تارا فایل

تحقیق آریایی ها


آریاها ریشه اقوامی هستند که در اعصار بسیار قدیم به سرزمین های بسیار ، که مهمترین آنها هند و ایران و اروپا بوده است ، کوچ کرده اند . در اصطلاح مردم شناسی این اقوام را ایندوگرمان یا هندواروپایی نامیده اند .
آنچه این اقوام را مشخص میسازد ریشه مشترک زبان ، معتقدات و آداب و رسوم اجتماعی است .
مردمی که به هند و ایران کوچ کرده بودند خود را آریا مینامیدند و در قدیمیترین آثار به جا مانده از آنها ، که در هند ریگ ودا و در ایران اوستا است ، از این آریاها سخن رانده شده است . در اوستا و ریگ ودا کلمه آریا به معنای نجیب ، مهمان نواز و اصیل آمده است . در اوستا ائیریه و ائیرین به معنای منسوب به آریا و در زبان هخامنشی ایریا به معنای ایران است . در اوستا سرزمین اصلی آریاها را آریانام وایجا و یا اران وژ نام برده اند .
در مورد خاستگاه آریاها نظریات مختلفی اظهار شده است و موطن اصلی آنان را از شمال اروپا تا جنوب روسیه حدس زده اند .
در قدیم که تورات و کتب مقدس مذهبی مهمترین منابع اطلاعات به شمار می رفت ، آریاها را از نسل یافث یکی از پسران نوح می دانستند !!! از نظر تورات همه موجودات زمین در طوفان نوح هلاک شده و فقط ساکنان کشتی نوح باقی ماندند . در اینصورت باید تمام ساکنین کنونی جهان از نسل پسران نوح یعنی سام و یافث ، به وجود آمده باشند ! این نظر حتی تا اواخر قرن نوزدهم در اروپا و کشورهای مسیحی پیروان زیادی داشت ، حتی دانشمندانی در اثبات آن می کوشیدند ( هر چند اطلاق دانشمند به این اسطوره خوانان نا به جاست ) .
ماکس مولر محقق و متفکر آلمانی اواخر قرن نوزدهم موطن آریاها را آسیای مرکزی بیان کرد .
پروفسور میلز اوستا شناس مشهور انگلیسی منشاء آریاها را جنوب روسیه و شمال افغانستان حدس می زند .
ویدن گرین محقق هلندی سرزمین نخستین آریاها را از قفقاز تا دریاچه آرال توجیه می کند . اسکیت ها ، سارمات ها و آلان ها در منطق قفقاز و سفدانیان ، ساکها و خوارزمیان در ناحیه آرال.
محققان روس که در این باره تحقیقات جامعی کرده بودند و با بررسی های محلی آن را تکمیل نموده اند ، شمال و شرق دریای مازندران و اطراف دریاجه آرال را موطن نخستین اقوام آریائی پیشنهاد کرده اند . در رساله ای که از جانب آکادمی روسیه تهیه شده به این منطقه تکیه شده است
با توجه به کلیه نظریاتی که ذکر شد می توان منشاء طوایف آریائی را در منطقه ای بین شمال شرقی دریای سیاه تا دریاچه آرال دانست .
درآن زمان که آریایی ها به هند آمدند توجه زیادی به نوشتن تاریخ نداشتند. قبل ازآن ها درهند تمدن بزرگی وجود داشته که از انواع لهجه ها و زبان ها برخوردار بوده است. آریایی ها سفید تر و زیباتر از ساکنین قبلی هند بودند. آن ها در طرح های خود اصول هندسه را بسیار رعایت می کردند.
پیش از آن که آریاییها به هند وارد شوند هند متمدن بود که"دراویدی ها" در جنوب هند یک تمدن غنی و بزرگ داشتند که زبان های دراویدی که با زبان سانسکریت آریایی خویشاوندی ندارد بسیار قدیمی است و برای خود ادبیات غنی و زیبایی دارد. این زبانها عبارتند از زبانهای "تامیل"."تلگو"."کنارس" و"مالایالام" تمام این زبانها هنوز در جنوب هند رواج دارد.
کنگره ملی هند .هند را بر اساس زبان تقسم کرده است و تمامی یک گروه را که به یک زبان واحد حرف می زدند و معمولا آداب و رسوم مشابهی دارند را در یک استان قرار می دهد.
البته باید متذکر شویم زبان های هند از دوخانواده هستند :یکی خانواده های "دراویدی" و دیگری خانواده زبان های هند و آریایی.زبان اصلی هند و آریایی زبان سانسکری بوده است و تمام زبان های هند و آریایی فرزندان زبان سانسکریت هستند.این زبان ها عبارتند از:"هندی" "بنگالی" "گجراتی" و"ماراتی".زبان اردو یک شکل تحول یافته زبان هندی است و کلمه هندوستان شامل هر دو زبان هندی و اردو می شود و زبان مادری بیشتر افراد هند و زبان مشترک تمام هند است.اما امروزه بسیاری از افراد در میان خودشان زبان انگلیسی را به کار می برند.
آریاییها که به هند آمده بودند در نواحی مختلف هند سکنا گزیدند و با گذشت زمان به تدریج این دهکده های آریایی در هند تکامل یافتند.این دهکده ها تقریبا مستقل بودند و تحت اداره و حکومت "پنچایات" و شورای دهکده بودند که از طرف اهالی انتخاب می شد.اغلب یک عده از دهکده ها یا شهر های کوچک به یکدیگر ملحق می شدند و در تحت ریاست یک "راجه" یا رئیس قرار می گرفتند .این راجه در منطقه خود رئیس بود و هر کار که دلش می خواست نمی توانست انجام بدهد و تابع قوانین آریایی بود بنابراین در این نواحی یک نوع دموکراسی وجود داشت
اگر هند و آریایی ها را با آریایی های یونان مقایسه کنیم می بینیم که میان زندگی آنها اختلاف فراوانی وجود دارد و تنها در چنتد مورد شبیه اند: مثلاً در هر دو جا یک نوع دموکراسی وجود داشت و در هند نیز این دموکراسی به آریایی ها محدود می شد و غلامان و افرادی که در طبقات پایین بودند دموکراسی و آزادی نداشتند.
در دوره های بعد به تدریج آریایی ها رو به فساد و انحطاط نهادند و تقسیمات متعددی که در داخل هر طبقه به وجود آمد و مردم را از هم جدا می کرد، کشور را تضعیف می ساخت و موجب سقوط آن می گشت همنچنین افکار آزادی خواهانه قدیم خود را فراموش کردند و از یاد بردند.
در کشور هند "راجپوت ها" اعتقاد داشتند ماه و خورشید اجداد اصلی ان ها می باشند آن ها از دو تیره بزرگ هستند یکی از آن ها "سوریا وانشی" یا "نسل خورشید" نام دارد و تیره دیگر "چاندار وانشی" یا " نسل ماه" می باشند. راجپوت ها مردمان بسیار عالی و نیکو هستند.
مهاجرت آریایی ها

