تارا فایل

تحقیق- مطالعه پوشش گیاهی و تاثیر آن بر لغزش زمین در مناطق زلزله زده-در قالب ورد-word-صفحه112



بسم الله الرحمن الرحیم

عنوان پروژه:
مطالعه پوشش گیاهی و تاثیر آن بر لغزش زمین در مناطق زلزله زده

عنوان گزارش:
پوشش گیاهی

کارفرما:

مشاور:
….

بهار 1399

فهرست
مقدمه 1
هدف 2
راههای ارتباطی حوزه 4
روش انجام مطالعه 6
تعریف مرتع 7
ماهیت اکوسیستمهای مرتعی 8
تقسیم بندی منطقه بر اساس پوشش گیاهی و درختی 8
نوع مرتع بر اساس فصل سرد و گرم 9
نقش دامداری و دامپروری در اکوسیستم مرتع 10
محاسبه میزان علوفه مصرفی دامها در طول یک روز 11
پوشش درختی منطقه سرپل ذهاب از گذشته تا اکنون 11
روشهای نمونهبرداری در اکولوژی گیاهی 12
تراکم گیاهی 12
تراکم بوته، درختچه و درخت در هکتار 14
مطالعه ریشه گونههای گیاهی و درختی 16
تهیه لیست فلور بر حسب گونه، خانواده، شکل رویشی و موارد استفاده 17
تعیین مناطق مختلف از نظر نوع کاربری 18
ارزیابی پوشش گیاهی 19
روش تعیین رویشگاه های مرتعی و تفکیک آنها از سایر منابع 19
روش تعیین و تفکیک تیپ های مرتعی 22
تعیین وضعیت و گرایش مرتع 45
روش ارزیابی و طبقه بندی وضعیت مرتع 50
تعیین وضعیت مرتع به روش 4 فاکتوری 51
تعیین گرایش یا روند مدیریت مرتع 55
روش تعیین گرایش مرتع 56
ارزش رجحانی یا خوشخوراکی 63
برآورد ارزش اقتصادی گونهای درختی 69
تعیین ظرفیت مرتع در هر سامان، زیر حوزه و تیپهای گیاهی 72
تعیین زمان بهرهبرداری از گونههای دارای محصولات غیرعلوفهای 77
مراتعی که نیاز به عملیات اصلاحی دارند برروی نقشه 79
ژئو پارک و تثبیت خاک 87
احیای طبیعی 88
تغییر نوع دام 88
تغییر فصل چرا 89
حصار کشی 89
قرق 89
چرای صحیح 90
چرای برنامه ریزی شده 90
اهداف چرای برنامه ریزی شده 90
احیاء مصنوعی 91
کاشت درختان بومی منطقه 91
درخت بلوط 92
گیاه شناسی درخت بلوط 92
زیستگاه طبیعی 93
تکثیر 93
شرایط محیطی 94
خاک 94
آفات و بیماری 95
درخت ریتون 95
احتیاجات آب و هوایی 96
کاشت نهال و احداث باغ 96
آفات و بیماریهای زیتون 97
برداشت زیتون 97
درخت بادام 98
گیاه شناسی درخت بادام 99
نیازهای محیطی 100
درخت کاج 105
بحث و نتیجه گیری 109
منابع و ماخذ 110

مقدمه
زمین لغزش نوعی حرکت دامنهای است که منجر به جابجایی مواد سطحی دامنههای پرشیب میشود. زمین لغزش یکی از پدیدههای طبیعی است و زمانی که از فعالیتهای انسانی تاثیر پذیرد پدیدهای خطرناک میگردد. وجود عوامل مستعد کننده ناپایداری دامنهها نظیر شیب، زمینشناسی و کاربری اراضی از جمله عوامل ایجاد خسارت فراوان به منابع طبیعی و مسکونی، از قبیل هدر رفت سریع خاک، تخریب اراضی کشاورزی، مسکونی، جنگلها، جادهها و غ میباشد. در واقع زمین لغزش یک پدیده مخرب طبیعی است و باعث به وجود آمدن خسارات جبران ناپذیری میشود که دفع آنها مستلزم صرف وقت و هزینه هنگفتی است. شناخت نواحی مستعد وقوع زمین لغزش و حرکات تودهای از ضروریات مدیریت منابع طبیعی و برنامهریزی توسعهای و عمرانی است. عوامل مختلفی نظیر پستی و بلندی، اقلیم، زمین شناسی، تکتونیک، پوشش گیاهی و خصوصیات خاک در ایجاد حرکتهای تودهای زمین دخالت دارند که بعضی بصورت طبیعی و بعضی بر اثر دخالت غیر اصولی انسان در طبیعت به وجود میآیند. تخریب و از بین بردن جنگل یکی از عواملی است که باعث تشدید زمین لغزش میشود. یکی از عوامل بی ثباتی دامنهها نیروی گرانش است و به همین دلیل برای پایدارسازی زمین، کاهش نیروی محرکه و افزایش نیروی مقاوم آن باید مدنظر قرار گیرند. آب نیز یکی دیگر از عوامل ناپایداری زمین میباشد که در سطح باعث تخریب و فرسایش شده و در قسمتهای عمیق تر به غیر از فرسایش باعث ایجاد فشار آب منفذی و کاهش مقاومت زمین نیز می شود. تا کنون طرح ها و روش های متعددی در جهت پایداری دامنه و مهار رانش زمین پیشنهاد شده اند.
گزارش حاضر حاصل مطالعه پوشش گیاهی می باشد که منطقهی شمال باختری سرپل ذهاب به منظور شناخت خصوصیات اکولوژیکی پوشش گیاهی و بررسی توان منطقه برای توسعه پایدار با دیدگاه حفاظت منابع خاک میباشد. هدف این تحقیق شناسایی پوشش گیاهی این منطقه و تاثیر آن بر عوامل موثر بر زمین لغزش و همچنین مشخص کردن پتانسیل مناطق مختلف این حوضه از لحاظ وقوع لغزش جهت کاستن خسارات ناشی از آن است. در این پروژه از طریق تفسیر عکسهای هوایی و بررسیهای میدانی، زمین لغزشهای رخ داده در منطقه سرپل ذهاب در استان کرمانشاه شناسایی شده و با استفاده از معیارهای موثر در لغزش زمین (شامل شیب زمین، جهت دامنه، پوشش زمین، فاصله تا گسلههای اصلی، شاخص سبزینگی، شاخص تراکم پوشش گیاهی، بارش سالانه، جنس زمین، فاصله با راههای اصلی و فاصله با رودخانه) پتانسیل وقوع زمین لغزش در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) ارزیابی شده است. یافتهها نشان میدهد که درصد بالایی از منطقه محدوده مورد مطالعه، پتانسیل بالایی برای وقوع زمین لغزش دارد. همچنین طبق مطالعات صورت گرفته در منطقه مورد نظر تاثیر پوشش گیاهی بر کنترل لعزش زمین معنادار نیست و بیشترین تاثیر مربوط به زمین ساخت و جنس سنگها میباشد.
هدف
هدف از مطالعات پوشش گیاهی در این پروژه تعیین پوشش گیاهی، شناسایی گیاهان مناسب منطقه که توانایی کنترل لغزش و ارائه روشهای مناسب جهت استقرار پوشش گیاهی و نیز تاثیر پوشش گیاهی مراتع منطقه مورد نظر بر روی لغزش زمین و برنامهریزی در جهت احیاء و اصلاح مراتع برای کاهش رواناب سطحی و فرسایش خاک و در نتیجه کنترل لغزش زمین میباشد. همچنین برای برآورد تعداد و نوع مناسب دام منطقه و استفاده مجاز از مراتع اقدام به تعیین ظرفیت مراتع گردید.
ارائه شرح خدمات پیشبرد پروژه
1. تهیه لیست فلور منطقه مورد مطالعه
2. کنترل تدقیق مرز تیپهای گیاهی و انتقال اطلاعات جدید با استفاده از تصاویر ماهوارهای
3. محاسبه پارامترهای مختلف توده سرپا بر اساس دادههای قطعات نمونه
4. محاسبه درصد اراضی جنگلی، غیرجنگلی، جنگلکاری، جنگلهای حفاظتی و غیر حفاظتی و سایر کاربریها
5 . استخراج اطلاعات و نتایج مطالعات پوشش گیاهی (جنگل و مرتع) و ارائه نقشه مقدماتی
6. تشریح تیپهای گیاهی
7. محاسبه درصد اراضی دارای فشردگی خاک و چرای دام به منظور بررسی سلامت اکوسیستم جنگل بر اساس دادههای قطعات نمونه
8. موقعیت، مساحت و دامنه گسترش ارتفاعی تیپ پوششی
9. تراکم در هکتار گیاهان درختی و درختچهای به تفکیک گونه
10. تعیین درصد پوشش تاجی گیاهان درختی و درختچهای به تفکیک گونه
11. بررسی وضعیت تجدید حیات گیاهان درختی و درختچهای به تفکیک گونه
12. بررسی ساختار پرورشی گیاهان درختی و درختچهای به تفکیک گونه
13. برآورد علوفهای غالب گیاهان درختی و درختچهای به تفکیک گونه
14. تهیه نمودارها و برآورد فراوانی، گیاهان درختی و درختچهای غالب به تفکیک گونه
15. برآورد ارزش اقتصادی گیاهان درختی و درختچهای
16. تعیین درصد تاج پوشش
17. تعیین محل پلاتهای مورد اندازهگیری
18. تعیین وضعیت اکولوژیکی منطقه
19. تشریح سرشت اکولوژیک گونههای غالب درختی و درختچهای
موقعیت جغرافیائی محدوده مطالعاتی
محدوه مطالعاتی با مساحت 876 هکتار در استان کرمانشاه، شهرستان سرپل ذهاب، بخش مرکزی و در دهستانهای دشت ذهاب و حومه سرپل قرار گرفته است. از نظر موقعیت جغرافیایی بین 42 ، 47 و 45 تا 41 ، 54 و 45 طول شرقی و 12 ، 28 و 34 تا 55 ، 35 و 34 عرض شمالی واقع شده است.
روستاهای واقع شده در محدوده عبارتند از: قورچی باشی، کانی عزیز، سید محمد، بان زرده، پیران، بازگیر، مله کبود، کلینه و تینی میباشد. شکل (1) موقعیت محدوده مطالعاتی را در کشور و استان نشان میدهد.

شکل (1): نقشه موقعیت محدوده مطالعاتی را در کشور و استان
راههای ارتباطی حوزه
راه دسترسی به داخل محدوده مطالعاتی از مسیر اصلی کرمانشاه – اسلام آباد – سرپل ذهاب میباشد که از شهر سرپل از مسیر فرعی و آسفالته روستای بریموند میتوان وارد محدوده شد. بقیه راههای ارتباطی بین روستاها در داخل محدوده مطالعاتی از نوع آسفالته و خاکی میباشد. شکل (2) شبکه راههای ارتباطی و پراکنش آبادیها و شکل (3) عوارض پایه محدوده مطالعاتی را نشان میدهد.

شکل (2): نقشه شبکه راههای ارتباطی و پراکنش آبادیها
شکل (3): نقشه نقشه عوارض پایه محدوده مطالعاتی
روش انجام مطالعه
روش مطالعه و داده برداری در این پروژه با کمک تصاویر ماهوارهای و مشاهدات میدانی انجام پذیرفت تا محقق بتواند با مشاهده از نزدیک با محیط مورد نظر بهترین روش مطالعه را برگزیند. برای هر گونه گیاهی مناطق معرف به صورت تصادفی انتخاب شد؛ سپس با استفاده از روشهای مطالعاتی که در ادامه بیان میگردد، نمونه برداری انجام شد، این نمونه برداری با توجه به تغییرات و نوع پوشش گیاهی مناطق معرف انجام گرفت؛ سپس داده ها ثبت گردید و به همراه تصاویر میدانی و هوایی برای ثبت گزارش و نتیجهگیری به مرکز انتقال یافت.
در هر منطقه معرف اطلاعات زیر یادداشت گردید:
* لیست گونه های گیاهی و تصویر برداری زمینی و هوایی
* تخمین درصد مرتع و زمین زراعی
* تخمین درصد تاج پوشش تک تک گونه ها
* تخمین درصد خاک بدون پوشش گیاهی
* رشد سال جاری تک تک گونه ها
* مطالعه روند انقراض بعضی از گونهها در طول زمان
به این منظور گونه های گیاهی هر تیپ یادداشت برداری و تصویر برداری گردید. همچنین با توجه به تصاویر هوایی از سنوات قبل و مقایسه با مطالعه حال حاضر میزان پوشش گیاهی مشخص گردید؛ لازم به توضیح است که در این مرحله گیاهانی که در هنگام کار میدانی قابل شناسایی نبودند، عکسبرداری شدند تا نسبت به شناسایی آنها در دفتر با استفاده از فلور مصور اقدام شود. ضمناً شرایط و موقعیت های خاص منطقه، دامنه تغییرات ارتفاعی، خاک و منابع اراضی و دیگر ویژگی های محیطی در داخل فرمهای مربوطه ثبت گردید.
تعریف مرتع
هر زمین یا سرزمینی که دارای حتی مختصر پوشش گیاهی است که دام میتواند برای مدتی از آن استفاده کند مرتع یا چراگاه نامیده میشود. بموجب این تعریف چمن زارهای پرعلف کناره ها، قسمتهای بطور طبیعی سرسبز دشتهای جنوبی دریای خزر، کوهستانها و کوههای دارای پوشش گیاهی طبیعی در سراسر کشور و نیز خارزارها و بوته زارهای مناطق کویری و بیابانی و حتی سطحهائی از مناطق خشک که دارای اندک گیاهان خودرو یا پوشش طبیعی بسیار فقیر است نیز مرتع طبیعی خوانده شود. مرتع اکوسیستمی است که از رابطه متقابل عواملی چون گیاه، خاک، آب، هوا، جانوران و… در شرایط حاکم بر آنها در منطقه پدید آمده است. مراتع اکوسیستمهای نیمه طبیعی هستند که مشخصه اصلی آنها پوشش گیاهی بومی میباشد. گیاهان غالب در مراتع عموما مشتمل بر گندمیان، شبه گندمیان، پهن برگهای علفی و بوتهها میباشد که برای انواع دامها مناسب هستند مراتع شامل علفزارها و بوته زارهای طبیعی، جوامع گیاهی بیابانهای خشک، ساوان، توندرا، ارتفاعات کوهستانی، مردابهای ساحلی و چمنزارهای کف درهها گردد.
ماهیت اکوسیستمهای مرتعی
تغییرپذیری بارندگی نیروی غالبی است که در مراتع خشک جهان حاکم است . این در حالی است که رژیم دما و خصوصیات خاک عمدتا ثابت میماند. تغییرات رژیم بارندگی، مقدار بارش، فصل بارش، تعداد روزهای بارانی در یک دوره معین، شدت بارش توپوگرافی، رژیم دما و چرای دام تواما کنشی متقابل بوجود میآورند که حاصل آن ایجاد پوشش گیاهی ویژهای هر اکوسیستم است که تمامی موارد فوق از طریق تاثیر رطوبت خاک بر روی دو فرآیند مستقل رشد (گیاهان مستقر) و تجدید حیات (گیاهان از طریق بذرها) میسر میگردد. هر گونه گیاهی در برابر فرآیندهای فوق دارای احتیاجات منحصر بفردی میباشد، بدین ترتیب مفهوم اکوسیستم بعنوان مجموعهای از گیاهان و جانورانی که با یکدیگر و با محیط فیزیکی اطراف در کنش متقابلند معرفی و مورد شناسائی قرار میگیرد. اگر در عنصری از اکوسیستم تغییری بوجود آید احتمالا عناصر دیگر نیز به درجاتی تحت تاثیر قرار خواهند گرفت.
تقسیم بندی منطقه بر اساس پوشش گیاهی و درختی
مرتع مورد مطالعه منطقه از نظر نوع پوشش گیاهی و درختی از نوع مراتع طبیعی میباشد. این پوشش شامل پوشش گیاهی و پوشش درختی کم (شکل 4) میباشد. عمده درختان منطقه از نوع درخت بلوط، بنه، بادام، زالزالک و انجیر کوهی و عمده پوشش گیاهی از نوع بابونه، گاو چاق کن، جو دوسر، گون، پنیرک، یولاف وحشی و گیاه پشمکی میباشد. با توجه به ساختار کوهستانی و سنگلاخی منطقه، دخالت انسانی کم و منطقه جزء مناطق بکر و طبیعی میباشد.

شکل (4): پوشش گیاهی و درختی منطقه
نوع مرتع بر اساس فصل سرد و گرم
منطقه سر پل ذهاب جزء مناطق نسبتا گرم و خشک میباشد و هوا در زمستانها در این مناطق معتدل است در نتیجه پوشش گیاهی در فصل زمستان و بهار سبز و در فصل تابستان و پاییز به دلیل گرمای زیاد و نبود بارندگی خشک میباشد؛ در فصل زمستان به جزء چند گونه بوته، درختچهها و درختان، گیاهان سبز میباشند و از استحکام ریشه برخوردارند؛ از آنجا که گیاهان سبز و خشک مصرف دامی دارند بنابراین امکان نگهداری و چرای دام را در منطقه فراهم کرده است؛ این امر مزیتی برای پوشش گیاهی نمیباشد زیرا با چرای بی رویه دامها بصورت چهار فصل و بدون آیش فصلی مرتع، پوشش گیاهی بسیار ضعیف میشود که نتیجه آن فرسایش آبی و بادی خاک سطحی است؛ از طرفی با لخت شدن خاک از پوشش گیاهی رواناب سطحی زیاد و جذب آب توسط خاک کاهش مییابد این امر رطوبت خاک را به حداقل میرساند که خود میتواند رانش سطحی خاک را تسهیل بخشد.
نقش دامداری و دامپروری در اکوسیستم مرتع
طبق بررسیهای انجام گرفته در روز عکس برداری در منطقه مورد مطالعه بالغ بر 2944راس دام (2480 راس گوسفند، 412راس بز، 32 راس گاو و حدود 20 راس الاغ) مربوط به روستاهای کانی عزیز، قورچی باشی، مله کبود، کلینه، بازگیر و تینی در حال پرورش می باشند که تعداد 414 راس این دامها در آغولهای روستا نگهداری میشوند و بقیه آنها بصورت چهار فصل در حال چرا و تغذیه از پوشش گیاهی منطقه میباشند. در شکل (5) نقشه پراکندگی دام در سطح منطقه آورده شده است؛ لازم به ذکر است مراتع این منطقه در دسته بندی مراتع گوسفندی قرار میگیرند. چرای دام در فصل زمستان و بهار که زراعتی در دسترس دام نیست بسیار تشدید میگردد؛ از آنجایی که عمده تغذیه گوسفندان از گیاهان و عمده تغذیه بزها از درختچهها، بوتهها و گون میباشد لذا بصورت همزمان پوشش گیاهی منطقه در شرایط ضعیفی در حال رشد و نمو است و بیشتر سطح زمین در معرض فرسایش باران و باد میباشد.

شکل (5): نقشه پراکندگی دام در سطح منطقه
محاسبه میزان علوفه مصرفی دامها در طول یک روز
هر گوسفند بصورت متوسط در طول یک روز 9 ساعت در حال چرا میباشد؛ میزان خوراک علوفه هر گوسفند متوسط 2/1 تا 2 کیلوگرم میباشد که در مراتع منطقه مورد مطالعه که پوشش گیاهی تراکم متوسط و ضعیف دارد این مقدار علوفه در فصل بهار در مساحتی به وسعت 3و نیم تا 12 متر مربع یافت میشود؛ بنابراین با احتساب 2530 دام که بصورت روزانه در حال چرا در این مراتع میباشند روزانه حدود 048/4 تن علوفه تغذیه میگردد این مقدار علوفه در مساحتی به وسعت حدود 778/1 هکتار برداشت میگردد؛ با یک محاسبه ساده میتوان فهمید که منطقه مورد مطالعه در معرض نابودی پوشش گیاهی میباشد. میزان تغذیه از پوشش درختی، درختچهای و بوتهای نیز بایستی مد نظر قرار بگیرد که تقریبا در سطح مرتع نابود گردیده و این پوشش هم اکنون انگشت شمار میباشد. از لحاظ اقتصاد مرتع و حفظ پوشش گیاهی، نگهداری گوسفند نسبت به بز اقتصادیتر میباشد؛ زیرا عمده تغذیه بزها بوته و درختچه میباشد که بر خلاف گیاهان که بصورت فصلی احیاء میشوند از گونههای گیاهی چند ساله هستند و دوره احیا آنها یک سیکل زمان بر میباشد.
پوشش درختی منطقه سرپل ذهاب از گذشته تا اکنون
از آنجایی که منطقه سرپل ذهاب جزء کوههای زاگرس میباشد، این منطقه از زمانهای دور دارای جنگلهای انبوه بوده است که در گذشته بدلیل قطع بی رویه درختان برای سوخت و تولید زغال، پوشش درختان این منطقه در معرض نابودی و انقراض قرار گرفته است؛ هم اکنون این منطقه هیچ پوشش درختی در دشتها ندارد و اکثرا به زمین کشاورزی تبدیل شده است؛ همچنین در کوهپایه و دامنهها دارای پوشش درختی کمتر از 5درصد و در ارتفاعات دارای پوشش حدود 13 درصد درختان بلوط، بنه، بادام، زالزالک و انجیر کوهی میباشد شکل (6). از آنجا که یک درخت بلوط برای تبدیل شدن به یک درخت بالغ یک قرن زمان صرف میکند لذا این جنگلها هیچ گاه فرصت احیاء پیدا نکردند که این امر خود دلیلی بر انقراض این جنگلها میباشد.

شکل (6): پوشش درختی منطقه
روشهای نمونهبرداری در اکولوژی گیاهی
بدیهی است شیوه یا طرح نمونهگیری را میتوان به روشهای مختلف و متعددی انجام داد؛ الگوی نمونهبرداری به هدف از نمونه برداری، میزان هزینه قابل پرداخت، سطح دقت و… بستگی دارد.
همچنین نمونهگیری از جوامع گیاهی معمولا به دو روش یا شیوه تصادفی یا سیستماتیک انجام میگیرد؛ در نمونهگیری تصادفی به هر یک از افراد یا اعضای جامعه شانس مساوی برای انتخاب داده میشود و در نمونهگیری سیستماتیک محل نمونه ها طبق الگوی از پیش تعیین شدهای در مرتع انتخاب خواهند شد؛ در نمونهگیری تلفیقی خطوط ترانسکت یا مسیرهای نمونه برداری به طور سیستماتیک و نقاط نمونهگیری بر روی هر ترانسکت به طور تصادفی انتخاب میشوند.
تراکم گیاهی
تراکم گیاهی یا انبوهی عبارت است از تعداد گیاهان در واحد سطح. انبوهی معیاری میباشد که برای بررسی پایههای گیاهی در عرصه به کار میرود و با شمارش نهال یا گیاه بالغ بر حسب گونه و یا در برخی موارد فرم رویش در واحد سطح به دست میآید. انبوهی را میتوان به وسیله پلات، ترانسکت خطی و روشهای نقطهای برآورد کرد. انبوهی برای گیاهان کوچک اندام و علفی که تعداد زیادی دارند بر حسب تعداد در متر مربع و برای بوتهها و درختچهها و درختان بر حسب تعداد در هکتار بیان میشود.
در این پروژه برای تعیین تراکم پوشش گیاهی از روش ترانسکت خطی استفاده گردید ابتدا نقاط تصادفی مشخص شد سپس با قرار دادن شاخص نمونهبرداری انجام گرفت و تعداد ساقههای هر نمونه شمارش گردید. به این ترتیب که بصورت تصادفی شاخص در چند نقطه بر روی زمین قرار گرفت برای هر تیپ خاص چند تکرار انجام گرفت سپس ساقههای هر گونه بر روی ترانسکت شمارش گردید. این روش برای گیاهان کوچک بسیار کارآمد بود. این آزمایش برای گونه های مهم منطقه در 10 تکرار در چند جای منطقه (شامل قله، دامنه و کوهپایه) انجام شد سپس از دادههای سه منطقه میانگین گرفته شد و میانگین تراکم در هکتار بدست آمد. میانگین تراکم پوشش گیاهی در جدول شماره (1) آمده است:
ارتفاع تاج
سانتی متر
مکان رویش
گونه
میانگین تعداد ساقه در متر مربع
نام فارسی یا محلی
ردیف
25
دامنه به بالا
Matricaria chamomilla
55
بابونه
1
15
کوهپایه
Hordeum murinum L
88
جو وحشی
2
15
دامنه به بالا
Orientalis
68
کاهوی وحشی
3
55
دامنه به بالا
parviflora
21
پنیرک
4
30
دامنه و همواری
Persica
23
گل همیشه بهار
5
جدول شماره (1): میانگین تراکم چند گونه مهم در هکتار
لازم به ذکر است این روش فقط برای گیاهانی استفاده گردید که بیشترین سطح را پوشش داده و از اهمیت زیادی برخوردار بودند پس از نمونهبرداری از چند گونه گیاهی مشخص تعداد بوته در هکتار این بوتهها مشخص گردید. با این آزمایش مشخص گردید که گیاهان تیره گندمیان مثل جو وحشی و علف پشمکی بیشتر در کوهپایهها دارای تراکم قابل توجه میباشد و گیاهان پهن برگ مثل کاهوی وحشی، گل بابونه و پنیرک دارای بیشترین تراکم در دامنه به سمت قله میباشند.
تراکم بوته، درختچه و درخت در هکتار
با توجه به ارزش حفاظتی و اقتصادی بالای جنگلهای زاگرس و وابستگی معیشتی مردم بومی به این منابع، تعیین نقاطی از جنگل برای حفاظت بیشتر میتواند در حفظ تنوع زیستی این جنگلها کمک نماید. در این مناطق با استفاده از مشاهد میدانی و تصویر برداری ماهوارهای مرز مناطق جنگلی بر روی نقشه مشخص گردید. برای مشخص کردن تراکم در هکتار در این روش منطقه مورد مطالعه بصورت قطعات یک هکتاری در نظر گرفته شد و 20 قطعه بصورت تصادفی سیستماتیک انتخاب گردید و تعداد درختان در هکتار شمارش گردید. در شکل (7) پوشش جنگلی و محدوده آن بر روی نقشه مشخص گردیده است. همانطور که بر روی نقشه مشخص شده است دامنه تا قله دارای بیشترین تراکم درخت و دامنه به سمت دشت دارای کمترین تراکم درختی میباشد. همچنین در جدول شماره (2) میانگین تراکم در هکتار این گونهها مشخص شده است.

