستند.
دییانگ و همکاران (2013) طیف وسیعی از عوامل موثر بر نوسانات تقاضا برای اوراق قرضه قابل تبدیل (مانند ریسکگریزی، نوع پرداخت اصل و بهره اوراق قرضه قابل تبدیل و …) را مورد مطالعه قراردادند. نتیجه به دست آمده بر وجود ارتباط مثبت بین این عوامل و تمایل بیشتر به انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل به جای سایر گزینههای تامین مالی تاکید داشت. نکته مهمی که در تحقیق دییانگ و همکاران باید به آن اشاره کرد این است که تاثیر عامل تقاضای سرمایه گذار بر انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل "متعامد" است، به این معنی که وابسته به ویژگیهای خاص شرکت و عوامل کلان اقتصادی است. آنها همچنین نتیجه گرفتند که اثرات تقاضای سرمایه گذران بر حجم انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل، به صورت مستقیم و غیرمستقیم مانع از ارزشگذاری زیرقیمت میشود.
نتیجه گیری
در این مقاله مبانی نظری مربوط به تامین مالی از محل بدهیهای قابل تبدیل علی الخصوص اوراق قرضه قابل تبدیل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج برخی از تحقیقات نشان میدهد که به دلیل وجود تضاد منافع بین صاحبان سهام و مدیریت و همچنین دارندگان اوراق قرضه قابل تبدیل و صاحبان سهام، بهره گیری از اوراق قرضه قابل تبدیل به عنوان یک ابزار مالی میتواند باعث کاهش هزینه های نمایندگی گردد. از طرفی دیگر به دلیل وجود پدیده عدم تقارن اطلاعاتی در مورد ارزش و ریسک مربوط به شرکت بین افراد درون سازمانی و برون سازمانی، اوراق قرضه قابل تبدیل مکانیزمی مناسب برای کاهش هزینه گزینش نامناسب معرفی گردیده است. علاوه بر این موارد، مطالعات انجام شده در زمینه دلایل و انگیزههای مربوط به انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل به دو صورت توصیفی و کمی انجام پذیرفته است. که در مطالعات توصیفی انگیزه انتشار این قبیل اوراق، کاهش هزینه سرمایه ای و تبدیل اوراق قرضه به سهام عادی عنوان گردیده و مطالعات کمی نیز بیان داشته اند که شرکتهایی که از محل بدهیهای قابل تبدیل تامین مالی شدهاند، از انعطاف پذیری مالی و عملیاتی بیشتری برخوردار میباشند و همچنین تاثیر عامل تقاضای سرمایه گذار بر انتشار اوراق قرضه قابل تبدیل وابسته به ویژگیهای خاص شرکت و عوامل کلان اقتصادی دارد.
اوراق بهاءدار قابل تبدیل
اوراق بهاءدار قابل تبدیل، اوراقى هستند که توسط دارنده آن و براساس شرایط توافق شده قابل تبدیل به سهام عادى باشند. اوراق مشارکت، اوراق قرضه و سهام ممتاز قابل تبدیل مثال هائى از این نوع اوراق هستند. زمانى که دارندهٔ ورقه بهاءدار قابل تبدیل اقدام به مبادله مى کند، در ازاء ورقه بهاءدار خود و بدن پرداخت پول، تعداد مشخصى سهام عادى دریافت مى کند. برخى که با آن، ورقه بهاءدار قابل تبدیل به سهام عادى تبدیل مى شود. نسبت تبدیل نامیده شده و به صورت زیر محاسبه مى شود.
قیمت تبدیل، ارزش موثرى است که دارنده ورقه بهاءدار قابل تبدیل، در زمان تبدیل بابت هر سهم عادى متحمل مى شود. قیمت و نسبت تبدیل، در زمان انتشار این گونه اوراق بهاءدار مشخص مى شود. قیمت تبدیل متاثر از رشد بالقوهٔ شرکت است لذا هرچه رشد بالقوه بیشتر باشد، قیمت تبدیل نیز بالاتر خواهد بود.
اوراق قرضه قابل تبدیل، ماهیتى شبیه سهام دارد زیرا ارزش بازار آن، به ارزش آن در صورت تبدیل (و نه ارزش اوراق قرضه بودن آن) بستگى دارد.
اوراق بهادار قابل تبدیل باحق خرید سهام
1*- نسبت تبدیل : این نسبت تعداد سهام عادی دریافت شده در نتیجه رویداد تسلیم اوراق بهادار قابل تبدیل به شرکت را نشان می دهد. برای مثال ، یک ورقه قرضه 1000 دلاری به 25 سهم عادی در هر زمان قبل از 30 ژوئن 1991 قابل تبدیل می باشد.
*2- قیمت تبدیل : قیمت تبدیل ، قیمت موثر پرداخت شده سهام عادی هنگامی که تبدیل صورت می گیرد ، می باشد.
سهام دریافت شده÷ ارزش اسمی = قیمت تبدیل
ویژگیهای اوراق بهادار قابل تبدیل :
برخی از ویژگیهایی که عموما مرتبط با اوراق بهادار قابل تبدیل هستند عبارتند از :
1) ویژگی بازخرید: اغلب اوراق قرضه قابل تبدیل و یا سهام ممتاز ، قابل تبدیل به حق اختیار شرکت و به یک قیمت مشخص هستند.
2) حمایت در مقابل کاهش ارزش: اغلب اوراق بهادار قابل تبدیل دارای یک اندوخته (ذخیره) هستند که دارندگان آنها را از زیان یا کاهش ارزشی که در نتیجه تجزیه سهام ، سود سهمی یا فروش سهام عادی به قیمتهای پایین بوجود می آید، حمایت می کند. در واقع سود سهمی و تجزیه سهام و نسبت تبدیل ، به منظور جلوگیری از کاهش ارزش سهام بطور اتوماتیک تعدیل خواهد شد. برای مثال ، فرض شود یک سهام ممتاز 100 دلاری قابل تبدیل به 4 سهم عادی می باشد و شرکت تجزیه سهام 1 به 2 اعلام کرده است . بعد از تجزیه ، سهام ممتاز قابل تبدیل به 8 سهم عادی خواهد بود.
3) صرف تبدیل : قیمت تبدیل معمولا بین 10 تامین 30 درصد بالاتر از قیمت بازار معمول سهام عادی در زمانی که اوراق بهادار قابل تبدیل فروخته می شوند ، انتخاب می شود. صرف تبدیل را می توان بوسیله این فرمول محاسبه کرد:
قیمت بازار / (قیمت بازار – قیمت تبدیل ) = صرف تبدیل
چرا شرکتها اوراق قابل تبدیل استفاده می کنند؟
دو دلیل اصلی برای استفاده از شرط قابل تبدیل بودن برای اوراق قرضه یا سهام ممتاز وجود دارد که این دو دلیل عبارت است از :
1- پایین تر بودن هزینه تامین مالی : شر ط قابل تبدیل بودن ، هزینه بدهی یا تامین مالی سهام ممتاز را کاهش می دهد.
این شرط برای دارندگان یک فرصت را به وجود می آورد که اگر قیمت سهام عادی شرکت به بیشتر از قیمت تبدیل افزایش یافت آنها در سودهای آینده سهیم شوند. ضمنا دارندگان اوراق بهادار مرتبا هر دوره سود سهام را بعنوان یک درآمد ثابت ، دریافت می کنند. در عوض فرصت سودهای سرمایه که برای دارندگان اوراق وجود دارد ، شرکت قادر است تامین اوراق بهادار را با نرخ بهره پایینتر یا سود سهام معین عرضه کند تا زمانی که صدور اوراق غیر قابل تبدیل لازم شود.
این موضوع هزینه های تامین مالی را کاهش می دهد.
2فروش سهام عادی به قیمتهای بالاتر: دومین دلیل اصلی برای استفاده از ویژگی قابل تبدیل بودن اوراق بهادار این است که سهام عادی به قیمتهایی بالاتر از قیمت بازار جاری فروخته شوند.
در هنگام تامین مالی بلند مدت ، شرکت ممکن است حقیقتا فروش سهام عادی را نسبت به افزودن به سطح بدهی هایش ترجیح دهد. در صورتی که قیمت سهام عادی بطور موقتی کاهش یابد ، این الزام بوجود می آید که وجوه مورد نیاز از طریق استفاده از تعداد زیادی از سهام عادی تامین شود.
از طریق انتخاب صرف تبدیل ،10 الی 30 درصد بالاتر از قیمت بازار جاری ، شرکت زمانی که اوراق بهادار بطور موقت ، نسبت به فروش سهام عادی به قیمت کاهش یافته ، تبدیل می شوند سهام کمتری را منتشر می کند.
گواهی نامه حق خرید سهام:
گواهی نامه حق خرید سهام یک ورقه بهاداری است که دارنده آن را مجاز می کند تا سهام عادی را در طی دوره ای معین و به مبلغی مشخص خریداری کند. هنگامی که حق خرید اعمال می شود ، دارنده باید گواهی نامه حق خرید سهام را به شرکت تسلیم کند و برای سهام عادی خریداری شده به قیمت حق خرید ، پول پرداخت کند.
برای چندین سال ، گواهینامه حق خرید به عنوان ابزار سفته بازی نسبت به اوراق بهادار سرمایه ای مورد توجه قرار داشتند چون که گواهینامه های حق خرید سهام ارزشی غیر از وجود یک حق برای خرید اوراق بهادار دیگر نداشت.
در سال 1970، شرکتهای سهامی مهمی مانند American Telephone and Telegraph و Braniff Airways اوراق بهاداری با گواهینامه های حق خرید سهام ضمیمه شده منتشر کردند.
تعدادی از گواهینامه های حق خرید سهام مورد معامله فعال در بورس سهام نیویورک ، بورس سهام آمریکا و بورس هیئت حق اختیار شیکاگو یافت می شود.
استفاده از گواهینامه های حق خرید سهام :
یک شرکت گواهینامه های حق خرید سهام را با اوراق قرضه یا سهام ممتاز به عنوان یک عامل مشوق در تلاش برای رسیدن به یک یا چند مورد زیر ضمیمه می کند:
کاهش هزینه انتشار: یک شرکت می تواند نرخ بازده پایین تری را با یک درآمد ثابت در مورد اوراق بهادار عرضه کند. اگر گواهینامه های حق خرید سهام ضمیمه کند. گواهینامه های حق خرید یک تعهد و اطمینان تسهیم را در رشد شرکتها و یک ویژگی مطلوب برای دارندگان اوراق بهادار فراهم می آورد.
اگر سهام عادی شرکت از لحاظ ارزش افزایش یابد ، در دوره قبل از تاریخ انقضاء گواهینامه های حق خرید می توانند مورد استفاده قرار گیرند.
سهام عادی را می توان فورا با یک سود فروخت. در عوض این امکان سرمایه گذاران یک نرخ بهره پایین تری را برای اوراق بهادار با درآمد ثابت می پذیرند.
ریسک بالای نسبی متقابل: بعضی شرکتها اوراق بهاداری را که ریسک قابل توجهی را به بستانکاران عرضه می کند ، منتشر می کنند. این چنین شرکتی ممکن است قار نباشد تا بدون تعهد مشارکت در حقوق صاحبان سهام استقراض کند در صورتی که شرکت نهایتا موفق است. در این شرایط ، گواهینامه های حق خرید سهام به عنوان یک عامل محرک حقوق صاحبان سهام مورد استفاده قرار می گیرد که صدور اوراق قرضه را بیشتر مورد توجه قرار می دهد.
2- افزایش حقوق صاحبان سهام آتی: دقیقا همانند یک ورقه قرضه قابل تبدیل که می تواند به عنوان وسیله ای جهت افزایش سهام عادی به قیمت آتی بالاتر استفاده شود ، گواهینامه های حق خرید سهام نیز می توانند اثرات مشابهی را داشته باشند. قیمت حق خرید معمولا 10 تا 30 درصد بیشتر از قیمت بازار سهام در زمان انتشار اوراق قرضه انتخاب می شود. اگر سهام عادی از نظر قیمت افزایش یابند ، گواهینامه های حق خرید قبل از تاریخ انقضاء واگذار می شوند و دارندگان گواهینامه های حق خرید ، سهام اضافی سهام عادی را به قیمت حق خرید خریداری می کنند. البته ، خرید سهام اضافی ، سهام در دست سهامداران را افزایش می دهد.
به منظور تامین سرمایه های شرکت ، اوراق مشارکت تنظیم می گردد که شرکت پس از تدوین برنامه و اخذ مجوزهای لازم می توانند اقدام به انتشار و فروش این اوراق نمایند.
به منظور تامین سرمایه های شرکت ، این اوراق تنظیم می گردد که شرکت پس از تدوین برنامه و اخذ مجوزهای لازم می توانند اقدام به انتشار و فروش اوراق مشارکت نمایند. این اوراق نیز هم چون سهام ممتاز از نرخ سود اسمی برخوردار است که بر اساس زمان مشخص در سررسید به صاحبان آن ها پرداخت می شود. تاریخ سررسید اوراق مشارکت، شامل تاریخ مبلغ اولیه می باشد که مبلغ اسمی مندرج بر روی اوراق مشارکت به مالک اوراق پرداخت می گردد. برخی از اوراق مشارکت می توانند به سهم در تاریخ سررسید خود تبدیل شود. در واقع اوراق مشارکت نوعی اوراق قرضه محسوب می شود.
انواع اوراق مشارکت
۱- اوراق مشارکت ساده
اوراق مشارکت ساده پس از انتشار تغییر پیدا نمی کند که در پایان دارنده و منتشرکننده آن می توانند اصل سرمایه و سود حاصل از بکارگیری آن در پروژه را استرداد نمایند. بر این اساس دارنده ورقه مشارکت با شرکت در یک پروژه خاص شریک محسوب می شود که پس از اجرای پروژه، رابطه وی با شرکت منتشر کننده ورقه به پایان می رسد. اوراق مشارکت ساده متداولترین نوع ورقه مشارکت به شمار می رود که به دلیل مکانیسم های حقوقی خاص از جمله تضمین باز پرداخت اصل و سود ورقه که مقررات متفرقه حاکم بر این اوراق پیش بینی نموده اند، در عمل مشکلی ایجاد نمی شود و ابزار مناسبی برای شرکت عموم در سرمایه گذاری های کوتاه مدت می باشد چرا که صاحب ورقه می تواند آن را انتقال و یا به ناشر ارائه دهد.
۲- اوراق مشارکت مرکب
اوراق مرکب توسط شرکت های سهامی عام منتشر می گردد که به دو نوع طبقه بندی می شوند:
اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهام
مطابق با ماده ۱ آیین نامه اجرایی قانون نحوه انتشار اوراق ، اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهام ، اقتباس کامل از مقررات سابق اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام به وسیله قانون گذار بعد از انقلاب می باشد چرا که ورقه مشارکت قابل تبدیل ورقه ای است که بتوان آن را به سهم شرکت ناشر تبدیل نمود. در این نوع ورقه بر خلاف نوع ساده، صاحب ورقه، اگر وضعیت شرکت ناشر به دلیل اقتصادی و سود دهی بهتر از زمان انتشار اولیه ورقه مشارکت شود، می تواند با تبدیل ورقه مشارکت خود به سهم شرکت در توسعه شرکت شریک شود و از آن بهره مند گردد.
انتشار اوراق مشارکت قابل تبدیل
برای انتشار اوراق قابل تبدیل لازم است تا شرکت ناشر سرمایه خود را افزایش دهد. علاوه بر این، برای انتشار این نوع از اوراق، برای شرکت الزامی وجود ندارد که هم زمان با تصمیم مجمع عمومی فوق العاده اش به انتشار این اوراق، سرمایه خود را به میزان این اوراق افزایش دهد. در واقع، زمانی افزایش سرمایه، توسط هیات مدیره و با اجازه مجمع عمومی صورت می گیرد، که مهلتی که براساس آن صاحبان این گونه اوراق می توانند اوراق خود را به سهام شرکت مبدل نمایند، به سر آمده باشد. در این شرایط و براساس مواد ۳۰ و ۳۳ آیین نامه اجرایی قانون نحوه انتشار اوراق مشارکت، معادل مبلغ بازپرداخت نشده، سرمایه شرکت افزایش پیدا می کند و سپس معادل آن در مرجع ثبت شرکت ها سهام جدید صادر می شود و به صاحبان اوراق مشارکت معادل مبلغ بازپرداخت نشده اوراقی که به شرکت ارائه کرده اند، سهم داده خواهد شد.
نحوه انتشار اوراق مشارکت
در ماده ۳۱ آیین نامه اجرایی قانون نحوه انتشار اوراق مشارکت مقرر شده که سهام داران شرکت، در خرید سهام جدید شرکت حق تقدم نخواهند داشت بر این اساس: "حق تقدم سهام داران شرکت در خرید سهام قابل تبدیل با اوراق مشارکت با تصویب مجمع عمومی فوق العاده شرکت باطل می شود." البته باید متذکر شد که این ماده بدان معناست که مجمع عمومی نمی تواند حق تقدم سهام داران را منتفی سازد. بلکه ماده ۳ این قانون بدین معناست که با تصویب انتشار اوراق و افزایش سرمایه، سهام جدید باید به صاحبان اوراق مشارکت ارائه می گردد و صاحبان سهم نسبت به آن ها حقی نخواهند داشت.
اوراق مشارکت قابل تعویض با سهام
در این اوراق قابل تعویض با سهام ، قانون گذار با وجود اقتباس از مقررات لایحه قانونی ۱۳۴۷، رژیم حقوقی آن ها را از اوراق قرضه قابل تعویض با سهام متمایز نموده و روش دیگری را ابداع کرده که سبب عدم رغب ناشرین و عدم رجوع عموم برای خرید این گونه اوراق شده است. به عبارت دیگر در لایحه قانونی ۱۳۴۷، در صورت تمایل صاحب ورقه، خرید اوراق قرضه قابل تعویض با سهام، صاحب ورقه در شرکت سهامدار محسوب می شود که در مورد اوراق قرضه قابل تبدیل به سهام شرکت نیز همین موضوع صدق می کرد و در حال حاضر در مورد اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهام اجرا می شود.
مطابق با ماده ۲۹ آیین نامه اجرایی قانون نحوه انتشار اوراق مشارکت مقرر می دارد که: "اوراق مشارکت ممکن است قابل تعویض با سهام سایر شرکت های پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار باشد. در این صورت ناشر اوراق باید حداقل به میزان اوراق مشارکت قابل تعویض، موجودی سهام شرکت های مذکور را تا سر رسید نهایی اوراق مشارکت حفظ نماید".
بر اساس این ماده، شرکت ناشر مجبور نیست سرمایه خود را افزایش دهد و یا سهام جدید برای تعویض با اوراق مشارکت متقاضیان صادر نماید. کافی است که شرکت، در دیگر شرکت های حاضر در بورس، سهمی داشته باشد؛ هرگاه، صاحب ورقه بخواهد می تواند سهام مزبور را در مقابل تسلیم اوراق مشارکت به صاحبان این اوراق منتقل نماید.
امیدواریم این مطلب برای شما مفید واقع شده باشد تمام تلاش ما در موسسه حقوقی آفریقا افزایش سطح آگاهی شما در این امور می باشد
اوراق بهادار قابل تبدیل
اوراق بهادار قابل تبدیل یکی از ابزارهای مالی متداول و فراگیر، اوراق بهاداری هستند که تحت شرایط خاصی قابل تبدیل به یکی دیگر از اوراق بهادار همان شرکت می باشند. نمونه بارز این نوع اوراق، شامل اوراق قرضه یا سهام ممتازی است که قابل تبدیل به تعداد تعیین شده ای سهام عادی می باشد. معمولاً هیچ وجه نقدی مبادله نمی شود، اوراق بهادار قبلی دریافت شده و در مقابل، تعداد مشخصی از اوراق بهادار جدید منتشر می شود. هر از چند گاهی، سهام ممتاز قابل تبدیل منتشر می شود. البته آثار مالیاتی، این اوراق را، همانند سایر انواع سهام ممتاز، ابتدا برای سرمایه گذاران همان شرکت جذاب می کند. برای سایر سرمایه گذاران، اوراق قرضه قابل تبدیل از جذابیت بیشتری برخوردار است.
اگر یکی از اوراق قرضه ای که دارای ارزش اسمی ۱۰۰۰ دلاری می باشد، قابل تبدیل به ۲۰ سهم عادی باشد، نسبت تبدیل، بیست می باشد. قیمت تبدیل نیز ۵۰ دلار (۲۰÷۱۰۰۰) می باشد، چرا که در واقع ۵۰ دلار از قیمت اسمی اوراق قرضه باید داده شود تا یک سهم عادی به دست آید. ارزش تبدیل نیز که عبارت است از حاصل ضرب نسبت تبدیل در قیمت روز سهام مبلغی است که در صورت تبدیل اوراق بهادار، حاصل خواهد شد نه نسبت تبدیل و نه قیمت تبدیل، هیچ یک تحت تاثیر تغییرات ارزش بازار اوراق قرضه مذکور واقع نمی شوند.
نسبت تبدیل معمولاً به نحوی تعیین می شود که فرایند تبدیل اوراق بهادار به سهام عادی جذاب نباشد، مگر اینکه قیمت سهام مذکور به طور قابل توجهی نسبت به قیمت آن در زمان انتشار اوراق قابل تبدیل، افزایش یابد. این مسئله شبیه قاعده عمومی است که در مورد تعیین قیمت اعمال وارانت بکار گرفته می شود.
اوراق بهادار قابل تبدیلی که دارای پیچیدگی بیشتری می باشند نیز در بازارهای مالی یافت می شوند. برخی از این اوراق تنها پس از یک دوره انتظار ابتدایی، قابل تبدیل هستند. برخی از آنها تا تاریخ سررسید قابل تبدیل هستند. در حالی که برخی دیگر فقط برای دوره کوتاهی قابل تبدیل می باشند. بعضاً قابل تبدیل به مجموعه ای از دو یا چند نوع اوراق بهادار متفاوت می باشند، بعضی نیز مستلزم پرداخت نقدی اضافی در قبال تبدیل می باشند.
بازار پول
بنا به تعریف، بازار پول بازاری برای دادوستد پول و دیگر دارایی های مالی جانشین نزدیک پول است که سررسید کمتر از یک سال دارند. همچنین می توان از بازار پول به عنوان بازار ابزارهای مالی کوتاه مدت با ویژگی اندک بودن ریسک عدم پرداخت، نقدشوندگی و ارزش اسمی زیاد نام برد.
تمرکز فعالیت این بازار در استفاده از ابزارهایی است که به اشخاص و بنگاه های تجاری این امکان را می دهند که به سرعت نقدینگی خود را به میزان مطلوب درآورند.
بازار سرمایه
برپایه طبقه بندی بازار مالی با نگرش به سررسید دارایی ها، بازار سرمایه به بازار دادوستد ابزارهای مالی با سررسید بیشتر از یک سال و دارایی های بدون سررسید اطلاق می شود. این بخش از بازار مالی نقش مهمتری در گردآوری منابع پس اندازی و تامین نیازهای سرمایه گذاری واحدهای تولیدی دارد. بازار سرمایه نسبت به بازار پول بسیار گسترده تر است و از تنوع ابزاری بیشتری برخوردار است.
مهمترین کارکرد بازارهای مالی شامل بازارهای پول، سرمایه و بیمه در اقتصاد ملی، تجهیز منابع پس اندازی و هدایت آن به سوی فعالیتهای مولد اقتصادی است، ضمن آنکه تعیین قیمت وجوه و سرمایه، انتشار و تحلیل اطلاعات و توزیع ریسک اقتصادی نیز اغلب در شمار کارکردهای این بازارهاست. بازار پول بازاری برای داد و ستد پول و دیگر داراییهای مالی جانشین نزدیک پول است که سررسید کمتر از یکسال دارند. به عبارت صحیح تر بازار پول به عنوان بازار ابزارهای مالی کوتاه مدت با ویژگی اندک بودن ریسک عدم پرداخت، نقدشوندگی بالا و ارزش اسمی زیاد نام برد. بازار پول در بین عموم به عنوان ابزاری برای وام گرفتن و وام دادن در کوتاه مدت، از چند روز تا حدود یک سال، مورداستفاده قرار می گیرد. اوراق بهادار بازار پول شامل گواهی های سپرده قابل معامله، حواله های بانکی و اوراق تجاری می شود.
تمرکز فعالیت این بازار در استفاده از ابزارهایی است که به اشخاص و بنگاه های تجاری این امکان را دهد تا به سرعت نقدینگی خود را به میزان مطلوب درآورند.
محل جغرافیایی خاصی برای بازار پول در نظر گرفته نمی شود. بانکها، موسسات اعتباری غیربانکی و سایر مکانهایی که دادوستد ابزارهای مالی بازار پول در آن انجام می شود، تشکیل دهندهٔ بازار پول هستند.
مشارکت کنندگان در بازار پول، افراد یا واحدهای دارای مازاد نقدینگی هستند که به عنوان پس اندازکننده، منابع خود را از طریق مستقیم یا غیر مستقیم با سررسیدهای کوتاه مدت در اختیار واحدهای نیازمند منابع مالی قرار می دهند.
مهمترین رسالت بازار پول ایجاد تسهیلات برای واحدهای اقتصادی به منظور تامین نقدینگی به معنای کوتاه مدت آن و نیز تامین سرمایه در گردش است.
ابزارهای بازار پول
اوراق بهادار کوتاه مدتی که توسط دولت منتشر و سررسیدآنها به طور معمول سه ماه، شش ماه و یکسال است. این اسناد هنگام فروش به صورت تنزیل شده به مبلغی کمتر از مبلغ اسمی به فروش می رسند و در تاریخ سررسید، دارنده آن مبلغ اسمی سند را دریافت می کند.
انتشار، تضمین و بازخرید این اوراق توسط بانک مرکزی و به نمایندگی از دولت انجام می شود.
پذیرش بانکی
پذیرش بانکی که دستور پرداخت مبلغ معینی به حامل آن در تاریخ معینی است.
اوراق تجاری
نوعی اوراق قرضه کوتاه مدت – با سررسید ۲۷۰ روز یا کمتر – است که توسط شرکتهای مالی و موسسات غیرمالی منتشر می شود.
گواهی سپرده
بازار پول و سرمایه واژه هایی می باشند که به کرات در سطح رسانه ها و اخبار در سطح جامعه شنیده می شوند. بازار پول متفاوت از بازار سرمایه می باشد. اهمیت این بازارها به قدری زیاد است که معمولاً در تمامی بخش های خبری شبانه روز بخش اعظمی از آنها به اخبار و تحولات این بازارها و فضای اقتصادی جامعه اختصاص پیدا می کند.اما برای آشنایی بیشتر و اینکه بدانیم بازار پول چیست و چه ابزارهایی دارد؟ ابتدا مفاهیم و اصطلاحات آنها را بررسی می کنیم.
بازار پول چیست؟
بازار پول جاییست که در آن ابزارهای مالی با سررسید کوتاه مدت(کمتر از یکسال) و نقدینگی بالا داد و ستد می شود.استفاده کنندگان از این بازار معمولاً افرادی هستند که وام می گیرند یا وام می دهند با شرایط بازپرداخت از یک روز تا کمتر از یک سال.رایج ترین ابزارهای بازار پول شامل اوراق تجاری،اسناد خزانه،پذیرش بانکی،گواهی سپرده و … می باشد.
معاملات و تراکنش های بازار پول به صورت بزرگ و عمده ای می باشند که معمولاً بین موسسات مالی و شرکت های بزرگ انجام می پذیرد.
اعضا و شرکت کنندگان در بازار پول
اعضا و شرکت کنندگان در بازار پول شامل موارد زیر می باشند:
1. بانک ها و موسسات بزرگ و کوچکی می باشند که به همدیگر و همچنین به شرکت های بزرگ وام و انواع ارز می دهند.
2. شرکت هایی که با انتشار و فروش اوراق مشارکت(که توسط اشخاص و شرکت های دیگر خریداری می شود) به تامین مالی خود می پردازند.
3. سرمایه گذارانی که پول خود را جهت دریافت سود قطعی در بانک سپرده می کنند تا علاوه بر اطمینان از امنیت آن سود مشخصی نیز دریافت نمایند.
اوراق تجاری:
اوراق تجاری یک سیستم استقراض محبوب می باشد که دلایل محبوبیت آن نیز به عواملی از قبیل نرخ سود بالاتر از سود های بانکی و اسناد خزانه و همچنین طیف وسیعی از سررسید ها می باشد.با این حال ریسک آنها بیشتر از سود های بانکی و اوراق خزانه است اما هم اکنون ضمانت بازپرداخت اصل و سود آنها معمولاً توسط ذولت ها و یا بانک های تجاری تضمین می شود.
اسناد خزانه:
اسناد خزانه اوراق بهادار کوتاه مدتی هستند که توسط دولت منتشر می شود و در سررسید های 3 ،6 و یکساله می باشد.یکی از مهمترین ویژگی های آن ریسک پایین این اسناد می باشد.
این اسناد هنگام فروش به مبلغی کمتر از مبلغ اسمی آن بفروش میرسد و در هنگام سررسید برابر آن مبلغ پرداخت می شود.انتشار و بازخرید این اسناد توسط بانک مرکزی به نمایندگی از دولت انجام می شود.
پذیرش بانکی:
پذیرش بانکی دستور پرداخت مبلغی معین در تاریخ معین به حامل آن می باشد. از کوچکترین و قدیمی ترین ابزارهای بازار پول به شمار میرود که از دهه شصت کاربردش بیشتر شده است.
این ابزار به منظور تامین مالی کالاهاییست که هنوز از فروشنده به خریدار منتقل نشده است مورد استفاده قرار می گیرد. این اوراق توسط یک موسسه تجاری و در وجه یک بانک تجاری خصوصی کشیده می شود و وقتی که بانک مزبور آن را مهر نماید (یعنی بپذیرد) به عنوان یک پذیرش بانکی شناخته می شود. به عنوان مثال، فرض کنید که شرکت "الف" در ایران می خواهد کالایی را از شرکت "ب" در چین خریداری نماید. شرکت چینی از آن جا که شناختی نسبت به شرکت ایرانی طرف قرارداد خود ندارد، لذا تمایلی به ارسال کالا پیش از دریافت پول نخواهد داشت. از طرف دیگر، شرکت ایرانی نیز تمایلی به پرداخت پول قبل از دریافت کالا را ندارد. در چنین شرایطی، این شرکت تجاری می تواند با انتشار اوراق پذیرش بانکی موجبات تحقق معامله را فراهم سازد. اگر چه پذیرش بانکی، در ابتدا به منظور تامین مالی محموله کالای انتقال یافته در سطح بین الملل مورد استفاده قرار می گرفت، اما امروزه از این ابزار به منظور تامین مالی محموله کالاهای داخلی، ذخیره سازی اقلام اصلی کالاهای داخلی و خارجی قابل عرضه در بازار و تهیه اعتبار به منظور مبادله دلار برای بانک های کشورهای معین نیز مورد استفاده قرار می گیرد. پذیرش بانکی منافع مستقیمی برای بانک ها نیز ایجاد می کند. به این ترتیب که بانک بدون استفاده از ظرفیت های خلق اعتباری اش، قادر به حمایت از نیازهای اعتباری مشتریان خود خواهد بود.
گواهی سپرده:
گواهی سپرده یکی از مهمترین ابزارهای بازار پول می باشد.
این گواهی از اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی مطرح شد و به دلیل انعطاف پذیری، تنوع و بازار دست دوم سازمان یافته، به سرعت گسترش یافت. به گونه ای که هم اکنون از مهمترین منابع تامین مالی بانک های تجاری و همچنین از اجزا مهم پرتفوی سرمایه گذاران به شمار می رود.
گواهی سپرده، سندی است که توسط یک موسسه سپرده پذیر – به طور معمول یک بانک – در قبال مبلغ مشخصی پول که نزد آن سپرده شده، منتشر می شود. این گواهی دارای سررسید و همچنین نرخ بهره معین است. این نوع سرمایه گذاری در واقع دو مزیت عمده دارد، نخست این که سرمایه گذار می تواند به دقت بازده پول خود را محاسبه کند. دوم، زمان سررسید اصل و بهره گواهی نیز مشخص است.
بازار پول چیست و چه ابزارهایی دارد؟
بازار مالی یا بازار سرمایه Financial Market بطور کلی به بازاری گویند که فعالان در آن به خرید و فروش دارایی های همچون اوراق بهادار، اوراق قرضه، ارز و مشتقات می پردازند. خاصیت های بارز بازارهای سرمایه یا مالی عبارتند از مشخص بودن قیمت و آیین نامه ها و قوانین مربوط به هزینه های معامله.
در برخی مواقع بازارهای مالی و سرمایه محدودیت هایی را برای فعالان بازار قائل اند که عبارتند از حداقل مبلغ معامله، منطقه جغرافیایی، یا نوع فعالیت خریدار و فروشنده. بازارهای سرمایه در اکثر کشورهای دنیا وجود داشته و تنها از نظر حجم متفاوت می باشند.
برخی از این بازار ها بسیار کوچک بوده و تعداد فعالان آن نیز محدود می باشد و در برخی نقاط دیگر مانند بازار بورس سهام نیویورک حجم مبادلات از چند هزار میلیارد دلار در روز نیز تجاوز می کند.
بروز رسانی سریع و شفافیت اطلاعات موجود در بازار و انعکاس سریع این اطلاعات در قیمت ها به کارآمد بودن بازار سرمایه کمک شایانی کرده و در نتیجه یکی از عوامل تعیین کننده در روند اعتمادسازی فعالان به بازار محسوب می شود.
توضیحات بیشتر درباره بازار سرمایه
بازار سرمایه یکی از ارکان مهم اقتصاد در جامعه است که از آن به عنوان دماسنج اقتصاد یاد می شود. شما تا به حال تا چه حد با این بازار آشنایی داشتید؟ آیا در این بازار سرمایه گذاری کرده اید؟
طبقه بندی بازارها بر اساس سررسید تعهدات مالی:
الف ) بازار پول: بنا به تعریف، بازار پول بازاری برای دادوستد پول و دیگر دارایی های مالی جانشین نزدیک پول است که سررسید کمتر از یک سال دارند. همچنین می توان از بازار پول به عنوان بازار ابزارهای مالی کوتاه مدت با ویژگی اندک بودن ریسک عدم پرداخت، نقدشوندگی و ارزش اسمی زیاد نام برد. تمرکز فعالیت این بازار در استفاده از ابزارهایی است که به اشخاص و بنگاه های تجاری این امکان را می دهند که به سرعت نقدینگی خود را به میزان مطلوب درآورند. درباره بازار پول این صفحه را بخوانید
ب ) بازار سرمایه: برپایه طبقه بندی بازار مالی با نگرش به سررسید دارایی ها، بازار سرمایه به بازار دادوستد ابزارهای مالی با سررسید بیشتر از یک سال و دارایی های بدون سررسید اطلاق می شود. این بخش از بازار مالی نقش مهمتری در گردآوری منابع پس اندازی و تامین نیازهای سرمایه گذاری واحدهای تولیدی دارد. بازار سرمایه نسبت به بازار پول بسیار گسترده تر است و از تنوع ابزاری بیشتری برخوردار است.
مهمترین کارکرد بازارهای مالی شامل بازارهای پول، سرمایه و بیمه در اقتصاد ملی، تجهیز منابع پس اندازی و هدایت آن به سوی فعالیتهای مولد اقتصادی است، ضمن آنکه تعیین قیمت وجوه و سرمایه، انتشار و تحلیل اطلاعات و توزیع ریسک اقتصادی نیز اغلب در شمار کارکردهای این بازارهاست.
بازارسرمایه
در بازار سرمایه اوراق بهادار با سررسید بیشتر از یک سال به فروش می رسد. با در نظر گرفتن این واقعیت که پس انداز و سرمایه گذاری برای رشد اقتصاد حیاتی هستند، بازار سرمایه پلی است که پس انداز واحدهای اقتصادی دارای مازاد را به واحدهای سرمایه گذاری که بدان نیازمندند انتقال می دهد.
بنابراین بازار سرمایه، واحدهای پس اندازی و سرمایه گذاران را با یکدیگر ارتباط می دهد. از طرف دیگر سازوکارهای تعبیه شده در این بازار از طریق رشد حجم پس انداز و سرمایه گذاری، رشد اقتصادی را تسریع می کنند. استفاده از بازار سرمایه برای تامین مالی مخارج دولت نیز از جمله قدیمی ترین و متداولترین شکل مبادلات مالی است.
اتکای دولت ها به بازار سرمایه در اغلب اقتصادهای مدرن نه تنها از این جهت مهم است که دولت ها غالباً اوراق بدهی منتشر می کنند تا بخش عمده هزینه های خود را تامین مالی نمایند، بلکه استقراض دولت غالباً حجم عظیمی از کل وجوه عرضه شده در بازار توسط وام دهندگان را جذب می کند.
ابزارهای بازار سرمایه
الف – ابزارهای تامین مالی دراز مدت
سهام: سهام صرف نظر از شکل آن، نشان دهنده منافع مالک در شرکت است و از آن جاکه طلب و ادعای سهامداران در مورد دارایی های شرکت در مرحله آخر تمام طلب ها قرار دارد، منافع سهام به عنوان "منفعت باقیمانده" شناخته می شود. درباره سهام سوالی دارید؟ اینجا بخوانید
سهام عادی: سهام عادی نوعی ابزار سرمایه گذاری است که نشانگر مالکیت دارنده آن در یک شرکت سهامی است و به دو دسته سهام با نام و سهام بی نام تقسیم می شود.
سهام ممتاز: سهام ممتاز نوعی اوراق بهادار است که دارنده آن نسبت به درآمدها و دارایی های شرکت، حق یا ادعای محدود و معینی دارد. این سهام زمانی منتشر می شود که هزینه سهام عادی بالاتر باشد.
مطلب مرتبط: سهام ممتاز و عادی چیست؟
اوراق قرضه: اوراق قرضه اسنادی هستند که به موجب آن ها ناشر متعهد می شود مبالغ معینی (بهره سالانه) را در فاصله های زمانی مشخص به دارنده پرداخت کند و در سررسید، اصل مبلغ را بازپرداخت کند.
اوراق مشارکت: اوراقی است که سود علی الحساب دارد و صادر کننده اوراق متعهد می شود اصل پول و سود قطعی را در تاریخ معین پرداخت کند.
ب – ابزارهای ویژه مدیریت خطر
علاوه برکارکرد تامین مالی واحدهای اقتصادی دارای کسری، مقابله با ریسک همراه با سرمایه گذاری و به ویژه ریسک ناشی از نوسان های قیمتی از دیگر کارکردهای مهم بازار سرمایه است. این کارکرد بازار سرمایه، از طریق به کارگیری ابزارهایی تحت عنوان ابزارهای مشتق انجام می شود.
اطلاق مشتق به این ابزارها به آن دلیل است که ارزش این ابزارها براساس، ارزش اوراق یا دارایی های دیگر تعیین می شود و در واقع مشتق از دارایی های دیگر است. معامله گران این ابزارها، برآنند که با پذیرش هزینه ای اندک، از ریسک زیاد نوسان قیمت اجتناب کرده و آن را به سایر سرمایه گذاران منتقل کنند.
مهمترین ابزارهای مشتق بازار سرمایه عبارتند از:
قراردادهای اختیار معامله: اختیار معامله قراردادی دوطرفه بین خریدار و فروشنده است که براساس آن خریدار قرارداد حق (نه الزام و تعهد) دارد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت معین و در زمانی مشخص بخرد یا بفروشد.
بنابراین براساس این قرارداد، دو طرف توافق می کنند که در آینده معامله ای انجام دهند. در این معامله خریدار اختیار معامله، در ازای پرداخت مبلغ معینی، حق خرید یا فروش دارایی مندرج در قرارداد را در زمانی مشخصی با قیمتی که هنگام بستن قرارداد تعیین شده است، به دست می آورد.
از طرف دیگر، فروشنده قرارداد اختیار معامله، در مقابل اعطای این حق به خریدار با دریافت مبلغ معینی هنگام عقد قرارداد، براساس مفاد قرارداد، آماده فروش دارایی مذکور است. چنان که از تعریف قرارداد اختیار معامله پیداست، دارنده قرارداد (خریدار) در اعمال حق خود مختار است و به عبارت دیگر هیچ تعهد و الزامی ندارد و در صورت صرف نظر وی از اجرای قرارداد، مبلغی را که در ازای این حق، پرداخته است از دست می دهد. از طرف دیگر فروشنده در صورت خواست خریدار، مجبور به اجرای قرارداد است. قراردادهای اختیار معامله به دو دسته طبقه بندی می شوند:
الف – قرارداد اختیار خرید
دارنده این نوع اختیار معامله، حق دارد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت مشخصی – به قیمت توافقی- در دوره زمانی معینی بخرد.
ب – قرارداد اختیار فروش
این قرارداد به دارنده حق می دهد که مقدار معینی از دارایی مندرج در قرارداد را با قیمت توافقی در دوره زمانی مشخصی بفروشد. درحالی که خریدار قرارداد اختیار خرید، به امید افزایش قیمت آن را می خرید، خریدار قرارداد اختیار فروش پیش بینی می کند که قیمت در آینده کاهش خواهد یافت.
قراردادهای آتی: تمامی انواع کالا را می¬توان هر روز در بازار آنی (نقد) دادوستد کرد. در این بازارها، خریدار و فروشنده برای تحویل آتی کمیت و کیفیت مشخصی از یک کالا، با یکدیگر به توافق می رسند. وقتی قیمت آتی دادوستد، نوسان داشته باشد، معامله گران با ریسک (خطر) روبرو خواهند بود؛ زیرا ارزش موجودی آن ها ممکن است به طور چشمگیری تغییر یابد. برای ایمن شدن در برابر تغییرات ناگهانی قیمت، خریداران و فروشندگان می توانند به بازار تحویل آتی روی آورند که در آن قراردادهای تحویل آتی برای تحویل کمیت و کیفیت مشخصی از یک کالا با یک قیمت مشخص در یک زمان معین تنظیم می شود.
براساس این قرارداد، خریدار متعهد می شود که مقدار مشخصی از یک کالا را در تاریخ معین با قیمت معینی از فروشنده تحویل بگیرد و فروشنده متعهد می شود که کالای مورد نظر را براساس مفاد قرارداد در همان تاریخ و با همان قیمت به خریدار تحویل دهد. در سررسید قرارداد تحویل آتی، فروشنده با دریافت قیمت، کالای موضوع قرارداد را به خریدار تحویل می دهد و تسویه انجام می شود. به عبارت دیگر، تسویه قراردادهای آتی به صورت تحویل فیزیکی کالا است.
گواهی سپرده جوان ترین و در عین حال از مهم ترین ابزارهای بازار پول به شمار می رود. گواهی سپرده، سندی است که توسط یک موسسه سپرده پذیر (به طور معمول یک بانک) در قبال مبلغ مشخصی پول که نزد آن سپرده شده، منتشر می شود.
این گواهی دارای سررسید و همچنین نرخ بهره معین است. این نوع سرمایه گذاری در واقع دو مزیت عمده دارد، نخست اینکه سرمایه گذار می تواند به دقت بازده پول خود را محاسبه کند. دوم، زمان سررسید اصل و بهره گواهی نیز مشخص است.
نهادهای بازار پول
بانک مرکزی و دیگر واسطه های مالی بانکی مانند بانک های تجاری و موسسات اعتباری غیربانکی از مهم ترین نهادهای بازار پول به شمار می آیند. در کنار این واسطه های مالی، شرکت های تجاری،دولت و موسسات دولتی، صندوق های سرمایه گذاری، کارگزاری ها و معامله گران و در نهایت سرمایه گذاران نیز نقش مهمی در این بازار ایفا می کنند.
منابع
مدیریت مالی 1و2 تالیف : دکتر مهدی تقوی، رشته مدیریت
اوراق بهادار قابل تبدیل در مدیریت مالی
1