واژه آریایی برای اولین بار در قبیله ای به نام Harry که یکی از قبایل میتانی Mitany بوده دیده شده است . ویل دورانت می نویسد :" اقوامی که از کرانه های بحر خزر برخاسته اند این نام را به خود داده اند و به صورت خاصی به اقوام میتانی ، هیتی ، مادی ، پارسی و هندیان و دائی (شاخه شرقی هند و اروپایی) که در آسیا سکنی گرفتند اطلاق می شود . واژه آریا در اوستا Airya و در کتیبه های هخامنشی Ariya و در سانسکریت اِریه آمده است .
موقعیت جغرافیایی ایران در طول تاریخ ، چهار راه حوادث و گذرگاه تند باد های گوناگون بوده است ، چنانچه در پیش ذکر شد وضعیت دو شکاف زره کوهستانی ، یکی در شمال شرقی (خراسان) و دیگری در شمال غربی (آذربایجان) باعث می گردید که اقوام مهاجم به راحتی بتوانند از این گذرگاه ها گذشته وارد ایران شوند. از عمده ترین و مهاجرت های تاریخی به طرف ایران مهاجرت آریاییان می باشد ، همین اقوام چهره این سرزمین را دگرگون کردند. در اینکه اقوام به چه سبب و از کجا به ایران روی آوردند ، نظریات گوناگون و گاهی متضاد ، از طرف صاحب نظران ارائه داده شده است اماآنچه مسلم می باشد این است که این اقوام چنانکه گفته شد از دو گذرگاه فوق الذکر ، گذشته و بیشتر در قسمتهای غربی ایران سکنی گزیده و تمدن های شگفت انگیزی را موجب شدند. برای روشن شدن خاستگاه این قوم جنجال بر انگیز به نظریات صاحب نظران می پردازیم . دربارهء محل سکونت اولیه آریایی ها در " وندیداد " یکی از بخش های اوستا آمده است : " اهورمزدا به سپنتان زرتشت گفت : من که اهورمزدایم ، اولین شهری که آفریدم " آریاوج " بود و خوب و با قاعده بود . اهریمن قتال بر ضد آن کار کرد و مار بزرگ و سرمای دادهء " دِوُ " در آن خلق کرد . آنجا دو ماه بماند. سرماست و دو ماه ، گرما. در آن ده ماه ، آب سرد است ، زمین سرد است ، گیاه سرد است در آنجا در وسط زمستان بارندگی می شود و مشکلات سخت می آورد " در مورد کیفیت مهاجرت آریایان به فلات ایران ، ویل دورانت تحت عنوان " گهواره مدنیت و آسیای میانه " می نویسد : " اگر گفته های علمای زمین شناسی را که نظریاتشان پر از ابهام است باورکنیم ، باید بدانیم که چایلد نظر داده است : آسیای میانه که اینک خشک و بی آب و علف است ، در گذشته پر آب و معتدل بوده و دریاچه های بزرگ و رود خانه های فراوان داشته است . در باز پسین عقب نشینی یخچال ها ، این سرزمین ها دچار خشکی شده و در پایان ، کار به جایی رسیده که به علت کمی بارندگی زندگی در آن عراضی غیر ممکن شده و ساکنین ، مجبور به مهاجرت گردیده اند " . همچنین پیرنیا مشیر الدوله در جلد اول کتاب ایران باستان آورده است : " آریایی های هند و ایرانی پس از آن که مدتها باهم زندگی می کردند و مدتی طولانی به یک زبان واحد تکلم می کردند ، از آسیای میانه مهاجرت کرده و به باختر آمدند و از آن پس جدا شدند . شعبه هندی به طرف هندوکش و دره پنجاب و شعبه ایرانی به طرف جنوب و غرب فلات ایران سرازیر شدند " .
در متون تاریخی از مردمی به نام " آزیانیک " یاد شده که برای محققان اهمیت فراوان دارد و به رقم آنان مردم در تاریخ فرهنگ بشر ، نقش عمده ای ایفا نموده اند . این اقوام نخستین مهاجرانی هستند که پیش از اقوام هند و اروپایی از سرزمین های شمالی (دشت های اوراسی) سرازیر شده اند .
نظر به آنچه ذکر شد چنین مستفاد می شود که در کل ، مهاجرت های عمده در سه موج مهم و مشخص انجام شده است :
1. آزیانیک در حدود هزاره چهارم پیش از میلاد
2. هند و اروپایی در حدود هزاره سوم پیش از میلادی
3. آریایی ها در حدود هزاره دوّم پیش از میلاد که مهمترین آنها ماد ها و پارس ها می باشند . دسته آریایی ها به صورت دو شاخه شرقی و غربی در فلات ایران منتشر شدند .
قبل از ورود آریایی ها به شبه قاره هند در منطقه "هاراپا" و "موهنجودارو" تمدن شهری مهمی که در فاصله دوران ماقبل تاریخ و تاریخ است، کشف شده که با مقایسه با تمدن بین النهرین حدس زده می شود که آثار کشف شده در مناطق یاد شده مربوط به ۳۵۰۰ تا ۲۸۰۰ سال قبل از میلاد بوده باشد. در آثار به دست آمده این منطقه خطوط و نقوشی دیده می شود که نزدیکی بسیار زیاد این آثار را با تمدن سومری نشان می دهد. آریایی ها با هجوم خود، اقوام بومی گندمگون منطقه شمال شبه قاره را که به "دراویدی ها" مشهور بودند به سمت جنوب راندند.
مهاجرین آریایی، مذهب "برهمایی" داشتند. "برهما" از خدایان بزرگ هندو با "ویشنو" خدای آمر موجودات و "شیوا" خدای خراب کننده موجودات، تثلیث مقدس هندوها را تشکیل می دهد. کتاب مقدس آن ها "ودا" است که به زبان سانسکریت به معنی دانش است که دربردارنده نوشته های مقدس هندوئیزم است. تلاش های فکری و فلسفی و دینی هندوها در مجموعه نوشته هایی که به نام "اوپانیشادها" شهرت دارد، نشان دهنده کوشش های انسان است در کشف معنای جهان هستی. در ودا مقررات مذهبی و در اوپانیشاد نکات فلسفی آئین هندو نوشته شده است. در آئین هندو "تناسخ" انتقال ارواح جایگاه خاصی دارد.
با تسلط آریایی ها بر هندوستان به ویژه شمال هند، گروهی که اصلا از بومیان هند بودند به نام "پاریا" نجس خوانده شدند. از آن پس در هند سیستم اجتماعی بسته ایجاد شد و اگر کوشش های گاندی نبود، وحدت اقوام مختلف هندی به صورت یک ملت با اختلافات شدید مذهبی و نژادی تحقق نمی یافت. اقوام جنوبی مانند دراویدی ها و تامیلی های غیرآریایی در اثر کوشش های گاندی در دوران استقلال این احساس در آن ها ایجاد شد که در واقع می توانند در قالب یک ملت جا بگیرند

8


تعداد صفحات : حجم فایل:48 کیلوبایت | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود