بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:
اصول مدیریت کار تیمی
سال1400
فهرست
مقدمه 3
واضح بودن هدف گروه 4
ایجاد محیط ریسک پذیر در گروه 4
ارتباطات مبتنی بر احترام به عنوان یک اصل و هنجار 5
تقویت احساس تعهد گروهی 5
خلاقیت و ایده پردازی به عنوان اصل و هنجار 5
مشارکت گروهی برای بهبود مداوم کارها 6
رفع کردن چالش ها 6
تمرین رهبری اشتراکی 7
ویژگی کلیدی کار تیمی موفق 7
تعهد به موفقیت تیم 7
وابستگی متقابل 7
مهارت های بین فردی 7
ارتباطات باز 8
ترکیب مناسب تیم 8
تعهد به رهبری تیم و مسئولیت پذیری 8
تست شخصیت شناسی 8
آموزش اصول کار تیمی 13
مزایای کار تیمی 13
افزایش کارایی 13
تکمیل نقاط قوت یکدیگر 13
نوآوری از طریق درگیری سازنده 13
تعویض کمتر کارکنان 14
انعطاف پذیری نیروی کار 14
معایب کار تیمی 14
تفکر گروهی 14
انتخاب اعضای تیم : فرآیندی پیچیده 14
مناقشه 14
خطا در ارزیابی مشارکت فرد 15
معایب کار تیمی 15
ایجاد کار تیمی موفق، وابسته به چیست؟ 15
کار گروهی موفق 16
گرفتن تصمیمات با کیفیت 17
کار تیمی موفق 17
کار تیمی بهتر 18
جایگاه اخلاق در اصول کار تیمی 30
الگوبرداری از افراد توانمند در زمینه کار تیمی 40
منابع 49
مقدمه
هر زمان که شما کسی را با ایده خود همراه می سازید طوری که فرد به دلخواه از شما پیروی کند، در حال رهبری کردن هستید. ممکن است شما یک معلم باشید که شاگردان خود را با هدف ارتقای سطح و ادب آنها هدایت می کنید. بنابراین شما در سطح کلاس خود در حال رهبری کردن هستید. تیم سازی، یکی از مهم ترین عوامل موفقیت در هر کاری به خصوص کسب و کارها به شمار می رود، چرا که نتیجه تیم سازی صحیح و اصولی، ایجاد یک تیم مناسب برای اجرای کار تیمی و نیل به اهداف کسب و کار است.
خیلی از نویسنده ها و آدم های موفق دنیای کسب وکار درباره اهمیت کار تیمی صحبت می کنن. خب پس بالاخره این کار تیمی به چه معنیه؟ کار تیمی یک فرآیند همکاری است که مردم را قادر می سازد تا نتایج فوق العاده ای به دست آورند تیم، دارای یک هدف مشترک بوده و متکی به افرادی است که برای دستیابی به اهداف مشترک تیم، از طریق به اشتراک گذاشتن دانش و مهارت، با هم همکاری می کنند کار تیمی، فرآیند همکاری با گروهی از افراد است تا به یک هدف برسند. کار تیمی بدان معنی است که مردم با استفاده از مهارت های فردی خود و بازخورد سازنده، به رغم هر گونه درگیری شخصی، برای همکاری، تلاش می کنند. کار تیمی یکی از هفت مهارتی است که هر شخص برای استخدام شدن در هر شغلی به داشتن آن نیازمند است. شرکت ها و سازمان ها به صورت روزافزون از تیم های قدرتمند و هماهنگ برای پاسخ سریع به شرایط تغییر در محیط رقابتی شدید جهانی استفاده می کنند. نبودن یک تعریف واقعی از کارتیمی نشون میده که شناختن هدف کار تیمی خیلی مهم تر از تلاش برای پیدا کردن یه تعریفه.
واضح بودن هدف گروه
گروه شما باید هدف رو به خوبی درک کنه و نسبت به دست یافتن به اون متعهد باشه. مسیر مشخص و هدف واضح برای کار تیمی موفق بسیار حیاتیه. اعضای گروه باید ماموریتی کلی داشته باشن که سر اون توافق دارن و چتری برای تمام فعالیت های اونها باشه شفافیت در گروه هایی که سازمان به صورت کلی انتظارات خودش رو در زمینه های، کار، اهداف، مسئولیت و درآمد رو برای اعضا مشخص میکنه، افزایش پیدا می کنه.
ایجاد محیط ریسک پذیر در گروه
محیط گروه باید به گونه ای باشه که افراد مشغول به کار به راحتی ریسک های معقول در ارتباطات، موقعیت های حمایتی و اقدامات عملی رو قبول کنن. همچنین اعضای گروه باید از این امر آگاهی داشته باشن که با اظهار نظر در انجام کارهای گروه مورد بازخواست قرار نمی گیرن، بلکه اظهار نظر کاملا مطلوبه و حتی تشویق می شن بابت مشارکت در بحث های تیمی.
ارتباطات مبتنی بر احترام به عنوان یک اصل و هنجار
به طورکلی برقراری یک ارتباط مناسب در گروه، برای تقویت کار تیمی موفق بسیار حیاتیه. اگر تمام اعضای گروه توانایی برقراری یک ارتباط موثر رو داشته باشن، فرصت برای پیشرفت مهیا میشه. ارتباط برقرار کردن باید آزاد، صادقانه و مبتنی بر احترام باشه. کار تیمی موفق، یعنی افراد این آزادی رو داشته باشن که افکار، عقاید و راه حل های بالقوه برای مشکلات رو آزادانه بیان کنن. افراد باید بدونن که حرف های اونها شنیده میشه و مورد توجه اعضای دیگه گروه قرار می گیره. اعضا باید تلاش کنن برای شفاف سازی و رفع ابهام مطالب، با سوال کردن در زمان مناسب، مهارت های گوش دادن فعال خودشون رو تقویت کنن و زمانی که طرف مقابل درحال صحبت کردنه، به فکر آماده سازی جواب های خودشون نباشن. این سوال ها باید به گونه ای باشن که منجر به فهم عمیق تر از موضوع بشن.
تقویت احساس تعهد گروهی
این مسئله فقط به گروه های تجاری یا سازمانی محدود نمیشن و تمام افراد در گروه های مختلف، عموما احساس تعهد و تعلق مستحکمی دارن به گروه هایی که در اونها عضو هستن. تعهدی که تمام تصمیم ها و اقدامات گروه رو شامل میشه. در صورتی که کار تیمی موفق در گروه نهادینه بشه، این احساس نیز تقویت میشه و اعضا می تونن دستورالعمل ها و رابطه های درون گروهی رو در کنار هم گسترش بدن.
اعضای گروه رو باید به چشم افرادی منحصر به فرد و با تجربه، با نقطه نظرات، دانش و عقایدی غیر قابل جایگزین به حساب آورد. در هر صورت، هدف از تشکیل هر گروهی باید بهترین استفاده از همین تفاوت ها باشه. اگر این طور نباشه، دیگه دلیلی نداره هر سازمانی پروژه ها، محصولات و اهداف خودش رو به صورت گروهی دنبال کنه و به دنبال انجام کار تیمی موفق باشه. حقیقت اینه که هر چقدر گروهی، توانایی بیشتری در استفاده از نظرات مختلف و حمایت از چشم اندازهای متنوع و علمی داشته باشه، شانس موفقیت بیشتری داره.
خلاقیت و ایده پردازی به عنوان اصل و هنجار
برای رسیدن به کار تیمی موفق باید خلاقیت و نقطه نظرات متفاوت تشویق بشن. بازخوردهایی مثل"قبلا این کار رو کردیم و جواب نگرفتیم" و یا "عجب ایده ی احمقانه ای" به هیچ عنوان نباید بیان بشن و یا مورد حمایت قرار بگیرن. قدرتی که در انجام کارها به صورت گروهی وجود داره از این مسئله نشات می گیره که هر فرد، نظرات متفاوت خودش رو بیان می کنه تا مشکل به شیوه ای راحت تر حل بشه، فرایندها بهبود پیدا کنن، اهداف در دسترس قرار بگیرن و یا چیزی جدید و هیجان انگیز خلق بشه.
البته در کنار تلاش برای ایجاد خلاقیت، باید توجه داشته باشیم که راه هایی برای ایجاد عادت و روندهای بهینه انجام کار هم باید تضمین شده باشه. در واقع خود خلاقیت، تعهد، وقت شناسی، برنامه ریزی و تصمیم گیریه که تبدیل به یک الگو و روند کلی میشه. همچنین باید مراقب باشیم که برای تضمین کار تیمی موفق، اجازه ندیم عادت ها و الگوهای منفی و بازدارنده شکل بگیرن. این در واقع همون چیزیه که پیش تر در مبحث فرهنگ سازمانی به اون اشاره کردیم. ممکنه تصمیم مدیریت مبنی بر انجام کارها به صورت غیرگروهی منجر به ایجاد الگوهای منفی بشه.
مشارکت گروهی برای بهبود مداوم کارها
گروه این قابلیت رو داره که به طور مداوم خودش رو مورد ارزیابی قرار بده. فرآیندها، اعمال و تعاملات بین اعضای خودش رو بهبود ببخشه. برای دست پیدا کردن به کار تیمی موفق، افراد باید آزادانه در مورد هنجارهای گروه بحث کنن و موانعی رو که سر راه شکوفا شدن استعدادها و پیشبرد استراتژی ها وجود داره، بررسی کنن
گروه باید جلسات ارزیابی تلاش های انجام شده برای رسیدن به اهداف و ماموریت ها رو به صورت مداوم برگزار کنه. اعضای گروه باید نسبت به تمامی اصولی که توسعه و پیشرفت گروه و کار تیمی موفق رو به همراه داره، آگاهی داشته باشن
رفع کردن چالش ها
گروه باید سر فرآیند تشخیص، تحلیل و چاره جویی مشکلات و گره های کار تیمی، به توافق برسه. نباید اجازه بده مشکلات شخصی و شخصیتی اعضا مشکلی در فرآیند کار ایجاد کنه. باید از هرگونه تعصب و جهت گیری با جدیت پرهیز بشه. به جای اون باید اعضا رو در جهت پیشبرد مسیر مواجهه با مشکلات، اختلافات و حل اشتراکی اونها قرار داد
برای مثال، باید از افرادی که با روحیه مثبت و اشتیاق نسبت به کار رفتار می کنن و میزان تاثیر اعمال رو افزایش میدن، بیشتر استفاده کرد. به این دلیل که این افراد این قابلیت رو دارن که حرکت گروه رو در تمامی ابعاد روان کرده، سرعت ببخشن و همچنین فضایی شاد و دلپذیر رو در محیط کار به وجود بیاورن
تمرین رهبری اشتراکی
رهبری اشتراکی در روش هایی مثل هدایت کردن جلسات، تشخیص وظایف، نوشتن صورت جلسات، مشخص کردن نتایج فعالیت های اخیر، مسئولیت پذیر کردن اعضای گروه و فراهم کردن مسیر برای گروه انجام میشه. این یعنی هر عضو گروه باید به صورت فعال در رهبری گروه به سمت نتایج مطلوب مشارکت داشته باشه که این مسئله از بنیان های اساسی کار تیمی موفق محسوب میشه.
مشارکت دادن اعضا باعث ایجاد محیطی میشه که در اون، افراد روی تصمیمات و اعمالی که روی وظایف شون اثر داره، تاثیر می ذارن. مشارکت دادن اعضا برای کار تیمی موفق، نه یک وسیله بلکه یک هدفه. به عبارت دیگه، فلسفه ای از مدیریت و رهبری هست که نقش مردم در پیشرفت مداوم سازمان رو پررنگ میکنه.
ویژگی کلیدی کار تیمی موفق
شش ویژگی اصلی برای کار تیمی موفق وجود داره:
تعهد به موفقیت تیم
اعضای تیم باید اهداف، ارزش ها و باور های مشترک داشته باشن؛ همچنین باید برای موفقیت، تعهد و انگیزه تلاش کنن.
برای مثال؛ هر عضو تیم باید برای رسیدن به کمال تلاش کنه، یعنی اگه در یه تیم توسعه دهنده ها عملکرد فوق العاده ای داشته باشن، طراح ها هم باید همین طور باشن تا تیم به نتیجه دلخواه برسه.
وابستگی متقابل
اگه تیم شکست بخوره، برای هیچ فردی از گروه، موفقیتی وجود نداره.
برای مثال؛ مهم نیست که کار طراحی چقدر عالی باشه، اگه وب سایت با هر کلیک سقوط کنه، همه چیز از بین میره.
مهارت های بین فردی
احترام، حمایت و انتظارات متقابل واقع بینانه در بین اعضای تیم، ضروریه.
مثلا: یه تیم نمی تونه از یه توسعه دهنده جوان کم تجربه انتظار داشته باشه به اندازه یه توسعه دهنده ارشد توانایی و بازدهی داشته باشه
ارتباطات باز
تمرین روحیه تیمی در برابر انتقاد سازنده، خیلی مهمه.
برای مثال؛ اگه یه طراح جوان، نصیحت های همکاران متخصص خودش رو مشتاقانه قبول کنه، میتونه عملکرد کلی خودش رو بهبود بده و این موضوع در نهایت به تیم کمک می کنه و سود نهایی نصیب کل تیم میشه.
ترکیب مناسب تیم
وظایف خاص توسط نقش های خاص انجام میشن، و نقش های خاص نیاز به مجموعه ای از استعدادها و مهارت های خاص داره.
برای مثال؛ یه تیم که فقط تمرکزش روی توسعه دهنده ها باشه و از تعدادی توسعه دهنده تشکیل شده، یه برنامه کاربردی می سازه. با این حال، احتمالا کار طراحی، خیلی پایین تر از حد استاندارد میشه
تعهد به رهبری تیم و مسئولیت پذیری
از اونجا که اعضای تیم انتظار دارن برای تصمیم گیری آزاد باشن، احتمال بیشتری وجود داره که افراد برای اقدامات خودشون پاسخگو و مسئولیت پذیر باشن.
برای مثال؛ درحالی که رهبر تیم به افراد مختلف تیم وظایفی رو واگذار می کنه و پیشرفت کار رو دنبال می کنه، تیم طراحی و تیم توسعه دهنده با استفاده از مهارت های خودشون به ارائه محصول نهایی کمک می کنن.
تست شخصیت شناسی
به کمک تست های خودشناسی، توانایی ها و استعدادهایتان را بشناسید.
۵. ناتوانی در تمرکز بر کار
برای اطمینان از تمرکز اعضا بر روی کار توجه به موارد زیر مهم است:
کارهای مشخصی را برای هر قسمت از زمان تان مشخص کنید
اول کارهایتان را انجام دهید بعد برای نهار بروید
۹ مثال کار تیمی الهام بخش
۹ مثال الهام بخش از کار تیمی
زندگی در دنیایی که در آن به افراد سخت کوش، خودساخته و مبتکر احترام ویژه ای گذاشته می شود، باعث شده که افراد همچنان به مفهوم "من" در کار تیمی اهمیت بیشتری بدهند. اما باید در نظر گرفت که حتی افرادی با بیشترین اعتمادبه نفس نیز در تنهایی و جدا از سایرین کار نمی کنند و از سایر افراد به عنوان وسیله کار استفاده می کنند. در حقیقت هر کار بزرگی چه ساخت اهرام ثلاثه در مصر و چه موفقیت های تجاری شرکت اپل در بازار جهانی روی پایه ای به نام کار تیمی بنا شده اند. در ادامه ۹ مثال دست چین شده از کارتیمی تامل برانگیز را با هدف مشخص شدن ارزش کار تیمی در طول تاریخ و مستند کردن تاکید ما بر روی کار تیمی بیان می کنیم؛ به این امید که با مطالعه این مثال ها نشان دهیم کارتیمی در هر شرایطی قابل انجام است و شما را با مهم ترین مزایای کارهای گروهی آشنا کنیم.
۱. اجرای زنده گروه بیتلز در هامبورگ
گروه موسیقی بیتلز از مشهورترین گروه های موسیقی شناخته شده در جهان است. در دهه ۶۰ میلادی گروهی از پسران اهل لیورپول با تشکیل باند بیتلز سبک جدیدی از موسیقی را به دنیا معرفی کردند. سبک موسیقی بیتلز به قدری پیشرفت کرد که می توان آن را نشانه یک دوره خاص در تاریخ دانست؛ سبکی که همچنان الهام بخش فعالان دنیای موسیقی است. برای بررسی دلایل موفقیت این گروه باید دلیل موفقیت را در گذشته و جایی دورتر از لیورپول جست وجو کنیم.
جورج هریسون یکی از اعضای تیم در کتابی که تحت عنوان "داستان بیتلز" منتشر کرده می گوید: اوایل دهه ۶۰ و زمانی که هنوز موج محبوبیت بیتلز اروپا را نگرفته بود و حتی قبل از اولین اجرا در رادیو، اعضای تیم در قالب نوازنده های تازه کار در کافه ای در هامبورگ برای مشتریان موسیقی زنده اجرا می کردند. اعضای تیم ساعت ها تمرین می کردند تا بتوانند یک آهنگ ۳ دقیقه ای را به یک قطعه ۲۰ دقیقه ای قابل ارائه تبدیل کنند.
معجزه اصلی گروه بیتلز تمرین های مداوم و کار در کنار یکدیگر بود که باعث شد این چهار پسر جوان یاد بگیرند نه به عنوان چهار نوازنده بلکه همه به عنوان یک واحد موسیقی اجرا کنند. این توانایی کار تیمی و همکاری بود که درنهایت باعث شد توانایی اعضای تیم در ترانه نویسی خود را نشان دهد.
۲. معجزه روی یخ
پیروزی غیرمنتظره گروه هاکی آمریکا در مسابقات المپیک زمستانه سال ۱۹۸۰مقابل شوری در آمریکا با نام معجزه روی یخ شناخته می شود. نام معجزه روی یخ بدون دلیل انتخاب نشده است. برای سال ها تیم هاکی شوروی قهرمان بی چون وچرای مسابقات این رشته بود و هاکی در آمریکا همیشه در اولویت دوم یا سوم مردم قرار داشت، اما در سال ۱۹۸۰مایک ارزیون کاپیتان ۲۵ ساله تیم آمریکا قصد داشت هرطور که شده و با غلبه بر تمام سختی ها ازجمله تیم قدرتمند شوروی مدال طلا را به کشورش ببرد. داستان قهرمانی آمریکا در این رقابت ها یک نمونه از کار تیمی تامل برانگیز است که ارزش کار گروهی را نشان می دهد.
ارز یون از زمان بچگی هیچ گاه خود را در قامت یک ستاره نمی دید و فکر می کرد توانایی کار تیمی و بازی در تیم را دارد. این اعتقاد ارزیون به کارتیمی و اینکه نقش کل گروه از توانایی های یک فرد مهم تر است باعث شد که حتی دوره کالج او را به تیم دوم تبعید کنند چراکه معتقد بودند ارزیون در تمرینات به اندازه کافی به خودش فشار نمی آورد و نقش یک بازیکن را به خوبی درک نکرده است، حتی به او گفته بودند که بیش ازاندازه به نظرات خودش اطمینان دارد و مناسب این ورزش نیست.
بااین حال این روحیه کار تیمی و احترام او به هم تیمی هایش بود که باعث شد احترام سایرین را به دست آورد و کاپیتان تیم ملی شود. در تیم ملی ارزیون متوجه شد که بازیکنان تیم جاه طلبی های شخصی زیادی دارند و باید این جاه طلبی ها و نظرهای شخصی را کنار بگذارند تا بتوانند به عنوان یک گروه و یک واحد به موفقیت برسند. درنهایت همه اعضای تیم معتقد بودند که در کار بزرگی شریکند و هرکس نقش مهمی در تیم ایفا می کند. حتی دروازه بان ذخیره تیم، استیو یانازاک، هم که در طول مسابقات در زمین حاضر نشد به اندازه تمام هم تیمی هایش در تیم قهرمان ۱۹۸۰نقش مهم و کلیدی داشت.
یکی از تاریخی ترین نمونه های کار تیمی ماموریت آپولو ۱۱ و فرود روی سطح ماه است. درحالی که همه دنیا روی نیل آرمسترانگ، باز آلدرین و مایکل کالینز سه فضانورد این فضاپیما که دو نفر اول روی سطح ماه قدم گذاشتند تمرکز کرده بودند. آرمسترانگ کسی بود که بیشتر از سایرین در ذهن ها ماند و همیشه به عنوان اولین انسانی که روی ماه قدم نهاد با جمله معروف: "یک قدم کوچک برای انسان و یک جهش بلند برای بشریت" از او یاد می شود.
بااین حال پشت این ماموریت عظیم و مهم گروه های بزرگی از افراد سال ها تلاش کردند تا ناممکن را ممکن کنند. گروه مدیریت ماموریت برای دو سال مشغول مطالعه و بررسی سطح ماه بودند تا بهترین نقطه را برای فرود فضاپیما مشخص کنند. طبق گفته ناسا حدود ۴۰۰ هزار نفر از مهندسین، دانشمندان و تکنسین هایی که هیچ گاه در زمینه هوافضا کار نکرده بودند، در کنار هم کار کردند تا فرود روی ماه میسر شود. خود فضانوردان نیز شخصاً با بسیاری از این افراد همکاری کردند تا پروژه به منسجم ترین حالت ممکن به سرانجام برسد. کار تیمی و ارتباطات انسانی جریان حیاتی این پروژه بود.
کار گروهی به این معنی است که هیچ کس توانایی استفاده از قدرت فردی را به صورت خاص نداشته باشد. به عبارت دیگر کارتیمی به معنی سازش با یکدیگر است. تمامی افراد باید به این درک مشترک برسند که با همکاری با یکدیگر باعث می شوند درنهایت همه از سود بهره مند شوند، و منافع جمع به فرد اولویت دارد. کار تیمی باید روندی انعطاف پذیر و متغیر باشد مانند قانون اساسی که در طی سال ها دستخوش تغییرات بسیاری شده است چراکه نیازهای جامعه در طول زمان تغییر کرده اند.
چه زمانی تضاد در کار تیمی می تواند نتایج بهتری در پی داشته باشد
تضاد همیشه با پیامدهای منفی همراه نیست؛ به ویژه، اگر در محیط تیمی تا حدودی تضاد وجود داشته باشد، نتایج مثبتی در پی خواهد داشت. در حقیقت، به طور معمول، تضاد در هر رابطه ای وجود دارد. بسیاری از افراد از روبه رو شدن با تضادها می ترسند. ممکن است اعضای تیم نیز خصومت خود را در تیم نشان دهند یا اگر فردی نقطه نظر آن ها را در نظر نگیرد، وی را کنار بگذارند. در نهایت، این نوع رفتارها، به دلیل ناراحتی هریک از اعضا، به انسجام تیم ضربه می زند؛ به همین علت، به جای این که با این نوع موضوعات به صورت شخصی برخورد شود، بهتر است اعضای تیم یاد بگیرند که تضاد را مدیریت کنند. در ادامه، به مزایای تضاد در محیط تیمی اشاره می کنیم. با مدیریت درست این تضادها، تیم می تواند به نتایج مطلوبی دست پیدا کند؛ این مزایا عبارت اند از:
۱. ترویج سازگاری
زمانی میان هم کاران اختلاف پیش می آید که ایده ها یا برنامه های افراد با واقعیت متفاوت باشند. این نوع شکاف و تضاد فکری درون هر تیمی طبیعی به نظر می رسد. برای حل این موضوع، بهتر است هریک از اعضای تیم خود را با تغییرات و موارد پیش بینی نشده تطبیق دهد. در صورتی که افراد ذهنیت انعطاف پذیری داشته باشد، می توانند بر جزئیات تعارض بیش تر تمرکز کنند و تنش ها و شرایط قبلی را از یاد ببرند.
۲. تقویت (حرکت برای) رسیدن به هدف
چون اعضای تیم، با وجود اختلاف نظرها، مجبور می شوند با یک دیگر هم کاری داشته باشند، پس از هدفگذاری نیز می توانند به طور محسوسی پیشرفت کنند؛ این مورد هم چنین اهداف خاص سازمان را محقق می کند. حرکت برای رسیدن به هدف، هنگامی خود را نشان می دهد که اعضای تیم تمایل بیش تری به هم کاری نشان دهند.
۳.تعهد
هم کاری اعضای تیم با یک دیگر، حتی در حالی که با هم تعارض داشته باشند، می تواند در گروه پیوند بیش تر ایجاد کند، زیرا از نظر روان شناختی ثابت شده است که در صورتی که افراد در فرایند تصمیم گیری شرکت داده شوند، نتیجه ی تصمیم گیری را نیز راحت تر می پذیرند. در این حالت، تضاد زمینه ای را فراهم می کند که هر فرد عضو مهمی برای کار تیمی محسوب شود. حس شنیده شدن نظرات و اهمیت دادن به آن ها از عوامل اصلی روان شناختی است که می تواند تعهد افراد به هدف را نیز افزایش دهد.
۴. افزایش بهره وری
اگر هر فردی برای حل تعارض و رسیدن به توافق در گروه تلاش کند، اعضای می توانند بهره وری بیش تری داشته باشند. به جای این که زمان برای نبود توافق در جمع صرف شود، حرکت به سویِ نتیجه تلاشِ افراد را برای رسیدن به بهره وری بیش تر افزایش می دهد.
۵. تغییر سازنده
زمانی که تعارض میان افراد، به جای مدیریت درست، نادیده گرفته شود، شرایط وخیم تر خواهد شد. وقتی که افراد دیدگاه متفاوت خود را در کنار هم کاری متقابل با یک دیگر بیان می کنند، می توان انتظار داشت که در گروه تغییرات مثبتی ایجاد شود. با این که مصالحه در امور مسیر مناسبی را برای ایجاد می کند، در صورتی که اعضای تیم برای رسیدن به نتیجه ی بهتر با یک دیگر مناقشه داشته باشند، تضاد و تعارض ارزش مند خواهد بود. وقتی افراد حس کنند که عضو ارزش مند تیم هستند، تغییرات سازنده ای نیز ایجاد خواهد شد. پیروزی به این معنی است که همه ی افراد تجربیات خود را به اشتراک بگذارند و هم زمان اعتماد و اتکا در میان گروه نیز افزایش یابد.
۶. حل مسئله
علاوه بر این ها، مدیریت سازنده ی تضادها به حل مسائل منجر می شود. طبیعی است که افراد در رابطه با اهداف و چگونگی حل مسائل با یک دیگر اختلاف نظر داشته باشند، اما پذیرش نظرات جدید ارتباطات را بهبود می بخشد و در نهایت، مسائل نیز با خلاقیت بیش تری حل می شوند. در واقع، فقط با ارزش دادن به نظرات دیگران و پذیرش اختلاف نظرها می توان بین اعضای تیم ارتباط عملی ایجاد کرد و در نهایت، مسائل و مشکلات را نیز حل کرد.
۷. ارائه ی ایده های جدید
فرصت برابر به این معنی نیست که همه ی افراد یک تیم از سطح یکسانی برخوردارند، بلکه به این معناست که افراد برای بیان نظراتشان شانس یکسانی دارند. در صورتی که اعضا همیشه با یک دیگر موافق باشند، دیدگاه های جدید و روش های نوآوری نیز شکل نخواهند گرفت. در فرایند و مراحل حل مسئله، تعارضات خلاقیت ایجاد می کنند؛ البته در نهایت، باید میان اعضا توافق مشترکی صورت گیرد. هدف از تشکیل تیم و هم کاری اعضا با یک دیگر رسیدن به اهداف مشخص شده است. با توجه به این که هریک از اعضای تیم ویژگی های منحصر به فردی دارد، از بین بردن زورگویی و زمینه ی ترس برای سایر اعضا اهمیت ویژه ای دارد.
قدرت هر تیم به اندازه ی اعضای آن است. با وجود این که تضادِ مخرب می تواند روحیه کار تیمی و اتحاد افراد را منهدم کند، تضاد مثبت و سازنده با ایجاد خلاقیت و دیدگاه های مختلف می تواند به تیم شخصیت دهد و بهره وری را بیش تر کند، چراکه پتانسیل جمعی گروه بیش تر از پتانسیل تک تک اعضاست.
آموزش اصول کار تیمی
مزایای کار تیمی
از اونجا که کار تیمی، حمایت اخلاقی متقابلی رو فراهم می کنه و بیشتر از حالت انفرادی، حس پیشرفت و کمال رو به افراد منتقل می کنه، واضحه که کار تیمی بیشتر از کارهای تکی و انفرادی جواب میده.
افزایش کارایی
گاهی اوقات، شما پروژه هایی رو در اختیار دارین که مهلت انجام اون ها غیرمنطقی و با فشار زیادی همراه هست. در چنین موقعیتی کافی نیست که همه توان خودشون رو به کار بگیرن، بلکه باید کار ها رو به درستی تقسیم و مدیریت کنین. وقتی اعضا از تجربه خودشون، تخصص و مجموعه مهارت هاشون استفاده می کنن، اهداف مورد نظر به دست میان و کارها در زمان مقرر و با حداقل اشتباه انجام میشن.
تکمیل نقاط قوت یکدیگر
حالتی رو در نظر بگیرین که شرکت شما یه طراح حرفه ای، با توانایی های فوق العاده داره، اما در زمان تعیین شده کارش رو به تحویل نمیده! از طرف دیگه، شرکت شما طراح دیگه ای هم داره که اگرچه خیلی خارق العاده نیست، اما همیشه کارها رو در زمان تعیین شده تحویل میده. شما می تونین با ترکیب این دو نفر در یه گروه، مطمئن بشین که علاوه بر داشتن یک نتیجه عالی و بی عیب و نقص، کار در زمان مقرر تحویل داده میشه.
نوآوری از طریق درگیری سازنده
نیاز به یه راه حل فوری برای مشکلی دارین که همه رو درگیر کرده؟ کافیه یه برگ برنده به تیم نشون بدین. برخورد شخصیت ها می تونه منجر به سازگاری و ایجاد راه حل هایی بشه که دیگران اصلا در نظر نگرفتن؛ چون"گروهی فکر می کنن".
با این حال، در مورد عواقب دراز مدت هوشیار باشین: درگیری سازنده می تونه به راحتی به چیزی مخرب تبدیل بشه، بنابراین استفاده از برگ برنده باید فقط به عنوان یه راه حل کوتاه مدت در نظر گرفته بشه.
تعویض کمتر کارکنان
یه تیم خوب، متعادل و آزاد شبیه به پاتوق مورد علاقه شماس؛ دوستانه، گرم و صمیمی. تنها تفاوت اینه که مهمانان (یا اعضا) مشغول تفریح نیستن و به دلایل کاری و برای هدف مشترک، با هم همکاری می کنن. با حفظ کارآیی تیمی و فضای مثبت، شما می تونین تعویض کارکنان رو کاهش بدین و از صرف هزینه برای از دست دادن کارکنان و جذب کارمند جدید دور بمونین.
انعطاف پذیری نیروی کار
به جای داشتن کمپین همیشگی استخدام، شما می تونین کارکنان خودتون رو برای نقش هایی خارج از مسئولیت های فعلی تمرین بدین. به عنوان مثال؛ اگر طراح وب شما مهارت های اولیه توسعه وب رو هم بدست بیاره، می تونه برخی از وظایف همکاران وب رو در مواقع اضطراری برعهده بگیره و در موارد اضطراری از قرارگرفتن شرکت در شرایط سخت جلوگیری کنه.
معایب کار تیمی
در حالی که کار تیمی مزایای بسیار زیادی داره، معایبی هم داره که باید از اون ها آگاه باشین:
تفکر گروهی
هر چند که اعضای تیم به کار تیمی و تصمیم گیری گروهی تشویق میشن. گاهی اوقات ممکنه خیلی چیزها فراموش بشه. اگر متوجه شدین که تیم شما گزینه های جایگزین رو نادیده می گیره و یا اقدامات نامعقولی داره، می تونه نشونه ای از این باشه که اعضا تیم از Groupthink یا تفکر گروهی رنج می برن. روانشناس اجتماعی، ایروینگ جانیس، 8 علامت تفکر گروهی رو تعریف کرده و مشخص کرده که پیشینه مشابه، انزوا در برابر نظرات بیرونی و فقدان قواعد تصمیم گیری، با ظهور این پدیده مرتبط هست.
انتخاب اعضای تیم : فرآیندی پیچیده
کار تیمی تنها در صورتی انجام میشه که هر کدوم از اعضا، یک نقش خاص رو به دست بگیرن ، مجموعه ای از مهارت های خاص داشته باشن و با بقیه تیم سازگار باشن. اما پیدا کردن تمام قطعات پازل و اتصال اونها با هم دشوار، پرهزینه و وقت گیر میشه. موقع انتخاب بازیکنان تیم خودتون، بهترین توصیه اینه که در گام اول، از استخدام افرادی که نسبت به اون ها مطمئن نیستین، دوری کنین.
مناقشه
اگه تفاوت های زیادی در ایده ها و روش های کار بین اعضای تیم وجود داشته باشه، تیم شکست می خوره. دو طراح با توانایی های متفاوت که مکمل هم باشن، نتیجه می گیرن. با این حال، اگر خواسته ها، ترجیحات و سبک های رفتاری اونها خیلی دور از هم باشه، ارتباطات به طور مداوم ضعیف میشه و زمان همکاری، عدم اطمینان زیادی به وجود میاد و سرانجام این تیم، شکسته!
خطا در ارزیابی مشارکت فرد
از اونجایی که تیم، مسئولیت ها رو به اشتراک میذاره ، تعیین اینکه آیا یه فرد بالاتر یا کمتر از حد انتظاراته کار کمی سختیه. گاهی اوقات این مسئله میتونه نارضایتی کارکنان رو به دنبال داشته باشه: اگه فردی بیش از حد موفق باشه، ناراحت میشه، چون ممکنه از کار صادقانه و درستش به موقع قدردانی نشه. اگه کسی ضعیف عمل کنه، هم تیمی هاش ناراضی میشن و ممکنه برای جبران کم و کاستی های کاری اون فرد، زحمت و کار بیشتری روی دوش هم تیمی هاش بیفته.
معایب کار تیمی
ایجاد کار تیمی موفق، وابسته به چیست؟
در درجه اول همان طور که در قسمت های قبلی گفته شد، باید به فرهنگ سازمانی توجه داشته باشیم. بعضی از سازمان ها به دلیل رویکردهایی که دارن، به هیچ عنوان راغب به انجام فعالیت های خودشون به صورت تیمی نیستن. اونها ترجیح می دهن که کارها کاملا با توجه به دستورالعمل های سفت و سختی که برای کارمندها مشخص شده پیگیری بشن. اما سازمان هایی هم وجود دارن که تلاش می کنن به دلایل مختلف، اهداف خودشون رو از طریق کار تیمی برای موفق شدن، دنبال کنن. در واقع بی دلیل نیست که تا به حال برخی سازمان ها، میلیون ها دلار برای اصلاح فرآیندهای کاری و ایجاد الگوهای کار تیمی موفق هزینه کردن
بدون توجه به اینکه گروه شما از چه نوعی باشه و با چه هدفی تشکیل شده باشه، از افرادی تشکیل شده که چه بخواهیم و چه نخواهیم مجموعه ای از خصوصیات خوب و بد رو با خودشون به همراه دارن. بنابراین افرادی که اساسا با هم متفاوتند، تجربه های متفاوتی از زندگی رو پشت سر گذاشته اند و سطوح متفاوتی از موفقیت رو طی کرده اند که باید حول هدف و ماموریت مشترکی برای موفقیت تیم همکاری کنن
با توجه به پیچیدگی شکل گیری یک گروه بر اساس هنجارها و دستورالعمل های آگاهانه و یا ناخودآگاه، دست یافتن به گروهی که در نهایت به شکلی موثر کار می کنه، شگفت آور و راضی کننده اس. حضور موثر شما می تونه توانایی همکاری های لازم برای رفع نیازهای گروهی که در عضو آن میشین رو افزایش بده. اگر حمایت و تغذیه مناسب صورت بگیره، گروه ها می تونن بسیار فراتر از بزرگ ترین رویاهای شما پرواز کنن، بنابراین اجازه ندین که مانعی سر راه کار تیمی موفق شما قرار بگیره.
مجموعه ای از عوامل باید دست به دست هم بدن تا انگیزه لازم برای کار تیمی موفق شکل بگیره.
برای مثال؛ لازمه که عملکردهای تیم مدیریت بشن و فعالیت های گروهی هدف بندی بشه. از طرف دیگه باید در یک نظام پویا، امکان پیشرفت و ترفیع گرفتن نیز فراهم بشه، شیوه پرداخت دستمزدها مطابق نیاز اعضا تغییر کنه و همچنین برای تقویت سیستم انگیزشی تیم بعضی برنامه ها باید مدام تغییر و تقویت بشن.
اگه به دنبال موفقیت تیم هستین باید این رو هم بدونین که گروه ها نیازهای بنیادینی دارن و باید از اونها مطلع بشین و برای برآورده کردن اونها سخت تلاش کنین. بدون ارضای این نیازهای بنیادین، هیچ موفقیتی حاصل نمیشه.
کار گروهی موفق
9 نکته کلیدی برای کار تیمی موفق
واضح بودن هدف گروه
ایجاد محیط ریسک پذیر در گروه
ارتباطات مبتنی بر احترام به عنوان یک اصل و هنجار
تقویت احساس تعهد گروهی
خلاقیت و ایده پردازی به عنوان اصل و هنجار
مشارکت گروهی برای بهبود مداوم کارها
رفع کردن چالش ها
تمرین رهبری اشتراکی
گرفتن تصمیمات با کیفیت
کار تیمی و همکاری رو با تجربه میشه یاد گرفت. این مهارت به صورت تدریجی گسترش و بهبود پیدا می کنه. با مطالعه نکات جمع آوری شده زیر شما متوجه میشین که چه شرایط محیطی لازمه برای ایجاد یک کار تیمی موفق فراهم بشه. کار تیمی موفق، در واقع سنگ بنای اساسی ایجاد یک گروه یکدست و موثره.
گرفتن تصمیمات با کیفیت
کار تیمی موفق به این منجر میشه که اعضای گروه در کنار همدیگه تصمیمات با کیفیت اتخاذ کنن و مطمئن بشن که تمهیدات لازم برای اجرا شدن اونها صورت می گیره. همچنین می تونن از این طریق، حمایت و تعهد افرادی رو که به اونها گزارش میدن. جلب کنن تا موفقیت ها و پیشرفت ها رو ادامه بدن. البته این مسئله از طرف دیگه به این بستگی داره که اعضای گروه به خوبی توانمند شده باشن، بتونن به صورت مستقل فکر کنن و نیاز به آموزش و راهنمایی بیش از اندازه نداشته باشن. اغلب مدیران در ظاهر میگن که به دنبال توانمندسازی اعضا هستن در حالی که فرآیندهای اصلی تصمیم گیری اونها این مسئله رو نقض می کنن
کار تیمی موفق
4 اصل اساسی در کار تیمی
تعهد و فهم متقابل در گروه؛ یکی از مهم ترین اصول کار تیمی
اعضای تیم، اهداف گروه رو می فهمن و در رسیدن به اون متعهد هستن. این واقعیت واضح و توافق در اهداف، برای یه کار گروهی موثر و ضروریه. اعضای تیم باید هدفی کلی داشته باشن که مورد توافق همه اعضا باشه تا این هدف به عنوان چتری برای در برگرفتن تلاش همه اعضا نقش ایفا کنه. وقتی یه سازمان دارای انتظارات، اهداف و نتایج واضح برای کار گروهیه، نظم و ترتیب گروه تقویت میشه.
مهمه که همه اعضای گروه برای رسیدن به یه هدف تلاش کنن؛ همچنین فهمیدن هدف و رسیدن به هدف کاری زمان بر و پر چالش و ضروریه. ضرورتاً همه اعضای گروه رسیدن به هدف مشترک رو باید در اولویت کاری خودشون قرار بدن. به علاوه، همه اعضای گروه باید نسبت به عملکرد اون ، فهم مشترک داشته باشن. هر عضوی باید دارای رویکرد منحصر به فرد خودش باشه، اما اصول اساسی در همه رویکردها مشترکه. برای سنجیدن این مطلب لازمه همه اعضای گروه به این سوال پاسخ بدن که در خصوص رویکردهای گروه چه چیزی ضروری تره؟ اگه در پاسخ ها اشتراک وجود داشته باشه، پس گروه در مسیر صحیح قرار داره.
از واگرایی تا همگرایی؛ نقطه نظرات افراد در کار تیمی
اعضای گروه باید فضایی رو ایجاد کنن که در اون افراد به راحتی ریسک های منطقی رو در تعاملات بپذیرن، از مواضع خودشون دفاع کنن و اقدام لازم رو انجام بدن. در چنین گروهی اعضای تیم به همدیگه اعتماد کامل دارن و به خاطر موافقت نکردن در مورد موضوعی تنبیه نمیشن؛ چون عدم توافق در هر کار گروهی امری محتمله و حتی باید از اون استقبال بشه. فراموش نکنین کار گروهی هنر همگرا کردن نظرات متفاوت برای تسریع در رسیدن به موفقیته
کار تیمی بهتر
۵ عنصر کار تیمی موفق
حتما تابه حال دقت کرده اید که برخی تیم ها کار تیمی موثر و موفقی دارند اما گروه های دیگر در دوران فعالیت گروهی ناکارآمد عمل می کنند. کارتیمی در آن واحد عمیقاً ساده و دشوار است و موفقیت یک تیم نیز رابطه مستقیمی با عقاید حاکم بر سازمان آن دارد. برخی عقاید سازمانی از کار تیمی حمایت می کنند اما بعضی دیگر چنین نیستند.
به همین دلیل است که گروه های بسیاری در اجرای صحیح روابط، تعاملات و انجام کارها با دشواری مواجهند. موفقیت آن ها به این عوامل بستگی دارد. در واقع ده عامل تاثیری جدی بر میزان موفقیت کار تیم در سازمان ها دارند.
افراد فارغ از نوع یا علت وجود گروه، متفاوت اند و هر عضو تیم همه ویژگی های مثبت و منفی خود را همراهش می آورد. بدین ترتیب افراد مختلف با تجربیات زندگی متفاوت، تجربیات کاری غیرمتداول، درجه های مختلفی از موفقیت در گروه های قبلی و دستاوردهای تیم پیشین کنار هم جمع می شوند. این افراد باید علاوه بر پذیرش تفاوت ها، در آن واحد برای هم گرایی به منظور دست یابی به هدفی تازه نیز تلاش کنند.
با توجه به پیچیدگی ایجاد تیمی که آگاهانه یا ناخودآگاه دستورالعمل ها و هنجارهای تعامل تیمی را پیش ببرد، دست یابی به گروهی که موثر و عملیاتی عمل کند بسیار شگفت انگیز است.
چه در گروهی عضو شوید یا بر کار تیمی نظارت کنید، می توانید بر افزایش چشم گیر فرصت های مشارکت لازم در کار تیمی تاثیر داشته باشید. گروه ها می توانند با حمایت و پرورش فراتر از حد انتظارتان موفقیت کسب کنند. اجازه ندهید در روند کمک به موفقیت تیم ، چیزی جلوی شما را بگیرد.
اگر از گروه های خود انتظار دارید که به بالاترین حد موفقیت خود برسند، باید نیازهای اساسی گروه را بشناسید و این نیازها را برآورده کنید. بدون وجود این اصول، هیچ گروهی به موفقیت نمی رسد.
این ۱۵ نکته، محیطی را توصیف می کند که وجودش برای موفقیت گروه الزامی است. کار تیمی موفقیت آمیز، بنیاد ایجاد گروهی کارآمد و مشارکت کننده است.
۱. ارتباطات موثر
ارتباطات مفید و موثر مهم ترین بخش از کار تیمی است. ارتباطات مناسب در تیم، مستلزم به روزرسانی لحظه ای هرکدام از اعضای تیم است. به یاد داشته باشید هرگز نباید فرض کنید که همه اطلاعات یکسانی با شما دارند. خوب ارتباط برقرار کردن به معنای گوش دادن فعال نیز است. با گوش دادن به همکارانتان، شما احترامتان را به آن ها نشان می دهید که روشی ضروری برای ساختن اعتماد متقابل است. ترغیب و تشویق نیز در به ارمغان آوردن بالاترین بازده اعضای تیم، نقش بزرگی دارد. همکاری و دید باز نسبت به ایده ها و نظرات نو، یکی دیگر از اجزای ضروری برای به وجود آوردن هماهنگی تیمی است.
۲. واگذاری دقیق نقش ها
اعضای تیم هایی که به خوبی با یک دیگر همکاری می کنند، درک متقابلی نسبت به نقاط قوت و ضعف یک دیگر دارند. یکی از مزیت های کار تیمی قوی، مهارت اعضا و رهبران گروه در شناسایی تمام جنبه های یک پروژه و سپردن مناسب ترین نقش ها و وظایف به هر یک از اعضای تیم است.
۳. بهره وری و بازده بالا
اعضای یک گروه قوی و منسجم، سازوکارهایی را توسعه می دهند که امکان همکاری و کار تیمی پربازده تری را برای به پایان رساندن پروژه ها در زمان مناسب فراهم کند. از طریق کار گروهی، همکاران از توانایی های خود، و ظرفیت های گروهشان در مجموع، آگاه خواهند شد و به این ترتیب می توانند حجم کار را سامان دهی کنند.
۴. ایده پردازی های خلاقانه
وقتی که یک گروه به خوبی با هم کار تیمی می کنند، همکاران برای بیان نظرات و ایده هایشان احساس راحتی بیشتری خواهند داشت. یک گروه با محیط مملو از احترام و اعتماد متقابل، نه تنها زمینه مناسبی را برای خلاقیت بیشتر اعضا فراهم می کند، بلکه به جلساتی پربار و سرشار از ایده پردازی منتج خواهد شد.
۵. پشتیبانی و حمایت مستمر
تمام محیط های کاری سبب به وجودآمدن چالش هایی خواهند شد اما داشتن یک فضای گروهی مستحکم در محیط کار، می تواند برای اعضای تیم به عنوان یک مکانیزم پشتیبانی و حمایتی عمل بکند. آن ها می توانند به یک دیگر در ارتقای عملکردشان یاری برسانند. همچنین کارتیمی خوب، سبب پیشرفت در سطح کیفی حرفه ای هر یک از اعضای تیم می شود. در هنگام مواجهه با چالش های سخت یا زمانی که گروه مجبور می شود با از دست دادن یکی از اعضای تیم، در حالی که باید به پیشرفت و بهره وری ادامه می دهد، مواجه شود، ساختن ارتباطات بر اساس اعتماد و اتکا به یک دیگر، می تواند اهمیت حیاتی ای پیدا کند.
۶. شفاف بودن اهداف و ماموریت تیم
شفاف بودن اهداف و ماموریت تیم – کار تیمی
گروه باید اهدافش را متوجه شود و نسبت به دست یابی به آن ها متعهد باشد. چنین مسیر و توافق آشکاری درباره ماموریت و هدف، برای کار تیمی موثر ضروری است. اعضای تیم باید ماموریتی کلی داشته باشند که روی آن توافق شده باشد و دربرگیرنده همه کارهایی باشد که گروه سعی در انجامشان دارد.
نظم و ترتیب گروه هنگامی تقویت می شود که سازمان انتظاراتی واضح از کار گروهی، اهداف، مسئولیت و نتیجه داشته باشد.
مطلب مرتبط: مدیریت بر مبنای هدف (MBO) چیست؟ (مراحل، مزایا و مثال ها)
۷. ترغیب به ریسک های معقول
گروه محیطی ایجاد می کند که در آن افراد برای ریسک پذیری معقول در تعامل، حمایت از موقعیت و عمل کردن احساس راحتی می کنند. اعضای تیم به یک دیگر اعتماد دارند. اعضای تیم برای مخالفت کردن سرزنش و تنبیه نمی شوند، بلکه مخالفت موردانتظار است و از آن استقبال می شود.
۸. تعامل و ارتباط محترمانه
تعامل و ارتباط با روی باز، صادقانه و محترمانه اتفاق می افتد. افراد آزادند تا به بیان افکار، نظرها و راه حل های احتمالی برای مشکلات بپردازند. افراد چنین حس می کنند که صدایشان شنیده شده و اعضای تیم به حرف هایش گوش داده اند و تلاش کرده اند حرفشان را بفهمند. اعضای تیم پرسش هایی را برای آشکارشدن موضوع می پرسند و هنگام حرف زدن همکارشان به جای مخالفت، عمیقاً به حرف هایش گوش می دهند. اعضا این کار تیمی را با تدوین پرسش هایی انجام می دهند که آن ها را به فهم عمیق تری نسبت به دیدگاه هم گروهی برساند.
۹. احساس تعهد فراوان
اعضای تیم احساس تعلق فراوانی به گروه دارند. آن ها عمیقاً به تصمیمات و اقدامات تعهد دارند. این احساس تعلق هنگامی بهبود می یابد و تقویت می شود که اعضای تیم زمانی را برای ایجاد هنجارهای گروهی و راهنماهای ارتباطی با هم بگذرانند.
۱۰. منحصربه فرد دانستن اعضای تیم
اعضای تیم افراد منحصربه فردی دانسته می شوند که تجربه ها، دیدگاه ها، دانش و نظرهایی بی همتا دارند. در هر صورت، هدف از تشکیل تیم این است که از تفاوت ها استفاده شود. در غیر این صورت هیچ سازمانی برای انجام پروژه ها، محصولات یا اهدافش از گروه استفاده نمی کرد. در واقع هرچه گروهی دیدگاه های متفاوت تری را متفکرانه ارائه کند و با اصول و هم چنین نظرها آن ها را پشتیبانی کند، عملکرد گروه بهتر خواهد بود.
۱۱. بروز هرچه بیشتر خلاقیت و نوآوری
خلاقیت، نوآوری و دیدگاه های مختلف در کار تیمی موردانتظار هستند و تشویق می شوند. نظرهایی مانند "قبلاً امتحانش کردیم اما موفقیت آمیز نبود" و "چه ایده احمقانه ای" در کارتیمی یمجاز نیست و حمایت نمی شود. اعضای تیم درک می کنند که نقطه قوتِ وجود گروه در این است که همه اعضا از تنوع و تفاوت های خود برای تلاش در راه حل مسئله، بهبود روند، رسیدن به هدف یا ایجاد چیزی تازه و جذاب استفاده کنند.
۱۲. مشارکت در بهبود پیوسته
گروه می تواند خود را مداوم بیازماید و پیوسته فرآیندها، اعمال و تعامل اعضای تیم خود را بهبود بخشد. اعضای تیم آزادانه درباره هنجارهای گروه و آن چه مانع توانایی حرکت روبه جلوی آن می شود و هم چنین پیشرفت گروه در حوزه های هزینه، استعداد و راهبرد بحث می کنند.
گروه جلسه هایی را برای بررسی ترتیب می دهد تا روندها و پیشرفت های گروه را در حرکت به سمت اهداف و کامیابی در آن ها ارزیابی کند. گروه فهم روشنی از پنج مرحله پیشرفت کار تیمی دارد و اعضا می دانند که چه چیز برای حرکت موفقیت آمیز گروه به سمت مراحل لازم است.
۱۳. حل مشکلات و تعارض های کار تیمی
گروه دارای فرآیندهایی از پیش توافق شده برای تشخیص، تحلیل و رفع مشکلات و تعارض های کار تیمی است. گروه از درگیری ها و ناسازگاری شخصی اعضا و جانب داری های اعضا حین اختلاف نظرها حمایت نمی کند. در عوض، اعضا برای گره گشایی متقابل از مشکلات و اختلاف نظرها تلاش می کنند.
مطلب مرتبط: مهارت حل مسئله چیست و مراحل لازم برای حل هر مسئله کدام است؟
۱۴. تمرین رهبری مشارکتی
رهبری مشارکتی در مدیریت جلسه ها، تخصیص وظایف، ثبت تصمیم ها و تعهدها، ارزیابی پیشرفت، مسئولیت پذیر نگاه داشتن اعضای تیم و جهت دهی به گروه کاربرد دارد. یعنی هر عضو و شرکت کننده در گروه باید آگاهانه برای هدایت گروه به سوی نتایج و همکاری های موفقیت آمیز مشارکت کند.
۱۵. تصمیم گیری های باکیفیت به عنوان یک تیم
اعضای تیم با هم تصمیم هایی باکیفیت می گیرند و برای اجرای تصمیم های گرفته شده، از پشتیبانی و حمایت گروه برخوردارند. هم چنین اعضای تیم از پشتیبانی و حمایت افرادی که به آن ها گزارش می دهند برخوردارند تا به کامیابی و تعامل در پیشرفت و موفقیت دست پیدا کنند.
داشتن فعالیت موثر در کار تیمی بسیار دشوارتر از پیشرفت در انجام وظایف فردی است. شاید شما به عنوان یک مدیر یا مدیرعامل از نحوه برنامه ریزی، مدیریت و سازماندهی محیط کار خود آگاه باشید؛ اما این تنها شما نیستید که در پروژه های مهم سهیم اید و برای پیشبرد آن ها فعالیت می کنید.
موفقیت کسب وکار شما به عملکرد کل تیم و توانایی آن ها در انجام وظایف خود با کیفیت بسیار عالی، هم در سطح حرفه ای و هم در سطح شخصی، وابسته است. کارشناس بهره وری جردن کوهن می گوید: "در محیط کاری پیچیده و مشارکتی امروز، چالش واقعی این است که علاوه بر حجم وظایف شخصی خود، وظایف جمعی را نیز مدیریت کنید."
شما به عنوان رهبر تیم، باید نوعی فرهنگ شغلی ایجاد کنید که از پیشرفت و استعداد حمایت کند. در ادامه نکاتی برای بهبود کارآیی افراد و افزایش بهره وری در کار تیمی آورده شده است.
۱. اهداف مشخصی تعیین کنید
کارکردن بدون داشتن یک هدف مشخص، مانند رفتن به سفر بدون نقشه است. شاید بتوانید به مقصد برسید، اما باید زمان بسیار بیشتری صرف کنید. برای ترسیم اولویت های اصلی تیم، باید قدمی به عقب بردارید و از خود بپرسید: "هدف نهایی که به دنبال دستیابی به آن هستیم چیست؟"
اهداف، مقاصد و نقاط عطف اصلی کار تیمی را مشخص کنید تا به تیم کمک کنید تصمیم بگیرد کدام وظایف در رده اولویت های برتر قرارمی گیرند.
۲. اهداف و نتایج کلیدی (OKRs) را تعریف کنید
اهداف و نتایج کلیدی یا همان OKR، تکنیکی محبوب برای تعیین و ابلاغ اهداف و نتایج در سازمان هاست. این روش توسط بسیاری از شرکت های مشهور فهرست Fortune 500 مانند گوگل، لینکداین، اینتل و توییتر استفاده می شود. بنابراین، باید دلیلی برای این که این شرکت های موفق همگی از OKRها استفاده می کنند، وجود داشته باشد.
با تعریف کردن سه تا پنج هدف اصلی بلندپروازانه، کیفی، عملی و دارای زمان محدود در سطوح شرکت و تیم، اولین قدم ها را در راستای افزایش بهره وری در کار تیمی بردارید. به عنوان زیرمجموعه هر هدف، تنها سه الی چهار نتیجه قابل اندازه گیری تعریف کنید؛ و نه بیشتر. اهداف و نتایج کلیدی شما باید در عین چالش برانگیزبودن، قابل سنجش و دست یافتنی باشند.
زمانی که اهداف و نتایج کلیدی تیم خود را تعریف کردید، آن ها را روی یک تخته بنویسید و در محیط مشترک تیم قرار دهید، یا حتی پوستری برای آویختن به دیوار دفتر درباره آن ها بسازید. هرچه بیشتر معیارهای مهم تجارت را به یکدیگر یادآوری کنید، احتمال دستیابی به آن ها بیشتر می شود.
۳. فوریت ها را بازتعریف کنید
اگرچه مهم است که تمرکز بر اهداف تان را حفظ کنید و از واکنش های کوته بینانه بپرهیزید، اما همچنان باید برای رویدادهای غیرمنتظره آماده باشید. یاد بگیرید فوریت هایی را که بهتر است حل نشده رها شوند از شرایط بحرانی که لازم است همه چیز را را رها کنید تا آن ها را حل و فصل کنید، تشخیص دهید و جدا کنید.
در حین بازتعریف مفهوم فوریت، اهداف بلندمدت و OKRها را به تیم خود یادآوری کنید. اگر یکی از وظایف فوری می تواند به شما کمک کند تا به هدف اصلی نزدیک شوید، باید به یک اولویت اصلی تبدیل شود.
۴. انتظارات خود را تصریح کنید
اطلاعات دقیق، تاثیر فراوانی در افزایش بهره وری در کار تیمی دارد. این وظیفه مدیر گروه است که اولویت ها و انتظارات مربوط به هر نقش را در تیم مشخص کند. آخرین چیزی که تیم به آن نیاز دارد، عضوی است که روز خود را با این فکر شروع کند: "من هشت پروژه دارم که باید روی آن ها کار کنم، از کجا شروع کنم؟".
شرط بهره وری و کارآمدی کار تیمی این است که همه افراد از نقش خود به خوبی آگاه باشند و بدانند که مدیر گروه از آن ها چه انتظاراتی دارد. چه بهتر که بتوانید مشارکت های فردی را به صورت عملی و قابل اندازه گیری تعیین کنید.
۵. مسئولیت های واضح تعیین کنید
در کار تیمی، وظایف و مسئولیت ها به سادگی با یکدیگر اشتباه گرفته می شوند. برای بهبود کارتیمی بهتر است که مسئولیت ها و حوزه های تخصصی هریک از اعضای تیم را روشن کنید. اما حواس تان باشد که جایی برای آزمون وخطا باقی بگذارید، زیرا وظایف و پروژه ها تا حد زیادی به اهداف اصلی شما بستگی دارند.
وقتی به تیم خود فرصتی برای دسترسی به مشکلات پیچیده به وسیله خلاقیت و انعطاف پذیری می دهید، آن ها قادر خواهند بود مهارت های خود را با شرایط تطبیق دهند. افزایش بهره وری در کار تیمی تا حد زیادی در گرو خلاقیت افراد است.
یکی از جدی ترین اشتباهاتی که ممکن است از یک مدیر سر بزند، این است که عملکرد تیم خود را به شانس واگذار کند. برای این که افراد بتوانند به طور موثر فعالیت کنند، کار آن ها باید به صورت پروژه ها و وظایف اولویت بندی شده سازماندهی شود.
سازماندهی در سطح شخصی بسیار ساده تر از منظم بودن در کار گروهی است. در ادامه نکات و دیدگاه های فراوانی را برای بهبود کار تیمی و مدیریت یک تیم به شما نشان می دهیم.
۷. از یک ابزار مدیریت کار استفاده کنید
ابزارهای مدیریت کار به شما در ایجاد، پیگیری و مدیریت پروژه های پیچیده و فهرست فعالیت های روزانه کمک می کنند. اگر دوست دارید بتوانید یک نگاه اجمالی و سریع بر پروژه های فعلی تیم، نحوه استفاده از زمان و عملکرد شغلی تیم خود داشته باشید، از یک نرم افزار مدیریت که هم مدیریت پروژه و هم گزارش دهی را پوشش می دهد استفاده کنید.
۸. استفاده از اکسل برای مدیریت کار را کنار بگذارید
زمان عامل مهمی در افزایش بهره وری در کار تیمی است. آیا تاکنون فکر کرده اید که چقدر از وقت شما صرف گشتن بین ایمیل ها و صفحات گسترده (spreadsheet، صفحاتی در اکسل که اطلاعات و داده ها را به صورت جدولی نگه داری می کنند) برای دستیابی به اطلاعات می شود؟
این مسئله حتی بدتر هم می شود؛ به گفته Market Watch تا ۸۸ درصد از صفحات گسترده دارای خطا هستند. اکسل ممکن است بهترین نرم افزار مدیریت کسب وکار در دهه ۹۰ میلادی بوده باشد، اما امروزه شما می توانید با استفاده از یک ابزار مدیریتی و برنامه ریزی نوین، ساعت ها در زمان خود صرفه جویی کنید.
۹. یک برنامه کاری هفتگی/ماهانه ایجاد کنید
برنامه های کاری هفتگی از جهات مختلفی سودمندند: علاوه بر این که می توانید فعالیت های گروه خود را به صورت کارآمدتری برنامه ریزی کنید، زمان کمتری را نیز صرف بازیابی تمرکز پس از انجام امورات غیرمهم خواهیدکرد.
خود را به برنامه ریزی کارها عادت دهید؛ صرف یک ساعت از صبح روز شنبه برای این کار، می تواند تا پایان هفته شش ساعت در وقت شما صرفه جویی کند.
۱۰. لیست مشترکی از کارهای روزانه تهیه کنید
استفاده از لیست وظایف، به این زودی از بین نخواهد رفت؛ اما نحوه ایجاد و استفاده از آن ها با ظهور فناوری های جدید به طرز چشمگیری تغییر کرده و اثری ماندگار بر افزایش بهره وری در کار تیمی گذاشته است.
به جای نوشتن کارها و وظایف خود روی یک برگه یادداشت یا علاوه بر آن، از یک ابزار مدیریت کار برای ایجاد لیست های وظیفه مشترک و قابل ویرایش استفاده کنید. به این ترتیب، همه از پروژه های آینده، جلسات و وظایف آگاه خواهندبود.
۱۱. به لیست وظایف خود عمل کنید
فرض کنید هر روز هنگامی که محل کار خود را ترک می کنید، نگاهی به لیست وظایف خود می اندازید و متوجه می شوید که موفق شده اید تنها ۲۰ درصد از آن ها را به انجام برسانید. چنین چیزی برای هرکدام از ما معمولا باعث می شود که احساس بدی درباره روز خود داشته باشیم.
از آن جا که نمی توانید به گونه ای مدیریت کنید که همه فعالیت ها را در یک روز به انجام برسانید، متعهدماندن به لیست وظایف مشترک تیم می تواند بسیار دشوار باشد. اما ارزش این تلاش را دارد: با اجرای وظایف به ترتیب اولویت، به اهداف کاری با بالاترین نرخ بازگشت سرمایه دست پیدا می کنید و باعث رشد سریع تر کسب وکار خود می شوید.
۱۲. کارها و پروژه های خود را اولویت بندی کنید
کارها و پروژه های خود را اولویت بندی کنید – کار تیمی
برای ارزشمندتر و مفیدتر شدن لیست وظایفی که ایجاد کرده اید، برای هر فعالیت اولویتی تعیین کنید. یک لیست وظایف ارزشمند، افزایش بهره وری در کار تیمی را تضمین می کند.
همه کارها و پروژه هایی را که تیم شما برعهده دارد ارزیابی کنید. آیا آن ها در موفقیت طولانی مدت شما تاثیر دارند؟ آیا این تاثیر قابل توجه خواهد بود یا نسبتا متوسط؟ هزینه های جایگزین برای اختصاص زمان به پروژه چیست؟ در این زمان چه کار دیگری می توانید انجام دهید؟
از این سوالات و بینش ها برای تعیین اولویت های معقول و اطمینان از آگاهی همه از برتری برخی فعالیت ها و وظایف، استفاده کرده و برای بهبود کار گروهی تلاش کنید.
۱۳. بیخیال کارهای کم اولویت شوید
در اینجا یک چهارچوب ساده برای ارزیابی لیست وظایف و یافتن کارهایی که به عنوان یک تیم باید انجام دهید، آمده است. یک جلسه ماهانه برای بررسی پروژه های پیش رو برگزار کنید و از تیم خود بخواهید درباره این که هرکار چقدر در مسیر موفقیت تیم ضروری است از بین گزینه های زیر رای بدهند:
اولویت برتر است؛
باید امروز انجام شود؛
باید طی همین هفته انجام شود؛
بهتر است هرموقع زمان اجازه داد انجام شود؛
می توانیم فعلا آن را رها کنیم.
۲۰ درصد از کارهایی که کمترین تاثیر را در اهداف شما دارند رها کنید، و در ازای آن از اعضای تیم زمان و توجه بیشتری بخواهید.
۱۴. برای کارهای مهم وقت بگذارید
افزایش بهره وری در کار تیمی وابستگی زیادی به فعالیت های اصلی و مهم تیم دارد. همه ما دوره هایی را تجربه کرده ایم که وظایفی که باید انجام دهیم بسیار بیشتر از آن اند که بتوانیم همه آن ها را با کیفیت قابل قبولی انجام دهیم. حتی اگر همه کارهای با اولویت متوسط را هم به حالت تعلیق درآورید، شاید باز هم چند ساعت اضافه کاری لازم باشد.
روش های مختلفی برای ایجاد زمان بیشتر برای کارهای مهم تر وجود دارد: برون سپاری، محول کردن کارها به افراد دیگر، چند ساعت اضافه کاری و… . اما پیش از آن که به انجام هرکدام از این راه حل ها بپردازید، مطمئن شوید که این کار در نهایت زمان بیشتری از شما نخواهد گرفت. به عنوان مثال، برون سپاری یک کار طراحی کوچک به یک آژانس طراحی خارجی یا یک شخص ثالث، ممکن است زمان زیادی از شما بگیرد زیرا لازم است ابتدا انتظارات و الزامات خود در کار را برای آن ها توضیح دهید.
۱۵. پروژه های بزرگ را به وظایف کوچک تر سرشکن کنید
یکی از ترفندهای شناخته شده برای بهبود بهره وری این است که کارهای بزرگ را به کارهای کوچک تقسیم کنید، به طوری که انجام دادن آن ها به صورت مرحله به مرحله آسان تر شود. این قانون در به پایان رساندن پروژه ها، برای افزایش بهره وری در کار تیمی نیز صدق می کند.
پروژه های پیچیده را به فعالیت های نهایتا شش ساعته تقسیم کنید و آن ها را به اعضای مشخصی از تیم محول کنید. به این ترتیب همه از مسئولیت های خود آگاهند و می دانند که فعالیت بعدی شان چیست.
۱۶. پیگیر روند پیشرفت کار باشید
یکی از مهم ترین بخش های مدیریت یک تیم، یافتن روش های جدید برای بهبود کار گروهی و کیفیت و نتیجه کار است. پیگیری پیشرفت کار با نرم افزارهای مدیریت پروژه آنلاین، روشی ساده و موثر برای برنامه ریزی وظایف و علامت زدن آن ها پس از به اتمام رسیدن است.
یک گزارش شاخص کیفی عملکرد یا همان گزارش KPI برای کار، می تواند اطلاعاتی درباره زمان صرف شده برای پروژه های مشخص و وظایف به شما بدهد و به بهبود کار گروهی و کارآمدی تیم شما در طی زمان کمک کند.
۱۷. زمان را پیگیری کنید
ثبت صورتی از اعمال تیم و افراد به بهبود انگیزه کمک می کند زیرا همه می توانند تاثیر کار خود را ببینند. علاوه براین، شما قادر خواهیدبود تجزیه وتحلیل کنید که کارآمدترین وظایف کدام اند و درعین حال میزان تعلل را در طول روزهای کاری خود کاهش دهید.
در روند افزایش بهره وری در کار تیمی پیگیری زمان نقشی شاید کوچک، اما بااهمیت دارد. ساده ترین روش برای پیگیری زمان صرف شده در کار، استفاده از یک ابزار زمان سنجی ساده است. با شروع کار خواهید فهمید که پیگیری زمان ممکن است دشوارتر از آنچه گمان می کردید باشد.
۱۸. درباره ساعات کار منعطف برخورد کنید
شواهد نشان می دهند که جوانان امروزه ترجیح می دهند خارج از ساعات اداری سنتی کار کنند. این که افراد بتوانند در زمانی که برای آن ها راحت تر است کار کنند، می تواند به طور بالقوه عملکرد کلی تیم را افزایش دهد. البته مطمئن شوید که یک سیستم پیگیری زمان یا عملکرد برای ارزیابی عملکرد کار تنظیم شده باشد.
اگر مطمئن نیستید که ساعات کار انعطاف پذیر در تیم شما نتیجه بخش خواهد بود یا نه، پیش از آن که تبدیل به یک عادت همیشگی شود آن را برای یک ماه به صورت آزمایشی اعمال کنید.
۱۹. محیط کاری مبتنی بر نتایج را امتحان کنید
مفهوم محیط کاری مبتنی بر نتایج یا (Result-Only Work Environment) به این معنی است که فعالیت اعضای تیم به جای حضور فیزیکی در یک دفتر یا تعداد ساعات کار، براساس عملکرد، نتایج و بازده آن ها ارزیابی شود. روش ROWE آزادی زیادی در مدیریت زمان و کار به اعضای تیم می دهد و می تواند موجب افزایش بهره وری در کار تیمی باشد.
بسیار مهم است که برای ارزیابی کار گروهی تیم خود، اهداف واضح و قابل اندازه گیری تعیین کنید تا حتی با انعطاف پذیری بسیار زیاد، گروه همچنان به دستیابی به اهداف خود متعهد باشد.
۲۰. تمام جلسات خود را برنامه ریزی کنید
تمام جلسات خود را برنامه ریزی کنید – کار تیمی
افراد همیشه وظایف و جلسات خود را فراموش می کنند. اگر می خواهید مطمئن شوید که همه به موقع در جلسه حضور پیدا کنند، تمام جلسات را در یک تقویم تیمی مشترک برنامه ریزی کنید.
با حضور به موقع همه اعضای تیم، می توانید در وقتی که باید در انتظار رسیدن آخرین نفر تلف شود، صرفه جویی کنید. درباره اهمیت حضور به موقع در جلسات تیم با آن ها گفتگو کنید تا بدانند که این موضوع در موفقیت طولانی مدت شرکت چقدر مهم است.
۲۱. جلسات را طولانی نکنید
۹۹ درصد تیم ها مرتکب این اشتباه می شوند: جلسات را برگزار می کنند، فقط چون احساس می کنند باید این کار را انجام دهند. به این موضوع فکر کنید که گذراندن یک ساعت جلسه با بیست نفر، به اندازه بیست ساعت کار هزینه دارد. این یعنی هر جلسه هزینه زیادی برای شما خواهدداشت. اگر جلسات را کارآمدتر برگزار کنید اما به جای ۶۰ دقیقه، ۴۵ دقیقه طول بکشد، صرفه جویی قابل توجهی در زمان کرده اید. صرفه جویی در زمان اثر مثبت قابل توجهی در افزایش بهره وری در کار تیمی خواهد داشت.
۲۲. برنامه مشخصی برای جلسه داشته باشید
پیش از شروع جلسه تیم، برنامه مشخصی برای بیان موضوعات مورد بحث تنظیم کنید. حتی می توانید برای پرداختن به هر ایده یک بازه زمانی تعیین کنید و با پایان زمان مشخص شده به سراغ موضوع بعدی بروید. به این ترتیب، اعضای تیم شما فقط مهم ترین افکار و ایده ها را بیان و درباره آن ها گفت وگو می کنند.
از دیدن این که بهره وری کار گروهی در یک تیم سازماندهی شده چقدر بیشتر است، شگفت زده خواهید شد. یک روش عالی دیگر برای پربارترکردن جلسات تیم، این است که محتوای جلسه را از قبل در اختیار اعضا قرار دهید. این کار باعث می شود بخش توضیحی جلسه بسیار کوتاه تر شود و زمان بیشتری برای گفت وگو و همکاری داشته باشید.
۲۳. تعطیلات را در برنامه ریزی تقویم کاری در نظر بگیرید
همه ما ممکن است از کارکردن خسته شویم. تحقیقات نشان می دهند داشتن یک مقدار قابل پیش بینی از تعطیلات، باعث بهبود کارایی گروه و روحیه آن ها می شود زیرا همه افراد در تیم آرامش بیشتری پیدا می کنند.
علاوه براین، استراحت تاثیر قابل توجهی در خلاقیت افراد دارد. از تقویم مشترک تیم برای برنامه ریزی زمان صرف ناهار یا پیاده روی استفاده کنید. هرچه بیشتر افراد را به استراحت ترغیب کنید، سطح رضایت شغلی و سلامت آن ها بیشتر می شود و شما نیز به افزایش بهره وری در کار تیمی یک قدم نزدیک تر خواهیدشد.
۲۴. ارتباطات آزادانه را تشویق کنید
نشان دادن بهترین واکنش در برابر تمام تغییراتی که روی پروژه اعمال می شود، ماموریتی است که حتی کارآمدترین اعضای تیم هم نمی توانند به طور کامل از عهده آن برآیند. افراد را تشویق کنید که در چنین مواقعی از سایر اعضای تیم مشاوره بگیرند و یا با روی باز به دیگران مشاوره بدهند.
یک راه خوب برای این که اطلاعات گسترده شرکت برای همه بخش ها و تیم ها قابل دسترسی باشد، این است که از نرم افزارهای تلفیقی به جای چندین ابزار با ویژگی های جداگانه استفاده کنید.
۲۵. نمونه باشید
اگر خودتان را باور نکنید، هیچکس دیگر نیز شما را باور نمی کند. به عنوان مدیر تیم، این وظیفه شماست که به وسیله رفتارهای تان، معتبر به نظر برسید.
در اختصاص زمان به کارهایی که انجام می دهید باهوش باشید؛ جلساتی که در آن ها شرکت می کنید، ایمیل هایی که باید به آن ها پاسخ دهید، پروژه هایی که با آن ها درگیر هستید، و… . این وظیفه مدیر تیم است که قوانین و محدودیت ها را تعیین کند، و خود با رعایت کردن آن ها کارآیی شان را به اعضا ثابت کند.
جایگاه اخلاق در اصول کار تیمی
اصول کار تیمی ایجاب میکنه که ارتباطات در گروه آزاد، صادقانه و محترمانه باشه. در یه گروه موفق افراد برای بیان عقاید و راه حل های مناسب از دیدگاه خودشون آزاد هستند. همین طور افراد این حس رو دارن که توسط سایر اعضا شنیده میشن. اعضای تیم برای روشن شدن مواضع افراد دیگه، سوال میپرسن و برای شنیدن دقیق نظرات همکارانشون وقت میذارن.
تعلق خاطر اعضای گروه به یکدیگر
در یه گروه ایده آل، اعضای تیم به شدت حس میکنن که به گروه تعلق دارن. اون ها نسبت به تصمیمات و اقدامات گروه عمیقاً متعهد هستند. این حس تعلق خاطر گذروندن وقت برای توسعه هنجارهای گروه و تقویت ارتباطات اعضای گروه، قوام بیشتری پیدا میکنه.
همه برای یکی و یکی برای همه؛ وقتی وایکینگ ها اصول کار تیمی را یاد می دهند
اعضای تیم با تجربیات، نقطه نظرات و دانش غیرقابل جایگزین، به صورت یک فرد واحد دیده میشن. در واقع هدف تشکیل گروه، استفاده از فواید تفاوت در طرز فکر افراده وگرنه چه لزومی داره سازمان ها برای انجام پروژه ها از کار گروهی استفاده کنند؟
در حقیقت هرچقدر نظرات متفاوت تری در یه گروه وجود داشته باشه نشون میده که یه موضوع از ابعاد بیشتری مورد بررسی قرار گرفته و در صورت همگرایی نهایی، شانس موفقیت بیشتر میشه. این بند در واقع همون قانون اساسیه که وایکینگ ها به اون معتقد بودن و در سفر های دریایی خودشون از اون استفاده می کردن: "همه برای یکی، یکی برای همه".
یک گروه کاری باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا به خواسته شان برسند؟ خصوصیت های زیر بخشی از ویژگی هایی است که معمولا از یک گروه کاری موثر می توان انتظار داشت.
مشخص بودن انتظارات
مدیر گروه باید برای اعضا کاملا مشخص کند که چه هدفی را دنبال می کند و در انتها از گروه کاری خود چه نتیجه ای می خواهد. سپس تمام موارد مورد نظر را شرح دهد و پیوسته با گروه در تماس باشد و به حمایت آن ها از طریق منابع انسانی، مالی و زمانی بپردازد و هرگاه لازم شد با تشکیل جلسه با اعضای گروه برای حل مشکلات پیش آمده احتمالی صحبت و گفت وگو کند.
تعهد
اعضای گروه باید واقعا علاقه مند به شرکت در کار گروهی باشند و به ماموریتی که بر عهده گروه است اهمیت بدهند. آن ها باید در قبال کاری که قرار است انجام شود احساس مسئولیت کنند و بدانند هر کاری که انجام می دهند برای گروه ارزشمند است و در کنار آن می توانند مهارت هایشان را افزایش دهند و رشد کنند. اعضا باید مراقب باشند هیچ فرصتی را از دست ندهند و در خدمت گروه و تحقق اهدافشان به کار بندند.
برنامه کاری
هر گروه برای موفق شدن باید در زمینه کارها، ماموریت ها و ترفندهای مورد نیاز، برنامه و گاه شمار داشته باشد. بنابراین مدیر گروه باید برنامه ای تهیه کند و با شرح وظایف در اختیار گروه قرار دهد. گروه به وسیله این برنامه می تواند روند کاری و پیشرفت خود را محک بزند. همچنین می تواند عملکرد تک تک اعضا را کنترل کند و کاستی ها را جبران و روند رشد و تغییر پروژه را پیگیری کند.
کنترل و احساسات افراد گروه
اعضای گروه باید به اندازه کافی آزادی عمل داشته باشند و احساس کنند هر زمان نیاز است می تواننداز برنامه خود در جهت اهداف گروه استفاده کنند. آن ها باید بدانند چه جایگاهی در گروه دارند. همچنین تمام افراد گروه باید مرزها و محدودیت های خود را بشناسند.
همکاری
اعضای گروه باید همگی در جریان روند کار گروه باشند و با یکدیگر در مورد مسایل و مشکلات تبادل نظر کنند. هر کس باید بداند دیگری چه بخشی از کار را به عهده دارد تا بهتر در تعامل با یکدیگر قرار گیرند و همه باید در فاصله های کوتاه گزارشی از کارهای خود تهیه کنند و یکدیگر را از عملکردشان آگاه کنند. به این ترتیب آنها به راحتی می توانند راه حل های
مناسب برای مشکلات احتمالی پیدا کرده و به اهدافشان سریع تر دست یابند.
ارتباطات
اعضای گروه باید مراقب روابط بین خود باشند. به طور مثال اگر خشم یا نا امیدی در وجود کسی است باید به سرعت آن را برطرف کنند تا تاثیر بدی روی روند کار نداشته باشد یا اگر فردی بسیار درون گرا است باید او را تشویق به گفت و گو با دیگر اعضا کنند. همچنین به عقاید و پیشنهادهای یکدیگر اهمیت بدهند. درباره نظراتی که در اقلیت قرار می گیرد نیز نباید بی تفاوت باشند، زیرا ممکن است برخلاف تصور بقیه بسیار کارآمد باشند. در ضمن در عین حال که افراد گروه کنار یکدیگر کار می کنند نباید بیش از حد به همدیگر وابسته باشند.
خلاقیت
یک گروه برای این که شانس موفقیت داشته باشد باید به تغییرات واکنش مثبت نشان دهد و هر لحظه که لازم است از امکانات و شرایط جدید استقبال کند.همچنین برای بالا بردن تفکر خلاق در افراد گروه، باید تسهیلاتی مانند کلاس های آموزشی و دسترسی به منابع مفید در حوزه کاری مثل کتاب و فیلم آموزشی فراهم شود.
رهبری
گروه های اثربخش علاوه بر این که به کارکردهای تک تک اعضا نیاز دارند، به شخصی که گروه را به درستی کنار هم نگه دارد نیز احتیاج دارند. در حقیقت شخصی که وظیفه رهبری گروه را به عهده می گیرد باید اولویت ها را به گروه یادآوری کند و منابع مورد نیاز را در اختیار گروه قرار دهد و مراقب مشکلات احتمالی باشد. در برخی گروه ها، چند نفر وظیفه رهبری را بر عهده می گیرند. معمولا وقتی گروه کاری بزرگتر از حد معمول است، به رهبری مشارکتی نیاز است.
سینرژی
هم افزایی یا سینرژی معمولا این گونه تعریف می شود، زمانی که دو یا چند عنصر، جریان یا عامل با هم همکاری داشته باشند معمولا اثری به وجود می آید. این اثر از مجموع اثرهایی که هر کدام از آن عناصر جداگانه می توانستند به وجود آورند بیشتر است. به عنوان مثال غازها همیشه به حالت حرف Vپرواز می کنند، این حالت پرواز هوا را شکافته و حرکت آن ها را به سوی هدفشان سریع تر می کند. بعد از طی چند کیلومتر، رهبر جای خود را به قوی ترین غاز می دهد و آن غاز رهبر تیم می شود و به این ترتیب، غازها با پرواز گروهی V شکل خود، تقریبا 71% بر میزان قدرت پرواز گروهی، نسبت به پرواز انفرادی می افزایند.
وقتی هر یک از اعضای گروه در یک زمان، قسمتی از یک کار را به عهده بگیرند، آن کار در مدت زمان کمتری انجام می شود و به این ترتیب تولید افزایش می یابد. در کار گروهی افراد می توانند حجم بیشتری از کار را پیش ببرند.
پرورش خلاقیت و یادگیری
وقتی افراد با هم در یک تیم کار می کنند، خلاقیت رشد می کند. کارتیمی، دانش به اشتراک گذاشته در محل کار را به حداکثر رسانده و در یادگیری مهارتهای جدید به شما کمک می کند، طوری که می توانید برای بقیه ی کار خود، از آنها بهره مند شوید.
همکاری در یک پروژه، شور و شوقی برای یادگیری ایجاد می کند که معمولا کار انفرادی فاقد آن است. فرصت اشتراک گذاری یافتهها با بقیه تیم، برای کارکنان هیجان انگیز است و منجر به پرورش دانش فردی و تیمی میشود.
تقویت توانایی های افراد
اغلب، دلیل اثربخشی کار تیمی این است که اعضای تیم برای عرضه استعدادهای فردی به یکدیگر تکیه می کنند. افراد تیم با مشاهده فرایندها ورای مهارتهای فردی، یاد می گیرند که چگونه استعدادهای خود را ترکیب کرده و به تیمی قویتر تبدیل شوند. به طور مثال زمانی که می بینید همکارانتان از یک رویکرد متفاوت در فروش استفاده می کنند، شانسی به دست می آورید که روش خودتان را تنظیم و یا بهبود ببخشید.
ایجاد اعتماد
با تکیه بر یکدیگر، اعتماد شکل می گیرد، و با کار گروهی روابط قویتری بین همکاران پدید می آید. با وجود اختلاف گاه به گاه، تیم کارآمد، از کار با هم لذت می برند و گروه قویتری به وجود می آورند. زمانی که شما به همکار خود اعتماد می کنید، پایه و اساس یک رابطه پیریزی شده و باعث می شود که درگیریهای جزیی را تحمل کنید.
اعتماد به هم تیمی ها، در شما احساس امنیت ایجاد می کند که باعث می شود، ایده ها ظهور کنند. این موضوع منجر می شود که کارکنان با هم راحت باشند و یکدیگر را تشویق کنند.
بدون اعتماد، تیم فرو می پاشد و نمیتواند در پروژه های خود موفق شود. در تیمها، افراد یکدیگر را رشد می دهند و تقویت خصوصیات فردی، منجر به شکل گیری گروهی منسجم می شود. با همکاری یکدیگر، کارکنان یاد می گیرند که برد و باخت همه اعضای تیم را تحت تاثیر قرار می دهد. کار گروهی مستلزم اعتماد به تواناییهای متمایز یکدیگر است.
مهارت های حل اختلاف
زمانی که با همدیگر یک گروه از افراد منحصر به فرد را تشکیل می دهید، وجود اختلاف، اجتناب ناپذیر است. هنگامی که در شرایط کار تیمی، تعارضی پیش آید، کارکنان مجبور هستند این موارد را به جای ارجاع به مدیریت، بین خودشان حل و فصل نمایند. یادگیری حل اختلافات، اولین مهارتی است که کارمندان می توانند برای تبدیل شدن به مدیرانی کارآمد به کار گیرند.
تشویق ریسک پذیری سالم
کار کردن به عنوان یک تیم باعث می شود اعضای تیم ریسک پذیری بیشتری داشته باشند، زیرا آنها در صورت شکست، به حمایت کل گروه ایمان دارند. در مقابل، اشتراک گذاری موفقیت در تیم، تجربه ای دلچسب است. هنگامی که تیمی با هم موفق می شوند، ایده های انقلابی بدون تردید به وجود می آید. در بسیاری از موارد، پرخطرترین ایده ها به بهترین ایده تبدیل می شود. کار گروهی اجازه می دهد کارکنان با آزادی بیشتری فکر کنند.
در ادامه نامدار به تعریف رهبر و مدیر پرداخت و تفاوت بین این دو را توضیح داد.
به زبان ساده رهبری به معنای تاثیرگذاشتن روی دیگران، نفوذ در دل آنها و همراه ساختن آنها می باشد. بنابراین زمانی که دیگران به دلخواه خود و نه از روی اجبار، از شما پیروی می کنند و با شما همراه می شوند، شما در حال رهبری کردن هستید.
بر این اساس، عنصر کلیدی این تعریف، نفوذ در دل دیگران می باشد. یعنی دیگران رهبر را دوست دارند، او را می پسندند و چون قبولش دارند از وی پیروی می کنند. آنها از وی الهام می گیرند و باور دارند که او می تواند آنها را به خواسته هایشان نزدیک تر کند.
وقتی یک مربی ورزشی تیم خود را به رتبه نخست می رساند و شاگردانش با اشتیاق، راهنمایی های وی را دنبال می کنند او در حال رهبری است.
بنابراین همه در سطح خودشان و در موضوعات مختلف می توانند رهبر باشند و البته همزمان می توانند در رابطه با موضوعات دیگر پیرو باشند.
چرا باید مهارت های رهبری خود را ارتقا دهیم؟
پرسیدن این سوال مانند آن است که بپرسیم چرا باید فرد موثرتری باشیم؟
وقتی برای بهبود مهارت های رهبری خود تلاش می کنیم یعنی برای افزایش حیطه اثرگذاری و موفقیت بیشتر خود تلاش می کنیم.
بالا بردن قابلیت های رهبری شما نتایج فوق العاده ای برای شما دارد:
اعتبار شما در موقعیت های مختلف برای مثال در خانواده و فامیل، در محیط کار، در محیط دوستان و درجامعه بالا می رود.
درآمد شما و موقعیت شغلی شما ارتقا قابل توجهی خواهد داشت.
اثرگذاری شما در زندگی شخصی، در خانواده، در کار خود و در جامعه افزایش می یابد.
دیگران شما را دوست خواهند داشت و همواره دوست دارند که در کنار شما باشند.
شما یک فرد عامل و صاحب سبک و تفکر خواهید بود و الهام بخش بسیاری از افراد دیگر در خانواده و محیط کار و دوستان و جامعه خواهید بود.
آیا رهبری قابل آموزش است؟
این یک سوال مهم است. در گذشته تصور می شد که توان رهبری یک موهبت خاص است که افراد به طور ذاتی یا از آن برخوردار بودند و یا نبودند اما مطالعات محققان و دانشمندان در سال های اخیر نشان داده است که اینطور نیست.
می توانیم بیان کنیم بعضی از افراد به طور بالقوه پتانسیل و استعداد رهبری را بیشتر از بقیه دارند، اما توان رهبری با آموزش و تمرین کاملا قابل بهبود و ارتقا است. بنابراین هرکسی می تواند نسبت به وضعیت فعلی خود رهبر بهتری باشد. البته به شرطی که بخواهد و تلاش کند.
تفاوت رهبر و مدیر چیست؟
درک این تفاوت بسیار مهم است. قبل از بررسی این تفاوت ها به این نکته توجه کنید که رهبری و مدیریت دو نقش متفاوت هستند و لزوما به دو فرد متفاوت اشاره ندارند.
یعنی یک نفر می تواند همزمان هم رهبر باشد و هم مدیر و در هر یک قوی یا ضعیف باشد و حالت ایده ال آن است که یک مدیر بتواند خودش را به سطح یک رهبر ارتقا دهد.
در ادامه به چند تفاوت اصلی رهبر و مدیر اشاره می شود:
۱- قدرت رهبر از محبوبیت و مقبولیت میان اعضای گروه حاصل می شود.
معمولا مدیران قدرت خود را از سلسله مراتب رسمی تعریف شده در سازمان یا عرف های تعریف شده جامعه می گیرند. اما رهبری فراتر از قوانین و عرف است.
رهبری به معنای نفوذ در دل دیگران و جلب حمایت و همکاری افراد است.
به عنوان مثال معلمی که شاگرد خود را با استفاده از نقش رسمی خود به کاری وادار می کند در حال مدیریت است ولی اگر کاری کند که شاگردش با میل و علاقه خود به حرف او گوش کند در حال رهبری می باشد.
۲- کار رهبر ایجاد تحول است.
معمولا مدیر به دنبال استفاده بهینه و کارآمد از شرایط موجود است. بنابراین مدیران به دنبال تغییرات اساسی نیستند. اما کار رهبران ایجاد تحول در شرایط فعلی است. رهبران چشم اندازی ارزشمند و باشکوه تعریف می کنند و دیگران را در جهت رسیدن به این چشم انداز تشویق می کنند.
۳- رهبران احساس پیروان را درگیر می کنند.
مدیران معمولا از روی منطق وظایف تعیین شده دیگران را برای آنها توضیح می دهند، اما کار رهبران اساسا متفاوت است. رهبر عمدتا در بین اعضای گروه شور و اشتیاق برای حرکت به سمت اهداف را ایجاد می کند. البته این امر به معنی آن نیست که رهبران کارهای منطقی انجام نمی دهند، بلکه آنها از منطق نیز طوری استفاده می کنند که احساسات پیروان را با خود همراه سازند.
۴- رهبران به چرایی کارها توجه دارند.
مدیران برای دیگران چگونگی انجام درست کارها را توضیح می دهند، اما رهبران اول به دنبال این هستند که بدانند چرا باید کارهای خاصی انجام شود.
رهبران وقتی چرایی انجام کارها را متوجه شوند، بدون توجه به سختی و دشواری آنها دیگران را برای انجام آنها هدایت و تشویق می کنند و می دانند که چگونگی انجام این کارها را پیدا خواهند کرد.
۵- رهبران روی تعهد دیگران حساب می کنند.
کار مدیر کنترل کردن دیگران و تنبیه و تشویق آنها با استفاده از قدرت رسمی است تا کارها انجام شود.
مدیران با این کار به دنبال بالابردن اطاعت پذیری افراد هستند اما رهبران می دانند که جلب تعهد افراد، اثربخش ترین راه جلب همکاری آنان است.
رهبران این کار را با رفتار درست با دیگران و حمایت از عملکرد و استعدادهای آنها انجام می دهند. به این ترتیب پیروان به رهبر علاقمند می شوند و به او متعهد می شوند.
نامدار در پایان مراحل تشکیل تا فروپاشی تیم را این چنین بیان کرد:
تشکیل تیم، یک باره اتفاق نمی افتد. اعضای تیم علی رغم تمام تفاوت هایی که دارند، باید قادر باشند به طور یکپارچه و همراه در جهت دستیابی به یک هدف مشترک حرکت کنند. شکل گیری و توسعه تیم، فرایندی پویاست.
مرحله اول شکل گیری: مرحله ای است که در آن اعـــضای گروه برای اولین بار دورهم جمع می شوند و در خصوص کار تیمی به بحث و تبادل نظر می پردازند و مشتاق هستند در مورد فرایند و علت تشکیل تیم کاری گفت وگو کنند. تصور کنید که شما برای انجام یک پروژه انتخاب شده اید. شما و افراد دیگر تیم شناخت زیادی از یکدیگر ندارند. بی شک شما می خواهید با افراد تیم آشنا شود، می خواهید بدانید قرار است چه کاری انجام شود و چگونه، برای انجام کار نیاز است چه اطلاعاتی داشته باشید یا به دست آورید. این مرحله دشواری خاصی ندارد و خصوصیات تیم در این مرحله به شرح زیر می باشد:
• پنهان ماندن احساسات، نقاط ضعف و اشتباهات
• انجام وظیفه مطابق با معیارهای تعیین شده
• عدم توجه چندان به ارزش ها و نظرهای دیگران
• فقدان ادراک مشترکی از آنچه باید انجام شود
• محدود شدن افراد به انجام کارهای مشخص
• حاکمیت و فرماندهی مدیران
در این هنگام نقش فردی به عنوان رهبر تیم مشخص می شود که لازم است افراد را از اهداف شکل گیری تیم و نقش هرکدام آگاه کند.
مرحله دوم انقلاب هیحانی تشکیل تیم: این مرحله بر خلاف مرحله قبل که جو مثبتی وجود داشت، مرحله جر و بحث، گفت وگو و اختلاف نظر بین اعضای تیم می باشد. سخت ترین مرحله بین چهار مرحله، این مرحله می باشد و اگر تیم بتواند از این مرحله با موفقیت عبور کند، اعضا می توانند امیدوار باشند که تیم به احتمال زیاد می تواند به موفقیت برسد. در غیر اینصورت تیم به احتمال زیاد از هم خواهد پاشید. خصوصیات تیم در این مرحله به شرح زیر می باشد:
• مطرح شدن مقوله های شخصی و اختلاف برانگیز
• گرایش به سمت فردگرایی
• افزایش توجه نسبت به ارزش ها، دیدگاه ها و مشکلات سایر اعضای تیم
• افزایش اختیار تیم، ولی هنوز نه به حدی که به طور یک پارچه و کارآمد عمل کند.
مرحله سوم تشکیل سازمان: اگر تیم بتواند از طوفانی که در مرحله قبل او را تا حد نابودی تهدید می کرد، به سلامت عبور کند. می تواند در این مرحله روح و شخصیت خود را بدست آورد. به این صورت که اعضا خود را به عنوان عضوی از تیم قبول می کنند. خواسته ها و نظرات شخصیی خود را بالاتر از هدف تیم نمی دانند. قدرت نقدپذیری خود را بالا می برند و البته نقدی که ارایه می شود از روی حسادت و غیر واقعی نیست. وظایف و نقش افراد به طور دقیق مشخص می شود و هر فرد برای رسیدن به هدف مشترک تیم تلاش می کند.
نکته قابل توجهی که در این مرحله وجود دارد و می تواند زنگ خطری برای آن باشد، برگشت به مرحله قبل در اثر تغییراتی که می تواند در تیم رخ بدهد است. شاید تیم بارها بین این دو مرحله حرکت کند. ولی بعد از اینکه تیم به حدی از بلوغ و پختگی برسد می توان مطمئن بود که تعداد این تکرار خیلی کم شود و تیم بتواند به سرعت شکل واقعی خود را بیابد. خصوصیات تیم در این مرحله به شرح زیر می باشد:
• افزایش اعتماد و اطمینان
• افزایش تفاهم و درک متقابل نسبت به وجود اختلافات
• مشخص تر شدن اهداف و مقاصد
• جمع آوری منظم اطلاعات و تهیه طرح های کاری
مرحله چهارم فروپاشی: در این مرحله کارهای پروژه به پایان رسیده و گروه آماده می شود تا پایان موجودیت خود را اعلام کند. در این مرحله کارهای زیر باید انجام شود:
تحقق هدف های تیم
ارزیابی عملکرد تیم و اعضاء آن
ثبت و انتقال درس آموخته های پروژه و تیم
توجه اصلی معطوف به تحویل صحیح نتایج نهایی به مرجع مافوق
این ۴ مرحله معمولا به ترتیب اتفاق می افتند. ماندن یک تیم در یکی از مراحل اولیه غیر معمول نیست. تیم های کاری که سابقه همکاری با یکدیگر را در پروژه های دیگر داشته اند، می توانند مراحل اولیه را تجربه نکنند و یا با سرعت بیش تری از آنها عبور کنند. مدت زمان هر یک از مراحل کار تیمی، بستگی به پویایی تیم، اندازه تیم و رهبری تیم دارد.
موارد زیر تنها بخشی از درس هایی هستند که با کار تیمی در ارتباطند:
کسانی که درس مدیریت رفتار سازمانی را مطالعه می کنند، الزاماً باید این مبحث را هم مطالعه کنند و با آن عمیقاً آشنا باشند. چون آشنایی با گروه و دینامیک کار گروهی و فعالیتهای تیمی، یکی از سه بخش کلیدی مدیریت رفتار سازمانی محسوب می شوند.
کسانی که قصد کارآفرینی و ایجاد کسب و کار جدید دارند، قطعاً نیازمند تسلط بر مهارت کار تیمی هستند. چون کمتر کاری قابل تصور است که کاملاً به صورت فردی قابل انجام باشد و معمولاً یکی از ریشه های شکست کسب و کارهای جدید، ناتوانی بنیان گذاران در انجام کار تیمی است.
مدیران منابع انسانی و کسانی که به نوعی با فرایند جذب و نگهداری نیروی انسانی درگیر هستند، با شناخت بهتر مباحث کار تیمی، می توانند ترکیب بهتری از همکاران را برای شرکت تشکیل دهند.
اگر علاقمند به مهارت مدیریت پروژه باشید، این کار بدون درک عمیق از کار تیمی امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین علاقمندان به بحث مدیریت پروژه، باید این بحث را به عنوان یکی از بحث های کلیدی در نظر بگیرند و مجموعه درس های مهارت کار تیمی را با دقت مطالعه کنند.
مذاکره کنندگان و به طور خاص #مذاکره کنندگان تجاری، معمولاً در قالب تیم فعالیت می کنند و باید دینامیک فعالیت گروهی و قواعد مذاکره تیمی را به خوبی بدانند. همچنین آشنایی بیشتر با اصول فعالیتهای گروهی باعث می شود قدرت آنها در درک و تحلیل رفتارهای گروه مقابل نیز افزایش یابد.
در اینجا ممکن است کسانی که به صورت فریلنسر فعالیت می کنند، احساس کنند که آنها از آشنایی و تسلط بر کار تیمی بی نیاز هستند. اما معمولاً چنین نیست. اتفاقاً فریلسنرهای موفق، با وجودی که از لحاظ حقوقی، در ساختار کارکنان یک شرکت قرار نمی گیرند، این توانایی را دارند که موقعیت خود را به عنوان یک عضو از تیم کارکنان شرکت تعریف و تثبیت کنند. یکی از عوامل موفقیت فریلنسرها این است که بتوانند به شرکت این حس را القا کنند که آنها عضوی از شرکت هستند و برگه ی بیمه یا نوع قرارداد، هویت واقعی یک دوستی و همکاری را مشخص نمی کند.
الگوبرداری از افراد توانمند در زمینه کار تیمی
زمانی که نمونه ای از یک کار تیمی خوب می بینید، یادداشت بردارید و مشخص کنید که چرا آن نمونه برای شما برجسته بوده است. سپس آن توانایی های برجسته را بر مهارت های خودتان، در زمان همکاری با دیگران اضافه کنید.
ارتقا مهارت های کار تیمی می تواند به شما در شغل تان و در زمان جستجو برای موقعیت های جدید کمک کند. برای مشخص کردن توانایی هایتان و مهارت هایی که نیاز به ارتقا دارند، زمان بگذارید. با تمرین و ممارست و البته قدری زمان خواهید توانست توانایی ها و مهارت های بسیار بالایی در کارتیمی به دست آورید.
تست شخصیت شناسی
کار تیمی خود به خود به وجود نمی آید؛ اما اگر بخشی از فرهنگ محیط کار، افراد، فرآیندها و فرهنگ کلی شود، راحت تر به وجود خواهد آمد. وقتی که به وجود بیاید، محیط کار فضایی سرگرم کننده تر، پربازده تر و خلاقانه تر خواهد داشت. در ادامه ۷ راه را معرفی می کنیم که باعث ایجاد فرهنگ کار تیمی در محیط کار می شوند. به خاطر داشته باشید که طوفان فکری جز این لیست نیست.
۱. تقسیم کار
کار تیمی به این معنی نیست که همه افراد، همه کارها را با هم انجام دهند؛ بلکه به معنای سازمان یافتگی و تقسیم هر پروژه به قسمت های جزئی تشکیل دهنده آن است. سپس باید با توجه به تخصص، علاقه و دردسترس بودن هر فرد، مشخص شود که چه کسی، چه کاری را انجام خواهد داد. یک مدیر پروژه خوب در انجام چنین فرآیندی، کمک بزرگی خواهد کرد؛ اما اگر چنین شخصی در دسترس نبود، اعضای تیم می توانند پای تخته وایت برد، بر سر این مسائل با هم به توافق برسند.
۲. کمک خواستن
برای این که کاری انجام شود، لازم است که روی وظیفه خود تمرکز کنید و این گزینه را داشته باشید که اگر لازم شد، از افراد دیگر هم کمک بگیرید، این یعنی کار تیمی. پس اگر زمانی به انگیزه، تخصص یا حمایت نیاز داشتید، کمک بگیرید.
۳. با صدای بلند کار کردن
حالا تیم شما سازمان یافته و شما هم در حال انجام وظایف خود هستید. اکنون وقت آن است که با صدای بلند کار کنید! این یعنی بسیار مهم است که افراد تیم در حین پیش بردن پروژه، در ارتباط باقی بمانند. اگر در انجام وظایف خود نقاط عطفی داشتید یا در حین کار به مشکلی برخوردید، آن ها را با هم تیمی ها به اشتراک بگذارید و به گوش آن ها برسانید. برگزاری جلسات کوتاه و سرپایی که در آن هر فرد یک گزارش غیررسمی و سریع از روند انجام کار خود ارائه می دهد، می تواند به افراد تیم کمک کند که از پس مشکلات ارتباطی خود برآیند و سرنوشت خود را تغییر دهند.
۴. به اشتراک گذاری نمونه اولیه
وقتی از هم تیمی های خود یک راهنمایی یا کمک کلی می خواهید، توقع زیادی از آن ها نداشته باشید. افراد در محیط کار سرشان شلوغ است و نمی دانند کار شما را از کجا شروع کنند. به جای آن یک طرح یا نمونه اولیه را با آن ها به اشتراک بگذارید تا ببینند کار شما به چه سمت وسویی پیش می رود و بتوانند کمک تان کنند. این طرح را زیاد شسته ورفته نکنید؛ همکاران شما وقتی بدانند هنوز در مراحل اولیه کاری هستید و هنوز انرژی و زمان زیادی برای طرح تان نگذاشته اید، راحت تر و آزادانه تر نقطه نظرات شان را بیان می کنند. این یکی از بهترین حالت های کار تیمی است.
استخدام برنامه نویس جاوا
جدیدترین فرصت های شغلی شرکت های معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.
۵. ساخت فرآیند بازبینی
جلسات بازبینی می توانند باعث ایجاد تغییرات زیادی در نتیجه شوند. این گونه جلسات، یک ویژگی مهم دارد: این که یک برنامه، طرح یا گزارش خاص را مرکز توجه قرار می دهد و فضایی را برای نقد و بررسی محترمانه کارِ گروه، ایجاد می کند. افراد را تشویق کنید که نقش یک "وکیل مدافع" را ایفا کنند و از تمام زوایا سوال بپرسند. انجام این کار در مرحله طراحی و مفاهیم، باعث می شود که اعضای تیم در جزئیات و نیازمندی هایی به توافق برسند که در غیراین صورت، ممکن بود از قلم بیافتند.
۶. حرکت به سمت یک هدف مشترک
اگر بخواهید درون یک تیم باشید، باید با افراد آن تیم هدف مشترکی داشته باشید. بزرگ ترین هدفی که برای آن تلاش می کنید چیست؟ نقطه عطف بعدی کارتان، چگونه شما را به این هدف نزدیک تر می کند؟ هرکدام از اعضای تیم چه نقشی را در این مسیر ایفا می کنند؟ دانستن این گونه مسائل درباره کار و اهداف، سطح کار تیمی شما را ارتقا می دهد.
۷. با هم جشن گرفتن
قدر کار هم تیمی هایتان را بدانید. برای کوچک ترین تلاش ها و زحماتشان قدردان باشید و از آن ها تشکر کنید. هنگامی که به نقاط عطف در مسیر هدف تیم رسیدید، جشن بگیرید.
چگونه با شخصی که تیم گرا نیست کار کنیم؟
چگونه با شخصی که تیم گرا نیست کار کنیم؟ – کار تیمی
آیا با شخصی که تیم گرا نیست کار می کنید؟ گاهی اوقات این افراد بیش از حد به تکمیل و ارتقا کارهای خودشان توجه دارند یا زمانی که همه افراد تلاش می کنند به موعد تحویل کار برسند یا یک ارائه را به کمک یکدیگر آماده نمایند، مشارکتی نمی کنند. این اتفاق علاوه بر اینکه آزاردهنده است، می تواند بر عملکرد کل گروه نیز اثر بگذارد. برای اینکه این فرد موجب اذیت شما نشود، چگونه با او کار می کنید؟ و برای اینکه بیشتر درباره کار تیمی فکر کند، چگونه می توانید او را تشویق کنید؟
هنگامی که یک عضو تیم در کار تیمی دچار اهمال کاری می شود یا رفتار نادرستی از خود به نمایش می گذارد، خطر سرایت اجتماعی وجود دارد که منجر به کاهش روحیه و بهره وری اطرافیان می شود. خانم سوزان دیوید، بنیان گذار موسسه مربی گری هاروارد/ مک لین و نویسنده کتاب چابکی احساسی، بیان می کند که همه ما سیگنال های ظریفی را از دیگران دریافت می کنیم که بر روی اعمال و رفتار ما اثرگذار است و به این ترتیب منجر به کاهش کارایی تیم، سطح تعهد و تمرکز بر روی هدف مشترک می شود. نادیده گرفتن این مسئله اغلب موجب حادتر شدن آن می شود.
الن کوهن، استاد دانشکده مدیریت بابسون و نویسنده کتاب اثر بدون مجوز، معتقد است که اگر افراد وظایفی را که در قبال تیم برعهده دارند انجام ندهند، عواقب منفی زیادی به همراه دارد و هر چه این روند ادامه یابد، موجب عصبانیت دیگر اعضای گروه خواهد شد. در این قسمت به چگونگی همکاری با فردی که تیم گرا نیست می پردازیم.
سریع نتیجه گیری نکنیم
به اعتقاد کوهن، فرضیه سازی درباره علل رفتار یک فرد حتی در نبود شواهد واقعی، از طبیعت انسان سرچشمه می گیرد. او توضیح می دهد که نحوه عملکرد مغز ما این چنین است. اما این میان بر همیشه ما را به یک نتیجه گیری درست هدایت نمی کند. کوهن در ادامه بیان می کند که به جای آن که تصور کنید یک فرد اهمال کار یا فاقد تعهد است، کمی به جستجو بپردازید. ریشه های رفتار یک فرد شما را غافلگیر می کند. ممکن است افراد با شرایطی پر از استرس در محل زندگی خود مواجه باشند که در نهایت موجب عدم تمرکز آن ها در محل کار می شود؛ فشارکاری زیادی را متحمل می شوند که شما از آن بی خبر هستید یا اینکه اطلاعی از نحوه مشارکت صحیح ندارند. کوهن ادامه می دهد: در چنین شرایطی شما از توجیه کردن رفتار این افراد و نادیده گرفتن آن ها دوری می کنید؛ به ویژه اگر این امر موجب نسبت دادن انگیزه های بد به آن ها شود.
مکالمه را ما شروع کنیم
به جای ملامت کردن، با سوالات دوستانه به همکار خود نزدیک شوید حتی اگر در موقعیت رهبری آن تیم نباشید. طبق گفته دیوید، این موقعیت را به عنوان فرصتی خوب برای تمرین مهارت رهبری در کار تیمی در نظر بگیرید. پرسش احتمالی می تواند چنین باشد: در حال حاضر درگیر چه موضوع دیگری هستید؟ یا چه چیزی به شما انگیزه می دهد؟ چنین پرسش هایی بینش کافی برای دیدن اتفاقات از دیدگاه آن ها را به شما خواهد داد.
به یک قهوه دعوت کنیم
برای ارتباط گرفتن جهت کار تیمی به یک قهوه دعوت کنیم
مشکلات زمانی جدی می شود که اعضای تیم، از فردی که مسئولیت پذیری ندارند دوری می کنند. پس رهبری را به دست بگیرید و مطمئن شوید که موجب تخریب چهره آن فرد نمی شوید. برای شناختن همکار خود سعی کنید او را به صرف قهوه یا ناهار دعوت کنید و جهت تقویت انسجام، چندین همکار دیگر را نیز همراه خود ببرید. تعامل بیشتر، روابط گروهی دوستانه را ارتقا می دهد. کوهن معتقد است که رنجیدن از شخصی که بهتر می شناسیم، واقعا دشوار است.
بازنگری ماموریت تیم
گاهی اوقات یک عضو تیم که بدون تعامل است، ممکن است به عنوان زنگ خطر در نظر گرفته شده و در شناسایی مشکلات اساسی کمک کننده باشد و نشان دهد که اوضاع در تیم خوب به نظر نمی رسد. کوهن می گوید ممکن است مشکل از رویکرد تیم شما باشد یا ماموریت تیم به اندازه کافی واضح نباشد. از این فرصت برای گفتگو با کل تیم درباره اینکه چشم انداز مشترک گروه چه باید باشد و بهترین روش برای رسیدن به آن چیست، استفاده کنید. این وضوح به تقویت درک افراد از هدف و بهره وری آن ها کمک می کند.
دیوید می گوید که اکثر مردم هنگام جلسات تیمی بر روی آن چه که انجام شده و آن چه که انجام نشده است، تمرکز می کنند. تیم هایی که به پرسش های قبلی درباره ماموریت پاسخ نداده اند اغلب تمایل دارند به موضوعات فاقد اهمیت مانند؛ آن شخص کارش را انجام نداده است، وارد شوند که منجر به نارضایتی و سرخوردگی می شود.
شفاف ساختن نقش اعضای تیم
مکالمه وسیع تر درباره ماموریت، زمان خوبی برای شفاف ساختن نقش هاست. کوهن تاکید می کند: هرگز تصور نکنید که همه افراد به طور کامل از وظایف خود آگاه هستند. ممکن است که یک عضو غیرتیم گرا، هیچ درکی از آن چه باید انجام دهد نداشته باشد یا درک کمی داشته باشد. بدون آن که همکار خود را سرزنش کنید می توانید متوجه ابهام و سردرگمی موجود شوید و سپس به شفاف ساختن وظایف و موعدهای تحویل اقدام نمایید تا آن ها درک بهتری از آن چه که مورد انتظار است، به دست آورند.
مطلب مرتبط: چگونه با همکاری که از وظیفه خود طفره می رود برخورد کنیم؟
شناسایی فرصت های جدید برای ایجاد انگیزه
اعضای تیم به علت سردرگمی ممکن است نه تنها از تیم فاصله بگیرند؛ بلکه ممکن است وظایفی را که به آن ها محول شده است بی هدف و کسل کننده بیابند.
از سوی دیگر ممکن است خواهان مسئولیت بیشتر یا فرصتی برای رشد مهارت هایشان باشند. دیوید بیان می کند که اگر چنین موردی رخ داد، درباره وجود نقشی مناسب تر برای این شخص در تیم، تامل کنید. به دنبال یافتن راه هایی برای انتصاب مجدد آن ها، حتی به طور غیررسمی، برای نمایش بهتر مهارت های آن ها یا ارائه شیوه های جدید برای یادگیری، باشید. طبق گفته دیوید، هر کسی تمایل دارد تا حس شایستگی یا تسلط خود را توسعه و نمایش دهد. تعهد به تیم در کار تیمی زمانی رشد می کند که اعتماد به نفس هر فرد در نقشی که دارد افزایش یابد.
کوهن بیان می کند هنگامی که افراد در کمک و پشتیبانی از هم تیمی های خود موفق عمل می کنند، به شدت برانگیخته می شوند. پس آن ها را وارد بازی کنید تا به سمت مراتب عالی پیش روند و عملکرد بهتری در تیم داشته باشند.
اصولی که باید در کار تیمی به خاطر داشته باشید
برای درک بهتر دیدگاه همکارتان و دلایل رفتاری وی، درباره علایق، اولویت ها و انگیزه های او تحقیق کنید.
از فرصت به دست آمده برای بازنگری اهداف تیم استفاده کنید.
به دنبال فرصت هایی برای استفاده بهتر از مجموعه مهارت های خاص اعضایی از تیم که تمایلی به تعامل ندارند، باشید.
رفتار همکار خود را قبل از صحبت کردن با او توجیه نکنید.
چهره عضو تیم را هنگام پرسش تخریب نکنید. با افزایش تعامل به انسجام گروه کمک کنید.
تصور نکنید که همه افراد نسبت به کاری که باید انجام دهند آگاهی کامل دارند. نقش هر نفر را واضح بیان کنید تا افراد آن چه را که مورد انتظار است، انجام دهند.
مطالعه موردی شماره ۱: ریشه اصلی مشکلات را نشانه بگیر
از همان ابتدا، وندی پاتریک متوجه شد که همکارش کار تیمی را یاد ندارد. این دو نفر عضو یک پروژه توسعه اجتماعی برای زنان بی خانمان و در معرض خطر بودند. اما این شخص دیر سرکار حاضر می شد، زود محل را ترک می کرد و به سختی با دیگر اعضای تیم تعامل برقرار می کرد. رفتار او برای یک پروژه اساسا داوطلبانه بسیار نامناسب بود. وندی به جای اینکه او را یک فرد غیرقابل اعتماد تلقی کند تصمیم گرفت تا ریشه های رفتار او را بررسی کند. وندی می گوید: گفتگو را با تشکر به علت مشارکت وی شروع کردم و از او پرسیدم که چگونه من و دیگران می توانیم تجربه او را در کار با این کمیته افزایش دهیم. در کمال تعجب وندی متوجه شد که همکارش هیچ تصوری از آن چه انتظار می رود که انجام دهد، ندارد و به همین دلیل از پرسیدن، اجتناب می کرد. وندی می گوید که او در شرایط دشواری بود و ما ناآگاهی او را به بی تفاوت بودن تعبیر کرده بودیم. وندی او را در کار گروهی مشارکت داد و خیلی سریع نقشی را که متناسب با علایق و تجارب او بود شناسایی کرد. وندی ادامه داد: یک شب او تبدیل به عضوی شاد و مهربان شد.
هنگامی که دیو بلوم هماهنگ کننده اخبار آخر هفته و سردبیر مجله وابسته به برنامه ABC در West Palm Beach بود، تمام اعضای اتاق خبر را برای جلسه جمع می کرد تا نمایش برنامه شامگاه را بررسی کنند. مدیر صحنه، که مسئول مشخصات فنی پخش است، در جلسات عمومی روزانه شرکت نکرد. دیو می گوید او در ارائه ایده ناموفق بوده و با دیگر همکاران نیز رفتاری سرد و رسمی داشته است. با گذشت زمان، نگرش ضعیف و عدم تلاش او بر روی کارکنان صحنه و مجری خبر اثر می گذارد.
بنابراین دیو تصمیم گرفت نقش ها را وارونه کند تا به همکارش اهمیت همکاری در یک تیم را نشان دهد. دیو به جای اینکه جلسات را خودش هدایت کند این وظیفه را به مدت یک هفته به همکارش محول کرد. ایده به این صورت بود که به همکارش نشان دهد یک تیم تنها در صورتی موفق می شود که تمام اعضای آن با یکدیگر کار کنند. به عنوان رییس جلسه، مدیر صحنه مجبور بود افکار خود را درباره پخش ارائه دهد، از دیگران نظر بخواهد و مسئولیت حل مسائل روزانه را برعهده بگیرد. تاکتیک دیو موثر واقع شد. مدیر صحنه با داشتن مسئولیت اضافی شکوفا شد. بدیهی است که برای ایجاد انگیزه در مدیر صحنه و نشان دادن اهمیت کار تیمی به وی، نیاز به یک چالش وجود داشت. دیو می گوید این اقدام یک تغییر شگفت آور بود. مدیر صحنه شروع به ایفای نقش خوبی کرد و چنان موثر بود که دیو نقش رهبری جلسات را هر هفته بعد از ساعت ۱۱ ظهر روز شنبه به او محول کرد
چگونه می توانید اعضای تیم را همراه کنید؟
چگونه می توانید اعضای تیم را همراه کنید – کار تیمی
اگر سرپرستیِ گروه یا تیمی را بر عهده دارید، به خوبی می دانید که ارتباطات در مسیر رسیدن به هدف و ماموریتِ تعریف شده نقش مهمی ایفا می کنند. در حقیقت، میان اعضای یک تیم باید روابط مبتنی بر اعتماد و صداقت وجود داشته باشد؛ با وجود این، بسیاری از ارتباطات به راحتی شکل نمی گیرند و گاهی زمان بسیاری می طلبند؛ بنابراین، اگر کار تیمی وجود دارد، برای جلوگیری از این دست مشکلات، باید به گونه ای رفتار کنید که اعضای تیمتان شنوای حرف های شما باشند و بتوانید روی آن ها اثر بگذارید. این تاثیرگذاری نیز بر رهبری موثر شما مبتنی خواهد بود و رفتار شما با اثرگذاری بر آن ها می تواند مسیر ارتباطات موثر را هموار کند. در ادامه، ۷ نکته را بررسی می کنیم که با رعایت آن ها می توانید سبک ارتباطی خود را با اعضای تیم ارتقا دهید و آن ها را همراه و هم مسیر با اهداف خود کنید.
۱. قابل اتکا باشید
وقتی با کارکنان و افراد تیم صحبت می کنید، باید صداقت خود را برجسته کنید؛ یعنی باورها و نگرانی هایتان را با آن ها در میان بگذارید. می توانید این کار را با مرور خاطراتتان در زمینه ی پیروزی و شکست پروژه ها انجام دهید. باور افراد به شما اثرگذاری شما را بر آن ها افزایش می دهد.
۲. از خودتان شناخت بیش تری پیدا کنید
اگر بتوانید بیش تر خود را بشناسید (درواقع به خودشناسی برسید)، در این صورت می توانید دیگران را نیز بهتر درک کنید و در برقراری رابطه با آن ها بهتر عمل کنید. این شناخت که به درک روحیات شما کمک می کند، باعث می شود که انتظارات خود را بهتر بشناسید و آن ها را به افراد تیمتان نیز انتقال دهید.
۳. مشاور و مربی معتمدی باشید
یکی از جنبه های مهم دیگر، جلب کردن اعتماد دیگران است. سعی کنید مشاوره های خود را در کنار جلب اعتماد افراد تیم انجام دهید. ایجاد حس اعتماد نسبت به خود در افراد دیگر، روابط میان شما و گروه را محکم می کند.
۴. مهارت های رهبری خود را ارتقا دهید
برای این که بتوانید رهبری موثری داشته باشید، باید شرایط و روحیات افراد تیم را در نظر بگیرید. با سبک های رهبری بیش تر آشنا شوید تا بتوانید بر اساس موقعیت، تصمیمات مناسبی بگیرید. مطالعه در این زمینه بسیار اهمیت دارد و به شناخت شما از فضا و روحیه ی افراد نیز کمک می کند.
۵. ارزش های حاکم بر گروه را مشخص کنید
ارتباطات موثر و همدلی با دیگران فرهنگ تعهد را در میان اعضای تیم به وجود خواهد آورد. بسیاری از شرکت های موفق با ایجاد و اشاعه ی ارزش ها در میان تیم های پروژه، فرهنگ سازمانی منحصر به خود را ترسیم می کنند.
۶. تجربیات شخصی خود را به صورت داستان به دیگران انتقال دهید
برای این که بتوانید دیگران را متقاعد و خواسته های خود را بیان کنید، فقط به اعداد و ارقام اکتفا نکنید. داستان گفتن باعث می شود که بسیاری از افراد نکات را بهتر به خاطر بسپارند. بیان تجربیاتِ شخصیِ موفق نیز باعث می شود که افراد با شما رابطه ی عمیق احساسی برقرار کنند. در واقع، اگر بتوانید الگوی مناسبی برای کارکنان باشید، آن ها نیز در کارها همراهی و حمایت بیش تری نشان می دهند.
۷. تا جایی که می توانید در دسترس باشید
یکی از مهم ترین مواردی که ممکن است بسیاری از سرپرستان یا رهبران پروژه با آن درگیر باشند، حضور فیزیکی در کنار افراد تیم است. ممکن است درگیری و مشغله های زیاد شما را از افراد دور کند، اما تلاش کنید که همیشه به آن ها این حس را منتقل کنید که در کنارشان هستید و به کارهایشان توجه دارید. مهارت هایی که در نکات قبلی گفته شد، بدون حضور شما و ایجاد حس مهم بودنِ افراد در درونشان، امکان پذیر نخواهند بود. ارتباطات موثر و همراه کردن دیگران، بدون برقراری ارتباطات موثر شکل نمی گیرد.
تلاش کنید که به صورت مختصر، زمان هایی را به صحبت و سخنرانی اختصاص دهید. صحبت ها و گفتن اهداف و ترسیم آینده ی ماموریتِ گروه آن ها را بیش تر دل گرم می کند و مانند دکمه ی ری استارت (restart) عمل می کند و افراد دوباره انگیزه پیدا می کنند.
افزایش بهره وری کار تیمی مسیری پویا است
ما در جهان گسترده ای زندگی می کنیم که در آن هیچ دو نفری کاملا شبیه به هم نیستند. بعضی افراد برای بهترکارکردن نیاز به یک مسافرت دارند و برخی دیگر در منزل خود احساس راحتی بیشتری برای انجام کارها دارند. بعضی صبح ها بهتر کار می کنند و بعضی شب ها. مدیر تیم باید بتواند این تفاوت ها را درک و از آن ها در جهت دستیابی به اهداف استفاده کند. وقتی به تازگی عهده دار مدیریت یک تیم شده اید کار به مراتب سخت تر است؛ اما تلاش کنید با گذشت زمان به شناخت کافی نسبت به همه اعضای تیم خود برسید و بتوانید تیم را به بهترین حالت خود نزدیک تر کنید.
کار تیمی ، به علت طبیعتش، ممکن است گاهی با مشکلاتی مواجه شود مثلا اعضای تیم احساس کنند زیاد موثر نیستند یا با هم تیمی ها مشکل پیدا کنند. این قضیه می تواند تاثیر منفی بر عملکرد تیم و توانایی های اعضای تیم داشته باشد.
۱. تمام نشدن کارها در موعد مقرر
برای اینکه مطمئن شوید کارها طبق برنامه ریزی پیش می رود توجه به موارد زیر مفید خواهد بود:
جدول زمانی طراحی کنید که مورد توافق همه اعضا باشد
از همه اعضا بخواهید گزارشی از کارهای که انجام داده اند در هر جلسه ارائه کنند
هنگامی که ضرورت داشت به هم دیگر کمک کنید تا کارها کامل شود
۲. ارتباط غیر موثر
برای اطمینان از ارتباط موثر بین اعضا موارد زیر کمک خواهد کرد:
موضوعات مشخصی که ممکن است ارتباط موثر بین اعضا را تحت تاثیر قرار دهد مشخص کنید
تصمیم بگیرید چنین موضوعاتی را چگونه حل کنید: برای مثال اگر بین اعضا کژفهمی رویداده است روشن کردن بحث بسیار مفید خواهد بود
۳. کشمکش بین هم تیمی ها
برای مطمئن شدن از اینکه اختلاف نظر بین اعضا به صورت موثری حل می شود مهم است که:
به ایده های دیگر اعضای تیم احترام بگذارید؛
نشان بدهید که به نظرات دیگر اعضا توجه می کنید و اگر جای مخالف بودید، مخالفت خود را به صورت کاملا مودبانه و محترمانه ابراز کنید؛
بدانید که کار کردن در تیم نیازمند مقدار زیادی مذاکره و مصالحه است؛
اگر اختلاف نظر بالا گرفت جلسه را قطع کنید و تصمیم گیری را به جلسه بعد موکول کنید.
برای موفقیت باید اعتقاد داشته باشیم در کار تیمی چیزی بیشتر از حالت فردی رخ می دهد.
۴. شخصیت های سلطه طلب
برای اطمینان از اینکه یک فرد خاص بر بحث های گروه مسلط نشود باید:
محدودیت زمانی برای سخنرانی افراد تعیین کنید
مطمئن شوید هر کدام از اعضا زمانی برای ارائه نظراتش، بدون هیچگونه اختلالی، دارد
به همه اعضا خاطر نشان کنید که مهم است که به نظرات هم توجه کنند و ابراز عقیده کنند
منابع
اصول و روش های طلایی کار تیمی. محمود قربانی، امیررضا واعظ زاده مقدس، فرزاد صابرمقدم ناشر گل آفتاب
https://faradars.org/courses/fvmng-building-successful-teamwork
http://www.sut.ac.ir/roshd/showpage.aspx?
https://baladshow.com/course
4