شکل (7): پوشش جنگلی و محدوده آن
ارتفاع تاج
متر
مکان رویش
نام گونه
میانگین تعداد در هکتار
نام فارسی یا محلی
ردیف
5
دامنه به بالا
Quercus
40
درخت بلوط
1
5/3
دامنه به بالا
Pistacia atlantica
1
درخت بنه(پسته کوهی)
2
3
دامنه به بالا
Crataegus
3
درخت زالزالک
3
2
دامنه به بالا
Ficus carica
3
درخت انجیر کوهی
4
5/2
دامنه به بالا
Brabejum stellatifolium
6
درخت بادام
5
5/0
کوهپایه و دامنه به بالا
Astragalus
45
گون
7
جدول شماره (2): میانگین تراکم در هکتار درخت، درختچه و بوته
مطالعه ریشه گونههای گیاهی و درختی
با توجه به هدفی که در این پروژه دنبال گردید مطالعه ریشه و تعامل و نقش آن بر خاک انجام گرفت. ریشه، گیاه را محکم در خاک نگه می دارد. ریشه ها متناسب با نوع گیاه و نوع محیط در سطح خاک پخش شده یا به اعماق خاک فرو می روند. به طور ساده ریشه ها را به دو گروه راست و افشان تقسیم می کنند. سیستم ریشه ای راست
اولین ریشه که در جنین دانه ساخته می شود، ریشه چه گفته می شود. این ریشه، ریشه اولیه یا اصلی در بازدانگان و اکثر دو لپه ایها می باشد. به این نوع ریشه که نسبت به ریشه های فرعی درشت تر است، سیستم ریشه راست گفته می شود. در این گیاهان ریشه اولیه در طول زندگی گیاه، باقی می ماند و تولید ریشه های جانبی می کند. ریشه های درشت رشد ثانویه دارند و جذب مواد از خاک توسط ریشه های جوان صورت می گیرد. این ریشه ها تا عمق زیاد خاک، نفوذ می کنند.
سیستم ریشه ای در گیاهان تک لپه ایها و نهانزادان آوندی از نوع نابجا می باشد. در این گیاهان ریشه اولیه مدت زمان کوتاهی فعالیت دارد، بلافاصله ریشه های نابجا از گرههای پایین ساقه، تولید می شوند. این ریشه ها تقریبا یک سیستم یکنواخت، تشکیل می دهند که این سیستم، سیستم ریشه افشان می گویند. این ریشه ها رشد ثانویه ندارند و معمولا در لایه های سطحی زمین نفوذ می کنند. و تفاوتی از لحاظ ظاهری بین ریشه های اولیه و ثانویه وجود ندارد. فشردگی (تراکم) خاک در زمان رشد گیاه زیاد باشد ارتفاع رشد محصول کم شده و اگر پیوستگی ذرات خاک کمتر باشد رشد گیاه بیشتر خواهد بود در نتیجه باعث افزایش طول گیاهان می شود. برای اندازهگیری عمق نفوذ ریشه احتیاج به زمان و صرف هزینه زیاد باشد بنابراین در این پروژه برای یافتن عمق ریشه اکثر گونهها از منابع کمکی استفاده شد که برای اکثر گونهها بین 7 تا 55 سانتیمتر ثبت شد؛ تعداد کمی از گونهها که عمدتا از نوع گیاهان چند ساله مانند کنگر و گون بودند دارای عمق نفوذ ریشهای بین 50 سانتیمتر تا 3و نیم متر بودند.
ریشه های بلوط، زالزالک، بادام و پسته کوهی در زیر خاک به خوبی گسترده می شوند (بین 3 تا 9متر) تا بتوانند نیاز آب و غذای این درختان تنومند و بلند قامت را برآورده کنند. به عنوان مثال ریشههای یک بلوط بلند قامت و بالغ میتواند در زیر زمین تا فاصله حدود 12 متری و بیشتر به خوبی گسترش یابد. عمق ریشه درختان بلوط تا حدود 9متر در دل خاک نفوذ میکند که این خود عامل مهمی در ثبات خاک تا این عمق میباشد.
درختچههای این منطقه از نوع زالزالک و بادام وحشی میباشند و دارای عمق ریشهای بین 3تا 9 متر میباشند که میتواند یک تکیه گاه مناسب در برابر رانش زمین باشد، ولی تعداد اندک این درختان در هکتار عملا نقش این ریشهها را ناکارآمد کرده است. در جدول شماره (3) عمق ریشه چند گونه مهم آمده است.
ارتفاع تاج
متر
مکان رویش
نام گونه
عمق ریشه
متر
نام فارسی یا محلی
ردیف
7
دامنه به بالا
Brantii
0<12
درخت بلوط
1
5/5
دامنه به بالا
Pistacia atlantica
6
درخت بنه(پسته کوهی)
2
4
دامنه به بالا
Crataegus
7
درخت زالزالک
3
2
دامنه به بالا
Ficus carica
6
درخت انجیر کوهی
4
5/2
دامنه به بالا
Brabejum stellatifolium
8
درخت بادام وحشی
5
65/0
کوهپایه و دامنه به بالا
Astragalus
4/5
گون
7
جدول شماره (3): مطالعه تیپهای ریشه چند گونه مهم
تهیه لیست فلور بر حسب گونه، خانواده، شکل رویشی و موارد استفاده
بررسی فلوریستیک هر منطقه اهمیت زیادی دارد، زیرا فهرست فلوریستیک، شناسنامه ای برای هر منطقه است که وجود گیاهان و وضعیت آنها را نشان می دهد. جهت بررسی فهرست فلورستیک، نمونه های گیاهی بررسی و شناسایی شد با استفاده از نقشه کاربری اراضی که در آن مراتع منطقه از سایر منابع تفکیک شده بود و بازدید میدانی کارشناسان مرتع در نقاط مختلف عرصه های مرتعی ، نسبت به تشخیص و تفکیک تیپ_های گیاهی بر اساس غلبه و درجه چیرگی چند گونه و سیمای ظاهری آنها اقدام شد و واحدهای گیاهی مشخص و اسم گذاری شد. پس از تشخیص مقدماتی و اسم گذاری تیپ_ها، با پیمایش زیاد و در جهات مختلف مرزهای تقریبی آنها برروی نقشه ترسیم شد. شکل ظاهری جوامع نباتی در وهله نخست معرف گونه های غالب بوده و هنگامی که با اطلاعات فلورستیک همراه می شود، در مطالعات با مقیاس متوسط و بزرگ اطلاعات نسبتاً دقیق و سریع از غالب گونه های اصلی ارائه می دهد.
فلور منطقه مورد مطالعه عمدتاً در تاثیر عوامل اکولوژیک از جمله آب و هوا، پستی و بلندی خاک و دخالت های انسانی بوده و موجب پیدایش دگرگونی_هایی شده است. بر اساس مطالعات انجام شده و شناسایی گونه های گیاهی موجود در منطقه لیست فلورستیک منطقه در جدول شماره(22) با ذکر نام علمی، تیره، کلاس خوشخوراکی، فرم رویشی و موارد استفاده آمده است. مرزهای تعیین شده برای تیپها، مرزهای تقریبی است زیرا تغییر جوامع گیاهی و عبور از یک جامعه به جامعه دیگر تدریجی بوده و هرگز نمی توان مرز مشخص و قطعی بین دو جامعه مجاور تعیین نمود بلکه همیشه بین دو جامعه ، منطقه عبور وجود دارد که در برگیرنده عناصری از هر دو جامعه می باشد. سپس پراکنش جغرافیایی و شکل زیستی آنها تعیین شد. بررسی ها نشان داد که در منطقه مورد مطالعه 16 تیره، 44 جنس و 98 گونه گیاهی وجود دارد. از مهمترین تیره های منطقه می توان تیره گندمیان، Poaceae، تیره شب بو، Brassicaceae، را نام برد. بزرگترین جنس، جنس گون با 7 گونه بود.
تعیین مناطق مختلف از نظر نوع کاربری
وضعیت توپوگرافی، اقلیمی ‏و خاک منطقه باعث شده که در منطقه 9 نوع کاربری وجود داشته باشد با توجه به اینکه محدود مورد مطالعه دارای مساحتی به مقدار 876 هکتار میباشد، مقدار هر نوع کاربری در جدول ذیل به تفکیک مساحت ذکر شده‏اند.

نوع کاربری
مساحت(هکتار)
درصد از کل
اراضی زراعی
70/57
61/6
صخره
06/32
67/3
رخنمون سنگی
54/1
18/0
واریزه سنگی
47/35
06/6
خرابه
24/1
14/0
آرامستان
44/0
05/0
روستا
10/10
16/1
جنگل(مرتع مشجر)
40/200
96/22
نیزار
70/2
31/0
مجموع
72/872
جدول شماره (4)، کاربری اراضی منطقه
ارزیابی پوشش گیاهی
در هر تیپ ، بسته به درجه همگنی ، میزان تراکم و نوع پوشش غالب ، با توجه به ارزیابی صحرائی صورت گرفته و با ارزیابی صورت گرفته بر روی تصاویر هوایی و دقت سنجی با برداشتهای میدانی و بسته به مساحت و درجه یکنواختی (از لحاظ تراکم و گونه های غالب ) هر تیپ مورد بررسی قرار گرفت. در هر تیپ اطلاعات مربوط به درصد تاج پوشش گیاهی گونه های غالب ، درصد پوشش سنگ و سنگریزه ، درصد لاشبرگ و نیز وزن گونه های گیاهی یادداشت گردید و از گونه ها عکسبرداری گردید.
روش تعیین رویشگاه های مرتعی و تفکیک آنها از سایر منابع
بررسی تغییرات وضعیت مرتع و آگاهی از روند تغییرات آن یکی از موارد مهم برای برنامهریزی و اعمال مدیریت صحیح بهرهبرداری مراتع است. وضعیت مرتع، درجه سلامت مرتع در مقایسه با شرایط پتانسیل مرتع است. نوسانات آب و هوا همچنین چرای دام منجر به تغییراتی در مراتع میشود و شناسایی به موقع این تغییرات بسیار حائز اهمیت است به این دلیل که مرتعداران باید بتوانند با اعمال مدیریت صحیح و اصولی از تخریب مراتع جلوگیری نمایند. شناخت تغییرات اعمال شده بر مرتع نیازمند استفاده از روشهای قابل اعتمادی است که امکان شناخت این روابط و تغییرات و سمت و سوی آن را فراهم کند. عدم درک صحیح از توان اکوسیستم های مرتعی و اتخاذ روش مدیریتی نادرست از جمله دلایلی است که باعث تخریب مرتع میشود. به طور کلی برای آگاهی از میزان تاثیر عوامل انسانی و اقلیمی بر روند وضعیت مراتع، باید عوامل موثر در اکوسیستم مراتع و تاثیر روشهای مدیریتی شناخته شوند. روش مقایسه با مرجع بر مجموعه ای از شاخص ها مبتنی است که میتواند معیارهای اصلی اکوسیستم شامل پایداری خاک، گردش صحیح آب و عملکرد پوشش گیاهی را ارزیابی کند. مبنای ارزیابی وضعیت مرتع در این روش توجه به توان رویشگاه است. که در هر منطقه تابعی از شرایط اقلیمی، خاک و توپوگرافی است از طرف دیگر این روش به گونهای طراحی شده است که براساس ویژگیهای هر منطقه قابلیت انعطاف دارد. ابتدا در هر مکان مرتعی با توجه به وضعیت پوشش گیاهی و خاک سایتهای مورد مطالعه و نحوه ساختار و عملکرد این مکان ها تعداد 3 سایت با وضعیت شاهد عالی، خوب، متوسط و ضعیف در مکان با استفاده از روش سیستماتیک-تصادفی، نمونهبرداری و آماربرداری شد. لازم به ذکر است همین روش در برخی مطالعات دیگر نیز برای بررسی وضعیت مراتع استفاده شده است. دادهها و اطلاعات پوشش گیاهی و خاک در هر سایت، با توجه به اندازه نمونه بدست آمده از تعداد 20 پلات یک متر مربعی با فاصله 12 متر از یکدیگر که مکان شروع نمونهبرداری به شکل تصادفی انتخاب شده بود، جمع آوری شد. داده های پوشش گیاهی و خاک اعم از درصد پوشش تاجی گیاهان، لاشبرگ، سنگ و سنگ ریزه، خاک لخت و درصد حفاظت خاک، ترکیب پوشش گیاهی، زادآوری، میزان فرسایش در کلیه پلاتها، در فرمهای مربوطه ثبت شد. اندازهگیری تولید گیاهی از طریق قطع و توزین کلیه گونهها مورد ارزیابی تعیین شد. برای مقایسه روش ها، وضعیتهای بدست آمده از روشهای مختلف با وضعیت های شاهد مقایسه و میزان تشابه نتایج در روش های مختلف نیز بررسی گردید. روشهایی که اختلاف کمتری را با روش شاهد نشان دادند و همچنین نتایج ارزیابی آنها از تشابه بیشتری با سایر روشها برخوردار بود، به عنوان روشهای برتر انتخاب شدند. در ذیل به تفصیل روش مطالعه تشریح شده است. در روش مقایسه با مرجع ابتد واحدهای همگن رویشی تفکیک و منطقه مرجع انتخاب شد و در منطقه مرجع کاربرگ توصیف شاخص ها تهیه شد. سپس مناطق مورد مطالعه با منطقه مرجع مقایسه و بر اساس میزان تشابه آن با منطقه مرجع، وضعیت مرتع مشخص شد. در این روش به توان رویشگاه در ارزیابی وضعیت مرتع توجه شده و درجه اهمیت هر شاخص بر اساس شرایط منطقه و نیز هدف ارزیابی مشخص شد. بدین منظور مجموعهای از شاخصها در دو دسته کلی شاخصهای مربوط به پایداری خاک و چرخه صحیح آب و نیز شاخصهای مربوط به عملکرد و بازسازی پوشش گیاهی تحت عناوین کلی معیارهای خاک و گیاه بکار گرفته شد. در ارزیابی روشهای تعیین وضعیت نتایج متفاوتی حاصل شد که برخی از این اختلافات به دلیل تفاوت در اصل و مبدا روشها، تعداد و تنوع عوامل مورد ارزیابی، وزن و امتیاز هر عامل، نحوه امتیازدهی به هر عامل، نظرات کارشناسی و انتخاب نادرست دامنه امتیازات برخی از عوامل بود در این روشهای تعیین وضعیت مرتع، برخی از شاخصها به طور مشترک استفاده شد، عامل خاک در روشهای مختلف دارای وزنهای متفاوتی است. کارشناسان و تکنسینهای مرتع در ارزیابی شاخصهای کیفی برخی از این روشها، تا حدی سلیقهای عمل کرده و تجربه و ذهنیت آنها در تعیین نمره این شاخص ها دخالت داشته و باعث میشود که کارشناسان مختلف در مکان و زمان ثابت، امتیازات متفاوتی را به این شاخصها بدهند و در نتیجه وضعیت مرتع را متفاوت برآورد کنند. همچنین حداکثر امتیاز برای شاخصهای مختلف در برخی شرایط بسیار فراتر از توان اکولوژیک آن سایت میباشد و این سایت در بهترین شرایط مدیریتی نیز نمیتواند این امتیاز را کسب کند؛ ولی ممکن است که برای مناطقی که این روشها ابداع شدهاند، شرایط مورد انتظار این روشها قابل دستیابی باشند. برخی از شاخصهایی که مورد ارزیابی قرار میگیرند به شدت تحت تاثیر شرایط اقلیمی هستند و به شرایط مدیریتی مربوط نمیشوند. تغییرات وضعیت مرتع نسبت به تغییرات وضعیت علوفه تدریجی بوده و طی چند فصل رویش یا سال، بیشتر تحت تاثیر وضعیت مدیریتی و اقلیمی بلند مدت قرار میگیرد.
بکارگیری اصول تفسیر عکس های هوایی و تفکیک واحدهای فیزیوگرافی بزرگ (کوهستان، تپه ماهورها و دشت) و تفکیک کاربری های مختلف در این واحدها با توجه به بافت، تن و رنگ کمک شایانی به تفکیک رویشگاه های مرتعی از سایر منابع نمود. سپس نقشه فوق با گردش های میدانی و استفاده از دستگاه GPS کنترل و محدوده مراتع روی نقشه فوق اصلاح گردید. در این نقشه منابع مختلف مرتع، زراعت، صخره ها و آبراهه ها از هم تفکیک گردیده و به عنوان نقشه پایه مطالعات بعدی مراتع مورد استفاده قرار گرفت. پس از تعیین منابع مرتعی در حوزه مورد مطالعه، رویشگاههای مختلف مرتعی از یکدیگر جدا گردیدند. با توجه به آنکه تغییرات فیزیوگرافی (شیب، جهت و ارتفاع)، اقلیم، خاک و ژئومورفولوژی نقش مهمی در گسترش جوامع گیاهی دارند از این رو با تلفیق اطلاعات نقشه ژئومورفولوژی، شیب و ارتفاع و با در نظر گرفتن اطلاعات منابع اراضی و تیپ های اراضی اقدام به تفکیک رویشگاهها از یکدیگر شد.
روش تعیین و تفکیک تیپ های مرتعی
بررسی پوشش گیاهی مراتع در فواصل زمانی معین و آگاهی از روند وضعیت آن یکی از موارد مهم جهت برنامه ریزی و اعمال مدیریت صحیح بهره برداری مراتع و به عبارتی دیگر تفکیک میزان تاثیرگذاری دو عامل انسانی یا مدیریتی و اقلیمی بر روی وضعیت مراتع است. تعیین وضعیت مراتع از جمله مسائل تعیین کننده سلامت مراتع بوده که توجه به آن امروزه از جمله موارد با اهمیت در مدیریت صحیح اکوسیستم‏های مرتعی است به همین دلیل مطالعات مختلفی در زمینه انتخاب بهترین روش و بر اساس شاخص‏های مختلف گیاهی که مهم‏ترین عنصر تاثیر گذار بر آن میباشد انجام شده است. اکوسیستم‏های مرتعی از اجزای زنده (پوشش گیاهی، حیوانات) و غیرزنده (توپوگرافی، خاک و…) تشکیل شده‏اند که آگاهی از آن‏ها نقش مهمی در مدیریت اکولوژیک مراتع دارد. فاکتورهای فیزیکی مانند ارتفاع، شیب، جهت، موقعیت جغرافیایی و شکل زمین با توزیع، الگو و فراوانی گونـه‏ها و جوامع گیاهی مرتبط است. همچنین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک‏ها به نحو موثری در استقرار، رشد و پراکنش گونههای گیاهی نقش دارند. در مطالعه گیاهان با کمک تصاویر ماهواره‏ای می توان با استفاده از باندهای مختلف، شاخص‏های گیاهی را محاسبه و از آن‏ها برای اهداف ارزیابی و پایش استفاده کر. امروزه با استفاده از تکنیک GIS در واقع مسیر مطالعه پوشش گیاهی در جهتی است که بتواند اطلاعات بیش‏تری از رستنی‏ها بر روی نقشه منعکس سازد. از آن جا که ارزیابی مرتع، یکی از اساسی‏ترین امور به منظور مدیریت و برنامه ریزی مرتع در جهت توسعه پایدار محیط زیست می‏باشد، در این پژوهش، سعی بر آن است تا با بهره گیری از GIS و سنجش میدانی، موجبات بالا بردن دقت ارزیابی را فراهم کرد. شاخص پوشش گیاهی NDVI بهترین عملکرد را در بین شاخص‏ها نشان می‏دهد. هدف از این پژوهش، تیپ بندی و ارزیابی مراتع (براساس وضعیت و گرایش) و تعیین درصد تراکم تاج پوشش گیاهی، با استفاده از سامانه‏های اطلاعات جغرافیایی (GIS) و شاخص پوشش گیاهی (NDVI) است. در شکل (8) شاخص پوشش گیاهی بر روی نقشه ماهواره ای مشخص گردیده است. در این تصویر شاخص NDVI به سه دسته خوب، متوسط و ضعیف تقسیم شده است که نشان میدهد عمده پوشش گیاهی منطقه از نوع متوسط و ضعیف میباشد.

شکل (8): شاخص پوشش گیاهی NDVI
در این تحقیق از نقشههای توپوگرافی 1:24000 سازمان جغرافیایی کشور و تصویر ماهوارهای استفاده گردید. تجزیه و تحلیل و پردازش اطلاعات در محیط GIS با استفاده از نرم افزارARC GIS انجام شد. با استفاده از نقشه پایه که در آن پدیده های مختلف از هم جدا گردیده است و نیز نقشه های 1:24000 توپوگرافی که توسط نرم افزار Arc GIS تهیه شدهاند و پیمایش صحرائی در محدوده های مرتعی، نسبت به تشخیص و تفکیک تیپ های مرتعی از یکدیگر اقدام شد. بدین منظور بر اساس غلبه گونه ها و سیمای ظاهری، واحدهای گیاهی نسبتاً متجانس و همگن مشخص و بر اساس درجه غلبه یک یا دو گونه (در بعضی مواقع سه گونه) هر یک از واحدها نام گذاری شد. گونه ای که بیشترین درصد پوشش را داشته به عنوان نام تیپ انتخاب شد و در صورتیکه پوشش و نمود ظاهری گونه های دوم و سوم قابل ملاحظه بود از آنها نیز در نام تیپ گیاهی استفاده گردید. پس از تشخیص اولیه و نامگذاری ها با پیمایش زیاد در جهات مختلف هر واحد گیاهی، مرز تقریبی آن روی زمین مشخص و سپس روی نقشه های 1:24000 ترسیم گردیده و به همین طریق مرز سایر تیپ ها معلوم شد. این روش که در واقع متکی به نمود ظاهری جوامع گیاهی می باشد، خود نوعی مطالعه و شناسایی جوامع نباتی با شیوه فیزیونومیک- فلورستیک می باشد.
8-تشریح تیپهای گیاهی
بر اساس بررسیهای انجام شده، مجموعاً دو تیپ مرتعی و برای هر تیپ سه زیر تیپ در سطح محدوده مطالعاتی شناسایی شده است که در ادامه به تشریح مشخصات هریک از آنها پرداخته شده است .ذکر این نکته ضروری است که در بررسی های بعمل آمده مشخص گردید هر تیپ گیاهی میتواند دارای دو یا چند زیر تیپ باشد و بر اساس شرایط خاک وارتفاع و وضعیت دامنهها مرتباً گونههای غالب تغییر پیدا میکند و لیکن با در نظر گرفتن مقیاس مطالعه (1:25000) و به جهت جلوگیری از پراکندگی اطلاعات نهایتاً با ادغام تیپهای کوچکتر شش تیپ در این محدوده مورد ارزیابی قرار گرفت شکل(9).

شکل(9): تفکیک تیپهای مرتعی

8-1-تیپ گیاهی شماره I/A Quercus Brantii Annual Gerasses-Amygdalus lycioides))
این تیپ با مساحتی معادل 29 هکتار در محدوده ارتفاعی650 تا 1470 متر از سطح دریا قرار دارد. آنالیز مرتع این تیپ در جداول شماره (5) تا (8) ارائه شده است. با توجه به ارزیابی صورت گرفته این تیپ دارای پوشش گیاهی خوب با تاج مناسب میباشد و دارای کمترین شیب سطحی و خاک غنی بوده و اغلب در محل گسلها قرار گرفته است، همچنین پوشش درختی آن دارای تراکم 18 درخت در هکتار میباشد. وضعیت این تیپ خوب و گرایش آن مثبت است. در شکلهای (11) و (12) این تیپ مرتعی نشان داده شده است.
تیپ گیاهی شماره I/A
مساحت
ارتفاع از سطح دریا
(متر)
سنگ و سنگریزه
(درصد)
لاشبرگ سطح خاک
(درصد)
تاج پوشش گیاهی
(درصد)
پوشش حفاظتی خاک
(درصد)
خاک عاری از پوشش
(درصد)
گرایش
وضعیت
تولید علوفه
(کیلوگرم)
29
650 -1470
38
2.8
40
80.8
19.2
مثبت
خوب
285
جدول شماره (5): مشخصات تیپ گیاهی شماره I/A
طبقه
نام علمی گونه
کلاس خوشخوراکی
تاج پوشش درصد
ترکیب درصد

کلاس I
کلاس II
کلاس III

گراس یک ساله
Bromus tectorum

*
0.4
1
گراس یک ساله
Annual Gerasses

*

6
13
جمع طبقه


6.4
14
گراس چند ساله
Pernial Gerasses
*

1.5
4
گراس چند ساله
Stipa arabica

0.8
3
جمع طبقه


2.3
7
فورب
Echinops sp.

*

0.7
2
فورب
Lactca orientalis

*

0.6
1
فورب
Eryngium Billardieri

0.6
3
فورب
Centurea sp.

*
2
3
فورب
Cousinia sp.
*

2.6
5
فورب
Gundelia Tournefortii

0.6
3
فورب
Carthomus Oxycantha

0.7
2
فورب
Achillea sp

*
2
1
فورب
Noaea mucronata

0.5
2
فورب
Erodium sp.

*
0.9
3

Heliotropium ramosissimum

*

0.5
2

Pernial Forb

*
1.8
5
جمع طبقه


13.5
32
بوته ایها
Astragalus fasciculifolius
*

3
2.2
بوته ایها
Acanthophyllum sp.

*

1.8
2.8
جمع طبقه


4.8
5
درختان ودرختچه ایها
Amygdalus lycioides

*
7
14
درختان ودرختچه ایها
Quercus Brantii

6
28
جمع طبقه


13
42
جمع کل


40
100
درصد لاشبرگ



2.8

درصد سنگ و سنگریزه



38

درصد خاک لخت



19.2

AUM
1.6
جدول شماره (6): درصد ترکیب گیاهی در تیپ گیاهی شماره I/A

شکل (10): نمایی از پلاتهای یک هکتاری جهت محاسبه تراکم درختان جنگلی بر روی تصویر ماهواره
عوامل موثر در پوشش گیاهی درحالت خوب
امتیاز مثبت
امتیاز منفی
گیاهان کلاس I درحال توسعه و جایگزینی با گیاهان کم ارزش
2

تولید مرتع فقط توسط گونه های کلاس I
2

تکثیر قابل ملاحظه گونه های کم ارزش و گیاهان یکساله

1-
عدم پوشش از گیاهان کلاس I در دیواره آبراههها

1-
بهره برداری بیشتر از حد آن برای وضعیت خوب

1-
چرای مفرط یا ازبین رفتن بوته ها و چرای مفرط گیاهان کلاس II

1-
بوته ها در حال جبران صدمات قبلی
1

بهره برداری بیشتر از حد آن در وضعیت خوب نمی باشد
1

عوامل موثر در خاک
امتیاز مثبت
امتیاز منفی
تجمع لاشبرگ در هر سال
3

عدم ملاحظه فرسایش تشدید یافته
2

عدم ملاحظه جابجایی خاک در اثر لگد کوبی دام
3

عدم اصلاح کپه هایی که گیاهان کلاس I روی آنها مستقرند

1-
عدم تثبیت شیارها و رسوبات با گیاهان کلاس I

1-
جابجایی خاک در اثر لگد کوبی قابل ملاحظه

1-

جمع
14
7-

جدول شماره (7): وضعیت گرایش مرتع در تیپ I/A
خاک
تاج پوشش
ترکیب
بنیه و شادابی
جمع امتیاز
درجه وضعیت
15
7
6
10
38
خوب
جدول شماره (8): امتیاز عوامل موثر در تعیین وضعیت مرتع تیپ I/A

شکل (11): نمایی از تیپ گیاهی شماره I/A

شکل (12): نمایی از تیپ گیاهی شماره I/A
8-2- تیپ گیاهی شماره II/A Quercus Brantii Annual Gerasses-Amygdalus lycioides))
این تیپ دارای مساحتی حدود 5/157 هکتار میباشد.؛ دارای شیب بیشتر بوده و حاصلخیزی خاک کمتر میباشد همچنین پوشش درختی آن دارای تراکم 18 درخت در هکتار میباشد. با توجه به ارزیابی صورت گرفته، وضعیت این تیپ متوسط و گرایش آن مثبت است. آنالیز مرتع این تیپ در جداول شماره (8) تا (10) ارائه شده است؛ همچنین در شکل (13) نمایی از این تیپ مرتعی نشان داده شده است.
تیپ گیاهی شماره II/A
مساحت
ارتفاع از سطح دریا
(متر)
سنگ و سنگریزه
(درصد)
لاشبرگ سطح خاک
(درصد)
تاج پوشش گیاهی
(درصد)
پوشش حفاظتی خاک
(درصد)
خاک عاری از پوشش
(درصد)
گرایش
وضعیت
تولید علوفه
(کیلوگرم)
5/157
440 -1480
51
2.2
31
84.2
15.8
مثبت
متوسط
175
جدول شماره (8): درصد ترکیب پوشش سطحی در تیپ گیاهی شماره II/A
طبقه
نام علمی گونه
کلاس خوشخوراکی
درصد تاج پوشش
درصد ترکیب

کلاس I
کلاس II
کلاس III

گراسهای یک ساله
Annual Gerasses

*

3
16
جمع طبقه



3
16
گراس چند ساله
Stipa arabica

3.3
4
جمع طبقه



3.3
4
فورب
Achillea sp

*
0.4
2
فورب
Cousinia sp.

*
2.7
5
فورب
Gundelia Tournefortii

*
0.5
4
فورب
Centurea sp.

*
1
3
فورب
Echinops sp.

*
0.5
3
فورب
Stachys inflata

*
0.5
3
فورب
Lactca orientalis

*

0.7
2
فورب
Teucrium polium

*

0.3
1
فورب
Carthomus Oxycantha

*

0.4
3

Noaea mucronata

*
1.5
3

Erodium sp.

*
0.4
2

Heliotropium ramosissimum

*

0.2
2

Pernial Forb

*
0.8
1
جمع طبقه



10.3
34
بوته ای
Astragalus fasciculifolius

*
0.5
1
بوته ای
Astragalus sp.

*
1
5
بوته ای
Acanthophyllum sp.

*
0.4
3
جمع طبقه



1.9
9
درختان ودرختچه ای
Amygdalus lycioides

*
3.5
14
درختان ودرختچه ای
Quercus Brantii

*

8
23
جمع طبقه



11.5
37
جمع کل



31
100
درصد سنگ و سنگریزه



51

درصد خاک لخت



15.8

درصد لاشبرگ



2.2

AUM
1
جدول شماره (8): درصد ترکیب گیاهی در تیپ گیاهی شماره II/A
خاک
تاج پوشش
ترکیب
بنیه و شادابی
جمع امتیاز
درجه وضعیت
15
7
6
3
31
متوسط
جدول شماره (9): امتیاز عوامل موثر در تعیین وضعیت مرتع تیپ II/A
عوامل موثر در پوشش گیاهی
امتیاز مثبت
امتیاز منفی
گیاهان درجه 2 (گیاهان ثانوی) در حال استقرار هستند.
2

چرای دام و حیوانات وحشی صورت نگرفته است.
1

مجموع امتیاز
0
جدول شماره (10): وضعیت گرایش مرتع در حالت متوسط در تیپ II/A

شکل (13): نمایی از تیپ گیاهی شماره II/A
8-3-تیپ گیاهی شماره III/A Quercus Brantii Annual Gerasses-Amygdalus lycioides))
این تیپ دارای مساحتی حدود 8/13 هکتار می باشد.؛ این تیپ دارای حاصلخیزی خاک کمتری نسبت یه تیپهای I/A و II/A میباشد؛ همچنین پوشش درختی آن دارای تراکم 17 درخت در هکتار میباشد. با توجه به ارزیابی صورت گرفته، وضعیت این تیپ ضعیف و گرایش آن ثابت است. آنالیز مرتع این تیپ در جداول شماره (11) تا (14) ارائه شده است؛ همچنین در شکل (14) نمایی از این تیپ مرتعی نشان داده شده است.
تیپ گیاهی شماره III/A
مساحت
ارتفاع از سطح دریا
(متر)
سنگ و سنگریزه
(درصد)
لاشبرگ سطح خاک
(درصد)
تاج پوشش گیاهی
(درصد)
پوشش حفاظتی خاک
(درصد)
خاک عاری از پوشش
(درصد)
گرایش
وضعیت
تولید علوفه
(کیلوگرم)
8/13
840 -1420
59
8/1
20
80.8
19.2
ثابت
ضعیف
115
جدول شماره (11): درصد ترکیب پوشش سطحی در تیپ گیاهی شماره III/A
طبقه
نام علمی گونه
کلاس خوشخوراکی
درصد تاج پوشش
درصد ترکیب

کلاس I
کلاس II
کلاس III

گراسهای یک ساله
Annual Gerasses

*

3
11
جمع طبقه



3
11
گراس چند ساله
Stipa arabica

0.4
3
جمع طبقه



0.4
3
فورب
Achillea sp

*
0.3
1
فورب
Cousinia sp.

*
1.4
5
فورب
Gundelia Tournefortii

*
1.5
3
فورب
Centurea sp.

*
1
10
فورب
Echinops sp.

*
0.3
4
فورب
Stachys inflata

*
0.5
3
فورب
Lactca orientalis

*

0.6
2
فورب
Teucrium polium

*

0.2
2
فورب
Carthomus Oxycantha

*

0.2
3

Noaea mucronata

*
0.4
3

Erodium sp.

*
0.4
3

Heliotropium ramosissimum

*

0.3
4

Pernial Forb

*
1.4
6
جمع طبقه



9.5
49
بوته ای
Astragalus fasciculifolius

*
0.1
2
بوته ای
Astragalus sp.

*
2
5
بوته ای
Acanthophyllum sp.

*
0.4
3
جمع طبقه



2.5
10
درختان ودرختچه ای
Amygdalus lycioides

*
0.6
7
درختان ودرختچه ای
Quercus Brantii

*

4
20
جمع طبقه



4.6
27
جمع کل



20
100
درصد سنگ و سنگریزه



59

درصد خاک لخت



19.2

درصد لاشبرگ



1.8

AUM
1
جدول شماره (12): درصد ترکیب پوشش سطحی در تیپ گیاهی شماره III/A

خاک
تاج پوشش
ترکیب
بنیه و شادابی
جمع امتیاز
درجه وضعیت
15
4
1
5
25
ضعیف
جدول شماره (13): امتیاز عوامل موثر در تعیین وضعیت مرتع تیپ III/A
عوامل موثر در پوشش گیاهی
امتیاز مثبت
امتیاز منفی
گیاهان درجه 2 (گیاهان ثانوی) در حال استقرار هستند.
1

چرای دام و حیوانات وحشی صورت نگرفته است.
1

مجموع امتیاز
0
جدول شماره (14): وضعیت گرایش مرتع در حالت ضعیف در تیپ III/A

شکل (14): نمایی از تیپ گیاهی شماره III/A
8-4- تیپ گیاهی شماره I/B (Annual Gerasses-Centeura sp-Cousinia sp)
این تیپ با مساحتی معادل 240 هکتار در محدوده ارتفاعی 540 تا 1377 متر از سطح دریا قرار دارد. رویشگاه این تیپ دارای 56 درصد سنگ و سنگریزه است. با توجه به ارزیابی صورت گرفته، وضعیت این تیپ خوب و گرایش آن مثبت است. آنالیز مرتع این تیپ در جداول شماره (15) تا (17) ارائه شده است. همچنین در شکل (15) نمایی از این تیپ مرتعی نشان داده شده است.
تیپ گیاهی شماره I/B
مساحت
ارتفاع از سطح دریا
(متر)
سنگ و سنگریزه
(درصد)
لاشبرگ سطح خاک
(درصد)
تاج پوشش گیاهی
(درصد)
پوشش حفاظتی خاک
(درصد)
خاک عاری از پوشش
(درصد)
گرایش
وضعیت
تولید علوفه
(کیلوگرم)
240
540 -1377
56
9/1
25
82.9
17.1
مثبت
خوب
109
جدول شماره (15): درصد ترکیب پوشش سطحی در تیپ گیاهی شماره I/B
طبقه
نام علمی گونه
کلاس خوشخوراکی
درصد تاج پوشش
درصد ترکیب

کلاس I
کلاس II
کلاس III

گراس یک ساله
Bromus tectorum

*
2.3
3
جمع طبقه




2.3
3
گراس یک ساله
Annual Gerasses

*

5.1
27
جمع طبقه




5.1
27
فورب
Achillea sp

*
0.3
4
فورب
Noaea mucronata

*
0.7
5
فورب
Echinops sp.

*
1.4
6
فورب
Cousinia sp.

*
1.3
10
فورب
Teucrium polium

*
1.2
5
فورب
Carthomus Oxycantha

*
1
8
فورب
Lactca orientalis

*

2.2
4
فورب
Centurea sp.

*
1.5
12
فورب
Erodium sp.

*
0.4
3
جمع طبقه



10
57
بوته ایها
Astragalus fasciculifolius

*
4
0
بوته ایها
Astragalus sp.

*
1
8

Acanthophyllum sp.

*
2.6
5
جمع طبقه



7.6
13
جمع کل
0


25
100
درصد لاشبرگ



1.9

درصد سنگ و سنگریزه



56

درصد خاک لخت



17.1

جدول شماره (16): درصد ترکیب گیاهی در تیپ گیاهی شماره I/B
خاک
تاج پوشش
ترکیب
بنیه و شادابی
جمع امتیاز
درجه وضعیت
14
5
6
6
31
خوب
جدول شماره (17): امتیاز عوامل موثر در تعیین وضعیت مرتع تیپ I/B

شکل (15): نمایی از تیپ گیاهی شماره I/B
8-5- تیپ گیاهی شماره II/ B (Annual Gerasses-Centeura sp-Cousinia sp)
این تیپ دارای مساحتی حدود 312 هکتار میباشد.؛ دارای شیب بیشتر بوده و حاصلخیزی خاک متوسط میباشد. با توجه به ارزیابی صورت گرفته، وضعیت این تیپ متوسط و گرایش آن مثبت است. آنالیز مرتع این تیپ در جداول شماره (17) تا (19) ارائه شده است؛ همچنین در شکل (16) نمایی از این تیپ مرتعی نشان داده شده است.
تیپ گیاهی شماره II/ B
مساحت
ارتفاع از سطح دریا
(متر)
سنگ و سنگریزه
(درصد)
لاشبرگ سطح خاک
(درصد)
تاج پوشش گیاهی
(درصد)
پوشش حفاظتی خاک
(درصد)
خاک عاری از پوشش
(درصد)
گرایش
وضعیت
تولید علوفه
(کیلوگرم)
312
412 -1489
59
1.2
25
85.2
14.8
مثبت
متوسط
125
جدول شماره (17): درصد ترکیب پوشش سطحی در تیپ گیاهی شماره II/ B
طبقه
نام علمی گونه
کلاس خوشخوراکی
درصد تاج پوشش
درصد ترکیب

کلاس I
کلاس II
کلاس III

گراسهای یک ساله
Annual Gerasses

*

5
30
جمع طبقه



5
30
گراس چند ساله
Stipa arabica

2.3
9
جمع طبقه



2.3
9
فورب
Achillea sp

*
1.4
2
فورب
Cousinia sp.

*
1.5
5
فورب
Gundelia Tournefortii

*
0.6
2
فورب
Centurea sp.

*
2
11
فورب
Echinops sp.

*
1.5
3
فورب
Stachys inflata

*
0.5
3
فورب
Lactca orientalis

*

0.8
3
فورب
Teucrium polium

*

0.3
4
فورب
Carthomus Oxycantha

*

1.6
3

Noaea mucronata

*
0.5
5

Erodium sp.

*
0.6
2

Heliotropium ramosissimum

*

0.2
4

Pernial Forb

*
1.5
4
جمع طبقه



13
51
بوته ای
Astragalus fasciculifolius

*
1.2
2
بوته ای
Astragalus sp.

*
1
5
بوته ای
Acanthophyllum sp.

*
2.5
3
جمع طبقه



4.7
10
درختان ودرختچه ای
Amygdalus lycioides

*


جمع کل



25
100
درصد سنگ و سنگریزه



59

درصد خاک لخت



14.8

درصد لاشبرگ



1.2

AUM
1
جدول شماره (18): درصد ترکیب گیاهی در تیپ گیاهی شماره II/ B
خاک
تاج پوشش
ترکیب
بنیه و شادابی
جمع امتیاز
درجه وضعیت
15
7
6
3
31
متوسط
جدول شماره (19): امتیاز عوامل موثر در تعیین وضعیت مرتع تیپ II/ B

شکل (16): نمایی از تیپ گیاهی شماره II/ B
8-6-تیپ گیاهی شماره III/ B (Annual Gerasses-Centeura sp-Cousinia sp)
این تیپ دارای مساحتی حدود 255 هکتار می باشد.؛ این تیپ دارای حاصلخیزی خاک کمتری نسبت یه تیپهای I/ B و II/ B میباشد. با توجه به ارزیابی صورت گرفته، وضعیت این تیپ ضعیف و گرایش آن ثابت است. آنالیز مرتع این تیپ در جداول شماره (20) تا (22) ارائه شده است؛ همچنین در شکل (17) نمایی از این تیپ مرتعی نشان داده شده است.

تیپ گیاهی شماره III/ B
مساحت
ارتفاع از سطح دریا
(متر)
سنگ و سنگریزه
(درصد)
لاشبرگ سطح خاک
(درصد)
تاج پوشش گیاهی
(درصد)
پوشش حفاظتی خاک
(درصد)
خاک عاری از پوشش
(درصد)
گرایش
وضعیت
تولید علوفه
(کیلوگرم)
255
370 -1420
48
3/1
21
70.3
29.7
ثابت
ضعیف
87
جدول شماره (20): درصد ترکیب پوشش سطحی در تیپ گیاهی شماره III/ B
طبقه
نام علمی گونه
کلاس خوشخوراکی
درصد تاج پوشش
درصد ترکیب

کلاس I
کلاس II
کلاس III

گراسهای یک ساله
Annual Gerasses

*

6
26
جمع طبقه



6
26
گراس چند ساله
Stipa arabica

0.4
5
جمع طبقه



0.4
5
فورب
Achillea sp

*
0.3
6
فورب
Cousinia sp.

*
1.4
5
فورب
Gundelia Tournefortii

*
0.6
3
فورب
Centurea sp.

*
3
10
فورب
Echinops sp.

*
0.3
4
فورب
Stachys inflata

*
0.5
3
فورب
Lactca orientalis

*

0.6
4
فورب
Teucrium polium

*

0.2
4
فورب
Carthomus Oxycantha

*

0.2
3

Noaea mucronata

*
0.4
4

Erodium sp.

*
0.4
4

Heliotropium ramosissimum

*

1.3
4

Pernial Forb

*
1.4
6
جمع طبقه



10.6
60
بوته ای
Astragalus fasciculifolius

*
1.6
2
بوته ای
Astragalus sp.

*
2
5
بوته ای
Acanthophyllum sp.

*
0.4
2
جمع طبقه



4
9
درختان ودرختچه ای
Amygdalus lycioides

*


جمع کل



21
100
درصد سنگ و سنگریزه



48

درصد خاک لخت



29.7

درصد لاشبرگ



1.3

AUM
1
جدول شماره (21): درصد ترکیب پوشش سطحی در تیپ گیاهی شماره III/ B
خاک
تاج پوشش
ترکیب
بنیه و شادابی
جمع امتیاز
درجه وضعیت
15
3
1
1
20
ضعیف
جدول شماره (22): امتیاز عوامل موثر در تعیین وضعیت مرتع تیپ III/ B

شکل (17): نمایی از تیپ گیاهی شماره III/ B

9-تیپ بندی مرتع و تهیه نقشه پوشش گیاهی
با استفاده از نقشه کاربری اراضی که در آن مراتع از سایر منابع تفکیک شده بود و همچنین، پیمایش ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏عرصه های مرتعی ، نسبت به تشخیص و تفکیک تیپ‏های گیاهی اقدام شد. که در نهایت این واحدهای تفکیک شده با اطلاعات استخراج شده از ارتفاع، جهت، شیب در مرحله اول و سپس با اطلاعات زمین شناسی، ژئومرفولوژی و خاک از نظر مرز واحدهای تفکیک شده هماهنگ شده است. مرزهای تعیین و تفکیک شده برای تیپ‏ها، مرزهای تقریبی است ؛ زیرا تغییر جوامع گیاهی و عبور از یک جامعه به جامعه دیگر تدریجی بوده و هرگز نمی توان مرز مشخص و قطعی بین دو جامعه مجاور تعیین نمود. بلکه همیشه بین دو جامعه ، منطقه عبور وجود دارد که در برگیرنده عناصری از هر دو جامعه می باشد. جهت تدقیق مرز نهایی تیپ‏های مرتعی منطقه مورد مطالعه نقشه واحد شکل زمین با نقشه شاخص پوشش گیاهی NDVI ترکیب گردید، با توجه به مقیاس نقشه توپوگرافی 1:24000، نقشه مرز اصلاح شده تیپهای گیاهی تهیه گردید. با توجه به درصد تاج پوشش گیاهی، گونه‏های گیاهی موجود در مراتع تحت واحد این اراضی از نظر درصد پوشش، به طبقات کم تراکم (با پوشش 50-25 درصد) و مرتع نیمه متراکم (با پوشش 50-25 درصد) و مرتع متراکم (با پوشش حدود 25 درصد) تقسیم شدند. جهت تفکیک مراتع به سه طبقه، پس از کنترل مرز پدیدهها در پیمایش‏های صحرایی، با استفاده از سیستم موقعیت یاب جهانی (GPS) اطلاعات مختصات جغرافیایی، نوع کاربری اراضی و نوع گونه گیاهی ثبت گردید. همچنین در تععین تیپهای گیاهی عوامل زیادی موثر هستند. مهمترین عواملی که تیپ بندی پوشش گیاهای تاثیر دارن در جدول شماره(14) آمده است.
کد تیپ
تاج پوشش گیاهی
خار و خاشاک
سنگ و سنگ ریزه
خاک لخت
T1
24
4
25
33
T2
16
3/3
5
65
T3
28
25
3
40
T4
33
8/2
6/5
56
جدول شماره(14): میانگین درصد عوامل مختلف در تیپ های گیاهی
تعیین وضعیت و گرایش مرتع
وضعیت مرتع یکی از فاکتورهای مهم در ارزیابی سلامت اکوسیستم‏های مرتعی به شمار می‏رود. در بین روش‏های متداول برای تعیین وضعیت مرتع با توجه به شرایط مراتع کشور به نظر می‏رسد روش 4 عامله برآورد مناسب‏تری را نسبت به سایر روش‏ها داشته باشد. تعیین وضعیت مرتع بدون در نظر گرفتن گرایش آن دارای ارزش زیادی نیست. گرایش مرتع، جهت حرکت مرتع را به سمت قهقرا نشان خواهد داد. عواملی مانند قدرت گیاهی، تجدید حیات نباتات مرغوب، فراوانی لاشبرگ گیاهی و وضعیت فرسایش خاک مشخص کننده گرایش مرتع هستند. شناخت و تشخیص گرایش مرتع یکی از موضوعات مهم در امر مدیریت مرتع و قضاوت در مورد برنامه های اصلاحی و احیایی اجرا شده است.
به منظور تعیین دقیق گرایش مرتع بهتر است از طریق بررسی تغییرات پوشش گیاهی و درجه حفاظت خاک با استقرار ترانسکت های دایمی و در مدت طولانی در مرتع اقدام نمود، لیکن در مدت کوتاهی که برای مطالعه پوشش گیاهی در نظر گرفته شده است، استفاده از این روش مقدور نیست. از این رو می بایست از روش های برآورد نظری با استفاده از شواهد موجود در پوشش گیاهی و خاک استفاده کرد. این روش بر پایه اطلاعات مربوطه به پوشش گیاهی و خاک استوار است. جهت تعیین وضعیت مرتع در منطقه مورد مطالعه از روش چهار فاکتوری در هر تیپ گیاهی استفاده گردید، در این روش 4 عامل خاک (فرسایش و بقایای گیاهی) با امتیاز صفر تا 20، پوشش گیاهی (درصد تاج پوشش زنده) با امتیاز 1 تا 10، ترکیب گیاهی با امتیاز 1 تا 10 و بنیه و شادابی گیاهان با امتیاز 1 تا 10 مورد ارزیابی قرار گرفت.
با اندازهگیری درصد امتیازهای هر تیپ وضعیت مراتع منطقه مورد مطالعه به صورت مراتع عالی (50-46 امتیاز)، مـراتع خوب (45-38 امتیاز)، مراتع متوسط (37-31 امتیاز)، مراتع ضعیف (30-20 امتیاز) طبقه بندی می‏شود (جدول15).
درجه وضع مرتع
امتیاز
عالی
50-46
خوب
45-38
متوسط
37-31
ضعیف
30-20
خیلی ضعیف
کمتر از 20
جدول شماره (15): تعیین وضعیت مرتع در روش چهار فاکتوره
برای تعیین گرایش وضعیت تیپ های مرتعی از روش امتیاز دادن به خصوصیات مرتع که به روش ترازوی گرایش موسوم است، استفاده شده است. در این روش به هر یک از عوامل پوشش گیاهی و خاک در هر یک از درجات وضعیت مرتع امتیاز داده شده است. عوامل مورد ارزیابی بسته به درجه وضیعت مرتع، به عوامل مثبت ، ثابت و منفی تقسیم می شوند که با جمع امتیازات مثبت و منفی جهت گرایش مرتع مشخص می گردد برای هر یک از تیپ های مرتعی از کد (I ، II ، III و…) و اسم جنس ها و گونه های شناسایی شده غالب استفاده شده است. این تفکیک مراحل وضعیت و دادن امتیاز در اجرای دقیق ارزیابی کمک می نماید. در تشریح تیپ ها از کدها و اسم جنس و گونه و نیز علائم اختصاری اسامی جنس و گونه ها استفاده شده است.
عوامل موثر در پوشش گیاهی
امتیاز مثبت
امتیاز منفی
تولید مرتع توسط گونههای کلاس I
3

تجمع لاشبرگ در هر سال
3

ازدیاد گونههای زیاد شونده

2
عدم تجمع لاشبرگ

2
خشک شدن یا ضعیف شدن گیاهان مرغوب

2
عدم ملاحظه فرسایش تشدید یافته
2

شروع از بین رفتن پوشش گیاهی

2
بوتهها در سلامت کامل
1

جابجایی خاک در اثر لگد کوبی دام
1

بهره برداری بیشتر از حد آن در وضعیت خوب نمیباشد
1

بهره برداری از گیاهان کلاس I بیش از اندازه

1
چرای مفرط از بوتهها

1
فعالیت جوندگان عادی و یا کمتر
1

افزایش فعالیت جوندگان

1
وجود جابجایی خاک در اثر لگد کوبی دام

1
جمع

جدول شماره (16): تعیین گرایش مرتع درحالت عالی و خوب
عوامل موثر در پوشش گیاهی
امتیاز مثبت
امتیاز منفی
گیاهان کلاس I در حال توسعه و جایگزینی با کلاس II
2

تکثیر ملاحظه گیاهان کم ارزش

2
پوشش گیاهان کلاس I در دیواره آبراهه ها
2

شروع تجمع لاشبرگ و پوشاندن خاک در بین گیاهان
2

شروع تجمع لاشبرگ و پوشاندن خاک در بین گیاهان
2

تثبیت شیارها و رسوبات توسط گیاهان کلاس I
2

بهره برداری بیشتر از حد آن در وضعیت متوسط نمیباشد
1

بوته ها در حال جبران صدمات چرای قبلی
1

بهره برداری بیشتر از حد آن در وضعیت متوسط

1
چرای مفرط از گونههای کلاس II

1
چرای مفرط با از بین رفتن بوتهها

1
اصلاح گیاهان کلاس I
1

جابجایی خاک در اثر لگد کوبی دام
1

عدم تجمع لاشبرگ و خاک لخت

1
جمع

جدول شماره (17) : تعیین گرایش مرتع درحالت متوسط
عوامل موثر در پوشش گیاهی
امتیاز مثبت
امتیاز منفی
تکثیر گونه های کم ارزش

2
عدم وجود گیاهان کلاس I در آبراهه ها

2
گیاهان کلاس I درحال توسعه
2

عدم تثبیت شیارها و رسوبات با گیاهان کلاس I

2
بهره برداری بیشتر از حد آن در وضعیت ضعیف نمی باشد
1

بوته ها در حال جبران صدمات قبلی
1

بهره برداری بیشتر از حد

1
چرای مفرط گیاهان کلاس II

1
عدم اصلاح گیاهان کلاس I

1
جابجایی خاک در اثر لگد کوبی

1
جمع

جدول شماره (18) : تعیین گرایش مرتع درحالت ضعیف
با توجه به وضعیت مرتع، خصوصیات فوق الذکر ارزیابی شده و برای هر کدام امتیاز مربوطه در نظر گرفته می شود. اگر مجموع امتیازات در مورد خاک و گیاه مربوط به وضعیت مرتع مورد نظر مثبت باشد، دلیل بر گرایش به طرف اصلاح و اگر منفی باشد، دلیل گرایش به طرف قهقرا و در صورت برابری امتیازات، دلیل حالت سکون (نه گرایش مثبت و نه گرایش منفی) وضعیت مرتع خواهد بود.
روش نمونه برداری و برآورد پارامترهای کمی
به منظور نمونهبرداری پارامترهای کمی از روش ترانسکت خطی استفاده شد؛ در این روش، از یک متر نوارى به طول ۵۰ متر استفاده شد و تنها گیاهانى که با ترانسکت تماس داشتند محاسبه شدند. در این محاسبه طولى که هر گیاه اشغال مى کند اندازه گیرى و تعداد گیاهان هرگونه مشخص گردید؛ طول قسمت هاى بدون پوشش نیز به همراه سایر اطلاعات به دست آمده در جدول ویژه اى ثبت شد. در این روش برای محاسبه درصد زمینى که پوشیده از گیاه است از فرمول زیر استفاده شد:
طول ترانسکت/(طول زمین بدون پوشش-طول ترانسکت) = (درصد پوشش گیاهى) x 100
پس از تفکیک و ترسیم مرز تیپ ها، در هر تیپ با توجه به تغییرات فیزیوگرافی و پوشش گیاهی (از لحاظ همگن بودن) مناطق معرف جهت نمونه برداری از پوشش گیاهی انتخاب شد. گونه های گیاهی موجود در عرصه هر تیپ گیاهی یادداشت برداری گردید. لازم به توضیح است که در این مرحله گیاهانی که در هنگام کار میدانی قابل شناسایی نبودند عکسبرداری شدند تا نسبت به شناسایی آنها در دفتر با استفاده از فلور مصور اقدام شود. ضمناً شرایط و موقعیت های خاص منطقه، دامنه تغییرات ارتفاعی، خاک و منابع اراضی و دیگر ویژگی های محیطی در داخل فرمهای مربوطه ثبت گردید. در هر تیپ گیاهی بسته به مساحت تیپ پوشش گیاهی بین 4-2 منطقه معرف انتخاب شد. در هر منطقه معرف با استفاده از روش تخمین مضاعف و اطلاعات موجود در طرحهای مرتعداری وآبخیزداری آنالیز پوشش تیپهای مختلف صورت پذیرفت. در هر منطقه معرف اطلاعات زیر یادداشت گردید:
1. لیست گونه های گیاهی
2. درصد تاج پوشش تک تک گونه ها
3. درصد سنگریزه سطحی
4. درصد لاشبرگ
5. درصد خاک لخت و رشد سال جاری تک تک گونه ها
روش ارزیابی و طبقه بندی وضعیت مرتع
مراتع به عنوان گستردهترین عرصه خشکیهای کره زمین بخش قابل توجهی از اراضی کشور را به خود اختصاص داده است. این پهنه وسیع یکی از منابع پایه تولیدی کشور محسوب میشود و جایگاه ویژهای در تامین علوفه مورد نیاز دامها دارد وضعیت مرتع به مفهوم درجه سلامتی مرتع با مقایسه وضع فعلی با شرایط پتانسیل می باشد. مراتع اکوسیستم های طبیعی با پوشش گیاهی خودرو هستند و مورد استفاده دامهای اهلی و وحشی قرار میگیرند. برخلاف اراضی کشاورزی که پوشش یکنواخت و معمولا تک محصولی دارند، اراضی مرتعی ترکیبی از گونههای گیاهی مختلف را تشکیل میدهند. تعیین وضعیت مرتع به این دلیل مهم است که با توجه به نوع و طبقه وضعیت مرتع، روشهای مدیریتی مناسبی توصیه میگردد. بدین معنی که در وضعیتهای خوب هدف حفظ شرایط موجود و استفاده از روشهای مرتعداری تعادلی است اما در وضعیت های ضعیف، هدف بهتر شدن شرایط مدیریتی است و از روش های مرتع داری مصنوعی استفاده می شود. در مراتع با وضعیتهای ضعیف و خیلی ضعیف با استفاده از روشهای اصلاحی فعالانه نظیر عملیات بذرکاری، بوتهکاری، حفظ ذخیره نزولات و سایر روشها، مرتع به شکل فعالانه اصلاح میشود. بنابراین شناسایی وضعیت مرتع در اتخاذ روش مدیریتی مناسب حائز اهمیت است. به منظور تعیین درجه سلامتی یا وضعیت مرتع روش چهار عاملی در شرایط منطقه مورد مطالعه کاربرد منطقی تری دارد.
تعیین وضعیت مرتع به روش 4 فاکتوری
الف) عامل خاک با تکیه بر وضع فرسایش خاک و بقایای گیاهی (0 تا 20 نمره در 5 طبقه)
ب) عامل پوششگیاهی (درصد تاج پوشش) (1 تا 10 نمره در 10 طبقه)
ج) عامل ترکیب گیاهی (1 تا 10 نمره در 5 طبقه)
د) عامل بنیه و شادابی گیاهان و طبقات سنی سلامتی و قدرت گیاه (1 تا 10 نمره در 4 طبقه)
الف) عامل خاک (با تکیه بر وضع فرسایش و بقایای گیاهی):
طبقه 1- آثار فرسایش در خاک دیده نمیشود. سطح رویی خاک دست نخورده باقیمانده است. آثار تجمع بقایای گیاهی در بهترین شرایط است و خاک دارای پوشش کاملی از بقایای گیاهی میباشد به طوریکه فاصله بین گیاهان را بقایای گیاهی پر کرده است. (20 نمره)
طبقه 2- آثار فرسایش خاک جزیی است و تشخیص آن مشکل میباشد. آثار شسته شدن خاک رویی گرچه جزیی است ولی دیده میشود، مقدار کمی از رسوبات خاک در انتهای آبراهههای کوچک و یا پای گیاهان و بقایای گیاهی تجمع پیدا نموده است. معمولاً بعد از بارندگیهای شدید آثار شیارهای سطحی در خاک ظاهر میگردد. آثار و بقایای گیاهان در حالت متوسط بوده و پراکنش کاملی ندارد. ( 19- 15نمره)
طبقه 3- آثار فرسایش خاک دیده میشود. شسته شدن خاک سطحی محسوس بوده آثار تجمع رسوبات در پای گیاهان بوتهای دیده میشود. خاک اطراف قلوه سنگها جابجا شده است بهطوریکه به صورت ستونی روی خاک باقیمانده، قرار گرفتهاند. بعد از بارندگی های شدید علایم شیارهای سطحی در سطح رویی خاک ظاهر میگردد. بقایای گیاهی کم بوده و پراکنش ضعیفی دارد. قطعات بدون پوشش گیاهی و یا بقایای گیاهی در سطح مرتع به صورت پراکنده دیده میشود. (14- 10 نمره)
طبقه 4- فرسایش خاک شدید است و آثار آن به وضوح قابل تشخیص میباشد، خاک سطحی، شسته شده و ریشه بعضی گیاهان در معرض هوا قرار گرفته است . یقه گیاهان به علت شسته شدن خاک اطراف آن بالاتر از سطح خاک قرار دارد. قلوه سنگهای نسبتاً درشت در سطح رویی خاک ظاهر گشتهاند. آثار چرای شدید، فشردگی خاک و میکروتراسها (خطوط حرکت گله) دیده میشود. رسوبات آبرفتی جدید ظاهرمی شود. (9- 5 نمره)
طبقه 5- فرسایش خاک خیلی شدید میباشد . آثار فرسایش سطحی، شیاری و گاهی خندقی محسوس بوده و فعال میباشند. رسوبات آبرفتی (قلوه سنگها) در سطح رویی ظاهر گشته و به وضوح دیده میشوند. علایم شسته شدن خاک در پای گیاهان کاملاً مشهود بوده و خاک در پای گیاهان تجمع پیدا کرده بهطوریکه نسبت به سطح خاک اختلاف دارد. در فرسایش خندقی دیواره آبراههها حالت عمودی پیدا نموده و خاک به علت چرای شدید فشرده شده و آثار میکروتراسها مشهود است. کلیه علایم فرسایش خاک که در 4 طبقه فوق به آن اشاره شد در مورد این طبقه با شدت بیشتری صادق است. (4-0 نمره)
ب) عامل پوشش (درصد تاج پوشش زنده برای مناطق خشک):
امتیازدهی به عامل پوشش بر اساس جداول شماره (19) تا (21) صورت میپذیرد.
درصد تاج پوشش
نمره
50 >
10
45
9
40
8
35
7
30
6
25
5
20
4
15
3
10
2
جدول شماره (19): امتیازدهی به عامل پوشش
مناطق نیمه استپی
مناطق استپی
مناطق مرطوب
درصد تاج پوشش
امتیاز
درصد تاج پوشش
امتیاز
درصد تاج پوشش
امتیاز
50
10
40
10
80
10
45
9
35
9
75
9
40
8
30
8
65
8
35
7
25
7
60
7
30
6
20
6
55
6
25
5
15
5
50
5
20
4
10
4
40
4
15
3
8
3
30
3
10
2
5
2
20
2
کمتر از10
1
کمتر از5
1
کمتر از10
0

جدول شماره (20) : امتیازدهی به عامل درصد تاج پوشش در مناطق مختلف ( ارزانی – 1376)
منطقه
درصد تاج پوشش گیاهی
امتیاز
بیابانی
20<
18
16
14
12
10
8
6
4
<4

10
9
8
7
6
5
4
3
2
1
استپی و بلوچی
30<
25
20
15
10
5
<5


10
9
8
6
4
2
1



نیمه استپی ، جنگل های خشک
و کوههای مرتفع
50<
45
40
35
30
25
20
15
10
<10

10
9
8
7
6
5
4
3
2
1
جدول شماره (21): امتیازدهی به عامل درصد تاج پوشش در مناطق مختلف (علیزاده- 1382 )
ج) عامل ترکیب گیاهی:
طبقه 1- گونههای مرغوب در ترکیب گیاهی مرتع فراوان و تعداد گونههای کمارزش خیلی کم هستند. (10 نمره)
طبقه 2- گونههای مرغوب توام با گونههای متوسط بوده و قسمت اعظم ترکیب گیاهی از گیاهان مرغوب تشکیل شده و تعداد گونههای بیارزش کم است. (8 نمره)
طبقه 3- گونههای متوسط قسمت اعظم ترکیب گیاهی را تشکیل میدهند ، گونههای نامرغوب یا کم ارزش به تعداد قابل توجه موجود بوده ولی برخی از گونههای مرغوب از بین رفتهاند. (6 نمره)
طبقه 4- گونههای متوسط به تنهایی و یا توام با گونههای کمارزش قسمت اعظم ترکیب گیاهی را تشکیل میدهند. گونههای مرغوب درصد خیلی کمی از ترکیب هستند. (4 نمره)
طبقه 5- گونههای کمارزش پوشش غالب را تشکیل میدهند . گونههای با خوشخوراکی متوسط ممکن است در برخی موارد قابل ملاحظه باشند ولی نه در تمامی حالات گونههای مرغوب خیلی کمتر میباشند. (1 نمره)
د) عامل بنیه و شادابی گیاهان (سلامتی و قدرت گیاه)، طبقات سنی:
طبقه 1- گیاهان خوشخوراک، شاداب، خوشرنگ و سلامت به نظر میرسند. ساقه های گلدهی در آنها بلند و فراوان میباشند. گیاهان خوشخوراک ساقههای گلدهنده فراوان، برگهای پرپشت و رنگ سبز تیره دارند. تجدید حیات گیاهان خوشخوراک در شرایط خوب قرار دارد. علایم چرای دام روی گونههای خوشخوراک ظاهر شده و گیاهان خوشخوراک به راحتی در دسترس چرای دام قرار دارند. نهالهای این گیاهان فراوانترند. (10 نمره)
طبقه 2- گیاهان خوشخوراک رشد و شادابی کمتری دارند . شاخه گلدهی و برگها در آنها کمتر بوده و زادآوری نیز کم میباشد. طبقات سنی مربوط به گیاهان خوشخوراک وجود دارد ولی کم است، بهطور کلی گیاهان نامرغوب و گیاهان با خوشخوراکی کم (اعم از گندمیان، فوربها و بوتهایها) از بنیه و شادابی خوب برخوردارند. تجدید حیات در مورد گیاهان با خوشخوراکی متوسط خوب است و نهالهای این گیاهان فراوانتر هستند. (7 نمره)
طبقه 3- گیاهان خوشخوراک از سلامتی، بنیه و شادابی خوبی برخوردار نبوده و در مجموع ضعیف به نظر میرسند. تجدید حیات و زادآوری در آنها خیلی کم میباشد. آثار چرای دام روی گونههای خوشخوراک به وضوح دیده میشود و معمولاً شکل ظاهری خود را از دست دادهاند. گیاهان نامرغوب و غیرخوشخوراک غالب میباشند. (5 نمره)
طبقه 4- گیاهان خوشخوراک به مقدار خیلی کم در ترکیب گیاهی وجود دارند و آنچه که باقی مانده، از نظر بنیه و شادابی در وضع بسیار بدی قرار دارد و خیلی ضعیف به نظر میرسند. گندمیان خوشخوراک باقیمانده دارای برگهای کم و زردرنگ و پژمرده میباشند. ساقه گلدهی در آنها بسیار کم و در بیشتر موارد وجود ندارند. زادآوری و تجدید حیات در مورد گیاهان خوشخوراک وجود ندارد و آثار چرای بیرویه گونههای مرغوب به وضوح دیده میشود. گیاهان نامرغوب از بنیه و شادابی خوبی برخوردارند و تجدید حیات در آنها خوب است. گیاهان خوشخوراک مسن هستند. (1 نمره)
تعیین وضعیت مرتع از جمله مسائل تعیین کننده سلامت مراتع بوده که توجه به آن امروزه از جمله موارد با اهمیت در مدیریت صحیح اکوسیستمهای مرتعی است. با توجه به لیست فلورستیک منطقه مورد مطالعه می توان استنباط نمود که از نظر تنوعی گیاهان مرتعی غنی بوده ولی از نظر تاج پوشش گیاهی و ترکیب پوشش گیاهی فقیر میباشد. ترکیب پوشش گیاهی نشان میدهد که این مراتع، تحت فشار چرای بیش از حد ظرفیت مرتع، سیر قهقرایی داشته است وضعیت مرتع با توجه به ­ها و برآوردهای انجام شده فقیر ارزیابی شد که ناشی از افزایش چرای دام، پایین بودن کیفیت خاک و فقر پوشش گیاهی باشد. به ارزیابی وضعیت مرتع با مقایسه سه روش ارزش مرتع، چهارفاکتوری و جهت تعیین مناسبترین روش تعیین وضعیت مرتع پرداخته است. نتایج نشان داد که گراسها نسبت به چرا و پهن برگان علفی و گیاهان چوبی نسبت به توپوگرافی واکنش شدیدتری داشتهاند و به طور کلی اثر چرای سنگین بر پوشش گیاهی در کلیه شرایط توپوگرافی تقریبا به طور یکسان بروز نموده است. از طرف دیگر شیب و جهت به صورت عوامل محدود کننده چرا عمل نموده، اثر مشخصتری بر وضعیت و گرایش مرتع داشتهاند. همچنین گرایش وضعیت مرتع منطقه برای تیپ گیاهی منفی ارزیابی شد که نیاز به کارگیری شیوههای مدیریتی و اصلاحی در این مرتع میباشد.
تعیین گرایش یا روند مدیریت مرتع
برای تعیین روش گرایش مرتع، اطلاعات مورد نیاز را میتوان با ارزیابی کیفی اطلاعات مربوط به خاک و گیاه و تبدیل آنها به اعلام کمی یا امتیازدهی کسب کرد.
– روش ارزیابی پوشش یا گیاهان همراه با ارزیابی خاک، یکی از روشهای تعیین گرایش است.
– روش ارزیابی کیفی مخصوص مناطق خشک و نیمهخشک
– روش ارزیابی مرتع- خاک
به منظور تعیین دقیق تغییرات گرایش از وجود قطعات شاهد استفاده میگردد که در هیچ یک از مراتع کشور چنین قطعاتی وجود ندارد و یا در سایتهای تحقیقاتی از کوادرات ثابت و یا از ترانسکتهای ثابت استفاده میشود و از مقایسه وضع موجود با وضع آتی روند گرایش مرتع مشخص میشود.
روش تعیین گرایش مرتع
1- تعیین ظرفیت مرتع
مشخص کردن ظرفیت چرای مرتع یکی از اساسی ترین موارد اداره مرتع می باشد. رای بهره برداری اصولی از مراتع و همچنین دستیابی به تولیدات پایدار دامی، تعیین ظرفیت چرای مرتع جزو اهداف اساسی مدیریت مرتع محسوب میشود. ظرفیت چرا عبارت است از حداکثر تعداد دامی که در مرتع مشخص و در زمان معین میتواند چرا کند، بدون اینکه بر کمیت و کیفیت پوشش گیاهی و سایر موارد وابسته از قبیل خاک، آب و موارد استثنائی دیگر خسارتی وارد شود. برای محاسبه ظرفیت چرای مرتع، محاسبه مقدار تولید و نیاز روزانه دام چرا کننده جزو عوامل اساسی محسوب میشود. نیاز روزانه دام بسته به وزن دام، سن دام، شرایط فیزیولوژیکی دام، شرایط محیطی و کیفیت علوفه تغییر میکند. لذا برای تعیین ظرفیت چرای مراتع علاوه بر کمیت، باید به کیفیت علوفه نیز توجه نمود. تعیین ظرفیت چرای مراتع میتواند بر اساس تولید سالانه (کوتاه مدت) یا تولید بلند مدت باشد. برای مقایسه رویکردهای مختلف، دو روش تعیین ظرفیت در این تحقیق در نظر گرفته شد. روش اول، روش رایج در طرح های مرتعداری؛ روش دوم، روش محاسبه حد بهره برداری مجاز و انرژی متابولیسمی در دسترس تیپ گیاهی برای تعیین ظرفیت تیپ های گیاهی، فاکتورهای مختلفی مانند وسعت تیپ گیاهی، کیفیت و انرژی متابولیسمی گونههای موجود، میزان انرژی متابولیسمی مورد نیاز دام موجود، میزان تولید مرتع، توپوگرافی، شیب و سایر موارد مهم مد نظر قرار گرفت روش دوم (تعیین حد بهره برداری مجاز) به دلیل وضعیت ضعیف، گرایش منفی و حساسیت زیاد به فرسایش، شایستگی چرا نداشت. نتایج نشان داد که ظرفیت تعیین شده به روش رایج در طرحهای مرتعداری بیشتر از روش تعیین حد بهره برداری مجاز و انرژی متابولیسمی در دسترس و روش بلند مدت بوده و اختلاف معنی دار دارد. این اختلاف ناشی از تفاوت در برآورد تولید مرتع و حد بهره برداری مجاز و تعیین نیاز روزانه دام میباشد. این مسئله سبب وجود دام مازاد شده که چرای مفرط و در نهایت تخریب مرتع را در پی دارد. بنابراین بهتر است برای تعیین ظرفیت چرا از روشهای مبتنی بر وضعیت، گرایش و کلاس شایستگی فرسایش و انرژی متابولیسمی تیپ گیاهی، استفاده شود تا بین ظرفیت چرا و انرژی موجود در منطقه تعادل برقرار شده و از هدر رفت علوفه یا چرای بیش از حد گونههای منطقه جلوگیری شود. بطور کلی تعیین ظرفیت چرا به روش رایج در طرحهای مرتعداری، پایداری تولیدات دامی و بهره برداری از مراتع را تضمین نمیکند. بنابراین باید با توجه به تغییرات این فاکتورها و شرایط آب و هوایی خصوصا بارش سالانه، ظرفیت سالانه مرتع را تعدیل نمود که مناسبترین روش استفاده از ظرفیت چرای بلند مدت اشد که اساس آن بر نوسان کم دام است. تاثیر دو عامل مساحت و تعداد بهره بردار نیز بر ظرفیت چرای مراتع، معنی دار است. نتایج نشان داد که میانگین ظرفیت چرا در مراتع بزرگ حدود 290 واحد دامی و در مراتع کوچک حدود 59 واحد دامی است که این اختلاف معنی دار بوده و نشان دهنده این مسئله است که مراتع بزرگتر از نظر اقتصادی برای مرتعداران مناسبتر بوده بنابراین کمتر تخریب شده اند. همچنین میانگین ظرفیت چرا در مراتع انفرادی حدود 197 واحد دامی و در مراتع مشاعی حدود 136 واحد دامی است که نشان دهنده تمایل و علاقه بیشتر مرتعداران به بهره برداری انفرادی از مرتع میباشد. روش های متعددی برای تعیین ظرفیت چرای مرتع ابداع شده که با توجه به تیپ پوشش گیاهی، درصد پوشش گیاهی، زمان لازم برای اندازه گیری ظرفیت چرا، دقت موردنظر در ارزیابی، تجربه و تبحر و سرانجام تعداد کارشناس موجود می توان با بکاربردن یکی از روش ها علوفه تولید شده در مرتع را محاسبه نمود.
در این مطالعه به منظور تعیین تولید علوفه گونه های گیاهی از روش تخمین مضاعف استفاده شد. در این روش میزان تولید در هر تیپ تخمین زده میشود و سپس کلیه گیاهان قابل استفاده دام در داخل پلات های شاهد به تفکیک گونه قطع شدند. بعد از خشک کردن نمونه ها و وزن کردن آنها تولید علوفه در هکتار محاسبه گردید. با توجه به نیاز متوسط روزانه دام که حدود 7/1 کیلوگرم است و مساحت هر تیپ گیاهی و در نظر گرفتن ارزش خوشخوراکی گونهها علوفه قابل برداشت مرتع محاسبه شد و در نهایت تعداد واحد دامی در ماه یا فصل چرایی تعیین شد.
2- روش قطع و توزین
روش قطع و توزین در بین روشهای تعیین ظرفیت چرائی یکی از دقیقترین روشهای تعیین ظرفیت میباشد جهت تعیین ظرفیت تیپ های مرتعی از پلاتهای یک متر مربعی استفاده میگردد؛ بدین ترتیب که در مناطق معرف و کلیدی هر تیپ به تعداد 10پلات انداخته میشود. به منظور تسریع در کار و جلوگیری از هزینه زیاد گیاهان کلاس1 باهم، گیاهان کلاس2با هم وگیاهان کلاس3 باهم در پاکتهای جداگانه ای ریخته میشوند. گندمیان و پهن برگان از سطح بالای یقه (یک سانتیمتری سطح خاک) قیچی گردیده و رشد سال جاری نباتات بوته ای نیز چیده میشوند. جهت تعیین ظرفیت، لازم است میزان تولید گونه های مختلف در حد بهره برداری مجاز یا ارزش رجحانی که کوچکترباشد، ضرب شود تا علوفه خشک قابل استفاده بدست آید. بر اساس کتاب مرتع و مرتعداری دکتر مقدم حد بهره برداری مجاز در مورد گیاهان کلاس I برابر 50 درصد ،برای گیاهان کلاس II معادل 30 درصد و برای گیاهان کلاس III معادل 10 درصد در نظرگرفته میشود (علوفه خشک قابل استفاده هر واحد دامی در روز5/1-2کیلوگرم میباشد).
Au=s*f/x*v
ظرفیت مرتع=مساحت* تولید علوفه قابل استفاده /مدت چرا* نیاز روزانه واحد دامی
1944 =2*350/180*2000 =ظرفیت مرتع
S= مساحت به هکتار F= علوفه قابل استفاده به کیلوگرم
X= مدت زمان چرا به روز V= نیاز روزانه هر واحد دامی به علوفه خشک به کیلوگرم
تهیه لیست فلور منطقه
پس از بازدیدهای میدانی و بررسی عکسهای هوایی لیست فلور منطقه مورد مطالعه براساس گونه، خانواده، شکل رویشی، دیرزیستی نام محلی یا فارسی و موارد استفاده تهیه گردید.
بدین منظور در فصل بهار از منطقه بازدید بعمل آمد و نسبت به جمع آوری و شناسایی کلیه گیاهان اقدام گردید. لیست فلورستیک گیاهان شناسایی شده در منطقه مطالعاتی در جدول شماره (22) ارائه شده است.
موارد استفاده
دیرزیستی
شکل رویشی
نام فارسی یا محلی
گونه
جنس
خانواده
ردیف
مرتعی
یکساله
فورب
گل همیشه بهار
Persica
Calendula
Asteraceae
1
مرتعی
یکساله
فورب
کیسه کشیش
Bursapastoris
Capsella
Brassicaceae
2
حفاظتی
چندساله
فورب
گاو چاق کن
orientalis
Scariola
Asteraceae
3
مرتعی
یکساله
فورب
بابونه
SP
Anthemis
Asteraceae
4
مرتعی
چند ساله
فورب
خارگونی
Mucronata
Noaea
Chenopodiaceae
5
حفاظت خاک
چندساله
درخت
بنه
Atlantica
Pistacia
Anacardiaceae
6
مرتعی
یکساله
فورب
خار زرد
Oxycantha
Carthomus
Asteraceae
7
مرتعی
یکساله
فورب
گل گندم
Spp
Centurea
Asteraceae
8
مرتعی
یکساله
فورب
بارهنگ
Ovata
Plantago
Papilionaceae
9
مرتعی
چندساله
فورب
گوش بره
Olivieri
Phlomis
Labiatae
10
مرتعی
یکساله
فورب
پنیرک
parviflora
Malva
Malvaceae
11
حفاظتی
چندساله
درخت
کهور
Stephaniana
Prosopis
Mimosaceae
12
دارویی
چند ساله
فورب
معرق
Italica
Anchusa
Boraginaceae
13
مرتعی
یکساله
فورب
شکر تیغال
Ritroides
Echinops
Asteraceae
14
مرتعی
چندساله
علفی
چمن پیاز کشدار
Bulbosa
Poa
Graminae
15
مرتعی
یکساله
فورب
گل گندم
Bruguieriana
Centurea
Asteraceae
16
مرتعی
چند ساله
فورب
کنگر
Tournefortii
Gundelia
Asteraceae
17
مرتعی
چند ساله
فورب
کاهوی وحشی
Orientalis
Lactca
Asteraceae
18
مرتعی
چندساله
فورب
گچ دوست
sp
Gypsophila
Boraginaceae
19
مرتعی
چند ساله
فورب
زنگوله ای
Asperrimum
Onosma
Boraginaceae
20
مرتعی
یکساله
علفی
چمن ریش
Squarrosa
Boissiera
Graminae
21
مرتعی
یکساله
فورب
ترتیزک
Latifolium
Lepidium
Brassicaceae
22
مرتعی
یکساله
فورب
شب بو
Longipetalo
Matthiola
Brassicaceae
23
حفاظت خاک
چندساله
درخت
بلوط
Brantii
Quercus
Fagaceae
24
مرتعی
یکساله
فورب
شمعدانی وحشی
Ciconium
Erodium
Geraniaceae
25
مرتعی
یکساله
فورب
دانه تسبیح
Crassa
Aegilops
Graminae
26
مرتعی
یکساله
علفی
جو دوسر
Westii
Avena
Graminae
27
مرتعی
یکساله
علفی
جو میش
Tecterum
Bromus
Graminae
28
مرتعی
یکساله
علفی
علف پشمکی
Tomentellus
Bromus
Graminae
29
مرتعی
چندساله
علفی
علف بره
Ovina
Festuca
Graminae
30
مرتعی
چندساله
علفی
____
Piliferam
Hetheranthelium
Graminae
31
مرتعی
یکساله
علفی
جو موش
Glaucum
Hordeum
Graminae
32
حفاظت خاک
چندساله
بوته ایی
علف مار
spinosa
Caparis
Capparidaceae
33
مرتعی
یکساله
فورب
آفتاب پرست
Dolosum
Heliotropium
Boraginaceae
34
حفاظتی -مرتعی
چندساله
فورب
علف شور
sp
Salsola
Boraginaceae
35
مرتعی
چند ساله
فورب
گچ دوست
sp
Gypsophila
Caryophyllaceae
36
مرتعی
یکساله
فورب
گل آفتابی سکه ای
Salicifolium
Helianthemum
Cistaceae
37
مرتعی
چندساله
فورب
پیچک
Chondrilloides
Convolvulus
Convolvulaceae
38
مرتعی
یکساله
علفی
جو پیازدار
Bulbusum
Hordeum
Graminae
39
مرتعی
چند ساله
علفی
چمن
Rigidam
Lolium
Graminae
40
مرتعی
چندساله
فورب
آویشن
Sp
Thymus
Labiatae
41
مرتعی
یکساله
علفی
ملیکا
Persica
Melica
Graminae
42
حفاظت خاک
چندساله
فورب
شیر سگ
Denticulata
Euphorbia
Euphorbiaceae
43
مرتعی
چندساله
علفی
استیپا
arabica
Stipa
Graminae
44
حفاظت خاک
چندساله
گراس
سبد
plumosa
Stipagrostis
Graminae
45
مرتعی دارویی
چندساله
فورب
مار چوبه
Vulgar
Marrobium
Labiatae
46
مرتعی دارویی
چندساله
فورب
مریم گلی
limbata
Salvia
Labiatae
47
مرتعی
چندساله
فورب
مریم نخودی
orientale
Teucrium
Labiatae
48
مرتعی
یکساله
فورب
اسپرس
Cristagalii
Onobrychis
Papilionaceae
49
مرتعی
چندساله
فورب
مریم نخودی
Polium
Teucrium
Labiatae
50
مرتعی
یکساله
فورب
شنبلیله قلاب دار
Uncata
Trigonella
Papilionaceae
51
مرتعی
چندساله
فورب
گون
Sumarensis
Astragalus
Papilionaceae
52
مرتعی
چندساله
فورب
گون
Microephalus
Astragalus
Papilionaceae
53
مرتعی
یکساله
فورب
یونجه
Radiata
Medicago
Papilionaceae
54
مرتعی
یکساله
فورب
شبدر
Stellario
Trifolium
Papilionaceae
55
مرتعی
یکساله
فورب
بارهنگ
Cylindrica
Plantago
Papilionaceae
56
داروئی
یکساله
فورب
شقایق
sp
Papaver
Papaveraceae
57
مرتعی
چندساله
فورب
زول
Billardieri
Eryngium
Umbeliferae
58
سمی
یکساله
فورب
خار شتر
Cameloram
Alhagi
Papilionaceae
59
حفاظتی -مرتعی
چندساله
فورب
مریم گلی
sp
Salvia
Labiatae
60
مرتعی
چندساله
فورب
گون
Fasciculifolius
Astragalus
Papilionaceae
61
مرتعی
چندساله
فورب
گونه ها
ی گون
spp
Astragalus
Papilionaceae
62
حفاظت خاک
چندساله
بوته ایی
چوبک
spp
Acanthophyllum
Plumbaginaceae
63
مرتعی
چندساله
فورب
ترشک
Elhedroides
Rumex
Polygonaceae
64
حفاظتی- مرتعی
چندساله
بوته ایی
پرند
sp
Pteropyrum
polygonaceae
65
حفاظت خاک
چندساله
فورب
علف چای
inflata
Stachys
Lamiaceae
66
مرتعی
چندساله
درختچه
سیاه تنگرس
Persica
Rhamnus
Rhamnaceae
67
مرتعی
چند ساله
درختچه
بادامک
Scoparia
Amygdalus
Rosaceae
68
حفاظت خاک
چندساله
درختچه
گرگ تیغ
sp
Lycium
Solanaceae
69
حفاظت خاک- خوراکی
چندساله
درختچه
زالزالک
Pontica
Crataegus
Rosaceae
70
حفاظت خاک
چندساله
بوته ایی
شوخ
Mucronata
Daphne
Thymelaeceae
71
حفاظت خاک
چندساله
فورب
اسفند
hermalla
Pegaum
Zygophyllaceae
72
مرتعی
یکساله
فورب
ماستونک
Leptophylla
Torillis
Umbeliferae
73
حفاظتی- مرتعی
چندساله
فورب
ورث
lutca
Reseda
Resedaceae
74

مرتعی
چندساله
درختچه
تنگرس
Lycioides
Amygdolus
Rosaceae
75
حفاظتی- مرتعی
چندساله
بوته ایی
پرند
aucheri
Pteroypyrum
polygonaceae
76
مرتعی
یکساله
فورب
آلاله
Asiaticus
Ranuncalus
Ranunculaceae
77
حفاظت خاک
چندساله
درختچه
اکاسیا
sp
Acacia
Papilionaceae
78
حفاظتی- مرتعی
چندساله
فورب
ورث بیابانی
arabica
Reseda
Resedaceae
79
جدول شماره (22): لیست فلورستیک گونههای گیاهی منطقه مطالعاتی

ارزش رجحانی یا خوشخوراکی
ارزش خوشخوراکی یا رجحانی عبارتست از انتخاب یک گیاه در مقابل گیاه دیگر توسط دام. خوشخوراکی عبارتست از خصوصیات گیاه که سبب جلب توجه دام میشود. یا مجموعه عواملی است که موجب میشود یک گیاه در مقابل گیاه دیگر خوشخوراک تر به نظر آید. در بررسی کیفی پوشش گیاهی به مواردی همچون خوشخوراکی و ارزش رجحانی، مواد غذایی و هضم پذیری توجه می شود. بررسی و اندازه گیری و درک صحیح از مفهوم خوشخوراکی می تواند مرتعدار را در ارائه ی راه کارهای مدیریتی، جهت مکانیابی علوفه برای دام های مختلف و انتخاب دام متناسب با نوع علوفه ی موجود در مرتع یاری کند خوشخوراکی از نظر معنی مدت ها مورد اختلاف نظر متخصصان مرتعداری و تغذیه ی دام بوده و تعریف های مختلفی از آن در کتاب ها و مقالات دیده می شود خوشخوراکی رابطه درونی مابین طعم (بو، مزه و بافت) یک خوراک و اثرات پس از هضمی مواد غذایی و سموم است. خصوصیات شیمیایی گیاه و مرحله تغذیه ای دام و تجربه ی پیشین او از مواجهه با آن خوراک، تاثیر می پذیرند ترکیبات شیمیایی گیاه مهم ترین عامل موثر بر خوشخوراکی به شمار می رود. علاوه بر ذائقه ی دام عواملی نظیر تولید، درصد ترکیب گیاهان موجود در منطقه، نحوه ی پراکنش و میزان دسترسی دام به آن ها در ارزیابی خوشخوراکی نقش دارد. خوشخوراکی فصلی را به عنوان یک صفت مهم در ارزیابی گونه های مختلف بوته ای از نظر مناسب بودن آن ها برای تعلیف و تغذیه ی دام های اهلی در اوایل، اواسط و اواخر زمستان مطرح کرده اند در تایید این نظریه که فراوانی گیاه، یکی از عوامل خوشخوراکی گیاهی است، مدارک تحقیقی گسترده ای وجود ندارد و فقط مشاهده ی شرایط طبیعی، یا آزمایشی توسط مدیران فراهم شده تا اندازه ای به اعتبار این نظریه کمک می کند که فراوانی یا وفور گونه ی گیاهی، ممکن است بر انتخاب نوع ماده ی غذایی توسط حیوان اثر بگذارد.
عوامل مختلفی وجود دارد که بر ارزش رجحانی یا خوشخوراکی تاثیر میگذارد که عبارتند از عوامل حیوانی و عوامل گیاهی. برای اندازه گیری خوشخوراکی روشهای متعددی وجود دارد. نکته ای که باید رعایت شود آن است که در تعیین خوشخوراکی دام باید در یک شرایط نرمال باشد، یعنی نه خیلی سیر و نه خیلی گرسنه. چرا که اگر میزان گرسنگی دام زیاد باشد، باعث انتخاب اجباری و هر چه که در دسترس دام باشد، استفاده خواهد شود، در این پروژه با استفاده از مشاهدات میدانی و تجربی میزان خوشخوراکی علوفه مرتع مشخص گردید به طور کلی انواع مختلف علوفهای که مورد استفاده دام قرار میگیرد به دو عامل بستگی دارد:
1- ارزش رجحانی یا خوشخوراکی آن
2- نوع علوفه ای که در دسترس دام است.
به لحاظ خوشخوراکی گونه های مختلف گیاهی در چهار دسته قرار میگیرند:
1) خوب 2) متوسط 3) کم 4) بی ارزش
روشهای اندازه گیری خوشخوراکی در این مطالعه روش کرنومتر و تجربی بود.
در روش کرنومتر کارشناس یک کرنومتر در دست میگیرد و با یک فاصلهمناسب، بدون اینکه رفتار طبیعی و معمولی حیوان را بهم بزند. مدت زمانی را که دام از گونههای مختلف گیاهی استفاده میکند؛ یاداشت کرده و در آخر کار، زمانهای مربوط به گونههای گیاهی یکسان را با هم جمع کرده و مشخص میکند که کدام گونه گیاهی خوشخوراک تر از بقیه است. کلاس خوشخوراکی گونهها در جدول شماره (23) آمده است.
میزان خوشخوراکی
نام فارسی یا محلی
گونه
جنس
خانواده
ردیف
خوب
متوسط
کم
بی ارزش

گل همیشه بهار
Persica
Calendula
Asteraceae
1

کیسه کشیش
Bursapastoris
Capsella
Brassicaceae
2

گاو چاق کن
orientalis
Scariola
Asteraceae
3

بابونه
SP
Anthemis
Asteraceae
4

خارگونی
Mucronata
Noaea
Chenopodiaceae
5

بنه
Atlantica
Pistacia
Anacardiaceae
6

خار زرد
Oxycantha
Carthomus
Asteraceae
7

گل گندم
Spp
Centurea
Asteraceae
8

بارهنگ
Ovata
Plantago
Papilionaceae
9

گوش بره
Olivieri
Phlomis
Labiatae
10

پنیرک
parviflora
Malva
Malvaceae
11

کهور
Stephaniana
Prosopis
Mimosaceae
12

معرق
Italica
Anchusa
Boraginaceae
13

شکر تیغال
Ritroides
Echinops
Asteraceae
14

چمن پیاز کشدار
Bulbosa
Poa
Graminae
15

گل گندم
Bruguieriana
Centurea
Asteraceae
16

کنگر
Tournefortii
Gundelia
Asteraceae
17

کاهوی وحشی
Orientalis
Lactca
Asteraceae
18

گچ دوست
sp
Gypsophila
Boraginaceae
19

زنگوله ای
Asperrimum
Onosma
Boraginaceae
20

چمن ریش
Squarrosa
Boissiera
Graminae
21

ترتیزک
Latifolium
Lepidium
Brassicaceae
22

شب بو
Longipetalo
Matthiola
Brassicaceae
23

بلوط
Brantii
Quercus
Fagaceae
24

شمعدانی وحشی
Ciconium
Erodium
Geraniaceae
25

دانه تسبیح
Crassa
Aegilops
Graminae
26

جو دوسر
Westii
Avena
Graminae
27

جو میش
Tecterum
Bromus
Graminae
28

علف پشمکی
Tomentellus
Bromus
Graminae
29

علف بره
Ovina
Festuca
Graminae
30

____
Piliferam
Hetheranthelium
Graminae
31

جو موش
Glaucum
Hordeum
Graminae
32

علف مار
spinosa
Caparis
Capparidaceae
33

آفتاب پرست
Dolosum
Heliotropium
Boraginaceae
34

علف شور
sp
Salsola
Boraginaceae
35

گچ دوست
sp
Gypsophila
Caryophyllaceae
36

گل آفتابی سکه ای
Salicifolium
Helianthemum
Cistaceae
37

پیچک
Chondrilloides
Convolvulus
Convolvulaceae
38

جو پیازدار
Bulbusum
Hordeum
Graminae
39

چمن
Rigidam
Lolium
Graminae
40

آویشن
Sp
Thymus
Labiatae
41

ملیکا
Persica
Melica
Graminae
42

شیر سگ
Denticulata
Euphorbia
Euphorbiaceae
43

استیپا
arabica
Stipa
Graminae
44

سبد
plumosa
Stipagrostis
Graminae
45

مار چوبه
Vulgar
Marrobium
Labiatae
46

مریم گلی
limbata
Salvia
Labiatae
47

مریم نخودی
orientale
Teucrium
Labiatae
48

اسپرس
Cristagalii
Onobrychis
Papilionaceae
49

مریم نخودی
Polium
Teucrium
Labiatae
50

شنبلیله قلاب دار
Uncata
Trigonella
Papilionaceae
51

گون
Sumarensis
Astragalus
Papilionaceae
52

گون
Microephalus
Astragalus
Papilionaceae
53

یونجه
Radiata
Medicago
Papilionaceae
54

شبدر
Stellario
Trifolium
Papilionaceae
55

بارهنگ
Cylindrica
Plantago
Papilionaceae
56

شقایق
sp
Papaver
Papaveraceae
57

زول
Billardieri
Eryngium
Umbeliferae
58

خار شتر
Cameloram
Alhagi
Papilionaceae
59

مریم گلی
sp
Salvia
Labiatae
60

گون
Fasciculifolius
Astragalus
Papilionaceae
61

گونه های گون
spp
Astragalus
Papilionaceae
62

چوبک
spp
Acanthophyllum
Plumbaginaceae
63

ترشک
Elhedroides
Rumex
Polygonaceae
64

پرند
sp
Pteropyrum
polygonaceae
65

علف چای
inflata
Stachys
Lamiaceae
66

سیاه تنگرس
Persica
Rhamnus
Rhamnaceae
67

بادامک
Scoparia
Amygdalus
Rosaceae
68

گرگ تیغ
sp
Lycium
Solanaceae
69

زالزالک
Pontica
Crataegus
Rosaceae
70

شوخ
Mucronata
Daphne
Thymelaeceae
71

اسفند
hermalla
Pegaum
Zygophyllaceae
72

ماستونک
Leptophylla
Torillis
Umbeliferae
73

ورث
lutca
Reseda
Resedaceae
74

تنگرس
Lycioides
Amygdolus
Rosaceae
75

پرند
aucheri
Pteroypyrum
polygonaceae
76

آلاله
Asiaticus
Ranuncalus
Ranunculaceae
77

اکاسیا
sp
Acacia
Papilionaceae
78

ورث بیابانی
arabica
Reseda
Resedaceae
79
جدول شماره (23): کلاس خوشخوراکی گونه ها
برآورد ارزش اقتصادی گونهای درختی
رایگان پنداشتن خدمات اکوسیستم های جنگلی و نبود آگاهی علمی از ابعاد کمی و کیفی ارزش اقتصادی این خدمات یکی از مهمترین علل تخریب جنگل ها به شمار می رود. جنگلهای منطقه مطالعاتی در محدوده بلوک رویشی زاگرس جنوبی واقع شده و بنابراین بیشتر دارای ارزش حفاظتی بوده و در حفظ آب و خاک منطقه نقش مهمی دارند. علاوه بر این بعضی گونههای جنگلی موجود، محصولات فرعی خاصی تولید کرده و دارای ارزش اقتصادی میباشند. از جمله میتوان به گونه های بلوط، بنه و تنگرس اشاره نمود. از میوه بلوط میتوان تانن استخراج کرد که در صنایع مختلف کاربرد دارد.
در این بخش سعی میشود ارزش اقتصادی محصولات فرعی گونههای جنگلی مورد نظر مورد بحث قرار گیرد.
الف ) درخت بلوط
گونه بلوط ایرانی با نام علمی Quercus brantii یا بَرودار، درختی با ارتفاع ۱۰ متری است که از شمال غربی تا جنوب شرقی رشته کوه زاگرس دیده میشود. این گونه درخت بلوط توانایی رویش در گونه های مختلف خاک و در ارتفاع های گوناگون از ۴۵۰ متر بالاتر از سطح دریا تا ۲۶۰۰ متر بالاتر از سطح دریا در جهات جغرافیایی مختلف را دارد. این گونه درخت بلوط در میان مردم ایران با نامهایی چون بلوط ایرانی، برو، شکین، هلوین، بلی، بلو و داربرو نامیده می شود. مساحت کل جنگلهای ایران ۱۲ میلیون هکتار میباشد؛ از این مقدار حدود ۵۵ درصد مخصوص گونه‎های مختلف بلوط است. متاسفانه به دلایلی همچون آفات و بیماریها، کم شدن سنجابها، ریزگردها، قطع بی رویه درختان بلوط به خاطر تهیه ذغال چوب و گرمایی، چرای دامها، توسعه اراضی کشاورزی، احداث جاده و بسیاری از عوامل دنیای تجدد امروزی یا بی توجهی مردم محدوده جنگلهای بلوط ایران روز به روز کمتر میشود.
تولید میوه بلوط در تیپ Quercus brantii -Amygdalus lycioides که بطور متوسط دارای تراکم 35 اصله بلوط در هکتار میباشد، حدوداً 5 کیلوگرم بلوط از هر اصله برداشت میگردد که در مجموع معادل80850 کیلوگرم است.
بلوط بخش اساسی از نواحی روستایی غرب کشور را پوشش میدهد که به صورت درخت و درختچه وجود دارد. برگهای کنگرهدار بلوط ممکن است بیضی شکل یا کشیده و باریک باشند و رنگشان در پاییز، به ارغوانی روشن میگراید. این درختان دارای تنه ای بزرگ و برگهایی برای تصفیه هوا و سایه افکنی دارند. البته مناسب رشد در خاکهای کم عمق نیستند. جنگلهای زاگرس پر از درختان بلوط است. از این درخت میوه بلوط جهت تهیه تانن قابل جمعآوری است. البته از میوه بلوط در جیره غذایی دامی هم استفاده میشود. بطور متوسط از هر درخت بلوط میتوان 5 کیلوگرم میوه تهیه نمود. با توجه به اینکه هر ساله مقدار تولید میوه درختان جنگلی ثابت نیست، بنابراین در این مطالعه ثلث برآورد میوه تولیدی سالیانه را مد نظر قرار میدهیم.
ب ) درخت بنه
درختی با ارتفاع ۲ تا ۷ متر، حتی گاهی به ۹ متر هم میرسد و معمولا در کوهها، اما بیشتر در قله های پرارتفاع، پرتگاه ها و مناطق دوردست کوهستانی اما با آب و هوای نه چندان سرد میروید. درخت بنه در حال حاضر در لیست درختان حفاظت شده قرار دارد. عمر این درخت طولانی است و در بعضی از مناطق ایران درخت هایی با عمر ۱۵۰۰ سال دیده می شود. در پاییز برگهای آن به رنگ نارنجی خوش رنگی در میآید. برگهای آن تک شانهای و ۵ تا ۷ برگچه گل آذین که در زیر گونههای مختلف دارای شکلهای گوناگون است. این گیاه تک جنسی دارای ۵ عدد کاسبرگ و بدون گلبرگ است. شاخههای آن سفید کمی مایل به خاکستری است. میوه آن از نوع شفت است که مغز آن روغنی است و به صورت تخمه مصرف میشود با این تفاوت که پوسته سخت آن باعث آسیب به دندان میشود. این دانه معمولا در پاییز به رنگ سبز تیره است. بنه دو نوع است؛ ریز و درشت. بنه ریز که در ابتدا به رنگ سبز کمرنگ است پس از رسیدن، سبز پررنگ میشود، به راحتی زیر دندان ها نرم میشود و طعم خوشمزهای دارد و در بعضی مناطق با آن ترشی خوشمزهای درست میکنند. بنه درشت دارای پوست های سخت است و به راحتی زیر دندان شکسته نمیشود. مغز آن بیشتر شبیه به پسته اما بسیار کوچکتر است.
کاربردها و خواص درخت بنه :
طبع میوه تازه این گیاه گرم و خشک است و خشک آن خیلی گرم و خشک است.
جهت رفع کم خونی از بنه میتوان استفاده کرد. معمولاً در غذاهای محلی از بنه استفاده کنند.
جهت کمر درد و دردهای مفصلی از روغن این گیاه میتوان به کمر مالید.
برای پاک کردن کبد و رفع سردرد از ترشی بنه توان استفاده کرد.
برای رویانیدن مو از ضماد سوخته آن استفاده میشود. این ضماد برای بیماری گری نیز مناسب است.
برای صاف شدن صدا از روغن بنه میتوان استفاده کرد.
پ)درختچه تنگرس
تنگرس درختچهای پر شاخه و خاردار، شاخههای جوان بدون کرک که در ابتدای رویش قهوهای و بتدریج خاکستری متمایل به سفید میشوند. ساقه های فرعی منتهی به خار استخوانی و محکم میباشند. میوه شفت مخملی به طول 15 میلیمتر و عرض 10 تا 12 میلیمتر است. تنگرس متعلق به خانواده گل سرخیان میباشد. این درختچه خاردار اغلب در اراضی آبرفتی دامنه مخروط افکنهها و نواحی صخرهای و سنگلاخی دامنه کوهها و گستره پای کوهها رویش می یابد. گلهای صورتی و انبوه آن در اواخر فصل زمستان و اوایل فروردین ماه شکوفا شده و برگهای آن در اوایل بهار ظاهر میشوند.
میوههای نسبتاً درشت این درختچه در همین زمان رسیده و قابل جمع آوری است. نحوه زادآوری طبیعی این درختچه از طریق بذر و کاشت نهال امکان پذیر است.
این درختچه یکی از عناصر گیاهی مقاوم به خشکی و کم آبی محسوب میشود. جهت ایجاد مراتع مشجر و به ویژه در دامنه کوهها و اراضی سنگلاخی قابل توصیه است. اهمیت این درختچهها بیشتر در محافظت از خاک می باشد و در مناطقی که حاصلخیز نیست و امکان فرسایش خاک بیشتر است این گونهها میتوانند به راحتی به عنوان گونههای پیشآهنگ مستقر شوند.
دانهها و میوههای این درختچه مصرف خوراکی دارد. نوع دیگر استفاده از این گیاه استفاده از روغن آن است که به عنوان مُلیّن و شستشو دهنده دستگاه گوارش مصرف دارد. همچنین مالیدن آن به محل درد به صورت موضعی استفاده دارد. درحال حاضر با توجه به شدت چرا و عدم شادابی این درختچه هیچ گونه محصولی از این درخت برداشت نمیشود و در صورت عدم بهره برداری دام امکان استفاده از محصولات آن ظرف سنوات آتی وجود دارد.
تعیین ظرفیت مرتع در هر سامان، زیر حوزه و تیپهای گیاهی
ظرفیت چرا عبارت است از حداکثر تعداد دامی که در مرتع مشخص و در زمان معین میتواند چرا کند، بدون اینکه بر کمیت و کیفیت پوشش گیاهی و سایر موارد وابسته از قبیل خاک، آب و موارد استثنائی دیگر خسارتی وارد شود. برای بهره برداری اصولی از مراتع و همچنین دستیابی به تولیدات پایدار دامی، تعیین ظرفیت چرای مرتع جزو اهداف اساسی مدیریت مرتع محسوب میشود. برای محاسبه ظرفیت چرای مرتع، محاسبه مقدار تولید و نیاز روزانه دام چرا کننده جزو عوامل اساسی محسوب می شود. نیاز روزانه دام بسته به وزن دام، سن دام، شرایط فیزیولوژیکی دام، شرایط محیطی و کیفیت علوفه تغییر کند. لذا برای تعیین ظرفیت چرای مراتع علاوه بر کمیت، باید به کیفیت علوفه نیز توجه نمود. تعیین ظرفیت چرای مراتع میتواند بر اساس تولید سالانه (کوتاه مدت) یا تولید بلند مدت باشد. روش رایج در طرح های مرتعداری و روش محاسبه حد بهره برداری مجاز و انرژی متابولیسمی در دسترس تیپ گیاهی. برای تعیین ظرفیت تیپهای گیاهی، فاکتورهای مختلفی مانند وسعت تیپ گیاهی، کیفیت و انرژی متابولیسمی گونههای موجود، میزان انرژی متابولیسمی مورد نیاز دام موجود، میزان تولید مرتع، توپوگرافی، شیب و سایر موارد مهم مد نظر قرار گرفته شد. بهتر است برای تعیین ظرفیت چرا از روش های مبتنی بر وضعیت، گرایش و کلاس شایستگی فرسایش و انرژی متابولیسمی تیپ گیاهی، استفاده شود تا بین ظرفیت چرا و انرژی موجود در منطقه تعادل برقرار شده و از هدر رفت علوفه یا چرای بیش از حد گونههای منطقه جلوگیری شود. بطور کلی تعیین ظرفیت چرا به روش رایج در طرح های مرتعداری، پایداری تولیدات دامی و بهرهبرداری از مراتع را تضمین نمیکند. بنابراین باید با توجه به تغییرات این فاکتورها و شرایط آب و هوایی خصوصا بارش سالانه، ظرفیت سالانه مرتع را تعدیل نمود که مناسبترین روش استفاده از ظرفیت چرای بلند مدت میباشد که اساس آن بر نوسان کم دام است. تاثیر دو عامل مساحت و تعداد بهره بردار نیز بر ظرفیت چرای مراتع، معنی دار است. حوزه مورد مطالعه متشکل از 4 سامان عرفی است که برخی سامانها دارای مساحت کمی از مراتع هستند و این سامان ها عمدتا دام خود را در حاشیه اراضی کشاورزی تعلیف مینمایند و همچنین دامدارای در این سامانها نسبت به کشاورزی کم رنگتر شده است. در جدول زیر مساحت اراضی مرتعی در سامانهای عرفی و ظرفیت دام در این سامانها محاسبه شده است.
سامان/تیپ
کانی عزیر
تینی
مله کبود
قورچی باشی
کلینه
بازگیر
میل صفی
کوییکها
جمع
مساحت تیپI
0.0
0.0
0.0
11.3
163.3
9.9
277.6
.1222
مساحت تیپII/A
48.9
0.0
146.2
14.5
1012.8
0.0
529.6
238.1
مساحت تیپII/B
0.0
0.0
0.0
0.0
0.0
0.0
191.0
188.8
ظرفیت در تیپI
0
0
0
5
65
4
111
615
ظرفیت در تیپII/A
12
0
37
4
253
0
132
545
ظرفیت در تیپII/B
0
0
0
0
0
0
29
29
جمع(هکتار)

جدول شماره (24): برآورد تولید علوفه در سامانهای عرفی منطقه.
کد تیپ
کل علوفه تولیدی
در هکتار
تولید قابل بهره برداری در هکتار (Kg)
تولید مجاز قابل بهره برداری در هکتار (Ton)
ظرفیت در ماه در هکتار
مساحت تیپ هکتار
ظرفیت دامی تیپ
تولید بالقوه در هکتار

a.u.m/H

I
220
54
0.054
1.2
244
155
272
II/A
122
43
0.041
1.4
455
554
145
II/B
88
22
0.012
0.5
88
24
67
جدول شماره (25): برآورد تولید علوفه در تیپهای مرتعی منطقه مورد مطالعه

نام تیپ گیاهی
نام زیر تیپ
علامت اختصاری تیپ
مساحت
میانگین تولید (کیلو گرم در هکتار)
تولید کل تیپ
وضعیت تیپ گیاهی
گرایش مرتع
I
Quercus Brantii Annual Gerasses-Amygdalus lycioides
Qu.br-An.ger-Am.ly
244
240
110880
ضعیف
منفی
II/A
Annual Gerasses-Centeura sp-Cousinia sp
An.ger-Cen.sp-Cou.sp
455
145
356265
خیلی ضعیف
ثابت
II/B
Annual Gerasses-Centeura sp-Cousinia sp
An.ger-Cen.sp-Cou.sp
88
90
17190
خیلی ضعیف
ثابت

جدول شماره (26): برآورد تولید کل علوفه وگرایش و وضعیت تیپهای مرتعی
فنولوژی گیاهان و تعیین زمان آمادگی و دوره بهرهبرداری مرتع
فنولوژی روابط بین وقایع دورهای بیولوژیکی معمولا" چرخه زندگی گیاهان و حیوانات و تغییرات محیط را مطالعه کند. وقایع طبیعی نظیر چرای فصلی دامها، مهاجرت پرندگان، بیدار شدن جوانه درختان، گلدهی یا میوه دهی، فعالیت حشرات و تاریخ برداشت محصول همه این وقایع سالیانه میتوانند با تغییرات فصلی یا اقلیمی در ارتباط باشند. به خصوص در مورد آب و هوا یا دما بجای تاریخهای تقویمی خاص ممکن است با آداب و رسوم قدیمی با آنها آشنا شوید. دامداری در این منطقه رونق خاصی داشته و از زمانهای گذشته تاکنون مردم به این شغل اشتغال داشتهاند. در عین حال، به علت رعایت نکردن اصول صحیح بهرهبرداری و مشاع بودن مراتع در حال حاضر مراتع منطقه به شدت فرسوده شده و دچار سیر قهقهرایی بسیار مخربی شده است. چرای دام از اراضی مرتعی میبایست به نحوی انجام گیرد که ضمن استفاده از علوفه تولیدی مرتع، باعث اصلاح و بهبود پوشش گیاهی و حفظ آب و خاک شود. چرای صحیح دام منجر به افزایش تراکم و انبوهی گیاهان مرغوب، محصول علوفه، لاشبرگ، نفوذپذیری خاک، طول دوره رویشی گیاهان و شروع زودتر رشد گیاهان مرتعی میشود. بدیهی است برای اجرای چرای صحیح در مرتع مطالعات فنولوژی گونههای مرتعی حائز اهمیت بوده و براساس اطلاعات فنولوژی میتوان نسبت به تنظیم برنامه مناسب چرا اقدام کرد. برنامه چرای صحیح مستلزم چرای دام در زمان مناسب و برای مدت زمان صحیح است. در این صورت گیاهان در فواصل چرا فرصت رشد و توسعه خواهند داشت. بر اساس بررسیهای به عمل آمده در این مطالعه، تعداد دام موجود چند برابر ظرفیت مرتع میباشد. بنابراین در این شرایط، زمان آمادگی مرتع رعایت نشده و دامها در تمام طول سال از مراتع استفاده مینمایند. بمنظور اصلاح و احیاء این روند لازم است که به زمان آمادگی مرتع توجه شده و مجوز لازم برای تعلیف از مراتع مذکور در زمانی که اغلب گیاهان به زمان آمادگی بهرهبرداری میرسند صادر شود. برای رسیدن به این منظور باید به فنولوژی گیاهان توجه شود. با توجه به فنولوژ گونههای مهم مراتع این حوزه در دو فصل نیمه فروردین تا پایان اردیبهشت ونیمه مهر تا پایان آذر ماه قابل استفاده است. قرق مرتع یکی از روشهای احیای پوشش گیاهی در مرتعداری و آبخیزداری است؛ زیرا افزایش تراکم پوشش گیاهی در پهنه های تحت قرق موجب افزایش حفاظ روی خاک و در نتیجه تثبیت و پایداری آن و کاهش هدر رفت خاک و تولید رسوب میگردد. به منظور مشخص کردن اثرات کمی قرق مرتع در کاهش هدر رفت نزولات جوی، هدر رفت خاک (فرسایش) و تولید رسوب، قرق مراتع به عنوان یک اقدام مدیریتی در کاهش میزان فرسایش و تولید رسوب از یک سو و بهینهسازی استفاده از آب های قابل دسترسی در سطح مراتع از سوی دیگر در حوزههای آبخیز است. از این رو توصیه میشود در صورت امکان از برنامه قرق به عنوان یک اقدام مدیریتی جهت احیا توسعه پوشش گیاهی در حوزههای آبخیز و به عنوان راهکاری ساده، کم هزینه، کارآمد و قابل اعتماد و مطمئن برای حل معضل فرسایش خاک و بهینهسازی استفاده از نزولات جوی در دستیابی به اهداف برنامههای حفاظت خاک و آبخیزداری استفاده شود.
اطلاعات مربوط به فنولوژی گیاهان مهم موجود در منطقه به شرح جدول شماره ( 27) ارائه میگردد.
فنولوژی
فرم زیستی
گونه
جنس
ردیف
بذردهی
گلدهی
رشد علفی

خرداد
فروردین
دی
فورب
farcta
Prosopis
1
اردیبهشت
اسفند
دی
فورب
Fasciculifolius
Astragalus
2
فروردین
فروردین
اسفند
فورب
salisifolium
Helianthemum
3
فروردین
اسفند
دی
گراس
sp
Bromus
4
خرداد
فروردین
بهمن
فورب
Radiata
Medicago
5
اسفند
بهمن
دی
فورب
arabica
Reseda
6
اردیبهشت
فروردین
اسفند
فورب
italica
Anchusa
7
فروردین
فروردین
اسفند
فورب
kotschyana
Cerpis
8
فروردین
اسفند
بهمن
فورب
tourneforni
Gundelia
9
فروردین
اسفند
بهمن
فورب
cristagalii
Onobrychis
10
فروردین
اسفند
بهمن
فورب
orieantalis
Lactuca
11
اردیبهشت
فروردین
اسفند
فورب
italica
Anchusa
12
فروردین
اسفند
دی
فورب
ovata
Plantago
13
فروردین
اسفند
بهمن
فورب
longipetalla
Matthiolo
14
اسفند
اسفند
دی
علفی
Tomentellus
Bromus
15
اردیبهشت
فروردین
اسفند
فورب
Asiaticus
Ranuncalus
16
جدول شماره (27): فرم زیستی و فنولوژی گونههای مهم مرتعی در منطقه مطالعاتی
در تعیین زمان بهرهبرداری بهینه از مرتع وکنترل های زیست محیطی که به خاک وابسته هستند علاوه بر موارد ذکر شده، لازم است که به خصوصیات ادافیکی و نوع پوشش اراضی نیز توجه کافی شود. مراتع از گونههای گیاهی مختلفی تشکیل شده است که هر یک دارای مراحل رویشی و زایشی متفاوتی میباشند. بنابراین هر یک از گونهها در زمان خاصی از دوره رویش آمادگی چرا داشته و در زمان خاصی نیز باید چرای آن متوقف شود. گذشته از آن خاک مرتع نیز در زمان های معینی آمادگی ورود دام به مرتع را دارد. بدون شناخت این خصوصیات در یک مرتع تعیین فصل چرا و مدیریت چرا و دام مقدور نمیباشد. با انجام این بررسی، امکان تجدید نظر در برنامه مدیریت چرای مراتع مناطق دارای پوشش گیاهی مشابه فراهم میشود. به عنوان مثال، اگر رطوبت خاک زیاد باشد، خاک فشرده شده و قدرت نفوذ آب و نگهداری آن کم میشود و پوشش گیاهی اگر زودتر از زمان مقرر (بهینه) بهرهبرداری شود، به دلیل اینکه توان تولید بذر و رویش در سال های بعد به مخاطره خواهد افتاد، بنابراین مرتع سیر قهقرایی را طی مینماید. زمان مناسب بهرهبرداری از مرتع باید بصورتی تعیین شود که حداقل ارتفاع گیاهان علفی 7 تا 10 سانتیمتر باشد. در این خصوص در مواردی که خاک ضعیف است، اگر ارتفاع گیاه به 5 تا 7 سانتیمتر برسد نیز کافی به نظر میرسد.
تعیین زمان بهرهبرداری از گونههای دارای محصولات غیرعلوفهای
با توجه به اطلاعات موجود در جدول شماره (25) که به فنولوژی گیاهان اشاره شده است میتوان زمان بهره برداری از گیاهانی که خاصیت دارویی دارند را نیز مشخص کرد. در زیر به تشریح زمان بهینه بهرهبرداری گیاهان دارویی مهم در منطقه مطالعاتی میپردازیم.
– Gundelia tournefortii
این گونه در بهمن ماه رشد علفی مینماید و در اسفند ماه گلدهی داشته که زمان مناسب بهره برداری از آن است. گیاه مذکور در فروردین شروع به بذردهی مینماید .
– Prosopis stephaniana
این گونه در دی ماه رشد علفی داشته و در فروردین و اردیبهشت گلدهی دارد و زمان بذردهی آن خرداد است که در این فصل قابل جمعآوری است.
– Anchusa italica
این گونه دراسفند رشد علفی دارد و دراواخر فروردین و اردیبهشت گلدهی دارد و زمان بذردهی آن خرداد است. زمان مناسب برای جمع آوری این گونه در هنگام گلدهی، یعنی فروردین و اردیبهشت است.
– Plantago ovata
این گونه در دی ماه و بهمن ماه رشد علفی داشته و در اسفند گلدهی دارد و زمان بذردهی آن اواخر خرداد است که دراین موقع قابل جمعآوری است.
13- تعیین گونه های مناسب وتشریح سرشت اکولوژیکی آنها
همانطور که قبلاً اشاره شد، مراتع منطقه به علت شرایط اکولوژیکی سختی که بر آن حاکم است و به دلیل چرای بیش از حد و رعایت نکردن فصل چرا، به شدت دچار تخریب شده و پوشش گیاهی مناسب از بین رفته است. بنابراین لازم است که از گونه های سازگار با منطق در عملیات بذرپاشی و بذرکاری و بوتهکاری استفاده شود.
گونههای مناسب برای استفاده در این منطقه عبارتند از:
1- Cymbopogon Oliverii
این گیاه بصورت پراکنده در سطح منطقه مطالعاتی مشاهده میشود. که این موضوع نشان دهنده سازگاری آن با شرایط منطقه بوده و میتوان از آن برای اصلاح مراتع مفید استفاده نمود. گیاه مذکور حداکثر تا ارتفاع 1000 متری از سطح دریا و در مناطق آبرفتی با زهکشی مناسب مشاهده میشود. با توجه به شرایط منطقه این گیاه میتواند حرارت 5- تا 50درجه را تحمل کند.
2- Amygdalus scoparia
این گونه که جهت حفاظت خاک مناسب است، بر روی اغلب خاکها رشد مینماید. گیاه مذکور درجه حرارت 5- تا 45 درجه را تحمل کرده و نسبت به خشکی و گرما مقاوم است. از آن می توان بصورت کپهکاری در اصلاح مراتع بهره گرفت. میزان بذر مناسب این گونه جهت کپهکاری 10 تا 15 کیلوگرم در هکتار است و عمق کاشت مناسب 4 سانتی متر میباشد.
3- Trigonella elliptica
گیاهی است با ساقه بلند و مستقیم و شاخه های فراوان که دارای ریشه های قوی است برای بذرکاری در مناطق پر شیب و سنگلاخی مناسب است . حرارت 20- تا 40 درجه را تحمل می کند .
4- Vicia villosa
گیاهی است یکساله که تولید علوفه خوبی دارد و در خاکهای حاصلخیز رشد میکند. عمق کاشت 2 سانتیمتر و میزان بذر جهت بذرکاری 15 کیلوگرم درهکتار است. گونه مذکور حرارت 15- تا 40 درجه را تحمل میکند .
5- Medicago polymorpha
این گونه گیاهی نوعی یونجه است که برای مناطق کوهستانی منطقه مناسب است. میزان بذر مناسب جهت عملیات بذرکاری 4 کیلوگرم در هکتار و عمق مناسب یک سانتیمتر است. مقاومت آن نسبت به گرما و سرما20- تا 40 درجه است .
مراتعی که نیاز به عملیات اصلاحی دارند برروی نقشه
طبق مشاهدات میدانی و مطالعه نقشههای هوایی مناطق که دارای پوشش گیاهی در معرض نابودی هستند مشخص گردید لذا با توجه به تخریب شدید پوشش گیاهی و شرایط اکولوژیکی منطقه مورد مطالعه، لازم است که جهت اصلاح و احیاء اکوسیستم های مذکور، تمام عرصههای مرتعی تحت پوشش عملیات اصلاحی و احیایی قرار گیرند. لازم به ذکر است که مراتعی که تحت پوشش این عملیات قرار میگیرند، باید حداقل 2 سال قرق شده و در سال سوم اقدام به بهرهبرداری اصولی از آنها شود. در نقشههای هوایی منطقه مورد نظر مناطقی که دارای پوشش گیاهی ضعیفی هستند با رنگ روشنتر بر روی نقشه ظاهر گشتهاند. شاخصهای NDVI و SAVI و BI شکلهای (15 و 16 و 17) نشان میدهد که پوشش گیاهی در بیشتر نقاط مرتع ضعیف و خاک آن نقاط بصورت لخت (رنگ روشن) میباشد که فاقد کمترین پوشش است.

شکل (15): نقشه NDVI محدوده مطالعاتی
شکل (16): نقشه SAVI محدوده مطالعاتی

شکل (17): نقشه BI محدوده مطالعاتی
قرق مرتع یکی از روشهای احیای پوشش گیاهی در مرتعداری است. زیرا افزایش تراکم پوشش گیاهی در پهنه های تحت قرق موجب افزایش حفاظ روی خاک و در نتیجه تثبیت و پایداری آن و کاهش هدر رفت خاک و تولید رسوب میگردد. به منظور مشخص کردن اثرات کمی قرق مرتع در کاهش هدر رفت نزولات جوی، هدر رفت خاک (فرسایش) و تولید رسوب، قرق مراتع به عنوان یک اقدام مدیریتی در کاهش میزان فرسایش و تولید رسوب از یک سو و بهینه سازی استفاده از آب های قابل دسترسی در سطح مراتع از سوی دیگر در حوزه های آبخیز است. از این رو توصیه می شود در صورت امکان از برنامه قرق به عنوان یک اقدام مدیریتی جهت احیا توسعه پوشش گیاهی در حوزه های آبخیز و به عنوان راهکاری ساده، کم هزینه، کارآمد و قابل اعتماد و مطمئن برای حل معضل فرسایش خاک و بهینه سازی استفاده از نزولات جوی در دستیابی به اهداف برنامه های حفاظت خاک و آبخیزداری استفاده شود.
قرق به منظور اصلاح مرتع، حفاظت از حوزههای آبخیز سدها، ایجاد مناطق امن برای حیات وحش، تامین شرایط مناسب برای اجرا و موفقیت پروژههای بذرکاری و نشاکاری، کاشت درختان و درختچهها و همچنین برنامههای پژوهشی به اجرا در میآید. چنانچه قرق به عنوان روش اصلاح مرتع برای بهبود و تغییر ترکیب پوشش گیاهی مرتع اجرا شود لازم است که گیاهان مادری مرغوب مرتعی برای تولید بذر و تکثیر به اندازه کافی وجود داشته باشند. در هر صورت چنانچه پتانسل منطقه پایین باشد زمان احیاء طبیعی پوشش گیاهی از طریق قرق، طولانی بوده و صرفه اقتصادی ندارد. لذا میبایست از طریق احیاء مصنوعی و اجرای پروژههای بذرکاری و مرتعکاری نسبت به تجدید پوشش گیاهی اقدام کرد. به عنوان یک قاعده کلیتر، عرصههای بذرکاری و نهالکاری شده تا زمانی که گیاهان جدید به بذر نرفتهاند میبایست از چرا مصون بمانند و یا اینکه فقط چرای سبک انجام شود. عرصههای بذرکاری و نهالکاری شده تا زمانیکه نونهالها نسبت به چرا از خود مقاومت کافی نشان نداده باشند، به حالت قرق باقی میمانند. طول این دوره معمولاً 2 تا 3 سال است. رعایت نکردن این مورد و اعمال چرا قبل از استقرار و یا چرای غلط بعد از استقرار نهال ها، ممکن است تمام زحمت و هزینه نهال کاری را هدر دهد. در خلال نخستین فصل رویش، گیاهان کاشته شده علوفه اندکی تولید میکنند و بنابراین از چرا و لگدکوبی دام ها خسارت زیادی میبینند. در عرصههایی که رطوبت خاک خوب باشد و رشد گیاهان کاشته شده نیز مطلوب باشد، چرا معمولاً بعد از یکسال یعنی در سال دوم انجام میشود. در مراتع خشک معمولاً نیاز به دو سال حفاظت کامل از عرصههای بذرکاری شده وجود دارد. هرگاه گیاهان جدید کوچک و نحیف باشند، ممکن است تا 3 سال نیز از چرا در این عرصهها جلوگیری کرد.

شکل (18) :گونه Avena fatua از گونههای مهم موجود در منطقه

شکل (19): گونه Anthemis از گونههای مهم موجود در منطقه

شکل (20): گونه Calendula از گونههای مهم موجود در منطقه

شکل (21): گونه Tournefortii از گونههای موجود در منطقه

شکل (22): گونه Medicago sativa از گونه های مهم موجود در منطقه

شکل (23): گونه Lactuca از گونههای مهم موجود در منطقه

شکل (24): گونه Astragalus gossypinus ازدیگرگونههای منطقه

شکل (25): گونه Avena fatua از گونههای مهم موجود در منطقه

شکل (26): گونه Quercus Brantii از دیگر گونههای مهم منطقه

شکل (27): گونه Echinops sp از گونههای موجود در منطقه

شکل (28): گونه Prunus scoparia از گونههای موجود در منطقه
ژئو پارک و تثبیت خاک
ژئوپارک محدوده ای است که ویژگی اصلی آن وجود ژئوسایت های پر اهمیت، طبیعت و محیط زیست غنی، ویژگی های فرهنگی جذاب و از همه مهمتر مشارکت و حضور فعال جامعه محلی در برنامه های توسعه، حفاظت و پایداری است. ژئوپارک ها مناطقی هستند که عموما به دلیل زیبایی، اثرگذاری، و یا ارزش های علمی مورد توجه عامه قرار می گیرند و در عین حال به تحقیقات زمین شناسی و گسترش دانش های علمی کمک می کنند در چنین مناطقی استفاده سازمان یافته بازدید کنندگان موجب گسترش صنعت توریسم گردیده و استفاده از منابع زمین شناسی را امکان پذیر کرده است. ژئوپارک در کشور های مختلف مورد توجه قرار گرفته است لازم به ذکر است که ایران نیز با دارا بودن منابع غنی زمین شناسی قابلیت توسعه ژئوپارک را در مناطق مختلف خود دارا می باشد. منطقه ای با وسعت کافی که مرز های آن به وضوح مشخص شده و چندین پدیده بارز زمین شناسی در محدوده آن قرار گرفته باشد و این محدوده باید بتواند در توسعه اقتصادی جوامع اطراف خود نقش موثری ایفا کند. ژئوپارک ممکن است علاوه بر پدیده های زمین شناسی از آثار تاریخی، بوم شناسی، باستان شناسی، میراث فرهنگی و طبیعی دیگر نیز برخوردار باشد.
شرط مهم موفقیت یک ژئوپارک، وجود برنامه و راهبرد های مناسب و دقیق در مدیریت آن است، راهبرد هایی برای حفاظت، بهره برداری صحیح، توانمند سازی جامعه محلی و توسعه پایدار ژئوپارک طراحی می شوند.
ژئوپارک طبق تعریف یونسکو گستره ای است با مرز های کاملاً آشکار و پهنه کافی که در برگیرنده چند پدیده زمین شناسی کمیاب و برجسته بوده و در آن گستره جاذبه های طبیعی، تاریخی و فرهنگی ارزشمند نیز یافت شود. این گستره باید از برنامه های مدیریت گسترش و بهره برداری و طرح های حفاظتی برخوردار باشد و توان بالا بردن سطح اقتصادی جامعه محلی و جلب همکاری های مردمی را دارا باشد.
ژئوپارک محدوده ای است که ویژگی اصلی آن وجود ژئوسایت های پراهمیت، طبیعت و محیط زیست غنی، ویژگی های فرهنگی جذاب و از همه مهم تر مشارکت و حضور فعال جامعه محلی در برنامه های توسعه، حفاظت و پایداریست.
منطقه ای است که در آن، میراث زمین شناختی آن ناحیه، با مدیریتی دقیق و دائمی حفظ و نگهداری می شود و با وسعت کافی که مرزهای آن به وضوح مشخص شده و چندین پدیده بارز زمین شناسی در محدوده آن قرار گرفته باشد. این محدوده باید بتواند در توسعه اقتصادی جوامع پیرامون خود نقش موثری ایفا نماید. ژئوپارک ممکن است علاوه بر پدیده های زمین شناسی از آثار تاریخی، بوم شناسی، باستان شناسی و میراث فرهنگی و طبیعی دیگر برخوردار باشد.
احیای طبیعی
با توجه به اینکه منطقه مورد مطالعه از نظر علف هرز یا علفهای مرتعی بالغ بسیار غنی میباشد و این گونهها بر اثر چرای بی رویه دام اکثرا در معرض نابودی قرار گرفتهاند بنابراین قرق منطقه میتواند اولین گام در جهت احیاء مرتع باشد. مطلب بسیار مهمی که وجود دارد این است که بذر یک علف مرتعی میتواند تا 300سال خود را در دل خاک زنده و بارور نگه دارد این موضع از این لحاظ اهمیت دارد که اگر ما بتوانیم منطقه را قرق کنیم منطقه به لحاظ غنی بودن از انواع بذر گونهها فرصت احیا پیدا خواهد کرد و این ارزانترین راه احیاء این منطقه میباشد. احیای طبیعی شامل چند رفتار مدیریتی مهم و اساسی میباشد:
تغییر نوع دام
با تغییر نوع دام میتوان فشار وارد بر گونههای مرغوب مرتعی که توسط دام کرارا چریده شدهاند را کاهش داد و در نتیجه باعث افزایش این گونهها در ترکیب گیاهی مرتع شد.
تغییر فصل چرا
با تغییر فصل چرا شرایط برای چرای یکنواخت گیاهان مختلف توسط دام فراهم شده و از چرای بی رویه و مستمر گیاهان مرغوب جلوگیری میشود.
حصار کشی
بوسیله حصارکشی میتوان مرتع را به قطعات مختلف تقسیم کرد و دام را در داخل قطعات به نحوی هدایت کرد تا با کاهش سطح چرا باعث چرای یکنواخت گیاهان شد.
هدایت دام برای چرای مناطقی که مورد استفاده قرار نگرفتهاند و کاهش فشار چرا بر روی مناطقی که بطور مفرط چرا شدهاند.
قرق
قرق به حفاظت و جلوگیری از ورود و چرای دامهای اهلی و وحشی به مراتع اتلاق میشود. معمولا قرق را
از نظر مدت اجرا به قرقهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم میکنند. قرق مرتع یکی از روشهای احیای پوشش گیاهی در مرتعداری و آبخیزداری است. زیرا افزایش تراکم پوشش گیاهی در پهنههای تحت قرق موجب افزایش حفاظ روی خاک و در نتیجه تثبیت و پایداری آن و کاهش هدر رفت خاک و تولید رسوب میگردد. قرق مراتع به عنوان یک اقدام مدیریتی در کاهش میزان فرسایش و تولید رسوب از یک سو و بهینه سازی استفاده از های قابل دسترسی در سطح مراتع از سوی دیگر در های آبخیز است. از این رو توصیه میشود در صورت امکان از برنامه قرق به عنوان یک اقدام مدیریتی جهت احیا توسعه پوشش گیاهی در حوزههای آبخیز و به عنوان راهکاری ساده، کم هزینه، کارآمد و قابل اعتماد و مطمئن برای حل معضل فرسایش خاک و بهینهسازی استفاده از نزولات جوی در دستیابی به اهداف برنامههای حفاظت خاک و آبخیزداری استفاده شود. قرق به منظور اصلاح مرتع و همچنین برنامههای پژوهشی به اجرا در میآید. چنانچه قرق به عنوان روش اصلاح مرتع برای بهبود و تغییر ترکیب پوشش گیاهی مرتع اجرا شود لازم است که گیاهان مادری مرغوب مرتعی برای تولید بذر و تکثیر به اندازه کافی وجود داشته باشند. در هر صورت چنانچه پتانسل منطقه پایین باشد زمان احیاء طبیعی پوشش گیاهی از طریق قرق، طولانی بوده و صرفه اقتصادی ندارد. لذا میبایست از طریق احیاء مصنوعی و اجرای پروژههای بذرکاری و مرتعکاری نسبت به تجدید پوشش گیاهی اقدام کرد.
چرای صحیح
چرای دام ار اراضی مرتعی میبایست به نحوی انجام گیرد که ضمن استفاده از علوفه تولیدی مرتع، باعث اصلاح و بهبود پوشش گیاهی و حفظ آب و خاک شود. چرای صحیح دام منجر به افزایش تراکم و انبوهی گیاهان مرغوب، محصول علوفه، لاشبرگ، نفوذپذیری خاک، طول دوره رویشی گیاهان و شروع زودتر رشد گیاهان مرتعی میشود. بدیهی است برای اجرای چرای صحیح در مرتع مطالعات فنولوژی گونههای مرتعی حائز اهمیت بوده و براساس اطلاعات فنولوژی میتوان نسبت به تنظیم برنامه مناسب چرایی اقدام کرد. برنامه چرایی صحیح مستلزم چرای دام در زمان مناسب و برای مدت صحیح است. در این صورت گیاهان در فواصل چرا فرصت رشد و توسعه خواهند داشت.
چرای برنامه ریزی شده
در بسیاری از کشورها عموما هدایت گله توسط چوپان انجام میگیرد و دام به صورت گروهی هدایت شده و چرا میکند. چرای گروهی و گلهای دام باعث ایجاد صدمات شدید به پوشش گیاهی و خاک مرتع میشود، از قبیل:
– ازبین رفتن ساختمان خاک و پودری شدن آن
– فشرده شدن خاک تحتانی و کاهش نفوذپذیری خاک
-باتلاقی شدن اراضی پست
-تشدید فرسایش آبی و بادی
-تخریب پوشش گیاهی
-کاهش گونههای نامرغوب و یکساله سریع الرشد
اهداف چرای برنامه ریزی شده
– به حداقل رساندن اثرات سوء چرا
– حفظ ارزشهای آبخیز
– افزایش مستمر محصول علوفه
-افزایش محصولات مرتع و دام
احیاء مصنوعی
به هرگونه دست بردن به اکوسیستم منطقه به منظور بهبود شرایط و تثبیت آن احیاء مصنوعی گفته میشود. در ادامه چند روش احیاء مصنوعی ارائه میشود.
سد سازی حوزههای آبرو و سیلابی
در این روش با احداث سد در مسیرهای سیلابی بوسیله سنگ و یا ترکیب سنگ و تور فلزی آبهای سیلابی تا حدودی مهار شده و جذب خاک میگردد؛ بنابراین از فرسایش و شسته شدن خاک جلوگیری میشود شکل (29).

شکل (29): یک نمونه سد سازی در مسیر سیلابی
کاشت درختان بومی منطقه
یکی از بهترین روشهای تثبیت خاک کاشت درختانی است که با منطقه سازگاری دارند. طبق مطالعات گیاهشناسی و مطالعات طرحهای قدیمی منطقه درختان زیادی هستند که با شرایط منطقه سازگاری بالایی دارند از جمله این درختان، درخت بلوط، زیتون و بادام و… میباشد.
درخت بلوط
در بین درختان درخت بلوط بالاترین سازگاری با منطقه را دارد؛ بدین منظور بایستی در فصل پاییز که میوه بلوط بالغ میگردد این میوههارا برداشت کرد و برای کشت مجدد و احیاء مراتع به کار برد. کشت بلوط به سه صورت انجام میگیرد:
1- کشت در گلخانهها و آمادهسازی میوه و تولید نهال در شرایط کنترل شده در گلدانها یا نایلون و انتقال آنها به مرتع و کشت آنها در خاک
2- کشت بلوط بصورت بازدید میدانی و قرار دادن میوه در عمق 20 سانتی متری خاک
3- کشت مستقیم میوه بلوط بوسیله هواپیما
از بین سه روش فوق کشت کنترل شده با بازده بالای 90 درصد رشد و کشت بصورت میوه در خاک با بازدهی 80 درصد رشد و کشت با هواپیما بین 30 تا 40 درصد بازدهی رشد را دارد.
گیاه شناسی درخت بلوط
در سال های اخیر روند تخریب درختان بلوط جنگل های ایران گسترش یافته که عواملی چون آفت، خشکسالی، از بین بردن درختان برای کشاورزی و دامداری بریدن درختان برای تهیه زغال، هجوم سوسک ها، بیماری ناشناخته، گرد و غبار و افزایش میانگین دمای هوا را از دلایل اصلی آن می دانند. این رده، بومی نیمکره شمالی است که شامل گونه های برگریز و همیشه سبز می باشد که از نواحی سردسیر تا گرمسیری آسیا و آمریکا گسترش دارند. درخت بلوط، درختی آشنا و تنومند است که برگ هایش در زمستان می ریزد و طول آن تا بیست متر می رسد و شاخ و برگ های آن دورا دور تنه درخت را که پوستی صاف و خاکستری رنگ دارد و با گذشت سالیان شکافهایی بر می دارد، می پوشانند. برگ های دوک مانند آن در هر طرف 3 تا 7 لوب دارند و گل های شاتوتی در کنار آنها ظاهر می شوند. در فصل پاییز گل های بارور درخت ماده، میوه های بلوط به رنگ قهوه ای مایل به سبز را تولید می کنند.در بهار گلهای نر و ماده به شکل جداگانه تشکیل می شوند و میوه های زیبا آنان شکل میگیرند که البته 18-6 ماه زمان نیاز است تا میوه برسد و قابل برداشت شود. ریشههای بلوط در زیر خاک به خوبی گسترده میشوند تا بتوانند نیاز آب و غذایی این درختان تنومند و بلند قامت را برآورده کنند. به عنوان مثال ریشههای یک بلوط بلند قامت و بالغ میتواند در زیر زمین تا فاصله حدود 12 متری گیاه و بیشتر به خوبی گسترش یابد. درختان بلوط اصولا عمر طولانی دارند و امروزه درختان بلوط قدیمی وجود دارند که عمر آنان حدود 800 سال نیز تخمین زده شده است بلوطها درختانی هستند دارای شکل توپر، حجیم و گسترده با تاجی گنبدی شکل و برگهای موج دار در لبه و همچنین میوه هایی ایجاد می کنند که درون یک محفظه فنجان مانند قرار دارند. بلوط یک بخش اساسی از نواحی روستایی ما در غرب کشور است که به صورت درخت و درختچه وجود دارد. برگهای کنگره دار بلوط ممکن است بیضی شکل یا کشیده و باریک باشند و یا در پاییز به ارغوانی روشن بگرایند. این درختان دارای تنه ای بزرگ و برگهایی که برای تصفیه هوا و سایه افکنی ارزش بسیاری دارند و البته مناسب برای خاکهای کم عمق نیستند.
زیستگاه طبیعی
درخت بلوط در خاک پر رس مرطوب رشد می کند، ولی خاک های شنی را نیز تحمل می نماید. این درخت در مناطق جنگلی و پست یافت می شود.
تکثیر
بوسیله کشت بذر بطور معمول انجام می پذیرد. دو گروه بلوط موجود است: گروه بلوطهای سیاه (که میوه ها در سال دوم می رسند) و گروه بلوطهای سفید (که میوه ها در همان سال اول می رسند). بذر گروه بلوطهای سفید یا بدون دوره استراحت یا دوره استراحت کوتاه بوده و به جز چند اسثتناء به محض رسیدن در پاییز قابل کشت هستند.
در موقع کاشت ابتدا بذرها را درون ظرف آب فرو برده و آنهایی که شناور می مانند غیر قابل کاشت هستند. جهت جلوگیری از رشد طولی ریشه به خاطر اینکه بتوان نهال بذری را به راحتی جابجا کرد بهتر است در زیر محل بذرکاری از صفحات سیمی مشبک مسی استفاده نمود. نوک ریشه اصلی به این صفحه برخورد کرده و از رشد باز می ماند. روشهای مختلف پیوند با موفقیت بر روی بلوطها انجام می پذیرد فقط پیوند بلوطهای گروه سفید روی پایه های این گروه و پیوند بلوطهای گروه سیاه بر روی پایه های این گروه امکان پذیر است. تکثیر بلوط از راه قلمه یا خوابانیدن معمولا با عدم موفقیت همراه بوده است.
شرایط محیطی
درختان بلوط به طور کل به آب کافی نیاز دارند تا بهترین رشد را داشته باشند مثلا درختی که حدود 20 متر ارتفاع دارد زمانی که دمای هوا در حدود 32 است در حدود 90 گالن آب از دست می دهد و به همان میزان می بایست آب جذب کند تا بتواند به زندگی ادامه دهد. بنابراین این درختان در طبیعت در جایی یافت می شوند که میزان نزولات آسمانی برای برآورده کردن نیازهای رطوبتی آنان کافی باشد و یا اینکه با عمل آبیاری می بایست این میزان رطوبت را در اختیار آنان قرار داد. توجه داشته باشید که به دلیل گستردگی و پراکندگی ریشههای این گیاه در اطراف تنه اصلی میبایست رطوبت کل خاک مکان کاشت راحداقل تا عمق 40 – 30 سانتی خاک به خوبی افزایش داد. درخت بلوط را حتما باید جایی کاشت تا از نور مستقیم آفتاب به میزان 8-6 ساعت بهرهمند باشد. کمبود نور در درجه اول مانع از شکلگیری گلها و یا موجب ریزش گلها و در نهایت کاهش و یا عدم میوه دهی این گیاه میشود. همچنین در شرایط نور کم امکان بروز بیماریهای قارچی افزایش مییابد. از طرفی درختان بلوط اصولا با نور کامل و زیاد آفتاب تا زمانی مشکل ندارند که آب مورد نظر آنان تامین شود-. یعنی اگر مکان کاشت از تابش آفتاب برای ساعتهای طولانی برخوردار باشد و هوا نیز گرم و خشک باشد و گیاه خشکی بکشد نتیجه آن سوختن حاشیه برگها، حالت چروکیدگی و سوختگی برگهای جدید و جوان و یا عدم رشد آنان و در نهایت خزان زودرس این درخت است. تحمل درختان بلوط در برابر سرما در انواع مختلف این گیاه تا حدودی با هم متفاوت است. برخی از انواع آنان سرمای زمستانی را تا دمای 30- درجه سانیتگراد بدون مشکل خاصی به خوبی تحمل میکنند اما انواعی نیز وجود دارند که سرما را تا حدود 12- تحمل میکنند و دمای پایین تر ابتدا موجب از بین رفتن سرشاخههای جوان گیاه و در صورت سردتر شدن محیط موجب از بین رفتن ساقهها و شاخههای اصلی گیاه و بروز ترکهایی خطرناک بر روی تنه اصلی گیاه میشود.
خاک
بلوطها طیف گستردهای از خاک را قبول میکنند اما برخی در خاک کمی اسیدی و برخی در خاکهایی معمولیتر رشد بهتری دارند مثلا بلوطهای قرمز در صورتی که در خاکهایی با اسیدیته معمولی کاشته شوند رشد میکنند اما در خاکهایی که اسیدی هستند رشد بهتری دارند و در پاییز نیز برگهایشان به رنگ قرمز در میآید که منظرهای بسیار زیبا را ایجاد میکند. از طرفی اصولا خاکهایی که بافت خیلی سنگین دارند و اجازه عبور مناسب به آب نمیدهند نیز برای این گیاهان مناسب نیست چون در این خاکها به تدریج در اثر نبود اکسیژن کافی ریشهها به تدریج خفه میشوند و از بین میروند در نتیجه برگهای گیاه زرد شده و میریزد و اگر شرایط به همین نحو ادامه بیابد رشد گیاه متوقف شده و در نهایت گیاه از بین میرود. درختان بلوط به شکل معمول نیاز چندانی به مصرف کودها ندارند و حتی وجود مواد غذایی و یا کود دهی بیش از اندازه میتواند موجب ریزش برگهای این درختان بشود به همین دلیل به طور کل از کودهای نیتروژنه به میزان 9-4.5 کیلوگرم در هر 100-90 متر مربع استفاه کرد و بیش از این مقدار توصیه نشده است. همچنین قبل از مصرف این کودها باید برگها و یا سایر مواد ارگانیک را از روی سطح خاک جمع کرد تا در آینده موجب افزایش بیش از اندازه مواد مغذی در خاک نشوند.
آفات و بیماری
بیماری مرگ ناگهانی بلوط از هایی است که یک درخت بلوط سالم و تنومند را میتواند در عرض چند هفته از پای در بیاورد. بیماری پژمردگی بلوط نیز بیماری مرگبار دیگری است. پوسیدگی ریشه از دیگر بیماری ها هستند که مورد آخری معمولا در نواحی ساحلی پیش میآید. حشره گال یکی از مهمترین آفات این گیاه است.
درخت ریتون
یکی دیگر از راههای احیاء مراتع و تثبیت خاک کاشت نهال زیتون در منطقه مورد مطالعه میباشد. لازم به ذکر است این گونه نیز مطابقت خاصی با منطقه مورد مطالعه دارد به طوریکه در طرح طوبی که قبلا در این مناطق اجرا گردید کاشت درخت زیتون با موفقیت و بازده بالا انجام شد ولی به دلیل نداشتن بازار فروش و فرآوری میوه زیتون که بصورت خام قابل استفاده نبود بعدا با مشکلاتی روبرو گردید. در این روش که بصورت نهال کاری انجام میگیرد ابتدا زمین بصورت جوی و پشته خاکورزی میشود سپس با طراحی نقاط کاشت، نهال کاری انجام میگیرد. روش کاشت زیتون نسبت به کاشت درخت بلوط دارای هزینه بالاتری میباشد ولی از طرفی به دلیل میوه دهی این هزینه ها قابل جبران بوده و در دراز مدت اقتصادیتر میباشد.
احتیاجات آب و هوایی
دما
زیتون در مناطقی بهترین عملکرد و بهترین کیفیت را خواهد داشت که دارای زمستانهای معتدل و تابستانهای گرم و خشک و طولانی باشند در این شرایط میوه ها امکان رسیدن پیدا میکنند. زیتون درختی نیمه گرمسیری بوده بنابراین به یخبندانهای شدید حساس است. دمای این حساسیت در دورههای مختلف رشد گیاه فرق میکند. اگر درجه حرارت هوا در دوره استراحت گیاه بتدریج کاهش یابد حتی اگر به 13- درجه سانتیگراد هم برسد خسارت وارد شده به درخت قابل توجه نخواهد بود اما اگر در همین زمان درجه حرارت بطور ناگهانی کاهش یابد ممکن است به نابودی گیاه منجر گردد. همچنین شاخههای بارده درخت در درجه حرارت 5- سانتیگراد ممکن است از بین برود.
نور
محصول رضایت بخش و اقتصادی زیتون در مناطقی که بیش از 1500 ساعت آفتاب در سال داشته باشد به دست میآید در مناطق کم نور رشد رویشی درخت بیشتر بوده و شاخهها در همدیگر فرو رفته تولید محصول را کم مینماید.
خاک
درخت زیتون معمولاً در اغلب خاکها محصول میدهد اما بهترین خاک برای زیتون کاری خاک سبک رسی، شنی با زهکش کافی و عمیق میباشد و بهترین pH برای درخت زیتون در محدوده 8-7 میباشد.
زیتون را گیاهی کم توقع و مقاوم به خشکی میشناسند اما محصول مطمئن و اقتصادی در صورتی حاصل میشود که برای هر هکتار زیتون بطور خالص حدود 4000 متر مکعب آب تامین شود این میزان در مناطقی که میزان تبخیر و تعرق زیاد است به 5500 تا 6000 متر مکعب میرسد. کاشت دیم زیتون نیز در مناطقی که بین 400 تا 600 میلیمتر بارندگی سالیانه با پراکنش مناسب داشته باشد عملی خواهد بود.
کاشت نهال و احداث باغ
کاشت نهال زیتون از آبان تا فروردین ماه امکان پذیر میباشد در مناطقی که زمستان معتدل دارند بهتر است زودتر اقدام به درخت کاری شود و در نقاط سردتر بایستی پس از برطرف شدن سرما اقدام به کاشت نمود. تراکم و فاصله کاشت درختان زیتون در استان معمولا 8 × 7 میباشد که میتوان تا 6 × 5 هم اقدام به کاشت نمود ولی فاصله کمتر از این موجب در هم رفتن شاخههای درختان مجاور در هم شده و باعث کاهش محصول میگردد. روشهای کاشت متداول عبارتند از روش کاشت مربع، روش کاشت مستطیل و روش کاشت لوزی که در اســـــتان بیشتر روش کاشت بصورت مربع میباشد لازم است قبل از کاشت از محل دقیق چالهها مشخص و چاله بصورت عمیق حداقل در ابعاد 7/0 × 7/0 × 7/0 متر حفر گردد و خاک زراعی رویی با کود دامی پوسیده و در صورت آزمایش خاک و توصیه آزمایشگاه با کودهای شیمیایی توصیه شده توسط آزمایشگاه مخلوط و سپس اقدام به کاشت نهال نمود و بلافاصله آبیاری گردد و در صورت امکان بوسیله یک قیم نهالها ثابت گردد. با هرس مناسب میتوان به درخت شکل مناسبی داد و تعادل موزونی بین رشد رویشی و زایشی بوجود آورد و حداکثر باردهی و عدم سال آوری و در نهایت به تاخیر افتادن پیری و مرگ درخت را فراهم ساخت و در انجام هرس به مراحل مختلف زندگی درخت باید توجه نمود نهال زیتون بایستی در نهالستان بصورت یک تنه پرورش یابد و پس از انتقال به زمین اصلی بایستی نسبت به فرم دهی آن اقدام نمود توصیه میگردد زیتون بصورت یک تنه پرورش یافته و فاصله بین درختان رعایت گردد زیرا تجربه نشان داده است میوههای بوجود آمده بر روی شاخههای تاج بیرونی هم بزرگتر و هم دارای روغن بیشتری میباشند.
آفات و بیماریهای زیتون
از جمله آفات مهم زیتون که در ایران شناسایی شده است میتوان شپشک سیاه زیتون، پروانه برگخوار (جوانه خوار) زیتون، پروانه چوبخوار زیتون، کنه گالی زیتون و اخیراً مگس میوه زیتون که بسرعت در چند استان کشور شایع شده و لازم است جهت جلوگیری از شیوع آن نسبت به انتقال نهالهای سالم و با گواهی بهداشت از استانهای دیگر اقدام نمود. از بیماریهای مهم زیتون میتوان پژمردگی ورتیسیلیومی زیتون، بیماری لکه طاووسی زیتون و بیماریهای پوسیدگی قلمه های ریشه دار و نهال جوان زیتون نام برد.
برداشت زیتون
زیتون پس از رسیدن تغییر رنگ داده و از سبز تیره به طرف زرد شدن و سپس به طرف سیاهی میرود که این عمل موجب میگردد برداشت زیتون بسته به نوع مصرف متفاوت بوده بدین صورت که جهت مصارف کنسروی بایستی زمانیکه رنگ میوه از سبز تیره به زردی گرائید محصول را برداشت نمود ولی جهت مصارف روغنی نیاز میباشد که رنگ میوه تیره و سیاه گردد که هر چه رنگ میوه تیره تر شود درصد روغن آن بیشتر میشود. برداشت معمولاً بصورت دستی و اخیراً با توسعه مکانیزاسیون برداشت مکانیکی با دستگاههای برداشت انجام میگیرد لازم است پس از برداشت محصول را بوسیله سبدهای مخصوص حمل و به کارخانه انتقال نمود. درخت زیتون معمولاً از سال پنجم شروع به میوه دهی نموده و بار اقتصادی آن از سال دوازدهم شروع میگردد
زیتون وحشی به شکل درخت کوچک یا بوته هایی با رشد هرزه و تیغ دار است که دارای برگ هایی دوک مانند و تیز، رنگ سبز مایل به خاکستری در قسمت بالا است. زیتون وحشی جوان در قسمت پایین سفید رنگ و دارای پولک هایی مایل به سفید است. گل های سفید کوچکی دارد که کاسه و جام گل ها دارای چهار درز کاسه گل، دو پرچم و کلاله شکافته است. این گل ها به تدریج به شکل خوشه هایی که از کنار برگ ها ظاهر می شوند و بر روی چوب های سال های آخر می روید. شفت (میوه) در گیاه وحشی، کوچک و دارای غلافی گوشت دار است. این غلاف که تعیین کننده ارزش اقتصادی میوه است، در نوع وحشی نسبتاً نازک است. انواع کشت شده خصوصیات متفاوتی دارند اما فشرده تر، حاصلخیزتر و بیخار است. بافت خاک در رشد و گسترش ریشه تاثیر زیادی دارد. در خاک های سنگین دارای تهویه نامناسب، انشعابات ریشه بیشتر سطحی است. در خاک های سبک و زیتون کاری های دیم، ریشه ها برای دستیابی به رطوبت خاک، رشد عمقی و جانبی دارند. برگ های زیتون به صورت متقابل و هر ۲-۴ سال یک بار خزان می کنند. گل های زیتون معمولا دیرتر از سایر درختان میوه، شکوفا می شوند و به صورت خوشه ای و بر روی شاخه های یک ساله (سال دوم عمر) ظاهر می شوند. در صورتی که ۱ تا ۳ درصد گلها به میوه تبدیل گردد، باردهی مناسب و اقتصادی خواهد بود.
درخت بادام
درخت بادام نیز یکی از گونههای درختی مقاوم به خشکی و بومی مناطق نیمه خشک و نیمه گرم میباشد. با کاشت درخت بادام میتوان تا حدود زیادی به تثبیت خاک منطقه کمک کرد. بادام یکی از گیاهان تیره گل سرخ متعلق به دو لپه ایها می باشد. بادام یک درخت بومی آسیای غربی ، کرانه جنوبی دریای مدیترانه و مراکش است. این درخت اندازه ای متوسط ، برگهای نیزه ای با حاشیه دندانه دار و دارای گل در اوایل بهار است. میوه آن یک شفت با پوشش خارجی پرزدار است که برون بر نامیده می شود و پوسته سخت و شبکه دار یا درون بر را دربر می گیرد. دانه آن یک مغز است که بوسیله این پوششها محصور می گردد.
گیاه شناسی درخت بادام
درخت به ارتفاع تا 8 متر، شاخه های جوان بدون کرک ، اول سبز و بعد قهوه ای مایل به قرمز. شاخه های سال گذشته خاکستری ، برگها تخم مرغی- نیزه ای ، نیزه ای یا بیضی کشیده ، به طول تا 10 ساتیمتر و عرض 2 تا 3 سانتیمتر ، قاعده گوه ای پهن تا مورب ، نوک باریک ، نوک کشیده و یا به ندرت نوک کند، سطح فوقانی برگ بدون کرک ، سطح تحتانی برگ بدون کرک یا با مقدار کمی کرک در اوایل سبز شدن، حاشیه برگ دندانه ای- اره ای همراه با یک غده کوچک روی هر دندانه است. دمبرگ 1 تا 2 سانتیمتر، گل درشت به قطر تا 4 سانتیمتر، سفید یا صورتی، دمگل کوتاه حداکثر تا 5 میلیمتر. میوه تخم مرغی مورب تا تخم مرغی کشیده به طول 2.5 تا 5 سانتی متر و 1.5 تا 3 سانتی متر ، دارای نوک ، پوشیده از کرکهای مخملی خاکستری، هسته قایقی شکل، بدون شیار طوی مشخص، سوراخ دار و گاهی دارای شیار کوچک در قاعده و فصل گلدهی اواخر زمستان و اوایل بهار می باشد.
انواع بادام
دو نوع درخت بادام وجود دارد یک نوع دارای گلهای صورتی بادام شیرین تولید می کند و نوع دیگر آن با گلهای سفید بادام تلخ دارد. مغز نوع اول حاوی روغن نافرار و امولسیون است. تا اوایل قرن بیستم از آن به صورت خوراکی در پزشکی استفاده می شد اما به این شرط که بادام نوع تلخ به آن اضافه نشده بود. در پزشکی نوین هم نسبتا متداول بود اما پزشکان دیگر آنرا تجویز نکردند. بادام تلخ نسبتا پهن تر و کوتاه تر از نوع شیرین است و حاوی تقریبا 50 درصد روغن نافرار موجود در بادامهای شیرین می باشد. همچنین دارای امولسیون مخمر است که در حضور آب روی آمیگدالین و گلوکوئید اثر کرده ، تولید گلوکز ، سیانور و روغن عصاره ای بادام تلخ یا بنزالدئید می کند. ممکن است بادامهای تلخ بین 6 تا 8 درصد سیانید هیدروژن تولید نمایند.
بادام شیرین عملا فاقد نشاسته است بنابراین می توان از آن در تهیه کیک و بیسکویت برای بیماران دیابتی یا هر نوع دیگری از بیماریهای قندی استفاده کرد. همچنین عصاره بادام می تواند جایگزین مناسبی برای عصاره وانیل دربین بیماران دیابتی باشد. هر دو نوع بادام تلخ و شیرین بومی خاورمیانه است، اما قرنهاست که در اروپا و آمریکا نیز کاشته می شود. کالیفرنیا از زمان عرضه بادام در اواسط دهه اول قرن هجدهم ، بزرگترین تولید کننده این محصول به حساب آمده است و بادام هفتمین ماده غذایی صادراتی کلان کالیفرنیا محسوب می شود. بعد از کالیفرنیا دومین تولید کننده بزرگ بادام کشور اسپانیا است که انواع تجاری و عظیم بادامهای شیرین را تولید می کند. گلها 5-3 سانتیمتر قطر و پنج عدد گلبرگ دارند و قبل از ظهور برگها در ابتدای بهار شکوفا می شوند. از زمان شکوفا شدن گلها تا رسیدن میوه 8-6 ماه طول می کشد.درختان دو ساله بادام توانایی تولید میوه دارند و درخت شش ساله به حداکثر میزان باردهی خود می رسد. میزان محصول در بین انواع مختلف این درختان و همچنین شرایط نگهداری بین 2-1 تن در هکتار (میوه با پوست) متغیر است. درختان بادام به شکل میانگین 25-20 سال عمر می کنند. درختان بادام خود گرده افشان نیستند و کاشتن حداقل دو درخت برای محصول دهی مناسب ضروری است همچنین وجود زنبورهای عسل برای کمک به گرده افشانی این درختان لازم است.
نیازهای محیطی
اگرچه درختان بادام خشکی را تا حد قابل قبولی تحمل می کنند و کاشت این گیاه در برخی مناطق به شکل دیم انجام می شود اما به منظور تولید میوه مناسب و با کیفیت آبیاری این درختان در مکانهایی که تابستانهای خشک و بدون باران مناسب دارند ضروری است با انجام این کار میزان محصول 4-3 برابر می شود. در طی آبیاری نباید برگهای گیاه مرطوب و خیس شود زیرا این مسئله به شیوع بیماری های قارچی منججر می شود. از آنجایی که تحمل این گیاه نسبت به خشکی خاک خوب است می توان در طی تابستان حداکثر هر سه هفته یکبار نسبت به آبیاری درختان بادام اقدام کرد البته توجه داشته باشید که هر مقدار تابستان گرم تر باشد اگر فاصله آبیاری نیز کوتاهتر و مثلا هفته ای یک مرتبه باشد کیفیت و کمیت میوه های بادام افزایش می یابد. کمبود آ ب به همراه گرمای هوا می تواند موجب چسبیدن مغز بادام به قسمت چوبی بیرونی میوه شود و این مسئله بیرون آوردن مغز از میوه را مشکل می کند . به هر حال حتما اجازه دهید که سطح خاک در بین دو آبیاری خشک شود. مرطوب بودن همیشکی سطح خاک موجب زرد شدن و ریزش برگها و سپس زوال و از بین رفتن تمامی درخت خواهد شد.
درختان بادام را باید در مکانی با نور کامل آفتاب یعنی حداقل 8-6 ساعت نور مستقیم آفتاب کاشت کرد. همچنین آفتاب مستقیم و زودهنگام در صبح هنگام به عدم رشد و شیوع بیماری های قارچی در این گیاهان کمک می کند. عدم وجود نور کافی و سایه بودن مکان کاشت موجب عدم رشد و شکلگیری میوه و یا ریزش گلها و میوههای جوان میشود.
درختان بادام در مناطقی که تابستانهایی گرم و خشک و زمستانهای ملایم را دارند بهترین رشد را دارند. نیاز سرمایی این درختان در طی فصل رکود کم است و در حدود 400-100 ساعت به دمای زیر 7 درجه سانتیگراد نیاز دارند بادام اصولا به مناطق معتدل گرم تعلق دارد و به همین دلیل به سرماهای شدید زمستانی و یا سرماهای دیررس بهاره حساس است. گیاه بادام در اوج رکود خود می تواند سرما را تا حدود 22- درجه تحمل کند اما مشکل اصلی، وجود سرمای دیررس در ابتدای فصل بهار است . به طور کل گلهای درختان بادام در ابتدای بهار زود شکوفا می شوند و وجود سرمای دیررس در ابتدای بهار موجب ریزش گلهای این درخت می شوند. البته انواع دیررسی از این درختان وجود دارند که به دلیل گلدهی دیرتر و دیرهنگام نسبت به انواع معمولی، کمتر از این مسئله آسیب می بینند اما این به معنی حساسیت کمتر آنان در برابر سرما نیست. فقط چون بعد از گذشت خطر سرمای دیررس ابتدای بهار گلدهی دارند، گلهایشان در معرض این سرما قرار نمیگیرد و از بین نمی رود. البته در مناطق نیمه گرمسیری که نیاز سرمایی این درختان در طی زمستان نیز برطرف نمیشود این گیاه عملکرد خوبی ندارد و گل و میوه چندانی تولید نمیکند.
بادام خاکهای نسبتا سبک با زهکش خوب و مناسب را میپسندد و خشکی خاک را نسبتا خوب تحمل می کند. خاکهای مرطوب یکی از دلایل زوال و از بین رفتن این درختان هستند. همچنین این درختان نسبت به شوری خاک مقاومت خوبی ندارند بنابراین مناسب کاشت در مناطق ساحلی نیستند و کوددهی آنان نیز باید به صورتی انجام شود که عناصر و املاح اضافی در خاک جمع نشوند. در مورد فاصله کاشت نیز اگر از پایههای بذری (معمولی) بادام استفاده شود فاصله مناسب درختان از یکدیگر 7-5 متر است که در این صورت در حدود حداقل 250 درخت در هر هکتار می توان کاشت البته این فاصله مربوط به زمانی است که آبیاری این گیاهان به خوبی و به شکل مناسب انجام شود در شیوه کاشت دیم که این درختان آبیاری چندانی نمیشوند تراکم گیاهان بادام در هر هکتار بسیار بسیار کمتر و در حدود 60-50 درخت در هر هکتار است. به منظور کوددهی و برای کاربران خانگی و یا افرادی که چند عدد درخت بادام دارند کودهایی همانند فرمول 12-12-12 به میزان 240 گرم برای هر درخت در طی سال که به شکل تدریجی در طی فصل رشد به گیاه داده می شود یعنی مثلا هر 6-4 هفته یکبار حدود 60 گرم از این کود برای هر درخت پیشنهاد شده است. همچنین در فصل بهار و با شروع رشد می توان لایه ای به ضخامت 7 سانتیمتر از خاک برگ بر روی سطح خاک پخش کرد. البته درباغات تجاری بادام و برای کوددهی به نحو دیگری عمل می شود در این باغات ابتدا به شکل حرفه ای بافت خاک و اسیدیته و میزان مواد غذایی در خاک و یا بافتهای گیاهی با روشهای آزمایشگاهی تامین میشود و سپس با توجه به کمبودهای موجود برنامه کوددهی مشخص میشود.
از میوه این گیاه میتوان برای تکثیر آن استفاده کرد. البته هسته (مغز) بادام باید خام باشد و فراوری نشده باشد یعنی حرارت ندیده باشد و تازه باشد. ابتدا بادامها را که پوشش چوبی دارند در ظرف از آب برای 12 ساعت قرار دهید. سپس در نوک پوسته چوبی بذر ترک ایجاد کنید. سپس آنها را به مدت 6 هفته در دمای 4-1 درجه و میان خاک اره یا پیت موس و یا سایر مواد مشابه که کمی رطوبت را در خود حفظ میکنند قرار دهید. این مدت زمان رکود و استراحت بذر بادام را از بین میبرد بعد از این مدت می توان بذرها را کاشت. عمق مناسب کاشت حدود 7 سانتیمتر است و بذرها را طوری بکارید که نوک آن به سمت بالا قرار بگیرند. برای مخلوط کاشت نیز می توان از خاک برگ +شن استفاده کرد. گلدان حاوی بذرها را در مکانی با گرمای 24-18 درجه سانتیگراد و روشن قرار دهید بادام را می توان توسط قلمه گیری نیز تکثیر کرد که در این روش قلمه های چوب سبز (قلمه چوب نرم) پیشنهاد می شود . قلمه ها به طول 15 در بهار و یا اوایل تابستان از ساقه هایی که حاصل رشد جدید در همان سال هستند تهیه می شوند . برگهای موجود در 10 سانتیمتری پایین قلمه حذف می شوند و در صورت استفاده کردن از پودرهای ریشه زایی قبل از کاشت قلمه ها در بستر کاشت، احتمال ریشه زایی نیز بیشتر خواهد شد. از مخلوط شن نسبتا درشت +پیت موس می توان استفاده کرد . این مخلوط را به خوبی باید خیس کرد و بعد از خروج آب اضافی برای کاشت قلمه ها استفاده کرد. بعد از کاشت قلمه ها بر روی آنان کیسه پلاستیکی شفافی قرار می دهیم و ظرف حاوی قلمه ها را در مکانی روشن اما به دور از نور مستقیم آفتاب قرار می دهیم . ریشه زایی می تواند حدود 6 هفته طول بکشد. همچنین در طی این مدت اگر هفته ای یک مرتبه قلمه ها و سطح خاک را با یک قارچکش با عملکرد وسیع همانند بنومیل یا کاپتان اسپری کنیم احتمال شیوع بیماری های قارچی نیز کاهش می یابد. پیوند زنی روش دیگر تکثیر این گیاهان است که در طی آن پیوندک از درختانی با عملکرد مناسب در تولید میوه و کیفیت بالای میوه انتخاب می شوند و بر روی پایه های مختلف پیوند زده می شوند. بجز بادام، پیوندکهای بادام را می توان بر روی پایه های درختانی همانند هلو، آلو و زردآلود نیز پیوند زد و انتخاب این پایه ها نیز بستگی به شرایط منطقه و آب و هوایی دارد. مثلا پایه های هلو در خاک های نیمه مرطوب اما سبک با زهکش خوب مناسب است و بخصوص اگر مشکل فعالیت نماتد وجود داشته باشد (بخصوص رقم نماگارد از بین پایه های هلو) استفاده می شود و موجب پاکوتاه کردن بادام و البته کاهش عمر آن می شود. در خاکهایی که مرطوب هستند می توان از پایه آلو استفاده کرد. اگرچه از زردآلود نیز به عنوان پایه برای بادام استفاده می شود اما احتمال ناسازگاری بین این دو و از بین رفتن درخت پیوندی وجود دارد. عمل پیوند معمولا اوایل تابستان انجام می شود و روش پیوند سپری یکی از متداولترین روشها است و مکان پیوند زنی روی تنه درخت نیز حدود 70-50 سانتیمتر از سطح خاک فاصله دارد.
درخت بادام مشابه درخت هلو هرس می شود البته با شدت کمتر. در هر دوی این درختان میوهها بر روی شاخه های یک ساله شکل میگیرد بنابراین با هرس منظم و مرتب درخت تشویق میشود تا مرتبا شاخههای یکساله و بارور تولید کند و از آنجایی که در بادام علاوه بر شاخههای یکساله، میوه ها روی سیخکها نیز شکل می گیرند به همین جهت هرسی سبک تر نسبت به هلو نیاز دارد. هرس این گیاه از همان سال اول آغاز میشود و هرس در سالهای اولیه (سال اول تا سال سوم) بیشتر به منظور ایجاد ساختار مناسب در این درخت است. نهال یکساله بادام زمانی که خریداری میشود معمولا دارای یک محور اصلی و چند ساقه فرعی کوچک و یا بزرگ (بسته به سن نهال) در اطراف محور اصلی است. بعد از کاشت معمولا از محور اصلی (تنه اصلی) حدود 100-90 سانتیمتر نگهداری میشود و قسمت سر نهال کوتاه میشوند. همچنین مابقی ساقههای روی تنه اصلی را که در زیر 30-20 سانتیمتر قسمت انتهایی تنه اصلی قرار دارند حذف میشوند. به بیان دیگر فقط 30-20 سانتیمتری انتهای تنه اصلی دارای ساقههای فرعی خواهد بود. این ساقهها نیز کوتاه و سربرداری میشوند به نحوی که 5-3 جوانه روی آنها باقی بماند. اگرچه این نوع هرس به نظر شاید کمی شدید برسد اما برای تربیت درخت بادام لازم است. در زمستان سال دوم ، 4-3 شاخه را که از نظر قرار گیری در اطراف درخت و از نظر قدرت و سلامتی در وضعیت بهتری از دیگران هستند را انتخاب میکنیم و نگه میداریم و بقیه شاخه ها را کوتاه میکنیم. نیازی به نگهداری آنان نیست زیرا نگهداری تمامی این ساقه ها در نهایت منجر به داشتن گیاهی با تاجی شلوغ و نامناسب خواهد بود. حال نوبت به کوتاه کردن همان 4-2 شاخه ای میرسد که آنها را نگه داشتهایم بدین صورت که حدود دو سوم از ارتفاع آنان باقی میماند و یک سوم از ارتفاع آنان کوتاه میشود. همچنین امکان دارد که روی این 4-2 شاخه اصلی، شاخهای کوچکی نیز شکل گرفته باشند. این شاخه ها نیز کوتاه میشوند بدین صورت که دو جوانه روی آنها نگهداشته و بعد آنها را سرزنی میکنیم. این عمل موجب تحریک درخت به تولید شاخههای بیشتر خواهد شد و هر قدر شاخههای جدید بیشتر شوند میوه دهی نیز در آینده بیشتر خواهد بود. در زمستان سال سوم هرس به شکل سادهتری انجام میشود زیرا این درخت سه ساله اکنون فرم و شکل اصلی خود را پیدا کرده است. در مورد این درختان، شاخههای اصلی را بررسی می کنیم. شاخههای فرعی که روی آنها شکل گرفته است نیاز به کوتاه سازی دارند به نحوی که یک دوم یا یک سوم از طول آنها نگهداشته می شوند و بقیه حذف میشوند.-
روشی که تا کنون مطالعه کردید از زمان کاشت نهال یک ساله تا زمانی که درخت سه ساله میشود انجام میشود. از سال چهارم به بعد هرس باروری برای این درخت انجام میشود. یعنی هرسی که به شکلگیری ساقههای جدید و یکساله و در نتیجه میوه دهی گیاه کمک کند. هرس باروری این درختان از سال چهارم و نهایتا پنجم به بعد و هر ساله روی درخت انجام میشود. برای هرس درخت بالغ بادام بدین صورت عمل میشود که ی فرعی مسن و بخصوص آنهایی که بیش از 2 متر ارتفاع دارند کوتاه میشوند و از بالای محل وجود یک شاخه جوان و قوی کوتاه میشوند این شاخه جوان رشد میکند و جایگزین شاخه مسن قدیمی میشود. همچنین شاخههایی که در مرکز درخت رشد کرده و آنجا را شلوغ متراکم کردهاند. با این اوصاف معمولا هرس درختان بالغ بادام هر 3-2 سال شاید ضرورت پیدا کنند. بعد از کاشت نهال، تنه اصلی سرزنی میشود. همچنین 3-4 ساقه در اطراف تنه اصلی نگهداری میشود که این ساقه ها بعدا چهار چوب اصلی درخت را می سازند. با سرزنی ساقههای فرعی رشد ساقههای جانبی بیشتری تحریک میشود. بر روی این ساقه ها است که میوههای جدید شکل میگیرند.
مشخصات ظاهری درخت بادام
بادام درختی است قوی که ارتفاع آن بر حسب رقم و آب و هوا و حاصلخیزی خاک و مواظبتهای زراعی بین 6 تا 10 متر یا بیشتر متغیر است . درخت بادام ریشههای قوی دارد که میتواند به طور عمودی تا 3 متر در خاک نفوذ کند بدین سبب قادر است بخشی از احتیاجات و نیاز آبی خود را در مواقع خشکی و کم آبی از اعماق خاک تامین نماید. در تنه درخت بادام در جوانی به رنگ خاکستری شفاف و صاف بوده به تدریج تیره تر شده و ترک بر میدارد گل بادام شامل 5 کاسبرگ و 5 گلبرگ و 20 تا 30 پرچم است تخمدان آن محتوای دو تخمک است. جوانههای گل ممکن است منفرد یا 2-3جوانه همراه با جوانه های چوب در یک گره مشاهده شوند. در شرایط مساوی ارقامی که نیاز زیاد به سرما دارند و میزان سرمای لازم به حد کافی به آن ها نرسد متحول نمیشوند و گلهای انها دیرتر از موعد شروع به باز شدن میکنند. لذا تاریخ گل کردن بستگی زیادی به شرایط اقلیمی دارد و بر حسب وضعیت اب و هوایی هر سال تاریخ گل کردن از ده روز تا چندین هفته ممکن است نوسان داشته باشد. جوانههای گل دهنده بادام مثل اغلب میوههای این جنس در زمانی که میوه روی درخت دیده میشود آغاز به تکوین و تکمیل میکنند. واین خود سرآغاز تناوب یا سال آوری است. به این معنا وقتی که تولید در سالی زیاد باشد جوانههای گل سال بعد به سبب کمبود مواد غذایی کمتر و برعکس وقتی تولید کم باشد جوانههای زایشی بیشتر میشوند. ویژگی تناوب که معمولا 6-7 سال پس از کاشت پدید میآید متا ثر از شرایط رشد گیاهی است مثلا اگر درخت بادام خشکی زیادتری متحمل شده یا مواد غذایی کمتری به آن برسد تنا وب تولید آن شدیدتر خواهد شد
فصل کاشت
نهال بادام نیز مثل اغلب درختهای میوه معمولاً هنگام خواب زمستانه قبل از بیدار شدن درخت کاشته میشود اما بهترین موقع کاشت آن در ایران از آذر تا نیمه دوم دی ماه است و این موقعی است که ریشههای حساس بادام، شک انتقال را بهتر تحمل میکنند و با استقرار در جای خود تا قبل از باز شدن برگچهها، به ریشه زایی مجدد میپردازند-. در غیر این صورت برگچههای جوان پس از بیداری-، از ذخیره قبلی درخت استفاده کرده و در نتیجه احتمال خشک شدن آن زیاد میباشد-. برای کاشت هرگونه نهال میوهای که هنگام انتقال و دوری راه صدماتی دیده باشند-، عمل اندود و یا آغشته کردن ریشه نهالها در مخلوطی مرکب از خاک رس با مخلوط کود گاوی به اضافه آب که در چاله نهال ریخته میشود عملی مفید و موثر در استقرار نهال خواهد بود.
تراکم کاشت
فواصل کاشت و زمانهای مورد نیاز در یک هکتار به عموامل زیر مربوط میشود:
در مناطق کم آب و زمینهای کم عمق تراکم درخت کمتر و فاصله آنها بیشتر است باغهایی که دسترسی کافی به آب دارند تراکم درخت در آنها بیشتر است .در ارقامی که حجم کمتری دارند میتوان تراکم درخت افزایش داد .در کشت دیم تراکم درخت را با میزان بارندگی تنظیم میکنند .
درخت کاج
یکی دیگر از گونههای درختی جهت تثبیت خاک درخت کاج میباشد که البته در رده پایینی قرار میگیرد بدلیل اینکه بومی منطقه نمیباشد و تنوع اکوسیستم جانوری و گیاهی را کاهش میدهد کمتر پیشنهاد میگردد ولی بدلیل جذب زیاد آب به داخل خاک و ریشه قوی یک تثبیت کننده قوی خاک میباشد و همچنین به دلیل بد مزه بودن شاخههای این درخت دامها تمایلی به خوردن آن ندارند که این یک مزیت مهم میباشد.
گیاه شناسی درخت کاج
کاج نوعی درخت از دسته مخروطیان است که برگ های دائمی دارد. کاج ها به ترتیب در شاخه های دانه داران، بازدانگان، مخروط داران قرار دارند. این درخت همیشه سبز است؛ درخت های کاج برگ های سوزنی و باریکی با یک غلاف یا پوشش ضخیم و چرب بیرونی دارند. این لایه از تبخیر آب جلوگیری می کند. به همین علت است که برگ های این گونه از درختان چندین سال عمر می کند. وقتی برگ های مزبور می ریزند، بلافاصله برگ های تازه ای به جای آنها می رویند و شاخه های این درختان هیچگاه لخت نیستند و کاجیان را درخت های همیشه سبز می نامند. گونه هایی از درختان کاج در ایران بسیار استفاده می شوند؛ به دلیل سبز بودن همیشگی شهرداری ها، سازمان ها و حتی شرکت ها نیز علاقه مند به کاشت این درخت هستند. در شهرهای بزرگ ایران بویژه تهران و شهرستان ها کاج در اطراف شهرها یا محل های دلخواه شهرداری ها کاشته می شود گلها یک جنسه هستند و ممکن است یک پایه یا دوپایه باشند و گلها در گل آذینهای شاتون قرار دارند. رده مخروطیان دارای چندین راسته هستند که تعدادی از آنها نسلشان منقرض شده است.
مشخصات تیره کاج
این تیره که متعلق به راسته پینال است شامل 9 جنس و 300 گونه گیاهی است و در نیمکره شمالی و نواحی سرد و معتدل و یا در مناطق گرمسیری به سر می برند. از اختصاصات آنها داشتن دو نوع شاخه بلند و کوتاه است. شاخه های بلند دارای فلسهای برگ مانند و شاخه های کوتاه حامل یک یا 5 برگ سوزنی شکل است که در داخل یک غلاف قرار دارند. این برگها به حالت مارپیچی در روی ساقه واقع می شوند.
کاجها گیاهانی هستند یک پایه با گلهای یک جنسه که دستگاه زایشی نر آنها به شکل مخروطهایی واقع در محور ساقه و یا ندرتا راس ساقه دیده می شوند و مخروط ماده را برگه های زیادی می پوشانند. از کنار هر برگه پایه کوتاهی که حامل فلس برچه ای است ظاهر می شود که این فلس حامل دو تخمک است. دانه های گرده در کاجها که به تعداد فراوان تولید می شوند از نوع دانه های گرده بالدار هستند و شامل یک جسم مرکزی هستند که در درون آن دو هسته قرار گرفته است. هسته درشت تر رویشی و هسته کوچکتر زایشی است. هسته رویشی لوله گرده را ایجاد می کند و هسته زایشی دو گامت را تولید می کند که یکی از آنها با هسته اووسفر ترکیب می شود و یاخته تخم را بوجود می آورد و گامت دوم جذب می شود. در اطراف جسم مرکزی دانه گرده دو بال دیده می شود. این بالها که محفظه های توخالی هستند از جداشدن دو لایه تشکیل دهنده پوسته دانه گرده یعنی اگزین و انترین تشکیل می شوند. در سطح این بالها نقش و نگارهایی دیده می شود که معیار شناسایی جنسهای مختلف کاج به شمار می رود.
دلیل علمی مضربودن کاشت درخت کاج
سرو نقره ای جزء گروهی از گیاهان بازدانه به نام مخروطیان یا مخروط داران یا در اصطلاح گیاهان سوزنی برگ است؛ در حالت وحشی، این گیاه اغلب در جمعیت های کوچک و تنک و دور از هم رشد می کند.
این گیاه برای نخستین بار در دوره پهلوی به ایران آمد، با ورود این درخت به ایران، مدت زیادی طول نکشید که سرو نقره ای به درخت محبوب روزهای درخت کاری تبدیل شد. سرو نقره ای و دیگر سوزنی برگان به خاطر مقاومتشان در برابر سرما، خشکی، آفات، گیاهان دیگر و رشد سریعشان مورد توجه قرار گرفتند، به علاوه به خاطر تمرکز اغلب ماده تولیدی این درختان در تنه هایشان، شرکت های چوب بری نیز به آن ها به چشم محبوب ترین رستنی های زمین نگاه می کنند؛ خود آمریکایی ها نیز در کشورهای دیگر جهان، فرهنگ کاشتن درختان بومی خود را گسترش دادند.
مخروطی های وارداتی و مهاجم
کاج تقریباً در تمامی نقاط ایران کاشته می شود؛ این گیاه بومی ایران نیست اما متاسفانه از اجزای اصلی پروژه های احداث کمربند سبز در تهران و سایر شهرهای ایران محسوب می شود؛ این گونه احتمالاً از قفقاز به ایران آورده شده است. تمامی گونه های سوزنی برگ دیگری که در ایران کاشته می شوند نیز منشا خارجی دارند مانند سرو نقره ای که درباره آن توضیح دادیم.
مخروطیان مهاجمی که طی پنجاه سال اخیر از خارج وارد کرده ایم، خاک اطراف خود را برای رشد گیاهان دیگر، سمی و نامناسب می کنند. آن ها مانع رشد دانه های گیاهان دیگر نیز می شوند. اگر به سروها و کاج های کاشته شده در باغ ها و بوستان های شهری دقت کنید، حتماً متوجه خاک تنک یا برهنه اطراف این درختان می شوید. تصور کنید در جایی مثل پارک ملی که دارای تنوع زیستی چشم گیری است، چند گونه گیاه مجبورند بمیرند تا یک اصله سرو نقره ای آمریکایی یا کاج قفقازی بتواند رشد کند، به علاوه، این گیاهان به همراه خود آفت ها و انگل های غیربومی و جدید را نیز به همراه می آورند. برخی از مضرات سوزنی برگ های غیربومی مانند کاج
-عدم تطابق با زیست بوم ایرانی که درختان برگ ریز دارد؛ گیاهان درختی ایران، به جز چند نمونه سوزنی برگ که در شرایط و مناطق محدودی زندگی می کنند، همگی برگ ریز هستند و گیاهان غیردرختی، قارچ ها، میکروارگانیسم ها و جانوران بومی ایران نیز خودشان را مدت هاست که با چنین درختانی وفق داده اند.
در ابتدای بهار که درختان برگ ریز هنوز برگ ندارند، نور خورشید بیشتر به خاک می رسد، دمای خاک، گیاهان علفی و میکروارگانیسم ها به سرعت افزایش می یابد، خاک غنی می شود و در مدت کوتاهی زیست بوم کوچکی پای درختان بهاری تشکیل می شود که بقای جنگل را تضمین می کند اما پای درختان سوزنی برگ، همیشه تاریک و سایه است و میکروارگانیسم ها و گیاهان کوچک، به خصوص افزایش دهندگان نیترات خاک، فرصت رشد بهاری پیدا نمی کنند.
– برهم خوردن تعادل نیترات؛ این گیاهان تعادل نیترات خاک را به شدت به هم می زنند؛ خود سوزنی برگ ها نیاز چندانی به نیترات ندارند، در حالی که اغلب گیاهان دیگر نیاز به فعالیت میکروارگانیسم های نیترات ساز دارند. پای درختان سوزنی برگ نیترات کافی تولید نمی شود و البته خاک شروع به اسیدی شدن می کند.
-برهم خوردن تعادل آب؛ درختان سوزنی برگ مخصوص مناطق کم آب و خشک هستند، این گیاهان نه تنها برای زنده ماندن در مناطق خشک تطابق یافته اند، بلکه آب وهوا را حتی خشک تر هم می کنند. میزان آبی که این درختان از زمین جذب می کنند، به اندازه درختان پهن برگ است، در حالی که میزان آبی که به صورت تعریق به هوا پس می دهند، بسیار کمتر است.
به علاوه آن ها مانع رسیدن حدود یک پنجم آب باران به زمین می شوند. در حقیقت گیاهان مخروطی، در شرایط خشک بهتر رشد می کنند بنابراین شرایط رقابت را به نفع خود تغییر می دهند تا پس از خشک شدن اقلیم گیاهان دیگر نتوانند رشد کنند و بمیرند؛ در کشورهای اروپایی که منابع آب از ایران وضعیت بسیار بهتری دارند، برای پیش گیری از خشک شدن اقلیم، درختان مخروطی با درختان پهن برگ جایگزین می شوند. این خشکی اقلیم همان وضعیتی است که در حالت پیش رفته در صحرای آریزونا (موطن اصلی سرو نقره ای) هم دیده می شود.
– برهم خوردن تعادل هوموس؛ درختان پهن برگ هر سال با خزان کردن، مقدار زیادی مواد غذایی به خاک محل زندگی خود بازمی گردانند که با تجزیه شدن به کودی مناسب و مفید برای بقای جنگل تبدیل می شود اما سوزنی برگ ها نه تنها خزان نمی کنند بلکه وجود رزین، تربانتین و دیگر متابولیت ها، مانع تجزیه مواد اندک پس مانده از مخروطیان می شود، مواد گیاهی تجزیه نشده می مانند، اسیدی می شوند و گیاهان بومی ما (که اغلب قلیایی پسند هستند) منقرض می شوند.
– از میان رفتن تنوع جانوری؛ سوزنی برگ ها برای گرده افشانی نیاز به حشرات ندارند بنابراین غذایی هم برای حشرات گرده افشان تولید نمی کنند در حالی که گیاهان پهن برگ به حشرات وابسته هستند و به همین دلیل غذای مورد علاقه حشرات را هم تهیه می کنند؛ وقتی در یک ناحیه درختان سوزنی برگ به جای گیاهان پهن برگ رشد می کنند، حشرات گرده افشان مثل زنبورها و پروانه ها نیز منقرض می شوند.
بحث و نتیجه گیری
در این پروژه با بررسی لغزش زمین منطقه مورد نظر مشخص گردید لغزش و رانش زمین در عمق بسیار پایینی و به احتمال قوی روی بستر سنگی اصلی صورت گرفته است؛ از آنجایی که جنس سنگهای منطقه از نوع آهکی میباشد این عامل خود نقش مهمی در رانش زمین دارد همچنین در این مطالعه بررسی دقیقی برروی پوشش گیاهی و نقش آن در کنترل لغزش زمین انجام گرفت؛ بدین منظور تمام گونههای گیاهی و درختی منطقه مورد مطالعه قرار گرفتند.
پوشش گیاهی به دو روش در ثبیت خاک و کنترل لغزش تاثیر میگذارد یکی از طریق پوشش سطحی و نقش آن در جذب نزولات جوی و کاهش فرسایش بادی و آبی و دیگری از طریق مقاومت ریشه در برابر لغزش خاک که میتواند خاک را تا عمق مشخصی تثبیت نماید؛ نتایج نشان داد که کنترل و تثبیت خاک سطحی رابطه مستقیمی با پوشش گیاهی دارد به نحوی که در منطقه مورد نظر خاک سطحی هیچ گونه لغزش افقی نداشته و عمده برهم خوردگی خاک مربوط به برش عمودی خاک به شکل شکاف عمقی میباشد و چون شدت لغزش زیاد بوده عملا پوشش گیاهی و ریشه نتوانسته هیچ مقاومتی ایجاد نماید. ریشه گیاهان تا عمق حدودا یک متر و ریشه درختان و درختچهها تا عمق حدود 12 متری خاک مثل رشتههای در هم تنیده باعث استحکام خاک می گردد و آب سطحی را به عمق خاک هدایت میکند تا موجب فرسایش خاک سطحی نگردد؛ هر چند اثر پوشش گیاهی و درختی در کنترل این لغزش بسیار ناچیز بوده ولی نبود این پوشش قطعا میتوانست فاجعه بزرگتری بر جا گذارد به همین دلیل در این پروژه کلیه عواملی که بر پوشش گیاهی تاثیر گذار بود بررسی گردید از جمله عوامل مهم بر روی پوشش گیاهی تاثیر چرای دام در منطقه بود؛ دام میتواند بر اکوسیستم مرتع بسیار تاثیر گذار باشد، خاک را از لحاظ پوشش گیاهی ضعیف کند و باعث فرسایش بادی و آبی خاک گردد همچنین تاثیر نوع دام بر گونههای مهم منطقه نیز مرد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید که میزان مصرف پوشش گیاهی و برگ درختان با توجه به نوع دام استفاده کننده و نوع درخت متفاوت است. صرف نظر از تفاوت های موجود بین انواع دام مورد بررسی، میزان استفاده بز از گونه های درختی و درختچه ای مورد مطالعه بیشتر از گوسفند است و سرشاخه خواری بز را تایید می کند و مشاهدات چوپانان منطقه با آن سازگاری دارد. علی رغم اینکه گوسفندان در انتخاب گیاهان برای چرا پهن برگان علفی را ترجیح می دهند، ولی در این پژوهش گونه های انتخاب شده جهت تعلیف جزء گونه های درختی و درختچه ای محسوب می شوند که نشان می دهد با توجه به شرایط، گوسفند در عادات تغذیه ای خود به سرشاخه چری علاقه نشان می دهد. بز سرشاخه ها و بوته ای ها را بیش از گوسفند ترجیح می دهد.
رویاندن درختان در دامنهها سبب افزایش پایداری خاک کوه تپهها میگردد. ریشههای درختان با فرورفتن آنها در خاک حساس به لغزش را مدافع میکند و با ایجاد شبکه متراکم ریشهای از باهم پاشیدن قطعات یا بلوکهای لغزش جلوگیری میکنند. متاسفانه انسان براثر تخریب پوشش گیاهی کوهها به اثر چرای بی رویه حیونات و یا تبدیل آن به زمین زراعتی یا قشلاق نقش مهمی در ایجاد لغزش زمین و وقوع سیلابها دارد. بنابراین لازم است تمهیدات لازم برای جلوگیری و کنترل عومل فوق در نظر گرفته شود. در مبحث ژئو پارک این مسئله بیان شده است تا با استفاده از امکانات و طرحهایی مثل قرق، کنترل چرا و کشت درختان بر روی دامنه بتوان تثبیت خاک منطقه را فراهم نمود.
منابع و ماخذ
– اکولوژی بوم نظام های کشاورزی؛ دکتر امیر آینه بند؛ دانشگاه شهید چمران اهواز،1393
– کتاب مقدمهای بر فیزیولوژی گیاهی؛ ویلیام هاپکینز، پرویز احسان زاده (مترجم)، فرهاد جباری (مترجم)، علی احمدی (مترجم)،1388
– مظفریان، ولی الله (چاپ سوم ۱۳۸۹). درختان و درختچه های ایران. تهران: فرهنگ معاصر. شابک ۹۶۴-۸۶۳۷-۰۳-۲.
– هادیان، فاطمه و همکاران، بررسی گروه های مختلف شاخصهای گیاهی سنجش از دور در مطالعه تیپ های مرتعی مطالعه موردی: سمیرم اصفهان، مجله علمی- پژوهشی مرتع، 1390، سال پنجم، شماره4، 429-420.
– گزارشات پایه حوزه آبخیز بریموند-مهندسین مشاور مهاب تدبیر دلتا، 1396
– احیای مناطق خشک وبیابانی-دکتر محمد جعفری
– ارزانی، حسین و همکاران، روند تغیرات پوشش گیاهی و تولید مراتع در استان مرکزی طی یک دوره 5 ساله(1377-1381) ، فصلنامه علمی-پژوهشی تحقیقات مرتع و بیابان، 1384، جلد 12
– مطالعات طرحهای مرتعداری وآبخیزداری موجود در منطقه ومناطق مجاور
– نگرشی بر فلور وپوشش گیاهی بیابانهای ایران جلد10-لئو نارد
– گونه های سازگار مرتعی در مناطق استپی ونیمه استپی-فخر السادات سیدی-کتاب زمین شناسی مهندسی، تالیف دکتر محمدحسین قبادی
– عسکریزاده، دیانا و حشمتی، غلامعلی، بررسی تاثیر عوامل محیطی بر فرم های رویشی گیاهان (مطالعه موردی: مراتع ییلاقی جواهرده رامسر) ، مجله منابع طبیعی، 1390،
– دفتر فنی مرتع، کد گیاهان مرتعی ایران، سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور، 1361،نشریه شماره 24.
– بادام ( کاشت ، تولید و فرآوری ) ، نگارش تراب امیر قاسمی ، ناشر : آیندگان ، نوبت چاپ : اول 1381.
– راهنمای بادام (کاشت، داشت و برداشت) ، سعید چای چی، نادر حسن زاده، محمد مشهدی جعفر لو ، احمد بای بوردی ، ناشر : نشر آموزش کشاورزی ، نوبن چاپ : اول
– پدر بلوط ایران: در طرح های درختکاری، جای درختان بومی خالیست. ایسنا. ۲۴ اسفند ۱۳۹۲.
– مصطفی رجبلو (مرداد ۱۳۸۸). "استفاده از میوه بلوط در تغذیه دام ها". خبرنامه داخلی سازمان جهاد کشاورزی استان گلستان. سال هفتم. شماره ۹۴. صفحه ۴. بایگانی شده از اصلی در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۴.
حیدر شرفیه، خسرو ثاقب طالبی (۱۳۹۱). "بررسی برخی خصوصیات جنگل شناسی و رویشگاهی درخت آوری در استان سمنان. فصلنامه علمی-پژوهشی تحقیقات جنگل و صنوبر ایران. جلد ۲۰
– مرگ جنگل های بلوط ایران. روزنامه قانون، سال دوم، شماره ۳۹۴. ۱۹ فروردین ۱۳۹۳.
– بلوط های چندصد ساله ای که زغال قلیان ها می شوند. ۳۰ تیر ۱۳۹۲.
– تخریب ۵ هکتار از ذخیره گاه جنگلی بلوط ایران. جام جم آنلاین. ۲۶ فروردین ۱۳۸۹.
– فلور ایلام – دکتر مظفزیان جزوه گیاهان داروئی وصنعتی -حسین آذر نیوند
– مرتعداری در ایران، دکتر محمد رضا مقدم
– شریعت جعفری، م. (۱۳۷۵). زمین لغزش، مبانی و اصول
– محمدی گلرنگ، بهرام و همکاران، بررسی تغییرات پوشش گیاهی حوزه آبخیز سد امیرکبیر در یک دوره 20 ساله، فصلنامه علمی- پژوهشی تحقیقات مرتع و بیابان ایران ، 1386
– مرتعداری در ایران- دکتر مصداقی
– Allan Degen El., A.S. Meccawi& M. Kam, 2010.Cafeteria trials to determine relative preference of six desert trees andshrubs by sheep and goats. Livestock Science 132
– Ahmadi A., A. Sandgol& M. Mohseni, 2008. Investigation of Zandi sheep's diet and grazing behavior. Range journal 2
– Falah chaiechi, M., 2009. Investigation of Some properties of the Pistacia Mutica tree species in Mah parviz forest. Journal of Biology Science 3
– Arzani, H., 2010. Forage quality.1th. Tehran university publisher, 329pp.
– Baqestani, N., H. Arzani, 2006. An investigation of range plants, Palatability and goat behavior in Posht kooh rangeland. Iranian J. Natural Res.
– Baseri, F., M. Zobeiri, 2010. Study of environmental factors of wild pear (Pyrus glabra Boiss. Msc thesis,.
– Abdulrazak S. A., J. Nyangaga& T. Fujihara, 2001. Relative palatability by sheep of Some Browse Species, their In sacco Degradabilityand In vitro Gas Production Characteristic. Asian-Aust. J.Anim.Sci.
– Dianati Tilaki, GH.A., A.B. Mirjalili, 2008. Investigation on palatability of rangeland plants in Yazd region. Pajouhesh & Sazandegi.
– Farhikhtegan newspaper. 2007 8.

16


تعداد صفحات : 112 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود